در قالب یک فیلم‌کوتاه از باشگاه سوره؛ تصویری از حادثه تروریسی شاهچراغ

تازه‌ترین اثر باشگاه فیلم سوره با عنوان فیلم کوتاه «محافظ» همزمان با شهادت حضرت فاطمه(س) منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، فیلم کوتاه «محافظ» جدیدترین تولید باشگاه فیلم سوره است که به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) منتشر شده است.

این فیلم روایتی داستانی از آخرین ساعات زندگی یک مادر است که در حادثه تروریستی شاهچراغ شیراز به شهادت می‌رسد.

این فیلم را می‌توانید در لینک https://media.mehrnews.com/d/2022/12/27/0/4373063.mp4?ts=1672131364666 ببینید.

یک سینماگر مطرح کرد : حضور گسترده بازیگر-اسپانسر در تلویزیون

کارگردان و تهیه‌کننده فیلم کوتاه «در وجه» ضمن اشاره به شرایط اقتصادی سخت تولید فیلم‌های کوتاه از حضور «اسپانسر-بازیگر»ها در فرآیند فیلمسازی و ورود برخی از آن‌ها به سریال‌های تلویزیونی گفتند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، درست در همین سال‌هایی که سینمای ایران به‌واسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشه‌ها را تجربه می‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر، قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.

در شانزدهمین نوبت از این سلسله نشست‌ها در خبرگزاری مهر، میزبان اکران و گفتگو با عوامل فیلم کوتاه «در وجه» بودیم.

فیلم کوتاه «در وجه» روایتی ساده اما متفاوت از فرآیند پاس کردن یک چک است که در پس زمینه آن شاهد تصویری از تنهایی انسان‌ها در دوران معاصر هستیم.

محمد غزازانی به‌عنوان نویسنده و کارگردان و بهزاد مرادحاصل به‌عنوان تهیه‌کننده فیلم کوتاه «در وجه» در این گفتگو حضور داشتند.

* از اینجا شروع کنیم که فکر نمی‌کنید تصویری که از رابطه دو نفر بر سر یک چک که یکی از آن‌ها طلبکار است و دیگری بدهکار، در فیلم ارائه کرده‌اید، کمی بیش از اندازه خوش‌بینانه است؟ انتظار نمی‌رود چنین افرادی با این میزان از احترام و محبت با هم مکالمه داشته باشند.

محمد غزازانی: واقعیت اینکه ایده این فیلم از تجربه شخصی خودم گرفته شد. طلبی از کسی داشتم و هر بار به بهانه‌های مختلف برای تسویه آن تماس می‌گرفتم اما او مدام قرار حساب و کتاب را عقب می‌انداخت. من خوشم نمی‌آمد که مدام برای پیگیری طلبم به او زنگ بزنم و احساس می‌کردم در شخصیت من نیست که هر بار زنگ بزنم و پیگیر شوم. او اما هر بار به بهانه‌ای قرارمان را چند روز عقب می‌انداخت. ناگهان به ذهنم رسید که نکند او واقعاً دوست دارد به این بهانه با من مکالمه داشته باشد و حرف بزند و برای همین مدام کار تسویه را عقب می‌اندازد. این خیال، تبدیل به ایده اولیه داستان «در وجه» شد. البته در عالم واقع اینگونه نبود و طرفم واقعاً کلاه‌بردار بود! (می‌خندد) این جرقه در ذهنم شکل گرفت که شاید آدم‌هایی هم بتوانند باشند که از این طریق بخواهند برای جبران تنهایی خود استفاده کنند. لوکیشینی که در آن فیلم را ضبط می‌کردیم مربوط به یکی از دوستان بود که سطح مالی بالایی داشت و با این قشر هم در ارتباط بود. حتی او می‌گفت این موقعیت، خیلی به واقعیت زندگی برخی از افراد مرفه جامعه نزدیک است. او می‌گفت واقعاً گاهی این آدم‌ها با هیچکس نمی‌توانند ارتباط برقرار کنند و مجبورند برای خودشان دوستان موقت دست و پا کنند.

* حس و حالی که در میان افراد مسن بیشتر هم هست.

غزازانی: دقیقاً. بازیگر نقش اصلی‌مان می‌گفت یک دوست سرمایه‌دار دارد که هر از گاهی به او زنگ می‌زند و طولانی‌مدت هم صحبت می‌کند اما انگار نمی‌تواند من را درک کند که چقدر سرم شلوغ است و مدام باید مشغول کار باشم! ایده اصلی فیلم «در وجه» هم همین موقعیت بود. طبیعی است در این موقعیت هم آدم‌ها با جنگ و دعوا با هم ارتباط برقرار نمی‌کنند و ادبیات دیالوگ‌ها گام‌به‌گام تند می‌شود.

* با وجود اینکه تنهایی این آدم، خیلی برای مخاطب ملموس است اما به نظر می‌رسد تأکیدی برای تمرکز بیش از حد روی آن نداشتید.

غزازانی: این کاراکتر در بخشی از فیلم، داستانی را پشت تلفن تعریف می‌کند که در واقع سرگذشت خودش است. آنجا که می‌گوید دوستی داشته و وقتی در آی‌سی‌یو بستری بوده فرزندانش شیشه بیمارستان را می‌شکنند و بر سر ارث دعوا می‌کنند! این اتفاقی است که برای خود او افتاده است و دارد آن را برای دیگری تعریف می‌کند. بد نیست بدانید این ایده را هم از یک اتفاق واقعی گرفته‌ام!

