فیلم سینمایی «هاوایی» به کارگردانی بهمن گودرزی با دستور وزیر ارشاد بازبینی مجدد میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سازمان سینمایی به منظور حواشی فیلم «هاوایی»، با تاکید وزیر فرهنگ و ارشاد اطلاعیهای را منتشر کرد.
در این اطلاعیه آمده است: فیلم «هاوایی» در سال ۱۳۹۷ تولید شده و در سال ۱۴۰۲ با اصلاحات بسیاری به روی پرده رفته است. بنابر تاکید وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص توجه به دغدغه دلسوزانه عرصه فرهنگ و هنر، فیلم سینمایی هاوایی مجددا مورد بازبینی قرار گرفته و موارد دیگری که موجب ایجاد حساسیت یا نگرانی در مخاطبان شده از فیلم حذف و یا تغییر پیدا کرده است. بدین منظور اکران این فیلم پس از نظارت مجدد با اصلاحات انجام شده، بهنمایش گذاشته خواهد شد.
در ادامه این اطلاعیه آمده است: فیلم «هاوایی» با ایده مرکزی ضد مهاجرت و هشدار به افرادی که بدون مطالعه، شناخت کافی و درست، مسیر مهاجرت یا پناهندگی را در پیش میگیرند، تولید شده و با زبان طنز به مسائل و مشکلات پیشروی این افراد پرداخته است. با این وجود به دلیل مهاجرت یکی از بازیگران زن این فیلم و وجود برخی لحظههای نه چندان مناسب در بخشهایی از آن، این اثر چند سالی امکان اکران نداشته است تا اینکه با انجام اصلاحات بسیار و با رویکرد هشدار به جامعه هدف که سودای مهاجرت دارند و البته با نگاه مساعدت سرمایهگذار فیلم که دچار مشکلات مالی شده بود، روانه پرده شد.
در اطلاعیه روابط عمومی سازمان سینمایی آمده است: برخی از نماهای فیلم مذکور که در فضای مجازی منتشر در حال بازنشر است، جزو اصلاحات فیلم قبل از اکران به شمار رفته و بدون اجازه اداره نظارت سازمان سینمایی منتشر شده است و قطعا طبق قانون با عوامل انتشار برخورد قانونی خواهد شد.
فیلم سینمایی هاوایی داستان بوکسوری به نام «صمد» است که به قصد پیشرفت زیر بار مهاجرت و پناهندگی می رورد اما از جایی به بعد در بازی قرار می گیرد که او را به یک بچه معروف مجازی تبدیل می کند و حالا بازی برای او عوض می شود …
امین حیایی، امیر جعفری و امیرحسین رستمی از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
رییس سازمان سینمایی کشور گفت: بدون فراهم شدن زیرساختها و رونق اقتصادی نمیتوان به محتوای فرهنگی فکر کرد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «محمد خزایی» عصر چهارشنبه در آیین افتتاح سه سالن سینمایی هتل امیرکبیر شهر اراک، افزود:انقلابی در حوزه زیرساخت سینمای کشور رخ داده و شاید فروش گیشه 10 هزار میلیارد ریالی در سینماهای کشور در حوزه اقتصاد بالا نباشداما برای سینما تجربه جدیدی است.
وی بیان کرد: بیشترین رقم در فروش گیشه سینماهای کشور در بهترین شرایط چهار هزار میلیارد ریال بوده است.
معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: قول داده بودیم که در پایان سال جاری به مخاطب ۳۰ میلیون نفر در سال برسیم که این مهم در حال تحقق است و روز گذشته ۲۴ میلیون مخاطب در کشور ثبت شد.
خزایی اظهار کرد: در عرصه تولید و محتوا برنامهریزی جدی صورت گرفته و ۱۷ فیلم در بنیاد سینمایی فارابی در بخشهای مختلف تولید شده است که نتیجه بخشی از خروجی آن را در فیلمهای جشنواره فیلم فجر امسال دیده میشود.
وی گفت: فرهنگ میتواند حوزه اجتماعی، سیاست، اعتقادی و اقتصادی را بسازد و فرهنگ، سینما و زبان تصویر امروز میتواند روابط مردم با مردم، دولت با مردم و دولت با دولتها را در دیپلماسی امید تسری دهد و بهبود بخشد.
رییس سازمان سینمایی کشور افزود: کشورهای دنیا سرمایهگذاری خوبی در حوزه سینما انجام میدهند، حتی کشورهایی که صنعت سینما ندارند.
خزایی بیان کرد: در نقاط مختلف ایران استعدادهای بسیار درخشانی وجود دارد که هر کدام میتوانند منشاء تحول آفرین در حوزه تصویر باشند، البته دست ما برای حمایت از این افراد خالی است.
وی اظهار کرد: در کشورهای اطراف مجبور هستند برای تمدنسازی از هنرمندان و خلاقیت دیگر کشورها استفاده کنند اما در کشور ما نیروی انسانی متخصص، سالن و زیرساخت وجود دارد و حوزه سینما رونق دارد و مقام ۱۰ تا ۱۲ دنیا در حوزه سینما متعلق به ایران است.
معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: حوزه سینمایی کشور پس از انقلاب اسلامی به شدت رشد پیدا کرد و جایگاه خوبی را در دنیا کسب کرده است.
خزایی پیشنهاد داد: بر اساس زیرساختهای استان مرکزی این آمادگی وجود جشنواره منطقهای سال آینده در این استان برگزار شود.
وی گفت: ظرف یک سال آینده سالن سینما در خیلی از شهرستانهای بالای ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر جمعیت استان مرکزی افتتاح میشود، یا مجتمعهای فرهنگی تبدیل به سینما میشود و یا به سالنهایی که نیاز به احیا داشته باشند، کمک میشود.
سه سالن سینمایی هتل امیرکبیر اراک با ظرفیت ۵۷۴ نفر با حضور رییس سازمان سینمایی کشور افتتاح شد.
سخنگوی دولت با حضور در جشنواره مردمی فیلم عمار، ضمن تماشای مستند «عملیات آژاکس» در جریان برنامهها و فعالیتهای این جشنواره هنری قرار گرفت و با تعدادی از حاضران گفت وگو کرد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، علی بهادری جهرمی سخنگو و دبیر هیأت دولت عصر چهارشنبه در حاشیه حضورش در جشنواره عمار در گفتوگو با خبرنگاران گفت: جشنواره مردمی فیلم عمار در سالهای اخیر توانست یک ظرفیت هنری و فرهنگی مردمپایه و پویا در کشور ایجاد کند و استعدادها و توانمندیهای هنری نسل جوان و دهه هشتادیها را در خلق آثار ملی، تاریخی و انقلابی به نمایش بگذارد.
سخنگوی دولت با اشاره به تکثر آثار و تولیدات ارسالی به این جشنواره افزود: این جشنواره مردمی با حداقل امکانات، حداکثر بهرهوری را به ارمغان آورده که میتواند به عنوان الگوی موفق کار مردمی معرفی شود و ما باید به نحو احسن از این ظرفیت مردمی استفاده کنیم.
بهادری جهرمی با گرامیداشت یاد و خاطره مرحوم استاد نادر طالبزاده گفت: چهاردهساله شدن جشنواره عمار مرهون زحمات این هنرمند بزرگ و متعهد بود.
چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار به دبیری سهیل اسعد از پنجشنبه- ۲۱ دیماه- آغاز شد و اکران مرکزی آثار بخش مسابقه این رویداد به مدت هفت روز از ۲۲ تا ۲۸ دیماه، در سینما فلسطین تهران به نمایش درآمد.
این جشنواره در بخشهای «فیلم مستند» و «فیلم داستانی» «نماهنگ»، «فیلمنامه»، «پویانمایی»، «فیلمِما»، «تولیدات تلویزیونی» و «تولیدات فضای مجازی» برگزار شد.
چهار انیمیشن در بخش ویژه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درمیآیند تا ببینیم کدام یک میتوانند بعدها و در زمان اکران مخاطبان را با خود همراه کنند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، اگر همین حالا سری به سامانه فروش فیلمهای سینمایی بزنید، احتمالا فروش یک فیلم کودک برایتان تعجببرانگیز باشد، فیلمی در قالب انیمیشن که اتفاقا در این سالها به پای ثابت گیشهها تبدیل شدهاند و حضورشان در چرخه اکران متضمن بخشی از فروش است.
انیمیشن «بچه زرنگ» که حالا فروش ۵۶ میلیاردی را در گیشه تجربه میکند، مسئولان سینمایی و حتی وزیر ارشاد را بر آن داشته تا سازندگانش را هر بار در محافل سینمایی تحسین کرده و در مقابل انتقادات نسبت به فروش قابلتوجه کمدیها، بر فروشش تکیه بزنند و به آن استناد کنند. این اما مسیری نیست که با «بچه زنگ» آغاز شده باشد، گذرگاهی است که پیش از آن «پسر دلفینی»، «لوپتو»، «فیلشاه»، «شاهزاده روم» و… از آن عبور کردهاند تا عدد و رقم عایدیشان چشم اهالی سینما را به گونهای دیگر از فیلمها هم روشن کند، تا این گزاره برایشان پررنگ شود که میشود بر نوع متفاوتی از فیلمها هم سرمایهگذاری کرد و اتفاقا نتیجه هم گرفت.
انیمیشن پسر دلفینی
فرصتی برای جذب «خانوادهها»
انیمیشنها حالا رقیبی جدی برای جدیترین فیلمهای سینمایی به حساب میآیند که میتوانند همزمان با آنکه کودکان را با خود همراه کنند، پای بزرگسالان را هم به سینما باز کنند. انیمیشنها گرچه پیش از این در اذهان عمومی بهعنوان آثاری برای گروه سنی کودکان تعریف میشدند و البته هنوز هم بارقههای همین تصور را میتوان در صحبتهای سینمادوستان درباره این آثار دید، اما این گونهای است که به واسطه حضور گروههای سنی متفاوت در سینماها و مشخصا جذب «خانوادهها» توانسته جایگاهی در میان سینماداران هم پیدا کند.
این اما صنعتی است که بزرگترین کمپانیهای جهان را به خود اختصاص داده، عظیمترین سرمایهگذاریها را به سمت خود سوق میدهد و آوردهای بلندبالا را در پی دارد. صنعتی که برای گروه بزرگی از متخصصان، قوه اشتغالزایی و خلاقیت را بارور میکند، اما حالا در ایران هم یک قطب فیلمسازی را با خود همسو کرده و باعث شده بیش از پیش بر لزوم توجه به آن تاکید شود.
این مسیر البته بهراحتی طی نشده و سینماگران هربار با ساخت اثری تازه آن را تسهیل و تصحیح کردهاند، کافی است یک دهه گذشته را مرور کنید تا با انبوهی از اظهارنظرها از فعالان انیمیشنسازی مواجه شوید، هنرمندانی که نسبت به اقبال کم مسئولان سینمایی به این محصولات گلایه و گاه این گزاره را مطرح میکردند که دیر و دور نیست تا برای برخورداری از شرایط بهتر، کشور را به مقصد دیگری ترک کنند. همه این مسائل دست به دست هم داد تا برای اولینبار بنیاد ملی پویانمایی تاسیس شود و حالا شاهد حضور ۴ فیلم انیمیشن در جشنواره فیلم فجر باشیم و این صنعت نوپا یک بخش از این رویداد ملی را به خود اختصاص دهند.
«ببعی» به کارگردانی حسین صفارزادگان و میثم حسینی، «رویاشهر» به کارگردانی محسن عنایتی، «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» به کارگردانی محمدعلی بصیرینیک و «شمشیر و اندوه» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی، چهار انیمیشن سینمایی هستند که در چهلودومین جشنواره فیلم فجر حضور دارند و قرار است برای کسب سیمرغ بلورین بهترین انیمیشن با یکدیگر به رقابت بپردازند.
در این گزارش به معرفی این چهار انیمیشن میپردازیم؛
ببعی/ حسین صفارزادگان و میثم حسینی
اگر از آن دسته از مخاطبانی که باشید کودکی در خانه دارید، احتمالا تا حالا چند قسمت از آن را از شبکه پویا دیده باشید، انیمیشنی که موفقیتش در نسخه سریالی، سازندگانش را بر آن داشت تا نسخه سینمایی از آن را هم تولید کنند
اگر از آن دسته از مخاطبانی که باشید کودکی در خانه دارید، احتمالا تا حالا چند قسمت از آن را از شبکه پویا دیده باشید، انیمیشنی که موفقیتش در نسخه سریالی، سازندگانش را بر آن داشت تا نسخه سینمایی از آن را هم تولید کنند. «ببعی» را حسین صفارزادگان و میثم حسینی در مقام کارگردان و محمدمهدی مشکوری در مقام تهیهکننده به پشتیبانی سازمان اوج ساخته و روانه فجر کردهاند، نکته جالب درباره «ببعی» اما این است که سازندگانش در دوره پیشین این رویداد، فرم حضور در جشنواره را پر کرده بود و با نزدیک شدن به ایام جشنواره حتی خبر از آماده شدن این فیلم مخابره میشد، اما حالا در دوره پیش روی این رویداد حضور دارد.
انیمیشن «ببعی» پس از دو تجربه «فهرست مقدس» و «پسر دلفینی» سومین انیمیشن سینمایی است که با تکنیک سه بُعدی در سازمان اوج تولید شده است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «ببعی که همیشه مجلات جغد قهرمان درباره پرواز را میخواند در سر رویای پرواز دارد و میخواهد مانند یک پرنده پرواز کند ولی چون پرنده محسوب نمیشود با مشکلاتی مواجه است…»
رویاشهر/ محسن عنایتی
محسن عنایتی و مصطفی حسنآبادی بهعنوان کارگردان و تهیهکننده «رویاشهر» پیش از این و در سال ۹۷ انیمیشن «بنیامین» را در ویترین جشنواره فیلم فجر داشتند. دو سینماگری که این فیلم را در کاشان ساخته بودند و قبلترش آن را در جشنواره فیلم کودک و نوجوان رونمایی کرده بودند. «بنیامین» در دوره سی و هفتم جشنواره فیلم فجر قدر دید و نامزد دریافت جایزه بهترین انیمیشن شد، فیلمی که بعدها هم به لطف پخش چندین و چندباره تیزرهای تبلیغاتیاش از تلویزیون، در گیشه روزهای پراقبالی به خود دید و توانست بر صدر گیشه فروش فیلمهای کودک بنشیند.
