رسانه سینمای خانگی- فروش ۱۲ میلیون بلیت در سینما

معاون سازمان سینمایی بابیان اینکه طی شش ماهه نخست سال جاری ۱۲ میلیون نفر از سینما استفاده کرده اند، گفت: این آمار نسبت به سال قبل رشد قابل توجهی داشته است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، قادر آشنا بعد از ظهر جمعه در مراسم اختتامیه جشن مهر سینمای ایران به میزبانی سمنان در گفت و گو با خبرنگاران ضمن بیان اینکه طی شش ماهه نخست سال جاری سال جاری ۱۲ میلیون نفر از سینما استفاده کردند، ابراز داشت: این در حالی که تنها آمار سال گذشته هفت میلیون نفر بوده است.

وی بابیان اینکه با روند رو به رشد اقبال عمومی نسبت به سینما مواجه هستیم، افزود: ساخت و بهره برداری سالن‌های جدید و فروکش کردن موج کرونا را می‌توان عمده‌ترین دلیل این استقبال را برشمرد.

معاون دفتر توسعه، فناوری و مطالعات سازمان سینمایی بابیان اینکه تا پایان سال جاری ۱۰۰ سالن سینما به کشور اضافه می‌شود، ابراز داشت: با بهره برداری از این تعداد سالن سینما می‌توان انتظار داشت آمار استفاده کنندگان سینما طی بازه مذکور برای سال آتی از رقم مذکور فراتر رفته و افزایش یابد.

آشنا در پاسخ به این پرسش که هم اکنون چه تعداد سالن سینما در کشور وجود دارد، در ادامه تصریح کرد: ۷۵۰ سالن فعال سینما در کشور به ارائه خدمات پرداخته و مردم از آنها برای دیدن فیلم استفاده می‌کنند که تا سال آینده به ۸۵۰ سالن خواهد رسید.

وی درباره استفاده از امکانات جدید در حوزه سینما نیز اضافه کرد: قطعاً با به‌کارگیری فیبر نوری و هوش مصنوعی در صنعت سینما می‌توان شاهد تحول شگرف این حوزه بود.

در جشن مهر سینمای ایران از فعالان حوزه سینمای استان سمنان تجلیل و پوستر فیلم کوتاه «کلید زندگی» با موضوع دفاع مقدس رونمایی و فیلم بلند «دنیای آرمان» اکران شد.

رسانه سینمای خانگی- روایت فخیم‌زاده از تاریخ رابطه روشنفکری با سینما

مهدی فخیم‌زاده کارگردان باسابقه سینمای ایران در چهارمین شب از نشست «بر سینمای ایران چه گذشت»‌ درباره نظام درجه‌بندی فیلم‌ها در دهه ۶۰ سخن گفت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی سوره، چهارمین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره و به بهانه نمایش مجموعه مستندی به همین نام اثر شهرام میراب‌اقدم که محصول مرکز مستند سوره است، به میزبانی امیر قادری و با حضور اهالی سینما با سلیقه‌ها و گرایش‌های متنوع و گوناگون از جمله جابر قاسمعلی، عباس نادران، حجت قاسم‌زاده اصل و … پنجشنبه شب ۶ مهر ماه در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.

در این شب از نشست فریدون جیرانی، مهدی فخیم‌زاده، سیدضیا هاشمی، مهدی سجاده‌چی و سجاد نوروزی مهمان اصلی برنامه بودند.

امیر قادری در ابتدا بیان کرد: امشب آخرین جلسه از دوره اول سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» محسوب می‌شود و در آینده‌ای نزدیک چهار قسمت دوم مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» که مربوط به دوره سازندگی است، نمایش داده می‌شود. تاکنون سینمای دهه ۶۰ را بررسی کردیم؛ دهه‌ای که من به شخصه نگاه منتقدانه‌ای به آن داشتم اما فریدون جیرانی استثنائاً نگاه عاشقانه‌ای به آن داشت.

همه چیز از خط‌کشی میان سینمای متفکر و متفنن آغاز شد

وی ادامه داد: من شخصاً در دهه ۶۰ فیلمساز نبودم و حتی دوستانی را که در آن دوران سمت داشتند، بعداً شناختم، لذا بحث شخصی در میان نیست. به عنوان یک عاشق و تماشاگر سینما همیشه احساس کردم که یک نگاه محدودکننده نظری بر تاریخ روشن‌فکری سینمای ایران حاکم بوده که بین فیلم متفکر و متفنن و ژانر سطح بالا و سطح پایین خط کشیده است. اینکه تصور می‌کرده است شاهکار توسط طبقه خاصی از فیلمسازان در یک مدل‌های متفاوتی ساخته می‌شود در حالی که تاریخ سینما اینگونه نبوده است. ما بسیار فیلم مبتذل در هر ۲ طرف تقسیم‌بندی داریم.

مجری برنامه عنوان کرد: مشکل من با دهه ۶۰ این است که این تفکر محدودکننده و حذفی که من همیشه سعی کردم روی کاغذ با آن مبارزه کنم، با یک قدرت همراه شد؛ قدرتی که تفنگ داشت و این تفکر که شاید حسن نیت داشت، به دنبال حذف شکل‌های دیگر سینما بود. من تصور می‌کنم فیلم‌های فریدون جیرانی اگر در دهه ۶۰ ساخته می‌شد یا ممنوع‌الکار می‌شد و یا مجوز نمی‌گرفت. البته ممکن بود به عنوان فیلم سطح پایین نیز قلمداد شود. من همچنان فکر می‌کنم زیربنای همه اتفاقات در سینمای ایران همان ایده‌های دهه ۶۰ است.

قادری عنوان کرد: لازم می‌دانم بگویم از آنجا که ما این شب‌ها فیلمنامه‌نویس در جمع مهمانان نداشتیم و فیلمنامه‌نویس مغز متفکر فیلمنامه محسوب می‌شود و بسیار مهم است که بدانیم روایت این قشر چیست، از مهدی سجاده‌چی دعوت کردیم که امشب مهمان ما باشد. باید از شهرام میراب‌اقدم نیز که مستند «آنچه بر سینمای ایران گذشت» را ساخته است، تشکر کنم.

برخی می‌گفتند مردم چرا باید سرگرم چیزی مانند سینما باشند؟

در ادامه مهدی سجاده‌چی فیلمنامه‌نویس عنوان کرد: سینمای ایران بعد از انقلاب شروع شد. اگر مشکلی وجود داشته باشد یک نوع اختلال اجتماعی است که فقط مخصوص کشور ما هم نیست. سینمای ایران بعد از انقلاب شکست چراکه با سبک زندگی کسانی که رهبران انقلاب بودند، فاصله زیادی داشت. سینما ۲ وجه داشت که مشکوک ارزیابی می‌شد؛ اول آنکه زن و مرد در سالنی حضور پیدا می‌کنند که چراغ‌ها خاموش است؛ اساساً این چه معنایی دارد. این اتفاق خطرناک ارزیابی می‌شد و دیگر اتفاقاتی بود که پیرامون سینما رخ می‌داد، یعنی آدم‌ها از چه طبقانی به سینما می‌روند و اصولاً نمی‌شود آن‌ها را کنترل کرد. سینما دست کم یک چیز خارجی و غربی بود و اگر می‌خواستیم خیلی مهربان باشم تنها شک در دلمان ایجاد می‌شد و اگر اینگونه نبود، دنبال حذف آن بودیم.

وی ادامه داد: به لحاظ بنیان‌های عقیدتی هر کاری که موجب غفلت از یاد خدا شود، به نوعی لهو و لعب محسوب می‌شود. برخی می‌گفتند مردم چرا باید سرگرم چیزی مانند سینما باشند؟ مردم باید سرگرم خدا و زندگی خود باشند.

قادری یادآور شد: البته جریان روشنفکری هم سرگرمی را حرام می‌دانست.

سجاده‌چی تصریح کرد: همینگونه است. این موارد یا از سبک زندگی می‌آید و یا از ایدئولوژی. اصولاً اینگونه نیست که عده‌ای بنشینند و فکرهای توطئه‌آمیز کنند. بدبینی نسبت به سینما از اول وجود داشته است و در آینده هم وجود خواهد داشت. این ویژه کشور ما نیست. بسیاری از افراد تصور می‌کنند سینما و تلویزیون دوپینگ حکومت‌ها برای تحمیق توده‌هاست. بسیاری از روشنفکران در سطح دنیا گوشی تلفن همراه هم ندارند. اینکه ما بیاییم برای فیلمی که از سوی نهادهای قانونی و دولتی مجوز دارد، شیشه سینما را بشکنیم و ترس ایجاد کنیم، قابل درک نیست. ما با حکومتی مواجه بودیم، که همه چیز برایش تازگی داشت. سینما اگر می‌خواست یک ذره دور از رصد باشد و نگرانی افراد نگران‌تر را کمتر و بعد به هر حال وجود پیدا کند، نیاز به این بود که با آن تفکر فعالیت کند.

وی در پاسخ به این پرسش قادری که آیا سینمای اسلامی تعریفی دارد، گفت: در دوره قدیم حوزه هنری، هم‌اندیشی‌های متعددی درباره سینمای اسلامی وجود داشت. واقعیت این است که در دهه ۶۰ ابزاری ساخته شد که قضاوت درباره آن سخت است. به یاد دارم سال ۶۶ یا ۶۷ که با آقای بهشتی دیدار می‌کردم، ادای آدم‌های متفکر را درمی‌آوردم چراکه می‌دانستم دوست دارد و خوشش می‌آید. سینما در دوره سخت دهه ۶۰ راهی پیدا کرد تا به گونه‌ای دیده و ظاهر در چشم دولتمردان شود که مشکلاتش کمتر شود و ادامه پیدا کند. بعد دوستان یادشان رفت و دچار اختلال و توهم شدند. یعنی تصور می‌کنیم دوره‌ای که برای گذار تعیین کردیم، همین است. البته تجربیات کشورهایی که ایدئولوژیک اداره می‌شدند (در رأس آن اتحادیه جماهیر شوروی) بیشترین تأثیر را روی آن داشت.

این فیلمنامه‌نویس اظهار کرد: آن زمان ۲ اردوگاه تعریف می‌شد؛ سوسیالیسم و سرمایه‌داری. ما مسلمانان می‌خواستیم چیزی پیدا کنیم که نه سوسیالیسم باشد و نه سرمایه‌داری، ولی در نهایت الگوی سوسیالیسم به رهبران نزدیک بود.

