موج ضداسرائیلی ستاره‌های هند

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از جام جم؛ عیار انسان‌های آزاده با وجدان‌های بیدار در بزنگاه‌ها و موقعیت‌های خطیر، بحرانی و نیازمند کنشگری، خود را نشان می‌دهد. مدتی است یکی از مهم‌ترین عرصه‌های آزمون وجدان و انسانیت بروز و ظهور یافته و مرز و خط‌کشی مشخصی میان حق و باطل کشیده و ایستادن در هرکدام از این دو طرف نیاز به هیچ درنگ، تامل و ملاحظه‌ای ندارد.
 با این حال هجمه رسانه‌ای و پروپاگاندای رسانه‌ای غرب سعی دارد جنایات رژیم ریشه‌دار صهیونیستی را که اخیرا به بالاترین میزان جنون خود در غزه و فلسطین رسیده، وارونه جلوه دهد و روی این اعمال وحشیانه سرپوش بگذارد. با همه ملاحظات و تهدیدهایی که می‌تواند آزادیخواهی و ابراز عقاید و احساسات انسانی درحمایت از غزه و فلسطین و در محکومیت رژیم‌صهیونیستی را به چالش بکشد و بیان آن از سوی ساکنان اروپا و غرب تبعات و عواقب سنگینی داشته باشد، افراد پرشماری پیدا می‌شوند که شجاعانه طرف حق و حقیقت را بگیرند و از برخورد دولت‌های حامی اسرائیل و آمریکا نهراسند. دراین میان ابراز عقیده چهره‌های شناخته شده و محبوب هنر و ورزش متفاوت‌تر هم است و زبان سرخ آنها می‌تواند سرسبزشان را بر باد دهد و بایکوت‌های شدید و ممانعت از فعالیت حرفه‌ای این عده را در پی داشته باشد.همگام و همصدا با برخی ستارگان سینمای جهان، بعضی از چهره‌های سرشناس بالیوود و سینمای هند هم در این مدت فریاد آزادیخواهی سر دادند و در حمایت از مردم و به‌ویژه کودکان غزه، نسبت به رژیم کودک‌کش و غاصب صهیونیستی اعلام انزجار کردند. باتوجه به شدت و دامنه محبوبیت سینمای هند و ستارگان نام آشنایش در خود این کشور و آسیا و حتی در نقاط دیگر دنیا، چنین سخنان و واکنش‌های حمایتی از مظلومیت فلسطین برای مقاومت و مقابله با اسرائیل دلگرم کننده است و حتی باوجود بایکوت خبری غرب، بازتاب رسانه‌ای خوبی دارد. بلکه با مرور چنین واکنش‌هایی، برخی سلبریتی‌ها و چهره‌های وطنی هم از لاک جریان شبه روشنفکری و ملاحظات مرسوم و بی‌ثمر همیشگی خود به درآیند و در این زمینه در طرف درست تاریخ بایستند.
     
دعای صلح برای فلسطین

شاهرخ‌خان از محبوب‌ترین ستاره‌های بالیوود ازجمله چهره‌هایی است که همواره واکنش‌های درست و به‌موقعی درباره مسائل اجتماعی و سیاسی دارد. او این‌بار هم به‌دنبال حملات وحشیانه و متعدد رژیم‌صهیونیستی به غزه و جنایات علنی و پرشمار بنیامین نتانیاهو با انتشار پستی در فضای مجازی، نفرت خود را از جنگ و جنایت رژیم‌صهیونیستی نشان داد و به حمایت از مردم مظلوم غزه و فلسطین پرداخت. او(نقل به مضمون) نوشت: «کشتار کودکان و قربانی کردن آنها این مناقشه را حل نخواهد کرد. دعای صلح برای فلسطین.» 
     
سلمان‌خان هم به میدان آمد
سلمان‌خان که به‌تازگی همراه برخی چهره‌های سرشناس دنیای هنر و ورزش در جشنواره سرگرمی موسم الریاض عربستان شرکت کرد هم از دیگر ستارگان محبوب و مسلمان سینمای هند است که پیشتر هم سابقه همدلی و همراهی با ملت مظلوم فلسطین و جریان مقاومت را دارد وحتما علاقه‌مندان او، آن عکس یادگاری سلمان‌خان باچفیه و درکناربرخی طرفداران فلسطینی‌اش را دیده‌اند. سلمان خان اخیرا و باتوجه به موج جنایات رژیم‌صهیونیستی، باز هم به حمایت از غزه پرداخت و اعلام کرد در کنار مردم فلسطین ایستاده است.
     
حمایت چهره‌های غیرمسلمان هند
اعلام نفرت و انزجار از رژیم‌صهیونیستی فقط محدود و منحصر به ستاره‌های مسلمان سینمای هند نیست و پیروان دیگر ادیان هم با صراحت و شجاعت طرف حق و حقیقت را گرفتند و از مردم مظلوم و بی دفاع غزه حمایت کردند.  یکی از این ستاره‌ها آکشی‌کومار، بازیگر سرشناس سینمای هند است که در واکنشی تازه هر نوع کشتار کودکان یا زنان را محکوم کرد. آکشی کومار در مصاحبه با تایمز ناو گفت: هر نوع تروریسم اشتباه است. اتفاقی که در غزه می‌افتد بسیار ناراحت کننده است. امیدوارم همه چیز متوقف شود. این تنها چیزی است که می‌توانم برای‌شان دعا کنم. او افزود: من هر نوع تصمیم اشتباه و کشتار کودکان و زنان را در غزه محکوم می‌کنم. کومار درحالی چنین واکنشی نشان داد که این روزها فیلم تازه‌اش با عنوان «مأموریت رانیگانج» بر پرده سینماهاست. این از مسئولیت اجتماعی یک ستاره سینما می‌آید که در مصاحبه‌ای حول محور تبلیغات فیلمش، فقط به این موضوع بسنده نمی‌کند و فارغ از دین و مذهب به جنایات رژیم‌صهیونیستی و کودک‌کشی و نسل‌کشی اسرائیل واکنش نشان می‌دهد.
   
زینت امان و روزهای سخت 
زینت امان از دیگر بازیگران شناخته شده بالیوود هم به تازگی سکوت خود را درباره جنایات رژیم‌صهیونیستی شکست و حمایت خود را از آتش‌بس فوری، دسترسی به کمک‌های بشردوستانه و کمک به فلسطینی‌ها ابراز کرد.امان بر اهمیت پاسخگویی مسئولان خشونت علیه غیرنظامیان بدون در نظر گرفتن نژاد و مذهب تاکید کرد.این بازیگر همچنین ضمن محکوم کردن بی‌عدالتی نسبت به مردم غزه و فلسطین، همبستگی خود را با کسانی که این روزها با سختی‌ها مواجه هستند، اعلام کرد. 
   
حمایت سونام کاپور از غزه
سونام کاپور، بازیگر جوان سینمای هند و دختر آنیل کاپور، ستاره سابق بالیوود هم از دیگر چهره‌هایی است که به حمایت از کودکان و زنان غزه پرداخت. او گفت: نیمی از مردم غزه کودک هستند. ما همان مسئولیت اخلاقی را که نسبت به کودکان دیگر کشورها داریم به کودکان فلسطینی هم مدیونیم. زندگی آنها هم به اندازه کودکان دیگر جهان اهمیت دارد. اگر فقط در یک کشور و منطقه به زندگی انسان اهمیت می‌دهید، در واقع به زندگی انسان اهمیت نمی‌دهید. منظورم همه کسانی است که هر روز تحت تأثیر این تراژدی غیرقابل توجیه هستند. این درگیری جان‌های بی‌گناهی را گرفته‌است که بسیاری از آنها کودک هستند. من همدلی عمیقی با مبارزان فلسطینی‌ و زندگی تحت اشغال آنها دارم، این مسئولیتی است که هر روز بر عهده من است.
   