این تیم حالا بعد از ۵ سال سراغ «رویاشهر» رفتهاند فیلمی که محصولی از سازمان سینمایی سوره و اداره کل فرهنگی شهرداری تهران است و داستان ماجراجویانه پسربچهای به نام آرات را روایت میکند که تصمیم دارد قهرمان «رویاشهر» شود. این اثر نگاهی به آینده دارد و امیر هوشنگ زند سرپرست گویندگان آن است.
ساعت جادویی (سفربه تاریکی)/ محمدعلی بصیرینیک
محمدعلی بصیرینیک و محمدمهدی نخعیراد انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» را پیش از این در جشنواره فیلم کودک و نوجوان رونمایی کرده بودند و معتقدند این فیلمی است که میتواند با مخاطبان ۹ تا ۱۵ سال ارتباط برقرار کند. انیمیشنی که در سال ۹۸ تولید و فرآیند فنی آن از سال ۹۹ پیگیری شد. با آنکه سازندگانش «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» را اثری مستقل توصیف میکنند اما کارگردانش یک بار عنوان کرده کار ساخت این اثر ابتدا به صورت مستقل آغاز شده اما بعدها حسینیه هنر در مسیر تولید از آن حمایت کرده است.
داستان این فیلم از جایی آغاز میشود که یک پسربچه به واسطه هدیهای که از پدربزرگ خود دریافت میکند، موفق به سفر در زمان میشود و به دوران کودکی مادربزرگ خود میرود. در این سفر، این پسربچه شغل خانوادگی خودشان یعنی نمدمالی را از نزدیک میبیند که در گذشته رونق بسیاری داشته است. این سفر در زمان مصادف با قیام گوهرشاد میشود و اشارههایی به فرهنگ پوشش در آن زمان هم میشود. این پسربچه بخشی از حوادث تاریخی را به چشم خود میبیند.
شمشیر و اندوه/ عماد رحمانی و مهرداد محرابی
تاریخ اسلام مملو است از قصههایی که ظرفیتهای زیادی برای تصویر شدن دارند، این قصهها گاه در قالب فیلمهای رئال منعکس شدهاند اما انیمیشنسازان گروهی هستند که از این فرصت بهصورت جدیتر استفاده کردهاند و تولیدات زیای با همین مضامین به سرانجام رسیدهاند
همین چند ماه پیش بود که سازمان سینمایی خبر از دریافت مجوز یک انیمیشن داد، «شمشیر و اندوه» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی و تهیهکنندگی مهدی جعفری عنوان انیمیشنی بود که مجوز ساخت گرفت و حالا در این دوره از جشنواره قرار است رونمایی شود. ساخت این اثر نزدیک به دو سال به طول کشیده و نزدیک به ۲۰۰ نفر در این پروژه درگیر کار بودهاند.
تاریخ اسلام مملو است از قصههایی که ظرفیتهای زیادی برای تصویر شدن دارند، این قصهها گاه در قالب فیلمهای رئال منعکس شدهاند اما انیمیشنسازان گروهی هستند که از این فرصت بهصورت جدیتر استفاده کردهاند و تولیدات زیای با همین مضامین به سرانجام رسیدهاند. همین چند سال پیش هم بود که انیمیشن «ناسور» در نسخهای سینمایی با محوریت واقعه کربلا تولید و در جشنواره فیلم فجر دیده شد حالا چند سال بعد از آن قرار است بار دیگر ویترین فجر شاهد انیمیشنی با همین محوریت باشد.
«شمشیر و اندوه» اثری ۹۲ دقیقهای است که برهه تاریخی بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع) تا ورود امام حسین(ع) به کربلا را روایت میکند. روایت این اثر از زاویه دید یک ایرانی است که در شهر مداین زندگی میکند و منجر به پیوستنش به قافله امام حسین (ع) خواهد شد. مخاطب این انیمیشن نوجوان و جوان در نظر گرفته شده و در خلاصه داستان آن آمده است: «کارن کودکی ۶ ساله که برای تحقق آزادی مبارزه میکند…»
چشم بسته به زنِ داخلِ قابِ نقاشی، زنی که زاده کوبیسم است و قابلهاش پیکاسو خیره شده. مَرد حیرتزده است، همچون کسی که چهره مرگ را دیده باشد. احساسات او همواره اما به طور مشخصی، متناقض و اندکی هم غیرقابل فهم بوده است، مانند ارتباط عجیبش با تصویری از زن آبی رنگ با دستانی گرهخورده در اثر پیکاسو. این مرد که بعد از ساخت بمب اتم گفت «اکنون من خود مرگ شدهام، ویرانگر دنیاها»، همانقدر در برابر این اثر حیرت کرد که در مقابل اولین آزمایش بمب هستهای جهان با اسم رمز «ترینیتی». آیا در این نقاشی هم مرگ را دیده بود؟
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا،کیلین مورفی ـ بازیگر نقش اوپنهایمرِ (فیزیکدان آمریکایی که به عنوان «پدر بمب اتمی» شناخته شده) ـ حین اقامتش در اروپا در موزهای قدم میزند. جوان است و نحیف. با قدمهایی آهسته از مقابل اثر Married life از راجر دلا فرسنای و The clockmaker منسوب به ایوان واسیلیویچ کلیون، هنرمند روس میگذرد. جوانک آشفته است و با کتی بزرگتر از قوارهاش اثری با سبک کوبیسم را نظاره میکند.
در بخشی از این فیلم، فیزیکدان دانمارکی و برنده جایزه نوبل، نیلز بور، او را تشویق کرده تا کمبریج را ترک کند و از جایی که با کار آزمایشگاهی خود دست و پنجه نرم میکند برود تا بر فیزیک نظری که اشتیاق واقعی اوست تمرکز کند. پس از ترک کمبریج او در حال قدم زدن در موزه و دیدن آثار کوبیسم است.
اثر The clockmaker منسوب به ایوان واسیلیویچ کلیون، هنرمند روس، اثری است به سبک کوبیسم.
کوبیسم در لغت به معنای کوب یعنی مکعب یا مکعبگری تعریف شده است؛ این سبک هنری را پابلو پیکاسو و جورج براک سال ۱۹۰۷ میلادی ایجاد کردند و در حال حاضر به عنوان یکی از مکاتب هنری مهم سده بیستم تلقی میشود. کوبیسم محصول نگرشی فردگرایانه بر جهان بود. نامداران سبک هنری کوبیسم مضامین متفاوتی را ایجاد کرده و به ترکیب صور هندسی پرداختند و در مرحلهای حتی به نوعی از تکرنگی رسیدند.
بعضی پژوهشگران هنر مهمترین دستاورد را بر هم نهادن و در هم بافتن پلانهای متعدد و با زوایای دید همزمان و خلق نوعی فضای تصویری جدید میدانند؛ فضای کم عمقی که بدون سه بعد نمایی به کار برده شده و حجم و جسمیت را با ایجاد زاویه دید متفاوت نشان داده است. هنرمندان کوبیسم که فرم را به همریخته بودند، جهان را در زمان و مکانی خاص مجسم نمیکردند و به نوعی با شکافتن پوسته ظاهری، از دیدگاهی متفاوت به سوژه نگاه کردند. بر همین اساس بود که زوایای متعدد را به صورتی همزمان تصویر کردند اما بر این اساس که نشان دادند تمام زوایا امکانپذیر نبود، بخشی از بینهایت را به تصویر درآوردند و با تنیدن زوایا در یکدیگر، تصویر را در سطوح نمایان ساختند؛ به تعبیری کوشیدند کلیت یک پدیده را در یک سطح دوبُعدی نمایان سازند.
