یادداشت سیدرضا منتظری در نشریه روزانه جشنواره فیلم کودک
سینمای خانگی: یادداشت سیدرضا منتظری منتقد سینما همزمان با آغاز سی و ششمین جشنواره فیلم کودک در نخستین شماره نشریه روزانه این رویداد سینمایی منتشر شد.
به گزارش سینمای خانگی در این یادداشت آمده است: سینمایی برای آینده سازان وطن!
سیدرضا منتظری
ژانر سینمای کودک به دلیل اهمیتی که این قشر از جامعه در آینده و سرنوشت هر جامعه ای دارند در تمامی کشورهای صاحب صنعت سینما قدر و قیمت فراوانی دارد و دولت ها و حکومت ها توجه ویژه ای به آن می کنند؛ بسیاری از کشورها با استفاده از نظرات کارشناسان و صاحب نظران در زمینه مسائل مختلف اعم از اجتماعی، روانشناسی و… به خوبی به این مهم واقفند که می توان با تولید آثار سینمای کودک اهداف و نظرات حکومت ها در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… را برای نسل های بعدی متبادر کرد و به آن ها دست یافت.
در روزگاری نه چندان دور سینمای ایران به واسطه تولید فیلم های درخشان در حوزه کودک و نوجوان توانست ضمن آشنا کردن کودکان با فرهنگ، ملیت و سنن ایرانی در دنیا بدرخشد؛ در واقع دنیا سینمای ایران را به واسطه فیلم های شاخص و درخشان در حوزه کودک و نوجوان جدی گرفت و به آن توجه کرد؛ فیلم هایی به کارگردانی کارگردانان صاحب نامی همچون: زنده یاد عباس کیارستمی، مجید مجیدی و…
اما متأسفانه سال ها است علیرغم تمامی تلاش هایی که توسط دغدغه مندان و متولیان سینمای کودک و نوجوان صورت گرفته این گونه مهم سینمایی نتوانسته همچون ۳-۴ دهه قبل بدرخشد؛ مدت ها است سینمای کودک با نوعی رکود و بحران مواجه شده و این مسئله باعث شده تا مخاطبان اصلی این حوزه سینمایی بدل به مشتریان پر و پا قرص انیمیشن ها و فیلم های کودکانه هالیوودی بشوند؛ این اتفاق مهم زنگ خطری برای مسئولان فرهنگی و هنری کشور ما است چرا که اگر کودکان و نوجوانان ما که آینده ساز این سرزمین هستند بخواهند همچنان در غرقاب تولیدات هالیوودی دست و پا بزنند روز به روز از فرهنگ بومی خود دور شده و حلقه ارتباطی شان را با فرهنگ ملی و میهنی از دست می دهند و طی چند دهه دیگر اصلا هویتی از فرهنگ ایرانی در کشور وجود نخواهد داشت.
کودکان ما در حالی با تماشای آثار فرهنگی سینمای غرب دچار استحاله فکری و فرهنگی می شوند که تاریخ کهن و ادبیات غنی میهن ما سرشار از داستان ها و سوژه ها و موضوعاتی است که می تواند سبب ساز تولید ده ها اثر سینمایی و تلویزیونی برای کودکان و نوجوانان شود و آن ها را نسبت به تاریخ، فرهنگ، ملیت، دین و سنت های شان آگاه سازد اما متأسفانه اندک تولیدات سینمای کودک ما طی این سال ها به شدت دچار لکنت شده و حرف تازه ای برای کودکان امروزی در پی ندارند و برخی فیلم هایی هم که در این زمینه ساخته می شوند بیشتر به کام بزرگسالان هستند تا کودکان و هیچ گونه جذابیتی برای آن ها ندارند.
بدیهی است که با ساخت فیلم هایی که بر اساس تفکرات کهنه و نخ نما شده دهه ها قبل تولید می شود ما نمی توانیم کودکان امروز کشورمان را مایل به تماشای فیلم های سینمایی ایرانی کنیم! توقعات ذهن کودکان امروز گسترش پیدا کرده و با شنیدن و دیدن قصه های قدیمی و هزار بار تکرار شده ارضا نمی شوند؛ قطعاً اگر تا همین ۱۵، ۲۰ سال پیش کودکان، والدین شان را به اصرار برای دیدن فیلم هایی همچون: «الوالو من جوجوام» و «پاتال و آرزوهای کوچک» و «گربه آوازه خوان» و… به سینماها می کشاندند تنها دلیلش این بود که هیچ گونه وسایل سرگرمی و تفریحی بهتری در اختیارشان نبود و آثار مشابه خارجی با کیفیت بهتر را ندیده بودند. آنچه که بسیار روشن و واضح است این که تخیل و تفکر کودکان امروز با تخیل و تفکر کودکان نسل های پیشین هزاران هزار کیلومتر از هم فاصله دارد!
از این رو نیاز است متولیان سینمای کودک و نوجوان از جمله بنیاد سینمایی فارابی به چند نکته مهم توجه کنند تا این گونه مهم سینمایی باز هم بتواند همچون گذشته بدرخشد و تولیداتش بتواند چراغ راهی برای کودکان امروز که آینده سازان وطن اسلامی مان هستند بشود.
