Warning: sprintf(): Too few arguments in /home/ckpir/domains/cinemayekhanegi.ir/public_html/wp-content/themes/covernews/lib/breadcrumb-trail/inc/breadcrumbs.php on line 253

سینمای مقاومت

مقدمه: 4

جریان شناسی سینمای انقلاب و دفاع مقدس 6

سینمای مقاومت؟ 11

سینمای جنگ یا دفاع مقدس 17

سینما و تروریسم 23

مدافعان سلامت و سینمای انقلاب و دفاع مقدس 28

بیداری اسلامی و سینمای انقلاب و دفاع مقدس 34

هزار راه نرفته 40

جشنواره های خارجی و سینمای انقلاب و دفاع مقدس 45

کرونا و آسیب های متحمل بر سینما 52

فیلمنامه و سینمای انقلاب و دفاع مقدس 56

نظارت بر فیلم ها ؛ از اقتدار تا انفعال 61

سینمای کودک ونوجوان 66

رده بندی سنی فیلم ها ؛ محاسن و معایب 73

اسطوره سازی و سینمای انقلاب و دفاع مقدس 76

خانه سینما، نهاد فرهنگی یا کارگری 82

مدیریت فرهنگی 87

شفاف سازی ؛ شعار یا حقیقت؟ 92

تاریخ انقلاب در سینمای انقلاب و دفاع مقدس 97

کارکرد رسانه ها در حوزه سینمای انقلاب و دفاع مقدس 104

پژوهش و تحقیق در سینمای انقلاب و دفاع مقدس 108

ذائقه مخاطب 115

جایگاه زن در سینمای انقلاب و دفاع مقدس 119

نقش پلتفرم ها در توسعه سینمای انقلاب و دفاع مقدس 125

نقش نهادهای صنفی در حمایت از سینمای انقلاب و دفاع مقدس 129

جوانگرایی و جشنواره های سینمایی – جشنواره عمار 135

نسبت سینمای ملی با سینمای انقلاب و دفاع مقدس 139

تهیه کنندکی سینمای انقلاب و دفاع مقدس 146

توزیع و نمایش فیلم های انقلاب و دفاع مقدس 150

جایگاه سینماگران دفاع مقدس 157

نقش اندیشه ورزی و مطالعات فلسفه اسلامی و نگاه رهبری و امام راحل در سینمای انقلاب و دفاع مقدس. 160

داوری فیلم های بلند سینمایی در جشنواره فیلم مقاومت 166

جایگاه جسارت و شجاعت جامعه فیلمسازان در تولید آثار سینمایی استراتژیک 169

مدافعان سلامت 174

نقش حمایتی دستگاه های اجرایی در توسعه پایدار سینمای مقاومت ( با محوریت بنیاد روایت فتح ) 178

سید الشهدای مقاومت 185

فرهنگ مقاومت و نقش مفهوم سازی سینمای انقلاب و دفاع مقدس 188

گزارش فیلم سازان بسیجی 194

مکتب مستند سازی روایت فتح، مختصات و چگونگی زایش فکری آن در جوانان امروز( مبتنی بر نگاه شهید آوینی) 197

روایت قلم در شانزدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت، 204

بازنمایی خدمات و رشادت های ارتش در سینمای انقلاب و دفاع مقدس 207

گزارش آثار سینمایی در شانزدهمین جشنواره بین المللی مقاومت، 213

نقش تلویزیون درقبال تاریخ انقلاب و دفاع مقدس. 217

گزارش آثار سینمای سامری 223

چرایی، ضرورت ها، موانع، چالشها و راهکار های تقویت سینمای انقلاب و دفاع مقدس 226

بخش فیلم به معنای مطلق شانزدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت 231

مقدمه:

سینمای ایران به جایگاهی در دنیا رسیده است که می تواند حرف های جدی برای مردم کشور خود و دیگر مردم عالم داشته باشد. در این شرایط می طلبد تا افراد آگاه و دلسوز جامعه، هنرمندان دغدغه مند، و مسئولینی که به آرمان های اسلام و ایران فکر می کنند، حمایت های لازم را در این رابطه داشته باشند. با وجود این حمایت ها، بدون شک موفقیت های متعالی ایران انقلابی در حوزه سینما بیش از پیش بوده، اهداف نظام جمهوری اسلامی پیگیری خواهد شد.

 برخی نهادهای دولتی و حکومتی از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنیاد سینمایی فارابی، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، انجمن سینمای جوانان ایران، موسسه رسانه های تصویری، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، بنیاد مستضعفان، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سازمان تکنولوژی آموزشی وزارت آموزش و پرورش، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، بنیاد شهید و امور ایثارگران، عروج فیلم، سازمان امور هنری و سینمایی دفاع مقدس، سازمان حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس، سازمان اوج، سازمان بسیج هنرمندان، بنیاد روایت، انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی، بسیج صدا و سیما، و… که معمولاً برای ساخت فیلم سرمایه گذاری می کنند و همچنین بخش های گوناگون صنفی مثل خانه سینما، اتحادیه ها، کانون ها، و… و همچنین شرکت ها و موسسات و نهادهای حقوقی فعال در زمینه پژوهش، تحقیق، تولید، عرضه، نمایش، اکران، و سنجش و ارزیابی آثار سینمایی و تلویزیونی کشور و نیز کلیه افراد و اشخاص حقیقی دست اندر کار عرصه فیلم و سینما؛ اگر با تشریک مساعی و هم افزایی مؤثر و فراگیر بتوانند در مسیر اهداف متعالی جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی قرار گیرند، نه تنها جریان فیلم و سینما را از حالت انفعال و هزینه بری غیرمؤثر خارج می کند، بلکه به طور جدی قابلیت یاری قدرتمندانه و هدفمندی را نیز به اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی خواهد داشت.

 تردیدی نیست که سینما علاوه بر وجه سرگرمی و جنبه گیشه محوری، نیازمند توجه جدی به پارامترهای فنی و هنری نیز هست، ضمن آن که نظام مقدس جمهوری اسلامی از باب رسانه بودن، آن را به ویژه مورد توجه قرار داده است. مردم (در سطح کلان چند ده میلیونی) به عنوان مخاطبان اصلی سینما قطعاً دوست دارند از سینما لذت ببرند و در عین حال انتظار دارند پیام هایی را نیز از آن دریافت کنند. برای مردم، سینما مسئولیت پیام رسانی، فرهنگ سازی، و آموزش در جامعه را علاوه بر مسئله سرگرمی به عهده دارد؛ و می توان به جرأت گفت که این مهم، جزو مطالبه مردم است.

 علاوه بر این، علیرغم اصرار فراوان گروهی از مسئولان و افراد که بی مهابا تأکید می کنند سینما در ایران سرزنده است و فعالیت پاک، مفید، و سالمی دارد، اما اشکالات مهم و جدی در سطوح مختلف ساختاری، اجرایی، مالی، اهداف، و… بر آن مترتب است که به یقین اگر اصلاح نشود، به زودی مراسم ترحیم سینما در نظام جمهوری اسلامی برگزار می شود. این در حالی است که هم «می شد» و هم «می شود» از چنین موقعیت ارزشمندی به نام سینما در جهت رشد توسعه حکومت اسلامی در بالاترین سطح بهره برد؛ لیکن چه بسا در صورت ادامه شرایط موجود، به دلایل متعدد سیاسی، امنیتی، اقتصادی، صنعتی، اجتماعی، و فرهنگی سینما از حیّز انتفاع خارج خواهد شد و نظام اسلامی به ناچار (چون نمی تواند اشکالات عمیق آن را برطرف کند) ترجیح می دهد عطایش را به لقایش ببخشد! حال سؤال این است که آیا نمی شود این ایرادات و اشکالات را بر طرف کرد؟! چگونه؟!

 وجود یک برنامه جدی و متخصصانه، با رویکرد اصلاح و تقویت سینمای ایران، و استفاده بدون حب و بغض و کارشناسانه (بر اساس اهداف انقلابی و اسلامی نظام جمهوری اسلامی) از متخصصان کاربلد، مؤلف، و استاد در زمینه های فن، هنر، رسانه، و صنعت سینما؛ می تواند راهکارهای رفع این معضلات را به شکلی موشکافانه پیش روی مسئولان، هنرمندان، صاحبان اندیشه و تفکر، و مردم به عنوان مخاطبان اصلی سینما قرار دهد، تا در کنار هم به رفع نواقص سینما و پیشرفت و توسعه آن بیاندیشند و شرایط بهتری را برای سینمای ارزش مدار پرمخاطب مهیا سازند. بر همین اساس طرح برنامه زنده ـ ترکیبی «افق سینما» تقدیم می گردد.

جریان شناسی سینمای انقلاب و دفاع مقدس

هر جریان فکری و هنری برای حیات خود، به استفاده از ابزارهای فرهنگی ایدئولوژیک نیاز دارد تا عناصر اصلی خود را در میان مخاطبان درونی سازد. جایگاه جریان های غالب و مغلوب نیز به مقدار زیادی وابسته به عملکرد ابزارهای فرهنگی و مهمتر از آن، برنامه ریزی‌های فرهنگی و اجتماعی است. پس از گذشت سالها از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ترسیم جریان های سینمایی موجود و ارزیابی آنها، با جریان هنری مطلوب انقلاب اسلامی، می تواند به درک هنر انقلاب کمک کند. اساسا سینمای انقلاب اسلامی با چهار جریان دفاع مقدس، عامه پسند انقلابی، فطری و ملی شناخته می‌شود. مهمترین ویژگی این جریان اهمیت دادن به جایگاه مخاطب است.

پس از انقلاب با همه ریزش‌ها و خیزش‌ها، سینما شکوفا شد و با حضور برخی از بدنه سینمای پیش از انقلاب اسلامی جریان سینمایی توابین سینما شکل گرفت و جریان نوخاسته انقلاب اسلامی در حوزه هنری آثار فاخری ارائه کرد.

دهه‌ 60 را به عنوان دهه هویت‌یابی جریان سینمای انقلاب می‌شناسند که هرچند با سختی‌ها و اختلاف نظرهایی همراه است اما طی یك دهه به واسطه خواست و اراده مشترك مسئولان، هنرمندان و مردم برای دوری از جریان سینمای بی‌محتوای پهلوی و تحقق سینمای آرمانی، انقلابی و اسلامی نظام جمهوری نظامی كشورمان، به درخشان‌ترین دوره از دهه‌های تولد مجدد سینما با معیار و نگرش‌های هنری و مبتنی بر جریان‌سازی‌های بنیادین فرهنگی در بطن جامعه بدل شد.

اما بعد از گذشت سالها از پیروزی انقلاب اسلامی،سینما با چالش‌هایی روبرو شده و اولین سوالی که اینجا مطرح می‌شود چرایی بروز این چالش‌ها و مشکلات است.

برخي از منتقدين و كارشناسان نبود فيلمنامه و خط داستاني را بزرگترين مشكل سينماي ايران مي دانند. اما شايد مبدا و مادر اصلي مشكلات و ريزش شديد مخاطب در سينماي ايران نسبت به دهه نخست انقلاب را جدايي برخی سينماگران از مردم و رفتن در برج هاي عاجي است كه هيچ نور روشني بر آن ها نخواهد تابيد.

اغلب فيلم‌هاي سينماي ايراني به جاي آنكه انعكاس دهنده واقعيت‌هاي جامعه و سپس نشان دهنده آرمان‌هاي جامعه ايراني باشند نشان دهنده مشكلات و يا خوشي و به طور كلي زندگي يك قشر خاص اغلب مرفه و يا متوسط به بالاي جامعه ايراني با اخلاق اجتماعي شبه مدرن هستند كه به قول برخی بزرگان سينماي ايران از ميدان وليعصر تهران پايين تر نمي‌آيد و اغلب هيچ ربطي به آلام و دردهاي ساير ايرانيان ندارد که نمونه این گفته را در بسیاری از فیلمها دیده‌ایم و می‌بینیم. این در حالی است که سینمای انقلاب هم باید در تراز انقلاب باشد. وقتی صحبت از تراز می‌شود به این معنی نیست که سینمای ما نباید معیارهای سینمایی جهانی را رعایت نکند بلکه به این معنی است که باید از این معیارها برای تبیین آرمانها و دستاوردهای انقلاب اسلامی بهره ببریم.

یکی دیگر از مواردی که به نظر می رسد سینمای ما نتوانسته آنطور که باید به آن بپردازد ترویج سبک زندگی اسلامی- ایرانی است.

به هر حال سوال اساسی اینجاست که آیا ما توانسته‌ایم سبک زندگی اسلامی -ایرانی را در جهان با ابزار قدرتمندی به نام سینما ترویج کنیم یا نه گاهی با آثار سینمایی خود بهانه خوبی برای ضربه زدن به سبک زندگی ایرانی و تخریب آن به دست دیگران داده‌ایم.

سینمای ایران به عنوان یک ابزار قدرتمند یا قدرتمندترین ابزار نتوانسته در مسیر پیامهای انقلاب اسلامی ایران به عنوان الگویی جدید از نوع نگاه به زندگی و جهان در تمام عرصه‌ها در حد انتظار موفق عمل کند.

در سیر تحولات سینمای انقلاب اسلامی در بازه 40 ساله و در یك تقسیم‌بندی كلان می‌توان به چهار دهه شكل‌گیری جریان سینمای ایران با نگاه بر مساله مضمون، ماهیت و محتوا اشاره کرد که هر کدام به واکاوی خاصی نیاز دارند.

گفتگوی تحلیلی با هوشنگ توکلی

مجری: همان طور که می دانید سینمای دفاع مقدس و انقلاب در طول 4 دهه دستخوش تغییرات و تحولات شده است. به نظر من با جریان شناسی و تحلیل و واکاوی در این زمینه شاید بهتر بتوانیم سینمای انقلاب و دفاع مقدس را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهیم. این که در طول دهه های مختلف چه اتفاقی برای سینمای ایران افتاده و سینمای انقلاب و دفاع مقدس چه مسیری را طی کرده است، موضوع میز گرد تحلیلی ماست که در گفت و گو با عزیزان فرهیخته حوزه سینما و تاتر و تلویزیون به بحث می نشینیم.

عزیز بزرگواری که امشب در خدمتش هستیم، بیشتر شما در ساحت بازیگر می شناسید ولی ایشان سال های سال از پیشکسوتان حوزه تولید هستند و با تولید سریال شهید مدرس در دهه 60 با بازی درخشان زنده یاد خسرو شکیایی،خاطره خوبی از ایشان در ذهن شما متبادر می کند.

عزیز بزرگواری که به عنوان بازیگرشناخته شده اند. اما در سابقه ی هنری و حرفه ای ایشان می توان یکی از ارکان اصلی و مدیران مرکز مشورتی به عنوان کسی که در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی بوده اند، نام برد. امشب در گفت و گوی تحلیلی از نظراتشان در حوزه جریان شناسی سینمای ایران بهره مند خواهیم شد.

آقای توکلی بیشتر بینندگان مایل هستند،بدانند با توجه به شرایط سینمای قبل انقلاب که سینما شرایط خوبی را سپری نمی کرد. مخصوصا در دو سه سال منتهی به سال 57 که سینما شرایط ابتذال پیدا کرده بود و فیلم ها از حد عرف هم خارج شده بودند، شما چه افق و چشم اندازی را طراحی کرده بودید؟ شما که انقلاب کرده بودید چه چیزی در ذهن شما برای سینمای انقلاب سیر می کرد و چه تدبیری برای تغییر و تحولات سینما اندیشیده بودید؟ لطفا برای نسل جوان که مایل هستند بدانند، توضیح بدید

آقای توکلی: عرضم به حضور شما،به طور کلی فعالیت های هنری را باید یک پروسه نگاه کرد. پروسه ای زمان بر که مستلزم آموزش های مهم و توانایی های لازم است تا به مرحله ی اجرا برسد. ما مجموعه هنرمندان قبل انقلابی هستیم که در آن دوران در کار حرفه ای خومان نه تنها موفق بودیم و توانمند بلکه قوانین تولید آثا هنری را به شکل علمی یاد گرفته بودیم و تجربه کرده بودیم. من در سه رشته سینما،تاتر و تلویزیون فعالیت داشتم. وقتی وارد انقلاب شدیم، طبیعتا تجربیات ما می توانست بسیار موثر باشد. ولی اصول را باید رعایت می کردیم که زمان بر بود. نسل جدید با تفکر و آرمان های جدید آمده بودند و می خواستند وارد این عرصه شوند. با این که شیفته ای این کار بودند اما اطلاعات زیادی در این حوزه هنری نداشتند. در آن دوره مثل امروز آنقدر امکانات نداشتیم و از حوزه سخت افزاری دور بودیم و آمادگی نداشتیم در تولید آثار سینمایی، تلویزیونی و حتی تاترها… در واقع در آن دوره امکانات نبود.

مجری: خب… طبیعی بود درآن مقطع و دوران با توجه به هیجانات ابتدای انقلاب و موانع و مشکلاتی بود تولیدات در سینما خیلی در الویت نبود. شما سال 59-60 وارد شدین به مرحله ی تولید و در کنار خیلی از عزیزان تولیدات خوبی داشتید. آن هم زمان آغاز جنگ. در آن موقع شما در اتاق فکر یا در گروه مشاوران چه چشم انداز و افقی برای سینمای انقلاب برای دهه 80 یا 90 پیش بینی می کردید؟ با توجه به این که منابع انسانی شما همان منابعی بودند که قبل از انقلاب،بازیگر یا کارگردان بودند و امکان آموزش هم فراهم نبود. مطمئن بودید که اتفاق بزرگی خواهد افتاد؟

آقای توکلی: بعد از انقلاب اولین کار ما آموزش بود. ناگزیر بودیم به سرعت هنرمندان جوان را آموزش دهیم. کلاس های خوبی هم داشتیم. بخش عمده ای از هنرمندان مطرح هنر سینما که امروز سنی از آن ها گذشته است، شاگردان آن دوره هستند. اولین دوره آموزش،تاتر شهر بود. بعد انجمن فلسفه بعد هم سیما فیلم. به ترتیب کار کردیم. نگاه آموزشی ما هنوز قطع نشده و ادامه دارد.

مجری: و شما هم معتقد بودید که می شود سینما را منطبق با آرمان ها و اهداف انقلاب جلو برد و طبق فرمایش امام« ما با فحشا مخالفیم با سینما مخالف نیستیم.»

آقای توکلی: در سینما اول باید ابزار را بشناسیم.آموزش دهیم. بچه هایی که علاقه مند هستند و با استعداد را جذب کنیم. اطلاعات بدهیم. و آن ها در پروسه ی حرکت و زندگی آثاری را تولید می کنند که مترقی هستش و به جای ماندنی

مجری: اما بعدا اتفاقات دیگری افتاد. شما در سال 59-60 خیلی هدفمند و آگاهانه طراحی می کردین. اما در ابتدای جنگ اتفاقات دیگری افتاد و شما از این حوزه یا مجموعه خارج شدین

آقای توکلی: در مقدمات ما بودیم و تعداد اندکی دوستانی که خارج کشور تحصیلات در حوزه هنری داشتند و به سفارش مدیران کلان آن زمان آمده بودند سمت ما و وادر کار شدند. اما بعد اون تعداد بیشتر شدند و معتقد بر این بودند، قبل کار اجرا باید قدرت یا گلوگاه را در اختیار گرفت. خیلی سازمان یافته و حساب شده آمدند در صدا و سیما و وزارت علم و فرهنگ. آن ها کسانی بودند که در ایران رشد یافته بودند مانند(آقای کلهر) کار یا طبع اصلی یا جوشش خلاقی را در داخل دیده بودند. برخی هم خارج از کشور دوره هایی گذرانده بودند و جذب انجمن اسلامی های آمریکا و اروپا شده بودند و از طریق مدیران وقت آن زمان به ایران آمدند و به جامعه ای که در ایران شکل گرفته بود،معرفی شدند. البته آن ها برای این که حرکت کنند و قدرتمند شوند تو بدنه ی دولت وارد شدند. گلوگاه ها را گرفتند و دیدگاه هایی داشتند که خیلی جاها به آن چه در این مملکت رخ می داد، مرتبط نبود. یا انگیزه هایی که درون هنرمند ایرانی بود را نه می شناختند نه اهمیت می دادند.

مجری: پس ما می توانیم این فرمایش شما را تداعی کنیم به نفوذ فرهنگی در همان مقطع ابتدایی دهه ی 60… ولی آن زمان مقام معظم رهبری ریاست جمهوری را برعهده داشتند. چگونه امکان پذیر بود؟

توکلی: به هر جال جریان های زیادی در قدرت حضور داشتند که دیدگاه های مختلفی داشتند. بخشی از این جریان ها انحصار طلب بودند. خیلی ها معتقد بودند،حالا که انقلاب شده است. زیر ساخت های قدیمی را نابود کنیم و به صفر برسانیم و مجدد روی این ویرانه ها ساخت و ساز جدید را فراهم کنیم. و این مسئله باعث شد، تعدادی خارج شدند. تعدادی ممنوع الکار شدند و تعدادی هم منزوی

مجری: به نکته ی خوبی اشاره کردین. در سال 59-60 شما و همکارانتون برنامه ریزی دقیقی داشتید. اما بعد از سال 62-63 حالا به دلایلی که مناسبتش می تواند ترکیب وزارت ارشاد تغییر کرده یا ستاد تبلیغات جنگ نقشی داشته یا نداشته.طبق فرمایش شما،جریانی آمدند و کار را از دست شما گرفتند و با تفکرات و اعتقاداتی که داشتند، کار را جلو بردند.

ریشه ی سینمای ایران در واقع بعد انقلاب در دهه 60 شکل گرفت.جریانی که به زعم شما التقاطی بودند یا شبه روشن فکری که حاکم شدند در عرصه ی مدیریت سینما. اما برای من جای سوال هستش که این افراد نگاهشان به سینمای دفاع مقدس چه بود؟ چون، بحث جنگ بحث ملی بود. همه نگاه واحدی داشتند. نگاه حمایت گرایانه داشتند. آیا این آقایون که در راس هرم مدیریتی بودند نگاه حمایت گرایانه به سینمای انقلاب و دفاع مقدس داشتند؟

آقای توکلی : نه. خیلی انحصارگرایانه به آن نگاه می کردند. ما زیر ساخت ها را تمام کرده بودیم. تولیدات کارای سینمایی را شروع کرده بودیم. بخصوص صدام حمله کرده بود به ایران. در همان هفته ی اول، بهترین هنرمندها (تو عرصه ی موسیقی،عکاسی یا فیلمبرداری) را فرستادیم خط اول مقدم. ما به عنوان نهادی که در فرهنگ آموزش عالی بودیم باید مجوز صادر می کردیم. بچه ها بصورت خودجوش با نگاهی سرشار از حرف و بحث و دغدغه با عشق می رفتند. و گاهی ترکش می خوردند و زخمی می شدند. بهترین آرشیوی که در حال حاضر در وزارت ارشاد در مورد دوران جنگ هستش داریم،مربوط میشود به قبل آن که آقایان وارد شوند. حتی در آن دوره فیلم های سینمایی ساخته شد. و برای اولین بار آقای شورجه، رحیمی و شمقدری معرفی شدند. بچه هایی که بلد بودند و به سرعت کار را یاد گرفتند. بچه هایی که در میدان جنگ حضور داشتند. ما در کنار هم بودیم و حتی شهید دادیم. در آن زمان، سینمای آماده با نگاه شریف و درست به دفاع مقدس تحویل دادیم به گروه بعدی.

مجری: شما فرمودین خیلی انحصار طلبانه بودند. این جریان چه محدودیت هایی را ایجاد می کرد برای تولید فیلم های دفاع مقدس؟ آیا فیلم ساز خاصی را در نظر داشتند؟ سینمای دفاع مقدس در دهه 60 شکل می گیرد اما در دهه 70- 80 نزول پیدا می کند و دچار نگرش های لیبرالیسمی می شود. سینمای انقلاب، سینمای مردمی بوده و مگر می شود فاصله گرفت و شما که در راس هرم مدیریتی بودید،حضور داشتید، چالش داشتید آن چیزی را نسازید که مردم با گوشت و پوستشان لمس می کنند؟ نگاه تکنوکراتی آن ها در سینمای دفاع مقدس هم تاثیراتی داشته، شما از این موضوع مطلع بودین؟

آقای توکلی: در واقع ستاد تبلیغاتی راه اندازی شد. دیدگاه و نگاه آن ها تکنوکراتی بود. برای این که بتوانند نگاه و تفکراتشان را تحمیل کنند، طبیعتا همه ی کار ها را تعطیل کردند. مثلا بهترین عکاسان ما که در خط اول بودند بعد از تشکیل این ستاد، در محوطه ی وزارت ارشاد سرگردان بودند و به دنبال مجوز تا کارشان را ادامه دهند. اما آن ها اجازه کار نمی دادند. معتقد بودند که برای آن که مدیریتشان را اثبات کنند اول خلائ ایجاد کنند و کسی را راه ندهند. وقتی بر کار مسلط شدند افرادی را وارد کنند که از صافی نگاه آن ها گذر کرده باشد یا نیروهایی که با خودشان هم سو نگ و همفکر باشند. و همین شکاف به وجود آمده باعث شد بسیاری از فیلمبرداران و عکاسان و کارگردانان خود بخود احساس بیهودگی کنند. چون جنگ، جنگ میهنی و ملی بود و کل سرزمین را اشغال کرده بود و همه وظیفه ی خودشان می دانستند که در آن سهیم باشند. اما حالا! گروهی آمده بودند و مانع ورود آن ها می شدند و راهشان ندادند و تا به امروز هم این داستان دامه دارد. بسیاری از کارگردانان قدیمی ما بهترین سینماگران ما در آن زمان،4-5 فیلمنامه با ارزش داشتند که موفق نشدند، ساخته شود. در واقع آن ها مسیر دفاع مقدس را متوقف کردند آرام آرام با دیدگاه خودشان حرکت دادند و منحرف کردند.

مجری: این که با ذات تعریف هنر منافات دارد. خلاقیت هنرمند را از جوشش بندازند و او را در خلائ نگه دارند باعث می شود، هنرمند دچار افسردگی شود. در دهه 60 پایه گذاری و ریل گذاری غلطی اتفاق افتاده است. در حالیکه در آن دوره نیازمند این بودیم هنرمند وارد عرصه جنگ شود و فیلم های حماسی تولید کند. خب… این سوال برای من پیش آمده، حضراتی مثل شما یا دوستانتان که در این فضا دلسوز بودید، چرا کاری نمی کردید؟ یا دست روی دست گذاشته بودید یا آن مسیر آموزشی خودتان را داشتید؟

آقای توکلی:وقتی گلوگاه ها را گرفتند، مانع عملیات و فعالیت ما شدند. زمان فتح خرمشهر آن جا بودم و فیلم تاریخی فتح خرمشهر را ساختم. فیلمی که تو تاریخ سینمای ایران ماندگار است. فیلم فتح خرمشهر که سال 61 ساخته شد آقای پلنگی و خانومش را نشان می دهد که تو مسجد جامع مشغول نقاشی هستند. هنرمندان ما به سختی خودشان را به خرمشهر رساندند و کار کردند. اما زمانی که از خرمشهر برگشتیم و خواستیم کار کنیم با گروه جدید مواجه شدیم و فیلم متوقف شد.

این گروه نوپا با اهداف جدید خودشان می خواستند کار کنند. دفاع مقدس در اولیت آثار تولیدی آن ها نبود. قصد و نیتشان هر چه بود به جنگ و دفاع مقدس آثارهنری در این حوزه آسیب های زیادی وارد کردند و تا به امروز هم ادامه دارد. ما گنجینه ای داریم از هزار اثر نوشته شده در حوزه جنگ. بهترین آثار مکتوب شده ادبی که در بایگانی ها خاک می خورند. متاسفانه فرصت ندادند ساخته شود. اصلا انگیزه این نگاه چه بود؟ وطن داری باید دفاع کنی. انقلاب کردی باید دفاع کنی. به طور کلی یک عصر فلسفه ی کاذبی را حاکم کردند در دنیای سینمای ما که بعد 2-3 نسل که گذشته است، متاسفانه شاهد آنیم که رسیدیم به جایی که آثاری ساخته می شود باب میل مردم، باب سلیقه ی مردم و عقیده ی مردم نیست. تنها کاری که می توانستیم انجام دهیم در آن زمان که بحران ها به وجود آمده بود،خدمت آقا رفتیم. ایشان فرمودند شما کار آموزشتان را ادامه دهید. و این آموزش ها باعث شد برای اولین بار در طی تاریخ اتفاقی بیوفتد که جمله ی هنر نزد ایرانیان است و بس، تحقق پیدا کند و مستند باشد. ما 5 میلیون جوان بعد از انقلاب را آموزش دادیم. 4 دهه جوان بعد انقلاب با مدرک تحصیلی که در دنیا حرف اول و آخر را می زنند و کار می کنند. البته در مقابلشان هنوز آن موانع استراتژیکی و آن گروه به عنوان نیروهای بازدارنده که در گلوگاه ها نشسته اند، ادامه دارد. منتهی این بار آنقدر تعداد هنرمندان زیاد هستش که در فرصتی به دست می آورند بلافاصله شکوفا می شوند و آثاری به وجود می آورند.

مجری(جمع بندی) :با توجه به این تعداد جوان با استعداد که عرض کردید که همه دوره ها ی متعدد آکادمیک و علمی را دیدند و از لحاظ تجربی هم آماده هستند همه ارق به وطن و انقلاب اسلامی دارند چرا باید در این دوره و شرایط کنونی باز هم شاهد تولیدات و محصولاتی باشیم که همچنان فعالان و دلسوزان عرصه ی دفاع مقدس و انقلاب نارحت و ناراضی اند.سینمای دهه 70 یا 80 ما را به محصولاتی رسانده که تحت عنوان ابتذال جنسی از آن ها نام برده می شود و یا محصولاتی که خیلی علاقه مند به طرح موضوعات استراتژیکی و انقلابی نیستند. اما، امیدوارم با توجه به حضور بزرگانی مثل شما و تجربیاتی که شما عزیزان دارید، شاهد رونق سینمای انقلاب باشیم. چه در این دولت چه در دولت آینده. با انتصاب هر عزیزی که در هرم مدیریتی قرار می گیرد، انشالله نگاه دلسوزانه داشته باشند.

سینمای مقاومت؟

گستره ی مقاومت و پایداری، جغرافیا نمی شناسد. از شلمچه و آبادان تا غزه و فلسطین، نیک مردان و زنانی که در مقابل ظلم، سینه ستبر کرده و روایت مقاومت‌شان اسطوره‌ای در این دنیای واقعیت شد. زمانی که صحبت از مقاومت می‌شود پای ایستادگی در برابر ظلم و دفاع از ارزش‌هایی به میان می‌آید که به شیوه‌ها و ترفندهای مختلف مورد هجوم قرار گرفته است. اما برای پیروز شدن در این رهاورد چه باید کرد؟

هر آنچه مقاومت و فرهنگ مقاومت به دنبال آن برمی‌خیزذ ناگزیر باید در آثار هنری تولید شده مرتبط با این مقوله هم دیده شود. به نظر می‌رسد نخستین شاخصه مورد در این باره حرکت همگام با استانداردهای بین‌المللی در بحث‌های مربوط به تکنیک است

 به این معنی که باید از به روزترین ابزارهای موجود در راستای انتقال پیام به مخاطبان بهره‌ ببریم.اگر بتوانیم پیام فرهنگ ناب اسلامی و انسانی را در زمان لازم منتقل کنیم راه برای انجام اقدامات بعدی هموارتر خواهد شد.

در واقع سینمای مقاومت یک رویکرد در مقابل تهاجمات مورد اشاره است و می‌تواند خانوادگی،اجتماعی،سیاسی یا حتی کمدی باشد. هدف کلی آثار تولیدی سینمای مقاومت این است که بتواند توطئه‌های تفرقه‌افکنانه استکبار را خنثی کند.

 بنابراین در راستای مقابله با این توطئه‌ها، بیش از هر زمان دیگری به اهتزار پرچم سینمای مقاومت نیاز داریم؛ چون این روح هنر مقاومت است که هر جا ظلمی واقع می‌شود،بمبی سر ملتی ریخته می‌شود،کودکی زیر آوار بمباران سوداگران مرگ و جنگ‌سالاران غربی- صهیونیستی و برخی کشورهای عرب دفن می‌شود فریاد دادخواهی بلند می‌کند. سینمایی که روح آن را می‌توان در کشورهایی مثل نیجریه، لبنان، عراق. سوریه، فلسطین، یمن، تونس، ترکیه، قزاقستان، فرانسه، الجزایر، مصر و تمام کشورهایی که مردمانشان فریاد رس عدالت خواهی هستند، حس کرد. این عدالت‌خواهی و سینه سپر کردن در مقابل ظلم، تأسی از هشت سال دفاع مقدس و دلدادگی لاله‌های در خون تنیده جوانانی است که عشق به وطن و نه گفتن در قبال ظلمی نا به حق را در خود پرورش دادند و قدم در راه شهادت و ملکوتی شدن نهادند.

مفهوم متعالی مقاومت «ایستادگی جانانه» است که باید با ابزارهای هنری و به شکل هنرمندانه بیان شود. اینجاست که بهتر می‌توانیم آفرینش‌های هنری هنرمندان مسلمان و مستقل را با دیگران مقایسه و براساس این آفرینش‌های در راستای گام برداشتن در مسیرهای منتهی به موفقیت‌‌های بزرگ‌تر برنامه‌ریزی کنیم چون سینما بزرگترین و مهمترین عامل برای شکل دهی به افکار عمومی است بنابراین امروزه به تدوین و ایجاد ساختار مقاومت نیاز داریم و این مهمتر از تجهیز سلاح است.

کار هنر مقاومت تکیه بر ارزش‌های اصیل یک ملت است و هنرمندی که در حوزه مقاومت تلاش می‌کند، می‌داند که جبهه حق و باطل همیشه وجود دارد و باید رود هنرش را به سمت حق در جریان سازد و روح مقاومت را زنده نگه دارد. اما کشورهای غربی به دنبال اهدف خاصی هستند که در راستای سرکوب حق و اهتزاز پرچم باطل حرکت می‌کنند. امروز بیشتر از همیشه نیاز است تا از طریق هنر، بر حق بودن جبهه‌ مقاومت را به همه نشان بدهیم.

سینمای مقاومت را باید راه سومی، ورای هالیوودزدگی و روشنفکرنمایی دانست. سینمایی که هم از خشونت و اخلاق‌ستیزی رهاست و هم برخلاف سینمای شبه روشنفکری، هدفش توده‌های ستم دیده و مردم رنج دیده جهان است، نه نخبگان و برج عاج نشینان. سینمای مقاومت به‌سان گردان دیگری است، که اگرچه لباس جنگی ندارد، اما در جنگ حضور دارد و مهماتش اثرگذاری بر ذهن‌هاست؛ چه برای مردمی که مقاومت می‌کنند نوید امید است و چه برای آنان که ظلم می‌ورزند، نماد عدالت‌طلبی و پایان شبه سیاه.

نکته آخر اینکه،سینما می‌تواند همه دغدغه‌های ما را درباره مسائل بنیادینی که غرب مورد هجمه قرار داده رفع کند. با این ابزار می‌توانیم در همه نسل‌ها، تغییر نگاه ایجاد کنیم و آنچه غرب در طی سال‌ها به وجود آورده آهسته آهسته تصحیح کنیم.

گفتگوی تحلیلی با مرتضی شعبانی

مجری :یکی از موضوعاتی که در سینمای استراتژیک همواره مطرح است بحث مقاومت و سلطه ناپذیری و مبارزه با نظام سلطه است. یکی از مفاهیمی که شاید در اقصی نقاط جهان توسط بسیاری از فیلمسازان عدالت خواه و حقیقت جو مورد توجه واقع شده است. در بسیاری از محصولات تصویری دیده می شود، سینمای مقاومت در ایران هم جایگاه ویژه ای دارد و هم طراز با سینمای دفاع مقدس همواره تعریف شده و مورد توجه قرار گرفته است. البته فراز و نشیب هایی هم در آن به چشم می خورد.

در این برنامه شاهد حضور یکی از دوستان هنرمندی هستیم اگر چه به عنوان یکی از همراهان همیشگی سید قلم آقا مرتضی آوینی شناخته شده اند اما! سال هاست در حوزه ی تهیه ی مستند و فیلم های سینمایی چهره ی بسیار خوبی از خودشان باقی گذاشته اند. آقای شعبانی، سوالم بیشتر پیرامون سینمای مقاومت است. وقتی صحبت از این سینما می شود،تعریف مدون و مشخصی ارائه نشده و تصور دوستان بر این هست،وقتی صحبت مقاومت می شود جریان حماسی و حزب الله لبنان در ذهن ها متبادر می شود و اخیرا در دولت هایی که عمیق تر نگاه می کنند جریان اسقتامتی که در جنگ یمن در حال اتفاق افتادن است.

تعریف جنابعالی از مقاومت چیست؟ به تصور من،مقاومت مفهومی فراتر از آن دارد.

آقای شعبانی: اگر بخواهیم به تعریف سینمای مقاومت برسیم باید به واژه ی خود مقاومت بپردازیم. مفهوم مقاومت را باید مبارزه با ظلم بدانیم. طی این سال ها مقاومت اسلامی در منطقه مد نظر بوده است. مثل مقاومت حزب الله لبنان و یمن. پا را فراتر از بحث طایفه ای و قبیله ای بگذاریم برای مفهوم مقاومت، اگر ظلمی باشد مظلومی هم وجود داشته باشد و مبارزه با ظلم وجود داشته باشد در واقع جبهه های مقاومت خواهد بود. از هر طیفی از هر قبیله ای و ملیتی. همان طور که مستحضرید، طی این سال ها طوایف مختلفی از مسلمان ها سنی ها شیعه ها وعلوی در گیر یک جریان یا اتفاقاتی بودند که اسمش را مقاومت می گذاریم. اتفاقاتی در آمریکای لاتین یا هر نوع مقاومتی که صورت بگیرد هر جای دیگر دنیا، هر نوع جریانی مفهوم عام مقاومت را در بر می گیرد. مقاومت اسلامی که در موردش صحبت می کنیم مقداری محدودش کرده ایم به کشورهای اسلامی حماسی، فلسطین و لبنان و حزب الله. اما در واقع مقاومت به مفهوم عام خیلی گسترده تر از این هاست.

مجری: به تصور من تاریخچه ی خیلی عمیقی دارد شاید اختراع سینما هم طراز سینمای مقاومت هم به عنوان یک مفهوم شکل گرفت. چه بسا زندگی های ارباب رعیتی هم نوعی مقاومت بوده است که طرف رعیت گرفته می شد و به آن پرداخته می شد. به طور کلی اگر بخواهیم به سینمای مقاومت در طول 40 سال بعد از پیروزی انقلاب بپردازیم، مقاومت از نوع فرهنگ شیعی و آموزه های انقلاب اسلامی است. و ما فیلم هایی از واقعه عاشورا صحبت می کنیم، سینمای مقاومت است. سوال من این هستش که،در برابر نظام سلطه و در برابر اتفاقات ناگواری که در این نظام انجام گرفته،سینما می تواند ابزار قوی و رسانه ای روشنگر باشد برای مقابله با این نظام یا نه؟

آقای شعبانی: با این صحبت های شما به یاد فیلم خان گزیده ها افتادم. فیلمی از شهید مرتضی آوینی از اولین فیلم های برای مبارزه با خوانین در ابتدای انقلاب اولین مجموعه ی اجتماعی که ایشون کار کرد تحت عنوان خان گزیده ها وخیلی هنری شد و خیلی کار ساز. در سابقه ی هنری خودمان حداقل سید آوینی در همان ابتدای انقلاب بحث مبارزه با خوانین در شهر فیروز آباد فارس در حوزه مقاومت جمهوری اسلامی تولید کرده است. آرام آرام با شکل گرفتن جنگ تحمیلی و کودتای نوژه و سایر موارد،جریانات انقلابی را دنبال کردیم تا رسیدیم به مقاطع بعد از جنگ و قصه ی حزب الله و مبارزه با اسرائیل و در حال هم تحولاتی در منطقه یمن و حماس و بعد هم جنگ سنگ که در فلسطین اتفاق افتاد. برو بچه های انقلابی صدای خودشان را مبارزه ی خودشان را به شکل فیلم به تصویر کشیدند و شد سینمای مقاومت

مجری: سینمای مقاومتی که شما تعریف کردین در کشورهای منطقه هم به همین شدت و حدت که مورد توجه مردم ایران است آیا در آن جا هم در بین فیلمسازان هم علاقه وجود دارد تا نسل فیلمساز رجوع کنند به رسانه ی سینما؟

آقای شعبانی: بله. علاقه وجود دارد. قاعدتا هر جایی که مبارزه با ظلم و اشغالگری وجود داشته باشد،فیلمساز هم هست. تو لبنان شاهد تولید مختلف و متنوع مقاومتی هستیم که فکر می کنیم فقط حزب الله علیه اسرائیل فیلم می سازد.

خانوم کاترینا ژارژوار یکی از مستند سازهای لبنانی کاندایی هستند. طبیعتا فیلم سازان متاثر از اتفاقات پیرامون خودشان که مقاومتی علیه اشغالگری صورت می گیرد، فیلم می سازند.

مجری: پس سینمای مقاومت برگرفته از فطرت درونی انسان هاست. هر فیلمساز و هنرمند واقعی نمی تواند در مقابل ظلمی که به خاک و دین و وطنش می شود، آرام بگیرد

آقای شعبانی: هنرمند ها ی داخل کشور نسبت به موضوع فلسطین بی اهمیت هستند. ولی فیلمساز آمریکایی داریم که فیلمی ساخته است و این نشات گرفته از موضوع آزادگی هستش تو کل دنیا وقتی موضوع فلسطین یک موضوع اشغال شده است از آن سر دنیا می آیند و فیلم می ساند.

مجری: ذات هنر می گوید باید نگاه انسان دوستانه داشته باشیم و بنابراین محدودیت جغرافیلیی ندارد و مرز نمی شناسد. اما چور ما در کشور این دغدغه ها را نداریم؟

آقای شعبانی: فیلم نت های مسی یک رویا نگرانمان کرده بود توکشور بازخورد خوبی نداشته باشد. این فیلم اردوگاه فلسطینی تو سوریه ست. اردوگاهی که توسط داعش تخریب شده و مردمش آواره و مجبور شدند مهاجرت کنند. این فیلم تو دنیا تو 16 جشنواره درجه ی یک حضور داشت و 5-6 جایزه گرفته است. طبق فرمایش شما،وقتی به یک موضوع انسانی به فلسطین صرف نظر از بحث دین و مذهب نگاه کنید فراگیر می شود نه محدود به بحث های جفرافیایی و برای همه ی مردم مورد اهمیت قرار می گیرد.

مجری: پس به تصور شما سینمای مقاومت که در داخل کشور کمرنگ شده خیلی مرتبط به فضای فرامتنی نیست و بر می گردد به بضاعت هنری هنرمندان خود ما که باید تولید را به گونه ای ارئه دهند، قابل عرضه در عرصه ی جهانی باشد؟

آقای شعبانی: بله این هست. اما موضوع مهمتر هم این که دولت یا حاکمیت به موضوع واکنش نشان دهد. مثلا جمهوری اسلامی خودش پیشقدم شود در خصوص مبارزه با اسرائیل و فلسطین. در حالیکه تو دنیا به این گونه نیست و دولت ها ساکت نشسته اند و مردم خودشان حرکت می کنند. بخشی از مردم احساس می کنند، تکلیفی که باید انجام دهند دولت برعهده گرفته است.

مجری: ما در سینمای مقاومت در برابر نظام سلطه فعالیت می کنیم از سوی همان دولت هایی که خودشان سلطه تلقی می شوند یا صاحبان سرمایه و قدرتی که سلطه تلقی می شود آن ها مقاومت می کنند تا فیلم ها بسط پیدا نکنند و بین مردم توزیع نشوند. من سکوت آن ها را بر نمی تابم. به نظر شما چرا؟

آقای شعبانی: تو کشورهای دیگر دولت و حاکمیت ساکت هستند. فیلمساز خودش احساس تکلیف و وظیفه می کند. در واقع مسئولیت اجتماعی باعث می شود خودش قدم بر دارد.

خانومی از استرالیا در مورد فلسطین فیلمی ساخته اند. و ایشان می گفتند که فیلمش در هیچ جشنواره ای راه پیدا نکرده است جز در جشنواره ایران

مجری: در تولیدات سینمای مقاومت در داخل کشور با فیلم هایی مواجه می شویم که قابلیت عرضه ی جهانی ندارند و این شاید بر می گردد به بضاعت هنری هنرمندان ما. اما در صحبت با آن ها مدعی هستند ما ظرفیت و توانمندی را داریم ولی مدیران حمایت نمی کنند. نظر شما چیست؟

آقای شعبانی: بخش عمده متوجه فیلمساز است. یعنی باید فیلمساز باید فیلمش فاکتورهای بین المللی لازم را داشته باشد. مدیران خیلی وقت ها برای تولید فیلم هنری حمایت مالی می کنند. اما جنبه های هنری و قصه بیشتر متوجه خود فیلمساز است. باید زبان سینمای مقاومت را بشناسد و رویکرد مخاطبش را بداند. فیلمسازانی داریم که برای مخاطب داخلی می سازند و نیم نگاهی هم به کشورهای اطراف ندارند.و این خیلی خوب نیست،ما فیلمی بسازیم که کشور هم زبان ما نتواند فیلم را پخش کند.

مجری: من اشاره می کنم به فیلم ابوزینب خود شما. این فیلم چه مزایا و محاسنی داشت که توانست در جریان سینمای دفاع مقدس ماندگار شود؟

آقای شعبانی: ابوزینب چند فاکتور خوب داشت. موضوعش ایرانی نبود. موضوع منطقه ای بود و بحث اسرائیل و حزب الله. دوم تو سرزمین خودشان ساخته شده بود. سوم از هنرپیشه های کاملا بومی استفاده شد. وقتی با هنرپیشه بومی کار می کنیم فرهنگ آن منطقه را کاملا می شناسد. اگر از هنرمند ایرانی استفاده کنیم که مقاومت را نشناسد فیلم دیگر آن فاکتور های مورد نظر را ندارد.

مجری: فیلمسازان در داخل هم می توانند فیلمی با محوریت مقاومت تولید کنند البته با توجه به آن فاکتورهایی که شما فرمودید. فیلمی که قدرت عرصه ی بین المللی داشته باشیم.

آقای شعبانی: بحثم جغرافیا نیست. ما قرار بر این است فیلمی بسازیم در مورد جنوب لبنان. از جغرافیای ایران نمی توانیم استفاده کنیم و به مخاطب بگوییم ابنجا جنوب لبنان است. فیلم خوب، فیلمی است که باور پذیرباشد. جغرافیا تاثیر این چنین دارد. اگر قرار است اینجا فیلم را بسازیم آیا توانایی این را داریم که صحنه های جغرافیایی جنوب لبنان را بازسازی کنیم؟ اگر توانایی داشته باشیم که هیچ. وقتی واقعیتش هست و می شود کار را با هزینه ی کمتر دکور بزنیم و با آن فاکتورهایی که می خواهیم برسیم، چرا با هزینه های گزاف این کار را بکنیم که باورپذیری چندانی هم نداشته باشد.

مجری: شما فرض را بر آن بذارید، سینمای مقاومت را رونق بدهید و فیلم هایی با موضوع مقاومت تولید کنید. و این فیلم ها قابلیت عرضه ی جهانی داشته باشند. اما بعضی از صاحبان رسانه ها که بخشی از آن نظام سلطه در کشورهای آمریکایی و اروپایی باشند قطعا برای شما محدودیت ایجاد می کنند و امکان نمایش داده نشود. شما راهکاری به نظرتون می رسد؟

با توجه به آن که مردم در قلب اروپا علاقه مند به فیلم های مقاومت به تصویر کشیده هستند. به هر حال شما در مرکز مستند حقیقت که در راس آن قرار دارید حتما باید یک برنامه ریزی برای پخش داشته باشید

آقای شعبانی:استفاده از ظرفیت فیلم سازان منطقی و بین المللی یک از این راه هاست. لزومی ندارد فیلمساز ایرانی را محدودش کنیم به ایران و جغرافیای خودمان. مفهموم مقاومت یا موضوع مقاومت را محدود نکنیم. فیلمسازانی هستند که علاقه مند هستند در حوزه مقاومت کار کنند و دلشان با جریان مقاومت است. می توانیم از این ظرفیت ها استفاده کنیم.

مجری: شاید ما در این زمینه تنگ نظرانه نگاه می کنیم. اگر با دید وسیع تر نگاه کنیم به این موضوع. هنرمندان زیادی را می توانیم در سراسر جهان پیدا کنیم که با هزینه های کمتری برای ما فیلم تولید کنند.

آقای شعبانی: بله شاید اینگونه باشد. ولی ما از ظرفیت لبنانی استفاده کردیم. بحثم حزب الله نیست. ما از یک فیلم ساز مسیحی استفاده کردیم برای جریان بیداری اسلامی که تو سال 90 تو کشورهای مختلف اتفاق افتاد. مثل یمن و لیبی و مصر. فیلمساز ایرانی زبان نمی داند. با آن جغرافیا آشنا نیست. از فیلمساز مسیحی استفاده کردیم که زبان و فرهنگ می دانست. چون می دانید با ترجمه و واسطه آوردن کار سخت تر می شود. وقتی فیلمساز با همان زبان و فرهنگ آشنا باشد خیلی بهتر جواب می دهد.

مجری: شما به عنوان یکی از کارشناسان و فعالان ارشد سینمای مقاومت مطالعه دارید و رصد می کنید فیلم هایی که در این حوزه تولید می شود. سوال من این هستش، در حال حاضردر اروپا و امریکا اشتیاق وجود دارد برای تولیدات سینمایی مقاومت یا خیر؟

آقای شعبانی: همان طور که در بحث قبل توضیح دادم خدمتتون،در دو دوره از جشنواره مقاومت خانومی فیلمی داشت راجع به اسرائیل و فلسطین. و این فیلم در جشنواره مقاومت ایران پذیرفته شد. البته غیر از ایران جشنواره ای با این موضوع و رویکرد نداریم. در حوزه ی فلسطین که مهمترین فیلم های مستند ساخته شده اند،ایرانی نیستند و اروپایی هستند، کاندایی یا کشورهای دیگر. حتی از کشورهای عربی هم نیست. تنها فیلمی که در حوزه فلسطیطن و مقاومت در حوزه داستانی ساخته شد کار مرحوم سیف الله داد هستش که هنوز خوب کار می کند.

مجری: برای من سوال پیش آمده چرا ما وضعیت سینمای مقاومتمان اینگونه ست؟ با توجه به این همه اشتیاقی که در سراسر دنیاست و کشور ما که قرار است مرکز وحدت و تجمیع همه ی اهالی سینمای مقاومت باشد چرا با رجوع به آمار متوجه می شویم سینمای ایران سهم اندکی دارد؟

آقای شعبانی: نقطه ی ضعف شاید این را بدانیم که مردم وظیفه را گردن دولت و حاکمیت می اندازند. اتفاقاتی برای فلسطین می افتد. در سراسر دنیا گروه هایی هستند بر حسب مسئولیت اجتماعی شروع می کنند به تظاهرات. اجتماع تشکیل می دهند تا صدایشان به همه جای دنیا برسد. اما در ایران مردم منتظرند صدا و سیمای جمهوری اسلامی از ناحیه دولت اعلام کند که راهپیمایی راه بیندازند. در واقع حرکت خود جوش کم است. تو حوزه سینما بعضی از فیلمسازان و هنرمندان احساس می کنند اگر در حوزه فلسطین فیلم بسازند زیر سوال می روند. به طور مثال فیلمسازی داشتیم که گفت اسم مرا تو این کار نبرید.

مجری: صحبت از سینمای سلطه می کنید خیلی از هنرمندان نمی خواهند در این حوزه باشند. در حالیکه انقلاب و اهداف و آرمان هایش عجین هستند با مفهوم مقاومت. این ضعف بزرگیست نه تنها در هنرمندان بلکه در همه جا. مقاومت به ذات واژه ی بدی نیست و این واژه درون هر انسانی است که باید در برابر ظلم ایستادگی کند و ما می خواهیم با روایت تصویر انتقال بدهیم به مردم و نسل ها و فرهنگ سازی کنیم. در حوزه ی سینمای مقاومت خیلی از هنرمندان باید بر اساس مسئولیت اجتماعی آستین بالا بزنند و با کارهای خوب بیایند جلو. هم در قالب فرم هم در قالب محتوا که حرفی برای گفتن داشته باشد چه بسا مرحوم سیف الله داد، ثابت کرد می شود فیلمی با موضوع مقاومت تولید کرد و ماندگار بماند. آیا واقعا راهکاری پیشنهاد می کنید به هنرمندان ما که بتوانند این وضعیت را بهبود بخشند؟

آقای شعبانی: غیر مستقیم اشاره کنیم به هنرمندان سوری. طی 0 1 سالی که با جامعه ی سوریه سرو کار دارم سر موضوع فیلم سازی و مستند سازی متوجه شدم فیلمساز های سوری پای حاکمیتشان مانده اند و افتخار می کنند. در ابتدای ماجرای سوریه که الان برای همه مشخص شده، سوریه یک جریان غیر انسانی و تروریستی بوده و دولت های بزرگ پشتش بوده اند،در آن بتدای بحران که اینجوری نبود. غباری روی موضوع سوریه بود که واضح و مشخص نبود، فیلمساز سوری رفته جشنواره مصر و دفاع می کند از حاکمیتش و کتک می خورد اما شاید ما بودیم جور دیگر نگاه می کردیم… البته خوشبختانه ما هم فیلمسازهایی داریم که در جشنواره های اروپایی مطالبی را عنوان می کنند از ارزش ها و مقاومت ها دفاع می کند اما در داخل برایش هجمه درست می کنند و بر علیه خودش حرف می زنند.

مجری: این رفتارهای متضاد و دوقطبی سازی هایی که صورت می گیرد به نفع نظام نیست. به عنوان جمع بندی بحث امروز باید بگویم، جامعه ی هنری کشور می تواند در مورد منابع ملی به یک وحدت رویه برسند و در تولیدات خودشان این منافع را حفظ کنند چه در تولیداتشان چه در حضورشان در محافل هنری خارج از کشود.

سینمای جنگ یا دفاع مقدس

از جنگ، تعريف واحدي ارائه نشده است. اما به طور کلی می‌توان آن را اینگونه تعریف کرد: جَنگ به درگیری سازمان‌یافته، مسلّحانه و غالباً طولانی‌مدتی گفته می‌شود که بین دولت‌ها، ملت‌ها یا گروه‌های دیگر انجام شده و با خشونت شدید، گسیختگی اجتماعی و تلفات جانی و مالی زیاد همراه است. سینما از همان آغاز اختراع به بازتولید دراماتیک یا مستند جنگ‌های مختلف پرداخته است و قدمت موضوع ارتباط سینما با جنگ را می‌توان به دوران جنگ جهانی اول ارجاع داد و چون «جنگ»ها ارتباط کاملی با مسأله‌ی «هویت ملی» دارند، همواره برای حکومت‌ها مهم بوده و بدان پرداخته‌اند.به همین دلیل ژانر جنگی از دیرپاترین گونه‌های سینمایی در جهان است.م

ژانر نوپای جنگی و کاوش در فجایع و قهرمانی‌های جنگ جهانی اول در سال‌های بعد از جنگ نیز تداوم یافت و گروه گسترده‌ای از پرهزینه‌ترین و قوی‌ترین فیلم‌های جنگی،همچنان در سال‌های پس از جنگ جهانی اول ساخته شدند، بر پرده‌ی سینماها نقش بستند و مورد استقبال تماشاگران نیز قرار گرفتند؛ فیلم‌هایی مانند «رژه‌ی بزرگ» (کینگ ویدور، ۱۹۲۵)، «بهای افتخار» (رائول والش، ۱۹۲۶) و «راه‌های افتخار» (استنلی کوبریک، ۱۹۵۷).

وقتی بحران اقتصادی اواخر دهه‌ 20 و اوایل دهه‌ 30 غلبه یافت، بازنگری در جنگ، باعث خلق آثار ضدجنگ شد، مانند «در جبهه‌ی غرب خبری نیست» (لوییس مایلستون، ۱۹۳۰)، «توهم بزرگ» (ژان رنوار، ۱۹۳۷) و «طلوع» (یوکیکی، ۱۹۳۳). تولید این آثار تا آستانه‌ی جنگ دوم جهانی نیز ادامه یافت.

اما جنگ جهانی دوم فرصتی بود تا یهودیانِ مهاجر به‌عنوان میهن‌پرست، جایگاه خویش را در جامعه‌ی آمریکا تثبیت کنند و از آن حالت بیگانه و غریبه برای همیشه خارج شوند.جنگ جهانی دوم برای آمریکا با حمله‌ ژاپنی‌ها به‌عنوان متحد آلمان هیتلری به بندر «پرل هاربر» آغاز شد اما برای هالیوودی‌ها و روی پرده سینما،اساساً حکایتی متفاوت داشت. در این زمان،سینما بایستی دین خود را به بنیان‌گذارانش در آمریکا ادا می‌کرد و در قوام یافتن جامعه‌ یهود این کشور نقش خود را ایفا می‌نمود.

در همین راستا بود که باز هم هالیوود به کمک آمد و این‌گونه وانمود کرد که اساس جنگ دوم برای مقابله با یهودیان اروپا و قتل و غارت آن‌هاست. جنگ دوزخی است که در طول آن باید اخلاقیات را کنار گذاشت.» این مانیفست و اصل همیشه ثابت هالیوود در سینمای جنگ است. اما بعدها چون هدف هالیوود سلطه جهانی آمریکا شد، جنگ را وسیله‌ای برای مشروعیت‌بخشی به زیادی‌خواهی رهبران این کشور نشان می‌داد و با تغییر رویکرد، اکثر فیلم‌های جنگی در غرب، متعلق به نگاهی بوده است که جنگ را پدیده‌ای مقدس جلوه داده و جنگجویان را آدم‌هایی که در راه هدفی مقدس پیکار می‌کنند،نمایانده و با این کار، جوانان آمریکایی را برای حمایت از جنگ و شرکت در منازعات و جنگ‌ها ـ کیلومترها دورتر از کشورشان ـ تحریک و حتی تشویق می‌کند. نظیر چنین شیوه‌ای را در فیلم ” تنها بازمانده” می‌بینیم. فیلمی که بازنمایی جانبدارانه‌ای را از جنگ ارائه می‌دهد. در این فیلم صدها تن از نیروهای طالبان در جریان رویدادی کشته می‌شوند درحالی‌که در واقعیت احتمالاً هیچ‌کدام کشته نشدند یا حداکثر چندتایی از آنان کشته شدند و اغلبِ، یا همۀ، سربازهای آمریکایی به‌طرز ننگینی مردند، بدون آنکه گلوله‌ای شلیک کنند. در نهایت، قضیه واقعاً بیشتر شانس و برنامه‌ریزی‌های قبلیِ ضعیف و سیاست است تا مهارت‌های نبرد. بنابراین در سینمای هالیوود کشتار انسان‌ها در راستای وطن‌پرستی و خدمت به کشور توجیه می‌شود.

واژه «جنگ » اگرچه ظاهری دهشت‌آور دارد ولی در مواردی دارای بار ارزشی مثبت می‌شود و هاله‌ای از تقدس به خود می‌گیرد که به آن جهاد یا جنگ مشروع می‌گویند.جهاد به عنوان ابزاری برای حفظ مسلمانان در مقابل ظلم تعبیه شده و به عنوان جنگی مشروع به منظور دفاع از مذهب و نظم عمومی و جلوگیری از تجاوز و بی‌عدالتی توسعه یافته است. جهاد همیشه خصوصیت جنگ نگه دارنده، دفاعی، تادیبی و بازدارنده را داشته و هرگز به عنوان یک اقدام متجاوزانه تلقی نشده است.

در مقابل سینمای جنگ،سینمای دفاعِ مقدس را داریم. ایرانی‌ترین ژانر سینمایی، سینمای دفاع مقدس است. از در سال ۱۳۶۷ تا سال‌های میانی دهه هفتاد، تقریباً هر سال به‌طور متوسط 10 فیلم دفاع مقدسی ساخته می‌شد. این در حالی بود که تولیدات سینمای ایران سالیانه به‌طور متوسط، هفتاد تا هشتاد فیلم بود. سینمای دفاع‌مقدس گونه‌ای است خاص سینمای ایران؛ اگرچه نزدیکی‌هایی آشکار با ژانر فیلم‌های جنگی دارد؛ اما پاره‌ای شاخص مضمونی آن (همانند ایثار، ایمان، شهادت و… ) که برگرفته از فرهنگ جهاد است و از دل آموزه‌های شیعی برآمده، آن را با سینمای جنگی دیگر کشورها متمایز ساخته است.

تأکید معنایی بر مفاهیمی این چنین که در فرهنگ غیرایرانی و غیراسلامی نمونه‌ای نمی‌توان برای آن یافت، تفاوت‌هایی مبنایی را در این میان رقم زده است که می‌تواند سینمای دفاع مقدس را به یکی از گونه‌های اصیل سینمای ملی ایران بدل سازد که متضمن پیام شیعی و اسلامی برای دیگر کشورهای جهان است.

فیلم‌هایی که بنای آنها درکی عمیق از فرهنگ و معرفت دینی است و بر اساس فطرت پاک انسان تولید می‌شوند. در این فیلم‌ها انسان دوستی، بیان واقعیت، گذشت و واقع‌بینی به نمایش درمی‌آید. اینگونه ژانر پس از آغاز جنگ تحمیلی،به یکی از اصلی‌ترین رویکردهای سینمای ایران تبدیل شد و گونه‌ای جدید از آثار را بر روی پرده سینما برد.

از همان روزهای اولیه و در نخستین سال‌های دهه۶۰ خورشیدی ایده‌ای حساس و ناب برای ساخت فیلم از طرف سینماگران وجود داشت. موضوعی که در ابتدا با کمترین امکانات موجود و با استفاده از تصویرهای مستند مانند آنچه در آثار اولیه شهید مرتضی آوینی و یا ابراهیم حاتمی کیا دیده می‌شود به آن پرداخته می‌شد اما به تدریج با ورود کارگردانانی چون ساموئل خاچیکیان، رسول ملاقلی‌پور، کمال تبریزی و احمدرضا درویش به این عرصه و پرداختن داستانی به موضوع جنگ تحمیلی، به‌عنوان یکی از موضوعات اصلی سینما درکنار ژانرهای درام و کمدی معرفی شد.

سینمای جنگ،هم كشتن دارد هم كشته شدن،عین جنگ، اما نظیر صحنه‌های جنگ تحمیلی، در آثار تولیدی سینمای دفاع‌مقدس نیز،نوع نبرد و دفاع رزمندگان ما با دیگران فرق داشت و هم شهادت آنها. اینجا كسی برای لذت انتقام شلیك نمی‌کند و هنگام رفتن از این دنیا با حسرت از آن جدا نمی‌شود. سینمای دفاع مقدس علاوه بر وجود مقدساتی از قبیل اسلام، میهن، ولایت، جهاد، شهادت و… بدلیل وجود سربازان و جنگاورانش مقدس است. رزمندگان عملا کارکترهای اصلی فیلم‌های جنگی و دفاع مقدس نیز محسوب می‌شوند. به دلیل دید قدسی و معنوی که در آنها وجود داشته عملا مضمون فیلم را هم به موضوعات معنوی و دینی سوق می‌دهند که در نتیجه بیشتر فیلم‌های دفاع مقدس به نوعی با سینمای دینی و معناگرا نزدیکی پیدا می‌کند و گره می‌خورد در صورتی که در فیلم‌های جنگی چنین مساله‌ای الزامی ندارد.

نوع نگاه فیلمساز دفاع مقدس به این موضوع نگاهی است که با نوع نگاه رزمندگان و ماهیت دفاع مقدس گره خورده است و از همان زاویه به مساله می‌نگرد که رزمندگان اسلام به جنگ نگاه می‌کنند. در واقع او تنها زیبایی‌ها و شکوه و عظمت جنگ را می‌بیند در صورتی که فیلمساز جنگی به تبع غلبه نگاه مادی بر هنر مدرن تنها زشتی‌ها و سیاهی‌های جنگ را می‌بیند و بازتاب آن است، در صورتی که همین مساله‌ای را که او می‌بیند در نگاه هنرمند دفاع مقدس و مخاطبان ایرانی آن چیزی جز خیر و زیبایی نیست چرا که آن مرگ می‌بیند و این شهادت است.

گفتگوی تحلیلی با محمد رضا شرف الدین

مجری: بحث تفاوت تعریف بین سینمای دفاع مقدس و جنگ موضوع این میز گرد است. به هر حال جنگ با تمام تبعات تلخ و سیاهش تعریف خاصی دارد. سینمای دفاع مقدس علی رغم تعریف مشخصی که دارد همه ی اشتراکاتی که با این تعریف مشخص جنگ دارد اما باز هم مفاهیم و معانی مستتری در خودش دارد که همین مفاهیم، ملهم از آموزه های اخلاقی و دینی است و شاید کمتر در سینمای جنگ جهان شاهد این مفاهیم باشیم.

در این برنامه در خدمت بزرگواری هستیم، علاوه بر تهیه کنندگی سینما، او مدیریت جلوه های ویژه میدانی در طول 4 دهه است و مدیر عامل اسبق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس هستند. کمتر کسی هست در سینما که اسم شریف ایشان را نشنیده باشد. جناب محمد رضای شرف الدین.

بحث سینمای جنگ یا دفاع مقدس،بحث گسترده ای است و به این سادگی نمی شود از آن عبور کرد. اول بریم سوال تعریف واحد از جنگ و بعد به سوالات دیگر را مطرح می کنم. نظر شما تعریف واحد سینمای جنگ چیست؟ سینمای جنگ به چه سینمایی گفته می شود و آیا می شود آن را در بین محافل علمی و سینمایی ژانر تلقی کرد؟

آقای شرف الدین : زمانی که شما در مورد سینمای جنگ یا دفاع مقدس صحبت می کردین، من تو ذهنم سرچ می کردم به تک تک مفاهیمی که شما از آن ها نام بردین. به نظر من یک چنین بررسی نیاز به نشست تخصصی چند روزه دارد و باید موضوعات را دسته بندی کنند و مفاهیم را بررسی کنند و خیلی مدون و علمی ارائه بدهند که شاید از حوصله ی یک نشست محدود خارج باشد. اما به طور خلاصه بگویم، سال ها با موضوع سینمای دفاع مقدس آشنایی دارم. کار پژوهشی و تحقیقاتی انجام داده ام. با 95 درصد از بهترین کارکردان های ایران کار کردم و طبیعتا با آ نها بحث می کردم،چالش داشتم در مورد مسائل اجتماعی،فرهنگی و سینمایی. اما اگر بخواهیم فشرده عرض کنم، سینمای جنگ مثل بقیه ژانرهای سینمایی در اثر یک سری تصاویر، قصه ها، فیلمنامه ها، مفاهیم زبان هایی پدید آمدند و در این سینما هم فیلم ساخته شد. در واقع با پدید آمدن سینما، سینمای جنگ هم آرام آرام پذیرفته شد که از جذاب ترین ژانرها و گونه های سینمایی است که اقتصاد سینما را سرپا نگه داشته است. جذابیت های فوق العاده درژانر جنگ اعم از صحنه های اکشن و موقعیت های دراماتیک وجود دارد. اساسا با آن تعریفی مه از درام داریم در سینمای جنگ به قوت خود شاهدیم. این سینما حس ماجراجویی و کنجکاوی و حادثه جویی مخاطب را اغنا می کند. در واقع یک تراژدی اغنایی هست. در خیلی از ژانرها قهرمان سازی باید کرد اما در این ژانر جنگ ناخواسته یا خواسته قهرمان وجود دارد. خیلی وقت ها آدم هایی که درگیر جنگ هستند به نقطه ی اوج خودشان می رسند یعنی حادثه ای ایجاد می شود و خودبه خود آن قهرمان در وجودشان آشکار می شود. حتی در یک آدم بی دست و پا و ساده بعضی مواقع در موقعیت قهرمان ساخته می شود چون چاره ای برای قهرمان و رفتارهای قهرمان گونه ندارد.

مجری: وجه تشابه سینمای جنگ با سینمای دفاع مقدس احتمالا هم برای بینندگان عزیز مشخص هست هم برای کارشناسان به هر حال در میدان جنگ و نبردهایی که صورت می گیرد بین دو طرف و اتفاقات و اکشن ها می شود وجه تشابه بین سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس که بیشتر در حوزه ی کشورهای اسلامی یا در ایران اسلامی یا سرزمین هایی از فرهنگ شیعه بیشتر اتفاق می افتد. وجه افتراق این دو سینما را بیشتر می خواهم بدانم. این که شخصیت قهرمان می تواند وجود این تفاوت باشد؟ در قهرمانان سینمای دفاع مقدس با قهرمان سینمای جنگ به لحاظ کاراکتر تفاوت های آشکار وجود دارد

آقای شرف الدین: اگر بخواهیم به وجه افتراق سینمای دفاع مقدس و سینمای جنگ بپردازیم و جستجو کنیم و بیان کنیم باید به دو نوع نگاه کاملا متفاوت که زیر ساخت و انگیزه این دو نگاه، تفکر جنگ و تفکر دفاع مقدس است، بپردازیم.جنگ چیست؟ اگر از نظر ایدئولوژیک یا متدولوژیک به این دو موضوع نگاه کنیم به راحتی می توانیم وجه افتراق این دو را کشف کنیم.

در جنگ تجاوز،قتل و غارت وجود دارد. قدرت طلبی و برتری طلب وجود دارد. و این بر می گردد به متدولوژیهای بی دینی و مکتب غیر توحیدی. اما در دفاع مقدس تمام ضوابط جهان بینی آن را یک مکبت الهی تامین می کند و این دفاع مقدس می تواند در هر دین و مذهب دیده شود.

اگر به کلمه ی مشروع عمیق تر نگاه کنیم، مشروعیت با هر تفکری یا ایده ای مشروعیت و عمومیت پیدا می کند. آدم ها سبک زندگی و یک قوانینی برای اعمال و افکار خودشان ارائه می دهند

مجری: پس طبق فرمایش شما برخی مشروعیت ممکن است بر پایه و مبتنی بر قوانینی باشد و این قوانین در یک مکتب غیر دینی اتفاق بیوفتد اما جنگی که منطبق با شرایط مذهبی و فقهی باشد، از این موضوع مبراست.

آقای شرف الدین : برای توضیح این تفکر نمونه هایی مثال می زنیم… داستان آن خلبان جنگنده ایرانی که بالای پل ارتباط بین دو جبهه قرا می گیرد. پل بسیار مهمی که باید بمباران کند و آن ارتباط قطع شود. از یک طرف ارتش بهش بر خورده است. نیروهای هوایی مورد تعرض واقع شده اند. مردم مورد هجوم هواپیماهای جنگی قرار گرفته اند و الان زمانی هستش که نیروهای هوایی قهرمان بودن خودشان را ثابت کنند. اما خلبان می بیند که مینی بوسی با مسافر روی پل است. خلبان دور می زند وقتی مینی بوس رفت، پل را بمباران می کند. و این یعنی پشت نگاه ایدئولوژی خلبان نگاه دینی و انسانی وجود دارد. و این حادثه فقط در سینمای دفاع مقدس اتفاق می افتد. ولی در مقابلش از جنگ نام ببریم که سینمای جنگ را تعریف کن. مثل بمباران هیروشیما. بیمارستان یمن. اساسا در جنگ محل تجمع کودکان یا اتوبوس مدارس کودکان یا بیمارستان را شناسایی می کنند برای بمباران. اما در سینمای دفاع مقدس، شرعیات و باورهای این خلبان به او اجازه همچین کاری را نمی دهد. ما در دفاع مقدس از این نوع داستان ها فراوان داریم.

مجری: پس سینمای دفاع مقدس از ظرفیت و توانمندی بالایی برخوردار است و کار کردن در حوزه ی دفاع مقدس خیلی سخت تر است تا سینمای جنگ. سینمای جنگ را می توان با یک سری تصاویر و تسلط بر قصه که بار دراماتیکی داشته باشد و از عهده اش بر می آیند. اما این که یک مفهموم را تبدیل به تصویر بکنید و برای مخاطب آماده کنید تا در ذهنش بنشیند، کار مشکلی است. سینمای دفاع مقدس با توجه به تجربیاتی که شما دارید به من بفرمایید سینمای دفاع مقدس پتانسیل عجیبی دارد، ذخایری دارد، گنجینه هایی دارد و تمام این ها قابلیت تبدیل شده به تصویر را دارند و فقط کافیست که علاقه مندانی باشند با شیوه ی بیان خوب و آن ها را انتقال دهند به نسل های جدید، چرا سینمای دفاع مقدس روزبه روز پسرفت دارد؟ ما در سال 10 یا 11 فیلم دفاع مقدسی داشتیم از مجموع 70 یا 80 فیلم تولید شده. ولی در حال حاضر خیلی کم شده اگر هم باشد با حمایت خیلی از دستگاه های دولتی ست و من بر نمی تابم این موضوع را. جایی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هست و آن باید حمایت کند چرا ارگان های دیگر؟ وزارت ارشاد اسلامی باید حمایت کند، سرمایه گذاری کند. شما این موانع را در کجا می بینید؟

آقای شرف الدین: اولین چیزی که من فکر می کنم این هست که ما راهبردی برای کل سینمای ایران نداریم. فقط نه دفاع مقدس همه ی سینما. سینمای دفاع مقدس زیر مجموعه سینمای ایران، سینمای تفکر انقلاب است. وقتی راهبردی وجود ندارد خیلی اتفاق می افتد و ما نمی دانیم باید چکار کنیم. هنوز بعد از 40 سال در حال آزمون و خطا هستیم. وقتی مدیریتی عوض می شود وقتی افراد جدید می آیند بنابر سلیقه ی خودشان مطالب و مواضع فرهنگی و سینمایی را هدایت می کنند. به یاد دارم اوایل دهی 80 تقریبا سینمای ما سینمای بین المللی بود. سینمایی بود که در آن بچه های آسمان به وجود آمد. سینمایی که مرزها را در می نوردید. در چندین کشورها همزمان با کشور ما جشنواره برگزار می کردیم. شاهد بودم در آن سال ها که من رئیس جشنواره بودم به همراه دبیر عزیز جشنواره جناب آقای محمد خضرایی به لبنان و سوریه رفتیم. به دلیل شلوغی و ازدحام جمعیت کنار دیوار ایستایم و فیلم را تماشا کردم. ما در منطقه مخاطبان خودمان را داریم. اما راهبردها چیست؟ سیاست های ما برای این که سینمای ما به طرف سینمای بین المللی برود چیست؟ مخاطب بین المللی منتظر فیلم از ایران هست، آن چیست؟

مجری: مدیران فرهنگی ما معتقدند که ما در جشنواره ها رشد خوبی داریم و سال ها تلاش کرده اند و سینمای ایران درخشش های خوبی داشته است. اما با توجه به فرمایش شما، سینمای ما هم شان سینمای انقلاب اسلامی نیست که در فرای مرزها دیده می شود.

آقای شرف الدین: یکی از فیلم هایی که همین امسال با وضعیت کرونا اکران شده است حالا اکران خانگی یا سینما، کدام یک را می توان در کشورهای دیگر به نمایش گذاشت؟ سینمای دفاع مقدس سینمای اندیشه و تفکر است. فکر و اندیشه کردن در سینما بسیار مشکل است. وقتی اندیشه و تفکر از سینما یا هر اثر هنری دیگری رخت بر بندد لاجرم به ابتذال کشیده می شود. سینمایی که امروز داریم می بینیم سینمای سخیف و نازلی است و قطعا سینمای دفاع مقدس در این سینما جایی نخواهد داشت.

مجری: نکته ای که کاملا روشن است، این هست که شورای عالی انقلاب فرهنگی با توجه به اسناد بالا دستی ها در مجلس قانون گذاری شده و به تصویب رسیده است و چهارچوب سینمای ایران مشخص شده است، می تواند سینمای معرفت زا، سینمای بصیرتی و ارزشی باشد. اما نکته ای که شما فرمودین ناشی از انفعال ها ییست که در عرصه ی مدیریتی و بدنه ی مدیریتی دوره های مختلف در دولت ها اتفاق می افتد و آسیبی علاوه بر سینما هست بر سینمای دفاع مقدس هم هست.

آقای شرف الدین: به فرهنگ عمومی کشورما به تاریخ ما آسیب وارد می شود. هزینه تحمیل می شود. آن اسناد روی کاغذ تا وقتی اجرا نشوند و به کف جامعه در نیابند به درد آرشیوها و فایل های خود قانون می خورد. به دردلای کتاب می خورد تا به دانشجوهای حقوق بدهند. چرا شورای عالی فرهنگی نظارت ندارد؟ چرا پیگیر مصوبات خودش نیست؟ چرا نمی گوید این پنج فیلمی که شما تو اکران داری کجای قوانین انقلاب فرهنگی را در این فیلم ها می بینیم؟ متاسفانه ما در سینمای دفاع مقدس خلائ راهبردی داشتیم. البته امسال فیلم های خوبی در عرصه ی دفاع مقدس داشتیم. سال بعد باید چند تا داشته باشیم با مضامین مختلف؟حتی کار برای کارگردان هایمان که بگوییم فلانی این فیلم را بسازید

مجری: شما معتقدی کار گروهی با مدیریتی سینمای کشور، موضوعات استراتژیک را پیدا کند، کار مطالعاتی انجام دهد و حمایت کند؟

آقای شرف الدین : بله. حیطه، حیطه ی تفکر است و در واقع یک موضوع راهبردی برای تفکر انقلاب اسلامی که هزینه اش باید پرداخت شود. سینمای دفاع مقدس باید با حمایت دولت احیا شود. تقریبا هیچ فیلم جنگی تو هالیوود نداریم که پنتاگون پشتش نباشد.چه پنهان چه آشکار. اساسا در راهبردهای خودشان کارگروهی تعریف می شود. بودجه اش تامین می شود و حتی مشخص می شود که به کدام تهیه کننده بدهند. آیا ما هم این کار را انجام می دهیم؟ آیا واقعا به طور جدی تفکر دفاع مقدس را جدی گرفته ایم؟ البته در این جا من تشکر می کنم از کسانی که دغدغه ی شخصی شان این بوده که فیلمی را تولید کنند که ما امروز از سرمایه ی دفاع مقدس از آن یاد کنیم. مثل آژانس شیشه ای یا هور در آتش.

مجری: خیلی از مدیران می گویند که ما حمایت می کنیم اما محصولی تولید می شود که روایت دفاع مقدس را تحریف کرده است یا این روایت مبتنی بر اهداف و آرمان های امام و انقلاب و مقام معظم رهبری نیست. فیلمسازانی هستند که چون دفاع مقدس را تجربه نکرده اند و نسل جوان به حساب می آیند فیلم هایی را تولید کردند که در همان ژانر جنگ تعریف شده است.

شما که مدیر عامل انجمن سینمای انقلاب بودین و قدرت برنامه ریزی و طراحی داشتین چه اتفاقی را پیش بینی می کردین؟

آقای شرف الدین: معتقدم هر یک کارگردان هایی که جنگ را دیدند به موازین انقلاب اسلامی پایبند هستند و اعتقاد دارند. اما نسل بعدی ندارند. از حاتمی کیا بپرس، نسل دوم شما کو؟ در حالیکه کرسوا این کار را کرده است. بعد خودش را آموزش داده برای آن که آن مسیر ادامه داشته باشد. مرحوم کیارستمی هم چند نفر را تربیت کرده بود تا وقتی نیست این خط سینمایی کیارستمی ادامه پیدا کند. اما راه حاتمی کیا،حمیدنژاد و رائی و مجیدی را چه کسی ادامه می دهد. سینما یا سینمای دفاع مقدس هیچ تولدی نداشته است. دولت باید از فیلمسازان حمایت کند و با سیاست گذاری های خودش. به فیلمسازی که می خواهد فیلمی بسازد بگوید در کنار خودت چند کارگردان دیگر هم تربیت کن ما از تو حمایت می کنیم. با این کار فیلمساز تشویق می شود.

زمانی که مدیر انجمن بودم فقط صرفا به دنبال این نبودم که فیلمی ساخته شود در هر زمینه ای هم دغدغه داشتم. مجید میرفخرایی عزیز تصور صحیحی از جنگ نداشت. بنابراین با تیم و گروهی که که خودم هم در آن حضور داشتم به او کمک کردیم. در فیلم حماسه مجنون از آن طرف آقای اکبری که دستیار من بودند و عکاس دفاع مقدس، آلبومی آوردند و برای مجید میرفخرایی توضیح می دادند که این چی هست و از این قبیل کارها و کمکشان می کرد. اما نسل امروز در خیلی از زمینه ها جلوه های ویژه ایجاد می کنند که جنگ را ندیده ولی من که دیدم باید آموزش بدهم. شخصی را در آن شوراها داشتیم که راهنمایی می کردم این فیلم کوتاه را ببین با فلانی کا رکن صحبت کن

مجری: اما من معتقدم آموزش تکنیک یک بحث است و آموزش مفهوم بحثی دیگر

آقای شرف الدین : انجمن سینمای دفاع مقدس وظیفه اش صیانت از فرهنگ دفاع مقدس و بسط فرهنگ دفاع مقدس است. تا جاییکه ایده ی تاسیس دانشکده ی دفاع مقدس هم شکل گرفت و کارهای تکمیلی هم در این زمینه انجام شد. حتی برادر عزیزمان دکتر شیرازی که در مجموعه ی ایشون این اتفاق افتاد، معتقد بودند دانشگاه دفاع مقدس نه دانشکده ی دفاع مقدس

مجری: من واقفم به اهمیت موضوع دفاع مقدس ولی هنوز نگرانی وجود دارد چون سه دهه از جنگ گذشته است. شما چه افقی را پیش بینی می کنید برای سینمای انقلاب و دفاع مقدس. شما که 40 سال در این عرصه هستید و اعتقاد دارید به نوزایی سینما و پرورش نسل ها واقعا با این تولیدات اندک چه افقی را می بینید؟

آقای شرف الدین: در چهار چوب رسمی افق امیدوار کننده ای نمی بینم. بگوییم دولت کاری انجام دهد یا شورای انقلاب فرهنگی کاری انجام دهد؟ هر چیزی خاصیت ذاتی خودش را خواهد داشت برای همیشه و مظلومیت دفاع مقدس همواره خواهد بود.و اگر کسی دلش برای این فرهنگ تپیده است،کاری خواهد کرد.در گروه هایی که خودبه خود و خودجوش، خودشان اقدام می کنند با همدیگر جمع می شوند و فلان فیلم و فلان خاطره و فلان مستند را احیا می کنند تا دوباره سینمای دفاع مقدس آرام آرام پا بگیرد. امیدوارم خود بچه های دفاع مقدس باید دست به زانو بگیرند و یا علی بگویند.

مجری: جمله ی تلخ امید ندارید مگر اتفاق هایی بیوفتد و حمایت های ویژه ای صورت بگیرد، به عنوان جمع بندی بحث ما خیلی کلام شیرینی نیست. اما امیدواریم این اتفاق های خوب بیوفتد.

 سینما و تروریسم

ساخت آثار سینمایی با مضمون تروریسم که می توان آن را زیرمجموعه ای از ژانر جنگی تلقی کرد، طی دهه 60 در سینمای ایران رونق زیادی داشت. تروریسم داخلی که گروهک هایی همچون منافقین، فرقان و… را به دلیل همزمانی جنگ تحمیلی با نخستین سال‌های انقلاب، تحریک به دسیسه چینی و تدارک برای قتل و آدم ربایی می کرد، دستمایه دراماتیک خوبی برای ساخت آثار نمایشی بود.

امورزه با توجه به وجود تصویری مثبت از سینمای ایران در جهان، فیلم هایی با محوریت تبیین ماهیت اصلی و پنهان ‌های تروریستی می‌توانند مخاطبان زیادی در بازارهای جهانی پیدا کنند؛البته در این راستا نباید از کیفیت اینگونه آثار غافل شد چون یکی از شروط اصلی حضور در بازهای سینمایی جهانی محسوب ‌شود.

هاليوود سعی در تلقين سيستم صهيونيسم به‌عنوان يك قدرت مصلح، سعی در از بين بردن ارزش‌های معنوی و مادی‌گرايی دارد و صفات مصرف‌گرايی و صفات اخلاقی و تباهی را به جوامع ارائه می‌دهد. در این میان رژیم غاصب صهیونیستی هم بیکار ننشسته است که نمونه بارز آن ساخت یک مینی سریال به اسم تهران و با موضوع مقابله نیروهای اسرائیلی با ایران است. با توجه به این که پیش از این نیز چنین فیلم‌هایی در سینما و تلویزیون رژیم صهیونیستی ساخته شده است، لزوم رسیدگی به آثار سینمایی صهیونیستی در خصوص تروریسم و راه‌های مقابله با این بازی جدید بیش از پیش آشکار می‌شود.

فیلم‌سازان آمریکایی سعی می‌کنند در فیلم‌های خود مردم عرب را «شرور» و «سنگدل»، «وحشی» و متعصب»، «پست و فرومایه»، «هوسران»، «پول‌پرست» و تروریست معرفی کنند؛ در مقابل آنها صهیونیست‌ها را انسان‌هایی مظلوم نشان می‌دهند که همیشه از سوی فلسطینی‌ها مورد حمله قرار می‌گیرند.

سینمای داخلی نباید در برابر صحنه‌سازی‌های دروغین صهیونیستی کوتاه بیاید. اینکار باعث گشته نقش بی‌رقیب ایران در عرصه مبارزه با تروریسم نادیده گرفته شود. در حقیقت از زمان ظهور داعش در منطقه سینمای ایران از شکل دادن به یک گونه سینمایی ویژه تحت عنوان سینمای مقاومت موفقیت چشمگیری نداشته است.

گفتگوی تحلیلی با جواد اردکانی

مجری: جمهوری اسلامی از جمله کشورهایی است که در 4 دهه گذشته با پدیده ی تروریست همواره درگیر بوده است. چه در ابتدای انقلاب چه در سال های اخیر. اگر چه بسیاری از فیلمسازان ما تلاش کردند سهمی در این مسیر داشته باشند اما با رصد فیلم های تولید شده، متوجه می شویم که فیلم های کمی در حوزه ی تروریست تولید شده است. میزگرد تحلیلی امشب با حضور یکی از نویسندگان و کارگردان های خوب سینمای ایران برگزار می شود، ایشون فیلم سینمایی زندگی شهید کاوه عزیز در منطقه کردستان کار کردند به نام شور شیرین. جناب آقای جواد اردکانی.

جناب اردکانی مخاطبان ما می خواهند بدانند تازگی ها کاری تولید کردین؟ پروژه ای در اختیار دارین؟

آقای اردکانی : از سال 94 به دلایلی درگیر موضوع سوریه شدم و بنای اولیه هم بر این بود که مدتی از فیلمسازی فاصله بگیرم. ولی خود موضوع سوریه هم با ما را سوق داد به فیلمسازی و از ما خواسته شد سریالی در این موضوع کار کنیم. در حال حاضر هم سریالی با محوریت داستانی زینبیه در دست نگارش داریم و به زودی به تولید می رسد.

مجری: سوالم را با این محوریت آغازمی کنم، اساسا جایگاه سینما با موضوع تروریست در ایران چگونه ارزیابی می شود؟ آیا شما هم با نظر من موافقید که تولیدات کمتری داریم و خیلی از فیلمسازان بر این حوزه ورود نمی کنند؟ خیلی ها ریسک نمی کنند بروند به آن کشور با توجه به فرمایش خودتان که سریال زینبیه را در خود آن کشور کار کردید. آیا موافقید این سهم، سهم ناچیزیست نسبت به موضوع بزرگ تروریست؟

آقای اردکانی: اگر بخواهیم تولیدات تلویزیون ایران یا سینمای ایران در حوزه تروریست را مرور کنیم، بله! تعداد اندکی هست و هیچ مدیرفرهنگی قائل نیست که بگوید حق مطلب ادا شده و در حد نیاز کار شده است. اما معتقدم، این مشکلی بزرگ نیست. مشکل بزرگتر این است که یک کلیشه ای از تروریسم شکل گرفته است به زعم من یک کلیات تاریخ گذشته است و ما نمی دانیم چیکار کنیم؟ تصورات دوستان هنوز بر این هست تروریسم، در داخل سازمان فلان است ویا ترورهای دهه ی 60. به اعتقاد من این چیزها فردای ما را تهدید نمی کند. رسانه باید با آگاهی به موضوعات نزدیک شود و مشکل فردا را پاسخ دهد و منطبق با شرایط امروز باشد. اگر می خواهیم به رویکرد دیروز تروریست بپردازیم صرفا فقط تاریخ نگاری نباشد. ما مردم و نظامی آسیب دیده از تروریسم هستیم و این تعداد شهید داده ایم. ما واقعا در معرض تهدید هستیم اگر بر پدیده تروریست نگاه واقع بینانه نداشته باشیم و افکار عمومی را آماده نکنیم و به این سوال پاسخ ندهیم چرا سینمای دنیا مخصوصا سینمای هالیوود به این موضوع با این حجم و جریان مستمر می پردازد و تصور کنیم صرفا یک رفتار رسانه ای بی ربط به زندگی اجتماعی مردم است، اشتباه کرده ایم.

مجری: اساسا شما معتقدی که ترور گفتمان یا ترور فیزیکی یا حذف، پایین ترین سطح تروریست است. در دنیای فعلی. شاید ترور آرمان ها، ترور شخصیت ها و ترور تفکر و اندیشه در حال شکل گرفتن است. در سینمای هالیوود و صهیونیست این اتفاق افتاده و نگاه خیلی خطرناکیست به آرمان ها و اندیشه های انقلاب اسلامی در سراسر جهان آیا شما نظرتان بر این هست که فیلمسازان ما باید رویکردشان در تولیدات تغییر کند و نیازمند به اندیشه ورزی خاصی هست یا فقط به عنوان ایده ی خام از آن استفاده شود؟

آقای اردکانی: اگر به این سطح نزدیک شویم که خیلی ایده آل و فوق العاده ست. اما من می گویم، همین جریان ترور فیزیکی یک رویکرد مشخصی که به درد فردای ما می خورد، نداریم. و هنوز تصورمان بر این است که از ناحیه فلان سازمان در دهه 60 تهدید می شویم. اما بدانیم، تهدید از آن ناحیه به مراتب خیلی کمتر است.

تجربه حضورم در سوریه متوجه شدم هر کشوری هر حاکمیتی با خوشحالی بنشیند که همه چیز تحت کنترل است الحمدالله و رصد نکند آنچه را که در حال وقوع است، اتفاقی که برای حاکمیت سوریه شکل گرفت برای آن ها هم شکل می گیرد.

مجری: منظور شما این هست که ما خلائ مطالعاتی و ضعف جریان شناسی داریم؟

آقای اردکانی: تروریسم یک پدیده ی چند وجهی هستش و خطرناک ترین نوع تروریس، نقش آن است. از یک طرف دولت ها و حاکمیت وصل به سازمان های قدرتمند جهانی که ظاهر تروریستی ندارند. اما ابزار عملشون تو خیلی از حوزه ها،گروهای تروریستی هست که به ظاهر وصل نیستند ولی حمایت می شوند. خود این سازمان یک بخش است که می تواند قدرتمند باشد و خطرناکترین از آن ها زمینه های اجتماعی ست که وقتی شکل می گیرد تبدیل به بحران اجتماعی می شود. مثل اتفاقی که در سوریه افتاد. اگر زمینه های اجتماعی نبود در حد یک بحران قابل حل بود. پس چه زمانی تشدید شد؟ چه زمانی عمق پیدا کرد؟ زمانی که آن رفتارهای اعتراض آمیز مردمی توسط گروهای مسلح وصل به آن سازمان ها تغییر شکل داد و در این طرف هم گروه های زیادی از مردم انگیزه پذیرش این سطح از اعتراض را داشتند.

مجری: زمینه سازی یا به نوعی بستر سازی برای یک حرکت تروریستی و الان شکل کار تغییر کرده است. شما باورها را سست می کنید. ترور ارزش ها را انجام می دهید وزمینه های اجتماعی و جریاناتی را که کار می کنند در داخل کشورهای اسلامی،به نوعی اسلام هراسی، حذف جایگاه اسلام در سراسر دنیا و بحث مهدویت. بعد گروه های تروریستی که قرار است بیایند با اسلحه و با انواع ابزارها بخواهند کسی را حذف کنند به راحتی کار خودشان را انجام می دهند. چون می دانند، مستقیم بخواهند شکلیک کنند بازتاب خوبی نخواهد داشت و رعب و وحشتی ایجاد نخواهد کرد و چه بسا مقاومت هم ایجاد کند. بهترین کار این است که باورهای طرف را سست کنید. خود طرف شاید اسلحه به دست بگیرد.

آقای اردکانی: آفرین. به اصطلاح این باورها که سست شوند این تغییر رویکرد کوچکی که زمینه سازی می کند برای رفتارهای بزرگ اجتماعی. همیشه از طرف دشمن نیست. باید ببینیم به عنوان حاکمیت با مردم چیکار کردیم؟ تصور نکنیم فرقی نمی کند که مردم راضی باشند یا ناراضی، سیر باشند یا گرسنه، مواجه با عدالت باشند یا مواجه با بی عدالتی. هر روز خبر های نگران کننده و نا امید کننده فساد و تبعیض بشنوند. این جامعه سطح پذیرشش نسبت به جریان تروریستی با جامعه ای که این شرایط را ندارد،کاملا متفاوت است. من حاکمیت هستم که شرایط را فراهم می کنم برای یک رفتار تروریستی که اگر قرار باشد 5 درجه شدت داشته باشد به 50 درجه می رسد. چون در این اوضاع ضریب پیدا می کند. خطر بزرگی که رسانه ها به ویژه سینما باید متوجه باشند،این هست که، ماجرای ترور دهه 60 و منافقین را فراموش کنند. آن ها قابل کنترل هستند بیایید به مدلهای های جدیدتری که هیچکس تضمین ندارد در داخل کشور ما اتفاق نیوفتاده، فکر کنید.

مجری: چه پنجره ی خوبی باز کردید. بحث تروریست را می شود از یک بعد دیگر در کشورهای مورد هد ف هم قرار دهیم.

این بحثی که حضرت عالی فرمودید بیشتر ریشه در آن بحث هایی دارد که مقام معظم رهبری در سال های اول استقرارشون فرمودند. بحث تهاجم فرهنگی. این شرایط بستری را فراهم می کند برای ورود جریان تروریستی و متاسفانه می توانیم به وضوح بگوییم خیلی جریان اسف باری هستش. ولی نگاه می کنیم به باورها، ارزش ها و هنجارها اتفاقا سینما و سایر محصولات تصویری ما نقش پررنگی دارند در سیر نزولی و نگران کننده است و حق می دهم به دوستانی که در حوزه ی دفاع مقدس فعالیت می کنند.

سینما شرایط بدی را سپری می کند. سینما در این مسیر چه جایگاهی داشته و آیا سینما می تواند ماهیت گروه های تروریستی را افشا کند؟ آیا توانسته است ارزش های مردم ما را ارتقا دهد که به گروه های تروریستی نه بگویند؟

آقای اردکانی: ما در حوزه فرهنگ در هیچ مقطعی بعد از انقلاب اولویت هیچ دولتی فرهنگ نبوده است. و تا زمانی که اولویت هیچ حاکمیتی فرهنگ نباشد، فقط شعار بدهد و سخنرانی کند. تو مجلس وقتی بودجه بندی می شود، فرهنگ ته صف باشد. اما زمانی که کمبود پیش بیاید، فرهنگ جلو می آید. شاید هم به دلیل اینکه حاکمیت بعد از انقلاب آنقدر درگیر مسائل مهمتر و نگران کننده بوده که ناخواداگاه تمام حواس ها و توجه ها به آن جلب شده است.

مجری: موضوع فرهنگ هم موضوع مهمی است. موضوع نظامی یا دفاعی موضوع فرهنگی داریم.

آقای اردکانی: زمانی که کشور در گیر جنگ است اولویت ما جنگ هستش. زمانی که کشور درگیر تحریم باشد اولویت ما تحریم و مشکلات اقتصادی هستش. ما اصلا بعد از انقلاب یک دوره بدون دردسر را سپری نکردیم. طی این سال های اخیر هم مقام معظم رهبری سال ها را نامگذاری اقتصادی کرده اند چون مشکل اول کشور ما اقتصاد آن است

مجری: مگر می شود اقتصاد با واژه فرهنگ عجین نباشد؟ پسوند همه ی واژه های اقتصادی فرهنگ هستش. اگر فرهنگ اقتصاد، فرهنگ سیاست و فرهنگ اجتماعی نداشته باشیم، چیزی نداریم.

آقای اردکانی: فرهنگ اقتصاد مقاومتی شکل نگرفته است. به همین دلیل به هیج جا نرسیدیم. اگر فرهنگ مقاومتی اقتصادی در کشور شکل نگیرد هیچ چیز دیگر هم شکل نخواهد گرفت و زمانی که ما در رفتارهای حاکمیت در رفتارهای اجتماعی در مدل مواجه دولت ها با مردم. چیزی به عنوان فرهنگ مقاومت را رسمیت نمی شناسیم و به ویژه در پایان دوره 8 سال جنگ، به سرعت پیش رفتیم به سمت نوعی از زندگی اشراف گرایی. دلیل ندارد بگوییم چون وضعمان خوب است برویم سمت واردات. برویم سمت مصرف کنندگی. که قبل از انقلاب این اتفاق می افتاد می گفتیم فلان. وقتی جانعه را از فرهنگ مقاومتی دورش کنیم،دیگر کدام زیر ساخت وجود دارد که این اقتصاد بخواهد شکل بگیرد. وقتی شکل فرهنگ را نتوانی حل کنی به زیر شاخه هایش هم برسی مشکلات به قوت خود باقیست. سینمای ما، سینمایی هستش که بتواند زنده بماند. سینمای ما را اگر بار محتوایی روی دوشش بگذارند خم می شود و به زانو می نشیند. در حالیکه خود سینما به عنوان یک بدن باید مقاومت باشد.

مجری:خب نمی شود که دست روی دست گذاشت. فیلمسازان ما، هنرمندان ما باید چه راهکاری در پیش بگیرند برای این کار؟ آیا باید فرهنگی را تبدیل کنند و بعد در اختیار جامعه ی هنری بگذارند که این هم زمان بر است. راهکار عملیاتی شما چیست؟

آقای اردکانی: من معتقدم مسائل فرهنگی راه حل زود و آسانی ندارد. اتفاقی در سینمای ایران افتاده این که، دولت ها و نهادهای دیگری که در دهه ی اول و دوم انقلاب خودشان تولید کننده فیلم بودند، کشیدند کنار و سهمشان به شدت کم شده است. بخش خصوصی مانده که با حمایت های دولتی که ناکافی هم هست،می گویند بروید و فیلم بسازید و مردم هم برای تماشا بیایند تا چرخه ی اقتصادی شکل بگیرد.

 مجری: بخش خصوصی دغدغه ی موضوعی مثل ترویست را ندارد

آقای اردکانی: موضوع تروریست به علت ظرفیت های نمایشی بالایی که دارد، اتفاقا بخش خصوصی می تواند به این حوزه بپردازد و ضرر هم نکند.

مجری: ما فیلم با موضوعات تروریستی زیاد داریم که گروه های تروریستی را مطرح می کنند در قالب سریال ها، تله فیلم ها. اما به فرمایش شما ابعاد مفهومی که باید فرهنگ سازی را در بین مردم رایج کند در بین این فیلم ها دیده نمی شود.

آقای اردکانی: من فیلمسازم و می خواهم فیلم بسازم. قدم اول باید در مرحله ی تحقیق به من اطلاعات و منابع داده شود.نمی توانم گوشه ی خانه بنشینم و براساس تخیلات و توهمات خودم بنویسم. همان طور که پشت کارهای برجسته ی هالیوودی تحقیقات وسیعی وجود دارد.ترکیب همکاری رسانه و مجموع حاکمیت به چشم می خورد به ویژه تو بخش امنیت. این همکاری در مملکت من کجاست؟ ما اصلا ساختار نداریم. باند های شکل گرفته شده هم بر اساس منافع خودشان عمل می کنند و غیر خودشان را هم راه نمی دهند. حتی تو نهاد های ارزشی، امنیتی. نظامی.

مجری: با متولیان آن دستگاه ها هم صحبت می کنیم یک گفتمان دارند. همه بچه های انقلاب هستند. همه تابع یک گفتمان هستند ولی سلایقشان متفاوت است در مفاهیم و معانی که فیلم هایی که تولید می شود نظرات هیچ طیفی را تامین نمی کند.

در جمع بچه های انقلابی هستیم. فیلم تروریستی تولید شده و فیلمی که قرار است ماهیت تروریست را تامین کند اما اساسا این فیلم را قبول ندارند و نقدش می کنند و می گویند این فیلم جریان التقاطیه. این ها تهدید نیست؟

آقای اردکانی: معتقدیم گفتمان واحد داریم. اما در چهارچوب نظری تو نظریه پردازی توی کرسی هایی که بتواند غنای محتوایی تولید کند، خالی هستیم. باید پشت هنرمند قرار بگیریم. اگر دور هم جمع شویم و گفتمان داشته باشم، حرف های ما تکراری هستش. حرف های 20 سال پیش. گفتمان با این دور هم نشینی فرق می کند. برای این که به گفتمان برسیم

باید شرایط و مقدماتی باشد. باید روشی اجرایی پیدا شود و انتها خروجی داشته باشد. باندها بر اساس منافع شکل می گیرد. گفتمان بهانه است. متاسفانه وارد یک جنگ بسیار جدی و بزرگ شده ایم بدون این که برای آن جنگ به اندازه ی کافی اماده باشیم یا آماده بشیم. بعد فکر می کنیم چون ما بچه های نظام و جنگ هستیم، همین مقدار که بگوییم کافی است.بدون اینکه زحمت بکشیم. ما نمی آییم تو موضوع تروریست بررسی کنیم که آمریکا و اسرائیل در حوزه ی تروریست چه کار کردند چگونه حرکت کردند؟ ما هیچ کاری نمی کنیم. همه به هم نگاه می کنیم. دولت به هنرمند، مردم به دولت سال به سال می گذرد و اتفاقی نمی افتد. و ما به عنوان مردمی که مسلمان هستیم. همین کافی هستش تو بخش های زیادی در دنیا که به تو اتهام تروریست بزنند. روزبه روز شرایط بدی را سپری می کنیم و رسانه هم فقط تماشاگر است.

مجری: امیدواریم صحبت های شما مورد توجه متولیان امر قرار گیرد. به هر حال هالیوود اسلام هراسی را باب می کند. صهیونیست ها در سینما خودشان را مصلح جهانی قلمداد می کنند و جریانات وهابی هم به همین صورت هستش. پس ما نباید دست روی دست بگذاریم. حتما باید خلائ مطالعاتی و پژوهشی پر شود و با نگاه روز به سینمای تروریست بپردازیم و تحلیل کنیم.

مدافعان سلامت و سینمای انقلاب و دفاع مقدس

ویروس کرونا مانند سایر بیماری‌ها قابلیت همزیستی با بدن را ندارد و برای شکستش باید با هر امکاناتی که شده به جنگ آن برویم. سربازان خط مقدم این جنگ در حقیقت کادر درمانی هستند که می‌توان به آن‌ها لقب «لشکرسفیدپوش» را داد. ویروس کرونا سبک زندگی مردم را دگرگون کرده است. خوب یا بد، اکنون زیستن استریلیزه، بخش جدایی ناپذیری از زندگی انسان‌ها شده است و در آینده از آن به عنوان یک تجربه پزشکی و بیولوژیک یاد خواهیم کرد. مانند هر پدیده نوظهور، نحوه مواجهه مردم با این ویروس ابتدا وسواسی و ترس‌آلود است، اما به تدریج با توجه به توصیه‌های پزشکان و کارشناسان حوزه سلامت یاد خواهیم گرفت که چگونه از جسم و روان خود در برابر این ویروس دفاع کنیم.