هنرمندان سبک کوبیسم که واقعگرایی مفهومی را به واقعگرایی بصری اولویت داده بودند، نظامی عقلانی را به هنر راه داده و بهزعم خود واقعیت پدیده را به تصویر کشیدند؛ آن زمان بنمایه فلسفی این ابداع آنها، با کشفیات دانشمندان در حوزه علم فیزیک ارتباط برقرار میکرد؛ آنچه اوپنهایمر جوان را به قدم زدن در موزه و دیدن چنین آثاری واداشته را نیز میتوان با در نظر گرفتن همین ارتباط بررسی کرد.
مسیر قدم زدن اوپنهایمر اما پرپیچ و تاب است. سرعت تغییر سکانس و ترکیب فضاهایی متفاوت اما مرتبط او را به شبهنگام باز میگرداند. شعله آتشی که شبهنگام روشن شده جرقهزنان بالا میرود و جوان، شکننده از میان شعلههای آتش به دنیای فیزیک کوانتوم قدم بر میدارد. از اولین قدمهایش در موزه تا اولین قدمهایش در راه خلق آتشی جهانی، کوتاه است.
دوربین، دست اوپنهایمر را بر کتاب «سرزمین هرز» به قلم تی اس الیوت نمایش میدهد، دست دیگر را بر چانه گذاشته و به شعلههای آتش چشم دوخته است. جرقههای نور در فضای سیاه رنگ، بُهتآور است و بعد نمایش آتش، دوربین بر چشمان آبیرنگ کیلین مورفی متمرکز میشود.
همزمان با تمرکز صحنه بر نگاه حیرتزده اوپنهایمر جوان، اثری از پابلو پیکاسو (۱۹۳۷) نمایش داده میشود. اوپنهایمر چشم در چشم پیکاسو، متحیر مانده و نمایش شکنندگی عصبی، جاهطلبی، خودنمایی و اندوه کار آسانی نیست، اما این چهره از سوی کیلین مورفی ـ بازیگر نقش اوپنهایمر ـ و کریستوفر نولان – نویسنده و کارگردان ـ فیلم اوپنهایمر به تصویر کشیده شده است.
اوپننهایمر به اثری از پابلو پیکاسو (۱۹۳۷) خیره شده است. پیکاسو (۱۸۸۱ ـ ۱۹۷۳ میلادی) در مالاگا، جنوب اسپانیا به دنیا آمده بود. پدرش نقاش بود اما اغلب طبیعت و اجزای آن مانند پرندگان و … را به تصویر میکشید؛ او بیشتر عمر خود را استاد هنر و کیوریتوری در موزه محلی شهر بود. پیکاسو هم از سنین پایین به نقاشی علاقه نشان میداد. در منابعی آمده از مادر پیکاسو نقل شده که اولین کلمات او «piz,piz» کلمه کوتاه شده «Lapiz» بوده که در زبان اسپانیایی به معنی مداد است.
در دورهای اما آثار پیکاسو با رنگ آبی شناخته شد؛ حدودا از سال (۱۹۰۱-۱۹۰۴) بیشتر از طیف رنگهای آبی در آثار خود بهره گرفت. بعضی تاریخنگاران اعتقاد دارند این دوره از کار پیکاسو بیشتر تحت تأثیر افسردگی بعد از خودکشی یکی از دوستانش بوده است. برخی از موضوعاتی که در دورهی آبی آثار پیکاسو به چشم میخورند کوری، فقر و گاه زنان هستند.
اوپنهایمر جوان (کیلیان مورفی) در طول اقامتش در اروپا با یک نقاشی کوبیسم از زنی آبی رنگ، نشسته با بازوهای متقاطع اثر پابلو پیکاسو روبهرو میشود. نمایش این اثر از تاثیرات هنر مدرن بر فیلم نولان است. نولان اغلب به این شیوههای انتزاعی کار خود را با هنر معاصر پیوند میدهد. این نقاشی اکنون در موزه پیکاسو ـ پاریس است.
اوپنهایمر به نویسندگی و کارگردانی کریستوفر نولان در سال ۲۰۲۳ اکران شد. نولان فیلمنامه این فیلم را بر اساس کتاب «پرومته آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر» اثر کای بِرد و مارتین جی شروین به تصویر درآورده است. بِرد و شروین هم اوپنهایمر را یک «معما» میدانستند. از نظر آنان اوپنهایمر یک فیزیکدان نظری بود که ویژگیهای کاریزماتیک رهبری بزرگ را نمایش میداد و همزمان یک زیباییپرست بود که مظهر تناقض محسوب میشد.
اما اغلب ارتباط میان نمایش اثری از پیکاسو، آثار هنری مختلف کوبیسم و رسیدن اوپنهایمر به مفهومی از فیزیک کوانتوم را در ارتباط بین علم و هنر پیکاسو وجود دانستهاند؛ که برخی شباهتها میان هنر پیکاسو و پیشرفتهای فیزیک وجود دارد. نمایش اثر پابلو پیکاسو در فیلم اوپنهایمر نیز با صحنهای دیگر همراه میشود که جرقههای نور و چرخش آبی آنها را نشان میدهد و به نظر میرسد که اوپنهایمر جوان شروع به درک فیزیک کوانتومی میکند. کوبیسم هم یکی از تأثیرگذارترین سبکهای هنرهای تجسمی در اوایل قرن بیستم بود که توسط پابلو پیکاسو (اسپانیایی، ۱۸۸۱-۱۹۷۳) و ژرژ براک (فرانسوی، ۱۸۸۲-۱۹۶۳) در پاریس بین سالهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۴ ایجاد شد.
در همین رابطه یک مجله آمریکایی با عنوان آرت نیوز نیز نوشته است که برخی معتقدند شباهتها بین تحولات هنر پیکاسو و تحولات فیزیک دلیل نمایش این اثر بوده است. به نقل از «گرترود اشتاین» نیز آمده است که «چیزهایی که پیکاسو میتوانست ببیند، چیزهایی بودند که واقعیت خاص خود را داشتند، واقعیتی نه در مورد چیزهای دیدهشده، بلکه درباره چیزهایی که وجود دارند.»
همچنین اشاره شده است که پیکاسو و اوپنهایمر هر دو واقعیت را به عنوان مقولهای منحصر به فرد تفسیر میکردند. پیکاسو آثار را با سبک کوبیسم خلق کرد که جهان را از منظرهای مختلف و در لحظات متعدد نشان داد، آثاری که با هنرهای زیبای معمولی متفاوت بود و جهان را از یک منظر و لحظه به تصویر میکشید. این ویژگی به راحتی در «زنی نشسته با بازوهای ضربدری» (۱۹۳۷) هم دیده میشود؛ چراکه زاویه صورت زن از روبهرو و نیمرخ در یک شکل ترکیب شده است؛ از سویی دیگر اوپنهایمر نیز از طریق فیزیک کوانتوم توانسته بود پدیدههای اتمها، «چیزهایی که دیده نمی شوند اما وجود دارند» و حتی ذرات کوچکتر را شناسایی و محاسبه کند؛ مانند نیمرخ زن آبی رنگ که از زاویه روبهرو نیز وجود داشت، اما دیده نمیشد.
