رسانه سینمای خانگی- «هتل» از فسیل پیشی گرفت؟

آمار فروش بلیت آنلاین سینماها به همراه فیلم‌های پرفروش و سینماهای محبوب مردم در سراسر کشور طی سه ماهه پاییز منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، پاییز امسال یکی از سامانه‌های فروش آنلاین بلیت سینما ۴ میلیون و ۲۵۲ هزار و ۳۳۷ بلیت فروخته است که در این بین سهم بازار کل از فروش بلیت فیلم‌های روی پرده ۴۳.۲۰ درصد و سهم بازار آنلاین در بخش فروش بلیت فیلم و تئاتر کمدی ۸۹.۲۰ درصد برآورد شده است.

پرفروش‌ترین‌های پاییز سینما

در سه ماهه پاییز، فیلم «هتل» با ۲ میلیون و ۲۳۳ هزار و ۷۹ بلیت خریداری شده در صدر جدول پرفروش‌ها قرار دارد و در جایگاه بعدی هم فیلم «فسیل» با ۳۸۵ هزار بلیت خریداری شده، دومین کمدی پربیننده پاییز محسوب می‌شود. سومین فیلمی که با اقبال روبه‌رو شده هم، انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» با ۳۱۳ هزار و ۹۶۹ بلیت فروخته شده است.

در ادامه جدول هم فیلم «ویلای ساحلی» با ۲۱۸هزار و ۳۱۴ بلیت و فیلم «گیجگاه» با ۱۴۷هزار و ۸۱۵ بلیت خریداری شده قرار دارند. همچنین فیلم‌های «شهر هرت»، «جوجه تیغی» و «نارگیل ۲» به ترتیب با ۱۲۸هزار و ۱۳۸ بلیت، ۱۱۱هزار و ۳۴ بلیت و ۸۶ هزار ۷۳۹ بلیت فروخته شده، رده‌های بعدی جدول فروش پاییزی را به خود اختصاص داده‌اند.

سینماهای محبوب مردم، از تهران تا مشهد

در بین سینماهایی که مردم از طریق خرید آنلاین بلیت، بیشتر برای تماشای فیلم به آنجا رفتند «پردیس سینمایی ایران مال» با ۲۴۱ هزار و ۴۳۵ بلیت در صدر انتخاب مردم قرار دارد. بعد از آن هم «پردیس سینمایی کوروش» با فروش ۲۱۸ هزار و ۳۷ بلیت و «پردیس سینمایی آزادی» با ۱۱۷ هزار و ۲۸۹ بلیت، دومین و سومین سینمای پرمخاطب این سامانه فروش آنلاین بلیت شدند. «پردیس سینمایی مگامال» با ۱۱۷ هزار و ۲۵۶ بلیت و «پردیس سینمایی هویزه مشهد» نیز با ۱۱۶ هزار و ۶۱۰ بلیت فروخته شده هم در رتبه‌های بعدی هستند.

استان‌های پرفروش

تهران و البرز با فروش ۲ میلیون و ۴۹۳ هزار و ۵۱۴ بلیت در صدر قرار دارند. بعد از آن هم استان خراسان رضوی با ۵۷۹ هزار و ۷۹۱ بلیت خریداری شده و استان اصفهان با ۲۸۶هزار و ۶۲۸ بلیت و استان فارس با ۲۱۲ هزار و ۲۵۰ بلیت خریداری شده در رتبه‌های اول تا پنجم هستند.

این آمار از سامانه فروش بلیت سینماتیکت استخراج شده است.

رسانه سینمای خانگی- خنده به ترور؟ این از جنایت بدتر است

 بازیگر فیلم‌های سینمایی «شادروان»، «گیجگاه» و «شهربانو» گفت: کسانی که به جنایت می‌خندند از تروریست‌هایی که اسلحه و بمب دارند و آدم می‌کشند بی‌رحم‌تر هستند.

به گزارش سینمای خانگی، بهرنگ علوی در گفت‌وگو با ایرنا، با تاکید بر این که حادثه تروریستی کرمان را محکوم می‌کنم بیان کرد: هر گونه کودک‌کشی و جنایت در هر نقطه دنیا از نظر من اقدامی غیرانسانی و وحشیانه است. بسیار ناراحت و متاثر هستم از این‌که زن و بچه بی‌گناه در خیابان کشته‌اند. من این اتفاق تلخ را به مردم کرمان و همه ایرانیان تسلیت عرض می‌کنم.

بهرنگ علوی: هر گونه کودک‌کشی و جنایت در هر نقطه دنیا از نظر من اقدامی غیرانسانی و وحشیانه است

برنده دیپلم افتخار بازیگری مرد از سی و چهارمین دوره جشنواره تئاتر فجر درباره برخی بازخوردهای توهین‌آمیز به این اتفاق گفت: من آدم صادقی هستم و خیلی جاها چوب صداقتم را خورده ام. به نظر من از تروریست بی رحم تر آدم هایی هستند که به جنایت می خندند و برایش جُک می سازند. این افراد از تروریستی که اسلحه و بمب دارد بی‌رحم‌تر هستند.

این بازیگر با اشاره به واکنشی که نسبت به حادثه کرمان در فضای مجازی داشت توضیح داد: در برابر جنایت اگر سکوت کنید جای تعجب دارد. چنین حادثه‌ای خدای ناکرده ممکن است برای یکی از عزیزان ما هم اتفاق بیفتد و طبیعی است که همه ناراحت شویم. چرا که هموطن من و شما به ناحق کشته شده اند. همه شهدای این حادثه مثل اعضای خانواده ما هستند.

عصر چهارشنبه- ۱۳ دی ماه- همزمان با چهارمین سالروز شهادت سردار قاسم سلیمانی که بسیاری از هموطنان برای گرامیداشت یاد این شهید در گلزار شهدای کرمان حضور یافته بودند، یک عملیات تروریستی در گلزار شهدای کرمان و مسیر زائران سردار سلیمانی به وقوع پیوست.

در این عملیات، ۲ انفجار در یکی از محورهای منتهی به گلزار شهدای کرمان؛ در ۷۰۰ متری مزار شهیدسلیمانی و در یک کیلومتری مزار و خارج از مسیر زائران و مسیرهای بازرسی رخ داد و ۸۴ نفر شهید و ۲۸۴ نفر مجروح شدند.

رسانه سینمای خانگی- اکران مردمی فیلم سینمایی «گیج‌گاه» در مشهد

اکران مردمی فیلم سینمایی «گیج‌گاه» در مشهد برگزار شد، همچنین فیلم سینمایی «درب» از ۱۹ آذر و «ناچاری» از ۲۲ آذر عرضه اینترنتی می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، اکران مردمی فیلم سینمایی «گیج‌گاه» شامگاه یکشنبه ۱۲ آذر، در پردیس‌های سینمایی هویزه و پارک بازار مشهد برگزار شد.

حامد بهداد بازیگر، عادل تبریزی کارگردان و حنیف سروری تهیه‌کننده «گیج‌گاه» در این مراسم با حضور در بین مردم پس از گفت‌وگو با مخاطبان‌شان در کنار آن‌ها به تماشای فیلم نشستند.

حامد بهداد ضمن قدردانی از حضور مردم و دعوت آن‌ها به تماشای فیلم گفت: من خیلی خوشحال و خوشبختم که در خراسان و شهر مشهد که شهر خودم است برای اکران فیلم «گیجگاه» آمده‌ام؛ اگر چه همه شهرهای ایران شهر من است اما اینجا خیلی خاطرات خوب و قشنگی دارم، احساس من به این شهر، خراسان و کشورم اصیل است به خصوص به امام رضا (ع) عزیزم که به او نزدیک هستم. این فیلم برای من یک جای دیگری در کارنامه‌ام می‌ایستد. در کارنامه کاری من «گیجگاه» فیلم خیلی خاصی با اشارات نوستالژیک و زیبا و به شدت فیلمی صمیمی است.

عادل تبریزی کارگردان «گیجگاه» ضمن ابراز خوشحالی از حضور در شهر مشهد گفت: امیدوارم فیلم را دوست داشته باشید و امیدوارم امام رضا (ع) کمک کند، زندگی‌های بهتری داشته باشیم. از حامد بهداد برای همکاری‌اش در این فیلم و همه کسانی که در این فیلم با ما همراهی کردند، خیلی ممنونم.

حنیف سروری نیز در این مراسم از همه بازیگران فیلم «گیج‌گاه» مخصوصاً جمشید آریا (هاشم پور) قدردانی و تشکر کرد.

فیلم «گیج‌گاه» از ۲۲ مهرماه در سینماهای سراسر کشور اکران شده و پخش و تبلیغات آن بر عهده موسسه بهمن سبز است.

اکران آنلاین فیلم سینمایی «درب»

فیلم سینمایی «درب» به کارگردانی هادی محقق و تهیه‌کنندگی رضا محقق از ساعت ۱۸ روز یکشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۲ در بخش «سینما آنلاین» فیلم‌نت اکران آنلاین می‌شود.

فیلم «درب» به تازگی در سینماهای فرانسه اکران شده و بیش از ۳۰ هزار نفر به تماشای آن نشسته‌اند.

