رسانه سینمای خانگی- این رکوردهای را چه کسی می‌شکند؟

در طول نود و پنج دوره برگزاری جوایز آکادمی اسکار ، تاکنون دستاوردهای فراوانی ثبت شده اما چند رکورد بزرگ همچنان دست نخورده باقی مانده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، جوایز آکادمی اسکار نزدیک به یک قرن است که فعالیت خود را آغاز کرده است، اما از زمان آغاز به کار تاکنون چندین رکورد همچنان از دسترس فیلم‌ها، بازیگران و سینماگران دور مانده است.

جوایز اسکار نخستین بار در سال ۱۹۲۹ برگزار شد، رویداد معتبری که از فیلم و افرادی که در این صنعت کار می کنند و از آن حمایت می کنند تجلیل می کند و حالا جایگاه خود را به عنوان برجسته‌ترین جایزه سینمایی در جهان تثبیت کرده و به عنوان بالاترین جایزه سینمایی برای بازیگران و خلاقان عرصه صنعت سینما به رسمیت شناخته می‌شود.

در حالی که به نظر می رسد هر سال رکوردهای جدیدی با موفقیت ها و نقاط عطف مکرر در این رویداد شکسته می شود، اما هنوز تعدادی از این نقاط عطف وجود دارد که محقق نشده است.

در اسکار ۲۰۲۳ شاهد فیلم‌های قابل‌توجهی مانند «بنشی‌های اینیشرین» و به خصوص «همه چیز همه جا به یکباره» بودیم که توجه زیادی را به خود جلب کرد و توانست سه جایزه از چهار جایزه ممکن در بخش‌های بازیگری را دریافت کند و در حال نزدیک شدن به دستاورد تاریخی در تاریخ اسکار بود.

در زیر نگاهی خواهیم داشت به رکوردهایی که هنوز در جوایز اسکار شکسته نشده اند:

فیلمی که هر چهار جایزه بازیگری را دریافت کند

«همه چیز همه جا همه به یکباره» تیم بازیگران قابل توجهی داشت که در اسکار ۲۰۲۳ به رسمیت شناخته شدند. «میشل یو» برای بازی در این فیلم برنده بهترین بازیگر نقش اول زن، «جیمی لی کورتیس» بهترین بازیگر نقش مکمل زن و «کی هوی کوان بهترین» برنده بازیگر نقش مکمل مرد شد. با این حال، فیلم با توجه به غیبت یک بازیگر نقش اول مرد موفق نشد به نخستین فیلم در تاریخ جوایز سینمایی اسکار با کسب چهار جایزه بازیگری تبدیل شود.

فیلم مستندی که نامزد اسکار بهترین فیلم شود

در طول تاریخ این جایزه استثناهای قابل توجهی برای بهترین فیلم وجود داشته است. مثلا فیلم‌های ترسناک در اوایل سال ۱۹۷۳ با «جن گیر» نامزد بهترین فیلم شناخته شدند و پنج فیلم ترسناک دیگر نامزد شدند و« سکوت بره‌ها» در سال ۱۹۹۱ اولین و تنها برنده این ژانر را در شاخه بهترین فیلم به خود اختصاص داد. به همین ترتیب، فیلم‌های فانتزی با «ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه» در سال ۲۰۰۳ و «شکل آب» در سال ۲۰۱۷ هر دو برنده بهترین فیلم شدند.

البته هنوز ژانرها و زیرمجموعه‌هایی از فیلم‌ها وجود دارند که کاملاً در این شاخه نادیده گرفته شده‌اند. یکی از این نمونه ها قالب مستند است. در حالی که فیلم‌های مستند تفاوت‌های اساسی با فیلم‌های دیگر دارند، اما همچنان می‌توانند هنری و خلاقانه باشند. اسکار یک دسته جداگانه دارد که مستندهای بلند فوق العاده ای را به رسمیت میشناسد، اما هنوز هیچ فیلم مستندی حتی نامزد شاخه بهترین فیلم نشده است.

انیمیشنی که برنده اسکار بهترین فیلم شود

«دیو و دلبر» در سال ۱۹۹۱ نخستین انیمیشن بلندی بود که نامزد بهترین فیلم شد. از آن زمان، آکادمی اسکار یک دسته جداگانه برای بهترین انیمیشن بلند معرفی کرد، اما این امر مانع از آن نشد که «آپ» و «داستان اسباب‌ بازی ۳» به ترتیب در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم نشوند. در حالی که این آثار ثابت می‌کنند که رقابت برای این نوع فیلم‌ها برای شاخه بهترین فیلم ، خارج از قلمرو امکان نیست، این جایزه هنوز به یک فیلم بلند انیمیشن داده نشده است.

فیلم ابرقهرمانی که برنده اسکار بهترین فیلم شود

فیلم های ابرقهرمانی، اوج محبوبیت خود را در اواخر دهه ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ تجربه کردند اما آکادمی خیلی زودتر  اهمیت آنها را در سینما به رسمیت شناخت. در سال ۱۹۷۸ «سوپرمن» با بازی کریستوفر ریو، برنده جایزه اسکار برای دستاورد ویژه در تدوین شد. با این حال، از آن زمان، فیلم‌های ابرقهرمانی تا حد زیادی جوایز شاخه‌های برجسته‌تر را از دست داده‌اند و تنها تعداد کمی موفق به کسب نامزدی برای بازیگری یا بهترین فیلم شده‌اند تا این که در سال ۲۰۱۸ «پلنگ سیاه» به عنوان یک فیلم ابرقهرمانی نامزد شاخه بهترین فیلم شد.

در ادامه «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» جایزه بهترین فیلم بلند انیمیشن را در سال ۲۰۱۸ دریافت کرد و «جوکر» در سال ۲۰۱۹ موفق شد ۱۱ نامزدی چشمگیر از جمله بهترین فیلم را به دست آورد. با این حال در ۹ شاخه شکست خورد. «واکین فینیکس» برای بازی در نقش جوکر برنده بهترین بازیگر مرد شد و موسیقی این فیلم نیز یک اسکار را برای lهیلدور گوئنادوتیر» به ارمغان آورد. با وجود سرمایه‌گذاری‌های مالی باورنکردنی و چندین فیلم ابرقهرمانی که بیش از یک میلیارد دلار در گیشه به دست آوردند، این فیلم‌ هنوز جایزه بهترین فیلم را به دست نیاورده‌ است.

گرگ پی.راسل پس از ۱۷ نامزدی برنده اسکار شود

گرگ پی راسل ممکن است مانند جان ویلیامز یا هانس زیمر از موفقیت و شناخت برخوردار نباشد، با این حال، رکورددار بیشترین نامزدی اسکار بدون کسب جایزه است. راسل که برای کارش در  صداگذاری در ۱۷ فیلم مختلف نامزد شده است، یک فرد فوق‌العاده با استعداد است که هنوز موفق به کسب اسکار برای مشارکت در فیلم‌هایی مانند «اسکای فال» و «مرد عنکبوتی»نشده است. راسل با حداقل سه پروژه دیگر که در سال ۲۰۲۴ وارد هالیوود می شود به کار خود ادامه می دهد، بنابراین می توان تصور کرد که او در نهایت این رکورد را در اسکار ۲۰۲۵ بشکند.

بازیگری که برنده ۵ جایزه اسکار شود

دریافت نامزدی اسکار در حال حاضر یک دستاورد مهم است، چه رسد به بردن این جایزه. تعداد انگشت شماری از بازیگران برتر بوده‌اند که چندین جایزه اسکار دریافت کرده‌اند. بازیگری که بیش از هر کس دیگری موفق به دریافت این جایزه شد «کاترین هپبورن» بود که پیش از درگذشت در سال ۲۰۰۳، چهار جایزه اسکار را در دوران حرفه ای خود کسب کرد. در حال حاضر، چهار بازیگر در قید حیات شامل «دنیل دی لوئیس»، «مریل استریپ»، «جک نیکلسون» و «فرانسس مک‌دورمند» هر کدام سه جایزه اسکار را به دست آورده اند، اما هنوز کسی نیست که پنج جایزه اسکار در ویترین افتخاراتش داشته باشد.

سینماگر سیاه پوست برنده اسکار کارگردانی شود

در سال ۱۹۹۱، جوایز اسکار اولین نامزد سیاه پوست خود را برای بهترین کارگردانی با «جان سینگلتون» برای فیلم «پسرا در محله» رقم زد. متأسفانه، از آن زمان تاکنون تنها پنج مرد سیاهپوست دیگر نامزد این جایزه معتبر شده‌اند، بدون اینکه حتی یک نفر برنده شود. چشم‌انداز هالیوود و به‌ویژه افرادی که فیلم‌ها را کارگردانی می‌کنند، ممکن است هنوز اکثراً مردان سفیدپوست باشند، اما با وجود داستان‌های جدید و جالب بسیاری که از افرادی با صداهای دیگر ساخته‌اند، این امر تکان‌دهنده است که با گذشت ۹۵ سال از جوایز، اسکار هنوز سهم بیشتری از سیاه‌پوستان را در این شاخه به رسمیت نشناخته است. «لی دنیلز»، «استیو مک‌کوئینز»،‌«بری جنکینز»، «جوردن پیل» و «اسپایک لی» دیگر چهره‌هایی سیاه پوستی هستند که نامزد اسکار کارگردانی شده‌اند.

آیا سینماگر زن سیاه پوست  نامزد اسکار کارگردانی شده است ؟

با ادامه این واقعیت که هیچ مرد سیاه پوستی تاکنون جایزه بهترین کارگردانی را دریافت نکرده است، هیچ زن سیاه پوستی در این شاخه حتی نامزد هم نشده است. علی‌رغم نقش باورنکردنی زنان در سینما با فیلم‌هایی مانند «غرامت« در سال ۱۹۹۹ به کارگردانی «زینبو ایرنه دیویس»، «سپیده دم در دلتا» در سال ۱۹۹۸ ساخته «مایا آنجلو»، زنان سیاه‌پوست هنوز برای کمک‌هایشان به سینما تا به امروز در جوایز اسکار نادیده گرفته شده‌اند. با توجه به اینکه اولین کارگردان زن برنده بهترین کارگردانی فقط در سال ۲۰۱۰ اتفاق افتاد و سه نفر دیگر از آن زمان برنده شدند، امیدواریم که این طلسم به زودی شکسته شود.

فیلمی که برنده ۱۲ جایزه اسکار یا بیشتر شود

سه فیلم به اندازه کافی خوش شانس بوده اند که ۱۱ جایزه اسکار را از آن خود کرده اند. «بن هور» موفق شد در سالی که حداکثر در ۱۵  رشته‌ واجد شرایط بود در ۱۱ شاخه برنده شود. تایتانیک، سپس موفق شد ۱۴ نامزدی را در ۱۷ رشته ممکن کسب کند و «بازگشت پادشاه» یک حرکت پاک انجام داد و ۱۱ مورد از ۱۱ نامزدی خود را در ۱۷ رشته ممکن برنده شد. با سه فیلم که هر کدام ۱۱ جایزه را به خود اختصاص داده اند، فیلم دیگری ممکن است رکورد را پشت سر بگذارد و ۱۲ یا بیشتر از دسته بندی های ممکن را برنده شود.

فیلمی که نامزد ۱۵ جایزه یا بیشتر شود

با برداشتن این یک قدم جلوتر، احتمال اینکه یک فیلم تنها بتواند در ۱۵ رشته یا بیشتر نامزد شود، بیشتر است. همانطور که در بالا ذکر شد، رکورد بیشترین نامزدی برای یک فیلم ۱۴ است و این یک دستاورد مشترک بین «بن هور» و «تایتانیک» است. اگر فیلمی بتواند همه عناصر را به شکلی منسجم و قانع‌کننده جمع کند، ممکن است در آینده‌ای نزدیک شاهد کسب این دستاورد جدید باشیم.

