رسانه سینمای خانگی- کار سینما فقط خنده‌درمانی نیست!

اکران سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ با «فسیل» شروعی امیدوارکننده برای فیلم‌های کمدی داشت، اما آیا ترکیب تازه فیلم‌های غیرکمدی می‌تواند توازن را به گیشه سینمای ایران بازگرداند؟

به گزارش سینمای خانگی از مهر، بعد از دو سال کرونا و وقایع پاییز و زمستان سال گذشته که سینماها را به رکود برد، از ابتدای امسال فیلم «فسیل» توانست رکورد فروش صد میلیاردی را بزند و حالا برای دویست میلیاردی شدن دورخیز کرده است. وضعیت فروش فیلم‌ها در سه ماهه اخیر سال ۱۴۰۲ نشان داد در کنار همه آثار به اکران رسیده، «فسیل» بخش اعظم سینما را از آن خود کرد.

رقم کل فروش سال ۱۴۰۲ بیشتر از ۲۲۹ میلیارد با ۵ میلیون و ۲۳۰ هزار مخاطب بوده است که از این میزان فقط حدود ۱۶۵ میلیارد با ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار مخاطب به کمدی «فسیل» اختصاص یافته است؛ یعنی فروشی در حدود ۷۰ درصد مجموع فروش سینمای ایران. اگر این سی درصد را هم البته جزیی‌تر نگاه کنیم با توجه به فیلم‌های کمدی دیگر مثل «آهنگ دو نفره» و «یقه‌سفیدها» یا فیلم‌های سرگرم کننده مثل «عروس خیابان فرشته» سهم سینمای اجتماعی و به تعبیری فیلم‌های «غیرکمدی» ناچیزتر هم می‌شود!

اما آیا ظرفیت فروش فیلم‌های غیرکمدی اکران امسال مانند «غریب»، «دسته دختران»، «سه‌کام حبس» و «جنگ جهانی سوم» واقعاً همین اندازه بوده است؟

حتی با نگاهی به فیلم «ملاقات خصوصی» که پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران شده است، می‌توان گفت این فیلم در سال ۱۴۰۱ به چنین رکوردی دست پیدا کرد آن هم بعد از چندین ماه روی پرده بودن.

در چنین شرایطی از روز ۱۷ خرداد اکران تابستانه سینماها با ترکیبی متفاوت از فیلم‌ها آغاز شده و به نظر می‌رسد قرار است وزن سینمای اجتماعی در چرخه اکران کمی پررنگ‌تر شود و گیشه رو به احتضار فیلم‌های غیرکمدی جان تازه‌ای بگیرد.

در همین چند روز ابتدایی اکران فیلم‌های جدید، غیر از «شهر هرت» کمدی جدید کریم امینی، کارگردان «فسیل» برخی فیلم‌های اجتماعی مثل «کت چرمی» و «مصلحت» هم با یک استقبال خوب در جایگاه‌های بعدی قرار گرفته‌اند و حالا امیدهای تازه‌ای به سینمای ایران تزریق شده است که این سینما هم می‌تواند احیای دوباره‌ای داشته باشد که البته باید دید رقم فروش گیشه این فیلم‌ها در ادامه به چه سمت و سویی خواهد رفت.

در ادامه نگاهی داریم به جدیدترین فیلم‌های روی پرده در فضای اجتماعی که هر یک می‌تواند طیفی از مخاطبان و علاقمندان را با خود همراه کند.

کت چرمی؛ معمای یک مهمانی زیرزمینی و قهرمانی‌های جواد عزتی

فیلم «کت چرمی» یکی از پربحث‌ترین فیلم‌های رونمایی‌شده در جشنواره فجر چهل و یکم بود که به‌واسطه میزان استقبال مخاطبان در سالن‌های مردمی جشنواره، یکی از شانس‌های شکار سیمرغ تماشاگران در صورت اهدای این جایزه نیز محسوب می‌شد.

«کت چرمی» اگرچه یک فیلم پرستاره است اما برگ برنده این فیلم در اکران و جذب مخاطب استفاده از همه مولفه‌های یک ترکیب برنده است. قصه و فیلمنامه قوی و پیش برنده و نقاط عطف و فراز و فرودهای آن، معرفی استعدادهای تازه مثل سارا حاتمی که اتفاقاً بازی او توانست تندیس سیمرغ نقش مکمل زن را برایش به ارمغان بیاورد، حضور چهره‌هایی چون جواد عزتی که این سال‌ها در نقش‌های جدی و ملودرام درخشش‌های متعددی داشته و جسارت پرداخت به سوژه‌هایی که می‌تواند دردسر آفرین هم باشد از جمله این موارد است.

«کت چرمی» این چند وقت به دور از حاشیه هم نبوده است و ماجرای اعدام الکس و برخی شباهت‌های داستانی می‌توانست دست‌اندازی را برای اکران این فیلم در موعد مقرر فراهم آورد که این اتفاق رخ نداد و فیلم در حال حاضر روانه پرده سینماها شده است.

این فیلم که از روز ۱۷ خرداد روی پرده سینماهای کشور رفته بعد از «شهر هرت» توانسته است انتخاب دوم مخاطبان برای تماشای فیلم در سینما باشد و با توجه به قصه و بازیگران و ادامه همین روند می‌تواند یکی از مدعیان صدرنشینی در جدول پرفروش‌ترین فیلم‌های غیرکمدی امسال باشد.

این فیلم به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیه‌کنندگی کامران حجازی ساخته شده است و به ماجرای مرموز یک مهمانی زیرزمینی و دختران قربانی شده آن می‌پردازد.