فیلم «دِرب» در اولین حضور جهانی خود، بیست‌ و هفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم بوسان را افتتاح کرد و توانست برنده جایزه اصلی بخش رقابتی جی‌سئوک جشنواره شود. این فیلم در دومین حضور جهانی خود در نهمین دوره جشنواره فیلم کاتولیک (کاف) که ماه اکتبر در شهر سئول کره جنوبی برگزار شد، نیز حضور داشت. چهل و چهارمین جشنواره بین‌المللی سه قاره نانت فرانسه سومین حضور جهانی این فیلم بود که برنده جایزه بالون نقره‌ای فستیوال شد. همچنین فیلم «دِرب» به تازگی در بخش پانورامای بیست و پنجمین دوره جشنواره شانگ‌های نیز به نمایش در آمده است.

«دِرب» روایتگر مامور اداره برقی است که قرار است برق خانه‌ای تَک و دورافتاده را وصل کند.

هادی محقق، محمد اقبالی و … از جمله بازیگران این اثر هستند.

«ناچاری» از ۲۲ آذر ماه به نمایش خانگی می‌آید

عصر روز گذشته دوشنبه ۱۳ آذر مراسم اکران خصوصی فیلم بلند ویدیویی «ناچاری» با حضور عوامل فیلم و چند تن از سینماگران در پردیس سینمایی تیراژه ۲ برگزار شد.

پیش از شروع نمایش فیلم «ناچاری» پریوش جعفری مجری مراسم ضمن خوشامدگویی به حضار گفت: ما امروز کنار هم جمع شدیم که فیلم داستانی «ناچاری» را ببینیم. فیلمی که از محصولات موسسه یکان تصویر تهران به تهیه‌کنندگی و کارگردانی محمدرضا یکانی است؛ این فیلم درباره افرادی است که در طول مسیر زندگیشان به ناچار کاری را انجام می‌دهند که رضایت قلبی از آن ندارند.

سپس عباس معینی عضو هیات مدیره دارالقرآن به دعوت مجری پشت تریبون قرار گرفت و گفت: این فیلم یک نمونه و نمادی از چیزهایی بود که می‌توانیم خودمان انتخاب کنیم. آقای یکانی در عرصه نمایش دردها، معضلات و مشکلات اجتماعی فعالیت می‌کنند. امیدوارم بتوانیم از این قبیل فیلم‌ها بیشتر کمک و حمایت کنیم و قول می‌دهم در ادامه زحمات و فعالیت‌های آقای یکانی هر کاری که بتوانم، انجام دهم.

در ادامه محمدرضا یکانی روی صحنه آمد و گفت: داشتم فکر می‌کردم درباره چه چیزی صحبت کنم و دیدم بهترین فرصت این است که امروز فقط تشکر کنیم و من از شما ممنونم که فیلم را دیدید و وقت گذاشتید. این فیلم از ۲۲ آذر ماه فیلم به صورت آنلاین اکران خواهد شد.

وی افزود: چند نکته را لازم می‌دانم بگویم، قبل از هر چیز از هنرمندان پیشکسوتی که در این مراسم حاضر شدند و از آقای سیدجمال ساداتیان عزیز و آقای فاخر مدیر اجرایی سینما تیراژه ۲ تشکر می‌کنم. قبل از «ناچاری» هم با خانم نفیسه نوری به عنوان نویسنده اثری تولید کرده بودیم، ایشان ایده‌ای آورد و بعد من با دوست خوبم آقای پدرام افشار روی این ایده کار کردیم و فیلمنامه «ناچاری» شکل گرفت. از تمامی عوامل و دوستان خوبم ممنونم. سال گذشته در بهمن ماه اتفاق تلخی برای ما رخ داد و متاسفانه یکی از بازیگران خوب فیلممان فریبرز یوسفی نازنینم را که جوان با انگیزه‌ای بود، از دست دادیم و امروز می‌خواهم برادرش به نمایندگی از این بازیگر فقید لوح تقدیر او را دریافت کند.

در ادامه با حضور بهزاد رحیم‌خانی و عزت‌الله رمضانی‌فر لوح تقدیر این بازیگر به برادرش اهدا شد.

بهزاد رحیم‌خانی هم در بخشی از این مراسم گفت: از دیدن این فیلم بسیار زیبا واقعاً لذت بردم و «ناچاری» فیلمی بسیار ساده بود که معضل اجتماعی مهمی را مطرح می‌کرد و کارگردانی و بازی‌های خوبی را شاهد بودیم.

در ادامه مراسم یکانی از آزادی یک زندانی که به دلیل مشکلات مالی در زندان به سر می‌برد خبر داد.

عوامل فیلم «ناچاری» به این شرح است: تهیه کننده و کارگردان: محمد رضا یکانی، نویسندگان: پدرام افشار، نفیسه نوری، بازیگران: امیرمحمد زند، شیدا یوسفی، حشمت آرمیده، شهین تسلیمی، رایحه تیموری، اکرم علمدار و با معرفی منصور صوفی و روژین تیزهوش، فیلمبردار: بهرام لطفی، مدیرتولید: رایحه تیموری، صدابردار: امیرحسین کریمی، دستیار کارگردان و برنامه ریز: شروینه دیدنده، مسئول هماهنگی و برنامه ریز مراسم: امیر حسین غفاری، مدیر اجرایی مراسم: علیرضا شیخ دارانی، تدوین و صداگذاری: محسن جوادی، چهره‌پرداز: شهره خراسانی، دستیاران کارگردان: حسین خنکا، مرتضی علیزاده، طراح صحنه: محمد یارمحمدی، طراح لباس: صنم حسین پور، آهنگساز: علی محمد پور، خواننده تیتراژ: بهرام گمار، سایر بازیگران: شروان یکانی، فاناز سلوکی، زنده یاد فریبرز یوسفی، علی اصغر ایزی، مسعود شهری، محسن میرزایی، یاسر حیدری، راضیه شریفی، فاطمه هاشمی نسب، منشی صحنه: سارای میرسعیدی، عکاس: سارا ساکی، فیلمبردار پشت صحنه: امیرحسین احسانی، دستیاران فیلمبردار: رامین تیموری، علی روحی، دستیار صدابردار: امیر حسین قره داغی، دستیاران صحنه: فاطمه یوسفی، زینب یوسفی، مجریان گریم: یوسف قصوری، علی سلیمانی، فاطمه محمدی، تدارکات: نیما اسلامی، سجاد جنگی، امیر حسین قاضی، مجری طرح: موسسه فیلمسازی یکان تصویر تهران.

رسانه سینمای خانگی- وکیل مدافع «سوره»

محمد ساسان مدیر مرکز تولید سازمان سینمایی «سوره» گفت پشت همه فیلم‌های تولید شده توسط این مرکز ایستاده‌ایم.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، از همان سال‌های ابتدایی احیای «سینمای ایران» پس از انقلاب اسلامی، نقشی تأثیرگذار در جریان فیلمسازی و پرورش استعدادهای نو در این میدان داشت. فارغ از فرآیند پرفرازونشیبی که این نهاد طی چهار دهه گذشته داشته است، امروز این بخش از مأموریت‌های حوزه هنری، در قالب سازمان سینمایی «سوره» پیگیری می‌شود؛ سازمانی که در راستای گسترش فعالیت‌ها در حال حاضر مجموعه‌ای از مراکز تولیدی را در ساختار خود تعریف کرده است.

مرکز تولیدات سازمان سینمایی «سوره» اصلی‌ترین نقش را در فرآیند تولید فیلم‌های سینمایی این سازمان در سال‌های اخیر داشته است و سکان هدایت این مرکز هم در دست محمد ساسان است.

در ماه‌های منتهی به جشنواره فیلم فجر و در حالی که پیش‌تر حمیدرضا جعفریان در مقام رئیس سازمان «سوره» خبر از تولیدات متعدد این سازمان برای حضور در این رویداد داده بود، به گفت‌وگو با محمد ساسان پرداختیم تا با صراحت درباره متن و حاشیه فعالیت‌های سینمایی این سازمان و فیلم‌هایی که به تولید رسیده و یا در دست تولید دارند، سوالات خود را مطرح کنیم.

مدیر مرکز تولیدات سینمایی سازمان «سوره» در این گفت‌وگو علاوه‌بر تشریح سیاست‌ها و رویکردهای کلان این سازمان، به ارایئه توضیحاتی درباره پروژه‌های در دست تولید خود نیز پرداخته است.

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگو خبرگزاری مهر با محمد ساسان است:

* شما مسئولیت کلیدی‌ای در سازمان سینمایی «سوره» به‌عنوان یکی از مجموعه‌های فعال در حوزه تولید سینمای ایران دارید اما کمتر در فضای رسانه گفت‌وگویی از شما دیده‌ایم. ملاحظه‌ای برای دوری از فضای رسانه دارید؟

این حضور کم‌رنگ بیشتر به پیگیری شما رسانه‌ای‌ها برمی‌گردد، نه من! شخصاً هیچ‌وقت با گفت‌وگو مشکلی نداشته‌ام. البته که برایم مهم است یک گفت‌وگو در چه شرایطی شکل بگیرد و زاویه ورود به مباحث چگونه باشد. تجربه درخواست گفت‌وگوهایی را هم داشته‌ام که در همان مرحله طرح موضوع، متوجه شدم آن خبرنگار یا رسانه، اساساً در حوزه‌ای که می‌خواهد با من گفت‌وگو کند، مساله و دغدغه ندارد و تنها به دنبال رفع تکلیف است. طبیعتاً به چنین گفت‌وگویی تمایل ندارم. در کل اما هیچ اجتنابی از گفت‌وگوی چالشی ندارم.

