بی‌علاقه بودن کارگردان یا ترس سرمایه‌گذار؛ مانع اقتباس کدام است

علی‌رضا بختیان تصریح کرد: بسیاری از کارگردانان هستند که علاقه‌مند در موضوع اقتباس کار کنند اما سرمایه‌گذار می‌ترسد.

به‌گزارش سینمای خانگی به‌نقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ در ادامه پرونده «اقتباس در سینمای ایران» در میزگردی نظرات تخصصی صاحب‌نظران حوزه سینما را جویا شدیم در این میزگرد سید جواد میرهاشمی پژوهشگر و فیلم‌ساز، علی‌رضا بختیان تهیه‌کننده و فیلمساز و مجید کیانیان پژوهشگر و مترجم حوزه سینما و تئاتر حضور داشته اند که در ادامه بخش اول این میزگرد را می‌خوانید:به‌عنوان سوال ابتدایی، بفرمایید اقتباس در سینما به ماهو اقتباس چیست و اقتباس مکتوب، این موضوع را کمی  توصیح بدهید.

کیانیان: بحث را بنیادین شروع کردید. اگر بخواهم موجز به موضوع اشاره کنم، اساسا به لحاظ معنایی اقتباس در فرهنگ معین و دهخدا این‌گونه آورده شده:  فراگرفتن، اخذ کردن، آموختن و یا فایده گرفتن از کسی، اما در سینما به لحاظ رویکردی، چند  شکل مختلف بنابه نظرگاه صاحب‌نظران پیدا می‌کند. از جمله  اینکه دادلی اندرو معتقد است در اقتباس، سه رویکرد عمده وجود دارد. رویکرد اول وام گرفتن که بیشتر مبتنی بر زیبایی‌شناسی است تا وفاداری به متن، اتفاقی که مثلا برای آثار شکسپیر می‌افتد. یعنی یک مضمون از مکبث را می‌گیرند و تغییراتی ایجاد می‌کنند و صرفا بحث زیبایی‌شناسی مطرح است. رویکرد دوم، به اصطلاح تلاقی اینطور است که عین متن مبدا برش خورده و در متن مقصد می‌آید بدون کوچک‌ترین تغییر. رویکرد سوم نیز، وفاداری و تبدیل این‌طور است که وفاداری وجود دارد و  سعی می‌کنند از همان متن، همان نگاه را اما به ‌‌شکل بدیع‌تری به آن سمت بروند.

این نمونه رویکردهایی است که وجود دارد. از طرفی به توجه به مسیری که طی شده، در وادی مصادیق، شکل‌های مختلفی به خودش می‌گیرد. از جمله اینکه برخی به سراغ متون مکتوب می‌روند که ما در این مسیر در کشور بیشتر کار کرده‌ایم، برخی هم که بیشتر در سینمای روز جهان متداول است یا به تعبیر دقیق‌تر، سینمای هالیوود، آنها جهان تصویر و فهم تصویرشان را بر مبنای اقتباس شکل می‌دهند. به این معنی که سینما به مثابه جهانی از عناصر دنیای دید، وام‌دار هنرهای تجسمی است. اینگونه بگویم که مثلا در کشور خودمان، وقتی درباره اقتباس صحبت می‌کنیم، اولبن چیزی که به ذهن‌مان خطور می‌کند، این است که به سراغ متون مکتوب کلاسیک  و یا کهن برویم و اقتباس انجام دهیم. اما سینمای جهان یک گام جلوتر َشاید و یا عمیق‌تر، جهان و فرهنگ بصری‌شان را نیز وام‌دار و به نوعی اقتباس شده از هنرهای تجسمی می‌دانند.  سویه‌ی دیگری نیز وجود دارد، مثل فیلم مگنولیا که اقتباس از موسیقی می‌گیرند، در واقع پل توماس اندرسون اساساً به دنبال شکل دیگری از هنر می‌روند و چندان که در سکانس معروف وایز آپ (Wise up) مشخص است بنیان فیلم را بر مبنای موسیقی ایمی مان می‌آفریند.

در سینمای ایران، معمولا اقتباس کم داریم، و دوستان نویسنده‌ معتقدند که برای کارگردان و تهیه کننده سخت است هزینه کند هم به نویسنده اصلی و هم برای نوشتن فیلم‌نامه‌ای فیلم‌نامه نویس به صورت اقتباسی می‌نویسد. این یکی از معظلات است، البته که مانع اصلی نیست و دریچه‌های مختلفی وجود دارد که می‌تواند بحث اقتباس را پیش برد. لطفا این بحث را بیشتر موشکافی کنید. با توجه به اینکه در سینمای جهان بیشتر آثار، اتر اقتباسی هستند چه از کتاب، چه موسیقی   نقاشی و سایر هنرهای تجسمی و حتی در همین جشنواره فیلم کوتاه هم دیدیم، اقتباس از شعر صبحانه داشتیم. اما در سینمای ما کم‌رنگ است. فکر می‌کنید علت این کمرنگی در سینمای ما و برعکس پررنگ‌بودن آن در سینمای جهان چیست؟ و آیا این اثار اقتباسی تاثیر دارد؟
بختیان: به عنوان کسی که کار فیلم‌سازی انجام می‌دهم بحثی که خودتان مطرح کردید، یکی از مهم‌ترین عوامل مانع اقتباس در سینمای ایران است. در دنیا و هنگام فیلم‌سازی، بودجه‌های هنگفتی برای فیلم‌ها در نظر می‌گیرند. مثلا در هالیوود بودجه ی فیلمی کمتر از 5، یا 6 میلیون دلار  نیست. معادل آن را در ایران ببینیم که چه فیلمی اینچنین هزینه می‌کند! هزینه در واقع یکی از مهمترین عوامل در ایران است. اگر بخواهید از داستانی الهام بگیرید  و آن را تبدیل به فیلمنامه کنید، دو هزینه یابد پرداخت شود. در ایران متاسفانه، گِیجی که برای قیمت کارها گذاشته شده، دقیق است. یعنی مثلا اگر بگوییم فیلمنامه چقدر است، نمی‌گویند فیلمنامه اقتباسی  چنین هزینه‌ای دارد و فیلمنامه معمولی هزینه‌ای متفاوت.  برآورد می‌کنند یک فیلم‌نامه فلان مقدار هزینه دارد و  همان مقدار بسته می‌شود. حالا هرچقدر بگویی این اقتباس است و معادل همبن‌مفدار را باید برای تحقیق و پژوهش و.. بگذاری، در آن دیده نمی‌‌شود. به همین دلیل اغلب نویسنده‌ها به  سمت کار تحقیقاتی  خیلی دقیق نمی‌روند.

دومین موضوع این است که موضوعاتی که وجود دارد مثلا در بحثی که شما عنوان کردید، یکی از مسائل این است که برای ساخت فیلم‌هایی درباره‌ روزمرگی‌ها  که به شکل رئال، در حال تولید هستند، شرایط خوب، دکور مناسب و تجهیزات خوب وجود دارد،و لی  زیرساخت قوی برای کارهای کهن و اقتباسی در کشور نداریم.  این موضوع باز هم با بودجه و هزینه  برمی‌گردد.
فیلم‌هایی که شما می‌گویید در سینمای کوتاه و باقی از اقتباس ستفاده می‌شود،  صرفا با مراجعه به بخشی از آن است. یعنی یک قسمت را می‌گیرند و خود‌شان داستان‌پردازی می‌دهند. کمتر می‌بینید عین به عین اقتباس کرده باشند.

اما در کشورهای خارجی و هالیود داستان‌هایی چون هری‌پاتر و ژول‌ورن، عین به عین اقتباس و ساخته شده، چون هزینه می‌کنند. اما در ایران به دلیل کمبود بودجه. هزینه چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. در ایران، شخصیتی از کتاب را اقتباس می‌کنند و با آن داستان خود را پیش می‌برند، در اصل با یک المان و یک نمایه و ارجاع کوچکی به داستان، آن را منتقل می‌کنند و البته شاید این دلیل هم باشد که ما هنوز مخاطب را به سمت فیلم‌های اقتباسی  عادت نداده‌ایم که به آن سمت بروند. بینندگان عمدتا به دنبال داستان‌های اجتماعی، عشق و عاشقی  و.. می‌روند. داستان‌هایی روایت که ما را به این قضیه عادت داده است.
بیننده ما، بیننده‌ای است عادت به چند ژانر ثالت عادت کرده است و کسی باید این قبح را بشکند. این کار را انجام نمی‌دهند. شما در سریال‌های تلویزیون هم ببینید، اگر به سمت سریال‌های تاریخی بروید،مخاطب اوایل زده می‌شود.

کمی که بگذرد جذب می‌‌شود و اواخر کار، شاید بگوید خوب است. چرا سریال را مثال زدم، چرا که سریال‌ها بیشتر کارهای اقتباسی انجام می‌دهند. من حس می‌کنم مزاج ایرانی‌ها هنوز خیلی تغییر نکرده است.

بحث گیشه خیلی مهم است و مخاطب در وهله اول آن کار را پس می‌زند و کارگردان می‌ترسد؟

بختیان: سرمایه‌گذار می‌ترسد، اتفاقا بسیاری از کارگردانان هستند که علاقه‌مند در این موضوعات کار کنند اما سرمایه‌گذار می‌ترسد. شما ببینید عمده‌ کارهایی که به شکل تاریخی کار شده و اقتباس صدرصد بوده در گیشه شکست خورده است. درآمد با هزینه‌ای که شما هم‌خوانی نداشته، و حمایت سازمان‌ها و ارگان‌ها از کارهای اقتباسی بسیار ضعیف است و تلویزیون نیز کار تاریخی با شرایط و موضوعات خاص خودش می‌سازد. خیلی به آن سمت نمی‌روند.
کیانیان: من با مقوله بازار فیلم موافق حرف‌های آقای بختیان هستم، و این موضوع در بحث تنوع ژانر هم مطرح می‌شود و مشخص می‌شود که چرا کارگردانان سراغ ژانرهای مختلف نمی‌روند. اما فیلم‌های اقتباسی کم نیستند و پرفروش نیز کم نداریم.  به نظرم معضل جای دیگری است. یک بحث، بحت مولف‌محور بودن ناخودآگاه فیلمسازان ماست. یعنی دوست دارند بنویسند و کارگردانی کنند. این  یک بخش است. بخش دیگر این است که سینماگران ما مشخصا تهیه‌کننده‌ها، همه جا، مخصوصا جاهایی که ویترین دارد پول می‌دهند اما جایی که ویترین ندارد، هزینه نمی‌کنند. این است که به مشکل می‌خوریم. مجموعه این موارد است که به سمت کارهای اقتباسی نمی‌روند. البته که فیلم‌هایی داریم که قصه‌های روز هستند، همین سریال محمد کارت، یاغی که آن هم اقتباسی است. مشکلی که به نظر من وجود دارد این است که رفقای فیلمساز ما خیلی به ایده اهمیت می‌دهند اما اینکه چگونه ایده را پیاده کنند، اهمیت نمی‌دهند. شما قطعا با دوستان جوانی همراه بودید که متنی اقتباسی از شکسپیر در دست دارند، ولی آن متن را تنها از یک صحنه اقتباس می‌کنند. در صورتی که اقتباس این نیست. چطور می‌توان زبان اثر را با یک صحنه اقتباس کرد. ما در چگونگی انتقال زبان مبدا در زبان مقصد و چگونگی پرداخت مشکل داریم. دچار تکرار می‌شویم  به شدت متن‌ها را تک صدا می‌کنیم، به شدت نمایه‌ای می‌کنیم، به شدت کاری می‌کنیم ارتباط سطح روایی مخاطب با اثر کنده می‌شود یعنی کاری می‌کنیم برای فهم روایتمان توسط مخاطب، روایت مبدا باید ضمیمه اثر باشد. بحث بازار و گیشه موافقم، اما بحث تهیه‌کننده‌ها نیز هست، ذائقه سازی نیز وجور دارد، بحث مولف محور بودن و مورد مهم شیوه پرداخت.

