مجموعه «بوقچی»، از ۱۵ خرداد، مجموعه «دادستان»، از ۱۳ خرداد و فیلم سینمایی «افشاگر»، از شبکههای سه، فراتر و نمایش پخش میشود.
سحر دولتشاهی جلوی دوربین «کندو» میرود
سحر دولتشاهی در دومین همکاری خود با شهرام شاهحسینی پس از سریال پرمخاطب «میخواهم زنده بمانم»، در سریال جدید این کارگردان با نام «کندو» نقشآفرینی میکند.
اگر از هوش مصنوعی استفاده کردید، ملزم به اظهارید
با اعلام دبیرخانه چهلودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران، فیلمسازانی که در ساخت آثار خود از فناوری هوش مصنوعی بهره گرفتهاند، باید هنگام ثبتنام در بخش ملی جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، گزینه مربوط به استفاده از هوش مصنوعی را علامت بزنند.
سینمای ایران و بحرانهای چندبعدی از نگاه آذین
در شرایطی که سینمای ایران با بحرانهای ساختاری و اجرایی متعددی دست به گریبان است، با جبار آذین، تحلیلگر و منتقد صاحبنظر به گفتوگویی عمیق و همهجانبه نشستیم. او منتقد و مدرس برجسته سینما، تئاتر و تلویزیون، با پنج دهه تجربه درخشان در عرصه قلم و رسانه، چهرهای پیشکسوت و تأثیرگذار در حوزههای فرهنگی و هنری است و سالها سردبیری نشریات و خبرگزاریهای معتبر را بر عهده داشته و از بنیانگذاران انجمن منتقدان سینما و کانون ملی منتقدان تئاتر محسوب میشود. همچنین عضویت در انجمنهای معتبر تئاتری و سینمایی جهانی و داوری در جشنوارههای متعدد، گواهی بر جایگاه بلند او در این عرصههاست. آذین، دانش سینما و کارگردانی را از بهرام بیضایی، داستاننویسی و نمایشنامهنویسی را از اکبر رادی، فنون تئاتر را از نعمتالله اسداللهی، فیلمنامه و نمایشنامهنویسی را از غلامحسین ساعدی، و بازیگری را از عزتالله انتظامی و پرویز فنیزاده آموخته و امروز نیز با همان شور و تخصص به تدریس و نقد هنری ادامه میدهد. این مصاحبه که علی الظاهر به تمامی ابعاد نظرات وی در آن اشاره شده، تصویر جامعی از مشکلات سینمای ایران ارائه میکند و نشان میدهد سینمای ایران در یک بحران چندبعدی قرار دارد که در لایه های پنهان و آشکار فراوانی ریشه دوانیده است.
سینمای ایران امروز به وضوح در حال افول است. این یک سینمای دولتی، نهادی، و باندی است که نه بر اساس نیازهای ملی و مردمی، بلکه بر مبنای وفاداری به اهداف و سیاستهای همان ها هم شکل گرفته است. تجربه جهانی به وضوح نشان داده که این گونه ی سینما که اساس آن را سیاست، تجارت، سودجویی افراطی و رفاقت تشکیل میدهد، نه فرهنگ و هنر! سالهاست که مردود شده و شکست خورده است.
در واقع مشکل از ساختار مدیریتی آغاز میشود. با هر تغییر دولت، سیاستها و مسئولان فرهنگی هم عوض می شود، این تغییرات شرایطی را فراهم می کند که باندهای فرصت طلب هم از آن سوء استفاده کنند. از آن جهت که در سینمای ما، مدیران و رؤسا متأسفانه عمدتاً از میان سیاسیون انتخاب میشوند نه از بین اهالی هنر و قلم متخصص و کاربلد، ناگزیر آنان هم خواسته یا ناخواسته از مشاورانی کمک می گیرند که به دنبال همین فرصت ها هستند. نتیجه ی این مدیران نابلدِ سیاستزده ی فاقد درک درست و هدفمند از هنر، سینما و نیازهای مردم با آن رویکردهای جناحی می شود، همین که می بینیم.