تصور؛ عاشقانه‌ای با حضور لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان

«تصور» از دیگر فیلم‌های اجتماعی است که از روز ۱۷ خرداد به اکران سینماها پیوست. فیلمی اجتماعی در بستری عاشقانه که این بار لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان را در مقام یک زوج قرار داده است.

«تصور» اولین بار در خلال جشنواره فیلم کن خبرساز شد و پس از رونمایی در اولین حضور جهانی خود در فستیوال کن سال ۲۰۲۲، نظر تماشاگران خود را جلب کرد.

حضور لیلا حاتمی برگ برنده اصلی «تصور» است و می‌تواند بخشی از مخاطبان را به سالن‌های نمایش این فیلم بکشاند.

این فیلم رونمایی در جشنواره فجر نداشت و همین باعث شد کمتر خبر و اطلاعاتی از آن در دسترس مخاطبان داخلی باشد و به همان میزان بر کنجکاوی‌های مخاطب هم افزوده است.

جواد نوروزبیگی از تهیه‌کنندگان پرکار سینمای ایران در سال‌های اخیر تهیه‌کنندگی این فیلم را بر عهده دارد.

او هم «تصور» را برای سبد اکران فیلم مناسبی دانسته و هم کارگردانش علی بهراد را چهره تازه‌ای که به سینما معرفی شده است.

مصلحت؛ پس از سال‌ها یک تریلر سیاسی با طعم عدالت

از چالشی‌ترین فیلم‌های اجتماعی در اکران تازه سینماها می‌توان به «مصلحت» اشاره کرد که پیش‌تر در گزارشی مشروح به فرآیند تولید و رسیدن آن به اکران عمومی پرداختیم.

مصلحت به دلیل قصه و سوژه مرتبط با تاریخ معاصر که در بستری از یک درام سیاسی و جنایی هم روایت می‌شود می‌تواند طیفی از علاقه‌مندان به چنین فیلم‌های را به خود جذب کند.

این فیلم نیز ترکیب برنده‌ای دارد که از بازیگران کاربلد تئاتری مثل امیر نوروزی تا چهره‌هایی مثل فرهاد قائمیان در نقش‌هایی کمتر دیده شده بهره برده، ستاره این فیلم وحید رهبانی است که اگرچه بعد از دو دهه با «گاندو» به عرصه تصویر بازگشت اما حالا می‌تواند از دیگر ستاره‌های تلویزیونی باشد که حضور قابل توجهی بر پرده سینما را هم تجربه می‌کند.

«مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه محصولی از سازمان سینمایی سوره و سازمان اوج است و داستان آن روی «عدالت» تاکید ویژه‌ای دارد.

نگهبان شب؛ از حاشیه پایتخت تا دل انتخابات

به یقین می‌توان گفت در میان موج تازه فیلم‌های سینمایی که اکثر آن‌ها امضای کارگردانان نسل جوان سینما را پای خود دارند، «نگهبان شب» به کارگردانی رضا میرکریمی می‌تواند نمایندگی نسل فیلمسازان باسابقه را به عهده بگیرد.

کارگردانی که همواره نگاه ویژه‌ای را در آثار خود داشته و برای فیلم اخیرش سراغ چهره‌هایی کمتر دیده شده و استعدادهای جدید رفته است.

نقش اصلی این فیلم را تورج الوند به عهده دارد که از طریق تست‌های چند مرحله‌ای به این نقش رسید و در کنار او لاله مرزبان دیگر بازیگر اصلی فیلم است. الوند برای ایفای این نقش به‌صورت ویژه مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.

محسن کیایی و ویشکا آسایش از دیگر بازیگران فیلم هستند و از اتفاقات مهم در ترکیب بازیگران این فیلم می‌توان به حضور کوتاه زنده یاد کیومرث پوراحمد کارگردان نامدار فیلم و سریال‌های خاطره‌انگیز اشاره کرد.

«نگهبان شب» قصه‌اش را در حاشیه‌ای از پایتخت تعریف می‌کند قصه زوجی که ماجراهای زندگی شخصی‌شان گاه تا عمق حاشیه‌ای ترین و مهمترین اتفاقات روز جامعه مثل انتخابات هم کشیده می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- آیا سینما با فیلم‌های هفتگانه به رونق می‌رسد؟

از صبح چهارشنبه، نمایش ۷ فیلم جدید آغاز شد؛ فیلم‌هایی که دومین بسته جامع اکران طی سال جدید به شمار رفته و انتظار می‌رود که رونق خوبی به گیشه تابستانی سینماها دهد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، فصل بهار، با یک اکران نوروزی قدرتمند آغاز شد. در ادامه، درحالی‌که انتظار می‌رفت، ماه رمضان، از شتاب این روند مثبت بکاهد اما سرعت آن را بیشتر کرد تا سینماها پس از چندماه رکود نسبی، شاهد یک رونق خوب باشند.

سینماها در اردیبهشت‌ماه نیز فراتر از تصور ظاهر شدند و بیشتر از فروردین فروختند. حالا و طبق روال هرساله، فیلم‌های جدید پس از تعطیلات اواسط خرداد به روی پرده رفتند که با نگاهی به این آثار متوجه می‌شویم که روزهای خوبی در انتظار گیشه انتهای بهار و ابتدای تابستان است.

کت چرمی

کت چرمی، نخستین ساخته حسین میرزامحمدی است که در جشنواره فجر سال گذشته رونمایی شد و با استقبال بسیارخوبی همراه شد.

حضور محمدحسین مهدویان در مقام مشاور کارگردان و جواد عزتی در نقش اول این فیلم، سبب شده تا امیدهای بسیاری به گیشه این فیلم وجود داشته باشد.

