رسانه سینمای خانگی- دلتان بلرزد، این فیلم کار خود را کرده است

کارگردان «آبی روشن» ضمن اشاره به مضامین فرهنگی و معرفتی عجین شده با روایت فیلم تاکید کرد اگر توانسته باشد در سکانس پایانی دل مخاطبش را بلرزاند، کارش را کرده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «آبی روشن» دومین فیلم بابک خواجه‌پاشا در مقام کارگردان است که در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر، به بخش سودای سیمرغ راه‌پیدا کرده است. فیلمی که از منظر روایت آرام و شاعرانه، بی‌نسبت با تجربه قبلی این کارگردانی یعنی «در آغوش درخت» نیست اما تمرکز آن بر مضمونی معنوی و دینی، آن را به تجربه‌ای تازه در کارنامه‌اش تبدیل کرده است.

همزمان با رونمایی «آبی روشن» در جشنواره فیلم فجر، میزبان بابک خواجه‌پاشا کارگردان و امیر ابیلی فیلمنامه‌نویس این فیلم در خبرگزاری ایرنا بودیم، که پیش‌تر بخش نخست آن منتشر شد.

آنچه در ادامه می‌خوانید، بخش دوم و پایانی این نشست است.

* یکی از نکاتی که درباره فیلمنامه «آبی روشن» می‌تواند محل انتقاد باشد، گره‌گشایی‌های ناگهانی است. یعنی برخی از گره‌های داستان براساس یک «اتفاق»‌ باز می‌شود و این از استحکام فیلم‌نامه کاسته است. این انتقاد را چقدر وارد می‌دانید؟

بابک خواجه‌پاشا: نه در مقام کارگردان فیلم آبی روشن که به عنوان فردی که فیلم‌نامه‌نویسی را هم تجربه کرده‌ام، معتقدم فیلمنامه این فیلم، از منظر شاخصه‌های فیلمنامه‌نویسی خیلی درست نوشته شده است. قاعده اول فیلمنامه، معرفی قهرمان است و در مرحله بعد گره‌افکنی اتفاق می‌افتد و سفر قهرمان آغاز می‌شود. از نظر گره‌گشایی، فیلمنامه آبی روشن در دقیقه ۸۰ گره اصلی‌اش باز می‌شود و آنچه در ادامه می‌بینیم، دیگر از جنس گره‌گشایی نیست.

* اجازه دهید مثالی بزنم؛ ماجرای فرار فرد زندانی از دست سرباز خیلی اتفاقی و با حضور ناگهانی تانکر حمل گازوئیل در یک امامزاده حل می‌شود، آن هم با یک سرفه اتفاقی!

امیر ابیلی:‌ البته در فیلم ماجرای بسته شدن جاده اصلی و دلیل عبور تانکر از جاده مربوط به امامزاده، مطرح می‌شود.

خواجه‌پاشا: احساس می‌کنم کاشت‌های کافی برای این صحنه در فیلمنامه وجود دارد. کسی که در آن شرایط قرار بگیرد، معمولا صبر می‌کند به موقعیت مطمئنی برسد و بعد خودش را رها می‌کند. اگر در یک شرایط شهری بود، شاید گزینه فرار از تانکر منطقی بود اما در آن بیابان، فرد فراری کجا می‌توانست پناه ببرد؟

ابیلی: فاصله امامزاده تا پمپ بنزین هم زیاد نیست و منطقا اولین جایی که تانکر می‌توانست توقف کند همان‌جا بود. درباره گره‌گشایی هم باید گره‌گشایی اصلی داستان را مدنظر داشته باشیم نه خرده‌داستان‌ها…

ابیلی: این گزاره که گره‌گشایی‌ها در یک فیلمنامه نباید اتفاقی باشد هم از نظر من خیلی گزاره درستی نیست. خیلی از فیلم‌های بزرگ جهان با یک اتفاق گره‌گشایی می‌کنند. در سینمای خود ما هم فیلمسازی مانند اصغر فرهادی، خیلی از گره‌های داستانش را به‌صورت اتفاقی باز می‌کند

* البته ماجرای این فرار، خرده‌داستانی است که در بخشی از فیلم، تبدیل به مسئله اصلی می‌شود.

ابیلی: بالاخره در طول هر فیلمی، خرده پیرنگ‌هایی وجود دارد. ماجرای این فرد فراری را هم می‌توان اینگونه دید که او همان ابتدا داخل تانکر پریده اما دیگر موفق به خروج نشده است. از این منظر حضور او قطعا در آن صحنه اتفاقی نیست. از طرف دیگر این گزاره که گره‌گشایی‌ها در یک فیلمنامه نباید اتفاقی باشد هم از نظر من خیلی گزاره درستی نیست. خیلی از فیلم‌های بزرگ جهان با یک اتفاق گره‌گشایی می‌کنند. در سینمای خود ما هم فیلمسازی مانند اصغر فرهادی، خیلی از گره‌های داستانش را به‌صورت اتفاقی باز می‌کند.

خواجه‌پاشا: من البته این گزاره را تایید می‌کنم که در قدرت یک درام، تصادف باید به‌صورت حداقلی اتفاقات را پیش ببرد اما در فیلمنامه ما این موارد تصادفی، به‌صورت حداقلی است و اینگونه نیست که همه گره‌گشایی‌ها برپایه تصادف باشد. از طرف دیگر فیلم ما در ژانر جاده‌ای تعریف می‌شود و در این سبک فیلم، معمولا این اتفاقات تصادفی، سهم بیشتری می‌توانند داشته باشند.

ابیلی: پیرنگ اصلی فیلم ما که یافتن ایوب است، به‌صورت کاملا کلاسیک پیش می‌رود. کاملا براساس نشانه‌ها، کاراکترها در داستان پیش می‌روند.

 بابک خواجه‌پاشا کارگردان فیلم «آبی روشن»

* آقای خواجه‌پاشا شما از علاقه‌مندان سینمای رضا میرکریمی هستید و یکی از بهترین فیلم‌های جاده‌ای سینمای ایران را هم می‌توان «خیلی دور خیلی نزدیک» دانست. در آنجا هم ما با سفری مواجه هستیم که در خلال آن کاراکترهایی فرعی به داستان وارد و از آن خارج می‌شوند. اما هرکدام از این ورود و خروج‌ها معنایی را به داستان اضافه می‌کند. در «آبی روشن» اما برخی از خرده‌داستان‌ها و آدم‌های فرعی، خیلی به بار قصه اصلی اضافه نمی‌کنند.

خواجه‌پاشا: آیا در فیلم قصر شیرین آقای میرکریمی هم همین شرایط را داریم؟‌ درست این است که بگوییم گاهی اوقات، ماجراها بر روی قهرمان تأثیر می‌گذارد و گاهی اوقات شخصیت‌ها. اصطلاحا به این کاراکترها، کاراکترهای نگین‌دار هم می‌گویند. این کاراکترها، شاخصه‌هایی دارند که قهرمان اصلی را تکمیل می‌کنند اما ماجرا و قصه‌ای که دارند خیلی مهم نیست. به‌عنوان مثال متولی امامزاده در آبی روشن یک شاخصه اخلاقی مشخص دارد. او مانند افراد اهل معنا، به ایوب اعتماد کرده و حالا دارد به یونس هم می‌گوید به او اعتماد کن. کاراکتر سرباز هم معنای «قضاوت» را نمایندکی می‌کند.

خواجه‌پاشا: شاید مخاطب امروز به راحتی پذیرای «خیلی دور، خیلی نزدیک» هم نباشد. مخاطب امروز بیش از حد با منطق با اثر مواجه می‌شود و رئال به همه چیز نگاه می‌کند در حالی که فیلم‌هایی مانند «خیلی دور خیلی نزدیک» و یا «آبی روشن» اساسا فیلم‌های منطق نیستند

پس این شخصیت‌های فرعی در داستان کارکرد دارند، اما کارکرد آن‌ها معرفتی است و روی شخصیت تاثیر می‌گذارند اما ماجرای آن قرار نیست چندان مهم باشد. آن سبکی که شما به آن اشاره می‌کنید، نوع دیگری از استفاده از کاراکترهای فرعی است. ما با دو نوع پرداخت شخصیت فرعی در سفر قهرمان مواجهیم. اتفاقا من هر دو فیلم آقای میرکریمی که به آن اشاره کردیم را دوست دارم و هر کدام براساس یکی از این مدل‌ها پیش رفته است. در خیلی دور، خیلی نزدیک قصه و ماجرای آدم‌های فرعی روی دکتر عالم تأثیر می‌گذارد اما در قصر شیرین این خود آدم‌ها هستند که وارد داستان می‌شوند.

یک نکته را هم فراموش نکنیم که شاید مخاطب امروز به راحتی پذیرای «خیلی دور، خیلی نزدیک» هم نباشد. مخاطب امروز بیش از حد با منطق با اثر مواجه می‌شود و رئال به همه چیز نگاه می‌کند در حالی که فیلم‌هایی مانند خیلی دور خیلی نزدیک و یا آبی روشن اساسا فیلم‌های منطق نیستند. فیلم‌های معرفتی، اساسا فیلم‌های منطقی نیستند. با کدام کار خدا می‌توان با منطق انسانی مواجه شد؟ خدا اساسا کارش سورپرایز کردن ماست.

ابیلی: دقیقا مانند معجزه‌های کوچکی که در زندگی خیلی از ما اتفاق می‌افتد. جهان فیلم آبی روشن از جنس همین معجزه‌هاست و خیلی عینی و مادی نمی‌توان با آن مواجه شد.

* آقای ابیلی «آبی روشن» امروز در کدام بخش کارنامه فیلمنامه‌نویسی شما قرار می‌گیرد و چه نسبتی با تجربه‌های قبلی شما می‌تواند داشته باشد؟

ابیلی: من واقعا فیلم آبی روشن را دوست دارم و نگارش آن هم تجربه بسیار خوبی برای من بود. هم قصه آن را دوست داشتم و هم الان خروجی آن را دوست دارم. همکاری با بابک هم اتفاق بسیار خوبی برای من بود. به‌خصوص که بابک فیلمنامه‌نویس بسیار خوبی هم هست. نگاه ما به جهان خیلی به هم نزدیک است و به دلیل همه این موارد، تجربه فیلمنامه این اثر، برای من بسیار دل‌نشین بود. از آنجایی که تجربه قبلی من هنوز اکران نشده، می‌توان آبی روشن را نقطه ورود جدی‌تر من به سینما هم دانست.

خواجه پاشا: همین امروز اگر به خانه بروید، احتمالش خیلی زیاد است که با خبر شوید یکی از بستگان نزدیک‌تان راهی مشهد شده است. مثل زندگی امام حسینی(ع) همه ما که بالاخره در هیأت بزرگ شده‌ایم. این‌ها واقعیت‌های فرهنگی و هویتی جامعه ماست و فیلمی مانند «آبی روشن» را هم از همین منظر می‌توان یک فیلم هویتی و فرهنگی دانست

* فیلم «آبی روشن»‌ را به‌عنوان یک فیلم امام رضایی معرفی می‌کنند، حس خودتان به این توصیف از فیلم چیست؟

خواجه‌پاشا: حتما که به آن افتخار می‌کنیم اما خودم این فیلم را یک فیلم انسانی با زیرمتنی از فرهنگ رضوی می‌دانم. در عین حال قطعا اگر اثرم رنگ و بویی از امام رضا(ع) داشته باشد به آن افتخار می‌کنم و امیدوارم لااقل به جایگاه این بزرگان و عزیزان آسیبی وارد نکرده باشیم.