مدیران سینما در دهه ۶۰ از ترس گروه فشار به سینماگران فشار می‌آوردند!

در ادامه نشست سیدضیا هاشمی مطرح کرد: آقای مخملباف کتابی به نام «هنر اسلامی» نوشته است که مرحوم غلامحسین ساعدی تئاتر «اتللو در سرزمین عجایب» را بر مبنای آن نوشت و در آمریکا روی صحنه رفت. هنر اسلامی از دیدگاه آن زمان آقای مخملباف یک چنین چیزی بود و تندروی داشت. سینمای اسلامی تعریف داشت اما نه به صورت جدی بلکه متأثر از اجتماع و انقلاب بود.

وی ادامه داد: واقعیت این است که آن اتفاق در حوزه هنری هم خیلی منجسم ادامه نیافت و ما با فاصله کوتاهی به سراغ آثاری رفتیم که مخاطب هم داشته باشد، مانند فیلم «بایکوت» که در عین حال با نگاه ایدئولوژیک ساخته شد. «توجیه» هم که اولین اثر حوزه بود، همین نگاه ایدئولوژیک آقای مخملباف را داشت. اثری که روشنفکران قبول نداشتند اما مردم به شدت استقبال کردند، «سفیر» و بعد «توبه نصوح» بود. استقبال از این فیلم‌ها هم بسیار بود هرچند سینمای مردمی نبود بلکه از جنس همان سینمای اتوبوسی بود که عرض کردم و مخاطبانی را که آن زمان تاکنون سینما را تجربه نکرده بودند با خود از مساجد و محله‌ها به سینما آورد.

این سینماگر با اشاره به اینکه مدیریت دهه ۶۰ از ترس گروه فشار به سینماگران فشار وارد می‌کردند، مطرح کرد: پارادوکس‌های زیادی در آن زمان وجود داشت به عنوان مثال نسبت به حجاب رفتارهایی می‌کردند که در آینده دیدیم اعتقاد خودشان هم نبود. پس بنابراین در بحث تولید نگاه خاص داشتند. همچنین با جمشید هاشم‌پور سر تراشیده به شدت مخالف بودند، جرم می‌دانستند یعنی کسی نباید به سراغ او می‌رفت. البته مدیریت ابزاری خوبی داشتند اما در تولید موفق نبودیم و نهایتاً ۵۰ اثر می‌ساختیم. اگرچه منظورم این نیست که باید اثر بیشتری تولید می‌کردیم بلکه می‌خواهم بگویم حساب شده نبود.

دهه ۶۰ برای من دهه ظلم است

در ادامه مهدی فخیم‌زاده فیلمساز و بازیگر پیشکسوت درباره روند تولید فیلم در دهه ۶۰ بیان کرد: برای من دهه ۶۰، دهه ظلم است. سینما به طور طبیعی می‌توانست راه خودش را برود اما انقلاب باعث شد برخی از سینما خود به خود حذف شوند. خیلی از هنرپیشه‌ها هم ممنوع الکار نشدند، بلکه خودشان رفتند. آقایانی که در دهه ۶۰ مدیریت سینما را برعهده گرفتند، ۲ کار انجام دادند؛ ممنوع‌الکاری که تا پیش از انقلاب آن را نشنیده بودیم و دیگری درجه‌بندی که هر ۲ از نظر من کنترل سینما بود که صدایی از کسی بلند نشود. در ممنوع‌الکاری مشخص بود که قوه قضائیه در قوه مجریه ورود می‌کند و دوستان می‌دانستند، اما آنقدر سرشان شلوغ بود که نمی‌خواستند وارد بازی شوند.

وی افزود: درباره مساله درجه‌بندی نیز باید بگویم که فیلم در هر لحظه و به هر دلیلی می‌توانست حذف شود. من فیلم «خواستگاری» را به عمد ساختم و الان بعد از سال‌ها حاضر نیستم یک پرده از آن را ببینم. فیلم را به سبک آن‌ها ساختم و درجه «ب» هم گرفت. فراموش نکنیم سینما مثل سیاست محل اختلاف و مانند رنگین‌کمان است. از سوی دیگر در سینمایی که ۱۰۰ فیلم دارد، می‌توان ۱۰ فیلم خوب پیدا کرد اما در سینمایی که ۲۰ فیلم دارد، ۲ فیلم خوب نمی‌توان پیدا کرد، پس کمیت و کیفیت باهم در ارتباط هستند. تا به امروز هر زمان اسم درجه‌بندی آمده است، بدن من به لرزه می‌افتد چراکه ظلم به سینماست.

قادری درباره درجه‌بندی فیلم‌ها تصریح کرد: نکته مهم این است که چه کسانی برای درجه‌بندی آثار تصمیم می‌گیرند؟ معیار در هنر را چه کسی تعیین می‌کند؟ این طبقه‌بندی ریشه یک تفکری دارد و این تفکر همچنان در سینما باقی مانده است که اگر قدرت پیدا کند می‌تواند روی سرنوشت علاقه‌مندان به سینما و سینماگران تأثیر بگذارد.

فخیم‌زاده توضیح داد: دوستان کاری می‌کردند که فیلمی با درجه «ج» با شکست روبرو شود. کاری هم برای فیلم «الف» نمی‌توانستند انجام دهند و تماشاگر هم نمی‌آمد اما ۵ هفته سینمادار را وادار می‌کردند که با سالن خالی این فیلم پیش برود. دوستان یک عده کارگردان «الف» ساز و یک عده کارگردان «ج» ساز درست کردند. تفکر «ج» سازی باعث شد عده‌ای سینما را رها کنند اما من به اصطلاح رویم را سفت کردم و ایستادم چراکه این تفکر را از ریشه قبول نداشتم و معتقد بودم آقایان نوعاً اهل سینما نبودند. اولین سالی که آثار را درجه‌بندی کردند، من تنها کسی بودم که گفتم این کار غلط و مصیبت است.

سجاده‌چی در ادامه با اشاره به اینکه اهریمنی کردن یک دوره کاری اشتباه است، تاکید کرد: من از منتقدان سیاست‌های دهه ۶۰ هستم و به نظر من اشکالات زیادی داشت و نباید این تفکر برای خود امکان بقا و جستجو پیدا می‌کرد، اما شاید بتوان گفت اینکه به گونه‌ای صحبت کنیم که سینما در دهه ۶۰ تحت فشار بوده است، اشتباه است. ما یک سیستم سیاسی داشتیم که نسبت به مقوله فرهنگ مشکوک و نگران تئاترها، کتاب و … بوده است. هرچیزی که توجه عوام و توده مردم را به خود جلب می‌کرده است، طبیعتاً با حساسیت بیشتری همراه بوده است.

قادری درباره این موضوع گفت: البته من معتقدم که این مساله ربطی به مشکوک بودن ندارد. این یک تفکر از دهه ۴۰ بوده است. این فقط مساله شک حاکمیت نبوده بلکه فکر محدودکننده بوده است. از سوی دیگر گاهی مواقع درباره سیستم گروه فشار، اغراق می‌شد که سیاست‌ها پیش برود.

سپس هاشمی با اشاره به اینکه ظلمی که آقای فخیم‌زاده درباره آن حرف زد، بسیار زیاد بود، مطرح کرد: این افراد قدرت کامل داشتند. میرحسین موسوی نخست‌وزیر وقت، به دوستان اختیارات کامل داده بود. آقای خاتمی وزیر ارشاد پشت مدیران وقت بود و دوستان هر کاری دوست داشتند، انجام می‌دادند. این ظلم‌ها واقعی بوده است. من به یاد دارم که سال ۶۳ یا ۶۴ وقتی در حوزه هنری از این مساله عصبانی بودیم، به دیدار نخست وزیر رفتیم و گفتیم ما فیلم می‌سازیم اما دیگر پروانه نمی‌گیریم. حوزه هنری آن زمان آنقدر قدرت نداشت و حتی فیلم زیادی هم تولید نمی‌کرد اما تا دلتان بخواهد جوانانی با اراده و پررو بودیم. دوستان دست به اقداماتی می‌زدند که اعتقادی به آن نداشتند اما برای بقای خود مجبور بودند، چنین کنند. در حال حاضر به نظر می‌رسد ممنوع‌الکاری زیاد است و دلایل سیاسی هم دارد اما مدلی که آن زمان داشتیم، عجیب بود و اصلاً نمونه‌های امروزی به اندازه ابعاد حذف آن دوره نیست.

در سال ۶۲ به دنبال تبدیل سینما به مسجد بودند!

ادامه نشست به صحبت‌های فریدون جیرانی اختصاص داشت، وی بیان کرد: دهه ۶۰، یک دست نیست. سال ۶۰ تا ۶۲ بحران سیاسی ایران است، در دهه ۶۰ حزب جمهوری اسلامی منفجر می‌شود و رئیس جمهور و نخست‌وزیر در انفجار شهید می‌شوند. سال ۶۱ نیز بنی صدر برکنار می‌شود و اختلافات درون نیروهای سنتی اوج می‌گیرد. سپس ۲ دسته تفکر در جمهوری اسلامی شکل می‌گیرد، دسته به شدت محافظه‌کار و دسته‌ای که به رایکال‌های سنتی نزدیک می‌شوند و بعدها به ترتیب به راست و چپ تبدیل می‌شوند.

وی ادامه داد: در سال ۶۲ تفکری وجود دارد که می‌گوید سینما باید تبدیل به مسجد شود. آقایان رخ‌صفت و رضا تهرانی نماینده روشنفکری مسلمانی بودند که بعدها از حوزه هنری به کیهان رفتند و کیهان فرهنگی را راه‌اندازی کردند. از آخر ۶۱، آقای خاتمی می‌آید و به روایت آقای بهشتی، از ایشان می‌خواهد که معاون سینمایی شود. آقای بهشتی می‌گوید اگر از من کسی بهتر است آن را دعوت کنید که بعدها آقای انوار معرفی می‌شود. آقای بهشتی با دست‌اندرکاران حرفه‌ای سینما از جمله مهدی فخیم‌زاده، داوودنژاد و سیروس الوند از نسل دوم شروع به راه‌اندازی سینمای جدید ایران می‌کنند. البته دوستان دیگری هم در این مسیر حضور دارند.