بازیگری که در یک سال برنده نقش اصلی و مکمل شود

در تاریخ اسکار، در مجموع ۱۲ بازیگر موفق به دریافت دو نامزدی بازیگری در یک سال شده اند. بازیگرانی که در چندین پروژه بازی های قدرتمندی ارائه کردند، در یکی به عنوان نقش اول و در دیگری به عنوان نقش مکمل ظاهر شدند. با وجود این که ده ها بار این اتفاق افتاده و هفت نفر از این بازیگران موفق شده اند یکی از این دو شاخه را برنده شوند، هیچ کس نتوانسته هر دو جایزه را در یک سال برنده شود. جوایز اسکار ممکن است هر سال به رکورد شکنی ادامه دهند، اما این نقاط عطف بزرگ همچنان دست نخورده باقی مانده‌اند.

رسانه سینمای خانگی- «گانورا» چطور از تجربۀ جهانی بهره برد؟

 انیمیشن سینمایی «گانورا» قهرمانی معلول دارد و به بهانه اکران عمومی این اثر سینمایی سراغ بازخوانی تجربه‌های موفق از کاراکترهای دارای معلولیت در صنعت انیمیشن‌سازی دنیا رفته‌ایم.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، بیشتر اوقات وقتی کلمه معلولیت و ناتوانی ذکر می‌شود، احساس ناراحتی یا ترس به وجود می‌آید. این موضوع به این دلیل اتفاق می‌افتد که معلولیت و ناتوانی به‌شدت به چیزهای بد، زشت یا حتی خطرناک مرتبط بوده اما نکته اصلی فقط ماهیت ناشناخته‌ای است که ما را فریب می‌دهد و زمانی که آن را بشناسیم و بفهمیم که چیست، از چیزی که می‌توانیم تصور کنیم ساده‌تر است.

در طول سال‌ها، استودیوهای انیمیشن مانند دیزنی، پیکسار، دریم ورکس و نیکلودئون چند شخصیت معلول را ترکیب کرده‌اند که شگفت‌انگیز هستند. ما حتی اگر بخواهیم هم نمی‌توانیم آنها را فراموش کنیم.

ناتوانی تقریباً مانند یک موضوع «اسمش را نبر» است و مبحث رایجی نیست که به طور تصادفی با دوستان درباره آن صحبت کنیم. همان‌طور که خیلی راحت در مورد رژیم‌های غذایی گیاهخواران یا روند مد، صحبت می‌کنیم. سوال این است: چرا که نه؟

آیا این عجیب است که باید بدانیم چگونه با اوتیسم مقابله کنیم؟ بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، تخمین زده می‌شود که از هر ۱۶۰ کودک، ۱ کودک دارای اختلال طیف اوتیسم است و گزارشگر فلوریدای جنوبی در مورد شیوع بیشتر اوتیسم به نسبت سرطان دوران کودکی، دیابت و ایدز می‌نویسد.

بنابراین، اگر اوتیسم در افراد بیشتر از مجموع دیابت، سرطان دوران کودکی و ایدز تشخیص داده شود، احتمالاً باید بیشتر از سایر بیماری‌ها نیز درباره اوتیسم بدانیم.

این سوال خوبی است که می‌تواند به بحث‌های بزرگ در مورد چرایی‌ها منجر شود! به نظر می‌رسد که این موضوع به عدم شناخت و ناتوانی درک در مورد معلولیت مربوط می‌شود، زیرا افراد دارای معلولیت در هیچ جا نماینده‌ای ندارند و این منجر به بی‌اطلاعی و انگ به آنها می‌شود.

اما وقتی شرکت‌های انیمیشن‌سازی تصمیم می‌گیرند در این موضوع شرکت کنند و شخصیت‌هایی را علی‌رغم هر ناتوانی که دارند، زنده نمایند، عالی و دوست‌داشتنی است و یک نقطه عطف برای همه به‌حساب می‌آید.

با توجه به اکران سراسری انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» در سینماهای سراسر کشور که قهرمان اصلی آن پسری معلول به نام سهیل است، بیایید با شخصیت‌های انیمیشن‌ها، داستان‌ها و ناتوانی‌های شگفت‌انگیز آشنا شویم.

نمو

چه کسی نمو را دوست ندارد؟ بامزه‌ترین ماهی اقیانوس، دلقک ماهی جوانی است که با پدرش زندگی می‌کند. قبل از اینکه او از تخم خود بیرون بیاید، به دلیل حمله یک باراکودا، تنها تخم نمو سالم ماند. البته کمی ترک‌خورده بود. در نتیجه آسیب تخم، باله راست نمو کوچک‌تر از باله چپ او است.

در حین تماشای تمام ماجراهای اقیانوس، هر بار که نمو با مشکلات حرکتی دست‌وپنجه نرم می‌کند، پدری فوق‌العاده محافظ را در کنار او می‌بینیم اما زیباترین آموخته این است که نمو هرگز تسلیم نمی‌شود یا برای باله کوچک‌تر خود، احساس کمبود نمی‌کند. در عوض، او آن را با غرور می‌پذیرد، نه اینکه به آن به‌عنوان یک نقطه‌ضعف، نگاه کند.

تصویری که از نمو به‌نمایش‌ درآمده به‌خوبی یک شخصیت معلول را نشان دهد. او شاد، شجاع و صمیمی است و ما هرگز برای او احساس دلسوزی یا تاسف نداریم. آیا دوست نداشتید نمو باشید و در ماجراهای اقیانوس شرکت داشته باشید؟

دوری

بامزه‌ترین جراح ماهی اقیانوس آرام که تابه‌حال پیدا کرده‌ایم. انرژی و عشق زیادی که او در سراسر اقیانوس پخش می‌کند. اگرچه شیرین به نظر می‌رسد، اما او هرگز به یاد نمی‌آورد که چه اتفاقی برایش افتاده است، دوری حافظه کوتاه‌مدت خود را از دست‌ داده است. این می‌تواند بخش یا تاثیر جانبی یک ناتوانی مانند اوتیسم، افسردگی، آلزایمر یا زوال عقل باشد.

این موضوع می‌تواند برای افرادی که با مبتلایان از دست‌ دادن حافظه کوتاه‌مدت در ارتباط هستند، ویران‌کننده باشد، زیرا آنها باید پاسخ‌های مشابه را بارهاوبارها تکرار کنند، اما هم‌زمان به طور مداوم به‌خاطر فراموشی خود، عذرخواهی نمایند.

علی‌رغم اینکه این موضوع تقصیر هیچ‌کس نیست، بسیاری از افراد ناتوان می‌توانند با روند مداوم عذرخواهی شناسایی شوند اما عشق همیشه برنده است و درسی که در این انیمیشن باید یاد گرفت این است که دوستان و خانواده دوری، او را همان‌طور که هست می‌پذیرند و دوست دارند.

مامان اودی

«برای یک بانوی نابینای ۱۹۷ساله بد نیست!» – مامان اودی. چه جواهری است. مگر نه؟ پیرزنی عجیب‌وغریب، خونگرم و دانا که قدرت زیادی دارد. شیرینی و لطافت او را همه دوست دارند. در حین تماشای فیلم اصلاً متوجه نابینایی او می‌شوید؟ من نشدم!

این چیزی است که ما باید در مورد هر فردی که معلولیت دارد احساس کنیم. آنچه در مورد هر فرد مهم است چیزی است که او را تعریف می‌کند آسیبی نیست که به او وارد شده بلکه روح بزرگ و کارهای زیبایی است که همه آنها می‌توانند گاهی خیلی بهتر از هر فرد بدون معلولیت دیگری، انجام دهند.

نابینایی یا کم‌بینایی امروزه سازمان‌های غیردولتی (NGO) بیشتری دارند و به مردم در مورد آن آگاهی می‌دهند که باعث می‌شود هنگام صحبت با فردی که نمی‌بیند احساس گم‌شدگی نکنید. بااین‌وجود، هنوز کارهای زیادی باید انجام شود تا جهان را برای نابینایان فراگیرتر کند.

گوژپشت نوتردام

قلب و روح زیبای کازیمودو، در گوژپشت نوتردام، به‌عنوان یک فرد ناتوان نشان‌داده‌شده که زشت به دنیا آمده است.

کازیمودو در کودکی در مرتفع‌ترین برج کلیسای جامع، پنهان از دنیا بزرگ شد. درست مانند بسیاری از کودکان (احتمالاً هنوز هم در برخی از نقاط جهان) که به دلیل مشکلات ظاهری مخفیانه بزرگ شده‌اند. این جداسازی می‌تواند ترس، اضطراب یا عدم‌پذیرش تجربه دنیای بیرون و داشتن یک زندگی عادی را افزایش دهد.

این چیزی است که افراد معلول می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند: فقط زندگی خود را بدون قضاوت بر اساس ناتوانی خود، ادامه بدهد.

هیکاپ

در فیلم چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم رویکردی تازه به ناتوانی است. با هیکاپ، جوان‌ترین رئیس دهکده آشنا می‌شویم که به دلیل از دست‌دادن پایش، اندام مصنوعی دارد.

خشم شب بی‌دندان، اژدهای او نیز قطع عضو است. هنگامی که هیکاپ به بی‌دندان شلیک می‌کند، او بخشی از باله دم و توانایی پروازش را از دست می‌دهد. هیکاپ یک دم مصنوعی برای بی‌دندان طراحی کرده و می‌سازد و در نهایت آنها با هم پرواز می‌کنند.

داستان‌های خوب طراحی شده در سری فیلم‌های چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، شگفت‌انگیز هستند، زیرا در مورد خود معلولیت نیستند، اما تاثیر آن بر شخصیت‌ها، گویای همه چیز است.

تیگر

تیگر ببر داستان‌های وینی د پو، دائماً بیشتر از یک فرد معمولی در حال حرکت است، می‌پرد، صحبت می‌کند، لبخند می‌زند و فکر می‌کند. او مبتلا به اختلال کم‌توجهی بیش‌فعالی (ADHD) است.

علائمی مانند ناتوانی در تمرکز روی هر چیزی و افکار بسیار بی‌حوصله یا بی‌نظم، گاهی اوقات می‌تواند تشخیص تفاوت بین ADHD و یک کودک بدرفتار را دشوار کند.

ما باید از دوستان تیگر یاد بگیریم که چگونه روی جنبه مثبت و انرژی بی‌پایان او تمرکز می‌کنند. حفظ این ریتم می‌تواند دشوار باشد، اما مقاومت و قضاوت، تنها باعث می‌شود افراد مبتلا به ADHD احساس جدایی از دنیا و عدم‌پذیرش کنند.

رنه

چرخه یک فیلم کوتاه است که برای اولین‌بار هدف را کاملاً روشن کرد: آگاهی در مورد اوتیسم با خلق داستانی پیرامون رنه، یک دختر مبتلا اوتیسم که در یک کمپ قایق‌رانی شرکت می‌کند.

در این فیلم کوتاه بسیاری از علائم رایج در کودکان اوتیستیک مانند نقص شدید در مهارت‌های ارتباط اجتماعی کلامی و غیرکلامی و پریشانی یا مشکل در تغییر کنش‌ها یا تمرکز، به‌نمایش‌درآمده‌اند.

جالب است بدانید که صداپیشه رنه، یعنی مدیسون بندی نیز اوتیستیک است. آیا این شگفت‌انگیز نیست؟

باب اسفنجی شلوار مکعبی

باب اسفنجی پیگیر است، اخلاق کاری باورنکردنی دارد، بی‌نهایت خوش‌بین است. او یک دوست وفادار، کارمند حرفه‌ای و صاحب حیوان خانگی است. درحالی‌که در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که باب اسفنجی یک شخصیت برون‌گرا است که گاهی اوقات دیگران را زودتر از موعد قضاوت می‌کند؛ اما او اختلال کمبود توجه دارد و نشانه‌های اجتماعی را دنبال نمی‌کند.