در این فیلم که نامزد دریافت سیمرغ در ۱۰ رشته بود و نهایتا، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد، جواد عزتی، صابر ابر، گلاره عباسی، پانته‌آ پناهی‌ها، ستاره پسیانی، عباس جمشیدی‌فر، مائده طهماسبی، سارا حاتمی، رویا تیموریان و سیامک احصایی بازی می‌کنند.

نگهبان شب

رضا میرکریمی این‌بار و پس از ۴ سال دوری از گیشه، با نگهبان شب به سینماها بازگشته است. فیلمی که در جشنواره فجر ۲ سال پیش رونمایی شد و با نامزدی در ۹ رشته، سیمرغ بهترین کارگردانی را از آن خود کرد.

در این فیلم، کیومرث پوراحمد، عهده‌دار نقشی کوتاه است و محسن کیایی، تورج الوند، لاله مرزبان، علی‌اکبر اصانلو، صفورا خوش طینت و ویشکا آسایش ترکیب بازیگران این فیلم را تشکیل می‌دهند.

شهر هرت

کریم امینی که در حال حاضر، کمدی فسیل را به روی پرده دارد، این‌بار با شهر هرت، قصد تکرار این افتخارآفرینی را دارد. فیلمی که از پژمان جمشیدی در نقش اصلی بهره می‌برد و جدی‌ترین رقیب فسیل پس از ۳ ماه اکران باشکوه است.

در این کمدی، پژمان جمشیدی، شبنم مقدمی و بابک کریمی به ایفای نقش پرداخته‌اند و عباس قادری نیز یکی از قطعات معروف خود را بازخوانی کرده است.

مصلحت

فیلم پرحاشیه حسین دارابی، پس از چندسال کش‌وقوس برای اکران، بالاخره رنگ پرده را دید. فیلمی که در جشنواره فجر سال ۹۹ نمایش داده شد و در همان زمان با استقبال خوبی همراه شد.

در این فیلم سیاسی، فرهاد قائمیان، وحید رهبانی، نازنین فراهانی، مجید نوروزی، مهدی حسینی‌نیا، امیر نوروزی و سهی‌بانو ذوالقدر به ایفای نقش پرداخته‌اند.

عروسی مردم

مجید توکلی، ۴ سال پیش، درام اجتماعی عروسی مردم را جلوی دوربین برد که این فیلم از همان زمان، کنجکاوی‌های زیادی را برای دوستداران این گونه فراهم آورد.

در این فیلم، نازنین بیاتی، شکیب شجره، زهرا داوودنژاد، خسرو بامداد، افسانه تهرانچی، سجاد تابش، محمد حیدری و احترام برومند بازی کرده‌اند.

تصور

علی بهراد با نخستین ساخته خود، یکی از امیدهای گیشه است. فیلمی که در سکوت خبری جلوی دوربین رفت و سال گذشته در بخش هفته منتقدان کن رونمایی شد که این نمایش، با استقبال خوبی همراه بود.

در این فیلم، لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان، نقش‌های متفاوتی را تجربه کرده‌اند که شدت کنجکاوی‌ها برای تماشای این فیلم را دوچندان می‌کند.

ارثیه فامیلی

کمدی ارثیه فامیلی را حامد رضی ساخته که به شکلی محدود به روی پرده رفته است و هنوز نتوانسته سالن‌های زیادی را در اختیار داشته باشد.

در این فیلم که امید اصلی آن، نقش‌آفرین محمد متوسلانی است، مهشید افشارزاده، مهران ضیغمی، کیمیا گیلانی، ساعد هدایتی، خشایار راد و علی کاظمی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

رسانه سینمای خانگی- آیا سینمای ایران به رنسانس نیاز دارد؟

بازیگر مجموعه تلویزیونی «کارآگاه علوی» گفت: امروز عمدتا روی فیلم‌های اجتماعی مانور می‌دهیم و در مورد سینمای ملی حرفی نمی‌زنیم؛ آیا تمام سینمای ملی فقر و بدبختی و زجر و دروغ و ریا و فساد است؟ اشکالی ندارد این فیلم‌ها ساخته شود اما آیا همه سینمای ما همین است؟

به گزارش سینمای خانگی، احمد نجفی در گفت وگو با ایرنا و با بیان فعالیت های متاخر خود، اظهار داشت: در حال حاضر مشغول کاری نیستم و کارهایی خانوادگی در خرمشهر دارم اما برای کاری گفت وگو محور و یک سریال صحبت کرده ایم و منتظر هستیم ببینیم چه می شود؛ قبل از آن کاری برای شبکه ۵ داشتم که بد نبود و ایام عید پخش می شد.

بازیگر فیلم سینمایی دندان مار (مسعود کیمیایی ۱۳۶۸) در پاسخ به این پرسش که عناصر تشکیل دهنده و خاستگاه یک بازیگر چه چیزهایی است، اظهار داشت: استعداد، آموزش و تجربه همگی در بازیگرشدن یک آدم اهمیت دارند؛ زمانی هست که شما در ارتباط با اشخاص انتخاب می شوید و زمانی هست که کلاس و دوره ای دیده اید و در تئاتر کارکرده اید و به سینما آمده اید و تجربه ای دارید و زمانی هم شانس موثر است. شانس گاهی سهم بزرگی دارد چنانچه لازمه موفقیت این است که وقتی به کار رفتی کار خوب شود این که برخی کارها ناگهان گل می کند شانس است و قرار نیست هرکاری موفق شود و بدرخشد.