اول اینکه باید تدبیری اندیشه شود تا سطح کیفی و محتوایی آثار سینمای کودک و نوجوان ارتقا یابد چرا که اغلب فیلم های کودک و نوجوان طی سال های اخیر درست از همان سبک فیلم های تولید شده در ۲۰-۱۵ سال پیش تبعیت می کنند و این اتفاق در حالی است که کودکان نسل امروز نیز با پیشرفت علم و تکنولوژی و آمدن ماهواره ها اینترنت و ده ها دستگاه بازی و سرگرمی و کامپیوتر و انواع کارتون ها و فیلم های با کیفیت و اغوا کننده خارجی و … که توقعات و ذهن آن ها را گسترش داده است دیگر مانند کودکان نسل های پیشین خود به داستان های قدیمی علاقه ندارند و باید با قصه ها و نگاه نو آن ها را به سمت آثار جذب کرد.
دوم اینکه نگاه مدرن به سینمای کودک و نوجوان نیازمند حضور فیلمسازان جوان، پویا، خلاق و مستعد است و قاعدتا فیلمسازان کودکی که طی ۳-۴ دهه قبل می توانستند برای کودکان آن روزگار حرف تازه ای برای گفتن داشته باشند امروز نمی توانند با همان نگاه کهنه و قدیمی شان کودک امروزی را به سمت تولیدات شان جذب کنند؛ از این رو نیاز است متولیان سینمای کودک و نوجوان در پی جذب فیلمسازان جوان و مستعد باشند که دغدغه شان رشد و توسعه سینمای کودک و نوجوان است و می توانند با نگاه نو، حرفی نوین برای کودکان امروزی داشته باشند.
سومین و شاید مهمترین نکته برای رشد و توسعه سینمای کودک و نوجوان همراهی و همیاری دستگاه های متعدد آموزشی و فرهنگی است؛ به عنوان مثال وزارت آموزش و پرورش به عنوان یکی از متولیان اصلی حوزه انجام امور فرهنگی و آموزشی کودکان و نوجوانان که سال ها قبل همکاری خوبی با متولیان سینمای کودک داشت مدت ها است که چندان توجهی به این حوزه ندارد و حتی در زمان اکران فیلم های کودک برای حضور دانش آموزان در سالن های سینما همکاری چندانی با صاحبان آثار سینمایی انجام نمی دهد؛ بدیهی است که متولیان این وزارتخانه باید دست دوستی و تعامل با مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بالاخص بنیاد سینمایی فارابی دهند و با اقدام مشترک مبادرت به تولید آثاری کنند که بتواند نیازهای کودکان و نوجوانان امروزی را پاسخ دهد و همچنین حمایت ویژه ای در زمان اکران این فیلم ها داشته باشند.
از سوی دیگر سینمای کودک نیازمند تزریق بودجه مکفی و همچنین توجه به تولیدات آثار انیمیشن است چرا که تجربه سال های اخیر ثابت کرده آثار انیمیشن کودک و نوجوان بسیار بیشتر از فیلم های رئال با استقبال مخاطبان کودک و نوجوان مواجه شده اند که از «بچه زرنگ»، «پسر دلفینی»، «فیلشاه» و در همین اواخر «ببعی قهرمان» میتوان برای اثبات این مدعا نام برد!
و نکته مهم آخر اینکه فقر فیلمنامه یکی دیگر از علل نابودی سینمای کودک است؛ سینمای کودک در سال های ابتدایی به وجود آمدنش فیلمنامه نویسان بسیار خوبی داشت اما به دلیل عدم حمایت کافی این فیلمنامه نویسان، آنها به سمت گونه های دیگری از سینما رفتند و سینمای کودک را فراموش کردند. به همین دلیل بسیاری از فیلمنامه نویسانی که در حال حاضر در سینمای کودک فعالیت می کنند برای نوشتن فیلمنامه های خود اقدام به اقتباس های پیش پا افتاده و غیر کارشناسی شده ای از یک سری از کتاب هایی که طی سالیان اخیر بارها و بارها از آن ها برداشت های گوناگونی انجام گرفته می کنند که همین امر باعث تنزل هرچه بیشتر سینمای کودک شده است.
جدا از تنزلی که در امر این گونه اقتباس های نازل وجود دارد عدم توجه این گونه فیلمنامه نویسان به ادبیات غنی و فرهنگ کهن ایران زمین و علاقه شدید آن ها به کتب غربی بسیار دردآور و غیر قابل تحمل است. ادبیات و فرهنگ کهن ایران زمین این خاصیت را دارد که بتواند به نوعی باعث رشد و اعتلای سینمای کودک در ایران شود، اگر فیلمنامه نویسان سینمای کودک با کمی آگاهی و بینش بیشتر به سمت اقتباس از ادبیات غنی ایران بروند می توانند باعث رونق تولید در سینمای کودک شوند و به جای اقتباس از منابع هزاران بار تکرار شده و غیر جذاب برای کودکان از منابع ارزشمند و جدیدی استفاده نمایند و با این امر به چندین هدف مهم دست یابند، اول آن که از تکرار مکررات در سینمای کودک پرهیز نموده و کودک را با سینما آشتی دهند، دوم آن که باعث فرهنگ سازی و رشد و تقویت روحیه ملی در کودکان ایران زمین شوند و در نهایت خود به تجربه های جدیدی در این زمینه دست پیدا کنند.
به هر صورت این روزها سی و ششمین جشنواره بین المللی فیلم کودک در حال برگزاری است؛ جشنواره ای که همچنان نام سینمای مهم کودک و نوجوان را زنده نگه داشته است و نویدبخش آن است که ان شاالله در آینده ای نه چندان دور در صورت دقت و توجه متولیان و فیلمسازان و رفع نقایص، باز هم شاهد درخشش فیلم های کودک ایران در سطح جهان خواهیم بود.