با بررسی دقیق‌تر متوجه می‌شویم که او با یک بیماری روانی دست‌وپنجه نرم می‌کند که برخی فکر می‌کنند سندرم ویلیامز – بورن، ADHA یا اختلال دوقطبی است.

البته، این تشابهات با رفتار و بیماری روانی تایید نمی‌شود، اما نشان‌دهنده یک چیز بسیار مهم است: باب اسفنجی مستقل است و علی‌رغم رفتار، احساسات، نگرش‌ها یا شکل بدنی که دارد، این آگاهی را آشکار می‌کند که حتی زمانی که با یک فرد مبتلا به این بیماری در ارتباط هستیم فقط باید هر او را همان‌طور که هست درک کنیم و بپذیریم.

ایور

همه ناتوانی‌ها جسمی یا روانی فوراً تشخیص داده نمی‌شوند و ایور نمونه بسیار خوبی از آن است. حالت چهره و بدن او منعکس‌کننده خستگی است و نگاه بسیار غم‌انگیزی به زندگی دارد. او علائم نوعی بیماری روانی را نشان می‌دهد که می‌تواند یک اختلال افسردگی باشد.

بسیاری از مردم هنوز فکر می‌کنند که افسردگی فقط برای افراد لوس و ضعیف است، اما حقیقت این است که می‌تواند مکان پر پیچ و خمی باشد. حمایت‌کردن و عدم تلاش برای تغییر ایور چیزی است که دوستان او عاقلانه و آسان به ما می‌آموزند.

رخورد با افراد مبتلا به بیماری روانی می‌تواند چالش‌برانگیز باشد و دانستن بیشتر در مورد آن به افراد کمک می‌کند تا احساس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند و درعین‌حال با تمام آن احساسات بدی که در درونشان فریاد می‌زنند، کنار بیایند. بار دیگر عشق و پذیرش بی‌قیدوشرط، بهترین دارو است.

جینجی نان زنجفیلی

در فیلم شرک، با یکی از دوستان او آشنا می‌شویم: مرد شیرینی زنجفیلی که با نام «جینجی» نیز شناخته می‌شود. لرد فارکواد به یک محافظ دستور داده است که با بریدن هر دو پای جینجی، او را شکنجه کند.

این لحظه بسیار ظالمانه و ترسناکی است، اما حقیقت اینجاست که ممکن است این حادثه (ازدست‌دادن عضوی از اعضای بدن) برای هر کسی در هر مقطعی از زندگی به دلیل تصادف رانندگی یا هر دلیل دیگر اتفاق بیفتد. اما حالا ما با افتخار به جینجی که به دلیل نداشتن پاهایش با عصا راه می‌رود، نگاه می‌کنیم.

جینجی به ما نشان می‌دهد که چه اراده قوی‌ای دارد. علی‌رغم استفاده از عصا، هنوز آن‌قدر سریع می‌دود که معلولیت نمی‌تواند او را متوقف کند یا بر درک دیگران از او تاثیر بگذارد.

آیا آماده هستید که همه این شخصیت‌ها را با یک آگاهی کاملاً جدید (دوباره) ببینید؟

آنها همان شخصیت‌های سابق هستند، اما شما متفاوت خواهید بود؛ زیرا یاد می‌گیرید که علی‌رغم مشکلاتی که ممکن است با آن‌ها مواجه شوند، اجازه نمی‌دهند از کسی کمتر باشند. آنها همیشه منحصربه‌فرد و قابل‌احترام هستند.

و این عشق است که همیشه پیروز می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «پرواز ۱۷۵» در فجر

فیلم سینمایی «پرواز ۱۷۵» به کارگردانی محمدحسین حقیقت در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته خواهد شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، همزمان با مشخص شدن زمان اکران فیلم سینمایی «پرواز ۱۷۵» در چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، اسامی بازیگران این اثر منتشر شد.

در این فیلم چهره هایی چون جمشید هاشم پور، ثریا قاسمی، جعفر دهقان، رضا توکلی، مجید پتکی، اسماعیل خلج و اتابک نادری به ایفای نقش پرداخته اند.

یاسین مسعودی، شاهین باباپور، شهناز شهبازی، افشین صالحی، بازیگر نوجوان: محمد علی آلبو علی، همراه با معرفی محمود حقیقت، دیگر هنرمندانی هستند که در «پرواز ۱۷۵» حضور دارند.

محمد حسین حقیقت متولد ۱۳۷۶، گفته می شود جوان‌ترین کارگردان این دوره جشنواره بوده و «پرواز ۱۷۵» اولین فیلم سینمایی او است.

آریا عظیمی نژاد، موسیقی؛ سیامک مهمان دوست، تدوین؛ مهرداد جلو خانی، طراحی و ترکیب صدا و سیدجلال موسوی، طراحی گریم این اثر را برعهده دارند.

این فیلم با سرمایه گذاری موسسه سینمایی «نگار فیلم تبیان» و به تهیه کنندگی سعید شرفی کیا در تهران، اهواز ، آبادان و اروند کنار به تولید رسیده است.

«پرواز ۱۷۵» در سانس چهارم روز جمعه ۱۳ بهمن ماه در کاخ جشنواره برج میلاد به نمایش در می آید و پس از آن کارگردان و عوامل گروه در نشست خبری به سوالات خبرنگاران و منتقدین پاسخ خواهند داد.

رسانه سینمای خانگی- از «آبی روشن» چه خبر؟

لوگوی فیلم سینمایی «آبی روشن» رونمایی شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، در آستانه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر، از لوگوی فیلم سینمایی «آبی روشن» به کارگردانی بابک خواجه‌پاشا و تهیه‌کنندگی سیدمحمدحسین میری رونمایی شد.  
  
طراحی لوگوی فیلم سینمایی «آبی روشن» دومین ساخته بابک خواجه‌پاشا را احسان حسینی برعهده داشته است. این اثر در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر رونمایی می‌شود، همچنین ١٩ بهمن ماه در خانه جشنواره میزبان اهالی رسانه و منتقدان سینما خواهد بود.  
  
در این فیلم سینمایی بازیگرانی مانند مهران احمدی، مهران غفوریان، سارا حاتمی، مرتضی امینی‌تبار، روح‌الله زمانی، علی‌اکبر اصانلو، کاظم هژیرآزاد، سامان مهکویه و دیگر بازیگران به ایفای نقش می‌پردازند.
  
در خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده است: کشف یک فیروزه‌ی کمیاب زندگی یونس که صاحب معدن، معتمد و بزرگ شهر است را وارد مسیر مخاطره‌آمیزی می‌کند.  
  
سایر عوامل اصلی «آبی روشن» عبارتند از:

نویسندگان: امیر ابیلی و داود گنجوی، مجری طرح: وحید معدنی، مدیر فیلمبرداری: پیمان عباس‌زاده، تدوین: حسین جمشیدی‌گوهری، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، موسیقی: فرید سعادتمند، طراح صحنه: امیر زاغری، مدیر تولید: سیدمقصود میرهاشمی، طراح چهره پردازی: کامران خلج، مدیرصدابرداری: اشکان پورتاجی، طراح لباس: الهام ترکمن، مدیر برنامه‌ریزی: امید همتی‌فراز، انتخاب بازیگر: کیومرث مرادی، دستیار اول کارگردان: امیر رونقی، طراح جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کرمیان، طراحی جلوه‌های بصری: امین پهلوان‌زاده، منشی صحنه: آرزو قربانی، عکاس صحنه: صمد قربان‌زاده، تبلیغات: احسان حسینی، روابط‌ عمومی: الهام عرشی‌زاده، محصول مشترک سازمان هنری رسانه‌ای اوج، بنیاد سینمایی فارابی و بنیاد بین‌المللی امام رضا (ع).

رسانه سینمای خانگی- جدیدترین زوجی که بهروز شعیبی متولد کرد

احترام برومند و مهدی هاشمی بازیگران پیشکسوت سینما در نقش‌های اصلی فیلم «آغوش باز» ایفای نقش دارند که از آنها می‌توان به عنوان سن‌وسال‌دارترین زوج این دوره از جشنواره فیلم فجر نام برد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، بهروز شعیبی کارگردان سینمای ایران ۲ سال بعد از نمایش «بدون قرار قبلی» در جشنواره فیلم فجر، با فیلم دیگری به این رویداد آمده است؛ اثری که گفته می‌شود با یک زوج هنری پیشکسوت در مقام بازیگران اصلی به تولید رسیده است. شعیبی که در کارنامه حدود ۱۰ ساله فیلمسازی‌اش، زوج‌های بازیگری مختلفی را برای آثارش برگزیده است، حالا با مسن‌ترین زوج کارنامه فیلمسازی اش، پا به فجر چهل و دوم می‌گذارد. به بهانه نمایش فیلم جدید این کارگردان در جشنواره چهل و دوم فیلم فجر، مروری بر زوج‌های بازیگری آثار کارنامه بهروز شعیبی خواهیم داشت.

آغوش باز: سن‌وسال‌دارترین زوج

هنوز «آغوش باز» را ندیده‌ایم و از کم و کیف این فیلم سینمایی در حد معرفی عوامل و خلاصه داستان اطلاع داریم اما شعیبی حداقل در انتخاب زوج اصلی، تفاوت قابل توجهی با دیگر فیلم‌ها و سریال‌هایش داشته است. احترام برومند و مهدی هاشمی به عنوان هنرمندانی پیشکسوت و با چندین دهه تجربه فعالیت هنری، در حالی زوج اصلی این فیلم را تشکیل می‌دهند که در شرایط عادی، نه نقش اصلی، بلکه برای این سنین اساساً نقش چندانی در سینمای ایران وجود ندارد. حال باید دید سن‌وسال‌دارترین زوج فیلم‌های بهروز شعیبی در «آغوش باز» و موضوع موسیقیایی آن، چقدر مورد توجه داوران جشنواره فیلم فجر قرار خواهند گرفت.

بدون قرار قبلی: زوج قابل قبول و سفر فردی

آخرین اثر نمایش‌داده‌شده بهروز شعیبی که بسیاری آن را پخته‌ترین فیلم او می‌دانند، اثری با محوریت یک فرد است که البته در فرازهایی از آن، شاهد حضور ۲ شخصیت اصلی به عنوان زوج در کنار هم هستیم. پگاه آهنگرانی که به شکلی غیرمنتظره، بازیگر اصلی فیلم شعیبی شد، بعد از مدت‌ها کم‌کاری نقش‌آفرینی لایق تمجیدی در این اثر ارائه کرد و مصطفی زمانی زوج او که نقشی کوتاه و مکمل در فیلم داشت، ترکیب مناسبی با آهنگرانی ساخت که اگرچه خیره‌کننده از آب درنیامد، ولی تماشاگران را راضی کرد. چون آن‌چه که «بدون قرار قبلی» را دیدنی کرد، حال‌وهوای کلی فیلم و سفر درونی کاراکتر اصلی بود نه در کنار هم قرار گرفتن ۲ بازیگر معروف به شکل زوج.

