رسانه سینمای خانگی- «وداع با اسلحه»؛ عرفات اینجا پشیمان شد

امیرحسین کاربخش کارگردان مستند «وداع با اسلحه» با موضوع سرانجام صلح موقت میان فلسطین و اسراییل در دوران زمام‌داری یاسر عرفات، به ارایه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، امیرحسین کاربخش کارگردان مستند «وداع با اسلحه» که پس از پخش تلویزیونی هم‌اینک در فضای مجازی در دسترس علاقه‌مندان سینمای مستند قرار دارد، در گفت‌وگو با مهر، درباره این اثر توضیح داد: این مستند روایتی از صلح میان اسرائیل و فلسطین است. شاید واژه صلح در این تقابل و درگیری، برای نسل جوان‌تری که تحولات را دنبال می‌کنند، واژه‌ای ناآشنا به نظر برسد اما ما دست روی موضوعی گذاشتیم تا هم بتوانیم از موضوع فلسطین کلیشه‌زدایی کنیم و هم بتوانیم روایت تازه‌ای برای مخاطب خود که نسل جوان و نوجوان هستند، ارائه دهیم.

این مستندساز درباره جزئیات بیشتر سوژه مستند توضیح داد: در این سال‌ها همواره وقتی بحث اسرائیل و فلسطین بوده از جنگ و درگیری میان آن‌ها گفته و شنیده‌ایم اما در این مستند سراغ صلح رفته‌ایم و سعی کرده‌ایم از پیچیده‌گویی فاصله بگیریم و به زبانی ساده با مخاطب صحبت کنیم. نگاه دراماتیک را هم در فرم مستند رعایت کرده‌ایم.

وی تأکید کرد: تلاش کردیم قصه فلسطین و آنچه بر این کشور گذشته است، به زبان ساده و به دور از واژه‌های آکادمیک و پیچیده روایت کنیم. هدف‌مان هم این بود که بگوییم در مقطعی در این میدان صلح تجربه شده و می‌خواهیم نتیجه این صلح را روایت کنیم. در انتها هم نتیجه‌گیری را به مخاطب واگذار می‌کنیم که ببیند آیا صلح می‌تواند پایانی بر این مناقشه باشد یا مقاومت باید ادامه پیدا کند؟

مبارزی که پس از ۴۰ سال، تصمیم به صلح گرفت!

کارگردان «وداع با اسلحه» درباره نقش یاسر عرفات در روایت این مستند هم گفت: ما دست روی سوژه صلح میان اسرائیل و فلسطین گذاشتیم اما این صلح را از زاویه نگاه رهبر ملت فلسطین در آن مقطع یعنی یاسر عرفات روایت کرده‌ایم. از این منظر بخش‌هایی از مستند تبدیل به پرتره‌ای از یاسر عرفات هم شده است. او در مقطعی رهبر جنبش فتح بود و همواره شعار و آرمانش آزادی فلسطین بوده است. عرفات برای رسیدن به این هدف، به مدت ۴۰ سال مبارزه می‌کند اما از جایی به بعد گویی نظرش تغییر می‌کند و به جای مبارزه، سراغ مذاکره می‌رود.

وی افزود: داستان این صلح را در کنار فراز و نشیب تاریخ فلسطین در این مستند به تصویر درآورده‌ایم. زندگی رهبر یک ملت هیچ‌گاه از سرنوشت آن ملت جدا نیست. به همین دلیل گویی با بالا و پایین رفتن زندگی عرفات، سرنوشت مردم کشور فلسطین هم تغییر می‌کند. عرفات در زندگی‌اش تصمیمات مهمی گرفته که برخی از آن تصمیمات برای ما عجیب بوده است. اینکه او در مقطعی تصمیم می‌گیرد با دشمن خونی‌اش صلح کند، تصمیم عجیبی است که روایت آن برای مخاطب امروز می‌تواند جذاب باشد.

زندگی رهبر یک ملت هیچ‌گاه از سرنوشت آن ملت جدا نیست. به همین دلیل گویی با بالا و پایین رفتن زندگی عرفات، سرنوشت مردم کشور فلسطین هم تغییر می‌کند. عرفات در زندگی‌اش تصمیمات مهمی گرفته است که برخی از آن تصمیمات برای ما عجیب بوده است

کاربخش ادامه داد: رهبر ملت فلسطین در مقطعی تصمیم می‌گیرد صلح را در مناقشه با اسرائیل تجربه کند و نتیجه آن را هم دیده است که ما آن را در مستند روایت کرده‌ایم. عرفات مسیر سخت و پرفرازونشیبی را طی کرد تا به این تصمیم برسد. عرفات در آن مقطع به طرف مقابل خودش اعتماد و فکر می‌کرد اگر به طرف مقابل حسن نیست نشان دهد، طرف مقابل هم با حسن‌نیت با او مواجه می‌شود. بعد از صلح اما اتفاقاتی رخ می‌دهد که همه چیز برخلاف تعهدات طرف مقابل پیش می‌رود.

وی افزود: خود عرفات هم زمانی که نتایج این اقدامات را می‌بیند، پشیمان می‌شود و تصمیم می‌گیرد از مسیری که انتخاب کرده بازگردد و مجدد سلاح در دست بگیرد. با در دست گرفتن سلاح است که کار نیمه تمام عرفات از سوی حماس به سرانجام می‌رسد و در سال ۲۰۰۶ منطقه غزه را آزاد کردند. کل این مسیر و فرآیند را در مستند روایت کرده‌ایم. عرفات در اواخر زندگی خود به شعار «جهاد» باز می‌گردد و شاخه نظامی فتح را مجدد فعال می‌کند و همین تصمیمات نشان می‌دهد که از تصمیم قبلی خود برای صلح بازگشته است.

این مستندساز درباره دیدگاه مردم فلسطین نسبت به عملکرد یاسر عرفات هم توضیح داد: بخش عمده‌ای از مردم فلسطین با تصمیم یاسر عرفات برای صلح مخالف بودند اما طبیعتاً بخش‌هایی از مردم فلسطین بوده‌اند که از جنگ و درگیری خسته شده و فکر می‌کردند که با صلح می‌توانند به آرامش در زندگی خود برسند. بخشی از نیروهای طرفدار عرفات هم طبیعتاً موافق این صلح بودند.

وی افزود: در این مستند نشان داده‌ایم که در آن مقطع هم در میان مردم فلسطین و هم در میان یهودیان مناطق اشغالی، این صلح موافقان و مخالفانی داشته و نظرات همه این گروه‌ها را هم مطرح کرده‌ایم. در اواخر عمر عرفات اما اکثر تجمعات فلسطینیان علیه عرفات است. در کشورهای دیگر هم تجمعاتی علیه سیاست‌های اشتباه او در فرآیند مذاکرات شکل می‌گیرد. طرف اسرائیلی به ظاهر صلح کرده بود اما صلحی که خودش مدنظر داشت و مصداق همان دستکش مخملی بر روی پنجه فولادی بوده است.

به منابع اسرائیلی دسترسی نداشتیم

این مستندساز درباره تمرکز روایت «وداع با اسلحه» روی تصاویر آرشیوی هم گفت: تلاش ما این بود که روایت هر دو سمت را در مستند داشته باشیم. در عین حال دسترسی به منابع اسرائیلی نداشتیم و درباره طرف فلسطینی هم از آنجایی که کار مربوط به تاریخ گذشته بود، دسترسی چندانی به منابع نداشتیم. اکثر آرشیو داخلی هم علیه عرفات و دوران مذاکرات او بود. تلاش ما اما ارائه یک روایت منصفانه و بدون سوگیری اولیه بود. می‌خواستیم مخاطب در فرآیند این روایت، خودش به تصمیم نهایی برسد.

وی افزود: انرژی ویژه‌ای را روی جمع‌آوری تصاویر آرشیوی گذاشته‌ایم و به همین دلیل برخی از تصاویر موجود در این مستند را می‌توان تصاویری کمتر مشاهده‌شده و فاقد روایت دانست. از طریق سرچ اینترنتی به زبان‌های مختلف، این آرشیو را جمع‌آوری کردیم و در همین راستا تعاملاتی هم با شبکه المنار شکل گرفت که به ما کمک کرد.

کارگردان مستند «وداع با اسلحه» درباره بازخوردهای مخاطبان نسبت به این مستند گفت: برخی به این نکته اشاره داشته‌اند که ای‌کاش مستند می‌توانست ساختار به‌روزتری داشته باشد اما در عین حال تلاش برای دستیابی به این میزان از تصاویر آرشیوی مورد توجه قرار گرفته بود. انتخاب حمید محمدی به‌عنوان راوی هم به این دلیل بود که می‌خواستیم روایت مستند برای مخاطب بسیار روان باشد و صدای گرم و دل‌نشین حمید محمدی این امکان را به ما می‌داد تا برای ۸۰ دقیقه مخاطب را با روایت این مستند همراه کند.