ابیلی: در عین حال اگر این توصیف یا هر توصیف دیگری باعث ایجاد پیش‌فرض در ذهن مخاطب شود، من ترجیحم این است که مخاطب بدون هیچ‌ پیش‌فرضی با اثر مواجه شود.

خواجه‌پاشا: امام رضا(ع) اساسا بخشی از زیست همه ماست. همین امروز اگر به خانه بروید، احتمالش خیلی زیاد است که با خبر شوید یکی از بستگان نزدیک‌تان راهی مشهد شده است. مثل زندگی امام حسینی(ع) همه ما که بالاخره در هیأت بزرگ شده‌ایم. این‌ها واقعیت‌های فرهنگی و هویتی جامعه ماست و فیلمی مانند آبی روشن را هم از همین منظر می‌توان یک فیلم هویتی و فرهنگی دانست. یعنی حتی می‌توان گفت فیلم «آبی روشن» یک فیلم کاملا ایرانی است. همه این‌ها بخشی از فرهنگ ماست که در اشعار شاعران کهن فارسی هم انعکاس و بروز داشته است. کسی که می‌خواهد به‌واسطه این مفاهیم میان نسل‌ها فصله بیندازد، دست روی مقوله‌های فرهنگی ما گذاشته است.

کسانی که روی تخریب این مفاهیم کار می‌کنند، باید بدانند دست روی چیزهایی گذاشته‌اند که برای پدران و مادران ما بسیار با ارزش بوده است و به همین دلیل می‌توان گفت این افراد در حال جنگ با ارزش‌ها هستند. ما باید به همه ارزش‌ها احترام بگذاریم و معتقدم این فیلم هم درباره احترام به فرهنگ و هویت ایرانی و اسلامی همه ماست. فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی کامل در هم تنیده هستند. مگر در حرم امام رضا(ع) غیر از هنر ایرانی می‌بینید؟ وقتی اسم مشهد می‌آید، همه ما یاد خانواده، مهربانی و رأفت می‌افتیم و همه این‌ها شناسه‌های فرهنگ ایرانی است. آیا در همان پلان انتهایی فیلم دل شما به‌عنوان یک ایرانی نلرزید؟ می‌خواهم حس واقعی‌تان را بدانم.

 امیر ابیلی؛ نویسنده فیلمنامه «آبی روشن»

* بله. بالاخره این مسائل ریشه در تجربه زیسته ما دارد.

خواجه‌پاشا:‌ و به همین دلیل معتقدم این مفاهیم، هویتی است. همین لرزش دل، برای من کافی است و قول می‌دهم حتی مادران ما هم با تماشای آن پلان، دل‌شان می‌لرزد. همین اتفاق را برای مخاطبان فیلم آبی روشن رقم زده باشم، کارم را کرده‌ام. فاصله نسل‌ها با تکیه بر همین مفاهیم هویتی از بین می‌رود. ما زمانی محتوای فرهنگی مشترک برای نسل‌ها داشتیم.

مثلا پدر من موسیقی محبوبش بنان بود و من علاقه‌مند به محسن یگانه بودم، اما زمانی که می‌خواستیم با هم به سفر برویم، برای طول مسیر ناصر عبدالهی گوش می‌کردیم که گویی فصل مشترک سلیقه هنری ما را پر می‌کرد. ما زمانی چنین محصولاتی را برای پرکردن فاصله‌های سلیقه‌ای داشتیم و امروز نداریم. امروز بچه‌های من چیزهایی را گوش می‌دهند که خودشان به من می‌گویند، این‌ها برای تو خوب نیست! این فاصله، واقعا فاصله عجیبی است. این فاصله شاید زمانی وجود داشته اما هیچ‌گاه مانند امروز، تبدیل به یک دره نشده بود. آنقدر به این فاصله فکر نکردیم که حالا اینقدر فاصله‌مان زیاد شده است. ما باید با تولیدات هنری، بخشی از این فاصله را پر کنیم.

باید دردها و زخم‌ها را ببینیم تا بتوانیم برای درمان آن‌ها فکر کنیم. باید افرادی امروز سراغ نسل جوان بروند تا بفهمند میان آن چه می‌گذرد. خیلی از مسائل امروز در میان نسل جوان جریان دارد که روح مسئولان ما هم از آن‌ها خبر ندارد. هنوز زمان داریم و دیر نشده است.

خواجه‌پاشا: پدر من موسیقی محبوبش بنان بود و من علاقه‌مند به محسن یگانه بودم، اما زمانی که می‌خواستیم با هم به سفر برویم، برای طول مسیر ناصر عبدالهی گوش می‌کردیم که گویی فصل مشترک سلیقه هنری ما را پر می‌کرد. ما زمانی چنین محصولاتی را برای پرکردن فاصله‌های سلیقه‌ای داشتیم و امروز نداریم

* سکانسی کلیدی در فیلم هست که مربوط به مواجهه یونس و ایوب می‌شود و این ذهنیت برای مخاطب شکل می‌گیرد که تمام آن شمایلی که از حاج یونس از ابتدای فیلم شکل گرفته در هم فرو می‌ریزد. کمی درباره این فراز از فیلم صحبت کنیم…

خواجه‌پاشا: وقتی صحبت از لایه‌های درونی آدم‌ها می‌کنیم، منظور همین نکته است. آدم موجود عجیبی است. همه ما روزی در زندگی‌مان کاری کرده‌ایم که شاید خاطرمان هم نباشد اما بابت آن حقی را بدهکاریم. در جامعه امروز ما دیگر زیاد به «حق‌»‌ فکر نمی‌کنیم. اینکه «حق‌الناس»‌ چیست؟ حق چه کسانی به گردن ماست؟ به همین دلیل به راحتی کم‌فروشی می‌کنیم. از تولیدکننده تا فروشنده دارد کم‌فروشی می‌کند.

من هنرمند، بودجه‌ای در اختیار دارم که درواقع پول مردم است. من باید با این پول، فیلمی بسازم که همین مردم از آن لذت ببرند. اگر نکنم، من هم به نوعی کم‌فروشی کرده‌ام و حق این مردم به گردن من است. باید فردا بابت آن جواب بدهم. وقتی این حق‌خوری رواج پیدا کند، بازتاب اجتماعی‌اش می‌شود همین مشکلاتی که امروز با آن مواجهیم.

وقتی حضرت علی(ع) را مظهر «حق» می‌دانیم، به این دلیل است که او درک کرده است «حق» باید رعایت شود چرا که عنصری تأثیرگذار در کل جامعه است. یونس هم در زندگی یک بار اشتباه کرده و باید تقاص آن را بپردازد. کار دنیا همین است و هر کسی تقاص کارش را می‌دهد. ما گاهی سرمان را در برف فرومی‌کنیم و فکر می‌کنیم تقاصی در کار نیست. یونس در داستان فیلم، در جایی متوجه این واقعیت می‌شود و تصمیم می‌گیرد که این حق به گردنش باقی نماند. این درک مهمی است که انسان به این مرحله برسد که نخواهد حق دیگری به گردنش بماند و این کار بسیار سختی هم هست.

ابیلی: در جهان داستان فیلم، یونس به‌صورت ناگهانی تصمیمش تغییر می‌کند و اینکه تصمیم می‌گیرد حقی که به گردنش افتاده را صاف کند، این از سر لطف امام رضا(ع) است. گویی این امام رضا(ع) است که او را در مسیری قرار می‌دهد تا بتواند این حق را جبران کند و باری از دوشش برداشته شود. لطف اصلی این است که ما در این دنیا تقاص کارهای‌مان را بدهیم. یونس هم این فرصت را پیدا می‌کند.

 شخصیت حاج یونس با بازی مهران احمدی در «آبی روشن»

* حتی فیلم به کاراکتر قمارباز هم در جاهایی حق می‌دهد…

خواجه‌پاشا: چه کسی می‌داند که بنده برگزیده خدا کیست؟ ما نمی‌توانیم این واقعیت را بفهمیم. شاید بنده برگزیده خدا، همان رفتگری باشد که هر روز کوچه ما را جارو می‌کند. شاید حتی فردی که خدا او را دوست دارد، گاهی در نگاه ما آدم بدی باشد. از کجا می‌توان این واقعیت درونی افراد را فهمید.

ابیلی: کمااینکه نگاه ائمه ما هم همین است. دیالوگی هم در فیلم هست که می‌گوید در نگاه امام(ع) بین توی حاجی و منه قمارباز هیچ فرقی نیست.

خواجه‌پاشا: این جنس فیلم‌ها در طول زمان بیشتر فهمیده می‌شوند و تأثیرگذاری بیشتری هم پیدا می‌کنند. قصه این فیلم دارای تراژدی و اوج دراماتیک نیست و برندگی‌های تند و تیز فیلم‌های اجتماعی را هم ندارد،‌ اما نرم و آهسته مسیرش را طی می‌کند

خواجه‌پاشا: اصلا ما چه شانی برای قضاوت افراد داریم؟ ما اما به راحتی انسان‌ها را قضاوت می‌کنیم. ما نه فقط توان قضاوت نداریم که حق قضاوت هم نداریم. ما اجازه نداریم به خاطر خطا، نزدیکان و خانواده خود را رها کنیم. آبی روشن به این مسائل هم پرداخته است. این جنس فیلم‌ها در طول زمان بیشتر فهمیده می‌شوند و تاثیرگذاری بیشتری هم پیدا می‌کنند. قصه این فیلم دارای تراژدی و اوج دراماتیک نیست و برندگی‌های تند و تیز فیلم‌های اجتماعی را هم ندارد،‌ اما نرم و آهسته مسیرش را طی می‌کند.

* درباره دو بازیگر اصلی یعنی مهران احمدی و مهران غفوریان هم بگویید که حضور درخشانی در فیلم دارند.

خواجه پاشا: همه بازیگران فیلم از نظر من بازیگران گرانقدری بودند. ما برای آنکه مخاطب در مواجهه اول با قهرمان، متوجه سرانجام او در قصه نشود، به این گزینه‌ها فکر کردیم. برخی بازیگران به‌دلیل ایفای نقش‌های خاص، پیش‌فرضی را در ذهن مخاطبان به‌وجود آورده‌اند. تصمیم گرفتیم بازیگرانی را برای این نقش‌ها انتخاب کنیم که مخاطب با دیدن آن‌ها، سرانجام‌شان را پیش‌بینی نکنند. بازیگران فعلی فیلم این ویژگی را دارند و شما در ابتدای قصه تصوری از سرانجام آن‌ها ندارید. علاوه‌بر این دلیل، قطعا بازیگران قدرت‌مندی می‌خواستیم که توان خلق شخصیت را داشته باشند. حتی کوچک‌ترین کاراکترها هم اجرای غلوآمیز نداشته‌اند. همکاری با همه این عزیزان برای من لذت‌بخش بود و فکر می‌کنم همه بازیگران آبی روشن متفاوت ظاهر شده‌اند.