روز بلوا: فیلمنامه و زوج کم‌افت‌وخیز

روی کاغذ، بیشترین تناسب را میان زوج‌های کارنامه فیلمسازی بهروز شعیبی، بابک حمیدیان و لیلا زارع زوج فیلم / سریال «روز بلوا» داشتند، با سن‌وسالی برابر و تناسب ظاهری کافی. اگرچه هر ۲ بازیگر تلاش زیادی برای ارائه کاراکترها به بهترین نحو ممکن نشان دادند، ولی درام اثر نسبت به آثار قبلی و بعدی بهروز شعیبی، کمتر تأثیرگذار بود که از فیلمنامه کم‌افت‌وخیز آن برمی‌آمد. زارع البته در نیمی از «روز بلوا» غایب یا منفعل است که بخشی از شخصیت‌پردازی اوست و به همین دلیل، زوج این اثر، با وجود تناسب، حضور پررنگی در کنار یکدیگر ندارند.

گلشیفته: بازگشت سیامک انصاری به کمدی جواب داد

مابین همه آثار بهروز شعیبی، لقب درنیامده‌ترین اثر را می‌توان به «گلشیفته» داد. او اگرچه در این سریال از حضور مهناز افشار ستاره وقت سینمای ایران بعد از چند سال در نقش طنز و با چهره و پوششی متفاوت استفاده کرد اما انتخابش چندان جواب نداد و این بیشتر سیامک انصاری بود که توانست تماشاگران را بخنداند. آن‌ها که پیش‌تر در «دعوت» حاتمی‌کیا نیز هم‌بازی شده بودند، این بار نقش‌هایی متفاوت را ایفا کردند. در نهایت مخاطبان زوج انصاری و افشار را در سریال «گلشیفته» پذیرفتند تا این اثر لااقل از نظر زوج بازیگر اصلی، دچار ضعف نشده باشد.

دارکوب: دو زوج یا یک مثلث؟

فیلم «دارکوب» عملاً ۲ زوج دارد، با یک فصل مشترک: امین حیایی، مهناز افشار و سارا بهرامی هریک در فرازهایی از اثر، زوج حیایی هستند با این تفاوت که بهرامی باید عشقی پنهان و افشار باید عشقی عیان را به تصویر بکشد. طبعاً کار بهرامی سخت‌تر است و شاید به همین دلیل، مستحق‌تر برای دریافت سیمرغ اما نباید از هنر حیایی گذشت که با کمک چهره‌پردازی و فن بیان مناسب، بازی به‌اندازه‌ای در نقش روزبه ارائه کرد تا هر ۲ زوج کامل شوند.

سیانور: التهاب ۲ نفره آمیخته با سیاست

پدرام شریفی پیش از بازی در فیلم «سیانور» در سریال «سرزمین کهن» یا «سرزمین مادری» ایفای نقش داشت اما این سریال پخش نشد و او هنگام بازی در «سیانور» هنوز به شهرت نرسیده بود اما نمایش عمومی فیلمش به بعد از اکران «بادیگارد» خورد تا شخصیت او کمابیش برای مخاطب تکراری شود؛ نظامی جوان و خوش‌تیپی که البته نوعی بی‌خبری و خوش‌خیالی در چهره و رفتار دارد. ترکیب او با هانیه توسلی به عنوان محبوبی باتجربه‌تر در سیاست و مبارزه چریکی، جواب داد. هرچه شریفی قرار بود بیشتر تیپ باشد، توسلی مسیر سختی برای شخصیت‌سازی داشت و از آزمون آن سربلند بیرون آمد. التهاب موجود در بعضی سکانس‌های ۲ نفره آن‌ها در «سیانور»، قابل توجه است.

پرده نشین: دیده شدن سارا بهرامی

اولین بار سارا بهرامی و حامد کمیلی در سریال «پروانه» زوجی را تشکیل دادند که پس از آن شعیبی نیز در «پرده‌نشین» از این زوج استفاده کرد. آنها بعداً در فیلم‌های سینمایی «ایتالیا ایتالیا» و «جمشیدیه» نیز نقش یک زوج را ایفا کردند.

اما در قصه‌ای که مرکز آن، زنی تنها با بازی ویشکا آسایش بود، زوج سریال را حامد کمیلی و سارا بهرامی تشکیل می‌دادند و البته با وجود تأثیرگذاری هر ۲ نقش، اما به علت حضور کاراکترهای متعدد، صحنه‌های ۲ نفره آن‌ها زیاد نبود. در «پرده‌نشین» کمیلی در شکلی حداقلی، توانست گلیم خود را از آب بیرون بکشد، ولی در مقابل، بهرامی بیشتر دیده شد. حس میان این ۲ بازیگر نیز در اثر شخصیت‌پردازی درست و بازی سارا بهرامی قابل قبول از آب درآمد که کارگردانی شسته‌رفته بهروز شعیبی در موفقیت آن بی‌تأثیر نبود.

دهلیز: موفقیت غیرمنتظره زوج متفاوت

اوایل دهه ۹۰ و در سال‌هایی که رضا عطاران با هر فیلمش گیشه را از آن خود می‌کرد، بهروز شعیبی تصمیم گرفت نقش جدی کاراکتر اصلی «دهلیز» را به او بدهد؛ در برابر هانیه توسلی که در آن زمان به تدریج در حال رسیدن به سطح اول بازیگری سینمای ایران بود. این ترکیب، نتیجه خوبی داشت. عطاران با گریم مناسب، تصویری کاملاً تلخ از یک همسر و پدر زندانی ارائه کرد و توسلی غم و امید را با نگاهش توأمان به مخاطب رساند. آن‌چه البته به حضور مشترک این ۲ بازیگر قوت بخشید، کارگردانی درست و شخصیت‌پردازی کم ایراد ۲ کاراکتر اصلی بود.

البته باید اشاره کرد که زوج‌های سریال‌های بهروز شعیبی، بیشتر از ۲ موردی است که اشاره کردیم و قاعدتاً در این سریال‌ها زوج‌های بیشتر و البته خط قصه‌های متفاوت‌تر و گسترده‌تری وجود داشت که در این گزارش به عنوان نمونه از هر سریال یک زوج شاخص بررسی شدند.

رسانه سینمای خانگی- برای آلن دلون، محبوبترین ضدقهرمان تاریخ

 این روزها «آلن دلون» ۸۸ ساله احوال خوبی ندارد و وارثان این ابرستاره سینمای فرانسه و جهان برای میراث عظیمی که از وی برجا خواهد ماند یک جدال حقوقی را آغاز کرده‌اند و شاید پیش بینی چنین روزی بود که گفته بود «از این زمانه متنفرم و آماده مرگ هستم.»

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، چندی پیش انتشار عکسی، آلن دلون را خندان در کنار «آنتونی دلون» و «فابیان دلون» دو پسر و نوه های خود در مراسم شام شب کریسمس ۲۰۲۴ نشان می داد، اما این آرامش قبل از طوفان بود.

اواسط دی ماه بود که رسانه ها از شکایت آلن دلون و «آنوشکا دلون» تنها دخترش از آنتونی دلون فرزند بزرگ وی خبر دادند. ماجرا به سال ۲۰۱۹ باز می گردد، زمانی که آنتونی دلون در مصاحبه با رسانه ها، تصویری توام با ضعف از پدر خود ارائه کرد و گفته بود وی پیر شده و در حال مرگ است.

آلن دلون نیز این اظهارات را پرخاشگری نسبت به خود تلقی و اعلام کرد به شدت از جو رسانه‌ای که توسط پسرش سازماندهی شده شوکه شده و نمی‌تواند پرخاشگری آنتونی را که مدام به او می‌گوید سالخورده است، تحمل کند.

این فوق ستاره سینمای فرانسه اکنون به همراه دخترش شکایتی را به اتهام افترا و آزار علیه آنتونی دلون تنظیم کرده است.

آنوشکا دلون چندی پیش در گفت وگوی تلویزیونی در مورد وضعیت آلن دلون گفت، او وضعیت خوبی ندارد و از اینکه می بیند زندگی خصوصیش جلوی چشم همه افتاده از درون شکسته شده است.

آنتونی دلون هم برای جا نماندن از خواهر خود در مصاحبه ای گفت: من دارم برای او(آلن دلون) می جنگم. جنگ من برای پول ارث و میراث نیست؛ من می جنگم تا خواسته او برآورده شود. تکلیف ارث پدر روشن شده است. واضح بگویم سهم خواهرم (آنوشکا) از دارایی پدر ۵۰ درصد و سهم و من و برادرم(فابیان) ۵۰ درصد است، یعنی ۲۵ درصد من، ۲۵ درصد فابیان.

وی افزود: اما یک موضوع وجود دارد و اینکه پدر می خواهد در شهر «دوشی» زندگی و همان جا هم فوت کند اما خواهرم می خواهد او را با خود به سوئیس ببرد؛ نگرانی وکیل و خواهرم از چیست؟ اینکه که پدر مجددا شهروند فرانسه به حساب بیاید به ضرر من و برادرم است. ما شهروندی فرانسه را داریم یعنی باید ۴۵ درصد مالیات بدهیم اما او(آنوشکا) شهروندی سوئیس را دارد ساکن شهر ژنو است و مالیات او صفر خواهد بود. اما ما می خواهیم خواسته پدر انجام شود به این خاطر مهم نیست که مشمول مالیات شویم اما خواهرم نمی خواهد این پول را بدهد.

در حالیکه در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی ستارگان آمریکایی نظیر «استیو مک کوئین»، «مارلون براندو»، «پل نیومن» و «رابرت ردفورد» نگاه مخاطبان سینما را به تسخیر خود در آورده بودند، بازیگری فرانسوی به نام آلن دلون در سینمای اروپا ظهور کرد که به نمادی جاودان از ضد قهرمانی جذاب و تنها تبدیل شد.

«آلَن فابیَن موریس مارسِل دُلون» معروف به آل دلون هشتم نوامبر ۱۹۳۵ در روستایی حوالی پاریس چشم گشود. در پی جدایی پدر و مادر آلن دلون، سرپرستی او به یک خانواده واگذار شد اما مرگ نابهنگام این خانواده سرپرست، آلن دلون را مجبور کرد که نزد مادر خود بازگردد.

در نوجوانی سر پر شر و شوری داشت و پس از ترک تحصیل، ترک خانه را به کار در قصابی ناپدری ترجیح داد و به ارتش ملحق شد.

آلن دلون در یگان تفنگداران دریایی به‌ عنوان چترباز به خدمت درآمد و پس از تجربه حضور در جنگ اول هندوچین در سال ۱۹۵۴، سال ۱۹۵۶ از خدمت در ارتش مرحض شد.

پس از طی دوران خدمت، برای کسب درآمد ثابت و مستقل از خانواده، پس از مدتی فعالیت به عنوان باربر، پیش‌ خدمت یکی از کافه‌های پاریس شد و اما شانس دوستی با «ژان کلود بریالی» بازیگر سینما، سرنوشت او را برای همیشه تغییر داد.

داستان از اینجا آغاز شد که ژان کلود بریالی و آلن دلون سال ۱۹۵۷ تصمیم گرفتند به جشنواره کن بروند، آلن دلون که لباس مناسبی برای حضور در جشنواره نداشت، یک دست لباس کرایه کرد و همان شب قد و بالایی مناسب، صورت بی عیب و نقص، چشمان آبی و موهای با فرق یک ور آلن دلون نظر بسیاری از سینماگران حاضر در جشنواره را به خود جلب کرد و از این به بعد بود، آلن دلون دیگر آلن دلون سابق نبود و یک شبه به یک ابرستاره سینما تبدیل شد.

آل دلون سال ۱۹۷۰ و زمانی که برای مدتی در آمریکا به سر می برد، در گفت وگوی تلویزیونی ضمن تایید این داستان گفت:‌ آن موقع خیلی جوان و تازه از ارتش برگشته بودم. قرار نبود بازیگر شوم. در کل اصلا نمی دانستم می خواهم چه کاری کنم.

