همانگونه که انتظار میرفت، آخرین ساخته کریستوفر نولان، توانست فاتح بلامنازع گلدنگلوب ۲۰۲۴ باشد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، پس از یکسال اجرای محدود گلدن گلوب، این جایزه، دقایقی قبل برگزیدگان خود را اعلام کرد که طی آن، «اوپنهایمر» با ۵ جایزه، بهترین عملکرد را در بخش سینمایی و «وراثت» نیز با چهار جایزه، بیشترین جایزه در بخش سریال را به خود اختصاص دادند.
فهرست برگزیدگان این جایزه به شرح زیر است:
بهترین بازیگر زن مکمل در یک فیلم سینمایی: داوین جوی راندولف/ «به جا ماندگان»
بهترین بازیگر مرد مکمل در فیلم سینمایی: رابرت داونی جونیز / «اوپنهایمر»
بهترین بازیگر مرد مینی سریال: استیون یئون «خصومت»
بهترین بازیگر زن مینی سریال: الی وانگ / «خصومت»
بهترین بازیگر زن مکمل تلویزیون: الیزابت دبیکی / «تاج»
بهترین بازیگر مرد مکمل تلویزیون: متیو مک فادین / «وراثت»
بهترین اجرای استندآپ: ریکی جرویس / «ریکی جرویس: آخرالزمان»
بهترین بازیگر مرد سریال کمدی یا موزیکال: جرمی آلن وایت / «خرس»
بهترین بازیگر زن سریال کمدی یا موزیکال: آیو ادبیری / «خرس»
بهترین بازیگر مرد سریال درام: کیران کالکین/ «وراثت»
بهترین انیمیشن: «پسربچه و هرون»
بهترین فیلم غیرانگلیسی: «آناتومی سقوط»
بهترین فیلمنامه: ژوستین تریه، آرتور هراری / «آناتومی سقوط»
بهترین کارگردان: کریستوفر نولان / «اوپنهایمر»
بهترین بازیگر زن در سینما موزیکال یا کمدی: اما استون / «بیچارگان»
بهترین بازیگر مرد در سینما درام: کیلین مورفی / «اوپنهایمر»
بهترین موسیقی: لودیگ گورانسون / «اوپنهایمر»
بهترین ترانه: بیلی آیلیش برای ترانه «من برای چه ساخته شدم» / «باربی»
دستاورد سینمایی و باکس آفیس: «باربی»
بهترین مینی سریال، سریال آنتولوژی یا فیلم تلویزیونی: «خصومت»
بهترین سریال تلویزیونی، موزیکال یا کمدی: «خرس»
بهترین بازیگر زن در سریال تلویزیونی درام: سارا اسنوک/ «وراثت»
بهترین سریال درام تلویزیونی: «وراثت»
بهترین بازیگر مرد سینمایی، موزیکال یا کمدی: پل جیاماتی/ «به جا ماندگان»
بهترین فیلم موزیکال یا کمدی: «بیچارگان»
بهترین بازیگر زن در فیلم سینمایی درام: لیلی گلدستون/ «قاتلین ماه کامل»
فیلم سینمایی «هاوایی» موفق شد تا طی ۳ روز نخست فروش خود، بیش از ۳ میلیارد تومان بفروشد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم سینمایی هاوایی بهعنوان هشتمین فیلم کمدی سینماها، از صبح چهارشنبه ۱۳ دیماه به روی پرده سینماها رفت که توانست در نخستینگام، آمار قابلقبولی از خود به جای بگذارد.
ساخته بهمن گودرزی موفق شد تا طی ۳ روز نخست نمایش خود، با جذب حدود ۵۴ هزار مخاطب در ۹۳۰ سانس، ۳ میلیارد و ۴۱۵ میلیون تومان بفروشد.
این آمار افتتاحیه از آن جهت خوب ارزیابی میشود که به دلیل تعطیلی روز پنجشنبه سینماها، یکی از روزهای افتتاحیه فیلم به شنبه موکول شد که یکی از کممخاطبترین روزهای هفته شمرده شده و تاثیری منفی بر راندمان کلی افتتاحیه این فیلم داشت. ضمن اینکه هاوایی طی ۳ روز نخست نمایش خود، عمدتا در سینماهای تهران نمایش داشت و این آمار، بیشتر در سینماهای پایتخت و چند سینمای مرکز استان محقق شده و به همین دلیل، از تعداد سالن کمتری به نسبت چند فیلم دیگر برخوردار بود.
با این آمار، هاوایی به دومین فیلم پرفروش روزهای اخیر تبدیل شده که رقابت تنگاتنگی را با هتل در صدر جدول آغاز کرده است. با چنین عملکردی، هاوایی قطعا یکی از پرفروشترین فیلمهای امسال خواهد شد که میتواند تاثیرگذاری خوبی بر گیشه سالانه داشته باشد.
هاوایی، داستان یک ورزشکار ایرانی است که قصد دارد تا برای پیشرفت خود، زیر بار مهاجرت و پناهندگی کشور دیگری برود اما از جایی به بعد در ماجرایی قرار میگیرد که او را به فرد سرشناس مجازی تبدیل میکند و حالا ماجرا برای او به شکل دیگری رقم میخورد.
در این فیلم، امیر جعفری، امین حیایی، امیرحسین رستمی و ریحانه پارسا به ایفای نقش پرداختهاند.
کارگردان فیلم سینمایی «ضد» در گفتوگوی تفصیلی با خبرگزاری مهر تاکید کرد که به عنوان یک فیلمساز همیشه دغدغه پرداختن به پروندههای سیاسی و همچنین سیاست در عرصههای مختلف را دارد.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، تاریخ معاصر ایران به ویژه دهه اول انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس از جمله مقاطعی هستند که مطالعه، پژوهش و پرداختن به آنها همیشه مورد توجه فعالان عرصههای مختلف فرهنگی و هنری بوده و هست. در عرصه ادبیات، سینما، تئاتر و تلویزیون با نگاه به اتفاقات و رویدادهای این دورهها آثار مختلفی تولید شدهاند. در عرصه سینما و تلویزیون به ویژه طی ۲ دهه اخیر بار دیگر پرداختن به مقطع سیاسی و اجتماعی دهه اول انقلاب اسلامی مورد توجه فیلمسازان و تولیدکنندگان سریالهای تلویزیونی قرار گرفته است و آثاری با موضوع اتفاقات و حوادث رخ داده در این مقطع زمانی، بهویژه شرایطی که گروهک منافقین رقم زدند، ساخته، اکران و پخش شدهاند.
یکی از جدیدترین آثاری که در عرصه سینما با موضوع حوادث دهه ۶۰ که توسط گروه منافقین رقم خورد ساخته و در حال اکران بر پرده سینماهای کشور است، فیلم «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و محصول سازمان سینمایی سوره است.
فیلم «ضد» به نویسندگی حسین ترابنژاد و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی است که در سال ۱۴۰۰ تولید و بعد از ۲ سال در پاییز سال جاری به اکران رسید. «ضد» در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد را توسط نادر سلیمانی و سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه را توسط محمدرضا شجاعی از آن خود کند.
«ضد» برای پرداختن به حوادث سیاسی و همچنین گروهک منافقین، ماجرایی عاشقانه را به موازات ماجرای سیاسی مدنظر خود، قرار داده و دنبال میکند. این فیلم با انتخاب شخصیتهایی خیالی به وقایع مستندی نظیر بمبگذاری در حزب جمهوری اسلامی میپردازد.
ربیعی فیلم سینمایی «ضد» را به عنوان دومین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی در کارنامه کاری خود به ثبت رساند؛ کارگردانی که فیلم اول او با عنوان «لباس شخصی» در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد ولی تاکنون موفق به کسب مجوز اکران نشده است.
به بهانه اکران «ضد» در سینماهای کشور، نشستی با حضور امیرعباس ربیعی و همچنین مهدی نصرتی و نادر سلیمانی از بازیگران این اثر سینمایی در خبرگزاری مهر برگزار و طی آن به موضوعات مختلف پیرامون این اثر پرداخته شد.
در این نشست و گفتوگوی تفصیلی ربیعی از دغدغه خود برای پرداختن به موضوعات سیاسی به ویژه حوادث سیاسی دهه اول انقلاب اسلامی سخن گفت و نصرتی و سلیمانی نیز درباره دغدغههای خود برای حضور در این اثر سینمایی صحبت کردند.
در ذیل بخش اول این گفتوگو آمده است:
*بعد از ساخته شدن چند فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی درباره سازمان منافقین و گروهک رجوی، چه چیزی شما را به سمت ساخت فیلمی درباره این سازمان و گروههای منافق ترغیب کرد؟ آیا این نشأت گرفته از دغدغه شخصی بود که به این برهه از تاریخ معاصر سیاسی ایران بپردازید یا انگیزه دیگری باعث ساخت فیلمی با این مضمون شد؟
امیرعباس ربیعی: به دلیل زیست، پژوهشها، افکار و دغدغههایم بیشتر سینمای سیاسی و تاریخ معاصر را پیگیری میکنم و به این ژانر علاقه دارم. فیلمهای کوتاهی هم که پیش از «لباس شخصی» و «ضد» ساختم، موضوع سیاسی داشتند؛ سال ۹۱ یا ۹۲ اثری کوتاه ساختم که درباره اشغال عراق توسط آمریکا است، سال ۹۳ فیلم «ولد» را با موضوع جنگ غزه در سال ۲۰۱۴ ساختم، بعد به بحث مدافعان حرم و جنگ سوریه پرداختم و فیلم «ماه در خانه» را تولید کردم. در سال ۹۶ نیز فیلمی با موضوع اتفاقات سال ۱۳۸۸ ساختم. در کل میتوانم بگویم که تاکنون فیلم غیرسیاسی نساختهام. ناگفته نماند که سال ۹۴ اولین فیلم سینماییام را به طور جدی با حوزه هنری شروع کردم که متأسفانه در پیشتولید متوقف شد و هیچوقت ساخته نشد؛ موضوع فیلم درباره اتفاقی در استان سیستان و بلوچستان و بحث تکفیریها و ترورهایی که در آن استان انجام میشود و همچنین دعوای بین شیعه و سنی، بود. سال ۹۶ شروع به مطالعه پرونده حزب توده کردم تا بتوانم فیلمی با این موضوع بسازم.
بنابراین پرداختن به پروندههای سیاسی و رفتن به سراغ «لباس شخصی» و «ضد» دغدغه شخصیام بود. اگر یک روز بخواهم فیلمی با موضوع اجتماعی یا اقتصادی کار کنم، بیربط به سیاست نمیتوانم بسازم زیرا من سیاست را به شدت در تمام شئون زندگی تأثیرگذار میبینماین مطالعه با انگیزه کاملاً شخصی و با کمک دوستی که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی کار میکرد، انجام شد. در آنجا پروندههای متعددی را نظیر «هوشنگ اسدی»، «رحمان هاتفی»، «محمدعلی عمویی»، «احسان طبری» و بازجوییهایی که از «نورالدین کیانوری» شده بود، خواندم. همانجا نوشتن طرح فیلم سینمایی «لباس شخصی» را شروع کردم. بعداً مشغول نوشتن سیناپس فیلمنامه «لباس شخصی» بودم که با «ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان مواجه شدم. هنوز به این شکل فیلمی درباره پروندههای واقعی ساخته نشده بود؛ پیش از آن فیلم «امکان مینا» قصهای با اتمسفر دهه ۶۰ داشت اما پروندههای واقعی سیاسی را پیگیری نکرده بود، یا فیلم «سیانور» که نسبت به «امکان مینا» بیشتر به پرونده واقعی سیاسی گرایش داشت و بحث «تقی شهرام» را مطرح کرده بود.
بنابراین پرداختن به پروندههای سیاسی و رفتن به سراغ «لباس شخصی» و «ضد» دغدغه شخصیام بود. اگر یک روز بخواهم فیلمی با موضوع اجتماعی یا اقتصادی کار کنم، بیربط به سیاست نمیتوانم بسازم زیرا من سیاست را به شدت در تمام شئون زندگی تأثیرگذار میبینم. من با تفکر زندگی جدای از سیاست یا متکی شدن به یک زندگی فردی که به دنبال رفاه فردی فارغ از رفاه و نفع اجتماعی است، مخالف هستم و اصلاً این زیست را قبول ندارم. در حقیقت معتقد هستم انسان، اجتماعی خلق شده است و نسبت به جامعه مسؤولیت دارد. به مذهب جدای از سیاست و فعالیتهای فردی جدای از سیاست قائل نیستم. سیاست نقش بهسزایی در جامعه دارد. ۹۰ درصد اختلافاتی را که در حوزههای مختلف کشور وجود دارد؛ ناشی از سیاست میدانم چه سیاست داخلی و چه سیاست بینالمللی. سیاست نقش پررنگی بر خروجی فرد فرد جامعه دارد. وقتی این عقیده من است، طبیعی است حتی اگر یک مساله اجتماعی را پیگیری کنم، رگههای سیاسی آن را هم دنبال میکنم.
*حضور بازیگر در یک فیلم سیاسی به ویژه وقتی مربوط به تاریخ معاصر سیاسی باشد، چالشهایی را برای بازیگر به همراه دارد. آقای سلیمانی، شما با دغدغه شخصی حضور و بازی در فیلم «ضد» را پذیرفتید اما با چه چالشهایی مواجه بودید؟
نادر سلیمانی: من سیاست را اینگونه میبینم؛ شما دستتان به لیوان آب میرسد ولی به دوستتان میگوئید آب را به شما بدهد تا بخورید. سیاست به همین سادگی است. سیاست مثل مژه میماند و خیلی به شما نزدیک است. کسانی که با این ترفند جلو رفتند، همیشه پیروز بودند. برخی مواقع آدمهایی هستند که آگاهی بالاتری نسبت به سیاست دارند و فریب شما را نمیخورند و وقتی به آنها میگوئید لطفاً آب را به دستتان بدهند به شما میگویند که دست خودتان به آب میرسد پس خودتان آن را بردارید.
در جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم متأسفانه این سیاست خیلی زیاد است. مشت نشانه خروار است؛ در سفرهای که همه خانواده گرد آن نشستهاند بزرگتر جمع میگوید «این برنج را بکش یا آب را بده بخورم»، همه این چیزها در آن سفره هست و بزرگتر خانواده در رأس سفره حضور دارد و دستش به همه اینها میرسد ولی دیگران را وادار میکند کسی که از او کوچکتر است آن کار را انجام دهد.
یکی از دلایلی که حضور و بازی در فیلم «ضد» را پذیرفتم که اولین کارم با آقای ربیعی است، این بود که این سیاست را در بزرگان منافقین دیده بودم. بزرگان منافقین ته صف میایستادند و پیروانشان به جای آنها چاقو میخوردند؛ این اتفاق را به عینه در جنوب دیده بودم.
اولین فیلم در اصل جدی برای یک بازیگر طنز. هر بازیگری دوست دارد این تجربه را داشته باشد ولی تخریب عجیبی در من ایجاد شده بود که این پیشنهاد را قبول نکنموقتی آقای شفیعی فیلمنامه را برای من فرستاد و آن را خواندم، دیدم شخصیت «ناصر» عجب آدم سیاستبازی است. یکی از بخشهای مهمی که باعث شد در فیلم «ضد» بازی کنم، نوشته خوب حسین ترابنژاد و دوم اعتماد عجیبی بود که آقای ربیعی به من داشت؛ اولین فیلم در اصل جدی برای یک بازیگر طنز. هر بازیگری دوست دارد این تجربه را داشته باشد ولی تخریب عجیبی در من ایجاد شده بود که این پیشنهاد را قبول نکنم. دوستان زیادی به من گفتند که این کار را انجام ندهم زیرا به واسطه کارهای طنز شناخته شده هستم. اینجا سیاست من به دادم رسید. دوستی به من گفت برو و در نهایت اگر کارت خوب نشد یک عذرخواهی میکنی و میگویی اشتباه کردم. من در شب اختتامیه جشنواره فیلم فجر گفتم که از این پس کار من خیلی سخت شده است.
محبتی که آقای ربیعی به من داشت این بود که به من اجازه داد، بازی کنم. سوال اول من از آقای ربیعی این بود که چرا من را انتخاب کرده است؟ از زندهیاد داریوش مهرجویی نیز وقتی من را برای فیلم «علی سنتوری» انتخاب کرد، همین پرسش را پرسیدم. آقای ربیعی به من ایمان داشت. هیچوقت جلوی کار من را نگرفت؛ برخی کارگردانها آنقدر ضدحال میزنند که آدم رغبت نمیکند نگاهشان کند.
من نسبت به مجاهدین مشکل دارم، این عقیده شخصی من است. برای اینکه سیاستشان حتی خلاف دیدگاه مردم بود و حتی خودشان، خودشان را فریب میدادند. دیدگاه درستی نیز نداشتند و افراد خود را مسلح میکردند تا به همشهری و همنوع خود شلیک کنند. در گروهکها فضا به گونهای بوده که همه نسبت به هم بدبین بودند، این یعنی سیاست تلخ. در حالی که بچههای انقلابی عاشقانه زندگی میکردند. من همیشه میگویم ای کاش همه مثل اول انقلاب بودیم؛ نان کم بود اما همه به هم نان تعارف میکردیم، آب کم بود ولی همه با هم تقسیم میکردیم. اما الان اینگونه نیست و همه میخواهند برای خود اندوخته کنند.
*آقای نصرتی، برای شما انتخاب و حضور در نقش یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق و فیلمی سیاسی چه چالشهایی را به همراه داشت؟
مهدی نصرتی: آنگونه که سیاسی بودن فیلم دغدغه امیرعباس ربیعی است، من دغدغه و اولویت سیاسی برای انتخاب نقش ندارم. شاید به دلیل اینکه تنوع نقش در فضاهای دیگر برای من بیشتر است و چالش بیشتری برای من ایجاد میکند، حتی کماهمیتترین ژانر برای من ژانر سیاسی است چون وقتی فیلمی در ژانر سیاسی در تمام دنیا ساخته میشود، شخصیت فیلم فراتر از قهرمان و به نوعی ویژگی ابرقهرمانی دارد. در کلیت، ابرقهرمانها شبیه هم هستند و این ویژگی باعث میشود به صورت ناخودآگاه بازیگر به دلیل تکرار نقشهای شبیه به هم، در یک کلیشه قرار بگیرد. بنابراین نمیتوانم بگویم از بازی در نقشهای سیاسی فراری هستم اما برای من کماهمیت هستند.
آنگونه که سیاسی بودن فیلم دغدغه امیرعباس ربیعی است، من دغدغه و اولویت سیاسی برای انتخاب نقش ندارم. شاید به دلیل اینکه تنوع نقش در فضاهای دیگر برای من بیشتر است و چالش بیشتری برای من ایجاد میکندامیرعباس ربیعی هر چقدر هم که اعتقادهای سیاسی داشته باشد، در نهایت هنر برایش ارجحیت دارد. در خروجی کار، ربیعی انصاف به خرج داده و باعث شده است نقشها در فیلم «لباس شخصی» و فیلم «ضد» تکبعدی نباشند. در این آثار نقشهای خوب قصه هم نقاط ضعف دارند و این عین زندگی است. از این جهت برای منِ بازیگر تنوع دارد و این ترس برایم وجود ندارد که در کارهای ربیعی گرفتار کلیشه شوم زیرا نقشها شبیه ابرقهرمانها نیستند.
نادر سلیمانی: میخواهم یک سوالی را از آقای نصرتی بپرسم. مدل نقش شما در «لباس شخصی» هم مدل نقشتان در «ضد» بود؟
نصرتی: در «لباس شخصی» هم نقش اول را ایفا میکردم ولی آنجا کاراکترم قهرمان قصه بود.
سلیمانی: پس نقش متفاوتی بوده است؟
نصرتی: یک خلق و خوهایی داشت که پسندیده نبود ولی در نهایت آدم دلپاک و تمیزی بود.
سلیمانی: در فیلم «ضد» نیز نقش شما، کاراکتر منطقیتری نسبت به کاراکتر من یعنی «ناصر» است.
ربیعی: در «لباس شخصی» کاراکتر نقش اول کمی سرکشتر است.
نصرتی: شما بسته به اعتقادات کاراکتر «ناصر» کاملاً منطقی عمل میکنید.
سلیمانی: مساله عشق در فیلم «ضد» مطرح است، کاراکتر اصلی سالها از عشق خود دور بوده و با یک زخم، دوباره این عشق شکل میگیرد. کاراکتر «ناصر» در فیلم «ضد» عاشق سازمان منافقین است و گروهک خود را دوست دارد ولی تفکر و عقیده کاراکتر به او اجازه نمیدهد و عشقش را زیر پای خود له میکند. کاراکتر نقش اول «ضد» در لحظه آخر دست به کار عجیبی میزند. در واقع کاراکترهای ما در فیلم به یک نوع شبیه هم هستند. آقای ربیعی نظر شما هم درباره این ۲ کاراکتر همین بوده است؟
امیرعباس ربیعی: البته بعد از فیلم «ضد» تصمیم گرفتم که دیگر فیلمی را که فیلمنامهاش برای خودم نیست، نسازم زیرا معتقدم نمیشود یک خانواده ۲ پدر داشته باشد. اما درباره شخصیتپردازی «ضد» میتوانم این ادعا را داشته باشم که بین دوراهی عشق و سیاست ماندن شخصیت «سعید» در این فیلم کاملاً شکلگرفته و تردیدش به خوبی درآمده است.
خواهش میکنم تهیهکنندگان و سرمایهگذاران دولتی و خصوصی بدانند که هنرمند ربات نیست که کنترلش دست فرد دیگری باشد. مدیری که پشت یک میز نشسته است و قدرت تصمیم گیری دارد باید بداند این میز، به معنای این نیست که او از همه هنرمندتر است و از همه بیشتر میفهمد که بگوید من ریلگذاری میکنم و هنرمندان روی این ریل حرکت کنند. این غلط است و در فرهنگ انقلاب اسلامی و فرهنگ دفاع مقدس تعریف مدیریت این نیست، این تعریف در نظام سرمایهداری وجود دارد. «مدیر» در تعریف جمهوری اسلامی یعنی «خادم»، جایگاه نیست. ارزش مدیر به خدمتی است که میکند. فرماندههان دفاع مقدس راه را برای رزمندگان هموار میکردند تا رزمندگان بتوانند به جلو حرکت کنند، هدایت صرفاً برای نظم بود. بعد از دفاع مقدس جایگاه عوض شد و مدیران تصور کردند که شایستگان مردم هستند. در فرهنگ این امر شدنی نیست و دور باطل است. کار فیلمساز در مواجهه با مدیران بخش دولتی و خصوصی و حتی تهیهکنندهها خیلی سخت است. من معتقدم همانگونه که من به عنوان کارگردان نباید در کار تهیه و تولید دخالت کنم، تهیهکننده هم نباید در کار هنری فیلم دخالت کند بلکه باید اعتماد کند. البته در فیلم «ضد» تعامل خوبی از سوی آقای شفیعی به عنوان تهیهکننده و آقای ترابنژاد به عنوان فیلمنامهنویس با بنده وجود داشت و از این بابت از آنها تشکر میکنم.
تهیهکنندگان و سرمایهگذاران دولتی و خصوصی بدانند که هنرمند روبات نیست که کنترلش دست فرد دیگری باشد. مدیری که پشت یک میز نشسته است و قدرت تصمیم گیری دارد باید بداند این میز، به معنای این نیست که او از همه هنرمندتر است و از همه بیشتر میفهمد که بگوید من ریلگذاری میکنم و هنرمندان روی این ریل حرکت کنندمن به همان اندازه که روی دغدغههایم پافشاری میکنم، روی سینما و هنر هم تاکید دارم. منظورم این است که سینما را بلندگویی برای حرفزدن نمیدانم. من فیلم میسازم چون قصهگویی را دوست دارم. به سینما نیامده ام صرفاً فیلم بسازم و یکسری حرفها را بزنم، فیلم میسازم تا قصه بگویم، مخاطب را سرگرم کنم و حرفم را هم بزنم. برای من مهم است حرفی که میزنم شعار نباشد و در جهان درام بنشیند. به همان اندازه برایم مهم است فیلمی بسازم که آئینه درونم باشد و برای خوشایند این و آن نباشد. وقتی می خوام فیلمی بسازم که اقتباسی از واقعیت است، خودم را نسبت به تاریخ و آن واقعیت مسؤول میدانم و هر آنچیزی را که میفهمم، در قالب روایت واقعیت و رئالیسم موجود بیان میکنم. البته این واقعیت و رئالیسم موجود در چیستی ماجرا است، چگونگی و جزئیات ماجرا را متناسب با ظرفیت درام تغییر میدهم.
در فیلم «ضد» با سازمان مجاهدینی طرف هستم که ۳ طیف آدم دارد؛ طیف اول که همان شخصیت اول فیلم یعنی «سعید» است، شهوت جاهطلبی و قدرت او را تبدیل به یک آدم مریض میکند که تمام ارزشها را زیر پا میگذارد و حتی رفتارهایی برای تثبیت جایگاه و یا ارتقای جایگاه خود انجام میدهد که به ضرر سازمان است. «سعید» در فیلم «ضد» حاضر نیست دکتر بهشتی را ترور کند و استدلال میآورد که به ضرر سازمان است، بخش اعظم این استدلال به این دلیل است که اگر ترور کند مرگ «سعید» را به همراه خواهد داشت کمااینکه وقتی محمدرضا کلاهی ترور را انجام داد، کارش در سازمان تمام شد.
طیف دیگر افرادی هستند که تابع محض مرکزیت سازمان یا مسعود رجوی هستند؛ افرادی که عواطف و احساسات خود را ذبح میکنند و بتشان سازمان است که نمایندهشان در فیلم «ضد»، کاراکتر «ناصر» است. این انسانها دستور مرکزیت برایشان وحی منزلی بود که آن را مقدس میدانستند. مثال این امر «ابریشمچی» است.
طیف دیگر آدمهایی هستند که با یک نگاه انسانی جذب سازمان شده بودند. یعنی هنوز فطرت انسانی در آنها باقی مانده و تشکیلات هنوز بر عواطف و اعتقادات انسانی آنها غالب نشده است؛ نمونه این طیف در فیلم «ضد»، کاراکتر «منیژه» است. این افراد از سازمان دل میکنند و یا شجاعت دارند که مخالفت خود را ابراز میکنند ولی برخی هم چون شجاعت این ابراز را نداشتند، سالها در سازمان باقی ماندند. من این طیف را قربانی میدانم.
من سعی کردم با این کاراکترها و با زبان سینما در فیلم «ضد» به این نگاه و طیفها بپردازم تا مخاطب در زیرمتن و ناخودآگاه خود اینها را بفهمد. برای من مهم است در سینما تمام نگاههای مدنظر تبدیل به درام و قصه جذاب بشود که مخاطب به صورت ناخودآگاه آنها را بفهمد. سینما یعنی فیلم «فهرست شیندلر» که منِ ضدصهیونیست هم دلم برای کاراکترهایش میسوزد. وقتی اینگونه فیلم بسازم، سینما تبدیل به زبان مشترک همه آدمها میشود. آرزوی من این است که مخالفترین آدم به ایدئولوژی من ناسزا بگوید ولی به احترام سینمایم کلاه از سر بردارد.
نصرتی: جالب است بدانید که درباره فیلم «لباس شخصی» هم خیلی کم نقد داشتیم و حتی اگر کسی ایرادهایی به فیلم میگرفت در انتهای مطلب خود میگفت که اگر دوست دارید به سینما بروید و ۲ ساعت جذاب را سپری کنید و به تماشای فیلم «لباس شخصی» بنشینید.