رسانه سینمای خانگی- انتظامی آمد اما نماند

پنجمین روز از چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر نیز سپری شد؛ روزی که عوامل فیلم‌ها، انتقادهایی به جشنواره و نهادهای دیگر وارد کردند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، روز دوشنبه ۱۶ بهمن، چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر پنجمین روز خود را با نمایش فیلم‌های «آپاراتچی» قربانعلی طاهرفر، «مجنون» مهدی شامحمدی، «بهشت تبهکاران» مسعود جعفری‌جوزانی و «رویاشهر» محسن عنایتی سپری کرد.

جشنواره پنجمین روز خودش را به زنده یاد آتیلا پسیانی هنرمند تئاتر و سینمای ایران تقدیم کرد.

اعتراض ۲ کارگردان به جشنواره فیلم فجر

پنجمین روز جشنواره فیلم فجر روز اعتراض ۲ کارگردان به این رویداد سینمایی بود.

قربانعلی طاهرفر کارگردان «آپاراتچی» از این‌که فیلم در بخش سودای سیمرغ حضور ندارد، انتقاد کرد.

طراح صحنه این فیلم سینمایی نیز نسبت به موضوعات فیلم‌های شرکت‌کننده در جشنواره انتقاد و کیفیت آن‌ها زیرا سوال برد.

مسعود جعفری جوزانی نیز نسبت به پخش نسخه ناقص «بهشت تبهکاران» در اکران مردمی فیلم، گله کرد و گفت که جشنواره نباید این نسخه ناقص را نمایش می‌داد زیرا فقط مختص بازبینی بوده است.

ارتش نمی‌خواست «مجنون» ساخته شود

عباس نادران تهیه‌کننده «مجنون» نیز در نشست این فیلم گفت که از ارتش برای اینکه هر کاری کرد تا «مجنون» ساخته نشود، تشکر می‌کند.

وی با اشاره به اینکه قرار بود در «مجنون» تاثیرات ارتش در موفقیت عملیات خیبر نشان داده شود، تصریح کرد: ما ۴ ماه بابت در اختیار داشتن ۲ هلیکوپتر منتظر بودیم اما ارتش هیچ کمکی به ما نکرد.

حضور پررنگ‌تر چهره‌ها در روز پنجم

پنجمین روز جشنواره فیلم فجر نسبت به روزهای گذشته خود روز پر چهره‌تری را سپری کرد. در این روز بازیگرانی چون امیرحسین آرمان، رضا یزدانی، بهنام تشکر، حسام منظور، رضا ناجی، بهزاد خلج، تورج الوند، هدایت هاشمی و سحر جعفری‌جوزانی در سالن همایش‌های برج میلاد حضور پیدا کردند.

مجید انتظامی آمد و رفت

مجید انتظامی آهنگساز فیلم «مجنون» در پنجمین روز جشنواره فیلم فجر در سالن همایش‌های برج میلاد به تماشای این فیلم نشست و در فتوکال فیلم «مجنون» نیز شرکت کرد.

اما این آهنگساز با سابقه در نشست رسانه‌ای «مجنون» حضور پیدا نکرد و کارگردان فیلم دلیل این امر را شرایط جسمانی انتظامی عنوان کرد و گفت که مجید انتظامی برای حضور نداشتن در نشست از اصحاب رسانه و منتقدان عذرخواهی کرده است.

رسانه سینمای خانگی- آیا «بهشت تبهکاران» یک اثر پژوهشی است؟

کارگردان فیلم «بهشت تبهکاران» گفت: این فیلم اقتباسی به حساب نمی‌آید، بلکه اثری پژوهشی است و درباره موضوع با دوستان در انجمن حقوق‌شناسان مشورت کردم.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم سینمایی بهشت تبهکاران به کارگردانی مسعود جعفری‌جوزانی سومین فیلمی بود که شامگاه دوشنبه -۱۶ بهمن- در خانه جشنواره فیلم فجر اکران شد و پس از نشست خبری فیلم با حضور مسعود جعفری‌جوزانی کارگردان، علی قائم مقامی و فتح‌الله جعفری‌جوزانی تهیه‌کنندگان، مهدی حسینی‌وند تدوینگر، محمود موسوی‌نژاد صداگذار، آرش برومند صدابردار، امیرحسین آرمان، سحر جعفری‌جوزانی، رضا یزدانی، حسام منظور و بهنام تشکر از جمله بازیگران و اهالی رسانه برگزار شد.

علی قائم‌مقامی تهیه‌کننده این فیلم گفت: فیلم بهشت تبهکاران از لحاظ تولید پروژه سنگینی بود. چند روز قبل از شروع جشنواره فیلم فجر، با مدیران صحبت کردم که چند روزی برای رساندن نسخه نهایی صبر کنند، ولی گفتند قانون برای همه یکسان است و بلیت‌فروشی انجام شده است. پس آن ماجرایی در روزهای ابتدایی جشنواره اتفاق افتاد و در آن روزها نسخه فیلم ما که روی پرده رفت، ناقص بود.

بهشت تبهکاران اثری پژوهشی است

مسعود جعفری‌جوزانی کارگردان این فیلم در ابتدای نشست گفت: به دنبال مورد بودم که همیشگی باشد، در مورد آدم‌هایی که دفاع می‌کنند، چرا اعدام‌ می‌شوند؟ اما اگر قرار بود در مورد یک مساله فیلم بسازیم، تبدیل به کلیشه فیلم سازی در حوزه قصاص می‌شد. در نهایت با دوستانم در انجمن حقوق‌شناسان مشورت کرده و تصمیم گرفتیم که یک مسئله ریشه‌ای را در تاریخ بررسی کردیم.

وی افزود: کتابی درباره شخصیت اصلی فیلم حسن جعفری نوشته نوشته شده که قطعی ثابت کرده این فرد بی‌گناه است. اسم کتاب «بی‌گناهی که بر دار شد» است. این که این فرد قاتل نبوده و چون سیاسی و اهل قلم بوده، اعدامش کرده‌اند.

این‌کارگردان تاکید کرد: البته این فیلم اقتباسی به حساب نمی‌آید؛ بلکه اثری پژوهشی است. زیرا من تمام پرونده‌ها و اسناد مربوطه را مطالعه کردم. زندگی حسن جعفری به‌واقع فیلم است و من همواره دوست دارم در گونه های مختلف فیلم‌هایی بسازم که بتواند رد پایی از من و علایقم باشد. این قصه می‌تواند و قابلیت سریال شدن هم دارد.

بهترین فرد برای نقش فروغ دخترم سحر بود

جعفرجوزانی اظهار داشت: دوست ندارم شخصیت‌ها به طور صددرصد مابه‌ازای بیرونی داشته باشند. باید بگویم که شانسی تک‌تک بازیگران شبیه به شخصیت واقعی تاریخ درآمده‌اند.

وی تصریح کرد: نشان دادن فیلم خام و ناقص، کار بسیار خطایی است و چیزی نیست که بتوانیم توجهیش کنیم. اگر کسی به خودش احترام می‌گذارد، کار اشتباهی نمی‌کند. همان‌طور که در طراحی صحنه و لباس فیلم‌ نگاه کردید، حتی رنگ کراوات هم با تحقیق و طراحی همراه بوده است.

کارگردان این فیلم تاکید کرد: تدوین فیلم اکنون کاملا و درست است و هیچ اصلاحیه‌ای در آن اعمال نمی‌شود. سریال‌ها معمولا خطی هستند اما در سینما خیلی نمی‌توانیم خطی نشان دهیم و پرش زمانی وجود دارد.

جعفری جوزانی ادامه داد: برای این فیلم در ابتدا پروانه تولید ندادند و پس از آن به دوران کرونا خوردیم. به دلیل اینکه ما دکورها را از قبل ساخته بودم، باید حتما فیلم را تولید می‌کردیم.بهترین کسی که می‌توانست نقش فروغ را بازی کند، دخترم سحر بوده است.

سحر جعفری‌جوزانی بازیگر این فیلم گفت: باعث افتخارم است که در فیلم‌های پدرم بازی کنم.

امیرحسین آرمان بازیگر نقش اصلی فیلم بهشت تبهکاران اظهار داشت: باعث خوش‌شانسی من بود که بازی در نقش حسن جعفری به من رسید. از لحظه لحظه بازی کردن این نقش در این فیلم لذت بردم و سعی کردم چیزی از شخصیت بسازم که واقعی باشد. من با براردزاده و خانواده‌ این شخص صحبت‌های بسیاری کردم تا قصه را طبق واقعیت‌ها، روایت کنیم.

خواننده هستم، اما بازیگری را هم دوست دارم

رضا یزدانی دیگر بازیگر این فیلم بیان کرد: من خواننده‌ای هستم که چند سالی‌ است بازیگری را هم تجربه می‌کنم. به واسطه چهره و صدایی که دارم، بیشتر نقش‌های منفی به من پیشنهاد می‌شود. من یک خواننده هستم، اما بازیگری را هم دوست دارم.

وی اضافه کرد: زمانی که فیلمنامه را خواندم، از این نقش منفی بسیار خوشم آمد و نمی‌دانم که توانسته‌ام از پس آن بربیام یا خیر. اما باید بگویم مسعود جعفری‌جوزانی از آن دسته کارگردانانی است که بازیگرش را خوب هدایت می‌کند.

حسام منظور دیگر بازیگر این فیلم گفت: زمانی که اسم آقای جعفری‌جوزانی پشت کاری باشد، بازیگر بدون فکر کردن آن را انتخاب می‌کند. متاسفانه فیلم‌های تاریخی خیلی کمتر ساخته می‌شود. تجربه نشان داده مردم هم آثار تاریخی-ملی را بسیار دوست دارند و این آثار علاوه بر این که سینمایی است، پژوهشی هم هست.

مهدی حسینی‌وند تدوینگر این فیلم نیز اظهار داشت: مسعود جعفری‌جوزانی استاد راهنمای پایان‌نامه من‌ بوده و کار کردن با ایشان بسیار سخت اما لذت بخش است.

محمود موسوی‌نژاد صداگذار فیلم «بهشت تبهکاران» بیان داشت: همان‌طور که آقای حسینی‌وند اشاره کرد، کار کردن با آقای جعفری‌جوزانی سخت است و نظرات دقیقی می‌دهد؛ گویی که صداگذار حرفه‌ای است.

امیرحسین آرمان بازیگر این فیلم گفت: تک‌تک تصاویری که در فیلم می‌بینید، پشتش فکر است و ساعت‌ها درباره آن صحبت شده است. در کمتر فیلمی، این میزان از دقت کارگردان را دیده‌ام.

