رسانه سینمای خانگی- «بی‌ بدن» را چقدر جدی بگیریم؟

«بی‌بدن» فیلم موقعیت نیست. تلاش می‌کند تا چالش‌هایی غیرموجه را در یک درام صریح به تصویر کشیده و در این مسیر، نمی‌تواند به دلیل ناخوانایی آن چالش‌ها با روند درام و البته اجتماع امروز، آن تاثیر لازم را بر روی مخاطب داشته باشد.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، نخستین ساخته مرتضی علیزاده برخلاف آنچه عنوان می‌شد، شباهت چندانی با فیلم علفزار ندارد. بیشترین میزان تکیه فیلم بر روی عنوان برگرفته از داستان واقعی است و در این مسیر نمی‌تواند پیچش‌های دراماتیک و تعلیق‌آفرینی را شاهد باشد.

بزرگ‌ترین باگ محتوایی فیلم، لکنت تعلیق‌های کارکردگرا در دل روایت است. داستان در چند چالش روایی، نسبت به ایجاد علامت سوال‌هایی همت می‌کند، اما این علامت سوال‌ها که قرار است نقاط عطف داستان باشند، از چسب لازم برای گیرایی مخاطب برخوردار نیستند و طی روندی عجیب، خیلی زود کشف‌رمز شده و تعلیقی را نمی‌آفرینند.

حال تصور کنید درامی که پرونده‌ای جنایی را دستمایه روایت قرار داده، بدون آفرینش تعلیق بخواهد در زمانی نسبتا زیاد، مخاطب خود را نگه‌دارد. آن‌هم زمانی که در یک‌چهارم انتهایی داستان، کشف‌رمز بزرگ انجام شده و تقریبا همه چیز مشخص می‌شود.

این بی‌تدبیری عجیب، خدشه خود را در روند رضایت‌گیری نیز به عینه وارد می‌آورد. درام آشکارا از مشکل شخصیت‌پردازی رنج می‌برد و همین فقدان سبب شده تا روال درام، از منطق روایی چندانی نزد مخاطب برخوردار نباشد مانند تغییر تصمیم‌گیری چندباره در مسیر رضایت یا به آب و آتش زدن بازپرس پرونده که هیچ‌یک از این چالش‌ها، پشتوانه منطقی چندانی را پشت‌سر خود نمی‌بیند.

بی‌بدن فیلم موقعیت نیست. تلاش می‌کند تا چالش‌هایی غیرموجه را در یک درام صریح به تصویر کشیده و در این مسیر، نمی‌تواند به دلیل ناخوانایی آن چالش‌ها با روند درام و البته اجتماع امروز، آن تاثیر لازم را بر روی مخاطب داشته باشد

این وادادگی شخصیت‌پردازی حتی در شخصیت‌های دیگر داستان نظیر خانواده دختر و پسر نیز آسیب‌زننده ظاهر می‌شود. در این فضا، روایت بر مبنای تعریف سنتی خود نیز پایبند نمی‌ماند و مدام از استمداد از مجاری بالا سخن گفته می‌شود بدون اینکه طراحی خاصی برای این منظور در نظر بگیرد. در واقع کلیت داستان به محلی برای زدوخوردهای ادعایی دو طرف محدود شد و چندان وقعی به بار دراماتیک داستان نهاده نشد.

در فصل پایانی نیز فیلم نهایت بهره‌برداری را از احساسات مخاطب به عمل آورده و زمختی و تلخی بیشتری را که در طول اثر برای مخاطب محسوس نبود، به سمت وی حواله می‌کند. در واقع مخاطبان در طول داستان، خطر قصاص را به اندازه سکانس پایانی جدی نمی‌گیرند و این به دلیل فضاسازی‌های غیرمرتبطی است که در یک اثر جنایی بر کلیت اثر سایه انداخته و سمت‌وسویی دیگر به آن می‌بخشد.

کاظم دانشی که در این فیلم در مقام نویسنده حضور داشت، نتوانست به نوعی انتقاد اجتماعی برسد. در حالی‌که در فیلمی مانند علفزار، می‌شد ردپایی پررنگ از نقد اجتماعی را به وفور مشاهده کرد. بی‌بدن فیلم موقعیت نیست و نمی‌تواند از سوژه بالقوه خود، استحصالی در مسیر پرورش درام به عمل آورد.

بی‌بدن در بهترین حالت، یک درام خانوادگی با ژست جنایی است که نمی‌تواند مخاطبش را به شکلی نفس‌گیر درگیر یک پرونده کند. فیلمی با بازی‌هایی گیرا که یک سکانس بسیارخوب دارد؛ آنجایی که پدر و مادر ارغوان در خلوت خود، خاطرات فرزندشان را مرور می‌کنند و حسرت بندبند وجود آنها به‌خوبی به مخاطب منتقل می‌شود. این، شکل درستی از تاثرگرایی است که متاسفانه در کلیت فیلم به آن توجه نشد و این‌چنین فیلمی را که مستعد ماندگاری در حافظه بصری سینمادوستان بود ، به یک درام معمولی تقلیل داد.

رسانه سینمای خانگی- در نشست «پرواز ۱۷۵» چه گذشت؟

کارگردان فیلم «پرواز ۱۷۵» با بیان اینکه به اسم شعار واقعیت‌ها را انکار نکنیم، گفت: این فیلم برای افرادی است که بخشی از خود را در جنگ جا گذاشتند؛ اما واقعا از شهدا گفتن ترس ندارد. 

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا؛ فیلم سینمایی پرواز ۱۷۵ ساخته محمدحسین حقیقت، چهارمین و آخرین فیلم روز دوم جشنواره – جمعه ۱۳ بهمن – بود که اکران شد و پس از آن نشست خبری با حضور محمدحسین حقیقت کارگردان، سعید شرفی‌کیا تهیه کننده و بازیگران آن اتابک نادری، جعفر دهقان و رضا توکلی در خانه جشنواره در برج میلاد برگزار شد.