در این شرایط حساس، اما انسان‌هایی در خط مقدم نبرد با این ویروس به عنوان کادر پزشکی، سینه سپر کرده‌اند و با تعهدی که از قسم پزشکی‌شان سرچشمه گرفته و قدرتی که ریشه در فطرت بیدارشان دارد در راستای بهبود حال مبتلایان تلاش می‌کنند.

فضیلت‌ها و سجایای اخلاقی این گروه از جامعه موجب شده تا آحاد مختلف مردم آن‌ها را با رزمندگان در زمان دفاع مقدس مقایسه کنند؛ قهرمانانی که تاریخ درباره فداکاری‌هایشان قضاوت خواهد کرد. همچون فداکاری رزمندگانی که به وقت بمباران‌های شیمیایی به جنگ با دشمن پرداختند. لشکریان سفیدپوش تلنگر دیگری به جامعه زدند و آن ریشه در فلسفه «ایثار اجتماعی» دارد. آن‌ها با آگاهی و شهامت راهی را انتخاب کرده‌اند تا با در معرض تهدید و خطر قرار دادن خود اجازه ندهند آسیبی به سلامتی جامعه وارد شود. و امروز در همین نزدیکی‌ها، در همین سرزمین، در همین روز و روزگار. آنان که تهور و شجاعت، ایستادگی و پایمردی، جوانمردی و علم، بردباری و از خودگذشتگی را توامان دارند. آنان که در دشوارترین شرایط، حافظان بهداشت و سلامت این سرزمینند. در زمانی که جهت حفظ سلامت جامعه، دوری از اجتماعات توصیه می‌شود، آنان در نزدیکترین فاصله با بیماران نفس می‌‌کشند. گاه حتی با کمترین امکانات محافظتی بر بالین بیماران حاضر می‌شوند، دم مسیحایی خود را بر او می‌دمند و با دستان شفابخش خویش تب ا

به راستی کدامین نیرو به جز عشق می‌تواند آنان را چنین خستگی ناپذیر، بی باک ‌و متهور، سرشار از پایمردی و ایستادگی در میدان نبرد با بیماری نگاه دارد؟ هر روز در مبارزه با هجوم اين مهمان ناخوانده، شاهد تلاش‌هاي بي‌وقفه و جانفشاني‌هاي تمامي كاركنان وزارت بهداشت، دانشگاه‌‌هاي علوم پزشكي سراسر كشور، شامل مديران، كارشناسان، كارمندان، نيروهاي بهداشتي- درماني، خدماتي، كارشناسان آزمايشگاه‌ها و پرستاران فداكار هستیم و این سینما است که می‌تواند با به تصویر کشیدن فداکاری کادر درمانی، ضمن تجلیل از این از خودگذشتگی‌ها،یک بار دیگر دلها را به تاریخی پرافتخار و زرین پیوند بزند. تاریخی که هر ساعت آن مملو از معرفت مبتنی بر دیگرخواهی بود.

گفتگوی تحلیلی با محمد تقی فهیم

مجری: بازنمایی واقعیت جامعه موضوع میزگرد تحلیلی این برنامه ماست. در خدمت یکی از بهترین منتقدان سینما ی ایران هستیم. علاوه بر اینکه منتقد هستند،مستند ساز هم هستند. جناب آقای محمد تقی فهیم

جناب فهیم مردم دوست دارند منتقدان علاوه بر این که دست بر نقد دارند خودشان هم تولیداتی داشته باشند.

آقای فهیم: این مفهوم که منتقد فیلسمازخوبی هم می شود، اشتباست و ثابت شده که منتقدین فیلم خوبی نمی سازند. البته استثنا هم وجود دارد. اما به شکل غالب و حرفه ای این نیست. مثلا مرحوم آقای کاووسی فیلم فارسی های خوبی نساخت ولی منتقد خوبی بود. بنابراین نقد یک حرفه ست مثل فیلمسازی وقتی من نقد می کنیم مبنی بر این نیست که فیلمساز خوبی هم باشم. من از منظر تکنیکی می گویم. بحث نظرب با بحث علمی فرق می کند. چهارچوب خودش را دارد. کارگردان های زیادی داریم که دانشگاه نرفته اند ولی فیلم های خوبی ساخته اند.

مجری: بازنمایی واقعیت های جامعه حالا چه اتفاقات تلخ چه اتفاقات شیرین فرقی نمی کند، چه جایگاهی در مکاتب علمی و مجامع علمی دارند در حوزه ی سینما. آیا محصولاتی که تولید می شود باید برگرفته و ملهم از جامعه باشد یا نه می تواند محصولی محدود باشد از زاییده های ذهن فیلمساز و ارتباطی هم با جامعه نداشته باشد؟ آیا ریشه ی علمی دارد؟

آقای فهیم: تلفیق تمام این تیترهاییکه فرمودین، هست.اساسا باید سینما را بازتاب واقعیت بدانیم و این که فیلم باید واقعی باشد. یکی از آسیب های جدی که به سینمای ما وارد هستش همین رویکردهاست. برخی ها فکر می کردند که باید واقعیت بسازند و دوربین و بردارند و بروند دنبال واقعیت و میشد مستند. فیلم های جشنواره ای ما، فیلم هایی که مورد پسند همگان قرار می گیرد، فیلم هایی هستش که در همین جور است. یعنی دوربین را بر می دارند وبه جاده ساوه می روند. به لحاظ فضا به لحاظ لوکیشن و به لحاظ آدم ها سعی کردند واقعیت را بسازند. واقعیت به مفهومی که عینا آن چیزی هست که به نظر من سینمای دراماتیک برگرفته از واقعیت است. اما حتما از فیلتر ذهن فیلمساز عبور می کند. بعد از خروجی تبدیل به محصولی دیگرشود. الزاما خیال نیست. تفکر و دانش است. اگر فیلمساز صاحب نگاه باشد در درجه ی اول باید نگاه به جامعه ی خودش را داشته باشد. جایگاه تربیت خانوادگی،خاستگاه طبقاتی، سطح سوادش، اطلاعات عمومی و باورهای دینی اش و این که صاحب تفکر باشد. وقتی این نگاه از فیلتر عبور می کند و محصول داراماتیک می شود در واقع مخاطب آن را می پذیرد. چرا؟ چون خودش را در آن می بیند. چون هر چه را در ذهنش مرور کرده یا پالایش کرده در مجموع از خود مردم است. نه یک جریان خاص، نه یک گروه خاص، نه یک طیف اجتماعی. فیلم های آمریکایی که در حال حاضر غالب هستند،هر کس نگاه می کند واقعیت را می بیند. چون به لحاظ بصری فیلمساز آن ها را تجربه کرده است. در ذهنش پرورش داده است. مهمتر که روی آن موضوع کار کرده اند، تحقیق و پژوهش کرده اند.کدهای اجتماعی زیاد دارد.از نظر قصه و داستان هم مردم می توانند با آن همذات پنداری کنند و در آن غرق شوند.

مجری: آیا هنرمندان به این کار موظفند؟ آیا هنرمند تولیدی را که ارائه می دهد باید مبتنی بر واقعیت ها ی جامعه باشد یا اینکه می تواند بر مبنای تخیلات و زایده ی ذهن خودش فیلم بسازد؟

آقای فهیم: اساسا نمی شود بر این مبنا برای هنرمند تکلیف معلوم کرد.یعنی این که تو موظفی این فیلم را نمایش بدهی. الزامی نباید برای هنرمند تعیین کنیم. نباید محصور و محدودش کنیم. باید روی تعهد بحث کنیم. روی تعهد اجتماعی. اگر بحثمان سینمای اجتماعی است.در این مورد که هنرمند موظف به ارائه واقعیت است یعنی یک ژانر درست کردیم. ما در سینمای واقعگرا یک توقعی از فیلمساز داریم. در گونه های دیگر هم یک توقع. وقتی فیلمسازبه سراغ فانتزی می رود به سراغ ملودرام و تاریخی می رود. هر کدام از آن ها یک وظیفه ی دیگر برای فیلمساز تعیین می کند. لذا نمی شود در یک قالب کلی به او بگوییم تو حتما باید در این قالب فیلم بسازی ولی وقتی بحث سینمایی اجتماعی می شود یک تعهد دیگری پیش رو داریم. سینمای اجتماعی همین سینمایی که کاملا در جامعه پخش است. زیرژانر ها هستند. وقتی داریم به اجتماع می پردازیم به آحاد مردم می پردازیم و در داستان ها و قصه ها یمان، مکن است موضوعش جنگ باشد ولی داستانک هایی دارد که به موضوع خانواده می پردازد.آن موقع است که ما وظایفی داریم و حساسیت موضوع خودش را نشان می دهد. جامعیت پیدا می کند و حتما باید پرداخت به آن ها برگرفته از متن جامعه باشد. جامعه ای که فیلمساز در آن زندگی می کند و باید روی آن ها کار کند

مجری: هر واقعیتی که با زندگی روزمره مردم گره خورده باشد، می تواند در برگیرنده موضوعات مختلف و متفاوتی باشد. دربرگیرنده موضوعات فرهنگی، موضوعات حماسی، سیاسی و غیره… در طول 41 سال گذشته در دهه 60 خیلی این موضوعات را نمی دیدم. فکر می کردم فیلمسازان با مسئولیت پذیری بیشتری به این رویکرد می پردازند. مخصوصا در دروان 8 سال دفاع مقدس فیلم هایی دیده بودیم که مبتنی بر واقعیت جامعه بود. بعد از آن اتفاقاتی افتاد و من احساس می کنم فاصه افتاد بین نگاهی که فیلمساز دارد و زندگی طبیعی مردم. شاید در این مسیر زندگی سینمای شبه روشنفکری در جامعه ما راه افتاده. شما ناشی از چه چیزی می بینید که فیلم های الان خیلی واقعیت آحاد مردم در آن ها مشاهده نمی شود. آیا فکر می کنید یک جریان عامدانه دارد این کار را انجام می دهد یا نه مسیر طبیعی خودش طی می شود؟

آقای فهیم: حالا آمدیم سراغ مشخصه سینمای خودمان و مصداق فیلم هایی که ساخته می شود. سینمای ما اگر قرار باشد روی آن مکث کنیم و فکر کنیم، متوجه می شویم که یک سینمای آسیب دیده و به شدت آفت گرفته است. سینمای دفاع مقدس هم. با سینمای قبل انقلاب کار ندارم. در مورد سینمای رشد یافته و اندیشه ورز بعد از انقلاب می گویم که از نظر تکنیک و فرم و محتوا دارای کلاس شده است د رحالیکه در سینمای قبل انقلاب اینگونه نبود… سینمای بعد انقلاب طبعا توقع ایجاد کرده است. چرا؟ چون متناسب با توسعه یافتگی جامعه و منابع انسانی رشد یافته است. این سینما در پروسه ی روبه رشد خودش دچار ایست شده و آسیب جدی به بدنه ی آن وارد شده است. با تغییرات سیاسی متکی به منابع عمومی و دولت و حاکمیت که در جامعه اتفاق افتاد رویکردهای فرهنگی به وجود امد. سینمای دفاع مقدس هم لین چنین وضعیتی برایش پیش آمد. یعنی اولا به منظور کمیت مدتی فید شد. سالی دو سه تا فیلم تولید کردیم از نظر کیفی دست اندازها شوع شد. جریانات سیاسی و هنری و اجتماعی ورود کردند و هر کدام سعی شان بر این بود از این بستر و از این ظرفیت بسیار استفاده کنند.

مجری:علت این فاصله را دخالت ها می دانید؟

آقای فهیم: مدیریت دست بارز بر این تغییر داشتند. رویش فکر شده بود. ما یک ظرفیتی داریم تحت عنوان جنگ. جنگی اتفاق افتاد. در تمام دنیا هم همین طور است. چرا در اکران عمومی فیلم ها ی جهان همیشه یکی دوتا فیلم جنگی در بین اکران هست؟

چون پدیده ی جنگ رویدادها ی جنگ و آن آسیب ها و حوادث بسیار دراماتیکی است. و ازاین ظرفیت همیشه بهره برداری های ناصواب هم می شود. بستگی به اندیشه و تفکردارد و صاحب قدرت و فیلمسازانی که برخی به عنوان شبه روشنفکری از آن یاد می کنیم. جریانی که به تصور ما بحران جنگ یک اثری تولید کند در راستای آن تفکرخودش که حالا نیشی بزند یا کنایه بگوید. در واقع روایتی که آن فیلمساز از جنگ ارائه می دهد روایت شخصی و بر اساس تمنیات فرهنگی و سیاسی خودش است

مجری: هنرمندان با اتکا بر واقعیت جامعه اساسا فیلم های خودشان را تولید می کنند و این ریشه و ساحت علمی دارد و نکته ی دوم این که اگریک فاصله ای می بینیم بین خیلی از فیلم های انقلاب با واقعیت زندگی روزمره مردم بخاطر نفوذ جریانات سرمایه و صاحبان و کانون های قدرت و ثروت هستند و البته انفعال بعضی از فیلم سازان. می توانیم اشاره داشته باشیم به اتفاقی که این روزها در کشور ما یا اقصی نقاط دنیا در حال افتادن است، کادر درمان و تلاش هایی که این کادر انجام می دهد. بحث سلامت جامعه. وقتی کشور نیازمند فرزنداوری بود یا در مقطعی بنابر رشد جمعیت یا نرخ جمعیت فرزندآوری کاهش پیدا کرد ما شاهد کم کاری هایی در سینما بودیم. وقتی به سینمای 40-41 سال گذشته نگاه می کنیم فیلم هایی نداریم که به اقشار مختلف بپردازد من جمله کادر درمان. پزشکان. بغیر از چند فیلم انگشت شمار مانند، روزهای زندگی و غیره…

چرا این اتفاق افتاده است؟ چرا ما به مردمی که در لایه های مختلف تلاش می کنند به مردم خدمت می کنند، سینما بی تفاوت از کنار آن ها عبور می کند؟ چرا سینمای ما متمرکز شده به موضوعات تلخ و سیاه اجتماعی؟ آیا واقعا سینما سوژه های دیگری ندارد؟

آقای فهیم: اگر سینما به این موضوعات پرداخته بود می شد سینمای مردمی. سینمایی که حداقل 30 میلیون مخاطب داشته باشد در کشوری 80 میلیونی. وقتی در کشوری که 70 میلیون نفر فیلم نمی بینند یا مخاطب فیلم های خارجی بیشتر است، نشان می دهد در دنیا نیستند. چون سینما فاقد تحقیق و پژوهش است و با مدیریت بد به این روز افتاده ایم. سینما به ویژه در سال 76 به بعد وارد یک فاز جدید شد و به سمت تک ژانری رفت و این آسیب جدی برای سینما به حساب می آمد. فیلم های دختر و پسری یا آپارتمانی. وقتی سینما متنوع نباشد دیگر خودش فریاد می زند که من فاصله گرفته ام و بعد هم متاسفانه متعلق به قشری از طبقه ی متوسط می شود. نکته این جاست که طبقه ی سوم بعد از انقلاب گسترده شد و این تمام سینما را در بر نمی گیرد که آن ها هم به نظر من منفک از جامعه هستند و دایره ی بی فرهنگی و جدا افتاده از جامعه ما زندگی می کنند. و سینما برای آن ها شده است. این محدودیت تعقلات فیلمساز را به آن ها نشان می دهد. بنابراین ما فیلمسازانی نداریم که بتوانند ریشه در بطن مردم داشته باشند. سوژه های آن ها پژوهشی باشد و از میان مردم گرفته شده باشند و به خودشان بر گردانند تا مردم به آن ها همراهی کنند.

مجری: در گفت و گوهایی که اغلب با فیلمسازها داریم، توضیح می دهند که ما اجازه پرداختن به اقشار مختلف را نداریم. ما اگر بر فرض مثال به قشر معلم، دکتر یا روحانی بپردازیم آن ها ناراضی می شوند و در صورتیکه خیلی از فیلمسازان علاقه مند هستند به قشر روحانی بپردازند و خیلی هم خوب می توانند با آیتم های کمدی و طنز به این قضایا ورود کنند

آقای فهیم: این یک مقوله ی متفاوت با سوال شماست. در این قضایا بیشتر صنفی می شود. قرار باشد فیلمی داشته باشیم که کلا تم انتقادی دارد یا تم تمسخر.بله به خودشان می گیرند. فیلمی که از زاویه منافع ملی مردم ساخته شود حالا به هر گونه باشد. اما وقتی وارد این بحث می شویم. بله. مشکل داریم. کم تحملی بعضی از اصناف است. بعضی جریانات به ویژه سیاسی. اما چرا به روحانیت در این سال ها بیشتر می پردازند؟ به دو دلیل. اول اینکه روحانیت در مدیریت قرار دارد و می توانند به آن بپردازند و نقدش کنند. دوم اینکه، روحانیون ظرفیت تحملشان بالاست به دلیل سلوک و آموزشی که می بینند. سینما به مردم به این مفهوم نمی پردازد، از گویش از پوشش از رفتار و کردار و تمام آن چیزی که مردم دارند، نمی داند. وقتی کسی فیلم را می بیند، باید فکر کند در همسایه اش همچین رفتاری را دیده است. یا در شمال این رفتار بوده یا در جنوب. ما چرا فیلم بومی نداریم؟ فیلم جنوبی نداریم؟ فیلمی که در خراسان ساخته شده کم داریم.

مجری: شاید بر می گردد به آم خلائ های پژوهشی که شما گفتین

آقای فهیم:بحثی که شما مطرح می کردین از آن زاویه در فیلم های کمدی هستش. مثلا به یک قشری می پردازند در واقع در مورد صنف باید صحبت کنیم آن موقع هم ممکن است صدای کسی در بیاید. اما به نظر من اصلی ترین مشکل فیلم سازان ما این نیست. همیشه سال ها بوده که فیلم ساختند و مشکلی پیش نیامده. اما توهین بله… بسیاری از فیلمساز ها با رویکرد کمیک به سراغ فرهنگ های کشور،قومیت ها ی کشور می رود. به سراغ مذاهب می رود در آنجا طبعا دلخوری پیش می آید.

مجری: ولی آقای فهیم، قبول دارید که این هراس وجود دارد برای خیلی از فیلمسازان و این روزها کرونا در بین مردم شیوع پیدا کرده است و دچار مرگ و میر شده ایم. ما زحمات کادر درمان و تیم پزشکی در بیمارستان های اقصی نقاط دنیا را نمی توانیم نادیده بگیریم. حالا شما فرض بگیرید که 6 ماه دیگر تولیدات فیلم از سر گرفته شود و در مورد کرونا هم بخواهند فیلمی بسازند. ما اغلب با فیلم هایی روبه رو می شویم، البته من حدس می زنم بنابر تجربیات خودم. کادر درمان احتمالا تضعیف شده و ویروس کرونا از سوی دولت مدیریت نشده است. یا می بینیم که فیلم های تلخ تولید می شود که خیلی ناگوار است. می گویم فیلمسازان موقعیت را می بیننند. مرگ و میر را هم داریم. مثل همه ی دنیا. ولی در عین حال تلاش کادر درمان را هم داریم. چرا این ها در فیلم های ما نمود پیدا نمی کند؟

آقای فهیم: اولا اینکه سینمای ما سینمای عقب مانده است و همیشه به موضوع دیر می رسد. یعنی موضوعی که سال ها از آن گذشته است و نمی تواند خودش را همراه کند. این یکی از دلایلش است. یعنی جلوتر که نیست، همراهم نیست و به دلیل همین فاصله می افتد بین موضوع و اثر این مشکل پدید می آید. نکته ی دیگر که بحث نقد شد. یعنی شما توقعتان رفت سمت سینمای منتقد انه که این مشکل حتما هست. اشاره ای که قبلا کردیم در باب سواستفاده. در سینمای این سال ها اتفاق های بسیار افتاده است. قدرت ها، سیاست مدارها و برخی مدیریت ها همین بخش ها بوده است. یعنی هر کسی در راس مدیریت قرار گرفته است اگر اجازه ای داده تا روویکردی های انتقادی باشد نسبت به قبل از خودش بوده یا نسبت به خیلی گذشته از خودش، هیچ کدام نقد را بر نمی تابند و این ضعف کلی مدیریت ما هستش. اما به تصور من مردم اینجوری نیستند. با سینمایی که می گوید مردم دار است یا مدافعان سلامت. همین مدافعان سلامت چقدر در خود واژه بار ارزشی وجود دارد. هم مدافعند و هم مدافع سلامت هستند. طبیعی ست که اگر شما فیلمی بسازید این مدافع سلامت را در موقعیت بدمن فرا بدهید، می رنجند. در این شرایط این همه تلاش می کنند ایثار می کنند شیفت اضافه می گیرند دنبال سلامتی ما هستند، حالا شما به عنوان فیلمساز چشمت به جشنواره ی کن هستش و می خواهی جایزه ای بگیری شخصیت اصلی فیلم را پرستاری قرار می دهی که مثلا خائن است. خب طبیعی هستش که دلخور می شوند. مگر این که شما به لحاظ دراماتیک آن تعادل را حفظ کنی بین قهرمان و ضد قهرمان. کاملا به بستر درام کار دارد. حتما وقتی ما داریم از یک ارزش صحبت می کنیم چیزی که در موقعیت والایی در جامعه ما پیدا کرده است. چرا می گوییم دفاع مقدس؟ بعد اگر در فیلمی یک عراقی را در موقعیتی قرار می دهد که فداکاری کرده برای سرباز ایرانی ما، می گوییم این فیلم ضد دفاع مقدس است. چون دفاع مقدس یک بار ارزشی به وجود آورده است. یعنی مولف های واحد برای خودش پیدا کرده است. مدافعان سلامت وقتی آن ها را با این عنوان خطاب می کنیم حالا اگر شما فیلمی ساختی برای گرفتن تندیس از جشنواره زردآلو و فلان و فلان باید تلخی و سیاهی ماجرا را هم در نظر داشته باشید. اگر شما بخواهی به سمت سواستفاده از این ارزش ها بروی. یعنی بخواهی با این ارزش بازی کنی برای این که خودت چیزی را کسب کنی یک فیلم بسازی که همه ی این ها را زیر سوال برده ای و حتما جای اعتراض دارد. اما به این مفهوم نیست که آن مردم مخالف نقد فیلمسازان هستند. چرا فیلم ساز به شکل مشخصی ارزش ها را هدف می گیرد. یعنی جایی که برای یک جامعه تبدیل به ارزش شده است؟

مجری: ما که مخالف نقد عالمانه و نقد آگانه و نقدی سازنده نیستیم. اما این که شما بگردی دنبال یک سیاهی یک کج کاری و این در فیلم نمود پیدا کند من فکر می کنم اتفاق ناگواریست در سینما

آقای فهیم: شما همین چیز که فرمودین در مورد مدافعان سلامت، اتفاق می افتد. آن کاری که شما گفتی 2 سال یا 6 ماه دیگر اتفاق می افتد. یعنی آن ها به جای این کار که بروند درام را بر اساس قهرمان سازی از این کادر پرستاری یا پزشکی ما در واقع پیرنگشان را بر اساس ضد قهرمان بچینند. یعنی فیلم را به سمتی می برند که حالا یک پرستاری پیدا کنند در این شرایط. وقتی من صحبت از تعهد کردم یعنی همین مرز. میدان شکست هنرمند جائیست که تعهدش زیر پا گذاشته می شود نسبت به جامعه و میدان توفیقش جائیست که در کنار مردم قرار می گیرد. و همین مرز تعیین می کند کجا هنرمند با مردم بوده و کجا علیه مردم. اینگونه هنر در طول تاریخ ماندگار شده است.

مجری: نگاهی هم هست. نگاهی فراتر از بحثمان. مطرح می کنند که اکثریت اجتماع ما نظری داشته باشند و فیلمسازباید تشخیص دهد که این نظر اکثریت به حقیقت نزدیک است یا نه.

آقای فهیم: هنر به اکثریت کاری ندارد. هنرمند محصول تفکر است. هنرمندیست که پشتوانه ای از گذشته دارد. یعنی برای الان نیست. مجموعی از باورها جمع شده اند و یک نظام معرفتی حاکم است. پس به اکثریت کاری ندارد و فیلمش را می سازد.

مجری: هنرمندی که مبتنی بر نظریه اکثریت جمعی فیلم می سازد، خودش را هنرمند مردمی می داند. اجازه دهید این جا را اشکال بگیرم که این کار رویه ی درستی نیست. خیلی از خواسته های مردمی را می بینیم که با آموزه های دینی واخلاقی مردم ما ناسازگار است و هنرمند زوم می کند و همان فیلم را می سازد. بعد هم ادعا دارد من مردمی هستم و به گونه ای برخورد می کند که مردم هم همراهش می شوند. آیا واقعا در چهارچوب هنرمند رفتار می کند یا این که نه؟

آقای فهیم: این افراد اصلا هنرمند نیستند. یک تکنسینی می آید و فیلم می سازد بیشتر تاجر است و تحت تاثیر جریانات خاصی هستند و خیلی از موضوعات اینگونه است. اگر ما قرار است بر اساس اکثریت جامعه فیلم بسازیم الان نباید سینمای ما این می بود. چون اکثریت جامعه مشخص است که چه می خواهند و چه انتظاری از سینما دارند. بنابراین همان طور که ما خیلی وقت ها در سینما می گوییم فروش خوب فیلم ملاکی بر خوب بودن فیلم نیست. البته یکی از مولفه های امتیاز دادن به فیلم محسوب می شود اما همه ی آن امتیاز نیست. همان طور هم بر اساس اکثریت به این مفهومی که می گویند نیست. چون اکثریت ساختگی ست. اکثریت بر اساس کدهای پژوهش و در واقع یک رویکرد محققانه از بطن جامعه استخراج می شود. مثلا در مورد مقاومت، هیچ وقت در طول تاریخ مردم مخالف مقاومت نبوده اند. اما وقتی فیلمی ساخته می شود که مقاومت را در قالب آن داریم نغز می کنند کجای این کار بر اساس اکثریت است؟ الان شما ببینید در مورد ارزش گزاری بر آثاری که فیلمسازما ساخته می شود. عموما بر اساس نظرات بیرون ایران است این که چه فیلمی کجا ارزشگزاری شده این جا می آیند ومثل همان درست می کنند. این دیگر جعل هستش و ربطی به داخل ندارد.

بیداری اسلامی و سینمای انقلاب و دفاع مقدس

جنبش بیداری اسلامی از زمانی بر سر زبان ها افتاد که مردم مسلمان تحت سلطه امپریالیسم به اگاهی جدیدی رسیدند و در واقع به دنبال رهایی از بند هایی بودند که سالها ذهن ها را گره زده بودند. بیداری ملت های مسلمان و آغاز تحولات انقلابی و پیدایش موج بیداری اسلامی در دههای اخیر خصوصاً سال گذشته در منطقه حاکی از احیاء و بازگشت ملت های اسلامی به هویت و تمدن فراموش شده خود است. ملت های مسلمان به دنبال کشف حقیقت بودند که در این مسیر با موانع زیادی روبرو می‌شدند که یکی از عناصر آن موانع جادوی سحر آمیز سینمای هالییود است. هالیوود در لغت به معنای چوب مقدس است، همان چوبی که جادوگران به دست می‌گیرند، چوب اسرارآمیزی که اعمال جادویی انجام می‌دهند و نسبت عجیبی میان هالیوود و این چوب جادویی برقرار شده است. آنها می‌توانند هر حقیقتی را وارونه نشان بدهند و به نوعی واقعیت های ساختگی را به ما نشان می‌دهند و هرگز اجازه نمی‌دهند حقیقت کشف بشود، اما باید هنر اسلامی در مقابل این دیدگاه قرار بگیرد تا نور روشنایی ملت های بیدار بشود. چرا که هنر واقعی هنر اکتشاف حقیقت است، پس وظیفه اصلی هنر اکتشاف حقیقت است. در هنر اسلامی هم اینگونه است. مبحث بیداری بحثي جديد در پديدار شناسي جنبشهاي معاصر است و اين نو بودن جاي كار زيادي را مي طلبد كه با تشريح جزئيات آن و بررسي دقيقتر اين جنبش، مي توان در حوزه سينما نيز توليدات بكر و قابل ارائه اي در اين خصوص به معرض نمايش در ‌آورد. حوادث و تحولات اخیر در جهان عرب که از اعتراضات مردم تونس آغاز و دامنه آن به کشورهای مصر، یمن، اردن، بحرین و لیبی کشیده شد، برخی از نقد و تحلیل‌ها را پیرامون این تحولات، علل انگیزه‌ها و زمینه‌های رخدادها در گذشته و حال کشورهای یادشده مطرح می‌کند.

بی شک انقلاب اسلامی ایران نقش موثری در بیداری ملت های مسلمان منطقه ایفا کرده است و در این بین، با توجه به آغاز تحولات مذکور، تمامی حوزه‌ها از قبیل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین مناسبات قدرت دچار دگرگونی شگرفی شدند. در این میان و در پی شکل‌گیری این تحولات حوزه‌های فرهنگی ـ هنری در کنار حوزه‌های مختلف فرصت را مغتنم شمرده؛ و کارگردان‌ها و فیلم‌سازان متعددی از کشورهای مختلف، تحولات مذکور را به گونه‌ای دیگر برای ملت نمایان کردند.

جنبش بیداری اسلامی از زمانی بر سر زبان ها افتاد که مردم مسلمان تحت سلطه امپریالیسم به اگاهی جدیدی رسیدند و در واقع به دنبال رهایی از بند هایی بودند که سالها ذهن ها را گره زده بودند. بیداری ملت های مسلمان و آغاز تحولات انقلابی و پیدایش موج بیداری اسلامی در دههای اخیر خصوصاً سال گذشته در منطقه حاکی از احیاء و بازگشت ملت های اسلامی به هویت و تمدن فراموش شده خود است. ملت های مسلمان به دنبال کشف حقیقت بودند که در این مسیر با موانع زیادی روبرو می‌شدند که یکی از عناصر آن موانع جادوی سحر آمیز سینمای هالییود است.

 هالیوود در لغت به معنای چوب مقدس است، همان چوبی که جادوگران به دست می‌گیرند، چوب اسرارآمیزی که اعمال جادویی انجام می‌دهند و نسبت عجیبی میان هالیوود و این چوب جادویی برقرار شده است. آنها می‌توانند هر حقیقتی را وارونه نشان بدهند و به نوعی واقعیت های ساختگی را به ما نشان می‌دهند و هرگز اجازه نمی‌دهند حقیقت کشف بشود، اما باید هنر اسلامی در مقابل این دیدگاه قرار بگیرد تا نور روشنایی ملت های بیدار بشود. چرا که هنر واقعی هنر اکتشاف حقیقت است، پس وظیفه اصلی هنر اکتشاف حقیقت است. در هنر اسلامی هم اینگونه است. مبحث بیداری بحثي جديد در پديدار شناسي جنبشهاي معاصر است و اين نو بودن جاي كار زيادي را مي طلبد كه با تشريح جزئيات آن و بررسي دقيقتر اين جنبش، مي توان در حوزه سينما نيز توليدات بكر و قابل ارائه اي در اين خصوص به معرض نمايش در ‌آورد. حوادث و تحولات اخیر در جهان عرب که از اعتراضات مردم تونس آغاز و دامنه آن به کشورهای مصر، یمن، اردن، بحرین و لیبی کشیده شد، برخی از نقد و تحلیل‌ها را پیرامون این تحولات، علل انگیزه‌ها و زمینه‌های رخدادها در گذشته و حال کشورهای یادشده مطرح می‌کند.

با توجه به آغاز تحولات مذکور، تمامی حوزه‌ها از قبیل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین مناسبات قدرت دچار دگرگونی شگرفی شدند. در این میان و در پی شکل‌گیری این تحولات حوزه‌های فرهنگی ـ هنری در کنار حوزه‌های مختلف فرصت را مغتنم شمرده؛ و کارگردان‌ها و فیلم‌سازان متعددی از کشورهای مختلف، تحولات مذکور را به گونه‌ای دیگر برای ملت نمایان کردند.

گفتگوی تحلیلی با دکتر مجید اسماعیلی

مجری: بحث و گفت و گوی تحلیلی میزگرد این برنامه را اختصاص دادیم به بحث بیداری اسلامی. خیلی از دوستان مطلع هستند که بیداری اسلامی پدیده ایست که شاید اخیرا بر سر زبان ها افتاده باشد اما بسیاری از اندیشمندان و متفکران جهان اسلام همواره بر این موضوع تاکید داشتند و استفاده از رسانه بویژه در عصر دیجیتال و عصر مدرنیته یکی از راهکار هایی ست که می تواند موجب روشنگری و بیداری در ذهن همه ی مردم جهان شود. در همین زمینه جناب آقای مجید اسماعیلی تهیه کننده، کارگردان و نوسینده ی سینمای ایران در میزگرد تحلیلی ما شرکت کرده اند.

نسل جوان ما حتما فیلم دلشکسته را به یاد دارند به کارگردانی علی روئین تن و با تهیه کنندگی آقای مجید اسماعیلی تولید شده و البته بسیاری از تولید های دیگر. بیشتر مخاطبان ما سوال می کنند که چرا افق سینما به اینگونه موضوعات می پردازد. به تصور من خیلی از برنامه های سینمایی مغفولند از این فضا. بیداری اسلامی یکی از مهجور ترین بحث هاییست که هیچ وقت به آن پرداخته نمی شود. هر چند که برخی قائل هستند که آیا نسبتی بین رسانه، نسبتی بین سینما هست؟ آیا هنر تصویر پدیده ای به اسم بیداری اسلامی هست یا خیر؟

آقای اسماعیلی: بحث بیداری اسلامی بحثی هست در حوزه اندیشه و عمل و هر دو تا قابل ارزیابی هست. اما قبل از اینکه وارد بحث شویم من معتقدم اول یک مقداری حرف هایمان را یکی کنیم در مورد سینما و بعد با آن بحث های یکی شده در حوزه سینما برویم سراغ بیداری اسلامی. در مورد سینما که حرف می زنیم یک ظاهری دارد، تفریح هست، تفنن، سرگرمی، عاطفه ها تحریک می شود و یک با طنی دارد که این باطن از نظر من خیلی تاثیر فوق العاده دارد و ما در پشت و باطن سینما شاهد این هستیم که پشتوانه ی اصلی نظری و علمی نظام ها سینما هستند. یعنی وقتی که ما درباره ی سینما حرف می زنیم در واقع پشتوانه ی همه جانبه ی فکری، عملی، احساسی یک جریان فکری حاکم را می توانیم جستجو کنیم.

مجری: آیا بطور مشخص در مورد سینما هنر هفتم داریم بحث می کنیم یا در خصوص تولیدات تصویری یا در خصوص رسانه؟

آقای اسماعیلی: الان مشخصا در مورد خود سینما می خواهیم صحبت کنیم. در واقع وقتی شما به سینما نگاه می کنی متوجه می شوی که این جریان نسبت سینما با سایر رسانه ها چیست؟ سوالی که شمافرمودین. به نظر می رسد سینما نسبتش با سایر رسانه ها خیلی موثرتر،مادرتر و عمیق تر است. البته کاری که یک سریال تلویزیونی می تواند انجام دهد در موضوع ادراک سازی از یک موضوع فیلم سینمایی می تواند عمیق تر باشد. پس اگر ما یک ظاهر برایش در نظر بگیریم و یک باطن. باید ببینیم این کاری که سینما می خواهد چیست؟ حوزه عملیاتی سینما 2 حوزه ست. یک حوزه پشتیبانی فکری و یک پشتیبانی اندیشه. که در این حوزه ی فکری و اندیشه 3 کار انجام می دهد. تفسیر می کند. توضیح می دهد و توجیه می کند.

یعنی یک اقدام یک فکر وارد فضای سینما می شود. حالا هر چی. مثلا لیبرالیسم. مثلا اتفاقاتی که تو حوزه های اقتصادی می افتد. تمام این ها ترجمه می شود برای سینما. سینما کارش این می شود که این موضوع وارد جزئیاتش شود و خیلی ریز بشود.

برای عامه ی مردم در فضای ظاهری تفریح و تفنن آن را تبدیل کند به یک مفهوم قابل پذیرش و قابل اجرا در کارکرد سرگرمی می تواند کارکرد راهبردی هم داشته باشد. در واقع سینمای اندیشمندان. من به شما بگویم، آنقدر که ما تو سینمای طنز مفاهیم را انتقال می دهیم شاید تو سینمای سیاسی و غیره نتوانیم. یک مفهومی منتقل می شود که آن مفهوم توجیه می شود، تفسیر و توضیح داده می شود. این در حوزه ی فکری. حالا در حوزه ی بعدی وارد حوزه تهیج می شویم. مثلا… وقتی آمریکایی ها می خواهند به عراق حمله کنند سینما به کمک حکمرانان می آید با یک مجوعه از فیلم ها در واقع با آمدنش 3-4 تا مسئله را روشن می کند. اولا می گوید، اگر چیزی بدِ پس برای از بین بردن چیزهای بد یک مقدار بدی هم ایراد ندارد. مثلا در فیلم قهرمان، شخصیت منفی داستان و عملکرد بسیار منفی اش که در طول داستان دیده می شود یک بار در انتهای فیلم برای بیننده توجیه می شود. در واقع سینما نقش جارچی های قدیم را دارد. شیپورهای جنگ را سینماگران می زنند. مردم آماده باشید می خواهیم به عراق حمله کنیم. مردم آماده باشید می خواهیم ایران را تحریم کنیم.

سریال هایی که در این رسانه دیده می شود یا خیلی از فیلم ها، مثلا آرگو. آرگو مسئله ی آمریکا نبوده است. در حالیکه باید می بوده. تو 41سال گذشته باید آرگو مسئله میشد ولی چرا الان شده مسئله ی مردم آمریکا و تبدیل می شود به سینما؟ چون قرار یک عملیاتی در ایران اتفاق بیوفتد. قرارِ ظالمانه ترین تحریم هایی که در دنیا اجرا شده، برای ایران اجرا شود. دارو را ببندید. در واقع بستری فراهم می کند که افکار عمومی را تهیج کند و آدم ها را به هیجان آورد تا حرکت کنند. و ابزارش هم با هدایتی هستش توی دوست داشتن و دشمن داشتن اتفاق می افتد. در واقع سینما مدیریت را حب و بغض می کند. ما با این سینما کار داریم که در واقع تبدیل کردن یک مفهوم نظری به یک موقعیت عملی به یک امکان واقعی در جامعه است. یعنی این کار در سینما می تواند ما را ببرد برای یک مفهوم. حالا با این توانمندی از سینما می توانیم وارد بحث بیداری اسلامی شویم.

مجری:اساسا سینما چیست؟ و چه قابلیت و توانمندی هایی دارد و چه غفلت هایی از آن ها در داخل کشور صورت گرفته است؟ همان طور که حضرت عالی فرمودین همه ی این ها منوط به به فرم و محتوای خوبی برخوردار باشد برای اثر بخشی افکار عمومی

بحث بیداری اسلامی سال هاست که مطرح است. سینما به زعم ما می تواند یک سینمای روشنگران هم باشد و این که چه چیزی را روشنگری بکند؟ و این که دولتمردان آمریکا حادثه ی تسخیر لانه ی جاسوسی را جعلی و تحریف کنند. ما هم درداخل ایران و با توجه به سیاست های داخلی خودمان قرار است موضوعات دیگری را روشنگری کنیم. قرار هست ما اهداف و آرمان های انقلاب را صادر کنیم با زبان سینما. تا چه حد توانستیم موفق باشیم در 41 سال بعد از پیروزی انقلاب گذشته و ما همچنان معتقدیم که ام القرا ی جهان هستیم و در منطقه حرف اول را می زنیم. ما کشوری هستیم که در برابر استعمار بزرگ انگلیس و آمریکا ایستاده ایم اما سینمای ما چه جایگاهی دارد برای این روشنگری؟

آقای اسماعیلی: بحث مهمی هست و توضیحات مفصل می خواهد. اما اجمالا با این توضیحاتی که شما فرمودین، می بینیم که مثلا سینما همین چیزی که در موردش حرف می زنیم. من فکر می کنم به شعر قدیم، چیزی بوده مثل شعر. شما جایگاه شعر را در قدیم نگاه کنید. مثلا فلان حاکم عباسی برای یک بیت شعر حاضر بوده میلیاردها تومن هزینه کند. چون یک موضوع را تبدیل می کند به یک فهم عام. این قابلیت یعنی تبدیل یک موضوع… البته تو پرانتز بگویم، تفاوت سینمای ما با سینمای غرب باید در این باشد. هم حقیقت را جابه جا می کند و واقعیت را. می آید فیلمی می سازد برای چیزی که حتما درسته است و یک نمای نادرست تولید می کند. وجه تمایز ما در سینما باید در این چیزها باشد.

مجری: شما فرمودین وجه تمایز ما در سینمای غرب در این هست آن ها حقیقت را جعل می کنند یا قائل به بیان حقیقت نیستند ولی در سینمای ما اینگونه نیست.

آقای اسماعیلی: در مورد بحث بیداری اسلامی باید توضیحات مختصری بدهم. وقتی در مورد بیداری اسلامی صحبت می کنیم باید نکاتی را بدانیم، این هست که اولا اگر بیداری اسلامی دارای یک ترجمه ی روان و قابل فهم به تصویر وبه سینما نداشته باشد مثل بسیاری از موضوعات که در دنیا شکل می گیرد و بعد ابتر باقی می مانند و از بین می روند، از بین خواهد رفت. یعنی بیداری اسلامی تبدیل شود به یک موقعیت تصویری به یک موقعیت نمایشی و تبدیل شود به یک موضوع قابل هم برای جامعه ی مردم. برای این که این اتفاق بیوفتد به یک مقدمه نیاز داریم. بیداری اسلامی باید از لحاظ، نظری، علمی، فکری و اندیشه ای تدوین شود. ما وقتی درباره بیداری اسلامی حرف می زنیم باید داستان تولید کنیم.

داستان بیداری اسلامی در یک جمله،اراده ی کلان الهی برگرفته از وقتی خلقت شکل گرفته که دنیا هم سو باشد با صفات خودش. هم سو باشد با زیبایی هایی که در وجود خداوند هست. باطل، بدی، تیرگی و سیاهی در آینده ی این دنیا نباید جایی داشته باشد. و این تغییرکلان الهی توسط پیامبران توسط امامان پیگیری می شود و این پیگیری ها با خون دادن های امام حسین در روزعاشورا به یک اوجی رسیده است و با یک اتفاقاتی که برای ائمه افتاده و یا این انتظاری که ما برای امام زمان(عج) داریم.

وقتی ما می گوییم داستان بیداری اسلامی باید اینجوری بگوییم که، بسم الله الرحمن الرحیم یکی بود یکی نبود. پروردگاری بود که اراده کرده بود دنیا به مستضعفین برسد. برای به ارث رسیدن دنیا و آنچه در آن هست برای مستضعفین لوازمی وجود دارد. این لوازم رکن اولش داشتن یک اندیشه است. اندیشه ی اسلامی، اندیشه ای ست که می اواند این اراده الهی را به تحقق برساند و برای این که به تحقق برسد احتیاجی به این هست که کتابی وجود داشته باشد که هست. رهبرانی وجود داشته باشند که این کتاب را توضیح دهند که هست. نکته ی سوم، احتیاج به یک فضای پشتوانه ی مردمی دارد که این مردم در کنار این کتاب با هدایت آن رهبر این اتفاق را محقق می کند. بیداری اسلامی داستانش این است. بخشی از اراده ی الهی که مردم در عالم یک حقیقت آشنا پیدا کنند و به سمتش حرکت کنند. ظلم را از بین ببرند و بساط تیرگی و طاغوت را در دنیا برچینند.

مجری: بخش عمده ای از داستان که شما فرمودین کاملا قابل فهم است برای همه مخاطبان ما. به هر حال ما در یک کشوری مبتنی بر مفاهیم اسلامی زندگی می کنیم و می دانیم که وقتی بیداری اسلامی این پسوند اسلامی را دارد این مفاهیم را در بر می گیرد. ولی آنچه اتفاق می افتد این هست که ما از اغلب فیلمسازان وقتی علت کم کاریشان را در این حوزه جویا می شویم دلایل مختلفی را بیان می کنند. مشکل را در بحث فلسفه ای قضیه نمی دانند. یعنی می گویند که سینما را می شناسیم بحث بیداری اسلامی را هم می شناسیم اما وقتی می پرسیم پس چرا اتفاق نمی افتد آن موقع پاسخ قانع کننده ای را دریافت نمی کنیم. من می خواستم به عنوان یک کارشناس تحلیل شما را بدانم. چرا ما بعد از 41 سال بعد از انقلاب فیلمی در حوزه ی بیداری اسلامی نداریم؟

آقای اسماعیلی: 41 سال عمر برای یک نظام یک نیازهایی را جدی کرده است. بالاخره ما بعد از 41 سال باید بتوانیم حداقل به آنچه که در غرب اتفاق افتاده نزدیک شویم. این اتفاق تو سینمای غرب به یک مفهوم تبدیل می شود به یک موقعیت داستانی. واین موقعیت داستانی تبندیل می شود به رمان یا سناریو. ولی آنقدر این داستان کشش دارد که یک سینما گر پیدا می شود و می گوید من این داستان را می خواهم به موقعیت برتر تبدلیش کنیم. این فرایندها وظیفه شان این هست بتوانند این چرخه را کامل کنند. مدیریت کنند. اما ما متاسفانه این چرخه را نداریم. اولا آنقدر برایشان دغدغه شود که راستای اراده الهی و یک رسالت تاریخی آن را برای خودشان فرض کنند که من در این اراده کلان الهی وظیفه ی بزرگ دارم. این وظیفه ی من با توجه به تخصصم و حوزه ی فعالیتی که دارم مثلا تو بحث سینما و باید این جوشش در درون آدم ها بجوشد.

خواهش می کنم دوستانی که عنوان شهروندی جامعه ی اسلامی را دارند به این مفاهیم با تعصب و حساسیت بیشتری نگاه کنند. سینما گر ما در این سال ها باید این مسئله برایش مسئله ی مهمی باشد. این دنیا باید چهره اش عوض شود. تو دنیا دارند آدم می کشند و خیلی عجیب هستش که برای هزاران هزار نفر ادم که کشته می شود کسی ناراحت نمی شود. این همه افراد تو میانمار تو یمن کشته می شوند بچه های کوچک تکه پاره می شوند، چه طور سکوت می کنیم؟ بعد برای یک چیزی که شاید نیاز نباشد و شاید یک چیزی که در آن تخصص نداریم، ناراحت می شویم و حساسیت نشان می دهیم. این نشان می دهد ما به عنوان سینماگر باید حساسیت هایمان را یک مقدار غبارروبی کنیم آنوقت متوجه می شویم که این دنیا حالش بد است. همه می دانند و همه جا حالش بد است. از آن کشورهایی که خیلی در آسایش و رفاه هستند می بینید که بحران های روحی باعث شده خودکشی حرف اول را بزند و یا آن کشوری که مشکل اقتصادی دارند باعث فجایع می شود.

مجری: وقتی خون مظلوم به راحتی ریخته می شود در کشورهایی مثل یمن، لبنان،فلسطین و افغانستان. بعد خیلی از فیلمسازان ما رجوع می کنند به یک سری مفاهیمی که می شود در اولویت های بعدی هم به آن ها پرداخت. چرا با توجه به این موضوعات ما تولید تصویری نداریم؟

آقای اسماعیلی: این که سینماگران ما نسبت به این موضوعات حساسیتشان زیاد نیست واقعا به دور از انصاف است که بگوییم خودشان مقصر هستند. بخشی به عهده ی جامعه هنری کشور است. شما در حال حاضر فیلمسازی داری که می خواهد این کار را انجام دهد. بالاخره باید یک تعدادی از داستان های جذاب طی این سال ها شکل گرفته باشد که آدم را به سمت تولید تصویری آن اثر ببرد. پس ما در آن بخش هم نقص داریم. این چرخه، چرخه ای که شاید شروعش دانشگاه باشد، حوزه باشد. بعد از دانشگاه وارد حوزه هنری و فرهنگی می شویم. تو آن حوزه باید تعریف شود و بعد تبدیل شود به فضای سینمایی و این چرخه دوباره تکرار شود.

مجری: در خیلی از سال ها در کشور خودمان شاهد انواع کنفرانس ها، سمینارها و نشست های بین المللی بودیم با موضوعات بیداری اسلامی و اتفاق نادر کنفرانس هالیوودیسم. بیداری اسلامی در آن مقطع هیچ وقت نسبت بین سینما و بیداری اسلامی تعریف درستی نشده است. خروجی از این سمینارها و نشست ها در حوزه تصویر اتفاق نیوفتاده است. یعنی اگر متولیان امر قائل باشند به اثر بخشی هنر سینما، فکر می کنم خروجی این سخنرانی ها و مقالات لاکچری که ارائه می دهند تمامش بر می گردد به همان داستانی که شما می فرمایید. برویم به سمت سینما و هنر هفتم و با هنر هفتم با مردم حرف بزنیم.

آقای اسماعیلی: از جان کری پرسیدند : شما چرا به سوریه حمله نکردین در حالیکه به خیلی از کشورها حمله کردین؟ جواب داد: پژوهشگران ما هر چه تلاش کرند داستانش را بنویسند، نتوانستند و ما چون داستانی نداشتیم نتوانستیم حمله کنیم. نتوانستیم این داستان را با چفت و بست محکم و درست تعریف کنیم. گفتیم سلاح شیمیایی زده ولی نه نچسبید. گفتیم کردها را قتل عام می کنند بعد دیدیم خود کردها گفتند نه اینجوری نیست. داستان یک چیز وقتی تولید می شود بعد شما می توانید آن را تبدیل کنید به موقعیت های برتر دیگر. در واقع احتیاج به این داریم یک مغزهای متفکری اولا چرخه ی این کار را تعریف کنند. بعد این چرخه را اعضایش کمک کنند تا این که تبدیل شود به یک تز دکتری خوب. این تز دکتری مفاهیمش را بست بدهد. توسعه ی مفهومی بدهد. اولا باید مفهوم بیداری اسلامی را کاملا بست دهیم. وقتی بست داده شد آنوقت شما می بینی که یک شاخصه های عملیاتی می شود مواد خام هنرمندان در یک مقطع دیگر و حالا اگر بخواهیم که لایه های بین آن ها را بگوییم که باز هم لایه های زیادی هست. ما در جشنواره های خارجی کمیک بوک داریم. کمیک بوک ها یک مادرهستش برای کار سینما. وقتی بخشی را تصویر می کند در واقع این احساس نیاز به تصویر متحرک قوی با دکوپاژ قوی ترش را. در بیننده ایجاد می کند. لذا این چرخه یک مغز می خواهد برای این که طراحی شود. افرادی را می خواهد این چرخه را فعال کند،تبدیل کند. به دانشگاه به حوزه به داستان نویس به شاعر به نقاش ووو همه این ها جمع می شوند و همان زیربنای یک کار سینمایی را کامل می کند.

سینما را همان شعر قدیم تصور کنیم. شعر زمان جاهلیت. شعر جاهلی آنقدر مهم بوده که بخشی از این شعرهای مهم را آویزان می کنند داخل خانه ی کعبه و به آن شعر معلقات صفحه می گفتند. برای اعراب مهم بود. به خاطر این که با یک شعر قبیله بالا می رفت و با یک شعر قبیله به خاک می نشست. این اتفاق برای شاعرها هم انگیزه ی بزرگی به وجود می آورده. برای اینکه این انگیزه به وجود بیاید به مکه نگاه می کردند وقتی یک کاروان می آمد برای ایام حج. خب شلوغی و ازدحام و بزن و برقص و بقیه ی و اتفاقات دیگر. وقتی این کاروان ها می رفتند یک دفعه مکه می شد یک شهر کوچک وسط بیابان و این ها یک احساس قربت وحشتناک می کردند و این احساس قربت طبع شعر را در وجودشان راه می انداخت و آن ها شعر می گفتند. اما زمان هایی بود که کاروانی نیامده بود. خب… چیکار باید می کردند؟ می رفتند وسط بیابان یک نمایی از یک کاروانی که رفته بود مثلا ظرفی که وارونه شده بود یا آتشی که خاموش شده بود این ها را می دیدند و یاد آن قربت می افتادند و دوباره این احساس به غلیان می افتاد و شعر می گفتند… پس ما هم احتیاج داریم جامعه ی هنریمان واقعیت ها را حس کند تا از تماس این واقعیت ها بتواند آن احساس نیاز مهم و خیلی ضروری را زنده کند.

هزار راه نرفته

دوران دفاع مقدس به عنوان برگ زرینی از تاریخ معاصر کشورمان همواره بر تارک تاریخ خواهد درخشید. دورانی که در آن، معرفت،صداقت، گذشت،تسلیم نشدن در برابر ظلم، انسجام و اتفاق بر سر یک هدف یعنی دفاع از دین و میهن به اوج خود رسید و سال‌هاست این خصوصیات توسط ملت‌هایی که به هر نحو زیر ظلم و بی‌عدالتی قرار گرفته‌اند به عنوان الگویی عملی در راستای دستیابی به اهداف شان مورد توجه قرار گرفته است. بی‌تردید دوام و قوام یک فرهنگ آن هم چنین فرهنگی به ابزارهایی نیاز دارد تا بتواند سال‌های سال تشنگان معرفت را سیراب کرده و آنها را امیدوار نگه دارد.

امروزه سینما به عنوان صنعتی موثر در دگرگونی تحولات و فرهنگ‌ها مورد توجه همه کشورها قرار دارد و هر کشوری مطابق با اهداف مورد نظرش در ژانرهای مختلف بر روی این صنعت سرمایه گذاری می‌کند و حتی بسیاری از پیام‌ها از همین طریق منتقل می‌شود. ابزار هنر به ویژه سینما اگر در مسیر درستی هدایت و پشتیبانی شود می‌تواند بهترین فرصت‌ها را در اختیار ما قرار بدهد تا به رسالتی که بر عهده مان گذاشته شده به خوبی عمل کنیم اما اینکه چگونه باید از این فرصت به بهترین نحو ممکن بهره برد به توجه خاص متولیان مربوطه و کسانی دارد که در این وادی گام برمی‌دارند. حال که تا حدی بر نقش صنعت سینما در تحولات جامعه اشاره شد، ببینیم سینما در راستای عمل به تکلیف خود در قبال رخدادهای کشورمان به ویژه هشت سال دفاع مقدس چه راهی باید در پیش بگیرد. وقتی سخن از سینما به میان می‌آید با ابزارهای سخت‌افزاری و نرم افزاری مختلفی روبرو می‌شویم که هر کدام مکمل دیگری هستند و درصورت نبود یا ضعف یکی، با اثری مواجه خواهیم شد که نه تنها ممکن است مخاطبی جذب نکند، بلکه نوعی دافعه هم در پی خواهد داشت. به ویژه اینکه اگر این اثر تولیدی وظیفه روایت بخشی از تاریخ پرافتخار کشورمان را به دوش کشیده باشد. اثری که از دل سینمای دفاع‌مقدس بیرون می‌آید باید منطبق بر مولفه‌هایی باشد که هشت سال با تکیه بر آنها، از خاک مقدس و دین مان دفاع کردیم. دفاع کردیم چون به آینده انقلابمان امیدوار بودیم و سینمای دفاع مقدس هم باید این امیدواری را همچنان زنده نگه دارد. این تازه اول کار سینمای دفاع مقدس است. بنابراین این سینما به مدیران و گردانندگانی نیاز دارد که جوان و پرانرژی بوده و با انسجام و تمرکز امکانات، تلاش برای انتقال پیام خون‌های ریخته شده در هشت سال جنگ تحمیلی را نصب‌العین خود قرار داده باشند.

به نظر می‌رسد جریان فیلم دفاع مقدس راه خود را پیدا کرده است پس نباید لحظه‌ای درنگ کنیم چون اگر چنین جنگی با مختصات معرفتی و جغرافیایی خاص خود در هر کجای جهان رخ داه بود، سینمای آن کشورها این رخداد را بر اساس تقویت فرهنگ خودشان و خلق الگوهایی برای فخر به آنچه دارند واکاوی می‌کردند.

گفتگوی تحلیلی با مهدی عظیمی میرآبادی

مجری: دوران دفاع مقدس برگ زرینی از تاریخ معاصر کشور ماست که مفاهیم بسیای را در حوزه ی دینی، اخلاقی و انسانی برای ما یادآور شده است. مفاهیمی مانند ایثار، سلطه ناپذیری،حقیقت جویی و عدالت خواهی و سینما در این مسیر همواره کمک و همیار دوران دفاع مقدس بوده است. حال این که چرا سینمای دفاع مقدس در طول 4 دهه ی گذشته فرازو نشیب های بسیاری داشته، موضوعیست که تلاش کردیم در طول این چند شب به آن بپردازیم. امشب هم در خدمت عزیز بزرگواری هستیم که علاوه بر تهیه گنندگی سینما و مدیر عاملی انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس دبیری شانزدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت را به عنوان یکی از رویدادهای مهم سپهر سینمای ایران بر عهده دارند. جناب آقای مهدی عظیمی میرآبادی

آقای عظیمی : فکر می کنم برگزاری جشنواره یک اتفاق لازم در حوزه ی سینمای انقلاب و سینمای مقاومت و دفاع مقدس است. بنابراین هر تلاشی در این زمینه صورت بگیرد نمی تواند رنگ خستگی را به خدمتگزاران این عرصه وارد کند.

مجری: نمی دانم امشب بحث را ببرم به سمت انقلاب و دفاع مقدس یا جشنواره ی فیلم مقاومت؟ اما آن چیزی که وجود دارد این هست که عده ای در حوزه ی سینمای انقلاب و دفاع مقدس دغدغه مند هستند و چشم و نگاهشان به شماست که در راس این دو مجموعه قرار گرفتید. آیا سینمای دفاع مقدس توانسته جای خودش را در بین ژانرهای سینمایی باز کند یا خیر؟ ما ژانر سینمای جنگی داشتیم از قبل هم بوده است در سراسر دنیا و مطابق استانداردهای جهانی هم هست. سینمای دفاع مقدس واقعا در این مسیر چه جایگاهی دارد این را می خواهیم از زبان شما بشنویم.

آقای عظیمی: تعبیر ژانر شاید برای دفاع مقدس تعبیر دقیقی نباشد و باید گفت یک ابرژانر هست. ویژگی یک خاصیتی که سینما می شود به دنبالش گشت و تو ژانرهای متفاوت و متعدد دید، مثلا تو فیلم پلیسی می شود دفاع مقدس را دید. تو فیلم خانوادگی تو فیلم اجتماعی یا هر بخش دیگر. از کمدی گرفته تا بقیه، ما می توانیم دفاع مقدس را ببینیم. پس بنابراین نمی توانیم بگوییم ژانر دفاع مقدس که ویژگی های سینمایی اش این هست. یک مفهوم یک موضوع است که آن چیزی که به آن فرهنگ دفاع مقدس بر می گردد. به انتقال فرهنگ دفاع مقدس بر می گردد در قالب سینما و در ژانرهای مختلف در شیوه های بیانی گوناگون در روایت های متفاوت می تواند سینمای دفاع مقدس خودش را نشان دهد. کما این که ما فیلم آژانس شیشه ای را نگاه کنیم یک نوعی هستش. فیلم هور در آتش نوعی دیگر. یا فیلم های سیاسی یا مثلا اجتماعی در مورد خانواده ی شهدا. در مورد جانبازها یا راجع به خود منطقه ی جنگی.

مجری: لزوما حضور در میدان نبرد و جنگ به مفهوم فیزیکی در سینما ی دفاع مقدس نیازی است؟

آقای عظیمی: آن می شود فیلم جنگی. در واقع ژانر جنگی دفاع مقدس.

مجری: یعنی هر فیلمی که بتواند مفهوم دفاع را به معنای واقعی و حقیقی خودش نشان دهد. دفاع مشروع یا به اصطلاح یک نگاه بازدارنده در جنگ. نگاه انسانی نگاهی از سر غیرت از سر عزت انسانی و شرافت را بیان کنیم. می تواند تو بخش سینمای دفاع گنجانده شود.

آقای عظیمی: در دنیا هر جنگی اتفاق افتاده باشد، سینمای جنگ هم دارد. مثل فرانسه، آلمان و ژاپن و هر جا… هر زمان متجاوز باشد یکی هم مقابلش قرار می گیرد و سینمای جنگی هست. اما سینمای دفاع مقدس را بخواهیم تولش را بگوییم. تولدش در سینمای ایران اتفاق افتاده است بعد از دفاع مقدس. چون مردم ایران و از جمله هنرمندان نسبت به جنگشان یک نگاه تقدسی و یگ نگاه ارزشی داشتند. فیلم مورد توجه شان را از این موضع نگاه می کردند. حتی کشور گشایی در موضع دفاع. حتی کشتن در موضع دفاع… این ها را سراغش نمی رفتند. می گفتند : وقتی دشمن به ما حمله کرده و قرار هستش که غیرت ما را قرار هستی و ایمان و دین ما را دچار مسئله کند و ما می رویم با آن مقابله می کنیم و جلویش را می گیریم. حتی برای نمونه و مثال:

شهید زرین تک تیرانداز معروف برای رزمندگان اسلام را ببینیم که تو قشر پایین دست مردم بود. از جمله کسانی بودند که تو دانشگاه دنبالش نبودند. ایشان نزدیک 700 یا شاید بیشتر شلیک موفق داشتند. اگر چه خود همین به نسبت یک از تیراندازهای دیگر تو دنیا بسیار بسیار بالاترهستش، بالاترین تعدادی که من شنیدم 300 تا هست. یعنی چیزی بیش از دوبرابر. اما مسئله این نیست. این چیزی که در ارتباط با شهید زرین می شود بیان کرد این که ایشون 700 تا نزده… چرا؟ کسی را که ذکر می گفته را نزده. کسی را که آب می خورده را نزده. کسی که نگاهش به آسمان بوده را نزده. در واقع دفاع شرافتمندانه داشته است. این موضع،موضع کشتن نیست. این موضع در واقع تنبیه هستش. این که توی دشمن بناست به مملکت من حمله کنی. پس من برای ناموسم برای خودم، جلوی تو را می گیرم. اگر بخواهیم دفاع مقدس را در موردش بحث کنیم از این زاویه باید نگاه کنیم. وگرنه که یک پادگان گرفتن و کشتن یک تعداد نیرو و غنیمت گرفتن تمام این ها فی النفس که ارزش ندارد. آن چیزهایی ارزش دارد که من آن جا که می توانم کسی را آدم کنم،آدم بکنم. و آنجا که در شخصیتش تاثیر بگذارم و در ایمانش تاثیر بگذارم. برای همین است، مردم عراق بسیارشان شیفته ی رزمندگان اسلام هستند. شیفته ی مردم ایران هستند. چون این نتیجه ی دفاع مقدس است… نتیجه ی جنگ نیست.

مجری: شما ضرورت استمرار تولید سینمای دفاع مقدس را تا چقدر ارزیابی می کنید؟ بعد از 3 دهه گذشته از 8 سال جنگ تحمیلی همچنان معتقدید که سینمای دفاع مقدس باید تولید شود. باید همچنان در روی پرده ی اکران مردم این فیلم ها را ببینند؟

آقای عظیمی: اگر ما سینمای دفاع مقدس را معطوف به تاریخ جنگ و تاریخ 8 سال بکنیم. بله محدودیت است. ضمن آن که خودش یک دریای وسیعی از سوژه ها، ایده ها، وقایع ماجرا ها و آدم هاست. به قول مقام معظم رهبری یک گنجینه ی تمام نشدنی ست. این گنجینه ی تمام نشدنی اگر فقط خود موضع 8 سال دفاع مقدس را بگیریم،محدود است. اما اگر شما به بیان ارزش های نهفته در سینمای دفاع مقدس بپردازی، بر می گردی به 1400 سال قبل از اسلام ناب محمدی که بر مبنای او این کارها را کردند. مثل قصه ای که تو کتاب درسی می خوانند. آن رزمنده ای که آبی برایش می برند تا بخورد تو صدر اسلام، آب را نمی خورد می دهد نفر بعدی. همین طور دست به دست به نفر بعدی تا می رسد به آخرین نفر که شهید شده است. و وقتی بر می گردی، می بینی همه آن ها شهید شده اند.

مجری: در تکمیل فرمایش شما اگر سند 20.30 بگذارد این فرهنگ در کتاب درسی بچه ها باقی بماند. ولی من فکر می کنم شما در مورد یک فرهنگ صحبت می کنید یک فرهنگی به نام دفاع مقدس که ضروریتش تا سالیان سال ادامه دارد. چرا برخی موافق توسعه ی این سینما در سینمای ایران نیستند. خیلی شاهد شیب کند و نزولی هستیم در سینمای انقلاب و دفاع مقدس. شما که در جایگاه مدیریت ها هستید فکر کنم صریح تر بتوانید بیان کنید.

آقای عظیمی: شما می گویید شیب، من نظرم مخالف شماست. می گویم تند. اگر من بروم تو فاز نقد و انتقاد از وقایعی که در سینمای ما اتفاق افتاده از حال و هوای این جلسه و نشست، ممکن است خارج شود. به طور کلی، ما از این بحث راضی نیستیم. سینمای دفاع مقدس یک سینمایی ست که می تواند در بر گیرنده ی تمام مفاهیمی که در زندگی ما به آن نیاز داریم، باشد. حالا چرا مخالفند؟ چرا با ارزش های انقلاب مخالفند؟ چرا بعضی ها با ولایت مخالفند؟ چرا با جمهوری اسلامی مخالفند؟ چرا با پیشرفت تکنولوژیِ ایران مخالفند؟ همه ی این چراها یک جواب مشترک دارد. یا اهداف آن ها را آسیب می رساند یا منافع آن ها را دچار مشکل می کند. من فکر کنم بخشی از مسئولین مرتبط در حوزه های مختلف اگر بدانند چه مسئولیت بزرگی را در رابطه با دفاع مقدس دارند، هیچوقت چنین خطایی را مرتکب نمی شوند. من این را اگر خدای نکرده از نا آگاهی و غرض آن ها ندانیم حتما از غفلت می دانیم. اشتباه می کنند که سینمای دفاع مقدس را که یک اثر ابر ژانر هستش در کنار ژانر اجتماعی قرار می دهند. در کنار ژانر اجتماعی قرار می دهند.

مجری: سینما به ذات یک کارکرد صنعتی و تجاری دارد. کسانی که به دنبال منافع اقتصادی باشند می توانند از همین سینمای جنگ بهره برداری کافی را ببرند. آیا فکر می کنید، دست هایی پشت پرده دیگریست فراتر از ازین درماجرا در اتاق فکرهایی تصمیم گیری می شود در مورد دفاع مقدس؟

آقای عظیمی: اگر شما 2 فیلم همگن از نظر فروش را در نظر بگیریم که مثلا تو اکران قرار بگیرد. هر 2 به یک اندازه می فروشند و چیزی که بیشتر به آن توجه می شود برای حمایت اکران آن فیلم غیر دفاع مقدس هستش. یعنی در یک شرایط مساوی و برابر. فیلمی را تو سینما نمایش می دهند 12 سانس به آن می دهند در 12 سینما. اما سانس ها معلوم نیست چه وقت باشد؟ بعد فیلم دیگر تو هر سینمایی که شما می بینید که تمام سانس ها حتی سالن های آن مجموعه به آن مربوط هستند. چرا باید این اتفاق بیوفتد؟ مثل این که تو تلویزیون شما یک برنامه ای را در ساعت نمایش بدهید. تبلیغ کنید. مثلا سر سفره ی افطار آن سریال را ببینید بعد آمار بیننده ها می شود 96 درصد. بعد فیلم دیگری ساعت 12 شب نشان داده شود بدون هیچ تبلیغاتی. آنوقت آمار فیلم می شود 3 درصد. طبیعی هستش که قابل قیاس نباشد. اگر این 2 فیلم را در کنار هم و شرایط مشابه بگذارید آن موقع می شود تصمیم گرفت.

مجری: یعنی شما قائل به این نیستید که به هر حال کمک نهادها و دست های دولتی به سینمای دفاع مقدس کمک بکنند در عرصه ی فرهنگ سازی

آقای عظیمی: 3 بخش است. یک بخش، بخش مسئولین داریم. این مسئولین باید تکلیفشان را انجام بدهند. نقش حاکمیتی،نقش مدیریتی باید معلوم باشد. فرق نمی کند این فیلم مال دفاع مقدس باشد یا غیر دفاع مقدس، به اندازه ای که لازم باشد باید کمک کنند.

مجری: یعنی شما قائل هستید هم سطح با سایر فیلم ها به فیلم های دفاع مقدس بپردازید حتی فراتر؟

آقای عظیمی: مسئولین می توانند توضیح دهند به میزان تولید دفاع مقدس در سال های گذشته انجام دادند چقدر بوده است؟ راجع به بخش های دیگر چقدر بوده است؟ ضمن این که موضوع دفاع مقدس یک موضوع ابرژانر بوده است یک ضرورت است. وقتی این نگاه را داشته بشید یعنی می توانید آن موضوع خانوادگی را هم در این بخش ببینید. موضوع سیاسی را هم در این بخش ببینید. چرا ما این را نمی بینیم؟ یا زیاد دغدغه نداریم یا نگاه راهبردی حاکم نیست و از غفلت نشات گرفته است. این بخش مسئولین است. مسئولین از نظر من فقط ارشاد نیست فقط سازمان سینمایی نیست. همه ی دستگاه ها، صداو سیما و سپاه و غیره آن ها باید آن حدی را که لازم است در سینمای دفاع مقدس وقع بگذارند، باید بگذارند. بخش دوم خود هنرمندان هستند. هنرمندان باید تعریف داشته باشند. آن هایی که از اعدام یک نفر ناراحت می شوند حس مسئولیت اجتماعی شان غلیان پیدا می کند. برای عاشورا نذری می دهند می گویند چرا به فقرا نمی دهند؟ خب همان نذری ها را به اغنیا نمی دهند. این افراد چرا باید در رابطه با این موضوع بسیار بسیار مهم و استراتژیکی واکنش نشان نمی دهند؟ گرچه ما می دانیم که به عنوان تهیه کننده، مدیر تولید. می خواهیم عمل کنیم. یکی از مسائل ما این هستش که خیلی از آدم هایی که که ادعای فهم و کمالات می کنند در این مقوله یا فاقد فهم هستند یا مغرضانه با این قضیه بر خورد می کنند. نتیجه اش می شود که آن خیلی از اول مدنظر بوده در نیاید. و بخش سوم، مردم هستند. یک نفر می آید و توهین می کند به مردم. چرا مردم این را تحریم نمی کنند؟ چرا واکنش نشان نمی دهند؟ کسی که می آید از یک قاتل زنجیره ای دفاع می کند، چرا نسبت به آن توهین واکنش نشان نمی دهند. واکنش به فیلمی که آن شخص بازی می کند. تحریم کنند. بایکوت کنند. وقتی این اتفاق بیوفتد اولا دیگر جرات نمی کنند از این حرف ها بزنند. قبول ندارید، نداشته باشید ولی دیگر به دل مردم زخم نپاشید. مردم باید نسبت به آدم هایی که با اهدافشان هماهنگ نیستند را برقرار کنند. زمانی که شهید سلیمانی را تشیع می کردند 25 میلیون از مردم ایران از هر انگیزه از هر دین و گرایشی بخاطر حاج قاسم گریه می کردند. چرا؟چون دوستش داشتند. آیا سینمای دفاع مقدس جز منویات شهید سلیمانی حرف بزند.

مجری: در این مثلثی که ترسیم فرمودین،باید مدیران اهمیت خودشان را افزایش بدهند. جایگاه هنری باید نگرش خودش را اصلاح کند و مردم نیز باید یک اراده یک قدرتی را در خودشان احساس کنند با کسانی که با مفاهیم ملهم از آموزه های دینی و اخلاقی ما مقابله کنند. مردم هم به عنوان کنشگران اجتماع در مقابل آن ها بایستند. در جامعه ی هنری بسیاری از فیلمسازان ما به زبان روز نمی توانند در حوزه دفاع مقدس فیلم سازی کنند و این انتقاد به جامعه ی فعالان سینمای انقلاب و دفاع مقدس هم هست. شما هم معتقد هستید که همچنان زبان روز حاکم نیست در این سینما

آقای عظیمی : متاسفانه باید بگویم در کل سینمای ما حاکم است نه فقط سینمای دفاع مقدس که سینمای ما عقب افتاده است. از نظر شیوه ی ارتباط با مخاطب و بیان. سینمای دفاع مقدس هم جزئی از این سینماست و نمی روند دنبال شیوه ها و مفاهیم جدید. دوربین و امکانات در حوزه ی سینمای ایران و تلویزیون ایران استفاده می شود. اتفاقا از نظرتکنولوژی هیچی کم نداریم. پولی که باید خرج شود برای دوربین گرفتند تا بتوانند با کیفیت امکاناتی برای سالن های بسیار طراحی شده، این هاست. امکان تدوین امکان جلوه های ویژه بصری همه ی این ها را در بر می گیرد. پس هزینه شده است. اما! مطالعه کردن که هزینه ندارد. فکر کردن و دقت کردن که هزینه ندارد. به طور مثال، من در طول روز 8 ساعت کار می کنم. 8 ساعت هم بروم تحقیق کنم، مطالعه کنم. این کار را نمی کنم. کاری می کنم که امروز تمام شود بعد تا فردا. آنوقت این می شود سینمای ما. سینمای عقب مانده ی محتضری که اگر آن اتصالات به دستگاه تنفس قطع شود، می میرد. یعنی این سینما، سینمایی نیست که بشود به آن تکیه کرد. سینمایی که قرار است، اسلام سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد. جمله ی امام رحمت الله علیه است. اگر قرار یکی از سینما ها سنگر باشد. با این عده می خواهیم سینمای ما روی آن قله فتح کند. قطعا با این روش شدنی نیست. نیازی به آدم هایی داریم با تمام وجود فکر کنند چه راهی می توانند پیدا کنند که براساس آن جلو بروند و اهدافی را که مدنظر دارند، ادمه دهند.

مجری: فکر نمی کنید گلوگاه های ورودی ما به عرصه ی سینما ی دفاع مقدس برای جوان ها سخت است؟

آقای عظیمی: اتفاقا گلوگاه ها بسیار زیاد است. 2 هزار نفر در سال خروجی دانشکده ها و آموزشکده های سینمایی هست.

مجری: من به نمایندگی از جماعتی این سوال را مطرح می کنم. به هر حال نسل جوان دهه 70 ما دوران دفاع مقدس را تجربه نکرده است و می خواهند با نگاه جدید ورود کنند. آیا انجمن انقلاب و دفاع مقدس این شرایط را فراهم می کند؟ نگاه جدیدی با تولید جدید

آقای عظیمی: انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس یک کمپانی تولیدی نیست. اشتباهی شده است که انجمن سینمای دفاع مقدس هم وارد عرصه ی تولید شده است. انجمن سینمای دفاع مقدس باید برود سراغ کارها. استراتژیک، راهبردی و اساسی را روی آن فکر کند. مقدماتش را فراهم کند و در اختیار کمپانی ها قرار دهد که آن ها بتوانند آن را جلو ببرند. ما در واقع خودمان را بازوی اجرائی سینما می دانیم برای سازمان سینما. در حوزه ی دفاع مقدس بازوی اجرایی از نظر تفکری سازمان صدا و سیما بودیم در عرصه ی صدا و تصویر. اگر ما این را وظیفه برای خودمان قائل باشیم، 5 فیلم بسازیم.10 فیلم بسازیم. مثل بقیه که می سازند. اتفاقات عجیب و غریب صورت نمی گیرد گرچه ما این کار را می کنیم. فیلم کوتاه می سازیم، فیلم بلند می سازیم.

مجری: آیا در اسناد بالا دستی که در جهت تدوین آن هاست در جهت آن راهبردهایی که فرمودین. آیا واقعا قائل هستید به نگاه های نو از سوی جوانان ما به سینمای انقلاب و دفاع مقدس

آقای عظیمی: این که بدیهی ست. اگر کسانی که تو حوزه ی سینما قرار زحمت بکشند و کار کنند. آن ها بمانند در یک زمانی. زمان منتظر نمی ماند و حرکت می کند و اتفاقا ما اگر قرار است با دنیا حرف بزنیم باید زبان دنیا را یاد بگیریم. با بیان ارزش ها ی خودمان با دنیا حرف بزنیم. نه این که حرف های آن ها را بگوییم. ما اگر بتوانیم ارزش های انسانی و ارزش های الهی و دینی خودمان را با زبان سینما که دیگران هم متوجه شوند،بسازیم. کار می برد.

جشنواره های خارجی و سینمای انقلاب و دفاع مقدس

نگاهی دقیق به تاریخ جشنواره‌های بین المللی، اهداف سیاسی پنهان در سازو کار انتخاب فیلم‌ها و اهدای جوایز به آنها را آشکار می‌کند. واقعیتی که ریشه در رویدادهای تاریخی قرن بیستم و رقابت اروپا با آمریکا دارد. زمانی که اروپای ویران از دو جنگ جهانی، خود را درمواجهه با تولیدات فرهنگی آمریکا به عنوان فاتح جنگ، ناتوان می‌دید. در چنین بستری، به تدریج جشنواره‌های سینمایی در اروپا با هدف ایجاد اعتبار برای تولیدات متفاوت کشورهای اروپایی در مقابله با سلطه سینمای هالیوود شکل گرفتند. توجهی که در ادامه و با پایان دوران جنگ سرد، نصیب فیلم‌های مستقل و انتقادی سینمای آمریکا هم شد و آثاری نظیر فیلم فارنهایت 11/9 توانستند نخل طلای جشنواره کن را به خود اختصاص بدهند. توجه ادواری این جشنواره‌ها به دیگر مناطق مانند شرق آسیا و درخشش فیلم‌هایی نظیر انگل یا خانواده دزدها را هم می‌توان از این منظر ارزیابی کرد. کتمان نمی توان کرد که بعد از انقلاب، حضور فیلم‌های ایرانی در این جشنواره‌ها، چشمگیر و برجسته شد. مسیری که تا به همین امروز ادامه یافته است. این حضور در برهه‌هایی به قدری پررنگ و جدی شد که بدل به جریانی عمده شده و دیگر تولیدات سینمای ایران را را تحت‌الشعاع قرار داد. کم کم از دهه شصت و با بیشتر دیده شدن فیلم های ایرانی و توجه رسانه‌های غربی به این آثار، فیلم‌سازان بیشتری برای جلب نظر این جشنواره‌ها پیش‌قدم شدند و تعداد جوایز سینمای ایران از مرز هزار عدد گذشت. به تدریج با این توجه بی‌سابقه به سینمای ایران تاملات و پرسش‌هایی درباره انگیزه‌های این حضور، میزان اعتبار و اصالت این جوایز در کارنامه سینماگران و اهداف سیاسی پشت آنها در کانون توجهات و مباحث داخلی قرار گرفت و اصطلاحی به نام سینمای جشنواره‌ای وارد ادبیات رسانه‌ای کشور شد. سینمایی که بی‌اعتنا به نیازهای مخاطب وطنی، با تکرار الگوهای قبلی و تقلید از فیلم های جایزه گرفته، تنها به فکر کسب جایزه از جشنواره‌های خارجی است و چهره هایی شبه‌روشنفکر را به عنوان فیلمساز در فضای رسانه‌ای مطرح کرده است. با این وجود نمی توان به سادگی بر تمام آثار مطرح سینمای ایران در صحنه بین‌المللی خط بطلان کشید. درخشش فیلم هایی با مضامین معنوی و اصیل فرهنگی نظیررنگ خدا و بچه‌های آسمان از مجید مجیدی یا مضمون دفاع مقدس مانند نفس و شیار 143 از نرگس آبیار که به عنوان سینماگری محجبه به عضویت آکادمی اسکار دعوت می‌شود نشان می‌دهد این عرصه به رغم آسیب‌های پیش‌گفته می تواند واجد فرصت‌هایی برای تبیین مبانی انقلاب و روشنگری در عرصه بین‌المللی باشد. نیازی که با توجه به هجمه‌های رسانه‌ای علیه دستاوردهای نظام و انقلاب بیش از پیش ضرورت خود را نشان می‌دهد.

گفتگوی تحلیلی با نادر طالب زاده

مجری : سینما در ساحت رسانه علاوه بر کارکردهای آموزشی اطلاع رسانی و کارکرد سرگرمی یکی از کارکردهای بسیار مهمش کارکرد راهبری جوامع و ملل هست. اما قطعا برای این راهبری نیازمند روشنگری و بیداریست که سینما تا کنون در عرصه های مختلف این موضوع ظاهر شده و اگر چه در بر گیرنده ی طیف های مختلف بوده اما حوزه ی مقاومت و حوزه ی تفکر دینی شاید حضور بسیار کم رنگی داشته است.

 امروز در این خصوص با یکی از چهره های آشنای فرهنگی و هنر سینما گفت و گویی داریم. استاد بزگوار، عزیز گرانقدر، فرهیخته ی گرامی جناب آقای حاج نادر طالب زاده عزیز

سینما به عنوان یک رسانه ی مدرن می تواند تو حوزه ی روشنگری و بیداری ملت ها عمل کند یا نه؟

آقای طالب زاده: بله. قطعا این توانایی را دارد و وجود این سینما این قدرت روشنگری بر دین و تبلیغ بوده و رقیب ایدئولوژی ما هم کاملا استفاده می کند. یک دعوای ایدئولوژیک تو جهان امروز هست بغیر از جنگ سخت تو حوزه ی جنگ نرم کاملا استفاده می شود و خیلی هم قوی است در جهان. مردم بیشتر وقت را در خانه می گذرانند و با شبکه های خانگی تماشا می کنند و خیلی با قدرت کار می کند.

 مجری: ماهیت سینما همین روشنگری هست یا نه؟ تو دولت ها و حکومت ها روشنگری غالب می شود

آقای طالب زاده: یک بخش سینما سرگرمی هستش. یک بخش آن کاملا ایدئولوژیک. سیاست مدارها و قدرت و پول در پشت آن است و بستگی دارد کجا هست و چه کار می خواهند بکنند.

جهان یک جهان رقابتی ست یعنی یک تهدیدی از نگاه آن ها به صحنه آمده برای خاموش کردن این صحنه و از نظر آن ها جدی هستش. از سینما خوب استفاده می کند… همین امروز من فیلم جنگ (چارلی ویلسون ) را نگاه می کردم. این فیلم، فیلمی تبلیغاتی هستش با دو بازیگر آمریکایی. می خواهد بگوید که آمریکایی ها تو افغانستان،شوروی را شکست دادند به وسیله ی یک نماینده ی کنگره که به آنجا می رودمتوجه می شود اگر استینگر داشته باشند می توانند هلی کوپترهای روسی را بزنند. در سال 1987 شوروی به سطوح آمد. طراحی آمریکایی ها بود. هیچ صحبتی از احمد شاه مسعود نیست. هیچ صحبتی از نفوذی که انقلاب اسلام داشت روی احمد شاه، نیست. خب… فیلمی هستش که جذابیت خودش را دارد. اکشن به کافی هست.قطعا تبلیغاتی است. آمده که نفوذ کند. قطعا تو چند حوزه پیش می رود.یکی کنگره ی آمریکاست. آمریکا و یک نماینده ی کنگره که دنبالش می افتند برای گرفتن بودجه که بتواند حمایت کند و سلاح های اساسی را بفرستد و هم ضد تانک ها. بیشتر نقش مانیفیستی این فیلم دارد. این فیلم خیلی به تعویق افتاده و خیلی احتیاط می کند که برج های دوقلو چرا پایین آمدند؟ اصل قصه را نمی گوید. ماجرای آن چند نفر از آتش نشان ها که زیر آوار مانده بودند،آن درام را توضیح می دهد

از پسرش پرسیدم،گفت پدرم احتیاط می کند. اما خود ش گفت، آن انفجاری های زیر را نشان دادم. چون آن انفجارها چندین صحنه ست که زیر آوار است و مثلا روز سوم و چهارم می زند،انفجار اتفاق می افتد. و نشان می دهد آن ساختمان با انفجارها پایین آمده. امروز فیلم سازهایی هستند تو دنیا که افشاگری می کنند. استیون وقتی ایران آمد و صحبت کردیم، هم از نظر آموزشی فیلم قوی بود و هم از جهت ایدئولوژِیک کاری بود برای افشا. اولین کاری که برای ویتنام بود. سه تا کار مهم.

اولین افشاگری ها بود که بعد از این کار استون را ساخته بود. مال برج های دوقلو. خیلی خفیف وملایم بود.می خواست بگوید انفجارت بود. آتش نشانی که زیر آوار مانده بود، می پرسد؟

صدای چی بود؟ می گوید انفجار بود. بعد می گوید نمی دانم چی بود؟ چون نمی خواهد لو دهد. تمام آن نانوتکنولوژی بود که ساختمان را پایین آورد. یعنی تا 23 روز بعد هم می سوخت. کار بعدی اشتون بود

احتمالا راحت تر هم بوده است. خیلی هم سخت توانست بودجه جمع کند. از یک آلمانی توانسته بود بودجه بگیرد. در واقع از کسی صحبت می کنم که تو آمریکا قهرمان نیست.

مجری: شما که رویکرد نقادانه و افشاگرانه دارید، در مورد فیلم ها آیا این بحث روشنگری متوجه خود فیلمسازان هست یا متوجه حکومت هاست؟ حتما صاحبان قدرت و سرمایه بایدپشت این کار باشد. یا خود فیلمساز هم بر اساس مسئولیت اجتماعی باید این رویکرد را داشته باشد؟

آقای طالب زاده : من در برنامه ی زنده که در زمان فجر می رفتیم. از آقای آلورسون پرسیدم، هیچ وقت نمی خواهد در مورد کودتای سیاه 28 مرداد فیلمی بسازد؟ در جواب گفت، می خواهی کشته شوم؟ وقتی روشن می شود که در 28 مرداد آمریکا چه کار می کرده تو ایران من کشته می شوم. یعنی ما در یک حوزه هایی نمی توانیم وارد شویم.با قدرتی که این ها کنترل می کنند، سال هاست فیلم نساخته و کتاب نوشته است.

مجری: البته این رویکردی هم هست به زعم آن دوستانی که در رسانه ها می نویسند. معتقدند، افرادی مثل مایکل مور و استون در راستای همان بحث سوپاپی که همیشه در دولت آمریکا مطرح است. آیا واقعا چنین برداشتی دارین؟

آقای طالب زاده: این زرنگی هست که می تواند حرف بزند. یکی از سوالای من از ایشون این بود، شما چرا میایی مستند می سازی.مستند در مورد تاریخ ناگفته های آمریکا. برای 60 سال اخیر. خیلی موثر و با نریشن و روایت خودش. در واقع این هوشمندی فیلمساز را می رساند که می تواند مانور بدهد و حرف هایی بزند.

تو فیلم جوخه نشان داد چرا آمریکا تو جنگ ویتنام شکست خورده است؟ چهارم جولای نشان می داد که آن بحرانی که تو آن دوره و اتفاقاتی که داشته در دورای جنگ ویتنام چی بود؟ قاتلین بالفطره. فیلم دورز که خیلی به یاد کسی نمانده، در دوره ی جنگ ویتنام.درباره ی شاعری بود که خواننده شد.

مجری: هراس از همین تاثیر سینماست. شما یک سینمایی منفعل مثل سینمای رژیم صهیونیستی و سینمای اسرائیل را الان به تکاپو انداخته است. ظرف چند سال اخیر خیلی دارند تلاش می کنند که در جشنواره ها فیلم هایشان دیده شود. به زعم خودشان می خواهند روشنگری کنند در مسیر دینی و تفکرات خودشان

آقای طالب زاده : اسرائیل فعال شد ه است. از زمانی که نت فیکس در امده اسرائیل فعال شده است. نت فیکس را مال خودش می داند. کاری هست بنام مسات که یک مستندی موفقیت آمیز است. نه این که ورشکسته اند به طوری پایان خودشان را می توانند بینند. البته این استباط من است. به ظفرها و پیروزی های که روحیه را نگه می دارد پرداخته است. ما تو آرژانتین فلان نازی را لو دادیم. در فلان جا عملیات را سرانجام دادیم. به قدری تصویر برداری این مستند کامل هست به قدری حرفه ای ساخته است با یک کیفیت بسیار قوی. سریال دیگری ساخته شده است به عنوان جاسوس که در دوره ی سوریه قبل از حافظ اسد است. یک جاسوس اسرائیلی وارد دمشق می شود و در اخر هم اعدام می شود. فیلم ماجرای آن جاسوس را به تصویر کشیده است. فوق العاده خوب ساخته شده است. هر کس در هر کجای دنیا خیلی به نفع اسرائیل به ضرر اسرائیل فیلمی ساخته شده است که مخاطب جذب می کند.

مجری:با توجه به این که این ها حساسیت سینما را متوجه شده اند و دارند فیلم های خوبشان را می برند جشنواره های خارجی. ولی یک دفعه مواجه می شویم با یک سریال ضعیفی مثل تهران که حتی مورد توجه عوام هم قرار نمی گیرد. چه سیاستی پشت این ماجراست؟

آقای طالب زاده: بالاخره تلاششان را کرده اند. درست هست که ما تهران را مسخره می کنیم بخاطر خیلی از ایرادهایی که دارد. ولی در رسانه های غربی اسم شان آدم را می نشاند که که با نفوذ تقابل جنگ نرم است. و اسرائیل کار می کند. و آن کاری که در مورد مسیح ساختند خیلی قوی است. مسیح به سه زبان است. عبری،انگلیسی و عربی

یک شخصیتی ظاهر می شود به اسم المسیح. معجزه می کند. تا آخر هم معلوم نیست واقعی یا دروغ است. در واقع یک دجال است. یعنی با یک حقیقتی کلنجار می روند. حضرت مسیح را رویایی و تخیلی می کنند. با آخرالزمان با ظهور. در سکانس اول به بیت المقدس می رود و در مسجد الاقصی مجوزمی گیرند. فیلمبرداری کنند. هیچ فیلمی تو مسجد الاقصی مجوز نگرفته تا فیلمبرداری کنند. ولی به این فیلم مجوز می دهند و آن صحنه که بچه فلسطینی گلوله می خورد، مسیح می آید و شفا می دهد و زنده می شود.

مجری: بحث صراحت این جا مطرح است. زمانی در لایه های مختلف جریان صهیونیستی رامتجلی بکنند تو محصولات هنری. ولی الان به صراحت مواضع دیدنی و اعتقادی خودش را مطرح می کند.

آقای طالب زداه: دارند کار می کنند. مثلا یکی از آن آخر الزمان. دیگری تاریخ موصاد. ماجرای موفقیت آمیز یک جاسوس را تا کجا پیش رفته تا خود کاخ تا دمشق.رفته داخل خانواده شده است. پس این تلاش آن هاست.

مجری: نکته ی دیگری هم وجود دارد که رویدادهای بین المللی مثلا با این ها هماهنگی هایی دارند. فیلم آنقدر ارزش ندارد که بخواهند مطرح شوند و بعد به بخش مسابقه راه پیدا کنند. شما چه تحلیلی دارید از جایگاه سیاسی هنری جشنواره خارجی / واقعا جشنواره ها آنچه که نشان می دهند، هستند؟ چون خیلی از فیلمسازان ما مرعوب آن فضا ی جشنواره هستند و فکر می کنند جشنواره ها ماهیت هنری دارند.

آقای طالب زاده: کاملا ایدئولوژیک است. دوستان ایرانی که فیلم هایشان به آن جشنواره ها می روند و جایزه می گیرند، خودشان می دانند که آن ها تا کجاها می توانند. یک تعارفاتی بین خودشان است کاملا ایدئولوژیک

مجری : مسیر تفکرات صهیونیستی لزوما این نیست که فیلمی از اسرائیل به جشنواره برود. بحثم اندیشه های صهیونیستی است. جشنواره ها به صراحت دارند حمایت می کنند از موضوعاتی که مربوط به تفکرات اسرائیلی و صهیونیستی. فکر کنم این تحمل شما را بر نمی تابد. نسبت به جشنواره ها چه نظری دارین؟

آقای طالب زاده: ما تابحال نتوانستیم هیچ فیلم ایدئولوژیک بفرستیم که اکران بگیرد و با این که فیلم خوبی هم داشته ایم ولی جوری فضا را می سازند که ایران نتواند. مگر این که با فرمول های جدیدی کار کنیم و بعید هم می دونم. تمام جشنواره ها به نوعی خط قرمرزهای خودشان را دارند و در مورد یک سری چیزها بحث نمی کنند. فیلم ایرانی که می توانیم ببینیم باید فیلم خاصی باشد. با این مشخصات تو این ابعاد می تواند شنا کند ولی وارد این وادیا می شود نمی تواند وارد ایدئولوژیک شوید.

مجری: با یک زیرکی خاصی به فیلم هایی مثل فیلم خورشید آقای مجیدی در جشنواره ونیز توجه می کنند. یعنی فیلم های استراتژِیک و ایدئولوژیک مبتنی بر جهان بینی انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب تابحال راه پیدا نکرده است.

آقای طالب زاده: فیلم های آقای مجیدی تو حوزه ی خاص خودش است. چند سفر برایم پیش آمد که با فیلم ایشان رفتم جشنواره یا نمایش

این موقعیت هم برای ایران خوب است. یعنی اینجور فیلم انسانی را دوست دارند و استقبال می کنند. چون چهره ی ایران را که همیشه می خواهند نشان دهند یک چهره ی خشن است. می خواهند بگویند ما تروریست هستیم.

اگر شما بخواهید فیلمی که خوب ساخته شده در آن ایدئولوژیک باشد اصلا راه پیدا نمی کند. یکی از کارهای آقای مهدویان که در مورد منافقین ساخت از اون سبک فیلم ها که مدرن هست و زیر نویس شود و برود آن جا و بخواهد منافقین را نشان دهد. با این که فیلم مدرن و خوش ساخت است، قاعدتا باید بتواند برود ولی مورد توجه قرار نمی گیرد.

برای این موضوع باید به فکر یک محفل دیگر باشیم که درست کنیم. تو غرب یعنی محفلی ترکیبی از این فیلم ها باشد. یعنی فیلم های خوش ساختی که می خواهیم خودمان را معرفی کنیم که ما کی هستیم، چی هستیم. همراه با منتقدان غربی که تاریخ ایران را می شناسد. آن ها باید در آن محافل حضور داشته باشند. که تا بحال این کار را نکردیم. خیلی لازم نیست منتقدین حرفه ای باشند یا سینمایی. می توانند سخنران هایی باشند که آن حوزه را در موردش 5 کتاب نوشتند.

مجری: به نکته ای اشاره فرمودین، ما باید خودمان دست به کار شویم در عرصه ی بین المللی و به اصطلاحی آبی از جشنواره های خارجی برای ایران گرم نخواهد شد.

آقای طالب زاده: مثال بزنم. در یک دوره ای از وزارت ارشاد برای چهلمین سال انقلاب طرحی می ساختند. طرحی را ما پبشنهاد دادیم که ما 10 فیلم ایرانی بفرستیم به یک محفل فرهنگی در واشنگتن. یک هفته فیلم اکران شود. پیشنهاد کندی سنتر را دادند که خیلی قدرتمند است. آن جا 6-7 تا سالن دارد. از طریق یکی از استادان سینما که آمریکایی هستند و ما می شناختیم، ارتباط گرفتیم. کندی سنتر یکی از سالن ها را داد که بتوانیم استفاده کنیم. فقط گفت، چند روز می خواهید، اسامی فیلم هایتان را بگویید و تاریخ اکران. فیلم های ما فیلم هایی بود،قابل تامل که ارائه بدهیم تو آن محفل. فیلم ها از خانم آبیار و آقای حاتمی کیا بود. هم متفاوت بودند هم خوش ساخت. حتی بعضی فیلم های کمدی جنگی را انتخاب کرده بودیم و تمام این ها کلا ایدئولوژی بود و تئوری آن، این بود که این فیلم ها برود.

به کارگردانی که ویزا نمی دهند با اسکایپ می آیند صحبت کنند. زنده بود. بعد از نمایش فیلم، 2-3 ساعت صحبت می کنند در مورد فیلم و چند نفر کارشناس آمریکایی تو آن حوزه متخصص هستند. نظامیان قدیمی آمریکا، وزارت خارجی سابق آمریکا، اطلاعات، امنیتی آمریکا که این روزها مقاله نوشتند در مورد این موضوع ما.

فرض کنید فیلم به وقت شام را چگونه می خواهید تو غرب نشان دهید؟ باید محفلی ایجاد کنید یک قسمتی را آقای حاتمی کیا صحبت کند یک قسمتش را سرهنگ فلان بیاید بگوید چه اتفاقی تو داعش می افتد؟ و خودش منتقد آمریکاست.

مجری: برداشت شما این هست که با فیلم های استراتژیک ما در آن سوی مرزها. اگر دولت ها اجازه بدهند استقبال عمومی می شود؟

آقای طالب زاده: وقتی جناب آقای جیمز فتزر با رییس کندی سنتر صحبت کرد. مکاتبات ایمیلی داشتیم، پذیرفتند، کدام سالن را می خواهید و غیره… رسیدیم به اسامی فیلم ها که به آن ها نداده بودیم. می خواستیم 7 یا 10 پروفسور آمریکایی، افراد کارشناس آمریکایی بیایند و بعد فیلم حرف بزنند. آمریکایی حرف بزنند نه من نه فیلمساز. چون موضوعاتی که صحبت می کنیم، موضوعات بین المللی است که همه درگیرش هستیم تو موضوع داعش یا موضوع بلوچستان است. چیزی که اونا ادعا می کنند ما ضد آن هستیم.

حالا یک فیلم خوش ساخت به شما می دهیم ما صحبت نمی کنیم یک پروفسور آمریکایی (آنتونی هال) صحبت می کند که چندین کتاب و چندین مقاله نوشته است. تصویب شد و همه انجام شد و رسید به بودجه. بخاطر یک بودجه 300 هزار دلاری گفتند، نداریم. اشکال از داخل بود. حالا راست و دروغش را نمی دانم که چرا نمی توانند این 300هزار دلار را تامین کنند. به تصور من یک بخشش ملاحظاتی هستش که امروز دارند ما نمی خواهیم این مسائل را توغرب بیان کنیم. واقعا معتقدیم که نباید مطرح شود؟ یک بخشش هم شاید واقعا نداشته باشند. ما 5 جلسه صحبت کردیم ولی نتیجه نگرفتیم.

مجری: اراده ای بود که فیلم ها بروند؟ شما عنوان مدیریت داری در آن مجموعه ها.

آقای طالب زاده: بهترین طرح بود که می خواستیم ارائه بدهیم. اولا پذیرفتند که این حق الزحمه را نمی توانیم بدهیم. مدیران موافق بودند ولی تو اجرا به جایی می رسد جایی گیر می کنی که فایده ای ندارد. مگر این که آدمی را پیدا کنیم که فلانی محض رضای خدا 300 هزاردلار لطف کنید. چون کار برای اسلام است.

مجری: فکر می کنم محافل دانشگاهی در آن سوی مرزها از این فیلم ها خیلی استقبال می کنند. از این فیلم های استراتژیک

آقای طالب زاده: قطعا. شک نکنید که اینجور خواهد شد. محفلی مثل واشنگتن با داشتن چند دانشگاه معتبر مثل جورجواشنگتن. ضمن این که محفل دولتی هم آن جاست. کلی اینجئوها. سیاه پوست های فعال. همه دور هم جمع می شوند و موج می ساختند. خودشان می گویند،سالن می خواهید؟ دیگه چه می خواهید؟

مجری: چرا بعد از 40 سال آن هم بعد از چهلمین سالگرد آقایان به این نتیجه می رسند که باید برای سینمای بین المللی فکری کرد؟ سینمای ایران در عرصه ی بین المللی این روشی که داریم پیش می رویم یک روش کاملا تکراری و سنتی شده است. بیشتر گپ و گفت ها و دورهمی نیست که هر از گاهی جشنواره هایی ما برگزار می کنیم، آنجا برگزار می کنیم. و در آنجا همدیگر را می بینیم و اساسا می بینید که که حول 40-50 نفر مهمان خارجی جشنواره ها می گردد. آیا برای حضور جهانی کاری یا راهبرد مشخص وجود دارد؟

آقای طالب زاده : اولا دوره به دوره مدیران عوض می شوند. هر کی هم با یک سلیقه ای می آید که این خودش کار را عقب می اندازد. دوم اینکه من فکر می کنم، نه نداریم. چون در دوره ی قبل هم خیلی تمرکز روی این واقعیت نبود افراد خلاق جمع شوند و فکر کنند. متاسفانه به یک مناسبتی که می رسیم همه دست به ماشین می شوند تا کاری انجام دهند. این خیلی خوب نیست. در واقع ما جمع فکری،نشستن و فکر کردن در رابطه با این که چه کنیم، کم داریم. مثالی برای شما می آورم. چند سال پیش تو تلویزیون پیشنهاد کردم، همه جمع شویم. همه ی سازندگان، کارگردانان، نویسندگان و تهیه کنند گان. همدیگر را ببینیم و طرح های خوب آن ماه را نمونه هاییکه ساخته شده بود را داشته باشیم و کسانی که آن را ساختند بیایند، صحبت کنند. در واقع توفیقات آن ماه. که یک تمرکزی در تلویزیون باشد. که بچه های صدا و سیما اسمش را گذاشته بودند رسالت رساله.

اولا ایده را تبدیل کردند به افق رسانه که مسئولین صحبت می کردند و هیچ ربطی هم نداشند و نه اجازه می دادند خلاق ها ورود کنند و حرف بزند. چون طرح برای آن ها بود. بعد از چند سال هم فید اوت شد و رفت. ما به همچین چیزی احتیاج داریم که همه جمع شویم و بتوانیم فکر کنیم غیر دولتی واقعا نیاز هست. چون خیلی ها ایده های خوبی دارند.

می دونید دشمن چه کار می کند که به راحتی بر علیه ما توطئه می کند؟ چند روزی می روند تو فاز بوش،3-4 روز خلوت می کنند. در جایی که گاو و اسب و بازی گلف و تنیس هست. در آن مدت برای ما نقشه می کشند که چه کنند؟ یعنی یک اردوی فکری می زنند. ما این فرهنگ را نداریم. در قدیم بوده و در انقلاب اسلامی جنبه هایش هست. من هنوز تو حوزه جنگ نرم ندیدم که اجتماع اینجوری جمع شوند و فکر کنند. تو حوزه های جشنواره ها من تمرکزی ندیدم که که به جایی برسیم.آن جا هم مدیران هستند و کار تابلشان

مجری: خب در این حیطه افراد دغدغه مندی هستند مثل شما. خودشان رسانه دارند،مطرح می کنند. اما با توجه به اینکه جشنواره خارجی تهدیدشان بیشتر از آن بحث ایجابی و بحث فرصتشان است.

آیا واقعا کشورهای اسلامی و شیعی نباید برنامه ریزی داشته باشند. راهبرداری باشند. شما به عنوان از آن دسته از افرادی که به کشورهای همسایه سفر داشته اند و با سینمای آن ها آشنا هستید واقعا باید چی کار کرد؟

آقای طالب زاده: این قسمت مهم است. خیلی از دوستانم کار کردند، ایده پردازی دارند تو کشورهای اسلامی تجمع کردند و خودمان را تحویل گرفتن خیلی مهم است. چند تا از بچه های ما رفتند پاکستان یا بنگلادش یا هندوستان. 160 میلیون تو هندوستان جمعیت مسلمان است. چقدر مردم این حوزه ارادت دارند به ایران و چقدر کار کردند. چقدر برای این مسائل محفل گذاشتیم و خودشان را مشارکت دادیم. به نظر من همین کشورهای اسلامی و با یک نگاه ایدئولوژیک در مالزی هم کار خیلی جدی نشده است. من نشنیدم. غیر از کارهایی که دولت می کند و خیلی رمق ندارد. خیلی مایه ی اصلی که بشود روی آن بنایی ساخت را نداریم. نکته ی مهم را بخواهیم بگوییم که جهان اسلام چه می خواهد بکند. الان زمانش هست،قدمی برداشته شود و آن ها هم خیلی استقبال خواهند کرد. چون ایران را صاحب سبک می دانند تو سینما.