رسانه سینمای خانگی- راست و دروغ افغانستان در هم است

سمیح ساغمان‌ کارگردان ترکیه‌ای حاضر در جشنواره فیلم کوتاه تهران به ارایه توضیحاتی درباره فیلم خود پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، سمیح ساغمان کارگردان ترکیه‌ای فیلم کوتاه «گلاب گل» که به بخش بین‌المللی چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران راه یافته است، درباره تجربه ساخت این اثر به مهر توضیح داد: من به‌عنوان کارگردان و تهیه‌کننده ترکیه‌ای که کار و تخصصم ساخت و تهیه فیلم‌های مستند است، هدفم حضور در مناطق جنگ‌زده چه در افغانستان و چه در دیگر کشورها و مستندسازی درباره آن‌هاست. محور کار من مناطق جنگ‌زده است.

وی افزود: انتخاب کشور افغانستان برای ساخت این فیلم کوتاه هم به این دلیل بود که رسانه‌های دنیا چیزهایی را از این کشور مخابره می‌کنند که ما راست و دروغ آن را نمی‌دانیم. من می‌خواهم صدای افرادی باشم که خودشان و کشورشان در سایه جنگ گرفتار شده‌اند. می‌خواهم صدای افرادی باشم که گویی راه نجاتی از جنگ ندارند.

این کارگردان درباره مشاهدات خود در مناطق جنگ‌زده افغانستان توضیح داد: من ۲۵ سال دارم و تا به امروز به ۲۳ کشور خارجی سفر کرده‌ام. آنچه باعث شد جغرافیای افغانستان را برای روایت فیلمم انتخاب کنم، مهمان‌نوازی و خلق و خوی آن‌ها در کنار جغرافیای بکر کشورشان بود. نه فقط من که همه دوست دارند این جغرافیا را ببینند. کشورهای امپریالیستی مانند آمریکا باعث رکود اقتصادی در افغانستان شده‌اند و ضربه‌های سختی به مردم افغانستان زده‌اند. همین‌ها از طریق رسانه‌های خود، تصاویری را از این کشور مخابره می‌کنند که دوست دارند و باعث می‌شوند دید ما نسبت به این کشور و مردمش تحریف شود.

وی افزود: من در ساخت این مستند به دنبال این بودم که بدانم آنچه رسانه‌ها از این کشور پخش کرده و می‌کنند، چقدر مطابق واقعیت است. من ۲ ماه بعد از خروج آمریکا و استقرار طالبان به این کشور رفتم و این مستند را ساختم.

این کارگردان درباره چالش‌ها و هراس‌های حضور در افغانستان در زمان حاکمیت طالبان هم گفت: هر کسی که شغل و حرفه‌اش مستندسازی باشد از حضور در هیچ منطقه‌ای هراس ندارد. من به‌عنوان یک مسلمان تنها از خدا و مرگ می‌ترسم. اگر تقدیرم مرگ باشد، چه در رختخواب باشم و چه در کشوری که بمب بر سر مردمش می‌ریزد، این اتفاق خواهد افتاد. آن‌ها که قدرت مدیا را در اختیار دارند، تصویر مطلوب خود را ارائه می‌دهند اما من به‌عنوان مستندساز با دوربین نشان می‌دهم که مسبب واقعی شرایط امروز افغانستان، همین آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها هستند.

وی افزود: من در فرآیند ساخت این مستند هیچ مشکلی نداشتم و نیروهای طالبان هم خیلی به من کمک کردند. آن‌ها هیچ فشاری به ما نیاوردند و هیچ مانعی پیش روی ما نگذاشتند. آن‌ها حتی اجازه نمی‌دادند ما در هتل مستقر شویم و بسیار مهمان‌نواز بودند. من ۲ ماه در افغانستان زندگی کردم و شهرها و روستاهای آن را گشتم.

کارگردان مستند کوتاه «گلاب گل» درباره محتوای این اثر توضیح داد: اسم فیلم برگرفته از زندگی پسربچه دوازده ساله‌ای است که به‌صورت مادرزادی ۲ دست ندارد. آن‌ها در روستایی مرزی زندگی می‌کنند که حتی برق ندارد. آن‌ها حتی نمی‌دانستند کرونا چیست! نه یخچال داشتند و نه تلویزیون و از هر امکاناتی محروم بودند. زمانی که گلاب‌گل به‌دنیا می‌آید پدرش فوت کرده و عمویش او را بزرگ می‌کند. حالا عمویش می‌خواهد به ترکیه مهاجرت کند و گل گلاب نگران است که بعد از عمویش چه کسی می‌تواند از او نگهداری کند ….

رسانه سینمای خانگی- ایده این فیلم را استاد فرشچیان داد

آبتین شمیلی کارگردان مستند «راز عیسی» که درباره عیسی بهادری طراح بزرگ فرش ایرانی است توضیحاتی درباره این مستند و شکل گیری ایده آن ارائه داد.

به گزارش سینمای خانگی، آبتین شمیلی درباره مستند جدیدش با نام «راز عیسی» که متقاضی حضور در جشنواره «سینماحقیقت» است، به مهر گفت: پژوهش مستند «راز عیسی» را اواخر سال ۹۹ آغاز کردم که درباره عیسی بهادری طراح بزرگ فرش ایران است. زمانی که مشغول ساخت مستندی با حضور استاد فرشچیان بودم، متوجه شدم که آقای فرشچیان و آن نسل از هنرمندان در اصفهان از شاگردان بهادری بوده‌اند. بنابراین ایده اولیه ساخت مستند «راز عیسی» از استاد فرشچیان گرفته شد که تعریف می‌کرد سرمایه هنری‌اش را از عیسی بهادری و حاج میرزا آقا امامی دارد و اینکه حق زنده‌یاد بهادری بیشتر از این‌ها بوده است.

این کارگردان ادامه داد: این سوال برای من به وجود آمد که اگر بهادری این اندازه استاد بزرگی بوده است، چرا هیچ نامی از او نیست و چرا آن طور که باید شناخته نشده است. از آن زمان شروع به پژوهش کردم و فیلمبرداری را هم از سال گذشته آغاز کردیم که تا ۲ ماه قبل ادامه داشت. ما این مستند را با شاگردان بهادری آغاز کردیم و به مرور اسناد بیشتری پیدا کردیم تا اینکه به فرانسه رسیدیم چون نوه‌های ایشان در آن‌جا هستند از این رو داستان مستند را هم از زاویه دید نوه او روایت کردیم. ضمن اینکه بهادری سالیان سال اسمش سر زبان‌ها نبود اما چند سال اخیر، وزارت ارشاد یک نشان درجه یک هنری به نام عیسی بهادری تهیه کرده و به هنرمندان هنرهای تجسمی اهدا می‌کند.

شمیلی درباره آثار عیسی بهادری یادآور شد: آثار بهادری خیلی پراکنده است و در گالری‌ها وجود ندارد. او آثارش (کارهای مینیاتوری و طراحی‌های فرش) را بیشتر به سران کشورهای خارجی هدیه می‌داد و بیشتر به شکل سفارشی کار می‌کرد. در کتاب‌های تخصصی هم آثار کاملی از بهادری دیده نمی‌شود و خیلی ناقص است که این موضوع باعث شد ما پژوهش‌های زیادی انجام دهیم تا بتوانیم آثارش را جمع آوری کنیم. از گالری‌های شخصی، نمایشگاه‌ها و موزه‌ها گرفته تا بازمانده‌های او که از این طریق توانستیم تعدادی طرح قالی و مینیاتور از نوه‌هایش پیدا کنیم و در مستند استفاده کنیم. نکته مهمی که در مورد مستند «راز عیسی» وجود دارد این است که صرفا پرتره نیست که فقط بخواهیم در آن بهادری را معرفی کنیم.

این کارگردان درباره جعل آثار این هنرمند عنوان کرد: ما به مرور متوجه شدیم که جعل آثار هنری به خصوص در مورد عیسی بهادری خیلی زیاد است. یعنی آثار زیادی دیدیم که منصوب به او بودند و کم کم متوجه شدیم می‌توانند جعلی باشند. یعنی می‌گفتند به عیسی بهادری تعلق دارد و امضا هم داشت اما مشخص بود که مایه کار به او تعلق ندارد. به همین دلیل اصالت سنجی کردیم که در مستند هم به این موضوع اشاره شده و در نهایت متوجه شدیم خیلی از آثاری که به بهادری نسبت می‌دهند، به او تعلق نداردن و جعلی هستند.

