نگاهی به فیلم سینمایی «کت چرمی» در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر

مرتضی گازرانی-سینمای خانگی؛ فیلم سینمایی کت چرمی به کارگردانی حسین میرزامحمدی در پنجمین روز جشنواره و در پردیس سینمایی ملت به نمایش درآمد. فیلمی که بر قواعد درست ژانر به خوبی پیش رفته است. فیلمنامه ای مهندسی شده، کارگردانی حساب شده، نقش آفرینی حساب شدة بازیگران و موسیقی به قاعدة آن اثری شسته و تمیز را به نمایش می گذارد.

در این فیلم همزمان با سفر بیرونی قهرمان،آغاز  سفری درونی را نیز به تماشا می نشینیم. عیسی با بازی جواد عزتی که زخم خاطره ای از سرنوشت تلخ از دست دادن دختر معتادش دارد،  به عنوان مسئول حراست بهزیستی برای نجات دخترانی از جنس و هم درد دختر خودش وارد عرصه ای می شود که مرد رَه می خواهد و میان خون رفتن. چنانکه در خلاصه فیلم آمده:  «گاهی وقت‌ها باید بین موندن و رفتن، مردن رو انتخاب کرد…».

اما نقطه ضعف فیلمنامه همان زخم خاطره است که القاعده بایستی انگیزة سفر قهرمان نیز باشد. اما زخمی که باید در طول فیلم و به موازات تحول شخصیت پیش برود تنها در نیمة فیلم لحظه ای خود را نشان داده و فراموش می شود. معمولا در ژانر فیلم های پلیسی و معمایی که این فیلم سعی دارد بر مدار آن حرکت کند، زخم خاطره ابتدا به صورت تصاویری مبهم ، ذهن آشفته و خفتة قهرمان را بیدار کرده و پس از اشاره به آن در نیمه فیلم ، ابعاد آن تا پایان اثر باز می شود.  هر آدمی در طول زندگی زخم هایی برمی دارد که اگر با آن منفعلانه مواجه شود نتیجه ای جز سرخوردگی و انزوا به دنبال نخواهد داشت. اما اگر آن را انگیزه ای برای تداوم زندگی و کمک به دیگران تلقی کند ، برکات ارزشمندی،  هم برای خود و هم برای دیگران به دنبال خواهد داشت. بسیار دیده ایم که پدر یا مادری عزیزشان را در اثر بیماری سرطان از دست می دهند، اما همین اتفاق منشأ اقدام نیکوکارانه در تأسیس مرکز حمایت از کودکان سرطانی می شود.

گاه مسائل فرامتنی یک فیلم از خود اثر اهمیت بیشتری می یابد. به عنوان نمونه همین بحث ژانر که نقطة قوت این فیلم می باشد، فی نفسه حاوی نکات ارزشمندی است که جای بررسی دارد. اساسا ژانر در سینما به نوعی پیروی کردن از الگوهای به اصطلاح جواب پس داده است. حتی زندگی بشر از همان ابتدا بر اساس یک سری کهن الگوهایی شکل گرفته که وقتی یک نویسنده در اثرش به آن اشاره می کند، برای مخاطب آشنا به نظر رسیده و از این رو ارتباط عمیقی با آن برقرار می کند. لذا زندگی بر مدار تجربة دیگران نیز نوعی حرکت در مسیر ژانر محسوب می شود. این تجربة فیلمسازی می تواند خود فی نفسه تجربه ای از زندگی باشد. چنانچه در معارف دینی از آن به عنوان اسوه و در زندگی اجتماعی به آن الگو، مدل و یا سبک زندگی اشاره شده است. ما با نگاهی به اطراف و زندگی آدم های موفق پیرامون خود می توانیم با نگاهی ژانریک به تجربیات موفق دیگران، ضمن شناخت دقیق ابعاد آن و پیاده سازی آن الگو در زندگی خود به موفقیت های بزرگی دست یابیم. 

دیدگاهتان را بنویسید