از بچگی توجه زیادی به جزئیات خاطرات افراد داشتم و فیلم‌هایی هم که تا به امروز ساخته‌ام، همواره وام‌دار یک اتفاق و یا زندگی واقعی بوده‌اند. ایده ماجرا آی‌سی‌یو را هم از تجربه یکی از چهره‌های ثروتمند سرشناس ساکن تهران گرفتم که زمانی در بیمارستان بستری شد و یکی از دوستان من که در آن بیمارستان کار می‌کرد، تعریف کرد، فرزندانش آمده‌اند و شیشه بخش آی‌سی‌یو را شکاندند که بگویند چرا ارث به ما نداده‌ای و فلان کردی! جالب اینکه خودش، مالک آن بیمارستان هم بوده است!

* چقدر موقعیت تلخی است!

غزازانی: دقیقاً. در آخرین روزهای عمر خود او چنین فضایی را تجربه کرده بود و من هم از آن وام گرفتم و این سرگذشت را برای کاراکتر اصلی فیلمم در نظر گرفتم. کاراکتری که از جایی به بعد احساس می‌کند همه اطرافیان، حتی همسر و فرزندانش او را به خاطر پول می‌خواهند. وقتی پول‌داری از حدی عبور کند، گویی دیگر نمی‌توانی به اطرافیانت اعتماد کنی که تو را به خاطر خودت دوست دارند. این را هم می‌توان از آسیب‌های پول‌داری دانست. البته کلیدواژه اصلی این فیلم همان «تنهایی» است که به آن اشاره کردید. انسان مدرن به نظرم بسیار تنها است.

غزازانی: ایده ماجرا آی‌سی‌یو را هم از تجربه یکی از چهره‌های ثروتمند سرشناس ساکن تهران گرفتم که زمانی در بیمارستان بستری شد و یکی از دوستان من که در آن بیمارستان کار می‌کرد، تعریف کرد، فرزندانش آمده‌اند و شیشه بخش آی‌سی‌یو را شکاندند که بگویند چرا ارث به ما نداده‌ای و فلان کردی! جالب اینکه خودش، مالک آن بیمارستان هم بوده است!

* شما به‌عنوان تهیه‌کننده چگونه با محمد غزازانی برای ساخت «در وجه» همراه شدید و چه نگاهی به این داستان داشتید؟

بهزاد مرادحاصل: محمد از دوستان قدیمی من است که کارهای زیادی هم با هم داشتیم. در برخی پروژه بازی می‌کردیم و گاهی محمد فیلمبردار بود. این همکاری‌ها هم در فیلم بوده است و هم در سریال‌ها تلویزیونی. یک مجموعه فیلم کوتاه هم با هم کار کرده‌ایم. برای «در وجه» هم در یک گفتگوی دوستانه، ایده این فیلم مطرح شد و من هم از آن استقبال کردم. الان هم پروژه دیگری را در دست کار داریم. «در وجه» بیشتر درباره آدم تنهایی بود که احساس می‌کنم در دوره و زمانه ما، نمونه‌اش کم نیست. آدم‌هایی که به هر دستاویزی چنگ می‌اندازند تا بتوانند رابطه‌ای با کسی برقرار کنند.

* در جامعه امروز که کمی شرایط اقتصادی همه زندگی‌ها را تحت تأثیر قرار داده و غالب افراد حتی در تأمین معیشت هم دچار مشکل هستند، موقعیت چنین از فرط پول‌داری دچار تنهایی شده، چقدر قابل باور و قابل درک است؟

غزازانی: از آنجایی که خودم با آدم‌هایی از این قشر صحبت و گفتگو داشته‌ام، به نظرم این موقعیت باورپذیر است. از نظر منطقی هم این موقعیت برای مخاطب قابل درک است. تصور کنید شما شرایط مالی خیلی خوبی دارید و به همین دلیل هر کس سراغ‌تان می‌آید، صرفاً به دلیل پول است. چیزی شبیه دیالوگ یکی از کاراکترهای فیلم سینمایی «جهان با من برقص» ساخته سروش صحت، که طرف می‌گوید من همین ماشینم، من همین کارخانه‌ام، من غیر از این‌ها چیزی نیستم. بالاخره چنین فردی، از اینکه یک دوست واقعی ندارد، عذاب می‌کشد. من فیلم زیاد می‌بینم و اخیراً در فیلم‌های هالیوودی هم متوجه شده‌ام یکی از معضلاتی که در زیرلایه به آن زیاد می‌پردازند، تنهایی کاراکترهاست. گویی این یک معضل و آسیب جهانی است. آن کسی که وضعش خوب نیست، به گونه‌ای تنهاست و کسی که وضعش بهتر است، مدل دیگری تنهاست.

* در حالی که به‌ظاهر در جهانی سرشار از ارتباطات هم زندگی می‌کنیم!

عزازانی: دقیقاً. می‌گویند عصر، عصر ارتباطات و شبکه‌های اجتماعی است اما واقعیت این است که انسان امروز تنهاست.