جیرانی عنوان کرد: فکر ممنوعیت فیلم خارجی که مانع رشد سینما بوده است و همچنین عوارض از دل بخش حرفه‌ای سینمای ایران بیرون می‌‎آید. آقایان بهشتی و انوار آن زمان عوارض را کم کردند و انحصار ورود فیلم خارجی را از انجمن واردکنندگان می‌گیرند. ناگفته نماند که انجمن واردکنندگان بعد از انقلاب آشفته شد، نیروهای جوان در ساختمان آلومینیوم آمده بودند و آثار را به شکل خاصی بدون رایت درست و اکران می‌کردند. حتی پایان یک فیلم خارجی را در اول فیلم دیگری می‌گذاشتند. آن زمان من در مقاله‌ای که در مجله فیلم منتشر شد، درباره فیلمسازی خارجی در ایران نوشتم و اشاره کردم که دوبله و نریشن را تغییر می‌دادند.

وی افزود: آقای انوار ورود فیلم خارجی را در اختیار گرفت و با ۶۳-۶۲ سالن، سینما را راه انداخت. دوستان معتقدند بین سال ۶۲ تا ۶۴ که راه‌اندازی سینما بود این مدیریت اشکالی ندارد. در اینجا نسل سوم وارد سینما شد؛ از دل دانشکده هنرهای دراماتیک، دانشکده هنرهای زیبا و از دل سینمای آزاد که چهره شاخص آن کیانوش عیاری با «تنوره دیو» و رخشان بنی‌اعتماد است. نسلی که تحت تأثیر سینمای روشنفکری دهه ۴۰ بودند. آن زمان یک اتفاق افتاد، یک فیلم در کانون پرورش آن زمان با نام «دونده» ساخته شد، به خارج از کشور رفت، جایزه گرفت و مدیریت دهه ۶۰ را متوجه یک نوع فیلم دیگر کرد که می‌تواند در جاهای دیگر جایزه بگیرد. راه‌اندازی سینما با تفکر دیگری قاطی شد که بنیاد سینمایی فارابی بخش بین‌الملل ایجاد کرد و بعداً این بخش، بسیار قدرتمند و تعیین‌کننده در اواخر دهه ۶۰ شد.

ماجرای ورود فیلم‌های روشنفکری به جشنواره پنجم چه بود؟

این سینماگر با بیان اینکه سال ۶۴ چند فیلم مانند «مادیان»، «تنوره دیو» و … بیرون آمد، مطرح کرد: من تصورم این است که بهرام بیضایی در «مادیان» نقش داشته است. در «مادیان» شخصیت زن سرپایی به نام «رضوانه» داشتیم و قبل از آن هم فیلم «گل‌های داوودی» بیرون آمده بود که زنی با نام «عصمت» در آن بود و معتقدم پروانه معصومی با نگرش شخصی خود، شخصیت را در اجرا عوض کرد. اینها تأثیری روی سینما و تفکر مدیریت گذاشت. بعد داریوش مهرجویی «اجاره نشین‌ها» را کار کرد و «ناخدا خورشید» در اواخر ۶۴ کار شد. این سمت در حوزه هنری نیز تغییراتی در حال رخ دادن بود. در حقیقت از مخملبافی که «استعاذه»، «توبه نصوح» و … را ساخته بود تبدیل شد به «بایکوت» که اثری اکشن بود که از نظر من تحت تأثیر فرج حیدری بوده و حتی بیشتر او آن فیلم را ساخته، اگرچه قصه برای خود مخملباف است.

جیرانی ادامه داد: در جشنواره پنجم شاهد ورود چند فیلم روشنفکری هستیم. فیلم «گزارش یک قتل» با شخصیت محوری زن به جشنواره راه پیدا می‌کند؛ اتفاقی که قبل از این نداشتیم. «ثریا» در فیلم «گزارش یک قتل» که هما روستا نقش آن را ایفا می‌کند، روی تفکر آقای بهشتی و دیگران اثرگذار است. در پایان سال ۶۵ آقای بهشتی در مصاحبه‌ای بسیار مفصل با مجله فیلم می‌گوید ما سینما را راه‌اندازی کردیم و می‌خواهیم به سمت کیفیت حرکت کنیم. از اواخر سال ۶۵ تفکر درجه‌بندی بیرون می‌آید که اوایل «الف»، «ب»، «ج» و «د» بود.

وی یادآور شد: فیلم‌هایی که درجه‌بندی «الف» و «ب» داشتند، اکرانشان در سینماها باز بود و آثاری با درجه بندی «ج» اکرانشان محدود و فیلم‌هایی با درجه‌بندی «د» اصلاً در سینماها اکران نمی‌شدند. خیلی از فیلم‌ها «د» گرفتند. سینمای تجاری ایران در این درجه‌بندی، درجه پایین می‌گیرد و اولین اختلاف‌ها آغاز می‌شود. تا جایی که به یاد دارم درجه‌بندی فیلم‌های «اجاره‌نشین‌ها»، «ناخدا خورشید» که از نظر من بسیار فیلم زیبایی است، «طلسم» و «گزارش یک قتل»، «الف» بود و فیلم‌هایی که با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی ساخته شده بودند، در درجه‌بندی «ب» و «ج» قرار گرفتند. ما در اواخر سال ۶۵ کاشت اولین نطفه اختلاف‌ها را داریم.

فروش بالای «تاراج» باعث ممنوع‌الکاری ایرج قادری شد!

جیرانی در ادامه با بیان اینکه کسانی که در بنیاد سینمایی فارابی سرکار بودند، جزو دسته روشنفکران دینی محسوب می‌شدند، بیان کرد: سال ۱۳۶۴ در شوروی گراسیاس پرسترویکا ایجاد و این سَمت اولین ترجمه کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» منتشر می‌شود و آرای آل پوپر مورد توجه قرار می‌گیرد. آن زمان مهمترین مقالاتی که روشنفکری دینی را متحول می‌کند، منتشر می‌شود. همه این موارد در گذرگاه سال ۶۵ تا ۶۶ که تحولات غریبی داریم، روی دوستان اثر می‌گذارد. در این میان بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی آثاری می‌سازند که قهرمان آن زن است. پیش از اینها مهدی فخیم‌زاده در «میراث من جنون» زن را به تصویر کشیده بود، اما از آنجا که این اثر در زمانی ساخته شده بود که حجاب آزاد بود، سال ۶۰ و پس از انقلاب به سختی اکران شد.

وی تاکید کرد: در حوزه هنری هم با تحولات غریبی مواجه می‌شویم یعنی آقای مخملباف کم‌کم از «بایکوت» به «دستفروش» می‌رسد و مصاحبه می‌کند و می‌گوید که «حلبی‌آبادها هنوز هست!». نتیجه این اتفاقات در سال ۶۷ تبدیل به فیلم‌های تند سیاسی مانند «عروسی خوبان» می‌شود و دعوای اصلی از همینجا شروع می‌شود. در اوایل سال ۶۷ مجمع تولیدکنندگان سینمای ایران به وجود می‌آید و تمام دست‌اندرکاران سینمای حرفه‌ای دور هم جمع می‌شوند و نسل سوم را که کیانوش عیاری می‌شود، جذب می‌کنند. در حقیقت همه تفکرات کنار هم قرار می‌گیرند.

این سینماگر تصریح کرد: آقای انوار بارها گفته است که «ما مخالف سینمای تفنن و بازاری بودیم و معتقدیم آن سینما مبتذل است و باید سینمای اندیشمند را راه بیندازیم». از دل مدیریت سال ۶۵ به بعد سینمای متفکر در ایران رشد می‌کند اما سینمای صنعتی ایران به دلیل نگاه معیوب به داستانگویی در سینما دچار نابودی می‌شود. به عنوان مثال وقتی فیلم «تاراج» می‌فروشد، دوستان نگران و ایرج قادری ممنوع‌الکار می‌شود. ناگفته نماند که ایرج قادری را علی لاریجانی زمانی که وزیر ارشاد شد از ممنوع‌الکاری خارج کرد.

«خانه دوست کجاست» نمونه روشن تفکر روشنفکری دینی است

جیرانی تاکید کرد: اگر بخواهیم بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران را نام ببریم، از سال ۶۵ تا سال ۷۱ ساخته شده است. جلوی رشد سینمای صنعتی ایران نیز گرفته شد اما بعداً می‌بینیم که آقای فخیم‌زاده در دوران علی لاریجانی «همسر» را می‌سازد. دوره مدیریت دهه ۶۰ پُرتناقض است. از یک طرف با سینمایی به اصطلاح رو پا روبرو هستیم؛ «دندان مار»، «هامون». گرایش اصلی آقای بهشتی «خانه دوست کجاست» بود، ایشان در جلسه خصوصی به عباس کیارستمی می‌گوید فیلم را تو بساز. در حالی که فرهاد شیبانی قرار بود کارگردانی کند.

وی با بیان اینکه آقای بهشتی در مصاحبه اخیر خود با روزنامه شرق دقیقاً روی «خانه دوست کجاست» تاکید کرده و گفته است که با این فیلم فهمیده که سینمای انسانی چیست، بیان کرد: «خانه دوست کجاست» نمونه روشن و مشخص تفکر روشنفکری دینی در نیمه دهه ۶۰ است. مخملباف از «توبه نصوح» به «شب‌های زاینده رود» می‌رسد که «سایه» دختر محمد علاقه‌مند، استاد مردم‌شناسی، می‌گوید که «من نمی‌خواهم زن باشم. زن‌ها در این جامعه آزاد نیستند. مردها هم می‌توانند زن داشته باشند و هم معشوقه اما زن اینجا آزاد نیست» و محمد علاقه‌مند آخرین جمله‌ای که در کلاس می‌گوید این است که «باید به مردم به گونه‌ای نگاه کنیم که در حال تغییرند». این جمله از مقالات بسط و تئوریک آقای سروش بیرون می‌آید.

مخاطب خرج این سینما را نمی‌دهد!

در ادامه نشست، سجاد نوروزی، کارشناس و منتقد سینما در تحلیل خود از مدیریت سینما در سال‌های پس از انقلاب اظهار کرد: آن چیزی که من به عنوان متولد دهه ۶۰ به نظرم می‌رسد این است که قبل از انقلاب سینما به عنوان یکی از نهادهای نظم مدنی و فرهنگی از جانب مردم و طیف انقلابیون تندرو مورد حمله قرار می‌گرفته و سینماها را آتش می‌زدند. بعد از انقلاب حساسیت تا حدی شاید منطقی باشد چراکه سینما نماد پهلوی و نظم مدنی گذشته شناخته شده بود. اما چه چیزی غیرمنطقی است؟ به نظر من حلقه مفقوده این مباحث و انشعاباتی که از سندیکا بیرون آمد تا تحولات دهه ۶۰ و ۷۰ که فیلم «بازمانده» به صورت غیررسمی توقیف می‌شود و «از کرخه تا راین» که سر آن جنجال و بعد با ورود رهبری مشکلش حل می‌شود، همچنان «مخاطب» است، یعنی انگار چیزی به عنوان مخاطب وجود ندارد و تنها توده‌ای متراکم و غیرمشخص است.