احمد نجفی

وی در توضیح ترکیبی که باعث موفقیت یک بازیگر و فیلمساز می شود، ادامه داد: در همین فقدان شانس است که کارگردانی که فیلمی را خوب ساخته و به موفقیت رسیده است می بینید که دو، سه کار بعدی اش اصلا موفقیتی به همراه ندارد و خوب نیست و استقبالی هم از آن نشده است. در نتیجه مجموعه ارتباطات، آموزش دیدن و خوش شانس بودن تعیین کننده است و این مجموعه در کنار چیزی قرار می گیرد که آن چیز استعداد، فهم و تجربه و خواندن است. این نیست که شانس داشته باشید تا همه چیز برایتان به سمت درست برود بلکه باید از کاری که به شما محول می شود به خوبی و بادقت مواظبت کنید که استمرار در حرکت بازیگری داشته باشید.

بازیگر فیلم سینمایی برخورد (سیروس الوند ۱۳۷۰) با تاکید بر مولفه هایی که هنرور و عاشق را به یک بازیگر بدل می سازد، تصریح کرد: تلاش و تلاش. باید بخوانند و بدانند تا موفق شوند؛ محکم و استوار باشند. سینما بطئی است و مانند لاکپشت بسیار حرکت کندی دارد. در نتیجه ناامید نشوند. ممکن است از یک سکانس شروع کنند و به یک نقش بزرگ برسند البته با توجه به این که چقدر کار را جدی گرفته باشند تا شرایط درخشش و رشد پیش بیاید و در همه دنیا هم همین است.

نجفی توضیح داد: اگر فیلم بارانداز نبود اصلا براندو ساخته می شد؟ اگر آن فیلم شکست می خورد براندو می توانست خودش را نشان دهد؟ شاید در فیلم های بعدی اتفاقی می افتاد. اما امثال براندو کسانی هستند که مدارس قدر سینمایی را طی کرده اند و همه آن نسل هم همینقدر بزرگ بودند که به شهرت رسیدند و کارشان درجه یک بوده است. این آدم ها در موسساتی چون اکتورز استودیو و تحت تعلیم آدمی چون ایسراییل لی استراس‌بِرگ بازیگری را آموخته بودند اما این ژن را داشتند که حتی روش بازیگری را تغییر بدهند.

** (اکتورز استودیو Actors Studio یک نهاد ویژهٔ هنرپیشگان حرفه‌ای سینما، مدیران تئاتر و نمایش‌نامه‌نویسان در منهتن نیویورک است. این استودیو بیشتر برای ظرافت کار و روش‌های آموزش هنرپیشگی، نام‌دار است. اکتورز استودیو را ۵ اکتبر ۱۹۴۷، الیا کازان، شریل کرافورد، رابرت لوئیس و آنا سوکولف، که به هنرپیشگان آموزش می‌دادند بنیاد نهادند. لی استراس‌برگ نیز به آن پیوست و تا مرگش در ۱۷ فوریه ۱۹۸۲ عضو آن بود. در اکتورز استودیو، هنرپیشگان در محیطی خصوصی و بدون فشار نقش‌های تجاری، در اجراهای خود دست به ریسک و آزمون می‌زنند).

** (ایسراییل لی استراس‌بِرگ Israel Lee Strasberg یکی از هنرپیشگان آمریکایی یهودی‌تبار و از کارگردانان، تهیه‌کنندگان و آموزگاران بازیگری بود. وی در ایالات متحده، به مهم‌ترین پیش‌برنده بازیگری متد معروف است؛ لی استراس‌برگ، ۱۹۵۱ هنگامی که مدیر هنری اکتورز استودیو شد، بازیگری متد را در آمریکا تثبیت کرد. لی استراس‌برگ با اثر پذیرفتن از استانیسلاوسکی و واقع‌گرایی خیال‌پردازی اوژن واختانگوف، اکتورز استودیو را کارخانهٔ بازیگرسازی عظیمی کرد که ثمرات و محصولات این کارخانه در نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم اثرات زیادی داشتند).

احمد نجفی

بازیگر فیلم سینمایی توفان شن (جواد شمقدری ۱۳۷۵) بیان کرد: بعد از براندو تغییر ۱۰۰ درصدی در نحوه بازیگری به وجود می آید. مدارس بازیگری و علمی بودن این کار شناخته تر می شود و بسیاری با همین تجارب و دانش و کار کردن وارد این کار شدند و این گونه نبود که صرف شانس باشد؛ در نتیجه باید در طول زمان کارگردان و تهیه کننده و فیلمساز توان و استعداد تو را ببیند تا بهتر بتوانی کارت را پیش ببری.

نجفی در پاسخ به این سوال که اثر آموزشگاه های بازیگری در تربیت بازیگر را چه می بینند، گفت: زیاد با آنان آشنا نیستم؛ بعضا برای کار دعوت شده ام اما علاقه زیادی نداشته ام و فکر نمی کنم که بسیار حرفه ای بوده باشند. شاید دو، سه مورد خوب بود و کار شد مانند موسسه امین تارخ که کار او ایجازی برای بازیگری بود و عده زیادی را هم برای بازیگری کشف و کمک کردند که مسیر بهتر شود اما این که دیگران چه یاد می دهند و چگونه یاد می دهند و چه اندازه موثرند را نمی دانم.

بازیگر فیلم سینمایی سگ‌کشی (بهرام بیضایی ۱۳۷۹) بیان کرد: نکته مثبت آموزشگاه بازیگری آقای تارخ این بود که اگر استعدادی را کشف می کردند آن را به تلویزیون و تهیه کنندگان معرفی می کردند و این شانس آدم ها را بالا می برد اما دیگران را نمی دانم؛ بعضا اسم من را می زنند بدون این که روح من خبر داشته باشد و من هیچ وقت در این موسسات نه تدریس کرده ام و نه حضور داشته ام.