*با توجه به علاقه خودتان به فیلم «فهرست شیندلر» اشاره کردید، فکر میکنید در فیلم «ضد» چهقدر توانستهاید در جلب رضایت مخاطبان طیفهای مختلف موفق باشید؟ زیرا به سینمایی اشاره کردید که به لحاظ شخصیتپردازی بسیار قدرتمند است. فکر میکنید «ضد» در شخصیتپردازی چقدر موفق بوده است؟ یعنی من به عنوان یک مخاطب، چهقدر شخصیت «سعید»، تردیدها و عشق او را میپذیرم؟ بازیگران چهقدر از تیپ دور و به شخصیت نزدیک شدهاند؟
ربیعی: اول بگویم که فیلم «فهرست شیندلر» قله است و من در دامنه در حال تلاش هستم. از سوی دیگر فیلمنامه «ضد» متعلق به من نیست و به عنوان کارگردان فیلمنامه آمادهای را کار کردم اگرچه فیلمنامه بازنویسی شد و در این روند تغییر کرد. به گونهای که فضای عاشقانه فیلمنامه اولیه پررنگ بود و در نسخه بازنویسی، غلبه بر فضای سیاسی بود.
مراسم اختتامیه ششمین جایزه پژوهش سال سینمای ایران صبح سهشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲ در تالار رودکی برگزار و برگزیدگان آن معرفی شدند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم اختتامیه ششمین جایزه پژوهش سال سینمای ایران صبح سه شنبه ۱۲ دی با حضور اهالی سینما، پژوهشگران و اساتید دانشگاه برگزار و برگزیدگان بخش های مختلف معرفی شدند.
اسامی برگزیدگان این رویداد بدین شرح است:
بخش پایاننامه
۱. لوح تقدیر بخش پایاننامه دکترا به همراه هدیه نقدی به الهه کسمایی مولف پایاننامه «فرهنگ فیلمهای پایاننامه دانشکده سینما (چهاردهه سینمای آنالوگ)» اهدا شد.
۲. لوح سپاس و تندیس پایاننامه برگزیده کارشناسی ارشد به همراه هدیه نقدی به امین یوسفی مولف پایاننامه «نظارت بر فیلمهای سینمایی از منظر حقوق بشر»، به خاطر اهمیت حقوق مخاطب در سینمای ایران و ضرورت پرداختن به پژوهشهای دانشگاهی با موضوع حقوق معنوی مخاطب اهدا شد.
۳. لوح تقدیر بخش پایاننامه کارشناسی ارشد به همراه هدیه نقدی به محمد سعید جوبند مولایی مولف پایاننامه «گونهشناسی کاراکترهای فیلمهای کمدی سینمای دفاع مقدس با استفاده از تیپهای شخصیتی پیشنهادی اسکات سدینا (مطالعه موردی فیلمهای لیلی با من است، گاهی به آسمان نگاه کن، اخراجیهای ۱ و ۲ و ضد گلوله) اهدا شد.
۴. لوح تقدیر بخش پایاننامه کارشناسی ارشد به همراه هدیه نقدی به لیلا ناصربخت مولف پایاننامه «بررسی زیبایی شناسانه تصاویر رویا و خاطره در سینمای پس از انقلاب اسلامی» اهدا شد.
بخش مقاله
۱. لوح سپاس و تندیس مقاله برگزیده به همراه هدیه نقدی به علی اوصانلو و علی شیخ مهدی نویسندگان مقاله «تحلیل نحوه بازنمایی معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی در فیلمهای سینمایی ایران با رویکرد نظریات استوارت هال» بهخاطر انسجام در شاکله مقاله و استفاده از منابع معتبر و انطباق با اولویتهای موضوعی جایزه پژوهش سینمایی سال اهدا شد.
۲. لوح تقدیر بخش مقاله به همراه هدیه نقدی به کرم حبیبپورگتایی به خاطر مقاله «بررسی نقش سینمای ایران در تغییر شاخصهای توسعه اجتماعی» اهدا شد.
۳. لوح تقدیر بخش مقاله به همراه هدیه نقدی به مصطفی دری و نواب حضرتی، نویسندگان «مجموعه مقالات فقه در سینما» اهدا شد.
بخش پژوهش
۱.لوح سپاس و تندیس پژوهش برگزیده به همراه هدیه نقدی به سیاوش صلواتیان مولف پژوهش «آسیبشناسی سیستم نظارت در سینمای ایران با رویکرد نگاشت نهادی و ارائه پیشنهادی اصلاحی» بهخاطر روشمندی، هدفمندی و سودمندی برای سینمای ایران اهدا شد.
۲. لوح تقدیر به همراه هدیه نقدی به فروزنده جعفرزاده مولف پژوهش «روند تحول مسائل و مشکلات مرتبط با گسست نسلی در ایران، در فیلمهای سینمایی ۴۰ سال گذشته» اهدا شد. ۳. لوح تقدیر به همراه هدیه نقدی به مجید کیانیان مولف پژوهش «تحلیل تحولات فنی صدا و تصویر در صنعت سینمایی دیجیتال جهان (از آغاز تا تحولات پیش روی)، به سوی راهبرهای اجرایی در سینمای ایران» اهدا شد.
بخش طرحنامه (پروپوزال)
لوح سپاس و تندیس این بخش به همراه هدیه نقدی به سارا مومنی نویسنده طرحنامه «تدوین راهبردهای رسانهای مبتنی بر تحلیل تصویر خانواده ایرانی در سینمای ایران» اهدا شد.
بخش جنبی
۱. لوح تقدیر بخش جنبی به همراه هدیه نقدی به علی نقی طاهری، بهخاطر مجموعه فعالیتها در حوزه پژوهشهای سینمای بومی استان خوزستان و پژوهش «سیاه، سفید، خاکستری، روایت خوزستان در سینمای ایران» اهدا شد.
۲. لوح تقدیر بخش جنبی به همراه هدیه نقدی به پانتهآ خاموشی اصفهانی و زهره فتحی، بهخاطر مجموعه فعالیتهای پژوهشی در حوزه سینما و تالیف مجموعه کتابهای «بانوان سینماگر ایران» اهدا شد.
حسن بلخاری قهی، محمدرضا حسنایی، مجید شاهحسینی، رامتین شهبازی، توحید محرمی، مسعود نقاشزاده، بهمن نامور مطلق، از اساتید حوزه سینما و فرهنگ و هنر داوری آثار رسیده به ششمین دوره جایزه پژوهش سال سینمای ایران را برعهده داشتند.
رئیس سازمان سینمایی یا تاکید بر ضرورت اتخاذ راهبردهایی برای ارتقای سینمای کشور در رده ۳ سینمای برتر جهان گفت: تاسیس اندیشکده سینما در سازمان سینمایی یک ضرورت است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، محمد خزاعی سهشنبه- ۱۲ دی ماه- در آیین اختتامیه ششمین جایزه پژوهش سال سینمای ایران در تالار رودکی اظهارداشت: مبنای اصلی هر حرکتی برای ماندگاری قطعا پژوهش است و بسیاری از فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور بدون پژوهش دچار مشکل خواهند شد.
وی افزود: توسعه سینمای ملی و اینکه به فکر سینما، بازار جهانی و مخاطب باشیم باید بر مبنای کار پژوهشی باشد و این مبنای فعالیتهای ما در سازمان است.
خزاعی ادامه داد: امروز اگر میخواهیم سینمای ملی توسعه پیدا کند و به فکر بازار جهانی و مخاطب باشیم، باید تمام تصمیمات و برنامه ها بر مبنای کار پژوهشی باشد. باید پژوهش کنیم ببینیم چرا مخاطبان فیلمهای کمدی را دوست دارند و چرا فیلمهای هنری کمتر مورد اقبال قرار میگیرند.
وی ادامه داد: اگر قرار است کارهای اساسی در سینما شکل بگیرد وجود یک اندیشکده سینمایی ضروری است و تصمیم داریم در شورای عالی سینما چنین طرح ماندگاری را پیگیری کنیم.
از امروز تا آغاز چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، یک ماه زمان باقی مانده و در این یک ماه، گمانهزنیهایی درباره حضور فیلمها از نهادهای مختلف و همچنین فیلمهای مستقل در این جشنواره، تنور آن را تا روز افتتاحیه داغ نگه خواهد داشت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، درست ۳۰ روز دیگر و در چنین روزی فرش قرمز جشنواره فیلم فجر در برج میلاد تهران پهن خواهد شد و این مکان، میزبانی ۱۰ روزه خود را از هنرمندان، بازیگران و اصحاب رسانه آغاز میکند.
برای سینهفیلها، مردم علاقهمند به سینما و اصحابرسانه در این فاصله یک ماهه، حدس زدن درباره حضور فیلمها در جشنواره از همه چیز بیشتر میچسبد. نه تنها جشنواره فیلم فجر بلکه حضور فیلمها در هر جشنوارهی معتبری در دنیا این گمانهزنیها را به همراه دارد و همین حدس و گمانهاست که تازگی جشنواره را تا روز اختتامیه نگه میدارد.
این حدس و گمان ها اما از سال گذشته شروع شد؛ وقتی بهروز افخمی پیش از شروع جشنواره فیلم فجر اعلام کرد فیلمی درباره شهیدطیب برای جشنواره سال آینده میسازد. این اولین فیلمی بود که خبری مبنی بر حضور خود را در جشنواره فیلم فجر امسال اعلام میکرد. گمانهها تا امروز هم ادامه داشته؛ تا امروزی یعنی دقیقا ۳۰ روز پیش از آغاز این فستیوال که اعلام خبر حضور فیلمهای دیگری در این ماراتن، کنجکاویها را درباره فیلمهای سال جدید سینمای ایران بیشتر کرده است.
فارابی و حضورِ پررنگ دوباره
پس از استقبالی که از شادوران در چهلمین جشنواره فیلم فجر به عمل آمد حالا حسین نمازی فیلم تازهای را به این جشنواره میفرستد که در ترکیب زوج اصلی با شادروان متفاوت است. در این فیلم مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی ایفای نقش میکنند و همچون شادوران در یک بازه زمانی مشخص روایت میشود.
داستان در سه شبانه روز و یک مراسم عروسی میگذرد و این همه آن چیزی است که تاکنون از شهسوار میدانیم. هنوز بازیگران دیگر این پروژه اعلام نشدهاند اما با توجه به تجربه نسبتا پراستقبال شادوران و نیمه روایتی که از شهسوار میدانیم، به نظر میرسد این فیلم نیز ترکیب پر بازیگری داشته باشد. نمازی با انتشار تصویر زیر نوشت:
«با اینکه همه فیلمهام برام جذابن. اما این فیلم تنها فیلمی بود که دوست نداشتم فیلمبرداریش تموم شه. خوشحالیم وقتی کات آخر رو گفتم به حدی بود که یادم نمیاد این حد از خوشحالی رو تابحال تجربه کرده باشم. امیدوارم ببینید و بپسندید. فعلا رونمایی میکنیم از گریم مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی که خیلی خوش درخشیدن در نقشهاشون. ممنون زحمات تک تک بچههای گروه خوبمون هستم و عذرخواهی میکنم که مجالی نیست اسم تکتکشون رو اینجا بیارم.». شه سوار محصول بنیاد سینمایی فارابی و بخش خصوصی است.
مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی در فیلم شهسوار
قرارگاه سری، پرترهای از زندگی شهید هاشمی
فارابی امسال در دومین محصول مشترک خود با سازمان اوج، فیلمی را جلوی دوربین برده که درباره زندگی شهید علی هاشمی است. این شهید فرمانده مهمترین عملیات های سال های جنگ در هشت سال دفاع مقدس بود که در سال ۶۷ و در جزیره مجنون به شهادت رسید.
به جز یک مستند به نام زیر صفر مرزی که درباره ناپدید شدن این شهید در روزهای پایانی جنگ است فیلم سینمایی درباره این شهید ساخته نشده و این سوژه قرار است برای اولین بار در قرارگاه سری روایت شود.
دانش اقباشاوی در چهارمین تجربه فیلم بلند خود به سراغ این سوژه رفته و آن را کارگردانی میکند. هیهات و تاج محل و زاپاتا سه فیلم قبلی این کارگردان هستند که سوژه هایی متفاوت داشتند و این اولین فیلم پرتره درباره یک شهید جنگ است که دانش اقباشاوی آن را کارگردانی و جلیل شعبانی آن را تهیه کنندگی میکند. نام پیشین این فیلم اسفند بود که به روال طبیعی تغییر نام فیلم ها پیش از جشنواره، به قرارگاه سری تغییر کرده است.
آبی روشن و انتشار تصویری تاریک
تنها تصویری که از دومین فیلم بابک خواجهپاشا منتشر شده تصویری از مهران احمدی است که کنجکاویها را درباره ادامه ایفای نقشهای جدی این بازیگر پس از غریب و روایت ناتمام سیما برمیانگیزد. بابک خواجه پاشا کارگردان این فیلم سال گذشته با فیلم در آغوش درخت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را دریافت کرد و حالا با آبی روشن به جشنواره فیلم فجر می آید.
این فیلم محصول بنیاد سینمایی فارابی و موسسه اوج است که مهران احمدی، مهران غفوریان، سارا حاتمی، مرتضی امینیتبار، روحالله زمانی، علیاکبر اصانلو و کاظم هژیرآزاد در آن ایفای نقش میکنند. با فیلمبرداری پراکنده ای که این اثر در شهرهای خلخال، تالش، نیشابور، مشهد و تهران داشته باید منتظر پایان تدوین و حضور قطعی این فیلم در جشنواره فیلم فجر باشیم.
مهران احمدی در فیلم آبی روشن
آسمان غرب، شهید شیرودی به فجر می آید
احتمالا کنجکاویبرانگیزترین نکته درباره آسمان غرب حضور میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی است که تا به حال نیز همین خبر از این فیلم رسانهای شده. کیمرام که حضورش در این نقش با نظرات متفاوتی از سوی مخاطبان همراه بود قرار است، ایفاگر نقش شهید شیرودی در مقطعی از زندگی اش باشد. از این شهید جز سریالی به نام سیمرغ که روایت گر زندگی او در کنار شهید احمد کشوری است، فیلم یا مستندی ساخته نشده و این اهمیت آسمان غرب را بیشتر میکند.