معلوم است! نتیجه این شده که سلیقهمداری حاکم شده است. به همین دلایل، در دورههای مختلف، تنها کسانی که به خط فکری سیاسی و غیر سیاسی مدیران نزدیکتر بودهاند امکان فعالیت پیدا کردهاند. به راحتی شاهدیم که در برههای فقط فیلمهای اجتماعی، در دورهای فقط فیلمهای دفاع مقدسی و مقاومتی، و زمانی دیگر فقط کمدیهای سطحی در اولویت تولید قرار گرفتهاند. این نوسانهای سیاستزده بسیاری از سینماگران را به حاشیه رانده و بیکاری و تفرقه را دامن زده است.
سینمای امروز ایران دچار انواع بیماریهاست: از مشکلات فکری و فرهنگی گرفته تا سیاستزدگی و رفاقتبازی. باندهای مافیایی تولید و اکران، ملوکالطوایفی، تفرقه و رقابتهای ناسالم، هجوم پلتفرمهای غیرحرفهای، نفوذ پولشویان و هنرفروشان، همه و همه فضای سینما را آلوده کردهاند. البته این وضعیت منحصر به سینما نیست و در دیگر هنرها مثل موسیقی و تئاتر هم چنین وضعیتی مشاهده میشود.
در دوره پهلوی، سینما عمدتاً مبلّغ سیاستهای رژیم بود و ابتذال در آن بیداد میکرد. تولید هرگونه فیلم ضد ملی، ضد دینی و ضد اخلاقی آزاد بود، در حالی که آثار هنری با محتوای سیاسی و متعهد امکان تولید نداشتند. پس از انقلاب، البته، تحول مثبتی رخ داد. سینمای مبتذل کنار رفت، تولیدات معناگرا و ارزشمند رشد کرد، مخاطب به سینما برگشت، حضور زنان در سینما متحول شد، و سینمای ایران در عرصه جهانی هم مطرح گردید. اما متأسفانه به مرور، با ورود مدیران غیرفرهنگی و سیاستزده، مجدداً تجارت و کاسبی بر هنر غلبه کرد.
کاملا!… و از این بدتر، تفرقه و انفکاکی است که در بین سینماگران بروز کرده است. با این مدیریت، سینماگران فعال امروز کشور حداقل به چهر دسته تقسیم شده اند: گروهی وابستگان دولتی و نهادی هستند که اوضاع نسبتاً خوبی دارند، عده ای گویا متفاوت می اندیشند که حالا یا نسبت به شرایط موجود منتقدند یا در قالب اپوزیسیون قرار می گیرند و به هر صورت از پشتیبانی هایی بهره مندند، گروه سوم، فیلمسازان بازاریساز هستند که ظاهراً چرخشان خوب میچرخد! از اینها که بگذریم، در گروه چهارم، عده ی بسیاری از سینماگران کاربلد و استخوان خرد کرده حضور دارند که به حاشیه رانده شده اند و فقط با غم و اندوه این اوضاع نابسامان را در سینما نظاره می کنند. این تقسیمبندی ناسالم نتیجه شکافهای فرهنگی و اجتماعی است که به بیسر و سامانی و دوری مردم از سینما انجامیده است.
قبلا گفتم، باز هم تکرار میکنم، مدیران سینمایی کشور به دلایل متعددی مقصر اصلی هستند: بیسوادی هنری و سینمایی، سیاستزدگی، اهمال و غفلت، انحراف از مسیر اصلی، و بازیهای نمایشی. آنها حتی یکی از بزرگترین دستاوردهای سینمای پس از انقلاب، یعنی جشنواره فیلم فجر را هم تکهپاره کردهاند و سینمای کودک و نوجوان و جشنواره آن را به نابودی مطلق کشانده اند. بدتر این که این مدیران نقدناپذیر هم هستند و راه را بر هرگونه تحول و اصلاح بستهاند. هر کس هم انتقادی به گوشه ای از این همه اشتباهات بکند، کلاً حذف می شود!
