به قانون مشخصی در سریال‌سازی برسیم؛ پایبندی به آیین‌نامه در همه دنیا

محمود گبرلو با اشاره به لزوم تدوین و تصویب ضوابط مشخص در صنعت فیلم و سریال‌سازی بیان کرد که باید به آیین نامه‌ و قوانین مشخصی از طریق همفکری با فیلمسازان، کارشناسان و حتی علمای مذهبی برسیم.

هنوز درگیر تقابل «سنت» و «مدرنیته» هستیم/ وقتی استادان دانشگاه «نمایشنامه ایرانی» را می‌کوبند از «دانشجویان جوان» چه توقعی می‌توان داشت!

سینماپرس: یک کارگردان تئاتر با ابراز تاسف از بعضی خودباختگی‌های فرهنگی گفت: متاسفانه حتی در فضای دانشگاه هم این خوباختگی‌ها را داریم و آنجا هم توی سر فرهنگ ایرانی می‌زنیم.

بیژن همدرسی: نفوذ فرهنگی در سینما و تلویزیون؛ بذر وارداتی، زمین آماده؟ (3)


پرسش از اینکه نفوذ در سینما و تلویزیون ایران «از بیرون هدایت می‌شود» یا «از درون رشد می‌کند»، درواقع ما را وارد بررسی یک فرایند پیچیده می‌کند؛ زیرا این دو شق، الزاماً در تقابل با هم نیستند، بلکه در مواردی به‌طرز پیچیده‌ای درهم‌تنیده‌اند. به‌عبارت دیگر، نفوذ نه صرفاً توطئه‌ای خارجی است که از بیرون بر ما تحمیل شده، و نه تماماً نتیجه غفلت و بی‌توجهی نیروهای داخلی است، بلکه آمیزه‌ای از تأثیرات فرا ملی و بسترهای آماده درونی است که آن را ممکن و حتی گاه خواستنی کرده است.

از منظر بیرونی، نمی‌توان انکار کرد که سینما و رسانه همواره در چارچوب راهبردهای کلان قدرت‌های جهانی تعریف می‌شود. از همان دوران جنگ سرد که هالیوود، ابزار تبلیغاتی سیاست خارجی ایالات متحده شد، تا امروز که جریان جهانی‌سازی فرهنگی به‌دنبال نرمال‌سازی سبک زندگی آمریکایی-اروپایی است، رسانه‌ها و تولیدات تصویری نقشی کلیدی در جهانی‌سازی ارزش‌ها و تخریب تدریجی تمایزات فرهنگی دارند. نهادهایی همچون بنیادهای خصوصی بین‌المللی، جشنواره‌های فراملی، و حتی شبکه‌های فارسی‌زبان ماهواره‌ای، به‌نوعی بازوهای هدایت این جریان هستند. سریال‌های پرفروش ترکی، محصولات نتفلیکس، و حتی برنامه‌های ظاهراً سرگرم‌کننده‌ای چون بفرمایید شام یا استیج، تصویری پیراسته و جذاب از زیست‌جهانی غربی ارائه می‌دهند که در نهایت، بر ضمیر ناخودآگاه مخاطب شرقی اثر می‌گذارند.

اما باید واقع‌بین بود: بذر نفوذ، اگر زمین مستعد نداشته باشد، جوانه نمی‌زند. نفوذ بیرونی زمانی مؤثر می‌شود که درون، با خلأهای گفتمانی، بحران‌های هویتی، ضعف نهادهای فرهنگی، و خلاء در روایت‌پردازی ملی مواجه باشد. وقتی سازوکارهای داخلی تولید معنا ضعیف باشند، آنتن‌های ماهواره‌ای یا پلتفرم‌های خارجی با کمترین هزینه جای آن‌ها را می‌گیرند. در همین فضای خلاء است که برخی فیلم‌سازان داخلی، آگاه یا ناخودآگاه، به بازتولید همان ارزش‌های بیگانه می‌پردازند، اما این‌بار با زبان بومی و در دل سیاست‌های فرهنگی رسمی.

در نتیجه، نفوذ فرهنگی در سینما و تلویزیون ایران، نه صرفاً پروژه‌ای از بیرون، و نه تماماً خیانتی از درون است؛ بلکه فرآیندی پیچیده است که از تلاقی دو جریان شکل می‌گیرد: خواست بیرونی برای تأثیرگذاری فرهنگی و آمادگی یا ناآگاهی درونی برای پذیرش آن. این تقاطع همان نقطه‌ای‌ست که باید مورد تأمل جدی سیاست‌گذاران فرهنگی، هنرمندان و منتقدان قرار گیرد: آیا ما زمین خود را آن‌قدر رها کرده‌ایم که دیگران در آن بذر بپاشند؟

خروج از نسخه موبایل