محمد عسگری کارگردان این فیلم سال گذشته با اتاقک گلی در جشنواره فیلم فجر حضور داشت که روایتی از عملیات مرصاد در سال ۶۷ و ورود منافقین به کشور بود.
آپاراتچی، مصائب یک فیلمساز
در سینمای ایران فیلم هایی جستهوگریخته به مصائب فیلمسازی و فیلمسازان پرداخته اند. بانوی اردیبهشت، میکس با بازی زندهیاد خسرو شکیبایی و فیلمهای دیگری که خود سینمای ایران را دستمایه ساخت آثارشان کرده اند. فیلم آپاراتچی نیز تازهترین فیلمی است که با اقتباس از کتاب آپاراتچی خاطرات شهید جلیل طائفی اسدی در دست تولید است. این فیلمساز انقلاب که با یک دستگاه آپارات برای مردم فیلم پخش میکرده زحماتی را برای پخش فیلم در میان مردم به جان خریده و اکنون پس از سالها زندگی خودش دستمایه ساخت فیلم سینمایی شده است.
آپاراتچی محصول مشترک فارابی و سازمان سینمایی سوره است که قربانعلی طاهرفر ساخت آن را به عهده دارد. هومن برق نورد نیز قرار است در نقش جلیل طائفی به ایفای نقش در این اثر بپردازد.
شور عاشقی در کاروان اهل بیت
در کنار روایات شهدا و تاریخ معاصر دفاع مقدس، شور عاشقی قرار است به ماجرای کاروان اسرای امام حسین( ع) بپردازد. داریوش یاری کارگردان این اثر در گفتوگویی با ایرنا از به پایان رسیدن تدوین این اثر و حضور آن در جشنواره فیلم فجر خبر داده بود.
تهیهکنندگی این اثر را بنیاد شهید و بنیاد سینمایی فارابی بر عهده دارند و نویسندگی و کارگردانی آن را نیز داریوش یاری برعهده داشته است. یاری پیش از این با فیلم کربلا جغرافیای یک تاریخ در قالب مستند تاریخی و با روایت شهاب حسینی به واقعه کربلا و عاشورا پرداخته بود.
مهدی زمین پرداز در فیلم شور عاشقی
شهید مجید بقایی و زندگی یک شهید دیگر در جشنواره فجر
بنیاد سینمایی روایت فتح پس از تجربه نسبتا موفق اتاقک گلی امسال به سراغ ساخت پرتره ای سینمایی درباره شهید دکتر مجید بقایی رفته است. قهرمان جندی شاپور فیلمی است که این روزها در خوزستان در حال تولید است و زندگی شهید مجید بقایی را به تصویر میکشد. مهدی صاحبی کارگردانی و ابوذر پورمحمدی تهیه کنندگی این اثر را بر عهده دارند.
شهید مجید بقایی پس از عملیات رمضان به سمت معاون شهید حسن باقری در فرماندهی قرارگاه کربلا منصوب شد و بعد پس از آن که شهید باقری جانشین یگان نیروی زمینی سپاه شد، مسئولیت قوای یکم کربلا را به عهده گرفت. شهید بقایی قبل از عملیات والفجر مقدماتی به همراه شهید حسن باقری در منطقه عملیاتی ماند و صبح روز بعد به اتفاق چند نفر از فرماندهان دیگر با دو دستگاه جیپ برای شناسایی منطقه حرکت کرد که در همان جا با اصابت خمپاره دشمن به شهادت رسید
این فیلم ها اوج میگیرند
فیلم سینمایی درباره شهید زینالدین دیگر پرتره سینمایی امسال است که چند ماه پیش در مرحله پس تولید قرار گرفت. فیلم سینمایی زندگی این شهید که مجنون نام دارد تارهترین اثری است که سازمان سینمایی اوج به جشنواره فیلم فجر میفرستد. در این اثر سجاد بابایی نقش شهید زینالدین را ایفا میکند که پیش تر در فیلم های سینمایی تومان و سریال خسوف ایفای نقش کرده بود. سال گذشته نیز برای بازی در فیلم استاد سیمرغ بلورین دریافت کرد. مجنون را حسین شامحمدی فیلمساز سینمای مستند کارگردانی میکند که این فیلم اولین تجربه او در ژانر سینمای داستانی است. عباس نادران نیز تهیه کننده این اثر است.
فیلم احمد به کارگردانی امیرعباس ربیعی
«احمد» سراغ زلزله بم را میگیرد
زلزله بم با تمام ابعاد و فجایعی که در پی داشت تاکنون دستمایه ساخت اثری نشده بود اما چندی پیش انتشار تصویری از فیلم احمد کنجکاوی ها را درباه این فیلم برانگیخت. امیر عباس ربیعی که فیلم ضد را نیز دز اکران دارد، در سومین فیلم بلند خود به سراتغ زلزله بم و نقش شهید احمد کاظمی در ساعت ای پس از این فاتجعه رفته است. این فیلم محصول مشترک سازمان سینمایی سوره و حوزه هنری و موسسه تصویر شهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است و بخش هایی از آن در تهران و بخش هایی نیز در بم فیلمبرداری شده است. نقطه صفر زمین نخسیتن نامی بود که این فیلم برای خود برگزیده بود اما چندی بعد به احمد تغییر نام داد.
نکته قابل توجه در این فیلمها آن است که از بازیگرانی برای ایفای نقش شهدا بهره برده شده که پیشتر در نقش هایی کاملا متفاوت دیده شده اند. میلادکیمرام و سجاد بابایی که قرار است در نقش شهید شیرودی و شهید زین الدین ایفای نقش کنند، پیشتر در نقش هایی کاملا متفاوت دیده شده اند. به علاوه این فیلم های دیگری همچون احمد ، قهرمان جندی شاپور، مومن و.. نیز هستند که هنوز خبری مبنی بر اینکه چه کسی نقش شهید را در آن ها ایفا میکند؛ رسمی نشده. از این رو باید دید در باقی فیلم هایی که درباره زندگی شهدا هستند تا چه اندازه به سراغ بازیگرانی با چهره های جدید و کمتر شناخته شده در سنیمای ایران رفتهاند.
فیلمهای مستقل و ماراتن فجر
کاظم دانشی چند روز پیش با انتشار تصویری از الناز شاکردوست در فیلم سینمایی بی بدن از تصویربرداری این فیلم خبر داد. فیلم سینمایی بی بدن نخسیتن کارگردانی مرتضی علیزاده است که به گفته تهیه کننده پروژه ۲۰ جلسه ای از فیلمبرداری را پشت سر گذاشته. محمد عسگری تهیه کننده این فیلم در گفت و گو با خبرنگار سینمایی ایرنا از تدوین همزمان این پروژه خبر داد و برای حضور این فیلم در جشنواره ابراز امیدواری کرد. کاظم دانشی نویسنده فیلم علفزار که دو سال پذشته در چشهنوراه فیلم فجر حضور داشت در حال حاضر نیوسنمدگی این اثر را بر عهده دارد.
الناز شاکردوست در فیلم بی بدن
طنین خنده در سالن های فجر
فیلم سینمایی کوکتل مولوتف به کارگردانی حسین دوماری و تهیهکنندگی محمد کمالیپور نخستین تصویر خود را از امین حیایی رونمایی کرده است. این فیلم طبق شنیده ها روایتی کمدی از دهه ۵۰ است و قرار است در جشنواره فیلم فجر امسال حضور داشته باشد . امین حیایی، احمد مهرانفر، ستاره پسیانی با حضور یکتا ناصر و پژمان جمشیدی، علیرضا استادی، سیاوش چراغیپور، نیلوفر کوخانی، شادی خلیلی، محمد نیکبخت، سعید امیرسلیمانی، کمند امیرسلیمانی گروه بازیگران این فیلم را تشکیل میدهند.
زودپز
چند روز قبل پس از اعلام حضور گلاه عباسی به عنوان بازیگر زن فیلم سینمایی زودپز، مثلث بازیگران این فیلم کمدی با نوید محمد زاده، محسن تنابنده و گلاره عباسی تکمیل شد. زودپز تازه ترین کمدی رامبد جوان است که در حال و هوای دهه ۶۰ روایت میشود. تهیهکنندگی این فیلم سینمایی را منصور سهرابپور به عهده دارد. در ابتدا نیز قرار بود مهدی نادری این اثر را کارگردانی کند اما پس از مدتی با تغییر کارگردان همراه و از آبان امسال، روند تولید آن با حضور رامبد جوان از سر گرفته شد.
صبحانه با زرافه
همزمان با استقبال مخاطبان از سریال جدید سروش صحت با عنوان مگه تموم عمر چند بهاره، خبر تولید فیلمی سینمایی با حضور بهرام رادان، پژمان جمشیدی و هوتن شکیبا منتشر شد. صبحانه با زرافه عنوان این فیلم بود که تهیه کنندگی آن را محمد شایسته بر عهده دارد. این فیلم کمدی در شهرهای شمالی فیلمبرداری شده و گمانهزنی هایی برای حضور آن در جشنواره فیلم فجر وجود دارد.
براساس آمار ارائه شده از سوی دبیرخانه جشنواره فیلم فجر، کارگردانان فیلماولی سهم بالایی در ترکیب متقاضیان حضور در دوره چهلودوم داشتهاند و به همین دلیل حالا آنها بار دیگر بخشی ویژه به نام خود خواهند داشت.
به گزارش «فیلماولی» یکی از آن اصطلاحاتی است که شاید تا همین چند دهه پیشتر انتظار مواجهه با یک فیلم آماتوری را در ذهن مخاطب بهوجود میآورد، اما در سالهای اخیر، آدرس و نشانهای برای هیجان کشف استعدادهای تازه در سینما محسوب میشود.
سینمای ایران بهخصوص در دهه ۹۰ وامدار درخشش فیلمسازانی است که با اولین ساختههای خود خون تازهای را به رگهای سینمای ایران تزریق کردند. البته این به معنای آن نیست که پیشتر فیلماولیها تبدیل به پدیده نمیشدند؛ از واروژ کریممسیحی با «پرده آخر» و علی ژکان با «مادیان» گرفته تا سعید سهیلی با «مردی شبیه باران» و حمید نعمتالله با «بوتیک» همه فیلمسازانی بودهاند که در دورههای مختلف جشنواره فیلم فجر با اولین ساختهشان خوش درخشیدند و نشان دادند که کارگردانان «فیلماولی» میتوانند سهمی ویژه در ویترین این رویداد داشته باشند.
مردی شبیه باران
فیلماولیها چه سهمی از «فجر» داشتهاند؟
از همان دوره ابتدایی برپایی جشنواره فیلم فجر، بخشی به فیلمهای آماتوری اختصاص داشت که در قالب آن فیلمهای کوتاه و نیمهبلند در کنار آثاری که تجربه اول سازندگانشان بود، به قضاوت گذاشته میشد. از همان دورههای ابتدایی هم بود که در ترکیب جوایز جشنواره جایزهای ویژه «بهترین فیلم اول» در نظر گرفته شد.
سنت اهدای سیمرغ بهترین فیلم اول، در کنار جوایز بخش اصلی جشنواره تا میانه دهه ۸۰ برقرار بود تا اینکه در نیمه دوم این دهه، برای امکان قضاوت بهتر آثار کارگردانان فیلماولی بخش ویژهای به این آثار اختصاص پیدا کرد.
در سال ۸۷ و در دوره بیستوهفتم بخش «نگاه نو» به فیلمهای اول و دوم اختصاص پیدا کرد و این تخصیص تا سال ۹۴ و دوره سیوچهارم برقرار بود. گاهی با نام «نگاه نو» و گاهی با عنوان «نوعی نگاه».
محمد حسین مهدویان
دوره سیوچهارم جشنواره فجر همان دورهای بود که سعید روستایی با «ابد و یک روز» سیمرغهای اصلی را درو کرد و محمد حسین مهدویان هم با «ایستاده در غبار» نگاهها را به سمت خود جلب کرد.
ابد و یک روز
از دوره سیونهم بخش «نگاه نو» از فراخوان فجر حذف شدظهور فیلماولیهایی با این توانمندی، تبدیل به پشتوانهای شد تا سیاستگذاران جشنواره تصمیم به حذف بخش ویژه فیلماولیها بگیرند چرا که احساس شد دیگر استاندارد فیلمسازی کارگردانان فیلماولی به اندازهای شده که بتوانند در بخش اصلی جشنواره با کارگردانان باسابقهتر رقابت کنند.
این نگاه باعث حذف بخش «نگاه نو» در جشنوارههای سیوپنجم و سیوششم شد اما در دوره سیوهفتم باردیگر این بخش احیا شد و ۱۰ فیلم در بخش «نگاه نو» پذیرفته شدند. جشنواره سیوهشتم هم با همین آمار میزبان فیلماولیها در یک بخش مجزا بود.
از دوره سیونهم که جشنواره در سایه کرونا برگزار شد و اساسا سازوکار پذیرش آثار تغییر کرد، بار دیگر بخش «نگاه نو» از فراخوان فجر حذف شد و تنها سیمرغ ویژهای به بهترینهای این بخش تعلق پیدا کرد. این مسیر در جشنوارههای چهلم و چهلویکم هم دنبال شد.
جشنواره چهلودوم و فرصت احیای «نگاه نو»
این روزها در حالی در آستانه برگزاری چهل و دومین جشنواره فیلم فجر قرار داریم که براساس اعلام رسمی دبیرخانه جشنواره ۱۰۶ تقاضا از سوی تهیهکنندگان فیلمهای متقاضی حضور در جشنواره به دبیرخانه رسیده و از این تعداد ۵۱ فیلم مربوط به کارگردانان فیلماولی است. این آمار چیزی در حدود ۵۰ درصد فیلمهای متقاضی را شامل میشود و این یعنی ظرفیت ویژهای که حالا بنابر گفته مجتبی امینی دبیر جشنواره قرار است ویترینی اختصاصی برای خود در جشنواره چهلودوم داشته باشند.