کار اول دفاع مقدس باشد سختی‌های خود را دارد

محمدحسین حقیقت کارگردان فیلم بیان کرد: طبیعتا کار اول در حوزه دفاع مقدس سختی‌های خود را دارد، تلاش کردیم از فضای مرسوم فاصله بگیریم و از افرادی که بخشی از خودشان را در جنگ جای گذاشتند، بپردازیم. ما با هر عقیده و آرمان و سلیقه ای باید یک نکته مشترکی داشته باشیم که برای همه قابل احترام باشد. واقعا از شهدا گفتن ترس ندارد.

حقیقت درباره الگوبرداری از یک نمایش گفت: من نمایشی را ندیدم و از جایی الگو گرفته نشده و داستانی بود که شکل گرفته است؛ به اسم شعار واقعیت ها را انکار نکنیم.

این کارگردان جوان گفت: همه داستان و زنجیرواره های داستان چیزی نبود که بخواهیم به جایی اشاره کنیم. این مفهوم مادرانه یک مفهوم کلی است، فیلمنامه یک روند ۲ ساله را طی کرده است و ما به جاهای مختلف سفر کردیم و خیلی از موارد را به عینه دیدیم.

فیلم با سرمایه شخصی ساخته شده است

وی تصریح کرد: بعضی از دوستان نسبت به این فیلم کم لطفی کردند و بیان کردند که مشخص است این فیلم مستقل نیست و به جایی وصل است. ولی این را اینجا می گویم که این کار بدون ریالی بودجه دولتی و با سرمایه شخصی ساخته شده است. این امر کاملا متداول است که ردیف های بودجه برای نهادهای مختلف وجود دارد که باید در فیلم‌سازی هزینه شود ولی اگر دغدغه ها درست بررسی نمی شود، باید آنها را بررسی کرد.

به آسایشگاه‌های جانبازان سر بزنید

اتابک نادری در این نشست گفت: خوشحالم که ادای دینی به شهدایی کردیم که حتی اسم آن‌ها سر کوچه‌ها نیست. کار دلی بود و ربطی به هیچ تکنیک و تجربه‌ای نداشت.

جعفر دهقان هم گفت: یک سری به آسایشگاه های جانبازان دفاع مقدس بزنید، تازه با مفهوم اینکه ما چرا به این افراد بدهکار هستیم آشنا و متوجه خواهید شد.

رضا توکلی نیز گفت: محمدحسین حقیقت کارگردان خلاقی است، پیشکسوتان عرصه هنر ما کمتر در این مدل کارها دیده می‌شوند. نکته اساسی من این است که چرا برای رابرت دنیرو ۸۰ ساله فیلمنامه می‌نویسند فیلم میسازند؟ نویسنده‌ها باید برای بزرگترهای سینمای ما بنویسند.

وی گفت: جای جمشید هاشم‌پور (بازیگر فیلم) اینجا خالی است. وقایع عجیب و غریبی درباره جنگ داریم که نتوانستیم هیچ‌کدام از آنها را به تصویر بکشیم. دستمریزاد به آقای حقیقت که با پول خود چنین فیلمی ساخته است؛ سینمای ما باید همه گونه فیلمی داشته باشد ولی این هزینه‌ها را به چه کسانی می‌دهند؟ چرا به باتجربه ها کار نمی‌دهند؟

بدون دکور در آبادان می‌توان فیلم جنگی ساخت

یاسین مسعودی بازیگر دیگر این فیلم گفت: قرار بود که یاسین یک رگه‌هایی از طنز داشته باشد؛ حتی بدون یک دکور در آبادان می‌توان فیلم جنگی ساخت، امیدوارم آبادی به آبادان بازگردد.

رضا انصارین سرپرست جلوه های بصری نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: درباره بخش فنی فیلم، نخ تسبیح فیلم را سعی کردیم به صورت جلوه های بصری آماده کنیم. در خدمت فیلم هر کجا که نیاز بود از این قابلیت استفاده کردیم.

سیدعلی زرآبادی مدیر تولید فیلم گفت: کار سختی بود و تعدد فضای فیلمبرداری داشت. محمدحسین حقیقت جوان ترین فیلمساز جشنواره است ولی انسان بسیار بزرگی است.

نگاهی گذرا به فیلم پرواز ۱۷۵

فیلم پرواز ۱۷۵ از آن دست آثاری است که نگاهی قدسی و فرازمینی به موضوع هشت سال دفاع مقدس دارد. این گونه فیلم‌ها به دلیل شاعرانگی خاصی که دارند مخاطبان ویژه خودش را دارند.

در خلاصه داستان فیلم پرواز ۱۷۵ آماده است: « کودکی جنوبی یک ماهی صید می‌کند. در داخل شکم این ماهی، انگشتری است که مشخص می‌شود به شهیدی مفقودالاثر تعلق دارد. در ادامه حوادثی رخ می‌دهد تا این انگشتر به دست مادر آن شهید که سال‌ها چشم‌به‌راه خبری از فرزندش است، برسد.»

در میان بازیگران معرفی شده برای این فیلم نام جمشید هاشم‌پور ستاره‌ سال‌های دور سینمای ایران که در دهه ۶۰ و ۷۰ آثار ماندگاری را بر پرده سینماها آورده بود یکی از نقش‌های اصلی را ایفا می‌کند. نام جعفر دهقان یکی از پایه ثابت‌های فیلم‌های دفاع مقدسی در کنار رضا توکلی، اسماعیل خلج و اتابک نادری و ثریا قاسمی در ترکیب بازیگران فیلم نشان می‌دهد با فیلمی طرف هستیم که بر مبنای ستاره‌های امروزی سینما شکل نگرفته است.

دیگر عوامل این فیلم عبارتند از؛ موسیقی: آریا عظیمی نژاد، تدوین: سیامک مهماندوست، طراحی و ترکیب صدا: مهرداد جلوخانی، طراح گریم: سیدجلال موسوی و عکاس:محسن بیده. این فیلم در تهران، اهواز ، آبادان و اروندکنار تولید شده است.