مجری: به زعم شما ایران نسبت به سایر کشورها رتبه ی بالاتری وجود دارد. آن هم در جشنواره های خارجی با توجه به تفکر های سرمایه داری و نظام سلطه کاملا نفوذ دارد در تک تک جشنواره ها. ولی حسرت می خورم وقتی می بینم که اتفاقی نمی افتد. اگر لبنان یا فلسطین یا در کشورهای دیگر اتفاق می افتد خیلی به ندرت هست که دیده نمی شوند. این درد باید کجا درمان شود؟ سازمان کنفرانس اسلامی که در بحث فرهنگی خیلی ضعیف عمل می کند و شاید اتحادیه های مختلف می توانند تو این حوزه ورود کنند؟

آقای طالب زاده: اطلاعات و ذوقشان کم است. 10 کشور اسلامی که انگیزه دارند جمع شوند. آن ها هم قطعا استقبال می کنند. در حال حاضر دشمن و دشمنی مشخص است. بعد فعالان فرهنگی و هنری خیلی جاها باهم همدل هستند و می توانند ارتباط برقرار کنند

مجری:کشورهای دیگر هم سینمای ایران فرهنگی را می پذیرند؟

آقای طالب زاده: به نظرم وقتی فرم گرفت، قدرت پیدا کرد، چرا قبول ندارند؟ چون خیلی از هنرمندای ما را می شناسند و می دانند ولی هیچوقت آن ها راه پیدا نکردند وارد ریتم غرب شوند.

مجری: یک بخش کار ما بر می گردد به مسئولان ما نگاه جدی داشتند. حمایتشان از سینمای استراتژیک در مسیر تولیدات بیشتر کنند

آقای طالب زاده :پیشنهادی که آن موقع دادیم و خیلی متواضعانه گفتیم که ما بیاییم تو کندی سنتر فیلم های لوژیک ایران نمایش دهیم. از این بالاتر نمی شود.

فیلمی که در مورد منافقین می خواهید نشان بدهید، سرهنگ معروفی یا فیلیپ جرالدی بیاید صحبت کند. چون چند کتاب نوشته که یکی از آن ها موضوعش با منافق هست. بعد ببینیم که می خواهد بیاید تو این سینما حرف بزند.

خیلی از پایگاه های آمریکایی که در آنجا مستقر هستند، امتیاز گرفتند تو محافل تو صدر می نشینند. چون کار ایجابی نکردیم. ولی طرحی هم که ایجاب شود، می خواهد برسد به نتایج. نامه نگاری کردم با پروفسور. هر کاری کردیم تا رسیدیم به لنگی بودجه. اصولا نذاشتیم این یکی برگزار شود و برسیم به بعدی. قطعا در مورد ایران سوال هست. اگر می خواستیم این کار را انجام دهیم قطعا مخالفت پیش می آمد ولی باید تو صحنه ببریم.

مجری: تو همه ی عرصه ها پیش می آید. حتی حوزه ی گردشگری.صحنه ها و تصویر هایی از ایران ایران را ببریم تو سایت های معتبر دنیا نمایش دهیم بازتابش خیلی بیشتر است تا خودگوییم و خود خندیم و خود لذت ببریم. این که منطقی ندارد. تصورم بر این است بخش مدیران فرهنگی باید جدی تر باشند.

یک نکته ی مهم دیگر وجود دارد که مسئولیت را نمی خواهیم از فیلمسازان سلب کنیم. با یک موضوعی مواجهیم که بیشتر فیلمسازان ما نسبت به این موضوع بی تفاوتند. به جهت موانع و محدودیت هایی که تو حوزه تولید و توزیع و پخش داریم و فیلم ها اغلب در عرصه ی بین المللی نشان داده نمی شود یا ورود پیدا نمی کند. خیلی از فیلمسازان ما انگیزه شان را از دست دادند و ورود نمی کنند به تولیدات استراتژیک. وقتی در گپ ها صحبت می کنیم، می گویند ما خیلی آماده ایم. ولی چه فایده وقتی دیده نشوند. ما هم دنیای مدرن را می پذیریم و می خواهیم فیلم دیده شود. توصیه ای دارید برای هنرمندان؟

آقای طالب زاده: عرب می خواهد بداند، این انقلاب اسلامی کجا می رود و مسیر اصلیش چی هست؟

وقتی که ما فیلمی برای ارائه کردننداریم. روشنگران می دانند که خیلی منفعل بودند و از راه های دیگری استفاده کنیم. و راه هم هست. این فیلمنامه ها جوابگو نیست. برای خیلی دعواهای ضعیفه

اونجا که چیزی می خواهیم بگوییم فرمول دیگر می خواهد. باید روی آن فکر کرد.

مجری: به هر حال وقتی ما مدعی سینمای انقلاب هستیم و معتقدیم سینمای یک ماهیت دیگری پیدا کرده در طول این 40 سال. باید راه های جدیدی را پیش بینی کنیم. متناسب با زمانه متناسب با روز باید ببینیم برای توزیع در عرصه ی جهانی باید چه کار کنیم؟ ما در جشنواره خارجی حضورمان به همین منوال سنتی و قدیمی ست هر ازچند گاهی فراخوانی زده می شود و فیلمی که تلخ و سیاه است بیشتر امکان رقابت دارد در جشنواره خارجی و متاسفانه یکی از ضعف هاییست که من فکر می کنم ناشی از اتصال تصمیم گیریست یعنی آقایان راهبرد مشخص بر این حوزه ندارند و آن انفعال دامن می زند به فیلم های داخلی. یعنی علاوه بر این که ما فرصت جهانی را از دست می دهیم. فرصت های داخلی را هم داریم از دست می دهیم و این بی تفاوتی مردم نسبت به حوزه فرهنگ، نسبت به حوزه سینما نگران کننده ست.

آقای طالب زاده:خیلی سال پیش من بک ملاقاتی داشتم با آقای یوسف اسلام تو لندن. ایشون خیلی علاقه داشتند به سریال امام علی. یک موسیقی دان علاقه داشت که بداند، حضرت علی چی گفته و نهج البلاغه چی گفته است؟ چون مدتی را در دام وهابی ها بوده است. می پرسید این اثر زیر نویس انگلیسی ندارد؟ البته این صحبت بر می گردد به 20 سال پیش. آن زمان من پیش خودم فکر کردم اگر همان اثر را زیر نویس انگلیسی خلاصه ش کنم چقدر مخاطب خواهد داشت. در تمام پایتخت از سیدنی تا لندن. همه جا کارشناس اسلامی تاریخی هستند. ما برای این افراد چه محفلی درست کردیم؟ تو نیویورک من مصاحبه ای داشتم با حمید دباشی دانشگاه کلمبیا. در فیلم ملکوت آسمان. چون ایشون یکی از مشاوران رید اسکات بودند. شما تصور کن اگر یک سری فیلم از این تیپ ها ببریم نیویورک و بخواهیم در موردش بحث کنیم، فکر می کنید پروفسور دباشی نمی آید حرف بزند؟ باید برای ایجاد محفل راسخ تر عمل کنیم.

مجری: باید جسارت بخرج دهیم. مدام فکر می کنم یک ترسی در مدیران ما هست در جوامع سینمایی ما هست. خودسانسوری وجود دارد که به نظر من نسل امروز در پی نکات بسیار لایه های زیرین در پی کشف حقیقت است و این حقیقت را بپذیریم و نحوه ی فعالیت های ما متفاوت است و افرادی موفق هستند که تو این حوزه کار می کنند علی رغم موانع و محدودیت ها. در فیلم های آمریکایی همه ی کارگردان ها جای خودشان را دارند

کرونا و آسیب های متحمل بر سینما، گفتگو با علی اکبر عبدالعلی زاده

مجری:گفت و گوی دوم ما اختصاص دارد به تحلیل موضوعات روز سینما که شیوع بیماری کرونا می تواند یکی از موضوعات مهم و قابل اهمیت در سینمای ایران باشد. در خدمت یکی از مدیران رسانه، نویسنده و پژوهشگر جناب آقای علی اکبر عبدالعلی زاده هستیم.

کرونا کسب و کار همه را دچار اختلال کرده و بسیاری از مشاغل تحت تاثیر این بیماری وحشتناک و خطر آفرین در سراسر دنیا قرار گرفته اند از جمله سینما. به هر حال خیلی از اهالی سینما و فعالان این حوزه ظرف این 7 ماه اخیر خانه نشین شده اند و نتوانستند پروژه های سینمایی حاضر شوند.شما چه وضعیتی را متصور هستید در آینده از وضعیت سینما با وجود کرونا.

آقای عبدالعلی زاده: آنچه مسلم است سینما بخاطر آن فضای سرگرمی اش تصور می کنم کاربردش شرایط بحران بیشتر شود و به نظر می رسد ما در آن بخشی ضعف پیدا کرده ایم و وضعیت سینمای ایران نتوانسته است خودش را پیدا کند برای این که پیش بینی و پیش فرضی نداشتیم و خیلی شرایط که به عنوان زیر ساخت مهیا شود،مهیا نبوده است در حالیکه سینمای دنیا این ضعف و اشکال را ندارد.در شرایط فعلی هم سینمای ایران زود خودش را با همه ی این شرایط پیدا کرده است و به اکران نسبی در حد پذیرش از آن اتفاق افتاد.

مجری:شما موافق هستید که اکرانی که صورت می گیرد واقعا کفاف هزینه های سینما و پخش کننده ها و تهیه کنند ها را می دهد؟

آقای عبدالعلی زاده: عرض من چیز دیگریست.به لحاظ اجرایی می گویم نه به لحاظ بازگشت سرمایه و گردش منطقی سرمایه. عرضم این است که خودش را با همه ی این شرایط به هر حال ما همیشه به یک شکلی تو بحران هستیم. در واقع ایران با شرایط سیاسی اجتماعی که دارد همیشه این شرایطرا تجربه کرده است و به نوعی سپری کرده است.خوب خودش را پیدا کرد و با وجود این که ضعف بسیاری تو زیر ساخت داریم شرایط نسبی خوبی برای خودش پیدا کرده است.اما این شرایط قطعا برای آینده ی کرونا و احتمالاتی که می گویند یک تا چند سال ممکن است ادامه پیدا کند این شرایط نمی تواند دوام بیاورد.

مجری: زمان پسا کرونا شما وضعیت وحشتناک تری متصور هستید برای کرونا؟

آقای عبدالعلی زاده : فکر می کنم با توجه به شرایط سرعت کم تامین ضعف ها به مشکل خواهیم خورد.اما اصل سینما به حیات خودش ادامه می دهد.همچنان که در این شرایط بحران جدی بود و از سر گذراند توانست یک خروجی داشته باشد.

مجری: با چه منطقی می فرمایید که سینما می تواند با توجه به این که فاصله گذاری اجتماعی باید صورت بگیرد. یک هراس جمعی در بین مردم حاکم است. من درک این موضع برایم سخت شد.

آقای عبدالعلی زاده : باید آن شرایط فیزیکی را تغییر بدهیم. آنچه مسلم است که باید به آن خروجی های فضای مجازی فکر کنیم. سرمایه اصلی آن جاست.

مجری: باید خیلی از برنامه ها که تابحال در سینما تحریف می شده است باید تغییر کند. اساسا فعالان این حوزه باید چه بکنند؟

آقای عبدالعلی زاده: : فعالان حوزه که کارشان تولید است.

مجری: مگر نمی گویند کنار هم. چون سینما یک محصول جمعی ست. یک محصول فردی نیست. خوشنویسی نیست که فردی تو کارگاه خودش کار کند. وقتی انکار این تجمع وجود ندارد و در بخش توزیع و نمایش هم امکان تجمیع مردم به آن صورت نیست که ما بتوانیم جبران هزینه ها را بکنیم سینما تکلیفش چه می شود؟

آقای عبدالعلی زاده : باید یک معیاری داشته باشیم.اگر موج اول و موج دوم را در نظر بگیریم و بگوییم که کرونا در این شرایط پر خطر هست. تولید در این شرایط خودش را به نحوی وفق داد. ادامه پیدا کرد. اکران هم به نوعی اتفاق افتاد. ما باید یک بیسی داشته باشیم. معیار ما این دو تجربه که کرونا بود. موج اول و موج دوم.بنابراین تطبیق اتفاق می افتد و ناگزیریم از این تطبیق.اما این که چگونه اتفاق می افتاد بخشی از آن در اختیار هنرمند و تولید کننده و عوامل نیست.بخشی از آن سیاست گذاری های کلان کشور است در مدیریت و صنف.

مجری: اینجا با شما اختلاف نظر دارم.من معتقد هستم تولید خیلی کاهش پیدا کرده است.بسیاری از فعالان هنوز جرات حضور در پروژه ها را ندارند.حتی در مورد اکران هم من با چند سینما دار صحبت می کردم، می گفتند که اوضاع خوبی نیست. در نهایت بتوانیم در سینما ها با همین تعداد مخاطب پول آب و برق را در بیاوریم ونیمی از کارگرانمان را هم اخراج کردیم.در این ماجرا با شما اختلاف نظر دارم.آیا واقعا سینما دارد شرایط عادی خودش را طی می کند با وجود کرونا. حتی در کف شرایط عادی هم پایین تر هستیم.

آقای عبدالعلی زاده: قطعا پایین تر هستیم. اما اگر در طول زمان مدیریت بشود. بحث مدیریت شدن شرایط است.ابتدا که کرونا اتفاق افتاد وحشت از کرونا به هر حال درصد خیلی بیشتر از امروز بود. یعنی هیچ کس هیچ تصوری از این پدیده نداشت. بنابراین همه ی تولیدات صد در صد خوابید. دفاتر تولیدات تعطیل شدند. امروز ما این شرایط را پیدا کرده ایم. آقا ماسک بزنیم دست بشوریم و فاصله ی اجتماعی را رعایت کنیم و درصد بالایی از خطر مرتفع می شود.در آینده تولید به این وجه می رسیم چون این چیزها که تازه نیست. سینمای جهان تو شرایط مختلف تو بروز ویروس های مختلف و خطرات مختلف خودش را احیا کرد و گذراند.مثل دهه ی 40 سینما، آنفولانزا شیوع پیدا می کند و بعد از آن کشورهایی که ویروس هایی مثل سارس و بقیه ویروس ها را تجربه کردند آن شرایط خودشان را پیدا می کنند.اما یک وظیفه ی جدی وجود دارد که از گردن تولید کننده خارج است.آن وظیفه بر عهده ی مدیریت دولتی ست و صنف. آن ها هم در شرایط فعلی و با آن گذشته ای که از آن ها می شناسیم و این کندی که اتفاق افتاد حدود 6 ماه شیوع اتفاق افتاده است.

مجری: در واقع 7 ماه. و من همچنان معتقد هستم سینما با یک بحران جدی روبه روست. البته نه به آن تندی نگاهی که خیلی ها معتقد هستند سینما دچار ورشکستگی می شود. اقتصاد سینما به شدت در معرض خطر قرار دارد و اهالی سینما به لحاظ معیشتی به شدت مشکلات فراوان هستند.

سینما بحران هایی را پشت سر می گذارد و باید فکری کرد. و آن فکر ها در حوزه ی سیاست گذاری های فرهنگی سینمایی ما تعریف می شود.شما چه وظایفی برای دستگاه های حوزه ی سینما در دوران کرونا و پسا کرونا متصور هستید و چه چیزی را انتظار دارید از آن ها؟

آقای عبدالعلی زاده : آنچه مسلم است. برنامه ریزی. برنامه ریزی. اما این نقصی که وجود دارد و ربطی به کرونا ندارد.پیش از این ما سال های سال فریاد زدیم و آن هم نبود اطلاعات است. ما در هیچ زمینه ای اطلاعات مستند و کاملی نداریم. از ارباب جمعی سینما یعنی اعضا حرفه ها و تعداد شاغلین از اطلاعات فردی تا اطلاعات کلان صنفی هیچ بیسی وجود ندارد.قاطعانه می گویم چون در موردش تحقیق و پژوهش کرده ام.

مجری:تو رسانه ها هم خبرش آمد که برخی از اعضای هیت مدیره ی خانه ی سینما فرم هایی تدارک دیدند که سوال کنند و خیلی از اعضا مخالفت کردند و گفتند ورود به زندگی شخصی است.

آقای عبدالعلی زاده:تمام این ها منتفی است. چون الان هر جا بخواهی بروی ثبت نام کنی باید از طریق اینترنت اطلاعات شخصی و کد کلی و گاهی شماره حساب را در اختیار بگذاری. آن بحث گذشته است و امروز صنوف های دیگر این کار را کرده اند به طور جدی. در همین کرونا از سال جدید خانه ی تاتر که سابقه ی فعالیتش کمتر از سابقه ی خانه ی سینماست به سرعت وسایل معیشتی در اختیار هنرمندان گذاشت و کمک نقدی کرد بدون حاشیه. همان کمک نقدی را خانه ی سینما وارد شد که انجام شود تبدیل شد به این که تشخیص بدهیم به چه کسی بدهیم و به چه کسی ندهیم. به دلیل اطلاعات پایین نیست. همین فضای مجازی و اتفاقاتی که وجود دارد شما می توانید تشخیص دهید. اگر اطلاعات ثبت شود.شغلش چی هست؟ معیشتش در چه حد است؟ بیمه دارد یا ندارد؟ احتیاج در آمد روزانه اش چه میزان است؟می توانید اولیت بندی کنید.اطلاعات بر اساسش می توان تصمیم سازی کرد و همین تصمیم سازی را عملی کنند. همین حالا اگر در سینما بودجه ای وجود داشته باشد و بخواهد کمک کنند به اهالی سینما به هر نحوی. چه برای تولید چه معیشت فردی هنرمند. امکانش وجود ندارد. یعنی باید بسپارند به خانه ی سینما و همه ی مواقعی که اتفاق افتاده است. مثل پرداخت عیدی ها و همین کمک های نقدی در دولت قبلی در شرایط کرونا حاشیه به وجود می آورد چون بسیاری نمی دانند چرا گرفته اند و بسیاری نمی دانند چرا نگرفته اند.

مجری: اگر اطلاعات پایه باشد. مدیران فرهنگی امکان برنامه ریزی دارند.از ضعف های مهم این است که اطلاعات پایه در هیج جا وجود ندارد.

آقای عبدالعلی زاده: قاطعانه می گویم که فقط اطلاعات پایه باشد می توانند برنامه ریزی کنند.

مجری: این اطلاعات پایه که فقط در مورد توزیع بسته های حمایتی و معیشتی شاید بتوانند کمک کنند. آیا در مواقع دیگر هم اهرم کمکی هست؟

آقای عبدالعی زاده: دفاتر تولید اطلاعات پایه داریم؟ نه. وقتی از فرد نداریم. از صنف نداریم دفاتر تولید هم نداریم و بنابراین امکان تولید هم نداریم. حتی در این وضعیت که تعاریف حرفه ای اتفاق نیوفتاده است. یعنی شما به خانه سینما وارد شوید کارگردان شرح وظایف و اختیاراتش چیست؟ تفکیک و روشن نشده است. ما خیلی سال داریم فریاد می زنیم.در مجله ی سینما دهه ی70 هم دبیر تلویزیون بودم هم مسئول آرشیو. آرشیو وضعیت بدی داشت. ما سروسامان دادیم.مرتب و منظم کردیم. بعد از اینکه اتفاق افتاد اگر عکسی امانت می رفت جایی ثبت می شد. متوجه شدیم از تحریریه و فضای فنی اعتراضاتی بلند است.سردبیر صدایم زد. پیش خودم گفتم، حتما می خواهد من را توبیخ کند که چرا بی نظم شده اید؟ گفت آقا این اعتراضات را می شنوید؟ عکس چرا گم شده؟ می دونی دلیلش چی هست؟ دلیلش این است که پیش از این هر کسی می توانست هر عکسی را از هفته نامه خارج کند بدون این که کسی متوجه شود. می توانست ببرد و برنگرداند. حالا که نظم رخ داده است دیگر نمی شود عکسی را بی اجازه از این مجموعه خارج کرد. مانعی که وجود دارد در این سال ها برای جلوگیری از تجمیع اطلاعات مستند. اگر این اطلاعات مستند شود دست خیلی ها در واقع دست اندازی به این منابع کوتاه می شود. بنابراین منافع خیلی ها در خطر است.

مجری: من به عنوان ضعف نگاه می کنم. اما انتظاری که دارم مدیران فرهنگی سیاست گذاران فرهنگی آیا نیازمند یک نگاه دوراندیشانه و یک نگاه آینده نگرانه هستند در این حوزه یا نه؟در این 6 -7 ماه گذشته اتفاقی غیر از مسکن های موقتی اتفاق دیگری در مورد کرونا نیوفتاده است. انتظار می رود مدیران فرهنگی یک نگاه راهبردی داشته باشند. با توجه به موفقیتی که طرح اکران آنلاینی که در سراسر دنیا باب هست سینمای ایران به این سمت و سو خواهد رفت؟ من فکر می کنم این فرصت خیلی خوبی است که این 6-7 ماه که حالت استراحت گونه هم باشد دوستان در اتاق فکرشان فکر کنند در مورد آینده ی سینمای ایران.

آقای عبدالعلی زاده: دیگر از فکر کردن گذشته است. دوراندیشی نباید بکنند. نزدیک اندیشی باید بکنند.ما در بحرانیم.روایتی 6-7 ماه هم گذرانده ایم.درد مشخص است و درمان هم مشخص است. از حالا مشخص نبوده است. از 15 سال پیش کارشناسی شده،گوشتزد شده است ولی اتفاق نیوفتاده است.وقتی درد وجود دارد. درمان اتفاق دلیلش چیست؟دلیلش منافع است. آن منافع را چگونه باید مدیریت کنیم؟ باید یک جریان محکم و مستقل بیاید و با ایجاد بانک های اطلاعاتی فضا و فرصت را از آن جریان های فرصت طلبی بگیرد و سامان بدهد به این وضعیت.

فیلمنامه و سینمای انقلاب و دفاع مقدس

فیلمنامه به عنوان رکن نخست فیلم و مغز اصلی اثر، اهمیت کانونی در فرایند فیلم‌سازی دارد. اما در سینمای ایران، ضعف در پرداخت فیلمنامه و نیز غفلت از وقایع مهم تاریخ انقلاب و دقاع مقدس که از قابلیت دراماتیک مهمی برخوردارند از آسیب‌های عمده بوده است. در سینمای جهان شاهدیم که چگونه هر ساله فیلم‌هایی قابل توجه با رویکرد به سینمای جنگ و هزینه‌های هنگفت ساخته شده است که در بسیاری از آنها روایت مطلوب دولت‌های غربی به مخاطب خورانده می‌شود. از فیلم‌های شاخصی همچون نجات سرباز رایان ساخته اسپیلبرگ و جوخه نظامی از الیور استون گرفته تا همین سال‌ها و فیلم‌هایی مانند دانکرک و 1917 که به وقایع دو جنگ جهانی در قرن گذشته پرداخته و با تبلیغات هنگفت مالی و رسانه‌ای در کانون توجهات جای گرفته است. در حالی که تاریخ کشور ما سرشار از موضوعات بکر و سوژه‌های جذاب و اصیل انقلابی است.

سینمای دفاع مقدس به رغم تولیدات کمی که بیشتر به وقایع مستقیم جنگی پرداخته‌اند حاوی ظرفیت‌های دیده نشده بویژه در حوزه اقتباس است که ازآن میان می‌توان به منابع مکتوب غنی از خاطرات رزمندگان، زندگی خانواده‌های شهدا، کتاب‌هایی در مورد مقاومت و ایثار مردمی در زمان جنگ تحمیلی همچون کتاب دا و انبوهی از آثار ادبیات داستانی در این حوزه ونیز وقایع تاریخی انقلاب اسلامی و مبارزات شهدای انقلاب در زمان طاغوت و پژوهش‌ها و تحقیقات مستند منتشر شده در این سال ها اشاره کرد که می‌تواند کمکی جدی برای خلق فیلمنامه‌های جذاب و پرمحتوا با نگاهی انقلابی باشد. فیلمنامه‌های آثاری شاخص مانند سیانور نوشته مسعود احمدیان، امکان مینا به نویسندگی فرهاد توحیدی و مرتضی اصفهانی، ماجرای نیمروز به قلم ابراهیم امینی و محمد حسین مهدویان، قلاده‌های طلا از ابوالقاسم طالبی و بالاخره شبی که ماه کامل شد به قلم نرگس آبیار و مرتضی اصفهانی نشان از ظرفیت‌های نهفته سینمای ایران برای پرداختن به چالش‌های پیش‌روی انقلاب اسلامی دارد. امری که به نظر می‌رسد در کشور ما از آن غفلت شده و و فیلمنامه نویسان که معمولأ خودشان کارگردان فیلم هم هستند، بیشتر درگیر کمدهای سخیف بازاری یا فیلم‌های شبه‌روشنفکرانه و اجتماعی سیاه نما و تکراری هستند. واقعیتی که تغییر در آن نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و برگزاری کارگاه‌های پژوهشی بیشتر برای رسیدن به سطح مطلوب است.

در جهانی که جنگ نرم در قالب جنگ روایت‌ها به هجمه رسانه‌ای تمام عیار علیه ارزش‌های نظام و انقلاب اسلامی بدل شده است فیلمنامه‌نویسی با تکیه بر تمام منابع و ظرفیت‌های موجود در حوزه دفاع مقدس و تاریخ انقلاب یکی از اصلی‌ترین نیازهای سینمای ایران در این برهه حساس است.

گفتگوی تحلیلی با عباس رافعی

مجری: فیلمنامه یکی از ارکان اصلی فیلم است. یک فیلمنامه خوب می تواند بسیار از ضعف های فیلم را پوشش دهد و در برابر آن هم یک فیلمنامه ضعیف می تواند بسیاری از قدرت ها تکنیکی فیلم را کاهش دهد و فیلم نچندان قابل قبولی را روی پرده به اکران ببرد. به این جهت موضوع فیلمنامه از اهمیتی برخوردار است که در طول این سال ها کارشناسان و متخصصان نکات مهمی را گفته اند و چه بسا به آن ها عمل شده است یا عمل نشده است.

 در این زمینه من دعوت کردم از دوست بسیار عزیزم جناب آقای عباس رافعی عزیز، نویسنده، کارگردان و تهیه کننده ی سینمای ایران که سال ها ی پیش جایزه ویژه فیلمنامه را از جشنواره بین المللی فیلم پرتقال دریافت کردند و همچنین شاید فیلم بسیار معروفی که با بازی خوب حامد بهداد وامیرآقایی عزیز شکل گرفته بود، فیلم کیمیا و خاک را به یاد داشته باشید یا فیلم پروانه ای در باد که با بازی خوب آقای فریبرز عرب نیا ساخته شد.

آقا رافعی عزیز کارشناس سینما خوانده اند و کارشناس ادبیات دراماتیک در مقطع ارشد طی کرده اند. لاذا به نظر من بهترین فرد هستند که موضوع فیلمنامه را با هم دیگر به چالش بگذاریم. هر زمان در حوزه ی رسانه ای دوستان خبرنگار ما صحبت می شود آن ها با یک پاسخ ثابتی روبه رو هستند که با ضعف فیلمنامه روبه رو هستیم. بهر حال یک فیلمنامه خوب بینندگان من خیلی ساده و روان می خواهند از زبان شما بشنوند ویژگی های یک فیلمنامه خوب چیست؟

آقای رافعی: در وهله ی اول یک فیلمنامه خوب باید داستان داشته باشد. جذابیت داشته باشد. امکان وقوع آن داستان محتمل و باور پذیر باشد. علاوه بر ساختار دراماتیکی که قطعا وقتی می گوییم فیلمنامه آن ساختار را باید داشته باشد. ساختارها هم در حقیقت ما نگفتیم. بلکه فیلم های معتبری که ساخته شده تو دهه 40 آمریکا. عده ای می خواستند بدانند چرا این فیلم ها محبوب شدند. چرا این فیلم ها تاثیر گذار بودند. متوجه شدند همه ی آن ها از یک قواعدی پیروی می کردند که آن قواعد را در حقیقت کلاسه کردند. تبدیل کردند به اصول فیلمنامه نویسی. که فیلمنامه باید تو 10 دقیقه اول نقطه عطف داشته باشد. باید گره افکنی داشته باشد باید گره گشاایی داشته باشد. نقطه ی اوج داشته باشد. این همان ساختار دراماتیک برای فیلمنامه ست که کتاب های زیادی هم در این مورد نوشته شده است. سید فیلد که معروفترینش هست این ساختار فیلمنامه باید چگونه باشد… ساختار 3 پرده ای را مطرح می کردند.

حالا جدا از از همه ی بحث ها ی فنی یک فیلمنامه خوب اگر کارگردان خوب بسازد یک فیلم خوب عالی تحویل می دهد. یک فیلمنامه خوب اگر کارگردان ضعیف بسازد باز هم می گوییم، فیلم قابل قبولی به دست آمده است. اما فکرش را بکنید یک فیلمنامه بد یک کارگردان خوب بسازد هیچ اتفاقی نمی افتد. فیلم خوب نمی شود. چون زیر ساخت یک فیلم خوب یک فیلمنامه ی خوب است.

برای آن فیلمنامه بازیگر می رود تحلیل شخصیت می کند. این فیلمنامه می گوید تو کی هستی؟ از کجا آمده ای؟ خواستگاه فکریت کجاست؟ چه زمانی هیجان زده می شوی چه زمانی به جوش می آیی؟ بازیگر می رود تحلیل می کند و بهترین بازی اش را ارائه می دهد. ولی یک فیلمنامه ضعیف که به دست بازیگر خوب می افتد نمی تواند خودش را پیدا کند. بارها از زبان بازیگران شنیده ام که من فیلمنامه را خواندم اما نتوانستم خودم را پیدا کنم.

مجری: شبکه ی افق یک شبکه ی مردمی ست. خیلی از خانواده ها این برنامه را نگاه می کنند. از کجا باید بدانند این فیلمنامه، فیلمنامه خوبی ست. چون فیلمنامه های وجوه مختلفی داریم. نگاه اول باید قصه و داستان باشد. یک قصه روایت می شود اما فیلمنامه نویس اخیلی نقش مهمی دارد که می تواند درلایه های دوم آن اندیشه ها تفکرات. اندیشه های در ذهن خودش است تو فیلمنامه بگنجاند. در قالب نشانه ها مردم عادی که می روند فیلم را ببیند، از کجا باید متوجه شوند این فیلم سالمیست؟ آیا در ناخوداگاه مخاطب تاثیر منفی بگذارد.تاثیر مثبت بگذارد. خانواده ها که به طور تخصصی چیزی در مورد سینما نمی دانند، چگونه باید متوجه شوند؟

آقای رافعی: در حقیقت کسانی که قضاوت می کنند، مردم هستند. برای فیلم ها. مردمی که یک فیلمی را می بینند قطعا فیلمی که تعداد بینندگانش زیاد است جذابیتی دارد.

مجری: فیلم های کمدی هستند که خیلی مبتذل هستند. حتی ابتذال جنسی. فروش خوبی هم دارند متاسفانه. مردم چگونه تشخیص بدهند.؟

آقای رافعی: قدیم، مردم بعداز پایان فیلم می رفتند جلو سینماها و می پرسیدند این فیلم چی بود؟ نظرتان چی بود؟ مردم مثلا می گفتند، نفهمیدیم چی شد. یا فیلم خوبی بود. در واقع آن ها چیزی راجع به فیلم نمی توانند بگویند… مردم وقتی یک فیلم را می بینند احساس می کنند وارد یک دنیای دیگر شده اند. 2 ساعت و ذهنشان به چالش کشیده شده است. ما فیلمسازها،نویسنده ها می آییم تو فیلمنامه یک دنیای را خلق می کنیم و تماشگر را وارد آن دنیا می کنیم. یک تجربه را به آن ها منتقل می کنیم تو داستان. هنر سینما را می توان انتقال تجربه نام برد. من می خواهم فیلمنامه بنویسم یک تجربه ای دارم در مورد مردی که به رستگاری رسید. مردی که جاده ای را رفت و مسیر تباهی را طی کرد.

مجری: به نوعی باید اول هدف گذاری نقطه ای صورت می گیرد.

آقای رافعی: ما در سینما مضمون گرا هستیم تا ساختارگرا تو ایران. می گوییم فیلم باید تاثیر روی مخاطب بگذارد. بعد بعنوان فیلمنامه نویس می گویم، مردی که به جاده تباهی کشیده من می خواهم این تجربه را به تماشاگر منتقل کنم. وقتی این بیننده وارد این دنیا شد همذات پنداری کرد. همراه آن شخصیت اصلی شد. و این وارد یک جاده ی نافرجام شد آخرش اعدام یا زندان شد.

وقتی از سینما بیرون می آید احساس کند سال ها بعد هرگز نباید تجربه ی این آدم را تکرار کند. هرگز نباید در موقعیتی قرار بگیرد. ممکن است من یک تجربه ی خوبی داشته باشم یک مضمون خیلی عالی تا تماشاگر تجربه کند که این کار را نکند. ولی وقتی ساختار فیلمنامه بلد نباشم وقتی بلد نباشم شخصیت پردازی کنم. دیالوگ های خوبی نننویسم به وسیله ی ساختار ذهن تماشاگر را به چالش نکشم، تکلیف مضمون من چه می شود؟ یعنی از بین می رود؟

مجری: پس شما با پایان باز در فیلم ها موافق نیستید؟ چیزی که این روزها باب شده که در فیلم ها

آقای رافعی: نه… ما سینما را از استادانی یاد گرفتیم که این استاد فیلمساز که فیلم هایشان تکلیف تماشاگر را مشخص می کرد. یعنی می گفت، این آقا به دلیل این که خیانت کرده به زنش وارد دنیایی می شود در نهایت زندگی از هم می پاشد و زندگیش نابود می شود. ولی فیلم هایی هستند که می گوید، خیانت کرد به زنش. زنش قهر کرد رفت. معلوم نشد آخرش چه می شود؟ خودت باید حدس بزنی.

مجری: در یک بحث تخصصی مفصل بیشتر می توان در موردش بحث کرد بین سینمای کلاسیک و سینمای مینی مال

آقای رافعی: سینما و فیلمنامه نویس رسالتی دارد که می خواهد در حقیقت به وسیله ی این فیلم تاثیر زیادی روی ذهن مخاطب بگذارد. اگر قرار فیلم دفاع مقدس باشد. یک رزمنده را نشان می دهد که آن رزمنده چه اتفاقاتی برایش افتاد و در نهایت شهید شد. وقتی تماشاگر از آن کوچه عبور می کند و نام کوچه را می بیند.شهید فلان. آن تجربه ی فیلم یک بازآفرینی می شود… در حقیقت می خواهم اینگونه فیلمنامه نمی نویسیم که فکر کنیم در مورد مردی یا زنی یک موقعیتی را شروع کنیم به نوشتن. نه.ما می گوییم که می خواهیم به وسیله ی این فیلم چه تاثیری روی مخاطب بگذاریم. وقتی صحبت تاثیر روی مخاطب می شود، ساختار را انتخاب می کنیم. مخاطب ما کودک و نوجوان است. پس ساختارمان را جوری انتخاب می کنیم که مورد توجه آن ها قرار دهیم. یا می گوییم مخاطبان ما جوانان یا خانواده ها هستند مخاطب و آن معنا تکلیف ساختار فیلمنامه را هم مشخص می کند.

مجری: شما که مخالف نوآوری نیستید. فیلنامه نویس نوینی که در حال شکل گرفتن است که می تواند در قالب آن چهارچوب های کلاسیک نباشد ولیکن الان نسل جوان ما در حوزه ی فیلمسازی روش های جدیدتری را پیش می گیرند یا همان مضامینی که ارزشی و اخلاقی هست. انسانی هست و هدف بلند و والا و متعالی را به هر حال طی می کند،در فیلم ها شاهد باشیم

آقای رافعی: به هر کار متفاوتی نمی شود گفت نوآوری صورت گرفته است. و در درجه ی اول وقتی می خواهیم توی رانندگی مهارتی کسب کنیم و لایی بکشیم، می گویند اول رانندگی صحیح را یاد بگیرید. این که من در فیلمنامه یک چیزهایی را بهم بریزم و بگویم این نگاه من است در طول تاریخ ثابت کرده، چه فیلم هایی ماندگار است و چه فیلم هایی نیستند.

مجری: باید از یک اصولی پیروی کرد. نمی شود پراکندگی کرد و اسمش را نوآوری گذاشت.

آقای رافعی: چون ذهن مخاطب را نباید پریشان کرد. بگوییم این نوآوری هستش. زمان و مکان را بدون هیچ گونه توجیهی بهم بریزیم.

مجری: در بخش فیلمنامه این نکته وجود دارد، بالاخره بحث داستان هایی که فرمودین از ذهن فیلمساز و بر مبنای تجربه ی زیستی که دارند بهر حال استخراج می شود. در بر خی بستر این داستان فراهم است در قالب کتاب ها و رمان هایی که اصطلاحا به آن می گویند فیلم نامه های اقتباسی. فیلم نامه های اقتباسی تا چه اندازه می توانند مفید باشند برای سینما و وواقعا تبدیل کردن آن قصه ها چقدر می تواند سینمای ما را رشد دهد و موجب غنای سینما شود؟

آقای رافعی: یک روش این هست که ما از تجربه ی زیستی خودمان استفاده می کنیم و آن تجربه را به تماشاگر منتقل می کنیم. بک بخش دیگر هست که تجربه ی دست دوم داریم. نه این که کهنه باشد. یعنی ما تجربه ی دیگری را که رمان نوشته، قصه نوشته آن را تبدیل به فیلم می کنیم. در این موقعیت شاید یک پاداش اضافه به نویسنده فیلمنامه دادیم. این که یکی قصه را نوشته، شخصیت پردازی کرده و آن تجربه را منتقل کرده است. حالا باید این متن ادبی را ترجمه ی سینمایی کنیم.این متن ادبیست. در اصطلاح می گویند ذهنیت را عینیت کنیم. این متن یک فوندانسیون محکمی ست به دلیلی که ما این متن را انتخاب کردیم. کتاب را خوانده ایم روی ما تاثیر گذاشته است. مانند بینوایان. حالا می خواهیم بینوایان این تجربه را تو سینما که مخاطبان بیشتری دارد دارند، بیاوریم. آیا تبدیل به سریال کنیم یا فیلم که تجربه ی آن نویسنده منتقل شود.

مجری: با این تعریفی که جنابعالی داشتین ما بهانه ای نمی توانیم ببینیم برای نسل هایی که بر فرض دوران انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس را ندیده اند. می توانند با استفاده از متنونی که وجود دارد، رجوع بکنند و تولیداتی داشته باشیم. آیا واقعا کتاب هایی که از دهه 60 -70 نگارش آن ها شروع و کتاب های مورد توجهی هم بوده آیا واقعا می توانند منبع خوبی باشند برای رونق سینمای دفاع مقدس؟

آقای رافعی:. بله. من خودم یکی از کتاب ها را اقتباس کردم. کتابی که آقای بهبودی آقای سرهنگی به شهید مرتضی آوینی پیشنهاد دادند. مرتضی آوینی هم به من پیشنهاد داد. کتاب سفر بی بازگشت در مورد عملیات مرصاد بود. آن را فیلمنامه کردم اما فیلم ساخته نشد.

ماجرا از این قرار است که چون یک بار تجربه کرده بودم احساس کردم موقعیت جالبی ست. خاطرات بسیاری خواندم.چه خاطراتی در زمینه انقلاب چه در زمینه ی دفاع مقدس که تمامشان قابلیت سینمایی شدن بود.

مجری: شما خودتان آن دوران را تجربه کردین. ولی الان جوان دهه 80 که 20 سالشه و می خواهد از دوران دفاع مقدس فیلم بسازد. این ظرفیت وجود دارد؟

آقای رافعی: من که تو جنگ جهانی دوم زندگی نکردم و فیلمسازان که تو آن دوران زندگی نکردند. ولی فیلم هایی می سازند در مورد جنگ جهانی دوم که به شدت تاثیر گذار است. در فیلم کیمیا و خاک یکی از اپیزودهایش را خاطرات شهید سید مهدی عراقی بود و خاطرات شهید اندرز گو که حامد بهداد آن نقش را بازی کرد. دو تا خاطره را تو فیلم آوردم و خیلی هم جذاب بود. حالا وقتی در حوزه ی دفاع مقدس منابع بسیار متنوع و متفاوتی داریم. در واقع زاویه دیدهای متفاوت. ما الان خاطرات کسی را داریم که سرهنگ بعثی بوده است که قابلیت تبدیل شدن به فیلم را دارد چه بلند چه کوتاه… فیلم های خیلی خوبی همچون مهاجر ساخته می شود. این خاطره ها نبود اینقدر منابعمان وسیع نبود که ببینیم آن زاویه چه می گوید از این زاویه چه می گوید؟ آن افسر چه روایتی می توانند بکنند؟

الان منابع و اسنادی وجود دارد که ما می توانیم این منابع و اسناد را از فیلتر ذهن خودمان بعنوان فیلمنامه نویس عبور دهیم و فیلمنامه ای بنویسیم که گویی ما در آن زمان زندگی می کردیم.

مجری: دلیل اصرار من برای واکاوی این فیلمنامه این هست، می خواستم تاییدش را بعنوان یک فیلمساز فعال و به نوعی فیلمساز پیشکسوت بگیرم که شما تایید می کنید الان این ظرفیت در رمان های فعلی وجود دارد و فیلمسازان جوان می توانند رجوع کنند و سینمای دفاع مقدس را از داخل آن ها در بیاورد

آقای رافعی: ما خاطراتی داریم به شدت دراماتیک. و این که این خاطره اصلا برای سینما نوشته شده است. ولی چه کسی باید آن جوان مستعد سینماگر را هدایت کند؟

مجری: همه ی این بستر ها فراهم است. اما آنچه باید اتفاق بیوفتد، نمی افتد. شما دلیلش را در چه می دانید؟

آقای رافعی: انگیزه ی نگارش یک فیلمنامه دفاع مقدسی یا حتی حماسی در دفاع مقدس وجود دارد. در طرح ها یا فیلمنامه ها که من می خواندم وجود دارد. ولی چون تولیدات این فیلم دفاع مقدس هزینه بر است. هزینه اش به مراتب بیشتر از یک فیلم خانوادگی است.

مجری: البته من مقداری روی این موضوع با شما اختلاف نظر دارم. هر زمان صحبت فیلم دفاع مقدس می کنیم همه فکر می کند، الان توپ و تانک می خواهیم. در صورتیکه فیلم های جنگی ما 2-3 دسته هستند. یعنی فیلم هایی که لزوما باید میدان جنگ ترسیم شود. فیلمی که مرتبط با جنگ هست. و فیلمی که بعد از جنگ اتفاق افتاده است و این می تواند هزینه ی چندانی نداشته باشد.

آقای رافعی: من احساس می کنم اگر بخواهیم فیلمی بسازیم و جبهه را نشان ندهیم در مورد موقعیتی که دو جوان تصمیم می گیرند امضای پدرشان را جعل کنند و بروند جبهه

مجری: در مورد فیلمی که پدر و مادر شهید چه کشیده اند، بگوییم. نمونه ی بارز آن شیار 143. مادر شهید بود و صحنه ی جنگی ترسیم نشد. من نظرم بر آن هست که هزینه توجیه خوبی نباشد که الان مدیران بگویند،الان شرایط محدود است و شرایط اقتصادی کشور فلان… پس به ما حق دهید، نتوانیم تولید کنیم.

آقای رافعی: فیلمی تولید شده است تک لوکیشن مربوط به جنگ. یک فیلم آلمانیست. یک موشکی آمده به خانه خورده. بعد پیرامون آن موضوع بحث می شود. در حقیقت این فیلم گفت، همه ی فیلم ها می توانند اینجوری ساخته شوند. پیدا کنید. بیایید فیلم جنگی محدود بسازیم. فیلم جنگی بسازید که هیچ توپ و تانکی نخواهد. خوشبختانه ما شهرک دفاع مقدس داریم. یعنی بستری فراهم است.

مجری: شهرک سینمایی دست اعضای انجمن انقلاب است و ابایی ندارد از حمایت. چرا دولت ها ورود نمی کنند؟ شما در بودجه هایتان. امسال یعنی سال 99 در سازمان سینمایی 210 میلیارد تومان برایش بودجه تصویب شده است. بخشی از این بودجه باید به سینمای انقلاب و دفاع مقدس تعلق داشته باشد این ظرفیتی که الان جنابعالی تعریف کردین که گنجینه وجود دارد. جوان با انگیزه وجود دارد. چرا این اتفاق نمی افتد؟

آقای رافعی:این انگیزه را مسئولین ندارند. شما برو 3 تا طرح،مطرح کن که یک مدیر سینمایی قرار است تصمیم بگیرد. طرح خانوادگی،طرح دفاع مقدس، طرح کودک و نوجوان. میر می گوید: طرح کودک و نوجوان خوب است. این را کار می کنیم. دفاع مقدس را سراغش نمی روند چون نگرانی از این که فیلم به سرانجام برسد خوب شود از نظر محتوا مورد تایید قرار بگیرد. ما فیلم را ساختیم و فردا فلان تیپ اعتراض نکند و فلان و فلان… من یک فیلم معمولی می سازم اما واقعا انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس اگر متولی این موضوع است اگر نخواهد بودجه بدهد یک مهر تایید بزند و که آقا این فیلم نامه مورد تایید هستش و می تواند ساخته شود. من فکر می کنم آن مورد تایید محافظه کاریه مسئولین را از بین ببرد

مجری: بسیاری از مدیران ما شاید نیت سویی نداشته باشند. دچار یک محافظه کاری و ترس و واهمه شدند حالا نکند ما یک فیلمی بسازیم و نتواند روایت دقیقی از موضوعات مربوط به دفاع مقدس را بیان کند. ما بعنوان فیلمسازان، کارشناسان و منتقدین باید این ظرفیت بالا را داشته باشیم که فیلم ها در وجوه مختلف ساخته شوند و خود مردم قضاوت خواهند کرد. فیلم را بینند، متوجه می شوند که آیا در این فیلم اندیشه های امام خمینی در آن هست. حضرت امام خمینی یک جمله فرمودند و سپاه محمد شکل گرفت. شما نمی توانید در سینما جنگ و دفاع مقدس، اندیشه های امام را نبینید و ربطی به مباحث ایدئولوژیک ندارد که بگوییم فیلم مارا سیاسی می کند. مردم قاضی خوبی هستند و اگر هدایت خوبی صورت بگیرد این هدایت باید از سوی نهاد ها مثل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس باشد.در این زمینه انفعال اذیت می کند. به نظر شما راهکاری وجود دارد که مدیران ما در دولت ها توجه بسیاری داشته باشند به سینمای دفاع مقدس

آقای رافعی: احساس می کنم نه تنها در این حوزه که مدیران ما متولیان سینما همه ی سینما را رها کرده اند.آن مدیر سینمایی دوست ندارد که یک سینمایی کمدی مستهجن ساخته شود.او می گوید نه پولش را می دهم و نه نظارتی دارم و این وسط مسئولیت در قبال مردم فراموش شده است.فقط می گویند، شما فیلمی بسازید، فقط از لحاظ سیاسی و فلان ضد جمهوری اسلامی نباشد. تهیه کننده به مدیر می گوید آقای مدیر مگر شما پولش را می دهید؟ آقای مدیر مگر شما وام می دهی؟ آقای مدیر من خوم پول دارم می خواهم فیلمی بسازم و بعد بندازم دور.مجوز بدهید.

مجری: این یک هشدار جدیست. اصالت سینمای ایران سینمایی که قرار است بعد از انقلاب اسلامی یک سینمای متعالی و یک سینمای معرفت افزا باشد، نمی تواند بر مبنای اصالت سرمایه شکل بگیرد و این اتفاق ناگواریست در سینما ی ما

نظارت بر فیلم ها ؛ از اقتدار تا انفعال، گفتگو با جواد محرمی

مجری: گفت و گوی این بخش ما در مورد یکی از موضوعات مهم روز سینماست. بحث نظارت بر فیلم های سینمایی.موضوعی که همواره مورد دچالش بوده و در رسانه ها به آن زیاد پرداخته شده است. این که بسیاری از فیلم ها آیا بر آن ها نظارت می شود یا نمی شود موضوع بحث ماست که جناب آقای جواد محرمی از روزنامه نگاران و فعالان خوب رسانه در این گفت و گوی تحلیلی با ما همراه هستند.

آیا اساسا یک محصول هنری که تولید می شود و سینما یا فیلم یا تاتر یا کتاب و موسیقی آیا این ها نظارت پذیر هستند یا نه؟ آیا باید بر آن ها نظارتی بشود یا نه؟

آقای محرمی: من ابتدا یک تعریف داشته باشم از مسئله ی نظارت.در مدیریت سینما نظارت یک مکانیزم حداقلی برای مدیریتی سینما هست.چرا می گوییم حداقلی؟ چون اگر ما مدیریت سینما را از دو جنبه به آن نگاه کنیم. یک جنبه این که محتوای آثار سینمایی باید چه باشد و یک جنبه این که محتوای آثار شامل چه چیزهایی نباید باشد.یعنی آن خطوط قرمز در این حیطه مسئله ی نظارت پیدا می کند. یعنی نظارت آن جاییست که ما می خواهیم به این مسئله اشراف داشته باشیم چه فیلمی نباید ساخته شود و چه اتفاق هایی نباید بیوفتد. این حوزه ی باید ها نیست. حوزه ی نبایدهای سینماست. من فکر می کنم مسئله ی نظارت خیلی مسئله ی پر اهمیتی هست و روی این تاکید دارم اما به نظرم می رسد، متاسفانه ما در مسئله ی نظارت که بعد نبایدهای محتوا در سینما هست متوقف مانده ایم. یعنی چه سازمان سینمایی در این بعد متوقف مانده است و چه مطالبه کننده ها در عرصه ی رسانه. ما به دنبال این هستیم که ایرادی در یک فیلم پیدا کنیم و این مطالبه رو انجام دهیم که این نباید باشد. ولی به نظر من اگر به دنبال این هستیم که سینمای ما به لحاظ محتوایی ارتقا پیدا کند باید دنبال یک سطح بالاتر از این باشیم. یعنی بیشتر به آن بعد بایدها اشاره داشته باشیم و تمرکز کنیم روی این که سینمای ما در چه سطحی باید باشد و چه می خواهیم از این سینما. ابتدای انقلاب آن دوستانی که مدیریت سینما را بر عهده گرفتند پس از آن سخن رهبر بنیان گذار انقلاب اسلامی امام راحل که فرمودند که ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفیم.به نظر من آن مدیران اولیه گفتند اگر ما دو چیز را برداریم احتمالا می توانیم شروع کنیم. یکی این که برهنگی و سکس در سینما نباشد یکی هم خشونت نباشد. این دو تا را حذف کردند. به نظر من پس از 40 سال هنوز به آنجایی نرسیدیم وقتی می گوییم سینمای ما مانیفست ندارد یعنی ما هنوز نمی دانیم در عرصه ی سینما به دنبال چی باید باشیم. هر مدیری که آمده شعاری داده است. آن مطالبه روی مسئله ی نظارت متمرکز بوده است و همین باعث شده است که ما متوقف مانده ایم.

مجری: شما دو وجه ایجابی و سلبی موجب نظارت را بحث کردید. از وجه سلبی باید به نباید ها پرداخت و از وجه ایجابی باید به بایدها پرداخت وسعی کنیم سیاست های ترویجی و تبلیغی و تشویقی داشته باشیم. اما نکته ی بسیار مهمی هست که می خواهم به نمایندگی از یک جماعتی که معتقد هستند این سوال را بپرسم. برخی معتقدند در حرصه ی هنری آزادی عمل باید باشد. هنرمند کاملا آزاد باشد برای تولید یک اثر این نظارت اساسا نیاز نیست و باید اعتماد کنید به شعور خود هنرمند که محصولی را تولید می کند آن محصول به مخاطب آسیب نمی زند و متناسب با شرایط روز این محصول را تولید می کنم.آیا شما به این مسئله قائل هستید یا خیر؟

آقای محرمی: صد در صد این طور نیست. در همه ی کشورهای دنیا حتی در هالیوود من معتقد هستم که بحث نظارت مطرح هست و انجام می شود. حالا ممکن است ساختار و شکل نظارت فرق کند با ساختار نظارت در کشور ما.

مجری: نظارت در چهارچوب های ارزشی هر جامعه ای تعریف می شود.

آقای محرمی: بله.اینجور نیست در هیچ کشوری بحث نظارت مطرح نباشد. ولی ممکن است در آن جا مکانیزم ها به صورتی باشد خیلی ملموس نباشد بر خلاف کشور ما. سیاستگذاری ها به نوعی باشد که هنرمند خیلی احساس نکند که آن نظارت حداکثری روی آن انجام می شود.

مجری: آیا فکر نمی کنید ممکن است در کشورهای دیگر نظارت به گونه ایست که کاملا وارد جزئیات می شوند و این را در قالب یک سری آئین نامه و یک سری موارد مکتوب در اختیار هنرمند قرار می دهند و فرهنگ سازی شده است.

آقای محرمی: یکی از مشکلاتی که ما این است، مکانیزمی که داریم معیوب است.شورای پروانه ی ساختی که ما داریم آدم هایی هستند که چون تغییر می کنند سبب می شود سلایق مختلف پیدا کنند و بر اساس سلایق مختلف است که مسئله ی نظارت نمود پیدا می کند یک زمانی عده ای یک فیلم را مغایر نمی دانند با ارزش های جامعه و ممکن است افراد دیگری همان فیلم را مغایر بدانند.

مجری: هر چیزی مبتنی بر قانون باشد و مصوب مراجع قانون گذار باشد برای همه واضح و مبرهم است که باید تبعیت کنند. آن چیزی که بر می گردد ما به دو صورت اشاره کنیم. خشونت و سکس را قرار داده ایم و مراجعه می کنیم به سایت سینمایی می گوید مراعات شئونات اسلامی را بکنید. سیگار نکشند. مواد مخدر و مشروبات الکلی مصرف نکنند والسلام.

شما فرمودید که در حوزه ی نظارت قوانین مدونی وجود ندارد. من هم عرض کردم اگر این قوانین وارد جزئیات شود می تواند به عنوان یک مانیفست در اختیار فیلم سازان قرار بگیرد و فرهنگی سازی شود و فیلم سازان عادت کنند به رعایت آن موارد. آن زمان است که می توانیم بگوییم بعد نظارتی که الان وجود دارد دیگر نیاز نیست.هنرمندان مراعات می کنند. اما فیلم هایی که در حال اکران هست یا در طرح اکران آنلاین می بینیم فیلم هائیست که شاید به مشروبات الکی و سیگار و مواد مخدر نمی پردازند اما به مفاهیمی می پردازند که این مفاهیم یا ضد خانواده ست یا ضد شخصیت ها و ارکان اصلی خانواده مثل پدر یا مادر هست یا مواردی هست که اساسا برای رشد یک جامعه و برای تغییر و تحولات مفید در یک جامعه این فیلم ها خطر ساز هستند وآن ها به شدت آسیب زننده است. شما این نظر را دارید یا خیر؟

آقای محرمی: صد در صد همین طور هست. وقتی بنده به آن بعد ایجابی سینما اشاره کردم و فکر می کنم روی آن کار نکردیم. سازمان سینمایی در این چند دوره ی مختلف هر کدام از مدیران محترمی که تشریف آوردند یک شعاری دادند. اما شعارهایی که دادند نشان می دهد واقعا از آن اتفاقی که در سینما می افتند غافل هستند. آقای داروغه زاده ایشان مدیر بخش نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی بودند ولی اخیرا با توئیتی که زدند زیر سوال بردند. چه طور ممکن است ایشان اعتقادی به شورای پروانه ی ساخت نداشته باشند اما جای بگیرند در آن صندلی که قرار است نظارت بکنند بر سینما. به نظر من مناقشات زیادی وجود دارد در محتوای آثار. مشکل اصلی هم همین است که ما متوقف مانده ایم. به یک سری خطوط قرمزی که فیلمسازان آن را یاد گرفته اند که چگونه بازی کنند و در هر دوره ای که ما مشاهده می کنیم یک سری فیلمسازان می آیند و به نحوی با آن خطوط قرمز به یک شکلی بازی می کنند.

مجری: آیا به نظر شما کودتایی صورت می گیرد در این حوزه؟

آقای محرمی : نه.به نظر من شفاف سازی که در امر نظارت باید وجود داشته باشد وجود ندارد. کارگردانی فیلمی کاملا ضد دفاع مقدسی می سازد هزینه ی آن فیلمی که می سازد از یک نهاد ارزشی می گیرد. یعنی بودجه ی آن فیلم را نهاد ارزشی پرداخته است. بارها شاهد این اتفاق بوده ایم. در بخش تولید این اتفاق افتاده است سازمان حاکمیتی که سازمان سینمایی هست لازم نبوده است ورود کند. خیلی وقت ها نهادهای انقلابی ما که در امر تولید فیلم نقش دارند بازی خورده اند. یعنی یک گارگردانی را آورده اند. یک انتخابی کرده اند برای فیلمسازی. قرار بوده است آن فیلمی بسازد که ارزش های دفاع مقدس را نشان دهد کاملا برعکس فیلم خودش را ساخته است.

مجری: ناشی از نفوذی هست که در همه ی ارکان وجود دارد.

آقای محرمی: من نمی خواهم اسمش را بگذارم نفوذ و نگاهم خیلی امنیتی باشد. من اسمش را نا آگاهی و کم سوادی و عدم درک سینمایی بسیاری از مدیرانمان می گذارم.که اشراف ندارند به این که فیلم ضد دفاع چه فیلمی هست؟ فیلمی مثل خرس ساخته می شود در یک دوره ای و واقعا مشخص است. فیلم ها و آثار زیادی ساخته شده است. فکر می کنم انتخاب های ما اشتباه هست. مدیران ما روی فیلمنامه اشراف ندارند اشراف روی شخص ندارند. مثلا در یک دوره ای کیومرث پوراحمد را آورده اند که فیلم دفاع مقدس بساز.کسی را که باید تو حوزه ی تخصصی خودش ببرند. مثلا سینمای کودک هست و امتحان پس داده است و اعتقاد به آن سینما دارد و موفق هم بوده است. بودجه را اختصاص بدهند کیومرث پور احمد را آن طرف هدایت کنند. آنوقت این بنده ی خدا را آورده اند در یک فیلم ضد دفاع ساخته است.

مجری: البته خود فیلمسازان هم علاقه مند هستند تو ژانرهای مختلف فیلم بسازند.

آقای محرمی: بله.هدف این است که مسئله ی نظارت یک مسئله ی سنگینی است و این بر می گردد به توانمندی های مدیریتی که وجود دارد. اگر مدیران ما توانمند نباشند و سینما را نشناسند خیلی از فیلم سازها آن ها را دور می زنند و شیطنت های خاص خودشان را انجام می دهند. در همین چند دوره ی اخیر ما مدیری داشتیم که پزشک بوده است ولی وارد سینما شده است. مدیری داشته ایم که کار مطبوعاتی می کرده است. مدیری داریم که از سینما می خواهد به وزارت خارجه برود. این ها باعث می شود فیلم سازی که چند سال در این عرصه کار کرده است خیلی راحت می تواند آن مدیر را دور بزند و فیلم خودش را بسازد.

مجری: نکته ای برای من مبهم است. خیلی از دورزدن نیست. موضوعات اجتماعی که الان در بسیاری از فیلم ها می بینیم اغلب موضوعات خیلی قابل درک و فهم است. شما وقتی مدام تاکید می کنید به موضوع طلاق، خیانت،قصاص و حتی حرام زادگی. یعنی این قبح شکنی هایی که صورت می گیرد

آقای محریم: وقتی با ادعای این می آید که من فیلم دفاع مقدسی می سازم و فیلم ضد دفاع بسازد. خیلی راحت می تواند با شعار این که فیلم ضد طلاق می سازم. فیلم ضد خانواده بسازد. وقتی بنده عرض می کنم آن بخش ایجابی سینمای ما ضعیف هست یعنی مدیران ما سیاست گذاری که چه بسازیم و چه می خواهیم از سینما را ندارند و تمرکز خودشان را گذاشته اند روی حداقلی مدیریت سینما و مسئله ی نظارت که مهم هم هست و تاکید می کنم نظارت بخش بسیار مهمی است وقتی این عقب نشینی صورت دادند دیگر نمی رسند به ان جا که از سینما واقعا چه می خواهیم.

مجری: من در یک مقطع زمان دولت اصلاحات بسیاری از مدیران معتقد بودند که ما همی نظارت حداقلی هم نباید داشته باشیم من فکر می کنم آن خط ادامه پیدا کرده است.

آقای محرمی: کارگردانی داریم به نام آقای جعفر پناهی ایشان از زمانی که محکومیت برایشان خورده که هیچ فیلمی نباید بسازد. ولی 4 تا فیلم ساخته است.فیلم ها ممکن است هیچ مشکلی نداشته باشد. تو بحث مسئله ی نظارت، بحثی را داریم اکران است.توی بحث اکران می توانیم سیاست گذاری کنیم اما باید فیلمسازی که فیلمش را اصلا برای مخاطب ایرانی فیلم نمی سازد. برای مخاطب خارجی می سازد.برای جشنواره ی خارجی فیلم می سازد.اصلا برایش اهمیتی ندارد که پروانه ی نمایش بگیرد بحث نظارتی هم خیلی برایش مهم نیست. ممکن است تو یک تاکسی فیلم بسازد و فیلمش را هم ببرد خرج از کشور نمایش دهد. می خواهم بگویم پروانه ی ساخت که آقای داروغه زاده می گوید نباشد هیچ اتفاقی نمی افتد، معنا پیدا می کند.

مجری: این که ناشی از عدم آگاهی مدیر مربوطه باشد و نداند که شورای پروانه ساخت جدا از بحث نظارت بر تولیدات که می خواهند ورود کنند به عرصه ی سینما. بحث کنترل تولیدات سال را هم دارد.اساسا کنترل می کند چه میزان تولیدات متناسب با زیر ساخت ها نمایش داده شود؟

آقای محرمی: بله. تاثیر دارد.پروانه ی ساخت روی کیفیت آثار سینمایی تاثیر دارد.

مجری: آن توئیت مدیری که می فرمایید خیلی ملاک بحث ما نیست. چون از این توئیت ما به تناوب زده باشند و نوشته باشند و هیچ تاثیری هم اساسا ندارد. این که فقط ماهیتی از خودشان جلوه می دهند.

شما می فرمایید یک حلقه از حلقه ی مدیریتی ما به شدت آسیب خورده است و به هر حال در فرایند مدیریتی شما هدایت و برنامه ریزی دارید. وقتی یک محصولی تولید می شود بر می گردیم به نظارت و اساسا می گویند بروید فید بک بازخورد را بگیرید تا ببینید چه محصولی بوده است. آیا مطابق استانداردها ساخته شده است یا خیر؟ من فکر می کنم با توجه به فرمایشات شما بحث نظارت یک حلقه ی مفقوده شده در بین آثار سینمایی.با فیلم هایی روبه رو هستیم که اساسا این فیلم ها هیچ بعد نظارتی بر آن ها اعمال نشده است و این بسیار برای خانواده ها نگران کننده ست. مخصوصا با 6 فیلمی که اخیرا من دیدم. متوجه شدم هر کدامش در برگیرنده ی نکته ای هست واین نکته خیلی برای سینمای پاک و نجیب ما خوب نیست.

آقای محریم: نظارت را باید چند سطح بالاتر ببریم.بریم به سمت مطالبه ی آثار.چون هر فیلمسازی ادعا کند من دارم در مورد یک مسئله ی ارزش فیلم می سازم.

مجری: ولی خب! ارزش تعریف دارد.

آقای محرمی: بین افراد ممکن است این ارزش ها محل مناقشه باشد.

مجری: یعنی برداشت های انتزاعی ممکن است صورت بگیرد؟

آقای محرمی: بله

سینمای کودک ونوجوان

جایگاه اساسی دوران کودکی و نوجوانی در ساخت و پرورش شخصیت و هویت انسانی، این دوره را به موضوعی حساس در تمام نظام‌های اجتماعی و تربیتی بدل کرده است. نقش سینمای کودک و نوجوان در سوق دادن او به ارزش‌ها و دوری از ناهنجاری‌ها، بسیار کلیدی است. در این حیطه نیز، سلطه فیلم‌ها و کارتون‌های غربی که در پس جذابیت‌های ظاهری و هیجانی، حاوی دیدگاه‌های مادی و ایدئولوژی الحادی و نمادپردازی‌های صهیونیستی هستند محسوس است. در حالی که این آثار به لطف دوبله‌های فارسی و بدون توجه به آثار سوء تربیتی به سرعت و در تیراژ وسیع در دسترس خانواده‌ها و کودکان قرار می‌گیرند، از تولیدات داخلی در این زمینه حمایت چندانی نمی‌شود و عملا شاهد یک خلاء راهبردی بسیار زیانبار در سطح کلان برای این دوره سنی ملهتب و حساس هستیم. از معدود دوره هایی که به شکل سیستماتیک شاهد حمایت و کمک به فیلم‌های کودک و نوجوان هستیم می‌توان به دهه شصت اشاره کرد. با حمایت بنیاد فارابی، گام‌هایی برای سینمای کودک و نوجوان برداشته شده و شاهد تولید آثار موفقی همچون ‘شهر موش‌ها’ ساختهٔ مشترک مرضيه برومند و محمدعلى طالبى هستیم. کمی بعد و با تجربه‌هایی شکست‌خورده مانند تاتوره و بی بی چلچله به کارگردانی کیومرث پوراحمد، بنیاد فارابی فعالیت در این حوزه را رها کرد. مقارن با این سال‌ها کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم دست به ساخت تولیداتی همچون خانه دوست کجاست از عباس کیارستمی و باشو غریبه کوچک زد که بیشتر مورد توجه جشنواره‌های غربی واقع شدند و بویژه فیلم دوم عاری از وجوه حماسی و دینی و بیشتر متمرکز بر سیاهی‌های جنگ بود. نگاهی به تعداد فیلم‌های سینمای کودک و نوجوان در سال‌های بعد سهم اندک این بخش را از سبد کلی تولیدات سینمایی آشکار می‌کند. در این میان فیلم‌های پراکنده، سهم تولیداتی با نگاه ارزشی در زمینه دفاع مقدس و انقلاب بسیار کمتر است. از معدود فیلم‌های قابل تامل با مضامین اخلاقی و دینی در این سال‌ها می‌توان به فیلم‌های 23 نفر ساخته مهدی جعفری، منطقه پرواز ممنوع به کارگردانی امیر داسارگر و نیز انیمیشن‌های جذابی همچون فیل‌شاه و شاهزاده روم ساخته هادی محمدیان، و بنیامین از محسن عنایتی اشاره کرد.

موضوع هدایت کودکان و اهمیت انتقال جهان‌بینی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی از سنین کم از یک طرف و پر هزینه بودن ساخت انیمیشن‌های جذاب برای کودکان از طرف دیگر، لزوم ورود همه‌‌جانبه و برنامه‌ریزی‌شده کلیه نهادهای دولتی بویژه همکاری وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و ارشاد را ضروری می‌کند.

گفتگوی تحلیلی با حامد مروت نژاد

مجری: بنا بر این داریم در این برنامه از افق سینما به سینمای کودک و نسبت آن به سینمای انقلاب و دفاع مقدس بپردازیم. کودکان و نوجوانان در هر سرزمینی به عنوان نسل نوپا و نسل آینده همواره در معرض انواع پیام ها قرار دارند. این که صاحبان رسانه با بدیهی ترین روش یعنی تولید این فیلم ها به زبان کودکان، همیشه این ارتباط را برقرار کردند و سعی کردند پیام های مختلفی را به کودکان و نوجوانان انتقال دهند. در روش شناسی مورد چالش و بحث بسیار از صاحب نظران و تئوریستین ها و فیلم سازان در محافل مختلف بوده است. در همین خصوص دعوت کردم از دوست بسیار عزیزم، تهیه ی کننده بسیار موفق یکی از فیلم های کودک و نوجوان، پرواز ممنوع که شاید خیلی از خانواده ها فرزندانشان را به دیدن آن فیلم برده باشند و از تماشای فیلم لذت برده باشند. جناب آقای حامد بامروت نژاد

هر موقع در مورد سینمای کودک صحبت می کنیم، دو عبارت ملکه ی ذهن است. یکی فیلم کودک و یکی فیلم درباره ی کودک.آیا تعریف تفکیک شده ای می توانیم در مورد این دو موضوع داشته باشیم؟

آقای بامروت نژاد :اختلاف این دو در مخاطبش است.ما فیلمی داریم، برای کودک است و مخاطبش کودک است. با زبان و لحن کودک برای رفع نیازهای کودک ساخته می شود.گاهی اوقات فیلمی داریم درباره ی کودک است. مخاطب بزرگسال است و درباره ی نیازهای ارتباطی بین بزرگسال و کودک بحث و گفت و گو می شود. فیلمی که برای کودک باشد، مخاطبش کودک است و قاعدتا هم سوژه ی آن کودک است.

مجری: پس فیلمی که در مورد بحث ما است، فیلم کودک است. فیلمی که متناسب با نیازهای کودک ساخته شود. آیا کودکان این حق را دارند در معرض انواع پیام های آموزش ها قرار بگیرند از طریق محصولات و صنایع تصویری فرهنگی هنری و خیلی ها هم معتقدند که اصلا نباید ورود کرد. کودک باید دوران کودکی خودش را داشته باشد. عاری از این پیام ها باشد تا مقعطی که به درک و فهم جداگانه ای برسد. شما هم چنین نظری دارید؟

آقای بامروت: در معرض پیام ها قرار بگیرد یا در معرض سینما؟

مجری: در معرض سینما که چه بخواهیم چه نخواهیم قرار می گیرد با توجه با این دنیای دیجیتالی که هست. اما این که در معرض پیام ها که به طور پیدا و پنهان در فیلم ها وجود دارد آیا بچه حق دارد قرار بگیرد یا نه؟

آقای بامروت:آیا ما فیلم یا هنری داریم که فاقد این پیام ها باشد یا خالی از پیام باشد؟

مجری: ما فیلمی را با کارکرد سرگرمی تولید کنیم، می تواند عاری از پیام باشد.

آقای بامروت: همین که شما قصد کنید فیلمی را پیام نداشته باشد خودش حامل پیام است. فیلمی که صرفا سرگرمی باشد خود این فیلم حامل پیام است. فارغ از این که تصمیم بگیریم آری یا نه، باید اول ببینیم فیلمی داریم که فاقد قصد و نیتی از ساخته شدن باشد؟ قطعا هر فیلمی هر محصولی قصدی از ساخته شدنش دارد.

مجری: هر محصولی که در معرض دید کودک قرار بگیرد،در ناخوداگاه آن کودک، حرف ها و پیام ها یی را می گذارد.

آقای بامروت: بالاخره اثری است و آن اثر تاثیر روی کودک می گذارد.

مجری: در عرصه ی سینمای جهان و سینمای ایران همواره با فیلم هایی روبه رو هستیم که با موضوع کوک ساخته می شود و بسیار تاثیراتی را در لایه های زیرین دارد.شاید در وهله ی اول که شما تماشا می کنید مواجه می شوید با یک قصه ی عادی و مورد علاقه ی کودک. ولی بعد که در لایه های زیرین که مورد تحلیل واقع می شود، می بینیم که دربرگیرنده ی چه نکات حساسیست که در ناخوادگاه یا خوداگاه کودک می نشیند. آیا شما باز هم قائل به این ماجرا هستید و فیلمساز اجازه دارد ورود کند به این حوزه ها یا خیر؟

آقای بامروت:شما چگونه فیلم بسازید؟ تو بحث قبلی مان در مورد این که چی گفته شود به کودک حرف زدیم که آیا می شود چیزی را به کودک نگفت؟ این که حالا در لایه ی چندم گفته شود و چگونگی گفتن آن. حالا هنرمندی هنرمند تر هستش و این چگونگی را بهتر در لایه های زیرین فیلم می گوید که به صورت ناخوداگاه ذهن منتقل شود. هنرمندی در لایه های روتر می گوید. این دیگه در واقع در مورد چگونگی این انتقال است.بحثی که ما در سینمای کودک دچارش خواهیم شد. کودک باید فیلمی در موردش بگوید که کودک صرفا سرگرمی باشد.

شما به من فیلمی را نشان دهید که صرفا سرگرمی باشد و حتما در آن فیلم دنیایی را می سازد. آن دنیا با خودش آداب و رفتاری را می آورد. آن دنیا برای خودش جهان بینی دارد. در فیلم بچه باید بازی کند اما دنیای فیلم می گوید به کودک انتقال دهد. پس نمی توان گفت که من چیزی را به کودک نمی خواهم انتقال بدهم بحث در این است که ما چه باید منتقل کنیم و چگونه منتقل کنیم؟

مجری: شما در این زمینه راهکار خاصی را پیشنهاد می کنید؟

آقای با مروت: نکته ی اول این که باید مخاطب را درست بشناسیم. اتفاقی که الان تو سینمای کودک ما می افتد بک بهم ریختگی تو مخاطب ماست. من یکی از طرفداران جدا شدن سینمای کودک و نوجوان هستم. به علت این که تعبیر همه فهمی هم هست. سینمای نوجوان ما مثل یک پادشاهی می ماند که بیاید و بگوید این پادشاه لخت است و ما چیزی به عنوان سینمای نوجوان تقریبا نداریم. کنار هم قرار گرفتن سینمای کودک و نوجوان تنها اشتراک این سینما در این هست که سینمای بزرگسال نیستند وگرنه در نیازها، لحن، زبان حتی عوامل متفاوتند. در قدم اول باید شناخت مناسبی از کودک و نوجوان داشته باشیم که قبل از آن باید بدانیم فرق کودک و نوجوان چیست؟ مخاطب نوجوان به شدت مخاطب پر مصرفی ست و بی پناه ترین. کودک نمی تواند بدون خانواده نمی تواند در معرض هنر قرار گیرد.تلویزیون، شبکه های بر خط توزیع فیلم، سینما،گوشی موبایل و فضای مجازی همه ی این ها را با نظراتی از پدر و خانواده دارد. اما نوجوان این نظارت را هم ندارد و به شدت پر مصرف هستش در موسیقی در فیلم در کتاب در حوزه های مختلف. در واقع این نظارت را بر نمی تابد به دلیل موقعیت سنی که دارد. در دوران استقلال طلبی ست. به شدت بی پناه است و کسی نیست به او بگوید این را می بینی یا آن چیز، به این صورت هستش و نبین. ما تقریبا در تولیدات محصول هنری تو کشورمان مخاطب نوجوان فراموش شده است. جشنواره ی کودک و نوجوان اصفهان را حضور پیدا می کنید به عنوان تخصصی ترین جشنواره کودک و نوجوان از برگزاری سینما از مجری از دکور همه سینمای کودک و نوجوان است.

مجری: البته من فکر می کنم این مشکل دامنه اش گسترده تر از این باشد. ما در سنین مختلف با این مشکل مواجهیم.کهنسال ها با میانسالها، میانسالها با جوانان این مقاطع مدام در حال درهم تنیدگی هستند و ادغام می شوند و هیچ کدام تعریف درستی ندارند. شما معتقدید در عرصه ی سینما مدیرانی که در عرصه ی این کار هستند ابتدا باید مخاطب را بشناسند. ویژگی های آن مخاطب را در آن سن کاملا ارزیابی کنند و بر اساس آن تولید فرهنگی داشته باشند.

آقای با مروت: حالا وقتی شما نیاز را شناختی، بحث جهان بینی مطرح می شود که اولا چه نیازی از این کودک می شناسید تو چه پاسخی نسبت به آن داری؟ آیا ما سینما را بعنوان معلم، مربی،پرستار کودک و نوجوان می بینیم یا نه؟ یا این که صرفا یک اسباب بازیست.سینما خیلی متفاوت تر از یک اسباب بازیست که کودک دستش می گیرد. چون کارکرد مربی گونه و معلم گونه دارد. آیا ما فرزندمان را دست هر مربی، پرستاری و معلمی می دهیم در واقع من هنرمند من فیلمساز چه صلاحیتی دارم که بگویم، چگونه کودک خود را تربیت کنی و چه راهکاری برای نیازش دارم؟ و آن نیاز چه نسبتی با جامعه ی امروز ما دارد؟ یکی از فیلمسازان سینمای کودک گفت، من فیلم می سازم برای خانه ای که اسم خدا آورده نمی شود، بچه اسم خدا را یک بار از فیلم من بشنود. خب، این فیلم چه نسبتی با جامعه ی امروز ما دارد؟ ما در چه جامعه ای زندگی می کنیم که تو هر کاری بخواهی در آن فیلم می کنی؟ صرفا فقط برای این که فقط اسم خدا را بشنود بعد کارهای دیگر تو فیلم چندان مهم نیست. آیا شما فرزندتان را می سپارید به من فیلمساز و من یافته های شخصی خودهنرمندم را کودک شما منتقل می کنم؟ و این نیاز ها چه نسبتی به جامعه ی امروز ما دارد. تربیت کودک دهه ی60 با تربیت دهه ی 90 متفاوت است.

مجری: این اتفاقاتی می افتد احتیاجی به نیازسنجی دارد. اشتباهاتی آگاهانه یا نااگاهانه صورت می گیرد و نیاز سنجی ها به انحراف می رود و احساس می کنند نیاز کودک و نوجوان امروز ما، مطابقت دارد با نیاز کودک و نوجوان غربی در حالیکه هر کدام مولفه های خاص خودشان را دارند در فضای زیستی و بومی دارند. آیا نیاز سنجی ها محل و مرجع مشخصی دارد یا این که خود فیلمساز به این نیاز سنجی برسد؟

آقای با مروت: تو سینمای کودک و نوجوان بیشتر به چشم می آید ولی در سینمای بزرگسال هم داریم. اگر سینما به عنوان آن تعبیری که حضرت آقا دارند، هنر هفت جوشی ست. اگر سینما یک چنین کارکرد و یک چنین تاثیری دارد. یک چنین ابزار تربیت و اصلاح و مبارزه ست.حضرت آقا می گویند: کلید حل مشکلات کشور دست سینماست. حالا کسی که فرمان آن ابزار را به دست گرفته است،چه کسی است؟ هنرمند. فیلمساز. این فیلمساز هنرمند خودش چقدر غنای فکری دارد که می خواهد این ابزار را در دست بگیرد و آن کارکرد را بیرون بکشد. اشکالی که تو سینمای ما است. در سینمای کودک و نوجوان خیلی قبحش می ریخت که در سینمای بزگسال هم این مسئله را داریم. هنر ما از اندیشه ی ما جدا افتاده است.

مجری: کدام اندیشه؟ وقتی صحبت می شود خیلی از فیلمسازان ما معتقدند که ما آدم های اندیشه مندی هستیم. اندیشه در کدام خط سیر می کند این مهم است؟

آقای بامروت: یک بحث این است و یک بحث هم ما تفکیک وظایف داریم. عده ای هستند، کارشان کاراندیشه ای کردن است.سال ها وقت و توان گذاشتند تا در مورد مسائل و مشکلات مختلف جامعه فکر کنند و راه حل ارائه دهند. چیزی که داریم این هست که فارق از کدام جهان بینی؟ هنرمند ما احساس نیاز نمی کند. نمی گوید من احساس نیاز دارم با اهالی اندیشه ارتباط برقرار کنم و نزدیک شوم. یعنی جدا شدن هنر از اندیشه.

مجری:به موضوع خوبی اشاره فرمودین و بر می شمردین این مولفه هایی که باید حتما لحاظ شود تا ما برسیم به یک سینمای قابل قبول و رسیدیدم به بحث نیاز سنجی و این که امکان انحراف در این بخش زیاد هست. چون واگذار می شود به خود فیلمساز. اگر فیلمساز یک پشتوانه ی مطالعاتی نداشته باشد در این حوزه و اندشه هایش مبتنی بر یک جهان بینی صحیحی نباشد محصولی که ارائه می شود به آن کودک آن محصول قاعدتا در مسیر درست خودش واقع نمی شود.فکر می کنید در این زمینه چه باید بکنیم تا دچار این فاجعه نشویم؟

آقای با مروت: تو مدیریت فرهنگی ما همین نگاهی که به سینما داریم فرهنگی باشد هنری باشد، نه به عنوان این که سینما یک ابزرا کاملا رسانه ایست. می تواند تربیت کند می تواند شکست بدهد یک ملت را می تواند برای یک ملت هویت سازی و قهرمان سازی بکند. وقتی نگاهمان به سینما این باشد دیگر سینما صرفا هنر نیست که به هرمند نیاز داشته باشد. سینما حالا رسانه ست. باید نیاز سنجی کند باید پاسخگوی این نیاز باشد باید به روز باشد و تحلیل داشته باشد. ایرادی که ما در سینما داریم این هست که هنراز اندیشه ی ما جدا افتاده است.هم یکی از وظایف اندیشمندان ما در حوزه های مختلف، تربیت، کودک،اجتماع. این است که در مورد یک سری مسائل فکر کنند در مورد تولید محتوا، تولید مطلب و و هم این که مدیریت ما هنرمند ما این فضا ها را بهم وصل کند. الان فارابی به عنوان متولی سینمای کودک و نوجوان الویت چی هست؟ آیا شما فیلم کودک و نوجوان دارید؟ من فیلم ساختم. پس باید یک کلام به من بگویند که این تحلیل ما از جامعه ی امروز و این هم راه حل های ما. حالا هر چه از این از تو هنرمند نشست کرد توی فیلمت دیده می شود

مجری: هنر را به مفهوم یک نوع جوشش یک نوع خلاقیت و آفریشن و تکنیک می دانید.رسانه هم کارکردهای خودش و مولفه های خاص خودش را دارد. می گویید هنرمند ی می تواند در سینمای کودک موفق باشد که 1-علاوه بر آشنایی با ساختار و تکنیک موقعیت شناس خوبی هم باشد یعنی بتواند خوب تحلیل کند و در اصل به عنوان یک فعال رسانه ای بتواند یک اتصالی ایجاد کند بین وجه هنری و وجه رسانه ای. آن موقع هست، سینمای کودک سینمای ایده آلی می شود.

آقای با مروت: نگاهش به سینما این نباشد که من فیلمی می سازم برای این که درونیات خودم را بیرون بریزم. صرفا فیلم نمی سازم که بفروشم. این فیلم نسلی را تربیت می کند. هنر ابزار هنری یا تو مراتب بعدی صنعتی نیست. هنر رسانه ست فقط. هنر انسان ساز و رویا ساز است. به سینما کارخانه ی رویا سازی می گویند. حالا تو رویا سازی نسلت را به دست چه کسی می دهی؟

مجری: اغلب فیلمسازانی که در این عرصه فعالند حتی در عرصه ی جهانی هم معتقدند که ما فیلم انحرافی در اختیار کودکان نمی دهیم. این حس انسان دوستانه را دارند و می گویند که به هر حال تمام فیلم های ما تمام مرزهای اخلاقی را رعایت می کند و چه بسا خیلی از قوانین هم مانع از این شود. اما آنچه دغدغه ی من و دغدغه ی شما و خیلی از بینندگان عزیز هست، سینمای کودکی که بخواهد بی تفاوت باشد به موضوعات روز و کودکش را در یک فضای ایزوله قرار دهد و شما فقط وظیفه ی سرگرمی داشته باشیم نه چیز دیگری. به نظر من این یک مقدار جفا در حق نسل کودک است.

آقای با مروت: می خواهم درمورد سینما صحبت کنم و بگویم که سینمای کودک و نوجوان کجای این پازل قرار می گیرد. در سینما خطی داریم که من اسمش را می گذارم سینمای تخطیر. سینمای الکی خوش. هم تو سینمای بزرگسال به وفور داریم هم توی سینمای کودک و نوجوان و طبق گفته ی شما. صرفا برای سرگرمی.دست شما می شکند و دکتر می روید. دکتری که سینمای تخطیری هست به شما می گوید دست شما مشکلی ندارد. نه رادیولوژی می فرستد نه عکس می گیرد فقط مسکن می دهد.سینمای تخطیری به همین صورت است. الکی خوش. کاملا سینمای ساده لوحی هستش.از طرف دیگر نقطه مقابلش سینمایی داریم با پز روشنفکری با داعیه ی آسیب شناسی. که من سینمای اجتماعی، سینمای آسیب شناسی هستم و می خواهم مشکلات را جمع کنم. اما در واقع یک سینمای سیاه نمای افسرده که هر چه تصویر می کند، بن بست است.مانند این که دست شما شکسته است دکتر می روید و می گوید، این احتمالا به قلبت می زند و مشکل جدید درست می کند و شاید هم زنده نمانید. سینمای کودک ما عموما سینمای تخطیر است. اصلا معلوم نیست این کودک برای چه آینده ای تربیت می شود؟ چه نیازهایی دارد؟ یک بحث خلا راهبردیست و یک بحث دیگر هجمونی سینمای تخطیری که مخاطب نمی پسندد. سینمای تجاری الزاما بد نیست. نسبتی هم با سینمای انقلاب و دفاع مقدس و استراتژیک ندارد. شما را با این حرف ها می ترساند که با این حرف ها مخاطب پس می زند. مخاطب امروز کلی مشکلات دارد و می خواهد دو ساعت تو سینما بخندد.

مجری: با یکی از دوستان صحبت می کردم، می گفت در مدرسه ی غیرانتفاعی وقتی که پدر و مادر ها ثبت نام می کنند، سوال می کنند چقدر روی مسائل مذهبی شما حساسیت دارید. اگر دوز حساسیت شما بالا است در آن مدرسه ثبت نام نمی کنند. برعکس شده است. در فیلم کودک هم به همین صورت است. فیلم سازها هم به تبع همین فضا می گویند اگر روی این موضوعات پرداخته شود سرمایه گذاران به کارگردان ها بگویند یا کارگردان ها این موضوع را بگویند. اگر وارد این موضوعات شوید فیلم کودک جواب نمی دهد. کودک باید درگیرنده ی مولفه های سرگرمی باشد و به فرمایش تخطیری و هپروتی.

آقای بامروت: ما یک چه بگوییم داریم یک چگونه بگوییم داریم. دوستان گاها چون نمی توانند آن چگونه را حرف حساب شده را به خوبی بگویند، اصل آن حرف را زیر سوال می برند و می گویند این فیلم شعاری می شود. شعاری بودن ربطی به محتوا ندارد. وقتی فرمت به اندازه ی محتوا نمی کشد. نمی توانی به اندازه ی حرفی که می زنی، تصویر کنی شعاری می شود.چقدر شما می توانید در آن فیلم پیدا کنید فیلمی در مورد عمومی ترین مسائل، انسانیت حرف زده و در نیامده است،می گویند شعاری ست. و فیلمی که درباره ی اختصاصی ترین موضوعات شیعه صحبت کرده و در آمده است. پس شعاری بودن ربطی به محتوا ندارد.شما می توانید درمورد انسانیت کمک به همنوع صحبت کنید ولی شعاری نباشد.مثل این که شما درباره عدالت اجتماعی،بچه های آسمان می سازید آیا دیده نشد؟ آیا مخاطب نداشت؟ شما درمورد تولید ملی که به روزترین حرف جامعه ست، خیلی سیاسی شد. در مورد تولید ملی فیلم می سازید، قهرمانان کوچک.در مورد امام زمان فیلم می سازید، شاهزاده ی روم. در مورد ابرهه، فیل شاه فیلم می سازید آیا فروش نرفت؟. پس این که می گویند در مورد این ها نسازیم یک نعل وارونه ست. ما یک سینمای تخطیری داریم یک سینمای سیاه نمایی. ما یک سینمای دیگری می خواهیم که حلال م سینمایی که مصلح و اصلاح گر است. سینمایی که هم اشکالات و نداشته ها را می بیند هم داشته ها را می بیند. سینمای اصلاح گر سینمایی که واقعیت ها را می گوید جامع نگر است هم داشته ها را می گوید هم نداشته ها را و این جامعه ست که کلید واژه اصلاح که امید را در مخاطبت نکشید. شما در همین جامعه اگر طلاق را داریم ویژه گی های خانوادگی را داریم که جلوی آن را می گیرد. در همین جامعه فقر داریم فرهنگ را هم داریم.اگر در همین جامعه اعتیاد داریم، داشته هایی هم داریم که می تواند جلو آن را بگیرد. سینمای کودک ما رفته به سمت سینمای تخطیری و سینمای بزرگسالی ما رفته به سمت سیاه نمایی.

مجری: آگاهی بخشی یکی از وظایف و رسالت های فیلمساز استدر فیلم های خودشان در هر مسیری. چه طور یک فیلمساز می تواند به مسائل پیرامون خودش و موضوعات روز جامعه بی تفاوت باشد؟ وقتی شما در سینمای کودک وظیفه ی آگاهی دادن را برای خودت متصور باشی قاعدتا باید به این موضوعات بپردازی. ما خلا بسیار جدی داریم در حوزه ی کودک به موضوعات انقلاب و دفاع مقدس حتی به موضوعات دینی کم پرداخته می شود. یک بخش می گوید که جریانی ست که نمی گذارند و می گویند نپردازید. یک بخش دیگر هم بسته به اراده و همت خود فیلمسازان است پس چرا اتفاق نمی افتد؟ فیلمسازی که می داند کشور ما 40 سال درگیر انواع و اقسام اتفاقات است و این کودک یا نوجوان حق دارد از این اتفاقات مطلع باشد. ولی می بینیم در فیلم ها دیده نمی شود. آیا این گرایش فقط برای تامین گیشه ست که می روند به سمت سینمای تخطیری؟

آقای با مروت: چند دلیل دارد. یک دلیلش بر می گردد به خود هنرمند. هنر یک امر جوششی است و از درون هنرمند می جوشد. آیا واقعا هنرمند این را می داند؟ آیا هنرمند حس این را دارد که الان ما تحت فشاریم و درگیریم

مجری: بچه باید بداند ایران با این همه صلابتی که در دنیا پیدا کرده الان دچار تحریم هاست. وقتی شما تحریم را تعریف نمی کنید توسط فیلم ها وقتی موضوعات خیلی ساده تری را تعریف نمی کنید. هنرمند درگیر است

آقای با مروت: هنرمندانی هستند که درباره ی این موضوعات می سازند.معتقد نیستم همه ی این هنرمندان درک کنند و راهکارشان هم این است که باید در مقابل تحریم ها بایستیم. راهکارشان هم این نیست که به حالت تسلیم بگویند، غلط کردیم.

مجری: آیا فیلمساز این تعهد را دارد که مفهوم مقاومت را در آثارش بیاورد؟

آقای با مروت: بله هنرمندانی داریم که این فضا را دارد.فیلمسازی یک امر انفرادی مثل شعر گفتن نیست.یک سلسله کار است. یک محصول جمعی ست. خب حالا بازار دست چه کسی هست؟ پخش و توزیع و بازار و تبلیغات و مدیریت و سرمایه گذاری دست چه کسی هست؟ فیلم منطقه ی پرواز ممنوع، چه توزیع کننده چه سینما گر به سختی راه آمدند. این که این فیلم نمی فروشدمن یک هنرمند بخش خصوصی. من اگر این فیلم را بسازم، این پخش نکند. این سینما ندهد. این تبلیغ نکند.سوال می کنم آقا پس شما چی پخش می کنی؟ می گوید این چیزها در آن باشد، پخش می کنم. این یک مجموعه ست. یک زنجیره ست. یک پازل است. شما نمی توانی یک قطعه از این پازل را عوض کنی. مخاطب سینمای کیست؟ بین 80 میلیون ایرانی مخاطب سینما بین 2 تا 3 ملیون نفر است. این تعداد چه ویژگی هایی دارند؟ این ها بلیط 20 هزار تومانی سینما دارند. این ها حتما تو سیستان بلوچستان نیستد. چون در ان جا سینما وجود ندارد. یکی از ویژگی هایی که مافیا گونه هم نیست، مخاطب سینمای کیست؟ مخاطب چه فیلمی را می پسندد؟ این مخاطب به او بگوییم، ما تحریم هستیم. می گوید برای آن فیلم بلیط بخرم یا آن فیلم را می پسندم.

مجری: آسیب این فضا بر می گردد به سینمای کودک. این فرآیند در راسش باید مدیریت باشد.

آقای بامروت : در جلسه ی شورای صنفی نمایش به من گفتند، اینجا بازار است. دغدغه های فرهنگی تان را بذارید کنار.چون مدیریتی وجود ندارد. فلان فیلم سالن مرا 10 نفر بیشتر از فیلم تو پر می کند. پس به این سانس می دهم. اینجا باید مدیریت ورود کند و چرخه ی این جنس سینما را راه بیندازم و البته این کار دارد به سختی توسط خود فیلمسازان اتفاق می افتد. فیلم هایی که اسم بردم از شاهزاده ی روم تا بنیامین با تلاش هنرمندان و با انرژی مضاعی که می گذارند در حال شکل گرفتن است.

مجری: پخش خصوصی. دستگاه هایی که غیر از دستگاه های وزارت ارشاد تلقی می شود.

آقای با مروت: منظورم این است، آقای مدیریت برای تو فیلم فلان گیشه پسند و فلان فیلمی که سرگرمی ست یا فلان فیلم کودک فرقی دارد؟ تو باید این را حمایت کنی تا دیده شوند یا آن را بیندازی زیر چرخ کل کل اقتصادی سینمادارها و سالن دارها و آن ها هم ملاکشان پول است. اصلا فیلمی نمی بینند.

مجری: در همین شوراها من تصورم بر این است که تعرض منافع پیش می آید. یعنی خیلی از افرادی که در آن جا هستند برایشان نمی صرفد که در حوزه ی محتوا ورود کنند به همین دلیل عبور می کنند.

آقای با مروت: مخاطب 2-3 میلیونی یک سبکی از فیلم ها را می پسندند. همین مخاطب سینما دار را مجبور می کند از آن سبک فیلم ها را بیاورد. راهکار چیست؟ راهکار این هست که ما 80 میلیون ایرانی داریم که سینما نمی روند. سینما تو سبد مصرفی شان نیست.

مجری: برای جمع بندی آخر، مدیران باید این حلقه ی معیوب را ترمیم کنند. همین حلقه هایی که شما فرمودی اگر من هم کارم را درست انجام دهم در مراحل بعدی دچار یک گرفتاری هایی می شوم. نکته ی دوم، خود فیلمسازان باید با احساسات مسئولیت بیشتری برای نسل کودک و نوجوان تولید کنند تا حداقل در سینمای انقلاب و دفاع مقدسمان بتوانیم آن دینی را که به نسل آینده داریم ادا بکنیم. فکر بکنیم که کودکان ما درمعرض این اتفاقات قرار بگیرند و مطلع باشند. شما تایید می فرمایید؟

آقای بامروت: ضلع سوم را من عرض کنم که به درد مخاطب برنامه ی شما هم می خورد. ضلع سوم این اتفاق مصرف کننده ست. آیا من به عنوان مخاطبی که برنامه را می بینم و دغدغه مند این موضوعات هستم اگر فیلمی با این موضوعات روی پرده ی سینما آمد از آن حمایت می کنم یا نه؟ حمایت من باعث می شود این خط از فیلم ها در واقع توجیه اقتصادی هم داشته باشد و دیگر آن سینما دار و سالن دار نترسد. آیا فیلم 23 نفر روی پرده هست که من بروم ببینم. فیلم دفاع مقدسی خانوادگی. من به عنوان مخاطب دغدغه مند آیا می روم برای تماشای این؟ پس ما مصرف کنند هایی که به دنبال محصولات خاص هستیم همین اندک فیلم هایی که داریم و می رویم حمایت کنیم؟ این به شدت تاثیر گذار است.

مجری: و شما پیشنهاد می کنید کسانی که وارد این عرصه شدند حتما در ابتدای تولیدشان به مصرف کنندگان فکر کنند برنامه ریزی کنند و سیاست های ترغیبی و تشویقی را حتما انجام دهند.

رده بندی سنی فیلم ها ؛ محاسن و معایب، گفتگوی با پژمان کریمی

مجری:امروز را در خدمت یکی از عزیزان فعلان در حوزه ی روزنامه نگاری هستیم. عزیز هنرمندی که در رده بندی سنی به شما توضیحات تکمیلی خواهند داد. همان طور که می دانید رده بندی سنی در فیلم ها از جمله اقدامات سینمایی در طول مدت اخیر بوده است و قرار بر این بوده متناسب با سن کودکان به ویژه آن ها را روانه ی پرده ی اکران خواهد کرد. رده بندی سنی در یک مقطعی هم مورد چالش قرار گرفت بین قوه ی قضائیه و سازمان اتفاق هایی افتاد که در گفت و گوی من با آقای پژمان کریمی شاهد آن خواهیم بود.

آقای کریمی: همان طور که اشاره کردید یکی از اتفاق هایی که سال گذشته رخ داد این بود که شورای رده بندی سنی آثار سینمایی با دستور رئیس سازمان سینمایی و سمعی و بصری وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی آغاز به کار کرد اما با برخوردها و واکنش ها ی مخالف هم روبه رو شد.در نگاه اول همه چیز خوب است. الگوبرداری از سینمای امریکا بود. اول از سینمای امریکایی شروع شد.سینمای انگلیسی و سایر سینما های کشورهای اروپایی و تسری پیدا کرد به سایر کشورها.الگوبرداری، الگوبرداری درستی هست.برای صیانت،اخلاق و حوزه ی امنیت روانی و تربیتی کودکان و نوجوانان ضروریست.نظارتی صورتی بگیرد. درجه بندی صورت بگیرد.خانواده ها از محتوای آثارسینمایی مطلع باشند و انتخاب کنند. آثاری که شایسته نیست. آثاری که متناسب با سن کودک و نوجوانشان نیست در معرض تماشا قرار نگیرد.تا اینجا همه چیز خوب است. اما وقتی که شما رده بندی سنی را اعمال می کنید (در دایره ی سینمای ایران) این اتفاق می افتد که برای برخی از سینما گران این تلقی به وجود می آید که شما آزادی خیلی از تحرکات را در صحنه و عرصه ی سینما داشته باشید و پیش به سمت بسیاری از مفاهیم و موضوعات بروید.من با این بخش مشکلی ندارم چون به تعبیر یکی از علمای ارتباطات شما می توانید هر حرفی را از طریق رسانه بزنید اما چگونه گفتن آن مهم است.ما در قران کریم داستان هایی داریم که در نگاه اول شاید جز خط قرمزها محسوب اما نوع نگاه قران کریم و نوع پرداختش آسیبی نمی زند و خیلی هم اموزنده ست.سریال حضرت یوسف را بارها همه دیده ایم استفاده کرده ایم و مورد توجه بسیار از استقبال کنندگان داخلی و خارجی هم قرار گرفته است.یاد آثار بزرگان ادبیات ما مفاهیم و مضامینی دستمایه قرار گرفته است که اگر کسی دیگر غیر از آن عزیزان به آن می پرداختند مسئله ساز بود. اما در دایره ی نگاه و مشق و قلم بزرگان ما مسئله سازی نشد بلکه دریچه ای برای القا و تلقین آموزه های ارزشی باز شده است. ما با سینمایی مواجه هستیم که بدون تعارف دچار بحران اندیشه گی ست.من از حیث باوری و اعتقادی به بلوغ نرسیده ام. من متناسب با بایستگی های دینی رفتار نمی کنم.من یا شناختی ندارم و یا دست به می زنم برای ایجابات و بایستگی های سبک وجه ممیزی ماست در مواجه با سایر فرهنگ ها و ملل گوناگون. وارد می شوم. انگیزه های سیاسی بهانه ی سیاست پیشگی دخیل می شود اثری را تولید می کنم که سراسر مسئله ست. اما از شورای پروانه ی نمایش موفق می شوم پروانه ی نمایش. وقتی درجه بندی و بخشی از جامعه ی منتقدین کشور رسانه ها گفتیم شما وقتی درجه بندی را اعمال می کنید عرصه ی فراهم می کنیم برای فیلمسازانی که دوست دارند خط قرمزها را زیر پا بگذارند و حالا بهانه ای هم به دست آورده اند.می گویند درجه بندی اش کنید.

مجری: در شورای نمایش مجوز نباید بگیرند. شما معتقد هستید از آن فیلتر رد می شوند؟

آقای کریمی: ولی می گیرند. خود شما دیدید اخیرا فیلمی نمایش پیدا کرد که نشان می دهد یک خانومی با شوهر سابق و کنونی اش یک جا زندگی می کند. یا شاهد اکران فیلمی بودید که در یک جمعی دوستان خانوادگی به یک ویلا می روند و در آن جا یک خانم مسلح در پی به دست آوردن آقایی هست و خانم دیگری که مطلقه ست در پی به دست آوردن همان آقاست و بعد کشاکشی ایجاد می شود میان اجزای آن تشکل. و در نهایت یک مردی چند خانواده را از بین می برد.

مجری: شما می فرمایید ماهیتن این فیلم ها دچار مشکل محتوایی هستند و این رده بندی سنی بیشتر یک مجوزیست برای نمایش این فیلم ها بر روی پرده

آقای کریمی: عرصه ی عمل را فراخ می کند وبهانه های لازم را می دهد. من قبول دارم شما گاهی برای نشان دادن یک رذالت باید یک تاکیداتی داشته باشید ایجابات را در نظر بگیرید. اما همان هم حد و حدودی دارد. شما باید پیش به سمت برخی از مفاهیم بروید. به عنوان یک هنرمند. ولی چگونه رفتن مهم است.

مجری: فقط رویکرد ترویجی نداشته باشد.

آقای کریمی: من همیشه عرض کردم.نمی خواهم موضع گیری داشته باشم به قبالب شعری. ولی می گفتند که شعر سپید آن حلاوت و عمق شعر کلاسیک را ندارد و برخی دیگر می گفتند،نه. گفتن بعضی از مضامین و مفاهیم و پیش به سمت آن ها رفتن باید قالب شکنی کنید و قالب جدیدی را بگیرید و در جواب طرفداران شعر کلاسیک می گفتند چرا محدودیت ها تنگنا ها، برای شاعران بزرگ مثل حافظ وجود نداشته است. الان این تنگناها برای شعرا به وجود آمده است؟ چرا برای فیلمسازان بزرگ استاد علی حاتمی تنگنا به وجود نیامده بود و ایشان آثاری را که ساختند نگاه کنید. در آثار بعد از انقلابشان شما احساس می کنید تنگناهایی بوده است. ایشان به سمت بعضی از مضامین می خواستند بروند، نشده است.

مجری: باور شما بر این است که این فیلم ها حق تولید ندارند. بر مبنای قوانین و اسناد بالا دستی. سوال و مطالبه ی شما این هست،چرا فیلم ها باید تولید بشوند و رده بندی سنی برایشان تعین شود و بر اساس چه مجوزی به آن ها اجازه ی تولید می دهد؟

آقای کریمی: بله. خانه از پای بست ویران است. وقتی شورای پروانه خانه ی نمایشمان به خیلی از آثار سخیف،مبتذل پروانه ی نمایش می دهد. اصلا وجود این شورا یعنی این که فیلم سازانی که خواهان تمرد از قوانین هستند خواهان رفتن به سمت فضاهای خارج از عرف هستند.فضاهایی که تضاد با فرهنگ ماست.دست این ها را باز می گذارد.

مجری: چون هر فیلمی که تولید می شود اساسا هم نمایش داده می شود.اگر قرار باشد که توقیف و اصلاح قرار بگیرد دوستان یک فضا سازی می شود برای نظام و فیلم ها از توقیف خارج می شود. به هر صورت هزینه شده است. این نگاه ها متاسفانه هست.