​​​​​​
بختیان: چیزی که ایشان درباره سریال یاغی گفتند، در سریال‌ها نیز اتفاق افتاده است. ولی کم و کم‌رنگ. چند سریال این اتفاق افتاده که این اواخر صداو سیما یا پلتفروم‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند. اما در سینما هنوز ما مشکل داریم. در سینما، فیلم‌هایی که اقتباسی بودند عمدتا گیشه را نداشتند. شاید تک و توک به آن رسیده باشند ولی عمده فیلم‌ها چنین نبوده‌اند. عمده فیلمسازان جوان ما علاقه‌مندند خودشان بنویسند و خودشان بسازند. پدیده کارگردان-مولف..

کیانیان: البته ما تنها نباید یک طرفه موضوع را ببینیم. از آن سمت نیز آثار مبدا معاصری که وجود دارد، این ضعف را دارند که ظرفیت ندارند. یعنی نویسنده فیلم‌نامه باید تلاش ویژه‌ای کند تا متن مبدا را به مقصد برساند. هم بحث روایتش است هم ساختار و قابلیت تصویری متون.
بختیان: اتفاقی که در کشور ما افتاده این است که بین تاریخ و فرهنگ الان و قدیم فاصله وجود دارد. مثلا فیلم کوتاهی کار شد به نام  «دوآلپا» که مردم با آن  آشنایی  ندارند. یعنی بین فرهنگ فاصله افتاده و کدها را ندارد. دقیقا آنچه که آقای کیانیان گفت. باید دانه دانه کدها را برایش تعریف کنیم. این تعریف کردن کار را سخت‌تر می‌کند و کارگردان سعی می‌کند سمت این موارد نرود. و فیلم چیزی باید که بیننده ببیند. راحت ارتباط برقرار کند. ولی وقتی کدهایی وجود دارد که نیاز به پس‌زمینه دارد و باید رویش کار انجام شده باشد، مسلما به آن سمت نمی‌رود. نیاز به فرهنگ‌سازی دارد و هنوز متاسفانه بستر فراهم نیست.

کیانیان: می‌شود از چند زاویه نگاه کرد. ازجمله انواع شکل‌های اقتباسی که آنها به سراغش می‌روند و کار می‌کنند. در صورتی که ما یک تصور یک خطی از اقتباس داریم که مثلا پیشنیه‌ی متن‌مان، حتما یک چیزی باشد. بر فرض مثال، سراغ دوآل‌پا برویم یا شاهنامه یا متن معاصر، اما اینکه چگونه با آن مواجهه شویم و یا آن متن چه باشد، اینجا یک سری مولفه‌های محوری و اساسی وجود دارد که گاها دیده نمی‌شود. به نظرم در دو سطح باید سراغ این موضوع برویم. یکی آسیب‌شناسی اتفاقاتی که افتاده‌اند که چهارپنج مورد را  عرض کردم. دیگر اینکه آنها چکار می‌کنند. اقتباسی که در مورد سینمای جهان می‌گوییم، تحلیل کنیم که چگونه صورت می‌پذیرد. به قولی یکی از دوستان مدیوم رسانه‌ای ما شعر و ادبیات است. مدیوم هالیودد رسانه و سینماست. یعنی مادرزاد شاعر به‌دنیا می‌آییم. آنها سینماگر هستند. این فاصله مقوله‌ی مهمی است.

میرهاشمی: درجامعه‌ای که  تیراژ کتاب 200.300 نسخه است، اصلا اقتباس کردن، یک مطلب  شوخی است. فرض کنید کتابی در ایران چاپ اول و دوم می‌شود، ناگهان به هر دلیلی چاپ سوم ممنوع چاپ می‌شود و یا بهتر بگویم “مجوز نشر این کتاب باطل و فروش این کتاب ممنوع می‌شود.” اما فیلمی بر اساس همان رمان ساخته می‌شود. سیاست فرهنگی‌مان یک با و دو هواست!

در روز نخست «ایده تا عمل» چه گذشت؟

چهارمین اردوی فیلمسازی «ایده تا تولید» با برگزاری جلسات پیش‌تولید در کلاس‌های استادان کمال تبریزی در ژانر کمدی، همایون اسعدیان در ژانر ملودرام و امیرشهاب رضویان در ژانر فانتزی و علمی تخیلی آغاز شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، کارخانه نوآوری مشهد در نزدیکی پردیس دانشگاه فردوسی، محلی برای فعالیت مجموعه‌های دانش‌بنیان با استفاده از امکانات شتابدهندگی علمی و فرهنگی است. این محل اما در این روزها، میزبانی از چهارمین اردوی فیلمسازی «ایده تا تولید» انجمن سینمای جوانان ایران را برعهده دارد که با همکاری موسسه فرهنگی شهرآرا وابسته به شهرداری مشهد در حال برگزاری است.

این اردوی فیلمسازی از روز گذشته 29 بهمن‌ماه با برگزاری مراسم افتتاحیه آغاز شد و نخستین روز کلاس‌های این برنامه نیز در همین محل سپری شد؛ در ادامه گزارش اولین روز از برگزاری چهارمین اردوی فیلم‌سازی «ایده تا تولید» خبرنگار اعزامی را از این مکان و این برنامه در روز شنبه 29 بهمن‌ماه 1401 می‌خوانید.

15 فیلمساز و 3 ژانر

مجموعه برنامه‌ها از حدود ساعت 9 صبح به شکل غیررسمی آغاز می‌شود؛ با گعده صمیمی شرکت‌کنندگان این اردو با امیرشهاب رضویان استاد ژانر فانتزی که به نظر می‌رسد از قبل با هنرجوها آشنایی دارد، بعدا در گفتگو با عوامل اجرایی، متوجه می‌شوم که 3 استاد این دوره، پیش از شروع بخش حضوری رویداد، به شکل مجازی با هنرجویان خود ارتباط داشتند و بعضی از خطوط اصلی کار را هماهنگ کرده و پیش برده بودند تا در نهایت، در یک هفته کارگاه حضوری، هنرجوها بیشترین بهره را از حضور استاد ببرند.

پس از برگزاری مراسم افتتاحیه با حضور استادان، مسئولان سینمایی و شهری و همچنین هنرجویان رویداد، 15 فیلمساز جوان شامل 13 پسر و 2 دختر که براساس طرح‌های ارسالی و رزومه‌های غیرحرفه‌ای و نیمه‌حرفه‌ای، در 3 گروه با ژانرهای «فانتزی و علمی تخیلی»، «کمدی» و «ملودرام» تقسیم‌بندی شده بودند، به سر کلاس استاد خود می‌روند. برای تهیه گزارش دقایقی در هرکدام از کلاس‌ها حاضر شدم.

پیش‌تولید فشرده یک ملودرام

همایون اسعدیان سازنده آثاری چون «طلا و مس» و «لحظه گرگ و میش» هدایت 5 هنرجوی جوان را برای تولید یک اثر در ژانر ملودرام بر عهده دارد. او در بخشی از کلاس که حوالی ظهر برگزار می‌شود، با اشاره به اینکه از 2 گروه دیگر کار را دیرتر شروع کرده‌اند، امروز را زمان ایده‌پردازی، انتخاب لوکیشن و انتخاب بازیگر می‌داند و از نگارش فیلمنامه اثر در روز یکشنبه خبر می‌دهد.

اسعدیان فیلمسازی در این اردوی کوتاه را یک کار گروهی عنوان می‌کند و توضیح می‌دهد: آلزایمر شخصیت اصلی را از طرح‌های شما گرفتیم، خط اصلی را از یکی از طرح‌ها اضافه کردیم و انتظار را به آن افزودیم.

فاطمه حسینی مدیر تولید گروه ملودرام هم در تشریح جزییات پروژه، از هماهنگی اکسسوار صحنه خبر می‌دهد و با نظر استاد، زمان حضور عوامل فنی و تست گریم بازیگران را فردا (امروز یکشنبه 30 بهمن‌ماه 1401) اعلام می‌کند.

صرف ناهار برنامه بعدی گروه است و گروه پس از آن، بدون فوت وقت به پایانه مسافربری مشهد عزیمت می‌کند تا هنرجوها لوکیشن مناسب این فیلم را با راهنمایی استاد، بیابند.

گروه ملودرام زیر نظر همایون اسعدیان، سپس تا حوالی ساعت 19 به استراحت می‌پردازند.

به دنبال پارتنرهای کمدین پیشکسوت

وقتی به جلسه کلاس کمال تبریزی کارگردان «مارمولک» و «لیلی با من است» می‌رسم که گروه تحت نظارت استاد مشغول بحث‌های پیش‌تولید هستند و انتخاب بازیگر نقش اصلی فیلم آن‌ها تقریباً نهایی به نظر می‌رسد.

بازیگر سن‌وسال‌داری که نقش پیرمرد شخصیت اصلی و مبتلا به بیماری اثر را ایفا می‌کند، در جلسه گفتگو که کمابیش به یک جلسه خاطره‌گویی هم شبیه شده است، انگار حسابی با نمک ذاتی خود هنرجوها را خندانده است. او پیش از خداحافظی با لحنی جدی -که حاضران را بیشتر به خنده می‌اندازد- خطاب به هنرجوها می‌گوید: بعدا پشت سرم نگویید چقدر پرحرف بود. الان جلوی رویم بگید که خودم هم بخندم!