وی درباره داستان این مستند توضیح داد: خط اصلیِ داستان ما جست‌وجوی آثار عیسی بهادری است، نوه او تا حدی با پدربزرگش آشنایی داشت و به عنوان راوی با زبان فرانسه در مستند حضور دارد. تدوین مستند «راز عیسی» انجام شده است و در مرحله پست پروداکشن، اصلاح رنگ و صداگذاری هستیم.

عوامل مستند «راز عیسی» که محصول مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است، عبارتند از پژوهش، نویسنده، کارگردان و تدوینگر: آبتین شمیلی، تهیه‌کننده: سیدمحسن طباطبایی‌پور، فیلمبردار: بهنام تاجمیر و حجت‌الله معراج (ایران)، پیام آزادی (پاریس) و پانته‌آ نوبری (نُرماندی)، صدابردار: محمد کریمی، حامد حسین‌زاده و پیام آزادی.

رسانه سینمای خانگی- داستان دولتی که به می‌دزدد

علی پورمومن کارگردان مستند «بچه دزد» با موضوع پرونده عجیب ربودن فرزند یک زن ایرانی از سوی دولت دانمارک به تولید رسیده است، به ارائه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، علی پورمومن نویسنده و کارگردان مستند «بچه دزد» همزمان با پخش تلویزیونی این مستند، در گفتگو با مهر،درباره آن توضیح داد: این مستند روایتی از ربودن کودکی به نام داریوش حیدری فرزند سرکار خانم حمیده سلامتی در دانمارک است. خانم سلامتی از ما کمک رسانه‌ای خواستند و کاری هم که از دست ما برمی‌آمد این بود که در کنار فعالیت‌هایی همچون کمپین‌سازی در فضای رسانه‌ای، مستندی هم درباره این اتفاق بسازیم. امیدواریم پخش این مستند بتواند کمکی به بازگرداندن فرزند او بکند.

وی درباره عدم اشاره مستقیم به دلیل ربایش این کودک در مستند گفت: ما یک سکانس حدود ۱۰ دقیقه‌ای در ابتدای مستند داریم که سه نفر در آن دارند درباره همین موضوع صحبت می‌کنند. در همان گفتگو گزاره‌هایی مطرح و رد می‌شود. حکم دادگاه هم که قرائت می‌شود، هیچ مورد حادی در آن ذکر نشده است. مثلاً گفته شده که این بچه برای دو روز به مهدکودک نرفته یا اینکه او لیوان آبی در دست داشته و مادرش آن را از او گرفته است این موارد را هم در مستند فهرست کرده‌ایم و واقعاً هیچ مورد دیگری درباره گرفتن این کودک اعلام نکرده‌اند.

این مستندساز ادامه داد: اثبات این مدعا تنها با قرائت حکم دادگاه ممکن بود و چون همه دلایل پیش‌پاافتاده است، ما هم نمی‌توانستیم دلیل عجیب و غریب و ویژه‌ای را برای مخاطب خود مطرح کنیم. آنچه در مستند ارائه می‌شود مبتنی‌بر حکم دادگاه است. حتی در سکانسی از مستند به این موضوع هم اشاره می‌شود که ماجرا خانم سلامتی بحث پناهندگی هم نبوده است. او و فرزندش هر دو اقامت موقت داشته‌اند و اصلاً اینگونه نبوده که آنها در وضعیت پناهندگی باشند. آن‌ها یک اقامت کاری چند ساله داشته‌اند و قصدشان هم بازگشت به ایران بوده است اما بعد از یک سال و خرده‌ای فرزندشان را گرفته‌اند و به برنامه کاری پنج ساله‌شان هم نرسیده‌اند.

وقتی دولت برای یک خانواده مأمور می‌فرستد!

پورمومن درباره بررسی مستندات در فرآیند ساخت این مستند هم گفت: همه مکاتبات دادگاه نشان می‌دهد که دلایل دستگیری این کودک همین اندازه پیش‌پا افتاده بوده است. خلاصه همه مستندات این است که اگر شما فرزند خود را به سبک مطلوب دولت دانمارک تربیت نکنید، به‌عنوان یک فرد ناسازگار با سیستم شناخته می‌شوید و دولت روی شما حساس می‌شود. در راستای همین حساسیت کارشناسی را سراغ زندگی شما می‌فرستند و می‌گویند که این کارشناس باید رفتار شما با فرزندتان را مدام زیرنظر داشته باشد! تفاوت فرهنگی یک خانواده ایرانی با فرهنگ دانمارک هم طبیعتاً موردپسند آن‌ها نبوده است.

شروع دخالت دولت دانمارک در زندگی خانم سلامتی هم مربوط به اتفاقی بوده که برای منزل آن‌ها رخ می‌دهد. دیوار خانه آن‌ها نم می‌دهد و طبق قانون آن‌ها موظف بوده‌اند مشکل خود را به شهرداری گزارش کنند. وقتی شهرداری مأموری را می‌فرستد تا دیوارها را چک کند، می‌بیند که بچه یک سال و نیمه خانواده مشغول خوردن نوتلا است!

وی افزود: رفتارهای معمولی در خانواده ایرانی مانند اینکه والدین داخل کشوری فرزندشان را ببینند یا گوشی او را چک کنند، از نگاه دولت دانمارک دخالت در حریم خصوصی فرزند محسوب می‌شود و نسبت به آن نمره منفی در نظر می‌گیرند. معمولاً هم دولت متوجه رفتار خانواده‌ها با فرزندان‌شان نمی‌شود و تنها در مواردی که متوجه می‌شود، حساسیت نشان می‌دهد. شروع دخالت دولت دانمارک در زندگی خانم سلامتی هم مربوط به اتفاقی بوده که برای منزل آن‌ها رخ می‌دهد. دیوار خانه آن‌ها نم می‌دهد و طبق قانون آن‌ها موظف بوده‌اند مشکل خود را به شهرداری گزارش کنند. وقتی شهرداری مأموری را می‌فرستد تا دیوارها را چک کند، می‌بیند که بچه یک سال و نیمه خانواده مشغول خوردن نوتلا است! او می‌گوید نوتلا در این سن برای بچه ضرر دارد و دخالت دولت دانمارک در زندگی این خانواده ایرانی از همین نوتلا آغاز می‌شود!

این مستندساز ادامه داد: بعدها موارد دیگری هم فهرست می‌کنند اینکه برخلاف قانون که بچه در آن سن باید ساعت ۷ بخوابد، بچه این خانواده در ساعت ۹ می‌خوابیده است. بچه این خانواده مشکل اتیسم هم داشته و از آنجایی که دولت دانمارک حاضر به تأیید این مشکل نمی‌شود، همه مشکلات ناشی از عوارض اتیسم این کودک را هم به پای مشکلات خانوادگی‌شان فهرست می‌کنند.

وی درباره اصالت پدر این کودک هم گفت: پدر این بچه اهل افغانستان است اما هم بچه و هم مادرش در حال حاضر شناسنامه ایرانی دارند. اینکه به این موضوع در مستند اشاره نشده است هم به دلیل زمان مستند بود که نمی‌توانستیم همه فرآیند را در آن تشریح کنیم. طبق مصوبه مجلس ایران، فرزند یک پدر افغانستانی و مادر ایرانی می‌تواند شناسنامه ایرانی دریافت کند و به همین دلیل دیگر به‌صورت مجزا به این ماجرا اشاره نکردیم.

پورمومن درباره حضور محسن آقایی به‌عنوان یک مستندساز در روایت این مستند هم گفت: وقتی این کار را شروع کردیم یک مجموعه بودیم که تصمیم به کمک رسانه‌ای به این خانم گرفتیم. کمک‌مان هم ابتدا برگزاری یک تجمع جلوی سفارت دانمارک بود. بعد از آن ساخت این مستند بود که من به عهده گرفتم و در ادامه هم ایده‌های دیگری داشتیم. وقتی متوجه مشکل شناسنامه این کودک شدیم هم در مقابل وزارت خارجه اقداماتی داشتیم و شناسنامه این کودک صادر شد.

برای یک روز در پلیس امنیت بازداشت شدم

این مستندساز درباره حاشیه‌هایی که در فرآیند ساخت مستند «بچه دزد» با آن مواجه شدند هم توضیح داد: در تجمعی که مقابل وزارت خارجه داشتیم دوستان حراست خیلی سفت مقابل ما ایستاد و گفت آبروی کشور در خطر است. در حالی که کل تجمع ما چند پلاکارد با موضوع مادر و فرزند بود. آنها گفتند باید جمع کنید، ما اما کوتاه نیامدیم و به‌واسطه درگیری‌ای که اتفاق افتاد من دستگیر و به پلیس امنیت منتقل شدم. به اندازه یک صبح تا شب در بازداشت بودم که در همان بازه هم شناسنامه این کودک صادر شد.

