رسانه سینمای خانگی – «مسافری از گانورا»؛ مخاطب: 9+ سال

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی، منیره سادات حسینی، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، طی یادداشتی که در اختیار این پایگاه قرار داده، به بررسی و تحلیل فیلم سینمایی پویانمایی مسافری از گاندورا پرداخته است.

این فیلم سینمایی انیمیشن (پویانمایی) فیلمی علمی ـ تخیلی است که داستان آن، از علاقه کودکان و نوجوانان به فضا و کهکشان و نیز قهرمان های افسانه­ای الهام گرفته است. در نگاه اول فیلم، قصه ماجراجویی یک پسر نوجوان و دوستانش را به تصویر می کشد،  اما با توجه به کشمکش ها و کنش­ های روایت، داستان را به بیان برخی از رویدادهای تاریخی ایران و معرفی قوم های ایرانی نیز می­ کشاند.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی، منیره سادات حسینی، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، طی یادداشتی که در اختیار این پایگاه قرار داده، به بررسی و تحلیل فیلم سینمایی پویانمایی مسافری از گاندورا پرداخته است.

«مسافری از گانورا» که سید محمدحسین علمدار فیلمنامه­ ی آن را نوشته و تهیه کرده است و سید احمد علمدار کارگردانی آن را بر عهده داشته، داستان پسری نوجوان به نام سهیل را روایت می­ کند که اصالتا کرد و اهل سردشت است و به صورت مادرزادی از ناحیه پا دچار معلولیت دارد.  مادرش ضمن داشتن لهجه کردی، لباس کردی هم می ­پوشد و عمه ­اش (که تداعی کننده نقش عمه در انیمیشن لوپتو است) به عنوان یک پزشک فیزیوتراپی سهیل را انجام می ­دهد. در یکی از جلسات فیزیوتراپی سهیل علت معلولیت خود را از گفتگوی عمه و مادرش متوجه می­ شود و از همین طریق مادر خود را در ایجاد معلولیت مقصر می داند و با او قهر می­ کند. موجودی فضایی به نام ساماندر،سربازی از سیاره ای به نام گانورا که به دنبال ملکه سرزمین خود به زمین آمده، با کمک سهیل و دوستانش گمشده ­اش را پیدا می کند و صلح را به دنیای گانورا بر می­ گرداند.

این فیلم سینمایی انیمیشن (پویانمایی) فیلمی علمی ـ تخیلی است که داستان آن، از علاقه کودکان و نوجوانان به فضا و کهکشان و نیز قهرمان های افسانه­ای الهام گرفته است. در نگاه اول فیلم، قصه ماجراجویی یک پسر نوجوان و دوستانش را به تصویر می کشد،  اما با توجه به کشمکش ها و کنش­ های روایت، داستان را به بیان برخی از رویدادهای تاریخی ایران و معرفی قوم های ایرانی نیز می­ کشاند. فرای از دیالوگ عمه که اشاره به بمباران هوایی و حمله شیمیایی سردشت و بیان اثرات بعد بمباران می ­شود و تلویحاً علت نبود پدر سهیل را هم بیان می­ کند، انتخاب نام هیوا (عمه) و لباس کردی مادر هموطنان کرد را به خوبی به تصویر می­ کشد و استفاده از زبان و لهجه کردی در شناساندن این قوم غیور به فرزندان ایران مؤثر است.

دوستی بین سهیل و ستار  (پسر افغانستانی) که به عنوان نماینده فرزندان افغانستان برای بازپس گیری سرزمین مادری خود از متجاوزان تلاش می­ کند، همبستگی بین دو ملت ایران و افغانستان را نشان می ­دهد. لباس، لهجه و حتی چهره پدر ستار بیانگر ملیت اوست و این توقع را در مخاطب ایجاد می ­کند که پسرش، نیز لباس محلی خود را حفظ کند و با زبان و لهجه افغانستانی صحبت کند، اما در فیلم این توقع در نظر گرفته نشده و باعث ایجاد دوگانگی در مخاطب می­ شود؛ ضمن آن که چیزی را که ستار به خاطر آن به شدت ورزش­ های رزمی را در منزل خود دنبال می­ کند، نادیده می گیرد.