پس از خروج بازیگر پیشکسوت از کلاس، هاشم مسعودی دستیار استاد درباره همکاری با این هنرپیشه و بداهه‌گویی خوب او توضیحاتی می‌دهد.

کمال تبریزی هم در پاسخ به یکی از هنرجوها که درباره شرایط جسمی این بازیگر سؤالی می‌پرسد، می‌گوید: ایشان برای راه رفتن که مشکلی ندارد. راه رفتنش همین‌طور است و به نظرم خیلی خود جنس است، اما باید پارتنرهایش خوب باشند، پس بحث ما دو بازیگر دیگر، فیلمبردار، صدابردار، گریمور و سایر عوامل فنی است که اگر امروز و فردا نهایی شوند، دوشنبه می‌توانیم ضبط کنیم.

فانتزی‌بازی در کارخانه نوآوری

امیرشهاب رضویان با فیلم «سفر زمان» از معدود فیلمسازان ایرانی است که تجربه جدی در ژانر فانتزی دارد. کلاس او برای 5 هنرجوی فیلم ژانر فانتزی که به شکل غیررسمی پیش از مراسم افتتاحیه شروع شده بود، پس از این مراسم به طور جدی با بررسی مسائل مختلف پیش‌تولید ادامه یافت.

طی بحث‌هایی که در گروه شده و از جزییات آن بی‌خبرم، لوکیشنی در داخل محل کارخانه نوآوری مشهد به عنوان لوکیشن تولید فیلم انتخاب شده و حتی بخشی از دکوپاژ هم با همکاری هنرجویان جوان روی تخته هوشمند کلاس ثبت می‌شود. گروه رضویان که گویی از 2 گروه دیگر به فیلمبرداری نزدیک‌تر است، پس از صرف ناهار به شکل مداوم کلاس را ادامه می‌دهد تا در نهایت حدود ساعت 19، کلاس را تعطیل می‌کند. در این فاصله بخشی جدی از پیش‌تولید پیش می‌رود، اما ظاهرا هنوز از بازیگرهای احتمالی خبری نیست و باقی کار پروژه به صبح روز بعد، موکول می‌شود.

در فاصله عصر روز اول تا 9 صبح روز دوم، 5 هنرجوی کارگاه فیلمسازی کوتاه در ژانر فانتزی، قرار است فیلمنامه را بنویسند و ایده‌های مختلفی درباره جزییات دکوپاژ اثر آماده کنند تا در جلسه روز دوم بحث و بررسی شود.

فرار به سوی شیرینی

بعد از کلاس صبح، تبریزی از هنرجوهای ژانر کمدی می‌خواهد به شکل گروهی درباره دکوپاژ سکانس‌های مختلف این فیلم بحث و بررسی کنند تا زمان کلاس عصر برسد. عصر روز نخست و ساعتی پیش از بازگشت استاد، در زمان بحث درباره سکانس شیرینی خوردن پنهانی پیرمرد به 5 هنرجوی گروه اضافه شده و شاهد بحث داغ آن‌ها درباره منطق سکانس، از جمله توضیح جزییات داستان بدون استفاده از دیالوگ به مخاطب می‌شوم.

برای دانستن جزییات بیشتری از فیلم این گروه، با هاشم مسعودی دستیار کمال تبریزی در این کلاس، گفت‌وگو می‌کنم؛ وی می‌گوید: از یک هفته پیش 5 جلسه مجازی داشتیم و دائم هم در گروه در ارتباط بودیم. هرکدام از بچه‌ها یک فیلمنامه کمدی با موضوع آزاد نوشتند که بر سر دو عنوان، اجماع شد. درباره آن‌ها بحث و بررسی شد و یک فیلمنامه که از بقیه بهتر بود، به عنوان پایه قرار گرفت و با گرته‌برداری از بقیه فیلمنامه‌ها تکمیل شد. امروز هم درباره آن فیلمنامه گفت‌وگو شد.

مسعودی توضیح می‌دهد: قصه درباره پیرمردی است که دکتر به او گفته اگر شیرینی بخورد، می‌میرد، اما تمام عشق و علاقه‌اش برای زندگی، شیرینی است! دخترش پرهیز غذایی را مدیریت می‌کند و می‌جنگد که شیرینی را از این پیرمرد بگیرد، اما یک نوه جوان و امروزی دارد که با پیرمرد خیلی رفیق است و به پیرمرد شیرینی می‌رساند تا حال دلش خوب شود.

او در پایان اظهار می‌کند: 3 لوکیشن خانه، شیرینی‌فروشی و سوپرمارکت داریم که فردا انتخاب می‌کنیم و از دوشنبه تا چهارشنبه قرار است ضبط را انجام بدهیم.

بازیگر ملودرام می‌رسد

همزمان در کارگاه فیلمسازی در ژانر ملودرام، همایون اسعدیان و ۵ هنرجو برای یافتن بازیگر نقش یک راننده اتوبوس ۶۰ ساله مصاحبه می‌کنند؛ مصاحبه‌ای که در نهایت منتج به نتیجه هم می‌شود، نقش را به یک هنرپیشه که خودش می‌گوید ۶۳ سال دارد، توضیح می‌دهند و او سوالاتی درباره ابعاد کاراکتر از آن‌ها می‌پرسد. در روند پیش تولید، به شکلی جالب توجه، ۲-۳ نفر از هنرجوها حسابی روی نقش مسلط‌اند و اتمسفر را به بازیگر شرح می‌دهند. بازیگر نیز ایده‌هایی می‌دهد و در بخشی از بحث درباره زمان احتمالی فیلم، اسعدیان توضیح می‌دهد: این طرح امروز نوشته شده و فردا پخته‌تر خواهد شد. حتی در مرحله تصویربرداری هم احتمالا شما و بچه‌ها ایده‌های تازه‌ای به آن اضافه خواهید کرد؛ درباره چهره‌پردازی همه اتفاق نظر دارید که این بازیگر، گریم خاصی لازم ندارد، اما درباره لباس، طراح لباس فردا کار خود را انجام خواهد داد.

اسعدیان در ادامه یکی از بخش‌های مهم کارگردانی را توضیح نقش به بازیگر عنوان می‌کند.

با ادامه این بحث‌ها که ظاهرا قرار است تا پاسی از شب به طول بینجامد، از کارخانه نوآوری مشهد خارج می‌شوم تا بحث 3 گروه فیلمساز جوان با استادان خود درباره جزییات فیلمسازی کوتاه، ادامه یابد؛ این‌طور که به نظر می‌رسد و از واکنش‌های سینماگران باسابقه به این جوان‌ها پیداست، گویی بارقه‌هایی از امید در آن‌ها وجود دارد. باید تا روز اختتامیه و نمایش فیلم‌های کوتاه این 3 گروه صبر کرد و دید آیا این امید به نتیجه رسیده است؟

چهارمین اردوی فیلم‌سازی «ایده تا تولید» انجمن سینمای جوان ایران، با همکاری موسسه فرهنگی شهرآرا مشهد و به میزبانی انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر مشهد، از شنبه 29 بهمن‌ماه 1401 تا شنبه 6 اسفند‌ماه در شهر مشهد با حضور ۱۵ فیلم‌ساز از دفاتر انجمن سینمای جوانان ایران در منطقه شمال شرق کشور برگزار می‌شود.

نقش مهم موسسه فرهنگی در چهارمین اردوی فیلمسازی ایده تا تولید

مدیرعامل موسسه فرهنگی شهرآرا، نقش موسسه فرهنگی شهرآرا درباره چهارمین اردوی فیلم‌سازی «ایده تا تولید» مشهد و نسبت آن با ارتقای تصویری شهر مشهد را تبیین کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از شهرآرا، سید میثم موسوی مهر مدیرعامل موسسه فرهنگی شهرآرا در حاشیه برگزاری چهارمین اردوی فیلم‌سازی «ایده تا تولید» انجمن سینمای جوانان ایران که با حمایت این موسسه فرهنگی در مشهد در حال برگزاری است، توضیح داد: ما در زمینه معرفی مشهد، خلاء و فقر بزرگی در بستر تصویر و همچنین ارائه روایت‌های ناصحیح از این شهر داریم؛ در این شرایط ما به دنبال این هستیم که با برداشتن گام‌هایی پازل معرفی مشهد را کامل کنیم.وی افزود: برگزاری چهارمین اردوی فیلم‌سازی «ایده تا تولید» می‌تواند در شناسایی شبکه مسائل مشهد گام مهمی باشد؛ لذا در این رویداد سینمایی، هنرجویان شرکت کننده از زمان شکل‌گیری یک اثر سینمایی تا آخرین لحظه که نمایش اثر است.

موسوی مهر خاطرنشان کرد: ما در حوزه آثار بلند سینمایی، آثار کوتاه تولید فیلمسازان جوان و تولید خرده روایت‌های تصویری ورود پیدا کردیم و تلاش می‌کنیم در زمینه نگارش فیلم‌نامه نیز به عنوان پایه تولیدهای تصویری، ورود منطقی و کارشناسانه‌ای داشته باشیم، تا مسائلی از قبیل هویت شهر مشهد و مسائل خاص بانوان را به خوبی بررسی کنیم.

وی افزود: قصد داریم باتوجه به حوزه رویدادها، شخصیت‌ها و اماکن، ذیل نقشه هویتی مشهد که طراحی شده، داده‌های تصویری داشته باشیم و می‌خواهیم بین فعالان این عرصه با موضوع هویت مشهد پیوند برقرار کنیم.

مدیرعامل موسسه فرهنگی شهرآرا تاکید کرد: مدیوم تصویر یک رسانه است که دلیل توجه ما به مساله تصویر و سینما نیز خاصیت رسانه‌ای آن است؛ از سوی دیگر، از ابتدای شکل گیری دوره جدید مدیریت شهری در شهرداری مشهد، یک نهاد تخصصی در زمینه حمایت از تولید آثار نمایشی و تصویری به وجود آمد که موسسه فرهنگی شهرآرا عهده دار آن شد. یک نهاد رسانه‌ای که با توسعه ماموریت‌های تعریف شده، به عرصه حمایت از اینگونه تولیدها نیز وارد شد.

وی در مورد ورود موسسه شهرآرا در حمایت از اردوی فیلم‌سازی «ایده تا تولید» خاطرنشان کرد: در یک جمله ایده اصلی این کار عبارت است از «نقش آفرینی در ارتقای سیمای تصویری شهر مشهد»؛ ما سعی می‌کنیم در این زمینه، از مدیوم‌های مختلف رسانه‌ای استفاده کنیم.

موسوی مهر در پایان گفت: ورود یک نهاد رسانه‌ای به این عرصه نیز به دلیل همان نقطه ضعف ما در بازنمایی مشهد است که با وجود همه ظرفیت‌ها، هنوز روایتی صحیح و جامع از آن ارائه نشده است؛ ما قصد داریم روابط عمومی مشهد باشیم و بر همین اساس، از هر زمینه و فرصتی استفاده می‌کنیم.