چهل‌ودومین جشنواره بین المللی فیلم فجر شامگاه چهارشنبه -۱۱ بهمن- رسما افتتاح و از روز پنجشنبه اکران فیلم‌ها در خانه جشنواره (برج میلاد تهران) و سینماهای مردمی آغاز شد؛ ۲۲ فیلم در بخش سودای سیمرغ، ۱۲ فیلم در بخش نگاه نو و ۴ فیلم در بخش انیمیشن با یکدیگر رقابت می‌کنند و در نهایت برگزیدگان بخش‌های مختلف در مراسم اختتامیه -۲۲ بهمن- معرفی خواهند شد.

رسانه سینمای خانگی- «بی‌بدن»؛ یک اقتباس دردناک

«بی‌بدن» قصه قصاص نیست، اقتباسی به‌قاعده از یک سوژه دردناک و درباره خانواده است،مستقیم‌گویی غیرهنرمندانه‌ای در مورد تربیت فرزندان دارد؛ سیاه‌نمایی نمی‌کند، کنایه نمی‌زند، سفیدشویی هم نمی‌کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، نخستین ساخته مرتضی حسین‌علی‌زاده از یک سوژه جنجالی جنایی اجتماعی، کاری در خور و هم‌تناسب با جشنواره فیلم فجر از کار درآمده که می‌توان به خاطر تماشای آن به سینما رفت. اثری که در روز دوم جشنواره تحسین منتقدان و تمجید اصحاب رسانه را به دنبال داشت.

اقتباس قابل دفاع

بی‌بدن گویا اقتباس یا برداشتی آزاد است از ماجرای غزاله و آرمان که متأثرکننده‌ترین رخداد جنایی سال‌های اخیر است. دختر و پسری که بعد از یک کشاکش عاشقانه به مقتول و قاتل تبدیل می‌شوند، اما شواهد و سرنخ‌ها و به ویژه کنش‌ها و واکنش‌های پس از آن در فضای مجازی، ماجرا را به یک التهاب اجتماعی تبدیل کرد. به‌رغم آنکه در آثار اقتباسی، پیرنگ داستان، انسجام سازواره‌تر و چارچوب مستحکم‌تری نسبت به باقی آثار دارد، اقتباس‌های سینمایی تصنعی و بعضاً هجوآمیز از رخدادها و رویدادهای تاریخی و اجتماعی سال‌های اخیر، این تردید را در مخاطبان و منتقدان ایجاد کرده بود که شاید «بی‌بدن» نیز از کار درنیامده باشد؛ به ویژه با توجه به فیلم اولی بودن کارگردان. با این همه، «بی‌بدن» با مسما، هویت‌دار و قابل دفاع نشان داد، حتی اگر به نام نویسنده اثر یعنی کاظم دانشی که سال گذشته با فیلم سینمایی «علفزار» در جشنواره درخشید، توجه نکنیم.

ضرباهنگ و موسیقی در خدمت سوژه

در چند سال اخیر، توجه به موسیقی آثار سینمایی در نقد و بررسی فیلم‌ها تجسم بیشتری پیدا کرده است و از این روست که باید تصریح کرد موسیقی فیلم و ضرباهنگ ‌بی‌بدن در خدمت روایت این اثر است و اگرچه جاهایی از ریل اصلی خارج می‌شود، می‌توان ادعا کرد مضمون و محتوا را جلو می‌برد و سعی در پوشاندن ضعف‌های فیلم‌نامه ندارد. اثر بیش از نود دقیقه مشغول روایت است و برای مخاطب با آنکه سرانجام را می‌داند، کسالت و خستگی نمی‌آورد. سوژه نشان می‌دهد موضوعات جنایی کششی بیشتر از آنچه تصور می‌شود، جانمایه دارد و چه بسا باید حساب جداگانه‌ای روی آنها باز کرد. اگرچه برخی معتقدند التهاب کافی برای این اثر دراماتیک به اندازه واقعیتی که رخ داده، کشنده نبوده، تصریح به این نکته ضروری است که در مجموع اثری فراتر از یک کار خوب را شاهدیم.

بازی‌های خوب، بازیگردانی خوب‌تر

بی‌بدن بازیگران خوبی دارد و بازیگران نیز باورپذیر و واقعی ظاهر شده‌اند، اگرچه می‌توان در مورد بازی سروش صحت در نقش پدر دختر اما و اگرهایی وارد کرد و سؤالاتی پرسید. پژمان جمشیدی هم در ادامه فاصله معناداری که از بازی در نقش‌های کمدی داشته، در نقش پدر سروش، خوب ظاهر شده. با این حال، بار اصلی پیشبرد بازی بر دوش الناز شاکردوست و نوید پورفرج در نقش مادر ارغوان، دختر مقتول و بازپرس پرونده است.

پورفرج، بازپرس را یک انسان صاحب عاطفه که به کارش متعهد است، نشان داده و شاکردوست، مادری که اضطراب گم شدن دختر جوانش و بعد از آن، قتل دلخراش او، پیرش می‌کند، به خوبی بازی کرده. جانبداری‌های بازپرس که البته برآمده از احساس پدری است، برخی جاها از کار بیرون می‌زند و البته کارگردان نیز این نقیصه را به درستی مدیریت می‌کند و کوشش دارد نشان دهد مسئولان قضایی و انتظامی نیز با وجود جدیت و چه بسا سخت‌گیری در کار حساسی که دارند، انسانند.

اما گره‌هایی که زود باز می‌شوند

بی‌بدن قصه قصاص نیست، درباره خانواده است و سویه‌های آشکار و صریح و چه بسا باید گفت مستقیم‌گویی غیرهنرمندانه‌ای در مورد تربیت فرزندان دارد. سیاه‌نمایی نمی‌کند، به ماجرای اصلی وفادار است، کنایه نمی‌زند و از سوی دیگر، سفیدشویی هم نمی‌کند. اما نکته اینجاست که کارگردان خیلی زودتر از آنچه که باید، قصه را لو می‌دهد، هر چند پایان معلوم است.