نکته ای که شما فرمودین این که رده بندی سنی فارغ از این که می توانداستاندارد جهانی باشد. اقدام موثر و مفید هم باشد علاوه بر این که نیازمند فرهنگسازی در بین مخاطبان دارد. به نظر من به نوعی هویت بخشی هم هست. فیلم هایی که به زعم شما فیلم های مسئله داری تلقی می شود. فیلم هایی که بر اساس قوانین بالادستی اساسا نباید تولید شود. یعنی فیلم با استفاده از موضوعات حساس مثل بحث خیانت مثل بحث پرداختن و زیر سوال بردن مبانی اعتقادی و دینی ما مثل فیلم هایی با موضوعات مشروبات الکلی و مواد مخدر. این ها حتی در قانون هم سریع آمده است و اساسا نباید تولید شوند تا رده بندی سنی برایشان اعمال شود وقتی به مدیران وقتی این موضوع گفته می شود، معتقد هستند که آقا مطابق شرایط روز حرکت نمی کنید. با شرایط روز همراه شوید شما هم مجبور می شوید یک رده بندی سنی را در نظر بگیرید این فیلم ها را نمایش دهند.شما نظری دارید؟

آقای کریمی: اشاره می کنم به نظر یکی از موافقین اعمال نظررده بندی که می گفتند،اولا باید این جور فیلم ها ساخته شوند. فیلم هایی که به نوعی قبح شکنی ست واستدلال می کردند به این که مگر نه اینکه در هر خانه ای توضیح المسائل هست و در توضیح المسائل بعضی از مطالب راجع به حوزه های مختلف آمده است وتوضیح المسائل بعضی مطالب عام دارد و بچه در آن خانه ای که توضیح المسائل هست،زندگی می کند. و بچه می تواند برود به سمت آن.این ها به نظر من توجیهاتی هست که جای تعجب دارد به ویژه از ناحیه ی برخی از دوستانی که ما آن ها را صاحب قلم می شناسیم. اعضای شورای درجه بندی را که شما در نظر بگیرید متوجه می شوید اصلا دغدغه این نیست.دغدغه مسئله ی تربیتی بچه ها نیست. دغدغه سلامت و امنیت روانی بچه ها نیست. کودکان و نوجوانان نیست.مسئله کاملا سیاسی ست.وقتی شما می بینید که نام یک مجرم امنیتی داخل آن فهرست 35 نفره هست شما می شود تلقی تان این باشد که مسئله،مسئله ی تربیتی ست. یکی از نهادهای فرهنگی بود. یکی از روزنامه ها نوشت آقای رئیس فلان جا. این مدیر کل فلان استانتان تابعیت دوگانگی دارد.جوابیه آمد که شما از کجا می گویید؟ ایشان تاییدیه ی فلان جا را دارد.2 ماه بعد این آقای مدیر کلی که عنوان می شد مراجع نظارتی تاییدش کرده است سر از کانادا در آورد. آن چیزی که دوستان می گویند ما فقط به مسئله ی امنیتی مسئله ی تربیتی صیانت از فلان و فلان توجه داریم. نه.اینجوری نیست.

مجری: از این که ترکیب ترکیب پراکنده ای بود منم با شما موافقم

آقای کریمی: یک دلیلش اصرار دوستان هست بر مضامین و موضوعات خاص

مجری: آیا آن شورا همه ی فیلم ها را می بینند و بر اساس مولفه ها و شاخص های مشخصی رده بندی سنی می کنند، آن باز بحث دیگریست.

آقای کریمی:گفتند که باید درجه بندی صورت بگیرد مثبت 9. مثبت12. مثبت15. مثبت18.

مجری: برای منم سوال بود مثبت 15 و مثبت 18 آیا متناسب با فرهنگ بومی ما تعریف شده است یعنی ما اگر زدیم مثبت 18 آیا در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما دختر خانومی که بالای سن 18 بود،مجاز است فیلم های آنچنانی را ببیند؟ این ها نکاتی هست که من تو رسانه ها مطالعه کردم خیلی ها مطالبه کردند.

آقای کریمی: این ها مغفول مانده است.فرض بفرمایید یک فیلمی می گوید مثبت 9. خانواده ای با فرزند 7-8 ساله اش به سینما می رود.خیلی ها این مسائل را رعایت نمی کنند. فرهنگ سازی اتفاق نیوفتاده است.جلو در سینما چه کسی قرار هست که مدیریت کند و بگوید که شما حق نداری با فرزندت 7 ساله ات وارد سینما شوی؟ گفتند،متصدی های سینما باید از خانواده ها بخواهند. اصلا چه جوری بگوید؟ با چه ادبیاتی بگوید؟ببخشید. ما هنوز نمی توانیم یک چیزی را خیلی راحت از همدیگر مطالبه کنیم. شما منتقد هستید. من منتقد هستم. دیگر با تمام وجودمان درک کرده ایم و برایمان ملموس است. هنوز نقد پذیری تو کشور ما نهادینه نشده است.

مجری: متوجه هستید که یک چالش جدی بین قوه قضائیه و سازمان سینمایی بود و هنوز هم این چالش ادامه دارد. رای دیوان عالی عدالت بر این بود که این رده بندی سنی متوقف شود تا تکلیف فیلم ها روشن شود و هنوز هم شنیده ام فیلم ها رده بندی می شود و در پرده ی اکران قرار می گیرد.در یک جمله ی کوتاه نظر شما را می خواهم بدانم. رده بندی سنی به هر حال ضرورت دارد برای سینمای ایران یا خیر؟

آقای کریمی:ضرورت دارد. منوط به این که خیلی چیز ها اصلاح شود.وقتی که شما اراده ی سیاسی در پشت تولید بسیاری از فیلم ها هست اراده ای که مغایر با ارزش های مورد توافق جامعه ی ما هست. مغایر با فرهنگ و سبک زندگی ماست. شما شورای پروانه ی نمایشان مشکل دارد. اصلا بود و نبودش جای سوال است و باقی قضایا.شورای رده بندی می دانید که وقتی شورا ی پروانه ی ساخت مجوز می دهد آن جا شورای رده بندی باید با مقتضیات رده بندی ورود کند و فیلم ها را بررسی کند.

اسطوره سازی و سینمای انقلاب و دفاع مقدس

رابرت مک‌کی، استاد شهیر فیلمنامه‌نویسی در کتابش، از اشتهای سیری‌ناپذیر بشر برای داستان از دیرباز تاکنون نوشته است. نیازی که فراتر از سرگرمی و به گفته مک‌کی در سطع معنابخشی به زندگی و جستجوی واقعیت عمل می‌کند. این همان وجهی است که شهید آوینی در کتاب آینه جادو، تحت عنوان جادوی پنهان از آن یاد کرده و از تاثیر ساحت احساس بر ساحت عقل و فهم و شکل دادن به روان انسان می گوید. نیازی که در تاریخ تمدن بشری خود را در قالب کهن الگوهایی مانند گیل‌گمش و اثاری همچون ایلیاد و اودیسه هومر به عنوان استعاره‌ای از جهان واقعی خود را نشان می‌دهد و در فرهنگ ما زمینه خلق یکی از بهترین آثار اساطیری جهان یعنی شاهنامه فردوسی بوده است. با ظهور سینما، امکان گسترده‌تری برای بازآفرینی کهن الگوهای اساطیری به وجود آمد.نظریه‌پردازان فیلمنامه‌نویسی نیز به نوبه خودش تلاش کردند این وابستگی سینما به دنیای داستانی اساطیر را بیشتر بشکافند. استورات وویتلا در کتاب اسطوره و سینما، کهن‌الگوهای اسطوره‌ای در فیلمنامه‌های آثاری مطرح از ادوار تاریخی مختلف و ژانرهایی متنوع همچون جان سخت،، آرواره‌ها، و جنگ‌های ستاره‌ای را به شکل عینی تحلیل کرده است. اما یک وجه مهم این بازآفرینی اساطیری در سینمای غرب مخصوصا هالیوود، تحقق اهداف ایدئولوژیک سرمایه‌داری در قالب اسطوره ابر قهرمانانی خیالی همچون سوپرمن، بتمن و مرد عنکبوتی بوده است.

در سینمای ایران شاید آشناترین تصاویر اسطوره‌ای متناسب با ارزش‌های دینی و انقلابی را بتوان در آثار دفاع مقدس و شرح رشادت‌های قهرمانانه شهدایی مانند دکتر چمران در فیلم چ ساخته ابراهیم حاتمی کیا و از نسل جدیدتر در فیلم‌هایی مثل ایستاده در غبار ساخته محمد حسین مهدویان و تنگه ابوغریب ازبهرام توکلی مشاهده کرد. اما در عرصه شخصیت‌های ماندگار و اسطوره‌ای تاریخ معاصر به مصادیق کمتری برمی‌خوریم و جز فیلم‌هایی همچون فرزند صبح بر اساس زندگی و مبارزات حضرت امام خمینی ( ره) ساخته بهروز افخمی، تیرباران به کارگردانی علی اصغر شادروان، بر اساس زندگی شهید اندرزگو یا تختی ساخته بهرام توکلی کمتر شاهد تولید روایت‌های سینمایی داستانی از شخصیت‌های اسطوره‌ای معاصر در عرصه‌های مختلف ورزشی،کارآفرینی و اقتصاد، مبارزه سیاسی یا جهاد علمی و فرهنگی هستیم. منبع غنی شخصیت‌های اساطیری معاصر در کنار پتانسیل عظیم تاریخی فرهنگ شیعی که سرشار از اسوه‌های حقیقی و الگوهای دینی جذاب و بومی است، در صورت استفاده و توجه می‌تواند امکانی عظیم برای تحول دورنمای تولید فیلم در کشورو رسیدن به سطحی مطلوب در کشاندن هرچه بیشتر تماشاگر بومی به سالن‌های سینما باشد.

گفتگوی تحلیلی با علیرضا اسحاقی

مجری: همان طور که می دانید قهرمان و ضد قهرمان از ارکان و عناصر بسیار قابل اهمیت در تولید یک فیلم سینمایی ست. این که کمرنگ شدن قهرمان در طی این سال ها در سینمای اخیر چه آسیبی به سینمای کلاسیک زده است موضوعی ست که همواره مورد چالش بوده و در محافل مختلف علمی پیرامون آن بحث های زیادی صورت گرفته است. قطعا در تولید و شکل گیری شخصیت قهرمان خیلی از فیلم سازان نمی توانند نسبت به اسطوره ها ی جوامع و فرهنگی خودشان بی تفاوت باشند. اسطوره هایی که نماد انسانیت، اخلاق مداری نماد دین و روحیه ی مردانگی و ده ها فضیلت دیگر بودند. در همین زمینه دعوت کردم از عزیز بزرگواری که اگر چه با چهره ی ایشون در فیلم های دفاع مقدس دهه ی 60 به عنوان بازیگر حتما آشنا هستید اما ایشون سال هاست که به حرفه ی تهیه کنندگی روی آوردند و مدرس حوزه ی فیلمنامه نویسی هستند و در این زمینه اطلاعات بسیار خوبی دارند که در گفت و گو با من شرکت کردند. جناب آقای علی رضا اسحاقی عزیز.

بسیاری از مخاطبان ما در مباحث سینمایی با این دو عبارت خیلی آشنا هستند. بحث قهرمان و ضد قهرمان. اما خیلی از دوستان سینما دوست ما یا سینما رو ما می خواهند بدانند معنی قهرمان و ضد قهرمان چسیت؟

آقای اسحاقی: دو اصطلاح پروتاگونیست و آنتاگونیست در حوزه ی درام و ادبیات داستانی وجود دارد که به عنوان قهرمان و ضد قهرمان شناخته می شوند. قهرمان در عبارت ساده تر می شود شخصیت محوری و مرکزی اثر و داستان و برای رسیدن به اهدافش با موانع متعددی از جمله ضد قهرمان که تجلی و تجسم شاید عمده ترین مشکلات قهرمان که علیه آن توطئه می کند، شکل می گیرد.قهرمان و ضد قهرمان هر کدامشان حداقل دارای سه ویژگی هستند یک سری ویژگی های جسمانی یک سری ویژگی های روحانی و روحی و روانی و یک سری مهارت ها و تکنیک ها و فنون که تقریبا مشترکند اما عنصر برجسته در قهرمان فضائل اخلاقیش است. ویژگی ها و خصوصیات اخلاقیش است. او فردی ایثارگر،دگرخواه و کمک کننده و مهربان و شجاع اگر چه دارای ضعف هایی هم هست.اما به دلیل فضیلت های اخلاقی اش است که یک برتری و مزیت است. اما به عکس ضد قهرمان با این که ممکن است از نظر جسمانی و مهارت همطراز قهرمانی حتی گاهی بالاتر باشد اما اغلب به دلیل رذائل اخلاقی که در وجودش قرار دارد در مواجه با قهرمان که نبرد سرنوشت برانگیز و در واقع سرنوشت ساز ختم می شود. اغلب به دلیل خودخواهی هایش به دلیل غرور و تکبری که در وجود ضد قهرمان است به دلیل آن ویژگی هایی که دارد در قصه های کلاسیک که سه ساختار عمومی وجود دارد. در قصه های کلاسیک اغلب به یک نبرد خیر و شری منتهی می شود. شر همان ضد قهرمان است و در نهایت با شکست او به سرانجام می رسد.

مجری: هر فیلم لزوما یک قهرمان و یک ضد قرمان دارد یا می تواند تعدد داشته باشد؟

آقای اسحاقی: خیر. در واقع آثار می توانند دارای چندین قهرمان و چندین ضد قهرمان داشته باشند اما تجلی آن ها اگر با یک فیلم، مثل فیلم شگفت انگیزان یا خیلی از آثار دفاع مقدسی که ساختیم. مجموعه ی بچه های رزمنده مان آن تیمی که قرار است عملیات بکند به عنوان قهرمان تلقی می شوند. اما اغلب به دلیل اقتضای دنیای داستان یک فرد یا ممکن است رهبری آن تیم یا ممکن است یکی از عناصر آن تیم که سرنوشتش برای ما مخاطب جذاب تر است به عنوان قهرمان تلقی شود و ادامه پیدا می کند. ضمن آن که ما در کنار واژه ی قهرمان واژه ی شخصیت محوری هم داریم.واژه ی قهرمان برای فیلم های اسطوره ای و ساختارکلاسیک بیشتر معنا دارد. در بسیاری از فیلم های مینیمال یا فیلم هایی که مسائل اجتماعی ساده تری را دنبال می کنند با شخصیت محوری روبه روهستیم که قرار نیست کارهای قهرمانان و بزرگ انجام دهد. غالبا قهرمانان در آثار کلاسیک افرادی هستند که جان خودشان را فدای یک ملت می کنند. جنگ و نبردهایشان، ساحتشان یک ساحت ملی بزرگ و حتی فرازمینی ست. در حالیکه شخصیت های اصلی که به آن ها قهرمان می گوییم ممکن است در مسائل خیلی شخصی تر و در سطح پایینی ساحت قهرمان را دارند. حتی ممکن است نداشته باشند. ما در آثار مینیمال تر افرادی داریم که به شدت معمولی یا ضعیف اجتماع باشند. اصلا خصوصیات و فضائل اخلاقی برجسته ای ندارند اما برای رسیدن به هدفشان تکاپو می کنند مبارزه کنند که گاهی ممکن است در پایان موفق شوند و گاهی ممکن است شکست بخورند اما در آثار قهرمانی با آن وصفی که خدمتتان عرض کردم، نه. قهرمان کلاسیک فردیست به لحاظ قوای جسمانی هم زیباست هم هیکل و هیبت رشید دارد. فرض کنید رستم دستان در آن مدل اسطوره ای شخصیتی است که به لحاظ جسمانی یک پهلوان بزرگ است.علاوه بر آن به لحاظ روحی روانی یک شخصیت کاملا با اخلاق است و در عین حال صاحب یک سری مهارت ها و ویژگی ها هست. مثلا در مقابلش شخصیت اسفندیار رویین تن هست در بدن او هیچ تیری اثر نمی کند و موقعی که با قهرمان اثر ما که رستم است مواجه می شود، شروع می کند به تحقیر او. چون می داند در نبرد نه تنها چیزی از رستم کم ندارد حتی مطئن است که بر او پیروز خواهد شد بخاطر زره نفوذ ناپذیر او

مجری: و امکان تبدیل قهرمان به ضد قهرمان و بالعکس آن وجود دارد؟

آقای اسحاقی: بله. هر زمان قهرمان به سمت رذایل اخلاقی برود. دچار وسوسه و تردید شود. گاهی به لبه های ضد قهرمان نزدیک می شود. تو مدل های کلاسیک قهرمان همیشه کارکرد خاص خودش را دارد.

مجری: نسبت بین اسطوره های تاریخی با قهرمان چگونه ارزیابی می شود؟ آیا ما وقتی صحبت از قهرمان می کنیم، می تواند تداعی آن اسطوره های تاریخی هر فرهنگی باشد یا خبر؟

آقای اسحاقی: قطعا اینگونه ست. فیلمسازی غرب تابع یک سری قوائد و الگوست. حداقل سه شکل و سه الگو وجود دارد در کهن الگوها و آن ساحت های اسطوره ای از ادیان توحیدی ریشه گرفته اند و اگر بخواهیم عقبه ی عالمانه شان را تشریح کنیم ریشه شان در آن چیزیست که خداوند در کتب مقدس مثل تورات و انجیل به صراحت از آن ها یاد کرده است. کهن الگو همان الگوهای قدیمی و سنتی هستند. حالا به لحاظ آکادمیک شخص آقای یونگ که برای اولین بار به کار برد براساس قصه های کهن و مقایسه ی آن با قصه های روز مدرن. متوجه شد بسیاری از قصه ها ی مدرن به شکل ناخوداگاه تو قصه های کهن ریشه دارند. از الگوهای کهن استفاده کردند. در واقع سه ساحت وجود دارد در کهن الگوها. یک ساحت آن بر می گردد به آرکتی پوس ها. آن چیزی که یونگ مطرح می کند آرکتایپ ها الگوهای مبتنی بر شخصیت. در واقع چون یونگ عقبه ی فکری اش را بر می گرداند به تمدن یونان وروم. معتقد است که بسیاری از شخصیت های داستانی که تو داستان های مدرن یا کهنه داریم. ریشه اش بر می گردد به آرکتی پوس ها و بر می گردد به الهه های رومی مثل آپالو مثل زئوس که این شخصیت ها ویژه گی های منحصر به فردی دارند به لحاظ خلقیلات و روحیات. جسمانی و این را می شود تعمیم داد به سایر افراد بشر. خود یونگ در مباحث روانشناسی می آید بر اساس آرکتی پوس ها خلقیلات شخصیت های انسانی را در می آورد مثلا ویژگی درونی و بیرونی. اغلب ما شخصیت هایمان یا درونگراست یا برونگرا یا شهودی هستش یا حسی. بر مدار این گفتمان به 16 مدل از خوصیات بشری می رسد و معتقد است این خلقیات به انضمام این پیچیدگی هایی که رفتار بشر دارد می تواند عقبه ی آن رفتار کهن الگو باشد.

مجری: فرمودین که این کهن الگوها اغلب ریشه در ادیان توحیدی دارد. در دین اسلام می توانید از این کهن الگوها مصداقی بیاورید؟

آقای اسحاقی: علاوه بر آن کهن الگو شخصیتی ما یک کهن الگوی موقعیتی هم داریم. آقای ژرژ پولتی نویسنده ی کتاب 36 وضعیت نمایشی. 36 وضعیت کهن الگویی را که در تمام قصه های عالم کارکرد دارد و مطرح می کند. علاوه بر آن کهن الگوهای ساختاری هم داریم. نظیر آنچه که ارسطو تحت عنوان الگوی سه پرده می گوید. بعدها شخصی مثل کمبل یا کریستوفروولگر الگوی سفر قهرمان را نام می برند. قهرمان آغازگر است. تشرف پیدا می کند و وارد دنیای ناشناخته می شود و موفق می شود به عنوان یک فرد استاد تمام به یک مهارت بالایی برسد. بعد از آن تشرف درگیر یک سری آزمون ها می شود و موفق می شود. ما سه مدل داریم.چون ریشه ی تمام این ها به ادیان توحیدی بر می گردد وقتی به حوادثی که در تورات توضیح داده شده است در انجیل یا قران، خداوند عالم به عنوان خالق حضرت آدم و حوا اولین شخصیت های انسانی را خلق می کند. دانشی به او می دهد و همزمان با آن ضد قهرمانش که شیطان است قرار می دهد. خداوند به فرشته ها دستور می دهد به آدم که حائز این ویژگی هاست، تعظیم کنند شیطان ابا می کند و بعد اتفاقات بعدی می افتد.

مجری: در واقع اولین موقعیت دراماتیک از همان زمان شکل گرفته است.

آقای اسحاقی: اولین موقعیت شکل می گیرد. برای قهرمان و ضد قهرمان یک جنگ بی پایان شکل می گیرد و بعد که شیطان موفق می شود حضرت آدم و حلوا را فریب دهد تا آن ها از آن درخت بخورند. خداوند فرمان می دهد باید فرود بیایید و جایگاهتان زمین است و تا انتهای عالم دشمنی بین شما هست مگر اینکه از فرستادگان و دستورات الهی من پیروی کنید و شیطان هم فورجه ای می گیرد از خداوند و قسم می خورد به عزت و جبروت الهی که تمام تلاشش را می کند. یکی از کارکردهای شیطان آزمون ابتلا آدم هاست و اگر بشر با این آزمون و ابتلا سربلند بیرون بیاید در پیشگاه الهی رو سفید خواهد بود.

مجری: آقای اسحاقی برای من سوال هست. آیا سینما باید مکلف باشد به اسطوره های تاریخی یا این که نه. می تواند به راحتی از آن ها عبور کند و بی تفاوت باشد

آقای اسحاقی: این ها بخشی از لوازم و ابزار است که نمی توانیم بی تفاوت باشیم. آنچه که سینمای غرب و ادبیات غرب را ادبیات و هنر غرب به عنوان هنر تجلی داده است حتی ما را به عنوان عناصر مسلمان و مومن و شیعه سبب شده است که هنرمان، تاریخ هنرمان و تاریخ اجتماعی مان را تا به حال ادامه دهیم و حرف داشته باشیم بزنیم به واسطه ی آن کهن الگوهاست. در دین هم ما این سه وجهه را داریم. یعنی اگر آقای یونگ صد و اندی سال پیش از واژه ی کهن الگو صحبت کند. قران ما در 1400 سال پیش رسما می دانسته که اسوه الحسنه نام می برد یعی او را به عنوان الگو و نماد حسنه قرار می دهد. قران به کرات از مومنین، محسنین و اولیای الهی به عنوان اسوه های حسنه یاد می کند. ویژگی ها و خلق و خوهای آن ها را بر می شمارد به عنوان کهن الگو های شخصیتی. خوشبختانه من در حال تحقیق هستم و امیدوارم به سرانجام برسد و ما علی رغم خواسته یا ناخواسته که در ادبیات نویسنده هایمان استفاده می کنند اما من معتقدم سیطره ی الگوها و کهن الگوهای غربی به شدت زیاد شده است.

مجری: مقداری احساس غربت پیدا می کنم در بین عزیزان خودمان در حوزه ی فیلم نامه نویسی. بحث و گفت و گوی خوبی شکل گرفت و رسیدیم به اسوه حسنه و سیئه. ساختار ویژه ای وجود دارد که ما بتوانیم آن را حداقل از زبان شما ترسیم کنیم

آقای اسحاقی: بله. همانطور که در بهره گیری غربی ها از کهن الگوها در ساختار غرب و الگوهای فرهنگی خودشان، آنالیز شخصیت می کنند. روانشناختی شخصیت را بررسی می کنند و شخصیت را براساس خلقیات و خصایص درونی و بیرونی اش طبقه بندی می کنند و اغلب هم سعی می کنند به مسائلی برسند که در مباحث کهن الگوهایشان هست، قران هم زمانی که اسطوره ها را مطرح می کند برای مخاطب خودش که ما انسان ها هستیم این انتظار را دارد که این خصوصیات را برشمارید و پدیده ای که نیاز بود مقاومت کنید ده ها مثال می زند که مومنین در این تنگناها قرار گرفته اند و مقاومت کردند.امت های زیادی را مثال زده است. مانند قوم بنی اسرائیل. اقوام مختلفی که با موانع ضد قهرمانی. مثلا قوم بنی اسرائیل با ضد قهرمان قدرتمندی به نام فرعون روبه روبه بود که ادعای خدایی دارد. او زنان این قوم را برده و اسیر می کند و مردانشان را می کشد و زمانی که به دستور الهی حضرت موسی به پیامبری برگزیده می شود ابتدا گفت و گو می کند و تلاش می کند که او را به راهی ببرد. تمام این ابزارها و عناصر قران به کرات مثال می زند از اسوه های سیئه، خلقیات و روحیات را کاملا باز می کند.

مجری: اینجور که شما می فرمایید ممکن است در ذهن بسیاری از فیلمنامه نویسان همکار خودتان اینگونه متبادر شود که آقا تصویر سازی از آن فضا را چگونه انجام دهیم؟ بیشتر بر می گردد به خلاقیت هنرمند و این نمود بیشتری پیدا می کند و آن ریشه ی کار را بشناسید و شناخت خوبی داشته باشید از کهن الگوها آن موقع دیگر تبدیل شدنش به یک فیلم سینمایی به نظرم خیلی راحت تر اتفاق می افتد و این کمک می کند به جذابیت فیلم. چه بسا بسیاری از عزیزان فیلم هایی که ما می بینیم اصلا نسبتی ندارد به قوم بنی اسرائیل. نسبتی ندارد به قوم ثمود یا حضرت حالح یا حضرت هود. آقای اسحاقی در مورد چه چیز صحبت می کنند؟ این نسبت باید چگونه اتفاق بیوفتد؟ آیا غیر از خلاقیت راه دیگری وجود دارد فیلمنامه نویسان ما بتوانند از این مسئله الگو بگیرند و به متون خوب دست پیدا کنند؟

آقای اسحاقی: یک بحث جدی وجود دارد که ما چگونه می توانیم اسطوره های تاریخی را به اسطوره های امروزی بدل کنیم اگر این را بپذیریم که اسطوره ها و کهن الگوها که نقش جدی دارند توی قصه های ما و یک نویسنده حتی اگر هم بخواهد گاهی نمی تواند فرار کند از این کهن الگوها چون تو ناخداگاهش این الگوها رسوب کرده و می نویسد از این رسوب ها باز تولید می کند بنابراین وجود دارد. آن چیزی که اسطوره ی تاریخی را به اسطوره ی امروزی تبدیل می کند خصایص و خصلت های ابدی و ازلی ست. درستکاری همواره یک پدیده ی ازلی و ابدی هست در طول تاریخ و همه جای دنیا. در اروپا، آفریقا و آسیا. فرقی نمی کند. شما با یک آدم درستکار مواجه می شوید که خوبی هایش را بر می شمارید.اگر ما در قرمانان اسطوره ای مان، قهرمانان حائز فضیلت های اخلاقی هستند مثل شجاعت و دگر خواهی و جان فدا کردن یکی از ویژگی های قهرمانان اسطوره ای است. امروز قهرمانان ما، قهرمانان سلامت و پزشکانی که امروز دارند با کرونا مواجه می شوند چه می کنند؟ آنها مردانه با کمترین امکانات ایستاده اند و بعضی از آن ها می دانیم که مدت هاست حقوق نگرفته اند اما از سر آن ویژگی های اخلاقی که دین ما هم آن آداب را به شدت توصیه می کند و به واسطه ی تقوا ایستاده اند و این همان اسطوره ست.

مجری: شما که فیلمنامه نویس هستین. شما که تهیه کننده هستین، چرا سینمای ایران در این حوزه اینقدر کمرنگ است و ما استادان را نمی بینیم. طبق همین گزارش تحلیلی. غیر از شهید چمران در فیلم چ مرحوم آقای تختی یا مرحوم آقای سیدعلی اندرزگو در فیلم تیرباران نمی بینم چند تا نمونه اینجوری داریم. فکر می کنید اشکال از کجاست؟

آقای اسحاقی: عرضم به حضور شما، کالبد شکافی این موضوع را قطعا نمی شود در یک گفت و گوی ساده توضیح داد.ابعاد زیادی دارد که باید به شکل عالمانه بحث و بررسی کنیم ولی آنچه به ذهن من می رسد از یک جهاتی مدیریت حاکم بر سینما و تلویزیون ما در اثر و نوع نگاه فرهنگی خودش اصرار دارد به تولید یک سلسله از محصولات و موضوعات. یک بخشش به مدیریت بر می گردد یک بخشش بر می گردد به فیلمساز. یعنی فیلمسازهای ما اغلب علاقه مند هستند به آسیب شناسی مسائل اجتماعی بپردازند و یک خلا مطالعاتی و پژوهشی در این زمینه وجود دارد. ولی در غرب به دلیل تنوع و تکثر وجود هزینه های آنچنانی شما شاهد طیف متنوعی از آثار هستید. همان آثاری که آسیب شناسی می کنند. نقد می کنند آثاری که تیره و تار و سیاهند، هم آثاری که امید می دهند قهرمان می سازند مثلا در سینمای آمریکا گاهی ما به غلط مقایسه می کنیم با سینمای خودمان به دلیل وجود ابزار به دلیل آن تنوع و تکثری که دارد شاهد انواعی از آن آثار هستیم. متاسفانه فیلمسازان ما یا مدیران ما اصرار دارند که ما فقط فیلم های آسیب شناسی تلخ و سیاه بسازیم. البته منم خیلی اصرا ندارم، هر اثری که ساخته می شود اسمش را بگذارم سیاه نما. ضرورت دارد حتما باید آسیب شناسی کنیم اما غالبا فیلم هایی که در کشور ما ساخته می شود غیر از یاس و ناامیدی چیز دیگری به ما نمی دهد. حتی آن فیلم هایی که قرار است کمی عالمانه تر آسیب شناسی بکند کمتر ما را به فکر فرو می برند و باعث تغییر در شرایط اجتماعی ما می شوند.

مجری: نگرانی من بابت میزان وفادری به این اسطوره های وطنی فیلم های نسل نوپا ما منتظر فیلم هاییست که اسطوره های تاریخ معاصر خودش را در آن فیلم ها ببیند و آن فیلم ها به معنای واقعی من در مقاله ای خواندم، هر فیلم یک سند خبریست یا سینما به نوعی مامور ثبت تاریخ است. چه طور در دایره ی تولیدات ما فیلمسازان ما در این حوزه فعالیت توسعه مندی را قائل نیستند. آیا بر می گردد به سیاست گذاری مدیران یا بر می گردد به این که بضاعت سینمایی و هنری ما در همین حد است. من این را خیلی نمی توانم تفکیک کنم.

آقای اسحاقی: واقعا این مقوله، مقوله ی پیچیده ای ست. اما می خواهم یک مثال برایتان بزنم، آمریکایی ها تو صد سال و دویست سال اخیر خودشان را به عنوان یک ابر قدرت چگونه مطرح کردند از طریق هنر به خصوص از طریق سینما. رفتارشان طی این سال ها. یعنی به عقبه تاریخی شان نگاه کنی طی این سالها جنگ ویتنام، تجاوزاتی که تو این چند سال اخیر تو عراق و سوریه و غیره و غیره داشتند، چی بوده است؟ زندان گوانتانامو و هزاران مثال دیگر. اما سینمای اینها، از این ها چی ساخته؟ نه اینکه آن ها را نقد نکرده باشد. نه… چون بارها تو فیلم هایشان دیدیم که رئیس جهورشان را به عنوان یک فاسد نقد می کنند اما به زیرکی. در واقع سینمای آنها از قهرمان دروغینشان از قهرمان جنایت کارشان تو فلان جا جنایت می کند و بمب سر مردم می ریزد و آن ها را می کشد، قهرمانان اسطوره ای ساخته که امروز روی لباس و کیف بچه ها ی ما وجود دارد. اما از اسطوره ای های واقعی خودمان، اسطوره های حقیقی هستند مثل همت مثل باکری و خیلی از افراد دیگر این که یک استراتژیک مدون برای ما ایجاد نکردند بستری فراهم نکردند برای هنرمندان ما، نتوانستیم این اسطوره ها را معادل سازی بکنیم. اسطوره های میهنی. به همین دلیل ما در واقع داریم قهرمان سوزی می کنیم و آن ها با دروغ هایشان قهرمان سازی می کنند. این درد است.

مجری: جالب هست که بسیاری از مردم این موضوعات را مطالبه می کنند. یعنی با خانواده ها که گفت و گو داشته باشید، متوجه می شوید که خیلی علاقه مند هستند به آرمان های شهدا. االبته ممکن است نقد داشته باشند به دولت ها و حاکمیت ها و مدیرانی که هستند و این نقد کاملا به جاست. اما درباره ی شهدا همه یک وحدت رویه ی خوبی دارند. یک نظر واحدی دارند که آقا باید سینما به شهدا وفادار باشد.من می بینم که در انحصار یکی دو دستگاه دولتی هست و مورد دغدغه ی خیلی جماعت خیلی غلیری در سینما هست و پرداختن به آن اسطوره های تاریخی مخصوصا اسطوره هایی که متعلق به این دوران هستند تاریخ 40 ساله ی ما تاریخ انقلاب ما را شکل دادند این شهدایی که شما الان اسم بردید. باز هم من متوجه این انفعال نمی شوم. مدیران دولتی که نماینده بخش حاکمیت هستند در این حوزه ها. آیا مسئولیتی احساس نمی کنند؟ یا این که واقعا یک جریانی درصدد این هست که سینما را کمرنگ کند و فکر می کنند اگر این سینما بخواهد خیلی بسط پیدا کند این موجب استمرار انقلاب اسلامی بعد از نسل های آینده خواهد شد.این چنین چیزی را شما تایید می کنید؟

آقای اسحاقی: ما با یک کم کاری مفرط و عجیبی مواجه هستیم. من حالا به لحاظ آکادمیک سال هاست آسیب شناسی می کنم. حداقل 10 تا پارامتر یا 10 تا عنصر را توی این کم کاری نقشش را بررسی کردم. فهرستی از این 10 مورد را خدمت شما بگویم. یک سلسله از بحث هایمان بر می گردد به مدیریت البته یک بخش. کما اینکه گمان کنیم همه ی مشکلات از مدیران هستش به نظر من ره به خطا خواهیم برد. همه چیز به مدیران ما ربط ندارد.این که عمر مدیران گاهی کوتاست و سرجای خودشان قرار نمی گیرند و ابزار و امکانات و همه ی ملزومات اداری در اختیارشان نیست. همه ی داده ها و ستاده را بخواهیم گاهی می بینیم که با یک خلاقیت عجیب و غریب باید این کار را انجام دهد. آن هم صرفا در سایر مسائل هست. اما خود مقوله ی مدیریت یک بخش چالش برانگیزی هست که به نظر من ساعت ها باید از آن گفت و گو کنیم تا ابعادش را باز کنیم. مسئله ی بعدی بحث سیاست گذاری ها و استراتژیکی هاست. یکی از خلا هایی که ما با آن روبه روییم. فقدان استراتژیک سیاست گذاری و الویت درست است. یعنی در سبد سینما و سبد تلویزیون گاهی می رود که ما سال هاست کار دفاع مقدسی انجام ندادیم اگر هم هست خیلی جدی نبوده و یک بیلان کاری که ما یک کار دفاع مقدسی کرده ایم. علاوه بر این بیایید به مسائل مالی که یک مسئله ی جدیست. یک چالش است.سینما یک صنعت به شدت پر خرج است.ساده ترین فیلم سینمایی دقیقه ای 10 میلیون هزینه اش می شود. بند بعدی در مورد مباحث تجهیزاتی ست. ما به لحاظ تجهیزاتی و به لحاظ سخت افزاری نرم افزاری به شدت عقب هستیم. زیر ساخت ها ضعیف است. سینمای هند، کره،ژاپن و چین 10 سال پیش هم به نظر محتوایی هم به لحاظ کارهای تکنیکال به شدت عقب بودند از ما. اما الان کاملا قضیه بر عکس است. به لحاظ تکنیکال فیلم های هالیوودی را که نگاه می کنیم طعنه می زند به سینمای هالیوودی. ما به لحاظ تکنیکال نتوانستیم خودمان را برسانیم

مجری: کاملا فرمایش شما درست است. اما من فکر می کنم در مورد اسطوره که بحثمان است در آن بخش پژوهش است.چه راهکاری ارائه بدهیم به مدیران که حداقل با فیلمنامه نویسان تعاملی داشته باشند و ارتباطشان را بیشتر کنند و توسعه دهند که بتوانیم این مباحث پژوهشی و مطالعاتی را به آن ها انتقال دهیم. هنوز هم فکر می کنم این مباحث با این عمقی که شما گفتین تو خیلی از کلاس ها تدریس نمی شود حتی تو محیط های علمی و دانشگاهی ما. شما توضیح می فرمایید.

آقای اسحاقی: من معتقدم برای رفع این مشکلی که به وجود آمده است قطعا هم باید پژوهشکده هایی به وجود بیاید که به طور اساسی آسیب شناسی کند. هم دست هنرمندان ما از محتویات جدی و محتویات عالمانه خالی ست. این را به راحتی ما تو بسیاری از آثار و سریال هایمان می بینیم. یعنی اتاق فکرهایی وجود ندارد یعنی اگر هست همان حرف های کلیشه ست نمی توانند مدیریت متن را اساسی بدهند تا سطح کیفی و محتوایی اثر را از حدی بالاتر سوق دهند. یک قانونی وجود دارد می گویند از کوزه همان تراود که در اوست. وقتی کوزه تهی ست شما چیزبهتری نمی بینید. بهترین منابع و مرجعی که به شما اطلاعات تازه بدهد که اتفاقی می افتد. مشکل دیگری هم داریم شاید از سطح مدیران و نویسنده ها مربوط باشد بحث اغنا سازیست

مدیران هم کمترین تلاش و تکاپو را کردند با اغنای هنرمندان. یعنی هنرمندان یک سوتفاهم یک آسیب شناسی داشته توسط خودش که مثلا جریمه شده است و مدام به سراغ مسائل سیاه نمایی می شود و استراتژی روشنی هم برایش وجود ندارد. مشکلی نیست. من معتقدم به آسیب شناسی من معتقدم به این چیزها. اما اگر سبد سینمای ما سمت سیاه نمایی برود یا از آن طرف، یک دوره افراط کنیم و همه ی آثار ما بیوفتد به حوزه ی حماسی. افراط و تفریط جواب نمی دهد. تعادل یابد برقرار باشد. در این چند بندی که خدمتتان عرض کردم. آن ها در واقع یک پکیج هست که کاملا بهم ربط دارند. اگر مدیر نتواند ابداع کند اگر استراتژِیک روشنی نداشته باشد نتواند کنترل مدیریت کند خروجی ها. هنرمند کار خودش را می کند. هنرمندی که به دنبال پول خودش است می رود سراغ شوخی های جلف. می رود سراغ موضوعات خاص و اصلا کاری ندارد چون فقط به فکر منافع مالی خودش است. ما در یک سطعی دچار وادادگی های جدی هستیم تو سینما. تو سینمای خانگی که خیلی از این اتفاقات افتاد و به خیلی از هنرمندان گفتیم که آقا بیایید تو تلویزیون. ولی می گفتند که تلویزیون دست ما را می بنند و مشکل برای ما ایجاد می کند و نمی گذارد آزادانه کار کنیم. خب… با وجود آزادی چون کوزه تهی است کار به این رسید که شما شاهد یک سری آثار جلف و سطح پایین و سخیف بودید. اگر واقعا آزادی هنرمند اورا به این سطح می رساند کلا داریم اشتباه می رویم.

خانه سینما، نهاد فرهنگی یا کارگری، گفتگو با رضا منتظری

مجری:در خدمت یکی از فعالان حوزه ی رسانه و روزنامه نگاران خوب کشورمان هستیم در باب خانه ی سینما.خانه ی سینما در اواخر دهه ی 60 تشکیل شد و با این هدف که حمایت های خوب و معیشتی از اهالی سینما داشته باشد. اما آن چیزی که از خانه ی سینما در طول سالیان اخیر به ویژه در طول همین 10 سال گذشته اتفاق افتاد شاید به واسطه ی ورود این نهاد صنفی به برخی از عرصه های سیاسی وجه دیگری از خانه ی سینما شاهد بوده ایم که این وجه همواره مورد اعتراض جمیع اهالی سینما بوده است.البته غیر از تعداد بسیاربسیار محدود.یکی از آن مواردی که می خواهم عرض کنم خانه ی سینما ظرف این چند سال گذشته متاسفانه همچنان در سیستم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان دستگاه متولی حوزه ی فرهنگ و هنر ثبت نشده است و ظرف 2-3 سال اخیر هم همه ی صنوف به واسطه ی همان تعداد اخیر تلاش کردند تا خانه ی سینما را در وزارت کار ثبت کنند. اقدامی که برای همه جای سوال هست چرا باید خانه ی سینما به عنوان یک نهاد صنفی و فرهنگی در وزارت کار ثبت شود. هر چند که جایگاه کارگر برای ما قابل احترام است و در این زمینه هیچ بحثی نداریم. اما در این زمینه آقای رضا منتظری با ما گفت و گو می کنند.

آیا خانه ی سینما یک نهاد فرهنگی ست یا یک نهاد کارگری؟

آقای منتظری: قطعا نهاد فرهنگی ست.نهاد فرهنگی ست که متاسفانه سیاسی کاری هایی که در سال های اخیر ما شاهد هستیم در خانه ی سینما. به ویژه در سال های اخیر. یک جوری آفت و بلای جان این نهاد شده است.نهاد فرهنگی صنفی.جامعه ی صنفی اهالی سینمای ایران است. نهادیست که باید خدمات صنفی به اهالی سینمای ایران اعضای صنوف چندین هزارعضو خودش ارائه کند که متاسفانه تمام این کارها و اهداف اصلی خودش را فراموش کرده است و در نتیجه دست به یک سری اتفاق های عجیب و غریبی می زنند که برای ما بهت آور است. نمونه اش را اگر بخواهم عرض کنم خدمت شما. بیانیه های سیاسی که طی سال های اخیر ما شاهد بوده ایم که هیئت مدیرهای مختلف خانه ی سینما صادر می کردند.از فتنه ی 88 که شاهد یه سری موضع گیری های عجیب و غریبی بودیم و بیانیه های آنچنانی خانه ی سینما صادر می کرد تا همین اواخر. برای یک فیلمسازی که دادگاه برای فیلم ساز محکوم کرده بود به واسطه ی ساختن یک فیلم. بیانیه دادند و حمایت کردند. فیلم سازی که دادگاه محکومش کرده است.

مجری:شما خانه ی سینما را در چهار چوب فعالیت های فرهنگی خودش تعریف کنید. اگر در نظر بگیریم اهالی فرهنگ و هنر اهالی فکر و اندیشه هستند. برخی اوقات رفتارهای سیاسی خیلی دور از ذهن نیست. اما رفتارهایی که در چهارچوب قانون باشد برای ما توجیه پذیر است. نه این که رفتارهایی که در خارج از قوانین و مقررات و آیین نامه هایی که در کشور طراحی می شود در خارج از آن ها باشد. این قطعا دچار هرج ومرج می شویم و آنارشیت به همراه خواهد داشت و همراهی با خیلی از جریان های معاند قابل پذیرش نیست.

آقای منتظری: یعنی هر حمایتی که کردند متاسفانه خلاف قانون بوده است.یعنی در مقابل قانون ایستاده اند.خانه ی سنما با بیانیه هایی که می دهد دقیقا دستگاه قضا را زیر سوال می برد. این اتفاق نادر و عجیب غریبی ست که می افتد و من نمی دانم کی و کجا قرار جلوی این رفتارهای ناراحت کننده گرفته شود.

مجری: در کنارش وظایف ذاتی خودشان را هم انجام داده اند. کارهای معیشتی وغیر…

آقای منتظری: نه متاسفانه انجام نمی شود.یکی از دغدغه های من این است که واقعا همیشه پیگیر این بوده ام که از اهالی سینما پرس و جو کنم و وضعیت را بپرسم. خوشبختانه با تعداد کثیری از روسای صنوف خانه ی سینما در ار تباط هستم. همه واقعا نالان هستند به ویژه در این روزهای کرونایی.ما از بهمن و اسفند سال گذشته تا الان که من مرتب در تماس هستم. حتی در همان اوایل کرونا توی اسفند ماه و فروردین ماه تماس های مکرری داشته ام. دریغ از کمترین حمایتی.اتفاقی برای اهالی سینما نیوفتاده ایت.به جای این که یک حمایت ویژه تری داشته باشند همیشه بیمه ی تکمیلی اهالی سینما اول تیرماه قطع می شد. تمدید کردند تا اول مهرماه. از این فاصله هر کسی که هر هزینه ای کرده است به آن برنگرداندند. از اول تیرماه به این ور هم کلا بیمه قطع شد و هیچکس تکمیلی ندارد.

مجری: بسیاری ازبیندگان ما به این فکر می کنند که سینمایی ها وضعشان خوب است و نیازی به بیمه و این چیز ها ندارند.

آقای منتظری: آواز دهل از دور شنیدن شنیدن خوش است. در سینما وضع خوب شاید برای یک درصد از سینماگران باشد. آن هم یک سری از بازیگرانی که سوپر استار هستند وتعدادی انگشت شمار ازکارگردان های مطرح. تعدادی از اهالی سینما در تامین معاش روزانه ی خودشان دچار مشکل هستند. واقعا آن سبدهای کالایی که من تو دولت های نهم و دهم اهدا می شد یا کارت های هدیه خیلی کمک می کرد به وضعیت زندگی سینماگران. همه همچنان می گویند ای کاش این 300 هزارتومان بود.

مجری: من معتقد هستم اساسا درست هست که آن بسته های معیشتی کمک حال بودند ولی اگر ما بتوانیم چرخه را به گونه ای اصلاح کنیم که اساسا نیازی به همین بسته ها هم نباشد. یعنی امنیت شغلی فعالان سینما از طریق نهادهای صنفی پیگیری شود و این که حرفه ی این ها تضمین شود اساسا نیاز به کمک های مقطعی و مسکن ها نیست.

آقای منتظری: سالهاست شعارش داده می شود.تامین امنیت شغلی. تاسیس صندوق بیمه ی بیکاری.هر مدیر و هیئت مدیره ای آمده است این شعارها را داده است. اول همه خوشحال می شوند. کف و سوت می زنند. و بعد می بینند که هیچ اتفاقی نیوفتاد. الان اهالی سینما امنیت شغلی ندارند. کسی هنوز از گرد راه نرسیده تو هر رشته ای برود و فعالیت کند واعضای پیشکسوت ان رشته بیکار هستند و خانه نشین و کسی نست که به فریاد آن ها برسد. در صنوف مختلف مردم که فکر می کنند حالا اهالی سینما خیلی وضعیت درست و درمانی دارند،فکر نمی کنند که دستیار تدارکات چگونه روزگار می گذراند. فلان چهره پرداز وضعیتش چگونه ست؟فقط همان ظاهر را می بینند و خیلی ناراحت کننده ست.

مجری: آقای منتظری سوالم این بود آیا نهاد فرهنگیست یا نهاد کارگری. باز هم معطوف شویم به همان سمت و سو. با این شرایطی که می فرمایید همه اهالی فرهنگ هستند و اهالی سینما هستند ودر قانون هم تعریف شده است که خانه ی سینما باید در وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی یا هر حرکتی که فعالیت فرهنگی انجام می دهد و در وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی و هیئت رسیدگی به موسسات و مراکز فرهنگی ثبت قانونی شود. پس چرا اصرار خیلی از دوستان در خانه ی سینما این هست که بروند در وزارت کار ثبت شوند. آن هم با همه ی آن موانع و محدویت هایی که هست. با خلا های قانونی که هست. من اطلاعاتی که دارم در وزارت کار حتی عنوان انجمن هایشان هم باید تقلیل پیدا کند از شرایط فعلی.یعنی محدوده ی جغرافیشان حتی کمتر می شود و نمی توانند به عنوان یک انجمن سراسری باشند. یک انجمن استانی باید باشند. به نظر شما چرا اصرار هست که دوستان بروند وزارت کار ثبت شوند؟

آقای منتظری: هر چه پیگیری کردیم. پرس و جو کردیم دلیل این اصرار را پیدا نکردیم. من قبل از این که به برنامه بیایم با دو تن از روسای محترم صنوف صحبت می کردم. همه می گویند جز زور و اجبار. سیاسی بازی هیئت مدیره ی پیشین هیچ اتفاق دیگری دلیل این امر نبوده است.

مجری: زور و جبر که نمی شود. به هر حال اهالی فرهنگ دست است که جنسشان لطیف است. خیلی انسان های محترمی هستند و تو ماجراها سعی می کنند با گفت گو همه چیز را حل کنند اما زیر بار زور نمی روند. اهالی سینما مگر اراده ای از خودشان ندارند که هیئت مدیره بخواهد چیزی را اعمال کند.

آقای منتظری: عرض می کنم خدمتتان.همین انتخابات اخیر خانه ی سینما. اگر بخواهیم بر اساسِ اساسنامه ی خانه ی سینما جلو برویم این انتخابات رسما غیر قانونی ست.چون بر اساسِ اساسنامه تمامی صنوف می بایست مجوز شرکت در انتخابات هیئت مدیره را داشته باشند. اما آقایان به اجبار 11 صنف را اجازه ی شرکت ندادند. به دلیل اینکه تو وزارت کار ثبت نشده اند و شناسنامه ی ملی دریافت نکرده اند. پس این می شود یک زور. و متاسفانه زور اهالی سینما نچربید به آقایانی که در راس خانه ی هنر نشسته اند.پس متاسفانه این زور هست و حریفشان هم نشدند. و خیای راحت 11 صنوف و حتی بعضی از صنوف مهم را حذف کردند از انتخابات و همین سروصداهای بسیاری را بلند کرد و همه انتقاد کردند و رسانه ها به آن پرداختند. ولی اتفاقی نیوفتاد و کسی هم پاسخگو نبوده است.

مجری: آقا وزارت کار مزایای بیشتری را به خانه ی سینما می دهد؟فعالان سینما حدود 4 هزار نفر هستند. در یک نهادی همه جمع شده اند به نام خانه ی سینما. در قالب 29-30 صنف. چون هر روزی صنف ها یا اضافه می شوند یا کم می شوند. مثلا سینمادارها شنیده ام که کم شده اند. یا با تشکیل این اتحادیه ی تهیه کنندگان هیچ بعید نیست که این اتحادیه هم از خانه ی سینما کم شود. با وجود کم شدن دو رکن اصلی که اتحادیه ی تهیه کنندگان هستند و در بخش نمایش انجمن سینمادارها هستند یک مقدار کار بقیه صنوف سخت خواهد شد. یعنی این ها عملا کسانی هستند که دو تا از صنوفی که می توانند در جایگاه کارفرما قرار بگیرند از دست می دهند در خانه ی سینما. کارفرما به معنایی که کار را ان ها سفارش می دهند چه در حوزه ی تولید چه در حوزه ی نمایش. این ها خیلی کار با خانه ی سینما و صنف ندارند. خودشان به طور مستقل می توانند عمل کنند. من عرضم این است آیا این صنوف در وزارت کار مزایای بیشتری را دریافت می کنند؟ در وزارت ارشاد اطلاع دارم یک فصل 5 بودجه ای هست و کمک های بلاعوضی می تواند بدهد به تمامی صنوفی در خانه ی سینما اما ثبت شده باشد.اگر این خانه ی صنوف در مرکز رسیدگی به تحقیقات در قالب موسسه ی علمی فرهنگی ثبت شوند می توانند از کمک های بلاعوض سازمان سینمایی در طول سال بهره مند شوند. می توانند دفتر اجاره کنند. خودشان حقوق پرسنل را بدهند و کارهای فرهنگی انجام دهند و حتی آن بسته های معیشتی را دریافت کنند. در وزارت کار آیا این موارد اعمال می شود که دوستان به آن سمت و سو می روند یا حتی فراتر از آن که اینقدر اصرار دارند برای وزارت کار. این را توضیح دهید.

آقای منتظری:تا جایی که بنده پرس و جو کرده ام هیچ اتفاقی نیوفتاده است.صنوفی هم که ثبت شده اند درذیل وزارت کار. هیچگونه خدمات ویژه ای دریافت نکرده اند و نکته ی قابل تامل این است که نه تنها خدمات را دریافت نکرده اند. خدماتی را هم قبلا از وزرات ارشاد ارائه می شده است مثل عیدی که هر سال به اهالی سینما اهدا می شد. امسال فکر کنم سومین سال بود که این عیدی میلیاردی را وزارت ارشاد در اختیار خانه ی ارشاد قرار داد و آن ها فقط به یک تعداد نورچشمی های خاص خودشان این عیدی را دادند.

مجری: این ادعای بزرگیست. نورچشمی های خاص خودشان. یعنی توزیع عادلانه صورت نگرفته است؟

آقای منتظری: نه نگرفته است.خود من به عنوان یک رسانه ای وقتی که گفت و گو کردم با اعضای برجسته از شاخه ی بازیگری،فیلمنامه نویسی،کارگردانی. طراحی صحنه فیلمبرداری و چهره های برجسته صحبت کرده ام. آن ها می گویند،نه کسی عیدی داده است و اوضاعمان هم خراب است.یکی می گوید کرایه خانه ام عقب افتاده است. یکی می گوید راننده ی اسنپ شده ام یا این که می گوید مجبورم تو خیابان ها دست فروشی کنم. واقعا باعث شرم است برای مسولان خانه ی سینما که اعضای خانه ی سینما کارشان به جایی برسد که بگویند ما مجبوریم تو خیابان دست فروشی کنیم.شرافت یک هنرمند این هست؟ بنده ی نوعی عضو خانه ی سینما هستم.از کجا آقایون می خواهند تشخیص دهند که بنده دارا هستم یا ندار؟

مجری: اغلب اهالی هنر با سیلی صورتشان را سرخ می کنند.

آقای منتظری: واقعا اوضاع خیلی خراب است.به ویژه پیشکسوتان سینما. باعث تاسف است. همیشه از من می خواهند که تورو به خدا اگر جایی رفتی عنوان کن.واقعا وضعیت اهالی سینما بسیاروخیم است. من در همین یکی دو ماه گذشته صحبت های مکرری داشته ام با چهره های برجسته ی سینما کشور پیشکسوتان تو تامین معیشت زندگی خود مان مانده ایم.

مجری: فکر می کنم خانه ی سینما راهی غیر از این ندارد که در وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی به عنوان تنها مرجع فرهنگی ثبت قانونی شود و حضور وزات کار بعد از گذشت 7-8 سال. فکر کنم از سال 92 به این سمت که دولت جدید مستقر شد و حتی در دور دوم. همچنان این دوستان پیگیر ثبت صنوف هستند در وزارت کار و فعالان سینمایی در یک فضای سردرگمی قرار دارند.اتفاق خیلی خاصی هم نیوفتاده است. چون ما خلا قوانین حمایتی داریم در وزارت کار و امیدوارم که تا پایان دولت و حضورشان یک اتفاق خیلی خوبی برای اهالی سینما بیوفتد. شما می گویید راهی وجود ندارد غیر از ثبت در وزات ارشاد.

آقای منتظری: این اتفاق قرار بود بیوفتد در اواخر دولت دهم. همین مدیران وقت خانه ی سینما مانع آن شدند.یک هیئت ساماندهی صنوفی تشکیل شد که خود شما کامل در جریانش بودید و متاسفانه همین آقایان سیاسی کاریشان مانع شد که صنوف ثبت شوند دز ذیل وزارت ارشاد.

مجری: امیدواریم این آقایان دلسوزانه و مصلحانه نگاه کنند و ما دیگر شاهد حرکات و رفتار های سیاسی در حوزه ی فعالان سینما و در بخش های صنفی نباشیم.

مدیریت فرهنگی

انقلاب شکوهمند اسلامی ایران در سال 1357، با ماهیتی فرهنگی و اعتقادی به دنبال تعمیق و تحکیم مبانی دین و برپایی ارزش‌های توحیدی شکل گرفت. از این جهت نقش مدیریت فرهنگی به عنوان مرجعی برای هدایت و ساماندهی آحاد جامعه در مسیر اهداف انقلاب کمتر از نهادهای سیاسی و اقتصادی نبوده است. بسیاری از صاحبنظران معتقدند اگرچه در ابتدای دهه نخست پیروزی انقلاب، شاکله اصلی مدیریت فرهنگی و به تبع آن سینمای ایران با حضور نیروهای مومن و انقلابی و با طراحی دقیق از برنامه ها و چشم اندازی روشن پایه ریزی شد. اما به ناگاه ورود برخی چهره ها با نظراتی ملهم از جریانات شبه روشنفکری در بدنه مدیریتی سینما و حذف مسئولان انقلابی، نقطه آغازی گردید بر انحراف سینمای ایران از خطوط ترسیم شده امام راحل و مبتنی بر فرهنگ غنی انقلاب اسلامی. این در حالی بود که انتظار میرفت در دهه 70 و با تشکیل دولت سازندگی و انتصاب مدیران جدید اتفقات خوشایندی برای سینمای ایران رقم بخورد و هنر هفتم در ایران اسلامی به مسیر اصلی خود بازگردد. اما به جهت نفوذ عمیق تفکرات مدیران دهه گذشته بر بدنه سینما و تاثیرگذاری اندیشه های آنان بر بسیاری از فعالان و فیلمسازان کشور تلاش برخی مدیران دلسوز در آن زمان نیز راه به جایی نبرد و مدیریت فرهنگی، مرجعیت خود را از دست داد و رفته رفته به تعبیری در مناسبات تجاری سینما مستحیل شد.

 سینمای ایران با وجود همه کوشش هایی که از سوی دغدغه مندان و اندیشمندان حوزه انقلاب و دفاع مقدس صورت گرفته و دارای اندک فیلم های پاک و نجیب و اندیشه ورز نیز می باشد. اما در نگاهی کلی متاسفانه از آن زمان تاکنون به فضایی برای جولان فیلم‌های شبه روشنفکرانه، تلخ، ناامیدکننده، جشنواره ای و در شرایطی غیر قابل توصیف فیلم های سخیف و مبتذل با موضوعاتی غیراخلاقی و قبح شکن و خطرناک برای سلامت روانی خانواده ها تبدیل شده است.

تحولات امروزه جهان، تهدیدات فضای مجازی و پیچیدگی‌های روزافزون جنگ نرم رسانه‌ای، نشان می‌دهد مدیریت فرهنگی کشور به طور اعم و در حوزه سینما به طور اخص، برای رویارویی با خطرات واستفاده بهینه از فرصتهای احتمالی، چاره‌ای جز شناخت دقیق تر ظرفیت های دینی و اعتقادی و ارتقای توانمندیهای درونی خود در عرصه تولیداتی با موضوعات راهبردی انقلاب اسلامی ندارد.

گفتگوی تحلیلی با مهدی مسعود شاهی

مجری: مدیریت فرهنگی اگر چه از اواخر قرن نوزدهم به طور جدی مطرح شد و سازمان بین المللی یونسکو در دهه ی 70 میلادی دقیقا از سال 1370 به این سمت دربرگزاری انواع نشست ها و گفت و گوها در عرصه ی جهانی سعی کرد تعاریف مختلفی از این مدیریت ارائه بدهد اما در ایران از سال 1357 با وقوع انقلاب اسلامی و ماهیتی فرهنگی که این انقلاب داشت فرهنگی وجهه دیگری پیدا کرد. با توجه به سینمایی که در جهان سراغ داشتیم و مباحثی مانند خشونت و سکس و اینگونه مسائل و رذائلی به هر حال زیبنده ی یک فیلم نیست. سینمای ایران در پی یک سینمای ناب و پاک و اخلاق محور و دین محور بود. در همین حوزه دعوت کردم از عزیز بزرگواری که با نام ایشون خیلی از اهالی سینما آشنا هستند فرهیخته ای که از همان سال های 58-59 در راه اندازی جشنواره فیلم فجر و مرکز گسترش سینما ی مستند تجربی فرهنگ و هنر یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بعد از انقلاب و همچنین در راه اندازی ساختارهای حوزه ی هنری و سایر مراکز هنری و تصویری نقش به سزایی داشتند. استاد عزیزم جناب آقای مسعود شاهی. اساسا تعریف شما از مدیریت فرهنگی چیست در یک جامعه؟ آیا فرهنگ باید از بطن مردم شکل بگیرد و نیاز به مدیریت ندارد یا این که باید در یک مجموعه ای کسانی باشند برای این فرهنگ برنامه ریزی کنند؟

آقای مسعود شاهی: عمدتا مسئله ی مدیریت همان طور که فرمودین در دنیا تعریف خودش را دارد ظرفیت هایی که از طریق به کارگیری امکانات و ظرفیت ها چه معنوی چه مادی استفاده می شود. مدیریت می تواند در طراز کارو پیشرفت برنامه اش استفاده کند. در جمهوری اسلامی با آغاز انقلاب خودش یک فرهنگ جدید مطرح شد که امانت الهی ست در دست ما که بتوانیم ظرفیت هایش را در دنیا معرفی می کنیم. طبیعی ست این ظرفیت نحوه ی مدیریتش هم فرق می کند. مبانی اعتقادی نقش اول را دارد. نیروی انسانی با مدیر جایگاه هایی که از لحاظ ساختارهای غربی که سطوح مدیریت را با سطوح کارمندان اختلافی دارد و متفاوت می بیند ما در فرهنگ خودمان منبعث از مبانی اعتقادی همان طور که مطلع هستید در زمان پیامبر،حضرت در جمعی بوده است شخص غریبه ای وارد می شد تشخیص نمی داده که حضرت کجا نشسته اند یا چه کسی هستند؟ این نوع مدیریت وضعیت روحی روانی دیگری در جامعه ایجاد می کرده است. خوشبختانه من در سال 59 مدیر سینمایی حرفه ای کشور شدم. برای این که بدانم چهارچوب های اعتقادی و ظرفیت سازی بخش مدیریت فرهنگی در چه حال و هوایی است از نظر شرعی، توفیقی بود در کنار بسیاری از بزرگان زانو زدم و مسائل شرعی و عرفی را یاد گرفتم. همان طور که قبلا اطلاع داشتم که کسی که می خواهد کاسب بازار شود باید به مسائل شرعی کارش آشنا باشد من این کار را کردم و در چهارچوب مباحث اعتقادی با استفاده از نظر اساتید تعاریفی را برای فرهنگ و هنر در بخش سینما داشتم.

مجری: چنین اعتقادی را در اول انقلاب خیلی تاکید تعریف شده بود. انقلاب اسلامی چون ماهیت فرهنگی داشته، استنباطم از فرمایش شما این هستش که مدیریت فرهنگی عبارت از فرایندی در به کار گیری عوامل مادی و انسانی مبتنی بر نظام ارزشی جامعه و این نظام ارزشی ما در جامعه ما مبنی بر جهان بینی توحیدی و مفاهیم انقلاب اسلامی تعریف شود. در همان مقطع 58-59 با وجود همه ی آن طیفی بر انقلاب وجود داشتند بنا را گذاشته بوند بر هنر و فرهنگ مبتنی بر شرعیات دین مبین اسلام باشد

آقای مسعود شاهی: به هر حال چون از بزرگتر های خودمان شنیده بودیم که جمهوری اسلامی آمده برای احیای نفس. برای بازسازی روح و روان مردمی که در سال های گذشته تحت امر ظلم بوده اند. این نگاه نحوه ی ارتباط ما را با ارباب جمعی خودمان فعالان سینما. طبیعی ست که دوستانی که در عرصه ی سینما از نسل قبل انقلاب به جمهوری اسلامی آمده بودند و توقع داشتند و منتظر حرکت های جدید از لحاظ دیدگاه وارزش ها بودند، نیاز به یک مراوده ی انسانی و اخلاقی بود و من توانستم در جلسات متعددی د رکنارعزیزان در صنوف مختلف با آن ها صحبت کنم و در انتقال ارزش هایی که ما مدعی بودیم کمک کنم.

مجری: در پذیرش این پیام های جدیدی که منتقل می کردین خیلی مقاومتی نداشتند و با جریان انقلاب همراه بودند

آقای مسعود شاهی:بله. مطیع بحث های کلان نظام جمهوری اسلامی بودند. من از خود این هنرمندا که هنرمندای سینمایی یک خانواده ی بزرگ بودند و فهم و شعور و دانش خوبی داشتند. لذا با این افراد خیلی سخت نبود بحث و صحبت کردن مباحث فرهنگی و من بدون ذکر نام می خواهم بگویم عزیزی که بعد مدتی این حرف ها و صحبت ها را باهم داشتیم به من گفت، دوست دارم حرف های شما را یاد بگیرم. خدا رحمت کنه حاج آقای مجتبی تهرانی. جلسات حاج آقا را معرفی کردم و ایشون هر شب جلسات می آمد.

مجری: آیا در همان مقطع به این نتیجه رسیده بودین که عرصه ی فهنگ و هنر به روزآوری و نوآوری نیاز دارد. شما در همان مقطع بر پایه ی مفاهیم اسلامی داشتید فرهنگ و هنر را می چیدید به دهه ی 80 و 90 هم فکر می کردین که جوان امروز نوجوان امروز از شما یک توقعات دیگری دارد؟

آقای مسعودشاهی: من یک آیه از آیات قرانی را سر لوحه ی کارم قرار دادم. این آیه می فرماید، مامسلح به ابزارروز شویم. و خوشبختانه در بدو ورود امام ایشون فرمودند که ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. سینما از مظاهر تمدن است و باور بفرمایید در روند فعالیت های من اگر این جمله ی حضرت امام نبود خیلی جاها کارها گره می خورد. با این جمله ورود کردم به توجیه وجود ضرورت سینما برای کشوربا بالاترین مقامات وقت. سینما باید باشد در مقابل کسانی که اعتقاد داشتند سینما نباید باشد و واژه ی بدی هم به کار می بردند و در آخر توانستیم این عزیزان را قانع کنیم که سینما باشد

مجری: شما در آن مقطع همه ی تلاشتان را کردین که در مورد فرهنگ و هنر اسلامی و به نوعی شاید سینمای اسلامی پایه گذار خیلی جدی انجام بدین که کارآمد داشته باشد و مفید باشد. عرض بنده این هست که چه اتفاقی می افتد در طول این 4 دهه که مدیریت فرهنگی ما برخی برداشت آن را دارند که در سرزمین های غربی دچار استحاله شده یا دچار انفعال شده یا کسی دیگر آن حال و هوای شما را در دهه 60 در آن ابتدای انقلاب در حوزه ی فرهنگی ندارد.

آقای مسعود شاهی: قرار هست من 40 سال سابقه ی کاری و تجربه ی عملی و میدانی خودم را خلاصه بگویم که هم برای شما هم برای عزیزان مخاطبمان خسته کننده نباشد. بعد از مدت ها نشست با کمیسیون فرهنگ و هنر مجلس شورای اسلامی قرار شد که من در ضرورت وجود سینما صحبت کنم. و متاسفانه بعد از چند ماه قرار شد که من برای دوستان دو نمونه فیلم کوتاه مستند که فرستاه بودیم جشنواره وآن ها نمایش نداده بودند، بیاورم و بگویم که سینما در غالب پیامش دارد ایدئولوژی و ابزار مهم است. و اگر ما محروم شویم از این قضیه اتفاق بدی خواهد افتاد. قرار شد فیلم را ببرم مجلس. هنوز آپارات داشت فریم های اول فیلم را نشان می داد 123. یک دفعه یکی از افراد مجلس بلند شو گفت حرام است. سال 59-60- خلاصه یکی مخالف و یکی موافق. 45 دقیقه ی بحث بین موافقین و مخالفین مطرح شد که آخر سر گفتند که نمایش بدین و دوباره گفتند که حلال است یا حرام. این یک بخشش بود و بخش های دیگر هم به دلیل عملکرد من دچار خسارت می شدند و ضررهایی می کردند. از جمله دارنگان فیلم های خارجی که آن زمان بیشترین محصول نمایش ما فیلم های خارجی بود چون ما تولید داخلی بعد از انقلاب نداشتیم. بعد هم فیلم های قبل که اجازه گرفته بودند با این که مشکلاتی داشت ولی در هر صورت میدان در عرصه ی فیلم های خارجی بود.

مجری: من نتیجه می گیرم که تلاش شما می فرمایین یعنی از جانتون مایع گذاشتین که سینما را حفظ کنید با فرهنگ اسلامی. در طول این 3-4 دهه آیا معتقدین که آن فرهنگ اسلامی در فیلم های ما حاضر و هست یا خیر؟

آقای مسعود شاهی: من می گویم که چرا به این مسیر رسیدیم. مقدمه ی وضعیت را بگویم. نمی خواستم خاطره بگویم. هدفم این بود که شرایط آن زمان را عرض کنم که چه ارزش هایی و چه ضد ارزش هایی و چه کسانی که در پس این دو بخش سواستفاده می کردند و نظرات دیگری داشتند. فرصت طلبی هایی که بود، میخواستم تحلیل کنم که در رابطه با احیای نگاه به تولید داخلی را چگونه تغییر دادم بخش خارجی به بخش داخلی

مجری: در بخش اول صحبت فرمودین که تلاش هایی و رسیدیم به این جا که تلاش های مضاعفی صورت گرفت برای اکران فیلم هایی با تولید داخلی. چون اول انقلاب که تولیدی هم نداشتند.

آقای مسعودشاهی: در آن موقع به خاطر فضا و شرایطی که دارندگان فیلم های خارجی بود و این فیلم ها برای کمپانی های خارجی بود در ایران که یک بار مصادره شده بود همه آمده بودند پروانه گرفته بودند و پخش هم می شد. به اصطلاح بازار سینما دست آن ها بود.من ضمن این که تشویق کردم به تولیدات داخلی و آمدم آن بخش که فیلم های خارجی بود را در اختیار کسانی قرار دادم که فیلم های داخلی تولید کنند. یعنی این که از 1 تا 4 فیلم برای جایزه کسانی که تولید می کردند تخصیص دادم و گفتم که اگر شما می توانید اینقدر فیلم وارد کنید. در نتیجه آن حتما فیلمی را وارد می کرد که در راستای کار خودش باشد که از نظر اقتصادی هم لطمه نزند و این باعث شد یک اشتغالزایی جدید در بخش تولید ایجاد شود. به هر صورت ما در شرایطی پیشرفت کردیم که خدا روشکر ساماندهی کردیم برای روش تولید براساس آیین نامه ها که هر کسی که قصد تولید دارد باید چه مراحلی را طی کند از نظر نمایش. چون قبل از این که من وارد مدیریت سینما شوم، فیلمی را که در تهران به آن پروانه می دادند اگر می خواست در شهرستان دیگر به نمایش داده شود نیاز به مجوز جدید داشت. از چه کسانی؟ از کسانی که سالن سینما داشتند و یا شوراهای فرهنگی. من یک جامعیتی را تعریف کردم که اعتبار پروانه ای که از تهران صادر می شود برای کل کشور باشد.

مجری: با این توصیفاتی که جنابعالی می فرمایید آیا در همان مقطع شما مصادف شدین با دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی. مورد حمایت مدیران وقت هم بودین با این وضعیتی که شما اشاره فرمودین

آقای مسعود شاهی: ما وقتی جنگ شروع شد اولین اعزام گروه های فیلم ساز به دوستانمان در تل فیلم آموزش می دادیم و هم ارشاد مشغول اداره امور سینمایی بودم. اولین گروه های سینمایی را اعزام کردیم. این گروه رفت به جبهه و فیلم های مستند گرفتند و آغاز خیلی خوبی بود. دوستانی داشتیم که در این مسیر شهید شدند جانباز شدند و الان هم متاثرم. بعضی هایشان کسی که چشمش را از دست داده یک مهندس یک معمار و فیلم ساز در یک دوره ای خانه نشین شده است و هیچ کس هم به دادش نمی رسد. واقعیتی ست که در آن دوره با حمایتی که از نظر مدیریت اجرایی بنده و معاونت سینمایی که آن موقع آقای مهدی کلهر بودند، برخوردار بود و ما نسبت به اعزام گروهای سینمایی، فیلم و موسیقی و ملی و همه به جبهه ها و تبادل همچین نگاهی خیلی کارها شد. ولی از یک تاریخی این فرمول بهم خورد. از سال 62.

مجری: مدیریتی فرهنگی در کشور در ابتدای انقلاب تلاش بسیاری برایش شده است. کاملا هدف گذاری شده و کاملا با راهبرد حرکت کردین و مراکز آموزشی راه اندازی کردین. مراکزی راه اندازی کردین که قبل از انقلاب به آن فکر نشده بود.اما می بینیم در عرصه ی سینمایی کشور در طول دهه های مختلف فرازو نشیب های بسیاری اتفاق افتاده است. با آمدن دولت ها همه ی آن سینمای پاک و نجیبی که شما در سال 57 طراحی کردین و فیلم هایی را تولید کردین آرام آرام به لحاظ فکری و اندیشه ای مسیری غیر از فرهنگ اسلامی را در پیش گرفته است.سوال واضحم این است که شما به عنوان یک کارشناس این حوزه چه تحلیلی دارین و چرا باید سینمای ایران الان در حال حاضر به نقطه ای برسد که بسیاری از فعالان رسانه ای وقتی به عنوان نمایندگان و افکار عمومی با آن ها صحبت می کنیم این سینما، سینمای ایده آل ما در سال 57 نیست. چرا ما به این شیب نزولی رسیدیم در حوزه ی فیلم ها؟

آقای مسعود شاهی: قبل از دفاع مقدس یک حرکت و یک ساختاری طبق روال طراحی شد. بعد از این که حمله ی صدام به ایران شروع شد اتفاق عجیبی افتاد.یک خط مقدمی را امام طراحی کردند در جبهه ها. خط مقدم دیگری در پشت جبهه ایجاد شد که بایستی به آن یکی پاسخ می داد و حمایت می کرد. در بخش مردمی این اتفاق افتاد. یعنی خانواده ها از مال و جان و همه چیز خود گذشتند و تا آن خط مقدمی که از مرزهای جغرافیایی و اعتقادی ما در حال دفاع است در کشور آماده شود. فضا بیاید و توسعه پیدا کند.متاسفانه این نگاه در بخش مدیریت کلان فرهنگی از یک دوره ای از بین رفت. یعنی آن چیزی که حضرت امام می فرمایند که این جنگ نعمت است یا بعد مقام معظم رهبری در رابطه با مباحث کمک ها به جبهه و بحث ساختار مهندسی فرهنگی بحث حمایت های فرهنگی برای اشاعه این فرهنگ. ما مدیرانی داشتیم که جسارت می کنم ولی باید گفت تا تاریخ ثبت کند. حرف های این عزیزان را مسخره می کردند اصلا قبول نداشتند

مجری: مدیرانی که شما می فرمایید به شهادت تاریخ عرض می کنم. اغلب کسانی بودند که در دهه ی 60 متعلق به جریان سیاسی چپ بودند و ان ها معتقد بودند خیلی بیشتر از شما خودشان را وابسته به فرمایشات امام می دانستند و مرید امام بودند. حضرت امام یک نگاهی دارند و آن ها در عمل می بینید که نگاه دیگری را در تاریخ سینما پیاده می کنند.

آقای مسعود شاهی: این وضعیت به نظر من هنوز باید بماند تا در شرایط بهتری مطرح شود.ولی الان وضع سینمایی که می فرمایید چرا اینگونه شده است پایه گذاری از همان مقطع شده است. چه طور که حرف و کلام امام در جبهه آن تاثیر را می گذارد و یک جریان جهانی ایجاد می کند

مجری: اشکال را در مدیرانی می بینید که در راس عرصه ی فرهنگی حضور داشتند در آن مقطع

وقتی این ناراحتی شما را می بینم خیلی تحت تاثیر قرار می گیرم شما با این سن و سال و با این سبقه چرا برای سینما که شما در اوایل انقلاب زحمت آن را کشیده اید اتفاق خوبی نیوفتاد. آیا در دهه ی70 در دهه ی 80 و ده ی 90 نبودند مدیران جدیدی که این روند را اصلاح کنند؟

آقای مسعود شاهی: ببینید ای یک جریان ریشه ایست. من در خاطرات یکی از عزیزان می خواندم که در منطقه ی غرب کشور عملیات گیر می کند و منطقه ای دست صدامیان است و این ها متوقفند. فقط یک نفر در بحبوحه ی تیراندازی ها دفعه اذان می گوید و بعد هم یک تیر می خورد. بعد از چند لحظه می بینند که عده ای دارند می آیند. درآن بحبوحه که همه ی فکر ها بر این بوده که آن منطقه را بگیرند یک نفر به ذهنش می رسد که بلند شود و اذان بگوید و این اذان باعث می شود اولا تعداد آدم هایی که آن جا بودند دو دسته می شوند فرمانده با 18 نفر این طرف می آیند به ما گفته بودند که شما مسلمان نیستید ولی شما که اذان گفتید عده ای ما را ترک کردند و عده ای با ما آمدند. به راحتی آن تپه تسخیر می شود و عجیب تر از این که آن 18 نفر هم جز لشگر بدر در چند عملیات دیگر بودند و همان 18 نفر در راه اسلام شهید می شود. و همه ی آن ها تاثیر یک نفر است. آن وقت از این طرف مدیران من در یک دوره ای مسخره می کنند ولایت فقیه را. می گویند، ما مجبوریم مثل گاو سرمان را پایین بیندازیم و تبعیت می کنیم این مدیر که ادب دارد می تواند مدیر فرهنگی باشد و اصلا نمی داند نگاهش به بحث ولایت و تبلیغ چیست و این افراد مسئولیت داشتند و اداره کردند و ما ها را متهم می کردند که چرا شما هر کاری می کنید برچسب اسلام به آن می زنید؟ اولین جلسه ی مدیرانی که من در کنار مدیریت جدید برپا شد یکی از دوستانمان طبق سنت جلسه را با قران شروع کرد و تلاوت قران باعث شد آن فرد از جلسه اخراج شود. آنوقت این فرد می تواند مبلغ فرهنگ انقلاب باشد؟

مجری: اگر جامعه ی هنری ببینیم که خیلی از افراد هستند که معتقدند ما باید فیلم هایی بسازیم عاری از ایدئولوژیک باشد عاری از اسلام و جهان بینی توحیدی باشد این بخشش بر می گردد به مدیرانی که در آن مقطع بودند.

آقای مسعود شاهی: این زاویه ی انحرافی که ایجاد شد رسید به جایی که درمورد فیلم سینمایی جنگ و دفاع مقدس صحبت نکنید. یکی از دوستانم که سناریو نوشته بود و آن زمان متولی یک بخش دیگر از سینما بودم ما اعزام می کردیم با عملیات ها همزمان با شروع عملیات حضور داشتند خیلی اتفاق بزرگی بود. این نسل جوانی که بعد از انقلاب فرهنگی شروع کردند آمدند. یکی از آن ها یک چشمش را از دست داده بود. یک سناریو نوشته بود من دادم به یک نهاد مربوط به سینما. فارابی.گفتند دیگر راجع به جنگ نمی خواهیم. مردم خسته شدند. بعد از اصرار من بحث ها رسید به این که اصلا جنگ بصیرت می خواهد. چشم بینا می خواهد. گفتم این چشم بینا یعنی چی؟ بحث من این هست که این آدم دست پروروده ی این جنگ و بچه ی مهندس، اجازه ندادند فیلم ساخته شود. بعد از آن گفتند که چه ایرادی دارد ما اتاق خواب آدم ها را نشان دهیم. و آن ها اعتقادی به موازین اعتقادی جمهوری اسلامی نداشتند. به همین دلیل می گویم، جملات آقا را مسخره می کردند.

مجری: به عنوان نسل بعد از شما برای خودم سوال هست و می خواهم جواب نسل بعد خودم را بدهم. این افراد همه شان این ادعا را دارند که ما هم در شکل گیری انقلاب نقش داشتیم و در دوران دفاع مقدس ما هم د رجبهه و جنگ بودیم. ما هم مثل شما نماز می خوانیم ما هم مثل شما اعتقاد به شرعیات داریم.

آقای مسعود شاهی: خب… یک مبنا را قبول نداشتند. همان چیزی که ما به آن تاکید داشتیم.اگر صحبت از ولایت است پس چه جوری در بحث نظام ما متاسفانه به نماز و سلام و صلوات افراد نباید تکیه کنیم ولی اگر در جایی می بینیم که در جایی حرکتی در جبهه ها با مدیریت و تدبیر بسیار عالی به جایی می رسد که دنیا را به زانو در آورده است نمی توانستیم در فرهنگ که آنقدر غنی هستیم آنقدر پشتوانه های اعتقادی مان مباحث تاریخی و غیره

مجری: آقای مسعود شاهی شما اعتقاد نداری نسل جوانی که الان وجود دارند در عرصه ی فرهنگی و بسیار توانمند هستند آیا آن ها می توانند مانع از فعالیت این تیم مدیریتی شوند؟ شاکله ی بدی شکل گرفته است و این شاکله ی بد را نسل جوان از پایه ویران کند و ازنو بسازد. آیا واقعا اعتقاد دارید که فرهنگ قابل ترمیم یا قابل تغییر هست یا نیست؟

آقای مسعود شاهی: سوال من این است، وقتی حضرت آقا می فرمایند مهندسی فرهنگی کدام نهاد مسئول این را ساختار تعریف کرد؟ پیاده سازی کرد؟ عوامل و نیروی انسانی تریبت کرد که این جریان پیگیری شود. در کدام پیام حضرت آقا راجع به پیوست فرهنگی صحبت نکرده باشد؟ پس اعتقاد یا بحث ریشه یا بی وآسیب شناسی اصلا کار نشده است. من به عنوان کسی که خودسازی کردم. نه ساختار سیاسی دارم نه تشکیلاتی را قبول دارم. فقط یک چیز برایم مهم بوده است. یک مسئولیت و یک پیگیری بر اساس نیازهای جامعه. و به آن رسیدم و الان هم در حاشیه ایم به دلیل همین است. در یک حرکتی من دیدم خصومت با ما شروع شد. و ما باید یک جاهایی بنشینیم که نه تولیدی نه کاری نه توجهی. کاری بدون سابقه ندارید که من راه اندازی کرده باشم و بعد سابقه داشته باشد.در هر کاری تو جمهوری اسلامی کردم برای اولین بار بوده است. هدف تعریف از خودم نیست. من خودم را خادم این جوان ها این نسل جوانی که وقتی با آن صحبت می کنی آن قدر نگاهش متعالیست باید راه را برایش باز کنی باید کمک کنی راه بیوفتد. من امیدوارم که مدیریت فرهنگی اصلاح شود

مجری: مدیریت یک فرایندیست که با استفاده از عوامل مادی و انسانی برای رسیدن به هدف و مبتنی بر نظام ارزشی ست. با توجه به فرمایش ما و این ناراحتی شما که نشان می دهد شما چقدر دلتان می سوزد برای این اتفاق هایی که می افتد. من به این نتیجه رسیدم که عوامل مادی که داریم. بودجه ی سالیانه در سازمان سینما ثبت می شود نظام ارزشی هم در جامعه کاملا مهیاست. وقتی سردارمان حاج قاسم سلیمانی شهید می شود موجی از جمعیت و میلیون ها نفر به خیابان ها می آیند یعنی دلشان انقلابی هستش. به شرط این که انقلاب مسیرش را درست حرکت کند. وقتی می رویم سراغ عوامل انسانی می رسیم به فرمایش شما و می بینم اشکال از منابع انسانی ست اشکال از این است که مدیریت فرهنگی ما مدیر فرهنگی خیلی ندارد و در این حوزه باید کار کند.

شفاف سازی ؛ شعار یا حقیقت؟، گفتگو با احسان سالمی

مجری: در این بخش به موضوع شفاف سازی در سینما می پردازیم.یکی از موضوعاتی که برای سالم سازی سیستم ها و پرهیز از رانت های احتمالی هر مدیری پیرامون این موضوع اقدامات مفید و موثری را انجام می دهد.از زمانی که آقای دکتر انتظامی ریاست سازمان سینمایی کشور منصوب شدند در مورد شفاف سازی نکات بسیار مهمی را بیان داشتند و چه بسا اقدامات مفیدی هم داشتند در این زمینه. اما این که به هر حال شفاف سازی در عرصه ی سینما وجه شعاری دارد یا وجه حقیقی؟ موضوعیست که در این میزگرد کوتاه باهم به گفت و گومی نشینیم؟ مهمان برنامه جناب آقای احسان سالمی از روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای ست.

اساسا شفاف سازی تعریفش چیست؟ مخاطبان ما می خواهند بدانند که در یک سیستم در یک سازمان و دستگاه این واژه به چه معنا به کار گرفته می شود؟

آقای سالمی: شفاف سازی به طور کلی در بر گیرنده ی همه ی اتفاقات و تصمیمات ورویدادهایئست که منجر به این می شود که این سیستم به شکل شیشه ای و شفاف از بیرون رصد شود توسط مردم و بعد توسط اهالی کارمندان و نیروها و فعالان آن حوزه. مثلا سینما شفاف سازی اش هم شامل مخاطبان می شود که اطلاع پیدا کنند از این که چه اتفاق هایی توی سینما می افتد. یک بخشش هم شامل اهالی سینما. اهالی رسانه و منتقدان و کسانی که در واقع با سینما سرو کار دارند. اقشار مختلف مردم که مخاطبان سینما هستند. از محصولات سینمایی استفاده می کنند و بهره مند می شوند و قطعا دوست دارند بدانند در سینما چه خبر است و چه اتفاق هایی می افتد. آمار و ارقام را بدانند. تصمیم گیری ها را بدانند و مجموعه اتفاق هایی که منجر می شود آن شاکله ی سینمایی کشور شکل بگیرد.

مجری: مردم از جزئیات همه ی برنامه ریزی ها و فرایندها مطلع خواهند شد.

آقای سالمی: این شفافیت ها می تواند منجر به این شود که مردم بدانند تو اتفاق های سینمایی کشور چه سهمی دارند و به قول معوف وقتی اتفاق از نقطه ی یک به نقطه ی دو رسیده است مردم از ریزجزئیات این فرایند مطلع باشند.

مجری: آیا به نظر شما این شفاف سازی در عرصه ی سینما با توجه به اقداماتی که آقای دکتر انتظامی به هر حال تلاشی کرده اند در این مدت گذشته وهم در جایگاه رئیس سازمان سینمایی و هم در جایگاه قائم مقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی. آیا واقعا این شفاف سازی صورت گرفته است؟

آقای سالمی: آقای انتظامی از بدو ورودشان به سازمان سینمایی و فعال شدنشان در این حوزه اصلی ترین شعارشان،شعار شفاف سازی بود.یعنی این موضوع را خیلی تاکید داشتند و خیلی بحث کردند ولی اتفاقی افتاد این بود که ایشان در واقع شفاف سازی هایی که در مدت حضورشان صورت گرفته است سازمان سینمایی بیشتر مربوط به بخش آماری و اعلام یک سری ارقام و عدد هایی بود که مربوط به هزینه کردهای سینما میشد.که اتفاق مبارکی ست. من به عنوان یکی از اهالی رسانه بالاخره سال ها در این حوزه فعالیت کردم این اتفاق را اتفاق مبارک می دانم.

مجری: پیش از این هم بنیاد فارابی این اعلام ها صورت می گرفت.

آقای سالمی:در دوره ی آقای انتظامی خیلی دقیق تر انجام می شود.زمان بندی مشخصی داشت برای اعلام. اما من احساس می کنم شفاف سازی که آقای انتظامی از آن صحبت می کردند خیلی فراتر از این بود که آمار و ارقام محدود اعلام شود. در واقع شفاف سازی شامل دو بخش می شود.کمی و کیفی.چیزی که الان اتفاق افتاده است شفاف سازی کمی است. شفاف سازی کیفی مطالبه ی بیشتر سینماگران است. چون آن کمی طبق فرمایش شما قبل از این هم بوده است.حالا منظم تر شده است و به امید خدا با قوت ادامه پیدا کند.

مجری: اساسا سینما خودش یک فضای کیفی بیشتر نیست.وقتی شما در مورد یک محصول هنری صحبت می کنید خیلی در خورد امار و ارقامش نمی شود بحث کرد. یک زمانی ممکن است شما در شفاف سازی که انجام می دهید روی سایت های سازمان سینمایی رقم های حمایتی را قرار دهید. این که کدام هنرمند چه رقمی را دریافت کرده است. اما این که چرا این رقم تصویب شده است و چرا این هنرمند؟ این هنرمند متعلق به چه جریانی ست؟ از چه طیفی ست و چه سابقه ای دارد چه تولیداتی داشته است؟ این سوالیست که همواره هنرمندان رسانه ای در این حوزه مطالبه می کنند که سازمان سینمای در حوزه ی کیفی بیشتر پاسخ گوی اذهان عمومی باشد. نظر شما را می خواهم بدانم. آیا مصداقی هم در این حوزه وجود دارد؟

آقای سالمی: بله.همین که موضوعات کیفی می شود خیلی از جاها می بینیم که متاسفانه دوستان همان عملکردی که تو حوزه ی آمار و ارقام دارند در حوزه ی شفاف سازی ندارند.به طور مثال. ماجرای فیلم رحمان 1400. این فیلم خیلی جنجال زیادی به پا کرد و حاشیه زیاد داشت. این فیلم مجوز گرفت. اکران شد و مدت زیادی هم از اکران گذشت و بیش از 20 میلیارد تومان فروخت. بعد گفتند که جلوی اکران این فیلم گرفته شده است و به دلیل یک سری موضوعات و حواشی.

مجری: تخلف داشتند. چون این فیلم آنچه نمایش داده شده بود آن چیزی نبود که مجوز گرفته بودند.

آقای سالمی: حاشیه های زیادی شکل گرفت و تهیه کننده و کارگردان اعتراض کردند.بعد مدتی هم نسخه نمایش خانگی فیلم عرضه شد. این جا سوالی که همه ی اهالی سینما داشتند این بود که اگر فیلم مشکلی داشته است اصلا چرا اکران شد و بعد هم چرا نسخه ی نمایشی خانگی اش آمده است. اگر مشکلی نداشته است چرا جلوی اکرانش را گرفتید و آن همه حاشیه.

مجری: شما انتظار داشتید که در چهارچوب شفاف سازی مطرح شود.

آقای سالمی : بله. این همان موضوع هست که ذیل عنوان شفاف سازی کیفی قرار می گیرد.

مجری: به بحث فیلم رحمان 1400 اشاره کردید.فیلمی که آن چیزی که گفته شد پیرامون آن فیلم در ایام نوروز سال گذشته اکران شد ولیکن در برخی از سینماها نسخه ای روی پرده رفت که نسخه مجوز نداشت یا منافات داشت. شما می فرمایید، فرایندی که در این مسیر طی شد هیچ زمان شفاف سازی نشد. یعنی همان بحث کیفی که می فرمایید.شما از سازمان در مورد این قضایا چه انتظاری داشتید؟

آقای سالمی:یکی از مطالبات اصلی که در حوزه ی شفافیت وجود داشته است و شامل همین فیلم هم می شود فرایند تصمیم گیری و به نتیجه رسیدن شوراهای سینمایی در وزارت ارشاد است.این همیشه از مطالبت جدی بوده است.بر فرض وزارت ارشاد سازمان سینمایی شما اعلام کردید که ما آنقدر رقم کمک کردیم به فلان فیلمساز. وام دادیم و مشارکت کردیم. اما آیا توضیح می دهید که چرا این وام را به آقای شماره 1 دادید به آقای شماره 2 ندادید؟ دلیل این تصمیم گیری باید شفاف باشد.

مجری: یعنی شما خواهان این هستید که محتوای جلسات هم ارائه شود که حداقل فعالان سینما کاملا اغنا شوند.

آقای سالمی: مثلا همین فیلم رحمان 1400 چقدر خوب بود که سازمان سینمایی می آمد به شکل صریح جواب می داد که آقا ما این فیلم را با این نظرات آمده ایم اکران کنیم و الان هم با نظرات به این نتیجه رسیده ایم که اکران نکنیم.و دوباره با این نظرات به این نتایج رسیدیم که نسخه ی نمایش خانگی اش هم عرضه کنیم. یعنی شما با چند فرایند روبه رو هستید که این ها با همدیگر تناقض دارند و اینجا مطالبه ی شفاف سازی اینجاست که اتفاق می افتد.

مجری: در مورد خیلی از فیلم ها فکر می کنم که برخی از فیلم هایی داریم که به شدت مورد اعتراض اقشار مختلف مردم بوده است. به ویژه افرادی با تفکرات دینی و شرعی و انقلابی و بسیار اخلاق مدار خانواده محور. این افراد واقعا باعث شده است به سینما نروند بابت حضور این فیلم ها. اگر واقعا استدلالات اعضای شوراها را بدانیم از طریق همان اتاق شیشه ای که دکتر انتظامی فرمودند حداقل این اغنا سازی صورت می گیرد که آقا به این دلیل به این دلیل دگر نیازی هم ندارد که فلان معاون یا فلان رئیس بیاید توئیت بزند و مدام توجیه کند.اگر واقعا این استدلالات محکم باشد،هر انسان منطقی هم سکوت می کند و می گوید، ما هم این فیلم را قبول می کنیم.ولی نه این که وارد ابتذالات جنسی شوند و بر مبنای یک سری رویکردهای فردی و یک سری انفعالاتی که صورت می گیرد. در این زمینه راهکار بهتری هم سراغ دارید که کمک حال سازمان سینمایی باشد و این که در مسیر شفاف سازی چگونه رفتار کند. جدا از مواردی که حضرت عالی فرمودید که کمک کنیم به سالم سازی سیستم ها و آن اعتمادسازی که قرار است اتفاق بیوفتد.

آقای سالمی: اصلی ترین چیز این هست که ارتباط سازمان سینمایی با رسانه ها به عنوان آن بخش آگاه و فعال جامعه. چشم بینای جامعه خیلی فعال تر وپویاتر باشد و خیلی صریح تر باشد. یعنی خیلی جاها می بینم مطالبه ی اهالی رسانه از مدیریت سینمایی این هست که فقط می خواهند این سوال را بدانند و به مخاطب جواب بدهند. مخاطبی پرسیده که چرا این فیلم اکران شده است؟یا خیلی از تصمیمات سینمایی. خیلی از تصمیمات سینمایی اتخاد می شود در سازمان سینمایی در رابطه با این که آقا می خواهیم روی این فیلم سرمایه گذاری کنیم. چقدر خوب است دوستان شفاف سازی کنند درباره ی این موضوع توضیح بدهند و مخاطب را قانع کنند.

مجری: نظر شما بر این است که توسعه ی تعاملی صورت بگیرد بین اهالی مدیران سازمان سینمایی. اتفاقی که به ندرت در زمان تصدی دکتر انتظامی اتفاق می افتد. نمی دانم با این که دکتر انتظامی از اهالی رسانه هستند و ما خیلی ارادت داریم خدمتشان. اما فاصله می گیرند از رسانه ها. به ویژه از رسانه هایی که از طیف های مختلف و از جریان منتقد باشند انتظار می رود مدیران سینمایی در این حوزه ارتباط خودشان را دو سویه کنند توضیحات قانع کننده ای دارند. یک نکته ی دیگر هم وجود دارد آقای سالمی. چون شما از فعالان رسانه هستید،این نکته به ذهنم رسید که سطح مطالبات هم باید ارتقا پیدا کند و این هم یک نکته ایست. یعنی برخی اوقات می بینید مدیران سینمایی که با آن ها گپ می زنید می گویند که سوالات خیلی سطح پایین انجام می شود. درست می گویند. ما باید از رسانه ها و خبرنگاران و منتقدین بخواهیم که سوالات پخته تر و عمیق تر و کاربردی تری را بپرسند. این که در فلان جشنواره چند فیلم آمده چرا این فبلم ها از چند شهرستان آمده است. این ها خیلی دردی از سینمای ما درمان نمی کند. بیشتر اهالی رسانه اگر خواهان آن شفاف سازی هستند باید مطالبات و پرسش های خودشان را هدف گذاری کنند و خیلی عمیق مطرح شود. شما موافقید؟

آقای سالمی: من یک موضوع دیگر داشتم در مورد همین قضیه ی شفاف سازی. شفاف سازی از آن موضعاتی هست که ناقص انجام شدن آن بیشتر ضربه می زند و اینکه اعتماد عمومی را مخدوش می کند.اگر بخواهیم شفاف سازی را صرفا محدود بکنیم به شفاف سازی کمی و همین اتفاق هایی که افتاده است. اتفاقا خیلی جاها باعث می شود مخاطب حرفه ای سینما و اهالی سینما زندگی و اموراتشان وابسته به سینماست بیشتر از آن ها سوال می شود که چرا یک سری موضوعات گفته می شود و یک سری موضوعات شفاف سازی نمی شود. این اتفاقا ضربه ی بیشتری به سینمای ما می زند. فکر می کنم مدیریت سینمای ما نسبت به این موضوع بی تفاوت و بی توجه بوده است. یعنی هر جا آن فرایند اعلام آمارها و ارقام فرایند شفاف سازی کمی اتفاق خوبی بوده است به نظرم نسبت به کیفیت بی توجهی شده است و همین بی توجهی باعث بی اعتمادی اهالی سینما و رسانه نسبت به مدیریت سینمایی شده است.

مجری: این شفاف سازی می تواند تسری پیدا کند به دستگاه های زیرمجموعه و مرتبط به سازمان سینمایی. مثل خانه ی سینما یعنی زمانی که آن حواشی به وجود می آید در مورد توضیح بسته های حمایتی از اهالی سینما فعالان سینما. به نظر من یک موقعیتی ست که می توانستند هیئت مدیره ی خانه ی سینما در این زمینه می تواند از عنصری مثل شفاف سازی استفاده کنند و به راحتی نقطه نظراتشان،تصمیماتشان را ابراز کنند و حتی آن افرادی خیلی محترمانه در مورد یک بسته ی حمایتی کوچک بخواهند بازی کنند. می شود در این حوزه راهکار پیدا کرد. فکر می کنم یک مقدار شفاف سازی ها در دستگاه های دولتی اعم از دستگاه های تابع وزارت فرهنگ اسلامی و سازمان ها و دستگاه های دیگرباید وجه حقیقی بیشتری پیدا کند. نسل جوان امروز ما مطالباتی دارد. نه اینکه خدای نکرده این مطالبات سرک کشیدن و فضولی کردن است. نه. این یک کنجکاوی ست که شاید ویژه ی همین نسل است. فضای مجازی دورانی را ایجاد کرده است که همه دوست دارند در مورد همه چیز اطلاعات داشته باشند و اگر این اطلاعات را خود مدیر مربوطه شفاف ارائه دهد هم از شایعات جلوگیری شده است هم از فضاسازی های ژورنالیستی و رسانه ای خودداری شده است. به نظر من خیلی نتیجه ی مفید و موثری دارد. شما اگر جمله ای دارید،بفرمایید.

آقای سالمی: شاید فرصت کوتاهی تا عمر این دولت باشد. ولی امیدوارم آقای منتظمی در دوره ای که هستند و بعد از آن هم انشاالله حتما شفاف سازی از مرحله ی شعاری به مرحله ی عملی برسد و در واقع ما آن نمایش شفاف سازی را نداشته باشیم.به جای نمایش شفافیت ما شفافیت واقعی داشته باشیم.چون این موضوع هست که می تواند ضامن سلامتی و جلوگیری از فساد باشد و اعتماد عام و خاص را به سینمای ما بیشتر کند.

تاریخ انقلاب در سینمای انقلاب و دفاع مقدس

مروری برتاریخ سینمای جهان، از آغاز نشان می‌دهد که چگونه حوادث سیاسی و برجسته تاریخی، از گذشته تا دوران معاصر سهمی ویژه در موضوع فیلم‌ها داشته‌اند. در این رابطه می‌توان به فیلم‌هایی همچون اکتبر از آیزنشتاین درباره انقلاب روسیه و جی اف کی درباره ترور کندی اشاره کرد.

در این میان وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی با تاثیراتی که در ابعادی فراملی در تاریخ مبارزات ملت‌های مسلمان داشته، طبعا ایده‌ای جذاب و الهامبخش برای تولیدات سینمایی است. حوادث پرشمار و متعدد بعد از استقرار نظام اسلامی هچون تسخیر لانه جاسوسی، ترورها و شورش‌های مسلحانه گروهک منافقین در اقصی‌ نقاط کشور، ترور دانشمندان هسته‌ای، تحریم‌ها و ادوار تاریخی مختلفی همچون دفاع مقدس و چالش‌های دوره سازندگی تا رواج ارزش‌های دینی در سطح جامعه همچون نهادینه شدن فرهنگ پیاده‌روی عظیم اربعین و دستاوردهای نظامی و سیاسی در بیرون از مرزها مانند حماسه شهدای مدافع حرم و مبارزه علیه تروریسم گروه‌های تکفیری و شکل‌گیری جریان مقاومت علیه اشغالگری رژیم صهیونیستی در خاک فلسطین و لبنان تا حمایت از جنبش اسلامی یمن در تقابل با توسعه‌طلبی عربستان سعودی، هرکدام به تنهایی سوژه خلق انبوهی از داستان‌ها و فیلم‌هایی با کشش دراماتیک و ارزش‌های اخلاقی و اسلامی است. اما نکته قابل بحث در این است که گرچه وقوع انقلاب اسلامی، جانی تازه به سینمای ایران بخشید و سطوح کیفی آن را دگرگون کرد اما بازنمایی خود انقلاب و نیز حوادث و دوره‌های تاریخی مهم پس از آن سهمی اندک در کارنامه تولیدات سینمایی و تصویری بعد از انقلاب دارند و به جز دوره جنگ تحمیلی، کمتر از دیگر حوادث پیش‌گفته می‌توان در چشم‌انداز سینمای بعد از انقلاب نشانی یافت. آثاری همچون تیرباران با موضوع مبارزات شهید اندرزگو، روز شیطان که به توطئه‌های گروه‌های معاند در خارج از کشور می‌پردازد، قلاده‌های طلا با نگاهی به دخالت بیگانگان در حوادث فتنه 88، به وقت شام درباره شهدای مدافع حرم، بادیگارد با موضوع ترور دانشمندان هسته‌ای، شبی که ماه کامل شد با مضمون تهدیدات گروهک ریگی و ماجرای نیمروز درباره ترور‌ها و اغتشاشات منافقین در دهه 60، از معدود تولیدات چشم‌گیر در زمینه روایت تاریخ انقلاب و حوادث بعد از آن به شمار می‌ایند.

این در حالی است که دشمنان انقلاب سلامی بیکار ننشسته و از گذشته تا امروز با تولید و پخش بین‌المللی فیلم‌هایی همچون بدون دخترم هرگز، پرسپولیس و آرگو با روایت‌هایی وارونه و جعلی به تخریب گسترده علیه تاریخ انقلاب و ارزش‌های نظام اسلامی مشغولند. مقابله با چنین جنگ نرمی در عرصه رسانه، نیازمند تجدیدنظر در سیاست‌گذاری‌ها و اولویت‌بندی‌ها در تولیدات رسانه‌ای و تصویری درباره ابعاد ناگفته تاریخ انقلاب اسلامی و دستاوردها و الگوهای انقلابی برآمده از فرهنگ دینی است.