محمد غزازانی

* به نظر می‌رسد که تعمدی برای نشان ندادن چهره کاراکتر پیرمرد داشتید. چرا این قرار با مخاطب را در سکانس رستوران ناگهان به هم زدید!؟

غزازانی: باید اعتراف کنم بخشی از آن در تدوین از دستم در رفته است! در عین اینکه بالاخره بازیگران هم دوست دارند چهره‌شان در فیلم دیده شود و من هم کارگردانی خجالتی هستم که با عوامل رودبایستی دارم! (می‌خندد) حتی در همان سکانس رستوران هم دوست داشتم تصویر تاریک‌تر باشد، اما فیلمبردارم آن را دوست نداشت! نمی‌خواستم این آدم براساس چهره‌اش قضاوت شود. شاید حتی می‌خواستم کمی حس و حال مافیایی هم به این کاراکتر بدهم.

* اتفاقاً جاهایی انگار قصد ارجاع به «پدرخوانده» هم داشتید!

غزازانی: آفرین. دقیقاً همین بود، اما جایی کار از دستم در رفته و حاصل چیزی میان این و آن شده است! هم چهره‌اش معلوم است و می‌بینیم، هم نه.

غزازانی: به قول نیما یوشیج، هنر گفتن «چیزی» و شنیدن «چیزها» است. من چیزی می‌گویم و شما چیزهایی از آن برداشت می‌کنید که شاید حتی به فکر من هم نرسیده بود. الان هم این نکته‌ای که اشاره کردید هم می‌تواند درست باشد و موافق این برداشت هم هستم، هرچند تعمدی در آن نداشته‌ام.

* نشان ندادن چهره هیچ ارتباطی به نمایش بیشتر تنهایی این کاراکتر نداشت؟

غزازانی: به قول نیما یوشیج، هنر گفتن «چیزی» و شنیدن «چیزها» است. من چیزی می‌گویم و شما چیزهایی از آن برداشت می‌کنید که شاید حتی به فکر من هم نرسیده بود. الان هم این نکته‌ای که اشاره کردید هم می‌تواند درست باشد و موافق این برداشت هم هستم، هرچند تعمدی در آن نداشته‌ام.

* فیلم تنها دو کاراکتر دارد که به نظر می‌رسد نگاه سمپات‌تری به‌عنوان کارگردان به شخصیت پیرمرد داشته‌اید. گویی حواس‌تان حتی در فرآیند کارگردانی و هدایت بازیگر، چندان به جوان موتورسوار به‌عنوان طرف دوم ماجرا نبوده است. این اتفاق فکر نمی‌کنید حتی پرداخت شخصیت اصلی را هم دچار آسیب کرده است؟

غزازانی: واقعیت این است که همواره این ماجرای وصول چک را، از طرف طلبکارها دیده بودیم و می‌خواستم این بار از سمت مقابل این ماجرا را روایت کنم. حرف شما کاملاً درست است اما سینما از نگاه من نشان دادن آن زاویه‌ای است که تازگی داشته باشد. سینما باید نگاه دیگری به زندگی داشته باشد و همین نگاه متفاوت است که سینما را جذاب می‌کند. اگر قرار باشد آنچه در زندگی عادی و روزمره می‌بینیم را در سینما هم ببینیم، چه ارزشی دارد؟

* این درست اما الان یکی از شخصیت‌های فیلم در حد آکسسوار و اجزای صحنه، پایین آمده است و حتی در بازی هم، بازیگرش گویی فقط دارد دیالوگ‌هایی را که حفظ کرده است می‌گوید، بدون هیچ بعد و احساسی! انگار حتی در بازی گرفتن از او هم به اندازه بازیگر نقش پیرمرد، وسواس نداشته‌اید.

غزازانی: واقعیت این است که در این داستان، کاراکتر دوم واقعاً آکسسوار است. قصه اصلی فیلم ما درباره پیرمرد است و اینکه خیلی راحت در پایان این اسباب‌بازی‌اش را کناری می‌گذارد و سراغ نفری بعدی به‌عنوان اسباب‌بازی بعدی می‌رود تا این چرخه ادامه داشته باشد. از دید پیرمرد، این جوان واقعاً در حد آکسسوار است.

* این نگاه کمی سطح داستان و ماجرای آن ایده که گفتید پیرمرد در تلاش است تا تنهایی خود را جبران کند، زیر سوال نمی‌برد؟ با این پایان‌بندی و این نگاه ابزاری به افراد دیگر، گویی «تنهایی» برای این فرد مسئله نیست و بازی با دیگران برایش تبدیل به یک اعتیاد و سرگرمی شده است. چیزی شبیه مزاحمت‌های تلفنی دهه ۶۰!

غزازانی: بیایید ماجرا را از دید بالاتر نگاه کنیم. افرادی که قدرت در اختیار دارند، چقدر راحت به زیردستان توهین می‌کنند؟ چقدر راحت آن‌ها را به بازی می‌گیرند تا خودشان را سرگرم کنند؟ از این منظر، پیرمرد قصه ما هم قرار نیست یک پیرمرد دوست‌داشتنی باشد. بالاخره این فردی است که حاضر است زندگی یک جوان را بدون هیچ دلیلی به هم بریزد!

* از نظر اقتصادی چقدر تولید فیلم کوتاه منطق دارد و امیدی به بازگشت سرمایه در آن هست؟ به‌عنوان تهیه‌کننده بگویید که برای تأمین سرمایه تولید چنین فیلمی معمولاً چه فرآیندی طی می‌شود؟

مرادحاصل: در فیلم کوتاه هیچکس به بازگشت سرمایه فکر نمی‌کند!

