رسانه سینمای خانگی- داستان دولتی که به میدزدد
علی پورمومن کارگردان مستند «بچه دزد» با موضوع پرونده عجیب ربودن فرزند یک زن ایرانی از سوی دولت دانمارک به تولید رسیده است، به ارائه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی، علی پورمومن نویسنده و کارگردان مستند «بچه دزد» همزمان با پخش تلویزیونی این مستند، در گفتگو با مهر،درباره آن توضیح داد: این مستند روایتی از ربودن کودکی به نام داریوش حیدری فرزند سرکار خانم حمیده سلامتی در دانمارک است. خانم سلامتی از ما کمک رسانهای خواستند و کاری هم که از دست ما برمیآمد این بود که در کنار فعالیتهایی همچون کمپینسازی در فضای رسانهای، مستندی هم درباره این اتفاق بسازیم. امیدواریم پخش این مستند بتواند کمکی به بازگرداندن فرزند او بکند.
وی درباره عدم اشاره مستقیم به دلیل ربایش این کودک در مستند گفت: ما یک سکانس حدود ۱۰ دقیقهای در ابتدای مستند داریم که سه نفر در آن دارند درباره همین موضوع صحبت میکنند. در همان گفتگو گزارههایی مطرح و رد میشود. حکم دادگاه هم که قرائت میشود، هیچ مورد حادی در آن ذکر نشده است. مثلاً گفته شده که این بچه برای دو روز به مهدکودک نرفته یا اینکه او لیوان آبی در دست داشته و مادرش آن را از او گرفته است این موارد را هم در مستند فهرست کردهایم و واقعاً هیچ مورد دیگری درباره گرفتن این کودک اعلام نکردهاند.
این مستندساز ادامه داد: اثبات این مدعا تنها با قرائت حکم دادگاه ممکن بود و چون همه دلایل پیشپاافتاده است، ما هم نمیتوانستیم دلیل عجیب و غریب و ویژهای را برای مخاطب خود مطرح کنیم. آنچه در مستند ارائه میشود مبتنیبر حکم دادگاه است. حتی در سکانسی از مستند به این موضوع هم اشاره میشود که ماجرا خانم سلامتی بحث پناهندگی هم نبوده است. او و فرزندش هر دو اقامت موقت داشتهاند و اصلاً اینگونه نبوده که آنها در وضعیت پناهندگی باشند. آنها یک اقامت کاری چند ساله داشتهاند و قصدشان هم بازگشت به ایران بوده است اما بعد از یک سال و خردهای فرزندشان را گرفتهاند و به برنامه کاری پنج سالهشان هم نرسیدهاند.
وقتی دولت برای یک خانواده مأمور میفرستد!
پورمومن درباره بررسی مستندات در فرآیند ساخت این مستند هم گفت: همه مکاتبات دادگاه نشان میدهد که دلایل دستگیری این کودک همین اندازه پیشپا افتاده بوده است. خلاصه همه مستندات این است که اگر شما فرزند خود را به سبک مطلوب دولت دانمارک تربیت نکنید، بهعنوان یک فرد ناسازگار با سیستم شناخته میشوید و دولت روی شما حساس میشود. در راستای همین حساسیت کارشناسی را سراغ زندگی شما میفرستند و میگویند که این کارشناس باید رفتار شما با فرزندتان را مدام زیرنظر داشته باشد! تفاوت فرهنگی یک خانواده ایرانی با فرهنگ دانمارک هم طبیعتاً موردپسند آنها نبوده است.
شروع دخالت دولت دانمارک در زندگی خانم سلامتی هم مربوط به اتفاقی بوده که برای منزل آنها رخ میدهد. دیوار خانه آنها نم میدهد و طبق قانون آنها موظف بودهاند مشکل خود را به شهرداری گزارش کنند. وقتی شهرداری مأموری را میفرستد تا دیوارها را چک کند، میبیند که بچه یک سال و نیمه خانواده مشغول خوردن نوتلا است!
وی افزود: رفتارهای معمولی در خانواده ایرانی مانند اینکه والدین داخل کشوری فرزندشان را ببینند یا گوشی او را چک کنند، از نگاه دولت دانمارک دخالت در حریم خصوصی فرزند محسوب میشود و نسبت به آن نمره منفی در نظر میگیرند. معمولاً هم دولت متوجه رفتار خانوادهها با فرزندانشان نمیشود و تنها در مواردی که متوجه میشود، حساسیت نشان میدهد. شروع دخالت دولت دانمارک در زندگی خانم سلامتی هم مربوط به اتفاقی بوده که برای منزل آنها رخ میدهد. دیوار خانه آنها نم میدهد و طبق قانون آنها موظف بودهاند مشکل خود را به شهرداری گزارش کنند. وقتی شهرداری مأموری را میفرستد تا دیوارها را چک کند، میبیند که بچه یک سال و نیمه خانواده مشغول خوردن نوتلا است! او میگوید نوتلا در این سن برای بچه ضرر دارد و دخالت دولت دانمارک در زندگی این خانواده ایرانی از همین نوتلا آغاز میشود!