به‌رغم همه کوشش‌های در خور تحسین کارگردان، از جایی به بعد، اثر توازن خود در ترسیم دو سوی ماجرا از دست می‌دهد و مخاطب اندک اندک به قصاص سروش، رضایت می‌دهد. ماجرا این نیست که او محق است یا خیر، ماجرا این است که تقصیر و گناه قاتل و پدرش در پنهان‌کاری ماجرای رخ داده برای ارغوان، باید در دقایق نهایی فیلم آشکار شود تا قدرت کشندگی سوژه را چندبرابر کند. با این همه، غیر از این مورد، گره‌های فیلم به درستی چیده شده و فیلم توانسته روایتی مناسب از ماجرای غزاله و آرمان ارائه دهد. فیلم از پنج ستاره، سه و نیم ستاره می‌گیرد اما برای کارگردان اولی فیلم، باید به صورت مستقل پنج ستاره کنار گذاشت.

رسانه سینمای خانگی- شلوغی سلبریتی‌ها در جشنواره

خانه چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در دومین روز شاهد اکران ۴ اثری بود که هرکدام با نقش آفرینی چهره‌های پرفروش گیشه به این رویداد رسیده اند، یکی از روزهای بسیار داغی که شاید تا پایان تکرار نشود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، دومین روز جشنواره فیلم فجر در میلاد که مصادف با دومین روز برفی پایتخت هم بود با ردیف مردمان ذوق زده از برف بازی و آدم برفی های بزرگراه ورودی میلاد روی فرش سفید ورودی همراه شده بود.

تا نیم ساعتی قبل از آغاز اکران ها راهروها خلوت و تقریبا جشنواره در خواب و سکوت بود اما این سکون به ساعتی نکشید که جایش را به همهمه و جست و خیز اهالی رسانه و منتقدان و مهمانان داد تا جایی که به ترافیک مخاطبان در اکران و نشست ها منجر شد.

اولین نشست به توضیحات عوامل دست اندرکار بخش بین الملل و البته عذرخواهی روابط عمومی جشنواره بابت برخی کاستی های روز نخست و تاخیرها گذشت که در روز دوم تقریبا جایش را به نظم و برنامه‌ریزی مدون داده بود.

اما اکران های دومین روز با نقش تمساح خونی بر پرده و خنده و دست و هورا برای اولین ساخته جواد عزتی به عنوان یک شخصیت محبوب سینمایی آغاز شد.
عزتی که تجربه موفق بازی در آثار کمدی همچون هزارپا، آینه بغل و چهاربندانگشت از او تضمینی برای گیشه ساخته این بار در مقام کارگردان و بازیگر تمساح خونی را تقدیم سینما کرده که از عهده هر دو جایگاه هم به خوبی برآمده است.

حضور او به همراه عوامل فیلم تمساح خونی در خانه جشنواره و پاسخ به اهالی رسانه در نشست خبری از جمله گرمی های
روز دوم این رویداد بود.
کاخ جشنواره که دومین روزش با شلوغی و گرمای پرشور میان سرمای استخوان سوز زمستانی مواجه بود امروز مهمانان سلبریتی دیگری هم داشت، از علی اوجی تا فریبا نادری و الناز حبیبی و دیگرانی که حضورشان بازار رسانه ای ها را گرم و آنها را برای دعوت به نشست و مصاحبه به خط کرده بود.در هر گوشه سالن دوربینی کاشته و در کمین شکار لحظه ها منتظر نشسته اند، عکاسان در تکاپو و مهمانان در تقاضای ثبت خاطره در تلاقی برف و جشنواره.

اما دومین اکران روز دوم به تابستان همان سال ساخته محمود کلاری اختصاص یافت، اثری که گرچه از حضور چهره های شناخته شده ای چون مهران مدیری، فریبا نادری و علی شادمان و غیره بهره برده بود اما توفیق چندانی در قصه و روایت آن نداشت، تا جاییکه بسیاری از مخاطبان سالن در نیمه فیلم ترجیح را به ترک دادند.

سومین اثر روز دوم جشنواره به یکی از جنجالی ترین آثار این دوره اختصاص داشت، بی بدن فیلمی که از مدت ها قبل با برچسب برگرفته گی از یک پرونده واقعی مشهور شهرت یافته بود و بعد از تماشا خط بطلانی تقریبی به تکذیب کارگردان مبنی بر صحت نداشتن این ادعا می کشید.
بی بدن کاملا مشابه با پرونده مشهور آرمان و غزاله ساخته و گریزی تمام به یکی از پرهیاهوترین مباحث یعنی قتل و قصاص زده بود.
از آنجاییکه گونه واقع گرا در سینما همیشه مخاطبان خاص و عمده خود را دارد صف طولانی مخاطبان بی بدن در مقابل دو ورودی سالن اکران در خانه جشنواره از تماشایی ترین صحنه های دومین روز جشنواره بود، تا جاییکه تمام ظرفیت سالن دوهزار و ۱۰۰ نفره مرکز همایش پر و حتی با مخاطبان مازاد مواجه شد.

حضور عوامل بی بدن و صحبت های کاظم دانشی نویسنده اثر که بیشتر هم با علفزار پا در کفش حوزه قضایی کرده بود و صحبت هایش پیرامون روند تولید و گلایه از عدم حضور در بخش سودای سیمرغ جشنواره نیز بر حاشیه های این اثر اجتماعی ملتهب افزوده بود.

بی بدن دومین فیلمی بود که با بازی پژمان جمشیدی بر پرده دومین روز جشنواره نشسته بود، اولین حضور در تمساح خونی عزتی نقشی کوتاه و دومین حضورش در اثر مرتضی علیزاده در نقش بهمنش پدر قاتل بود.

اثری که بازار تحلیل و تفسیرش بعد از نمایش داغ تر از دیگر آثار روز دوم بود.

اما آخرین فیلم روی پرده اکران روز دوم جشنواره به اثری سوزناک تعلق گرفت که قصه آن به یکی از تلخ و غمبارترین ماجراهای چند سال اخیر یعنی شهدای غواص گره خورده بود.