رسانه سینمای خانگی- پایان فیلمبرداری «زغال»

مراحل فیلم‌برداری فیلم کوتاه «زغال» به‌تهیه‌کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر برازجان به پایان رسید.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه داستانی «زغال» به‌نویسندگی و کارگردانی رضا خلفی پس از پایان فیلم‌برداری، در حال تدوین است.

«زغال» روایت داستانِ پسرکی است که برای امرار معاش به‌دنبال زغال می‌گردد.

امیر جمالی، امین قجر و هادی زنگنه در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند.

عوامل ساخت این فیلم کوتاه عبارت‌اند از:

کارگردان: رضا خلفی

دستیار کارگردان: محمود یزدانی بهرام آبادی

برنامه‌ریز: مینا راستی برازجانی

مدیر فیلم‌برداری: حمید علیزاده

صدابردار : بهرام ثنایی

مدیر تولید: هادی زنگنه برازجانی

منشی صحنه: مهدیه حسین‌زاده

عکاس: میترا حاجیانی

رسانه سینمای خانگی- «دست‌های ناپیدا» چند ستاره شد؟

فیلم «دست‌های ناپیدا» به کارگردانی انسیه شاه‌حسینی و تهیه‌کنندگی سعید سیدزاده، سیزدهمین فیلم اکران شده در جشنواره چهل‌ودوم فجر بود و با مجموع ۱۵ ستاره از سیزده منتقد سینما، میانگین یک ستاره را برای خود ثبت کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، منتقدان سینما روزانه در نظرسنجی ایرنا به فیلم‌های اکران شده در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر ستاره می‌دهند، هر کدام از منتقدان می‌توانند رضایت نسبی خود را از آثار سینمایی با تعداد ستاره‌ها از یک تا پنج مشخص کنند. این نظرسنجی هر روز در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) منتشر می‌شود.

ایرنا از منتقدان سینما، درباره فیلم دستهای ناپیدا که سیزدهمین فیلم اکران شده در چهارمین روز جشنواره، یکشنبه – ۱۵ بهمن ۱۴۰۲- بود، نظرسنجی کرده است که از نظر تعداد ستاره‌های اعطا شده نتایج نشان می‌دهد این فیلم توانست در مجموع ۱۵ ستاره را از چهارده منتقد سینما دریافت کند.

بر اساس حروف الفبا به ترتیب، سعید اسلام‌زاده، زهرا اردکانی، میلاد جلیل‌زاده، مینو خانی، میکائیل دیانی، سیدعلی سیدان، محمدصابری، محمدصادق علیزاده، حمید قادری، محمد محمدی، زهرا محمودی، علیرضا مرادی، احسان ناظم بکایی و مصطفی وثوق‌کیا در نظرسنجی صبح اعدام شرکت کردند.

در این نظرسنجی، چهار منتقد ۰.۵ ستاره، دو منتقد یک ستاره، یک منتقد ۱.۵ ستاره، یک منتقد ۲ ستاره، سه منتقد ۲.۵ ستاره، یک منتقد ۳ ستاره به فیلم دست های ناپیدا دادند، این در حالی است که هیچ‌کدام از منتقدان فیلم ساخته انسیه شاه حسینی را شایسته دریافت چهار و پنج ستاره ندانستند.

 فیلم دستهای ناپیدا

دست‌های ناپیدا روایتی از رشادت‌های زنان در دوران دفاع مقدس ساخته انسیه شاه‌حسینی تنها کارگردان زن جشنواره فجر ۴۲ است.

در خلاصه داستان فیلم «دست ناپیدا» آمده است: در سال‌های ابتدایی جنگ یک زن خبرنگار با عده ای زن ایثارگر آشنا شده و سرنوشتش دچار تغییر می شود…

تهیه‌کننده این اثر سیدسعید سیدزاده و بازیگران آن معصومه بافنده، نسرین احمدخانی، اعظم سادات موسوی، زیبا عسکری هستند.

منتقدان به فیلم‌های روز اول چند ستاره دادند؟

فیلم دروغ‌های زیبا به کارگردانی مرتضی آتش‌زمزم، با مجموع ۱۸ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۱.۵ ستاره را برای خود ثبت کرد.

فیلم شکار حلزون به کارگردانی محسن جسور با مجموع ۱۰.۵ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۰.۹ ستاره را برای خود ثبت کرد.

فیلم دو روز دیرتر به کارگردانی اصغر نعیمی با مجموع ۲۱.۵ ستاره از دوازده منتقد سینما، میانگین ۱.۸ ستاره را برای خود ثبت کرد.

فیلم ظاهر به کارگردانی حسین عامری با مجموع ۱۷ ستاره از ۹ منتقد سینما، میانگین ۱.۸ ستاره را برای خود ثبت کرد.

منتقدان به فیلم‌های روز دوم چند ستاره دادند؟

فیلم تمساح خونی به کارگردانی جواد عزتی با مجموع ۴۱.۵ ستاره از چهارده منتقد سینما، میانگین ۳ ستاره را برای خود ثبت کرد.

فیلم تابستان همان سال به کارگردانی محمود کلاری با مجموع ۲۳.۵ ستاره از چهارده منتقد سینما، میانگین ۱.۶ ستاره را برای خود ثبت کرد.

فیلم بی‌بدن به کارگردانی مرتضی علیزاده با مجموع ۳۲ ستاره از چهارده منتقد سینما، میانگین ۲.۲ ستاره را برای خود ثبت کرد.

فیلم پرواز ۱۷۵ به کارگردانی محمدحسین حقیقت با مجموع ۹.۵ ستاره از چهارده منتقد سینما، میانگین ۰.۸ ستاره را برای خود ثبت کرد.

منتقدان به فیلم‌های روز سوم چند ستاره دادند؟

فیلم صبح اعدام به کارگردانی بهروز افخمی با مجموع ۲۱ ستاره از چهارده منتقد سینما، میانگین ۱.۵ ستاره را برای خود ثبت کرد.

فیلم شه‌سوار به کارگردانی حسین نمازی با مجموع ۲۱ ستاره از چهارده منتقد سینما، میانگین ۱.۵ ستاره را برای خود ثبت کرد.

فیلم صبحانه با زرافه‌ها به کارگردانی سروش صحت با مجموع ۲۹ ستاره از سیزده منتقد سینما، میانگین ۲.۲ ستاره را برای خود ثبت کرد.

فیلم قلب رقه به کارگردانی خیرالله تقیانی پور با مجموع ۳۲.۵ ستاره از سیزده منتقد سینما، میانگین ۲.۳ ستاره را برای خود ثبت کرد.

چهل‌ودومین جشنواره بین المللی فیلم فجر شامگاه چهارشنبه -۱۱ بهمن- رسما افتتاح و از روز پنجشنبه اکران فیلم‌ها در خانه جشنواره (برج میلاد تهران) و سینماهای مردمی آغاز شد؛ ۲۲ فیلم در بخش سودای سیمرغ، ۱۲ فیلم در بخش نگاه نو و ۴ فیلم در بخش انیمیشن با یکدیگر رقابت می‌کنند و در نهایت برگزیدگان بخش‌های مختلف در مراسم اختتامیه -۲۲ بهمن- معرفی خواهند شد.

رسانه سینمای خانگی- برج میلاد بهشتتبهکاران می‌شود

خانه جشنواره فیلم فجر در پنجمین روز از جشنواره چهل و دوم میزبان فیلم‌هایی در گونه‌های مختلف می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، امروز دوشنبه ۱۶ بهمن ماه همزمان با برگزاری پنجمین روز از چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر براساس جدول برنامه نمایش فیلم‌ها در خانه جشنواره شاهد اکران ۴ فیلم سینمایی «آپاراتچی» به کارگردانی قربانعلی طاهرفر، «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی، «بهشت تبهکاران» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی و انیمیشن «رویاشهر» به کارگردانی محسن عنایتی هستیم.

نقاش ساختمانی که آرزوی کارگردانی داشت

اولین نمایش در روز پنجم اختصاص به فیلم سینمایی «آپارتچی» به کارگردانی قربانعلی طاهرفر و تهیه کنندگی سجاد نصراللهی نسب دارد. نکته جالبی که درباره این فیلم وجود دارد این است که فیلمنامه این اثر سینمایی برداشتی آزاد از کتاب «آپاراتچی» نوشته روح اله رشیدی است که اتفاقات آن در اوایل دهه ۶۰ در شهر تبریز می‌گذرد. لازم به یادآوی است که نگارش فیلمنامه این فیلم توسط حسین تراب‌نژاد و احسان لطفیان صورت گرفته است.

در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون تورج الوند، فاطمه مسعودی‌فر و رضا ناجی در کنار بازیگرانی چون هومن برق‌نورد، بهنام تشکر، امید روحانی، وحید مبصری، امین گلستانه، حسین عابدینی، ولی فروتن و علیرضا استادی حضور دارند. یادآوری می‌کنیم که تورج الوند در چهلمین جشنواره فیلم فجر برای اولین بار با فیلم «نگهبان شب» به کارگردانی رضا میرکریمی حضور پیدا کرد و نامزد دریافت بهترین بازیگر مرد از این جشنواره شد.

فیلم «آپاراتچی» دلبستگی‌های یک نقاشِ ساختمانِ عاشقِ سینما را روایت می‌کند که با اشتیاق تمام موفق به تولید چند فیلم کوتاه شده و در آرزوی ساختن نخستین فیلم سینمایی خودش است.

در خلاصه داستان رسمی این فیلم آمده است: «التفات، بتونه می‌زند … التفات دستیار کارگردان است … بایرام سمباده می‌کشد … بایرام فیلمبردار است … شهباز آستری می‌زند … شهباز بازیگر است … ایوب سقف را رنگ می‌زند … ایوب مدیرتولید است … جلیل، اما رنگ نهایی را می‌زند … وسواس دارد و هر دیوار را باید سه بار رنگ بزند … چرا؟ چون جلیل کارگردان است … حالا این جماعت می‌خواهند اولین فیلم بلندشان را بسازند …، اما حیدر، پدر جلیل نمی‌خواهد پسرش در منجلاب سینما فرو رود …»

روایتی از مجنون با شهیدان زین الدین

اما «مجنون» مهدی شامحمدی فیلم دومی است که روی پرده خانه جشنواره می‌رود؛ این فیلم یک اثر دفاع مقدسی درباره برادران شهید زین الدین است. تهیه کنندگی این فیلم را عباس نادران برعهده دارد. در «مجنون» سجاد بابایی، حسام منظور، بهزاد خلج، شبنم قربانی به عنوان بازیگر حضور دارند.

در توضیح این فیلم سینمایی آمده است که این فیلم برشی از حماسه آفرینی شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین و رزم‌آوران لشگر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) در جزیره مجنون و عملیات بزرگ خیبر را به تصویر می‌کشد.

شهید مهدی زین‌الدین فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب در دوران دفاع مقدس و از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در طول جنگ تحمیلی بود که در سال ۶۳ در منطقه سردشت در پی درگیری مستقیم با نیروهای مسلح دشمن در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسید.

سجاد بابایی سال گذشته در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر توانست برنده سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد شود.