این مستندساز ادامه داد: بعدها موارد دیگری هم فهرست میکنند اینکه برخلاف قانون که بچه در آن سن باید ساعت ۷ بخوابد، بچه این خانواده در ساعت ۹ میخوابیده است. بچه این خانواده مشکل اتیسم هم داشته و از آنجایی که دولت دانمارک حاضر به تأیید این مشکل نمیشود، همه مشکلات ناشی از عوارض اتیسم این کودک را هم به پای مشکلات خانوادگیشان فهرست میکنند.
وی درباره اصالت پدر این کودک هم گفت: پدر این بچه اهل افغانستان است اما هم بچه و هم مادرش در حال حاضر شناسنامه ایرانی دارند. اینکه به این موضوع در مستند اشاره نشده است هم به دلیل زمان مستند بود که نمیتوانستیم همه فرآیند را در آن تشریح کنیم. طبق مصوبه مجلس ایران، فرزند یک پدر افغانستانی و مادر ایرانی میتواند شناسنامه ایرانی دریافت کند و به همین دلیل دیگر بهصورت مجزا به این ماجرا اشاره نکردیم.
پورمومن درباره حضور محسن آقایی بهعنوان یک مستندساز در روایت این مستند هم گفت: وقتی این کار را شروع کردیم یک مجموعه بودیم که تصمیم به کمک رسانهای به این خانم گرفتیم. کمکمان هم ابتدا برگزاری یک تجمع جلوی سفارت دانمارک بود. بعد از آن ساخت این مستند بود که من به عهده گرفتم و در ادامه هم ایدههای دیگری داشتیم. وقتی متوجه مشکل شناسنامه این کودک شدیم هم در مقابل وزارت خارجه اقداماتی داشتیم و شناسنامه این کودک صادر شد.
برای یک روز در پلیس امنیت بازداشت شدم
این مستندساز درباره حاشیههایی که در فرآیند ساخت مستند «بچه دزد» با آن مواجه شدند هم توضیح داد: در تجمعی که مقابل وزارت خارجه داشتیم دوستان حراست خیلی سفت مقابل ما ایستاد و گفت آبروی کشور در خطر است. در حالی که کل تجمع ما چند پلاکارد با موضوع مادر و فرزند بود. آنها گفتند باید جمع کنید، ما اما کوتاه نیامدیم و بهواسطه درگیریای که اتفاق افتاد من دستگیر و به پلیس امنیت منتقل شدم. به اندازه یک صبح تا شب در بازداشت بودم که در همان بازه هم شناسنامه این کودک صادر شد.
وی درباره حرکت مستند به سمت لحظات احساسی هم گفت: اصل ماجرا و رویکرد خانم سلامتی کاملاً حقوقی بود و هیچ جنبه احساسیای نداشت. اینکه من در این مستند به سمت لحظات احساسی رفتم هم صرفاً برای درآوردن اشک مخاطب نبود. هدف این بود که در کنار ابعاد حقوقی یادآوری کنیم که این پرونده جنبه انسانی هم دارد و باید به رابطه این مادر و فرزند هم فکر کنیم. اتفاقاً زمانی که ساخت مستند را شروع کردم هنوز بچه نداشتم و این ماجرا را کاملاً حقوقی میدیدم، بعدها که فرزندم هم سن و سال فرزند خانم سلامتی شد، کل ماجرا را طور دیگری دیدم.
حتی یک کلمه دروغ در این مستند نیست
این کارگردان مستند درباره استفاده از ظرفیت بازسازی در بخشی از روایت خود گفت: بهطور قطعی این نکته را تأکید میکنم که حتی یک کلمه روایت دروغ در این مستند نیست. این مستند را من به تنهایی ساختم و موارد فنی مانند تدوین، صدابرداری و فیلمبرداری آن با خودم بوده است. در اکثر بخشهای روایت هم من و خانم سلامتی حضور داشتیم. اینکه در بخشهایی دوربین ثابت نیست و تکان میخورد و یا صداها شفاف نیست به این دلیل بوده که تعمدا نمیخواستم مستند تبدیل به فیلم سینمایی شود. میخواستم مخاطب واقعاً احساس کند یکی از تیم همراه ما بوده است.
وی افزود: در اکثر مواقع هم وقتی از سوژهای سراغ سوژهای دیگر میرفتم کات نمیزدم و تنها زاویه دوربین را تغییر میدادم تا مخاطب احساس کند گویی خودش سرش را گردانده است. در خیلی از موارد حتی دوربین روی شانه من هم نیست و دلیلش این بود که آدمها وقتی دوربین را روی شانه مقابل خود میبینند، گرفتار خودکنترلی میشوند. بهواسطه ارتباط چشمی اما سوژه احساس راحتی بیشتری با من میکرد.
کارگردان «بچه دزد» درباره بازه زمانی ساخت این مستند هم توضیح داد: ساخت این مستند تقریباً دو سال زمان برد که این زمان به دلیل پیچیدگی ساخت مستند نبود، بلکه منتظر بودیم تا اتفاقات پیش برود و بتوانیم آن را روایت کنیم. این مستند را در این دوسال، در وقتهای اضافی کار شخصیام ساختم.