ترانه‌ای برای کودکان غزه
ویشال دادلانی، خواننده سرشناس هند هم در واکنشی از صمیم قلب به مردم غزه و فلسطین ادای احترام کرد. او چند روز پس از عملیات طوفان‌الاقصی و موج جدید جنایات اسرائیل، حمایت خود را از کودکان آسیب‌دیده از درگیری‌ها ابراز کرد. او ویدئویی را به اشتراک گذاشت که در آن آهنگی را به کودکان غزه و دیگر کودکان درگیر جنگ تقدیم و تاکید کرد آنها سزاوار وحشت جنگ نیستند. ویدئو و عملکرد به موقع و هنرمندانه ویشال دادلانی با تحسین چهره‌های دیگری چون سلیم مرچنت و مونیکا دوگرا مواجه شد و موجی ازحمایت جهانی و آرزو و دعابرای سلامت و آرامش آسیب‌دیدگان حملات فاجعه‌بار رژیم‌صهیونیستی را درپی داشت. 

دهن کجی خان‌های بالیوود به نتانیاهو
عناد ستاره‌های مسلمان سینمای هند با رژیم نامشروع رژیم‌صهیونیستی ریشه‌دار است و مربوط به امروز نیست و قبلا هم این چهره‌ها در بزنگاه‌های لازم و تاریخی، دست به اقدامی مناسب زدند و به اسرائیل دهن‌کجی کردند. آن عده پرشماری که اخبار سینمای هند و چهره‌هایی چون سلمان‌خان، امیرخان و شاهرخ‌خان یعنی «سه خان افسانه‌ای» و بسیار محبوب صنعت سینمای هند را دنبال می‌کنند، حتما به یاد دارند که این سه غول بالیوود سال ۹۶ در سفر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی به هند و بمبئی چه واکنشی نشان دادند و چطور به قهرمانان واقعی رسانه‌های اجتماعی هند تبدیل شدند. با این‌که چهره‌ای چون آمیتاب باچان و خانواده‌اش در مراسمی که برای گسترش روابط فرهنگی هند و رژیم‌صهیونیستی در بمبئی پایتخت سینمایی هند برگزار شده‌بود حاضر شدند و با نتانیاهو عکس گرفتند اما سه خان مسلمان بالیوود در اعتراض به قتل‌عام زنان، کودکان و مردان فلسطینی به دست رژیم اشغالگر قدس از حضور در این جلسه و دیدار با نتانیاهو خودداری کردند. بعد از آن افراد و گروه‌های مختلف هندی در رسانه‌های اجتماعی این کشور این سه ستاره سینمای هند را قهرمانان واقعی خوانده و این اقدام آنها را ستودند.این سه ستاره محبوب، با این‌که از سوی برخی رسانه‌های تندرو هند، مورد انتقاد قرار گرفتند و حتی حرکت آنها به عنوان اقدامی ضدملی تعبیر شد اما در حرکتی شجاعانه حاضر نشدند به تعهد و اعتقاد خود به نمایندگی از انبوه مسلمانان و آزادیخواهان جهان پشت پا بزنند و به دیدار یک جنایتکار جنگی، یک صهیونیست خونخوار و قاتل کودکان و زنان فلسطینی بروند.

بیداری هنرمندان هالیوودی علیه صهیونیست‌ها

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از روزنامه جوان؛ این روز‌ها سلبریتی‌ها در کشور‌های غربی بیش از برخی چهره‌های مشهور هنری در ایران خود را ملزم به واکنش درباره ظلمی می‌دانند که علیه مردم غزه می‌رود. هر چند تا به حال در ایران نیز حجم قابل‌توجهی از فعالان و چهره‌های عرصه هنر جنایات اسرائیل را محکوم کرده‌اند، اما تفاوت ماجرا این است که هنرمندان هالیوود زیر فشار لابی صهیونیستی دست به واکنش به سود مردم فلسطین می‌زنند و قاعدتاً هزینه آن را نیز می‌پردازند، اما در ایران چنین هزینه‌ای وجود ندارد، مگر برای آن‌هایی که علاوه بر گذرنامه ایرانی مشابه غربی آن را نیز در جیب دارند. 

به ضرس قاطع می‌توان گفت برخلاف ایران که برخی سفارتخانه‌های غربی در علن و پنهان و از روش‌های مختلف روی برخی هنرمندان تأثیرگذار هستند، در امریکا هیچ سفارتخانه‌ای به هنرمندان این کشور برای محکوم کردن جنایات اسرائیل در غزه خط‌دهی نمی‌کند. همچنین موج واکنش‌های ضداسرائیلی در میان هنرمندان غربی نشان می‌دهد رسانه‌های نظام سلطه در کانالیزه کردن اخبار به سود اسرائیلی‌ها شکست سختی را متحمل شده‌اند و این فرآیندی است که رو به گسترش است و با وجود سانسور گسترده شبکه‌های اجتماعی بروز و ظهور یافته‌است. 

شماری از بازیگران درجه یک هالیوودی در نامه‌ای به جو بایدن خواستار آتش‌بس اسرائیل در غزه شدند و گفتند شفقت باید غالب شود. 

نشریه ورایتی در این‌باره نوشت: ۵۵ هنرمند برجسته از صنعت سرگرمی هالیوود در نامه‌ای سرگشاده به جو بایدن خواستار برقراری آتش‌بس در غزه شدند. خواکین فینیکس، کیت بلانشت، جان استوارت، کریستن استوارت، سوزان ساراندون، ماهرشالا علی، ریز احمد، رامی یوسف و جسیکا چستین از جمله بازیگرانی هستند که این نامه را امضا کرده‌اند. در این نامه آمده‌است: ما از دولت شما و همه رهبران جهان می‌خواهیم که به جان همه در سرزمین مقدس احترام بگذارند و خواستار برقراری آتش‌بس بدون تأخیر و تسهیل آن و پایان بمباران غزه و آزادی امن گروگان‌ها باشند. در این نامه همچنین بر اظهار‌نظر جیمز الدر، سخنگوی یونیسف که بر ویرانی‌های وارد آمده بر مردم غزه به دلیل حمله‌های هوایی مداوم اسرائیل و قطع آب و برق اشاره داشته، تأکید شده‌است. 

در بیانیه الدر آمده‌است: کودکان و خانواده‌ها در غزه عملاً غذا، آب، برق، دارو و دسترسی ایمن به بیمارستان ندارند و پس از چند روز حمله هوایی و قطع تمام مسیر‌های تدارکاتی همه این ضروریات زندگی مسدود شده‌است. سوخت تنها نیروگاه غزه بعد از ظهر چهارشنبه تمام شد و برق، آب و تصفیه فاضلاب قطع شد. بیشتر ساکنان دیگر نمی‌توانند آب آشامیدنی را از طریق خطوط لوله یا ارائه‌دهندگان خدمات دریافت کنند. وضعیت بشردوستانه به پایین‌ترین حد مرگ‌آور رسیده و با این حال همه گزارش‌ها حاکی از حملات بیشتر است. شفقت – و قوانین بین‌المللی – باید حاکم باشد. 

پیش از این، نامه دیگری که خواستار آتش‌بس در غزه و گشایش برای کمک‌های بشردوستانه در منطقه شده‌بود، با امضای چهره‌های مهم بریتانیا مانند تیلدا سوینتون، چارلز دنس، استیو کوگان، میریام مارگولیز، مایکل وینترباتم، مایک لی و آصف کاپادیا امضا شد. در این نامه گفته شد دولت بریتانیا نه‌تن‌ها جنایات جنگی را تحمل می‌کند، بلکه به آن‌ها کمک می‌کند. 