* این کمی عجیب است، پس چرا یک تهیه‌کننده باید سرمایه‌اش را وارد این عرصه کند؟

مرادحاصل: شما چرا برای درس خواندن هزینه می‌کنید، بدون اینکه از فرآیند آن درآمد مستقیمی داشته باشید؟

بهزاد مرادحاصل

* یعنی کسب اعتبار برای‌تان مهم است؟

مرادحاصل: در عرصه فیلم کوتاه، هم این کسب اعتبار مهم است و هم اینکه بالاخره این یک تمرین برای کارهای حرفه‌ای‌تر است. در مجموع اما در فرآیند تولید فیلم کوتاه، سرمایه برنمی‌گردد. محمد، دوست من بود و در زمینه کارگردانی و فیلمبرداری هم تجربه خوبی داشت. همین سابقه کمک زیادی به ما برای این پروژه کرد تا بتوانیم هزینه‌های خود را پایین‌تر هم بیاوریم.

مرادحاصل: طرف برای پروژه‌ای به سازمان صداوسیما مراجعه کرده و برآوردی داده است، بودجه‌ای به آن تخصیص داده‌اند که به اندازه تأمین غذای گروه تولید هم نیست! وقتی گفتند این بودجه کم است، صراحتاً گفته‌اند بروید با جذب اسپانسر مسئله‌تان را حل کنید. می‌گویند بروید با جذب اسپانسر-بازیگر بودجه‌تان را دربیاورید!

* به‌نوعی به‌عنوان تهیه‌کننده، مدیریت هزینه تولید را در فرآیند ساخت فیلم کوتاه یاد می‌گیرید؟

مرادحاصل: هم این مسئله است و هم اینکه در این فرآیند بالاخره آدم‌های حرفه‌ای در حوزه‌های مختلف را شناسایی می‌کنید و با آن‌ها آشنا می‌شوید برای همکاری‌های بعدی. هر کار کوتاهی هم که به سرانجام می‌رسد تبدیل به اعتبار و رزومه شما می‌شود. برای یک فیلم کوتاه تأمین بودجه و سرمایه کمی ساده‌تر است، چرا که با هزینه‌های کم هم می‌توان یک کار را جمع کرد اما همین تجربه‌ها پشتوانه‌ای برای کارهای حرفه‌ای‌تر می‌شود.

* بچه‌های فیلم کوتاه خیلی از افزایش هزینه‌های تولید می‌گویند، «در وجه» را چه زمانی ساختید و آیا شما هم تجربه‌ای از این افزایش هزینه‌ها داشتید؟

غزازانی: فروردین همین امسال فیلم را ساختیم.

مرادحاصل: کل فیلمبرداری کار هم سه روز طول کشید. درباره هزینه‌ها اما جزئیات مختلفی را باید بررسی کنیم اما مهم این است که برای پروژه چه ترکیب عواملی را مدنظر داشته باشید. الان که در برخی پروژه‌ها مد شده است، سراغ «اسپانسر-بازیگرها» می‌روند! طرف برای یک فیلم کوتاه، ۲۰ میلیون تومان می‌دهد تا جلوی دوربین برود.

* یعنی این قبیل پیشنهادها از طرف فیلمسازان سینمای کوتاه پذیرفته می‌شود؟

مرادحاصل: این مدل که امروز در تلویزیون هم وجود دارد. اکثر بازیگرانی که گاهی در سریال‌های به‌عنوان نقش‌های فرعی می‌بینید و نمی‌شناسید، این‌ها «اسپانسر» هستند!

* یعنی دامنه این جریان تا تلویزیون هم کشیده شده است!؟

مرادحاصل: (باخنده) تلویزیون شروع‌کننده این ماجرا بوده است!

غزازانی: اتفاقاً کسی که سینمایی می‌سازد، برای تضمین کیفیت و فروش در گیشه، کمتر سراغ اسپانسر-بازیگر می‌رود، اما در تلویزیون که این نگرانی وجود ندارد.

مرادحاصل: طرف برای پروژه‌ای به سازمان صداوسیما مراجعه کرده و برآوردی داده است، بودجه‌ای به آن تخصیص داده‌اند که به اندازه تأمین غذای گروه تولید هم نیست! وقتی گفتند این بودجه کم است، صراحتاً گفته‌اند بروید با جذب اسپانسر مسئله‌تان را حل کنید. می‌گویند بروید با جذب اسپانسر-بازیگر بودجه‌تان را دربیاورید! مثل همین برنامه‌های تولیدی که می‌بینید همه با اسپانسر روی آنتن می‌روند.

* حالا جذب اسپانسر رسمی برای تأمین بودجه برنامه، حتی بودجه یک سریال، طبیعی است و اتفاقاً حرفه‌ای هم محسوب می‌شود، اما این مورد «اسپانسر-بازیگرها» و اینکه می‌گوئید این اندازه صریح به گروه‌های تولید پیشنهاد هم می‌شود، کمی عجیب به نظر می‌رسد!

غزازانی: واقعاً من خودم این دغدغه را داشتم و حاضر نشدم فیلمنامه‌ای که اینقدر برایش زحمت کشیده‌ام، شب و روز به آن فکر کرده‌ام و دوستانم را مجاب کردم تا برای ساختش با من همراه شوند را این بلا را سرش بیاورم و به‌خاطر پول اجازه دهم یک فرد نابلد به‌عنوان بازیگر مقابل دوربین برود و همه چیز را خراب کند!