* خب پس از اینجا شروع کنیم که سرانجام فیلم‌های «سوره» که در ۲ سال گذشته در جشنواره فجر رونمایی شده‌اند، چه شد و چه برنامه‌ای برای اکران آن‌ها دارید؛ فیلم‌هایی مثل «ضد» و یا «عطرآلود».

ما در سال ۱۴۰۰ فیلم‌های «دسته دختران»، «ضد»، «هناس» و «شادروان» را در جشنواره فجر داشتیم و سال گذشته هم «عطرآلود»، «در آغوش درخت» و «اخت‌الرضا» فیلم‌های ما بودند که آخری در فجر حضور نداشت. همه این فیلم‌ها هم یا اکران شده‌اند یا در فرآیند اکران قرار دارند. «دسته دختران»، «هناس» و «شادروان» که اکران شده‌اند و فیلم «ضد» هم در همین آذر ماه روی پرده می‌رود.

«اخت‌الرضا» این روزها روی پرده است و در بستری که در نظر گرفته بودیم، اکران خوبی را هم تجربه می‌کند. واقعاً انتظار نمی‌رفت یک فیلم با موضوع دینی و تاریخی، بدون حضور بازیگران چهره، اینگونه در اکران دیده شود و با جذب بیش از ۱۰۰ هزار مخاطب در اکران سینمایی و سیار، فروش آن از یک و نیم میلیارد تومان عبور کند. ۲ فیلم «عطرآلود» و «در آغوش درخت» هم برای اکران در سال ۱۴۰۳ برنامه‌ریزی شده‌اند.

* فاصله زیادی بین رونمایی و اکران این فیلم‌ها نمی‌افتد؟

این مورد مربوط به فرآیند پخش و عرضه است. کارشناسان این بخش تصمیم می‌گیرند که زمان عرضه مناسب برای یک فیلم چه زمانی است. از طرف دیگر فرصت حضور جشنواره‌ای این فیلم‌ها و الزام برخی از آن‌ها به اکران نشدن را هم باید در نظر بگیریم. اگر از تمایل شخصی من بپرسید، قطعاً می‌گویم علاقه دارم فیلم‌های‌مان زودتر اکران شود و بازخوردهای مخاطب را بگیریم، چراکه در سیاست‌گذاری‌های‌مان مؤثر است. درباره هر محصول، در مرحله نهایی که مواجهه مخاطب با آن است می‌توان تصمیم قطعی گرفت.

* از تولیدات امسال «سوره» چه خبر؟

نکته اصلی این است که ما تمام تلاش خود را می‌کنیم تا هر چه بیشتر به سمت تنوع ژانر و تنوع موضوع در سبد تولیدات خود حرکت کنیم و اینکه چقدر در این زمینه می‌توانیم توفیق به دست بیاوریم، بستگی به شرایط حاکم بر سینما دارد. بخشی از نتایجی که می‌توانیم به آن‌ها برسیم به تلاش‌های ما بستگی دارد.

یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال می‌کنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامه‌ریزی می‌کند و بعد براساس برنامه‌ای که دارد به نیروهای میدانی فرمان می‌دهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیم‌ساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران می‌رساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود می‌گوید «بیا»

یکی از پروژه‌هایی که پیش‌تر هم درباره آن اطلاع‌رسانی کرده‌ایم، یک فیلم اجتماعی با نام «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی است که هرچند یکی از قهرمانان ملی در داستان آن نقش محوری دارد اما نگاه ما به این پروژه، به‌عنوان یک پروژه اجتماعی است که داستان آن در بازه زمانی ۲۴ ساعت ابتدایی پس از زلزله بم می‌گذرد.

این فیلم در راستای شعار محوری سازمان «سوره» یعنی «این قصه قهرمان دارد» تعریف می‌شود اما در کنار آن یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال می‌کنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه نهادی و نگاه سازمانی. نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامه‌ریزی می‌کند و بعد براساس برنامه‌ای که دارد به نیروهای میدانی فرمان می‌دهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیم‌ساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران می‌رساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود می‌گوید «بیا».

این همان نگاهی است که حاج قاسم هم بارها درباره آن صحبت کرده بود. روایت «احمد» نیم‌نگاهی به این تقابل هم دارد. با توجه به وسواسی که روی فیلمنامه این اثر داشتیم، امیدواریم مخاطب هم خروجی آن را بپسندد. به‌خصوص که از نظر سینمایی این فیلم در ژانر حادثه و بحران قرار می‌گیرد که از ژانرهای فراموش‌شده در سینمای ایران محسوب می‌شود. درباره پروژه «احمد» دستاوردهای فنی ویژه‌ای هم به‌ویژه در زمینه جلوه‌های ویژه، به‌صورت کاملاً بومی داشته‌ایم که حتماً بعدها درباره جزئیات آن بیشتر صحبت خواهد شد.

* یکی از چالش‌ها درباره پرداختن به این دست بحران‌های معاصر، تقابل میان نیروهای درگیر در فرآیند امداد است. در روایت ماجرای امدادرسانی به زلزله‌زدگان بم، به چنین چالش‌هایی هم توجه داشته‌اید؟

اصلاً چنین مرزبندی در روایت فیلم وجود ندارد و دغدغه و شعار محوری کاراکتر اصلی فیلم هم فقط «مردم» است. در دیالوگ‌ها و حتی طراحی شخصیت‌های اصلی و فرعی این نگاه لحاظ شده است که ان‌شاالله بعد از رونمایی فیلم می‌توان درباره آن قضاوت کرد.

* به نظر می‌رسد این پروژه جزو کارهای پرهزینه این سال‌ها هم باشد؟

بالاخره پروژه از نظر پروداکشن و حتی حجم هنروری که به‌صورت روزانه باید گریم و تجهیز شوند، فی‌نفسه هزینه‌بر است اما تمام تلاش خود را برای کاهش هزینه‌های تولید انجام داده‌ایم. احتمالاً براساس کیفیت خروجی کار، دوستان اهل فن از هزینه‌ای که برای آن صورت گرفته است، متعجب خواهند شد. ضمنا ما این پروژه را با مشارکت موسسه تصویر شهر و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران پیش می‌بریم.

* اما شما در زمینه ساخت فیلم‌های پرهزینه با پروداکشن بالا تجربه شکست‌خورده‌ای مانند «دسته دختران» را هم داشته‌اید که فروش پایینی هم در گیشه داشت.

درباره هر پروژه‌ای ۲ وجه وجود دارد که معمولاً به آن توجه نمی‌شود. همواره درباره فیلم‌هایی از این دست، سازمان سفارش‌دهنده یا سرمایه‌گذار متهم می‌شود. در حالی که اتمسفر تولید هر پروژه‌ای در سینمای ایران، ۲ وجه دارد؛ یکی از این وجوه سازمان سفارش‌دهنده یا سرمایه‌گذار است، وجه دیگر گروه هنرمندان تولیدکننده اثر هستند. این گروه با پیش‌فرض‌هایی وارد فرآیند تولید یک پروژه می‌شوند و با قضاوت‌هایی درباره یکدیگر از پروژه خارج می‌شوند. درباره فیلم «دسته دختران» حتماً می‌توان محاسنی را هم برشمرد اما طبعاً همه انتظاراتی که از فیلم می‌رفت برآورده نشد.

ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستاده‌ایم و محاسن و معایب آن‌ها را با هم می‌بینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر می‌شود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آماده‌خوری» می‌کنند و می‌گویند پروژه تمام شده را خریداری کرده‌ایم اما «دسته دختران» که نمی‌تواند آنگونه که باید موفق ظاهر شود، سریع می‌گویند سوره باید درباره آن پاسخگو باشد

* قبول ندارید که یک پروژه شکست‌خورده است؟

من چنین موضعی ندارم. یکی از اتفاقاتی که شاید چنین احساسی را به‌وجود آورد، فرآیند تبلیغ فیلم پیش از رونمایی از پروژه بود که گویی ابعاد آن را از آنچه مخاطب باید انتظارش را می‌داشت، فراتر برد و به همین دلیل در لحظه مواجهه با نسخه نهایی، انتظارات فروریخت. در همان دوره جشنواره فیلم‌های ناموفقی داشتیم اما واکنش رسانه‌ها نسبت به آن‌ها متفاوت بود چون پیش از رونمایی توقعی ایجاد نشده بود. بالاخره همه این حواشی روی یک فیلم اثر می‌گذارد.

جالب است بدانید ورود ما به پروژه «دسته دختران» از منظر تولیدی، دقیقاً شبیه به ورودمان به پروژه‌هایی مثل «اخت‌الرضا» و یا «در آغوش درخت» بود. ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستاده‌ایم و محاسن و معایب آن‌ها را با هم می‌بینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر می‌شود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آماده‌خوری» می‌کنند و می‌گویند پروژه تمام شده را خریداری کرده‌ایم اما «دسته دختران» که نمی‌تواند آن گونه که باید موفق ظاهر شود، سریع می‌گویند «سوره» باید درباره آن پاسخگو باشد. در حالی که این ۲ پروژه با یک مدل کاملاً مشابه در سازمان «سوره» به تولید رسیده‌اند. البته پشت هر ۲ آن‌ها هم ایستاده‌ایم.