امید، دوست دیگر سهیل نشانگر مردم عادی جامعه هست که مشکلات سهیل و ستار را ندارد، و با پدر و مادر تحصیل­ کرده و مرفه خود زندگی می­ کند. امید در این داستان مغز متفکر و آشنا به فناوری­ های روز است و چینش سه­ گانه­ ی هری پاتر و دوستانش را در ذهن تداعی می­ نماید.

ساماندر به صرف دریافت یک پیام کمک، با دست خالی و بدون هیچ اسلحه ­ای برای نجات ملکه به سمت زمین می­ آید و از سهیل در ازای سلامتی او درخواست کمک می­ کند. از سوی دیگر فقط سهیل است که می ­تواند با ملکه ارتباط ذهنی برقرار کند و ملکه هم با صدای سهیل که مادرش را صدا می ­زند، از خواب بیدار می شود، خواب و فریز شدنی که، به فیلم میان ستاره ای (کریستوفر نولان) اشاره می­ کند. شاید بتوان گفت این داستان، ماجراجویی و نبرد سهیل با تفکرات و اندیشه خود را مد نظر دارد. در واقع ساماندر همان سهیل است، و ملکه، نمادی از مادر اوست و فیلم دنیای درونی سهیل را به تصویر کشیده است.

تعقیب و گریز های خیابانی سهیل و دوستانش با دشمنان گانورا که برگرفته از فیلم های پلیسی آمریکایی و اروپایی است و در دیالوگ ستار هم به این موضوع اشاره می­ شود نشان از آن چیزی دارد که در ذهن سهیل از قبل نقش بسته است.

ستار که هنوز به سن قانونی نرسیده، با وجود وسایل نقلیه سنگین و تخلفات فراوان رانندگی در خیابان های شهر که منجر به نابود کردن و از بین بردن خودروهای دیگران و حتی خسارت به ساختمان های شهر می­ شود، موتور سواری می­ کند. این رفتارها بر گرفته از فیلم ­هایی است که سهیل پوستر آن­ ها را به عنوان الگوی زندگی خود بر روی دیوارهای اتاق خود نصب کرده، حتی به عنوان کاغذ دیواری از آن­ ها استفاده نموده است. به عبارت دیگر علاقه شدید سهیل به فضا با توجه به دکور و کتاب هایی که در مورد فیزیک و بعد چهارم و نجوم در چیدمان اتاق دیده می­ شود، نگاه، آرزوها، و مبارزه ­ی او را با تفکرات مخالف و تردیدهای خود در قالب تقابل موجودات فضایی نشان می­ دهد. فیلم با بیان این که دشمنان سرزمین گانورا از درون خود گانورا هستند به این مساله و نکته می­ پردازد که علل موفقیت و شکست هر فرد را باید در درون و باورهای خود او جستجو کرد.

در عین حال چند نکته بی ­پاسخ و ناتمام در فیلم همچنان بی­ جواب می­ ماند: اول این که با توجه به درونمایه و هدف فیلم که کارگردان فیلم  به آن اشاره کرده است، آیا مخاطبان اصلی مسافری از گانورا که کودکان و نوجوانان حدود 9 سال هستند، می­ توانند به این هدف دست پیدا کنند؟ دوم این که چرا در سکانس پایانی فیلم، پوسترها و کاغذ دیواری اتاق سهیل عوض می­ شود و  تصویر قهرمانان و دانشمندان ایرانی جایگزین می­ گردد بدون این که توضیحی داده شود؟ سومین نکته به ترانه­ های بینامتن فیلم مربوط می­ شود که به سبک آثار دیزنی اجرا شده، گویا فقط برای تنوع و رفع خستگی در فیلم قرار گرفته و در روند پیشبرد داستان کمک نمی ­کند. آخرین نکته هم با توجه به روند داستان و استفاده از کارکترها و نمادها و علاقه­ مندی ­های پسرهای کودک و نوحوان،  معلوم می ­شود که این فیلم برای مخاطبین پسر ساخته شده و علاقه­ های مخاطبین دختر در نظر گرفته نشده­ است؛ چرا؟

دیدگاهتان را بنویسید