البته ارتباط میان نمایش این اثر پیکاسو و اوپنهایمر میتواند گستردهتر نیز باشد.
گفته شده، نویسندگان مشترک کتاب «پرومته آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر» به این موضوع نیز اشاره کردند که والدین اوپنهایمر مجموعه هنری قابل توجهی را جمعآوری کرده بودند که شامل یک پیکاسو از دوره آبی او نیز بوده است؛ اثری با نام «مادر و فرزند». در این کتاب همچنین آمده است که پس از نقل مکان اوپنهامیر به آپارتمان خود در برکلی در سال ۱۹۳۴، پدرش یک لیتوگرافی کوچک پیکاسو را به او هدیه داد که روی دیوار نصبش کرد.
ارجاعات هنری در فیلم اوپنهایمر تصادفی نیستند. هنر و نوشتار مدرنیستی که اوپنهایمر در لحظاتی از فیلم در آن غوطهور شده است، گویی از میل او برای فراتر رفتن از جهان فیزیکی است، شاید این امر منعکسکننده هرج و مرجی باشد که بیشتر اوقات ذهن این دانشمند را گرفته بود؛ با این حال، برای مخاطب، این نقاشی یادآور دنیایی است که به سرعت در حال تغییر است و ساخت بمب اتم نیز، یکی از بزرگترین تغییرات در زندگی بشر بود که با واکنشهای بسیار گوناگونی نیز همراه شد چرا که اولین ساعات بامداد روز ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۵ رابرت اوپنهایمر در مرکز کنترل، در پناهگاهی لحظهای را رقم زد که دنیا را برای همیشه دگرگون کرد؛ با فاصله حدود ۱۰ کیلومتر از این پناهگاه در شنزارهای صحرای جورنادا دل موئرتو در ایالت نیومکزیکو، اولین آزمایش بمب هستهای جهان با اسم رمز «ترینیتی» در حال انجام بود.
مدیرعامل شرکت توزیع برق استان زنجان گفت: تلاش در راستای مصرف بهینه، یک راهکار گریزناپذیر است و چارهای بهجز این نیست، در همه دنیا نیز رویکرد مصرف بهینه دنبال میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، پیام جوادی امروز (چهارشنبه، ۲۷ دی ماه) در اختتامیه نخستین جشنواره ملی فیلم کوتاه «خانه روشن» اظهار کرد: مسابقه سرعتگیری مصرف و تولید همواره وجود داشته است و دارد، اگر این روند کنترل نشود چرخه باطلی خواهد بود. وقتی مصرف بالا میرود تولید بالا میرود که این چرخه موجب تلاش بیشتر برای افزایش تولید خواهد شد.
وی با بیان اینکه افزایش تولید برق موجب از بین رفتن منابع و سرمایههای مملکت و ضرر و زیان خواهد شد، ادامه داد: مدیریت مصرف راهکارهای متعددی دارد که اصلاح فرهنگ مصرف، یک راهکار خوب در این حوزه است. یکی از راهکارهای دیگر در این حوزه، استفاده از هنر و فرهنگ برای بهبود فرهنگ مصرف است.
او با بیان اینکه افتخار این را داریم که در حوزه اجرای جشنواره به زنجان اعتماد شده و مسؤولیت اجرای آن را به زنجان دادند، افزود: از تابستان با آغاز جشنواره همکاری خوبی شده و آثار فاخری به جشنواره فرستاده شده است تا این جشنواره موجب بهبود فرهنگ مصرف شود.
رأی گیری از اعضای آکادمی برای انتخاب نامزدهای نهایی نود و ششمین دوره جوایز سینمایی اسکار در حالی پایان یافت که زنان سینماگر در آستانه خلق رکورد در شاخه بهترین فیلم هستند.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، با اعلام برندگان جوایز انتخاب منتقدان و گلدن گلوب که با پیشتازی «اوپنهایمر» ساخته کریستوفر نولان همراه شد و «باربی» از گرتا گرویگ، «بیچارگان» یورگوس لانتیموس، «جاماندگان» اثر الکساندر پین و «آناتومی یک سقوط» به کارگردانی ژوستین تریه نیز حضور قابل توجهی در میان برگزیدگان داشتند، اعضای اکادمی اسکار نیز رأیهای نهایی خود را بر انتخاب نامزدهای این جوایز ثبت کردند.
پیشتر انجمن تهیهکنندگان آمریکا سه اثر به کارگردانی فیلمسازان زن شامل «آناتومی یک سقوط»، «باربی» و «زندگیهای گذشته» را نامزد دریافت جایزه معرفی کرد و اگر این سه فیلم در شاخه بهترین فیلم اسکار نیز نامزد شوند، رکورد حضور کارگردانان زن در این شاخه شکسته خواهد شد.
در طول تاریخ جوایز سینمایی اسکار تنها ۱۹ فیلم توسط فیلمسازان زن به شاخه بهترین فیلم آکادمی راه یافتهاند و تنها در چهار سال، دو فیلم از زنان در شاخه بهترین فیلم نامزد شدند: در سال ۲۰۰۹ (آموزش و هرت لاکر)، ۲۰۱۰ (بچهها حاشان خوب است و زمستان استخوانسوز)، ۲۰۲۰ (زن جوان آتیهدار و سرزمین آوارهها) و ۲۰۲۱ (قدرت سگ و کودا). امسال فرصت مناسبی است که برای نخستین بار فیلمهای سه سینماگر زن برای کسب جایزه بهترین فیلم رقابت کنند.
یکی دیگر از فیلمهایی که احتملا توجه رأیدهندگان آکادمی را به خود جلب کرده فیلم «سالتبرن» ساخته امرالد فنل است که به نظر می رسد در چند شاخه از جمله بازیگر نقش مکمل زن (رزاموند پایک)، فیلمنامه اصلی، طراحی تولید، فیلمبرداری و موسیقی متن اصلی شانس زیادی برای رسیدن به جمع نامزدهای اسکار ۲۰۲۴ دارد.
فیلم «رنگ ارغوانی» اگر چه مورد تحسین منتقدان قرار گرفته اما از سوی انجمنهای منتقد مانند مدیران هنری، طراحان لباس و چهرهپردازی مورد توجه قرار نگرفته است و تنها یک نامزدی در شاخه بهترین تیم بازیگری جوایز انجمن بازیگران (SAG) دارد. از لحاظ تاریخی، بازیگری در فیلمهای موزیکال نمیتواند تنها نامزدی یک فیلم باشند و این فیلم برای امیدواری در جوایز اسکار نیاز به نامزدی در شاخههای دیگر نیز دارد.
بازیگران مطرحی چون آنجلینا جولی حمایت خود را از درام دلخراش «Origin» (ریشه) ساخته آوا دوورنی ابراز کردهاند و گفته میشود آنجانو الیس-تیلور بازیگر این فیلم به شکل غافلگیرکنندهای شانس دریافت نامزدی اسکار دارد. با این حال، بر اساس صحبتهای رایدهندگان، این احساس وجود دارد که این فیلم میتواند به اولین فیلم پس از «حادثه آکس-بو» (۱۹۴۳) تبدیل شود که تنها نامزد بهترین فیلم شده است.
در حالی که فیلمهای «جاماندگان» و «داستانهای آمریکایی» بیشترین توجهات را در شاخههای بازیگری به خود اختصاص دادهاند، مشخص نیست در فیلم «بیچارگان» کدام بازیگران میتوانند در شاخه نقش مکمل مرد نامزد شوند. ویلم دفو و مارک رافلو دو بازیگر این فیلم هستند که توجه متفاوتی را از سوی دیگر جوایز دریافت کردهاند. تنها در جوایز گلدن گلوب هر دو بازیگر نامزد شدند اما انجمن بازیگران آمریکا در نهایت ویلم دفو را نامزد کرد و جوایز بفتا مارک رافلو را ترجیح داد. باید منتظر ماند و دید آیا این دو بازیگر به جمع نامزدهای اسکار بهترین بازیگر مرد مکمل جوایز آکادمی راه مییابند یا خیر.
نامزدهای نهایی جوایز اسکار ۲۰۲۴ در ۲۳ ژانویه (سوم بهمن) اعلام می شوند و مراسم پایانی نود و ششمین دوره جوایز اسکار در ۱۰ مارس (بامداد ۲۱ اسفند) در سالن دالبی برگزار می شود.
شهرام مکری در جلسه نقد فیلمش بیان کرد که «هجوم» درباره زمانهای حرف میزند که زمان حال حاضر نیست اما فیلم «جنایت بیدقت» یک بازخوانی نسبت به واقعه تاریخی در زمان حال دارد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، پانصد و هفتاد و یکمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ به نمایش فیلم «جنایت بیدقت» به کارگردانی شهرام مکری و تهیهکنندگی نگار اسکندرفر محصول ۱۳۹۹ اختصاص داشت.
پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور نیما حسنینسب منتقد سینما و شهرام مکری کارگردان فیلم برگزار شد. در ابتدای این نشست از عوامل فیلم که در سالن حضور داشتند، دعوت شد تا روی صحنه حاضر شوند.
نگار اسکندرفر تهیهکننده فیلم سینمایی «جنایت بی دقت» گفت: در کارهای تولیدی که در طول این سالها، در حوزه تئاتر و سینما انجام دادم، فیلم «جنایت بیدقت» را بیشتر دوست دارم. زیرا هربار که آن را میبینم برایم تازگی داشته و چیزهای جدیدی در آن کشف میکنم. خیلی خوشحال هستم که سالهاست در حال کار با شهرام مکری هستم که معتقدم فیلمساز آینده است. شاید نباید در مقابلش از او تعریف کنم ولی لازم است بگویم که این فیلم را از همه فیلمهایی که تا امروز ساخته نیز بیشتر دوست دارم.
بهزاد دورانی مستندساز و بازیگر نیز در ادامه بیان کرد: خیلی خوشحالم که این فیلم را با شهرام مکری کار کردهام. زیرا پیش از این نیز با یکدیگر فیلم «هجوم» را کار کرده بودیم و ارتباط خوبی با هم داشتیم. به نظر میرسد که هر چقدر این فیلم را میبینیم، چیزهای تازهای در آن کشف میکنیم.
مکری هر بار پیشنهاد همکاری میدهد، چشم بسته قبول میکنم
بابک کریمی بازیگر سینما نیز در ادامه بیان کرد: همگی دوستی داریم که با او شیطنتهایی انجام میدهیم که با بقیه دنیا نمیتوانیم آن کارها را بکنیم. این دوست من در محیط سینمایی، شهرام مکری است که هر بار پیشنهاد همکاری میدهد، چشم بسته آن را قبول میکنم، زیرا میدانم قرار است تجربهای کنیم که به هیچ چیز شبیه نیست. حتی تعریف کردن آن دشوار است. اکنون بعد از مدتها که فیلم را دوباره دیدم، یاد روزهایی افتادم که حال همه ما بهتر بود. امیدوارم تجربه دیگری نیز با همدیگر داشته باشیم.
احسان صدیق آهنگساز و نوازنده نیز در ادامه بیان کرد: ساختن موسیقی این فیلم باعث افتخار من بود. شهرام مکری فیلمساز مورد علاقه من است. بنابراین وقتی پیشنهاد کار را داد، چشم بسته قبول کردم. وقتی به اینجا میآمدم، میدانستم که قرار است برای چهل وسومین بار فیلمی را ببینم که ۲ ساعت است. ولی باز چیزهای جدیدی در آن دیدم.
علیرضا برازنده فیلمبردار، راضیه منصوری بازیگر، سعید نادری بازیگر، معصومه بیگی بازیگر، گلزار فرزانه دستیار کارگردان از دیگر عواملی بودند که در صحبتهایی کوتاه، تجربه همکاری در این فیلم را مثبت ارزیابی کردند.
توضیح درباره فرم فیلمسازی فیلم در فیلم از زبان مکری
شهرام مکری در بخش بعدی این نشست، درباره فیلم «جنایت بیدقت» و دغدغهای که موجب انتخاب فرم (فیلم در فیلم) این اثر شده است، گفت: اولین فیلم کوتاهی که کار کردم، فیلمی برای پایاننامه کلاسم بود. اسم آن را «جذابیت پنهان زمان» گذاشته بودم که آن هم فیلم در فیلم بود. در واقع داستان تدوینگری بود که با ادیت سعی میکرد، بخشهایی از یک فیلم را کم و زیاد کرده تا داستان آن را تغییر دهد. بنابراین باید بگویم که از اولین کار کوتاهی که انجام دادم، این پروسه را دوست داشتم. یعنی ساخت فیلمهایی درباره فیلم.
وی افزود: البته آن فیلم فقط یک بار در جشنواره فیلم کوتاه تهران نمایش داده شد. اکنون مشخصا فکر میکنم، فیلمهایی که کار میکنیم، به هر حال باید به این پروسه فیلمسازی اشاره کنند. یعنی اکنون این طور نگاه میکنم و اگر به این صورت نباشد، حس میکنم مقداری از حوزه علاقه من فاصله دارد. اکنون حوزه علاقمندی من به سمتی رفته که هر مدیومی باید در حال اشاره کردن به وضعیت خود مدیوم باشد. حال میتواند موسیقی، نقاشی یا سینما باشد. به همین دلیل فکر میکنم امروز دغدغههای ذهنیام بیشتر شبیه اولین فیلمهایی شده که کار میکردم.
نیما حسنی نسب در ادامه با اشاره به شکل مواجهه فیلم با مقوله سینما و فیلم گفت: «جنایت بیدقت» در شکل کلی، ظاهرا یک فیلم در فیلم است اما شکل بقیه فیلم در فیلمهای مرسوم نیست. زیرا نسبت آن با سینما، نسبتی چند وجهی است. فکر میکنم در سهلایه میتوان درباره آن صحبت کرد. اول بحث فیلم در فیلم است؛ یعنی ما در حال دیدن فیلمی هستیم درباره فیلم دیگری که در سالنی در حال نمایش است و در آن فیلم ۲ مرتبه، عدهای تلاش میکنند فیلم دیگری را نمایش دهند. خود این موضوع مفهومی پیچیدهتر از مفهوم عادی فیلم در فیلمهاست که مثلا به فیلمی در فیلم یا پشت صحنه فیلمی در فیلم میپردازد.
وی بیان کرد: فیلم ۲ سطح دیگر هم دارد که خیلی مهم است. مواجهه فیلم با تاریخ سینما که در ارجاعات مختلف اثر، آن را میبینیم و همچنین مواجهه فیلم با مفهوم معماری و لوکیشن. در واقع سالن سینما به عنوان مهمترین لوکیشن اثر که بیشترین زمان فیلم در آن میگذرد، معرفی میشود. خود این سالن سینما به مفهوم مکان و جایی برای فیلم دیدن و حضور مخاطب و مردمی است که تماشاگر «یک جنایت بیدقت» هستند و در نهایت احتمالا قربانی یک جنایت بیدقت دیگری میشوند که به طور همزمان در واقعیت و بیرون از پرده در حال رخ دادن است. این سه مواجهه، فیلم «جنایت بیدقت» را به یک فیلم خیلی ویژه در مفهوم فیلم در فیلمها تبدیل کرده است.
مکری در ادامه توضیح داد: میخواهم بعد چهارمی هم به آن اضافه کنم. وقتی در حال نگارش سناریو بودیم، نسیم احمدپور به آن اشاره میکرد. شاید به دلیل تجربه تئاتری بود که داشت. ولی من خیلی آن را جدی فرض نمیکردم. اما بعد که فیلم را با تماشاگر دیدم، فکر میکنم این بعد چهارم هم میتوانم به آن اضافه کنم و آن وضعیت تماشاگری است که فیلم را میبیند. یعنی وقتی در سالنی قرار میگیرم که تماشاگر همزمان در حال تماشای فیلم است، برایم بعد تازهای از فیلم شکل میگیرد. آن زمان کامنتهایی را در فضای مجازی میخواندم.
جریان سیال ذهن در فیلمهای شهرام مکری
حسنینسب نیز گفت: شاید این حلقهها و لوپهای تکراری که در فیلمهای قبلی شهرام مکری به هم میرسند، به دلیل ماهیت پلان سکانسی بیشتر این موضوع را میرساند اما اینجا کار سختتر است. بنابراین احتمالا شهرام مکری از چیزهای دیگری هم وام گرفته است. از صداها، تصاویر، ظواهر آدمها و نشانههایی که نه در جریان سیال ذهن به مفهوم ادبی آن، ولی ما را در یک سیالیتی بین زمانها و دورانهای مختلف میبرد و در هر کدام از این موارد، قرار است یک چیز مشترکی به صورت موتیف بیاید. یعنی ما همواره و ظاهرا از گذشته، حال تا آینده درگیر و گرفتار این مفهومها و تکرارها و اشتباهات خواهیم بود. باتوجه به اینکه سینمای ما اصولا در تجربههای فرمی و پیچیدهای که میتوان در بحث زمان برای روایت انجام داد، سینمای فقیری است، باید گفت که شاید سطح این موضوع از معدل کل سینمای ایران فراتر برود. ولی میدانم که مکری در این مسایل بوده و دغدغه آن را دارد.
وی در ادامه عنوان کرد: به عنوان مثال میتوان به همین مفهوم تاریخی و ماجرای سینما رکس آبادان که ارجاع سینمایی دارد، اشاره کرد که به هر حال مفهومِ پیچیدهای است. زیرا ما در این کشور انقلابی داریم که یکی از نشانههای آن سینماسوزی بوده است. این خیلی عجیب و حیرتانگیز است. اما شاید نکته آموزنده آن، این باشد؛ آن هایی این سینماها را آتش زدهاند که خودشان تماشاگر آن بودند. هیچکس نمیتواند غیر از این را ثابت کند. یعنی نمیتوانیم فرض دیگری داشته باشیم. در واقع خود سازندگان و گردانندگان سینمای فارسی در نهایت آنهایی شدند که این سینما را سوزاندند. فکر میکنم این مفهوم فراتر از موضوع سینما رکس در ذهن مکری ایجاد شده است.
مکری در ادامه گفت: بحثهایی وجود دارد که افرادی بهتر از من میتوانند درباره آن صحبت کنند. اینکه تاریخ در زندگی امروز ما چه کار میکند؟ از جمله همین بحثهاست. به هر حال ما آدمهایی در بند زمان حال زندگیمان هستیم اما در عین حال دایم گذشتهای به اسم تاریخ برای ما گفته شده است، آن را میخوانیم و از دیگران میشنویم و تصویری از آن را برای خودمان درست میکنیم. احتمالا در مورد آینده هم میتوان چنین کاری انجام داد. تصوری برای خودمان به وجود میآوریم که چه شکلی خواهد بود و چه اتفاقی در آن رخ میدهد. اما واقعیت این است؛ زمانی که در آن زندگی میکنیم، همین چند سال زنده بودن مان است. احتمالا خوشبینانه این اتفاق این بوده که ما هم در آینده به تاریخ میپیوندیم.
«هجوم» یک نگاه آیندهنگرانهای در خود دارد و درباره زمانهای حرف میزند که زمان حال حاضر نیست؛ فیلم «جنایت بیدقت» انگار یک نگاه بازخوانی نسبت به واقعه تاریخی در زمان حال دارد.
این کارگردان و مدرس سینما اظهار کرد: وقتی سناریو را مینوشتیم، در واقع انگار در حال انجام همان کاری هستیم که با تکرار کردن زمان حال انجام میدهیم. در واقع این بار میخواهیم با آوردن زمان گذشته و یا شاید نگاه کردن به ایدهای در آینده در پایان فیلم، آنها را با همدیگر میکس کنیم و ببینیم چطور میشود آنها را کنار هم گذاشت. بنابراین فکر میکنم خیلی کار دوری نسبت به کارهای گذشته انجام نمیدادیم ولی همان طور که به آن اشاره میکنید، تاریخ برای مان دستمایهای جدید بود. یعنی اگر فیلم «ماهی و گربه» زمان حال را تکرار میکند و به هر حال «هجوم» یک نگاه آیندهنگرانهای در خود دارد و درباره زمانهای حرف میزند که زمان حال حاضر نیست؛ فیلم «جنایت بیدقت» انگار یک نگاه بازخوانی نسبت به واقعه تاریخی در زمان حال دارد.
مکری در پایان گفت: به نظر میرسد که زمان فیلم، زمان حال حاضر است. اما مدل کاری که سعی کردیم در فیلم انجام دهیم، از لباسها تا اشارههایی که در فیلم وجود دارد، دایم به ما میگوید که انگار در عین حال در حال تماشای یک واقعه تاریخی هستیم. قصدمان این بود که تماشاگر نتواند مچ ما را بگیرد و به ما بگوید که در دوره سینما رکس ماشینها در خیابان به این صورت نبودند. یا معماری اینطور نبود. به همین دلیل دایم به تماشاگر میگفتیم که شما در حال دیدن یک فیلم در زمان حال هستید. اما در عین حال دایم داشتیم ذهن آنها را تحریک میکردیم که فکر کنند در حال تماشای یک واقعه یا بازسازی تاریخی هستند. این همان ایدهای بود که در ذهنمان میچرخید.
فیلم سینمایی «نامیرا» که قرار بود به تهیهکنندگی محسن علیاکبری و کارگردانی شهریار بحرانی ساخته شود و حتی از آبان امسال کلید هم خورده بود نتوانست خود را به جشنواره چهل و دوم فجر برساند.
به گزارش سینمای خانگی، به گفته محسن علیاکبری تهیهکننده نامیرا در گفت وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا اظهار کرد: نامیرا با فیلمنامهای نوشته داود میرباقری قرار است توسط یک کارگردان دیگر ساخته شود.
تهیهکننده مریم مقدس که پیشتر در ساخت این فیلم تجربه کار با شهریار بحرانی را داشته و با کارگردانهایی چون مرحوم فرجالله سلحشور (ایوب پیامبر و اصحاب کهف) همکاری کرده است، قول داد که نامیرا را با کارگردان جدید (محمدحسین لطیفی) به جشنواره سال آینده فیلم فجر(چهل و سوم) برساند.
سریال نامیرا با تهیهکنندگی محسن علیاکبری و به کارگردانی شهریار بحرانی در دست ساخت بود که به دلایلی که تاکنون عنوان نشده با کارگردان دیگری قرار است ساخته شود؛ کارگردانی که در جشنواره سال گذشته فیلم فجر موفق شد جوایز بسیاری را درو کند.
داستان «نامیرا» در سال ۶۱ هجری اتفاق میافتد. زمانی که ربیع و سلیمه، دختر و پسری جوان از اهالی کوفه، در آغاز قیام امام حسین (ع) دلباخته یکدیگر میشوند و در میان رفتارهای متناقض سرداران بزرگ کوفه و حمایتهای مردم از حسین (ع) سرگردانند و در پیروی از قیام امام حسین(ع) و حقانیت راه او تردید دارند.
نامیرا داستانی در وصف کوفه پیش از واقعه کربلاست. صادق کرمیار،نامیرا را در سال ۱۳۸۰ در دو نسخه فیلمنامه و رمان نوشت. به گفته او روایت قصه کاملا تخیلی اما بر بستری از واقعیت و با شخصیتهای واقعی بنا شده است. کرمیار پس از نوشتن نامیرا قصد انتشار آن را نداشت و تنها فیلمنامه را در اختیار سازمان صدا و سیما قرار داده بود.
۸ سال پس از آن از طریق دوستان صادق کرمیار، نامیرا به انتشارات «کتاب نیستان» رسید و آنها از آن استقبال کردند.
کرمیار در مدت دوماه کتاب را بازنویسی و ویرایش کرد و سال ۱۳۸۸ نامیرا منتشر شد. در طرح روی جلد کتاب از آیه ۱۶۹ سوره «بقره» استفاده شده که مضمون آن نامیرایی شهیدان راه حق است.
شهریور سال ۱۴۰۱ بود که محسن علیاکبری برای نخستین بار از ساخت فیلمی برای امام حسین و درباره قیام عاشورا که تا آن زمان عنوانی برای فیلم انتخاب نشده بود، خبر داد.
او گفته بود که این موضوع با دستور مستقیم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شروع شده و پیگیری میشود.
هادی مرادی: گاهی خواسته یا ناخواسته به ویژه در فضای مجازی به گونه ای مطرح می شود که حق سکوها گرفته شده و بر اساس آن دعوایی غیر واقعی ادعا می گردد؛ در حالی که به نظر می رسد قانونا و انصافا این دعوا محلی از اعراب ندارد.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ مناقشه حق پخش رقابتهای جام ملتهای آسیا بین سازمان صدا و سیما و سکوها (پلتفرمها) ی مختلف در این روزها به یک موضوع داغ تبدیل شده است؛ موضوعی که شبهات بسیاری به آن وارد است. برخی اعتقاد دارند اساساً صدا و سیما حق پخش انحصاری این بازی ها را ندارد و در نتیجه سکوها هم می توانند رقابتها را نمایش دهند و در مقابل برخی دیگر، موضوع ساخت برنامه و پوشش رقابتهای جام ملتها در پلتفرمهای مختلف را مجاز دانستهاند و اعتقاد دارند پخش رقابتها از این شبکهها بدون مجوز ساترا هم بی اشکال است. در این رابطه ذکر چند نکته موضوعیت دارد.
نکته اول این واقعیت است که صدا و سیما نیز مثل تمام شبکههای تلویزیونی کشورهای دیگر که به طور قانونی رقابتهای جام ملتها را پوشش میدهند، حق پخش را خریداری کرده و از این حیث پخش این مسابقات در شبکههای سه و ورزش، کاملاً قانونی است. ثانیا طبق قانون و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، پخش زنده رقابتها و رویدادها نیز انحصاراً در اختیار صدا و سیما است. نکتۀ دیگر این است که صدا و سیما همواره دغدغه کمک به سکوهای رسمی را که از ساترا مجوز گرفتهاند، دارد و همواره تلاش کرده تا از این سکوها برای ساخت و پخش برنامههای مختلف حمایت کند. بر مبنای این رویکرد، سازمان صدا و سیما امکان پخش رقابتهای جام ملتها را برای همۀ پلتفرمهای دارای مجوز ساترا فراهم کرده و بنابراین پلتفرمهای دارای مجوز از ساترا میتوانند با لینک اختصاصی صداوسیما هم رقابتها را پوشش دهند و هم برنامههای اختصاصی بسازند.
علاوه بر آن پلتفرمهای دارای مجوز میتوانند در قالب تفاهمنامه و قراردادهای مختلف برای تولید و پخش برنامههای اختصاصی با محوریت جام ملتها اقدام کنند، ضمن آن که صدا و سیما میتواند این امکان را برای هر سکویی که در آن سهامدار است، فراهم کند. بر اساس آن چه گفته شد، می توان به این نتیجه رسید که تمام جغرافیای ایران توسط سازمان صدا و سیما در خصوص پخش این رقابت پوشش داده میشود، و سایر شبکه ها و سکوهای دیگر، می توانند با دریافت مجوز از ساترا این اقدام را انجام دهند. این محدودیت قبل از آغاز رقابتها نیز در نامهای به صورت رسمی توسط سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی سازمان صدا و سیما (ساترا) به مدیران رسانههای صوت و تصویر فراگیر به صراحت اعلام و تبیین شده است.
همچنین در توافق نامه ای که بین فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، و کنفدراسیون فوتبال آسیا AFC بر انحصار این حق در جغرافیای کشور ایران اطلاق دارد. علاوه بر این، در حال حاضر گروه های خبری و فنی صداوسیما در محل برگزاری بازیها در قطر حضور دارند و در حال پوشش بزرگترین رویداد فوتبالی در آسیا با کدهای سیگنال پخشی هستند که از سوی برگزارکنندگان در اختیار آنان قرار گرفته است.
تردیدی نیست که در صورت عدمبرخورداری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از حق پخش قانونی رقابتها، نه امکان تهیه گزارش و نه امکان بردن تجهیزات فنی و واحدهای سیار به استادیومها و دهکده بازیها وجود نداشت.یادآوری این نکته هم خارج از لطف نیست که در لایحه برنامه هفتم توسعه، مجلس شورای اسلامی نیز برای تبلیغات حین پخش مسابقات ورزشی ملاحظاتی را صرفا برای سازمان صدا و سیما در نظر گرفته است.
با این شرایط، گاهی خواسته یا ناخواسته به ویژه در فضای مجازی به گونه ای مطرح می شود که حق سکوها گرفته شده و بر اساس آن دعوایی غیر واقعی ادعا می گردد؛ در حالی که به نظر می رسد قانونا و انصافا این دعوا محلی از اعراب ندارد.