و در پاسخ مجری که پرسید که این درست است که در جشنواره کن کشف شدی و کت وشلوار اجاره ای پوشیده بودید، افزود: بله درسته، هنوم هم بعضی وقت ها کت و شلوار قرض می گیرم.

آلن دلون سال ۱۹۵۷ بدون اینکه حتی آموزش یا دوره بازیگری دیده باشد، به دعوت ایو آلگره در فیلم سینمایی «وقتی زنی دخالت می‌کند» بازی کرد.

سال های پایانی دهه ۶۰ برای آلن دلون با بازی در «زیبا باش اما خفه» و «کریستین»(۱۹۵۸) و «زنان ضعیف هستند» و «راه جوانی» (۱۹۵۹) با پایان رسید.

سال ۱۹۶۰ آلن دلون با بازی در فیلم ماندگار «روکو و برادرانش» ساخته لوکینو ویسکونتی به شهرت فراوانی رسید.

آلن دلون در این فیلم نقش «روکو» فرزند خانواده سیسیلی را بازی می کند که برای یافتن کار به شهر میلان روی آورده‌اند اما مصایب جامعه شهری باعث کشمکش های فراوانی برای اعضا خانواده بویژه روکو و دیگر برادران او «چیرو» و «سیمون» می شود.

آلن دلون در «روکو و برادرانش» یکی از ماندگارترین بازی های خود را ارائه داد و آن چهره جوان، زیبا و معصوم را در خدمت ایفای نقش روکو جور کش خانواده در آورد.

فیلم «کسوف»(۱۹۶۲) به کارگردانی میکل‌ آنجلو آنتونیونی یکی دیگر از فیلم های مطرح آلن دلون است. وی در این فیلم در نقش یک دلال بورس با مونیکا ویتی همبازی شد.

سال ۱۹۶۳ با بازی در فیلم درام تاریخی «یوزپلنگ» دومین همکاری لوکینو ویسکونتی را رقم زد. این فیلم برنده جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن ۱۹۶۳ و همچنین نامزد اسکار بهترین طراحی لباس در سال ۱۹۶۴ شد.


ژان پیر ملویل سال ۱۹۶۷ محبوب ترین نقش سینما را در فیلم تحسین شده «سامورایی» به آلن دلون واگذار کرد.
«سامورایی» از جمله آثار برجسته «موج نو» سینمای فرانسه محسوب می شود و داستان آدمکشی به نام «جف کاستلو» است که در ازای گرفتن پول، سفارش قتل افراد را می پذیرد اما یک شب پس از قتل رییس یک کارباره، بطور تصادفی با زنی(والری) که نوازنده پیانو است برخورد می کند. نوازنده یکی از شاهدان قتل است اما در اداره پلیس از شهادت علیه قاتل خودداری می کند … .

ژان پیر ملویل با ساخت صورتی سنگی و بی احساس از چهره زیبایی آلن دلون، به نحوی استادانه جف کاستلو خود را خلق کرد و آلن دلون نیز یکی از بهترین انتخاب های خود را ثبت کرد. سامورایی الهام بخش بود و نزد منتقدان جایگاه ویژه ای دارد اما آنچه که این اثر را در ذهن ها ماندگار کرد، شمایل جف کاستلو است که در آلن دلون با آن نگاه خیره، سرد، سکوت و نیز کلاه و بارانی خوش قواره تجلی یافته است.

«دسته سیسیلی ها»(۱۹۶۹) دومین همکاری آلن دلون و آنری ورنوی پس از «هر شماره‌ای می‌تواند برنده باشد» است. «دسته سیسیلی ها» اثری حادثه ای است که در بستر ماجرای یک سرقت بزرگ، کشمکش درون گروه های مافیایی و جدال آنها را با پلیس روایت می کند.

ژاک دری سال ۱۹۷۰ آلن دلون و ژان پل بلموندو دو ابرستاره سینمای فرانسه را در فیلم گانگستری مافیایی «بورسالینو» به بازی گرفت.

پس از موفقیت «سامورایی»، ژان پیر ملویل برای ساخت فیلم پلیسی حادثه ای «دایره سرخ» به سراغ آلن دلون رفت و شمایلی دیگر از ضدقهرمان تنها را ارائه داد.

آل دلون که سال ۱۹۶۶ با بازی در وسترن «تگزاس آن‌سوی رودخانه» تجربه حضور در هالیوود را پشت سر گذاشته بود، سال ۱۹۷۱ در وسترن «آفتاب سرخ» به کارگردانی ترنس یانگ ایفای نقش کرد.

دهه ۷۰ میلادی را با بازی در تعدادی فیلم از جمله «اولین شب آرامش»، «معالجه»، «اسلحه بزرگ»، «عقرب»، «دو مرد در شهر»، «زورو»، «آقای کلاین» و «کنکورد» سپری کرد.

دهه ۸۰ میلادی، آلن دلون دست به کارگردانی زد و فیلم های «برای پنهان کردن یک پلیس»(۱۹۸۱) و «ضارب»(۱۹۸۱) را ساخت و خود نیز در آنها ایفای نقش کرد.

«موج نو»(۱۹۹۰) عنوان فیلمی به کارگردانی ژان لوک گدار است و آلن دلون جلوی دوربین مطرح ترین کارگردان موج نو سینمای فرانسه قرار گرفت.

دهه ۹۰ میلادی به جز یکی دو مورد از جمله «بازگشت کازنووا»(۱۹۹۲) و نیمه شانس(۱۹۹۸) اثر برجسته ای ندارد.

تنها نقطه برجسته حرفه ای آلن دلون پس از سال ۲۰۰۰ نیز بازی در نقش «فرانک ریوا» مامور پلیس مبارزه با مواد مخدر در سریالی پلیسی جنایی به همین نام به کارگردانی فیلیپ ستبون بود که در دو فصل پخش شد و سرانجام بازنشستگی خود را اعلام کرد.

آلون دلون در دوران حرفه ای خود با کارگردانان نامداری همکاری داشته و در کنار بازیگران بزرگی از جمله آنتونی کوئین، برت لانکستر، چارلز برانسون، ژان گابن، لینو ونتورا، دین مارتین، جان ماریا ولونته، ایو مونتان، کلودیو کاردیناله، ریچاد برتون، اینگرید برگمان، عمر شریف، جین فوندا، ریچارد برتون و توشیرو میفونه ایفای نقش کرده است.

وی طی فعالیت در سینما جوایز متعددی نیز کسب کرده است. آلون دلون سال ۱۹۸۵ جایزه سزار بهترین بازیگر مرد را برای بازی در فیلم «داستان ما»(۱۹۸۴) دریافت کرد و در چهل و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم برلین برنده خرس طلایی افتخاری شد و در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۹ جایزه نخل طلای افتخاری را بدست آورد.

آلن دلون در سال های ابتدای فعالیت در سینما با رمی اشنایدر آشنا شد و در چند فیلم با یکدیگر بازی کردند اما این آشنایی هیچگاه به ازدواج ختم نشد. آلن دلون سه بار ازدواج کرده و «آنتونی»، «آنوشکا» و «فابیان» محصول این ازدواج ها هستند.

آلن دلون سال ۱۹۶۸ در پی کشف جسد «استفن مارکوویچ» محافظ سابق خود در گاراژ یک خانه، گرفتار پرونده جنایی اما از آن تبرئه شد.

وی افزون بر بازیگری، با راه اندازی کمپانی فیلمسازی و نیز تاسیس یک شرکت هواپیمایی ثروت هنگفتی به دست آورد.

آلن دلون همچنین دستی بر پرورش اسب های مسابقه دارد و کلکسیون آثار هنری و عتیقه، او را صاحب گنجینه بی نظیری کرده است.

همچنین محصولات تجاری مانند سیگار و عطر با برند «آلن دلون» تحت پوشش شرکت وی در سراسر جهان به فروش می رسد.

این در حالیست که آلن دلون در مصاحبه ای تلویزیونی گفته بود، از تجارت و بیزنسن هیچ سر رشته ای ندارد و کارهای تجاری او را وکلا وی انجام می دهند.

آلن دلون نقش های آمیخته با تنهایی فراوانی دارد و سالها پیش در مصاحبه ای وقتی از او پرسیده شد که چرا شخصیت های تنها را دوست دارد و احتمال دارد که از درون تنها باشد، پاسخ داد: فکر می کنم همه افراد در سطوح مختلف و به نسبت های مختلف تنها هستند، مطمئن هستم که من هم تنها هستم و این تنهایی را در خود پیدا کردم.

معروف و مشهودترین نقطه تمایز آلون دلون با سایر بازیگران زیبایی او بود، و وی سالها پیش در گفت وگوی خود را شبیه مادرش توصیف کرد و گفت، زیبایی خود را از مادر به ارث برده است.

آلن دلون اواخر سال ۱۳۹۶ در گفت وگوی عنوان کرد دنیا برایم دیگر بسیار تنگ شده و همه‌ چیز مهیاست، آماده مرگ هستم.

وی در این مصاحبه گفت: از این زمانه متنفرم، حالم را به هم می زند. همه چیز تحریف شده و اشتباه است… می دانم بدون هیچ تاسف و افسوسی این دنیا را ترک خواهم کرد. همه چیز آماده است حتی گورم که در معبدی انتظارم را می کشد.

آلن دلون همچنین بر عشق و علاقه خود به بازیگری صحه گذاشت و گفت:‌ چه در سینما و چه در تئاتر همواره سعی کرده ام به طبیعی ترین شکل ممکن بازی کنم. در واقع هرگز بازی نکرده ام بلکه (همه لحظه های جلوی دوربین و تماشاگر را) زندگی کرده ام.

وی همچنین در این مصاحبه پرده از حقایق تلخ زندگی خود برداشت: وقتی به خود آمدم، دیدم انگار بچه یتیمی هستم که در دل یک خانواده میزبان زندگی می کنم. هرگز ندیدم که پدر و مادرم با هم باشند. پدر گوشه ای بود و مادر گوشه دیگر. هریک از آنها بر روی رودخانه ای و من میان دو رود بر روی جزیره.

آلن دلون در این مصاحبه از «تنهایی» خود یاد می کند: خلاء‌هایی در زندگی هست که هرگز پر نمی شود. حتی زمانی که با زنی می زیستم، وقتی زنی را دوست داشتم باز هم احساس تنهایی می کردم این حس همیشه با من است.

در این اوضاع و احوال روحی، درگذشت ژان پل بلموندو همقطار قدیمی وی، اثر عمیقی بر آلن دلون گذاشت. آلن دلون طی ۶۰ سال بازیگری، با بازیگران متعددی همکاری کرده اما با ژان پل بلموندو صمیمت بیشتری داشت.

ژان پل بلموندو ۶ سپتامبر ۲۰۲۱ درگذشت و آلن دلون در واکنش به این خبر غمگین گفت: ویران شدم، او دوستی بود که از دست دادم و همکاری بود که بیش از ۶ دهه یکدیگر را می‌شناختیم.

آلن دلون ژوئن ۲۰۱۹ دچار سکته مغزی شد اما از مرگ رهایی یافت اما اوایل سال ۲۰۲۲ میلادی بود که رسانه ها از تصمیم آلن دلون برای مرگ خودخواسته(اتانازی) خبر دادند.

این خبر را آنتونی دلون در گفت‌ وگو با شبکه RTL آلمان فاش کرد و گفت، که پدرش از او خواسته علاوه‌ بر اجرای اتانازی، تا آخرین دقیقه در کنارش بماند اما او نپذیرفته و از همین رو، خواهرش آنوشکا پایان دادن به زندگی پدرشان را بر عهده گرفته است.

اما فابیان دلون چندی بعد این خبر را تکذیب کرد و آن را جعلی دانست.