وی درباره حرکت مستند به سمت لحظات احساسی هم گفت: اصل ماجرا و رویکرد خانم سلامتی کاملاً حقوقی بود و هیچ جنبه احساسی‌ای نداشت. اینکه من در این مستند به سمت لحظات احساسی رفتم هم صرفاً برای درآوردن اشک مخاطب نبود. هدف این بود که در کنار ابعاد حقوقی یادآوری کنیم که این پرونده جنبه انسانی هم دارد و باید به رابطه این مادر و فرزند هم فکر کنیم. اتفاقاً زمانی که ساخت مستند را شروع کردم هنوز بچه نداشتم و این ماجرا را کاملاً حقوقی می‌دیدم، بعدها که فرزندم هم سن و سال فرزند خانم سلامتی شد، کل ماجرا را طور دیگری دیدم.

حتی یک کلمه دروغ در این مستند نیست

این کارگردان مستند درباره استفاده از ظرفیت بازسازی در بخشی از روایت خود گفت: به‌طور قطعی این نکته را تأکید می‌کنم که حتی یک کلمه روایت دروغ در این مستند نیست. این مستند را من به تنهایی ساختم و موارد فنی مانند تدوین، صدابرداری و فیلمبرداری آن با خودم بوده است. در اکثر بخش‌های روایت هم من و خانم سلامتی حضور داشتیم. اینکه در بخش‌هایی دوربین ثابت نیست و تکان می‌خورد و یا صداها شفاف نیست به این دلیل بوده که تعمدا نمی‌خواستم مستند تبدیل به فیلم سینمایی شود. می‌خواستم مخاطب واقعاً احساس کند یکی از تیم همراه ما بوده است.

وی افزود: در اکثر مواقع هم وقتی از سوژه‌ای سراغ سوژه‌ای دیگر می‌رفتم کات نمی‌زدم و تنها زاویه دوربین را تغییر می‌دادم تا مخاطب احساس کند گویی خودش سرش را گردانده است. در خیلی از موارد حتی دوربین روی شانه من هم نیست و دلیلش این بود که آدم‌ها وقتی دوربین را روی شانه مقابل خود می‌بینند، گرفتار خودکنترلی می‌شوند. به‌واسطه ارتباط چشمی اما سوژه احساس راحتی بیشتری با من می‌کرد.

کارگردان «بچه دزد» درباره بازه زمانی ساخت این مستند هم توضیح داد: ساخت این مستند تقریباً دو سال زمان برد که این زمان به دلیل پیچیدگی ساخت مستند نبود، بلکه منتظر بودیم تا اتفاقات پیش برود و بتوانیم آن را روایت کنیم. این مستند را در این دوسال، در وقت‌های اضافی کار شخصی‌ام ساختم.

رسانه سینمای خانگی- نشد که به جلسات مخفی «حجتیه» نفوذ کنیم

امیر عباس کنعانی کارگردان مستند «مقدس‌نما» با موضوع تحرکات انجمن حجتیه علیه جریان انقلاب اسلامی، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، امیرعباس کنعانی کارگردان مستند «مقدس نما» به بهانه رونمایی از این مستند، در گفتگو با مهر درباره آن توضیح داد: ساخت مستند «مقدس‌نما» از آنجایی آغاز شد که احساس می‌کردم همواره در جمع بچه‌های حزب‌اللهی و مذهبی، شاهد تقابل ۲ نگاه نسبت به اسلام هستیم؛ عده‌ای اسلامی بی‌تفاوت به همه چیز را می‌خواهند و تنها قایل به حفظ دین خود هستند. در مقابل اما تفکری هست که ما به آن پایبند هستیم و آن هم اسلامی سیاسی است. برای بررسی این تقابل بود که به سوژه انجمن حجتیه رسیدیم.

وی افزود: زمانی که این انجمن پیش از انقلاب و در حد فاصل سال‌های ۳۲ تا ۴۲ تأسیس شد، اکثر علما در موضع مبارزه با بهائیت از آن حمایت می‌کردند اما از سال ۴۲ به بعد که نهضت امام خمینی (ره) برای مبارزه با شاه کلید خورد، آرام‌آرام تقابل آن‌ها با این جریان عیان شد تا جایی که در دهه ۵۰ این انجمن همکاری‌هایی را با ساواک داشت. در حالی که بیشتر اعضای ساواک از همان بهاییان بودند. بهانه‌شان هم تنها این بود که بتوانند فعالیت خود را ادامه دهند.

این مستندساز ادامه داد: عده‌ای از مبارزان در جریان نهضت امام خمینی (ره) در مسیر مبارزه با رژیم پهلوی دستگیر، تبعید و حتی اعدام می‌شدند، این گروه در حال همکاری با ساواک بودند. ما سراغ این موضوع رفتیم که در مبارزه با فرقه ضداسلامی بهاییت، ۲ گروه به ظاهر در حال مبارزه بودند، یکی نهضت امام خمینی (ره) و دیگری همین انجمن حجتیه و این سوال را مطرح کردیم که واقعاً فعالیت کدام یک منجر به موفقیت شده است. انجمن حجتیه هیچ‌گاه نمی‌توانست خطر این فرقه را دفع کند و این جریان امام (ره) بود که پایگاه این فرقه را در ایران از بین برد. سعی کردیم در این روایت تاریخی تقابل باورمندان به اسلام سیاسی و اسلام سکولار را نشان دهیم.

آرشیو تصویری از انجمن حجتیه موجود نیست

کنعانی درباره استفاده از مستندات مربوط به انجمن حجتیه و فرقه بهائیت در این مستند هم گفت: مستندات مربوط به بهائیت بیشتر مکتوب بود و متن‌هایی از آن‌ها بود که صراحتاً می‌گفتند ما باید اسلام را از بین ببریم. صوتی که از اعضای این گروه در فیلم می‌شنویم هم یک صوت بازسازی شده بر مبنای یکی از همین متون است. ما هرچه گشتیم، نوار مربوط به آن جلسه را پیدا نکردیم تا بتوانیم از اصل صوت استفاده کنیم. درباره انجمن حجتیه هم آرشیوی که در اختیار داشتیم بیشتر عکس بود و آرشیو ویدئویی از آن‌ها تقریباً وجود ندارد. این آرشیوهای تصویری را هم از مستندی که خودشان درباره خودشان ساخته بودند به دست آوردیم. در مرکز اسناد و آرشیو صدا و سیما، هیچ عکس، فیلم و صدایی از انجمن حجتیه نبود که بتوانیم به راحتی به آن‌ها دسترسی داشته باشیم.

اینکه چرا به امروز انجمن حجتیه نپرداختیم هم به حساسیت برخی نهادهای امنیتی مربوط می‌شود. حتی خود انجمن هم چند لایه امنیتی برای خود تعریف کرده است که وقتی چند نوبت خواستیم با عضویت جعلی در این انجمن، در جلسات‌شان حضور پیدا کنیم موفق نشدیم

کارگردان مستند «مقدس‌نما» درباره گفتگو با کارشناسان و حضور برخی چهره‌های تکراری در این مستند هم گفت: ما برای گفتگوهای کارشناسی به خیلی از افراد رو انداختیم. خیلی‌ها وقتی اسم انجمن حجتیه را می‌شنیدند حاضر به گفتگو نمی‌شدند. در حالی که برخی از آن‌ها حتی کتاب در این موضوع داشتند اما با اعلام اینکه ما تخصصی نداریم، این موضوع را از سرشان باز می‌کردند. به همین دلیل در این مستند تنها سه مصاحبه داریم و بیشتر حرف‌های تند و تیز هم مربوط به عباس سلیمی‌نمین است.

وی درباره تمرکز روایت این مستند بر تصاویر آرشیوی هم توضیح داد: از آنجایی که هدف اصلی ما ارائه یک روایت تاریخی بود، تلاش کردیم با اسناد موجود و تصاویر آرشیوی، این روایت را مستند کنیم.

کنعانی درباره فعالیت دنباله‌دار بهاییان و بازمانده‌های انجمن حجتیه در تاریخ معاصر و عدم اشاره به این موضوع در مستند هم گفت: ما ابتدا می‌خواستیم به امروز انجمن حجتیه هم بپردازیم اما اینکه به بهاییت نپرداختیم، کاملاً عامدانه بود چرا که می‌خواستیم تمرکزمان بر روی تقابل حجتیه با نهضت امام خمینی (ره) باشد. البته ناگزیر بودیم به اندازه‌ای به بهاییت و تقابل آن با اسلام بپردازیم تا بعد بتوانیم درباره مسیرهای مبارزه با این فرقه حرف بزنیم. اینکه چرا به امروز انجمن حجتیه نپرداختیم هم به حساسیت برخی نهادهای امنیتی مربوط می‌شود. حتی خود انجمن هم چند لایه امنیتی برای خود تعریف کرده است که وقتی چند نوبت خواستیم با عضویت جعلی در این انجمن، در جلسات‌شان حضور پیدا کنیم موفق نشدیم. در لایه‌های امنیتی به راحتی سابقه رسانه‌ای ما را استخراج می‌کردند و متوجه می‌شدند وابسته به نهادهای انقلابی هستیم.