کارگردان «هفت بهار نارنج» با چند سیمرغ راضی می‌شد؟

فرشاد گل‌سفیدی که با اولین فیلم خود در مقام کارگردان در جشنواره فیلم فجر حضور داشت به ارائه توضیحاتی درباره برنامه‌ریزی برای اکران عمومی فیلم «هفت بهار نارنج» پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، فرشاد گل‌سفیدی کارگردان فیلم سینمایی «هفت بهارنارنج» از فیلم‌های رونمایی‌شده در چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در گفتگو مهر درباره برنامه‌ریزی برای اکران این فیلم گفت: هنوز با تهیه‌کننده فیلم درباره اکران این فیلم به جمع‌بندی نرسیده‌ایم اما شخصاً فکر می‌کنیم زمان مناسب برای اکران این فیلم فصل پاییز باشد.

وی ادامه داد: اکران نوروزی امسال سینماها با ماه رمضان همزمان شده است در فصل‌هایی مانند اکران عید فطر هم فیلم‌هایی با نگاه هنری معمولاً جایی ندارند و نمی‌توانند فروش موفقی داشته باشند. به همین دلیل اکران فیلم تا حوالی اردیبهشت به تأخیر می‌افتد و بعد از آن هم بازه امتحانات مدارس و دانشگاه‌ها را داریم. در تعطیلات تابستانی هم معمولاً اولویت با مسافرت است. این‌ها شرایطی است که هر سال آن‌ها را تجربه کرده‌ایم و براساس همین شرایط احساس می‌کنم اکران پاییز بهترین زمان برای نمایش «هفت بهارنارنج» باشد. البته باید درباره این موضوع با تهیه‌کننده هم هم‌فکری و مشورت داشته باشم.

فیلم ما برخلاف خیلی از فیلم‌های جشنواره کامل بود!

گل‌سفیدی درباره بازخوردها نسبت به اکران اولین فیلمش در مقام کارگردان در جشنواره فیلم فجر و اینکه آیا تغییر در نسخه به نمایش درآمده در جشنواره اعمال خواهد شد یا نه هم تأکید کرد: هیچ تغییری در فیلم ایجاد نمی‌شود. همان نسخه‌ای که در جشنواره به نمایش درآمد را در اکران عمومی هم خواهیم داشت چراکه اساساً بهترین نسخه را راهی جشنواره فجر کردیم. حدود یکسال مراحل پس‌تولید و مونتاژ این فیلم زمان برد. برخلاف اکثر کارهایی که امسال در جشنواره حضور داشتند و اکثراً هم ناقص بودند!

وی افزود: جالب اینکه به همین فیلم‌های ناقص هم جایزه دادند! فیلم ما اما کامل بود. ما حتی این امکان را داشتیم که فیلم را سال گذشته به جشنواره برسانیم اما صلاح‌دید تهیه‌کننده این بود که یک سال بیشتر صبر کنیم. به همین دلیل هم همین نسخه نهایی با همین کیفیت را اکران خواهیم کرد.

این کارگردان درباره سیمرغ اهدایی به علی نصیریان برای نقش‌آفرینی در فیلم «هفت بهارنارنج» هم گفت: واقعیت این است که از چهار جایزه‌ای که می‌توانستند به فیلم ما بدهند، تنها یک جایزه را دادند. نمی‌گویم که ما باید در همه بخش‌ها برگزیده می‌شدیم اما جشنواره فجر همواره نشان داده است که توجه بیشتری به فیلم‌های ارگانی دارد و این یک حقیقت است. فیلم‌های مستقل و محصول بخش خصوصی معمولاً در این شرایط مظلوم واقع می‌شوند و به نوعی ضعیف‌کشی اتفاق می‌افتد.

گل‌سفیدی گفت: موسیقی فیلم من هر چند کاندیدا هم شده بود اما واقعاً شایسته دریافت سیمرغ هم بود. فیلمبرداری این فیلم باید کاندیدا می‌شد. کارگردانی این فیلم هم در بخش فیلم‌های اول می‌توانست مورد توجه قرار بگیرد اما شاید از آنجایی که همه این کارها از طراحی صحنه و فیلمبرداری تا کارگردانی را خودم انجام داده بودم، چندان به مذاق داوران خوش نیامده، اینکه یک نفر همه این کارها را با کیفیت به سرانجام رسانده، لایق تشویق هم بوده است نه اینکه اینگونه تنبیه شود و کارش نادیده بماند!

داوری که در صفحه شخصی‌اش فیلمم را تحقیر کرد!

این کارگردان سینما در ادامه گفت: آنچه برای من جای تعجب داشت این بود که یکی از داوران جشنواره فجر، سه چهار شب پیش از آنکه به‌صورت رسمی اعلام شود که داور جشنواره است، در صفحه شخصی خودشان در فضای مجازی مطلبی را درباره فیلم من منتشر کردند که هنوز هم این مطلب در صفحه‌شان وجود دارد. ایشان بسیار بی‌رحمانه و مغرضانه نسبت به فیلم من برخورد کرده‌اند! او حتی یک دروغ را درباره فیلم من نوشته و اعلام کرده که فیلم «هفت بهارنارنج» با پروانه ویدئویی ساخته شده در حالی که پروانه سینمایی این فیلم در ۲۴ اسفند سال ۹۹ صادر شده است و ما در اردیبهشت ۱۴۰۰ فیلم را فیلمبرداری کردیم. داور جشنواره با انتشار این دروغ در صفحه رسمی خود، فیلم من را تحقیر کرده و سوالم این است که چنین فردی چگونه می‌تواند یک داور بی‌طرف برای جشنواره باشد؟

گل‌سفیدی ادامه داد: به همین دلایل است که معتقدم به فیلم من ظلم شده و ناجوانمردانه درباره آن رفتار کرده‌اند. کار منتقد، نقد است نه انتقاد. من نمی‌گویم همه فیلم من باید تعریف کنند اما نباید با انتقاد آن را تخریب کرد. شغل همه ما سرگرمی است و فیلم می‌سازیم تا مردم ببینند و لذت ببرند. طبیعی است که یکی ببیند و خوشش بیاید و دیگری خوشش نیاید، اما من بی‌نهایت از نگاه مغرضانه این داور نسبت به فیلم خودم گله‌مند هستم.

ریل این سینما به کدام مقصد می‌رسد؟

واقعیت آن است که «فجر چهل و یکم» تنها محدود به کیفیت نازل برگزاری و یا کمیت ناقص اجرایی در بخش‌های مختلف این رویداد مهم و تاثیرگذار فرهنگی و سینمایی نبوده؛ بلکه اساسا بحث اصلی متوجه «سازمان سینمایی» و ادعای «ریل‌گذاری جدید» در عرصه فرهنگ و سینما است!

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، واقعیت آن است که افتضاح «فجر چهل و یکم» تنها محدود به کیفیت نازل برگزاری و یا کمیت ناقص اجرایی در بخش‌های مختلف این رویداد مهم و تاثیرگذار فرهنگی و سینمایی نبوده و فقط اشتباهات متعدد و فرصت‌سوزی و «بی‌سامانی دبیرخانه» و یا ناتوانی و کم‌بضاعتی «دبیر» این رویداد برای برگزاری شکوهمند «چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» را در بر نمی‌گیرد؛ بلکه اساسا آبروریزی اصلی متوجه «سازمان سینمایی» و ادعای «ریل‌گذاری جدید» در عرصه فرهنگ و سینما است!



آثار و تولیدات سینمایی به نمایش گذاشته شده در «بخش سودای سیمرغ فجر چهل و یکم» قطعا می‌تواند به عنوان ملاک خوبی برای قضاوت و سنجش ادعای «ریلگذاری جدید» توسط «مدیران سینمایی دولت سیزدهم» مورد توجه واقع شود. توجهی ویژه که بیش از هر چیز می‌بایست محتوای این تولیدات سینمایی را در برگرفته و بیش از هر چیز موید عدم تعارض این تولیدات با مبانی تفکری «دولت سیزدهم» باشد. تفکری که به درستی خود را وابسته به «آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی» می‌داند و از این جهت است که ظهور و عرضه تولیداتی مغایر «اصول اسلامی» و ناقض «منافع ملی» بر روی «پرده نقرهای فجر چهل و یکم» نه تنها گناهی نابخشودنی است؛ بلکه حکایت از بروز یک ندانم‌کاری و یا نفوذ در عرصه مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور است و این موضوع از آن‌رو اهمیت می‌یابد که تصویر ارایه شده به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بدان‌سان است که ایشان بیان داشته: جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به نقطه اوج و عطف خود بیش از گذشته نزدیک شده است!



فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» مصداق یکی از برجسته‌ترین تولیدات سینمایی «ضد امنیت ملی» است که موفق شد تا در جمع ۲۴ فیلم گزینش شده توسط «هیات انتخاب چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» حاضر شود. اثری به شدت سیاه و کاملا کثیف که به وضوح در «ژانر فلاکت» تولید شده است. اثری که البته به شیوه متداول در بازنمایی میزانسن «فقر و زجر» و «فقر و فلاکت» متمسک نمی‌شود و سعی می‌کند تا با نوعی بَزک و یا شاید ظاهرسازی برای خوشایند «سازمان سینمایی»، نماهایی از پیشرفت و آبادانی کشور را در کنار تصاویر کثیف و مردم و جامعه کثافت و پلید جنوب شهری بگنجاند و یا با قاب گرفتن از «آقازادههای باشرافت» و یا ارایه این ذهنیت که باید «خودمان به فکر خودمان باشم» و … نویدبخش آینده روشن و مورد رضایت برای کسب «پروانه ساخت» باشد!!



معرفی «ایران اسلامی» به عنوان جامعه‌ای به شدت مفلوک و آنچنان فروپاشیده از منظر اخلاقی که نوزادان و طفل‌های شیرخوار در بطن این جامعه «چوب حراج» می‌خورند و خرید و فروش می‌شوند و یا ترسیم شکاف طبقاتی فاحش و معرفی حاکمیت و وابستگان ایشان به عنوان تمام طیف حاضر در طبقه مرفه و یا معرفی رسمی «نظام جمهوری اسلامی» به عنوان عامل اصلی فرومایه و بدبخت ماندن بخش عظیمی از مردم ایران و… اگر چه موضوعات قابل تامل در فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» می‌باشد؛ اما ماهیت «ضد امنیت ملی» این اثر سینمایی چیزی فراتر از این تصویرسازی‌های رایج و به سبک انبوه آثار تولید شده طی یک دهه گذشته است و حتی اصرار این اثر در تولید «سکانس سقط جنین غیرقانونی» را در برنمی‌گیرد و یا با تصویرسازی و نمایش «سکانس ضجه کودکان شیرخوار» آن هم برای نخستین‌بار در سینما و برای حضور موفق در جشنواره‌های خارجی و همچنین «سندسازی سینمایی» از فرایند «چوب زدن اطفال در ایران» را شامل نمی‌شود!