وی یادآور شد: بازیگری رسوماتی دارد و صرف جلوی دوربین نیست؛ پشت صحنه هم هست و آدم ها باید روابط با همکاران را یاد بگیرند و اینها موضوعاتی است که در پیشرفت فرد اهمیت دارد و دقت نکردن به این موضوعات باعث عدم موفقیت می شود.

بازیگر مجموعه تلویزیونی کارآگاه (حسن هدایت ۱۳۷۴) در پاسخ به این پرسش که در کارنامه کاری کدام اثر را بیش از سایرین دوست دارد، گفت: زیاد به این موضوعات توجه نمی کنم و برای آن دلایل شخصی و خصوصی هم دارم. درگیر نمی شوم که در ذهنم بماند. خاطراتی که در ذهن دارم بسیار کم هستند. یکی، دو فیلم هستند که در زمان کار بسیار از آنها لذت بردم؛ یکی سگ کشی بیضایی بود و دیگری پناهنده ملاقلی پور و البته دندان مار کیمیایی (اثری که باعث حضور من به عنوان بازیگر در سینما شد) و این آثار در ژانرهای مختلف بود. برای بازی در دندان مار داشته هایی را با خودم همراه کرده بودم؛ داشته هایی چون نگاهی که به حاشیه جنگ داشتم چون بچه خرمشهر بودم و جنگ موضوعی بود که به آن حساس بودم و بدجور ذهنم را درگیر می کرد.

احمد نجفی در سریال معمای شاه (محمدرضا ورزی ۱۳۹۴)

نجفی گفت: با این آثار زندگی و کار کردم و از آنها لذت بردم و بیضایی، ملاقلی پور و کیمیایی خاطراتی از زندگی را برایم رقم زدند که دوستشان دارم.

بازیگر مجموعه تلویزیونی ولایت عشق (مهدی فخیم زاده ۱۳۷٩) در پاسخ به این پرسش که کیومرث پوراحمد را چگونه می شناخته است، گفت: پوراحمد را چندین بار دیده بودم و دوستش داشتم و حتی قرار بود قصه ای را به او بدهم که موزیکال بود؛ آن زمان داشت خواهران غریب را کار می کرد و خودش کار موسیقی را شروع کرده بود؛ قصه را بسیار دوست داشتم چون در ارتباط با کودکان و نوجوانان بود به او دادم و خواند؛ خوشش آمد و گفت که دوست داشتم کار کنیم اما درگیرم.

وی در توضیح این که نقش خاصی نیست که بخواهد بازی کند، گفت: دوست داشتم فیلم های متفاوت تری ببینم اما نقش متفاوت نه. به این فکر می کنم چه فیلمی میتواند خوب شود و سینما را چطور می توان بهتر کرد اما این که نقشی را بگیرم خیر چون فیزیک من به همه نقش ها نمی خورد و نقش باید منطبق با خصوصیات من باشد. برخی از فیلم ها را رد کرده ام چون دیده ام خدایی کار من نیست.

بازیگر مجموعه تلویزیونی کارآگاه علوی (حسن هدایت ۱۳۸۶) اظهار داشت: الان بیشتر دوست دارم فعالیت های صنفی را ببینم که متاسفانه نمی بینیم. فکر می کنم سینما در این شرایط نیاز به یک رنسانس دارد.

نجفی در نقش رزم آرا؛ معمای شاه

وی تاکید کرد: یعنی این سینما باید وسیع تر، داناتر، متنوع تر باشد؛ امروز عمدتا روی فیلم های اجتماعی مانور می دهیم و در مورد سینمای ملی حرفی نمی زنیم. آیا همه سینمای ملی همین است؟ فقر و بدبختی و زجر و دروغ و ریا و فساد؟ اشکالی ندارد این فیلم ها ساخته شود اما آیا همه سینمای ما همین است؟ پهلوان نداریم؟ قهرمان نداریم؟ اندیشه تاریخی فیلمسازی و رمان ها و قهرمانی هامان کجاست؟ شاید در سال یکی دو فیلم در مورد دفاع مقدس این موضوعات را نشان دهند اما عمومیت ندارد.

بازیگر مجموعه تلویزیونی سنجرخان (محمدحسین لطیفی ۱۴۰۱) گفت: چیزی به اسم سینمای ملی که کاراگاهی، پلیسی، کمدی خوب و اکشن باشد کم است و همه سینمای ما سینمای اجتماعی شده که زیاد نمی تواند دوام بیاورد کما این که نیاورد. امیدواریم ژانرهای مختلف تقویت شود و ما سینمایی چند بعدی را ببینیم. البته گاهی اوقات به دلیل حضور صنفی ام اعتراضاتی دارم و همیشه این مسئله را بازگو کرده ام اما سینمای ما تا حد زیادی دولتی است و چرخ آن از طریق سازمان ها یا آدم های وابسته به دولتی که وارد کار می شوند، می چرخد.

نجفی گفت: بسیاری از تهیه کنندگان قبلا در ارشاد بوده اند و وارد شده اند و ایرادی هم ندارد چنانچه برخی بسیار موفق بوده اند اما ایرادش این است که برای تولید آثارشان از این زَرّادخانه قوی یارانه استفاده شده است؟ که برای برخی شده است.

بازیگر مجموعه معمای شاه (محمدرضا ورزی ۱۳۹۴) خاطرنشان کرد: امیدوارم قول پرداخت کمک به صندوق پیشکسوتان و ۲۰ میلیاردی که جلوی دوربین ها گفته و ثبت شده است را عملی کنند.