* البته ایرادی هم ندارد که یک مدیر شکست یکی از پروژه‌هایش را بپذیرد!

بله، اما حرفم برخورد منطقی با اثر است. می‌گوئید این اثر ایراد دارد، من هم می‌گویم بله ایراداتی دارد. اگر بگویید می‌توانست بهتر از این باشد، قطعاً می‌گویم بله من هم دوست داشتم بهتر از این باشد. کما اینکه شخصاً درباره فیلم «دسته دختران» دوست داشتم فیلم در لحظه‌ای که فرشته حسینی انگشت خود را به نشانه پیروزی بالا می‌برد، تمام شود و دیگر شاهد لحظه‌های فروریختن خرمشهر و ترک مردم در فیلم نمی‌بودیم. اما نظر فیلمساز چیز دیگری بود و این همان جایی است که می‌گویم در فرآیند تولید باید هر ۲ وجه را در نظر بگیریم.

ما نمی‌توانیم استقلال هنرمند را نادیده بگیریم. ما در سینمای ایران پدیده‌ای به نام «هیجان تولید» داریم. پدیده‌ای که یک پروژه را بعد از تصمیم برای آغاز فرایند تولید، تبدیل به یک کامیون ترمزبریده می‌کند! از مرحله‌ای به بعد هیچکس انگار نمی‌تواند آن را متوقف کند. برای «دسته دختران» بازیگر اصلی ما خانم لیلا حاتمی بود اما چند روز مانده به تولید، ایشان به دلایلی کناره‌گیری کردند و با توجه به اینکه کامیون تولید به راه افتاده بود، باید در حداقل زمان بازیگر جایگزین انتخاب می‌کردیم. حرفم این است که همه ابعاد این جریان را باید در کنار هم مدنظر داشته باشیم تا ارزیابی ما دقیق‌تر شود.

* برگردیم به تولیدات امسال «سوره»؛ غیر از «احمد» چه پروژه‌های دیگری دارید؟

فیلم «صبح اعدام» را به کارگردانی بهروز افخمی خواهیم داشت که درباره آن هم اطلاع‌رسانی شده است. فیلم «آسمان غرب» که البته این نام موقت آن است هم به کارگردانی محمد عسکری در دست تولید داریم که داستان آن مرتبط به روزهای آغازین جنگ و نقش‌آفرینی شهید علی‌اکبر شیرودی است. کاری که آقای والی‌نژاد در مقام تهیه‌کننده این فیلم و فیلم «احمد» به‌صورت همزمان انجام داده‌اند، به نظر یک اتفاق فوق‌العاده بوده است. نکته محتوایی که درباره فیلم «احمد» به آن اشاره کردیم در پروژه شهید شیرودی هم مدنظر است و این خط سیر را آنجا نیز دنبال می‌کنیم. یک پروژه اکشن جنگی و پر ریتم که سال‌ها در سینمای دفاع مقدس سراغ نداشتیم.

* خاطرم است که پروژه شهید شیرودی، چند سالی امکان تولید پیدا نمی‌کرد و چندبار هم کارگردانش تغییر کرد. این همان پروژه است؟

بله، این پروژه فرازوفرودهایی تا پیش از این داشت اما در حال حاضر معتقدم یکی از سرحال‌ترین و توانمندترین کارگردانان امروز سینما که توانایی کارگردانی صحنه‌های اکشن را هم دارد، کارگردانی پروژه را در دست گرفته است. در عین اینکه محمد عسکری به‌واسطه سابقه دستیاری کارگردان‌هایی مانند مجید مجیدی و رضا میرکریمی، توانایی ویژه‌ای هم در کارگردانی لحظات احساسی در فیلم دارد که نمونه آن را در سکانس خواستگاری فیلم «اتاقک گلی» هم شاهد بوده‌ایم. از نظر تجهیزات نظامی و پروداکشن تولید، این فیلم هم از آثار شاخص این سال‌های سینما محسوب می‌شود که بالغ‌بر ۱۰۰ تانک و نفربر در آن مورد استفاده قرار گرفته است. امیدواریم در نتیجه نیز موفق باشد چرا که همه توان‌مان را داریم برای به سرانجام رسیدن آن‌ها می‌گذاریم.

شخصاً درباره شخصیت‌های ملی معتقدم، خانواده‌هایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آن‌ها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی می‌شود، نمی‌توان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتی‌اش تنها در اختیار خانواده‌اش قرار دارد

* در مسیر ساخت پروژه شهید شیرودی تعامل و مذاکره‌ای با خانواده شهید هم داشته‌اید؟ به ویژه که دختر شهید سال گذشته مواضعی در توئیتر داشتند.

در این فیلم قرار نیست به زندگی خصوصی و خانوادگی شهید شیرودی ورود داشته باشیم و تنها در بخش کوتاهی از روایت، همسر شهید حضور دارد. آنچه در فیلم به آن پرداخته‌ایم، جنبه نظامی این شخصیت است که طبیعتاً کاملاً ملی و منطبق بر واقعیت است. در عین اینکه شخصاً درباره شخصیت‌های ملی معتقدم، خانواده‌هایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آن‌ها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی می‌شود، نمی‌توان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتی‌اش تنها در اختیار خانواده‌اش قرار دارد. بله درباره فیلمی مثل «موقعیت مهدی» که پرداخت به روابط خانوادگی شهید در آن سهم بالایی دارد، باید نگاه و روایت آن‌ها مورد توجه قرار بگیرد اما به نظرم برای فیلمی مانند «آسمان غرب» که کاملاً درباره نقش شهید در میدان عملیات جنگ است، کسب نظر و اجازه از سوی خانواده شهید نباید تنها مرجع مجوز تولید اثر باشد.

* درباره پروژه «صبح اعدام» و همکاری با بهروز افخمی هم توضیح می‌دهید؟

این فیلم هم روایتی از ساعات پایانی زندگی شهیدان طیب حاج‌رضایی و حاج اسماعیل رضایی است که به اتهام پول گرفتن از امام خمینی (ره) برای راه‌اندازی قیام ۱۵ خرداد، به اعدام محکوم شدند. نکته‌ای که از نظر تاریخ، مجعول بودن آن امروز کاملاً اثبات شده است. بخش عمده‌ای از روایت فیلم هم درباره شخصیت حاج‌اسماعیل رضایی است که به‌شدت کاراکتر خیر و متشرعی در آن مقطع بوده است و کسی تاکنون بدان توجه جدی نداشته است. «صبح اعدام» اقتباسی از گزارش آن زمان روزنامه کیهان از مراسم اعدام این ۲ شخصیت است.

* به نظر می‌رسد تمرکز فیلم بیشتر روی حاج اسماعیل رضایی است، چرا که شخصیت طیب تا پیش از اعدام چندان مقید نبوده است.

طیب کاراکتری تاریخی است که به‌واسطه تصمیمی که در یک لحظه گرفت، نامش در تاریخ ماندگار شد. شخصیتی که به معنایی او را به حر در جریان عاشورا تشبیه کرده‌اند. او در آستانه اعدام، نپذیرفت اتهام علیه امام خمینی را تأیید کند و حرفش هم این بود که «من به فرزند حضرت زهرا (س)، دروغ نمی‌بندم!» اینگونه نبود که طیب از همه آنچه تا پیش از این اتفاق بود، دست کشیده باشد و تغییر کرده باشد اما مهم این است که به‌واسطه همین یک احترام، نامش ماندگار می‌شود. در روایت این فیلم هم مساله اصلی ما، منش «پهلوانی» و مواجهه این ۲ شخص با مرگ است.

* چرا برای این پروژه سراغ بهروز افخمی رفتید؟

چون طرح و فیلمنامه از ابتدا متعلق به بهروز افخمی بود.

بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمی‌توان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق می‌افتد و تبدیل به حاشیه می‌شود نمی‌توان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمی‌توان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنش‌های فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربه‌های اخیرش موفق نبوده است هم با شما هم‌نظر نیستم

* از منظر یک سرمایه‌گذار، همکاری با کارگردانی هرچند مطرح را که تجربه‌های اخیرش چندان موفق نبوده است و حاشیه‌سازی‌هایش بر متن کارهایش می‌چربد، منطقی می‌دانید؟

من قطعاً چنین نگاهی ندارم. اتفاقاً معتقدم حواشی مربوط به بهروز افخمی را افرادی ضریب می‌دهند که دنبال حاشیه‌سازی هستند.

* قطعاً خودش هم به حاشیه‌سازی علاقه دارد!

بله بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمی‌توان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق می‌افتد و تبدیل به حاشیه می‌شود نمی‌توان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمی‌توان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنش‌های فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربه‌های اخیرش موفق نبوده است هم با شما هم‌نظر نیستم.

«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» که یک اقتباس موفق بود و در جشنواره هم به آن توجه شد، بعد از آن هم فیلم «روباه» بود که شخصاً آن را دوست دارم. بعد از این ۲ فیلم بهروز افخمی سریال «رعد و برق» را ساخته است که بله من هم به آن نقدهای جدی دارم. اما در مجموع نمی‌شود گفت او کارگردانی است که باید برای سرمایه‌گذاری روی پروژه‌اش دچار تردید کیفی شوم. مضاف بر اینکه او فیلمنامه‌ای به ما ارائه کرد که واقعاً فیلمنامه خوبی بود و به‌شدت هم از نظر تولیدی، پروژه کم‌هزینه‌ای برای ما بوده است. یعنی حتی اگر از منظر اقتصادی بخواهید موضوع ریسک سرمایه‌گذاری را مطرح کنید، می‌گویم اصلاً این سرمایه‌گذاری ریسک بالایی برای ما نداشته است.