سوای نظر از انبوه مفاهیم سیاه و فلاکت ترسیم شده در این اثر سینمایی؛ عادی‌سازی و مشروعیت بخشیدن به «پروژه صهیونیستی ژنوم» همانماهیت «ضد امنیت ملی» فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» و کارکرد اصلی این اثر سینمایی است که متاسفانه با مجوز «سازمان سینمایی دولت سیزدهم» تولید شده است. اثری که به سبب یک ندانم‌کاری محض، در شب ۲۲ بهمن و به عنوان «خاتمه بخش اکرانهای فجر چهل و یکم» در «برج میلاد» به نمایش گذاشته شد و جالب‌تر آنکه «وزیر بهداشت» نیز به عنوان میهمان برای تماشای چنین دستاوردی مورد دعوت ویژه قرار گرفته بود!


فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» داستان کودک خردسالی است که دچار بیماری «گلبول داسی شکل خون» (Sickle cell disease (SCD)) شده است و حالا پدرخوانده و مادرخوانده این کودک که از آقازاده‌ها محسوب می‌شوند و به سبب پدران مسئول خود از جایگاه اجتماعی ویژه‌ای برخوردار هستند به دنبال والدین اصلی کودک برمی‌آیند. اما وقتی از یافتن والدین ناامید می‌شوند تنها نقطه سفید و امیدبخش فیلم به عرصه می‌آید و پزشک درون این فیلم راه نجات کودک را ژن‌درمانی مطرح کرده و در قالب یک دیالوگ امیدبخش، چنین تجویز می‌کند که یا باید والدین کودک باشند یا اینکه به تازگی تکنیکی به وجود آمده است که به صورت کامل مشکل را حل کرده و می‌توانند به سرعت بیماری کودک را مداوا بکنند! در این روش که تحت عنوان HLA Typing نامیده می‌شود با بررسی مشابهت‌های ژنی بین یک جمعیت بسیار انبوه که از قبل بصورت داوطلبانه نمونه‌های سلولی خودشان را به این بانک جهانی اهدا کردند، مقایسه با نمونه مورد نظر صورت می‌گیرد و نمونه مشابه از سراسر جهان را به یکدیگر مرتبط ساخته تا عمل پیوند مغز استخوان برای دو فرد مشابه با یکدیگر سریعا اتفاق بیافتد و در این میان جالب اینجاست که برخلاف بیان این فیلم مبنی بر اینکه این تکنیک از یکسال پیش کشف شده است و ما امروز در ایران با این روش بیماران را درمان می‌کنیم و …؛ این تکنیک قدمتی بالای ۱۵ سال دارد و در کشور ما هم از سالیان گذشته برقرار بوده است و با وجود اصرار «دولت حسن روحانی» و برجسته نمودن موارد مفید آن؛ اما در کل اثربخشی درمانی چشمگیری نیز ندارد و تنها موجب می‌شود تا «اطلاعات ژنتیکی ایرانیان» با حداقل هزینه و حداکثر دقت ممکن در اختیار جحودها و مراکز مطالعاتی غربی قرار گرفته و در طراحی «آفندهای بیوتیک» استفاده شود و «نسل انسان ایرانی» را در معرض حملات موثر «بیوتروریستی» قرار دهد.

«سرقت ژنتیکی ژنوم ایرانیان» عنوان یک پروژه اسراییلی بود که به صورتی ویژه و چندین سال پیش از شروع ماجرای «کرونا» آغاز شد و طی یک برنامه‌ریزی هوشمندانه، مراحل عادی‌سازی و مشارکت‌پذیری آن با استفاده از ظرفیت «سلبریتیهای ایرانی» مورد پیگیری ویژه رسانه‌ای واقع گردید. در این میان حضور «دولت حسن روحانی» و همراهی و حمایت ویژه برخی دولتمردان با این «پروژه صهیونیستی» بر گستردگی تبلیغات این پروژه آن هم با هدف تمرکز بر جلب‌نظر جامعه و بالارفتن میزان مشارکت عمومی برای «تهیه نقشه ژنوم انسان ایرانی» افزود. رویکردی که منجر به تهیه و انتشار گسترده و بدون ممانعت ویدیو کلیپ‌هایی نظیر «یکی از ما» در فضای رسانه‌ای کشور گردید. ویدیو کلیپ تبلیغاتی پُرمخاطبی که در سال ۱۳۹۳ هجری‌شمسی و با حضور «گلشیفته فراهانی» ، «بهرام رادان» و تعدادی دیگری از سلبریتی‌های سینمایی تهیه شده بود و به تبلیغ فواید مشارکت در این پروژه و تاثیرات ویژه آن برای نجات جان انسان‌ها می‌پرداخت.

بر خلاف ادعای برخی سلبریتی‌های مزدور که در ویدیوهای تبلیغاتی و سفارشی آن مقطع زمانی حاضر می‌شدند و با استفاده از ظرفیت رسانه‌ای خود از مردم ایران می‌خواستند تا برای نجات جان سایر هموطنان ایرانی خود از مرگ و بیماری و … در یک کار ساده و بسیار کم‌هزینه مشارکت کنند و اقدام به ارسال یک چوب پنبه آغشته به سلول‌های بزاق دهانشان نمایند و …؛ در همان زمان اساتید متعهد و دلسوزان متخصص ژنتیک در کشور این اقدام را یک «فاجعه ملی» می‌نامیدند و حتی برخی از ایشان همچون «دکتر شاهزاده اضلی» ریاست وقت «مرکز ملی ذخایر ژنتیکی کشور» مستندات علمی خود را رسانه‌ای کرده و در مصاحبه با صدا و سیما این اقدام را در تضاد با «امنیت ملی» معرفی نمودند و رسما بیان داشتند که مشارکت عمومی جامعه در چنین پروژه‌ای موجب دست‌یابی سازمان‌های بین‌المللی به «نقشه ژنوم ایرانی» شده و خطر بزرگی برای کشور در پی‌خواهد داشت. البته تبلیغات گسترده این «پروژه صهیونیستی» با آگاهی‌بخشی متخصصان دغدغه‌مند و پیگیری‌ نهادهای امنیتی کشور تا حدی در همان مقطع فروکش نمود و حتی موجب شد تا «سازمان پدافند غیرعامل» به این موضوع ورود نماید و در سال ۱۳۹۵ آیین‌نامه‌ای را به تصویب برساند که ممنوعیت انتقال داده‌های ژنتیکی به بیرون از کشور را تصریح می‌نمود. مراقبت امنیتی ویژه‌ای که با ایجاد شرایط کرونایی تشدید گردید و در مجموع موجب شد تا طی سه سال کرونایی پشت سر گذاشته شده، دیگر هیچ نمونه خونی از خارج وارد ایران نشود و طی این مدت فقط از نمونه‌های خونی خویشاوندان همسان و غیرهمسان استفاده گردد. تمهید امنیتی ویژه‌ای که موجب شد تا مشکلات پیوندی بیماران را به پایین‌ترین حد خود برساند و عملا کشور را از «بانکهای ژنتیکی خارجی» و عموما صهیونیستی بی‌نیاز سازد. مشکلاتی که پیش از این با مرگ ۸۰ درصدی بیماران پیوند مغز استخوانی از نمونه‌های آمریکایی و ۱۰۰ درصدی مریضان پیوندی با نمونه‌های خونی دریافت شده از اسرائیل همراه بود و …

اگر چه تبلیغات گسترده «پروژه صهیونیستی ژنوم» در همان بدو امر با هوشمندی نهادهای امنیتی کشور و روشنگری متخصصان ناکام ماند و درنهایت به انتشار چند ویدیو کلیپ خلاصه شد؛ اما حالا پس از گذشت چند سال ظاهرا بار دیگر عناصر نفوذی و پیگیر این پروژه فعالیت خود را آغاز نموده و جالب آنکه با استفاده از غفلت «سازمان سینمایی دولت سیزدهم» موفق شدند تا عادی‌سازی و مشروعیت بخشیدن به «سرقت ژنتیکی ژنوم ایرانیان» را به صورتی دراماتیزه درآورده و به آثار سینمایی راه دهند و موفق به تولید اثری همچون فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» شوند. اثری که با کسب مجوزهای لازم، موفق شد تا به معتبرترین و مهمترین رویداد سینمایی کشور راه یابد و در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» مطرح و در معرض دید عموم گذاشته شود.


فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» اگر چه در فُرم سینمایی خود دارای اشکالات بسیاری است و از ساختار و ساختمان ضعیف سینمایی برخوردار است؛ اما با این همه از نظر محتوا و کارکرد رسانه‌ای، اثری «ضد امنیت ملی» محسوب می‌شود که به بهترین صورت ممکن توانسته به تکرار همان دیالوگ‌های «گلشیفته فراهانی» و «بهرام رادان» و برخی دیگر از سلبریتی‌های سینمایی در سال ۱۳۹۳ هجری‌شمسی بپردازد. البته با این تفاوت که این‌بار این دیالوگ‌ها نه به صورتی مستقیم و نه در قالب ویدیو کلیپ‌هایی نظیر «یکی از ما» و …؛ بلکه در فضای ایران سال ۱۴۰۱ هجری شمسی و از زبان «شخصیت پزشک فیلم» و پس ایجاد حدود ۷۰ دقیقه بار حسی و عاطفی بیان می‌شود و به عمق وجود مخاطب سینمایی اثر حقنه می‌گردد. دیالوگ‌هایی مشترک و با ادبیاتی واحد که حاوی این تبلیغ برای «پروژه صهیونیستی ژنوم» است که: الان این تکنولوژی یکساله تو کل جهان اومده و از طریق تست دی ان ای و تست بزاق دهان انجام میشه و یک گوش پاک کن در دهان می‌کنن و تست می‌گیرن، نه درد داره نه استرس داره، تست رو می‌گیرن و بعد یک هم‌سانش رو در هر کجای دنیا باشه پیدا می‌کنن و با خیال راحت مشکل رو حل می‌کنند و …

از دیگر آثار ارایه شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» فیلم سینمایی «چرا گریه نمی‌کنی؟» است، فیلمی که به صورتی کم‌سابقه‌ای اقدام به ترویج باورهای «نیهیلیستی» (Nihilism) می‌نماید. اثری خسته‌کننده از منظر فُرم سینمایی که البته به صورتی بسیار عریان و شفاف و کاملا در جهت تقابل و مواجهه با «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» مبادرت به تولید تصویر و دیالوگ می‌نماید و مخاطب سینمایی خود را به شدت دچار ناامیدی ساخته و با «حقنه یاس» در عمق جان ایشان سعی می‌کند تا به باورهای «پوچ‌انگاری» (Absurdism) مبتلا و از این مسیر به وادی بی‌بندوباری بکشاند.