آخرین بازی کیومرث پوراحمد روی پرده می‌رود

فیلم «نگهبان شب» به کارگردانی رضا میرکریمی پس از تعطیلات نیمه خردادماه روی پرده سینماها می‌رود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، هفته گذشته در شورای صنفی نمایش مصوب شد که فیلم سینمایی «نگهبان شب» توسط دفتر پخش «بانو فیلم» به سرگروهی پردیس ایران‌مال اکران خواهد شد و حالا رضا میرکریمی – کارگردان فیلم – اعلام کرده است:‌ اکران فیلم سینمایی «نگهبان شب» از روز چهارشنبه ۱۷ خردادماه در سینماها آغاز خواهد شد.

«نگهبان شب» دهمین ساخته رضا میرکریمی است که در چهلمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و جایزه بهترین کارگردانی را هم گرفت.

در این فیلم مرحوم کیومرث پوراحمد نیز نقش‌آفرینی کرده و در کنار او ویشکا آسایش هم حضوری افتخاری داشت.

محسن کیایی، تورج الوند، لاله مرزبان، علی اکبر اصانلو، صفورا خوش طینت، فهیمه هرمزی، زهرا اسلامی، پرهام غلاملو، محمدصادق ملک، علی غابشی، مهراد اکبرآبادی، ایمان سلگی، نوید بانی دیگربازیگران «نگهبان شب» را تشکیل می‌دهند.

پوراحمد در زندگینامه اش چه نوشت؟

تهیه کننده فیلم سینمایی «افراطی‌ها» از تولید و پخش زندگی‌نامه مرحوم کیومرث پوراحمد از زبان خودش خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی، داریوش باباییان در گفت‌وگو با ایرنا، با بیان اینکه زندگی‌نامه ۷ هنرمند اصفهانی را تولید کرده است، اظهار داشت: از جمله این آثار زندگی‌نامه مرحوم کیومرث پوراحمد از زبان خودش است که فردا پنج شنبه چهارم خرداد یا یکشنبه هفته بعد از طریق پلتفرم فیلم نت منتشر می‌شود.

وی با اشاره به اینکه این فیلم ها اواخر بهمن و اوایل اسفند ماه سال گذشته ضبط شده است، گفت: در فیلم مرحوم پوراحمد، او هم حرف می‌زند و هم با مخاطب درددل می‌کند و قصه زندگی‌اش را می‌گوید.

تهیه کننده فیلم سینمایی «شور عشق» ادامه داد: به نظرم کار خوب و با کیفیتی شده است که مخاطبان از دیدن آن خسته نخواهند شد. در این فیلم پوراحمد از قسمت‌های مختلف زندگی خود صحبت کرده است. زمان این فیلم هم بیشتر از یک ساعت است.

بابائیان خاطرنشان کرد: زندگینامه‌های بعدی به ترتیب مربوط به رسول صدرعاملی، همایون اسعدیان، محمدعلی نجفی و … است.

خبری از یادگاری‌های کیومرث پوراحمد هست؟

در مدتی که چهل روز از سفر ابدی کیومرث پوراحمد می گذرد، از آثار هنری او بیشتر یاد شده تا یادگاری‌های دیگری که به شکلی با این فیلمساز مرتبط هستند. خیلی از این خاطرات، در موزه سینما در دسترس هستند مثل روزنوشت‌های مهدی باقربیگی که با ادبیاتی خاص، روزِ انتخاب شدنش در مدرسه برای بازی در «قصه‌های مجید» و اولین باری را که جلوی دوربین پوراحمد رفته، خاطره‌نویسی کرده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، اگرچه مرگ نابهنگام کیومرث پوراحمد هنوز برای خیلی از اطرافیانش و کسانی که او را از نزدیک می‌شناختند قابل باور نیست اما به چشم برهم زدنی نزدیک به ۴۰ روز از درگذشت او سپری شده و آنچه باقی مانده آثار هنری، تصویری و مکتوب اوست به همراه یادگاری‌هایی که بخش قابل توجهی از آن‌ها در موزه سینما نگه‌داری می‌شود.

در این ۳۰ و چند روز بارها از فیلم‌ها و سریال‌های این هنرمند صحبت شده و البته بعضی جایزه‌ها و دست‌نوشته‌ها و فیلمنامه‌هایش نیز در غرفه‌ای به نام خودش حفظ  شده و برای علاقه‌مندان قابل بازدید هستند.

پوراحمد در تابستان سال ۱۳۹۶ برخی از فیلمنامه‌های خود مانند «اتوبوس شب»، «پنجاه قدم آخر»، «کفشهایم کو؟» و مجموعه تلویزیونی «پرانتز باز» را به موزه سینما اهدا کرد.

او همچنین بخشی از داشته‌های سینمایی خود مانند جوایز جشنواره‌های داخلی و بین‌المللی، لوح تقدیر و سپاس، دیپلم افتخار، لوازم و اکساسوار صحنه، جایزه ویژه هیات داوران جشنواره آسیا پاسفیک سال ۲۰۰۷ برای ساخت فیلم «اتوبوس شب»، جایزه مروارید شرق جشنواره نپانگ مالزی برای ساخت فیلم «خواهران غریب»، وصیت‌نامه پروین‌دخت یزدانیان (مادرش و بازیگر نقش بی‌بی در مجموعه تلویزیونی «قصه های مجید») و سیمرغ‌های بلورین جشنواره فیلم فجر را  سال ۱۳۸۷، به موزه سینما اهدا کرده بود.

گواهی عضویت پوراحمد در آکادمی جشنواره آسیاپاسفیک، نمونه قراردادهای کاری برای ساخت سریال‌هایی همچون «سرنخ» و «پرانتز باز» و فیلم‌هایی که کارگردانی کرده، از جمله اهدایی‌های این فیلمساز به موزه سینما است.  