آلن دلون از سرشناس ترین بازیگر اروپایی و جهان نزد ایرانیان است و اکثر فیلم های وی در ایران به نمایش درآمده است. وی پیش از انقلاب اسلامی نیز سفری به ایران داشت.

اما مهمترین عامل که باعث شهرت آلن دلون در ایران شد، صدای خسرو خسروشاهی بود که در دوبله بر چهره این ابرستاره سینما می نشست و فیلم های آلون دلون را تماشایی می کرد.

به هر روی آلن دلون بازیگری است که طی ۶۰ ساله گذشته تاثیر فراوانی بر سینما و مخاطبان وسیع آن گذاشته، و شمایل محبوب، تنها و بی همتای «ضدقهرمان» برجا مانده از او، کار هر بازیگری را برای کسب جایگاه این ابرستاره سینما بسیار سخت و شاید بعید کرده است.

رسانه سینمای خانگی- «آپاراتچی» نمایندۀ کمدی موقعیت در فجر امسال

 کارگردان فیلم سینمایی «آپاراتچی» عنوان کرد که این فیلم یک کمدی موقعیت است که اتفاقا خلق آنها بسیار سخت بوده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، علی طاهرفر کارگردان فیلم سینمایی «آپاراتچی» از آثار راه‌یافته به چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، در گفت‌وگو با ایرنا، درباره این فیلم توضیح داد: فیلم‌نامه این فیلم برمبنای کتابی به همین نام به قلم دکتر روح‌الله رشیدی است که در واقع مجموعه‌ای از خاطرات جلیل طائفی در تبریز است. آقای طائفی از افراد عشق سینما در دهه ۶۰ بود که هرچند سواد نوشتن و خواندن نداشت، پیگیر هنر سینما شد و این مسیر را از عکاسی آغاز کرد و به خرید دوربین سوپر هشت رسید. بعد از آن با گردآمدن گروهی از دوستان همکارش در حرفه نقاشی ساختمان، چند فیلم کوتاه تولید کرد.

آپاراتچی، ادای دینی به سینماست

وی افزود: جلیل طائفی از ابتدا رویای ساخت یک فیلم سینمایی را در ذهن خود داشته و در مسیر تحقق همین رویا هم حرکت می‌کند. به‌نوعی سفر قهرمان در فیلمنامه «آپاراتچی» هم براساس همین حرکت شکل می‌گیرد. موضوع فیلم، درباره انسان‌هایی است که عشقی خالص به سینما دارند و از این منظر می‌توان فیلم را ادای دینی به هنر سینما هم دانست.

این کارگردان ادامه داد: در بستر روایت فیلم شاهد حوادثی همچون جنگ و ترور و شهادت مردم در تبریز در همان سال‌های ابتدایی دهه ۶۰ هم هستیم. قصه فیلم در چنین بستری روایت و به همین واسطه نقبی به رویدادهای اجتماعی آن سال‌ها هم زده می‌شود.

ما در این فیلم در موقعیت‌هایی مانند تشییع پیکر شهید و نماز جمعه هم، کمدی خلق کرده‌ایم که کار بسیار سختی هم بود

طاهرفر درباره دلیل انتخاب یک فیلم‌نامه اقتباسی برای اولین تجربه کارگردانی خود در سینما توضیح داد: انتشار کتاب «آپاراتچی» هم داستان جالبی دارد. بچه‌های دفتر جبهه مطالعات انقلاب اسلامی تبریز، در مسیر جمع‌آوری تاریخ شفاهی مربیان پرورشی مدارس دهه ۶۰ سراغ تجربه نمایش فیلم در مدارس در آن سال‌ها رفتند. در مصاحبه‌های مربوط به این بخش، در کنار نام فیلم‌های مطرحی همچون «برزخی‌ها» نام فیلم غیرمعروفی به نام «نوری در تاریکی» هم مدام تکرار می‌شود که برای بچه‌های دفتر فیلمی گمنام از کارگردانی گمنام به نام جلیل طائفی بود! ‌اکثر معلمان پرورشی اما اشتراک نظر داشتند که در آن سال‌ها چنین فیلمی را اکران کرده‌اند!

وی افزود: در جستجوی یافتن ماجرای همین فیلم بود که این بچه‌ها به جلیل طائفی می‌رسند. فردی که واقعا می‌توان خودش را یک بنیاد سینمایی کامل دانست! ‌همه اتفاقات مربوط به فرآیند تولید یک فیلم، از مرحله جذب سرمایه تا اکران، حول محور این فرد شکل گرفته بود. او حتی برای نهادها و سازمان‌ها اقدام به بلیت‌فروشی می‌کرده است تا سرمایه اولیه خودش را به دست بیاورد! همین نکات درباره این کاراکتر منجر به شکل‌گیری کتاب «آپاراتچی» می‌شود.

این کارگردان درباره خاطرات خاص جلیل طائفی در کتاب خاطراتش توضیح داد: او اتفاقات عجیبی را تجربه کرده است، از جریان تلاش برای اخذ مجوز از ارشاد گرفته تا برخورد کمیته و حتی پخش نامش از آنتن بی‌بی‌سی! حسین تراب‌نژاد که نگارش فیلمنامه‌هایی همچون «ماجرای نیمروز» و «ضد» را برعهده داشته است، وقتی با کتاب مواجه می‌شود، مجذوب نکات خاص آن می‌شود و شروع به نگارش فیلمنامه می‌کنند. همان فیلمنامه بعدها تبدیل به فیلمنامه «آپاراتچی» می‌شود.

اکثر موقعیت‌های کمدی، در دل فضاهای جدی شکل می‌گیرد

وی افزود: حسین تراب‌نژاد نزدیک به ۹ با فیلمنامه اولیه خود را بازنویسی کرد و در این مسیر هم واقعا نقدها و نظرات را می‌شنید و اعمال می‌کرد. وقتی شما با خاطراتی پراکنده طرف هستید، ناگزیر باید یک داستان محوری را انتخاب کنید و باقی حوادث را در ارتباط با آن سامان دهید و معتقدم آقای تراب‌نژاد به‌خوبی از پس این کار برآمده، یکی از نقاط قوت ایشان هم توانمندی در اقتباس از رویدادهای واقعی تاریخی و کتاب است که اغلب تجربه‌های‌شان هم از همین جنس بوده است.

متاسفانه تعریف سینمای کمدی در این سال‌ها دستخوش برخی سوءتعبیرها شده استکارگردان «آپاراتچی» درباره ژانر این فیلم هم گفت: می‌توان این فیلم را یک کمدی درام دانست. از نظر خودم، اکثر موقعیت‌های کمدی، در دل فضاهای جدی شکل می‌گیرد. متاسفانه تعریف سینمای کمدی در این سال‌ها دستخوش برخی سوءتعبیرها شده است. آنچه در فیلم ما وجود دارد بیشتر از جنس کمدی موقعیت است. اصل کمدی روایت ما هم فیلمساز بی‌سوادی است که رویای ساخت فیلم سینمایی دارد. هر کاری هم که انجام می‌دهد، فکر می‌کند همان، درست‌ترین کار است. در همین مسیر هم تعارض‌هایی شکل می‌گیرد که منجر به شوخی با اصل سینما و برخی افراد می‌شود. ما در این فیلم در موقعیت‌هایی مانند تشییع پیکر شهید و نماز جمعه هم، کمدی خلق کرده‌ایم که کار بسیار سختی هم بود.

۹۰ درصد بازیگران فیلم، ترک‌زبان هستند

وی درباره انتخاب زبان فیلم هم گفت: داستان فیلم در تبریز می‌گذرد و یکی از گزینه‌های ما هم این بود که زبان فیلم را ترکی انتخاب کنیم، اما تجربه فیلم‌های موفق قبلی مانند «پوست»، «آتابای» و «موقعیت مهدی» نشان داد که هر چند در ظاهر مخاطب بالایی داشتند اما در واقعیت امکان ارتباط با طیف گسترده‌ای از مخاطبان را از دست دادند. مخاطبان سراسر کشور معمولا با فیلمی که حجم بالایی از اطلاعات آن در قالب زیرنویس ارائه شود، ارتباط نمی‌گیرند.

قطعا مستندسازی، در ناخودآگاه هر کارگردانی تاثیر می‌گذاردطاهرفر ادامه داد: برای انتخاب زبان فارسی هم چالش دیگری داشتیم، یا باید از فارسی ساده استفاده می‌کردیم یا همراه با لهجه. وقتی خواستیم کار را لهجه‌دار بگیریم، دیدیم همه بازیگران فارسی زبان، وقتی می‌خواهند ترکی صحبت کنند، به‌صورت ناخواسته به سمت شوخی و مزاح می‌روند. از طرف دیگر فیلم ما فیلم چهره‌های کمدی هم نبود. به همین دلیل سراغ گروه بازیگرانی رفتیم که اصالتا ترک‌زبان باشند. ۹۰ درصد بازیگران فیلم، ترک‌زبان هستند.

کارگردان «آپاراتچی» درباره تاثیر تجربه ساخت مستندهای موفقی شبیه «به نام پدر» بر ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود هم گفت: قطعا مستندسازی، در ناخودآگاه هر کارگردانی تاثیر می‌گذارد. این تاثیرگذاری درباره من هم حتما خیلی زیاد بوده است. شاید به همین دلیل هم فیلم‌های کارگردانانی که تجربه مستندسازی داشته‌اند، برای مخاطب باورپذیرتر می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «قلب رقه» به فجر می‌رسد

فیلم‌ سینمایی « قلب رقه » به کارگردانی خیرالله تقیانی‌پور و تهیه کنندگی سعید پروینی برای حضور در چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر آماده نمایش شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، در «قلب رقه » شهرام حقیقت دوست، شادی مختاری، عبدالرضا نصاری، فرهاد قائمیان، هدایت هاشمی، محمدرضا شریفی‌نیا، مصطفی ساسانی، عامر علی و مهدی شیخ عیسی به ایفای نقش می‌پردازند.

این فیلم سینمایی محصول بنیاد رسانه‌ای بیان و بنیاد سینمایی فارابی است که در روز شنبه ۱۴ بهمن در سانس‌ سوم در خانه جشنواره برای اهالی رسانه و منتقدان به نمایش در خواهد آمد.

عوامل فیلم سینمایی «قلب رقه» عبارتند از تهیه کننده: سعید پروینی، نویسنده و کارگردان: خیرالله تقیانی پور، مجری طرح: موسسه فرهنگی هنری امام روح الله، مدیر فیلمبرداری: داوود محمدی، تدوین: مهدی سعدی، موسیقی: کارن همایونفر، طراح صحنه: بهنام جعفری طادی، جلوه های بصری: حسن ایزدی، جلوه های ویژه میدانی: ایمان کرمیان، مدیر صدابرداری: امیر عاشق حسینی، طراحی و ترکیب صدا: امین شریفی، مدیر تولید: وحید مرادی، طراح چهره پردازی: احسان رناسی، طراحان لباس: امیر ملک پور و محمود بیاتی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: امید همتی فراز، اصلاح رنگ: نوید قناعی، عکاس: مهدی جودی، منشی صحنه: هدیه عباسی، مدیر تدارکات: مهدی نصراللهی، طراح بدلکاری: امیرحسین خنجری.

رسانه سینمای خانگی- آنچه در قرعه‌کشی جشنواره فجر گذشت

مراسم قرعه‌کشی سانس‌ فیلم‌های چهل و دومین جشنواره فیلم فجر برگزار شد که دبیر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به صاحبان فیلم‌های غایب گفت: سخت است ولی صبور باشید.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم قرعه‌کشی سانس‌ فیلم‌های چهل و دومین جشنواره فیلم فجر دقایقی پیش در هتل اوین با حضور جمعی از سینماگران و اصحاب رسانه برگزار شد.