«تمساح» به کارگردانی جواد عزتی
از ۱۰۶ اثر متقاضی در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر ۵۱ فیلم مربوط به کارگردانان فیلماولی است
نکته مهم اینکه در میان کارگردانان فیلماولیای که خبر رسیده در حال آمادهسازی آثار خود برای جشنواره فجر هستند، نامهای شناخته شده هم وجود دارد که میتواند منجر به رونق بخش «نگاه نو» شود.
جواد عزتی و بهرام افشاری دو بازیگر شناختهشده و تأثیرگذار سالهای اخیر هستند که امسال بر کرسی کارگردانی تکیه زدهاند؛ عزتی با «تمساح خونی» به تهیهکنندگی کامران حجازی و بهرام افشاری با «هفتاد سی» به تهیهکنندگی ابراهیم عامریان در حال تجربه کارگردانی هستند.
مهدی شامحمدی هم که پیشتر حضوری درخشان در سینمای مستند داشت فیلم «مجنون» را به تهیهکنندگی عباس نادران با داستانی مرتبط با شهید مهدی زینالدین، بهعنوان اولین فیلم خود مقابل دوربین برده است. بازیگر نقش شهید زینالدین در این فیلم سجاد بابایی است که سال گذشته برای فیلم «استاد» سیمرغ بلورین دریافت کرد.
نمایی از فیلم «هفتاد سی» به کارگردانی بهرام افشاری
رضا کشاورز هم یکی از کارگردانان فیلماولی امسال است که پیشتر تجربه سریالسازی هم در کارنامه خود داشته و حالا فیلم اقتباسی «باغ کیانوش» را به تهیهکنندگی محمدجواد موحد با داستانی مرتبط با دهه ۶۰ بهعنوان اولین فیلم بلند سینمایی خود به پایان رسانده است. تصاویری از نقشآفرینی شهرام حقیقتدوست و عباس جمشیدیفر در این فیلم منتشر شده است.
سعید پور صمیمی در فیلم «پرویزخان»
علی ثقفی هم اولین فیلم خود با نام «پرویزخان» را به تهیهکنندگی عطا پناهی با نقشآفرینی سعید پورصمیمی در نقش اصلی در دست کارگردانی دارد.
فیلم سینمایی «آپاراتچی» هم اولین تجربه کارگردانی قربانعلی طاهرفر به تهیهکنندگی سجاد نصرالهی است که بهعنوان یک فیلم کمدی در دست تولید است و احتمال رونمایی از آن در جشنواره وجود دارد.
در کنار این آثار حتما پروژههای فیلماولی دیگری هم این روزها در سکوت خبری مراحل تولید را سپری میکنند و هر یک میتوانند تبدیل به اتفاقی ویژه در جشنواره فیلم فجر شوند. از این منظر است که به نظر میرسد احیای بخش «نگاه نو» در دوره چهلودوم میتواند فرصتی ویژه برای بهتر دیده شدن استعدادهای جوان در سینمای ایران باشد.
چند روز پیش بود که مجتبی امینی دبیر چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در دیدار با مدیران این رویداد ضمن اشاره به این نکته که «آثار متنوعی در این دوره خواهیم داشت و امیدواریم بتوانیم شرایطی را مهیا کنیم که فرایند اعلام نظر هیات انتخاب به خوبی طی شود.» تأکید کرد: امسال با توجه به حضور پررنگ فیلماولیها، بخش ویژه فیلماولیها به جشنواره اضافه خواهد شد که فیلمهای جدی برای حضور در این بخش داریم.
فیلم سینمایی «هاوایی» به کارگردانی بهمن گودرزی از چهارشنبه ۱۳ دی ماه در سینماها اکران میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، سی و دومین جلسه شورای صنفی نمایش در روز یکشنبه ۱۰ دی در خانه سینما برگزار شد.
بعد از بررسی درخواستها و موارد مطرح شده، قرارداد سرگروهی فیلم سینمایی «هاوایی» به کارگردانی بهمن گودرزی و تهیه کنندگی مرتضی شایسته با پخش هدایت فیلم به سرگروهی پردیس کورش ثبت شد.
اکران این فیلم کمدی از چهارشنبه ۱۳ دی در سینماهای سراسر کشور آغاز خواهد شد و طبق اطلاعات بدست آمده خبرنگار ایسنا، در این فیلم امین حیایی، امیر جعفری، امیر حسین رستمی، ریحانه پارسا به ایفای نقش پرداختهاند.
کارگردان فیلم «پالایشگاه» با بیان اینکه تمرکز ارگانهای دولتی بر ساخت فیلمهای دفاع مقدسی در حدی است که انگار در دهه ۶۰ هستیم اظهار کرد: دیگر وقت آن است که از یک خاکریز عقبتر برویم تا به شهرها و مردمانی بپردازیم که انگار فراموش شدهاند و بیتوجهی به آنها هیچ توجیهی ندارد.
به گزارش سینمای خانگی، بهمنماه سال قبل که جدیدترین فیلم مهرداد خوشبخت با نام «گلهای باوارده» در جشنواره فجر نمایش داده شد، کارگردان فیلم نارضایتی خود را بابت نسخه ناقص پخش شده با صراحت بیان و اعلام کرد که فیلمش به چند ماه زمان نیاز دارد تا تکمیل شود. حالا حدود یک سال گذشته و فیلم مهرداد خوشبخت با نام «پالایشگاه» در حالی به تازگی به سینماها آمده که او این نسخه را درخشان میداند و به مخاطبانش هم توصیه میکند آن را حتما روی پرده سینما تماشا کنند.
«پالایشگاه» با درونمایهای از دو نوع نگاه و عملکرد روایت آنهایی است که معتقدند پالایشگاه نفت آبادان باید تخریب شود و دیگرانی که معتقدند باید نجاتش داد تا به دست دشمن نیفتد و این فیلم داستان تلاش چند نفر از کارکنان این مجموعه برای حفظ آن در روزهای اول جنگ است.
خوشبخت در گفتوگویی با ایسنا، علاوه بر اشاره به سختیهایی که ساخت «پالایشگاه» داشته است _ از جمله همزمانی فیلمبرداری با التهابهای سال گذشته کشور که امکان کوچکترین انفجار را هم از گروههای فیلمسازی میگرفت – از ضرورت تولید فیلمهایی این چنینی سخن گفت و تاکید کرد، برای نسل جدید ناگفتههای زیادی از جنگ وجود دارد که صرفا در خط مقدم جبهه رخ ندادهاند و اتفاقا الان زمان آن رسیده که باید با عبور از داستانهای تکراری، یک سنگر عقبتر رفت تا آنچه را در شهرها و حمایتهای پشت جبهه از نیروهای رزمی رخ داده، به تصویر کشید.
او در این زمینه بر همراهی نهادها و ارگانهای مرتبط بویژه در تامین تجهیزات تاکید دارد.
خوشبخت در این مصاحبه همراه با علی طباطبایی (پخشکننده) در خبرگزاری ایسنا حاضر شد که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
فیلم «پالایشگاه» اگرچه در دسته فیلمهای دفاع مقدسی قرار میگیرد ولی مثل فیلمهای مرسوم جنگی صحنههای انفجار و خونریزی و… ندارد و در عین حال از آن دسته فیلمهایی است که باید حتماً روی پرده سینما دیده شود. این در شرایطی است که تعداد فیلمهای کمدی در حال اکران زیاد است و مخاطب هم بیشتر سراغ همانها میرود. چه تمهیدی درنظر گرفتید تا فیلم «پالایشگاه» مخاطبان امروز سینما را ترغیب به تماشا کند؟
اولین نکته ضروری برای یک فیلم جذاب، داشتن داستان و درام است. برای داستان فیلم «پالایشگاه» هم به دلیل آنکه روایتگر مجموعه اتفاقهایی واقعی در روزهای اول جنگ بود، باید حتما یک خط روایی جذاب پیشبینی میکردیم. این حداقل کاری بود که میشد انجام داد ولی در اینکه چهره فیلم به نظر جنگی میآید کاری نمیتوان کرد چون فیلم در زمان جنگ اتفاق میافتد و یک ماجرای واقعی را روایت میکند که البته مربوط به جنگ نیست یعنی خاکریز و توپ و تانک و تفنگ ندارد بلکه مربوط به پشت جبهه و حمایتهای پشت فضای جنگ است. ما فیلمی را میبینیم که در کارگاه مرکزی پالایشگاه، تعمیرات اسلحه و ماشین انجام میشود یا اینکه سوخت کشور را تامین میکند. در واقع انگار شرایط همین الان را مثل زمانی که با مشکل توزیع بنزین مواجه میشویم، روایت کردهایم؛ فقط یک تفاوت مهم این است که الان افراد جوانتر جایگزین قدیمیهای پالایشگاه و شرکت نفت شدهاند. بنابراین برای جذب مخاطب جدا از آنچه در فیلم انجام دادیم، تلاشهایی در زمینه تبلیغات توسط دوستان موسسه شهر فرنگ به خوبی انجام شده تا چهره جنگی به فیلم داده نشود. کمااینکه بجز دقایقی از فیلم که صحنههای انفجار دارد، «پالایشگاه» به آن معنا جنگی نیست.
در بخش تبلیغات از تنها حربهای که میتوانیم برای معرفی فیلم استفاده کنیم همین است که بگوییم «پالایشگاه» فیلمی درباره روابط انسانی در دوران جنگ است همانند فیلم «آبادان یازده ۶۰» که قصه آن داخل ساختمان رادیو اتفاق میافتاد و حرفش این بود که این آدمهای عادی در شرایط ویژه به قهرمان تبدیل میشوند درست مثل «پالایشگاه» که یک عده با تلاش و انگیزه شخصی بدون اینکه کسی به آنها امر کند، قطعات پالایشگاه را برای اینکه حفظ شوند، از محاصره شهر خارج میکنند.
شما بعد از فیلم «آبادان یازده ۶۰» تصمیم گرفتید «پالایشگاه» را بسازید؟ چون بر اساس آنچه در تیتراژ فیلم پالایشگاه دیده میشود به نظر میرسد مستندی هم از آن ساختهاید.
آنها مستند – مصاحبههایی هستند که قرار است در مستندی درباره پالایشگاه استفاده شوند ولی هنوز ساخته نشده است. قصد دارم برای حفظ تاریخ شفاهی پالایشگاه حتماً آن مستند را بسازم.
با توجه به سختیهای ساخت چنین پروژههایی بدون حمایت دولتی، از چه زمانی ایده ساخت پالایشگاه را در ذهن داشتید و چه زمانی شرایط ساخت آن فراهم شد؟
قبلاً در روایت فتح یک مستند در این زمینه کار میشد که من در مرحله تحقیقات همکاری میکردم ولی به دلیل حادثهای که برایم رخ داد نتوانستم کار را ادامه دهم. اما خودم آن تحقیقات دوست و استادم علیرضا اسلامی را ادامه دادم و به بسیاری از موضوعاتی که درباره آبادان تاکنون گفته نشده برخورد کردم مثل رادیو آبادان، پالایشگاه یا ذوالفقاری. قصد داشتم یک سه گانه بسازم که با رادیو آبادان شروع شد، با «پالایشگاه» ادامه داشت و امیدوارم به ذوالفقاری که یک جنگ ۲۴ ساعته در آبادان است برسم. این سوژهها از دل همان تحقیقات بیرون آمد و هرکس آنها را میشنید برایش تازگی داشت چون با آنچه تاکنون در زمینه جنگ و آبادان کار شده، فرق داشت.
مستند را چه زمانی قرار است بسازید؟
فعلاً در حال مذاکره با روابط عمومی وزارت نفت هستم و اگر هزینه آن فراهم شود حتماً ساخت آن را پیگیری میکنم چون بخش عمدهای از آن را با هزینه خودم ساختهام. در واقع در سفرهای شخصی تحقیقاتم را به صورت تصویری هم ضبط میکردم و برای ساخت فیلم باید بازسازیهایی انجام شود که آنها هزینههایی را لازم دارند و اگر آن هزینه فراهم شود حتماً کار را شروع میکنم، در غیر این صورت باید خودم به نحوی هزینه ساخت مستند را جور کنم.
به نظر میرسید اگر بنیاد سینمایی فارابی و وزارت نفت و به طور کلی بخش دولتی حمایت نمیکردند امکان ساخت «پالایشگاه» فراهم نمیشد. تجربه این مشارکت چطور بوده که قصد دارید یک بار دیگر برای مستند آن را تکرار کنید؟
ماجرا اینطور بود که من تحقیقاتم را انجام دادم. بعد به یک ایده داستانی رسیدم، آن را نوشتم و به یک طرح مفصل ۳۰ صفحهای رسیدم. پیگیریهای زیادی انجام دادم و وقتی در وزارت نفت آن را مطرح کردم متوجه شدم که خیلیها از این جریان (داستان واقعی فیلم) مطلع نبودند و وقتی متوجه چنین ماجرایی در زمان جنگ شدند، برایشان جذاب شد که همکاری کنند. البته نسل قدیمی وزارت نفت از این ماجرا مطلع بودند ولی نسل جدید آگاهی چندانی نداشتند که سر همین پروژه ارتباطی بین آن نسل قدیم و نسل جدید هم شکل گرفت. آقایایان فروزنده و قاسمی در روابط عمومی شرکت نفت نگاه بسیار خوب و متفاوت و فرهنگی ای داشتند در ادامه طرح را به فارابی ارائه دادم، در آنجا هم با نگاه مثبت آقای احمدیان (معاون فرهنگی) پروژه راه افتاد به این ترتیب وزارت ارشاد و وزارت نفت به هم وصل شدند، توافق کردند و فیلمنامه نوشته شد. در این مسیر ما یک قرارداد با فارابی داشتیم و فارابی هم قرارداد تولید را با وزارت نفت منعقد کرد و کار اینطور پیش رفت که از وزارت نفت پول به فارابی داده میشد و آنها نیز به ما میدادند.