وی ادامه داد: شما ببینید ۸۰ میلیون قطعه بلیت در سال ۶۵ تا ۶۶ در سینمای ایران فروش رفته است، در حالی که جمعیت کشور ۳۵ میلیون نفر بود. در حال حاضر اگر فیلمی ۶ میلیون مخاطب داشته باشد، جای ذوق دارد. اساساً چرا این اتفاق افتاده است و ما مخاطبی را که به سینما معنا می‌دهد، در نظر نمی‌گیریم؟ آن چیزی که من از دهه ۶۰ متوجه می‌شوم این است که در برخی مسائل چرخ را دوباره اختراع کردیم؛ مسأله‌ای که در ادوار مختلف بعد از انقلاب قابل مشاهده است.

مدیر پردیس سینمایی آزادی با اشاره به اینکه اساساً جعل برخی عناوین و یا اختراع مجدد چرخ فقط مختص وزارت ارشاد نبوده بلکه در صنوف مختلف اینگونه بوده است، گفت: همین الان یک گرایش جدی فیلمسازی وجود دارد؛ اینکه دوستان یک فیلم لوباجت با حداقل هزینه تولید می‌کنند و بعد به دنبال سود هستند، بدون اینکه به مخاطب توجه کنند. در حقیقت مخاطب خرج این سینما را نمی‌دهد. در سینمای ایران از دهه ۵۰ تا ۱۴۰۲ حلقه مفقوده مساله مخاطب است، چه در انگاره‌های روشنفکری چه در انگاره‌های تندرو، توده متراکم بی‌شکل است که هیچ نظری ندارد و ایده‌آلی برای خودش متصور نیست.

نوروزی تاکید کرد: ژانر دینی در سیاستگذاری‌هایی که از سال ۶۰ اتفاق افتاده، محقق نشده است و ما با بی‌اعتنایی به مخاطب، تنوع ژانر را در سینما از بین بردیم. این خطر جدی امروز است که سینما در ایران به ۲ ژانر کمدی و غیرکمدی خلاصه می‌شود که اولی می‌فروشد و همه به دنبال ساخت آثاری در این ژانر هستند. حافظه تاریخی بلندمدت که برای ما معنایی ندارد و احتمالاً با رجوع به حافظه تاریخی کوتاه مدت یادمان نیست که «متری شش و نیم»، «سرخپوست» و «شبی که ماه کامل شد» با بلیت ۲۰ هزار تومان نزدیک به ۱۰۰ میلیارد تومان فروختند. مخاطب سال ۹۸ کجاست؟ همچنین فراموش نکنیم که در سال ۹۸، ۹ فیلم به فروش بالای ۱۰ میلیارد رسیدند که ۶ اثر از آن‌ها غیرکمدی بود. امیدوارم روزی بشود که بفهمیم سینما با مخاطب زنده است.

قادری عنوان کرد: دقیقاً بزرگترین مساله همین است که ما حق با مشتری را باور نداریم و تصور می‌کنیم مردم یک توده نادان هستند. در ایدئولوژی‌ها معمولاً اینگونه است. اتفاقی که افتاده این است که ما همیشه تماشاگر را یک توده بی‌شکل در نظر می‌گیریم در حالی که تماشاگر سینما می‌فهمد و با نیامدنش سینما را لاغرتر و لاغرتر می‌کند. ما تا به این نقطه نرسیم که این تماشاگر یک توده بی‌شکل نیست و می‌تواند تک تک انتخاب کند، نتیجه همین است که امروز شاهد هستیم. هر زمان صنعت سینما قوی بوده است ما شکل‌های درست دیگر سینما را داشتیم.

حافظه تاریخی در بخش سینما نیازمند بازسازی است

سجاده‌چی در انتها با بیان اینکه به نظر می‌رسد ما می‌توانیم با دقت بیشتر متوجه این نکته بشویم که به شکل درست از بنیادهای اجتماعی که از غرب آوردیم، استفاده کنیم، مطرح کرد: نه فقط سینما بسیاری از مظاهر تمدن غرب جدی گرفته نمی‌شود. مردم به معنی صاحب رأی هم از جای دیگری آمده است اگرچه عده‌ای هم به این موضوع باور ندارند. انگار هویت ماست که در یک برزخی قرار داریم و سینما هم از این رهگذر لطمه زیاد دیده است.

هاشمی در پایان سخنان خود با اشاره به اینکه آقای مخملباف فیلمنامه «بایکوت» را در سال ۵۷ نوشته بود، تصریح کرد: اسم اولیه اثر «مریم و واله» بود که مخملباف آن را به دوستان زیادی برای ساخت پیشنهاد داده بود. بعدها مصطفی رخ‌صفت و رضا تهرانی ایشان را در حوزه هنری جذب می‌کنند که «توجیه» در سال ۶۰ ساخته می‌شود. همچنین ایشان یک فیلم دیگری می‌سازد که هیچکس نمی‌داند؛ «شکار شکارچی» که مزخرف‌ترین اثر مخملباف است!

فریدون جیرانی نیز در جمع‌بندی سخنان خود یادآور شد: قبل از انقلاب سه کشور خارج از غرب، سینما داشتند؛ مصر، ترکیه و ایران. سینمای مصر شبیه فیلم‌فارسی ایران و سینمای ترکیه نیز شبیه سینمای فارسی ایران بود. در کشورهای خاورمیانه اساساً صنعت سینما به میزانی که در ایتالیا و انگلیس بوده، اصلاً نبوده است. مصر بعداً تغییراتی کرد و ترکیه هم که سینمای تجاری‌اش دچار تحول شد. بخشی از سینمای روشنفکری ما متأثر از سینمای مصر و بعد هند است. صنعت سینما در کشوری مانند ایران اصلاً به آن میزانی که در غرب وجود دارد، وجود ندارد.

مهدی مسعودشاهی که در این نوبت به عنوان مهمان در نشست حاضر بود، در پایان نشست در سخنانی بیان کرد: حافظه تاریخی ما در بخش فرهنگ و هنر به ویژه سینما باید بازسازی شود. دوستان در نشست امشب از سینمای اسلامی گفتند که باید بگویم بعد از انقلاب هیچکس اعلام نکرد که ما سینمای اسلامی می‌خواهیم. اساساً چنین چیزی نبود. به یاد دارم روزی بهرام بیضایی بعد از ساخت فیلم «مسافران» با کتابی در دست پیش من آمد، آن را محکم زمین زد و گفت «کسی که این کتاب را نوشته است، نه اسلام می‌شناسد و نه سینما را»، بعد از این اتفاق، ایشان فیلم «روز واقعه» را نوشت و تنها اثری است که در پروانه ساخت آن نوشته شده است: «آقای بیضایی خودت بساز.»

رسانه سینمای خانگی- مهلت ارسال آثار به جشنواره اقوام تمدید شد

بر اساس اعلام دبیرخانه نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی، مهلت ارسال آثار به این رویداد تا ۱۷ مهر ماه جاری تمدید شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره، مهلت ارسال آثار به نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی که پیش از این دهم مهر ماه اعلام شده بود، تا ۱۷ مهر ماه ادامه خواهد داشت.

نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی که دبیری آن را کمال تبریزی و ریاستش را مهدی حیدری برعهده دارند، دارای سه بخش اصلی، جنبی و تجربی است و ۹ تا ۱۴ آبان ماه ۱۴۰۲ در تبریز برگزار خواهد شد.

این رویداد توسط موسسه فرهنگی هنری فصل هنر و با دربرگیری اهدافی از جمله برجسته کردن اشتراکات فرهنگی، مذهبی و آیینی اقوام، به تصویر کشیدن تنوع کم نظیر گستره زیست بوم فرهنگی، شیوه زندگی، آداب و رسوم آن‌ها، ایجاد بستر مناسب برای نمایش ظرفیت‌های فرهنگی اجتماعی و گردشگری در مرزهای جغرافیایی اقوام ایرانی توسط فیلمسازان بومی، معرفی جاذبه‌های تاریخی، گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی، شناسایی و معرفی ظرفیت‌های اقوام جهت جذب سرمایه‌گذار در حوزه اقتصاد گردشگری و … برگزار خواهد شد.

جزئیات فراخوان و مقررات شرکت در این رویداد در سایت جشنواره درج شده است.

رسانه سینمای خانگی- مدیران جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران معرفی شدند

مدیران کمیته‌های مختلف چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران طی حکمی از سوی دبیر جشنواره معرفی شدند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران و دبیر چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران طی احکامی جداگانه مدیران کمیته‌های تخصصی این رویداد مورد تایید آکادمی اسکار را معرفی کرد.

طیبه فلکیان به عنوان دبیر اجرایی، آرش رصافی به عنوان مشاور دبیر، مرتضی کریمی به عنوان مدیر کمیته اداری و مالی، سعید پوراسماعیلی به عنوان مدیر کمیته نشست‌های تخصصی، مهدی طاهری به عنوان مدیر خانه جشنواره، داوود عادلی به عنوان مدیر کمیته بین‌الملل، غلامرضا نجاتی به عنوان مدیر کمیته حراست، سیدجواد میرهاشمی به عنوان مدیر کمیته انتشارات و بخش‌های جنبی، محراب محمدزاده به عنوان مدیر کمیته اطلاع‌رسانی، محمود قمصریان به عنوان مدیر کمیته آی‌تی، علی حسینی‌مقدم به عنوان مدیر کمیته پشتیبانی و سمانه کافتری به عنوان مشاور حقوقی دبیر معرفی شدند.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران با رویکرد «بومی‌گرایی در ژانر» و با شعار «جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، آیینه همه ایران» از ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- نامزدهای بخش سینمایی جشن حافظ معرفی شدند

نامزدهای بخش سینمایی بیست و دومین مراسم سینمایی تلویزیونی دنیای تصویر (جشن حافظ) اعلام شدند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشن حافظ، نامزدهای بخش سینمایی بیست و دومین مراسم سینمایی تلویزیونی دنیای تصویر (جشن حافظ) اعلام شدند. آثار سینمایی‌ مورد داوری قرار گرفتند که از آذر ۱۴۰۰ تا ابتدای مرداد ۱۴۰۲ اکران شده‌اند.