گفتگوی تحلیلی با دکترسید محمد حسینی

مجری: طرح موضوعات و حوادث تاریخی در سینما های سراسر جهان همواره یکی از عناصر جذاب این هنر هفتم بوده است. این که چگونه تاریخ را در سینما بازنمایی کنیم و به مخاطب عرضه بکنیم و به نسل های بعدی انتقال بدهیم، موضوعی هست که همواره مورد چالش بوده و در نشست ها و هم اندیشی های مختلف به آن پرداخته شده است. امروز در خدمت یکی از عزیزانی هستیم، علاوه بر عضویت هیئت علمی دانشگاه و تدریس به عنوان کارشناس ارشد حوزه ی فرهنگ و رسانه و هنر و همچنین وزیر اسبق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال های متمادی در خدمت فرهنگ و هنر ایران زمین بوده اند. جناب آقای دکتر سید محمد حسینی. اساسا هنر و محصولات ناشی از آن تا چه حد می توانند در انتقال تاریخ موثر باشند؟

آقای حسینی:هنر بخاطر جاذبه ای که دارد قطعا می تواند مخاطبان وسیعی داشته باشد.ممکن است شما کتاب تاریخی بنویسید افراد خاصی آن را مطالعه کنند. ولی وقتی در قالب هنر نمود پیدا می کند توده ی مردم، اقشار مختلف بهره می برند و شیفته می شوند. بعد هم تاثیرش مانده گار خواهد بود. بالاخره فقط مطالعه نیست. تصویر هست. به دلیل آن جاذبه های هنری که وجود دارد قطعا این می تواند بسیار تاثیر گذار باشد. این که رهبری فرمودند هر ایده هر فکر و اندیشه ای در قالب هنر می تواند ماندگار باشد. می تواند تاثیر گذار باشد بخاطر همین مسئله ست. وگرنه کتاب های تاریخی بسیار نوشته شده است اما این طور نیست که منتقل شده باشد. مثل شخصیت مختار در بین توده های مردم شناخته شده نبود با یک سریال چقدر این شخصیت معرفی و شناخته شد. و همین طور دیگر مسائل تاریخی. تاریخ چیزی نیست که متعلق به گذشته باشد. بله حوادثی اتفاق افتاده ولی ما اگر خواهیم درس بگیریم از تاریخ عبرت بیاموزیم باید تاریخ بازخوانی شود. باید مجدد گفته شود. مولا علی (ع) می فرمایند: من در گذشته نبودم اما با مطالعه ی تاریخ انگار با آن ها زندگی کردم. در قران این همه تاریخ گذشتگان مطرح می شود چون درس هست برای آیندگان.

مجری: شاید قران به عنوان یک کتاب خدا یک اثر هنری بالایی است

آقای حسینی: بله. ظاهری انیق و باطنی عمیق. یک ظاهر بسیار زیبا دارد و جذاب است. افراد وقتی قران را گوش می دادند مجذوب می شدند. ولو این که دشمن بودند مخالف بودند ولی نمی توانستند عظمت قران را انکار کنند.

مجری: خود همین محصول هنری هم می تواند در نسل های آینده کاربرد متعددی داشته باشد. چه بسا قران بعد از قرن ها همچنان برای مردم زنده ست.

آقای حسینی: چون معجزه ست. از قصه استفاده کرده به شیوه های متفاوت بیان شده آن زیبایی های کلام خیلی موثر است. حتی اشعار سعدی، حافظ فردوسی این ها ماندگار شده اند اگر فردوسی همین حوادث تاریخی را معمولی می نوشت بعد مدتی فراموش می شد

مجری: هنرمندان به عنوان صاحبان آن محصولات هنری آن ها تا چه حد می توانند به تاریخ وفادار باشند؟ تا چه اندازه مجازند؟ هنرمند این حق را بر خودش قائل است که تاریخ با بر اساس آن چه که خودش درک می کند،تفسیر کند؟ آیا شما هم قائل هستین به این موضوع؟

آقای حسینی : نه افراط نه تفریط. نه دست هنرمند را می بندیم. مو به مو باید آنچه که در اقوال و نقل هست باید رعایت کند. نه این که دستش باز باشد و چیز دیگری ارائه دهد. بالاخره ما یک مسلماتی داریم.مسائل فرعی و مسائل اصلی داریم. فرض کنیم یک شخصیت را در قالب هنر ارائه دهید. مدرس را به مردم معرفی کنید. نمی توانید که آن شجاعتی که مدرس دارد آن صراحت لهجه ای و روحیه ی بیگانه ستیزی که دارد این ها را نمی توان تغییرداد.در فروعات در جزئیات که در تاریخ ساکت است. امکانش هست.

مجری: تاریخ تفسیر پذیر است؟

آقای حسینی: بله. ممکن است در مورد یک رویداد دو تفسیر باشد. اما در یک جایی یک سری چیزهایی هست که منابع معتبر می گوییم.

مجری: مولف نمی تواند بی تفاوت باشد نسبت به حوادث باشد. قطعا آن نگرش مولف تاثیر می گذارد

آقای حسینی: بله. دو نقل و قول وجود دارد در مورد یک رویداد ولی یکی انتخاب می شود. ولی وقتی انتخاب کرد باید نسبت به آن مقید باشد و نمی تواند از خودش در ان تصرف داشته باشد و تحریف کند و واقعی نشان ندهد.

مجری: منجر به تحریف نمی شود؟ هنرمندی بخواهد در مورد تاریخ مشروطه فیلم بسازد. در حالیکه در مورد مشروطه نگاه های متعدد و متکثریست. برخی اوقات هم آن نگاه ممکن است متناسب با حاکمیت فعلی باشد و تایید کند اما برخی نگاه ها هم می گویند، نه. تاریخ مشروطه به این صورت بوده و نباشد.

هنرمند تا چه اندازه می تواند در دایره تفسیر و تحریف تو حوزه ی تاریخ وارد شود؟

آقای حسینی: معمولا کار یک نفر نیست که بخواهد انجام دهد. جمعی باید کار تحقیقاتی انجام دهند و انچه که مسلمات هست،توجه کنند. اگر کسی بخواهد هم خودش فیلمنامه بنویسد هم تهیه کننده و کارگردان باشد. بعضی مواقع مشکل ایجاد می کند. چون به هر حال یک کار تخصصی هست. شاید یک عده ورود پیدا نمی کنند، همین باشد.اشراف و احاطه ندارند. باید کار تحقیقاتی عمیقی انجام شود که تا آن جا که میسر است، مطابق واقعه باشد. نگاه ها متفاوت است. اما یک سری چیزها هست که قطعی هستش. نهضت ملی شدن صنعت نفت. خیلی از حوادث. خیلی از شخصیت ها. این ها اسناد و مدارکی در زندگی شان هست که نمی شود انکار کرد

مجری: یعنی وفاداری به بیان تاریخ لزومی ندارد که حتما این تاریخ باید مورد تایید حاکمیت وقت باشد یا نباشد. شما خودتان به عنوان هنرمند مسئولیت اجتماعی ایجاب می کند که آن تاریخ را برمبنای مسلمات و واقعیات و درک و فهم خودتان تبدیل به یک اثر هنری بکنید. یک ابهامی وجود دارد. برخی اوقات با هنرمندان صحبت می کنیم، می گویند ما همان تاریخی می خواهیم که جمهوری اسلامی می خواهد.

آقای حسینی: خلاف واقع که نمی خواهیم. جمهوری اسلامی می گوید آن چه که حق است و مطابق واقعه است بیایید بگویید. شخصیتی مثل شیخ فضل الله نوری را که وابسته به بیگانه ست نمی شود تحریف کرد.پس ما می گوییم شما واقعیت ها را بگویید. ما نمی خواهیم اغراق شود، مبالغه شود، خلاف بگوییم. نه. ولی شما می خواهید در مورد جلال آل احمد مطلب بنویسید. نمانید در این که ایشان مدتی حزب توده بوده اند و بعد هم بگویید که کتاب خدمت و خیانت روشن فکران را نوشته، خسی در میقات را نوشته.

مثلا یک مقطعی از تاریخ را می خواهید بگویید به نوعی تحریف است.

مجری: شما می فرمایید در بیان تاریخ رعایت انصاف شرط اول است؟

آقای حسینی : باید واقعیت ها را گفت. شخصی مثل شهریار در جوانی ممکن است یک ارجعاعاداتی داشته باشد و کسی تحریف نمی کند. اما این را هم باید گفت در روزهای آخر لباس های بسیجی پوشیده. پیرمرد در صحنه ی جبهه و جنگ بود. اگر کسی بیاید حذف کند و بگوید کاری به جنگ ندارم، دارد خلاف می گوید.

مجری: ناعدالتی در بیان تاریخ صورت بگیرد. ما به ورطه ی تحریف افتادیم. و این تحریف تا چه می تواند بر آگاهی بخشی به نسل آینده ی ما کمک کند؟

آقای حسینی: یک دیکتاتور مثل رضا خان این همه ظلم و جفا کرده است. کاملا وابسته بوده و انگلیسی ها روی کار آوردنش.هیچ جراتی نداشته است. تو جنگ جهانی بی طرف بود و کشور ما را اشغال کرده اند. یک مرتبه بخواهیم به عنوان یک خادم آغازگر مدرنیته در ایران بوده یا یک تعابیری این چنینی. خب این خلاف واقعه ست.

مجری: نکته ی خوبی اشاره فرموین. بحث خادم و خائن. مقام معظم رهبری فرمودند، بحث جلاد وشهید که جابه جا شدن

آقای حسینی: تحریف تاریخ نباید صورت بگیرد. ولی الان انجام می شود. یک سری کتاب ها نوشته می شود درباره ی درباریان پهلوی. تو دانشگاه. آمریکا و فلان. بعد تمام آن ها مستند می شود، سینمایی می شود و شروع می کنند به کارکردن. آن وقت نسل جوانی که نبوده برای بنده بخواهند تحریف کنند که دورانی در پهلوی بودم. یا در جنگ حضور داشته ام، اگر کسی بخواهد یک فیلمی بسازد که بخواهد به اسم جنگ ولی ضد جنگ باشد، متوجه می شوم.اما آن جوان نمی فهمد. در باره ی منافقین و جریاناتی که اول انقلاب داشتند. اما آن جوان منافقین و جنایاتی که همان اول انقلاب کردند. من با یکی از دوستان جوان به سینما رفته بودیم یک فیلمی در مورد منافقین بود. می گفت، واقعا این کار ها را انجام داده اند. گفتیم این یک گوشه از جنایت ها ست. اطلاع ندارند نخوانده اند. باید واقعیت ها گفته شود اما اگر وارونه جلوه داده شود، خیانت است.

مجری: این توضیحات مبسوطی که دادین هنرمند مکلف است در آثار خودش در بیان تاریخ اقدام کند. یکی از وظایف او این هست که می تواند به آن بپردازد.

آقای حسینی: یک رسالتی دارد که باید انجام دهد.

مجری: اصلا سینمای تاریخی داریم در ژانر های مختلف و در جنگ در حوادث دنیا، سینمای تاریخی همیشه شکل گرفته است. ولی یک اتفاقی افتاده است. 41 سال پیش در نظام جمهوری اسلامی ایران در این سرزمین اتفاقی افتاده به عنوان انقلاب اسلامی ایران که اگر بخواهیم به عقبه ی آن برگردیم شاید برگردد به زمان های دور و پیشینه ی قدیم. حداقل سیدجمال الدین اسعد آبادی، انقلاب مشروطه و سال 42 و حضرت امام و جریان انقلاب 57. آقای دکتر مگر انقلاب ما با انقلاب های دیگر در سراسر جهان تفاوتی دارد که اینقدر بی مهری می شود نسبت به این انقلاب

آقای حسینی: در همه ی انقلاب ها حضور مردم را داریم. وجه اشتراکی دارم.مردم ناراضی هستند. استبداد و دیکتاتوری هست. مردم مطالباتی دارند. شرایط عوض شود و تغییر کند.معمولا سرمداران و رهرانی هستند در همه ی انقلاب ها هست. بعد که انقلاب شد و یک تغیری صورت گرفت. بعد ممکن است ارتجاع صورت بگیرد،برگردد به جای اول.انقلاب فرانسه بعد از 10- 15 سال تغیراتی شد مثل این که برگشت سرجای اولش. در تمام آن ها وجه مشترک است. اما انقلاب ما متفاوت است. اهداف و انگیزه ها ماهیت انقلاب هست. انقلاب ما یک تحول معنوی بود در مردم. یک تحول فکری بود. صرفا مطالبات مادی و دنیایی نبود. آرمان های بلندی داشتند مردم. رهبری امام اصلا قابل مقایسه با خیلی از رهبران نیست. امام از اول نیرو تربیت و آماده کرده بود برای این تحول. بعضی جا ها یک شورش و قیامی اتفاق می افتد بعضی ها موج سواری می کنند. یعنی کسی باید پیشگام باشد. خیلی تفاوت های ماهیتی و اساسی دارد.آرمان های بلند دارد.نگاه انسانی و معنوی

مجری: با توجه به این توضیحاتی که دادین و این مولفه ها را شمردین، اصولا تاریخ ما، تاریخ مصرف نباید داشته باشد.

آقای حسینی: این روحیه ی انقلابی همیشه هست. شما یک مطالبه ی خاصی دارید. یعنی حقوق قشری باید تامین شود. خب، به هدفشان رسیدند و تمام شد. ولی ما 8 شعاری که در بیانیه ی گام دوم گفته شد، آزادی،استقلال، عدالت، عقلانیت، اخوت، برادری و مسائل مختلفی که بیان شده است، چیزهایی نیست که مطالبه ی قشری و صنفی بطلبد و زمان خاصی داشته باشد، همیشه هست. استقلال یک مسئله ی ارزشی، عدالت چیزی نیست که کهنه شود. چرا در آمریکا اعتراضات می شود چون تبعیض نژادی می شود. یعنی مسئله ای که خیلی هم جاذبه دارد

مجری: یعنی یک هنرمند به زعم حضرت عالی می تواند در آثار خودش علاوه بر پرداختن به اصل خیلی از موضوعات و حوادث مرتبط با انقلاب به مفاهیم ملهم از انقلاب هم بپردازد.

آقای حسینی: آن پیام هایی که انقلاب دارد. علت آن که قیام کردند و اهدافی که داشتند. خودشان اعتراف می کنند. دیروز خبری خواندم، کسی گفته بازگشت به ارزش ها و آداب اسلامی هدیه ی امام است. یا بحث مقاومت که در منطقه است ملهم از انقلاب اسلامی است. یعنی فلسطینی ها تا زمانی که شعارهای اسلامی مطرح نمی کردند بحث قومیتی و ناسیونالیستی و عربی مطرح می کردند به جایی نمی رسیدند.

مجری: تو اصل تاریخ شاید نشود خیلی تحریف کرد. بالاخره حادثه ی هفتم تیر یک حادثه یی هست که بارها در کتب مختلف تعریف شده

آقای حسینی: ما در مورد هفتم تیر فیلم نداریم. برای مقاطع حساس تاریخ نقطه ی عطف کم کاری انجام شده است.وقتی شعارهایی مطرح شده نثر صریح از امام داریم. در قانون اساسی داریم. اگر کسی تحرف کند باید در مقابلش ایستاد. بعدم ما هنوز پایبند هستیم. اینجوری نیست که تاریخ مصرف این شعارها تمام شده، استعاره ای در ما انجام شده و تجدید نظر کردیم. مثل بعضی ها که خودشان را ضد امپیریالیسم می دانستند اما الان می گویند،نه

مجری: فرمودین که چرا موضوعات انقلاب اسلامی مثل حوادثی که همه ی مردم کاملا با آن حواث آشنا هستند و هنوز آن نسل ها وجود دارند و آن را لمس کرده اند در سال 60 شهادت آیت الله بهشتی و حادثه ی هفتم تیر چرا ما فیلم نداریم؟ شما که وزیر فرهنگ وارشاد بودین، آیا خودتون راضی هستین؟ از سینمای انقلاب و دفاع مقدس آیا هنرمندان ما در این عرصه موفق بودند یا این که فکر می کنید خیلی اوضاع،اوضاع خوبی نیست؟

آقای حسینی: در وهله ی اول باید تقدیر و تشکر کرد از کسانی که وارد این عرصه شدند کار کردند در حوزه ی دفاع مقدس آثار ماندگاری را به جای گذاشتند. بحث شهدا، فرمانده ها و بزرگان و مفاخر و مشاهیر کارهای شایسته ای شده و ما نباید آن ها را دست کم بگیریم. اما بحث این هست که کافی نیست. وقتی که در آمریکا یک جنگ داخلی اتفاق می افتد و این همه تولیدات متنوع دارند هم کتاب هم کارهای هنری دارند یا در جاهای دیگر کارهای گسترده ای انجام می شود. خود انقلاب اکتبر یکی از بحث هایش این بود، کارهای ادبی، رمان ها و قصه ها و تاتر خیلی قوی بودند و می توانستند با این مسئله فکر خودشان را گسترش بدهند در سطح جهان

مجری: آیا شما فکر می کنید سینمای انقلاب در بحث تاریخ موفق عمل کرده است یا نه؟

آقای حسینی: کارهایی انجام شده ولی کافی نیست. قطعا کوتاهی شده. در آن دوره فیلم های ضد جنگ ساخته شد. یعنی ظاهر فیلم جنگ است اما فرزند شهید ناراضی است به جای اینکه جنبه های حماسی و افتخارات باشد سیاه نمایی دارد. این همه جنگ هایی که در 200 سال اخیر ایران داشته همیشه یک بخشی از خاک ایران، قرارداد گلستان، ترکمنچای و چیزهای مختلف دیگر بدون جنگ بوده است. اما ما تمامیت ارضی کشور را حفظ کردیم. افتخار کمی نیست. جنگی نبوده که با رژیم با بعثی باشد. ارتجاع عرب بوده با آمریکا بوده با شوروی بوده. در مورد جنگ باید جنبه های عاطفی اش هم گفته شود. چه طور در مورد عاشورا جنبه های حزن و غم و اندوه را می گوییم هم جنبه های حماسی را هم پیام های عاشورا را مطرح می کنیم. دو بعد است. گاهی اوقات فیلم ساخته می شود اما ضد جنگ است. در زمان ما رمانی بود که حسابی جنجال به پا کرده بود. که چرا مجوز نمی دهید. به اسم انقلاب بود اما تیشه به ریشه ی انقلاب. بعدی ها آمدند، تبلیغات کردند که ما در تیراژچند صد هزارتایی منتشر می کنیم اما خودشان خوندند و دیدند اصلا نسبتی با انقلاب ندارد. بنابراین ما کم کاری کردیم. کم کاری بخشی از آن با سینما گران هست در این زمینه کار سخت بوده مشکل بوده هزینه زیاد داشته تحقیق می خواسته. بالاخره شما بخواهی فیلم جنگ بسازی با یک فیلم آپارتمانی و دم دستی باهم فرق می کند. این کار حساسیت دارد. همه اظهارنظر می کنند.

مجری: تشخیص تحریف هم سخت است. این که مخاطب ما پای سینما یا تلویزیون فیلم را ببیند و متوجه شود که این با واقعیت نسبتی ندارد.

آقای حسینی: کسی می تواند بفهمد که تاریخ را خوانده باشد. افراد صاحب نظر افرادی که اهل مطالعه هستند، آن ها می توانند بگویند. وگرنه مردم عادی نسل فعلی که جوان ها هستند که نبودند یا مطالعه نکردند نمی توانند تشخیص دهند. خیلی وقت ها باور می کنند. بعضی مواقع در قالب هنر بیشتر می شود تحریف کرد. سینمای هالیوودی می آید قدرت علمی و پیشرفت های آمریکا و بحث های نظامی را آنقدر برجسته نشان می دهد، باورشان می شود. ولی ما نمی توانیم آن واقعیت ها را به خوبی ارائه دهیم. برعکس ضعف ها و اشکالات و ایرادات را برجسته می کنیم چون دیگران ممکن است تحسین کنند.

مجری: خب. علت این را از کجا می دانید. هنرمندانی که با تاریخ انقلاب گره خورده اند و در این سرزمین زندگی می کنند از کجا ناشی می شود؟

آقای حسینی: این یک ضعف از هنرمندان هست. ما نمی توانیم مبرا کنیم.حمایت هایی بوده گاهی اوقات و خودشان وارد این عرصه نشدند و رفتند تو یک ژانرهای دیگر و فیلم ساختند وارد کارهای ساده تر شدند. بعضی ها می گویند که فیلم انقلابی و فیلم دفاع مقدسی می سازیم بعد رفتند تو یک وادی دیگر

مجری: اصلا نمی خواهند در این قاب دیده شوند؟

آقای حسینی: بله. نمی خواهند دیده شوند. نمی خواهند منحصر در این فضا باشند. کارهای دیگر انجام دهند. پس بخشی کوتاهی از خودشان است و بخشی هم مدیران هستند. باید حمایت شود، سرمایه گذاری شود، الویت بندی شود در ارشاد ابتدای سال می گفتیم این الویت ما هست. نه فقط در سینما در تاتر در شعر در کتاب و ادبیات این الویت ها باید معلوم شود. بعد در این حوزه ها افرادی که کار می کنند از آن ها حمایت کنیم. الان هنرمندان متعهدی داریم که فیلمنامه دارند آمادگی دارند برای ساخت آثار ارزشمند ولی کسی از آن ها حمایت نمی کند. سوق می دهند به سمت کارهای سطحی

مجری: خود حضرت علی در بدنه ی مهم ترین دستگاه فرهنگی کشور بودین. در راس آن هرم قرار داشتین. خود جنابعالی چه آسیب شناسی و تحلیلی دارین؟واقعا ناشی از چیست؟ شما می فرمایید هنرمند. هنرمند یک شهرموند است. می تواند وفادار باشد به تاریخ انقلاب می تواند نباشد اما مدیری که در راس یک دستگاه فرهنگی قرار دارد نماینده ی حاکمیت است. چه بخواهد چه نخواهد باید وفادار باشد

آقای حسینی: یکی از عجائب انقلاب ما همین است. مدیرانی داریم که اعتقادی ندارند. در یک مقطعی در همین دانشگاه ها در همین صدا و سیما چند شهید گمنام می خواستند دفع کنند عده ای از مسئولین رسمی کشور مخالفت می کردند و مانع می شدند که این کار نشود. وقتی یک شهید را حاضر نیستند دفن شود در آن جا و پس چه طور حاضر می شوند در موردش فیلمی ساخته شود تا همه ببینند. آن ها نمی خواهند حتی قبری باشد و به یاد دوران دفاع مقدس و آن شجاعت ها و رشادت ها بیوفتد.

مجری: ما در مورد اصالت تاریخ صحبت فرمودین که یک سری مفاهیم هست که تاریخ مصرف ندارد و ابدیست و مفاهیمی هم هست که در زندگی جاریست.

آقای حسینی: بعد از دوران جنگ عده ای گفتند، دوران خرد گرایی تمام شد.

مجری: ما مرجع بازخواست کننده ای نداریم که از مدیران ما بازخواست شوند که آیا شما در راستای اسناد بالا دستی ها حرکت می کنید یا خیر؟ خود حضرت عالی وزیر بودید آیا مورد بازخواست قرار نمی گرفتید؟

آقای حسینی: چرا می گرفتیم. اما خب آن ها می دانستند ما پایبند هستیم. می گفتند ما از شما توقع داریم که اشکال و ایرادی نباشد. اما الان می گویند این ها همین هستند و بهترین از این نمی شود. یا می گویند ما رای مردم را داریم و باید آن اندیشه و فکر خودمان را اجرا کنیم. بعضی ها اعتقادی ندارند. وقتی اعتقاد نیست، عزم و اراده نیست شما چه می خواهید. او سوق می دهد به سمت کارهای مبتذل و عادی و سطحی

مجری: هیچ مدیری به این صراحت نمی گوید که من اعتقاد ندارم.

آقا حسینی: اما عملا حمایت نمی کند. در یک فیلم جنگی شما نمی توانید با امکانات محدود انجام دهید یا کار تاریخی. فرض کنید سریال هایی که صدا و سیما ساخته است اگر حمایت نبود که کارهای مختار و یوسف پیامبر و حضرت مریم ساخته نمی شد.

مجری: وقتی با یک مدیر فرهنگی گفت و گو می کنیم آن مدیر معتقد است ما کار می کینم و این شاید با سلیقه ی شما جور نمی آید. ولی آنچه بر پرده ی اکران ظاهر می شود می بینید که با آن تاریخ و واقعیت نسبتی ندارد.جاهایی حتی منافات دارد. یا مفاهیم که سال 57 پایش زخمی شده. انقلاب شده. حضرت امام صحبت های مفصلی داشته اند. در صحیفه ی نور اشاره ی مستقیم شده می بینیم که آن مفاهیم در فیلم ها دیده نمی شود. به تصور من در این تحریف چند تا دست و جریان نفوذ دارد متاسفانه

آقای حسینی: ما کسانی داشتیم در حادثه ی 13 آبان رفته اند لانه ی جاسوسی را تصرف کرده اند و بعد با صراحت گفته اند دچار ندامت شده اند. همین افراد در مجلس ششم حضور داشته اند با عنوان قانون گذار. با عنوان مدیر. یا در فتنه ی 88 مسئله ی تاریخی مهمی بود که خوشبختانه فیلم قلاده های طلا هم ساخته شد. کسانی که در آن جریان خودشان آتش افروز بودند. بعد آن آقا مدیر شده و توقع دارد فیلمی بسازد تا ماهیت آن را نشان دهد. معلوم است ان کار را نمی کند ولو به ظاهر و گونه ی دیگری بگوید. ما این اشکال را داریم. ولی در نظام های دنیا اینگونه نیست. بالاخره یک اصول و راهبردها و چهارچوب هایی دارند و همه به آن پایبند هستند. ولی در مورد ما 180 در جه تغیرات ایجاد می شود.

مجری: اصلاح این تغییر در چه نهاد و مرجعی باید صورت بگیرد؟شورای عالی انقلاب فرهنگی باید ورود کند؟ چون تاریخ انقلاب خیلی موضوع مهمی ست. یکی از ارکان اصلی بحث ماست. اگر این تاریخ تحریف شود توسط هنری با جماعتی روبه رو هستیم. این جماعت تاریخ تحریف شده در ذهنشان نشسته است. برای نسل های بعدی ما پاسخی نداریم.

آقای حسینی: بر می گردد به خود مردم که در انتخاب موضوعات گوناگون باید دقت کنند افرادی که متعهد هستند و منافع ملی برایشان ارزش دارد. این ها باید انتخاب شوند. بعدم شورای انقلاب فرهنگی قرار بود قرار گاه فرهنگی باشد فرماندهی کار را به عهده بگیرد و نظارت کند خط بدهد جهت بدهد. هدایت کند. اما خب سابقه نشان داده این توان نیست. چون بعضی ها افراد حقوقی هستند که خودشان همین مسئولیت ها را به عهده دارند و حاضر نیستند خودشان را بازخواست و مواخذه کنند. ضعف های خودشان را مطرح کنند

مجری: تایید می فرمایید این خلا را دستگاه های دیگر باید پر کنند. مثل سازمان فرهنگی اوج. تایید می فرمایید یک سری از دستگاه ها باید ورود کنند، جبران کنند؟

آقای حسینی: بله. ما یک سری نهاد ها داریم که باید کار کنیم. در حال حاضر هم این فعالان تو این عرصه حضور دارند که یک مقدار جبران کنند آن خلا ها آن کارهایی باید انجام شود را به آن می پردازند. در واقع کارهای اساسی انجام می دهند وگرنه فیلم های عادی که ساخته می شوند. افراد با انگیزه شخصی می سازند.

مجری: ما چه باید بکنیم تا هنرمندان این انگیزه را پیدا کنند؟ بحث حمایت لجستیک و پشتیبانی یک بحث، تغییر نگرش یک بحث دیگر را داریم. نه این که خدای نکرده جامعه هنری برخی از هنرمندان هستند که هیچ ارقی به تاریخ انقلاب ندارند و این دارد مشکل ساز می شود و ما تولیدات کمی خواهیم داشت. باید چه کنیم انگیزه ها بالا رود؟

آقای حسینی: نظام آموزشی ما در دانشگاه های هنر در دانشگاه هایی که نیرو تربیت می کنیم. آن متون درسی ما، اساتیدی که به ما درس می دهند منابعی که در اختیارشان هست. نوع تعاملی که هست. اگر با برخی از این هنرمندان که افراد منصف هستند وقت گذاشته شود و بحث شود. مورد داشتیم فیلم مشکلی داشت، همان طور تحکمی با آن برخورد نمی کردیم. واقعا این خلاف واقعه ست. مثلا یکی از هنرمندان تیکه ای در فیلمشان بود، خلاف واقعه بود. من گفتم این آقا خودش شاهد بوده و شما دارید به گونه ی دیگری عمل می کنید بعد که می فهمید ما حسن نیت داریم، می خواهیم کارش تعالی پیدا کند، می پذیرفتند.باید وقت گذاشت با ان ها صحبت کرد و اهمیت مسئله جا بیوفتد. کار خوبی که ابولقاسم طالبی انجام داد یتیم خانه ی ایران را ساخت. یک مسئله ی تاریخی که خیلی ها نمی دانستند. حتی از قحطی اطلاع نداشتند. این کار خیلی مهم است تا این که یک کار عادی ساخته شود.

مجری: من استنباطم این هست که شما عملا در جایگاه وزیر حضور داشتین، می فرمایین که مردم یا هنرمندان باید به همه برش های تاریخی رجوع کند. شما اگر به تاریخ انقلاب رجوع می کنید ضعف ها را چشم پوشی کنید و نگویید.

آقای حسینی: بله. خیلی از جاها موفق نشدیم.ولی باعث یاس و ناامیدی نشود. وقتی می خواهیم ضعف را نشان دهیم باید نیمه ی پر لیوان را هم نشان دهیم. آن قوت ها و پیروزی ها هم کنارش باشد. بعد در نهایت باشد امید به جامعه باشد می توانیم کارهای خوبی نشان دهیم.

مجری: فیلم قلاده های طلا یک نمونه ی منصفانه ای بود از فتنه ی 88. ما ضعف های خودمان را هم گفتیم. عملیاتی مانند عملیات کربلای 4 اگر دچار یک ضعف هایی هم بودیم می شود در مورد آن ها فیلم ساخت؟

آقای حسینی: بله. کربلای 5 جبران کردیم. اتفاقاتی که در کنار هم افتاده است، مهم است. تلخی ها سیاهی ها و ضعف ها نشان داده شود، این جوانی که می بیند بالاخره چه احساسی به او دست می دهد. اینجور می شود که می گویند افراد از ایران می روند. آنچه که به آن ها ارائه می شود تمام ضعف ها و ایرادات است اما آن نقات قوت را با هم نشان داده شود.

مجری: تصوراتمان این است که باید تعاملاتمان با جامعه ی هنری بیشتر باشد

آقای حسینی: در حوزه ی ما مورخینی داریم که به تاریخ اشراف دارند. سوژه های متعدد را توضیح دهند. ما نمی گوییم کلاس درس تشکیل دهند. اما می توانند همفکری کنند آموزش طرفینی باشد. دستوری خیلی وقت ها جواب نمی دهد. این سریالی که شما ساختید مورد دارد ودر جامعه واکنش دارد. فیلمی ساخته شد در دوره ی خودمان و اکران شد بعد عده ای حمله کردند به آن تشکیلات و فلان. چون فیلمش حساسیت برانگیز بود. حتی بعضی وقت ها واقعیت ها گفتن هم واکنش داشته باشد. فیلم دفاع مقدس داشتیم در یکی از شهر های ایران مطلبی نوشته بود و واقعی هم بود. اما واکنش داشت. همه ی واقعیت ها را نمی توان عریان بیان کرد چون با احساسات اقوام و مذاهب منافات دارد.

کارکرد رسانه ها در حوزه سینمای انقلاب و دفاع مقدس، گفتگو با رسول شادمانی

مجری:در خدمت آقای رسول شادمانی از فعالان سر دبیر خبرگزاری دفاع مقدس هستیم.

یکی از موضوعاتی که همواره جای سوال هست و از دغدغه مندان حوزه ی سینمای انقلاب و دفاع مقدس حتی گله مند هستند این که نسبت خوبی بین رسانه های جمعی و پوشش اخبار و گزارش های مربوط به سینمای انقلاب و دفاع مقدس اتفاق نمی افتد. یعنی نسبت یک نسبت نا متعادلی ست و شاید سایر ژانرها در سینما ها. من از جنابعالی که تحصیلکرده ی این حوزه هستید. خودتان در خبرگزاری دفاع مقدس مجموعه ای از تیم تحریریه در اختیارتان است این سوال را داشته باشم که کارکرد رسانه ها چیست؟ آیا رسانه های جمعی و خبرنگاران موظف هستند به پوشش دادن همه ی اخبار یا این که می توانند تفکیک کنند که این خبر را پوشش دهند و این خبر را پوشش دهند.

آقای شادمانی :سوال شما جامع هست و پاسخ دادن قطعا تبیین یک سری زیر را می طلبد که من فی البداهه با توجه به زمانی که داریم در 3 بخش پاسخ را خدمت جنابعالی و بینندگان محترم برنامه عرض کنم. به هر حال نقد و تاثیر رسانه به ویژه در عصر امروز به نظرم صحبت کهنه ای هست و همگان می دانند که روشن و مبرهن هست بسیار حائز اهمیت است. من باوری دارم که موفقیت حتی حاکمیت ها در دنیای امروز وابسته به موفقیت رسانه های آن حکومت است. اساسا تا این اندازه رسانه ها نقش تعیین کننده و تاثیرگزاری در دنیای امروز دارند و لذا ما حتما باید توجه ویژه ای در کشور در تمام عرصه ها در تمام زمینه ها حال اینکه می خواهیم محدود شویم در بحث فرهنگ و بویژه حوزه ی سینمای کم فروغ دفاع مقدس این در خصوص اهمیت رسانه ها و جایگاه رسانه ها که متاسفانه بر خلاف این که در صنعت سینما ما از دنیا به لحاظ ورودمان به عرصه ی سینما خیلی عقب نبوده ایم و تقریبا با تولد سینما ما هم مفتخر به این شدیم که وارد به این صنعت شده ایم. اما در حوزه ی رسانه بسیار بسیار نسبت به دیگر جوامع و کشورها ضعیف عمل کردیم. متاسفانه ضعف در گذر زمان بیشتر شد.

مجری: یعنی ریشه دوانده از همان مقطع که الان آسیب هایش متصور است در سینما

آقای شادمانی: دقیقا همین طور است.من خوشحالم یک همچین موضوعی باب صحبت ما شده است. این موضوع را بخواهم به 3 بخش تبیین کنم. بخش اول را اساسا یک گام پیشتر بپردازم به ضعف خود سینمای دفاع مقدس.سینمای دفاع مقدس ما که باور من در این است ما یک دهه آسیب داشتیم و سه دهه داریم آسیب شناسی می کنیم آن یک دهه را و گویی که اصلا در این آسیب شناسی ها نان برخی قرار گرفته است و در واقع متبلور شدن آن چه که شایسته و بایسته ی این سینمای ملی ماست.گویی به نفع خیلی افراد نیست.

مجری: یعنی کم کاری های رسانه ها را شما در ضعف خود سینمای دفاع مقدس می دانید؟

آقای شادمانی: مهمترین مولفه را من اول این می دانم. چرا؟ چون سینما مطاعی هست که خودش تحمیل به رسانه می کند و رسانه را محکوم به ارائه ی خودش می کند.ما وقتی یک فیلم خوب بارها با آن مواجه شدیم، حال این فیلم خوب اگربه قول گفتنی، نفتی بوده، خصوصی بوده،سازمانی و ارگانی بوده ولی خوب بوده است.همه ی رسانه ها محکوم شده اند به حداقل انعکاس آن. این که می گویم محکوم یعنی حتی آن رسانه هایی هم که هم سو نیستند به خاطر آن اثر موفقی که حاصل شده و تولید شده است آمده اند و نقش آفرینی کردند.پس فیلم خوب، هدایت می کند. اصلا خوراکشان را تامین می کند و مجبورشان می کند. به واقع رسانه دیگر نمی تواند از آن گذر بکند.

مجری: ولی الان شاهد چنین چیزی هستیم. یعنی رسانه ها این انصاف و عدالت را نسبت به فیلم رعایت می کنند.

آقای شادمانی: باز هم باورم این است واقعا در خصوص سینمای ملی دفاع مقدس وقتی که اتفاق خوب رخ می دهد یعنی آن تولید خوب است، من فکر می کنم که همه ی رسانه ها اعم از مرتبط و غیر مرتبط به لحاظ مسائلی که شما می دانید، می آیند و پای آن فیلم می ایستند حالا کم فروغ و پر فروغ ولی هستند.پس فیلم خوب بسیار مهم است.که ما متاسفانه در حوزه ی دفاع مقدس دچار ضعف مشهودی هستیم.

مجری: سینمای انقلاب و دفاع مقدس اگر کیفیت خوبی داشته باشد در رسانه ها به طور اتوماتیک دیده می شود.

آقای شادمانی: همان طور که عرض کردم، فیلم خوب خودش را تحمیل می کند به رسانه و رسانه محکوم است به انعکاس آن هست و نمی تواند عقب بنشیند. حال این که در مقدار پایین یا بالا. نکته ی بعدی که من می خواستم وارد این مسئله شوم و به نظرم بسیار مهم است. من عرض کردم در حوزه ی رسانه ما عقب مانده ایم. بحث وابستگی رسانه های ماست. رسانه های ما عموما رسانه های وابسته به سازمان ها ارگان ها نهادها و مجموعه ها هستند و انچه تعین می کند عملکرد این رسانه را گاه روابط بین آن نهادها و سازمان هاست.

مجری: این که سیاست رسانه یک امر مرسومی است.

آقای شادمانی: بله. اما اینجا یک سری اتفاقات ملی داریم. صرف این که یک محصول را فلان نهاد سازمان یا مرکز تولید می کند و این موفقیت هم برایش حاصل شده است. من نهاد دیگری چون روابطم با آن نهاد روابط حسنه ای به لحاظ استراتژیک نیست. مسائل دیگری نیست. رسانه ام را در اختیار آن قرار نمی دهم و در واقع محصول آن را منعکس نمی کنم این یک جفاست.

مجری: یعنی گه گاهی اگر کم کاری یا سانسوری در این حوزه دیده می شود بر می گردد به رواط بالا دستی ها؟

آقای شادمانی: این هم هست. چرا که قاعدتا رسانه ی وابسته توسط افرادی اداره می شود که دانش رسانه ای ندارند و عمدتا در جایگاه فرا رسانه ای قرار می گیرند و حاکمیتی آن رسانه را اداره می کنند.حال این که افرادی را به استخدام خودشان درآورده اند که از دانش برخوردار هستند. اما سیاست کلان را که تعیین می کنند چون رسانه، رسانه ی وابسته ای هست. لذا محدود است به آن محدودیت هایی می شود که مدیریت و حاکمیت رسانه تعیین می کند. و نکته ی سوم،مهمترین بخش مسئله است که ما را می تواند رها کند و نجات دهد از این فقر رسانه ای.عدم دانش رسانه ای در رسانه های ماست و این بسیار تعیین کننده ست و بسیار مهم است. من به عنوان یک فردی که سال ها در عرصه ی رسانه کار کرده ام و خدمت کرده ام در حقیقت زنگ خطر را می شنوم برای ادامه ی این روند.

مجری: اگر فردی دانش رسانه ای ندارد ارتباطش را در حوزه ی پوشش اخبار و گزارشات سینمای دفاع مقدس متوجه نمی شوم.

آقای شادمانی:افرادی که به لحاظ آکادمیک علم رسانه را دارند قاعدتا از یک بصیرت رسانه ای هم برخوردار هستند. چرا؟ چون حتی اگر آن وابستگی هم باشد این آدم باسوا، متخصص و برخوردار از علم آکادمیک این رشته با راهکارهایی که بلد است و با فهمی که از رسانه دارد شاید حتی بتواند مدیر غیر مرتبط خودش را هم وارد کار کند و عینا این اتفاق در بعضی از مجموعه های کاری افتاده است. من به صورت پایلوت از یک خبرگزاری به طوردقیق با بررسی که کره ام و آمار در آورده ام و برایم جالب توجه بود که یک سوم نیروهای مجموعه ی رسانه ای تحصیلات آکادمیک رسانه را داشتند.به صورت پایلوت در آوردم. بعد تسری دادم به مجموعه ی رسانه ای کشور. این بسیار ضعف فاحشی است. کسی که علم آکادمیک دارد از یک بصیرت و روشنگری خاص برخوردار است و زیرخم این آدم به لحاظ فنی و کاری و دانشی نمی شود رفت.

مجری: یعنی در انعکاس اخباری که مربوط به یک فیلم هست به عمق آن خبر هم بیشتر توجه شده است تا فقط به ظواهر.

آقای شادمانی: ضمن احترام به همه ی دوستانی که تجربی در این حوزه کار می کنند و زحمت می کشند، کسی که علم آکادمیک هر کاری را داشته باشد به خاطر یک ارقی که نسبت به آن داشته و وقتی که گذاشته و دانشش را کسب کرده است و به واقع سوادی که برایش حاصل شده است. استراتژی کار را می شناسد. و حتی اگر بخواهد چیزی غیر به آن تحمیل هم شود آن تحمیل را هم درست وارد می شود.

مجری:شما به عنوان فردی که در این حوزه مسئولیت دارید، سابقه ی کاری دارید. آیا شما هم موافقید در اصل به مظلومیت و مهجوریت سینمای دفاع مقدس عرصه ی رسانه ها؟به نسبت فیلم های دیگری که در برگیرنده ی چهره ها و سلبریتی ها هستند یا اخبار زردشان غلبه دارد بر موضوعات خود فیلم ها.

آقای شادمانی: من خیلی علاقمند نیستم به این که جسارتا حرفی را بزنم که حالا خوش آمد موضوعی باشد که در موردش بحث می شود و بینندگانی که بر این اساس می بینند.به تصور من عمده آن مشکلی هست که اول عرض کردم.محصول برای ارائه ی خودش باید از کیفیت برخوردار باشد. محصول با کیفیت خودش را تحمیل می کند هم به مخاطب هم به رسانه. غیر از این اتفاق اگر هم اتفاق بیوفتد دیگر وارد فازهای مثلا موضوعاتی که به لحاظ استراتژیک وارد شدند و به لحاظ حمایت ملی و غیره… می خواهم بگویم که اتفاقا گاهی این مسئله ضربه به اصل قضیه می زند.

مجری: یعنی شما این نظر را رد می کنید؟ مثلا فیلمی مثل بادیگارد که ساخته ی آقای حاتمی کیاست و فیلم خوش ساختی هم تلقی می شود در بسیاری از رسانه ها تحت الشعاع حرف های آقا حاتمی کیا در یک جلسه ی نقد و بررسی قرار می گیرد.و به فیلم پرداخته نمی شود.آیا شما موافق این هستید که رسانه ها برخورد اینگونه هم دارند با برخی از فیلم ها؟

آقای شادمان: بله. قطعا. من در سه بخش عرایضم را تبیین کردم و این مصداقی که شما زدید مربوط به بخش دوم عرایضم هست که روابط گاه بین این سازمان ها ارگان ها که آفتی شده برای یک رسانه. می بینید که به جان یک کار خوب می افتد. ما در عرصه ی رسانه به یک سازمان اوج رسانه ای نیاز داریم که مثل خود سازمان اوج که به هر حال آمد و در حوزه ی دفاع مقدس که کم کم داشت رو به خاموشی می رفت موفق عمل کرد.چراغ را روشن نگه داشت.

مجری: ما رسانه های مستقلی داشته باشیم با نیروها و کادر سازمانی منابع انسانی که از نوع آموزش ببینند.

آقای شادمانی: دقیقا. منابع انسانی تحصیلکرده ای که علم آکادمیک کار را دارند و بر اساس استراتژیکی که ما داریم وتبیین می کنیم آن ها را به یک مجموعه ی رسانه ای اوج نشان بدهند.

پژوهش و تحقیق در سینمای انقلاب و دفاع مقدس

شکی نیست که وجود علم و آگاهی بدون پژوهش و تحقیق امکانپذیر نیست. سینما نیز به عنوان رسانه‌ای پیچیده، فراگیر و موثر برآگاهی همگانی، از گذشته کانون توجه پژوهش‌های دانشگاهی در رشته‌های مختلف بوده است. گذشته از این، موفقیت و اعتبار یک فیلم سینمایی در گروی پژوهش و تحقیق کامل از مرحله نگارش فیلمنامه است. بسیاری از فیلم‌های مطرح جهان همچون درام جنایی پدرخوانده تا فیلم علمی فضایی مریخی، متکی بر تحقیقاتی جامع درباره مناسبات واقعی آدم‌ها و یافته‌های علمی در دنیای فیلم‌های خود هستند.

در کشور ما ضرورت پژوهش و تحقیق در حوزه سینمای انقلاب و دفاع مقدس، با توجه به راهبردی بودن این سینما و وظیفه معرفی آرمان‌های انقلاب اسلامی و انتقال واقعیات جنگ تحمیلی به مخاطبان، اهمیت و حساسیتی خاص دارد؛ زیرا که بسیاری از شاهدان طراز اول انقلاب و دفاع مقدس دعوت حق را لبیک گفته‌اند یا در سنین کهن‌سالی به سر می‌برند و در مقابل نسل جوانترکه درکی بی‌واسطه و نزدیک از فضای جنگ و رویدادهای تاریخ معاصر ندارند، در معرض انواع تحریف‌ها و جعلیات جنگ نرم دشمنان هستند. در چنین بستری، لزوم رجوع فیلم‌سازان به پژوهشکده‌ها و بهره‌مندی از تحقیقات مستند و اسناد مکتوب برای روایت وجوه حماسی و فداکاری‌های شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بیش از پیش احساس می‌شود. مسیری که گاه با تولید اثاری بی‌توجه به ماهیت دفاع مقدس و به تقلید از فیلم‌های ضد جنگ غربی به انحراف کشیده شده و با سیاه‌نمایی، تصویری تلخ و نامیدکننده از این دوران، رزمندگان و جامعه درگیر جنگ به مخاطب عرضه می کنند. در نقطه مقابل باید از فیلم‌هایی مانند سردار جنگل، توفان شن، چ، تنگه ابوقریب،استرداد، آخرین روزهای زمستان، ایستاده در غبار،مزار شریف، یتیم‌خانه ایران، قلاده های طلا، آبادان یازده 60 و لباس شخصی نام برد که با اتکا به مطالعه عمیق و پژوهش‌های تاریخی و اسناد موجود، ابعاد نادیده تاریخ معاصر، تاریخ انقلاب و نیز حقایق دفاع مقدس را بازنمایی کرده‌اند.

مساله دیگر، کمبود پژوهش‌های مکتوب و منتشر شده در حوزه سینمای انقلاب و دفاع مقدس در سطوح مختلف زیبایی‌شناسی، آسیب‌شناسی،فکری و همچنین تحقیقات کاربردی برای تصمیم‌سازی و سیاست گذاری است. معدود آثار منتشر شده نیز، محدود به ناشرانی انگشت‌شمار نظیر سوره مهر، ساقی و سروش هستند. از طرف دیگر پژوهش‌های صورت گرفته در حوزه‌های مختلف فرهنگی و هنری با گفتمان انقلاب اسلامی نسبت چندانی ندارند و عمده تحقیقات تالیفی همچنان بر اساس مبانی نظری غربی نگاشته می‌شوند. معضلی که راه برون‌رفت از آن، تنها از مسیر تولید فکر و نظریه‌پردازی بر اساس مبانی اسلامی و تفکر دینی می‌گذرد.

گفتگوی تحلیلی با دکتر سید رضا رسولی

مجری: همان طور که می دانید پژوهش و مطالعه یکی از دغدغه های بسیار مهم در عرصه ی نویسندگی و بویژه فیلمنامه نویسی است. قطعا سینمای انقلاب و دفاع مقدس هم از این امر مستثنی نیست. به همین جهت دعوت کردم از مهمان عزیزی که نویسندگی 13 رمان را بر عهده داشته اند. هم مدرس دانشگاه هستند و هم کارشناس حوزه ی فرهنگ و هنر و رسانه. جناب آقای دکتر رسولی

در بخش پژوهش هر زمان صحبت فیلم نامه می شود این مشکل را داریم. خیلی از فعالانی که در دوران دفاع مقدس بوده اند، گله مند هستند که بسیاری از کتاب هایی که عرضه می شود، بسیاری از رمان هایی که نوشته می شود و بسیاری از فیلم نامه هایی که در این عرصه هست عاری از پژوهش و مطالعه است و گهگاه مواجه هستیم با متونی که شاید بر مبنای دایره ی ذهنی خود فیلم ساز خود نویسنده نوشته شده باشد و منافات دارد با آن واقعیت هایی که در عرصه ی نبرد و جنگ عرصه ی تاریخ انقلاب اتفاق افتاده است. تعریف ما از واژه ی پژوهش چیست؟ این که ما صحبت از پژوهش و تحقیق می کنیم از بعد علمی یعنی چی؟ باید چه اتفاقی بیوفتد؟ آیا باید خود فیلم ساز وارد عملیاتی آن شود به صورت میدانی ورود کند یا باید واگذار کند به یک تیم یا از مراجعی باید بهره بگیرد؟

آقای رسولی: بر مبنای تعریف پژوهش نامه ای و دایره المعارفی، پژوهش به معنی تحقیق، جستجو و بررسی است و به دو دسته کلی پژوهش و تحقیق میدانی و کتابخانه ای تقسیم می شود. میدانی به این معنا که، من پژوهش گر من محقق به میدان عمل بروم. تصویری،صوتی یا به صورت مکتوب کار پژوهش و بررسی خودم را انجام دهم. کتابخانه هم به معنای مطالعه ی کتاب، مجلات و آثار مکتوب که می تواند دایره اش به سرچ اینترنتی از طریق فضای نت و سایبر هم توسعه پیدا کند. اما در عرصه ی سینما و در گستره ی سینمای دفاع مقدس، پژوهش کردن نه به معنای متداول علمیش هست. البته از نظر المان ها و نشان ها و شاخصه های علمی هم باید برخور دار باشد. فیلمساز تهیه کننده و شخص آقا یا خانم کارگردان یک هدف و مسئله ای دارد و برای پاسخ گفتن به آن مسئله باید کار تحقیقی و پژوهشی انجام دهد. به عنوان مثال،تهیه کننده یا کارگردانی می خواهد در خصوص زندگی نامه ی یکی از سرداران یا فرماندهان صاحب نام شهید فیلمی بسازد. او نیاز دارد زندگی آن شهید را بررسی کند. با خانواده با نزدیکانش با اطرافیانش. من نویسنده یا کارگردان تصور کنم با شهود شخصی خودم یا چند برخورد یا مراوده یا به اعتبار سفری که در فلان جا که باهم داشتند، بتوانند فیلم زندگی او را بسازند.بدون تحقیق و پژوهش یا مصاحبه با اطرافیانش به زوایای پنهان زندگی او پی برده باشد و فراز ها و فرودهای زندگی او تصویر روشنی داشته باشد، به نظر من کار اشتباهی است.

مجری: فیلمساز برای این که بتواند یک اثر عمیق و منسجم بر واقعیت تولید کند حتما باید مبادرت به استفاده از گروه پژوهشگر یا شخصی پژوهش داشته باشد؟

آقای رسولی: باید اتفاق بیوفتد. با توجه به این که بعضی از دوستان اصلا قائل به این ماجرا نیستند. دستگاه فرهنگی یک ایده دارد یا یک وظیفه ای برای او تعریف شده است که آقا در مورد یکی از شهدا یک عملیات دفاع مقدس، می خواهیم فیلم بسازیم. مستند یا سینمایی داستانی. او اصلا قائل به پژوهش نیست. می گوید آن کتابی که چاپ شده است، از دل آن کتاب یک برش هایی می زنیم و تو فیلم خودمان استفاده می کنیم.

مجری: من در مواجه با یکی از مدیران شاهد بودیم که در مورد یکی از شهیدان فیلمی قرار بود ساخته شود به من گفتند نیازی به مطالعه خیلی عمیقی نیست. همین کتاب را مطالعه کنید همه چیز در این کتاب هست. من افسوس خوردم، چطور می شود نگاه ما به پژوهش اینقدر نگاه نازلیست بنابراین یک فیلم خوب هم شکل نمی گیرد. من فکر می کنم دایره ی پژوهش وسیع تر و فراتر از یک کتاب یا یک دستگاه رکوردر هست که در برابر یک نفر بگذاریم و بعد یک اطلاعات فردی از آن شخص داشته باشیم

آقای رسولی: یک بخش از ماجرا همین رکوردر هست که بروند با خانواده و دوستان و نزدیکان شهید مصاحبه بگیرند. خودم برای نگارش زندگی نامه ی شهید صیاد شیرازی چهار هزار صفحه ی مصاحبه ی پیاده شده از نوار را مطالعه کردم.بر اساس آن چهار هزار صفحه یک کتاب صد صفحه ای نوشتم. تیم تحقیق قبلا کار کرده بود و باز همه ی ماجرا آن نیست که شما با نزدیکان آن فرد مصاحبه کنید اسناد رسمی از نهاد نظامی و دستگاه محل خدمت او از هم رزمان او استعلام و استخراج کنید. باید مجموعه ی اتفاق هایی که زندگی او راشکل داده است حتی اتفاق هایی که اساسا تو فیلم نخواهد آمد. چون در چهارهزار صفحه خیلی از موضوعات بود که قابل انتشار در قالب کتاب نبوده است.

مجری: چون اساسا آقای دکتر پژوهش یک بستری را فراهم می کند برای تولید فکر برای نظریه پردازی. فیلمساز برای تولید یک فیلم اساسا نیازی نیست که بیوگرافی و پرتره یک شخص را مطرح کند برای معرفی خطی. می تواند در بستر همان معرفی که می شود و مخاطب هم برقرار می کند یک فکری را و یا فکری را که در آن شخصیت هست را می تواند در قالب فیلمش ارائه دهد به مخاطب. اگر واقعا پژوهش عمق نداشته باشد این جا به تصور من فیلمساز ما دچار مشکل خواهد شد.

آقای رسولی : هم دچار مشکل می شد هم فیلم هایی ساخته می شود که اثر بخشی آن ها کم است و تعداد بسیار زیادی از آثار سینمایی که تولید شده در سطح باقی مانده است. تو عمق وارد نشده است. چرا وارد نشده؟ چون به قول یکی از نویسندگان، ما شهدا را در نور غرق کرده ایم. بخش وحیانی و نورانی زندگی آن ها توجه کردیم. در حالیکه شهید با همه ی والا مقامیش یک انسان است. به تعبیر شهدا خور و خواب و شهوت، تمام ویژه گی های انسانی را در خودش دارد. این شهید بزرگوار می خواهد یک جوان 18 ساله باشد که در عنفوان جوانی به شهادت رسیده، می خواهد یک سردار سن و سال دار باشد، فرمانده ی نظامی باشد که در سن 50 یا 60 به شهادت رسیده است.

مجری: در مورد فیلم اخراجی ها همین سوتفاهم ها پیش آمده بود. وقتی آقای ده نمکی اخراجی ها را ساختند و ما شاهد آن افراد و شخصیت ها در فیلم بودیم خیلی ایشان را زیر سوال می بردند که آقا این منابع پژوهشی شما کجا بودند. در صورتی که آقای ده نمکی ثابت کرد که این افراد وجود داشتند و این بر مبنای یک مبنع پژوهشی خیلی قوی ساخته شده است.

آقای رسولی: البته این که فیلمساز یا کارگردان ما گرفتار تله ای به نام مخاطب محوری و ذائقه محوری باشد، به فیلم آسیب می زند. به این معنا که اثر خودمان را جذاب کنیم و بگوییم فیلم مردمی هستش و همه می پسندند برای گروه خاصی نیست برای طبقه ی سفید ساخته نشده است هر چیزی را وارد آن اثر بکنیم ضرر و آسیب می زند. اگر ما بخواهیم یک روایت دقیق و سالم و محکم از یک ماجرا در حوزه ی دفاع مقدس و در حوزه ی سینمایی که سینمای هدفمند ماست، عرضه کنیم باید بپذیریم که پژوهش وجود دارد. پژوهش را پژوهشگر و محقق باید انجام دهند. بعد از این که او انجام داد، به یک داستان تبدیل کنیم. داستان بلند یا رمان. فیلمنامه نویس حرفه ای از روی این داستان، فیلمنامه ی خودش را بنویسد و بعد کارگردان محترم آن فیلم را بسازد.

مجری: حلقه ی دوم صحبت های شما خیلی کم اتفاق می افتد.یعنی بعد از پژوهش کمتر پیش می آید که مبادرت به نوشتن داستان شود و بعد از روی داستان، فیلمنامه نویسی و دیالوگ نویسی اتفاق بیوفتد.

آقای رسولی: نمونه های شاخصی که اتفاق افتاده است به ما کمک می کند ایمان بیاوریم.فیلم شیار 143 خانم آبیار که از جمله فیلم های خوب و شاخص دفاع مقدس است بر اساس یکی از داستان ها و رمان های خود ایشان نوشته شده است. اول ایشان کار تحقیقاتی را انجام دادند. بعد داستان را نوشتند. بعد از روی داستان خودشان فیلمنامه نوشتند و بعد هم فیلم را ساختند. هم جامعه ی نخبه ی سینمایی فیلم را پسندید هم جامعه ی عمومی و مردم. توضیح بعدی این که تو حوزه ی فراورد سازی حوزه ی فرنگی و رسانه ای به همین حد هم نباید اکتفا کنیم. فیلم که ساخته می شود، پایان راه ما نیست و در واقع آغاز جدید است. همین کاری که دوستان در کشورهای پیشرفته انجام می دهند. فیلم که ساخته می شود تازه بازی رایانه ای می سازند. اسباب بازی می سازند. بعد می شود سبک زندگی. جا کلیدی، جاخودکاری،جامدادی و لیوان ساخته می شود تا نشانه ای از آن فیلم را داشته باشد.

مجری: این جاست که می گویند این سینما کلید پیشرفت است. شما باید بتوانید که این سینما بهانه ای باشد برای ایجاد سبک زندگی برای ایجاد تمدن اسلامی که فراگیر باشد در سراسر دنیا. این اتفاق نمی افتد به جهت این که هیچ موقع به پژوهش نگاه جدی نمی شود. نه اینکه جامعه ی فیلم سازان بخواهند کوتاهی کنند، من فکر می کنم مدیران هم این بستر پژوهش را فراهم نمی کنند. فیلمسازان اول باید قائل باشند به پژوهش. ما یک مشکلی که داریم سریع وارد شدیم به مصادیق سینما. بحث الان ما سینمای انقلاب و دفاع مقدس مظریه ی مشخصی نداریم. ما در مورد شکل گیری سینمای انقلاب هیچ ماکت درست و حسابی از روز اول انقلاب تا به امروز ارائه نشده است. این به دلیل این است که پژوهش هایی که صورت می گیرد یا ابتر و ناقصند و پژوهش های بی نتیجه. یعنی بیشتر یک شعاف هستند که سمینارها و نشست ها صورت می گیرد و این مقالات هیچ کدام حالت کاربردی پیدا نمی کند در سینما ها

آقای رسولی: به تعبیر یکی از اساتید کار پژوهشی با مژه کوه کندن است. واقعا کار سختی است و از همه بر نمی آید. موضوع دوم این که فیمساز ما پیش از این که فیلمساز حرفه ای شود دانشجو بوده، هنرجو بوده و فیلمسازجوانی بوده است. در کجا آموزش دیده است که موضوع پژوهش برایش تببین شود و اهمیت موضوع را متذکر شوند،آقایی که می خواهید کارگردان شوید کار سینما انجام دهید پژوهش اینقدر اهمیت دارد به غنای محتوای فیلم تو به جذابیت و بیشتر کردن مخاطبش. منظورم هم محیط های دانشگاهی هم محیط های آموزش های هنری است که صرفا روی فرم تاکیید دارند که هنرجو بیاید فرم را آموزش دهند و خداحافظ. فرم فیلمسازی. انواع نورپردازی انواع دکوپاژها که شما یک کار تکنیکال انجام دهی و بدون اینکه کارت مبتنی بر پژوهش باشد. توضیح دوم این که ما شهدا در حد یک شعار نگه داشته ایم. شهدا شده اند در حد نام یک خیابان. نام مدارس و دانشگاه ها. در حالیکه شهدا باید نماد سبک زندگی باشند. وقتی من نویسنده،کارگردان روایت درستی از زندگی او باید داشته باشم. بعضی از فیلم ها و آثاری که در حوزه ی سینمای ضد جنگ ساخته می شود همیشه عناد وغرض ورزی پشت آن نیست. خیلی وقتا ان فرد تصویر درست و روشنی ندارد و تجربه ی زیستی ناقص خودش را توی فیلمش متجلی می کند به لحاظ های مختلف. به لحاظ ارزیابی نظارت و کنترل یا پیش از حد پیش از اکران یا حین تولید این کنترل ها را انجام می دهند. واقعیت این که ما باید قانونی داشته اشیم.

مجری: در مورد این کنترل من تردید دارم. اگر این کنترل انجام شود که خوب است. فرمایش شما هم متین. فیلمساز ما بر مبنای آن اطلاعات محدودی که دارد،مبادرت به تولید فیلم می کند. بدون این که تذکری داده شود یا چراغ راهی روشن شود. فیلم ساخته می شود و به نظر من ظرفیت سوزی اتفاق می افتد. یک توانمندی بی انگیزه خواهد شد.به جهت این که به او نگفته اند این فیلمنامه ای که داری می نویسی ممکن مسیر قصه ش، قصه ی جذابی باشد اما مبتنی بر یک پژوهش عمیق و درست نیست. وقتی که فیلم روی پرده ی اکران می آید، متوجه می شویم یا مخاطب استقبال نمی کند یا با مخالفت بسیاری از دستگاه ها و نهادهای مربوطه مواجه می شویم که فیلم آسیب می بیند.

آقای رسولی: قانونی باید وجود داشته باشد که در مورد اسطوره ها و حماسه ها بدون انجام پژوهشی موثق هیچ فیلمی نباید ساخته شود. در مورد روایت عادی و معمولی زندگی افرادی که نام و نشانی در جامعه ندارند یا مشخصا نگفته اند این فیلم زندگی نامه ی رضا رسولی ست این فیلم روایت این مغازه شرکت و برند اقتصادی ست، فیلم می سازیم ایرادی ندارد. اما وقتی در مورد یک شهید یک اسطوره فیلمی می خواهد ساخته شود یا در مورد یک موضوع مهم مثل عملیات بزرگی که تو دفاع مقدس اتفاق افتاده یا اصل انقلاب و تاریخ نهضت اسلامی فیلمی ساخته می شود باید مستند باشد. بعضی دوستان استناد می کنند که ذات هنر تخیل است.قبول،تخیل هم حرفی نیست تخیل باید باشد. نمی شود که شما اثر هنری ادبی خلق کنی و تخیل در آن نباشد اما تخیل مبتنی بر مستندات. چون فیلم شما در مورد یک فرد شناخته شده است.

مجری: حضرت عالی فرمودین پژوهش می تواند اتفاق بیوفتد وبعد بر مبنای آن شکل بگیرد و استانی نوشته شود بعد هم فیلمنامه. در این مسیر تحریف پژوهش و انحراف در آن پژوهش چقدر شما را نگران می کند؟

آقای رسولی: اگر پژوهش ها مستند بر اسناد مبرهن و قطعی باشد،دلمان قرص است. یعنی من پژوهش گر یا نویسنده، خیالم راحت است که کاری تحقیقی انجام شده است و از روی آن فیلم ساخته شده است به استناد آن اسناد معتبر و به اعتبار مصاحبه هایی که با خانواده و نزدیکان شهید انجام شده است.

مجری: پژوهش شاید به درستی اتفاق می افتد اما یک فرایند طولانی دارد تا تبدیل به یک اثر شود و روی پرده ی سینما مخاطب می خواهد ببیند. سینما هم با یک دیالوگ یا دو دیالوگ ممکن است اتفاق هایی بیوفتد در ضمیر ناخوداگاه من مخاطب.این پژوهش به درستی اتفاق می افتد در تاریخ انقلاب در مورد تاریخ زندگی یک شهید. در مورد تاریخ دوران دفاع مقدس. تا می آید در معرض تخیل هنرمند قرار بگیرد و تبدیل به داستان شود، فیلمنامه شود، دیالوگ و یک اثر سینمایی، اتفاق هایی ممکن است بیوفتد. وقتی که چیزی بخواهد در معرض دید من قرار بگیرد با آن پژوهش اولیه منافات دارد. من اسم این را تحریف گذاشتم. ولی دیگر دوستان من با نگاه تندتری نگاه می کنند می گویند جعل تاریخ، جعل پژوهش. نظرتون را در این مورد بفرمایید.

آقای رسولی: به نظر من کارگردانی که می خواهد کاری انجام دهد اولا به پژوهش باید اعتقاد داشته باشد. ثانیا این فرایند چند بخشی را عمل کند. یعنی خودش بلافاصله از روی پژوهش، فیلمنامه بنویسد. نویسنده این وسط باشد که داستان بنویسد. یا اگر می خواهند داستان نویس را حذف کنند از روی آن پژوهش فیلمنامه نوشه شود. آن فیلمنامه هم در آن شعاع کارشناسی مثل تمام سریال های تاریخی که تلویزیون پخش می کند همه ی آن ها سرگروه مورخ دارند. ناظر کیفی که تطبیق کند. بعضی از سریال ها در مورد تاریخ معاصر پخش شده بود. در مورد بعضی از چهره هایی که شناخته شده اند و هنوز خانواده هایشان در قید حیات هستند تو شهرشان مورد بعضی از اعتراضات واقع شده بود. چون خیلی منطبق بر واقعیت نبود. دلیلش هم بر این بود، فیلنامه ای که نوشته شده بود هنگام ساخت با کاری که کارگردان ساخته شده بود، تطبیق داده نشده بود. یعنی آن ناظر کیفی کار خودش را به درستی انجام نداده بود.

مجری: وقتی نظارت به درستی انجام شود در غنای کیفی اثر موثر است و چقدر می تواند باور پذیر کند یه اثر را برای من مخاطب.وقتی یک برش از فیلم باور پذیر باشد من می توانم مبلغ آن فیلم باشم و به چرخه ی اقتصادی کمک کنم. می توانم تبلیغ کنم که دیگران هم بروند فیلم را ببینند. اغلب فیلم هایی که در حوزه ی دفاع مقدس اتفاق می افتد اگر چه بعضی ها معتقدند این پژوهش در این مورد صورت می گیرد. اما من شخصا معتقدم که خیلی مبتنی بر پژوهش نیست.معتقدم بیشتر بر مبنای تخیلات فیلم ساز بر مبنای باورهای ذهنی فیلم ساز اتفاق می افتد. این یک معظلی شده است. بسیاری از فیلم های سینمایی که در چند سال اخیر ساخته می شود غیر از چند تایی که یا دستگاه امنیتی یا دستگاه نظامی بالاسر کار بودند،اگر توسط خود فیلمساز ساخته می شود عاری از آن پژوهشی هستش که دوستان ما در دوران دفاع مقدس تجربه کردند. در این زمینه مطالعه یا ارزیابی صورت گفته است در حوزه فیلم های سینمایی که واقعا تفکیک کنیم کدام فیلم مبتنی بر پژوهش بوده و کدام فیلم ریشه ی پژوهشی ندارد. به نظر من خطر ساز هست برای نسل هایی که دارند این فیلم را می بینند.

آقای رسولی: اثر اساسی پژوهش این است که از مبالغه ی مضر جلوگیری می کند. مبالغه در هر چیزی. هم در خیر هم در شر. تصویر واقعی از ماجرا در قالب یک اثر زیبای سینمایی در قالب دیالوگ های خوب در قالب آن فیلمی که ساخته می شود به مخاطب عرضه می کند. اما واقعیت این است که جای این پژوهش و تحقیق که می گویید خیلی خالی است. ما در اوایل انقلاب خصوصا در زمان جنگ با ساخت فیلم های احساسی مواجه بودیم که آن هیجان و سلحشوری مردم را برانگیخته کند. از جمله فیلم های شاخص هم فیلم عقاب ها بود با بازی آقا جمشید هاشم پور. کم کم جلوتر که آمدیم حضور نویسندگان تو سینمای دفاع مقدس بیشتر و پررنگ تر شد. الان کار به جایی رسیده که نویسندگان فاضل و دانشمندی مثل آقای حبیب احمدزاده که خودشان پژوهش گر، استاد دانشگاه و فیلم نامه نویس هستند. هم در حوزه ی سینمای مستند هم در حوزه ی سینمای داستانی وارد شدند. کسی مثل خانم آبیار که خودش اساسا داستان نویس است و عضو انجمن قلم هستند،کارگردان شدند و فیلم می سازند.سال 86 حوزه ی هنری اعلام کرد 11 اثر مکتوب و روایت تاریخی شفاهی مثل دا، مقل نورالدین فرزند ایران را داریم تو فضای سینما کار می کنیم. فیلمنامه بنویسیم و فیلمنامه را به فیلم سینمایی تبدیل کنیم… این ها اتفاقات خوبی هستش که توی عرصه ی تحقیق، پژوهش و اقتباس رخ داده است.اما هنوز ما با این که فضای سینما و ساخت فیلم و نگاه تهیه کننده و سازمان حمایت گر با پژوهش تلفیق شود. یکی شود و اهمیت الویت به آن بدهند، فاصله داریم. چرا این اتفاق می افتد؟ به دلیل اینکه خیلی از مدیران ما مدیران فرهنگی و سینمایی ما بعضی از سرمایه گذاران ما آن فردیت و محوریت خودشان، الویت های اداری سازمانی خیلی برایشان مهم تر از روایت دقیق تاریخ است. وفادار نیستند. وقتی هم می خواهند کار پژوهشی سفارش بدهند،کسی را پیدا می کنند که با نگاه خودشان همسو باشد. پژوهش ساختگی تولید می کنند و این خیلی بد است و اتفاقات بدی را رقم می زند. نتیجه می شود تجربه زیستی ناقص و کاملا بی ربط از ماجرا در مورد جنگ یا انقلاب اسلامی یا موضوعاتی که ارزشمند هستند.

مجری: اگر ما بتوانیم جامعه ی فیلم سازانمان را مجاب کنیم به اینکه رو بیاورند به اقتباس. ما الان منابع پژوهشی خیلی خوبی را داریم در قالب کتاب یا حتی در قالب پایان نامه های دانشجویی ارائه می شود و موضوعاتی که در مورد بحث ماست.موضوعات راهبردی،موضوعات انقلابی، موضوعات دوران جنگ تحمیلی و مفاهیم ملهم از این ها. ما دوره جنگمان تمام شده است. در یک مقطعی نیاز به فیلم های حماسی داشتیم و فیلم حماسی شاید نیاز به پژوهش به آن معنی خیلی لازم نباشد. سر قصه را بدانید شاید بتوانید بقیه را بر مبنای تخیل صحنه های اکشن و حادثه ای را ایجاد کنید و می تواند مخاطب را با خودت همراه بکنی. اما بعد از جنگ یک مقدار بحث نگران کننده می شود. یعنی تعاریف و برداشت هایی که از جنگ یا دفاع مقدس می شود یا بعد از آن هیجانات اول انقلاب حالا که بعد از چند دهه قرار گرفتیم یک مقدار نگران کننده ست. شما چه راهکاری ارائه می دهید تا در مسیر درستش قرار بگیریم تا با فیلم هایی مواجه نباشیم که فیلم ها جعلی یا تحریف شده باشد.

آقای رسولی: یک نکته ای را قبل خدمت شما عرض کنم به عنوان نویسنده. هر نویسنده ای، داستان نویس، فیلم نامه نویس تاریخ حق دارد روایت خودش را داشته باشد. من نمی توانم به عنوان یک مقام سازمانی و مقام نظارتی یک رسانه به نویسنده تحمیل کنم که تو باید روایت مرا داشته باشی. مگر روایت من از یک ماجرای مستند و واقعی، روایتی خلاف واقعه باشد، تحریف باشد.هم خیر و هم شر باشد. الان به نظر من اتفاق خوبی که باید بیوفتد، خلا های تقنینی پر شود. ما نیاز به آیین نامه ها، قوانین و دستورالعمل هایی داریم که قوانین را مجلس تصویب می کند. دستورالعمل ها را وزاتخانه های فرهنگ و هنر کشور باید تصویب کند که بیاید کار کنترل و نظارت دقیقی را با ترکیب جمعیتی و نظارتی مناسبی اعمال کند.

مجری: روی چه مواردی منظرتان است؟

آقای رسولی: روی تولید نگارش فیلم نامه ها، آثار داستانی، انتشار فیلم نامه ها در قالب کتاب و ساخت فیلم.کار کنترل خودش را انجام دهد نه به منظور انقباضی که مسیر هنر و توسعه ی فرهنگ و سینما محدود کند. اتفاقا با نگاه توسعه. این که عرصه ی بازی را فراهم بکند تا فیلم سازی که فیلمش مستند است تا فیلم سازی که تاریخ را تحریف نکرده است و بر مبنای واقعیت فیلم ساخته است، بتواند اثر خودش را عرضه کند. خلا های تقنینی به نظرم مشکل خیلی جدی است. شما تو شعاع های نظارتی نگاه کنید جای حقوقدانان هنرمند خالی است. جای کسانی که از علم حقوق و قوانین و مقررات باید سررشته داشته باشند در واقع سواد ادبی و هنری داشته باشند. در جمع منتقدین سینما دوستی عزیزی داریم، قاضی دادگستری که آدم پر سابقه ای هم هست در فضای مطبوعات ورسانه ی سینما. این افراد باید بیشتر مورد استفاده قرار بگیرند. بعد از فضای تکمیل خلاهای تقنینی بحث آموزش است.نه برای من دانشجو. نه برای من هنرجو. نه برای من استاد. برای مدیران امر. آموزش به معنی ایجاد انگیزش.

مجری: بحث آموزش که پیش می آید تصور فیلم سازان ما این هست که قراره اتفاقی بیوفتد و کلاس درسی برگزار شود. نه. به نظر من همین محافل هم اندیشی و گفت و گوهای دو طرفه بین محافل صنفی

آقای رسولی: به فهم متقابل تبدیل شود. به دیالوگ و ادبیات مشترک تبدیل شود. به دغدغه ی مشترک تبدیل شود.

مجری: باید اغنا سازی صورت بگیرد.اینجوری نباشد که ما یک پژوهشی را انجام بدهیم و به صورت یک بخشنامه ارائه دهیم. روحیه ی هنرمندان این فضا را بر نمی تابد.ما باید گفت و گو کنیم با فیلم سازان. مستندات را روی میز بگذاریم و با منطق بحث کنیم.

آقای رسولی: وقتی فیلم ساز خودش را بی نیاز می داند خودش را که کار پژوهشی انجام دهد این گفت و گو در قدم اول متوقف می شود.

مجری: شما معتقدی که جامعه ی فیلم سازی ما استقبال نمی کند؟

آقای رسولی: آنچه که تا کنون اتفاق افتاده. فیلم های سینمایی که من هم به عنوان مخاطب عام و هم به عنوان کسی که مطالعه جریان های سینمایی داشتم. عموما علاقه و اشتیاقی نداشتند. بلکه خودشان را بی نیاز می دانند. حالا فیلم سازی هم داریم مثل آقای حاتمی کیا،عموم فیلم هایش اصلا بدون تحقیق امکان ساخت نداشته است. تحقیق می کند. مطالعه می کند. از فیلم دیده بان گرفته تا به وقت شام. اصلا به وقت شام را بدون اطلاعات و تحقیق و جستجوی تخصصی میدانی و فنی و تکنیکال داشته باشید نمی توانید بسازید. افراد و دوستانی داریم که با اعتماد به نفس می آیند، فیلم را می سازند و هیچ علاقه ای هم تحقیق و پژوهش ندارند و حاضر نیستند آنالیز و ریز بودجه شان را یگ عدد ناچیزی برای کار تحقیقاتی اختصاص بدهند. به کتاب فروشی سر کوچه شان مراجعه می کنند. دو تا کتاب می خرند و تحقق می کنند و بعد می شود برداشت شخصی خودشان.

مجری:مواجه می شویم با فیلم هایی که باورپذیر نیست برای مردم و فروش خوبی هم ندارد و هزینه اش می ماند برای حاکمیت.یعنی برای کلیت نظام که سینمای ایران آزادی عمل ندارد برای تولید فیلم و چرخه ی سینما در کشور به خوبی نمی چرخد. این فرایند اگر بدرستی طی شود ما مثل سینمای غرب مثل سینمای شرق می توانیم از فیلم های خوبی برخوردار باشیم و هم اثر بخشی خوبی داشته باشند بر مخاطب. امیدوارم این پژوهشی که مورد تاکید شما بود و مورد توجه بحث ما.حداقل ذهن مدیران فرهنگی ما را درگیر کند که به این موضوع با دقت بیشتری نگاه کنند. ما در کشور هر زمان حرف از پژوهش می زنیم یک بودجه ی کلانی به آن اختصاص داده می شود یک معاونت پژوهشی هم برایش طراحی می شود. اغلب می بینیم که کارها و محصولاتی که در این حوزه تولید می شود خصوصا در حوزه ی فرهنگی هنری عاری از پژوهش به معنای واقعی هستند.

آقای رسولی: من می خواستم پیشنهادی را مطرح کنم.گرچه به عنوان نویسنده و و مدرس و محقق خدمت شما هستم. ما فضای فرایند تحقیق و پژوهش را متوقف کنیم. به اندازه ی کافی کتاب چاپ شده تحقیق منتشر شده، تحقیق کلاسه بندی شده داریم. الان مرکزی که پژوهش را نگه داری کند به نام کتابخانه ی ملی و مرکز استاد ملی داریم. آنجا مرکز آرشیوی است و ما به یک مرکز عملیاتی نیاز داریم که بگوید این حجم بزرگی از پژوهش ها تبدیل به محصولات شود.

مجری: بسیاری از انتشاراتی هایی هستند که مجموعه ای از کتاب ها را دارند که متعلق به همین تاریخ انقلاب و دفاع مقدس است و بسیاری از ماها از این کتاب ها مغفولیم و متاسفانه توجهی نمی کنیم.

ذائقه مخاطب، گفتگو با مصطفی محمودی

مجری: سینما اگرچه با سه رکن مهم تولید- توزیع و نمایش در سراسر جهان شناخته می شود اما اگر بخواهیم سینما را تحلیل کنیم و مورد ارزیابی قرار بدهیم باید حتما سه ضلع یک مثلث را در نظر بگیریم. مدیریت فرهنگی و سیاست گذاران، جامعه ی فیلم سازی و هنرمندان و در بخش سوم،مخاطبان و اقشار مختلف مردم. در زمینه ی مخاطب و ذائقه ی مخاطب گفت و گو می کنم با مصطفی محمودی مدرس دانشگاه و از کارشناسان خوب و فعال حوزه ی رسانه.

نسبت بین سینما و مخاطب را چگونه تحلیل می کنید؟ و آیا این که سینما تا چه حد به حضور مخاطب و استقبال عمومی مخاطب نیازمند است؟

آقای محمودی: اساسا نه تنها سینما بلکه معتقد هستم سایر هنر ها هم هنرهای هفتگانه بدون حضور مخاطب هیچ معنایی پیدا نمی کند.در واقع یک اثر هنری خلق می شود. یک محتوای هنری-فرهنگی آماده می شود با افکار و دیدگاه های مختلف و اهداف مختلف. برای چه؟ برای این که به مخاطب عرضه شود. زمانی که این محصول ما در حوزه ی سینما نتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند یا اساسا خارج از فضایی که مخاطب هست بخواهد ارائه شود طبیعتا آن محصول را از نظر بنده نمی شود اسمش را محصول برای مخاطب گذاشت. باید فکر کنیم ببینیم این محصول که اساسا برای مخاطب ساخته نشده است حالا چه اهدافی را دنبال می کند؟ این محتوا اگر برای مخاطب نیست برای کیست؟ برای کجاست؟ با چه هدفی؟ آن ذات محصول هنری و رسانه ای، رسانه ای به اسم سینما. باید برای مخاطب باشد. باید برای مردم باشد. اگر غیر از این باشد باید به ذات آن شک کرد.

مجری: معتقدید که اگر هنرمندی مبادرت به تولید یا کالای هنری می کند این اثر حتما باید برای مخاطب باشد. لزوما نمی تواند اثری را تولید کند و طبق آن نظریه ای که مرسوم است،بحث هنر برای هنر. باید این اثر، اثر بخش باشد بر مخاطب.

آقای محمودی:این نظریه و این مکتب که به تصور من مکتبی ست که منطق پشتش نیست. اگر هم منطق پشتش باشد معتقد هستم که منطق بسیار مخرب و زننده ای پشت آن است.به در مردم جامعه ی ما به درد جغرافیایی به نام ایران نمی خورد. ما فرهنگ غنی داریم در حوزه ی ادب. در حوزه ی شعر. احتیاجی نداریم. یادمان نرود این مکتبی که شما به آن اشاره کردید مکتبی ست زاییده ی تفکر غرب. خیلی جاها تجارب میان محصولات هنری و رسانه ای نشان داده است که تفکر غرب به هر حال وقتی که جاری می شود در بین این محصولات حداقل به رستگاری مخاطب من و شما فکر نمی کند. دنبال اهداف دیگر است. بنابراین وقتی که یک محصول هنری مخاطب نداشته باشد یعنی هنر برای هنر را درک نمی کنم. هنر اگر برای هنر باشد پس مردم کجای قضیه هستند. یکی از شاخص های همان مکتب هنر برای هنر اشاره می کند این برای خواص هست. برای نخبگان هست و برای عوام نیست.این مسئله متاسفانه در مقاطعی در کشور ما بوده است. در سینمای ما هم بوده است.

مجری: یعنی تمرکز می کنند بر فرم و بر زیبایی. عاری از محتوا هستند.

آقای محمودی: شما جز نخبگان و خواص هستید. درک می کنید و می فهمید و اگر درک نمی کنید عوام هستید. همین می شود که متاسفانه یک روایت غلطی در سینمای ما تو برخی از برهه ها بعد از انقلاب به وجود می آید.تقسیم می کنند سینمای مخاطب خاص.سینمای مخاطب خاص یعنی چی؟ همان هنر برای هنر است. وقتی ما می گوییم مخاطب خاص نگاهمان چند نفر است؟ که متاسفانه در این سال ها به طرق مختلف داریم شیوه های مختلفش را مشاهده می کنیم در قالب خیلی از آثار هنری. تعدادی از هنرهای ما در رشته های دیگر صرفا مخاطب خاص را دارد. یعنی مردم عام هیچگونه راهی ندارند برای ارتباط با این آثار هنری در آن حوزه ی هنری.

مجری: یعنی محصولی که مورد توجه و اقبال مخاطب واقع نشود مخاطب در سطوح مختلف ما حتما بگوییم محصول پر فروش باشد یا کم فروش. نه در همان کم فروش هم ممکن است از لحاظ کیفی محصول، وظیفه و رسالت خودش را ایفا کرده باشد.معتقد هستید که اگر محصول عاری از مخاطب باشد این محصول خیلی جایگاهی ندارد و ماندگاری اش کم خواهد شد.

آقای محمودی: بله دقیقا. یادمان نرود اینجا یک بحثی را ما سال هاست در سینمای ایران داریم. از همین مسئله استفاده می کنند برخی از دوستان. برخی از تفکرات جاری در سینمای کشورمان و آدرس غلط می دهند به افکار عمومی. که مثلا فلان دسته فیلم ها فلان گروه فیلم ها یا فلان ژانر فیلم ها را مخاطب وقتی که نمی پسندد ما برای چه روی آن سرمایه گذاری کنیم. برای چه بخواهیم آن ها را عرضه کنیم؟ مگر شما نمی گویید هنر برای مردم هست. مردم وقتی که نمی آیند این اثر را استقبال کنند چرا ما به سمتش برویم؟ در این جا اختلاف ما و دوستان پیش می آید.می گوییم شما محصول سالم به مردم بدهید.بارها این را گفته ام، همه ی پزشکان همه ی متخصصان تغذیه می گویند فست فود چیز خوبی نیست. اما چرا در سطح کشور در همه ی شهر ها این همه جایگاه عرضه ی فست فود را داریم؟ مگر نمی گویید محصول خوبی نیست؟ چرا استقبال می کنند؟ چون مردم ما بعنوان مصرف کننده یا مخاطب مجبور است. می آید یک محصول یا محتوایی را از من و شما بعنوان سازنده بگیرد. این مخاطب متاسفانه در سینمای ما انتخاب گر نیست

مجری: شما تنوع ذائقه ی مردم را که رد نمی کنید؟

آقای محمودی: چند روز پیش یک تحقیق میدانی داشتم در مورد سینمای مقاومت و دفاع مقدس که اگر فیم جنگی بسازند شما می بینید؟ فیم دفاع مقدسی بسازند شما می بینید؟ بدون استثنا می گفتند چرا که نه.فیلم خوب باشد و الی ماشالله هم کد می آوردند.

مجری: کافیست که مخاطب به آن فهم برسد که من آن فیلم را درک می کنم.

آقای محمودی: من و شمای تولید کننده هم آن خوراک سالم را بدهیم. نه این که خوراک فست فودی را بدهیم.

مجری: با موضوعات مختلفی هم باشد هیچ منعی ندارد.

شما به نکته ای اشاره فرمودید که با جمعی صحبت می کردید و دوستان استقبال می کردند از اینکه ما فیلم های دفاع مقدسی را می بینیم. من این برداشت را از فرمایش شما داشتم که مردم اگر واقعا موضوع آن فیلم را بتوانند درک کنند و برایشان باورپذیر باشد و استقبال کنند خیلی ژانرش مهم نیست. حساسیت وجود ندارد. اما اتفاقی که متاسفانه افتاده است در چهار دهه ی اخیر که زیاد هم شده است اینگونه فیلم هایی که ناشی از همان مکتب هنر برای هنر است زیادی باب شده است. حتی دولت هم بیش از حد حمایت می کند. اگر هم بخواهیم مستقیم نام ببریم از سینمای هنر و تجربه در این بخش می بینیم که با آثاری مواجه هستیم که این آثار اساسا خیلی برای مخاطب و اقشار مختلف ساخته نشده اند و همین خاطر شاید آن چرخه ی اقتصادی را برای خودشان فراهم نمی کنند.اگر چه بخشی از ذائقه ی مردم را تامین می کنند اما تسری دادن این سینما،سینمای ما را عاری از قهرمان می کند. عاری از تنوع سوژه ها و موضوعات مختلف می کند که می تواند از همین دوره های دفاع مقدس برگرفته باشد.

آقای محمودی: در همین حوزه ای که شما اشاره کردید فیلم های خوبی که ساخته می شود کم نیستند اما همان تفکر همان فاصله گذاری بین مخاطب عام و خاص همان برچسب زنی روی عنوانی که هنر تجربه ست می گفتند فیلم های مخاطب خاص و دوره ای می گفتند آسمان آبی و… تمام این ها همان برچسب زنی، این ها همان خودی و غیر خودی ست. اتفاقی هست که نباید باشد.فیلم های هنر تجربه هم فیلم های خوبی دیده ام و همیشه هم حسرت خورده ام. چون هر زمان رفته ام تو سینمای نمایش دهنده من بودم با یک نفر یا دونفر دیگر که بنا بر وظیفه مان و کارمان در رسانه ای که هستیم باید فیلم ها را ببینیم. بعد فکر می کردم چرا این تفکیک اتفاق می افتد چون فیلم می توانست فی النفس به صورت عادی اکران شود و تعدادی زیادی از مردم هم ببینند.همان مشکلی ست که متاسفانه از دهه ی شصت در سینمای ما وجود داشت و در دهه ی هفتاد به شکل دیگر دهه ی هشتاد و نود وجود داشت. ما هر دهه این مشکل را توی سینمای خودمان داشته ایم بارها و بارها گفته ایم سینما جریان طبیعی خودش را ادامه پیدا کند.اگر قرار است برخی از ژانرهای سینمایی ورد حمایت قرار بگیرد که باید این اتفاق بیوفتد.به نظر من سه ژانر سه گونه ی سینمایی باید از ابتدای انقلاب اتفاق می افتد تا دهه های بعد هم باید اتفاق بیوفتد. ژانر دینی ژانر کودک.ژانر سینمای مقاومت که حالا جنگ،دفاع مقدس و سینمای انقلاب و راهبردی و استراتژیکی. ولی هیچ وقت این اتفاق نیوفتاده است.از سال پنجاه و نه. شصت. آمار را بررسی کنید تا همین دیروز در دوران های مختلف مدیران سینمایی که آمدند آمارهای بدی هم ندارند در هر دوره چهار تا پنج تا تقریبا نزدیک به سیصد فیلم دفاع مقدس در این چهل سال ساخته شده است. اما چقدر تو گیشه موفق بوده اند؟چقدر توانستند شرایط خوبی را فراهم کنند؟ یعنی مشخصا حمایت های صرفا بنابر وظیفه ی اداری بوده است. امسال مثلا قرار است سه فیلم دفاع مقدس حمایت کنیم. پول داده ایم، ساخته اند.این که نمی شود.

مجری: ذائقه ی مخاطب با انبوه تولیداتی که در اختیارش قرار می گیرد تا حدودی شکل می گیرد. این را هم حق بدهید به دوستان دفاع مقدسی ما که گله مند هستند می گویند ما از حمایت هایی که به اندازه ی کافی از سینمای اجتماعی می شود برخوردار نیستیم. سینمای ایران در تولیدات خودش در سبد در سال نود و هشت می بینید که سهم بسیار اندکی در سینمای انقلاب و دفاع مقدس ذائقه ی مخاطب هم به همان سمت و سو خواهد رفت. یعنی زمانی که شما سینمای تلخ و سیاهی ارائه می دهید ذائقه ی مخاطب آرام آرام به همان سمت و سو خواهد رفت. اگر سینمای کمدی با نشاط خنده آور گهگاه مبتذل و سخیف هم داشته باشید ذائقه ی مخاطب آرام به آن سمت می رود. مردم درست هست که فهم و درک بالایی دارند اما برای بار اول به سینما وارد می شوند که متوجه نیستند فیلم چه قصه و داستانی دارد.ممکن است در مرحله ی بعدی مبلغ آن فیلم نباشند.اما در همان مرحله ی اول آن آسیب ها را متصور هست.

آقای محمودی: محتوا را من و شمای سینماگر به خورد مخاطب می دهیم.پیشنهاد می کنم شما یکی از برنامه هایتان را اختصاص بدهید به مسئله ی مهم اکران. ما در این یک دهه گذشته داریم از اکران آسیب می خوریم یعنی یک چرخه ای به وجود آمده است که بعنوان تهیه کننده بعنوان پخش کننده بعنوان سینمادار چرخه ی اکران را در دست خودم گرفته ام.شما فرمودید. تولید و اکران و پخش. الان تولید و اکران و پخش در انحصار گروه ها و افراد خاصی قرار گرفته است. یعنی از ب بسمالله تا تای دست خودش است. و به همین دلیل سلیقه ی فرهنگی مردم افت کرده است.سلیقه ی فرهنگی مردم تنزل داده شده است. چرا؟ بخاطر آن خوراکی که به مردم ارائه شده است. مردم فیلم خوب باشد به سینما می روند. فیلم بد هم باشد می روند.کسی که علاقمند به سینما باشد می رود.آمار سینماگران با توجه به وضعیت سینما و شرایطی که داریم بدک نیست. اما بحث این است که چرا این خوراک سالم تحویل داده نمی شود.چرخه ی تولید تا اکران یک چرخه ی بسته است و دولت می گوید همه این ها در اختیار بخش خصوصی و بخش صنف است و ما فقط باید نظارت کنیم.

مجری: اتفاقا کسی که تولید و پخش را در اختیار می گیرد سیستم نمایش را هم در اختیار می گیرد این اصالتش خیلی اصالت محتوایی نخواهد بود و اصالت را می گذارد بر مبنای آن اقتصاد و سرمایه ای که هزینه کرده است. دغدغه ای مثل بحث محتوا تو سینما انقلاب و دفاع مقدس نخواهد داشت.مواجه می شویم به کاهش مخاطب در این حوزه. بعضی اوقات دوستان می گویند سینمای دفاع مقدس مردم نمی بینند. بله.وقتی در یک شرایطی شما از ده فیلم هشت تا فیلمتان فیلم های پر فروشتان فیلم های کمدی ست نهایتا یک یا دو فیلم را اختصاص می دهید ذائقه ی مخاطب آرام آرام به آن سو شکل می گیرد. ضمن این که شرایط اقتصادی در جامعه ی کشور هم مردم را تحت فشار گذاشته است و بچه ها فیلم با نشاط ببینند و بروند لحظاتی را به خنده بگذرانند.

آقای محمودی: فیلم جنگی با نشاط نداشیم؟ داشتیم. مگر یک فیلم جنگی اکشن بوده به نام عقاب ها مرحوم ساموئل خاکچیان بیست و دو سال اکران بوده است. این بیست و دو سال یعنی چه؟ می فرمایید آقا کسی که پخش و تهیه ی سینما را دارد. شاید من و شما هم در آن جایگاه باشیم دخل و خرج در بیاید. بنده و جنابعالی و سیاست گذاری فرهنگی جایمان در این حلقه کجاست؟ اساسا در چه جاهایی باید وارد شویم؟ این همان چالشی ست که وجود دارد. در حال حاضر به نظر می رسد مدیران فرهنگی ما استراتژیست فرهنگی ما جایگاه خودش را گم کرده است.ما تعداد زیادی از ناوگان اکرانمان سینماهای دولتی هستند. این ها چرا نمی آید در اختیار مطلوب سینمای خوب قرار بگیرد. فیلم های مقاومت و دفاع مقدس کم هم نداشته ایم در تمام این سال ها.

جایگاه زن در سینمای انقلاب و دفاع مقدس

زنان به عنوان نیمی از جامعه و اهمیتی که در کانون خانواده دارند، از نقشی مهم در روابط اجتماعی برخوردارند. طبعا سینما هم به عنوان رسانه‌ای فراگیر با مخاطب گسترده از دیرباز درگیر مساله بازنمایی زنان در فیلم‌ها بوده است. نظریه‌پرداز شهیر سینما، لورا مالوی سال‌ها پیش در مقاله معروفی به نام “لذت بصری و سینمای روایی” به جایگاه فرودست و منفعل زنان در هالیوود اشاره کرد و نشان داد در تاریخ سینمای غرب و بویژه هالیوود، زنان تنها جنبه ابزاری دارند و صرفا سوژه چشم چرانی تماشاگران مرد، به شمار رفته و نقش آنها در فیلم‌ها، حاشیه‌ای و کم ارزش است. امری که محدود به پرده سینما و داستان فیلم‌ها نبوده و در مناسبات واقعی تولید فیلم هم، چنان نهادینه بود که نمونه‌اش را می‌توان در موج رسوایی‌ سواستفاده‌‌های جنسی از زنان بازیگر در صنعت سینمای غرب، موسوم به جنبش می‌تو دید.

 سینمای ایران، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم در وضعیت بهتری نبود و به تقلید از فیلم‌های وارداتی، تصویری مخدوش و سخیف از زنان در سینمای موسوم به فیلمفارسی ارایه می‌شد. با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، شرایط سینما هم مانند سایر حوزه‌ها، تفاوت ماهوی پیدا کرد. فضای عمومی از جمله فضای فرهنگی سینما برای کار زنان ایمن شد و با نظارت و سیاست‌گذاری‌های فرهنگی جدید، الگویی اصیل و تازه از هویت زن مسلمان ایرانی بر مبنای ارزش‌های دینی روی پرده سینما شکل گرفت. اما فارغ از دگرگونی در کیفیت بازنمایی، حضور زنان در فیلم‌های انقلابی و دفاع مقدس، تناسبی با میزان مشارکت واقعی زنان در عرصه‌های اجتماعی و نیز جنگ تحمیلی، نداشته است. از معدود آثار قابل ذکر در این زمینه می‌توان ازهیوا، برج مینو، بوی پیراهن یوسف، کیمیا،سرزمین خورشید، روبان قرمز، سفر به چزابه، شیار 143، روزهای زندگی، فرزند خاک، شب بخیر فرمانده و ویلایی‌ها نام برد که جلوه‌هایی از هویت و کنش زن مسلمان ایرانی را در دوره جنگ و پس از آن به تصویر کشیده‌اند. این در حالی است که از اواسط دهه هفتاد، با نفوذ خزنده جریان شبه‌روشنفکری به سینمای ایران در قالب انواع فیلم‌های به اصطلاح هنری و اجتماعی، آسیبی جدی به فضای سینمای بعد از انقلاب زده شد. جریانی که بیشتر با انگیزه کسب توجه و جایزه از جشنواره‌های غربی، به دنبال بازنمایی محتواهایی مغایر با ارزش‌ واقعی زن در جامعه ایران در مقام مادر و ستون خانواده رفته است و مضامینی چون اعتیاد زنان، زنان خیابانی، خانواده‌های فروپاشیده، شوخی‌های جنسی، خیانت،روابط غیر شرعی و اقسام هنجارشکنی‌ها را به تصویری تکراری از زنان در سینمای ایران تبدیل کرده است.

در فضایی که بیش از پیش، جنگ نرم رسانه‌ای دشمنان در خارج همراه با سیاه‌نمایی موج فیلم‌های شبه‌روشنفکری در داخل بر ضد هویت زن مسلمان، کانون خانواده، منافع فرهنگی و پیوندهای دینی جامعه ما شدت گرفته است، لزوم توجه و تمرکز بر نقش و جایگاه راستین زنان در راستای گفتمان انقلاب و الگوسازی بر مبنای ارزش‌های اسلامی در سینمای ایران بیش از گذشته ضرورت پیدا کرده است.

گفتگوی تحلیلی با دکتر مریم پوریامین و کارشناس تلفنی دکتر تینا چهار سوقی امین

مجری: بر کسی پوشیده نیست پس از وقوع پیروزی انقلاب اسلامی بازنمایی شخصیت زن و خانواده در سینمای ایران دچار تغییر و تحول بسیار مهم و اساسی شد. به هر حال بسیاری از نسل های قدیمی تر از بنده فیلم فارسی های قبل از انقلاب را با شخصیتی که از زن ارائه می دادند، متاسفانه به یاد دارند و چه بخواهیم و چه نخواهیم این فیلم ها در تاریخ سینمای ایران شکل گرفته و امیدوارم هیچ موقع مجبور نشویم آن فیلم ها را یادآوری کنیم. اما در بعد از انقلاب اتفاقات خوبی برای سینمای ایران افتاد که امروز در میز گرد تحلیلی مان استفاده می کنیم از نظرات و دیدگاه های سرکار خانوم مریم پوریامین.نویسنده، منتقد و تحلیل گر که همچنین عضوی بسیاری از شوارهای مشورتی در حوزه فرهنگ و سینما ها بودند.

سرکار خانم پوریامین ما قبل از انقلاب شاهد تولیداتی هستیم بر عرصه ی سینما که متاسفانه آنچنان که باید به شخصیت زن پرداخت نمی شود به تاثیر از سینمای غرب و شخصیت زن بیشتر وجه کالایی و ابزاری دارد. در جایی که می بینیم در برخی از مقاطع تاریخی شخصیت به حدی مبتذل می شود که محوریت خیلی از فیلم ها بر مبنای یک شخصیت مبتذل حتی تولید می شود و در سردر سینماها قرار می گیرد و متاسفانه در آن مقطع هیچ نظارتی بر کار نبوده و چه بسا خود رژیم هم خواهان تولید اینگونه فیلم ها و بست آن ها به درون جامعه بوده است. بعد از انقلاب اسلامی اتفاقات خیلی خوبی در عرصه ی سینما می افتد. خود سرکار در آن حوادث و پیروزی انقلاب حضور داشتید بعد از آن هم مسئولیت داشتید و در تلویزین بودید. شما چه افقی را طراحی کرده بودید تو ذهنتان و چه چشم اندازی را پیش بینی می کردید از سینمای بعد از انقلاب با توجه به محوریت جایگاه زن و خانواده

خانوم پوریامین:همان طور که خودتان فرمودین پیش از انقلاب حضور زن در سینما در دو نقش اطاعت پذیر و در واقع یک عنصر ابزرای بود که بیشتر از جسمش استفاده می شد. اندیشه و توانمندی زن در فیلم ها جاری نبود. بعد از انقلاب به سبب رشدی که جامعه پیدا کرد. ابتدا فعالیت اجتماعی زن ها در پیش از انقلاب بسیار محدود بود. اما امام خمینی زن ها را به عرصه ی اجتماع دعوت کرد و آن ها حضور پر رنگی در جامعه داشتند. هم در صحنه های یاوری و کمک کردن به مبارزان انقلابی و هم عرصه ی جنگ که به زودی آغاز شد.حرکت زنان بسیار پر شتاب بود بعد از انقلاب و لازم بود که سینما هم نقش این زنان فعال را به خوبی در پرده باز بنمایاند.ولی متاسفانه شاید وجه انقلابی سینمای ما در ابتدا خیلی ضعیف شد. شاید در آن چند سال اول عناصر فیلم فارسی ورود پیدا نکردند به سینما. در سال 60 عرصه ای باز شد. بچه های انقلابی واد شوند و فیلم هایی را بسازند و تلاش کنند همه ی وجهای ایران را به نمایش بگذارند.

مجری: تولید آنچنانی هم نداشتیم. در سال 57 تا 58-59 متوقف بود. اساسا سینما از 60 به این طرف شکل گرفت. شما می فرمایید در همان مقطع هم همچنان شخصیت زن طراحی و مدلی پیش بینی نشده بود.

خانوم پوریامین : من معتقدم ابتدا فعالیت شگرف بچه های انقلابی عناصر فیلم های فارسی ورود پیدا نکرده بودند در سینما و بچه های ما تولیدات کمی را روی تفکرات خودشان آغاز کردند که کارهای خوبی هم بود. هنوز تعر یف زن در سینما بر می گردد به همان چیزی که در قبل از انقلاب بود. فقط یک پوشش حجاب را اضافه کرده بودند. هنوز اندیشه ی زن وارد سینمای ما نشده بود. با توجه به این که هرچه گذشت در یک دوره ای از مدیریت سینما جواز این داده شد که عناصر قبلی که تهیه کننده و بازیگر و کارگردان بودند ورود پیدا کنند به سینما. این مسئله باعث دوگانگی شد. یعنی هم بچه های انقلابی وارد شده بودند برای این که کار هنری انجام دهند و هم بچه هایی که با تفکر قدیم فیلم می ساختند وارد عرصه شدند. درواقع برخورد این دو نگاه منجر به این شد که سینمای انقلابی ما با مضامین خودش نتواند روی پای خودش بایستد. چرا؟ چون جوان بود. من معتقدم از همان جا هم نقش زن هم نقش خانواده و هم سبک زندگی انقلابی و اسلامی به فنا رفت.ما نتوانستیم روی پای خودمان بایستیم

مجری: انقلابی که ماهیت فرهنگی دارد. متولیان امر می دانند که انقلاب ما تفاوت عمده ای با انقلاب های سایر جهان دارد. انقلاب ما شاید بخشش هم اعتراضات کارگری بوده ولی ماهیتش که صنعتی نبوده. انقلابی با ماهیت فرهنگی و با هدف رشد فضائل اخلاقی در کشور صورت می گیرد و با نگاه تغییر در رده ی اندیشه ها در نگرش ها.چه طور می شود در سینمای آن مقطع بین سال های 58-59 حتی در دهه ی60 هم خیلی اتفاق آنچنانی در سینمای ایران از منظر ریشه ی زنان نیوفتاده است.

خانوم پوریامین: خود شما مستحضر هستید که انقلاب فرهنگی نیاز به اندیشه دارد و نیاز به این دارد که فرضیه ها در جامعه بررسی شود و یک متد علمی شود برای دیگران نظر بدهند. صاحب نظران جمع شوند. شما در خارج از کشور می بینید که مثلا اگر سبک رئالیسم می آید. اول می گویند که ما این سبک را پیشنهاد می کنیم.رمان نویس ها ادبیاتی ها کتاب می نویسند. نظریه پردازان،نظریه می دهند. فیلمسازان شروع می کنند به فیلمسازی. اما چون انقلاب ما تحت هجمه ی دشمن از هر طرف بود این روند ها را نداشتیم. به ظاهر و سطحی بودن اکتفا کردیم.تمام انچه که در سینمای قدیم وجود داشت. البته همه ی سینما اینگونه نبود. رگه هایی از عناصر انقلابی همچنان به کار خودشان ادامه می دادند و ما تولیدات فاخری هم داشتیم که مردم پسند هم بودند. اما این فرصت به اندیشمندان فرهنگی ما داده نشد یا هجمه ها باعث شد که متمرکز نشویم فرظیه سازی کنیم. مدل سازی کنیم.الگو ارائه بدهیم و در پشت آن آثار خودمان را تولید کنیم.

