سیامک سلیمانی فیلمساز و مدرس کارگاه «ایده تا ارائه» در دومین روز از شصت و ششمین جشنواره منطقهای سینمای جوان بوشهر-خلیج فارس عنوان کرد: اگرچه رسیدن از موقعیت به ایده و فیلمنامه شیوه متداولی در سینماست اما اشتباهترین شیوه است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از صبا، سیامک سلیمانی مدرس کارگاه ایده تا ارائه در شصت و ششمین جشنواره منطقهای سینمای جوان بوشهر- خلیج فارس بیان کرد: نقطه شروع در فیلمسازی معمولا بر اساس یک شیوه متداول اما غلط و یک شیوه درست اما کمتر رایج شکل میگیرد. هر فیلمی درباره هرچه باشد، نیاز به یک ایده محرک و آغازگر دارد. ایدهای که باعث شروع شدن یک داستان میشود و این درباره همه گونهها از مستند تا داستانی لازم است.
وی افزود: ایده محرک در درام رخدادی است که زیست متداول و روند روزمره را به هم ریخته یا دچار خلل میکند. ایدههای اولیه یا یک رخداد هستند، یا یک وضعیت یا یک ذهنیت. نام این سه را میتوان موقعیت گذاشت و معمولا ایدهها از یک موقعیت شروع میشوند اما رسیدن از یک موقعیت به فیلمنامه شیوه اشتباهی در نگارش یک فیلمنامه است.
وی ادامه داد: همچنین قاعده ۹۰ درصد نه تنها در ایران که در هر جای دنیا رایج است به این معنا که در هر رقابتی ۹۰ درصد افراد یا موارد رقابت کنار گذاشته میشوند. بنابراین اهمیت موضوع یک فیلم هرگز مساوی با مواجه بودن یک فیلم استاندارد و خوب نیست.
وی تصریح کرد: در فیلمنامهنویسی دو ایده محرک و ناظر داریم. ایده محرک ایده معمولا یک جملهای است که باعث شروع یک قصه میشود اما ایده ناظر به برآیند معنایی کلی از اثر گفته میشود، مثل ایده فیلمهای مسعود کیمیایی عمدتا بر رفاقت یا در آثار فرهادی قضاوت و… است.
سلیمانی خاطر نشان کرد: از جمله پیامدهای مخرب شروع با موقعیت یا ایده ناظر شروع شعاری یک اثر است. زیرا به طور مستقیم با کانسپت صحبت میکند. همچنین فیلمساز را به دام کلیشهگرایی میاندازد و عناصری را به ذهن متبادر میکند که احتمالا به ذهن بقیه نیز میرسد. برای مثال درباره تنهایی یک پیرمرد یا پیرزن عمدتا عناصری شبیه به هم به ذهن میآید. سومین عامل آفتزا، فقدان فردیت است که شروع از موقعیت برای رسیدن به فیلمنامه باعث میشود تا از فردیت ما دیگر چیزی باقی نماند. فیلم ما حتی اگر درباره یک رخداد مشابه باشد، باید با بقیه فرق کند.
وی افزود: ضعف در فرم آفت دیگری است که به واسطه رسیدن از ایده ناظر به فیلمنامه ممکن است گریبان یک اثر هنری را بگیرد.
سلیمانی در ادامه عنوان کرد: اما چطور میتوان از دل یک موقعیت، ایده محرک بیرون کشید؟ از ایده محرک میتوان کلیدواژه ها و ایماژها و در مراحل بعد به محرکها و ایدههای پراکنده و بعد بسط دادنشان رسید.
وی با نمایش عکسهایی از قیام مردم چین به نام تیان آنمن در سال ۱۹۸۹ به عنوان یک مثال جزییاتی را درباره نحوه رسیدن از یک موقعیت به فیلمنامه مطرح کرده و ادامه داد: ایدههای اولیه را با جمله ساده «چی میشه اگه…؟» میتوان آغاز کرد و از دل آن با ایدههای محرک رسید.
وی با اشاره به مراحل درست و اصولی شکلگیری یک ایده تا رسیدن به فیلمنامه عنوان کرد: در گام اول ایده خود را ارزیابی و در گام دوم ایده را با بسط سوالاتی درباره آن طرح میکنیم. مرحله سوم به نگارش لاگ لاین یا خلاصه دو سه خطی از ایده اختصاص دارد. مرحله چهارم به طراحی منطقهای درونی و پیش داستان مربوط است. گام پنجم بسط پلات تا یک صفحه و در نهایت ششمین مرحله آغاز نگارش فیلمنامه است.
این فیلمساز تصریح کرد: نویسنده همچنین میتواند به بداعت، کشش و تناسب قالبی، امکان سنجی، فرم و ساختار ایده و اثر خود که آیا پیشنهاد تازهای به سینما میدهد یا نه و ارزیابی اینکه چقدر جدید است، نمره بدهد و اگر نمره قابل قبولی گرفت، شروع به ساختاثر کند.
لاگ لاین باید فاکتورهای اصلی درام از جمله شخصیت، هدف ومسیر، مانع یا نیروهای مقابل، رویکرد، کشمکش و… را در بر بگیرد. رویکرد مرحله مهمی قبل از کشمکش است که گاهی نادیده گرفته می شود و پاسخی به این سوال است که آیا قهرمان در مسیر مواجهه با موانع از آنها رد میشود یا مقابله میکند؟ و با چه رویکردی به سراغ آنها میرود؟
وی در ادامه با ارائه مثالی از یک ایده محرک از هنرجویان کارگاه خواست تا آن را با طرح سوالاتی ارزیابی کنند.
وی در پایان با اشاره به دو نوع ایده محرک متنی و فرمال عنوان کرد: ایده فرمال زمانی است که قصه از نقطه A شروع می شود و به نقطه B میرسد، اما در روایت این فرآیند برعکس است و از نقطه B به نقطه A میرسیم.