مخاطبانی که روز کاریشان را با یک فیلم کمدی آغاز کرده بودند در پایان شب دوم با چشمانی قرمز سالن اکران را ترک می کردند.

پرواز ۱۷۵ که قصه ای از صبر یک مادر شهید را به تصویر کشیده بود یک اثر دفاع مقدسی روایت شده در بستری ساده و بی آلایش بود، اثری که علیرغم اکران پایانی مخاطبان کمی نداشت.

جشنواره در روز دوم لحظات بسیار پرشور و پرحرارتی پشت سر گذاشت و در نهایت به خواب چندساعته رفت تا مهیای میزبانی روز سوم شود.

رسانه سینمای خانگی- «دو روز دیرتر»؛ یک فیلم اجتماعی با کمی تفاوت

 دو روز دیرتر یک چالش اساسی است؛ هم برای سازندگانش که می‌خواهند موضوع فرزندآوری را در سینمای ایران با یک پوشش عفیفانه و قالب عمومی بیان کنند و هم برای سرمایه‌گذاران که چالش ورود به حوزه مسائل واقعی و مهم اجتماعی را آغاز کرده‌اند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای اجتماعی واژه‌ای که سالهاست شنیدن آن پدیده هایی چون سینمای نکبت و فلاکت سینمای جنوب شهر بی قانون سینمای فقر و درماندگی سینمای قتل و جنایت سینمای هرت آبادی با آدمهایی چهارچوب گریز و معتاد و بی رحم و بی قاعده و خارج از دایره انسانیت را به ذهن متبادر می‌کند.

کافی است در خصوص یک فیلم بشنویم که گونه سینمای اجتماعی دارد تا ته‌مایه تلخ اندیشیدن به درماندگی یک شخصیت را در پس ذهن همه ما زنده کند گویی یکی از رسالت‌های اصلی سینمای ایران دادن تصویر تلخ و کثیف از ایران است به نحوی که تمام قاعده‌های موجود و مطلق سینما هم پای این مسیر کج مستمر قربانی تلقی غالب جاری شده است.

فیلم‌هایی با پایان مایوس کننده !

به طور مثال در حوزه سینمای کودک و نوجوان اصل جاری در سینمای سراسر جهان شاید این باشد که سینمای کودک و نوجوان می تواند با درد و رنج و درماندگی و حادثه و در یک کلام تراژدی آغاز شود اما به هیچ وجه نمی تواند به تراژدی ختم شود چرا که نوجوان یعنی آینده یعنی تصویر زندگی و یعنی تلاش و از همه مهتر یعنی امید.

در حوزه اجتماعی قدر مسلم ساخت فیلم منوط به چند پیش شرط بدیهی و اساسی است که نخستین و شاید مهمترین آن هم شناخت نظام مسائل اصلی اجتماع استاین قاعده در فیلم های سال‌های دور مجید مجیدی و برخی فیلم‌سازان این عرصه نظیر حسین قناعت و فریدون نجفی به خوبی رعایت می‌شد، اما در سال‌های اخیر تحت تاثیر جریان غالب سینمای اجتماعی شاهد رسوخ قواعد مستمر نکبت و فلاکت در دژ سینمای نوجوان نیز هستیم و فیلم‌هایی با پایان مایوس کننده و نا امید در حال تولید است.

حال این که در حوزه اجتماعی قدر مسلم ساخت فیلم منوط به چند پیش شرط بدیهی و اساسی است که نخستین و شاید مهمترین آن هم شناخت نظام مسائل اصلی اجتماع است، نظام مسائلی که غالبا در سینمای اجتماعی ایران نه تنها مبتنی بر مطالعات جامعه شناختی نیست بلکه منحصر به تجربیات فردی فیلمساز و شاید اطرافیان آنها است.

بسیار تا بسیار شنیده‌ایم که فیلم‌ساز ژانر نکبت در مقابل پرسش از چرایی تولید اثرش یا با یک پرسش دیگر آن را پاسخ می‌دهد مبنی بر این که مگر این ماجرا رخ نداده و یا با یک خبر نیم بند از اطرافیانش که من آشنایی دارم که این ماجرا برای او رخ داده. سوال مهم و اصلی را پاسخ می دهد، بر این پایه می توان گفت آنچه که سینمای اجتماعی واقعی از آن محروم است چیزی نیست جز نبود مطالعه و شناخت.

اینکه سازوکار تحلیل و شناخت نظام مسائل اصلی اجتماعی ایران چیست در حوصله این خلاصه نمی گنجد، اما به هر تقدیر معیارهای کاملا مشخص مطالعاتی دانشگاهی وجود دارد که امور مبتلا به اجتماعی را احصا و نظام مند می کند تا بتوان برای برنامه ریزی های کلان از آن استفاده کرد.

خانواده ایرانی را چگونه تصویر کردند؟

اما متاسفانه سینمای ایران به خصوص در سال‌های اخیر چنان غرق در مغزهای کوچک زنگ زده و ابد و یک و عصبانی نیستم و مالاریا و لاتاری و لاک قرمز و تابستان داغ و… شده که هیچ احساس نیازی در قبال ارتباط با دانشگاه یا مراکز متولی این موضوع نظیر مرکز پژوهش‌های مجلس در ساخت آثار ناظر به اجتماع نمی بیند. تا آنجا که شخصیت های چندِش آورش از اریکه انسانیت چنان سقوط می کنند که در سینک ظرفشویی قضای حاجت می کنند و سیلی به گوش پدر خود می‌کوبند.

سینمایی که دیگر شخصیت های آن تبدیل به کلیشه‌های قابل حدث شده اند. پدرهای معتاد و بد خلق و واپس‌گرا و در یک کلام سربار، مادرهای مفلوک و بازنده و داغون، برادرهای سرکش و زیاده خواه و بی رحم و دست آخر دخترهای بازنده و درمانده و تحت ستم. این همه دارایی اجتماعی ایران در فیلم‌های موصوف به آثار اجتماعی است که چنان پرتکرار در سال‌های اخیر تکرار شده که همه ما باورمان شده چیزی غیر از این نمی توان در حوزه اجتماع ایرانی تصور کرد.