در این دوره از جشنواره ۳۳ فیلم در بخش‌های نگاه نو و سودای سیمرغ به رقابت می‌پردازند.

پس از پخش سرود جمهوری اسلامی ایران و قرائت آیاتی چند از کلام‌الله مجید این مراسم با اجرای محمود گبرلو آغاز شد.

محمود گبرلو گفت: جشنواره فیلم فجر همچین خورشید تابانی‌ست که نور و گرمای آن را در سینمای ایران شاهد هستیم تا از این گرما آثار درخشانی را برای مردم ایران خلق کنند. جشنواره فیلم فجر برای اهالی سینمای ایران است و همه اهالی ایران می‌آیند تا فیلم‌های خود را نمایش دهند.

در ادامه مجتبی امینی دبیر این رویداد، گفت: خوشآمد می‌گویم به خانواده محترم سینما، چشم بر هم زدیم و یک سال دیگر گذشت و قطار جشنواره به دوره چهل و دوم رسید خدا را شاکریم که امسال هم قسمت شد خانواده سینما در بستری آرام و امیدوار کرد هم آیند و جشن سینمای ایران را جشن بگیرند و وارد فصل جدیدی از تولیدات شویم و حاصل زحمات همه همکاران را در چهل و پنجمین سالگرد انقلاب اسلامی در جشنواره چهل و دوم شاهد باشیم امسال جشنواره پرشور و پررنگ و پر رونق را خواهیم داشت و شاهد آثار ویژه‌ای در حوزه‌های مختلف و ژانرهای مختلف خواهیم بود فیلم‌های زیبا با مضامین جذاب و دیدنی.

وی افزود: این آثار مدیون زحمات همه دست‌اندرکاران خوب و دوست‌داشتنی خانواده سینماست که یک سال زحمت کشیدند کارگردانان، تهیه کنندگان و همه همه زحمت کشیدند افرادی که در طول سال تلاش می‌کنند تا در آخر سال شاهد خروجی این افراد باشیم امسال یک مقدار شرایط انتخاب سخت بود ۱۰۶ اثر به جشنواره رسید و دبیرخانه با آثار متنوعی رو به رو بود.

دبیر چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر ادامه داد: ۳۳ فیلم در جشنواره حضور دارند. شاید آثار برخی از دوستان از جشنواره جا مانده باشد خیلی از سال‌ها که در جشنواره فیلم داشتم برخی سال‌ها فیلم انتخاب و برخی موقع جا می‌ماند حس سختی است ولی شرایط ایجاب می‌کرد از این ۱۰۶ فیلم ۳۳ فیلم به جشنواره راه پیدا کند باید صبور باشیم و مهربانانه کنار بیایم باید حق بدهیم که این قسمت فیلم همکارمان بوده که در جشنواره باشد به همه تبریک می‌گویم. به همه خدا قوت می‌گویم امیدوارم با انرژی سال دیگر اثری جدید برای جشنواره آماده کنند.

امینی گفت: امیدوارم همه بدرخشند و ببینیم سیمرغ ها از آن چه کسی می‌شود به همه عوامل خسته نباشید می‌گویم به هر حال در هر بخش قرار است یک سیمرغ اهدا شود و شاید قسمت دیگران نشود از الان صبور باشید و ببینیم این سیمرغ قسمت چه کسی می‌شود اما به هرکسی که می‌رسد تبریک بگویم. پیشاپیش اگر قصوری باشد از شما حلالیت می‌طلبیم. جشنواره به همت شما برگزار می‌شود مالک این جشنواره خانواده سینما و اهالی رسانه است این میراثی است که دست ماست و باید به سلامتی به آیندگان بسپاریم. این میراثی است که چهل و یک دوره به امانت به اینجا رسیده و آبروی فرهنگ و هنر کشورمان است به امید جشنواره ای آرام و خوب برای مردم کشور ما. در بخش بین‌الملل هم شاهد مهمانان خواهیم بود و امیدوارم میزبان خوبی باشیم. به امید موفقیت همه.

در ادامه از پوستر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر با حضور مجتبی امینی رونمایی شد.

این پوستر اثری از حمیدرضا بیدقی است. بیدقی درباره این پوستر گفت: فرمی که در این پوستر می‌بینید یک سرو با چهل و دو سیمرغ طراحی شده است چون در چهل و دومین جشنواره قرار داریم، سرو قدمتی به طول تاریخ کشورمان دارد و نماد مقاومت و ایست قامتی است در طول این چهل و دوره اتفاقات مختلف افتاده و بارها جشنواره به مرز برگزار نشدن رفته اما برگزار شده، این پوستر به این معناست که چراغ این جشنواره همیشه روشن خواهد بود.

سپس گبرلو اعلام کرد: امسال یک تغییر در قرعه‌کشی صورت گرفته و به این صورت است که قرعه‌کشی توسط بسیاری از پیشکسوتان انجام خواهد شد.

در ادامه علی مزینانی از تهیه‌کنندگان و فیلمبرداران قدیمی روی صحنه آمد و قلعه اول را برداشت. این قرعه به نام «شور عاشقی» به کارگردانی داریوش یاری افتاد.

مزینانی در این بخش گفت: ۶۲ سال از عمر سینمایی من می‌گذرد، امیدوارم همه دست‌اندرکاران وقتی به سن ما می‌رسند قدر هم را بدانند، نوبت همه می‌شود.

قرعه فیلم سینمایی «شور عاشقی» به سانس سوم روز ۲۰ بهمن افتاد.

قرعه دوم توسط بهرام عظیمی به فیلم سینمایی بی بدن به کارگردانی مرتضی علیزاده افتاد، عوامل این فیلم حضور نداشتند و در غیاب آنها محمد نیک‌بخت قرعه روز فیلم را برداشت. این فیلم در سانس سوم ۱۳ بهمن به نمایش درمی‌آید.

گیسو میشا احمدی قرعه بعدی را بیرون کشید. این قرعه به نام «رویاشهر» به کارگردانی محسن عنایتی افتاد. محسن عنایتی قرعه سانس فیلم را برداشت که به سانس چهارم دوشنبه ۱۶ بهمن افتاد.

جمشید مجد وفایی قرعه بعدی را برداشت، این قرعه برای فیلم «قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانی پور رقم خورد. عوامل این فیلم قرعه روز و سانس را برداشتند که به سانس سوم ۱۴ بهمن افتاد.

علی علایی منتقد سینما برای برداشتن قرعه بعدی به صحنه آمد این قرعه به نام «آبی روشن» به کارگردانی بابک خواجه پاشا رقم خورد. بابک خواجه پاشا قرعه روز فیلم خود را برداشت که این فیلم در سانس دوم پنجشنبه ۱۹ بهمن به نمایش درمی‌آید.

اصغر شاهوردی صدابردار پیشکسوت سینما که به دلیل وقوع حادثه در هنگام فیلمبرداری یک فیلم دچار بیماری شده است، قرعه بعدی را برداشت که این قرعه به نام «آغوش باز» به کارگردانی بهروز شعیبی افتاد. در ادامه علی سرتیپی تهیه‌کننده این اثر از طریق قرعه‌کشی روز نمایش این فیلم را تعیین کرد که این فیلم ۱۵ بهمن در سانس سوم به روی پرده می‌رود.

یونس صباحی قرعه دیگر را برداشت، این قرعه به نام انیمیشن «شمشیر و اندوه» رقم خورد. عوامل این فیلم سانس نمایش این روز را در سانس سوم ۱۷ بهمن تعیین کردند.

مهین نویدی چهره‌پرداز دیگر سینماگری بود که قرعه را برداشت. این قرعه به نام «ملکه آلیشون» ساخته ابراهیم نورآورمحمد رقم خورد. این کارگردان قرعه روز نمایش را در سانس دوم ۱۸ بهمن تعیین کرد.

اسحاق خانزادی صدابردار سینما قرعه بعدی را رقم زد. این قرعه به نام «مجنون» ساخته مهدی شامحمدی افتاد. سانس اول ۱۴ بهمن به این فیلم اختصاص پیدا کرد.

سعید خانی پخش‌کننده و تهیه‌کننده سینما برای برداشتن قرعه دیگر روی صحنه آمد. این قرعه به نام «شکار حلزون» به کارگردانی محسن جسور افتاد. مصطفی سلطانی تهیه‌کننده این فیلم سانس اول جمعه ۲۰ بهمن را برای نمایش تعیین کرد.

نصرت کریمی تهیه‌کننده سینما قرعه بعدی را برداشت این قرعه به نام «میرو» به کارگردانی حسین ریگی رقم خورد. با حضور تهیه‌کننده و کارگردان این فیلم سانس دوم ۱۵ بهمن را برای نمایش «میرو» تعیین کردند.

فریده ذاکری تعیین‌کننده قرعه بعدی بود، «ساعت جادویی» نام این قرعه بود، این فیلم در روز ۱۵ بهمن در سانس چهارم اکران خواهد شد.

محسن روزبهانی مدیر جلوه‌های ویژه نام «دروغ های زیبا» را از گوی بیرون کشید. این فیلم در سانس اول ۱۲ بهمن اکران خواهد شد.

عزت‌الله علیزاده از عوامل اجرایی جشنواره قرعه بعدی را به نام «احمد» به کارگردانی امیر عباس ربیعی رقم زد.

حبیب والی‌نژاد روز نمایش این فیلم را سانس دوم ۱۲ بهمن ماه تعیین کرد.

کاوه ایمانی تدوین‌گر سینما قرعه بعدی را برداشت. «دو روز دیرتر» ساخته اصغر نعیمی عنوان این قرعه بود. این فیلم در سانس سوم ۱۲ بهمن به نمایش درمی‌آید.

محمد محمدی از باسابقه‌های حوزه روابط‌عمومی سینما «معجزه پروین» را از گوی بیرون کشید.

محمدرضا شریفی‌نیا تهیه‌کننده این اثر روز نمایش «معجزه پروین» را سانس چهارم ۱۷ بهمن تعیین کرد.

عزت‌الله رمضانی‌فر بازیگر پیشکسوت سینما نام «تمساح خونی» به کارگردانی جواد عزتی از گوی بیرون کشید.‌ کامران حجازی تهیه‌کننده این اثر، قرعه نمایش فیلم را سانس اول ۱۳ بهمن ماه رقم زد.

محمدرضا فرجی از مدیران سازمان سینمایی قرعه بعدی را به نام «دست ناپیدا» به کارگردانی انسیه شاه حسینی رقم زد. این فیلم در سانس اول ۱۵ بهمن ماه به نمایش درمی‌آید.

وحید رونقی مجری رادیو و تلویزیون قرعه بعدی را تعیین کرد که به نام «نپتون» به کارگردانی محمد ابراهیم غفاریان افتاد. نمایش این فیلم در سانس دوم ۱۷ بهمن ماه خواهد بود.

علی الله یاری فیلمبردار پیشکسوت سینما قرعه بعدی را از گوی بیرون کشید این قرعه به نام «ببعی» ساخته حسین صفارزادگان و میثم حسینی افتاد. این فیلم در سانس چهارم ۱۹ بهمن اکران خواهد شد.

مهتا ملک‌زاده از مدیران سالن‌های سینمایی برای برداشتن قرعه بعدی روی صحنه آمد، این قرعه به نام «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی افتاد. علی شیرمحمدی و بهروز افخمی تعیین کننده روز نمایش فیلم خود بودند که این فیلم در سانس دوم ۱۶ بهمن به نمایش درمی‌آید.

سیمون سیمونیان از پیشکسوتان و از عوامل اجرایی جشنواره قرعه بعدی را به نام «شهسوار» ساخته حسین نمازی برداشت. این فیلم در سانس دوم ۱۴ بهمن ماه اکران می‌شود.