* یک سوال صریح؛ می‌توانیم بگوییم پروژه «صبح اعدام» بیش از ملاحظات و مأموریت‌های سازمانی، به‌واسطه علاقه شخصی شما به بهروز افخمی مورد حمایت سازمان «سوره» قرار گرفته است؟

خیر. اساساً پیش از ورود ما، پروژه آن قدر کیفیت داشته که بنیاد فارابی پای کار آن رفته و قول همکاری داده بود. من شخصاً در جریان نگارش فیلمنامه آن بودم اما ورود سازمان «سوره» به این پروژه کاملاً براساس فرآیندهای مرسوم بوده و اصلی‌ترین پشتوانه آن هم فیلمنامه خوب بهروز افخمی بوده است.

* غیر از این سه پروژه چه کارهای دیگری در دست تولید دارید؟

پروژه کمدی «آپاراتچی» را هم که اقتباسی از یک کتاب با همین عنوان است، داریم که درباره یک شخصیت واقعی است که نقاش ساختمان بود و در اوایل انقلاب به‌صورت آماتوری شروع به فیلمسازی کرد. این فیلم با مشارکت فارابی و مدرسه سینمایی ماه تولید می‌شود و از نظر تنوع ژانر، فضای کارهای کمدی را در سبد تولیدات «سوره» نمایندگی می‌کند. فیلم سینمایی «باغ کیانوش» هم از محصولات باشگاه فیلم «سوره» است که با اقتباس از رمانی به همین نام و در ژانر کودک و نوجوان در دست تولید قرار دارد. انیمیشن سینمایی «رویاشهر» را هم داریم که محصول مرکز انیمیشن «سوره» است و حتماً در فرآیند حضور در جشنواره فجر درباره جزئیات آن هم اطلاع‌رسانی خواهد شد.

اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، بهره‌وری «اخت‌الرضا» از نظر ظرفیت سانس‌هایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلم‌های در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالن‌های سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است

* مسأله اکران و نسبت این فیلم‌ها با مخاطب هم بسیار مهم است. در ابتدای همین گفت‌وگو اشاره ویژه‌ای به فروش «اخت‌الرضا» داشتید. فروش ۱.۵ میلیارد تومانی این فیلم را توفیق می‌دانید؟

باید ابعاد هر فیلم را در نظر بگیریم. اول باید ببینیم این فیلم تاریخی با چه هزینه‌ای به تولید رسیده است. بعد جنس ذائقه روز مخاطبان را هم در نظر بگیریم و بعد به این پرسش پاسخ دهیم که آیا فروش این فیلم راضی‌کننده بوده است یا خیر؟ همین الان اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، براساس اطلاعات همین سامانه، بهره‌وری «اخت‌الرضا» از نظر ظرفیت سانس‌هایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلم‌های در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالن‌های سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است. در چنین شرایطی قطعاً سینمادار سانس‌های حداقلی را به فیلمی از جنس «اخت‌الرضا» می‌دهد، وقتی می‌تواند همان سانس را به «هتل» یا «فسیل» بدهد و سالنش را پر کند.

* این را مدیری می‌گوید که مجموعه‌اش سینماهای زیادی را هم در اختیار دارد!

این موضوع گریبان خیلی از فیلم‌های غیرکمدی در حال اکران را هم گرفته است و ریشه در یک تناقض در سیاست‌گذاری دارد. دوستان وزارت ارشاد به‌شدت علاقه دارند که رقم فروش هزار میلیارد تومان تا پایان امسال در گیشه سینمای ایران محقق شود، در صورتی که طبق قاعده و آئین‌نامه اکران، خیلی از تصمیم‌ها را تا به امروز نباید می‌گرفتند. حتی در اکران فیلم‌های کمدی هم فیلمی مانند «گیجگاه» که پخش آن با بهمن سبز بود، اگر در شرایط رقابت با کمدی‌هایی از جنس «فسیل» و «هتل» نبود قطعاً عملکرد بهتری می‌توانست داشته باشد.

*ولی بپذیرید که از منظر استانداردهای سینمایی، «اخت‌الرضا» خیلی قابل دفاع نیست و ممکن است به ذهنیت مخاطب حرفه‌ای نسبت به فیلم‌های مذهبی و تاریخی، آسیب بزند.

چرا باید آسیب بزند؟!

* بالاخره ما در طول چهار دهه، به اندازه انگشتان دست هم فیلم تاریخی و مذهبی در سینمای ایران نداشته‌ایم. با همین تعداد هم این تصور در ذهن مخاطب شکل گرفته که فیلم‌هایی از این دست از پیش بازنده هستند و قرار است در مواجهه با آن شاهد یک فیلم بد باشیم! به‌خصوص که کارگردان «اخت‌الرضا» در مصاحبه‌ای صراحتاً گفته‌است این اثر قرار بود یک مستند تاریخی باشد و بعدها تبدیل به یک پروژه سینمایی شده‌است و خب معلوم است خروجی چنین پروژه‌ای چه می‌شود!

بله من هم این اظهارنظر کارگردان فیلم را خوانده‌ام و نمی‌دانم چرا چنین بحثی مطرح شده است. اینگونه نیست که از ابتدا قرار بوده این اثر، یک «مستند» شود، بلکه هدف از ابتدا تولید یک «داکیودرام» بوده است. یعنی از ابتدا طراحی صحنه و لباس و فضای بازسازی در پروژه تعریف شده بود. کمااینکه نسخه فعلی فیلم هم بی‌نسبت با فضای یک «داکیودرام» نیست و عمده روایت فیلم با نریشن پیش می‌رود. مشابه چنین ژانری را در سال‌های اخیر در سینمای ایران داشته‌ایم. برای همین هم معتقدم هر پدیده‌ای را باید با خودش و در سطح خودش قضاوت کنیم و از این حیث «اخت الرضا» قابل قبول است. همین امروز برای ساخت یک فیلم اجتماعی ساده در سینمای ایران، حداقل ۱۵ میلیارد تومان برآورد هزینه به شما می‌دهند. هزینه تولید «اخت‌الرضا» اما اصلاً در این اندازه‌ها نبود.

مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشسته‌اند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل می‌شود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمی‌آیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آن‌ها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟

* می‌توانید به مبلغ آن اشاره کنید؟

کل فیلم با کمتر از ۴ میلیارد تومان تولید شده است! با توجه به همین ظرفیت هم معتقدم این فیلم چند اتفاق را رقم زده است. این فیلم را واقعاً باید فیلم مخاطب خاص دانست؛ مخاطب خاصی که دقیقاً به‌خاطر سوژه فیلم به سینما می‌رود و چیزهایی هم با خودش به فیلم اضافه می‌کند. ما ظرفیت مهمی به نام «مخاطب خاموش» در ایران داریم که غالباً مشتری فیلم‌های دیگر نیستند، اما فیلمی مانند «اخت‌الرضا» این گروه را به سینما می‌کشاند و ادعایی بیش از این هم ندارد.

مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشسته‌اند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل می‌شود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمی‌آیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آن‌ها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟

حتی اگر استدلال‌های مرتبط با گرانی هزینه سینما رفتن را هم بپذیریم، باز هم باید اعتراف کنیم که رقم قابل توجهی از مردم، می‌توانند به سینما بیایند، اما نمی‌آیند! فیلمی مانند «اخت‌الرضا» اساساً برای گروهی از همین مخاطبان که خانواده‌های مذهبی‌تر را شامل می‌شوند، ساخته شده است. گروهی که اتفاقاً به محض اطلاع از اکران چنین فیلمی‌، پیگیر می‌شوند آن را تماشا کنند.

* حتی فارغ از کیفیت سینمایی آن؟

بله. شاید چیزی در حدود ۶۰ درصد حسی که از فیلم «اخت‌الرضا» دریافت می‌شود، مربوط به باورها و احساساتی است که مخاطب خاص این فیلم با خودش به سینما می‌آورد. این جنس مخاطب می‌تواند چیزهایی را به فیلم اضافه کند و بعد با آن ارتباط بگیرد. چنین فیلمی همین امروز ۴ اکران در ۲ شهر استرالیا دارد و همین‌طور استقبال از آن در میان شیعیان در محافل جهانی از جمله پاکستان، ترکیه، عراق، سوریه، تونس و … ادامه دارد. کشورهایی مانند اندونزی و یا کشورهای عربی منطقه امروز متقاضی اکران فیلم هستند. درباره این جنس فیلم‌ها «مصرف» برای ما بیش از «فروش» اولویت دارد.

* به چه معنا؟

به این معنا که می‌خواهیم فیلم دیده شود و فارغ از مسیر فروش و ارتباط تجاری آن با مخاطب، برای ما دسترسی‌های تازه ایجاد کند.

* اما اینکه می‌گوئید مخاطب خاص فیلم «اخت‌الرضا» فارغ از کیفیت چنین فیلمی به تماشای آن می‌نشیند، گزاره درستی نیست و البته خطرناک است. گویی برای طیفی از مخاطبان مذهبی بالقوه سینمای ایران، مختصات سینمایی و استانداردهای ساختاری یک فیلم موضوعیت ندارد!