در حالی که در حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل بیش از هزارو۴۰۰ نفر کشته شدند، رژیم صهیونیستی با آغاز «محاصره کامل» غزه تاکنون موجب کشته‌شدن بیش از ۳هزارو۸۰۰ فلسطینی در درگیری‌ها شده‌است. بایدن با سفر به اسرائیل بر وفاداری امریکا به اسرائیل تأکید کرد و گفت از کنگره درخواست یک بسته حمایتی بی‌سابقه برای دفاع از اسرائیل خواهد کرد. متن کامل بیانیه هنرمندان هالیوودی درباره غزه از این قرار است: 

رئیس‌جمهور بایدن، ما به عنوان هنرمند و فعال صنعت و مهم‌تر از همه به‌عنوان انسان‌هایی که شاهد تلفات ویرانگر و آشکار شدن وحشت در اسرائیل و فلسطین هستیم، گرد هم می‌آییم و از شما می‌خواهیم به عنوان رئیس‌جمهور امریکا خواستار کاهش تنش و آتش‌بس فوری در غزه و اسرائیل قبل از، از دست رفتن جان افراد دیگر باشید. بیش از ۵هزار نفر در ۱۰ روز اخیر کشته شده‌اند؛ رقمی که هر وجدانی درک می‌کند فاجعه‌بار است. ما معتقدیم زندگی همه محترم است، فارغ از مذهب و قومیت کشتار غیرنظامیان را محکوم می‌کنیم. 

 بیش از نیمی از جمعیت غزه کودک هستند 

در ادامه این بیانیه آمده‌است: ما از دولت شما و همه رهبران جهان می‌خواهیم به جان همه در سرزمین مقدس احترام بگذارند و خواستار آتش‌بس و رسیدن هر چه سریع‌تر به آن، پایان بمباران غزه و آزادی امن گروگان‌ها باشند. نیمی از ۲ میلیون ساکن غزه را کودکان تشکیل می‌دهند و بیش از دو سوم آن‌ها پناهندگانی هستند که فرزندانشان مجبور به ترک خانه‌های خود شده‌اند. باید اجازه داد کمک‌های بشردوستانه به آن‌ها برسد. تا زمان نوشتن این مقاله، بیش از ۶هزار بمب در ۱۲ روز گذشته روی غزه پرتاب شده که منجر به کشته‌شدن یک کودک در هر ۱۵دقیقه شده‌است. 

 وظیفه‌ای برای دفاع از انسانیت 

فراتر از درد و سوگواری ما برای همه مردم آنجا و عزیزانشان در سراسر جهان، ما انگیزه‌ای سرسختانه برای دفاع از انسانیت مشترک خود داریم. ما از آزادی، عدالت، کرامت و صلح برای همه مردم دفاع می‌کنیم و خواستار توقف خونریزی بیشتر هستیم. ما نمی‌خواهیم نسل‌های آینده ما را به سکوت متهم کنند و بگویند ایستادیم و کاری انجام ندادیم. همانطور که مارتین گریفیث، رئیس امداد اضطراری گفت: تاریخ در حال مشاهده است. امریکا فررا، اندرو گارفیلد، انوشکا شانکار، باسم یوسف، چنینگ تاتوم، حسن منهاج، مارک روفالو، اسکار آیزاک، رونی مارا، رایان کوگلر، ساندرا اوه، سباستین سیلوا، شیلین وودلی، والاس شاون و کوئینتا برانسون از دیگر چهره‌هایی هستند که این نامه را امضا کرده‌اند. 

بنابر این گزارش، واکنش‌ها به جنایات اسرائیل که موضوع کودک‌کشی در آن به عنوان یک اصل برای فرقه صهیونیست موضوعیت دارد، منجر به یک بیداری جهانی علیه ظلم شده‌است و این روند رو به فزونی است. موجی که به نظر می‌رسد رسانه‌های نظام سلطه دیگر کنترل کامل روی آن نخواهند داشت.

اتفاقات «سوپرمن» جدید صهیونیست‌ها را بهم ریخت

به گزارش پایگه خبری سینمای خانگی به نقل از جماران؛ گرچه جیمز گان، کارگردان فیلم، تاکنون هیچ‌گونه اشاره مستقیمی به چنین پیام‌هایی نکرده است، اما مخاطبان از این فیلم به‌عنوان یکی از سیاسی‌ترین داستان‌های ابرقهرمانی سال‌های اخیر یاد کرده‌اند. در این میان، شباهت‌های فیلم با جنگ اسرائیل علیه غزه و همچنین یورش‌های مهاجرتی دولت دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا، به محور بحث‌ها بدل شده است.

بلاک‌باستر مورد انتظار «سوپرمن» که اخیراً در سراسر جهان به روی پرده سینماها رفته است، به ‌سبب آنچه بسیاری از بینندگان آن را «موضعی جسورانه در حمایت از فلسطین» تعبیر کرده‌اند، در شبکه‌های اجتماعی خبرساز شده است.

بخشی از داستان فیلم در کشور خیالیِ «بوراویا» می‌گذرد؛ یکی از متحدان پیشرفته آمریکا. «سوپرمن» در این روایت با رژیمی روبه‌رو می‌شود که به تهاجم، جاسوسی از مخالفان و سلطه‌جویی از طریق قدرت نظامی علیه جمعیتی در آن سوی حصار مرزی متهم است.

این روایت به شکل چشمگیری احساسات بسیاری از تماشاگران را برانگیخته است، زیرا شباهت‌هایی واضح با جنگ کنونی رژیم صهیونیستی در غزه در آن می‌بینند.

یکی از پست‌های پربازدید در ردیت، آشکارا نگرانی مخاطبان حامی اسرائیل را نشان داده است. یک کاربر بیان کرد که برای او «ناراحت‌کننده و توهین‌آمیز» است که ابرقهرمانی که خالقان یهودی داشته است، حال پیام‌های ضداسرائیلی در سراسر دنیا مخابره می‌کند.

برخی از کاربران ایکس نیز به پیام‌های انتقادی درباره فیلم اشاره نموده و گفتند که این افراد «بدون آنکه کسی چیزی به آن‌ها گفته باشد»، به‌سرعت متوجه شده‌اند که فیلم درباره «نسل‌کشی اسرائیل در غزه» است، و این نوع برداشت را تأمل‌برانگیز توصیف کردند. 

یکی از کاربران با طعنه نوشت که عجیب است چطور با وجود این برداشت واضح، این افراد «هنوز جرئت می‌کنند، علناً دلخور شوند و اعتراض کنند!»

پرسشی که بارها در میان این واکنش‌ها مطرح شد، این بود که چطور برخی حامیان اسرائیل بی‌درنگ خود را در هیبت کاراکتر شرور فیلم «سوپرمن» بازشناخته‌اند.

مفسر سیاسی، حسن پایکر، هم با نظریه‌ای شخصی به میدان آمد و گفت شخصیت شرور فیلم – رهبر «بوراویا» – از روی دیوید بن‌گوریون، نخستین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، الهام گرفته شده است.

او نوشت: بسیاری این شخصیت را برگرفته از [بنیامین] نتانیاهو می‌دانند ولی من فکر می‌کنم [او] بن‌گوریون است. این فیلم دو ساعت و ده دقیقه فحاشی به اسرائیل است.

علاوه بر پیام‌های احتمالی درباره غزه، بسیاری از بینندگان گفته‌اند فیلم موضعی قوی در حمایت از مهاجران اتخاذ کرده است—و این دقیقاً در لحظه‌ای حساس از سیاست داخلی آمریکا، در بحبوحه یورش‌های اخراجی سازمان مهاجرت و گمرک ایالات متحده (ICE)، بر روی پرده سینماها آمده است.

برخی هواداران فیلم این پیام را با هویت تاریخی «سوپرمن» در دنیای کمیک و فیلم‌ها مرتبط دانستند: بیگانه‌ای از سیاره‌ای دیگر که در آمریکا بزرگ شده است.

از نگاه کاربران، این تأکید بر پیش‌زمینهٔ مهاجرتی «سوپرمن»، تلاشی آگاهانه برای برجسته‌سازی هویت یک «مهاجر» در بطن داستان فیلم است.

