, , ,

نقد بی‌پروا به سینمای ایران: اقتصاد بیمار به جان هنر افتاده است

نقد بی‌پروا به سینمای ایران: اقتصاد بیمار به جان هنر افتاده است

بیژن همدرسی، چهره نام ­آشنای عرصه فرهنگ و هنر ایران، مسیر حرفه­ ای پرباری را از سال ۱۳۶۷ با بازی در فیلم سینمایی «روزنه» ساخته جمال شورجه آغاز کرد و به تدریج با حضوری پررنگ در عرصه ­های مختلف هنری، از بازیگری تا  نویسندگی و مستندسازی ، به هنرمندی جامع ­الاطراف تبدیل شد. این مدیر تحصیلکرده که در طول سه دهه فعالیت مستمر هنری، آثاری ماندگار در ژانرهای مختلف خلق کرده است، هم در قامت نویسنده  فیلم­ های سینمایی چون «مروارید سیاه» و سریال های تلویزیونی مانند «ضلع ششم» و «داستان های خدا» درخشیده و هم در جایگاه مستندساز متعهد، مسئولیت ساخت ۳۰ اثر مستند در حوزه های اجتماعی، سیاسی، علمی و پزشکی را بر عهده داشته است. بیژن همدرسی که فعالیت هنری خود را از پایین­ ترین پله ­های صنعت سینما آغاز کرد و به ترتیب تجربه دستیاری کارگردانی، برنامه ­ریزی تولید و تهیه­ کنندگی برنامه­ های تلویزیونی را کسب نمود، امروز به عنوان تحلیلگری صاحبنظر در عرصه­ های اجتماعی و هنری نیز شناخته می شود. مسیر تکاملی این هنرمند خستگی­ ناپذیر، از بازیگری تا کارگردانی و نویسندگی، گواهی بر عمق نگاه و وسعت دید او در عرصه هنرهای نمایشی است. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی­ اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

سینمای خانگی: آقای همدرسی، شما معتقدید سینمای ایران امروز گرفتار کم‌رمقی، تکرار و فقدان اصالت شده است. این در حالی است که دهه 60 را نقطه عطفی در تاریخ سینمای ایران می‌دانید. آیا این مقایسه منصفانه است؟ مگر نه اینکه شرایط آن دوره کاملاً استثنایی بود؟

بیژن همدرسی: ببینید، دقیقاً همین تفاوت جالب توجه است. دهه 1360 با وجود تمام محدودیت‌های ناشی از جنگ تحمیلی، شرایط دشوار اقتصادی و فضای فرهنگی خاص، شاهد خلق آثاری مانند «دونده» امیر نادری، «باشو، غریبه کوچک» بهرام بیضایی و «خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی بود. سینما در آن دوره نه به عنوان ابزار سرگرمی صرف، بلکه به مثابه رسانه‌ای متعهد و اندیشه‌ورز قد علم کرد.

سینمای خانگی: اما به سینمای دفاع مقدس هم اشاره کرده‌اید که در همان دوره متولد شد. آیا امروز چنین سینمایی وجود ندارد؟

بیژن همدرسی: متأسفانه سینمای دفاع مقدس امروز دچار تکرار مضامین و کلیشه‌ها شده است. در آن دوره آثاری مانند «بلمی به سوی ساحل» رسول ملاقلی‌پور یا «دیده‌بان» و «مهاجر» ابراهیم حاتمی‌کیا با وجود محدودیت‌های فنی و بودجه‌ای، سرشار از احساس، معنا و قهرمانانی بودند که از دل مردم برخاسته بودند. امروز اما این عمق را کمتر می‌بینیم.

سینمای خانگی: شما دهه 70 را دوران بلوغ و شکوفایی سینمای ایران خوانده‌اید. چه عواملی این تحول را ایجاد کرد؟

بیژن همدرسی: در دهه 1370 با گشایش نسبی فضای فرهنگی، شاهد جسارت بیشتری در پرداختن به موضوعات متنوع بودیم. فیلم‌هایی مانند «از کرخه تا راین» و «آژانس شیشه‌ای» ابراهیم حاتمی‌کیا، «زیر نور ماه» سیدرضا میرکریمی و «طعم گیلاس» عباس کیارستمی نمونه‌های درخشان این دوره هستند. سینمای دفاع مقدس نیز در این دهه با آثاری چون «حمله به اچ-3» و «سفر به چزابه» به کار خود ادامه داد.