مجری: یعنی می فرمایید ما تا چند سال پس از انقلاب اندیشه ی مستقلی برای مدل سازی یا شخصیت سازی از زن مسلمان ایرانی نداشتیم. اگر هم بوده به عنوان شخصیت های فرعی شناخته می شده است. اجازه بدهید گفت و گوی تلفنی داشته باشیم با سرکار خانوم تینا امین. مدرس دانشگاه و پژوهشگر.در همین زمینه. سرکار خانوم ما در مورد عنصر زن و خانواده در سینمای ایران صحبت می کنیم. شما تحکیم و تقویت عنصر در محصولات تصویری را تا چه حد در تحکیم خانواده های ایرانی موثر می دانید؟

مهمان تلفنی برنامه :جایگاه زن و خانواده در محصولات که فرمودین یکی از سوژه های می تواند باشد که محصولات تصویری وظیفه ی انتقال و بازنمایی آن را به عهده دارند. اگر یک قدم عقب تر برداریم و این پرسش را مطرح کنیم که رسالت تصویری در سینما در قاب تلویزیون چه چیزی است؟ خیلی ساده می توانیم بگوییم بازنمایی واقعیات اجتماعی موجود آنچه که ما در جامعه با آن مواجه هستیم و تجربه زیستی داریم می خواهیم از قالب محصولات سمعی و بصری به افراد دیگر نشان دهیم. یک جمله ی انتقادی که اخیرا خیلی می شنویم و اینقدر تکرار شده که برای تکرارش هم راه حلی نداریم و به چه نتیجه ای ما را برساند. محصولات ما یا بعضا سینمای ما سینمای ضد ارزشی شده است.یک خوانش جدیدی از این گزاره ی انتقادی داشته باشیم. این که در واقع محصولات تصویری ما به شدت در بازنمایی واقعیات اجتماعی ما ضعیف عمل می کند. حالا چرا چنین نظری داده شده است؟ برای این که وقتی ما بخواهیم یک واقعیت اجتماعی را نشان هیم. حالا این واقعیت اجتماعی می تواند با سوژه های زن و جایگاه خانواده باشد.به این پرسش ساده باید پاسخ داده شود. این که ما چه نوع بازنمایی می خواهیم داشته باشیم. صرفا نگاه مثبت،منفی یا خنثی یا بی طرفانه. این که در قالب چه محصولاتی می خواهد این کار صورت بگیرد؟ برای رسانه هایی که داریم.با همه ی ابزاری که موجود داریم.در چه برهه ی زمانی و بر اساس چه نوع نیازهای جامعه صورت می گیرد و تولید می شود. قاعدتا جامعه چه هدفی را می خواهد جوابگو باشد؟ و در نهایت تمامی این پرسش ها این سوژه در این محصولات تصویری یا رسانه ای که تولید شده است. چقدر می تواند به حل مسئله ی ما کمک کند؟ یعنی مسئله سازی آن چگونه ست و این مسئله چه پاسخ هایی برای حل مسئله به ما می دهد؟ وقتی تمامی بسته های تولیدی انجام شده داریم در قالب تلویزیون در قالب فیلم، سریال می بینیم که این ها را با ابزار ها و شاخص ها می سنجیم، خیلی شفاف و صادقانه بگوییم، ما خیلی ضعیف هستیم. اگر هم نوع بازنمایی را نگاه کنیم،همیشه در دوسر یک رفتار حرکت می کنیم. چه بسا محصولاتی داریم فقط بر مبنای ارزش های سنتی و مبتنی بر سنت، نقش زن و جایگاه خانواده را نشان می دادند و تاکید می کردند بر نقش زن به عنوان عنصر درونی خانواده و یک نگاه شاید خیلی غیر ملموس و غیر واقعی و اینقدر کلیشه ای نشان می دادند که برای ما جذاب نبوده است. یک سری محصولات ما دقیقا آن سر رفتار قرار گرفته اند. یعنی آنقدر از ارزش های مبتنی بر مدرنیته تاکید می کنند که با جریان های فمنیستی که حتی در جوامع غربی هم پاسخگو نیست، همراه می شوند. آنقدر در نقش های بیرونی و درونی زن تاکید می کنند و از فاصله گیری از زن سنتی می گویند که برای دغدغه های آن زن اجتماعی مدرنیته هم نمی تواند پاسخگو باشد.

مجری: آیا معتقد هستید که در تولیدات تصویری و سینمایی ما به تعبیری رعایت انصاف نمی شود.یعنی ما با افراط و تفریط مواجهیم با حوزه های مختلف.

مهمان تلفنی برنامه : بله. این واژه ی افراط و تفریط یا حرکت در دوسوی این رفتار و این که نتوانستیم بین آن ها یک بالانسی یک تعادلی پلی زده شود و نگاه منصفانه ای را نشان دهیم یکی از ضعف های بازنمایی و یا رسالت محصولات تصویری ما بوده است. نگاه می کنیم ببینیم آیا محصولاتی که در حال حاضر داریم هیچ کدامشان ارزشی را برای ما باز نمایی نمی کند؟ بله انجام می دهند. اما در واقع چقدر کاذبی که صورت می گیرد؟ آیا ارزش هایی که نشان داده می شود فقط و فقط همین هاست؟ یا بعضا نگاه بسیار آسیب شناسانه و تلخ و تاریکی زن از مسائل اجتماع و خانواده دارند و صرفا فقط نشان می دهند و در نشان دادن این ها به هیچ حل مسئله ای ما را نمی رسانند. این جا احتمال دارد بعضی از متخصصین سینما بگویند که مگر رسالت سینما یا تولیدات محصولات رسانی این هست که حل مسئله کند؟ شاید چند سال پیش راجع به سینمای قبل از انقلاب می خواستیم صحبت کنیم،می گفتیم خیر. این چنین نیست. ولی در عصر رسانه ای حاضر نمی توانیم انتظار داشته باشیم فقط رسانه ها بازنمایی کنند.

مجری: یعنی فقط طرح موضوع نباشند؟

مهمان تلفنی برنامه: بله. دقیقا

مجری: نکته ی بسیار مهمی را اشاره فرمودین خانوم دکتر.هم باید در طرح موضوعات رعایت انصاف شود و هم بازنمایی و طرح مطلق کفایت نمی کند. واقعا سینما به عنوان یک ابزار رسانه ای قوی می تواند علاوه بر طرح راه حل هم ارائه دهد برای حل مشکلات.

مهمان تلفنی برنامه : وقتی نگاه می کنیم، متوجه می شویم که ارزش های مبتنی به اندیشه ورزی بین اعضای خانواده و همبستگی، گفت و گو محوری، حتی نشان دادن صادقانه و خالصانه ی عنصر عشق بین اعضای خانواده. با محوریت جایگاه زن در تمامی محصولات ما به سمت و سوی منفی می رود. آن بازنمایی تنها وجهه منفی تا یک جایی نشان دهنده است.خودش مسیر و جهت می دهد.

مجری: اگر ما بخواهیم همیشه به ابعاد منفی این شخصیت زن در فیلم ها بپردازیم که در مسیر تولیداتی قرار می گیریم که به تدریج ذائقه ی عموم مردم را تغییر می دهد. به هر حال از تاثیرات شخصیت زن در فضای خانوادگی و خانواده ها نمی تواند غفلت کند. نظر شما هم همین است؟

خانوم پوریا مین: دنیای معاصر علی رغم فشاری که به زن محجبه ی مسلمان پس از انقلاب می آورد،معتقد است دین ما موجب محدودیت بر فعالیت ما می شود. اتفاقا ما تجربه ی عکس آن را در انقلاب اسلامی داشتیم. زنان ما که پیش از انقلاب منزوی بودند چه در سینما چه در عرصه ی خانواده نقش های پیش پا افتاده و منفعل داشتند.اگر ما نگاهی به آمارها داشته باشیم،پیش از انقلاب اسلامی در سینما کارگردان زن نداریم. ولی بعد از انقلاب اسلامی هم اکنون 35 کارگردان داریم. در سینما در بخش سینمای مستند وتجربی، کارگردان هایی که کار می کنند. کارهای حرفه ای هم انجام می دهند. همین طور در عرصه های مختلف نشان می دهند. انقلاب نه تنها دین و انقلاب و اسلام پای زن ها را نبسته است بلکه ورود آن ها را به فعالیت های هنری سینمایی و اجتماعی هم توسعه داده و هم باز کرده است.

مجری: انقلاب اسلامی به محض این که وقوع پیدا کرد سینمای ایران به وجه زن را دچار تغییر و تحولات اساسی کرد. با این شرایط آیا در دهه های 70-80-90 دهه ی 60 را فرمودین که زمان جنگ بود و فرصت چندانی هم پیش نیامد. آیا اتفاقات عمده ای افتاد برای شکل دهی جایگاه زن و خانواده در سینمای ایران یا خیر؟

خانوم پوریا مین: من تصورم بر این است که هنوز سینمای حرفه ای ما از دو چیز رنج می برد.یکی متاسفانه مدیریت ضعیف فرهنگی و سینمایی که آسیب است و دوم افرادی که مولد هستند در حوزه ی سینما و تولید را به عهده دارند منطق و اندیشه ورزی شان کامل نیست. معتقدم تولیدات سینمایی ما الان وجه صنعتی دارد. یعنی نگاه به گیشه است. تهیه کنندگان و کارگردانی که فیلم تولید می کنند قبل از اینکه به اندیشه بپردازند اصلا چه می خواهند بگویند؟ نگاه به گیشه دارند و اینکه چقدر می فروشند؟ به همین دلیل تقلید کورکورانه از سینمای غرب باعث شده ما راه را دائم در یک مسیری که دور شویم از اهدافمان. یعنی آن سینما تقلید صرف از اندیشه های غرب و سینمای تکنولوژی از غرب است.نه تنها کمک نکرده به این که اطلاع پیدا کند سینما. بلکه خودش را هم از دست داده است.ریزش مخاطب عظیم داریم.

مجری: خیلی از دوستان در حوزه ی سینمای انقلاب و دفاع مقدس معتقد هستند که ما در فیلم هایمان به زن جایگاه ویژه ای عطا می کنیم.ما زن را در جایگاه و شخصیت والای خودش می بینیم. خیلی از دوستان هم که در نقطه ی مقابل هستند که ما هم در فیلم هایمان این اتفاق را شاهد هستیم. در حق زن مسلمان ایرانی جفا نمی کنیم. اما وقتی وارد بررسی و آنالیز این دو طیف می شویم، می بینیم که اتفاقات خیلی خوبی برای شخصیت زن نیوفتاده است. می بینیم که جریانات فکری دارد حاکمیت می کند بر شخصیت زن در فیلم ها که خیلی مطابق با ارزش ها و آرمان ها و حرف هایی که سال 57 زده شده، نیست. شما چه توقعی دارید از سینمای ایران. آیا نظر شما تامین می شود با شرایط فعلی یا خیر؟

خانوم پوریامین: زمانی که نقش زن حرکت نکند در فیلم ها و راه نیوفتد و به مخاطب وجود خودش را نشان ندهد. باورپذیری و همذات پنداری به وجود نمی آید. ما زن هایی که در این دهه ی اخیرکه ما خیلی نقش های بد و چهره ی زشتی از زن نشان می دهیم. یعنی بی بند و باری مخصوصا در حوزه ی خانواده ما نه تنها نتوانستیم الگو سازی کنیم بلکه یک نقشه راه بد نشان دادیم. شما توجه کن مقام معظم رهبری نزدیک به دو دهه ی پیش راجع به عنصر امید در فیلم ها صحبت کرد. سینما فردای فرزندان ما را خواهد ساخت. آرمان خواهی دارد وقتی که فضا تاریک است و پرده ی نقره ای سینما کنار می رود و نور می افتد تو می خواهی همه ی نداشته هایت را در این تصویر ببینی.اگر پایت چلاق است، قهرمانت را یک دونده ی ماهر است. اگر چشمت نمی بیند قهرمانت یک بینای بصیر است. سینما همه ی موتور حرکت فرد است. به آن آرمان گرایی و وطن دوستی می دهد. به آن ایده آلیستی می دهد که آن نیاز دارد حرکت کند.

مجری: شخصیت زن به همان میزان که در فضای خانوده اثر بخش است.حرف هایش، رفتارش و گفتارش به همان اندازه و با یک حجم وسیع تری می تواند بر پرده ی سینما بر مخاطب تاثیر گذار باشد. اگر شما یک شخصیتی را ارائه دهید به مخاطب و این شخصیت با باورهای دینی و اخلاقی ما منافات داشته باشد به نظر من جفای بزرگی صورت می گیرد.

خانوم پوریامین: ما ماکت نمی خواهیم نمایش دهیم. توی زندگی های خصوصی همه ی ماها بینندگان عزیز، زن ها،همسرها و مادرها و خواهرهایتان را ببینید. حتی در نسل جدید دخترهایتان را ببینید. کدام یک از نقش های اجتماعی زن های امروز ما پس از انقلاب با این هم زحمت و صبوری در فیلم ها نقش می بندد یا در سریال ها. خیلی این مسئله مهم است که ما تلاش کنیم که باورپذیری را سوار آن تیپ یا شخصیتی بکنیم که قرار است نمایش داده شود. متاسفانه فیلم های ما همه نه، بخشی از آن ها تهی از این مسئله ست. چون کار نشده است. اولا حضور زنان در عرصه ی تصمیم گیری در حوزه های سیاست سازی سینما چقدر پررنگ است. من دانش آموخته ی آخرین دوره ی مرکز آموزش فیلم سازی باغ فردوس هستم. شما الان سینمای دنیا را نگاه کنی در عرصه های مختلف برای تهیه کنندگان، کارگردانان حتی بازیگران می آیند فصلی ماهی و سالی کلاس های آموزشی می گذارند. سینما نیاز به خلاقیت دارد و مهم ترین عنصرش روز آمدی هست.فیلم سازان ما با نگاه پیش از انقلاب یعنی همان زن همان خانواده منتهی یک حجاب اجباری دارند که الان هم این حجاب ها را دیده اید چگونه رنگ باخته است. به دنبال انواع و اقسام دلایل و ابزار هستند که آن حجاب هم وجود نداشته باشد.

مجری: شما می فرمایید که منابع انسانی در حوزه ی فیلم سازی زنان وجود دارد. به هر حال دانشگاه ها مبادرت به پرورش نسل هایی می کنند که وارد عرصه ی فیلم سازی می شوند. ما نمونه های بسیاری هم داریم از زنان متعهدی که که در زمینه ی فیلم سازی خود ما هم ورود کردند و فیلم هایی ساخته اند که مورد اقبال عمومی هم قرار گرفته است. ولی شما نگران یک فضای دیگری هستید. می گویید آن نگرش باید تغییر کند که تغییر نکرده است. در طول این 4 دهه چه کسی باید این نگرش را تغییر دهد.آیا دولت باید تغییر دهد؟ آیا جامعه ی فیلم سازان باید این کار را کنند؟

خانوم پوریا مین: ببینید جامعه ی فیلم سازی همکاران گرانقدری که در حوزه ی سینما کار می کنند همه جا نیاز به آموزش و نظارت و درواقع تعیین مسیر هست. اصلا ما اینجور چیزها گم هستش برایمان. من بارها مشاوره می کردم با کسانی که فیلمنامه ارائه می دادند به شورا برای اینکه فیلمنامه هایشان مصوب شود. می دیدم شوراها ی فیلم سازی از روی دست هم فیلمنامه می نویسند. مثلا اگر مد بود ژانر اجتماعی باشد تمام آثاری که در شورا به دست ما می رسید همه ژانر اجتماعی بود. اگر در حوزه ی خانواده بود همه فیلمنامه ها در مورد خانواده بود. اگر آسیب اجتماعی هم بود به همین طریق. ما باید فلو چارتی نصب کنیم و بگوییم ما در سینمای کشور30 فیلم بلند در سینما داشته باشیم. این 30 تا 5 تای آن ژانر اجتماعی باشد. 5 تای آن ژانر پلیسی باشد. 5 تای دیگر آسیب های اجتماعی. یعنی ژانرهای مختلف را توانایی آن را داشته باشیم و تولیدات متنوع برای مخاطبین داشته باشیم.

مجری: الان هم وجود دارد. ما فیلم های اجتماعی داریم با محوریت خانواده. اما می بینیم که جریانات فکری دیگری که منافات دارد با جریانات فکری دینی و انقلابی و مکتبی ما در فیلم ها ترویج پیدا می کند.فکر کنم منظورتان این باشد. چون ما نمی توانیم از شخصیت زن بهره نمی گیرد. ما در همه ی فیلم ها موضوعات خانوادگی داریم. اما اتفاق دیگری می افتد. من تصورم این است به جهت خلا راهبردی که شما هم فرمودین که اتفاقی نیوفتاده و هیج جا فکر نشده است. یا اگر هم فکری می شود روی کاغذ کلمات و واژگانی کنار هم قرار می گیرند که هیچ موقع عملیاتی نمی شوند این واژگان و متاسفانه در خلا راهبردی چنین فضایی شاهد یک سری تولیداتی هستیم که تولیدات چنگی به دل نخواهد زد و الان شاهد تولیدات و محصولاتی هستیم که می بینیم زنان به مکاتب فکری می روند. مکتب فمنیست دوره اش تمام شده است در دنیای غرب. ولی در سینمای ما به شکل دیگری نمایش داده ی شود. یا می بینیم که فضای اجتماعی به واسطه ی حضور زنان به حدی تلخ و سیاه نمایش داده می شود. یا خیانت های مکرر یا طلاق را شاهدیم یا تندی و جسارت هایی که در خانواده های ایرانی مرسوم نیست را شاهدیم.برخی این ها را پوست اندازی تلقی می کنند. برخی هم معتقد هستند که باید پوست اندازی کنیم. شما نظرتان چیست؟

خانوم پوریامین: من معتقدم هر چه اصرار دشمن بر زن ایرانی مسلمان بیشتر می شود. احساس آن ها این هست که این انقلاب کوتاه مدت است و به ارزش ها پایدار نیست. به نقل از امام راحل که این زن ها بودند در اول انقلاب نوک مبارزه ی انقلاب اسلامی قرار گرفتند. حتی در 17 شهریور زن ها بودند در نوک حمله و تیر خوردند.مردان هم آمدند به حمایت از زن ها و انقلاب اوج گرفت. هنوز زن ها هستند که پایدارند به نقش ولایت مداری و انقلابی شان. و هر چه می گذرد در این عرصه هم محکم تر می شوند. ما اصلا احساس نمی کنیم زن مسلمان ایرانی تاریخ مصرف کوتاه دارد و نابود می شود.

مجری: اما این روحیه را به شدت کم می بینیم در فیلم ها. روحیه ی ایثار و رشادت و مقاومت.

خانوم پوریامین: مثل این که چیزی می خواهند به ما آموزش بدهند و به نسل پس از ما که در واقع این قدرت و مقاومت وجود ندارد و از بین رفته است و حالا دوباره می توانیم به آن چیزهایی که مورد علاقه شان است برگردیم. من معتقدم سینمای نجیب و شریف و کارگردانان بزرگواری که آثارارزشمندی در سینمای ملی ما رقم زده اند.و این سینمای ملی را از من تعریف بخواهید می گویم تقویت دین،انقلاب و ایرانیت. از این دست ما فیلم سازان فراوان داریم که واقعا ایستاده اند و توانایی این را هم داشتند که آثار خوبی تولید کنند. منتهی بعضی از جشنواره ها ی خارجی که در دنیا هست، فشاری دارد. بودجه هایی را در اختیارقرار می دهد که انسان روشن فکر شهروند نما پرورش داه شود و این عنصر آموزش سینما در ضمیر های خانوده ها نقش خودشان را بازی کنند.

مجری: من فکر می کنم اینگونه مطالبات رسانه ای ملی و سایر رسانه ها می تواند فضایی را ایجاد کند و ما شاهد حضور پر رنگ تری از شخصیت زن مسلمان ایرانی باشیم که دقیقا مولفه های انقلابی و آرمانی در آن وجود داشته باشد.

نقش پلتفرم ها در توسعه سینمای انقلاب و دفاع مقدس، گفتگو با ایزد مهرآفرین

مجری:همان طور که می دانید شوع کرونا در چند ماه اخیر باعث شد که طرح اکران آنلاین درسینمای ایران بحثش آغاز شده است و بسیار از مردم خیلی از فیلم ها را در تعطیلی سینما از این طریق و از طریق پلت فرم ها. نماوا. فیلیمو و آپارات و سایر موارد مشاهده کرده اند.موضوع بحث ما امروز پلت فرم ها و محصولات تصویری ست که در گفت و گو با آقای ایزد مهرآفرین کارشناس محترم حوزه رسانه به گفت و گو خواهیم نشست.

اساسا این پلت فرم ها یی که عرض کردم چه تاثیری بر جذب مخاطب می توانند داشته باشند آیا آنقدر مثل خود سینما موثر هستند؟

آقای مهرآفرین: بله. وقتی که هم در داخل هم در خارج وقتی که یک سهام مثل شرکت نتفیلیکس بعد از سال ها امپراطوری اپل در صدر سهام شرکت های دنیا می نشیند.نشان دهنده ی اقبال رجوع مخاطبان به این پلت فرم ها زیاد شده است.حتی در داخل زعامت این شبکه ها به هر حال متولی صادرکننده ی مجازی چه کسی باشد. اختیار دست چه کسی باشد؟ به هر حال دعواهایی که وجود دارد به دلیل این است که مشخص می شود این جا،جائیست که مخاطب دارد. عرضه و تقاضا روزبه روز گسترده تر می شود.و حتی در بحث سرمایه گذاری های کلانی در بحث سریال ها و برنامه ها در این شبکه ها و پلت فرم ها انجام می شود به جرات می گویم در تلویزیون این اتفاقات نمی افتد. من رقم هایی که در مورد سریال سازی و برنامه سازی هایی که در این پلت فرم ها ساخته می شود هیچکدامشان تو تلویزیون حداقل در این چند سال اخیر رخ نداده است و یکی از معظلات سریال سازی در تلویزیون این شده است که بازیگر ها همه به سمت سریال هایی که در نمایش خانگی ساخته می شود و مقداری هم تلویزیون دستش خالی شده است از حداقل چهره های درجه یک در حوزه ی هم اجرا هم بازی هم کارگردانی.

مجری: تکلیف سینما چه می شود؟ به هر حال آن جذابیتی که مردم در یک فضای جمعی و در یک پرده ی اکران فیلم را می بینند با این شرایط آن جذابیت از دست می رود.

آقای مهرآفرین: گریزی فعلا نیست. حتی شرکت های بزرگ سینمایی در امریکا اعلام ورشکستگی کردند. هیچ کاری نمی شود. باید ببینید شرایط به کدام سمت می رود آن حس دسته جمعی دیدن فیلم در سینما درست است. اما به تصور من تمام مردم همچنان این ترس از کرونا برایشان غالب است.

مجری: تو کشور ما در عصر دیجیتال صحبت از فضای الکترونیکی یا شهر های الکترو نیکی می کنیم و می گوییم که مردم به هر حال از خانه هایشان کمتر خارج شوند. حالا نه به واسطه ی کرونا به واسطه ی بیماری های مشابه شما می فرمایید هیچ راهی غیر از این وجود ندارد؟

آقای مهرآفرین:اگر به امید خدا روزی کرونا ریشه کن شود دوباره رجعت به سینما. اکران ها. با خانواده رفتن و آن حس و حال خوب حتما رونق می گیرد. دسته جمعی فیلم دیدن یک احساس متفاوتی دارد تا این که شما در خانه فیلم ببینید. ولی وضعیت امروز بخاطر شرایطی هست که وجود دارد. در چین الان وضعیت که سفید شده است، رونق در سینماها وجود دارد. فیلم نولان در چین به لحاظ مخاطب رکورد شکونده است. اما در خود امریکا نه.

مجری: به شرایط که کرونا در آن جا همچنان شرایط قرمزی را طی می کند. آیا شما فکر می کنید مردم از طرح اکران آنلاین از طریق پلت فرم ها استقبال کردند؟ چون طرح اکران آنلاین چند ماهیست بر سر زبان ها افتاده است و با حمایت هایی که صورت گرفته و اقداماتی که موسسات مربوط این کار را کردند.چند فیلم را هم اکران کردند. اما از باب هزینه عرض نمی کنم.

آقای مهرآفرین: مردم فیلم ها را دیده اند.شما از هر مخاطبی که آیا در آن بستر قانونی دیده اند این سوال مهم است. آیا شما این فیلم ها را در پلت فرم ها تماشا کرده اید یا نه از کانال تلگرام دانلود کرده اید و دیده اید؟ به نظر من چیزی بین 80 تا 85 درصد مخاطبان ما این فیلم ها را از مجراهای غیرقانونی می بینند.یعنی به این پلت فرم ها رجوع نمی شود. هر فیلمی که در این پلت فرم ها می آید به فاصله ی 2 – 3 ساعت یا یکی دو روز این ها در تلگرام لینک دانلودش می آید. مخاطب فیلم می بیند. فیلم هایی که اکران انلاین بوده اند یا روی پرده بوده اند حداقل در آن فضای مخاطبی که می شناسم و با آن ها در ارتباط هستم. همه ی فیلم ها را می بینم ولی آیا این ها از بستر قانونی در واقع آن کار را دیده اند؟ به نظر من، نه.

مجری:به نظر من مراجع نظارتی یا مراجع دولتی باید تدبیر کنند ماجرا را. هر چند من و شما بهتر می دانیم که در سراسر دنیا این معظل این فضا را تهدید می کند. اما بحث من این است که این اقبال عمومی اگر صورت بگیرد به این معناست که مردم در هر شرایطی نسبت به دیدن محصولات تصویری و فیلم علاقه مند هستند.

در مورد بحث تاثیر پلات فرم ها و میزان اقبال عمومی صحبت کردیم.این که وقتی اقبالی صورت می گیرد نسبت به یک نرم افزار نسبت به یک طرح یا برنامه ی نمایشی. قاعدتا این دغدغه به وجود می آید حالا چه محصولی را قرار است نمایش بدهیم؟ آیا محصولات تصویری که در حال حاضر در پلت فرم های ما وجود دارد و در معرض دید خانواده ها قرار می گیرد نظر شما را جلب کرده است؟ آیا این محصولات، محصولاتی هست که در رشد و تعالی خانواده ها موثر باشد یا خیر؟

آقای مهرآفرین: خیلی نمی شود جواب مطلق داد که بگوییم 100درصد محصولاتی که در این پلت فرم ها ارائه شده است قابل دفاع هستند تو بحث های محتوایی. یا نه بگوییم 100 درصد کارهای خوبی هستند. به نسبت مسیری که پلت فرم ها می روند من مسیر را در واقع مسیر روشنی می بینم با تمام نقاط ضعفی که در محتواها وجود دارد. به هر حال در رسانه ها از بعضی از سریال ها انتقاد می شود این سریال بحث لاکچری بودن و بحث اخلاقی و بحث های دیگر هست. به نظر من این نقد نیست که سریالی را لاکچری ببینیم. یا سریالی که نقد کنیم و بگوییم شما در فضای فقر و فلاکت هستید. می خواهم بگویم،آیا آ ن سریال اگر در فضای لاکچری هست درست دارد آن فضا را نشان می دهد و در پس اندیشه ای که آن فیلمساز می خواسته از آن محتوا و مفهوم ارائه دهد درست حرکت کرده است یا نه؟ ایرادی که بر خیلی از سریال ها گرفته می شود نشان دادن تجملات صرف است. شاید قصه ی شما در فضای لاکچری بخواهد بگذرد ایرادی ندارد.

مجری: آیا پلت فرم که همه متفق القول می گوییم که بهترین سیستم هست و می تواند جایگزین سینما شود در دوران کرونا. در این زمینه آیا پلت فرم ها باید رجوع کنند به محصولات خوب و نجیب. به محصولات پر محتوا یا خیر به واسطه ی این شرایطی که دارند آزاد هستند به پخش هر فیلمی؟

آقای مهرآفرین: قطعا اینگونه نیست. پلت فرم هر محصولی را ارائه دهد و هرکاری که خواست انجام دهد. مجراهای قانونی وجود دارد برای دادن مجوز

مجری: بعضی ها معتقد هستند چون پلت فرم است آزادی عمل بیشتری دارد.

آقای مهر آفرین: به هر حال نسبت به تلویزیون آزادی عمل بیشتری وجود دارد و مخاطبانی که سمت پلت فرم ها می آیند مخاطب های تلویزیون نیستند. یعنی کسی که می آید به پلت فرم. یک قصه هایی می خواهد یک فضاهایی می خواهد که در تلویزیون نشان دادن آن ها کار راحتی نیست. می خواهم بگویم ایراد شما وارد است. من دوستی داشتم که فیلمنامه برده است. فیلمنامه ی ارزشی درجه یک بسیار به زعم من پر مخاطب. بعد گفتند که این مولفه های مخاطب پسند ندارد.تمام این ها از نبود یک فیلمنامه ی قوی نشات می گیرد.اشکالی که در همه ی این سریال ها که ما به آن ها ایراد می گیریم این است که فیلمنامه های خوبی ندارند. در همین اواخر نمونه هایی داشتیم که تمرکزشان را روی فیلمنامه گذاشته بودند هم مخاطب راضی بود هم در فضای رسانه ای روی آن خوب مانور داده شد. مثل سریال همگناه با تمام ضعف های ساختاری روی قصه ی معمایی تمرکز داشت و مخاطب را با خودش جلو برد.شاید هم بشود ایرادات ریز و کوچکی هم به محتوایش گرفت ولی در کلیاتش تیم همگناه چون تمرکزشان یک فیلمنامه ی خوب بود جوابش را خوب پس گرفتند. و بر عکس آن سریال هایی داشتیم که به قدری فیلمنامه های ضعیف و بی هویت و بدون ایده ای داشتند که بخاطر همه ی این انتقاد هایی که می شود بخاطر این سریال هاست.

مجری:پلت فرم یک سبد نمایشی ست و این می تواند در برگیرنده ی همه ی موضوعات باشد. مثل سریال آقازاده یا همگناه که می فرمایید این ها موضوعاتی ست که در قالب سریالی نمایش داده می شود. در قالب فیلم هم همین پلت فرم هایی که نام بردیم چند روز دیگر وارد عرصه ی تولید شوند. پیشنهاد من این است که با توجه به تنوع موضوعاتی که در عرصه ی انقلاب هست در عرصه ی دفاع مقدس هست در عرصه ی موضوعات راهبردی هست پلت فرم ها به زعم بنده می توانند ورود کنند به این حوزه؟ آیا شما موافقید؟ یعنی می توانند محصولاتی ارائه دهند که فراتر از محصولات فعلی باشد در یک دایره ی محدودی این محصولات تعریف نشود. این شرایط تهیه کننده ها را به اصطلاح قلقلک می دهد که حالا سینما ها تعطیل هستند و این سیستم ها می توانند خدمت خانواده ها باشند حالا چه اصراریست ما محصولاتی را تولید کنیم که اصولا تاکیدی روی بحث معنا و محتوا دارند ما می توانیم محصولاتی را تولید کنیم که مثل خیلی از محصولات سخیف هم باشد. مقداری جای نگرانی وجود دارد.

آقای مهرآفرین: بالای 50 درصد فیلم هایی که ما می سازیم با همین کلمه ای که شما گفتید می توانند معنا پیدا کنند این کلمه ی سخیف. پلت فرم وظیفه دارد همه ی این ها نشات گرفته از فیلمنامه ی خوبی است.وقتی فیلمنامه ی خوب داریم می توانیم یک محصول خوب را داشته باشیم. در هر حوزه ای چه در حوزه ی راهبردی چه در حوزه ی سرگرمی باشد. اینجا پلت فرم روی این مباحث. به هر حال این ها جنبه ی اقتصادی برایشان مهم است.

مجری: به نظر من باید مدیران فرنگی از همین حالا ورود کنند به پلت فرم ها و خط اصلی را بدهند و هدایتشان کنند و ملاک این نباشد که شما برای منافع اقتصادی خودتان کار کنید. یک مقدار باید دغدغه و نگران این فضا باشید. شما بیشتر در اختیار خانواده ها هستید.

آقای مهرآفرین: بحث کاملا درستی ست.این که نباید پلت فرم ها اینقدر آزادی عمل به این معنا داشته باشند که هر محصولی را ارائه دهند. به نظر من این دعوایی که وجود دارد بخاطر همین محتوای کنترل شده باشد.

مجری: به آن شدت هم نه. مکانیزم نظارت را می شود طراحی کرد.

آقای مهرآفرین: نمی شود خیلی قضاوت کرد. باید ببینیم به کدام سمت می روند این پلت فرم ها.

مجری: بحث پیش داوری نیست. منظور من این است که اگر در این دوران یک سندی توسط سازمان تدوین شود و این سند مدیر فرهنگی یکی از کارهایش آینده نگریست و به تعبیر آینده پژوهیست. یعنی شما می توانید پیش بینی کنید سینمای ایران در اختیار پلت فرم ها به هر حال این بیماری کرونا تمام می شود.بیماری های میکروبی که تمام نمی شود ممکن است ما از این تجمعات محروم شویم خدای نکرده. پس یک مدیر آینده نگر می تواند از الان پیش بینی کند که پلت فرم ها اگر قرار است جایگزین فضای جمعی در سینما بشود و قرار است وارد عرصه ی تولید شوند چگونه وارد شوند؟ آیا در پلت فرم ها می خواهید همان قوانین را مواردی که در سینماها هاست اعمال کنید؟

آقای مهرآفرین: ما 40 سال در سینما نتوانستیم این کار را بکنیم. بعد از 40 سال نتوانستیم یک سندی بنویسیم که این سینما به این سمت کشیده نشود. شاید 2 تا فیلم بتوانیم پیدا کنیم که بشود تمام قد پشت آن ها ایستاد و دفاع کرد. امیدوارم در پلت فرم ها این اتفاق بیوفتد. چون یک جایی نو پا و نوظهور است می شود این ایده ای که شما دارید به نظر من اجرا کرد. اما 40 سال در سینما نتوانستیم به این هدف بزرگ برسیم.

نقش نهادهای صنفی در حمایت از سینمای انقلاب و دفاع مقدس

در سال 1368 با تصویب مجلس شورای اسلامی مبنی بر اختصاص ۲٪ از درآمد فروش سینما با هدف بهبود وضعیت رفاهی و صنفی شاغلان سینما، نهادی تحت عنوان خانه سینما بنیانگذاری شد و بعد از چهار سال فعالیت غیر رسمی، در سال 1372 به شکل منسجم‌تری شروع به کار کرد. خانه سینما وظایفی از قبیل تشکیل و اداره شورای داوری،بانک فیلمنامه، واحد امور رفاهی و بیمه هنرمندان، کارگروه‌های صنفی، فنی و اموزشی، برگزاری جشن سینمای ایران و جایزه کتاب سال سینما و شرکت در شورای صنفی نمایش را عهده‌دار است.

به غیر از این وظایف تعریف‌شده، خانه سینما حلقه‌ی واسطی است بین سه رکن اساسی سینما که عبارتند از سینماگران و جامعه هنری، سیاست‌گذاران و مدیران فرهنگی و مردم به عنوان مخاطبان بالقوه محصولات سینمایی و می‌تواند به واسطه‌ی این جایگاه برجسته، نقشی تسهیلگر و فراگیر در بیان مفاهیم و تبیین اسناد بالادستی به اهالی سینما داشته باشد. تعاملاتی که می‌تواند بستر مطمئنی برای رسیدن سینمای ایران به اهداف عالیه خود و ارتقای سطح تولید فیلم‌ها، متناسب با ارزش‌های بومی فراهم کرده و جلوی انحرافات ناخواسته را بگیرد.

بعد از انقلاب اسلامی و متعاقب آن، وقوع جنگ تحمیلی، جریان‌ تازه‌ای در سینمای ایران شکل گرفت که با عنوان سینمای انقلاب و دفاع مقدس شناخته شده و با استقبال بسیار مخاطبان همراه شده است. اهمیت راهبردی و منافع ملی کشور ایجاب می‌کند که حمایت از این نوع سینما مخصوصا با توجه به ساخت پرهزینه بسیاری از فیلم‌های جنگی و تاریخ انقلاب با مشارکت همه دستگاه‌های حاکمیتی و مردمی مربوطه از جمله نهادهای صنفی صورت گرفته و استمرار داشته باشد.

در این میان خانه سینما به عنوان عامل واسط بین ارکان سینما، می‌تواند نقشی ویژه در تحکیم سینمای انقلاب و دفاع مقدس ایفا کند و با ایجاد گفتگو و پل ارتباطی بین صنف‌های مولفی همچون فیلمنامه‌نویسان، کارگردانان و تهیه‌کنندگان با پژوهشگران و مراکز مطالعاتی معتبر در حوزه تاریخ، انقلاب و دفاع مقدس از یک طرف و وزارت‌خانه‌های مربوطه و دستگاه‌های اجرایی و حاکمیتی، تحولی مهم در ایجاد هماهنگی بین ارکان مختلف سینما به وجود آورد و از تامین منابع مالی و لجستیکی تا تقویت وجه اسنادی و پشتوانه پژوهشی فیلم‌ها یاری رسانده و مسیر تحریف‌های احتمالی را مسدود کند.

برپایه چنین ضرورتی، جای پرسش است که واقعا خانه سینما تا چه میزان عملکردی شفاف در جهت تحکیم سینمای انقلاب و دفاع مقدس در حوزه‌های مختلفی مانند تولید،پخش، نمایش، تبلیغات، تشویق و اهدای جوایز به سینماگران فعال این عرصه و همچنین پژوهش، تعامل و هم‌اندیشی با ارگان‌های گوناگون داشته است. وظایفی که به نظر می‌رسد سهوا یا عمدا فراموش شده و چندان در کارنامه این نهاد صنفی پر رنگ نیست.

بدیهی است که دگرگونی ریشه‌ای در ارتقای سطوح کیفی و توسعه زیرساخت‌های لازم در سینمای انقلاب و دفاع مقدس، بدون مشارکت آگاهانه خانه سینما ممکن نیست.

گفتگوی تحلیلی با سید ضیا هاشمی

مجری: وجود نهادهای صنفی در هر جامعه ای نشان از توسعه یافتگی آن جامعه دارد. این توسعه یافتگی می تواند شامل خیلی از موارد باشد از جمله صنعتی،تجارت و حوزه های مختلف و محصولات هنری من جمله سینما. نهاد های صنفی در حوزه ی سینما از سال ها پیش گرفتند و صنوف مختلفی در حوزه ی سینما هستند که فعال هستند از جمله اتحادیه تهیه کنندگان، کانون کارگردانان، کانون فیلمنامه نویسان و در مجموع همه این ها خانه ی سینما. این که این نهاد تا حدی وابسته باشد بین حاکمیت و اقشار فعال در این حوزه و یا این که بتواند حرف های حاکمیت و دولت ها را به عزیزان فعال در این حوزه انتقال دهد به عکس. حرف ها و مطالبات این افراد هم به کارگزاران و سیاست مداران انتقال بدهد موضوع بحث ماست و می خواهیم ببینیم نهاد های صنفی در ترویج سینمای انقلاب و دفاع مقدس تا چه حد می توانند موثر باشند. مهمان عزیز ما در این برنامه جناب آقای سید ضیا هاشمی رئیس جامعه ی صنفی تهیه کننده گان هستند.

آقای هاشمی حضرت عالی جز کسانی هستید که سال های متمادی علاقه مندان به حوزه ی سینما با چهره ی شما با دیدگاه های شما تهیه کنندگی آشنا هستند و شما بر مسند ریاست جامعه ی تهیه کنندگان سینما سال هاست که نشسته اید.یک توضیح مختصر ولی جامع داشته باشیم از این که اتحادیه ی تهیه کنندگان جامعه ی صنفی تهیه کنندگان و اساسا نهادهای صنفی در سینما چه وظایفی دارند؟

آقای هاشمی: ما 4 تشکل داشتیم که این مطلوب سینما نبود. از اختلافات سلیقه ای به وجود آمده بود. خوشبختانه در ماه های اخیر به نتایجی رسیده ایم و مجموعه ی آن 4 تشکل پذیرفتیم که اتحادیه ی تهیه کنندگان به عنوام صنف واحد برای همه ی امور دخالت کنند و فعالیت کنند. ولی یک روال اداری دارد که باید طی شود. تشکل هایی که بودند انحلالشان اعلام شود و بعد. ولی کار هیئت مدیره با 9 نفر شروع شده است. حدودا 400 و خورده ای تهیه کننده داریم. ولی تعدای زیادی از عزیزان ما در کسوت پیشکسوتی قرار دارند و عملا نمی توانند کار کنند. ولی بزرگ ما هستند. در مجموعه تهیه کنندگان ما حدود 30 درصد فعال داریم

مجری: یعنی حدود 120 یا 150 نفر تهیه کننده ی فعال داریم که فیلم تولید می کنند. اتحادیه چه وظیفه ای دارد در قبال اعضای خودش؟

آقای هاشمی: تا حالا به دلیل این افتراق دولت از این موضوع بهره برداری کرده و نگذاشته فعالیت صنفی صورت بگیرد. دولت در هیچ جای کشور نگذاشته و ما همه جا این خلا را می بینیم. باصنوف دیگر هم در ارتباط غیر سینمایی.خیلی اهمیت داده نشده است. غیر از صنعت و معدن که وضعیت خاصی دارند خود اتحادیه هایشان به شدت فعالند و این که مجوز می دهند. بنابراین قانون تعیین می کنند. غیر از آن گروه که گروه بسیار بزرگی هستند بقیه را دولت تو بازی نیاورده است.یعنی مجلس می رود و موضوع مالیات را دولت برداشته است بدون هیچ کارشناسی بررسی می کند. ما یک صنف ورشکسته ایم. صنف ورشکسته تو ماده 139 که بند لامش می گوید معافیت می دهد این را به خاطر 4 نفر آدم خاص بر نمی دارند یا کاهش دهند. یا قیمت زدند اگردر سال یک نفر حقیقی اگر 25 میلیون درآمد داشته باشد، معافیت دارد. شوخی گرفتند وقتی پراید را به 170 میلیون رسانده اند. دولت اساسا هیچ وقعی برای صنوف سینمایی ندارد. اما اساسی ترینش تهیه کننده ست.چون پدر کار است و او باید همه ی آدم ها را جمع کند.

مجری: نسبت بین تهیه کنندگان و دولت باید تعریف شود. نسبت فعالیتش باید کاملا مشخص باشد. یعنی فرضا فعالیت نهادیخانه ی سینمای را مرور می کنیم، می بینیم تشکیل کار گروهی های آموزشی، صنفی کمک به امور رفاهی و معیشتی تشکیل اتاق داوری یا شرکت در شورای صنفی اتحادیه تهیه کنندگان به عنوان یک نهاد صنفی به عنوان مصداقی از تهیه کنندگان چه وظایفی می تواند داشته باشد؟

آقای هاشمی: عرض می کنم در گذشته چه کار کردیم. چرا این دولت نسبت به سینما چشمانش را بست. کمک که نکرد هیچ، حتی چوب لای چرخ کرد. ما در گذشته ی نه چندان دور حدود 7-8- سال پیش برای کل سینمای ایران تهیه کننده گان بیمه درست می کردند.بیمه های فاخری که بچه های هنری بتوانند به شکل رایگان درمان شوند. یا شب عید کمک های معیشتی به عنوان بسته های معیشتی می فرستادیم یا کارت هدیه می دادیم. چون می دانستیم وضعیت اقتصادی بچه ها خوب نیست. بنابراین ما این کارها را وحشتناک تر از آنچه تصور می شود رفتیم جلو و انجام دادیم. ما وظایفمان را می دانیم در رابطه با آثاری که ساخته می شود. حمایت هایی که از دوستانمان داریم در داخل و خارج کشور. اما اینجا رابطه ی ما و دولت معلوم نیست. ما تنها صنفی بودیم که دو مجوز داشتیم.یک مجوز از وزارت کشور یک مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.این مجوز را خود وزارت فرهنگ و هنر و معاونت و رئیس سازمان سینمایی فرقی برایش قائل نبود. به چه دلیل؟ به دلیل این که به آن فشار می آوردند در صورتیکه مجوزی که به یک صنف داده می شود به عنوان وزارت فرهنگ و این اعتبار دارد چرا از اختیاراتش کاسته می شود. افرادی که ما معرفی می کردیم برای پرونده ی ساخت معلوم نبود چه کار می کردند؟ می خواستیم نیرو بفرستیم آدم هایی که بتوانند مجوز بگیرند. این کار ها را دولت نگذاشت صنف انجام دهد. این اشکال اصلی بود.

مجری: یعنی آن نسبت به درستی شکل نگرفته است؟ این که انتظار داشته باشیم که وظایف صنفی به درستی انجام شود.

آقای هاشمی: در دولت آقای روحانی متاسفانه. ما در گذشته خیلی قبل تر زمان آقای لاریجانی آقای ضرغامی که رئیس معاونت سینمایی بودند در همه ی دوره ها اتحادیه ی تهیه کننده ها قدرتمند بود. اگر به کسی نامه نمی داد برای تهیه کنندگی و تاییدش نمی کرد، نامه ملاک نبود. گروه کارشناسی تایید نمی کرد. الان هر کسی از راه می رسد از وزرات فرهنگ می گیرد.

مجری: این سوال برای خود بنده پیش می آید. وقتی می خواهد ارتباطی شکل بگیرد شما به عنوان یک نهاد و دولت هم به عنوان یک نهاد در نظر بگیرید به هر حال توقعات و انتظاراتی از همدیگر دارند. شاید اتحادیه تهیه کنندگان نظرات دولت و حاکمیت را تامین نکرده که این تعامل و ارتباط به درستی شکل نگرفته است. آیا اتحادیه ی تهیه کنندگان در راستای وظایف خودش که علاوه بر کارهای صنفی و معیشتی و رفاهی آیا آن ارتباط و تعامل را با اعضای خودشان داشته است که بتواند نظرات دولت را تامیین کند؟ چون دولت قطعا یک توقعاتی دارد از اتحادیه یا هر نهاد صنفی مثل خانه ی سینما حلقه ی واسطه ای هستند بین دولت و افرادی که فعالیت دارند.

آقای هاشمی: این که اشکال دارد.ما کارمندان دولت نیستیم. هیچ چیز هم از دولت نمی گیریم که بخواهیم جواب بدهیم. ما مستقل هستیم. بنابراین خانه ی سینما رد بودجه دارد و بودجه های کلان هم می گیرید. باید پاسخگو باشد تو مالی کلا همه چیز.

مجری: خانه ی سینما هم ردیف بودجه ندارد. شما که مجوز قانونی دارید و از فصل پنج می توانید بهره مند شوید.

آقای هاشمی: نمی دهند. تفاوت قائل می شوند. یک تشکیلات معظمی را می گردانیم با تعداد نیروی بالا. سایت، کارهای اطلاعات فنی و مرتبا با تمام همت خودمان است. اصلا ارتباطی با دولت ندارد.

مجری: آیا اتحادیه یا صنفی که می فرمایید آیا می تواند حلقه ی واسطه بین حاکمیت و دولت با افراد فعال باشد؟

آقای هاشمی: ما اعتقاد داریم باید حد فاصل باشد. آن تعریفی که شما می گویی یعنی خواسته های دولت.نه

به عنوان حاکمیت قطعا قبول داریم. فیلمسازی ما بر اساس نظام جمهوری اسلامی است. دولت های می خواهند آن تشکیلات و حیاط خلوت خودشان هر جا توانستند ارتباط برقرار کنند. بیایند بگویند چه کسی فعالیت می کند؟ فعالیت جامعه ی صنفی تهیه کنندگان قبل را بررسی کنید. ببینید چقدر فعالیت کرده اند؟ هر گروه دیگری یا هر فرد دیگر. با خانه ی سینمای آن هم ادعا دارم. می خواهم بگویم ما فعالیت کردیم اما دولت بدش نمی آید افتراق کند. دولت از این تفرق بین تهیه کنندگان راضی است. از عملکرد می توان فهمید. اصولا همه ی دنیا اینگونه ست.

مجری: فکر می کنم بحث ما باید یک منطق پیدا کند. اگر شما بپذیرید اتحادیه تهیه کنندگان یه حلقه ی واسطه ست نه به مفهوم رئیس و مرئوس بین دولت و افرادی که شاغل هستند به دلیل اینکه تسهیل گری بکند. دولت یک انتظارات و توقعاتی دارد با آن ها کار دارد. در حوزه ی معیشتی و رفاهی بخواهد کاری انجام دهد اتحادیه ی تواند بعنوان نماینده ی آن صنف یا جماعت به دولت بگوید ما در خدمتیم اگر کاری دارید. در برابر اگر افراد هم توقع از دولت دارند به جهت اینکه دسترسی به دولت کار سختی است، می آیند از طریق اتحادیه وارد بحث می شوند. شما رئیس اتحادیه هستید، وارد گفت و گو می شوید در جلسات. الان بحث من دغدغه و مشکلات تهیه کنندگان نیست. من بحثم این است دولت جمهوری اسلامی ایران در حوزه ی سینما دغدغه ای داشته باشند به نام سینمای استراتژیک. یعنی حاکمیت دغدغه اش این است. سینمای استراتژیک لزوما سینمای انقلاب و دفاع مقدس نسیت. فراتر از این موضوع دارم عرض می کنم. یعنی سینمای راهبردی شامل فیلم های کمدی، فیلم های اجتماعی بشود. دولت برای این که این تولیدات افزایش دهد به سراغ شما می آید به عنوان اتحادیه تهیه کنندگان و به اصطلاح به عنوان کمپانی ها. می گوید این سینما را لازم دارم که در کشور تسری پیدا کند. شما چه می کنید به عنوان رئیس صنف تهیه کنندگان؟

آقای هاشمی: در دولتی که سه تا معاون وزیر عوض می شود شوخی است. شما بپرسید برنامه شان چی هست؟ اصلا برنامه ای وجود ندارد. آقای حیدری که آمدند شروع کرد به برنامه ریزی ولی خورد به بازنشستگی ایشان و رفتند. آقای انتظامی به ادعای خودشان سینما را به خوبی نمی شناختند و کمکی نکردند به نظر من. بسیار انسان شریف و خوب اما هیچ برنامه ای برای آینده ندارند. البته طبیعی ست چیزی نمانده است. تمام دولت ها در سال آخر نباید از آن ها انتظار داشت. متاسفانه ما در دوران آقای روحانی از هیچ کدام از معاونت های سینمایی برنامه ای ندیدیم.برنامه ی مدون. زنده یاد سیف الله داد وقتی فعالیتش را شروع کرد یک مجلس را با حدود 60 نفر عضو درست کرد از اشخاص مختلف از صنوف مختلف و در آن جا کمیسیون های مختلف بوجود آمد که برای سینما فعالیت کنند. یک مدیرانی هستند صبح را شب می کنند از نظر من. کجا گفته شده و کسی اجرا نکرده است. منتظرند کسی مراجعه کند که فیلمنامه بیاورد و سخت گیری داشته باشند تا بتواند فیلم بسازد.

مجری: آمادگی در اتحادیه تهیه کنندگان و حتی خانه ی سینما باید باشد

آقای هاشمی: من اعتقادی به این که خانه ی سینما این کار را بکند، ندارم.

مجری: شما معتقدین که اتحادیه ی تهیه کنندگان و خانه ی سینما منتظرند که دولت این مطالبه را داشته باشد تا بتوانیم در خدمت دولت باشیم و این تعامل را داشته باشیم. آیا این حق را برای خودتان و خانه ی سینما قائل هستین در این ماجرا دولت بخواهد شما می توانید در راس یک کمپانی قرار بگیرید و شروع کنید به تولیدات مطابق نظر دولت؟

آقای هاشمی: من تو کشور اعتقادی به کمپانی ندارم. باور کنید که شدنی نیست. بحث رانت و خیلی چیزهای دیگر است که بهتر می بینم وارد بحثش نشویم. ما سندیکای خودمان هم تعریف افراد حقیقی را کردیم. از یک طرف دیگر خانه ی سینما. من اعتقاد ندارم ما نباید تو خانه ی سینما باشیم.دوستان مدارا می کنند و گذاشتند تا مدیران انتخاب شوند. ما باید بیرون بیاییم. مفهوم کارفرما و کارگزار با همدیگر مفهوم درستی نیست.نه در ایران وجود دارد نه در دنیا. شما یک سندکا را پیدا کنید که کارفرما و کارگزار یک جا باشند. معنی ندارد. شدنی نیست.

مجری: یعنی اتحادیه تهیه کنندگانی که به تازگی تشکیل شده است و آقای موسوی ریاستش هستند آیا قصد خروج از خانه ی سینما را دارد؟

آقای هاشمی: بله. باید بشود. مبحث آن باز هست.

مجری: انجمن سینما داران هم خارج شدند. شما که رکن اصلی خانه ی سینما هستین.

آقای هاشمی:بخش کننده ها هم باید خارج شوند. هر کسی که فعالیت کارفرمایی دارد باید خارج شود و به کار خودشان برسند. تمام دخالت ما باعث همان مصیبت های می شود سال فعالیت خانه ی سینما را تعریف کنید. بگوییم که 30 یا 29 صنف که ما در آن نیستیم و خارج می شویم ان شالله. بعد برنامه ریزی کند که هدف ما چیست؟ نه اینکه برنامه ریزی کنیم که انتخابات چه کار کنیم. فیلم برای فلان شخص بسازیم.همه ی ما درگیر باشیم. از صنعت سینما غافل شدیم. ما باید فقط کار رفاهی انجام دهیم. به بچه ها برسیم آن هم دوران کرونا که الان همه بی کارند. همین پرداخت بیمه برایشان مصیبت بود.

مجری: سینمای استراتژیک زیر مجموعه هایی دارد. سینمای انقلاب، سینمای دفاع مقدس. اتحادیه تهیه کنندگان معتقدند که دولت از ما مطالبه نمی کند. از ما نخواسته است و ما هم تابحال سراغ دولت نرفته ایم.خود اتحادیه چه برنامه ای دارد به عنوان نهاد صنفی آیا واقعا شما نقشی نمی توانید داشته باشید در ترویج این نوع سینما در کشور؟

آقای هاشمی: دولت در دهه ی 60 فارابی راه انداخت و برنامه ریزی کرد. خواسته ها و مطالباتش را به عنوان نظام از سینما گران خواست. برای کودک برنامه خواست. برای جنگ واحد داشت برای هر چیزی برنامه داشت. ما بعد از این که این اتفاق ها جمع شد و رفت یک سینمای فردی شد.مدیران می آیند و هر آنچه می خواهند تصمیم می گیرند به قواعد کار ندارند. آنقدر تخلف به امور صنفی به وجود می آید که متاسفانه یا دولت همراهی می کند یا اصلا در جریان نیست. بنابراین این برنامه ای که نه این که مطالبه نباشد؟ نه. اصلا برنامه ای وجود ندارد. الان جشنواره ی کودک برگزار می کنند. ادعایی که از دوستان شنیدم. ما فیلمی نساختیم. فیلم هایی که راش هستند بردند برای نمایش کودک. این که فیلم نیست. از تله فیلمم ضعیف تر است. اما باز هم ایرادی ندارد. می گویند چرا؟ چون یک بودجه ای هست که نباید برگردد. و این استدلال احمقانه ای ایست.اینقدر فجیح است که من از شنیدنش حیرت کردم. البته مستقیم نشنیدم از طریق مسئولین شنیدم. حتی من می گویم، این باشد. اما مرد باشید و بگویید کرونا داریم،ستادش را هم داریم. تصمیم بگیریم این بودجه را برای بیمه ی تکمیلی رایگان بچه ها می خواهیم. این کارها جز وظایف خانه ی سینماست. ما به عنوان تهیه کننده وظیفه مان چیست؟ باید برنامه ریزی برای سینما بکنیم. اما پروانه ی ساخت دستمان نیست. توی امکانات و بودجه ها اختیاراتی نداریم. وقتی ما می توانیم تصمیم بگیریم که دولت همراهی کند. ما نمی گوییم بودجه را به دست ما بدهید ما برنامه ریزی کنیم برای کار جنگ که شما می دونید، برگشت ندارد. و مدعیانی را هم داریم برای کار جنگ اصولا کارهای ضعیف ساخته اند. البته انگشت شماری کارهای بسیار خوب و عالی هم داشته ایم.

مجری: آیا اصلا در مورد موضوعات سینمایی بحث می شود؟ یا تمامش دغدغه و اصالت رفع چالش های حوزه ی معیشتی و رفاهی است؟ در این دولت نه ولی در دولت قبل بوده است.آیا در مورد موضوع اصلا صحبت نمی شود؟ نهاد صنفی مثل خانه ی سینما یا کانون کارگردانان آیا به این نتیجه نرسیده است با اعضای خودش صحبت کند و موضوعات سینما که سینمای ما مواجه نباشد با انبوه فیلم هایی که نسبت چندانی با دغدغه های مردم ندارند.یک سری موضوعات آپارتمانی و موضوعات جمع و جور هستند.یا به عبارتی نسبتی با سینمای استراتژیک ندارند. آیا واقعا این مسئولیت در اتحادیه تهیه کنندگان حس نمی شود؟ شما فرمودین ما کارفرمای سینماییم. کارفرما علاوه بر اینکه پول می دهد،موضوع و ایده هم می دهد.

آقای هاشمی: بله موضوع می دهیم. ولی به قول آقای فرح بخش که می گوید که باید از جیب مبارک خرج کنند. اما جیب مبارک اینقدر حجیم نیست که خرج کند و کارهایی انجام دهد که احتمال برگشت ندارد.

مجری: سینمای دفاع مقدس و سینمای انقلاب که تاریخی است و هزینه بردار هست شما پرهیز می کنید از پرداختن؟

آقای هاشمی: ما یک دوره هایی می آمدیم کارهای جنگی می کردیم حتی در حوزه ی هنری.اما همان دوره هم زمانی می خواستیم این کار را انجام دهیم به ما کمک نمی شد.ما می رفتیم با شکل های مخلتف امکانات می گرفتیم. این کار را انجام می دادیم.از امکانات خودمان استفاده می کردیم. از مسجد جمع می کردیم یا جایی آشنا داشتیم، می رفتیم ماشین می گرفتیم. امروز شما کار جنگ هم بخواهی تولید کنی به این راحتی نیست. الان خوشبختانه انجمن صاحب یک مدیر عاملی شده است که فعالیت هایی می کند. برنامه هایی دارد. برنامه ی جشنی برپا شد، البته خوب بود، فخیم بود اما بودجه ندارند این افراد.کاری نمی توانند انجام دهند.

مجری: انجمن انقلاب و دفاع مقدس که مسئول تامین بودجه نیست. انجمن تسهیل گر است که بتواند امکانات بدهد.

آقای هاشمی: البته یک بخشی را می تواند. به دلیل اینکه وابستگی دارد به سیستم نظامی و می تواند یک بخش هایی را تامین کند. پنتاگون سفارش فیلم می دهد جدا از بودجه ای که می دهد تمام امکانات نظامی را برایشان فراهم می کند

مجری: پنتاگون مشابه ما به ازای درونی اش می شود وزارت دفاع. می شود سپاه و ارتش. انجمن انقلاب و سینمای دفاع مقدس مثل شما یک نهاد صنفی است

آقای هاشمی: واسط خوبی است.چرا؟ چون آن ها تاییدش می کنند. اما من سینما گر باید بچه های خودمان ما را تایید کنند وبیایند و انتخاب شویم.

مجری: من دغدغه ی شما را درک می کنم. شما فرمودین دولت اصلا ورود نمی کند و به فرمایش شما برنامه ای برای این حوزه نداشت به نقل از جنابعالی عرض می کنم.اتحادیه تهیه کنندگان آیا مثل انجمن انقلاب و سینمای دفاع مقدس باید دغدغه ی موضوع و سوژه داشته باشد یا نه؟ سینمای انقلاب و دفاع مقدس یک سینمای مظلوم و مهجوری ست که شما می فرمایید به جهت هزینه پرهیز می کنیم.به هر حال آقای هاشمی می دانیم که خود شخص شما چه ظرفیت هایی دارید و چه رابطه هایی دارید با مراکز دولتی و می توانید برای سینمای انقلاب و دفاع مقدس تلاش کنید. اتحادیه ی تهیه کنندگان تابحال ثابت کرده است در خیلی جاها می تواند با استفاده از رابطه های درست وارد عمل شود و کمک بگیرد.چرا این اتفاق درمورد سینمای انقلاب و دفاع مقدس نمی افتد؟ اگر سینمای کمدی باشد،چنین موضوعی شما ندارید و خیلی راحت گردشش اتفاق می افتد. مردم می روند بلیط می خرند و فیلم را می بینند. اما در مورد سینمای انقلاب و دفاع مقدس یک مقدار نگاه کم انصافی است. اصالت بر سرمایه،پول و گردش است. یعنی به هر قیمتی می گوییم چون فیلم فروش نمی کند، اتحادیه تهیه کنندگان مسئولیت احساس نمی کند.

آقای هاشمی: مثل بقاس. یعنی یک فرد بخش خصوصی اگر نتواند پولش را از مردم بگیرد دیگر نمی تواند ادامه دهد. نابود می شود.اصلا به این دوره ی کوتاهی که نمی دانیم چقدر طول می کشد کار ندارم.سینمای ایران سینمای ورشکسته یی که هیچ سالی از اول انقلاب تا به امروز سود نکرده است. میانگین فروش ما بهترین سال ها دهه ی آخر 60 است و اوایل دهه ی 70. همان جا ضررده بوده است.چه کسی می گوید سود داده است؟ با مدرک ثابت می کنم چنین نبوده است. بله از 100 فیلمی که اکران شده است شاید 5 یا 7 تا پرفروش عالی بوده است.ما بقی بعضی هایشان به خاک سیاه نشسته اند 50تا نابود شده اند. هر سال هم این جریان است.و این پرفروش ها سودی برده اند.سینمای ایران اصلا سود دهی ندارد.کل سینمای ایران حتی با آن کمدی هایی که شما فرمودین با فیلم های اجتماعی با این حال ما ورشکسته ایم.چه طور می توانیم سینمای ورشکسته را در آن بحث ها بیاوریم. در ضمن بخشی از آن پول هایی که می آید از فیلم های خوب دفاع مقدس و انقلاب می آید پرفروش ولی ضرر ده در واقع نسبت به سرمایه ضررده هست. میانگین ما را بهم می زند. آن چه که ما می گوییم با سلیقه ی 5-6 نفر ساخته شده است و این بزرگترین مانع است. یعنی شما هر دوره ای از سال آدم ها می خواهند فیلم بسازند 6-7- نفر باید نظر بدهند. خب معلوم است سینما این می شود. این ربطی به اتحادیه ندارد ربطی به خانه ی سینما ندارد. اشکال ما در ساختار است. چیزی داریم به نام پروانه ی ساخت. من و شما که می رویم مثل این که نشسته ایم فقط اذیت کنیم و قرار نیست که توصیه کنیم. فقط نشسته ایم که از بین ببریم. آقا این فیلمنامه به درد نمی خورد. این کار را نکنیم. بعد این کار ها را می کنیم،می شود فضاحت هایی که می بینیم

مجری: من همچنان معتقدم اتحادیه ی تهیه کنندگان علاوه بر این که کارهای صنفی اعضای خودش را باید پیگیری بکند به مضمون هم می تواند دولت مطالبه کند. یعنی حداقل به عنوان برشی از جامعه ی سینمایی یا به عنوان گزیده ای از جامعه ی سینمایی می تواند دولت مطالبه کند.خود جنابعالی یا دوستان شما که در اتحادیه ی تهیه کنندگی هستند آیا در طول این 7-8 سالی که شما اینقدر گله مند هستید آیا تا بحال از دولت نخواسته اند که سفارش ویژه ای بکنند؟ به هر حال یک بودجه ای را اختصاص بدهند به سینمای انقلاب و دفاع مقدس چون خودتان هم از بچه های جنگ هستید آقای هاشمی

آقای هاشمی: عرض کنم آن زمان هایی که هنوز جنگ بود و دغدغه های اینجوری را داشتیم و با تمام قوا وارد می شدیم بچه ها همه با جان و دل وارد می شدند. خدا رحمت کند رسول ملاقلی پور را. امروز هم بود با سروصدا کارش را انجام می داد. دیگر از این افراد نداریم.دغدغه های فردی بود. آن روزها من می رفتم از جایی ماشین ایفا می گرفتم باری انفجار تو فیلم. بچه ها همه درگیر بودند. اما الان گیر معیشت هستند.الان باید نان و پنیر جور کنند. این ها را باید درک کرد. به مردم می گوییم، فیلم جنگی بینید. چیزی می گویند که دهانمان بسته شود. گوشت مرغ کیلوی فلان. مردم نمی توانند که اولویتشان این باشد که فیلم های دفاع مقدس یا فیلم های ضعیف ما را ببینند. به همین دلیل عرض می کنم سینمای ما ورشکسته است.خیلی وقت ها من همیشه به همه ی شوراهای پروانه ساخت گفته ام چرا شما فکر می کنید که می توانید برای همه ی مردم تصمیم بگیرید؟ هر دوره ای که بوده. چه آنجا بوده ام چه نبوده ام.

مجری: اما سینمای انقلاب و دفاع مقدس را نمی شود انکار کرد؟

آقا هاشمی: بله… می گویم چرا خصوصی نمی تواند بخش های دولتی هم رانتی هست.عموم آن رانت است.دنبال این است که یک قلاب ماهیگیری بیندازد و یک چیزی از آن بیرون بیاورد.

مجری: شما معتقد هستید که هر کسی به طور فردی از دولت توانست بودجه ای را برداشت کند می تواند فیلم جنگی یا دفاع مقدس بسازد. نمی تواند مطالبه ی عمومی بکند؟

آقای هاشمی: نخیر. نمی تواند. دولت به نظر من شوخی است. پولی نمی دهد.تو این چند ساله ی اخیر که پول ندادند. تمام پول ها را خرج جشنواره ها می کنند. امسال هم شنیده م می خواهند 5 تاجشنواره برگزار کنند. آخه چرا می خواهید برگزار کنید؟ ما نمایش فجرمان امسال یعنی شما 11 روز، هر روز 4 تا فیلم نشان دهید با پروتکل هم باشد. سینمایی که با 1400 صندلی دارد. یک در میان نشینیم.آلودگی وجود دارد. جشنواره ی کودک را برگزار کردند. کو مخاطبش؟ چه اتفاقی افتاد؟ فقط بودجه خرج شد و یک سری هم به نوایی می رسند.

جوانگرایی و جشنواره های سینمایی – جشنواره عمار، گفتگو با سید رسول منفرد

مجری: این بخش اختصاص دارد به مهمترین رویدادهای سینمای ایران در طول سال های اخیر.جشنواره فیلم عمار بعنوان اتفاق نو وجدید بستری را فراهم کرد بسیاری از علاقه مندان سینما بویژه جوانان از اقصی نقاط ایران با تولیدات خودشان در حوزه ی سینما و بخش های مختلف و زیر مجموعه ی این هنر هفتم در جشنواره ی فیلم عمار آثار خودشان را به عرصه ی ظهور برسانند و مورد ارزیابی قرار بگیرند.امسال یازدهمین فیلم عمار فراخوانش چند روز پیش منتشر شده است و به همین جهت گفت گو می کنم با دوست عزیزم جناب آقای سید رسول منفرد مسئول اکران های مردمی جشنواره ی فیلم عمار که بعنوان کارشناس سینما در جمعمان حضور دارند و انشاالله در خدمتشان خواهیم بود.

فراخوان جشنواره اعلام شده و آن های که علاقمند هستند به حوزه ی سینما مانند هر دوره به تکاپو افتاده اند برای ارسال اثرشان به جشنواره و انشالله که جشنواره هم مثل دوره های قبل با رونق خیلی خوب و با نشاط کافی در همن شرایط کرونایی برگزار می شود. برای آشنایی مخاطب در مورد جشنواره ی عمار یک توضیح کوچکی می دهید.

آقای منفرد: جشنواره ی مردمی فیلم عمار سال 89 به بهانه و در واکنش به این که در ماجرای فتنه ی سال 88 نیازی که در جامعه برای پاسخ به ابهامات و سوالات پیرامون این فتنه وجود داشت در واقع جشنواره ی عمار پاسخ جمعی از جامعه ی فیلم سازان ما بود که می خواستند در این موضوع سکوت نکنند در یک موضوع مورد نیاز و محل سوال جامعه. همین طور واکنش پاسخ و استقبالی که جامعه ی فعالان فرهنگی و علاقمندان و دغدغه مندان اجتماعی و مردمی داشتند برای این که این آثار را ببرند به فضاهایی که با امکاناتی که خودشان دارند به نمایش بگذارند و به دست مردم برسانند. این شروع جشنواره بود اما وقتی که دوره ی اول جشنواره به آن شکل برگزار شد و دیدیم که تجربه هم تجربه ی خوبی هست البته مسئولان و دست اندرکاران آن زمان جشنواره که من توفیق نداشتم در بدنه ی اکران جشنواره ی مردمی بودم دیدند چه خوب است از این ظرفیت استفاده شود برای موضوعات دیگر.

مجری: البته چندین سال به طور مستمر معاون اجرایی جشنواره بودید

آقای منفرد: من سال 89 را عرض می کنم که در این تصمیم گیری مبنا و ملاک تصمیم گیری این بود که حالا که در موضوع فتنه یک موضوع چالشی توانستیم یک بهم رسانی داشته باشیم سینما و مردم را. چه خوب این اتفاق در مسائل دیگر جامعه ی ایرانی در حوزه ی اقتصاد در جنگ اقتصادی در تحریم در سبک زندگی در نقد درون گفتمانی و معظلات و چالش های انتقادی که در جامعه با آن مواجه هستیم در همه ی حوزه ها به صورت سریع تر و با تمرکز بیشتر با همین رویکرد این بهم رسانی دوباره شکل بگیرد و به لطف خدا در این 10 سال و یک دهه گذشته از جشنواره ی عمار هم در حوزه ی تولید،تولید با این رویکرد تولید متمرکز بر خط درگیری و متمرکز بر همان نقطه ای که چالش وجود دارد و این رویکرد که ما سکوت نکنیم و بی تفاوت نباشیم نسبت به مسئله های مردم. هم در تولید آثار خوبی داشتیم و هم در توزیع.

مجری: قبل از سال 88 یعنی سه دهه ی گذشته شما معتقد هستید سینمای ایران عاری از این موضوعات بود؟یعنی ما تولیداتی با این محوریت نداشته ایم که جشنواره ی عمار این خلا را احساس کرد؟ وقتی که اعلام شد ما با موجی از تولیدات روبه رو بودیم. تحلیلتان از آن سه دهه ی گذشته چیست؟

آقای منفرد: در گذشته هم آثار درخشانی داشتیم در سینمای ایران. آثاری که این انطباق را داشتند. اما در رابطه با برایند صحبت می کنیم. درباره ی این که چقدر از مسئولیت ها و رسالت ها به انجام رسیده است و فکر کنم اختلاف نظری نباشد سر این که ما فاصله داریم تا آن نقطه ای که باید به آن برسیم. بخواهم به طور عینی عرض کنم خیلی از حوزه ها و موضوعات می دیدیم که تیم هایی که باید، نداریم.

مجری: آن صراحتی که شما در پی آن بودید وجود نداشت در فیلم ها.

آقای منفرد: آقای طالب زاده این مثال را زیاد ذکر می کنند که در موضوع اعتراض و عدات خواهی. در موضوعی مثل مدافعان حرم. اولین جشنواره ای که به این موضوع ورود کرد و ان زمان چه جسارتی می طلبید،عمار سعی کرد مبتنی بر شکل گیری اش حضور را داشته باشد.در نقد درون گفتمانی به طور مثال، در سال های گذشته داشته ایم یک آمار معروفی که یک گزارشی از فساد در قوه ی قضائیه را منعکس کرده است و به جای این که به گزارش او توجه شود با خودش برخورد شده است.آن فرد در جشنواره ی عمار در ویترین قرار گرفت و سعی شده پیام و صدای او و این معظلی که در جامعه وجود دارد در فضای رسانه طرح شود.

مجری: یکی از مزیت هایی که جشنواره ی عمار داشته این است که انشعابات خیلی خوبی از جشنواره عمار شکل گرفته است. یعنی همین بحث جشنواره ی شهدای مدافع حرح. جشنواره ی راه پیمایی اربعین. جشنواره ی این موضوعات هم شکل گرفته است که تمامش هم آبشخورشان به جشنواره ی عمار بر می گردد. درست است؟

آقای منفرد: حالا این که چقدر تاثیر مسقیم یاغیر مستقیم داشته اند جدا باید بحث شود. اما یکی از رویکردهای ما این بوده است که اجازه ندهیم سینما با آن ظرفیت های سنتی و تاریخی جامعه ی ایران فاصله پیدا کند. جریانی در تلاش است سینما یک حیاط خلوتی باشد یک محدوده ی غیر قابل ترددی باشد و بعد که جمعی در سینما حضور پیدا نکنند ارتباطشان با سینما برقرار نشود. در سال گذشته در مراسم افتتاحیه می خواستیم یکی از فعالان و مبارزان حوزه ی عدالت خواهی آقای میلاد گودرزی تقدیر کنیم. تقدیر کننده ی ایشان یک قاضی دهه ی 70 بود آقای احمدزاده. به رغم دهه ی 70 بودن حکم تخریب 400 ویلای غیر مجاز را در تهران صادر کرده بود از این طرف هم یک جامعه و نسلی آدم های عدالت خواه و عادل و قهرمانان در جامعه داریم که ارتباط آن ها در سینما دیده نشده است.همین افراد بعنوان سوژه و قهرمان می توانند در سینما دیده شوند و سینما به آن ها توجه کند و ماجراهای این ها تبدیل به فیلم شود هم جذابیت دراماتیک سینمایی دارند هم اینکه یک قاضی دهه 70، 400 ویلا خودش رفته بالای سر بولدوزر و نظارت کرده است.و این تصویرش چقدر سینمائیست.

مجری: در خصوص جشنواره ی عمار یک کلیدواژه هایی وجود دارد که خیلی مورد چالش هست و متفاوت است در خیلی از سینماهای مرسوم سینمایی در کشور. مثل جوانگرایی، عدالت رسانه ای. تا چه حدی در خصوص این اهداف از پیش تعین شده شما فکر می کنید جشنواره عمار موفق عمل کرده است و توانسته است محقق شود این کلید واژه ها.

آقای منفرد: اجازه بدهید من روی یکی از کلید واژه تمرکز کنم. نگاه جشنواره ی عمار به جوانگرایی چیزی که بعضا طرح می شود می تواند متفاوت باشد. ما قبل از اینکه بخواهیم جوانگرایی را به این معنا توجه کنیم که جوان ها بیایند تولید کنند جوان ها بیایند سیاست گذار باشند. ببینیم یک سینمای جوان چه مختصاتی درد؟ چون گاهی اوقات برداشت اشتباه می شود. جوان ها را می آوریم و مدیریت می دهیم و عملا همان کاری که انجام می دادند. صرفا یک تغییر فرد اتفاق افتاده است.از این جهت اگر منظورمان از سینمای جوان یک سینمای بانشاط هست یک سینمای جسور هست و پویا.این بتواند خودش را به آن نقطه ای که به آن نیاز هست برساند این رویکرد فقط با تغییر آدم ها اتفاق نمی افتد یک سری فرایند ها باید تصیح شوند.

مجری: به نوعی باید نگرش تغییر کند و جوان شود.

آقای منفرد: بله. نکته ی خیلی درستی است. اشاره می کنم به صحبت های یکی از تولید کننده های فیلم کودک و نوجوان که در حال برگزاری بوده است، اشاره کنم که گفته بودند در امریکا به آن پیشنهاد تولید داده است پاسخ این تولید کننده ی ایرانی این بوده است که ما باهم زاویه و نگاه مشترکی نداریم آن تهیه کننده ی امریکایی جواب داده است که من برایم مهم است که به نوجوان ها امید دهیم. این امید اگر باشد بقیه ی چیزهای دیگر حل می شود. سلیقه های جرئی و فردی ست که می تواند به رسمیت شناخت می خوام بگویم این نگرش از جمله جاهای خالی سینمای ایران داریم

مجری: در امریکا به وضوح دیده می شود و در ایران باید دنبالش بگردیم.

آقای منفرد: شاید در ایران کسی بگوید امید، بلافاصله تعبیر شود به سینمای سفارشی به سینمای ایدئولوژیک. اما در غرب بعنوان سینما شناخته شده است. و این یکی از مولفه های سینمای جوان است. راه حل رسیدن به سینمای جوان به این معنی فقط این نیست که ما آدم ها را عوض کنیم. اگر آن فرایندهای که منجر به تولید منجر به رسیدن به سینمای بعضا فرسوده در بعضی جاه ها سینمای دور از خط درگیری. آن فرایندها را غفلت کنیم آدم ها همان خروجی را خواهند داشت.یکی از حوزه های مهم جشنواره ی عمارکه تمرکز دارد. حوزه ی تماشا و اکران است.چرا در سینمای ایران حق روستا از تولیدات ارائه نمی شود. یکی از دغدغه این هست که روستائیان مخاطب سینما نیستند.

مجری: چون شرایط نمایش را ندارند.

آقای منفرد: مردم می توانند به سینماگر سفارش دهند ابزارشان بلیط است. ابزارشان تماشاست. فیلم را ببینند. سینماگر ببیند چنین مردمی هستند و این ها می توانند اگر فیلمی با موضوع روستا ساخته شد بیشتر ببینند و اعلام تقاضا کنند.راه حل اصلاحیه ی ما در فرایند در تماشا این است که در تماشا روستا را وارد کنیم. بعنوان مثال پوشش جشنواره ی عمار این بوده است که امکان اکران تیم های سینمایی در روستاها هم فراهم شود. همان اندازه که در شهر های دارای سینما می توانیم فیلم های جدید را ببینیم همان امکان هم برای تهیه کننده هایی که البته فیلم هایشان را در اختیار قرار می دهند از طریق سامانه ی سینمای مردمی و سینما سیار که برای خود ارشاد است سینمای عمار در این زمینه با همکاری ارشاد برای این فیلم ها به اکران برسد کمک کند و حضور مردم و وجود این مخاطب هم احساس شود.

مجری: یعنی جشنواره ی عمار منتظر آمده سازی زیر ساخت ها نیست. خودش آستین بالا زده است و دست به کار شده است که سینما را ببرد به بطن مردم و مردم روستا هم درگیر سینما شوند.

آقای منفرد: هیچ وقت با منتظر ماندن هیچ اتفاقی نمی افتد. من نظر می خواستم از فعالان اکران جشنواره یکی از عزیزان گفتند که در روستای بهمنی شهرستان میناب استان هرمزگان گفتند که بگویید طوفانی در راه است.یک سیلی و انرژی از فعالان فرهنگی و مردم مناطق بدون سینما به همراه شده و حرکت می کند و سهم و جایگاه خودش را می خواهد پیدا کند و به کمک ساختار سینمای ایران خواهد امد. این طور نیست که منتظر بمانند که چند دهه ی بعد سینما حتی آرزوی سینما در بعضی از روستا ها و شهرهای کوچک به آن فکر نمی شود.

مجری: خیلی بحث خوبی شکل گفت. نکته ای از سخنان شما دریافت کردم تا سینما در بین مردم نباشد مطالبه ای از سینما شکل نمی گیرد وقتی مطالبه ی عمومی بین مردم نباشد سینما محدود خواهد شد به یک سری سوژه های خاص و محدود و سوژه های بسته. سوژه هایی که خیلی نظرات آحاد مردم را تامین نمی کند.

نسبت سینمای ملی با سینمای انقلاب و دفاع مقدس

مفهوم سینمای ملی، از دهه 1980 میلادی به کانون توجه منتقدان و نظریه‌پردازان در سطح جهان تبدیل شد. اگرچه نگاهی به تاریخ سینما نشان می‌دهد از دهه 1920 با سلطه تدریجی هالیوود بر بازار بین‌المللی فیلم و خطری که برای شکل‌گیری و تثبیت صنعت سینما در دیگر کشورها داشته، لزوم شکل‌گیری نظام سینمایی بومی و مبتنی بر مولفه‌های ملی با حمایت دولت‌ها دردیگر کشورها احساس می‌شده است. اساسا بسیاری از مکاتب سینمایی مهم در قرن بیستم همچون نئورئالیسم ایتالیا یا اکسپرسیونیسم آلمان با نام کشورهایی که در انها پدید آمدند گره خورده‌اند. همینطور می‌توان از سینمای ضد استعماری آمریکای لاتین موسوم به سینمای سوم نام برد که نه تنها در محتوا بلکه در فرم و زیبایی‌شناسی هم سعی می‌کردند واجد هویتی بومی و خودبسنده باشند.

در ایران تا قبل از انقلاب، سینما در سیطره دو جریان فیلمفارسی و شبه‌روشنفکری بود که بیشتر به دنبال تقلید از فیلم‌های وارداتی بودند. با وقوع انقلاب اسلامی که حاوی مطالبات هویت‌خواهانه وهنجارهای دینی ملت ایران بود، تحولی جدی درفرهنگ کشور شکل گرفت. سرانجام بعد از گذشت چند دهه از ورود سینما به ایران، هنجارهای داخلی و فرهنگی مردم، مجال حضور در پرده سینما را پیدا کردند. سینماگرانی با نگاه ملی، از نسل‌های مختلف همچون شهید آوینی، علی حاتمی، ابوالقاسم طالبی، ابراهیم حاتمی‌کیا، جمال شورجه، مجتبی راعی، محمد بزرگ‌نیا، داریوش مهرجویی، مسعود جعفری جوزانی، ضیاءالدین دری، رسول ملاقلی پور، مجید مجیدی،،نرگس آبیار، کیومرث پوراحمد، کیانوش دالوند و هادی محمدیان در این فضا درخشیدند و آثاری مستند، داستانی و انیمیشن با هویت ایرانی در حوزه‌های گوناگون تاریخی، اجتماعی، دینی، کودکان، انقلاب و دفاع مقدس پدید آوردند.

متاسفانه درسالیان اخیر شاهد برگشت انبوه و آسیب‌زای فیلم‌های مبتذل گیشه‌ای با تداعی فیلم‌فارسی یا آثار بی‌‌هویت و تقلیدی شبه‌روشنفکرانه در سینمای ایران هستیم، به گونه‌ای که عرصه بر فیلم‌هایی با رویکرد دینی-ملی تنگ شده است. از طرف دیگر تمرکز فیلم‌های تولیدی عمدتا محدود به پایتخت بوده و کمتر اثری از بافت و فرهنگ قومیت‌های مختلف در اقصی نقاط کشور را در می‌توان در فیلم‌ها سراغ گرفت. کمبود قابل ذکر دیگر در حوزه‌ی نظریه‌پردازی و مفهوم‌سازی است. فارغ از چاپ چند کتاب، مقاله و برگزاری یکی دو همایش، هنوز به چارچوب نظری منسجمی برای تعریف سینمای ملی در قلمروی گفتمان انقلاب اسلامی و مبانی دینی نرسیده‌ایم.

لزوم بازنمایی ارزش‌های جهانشمول انقلاب اسلامی با توجه به تاثیرات عظیم سیاسی و اجتماعی آن در سطح منطقه و جهان در حیطه رسانه از یک جهت و فقر نظری و کمبود فیلم هایی با دغدغه هویتی از جهت دیگر، دگرگونی در سازو کارهای آموزشی و سیاست‌گذاری‌های کلان در گستره تولید فیلم و انجام پژوهش‌های نظری بیشتر با رویکرد به سینمای ملی را ناگزیر کرده است.

گفتگوی تحلیلی با دکتر علی اصغر جعفری

مجری: در هر جامعه ای متناسب با فضای فرهنگی و هویتی آن با واژگانی روبه رو هستیم که عبارت ملی را همراه دارند. برای مثال شاید بتوانیم به ورزش ملی کشور خودمان اشاره کنیم. شاید گهگاه ورزش کشتی به ذهنمان متبادر می شود. یا به لباس ملی یا به غذای ملی در حوزه ی محصولات هنری و تصویری هم این عبارت الان سال هاست که همراه بوده ولی هیچ موقع تعریف مشخصی از هنر ملی، سینمای ملی ارائه نشده است و با وجود هم اندیشی های مختلفی که اتفاق افتاده است اما همواره تعریف مشخص سینمای ملی با چالش هایی روبه رو بوده است. امروز معتقدم این چالش را می توانیم با مهمان برنامه مان به گفت و گو بنشینیم.عزیز بزرگواری که علاوه بر مدیر عاملی باغ موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، سال ها ریاست سازمان امور هنری وسینمایی حفظ ارزش های دفاع مقدس را عهده دار بوده اند و از شخصیت های شناخته شده و پژوهشگر و فرهیخته ی کشور هستند. جناب آقای دکتر علی اصغر جعفری

سینمای ملی هر زمان که صحبتش می شود منوط به این هست که تعریف هویت ملی داشته باشم. من می توانم برای روشن شدن ذهن بینندگانمان از شما بخواهم ساده تری از این مفاهیم تعریفی ارائه دهید؟

دکترجعفری : تو بحث تعاریف حوزه ی سینمایی اولا یک تقسیم بندی وجود دارد که سینمای ملی یک بخشی از آن تقسیم است.سینمای جهانی، سینمای بین الملل و سینمای ملی. سینمای جهانی را معمولا امروزه به جریان حاکم بر سینمای هالیوود که یک جورایی چنبره زده بر حوزه ی سینمای دنیا تلقی می کنند. سینمای بین الملل شامل بخش های هنری و جشنواره هاست که باز من معتقدم که مدیریتش در اختیار جریان های قدرتمند جهانی ست و عملا صورت ابزاری استفاده می کنند.یک بخشی را معتقدند به عنوان سینمای ملی

مجری: سینمای جهانی را می توانیم سینمای اروپایی تداعی کنیم؟

دکتر جعفری: اروپا سینمای مستقلی جز چند تا از کشورها ندارند. در واقع آبشخور آنها یعنی هالیوود بوده است. اما برخی از کشورهای اروپایی صاحب سبک و تجربه ی خوبی هستند. اما امروز تقریبا سینمای جهانی تحت تاثیر هالیوود است و آن برنامه ریزی می کند برای بحث سینمای جهان.

مجری: یعنی شما معتقد هستید که سینمای جهانی و سینمای بین الملل جشنواره ذیل سلطه ی باند و تفکر آن هاست؟

دکتر جعفری: بله. اما تفاوت دارند. یعنی سینمای جهانی روشن است و عملا بیان می شود. اما در سینمای بین الملل خیلی این را در یک مجموعه های زیبا را چیدمان کردند. ویترینش زیبا و غیر سیاسی است.اما کل کسانی که برنامه ریزی و هزینه می کنند. مدیریت و راهبری می کنند در واقع کلا تو حوزه ی اقتصادی هستند.

مجری: به همان اندازه هم اثر بخش هستند بر مردم اقصی نقاط دنیا جهان.

دکتر جعفری : سینمای یک محصول ارزشمند و تاثیر گذار است. یک جور لوکوموتیو حرکت فکری جامعه است.بنابراین می طلبد که سرمایه گذاری کنند و آن ها هم برای اندیشه شان سرمایه گذاری کرده اند.این نشان می دهد از جهت خودشان راه را درست می روند.

مجری: تعریفتان از سینمای ملی چیست آقای دکتر؟

دکتر جعفری : تو بحث سینمای ملی تقریبا سه ملاحظه وجود دارد.برخی معتقدند ما زمانی سینمای ملی را مطرح می کند که خاستگاه آن تولید به اصطلاح جغرافیا باشد که مرز ملی تلقی شود.نگاه سرزمینی و منطقی داشته باشد.مثلا در این نگاه ما تو سینما فیلمی را می گوییم که ایرانی ست که تو ایران تولید شده است واگر تو ایران تولید نشده باشد سینمای ملی تلقی نمی شود. در نگاه بعدی کارکرد آن فیلم آن اثر بتواند بخشی از ارزش ها و فرهنگ را بیان کند. در نگاه دوم باز هم به منطقه کار ندارم. به تولید کننده کار ندارم.محتوا هم بخشی از آن تاثیر دارد. این هم می شود بخش کارکردی و یک بخش دیگر بر می گردد به نگاه زاویه ی دید که به عنوان ارتباطی تلقی می کنند و می گویند هر اثری که تولید می شود با تاریخ و فرهنگ ارتباط بر قرار کنند ما به آن سینمای ملی می گوییم. در این نگاه هم باز خاستگاه مهم نیست. تولید کننده مهم نیست. آن چیزی که مهم است نوع ارتباطی است که اثر با فرهنگ و ارزش های ملی یک کشور پیدا می کند. این ها یک نوع نگاه و رویکرد است که وجود دارد. اما از سه زاویه من توضیح مختصری دارم. جامعه شناس ها معتقدند سینمای ملی آن سینمایی هست که به بخش هویت ملی توجه کند. کسانی که در حوزه ی فرهنگ کار می کنند و فرهنگی هستند اعتقادشان بر این است که به عنوان یک فراورده ی فرهنگی در یک سرزمین در یک نظام سیاسی تلقی می شود.

مجری: من خیلی متوجه نمی شوم فراورده های فرهنگی مگر جدا از هویت ملی استخراج می شود؟

دکتر جعفری: جامعه شناسان تمرکزشان بر این است که حتما تو حوزه ی هویت شناسی باشد. آن هایی که تو حوزه ی فرهنگی هستند اعتقادشان این است که وقتی می گوییم سینمای ملی که این یک دستاورد فرهنگی باشد. حالا می خواهد مرتبط با حوزه ی هویتی باشد می خواهد با حوزه ی هویتی نباشد.اما الزام نیست که حتما به یک حوزه ی هویتی توجه کنند اما حوزه های عامی باشد که عملا با سایر هویت ها اشتراکی پیدا کند.برخی که نگاه ارزشی دارند و به اصطلاح دینی تر به بحث سینما نگاه می کنند.اعتقادشان این است که سینمای ملی باید حتما بتواند که بار ارزشی و اعتقادی و باورمندی جامعه را بتواند حمل کند.یک جور نماد ارزش نگاری کشور می باشد.

مجری: یعنی محصولی که مبتنی بر نظام ارزشمندی جامعه باشد.

دکتر جعفری: در این سه نگاه چیزی که مشترک است، بحث هویت است. بحث فرهنگ ملی ست. یعنی با هر نگاهی که آن ها دارند نقطه اشتراکشان، هویت ملی، فرهنگ ملی است.آن اجماع و کلیت مجموعه ی کشوراست.

مجری: هویت ملی یک امر ثابتی ست؟ یا این که می تواند متناسب با حوادث و رویداد های تاریخی در هر جامعه ای تغییر کند؟

دکتر جعفری: یک مقدار پیچیده است. برخی ها معتقدند که هویت مثل اثر انگشت است.یعنی اثر انگشت از تولد تا مرگ تغییری نمی کند و انحصاریست. بنابراین هر شرایطی پیش بیاید هر نظام سیاسی بیاید و برود هر نوع مدیریتی حاکم شود هویت ملی تغییر نمی کند و تاثیری بر آن ندارد. بخش دیگر اعتقادشان این نیست. اعتقاد دارند که هویت یک موجود زنده ست و مرتب رشد می کند، به بلوغ می رسد و فراز و فرود دارد تو بحث هویتی. بستگی دارد چه شرایطی را فراهم کنیم. سازه های مرتبط با آن چه طور باشد؟ مبانی آن چگونه چیده شده باشد؟ چه کسانی از آن حمایت کنند؟ چه کسانی تقویت کنند؟ برون داد ها و درون دادها چه باشد؟ بنابراین در نگاه دوم ما نمی توانیم الزاما بگوییم هویت ملی یک مجموعه ی ماندگار ماست.

مجری:عقل اندیشه ورز هم معتقد است که اگر هویت ملی مسیر تعالی طی کند قاعدتا با روح انسان سازگار است تا بماند در یک موقعیت

دکتر جعفری: بله. مثلا شما نمی توانید دوران انقلاب اسلامی و پس از انقلاب را با دوران قبل از انقلاب یکسان ببینید.

مجری: سینمای ملی می تواند از درون هویت ملی استخراج شود. هویتی که قابلیت ارتقا و تعالی دارد. آیا در طول این 120 سالی که از ورود سینما به ایران می گذرد ما می توانیم ادعا کنیم که در طول این سال ها سینمای ملی داشتیم. تولیداتی در این واژه داشتیم یا خیر؟ چون معتقدیم ایران هویت ملی ثابتی دارد.هویت ملی ما که کاملا روشن است. چون روحیه پهلوانی داریم ورزش کشتی به عنوان ورزش ملی ما تداعی شود. آیا در طول این 120 سالی که ما روحیه فرهنگی داریم. همچنان خیلی از مفاخر فرهنگی بهره می بریم. آیا ما دارای سینمای ملی بوده ایم یا خیر؟ کاری به برش تاریخی ندارم که قبل از انقلاب سینمای فیلم فارسی به اوج خودش هم رسید شاید اصلا نسبتی با هویت ما هم نداشته باشد. آیا می توانیم این ادعا را بکنیم؟

دکترجعفری: من اعتقادم بر این است که هنوز 40 سال از انقلاب می گذرد ما نتوانستیم یک سینمای طرازی را تعریف کنیم و بگوییم این سینما ملی ماست که با ارزش های ما تناسب دارد.ما خیلی جلو آمده ایم.خیلی رشد کرده ایم در حوزه ی سینما. البته چالش هایی هم دارد اگر لازم باشد اشاره می کنم. اما در این 120 سال سینما دچار فراز و فرود های زیادی بوده است. مثلا تو دهه ی 40 یا قبل از دهه ی 20 اوایل دوران سینما. عملا ما سینمای ما یک سینمای غربی بوده است یا فیلم فارسی بوده است و ابتذال و لجام گسیختگی محتوایی و ساختاری در آن بوده است.یا دهه ی 50 جریانی در کنار رشد کرد که آرام آرام توانست وهجه ای به سینما بدهد. اما! ما قبل از انقلاب چیزی به عنوان سینمای ملی نه داشتیم نه فاصله ی ما فاصله ی کمی بود.

مجری: برای آن خیلی فکر هم نشده بود. ولی الان بعد از 40 سال ما مدعی هستیم که باید یک سینمای طرازی داشته باشیم متناسب با اهداف انقلاب اسلامی طی کرده است. چرا پس در این 40 سال نداریم؟

دکتر جعفری:سینما با همان اهمیتی که وجود دارد به همان نسبت عواملی در آن تاثیر گذار هستند. چون تا حدودی هنر برتر است تاثیر گذار است. از آن طرف امروز یک بخش از اقتصاد در سینما می چرخد.

مجری: اقتصاد در عرصه ی هنر بگوییم شاید بهتر باشد. چون اقتصاد که در مقابل فروش فیلم های ما رقم چندانی نیست.

دکتر: صنعت سینما اصلا بحث اقتصاد هنر در آن نیست. موقعی هست که هنر می آفرینید یک اثر زیبا خلق می شود.از کنار آن درامدی تولید می شود. پاک و مناسب است. اما آنچه که در صنعت سینما امروز در جهان حاکم است اصلا به حوزه ی فرهنگ توجه ندارد. آنچه برایش مهم است این که سودآور باشد و چرخه ی مالی را تقویت کند. حالا این هرچه می خواهد باشد. هر محتوایی داشته باشد. مهم این است که جاذبه داشته باشد. مهم این که مخاطب بنشیند. حالا مخاطب رشد می کند، مخاطب تعالی پیدا می کند برایش مهم نیست. خانواده از هم می پاشد نمی پاشد. آنچه برایش مهم است بحث اقتصاد است. بنابراین د نگاه صنعت سینما که غرب امروز متوجه اش است اصلا در آن حوزه بحث فرهنگ مطرح نیست.

مجری: من منظورم به سینمای ایران بود حالا شما فرمودین سینمای جهان و به درستی هم گفتین.الان سوال اینجاست با توجه به توضیحاتی که شما دادین و پیش زمینه ی خوبی آماده شد برای سوالات اصلی ما. این که سینمای ملی چیست؟ هویت ملی چیست و چرا در طول این 40 سال ما همچنان در پی سینمای ملی می گردیم و چرا سینمای ملی شکل نمی گیرد؟ آیا سینمای ملی خیلی مختصات خاص و دشواری دارد و دستیابی به آن کار سختی ست؟ آیا تولید کردن در این حوزه کار دشواری ست و از ظرفیت جامعه ی هنری ما خارج است؟

چرا ما هنوز بعد از 40 سال همچنان سینمای ملی نداریم و تولیدات در این عرصه را نمی توانیم به عنوان سینمای ملی ارزیابی بکنیم. آیا در این خصوص تحلیلی دارید؟

دکتر جعفری: این که بگوییم سینمای ملی نداریم خیلی با واقعیت انطباق نداشته باشد. ما تعریف سینمای ملی مان را داریم. مبانی اش را داریم.نگاه درست و دقیق به سینمای ملی داریم. می فهمیم آنچه که باید داشته باشیم چی هست و تا کجا پیش فته ایم؟ اما آنچه وجود دارد به دلایل متعددی نتوانستیم به حدی برسیم که بگویم امروز دارای سینمای ملی هستیم همه ی وجوه و ابعاد و شرایط و ویژگی های سینمای ملی در آن هویداست.الان سینمایی داریم چند پاره ست. یک بخش از سینمای ما همچنان تلاش می کنند آن جریان فیلم فارسی را حفظ کنند. البته اقلیت هستند زیاد نیستند. بخشی از هنرمندان ما در اقلیت هستند ومورد حمایت خارج از مرزها قرارگرفته اند. تلاش می کنند به گونه ای بتوانند سینمای غربی را یک تعریف جدیدی از آن داشته باشند. البته با سینمای فارسی متفاوت است.اما نگاه غرب گرایانه باعث شده که این ها جریانی ایجاد کنند. حمایت شوند برای کارهایشان که از نظر محتوایی هم خیلی قوی نیست.یک جریان شبه روشنفکری ست.این هم یک جریان که عملا ترمز شده اند برای سینمای ملی ما. یک بخش عمده ای از حوزه سینما و هنرمندان سینما که بخش اعظمی را تشکیل می دهند حمایت لازم را نمی بینند.شرایط لازم برایشان فراهم نیست.به نوعی سرگردانند تو این فضا. تولیداتمان اندک است. حمایت های لازم صورت نمی گیرد.تماشاگران خوبی را گسترده فراهم کنیم. ما کل کسانی که در کشور ما به سینما می آیند حدود 5 میلیون نفر است. قبل از کرونا یعنی در اوج حدود 5 میلیون نفر آدم.چیزی حدود بیش از 50 درصد آن ها در تهران هستند.یعنی عملا آحاد جامعه ی ما با سینما ارتباطی ندارند.سینمای ملی یعنی چه؟ یعنی سینمایی که آحاد مردم با آن ارتباط برقرار کنند.سینما تو پیکره ی جامعه تاثیر و نفوذ داشته باشد. هنرمندان مجموعه ی کشور بتوانند در چرخه ی آن کار حضور فعال و مستمر و فراگیر داشته باشند. ارزش های ملی و ارزش های انقلابی در آن خودش را نشان دهد آیینه ای باشد برای مردم یک کشور. آنچه که بیرون از مرزها ارائه می شود یک تصویر زیبا و مناسبی از مردم باشد. ما این را نداریم. یعنی بخشی از سینمای امروز ما در خارج از مرزها چهره ی منفی یک کشور را نشان می دهد. عملا به جای اینکه بروند نقاط مثبت و متعالی و ارزش ها و کمالات این ملت را بیان کنند این ها برای خوشایند کسانی که خارج از مرزها کف می زنندو ارزیابی می کنند. کارهایی تولید می کنند که متوجه بخش های سیاه جامعه هستند.

مجری: عده ای معتقدند در این سینما من از زبان آن ها بیان می کنم. شاید خیلی از همان عزیزانی که در جریان شبه روشن فکرانه فیلم تولید می کنند، می گویند فیلم های ما هم برگرفته از درخواست های مردمی ست. اگر فیلم من تلخ است اگر سیاه است اگر در مورد خیانت است در مورد طلاق و موضوعات اجتماعی ساخته می شود از درون خود مردم است. آیا آن می تواند مدعی سینمای ملی باشد؟ می گوید بخش اعظمی از مردم من تحت فشارهای اقتصادی هستند و این فشار ها در لایه های مختلف در خانواده ها وجود دارد و البته این ادعا را دارند که سینمای ملی تولید می کنند.

دکتر جعفری: نمی شود انکار کرد که مشکل دارند… نمی شود انکار کرد آن مسئله ای که بیان می کنند مسئله ی ما نیست. حتما مسئله ی ما هست. خارج از مرزها مسئله پیدا نکردند به نام ما مطرح کنند. وقتی قرار است تصویری از یک ملت به بیرون ارائه می شود. تصویر الزامی نیست که حتما نقاط ضعف و آن مشکلات را بیان کنیم که این ها مجموعه ی جامعه ی یک کشور اندک هستند.

مجری: آن ها بحثشان نمایش خارج از کشور نیست.آن ها بحثشان این است که انبوهی از تولیدات داخلی ما تولیدات سیاه است و دوستان معتقدند ما بر اساس سینمای ملی کار می کنیم و حرف مردم را می زنیم.

دکترجعفری: مردم همه نیازمند حوادث تلخ نیستند و ما برای این که مردم را به امید و تعالی کمک کنیم تا حرکت کنیم بایستی در این ها انگیزه ایجاد کنیم. نقاط قوتشان را پیدا کنیم. ارزش هایشان بیان کنیم. وقتی شما یک آدم را به درستی معرفی کنید ممکن است در کنارش اشکالاتش را هم بگویید. این رشد بیشتری پیدا می کند 120 تا فیلم در طول سال تو کشور ما ساخته می شود. 10 فیلمی که بشود با خانواده تماشا کنیم به سختی می شود پیدا کرد.

مجری: شما می فرمایید رعایت انصاف باید بشود در تولید. در همان بحث هویت ملی می بینید به هر حال غم را هم می بینید هویت ملی هم تمامش شادی نیست. به هر حال شما غم را می بینید سختی و دشواری ها را می بینید باید روحیه ی امید و نشاط و به هر حال این هویت ملی معانی مختلفی دارد باید ابعاد مختلفش در فیلم ها دیده شود؟ درست است؟

دکترجعفری: فرمایش شما درست است. اما یک نکته ی ظریف وجود دارد آن هم این که الزاما همه ی فیلم ها تلخ، تلخ نیست. اگر درست و دلسوزانه کار کنیم در خروجی هر اثر تلخ یک ایده ی درست یک راهنمایی مناسب و یک تلنگر است. یک زمانی هست شما می آیید از یک حادثه ی تلخ استفاده می کنید. یک دریچه ی جدیدی بر روی مردم و مسئولین و مقامات باز می کنید. حرف درست باید زده شود اگر نزنیم خیانت کردیم.یک زمانی آنچنان این را طراحی می کنیم وقت این کار تمام می شود.افراد احساس پوچی بکند. احساس می کند چیزی ندارد و عقبه اش، عقبه ی تاریک و فروریخته ای هست.در حالیکه اینگونه نیست. آنچه که ما در این سینما مطرح می کنیم در جهان وجود ندارد؟ چند تا از این فیلم ها تو جشنواره ها آمده است؟ از این فیلم هایی که ما می سازیم از جامعه ی امریکا فستیوال های بین المللی، اصلا اجازه نمی دهند. یعنی آن ها طرازی برای کارشان دارند می گویند ما کاری را اجازه می دهیم برود که یک بخشی از عظمت و عزت و شکوه و توفیقات را نشان دهد. ممکن است در آن تلخی هم باشد. در هر تلخی پله ی رشد است. ما متاسفانه در این جشنواره ی بین المللی که برای ما فراهم کرده اند و جوری هم عمل می کنند که احساس می کنیم اگر نرویم حضور نداشته باشیم و رتبه نیاوریم، کلا از حوزه ی سینما وتخصص این حوزه حذف می شویم.