نحوه ی مدیریت سینمای ایران فاقد جایگاه قانونی استاندارد و تعریفشده است. به جای قانونمندی؛ سلیقهمداری و حکومت قبیلهای و حزبی بر آن حاکم است. ساختار آن کاملاً فرسوده است. حتی سازمان متولی سینما هم کارایی خود را از دست داده است. ظهور باندهای تخریب گر در سینما هم نتیجه مستقیم همین مدیریت نادرست است.
اگر گوش شنوایی باشد، راهحلهای زیادی هست که به نظر من، اساسی ترین آنها عبارتند از: «مردمی و ملی شدن سینما و خروج آن از چارچوبهای حزبی و سیاسی»، «قطع وابستگی به سوداگری و تجارتزدگی»، «سپردن مدیریت سینما به اهل هنر و متخصصان واقعی»، «انجام اصلاحات اساسی در مدیریت، و نیز در مناسبات تولید و اکران»، «پایان دادن به تفرقه در بین اهالی سینما»، و «ایجاد ساختارهای قانونمند و شفاف». تردید نکنید که بدون این تغییرات اساسی، هیچ تحول مثبتی در سینمای ایران رخ نخواهد داد.
از زمانی که سیاست و تجارت به سینما راه یافت، هنر و فرهنگ و اخلاق از آن رخت بربست. سینمای ایران برای نجات نیاز به یک تحول بزرگ و همهجانبه دارد. این صنعت به معماران نوین و نگاههای تازه نیازمند است. باید این نکته را به خود یادآوری کنیم که بدون یک انقلاب فرهنگی واقعی در تمام ارکان سینما، امیدی به بهبود وضعیت نیست.
من هم ممنونم. امیدوارم این دلسوزیها نتیجه ی مفیدی در بر داشته باشد.
دوره تربیت ژورنالیست سینما و تلویزیون برگزار میشود
سازمان هنری رسانهای اوج با همکاری خانه روزنامهنگاران شهر، دوره تربیت ژورنالیست تخصصی حوزه سینما و تلویزیون را با هدف آموزش مهارتمحور و تربیت نیروی حرفهای برگزار میکند.
غریبنژاد: به عنوان یک ایرانی دوست ندارم تصویر مخدوش از کشورم روی پرده سینما در عرصه بینالمللی به نمایش دربیاید!!
سینماپرس: غریبنژاد از رویکرد اخیر جشنواره کن انتقاد کرد و گفت: این جشنواره در سالهای گذشته به بستری برای زیر سوال بردن فرهنگ کشورهایی تبدیل شده که مطابق با ارزشهای غربی عمل نمیکنند.
بازخوانی شعلههای انقلاب از قم تا تبعید در مستند «بیقرار»
مستند تازهتولید «بیقرار»، با محوریت نقش محوری امام خمینی (ره) در شکلگیری نهضت اسلامی، به روایت تاریخی وقایع منتهی به انقلاب اسلامی ایران میپردازد.
«جادوی روز تولد» روایت حمایت خانوادهها از استعداد کودکان
نمایش «جادوی روز تولد» کاری از عطا مقیمی است که با پیام حمایت خانواده از استعدادهای کودکان و نوجوانان روی صحنه اجرا است.
کتاب «دین و موسیقی در ایران معاصر» رونمایی شد
برنا- گروه فرهنگ و هنر: کتاب «دین و موسیقی در ایران معاصر» با حضور مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ، مدیرعامل خانه موسیقی و جمعی از هنرمندان و پژوهشگران در تالار جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران رونمایی شد.
نمایشگاه عکس «سیرج» برپا میشود
برنا – گروه فرهنگ و هنر: در آستانه روز ملی فرش، نمایشگاه عکس «سیرج» برپا میشود.