ظاهراً پیام‌های این فیلم تا حدی روشن بوده است که میدان تاختن به آن از سطح جامعه و مردم عادی فراتر رفته است. تا جایی که به نظر می‌رسد کنسولگری اسرائیل در لس‌آنجلس نیز با دو پست انتقادی در فیس‌بوک، به این اثر واکنش نشان داده است.

یکی از این پست‌ها با هشتگ #قهرمانان_واقعی همراه بود و تصویری است که ظاهراً با هوش مصنوعی تولید شده و سربازان اسرائیلی به شکل شخصیت‌های کمیک نشان می‌دهد.

پست دیگر، ویدئویی شبیه تیزر فیلم بود که با این جمله همراه شده است: هنگامی که شرارت با تمام شکوه خود ظهور می‌کند، آن زمان است که ابرقهرمانان واقعی قد علم می‌کنند. این ویدئو تصاویری از سربازان اسرائیلی، اسرا، و نیروهای امدادی را به‌نمایش می‌گذاشت.

یکی از کاربران در واکنش به این پست‌ها نوشت: اسرائیل آن‌قدر از اینکه «سوپرمن» به آنها می‌گوید نژادپرستِ نسل‌کش به‌هم‌ریخته است که اقدام به پخش تبلیغ علیه آن کرده است.

در واکنش به این جنجال‌ها، کارگردان «سوپر‌من» در پستی که پس از اکران فیلم در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد، نوشت که به ساخت نسخه‌ای از سوپرمن افتخار می‌کند که بر «وجه انسانی» او تأکید دارد—و او را «فردی مهربان که همیشه مراقب نیازمندان است» توصیف کرد.

گان تأکید کرد: وقتی این ویژگی این‌چنین با مردم در سراسر دنیا هم‌نوا شده، خود گواهی امیدوارکننده از مهربانی انسان‌هاست.

اسرائیل و نقش ‌هالیوود در پشتیبانی از آن

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از کیهان؛ سینمای ‌هالیوود در چهار محور سرزمین بدون ملت، ملت مظلوم یهود، اسلام‌ستیزی و صحیح بودن انتقام یهود از مردم فلسطین، به پشتیبانی از کشور جعلی اسرائیل می‌پردازد. اسرائیل در کنار حملات نظامی علیه ملت مظلوم فلسطین، برای از بین بردن حمایت جهانی از فلسطین و همراه ساختن مردم دنیا با خود، آثار سینمایی گوناگونی را در سال‌های گذشته اکران کرده است تا مخاطب با تماشای این تولیدات، به سمت یهود متمایل شده و دست از حمایت مردم فلسطین بردارد. موسسۀ رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد، نشستی را درخصوص «بازخوانی مسئلۀ فلسطین در سینمای صهیونیستی» برگزار کرد.

حجت‌الاسلام علی قهرمانی، استاد حوزه و دانشگاه در این نشست گفت: محور تولید انیمیشن‌ها، فیلم‌ها، سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی در برهه‌ای، عبارت «سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین» بود. با فراگیر شدن این محور، ذهنیتی برای مردم دنیا شکل می‌گیرد که یهودیان حق دارند مهاجرت کنند.

وی با بیان افسانۀ بنی‌اسرائیلی سامسون و دلیله، اظهار داشت: یهود روایت دومی را برای ظلم خود به فلسطینی‌ها ایجاد کرد. آن‌ها با ساخت فیلم سینمایی سامسون و دلیله، این تصور را برای مخاطبین ایجاد کردند که مردم فلسطین در طول تاریخ به یهودیان ظلم کرده‌اند و اکنون این قوم مظلوم در حال انتقام گرفتن است. عوض کردن جای جلاد و شهید، نکته‌ای بود که رهبر انقلاب نیز در مورد آن تذکر داده بودند. از این فیلم چندین تله‌فیلم و بازسازی تولید شده است که جدیدترین نسخۀ آن، مربوط به سال ۲۰۱۸ است. داستان سامسون در کتب انبیا ذکر و به عنوان اسطوره‌ای در تورات از او یاد شده است.

این پژوهشگر سینما با اشاره به سرگذشت بنی‌اسرائیل، بیان کرد: بنی‌اسرائیل در یک برهه با انبیا همراه بودند و با کفار می‌جنگیدند و در برهه‌ای دیگر، آموزه‌های وحیانی را با خرافات درآمیخته و خودشان به جبهۀ باطل تبدیل شدند. با وجود این مطلب، یهودیان برخلاف واقعیت، خودشان را در این فیلم موحد و فلسطینی‌ها را بت‌پرست معرفی می‌کنند.

حجت‌الاسلام قهرمانی در ادامه گفت: یهود برای فراگیر کردن روایت «ملت ظالم، ملت مظلوم»، سامسون و دلیله را به عنوان اولین فیلم، روی پردۀ سینما به نمایش 

گذاشت. 

باتوجه به نسخه‌های فراوان از این اسطوره، اگر بگوییم این داستان خطی روایی است، اغراق نکرده‌ایم. این مطلب، جریانی رسانه‌ای را در طول تاریخ و به ویژه بعد از اشغال فلسطین شکل داده است. شاهد این مدعا، همزمانی ساخت اولین نسخۀ فیلم سامسون و دلیله در سال ۱۹۴۹با شروع کشتار فلسطینی‌هاست. یهود درصدد بود با ساخت این فیلم، علاوه‌بر ایجاد جریان رسانه‌ای، توجه مردم را از اتفاقات منطقه منحرف کنند.

استاد حوزه و دانشگاه با تاکید بر این مطلب که یهود از هر اسطوره‌ای، آموزه‌ای را استخراج می‌کند، بیان داشت: یهود از داستان استر، مردخای و قتل عام ایرانی‌ها، این نکته را به یهودیان متذکر می‌شود که هر زمان قدرت پیدا کردی، از دشمنت انتقام بگیر. این مسئله به عنوان یک پیش‌فرض است و از همین رو، یهودیان این واقعه را هرساله جشن می‌گیرند. انتقام از دشمن، آخرین راهبرد یهود بوده و این قوم حاضر هستند انتقام از دشمن را به بهای نابودی خودشان به دست بیاورند.

وی در ادامه، به بیان موج دوم روایت یهود پرداخته و گفت: موج دومی که از روایت «ملت ظالم، ملت مظلوم» منشعب می‌شود، ظلم‌هایی است که به یهودیان روا داشته شده است. حدود ۱۸ فیلم مهم در این خصوص ساخته شده است که اروپا و آلمان، سازنده بیشتر این فیلم‌ها هستند. به عنوان نمونه می‌توان به فیلم ایکس من: آخرالزمان، اشاره کرد. یهود در موج دوم، با ساخت فیلم‌هایی مانند «فهرست شیندلر» و «زندگی زیباست»، به مظلوم‌نمایی در مسئله هولوکاست پرداخت.

حجت‌الاسلام قهرمانی با اشاره به اینکه بعضی از این فیلم‌ها سود مالی ندارد، اظهار داشت: بعضی از این فیلم‌ها در گیشۀ فروش شکست خورده است. با این حال پایگاه IMDB با پرداخت هزینه، باعث می‌شود تا این تولیدات در مراکز اصلی نقد فیلم مانند 

«هالیوود ریپورتر» دیده شوند.

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: یهود در موج سوم، در پی هیولاسازی از مسلمانان است. این موج در معنای عام به دنبال اسلام‌ستیزی و تفهیم خطرناک بودن مسلمانان برای تمام مردم دنیا و در معنای خاص در پی تبیین خطر مسلمانان برای پیروان دین یهود است. «جنگ جهانی زد»، از جمله فیلم‌های مشهور این موج است. 

در این فیلم زامبی‌ها مانند مسلمانان از دیوار عظیم دور اسرائیل بالا می‌روند و قهرمان داستان از بالگرد به آن‌ها تیراندازی می‌کند. یهود این صحنه را برای مخاطب به‌گونه‌ای به تصویر کشیده است که بیننده به قاتل حق داده و با او همذات‌پنداری کند.