نه من این‌طور نگفتم. این تعبیر شما بود. حرف من این است که این جنس از آثار را باید با همه ظرفیت‌های بالقوه خودشان مقایسه کنیم. شما اساساً چند کارگردان در سینمای ایران می‌توانید نام ببرید که می‌توانند فیلم تاریخی و مذهبی را به صورت استاندارد و سینمایی بسازند؟ تقریباً نداریم. تجربه سینمایی داوود میرباقری هم کیفیت کارهای تلویزیونی او را ندارد. نکته همین است که ما هنوز فیلمساز موفق در زمینه ساخت فیلم‌های تاریخی و مذهبی نداریم. کارگردان‌هایی مانند احمدرضا درویش که «رستاخیز» را می‌سازد و یا مجید مجیدی که «محمد (ص)» را می‌سازد داشته‌ایم اما حرف این است که وقتی درباره فیلم‌های تاریخی صحبت می‌کنیم، اساساً باید بدانیم که درباره یک «فقدان» در سینمای ایران صحبت می‌کنیم. پس اساساً سنجه دقیقی برای ارزیابی آثار در این حوزه در اختیار نداریم. نمی‌توانیم که فیلم‌های خودمان را با فیلم‌های تاریخی ریدلی اسکات مقایسه کنیم!

قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونه‌ای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم

بله درباره اینکه چرا سراغ این حوزه نرفته‌ایم دلایل متنوعی را می‌توان مطرح کرد اما وقتی سراغ «اخت‌الرضا» می‌آییم، می‌گوئیم ما چند هدف مشخص داشتیم که با این پروژه محقق شده است. اول اینکه می‌خواستیم پروژه‌ای کم‌هزینه در حوزه آثار تاریخی تولید کنیم. دوم اینکه در راستای سیاست حمایت از استعدادهای شهرستانی، باید از این گروه از هنرمندان قمی حمایت می‌کردیم. شما نمی‌دانید همین یک پروژه، چه حرکتی را در استان قم ایجاد کرده است. در روز رونمایی فیلم، سالن مراسم مملو از جمعیت بود. این‌ها گروهی از هنرمندان قمی هستند که شاید تا پیش از این به ظرفیت‌های آن‌ها توجه نشده بود. همه عوامل این فیلم از هنرمندان گم‌نامی هستند که در این فیلم ظرفیت‌های آن‌ها بروز پیدا کرد.

* در چند نوبت در همین مصاحبه به بحث مخاطب اشاره داشتید. می‌خواهم بدانم برای کلید خوردن یک پروژه در سازمان سینمایی «سوره» از همان مرحله نخست این موضوع هم مدنظر است یا تنها به صرف تأمین سیاست‌های محتوایی و مأموریت‌های این سازمان هم امکان دارد پای کار یک پروژه بروید؟

واقعیت این است که ناتوان‌ترین مدیر فرهنگی و هنری هم در دل خودش می‌خواهد که کار خوب تولید کند و مخاطب هم داشته باشد. فرض کنید مدیری به اشتباه در پستی منصوب شده است، اما در عمل حتی او هم می‌خواهد کار خوب و مخاطب‌پسند بسازد. هیچ‌کس نیست که نیتش ساخت فیلم بد و بدون مخاطب باشد. اما پارامترهای متعددی در تحقق این هدف دخیل است. به خصوص در سینما که گویی دنیای شرط‌بندی است و هیچ‌چیز در آن قطعی نیست.

تجربه‌های متعدد در تاریخ سینمای ایران و جهان می‌توان ذکر کرد که همه مولفه‌ها درباره آن‌ها رعایت شده بود، اما در فرآیند ارتباط با مخاطب شکست خورده‌اند. قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونه‌ای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم.

همان‌طور که اشاره کردم، باید به همه مردم ایران و مخاطبان خاموش سینما هم فکر کنیم و برای آن‌ها هم تولیداتی داشته باشیم. یادم است در دوران دانشجویی‌ام، سریال «یوسف پیامبر» پخش می‌شد و در اوج غرور دوران دانشجویی، خانواده‌ام را به دلیل تماشای این سریال نقد می‌کردم و به زعم خودم به گاف‌های کارگردانی فرج‌الله سلحشور می‌خندیدم! اما همین امروز که این سریال برای چندمین بار در حال بازپخش از تلویزیون است، کافی است در خیابان قدم بزنید و مغازه‌ها را رصد کنید، خیلی نادر است در یک مغازه در آن بازه زمانی تلویزیون روشن باشد و سریال «یوسف پیامبر» در حال پخش نباشد. من در سال ۸۸ به جاکارتا سفری داشتم که رئیس تلویزیون ملی اندوزی سراغ این سریال را می‌گرفت! برای پخش آن به نمایندگان ایران التماس می‌کرد. منظورم این است که گاهی باید در معیارهای خود درباره سنجش نظر مردم و میزان مخاطبان یک اثر بازنگری کنیم.

رسانه سینمای خانگی- «کن-پامنار» در روسیه جایزه گرفت/ حضور «گیجگاه» در یک جشنواره جهانی

جایزه ویژه هیات داوران پنجمین دوره جشنواره فیلم پاتریکی روسیه به فیلم سینمایی «کن – پامنار» رسید.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه‌ها، پنجمین دوره جشنواره فیلم پاتریکی روسیه که در ماه ژوئن در مسکو روسیه برگزار شد، برندگان خود را در پنج بخش اعلام کرد و جایزه ویژه هیات داوران به فیلم سینمایی «کن – پامنار» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی اشکان درویشی رسید.

«کن – پامنار» که بر اساس طرحی از اشکان درویشی و با فیلمنامه‌ای نوشته سیروس همتی ساخته شده، روایتی از زندگی کودکان کار در محله‌های فقیرنشین مناطق پایین شهر تهران و حمایت از دختران مظلوم افغانستان است و تیتراژ پایانی آن نیز قطعه «شرح روزگار» با صدای سالار عقیلی است.

این فیلم اواخر اسفند سال گذشته در سینماهای گروه «هنر و تجربه» روی پرده رفت. «کن – پامنار» از یکم خرداد ماه امسال در پلتفرم فیلیمو به صورت اختصاصی به نمایش درآمده و در دسترس مخاطبان است.

سیامک صفری، بابک نوری، علیرضا استادی، ندا حسینی، سیروس همتی و مهدی تارخ و با حضور افتخاری فریبا کوثری در این فیلم نقش‌آفرینی کرده‌اند.

همچنین حسین شریفی، میلاد ترقی‌خواه، احمد جعفری، عیسی حسینی با معرفی رابیه میرزاد، علی باباجانی، علیرضا دانیال پور، لیان عباس زاده، سمیرا محمدی، محمد خاوری و بازیگر نوجوان آناهیتا کاربین به عنوان بازیگران اصلی «کن پامنار» هستند و بازیگران دیگر این فیلم نیز عبارتند از جواد جوینده میرزا، مهشید خسروی، شقایق افروغی، شراره خسروانی نژاد، محمد حسین عابدینی، صغری محاصری، یاشار ابراهیمی، حمید پیمان، مجتبی تاجیک، محمدامین قاسمی و صفورا برسان.

عوامل «کن – پامنار» عبارتند از تهیه‌کننده و کارگردان: اشکان درویشی، مدیر و مشاور پروژه: فریبا کوثری، نویسنده: سیروس همتی براساس طرحی از اشکان درویشی، مجری طرح: موسسه نقطه عطف سینما تئاتر (آسیه اسدزاده)، دستیار اول کارگردان: بهزاد صفار، مدیر برنامه‌ریزی: حدیث کریمیان، منشی صحنه: صفورا برسان، تصویربردار و عکاس صحنه و پشت صحنه: سالار مجد، تدوین فیلم پشت صحنه: حسین خدارتی، جلال داروکی، مدیر فیلمبرداری: محمد مقیمی، تدوین، ساخت تیزر و آنونس: امیرحسین تحسینی، اصلاح رنگ و نور: بهمن قهاری، کانفورم، سلاله سلیمی طاری، مدیر صدابرداری: علیرضا کریم‌نژاد، طراحی و ترکیب صدا: سید محمود موسوی‌نژاد، طراح چهره‌پردازی: دانیال شعاعی، مجری چهره‌پردازی: میترا گیوه‌چی، آهنگساز موسیقی متن: امیرهوشنگ شاهرخی، طراح صحنه و لباس: اشکان درویشی، هماهنگی: امیر گلستانی، جانشین تهیه‌کننده: موسسه خیریه فرشته‌های بهشتی، مهشید خسروی، مدیر تولید: مهشید خسروی، جانشین تولید: علی نعمتی، مدیر تدارکات: علی کوثری، تجهیزات و پشتیبانی فنی: حیدر احسانی، طراح پوستر: محمد نقی‌پور، مشاور رسانه‌ای و روابط عمومی: مریم قربانی‌نیا، پخش بین‌الملل: سولماز اعتماد.

«گیج گاه» در چهل و سومین جشنواره پالرمو

فیلم سینمایی «گیج‌گاه» به کارگردانی عادل تبریزی و تهیه کنندگی حنیف سروری و میرولی اله مدنی در ادامه حضورهای بین المللی به بخش مسابقه چهل و سومین جشنواره فیلم‌های ورزشی «Paladino d’Oro» در پالرمو ایتالیا راه یافت.