نامزدهای این مراسم که هشتم مهر ماه در تهران برگزار می‌شود؛ به شرح زیر است:

بهترین دستاورد فنی و هنری

۱. انفرادی (طراحی و اجرای بدلکاری: امیرحسین خنجری)

۲. بی همه‌چیز (طراحی صحنه: امیرحسین قدسی)

۳. بی همه‌چیز (طراحی لباس: مارال جیرانی)

۴. پسر دلفینی (اجرای انیمیشن، کارگردان: محمد خیراندیش)

۵. دسته دختران (صدا، صدابرداری: مهدی ابراهیم‌زاده، صداگذاری: حسین ابوالصدق)

۶. روز صفر (طراحی و اجرای بدلکاری: زنده‌یادان ارشا اقدسی و علیرضا فتحی)

۷. فسیل (طراحی چهره‌پردازی: عبدالله اسکندری)

۸. موقعیت مهدی (جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کریمیان)

نشان عباس کیارستمی (بهترین فیلم تجربی)

۱. بندر بند (منیژه حکمت)

۲. تصور (علی بهراد)

۳. زالاوا (ارسلان امیری)

۴. مقیمان ناکجا (شهاب حسینی)

مستندها:

۱. سمفونی حمید (جعفر صادقی)

۲. کاپیتان من (سیاوش صفاریان پور)

۳. سرپتی‌ها (کیوان مهرگان)

۴. آیدین (اشکان مهریار)

۵. سینه‌مارکس (میترا مهتریان و صادق دهقان)

۶. کاغذپاره‌ها (بهزاد نعلبندی)

بهترین تدوین

۱. آتابای (حسین جمشیدی گوهری)

۲. ابلق (حمید نجفی راد)

۳. بی همه‌چیز (عماد خدابخش)

۴. تی تی (عماد خدابخش و ارسلان امیری)

۵. جنایت بی‌دقت (شهرام مکری)

۶. مرد بازنده (سجاد پهلوان‌زاده)

بهترین فیلمبرداری

۱. آتابای (سامان لطفیان)

۲. بی همه چیز (مرتضی هدایی)

۳. تی تی (فرشاد محمدی)

۴. جنایت بی‌دقت (علیرضا برازنده)

۵. سه کام حبس (مسعود سلامی)

۶. موقعیت مهدی (وحید ابراهیمی)

بهترین موسیقی متن

۱. آتابای (حسین علیزاده)

۲. بی همه‌چیز (حامد ثابت)

۳. پسر دلفینی (بهزاد عبدی)

۴. تی تی (علیرضا افکاری)

۵. موقعیت مهدی (مسعود سخاوت‌دوست)

بهترین فیلمنامه

۱. آتابای (هادی حجازی‌فر، طرح داستانی از نیکی کریمی)

۲. تی تی (ارسلان امیری و آیدا پناهنده)

۳. جنایت بی‌دقت (نسیم احمدپور و شهرام مکری)

۴. روز ششم (حجت قاسم‌زاده اصل)

۵. مرد بازنده (ابراهیم امینی، حسن حسینی و محمدحسین مهدویان)

۶. ملاقات خصوصی (امید شمس، بهمن ارک و علی سرآهنگ)

بهترین کارگردانی

۱. آیدا پناهنده (تی تی)

۲. هادی حجازی‌فر (موقعیت مهدی)

۳. کاظم دانشی (علفزار)

۴. امید شمس (ملاقات خصوصی)

۵. محسن قرایی (بی همه‌چیز)

۶. نیکی کریمی (آتابای)

۷. شهرام مکری (جنایت بی‌دقت)

بهترین بازیگر زن (دو جایزه)

۱. صدف اسپهبدی (علف‌زار)

۲. پریناز ایزدیار (ملاقات خصوصی)

۳. هدیه تهرانی (بی‌همه‌چیز)

۴. سارا حاتمی (کت چرمی)

۵. لیلا حاتمی (تصور)

۶. سمیرا حسن‌پور (سه کام حبس)

۷. آناهیتا درگاهی (مرد بازنده)

۸. الناز شاکردوست (تی تی)

۹. ژیلا شاهی (موقعیت مهدی)

۱۰. گلاره عباسی (ابلق)

۱۱. لاله مرزبان (نگهبان شب)

۱۲. گیتی معینی (ابلق)

بهترین بازیگر مرد (دو جایزه)

۱. بهرام افشاری (فسیل)

۲. پرویز پرستویی (بی‌همه‌چیز)

۳. پارسا پیروزفر (تی تی)

۴. محسن تنابنده (سه کام حبس)

۵. پژمان جمشیدی (علف‌زار)

۶. هادی حجازی‌فر (آتابای)

۷. پوریا رحیمی سام (زالاوا)

۸. هوتن شکیبا (ملاقات خصوصی)

۹. بانیپال شومون (پالتو شتری)

۱۰. جواد عزتی (آتابای)

۱۱. بهرنگ علوی (شادروان)

۱۲. محسن قصابیان (منصور)

بهترین فیلم

۱. آتابای/ تهیه‌کننده: نیکی کریمی

۲. بی همه‌چیز/ تهیه‌کننده: جواد نوروزبیگی

۳. تی تی/ تهیه‌کننده: آیدا پناهنده

۴. جنایت بی‌دقت/ تهیه‌کننده: نگار اسکندرفر

۵. علف‌زار/ تهیه‌کننده: بهرام رادان

۶. فسیل/ تهیه‌کننده: ابراهیم عامریان

۷. ملاقات خصوصی/ تهیه‌کننده: امیر بنان

۸. موقعیت مهدی/ تهیه‌کنندگان: حبیب والی‌نژاد و سجاد نصرالهی‌نسب

رسانه سینمای خانگی- یک جایزۀ چینی برای نرگس محمدی

نرگس محمدی برنده جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره جاده ابریشم شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل روابط عمومی پروژه، در دهمین دوره برگزاری جشنواره بین المللی فیلم جاده ابریشم، فیلم «سلوک» به کارگردانی عباس رافعی، تهیه کنندگی علی اوجی و پخش بین الملل شرکت ایریماژ در بخش مسابقه فیلم‌های بلند به نمایش در آمد و نرگس محمدی نخستین جایزه بین المللی خود را به عنوان بهترین بازیگر زن دریافت کرد.

«سلوک» داستان زنی را روایت می‌کند که پس از ناپدیدی شوهرش باید یاد بگیرد چگونه با محیط و افراد پیرامون ارتباط برقرار کند و در پی درک نخستین موج تغییر در زندگی، خطر کند و به راه خود برود، حکایتی که با فیلمبرداری علیرضا برازنده و تدوین سپیده عبدالوهاب ابعادی نو پیدا کرده است.

«سلوک» پیش از این در جشنواره بین المللی فیلم ولز نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی زبان بوده و در برنامه نکوداشت سینمای ایران در دانشگاه یو سی ال ای و جشنواره بین المللی فیلم داکا روی پرده رفته است.

در دهمین دوره جشنواره جاده ابریشم که از اول تا پنجم مهر ماه سال جاری در شهر فوژو چین برگزار شد ۱۴۰ مهمان خارجی و ۱۴۰ فیلم حضور داشتند.

هیات داوران این جشنواره متشکل از دانی ین بازیگر، کارگردان و تهیه کننده هنگ کنگی که برای نقش آفرینی در مجموعه فیلم‌های «مردی به نام ایپ» و «جان ویک» شهرت دارد، میی تینگ بازیگر زن چینی که علاوه بر جوایز متعدد داخلی در سال ۱۹۹۸ جایزه بهترین بازیگر زن را برای «زمانی برای به یاد آوردن» از جشنواره قاهره دریافت کرده است، سرگئی دوورتسوی کارگردان قزاق فیلم‌هایی همچون «تولپان» و «آیکا» که در جشنواره‌هایی معتبری از جمله کن، زوریخ، کارلووی واری و لندن مورد توجه قرار گرفته است، دالتون گرانت انیماتور آمریکایی که برای آثاری چون «ماشین ها»، «شرک ۲» و «باب اسفنجی» مورد قدردانی قرار گرفته است، خاون دلا کروز شاعر، خواننده، پیانیست و فیلمساز فیلیپینی که فیلم‌هایش در جشنواره‌هایی چون برلین، رتردام و توکیو حضور داشته است، هو ژیانچی کارگردان چینی که برای فیلم «نوان» در سال ۲۰۰۳ جوایز جشنواره‌های توکیو و مانهایم را از آن خود کرده است و دیووان مو کارگردان، فیلمبردار و مدرس چینی که نبوغش را در فیلمبرداری «چنگیز خان» به اثبات رسانده است.

جوایز اصلی این جشنواره به شرح زیر اهدا شد:

بهترین فیلم «نور برج سفید/ برج بی سایه» ساخته ژانگ لو

بهترین کارگردانی ژانگ ییمو برای «رود تمام سرخ»

بهترین بازیگر زن نرگس محمدی برای «سلوک»

بهترین بازیگر مرد وو ژوکای برای «با قایق رفته»

بهترین فیلمنامه آمارسایخان بالجینام برای «ماه سر خرمن»

رسانه سینمای خانگی- اظهار نظر جالب وزیر آموزش و رورش دربارۀ «بچه زرنگ»

وزیر آموزش و پرورش در مراسم افتتاحیه انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» بیان کرد که این اثر هم برای شادی و هم شکل گیری هویت ملی و اسلامی کودکان ساخته شده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، مراسم افتتاحیه اکران عمومی انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» با حضور رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش، حامد علامتی مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جمعی از مسئولان و همچنین با حضور کودکان در سالن روباز باغ کتاب برگزار شد و بیش از ۶۰۰ مخاطب فیلم را تماشا کردند. همچنین احسان مهدی و حامد مدرس ۲ مجری شبکه کودک اجرا و بازی بخش‌های نمایشی مراسم را به عهده داشتند.

رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش در این مراسم در سخنانی عنوان کرد: ما ظرفیت الگوسازی برای تمام جهانیان را داریم. فرهنگ و تمدن ما پر از الگوهایی است که کشورهای دیگر آرزو دارند.

وی ادامه داد: کار تحسین برانگیز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را می‌ستاییم از این حیث که سعی کرده است الگوهایی را در معرض دید کودکان و نوجوانان قرار دهد. اگر الگوسازی نکنیم نه تنها الگوهای ما مصادره خواهند شد بلکه الگوهایی قالب خواهند شد که هدفشان از بین بردن نشاط، امید و خودباوری است.