سینمای خانگی: پس چه شد که از دهه 80 به بعد شاهد افول بودیم؟ شما به «جشنواره‌زدگی» اشاره کرده‌اید.

بیژن همدرسی: دقیقاً. از دهه 1380 به بعد، پررنگ شدن تب جشنواره‌های خارجی، فشارهای اقتصادی گیشه و ظهور نوعی سانسور غیررسمی، باعث فاصله گرفتن سینما از دغدغه‌های واقعی مردم شد. هرچند آثاری مانند «چهارشنبه‌سوری» و «درباره الی…» اصغر فرهادی توانستند توجه را جلب کنند، اما جریان غالب به سمت تکرار فرمول‌های موفق گذشته رفت.

سینمای خانگی: و دهه 90؟ به نظر شما ظهور پلتفرم­های نمایش خانگی چه تأثیری داشت؟

بیژن همدرسی: (با لبخند) متأسفانه نتوانستیم آنطور که باید نقش مثبتی ایفا کنیم. به جای بستری برای نوآوری، به بازاری برای بازتولید خشونت و اغواگری‌های بی‌محتوا تبدیل شدیم. سریال‌هایی با محوریت «ضدقهرمان»‌های سطحی که با نمایش سیگار، سلاح و بحران‌های جعلی، ذائقه مخاطب را تخریب کردند. در کنار این، سینمای زیرزمینی هم که هدفش فقط حضور در جشنواره‌های خارجی بود، به جای ارتباط با جامعه ایرانی، به اعتراض صرف بسنده کرد.

سینمای خانگی: شما از «غیبت قهرمان» و «فراموشی مخاطب کودک» به عنوان مشکلات بزرگ یاد کرده‌اید. اینها چقدر مهم هستند؟

بیژن همدرسی: بسیار حیاتی! ما دیگر شخصیت‌هایی مانند قاسم در «آژانس شیشه‌ای» یا مهدی نریمان در «پرواز در شب» را نمی‌بینیم. از طرفی، سینمای کودک که روزگاری با آثاری مانند «شهر موش‌ها» و «کلاه قرمزی» نسل‌ها را پرورش داد، امروز به حاشیه رفته است. این یعنی حذف ابزار کلیدی آموزش فرهنگی و اخلاقی.

سینمای خانگی: ریشه اصلی این مشکلات را در چه می‌بینید؟

بیژن همدرسی: اقتصاد بیمار و ترس از شکست. فیلم‌سازان امروز به سود کم‌ریسک و تولید آثار مشابه عادت کرده‌اند. حتی تکرار موضوعات بی‌ارزش هم به دلیل تضمین مخاطب، سودآور شده است. این چرخه‌ای معیوب از تولید «هیچ» است.

سینمای خانگی: راه حل شما چیست؟ چگونه می‌توان به سینمای اصیل بازگشت؟

بیژن همدرسی: نیازمند بازگشت به ایمان هستیم؛ ایمان به قدرت روایت، به خلق قهرمانان باورپذیر، و به ارزش‌های انسانی. باید از سودهای کوتاه‌مدت به سرمایه‌گذاری بلندمدت فرهنگی روی آوریم. سینمای ایران تنها زمانی جایگاه واقعی خود را بازیابی می‌کند که بار دیگر «جهان را باور کند» و «جهان را روایت کند».

سینمای خانگی: سپاسگزارم از این گفت‌وگوی صریح و پرمحتوا. آقای همدرسی، از وقتی که در اختیار ما گذاشتید صمیمانه سپاسگزاریم. این گفتگوی عمیق و دغدغه­مندانه قطعاً برای همه علاقمندان به سینمای ایران ارزشمند خواهد بود.

بیژن همدرسی: من هم از شما متشکرم. امیدوارم این گفتگو بتواند گامی هرچند کوچک در جهت احیای سینمای بااصالت و مردمی ایران باشد. به قول قدیمی‌ها، “سینما آیینه جامعه است” و ما باید این آیینه را پاک نگه داریم.

سینمای خانگی: قطعاً چنین خواهد شد. برای شما آرزوی موفقیت داریم و امیدواریم بازهم میزبان تحلیل‌های ژرف شما درباره سینمای ایران باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید