
نیما مهدیان اصل، متولد ۱۳۶۴ تهران و متأهل، مسیر پرثمری را در عرصه فرهنگ و هنر ایران طی کرده است. وی آموزش هنری خود را از هنرستان صدا و سیما آغاز کرده، پس از اخذ مدرک کارشناسی سینما با گرایش تدوین فیلم، مدارج عالی کارشناسی ارشد و دکترای مدیریت رسانه را طی نموده است. این فیلمساز متعهد در سال ۱۴۰۳ با دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای فیلم مستند سینمایی از جشنواره فیلم فجر، به یکی از چهرههای شاخص سینمای مستند کشور تبدیل شد. سوابق اجرایی او شامل مدیریت روابط عمومی رئیس کمیته فرهنگی فدراسیون تیراندازی و مسئولیت واحد فنی و آرشیو مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است. وی به مدت ۲۱ سال به عنوان کنشگر فرهنگی در حوزه فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت فعالیت داشته و آثاری ماندگار همچون “میراث ناپدری”، “آن مرد با اتوبوس آمد”، “همیشه مبارز”، “انگشتر بی نگین”، “سفره دار”، “دیار جوانمردان” و “یک وجب خاک” را خلق کرده است.
مهدیان اصل سابقه درخشانی هم در تدریس دارد و در زمینههای متنوعی از جمله مکاتب سینمایی، اصول تصویربرداری و کارگردانی، تئوری تدوین و مدیریت استراتژیک رسانه به تربیت نسل جدید هنرمندان پرداخته است. تجربیات بینالمللی او شامل حضور در جشنوارههای معتبر خارجی در مقام کارگردان بوده و در دهه ۸۰ نیز به عنوان طراح صحنه شبکه جام جم فعالیت داشته است. این چهره فرهنگی، تلفیقی کمنظیر از دانش آکادمیک، تجربه اجرایی و خلاقیت هنری را در کارنامه خود دارد. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبهای ترتیب داده و از او درباره ارزیابیاش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:
سینمای خانگی: گمان نمیکنم شما موافق این گزاره باشید که سینمای امروز ایران با چالشهای جدی روبهروست. شما وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
مهدیان: به گمانم، سینمای ایران امروز درگیر نوعی پارادوکس ساختاری میان ارزشهای فرهنگی و منطق بازار شده است. از یکسو، بدنه خلاق و مستقل سینما در تلاش برای حفظ اصالت هنری و هویتی خویش است، و از سوی دیگر، جریان مسلط بر صنعت سینما – چه در سطح تولید، چه در سطح سیاستگذاری – در حال سوق دادن این هنر-صنعت به سمت مصرفگرایی سطحی و سوداگری بیپشتوانه است. این گسست، که میتوان آن را شکاف بین معنا و منفعت نامید، موجب شده است که شاهد تولید انبوهی از آثار کممایه باشیم که صرفاً تابع منطق لحظهای گیشهاند، در حالیکه ظرفیتهای روایی، زیباییشناختی و فرهنگی سینمای ایران فراتر از اینهاست.
سینمای خانگی: پس شما معتقدید که سینمای امروز بیشتر به سوی بازاریگرایی رفته است؟
مهدیان: بیتردید. آنچه در حال رخ دادن است، استحاله تدریجی سینمای فرهنگی به سود سینمای کالاییست. غلبه نگاه صرفاً اقتصادی، آن هم به شکل افراطی و کوتاهبینانه، سبب شده تولید آثار مسئلهمحور، خلاقانه و جامعهشناختی به حاشیه رانده شود و فیلمهایی غالب شوند که صرفاً نقش تسکیندهنده لحظهای دارند.
سینمای خانگی: ولی برخی میگویند که سینمای ایران پیشرفتهای زیادی داشته…
مهدیان: بله، اگر صرفاً از منظر فنی یا تکنولوژیک نگاه کنیم – مثلاً در زمینه تصویر، صدا یا جلوههای ویژه – پیشرفتهایی حاصل شده است. اما در سطح محتوا، روایتپردازی و جایگاه اجتماعی سینما، ما با نوعی افت معنا مواجهیم. زمانی حتی با محدودیتهای شدید، فیلمهایی تولید میشدند که جهانروایتشان بهلحاظ انسانی، فلسفی و اخلاقی بسیار عمیق بود. امروز چنین تجربههایی نادر شدهاند.
سینمای خانگی: گفته میشود که بسیاری از فیلمسازان مستقل به پلتفرمهای نمایش خانگی مهاجرت کردهاند. نظر شما چیست؟
مهدیان: این مهاجرت، بیش از آنکه انتخابی داوطلبانه باشد، نوعی جابجایی اجباری ناشی از حذف تدریجی فضاهای عمومی اکران و سانسورهای سلیقهای است. نتیجهاش، تحلیل رفتن زبان سینمایی ما و تضعیف خردهروایتهاییست که هویت فرهنگی ما را میسازند. اگر نتوانیم از سینما به عنوان بستر گفتوگوی اجتماعی و بازنمایی مسائل زیستجهان ایرانی استفاده کنیم، در آیندهای نهچندان دور با خلأ معنایی مواجه خواهیم شد.
سینمای خانگی: از نظر شما عوامل اصلی ایجاد این وضعیت چیست؟
مهدیان: میتوان از نبود یک سیاست فرهنگی کلان، شفاف و آیندهنگر نام برد. آنچه امروز شاهدیم، مدیریت فرهنگی کوتاهمدت، واکنشی و گاه حتی انفعالیست که نه تنها نقش سیاستگذارِ هدایتگر را ایفا نمیکند، بلکه حتی در جایگاه تنظیمگر (Regulator) هم حضور مؤثری ندارد. در غیاب چنین نگاهی، عرصه سینما یا رها به دست بازیگران سودمحور میشود، یا اسیر بروکراسی غیرقابل پیشبینی.
سینمای خانگی: اما برخی معتقدند که دولت و حاکمیت نباید در سینما دخالت کند.
مهدیان: درست است که نباید در مصادیق دخالت کرد، اما فقدان رگولاتوری فرهنگی هوشمندانه، فضا را بهسمت بیعدالتی و هرجومرج میبرد. بدون نظارت و سیاستگذاری اصولی، میدان به نفع گروههایی چون سالنداران، سرمایهداران رانتی یا سلبریتیمحوران خالی میشود. این اتفاق منجر به زوال تدریجی ارزشهای فرهنگی در سینما خواهد شد.
سینمای خانگی: اگر این روند ادامه یابد، آینده سینمای ایران را چگونه میبینید؟
مهدیان: ما با خطر جدی قطع ارتباط میان سینما و مخاطب آگاه مواجهیم. اگر سینما از نقش هویتی، تربیتی و انتقادیاش تهی شود و صرفاً به یک ابزار تفریحی آنهم کممایه تقلیل یابد، شاهد افول عمیق سرمایه اجتماعی سینما خواهیم بود. این نهفقط مرگ یک مدیوم، بلکه تضعیف حافظه فرهنگی یک ملت است.
سینمای خانگی: چه راهکاری برای خروج از این بحران پیشنهاد میکنید؟
مهدیان: من معتقدم باید نهاد مستقلی متشکل از سینماگران، اقتصاددانان فرهنگی، و صاحبنظران حقوقی شکل گیرد تا هم به تنظیم سیاستهای حمایتی بپردازد و هم به طراحی ساختارهای پایداری برای توسعه سینما. این نهاد میتواند بر اساس مشارکت صنفی و منابع اقتصادی درونزا مانند سهمی از فروش بلیت یا پلتفرمهای آنلاین، صندوقی حمایتی ایجاد کند.
سینمای خانگی: منظورتان همان صندوق حمایتی سینماست؟
مهدیان: بله، ولی نه یک صندوق دولتی سنتی. بلکه یک سازوکار شفاف، با نظارت بینرشتهای، که بتواند میان عدالت فرهنگی و پویایی بازار توازن ایجاد کند. در این صورت، هم از فشار مستقیم بر بودجه دولتی کاسته میشود و هم سینماگران احساس وابستگی یا رانتجویی نخواهند داشت.
سینمای خانگی: اما خسارات مالی یا حیثیتی پروژههای شکستخورده چه میشود؟
مهدیان: اگر شاخصهای حمایت مبتنی بر معیارهای فنی، فرهنگی و شفاف باشد – نه ذوقزدگی یا روابط پشتپرده – بسیاری از این خسارات قابل پیشگیری است. امروز مشکل ما نه کمبود منابع، بلکه نابرابری در تخصیص و نبود شفافیت در فرایند تصمیمگیریست.
سینمای خانگی: آیا مصداقی دارید؟
مهدیان: بله. در حال حاضر، بودجه تولید یک فیلم با مشخصات تقریباً مشابه، ممکن است در دو مسیر دولتی و خصوصی تا دو برابر اختلاف داشته باشد. این یعنی نه فقط نبود استاندارد هزینهسنجی، بلکه نبود شفافیت ساختاری. ارقام فروش، تعداد تماشاگر، میزان سرمایهگذاری، همگی اغلب در سایهای از ابهام باقی میمانند.
سینمای خانگی: راهحل جایگزین مالی شما چیست؟
مهدیان: پیشنهاد من ایجاد «صندوق وقف یا نذر سینمایی» است. همانطور که برای مسجد، مدرسه یا بیمارستان وقف داریم، چرا برای تولید فیلم فرهنگی و فاخر نداشته باشیم؟ این سازوکار، هم ریشه در سنتهای بومی دارد و هم از نظر مالی امکانپذیر است.
صد البته این نظریه می بایست قویا به چالش منصفانه و علمی کشیده شود.
سینمای خانگی: پس به عقیده شما، این نوع سرمایهگذاری فرهنگی، نوعی بیمه اجتماعی و فرهنگی است؟
مهدیان: دقیقاً. اگر سینما را صرفاً سرگرمی تلقی کنیم، آن را فروکاستهایم. سینما، در واقع یکی از ستونهای حافظه جمعی، هویت تاریخی و بازنمایی فرهنگی ماست. سرمایهگذاری در سینما، سرمایهگذاری در آینده فکری و اجتماعی کشور است.
سینمای خانگی: آقای مهدیان عزیز، از وقتی که در اختیار ما گذاشتید صمیمانه سپاسگزاریم. تحلیلهای دقیق و روشنگر شما قطعاً برای تمامی دغدغهمندان سینمای ایران قابل تأمل خواهد بود.
مهدیان: من هم از شما بابت فراهم کردن این فرصت برای گفتوگویی عمیق و مسئولانه تشکر میکنم. باور دارم که حتی طرح چنین دغدغههایی، میتواند نقطه آغازی برای تغییرات بنیادین در فضای فرهنگی کشور باشد.
سینمای خانگی: به امید روزی که شاهد باززایی و شکوفایی دوباره سینمای ایران باشیم. برای شما آرزوی موفقیت روزافزون داریم.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.