مرادحاصل: بخش زیادی از کار را دوستانه و با تعامل پیش می‌بریم. دوستانی را دعوت به همکاری می‌کنیم و بعدها وقتی آن‌ها هم نیاز به کاری داشته باشند، از ما دعوت به کار می‌کنند و طبیعتاً مجبور به همراهی با آن‌ها هستیم. یعنی به‌ظاهر هزینه‌ای بابت برخی عوامل پرداخت نمی‌کنیم اما بعدها خودمان هم باید رایگان پروژه‌های دوستان‌مان کار کنیم. بالاخره باید شرایط اقتصادی تولید این فیلم‌های کوتاه را مدیریت کنیم.

زنان؛ قربانیان تجاوز داعش/ بازسازی انیمیشنی «فرزندان شب»

بهروز نورانی‌پور کارگردان مستند «سه نهزارم» بیان کرد این فیلم درباره زنانی است که نمی‌دانند با فرزندانی که از تجاوز دارند چه کنند؛ آنها را از بین ببرند؟ به یتیم‌خانه بسپارند یا نگهداری کنند؟

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، بهروز نورانی‌پور کارگردان مستند درباره ساخت سه فیلم مستند «A۱۷۵»، «فرزندان شب» و «سه نهزارم» درباره داعش، زنان و کودکان گفت: سال ۹۵ پس از ظهور داعش، ذهن من درگیر ساخت اثری بود که بتواند این توحش، رفتار غیرانسانی و غیرمدنی که این فرقه تروریستی دارد، نشان دهد. فضای آثارم در این سال‌ها، حول این محور بوده، حتی در «دایان» هم به همین موضوع پرداخته‌ام. جنگ نقطه مشترک همه این آثار است و زنان و کودکان به عنوان قربانیان جنگ‌ها، مسئله‌ای است که در همه این مستندها روی آن تمرکز کرده‌ام.

این کارگردان با اشاره به اینکه «فرزندان شب» مستند محض نیست، و بخش عمده آن بازسازی نحوه مواجهه داعش در عراق با کودکان است، درباره تجربه متفاوتش در این مستند گفت: در «فرزندان شب»، شما با مستندی بازسازی شده مواجهید. من امکان دسترسی به شخصیت‌ها و رویدادهای واقعی را نداشتم، اما به حقیقت رخدادها وفادار ماندم. با استفاده از نابازیگران و انیمیشن، سعی کردم جهانی را که شخصیت‌ها تجربه کرده بودند، بازسازی کنم. آنچه در این فیلم تجربه کردم، در حوزه سینمای مستند، کار دشواری است اما تلاش کردم بدون اینکه مرزهای سینمای مستند مخدوش شود، حقیقت را به شکلی تازه روایت کنم.

نورانی‌پور درباره انتخاب سوژه‌ها و شخصیت‌های این مستندها گفت: در ساخت چنین آثاری انتخاب شخصیت و همراه شدن با او ۵۰ درصد از کار تولید را پیش می‌برد. البته این مرحله، کار سخت و زمان‌بری است. شخصیت‌های واقعی که دچار رنج‌ها و مشکلات فراوان هستند باید شما را به عنوان مستندساز در کنار خود بپذیرند و همراهتان شوند.

این کارگردان ادامه داد: در سه‌گانه «A۱۷۵»، «فرزندان شب» و «سه نهزارم» واقعیت از زوایای مختلف و با استفاده از ساختارهای متنوع روایت شده است. نقطه اشتراک این سه مستند، داعش، جنگ، زنان و کودکان هستند اما اگر این فیلم‌ها را ببینید متوجه می‌شوید که تلاش کرده‌ام دغدغه‌هایم درباره این مسائل و آنچه در اطراف ما جاری است، به شیوه‌هایی تازه و غیرتکراری به تصویر بکشم.

 از

نورانی‌پور در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به ساخت مستند «سه نهزارم» گفت: این مستند که در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» نمایش داده شد، در ادامه مسیری است که مدتی است شروع کرده‌ام، در این مستند با زنانی رو به رو هستیم که مردد هستند با فرزندانی که از تجاوز دارند، چه کنند؟ آنها را از بین ببرند؟ به یتیم‌خانه بسپارند یا نگهداری کنند؟ این همه یک رخداد و موقعیت تراژیک و در ادامه همان اتفاق‌هایی است که داعش برای بخشی از زنان رقم زده است.

این کارگردان در پاسخ به سوالی درباره امید و جایگاه آن در آثارش بیان کرد: موضوع‌هایی که درباره آنها فیلم ساخته‌ام ذاتاً تلخ و تراژیک هستند اما در همین فیلم‌ها و در زندگی همین زنان و کودکان می‌شود امید را دید، اگرچه شکننده و لرزان. به عنوان مثال رویاهای کودکان برای داشتن یک عیدی یا خرید کوچک یا تلاش زنان برای تامین آینده بهتر برای فرزندانشان، نشانی از امید است.

نورانی‌پور درباره تاثیر سوژه‌ها و موقعیت‌ها بر خود در زمان ساخت این آثار گفت: تلاش می‌کنم فاصله معناداری با موضوع‌ها و شخصیت‌ها برقرار کنم، اما در مرحله تحقیق و پژوهش ناخودآگاه با فضا و شرایط درگیر می‌شوم. واقعیت در آن مرحله، دردناک و اندوه‌بار است. فکر می‌کنم این شرایط بحرانی برای هر انسانی، غیرقابل تحمل است. اما در مرحله ساخت، سعی می‌کنم از این حس فاصله گرفته و به کلیت اثر فکر کنم.