وی افزود: انجمن حجتیه معروف است که حساسیت بالایی بر روی تشکیلات خود دارند و اصلاً اجازه نمی‌دهند فرد غریبه به جمع‌شان وارد شود. این انجمن هنوز فعال هستند اما با اسم و رسم فعالیت نمی‌کنند و گاهی باید یک سخنرانی و منبر را دنبال کنید تا متوجه شوید که همان حرف‌ها را می‌زنند. حتی مراسم و هیأت‌های مذهبی خاص خود را دارند که گاهی مخاطب عمومی هم به آن وارد می‌شود اما کسی متوجه ماهیت واقعی آن‌ها نمی‌شود. در شهر تهران هم بیشتر تمرکز آن‌ها حوالی منطقه یک شهر است.

فعالیت رسانه‌ای بهاییان علیه اسلام و ایران

کارگردان مستند «مقدس‌نما» در ادامه درباره حساسیت‌های رسانه‌ای بر روی موضوع بهاییت در ایران گفت: برخی کارمندان رسانه‌های فارسی زبان مانند بی‌بی‌سی اساساً بهایی هستند. حتی گروه‌هایی که در این رسانه‌ها علیه انقلاب اسلامی تولید محتوا می‌کنند، ریشه در فعالیت بهاییان علیه جمهوری اسلامی دارند. اینگونه نیست که بگوییم آن‌ها امروز فعالیتی علیه اسلام ندارند. حتی برخی معتقدند آن‌ها پایگاه‌هایی هم در کشور دارند تا علیه انقلاب و اسلام فعالیت داشته باشند. این‌ها حتی دین رسمی هم محسوب نمی‌شوند و فرقه‌ای هستند که نهایت ۲۰۰ سال قدمت دارند. از نگاه اسلام هم معتقدان به این فرقه، قطعاً مرتد هستند.

کنعانی درباره زمان صرف شده برای تولید این مستند هم گفت: «مقدس‌نما» در طول ۲ سال ساخته شد اما در این مدت فعالیت پیوسته نداشتیم. در چند نوبت تولید پروژه متوقف شد و به همین دلیل فرآیند ساخت آن کمی با کندی پیش رفت. نزدیک به ۵ ماه هم پژوهش برای ساخت این مستند داشتیم.

این کارگردان درباره عدم استفاده از نریتورهای مطرح برای این مستند هم توضیح داد: قصد ما استفاده از استاد ناصر طهماسب بود اما در پاسخ به دعوت ما گفتند که دیگر کارهای سیاسی را صداپیشگی نمی‌کنم. در مشورتی که با عوامل داشتیم هم تصمیم گرفتیم صدای ناآشناتری را انتخاب کنیم تا از صداهای تکراری مستندهای مشابه انقلابی هم فاصله بگیریم.

رسانه سینمای خانگی- «سینه‌ما رکس» و داغی که بر دل ماند…

میترا مهتریان یکی از کارگردانان مستند «سینه‌ما رکس» که به بازخوانی حادثه تلخ آتش‌سوزی سینما رکس می‌پردازد، به طرح نکاتی درباره لزوم توجه بیشتر به فرآیند عرضه آثار مستند پرداخت.

به گزارش رسانه سینمای خانگی، میترا مهتریان یکی از کارگردانان مستند «سینه‌ما رکس» که با موضوع بازخوانی حادثه آتش‌سوزی سینما «رکس» به تازگی به‌صورت اینترنتی عرضه شده است، در گفتگو با مهر درباره این مستند توضیح داد: حادثه آتش‌سوزی سینما رکس یکی از معدود حوادث تلخ و فجیع درباره سینماست و شامل همه مردم ایران و خارج از مرزهای ایران می‌شود. در این حادثه انسان‌هایی از همه طبقات و سلیقه‌ها و اعتقادات و ایدئولوژی‌ها در جای مهمی به نام سالن سینما دور هم جمع شده بودند تا شاید برای دقایقی از واقعیت زندگی خود فاصله بگیرند و به تماشای قصه آدم‌های دیگری بنشینند. آن‌ها با امید به لذت بردن از سینما، از خانه بیرون رفتند ولی هرگز به منزل بازنگشتند! روایت این قصه تلخ، بی‌شک همه طیف مخاطبی را می‌تواند با خود همراه کند.

این مستندساز درباره اینکه در مستند خود تلاش کرده از نگاه صرفاً سیاسی پرهیز کند و به ابعاد انسانی و اجتماعی حادثه آتش‌سوزی سینما رکس بپردازد، گفت: سینما رکس تا مدت‌ها به یک کلیدواژه خط قرمزی تبدیل شده بود اما به دور از قضاوت، می‌شود با وجوه دیگر حادثه روبرو شد و آن وجه دیگر را هم به نمایش گذاشت.

وی افزود: زمانی که اخبار حضور من و تیم تولید مستند «سینه‌ما رکس» در شهر آبادان منتشر شده بود، همین اخبار باعث شد بعد از چهل سال، یک حرکت دولتی در شب سالگرد حادثه شکل بگیرد. همه ساله مردم این شهر به‌صورت خودجوش برای برگزاری سالگرد و گرامیداشت قربانیان اقدام می‌کردند اما سالی که ما در آبادان حضور داشتیم شاهد حرکتی دولتی نیز بودیم که بی تأثیر از حضور ما نبود. حتی در فیلم هم بخش‌هایی از این مراسم وجود دارد که شهردار در حال سخنرانی است و بازگو می‌کند که شاید این اتفاق در هر جای دنیا رخ داده بود مسئولان اقدامات بهتری برای گرامیداشت یاد و خاطره قربانیانش انجام می‌دادند.

پایان کابوس ۴۰ ساله یک پدر

کارگردان «سینه‌ما رکس» درباره بازخوردهای نمایش این مستند بیان کرد: زمان افتتاحیه نمایش مستند در باغ فردوس، فرزند یکی از قربانیان حادثه به عنوان یک شاهد زنده، اشک می‌ریخت و می‌گفت این فیلم به کابوس چهل ساله پدرم پایان داده چون او به دلیل اینکه حرف‌هایش را جلوی دوربین زده، گویی بار امانت از دوشش برداشته شده و به زندگی برگشته است.

وی ادامه داد: با اشک‌های آن خانم در بین جمعیت اشک ریختم و از درون راضی بودم که حداقل قدمی کوچک جهت ادای دین به قربانیان این حادثه برداشته‌ام. مخاطبانی که فیلم را در سینما دیده بودند با قربانیان احساس همذات‌پنداری بیشتری داشتند و می‌گفتند ترس سوختن همین سینما تا انتها با ما همراه بود.

مهتریان تأکید کرد: فیلم مستند با تمام شدن در زمان تولید به پایان نمی‌رسد؛ تاثیراتش بر سوژه‌ها و زندگی افراد بعد از تولید و نمایش تازه شروع می‌شود که من این تأثیرات را خوشبختانه شاهد بودم و افراد مرا از تحولات روحی خود بی‌خبر نگذاشتند. این دستاورد معنوی، دستاورد کمی برایم نبود هرچند به لحاظ مالی علی‌رغم گرفتن وام و قرض و بدهی، ساخت «سینه‌ما رکس» برایم ریالی نفع مادی نداشته و هنوز درگیر پرداخت بدهی‌های آن هستم اما برایم رضایت‌بخش است که یاد و خاطره قربانیان را زنده کردم و نگذاشتم فراموش شوند و البته این آغاز راه است.

این کارگردان سینمای مستند درباره وضعیت نمایش و عرضه فیلم‌های مستند هم گفت: سینمای مستند در عرصه نمایش و عرضه وضعیت خوبی ندارد. شاید با توجه به حضور تشکلی به نام «هنروتجربه» و برگزاری جشنواره «سینماحقیقت» طی یکی دو سال اخیر که به شیوه برخط (آنلاین) هم برگزار شد، اتفاق‌های خوبی رخ داده باشد اما این‌ها کافی نیست.