وزیر آموزش و پرورش تصریح کرد: هدف از ساخت «بچه زرنگ» این بود هم بچه‌ها شاد باشند و هم در کنار خانواده با هویت ملی و اسلامی رشد کنند. در خود پویانمایی هم سعی شده است هویت ملی و ویژگی‌های گذشت، ایثار و فداکاری آموزش داده شود.

در این مراسم حامد علامتی مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز در سخنانی عنوان کرد: سینمای کودک و نوجوان به عنوان یک سینمای استراتژیک، متاسفانه در سال‌های اخیر کمتر مورد توجه قرار داشته و به نوعی در کشور مغفول مانده است، این مهم مورد توجه ویژه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان متولی کودک و نوجوان کشور قرار گرفته است.

وی با اشاره به انیمیشن «بچه زرنگ» اضافه کرد: برداشت ما این است که پویانمایی یا همان انیمیشن که موثرترین رسانه برای مخاطب کودک و نوجوان است باید بار بزرگی از سینمای کودک و نوجوان را بر دوش بکشد لذا ما در کانون، به سراغ این حوزه رفتیم.

مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یادآور شد: انیمیشن «بچه‌زرنگ» نخستین گام کانون برای اثرگذاری در این مسیر است. ما در این راه تصدی‌گری نکردیم و نخواهیم کرد و با بهره گیری و مشارکت بخش خصوصی کاربلد و دارای تجربه موفق تلاش داریم که در کنار ساخت یک فیلم، یک زنجیره اثرگذاری ایجاد کنیم.

سپس حامد جعفری تهیه کننده «بچه زرنگ» در سخنان کوتاهی گفت: این کار محصول یک تلاش ۲۵۰ نفره است و ساخت این اثر چهار تا پنج سال زمان برد و این تیم کار کردند تا به خروجی برسد.

وی با اشاره به یک آرزو عنوان کرد: ما دوره کودکی را با سریال‌ها و کارتون‌هایی با قهرمان‌های خارجی گذراندیم و آرزوی ما این بود که امروز بچه‌های ما بتوانند با قهرمان‌های ایرانی کودکی شان را بگذرانند.

انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» از پنجم مهر در سالن‌های سینمایی کشور اکران شده است.

این مراسم که همزمان با افتتاح سالن سینما روباز باغ کتاب تهران همراه بود در این سالن سینمایی برگزار شد و آرش تیمورنژاد مدیر سینما روباز باغ کتاب از افتتاح این سالن سینمایی همزمان با رونمایی از انیمیشن «بچه زرنگ» اشاره کرد و خبر داد که این سالن از این پس به اکران فیلم‌ها می‌پردازد.

رسانه سینمای خانگی- باغ کتاب پایگاه اکران انیمیشن می‌شود

آرش تیمورنژاد مدیر سینما روباز باغ کتاب به ارایه توضیحاتی درباره این سینما پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، آرش تیمورنژاد مدیر هنری و مدیر سینما روباز باغ کتاب در افتتاحیه این سالن سینمایی که روز گذشته ۶ مهر ماه برگزار شد، بیان کرد: بخش سینمایی این مجموعه بیش از ۲ سال است که تعطیل شده است و امروز شاهد افتتاح بزرگ‌ترین سالن روباز فعال کشور هستیم.

وی با اشاره به ظرفیت ۶۰۰ نفری این سالن ادامه داد: ما چند سالن روباز در کشور داریم که ظرفیت بالایی هم دارند اما فعالیتی ندارند و به همین دلیل این سینما تنها سالن روباز فعال است.

تیمورنژاد تصریح کرد: این سالن همچنین اولین سینمای ال ای دی کشور است. همه سینماهایی که فیلم روز پخش می‌کنند به صورت پرده و پروژکتور هستند اما برای این سالن یک ال‌ای‌دی ۴ در هشت متر از خارج کشور وارد شد و به این ترتیب اولین سینمای ال ای دی کشور را هم داریم.

وی اضافه کرد: امروز افتتاح سازه و تأسیسات سینماست و به زودی شروع بلیت فروشی سینما هم آغاز می‌شود.

تیمورنژاد درباره سانس‌های سینمایی نیز بیان کرد: سه سانس سینمایی داریم که در ساعت‌های ۱۸:۳۰، ۲۰:۳۰ و ۲۲:۳۰ اکران فیلم داریم و برای هر سانس هم یک فیلم متفاوت پخش می‌شود.

مدیر سالن روباز باغ کتاب در بخش دیگر صحبت‌هایش یادآور شد: هدف ما در باغ کتاب اشاعه فرهنگ کتاب و کتاب خوانی است و در این سینما هم تیزر، معرفی یا بخشی از کتاب را به نمایش می‌گذاریم به شیوه‌ای که این سینما مروج کتاب و کتاب خوانی خواهد بود.

وی درباره همزمانی افتتاح این سالن با رونمایی انیمیشن «بچه زرنگ» بیان کرد: حتماً یکی از پایگاه‌های انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» در ادامه اکران اینجاست.

رسانه سینمای خانگی- اکبر نبوی از سینمای رسول گفت

نشست تخصصی «نگاهی به سینمای زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور» با حضور اکبر نبوی پژوهشگر، روزنامه‌نگار و منتقد سینما عصر چهارشنبه پنجم مهر در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، اکبر نبوی در ابتدای صحبت‌های خود به تقسیم‌بندی آثار در سینمای ایران اشاره کرد و گفت: به صورت کلی سینما ایران دارای سه دسته فیلم است؛ فیلم‌های دارای مخاطب خاص مثل آثار سهراب، شهیدثالث و عباس کیارستمی که به آن به اشتباه سینمای هنری گفته شد. دسته دوم فیلم‌های عوام‌زده است که نقطه مقابل سینمای خاص قرار دارد و وجوه زیبایی شناسی و هنری ندارد. دسته سوم سینمای مردم‌گرا است که هم وجوه هنری و روایت‌گرا دارد و هم به نیاز مخاطب توجه می‌کند. این سینما برای مردم فیلم می‌سازد اما نه صرفاً بر اساس غریزه بلکه با فطرت مخاطب کار دارد. آثار افرادی مانند رسول ملاقلی‌پور در این دسته قرار دارد یعنی نه آنقدر سنگین است که مخاطب خاص داشته باشد و نه به مؤلفه‌های سینمایی و هنری، فرهنگی و سیاسی بی‌اعتنا بوده است.

نگاه ملاقلی‌پور همیشه انسانگرا بوده است

نبوی با بیان اینکه سینما با جامعه و جامعه با سینما همیشه با هم دیالکتیک دارند، افزود: این دیالکتیک، تعالی‌دهنده است و چنانچه به آن توجه نشود، سینمای عوام‌زده رونق می‌گیرد؛ آثار رسول ملاقلی‌پور با جامعه گفت‌وگو می‌کند. زمانی فیلمساز می‌تواند با جامعه مخاطب دیالکتیک (گفت‌وگو) خوب و پیش‌برنده داشته باشد که این گفت‌وگو در فرآیند سلوک هنری او و پیش قبل از ثبت روایت جلوی دوربین در درون هنرمند رقم خورده باشد.

این پژوهشگر با تاکید بر اینکه نگاه رسول ملاقلی‌پور در فیلم‌هایش انسانگرا بوده است، توضیح داد: ملاقلی پور در آثارش آنقدر در انسان‌گرایی جلو می‌رفت که گاهی ممکن است در اثر سوءتفاهم او را اومانیست در نظر بگیرند. اما او مطلقاً اینطور نیست و اتفاقاً در دایره معرفت توحیدی اوست که انسان جایگاه مرتفعی دارد. گاهی می‌گویند آثار او ضد جنگ است مثل فیلم «نجات یافتگان» که سال‌ها توقیف بود و این اتهام را به او می‌زدند در حالیکه تمام آثار جنگی حاتمی‌کیا، احمد مرادپور، مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی و … هم ضد جنگ هستند.

تمام آثار ملاقلی‌پور ضد جنگ است

وی ادامه داد: اشعار شاعران بزرگی مثل قیصر امین‌پور، نقاشی‌ها، تئاترها و موسیقی‌ها در حوزه دفاع مقدس تماماً ضد جنگ هستند. چرا که اساساً دفاع یک ملت در برابر تجاوز، ماهیتاً ضد جنگ است. جنگ پدیده قابل تقدیسی نیست بلکه دفاع است که باید مقدس شمرده شود. پس بله، تمام آثار ملاقلی‌پور ضد جنگ است اما مطلقاً ضد دفاع نیست. چون هیچ هنرمند با شرافتی، دفاع ملت خود را زیر سوال نمی‌برد و کسانی که برخی از آثار رسول را ضد جنگ می‌دانند، تفاوت جنگ و دفاع را نمی‌دانند.

نبوی سینمای دفاع مقدس ایران را به سه دسته تقسیم کرد و گفت: سینمای دفاع مقدس به سه دسته اجتماعی، حماسی و انسان‌شناسانه تقسیم می‌شوند. به طور مثال فیلم‌های «افق»، «عقاب‌ها، «کانی‌مانگا» و … سینمای حماسی، فیلم‌های «قارچ سمی»، «آژانس شیشه‌ای»، «باشو غریبه کوچک» و… سینمای اجتماعی است و سینمای انسان‌شناسانه که رسول ملاقلی‌پور پایه‌گذار آن است با فیلم «پرواز در شب» آغاز می‌شود. در این آثار چیزی که اهمیت دارد واکاوی جهان درونی انسان، ابعاد رازآمیز او و نوع مواجهه‌اش با پدیده ضد زندگی و سختی به نام جنگ و روایت پیرامون این انسان و احوالات او است.

وی با بیان اینکه رسول ملاقلی‌پور از معدود فیلمسازانی است که دارای یک نگاه آرمانگرایانه بود و در عین حال به واقعیت هم توجه داشت. او چون ذاتاً انسان کنش‌مندی بود، گاهی آنقدر در واقع‌گرایی شدت عمل به خرج می‌داد که بعضاً احساس می‌شد با یک آنارشیست مواجه هستیم. در حالی‌که رسول به هیچ وجه آنارشیست نبود بلکه یک کنش‌مند بی‌قرار بود. در میان سینماگران ایرانی، مسعود کیمیایی هم انسان کنش‌مندی است و این کنش‌مندی در آثارش تجلی دارد. این ویژگی (آرمان‌گرایی و واقع‌بینی، دستاوردهای بسیاری را رقم زده و اگر نبود، فیلم‌هایی مثل «خسوف»، «مجنون»، «نسل سوخته»، «پناهنده» و «قارچ سمی» ساخته نمی‌شد. ما در این آثار با آدم‌های حاشیه جامعه و طرد شده روبرو هستیم که تلخی‌هایی را روایت می‌کنند.