پدر ایرانی مگر می تواند نمایانگر قدرت و صلابتی باشد که فرزندان به او پشت گرم باشند و به او تکیه کنند؛ مادر ایرانی کجا و دامن پرورش دهنده صبوری که صد مستحکم تمام مشکلات موجود است و همیشه در مواجهه با او می توان آرامش را تجربه کرد؛ پسر ایرانی هرگز از نظر سینمای ایران نمی توان عزم ساختن سرزمین را داشته باشد و همواره داستان او موضوع رفتن است و گریختن از این سرزمین دوست نداشتنی؛ و خواهر سرزمین ایران هرگز نماد عاطفه و مهر در سینمای ایران نمی تواند باشد.

شاید به همین دلیل باشد که اگر از پس سالها اثری پیدا شود که ناظر به مساله درست اجتماعی و پشت گرم به مطالعات دانشگاهی است. و تلاش کند مساله اول اجتماعی کشور را خطاب به جامعه مخاطب اصلی خود و به زبان او بیان کند برای مخاطب عادت کرده به سینمای فلاکت قدری دیر هضم به نظر می رسد.

و اما دو روز دیرتر

فیلم سینمایی دو روز دیرتر گذشته از ساختار و تکنیک و مسائل فنی به حسب مضمون و لحن بیان فیلم امروز است و می تواند ممتاز محسوب شود. چرا که هم در انتخاب موضوع یعنی مساله بسیار مهم فرزندآوری و هم در لحن یعنی بیان شیرین برای مخاطب جوان درست عمل کرده و حرف خود را می زند.

این یک واقعیت جاری است که ایران در حال فرو رفتن در سیاه چاله جمعیتی عظیمی است که می تواند بزرگترین چالش قرنهای این سرزمین کهن باشداین یک واقعیت جاری است که ایران در حال فرو رفتن در سیاه چاله جمعیتی عظیمی است که می تواند بزرگترین چالش قرنهای این سرزمین کهن باشد. این واقعیت روزگار ماست که چالش جمعیت در همه ارکان اجتماعی از خدمات عمومی پزشکی گرفته تا پیشرفت اقتصادی و قدرت نظامی را می تواند تحت تاثیر قرار دهد.

و این واقعیت تلخ فرهنگی است که آرام آرام صلابت پدرانه در حال افول و عاطفه مادرانه در حال ولخرجی در عرصه های بی ربطی همچون حیوانات خانگی و امثال آن است و اگر مدیران فرهنگی دست روی دست گذاشته و نظاره گر این فاجعه عظیم باشند دیر نخواهد بود که تعداد داروخانه ها از تعداد خواربار فروشی ها و تعداد مراکز فروش غذای حیوانات از نانوایی ها و تعداد مراکز درمانی سالمندان از مهد کودک‌ها بیشتر شده و کهن مرز و بوم ایران در کهولت ناشی از بی عملی فرهنگی مسئولان خود گرفتار خواهد شد.

دو روز دیرتر یک چالش اساسی است؛ هم برای سازندگانش که می‌خواهند موضوع فرزندآوری را در سینمای ایران با یک پوشش عفیفانه و قالب عمومی بیان کند و هم برای سرمایه گذاران که چالش ورود به حوزه مسائل واقعی و مهم اجتماعی را آغاز کرده اند.

چرا به فارابی انتقاد می کنند؟

شاید اگر به جای دو روز دیرتر ، فارابی روی یک فیلم اجتماعی سیاه سرمایه گذاری می کرد و روایت فتح روی درماندگی نئورئالیستی بعد از جنگ یک اثر خسته کننده خلق می کرد و یا اگر حوزه هنری یک کار ناظر به حوزه سلوک و بی ربط به وضعیت روانی امروز اجتماعی را در سرلوحه کار خود قرار می داد، احتمالا هیچ یک از نقدهای منفی موجود در اتمسفر امروز سینمای ایران متوجه این نهادها نبود.

جای تعجب است که برخی دوستان نویسنده و منتقد بدون توجه به کارکرد این اثر آن را بی پروا و بی پرده تلقی می کنند در حالی که سینما همان جایی است که اتقاقا می توان درجه بندی سنی داشته باشد. سینما همان جایی است که می تواند مخاطب خاص را برای بیان حرف‌های خود در نظر بگیرد. سینما همان جایی است که اغلب مخاطبانش در طبقه سنی بین بیست تا سی سال هستند یعنی درست سنین باروری فرزند آوری و گروه هدف مخاطب همین فیلم.

و سینما همان جایی است که با تاثیر گذاری حسی عاطفی می تواند زمینه را برای پذیرش موضوعاتش فراهم کند تنها شرط این موضوع همان است که به زبان مخاطبش با او وارد مخاطبه شود. در غیر این صورت مخاطب بی رحم سینما عقد اخوت با هیچ اثری نبسته و در قبال بهایی که برای بلیت پرداخت می‌کند انتظار تماشای اثری دارد که استاندادهای لازم معنایی و زبان بیان روان و بی پروایی داشته باشد.

رسانه سینمای خانگی- این فیلم جواد عزتی است!

«جواد عزتی» در میان انبوه فیلم‌های کمدی که فاقد تکنیک و تسلط در کارگردانی هستند، ثابت می‌کند که می‌توان فیلمی در این‌گونه ساخت که در حین خنده گرفتن از مخاطب در موقعیت‌های مختلف، به ذات سینما هم وفادار باشد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، این‌که فیلم‌ساز نسبت به جهان روایت قصه‌اش اشراف داشته باشد و در کارگردانی بداند که به دنبال چه مضمونی است؟ یک اصل مهم تلقی می‌شود که طی سال های اخیر در سینمای ایران به این اصل مهم کمتر توجه شده و صرفا فقط کارگردانان به دنبال این هستند که یک فیلمنامه دست بگیرند و کار تولید کنند و همین امر باعث شده از کیفیت غافل شوند.