فیلم را چه زمانی کلید زدید؟
اول مهرماه سال ۱۴۰۱ فیلمبرداری کلید خورد و بعد از ۷۲ جلسه هم تمام شد. این ۷۲ جلسه برای فیلمی مثل «پالایشگاه» خیلی کم بود مخصوصا آنکه برآورد اولیه ما ۹۰ روز بود.
یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوههای بصری زیاد و کلا پستپروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچهها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم با چنین پروژهای که فیلمبرداری آن هم ۷۲ روز طول کشیده بود به نظر میرسد خیلی طبیعی بود که آمادهسازی نهایی آن زمان زیادی طول بکشد. چرا اصلا فیلم در جشنواره بود که تازه بعد از به تعویق افتادن سانس اکران، نسخهای برسد که با نارضایتی شما همراه باشد؟
یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوههای بصری زیاد و کلا پستپروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچهها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم چون هم با مشکلات فنی زیادی مواجه شدیم و هم لابراتوارها با توجه به حجم بالای فیلمها بسیار شلوغ بودند و نمیتوانستند همه وقت خود را برای یک فیلم بگذارند. همین اتفاقها باعث شد فیلم به دو روز آخر جشنواره برسد و به دلیل همان فشار زیاد، یک فیلم به معنای واقعی ناقص را به جشنواره دادیم؛ یعنی از نظر خودم نسخهای که در جشنواره نمایش داده شد اصلاً قابل دیدن نبود چون نه تنها ویژوال کاملی نداشت بلکه حتی نتوانسته بودیم رِندر نهایی را از پلانها بگیریم و خیلی از صحنهها باکیفیت نبود. در سینمای رسانه منتظر شروع نمایش فیلم بودند و بابت همین موضوع کلی از آنها (اهالی رسانه) کنایه شنیدم چون تایم شروع فیلم مدام تغییر میکرد و آنها هم میگفتند اگر نمیخواهی فیلم را نمایش دهی چرا ما را در صف نگه داشتهای و من هم عذر خواهی میکردم ولی واقعا مسئله فنی بود. من برای رساندن فیلم، خودم در آن شب بارانی هارد را از لابراتوار گرفتم و با موتور به پردیس ملت بردم تا فیلم برای خبرنگارها نمایش داده شود. فیلم را کپی کردیم اما پِلِی نمیشد. دوباره روی یک هارد سالن دیگر کپی کردیم که همه اینها زمانبَر بود تا در آن ترافیک فیلم را دوباره به پردیس ملت برسانیم. در یک سالن دیگر امتحان کردیم ولی باز هم پلی نشد و اصلاً امکان نمایش فیلم در آن شب فراهم نشد. در آخر روز بعد همان نسخه با کیفیت پایین را خروجی گرفتیم و نمایش دادیم که خیلی بابت آن عصبانی بودم.
حالا از این نسخهای که در سینماهاست راضی هستید؟
بله. بعد از جشنواره کمی صدا را دستکاری کردیم، اصلاح رنگ و ویژوال افکت کامل شد و الان یک نسخه دیدنی برای اکران روی پرده سینما آماده شده و به نظرم حداکثر استعدادی که برای بخشهای مختلف پست پروداکشن لازم بود به کار گرفته شده است و اگر ضعفی وجود دارد به من مربوط میشود.
در میکس نهایی آیا صحنههایی کم و زیاد شده یا فیلم در تدوین تغییری کرده است؟
مدت زمان نمایش فیلم تغییری نکرده منتها برخی پلانها بخصوص در بخش ویژوال افکت جایگزین شدهاند.
در توضیح ابتدایی فیلم «پالایشگاه» به ۳۳۰ شهید پالایشگاه نفت آبادان اشاره میشود که فیلم به آنها تقدیم شده است. این تصمیم خود شما بود که همانند دیگر فیلمهای دفاع مقدسی به طور مستقیم به شهادت یک رزمنده خاص اشاره نکنید؟
این ۳۳۰ شهید پالایشگاه مربوط به تمام هشت سال جنگ است ولی داستان ما در همان دو سه ماه اول جنگ رخ میدهد. البته در همان مقطع هم کسانی شهید شدند که اشاره شده ولی داستان فیلم مسیر دیگری را پیش میبرد.
بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده میکردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را می خرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر می شود هیچ توجیهی ندارد
این مسیر دیگر فیلم، بنا بر همان ایدهای است که قبلا هم در باره آن صحبت کردهاید که جنگ را از زوایای دیگری ببینیم؟ شما «پالایشگاه» را با چه نگاهی ساختید تا مثل بسیاری از فیلمهای امروزی دفاع مقدسی صرفا حول یک قهرمان شهید پیش نرود؟
به نظر من بخشهایی از تاریخ جنگ ما مغفول مانده که اگرچه در کتابها ثبت شده یا در تاریخ شفاهیها گفته شده ولی خیلی کم به فیلم تبدیل شده است. عمدتاً هم اگر اینها به فیلم تبدیل نشوند مردم در جریان آنها قرار نمیگیرند چون مگر چقدر مخاطب کتابخوان داریم؟ به همین دلیل فکر میکنم الان وقت آن است که سراغ بخشهایی برویم که تاکنون به آنها پرداخته نشده است. ما درباره جبهه جنگ زیاد فیلم ساختهایم یعنی از خط مقدم فیلمهای متفاوت و زیادی ساخته شده و همچنان هم ساخته میشوند در حالی که این جبهه جنگ، یک پشت خط مقدمی هم داشت. این باور وجود دارد که اگر مثلاً ۲۰ درصد در خط مقدم میجنگیدند، ۸۰ درصد در پشت آن مشغول جنگ بودند که شامل تمام فعالیتها و آدمها از پایتخت و مرکز کشور گرفته تا شهرهای مرزی میشود ولی کمتر به آنها پرداخته شده است. در تیتراژ آخر فیلم تصویر مستندگونهای وجود دارد که میگوید در طول هشت سال جنگ، آب تصفیه شده و آشامیدنی آبادان قطع نشد چون پالایشگاه بخش تصفیه آب خود را قطع نکرد و ما بابت همین مسئله کلی شهید دادیم. این بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده میکردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را میخرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر میشود هیچ توجیهی ندارد. همچنین گفته میشد وقتی برای هلیکوپترها روغن میخواستند، عدهای بودند که از جان خود مایه گذاشتند و این روغن را از پالایشگاه تامین میکردند تا به شهرهای مختلف فرستاده شود اما به هیچ کدام از این موضوعها پرداخته نشده است و فراموش شده که ما قهرمانانی داشتیم که مردم عادی بودند یعنی تفنگ در اختیار نداشتند ولی هیچ چیزی کمتر از آن بسیجی و ارتشی و تکاوری که با بعثیها میجنگیدند، نداشتند. بنابراین حالا بعد از اینکه فیلمهای زیادی در خط مقدم ساخته شده، وقت آن رسیده که ارگانهای دخیل در این ماجرا هزینه کنند و از داستانهای غیرتکراری بگویند مخصوصا آنکه پرداختن به برخی از این داستانها میتواند از یک جنبه راحتتر باشد چون وقتی برای یک داستان یا فیلم وارد منطقه عملیاتی میشوید، خط قرمزها در خط مقدم بسیار زیاد است اما وقتی یک خاکریز عقبتر میآیی خیلی چیزها را میتوانی راحتتر بگویی و الان زمان آن است که بگوییم در شهرهای مرزی چه اتفاقاتی افتاده است.
این نوع نگاه به دلیل آبادانی بودن شما بسیار کمککننده است چون خیلی چیزها را خودتان تجربه کردهاید. از آن زمان بگویید. وقتی اولین شعلههای آتش جنگ در پالایشگاه نفت آبادان دیده شد که آن را به اولین شعلههای آتش جنگ تعبیر میکنند، شما در آبادان بودید؟
بله. ما در آنجا بودیم و من کودک بودم، مدتی زندگی کردیم ولی بعد دیگر شرایط سخت بود و جنگزده شدیم و از شهر بیرون آمدیم. البته هر از گاهی برمیگشتم چون در اهواز بودیم و فاصله زیادی با آبادان نبود. در سال۱۳۶۵ حدودا ۱۵ – ۱۶ ساله بودم که به عنوان عکاس در عملیات والفجر ۸ در آبادان بودم؛ در همان شبی که غواصها رفتند من هم رفتم و عکاسی و فیلمبرداری کردیم و صبح آن روز هم به فاو رفتیم. در مجموع قصههای جذاب زیادی از همین سنگرهای پشت جنگ وجود دارد و بجز آبادان و خرمشهر شهرهای دیگری مثل قصر شیرین، کرمانشاه و ایلام هم قصههای زیادی دارند.
تجربه من پس از فیلم «آبادان یازده ۶۰» که هیچ کامنت یا نقد رسمی منفی هم ندیدم نشان میدهد که نسل جدید از دهههای ۷۰ و ۸۰ که فیلم را دیده بودند اول تمایلی به دیدن فیلم جنگی نشان نمیدادند بخصوص در جشنواره که بخاطر مجموعه بلیتهایی که خریده بودند، به اجبار به تماشای فیلم رفتند ولی وقتی از سالن خارج می شدند از همانها هم واکنشهای مثبت گرفتم چون اینها مطالب ناگفتهای است که نسل جدید باید آنها را بداند.
البته توجه فیلمسازها هم میتواند به این مسائل جلب شود، موقعیتهایی هم پیش میآید که برای یکسری فیلمها سرمایهگذاری بیشتری انجام میشود؛ مثلاً چند سالی بود که فیلم دفاع مقدسی نداشتیم طوری که وقتی «آبادان یازده ۶۰» در جشنواره فجر نمایش داده شد، فیلم جنگی زیادی در آن دوره نبود ولی بعد تصمیم گرفتند تعداد این فیلمها را زیاد کنند تا امسال که انگار در دهه ۶۰ هستیم و همه ارگانهای دولتی مشغول ساخت فیلم جنگی هستند. یک زمان هم بود که تمرکز بر ساخت فیلم درباره مجاهدین زیاد شده بود و حوزه هنری و سازمان اوج و … سراغ ساخت چنین فیلمهایی رفتند اما کسانی که پالایشگاه را دیدهاند، میگویند بعد از مدتها یک فیلم سینمایی را روی پرده تماشا کردهاند از نظرتصویر و صدا که البته زحمت زیادی هم برای آن کشیده شد. یادم میآید برای صحنه انفجار تانکی گازوییل هیچ تصوری که چطور در میآید وجود نداشت و بعضی که وقتی فیلمنامه را می خواندند، به من گفتند فیلمنامه با شرایط سینمایی ما این صحنهها موقع اجرا درنمیآید. تقریباً هم سکانسی جا نماند که آن را اجرا نکنیم و در بخش فیلمبرداری و ویژوال و بازیگران و همکاران جوانم با شجاعت و جسارت و استعداد و غیرت کمک بسیار زیادی کردند و نشان دادند که با همین امکانات میتوان یک فیلم سینمایی خوب ساخت.
حالا که بر روایتهای متفاوت از پشت خط مقدم و در شهرهای مرزی و جنگزده تاکید میکنید، قصد ندارید سراغ ساخت فیلمی از دوران معاصر این شهرها، زندگی مردمانش و آسیبهای جنگ بروید؟
سراغ این موضوعها هم میتوان رفت و اگر اشتباه نکنم فیلمهای خیلی کمی هم درباره جنگزدهها ساخته شده؛ مثلا آقای رحمان رضایی یک فیلم ساخته بود و همینطور آقای عیاری که امیدوارم هرچه زودتر حالشان خوب شود، فیلم «آبادانیها» را در هتل زیر پل سیدخندان که الان تخریب شده ساختند. درواقع فیلمهای خیلی محدودی نه فقط در این مورد بلکه حتی در مورد خانوادهها شهدا و رزمندگان و زندگی عادی آنها ساخته شده است وشاید از معدود نمونههای آن به فیلم «موقعیت مهدی» بتوان اشاره کرد که یک طرف جذابتر ماجرا را نشان میداد.
ارزش قطعاتی که در همان ماههای اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. یعنی چند نفر تصمیم میگیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آنها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها میشنوی که اختلاس میشود
در پرداختن به این داستانها خط قرمزها کمتر نمیشود؟
اگر بخواهیم به آسیبها بپردازیم خط قرمزهایی وجود دارد ولی اگر بخواهیم حماسهسازی کنیم، خط قرمزی نیست. یک اتفاق جالب که من اخیراً متوجه آن شدم و احتمالا طرح آن سخت باشد این بود که طبق اسناد موجود، ارزش قطعاتی که در همان ماههای اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد و آنها را از آبادان خارج کردند، سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. ما در زمان جنگ تحریم بودیم و این قطعات تمام پالایشگاههای کشور را سرپا نگه داشت. حتی پس از جنگ هم وقتی میخواهند پالایشگاه آبادان را بازسازی کنند باز، همین قطعات است که به کمک میآید یعنی چند نفر تصمیم میگیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آنها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها میشنوی که اختلاس میشود.