این فیلمساز ۱۶ فروردین از دنیا رفت و به بهانه چهلمین روز درگذشت او چند تصویر از برخی یادگاری‌های او در موزه سینما را منتشر می کنیم.

در بین آن‌ها دست‌نوشته‌ای از مهدی باقربیگی جالب و خواندنی است که در آن انتخاب شدن برای تست بازیگری را شرح داده است.

قردارد خرید داستان «قصه‌های مجید» بین هوشنگ مرادی کرمانی و کیومرث پوراحمد
در آن دوره (سال ۱۳۸۶) اعضای هیات انتخاب با توجه ویژه به فیلم «اتوبوس شب»، آن را به شکلی استثنایی در سه بخش بهترین فیلم، بهترین بازیگری و بهترین فیلمنامه نامزد کسب جایزه کردند. در مراسم اهدای جایزه با وجود آنکه جایزه‌ای به عنوان جایزه هیات داوران تعریف نشده بود، اما هیات داوران این جایزه را بخاطر ویژگی‌های فیلم به پوراحمد اهدا کرد.
دست‌نوشته‌ای از مهدی باقربیگی

 بخشی دیگر از این دست‌نوشته‌ها که به تاریخ تابستان سال ۱۳۷۰ نوشته شده‌اند در موزه سینما در معرض دید عموم هستند.

انتهای پیام

آنچه کیومرث پوراحمد دربارۀ کیارستمی گفت و نوشت

کیومرث پوراحمد در یادداشت‌هایی که از پشت صحنه فیلم «خانه دوست کجاست؟» کیارستمی نوشته، به خاطره‌ای‌ از تکرار فیلمبرداری چند سکانس پس از پایان کار اشاره کرده که با توجه به نمایش ویژه این فیلم در برلیناله بازخوانی می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، چند روز قبل در جشنواره فیلم برلین فیلم سینمایی «خانه دوست کجاست؟» ساخته عباس کیارستمی در بخش مرور آثار هفتاد و سومین دوره این جشنواره بین‌المللی با عنوان «جوان در قلب، بزرگ شدن در سینما» در یک اکران ویژه نمایش داده شد. این بخش شامل نمایش مجموعه‌ای از آثار انتخاب شده توسط کارگردانان، بازیگران و فیلمنامه‌نویسان بین‌المللی است و نیکی کریمی سینماگر ایرانی نیز یکی از چهره‌هایی بود که برای انتخاب فیلم در این بخش انتخاب شد و او فیلم «خانه دوست کجاست؟» را برای نمایش در این بخش برگزیده بود.

«خانه دوست کجاست ؟ » کیارستمی در سال ۱۹۸۹ در جشنواره فیلم لوکارنو در کشور سوئیس نمایش داده شد و در نهایت جایزه یوزپلنگ نقره‌ای و همچنین بهترین فیلم از نگاه هیات داوران فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم (فیپرشی) را کسب کرد.

به همین بهانه بخشی از وقایع‌نگاری کیومرث پوراحمد از پشت صحنه این فیلم مرور می‌شود که در کتابی با همان نام فیلم ، منتشر شده است.

پوراحمد در آخرین بخش از یادداشتی که درباره پشت صحنه فیلم «خانه دوست کجاست؟» نوشته، بیان کرده است:

«سرانجام باز هم تکرار

سرانجام پیش از ظهر روز شنبه بیست و چهارم آبان شصت و پنج، بعد از سی و سه جلسه کار، فیلم‌برداری فیلم خانه دوست کجاست به اتمام می‌رسد. ناهار را خورده و نخورده چمدان‌هایمان را می‌بندیم و با هر که دم دستمان است خداحافظی می‌کنیم؛ از جمله با عبدالله احمدپور که با پاکت‌های زیتون در دست و نم اشکی در چشم بدرقه‌مان می‌کند. وقتی دستم در دست‌های بزرگش جا می‌گیرد فکر می‌کنم که این دست‌ها از فردا باز آشنای قدیمی‌اش، بیل را لمس می‌کند و آرزو می‌کنم که ای کاش هیچ دستی کوچک یا بزرگ در هیچ زمانی روی سینه حک نشود.

بعد از خداحافظی با عجله روانه تهران می‌شویم و می‌رویم تا در چنبره هزارتوی زندگی در تهران… نه فیلمبرداری فیلم خانه دوست کجاست هنوز به پایان نرسیده است. اگر یک صدا ناجور قیچی خورده باشد، اگر یک تصویر حتی برای یک لحظه تار (فلو) شده باشد، اگر نگاه یک بازیگر حتی برای یک لحظه منحرف شده باشد و اگر هر اشکال جزئی دیگری وجود داشته باشد و فیلمساز ناچار باشد آن را نادیده بگیرد، آن اشکال جزئی همیشه آزار دهنده است. ممکن است هیچ تماشاگری هرگز متوجه آن اشکال جزئی نشود اما فیلمساز، حتی بعد از گذشت سالیان دراز، باز هم وقتی فیلم را ببیند آن اشکال جزئی نگرانش می‌کند.

اواخر دی ماه مونتاژ فیلم خانه ی دوست کجاست به پایان میرسد و چنگیز صیاد فیلم را صداگذاری می‌کند. «لک»های بعضی از پلان‌ها همان اشکالات نه چندان جزئی است که همیشه آزاردهنده است. کیارستمی در تمام مدتی که مشغول مونتاژ فیلم بوده، گاه به فکر تکرار آن صحنه‌ها می‌افتد اما بعد منصرف می‌شود و باز وسوسه تکرار به سراغش می‌آید.