وی با اشاره به فیلم «هابیت» بیان کرد: در این فیلم سرزمینی به نام موردور وجود دارد که معادل آن در زبان فارسی، قاتل است. یهود در طی به تصویر کشیدن این فیلم، فلسطین، عربستان و منطقۀ غرب آسیا را به عنوان سرزمین قاتل‌ها معرفی می‌کند. آن‌ها در فیلم ارباب حلقه‌ها نیز فلسطین را دشمن حق معرفی کرده و با شبیه ساختن شخصیت سارومان به شیخ احمد یاسین، بنیانگذار شهید حماس، به این مطلب اشاره کرده‌اند. اگر هنوز به تطبیق آن سرزمین سیاه با فلسطین نرسیده‌اید، توجه به شباهت سارومان با رهبر حماس، صحت این مطلب را برای شما روشن می‌کند.

این پژوهشگر سینما ضمن بیان طیف چهارم فیلم‌های ‌هالیوود گفت: یهود در موج چهارم به مخاطب می‌فهماند که دورۀ انتقام گرفتن از دشمنان فرا رسیده است. آن‌ها برای تبیین این مسئله به مردم جهان، گاهی سراغ سوژه‌های واقعی نیز رفته‌اند. «مونیخ» و «هفت روز در انتبه»، دلیلی بر وجود این سری فیلم‌ها در فضای ‌هالیوود است. فیلم «مونیخ» که در سال ۲۰۰۵ به تولید رسید، به اسیر شدن گروهی از یهودیان به دست فلسطینی‌ها می‌پردازد.

وی با بیان فیلم‎‌هایی خارج از این چهار طیف بیان داشت: در تمام فیلم‌های مذکور یا بازنمایی مثبت از اسرائیل و یا بازنمایی منفی از فلسطین وجود دارد. با این حال، فیلم‌هایی مانند «ماتریکس» در هیچ کدام از این طیف‌ها جای نمی‌گیرد. در این فیلم، انسان‌های واقعی که در حال مبارزه با ماشین‌ها هستند، در سرزمین زایون زندگی می‌کنند و باتوجه به قرائن موجود، منظور یهود از این سرزمین، همان صهیون است.

حجت‌الاسلام قهرمانی در پایان بحث با اشاره به وظیفۀ مسلمانان درخصوص مردم فلسطین، خاطرنشان کرد: تنها فیلم‌های قدرتمند و مؤثری که درمورد مردم فلسطین ساخته شده است، سریال بازمانده و فیلم سینمایی «چشمان آبی زهرا» است. بنده به جرئت می‌توان بگویم که با هر دو فیلم اشک ریخته‌ام. قوت جمهوری اسلامی و جبهۀ مقاومت باعث شده است که چهره‌های مطرح دشمن پای کار بیایند.

اکران فیلمی تحسین شده، با تاثیر روانی فراموش‌نشدنی در خانه هنرمندان

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی، فیلم سینمایی تحسین‌شده «مالیخولیا» ساخته لارس فون‌تریه در خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

«مالیخولیا» یک فیلم علمی-تخیلی و درام روانشناختی به کارگردانی لارس فون تریه است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. این فیلم دومین بخش از «سه‌گانه افسردگی» فون تریه است که شامل «ضدمسیح» (۲۰۰۹) و «نیمفومانیاک» (۲۰۱۳) می‌شود. داستان فیلم حول محور دو خواهر به نام‌های جاستین (کیرستن دانست) و کلر (شارلوت گنزبور) می‌چرخد که در آستانه برخورد یک سیاره به نام «مالیخولیا» با زمین، واکنش‌های متفاوتی به پایان جهان نشان می‌دهند. فیلم به‌دلیل نگاه فلسفی به افسردگی، مرگ و پوچی هستی مورد تحسین قرار گرفته است .

این فیلم در دو بخش روایت می‌شود؛ در بخش اول، جاستین در مراسم عروسی مجلل خود دچار افسردگی شدید می‌شود و رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی از خود نشان می‌دهد. این بخش به فروپاشی روانی او و رابطه‌اش با خانواده و همسرش می‌پردازد. و در بخش دوم، کلر و همسرش جان (کیفر ساترلند)، که یک ستاره‌شناس است، متوجه نزدیک شدن سیاره مالیخولیا به زمین می‌شوند. درحالی که کلر هراسان است، جاستین با آرامش عجیبی با پایان جهان روبه‌رو می‌شود .

فیلم از افسردگی (مالیخولیا) نه به‌عنوان یک اختلال، بلکه به‌عنوان درکی عمیق از پوچی جهان یاد می‌کند. جاستین، که از ابتدا با این حس زندگی می‌کند، در مواجهه با پایان جهان آرامش دارد، درحالی که کلر (نماد انسان بهنجار) دچار هراس می‌شود . از دیدگاه اسلاوی ژیژک، سیاره مالیخولیا نماد «امر واقع» (The Real) است که ساختارهای اجتماعی و توهمات زندگی روزمره را ویران می‌کند . شخصیت جان (ستاره‌شناس) با تکیه بر محاسبات علمی، احتمال برخورد سیاره را رد می‌کند، اما در نهایت علم ناتوان از نجات بشر است. این نگاه، نقدی به علم‌باوری و تکنولوژی در جهان مدرن است . جاستین نماینده پذیرش مرگ و پوچی است، درحالی که کلر نماد انسان بورژوایی است که تا آخر به برنامه‌ریزی و کنترل اوضاع چنگ می‌زند .

فیلم با تصاویر رویایی و اسلوموشن آغاز می‌شود که صحنه‌های آخرالزمانی را پیش‌بینی می‌کنند، و استفاده از نقاشی‌های پیتر بروگل (مثل «شکارچیان در برف») و موسیقی واگنر (به‌ویژه «تریستان و ایزولده») به فضای مالیخولیایی فیلم عمق می‌بخشد.

کریستن دانست برای بازی در نقش جاستین، جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن را دریافت کرد. فیلم با واکنش‌های متفاوتی روبه‌رو شد: برخی آن را شاهکار روانشناختی دانستند، درحالی که برخی دیگر آن را کند و بیش از حد فلسفی ارزیابی کردند .

«مالیخولیا» فیلمی است درباره سقوط روانی و فیزیکی انسان در مواجهه با مرگ. فون تریه با ترکیب سینمای هنری و مضامین فلسفی، اثری خلق کرده که هم به افسردگی فردی می‌پردازد و هم به نابودی جمعی. این فیلم برای کسانی که به سینمای فکری و روانکاوانه علاقه دارند، تجربه‌ای عمیق و به‌یادماندنی است .

کارگردان سرشناس الجزایری درگذشت

محمد الاخضر حمینه در ۲۶ فوریه ۱۹۳۴ در شهر مسیله در منطقه اوراس واقع در شمال شرقی الجزایر و در یک خانواده کشاورز به دنیا آمد. تجربه‌های او در مقاومت الجزایر علیه استعمار فرانسه، بین سال‌های ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۲، و همچنین کشته‌شدن پدرش به دست ارتش فرانسه، تأثیر عمیقی بر نگاه و جهان‌بینی سینمایی‌اش داشت.

سفر هنرمندان روس به ایران برای تولید یک مجموعه تلویزیونی

سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو با اشاره به روند تعاملات فرهنگی هنری دوجانبه گفت: گروه فیلمسازی «تیم فیلمز» روسیه برای ساخت مجموعه تلویزیونی «خدا بودن سخت است» به کشورمان سفر کرده‌اند.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از ایرنا؛ کاظم جلالی این سخنان را در دیدار با واسیلی تسرتلی رئیس آکادمی هنر فدراسیون، رئیس موزه هنرهای معاصر روسیه و نوه زوراب تسرتلی، هنرمند شهیر این کشور بیان کرد، دیداری که با گفت و گو و تبادل‌نظر درباره توسعه همکاری‌های دوجانبه تهران و مسکو همراه بود. سفیر ایران با اشاره به سفر هنرمندان روس برای ساخت یک مجموعه تلویزیونی به تهران، ظرفیت‌های گسترده هنری و طبیعی ایران را یادآور شد.