مجری: با توجه به توضیحات حضرت عالی، ما معتقد هستیم با توجه به پیروزی انقلاب اسلامی تحول خیلی عظیمی اتفاق افتاد در فرهنگ و باورها و ارزش ها ی ایران ما.سینمای ملی هم فرمودین برگرفته از هویت ملی است. سینمای انقلاب و دفاع مقدس هم به عنوان بخشی از سینما دربرگیرنده ی همین مواردیست که شما گفتین. همین مولفه هایی بر شمردین از حوزه ی هویت ملی. من تعجبم از این است چرا سینمای انقلاب اسلامی و سینمای دفاع مقدس آیا ظرفیت این را ندارد ذیل سینمای ملی تعریف باشد؟

دکتر جعفری: من اعتقادم بر این است که برعکس باید تعریف شود.ما انقلاب اسلامی را با جمهوری اسلامی تفاوت قائل هستیم.جمهوری اسلامی مربوط به جغرافیای ایران است و یک نظام سیاسی است که مردم کشور ما با رای و انتخاب این نظام را برگزیدند.اما انقلاب اسلامی یک اندیشه است. نگاه اندیشه ای است. که امروز دیگر در اختیار ما هم نیست. همه جای منتشر شده و مورد اقبال قرار گرفته است.بنابراین سینمای ملی که منظور سینمای جمهوری اسلامی است که به اصطلاح تو کشور تعریف می شود ذیل انقلاب اسلامی است.

مجری: سینمای انقلاب اسلامی به معنای مفاهیم ملهم از انقلاب اسلامی است. مثل سلطه ناپذیری،عدالت خواهی و حمایت از مستضعفین.منظور شما این هاست؟

دکتر جعفری: امروز ما پاراداین فکری در دنیا ایجاد کردیم بعد از انقلاب اسلامی و همین مبانی و مفاهیمی که شما فرمودین با یک گستره ی بیشتری در جهان منتشر شده است. ما بایستی در طراز این گفتمان بیاییم سینمای انقلاب ایجاد کنیم. سینمای انقلاب ما باید شبیه هالیوود باشد در دنیا. هالیوود برای چه ایجاد شده است؟ ایجاد شده است از اندیشه ی غرب از منافع غربی و از حاکمیت قبل بتواند دفاع کند و این را با هنر تثبیت کند. ما امروز ایرانوود لازم داریم. یعنی نیازمند سینمایی هستیم فراتر از سینمای ملی. ما سینمای ملی باید داشته باشیم.سینمای دفاع مقدس ما ذیل سینمای ملی ما تعریف می شود.بخشی از هویت ما دفاع مقدس است. دفاع مقدس مشعشع ترین بخش تاریخی ماست که می تواند مثل لوکوموتیو سینمای ملی ما را به پیش ببرد. امروز بخش عمده ای از فیلم های ما که توانسته است مخاطب جذب کند بخش دفاع مقدس است، شکسته نشده است. یعنی بالاترین فروش ما درطول این چند دهه مربوط بوده به دفاع مقدسی. اما ما به عنوان ملت ایران که به نوعی دایه دار انقلاب اسلامی در جهان هستیم. امروز جمع کثیری ملت ها و آزادی خواهان همراه شده اند ما بایستی از این لاک خودما خارج شویم. هنرمندان ما امروز باید فراتر از این نگاه کنند. ما نیازمند سینمای فرا ملی هستیم.یک سینمای قدرتمند جهانی.ما بایستی هنرمندان دنیا را متحد کنیم.

مجری: خیلی مفاهیم ذیل این مفهوم انقلاب اسلامی جای می گیرد.

دکتر جعفری: همین طور است. امروز دنیا محتاج این نگاه است.ما از نظر بحث اعتقادی اعتقادمان این است به سمت ظهور حرکت می کنیم. بحث مهدویت بحث مهمی ست.بایستی سینمایی را آماده کنیم در دنیا که بار تفکر و مهدویت را بتواند به دوش بکشد و بتواند در این عرصه کار کند.دنیا این ظرفیت را دارد. هنرمندان دنیا امروز از ما تقاضا دارند این کار را انجام دهیم. ظرفیت های جهانی هم فراهم است.ما خودمان را کم می گیریم. هنرمندان ما خودشان را کم می گیرند.فیلم ها و سریال هایی در ایران تولید می شود که با هالیوود تنه به تنه پیش می رود و حرکت می کند. اگر ما این ظرفیت ها را استفاده کنیم. هنرمندان دنیا را بتوانیم سامان بدهیم با کمک خودشان. این سینما می تواند هزینه ی خودش را در بیاورد.

مجری: آقای دکتر سینمای انقلاب هم با بخشنامه و دستور از بالا به پایین عمل نمی شود. یعنی شما بعد از 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی معتقدید که این بستر فراهم است؟

دکتر جعفری: در جهان ما ظرفیت این کار را داریم. علاقه مندان زیادی وجود دارند. خیلی از افراد هستند که سرمایه گذاری می کنند.هالیوود از 2 یا 3 منبع تغذیه می شود. یک بخشش که دولتی است. امریکا رسما میلیارد ها دلار هزینه می کند. یک بخش هم اقتصاد است. یک عده سرمایه گذاری می کنند واز قبل سرمایه گذاریشان سودش را هم می برند. ما در دنیا خیلی ها را داریم که اندیشه ی انقلاب اسلامی را قبول دارند. منابع ملی دارند و حاضرند سرمایه گذاری کنند در این حرکت بنابراین به اعتقاد من، ما به بلوغ رسیده ایم. از نظر اندیشه ای نه سینمایی. ما به یک بلوغی رسیده ایم که می تواند جریان سینمای انقلاب را در جهان کلید بزنیم.

مجری: در سینمای انقلاب مشخص راهکار ارائه بدهید. آیا امکان پذیر است چون نکته ی مهمی را فرمودین. سینمای ملی ما ذیل سینمای انقلاب تعریف می شود و این نکته ی راهبردی و مفیدی است. حالا باید چه بکنیم که سینمای انقلاب در داخل کشور اول شکل بگیرد ما دغدغه ی شبه روشن فکری فیلم فارسی های قبل از انقلاب را نداشته باشیم به طور مشخص چه بکنیم؟

دکتر جعفری: حداقل های شکل گیری سینمای ملی داریم.یعنی هنرمندانش را داریم.خیل عظیم هنرمندان عفیف ما معتقد و باورمند هستند. ماظرفیت فنی، ظرفیت دانش را داریم. از نظر محتوایی دستمان پر است.از نظر بحث های زیبا شناختی حرفی برای گفتن داریم.در همه ی این ها ما کم و کسر نداریم. ما مشکلمان در چند حوزه است.یک حوزه این است که امروز سینما در کشور ما بین وزارت ارشاد و بخش های صنفی سرگردان است.یعنی متولی مشخص و معینی به معتای این که که پشتیبانی و کمک کند، ندارد. یک بخشش در اختیار سیستم های اداری ست و یک بخش در اختیار بخش های صنفی. هر جا هم خراب شود.سعی می کنند گناه را گردن طرف مقابل بیندازند. ما یک مقدار سامانه های مدیریتی مان اشکال دارد. اگر مدیریت را یک پارچه کنیم از خود هنرمندان استفاده کنیم آن ها را در تصمیم سازی ها مشارکت بدهیم. جریان نسل جوان هنرمندان را بها بدهیم. امروز نسل جدید ما فوق العاده ست در این حوزه. اصلا صاحب سبک و نگاه است.فیلم ها و سریال های اخیری که ساخته می شود در جشنواره ی فیلم فجر از قدیمی ها و پیشکسوت ها جلو زده اند.

مجری: اگر مفاهیم انقلاب به درستی انتقال داده شود به جامعه ی هنری این نجابت در جامعه ی سینمای ایران کاملا وجود دارد که می توانند تولیدات خیلی فاخری را با موضوع سینمای انقلاب تولید کنند.

دکتر جعفری: این مفاهیم منتقل شده ست و هنرمندان هم می فهمند و می دانند که چکار باید بکنند.آن ها نیاز به یک باند پرواز دارند.نیاز دارند به آن ها کمک شود. شما اگر بخواهی کار بزرگی انجام دهی آن طور نیست که همه چیز در ابتدا همه چیز را خود سینما فراهم کند. باید کمک شوند.

مجری: با آزمون و خطا روبه رو می شویم. یک سری تولیداتی هستند که فکر می کنم بیشتر آن افرادی که نخ حمایت را دارند از ظرفیت بالایی برخوردار باشند تا آن خطا ها را هم با دید انعطاف ببیند.

دکتر جعفری: متاسفانه ما در سیاسی بخشی هم بخاطر دوگانگی ها در تصمیم سازی ها وجود دارد.یک حالت بلاتکلیفی وجود دارد. یعنی اگر ما جهت گیری را مشخص کنیم. معلوم باشد کجا حرکت می کنیم. توقعمان را نسبت به هنرمند بگوییم. ظرفیت سازی کنیم. سالن باید ایجاد کنیم. اگر قرار باشد که سینمای ما سینمای ملی باشد،باید سالن ها را توسعه دهیم.از آن طرف هم باید افراد متعدد بیایند. در حال حاضر حدود 80 درصد از سینمای ما در اختیار 4 یا 5 تا بنگاه فرهنگی اقتصادی ست.علی الاقاعده اگر قرار باشد تنوع را بیشتر کنیم. استان ها کجا هستند؟ اصلا استان های ما در تصمیم سازی شکل گیری سینما کجا هستند؟ ما ظرفیت های هنرمندان استانی مان فوق العاده ست.اعتقاد من بر این است که جامعه ی هنری مان به باورهای کلی رسیده است؟ اکثریت. اقلیت ها که 2 دسته اند که تفکیک قائل شده ام. واقعا بیاییم یک نظام مناسب یک سامانه ی مدیریتی درست یک راهبردهای روشن. یعنی عملا معلوم باشد که اینجا هستیم. قرار کجا برسیم و فرایندمان چگونه است؟ نظام ارزشی باشد. نظام کنترل مدیریت باشد. احترام بیشتر بگذارم. اختیار بیشتر به هنرمندان بدهیم و آن ها را در تصمیم گیری مشارکت بدهیم ونسل جوان را وارد عرصه کنیم و به نظر می رسد ما پتانسیل هایمان کامل است.

تهیه کنندکی سینمای انقلاب و دفاع مقدس، گفتگو با ابراهیم اصغری

 مجری: همان طور که اطلاع دارید فیلم سینمایی بلندی با حمایت انجمن انقلاب سینمای دفاع مقدس و بنیاد فرهنگی روایت فتح در حال تولید است و هفته ی پیش هم کلید خورده است با حضور شاید 120 هنرمند سینمای ایران که نگاهی دارد به زندگی یکی از سرداران شهید رزمنده در دوران دفاع مقدس. شهید عبدالرسول زرین که به عنوان گردان تک نفر از این شهید یاد می شده است به جهت اینکه بسیار تبحر داشتند در تک تیرانداز بودن. شاید فیلم های مشابه تک تیراندازی را در عرصه ی جهانی دیده باشید. فیلم تک تیرانداز آمریکایی. این فیلم هم شاید مشابه آن هست اما با تفاوت های عمده ای که امروز در مورد این فیلم صحبت خواهیم کرد. فیلمی با عنوان شکارشکارچی. در خدمت تهیه کننده ی این فیلم هستیم. جناب آقای ابراهیم اصغری عزیز. از تهیه کنندگان خوب سینمای ایران.

با این توضیحاتی که من دادم خیلی از مخاطبان عزیز ما دوست دارند بدانند فیلم در چه مرحله ایست چه می کند و شکارشکارچی اساسا با چه محوریتی در حال تولید هست؟

آقای اصغری: فیلم شکارشکارچی که با عنوان جدید تک تیرانداز در حال تولید و فیلمبرداری هست حدود 2 هفته ست که فیلمبرداری اش شروع شده است.ما در این بخش در واقع ویژگی عمده ای را که از تک تیراندازهای جنگ سراغ داریم به تصویر می کشیم. مهمترین مسئله ای که باعث شد ما به سمت این فیلم برویم این که در این سال های اخیر ما فیم های زیادی تو جهان دیده ایم بعنوان تک تیرانداز ساخته شده است. تو بررسی های آماری و محتوایی که از جنگ داشتیم ما یک تک تیرانداز خیلی مطرح داشتیم با عنوان شهید عبدالرسول زرین که ایشان آمار بسیار زیادی دارند. از 700 شلیک موفق تا 3000 شلیک موفق ثبت شده است و مهمترین و خصلت ایشان نسبت به همه ی تک تیرانداز هایی که در جنگ های مختلف جهان مطرح بوده اند و در موردشان فیلم ساخته شده است این است که به نظرم می آید شهید زرین بیش از این که افتخار کند به شلیک های موفقش و آدم هایی را که زده است شاید بیشتر افتخار می کرده است به آدم هایی که نزده است. و این از ویژگی های عرفانی این شخصیت است.ما در این فیلم تمام تلاشمان را می کنیم که برش بسیار کوتاهی در حضور ایشان در جنگ نه بیوگرافی ایشان. چون ایشان زندگی گسترده ای دارند و حضور بسیار ویژه ای در جنگ. مقاطع مختلف تو عملیات های مختلف داشته اند طبیعتا می دانید تایم یک فیلم سینمایی اجازه نمی دهد که تمام این مقاطع را به تصویر بکشد. ما یک برش کوتاهی یا در واقع یک برداشتی از حضور ایشان در جنگ به تصویر می کشیم، امیدوار هستیم که مورد اقبال مخاطب و رضایت هم رزمندانشان و بچه هایی که دفاع مقدس را دوست دارند قرار بگیرد.

مجری: با این توصیفی که حضرت عالی فرمودید، فکر می کنم با یک فیلم بیشتر مفهومی روبه رو هستیم تا با یک فیلم پرتره و بیوگرافی با آن مفهومی که در سینما رایج هست.

آقای اصغری: قطعا بیوگرافی نیست. چون ما مقطع کوتاهی را به تصویر می کشیم و از ویژگی های شاخص این فیلم که کمتر در فیلم های دفاع مقدس دیده ایم این است، بخش زیادی از قصه ی ما در دل نیروهای دشمن تعریف می شود.یعنی ما تو نیروهای دشمن تاثیر تک تیراندازی را می بینیم که چگونه دشمن را فلج کرده است. چگونه دشمن را عقیم گذاشته است که بر اساس مستندات هست.مخصوصا این که شما وقتی از آن منظر وارد می شوید دشمنی قدرتمند، بالاخره ارتش و نیروی زمینی عراق مخصوصا در سال های اولیه ی جنگ به شدت قدرتمند بود و مورد حمایت کشورهای دیگر قرار گرفت.یک دشمن قدرتمندی که تمام تلاشش را می کند تا برای یک عده تک تیرانداز جایزه نمی گذارد حتی تک تیرانداز در نقاط مختلف جهان استخدام می کند و این تک تیرانداز را هدف قرار دهند و این بخشی از قصه ی ماست.

مجری: یادم می آید وقتی فیلم تک تیرانداز آمریکایی وقتی که پخش شد و در سراسر جهان و دنیا مورد استقبال قرار گرفت.بیشتر برگرفته از خاطرات کریس کایل بود که تعداد کشته شده هایش به 160 نفر هم نمی رسید اما گفت و گویی از ایشان خوانده بودم که زمانی که در تک تیراندازی می کردم هیچ احساسی نداشتم و فکر می کردم باید کارم را درست انجام دهم و به هدفم تیراندازی کنم. شما الان با این توصیفی که فرمودید در مورد شهید زرین چنین چیزی نیست. اگر چه 3000 شکلیک موفق داشته است دقیقا می دانسته است چه کسانی را هدف قرار دهد محوریت شما بر روحیات عرفانی و معنوی این شهید است. درست است؟

آقای اصغری:شاخصه ی ممتاز شهید این است و ما یک الهامی گرفتیم از این رفتار عارفانه ی ایشان در جنگ مخصوصا رفتار موقعی که پشت دوربین یک سلاح تک تیرانداز قرار می گیرد باید انتخاب کند که هدف را بزند یا نه.

مجری: این برداشت شماست یا نه بر مینای پژوهش هایی که صورت گرفته است؟

آقای اصغری: بله. براساس پژوهش های صورت گرفته است. از ویژگی های ایشان که داشته اند. کسانی را که شلیک می کرده بعد برایشان فاتحه می خوانده است.بعد برایشان نماز می خوانده است چون می گفته آن ها مسلمان هستند و حتی به کسانی که اطرافش بوده اند توصیه می کرده که حالا که من هدف گرفته ام و می توانم به سرشان بزنم و کشته شوند یا به دستشان بزنم که از جنگ حذف شود و به زندگی اش برسد.

مجری: خصلت تک تیرانداز بودن این است که حداقل مطمئن شود طرف یا کشته شود یا به نقطه ای از بدنش اصابت کند که مجروح شود. چون در حالت جنگی مشخص نیست. ایشان دقیقا می دانست.

آقای اصغری: شاید ویژگی تک تیرانداز که کارش را سخت می کند در تصمیم گیری جنگ این هست که ما در عملیات های مختلف رزمندگان مختلف حضور داشتند به اصطلاح تو لانگ شات همدیگر را می زدند. نیروهای ما دشمن را و بالعکس. نه ما می دانستیم چه کسی را می زنیم نه آن ها می دانستند. تک تیرانداز نه. با دوربینش انتخاب می کند. ساعتی شاید روزی روی آن هدف زوم می کند و اماده می شود در زمان مناسب شلیک کند. یعنی آن با شلیک و بالا پایین کردن انگشت می تواند به زندگی خاتمه دهد.از ویژگی های ممتاز ایشان به اصطلاح آدم های موثر دشمن را هدف قرار می داده است.از ویژگی های تک تیرانداز این است که آدم های موثری را می زند که اگر یک فرمانده گردان را بزند یک گردان را فلج کرده است.

مجری: فکر می کنم این فیلم با این موضوعات و مولفات که ساخته می شود در آن چهار چوب تفکیکی که بین جنگ و سینمای دفاع مقدس قائل هستیم پاسخی به نوعی به همان تک تیرانداز امریکایی باشد. چنین تحلیلی دارید؟

آقای اصغری: قطعا. به نظرم می آید حتی در فیلم های تک تیرانداز غربی فیلم های جنگی خارجی حتی می بینیم که قهرمان های آن ها یک سری کارهای به اصطلاح انسانی انجام می دهند.به نظر من شهید زرین این که می گویم استنباط من از تحقیقاتم هست و خاطراتی که شنیده شده است. ایشان فراتر از یک نگاه انسانی داشتند. نگاه عارفانه داشتند. این شخص به چه دلیلی به جنگ آمده است؟ آیا من می توانم حذفش کنم یا از دنیا ساقطش کنم یا از جنگ حذفش کنم / نگاهی عارفانه فراتر از نگاه انسانی بوده است و اتفاقا این ویژگی دفاع مقدس ما که با سایر جنگ ها متمایز می کنند.

مجری: اساسا اگر ایشان در آن جایگاه کاری را انجام می داند به نیت لذت بردن شخصی نبوده است. این خبر را خیلی از دوستان در خیلی از جراید خوانده اند که کامبیز دیرباز هنرمند بسیار خوبمان نقش شهید زرین را ایفا می کنند.

وقتی صحبت از فیلم دفاع مقدس و جنگی می شود درد دل تهیه کننده ها و تولید کننده های این حوزه تازه می شود.آیا واقعا تولید فیل جنگی یا فیلم تو حوزه ی دفاع مقدس کار سختی هست؟

آقای اصغری: به نظر من سینمای دفاع مقدس قطعا اگر پشت آن عشق و علاقه ومعرفت نباشد این سینما و دفاع مقدس بسیار سخت و بسیار شکننده ست برای عوامل فیلم.از تهیه کننده گرفته تا بقیه. ولی من موردی را به شما بگویم از سختی های کار. گاهی شده از دوستانم که از فرماندهان جنگ بودند به دلایلی سر صحنه فیلم های جنگی آمده اند چند ساعت. خودشان اعتراف کرده اند خود جنگ از فیلم جنگی ساده تر بوده است. این به لحاظ اجرایی است و مهمترین شاید مشکل و سختی سینمای دفاع مقدس حواشی و امکانات و بحث های دیگر رسانه ای هست که متاسفانه تو کشور ما اتفاق می افتد. همیشه هر کسی که بیاید اقدامی بکند که قهرمانش را به آن می بالند تفکری که در آن کشور زندگی می کنند آدم را قهرمان کشور خود می دادند. قطعا رزمندگان و خصوصا شهدای کشور همه قهرمانانی هستند که فرقی هم نمی کند طرف حزب الهی باشد یا غیر حزب الهی. هر چی باشد. به هر حال همه ی اینها باعث افتخار هستند زندگی و جان و جوانی شان را برای این سرزمین برای اعتقاداتشان. معمولا وقتی یک تیمی راجع به چنین شخصیتی دارند کار می کنند قطعا باید بیشتر مورد حمایت و توجه جامعه مخصوصا مسئولین قرار بگیرند. به طور قطع همیشه به دلیل همین حمایت ها روحیه می گیریم که این کار را بکنیم.ولی بعضی اوقات مسئولین بی توجهی می کنند و واقعا اختلاف فیلم دفاع مقدس و فیلم اجتماعی و غیره را نمی دانند. وقتی که می خواهند به یک فیلم جنگی کمک کنند نمی دانند که فیلم جنگی چه ویژگی هایی دارد که با این ویژگی ها به فیلم کمک کنند. متاسفانه یکی از مشکلات عمده ی سینمای دفاع مقدس در این بخش است. در بخش اجرایی که باز به دلیل همین مدیریت هاست وارد تولید یک فیلم جنگی می شوی می بینی که همه ی امکاناتشان متعلق به 30-40 سال پیش می باشد و مستهلک شده است و باید به روز شوند.محدودیت ها و سختی هایی که وجود دارد توی اجرای یک کار بیابانی گاهی مواد واقعی برای اسپشیال استفاده شود و خطراتی که برای گروه به وجود می آورد. این ها همه جز لاینفک تولید فیلم دفاع مقدس و جبهه است.

مجری:شما بوده که طرحی را در حوزه ی سینمای دفاع مقدس ارائه داده باشید به مسئولین مربوطه در دولت یا غیر دولت فرقی نمی کند و مخالفتی شده باشد با حمایت و پرهیز داشته باشند از این که از شما حمایت کنند؟

آقای اصغری: مسئولین چه دولتی چه غیر دولتی تعبیر بدش این است که شاید ان میزها را محکم گرفته اند این است که شعار می دهند ما از ارزش ها ی انقلاب و دفاع مقدس دفاع می کنیم. ایشان مراجعه می کنید قطعا با روی باز استقبال می کنند و قول حمایت می دهند ولی عملا خیلی حمایت نمی کنند بعضی ها تا بتوانند امکان دارد کارشکنی کنند. بعضی ها هم توضیه می کنند به آدم. سال ها پیش یک فیلم کار کردم و همان سال هم یک فیلم اجتماعی کار کردم دادم به دوستان برای جشنواره. یک دفعه به من زنگ زدند و کلی از آن فیلم هنری روستایی تعریف کردند.بعد از تعریف ها یک جمله گفتند،آقای اصغری ول کن فیلم های جنگی و دفاع مقدسی. برو سراغ این فیلم ها. یعنی سوقت می دهند به سمت فیلم های اجتماعی.

مجری: خیلی ها متعجب هستند که شما اشناگر را با ان سختی ساختید در مورد زندگی شهید کاوه و الان دوباره رو آورده اید به فیلم دفاع مقدس

آقای اصغری: من با سینمای دفاع مقدس وارد سینما شدم.اولین کاری که کردم مردی شبیه باران بود.و امیدوارم که تا آخرین لحظه ی فعالیت حرفه ایم این را فراموش نکنم. البته فیلم های اجتماعی هم کار کرده ام.بعد فیلم به کبودی یاس جلسه ای بود خدمت فرمانده ی سپاه و جمع دیگر فرماندهان به ایشان عرض کردم که ماشاید 10-15- 20 سال دیگر فرصت نداشته باشیم که در مورد این بخش جنگ وشهدای دفاع مقدس کار کنیم. چون شاید 20 سال دیگر کسی نباشد که فیلم دفاع مقدس را ببیند یا راجع به شخصیت بیاید تایید کند که این شخصیت همان چیزی ست که به طور قطع 20 سال دیگر نه هنرمندیست نه منصوبین به شهدا و بچه های دفاع مقدس هستند. متاسفانه ما این بخش را غافل شده ایم. از آن سال قرار شد مثلا سالی یک بار راجع به این کار کنم

مجری: خودتان را متعهد می دانید به فعالیت در این حوزه و بسیار قابل تحسین است.

توزیع و نمایش فیلم های انقلاب و دفاع مقدس

صنعت سینما از تعامل سه بخش تولید، توزیع و نمایش فیلم به وجود می‌اید. اگرچه مشاغل مربوط به تولید فیلم بیشتر در کانون توجه رسانه‌ها قرار دارند اما این مناسبات توزیع و نمایش هستند که نقشی عمده در دیده شدن فیلم‌ها ایفا می‌کنند. چنین موقعیت حساسی، سبب شده تا عرصه‌ی توزیع و نمایش فیلم، همواره محل اختلاف و رقابت سینماگران باشد. در چنین بستری، حضور تعاملی دولت و نهادهای حاکمیتی برای تعادل‌بخشی بین کسب سود و مدیریت فضای اکران در انتقال محتوای مناسب به مخاطب، ضرورت پیدا می‌کند.

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به غیر از کیفیت نازل و محتوای ضد فرهنگی فیلم‌های تولیدی و بحران اقتصادی حاصل از آن، نابسامانی و رهاشدگی چرخه‌ی توزیع و نمایش فیلم، به مشکلاتی مثل اکران بی‌رویه فیلم‌های آمریکایی دامن زد و سینمای ایران را به بن‌بست و تعطیلی کشاند.

بعد از وقوع انقلاب، با تشکیل کمیسیون اکران به عنوان پلی بین سینمادارها و تهیه‌کنندگان با نظارت دولتی از طرف وزارت ارشاد در سال 1360 و طراحی سیاست‌های سینمایی نوین، به سلطه فیلم‌های خارجی بر حلقه‌ی توزیع و نمایش فیلم‌ها پایان داده شد و فصلی تازه در سینمای ایران به وجود آمد. مقارن با این تغییرات، درجه‌بندی فیلم‌ها و گروه‌بندی سالن‌های سینما آغاز شد. فیلم‌هایی با درجه الف، که معمولا حاوی ارزش‌های سینمایی یا فرهنگی همچون مضامین انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بودند، از شرایط بهتری در نمایش فیلم‌ها برخوردار بودند.

از دهه 1370 و با نفوذ انگار‌ه‌های لیبرالی به بدنه مدیریت کشور و حرکت به سمت خصوصی‌سازی، به تدریج چرخشی اساسی در تلقی عمومی از سینما و کارکردهای آن رقم خورد. به گونه‌ای که رفته رفته، با عقب‌نشینی گام به گام نهادهای دولتی از مدیریت توزیع و نمایش فیلم و رهاسازی آن، آسیب‌هایی از قبیل ایجاد انحصار و رانت اکران برای برخی دفاتر تولید و پخش فیلم و تشدید اختلافات اهالی سینما بر سر نوبت نمایش، تعداد و کیفیت سالن‌های انتخاب‌شده شکل گرفته است. از دیگرسو، دخالت دولتی در این حیطه، تنها در سطح اختصاص سالن‌هایی برای نمایش فیلم‌هایی کم‌مخاطب با داعیه هنری بوده و به رغم قابلیت جذب مخاطب انبوه، کمتر حمایتی از سینمای انقلاب و دفاع مقدس در حوزه توزیع و نمایش فیلم به شکل پیوسته صورت گرفته.

کمبودی بنیانی که با راهکارهایی نظیر تدوین قوانین مدون وآیین‌نامه‌هایی با ضمانت اجرایی و اختصاص سالن‌های دولتی سینما برای فیلم‌های انقلاب و دفاع مقدس و تعامل بیشتر ارگان‌های حاکمیتی با اهالی سینما می‌تواند پوشش داده شود. تجدیدنظری که با توجه به تاثیرمستقیم نظام توزیع و نمایش فیلم در ارتقای سلیقه عمومی و ایجاد همسویی با ارزش‌های انقلاب، اجتناب‌ناپذیر است.

 گفتگوی تحلیلی با علی آشتیانی پور و کارشناس تلفنی سجاد نوروزی

مجری: گفت و گوی ما اختصاص دارد به بحث اکران در سینما برای این که موضوع بیشتر باز شود مثالی را خدمت شما عزیزان عرض می کنم، هر محصولی که در اختیار ما هست 3 مرحله را طی می کند تا در اختیار مخاطبانش قرار بگیرد.تولید،پخش و عرضه.سینما هم به این منوال است. دقیقا 3 مرحله را طی می کند تا در اختیار بینندگان و تماشاگران قرار بگیرد. بخش اول تولید هست. شامل فیلمنامه نویس، کارگردان و تهیه کننده و خیلی از عواملی هستند که در جهت تولید فیلم هم یاری می کنند. بخش دوم، بخش توزیع و پخش فیلم هست در سینماهای کشور و بخش سوم نمایش فیلم در درون سینماهاست. یعنی تا این سه رکن کنار هم قرار نگیرند صنعت سینما به درستی شکل نگرفته است.در همین خصوص با جناب آقای علی آشتیانی پور از مدیران خوب حوزه ی پخش و تهیه کنندگان با سابقه ی سینمای ایران گفت و گو می کنیم تا با چالش ها و موانع موجود در توزیع و اکران سینمای انقلاب و دفاع مقدس نظرات ایشان را بشنویم.

مخاطبان شبکه ی افق می خواهند بدانند در حوزه ی پخش یا اکران سینما چه اتفاق هایی می افتد؟ وقتی می گوییم پخش، قطعا این پخش با تفاوت هایی مثل این خودکار یا کاغذ دارد و معنی کلی آن را مخاطبان می دانند که شما فیلمی را از تولید کننده یا تهیه کننده دریافت می کنید و این را پخش می کنید. این پخش را برای ما ساده تر بیان کنید، ممنون می شوم.

آقای آشتیانی پور:همان طور که به درستی اشاره کردین این صنعت نمایش کشور ما همه جای دنیا از این 3 پروسه تولید،توزیع و نمایش برخوردار است.پخش را در جایگاه توزیع کننده می توانیم ببینیم. وقتی اثری تولید می شود مراجعه می کند به مجموعه ی پخشی تا کار و اثرش ارائه داده شود به سالن ها.ارتباطی مستقیم هست بین پخش و سینما.قاعدتا قرارداها بین پخش کننده و سینما بسته می شود برای یک فیلم. مناسبات مالی تو این حوزه تعریف می شود و فعالیتی که یک پخش برای یک تولید می کند بخشی از آن تبلیغات هست. بخشی از آن برنامه ریزی زمان اکران است و بخشی دیگر دریافت مطالبات از سالن های نمایشی ست و در نهایت مجموعه ی این تلاش را توزیع یک فیلم برای سالن ها و مخاطب است.

مجری: شماکه مراکز عرضه تان مثل مراکز عرضه ی کالای تجارتی اینقدر زیاد نیست.در سراسر کشور تعداد محدودی سینما دارید. چه نیازی به شرکت های پخش هست؟ چرا خود تهیه کننده مستقیم با سینما دارها وارد مذاکره نمی شود؟

آقای آشتیانی پور: پخش را من نگاه تخصصی می بینم.پخش کسی ست که صاحب سلیقه برای شیوه های مختلف تبلیغات کمک می کند به فرم تبلیغات مناسب برای آن فیلم و طبیعتا برنامه ریزی این تبلیغات موثر باشد برای مخاطب و جذب مخاطب، بیشتر و بهتر نشان داده شود.

مجری: در حوزه ی نمایش چه اتفاقی می افتد؟ آیا سینمادار صاحب یک مکان فیزیکی تلقی می شود. یعنی هیچ نقش دیگری ندارد در کیفیت عرضه ی فیلم؟

آقای آشتیانی پور: کیفیت را اگر بخواهیم دغدغه مند به آن نگاه کند صاحب سالن،طبیعتا امکاناتش را می تواند به روز کند. کیفیت را برای نمایش حفظ کند. شاید نقش برای این حدود است. یعنی صاحب سالن می تواند مدام فضای خوبی برای مخاطب ایجاد کند. احترام ویژه برای مخاطب قائل شود وقتی به سالن می آید این ها را میزبان مهمانان باشد. مخاطب سینما وارد سالن شود فیلم را به موقع و در شرایط خوب ببیند.کیفیت خوب را برای مخاطب لحاظ بکند تا بتواند از دیدن آن فیلم نهایت لذت را ببرد.

مجری: این شرایطی که شما فرمودین من فکر می کنم از یک جایگاه خاصی برخوردار است توزیع و اکران. شما نسبت بین جایگاه تولید و جایگاه توزیع و اکران را چگونه ارزیابی می کنید؟ منظورم سینمای جهان است.

آقای آشتیانی پور: اگر بخواهم نسبت واقعی را تعریف کنم، نسبتی ست اگر فیلمی اطلاعات با پخش کننده داشته باشد قطعا آن فیلم به موفقیت نزدیک تر است.مناسباتی ست که فهم درستی اکران داشته باشد از تعداد سالن هایی که می تواند در اختیار یک فیلم قرار دهد. نوع تبلیغاتی که می کند. آن ها می تواند یک فیلم را زمین بزند گاهی می تواند یک فیلم را بلند کند و در جایگاه خودش قرار دهد.البته ما محدودیت های متعدد داریم. یعنی یک پخش کننده همه ی آن دغدغه هایی را که دارد نتواند اجرا کند.گاهی دست و بالش تو تبلیغات بسته ست. گاهی محدودیت هایی که از نهاد های مختلف یه آن اعمال می شود مثل تلویزیون باکس جدی می تواند تبلیغات باشد از تیزر محروم باشد.یک رکن تبلیغاتی این فیلم دچار محرومیت شده است و طبیعتا پخش کننده باید به راهکار دیگری فکر کند. گاهی بنیه ی فیلم اجازه نمی دهد هر نوع تبلیغی را تدارک ببینند. در نهایت هر فیلمی کار تخصص و پیچیده ایست و بزنگاه می تواند تاثیرخودش را بگذارد.

مجری: فیلمی اگر تولید بشود و از اکران غافل شود با تولید نشدنش فرقی ندارد.

آقای نوروزی شما که به عنوان سینما دار به حساب می آیید و رئیس یکی از مهم ترین و معتبرترین سینما های کشور هستید شما چه نظری دارید؟ اکران در سینما اتفاق می افتد و شما آخرین مرحله ی تولید و تهیه ی یک فیلم به حساب می آیید چه جایگاهی برای بخش سینمادارها و عرضه و نمایش قائل هستید؟

مهمان تلفنی برنامه ( سجاد نوروزی) :عرضم به حضورتان، با شرایطی که ساختار تولید تولید کشور ما دارد ما اگر بخواهیم با منطق اقتصادی نگاه کنیم به این قضیه، سینمادار در واقع یک فروشنده ایست که کالایی را تو فروشگاه خودش عرض می کند و در آخر هم مخاطب هست که بین موارد مختلف انتخاب می کند که با چه چیزی اوقات فراغت خود را سپری کند.

مجری: آقای نوروزی شما که صاحب یک پردیس هستید با چندین سالن برای خودتان این را قائل نیستید که قدرت مانور دارین روی نمایش فیلم ها

مهمان تلفنی برنامه :زمانی که چند فیلم پرفروش یعنی سبد کالا به من می رسد این چند فیلم پر مخاطب با هم اکران شود من می توانم تو معادلاتشان تاثیر گذار باشم. اما وقتی که مثل اتفاقی که سال 98 افتاد شما با فوران فیلم هایی که مخاطب ندارند، مواجهید و کلا 9 فیلم به مخاطب مشخص دست پیدا می کند سال گذشته بین 60-70 فیلمی که اکران شد آن جا دیگر سینما دار نمی تواند کاری انجام دهد. یعنی یک دوره ای بود فارغ از این که بخواهیم راجع به محتوا نظر مثبتی داشته باشیم که آن یک بحث دیگر است. قبل از فیلم مطرب بخورد. شما اصلا فروشی نمی دیدید تو سینما.مخاطبی وجود نداشت. یا افت خیلی شدیدی را تابستان سال قبل نسبت به تابستان 97 پیدا کردیم.

مجری: پس با این توصیفی که می فرمایید یعنی ملاکتان فروش فیلم هست؟ تصور نمی کنید که شما یک بسته ای را به مخاطب ارائه بدهید؟

مهمان تلفنی برنامه: تولید این بسته دو جور است. متاسفانه در سینمای ایران خیلی معدود تهیه کنندگانی مثل آقای آشتیانی پور عزیز وجود دارند. اکثر فیلم ها درسینمای ایران یا ارگانی است و نهادها پولش را داده اند یا سرمایه گذار بخش خصوصی دارند که مقداری پول گذاشته است. اساسا سازنده ی بعضی از فیلم ها دغدغه ی فروش و مخاطب را ندارند. یعنی سود در تولید حاصل شده است و یک پیکره ی موقتی به سینمادار تحویل داده می شود که اساسا دغدغه ی فرهنگی و هنری نداشته اند برای تولید آن هنر. دغدغه ی صرف اقتصادی داشته اند. متاسفانه در سال 98 ما 50 درصد تولیدات سینما را شاید بتوانیم در همین دسته ارزیابی کنیم.

مجری:به نکته ی مهمی آقای نوروزی اشاره کردند. سینما اساسا نقشی ندارد در فیلم هایی که ارائه می شود و یک چالش بسیار مهم است. شما هم این چالش را حس می کنید در حوزه ی اکران. فکر می کنید واقعا سینما نقشی ندارد یا توجه به این که ما شورای صنفی نمایش داریم. گروهبندی های متعدد داریم تو سینما؟

آقای آشتیانی پور: زاویه ی نگاه آقای نوروزی زاویه ی غلطی نیست.من یک زاویه ی دیگری دارم.این است که شما فرض را بر همین سینمایی که آقای نوروزی در آن تشریف دارند به عنوان یک سینمای خوب با یک مدیریت خوب و یک توانمندی خاص را نمی توانیم مقایسه کنیم با یک سینمای دیگری.دلایل متعدد می تواند داشته باشد.فارغ از جغرافیا و لوکیشن سینما،یک سینما می شود آزادی وسینمای دیگر را در جایگاه سینما نمی شود باورش کرد.یک بخش را می تواند تاثیر مدیریت آن سالن باشد. اما بالاخره ای کالا و مخاطبی که می آید و این کالا را انتخاب می کند صاحب سلیقه ست و اختیار. طبیعتا این بخش، بخشی ست که تولید باید از خودش دفاع کند.اما در مرحله ای پخش و سینما می توانند دخیل باشند یعنی توزیع و نمایش، اگر تولید را بگوییم که با یک مقوله ی انجام شده مواجه هستیم پخش و توزیع کننده سینما را بخواهیم آن بخشی ست که همدلی آن ها و کمکشان فراهم کردن آن جایگاه ویژه در سالن دررغبت مخاطب در آرامش مخاطب در دیدن فیلم خوب برای مخاطب موثر باشد. اما همه ی این زحمت ها برای کالای غیر مرغوب موثر نیست.

مجری: من همچنان معتقدم اگر یک تولید خوبی اتفاق بیو فتد این شرایط برای سینما دار هم فراهم می شود که فیلم به نحو خوبی اکران کند برای مردم

مهمان تلفنی برنامه: هم فرمایش شما صحیح است هم جناب آشتیانی پور. اتفاقاتی که در شورای صنفی افتاد سال 98. وقتی که “ماه کامل شد” با “سرخ پوست” با هم اکران شد. وقتی که “ما همه باهم هستیم”که ظن و گمان می رفت که پرفروش باشد با این ها اکران شد و تگزاس هم به فروشش ادامه می داد. “ما همه باهم هستیم ” را فاکتور می گیرم و می گذارم کنار. بعد در بازدهی زمانی هر کدام از این فیلم ها جدا از هم اکران می شدند. هر کدام از این فیلم ها ممکن بود به یک فروش 30 تا 35 میلیاردی دست پیدا کنند.

مجری: اشکال را در برنامه ریزی می بیند؟ و سینما دار نقشی ندارد در این برنامه؟

مهمان تلفنی برنامه : نه آنچنان نقشی ندارند. نمایندگانی ازسینماداران در شورای صیفی هستند. اما اکثریتی نیستند که بخواهند تعیین کننده باشند. این یک نکته ی خیلی جدی است.

مجری: در شورای صنفی نمایش که اصولا بحث رای و این چیزها نباید باشد. بحث ها باید اغنایی باشد.

مهمان تلفنی برنامه: متاسفانه تو سینمای ما همیشه حاشیه هایی وجود دارد که غلبه می کند برمتن. من عرضم این است. اگر ما با ترکیه مقایسه کنیم که سینمایی فارغ از محتوا دارند شما تعداد سالن های ترکیه را با سالن های ما مقایسه کنید.ما یک تعداد سالن محدودی تو کشور داریم و بعد با این تعداد سالن توکل کشور 3 تا فیلم پرفروش را باهم اکران می کنیم. بعد چه اتفاقی می افتد؟ هیچ کدام از فیلم ها به فروش واقعی خودش نمی رسد.بعد کنار این فیلم ها شورای صنفی می گوید،7 فیلم باهم اکران شود. از این 7 فیلم 3 تا پرفروش هست 4 تا نه.یعنی مخاطب ندارد. این 4 فیلمی که مخاطب ندارد یا فروش ندارد،جلوی فروش فیلم های مخاطب دار را هم می گیرد.در واقع 2 اتفاق می افتد. همین این فیلم ها با سبد معین سبد سینما داریم که نه کم می شود نه زیاد.مخاطب حیران می ماند چه چیزی را انتخاب کند و یک سری فیلم ها که کم مخاطب که اکران می شود باعث می شود مخاطب روی این ها تاثیر بگذارد. در نهایت من می گویم از این خوان محدود و مشخص درسینمای ایران هیچ کسی متنعم نمی شود. چون ما برنامه ریزی ها و نگاهمان اساسا اشکال دارد.اگر فیلمی را ارگانی آمده تولید کرده و نیتش این نیست که مخاطب نداشته باشد. من برایم این سوال است که ارگان ها برای در و دیوار فیلم تولید می کنند؟ و بخش خصوصی هم همین طور. شخصی 4 میلیارد سرمایه گذاشته است برای فیلمی که 150 میلیون فروخته است. بعد هم بعضی از استادان سر شناس سینمای ایران سال گذشته فیلم هایی داشتند با فروش زیر 400 میلیون تومان. اگر من سینمادار این چیزها را صحبت کنم، ممکن است متهم شوم به نگاه اقتصادی داشتن. اما من سوالم این است، بالاخره این سینماهای محدود ما در کشورقابلیت مانور دارند این ها هزینه ی اداره و هزینه ی پرسنلی و هزینه ی جاری نگهداریشان از کجا باید تامین شود؟

مجری: در حالیکه آقای نوروزی ما فیلم هایی داریم با محتویات خوب و سالم و نیازی به برنامه ریزی دقیقی دارند که مورد عرضه قرار بگیرند و مردم استقبال کنند.

مهمان تلفنی برنامه : نهادهایی که فیلم تولید می کنند هیچ توجهی به حوزه ی اکران ندارند. گویا یک پرژه ای داشتند صرفا تولید کنند بعد هم فیلم را به امان خدا رها کنند. بعد که فیلم دچار اشکال می شود تو اکران می شود می آیند صحبت از مافیا می کنند.

مجری: اشکال ما هم همین است. ما هم معتقدیم که اگر واقعا صنعت سینما را در برگیرنده ی سه عنصر تولید، توزیع و اکران بدانیم. چرا همه چیز متمرکز شده روی تولید؟ یعنی روی توزیع و اکران هیچکس صحبتی نمی کند؟ یا برنامه ریزی خاصی وجود ندارد. در حالیکه خروجی این کار از طریق اکران و عرضه اتفاق می افتد؟

آقای آشتیانی پور آیا مافیای اکران وجود دارد؟ شما موافق مافیا در حوزه ی توزیع و اکران هستین؟

آقای آشتیانی پور: خیر. اعتقادی به مافیا ندارم چون بضاعت سینمای ما برای هزینه کردن مافیا را ندارد.

مجری: حالا لفظ مافیا به معنای مافیای سیسیلی نه.

آقای آشتیانی: این عنوان را می شود را به جای مافیا برایش لحاظ کرد. یک رقابت نابرابر. یعنی محصولاتی را داریم که بنیه های برابری برای عرضه ندارند.یعنی تبلیغاتشان گاهی محدودیت دارد. امکان داشتن تیزرهای مختلف صدا و سیما را ندارند.

مجری: یعنی دسترسی یکسان و عادلانه ای به تسهیلات ندارند؟

آقای آشتیانی پور: نه ندارند. در نتیجه خود به خود در یک رقابت ناعادلانه قرار می گیرند و فکر می کنند جریان های پشت پرده ای وجود دارد گاهی بعضی از این اتفاق ها برای عدم تلاش صاحب فیلم شکل می گیرد.یک تولیدی را می کند و فکر می کند بستر طبیعی بیاید و خودش از خودش دفاع کند. واقعا اینگونه نیست. باید برایش همچنان تلاش شود. بسترهای مناسب تبلیغاتی فراهم شود. بخصوص درمجموعه ی سینمای ایران که تمام این هزینه ها بارش به دوش تهیه کننده ست.هزینه هایی که پخش می کند قاعدتا از جیب تهیه کننده مجبور است بکند. هزینه هایی که در سینما در گذشته اینگونه بود که سینما نقش داشت در تبلیغات. الان نقشی ندارد و همه ی هزینه ها را صاحب اثر بدهد و خود به خود بنیه اش تحلیل می رود.خودبه خود به جای می رسد که باید فیلم کم خطر و بی خطر بسازد و خودش را دچار بحران نکند در نهایت کم حاشیه تر و خنثی تر چیزی ست که آفت سینماست.

مجری: الان ما فارغ از عبارت مافیا وجود رانت را رد نمی کنیم. یعنی ما متاسفانه یک مکانیزم اشتباهی را داریم در سیما که برخی ها دسترسی غیر عادلانه دارند به بسیاری از تسهیلات. حتی در پخش تیزرها در نوبت دهی سالن ها حتی در اکران ها. یکی از مشکلاتی که بچه های دفاع مقدسی الان دارند، همین است.با خیلی از دوستان فعال در حوزه ی انقلاب و دفاع مقدس وقتی مواجه می شویم و صحبت می کنیم. می گویند فرض را بر این که ما فیلمنامه ای را به سختی منجر به تولید کنیم این فیلم تو پخش و اکران گیر می کنیم.ولی ما می پرسیم چرا خیلی از دلایل متعددی می آورند که به هر حال خود شما از ابتدای انقلاب تا بحال با این بچه ها همراه بوده اید. شما بهتر می دانید چرا این اتفاق می افتد؟ چرا بچه های ما همیشه ناراضی اند از توزیع و اکران در حوزه ی سینمای انقلاب، مقاومت و دفاع مقدس.

آقای آشتیانی پور: اگر بخواهیم صادقانه موضوع را بررسی کنیم. اشکال را در محتوا و تولیدات دید.ما داشتیم فیلم هایی که موضوعش دفاع مقدس بوده است ولی توانستند خوب عرضه شوند. توانستند مخاطب را راضی نگه دارند.مردم درست انتخاب کنند و بیایند و با رضایت از سالن خارج شوند.موضوعات دفاع مقدس ما الان لایه های آن، لایه های ملموسی برای مردم دیگر نیست. یعنی ما راجع به دفاع مقدس می خواهیم حرف بزنیم در حالیکه امروز دفاع مقدس در جامعه ی ما معانی مختلف را پیدا کرده است.

مجری: گهگاهی اتفاق افتاده است که فیلم هایی با همین موضوعاتی که حضرت عالی فرمودین تولید می شود. بعد خروجی آن منافات دارد با مفاهیم و اهداف در دفاع مقدس تعریف می شود. یعنی ما فیلم های اجتماعی را داریم که گاهی گریزی هم می زنند به دفاع مقدس. اما می بینید که گریز هم خیلی تلخ،گزنده و شاید هم در انتها برداشت ضد جنگ می کنند حتی از دفاع مقدس و مفهوم شهادت،ایثار و رشادت ها همه مخدوش می شود در آن فیلم ها. این نگرانی وجود دارد. دوستانی که در حوزه ی دفاع مقدس کار می کنند، می گویند وقتی در مورد فیلم های جنگ جهانی دوم و اول و بسیاری از جنگ های جهان همچنان فیلم هایی که ساخته می شود.خب! ما هم که داریم همین کار را می کنیم. چه طور آن فیلم ها مورد استبال قرار می گیرند در توزیع و اکران ولی فیلم های ما مورد استفاده قرار نمی گیرد.آیا این نیست که بخاطر فروش، بخاطر اینکه مردم استقبال می کنند، نمی کنند.دلیلش این نیست؟ آیا تمامش بر می گردد به بحث تولید و محتوا؟

آقای آشتیانی پور:یک بخش آن به محتوا بر می گردد.ما محتوا را به گونه ای تجزیه و تحلیل می کنیم برای مخاطب که باب میل مخاطب نیست. اگر مخاطب را به عنوان یک اصل قبول داریم. اگر فکر می کنیم، فروش ملاک است. واقعا مخاطب تعیین کننده ست. مخاطب صاحب سبک و اختیار است برای انتخاب کردن. طبیعتا وقتی انتخاب نمی کنند ما تو سالن ها شاهد بوده ایم وقتی فضای اجتماعی ما فضای سختی می شود به لحاظ اقتصادی و مسائل اجتماعی مان، مردم رغبت دارند به سالن هایی بروند سرگرم شوند به یک سرگرمی ساده. در آن مقاطع می بینیم که فیلم های کمدی مان حتی سخیفش فروش می شود.

مجری: شما معتقدید که فیلم خودش،خودش را معرفی می کند.اگر فیلم کیفیت خوبی داشته باشد در توزیع و اکران در جایگاه خودش قرار می گیرد.

آقای آشتیانی پور: ما الان نداریم فیلمی که صاحب سینما یا صاحب پخش ببیند و باورش بر فروش نباشد و اتفاق عجیب و غریبی برای آن بیوفتد. ما در واقع همان مرتبه ی اول که فیلم را می بینیم، می فهمیم که این فیلم می فروشد یا نمی فروشد.

مجری: شخص شما به عنوان کسی که در دوران دفاع مقدس قطعا در زمان جنگ هم حضور داشته اید به عنوان یک مصداق از جامعه ی پخش کننده ها و سینما دارها یا تهیه کنندگان. فرقی نمی کند. به عنوان یک عضوی از جامعه ی سینما احساس نمی کنید باید نگاه ویژه تری به سینمای انقلاب و دفاع مقدس شود؟ چون سینمای انقلاب و دفاع مقدس یک نوع سینمای مفهمومی ست خیلی انتظار کار فرم اگر بخواهیم داشته باشیم یک مقدار انتظار زیادیست. چون دوستان درگیر آن بحث محتوا و پیام های معنوی هستند که از طریق فیلم انتقال بدهند. ضمن این که رد نمی کنیم قطعا از لحاظ فرم و ساختار خودشان را ارتقا دهند.آیا تا آن موقع نیاز ندارند که حمایت ویژه ای شوند از سوی صنف پخش کنندگان و سینماداران و شورای صنفی نمایش. فکر می کنم دولت یا خود صنف مرتبط با این اوضاع می توانند کمک ویژه تری بکنند که این فیلم ها بیشتر دیده شوند. فقط ملاک بر این نباشد که مخاطب نمی آید. پس بنابراین ما از مجموع 10 سانسی که می خواهیم بدهیم 2 سانس بدهیم.یا فیلمی که ساعت 6 غروب می تواند اکران شود و پر مخاطب باشد و 10 صبح بگذاریم. همه می دانند 10 صبح سینما مخاطبی ندارد.این اتفاق برای فیلم ها می افتد و مقداری هم قضاوت عجولانه می شود. یعنی وقتی ما فرصت و بستر دیده شدن برای فیلم ها را فراهم نمی کنیم،مردم هم اصولا استقبال نمی کنند.وگرنه خیلی از فیلم ها من دیدم که هستند،موضوعات مردمی دارند. مردم برایشان ملموس است. در مورد شهداست. در مورد مقاومت و جنگ و تاریخ انقلاب است. ولی یک مقدار در این زمینه مورد بی انصافی قرار می گیرند.

آقای آشتیانی پور: این فرمایش شما را نمی شود انکار کرد.اما من تصورم این است، آن بخشی که الان به سینما می روند. طیف خاصی شده است. یعنی بسیاری از مخاطبین ما ریزش کرده است.شاید آن مخاطبینی باشد که جنس سینمای دفاع مقدس را می طلبیدند. امروز آن ها سینما نمی روند.به دلایلی این فیلم ها راضی شان نمی کند. به همین دلیل سینما ی ما به یک معدود مخاطبانی دسترسی پیدا کرده است که آن ها تعیین کننده شده اند در صنعت تولید

مجری: یعنی اشکال را در ذائقه ی مخاطب می دانید؟

آقای آشتیانی پور: هم ذائقه هم ریزش مخاطب. البته الان که سینما دچار بحران است. غیر دوران بحران هم ما فروش فیلم هایمان وتعداد مخاطبینی که به سالن می آیند،مشخص است. همان طور که اشاره کرده اند سال 98 قبل از کرونا در سال 70 تا فیلم تولید کردیم نه سینمای دفاع مقدس که سینمای اجتماعی مان هم می تواند دچار مشکل شده باشد. بنابراین 9 فیلم، 10 میلیارد می فروشد با این هزینه های تولید وفقط فیلم هایی که می توانند حتی پول اولیه ی تولید خودشان را در بیاورند.اما 4 فیلم این توان را داشته است و به سود رسیده است. من به عنوان فیلم سازی که با دفاع مقدس وارد سینما شده ام. سینما را از آن زاویه دیده ام و دوستش دارم، چرا الان تولید سینمای دفاع مقدس نمی توانم داشته باشم در حالیکه دغدغه ام هست و ضرورت دارد برای جامعه ی امروز ما. وقتی که تولید فیلم دفاع مقدس، بدون حمایت نیروهای نظامی و امکانت لجستیکی حداقل در دایره ی دفاع مقدس به معنای جنگ و جبهه شدنی نیست.شما در همین گام اول چنان موانعی پیش راهت سبز می شود که درمانده می شوی. یعنی شما نیاز به هلی کوپتر دارید نیاز به اسلحه دارید نیاز به امکانات لجستیکی دارید اما در گام های اول موانعی برای توقف برایت به وجود آمده است.آنقدر باید هزینه های متعدد شارژ بکنی به شکل های محسوس و غیر محسوس هزینه بکنی که سیر می شوی از کار کردن.جدا از مخاطبانش.به همین دلیل یک تولیدی به وجود می آید که خیلی چیز ها را محروم می شوی و نمی توانی به آن بپردازی. خیلی ممیزی های خاص دارد سینما که این ها هم می تواند آفت باشد تو سینما

مجری: برای اینکه دفاتر پخش ترغیب شوند برای توزیع فیلم های دفاع مقدس باید چه بکنند؟ در فیلم های دفاع مقدس بضاعتمان همین است حالا در بینشان فیلم های خوبی هم در می آید. اما انبوهی از فیلم های دفاع مقدس به هرحال محتوا و مضامین خوبی دارند چه راه حلی پیشنهاد می کنید؟ آیا دولت باید ورود کند؟ خود شما در بین صنف خودتان ورود می کنید؟

آقای آشتیانی پور: به نظر من دولت باید به عنوان یک امر فرهنگی برایش راهکار پیدا کند.بخش خصوصی بضاعتش ایجاب نمی کند بتواند حمایت کند. اگر این سینما توقعتان این است که مخاطب دارد، مخاطب را هدف گذاری کرد باید پیدایش کرد و دعوتش کرد به سینما.راهکارش یک بخشی از آن حمایت ها و نهادها و ارگان های مختلف مملکت است و باید طراحی کرد دعوت کنند و هزینه کنند و امر فرهنگی دعوت شوند به سینما برای دیدن فیلم.

مجری: من متوجه شدم دفاتر پخش حلقه ی واسطه هستند بین تولید و اکران. الان دغدغه های ما پخشی ها هستند. سینمادارها را صحبت کردیم و در توزیع و تهیه هم می دانیم چه سختی هایی دارد. این وسط پخشی ها اگر قبول کنند فیلم دفاع مقدسی را توزیع کنند راهشان را خودشان بلد هستند که چگونه در سینما فیلم را نمایش دهند. چه بکنیم که دفاتر پخش ما تشویق و ترغیب شوند که دولت باید ورود کند. دولت باید چه کار کند؟ آیا باید بسته های حمایتی بدهد؟

آقای آشتیانی پور: به این ختم می شود. ما فقط می توانیم از طریق بسته های حمایتی مخاطب آن جنس فیلم را شناسایی کنیم این بسته ها را در اختیارشان قرار دهیم.برای روییت کردن فیلم ها با هدف ارتقا فرهنگی.

مجری: تضمین می کنید اگر این اتفاق بیوفتد و دولت حمایت کند ما هم فیلم های دفاع مقدسی را نشان می دهیم.

جایگاه سینماگران دفاع مقدس، گفتگو با حمید بهمنی

مجری:مهمان امروز ما متولد 1339 شیراز هستند. کارگردانی از دانشگاه هنر را فارغ التحصیل شده اند. فیلم های بسیار خوبی را ساخته اند.تله فیلم ها- سریال ها و فیلم های سینمایی در حوزه ی سینمای انقلاب و دفاع مقدس با چهره و نام ایشان آشنا هستید. جناب آقای حمید بهمنی.

شما وقتی فیلم آخرین نبرد را در آن سال های دور ساختید و بعد شروع کردید به فیلم های دیگرکه من می دانم در مراحل تولیدش چه نقش هایی داشتید تا این که رسید به این که خودتان کارگردانی کارها را به عهده گرفتید من جمله فیلم هایی که در سینما اکران شد. آن مرد آمد. گلوگاه شیطان و گام های شیدایی. چیزی که من خواندم،متوجه شدم گام های شیدایی شما سال 91 در جشنواره شرکت می کند اما 98 اکران می شود. چرا 7 سال وقفه؟

آقای بهمنی: کلا سینمای دفاع مقدس سینمای رنج است. سینمای مشکلات است و سینمایی که گوش ها کمتر شنیده می شود و کمتر دیده می شود. این سینما مثل خود دوران دفاع مقدس بسیار مظلوم است. علی رغم این که من هم از بچه ها ی جنگ هستم و درس خوانده ام در این حوزه تا بتوانیم با این نگاه وارد شوم ولی زمانی که وارد شدم خیلی جا خوردم. تصورم این بود، سینمای جنگ می تواند یک شرایطی به وجود بیاورد بعنوان مفاهیم فرهنگی و ارائه ی مسائلی در این حوزه به نسل های بعد. زمانی که وارد کار شدم، متوجه شدم اینگونه نیست. چون اشخاصی که تصمیم گیری می کنند برای کار جور دیگر فکر می کنند و مثل من فکر نمی کنند. حوزه ی دفاع مقدس خیلی سخت است. از آن سخت تر اکران آن است. چون در اکران یک مافیایی وجود دارد به دلیل اینکه سرمایه درجریان و گردش است و فیلم های زیادی تولید می شود اجازه نمی دهند فیلم هایی که در حوزه ی مفاهیم انقلابی و دفاع مقدس و بعضا فرهنگی است در شکل تصویر به ظهور برسند. در واقع مناسب به آن ها نمی دهند.فیلم گام های شیدایی که پروانه ی نمایش هم گرفتم آن پخش کننده اقدام به پخش آن کار نکرد.

مجری: مگر توافق نکرده بودید با پخش؟

آقای بهمنی: توافق کرده بودیم ولی نمی دانیم چه دلیلی داشت.

مجری:فیلمتان هم موضوعش موضوع روز بوده. بحث تروریست ها و بحث داعش بوده است. در عراق بوده است.

آقای بهمنی:اولین فیلم هایی بود که در حوزه ی داعش ساخته شده بود. اولین فیلم هایی بود که رسما حضور امریکا را در منطقه نقد می کرد و این شاید برای قبل از آن فیلم هایی بود که ساخته می شد.جز پشگامان اولیه بودیم و موسسه ی شهید آوینی آن را حمایت کرد. اما عملا در پخش ما به مشکل خوردیم.چون ذائقه ها عوض شده بود.

مجری: تصور می کنید قضاوت و پیشداوری می شود.فیلم را نگاه می کنند اگر یک چند تا چهره ی سلبریتی داشته باشد می گویند این فیلم فروش می کند پس به آن برسیم.

آقای بهمنی: اتفاقا سلبریتی هم داشت. بازیگران خیلی خوبی داشتند. ولی چون نگاهش یک نگاه فرهنگی در حوزه ی مخالفت به جریان حضور امریکا در منطقه بود این باعث شد. البته فیلم یک سری اشکالات هم دارد ولی به این صورت نبود که نفرین شود. این مشکلات اساسی برای سینماگرانی که در حوزه ی دفاع مقدس در حوزه ی انقلاب اسلامی در حوزه ی مسائل منطقه کار می کنند این مصائب و مشکلات را دارند. باید کاری کرد.

مجری: و این برخورد ها چقدر هم روی روحیه شما تاثیر دارد برای تولیدات بعدیتان

آقای بهمنی: بله. این فیلم را چوب کرده بودند و به من می زدند و می گفتند این فیلمت نفروخته است و اجازه نمی دادند بیشتر فعالیت کنم و وارد ورودی های بعدی شوم. بعنوان یک پرونده ی منفی نگاه می کردند. در واقع اینگونه نبود. همین فیلم تو فیلم فجر تو بخش جشنواره مسابقه شرکت کرده است. تو بخش ملی چند جایزه اصلی گرفته بود. تو بخش استانی جایزه گرفته بود. بیشترین افکار خاص بود که تابحال انجام نشده بود. بازی درخشان از آقای جمشید هاشم پور داشتیم در این کار. بازی خیلی خوب، ازیگری که از لبنان آورده بودیم. خانم لوره تانینو. خیلی بازی درخشانی انجام داد. تدوین بسیار خوبی بود.

مجری: شما که فیلمساز اولی نبودید. شما کسی هستید که تله فیلمتان در جشنواره ی ارومیه جایزه ی اول آورده بود.این نوع برخورد برای من سوال برانگیز هست. احمال شده است یا عامدانه این کار صورت گرفته است؟

آقای بهمنی: به نظر من دست هایی تو کار است که این جریانات اجازه ندهد. جریاناتی که در پنهان حوزه ی اکران هست اجازه نمی دهد امثال ماها کار کنیم. امروز یکی از من سوال کرد، اقا شما چرا اینقدر کم کارید؟ گفتم ما را قرنطینه کرده اند. سوپر قرنطینه. هم کرونا هم مسائل فرهنگی هستیم.

مجری: از گام های شیدایی که دل پری دارید. فیلم های قبلی هم به این صورت بود؟ مثلا فیلم گلوگاه شیطان.

آقای بهمنی: فیلم گلوگاه شیطان که جایزه ی خیلی مهم تو جشنواره ی فجر گرفته بود بعنوان فیلم فرهنگی اکران کردند. این فیلم را هم به قدری سطحی اکران شد که خود من خجالت می کشیدم.فیلمی که به رسانه ها آمد به دو روز نکشید فروش رفت. اگر این فیلم بد بود چرا به این راحتی فروش رفت؟ اگر بد بود حتما باید همان جا می بود. حتی همین فیلم گام شیدایی که به رسانه های خانگی آمد به دو روز نکشید که میانگین گرفتم و از فروشگاه هایی که فیلم را می فروختند پرسیدم،گفتند تمام شده است. ولی خب نمی دانم زمان اکران چرا اینقدر به ما ظلم می شود؟

مجری: شما در این چند سال چه کاری می کنید؟ 91 گام های شیدایی را ساخته اید تا 98 که اکران شده است که آن هم به زعم من چیزی دست شما را نگرفته است.

آقای بهمنی: خدایی داریم که با ماست.

مجری: در عرصه ی سینمایی که فیلمنامه های داشتید.

آقای بهمنی: بله. در این چند سال فیمنامه های خیلی خوبی آماده کرده ایم که در حوزه ی دفاع مقدس است. فیلمنامه ای آماده کرده ایم در حوزه ی تفحص بوده است این که سال 88 نوشته شده تا الان همان طور بلاتکلیف است. فیلمنامه در حوزه ی عملیات مرصاد آماده شده است. بسیار فیلمنامه ی خوبی هست به نام نرگس و پریسا.فیلمنامه ی دیگری آماده کرده ایم در حوزه ی شهدای مفقود خانواده های ارمنی هست که بخش اعلای آن داستان در موج های اربعین می گذرد. بسیار قصه ی نابی هست. 2-3 جا که ارائه دادم همه تعجب می کردند.

مجری: این فیلمنامه ها مراحل تولیدی را هم طی کرده اند؟

آقای بهمنی: نه.فیلمنامه ی دیگر هم آماده کرده ام به نام نبرد تانکر که خوشبختانه با استقبال خوبی روبه رو شده است و در حال حاضر هم در حال مذاکره با بنیاد سینمای فارابی هستیم که انشالله. 3 سال پیش که فیلم را ارائه دادیم و الان کم کم دارد به یک جاهایی می رسد. یک سری بازنویسی دارد که در حال انجام است.

مجری: در این 7-8 سال در حوزه ی تله تولید داشتید؟

آقای بهمنی: یک تله. همان طور که خودتان فرمودید برای سیمای استانی کار کردم. یکی دو تا هم کلیپ خیلی کوتاه هیئتی ساختیم.

مجری: خیلی از دوستان در مراکز دولتی می گویند که فیلمنامه نمی آید به سمت ما. اگر بیاید ما بررسی می کنیم ارزیابی می کنیم.تولید می کنیم.

آقای بهمنی : نه. من همان چند فیلمنامه را به انجمن انقلاب و سینمای دفاع مقدس دادم به نهادهایی که در حوزه ی دفاع مقدس فعال هستند دادم. اما عملا هیچ اتفاقی نیوفتاد. زمانی که فعل خواستن و درد خواستن در حوزه ی مدیران تصمیم گیرنده ی سینما نباشد امثال من زیاد هستند که خانه نشین شده اند.

مجری: به هر حال شما تحصیلکرده ی این رشته هستید.فعالیت داشتید. چند تا تولید داشتید. تله هم داشتید. من هیچ دلیلی نمی بینم. به هر حال حرفه ای شدن افراد به استمرار تولید هست. یعنی دولت اگر بخواهد سینمای دفاع مقدس را حمایت کند باید حمایت کند سینماگر دفاع مقدس را

آقای بهمنی: یک کار با یکی از مدیران شبکه که مسئول فیلم و سریال هستند صحبت می کردم. گفتم اجازه بدهید ما هم کار کنیم. به من گفتند، شما پیر شده اید.دیگه اجازه نیست شماها کار کنید. گفتم من هنوز کار نکرده ام. اتفاقا مدیری ست که ادعای فرهنگی دارد ادعای انقلابی گری دارد ولی چنین حرفی به من زد و برای من هم خیلی سنگین بود. ما کسی نیستیم تو سینما. ادعایی هم نداریم. ولی اینجور هم نیست که فکر کنند ما از پشت کوه آمده ایم و بلد نیستیم و هیچ چیز نمی دانیم.

مجری: نکته ای برای من مهم است. در حوزه ی صنعت یا تجارت ممکن است انگ پیری را بزنند و بگوید که آقا دیگر ذهنتان نمی تواند اکتیو باشد. خلاق باشد.چون به هر حال تو حوزه ی صنعتی باید شما کارهای جدید بکنید. نوآوری و بداعت کار مهم است.اما در حوزه ی فرهنگ و هنر هر چه سن و سال بالاتر و تجربه ها بیشتر می شود تازه لفظ استاد طرف پیدا می کند بعد می تواند تجربیاتش را انتقال دهد به جوان ها

آقای بهمنی: گام های شیدایی با مدرن ترین و در واقع یکی از شیک ترین شکل های فیلم های سینمایی که ساخته شد. از نظر فرم اجرا و فرم نوع بازی ها فرم کارگردانی خیلی مدرن بود. از فضای کلاسیک یا خیلی قدیمی فاصله گرفته است.چیزی نزدیک به 700 پلان ما داشتیم که در آن زمان 8 سال پیش بی نظیر بوده است.کوچکترین مطالب را برای جذاب شدن این کار را انجام دادم. یکی از بهترین موسیقی هایی که ساخته شده بود و برای من هم جالب بود. آقای بهزاد عبدی ساخته بود که تو اکراین ضبطش کردیم. تدوین خیلی خوب. می گویم فعل خواستن و آن اراده وجود ندارد و ما مدام درجا می زنیم.باید صبر کنیم تا شرایط جدید پیش بیاید.

نقش اندیشه ورزی و مطالعات فلسفه اسلامی و نگاه رهبری و امام راحل در سینمای انقلاب و دفاع مقدس.

هنر سینما صرف‌نظر از وجوه اقتصادی و سرگرمی، به عنوان پدیده‌ای فرهنگی از آغاز توجه بسیاری از متفکران و فیلسوفان را به خود جلب کرده و محل تاملات اندیشه‌ورزان بوده است؛ به گونه‌ای که موجب پیدایش رشته فلسفه سینما در دانشگاه‌ها و مراکز آکادمیک غربی شده است. در طول تاریخ سینما شاهد استفاده از فیلم‌ها به عنوان محملی برای بازنمایی اندیشه‌های فلسفی ودینی و تصویرسازی وجوه معنوی زندگی بشری هستیم. فیلم‌هایی همچون اوردت، ایثار، ماتریکس، و بلید رانر، نمونه‌هایی شاخص از ژانرهای مختلف در تاریخ سینما به شمار می‌روند که بابت وجوه آشکار یا پنهان فلسفی و دینی مورد توجه بوده‌اند.

نکته قابل تامل در این میان این است که سینما به عنوان هنری زاییده فرهنگ غرب، حامل هنجارها و مبانی مادی تفکر غربی است. از این رو، در کشوری چون ایران که محل وقوع انقلابی با ماهیت فرهنگی و متکی به تفکر غنی دینی است، ایجاد سینمایی متعهد به دغدغه‌ها و اندیشه اسلامی و پی‌ریزی زیربنایی فکری مبتنی بر اندیشه‌ورزی اسلامی و شاخص‌های بومی ضرورتی مبرم داشته است. برخلاف اصرار برخی از جریان‌ها در ابتدای پیروزی انقلاب برای تعطیل کردن سینما، رویکرد امام راحل بر پایه زدودن وجوه طاغوتی سینما و پالایش آن به هنری انسان‌ساز و خدمت به ترویج اندیشه‌های اسلامی و اخلاقی بوده است. در نظر ایشان “هنر دمیدن روح تعهد به کالبد انسان هاست”.

در اندیشه و منظومه فکری مقام معظم رهبری، هنر دینی و متعالی تنها به بازنمایی يك‌ داستان‌ ديني‌، تقلیل پیدا نمی‌کند و لزوما با واژگان دینی به وجود نمی‌اید، بلکه “هنر ديني‌ آن‌ است‌ كه‌ بتواند معارفي‌ را كه‌ همة‌ اديان‌ ـ و بيش‌ از همه‌، دين‌ مبين‌ اسلام‌ ـ به‌ نشر آن‌ در بين‌ انسانها همت‌ گماشته‌اند… نشر بدهد، جاودانه‌ كند و در ذهنها ماندگار سازد.”حتی اگر به ظاهر اسم یا نمادی از دین در اثر سینمایی وجودنداشته باشد.

 در سینمای بعد ازانقلاب فیلم‌های بسیاری با داعیه معناگرایی و فلسفه‌ورزی همچون هامون، پری و طعم گیلاس ساخته شدند که در عمل بازتولید ایده‌های فکری و فلسفی غربی بودند. در نقطه مقابل، باید از فیلم‌هایی از جنس سینمای انقلاب و دفاع مقدس نام برد که در ژانرهای گوناگون با عرضه آثاری متنوع همچون سفیر، دیوانه از قفس پرید، آلزایمر، بادیگارد، بید مجنون، دعوت، رنگ خدا و خیلی دور خیلی نزدیک، توانستند تجسمی از ابعاد معنوی و اندیشه‌ورزی دینی را در لایه‌‌های زیرین داستانی خود شکل دهند.

 نکته قابل تامل در این است که در حیطه نظریه‌پردازی و اندیشه ورزی اسلامی در سینما، به استثنای تالیفات شهید آوینی و برخی پژوهشگران مانند دکتر مددپور، کمتر شاهد تولید آثاری مستمر و جریان‌ساز بوده‌ایم و مبانی غربی و ترجمه‌ای همچنان بر حوزه‌ی علوم انسانی و هنر سایه انداخته است. معضلی که رهایی از آن مستلزم برنامه‌ریزی در جهت سرمایه‌گذاری، ساماندهی و جذب و تربیت پژوهشگرانی آشنا با مبانی بومی برای بسط و گسترش سینمایی بر اساس اندیشه‌های اصیل معنوی و اسلامی است.

گفتگوی تحلیلی با دکتر پرویز فارسیجانی و دکتر محمد جلیل ال امین

مجری: آنچه که موجب ماندگاری یک فیلم در ذهن مردم می شود اندیشه ورزی، تفکر و نگاه فلسفی حاکم بر فیلم است. شاید مثال خیلی ساده و قابل فهم بخواهم بیان کنم شما 2 فیلم در موقعیت کمدی را در نظر بگیرید یک فیلم متعلق به چارلی چاپلین و یک فیلم متعلق به لورل و هاردی است.هر دو در موقعیت کمدی موقعیت شما را به خنده وا می دارد.اما آن فیلمی که در طول سال ها و دهه های مختلف موجب چالش برانگیزی در ذهن شما می شود و اندیشه ورزی را در ذهن شما تقویت می کند بیشتر متعلق به فیلم های چارلی چاپلین است. این یک مثال بسیار ساده بود در این حوزه. در حوزه ی اندیشه ورزی و فلسفه بحث های بسیاری شده است و امروز برنامه ی افق سینما در نخستین برنامه ی ویژه ی شانزدهمین جشنواره ی فیلم مقاومت به موضوع اندیشه ورزی و فلسفه و از همه مهمتر منشور سینما از نگاه امام راحل و مقام معظم رهبری نگاه دارد. 2 مهمان بسیار بزرگ در جمع ما حضور دارند. عزیزان بزرگواری که هم استاد دانشگاه هستند و هم مدیر فرهنگی و کارشناس ارشد فرهنگی آقای دکتر جلیل آل امین و جناب آقای دکتر پرویز فارسیجانی.

در حوزه ی اندیشه بحث های زیادی شده است و جلسات متعددی داشتیم و بسیاری از عزیزانی که فعال هستند در حوزه ی هنر معتقدند اگر اهل مطالعه و اندیشه نباشند خیلی با کارکردهای هنر نمی توانند آشنایی پیدا کنند. اساسا هنر با اندیشه است که زنده است و نفس می کشد و می تواند اثر بخش باشد در زندگی جاری مردم. سوال اول را از آقای دکتر آل امین داشته باشم.

نسبت بین سینما و فلسفه چیست؟ آیا نسبتی وجود دارد؟ آیا فلاسفه ازابتدا تا انتها از دیروز تا امروز اعتقادی به هنر تصویر دارند؟ یا ما داریم سعی می کنیم نسبت هنر و فلسفه را خودمان ایجاد بکنیم.

دکتر آل امین:عرضم به حضورتان که فلسفه و هنر به طور عام و به طور خاص هم سینما یکی از هنرهای بارز است که شاید اثر گذاری اش نسبت به هنرهای دیگر بیشتر است در جوامع بشری. وجه مشترکی دارند این است که هر دو آفریننده هستند.یعنی هم فیلسوف در صدد خلق یک سری مفاهیم است و تبین و ایضاح مفاهیمی که پرسش بنیادین بشر هست.لذا فیلسوفان با مفاهیمی که در ذهنشان تصویر سازی می کنند و نسبتی که بین این تصاویر در ذهن برقرار می کنند به معارفی دست پیدا می کنند.در واقع جنس تفکر فلسفی جنس تصویر سازی و سینماست. هنرمند و کسی که خلق اثر سینمایی می کند، او هم خلق می کند. اما خلق تصویر محسوسی که بخواهد آن معقول را تبدیل بکند به امر قابل حس برای مخاطب. بنابراین از زمانی که فلسفه آغاز شد حالا خواسته یا ناخواسته سینما در کنار فلسفه آغاز به ظهور کرد.یعنی شما اگر به آثار افلاطون رجوع کنید درسنت فلسفه ی غرب. می بینید که رساله های افلاطون تمامش نمایش و داستان و تصویر سازی است.مخصوصا بحث تمثیل غار افلاطون اصلا یک داستان است. از ابتدا و دوران کودکی بشر در یک غاری قرار می گیرد و افراد دیگری که در بیرون غار وقتی حرکت می کنند تصاویری از افراد روی دیوار برای افرادی که درون غار هستند و بیرون را نمی بینند منعکس می شود و افلاطون سعی می کند با تصویر سازی که از جنس سینما هست بین شناخت محسوس و شناخت معقول تفاوت قائل شود و بگوید آنچه که با حواس شما شناخت به دست می آورید این شناخت، شناخت واقعی و حقیقی نیست.وقتی در سنت غربی در تاریخ فلسفه شما تعقیب می کنید مثلا می رسید ژیلدلوز. ژیلدلوز سینما را ایجاد جهان برای انسان می داند. همان طور فلسفه هم یک جهان و جهان بینی برای انسان ایجاد می کند.در خلق فضای جهان سینما و فضای جهان تفکر و اندیشه. هر دو هم هنر هم فلسفه یک هدف را ترغیب می کنند. در سنت فلسفه ی اسلامی هم همین طوراست اما ممکن است به طور مستقیم به بحث نمایش و سینما، فلسفه ی اسلامی نپرداخته باشد.

مجری: یعنی فلسفه سینما را به صورت ابزار نگاه می کند برای رسیدن به آن تعالی بشر؟

دکتر آل امین: سینما مثل کتاب مثل داستان. تمامش ابزاری ست که بخواهند مفاهیم را منتقل کنند. سنت فلسفه ی اسلامی سنتی فلسفه ی هنر و فلسفه ی زیبای شناسی داریم. شما در اندیشه ی فارابی،وقتی فارابی اسما خدا را یاد می کند به سه اسم خیلی تاکید دارد. جمال یعنی زیبایی، بها یعنی تابناکی و بحث زینت آن شکوه و عظمتی که در نام خدا هست.این در منظومه ی فکری فلسفی فارابی عیان است.یا فلسفه ی شیخ اشراق یا سهروردی بحث نور را وقتی مطرح می کنند زیبایی را هم باید در همان فلسفه ی نور شناخت. اگر نور یک امر مشکک است نور شدید داریم نور خفیف داریم و زیبایی یا فلسفه ی هنر هم در همین نسبت فلسفه ی سهروردی قابل فهم است. یا در ملاصدرا حکمت متعالی به همین شکل هست که او از هستی شناسی و وجود شناسی ملاصدرا که شما به فلسفه ی زیبایی و فلسفه ی هنر بتوانید دست پیدا کنید.یعنی فلاسفه ی اسلامی سکوت نکردند.وقتی که پایین تر می آییم در واقع سنت فلسفه ی عملی حتی رهبران سیاسی در نظام اسلامی شما می بینید که به سینما خیلی توجه شده است.

مجری: آقای دکتر فارسیجانی در همین زمینه اطلاع دارم که کتابی را زحمت کشیده اید در طول مدت گذشته تهیه کرده اید. تحت عنوان منشور سینما از نگاه امام و رهبری.

نکته ای را که آقای دکتر آل امین فرمودند در حوزه ی سینما یک نگاهی جامع و زیبایی از فلاسفه ی غربی و فلاسفه ی اسلامی نسبت به هنر و هنر تصویر و سینما هست. اما بعضی اوقات می بینیم که بعد از پیروزی انقلاب یا حتی در دوره های گذشته در بین مراجع و خیلی از حوزه ها نسبت به سینما نگاه مثبتی وجود ندارد من می تونم از شما توضیح بخواهم در این زمینه که این اتفاق از کجا ناشی می شود؟

دکتر فارسیجانی: چیستی سینما از نگاه متفکرین از نگاه فلاسفه دغدغه ی جدی و اساسی ست. برخلاف ما که در کشورمان با این که خودم هم فلسفه خوانده ام، می خواهم بگویم تو خروجی سینما متاسفانه فلسفه ورود نکرد.به حمدالله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فیلسوفان بزرگی مثل حضرت امام رحمت الله از همان ابتدا موضع خودش را به عنوان یک فیلسوف، عالم، فقیه و یک هنرمند به خوبی ایشان توانست ورود کند و دغدغه های خودش را در حوزه ی سینما بیان کند.همان سخنرانی معروف آغازین امام در بهشت زهرا داشتند مطلع این کار بود و بعد امام در فرمایشاتشان با مسئولین فرهنگی هنری در چندین جا بحث هایی را مطرح کرده است، نشان می دهد فیلسوف اسلامی دغدغه ی سینما دارد و این بها و توجه به لحاظ اهمیت خود هنر سینماست. امام می گوید، سینما یک ابزار مهمی برای تربیت انسان است و انسان می تواند از طریق سینما به تعالی برسد و می تواند به شقاوت و پوچی و نابودی برسد.

مجری: آقای دکتر در کتابی که تهیه کرده اید، حضرت امام برای هنر متعالی مختصاتی را هم تعریف کرده اند؟

دکتر فارسیجانی: دغدغه های حضرت امام و بعد از ایشان مقام معظم رهبری به ذهن من رسید. مظلومیت این بزرگان اندیشه و هنرمند بعد انقلاب ما که تفکرات آن ها جایی تدوین نشده است و شاید برای مدیران و سینماگران ما و هنرمندان ما ضرورت دارد این ها را به عنوان یک منشور خودشان قرار بدهند هم آشنا باشند و هم بتوانند بهره بگیرند.

مجری: خیلی نکته ی جالبی ست که در طول 41 سال آقای دکتر آل امین من خودم با این که در عرصه های فرهنگی در طول این سال ها حضور داشته ام کمتر می بینم که جملاتی یا نقطه نظراتی از حضرت امام، حالا رهبری در حیات هستند می توانیم رجوع بکنیم به ایشان اما کمتر از حضرت امام دیده می شود.وقتی صحبتی پیش می آید فقط استناد می شود به صحبت معروف ایشان که تو بهشت زهرا فرموده اند، ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم.در صورتیکه خیلی از مختصات زیادی از هنر متعالی بیان شده است. خیلی مایل هستم حضرت عالی و آقای آل امین اگر مختصات از هنرمتعالی از نگاه آقایان دارید، بفرمایید.

دکتر فارسیجانی: حدود 60 صفحه مطلب دراین منشور سینما که تالیف شده است. انشالله به زودی ویرایست2 آن هم منتشر خواهد شد. چون این تا سال 90 از فرمایش های امام که تا زمان حیات ایشان و پایان حیات بود و مقام معظم رهبری از ابتدای رهبری تا سال 90. از 90 تا 99 انشالله به زودی آماده می شود و امیدواریم که بتوانیم رونمایی کنیم. به یاد دارم وقتی این کتاب منتشر شد یکی از کارگردانان سینما به من گفت، من فکر می کردم از امام همان یک نوشته ی بهشت زهراست. اما وقتی 60 صفحه مطلب امام را در این کتاب خواندم، فهمیدم که خیلی چیزها امام در مورد سینما گفته است و ما سینماگران از آن بی خبریم. در واقع این معیارهای هنر است که امام خیلی زیبا می گوید، هنر در مدرسه ی عشق نشان دهنده ی نقاط کور و مبهم معظلات اجتماعی،اقتصادی، سیاسی و نظامی ست. هنر درعرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخکامی گرسنگان مغلوب قدرت و پول هستند. هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالو صفتانی ست که از مکیدن خون فرهنگ اصیل ایرانی فرهنگ عدالت و صفا لذت می برند.تنها باید به هنری پرداخت که راه ستیز با جهان خواران شرق و غرب و در راس آمریکا وشوروی های آن زمان را بیاموزد. این نشان می دهد که امام خیلی نگاه روشن و شفاف به بحث سینما داشته اند و انتظار دارد که انشاالله تو فرازهای بعدی عرض می کنم. امام می فرمایند، سینما بیان کننده ی فرهنگ و نماد ارزشی و فرهنگی و دینی هر جامعه ست.حتی سینما را ارزش های دینی و اخلاقی دین ما از طریق سینما و تاکیدشان باید به آن توجه شود و باید مسئولین وقت جدی بگذارند.

مجری: سینما در واقع فقط محدود به سرزمین ایران تعریف نکردند.

دکتر فارسیجانی: تعابیری دارند برای انسان سینما یک ضرورت امروز است.

مجری: این نکته ای که حضرت امام در صحیفه ی امام فرمودند یک ریشه ی فلسفی دارد.به عنوان یکی از متفکران بزرگ جهان اسلام آیا ما چنین مختصاتی که حضرت امام از هنر متعالی یا سینمای متعالی بیان کنند چنین مختصاتی را ما در طول تاریخ از زبان فلاسفه ی اسلامی و فلاسفه ی غرب هم داریم که شما بیارید.

دکترآل امین: اجازه بدهید من پیرامون مطلبی که از حضرت امام فرمودند، چرا حضرت امام تاکید می کنند سینما باید در خدمت یک اندیشه ی صحیح و سلیم باشد؟ علتش این است این ابزار را امام برای کمال انسان به کار گرفته شود. سینما مثل سایر ابزارها مثل یک تیغه ی دولب است. مگر می شود بر علیه بشر استفاده شود. همان طور که تو فرهنگ های دیگر استفاده می کنند و هم می شود برای تعالی بشر. همان طور که شما فرمودید هنر متعالی، هنرمتعالی چیست؟ هنر متعالی یعنی این که انسان را می سازد. ما در فرهنگ خودمان می گوییم انسان متعلهه. یک نظر به عقل دارد و یک نظر به وحی و می خواهد با این نظام عقل و وحی زندگی خودش را بسازد.زیستن آرمانی و یک زیستن الهی و انسانی در واقع برای خودش ترسیم کند.حضرت امام وقتی تاکید می کند هنر باید در خدمت این نوع اندیشه باشد. این حقیقت و واقعیتی ست که نظام فکری فلسفی اسلامی و خود اسلام تمام وجود دارد. چرا سینما در فرهنگ هایی که علیه بشریت هستند در این مسیر نیستند؟ چون نظام فکری هبران سیاسی نظام فکری فلسفی،مکاتبی که عقاید و قواعد زیستنشان با چنین عقایدی متفاوت است.طبیعی است که آن سینما به ابتذال کشیده می شود. یا شهوت می شود یا شهرت.اما در سینمای انقلاب اسلامی انتظار می رود اینگونه باشد. به سمت عدالت، آزادی،مهربانی. چیزی که موجب می شود آرمانی انسانی ساخته شود.

مجری: ما با یک دیدگاهی هم روبه رو هستیم. یک نوع نگاهی هم در جمع سینماداران جهان و حتی فیلم سازان داخلی هم هست که سینما بازنمایی واقعیت جامعه هست و ما هر چه در جامعه می گذرد ما آن را بازنمایی می کنیم و خروجی آن روی پرده ی سینما خواهد آمد و ضمن این که معتقد هستند ما هم مبتنی بر اندیشه فیلم تولید می کنیم. واقعا نگاه فلاسفه ی اسلامی ما نسبت به واقعیت تعریف مشخصی هست؟

دکتر آل امین: صرفا سینما کارش بازنمایی واقعیت نیست. سینما کارش واقعیت متناسب با آن حقیقت فلسفی را با فهم کردن و انعکاس دادن است.زمانی هست، سینما واقعیت هایی در جامعه ی زیستی و فرهنگی وجود دارد. من آن ها را شناسایی می کنم به یک پیام تبدیل می کند و به ابزار سینما به مخاطب ارائه می کند. آیا در هر فرهنگی واقعیت های موجود آن تناسب با آن حقیقت فکری، فرهنگی انسانی ست که به سمت حقیقت میل دارد و می خواهد حقیقت را فهم کند و ادراکی که این فیلم ساز از واقعیتی که از جامعه دارد همان ادارک حقیقی متعقلانه ی یک مکتب هست یا نیست؟ بنابراین اگر یک مکتبی دیدگاهش این باشد واقعیت هر آنچه که هست. همین محسوسات است. آسمان و ابر و خب طبیعتا این را منعکس می کند. اما وقتی واقعیت را در واقع این طور غیر این محسوسات معقولات است. خدا،جهان طور دیگری فهم می شود و اسلام یا در واقعیت فلسفی محض حتی. می خواهم بگویم اگر این طور فهم شد طبیعتا سینما درانعکاس این نوع واقعیت با واقعیتی که تجربه گرایی و حس گرایی دارد حتما متفاوت خواهد بود.خدا و عدالت طور دیگری تصویر می شود. به قول شما آنچه که مربوط به فطرت و ذات انسان است واقعیت مبتنی بر حقیقت طور دیگری برای مخاطب ارائه می شود.

مجری: پس اگر فیلمساز حقیقت مبتنی بر جهان بینی توحیدی و الهی را نشناسد به واقعیت دست پیدا نمی کند.بتواند فیلم خوبی را برای مردم روی پرده نمایش دهد.

نکته ای که دکتر آل امین فرمودند،هنرمند باید اول حقیقت خدایی را بشناسد تا بتواند بر اساس آن واقعیت را به نوعی بازنمایی واقعیت را بر روی پرده ی اکران داشته باشد. آقای دکتر فارسیجانی این نکته در سینمای ایران ظرف این سال ها افتاده است یا خیر؟ من تحلیل دقیق شما را می خواهم بدانم در این 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی آیا سینمای ایران می تواند مدعی باشد سینمای اندیشه ورز هست یا نه؟

دکتر فارسیجانی : در یک دوره ای ما تقریبا توانستیم به یک سینمای ارزشی و متعالی برسیم که حتی برای دیدنش طلاب و روحانیون را هم به سینما کشاند.فیلم توبه نصوح و استحاضه این توان را اجرا کند و استقبال خوبی شد.یک جمله ی قشنگی امام دارند. می گویند بر این باورم که مردم در سینما چون خودشان انتخاب می کنند و در یک محیط محدودی فیلم را می بینند اثرگذاری آن از هنرهای دیگر بیشتر است و لذا ضرورت دارد که مسئولین و سینماگران ما به چاره بیندیشند. همانند رژیم گذشته مرکز فساد و انحراف جوانان نشود. جوانان ما برای حرکت های آینده انقلاب باید رشد و تربیت شوند.

مجری: سینمای غرب با کارکرد سرگرمی تولید می شود. شما نظری دارید؟ من فکر می کنم در آن سینما فلسفه جای خوبی دارد اما فلسفه به زعم و نگاه خودشان

دکتر آل امین: سینما در غرب در واقع اینطور به بخش های دیگر دنیا مخابره می شود که فقط برای سرگرمی ست. اما خودشان برای سرگرمی تولید فیلم دارند.مثلا ما انتشاراتی داریم، انتشاراتی که کارشان یافتن ابعاد فلسفه در سینما و فیلم های سینمایی ست و انتشار آن ها. شما اگر به آثاری که این انتشارات منتشر کرده اند، دقت بفرمایید که گاهی مستقیم به اندیشه ی فیلسوفانه شان در آن فیلم ها پرداخته اند آن را برای مخاطب آماده کرده اند که فهم کنند. اما وقتی می خواهند فرهنگ های دیگر ارائه دهند، می گویند کار نداشته باشید. سینما برای سرگرمی ست. به شما خیلی ارتباط پیدا نمی کند که چه هدف فلسفی را دنبال کند.

مجری: نگاه فلسفی را در لایه های مختلف فیلمشان دارند.

دکتر آل امین : این انتشارات با نیروهای فراوان به عنوان محققینی که فیلسوف هستند. اگر شما از آن ها سوال کنید که فلاسفه ی شما کجا مشغول فعالیت هستند؟ شاید نگویند در دانشگاه ها. می گویند در هالیوود، بالیوود. اگر یک دانشجوی فلسفه بخواهد با فلسفه آشنا شود،او را ار جاع می دهند به هالیوود یا بالیوود. آن ها اتفاقا به دنبال آن هستند که بگویند تفکرما تفکر اصیل جهانی ست و در آثار سینمایی ما این تفکر باید به مخاطب ما ارائه شود و می خواهند غفلت ایجاد کنند.

مجری: آن رها شدگی یا ولنگاری که مقام معظم رهبری بارها تاکید کرده اند فقط ناشی از همین خلا است به نظر من. نکته ای را آقای دکتر آل امین فرمودند که اتاق فکر هایی وجود دارد که مباحث فلسفی و اندیشه ای در لایه های پنهان فیلم ها و آثار خودشان دیده می شود. اما اینجا ما دچار رهاشدگی هستیم

دکتر آل امین: منابع فلسفه ی اسلامی یا منابع اندیشه و مفاهیم بر پایه ی اندیشه ی درست انسانی ست در دین اسلام به اندازه ای غنی هست که بتواند همه ی سینمای دنیا را پوشش محتوایی بدهد. آیا با توجه به این غنای محتوایی آثاری که تولید شده است شما رگه هایی از این اندیشه ها را در این آثار سینمایی پی بگیرید که تحقیق کنند. چند درصد شما ابعاد این تفکر را در سینمای ایران می توانید پیدا کنید؟

دکتر فارسیجانی: ما این گلایه را داریم که عقبه ی سینمای ما اندیشه و فلسفه اسلامی دیده نمی شود.شاید هم یک دلیلش فرمایش های حضرت آقا در سال 87 تو بیاناتشان اشاره کرده اند کم کاری دانشگاه و حوزه سینماگر ما را تغذیه نکردند.پشتیبانی نکردند در آن معرفتی ایجاد نکردند که تحولی در آن ایجاد شود که بتواند در اثر خودش آن را بروز دهد. وقتی می بینم مثل مرحوم سلحشور و عزیزان دیگری مثل شهید آوینی تفکر فلسفی پشتوانه ی فکری شان بوده است.زایش دغدغه های درونی شان است. اما این که یک عالم اسلامی حالا حوزوی او بیاید صدا بزند و او بیاید خط بدهد و او کمکشان بکند، متاسفانه ما نداشتیم بعد از انقلاب. قبل از انقلاب هم همینطور. به یاد دارم بحثی داشتیم در رابطه با همین که نگاه فلسفی باشد مرحوم آقای محمد تقی جعفری ایشان در حوزه ی هنر کتاب هایی نوشته است و تالیف هایی دارد. ما یک گرفتاری که با خود استاد که به عنوان شاگرد کوچک ایشان تلمذ می کردم. ایشان می گفتند ما این ها را نوشته ایم می آید به کار شما در صدا و سیما و سینما. من عرض می کردم استاد ما یک گرفتاری ترجمان این بحث های فلسفی شما به زبان رسانه و سینماست. یعنی افرادی که حلقه ی واسط می شوند یا خود فیلسوف ها اقدام بکنند که خدا خیر دهد مثل علامه جوادی آملی که من با جمعی از دوستان رسانه رسیده بودیم. بحث فیلم حضرت یوسف را صحبت می کردیم. ایشان می گفتند من دلم سوخت.ای کاش آقای سلحشور یک مشورت می کردند و من چند جا پیشنهادهایی داشتم که می توانست در اثر او خیلی موثر باشد و بعد مصداقش را ذکر می کرد. علامه محمد تقی جعفری را من به یاد دارم وقتی کار امام حسن مجتبی ساخته شد در این سریال امام رضا و آقای فخیم زاده وقتی شنید مشغول است. آقای فخیم زاده را پیدا کنید. ان زمان آقای فخیم زاده مشغول فیلم همسر بود و سینمایی آن را کار می کرد. هنوز ورود جدی نکرده بودند و گفتند که من با آخوند کار ندارم. اما آمدند و قرار بود یک ساعت جلسه داشته باشند ولی چهار ساعت طول کشید.خود آقای فخیم زاده گفت، می خواهم ادامه دهم و چهار سکانس اصلی فیلم امام رضا، یکی مناظره با مسیحیان و انصار بود یکی نماز عید فطر یکی ورود امام به آن حدیث جز شاهکارهای سریال به حساب آمد. مرهون اثر گذاری علامه جعفری است. نهادهای فکری ما و اندیش مردان ما باید چاره ای برایش پیدا کنند هم خود هنرمندان باید این رغبت را پیدا کنند. خدمت آقای سلحشور عرض کردم که برایش حضرت موسی حتما پیش آقای جعفری بروید.البته آقای مرحوم سلحشور که دریغ نمی کردند. ایشان آمده بود و آن بزرگان هم. اما دیگر نشد.

دکتر آل امین: مراکز تولید فکر برای پشتیبانی از سینما شاید کم کاری کردند. اما من می گویم صرفا نقص سینمای ما در حوزه ی اندیشه و تفکر و فلسفه نداشتن این نیست که متن مناسب فلسفی نداریم. هر زمان این بحث مطرح می شود ممکن است بگویند که ما فیلمنامه نویس نداریم که بتواند این مفاهیم را در قالب یک فیلم ارائه کند و ما فیلمش را بسازیم.یک نقیصه شاید این باشد اما نقیصه ی دوم خود فیلمساز باید اعتقاد داشته باشد به فلسفه. خود فیلمساز اصلا اساس نگاهش به تولید هنر سینما باید این باشد که حتما ابعاد اندیشه ای در آن باشد. حالا چه اندیشه ای؟ اندیشه ی فلسفه ی اسلامی و فرهنگ اسلامی. استانلی کوبریک فیلسوف است. به عنوان یک کارگردان حوزه ی سینما فیلم می سازد نه برای اینکه فیلمی بسازد برای این که اندیشه ی فلسفی را به مخاطب منتقل دهد.من می گویم علاوه بر اینکه باید یک متن فلسفی براساس فلسفه اسلامی در کشورمان داشته باشیم بر اساس سطح آموزه های اسلام داشته باشیم باید فیلمسازانی را هم داشته باشیم که هم به این راه اعتقاد داشته باشند هم اشراف محتوایی به مفهوم فلسفه و فلسفه ی اسلامی و مفاهیم فلسفه ی خود اسلام هم اینکه هنر جمع کردن در یک فیلم را داشته باشند. اگر حلقه ی دوم انجام نشود با تامین محتوای فیلمنامه باز هم تولید نقص فیلم های فلسفه ای خواهیم داشت.

دکتر فارسیجانی: ما یک نقصی داریم دردانشگاه هایمان رشته ی هنر و سینما حضور دارد. در دانشگاه صدا و سیما هم این گرفتاری را ما داریم. وقتی ورود می کنیم، می بینیم که اساسا تفکری که طراحی عناوین درسی و موضوعات را کرده است برای کارگردانی برای فیلمنامه نویسی برای بازیگری اصلا منویی نیست که باورهای معرفتی وفلسفی را تزریق کند. نه تنها آن نسلی که از قبل بوده است که من می گویم تربیتی که بعد از انقلاب کرده ایم متاسفانه فاقد این موضوع است. حتی در حوزه ی ما.در حوزه ی علمیه خیلی از عزیزانی که گفت و گو و بحث داشتیم بر حسب کاری خودمان. وقتی بحث سینما یا فیلم از هر نوع ساختاری صحبت می کردیم،کاملا بیگانه بودند. خوشبختانه بعد از سال ها در حوزه ی علمیه شنیدم اداره کلی در راه تبلیغ حوزه ی علمیه راه انداخته اند یا مدرسه ی هنر را در قم راه انداخته اند. ولی ما نیاز داریم به این که دروس دانشگاهی ما،حوزوی ما تربیت کند هنرمندی را که آقای دکتر شما می فرمایید.

مجری: همان طور که مقام معظم رهبری بارها تاکید کرده اند علوم انسانی مبتنی بر علوم انسانی فلسفی اسلامی نیست.اگر ما هنرمندانمان بتوانند فسفه ای را در فیلم هایشان بگنجانند که این فلسفه مبتنی بر فرهنگ و تجربه ی زیستی و بومی داخل کشور خودمان باشد. ما قطعا با فیلم های خوبی روبه رو خواهیم بود و می تواند مخاطب جهانی داشته باشد.اتفاقی که افتاد یک مقدار کم لطفی دوستان است. مخصوصا در حوزه ی سینمای انقلاب و دفاع مقدس.فکر می کنم که سینمای انقلاب و دفاع مقدس ما مفهوم فلسفی بسیار زیادی را دارد که متاسفانه از آن ها غفلت می شود.نمی شود از فیلم های دکتر معتمدی غافل شد. یا فیلم های آقای حاتمی کیا. فیلم های آقای مجید مجیدی. فیلم هایی که ریشه های عمیق فلسفی در آن ها مستتر است.

داوری فیلم های بلند سینمایی در جشنواره فیلم مقاومت، گفتگو با محمد جواد کاسه ساز

مجری:مهمان برنامه محمد جواد کاسه ساز مدیر بخش انتخاب و ارزشیابی شانزهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاوت است. بخش شما بخش انتخاب و ارزشیابی ست. یعنی بخشی که شامل آثار متعدد انتخاب و داوری و در آخر انتخاب ارزشیابی و تشویق و تحسین و این جور برنامه هاست. می توانید توضیح کامل در مورد این برنام بفرمایید؟

آقای کاسه ساز: شانزدهمین جشنواره ی مقاومت همان طور که در جریان هستید در 2 بخش طراحی شد. بخش اول آن هفته ی دفاع مقدس بود که بخش مدافعان سلامت. به همین ماجرای ویروس و بحث های کادردرمان و کادر پزشکی تصمیم بر این شد این بخش اضافه شود به بخش شانزدهمین جشنواره مقاومت و قرار شد بخش مدافعان سلامت و جشنواره ی جشنواره ها در هفته ی دفاع مقدس بررسی شود که اتفاق افتاد. ما از خرداد ماه با جشنواره مشغول شدم وهنوز هم تو جشنواره مشغول هستیم و هنوز هم در ارزیابی و انتخاب و بحث های دیگر هستیم.فکر می کنم گسترده ترین جشنواره دفاع مقدس و مقاومت تا الان بوده است.

مجری: چند بخش طراحی شده بود برای جشنواره؟

آقای کاسه ساز: تقریبا 8 بخش امسال طراحی شده بود. بخش مدافعان سلامت،بخش جشنواره ی جشنواره ها این 2 بخش در هفته ی دفاع مقدس بررسی شد و کار شد. بخش سیدالشهدای مقاومت از بخش هائیست که جدید در جشنواره ی مقاومت طراحی شد بحث سردار شهید قاسم سلیمانی است. فیلم هایی که مختص به شخصیت و تفکر ایشان است مورد ارزیابی و داوری قرار می گیرد.

مجری: شما در جشنواره چه فیلم ها و چه نوع فیلم هایی را بیشتر پذیرا بودید؟ آیا در حوزه ی فیلم های سینمایی اقدام کردید یا فیلم های مستند هم بوده است؟

آقای کاسه ساز: فیلم های سینمایی. تله فیلم.نماهنگ. پویا نمایی و حتی موشن گرافیک. بخش مستند که خیلی بخش گسترده ای بود.روایت قلم. یک بخش جدید. البته شاید قبلا در موردش کار شده بوده ولی الان به آن پرداخته شد. نقد،تحلیل و پژوهش. خیلی بخش خوبی هم هست. امروز داوری داشتیم و چند تن از استادان محترم تو بحث نقد و پژوهش

مجری: میزان استقبال به چه صورت بود؟ بخش هایی که می فرمایید بخش وسیع و جامعی هست.

