روایت مهربانی در ورزشی خشن/ آیا «هوک» بفروش است؟
فیلم های ورزشی، یکی از جذاب ترین گونه های سینمایی در دنیاست و در پولسازی و سرپا نگه داشتن هنر هفتم، نقش مهمی داشته است و همچنان دارد. اما در سینمای ایران، چقدر در این زمینه سینمایی، هزینه شده و سینماگران به موفقیت دست یافته اند؟
«هوک» ساخته حسین ریگی که در چهارمین روز جشنواره چهل و یکم فیلم فجر به نمایش درآمد، در پاسخ به سوال بالا، می گوید که «نه چندان». سوژه خوب و پرکشش فیلم که درباره نوجوانی است علاقه مند به ورزش بوکس و برادرش مشوق و پشتیبان اوست، همچنان در محاق کم بضاعتی های سینمای ایران در گونه ورزشی قرار دارد. این فیلم می توانست با سوار بر موج جذابیت های ورزش بوکس، به موفقیت های زیادی دست یابد و هم گیشه را ببرد و هم به موفقیت های بزرگ در رواج فرهنگ بومی قوم بلوچ برسد. اما انتخاب اشتباه بازیگر نقش اصلی که شیرخان یا به زبان محلی شیرهان نام داشت، و همچنین عدم بهره برداری از جلوه های ویژه بصری در پلان های داخل رینگ، مدال برنده را از گردن او، دور کرد. در این زمینه می شد از ورزشکاران حرفه ای بوکس کشور که تعدادشان هم کم نیست، بیشتر بهره برد. اما صد حیف که چنین نشد.
با این حال، فیلم «هوک»، شریف، مهربان و دارای لایه های فرهنگی-سیاسی- اجتماعی ارزنده ای است. این اثر، از معدود آثاری ست که توانسته است بخش هایی از واقعیت قوم بلوچ و منطقه سیستان و بلوچستان را به تصویر بکشد. بلوچ ها، قومی آرام و به دور از ستیزه جویی و اهل مدارا هستند و متاسفانه در چند دهه گذشته، به واسطه فعالیت های معدودی از افراد که خشونت را بر پیشانی برخی از طوایف این قوم وصله کرده اند، چهره ای ناقص و حتی متناقض در اذهان عمومی به وجود آمده است. تلاش حسین ریگی در فیلم دوم بلند سینمایی اش، بر این امر استوار است که گاهی آسیب دیدگان خشونت، قربانی مقابله کردن با خشونت هستند، نه خشونت ورزی. آش ستیزه گری را نخورده اند و دهان شان سوخته است. به همین خاطر است که گاهی ناآرامی و نافرمانی در یک منطقه، نه به خاطر زمینه های اجتماعی و روانی خشونت است، بلکه به دلیل میزان بالای مماشات و مقاومت بسیار در برابر خشونت ورزی ست. نوع ارتباط برادر بزرگ تر که میرخان (میرهان) با شیرخان (شیرهان)، بیان کننده این ماجرا است که اساس فرهنگ و خلقیات این قوم، بر مداراگری است و نسل جوان تر که شاهد آسیب های این فرهنگ است، تحمل این دشواری هایی که از غیر به او می رسد را ندارد و تمایل به عصیان گری دارد. برادر بزرگ تر و آدم های بزرگ تر، دائما به نسل نو، ایراد می گیرند که «چرا اینقدر دنبال جنگ و دعوایی» و حتی به قیمت جان دادن، مقابل تفکر و طیف خشونت می ایستند.
اما «هوک» نقاط قابل تامل دیگری هم داشت؛ هم آمیزی هنر و کار با حضور مردان و زنان دوشادوش یکدیگر، دوست داشتنی و آرامش بخش است. در این فیلم، هیچ زن بلوچی، محدودیت ندارد و همچون مردان، کار می کند و سربار کسی نیست. در حین حال، هنرمندانه زیستن را سرلوحه زندگی و فعالیت های روزانه اش قرار داده است. لنج های به ساحل نشسته و فعالیت مردان بلوچ در معدن سنگ، شاید یکی از نقاطی باشد که فرهنگ مدارای بلوچ را آرام آرام دستخوش تغییر می کند و این ماجرا در فیلم، نمایان است. گستردگی سواحل مکران و زیبایی های اقلیمی آن که اوج اش را در چابهار می توان دید، مردان و صاحبان اش را بی نصیب از روزی رسانی کرده است و این معضل، خود یکی از نقاط عاصی کنندگی اهالی منطقه است.
«هوک» فیلمی است که اگر صحنه های آماتوری ورزشی اش را حذف کنیم، فیلمی دوست داشتنی و آگاهی بخش است. بالاخره مردم ایران باید از جگرگوشه شان؛ بلوچستان، بیشتر بدانند.