جلالی در این دیدار که به همت رایزنی فرهنگی سفارت کشورمان در روسیه برگزار شد، دیپلماسی هنر را از جمله ضرورت‌های روابط راهبردی ایران و روسیه خواند و گفت: دو کشور همسایه که از قضا دارای اشتراکات فراوانی هستند، باید شناخت دقیق و مناسبی از هنر همدیگر داشته باشند و توسعه روابط هنری دو کشور می‌تواند، به تقویت بیش از پیش روابط دو کشور در سایر حوزه‌ها نیز کمک کند. وی افزود: رایزنی فرهنگی سفارت ایران، مسئول توسعه روابط دو کشور در زمینه فرهنگی و هنری است و ما در سفارت از هر نوع همکاری‌های هنری دو کشور حمایت می‌کنیم.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه ما با آکادمی علوم روسیه همکاری خوبی داریم، از پیشنهاد همکاری رییس آکادمی هنر با نهادهای متناظر هنری کشورمان و هنرمندان ایرانی استقبال کرد. وی در ادامه با اشاره به ظرفیت‌های بالای هنرمندان ایرانی در حوزه تجسمی بویژه نقاشی و مجسمه‌سازی، از رئیس آکادمی هنر روسیه برای سفر به کشورمان و مشاهده مستقیم و بی‌واسطه ظرفیت‌های هنری و طبیعی دعوت کرد. جلالی با اشاره به برگزاری روزهای فرهنگی فدراسیون روسیه در کشورمان در خردادماه جاری، از رئیس آکادمی هنر این کشور برای سفر به تهران دعوت کرد.

چگونه زمینه حضور هنرمندان ایرانی در نمایشگاه‌های تجسمی روسیه فراهم شد؟
مسعود احمدوند رایزن فرهنگی سفارت ایران در مسکو نیز در این دیدار با قدردانی از کمک رییس آکادمی هنر روسیه برای معرفی هنر کشورمان در روسیه، خاطرنشان کرد: اهالی هنر روسیه هیچ شناختی نسبت به هنرهای تجسمی هنرمندان ایرانی نداشتند و آقای تسرتلی، مثل یک مشاور دلسوز قدم به قدم ما را راهنمایی کردند و ما نیز با این راهنمایی‌ها توانستیم، زمینه حضور هنرمندان ایرانی را در نمایشگاه‌های آثار تجسمی روسیه فراهم کنیم. وی با اشاره به نمایش آثار هنرمندان ایرانی در دو نمایشگاه آثار هنری روسیه در مسکو افزود: با حضور هنرمندان ایرانی در نمایشگاه‌های آثار هنری روسیه در سال جاری، نسبت به یکسال گذشته شناخت مجموعه‌داران روسیه به هنر تجسمی ایران بیشتر شده است.
رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در روسیه از برگزاری نمایشگاه آثار هنرمندان روسی در موزه هنرهای معاصر تهران خبر داد و گفت: در این نمایشگاه آثار زوراب تسرتلی، هنرمند برجسته روسیه در کنار آثاری از سایر هنرمندان روسی در معرض دید علاقمندان قرار خواهد گرفت. وی، همکاری فرهنگستان هنر ایران و روسیه را از برنامه‌های آتی دو کشور خواند.

رئیس آکادمی هنر روسیه نیز در این دیدار با بیان اینکه ایران دارای فرهنگ و تمدن غنی است، یادآور شد: من در کشورهای مختلف جهان با آثار هنری ایران از جمله نقاشی هنرمندان کشور شما آشنا هستم. واسیلی تسرتلی در ادامه از آمادگی آکادمی هنر روسیه برای گسترش همکاری روزافزون هنری با جمهوری اسلامی ایران خبر داد و علاقه‌مندی خود را برای دایر کردن شعبه‌ آموزش نقاشی رئالیسم مبتنی بر ارزش‌های فرهنگی مردم ایران اعلام کرد.

سفیر ایران در روسیه سپس از نمایشگاه‌های آثار هنری این آکادمی به ویژه آثار تجسمی زوراب تسرتلی، هنرمند فقید شناخته شده روسیه در این آکادمی بازدید کرد.

فرافکنیِ سیستماتیک: بازی دوگانهٔ نخبگانِی که باد می کارند

یادداشت مدیر مسئول

محمد مهدی عسگرپور در یادداشتی طنازانه در پاسخ به یادداشت دیگری گفته: «آن‌ها که باد کاشتند، مجبورند طوفان درو کنند»! و بعد نتیجه گرفته که «هرچیزی درکشورمان از جمله سینمای ایران بی‌نصیب از تناقضات سیستماتیک جاری در ایران نیست و اگر فکر می‌کنیم یک سازمان یا یک نهاد صنفی، بی‌همگرایی ساختاری با سایر نهادها می‌تواند توازن جدیدی که برخلاف جهت وجه غالب و رایج کشور است، برقرارکند، گمانم شیپور را از سرگشادش نواخته‌ایم.» و با دلسوزی ساده­ دلانه­ ای نخست به خودش و دیگران توصیه کرده که با این بلبشو کنار بیایند. هیچ کس نداند، خودش می­داند که هیچ یک از حرف­ هایش را قبول ندارم و بلکه او را همانند بازیکنی می­ دانم که توپ را از انتهای زمین تا دم دروازه به سختی دریبل می ­کند و وقتی به دروازه ­ی حریف می ­رسد، به خارج از زمین می ­فرستد! و از فحش و ناسزای هواداران لذت می ­برد! علت واکنش به مطلب غیرمنصفانه­ ی او، برخورد ساده ­لوحانه­­ اش با موضوع است. من اساساً تعبیر «تناقضات سیستماتیک جاری در ایران» را قبول ندارم. اما علی­ رغم این حرف سر تا پا غلط و ناجوانمردانه، فرض محال را بر این می ­گذارم که درست می­ گوید و موقتاً با تصویری که از لولوها می­سازد کنار می­ آیم؛ لولوهایی که شیپور را از سر گشادش می­ زنند، باد کاشته ­اند و حالا باید طوفان درو کنند، و حقشان هم هست!

آنان را که از او شناختی ندارند، به جستجوی مختصری در اینترنت ارجاع می­ دهم که فقط بر اساس اطلاعات منتشر شده (نه مسئولیت­ های مخفی و محرمانه ­اش!) به فهرست عریض و طویل مسئولیت­ های دولتی، غیردولتی، حکومتی، خصوصی، عمومی، و صنفیِ داخلی و خارجی­ اش دست خواهند یافت که نشان می‌دهد حداقل در 40 سال از 45 سال گذشته، به طور لاینقطع و مستمر، در طیف وسیعی از سمت‌ها در سازمان‌های کلیدی سینمایی و تلویزیونی حضور و نقش پررنگی داشته و همچنان دارد؛ و با خستگی­ ناپذیریِ مثال زدنی هم­زمان بار چندین مسئولیت را به دوش می­ کشد و باز هم اگر بار بخورد بدش نمی ­آید که پشتش را به مسئولیتی جدید بدهد! گر چه همزمان فیلم و سریال هم بسازد! البته ناگفته پیداست که خودش اعتبار چندانی ندارد، بلکه او نماینده جریانی است که همیشه بوده و هست و خواهد بود و همانند هم ­باندی ­هایش در تمام دوره ­های چپ، راست، بالا، پایین، انقلابی، غیرانقلابی، و ضدانقلابی همچنان از رانت ­های گوناگون اعتباری، مالی، صنفی، شغلی، اطلاعاتی، امنیتی، و… برخوردار بوده و هست. حالا او با این سابقه ادعا می ­کند هیچ مسئولیتی در این «باد کاشتن و باد درو کردن» نداشته است! این «اصل تناقض» است؟! این همه سوابق ریز و درشت، و ادعای بی‌تقصیری؟!