در چند سال گذشته بازیگران سرشناسی به فیلمهایی که در دسته فیلمهای دفاع مقدسی قرار میگیرند وارد شدهاند مثل امیر جدیدی یا جواد عزتی. با توجه به حمایت مالی که از طرف وزارت نفت داشتید نمیخواستید از بازیگران چهره استفاده کنید تا فیلم جذابیتهای بیشتری برای فروش در گیشه داشته باشد؟
من در «آبادان یازده ۶۰» هم همین رویه را در پیش گرفتم. نمیخواستم سراغ استار بروم و دنبال این بودم تا همه کنار هم متعلق به خود آنجا باشند. در «پالایشگاه» هم از طرف صاحبان فیلم فشار میآمد که سوپراستار داشته باشیم ولی از یک طرف بودجه نداشتیم و از طرف دیگر من اصرار داشتم که بودجه دعوت از یک بازیگر چهره را برای خود فیلم خرج کنیم چون «پالایشگاه» فیلم استار نیست، فیلم اجراست. الان هم که نتیجه کار را میبینم به نظرم تمام بچهها بخصوص بانیپال (شومون) و امیررضا دلاوری به عنوان بازیگران غیر بومی خیلی خوب، لهجه آبادانی را درآوردند و جنس کارگری آنها در نقش، خیلی خوب در فیلم نشست؛ حتی الهام نامی با وجود سکانسهای بسیار اندکش در یاد مخاطب میماند. البته این را هم باید اضافه کنم که «پالایشگاه» فیلم خیلی سختی بود و بخاطر همان پیگیریها با چند بازیگر مطرح هم صحبت کردیم اما بعضی از آنها میگفتند این فیلم خیلی دردسر دارد. همین پول را در تهران میگیریم چرا به گرمای آبادان بیاییم؟
با این وجود شما با یک بازیگر مطرح به نتیجه رسیده بودید تا در فیلم بازی کند که آن هم به حاشیههای زیادی ختم شد.
بله ولی چون ما هیچ نقشی در آن نداشتیم ترجیح میدهم دربار ه آن حرفی نزنم.
به فیلم برگردیم و صحنههایی که از آبادان تصویر کردید. زمانی ناصر تقوایی میگفت برخی سمبلها و مکانهایی که از جنگ در آبادان آسیب دیدهاند باید حفظ شوند. شما چقدر از فیلم را در آبادان ساختید و فکر میکنید چقدر از آنچه آقای تقوایی میگفت در آبادان انجام شده است؟
فیلم را که به طور کامل در آبادان ساختیم و از پرده سبز و آبی هم استفاده کردیم متاسفانه مسئولین ظاهرا قرار نیست به آبادان و خرمشهر رسیدگی کنند و اصلا انگار مردم آنجا قوم فراموش شدهاند مثل قوم سیستان و بلوچستان. یکی از موضوعاتی که من معتقدم باید درباره آن فیلم ساخت همین چیزهاست. مردم با دیدن فیلم «پالایشگاه» متوجه میشوند که آبادان چه بوده، چه آدمهایی در آن حضور داشتند و الان به چه شرایطی رسیده است. در زمان جنگ شهر در دست بچههای شرکت نفت بود؛ یعنی تمام شهر را بچههای شرکت نفت کنترل میکردند چون نظم و انضباط را میدانستند و خیلی فوری شهر را ساماندهی کردند. حتی این چاپ کوپن از آبادان شروع و بعد در کل کشور رایج شد. اولین بار کوپنها در چاپخانه آبادان به چاپ رسیدند و بعدها سهمیهبندی برنج و روغن به کل کشور رسید. ما صحنههای زیادی را بنا به داستانهای مختلف اتفاق افتاده در فیلمنامه داشتیم که بخاطر طولانی بودن، مجبور به حذف آنها از فیلمنامه شدیم از جمله اینکه پدر آن نقشی که امیررضا دلاوری آن را بازی میکند، سرآشپز شرکت نفت بود و آشپزخانه شرکت نفت در روزهای جنگ روزانه ۱۵ هزار غذا برای رزمندهها و مردم داخل شهر میپخت. اینها اتفاقهای خاصی هستند که برای مردم هم جذابیت دارند.
شما در زمان فعالیت پالایشگاه این فیلم را ساختید. در چه ساعتهایی در پالایشگاه حضور داشتید؟
ما در ساعتهایی در پالایشگاه کار میکردیم که کارکنان آنجا به ما میگفتند مگر دیوانهاید در این تایم فیلمبرداری میکنید؟ چون آنها بخاطر گرما ساعت ۱۱ تا ۲ ظهر کار خود را تعطیل میکردند و این دقیقاً زمانی بود که ما همچنان کار میکردیم یعنی از صبح تا غروب در پالایشگاه بودیم و بیشتر تمرکز ما هم در بخشهایی بود که کارهای اصلی پالایشگاه انجام نمیشد یا اگر هم دستگاهها روشن بودند کارکنان با ما همکاری زیادی انجام میدادند تا بتوانیم با سر و صدای کمتری صحنهها را فیلمبرداری کنیم. بسیاری از این کارکنان پالایشگاه از کسانی بودند که پدر، برادر یا عموی آنها پیشتر در گذشتههای دور در پالایشگاه کار میکردند و بعضی سکانسهایی را که فیلمبرداری میکردیم آنها در جریان واقعی ماجرا بودند؛ حتی یکی از آنها گفت پدرش راننده لیفتراک بود و جزو کسانی بوده که شهید شده است. بچه های شرکت و مردم آبادان و خرمشهر و مسیولین پالایشگاه خیلی همراهی کردند. به نظرم علاوه بر مردم، بخشی از مخاطبان اصلی این فیلم مسئولان هستند آن هم نه فقط مسئولان وزارت نفت، بلکه اتفاقاً مسئولان دیگر وزارتخانهها را نیز مخاطب این فیلم میدانم تا بدانند این پالایشگاه چطور و با چه غیرتیحفظ شده است.
قرار نیست فیلم جدیدی بسازید؟
چرا مشغول نوشتن فیلمنامهای هستم که داستان آن به بعد از زمان جنگ برمیگردد.
آقای طباطبایی کشاندن مردم برای دیدن این نوع فیلمها در سینما با وجود تعدد فیلمهای کمدی کار سختی است. در دفتر پخش چه برنامههایی را در نظر دارید؟
در حال حاضر ما با چند مسئله مهم مواجه هستیم از جمله ایینکه به سینمادارها بعد از دوران رکود نمیتوان حق نداد چون دو سال کرونایی را پشت سر گذاشته، به شدت ضرر کرده و آنقدر هزینههایش زیاد بوده که تازه با فروش امسال سینما به نقطه سر به سر با هزینههای سال قبلش رسیده است. از طرف دیگر مخاطب عادت کرده که فیلم کمدی تماشا کند یعنی حتی وقتی به سالنی میرود و متوجه میشود فیلمی که میبیند فقط به ظاهر کمدی بوده بعد از چند دقیقه از سالن بیرون میآید به همین دلیل شرایط اکران بسیار سخت شده ولی با این حال تلاش میکنیم در شهرستانها و به ویژه شهرهای فاقد سینما اتفاقهایی را برای پخش فیلم رقم بزنیم تا اکرانهای خارج از سینما داشته باشیم بخصوص آنکه مخاطبی که در این شهرهاست و نیز آن دسته از تماشاگرانی که از طریق سینماهای سیار فیلمها را نگاه میکنند، به این جنس فیلمها نزدیکتر هستند.
ما بیش از هر چیز باید تلاش کنیم فیلم «پالایشگاه» را به آن دسته از مخاطبانی برسانیم که این نوع سینما را دوست دارند و منتظر دیدن آن هستند و معتقدیم اگر مخاطب به سالن بیاید حتماً از تماشای این فیلم لذت میبرد.
البته به نظرم این انتظاری که امسال نسبت به فروش فیلمها ایجاد شد، باید حتماً تعدیل شود چون الان سینمدارها به فیلمی که ۵۰ میلیارد تومان میفروشد میگویند نفروخته است یعنی انگار فیلمی با فروش زیر ۱۰۰ میلیارد را خوب نمیدانند. این مسئله به نگه داشتن فیلم در سانسهای متعدد ضربه میزند. همین الان فیلم اگر فیلم «جنگل پرتقال» در سانسهای محدود اما به طور پیوسته اکران شود مخاطب خود را پیدا میکند و فروش بیشتری به دست میآورد در حالی که به چنین فیلمی فضا داده نمیشود و بعد از مدتی اکران آن را تمام میکنند و به جایش یک کمدی دیگر پخش میکنند. وقتی توقع فروش بالا میرود یک فیلم اجتماعی که ۲۰ یا ۳۰ میلیارد تومان هم بفروشد مثل یک اثر شکست خورده است در صورتی که این روزها در بین این همه فیلم کمدی یک انیمیشن داریم که ۵۰ میلیارد تومان فروخته و در باشگاه ۵۰ میلیاردیهای سینما تنها فیلم غیر کمدی ماست اما به چشم هیچکس نمیآید. این روند سبب میشود سرمایهگذارها دیگر وارد حیطه فیلمهای غیر کمدی نشوند. تمام اینها هم در شرایطی است که سال آینده تعداد فیلمهای کمدی در حال تولید یا ساخته شده، آنقدر زیاد است که به راحتی هر ماه میتوان دو فیلم کمدی اکران کرد و اگر این اتفاق بیفتد فیلم دیگری را نمیتوان با آنها روی پرده برد.
فیلم «پالایشگاه» امکان پخش تیزر از تلویزیون را دارد؟
طباطبایی: بله تعدادی تیزر داریم ولی پخش تیزر در ماهواره بسیار مهم است چون فیلمهای کمدی که در شبکههای ماهوارهای تبلیغ میشوند سبب میشوند بیشتر مخاطبان فضای کلی سینمای ایران را صرفا در همان محدوده ببینند در صورتی که ما اصلا امکان پخش تیزر در ماهواره را نداریم و عجیب است که سینمادارها این نکته را بررسی میکنند که آیا فیلمی تبلیغات ماهوارهای دارد یا خیر و اگر داشته باشد به نوعی پوئن مثبت برایش محسوب میشود.
دبیر شورای صنفی نمایش با اشاره به اینکه برنامهریزی خاصی برای ۱۰۰ هزار تومانی شدن بلیت سینما تا پایان سال وجود ندارد، درباره برخی حاشیههای اکران و نیز وضعیت گیشه سینما در سال آینده و موج کمدیسازی اظهارنظر کرد.
همایون اسعدیان در گفتوگویی با ایسنا درباره دلایلی که منجر به انتخاب دو روز از هفته برای فروش بلیت نیم بها در سینماها شده است، با بیان اینکه «فروش بلیت نیمبها در روزهای دوشنبه و سهشنبه پیشنهاد مشترک شورای صنفی نمایش و سازمان سینمایی بود» توضیح داد: در بررسیهایی که از فروش و وضعیت گیشه سینماها داشتیم مشخص بود که روزهای پنجشنبه و جمعه سالنها فروش خوبی دارند و روزهای شنبه و تا حدی یکشنبه فروش افت میکند. از آنجا که خیلیها منتظر روز سهشنبه میمانند تا با بلیت نیمبها فیلم ببینند تصمیم براین شد تا روز دوشنبه را هم به طور آزمایشی با قیمت نیمبها پیش برویم و اگر نتیجه مطلوب بود این روند را ادامه میدهیم؛ یعنی اگر وضعیت فروش روزهای سهشنبه با این تصمیم لطمه بخورد این روند را ادامه نمیدهیم.
او درباره اینکه چرا این دو روز با یک فاصله زمانی انتخاب نشدند، گفت: اگر روز چهارشنبه انتخاب میشد منتهی به روزهای آخر هفته بود و احتمال داشت در فروش تاثیر بگذارد. روزهای اول هفته هم تقریباً همین شرایط را دارند، ضمن اینکه روزهای شنبه قبلاً تست شده بودند و نتیجه خوبی نداشت.
بلیت سینمای خانواده از پفک و پففیل گرانتر است؟
وی اضافه کرد: کلیت ماجرا به این شکل بود که ما یک پیشنهاد برای افزایش قیمت بلیت داشتیم ولی بعد به این تصمیم گیری رسیدیم. البته این را هم یادآوری میکنم که از یکی دو سال قبل قیمت بلیت سینماها را شناور کردیم و سینماها میتوانستند در هر سئانس قیمتهای مختلفی را عرضه کنند. اما واقعیت این است که قیمت بلیت سینما بسیار ارزان است به خصوص در سینماهای مدرن چون خرجی که مردم برای پفک و پففیل میکنند به مراتب بیشتر از پولی است که برای بلیت سینما میدهند. بنابراین این بحث را مطرح کردیم که به سینماهای مدرن و نیز سینماهای ممتاز اجازه دهیم تا در سئانسهای پیک قیمت بلیت را تا سقف ۸۰ هزار تومان افزایش دهند. البته میدانیم بسیاری از سینماها این کار را انجام نخواهند داد کما اینکه برخی صاحبان سینما هم این مسئله را اعلام کردند ولی مشتریان برخی سینماها در بعضی مناطق شهر هستند که این ظرفیت را دارند که در سانسهای پیک یا روزهای آخر هفته بلیت ۸۰ هزار تومانی بخرند.
اسعدیان تاکید کرد: با توجه به افزایش هزینههای تولید فیلم و افزایش وحشتناک هزینه سالنهای سینما مدتها بود به دنبال افزایش قیمت بلیت بودیم چون به آن نیاز داریم و فکر میکنم با دو روز شدن فروش بلیت نیمبها ، این امکان برای همه با بضاعتهای مالی مختلف فراهم میشود تا به تماشای فیلمها بروند.
قیمت بلیت به ۱۰۰ هزار تومان میرسد؟
او درباره اینکه آیا این افزایش قیمت از ابتدای سال آینده دوباره ادامه خواهد شد و آیا در این روند بلیت ۱۰۰ هزار تومانی هم پیشبینی شده است؟ گفت: در شرایطی که ما زندگی میکنیم صحبت از فردا هم کمی سخت است چه رسد به چند ماه آینده، چون با تورمی روبرو هستیم که نمیدانیم قیمتها چگونه خواهد بود. بر اساس آنچه در خبرها منتشر شده ما همین الان با تورم نقطه به نقطه بالای ۴۰ درصد روبرو هستیم، پس با قطعیت نمیتوان گفت که بلیت سینما تا ۶ ماه آینده همین رقم خواهد بود، ولی امیدواریم به همین شکل بتوانیم ادامه دهیم زیرا واقعیت این است که برای اهالی سینما، تولیدکنندگان و صاحبان سینما باید براساس شرایط تصمیم گرفت تا آنها هم بتوانند به بقای خود ادامه دهند.