جشنواره فیلم ورزشی Paladino d’Oro قدیمی‌ترین جشنواره سینمای ورزشی جهان است و از سال ۱۹۷۹ انتشار فیلم‌های ورزشی را آغاز کرده است.

فیلم سینمایی «گیج‌گاه» نوشته عادل تبریزی و ارسلان امیری پیش از این در عرصه جهانی موفق به دریافت جایزه از چهلمین دوره فیلم‌های ورزشی میلان ایتالیا، جایزه بهترین فیلمنامه از شانزدهمین دوره چبکساری روسیه شده و به صورت رسمی برای حضور در نهمین جشنواره شیملا هندوستان و نهمین جشنواره سینه لا ویستا آرژانتین انتخاب شده و در ادامه، ۲۰ الی ۲۶ نوامبر برابر با ۲۹ آبان الی ۵ آذر در چهل و سومین دوره Paladino d’Oro رقابت خواهد کرد.

توزیع بین المللی این فیلم سینمایی به عهده کمپانی ماداکتو پیکچرز به مدیریت محمد توریوریان است.

حامد بهداد، باران کوثری، سروش صحت، بهرنگ علوی، امیرحسین رستمی، نادر سلیمانی، بیژن بنفشه خواه، سیاوش چراغی پور، علی راد، مریم همتیان، محمد الهی، علی باغفر، ایمان اسماعیل پور، داوود ونداده، حامد شیخی، وحید رحمتی، فرهاد آییش و با هنرمندی جمشید آریا (هاشم پور)، رضا صفایی پور و حسن رضایی نقش آفرینان این فیلم سینمایی هستند.

این فیلم با سرمایه گذاری مشترک محمد حسینخانی و حنیف سروری تولید شده است.

رسانه سینمای خانگی- چرا «کانی مانگا» مهم بود؟

صدابردار فیلم سینمایی «چریکهٔ تارا» گفت: فیلم سینمایی «کانی مانگا» در تاریخ سینمای جنگ ما مهم است چون قدرت ایران در مقابل عراق را نشان می‌داد.

به گزارش سینمای خانگی، اسحاق خانزادی که صدابرداری یا صداگذاری بیش از ۱۳۰۰ فیلم سینمایی بلند، کوتاه، مستند، گزارشی و خبری را در کارنامه دارد در گفت وگو با ایرنا، در پاسخ به این پرسش که کدامیک از این آثار را بیش از سایرین دوست دارد، بیان کرد: همه فیلم هایم را دوست دارم از عقاب ها (ساموئل خاچیکیان ۱۳۶۳) و کانی ماگا (سیف الله داد ۱۳۶۶) گرفته تا سایر آثارم.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا کانی مانگا در زمان خود و پس از آن تا به این اندازه اثر درخشانی بود، گفت: کانی مانگا مهم بود چرا که قدرت ایران در مقابل عراق را نشان می داد.

صدابردار فیلم سینمایی خائن کشی (مسعود کیمیایی ۱۴۰۰) اظهار داشت: دوسال در جبهه ها بودم و از پل زهاب گرفته تا تمام نقاطی از ایران که در آن جنگ بود را رفتم و کار کردم و بزرگترین آرشیو صدای جنگ را ما برای وزارتخانه خودمان (امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) درست کردیم که موجود هست.

خانزادی در پاسخ به این پرسش که در میان فیلمسازان متعددی که سابقه کار با آنها را دارد، کدام یک را و به چه دلیل برجسته می داند، گفت: چریکه تارا (بهرام بیضایی ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸) را بسیار دوست دارم. بیضایی آدمی بود که بسیار خوب یاد می داد. ساعت ها با بازیگرانش راجع به نقششان صحبت می کرد و کاری می کرد تا بازیگر در قالبی که قرار است قرار گیرد یک خروجی شاخص داشته باشد.

صدابردار فیلم سینمایی گیجگاه (عادل تبریزی ۱۳۹۹) در مورد مسعود کیمیایی هم بیان کرد: کیمیایی یک استثنا و مردی قوی است. مدرسه دارد و درس می دهد و بازیگران خوبی را به سینما معرفی کرد و هنوز که هنوز است وقتی با ایشان حرف می زنید از گفت وگو با ایشان لذت می برید. دیگر به این سادگی نمی توانید چنین آدم هایی را پیدا کنید چرا که امروز همه دنبال این هستند که بزنند و بروند.

خانزادی ادامه داد: ناصر ملک مطیعی هم یکی دیگر از هنرمندانی بود که بسیار با ایشان فیلم کار کردم؛ مردی معلم بود. به لحاظ اخلاقی همه شان عالی بودند و نمی توانم بگویم که کسی از ایشان بد بود. بعد از انقلاب هم همین بود و آدم های شاخص و بزرگی در کارنامه کاری من بودند.

اسحاق خانزادی با نام هنریِ احمد خانزادی در سال ۱۳۲۹ در شهر کیلان در شهرستان دماوند در استان تهران به دنیا آمد. او فعالیت‌های هنری‌اش را در سنین نوجوانی و از سال ۱۳۴۳ به عنوان یکی از کارکنان فنی استودیو «عصر طلایی» (به مدیرت عزیزالله کردوانی) آغاز نمود. خانزادی که صداگذاری را از سال ۱۳۴۵ در کنار روبیک منصوری آغاز کرده بود، این کار را از سال ۱۳۴۷ به‌طور مستقل ادامه داد و نخستین باری که نامش در عنوان‌بندی فیلم‌ها به‌عنوانِ صداگذار ثبت شد، فیلم‌های هفت دختر برای هفت پسر (محمد متوسلانی، ۱۳۴۷) و سپس بهرام شیردل (امین امینی، ۱۳۴۷) بود.

وی در سال ۱۳۵۰ و با معرفیِ بهرام ری‌پور، در وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد. اسحاق خانزادی تاکنون صدابرداری یا صداگذاری ۱۳۰۰ فیلم سینمایی بلند، کوتاه، مستند، گزارشی و خبری را در سینما و تلویزیون ایران انجام داده که برخی از مهمترین آنان عبارتند از: یک اتفاق ساده (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۲)، طبیعت بی‌جان (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۴)، ملکوت (خسرو هریتاش، ۱۳۵۵)، در امتداد شب (پرویز صیاد، ۱۳۵۶)، چریکهٔ تارا (بهرام بیضایی، ۱۳۵۷) و دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۰).

خانزادی همچنین صدابرداری «هفتمین دورهٔ بازی‌های آسیایی در تهران» را نیز بعهده داشته‌است. اسحاق خانزادی از دههٔ ۱۳۷۰ که صدابرداری سر صحنه در سینمای ایران گسترش یافت، در این زمینه نیز فعالیت کرده و گاهی به او پیشنهاد بازیگری نیز داده شده‌است که از آن جمله بازی در فیلم سردار جنگل (امیر قویدل ۱۳۶۲) است.

از دیگر زمینه‌های فعالیت هنری او، می‌توان به طراحی چهره‌پردازی در فیلم تحفه‌ها (ابراهیم وحیدزاده ۱۳۶۶) و انتخاب موسیقی برای دو فیلم توجیه (منوچهر حقانی‌پرست ۱۳۶۰) اشاره کرد.

رسانه سینمای خانگی- سالی چهل فیلم به فجر داده ام

صدابردار فیلم سینمایی «شیرسنگی» گفت: شدت کارم این گونه بود که ۶ ماه به ۶ ماه در ۲۴ ساعت، یکساعت تا یکساعت و نیم استراحت می‌کردم و سالی ۴۰ فیلم به جشنواره فیلم فجر داده‌ام و این شوخی نیست.

به گزارش سینمای خانگی، اسحاق خانزادی در گفت وگو با ایرنا درباره تازه‌ترین فعالیت‌های سینمای خود اظهار داشت: تقریبا نزدیک به دوسال است که کار نکرده ام. قرار بود سال گذشته سریالی را با خانم تهمینه میلانی شروع کنیم که نشد؛ قرارداد هم بسته بودیم ولی به دلیل مشکلاتی چون بازیگر و … بهم خورد.

وی افزود: آخرین کارهایم خائن کشی (مسعود کیمیایی ۱۴۰۰) و سلوک (عباس رافعی ۱۴۰۰) و قبل از اینها گیجگاه (عادل تبریزی ۱۳۹۹) بود.

صدابردار فیلم طبیعت بی‌جان (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۴) توضیح داد: خیلی کم سن و سال بودم که وارد سینما و کار پشت صحنه آن شدم و کارم را قبل از دبیرستان شروع کردم و از ۱۲ سالگی به شکلی کاملا حرفه ای در کار صدا در فیلم‌فارسی‌ها شروع به کار کردم. در این کارنامه کاری ۶ دهه ای، ۱۵ سال آن قبل از انقلاب و شرکت در تولید نزدیک ۲۰۰ فیلم در آن زمان بود.

خانزادی تصریح کرد: یکی از بهترین کارهایم کوچه مردها (سعید مطلبی ۱۳۴۹) بود که فردین در آن بازی می کرد؛ این فیلم از نظر مردی و مردانگی بسیار مورد استقبال قرار گرفت و هنوز هم که هنوز است وقتی مردم من را می بینند راجع به کوچه مردها صحبت می کنند.