قتل یک روزنامه نگار در لاله زار

اما سومین اثر سینمایی امروز، مربوط به فیلم سینمایی «بهشت تبهکاران» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی است. فیلی که قرار بود سال گذشته نیز در جشنواه فیلم فجر به نمایش گذاشته شود؛ اما به دلیل ادامه تولید این اثر سینمایی به جشنواره نرسید.

خلاصه داستان فیلم «بهشت تبهکاران» از این قرار است؛ حسن جعفری کارمند شرکت نفت آبادان به تهران می‌آید و ناخواسته وارد ماجراهایی می‌شود. داستان این فیلم در زمان ملی شدن صنعت نفت و از سال ۱۳۲۹ روایت می‌شود. سالی که احمد دهقان نماینده مجلس، روزنامه‌نگار و مدیر تئاتر «نصر» توسط حسن جعفری در خیابان لاله‌زار تهران به قتل می‌رسد.

از جمله بازیگران حاضر در این فیلم می‌توان به امیرحسین آرمان، لادن مستوفی، سحر جعفری جوزانی، پژمان بازغی، حمید گودرزی، رضا یزدانی، بهنام تشکر، هومن برق نورد، حسام منظور، رضا شفیعی جم، فریبا متخصص، فخرالدین صدیق شریف، اسماعیل خلج، علیرضا جلالی تبار، محمدرضا هاشمی، سهیل برخورداری، حمید متقی، فتح‌الله جعفری جوزانی، مهدی مهریار، جواد طوسی، افسانه بایگان و فرهاد قائمیان اشاره کرد.

آرات و رؤیای قهرمانی

آخرین سانس در پنجمین روز از جشنواره فیلم فجر شاهد نمایش یک انیمیشن دیگر با نام «آرمان شهر» به کارگردانی محسن عنایتی است. صداپیشگی فیلم «رویاشهر» با حضور منوچهر زنده‌دل، لیلا کوهسار، میرطاهر مظلومی، آرزو آفری، ابراهیم شفیعی و اردشیر منظم انجام شده است.

انیمیشن «رویاشهر» داستان ماجراجویانه پسربچه‌ای به نام آرات است که تصمیم دارد قهرمان رویاشهر شود. این اثر نگاهی به آینده دارد و امیرهوشنگ زند سرپرست گویندگان این اثر سینمایی است.

رسانه سینمای خانگی- کلاه‌نمدی‌ها در جشنواره

کارگردان پویانمایی «ساعت جادویی» گفت: بیش از صد نفر درگیر تولید این اثر بودند و حدود ٢٠ نفر هم فیلم را دوبله می‌کردند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، پویانمایی ساعت جادویی به کارگردانی محمدعلی بصیری نیک، چهارمین فیلم روز چهارم جشنواره فیلم فجر بود که در خانه جشنواره در برج میلاد اکران شد،سپس نشست خبری این فیلم با حضور محمدعلی بصیری نیک کارگردان، محمد مهدی نخعی راد تهیه کننده، سید مصطفی حسینی نویسنده و جمال یزدانی مشاور محتوایی و اهالی رسانه برگزار شد.

محمدمهدی نخعی‌راد تهیه کننده این پویانمایی گفت: تقریبا ۵ سال پیش تحقیق را شروع کردیم و عکس‌های مستندی را از مشهد آن زمان تهیه کردیم. دو سال فیلمنامه و تحقیق و پژوهش و ۳ سال تولید آن زمان برد. پویانمایی اگر بخواهد برد مالی داشته باشد، باید بتوان در بخش بین‌الملل هم نمایش داده و فروش جهانی داشته باشد.

وی درباره حضور با «کلاه» گفت: صنعت نمد سال‌هاست که ضعیف شده و استفاده نمی‌شود. خوب است که کودکان درباره هویت و گذشته خودمان اطلاعات داشته باشند. بیش از صد نفر درگیر کار ما بودند و تیم دوبله ما نزدیک به بیست نفر بودند. بحث تبلیغات در حال انجام است و در روزهای آینده با قدرت بیشتری هم پیش خواهد رفت. در این پروژه حمایتی از ما صورت نگرفت و خیلی از نهادها و مسئولان برخلاف صحبت‌های خود از ما حمایت نکردند.

نخعی راد گفت: در کنار سینمایی که تولید کردیم برای تامین بخشی از هزینه مجبور به فعالیت برای برخی از کشورها بودیم. برای نگه داشتن هنرمندان باید بتوانیم نرخ های خود را نزدیک به نرخ های جهانی کنیم.

محمدعلی بصیری نیک کارگردان این پویانمایی گفت: روند تولید انیمیشن زمان و هزینه بالایی دارد. نیروی متخصص هم به ندرت پیدا می‌شوند و بیشتر ترجیح داده اند که با کشورهای خارجی همکاری کنند.نگه داشتن نیروی انیمیشن کار بسیار سختی است زیرا نمی‌توان هنرمندان را محدود کرد. برخی از هنرمندان هم دوست ندارند با برخی محتواها کار کنند. در این کار مجبور به آموزش دادن برخی از افراد مستعد بودیم و در این زمینه تا حدودی هم موفق بودیم.

دوبلور با لهجه مشهدی پیدا نکردیم

جمال یزدانی مشاور محتوایی گفت: ایده اصلی‌ این کار از یک واقعه تاریخی برداشته شده و نوعی کار اقتباسی است. شخصیت «عبدالرضا» برگرفته از مجموعه پژوهش‌های راویان زنده گذشته بود. انقدر جامعه ایرانی در دل تاریخ خود حاوی بسیاری از قهرمان‌ها و حماسه های عینی برای پرداخت دراماتیک است که می‌توان از دل اینها کارهایی در سطح جهانی تولید کرد.بسیاری از این وقایع جزئیات جدی ندارند و مدت‌ها سانسور می‌شده‌اند.

یزدانی درباره استفاده نکردن از لهجه مشهدی گفت: این کار را امتحان کردیم ولی مشکلی که داشتیم این بود که دوبلوری که بتواند انجام بدهد را پیدا نکردیم و بازخوردهایی که گرفتیم این بود که با گویش بدون لهجه آن را پیش ببریم.

مشاور محتوایی این ور مطرح کرد: روایت یک واقعه تاریخی که روایت یک حماسه و قهرمانان مرز و بوم است، به خصوص با این زاویه دید که در این انیمیشن دیده می‌شود و موثر بودن کودک را در تاریخ مطرح می‌کند، مجموع این‌ها بحث‌های جدی است که باید گفته شود.

فیلم‌نامه مشکل سینمای ایران است

سید مصطفی حسینی نویسنده ساعت جادویی درباره ضعف در فیلمنامه این اثر گفت: مشکل فیلمنامه مشکل سینمای ایران است. نقاط ضعف و قوت در اثر کار زیاد مشخص خواهد شد. بیان این نکته ضروری است که انیمیشن بلند مخاطب اولیه‌اش کودک و نوجوان نیست و آدم بالغ هم باید بتواند آن را جدی بگیرد. مخاطب فیلم انیمیشن خانواده است و قرار نیست عین نود دقیقه‌اش با کودک ارتباط بگیرد.

حسینی مطرح کرد: اتفاقی که برای داستان افتاد و به سراغ نمد رفتیم یک نماد بود. می‌خواستیم به حادثه ضدفرهنگی و هویتی در زمان رضاشاه را نشان دهیم. داستان تراژیک بود و اینکه بتوانیم این قصه را برای کودکان بگوییم چالش بزرگی بود. تلاش خود را کردیم تا بتوانیم به بهترین شکل ممکن آن را برای مخاطب و کودکان به نمایش در بیاوریم.

وی گفت: زمانی که می‌خواهیم حادثه تاریخی را تعریف کنیم ابتدایی ترین راه این است که شخصیت به گذشته سفر کند اما باید این اتفاق را به صورت معنادار و درست مطرح کرد.

رسانه سینمای خانگی- فیلم دفاع مقدس بدون شاعرانگی، بازنده است

کارگردان فیلم «دست ناپیدا» گفت: فیلم‌ساز دفاع‌مقدس اگر نگاه فرهنگی و شاعرانه نداشته باشد،باخته است، کسی که می‌خواهد درباره عملیات کربلای ۵ فیلم بسازد اول باید شعرهای سهراب سپهری را بخواند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، دست ناپیدا به کارگردانی انسیه شاه حسینی نخستین فیلم روز چهارم جشنواره فیلم فجر – 15 بهمن 1402- بود که در خانه جشنواره اکران شد و پس از آن نشست خبری فیلم با حضور انسیه شاه حسینی کارگردانی و نویسنده و طراح صحنه، سید سعید سیدرزاده تهیه کننده، کاوه ایمانی تدوینگر، احسان نوبخت صدا بردار، آرش قاسمی صدا گذار، حسن ایزدی جلوه های ویژه بصری، احمد رسولیان جلوه های ویژه میدانی، نازنین سرابی طراح چهره، مسعود سخاوت دوست آهنگساز و بازیگران معصومه بافنده، نسرین احمد خانی، حسین پوریده و اهالی رسانه برگزار شد.

 انسیه شاه حسینی

برای ساخت فیلم کربلای ۵ باید شعرهای سهراب را خواند

انسیه شاه حسینی کارگردان فیلم دست ناپیدا اظهار کرد: جای آقای عبدی نسب خالی است. او صبح‌ها که سرکار می‌آمدند یک شعری را می‌خواندند. اکنون در این نشست نیستند و من به جایشان این شعر را می‌خوانم. «من دلم می خواست صدایم، صدایت را بغل می کرد/ من دلم می خواست زخم مرحم بود/ من دلم می خواست نور مرحم بود»

وی در پاسخ به این پرسش که چرا بعد از ۱۲ سال سراغ این سوژه رفته است، گفت: باید از مسئولان بپرسید که چرا کاری کردند که خانم شاه حسینی ۱۲ سال فیلم نساخته است. من در همه این مدت که کار نمی‌کردم چندین فیلم‌نامه نوشتم و اگر شرایطش باشد همین الان می‌توانم بروم سر فیلم‌برداری این فیلمنامه‌ها.

این کارگردان درباره عنوان فیلم و نگاه جاری در فیلم بیان کرد: انقلاب ما فرهنگی بود. حضرت امام خمینی (ره) با تانک و توپ شروع نکردند و اولین چیزی که به مردم می‌گفتند این بود که ما می‌خواهیم کرامت انسانی را به شما برگردانیم. بعد هم جنگ به ما تحمیل شد.

«آنچه که در انقلاب درباره آن شعار می‌دادیم، در جنگ متبلور شد. هر کسی که درباره جنگ و دفاع مقدس فیلم‌ می‌سازد اگر نگاه فرهنگی و شاعرانه نداشته باشد، باخته است اگر کسی می‌خواهد درباره عملیات کربلای ۵ فیلم بسازد اول باید شعرهای سهراب سپهری را بخواند.»