اولین قدم برای فیلم ساختن این است که کارگردان بداند قصه ای که می خواهد روایت کند، با مخاطبش چه خواهد کرد؟ این دغدغه در فیلم‌سازهای اول جدی‌تر باید باشد که تا به امروز کمتر شاهد این بودیم.

جواد عزتی به عنوان یک سوپر استار شناخته شده و مطرح که سالها در مقام بازیگر همه فن حریف شناخته می شود که در ژانرهای مختلف اقتدارش در بازیگری و توانایی‌هایش را در این عرصه به رخ کشیده است، این بار و در اولین تجربه کارگردانی اش با فیلم تمساح خونی به سراغ فیلم‌نامه سختی می رود که روایت غیر خطی اش می‌توانست آسیب بزند و در روند روایت قصه خطرناک باشد اما او با کارگردانی هوشمندانه و اشراف کامل بر موضوع و وفاداری با قواعد گونه یک فیلم، جسورانه با درون‌مایه کمدی خلق می‌کند و صاحب سبک می‌شود.

جواد عزتی در میان انبوه فیلم های کمدی که فاقد تکنیک و تسلط در کارگردانی هستند، ثابت می کند که می توان فیلمی در این ژانر ساخت که در حین خنده گرفتن از مخاطب در موقعیت‌های مختلف، به ذات سینما هم وفادار باشد و در عین حال یک فیلم تمیز و بدون نقص ساخت و این یک دستاورد بزرگ است.

عزتی کارگردان با عزتی بازیگر تفاوت های زیادی دارد و مهمترین اش همین تسلط و اشراف کامل او بر روایت قصه است که انگار که سال ها تجربه و دانش و مولف بودنش در بازیگری در اینجا به کمک او آمده است.

تمساح خونی فیلمی است که هم مخاطب آن را می پسندد و هم منتقد این فیلم را دوست خواهد داشت. فیلم اول جواد عزتی در چیدمان تیم بازیگری اش هم هوشمندانه است، این که چه کسی می خواهد پارتنر این بازیگر صاحب نام باشد هم امر مهمی بود که او با انتخاب عباس جمشیدی فر به عنوان زوج همراهش کار را تمام می کند و با این انتخاب درست و اصولی ثابت کرد که نسبت به سینما آگاهی دارد.

جمشیدی فر بازیگر توانایی است که در چند قدمی قله است و در اینجا با کیفیت حاضر شده و وجوه دیگری از توانایی هایش دیده می شود. تمساح خونی یک فیلم درست است و می توان با جدیت گفت که یک اقتدار با شکوه در گام اول فیلمسازی جواد عزتی محسوب می‌شود.

سانه سینمای خانگی- نماهنگ «بی‌گاه» منتشر شد

نماهنگ «بی‌گاه» با آهنگسازی و نوازندگی فرنود الهامی و با صدای ابوالفضل دهقان منتشر شد

به گزارش سینمای خانگی، نماهنگ «بی‌گاه» با آهنگسازی و نوازندگی »فرنود الهامی» و با صدای «ابوالفضل دهقان» منتشر شد.
«فرنود الهامی» آهنگساز و نوازنده تنبور، در جدیدترین اثر موسیقیایی خود، بر روی شعری از حضرت مولانا؛ قطعه «بی‌گاه» Timeless را خلق کرده است که با صدای «ابوالفضل دهقان» و با همراهی اعضای گروه موسیقی «ساجنار» به صورت نماهنگ منتشر شده است و هم اکنون، در اختیار علاقمندان به موسیقی در سراسر کشور قرار دارد.
«بی‌گاه»، سه‌گانه‌ای در دیوان «شمس» است که گزیده‌ این اشعار در این اثر، گردآوری شده است.
شروع هر سه غزل با این مصرع است: بی‌گاه شد بی‌گاه شد «خورشید» اندر چاه شد. بعضی از مفسرین، بر این باورند که منظور از خورشید در این سه‌گانه، «شمس تبریزی» است که به قتل می‌رسد و پیکر ایشان را در چاهی می‌اندازند.

هنرمندانی که در خلق نماهنگ «بی‌گاه» حضور داشته‌اند، عبارتند از:
آهنگساز و سرپرست گروه: فرنود الهامی، خواننده: ابوالفضل دهقان، تنظیم خطِ باس: مصباح قمصری، گروه موسیقی «ساجنار»؛ نوازندگان تنبور: فرنود الهامی، ماهان سیفی، حسین فروزان، نادر امیری، مجتبی محمودی، جلال مختاری و بهراد غیاثی، گیتار بیس: مصباح قمصری، سازهای کوبه‌ای: رسول بهداد، کُر: مریم ابراهیم‌پور و میلاد عباسی، کارگردان: مهیار مهرنوش، دستیار کارگردان: شقایق هادی‌پور، منشی صحنه: ارغوان ایاز، مدیر فیلمبرداری: شایان شمسایی، تصویربردار: مهدی فلاحتی، تدوین: پوریا شاه‌ ابراهیمی، عکاس: اردوان ایاز، مدیر تولید: حسین فروزان، مدیر تدارکات: آوا نیکوسخن، طراح پوستر: ساره فالیزی، ضبط، میکس و مستر: مصباح قمصری، ترجمه انگلیسی: مهدی حیدری، ترجمه کُردی: بوشرا کسنزانی و مشاور رسانه‌ای: منصور جهانی.

لینک دانلود نماهنگ «بی‌گاه»:
https://youtu.be/W69GbaRP63k?si=74qGgrSN_AeKhReW

رسانه سینمای خانگی- بلغارستان و هندوستان میزبان «ایکس»

جشنواره‌های بلغارستان و هندوستان میزبان فیلم کوتاه «ایکس»، از تولیدات انجمن سینمای جوانان خمینی‌شهر، خواهند بود.