«چرا گریه نمی‌کنی؟» کشیده شدن داستانی نیم خطی از زندگی فردی به نام «علی شهناز» است که برادر کوچک خود را به خاطر بیماری از دست داده است. او که شب قبل از مرگ برادرش بسیار گریه کرده و از خدا خواسته تا برادرش را از مرگ نجات دهد، بعد از مرگ او، نسبت به دین و خدا و پیغمبر و… آنچنان بی‌اعتقاد شده که به صورتی هتاکانه بر چنین باورهایی می‌تازد. شخصیتی که اکنون بعد از مرگ برادرش دیگر نمی‌تواند گریه کند و حالا اطرافیانش سعی دارند با هر ترفندی او را به گریه وادارند و …

«چرا گریه نمی‌کنی؟» یک اثر کم‌رمق از لحاظ فُرم سینمایی است که حتی علاقمندان به گونه «سینمای پست‌مدرن» را راضی نکرده و بعضا حتی سرخورده ساخته و با یک رونویسی مجدد از ساخته نخست همین کارگردان یعنی فیلم سینمایی «رضا» مواجه می‌نماید. اثری البته هتاک‌تر نسبت به «شریعت اسلام» که در این مسیر از صراحت لهجه بیشتری نسبت به «رضا» برخوردار است و توانسته با ایده‌های هجوآمیز و بسیار مبتذل خود آنچنان به «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» بتازد که عملا وجاهت روایت‌گری خود را در سطح یک اثر «ضد دین» (Antireligion) تثبیت نماید.



هرچند در فیلم سینمایی «چرا گریه نمی‌کنی؟» ترویج هیچ‌انگاری و یا تعرض آشکار به ذات اقدس الهی و شریعت اسلام و یا فحاشی و هتاکی مستقیم به انسان ایرانی و یا ضدیت با فرزندآوری و مواجهه با سیاست‌های جمعیتی و یا بی‌احترامی به روحانیت شیعه و یا هجو نمودن روضه و مراسم سوگواری امام حسین علیه السلام و یا توصیه به طلاق آسان و یا ترویج ازدواج سفید و یا آموزش کیفیت در رابطه‌های جنسی متعدد قرار گرفتن آن هم به صورت همزمان و … مشهود است، اما این حجم از قباحت‌زدایی تنها بخشی از لایه‌های رویین این اثر است! باید توجه داشت که چالش اصلی در «چرا گریه نمی‌کنی؟» تصویرسازی و ترویج نوعی «سبک زندگی اباحه‌گرایانه» است. سبک زندگی ویژه‌ای که به دنبال تحقق جامعه‌ای است که هنجارهای اجتماعی در آن به صورتی کاملا «لیبرال» درآمده باشد و در حوزه فردی موجب گردد تا آدمی هیچ وظیفه‌ای برای خود و در برابر خالق خود متصور نبوده و از این جهت پایبند به هیچ شریعت و قانونی در زندگی نباشد و حرام را مباح شمارد و مسیر و روش «بی‌قیدی» در پیش گیرد. اثری که آن هم با کسب مجوزهای لازم، موفق شد تا به معتبرترین و مهمترین رویداد سینمایی کشور راه یابد و در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر» مطرح و در معرض دید عموم گذاشته شود.

دبیر جشنواره پوشش اصیل گوهرشاد پرسید: آقایان فیلمساز! زن موفق ایرانی را می‌بینید؟

دبیر جشنواره پوشش اصیل ایرانی اسلامی گوهرشاد در واکنش به اهدای جایزه به « خانم عاج» در یادداشتی خطاب به آقایان فیلمساز گفت: لطفاً زن موفق ایرانی را ببینید.

به گزارش سینمای خانگی، محمدحسن جعفرزاده دبیر جشنواره پوشش اصیل ایرانی اسلامی گوهرشاد در یادداشتی با عنوان «آقایان فیلمساز لطفاً زن موفق ایرانی را ببینید» آورده است: «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر با همه فراز و نشیب هایش به ایستگاه پایانی رسید.به اذعان بسیاری از کارشناسان، سطح کیفی فیلم های این دوره پایین تر از جشنواره های قبل بود. از نظر مضمون نیز بسیاری از داستان ها از ضعف در ایده، تکراری بودن و دوری از مسایل جاری مردم رنج می بردند، برخی نیز پرداخت درستی از ایده اولیه نداشتند. از جمله این ضعف ها می توان به بی توجهی نسبت به جایگاه، نقش و مسایل اصلی زنان ایرانی اشاره کرد؛ زنانی که در خانه نقش خطیر مادری و همسری را ایفا می کنند و در اجتماع، با حفظ حیا و متانت، بازیگری فعال و تاثیرگذار در صحنه های مختلف به شمار می روند.

امروزه بانوی مسلمان ایرانی با تکیه بر هویت مستقل خود، از الگوهای غربی و شرقی زن عبور کرده و الگوی جدیدی در مبنا، گفتمان و سبک زندگی به جهانیان معرفی کرده است‌.

بانوان موفق ایرانی ثابت کردند زن در عین حال که می تواند وظایف و مسولیت های درون خانواده را به درستی انجام دهد، این قدرت را هم دارد که با حفظ حریم و رعایت فاصله میان زن و مرد، پا به پای مردان و در مواردی پیشروتر از آنها به کنشگری فعال اجتماعی بپردازد.

سینمای شریف ایران اسلامی باید این حرف نوی بانوان ایرانی را سردست بگیرد و الگوی نوین زنان این سرزمین را در مقابل گفتمان زن غربی و شرقی به همگان معرفی کند.

آقایان سینماگر! بانوی تلاشگر و پرامید ایرانی را ببینید. خانم های فیلم ساز، شما به عنوان یک بانوی هنرمند و موفق، زنان تاثیرگذار ایرانی را در صحنه های مختلف داخلی و خارجی رصد کنید و قصه های جذاب زندگی آن ها و داستان موفقیت ها و شکست هایشان را روایت کنید.

متاسفانه آنچه در جشنواره فیلم فجر امسال نمود داشت کم توجهی به موضوعات و مسائل اصلی زنان و بعضا غلبه نگاه مردانه و حتی رویکردهای مردسالار در فیلم ها بود.از طرفی هم، تعدادی از فیلم ها در داستان اصلی یا فرعی خود به موضوعاتی چون می تو، تعرض، خیانت و سو استفاده از زنان پرداختند؛ موضوعاتی که در سپهر زندگی و دغدغه های زنان ایرانی، جزو موارد حداقلی به شمار می رود.  

اگر سینمای غرب به این موضوعات زیاد توجه دارد، به این خاطر است که فرهنگ بیمار اروپایی_آمریکایی زن غربی را به سرحد انحطاط کشانده و بازیچه ای در دست مردان هوسران قرار داده است. زن غربی به اذعان رسانه های جهانی، امنیت، آرامش و سلامت خود را از دست داده است؛ لذا طبیعی است که سینماگران غربی این حقیقت عیان و پرتکرار را ببینند و منعکس کنند؛ اما سوال اینجاست: این مساله چند درصد مسائل زنان ایرانی را شامل می شود که اینچنین پرتعداد در فضای سینمای ایران دیده می شود.

امسال شاید تنها دوربینی که از دریچه سینما به زن موفق ایرانی نظر انداخت، دوربین تازه کار لیلی عاج بود؛ او با تیزبینی تمام، قصه بانوی قهرمانی را روایت کرد که به سان شیرزنان تاریخ ایران توانست در مقابل دشمن تا دندان مسلح قدعلم کند و با رهبری زنانه خود و مدیریت جامعه کوچک خانواده های چشم به راه، عرصه را بر اشرف نشینان تنگ کرده و تا جایی این مقاومت مادرانه را ادامه دهد که منافقین فرار را بر قرار ترجیح دهند.

 هوشمندی وزیر ارشاد در اهدای جایزه هنری گوهرشاد به خانم عاج، حرکتی مبارک در هویت بخشی به بانوی موفق ایرانی در سپهر سینمای کشور محسوب می شود. این جایزه برای خلق شخصیت ثریا به عنوان مادری پیشرو، مبارز و خستگی ناپذیر در حفظ کیان خانواده، به ایشان تعلق گرفت؛ ضمن اینکه خانم عاج به عنوان یک کارگردان سینما و تئاتر، خود مصداق بانوی موفق ایرانی محسوب می شود و اهدای جایزه گوهرشاد به ایشان، نشان از تصمیم وزیر و طراحان این جایزه هنری در حمایت از زنان هنرمند ایرانی دارد».

تهیه کننده فیلم «های پاور» مطرح کرد: ضرورت پژوهش تدقیقی در حوزه فیلم‌های دفاع مقدس

تهیه کننده فیلم «های پاور» گفت: اگر یک فیلم در مرحله تولید قرار بگیرد و حتی یک پلان از آن تغییر کند هزینه بسیار زیادی را ایجاد خواهد کرد ولی قبل از تولید می‌توان بارها اصلاح و اضافه کرد و هزینه‌ای هم نخواهد داشت. بنابراین به جای تعجیل در رسیدن فیلمنامه‌ها بهتر است که در حوزه پژوهش وقت و زمان بیشتری گذاشته شود.

به گزارش سینمای خانگی، برنامه تلویزیونی اینترنتی نقطه ویژه چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر که در بستر روبیکا و آپارات قابل رویت و تماشا است با مشارکت موسسه راوینو، اداره فیلم و نمایش معاونت فرهنگی هنری بسیج و همچنین خانه اکران فیلم بسیج برگزار می‌شود. مهدی عظیمی میرآبادی تهیه کننده فیلم «های پاور» در جشنواره فجر، ضعف فیلم نامه در فیلم‌های ایران را اصلی ترین چالش سینمای ایران دانسته و مساله پژوهش جدی در حوزه سینمای دفاع مقدس را امری ضروری عنوان می‌کند.