نبوی در ادامه گفت: هنر، ترجمه موقعیت‌های انسانی و حاصل تجربه فردی هنرمند یا انسان‌های دیگر است و اگر این ترجمه اتفاق نیفتد اثر هنری شکل نمی‌گیرد. رسول ملاقلی‌پور جدای از آن‌که بچه جنوب شهر بود و تلخی‌های طبقه فرودست را کاملاً تجربه کرده بود، می‌گفت برای ساخت فیلم مجنون سه ماه با دستفروش‌های خیابان انقلاب زندگی کرده است. او به دلیل حضورش در جنگ و تجربه‌اش می‌تواند تا این اندازه صریح و بی‌پروا از دفاع مقدس سخن بگوید.

زنان در آثار ملاقلی‌پور باشکوه و کنش‌مند هستند

وی با اشاره به نقش و حضور زنان در آثار ملاقلی‌پور بیان کرد: زنان در آثار رسول ملاقلی‌پور بسیار با شکوه و کنش‌مند هستند. این کنشمندی، در فیلم «هیوا» که یک غزل عاشقانه است، در «خسوف»، «پناهنده»، «نجات یافتگان»، «نسل سوخته» و «میم مثل مادر» دید، لمس و تجربه کرد.

کاراکتر هیوا و شخصیت او یک فصل و یک مقطع مهم از تاریخ کشور را نیز روایت می‌کند و یک واقعه را رقم می‌زند. در فیلم «نجات یافتگان» زن را در متن جنگ می‌بینیم و این اولین بار است که زنان و حضورشان در متن جنگ به تصویر کشیده می‌شود و در فیلم «پناهنده» هم به همین شکل است.

اکبر نبوی در ادامه صحبت‌های خود سینمای رسول ملاقلی‌پور را به چهاردسته فیلم‌های اجتماعی، دفاع مقدس که حماسی و انسان‌شناسانه است و ملودرام و آثار سیاسی (۲ فیلم) تقسیم کرد.

وی همچنین به دیگر آثار این کارگردان اشاره کرد و گفت: «نسل سوخته» یک فیلم اپیزودیک در سه قسمت است که قهرمان آن ستاره در دو موقعیت اجتماعی و فردی باز هم یک زن کنشگر است. ستاره مثل یک اکسیر حیات بخش در آن فضا و خانه است که عمارت را زنده می‌کند و در قسمت سوم می‌بینیم که نسل ستاره می‌خواهند حقشان را بگیرند.

وی با بیان اینکه در فیلم «سفر به چزابه» یک روایت نظربازانه داریم، افزود: این یک فیلم سوررئال و فرا واقعی است. رسول ملاقلی پور می‌گفت شهید حسن شوکت پور این فیلم را برای من در حالت یک خواب هیبنوتیزمی روایت کرد و من آن را ساختم. او جامعه را با این فیلم به ۱۰ سال قبل برده و به ما یادآوری می‌کند که چه بر ما گذشته تا آنها را فراموش نکنیم.

این منتقد سینما درباره فیلم «مزرعه پدری» نیز توضیح داد: این فیلم جز آثار ضعیف دفاع مقدسی رسول ملاقلی پور است (درعین حال که چندین سکانس درخشان دارد که هر کدام ارزش یک فیلم را دارند) نمی‌دانم چرا اصرار داشت که مجدد به سوررئال بپردازد. حتی انتخاب بازیگران آن هم مناسب نبود. در فیلم «قارچ سمی» که یک فیلم اجتماعی و در عین حال به شدت سیاسی‌ست، ما شاهد تحقق همان پیش‌بینی‌هایی هستیم که رسول در نجات یافتگان از زبان شهدایی که ازعالم معنا به عالم ماده برگشته بودند، روایت کرده بود.

نبوی با اشاره به فیلم «میم مثل مادر» و روایت‌های خاص این اثر تصریح کرد: «میم مثل مادر» نشان داد رسول ملاقلی پور آنقدر بر سینما مسلط شده که می‌تواند با ساخت یک ملودرام محکم و خوش‌ساخت، مخاطب را شگفت‌زده کند. ملودرام در سینمای ایران کم ساخته نشده، درباره مادر هم آثار بسیاری داریم اما با این وجود مگر چند فیلم داریم که مادر و مادرانگی را اینگونه روایت کند؟ در فیلم «میم مثل مادر» سپیده در متن جنگ حضور داشته و بعد هم مادرشدنش و نقص عضوی که فرزندش دارد و حالا رفتارهای مادر و پدر را می‌بینیم. مادرانگی سپیده باعث می‌شود که آن کودک معلول، اینطور باشکوه در فیلم بدرخشد.

سعید (شخصیت کودک در فیلم میم مثل مادر) محصول دفاع این ملت است. در دفاعی که دربرابر تجاوز صورت گرفته، طبیعتاً آسیب‌های به ملت مدافع وارد می‌شود، به همین دلیل است که سعید آسیب دیده اما هم صورت زیبایی دارد و هم سیرت زیبایی، زیرا دفاع زیبا است.

وی در ادامه صحبت‌های خود بیان کرد: رسول ملاقلی پور می‌خواست بعد از فیلم «میم مثل مادر» یک فیلم درباره عاشورا بسازد که متأسفانه درگذشت به شدت زودهنگام‌اش این فرصت را از او و ما گرفت، این نشست به مدت سه ساعت باحضور اعضا باشگاه مخاطبان موزه سینما و علاقمندان سینما در موزه سینما برگزار شد.

رسانه سینمای خانگی- این یک اخطار جدی به متولیان ژانر سینمای دفاع مقدس است

«ژانر دفاع مقدس» محصول اختصاصی و زاییده «تفکر انقلاب اسلامی» است و از این جهت بیش از هر چیز دچار حضور پُرقدرت «جریان نفوذ فرهنگی» است.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، ۲۹ شهریورماه بود که «امام خامنه‌ای» در دیدار سالانه خود با پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و عرصه جهاد و مقاومت، بار دیگر بر وظیفه همگان برای تبیین عظمت جهاد مقدّس و دفاع مقدّس تاکید فرموده و این درخواست چندین ‌ساله را مجددا از مسئولان و فعالان فرهنگی کشور مطالبه نمودند؛ درخواستی که البته امسال با یک تذکر مهم و اعلام خطر بسیار هوشمندانه همراه بود. موضوعی که لزوم بازخوانی و مرور چند نکته مهم را ضروری می‌سازد:

۱/ «امام خامنه‌ای» در این دیدار با بیان مجدد این مهم که «عظمت جهاد مقدّس و دفاع مقدّس را بایستی ما روزبه‌روز بیشتر بیان کنیم، بگوییم، تبیین کنیم؛ این جزو وظایف است»؛ به وجود توانمندی و حضور استعدادهای انسانی لازم برای خلق و تولید آثار هنری و فیلم و سریال در این زمینه اشاره فرمودند و البته در همینجا و بلافاصله، لازمه این حضور مستعد را مراقبت و توجه همواره به «هدف» دانسته و به صراحت نسبت به این آفت بزرگ هشدار فرمودند و بیان داشتند: «گاهی اوقات کار هنری انجام می‌گیرد و نیّت، کمک به این راه است، امّا آنچه اتّفاق می‌افتد این نیست؛ این به خاطر آن است که در اثنای راه، تحیّر و اضطراب فکری به وجود می‌آید و هدف فراموش می‌شود، گم می‌شود!»



۲/ پُرواضح است که انذار صریح «امام خامنه‌ای» به عدم فراموشی «هدف» در «تبیین دفاع مقدّس» را می‌توان به عنوان یک سرفصل جدید در عرصه «سینمای دفاع مقدس» قلمداد نمود. مقطعی که پس از آن دیگر هیچ عذر و بهانه‌ای برای تولید سریال‌ها و آثار مجعول سینمایی باقی نمی‌ماند و از این به بعد مصرف از بیت‌المال و صرف بودجه‌های فرهنگی و سینمایی کشور برای تولید آثاری که از ابتدا و یا در اثنای راه، تحیّر و اضطراب فکری پیدا نموده و دچار فراموشی «هدف» می‌شوند و یا «هدف» را گم می‌کنند و … را می‌توان یک حرام شرعی و قانونی تلقی نمود.



۳/ ادبیات صریح و شفاف «امام خامنه‌ای» در این موضوع به گونه‌ای است که از یک سو دیگر جای هیچ تفسیر و تاویلی را توسط نهادهای متولی تولید فیلم و سریال باقی نمی‌گذارد و از سوی دیگر وظیفه نهادهای نظارتی را چه در شوراهای صدور پروانه تولید و پروانه نمایش در «سازمان سینمایی» و چه در شوراهای اقماری «سازمان صداو سیما» و «سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر» دو چندان می‌سازد؛ وظیفه‌ای که قطعا انجام بهینه و مطلوب آن در وابستگی کامل و نیازمندی مستمر به تغییر نگاه «ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران» به موضوع فرهنگ و تولیدات هنری بوده و تغییر چینش در مدیریت سنتی «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس»را طلب می‌نماید و خروج این ارگان مهم از جایگاه ماشین امضا و بازتعریف آن را در جایگاه نظارتی هوشمندانه و مشرف بر تولیدات فیلم و سریال مرتبط با عرصه «دفاع مقدّس» را ضروری می‌سازد.



۴/ تعریف صحیح جایگاه «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس»و حضور طیف مدیران فهیم و پیشکسوت دغدغه‌مند فرهنگی در این مجموعه قطعا موجب ایجاد خانه‌تکانی اساسی در مجموعه‌های مهمی همچون «سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه و بسیج» و «سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ارتش» شده و به تبع آن سمت و سوی حرکتی «سازمان سینمایی» و «سازمان صدا و سیما» و «سازمان تبلیغات اسلامی» و نگرش مجموع مدیریت‌های فرهنگی در کشور به «ژانر دفاع مقدس» نیز اصلاح می‌گردد.