این کارگردان درباره مخاطب آثارش اظهار کرد: من به مخاطب عام فکر می‌کنم، به نظرم مستندهایم می‌تواند برای هر بیننده‌ای با هر زاویه دید و نگاه به مسائل انسانی، حاوی نکاتی باشد. من دوست دارم تماشاگر را با خود به سفری ببرم و در این سفر، او را با موضوع‌ها و شخصیت‌هایی همراه کنم. اینکه او پس از دیدن این فیلم‌ها، یک نفس عمیق بکشد یا لحظه‌ای مکث کند، برای من کفایت می‌کند.

بهروز نورانی‌پور کارگردان مستند «سه نهزارم» در پایان در پاسخ به این سوال که چه زمانی تصویر زنان قوی، مقتدر و مستقل را در آثارش می‌بینیم گفت: قطعاً به ساخت فیلم درباره گروه‌های مختلفی از زنان فکر می‌کنم، به نظرم همین زن‌ها که در این مستندها به آنها پرداخته‌ام، به سهم خود کوشیده‌اند و می‌کوشند دریچه‌ای به روشنی در دل سیاهی باز کنند، در متن همه این آثار، امید وجود دارد. در «سه نهزارم» بارقه‌هایی از این نو، و تلاش را می‌شود به وضوح دید.

بهروز نورانی‌پور که با مستند «سه نهزارم» در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور داشت، جایزه بهترین مستند بلند بخش بین‌الملل و تندیس طلایی جایزه شهید آوینی را دریافت کرد.

به کارگردانی حمید غفاریان؛ «نامه‌های دیوار» به «سین‌آست» می‌رود

فیلم کوتاه «نامه‌های دیوار» ساختۀ حمید غفاریان در بخش مسابقه داستانی جشنواره فیلم cineaste هند رونمایی می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، فیلم کوتاه داستانی «نامه‌های دیوار» به کارگردانی «حمید غفاریان» و تهیه‌کنندگی «یسنا فیلم» در بخش اصلی جشنواره بین‌المللی فیلم «Cineaste International Film Festival of India – CIFFI» هند رقابت خواهد داشت.

جشنواره بین‌المللی «Cineaste International Film Festival of India – CIFFI» رویدادی بین‌المللی است که با هدف به چالش کشیدن و گسترش افق دانش و دیدگاه هنری فیلمسازان برگزار می‌شود.
.
پخش جهانی این فیلم برعهده درگاه فیلم ایران به مدیریت علیمحمد اقبالدار است.

اکران فیلم های کوتاه ایرانی در نمایشگاه قاده النصر

به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم و ابو مهدی المهندس و یاران شهیدشان حشد الشعبی و موسسات فرهنگی عراق اقدام به برگزاری بزرگترین نمایشگاه فرهنگی و هنری در محل (نصب الشهید) کردند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری فارس، در این نمایشگاه اغلب موسسات فرهنگی و هنری در شهرهای عراق شرکت نمودند و مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت.

جشنواره مردمی فیلم عمار نیز با حمایت مرکز بین المللی فیلم سریال انوار در این نمایشگاه حضور پیدا کرد.
در غرفه فیلم جشنواره مردمی عمار آثار فیلم هایی با موضوعات مختلف از جمله جبهه مقاومت، بیداری اسلامی، آرمان قدس، مباحث اجتماعی، استکبار ستیزی و کودک و نوجوان برای عموم مردم، دانشجویان، دانش آموزان،  و فعالین فرهنگی و… به نمایش درآمد.

 با گذشت حدود یک هفته از آغاز این نمایشگاه مخاطبین استقبال خوبی آثار جشنواره عمار داشته‌اند.
از نکات حائز توجه، تقاضای اکران فیلم های سینمایی ایران همچون فیلم محمد رسول الله(ص) از طرف مخاطبین عراقی بوده است.

تیم عمار قبل از نمایشگاه در سفری به دانشگاه بصره عراق اقدام به اکران 3 فیلم و اجرای کارگاه فیلم سازی توسط پیمان غنی‌زاده کرد.

سرپرست تیم، غنی زاده افزود: ما در این سفر با ارائه جریان فیلم سازی ایرانی اسلامی و گونه بومی شده به دانشجویان این پیام را به جوانان و فیلم سازان جوان انتقال دادیم که اولا ما مسلمان هستیم و بایستی در قواعد اسلام و مولفه های اسلامی و نظم نوین جهانی فیلم ها را بسازیم و از ابزار رسانه و فیلم در این راستا بهره ببریم و اجازه ندهیم سینما که خاستگاهی غربی دارد بر فرهنگ و جامعه ما اثری معکوس بگذارد و فیلم ساز ما را نیز استحاله کند و در زمین دشمن بازی نکنیم. 

غنی زاده به عنوان سرپرست تیم عمار گفت: عراق ماهیت فرهنگی غنی دارد و در زمیه هنر و سینما مستعد است و ان شاءالله در آینده نزدیک و با همت طیف فیلم سازان جوان شاهد تولیدات مشترک باشیم و در این مسیر جشنواره عمار در کنار این عزیزان هست و می توانند روی کمک ما حساب نمایند. 
در در ادامه برنامه ها نیز کاروان اکران عمار با سفر به شهرهای دیگر عراق و با دعوت موسسین عراقی اقدام به اجرا و پخش قیلم های کوتاه و بلند سینمایی می‌کند.