صدابردار فیلم سینمایی دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۰) در توضیح علت استقبال از این فیلم اظهار داشت: شخصیت ها، مرام، معرفت و انسانیتی که برای چه زن و مرد ارزشمند است، از جمله شاخصه های مهم و مورد اقبال در این اثر بود. ضمن این که آدم هایی که در این فیلم کار کردند شخصیت هایی وارسته بودند که وصله به آنها نمی چسبید و هرگز بدی ای از ایشان ندیدم. البته که شاید من آن زمان بسیار جوان بودم و چیزی نمی فهمیدم چراکه نشست و برخاستی بعد از کارها با کسی نداشتم و صرفا سرکار می آمدم و می رفتم.

وی بیان کرد: از دیگر آثار محبوبم نقره داغ (ایرج قادری ۱۳۵۰) بود و بسیاری دیگر مانند علی کنکوری (مسعود اسداللهی ۱۳۵۲)، بن بست (پرویز صیاد ۱۳۵۷) در امتداد شب (پرویز صیاد ۱۳۵۷)، ملکوت (خسرو هریتاش ۱۳۵۵) که اینها برای قبل از انقلاب بود.

صدابردار فیلم سینمایی چریکهٔ تارا (بهرام بیضایی، ۱۳۵۷) خاطرنشان کرد: پس از انقلاب هم در تولیدِ چیزی بالای ۹۵۰ فیلم حضور داشتم و در مجموع ۱۳۲۰ فیلم خوب مملکت با فعالیت من کار شد. فقط ۲۰۰ فیلم جنگی کار کردم و فیلم های مستند بسیاری مانند باد صبا (آلبر لاموریس ۱۳۴۹) را در کارنامه دارم.

وی افزود: شدت کارم این گونه بود که ۶ ماه به ۶ ماه در ۲۴ ساعت، یکساعت تا یکساعت و نیم استراحت کرده ام و سالی ۴۰ فیلم به جشنواره فیلم فجر داده ام و این شوخی نیست.

صدابردار فیلم سینمایی وعده دیدار (جمال شورجه ۱۳۸۲) در توضیح افراد و اسامی‌ای که سابقه کار با ایشان را دارد، بیان کرد: کارها و فیلمسازان برجسته در کارنامه کاری من کم نیست؛ با کیومرث پوراحمد خواهران غریب (۱۳۷۴)، با مسعود جعفری جوزانی شیرسنگی (۱۳۶۴) و در مسیر تندباد (۱۳۶۶) با امیر نادری آب، باد، خاک (۱۳۶۴)، با محمد بزرگ‌نیا جنگ نفت‌کش‌ها (۱۳۷۲)، کشتی آنجلیکا (۱۳۶۷)، ۱۹۳۶ (۱۳۵۹)، را کار کردم و در بیشتر فیلم های خانم میلانی و ۹۰ درصد از فیلم های آقای کیمیایی، به عنوان صدابردار حضور داشته ام و تقریبا با تمامی کارگردانان خوب سینمای ایران کار کرده ام و به این موضوع افتخار می کنم چرا تک تک ۱۳۲۰ فیلمی که کارکرده ام برایم خاطره است و زیبایی خاص خودش را دارد.

خانزادی یادآور شد: وقتی فلش بک به هرکدام از این کارها می زنم می بینم که در هیچکدام کم نگذاشته ام و آنچه آموخته بودم را در فیلم هایم پیاده کرده ام؛ ۳۳ سال در وزارت فرهنگ و هنر کار کردم و چیزی حدود ۲۰ سال مسئول واحد صدا و تدوین بودم و آدم های بزرگی را پرورش دادم که امروز درحال تلاش برای صدای سینمای ایران هستند.

صداگذار فیلم سینمایی ازدواج به سبک ایرانی (حسن فتحی ۱۳۸۳) بیان کرد: کسی را نداشتم که از من پشتیبانی کند و این کارنامه کاری و جوایز و افتخارات (در آخرین مورد لاله -اسدالله نیک‌نژاد ۱۳۹۹- در آمریکا جایزه بهترین صداگذاری را گرفت) همه به واسطه تلاش های شخصی بوده است.

اسحاق خانزادی (۱۳۲۹) صدابردار، صداگذار، میکس‌کنندهٔ صدا و مسئول امور فنی صدا در سینمای ایران است.

اسحاق خانزادی با نام هنریِ احمد خانزادی در سال ۱۳۲۹ در شهر کیلان در شهرستان دماوند در استان تهران به دنیا آمد. او فعالیت‌های هنری‌اش را در سنین نوجوانی و از سال ۱۳۴۳ بعنوان یکی از کارکنان فنی استودیو «عصر طلایی» (به مدیرت عزیزالله کردوانی) آغاز نمود. خانزادی که صداگذاری را از سال ۱۳۴۵ در کنار روبیک منصوری آغاز کرده بود، این کار را از سال ۱۳۴۷ به‌طور مستقل ادامه داد و نخستین باری که نامش در عنوان‌بندی فیلم‌ها به‌عنوانِ صداگذار ثبت شد، فیلم‌های هفت دختر برای هفت پسر (محمد متوسلانی، ۱۳۴۷) و سپس بهرام شیردل (امین امینی، ۱۳۴۷) بود.

وی در سال ۱۳۵۰ و با معرفیِ «بهرام ری‌پور»، در وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد. اسحاق خانزادی تاکنون صدابرداری یا صداگذاری ۱۳۰۰ فیلم سینمایی بلند، کوتاه، مستند، گزارشی و خبری را در سینما و تلویزیون ایران انجام داده که برخی از مهمترین آنان عبارتند از: یک اتفاق ساده (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۲)، طبیعت بی‌جان (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۴)، ملکوت (خسرو هریتاش، ۱۳۵۵)، در امتداد شب (پرویز صیاد، ۱۳۵۶)، چریکهٔ تارا (بهرام بیضایی، ۱۳۵۷) و دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۰).

خانزادی همچنین صدابرداری «هفتمین دورهٔ بازی‌های آسیایی در تهران» را نیز بعهده داشته‌است. اسحاق خانزادی از دههٔ ۱۳۷۰ که صدابرداری سر صحنه در سینمای ایران گسترش یافت، در این زمینه نیز فعالیت کرده و گاهی به او پیشنهاد بازیگری نیز داده شده‌است که از آن جمله بازی در فیلم سردار جنگل (امیر قویدل ۱۳۶۲) است.

از دیگر زمینه‌های فعالیت هنری او، می‌توان به طراحی چهره‌پردازی در فیلم تحفه‌ها (ابراهیم وحیدزاده ۱۳۶۶) و انتخاب موسیقی برای دو فیلم توجیه (منوچهر حقانی‌پرست ۱۳۶۰) و سه تا بزن‌بهادر (حسین مدنی ۱۳۴۴) اشاره نمود.

درخشش ورزشی‌ها در میلان

دیپلم افتخار و مدال بلورین در چهلمین جشنواره جهانی فیلم‌های ورزشی میلان ایتالیا ۲۰۲۲ نصیب سه فیلم ایرانی شد.

به گزارش ایرنا از روابط عمومی جشنواره فیلم های ورزشی ایران، در مراسم اختتامیه جشنواره جهانی فیلم های ورزشی میلان ایتالیا ۲۰۲۲ که شب گذشته (یکشنبه، ۲۲ آبان ماه) در این شهر برگزار شد، دیپلم افتخار و مدال بلورین جشنواره در بخش های مختلف به فیلم های سینمایی گیجگاه به کارگردانی عادل تبریزی و تهیه کنندگی حنیف سروری، مستند سمفونی حمید به کارگردانی و تهیه کنندگی جعفر صادقی و فیلم کوتاه برنده به تهیه کنندگی و کارگردانی صادق حسین خانی، رسید.

سیدمجتبی علوی، نماینده فدراسیون جهانی فیلم های ورزشی (FICTS) در ایران و عبدالحمید احمدی، رئیس شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم های ورزشی ایران و مشاور وزیر ورزش و جوانان در مراسم پایانی این رویداد جوایز این سه فیلم را دریافت کردند. همچنین در این مراسم چهره های فرهنگی شهر میلان و ورزشکاران مطرح و نمایندگانی از ۱۲۰ کشور حضور داشتند.

در دوره چهلم جشنواره فیلم های ورزشی میلان آثاری از سینمای ایران شامل بردی به کارگردانی عدنان طاهری، دختر کوچ به کارگردانی روح الله اکبری، پهلوان به کارگردانی مهرداد شعبانی نیا، برنده به کارگردانی صادق حسین خانی، سمفونی حمید به کارگردانی جعفر صادقی، بعد از قبل به کارگردانی محسن خسروآبادی، لوفتاب به کارگردانی بهزاد وزیری و گیجگاه به کارگردانی عادل تبریزی حضور داشتند.

بر اساس این گزارش، جشنواره فیلم‌های ورزشی ایران نماینده انحصاری فدراسیون جهانی فیلم و تلویزیون ورزشی (FICTS) است. مقر FICTS در میلان ایتالیا است که بیش از ۱۲۰ کشور عضو این فدراسیون هستند. جشنواره ایران به عنوان یکی از ۱۶ پایگاه جهانی و میزبان ۳۴ کشور آسیایی و منطقه برای ورود به جشنواره جهانی میلان مورد توجه فیلمسازان و سینماگران این کشورها است و با توجه به جایگاه بین‌المللی این جشنواره و استقبال از آن، همواره آثاری از کشورهای اروپایی و دیگر کشورها نیز مهمان این رویداد هستند.

خروج از نسخه موبایل