آقای کاسه ساز: یک بخش خیلی اساسی تو جشنواره داریم و آن هم از آن بخش هائیست که شاید حرف و حدیثی داشته باشد. بخش فیلم به معنای مطلق. و قرار بر این شد که تمام برگزیده های بخش های مختلف جشنواره بعنوان بهترین فیلم ها بیایند در این بخش شرکت کنند و قرار شد جایزه به آن داده شود. به نام فیلم به معنای مطلق.حالا ارزیابی ما این هست که در واقع کارشناسی اش خیلی سخت. یک فیلم سینمایی در کنار یک پویا نمایی برگزیده با یک کوتاه داستانی. شعاری داشتیم در باره ی انتخاب این ماجرا. بهره وری مطلوب.در جلسات مختف کار کردیم به این رسیدیم که به هر حال ببینیم این فیلمی که ساخته شده است با توجه به هزینه هایی که داده شده آیا آن تاثیرگذاری را داشته است یا نه؟

مجری: شما فرمودید چند بخش پذیرای آثار بودید. از جمله مستند پویانمایی. انیمیشن. نماهنگ. می خواستم بدانم میزان استقبال چه طور بوده است؟ چون جشنواره ی مقاومت ی جشنواره ئیست که مفاهیم خیلی گسترده ای را در بر دارد. یک مفاهیم خیلی جامع.مخصوصا در حوزه ی بین الملل هم شما آماری را دارید که تجمیع کنید به بخش ملی و به ما اعلام کنید؟

آقای کاسه ساز: عرضم به حضورتان که ما در مجموع نزدیک به 10700—80 تا اثر دریافت کرده ایم.هم بین الملل هم ملی.همیشه فکر می کنم فیلم های سینمایی که تو حوزه ی دفاع مقدس ساخته می شود ارزیابی ما همیشه با آن فیلم های سینماییست.ولی خوشبختانه تو بحث فیلم های مستند. فیلم های کوتاه داستانی. فیلم های نماهنگ. هنوز آن جنب و جوش های ساخت فیلم های دفاع مقدس هم ست.الان شاید تماشاچی بگوید: مگه چند فیلم دفاع مقدس ساخته شده است؟ما چون سینما را مدنظر قرار می دهیم فکر می کنیم فیلم های سینمایی فقط در این حوزه حرفی برای گفتن دارند در حالیکه اعتقاد خود من هم هست. بله در زمینه ی دفاع مقدس و سینما کم کاری شده است.هنوز هم این حس را دارم. امیدوارم روزی برسد تولیدات دفاع مقدس تو بحث سینما زیاد شود.

مجری: عنوان جشنواره تان جشنواره ی مقاومت هست. جشنواره مقاومت وقتی لفظش می آید. یعنی یک مفاهیم خیلی گسترده تر از دفاع مقدس و جنگ را در بر می گیرد. یعنی ممکن است یک فیلمساز خارجی در آن سوی مرزها یک موضوع عدالت طلبانه داشته باشد در جشنواره مقاومت جای بگیرد. به نظر من جشنواره ی مقاومت یک مقر خوبیست برای دریافت فیلم ها

آقای کاسه ساز:فیلم هایی که از بین الملل دریافت کردیم. حس می کنیم که بیداری اسلامی که سال هاست اتفاق است تاثیر خودش را می گذارد در بحث مقاومت و آزادی. نزدیک به 138 کشور شرکت کرده اند.

مجری: در همه ی این بخش ها داورها انتخاب شده اند؟ داور ها کارشان را شروع کرده اند؟

آقای کاسه ساز: داوری را شروع کرده ایم. انتخاب هایمان را انجام داده ایم.بخش انتخابات تمام شده است و کم کم به داوری می رسیم.2 بخش را داوری اش را شروع کرده ایم. حتی انتخابات را انجام می دهیم. بخش سینمایی را به زودی داوری اصلی اش را شروع می کنیم.

مجری: از داورهای بین المللی هم استفاده شده است؟

آقای کاسه ساز: داور بین المللی با وجود کرونا که خیلی سخت شده است که بخواهیم دعوتشان کنیم تا بیایند. قرار بر این شده که به صورت آنلاین فیلم ها به دستشان برسد و آن ها ارزیابی شان را بکنند.

مجری:ان شاالله برای روز اختتامیه ما شاهد پایان کار تیم ارزشیای خواهیم بود و مراسم هم به بخاطر این شرایط خیلی محدود برگزار می شود.

آقای کاسه ساز: قرار بر این هست که به صورت آنلاین باشد.متاسفانه شرایط کرونا هر روز بد تر می شود.ما در افتتاحیه و اختتامیه شرایط بهتری داشتیم.

مجری: شما خودتان دستی به فیلم سازی دارید. چهره ی شناخته شده ای هستید. خدارحمت کند اخوی شما حبیب الله کاسه ساز. به هر حال خوتان کیفیت آثار را چگونه ارزیابی می کنید؟

آقای کاسه ساز: تو بخش مستند خیلی آثار خوب است.مستندسازهای خوبی وارد عرصه ی میدان شدند. فیلم کوتاه هم می شود نگاهی به آن کرد.اما در سینما چون تعداد فیلم ها هنوز خیلی کم است.

مجری: جشنواره 2 سال یک بار برگزار شد تعداد تولیداتتان کمتر هم باشد در حوزه ی سینما؟

آقای کاسه ساز: تقریبا در بخش سینمایی مان 38 اثر داشتیم. بخش ایرانی و خارجی.تولیدات داخلی مان کم بود

مجری: منظور شما این است که در مستند و فیلم کوتاه پیشرفت خوبی داشتیم؟

آقای کاسه ساز: بله. فکر می کنم بانیان و مدیران فرهنگی در بخش مستند و بخش فیلم های کوتاه خیلی فعال تر هستند. سینمای مقاومت و سینمای دفاع مقدس را بیشتر نگاه می کنند. حتی فیلمساز های ما در این بخش بیشتر فعال هستند.شاید نگاه مدیر فرهنگی ماست به فیلمساز حمایتش می کند که تو زمینه ی دفاع مقدس زمینه ی فیلم های مستند مقاومت کار کنند. این که خیلی مهم است. انشالله 2 سال بعد که جشنواره برگزار می شود تعداد فیلم های سینمایی مان در زمینه ی دفاع مقدس. زمینه ی انقلاب بیشتر باشد.

مجری: در این جشنواره هم کم نبوده است. 10 هزار اثر برای جشنواره تعداد قابل تاملی ست.

آقای کاسه ساز: کم نظیر ترین است. روز اول که شورع کردیم،گفتیم با این شرایط کرونا چه جوری می شود؟ ولی خوشبختانه اتفاق های خوبی افتاد.

مجری: این نشان دهنده ی موفقیت خود جشنواره ست به زعم حقیر و ای کاش مطالعات تطبیقی صورت می گرفت نسبت به جشنواره های دوره های قبل. که این آثار تا چه حدی از نظر کیفی پیشرفت داشته است تا چه حدی ارتقا پیدا کرده است و برنامه ریزی های آینده باید در این زمینه چگونه باشد

جایگاه جسارت و شجاعت جامعه فیلمسازان در تولید آثار سینمایی استراتژیک

یکی از مشکلات و کمبودهای جدی سینمای ایران، غفلت از مقوله سینمای استراتژیک یا راهبردی است. به طور خلاصه، سینمای استراتژیک به مجموعه فیلم‌هایی گفته می‌شود که بر طبق سیاست‌گذاری کلان فرهنگی و منافع ملی یک کشور با هدف تقویت، تعمیق و گسترش ارزش‌های کلان و هنجارهای هویتی آن جامعه چه در بین مخاطبان داخلی و چه جهانی عرضه شده و از حمایت گسترده مالی و لجستیکی دولت‌ها برخوردارند.

سینمای استراتژیک، عمری به اندازه تاریخ سینما دارد. سینمای آمریکا از همان سالهای نخست پیدایش با تولید فیلم‌هایی نظیر تولد یک ملت علیه سیاهان و سرخ‌پوستان و بعدها و درعصر معاصر با عرضه آثار مشهوری از قبیل فهرست شیندلر، نجات سرباز رایان، مهلکه، و سیریانا، و هزاران نمونه دیگر با بازنمایی رویدادهای تاریخی و سیاسی از دیدگاه نظام سرمایه‌داری و کانون‌های صهیونیستی به پیشبرد هژمونی آمریکا، اسلام‌هراسی و ترویج سبک زندگی غربی مشغول بوده است.

نظام تولید سینما در کشورما هم نشان داده است که قابلیت ساخت آثاری با کیفیت در حوزه‌ی سینمای استراتژیک را دارد که از آن میان می‌توان به فیلم‌هایی چون توفان شن، ملکه، مزار شریف، 23 نفر،سیانور، سرو زیر آب، سی و سه روز، چ، استرداد، خاک و مرجان، قلاده‌‌های طلا،آبادان یازده شصت، شکارچی شنبه، روز شیطان و روباه اشاره کرد.

اما تعداد اندک این دست فیلم‌ها، بیانگر فاصله زیاد از میزان مطلوب تولید درچارچوب سینمای استراتژیک است. مشکلی که یکی از دلایل آن به فقدان تعهد و جسارت لازم در بین سینماگران و بی‌میلی آنها به فرهنگ مقاومت برمی‌گردد. چالشی که ریشه تاریخی آن را باید در سال‌های قبل از انقلاب و دوران سینمای موج نو و یکه‌تازی شاعران و نویسندگانی با گرایش چپ جستجو کرد که منجر به تثبیت گرایشات شبه‌روشنفکری و غرب‌گرا در فضای هنری کشور شد. جریاناتی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به انحای مختلف در قالب فیلم‌های جشنواره‌ای و بعدها گروه هنر و تجربه با شعارکهنه “هنر برای هنر” و تولید فیلم‌هایی بی‌مخاطب، به فضای فرهنگی و سینمایی نفوذ کرده و با برچسب سفارشی و حکومتی زدن به آثاری که تصویرگر رشادت‌ها، جهاد،عدالت، پیشرفت و امید مردم هستند، سعی در به انحراف کشاندن مسیر فیلم‌سازی به عرضه تولیداتی تلخ، سیاه‌نما، مبتذل و مورد پسند جشنواره‌های غربی را دارند. معضلی که منجر به ایجاد روحیه رخوت و انفعال حتی در بین سینماگران جوان برای دنبال کردن سینمای استراتژیک شده است.

 در واقعیت، سینما پیش از آنکه پدیده‌ای هنری باشد، ابزاری است برای بیان منافع ملی کشورها و عاملی موثر در جنگ نرم به شمار می‌رود. بدون شک، تقویت و پویایی سینمای استراتژیک تاثیری اساسی، در ایجاد تحول در سینمای ایران و جذب مخاطب حداکثری در داخل و حتی خارج از کشور بویژه در سطح منطقه خواهد داشت. امری که به غیر از حمایت نهادهای حاکمیتی، آگاهی، همت و اراده خود فیلم‌سازان را می‌طلبد.

گفتگوی تحلیلی با جهانگیر الماسی و کارشناس تلفنی علی زادمهر

مجری: بسیاری از عزیزانی که آشنا هستند با سینمای انقلاب و دفاع مقدس هر زمان کم کاری در این حوزه می شود شاید ناشی از عدم حمایت و پشتیبانی دستگاه های اجرایی و یا مدیران فرهنگی بدانند اما بسیاری از افرادی که در حوزه ی نظر و اندیشه فعال هستند، معتقدند هم کم کاری در حوزه ی سینما و دفاع مقدس ناشی از نفوذ جریان فکری و انحرافی و التقاطی باشد که متاسفانه از همان ابتدای انقلاب با پیروزی انقلاب اسلامی در بین بسیاری از جامعه ی فیلم سازان و مدیران فرهنگی و هنری ما نفوذ کرده باشد. شاید همین جریان باعث شده که یک نوع اهمال و انفعال و سستی در تولید سینمای انقلاب و دفاع مقدس دیده می شود. در همین زمینه امروز گفت و گو می کنم با عزیز بزرگواری که شاید با نام و چهر ه ی ایشان به عنوان یکی از چهره های بازیگری سینما و تاتر تلویزیون ایران آشنا باشید. اما آقای جهانگیر الماسی عزیز ما بسیار صاحب نظر و صاحب اندیشه هستند و اهل بسیار مطالعات مختلف در حوزه ی متعدد و گوناگون. امیدوارم از نظرات و دیدگاه های ایشان امروز استفاده می کنیم.

سالیان سال است که شما جدا از بازیگری و کارگردانی و نویسندگی شما همواره دغدغه های فکری و نظری دارید و معتقد هستید که سینمای ایران در طول این چهل و یک سال گذشته همواره دستخوش تغیرات ذهنی و فکری بوده است توسط طیف های مختلف گهگاه یا برخی از مدیران به این دغدغه ها توجه داشته اند برخی هم توجه نداشته اند. علت کم کاری در سینمای انقلاب و دفاع مقدس را در چه می بینید؟ آیا با آن توضیح اولیه ی که عرض کردم تا حدودی موافق هستید؟

آقای الماسی: البته. کم کاری ناظر بر این معناست که شما اطلاع و آگاهی دارید نسبت به یک چیزی. اما توان کارکردن روی آن نکات را ندارید.تمرکز یا یارانی که همراهتان باشند، ندارید. ما به دلایل مختلفی که گاهی فرهنگی ست، گاهی اجتماعی وسیاسی. اخلاقی ست. ما غفلت هایمان یه دلیل تهی بودن ظرف تعاریفمان بوده است. از عملکرد یک حوزه ای به نام سینما به نام تاتر به نام رسانه یا به نام تولیدات سمعی و بصری در حوزه ی ارتباطات اجتماعی بخصوص سینما. سینما با ظرفیت های متعددی که در دل خودش دارد یک بخش کوچکش فیلم است.بقیه ی آن در حوزه هایی تعریف می شود،کارکردهایی دارد که یک نمونه اش را برای این که تماشاچی را همراه کنم. گمان بر این می رود توسط یک عده سینماگران،آموزش دیده ها سینما همین چیزی می شود که ساخته می شود. اما این روزها عیان شده است.در کشوری مثل ما هم توقع مدیران سیاسی و اجتماعی و مدیریت عالی راهبردی و منابع انسانی از سینماگر این است که تمام نیازهای فرهنگی جامعه را با تولید فیلمش پاسخ دهد یا راهکار نشان دهد. در حالی که این وظیفه ی مدیر فرهنگی ست. ما به عکس عمل می کنیم. تو ایران دوهزار و پانصد فیلم می سازند. یازده هزار کارمند وجود دارد که فیلم بسازند و مدیریت کنند… بعد کارمندان از همه ی امکانات اجتماعی،رفاهی، سفر خارجی و داخلی و وام بهره مند هستند. در سطوح عجیب غریب. اما سینماگری که می خواهد فیلم تولید کند دغدغه هایش در سطحی ترین لایه های اجتماعی باقی می ماند. از کرایه خانه اش گرفته تا موضوع و سوژه. یعنی کسی که با داشتنش بتواند همفکری کند و سنگی را بردارد. چرا عرضه می کنم؟ چون مثلا در هالیوود یا اتحاد جماهیر شوروی یا در چین دوره ی فیلم سازان نسل سوم در کره ی شمالی در فرانسه شما می بینی که آقای ویسکونتی یک فیلم می سازد. مدیریت فرهنگی که آن جا نشسته است و به عنوان کارمند دولت کار می کند. فیلم آقای پازولینی فیلم آقای ویسکونتی آن ها را بر می دارد کنار هم در امتداد یا تقابل همدیگر، بها دادن یا ندادن،تبلیغات ضمنی، نمایش غیرعادی، نمایش عادی و فضاسازی های مختلف بهره برداری می کند.

مجری: در واقع بهره برداری خودش را از مدیریت فرهنگی از جمع آوری مجموع فیلم ها به دست می آورد.

آقای الماسی: تمام این ها را مثل دانه های پازل کنار همدیگر می چیند به یک تصویر ثانویه از فیلم ها می رسد.آنجا مدیریت فرهنگی و مدیریت منابع انسانی و مدیریت اجتماعی معنی و تعریف پیدا می کند. ما همین مدیریت نیم بندمان در عالی ترین موقعیت خودش حتی ادعا می کند که ما همه چیز را واگذار می کنیم به خود فیلمسازان. کسی نیست بپرسد،پس خود شما چیکار می کنید؟ شما چرا دستمزد می گیرید؟

مجری: شاید تعریف درستی از مدیریت فرهنگی نشده است.

آقای الماسی: اصلا فرهنگ مدیریت پذیر نیست.این چیزی که من عرض می کنم تجربه ی آقای گوبلز است.تجربه ی رئالیسم، سوسیالیسم اتحادیه ی جماهیر شوروی ست و تجربه ی فیلمسازان نسل اول و دوم و سوم در چین بعد از مائو. یعنی چی؟ من می گویم بهره برداری از امکانات فرهنگی برای رسیدن به موقعیت و اهداف سیاسی از پیش تعریف شده

مجری: شاید بگوییم اهداف استراتژیک بهتر است. یعنی تمام مسائلی که برای بقای آن جامعه نیاز هست.

شما تحلیلتان را بفرمایید،چرا ما در ایام شاهد کم کاری هستیم در حوزه ی سینمای تاریخ انقلاب و دفاع مقدس؟

مهمان تلفنی برنامه (آقای زادمهر):بر خلاف بخش هایی از صحبت های آقای الماسی معتقدم تو کشور متاسفانه چند مشکل داریم. یعنی هر مسله ای که چند مسئول پیدا می کند به هیچ وجه حل نمی شود. مثلا در زمینه ی آب و هوا چند مسئول داریم و هیچ وقت این مشکل آب و هوای ما حل می شود.تو زمینه ی محیط زیست هم اینگونه ست.تو بحث دفاع مقدس هم متاسفانه گرفتاری به این شکل داریم. ما چندین نهاد دفاع مقدسی داریم به جای اینکه تجمیع شوند با همدیگر و چون دفاع مقدس مسئله ی ارزشی هست می خواهند بگویند، ما در این زمینه کار کردیم و خیلی فعال بودیم و محصول تولید کردیم.نتیجه اش این است که تمام فعالیت های ما تو آن بخش جزیره جزیره شده است و ارتباطی بین آن ها نیست.فیلم هایی که راجع به جنگ جهانی دوم و فیلم هایی که تو دنیا ساخته می شود آن ها معمولا چند نهاد و سازمان و تهیه کننده دارند.

مجری: به نوعی بیشتر نگاه مدیران فرهنگی به تولیدات به این حوزه ها نگاه پازلی ست.هر کدام سعی می کنند فقط قطعه ی مربوط به خودشان را تامین کنند، درست است آقای زادمهر؟

مهمان تلفنی برنامه : به نوعی بله. بیشتر هدفشان همان آمار هست که بگویند ما هم در این زمینه این کار را کرده ایم.

آقای الماسی: تعریف دیگری ندارد.این در همه جای دنیا در همه ی کشور ها به خصوص کشورهای ایدئولوژی اتحادیه ی جماهیر شوروی. این ها اول تعریف داشتند و تعریف پیدا کردند. بعد از آن احاطه ی صددرصد به تکنولوژی پیدا کردند.بعد شما می بینید یک مکتب سینمایی ارائه می کنند عطف به مکتب فکری که خودشان دارند. یعنی شما نگاه می کنید در کلیه ی تولیدات رئالیستیک و سوسیالیستیک اتحادیه ی جماهیر شوروی دوربین به انسان از پایین به بالاست. می گویند، زیبایی یعنی انسان و کار و طبیعت. یعنی انسان ستودنیست و بایستی ستود. در کشورهای سرمایه داری مبتنی بر تفکر سرمایه داری، مبتنی بر تفکر سوسیالیستی.این تعریف می آید و ابزار را به کار می گیرد چون تصویر از خودش ارائه دهد.ما اصلا این سمت نرفتیم. هر انچه که داریم آموزشگاه هایمان که نیم بند آنچه را که دنیای غرب به آن عادت کرده بودیم تا قبل از سال پنجاه و هفت در کشور آمریکا در همین سازمان صدا و سیما یک مدرسه ی تلویزیونی سینمایی بود فوق دیپلم می داد و یک نگاه گذرایی به سینما داشت.همان بچه های فارغ التحصیل فوق دیپلم آن جا کم کم استاد دانشگاه شدند و چه چیزی را جز هیچکاک داشتند برای تدریس؟ و خیلی هم عالی تدریس می کردند ولی آن ها نهایت تفکرشان هیچکاک بود به جامعه شناسی نوین به ابزارشناسی و نگاه های نوین راجع به سینما دست نیافته بودند. دو تا دانشجو و دو تا فارغ التحصیل را دعوت کنیم و بگوییم آقا سه مکتب سینمایی دیگر را به من بگویید. اصلا این مکتب های سینمایی چگونه به وجود می آید؟ یکدفعه می بینیم در کشوری که انقلابش،انقلاب سنت گراست و ما راجع به سنت و سرچشمه های اخلاقی سنتی صحبت می کنیم. بعد آن ها می گویند نه، ما پست مدرنیسم صحبت می کنم. اول شما بایستی اول باید از مجرای مدرنیست بگذرید تا برسید به پست مدرنیسم. دیده ام یک پسر بچه ی 20 ساله بسیار با استعداد می گوید من یک فیلم ساخته ام پسا پست مدرنیستی. تو که نباید بگویی چه فیلمی ساخته ای. منتقد باید بگوید.

مجری: این کم کاری که صحبتش را می کنیم بیشتر یک کم کاری عملیاتی نیست. بیشتر یک کم کاری نظریست تو مسائل تئوریک و فکری. شما هم چنین نظری دارید؟

مهمان تلفنی برنامه :خدمت شما عرض می کنم مشکل ما بر می گردد به این که ما در حوزه ی فرهنگ در چهل سال گذشته کمتر مدیر فرهنگی تربیت کرده ایم.کسی که راجع به حوزه ی فرهنگ تخصص داشته باشد و بتواند نظریه ارائه کند و ما کسی را نداشته ایم که بتواند تولید فکر و فرهنگ کند.ما تو زمینه های مختلف مثل علم، فناوری توانسته ایم به توفیقاتی دست پیدا کنیم. ولی متاسفانه تو زمنه ی فرهنگ این اتفاق نیوفتاده است.اکثرا مدیران اداره کرده اند به جای این که مدیریت کنند و نتیجه اش این می شود.

مجری: بیشتر درگیر مسائل اجرایی بودند تانظریه پردازی داشته باشند.

آقای الماسی: من دانشگاه زاگرب مطالعه ای کردم. متوجه شدم اصلا سینما آن جا به صورت مستقل صفر در بحث دانشگاهی نه در آموزش تکنیک خیلی کم به آن بها داده می شود. بیشتر در حوزه ی ارتباطات صحبت می شود. ارتباطات اجتماعی ارتباطات فرد با جامعه،چگونگی بحث توسعه ی اجتماعی، سیاسی،اخلاقی و اقتصادی و تغییر رنگ رفتار اجتماعی آدم ها مورد استفاده قرار می گیرد. با چند تا انگلیسی تو جشنواره فیلم فجر آشنا شدم، صحبت می کردم همین بود. ما اینجا فقط زوم می کنیم به سینما، سینما هم از دوره ی کرال کیبل پایین تر نمی آییم.

مجری: چون شناخت نسبت به تعریف رسانه،شناخت کاملی نیست.سینما اگر به مفهوم رسانه اگر ارزیابی می شود فقط تو حوزه ی کارکرد سرگرمی اش کارکرد آموزشی ست نه به معنای کارکرد راهبری. به همین دلیل من فکر می کنم کم کاری های نظری و تئوری ناشی از همین می شود. ما همین که مفهوم سینما را فروکاست بدهیم در حد یک فیلم فقط بخواهد مخاطب را سرگرم کند، قاعدتا نمی شود از آن انتظار داشت و حتی پول در آورد.

آقای الماسی: ما کشوری هستیم گذشتگانمان در حوزه ی ادبیات و میراث مکتوبی که به جا گذاشته اند قرن ها پیش به ما یاد داده اند که چه جوری تاثیر رنگ در روابط اجتماعی ما چیست؟ در دوره ی صفویه اصلا بحث زیبایی شناسی عوض شد. نقطه ی طلایی را عوض کردند. کادربندی ها توسط ایرانی ها عوض شد.ولی شما می بینید به طور مثال در خراسان در حکیم ثنایی در حدیقه راجع به رنگ و تاثیر رنگ صحبت می کند.تفاوت رنگ مشکی و آبی. اینجا تو سینمای ما راجع به این مسائل صحبت نمی شود. البته نه همه ی فیلم ها. ما فیلم سازان برجسته ی خوب داریم. من وجه غالب و اشتباه را ایراد می گیرم.ما اول باید به آموزشگاه هایمان بپردازیم که چه چیز یاد می دهیم. به آموزشگاه ها که پرداختیم، بیاییم ارتباط فن سینما فن ارتباط تصویری سینما با توده ی مردم با جامعه را در حوزه های دیگر به آن نگاه کنیم.الان به دلیل کویید نوزده شما می بینی روابط اجتماعی عوض شده است و سینما تعطیل شد. من این لفظ و با گوش خودم شنیدم که آقا برای چی پنجاه درصد درآمدم را به کسی بدهم که صاحب یک سالن سینماست. خب الان بشینند تو خونه ببینند. تو معماری جدید الان تمام خانه هایی که تو بخشی از آمریکا و اروپا می سازند. یک دانه از دیوارها پرده ی نمایش است. وقتی شما می توانید با چهار دلار فیلم روز را بخرید و بیست نفری ببینید چرا باید به سالن سینما بروید که بیمار هم بشوید

مجری: من در این زمینه نقطه نظری دارم. فکر می کنم که اگر مدیران فرهنگی در جایگاه واقعی خودشان اگر واقعا می توانستند وجه جامعه شناختی وجه روانشناختی و علوم شناختی سینما را برای مردم تبین و تشریح می کردند همان طور که سینمای غرب این کار را می کرد با آثار خودش با پژوهشی و بسیار زیرکانه.

اگر واقعا یک شناخت عمیقی صورت می گرفت نسبت به سینما انقلاب و دفاع مقدس در وجوه مختلف شاید الان این سوال مطرح نمی شد که چرا سینمای انقلاب و دفاع مقدس سینمای کم کاریست.شما چه نقطه نظری دارید در این زمینه؟

آقای الماسی: این موضوع فقط برای سینما نیست. برای خیلی از رشته های دیگر هم است.خیلی از ما ها بعد از انقلاب مادرزادی صاحب تفکر شدیم نه با علم.نه با بحث. حتی آن بحث هایی که تو حوزه های علمیه ی ماوجود دارد و بحث های چالشی حتی آن ها را هم حذف کردیم. تو سینما و دانشکده هم همین طور بود. همه را حذف کردیم.همه چیز رفت به سمت ارتباطات و همه چیز معطوف شد به این که امروز را بگذرانیم و به فردا برسیم. هدف حذف شد.مقام مسئول و محترم معاونت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور، رئیس سازمان سینمایی کشور صراحتا می گوید من به هدف و استراتژیک اعتقاد ندارم.منظورم مدیرهای قبلی ست. این یعنی انتخاب ایشان نه فقط یک نفر نه وزیر یعنی یک طیف وسیعی متوجه می شوی که اشتباه انتخاب کرده اند. یعنی تا کجا ها تعریف وجود ندارد؟ تا کجاها ما لنگ می زنیم؟ مثل یک برنامه ای که به اشتباه به غلط از تلویزیون پخش می شود ما می گوییم پخش ما اشتباه کرده است. آن گروه اشتباه کرده است.خود فیلمساز و دستیار در واقع یک گروه ششصد، هفتصد نفری اشتباه کرده اند. حالا اگر این گروه جز مدیریت فرهنگی کشور باشند(من بحث هایم ناظر بر فرهنگ است و با سیاسی نیست) و اشتباه کرده باشند، یعنی ما در چه حوزه ای گام بر داشته ایم؟ جالب هم هست که این آقا فارغ التحصیل دانشگاه امام صداق بود تیتر دکترا هم دارند. دکترای پژوهش هنر.باید از آن ها پرسید این الفاظ از کجا می آید؟ پژوهش هنر یعنی چی؟ در چه حوزه ای؟ اگر شما با پژوهش هنر کارکرد اجتماعی دارد پس چگونه می گویید، هدف و استراتژیک و فلان را قبول ندارم.

مجری: اگر واقعا مدیری خودش را عاری از هدف بداند عاری از راهبرد بداند در بستر این انفعال در بستر این خلا می بینید که جریانات فکری نفوذی کار خودشان را شروع می کنند.

آقای الماسی: اولا ایشان مدیر نیست. ثانیا اصلا انتخاب نشده است. اگر ما در حوزه ی دفاع مقدس، خود دفاع مقدس در حضور فیزیکال وجنگی که بچه ها تجربه نداشتند. علم و دانشگاه نظامی که نرفته بودند اما همه آن ها چون هدف داشتند. عشق داشتند. چون به این آب و خاک احساس تعلق داشتند. به این دین و ایدئولوژی. هدفمند حرکت کردند. به همین دلیل شما می بینید که می تواند پهباد بسازد.می تواند در هوافضا رشد کند. چون هدف مشخص دارد. در اقتصاد هم اینگونه بود.تو بازرگانی هم هدف نداشتیم. چه طور ممکن است ما تو کشور انقلاب کرده باشیم و همه ی ظرفیت هایمان تو حوزه ی همان ظرفیت هایی حرکت کند که پیش از انقلاب وجود داشته است؟ یعنی تعریف نداشتیم.یعنی حاضر نشدیم تعاریفمان را برگردانیم. هنوز تعریفمان از سینما آن چیزی ست که در دوره ی پیش از انقلاب در یک مقطع ده،پانزده ساله تبین شده توسط سه، چهار تا منتقد.و همان جریان قبل از انقلاب به شدت رشد می کند و این نتیجه ی آن راه است. آن نفوذی که شما می گویید احتیاج نیست کسی از بیرون بیاید به طور پنهانی بیاید با شما رفیق شود بعد تو گوش من و شما بگوید که بیایید این کار را بکنید. کافیست کاری انجام دهد و ما غفلت کنیم از اینکه ما خودمان کی هستیم. به خومان نپردازیم.غفلت کنیم از داشتن تعریف و هدف و هویت.این بستر سازی خوبه خود شده است. چرا بایستی دهه ی شصت کاری ندارم به مهمات سیاسی و جناح بندی های سیاسی کاری ندارم. چهار،پنج نفر بودند که پیش از انقلاب شرکت داشتند. هدف داشتند. تولید داشتند و آن تولیدات و چگونگی رسیدن به آن تولیدات ابزار حرکتشان بود.

مجری: فارغ از اینکه تولیداتشان با طیف فکری من و شما و دیگران بخواند یا نخواند ولی چون هدف داشتند روش درست بود.

آقای الماسی: بله. آن وقت اخلاق درست در می آید. ما انقلابمان واقعا یک انقلاب فرهنگی بود در کنار این که انقلاب اقتصادی بود.

مجری:وقتی شما در مورد دهه ی شصت می گویید من ذهنم را ارجاع می دهم به تولیدات سینمای انقلاب و دفاع مقدس در آن همان اوایل دهه ی شصت چقدر تولیدات خوبی داشتیم. چرا؟ چون از هدف دور نشده بودیم. هدف انقلاب مشخص بود.در محیط نبرد قرار داشتیم در جنگ.

آقای الماسی : و همه یک پارچه بودیم. همدیگر را دوست داشتیم. واقعا این کتابی که راجع به حضور اسلام و هفتصد سال در اسپانیا و فرانسه هست و چگونگی توفیق پیروزی و شکست اسلام به نظر من هر ایرانی باید بخواند.چه اتفاقی افتاد که اسلام شکست خورد در اروپا؟ چون از خودش غفلت کرد. ما هم در دهه ی شصت اولا همه ی بچه ها آمده بودند که مشارکت کنند برای ساختن یک مملکت.ثانیا هیچ کس خودش را صاحب مملکت نمی دانست و همه خودش را صاحب مملکت می دانستند.کسی به خودش جرات نمی داد به کسی بگوید تو نمی فهمی و من می فهمم. بایستی با همدیگر می نشستیم و تعامل می کردیم. من فیلم ساختم. تهیه کننده هم بودم. پولمان را می ریختم درون یک کارتن و می گذاشتیم توی اتاق کناری. می گفتیم بچه ها هر کی هر چقدر احتیاج دارد، بردارد و همیشه هم اضافه می آمد.اما حالا سر همدیگر را کلاه می گذاریم. در زمان دانشجویی ما پیش از انقلاب. دانایی، سواد، دانش و هدف بود.الان می گویند اگر تو به سمت دانایی بروی می گویند عقب مانده ست.می گویند چقدر پول در میاوری؟ یعنی با همین حرف کوچک که نقض دنیای سرمایه داری است، اسلامی که با یک نوعی از مالیات به شدت نه سوسیالیستی است نه سرمایه داری است یک مکتب کنترل اخلاقی انسان است.ما با همین یک سوال یک جواب یک تحریک از ارتفاع می اندازیم. آن آقای بازیگر درست گفت، من برای اینکه مردم بخندند شلوارم هم در می آورم. در آن تفکر هالوودی تفکر دنیای سرمایه داری جایز است.چون هدفش پول در آوردن است.اما اگر تو این مملکت هم هدف درآوردن پول است دیگر شما نمی توانی بگویی من اداره ی نظارت و سانسور دارم. آقای فلان با پنجاه نفر نشسته اند ببینند یک تار مو بیرون است یا نه. می می گویم به عمد آن یک تار مو را بیرون می اندازم که پول در بیاورم.

مجری: من فکر می کنم قبل از این که راجع به سینمای استراتژیک بگوییم اول باید در مورد عبارت استراتژیک و راهبرد صحبت کنیم. تصورم بر این است که یک حلقه ی کاملا مفقوده ای هست در بین مدیریت فرهنگی ما و امیدوارم این اتفاق هر چه زودتر بیوفتد. من همیشه صحبت های شما را شنیده ام. صحبت های همکاران همسو شما را شنیده ام. فرمایشان کاملا درست است. هیچ موقع هدف تعیین نشده است که چرا سینمای انقلاب و دفاع مقدس ما باید دچار این کم کاری و این انفعال شود؟

مدافعان سلامت، گفتگو با مجید کریمی

مجری: امروز در خدمت یکی دیگر از مدیران جشنواره هستیم و در خصوص مدافعان سلامت با ایشان گفت و گو خواهیم کرد جناب آقای مجید کریمی از سینماگران و تهیه کنندگان خوب

بینندگان و مخاطبان عزیز متوجه شده اند که بخش مدافعان سلامت بخش جدید ی ست که احتمالا متناسب با شرایط کرونایی اتفاق افتاده است. امکان دارد در این زمینه توضیح بیشتری بدهید؟

آقای کریمی: بخش مدافعان سلامت امسال برای اولین بار هست که بخش اصلی در شانزدهمین جشنواره ی سینمای انقلاب و دفاع مقدس لحاظ شد و بخش عمده و اعظم آن را در هفته ی دفاع مقدس برگزار کردیم. آثاری هم که رسیده بود داوری شد و توسط وزیر محترم بهداشت و هیئت داوران اهدا شد. اما خود مفهوم مقاومت یا دفاع چیزی بوده است که همچنان در مجموعه و در فضای جشنواره ی مقاومت مستتر بوده است و دنبال می شده است. اگر از نگاه مقاومت بخواهیم به این ماجرا نگاه کنیم از آیه های قرانی داریم تا مفاهیم ارزشی و دینی به شدت به این موضوع مقاومت تاکید شده است و اساسا مقاومت در برابر یک حمله یک تهاجم اتفاق می افتد. ما مهاجر نیستیم. مقاومت می کنیم و عمل و فعل و انفعالاتی که درون ما اتفاق می افتد فی النفس یک عمل و فعل دفاع است که اتفاق می افتد.

مجری: وجه تسبیحی مقاومت ناشی از آن بحث فرهنگ مقاومت و مفهوم است.

آقای کریمی: دقیقا همین است و مفهوم دفاع در مقابل تهاجم و حمله اتفاق می افتد و نوع دفاع مظلومانه در برابر تهاجمی که وجود دارد.این تهاجمی که یک روز می توانسته تهاجم به مرز و ملت ما باشد. یک روزی دشمن کاملا هویدا و مشخص است و در یک مقطع دیگر این تهاجم یک وجه دیگری پیدا می کند. مثلا وجوهات میکروبیولوژی ووو.

مجری: این بخش شامل چه مواردی می شده است؟ یعنی آثاری که آمده اند چه دسته بودند؟

آقای کریمی: با توجه به نوع تنوعی که در مدیوم های تولید برای این نوع مضمون وجود داشت با همکاری و موافقت دبیر محترم جشنواره و اعضای شورای محترم سیاست گذاری قرار شد گستره ی بیشتری را ما روی بخش مدافعان سلامت ببینیم.در بخش فبلم کوتاه برایش یک مدیوم ویژه دیده ایم. در بخش مستند. اعم از کوتاه یا بلند در حوزه ی کارهای گرافیکی. موشن گرافی و کلیپ و نماهنگ آثاری بوده اند که اعلام آمادگی کرده ایم برای پذیرش و یک بخش هم بخش فیلمنامه بود.

مجری: شما اصولا با توجه به توصیفی که جنابعالی دارید، اساسا شما نمی توانستید بروید سراغ محصولاتی که ما حصل تلاش دسته جمعی باشد به جهت همان رعایت پروتکل های بهداشتی. فیلم کوتاه موشن گرافی فیلمنامه رفته اید

آقای کریمی: بخش دیگرش بعد زمان بود. از روانی که کرونا وارد ایران شد تا زمانی که جشنواره برگزار شد خیلی مجال فرصت نبود برای این که فیلم سینمایی تله فیلم یا سریالی در این زمینه ساخته شود. البته در حال حاضر در حال تولید هست.ولی با همه ی این تفاسیر همان که شما فرمودید، غیر از اینکه آن آثار مثل مستند کوتاه یا بلند یا فیلم های کوتاه که ما اشاره کردیم. یک دلیل دیگرش هم این بود که وجهه مردمی غالب بود. یعنی خود مردم خودجوش و داوطلبانه. بچه های دانشجو. رشته های سینمایی یا رشته های دیگر. حتی کسانی را داشته ایم که با موبایل تو خانه فیلم های مدنظر ما را با این مضامین که گفته بودیم تولید کرده اند. و کارهای به نسبت خوبی هم بود.

مجری: یعنی چی؟ محصولاتی که تولید می شد آیا فقط شرح حال کادر درمان بوده یا اینکه نه قصه ها و فضا ایجاد می شده است.

آقای کریمی: مفهوم بحث مدافعان سلامت در نگاه کلی می گوییم که کسانی که در خط مقدم دفاع حضور دارند اعم از پزشکان.پرستاران. بهیاران و بقیه ی اعضای کادر درمان و بیمارستان و همچنین همکاران حوزه ی بهداشت ما فقط این ها شامل نمی شود.یک دامنه ای از دوستان می شوند مدافعین سلامت. آنچه که حضرت آقا بسیار حکیمانه اشاره کردند بحث همدلی مومنانه است. ما یک گستره همدلی و هم افزایی کاملا گسترده را در همه ی آحاد کشور و در همه ی سطوح شاهد بودیم. از طلاب. بسیجی ها دانشجوها حتی مردم عادی

مجری: فرمودید هر فیلمی که به نوعی همدلی مومنانه را در بر داشته باشد با محوریت مدافعان سلامت. در این بخش جای می گیرند. میزان استقبال چه طور بود؟

آقای کریمی: بسیار عالی بود. همان طور که در فضای اولیه در مقابله با کرونا آغاز شد و همه ی آحاد مردم پیشقدم شدند و بعد از فرمان حضرت آقا همه ی مردم کمک کنند به همکاران و پرسنل زحمت کش بیمارستان ها و پزشکان همین اتفاق تو حوزه ی تولید آثار هنری هم اتفاق افتاد. ما آثاری را داشتیم که بعضی از طلاب تولید کرده بودند. آثاری داشتیم که دانشجویانی که سررشته و تخصص ویژه ای در حوزه ی سینما هم نداشتند کار تولید کردند وچه بسا به نظرم کارهای خوبی هم بود. حالا به لحاظ مضمون در خور و قابل توجهی بود. همین اتفاق در مورد آن ها هم افتاده بود و ما این فضای همدلی و هم افزایی را و مشارکت عمومی تو حوزه ی تقابل با کویید 19 می دیدیم در آثار هم کاملا مشخص بود.

مجری: چقدر هم به حس روحیه بخشی خوبی دارد برای کادر درمانی که شبانه روز تلاش می کنند برای مهار کردن این ویروس

آقای کریمی: صرف نظر از فعالیت های گسترده و به موقع سازمان صدا و سیما در آموزش عمومی و ایجاد فرهنگ مشارکت در این قصه. ولی خود مردم هم همواره نشان دادند در این زمینه ها

مجری: چقدر هم وزارت بهداشت در این زمینه کمک حال بود آقای دکتر نمکی خیلی خوب استقبال کردند.

آقای کریمی: بله. هم وقت ویژه ای برای این کار گذاشتند هم اینکه توجه ویژه ای به این موضوع کردند. بعد از آنکه حضرت آقا اشاره کردند و گفتند نگاه آوینی گونه در این حوزه ی مستند به شدت جایش خالی است و این حلقه ی مفقود را حضرت آقا اشاره کردند و تاکید کردند که تلاش شود برای اینکه به این سمت حرکت کرد خود آقای وزیر محترم بهداشت آقای دکتر نمکی این را در دستور کار قرار دادند از تیم های مختلفی که در این زمینه کار کردند دعوت کردند تا آثار در خوری در این زمینه تولید شود.

مجری: این بخش مدافعان سلامت یک سرآغازی هست برای یک سری تولیدات دیگر در حوزه های دیگر. خیلی از تولیدات سینمایی مان برخی اوقات می بینیم که غافل هستند از اتفاق ها پیشرفت ها و رویدادهایی که در وزارت خانه ها و دستگاه های اجرایی دیگری می افتد و همه ی این ها می تواند خیلی امید بخش باشد برای مردم و مردم از آن غافل هستند در حوزه ی مختلف. ممکن است برخی در جشنواره ها نمایش داده شوند و برخی در شبکه های مستند و تلویزیون و جاهای دیگر

آقای کریمی: درست اشاره کردید. بعضی از وزارت خانه ها خیلی از حوزه های خاص عمومی را پوشش دهند ولی وزارت بهداشت کار خدماتی می کند و خدمت ویژه ای را به مردم می دهد. یعنی از قبل از به دنیا آمدن یک نوزاد وزارت بهداشت درگیر قصه ی تولد می شود تا بعد از فوت.این نوع خدمات و این نوع بحران هایی هم که پیش می آید قاعدتا نقش اول را ایفا می کند آثار هنری اگر بتوانند این فضاها را با یک نگاه واقع بینانه نه خیلی نمایشی که باور پذیر نباشد به آن ورود کنند و نزدیک شوند و این ها را برگردانند به آیین جامعه. به نظرم می تواند تاثیر خوبی بگذارد و مهم تر این که صرف نظر از فرهنگ سازی که در جامعه اتفاق می افتد بازتاب مثبت و انرژی خوب آن به پرسنل کارکنان آن مجموعه برسد. و این موضوع مدافعان که مورد توجه اعضای شورای سیاست گذاری بنیاد محترم روایت فتح. مدیر محترمشان.آقا عظیمی عزیز به نظر من سال هاست روی این موضوع کار می شود. در این کورسویی که اساسا در این حوزه ها که بخش دفاع بخش فرهنگ مقاومت در کشور حمایت جدی نمی شود. مدیران به مصلحت اندیشی عجیبی افتاده اند و در این حوزه ها ورود نمی کنند. دنبال دردسر نمی گردند و این غفلت متاسفانه واقع شده است مثل گذشته تولید آثار در این زمینه نداریم شاید بحث مدافعین سلامت بتواند یک انرژی تازه ای را برگرداند.

مجری: بعضی اوقات فشار های اقتصادی ناشی از کم کاری ها. کج کاری ها ممکن است باشد و مردم فکر کنند هیچ کاری در بدنه ی دولت و حاکمیت اتفاق نمی افتد. در حالیکه بسیاری از کارکنان و عزیزانی که در دستگاه دولتی هستند به همان اندازه تلاش مقدسی را دارند انجام می دهند و این ابزار هنریست که می تواند این تلاش را بر روی پرده سینما بازنمایی داشته باشد مردم آشنا شوند. بخش مدافعان سلامت عملا برگزیده های خودش را انتخاب کرده است؟

آقای کریمی:90 درصد بخش ها که مدنظر بوده است آثار برگزیده انتخاب شده است برنده ها اعلام شده اند و جوایزشان 6 مهرماه که آخرین روز هفته ی دفاع مقدس بود در مجموعه ی موزه ی انقلاب و دفاع مقدس با حضور وزیر محترم و بهداشت دبیر محترم جشنواره آقای دکتر نادری مدیر محترم روایت فتح و بقیه ی دوستان. یک بخش فیلمنامه مانده است که آن هم فراخوانش اعلام شده است و در هفته ی بسیج اعلام می شود.

موضوع بحث دفاع موضوع جدیدی نیست در کشور ما. از شهریور 59 که مورد تهاجم دشمن قرار گرفتیم سپید جامگان به عنوان کسانی که دوش به دوش رزمندگان ایستاده اند و از سلامتشان دفاع کردند در مقطع بعدی به عنوان هم رزمان مدافعین حرم از حرم حضرت زینب سلام الله و مرزهای کشور دفاع کردند و امروز که تو کشور دارند از سلامت مردم دفاع می کند موضوع بسیار مهمی ست. یعنی خط سلسله ی این دفاع که حالا در تاریخ ایران به وفور ما این ها را دیده ایم ولی این دوره، دوره ی عجیب و غریبی ست. به شدت نگاه عارفانه و حکیمانه ای دارد از شهریور 59 تا به امروز به نظر من یک یا علی گفته شده در جامعه ی پزشکان و پرستاران که امیدوارم همچون پر رونق و پر نور ادامه پیدا خواهد کرد.

نقش حمایتی دستگاه های اجرایی در توسعه پایدار سینمای مقاومت ( با محوریت بنیاد روایت فتح )

سینما به عنوان هنری فراگیر و عامه‌پسند، نقشی اساسی در شکل‌دهی افکار عمومی داشته است. در تاریخ معاصر نمونه‌هایی از قبیل سینمای سوسیالیستی شوروی یا ساخت انبوهی از فیلم‌های غربی درباره جنگ دوم جهانی، شاهدی است از همین جایگاه. ساخت فیلم‌هایی مانند سیصد و سنگسار ثریا در آمریکا یا سریال ضد ایرانی تهران با هدف هجمه به تاریخ و نظام مقدس جمهوری اسلامی و ارائه تصویری دروغین از ایران اسلامی حاکی از تلاش‌های پرهزینه و نقشه‌های هدفمند دشمنان با حمایت آشکار نهادهای امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی همچون پنتاگون، سیا و موساد در عرصه رسانه برای مقابله با انقلاب اسلامی و ترویج اسلام هراسی و ایران هراسی است. در چنین شرایطی، نقش‌افرینی سازمان‌های دولتی جمهوری اسلامی برای ترویج ارزش‌های دینی و رویکرد انقلابی در قالب حمایت از تولیدات سینمایی بویژه در حوزه انقلاب و دفاع مقدس اهمیتی دوچندان دارد. از طرف دیگر پرخرج بودن ذاتی برخی فیلم‌ها مانند فیلم‌های ژانر جنگ و نیاز این دسته از آثار به استفاده از ابزارها و لجستیک سنگین نظامی و نیز ایجاد انفجارهای نبرد، ثابت می‌کند تولید این دسته از محصولات تصویری، در هیچ کجا بدون حمایت و نظارت دولت و نیروهای مسلح امکان‌پذیر نیست. نهادهای مختلفی همچون سپاه پاسداران، ارتش جمهوری اسلامی، نیروی انتظامی، سازمان بسیج مستضعفین، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، حوزه هنری، سازمان رسانه‌ای اوج و دیگر سازمان‌ها و ارگان‌ها با برخورداری از قدرت اجرایی می‌توانند به رشد و بالیدن بیش از پیش سینمای انقلاب و دفاع مقدس کمک کنند. در کنار آنها مجلس شورای اسلامی با تصویب قانون و ملزم کردن نهادهای گوناگون به کاهش هزینه‌های تشریفاتی و تخصیص درصدی از بودجه صرفه‌جویی‌شده برای تامین منابع خلق آثاری همسو با هنجارهای انقلاب و دفاع مقدس، می‌تواند در تحول کمی و کیفی این بخش از سینما نقشی ارزنده و بنیادین ایفا کند. مروری بر برخی از فیلم‌های سینمایی موفق و اثرگذار حوزه انقلاب و دفاع مقدس نظیردوئل، تنگه ابوغریب، ایستاده در غبار، چ، روز صفر، شبی که ماه کامل شد، محمد رسول ا…، استرداد و به وقت شام که همگی به لحاظ بودجه و لجستیک تولید، ساخته‌هایی سنگین و هزینه‌بر بوده‌اند، مسوولیت حیاتی و عظیم نهادهای دولتی در حمایت از این پروژه‌ها را نشان می‌دهد. وظیفه‌ای که با گذر از چهار دهه از انقلاب اسلامی در عمل چنان که باید و شاید اجرا نشده است.در عصری که رژیم صهیونیستی با حضور پررنگ در جشنواره‌ها و ساخت فیلم‌هایی چون مامور مخفی سعی در تسخیر افکار عمومی دنیا را دارد و دولت آمریکا با اعلام جایزه اسکار از زبان همسر رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده از کاخ سفید به فیلم ضد ایرانی آرگو حمایت مستقیم خود از سینمای مطلوبش را علنی می‌کند، جای تردیدی نمی‌ماند که نهادهای دولتی جهموری اسلامی ایران با همه ظرفیت خود باید برای پشتیبانی از سینمای انقلاب و دفاع مقدس بسیج شوند.

گفتگوی تحلیلی با دکتر یاشار نادری

مجری: از ارکان اصلی تقویت و توسعه ی سینمای انقلاب و دفاع مقدس حمایت و پشتیبانی دستگاه های اجرایی ودولتی ست. اگر چه بسیاری از این حمایت ها نبود در 42 سال گذشته همین تعداد اندک هم از سینمای انقلاب ما تولیدات نداشتیم و ما باید ممنون بسیاری از عزیزان باشیم که دلسوزانه در ساحت مدیر فرهنگی کمک کردند به تولیدات سینمای انقلاب و دفاع مقدس. اما جامعه ی فیلم سازان فعال در این حوزه باز هم ناراضی هستند. معتقدند ظرفیت ها و استعدادهایی در این حوزه هست که غافل مانده ایم. امروز در خدمت مهمان عزیزی هستیم که علاوه بر اینکه مدیریتی را بر عهده دارند،خودشان هم از شخصیت های هنری هستند و به قول قدیمی ها از هر انگشتشان هنر می ریزد. جناب آقای دکترسید محمد یاشار نادری. ریاست محترم بنیاد روایت فتح.

من می دونم حضرت عالی در انواع هنرها تبحر دارید. نگاهی که به مدیران فرهنگی دارند تصور می کنند افراد فقط در راس یک صندلی مدیریتی می نشینند و فاصه های بسیاری دارند با عرصه های مختلفهنری. جنابعالی هم سابقه ی درخشانی در حوزه ی مدیریت فرهنگی دارید و هم خودتان از نزدیک کاملا در مورد هنر می دانید برای تحلیل سینمای انقلاب و دفاع مقدس اصولا نیاز داریم یک آسیب شناسی از دهه های مختلف صورت بگیرد. در جمهوری اسلامی ایران،انقلابی در سال 57 رخ می دهد که این انقلاب ماهیت فرهنگی دارد و در حوزه ی محصولات تصویری و هنری قاعدتا ما تحولات بسیاری داشتیم هم طراز با همه ی عرصه ها. شما این ارزیابی و این تحول را چگونه می کنید نسبت به محصولاتی که به قبل از انقلاب داشتید؟

آقای نادری:انقلاب اسلامی ما به لحاظ تاریخی در بهمن ماه 57 شکوفا و پیروز شد. در ابتدای پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی درست در زمانی که جهان در دو بلوک شرق و غرب تقسیم بندی شده بود و یک دو قطبی میان دموکراسی های حکومت های کمونیستی مردم گرفتار این تفکر بودند و هر دو این این نوع تفکر همدیگر را هم نفی می کردند و اساسشان کشیدن آحاد مردم به سمت غفلت و رها کردن تفکر و ذهنیت مثبت بوده است. جمهوری اسلامی و پیروزی انقلاب هم زمان یک پارادایم جدید را در گفتمان سیاسی مطرح کرد و تمام مناسبت های سیاسی اجتماعی و فرهنگی را تحت شعاع خودش قرار داد. البته در بدو پیروزی شکوهمند اقلاب اسلامی جامعه ی هنری ما خیلی نگران بودند که نگاه حضرت امام به مقوله ی سینما و فرهنگ چیست؟اشاره کنم به بخشی از فرمایشات حضرت امام در بدو ورودشان در بهشت زهرا همان طور که مستحضرید حضرت امام جمع سخنرانی شان در بهشت زهرا 23- 24 دقیقه زمان برد و شاید توقع می رفت از رهبر سیاسی بزرگی که بعد از سال ها تلاش و ممارست و زحمت،انقلاب به سرانجام رسیده است.استراتژیک های بزرگ و راهبردهای کلان کشور را مطرح بکنند.شاهد هستیم که در همان سخنرانی امام به مقوله ی سینما و فرهنگ و هنر اشاره می کنند. درست در بحبوحه ی زمانی که برخوردهای سلبی و تند با سینما داشتند و بعضی از مردم سینماها را به آتش کشیده بودند و رفتارهای تند و افراطی و هیجانی را شاهد بودیم. حضرت امام با آن سخنرانی های تاریخی شان همه ی مناسبات را تغییر دادند. ایشان فرمودند که ما با سینما مخالف نیستم. این جمله ی تاریخی است ما با مرکز فحشا مخالف هستیم.اساسا سینما به معنای واقعی کلمه به عنوان یک ابزاری برای انتقال پیام ابزاری که می شود به خدمت گرفت برای انتقال مفاهیم بلند انسانی.

مجری:وقتی می گویند با سینما مخالف نیستیم یعنی ما با رسانه مخالف نیستیم ما با تکنولوژی مخالف نیستیم.

آقای نادری: مجموع فیلم هایی که در 40 سال قبل از انقلاب تولیده شده است و حدود 1150 سینمایی تولید شده است به نظر می رسد که شاید به تعداد انگشتان یک دست،فیلم قابل اعتنا از آن ایام می توانیم نام ببریم و بقیه ی آثار متاسفانه به شدت دچار یک غرب زدگی یا وادادگی در آثار شاهد هستیم. سینمایی که بعد از انقلاب ترسیم شد باید سینمایی بود که به دنبال تولید آثار فاخر آثار هنری حرفه ای به لحاظ کیفی و آثار اخلاقی،عفیفانه و نجیبانه و اندیشه ورزانه به لحاظ ارزشی و ژانرهای مختلفی هم بعد از انقلاب اسلامی به سینمای ایران اضافه شد من جمله معناگرا ژانر سیاسی اجتماعی ژانر انقلاب و دفاع مقدس که یک ژانر قابل توجه و قابل بود. البته حتما باید به این موضوع اشاره کنم که متاسفانه ریل گذاری ها در دهه ی 60 در حوزه ی سینما می شود گفت، ریل گذاری های دقیق و درستی نبوده است به اعتقاد بنده. همان طور که به هر حال انقلاب اسلامی شدر مقابل یک ابر قدرت شکل گرفت در مقابل استکبار جهانی قد عمل کرد و حرف برای گفتن داشت خب طبیعتا باید ابزار متناسب با آن هم فراهم می کرد. چون ابزار قدرتمندی مثل هالیوود را در اختیار داشت و به نظر می رسد ما اگر منصفانه بخواهیم یک بررسی اجمالی داشته باشیم به این جمع بندی می رسیم که دنیای استکبار بیشتر از آن که به جنگ پرداخته باشد به تولید آثار سینمایی پرداخته است.شما اگر تاریخ امریکا را مرور کنید تعداد فیلم های ساخته شده توسط صنعت سینمایی هالیوود قابل مقایسه با جنگ هایی که در واقع این کشور کرده نداشته است.

مجری: این بحث بر می گردد به روحیه ی جنگ طلبگی غربی ها. ما چون این فضا را نداشتیم و اگر سبد تولید ما خالی هست چون ما روحیه جنگ افروزی را نداشتیم.

آقای نادری: این فرمایش شما را تایید می کنم. ما متاسفانه در ابتدای دهه ی 60 خودمان را آماده نکردیم برای یک ایجاد یک صنعت سینمایی بزرگ با یک مبانی فکری دقیق و منطبق با مبانی انقلاب اسلامی. خیلی ها در ریل سیاست گذاری دهه ی 60. سینمای ایران را بردند به سمت سینمایی با تفکر اروپایی شرقی که عمدتا معنا گرا و سینمای فلسفی و عرفانی بود. در صورتیکه خود هالیوود هم در همان ایام آثاری را تولید می کرد که ما شاهد اسطوره و الگوهای خاص در این سینما بودیم.

مجری: ما خودمان هم این ظرفیت را در ابتدای انقلاب داشتیم که مولد باشیم. ضرورتی نداشت که حتما به نظریات سینمای اروپای شرقی رجوع شود.

 آقای کیوان امجدیان از کارشناسان حوزه رسانه روی خط تلفن

آیا شما فکر می کنی که سینمای ایران بعد از پیروزی انقلاب مطابق با مولفه های و مختصات گفتمان در سال 57 تحریف شده بود حرکت کرده است یا خیر؟

مهمان تلفنی برنامه: آقای دکتر نادری خیلی دقیق و درست گفتند. در واقع انتظار می رفت سینمایی شکل بگیرد متناسب با مختصات انقلاب. این سینما شاید تک جرقه هایی داشت. اما ریل گذاری غلطی شکل گرفت و با وجود این که حضرت آقا در چند موقع و چند سال پیش با دیدار با کارگردان ها و سینماگران خیلی تحصصی و خیلی دقیق تر اشاره کردند که مثلا شما در فیلم ها خیلی رعایت کنید روی قصه محور بودن، قهرمان محور بودن. و حتی این رهنمودها را به سینماگران دادند. اما همچنان می بینیم خیلی آن انتظاری که داریم برآورده نمی شود. امروز شهادت شهید تهرانی مقدم و چند وقت دیگر دیگر شهادت حاج قاسم است. چند تا اثر هنری داریم مابین این همه اثری که آپارتمانی، فیلم هایی که صرفا سطحی و برای قصد و اهداف آن فان ماجرا تولید می شوند. مابین این ها چند فیلم داریم که متناسب با آن نقشه ای هست که برای انقلاب ترسیم کردیم.خیلی کم است.

مجری:هر گاه با دوستان منتقدمان در این حوزه صحت می کنم یا با مهمانان عزیزی که در استودیو تشریف دارند. همه ی دوستان معتقدند که ریل گذاری اشتباهی صورت گرفته در ابتدای انقلاب اسلامی و دهه ی 60. برای خود من و خیلی از بینندگان جای سوال هست که این ریل گذاری توسط چه کسانی انجام شده است؟ آن افراد هم وابستگی داشتند به دولت به حاکمیت به نظام جمهوری اسلامی و از تلاشگران انقلاب اسلامی بودند. چرا این اتفاق افتاده است؟ آیا جریانات نفوذی آن زمان فعال بودند؟ آیا این افراد دچار استحالاتی شده بودند؟ این آسیب شناسی را خیلی کوتاه بفرمایید.

مهمان تلفنی برنامه: در یک جمله بخواهم عرض کنم همه ی اینها شاید باشد.اما علت اصلی اش را وادادگی آدم ها می دانم که در آن مقطع سعی کردند سینما را یک شکل دیگری بدهند. شاید خیلی تلاش کرده باشند و خیلی هم نتایج خوبی آن زمان گرفتند. بالاخره سینمای ما از آن فضا در آمده بود ولی عدم شناخت و آن وادادگی نگاه به سینما نگاه کاملا آن طرف و این که قصد دارند کاملا به آن مسیر ببرند. همه باعث این اتفاق شده است. مثالی بزنم. آقای دکتر نادری در روایت فتح. من خیلی خوشحال شدم، شنیدم. یک تولید یک فیلم در مورد تک تیرانداز(شهید زرین)ولی نیامدند تمامش کنند. ما یک فیلم تولید کردیم ما بین این همه کار. آمدند یک پکیج بسته ی فرهنگی در مورد این موضوع بسته ای که انیمیشن دارد کتاب و فیلم دارد. این یعنی داریم سعی می کنیم به مسیر اصلی و درست برگردونیم. اما ما همه ی مدران این کار را می کنند چه در بخش خصوصی و چه بخش دولتی. واقعا اینجوری نیست. یک مورد یا دومورد اینگونه ست. ولی سازمان ها و نهادهای دیگر نه این که نیست. ولی آن آینده نگری و تلاش برای برگرداندن این سینمایی که تا حدودی به بیراهه رفته آدم نمی داند. امیدوارم این درایت این آینده نگری تو بقیه ی جاها به وجود بیاید.

مجری: به نظر من سینمای انقلاب. سینمای دفاع مقدس ما نیاز به این اراده دارد که شما هم اشاره کردید. و این ریل گذاری غلط ناشی از بی ارادگی و آن اهمال و سستی بوده در ابتدای انقلاب یا به تعبیر شما وادادگی.

با کمال تاسف می گویم که آن وادادگی شاید ریشه هایی دوانده در عرصه ی مدیریتی کشور که بعد از گذشت 4 دهه ما همچنان گرفتاریم. اگر در مقطع فعلی حضرت عالی بخواهید تحلیلی ارائه دهید از سینمای امروز چه تحلیلی را خواهید گفت؟

آقای نادری: اخیرا حضرت آقا از یک کلید واژه ای استفاده کردند در فرمایشاتشان. تحت عنوان نفوذ سازمان یافته در حوزه ی فرهنگ و هنر.در سال های گذشته عباراتی از جمله نفوذ فرهنگی و امثال این ها را شنیده بودیم.اما عبارت نفوذ سازمان یافته کاملا سیستمی و برنامه ریزی شده. در واقع همان تفکری که در دهه ی60 موجب شد که سینمای ما از اسطوره سازی از الگو سازی و قهرمان سازی فاصله بگیرد همان تفکر امروز مانع از ایجاد الگو برای نسل جوان ما شده است. چه طور می شود وقتی بررسی می کنم،متوجه می شوم در 40 سال گذشته بیش از 90 درصد از موضوعات جریان انقلاب اسلامی و حوزه ی مقاومت و حتی مسائل احتماعی و فرهنگی مورد غفلت قرار می گیرد و توجه نمی شود. به طور مثال جامعه ی آماری و نرخ اعتیاد در کشور ما بر اساس اطلاعات آماری که مسئولین مطرح می کنند در بدبینانه ترین حالت ممکن زیر 2 درصد است. یعنی 98 درصد برخورداریم از یک جامعه ی سالم. چه طور آن چشم هنرمند توانمند 2 درصد را می بیند و باید ببیند و آسیب شناسی کند. موشکافی کند ابعاد مسئله را. تمام ریز فاکتورهایی که موجب ابتلای مردم به اعتیاد می شود را باید ببیند. اما چه طور می شود ما زشتی و پلیدی را به راحتی می بینیم و منعکس می کنیم و بازتاب پیدا می کند اما زیبایی ها را نمی توانیم ببینیم. 98 درصد جامعه ی سالم را نمی توانیم ببینیم. نرخ طلاق در کشور ما چقدر است. در بدبینانه ترین حالت ممکن حدود 17-18 درصد متاسفانه نرخ طلاق داریم.در سینمای ما انبوهی از خیانت و طلاق و امثال این ها را می بینیم. چه طور ما در سینما یک خانواده ی سالم را نمی بینیم.خودم را جای خانواده های ایرانی جای آن 98 درصدی که به سلامت روان دارند زندگی می کنند. جای آن 80 درصد خانواده ای که خانواده قوام و دوام دارد. من به عنوان پدر یا فرزند خانواده و آن خانم به عنوان همسر و مادر خانواده آیا سهمی در سینمای این کشور دارد یا ندارد؟آیا باید خودش را در این قالب ببیند یا نباید ببیند؟ چه طور ما نمی توانیم ببینیم؟گاهی دوستان ادعاهایی دارند که سینما بازتاب دهنده ی شرایط فعلی هست. ما هم قبول داریم.صرف نظر از اینکه من معتقد هستم سینما باید الگو ساز است و سینما باید تفکر ایجاد کند.

مجری: تو بازنمایی واقعیات که باز هم شامل 2 درصد که نمی شود. 98 درصد هم جز واقعیات هست.

آقای نادری: نقطه ی اصلی بحث ما همین جاست.واقعیات جریان جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی را که دنیا در یک حالت خاص قرار گرفته است در مواجه با جمهوری اسلامی چرا آن ها نمی بینیم؟ چرا افتخاراتمان را نمی بینیم؟چرا سینما و تفکر استراتژیک نداریم؟ مسئله ی هسته ای آیا یک مسئله ی استراتژیک هست یا نیست؟ تمام افتخاراتی که هم در داخل هم در خارج کشور جمهوری اسلامی شاهد هستیم، چرا دیده نمی شود؟

مجری: شما فرمودید چرا سینمای استراتژیک نداریم؟و اساسا چرا سینمای ما سینماییت که فقط 2 درصد کج کاری ها و کم کاری ها در آن دیده می شود و 98 درصد پیشرفت ها دیده نمی شود.این درحالی ست که مقام معظم رهبری بارها اشاره کرده اند، سینما کلید پیشرفت توسعه ی کشور است و قاعدتا باید امید را در این سینما ببینیم. حالا لزوما این سینما، سینمای انقلاب و دفاع مقدس نیست و فراتر به موضوع نگاه می کنند.شما در این زمینه چه نظری دارید؟

آقای نادری: حضرت آقا در جایی عبارت بسیار زیبایی در رابطه با مسئله ی سینما مطرح کردند که سینما بلاشک یک هنر برتر است. و یک روایت کاملا مسلط.این ابزار در اختیار ما قرار گرفته است. امروز سینمای ایران یکی از صنایع سینمایی مترقی دنیاست.ما در طراز 15 کشور صاحب سینما و دنیا هستیم.استعداد های فراوانی در این حوزه داریم.موضوعات مختلف و فراوانی هم داریم که به آن پرداخته نشده است. مسئله ی دفاع مقدس و به عقب تر که بر گردیم در دهه ی 60 که جریان انقلاب اسلامی که در اوج خودش بود مسائل و موضوعات بسیار فراوانی داریم. در نسل امروز ما گره های ذهنی بسیار زیادی نسبت به رویداد ها و حوادث دهه ی 60 دارد.آیا سینمای امروز ما در قبال حوادث و رویدادهای دهه ی 60 و باز کردن گره های ذهنی نسل فعلی مسئولیتی دارد یا نه؟

مجری: به جرات می توانیم بگوییم تعداد تولیداتمان به تعداد انگشت های دست هم نمی رسد.

آقای نادری: حضرت آقا عبارت دیگری به کار بردند اخیرا در دیدار با پیشکسوتان جوزه ی دفاع مقدس و فرمودند. دفاع مقدس یکی از عقلانی ترین حرکت های ملت ایران بود.ما متاسفانه در حوزه ی تحریف با یک مسئله ای مواجهیم در موضوع دفاع مقدس.نظام مسائل ما به شدت فراوان است. من معتقد هستم بیش از 90 در صد از موضوعاتی که ما می توانیم در حوزه ی دفاع مقدس به آن بپردازیم.از شخصیت پردازی ها از سیره ی تربیتی شهدا از سیره ی تربیتی خانواده ی شهدا که سبک زندگی فرزندان ما در دوران دفاع مقدس که متاسفانه مورد غفلت قرار گرفته است.

مجری: خیلی از هنرمندان معتقد هستند مواردی که آقای دکتر نادری می گویند،مواردیست که دغدغه های ما هم هست و می خواهیم این تولیدات را انجام دهیم اما ساختار اجرایی کشور با ما همراهی نمی کند. بسیاری از دستگاه های اجرایی پشتیبان این فضا نیستند. شما تحلیلتان از این فضا چگونه ست؟

آقای نادری: من یک یرسی اجمالی نسبت به این موضوع کردم که بنیاد فرهنگی روایت فتح یک مجموعه ایست که شاید در طول روز ما با مخاطبین مختلفی برخورد می کنیم.انگیزه ی کافی ولازم برای فیلم سازان در سطوح مختلف یعنی از عالی ترین رتبه ی کارگردانی کسانیه به ما مراجعه می کنند و اعلام آمادگی می کنند تا بچه های جوان تری که دوره ی هنرجویی را عبور کردند و تازه می خواهند به عرصه ی سینمایی ورود کنند. کاملا این انگیزه وجود دارد برای تولید آثار انقلاب و دفاع مقدس. توانای کافی برای پرداختن به مسائل وجود دارد. ظرفیت در کشور وجود دارد. موضوعات کافی برای پرداختن در حوزه ی دفاع مقدس وجود دارد.

مجری: شما منابع محدود بدهید.

آقای نادری: 4- 5 تا شاخص در رابطه با این موضوع تو ذهنم بود خدمت شما عرض می کنم. استعداد فراوانی وجود دارد و از طرفی مخاطب وفادار نسبت به ژانر انقلاب اسلامی و خاصه دفاع مقدس وجود دارد.

مجری: به شرط این که اصل مطلب را دچار جعل و تحریف نکند.

آقای نادری:ظرفیت، استعداد،موضوع و مخاطب وجود دارد. پس مسئله کجاست؟ در واقع سهم فرهنگ و هنر از بودجه ی کشور چقدر است؟

مجری: شما الان در مورد روایت فتح صحبت می کنید یا کلی می گویید؟

آقای نادری: کلی عرض می کنم.در این موضوع سهم حوزه ی فرهنگ و هنر و رسانه در این بودجه چقدر است؟ سهم سینما چقدر است؟ خیلی ناچیز است. شما بیایید یک معدلی بگیرید. بگویید سهم سینمای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس از بودجه ای که برای سینمای کشور در نظر گرفته ایم چقدر است؟

مجری: اینجا معتقد هستم که آن سهمِ به درستی تقسیم نشده است. یعنی وقتی سبد تولیدات را نگاه می کنم. وقتی 90 در صد تولیدات ما در حوزه ی سینمای اجتماعی ست و قطعا بودجه های ما به آن سمت می رود. به طور اتوماتیک سهم سینمای انقلاب و دفاع مقدس ما کمرنگ خواهد شد. یعنی مدیریت این بخش مربوط به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ست.

آقای نادری: کاملا این مسئولیت متوجه متولیان اصلی یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ست. دستگاه های متولی کشور مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی که وظیفه ی سیاست گذاری کلان را در حوزه ی فرهنگ را در کشور به عهده دارد و نقش های جامعه ی مهندسی کشور را ترسیم کرده اند به درستی هم ترسیم شده است و بارها این را مورد مطالعه قرار دادیم. اما متاسفانه نقشه ی مهندسی فرهنگی کشور یک نقشه ی راه برای این که به تحقق برسد. متاسفانه در آن وجود ندارد. این را چه کسی متولی ومسئول محقق کردن آن نقشه ی راه است؟ قطعا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

مجری: فقط نقشه ی راه دهی به یک سری کلید واژه های محتوایی اشاره کنید که کافی نیست.

آقای نادری: بله. درست است. دستگاه های مختلفی در کشور وجود دارد مثل حوزه ی هنری اسلامی مثل سازمان تحقیقات مثل سازمان اوج و مجموعه های مختلف. من معتقد هستم تمام این دستگاه ها ها من جمله انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس که دارای یک پیشینه ی درخشانی از ابتدای دهه ی 70 شکل گرفته است، تمام این ها تسهیل گر هستند و مسولیت حاکمیتی ندارد.

مجری: شما تازه شرایط تسهلی گریتان بهتر است و سابقی بهتری هم دارید. همین شهرک سینمایی انقلاب و دفاع مقدس کمک بسیار بزرگی ست برای فیلم سازان.

آقای نادری: اتفاقا اشاره ی درستی کردید. امروز همراه دوستان برای سرکشی به فرایند تولید فیلم تک تیر انداز که پرداخته شده به برشی از زندگی شهید شهید عبدالرسول زرین به شهرک سینمایی مراجعه کردیم. شهرک سینمایی یک ظرفیت است و این شهرک یک سرمایه ملی ست.از ابتدای دهه ی70 مجموعه های مثل سپاه مثل بسیج و روایت فتح به تنهایی بار همه ی دستگاه ها را به دوش کشیده اند. شهرکی با وسعت 580 هکتار که جغرافیای این شهرک است. ظرفیت های بسیار فراوانی که وجود دارد. امکاناتی وجود دارد که انصافا بچه های سینمایی و هنرمندی که در همه این سال ها دغدغه مندانه برای تهیه ی قطعه قطعه ی ابزار و امکاناتی که در شهرک سینمایی وجود دارد خون دل خوردند. آیا دفاع مقدس فقط مربوط به روایت فتح است و هیچ کس دیگری در کشور مسئولیتی ندارد؟ برای توسعه ی یک ظرفیت ملی یک سرمایه ملی مثل شهرک سینمایی که باید خدمات ارزنده ای به فیلم سازان ارائه کند. من خیلی مواقع فیلم ساز که عزیزان فیلم ساز به ما مراجعه می کند ما شرمنده ی آن عزیزان می شویم.امکانات محدود است و دستمان بسته است. این مطلبد به یک عزم ملی. مجلس شورای اسلامی. دستگاه های حاکمیتی ورود کنند.

مجری: شما خودتان ورود کرده اید؟ در وهله ی اول می خواهم در بستر تعاملی صحبت کنم. آیا در روایت فتح فقط در وظایف خودش،خودش را تحریف می کند؟ یا نه حضرت عالی به عنوان مدیر ورود کردین به نهادها و سازمان های متناظر

آقای نادری: خدا روشکر. از سال گذشته با پیگیری هایی صورت گرفت. ستاد کل نیروهای مسلح توجهشان معطوف به این مسئله شد. بنیاد حفظ آثار ارزش های دفاع مقدس. جا دارد از سردار کارگر عزیز تشکر کنم. یک کارگروهی را در ستاد نیروهای مسلح تشکیل دادند با مسئولیت برادر عزیزم.سردار عبدالهی معاون هماهنگ کننده ی ستاد کل نیروهای مسلح و این کار گروه خاصه در راستای حمایت از آثار و تولیدات حوزه ی انقلاب و دفاع مقدس است.البته من معتقد هستم،کافی نیست. این باز هم سهم نیروهای مسلح است یعند دستاوردش کمک می کند به این ارتش و سایر نظام دستگاه های درگیر مسئله ی سینمای انقلاب و دفاع مقدس شوند.

مجری:نیروهای مسلح نمی تواند محوریت پیدا کند به سایر دستگاه ها؟

آقای نادری: بله. این ارتباط برقرار شده است. دستگاه های مختلفی در این کارگروه من جمله خود وزارت فرهنگ و ارشاد عضو شده اند و تصمیمات خوبی در حال شکل گیری هست و ما الان در همین شهرک سینمایی به طرح جامع رسیده ایم.طرح جامعه ای که یک چشم انداز بلند و یک نقشه ی راه دقیقی دارد برای 40 سال آینده برنامه ریزی شده است و صنعت سینمایی برای تمام آن مواردی که مورد نیاز یک فیلم ساز است برای پرداختن به یک سینمای انقلاب است. تولید فیلم های فاخر در حوزه ی دفاع مقدس.

مجری: آقای دکتر می توانید خبرهای امید بخش به ما بدهید در حوزه ی تقویت سینمای انقلاب و دفاع مقدس؟

آقای نادری: به لحاظ زیر ساختی الام مقدمات را فراهم کرده ایم.طرح جامع در حال تدوین است و تا یکی دو ماه آینده طرح جامع کامل می شود می طلبد مجلس شورای اسلامی. نمایندگان محترم واقعا پای کار بیایند و یک ردیف بودجه ی مشخصی برای این حوزه در نظر بگیرند تا ما بتوانیم این شهرک را توسعه دهیم. همین الان شهر تهران به عنوان یک کلان شهر تبدیل شده است به یک پلاتو و یک لوکیشن برای تولید آثار سینمایی. وقتی ما یک ظرفیت بزرگ با وسعت 580 هکتار سرزمین در اختیارمان در خارج از محدوده ی شهر است و می توانیم همه ی فضاهای شهری تاریخی را داشته باشیم. هر چند که وجود دارد. ما لوکیشن های دفاع مقدسی در شهر داریم. لوکیشن های تاریخی داریم. و این فرصت و ظرفیت هست. زیر ساختش وجود دارد اما تقویت می خواهد. در ایستگاه های حاکمیتی کسانی که مسئولیت مستقیم دارند در این حوزه. منابع و اعتبارات ردیف بودجه این کار را تامین کنند تا ما بتوانیم حداقل آن امکانات را فراهم سازیم. شما مقایسه بفرمایید شهرک سینمایی ما را با شهرک های سینمایی بزرگ دنیا اصلا قابل مقایسه نیست. از لحاظ وسعت از لحاظ تجهیزات و امکانات. خب تمام این ها مستلزم یک هم افزایی، مستلزم یک مساعدت است. اگر این اتفاق نیوفتد طبیعتا ما یک بضاعت محدودی داریم.

مجری: تا سینمای انقلاب و دفاع مقدس ما به عنوان سینمای طراز جمهوری اسلامی ایران شناخته نشود شاید برای خیلی از دستگاه های دولتی این اتفاق نیوفتد و این توجیه صورت نگیرد که سینما نیاز به تقویت جدی دارد. یعنی ما بحثمان روایت جنگ نیست. بحثمان فقط روایت حوادث و رویدادهای مربوط به تاریخ انقلاب نیست. ما در مورد مفهوم مقاومت و انقلاب صحبت می کنیم. و به نظر من ضرورت دارد با توجه به توصیفات حضرت عالی اتفاق های خوبی می افتد. واقعا اگر دولت بتواند با اختصاص بودجه از وزارت خانه ها و دستگاه های دولتی بتواند در جهت تقویت این نوع سینما کمک بکند فکر کنم خیلی اتفاق های خوبی بیوفتد.

آقای نادری: کاملا. ما اعتقاد داریم که جنگ در سال 68 به اتمام نرسیده است.اگر معتقد هستیم این جنگ ادامه دارد و شکل اعضا و ظاهر آن تغییر کرده است و از سخت به نیمه سخت به جنگ نرم تغییر هویت داده است پس اگر ما در 8 سال دوران مقدس همه ی ظرفیت کشور را در واقع به عنوان یک پشتیبان و حامی بسیج کردیم برای مقابله با دشمنی که تا دندان مسلح بود و در برابر ما قرار گرفت امروز هم می طلبد در جنگ نرم همه ی ظرفیت کشور بسیج شوند برای حمایت برای پشتیبانی افسران جنگ نرمی که واقعا ما شاهد استعدادهای عجیب و غریبی هستیم در حوزه ی فرهنگ و هنر و رسانه خاص در در حوزه ی سینما.واقعا استعدادهای بی بدیلی هستند. اگر ما این فرصت را در اختیارشان بگذاریم شاهد یک شکوفایی می شویم.

سید الشهدای مقاومت، گفتگو با قاسم بخشی

 مجری: در هفته ی بسیج قرار داریم و افق سینما ویژه ی شانزدهمین جشنواره فیلم مقاومت در حال پخش است. در خدمت مهمان دیگر هستیم از مدیران شانزدهمین جشنواره ی فیلم مقاومت که از چهره های محبوب و دوست داشتنی و از یاران گروه فیلم برداری شهید سید مرتضی آوینی هستند. جناب آقای قاسم بخشی عزیز. مدیر بخش سید الشهدای مقاومت جشنواره

آقای بخشی: بنده در دوران دفاع مقدس افتخار داشتم در خدمت شهید آوینی در گروه روایت فتح به عنوان فیلمبردار و کارگردان سر صحنه کار مستند سازی کنیم. بعد از اینکه جنگ تمام شد آقا مرتضی به این فکر افتاد که در ورای مرزهای ما تاثیرات انقلاب اسلامی چه اتفاق هایی را رقم زده است و ما اولین گروهی بودیم که بنده رفتم لبنان و یک مجموعه ی 13 قسمتی راجع به مقاومت لبنانی ها در مقابل اسرائیلی ها ساختیم.به نام نسیم حیات. حد فاصل سال های 67 تا 68. عرضم به حضور شما که بحث مقاومت از همان سال های دوران دفاع مقدس شروع شده بود و اما چون سیاست نظام این بود که چیزی در مورد این مقوله بیان نشود طبیعتا بخش عمده ای از فعالیت هایی که انجام می شد،مغفول واقع می شد و در حقیقت به صورت آرشیو در می آمد. در شانزدهمین جشنواره ی دفاع مقدس دوستان به این نتیجه رسیدند که با توجه به شهادت شهید سلیمانی عزیز بخشی را قرار بدهند در مورد شهدای مدافع حرم، شخصیت شهید سلیمانی و رزمندگان بدون مرز. چون حضرت عالی تو سال هایی که اعلام موضع فرمودند که رسانه از هر مظلومی دفاع می کند در حقیقت گستره ی مقاومت را در سطح جهان باز کردند. و این جشنواره برای این که بداند تو این حوزه و تو بحث سینما رسانه. این بخش را اختصاص داد مناسبتش هم در مورد شهادت سردار سلیمانی است. ما 4 زیر بخش داریم.

مجری: یعنی در 4 دسته شما محصولات هنری را دریافت کرده اید. درست است؟

آقای بخشی: چون در بخش بین المللی گنجیده است. ما هم از داخل هم از ورای مرزها آثای داریم که در حوزه ی داستانی کوتاه. فیلم نامه. مسند چه بلند چه کوتاه و بحث نماهنگ در واقع 4 جایزه تعلق می گیرد.

مجری: با همان محوریتی که فرمودید؟ شخصیت حاج قاسم سلیمانی عزیز و مدافعان حرم و رزمندگان بدون مرز.

آقای بخشی: بله.

مجری: آقای بخشی من هر کسی از دوستان آقا مرتضی آوینی روبه رویم می نشیند عطر و بو و آن فضای روایت فتح و شهید آوینی به من دست می دهد و باعث افتخار است با شما گپ می زنم.

در این حوزه میزان استقبال چه طور بود؟

آقای بخشی: خوشبختانه با این که اولین مرتبه ای که تو جشنواره اعلام شد حدود 750 اثر برای اولین بار بود و دقیقا دقایق آخر این تصمیم گیری بخش سیاست گذاری های چشمواره گرفته شد.

مجری: شما فرمودید در مورد شهید قاسم سلیمانی. منظور بیوگرافی یا پرتره شهید سلیمانی؟

آقای بخشی: نخیر. اتفاقا یکی از داوران ما خاطره ای تعریف می کردند. گفتند، ما قرار بود در مورد شهید سلیمانی یک پرتره ای بسازیم. خدمت ایشان ایشان رسیدیم. ایشان از آن مواردی که ما در خواست داده ایم آن موردی که مربوط به خودشان بود را خط زدند و گفتند اصلا اجازه نمی دهم.حتی یکی گفت، راجع به شما می سازیم بعد از شهادت استفاده می کنیم. ایشان لبخند می زنند و بازهم موافقت نمی کنند. شهید سلیمانی بخاطر حضور مستمر و میدانی شان در وقایع عراق و سوریه. خوشبختانه حضور مستند سازان ما یک وقایعی اتفاق افتاده که سوژه که خیلی هم ناب است و من خودم تو حوزه ی دفاع مقدس عمری را گذرانده ام به نظرم می رسید خیلی ناب تر از آن چیزی ست که ما تو دفاع مقدس در مورد فرماندهان ناگهانی ایشان که در منطقه ای کاملا محاصره ست و خوشبختانه یک گروه مستند ساز با خودشان برده اند و استقبالی که مردم از حضور ایشان دارند. ورق بر می گردد و منطقه آزاد می شود و مردم خوشحال می شوند.

مجری: شما خودتان با این مستنداتی که دیده اید به کشفیات جدیدی دست پیدا کرده اید در مورد وجوه شخصیتی خود حاج قاسم.

آقای بخشی: خدمت دوستان هنرمند عرض کنم که اگر تو این حیطه وارد شوند و چند تا از این فیلم ها را ببینند مشتاق می شوند حتما راجع به شخصیت ایشان، روح بلند ایشان و لطافت روحی ایشان در اوج جنگ فیلم هایی بسازند که ما به راحتی روی قهرمان های که در این سال ها دیده ایم،پیدا نخواهیم کرد.

دوستان طبیعتا با این فیلم ها یک مقدار ارتباط بگیرند به راحتی می توانند سوژه های متکثری از شخصیت ایشان چه به لحاظ مباحث نظامی و مباحث عرفانی دست پیدا کند.

مجری: دسترسی به موضوعات وجود دارد؟ دوستانی که کارهای برون مرزی انجام می دادند، منابع تصویری محدودی در اختیار همه هست.واقعا اگر فیلم سازان جوان ما بخواهند فیلمی بسازند در مورد شهید سلیمانی با محدودیت روبه رو نمی شوند؟

آقای بخشی: به نظر می رسد بعد از شهادت ایشان یک دریچه ای باز شده است هم خود مجموعه ی بنیاد مکتب شهید سلیمانی که فرزندشان مسئولیتش را برعده دارند هم بخش های فرهنگی دیگر به دنبال این هستند که شخصیت ایشان برای مردم شناخته باشد مخصوصا برای ورای مرزهای ما. چون شخصیت ایشان آن طرف مرزها محبوب شده است و ما کمتر به آن پرداخته ایم.از طرفی خوشبختانه بخشی از فیلم های مستند از آن مباحث محرمانه بیرون آمده است و فضاهای نظامی تغییر کرده است. بالاخره مثل شرایط جنگ می ماند. دسترسی خیلی سهل تر است. خود جشنواره یک منبعی شده است. خوشبختانه اجازه دادند یک نسخه ای در دبیر خانه ی جشنواره بماند. کسانی که بخواهند در این حوزه تحقیق و پژوهش کنند،دبیرخانه ی دائمی جشنواره با آن ها همکاری خواهد کرد.

مجری: فرمودید یک بخش هم اختصاص دارد به بخش مدافعان حرم. آیا در مورد شهدای مدافعان حرم صحبت می کنیم یا در مورد دفاع از حرم صحبت می کنیم؟

آقای بخشی: در حقیقت هر دو مقوله ست.

مجری: می خواهم بدانم در بخش های دیگر جشنواره ما این دو تا موضوع را نداریم؟

آقای بخشی: نخیر.کلیت در همین جا متمرکز شده است.هم مظلوم بودند هم بخاطر شرایط امنیتی اطلاعاتی که حاکم بوده است در جبهه هایی که عزیزان زحمت می کشیدند هم این که زمانی گذشته است بعد از پیروزی هایی که حاصل شده است. یک مقداری فضا متفاوت شده است و برخی از آن ها جنازه هایشان برگشته است و برخی خانواده ها مشتاق این هستند یک سری اطلاعات از این عزیزان در اختیارشان بگذارند. تفاوتی هم ندارند. اتفاقا ما مجموعه ای از مستندات را راجع به فاطمیون و شهدای کشورمان داریم این برای دوستانی که تو حوزه ی کار داستانی بخواهند کار انجام دهند این دست برایشان باز است. دوستانی که بخواهند در مورد مستند انجام دهند طبیعتا موضوعات جدیدی فتح بابش شده است. البته بالاخره ما تو ایران زندگی می کنیم و می دانیم فیلم سازی متفاوتی با انچه در کشورهای دیگر وجود دارد،هست. هر چند در این سال ها به این نتیجه رسیده ایم که ما در حوزه ی رسانه باید بیش از این اقدام کنیم.یعنی آنقدر که باید انقلاب اسلامی را معرفی کنیم خیلی ها از دریچه ی دوربین خودشان معرفی کردند به جهان. و حداقل این که ما برای منطقه خودمان در غرب آسیا محصولات مشترک تولید کنیم.

مجری: شما نمونه ای از رزمندگان بدون مرز را که فرمودید بسیار بزرگی ست که در هر نقطه از جهان که هر کسی به دنبال حقیقت باشد، می تواند محصولات تصویری اش را در اختیار شما قرار دهد.

آقای بخشی :این بخش به دنبال همین مطلب است و امیدواریم در جشنواره های آینده با یک تمهیداتی که از الان داریم و برنامه ریزی هایش انجام می شود به دنبال گستردگی ترکردن این بخش و حضور بیشتری از فیلم سازان دیگری که شرایط دیگری مثل کرونا محدودیت ایجاد کرد که مهمان خارجی نتوانستیم داشته باشیم.

ما خوشبختانه داوری هایمان تمام شده است و منتخبین مشخص شده اند و انشالله در اختتامیه ی جشنواره جوایزشان داده خواهد شد.

مجری: داورها ایرانی بودند یا خارجی هم داشتید؟

آقای بخشی: نخیر.کروباسی داشتیم. از شبه قاره داشتیم.از آمریکا داشتیم. داورهای مختلف داشتیم که آثار را برایشان فرستادیم.

مجری: آن ها واکنششان به چه صورت بود؟

آقای بخشی: بسیار استقبال کردند.مخصوصا در حوزه ی مستند ما مستند های بلند فاخری داریم. هر چند برخی از آن ها بعد از شهادت سردار سلیمانی دیده شده است.چند بار از تلویزیون پخش شده است و بسیاری هم از جشنواره های مختلف جوایزی گفته اند.

مجری:شرایط توزیع و اکران و پخش آن ها در شرایط مختلف باید توسط خود جشنواره برنامه ریزی شود تا رها نشوند، درست است؟

آقای بخشی: جشنواره یا دبیر خانه جشنواره برنامه هایی دارد. خوشبختانه ما با بخش های مختلفی که با این موضوع عنایت دارند در حال مذاکره و گفت و گو هستیم. یک راهکارهایی می دهیم و قرار شده است آن ها کمک هایی بکنند و یک بخش هایی هم سپاه قرار است در این حوزه کمک کند. چون بالاخره ما دسترسی مان به حوزه های مقاومتی که بخش عمده اش تو عراق و سوریه است الان گسترده تر می شود.حتی از آمریکای جنوبی در این حوزه ها تقاضا دارند کار داشته باشند. و این فرصت را ایجاد می کند ما انشالله بتوانیم این آثار را در سال های بعد بیشتر داشته باشیم و همین که همکاری های مشترک ایجاد شود. حتی هفته های فیلم را در نظر گرفته بودیم که متاسفانه بخاطر مباحث کرونا نشد. وگرنه قرار بود حتی اگر امکانش وجود داشت ما در آمریکای جنوبی حتی در اروپا دوستان قولش را داده بودند. چون دوستان بخش بین الملل معتقد بودند که خیلی مشتاق هستند این شخصیتی که آمریکایی ها دائم در حال کاور کردنش هستند را بشناسند که آنقدر محبوبیت دارد در بین مردم وشخصیت های سیاسی و نظامی از آن هراس دارند.

فرهنگ مقاومت و نقش مفهوم سازی سینمای انقلاب و دفاع مقدس

 هنر سینما به عنوان رسانه‌ای موثر نقشی راهبردی در گسترش و تحکیم اصل مقاومت به عنوان امری فطری را در بین توده‌های مردم دارد. تاریخ شکل‌گیری سینمای مقاومت درجهان، به پایان جنگ دوم جهانی و از بین رفتن استعمار مستقیم غرب و آغاز موج استقلال‌خواهی در کشورهای مختلف، برمی‌گردد. یکی از نخستین تلاش‌های قابل ذکر در این زمینه، ایجاد جنبش سینمایی آمریکای لاتین موسوم به سینمای سوم در دهه 1960 میلادی با آثار سینماگرانی چون فرناندو سولاناس و گلوبر روشا بود که با هدف مقاومت در برابر هژمونی هالیوود و سینمای روشنفکری اروپا برپا شد. جریانی که به تدریج در دیگر کشورها گسترش یافت و سبب رشد سینمای ملی در ژاپن، چین، ویتنام، هند، قاره آفریقا و حوزه‌ی خاورمیانه بویژه کشورهای فلسطین و لبنان در تقابل با سلطه‌گری دولت‌های غربی و در جهت تعمیق مقاومت بوده است. امری که منحصر به کشورهای استعمار شده نداشته و سبب به راه افتادن فیلم‌هایی عدالت‌خواهانه و در انتقاد از ظلم و ستم نظام سرمایه‌داری حاکم در خود اروپا و آمریکا شد.

در کشور ما، اگرچه اصل مقاومت در برابر انواع استعمار فرهنگی و هجوم بیگانگان در ادوار گوناگون تاریخ معاصر، نمود داشته است اما این مفهوم به شکل نظری و عملی با اندیشه‌ها و عملکرد بنیانگذار انقلاب، حضرت امام خمینی ( ره) و در ادامه با تلاش‌های مقام معظم رهبری با محورهایی چون اسلام خواهی، استقلال‌طلبی، مردم‌سالاری دینی، روحیه جهادی، مبارزه با استکبار جهانی و استعمار‌ستیزی تبیین و عملیاتی شد.

 پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی و نیز مقاومت جانانه آحاد ملت در جنگ تحمیلی، زمینه آگاهی و فعالیت ملت‌های مسلمان و مردم آزاده جهان را بیش از پیش فراهم کرد. قیام مردم افغانستان علیه اشغالگران خارجی و مبارزه با طالبان، جهاد مردم عراق، فلسطین، لبنان و یمن، شیعیان پاکستان و شروع موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی، جنبش جلیقه زردها در فرانسه و اعتراضات علیه تبعیض نژادی و نابرابری در آمریکا، جلوه‌هایی از تاثیرات فرهنگ مقاومت در سطح منطقه و جهان را نشان می‌دهد.

اگرچه در طی این سال‌ها فیلم‌های برجسته ای در چارچوب سینمای انقلاب و دفاع مقدس و در ژانرهای متنوع سعی کردند گوشه‌هایی از مقاومت مردم ایران و دیگر ملل مسلمان را در ادوار تاریخی متفاوت در برابرهجوم وحشیانه نظامی و فرهنگی غرب، صهیونیست‌ها و ایادی نظام سلطه به تصویر بکشند، اما مروری بر کارنامه سینمای بعد از انقلاب، نشان می‌دهد که متاسفانه حجم تولیدات و گاه محتوای بسیاری از فیلم‌های ساخته شده، نه تنها نسبتی با ماهیت انقلاب اسلامی و آرمان‌های آن ندارند بلکه بعضا در جهتی مغایر با فرهنگ مقاومت حرکت کرده و به تکرار ایده‌هایی غربی و ضد ایرانی مشغولند. همچنین در بین محصولات سینمایی، شاهد غفلت و کم‌کاری نسبت به دیگر ابعاد وسیع فرهنگ مقاومت، نظیر اقتصاد مقاومتی و ترویج سبک زندگی ایرانی-اسلامی هستیم. خلاءیی که رفع آن از نیازهای بنیادین سینمای امروز ایران است.

گفتگوی تحلیلی با ناصر هاشم زاده و کارشناس تلفنی دکتر غلامرضا منتظمی

مجری: برنامه ی افق سینما همزمان با برنامه ی شانزدهمین جشنواره مقاومت در حال برگزاری هست و این جشنواره به روال سالیان گذشته به صورت آنلاین در حال برگزاریست. وقتی صحبت از مقاومت می شود یا صحبت از رشد فکری و تعالی بشر می شود همیشه واژگانی مانند پرهیزکاری، تقوا،خویشتن داری و ایستادگی در مقابل دشواری ها و از همه مهمتر مقاومت و پایداری در برابر انواع وسوسه ها و نظامات غیره الهی هم صحبت می شود. وقتی چنین واژگانی بین بشر اینقدر رایج است قاعدتا سینما نمی تواند سینما نقشی در میان ایفا کند. سینمای مقاومت سال هاست که بر سر زبان ها افتاده و بسیاری از فیلم سازان در اقصی نقاط دنیا جهان به این موضوع پرداخته اند. از آمریکای لاتین گرفته،آفریقا و شرق آسیا در ایران و کشورهای منطقه. امروز مهمان عزیزی را دعوت کرده ایم به برنامه ی افق سینما که علاوه بر فیلمنامه نویسی مشاور بسیاری از فیلم نامه ی بسیار خوب ایران هم بوده اند.ایشان فلسفه خوانده اند از دانشگاه تهران و بسیار در حوزه ی مطالعات فلسفی تخصص دارند و بارها در برنامه های مختلف تلویزیونی از دیدگاه هایشان استفاده کردیم. استاد عزیزم جناب آقای سید ناصر هاشم زاده.

آقای هاشم زاده: هر زمان که صحبت از بحث های مطالعاتی و اندیشه ای می شود، دوست داریم از نظرهای شما استفاده کنیم و همواره صحبت های شما با دیدگاه های شما کمک حالی بوده است برای فیلم سازان مخصوصا نسل جوان.بارها شاهد بوده اند که بسیاری از سینما گران جوان ما تلمز کرده اند از نقطه نظرات شما. آیا اساسا معارف دینی بحث مقاومت، ایستادگی و نوعدوستی تا چه حدی ماندگاری دارد برای بشر و تا چه حد می توانند مقاومت کنند در برابر رسانه های غیر دینی؟

آقای هاشم زاده: یک مقدمه ای لازم است بگوییم که ما اصلا در شرایط کنونی در ایران با اوضاع و احوالی که دنیا نسبت به ما دارد و ما نسبت به دنیا. الان مقاومت برای ما چه معنایی دارد و ریشه هایش در اندیشه ی دینی چگونه ست؟ و در اندیشه ای که احراز کرده ایم در انقلاب چگونه بود؟ در شرایط کنونی که جامعه ی ما به این وضع رسیده است چگونه باید باشد؟ ازیک جای خواستی شروع می کنم و فکر می کنم باید به آن مسئله اهمیت بدهیم و بیندیشیم در بابش. که الان در اوضاع و شرایط در دنیا برای ما در به ویژه ایران مقداری دشوار دیده می شود.هم در ساحت هنر و فکرهم در مسائل اجتماعی و اقتصادی.ما لطمه ای خوردیم. یک ضربه ای به جامعه ی ما خورده است و این احساس را باید صادقانه مطرح کنیم. نباید با تعارف از کنارش رد شویم.آن هم این که ما یک عهدی داشتیم در انقلاب با آن هایی که قرار بود مسئول ما باشند این عهد هم قانون اساسی بود و عجیب اینکه عهد مکتوبی هم هست.عهدی نیست که شفاهی گفته شده است و اختلاف در روایتش پیدا شود.عهد مکتوبی بین ملت و مسئولانی که قرار بود به این عهد وفادار بمانند. اگر ما لطمه خوردیم شاید به این عدم توجه به این عهد بوده است.شاید از این نظر که گاهی غفلت ایجاد می شود. شما از سینما و مقاومت در سینما صحبت کردید. این باید ریشه داشته باشد. در همین جامعه ی خودمان در همین سینمای ایران اتفاقی که بعد از انقلاب افتاد آرام آرام اندیشه هایی مسلط شد بر سینما که ما نگران شدیم،مقاومت گویا کمرنگ می شود که شکسته و فراموش می شود.

مجری: آیا مقاومت ذاتا یک امر فطری در درون انسان هاست؟

آقای هاشم زاده: ما خواه ناخواه در برابر دشمن،مقاومت می کنیم.برای ایجاد یک نیرو در خودمان طبیعی بشر است.اما اینکه ما به چه چیزی حساس می شویم؟ حساسیت های ما چیست؟ نسبت به چه چیزی مقاومت می کنیم؟ آیا نسبت به حق مقاومت می کنیم؟آیا نسبت به ناحق مقاومت می کنیم؟ چون مقاومت دوسویه است.آن هایی هم که در برابر انقلاب و ارزش های انقلابی مقاومت کردند،مقاومت کردند.آن ها هم کارشان را پیش برده اند.از این واژه ی مقاومت نگاه فرهنگی، فلسفی و دینی داریم؟ آیا از واژه ی مقاومت یک نگاه نظامی داریم؟ اگر مسئله ی مقاومت یعنی نظامی کردن همه ی عرصه های زندگی شاید ما دچار یک خطای بزرگ می شویم.چه طور می شود عرصه ی فرهنگی را عرصه ی نظامی تلقی کرد؟ بله. آن جا هم یک مبارزه وجود دارد. آن جا هم یک چالش وجود دارد.

مجری: یعنی مقاومت سطوح مختلفی را در بر می گیرد؟

آقای هاشم زاده: بر آن یک دیدگاه خاصی ناظر می شود.شما از چه زاویه ی دیدی به مسئله ی مقاومت نگاه می کنید؟ مدام می گویید رسانه های خارجی. اشاره می فرمایید اندیشه های غیر الهی. یعنی چی؟ مگر در درون جامعه ی دینی و اسلامی ممکن نیست اندیشه های غیر الهی رشد کند؟ مگر ممکن نیست به نام دین ارزش های ضد دینی حاکم شود؟

مجری: به هر حال رسانه های غیر دینی که بیکار نمی نشینند در همین جامعه که حاکمیتش مبتنی بر نظام توحیدیست.

آقای هاشم زاده: می گویم اول مفهوم مقاومت را از تعریف صرفا نظامی و مقاومت در برابر هجمه ی دشمن بیرون بیاوریم. ما در مورد هنر سینما صحبت می کنیم.

مجری: عرض منم این است. هر گاه که صحبت رشد وتعالی بشر می شود صحبت از پرهیزکاری و خویشتن داری همه ی آن ها ریشه هایی از مفهوم مقاومت هستند. مقاومت در بعد فیزیکی می شود همان چه که شما فرمودید. شما معتقد هستید که منحصر فقط به بعد نظامی نباید باشد.

آقای هاشم زاده: ولی چون عده ای بردند به آن سمت و حتی فیلم های انقلاب و دفاع مقدس را صرفا فیلم های جنگی تعریف کرده اند ما دچار این اشتباه شده ایم.

مجری: به لحاظ مفهومی سینمای ما فاصله گرفته است به آن چیزی که ما در پی آن بوده ایم.

آقای هاشم زاده: آن عهدی که اول انقلاب باهم بستیم و به آن رای دادیم و اسمش را هم قانون اساسی گذاشتیم. ما باید مقاومت می کردیم در برابر اشرافیتی که دوره ی پهلوی یک اشرافیت فاسدی حاکم شده بود بر همه چیز.قرار نبود اشرافیت را فقط لباسش را عوض کنیم. قرار نبود همان اشرافیت را لباس دین بپوشانیم با همان تبعیض ها. نکته به نکته در قانون اساسی ما این را داریم که آمده ایم رفع تبعیض کنیم.رفع تبعیض هم یعنی مقاومت.

مجری: این نظام و نظام دیگری ندارد. هر جا شما تبعیض دیدید باید این مقاومت انجام شود.

آقای هاشم زاده: انجام می شود. اعتراض ها در تمام دنیا امروز نسبت به نظام حاکم برای چه هست؟ برای اینکه تبعیض آزاردهنده ست.ناعدالتی خودش را تو تبعیض ها نشان می دهد. ما 2 اصل عمده ی در قانون اساسی داریم که تبعیض در آموزش و پرورش ممنوع است اما امروز رایج ترین مسئله در آموزش و پرورش تبعیض است.بعد از 40 سال قانون اساسی را بازنگری کنیم.ما عهدی بستیم و تو مقاومت را در درون من ملت نشکن.آنوقت من دیگر مقاومتی نخواهم داشت در برابر دشمن.

مجری: دیگر اراده ای وجود ندارد درون انسانی که بخواهد مقابله کند با تبعیض با طاغوت ب