پیام نیکیتا میخالکوف به نخستین رویداد روزهای فیلم روسیه در ایران

نیکیتا میخالکوف رئیس اتحادیه سینماگران فدراسیون روسیه همزمان به آغاز روزهای فیلم روسیه در تهران با انتشار پیامی نسبت به گسترش روابط سینمایی ایران و روسیه ابراز امیدواری کرد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، متن پیام نیکیتا سرگیویچ میخالکوف سینماگر سرشناس روسی و رئیس اتحادیه سینماگران فدراسیون روسیه به شرح ذیل است:

بسیار خرسندیم که می‌توانم به شما در برنامه اکران فیلم‌های روسی در ایران خوش آمد بگویم. شاید برای برخی‌ها این برنامه اولین تماشای سینمای ما نباشد اما برای بقیه نیز این برنامه یک دریچه‌ای به دنیای دیگر خواهد بود.

با این حال ما سعی کردیم فیلم‌هایی را از استودیوهای مناطق مختلف کشور ارائه کنیم، که این موضوع در وهله اول امکان ارزیابی سینمای روسیه را فراهم می‌سازد و همچنین امکان آشنایی نسبی با نحوه زندگی ملت روسیه را ارائه خواهد داد.

ما با اطمینان به فردا نگاه می‌کنیم و به گسترش ارتباطات بین سینماگران روسیه و ایران امیدوار هستیم. این امر باعث آشنایی بیشتر بینندگان دو کشور با همدیگر می‌شود و تنها گسترش روابط بین دو کشور موجب ترویج این روند خواهد شد.

امیدوارم از تماشای فیلم‌ها لذت ببرید.

رقابت «گرسنگی» در جشنواره لیفت اندیا

فیلم‌کوتاه «گرسنگی» ساخته میثم محمدخانی در جشنواره LiftIndia رقابت می‌کند.

به‌گزارش روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «گرسنگی» به‌کارگردانی میثم محمدخانی و تهیه‌کنندگی کمیل طاهری و زینب حریفی در ششمین دوره جشنواره لیفت ایندیا نامزد بهترین فیلم شد.

این جشنواره در تاریخ ۲۵ دسامبر در پونای هندوستان برندگان خود را معرفی خواهد کرد.

در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «تمام رنج‌هایم برای یک کروموزم بیشتر… »

‎عواملی که در ساخت این فیلم کوتاه همکاری داشته‌اند عبارت‌اند از:

بازیگران:نسیم ادبی، علیرضا مهران، محمد موسوی، شیوا ویسی، جواد زیتونی، پویا عظمتی و…
‎فیلم‌بردار: علی ابپاک
‎تدوین: احسان واثقی
‎نویسنده: فاطیما اباحمزه
‎طراحی و ترکیب صدا: محمدحسین ابراهیمی
‎صدابردار: علیرضا پاکنهاد
‎ طراح گریم: طناز قاسمی
‎طراح پوستر: روژان ایرجی
‎ گروه کارگردانی: علیرضا رضوی، رها طلایی، یاسمن موفق، سعید جعفری
‎برنامه‌ریز: رها طلایی،
‎طراحان صحنه: ،شقایق رازانی، علیرضا رضوی
‎ طراح لباس: سمیه کاظمی
‎مدیرصحنه:الهام واقف
‎جانشین تهیه کننده: احمد سیاحی، مدیر تولید: حسین الماسی
‎ منشی صحنه: غزال غلامی
‎دستیار ١ تصویر: رسول عمرانی‌فر
‎عکاس و فیلم‌بردار پشت صحنه: سحر لطفی
‎مدیر تدارکات: علی‌اصغر بازگشاه
‎مدیر روابط‌عمومی: زهرا دمزآبادی

«یلدا»؛ دِینی که بر گردن سینمای ایران مانده

سینمای ایران اشتیاق بسیاری برای ورود به رسوم آئینی کهن دارد اما شب یلدا مهجورترین رسمی است که سینما نتوانسته در برابر عظمت و محبوبیت آن، ادای دین شایسته‌ای به عمل بیاورد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، سینمای ایران در کنار پرداخت‌های متنوعی که به رسم‌های آئینی دارد اما رزومه چندان پرباری در حوزه شب یلدا ندارد. این مهجوریت به اندازه‌ای است که سینمای ایران در تاریخ ۱۲۲ ساله خود، هنوز به‌ شکلی مستقیم به آئین باستانی یلدا نپرداخته و هر آن‌چه که در این حوزه دارد، تنها بهانه‌ای بوده برای پرداختن به درازای سال و سیاهی بیشتری که استعاره‌ای از زندگی قهرمان داستان و شرایط او است.

این فقدان در شرایطی رقم خورده که سینمای ایران در برابر دیگر آئین‌های باستانی، چنین انفعالی از خود نشان نداده و در مواردی متعدد به آئین‌هایی چون نوروز، چهارشنبه‌سوری، نذری‌پزان و… پرداخته است.

نخستین فیلمی که با عنوان یلدا در سینمای ایران ساخته شد به سال ۱۳۴۹ بازمی‌گردد که ساموئل خاچیکیان اثری تحت عنوان قصه شب یلدا را جلوی دوربین می‌برد. فیلمی که البته هیچ اشاره مستقیمی به موضوع شب یلدا ندارد و داستان برهه‌ای از زندگی دختری به نام یلدا را روایت می‌کند.

داستان این فیلم درباره مرد جوانی است که دختر دلخواهش را پیدا می‌کند اما بر سر راه ازدواج آنها، مشکلاتی وجود دارد که منجر به خودکشی دختر می‌شود. جوان به موقع دختر را نجات می‌دهد و آن دو پس از یک سلسله ماجرا، سرانجام با هم ازدواج می‌کنند.