می‌خواستم درباره زندگی زنان پشت جبهه حرف بزنم

کارگردان فیلم دست های ناپیدا گفت: من سال‌ها با خاطرات زنان خوزستان و جنوب زندگی کردم و می‌خواستم از زوایای پنهان زندگی آنها حرف بزنم. شهید حاج قاسم سلیمانی می‌گفتند «لعنت به کسی که جنگ را دیده و حس کرده و واقعیت را دیده و تریبونی به او برسد و در مورد آن حرف نزد» من هم می‌خواستم درباره زندگی این زنان در جنگ حرف بزنم.

شاه حسینی درباره چرایی استفاده از لباس‌ها و رنگ‌های امروزی در فیلم گفت: این طور نیست و من از لباس‌های خودم که از دهه شصت داشتم، در این فیلم استفاده کردم. موضوع فیلم دست ناپیدا و کتاب حوض خون مشترک است ولی آدرس و زاویه دید و برداشت داستان بسیار متفاوت است.

استخوان‌هایی را که دست زنان می‌برید، نشان ندادیم

کارگردان «دست ناپیدا» در ادامه اظهار داشت: درباره عاشورا خیلی فیلم ساخته شده است، اما وقتی کسی روی منبر می‌رود، تاثیرگذارتر است. در برخی مواقع کلام پیش می‌رود و تصویر عقب‌تر می‌ایستد. ما حتی استخوان‌هایی که دست این زنان را می‌برید، نشان ندادیم زیرا می‌خواستیم حرمت شهدا را نگه داریم. بعضی چیزها را نمی‌شد گفت و نشان داد مانند عشق و ایمان که نمی‌توان با هیچ نمادی آن را نشان داد.

وی درباره استفاده از بازیگران بومی در این فیلم گفت: پایه فیلم من مستند است و حضور یک سلبریتی این روایت را مخدوش می کند. به خاطر همین از بازیگران بومی که بسیار بااستعداد هستند و هنوز فرصت دیده شدن پیدا نکردند، استفاده کردم.

شاید نام فیلم را می‌گذاشتم «در جبهه شرق خبری هست!»

شاه حسینی در پاسخ به این سوال که آیااز فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» ایده گرفته است؟، گفت: خیر این فیلم را بعد از دریافت پروانه ساخت دیدم و با خودم گفتم ای کاش زودتر این فیلم می‌دیدم و اسم فیلم را می گذاشتم «در جبهه شرق خبری هست!»

وی گفت: ما مجبور شدیم زمان «دست ناپیدا» را کوتاه کنیم اگر زمان فیلم ۱۲۰ دقیقه بود پاسخ به خیلی از سوال ها داده می‌شد. در این فیلم دختری به جنگ آماده تا از کشت و کشتار عکس بگیرد و در یک مسابقه برنده شود و بتواند اجاره خانه‌اش را بدهد، ولی وقتی به حقیقت ماجرا پی می‌برد دست ناپیدا او را به جای خوب هدایت می‌کند.

از موج انفجار رگ‌های دستش مانند کش شده بود

شاه حسینی افزود: موج انفجار خیلی اتفاقات را در جنگ رقم می‌زند. من کسی را دیدم که بر اثر موج انفجار رگ‌های دستش مانند کش شده بود. ما در فیلم می‌گوییم این بچه نماد امید است. شاید اگر امکانات بیشتری داشتیم حرفمان را سینمایی‌تر می‌زدیم. به اندازه تمام زن‌ها در هر شرایط جنگی و غیرجنگی می توان قصه و فیلم ساخت.

شاه حسینی در پاسخ به این پرسش که در این فیلم از خاطرات خانم کاظم‌زاده عکاس جنگ استفاده شده است؟ گفت: خیر. من فقط اسم خانم کاظم زاده را شنیده بودم. در کتاب حوض خون بیشتر درباره بیوگرافی زنان جنگ صحبت شده است و قصه دراماتیزه نشده است.

سید سعید سیدزاده تهیه کننده فیلم در پاسخ به این پرسش که چه لزومی داشت برای ساخت این فیلم ۲ نهاد دولتی سرمایه‌گذاری کنند؟ گفت: باید دستتان در کار باشد تا بدانید هزینه ساخت فیلم چقدر است و در وسع یک نهاد نیست و چند نهاد باید مشارکت کنند. بنیاد شهید ۵۱ درصد و فارابی ۲۵ درصد و دو شریک دیگر بخشی از منابع مالی کار را تامین کردند.

با درد زنان پشت جبهه آشنا هستم

معصومه بافنده بازیگر این فیلم گفت: همه جای حضور در این فیلم برای من خوشی و خاطره بود. من بچه جنگ هستم و کودکی‌ام با جنگ گذشت. من در کودکی همسایه‌مان را دیدم که رفت و شهید شد. من با درد زنان پشت صحنه جنگ ناآشنا نیستم.

حسین پوریده دیگر بازیگر این فیلم گفت: دست ناپیدا در این فیلم دست مرا گرفت.

نسرین احمد خانی دیگر بازیگر این فیلم بیان کرد: خانم شاه‌حسینی در این پروژه نقش کوتاه ولی تاثیرگذاری را به من پیشنهاد دادند و من بازی کردم. از اعتماد و دلگرمی خانم شاه‌حسینی و آقای سیدزاده تشکر می‌کنم. هیچ‌کس به اندازه من برای لیلا بودن خاطرات خانم شاه حسینی را نشنید.

کاوه ایمانی تدوینگر بیان کرد: این فیلم ۱۸۰ دقیقه بود و در نهایت به اندازه‌ای رسید که شما روی صحنه دیدید.

نازنین سرایی طراح چهره پردازی با اشاره به شرایط جوی محل فیلمبرداری گفت: شرایط خیلی سختی برای حفظ ضبط فیلم‌ وجود داشت. دست مریزاد می‌گویم به همه عوامل برای همکاری که داشتند.

چهل‌ودومین جشنواره بین المللی فیلم فجر شامگاه چهارشنبه -۱۱ بهمن- رسما افتتاح و از روز پنجشنبه اکران فیلم‌ها در خانه جشنواره (برج میلاد تهران) و سینماهای مردمی آغاز شد؛ ۲۲ فیلم در بخش سودای سیمرغ، ۱۲ فیلم در بخش نگاه نو و ۴ فیلم در بخش انیمیشن با یکدیگر رقابت می‌کنند و در نهایت برگزیدگان بخش‌های مختلف در مراسم اختتامیه -۲۲ بهمن- معرفی خواهند شد.

رسانه سینمای خانگی- «پرواز ۱۷۵»؛ یک نگاه متفاوت به جنگ

کارگردان در فیلم «پرواز ۱۷۵»، نگاه بیننده را نه به سفر زمینی قدیمیِ پر از گلوله و توپ و تانک و غبار با دشت‌هایی پر از گل‌های لاله و تپه و تنه‌های بی سر نخل‌های سوخته باوقار که به سفری نو در اعماق آب‌های اروندِ پر از اسرار ناگفته ماندگار می‌برد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، من از رنگین کمان هفت رنگ نقد، رنگ آبی آسمانی انگشتر شهید را پسندیدم. زیرا آن رنگ، هوشم را به آسمان و گوش جانم را به ندای آسمانی ها می سپارد که می گویند «در زمانه ای که در آن سوی جهان، صاحبان کمپانی های عظیم فیلمسازی مجهز به پیشرفته ترین تکنولوژی زمان، سرمایه های میلیارد دلاری خود را به پای خیل عظیمی از متخصصان میان‌سال و کهن‌سال سپیدموی سیاه‌دل سینمای “پرن” و “دهشت” و “خشونت” می ریزند تا قهرمانان پوشالی داستان هایشان، خیالات شیطانی بیننده را نگران جاماندن از پرواز ۶۶۶ به مقصد “کابالا” کنند، در این سوی جهان اما در موسسه ای با اندیشه متبرک به آیات رحمانی، فیلم ساز سیاه‌موی سپیدقلبی در عنفوان جوانی، با سرمایه ای غیر دولتی و نه سازمانی و ارگانی، در بخش نگاهی نو با تکیه بر تجاربی طولانی و انسانی، فیلمی را به نمایش می کشد که دغدغه قهرمانش، کمالات انسانی بینندگان را نگران جاماندن از پرواز ۱۷۵ به مقصد بهشت می کند!

من این فیلم را می ستایم. زیرا قهرمان نوجوان فیلم، به نوجوان من می گوید برای زنده ماندن بجنگ و درخت خانواده (پدر) را به عرق جبین تلاش خود آبیاری کن تا عرق شرم نگاه مادر و خواهرت را بر جبین خسته پدر نبینی!

من این فیلم را می ستایم. زیرا گردن بند قهرمان نوجوان فیلم، نماد شیاطین نیست، تصویرمردی است واقعی که جان خود را در میدان راستین نبرد با غاصبان سرزمین و نوامیس وطن نثار کرد؛ قهرمانی جاودان بنام شهید محمد جهان آرا!

من این فیلم را می ستایم. زیرا قهرمان جوان فیلم، سیلی نقد هشدار پدر جانبازش را می خورد تا فریب حلوای نسیه دروغ سازان دغل باز را نخورد!

من این فیلم را می ستایم زیرا قهرمان میان‌سال فیلم، به عنوان مدیری انیس و هم درد، خشم سرکوب شده دوران جنگ و شکوه فروخورده پس از جنگ را نه بر سر بیماران که بر صورت بیمارسازان خالی می کند تا بفهماند که به دریا رفته می داند مصیبت های طوفان را!

من این فیلم را می ستایم. زیرا کاراکتر مادر کهن‌سال فیلم، بعد از عمری حرمان، اینک یکه و تنها در آغوش اروند و هنوز در جستجوی نشانی از فرزند، اندوه را به سخره می گیرد و بر غم، لبخند تمسخر می زند تا مبادا خفتگان اروندرود و یا حتی مادران انتظار، اشک پیروزی صبر را، ناله های بی قراری بپندارند!

من این فیلم را می ستایم. زیرا قهرمان پدر کهن‌سال فیلم که کنج بیمارستان را نه گرداب رنج که محراب عروج خود ساخته است، با زبان سکوت فریاد می زند که شهادت نه یک باختن که یک انتخاب است!

من این فیلم را می ستایم. زیرا در این قرن شیطانی، مانیفست جسورانه کارگردان این فیلم ربانی، تبدیل کلام قرآنی به درام قرآنی است؛ بی هیچ اضطرابی از اندیشه های شبه شیطانی.

هنر فیلمساز، نه نمایش تروکاژهای چشم نواز و نه به رخ کشیدن دکوپاژهای هوش نواز و نه بزرگ نمایی پروداکشن های جیب نواز بلکه بیان متعالی یک اندیشه و یک احساس روح نواز است. زیرا به زعم او، هنر آن نیست که در آن سالن تاریک به مدد پندار پدیده فای (ماندگاری چند ثانیه ای تصویر بر شبکیه چشم بعد از حذف تصویر از جلوی چشم)، مردمک سیاه را با قدم های تند و کند به تعقیب فریم های متحرک خیال به این سوی و آن سوی بدوانیم. هنر آن است که از آن فضای کم نور به مدد دیداری ساده از حقیقت یک خیال، بادامک دوّار شعور را با بیانی استوار به روشنایی صراطی پایدار بکشانیم.