دبیر شورای صنفی نمایش درباره اینکه آیا میتوان با قطعیت گفت که تا عید بلیت ۱۰۰ هزار تومانی خواهیم داشت یا خیر؟ گفت: تا عید قطعاً افزایش قیمت نخواهیم داشت ولی برای سال ۱۴۰۳ نمیتوانم از الان چیزی بگویم و شرایط، تعیینکننده خواهد بود. وقتی در خبرها افزایش قیمت ۳۳ درصدی اینترنت را میبینیم معلوم است که افزایش قیمتها به چه شکل انجام میشود بنابراین فقط میتوانم بگویم تا آخر اسفندماه افزایش قیمت نداریم و برای سال ۱۴۰۳ همه چیز به شرایط اقتصادی و اجتماعی بستگی دارد.
او درباره اینکه افزایش قیمت بلیت تا ۸۰ هزار تومان از چه زمانی اعمال میشود و تا چه زمانی ادامه دارد؟ نیز توضیح داد: سینمادارها از همین هفته میتوانند در سئانسهای پیک، بلیت را تا سقف ۸۰ هزار تومان بفروشند ولی این کار کاملا اختیاری است. درباره بازه زمانی آن هم به طور طبیعی اگر احساس کنیم نیمبها شدن بلیت روز دوشنبه بازخورد خوبی دارد و روی فروش روز سهشنبه تاثیر نمیگذارد، قطعاً به یک روش تبدیل میشود و ادامه پیدا میکند و به نظرم میتوان تا عید این را به شکل یک آزمون پیش برد چون قطعاً زمان میبرد تا مردم هم از این موضوع آگاه شوند.
از فروش سینما ذوقزده نشویم
اسعدیان در بخش دیگری از این مصاحبه پس از اشاره به ۲۱ میلیونی شدن تماشاگران سینما، در پاسخ به اینکه طرح افزایش روزهای نیمبها و نیز طرحهای دیگری که ممکن است در شورای صنفی نمایش وجود داشته باشد، چقدر در راستای افزایش مخاطبان سینما کارایی دارد؟ بیان کرد: اگر نخواهیم مثل آقایان ذوق زده شویم و از این دم بزنیم که ما باعث رونق سینما شدیم و اگر هیجانهای کودکانه را کنار بگذاریم، باید تلاش کنیم تا مردم را تا جایی که میتوانیم هر چه بیشتر به حضور در سالنهای سینما علاقهمند کنیم. برای این کار به یک مکان دلچسب و دلپذیر با فیلمهایی نیاز داریم که خوراک فرهنگی مردم را تامین کند، حال چه کمدی باشد چه فیلم غیرکمدی. ما الان در این مجموعه دچار مشکل هستیم، به همین دلیل تاکید دارم که نباید ذوقزده شویم و نباید ادعا کنیم که ما باعث رونق سینما شدهایم. دو فیلم کمدی داریم که همین الان بیش از ۵۰ درصد فروش کل سینما را در سال ۱۴۰۲ بر عهده داشتند. این اتفاق خیلی شعفانگیز نیست که آقایان بابت آن هیجانزده میشوند. ما باید تلاش کنیم سرانه اکران و فروش بالا رود. باید کاری کنیم مردم سینما را به عنوان یک مکان تفریحی سالم و ارزان بپذیرند و بر این ارزان بودن به شدت تاکید دارم و جوسازیهایی که نسبت به سینما رفتن یک خانواده مطرح میشود را قبول ندارم چون باید ببینیم همان خانواده اگر برای خوردن بستنی بیرون رود چقدر خرج میکند یا همان خانواده روزانه برای رفت و آمد چقدر خرج میکند.
وی ادامه داد: فیلمهای کمدی حتماً سالنهای سینما را حفظ میکنند اما صنعت سینما را حفظ نمیکنند و این صنعت ممکن است دچار آسیبهای جدی شود. با اینکه اصلاً قصد تخریب فیلمهای کمدی را ندارم و بابت اکران موفقیتآمیز آنها خوشحالم اما سوق دادن سرمایه به سمت این نوع فیلمها سبب نمیشود که سینما حفظ شود. سینما را تفکر و مجموعه فیلمهایی از ژانرهای مختلف نگه میدارد. این ذوقزدگیها ما را صرفاً به سمت فیلمهای کمدی سوق میدهد که برای سینما خطرناک است.
از پروپاگاندا برای فروش هزار میلیاردی تا ماجرای بازگشت «فسیل» به اکران
او درباره اینکه با توجه به خطری که بر آن تاکید دارد چرا در شورای صنفی نمایش نسبت به بازگشت فیلم «فسیل» در اکران پایتخت که بیشتر به نظر رسید برای ۱۰۰۰ میلیاردی شدن فروش باشد و نیز در برابر اعتراضهایی که دیگر صاحبان فیلمها نسبت به کمبود سالنهای خود دارند واکنشی نشان داده نشد گفت: ابتدا این را بگویم که فروش امسال حتماً از هزار میلیارد تومان عبور خواهد کرد اما باز هم این دلیل بر ذوقزدگی و هیجانزدگی نیست، هرچند میتوان از آن برای پروپاگاندا و شعار دادن استفاده کرد. ماجرای «فسیل» هم اینطور نبود و واقعیت این است که بعد از کرونا و شرایط اجتماعی سال گذشته، شورای صنفی اساساً نگاه را به اکران تغییر داد و خیلی از مواد آییننامه را آگاهانه کنار گذاشت تا به شرایط مطلوبتری برگردیم. هنوز در آییننامه اکران حداکثر نمایش برای یک فیلم میتواند ۱۰ هفته باشد در حالی که این فیلم بیش از هشت ماه است که روی پرده سینماهاست و پیش از آن فیلمهای دیگری را هم به این شکل اکران کردیم. ما باید سرمایهگذاران و تهیهکنندگان را ترغیب میکردیم که از اکران نترسند و مطمئن باشند که میتوانیم شرایط مناسبی برای اکران آنها فراهم کرد. این اتفاق برای فیلمهای «فسیل»، «هتل» و پیشتر «بخارست» و «انفرادی» و نیز فیلمهای جدی رخ داد. درباره «فسیل» هم دوستان به این نتیجه رسیدند که اگر اکران آن در سالنهایی که در اختیار دارد، به پایان برسد شاید جا برای فیلمهای اجتماعی یا فیلمهایی که سئانس کمتری دارند باز شود به همین دلیل آن را از اکران تهران برداشتیم اما برگرداندن فیلم به اکران سینما یک سوءتفاهم است چون این بازگشت فقط در سئانسهای فوقالعاده که معمولاً ۹ شب به بعد هستند، اتفاق افتاد.
وی افزود: درواقع ما شانسی را از فیلمهای دیگر نگرفتیم و فقط گفته شد که سالنها میتوانند خارج از سانس موظف خود «فسیل» را اکران کنند. اگر مطلع میشدیم که سینمایی خلاف این روند عمل کرده حتماً با آن برخورد میکردیم. البته ما از طریق سمفا پیگیر بودیم که اکران این فیلم را در سئانسهای پیش از ۹ شب محدود کنیم اما زیرساخت آن در سمفا فراهم نبود. در کل کشور میتوانستیم این کار را انجام دهیم ولی اینکه فقط سالنهای تهران را محدود کنیم امکانپذیر نبود؛ بنابراین هم به سمفا و هم به سینماها ابلاغ کردیم که در سئانسهای روز نمیتوانند برای «فسیل» فروش بلیت داشته باشند.
کمدیها فیلمهای دیگر را له کردهاند؟
او درباره اینکه چقدر روی وضعیت اکران فیلمهای دیگر نظارت وجود داشته تا فیلمهایی همچون «ضد» یا «چرا گریه نمیکنی؟» گلهمند باشند، گفت: در این زمینه باید بررسی کنیم ببینیم در کدام سینماها سئانسهای کمتری به این فیلمها داده شده است. من مشخصا فیلم آقای معتمدی (چرا گریه نمیکنی) را در سینمای سرگروه پیگیری کردم که آیا در پردیس کوروش در هفته اول سئانسهای موظف داده شده یا خیر که با وجود فروش بسیار پایین، این اتفاق افتاده بود اما بعد از دو هفته، سالنها دیگر خیلی تحت کنترل ما نیستند که بخواهیم بگوییم این روند را ادامه دهند. البته برای رعایت عدالت حتما با سالنها ارتباط داریم اما سالنهای سینما به فروش خود فکر میکنند و اگر به نظرشان برسد فیلمی بیشتر فروش میکند آنها را جابجا میکنند. مسئله جدی همین جاست که در شورای صنفی نمایش و وزارت ارشاد در این باره بحث شد که آیا فیلمهای کمدی، فیلمهای جدی و غیرکمدی را له میکنند؟ آیا شانس فیلمهای دیگر را میگیرند؟ به اعتقاد من قضیه این نیست و با تاکید براینکه باید شرایط تنفس را برای همه فیلمها فراهم کنیم، اما یک نکته مهم این است که ما در یک شرایط اجتماعی زندگی میکنیم که به اعتقاد من عموم آنهایی که به سینما میروند به این خاطر است تا دو ساعت فراموش کنند که کجا هستند و چه غم و غصهای دارند. آنها به سینما میروند که بخندند و هیجانهای خود را تخلیه کنند. طبیعتاً فیلمهای اجتماعی در این برهه با شکست روبرو میشوند و نمیتوانند خیلی مخاطب برای خود جذب کنند. این را در سالهای قبل هم در مقاطعی تجربه کردهایم و وقتی امید در جامعه زیاد بوده فیلمهای اجتماعی هم فروش خوبی داشتند و هر وقت این روانی و اجتماعی اینطور نبوده فروش فیلمهای اجتماعی هم کم میشود. ضمن اینکه در ماه محرم هم وقتی اکران فیلمهای کمدی متوقف شد، تاثیری بر فروش فیلمهای اجتماعی به وجود نیامد. با این حال امیدوارم به شرایطی برسیم که تعداد سالنهای سینما آنقدر زیاد باشد که وقتی یک فیلم اکران میشود مثلا در تهران بتواند در ۲۰۰ سالن روی پرده باشد. آن وقت اگر عرض این اکران زیاد شود طبیعتاً طول آن کم خواهد شد.
یک پیشبینی برای اکران سال ۱۴۰۳
دبیر شورای صنفی نمایش در بخشی دیگر از این مصاحبه درباره پیشبینی خود برای اکران سال آینده بخصوص با وجود تولید انبوهی از فیلمهای کمدی گفت: یکی از خطراتی که وجود دارد همین است که سرمایهگذاران -بجز سرمایهگذاران دولتی – عموما فکر میکنند تضمین سرمایه آنها در این است که فیلم کمدی بسازند و به فیلمهای جدی و اجتماعی و عاشقانه فکر نمیکنند. تصورم این است که افزایش فیلمهای کمدی، سال آینده یک نوع دلزدگی در مخاطب ایجاد میکند. آیا ما اینقدر نویسنده خوب داریم که بتوانند در سال ۱۰ فیلمنامه جذاب کمدی بنویسند؟ بعید میدانم چنین توان نگارشی و کارگردانی داشته باشیم به همین دلیل طبیعی است که سطح این فیلمها خود به خود نزول پیدا کند و احتمالاً با فیلمهای نازلتری در سال آینده روبرو خواهیم بود که اینها نوعی سرخوردگی را در مخاطب ایجاد میکند؛ بنابراین فکر نمیکنم سال آینده فیلمهای کمدی بتوانند اتفاقی را که امسال برایشان رخ داده تکرار کنند. البته شاید برای یکی دوتا از آنها فروش خوبی به دست آید ولی این احتمال وجود دارد که تعدادی از آنها با شکست مواجه شوند.
قبل از جشنواره فجر فیلم جدیدی اکران میشود؟
او اضافه کرد: الان یک فیلم اصطلاحا low budget حدود ۲۰ میلیارد تومان هزینه تولید میخواهد و این یعنی باید ۶۰ میلیارد فروش داشته باشد تا سرمایهگذار به پول خود برسد. ۶۰ میلیارد هم فقط به زبان ساده است و به راحتی در گیشه به دست نمیآید. وضع تبلیغات را هم که میبینیم چطور است، پس من حق میدهم به سرمایهگذار که این ۲۰ میلیارد را برای فیلمهایی سرمایهگذاری کند که الان نشان داده میشود راحتتر میتواند به فروش برسد و آن هم فیلمهای کمدی هستند.
اسعدیان درباره اینکه آیا تا قبل از جشنواره فجر فیلم دیگری به اکران اضافه میشود؟ گفت: هیچ ممنوعیتی برای اکران نداریم اما نکته این است که برخی فکر میکنند اگر الان فیلم خود را اکران کنند با توجه به این عدم محدودیتی که گذاشتهایم، تا سال آینده و حتی تابستان هم ممکن است فیلمشان روی پرده باشد که طبیعتاً اینگونه نخواهد بود. ما به اکران عید هم فکر خواهیم کرد و حتماً محدودیتهایی را در نظر میگیریم. با این حال این احتمال وجود دارد که باز هم فیلم به اکران اضافه شود چون تا عید نزدیک به سه ماه فرصت داریم. هرکس متقاضی است میتواند فیلم خود را ارائه کند ولی در حال حاضر درخواستی به شورا نرسیده است.
هیچ خبری از اکران نوروز نیست
او در پایان در پاسخ به اینکه آیا برای اکران عید برنامهریزیهایی در شورا انجام شده است، گفت: خیر، اصلاً در این زمینه بحثی نداشتهایم و اینکه بعضی تهیهکنندگان عنوان میکنند که فیلم خود را در نوروز اکران میکنند بخشی از روند تبلیغاتی آن فیلمهاست و ارتباطی به شورای صنفی نمایش ندارد.