هیچ سازمان و نهادی تمایل به ریسک ندارد

وی افزود: تجربه نشان داده که «هنروتجربه» در شهرستان‌ها یا اغلب کم رونق بوده و یا اصلاً با استقبال مواجه نشده است. کارهای زیربنایی برای عرضه مستند از سمت نهادهای ذی‌ربط صورت نگرفته است. همواره راه‌های طی شده با تغییرات کم و بیش در اجرا دوباره تکرار شده که تأثیرگذار نبوده و متأسفانه راه‌های جدید هم امتحان نشده و تمایلی به ریسک در هیچ سازمان و نهادی هم دیده نمی‌شود به‌عنوان مثال چه ایرادی دارد اگر تیزر چند مستند قبل از شروع بعضی فیلم‌های پرمخاطب در سینماها نمایش داده و چند مستند معرفی شود؟ ما همیشه از ضعف فیلمنامه، طرح، فکر و اندیشه در فیلمنامه‌نویسان و فیلمسازان خود شکایت داریم اما واقعاً به ضعف و غیرعلمی بودن مدیریت‌های خود در این زمینه هم معترف هستیم؟

این مستندساز ادامه داد: در وزارت علوم فرانسه یک مرکز مستند وجود دارد که کار این مرکز ساخت و جمع‌آوری فیلم‌های مستند علمی آموزشی از فرانسه و سراسر جهان است. با یک دانشجوی دکترای مردم‌شناسی دانشگاه سوربن که ایرانی بود آشنا شدم. او برای پایان‌نامه دکتری می‌خواست فیلمی از غذاهای عشایر بختیاری بسازد. می‌گفت هزینه تولید فیلم را مرکز مستند وزارت علوم فرانسه تأمین می‌کند و این به معنی جمع‌آوری صدها فیلم مستند علمی از سراسر جهان در طول سال است و نشان می‌دهد یک برنامه هدفمند، مستمر و علمی در آنجا وجود دارد. در ایران کدام وزارتخانه، سازمان، نهاد، یا پلتفرمی حاضر به انجام چنین برنامه‌ای خواهد بود؟

کارگردان «سینه‌ما رکس» گفت: ما همیشه از ضعف فیلمنامه، طرح، فکر و اندیشه در فیلمنامه‌نویسان و فیلمسازان خود شکایت داریم اما واقعاً به ضعف و غیرعلمی بودن مدیریت‌های خود در این زمینه هم معترف هستیم؟

مهتریان درباره ظرفیت فیلم‌های مستند ایرانی برای جذب مخاطب در فرآیند اکران هم گفت: بدون شک این پتانسیل وجود دارد. حتی مخاطب عام هم امروز تشنه دانستن و کشف حقیقت و یافتن و دیدن رخدادهای واقعی است. بدون شک بخش عظیمی از مستندهای ساخته شده توسط مستندسازان، این قابلیت را دارد که مخاطبان عام را هم راضی کند و نظر آن‌ها را جلب کند. تأثیرگذاری سینمای مستند نسبت به داستانی به مراتب چشمگیرتر است اما باید مسیر عرضه به درستی طراحی شود.

به پلتفرم‌ها امیدوارم اما…

وی تأکید کرد: در این فرآیند من به نقش پلتفرم‌ها خیلی امیدوارم. در همه جای دنیا واقعاً جایگاه پلتفرم‌ها درست و معنادار است. أخیرا پلتفرم فیلم نت با نامی آشنا برای فیلمسازان فیلم کوتاه و مستند، تحت عنوان «سینمای دیگر» به نمایش آثار مستند اقدام کرده است. این نام برای ما آشناست چون نسل ما که در دهه شصت تولید فیلم کوتاه و مستند داشتیم خاطرمان هست برنامه خوبی با عنوان «سینمای دیگر» در تلویزیون هر هفته پخش می‌شد که یک برنامه ترکیبی از نمایش فیلم کوتاه، مستند و گفتگو با فیلمسازان و مدرسان و صاحب نظران بود.

تبلیغات فراگیر و همه جانبه‌تر می‌تواند باعث اقبال و رو آوردن همه اقشار مردم به تماشای فیلم مستند را به همراه داشته باشد اما در ایران متأسفانه پلتفرم‌ها فقط به سمت حمایت از سینمای داستانی و سریال‌ها گرایش دارند و اصلاً توجهی به سینمای مستند نشان نداده‌اند

این کارگردان مستند ادامه داد: نمایش فیلم‌های مستند در پلتفرم‌ها اتفاق خجسته‌ای است که چون هنوز زمان زیادی از آن نگذشته نمی‌توان درباره عملکردشان قضاوت کرد اما همین که سینمای مستند وارد شبکه‌های خانگی شده و به خانه‌ها می‌رود قطعاً اتفاق فرخنده‌ای است که می‌تواند با بهره گیری از تجربیات روز دنیا موفق و درخشان‌تر پیش برود.

مهتریان تأکید کرد: در شبکه‌ها و پلتفرم‌های دنیا وقتی صحبت از تولید می‌شود برنامه اکران از قبل تعیین و مشخص شده و چارت زمانبندی اکران آماده است؛ حالا شما نگاه کنید به چرخه معیوب اکران‌های ما که یا با سلیقه داوران جشنواره‌ها تنظیم می‌شود و یا مدیران دولتی، و باز هم می‌توان اشاره کرد که در آن سوی آب‌ها علاوه بر سینماهای مخصوص عرضه و نمایش فیلم مستند، پلتفرم مخصوص فیلم‌های مستند در ژانرها و گونه‌های خاص خود فیلم‌های مستند نمایش می‌دهند و این پلتفرم‌ها جدا از عرضه و نمایش در کار تولید مستند هم نقش دارند.

وی افزود: چه چیز بهتر از اینکه مستندساز فارغ از حمایت‌های دولتی، از حمایت‌های بخش‌های خصوصی نیز بهره‌مند شود. بدون شک وقتی پلتفرم‌ها در تولید هم مشارکت داشته باشند راه‌های بهتری برای عرضه هم در نظر خواهند داشت. تبلیغات فراگیر و همه جانبه‌تر می‌تواند باعث اقبال و رو آوردن همه اقشار مردم به تماشای فیلم مستند را به همراه داشته باشد اما در ایران متأسفانه پلتفرم‌ها فقط به سمت حمایت از سینمای داستانی و سریال‌ها گرایش دارند و اصلاً توجهی به سینمای مستند نشان نداده‌اند. وقتی این پلتفرم‌ها که شکلی از تخصص در عرضه را به نمایش می‌گذارند، توجهی به مستند ندارند از مخاطب عام چه توقعی باید داشت؟!

مدیرانی که چرخه تولید مستند را از حالت رنگین‌کمانی خارج می‌کنند!

این مستندساز درباره اهمیت سوژه‌یابی مستندسازان برای جلب توجه مخاطبان هم گفت: به نظر من انتخاب سوژه و دست یافتن به موضوعات بکر و جذاب از طرف جمیع فیلمسازان به نحو درست و شایسته‌ای انجام می‌شود اما سازمان‌ها و نهادها، عامل بزرگی در مقابل تلاش مستندسازان برای جلب مخاطب هستند که با توجه به سیاست‌های کشور سعی می‌کنند چرخه تولید را از شکل رنگین‌کمانی خارج و فقط به رنگ‌های خاکستری بسنده کنند.

وی ادامه داد: سوژه‌های دردسرساز، موضوع‌هایی که قصد پرسشگری داشته باشند و یا طرح‌های که جنجالی باشند گاه از چرخه تولید حذف می‌شوند و حتی سعی می‌شود از چرخه نمایش و اکران و حضور جشنواره‌ای هم حذف شوند. وقتی در جایگاه مدیریت و سیاست، تصمیم‌گیری شود بدون شک با سلیقه مردم کاری ندارند و همین نه تنها باعث جذب مخاطب نمی‌شود که گاه باعث ریزش مخاطب نیز خواهد شد.

مهتریان گفت: مستندسازان ما وارد عرصه‌های فوق‌العاده‌ای شده‌اند، وقتی دستشان برای انتخاب هر نوع سوژه باز باشد و تعدد موضوع را هر ساله شاهد باشیم، شک نکنیم که هر موضوع مخاطب خودش را به همراه می‌آورد. جعبه مدادرنگی ۱۷۲ رنگ، همه نوع سلیقه‌ای را راضی می‌کند اما وقتی با یک جعبه که شش مدادرنگی خاکستری، سیاه، سفید، زرد، سبز و آبی مواجه باشیم به ناچار با همان تعداد مخاطب مواجه خواهیم شد.

این مستند در پلتفرم فیلم‌نت قابل مشاهده است.

رسانه سینمای خانگی- شنبه از «بچه دزد» رونمایی می‌شود

مستند «بچه دزد» از تولیدات جدید مرکز مستند سفیرفیلم و به کارگردانی و تهیه کنندگی علی پورمومن به نمایش درمی‌آید.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، «داریوش حیدری کودک مظلوم ایرانی است که حدود ۴ سال است توسط دولت دانمارک به دلایل واهی از پدر و مادر خود جدا شده است و تلاش های خانم حمیده سلامتی مادر داریوش، برای بازگرداندن فرزندش به ایران تاکنون ناموفق بوده است و به نتیجه مثبتی منجر نشده است.