کارگردان اما در این اثر، نگاه ملول بیننده را نه به سفر زمینی قدیمی پر از گلوله و توپ و تانک و غبار با دشت هایی پر از گل های لاله و تپه و تنه های بی سر نخل های سوخته باوقار که به سفری نو در اعماق آب های اروند پر از اسرار ناگفته ماندگار می برد تا در معیت داستان در خاک فروخفتگان این بار با روایت قصه درآب فرورفتگان، به آن سوال بی جواب قدیمی که می پرسد «آیا آنها که به اروند رفتند هنوز بازنگشته اند؟» پاسخ دهد که آن ها که به اروند رفتند، به سبحانک یا لااله الا انت یونس و تعمید یحیی، یادگار جسم را به ماهیان اروند سپردند تا با صعود آزاد روح به عرش جاودان «هُو»ی عروج کرده در مقام راضیه مرضیه مطمئنه جای خوش کنند! مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک/ چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم؛ ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست/ به امید سر کویش پرو بالی بزنم و اما آن انگشتری که به رنگ آبیِ آسمان است نه صرفا تذکاری برای عهد و ایمان که فزاینده نور دیدگان مادران، مژده وصال منتظران و مزد در جستجوی معاش نوجوان است. چرا که شهیدان مزد نمی گیرند ولی مزد می دهند.

کارگردان در چند سکانس شاخص به فرم قرآنی خود می رسد. زیرا در نقطه اوج این چند سکانس، اندیشه و احساس تلاقی کرده، بیان متعالی اندیشه و احساس منتقل می گردد. کارگردان در انتخاب بازیگر نقش حاج محمد (جمشید هاشم پور) هوشمندانه عمل کرده است. استاد هاشم پور که از پیش و در طول سال های جنگ به مدد یک عمر تلاش بی وقفه هنری در آفرینش قهرمانی افسانه ای، به نوبه خود، هزاران قهرمان حقیقی را پرورانده و در پرواز تک تک آنها اشک حرمان ریخته، در سکانس دیدار با پسر، نه تنها در بستر حقیقی خستگی بازنشستن از رزم هنری که بر تخت خلاقیت کاراکتری در حسرت شهادت، دست های لرزانش را بر چشمان نگرانش می گذارد تا اغیار دروغ پرداز غنیمت خوار را نبیند اما همین که به اصرار پسرش، نگاه خسته اش به نور آسمانی انگشتر یار می درخشد و بوی خوش وصل فضای مشامش را عطرآگین می کند، آن حنجره خشکیده از فریاد و آن لبان و لسان ساکت از گفتار، ناگهان جمله ای را بر زبان جاری می کند یادآور حسرتی جانگداز «من از آن پرواز جا ماندم… من از آن پرواز جا ماندم…»

به جرئت می توان گفت که این دیالوگ کوتاه، از موثرترین دیالوگ‌هایی است که جمشید هاشم پور در طول زندگی بازیگری خود بر زبان آورده است. زیرا این دیالوگ رحمانی، نگاه قرآنی کارگردان را به زیبایی و کمال تفسیرمی کند «من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا؛ مردانی از مومنین به عهدی که بر ذمه آنها بود، وفا کردند. گروهی از آنان در راه خدا به شهادت رسیدند و گروهی نیز در انتظار شهادت به سر می برند؛ بی هیچ تغییر و تبدیل در پیمان!»

در شاه سکانس شهادت حاج محمد، استفاده صحیح از نورپردازی، انتخاب زاویه درست و قاب مناسب دوربین، میزانسن دقیق و بازی استیلیزه و بی اغراق بازیگر، به فرمی می رسد که در نقطه اوج سکانس یعنی شهادت و عروج حاج محمد، عقل و حس دست به دست هم می دهند تا بیان متعالی اندیشه و احساس کارگردان فیلم در اشک های ناخودآگاه بیننده متبلورشده، با شکوه ترین نمایش شهادت یک شهید بر پرده عریض سینمای ایران و بلکه جهان ثبت شود.

بی تردید استاد هاشم پور آن لحظه را زندگی کرد و حقیقتا بر این باورم که پاداش شهداء به این استاد ارزشمند؛ تقدیم «مدال طلای شهادت» است، سیمرغ بلورین جشنواره فجر طفیلی آن! هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما

و اما ثریا قاسمی، اسطوره کاراکترپرداز نقش مادر در سینمای ایران، بعد از خلق آن همه کاراکترهای فراموش نشدنی برای آفرینش و نمایش مادرهای ستودنی، این بار اما در پرواز ۱۷۵، در دو شاه سکانس از فیلم، حاصل تمام عمر هنری اش را به یادگار ثبت می کند. در سکانس هواپیما، ابتدا در نمایی مدیوم از پروفایل مادر که در فورگراند نما، تصویر ناواضح کودکی که در کنارش نشسته نیز دیده می شود (کنایه از اینکه شهید زنده است و همیشه در کنار مادر مراقب وی بوده است)، مادر را که از شوک این ماجرای پرپیچ و خم انگشتر، هنوز در اندیشه خویش در جستجوی حل معماست می بینیم.

نما عوض می شود به نمایی کلوز شات از روبروی مادر که انگشتر را بار دیگر و اینبار با نگاهی دیگر می کاود و با سرعت نور، لحظاتی را از خاطراتی دور به اکران نگاه هشیار می آورد و دقیق می نگرد و کارگردان و بیننده نیز به همراه وی خوب می نگرند و ناگهان همراه با کاراکتر مادر، خود واقعی بانو ثریا قاسمی و نیز کارگردان و بیننده، همه با هم به شهودی یقینی می رسند و آن اینکه اصل این ماجرا یک یادآوری و هشدار به همه مردم ایران است که «لحظه پرواز نزدیک است آبرویت را نریزد دل!»

و درست در این لحظه است که جویبار اشک یقین مادر به سرشک خلاقیت کارگردان و این هر دو به رود عظیم اشک‌های هم پنداری بیننده که همگی از کوهی به نام دغدغه ناهشیار سرچشمه گرفته است، می پیوندند تا با تارهای صوتی مدیر ایثارگر آسایشگاه (جعفر دهقان) همصدا شده، هشداری نزدیک به فریاد را به گوش شعور جنگ ندیدگان فرصت طلب «صم بکم عمی فهم لایرجعون» برساند که «فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما» … نابرده رنج گنج میسر نمی شود/ مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد!

و اما در شاه سکانس آخر فیلم، در آن نور گلدن تایم مثال زدنی و آن میزانسن بیاد ماندنی، خصوصا سبکِ بازیِ ترکیبی غافلگیر کننده و بشدت “باورکردنی” بانو ثریا قاسمی، چنان چنگی بر قلب بیننده زده می شود که موسیقی آریا عظیمی نژاد هم نمی تواند صدای هق هق گریه های بیننده رابپوشاند.

رسانه سینمای خانگی- رئیس به خانه رفت

نشست مشترک رئیس و جمعی از معاونین و مدیران سازمان سینمایی با مدیرعامل و هیات مدیره خانه سینما عصر روز گذشته ۱۰ بهمن ماه در محل خانه سینما برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، این نشست مشترک با حضور محمد خزاعی، محمدحسین نیرومند، محمدمهدی عسگرپور، اصغر فارسی، حبیب ایل بیگی، قادر آشنا، علی دهکردی، حبیب اسماعیلی، یزدان عشیری، علی لقمانی، جابر قاسمعلی، سیدعلیرضا حسینی، علیرضا نجف زاده، غلامرضا نجاتی و علیرضا اسماعیلی برگزار شد.

دغدغه‌های مشترک و همگرایی قابل توجه

در این نشست علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما با اشاره به اهمیت این گونه جلسات مشترک برای حل مشکلات اعضای صنوف سینمایی بر لزوم تداوم جلسات همفکری و هم اندیشی پیرامون مسایل ۶ هزار عضو خانه سینما تاکید کرد و گفت: خوشبختانه، اختلاف نظر اساسی بین سازمان سینمایی و خانه سینما وجود ندارد، بر عکس، دغدغه های مشترک و همسویی و همگرایی بسیار زیادی بین این دو سازمان وجود دارد.

وی با ارائه گزارشی از مشکلات مبتلابه خانه سینما ، تصریح کرد: بخشی از این مشکلات از دوران گذشته باقی مانده است و در این دوره برای کارگشایی و حل آن ها ایده‌ها و اقدامات خوبی در جریان است.

دهکردی با بیان اینکه‌ خانه سینما متعلق به همه است، خطاب به رئیس سازمان سینمایی گفت: در واقع، شما صاحب خانه هستید و به دلیل ریشه صنفی و شناخت شما از صنوف، بسیاری از مشکلات آن‌ها را می‌شناسید و پیگیر رفع و حل آن هستید.

رابطه خانه سینما و سازمان سینمایی پررنگ و عمیق تر شده است

محمد مهدی عسگرپور رئیس هیات مدیره خانه سینما نیز در این نشست مشترک با اشاره به مشکلات موجود گفت: رابطه میان خانه سینما و سازمان سینمایی در این دوره احترام آمیز و همراه با مفاهمه بوده است، بویژه که از سال گذشته این همدلی و همگرایی در مقیاس وسیع تری نمود پیدا کرده و پر رنگ تر شده و رابطه فیمابین به مراتب، عمیق تر، بهتر، روان‌تر و محترمانه تر شده است که با وجود یک سینماگر در راس سازمان سینمایی غیر از این هم تصور نمی‌رفت.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به ورود به عصر جدید عنوان کرد: متاسفانه، آمادگی ورود به عصر جدید را نداریم. این یک پدیده تازه است ، خیلی ها متوجه عصر جدیدی که در آن قرار داریم نیستند، ساختار و شکل و مسیر حضور فیلم‌ها در فستیوال های خارجی امروز فرق کرده است.

عسگرپور با بیان اینکه مکانیسم فیلمسازی در دنیای امروز دگرگون شده و دنیا دارد شکل دیگری از سینما را تجربه می کند تصریح کرد: این‌ها مسائل مشترک ماست. ما وارد عصر جدیدی شدیم در حالی که یک سری مسائل اجازه ورود ما را به این عصر نمی‌دهد.

وی در ادامه افزود: برای همه ما مهم اصل موضوع سینماست، در دوره‌ای که قرار گرفته‌ایم حتی، با نگاه اخلاقی و معنوی نیز، در عین تحولی که در سینما ایجاد شده ما همچنان، به همراهی و هم فکری بیش تری نیاز داریم تا تحول در همه سطوح و بخش‌های سینما جریان پیدا کند.

رئیس هیات مدیره خانه سینما افزود: ما به کمک شما و شما به کمک ما نیاز دارید تا به روز شویم و در مسیر تحولات جدید فراتر از ساختارهای سنتی گام برداریم.

توسعه سینما اتفاقی امیدبخش برای این دوره

سیدعلیرضا حسینی عضو هیات مدیره خانه سینما هم ضمن قدردانی از رئیس سازمان سینمایی عنوان کرد: تحرک و تلاش هایی که در حوزه سینما در حال وقوع است جای تشکر دارد. کمک به توسعه سینما اتفاق امیدبخش دراین دوره است.