تناقض آشکار در اینجاست که یک نفر (به عنوان نمونه ­ای از یک باند) با این حجم از سابقه و نفوذ در سطوح بالای مدیریت و تصمیم‌گیری در ساختار سینما و تلویزیون ایران، خود را صرفاً ناظر یا قربانی «فساد سیستماتیک» و «تناقضات عمیق» معرفی و از مسئولیت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل‌گیری و تداوم وضع موجود در سینما و تلویزیون شانه خالی کند؛ در حالی که نه تنها همواره عضوی از این «سیستم» بوده‌، بلکه از معماران اصلی آن محسوب می‌شود. اگر واقعاً «فساد سیستماتیک» وجود دارد، آیا هیچ یک از اعضای این باند به عنوان بخشی از معمارانِ سیاست‌گذاریِ فرهنگیِ چهار دهه‌ی اخیر، حتی یک سند از تلاش‌های اصلاحیِ ناموفقِ خود ارائه داده ­اند؟ قطعاً نه! پس مشخص است که تصمیمات، سیاست‌گذاری‌ها، و رویکردهای این باند در جایگاه‌های مدیریتی، قطعاً در شکل‌گیری یا تثبیت همان «تناقضات سیستماتیک» و «فساد سیستماتیک» (که او و هم­ باندی­ هایش می­ گویند) نقش داشته است.

بهره‌مندیِ «حتی بلغ الحلقوم»  از «سفره گسترده و بی­ دغدغه­ ی رانت­ های حرام سیاسی و اقتصادی، و…» این پرسش را پررنگ‌تر می‌کند که امثال او چگونه بدون این که خنده­ شان بگیرد متوهّمانه، بی آنکه سهم خود را در این مشکلات بپذیرند، دیگران را به خاطر وجود آن «لولوی خیالی» سرزنش کرده، با فرافکنی برای پاک کردن صورت‌مسئله تلاش نمایند. ضمن آن که آمرانش از او بخواهند تا تنور داغ است، نان را بچسباند و پا را از گلیم خود درازتر کرده، به جای آنکه به نقش خود در این فرآیند بپردازند، با استفاده از همان رانت ­هایی که اشاره شد، مسئولیت را به گردن دیگران، بخصوص «مسئولان بلندپایه» بیاندازند، در حالی که خودشان نیز به نوعی جزو همان «مسئولان بلندپایه» محسوب می‌شوند.

فرافکنی ناجوانمردانه آن­ها که سابقه­ ای طولانی و پرنفوذ در قدرت دارند و از مزایای آن بهره برده­ اند، در حالی که خود بخشی جدایی‌ناپذیر از آن «سیستم» بوده و همچنان هستند، به این معناست که یا از درک عمیق ساختارها و نقش خود در آن‌ها عاجزند، یا به شکل آگاهانه‌ای این مسئولیت را انکار می­کنند. آنان در این سناریوی خودنوشته، قطعاً نمی توانند نقش «ناظر منفعل» را بازی کنند، بلکه به واقع، نقش اصلی قهرمان داستان به عهده ­ی آن­هاست و نمی‌توانند خود را از تبعات «بادهایی که کاشته ­اند» مبرّا بدانند.

بی­ تردید می ­بایست به صورتی کارشناسانه، عمیق، و عالمانه در فرصتی وسیع، ریشه­ ها و آثار مسائل و مشکلات تو در توی سینما و تلویزیون را مورد بررسی و مداقّه قرار داد و صد البته اکنون بنایی بر آن ندارم، بلکه مطابق معمای راسل که در گفتمان انتقادی­ اش می­گوید: «چگونه عضوی از یک سیستم می‌تواند کل سیستم را نقد کند، بی‌آنکه موقعیت خود را به عنوان جزئی از مسئله بپذیرد؟» تنها قصدم از این نوشته بیان این «تناقض» در جهت روشن‌کردنِ این مکانیسمِ خودفریب‌کارانه است که صداقت نویسنده ­ی آن «یادداشت عاری از حقیقت» را هم زیر سوال برده، این فرضیه را تقویت می‌کند که او در حال فرافکنی مسئولیت از خود و جریانی است که به آن تعلق دارد؛ از جنس همان­هایی که با استفاده از مکانیسم «تطهیرِ خودِ نخبه‌گرایانه» خودشان صبح جمعه فهمیدند بنزین گران شده است!

جایزه‌ی ضد ایرانی، باعث احضار کاردار فرانسه به وزارت خارجه

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از رصداخبار؛ درپی اظهارات مداخله‌جویانۀ وزیر خارجه فرانسه علیه ایران، کاردار این کشور در تهران به وزارت خارجه احضار شد.
رئیس ادارۀ دوم غرب اروپای وزارت خارجه، این اظهارات را دخالت آشکار در امور داخلی ایران خواند و خواستار توضیح رسمی پاریس شد. او همچنین استفاده سیاسی دولت فرانسه از رویدادهای فرهنگی را محکوم کرد و گفت: دولتی که از حامیان اصلی رژیم صهیونیستی است، صلاحیت اخلاقی برای اتهام‌زنی ندارد.

وزیر خارجۀ فرانسه امروز جایزۀ جعفر پناهی در جشنوارۀ کن را نمادی از «مقاومت در برابر ظلم» توصیف کرده است / در همین حال، برخی کاربران خاطرنشان کردند که فرانسه چند روز پیش میزبان محمد الجولانی، سرکردۀ شورشیان سوریه و عضو سابق القاعده، بود که این اقدام پرسش‌هایی را دربارۀ استانداردهای دوگانه پاریس ایجاد کرده است.

دکتر رمضانی: سینمای ایران فطری‌تر شود، جهانی‌تر می درخشد

محمدرضا رمضانی فرانی، متولد ۱۳۴۲ در تهران، دارای دکترای مدیریت با گرایش استراتژیک و فارغ‌التحصیل رشته تصویربرداری از دانشکده صدا و سیما، چهره‌ای پیشکسوت و تأثیرگذار در عرصه رسانه ملی است. ایشان با سابقه‌ای درخشان به عنوان تهیه‌کننده ارشد تلویزیون و تصویربردار، مسئولیت‌های مدیریتی متعددی را در رسانه ملی بر عهده داشته‌اند، از جمله مدیریت کل تحلیل و بررسی حوزه ریاست، مدیریت کل اجرایی و رسیدگی حوزه ریاست، مدیریت پشتیبانی تولید شبکه دو سیما، مدیریت گروه تلویزیونی بسیج، مدیریت تامین برنامه شبکه قرآن، و همچنین مدیریت سیمای استان‌ها و صدای استان‌ها. وی در نقش‌های کلیدی دیگری همچون دبیری جشنواره برترین‌های سیما در ماه مبارک رمضان، دبیری شورای مشورتی ریاست صدا و سیما، و تدریس در دانشگاه علمی‌کاربردی نیز ایفای نقش کرده‌اند. عضویت در شوراهای طرح و برنامه، برآورد و سیاستگذاری شبکه‌های سیما و تولیدات بسیج، گواه دیگری بر تخصص و تعهد ایشان است. از همکاری‌های هنری شاخص ایشان می‌توان به مشارکت در تولید آثاری چون سریال‌های مریم مقدس، کوچک جنگلی، و فیلم سینمایی ملک سلیمان نبی(ع) اشاره کرد. همچنین تهیه‌کنندگی سریال حجاب، راه رستگاری، مجری طرح و جانشین تهیه‌کننده فیلم سینمایی خورشید نیمه‌شب، و مدیریت پروژه مینی‌سریال خط مقدم از دیگر افتخارات کاری وی محسوب می‌شود. مدیریت پشتیبانی تولید ده‌ها فیلم و سریال داستانی و تله‌تئاتر، همراه با تأسیس و عضویت در هیأت مدیره مؤسسه فرهنگی‌هنری تصویرسازان صبح صادق، نشان‌دهنده روحیه خلاق، مدیریت جامع‌نگر و تعهد بی‌چون‌وچرای ایشان به عرصه فرهنگ و هنر ایران اسلامی است.