داستان پر فراز و نشیب داریوش حیدری در ۴ سال اخیر و ماجرای توقیف او توسط دولت دانمارک، در مستند «بچه دزد» روایت شده است و قرار است این مستند روز شنبه ۱۸ شهریورماه ۱۴۰۲ از ساعت ۱۹ در سالن مهر حوزه هنری واقع در خیابان سمیه، تقاطع حافظ رونمایی و اکران شود.

در این مراسم علاوه بر نمایش مستند، علی پورمومن کارگردان مستند و حمیده سلامتی مادر داریوش به سخنرانی خواهند پرداخت و به پرسش حضار پاسخ خواهند داد. طبق گفته عوامل سازنده این مستند، مستند «بچه دزد» تلاشی برای نشان دادن مظلومیت داریوش حیدری و خانواده اوست و امید می رود با اکران های عمومی این مستند در جشنواره های داخلی و خارجی و انتشار در فضای مجازی، جریانی برای رهایی داریوش و بازگشت او به کشور فراهم شود.  

حضور علاقمندان و اصحاب رسانه در این مراسم آزاد است و پس از رونمایی این مستند، ارسال آن برای جشنواره های مختلف داخلی و خارجی آغاز خواهد شد.»

رسانه سینمای خانگی- اشمیت و هلن چه رازی در ایران داشتند؟

مهدی باقری کارگردان مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، مهدی باقری درباره ساخت مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» به مهر گفت: مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» در مورد ۲ شخصیت به نام‌های اشمیت و همسرش هلن است. اشمیت در فاصله بین سال‌های ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۸ در ایران کار کرد که این سال‌ها دوره طلاییِ حضور خارجی‌ها به خصوص آلمانی‌ها و آمریکایی‌هاست که در ایران خیلی خدمت کردند. در باستان‌شناسی اشمیت یکی از حرفه‌ای‌ترین باستان‌شناس‌ها و مردم‌شناس‌هایی بوده که در ایران کار کرده است.

وی افزود: البته پروژه‌ای که اشمیت اجرا کرد، در چند جای مختلف بود که ما سه نقطه را در مستند نشان دادیم؛ ری، تپه حصار دامغان و تخت جمشید که این سه نقطه مهم‌ترین بوده‌اند. همچنین فیلم‌های زیادی درباره شخصیت‌های باستان‌شناس یا علمی در ایران ساخته شده است اما مدل مستندسازیِ من از ابتدا این‌طور نبود و همیشه در هر مستندی که کار می‌کنم، دنبال یک قصه هستم. مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» زمانی شکل گرفت که من با آقای پژمان مظاهری‌پور در پروژه‌ای که درباره تاریخ باستان‌شناسی در ایران که مشغولش بود، همراهش شدم و حدود ۱۰، ۱۲ سفر با هم داشتیم که من به دلیل علاقه شخصی‌ام به حوزه باستان‌شناسی همراه ایشان بودم. وقتی که در یک سال ما چهار، پنج بار در تخت جمشید فیلمبرداری داشتیم، من علاقه‌مند شدم که روی شخصیت هلن، همسر اشمیت کار کنم. در نتیجه با همراهی آقای مظاهری‌پور به این نتیجه رسیدم که می‌شود قصه‌ای از رابطه اشمیت و هلن و همچنین رابطه آن‌ها نسبت به ایران و کارهایی که در ایران انجام داده‌اند، پیدا کنم و به این شکل مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» ساخته شد.

زوجی که قصه زندگی‌شان در ایران را روایت می‌کنند

باقری ادامه داد: من ابتدا از شخصیت هلن به اشمیت رسیدم و این ۲ در کنار یکدیگر بودند اما الان که مستند را می‌بینید، راوی اصلی هر ۲ نفر هستند و انگار دارند در یک نامه‌نگاری یا گفتگویی، قصه کار و زندگی‌شان را در ایران تعریف می‌کنند.

وی توضیح داد: به دلیل اینکه رشته اصلی آقای مظاهری‌پور فیلمسازی مستند – باستان‌شناسی است و تمرکز خیلی زیادی در ۲۰-۲۵ سال گذشته روی این موضوع داشته‌اند و شناخت کافی در این زمینه دارند و همچنین مدل کارشان با کاری که من انجام داده‌ام متفاوت است، می‌دانستند که من به دنبال یک روایت یا قصه هستم و صرف تاریخ‌نگاری یا نگاه کرونولوژیک به زندگی اشمیت ندارم بنابراین وقتی که ایده اولیه شکل گرفت کار از مجسمه پنه لوپه که در مستند هم می‌بینید، شروع شد. آقای مظاهری‌پور از من پرسید داستان پنه لوپه را می‌دانی؟ و من گفتم در یونان نماد زنی است که منتظر بازگشت همسرش از یک سفر دراز مدت است. این باعث شد که من بروم به سمت دومین شخصیت مهمی که روی منطقه تخت جمشید کار کرده که بعد از آقای هِرتز فِلد، اشمیت است و رابطه این ۲ را پیدا کنم. در مستند می‌بینید که من سعی کردم همان ایده‌ای را که انگار در زندگی این ۲ نفر است به اتفاقات و حتی آن قصه‌های ریزی که درباره تخت جمشید و جاهای دیگر داریم، وصل کنم.

ما شاگردان مکتب پژوهش در مستندسازی هستیم

این مستندساز درباره استفاده از آرشیو و سندها برای ساخت مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» توضیح داد: ما شاگردهای مکتبی هستیم که در کارمان پژوهش حرف اول را می‌زند. پژوهشی که ما انجام می‌دهیم با پژوهشی که به شکل سنتی در فیلم‌های مستند انجام می‌شود، همیشه متفاوت است. ما شاگرد کسانی مثل فرهاد ورهرام و ارد عطارپور هستیم که هر ۲ روی قصه پژوهش کار می‌کنند. حالا آقای عطارپور روی یک سمتی از مستندسازی و آقای ورهرام در سمت دیگری کار کرده‌اند. بنابراین من و تعدادی از مستندسازان مستقیم و غیرمستقیم، تحت تأثیر این ۲ نفر در زمینه پژوهش هستیم. در نتیجه ما همیشه با یک پژوهش کلاسیک آغاز می‌کنیم، یعنی مشخصاً همان کاری را که مقاله‌نویسان یا روزنامه‌نگاران انجام می‌دهند، ما هم انجام می‌دهیم.

وی افزود: جمع‌آوری اولیه که انجام می‌شود من دنبال رگه‌های روایت در زندگی این شخصیت‌ها می‌گردم. به همین دلیل بر مبنای آن روایتی که از زندگی شخصیت‌ها انتخاب کرده‌ام، متریال جمع‌آوری می‌کنم. در حقیقت این‌طور نیست که سال‌ها دنبال جمع‌آوریِ اسناد بگردم و از داخل سند به یک قصه برسم. البته ممکن است که این اتفاق هم بیفتد اما شخصاً اول روایت را پیدا می‌کنم و بعد قصه‌هایی را که در آن روایت وجود دارد، انتخاب می‌کنم و بر مبنای آن متریال را جمع‌آوری می‌کنم. در این مستند مهم‌ترین سندهای تصویری، عکس‌هایی است که گروه اشمیت در جاهای مختلف گرفته بودند. به‌طور کلی زمانی که گروه‌ها تحت نظارت دانشگاه‌ها کار می‌کردند، دانشگاه پنسیلوانیای سابق یا شیکاگوی فعلی و کتابخانه پنسیلوانیا، اساساً همه چیز را مکتوب و سندبرداری می‌کردند و همچنین حتماً از پروژه‌هایشان فیلم مستند می‌ساختند که خیلی جالب است.

باقری ادامه داد: خوشبختانه فیلم نیمه بلندی از کارهای اشمیت و فعالیت‌های چند روزه اشمیت در تپه حصار ساخته شده بود و نتیجه این شد که ما متریال تصویری‌مان را پیدا کردیم و به نظرم جمع آوری این متریال سخت نبود. به دلیل اینکه من قصد نداشتم دنبال جزئیات باستان‌شناسی به معنای علمی‌اش بگردم و بیشتر در جست‌وجوی روایت و قصه‌های داخل آن روایت بودم. بیشترین کاری که در مستندهایم انجام می‌دهم، پیدا کردن روابط آدم‌ها در هر شکلی از فیلم مستند است.