وی با اشاره به اینکه هیات مدیره خانه سینما در این دوره به طور بی‌سابقه‌ای در کنار مدیریت کلان سینماست، ادامه داد: نگاه به جوانان سینماگر در سیاست‌های شما جای تقدیر دارد.

حبیب اسماعیلی تهیه کننده و بازیگر سینما هم یکی از مشکلات اصلی دوره های پیشین را فقدان گفتگو بین مدیران سینمایی در نهادهای مختلف عنوان کرد وگفت: خوشحالم که خانواده سینما طی دو سال گذشته با گفتگو به آرامش نسبی رسیده و اعتماد میان صنوف امروز شکل گرفته است و شکی نداریم حضور اقای خزاعی در سازمان سینمایی‌ برای کمک به سینما بوده است.

این عضو هیات مدیره خانه سینما ضمن تمجید از رویکرد توسعه سالن‌های سینما و گسترش زیر ساخت سینمایی در سطح کشور در دوره فعلی گفت: جریان سینماسازی از سوی سازمان سینمایی رخداد خجسته‌ای است و به رونق و رشد اقتصاد سینما منجر خواهد شد.

اسماعیلی همچنین به تقویت بیشتر سینمای اجتماعی و بازاریابی بین المللی برای محصولات سینمای ایران و ارزآوری فیلمهای ایرانی تاکید کرد.

رئیس سازمان پیگیر مشکلات اعضای خانه سینماست

علیرضا نجف زاده کارگردان سینما هم با اظهار خرسندی از پیگیری و تلاش‌های مجدانه سازمان سینمایی ‌در زمینه مباحث معیشتی و بیمه خانواده سینما خاطرنشان کرد: باید خوشحالی مضاعف خود را ابراز کنم چرا که شاید جزو معدود دوره‌هایی است که شخص رییس سازمان سینمایی برای حل مشکلات اعضای خانه سینما ورود پیدا کرده و این موج خوشحالی و امید بسیاری را رقم زد. البته، به شخصه، احساس می کنم اگر قرار باشد اتفاقات مثبتی در حوزه معیشت، بیمه و مالیات سینماگران بیافتد در همین دوره خواهد بود.

وی ادامه داد: امروز،یک موج خوشحالی در بدنه صنوف سینمایی ایجاد شده ولی همچنان نیاز به پیگیری جدی‌تر و بیشتر وجود دارد.

نجف زاده گفت: از اینکه شخص رئیس سازمان سینمایی از جنس و بدنه سینماست فرصت مغتنمی است که بسیاری از مشکلات از قبیل: بیمه، مالیات و… حل شود.

تمجید قاسمعلی از پیگیری سازمان سینمایی در زمینه مالیات و بیمه

جابر قاسمعلی فیلمنامه نویس سینما نیز با اشاره به مشکل مالیات از اینکه شخص رییس سازمان پیگیر موضوع مالیات شدند، تمجید کرد.

وی با اشاره به برخی از مشکلات اعضای صنوف مختلف سینما ، گفت: فارغ از چند بازیگر مطرح، لشگر عظیمی در سینما هستند که شرایط مالی مناسبی ندارند و مالیات هم باید بپردازند. در حالید که تخفیف مالیاتی نیازی جدی است و لازم است از طریق مراجع ذیربط پیگیری شود

منافع ملی و قوانین کلی کشور؛ نقطه‌ای مشترک

در ادامه این نشست حبیب ایل بیگی معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی با توضیح اینکه امروز همگرایی خوبی قوام گرفته و گفتگوهایی موثری در حال انجام است، گفت : شکی نداریم منافع ملی و قوانین کلان کشور و احترام به قانون نقطه مشترک همه ماست و این موضوع باید همچنان در روابط فیمابین مورد توجه و تاکید قرار گیرد.

وی در ادامه با توضیح اینکه در حال ورود به عرصه تازه‌ای از ساخت فیلم به لحاظ فناوری‌های روز هستیم، لزوم آموزش و بهره‌وری از فناوری های روز را یاد آور شد وگفت: واقعیت این است که شیوه‌های تولید نیاز به بازنگری دارد و توقع از خانه سینما این است که آموزش‌های تازه‌ای دراین زمینه ارائه دهد. علاوه بر همه اینها ما به مدیریت کاهش هزینه تولید و دستمزدها در سینما نیاز داریم، در این زمینه صنوف باید با سامان دهی اصولی جلوی جولان قیمت‌ها و هزینه تولید فیلم ها را بگیرند.

ایل بیگی با اشاره به اینکه منابع بخش خصوصی که برای سرمایه گذاری ورود می‌کنند توجه شان به سمت سینمای گیشه دار است گفت: علیرغم جوی که علیه سازمان سینمایی به راه افتاده بیشترین مجوزی که ما دادیم مربوط به آثار سینمای اجتماعی است که در بین آنها برخی فیلمها دارای مضامین کاملا ملتهبی هستند.

اصغر فارسی معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی هم در این نشست با ارائه گزارشی از موضوع پیگیری بیمه تامین اجتماعی سینماگران و خروجی کارگروه مشترک گفت: همچنان موضوع مسکن سینماگران از مجاری مختلف در حال پیگیری است که امیدواریم به زودی به نتیجه برسد که ایجاد سامانه مجزا برای سینماگران از آن جمله است.

در ادامه قادر آشنا معاون توسعه فناوری و مطالعات سینمایی ، با توضیح اینکه سازمان سینمایی در حوزه پژوهش آمادگی هرگونه همکاری است، گفت : پژوهش ستون اصلی پیشرفت در بخش های مختلف است. در حال حاضر در وضعیتی هستیم که به شدت به پژوهش های کاربردی در بخش های مختلف نیاز داریم و باید در تیم های کارشناسی از پژوهشگران استفاده کنیم.

لزوم تدوین آئین نامه حقوق و دستمزد عوامل سینمایی

محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور با اشاره به همگرایی شکل گرفته مابین مدیریت سینما و صنوف سینمایی گفت: خوشبختانه روند تعاملی رضایت بخشی میان خانه سینما و سازمان سینمایی شکل گرفته است که قطعا به نفع خانواده سینما و جامعه است. در حال حاضر جریان ملی سینما به همفکری، حمایت و همراهی نیاز دارد و در حوزه‌های مهمی همانند سینمای بین‌الملل و بازاریابی و ارزآوری در این بخش نیازمند گفتگو هستیم

خزاعی با توضیح اینکه برای توسعه اشتغال و امنیت شغلی صنوف سینمایی نیازمند تدوین آیین نامه حقوق و دستمزد هستیم، گفت: در حوزه حقوق و دستمزد تا زمانی‌که به آیین نامه مدون و عملیاتی دست نیابیم، مشکلات افزایش پیدا می‌کند. لازم است که خانه سینما در زمینه امنیت شغلی اعضا و نیز تدوین نظام نامه هزینه و دستمزد اقدام کند و با کمک اتحادیه، خانه سینما و سازمان سینمایی این نظام نامه شکل و ضمانت اجرایی پیدا کند.

آمادگی سازمان سینمایی برای هر گونه کمک به رشد علمی سینماگران

وی با اشاره به لزوم تقویت علمی و تخصصی اعضای صنوف عنوان کرد: توجه و ارتقای مباحث علمی وتخصصی سینماگران یکی از اولویت های اصلی باید باشد. با توجه به رشد شتابناک تکنولوژی صنعت تصویر، برای ارتقاء سطح علمی سینماگران نیازمند بسترهای جدید آموزشی و تخصصی هستیم . در این راستا، سازمان سینمایی در جهت رشد علمی اعضای صنوف آماده هرگونه حمایت و کمکی است.

پیگیر رفع مشکل بیمه سینماگران هستیم

رئیس سازمان سینمایی با اشاره به اینکه همچنان پیگیر رفع مشکل بیمه سینماگران هستیم، ادامه داد: یکی از مهمترین مباحثی که بنده از ابتدای حضورم در سازمان سینمایی به شدت پیگیر آن بوده و هستم بحث معیشت خانواده سینما است. واقعیت این است که خیلی از همکاران ما در این خانواده به لحاظ معیشت در مضیقه و سختی به سر می برند و ما به عنوان متولیان سینما وظیفه داریم برای این موضوع کاری انجام دهیم. طرح امنیت شغلی را باید تعریف کنیم. ثبات و آرامش سینما لازمه رونق سینما و کمک به اعضای صنوف است . وقتی چرخه تولید و اقتصاد سینما تداوم داشته باشد می توان امیدوار بود خانواده سینما از آن بهره ببرد و اشتغال توسعه یابد. بدون رونق سینما شغلی هم نیست. همواره، از بودجه سینما و حمایت از معیشت سینماگران پیگیری و دفاع کرده ام. همچنین در دو سال گذشته ما بحث بیمه سینماگران را از طریق ایجاد کارگروه ویژه در سازمان تامین اجتماعی پیگیری کردیم که امیدوارم به نتایج خوبی برسد. در حوزه مسکن بیش از ۱۵ جلسه با دوستان دست اندرکار در این زمینه برگزار کرده‌ایم و خوشبختانه روند امیدوارکننده است و جتی تا جانمایی زمین و تشریفات اداری و بانک عامل پیش رفته‌ایم.

نیاز به پروژه‌های مطالعاتی و پژوهشی در زمینه هوش مصنوعی

خزاعی با اشاره به مقوله هوش مصنوعی در جهان معاصر و ورود آن به سینما هم گفت: با پیشرفت تکنولوژی و فناوری، استفاده از این دستاورد جهانی در سینما اجتناب ناپذیر است. هوش مصنوعی و متاورس به عنوان تکنولوژی نوین وارد سینما شده و ما در گوشه وکنار اخبار و گسترش و حکمفرمایی آن را می‌شنویم. باید استفاده از این تکنولوژی‌ها بر اساس نیاز و همخوان با دیگر گزاره‌های سینمای ایران باشد پیش از همه باید بررسی جامع و پژوهشی اصولی دراین زمینه انجام شود. ما نمی‌توانیم چشم روی پیشرفت هایی که در جهان تکنولوژی صورت می گیرد، ببندیم. اما باید استفاده از این دستاوردهای علمی قاعده مند و ضابطه مند و در جهت ارتقای سینمای ایران و نیز حفظ منافع همه دست اندرکاران سینما باشد.

رئیس سازمان در جمع بندی نهایی با اشاره به سه لزوم توجه و برنامه ریزی پیرامون محور « امنیت شغلی سینماگران»، « نظامنامه حقوق و دستمزد» و « ارتقاء علمی اعضای صنوف سینمایی» تاکید کرد: ضروری است طرحی از سوی خانه سینما در زمینه امنیت شغلی همکاران ارائه شود تا از آن‌ها در تولیدات سینمایی، مشاوره ها، نظارت و همراهی با فعالیت های سینمایی استفاده شود. همچنین، تدوین آئین نامه دستمزد و حقوق عوامل سینمایی از دیگر نیازهای حوزه سینماست.

خروج از نسخه موبایل