با سلام و تشکر از شما آقای رمضانی که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید. شما اشاره کرده‌اید که سینمای ایران از نظر تکنیکی و هنری در جایگاه خوبی قرار دارد، اما از نظر محتوایی با افول مواجه شده است. آیا این تناقض نیست که از یک سو پیشرفت فنی داریم و از سوی دیگر پسرفت محتوایی؟

سلام و سپاس از شما. به نظر من این دو موضوع لزوماً متناقض نیستند. پیشرفت تکنیکی و هنری ناشی از افزایش دانش فنی، دسترسی به ابزارهای نوین، و حضور نیروهای خلاق و مدیریت اجرایی قوی در این حوزه است. اما محتوا ریشه در اندیشه، فرهنگ و مدیریت کلان فکری دارد. خوشبختانه تکنولوژی و دانش فنی به سرعت پیشرفت کرده و تولیدات سینمایی ما هم از نظر کمی افزایش یافته، اما متأسفانه این رشد کمی با غنای محتوایی همراه نبوده است. در نتیجه، اگرچه آثار ما از نظر فنی جایگاه مناسبی دارند، برخی از آنها از نظر محتوایی دچار افول شده‌اند.

برخی معتقدند بخشی از این افول محتوایی متوجه مدیران فرهنگی کشور است. نظر شما چیست؟

هم مدیران فرهنگی و هم سینماگران در این مسئله نقش دارند. اما وقتی مدیران فکری و فرهنگی ما جهت‌گیری محتوایی روشن و متعالی نداشته باشند، طبیعی است که سینما نیز از ارزش‌های انسانی فاصله بگیرد. اگر سینما را به یک پیکره انسانی تشبیه کنیم، تمام اجزای آن باید هماهنگ رشد کنند؛ اگر بخشی از این پیکره رشد نکند، دچار نقصان فکری و عملکردی می‌شود. اگر سیاستگذاری‌ها بر اساس ساختارهای صحیح و ارزش‌های الهی باشد، سینماگران هم در چارچوبی روشن‌تر حرکت خواهند کرد. البته این به معنای تبرئه سینماگران نیست؛ آنها هم باید محتوای سالم و ارزشمند خلق کنند تا آثارشان تأثیرگذار باشد.

شما به ارزش‌های فطری و قرآنی اشاره کردید. اما برخی می‌گویند این نگاه ممکن است به سینمای تک‌بعدی و شعاری منجر شود. چگونه می‌توان بین ارزش‌های دینی و هنر آزاد تعادل برقرار کرد؟

ارزش‌های فطری که در قرآن به عنوان “دین قیّم” از آنها یاد شده، ذاتاً جهانی هستند. همه انسان‌ها فطرتاً صداقت و راستگویی را دوست دارند و از دروغ و نیرنگ بیزارند. بنابراین، هرچه تولیدات ما فطری‌تر باشد، مخاطبان جهانی‌تری جذب خواهد کرد. هنر متعهد لزوماً شعاری نیست؛ قرآن پر از داستان‌های عمیق و انسانی است که می‌توانند الهام‌بخش آثار هنری باشند. مشکل زمانی پیش می‌آید که به جای پرداخت هنرمندانه، به شعارزدگی روی می‌آوریم. سینمای خوب می‌تواند هم ارزش‌های متعالی را ترویج دهد و هم جذابیت دراماتیک و هنری داشته باشد.

با این حال، برخی فیلم‌های ایرانی با نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی، گاهی در جشنواره‌های جهانی مورد استقبال قرار می‌گیرند. آیا این نشان نمی‌دهد که جامعه بین‌المللی به دنبال محتوایی متفاوت از آنچه شما توصیه می‌کنید، است؟

ما هنوز به طور جدی به تولید آثاری با محوریت فطریات نپرداخته‌ایم، اما معتقدم اگر این کار را به شکل هنرمندانه انجام دهیم، قطعاً مورد اقبال جهانی قرار خواهد گرفت. برخی آثار گذشته به دلیل سیاه‌نمایی یا سوژه‌های جنجالی مورد توجه جشنواره‌های خارجی قرار گرفته‌اند، اما آیا اینها واقعاً نماینده فرهنگ و هویت ما هستند؟ ما می‌توانیم هم اصیل باشیم و هم جهانی. به جای دنباله‌روی از سلیقه‌های زودگذر، باید آثاری خلق کنیم که هم ارزش هنری داشته باشند و هم هویت ایرانی-اسلامی ما را صادقانه منعکس کنند.

آیا شما معتقدید سینمای ایران در حال حاضر در مسیر انحطاط فکری است؟ این نگاه آیا نوعی بدبینی به سینمای معاصر نیست؟

نه بدبینم و نه قصد کلی‌گویی دارم. خوشبختانه آثار درخشان زیادی داریم که افتخار سینمای ایران هستند، اما متأسفانه برخی تولیدات به سمت ابتذال یا سطحی‌نگری پیش رفته‌اند. هشدار من برای جلوگیری از یک روند خطرناک است، نه نفی تمام دستاوردها. اگر امروز هوشیار نباشیم، فردا ممکن است بخشی از سینمای ما به ابزاری برای ترویج ضد ارزش‌ها تبدیل شود.

پیشنهاد عملی شما برای بهبود این وضعیت چیست؟

اولاً باید مدیران دلسوز و اندیشمند در رأس تصمیم‌گیری‌های فرهنگی قرار بگیرند. ثانیاً باید به فیلمسازان متعهد و خلاق میدان داد و از تولیدات ارزشمندشان حمایت کرد. متأسفانه برخی از این هنرمندان سال‌ها در انزوا بوده‌اند. همچنین نهادهای فرهنگی باید با برگزاری جلسات فکری، فضای گفتمان سالم را تقویت کنند. مهم‌تر از همه، باید به سمت خلق آثاری رفت که هم مخاطب داخلی را اقناع کنند و هم پیام‌های انسانی و الهی ما را به جهانیان منتقل کنند. امروز در دوران دین‌گریزی زندگی می‌کنیم و تنها راه نجات، بازگشت به ارزش‌های الهی بر پایه اخلاقیات و وجدانیات است.

مصادیق این وجدانیات و اخلاقیات چیست؟

کرامت انسانی، وفای به عهد، اخلاق‌مداری، رعایت حریم‌ها در سنین مختلف، اشتیاق به فرزانه شدن، هدف‌های الهی داشتن، و امیدواری از جمله این مصادیق هستند. نکته کلیدی این است که مفاهیم اخلاقی باید در بستر فرهنگ ایرانی-اسلامی ارائه شوند تا برای مخاطب آشنا و پذیرفتنی باشند. همچنین سینما نباید تصویری ناامیدکننده از جامعه ارائه دهد، بلکه باید امیدبخش باشد.

سینمای غرب چگونه با این مقولات برخورد می‌کند؟

این ارزش‌ها در همه جای دنیا فطری هستند، اما غرب از سال ۲۰۰۰ به بعد سعی کرده مفاهیمی مثل بی‌اخلاقی، تحقیر انسان و بی‌معنایی حریم‌ها را ترویج کند. گاهی هم با تحریف مفاهیم متعالی مثل “نجات‌بخشی”، سعی در جذب مخاطب دارد. هنرمندان ما باید با روشنگری، این موضوعات را برای مردم تبیین کنند.

سپاسگزارم از این گفتگوی صریح و مفید.

من هم از شما متشکرم. امیدوارم این گفتگوها تأثیرگذار باشد.

خروج از نسخه موبایل