کارگردان مستند «مرغ سحر» درباره اینکه مستند دیگری هم با نام «در جست‌وجوی خانه خورشید» داشته و سال گذشته هم مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را ساخته است، ادامه داد: اسم انگلیسیِ مستند «پرواز بر فراز خورشید» Friends Of Iran است که «دوست ایران» معنی می‌شود. به دلیل اینکه هواپیمایی که هلن می‌خرد و به ایران می‌آورد تا کارهای عکاسیِ هواپیمایی انجام دهد، اسمش را «دوست ایران» می‌گذارد اما زمانی که به فارسی معنی می‌شود، «دوست ایران» زیاد قشنگ نیست. بنابراین من اسم «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را انتخاب کردم و به شکل اتفاقی کلمه خورشید در این ۲ مستند تکرار شده است. در مستند «در جست‌وجوی خانه خورشید» هم یک شخصیت خیالی به اسم خورشید بود که با شمس‌العماره خیابان ناصرخسرو یک تقارن ایجاد می‌کرد و کاراکتر اصلی که راوی بود، در جست‌وجوی پیدا کردن این خورشید بود. اما در مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» که براساس کتاب اشمیت که «پرواز بر فراز سرزمین‌های باستانیِ ایران» است، به نظرم خورشید همان ایران است و اسم «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را انتخاب کردم. چون هواپیما دائماً دارد روی آسمان از زمین عکس برداری می‌کند.

سعی می‌کنم در مستندسازی در یک قالب نمانم

باقری درباره اینکه در مستندهایش به موضوعات مختلف می‌پردازد، گفت: من در سال‌های اخیر یک پروژه سه گانه‌ای داشتم که در مورد سه خیابان تهران یعنی خیابان‌های ناصرخسرو، قوام‌السلطنه و لاله‌زار بود. در واقع آن سه پروژه باعث شد که همه فکر کنند که من بیشتر روی مستندهای شهری متمرکز هستم اما در این فاصله مستندهای دیگری را هم ساخته‌ام که یک سه گانه درباره سه بیماریِ ام‌اس، دیابت و سکته قلبی داشتم که در شهرهای مختلف ساخته‌ام. همچنین مستند دیگری هم درباره معدن سنگ فیروزه ساختم. نکته‌ای که وجود دارد این است که وقتی مستندساز در مورد یک موضوع چند مستند می‌سازد، همه فکر می‌کنند که این مستندساز فقط درباره آن موضوع کار می‌کند. بنابراین من در زمینه‌های مختلف مستند ساخته‌ام و سعی می‌کنم در یک قالب قرار نگیرم که بگویند مستندساز اجتماعی یا شهری و … هستم. من سعی می‌کنم این‌طور نباشم و شاید از نظر کمیت به ضررم باشد.

وی درباره گروه مخاطبان مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» بیان کرد: همه مردم می‌توانند با این مستند ارتباط برقرار کنند اما زمانی که برای مرکز گسترش مستند می‌سازیم، مخاطب‌مان کمی بیشتر به سینمای مستند نزدیک است، نه برنامه تلویزیونی و گزارش‌های فضای مجازی اما زمانی که در حوزه‌های عام‌تر مستند می‌سازیم، سعی می‌کنیم زبان‌مان زبان ساده‌تری باشد تا مخاطب بیشتری جذب کنیم. مثلاً در مورد مستندهایی که با موضوع بیماری ساخته‌ام، چون می‌خواستم ارتباط مستقیم با مخاطب عام برقرار کنم، نوع روایتم ساده‌تر است اما در این زمینه هم کم نمی‌گذاریم. به طور کلی هر کدام از مستندها را ببینید دارای روایت خاص خودشان هستند و پیوستگی دارند. این‌طور نیست که یک گزارش صرف در مورد یک بیماری ساخته باشم.

مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است که در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» روی پرده رفت.

رسانه سینمای خانگی- تشریح مذهب امامیه در یک فیلم کوتاه

مسعود طاهری کارگردان مستند «الکافی» درباره ویژگی های این مستند که برای حضور در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» آماده می‌شود، توضیح داد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، مسعود طاهری درباره تولید مستند جدیدش با نام «الکافی» گفت: تصویربرداری این مستند هنوز به پایان نرسیده است و سعی می‌کنیم تا اواسط مهر مراحل فنی را تمام کنیم تا مستند «الکافی» را به هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» برسانیم و اگر امکان حضور در بخش مسابقه را نداشتیم، احتمالاً فیلم را در بخش جنبی جشنواره نمایش دهیم.

این مستندساز درباره موضوع مستند «الکافی» ادامه داد: مستند «الکافی» درباره کتاب الکافی است، شیخ کلینی اعتقاد داشت این کتاب از شخص کلینی خیلی مهم‌تر است و این مستند هم پرتره‌ای از کتاب الکافی محسوب می شود. من نیز برای اولین‌بار است که پرتره یک کتاب را می‌سازم. کتاب الکافی بنیان‌های یک مذهب را تشریح می‌کند و در مورد مذهب امامیه است.

کارگردان مستند «مستشرق» در پاسخ به اینکه چرا به چنین موضوعی پرداخته است، گفت: ابتدا در مستند «هانری کربن» با موضوع الکافی مواجه شدم و در فیلم دیگری هم که مشغول کار بودم بار دیگر با موضوع الکافی روبرو و متوجه اهمیت این آن شدم. به طور کلی روال کار من در این زمینه است و مستندهایم در مورد کارهای فلسفی و حکمت هستند.

تصویربرداری این مستند در ایران و عراق و در شهرهای قم، ری، بغداد، کوفه و … انجام شده است.

مستند «الکافی» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است و عوامل آن عبارتند از مرضیه حصاری دستیار کارگردان، هماهنگی و برنامه‌ریزی، هاجر آقایی: تدوین، ثنا فراهانی: جلوه‌های ویژه، مدیر تصویربرداری: علی پوراسد، سمیه خرم‌نژاد: پژوهش و آهنگساز: فرزاد هادی.

رسانه سینمای خانگی- سکوت سینما در مواجهه به اربعین

مسعود دهنوی مستندساز در خصوص لزوم توجه به راهپیمایی عظیم اربعین حسینی (ع) در سینما و تلویزیون گفت: تولید فیلم در رابطه با موضوع اربعین از نظر کمی و کیفی به جایی که باید نرسیده است و این در حالی است که پرداختن به این موضوع در تمامی عرصه های فرهنگی، هنری و رسانه ای بسیار حائز اهمیت است.

به گزارش سینمای خانگی، کارگردان مستندهای «میزبان»، «میهمان»، «تصحیح فاتحه» و «همسفران جابر» که همگی با موضوع اربعین حسینی (ع) تولید شده اند در گفتگو با سینماپرس، افزود: ما فیلمسازان بسیار خوبی داریم که تمایل دارند در خصوص موضوع اربعین حسینی (ع) با تمام جان و وجودشان فیلم بسازند اما متأسفانه یا نهادها از این افراد برای تولید اثرشان حمایت نمی کنند و یا آنقدر بودجه های اندکی برای تولید این آثار اختصاص می دهند که ماحصل کار به دلیل کمبود شدید بودجه، نیرو و امکانات لجستیکی معمولی می شود.

وی ادامه داد: متأسفانه نهادها و ارگان هایی که به موضوع اربعین حسینی (ع) ورود می کنند بیشتر به دنبال کارهای گزارشی هستند و چندان دغدغه ای برای تولید یک کالای ماندگار فرهنگی ندارند.

این سینماگر در بخش دیگری از این گفتگو با بیان اینکه اهمیت هر سوژه و موضوعی به میزان افرادی است که با آن موضوع درگیر هستند اظهار داشت: وقتی میلیون ها نفر از مردم با موضوع اربعین درگیر هستند مدیران فرهنگی باید از تولید آثار با این سوژه حمایت ویژه کنند.

دهنوی تأکید کرد: اگر ما در هر کاری که می خواهیم انجام دهیم، خواه تولید فیلم مستند باشد یا فیلم داستانی و سریال تلویزیونی و یا حتی کارهای خبری اعم از گزارش های تصویری و نوشتاری و… مردم را مبنا قرار دهیم و بنای مان بر این باشد که اثرمان را برای مردم تولید کنیم، میزان اهمیت اثرمان مشخص می شود.

این فیلمساز جوان در پایان این گفتگو متذکر شد: میزان اهمیت موضوع اربعین به چند میلیون زائری است که هر ساله با تمام وجودشان از ایران به عراق می روند. پرسش بنده از مسئولان فرهنگی این است چطور وقتی یک موضوع فقط ۵۰۰ هزار نفر از افراد جامعه را درگیر می کند چندین اثر راجع به آن می سازند و بودجه های هنگفتی به آن اختصاص می دهند اما وقتی سالانه چندین میلیون زائر به صورت مستقیم از ایران برای زیارت به کربلا می روند و بخش کثیری از جامعه با این موضوع درگیر هستند هیچ کس حمایتی از تولید فیلم در این زمینه نمی کند؟ بدیهی است وقتی این تعداد از مردم با این موضوع درگیر هستند باید نهادها و ارگان ها به میدان بیایند و تمام امکانات شان را برای تولید این آثار در اختیار سینماگران دغدغه مند بگذارند.

خروج از نسخه موبایل