*از منظر تکنیکی قابلیت رقابت با سایر فیلم‌های خارجی را داریم

مهدی عظیمی میرآبادی با اشاره به رشد قابل توجه فیلم‌های ایرانی در جشنواره چهل و یکم به موضوع فیلمنامه به عنوان پاشنه آشیل فیلم‌های ایرانی اشاره کرده و در این باره گفت: من تقریبا همه فیلم‌های جشنواره چهل و یکم را تماشا کردم و به نظر سطح برخی از فیلم‌ها واقعا خوب بوده که می‌توان به بچه زرنگ و غریب اشاره کرد. پویانمایی بچه زرنگ از نظر تکنیکال بسیار جذاب بوده و به نظرم با حضور در سایر جشنواره‌های خارجی حتما قابلیت درو کردن جوایز را خواهد داشت. ما اگر از منظر تکنیکی به صنعت سینما نگاه کنیم، قابلیت رقابت با سایر فیلم‌های خارجی و حتی هالیوودی را داریم ولی موضوعی که نقطه ضعف فیلم‌های ایرانی به حساب می‌آید مساله فیلم نامه است. ما در فیلم نامه و حتی پایان بندی داستان اکثرا با چالش روبرو هستیم.

*نیازمند تامل بیشتر در نگارش فیلم نامه‌ها هستیم

او ادامه داد: تجربه انتقال به مخاطب، شخصیت پردازی‌ها و پیرنگ داستانی به گونه‌ای بوده که گاهی با آزمون و خطا روبرو شده و مخاطب را درگیر نمی‌کند. برای حل این موضوع نیازمند تامل بیشتر در نگارش فیلم نامه‌ها هستیم. اگر یک فیلم در مرحله تولید قرار بگیرد و حتی یک پلان از آن تغییر کند هزینه بسیار زیادی را ایجاد خواهد کرد ولی قبل از تولید می‌توان بارها اصلاح و اضافه کرد و هزینه‌ای هم نخواهد داشت. بنابراین به جای تعجیل در رسیدن فیلمنامه‌ها بهتر است که در حوزه پژوهش وقت و زمان بیشتری گذاشته شود.

تهیه کننده فیلم «های پاور» به اثربخشی نهادهای فرهنگی در حوزه سینما اشاره داشته و این باره افزود: در گذشته رسم بدی وجود داشت که مسئولین و متولیان فرهنگی در جلسات می‌نشستند تا فیلم سازان با ایده‌های شخصی پیشنهاد سوژه و فیلمنامه بدهند و چون این ایده‌ها بر اساس مدل تجربه شخصی بوده لزوما پژوهش لازم را نداشته و خلق اثر برمبنای انتزاع ذهنی شکل می‌گرفت.  پس از روی کارآمدن نهادهای فرهنگی همچون اوج، حوزه هنری، بنیاد روایت و..مدل فیلم سازی تغییر کرد و این بار نهادهای فرهنگی بودند که پیشنهاد سوژه می‌دادند و فیلمساز ناچار بوده برای تحقق هرچه بهتر ایده‌های ارائه شده، پژوهش‌های لازم را انجام دهد.

این تحول براساس سفارشات مکرر مقام معظم رهبری شکل گرفته بود و جنبشی در فیلم سازی نیز به حساب می‌آمد. در واقع سیاست گذاران در حال حاضر معطل یا پشت در تهیه کنندگان و کارگردان‌ها قرار نمی‌گیرند بلکه خود نهادهای فرهنگی نام برده شده با دغدغه‌هایی که دارند اقدام به فیلم سازی می‌کنند که نمونه های بارز اثرگذارش را می‌توان در جشنواره امسال به خوبی مشاهده کرد. از این جهت این موضوع را بسیار مهم می‌دانم که مساله دفاع مقدس با فیلم‌های ساخته شده نسبت میان انگشت نمدار در دریا و خود دریا می‌باشد، پس عظمت دفاع مقدس بالاتر از آثاری است که ساخته می شود. حالا به این موضوع بحث تاریخ انقلاب، ظهور حضرت حجت، مدافعان سلامت و امنیت را نیز اضافه کنید.

*شاخصه اصلی «های پاور» معرفی نوآوری‌های پدافند هوایی کشور بود

وی در انتها به شاخصه‌های مهم فیلم «های پاور» اشاره کرده و افزود: قبل از توضیح درباره فیلم «های پاور» باید صادقانه بگویم که اگرچه اسم بنده به اسم تهیه کننده در فیلم انتخاب شده ولی واقعیت این است که آقای جوکار تقریبا همه کارهای فیلم را برای جشنواره آماده کرده بود ودر اختیار من قرار داد و از بنده خواستند که در کنارشان باشم. درباره فیلم نیز باید بگویم که شاخصه اصلی این فیلم، معرفی نوآوری های صورت گرفته در صنعت پدافند هوایی کشور بود. موضوع فیلم «های پاور» زمان اهمیت پیدا می‌کند که قبل از این پدافند هوایی، ما با هر حمله هوایی ارتش عراق بیش از 5 هزار نفر از سربازانمان شهید می‌شدند ولی بعد از راه اندازی آن، این عدد به صفر میل کرده و مجبور شدند که از طریق زمینی حمله کنند. ما جلسه ای در مرکز حفظ و نشرآثار دفاع مقدس داشتیم که در آنجا مطرح شده بود که نمونه‌های بسیاری همچون این پدافند هوایی در تاریخ دفاع مقدس وجود داشته که هنوز بدان پرداخته نشده است.

او در پایان یادآور شد: شما ببینید وقتی ما فیلم‌های آمریکایی و روسی را می‌بینیم و از اینکه یک تک تیرانداز، قهرمان داستان می‌شود لذت می‌بریم چرا نباید به تک تیراندازها و قهرمان‌های خودمان همچون عبدالرسول زرین بپردازیم؟! نمونه‌های این قهرمان‌ها به وفور وجود دارد فقط نیازمند یک پژوهش تدقیقی و ذره بین مناسب سوژه یابی است.

اقدام سیاسی و خصمانۀ جشنوارۀ برلین/ انفعال مدیران فرهنگی چه معنایی دارد؟

هفتاد و سومین جشنواره فیلم برلین که از تاریخ ۱۶ تا ۲۶ فوریه (۲۷ بهمن تا ۷ اسفند ۱۴۰۱) برگزار می شود و سال ها است به عنوان یکی از سیاسی ترین جشنواره های سینمایی در سراسر دنیا شناخته شده است امسال در رویکردی خصمانه و ضدفرهنگی اعلام کرد تمامی کمپانی‌های فیلمسازی، رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران ایرانی اجازه حضور در این رویداد سینمایی را نخواهند داشت! این اقدام خصمانه که پیرو اغتشاشات اخیر ایران و فتنه ۱۴۰۱ شکل گرفت با انفعال غیرقابل توجیه مدیران سینمای ایران همراه شد و متأسفانه آن ها آنطور که باید مقابله جدی با این پدیده شوم نداشتند و حتی در بیانیه ای ساده عملکرد برلیناله را زیر سوأل نبردند!

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، این رویداد سینمایی سال گذشته حضور فیلمسازان و روزنامه‌نگاران روس تبار را منع کرده بود و امسال در اقدامی مداخله جویانه نسبت به مسائل داخلی کشورمان اعلام کرد جشنواره فیلم برلین و بازار فیلم اروپا به هیچ کمپانی یا رسانه‌ای که با دولت روسیه یا ایران ارتباط مستقیم دارند، مجوز حضور نخواهد داد!

اما با این همه فهرست فیلم‌های حاضر در بخش مسابقه اصلی جشنواره برلین در حالی اعلام شد که یک سینماگر ایرانی در بخش مواجهه برای کسب جایزه رقابت می‌کند و در بخش رقابتی اصلی فیلمی از ایران نیست. فیلم «بدترین دشمن من» به کارگردانی مهران تمدن یکی از فیلم‌های بخش مواجهه این رویداد سینمایی است که تاکنون جزییات بیشتری از این فیلم منتشرنشده است و به نظر می رسد زهرا امیر ابراهیمی بازیگر آن است و این فیلم به عنوان محصولی از فرانسه و سوئیس معرفی شده است. حضور این فیلم نشان از آن دارد که جشنواره فیلم برلین رسماً و علناً عناد و کینه توزی خود را با سینماگرانی که داخل خاک جمهوری اسلامی ایران و به صورت قانونی مبادرت به تولید فیلم کرده اند ثابت کرده چرا که از حضور سینماگران ایرانی که جلای وطن کرده و آواره و درمانده این کشور و آن کشور شده اند برای حضور در این رویداد سیاسی حمایت می کند.

فیلم «دشمن» به کارگردانی میلاد عالمی با بازی پیمان معادی به بخش پانورامای هفتاد و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم برلین راه یافت. داستان این فیلم که محصول کشور سوئد است درباره ایمان، یک ایرانی است که با خانواده‌اش در سوئد در اقامتگاه‌های همواره در حال تغییر پناهندگان زندگی می‌کند و برای افزایش شانس خود برای دریافت مجوز اقامت برای خانواده‌اش، کار خود را به عنوان یک کشتی گیر از سر می گیرد. مارال نصیری، اردلان اسماعیلی و «بیون الگرد» دیگر بازیگران فیلم سینمایی «دشمن» هستند. پیش بینی می شود این فیلم یکی از آثار سیاه نما علیه کشورمان باشد.

بخش پانورامای جشنواره برلین امسال با نمایش انیمیشن «آژیر» ساخته سپیده فارسی افتتاح خواهد شد. داستان این انیمیشن درباره روزهای ابتدایی جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۵۹ است و وقایعش در آبادان می‌گذرد. فیلم درباره نوجوانی به نام امید است که پس از بمباران پالایشگاه‌ آبادان به‌دنبال برادر گمشده‌اش و راهی برای خروج از شهر محاصره‌شده آبادان است. انیمیشن «آژیر» محصول مشترک فرانسه، آلمان، لوکزامبورگ و بلژیک است. فیلم «و به سوی کوچه‌های شاد» ساخته «سریمویی سینگ» محصول سینمای هند که درباره سینما و ادبیات ایران ساخته شده نیز در بخش پانوراما رونمایی خواهد شد.

بر اساس فیلم‌های جشنواره برلین ۲۰۲۳ که تا به امروز اعلام شده، «دروازه رویاها» ساخته نگین احمدی در بخش نسل؛ «هفت زمستان در تهران» ساخته استفی نیئدرزول در بخش چشم‌انداز سینمای آلمان و فیلم «کیسه برنج» ساخته محمدعلی طالبی در بخش مرور جشنواره برلین به نمایش گذاشته می‌شوند. همچنین فیلم «همه چیز رو به راه است» ساخته سهراب شهید ثالث، سینماگر تاثیرگذار ایرانی در بخش ویژه فروم جشنواره برلین به نمایش گذاشته می‌شود.