به‌گزارش سینمای خانگی روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه داستانی «ایکس» از تولیدات انجمن سینمای جوانان خمینی‌شهر به‌کارگردانی محمد تیموری و مهدی میرزاده و نویسندگی مهدی میرزاده به بخش مسابقه شانزدهمین دوره جشنواره صوفیامنار بلغارستان و نوزدهمین دوره جشنواره We Care هندوستان راه پیدا کرد.

در «ایکس»، بیماری به دکتر روانشناسی تلفن می‌زند تا خود را غیر حضوری درمان کند، اما چالش بزرگی برای خود و دکتر به‌وجود می‌آورد….

بازیگران: نسیم ادبی، مجید نوروزی،حسن اسدی، محمد علایی، سایه کبیری، زینب قادری، عالیه شریفی، حامد شریفی، مهدی منیری، آذر محمدی، زهرا مددی، آرش ولی‌زاده، طاها زاهدی

سایر عوامل ساخت این فیلم کوتاه:
تهیه‌کننده: مهدی منیری/کارگردان: محمد تیموری،مهدی میرزاده/ نویسنده: مهدی میرزاده/ مدیر فیلم‌برداری: وحید ابراهیمی/ طراح گریم: دانیال شعاعی/ مدیر صدابرداری: جلال سعادت‌یار/ طراحی و ترکیب صدا: محمود موسوی‌نژاد/ برنامه‌ریز: سروش حسین‌جانی/ دستیار کارگردان: ندا منفرد/ موسیقی: بابک کیوانی/ طراح صحنه و لباس:کژال کریمیان/ تدوین: رضا دقاق/ مدیر تولید: امیر جهانبخش/ عکاس: محمد معصومی، نادیا منیری/طراح پوستر: محمدرضا رسولی/ پخش بین‌الملل: فرست اسکرین/ مجری طرح: انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر خمینی‌شهر

رسانه سینمای خانگی- «تیر خلاص» به آمریکا رفت

فیلم کوتاه «تیر خلاص» در هجدهمین دوره جشنواره پاپی جسپر آمریکا رقابت خواهد کرد.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «تیر خلاص» (Shoot Oneself) که به‌نویسندگی و کارگردانی رضا گودرزی و تهیه‌کنندگی مشترک انجمن سینمای جوانان و رضا گودرزی ساخته شده است، در هفتمین حضور بین‌المللی خود قرار است در تاریخ ۱۰ تا ۱۷ آوریل در مرگان هیل، کالیفرنیای آمریکا به نمایش دربیاید.

این فیلم پیش از این در فستیوال‌های سانداسکرین ایتالیا، سینه فروم اسپانیا، سینه کورتو اسپانیا، ادواستیت نیجریه، یوالیتی فرانسه و جشنواره رشد حضور داشته است.

در«تیر خلاص»، تنها مردگان پایان جنگ را دیده‌اند. در میان کشته‌ها و زخمی‌های میدان جنگ، سربازی تلاش می‌کند خودش را از دست افسر دشمنی که در حال تیرِ خلاص زدن به سربازان زخمی‌ست نجات دهد اما زخم‌های عمیقش مانع این کار می‌شود… .

نویسنده و کارگردان: رضا گودرزی/ بازیگر: رضا سیدی/ مدیر فیلم‌برداری: وحید ابراهیمی/ تدوین: حسین جمشیدی گوهری / طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی/ طراح صحنه: امیر خراسانی، دستیار طراح صحنه:  نوید میرزایی/ طراح لباس: نیلوفر سجادی/ طراح گریم: امیر ترابی، رابعه ملاحسینی/ طراح جلوه‌های ویژه میدانی: آرش آقابیک/ طراح جلوه‌های بصری: کامیار شفیع‌پور/ صدابردار: علی نوین‌نژاد/ دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: ناهید میرمحمد کاشی، محمد مفاخری/ مدیر تولید: اکبر خیرآبادی/ اصلاح رنگ و نور:‌ نگین حیدری / طراح لوگو و پوستر: محمدحسین هوشمندی/ عکاس: امیرحسین علیجانی/ مترجم: زهرا رمضانی،محسن لالانی / تهیه‌کننده: انجمن سینمای جوانان ایران، رضا گودرزی / پخش بین‌المللی: فرست اسکرین.

رسانه سینمای خانگی- «با صدا بی‌صورت» آماده نمایش شد

فیلم کوتاه «با صدا بی‌صورت»، پس از مراحل تدوین و صداگذاری آماده نمایش شد.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «با صدا بی‌صورت» به‌نویسندگی و کارگردانی علیرضا محمودی پس از مراحل تدوین و صداگذاری آماده نمایش شد.

«با صدا بی‌صورت» روایت‌گر داستان دانشجویی است که برای فارغ‌التحصیل شدن نیازمند قبولی همه دروس در ترم پایانی‌ست ولی تداخل ساعت برگزاری دو درس برای او مشکلاتی را بوجود می‌آورد.

عوامل فیلم کوتاه «با صدا بی‌صورت» عبارت‌اند از:

نویسنده و کارگردان: علیرضا محمودی
مدیر فیلم‌برداری: هومن رضازاده
طراح گریم: پریسا ناظمی
صدابردار: سهراب سلطانی
بازیگران: علیرضا هراتی‌نژاد، احمد طهرانی، بهروز رضوی
با همراهی پوریا اردمه، ایمان امینی، محمد محمودیه، آرشام شریف، امیرحسین ذاکر، امیرحسین آقایی، محمد گلبویی. علیرضا ناظری، آنیتا قربانپور، مهدیه ذی‌الغزل
تهیه‌کننده اجرایی: رهام رسولی
تدوین و صداگذاری: هومن رضازاده
مدیر تولید و تدارکات: ابراهیم مشهدی
دستیاران کارگردان: هیراد گرایلی، سینا آرمونتن
منشی صحنه: مریم قربانی
دستیار اول فیلمبردار: امیرحسین شیرپور
جانشین تولید: مجید کاظمی
دستیاران تولید: علیرضا ناظری
عکاس: صبا محمودی
مجری طرح: انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر مشهد
تهیه‌کننده: رهام رسولی، علیرضا محمودی

خروج از نسخه موبایل