علی احمدی‌کیا از مدیران تدارکات قرعه بعدی را به نام «نبودنت» به کارگردانی کاوه سجادی‌حسینی رقم زد. این فیلم به قید قرعه در سانس سوم چهارشنبه ۱۸ بهمن ماه به نمایش درمی‌آید.

بهروز صادقی عکاس پیشکسوت «صبحانه با زرافه ها» را از گوی بیرون آورد. عوامل این فیلم هم در سالن حضور نداشتند. «صبحانه با زرافه ها» سانس چهارم ۱۴ بهمن ماه به نمایش درمی‌آید.

سجاد رضایی خبرنگار سینما قرعه «پرواز ۱۷۵» به کارگردانی محمدحسین حقیقت را انتخاب کرد. این فیلم سانس چهارم ۱۳ بهمن ماه به نمایش درمی‌آید.

روح‌انگیز شمس منشی صحنه قرعه بعدی را به نام «پرویز خان» به کارگردانی علی ثقفی تعیین کرد. سانس دوم ۲۰ بهمن به این فیلم اختصاص دارد.

مرتضی یراق‌بافان‌ از قاریان قرآنی برنامه‌های سینمایی قرعه «ظاهر» به کارگردانی حسین عامری را از گوی بیرون کشید. این فیلم در سانس چهارم ۱۲ بهمن ماه به نمایش درمی‌آید.

رائد فریدزاده معاون بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی قرعه «نوروز» به کارگردانی سهیل موفق را از گوی بیرون کشید. سانس سوم ۱۹ بهمن ماه به نام این فیلم رقم خورد.

علی رستگار خبرنگار سینمایی قرعه «تابستان همان سال» به کارگردانی محمود کلاری را تعیین کرد. روز نمایش این فیلم به سانس دوم ۱۳ بهمن ماه اختصاص پیدا کرد.

محمدحسن اصلانی عکاس سینما قرعه فیلم «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز را رقم زد. این فیلم در سانس اول ۱۹ بهمن ماه به نمایش درمی‌آید.

علیرضا رحیم بصیری نام «آپارات‌چی» به کارگردانی قربانعلی طاهرف. را از گوی بیرون کشید. این فیلم به قید قرعه در سانس اول ۱۶ بهمن ماه اکران خواهد شد.

علی بختیان برنامه‌ساز تلویزیونی قرعه «آسمان غرب» به کارگردانی محمد عسگری را انتخاب کرد. روز نمایش این فیلم سانس اول ۱۸ بهمن خواهد بود.

بابک بیات از مسئولان تشریفات برنامه‌های سینمایی قرعه «بهشت تبهکاران» به کارگردانی مسعود جعفری‌جوزانی را از گوی بیرون کشید. این فیلم در سانس چهارم ۱۸ بهمن ماه اکران خواهد شد.

 ۱۷ بهمن ماه به دلیل شهادت امام کاظم در سانس اول نمایشی نخواهد داشت.  هم‌چنین سانس آخر ۲۰ بهمن ماه به اعلام نامزدهای این رویداد اختصاص دارد.

رسانه سینمای خانگی- گاهی خیال محل تجربه است

علیرضا معتمدی فیلم‌ساز و استاد نشست تخصصی «چطور تجربه شخصی تبدیل به یک فیلم کوتاه شود؟» گفت: در شرایطی که سینمای ما به آماده‌خواری و کسب درآمد افتاده است، این فیلم‌های کوتاه هستند که جهان خاصی را با گویش‌ها، لهجه‌ها و فضاهای بومی به ما می‌نمایانند.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران؛ نشست تخصصی «چطور تجربه شخصی تبدیل به یک فیلم کوتاه شود؟» با حضور علیرضا معتمدی نویسنده و کارگردان سینما صبح روز سه شنبه ۳ بهمن در شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان برگزار شد.

این فیلم‌ساز در ابتدای این نشست تخصصی بیان کرد: گاهی چیزهایی که تجربه می‌کنیم، در جهان واقع رخ نداده است و خیال و‌ خواسته ماست. برای مثال من در فیلم خودم «رضا» کاراکتر اصلی فیلم را مردی بسیار آرام، ساکت و مهربان دیدم. عده‌ای این مولفه‌ها‌ را به خود من نسبت می‌دادند اما این فیلم ناشی از فکر کردن من به این ماجرا بود که اگر بخواهم روزی آدم بهتری باشم، باید چه ویژگی‌هایی داشته باشم و فهرستی از ویژگی‌ها را تهیه‌ کردم که حاصلش ویژگی‌های نقش رضا بود و این فیلم تجربه شخصی من است. این جهان شخصی امکانی استثنایی در اختیار فیلمسازان قرار می‌دهد.
معتمدی توضیح داد: برخی از فیلم‌های کوتاه ما بیگ پروداکشن هستند و حتی در حد فیلم‌های سینمایی بودجه دارند اما همه آن‌ها شبیه به اکثر فیلم‌های سینمایی ایران به اصطلاح «فیلمیک» هستند اما مابه ازای ایرانی و بیرونی ندارند یعنی نسخه‌های شبیهش را در اطرافمان سراغ نداریم؛ از نوع رابطه زوجین و خانواده تا شکل ظاهر و پوشش آدم‌ها و … همگی درباره جهانی فیلمیک است. بخشی از این اتفاق تحت تاثیر جریان فیلم فارسی و ماجرای دوبله است اما دنیای شخصی فیلمساز همیشه جذاب‌تر است. اساسا دلیل اینکه اینفلوئنسرها در فضای مجازی محبوب هستند درست به این دلیل است که آن‌ها دنیای شخصی خود را با دیگران درمیان می‌گذارند.

معتمدی با اشاره به آثار شاخص سه سینماگر ایرانی توضیح داد: داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی و کیومرث پوراحمد مصداق‌های بارزی از کارگردانانی هستند که جهان شخصی خود را به فیلم تبدیل کرده‌اند. برای اولین بار طبقه متوسط ایرانی را در فیلم‌های مهرجویی می‌بینیم، یا فیلم «گزارش» کیارستمی که من هم یک دوره فیلمنامه نویسی با تمرکز بر آثار کیارستمی برگزار کرده‌ام، همینطور است.
وی ادامه داد: فیلم «گزارش»، «زندگی و دیگر هیچ»، «طعم گیلاس» و… قصه هایی از جهان شخصی کیارستمی فیلمساز است. یا زنده‌یاد پوراحمد که قصه هوشنگ مرادی کرمانی را تبدیل به مجموعه درخشان «قصه‌های مجید» کرد، درباره چیزهایی می‌گوید که مخاطب با آن آشنایی و حرفی برای گفتنش دارد.
وی با اشاره به اهمیت داشتن جسارت و شهامت در پرداختن به تجربه‌های شخصی در فیلم‌سازی گفت: این اتفاق شهامتی می‌خواهد که گاهی ریسک هم دارد و ممکن است نتیجه کار شما‌ را برای مخاطب مطلوب هم نکند. اگر پوراحمد نوجوانی پررنج خود را به تصویر نمی‌کشید یا مرادی کرمانی نمی‌نوشت شاید آن اثر درخشان ساخته نمی‌شود. صداقت، خیانت در‌ امانت سوژه، شهامت و ترکیبی پیچیده از این‌ها در سینما لازم است که به لحاظ کیفی فیلم ما را ارتقا می‌دهد.

معتمدی در پاسخ به اینکه فیلم را باید برای خودمان بسازیم یا نه، گفت: به نظرم‌برای خودمان باید فیلم بسازیم، سال گذشته به دنبال پروانه ساخت فیلم جدیدم بودم و وقتی از من می‌پرسیدند چرا؟ می‌گفتم دو فیلم قبلی‌ام‌ را هم برای دل خودم ساختم و خیلی به مخاطبش فکر نکردم. سال‌ها از آرزوی فیلم‌سازی‌ام‌ نیز می‌گذشت ‌و برای سلیقه خودم فیلم ساختم. به نظرم به جای اینکه تماشاگر را به شگفت زده کردن از فیلم‌مان دعوت‌کنیم باید به این فکر کنیم که ما به عنوان تماشاگر خودمان چه فیلمی را دوست داریم. اگر فیلمی بسازیم که شبیه فیلم‌هایی که دوستشان داریم یا شبیه خودمان باشد ما را از دغدغه‌های ابتدایی‌مان رها می‌کند و بخشی از کار را پیش برده‌ایم. در این صورت افراد هم‌سلیقه زیادی را نیز با خود پیدا می‌کنیم. اگرچه سینما صنعت گرانی است اما در وهله اول برای لذت بردن فیلم می‌سازیم و بیشتر انگار قرار است چیزی را برای خودمان کشف کنیم.

معتمدی عنوان کرد: موضوع این جلسه تجربه سینمایی شخصی است. حالا که سینمای ما به آماده‌خواری و کسب درآمد افتاده است این فیلم‌های کوتاه هستند که جهان خاصی را با گویش‌ها، لهجه‌ها و فضاهای بومی به ما می‌نمایانند. این رنگارنگی جهان زیباتری خلق می‌کند.
وی توضیح داد: این که دنیای یک نقش را چه کسی بازی کند اهمیت دارد. من در دو فیلم خود با چهره‌ها همکاری کردم و به این فکر می‌کردم که چطور از نقش‌های قبلی خلع سلاحشان کنم و راهی یافتم برای بیشترین مشارکت بازیگر در صحنه.

معتمدی درباره تجربه‌های بازیگری خود عنوان کرد: در گذشته به دلیل اینکه «بور» بودم در کودکی برای بازیگری زیاد انتخابم می‌‌کردند اما هیچ‌وقت بازیگری را زیاد دوست نداشته‌ام. در فیلم خودم نیز دوست نداشتم بازی کنم اما چند اتفاق منجر به این تصمیم شد. چون مسئولیت‌های زیادی داشتم و بازیگری کارم را سخت‌تر هم می‌کرد. در فیلم کوتاه شاید در بیش از ۶۰ اثر بازی کرده‌ام. بنابراین با دوربین راحت بودم و ترسی از آن نداشتم. مدل بازیگری مدنظرم را نیز می‌دانستم اگرچه هیچ‌وقت خودم را بازیگر ندانسته‌ام اما اگر در مقام کارگردان خودتان هم به عنوان بازیگر در صحنه باشید و یک بازی رئالیستی ارائه دهید بازیگران باهوشتان هم این را درک می‌کنند. بنابراین با وجود همه فشارهایی که داشت تصمیم گرفتم خودم در فیلمم بازی کنم. زیرا بازیگری بسیار مهم است و اگر ارتباط بین کاراکترها و قصه درست درنیاید، فیلم خوبی نخواهید داشت. وقتی کارگردان خود بازیگر است، فشار زیادی به او وارد می‌شود. اولین شکل فیلمسازی در دنیا نیز همینطور بوده است.
وی در ادامه بیان کرد: در فیلم‌سازی هیچ‌وقت نباید تسلیم موقعیت اطراف شد و کارگردان باید کار خود را پیش ببرد. گاهی کارگردان در برابر یک سیستم کارمندی هم قرار می‌گیرد یا حتی انگی هم به او زده می‌شود که مثلا کارگردان، خودش هم بازیگر است و می‌گویند او خودشیفته است یا هرچیز دیگری اما هیچ کدام این‌ها مهم نیست و‌ باید کار خودتان را بکنید.

معتمدی در پاسخ با این که آیا باز هم در آثار خودش ایفای نقش خواهد کرد یا نه، گفت: دو قصه دارم که باز هم دوست دارم خودم هم بازی‌شان کنم و البته یکی از آن‌ها به دوران پیری‌ام مربوط می‌شود.

شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان تا ۵ بهمن در حال برگزاری است.

خروج از نسخه موبایل