۵/ سال‌هاست که ایجاد شاخصه و ملاک «بفروشی» و «نفروشی» از برای بررسی و سطح‌بندی تولیدات سینمایی به یکی از ابزارهای «جریان نفوذ فرهنگی» برای جهت‌دهی به ذهن متولیان فرهنگی و سینمایی و سمت و سو دادن به تصمیمات ایشان مبدل گردیده است. شاخصه‌ای که متاسفانه در طی دو دهه گذشته به شدت مورد استقبال ویژه توسط طیف مدیران نابلد فرهنگی حتی در مجموعه‌های دغدغه‌مند نظامی در «ارتش» و «سپاه» واقع و موجب گردید تا تمرکز بر «تولیدات سینمایی فاخر» با بی‌مهری ویژه متولیان امر چه در «صدا و سیما» و چه در «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» مواجه گردد و تا به آنجا پیش رود که حتی در مقطعی توجه نهادهای فرهنگی به تولید و ساخت آثار در «ژانر سینمای استراتژیک» به عنوان یک ننگ و هزینه‌کرد بی‌فایده تلقی شود. البته امروزه با پالایش تیم مدیریتی کلان در پیکره «صدا و سیما» و همچنین به واسطه حضور «دولت سیزدهم» این «تدبیر جریان نفوذ فرهنگی» دیگر طرفداری ندارد و پیگیری این استراتژی با وجود همراهی ادامه‌دار و حضور گسترده مدیران سینمایی به ارث رسیده از دولت حسن روحانی در به تعطیلی کشاندن «دکّان سینمای استراتژیک» و «مغازه‌ی تولید آثار فاخر در سینمای ایران» حداقل در ظاهر مقرون به شکست و همراه با پشیمانی گردیده است.



۶/ سازهای ناهم‌سوی «سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه و بسیج» و «سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ارتش» و بالاخص ماهیتنمایشی و به نوعی تبعیدگاهی «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس»یکی از اصلی‌ترین عواملی است کهسبب شده تا امروزه هیچ شاخص‌ و معیار قابل اندازه‌گیری «کیفیت» برای تولیدات فیلم و سریال در «ژانر دفاع مقدس» وجود نداشته باشد. مشکلی که عدم توجه ادامه‌دار به آن موجب شده تا امروزه عملا استانداردهای فیلمسازی با توجه‌ به‌ نیازها و انتظارات‌ مشتری‌هایی مشخص‌ گردد که حاضر به پرداخت هیچ هزینه‌ای برای «انقلاب اسلامی» نیستند. استاندارهایی که از یک سو تفکر «گیشه‌محور» و «بازدید مخاطب» جاری و ساری بر مدیریت سینما و تلویزیون را برجسته و پیگیری می‌کند و از سوی دیگر شان و جایگاه «ارتش» و «سپاه» را به سطح یک منبع سرشار مادی و با لجستیک کم‌هزینه و قابل سوء استفاده فروکاست می‌دهد.



۷/ چند دهه عقب‌افتادگی در مقوله‌ی «سینمای استراتژیک» و بویژه «ژانر سینمای دفاع مقدس» سبب شد تا امروزه هدف‌گذاری ویژه‌ای مبنی بر تولید این‌گونه آثار مورد پیگیری واقع شود؛ هدف‌گذاری به ظاهر موجهی که به خوبی می‌تواند بر «کمیت تولیدات به ظاهر ارزشی» افزوده و فهرست بلندبالایی از آثار دفاع مقدسی را به سینما و تلویزیون بیاورد و بیلان‌های مدیریتی را فزونی بخشد؛ اما در عین حال «تنزل کیفیت» آفتی است که در این مسیر به چشم می‌خورد. آفتی که بیش از هر چیز اضمحلال «ژانر دفاع مقدس» و جایگزینی آن با «ژانر جنگی» را پدید آورده و نسل جدیدی از «سینماگران جنگی» را جایگزین «سینماگران انقلاب اسلامی» می‌سازد.



۸/ باید بپذیریم که استقبال گسترده و حمایت‌های بی‌دریغ نهادهای وابسته به نیروهای مسلح از «ژانر دفاع مقدس» سبب شده تا این گونه سینمایی به محفلی مناسب برای شروع فعالیت‌های سینمایی و سریال‌سازی مبدل گردد. محفلی مناسب و شروعی آسان که بسیاری از علاقمندان به کاسبی در سینما و فرهنگ را به خود جلب نموده و عموم ایشان برای تولید رزومه کاری و حضور در سینمای حرفه‌ای به آن نیاز دارند. موضوعی که سبب می‌شود تا بسیاری با هویت مجهول و بدون کمترین علقه‌ای نسبت به «دفاع مقدس» و «آرمان‌های انقلاب اسلامی» به این وادی گام نهاده و خلق اثر نمایند. جماعتی که سوداگرانه به موضوع «انقلاب اسلامی» و «دفاع مقدس» نگریسته و سعی می‌کنند تا «بیگ پروداکشن‌های» رزومه کاری خود را با بودجه‌های سازمانی تجربه نموده و با ساده‌انگاری و حذف مبانی ارزشی و تمرکز بر انجام تحقیقات و گردآوری مستندات و کشیدن زحمات لازم و … اقدام به ساخت آثاری متوهمانه، مبتنی بر بافته‌های ذهنی خویش نمایند و در این میان ضمن استحاله‌ی مبانی ارزشی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، به مرور زمان، نوعی وهم‌انگاری مطلق را جایگزین واقع‌گرایی و انعکاس واقعیات‌های انقلاب اسلامی و به طور مشخص در پیگیری «ژانر استراتژیک دفاع مقدس» نمایند.



۹/ «ژانر دفاع مقدس» محصول اختصاصی و زاییده «تفکر انقلاب اسلامی» است و از این جهت بیش از هر چیز دچار حضور پُرقدرت «جریان نفوذ فرهنگی» است. حضوری که سبب می‌شود تا بسیاری از استعدادهای هنری و علاقمند به مبانی انقلاب اسلامی، به مرور زمان دچار استحاله و پشیمانی گردند و به سراغ تولید آثار مجعول در سایر ژانرهای سینمایی رفته و یا با ذهنیت پشیمان خود در همین «ژانر دفاع مقدس» آثار خلق نمایند که نه تنها قابل دفاع نیست؛ بلکه به شدت در تعارض با آرمان‌های ادعایی ایشان در گذشته می‌باشد.



۱۰/ حضور پُرقدرت مافیای «آقازاده‌های جوان» در کنار اردوکشی «منقضی‌الخدمتان» و «سرداران بازنشسته» یکی از معضلات جدی در عرصه «سینمای دفاع مقدس» است. معضلی که به شدت بر «کیفیت» تولیدات سینمایی و تلویزیونی این ژانر مهم از «سینمای استراتژیک» تاثیر گذاشته است. حضوری همراه با آزمون و خطا از بودجه بیت‌المال که در کمال تاسف و با اغماض توسط منتقدان موجود از همین طیف نادیده انگاشته و با دید اغماض به آن نگریسته می‌شود. این در حالی است که عموم این حضور و اردوکشی‌ها از وجه دنیوی برخوردار بوده و سبب می‌شود تا این طیف پس از تولید چند اثر سینمایی و یا سریال در این ژانر مقدس به وادی‌های دیگری کشیده شوند و با حفظ روابط ارگانی خود به سراغ گونه‌ای سینمای «بی‌همه چیز» رفته و آنچنان دچار خودفراموشی شوند ایران را «کشتارگاه» ترسیم ساخته و به سراغ تولید «برادران لیلا» و «عنکبوت» روند و تولید «خرس» را در کارنامه خود به ثبت رسانند.



۱۱/ پراکندگی موسسات فرهنگی و هنری مزین به نام شهدا و فرماندهان شاخص عرصه دفاع مقدس یک فرصت مغتنم برای تکثیر و تنوع بخشیدن به محصولات هنری و تولیدات فیلم و سریال در کشور است. موسساتی که عموما با حضور بخشی از خانواده این شهیدان در جایگاه مدیریتی همراه می‌باشد و روحیه صمیمی عموم ایشان و دور بودن آنها از «کسب و کار فرهنگی» سبب می‌شود تا این فرصت بسیار خوب، به عنوان یک طعمه بسیار مناسب برای طیف «سوداگران هنری» مورد شناسایی واقع شوند. طیفی عموما بی‌ربط با خانواده شهدا که بعضا با حداقل علقه نسبت به «آرمان‌های انقلاب اسلامی» و صرفا با «هدف کسب درآمد»، خود را به این موسسات وصل نموده و با گریم شخصیتی خود، سعی می‌کنند تا حداکثر ارتزاق ممکن را با سوء استفاده از نام شهدا داشته باشند و در این میان ثبت «مردم نهاد» گونه این موسسات موجب بروز خلأهای قانونی برای نظارت مجموعه‌های حفاظتی نهادهای نظامی و اشراف مستمر «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس»بر این موسسات گردیده است.



۱۲/ یکی از اصلی‌ترین معضلات نهادها و موسسات فرهنگی تاسیس شده توسط «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» را می‌توان ویژگی دو وجهی این نهادها و ایجاد وضعیت خاص نظامی- غیرنظامی برای آنها دانست. وضعیتی که به صورت ویژه‌ای هزینه‌کرد در فضای تولیدات فیلم و سریال انقلاب اسلامی را گنگ ساخته و دقت و نظارت کامل و فرا سازمانی بر عملکرد و بالاخص نحوه مصرف صحیح بیت‌المال در این مجموعه‌ها را با خلل مواجه نموده است. این در حالی است که انتشار نوبه‌ای «گزارش عملکرد مالی» و مشخصا در معرض عموم گذاشتن ریز فعالیت‌های اقتصادی دو نهاد معظم و شاخص فرهنگی و رسانه‌ای «موسسهفرهنگی روایت فتح» و «سازمان هنری رسانه‌ای اوج» یکی از ابتدایی‌ترین اقداماتی است که می‌تواند تعادل میان «کیفیت» و «کمیت» تولیدات «ژانر سینمای دفاع مقدس» را فراهم نماید. اقدامی که بخشی از آن می‌تواند در کمترین زمان ممکن و با تصمیم شورای فرماندهی «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و خروج این دو مجموعه از مدیران دهگی و پیگیری تغییرات مدیریتی کلان پنج‌ساله محقق شود و البته بخش دیگری از آن ناظر به عزم جدی «ستاد کل نیروهای مسلح » در پایش «قرارگاه فرهنگی و اجتماعی حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه» می‌باشد.

خروج از نسخه موبایل