فهرست فیلم‌های هفتاد و سومین جشنواره برلین از این قرار است:

بخش مسابقه اصلی (نامزدهای خرس طلای بهترین فیلم)

«۲۰۰۰ گونه زنبور» به کارگردانی «استیبالیز اورسولا سولاگوره»

«برج بی سایه» به کارگردانی «ژانگ لو»

«تا آخر شب» به کارگردانی «کریستوف هوشهاوسلر»

«بلک بری» به کارگردانی «مت جانسون»

«گاوآهن» به کارگردانی «فیلیپ گارل»

«اینگبورگ باخمن – سفر به صحرا» به کارگردانی «مارگارت فون تروتا»

«برزخ» به کارگردانی «ایوان سن»

«زندگی بد» به کارگردانی «ژائو کانیجو»

«مانودروم» به کارگردانی «جان ترونگو»

«موسیقی» به کارگردانی «آنجلا شانلک»

«زندگی‌های گذشته» به کارگردانی «سلین سانگ»

«در آتش» به کارگردانی «کریستین پتزولد»

«سر سخت» به کارگردانی «نیکلاس فیلیبر»

«بقای کودکی» به کارگردانی «دولف دهیر»

«سوزومه» به کارگردانی «ماکاتو شینکای»

«توتم» به کارگردانی «لیلا آیلز»

«یک روز همه چیز را بهم خواهیم گفت» امیلی عاطف (سینماگر ایرانی تبار)

نمایش ویژه: مستند «ابر قدرت» به کارگردانی «شان پن» و «آرون کافمن»

بخش مواجهه (Encounters)

«بزرگسالان» به کارگردانی «داستین گای دفا»

«پروژه کلزمر» به کارگردانی «لئاندرو کخ»، «پالوما شاخمن»

«اکو» به کارگردانی «تاتیانو هوئزو»

«اینجا» به کارگردانی «باس دووس»

«بدترین دشمن من» به کارگردانی مهران تمدن (ایرانی مقیم فرانسه)

«قفس به دنبال یک پرنده است» به کارگردانی «مالینکا موستایوا»

«در نقطه کور» به کارگردانی «آیسه پولات»

«زمان خانواده» به کارگردانی «تیا کووو»

«در آب» به کارگردانی «هونگ سانگسو»

«آسمان سفید پلاستیکی» به کارگردانی «تیبور بانوچکی» و «سارولتا سابو»

«دیوارهای برگامو» به کارگردانی «استفانو ساوونا»

«اورلاندو، بیوگرافی سیاسی من» به کارگردانی «پل بی. پرسیادو»

«سامسارا» نبه کارگرانی «لوئیس پاتینو»

«جبهه شرقی» به کارگردانی «ویتالی مانسکی» و «یوهن تیتارنکو»

«زندگی بد» به کارکگردانی «ژائو کانیجو»

«غیبت» به کارگردانی «وو لانگ»

لازم به ذکر است امسال کریستین استوارت ریاست هیات داوران بخش اصلی را بر عهده دارد؛ گلشیفته فراهانی، والسکا گریسباخ کارگردان و نویسنده (آلمان)، رادو جود کارگردان و فیلمنامه نویس (رومانی)، فرانسین مایسلر کارگردان و تهیه کننده (آمریکا)، کارلا سیمون کارگردان و فیلمنامه نویس (اسپانیا) و جانی تو کارگردان و تهیه کننده (هنگ کنگ، چین) دیگر اعضای هیات داوران را تشکیل می‌دهند و استیون اسپیلبرگ هم خرس طلایی افتخاری جشنواره دریافت خواهد کرد.

معاون رئیس‌جمهور از بچه زرنگ‌‎ها تقدیر کرد

عوامل ساخت سریال “بچه زرنگ” با محوریت شهدای مدافع حرم طی مراسمی پنجشنبه شب با حضور معاون رییس‌جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران در مشهد تقدیر شدند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، مجموعه مستند داستانی «بچه زرنگ» با محوریت شهدای مدافع حرم مشهد به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی در شبکه دو سیما تولید شده است. این سریال درباره هشت نفر از مدافعان حرم شهر مشهد است که با روشی متفاوت به مناطق عملیاتی سوریه و عراق اعزام و در نهایت به شهادت رسیدند.

معاون رییس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در مراسم تقدیر از عوامل ساخت سریال بچه زرنگ گفت: جریان بازتعریف اجتماعی چهره قهرمانان واقعی کشور با ساخت مجموعه های تلویزیونی درباره شهدا باید شکل بگیرد.

سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی افزود: کار ما در مقابل عظمت کاری که شهدا انجام دادند، دچار نقصان است زیرا کار شهدا تکرار شدنی و دست یافتنی نیست.

وی با اشاره به ساخت مجموعه‌ای درباره شهید مرحمت بابازاده که در زمان دفاع مقدس با سن کم، خود را به رییس جمهور وقت رساند تا مجوز حضور در جبهه دفاع مقدس را بگیرد ادامه داد: در زمان دفاع مقدس هم، افرادی همچون این شهید کم نبودند که با هزار مشکل خود را به جبهه می‌رساندند، زیرا آنها درک کردند که نیاز مکتب و اسلام چیست و دربرابر آن احساس مسئولیت کردند.

معاون رییس جمهور ادامه داد: در زمان دفاع مقدس چنین افرادی بودند که پای امام شان ایستادند و برای یاری او اقدام کردند، آنها فرمان ولی خدا مبنی بر حضور در جبهه جنگ را پذیرفتند و به عبارتی زرنگ های واقعی بودند.

وی اظهار کرد: حمایت مسوولان، خانواده شهدا و هنرمندان رسانه های تصویری در این است که این مکتب را بازنمایی کنند و مشارکت خانواده و وابستگان شهدا، همچون حرکت حضرت زینب(س) در تبیین واقعه عاشورا است.

قاضی زاده هاشمی گفت: در آرشیو بنیاد شهید کارهای سینمایی و مستند بسیاری وجود دارد که به نمایش در نیامده اند، به همین دلیل و در زمان ساخت سریال بچه زرنگ که قرار بود خانواده شهدا بدون داشتن تجربه بازیگری در آن نقش آفرینی کنند، دچار نگرانی بودیم ولی به واسطه اخلاص آنها و نگاه معنوی شهدا، ساخت مجموعه سریال بچه زرنگ، کار متفاوت شد و مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت.

او افزود: سیاست اصلی بنیاد شهید در استانها این است که بتوانند هر سال یک سریال یا فیلم بر اساس شخصیت شهدای همان استان ساخته شود تا مردم ضمن شناخت بیشتر قهرمانان جامعه پیرامونی خود، ساخت مجموعه ها با مشارکت عمومی مردم همان منطقه رخ دهد.

معاون رییس جمهور با اشاره به مشارکت در ساخت مجموعه ها و فیلم های سینمایی درباره شهدا ادامه داد: می‌خواهیم، سبک زندگی شهدا و جهان بینی آنها به جامعه منتقل شود و مردم با نظام فکری آنها بیشتر آشنا شوند.

تحول حوزه فیلم‌سازی با محور شهدا

مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی نیز با بیان اینکه شاهد تحول حضور بنیاد شهید در مقوله فیلم سازی هستیم، گفت: این استان نزدیک به ۱۸ هزار شهید، ۵۱هزارو ۴۰۰ جانباز، سه هزار و ۴۰۰ آزاده و ۳۸۰ هزار خانواده شاهد و ایثارگر دارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی حسن‌زاده تصریح کرد: رهبر فرزانه انقلاب بارها بر موضوع هنر، سینما، تلویزیون و رسانه تاکید کرده اند و در این دوره از مدیریت بنیاد شهید توجه ویژه‌ای به مقوله فیلم، سینما و سریال شده که نمونه ای از آن را در جشنواره فیلم فجر، شاهد بودیم.

وی ادامه داد: چند سیمرغ بلورین به فیلمی که تولید بنیاد شهید و معاونت فرهنگی بود تعلق گرفت؛ با این وجود راه نرفته بسیار است و امیدواریم حمایت ها باعث شود تا ما بتوانیم از ظرفیت های فراوانی که در مشهد وجود دارد، استفاده کنیم و زندگی سرداران عزیزی که هر کدام شان می توانند بهترین الگو برای جوانان و نوجوانان باشند را به فیلم تبدیل کنیم.

مدرسان اردوی فیلمسازی مشهد، کدام سینماگران هستند؟/ کمال تبریزی به مشهد می‌رود؟

به گفته مدیر انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر مشهد، در چهارمین اردوی فیلمسازی کشور در مشهد از «کمال تبریزی»، «همایون اسعدیان» و «امیرشهاب رضویان» به عنوان اساتید این اردو، دعوت به عمل آمده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از برنا، چهارمین دوره اردوی فیلم‌سازی انجمن سینمای جوانان کشور، از ۲۸ بهمن ماه در مشهد آغاز شده و تا ۶ اسفندماه نیز ادامه دارد. این اردو با همکاری انجمن سینمای جوان ایران، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی و موسسه فرهنگی شهرآرا برگزار شده است که با هدف کوتاه کردن فاصله آموزش هنرجویان تا تولید و در سه ژانر «فانتزی»، «کمدی» و «ملودرام» طراحی شده است.

«سید وحید سید حسینی» مدیر انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر مشهد درباره برگزاری این اردو می گوید: برای برگزاری چهارمین اردوی فیلمسازی کشور، از اساتید برجسته و ویژه ای دعوت به عمل آمده است. به گونه ای که «کمال تبریزی» در موضوع فیلمسازی کمدی، «همایون اسعدیان» در موضوع فیلمسازی ملودرام و «امیرشهاب رضویان» در موضوع فیلمسازی فانتزی در این اردو حضور دارند.

وی می افزاید: بر اساس توافقات صورت گرفته برای برگزاری این اردو، قرار بر آن است که تولیداتی که در مشهد قرار است صورت بگیرد، رنگ و بویی از بوم مشهد داشته باشد و سه فیلم با همین فضا تولید شود. اعضای حاضر در اردو، طرح ها و ایده هایی را در حضور اساتید مطرح کردند و طی ۲ روز آینده، قرار است از بین آنها، فیلمنامه یک طرح تکمیل شود.

حسینی درباره اقدامات انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر مشهد نیز می گوید: همواره تلاش کرده ایم انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر مشهد نیز همچنان جایگاه ویژه خود را در سطح کشور داشته باشد. ما توانسته ایم در مشهد، دوره های فیلمسازی و دوره های تک درس خوبی برگزار کنیم. علاوه بر این طی مدت اخیر، دوستان شهرداری و موسسه فرهنگی شهرآرا به گونه ای به ما کمک کرده اند و پس از چندین سال، نقش این کمک ها را در برگزاری اردو و کلاس های آموزشی و پاتوق ها و جشنواره ها حس می کنیم و این، اتفاق خوبی است که در این مدت رقم خورده است.

خروج از نسخه موبایل