اما یلدا را در سینمای ایران با فیلم کیومرث پوراحمد می‌شناسند. فیلمی که در سال ۸۰ ساخته شد و با محوریت یک بازیگر (محمدرضا فروتن) و فضایی محدود، توانست به یکی از آثار ماندگار تاریخ سینمای ایران تبدیل شود.

البته که در این فیلم پوراحمد، هیچ اشاره ضمنی به مراسم و آداب شب یلدا نمی‌شود اما داستانی را روایت می‌کند در یک شب طولانی رقم می‌خورد که در نهایت به برف و سپیدی صبح می‌انجامد.

این فیلم داستان پدری است که همسر و دختر خردسالش را برای جست‌وجوی زندگی بهتر، برای دریافت اقامت، به خارج از کشور می‌فرستد اما همسرش با خیانت به او برای پناهندگی اقدام می‌کند و این مرد که با بحران بزرگی در زندگی‌اش روبرو شده، در شب یلدایی خودساخته فرو می‌رود تا این‌که با ورود زنی تازه به زندگی‌اش، این شب برای او به پایان می‌رسد.

البته که ذکاوت پوراحمد در این فیلم، تقابل تنهایی شخصیت اصلی فیلم با نشاط و دورهمی مربوط به این شب است که استعاره زیبایی از این شب را در ذهن مخاطب زنده کرده و یک انتظار طولانی دراماتیک را تجسم می‌بخشد.

در سال ۹۷، مسعود بخشی، فیلم یلدا را جلوی دوربین می‌برد. این فیلم، بیش از ۲ فیلم دیگر، به موضوع شب یلدا گره می‌خورد اما باز هم اثراتی از رسوم این شب و آئین کهن ایرانی به چشم نمی‌خورد.

این فیلم، داستان زن جوانی به نام مریم کمیجانی است که به دلیل قتل شوهرش، به مرگ محکوم شده است. او در شب یلدا، در استودیوی یک برنامه تلویزیونی پربیننده حاضر می‌شود تا توسط تنها فرزند مقتول، بخشیده شود اما مجموعه اتفاقاتی که در پشت‌صحنه و صحنه این برنامه زنده رخ می‌دهد، هر دو زن جوان را در چالشی جدی برای تصمیم‌گیری قرار می‌دهد.

همان‌گونه که مشاهده شد، تمام داشته یلدایی سینمای ایران، این ۳ فیلم است که این آثار نیز اشاره مستقیمی به آئین کهن ایرانیان نداشته که یا صرفا داستان آنها در این شب به وقوع پیوسته است و یا بیانی استعارین از یک سیاهی طولانی در زندگی قهرمان داستان دارند.

یلدا، مهجورترین رسم آئینی کشور در حوزه سینما است که در کنار تمام جذابیت‌ها و مقبولیت گسترده‌ای که دارد، نتوانسته به سوژه‌ای وسوسه‎ کننده برای فیلمسازان و فیلمنامه‌نویسان ما تبدیل شود.

«معجزه» آماده نمایش شد

فیلم کوتاه معجزه به نویسندگی و کارگردانی آرش جهانگیری نیز آماده نمایش شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، فیلم کوتاه معجزه به تهیه کنندگی مشترک فرحناز منافی ظاهر و ایمان غفاری نیا، با پشت سرگذاشتن مراحل فیلمبرداری ‌و تدوین و صداگذاری آماده نمایش و ارسال به جشنواره های داخلی و خارجی شد.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: مهم نیست به معجزه اعتقاد داشته باشی، مهم اینه معجزه به همراه خودش امید میاره و همین کافیست.

در فیلم کوتاه معجزه، فرحناز منافی ظاهر، ایمان غفاری نیا، سجاد خدایی، سوگند افشاری، محمد البرزیان، کتایون حافظی، سحر اسدزاده، یونس احدی، حمزه ملکی النا غفاری نیا، علیرضا غفاری نیا و پروین‌ملکی به ایفای نقش پرداخته اند.

«یک به توان بی‌نهایت» کلید خورد

فیلم کوتاه «یک به توان بی نهایت» به کارگردانی علیرضا صادقی جلوی دوربین رفت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی باشگاه فیلم سوره، فیلم کوتاه «یک به توان بی‌نهایت» به نویسندگی فاطمه باقری و کارگردانی علیرضا صادقی جلوی دوربین رفت.

این فیلم کوتاه یک ملودرام مادرانه و درمورد زنی به نام رویاست که زندگی خود را وقف خانواده کرده است.

بهار نوحیان، خیام وقارکاشانی، رابعه مدنی و شبنم دادخواه در این فیلم کوتاه ایفای نقش کرده‌اند. «یک به توان بی‌نهایت» محصول همکاری مشترک باشگاه فیلم سوره و انجمن سینمای جوانان است.

سایر عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از برنامه ریز: فرزین طاهری، دستیار اول کارگردان: محمدجواد صادقی، مدیر فیلمبرداری: پویان آقابابایی، مدیر صدابرداری: احمد صابری، منشی صحنه: گل کوشان، مدیر تولید: ایمان داوودی، طراح صحنه و لباس: کتایون طاهرخانی، طراح چهره پردازی: امیر قادری، محصول مشترک باشگاه فیلم سوره و انجمن سینمای جوانان.

خروج از نسخه موبایل