سرانجام در اولین روزهای بهمن ماه وسوسه تکرار غالب می‌شود و ما باز راهی رستم آباد می‌شویم که بعضی از صحنه‌های لک‌دیده را تکرار کنیم و این بار گروه ما فقط پنج شش نفر هستند.

 به رستم آباد که می‌رسیم از یک خانه جارو، از خانه‌ای دیگر تشت و از خانه‌های دیگر یک گونی گچ تهیه می‌کنیم. من از نردبان بالا می‌روم و در نقش گُلی خانم دیوارها را سفید می‌کنم. ناصر زراعتی هم می‌رود احمد احمدپور را می‌آورد. خوش‌بختانه هیچ تغییری نکرده؛ نه صورتش، نه موهای سرش. اما لباس‌هایش؟ پدر و مادرش به تهران رفته‌اند و او پیش مادر بزرگش زندگی می‌کند و در خانه‌شان قفل است.

 ناصر زراعتی یکی از معتمدان محل را به شهادت و نظارت می‌گیرد و قفل در خانه را می‌شکنیم و من می‌روم توی خانه. حالا لباس‌ها کجاست؟ خدا من را ببخشد. تمام ساک‌ها و چمدان‌هایی را که گوشه و کنار اتاق و پشت پرده‌ها و زیر اشکاف‌هاست باز می‌کنم و لباس‌ها را زیر و رو می‌کنم تا بالاخره لباس‌های فیلم احمد را پیدا می‌کنم و به او می‌پوشانم. یک قفل نو را که قبلاً خریده‌ایم به جای قفل شکسته نصب می‌کنیم و کار تمام می‌شود. تا غروب چند نمای تکراری را فیلم برداری می‌کنیم.‌ شب را عده‌ای در رشت می‌گذرانند و چند نفری به منجیل می‌روند و صبح روز بعد باز به رستم آباد می‌آییم. 

صحنه تکراری امروز، صحنه‌ای است که احمد بعد از دیدن شلوار نعمت‌زاده روی بند رخت در خانه‌ای را می‌زند. پیرزنی پشت در می‌آید و احمد با اصرار زیاد پیرزن را می‌برد تا شلوار را به او نشان بدهد. قسمت‌هایی از این فصل که قبلاً فیلمبرداری شده سالم است و فقط بعضی از نماها را که لک افتاده باید تکرار کنیم اما پیرزنی که صحنه قبلی را بازی کرده مرده است. خدا رحمتش کند. باید پیرزن دیگری پیدا کنیم و همه‌ی سکانس را از نو فیلمبرداری کنیم. روی بالکن یکی از خانه‌های مجاور پیرزنی ایستاده که چشم کیارستمی را می‌گیرد و به من نشانش می‌دهد. من دست و آستین بالا می‌زنم و می‌روم توی خانه‌شان. اول با عروسش که در طبقه پایین زندگی می‌کند حرف می‌زنم. عروس پیرزن میگوید: «او مدت‌هاست با من قهر است و من نمی‌توانم واسطه این کار بشوم.»

من بدون معطلی از پله‌ها بالا می‌روم. پیرزن که از قضایا بو برده به اتاقش می‌رود و در را می‌بندد. با کمال احترام چند ضربه به در می‌زنم اما انگار کسی در اتاق نیست. بعد چند ضربه دیگر و باز هم جوابی نیست. بالاخره زبان باز می‌کنم: «مادر در را باز کنید. با شما عرضی دارم.» اما او فقط غرولند می‌کند.

«مادر، در را باز کنید. من جای پسر شما هستم.»

«برو گمشو. گور پدر تو و پسرم با آن زن عفریته‌اش.»

رها نمی‌کنم. باز هم خواهش می‌کنم، تقاضا می‌کنم، التماس می‌کنم. اما مرغ پیرزن یک پا دارد و سرانجام آخرین ضربه! یک صدتومانی از لای در به داخل اتاق می‌فرستم.

«مادر، این هم پول. شما فقط ده دقیقه بیا و کار ما را راه بینداز.»

قبول نمی‌کند یک صدتومانی دیگر به داخل میفرستم.

«پولت توی سرت بخورد. بردار و برو.»

اگر آخرین حربه هم کارساز نباشد چه باید کرد؟ پس باید آخرین حربه را کارساز کرد. یک صدتومانی دیگر به داخل می‌فرستم و بعد یک پنجاه تومانی و بعد دوتا بیست تومانی و بعد… صدای چفت در گوش‌هایم را تیز می‌کند. در آهسته باز می‌شود. حالا گوشه‌ای از چهره‌اش از لای در دیده می‌شود.

«آخه پسرجان من مریضم….»

«درد و بلایت بخورد به سرم. «پری بن» پدرمان را درآورده. فقط دوتا پلان.»

«من نمی‌فهمم تو چه می‌گویی. من مریضم.»

«تو بیا. تو بیا و جلوی دوربین بگو من مریضم، همین.»

حالا در کاملا باز است و پیرزن کنجکاو به من نگاه می‌کند. در چهره‌اش می‌خوانم که رام شده است. می‌گویم: «اجازه می‌فرمایید؟» زیر بازویش را می‌گیرم و خرامان خرامان از پله‌ها پایین می‌برمش. چند دقیقه بعد جلوی دوربین قرار می‌گیرد و عین صحنه‌ای را که با من داشته با احمد احمدپور تکرار می‌کند. احمدپور در می‌زند. او پشت در می‌آید. احمد پور می‌گوید: «این شلوار مال کیه؟ اون‌جا؟»

«من نمی‌دونم پسرجون. من مریضم.»

«تو بیا. بیا نشونت بدم. بیا.»

«من نمی‌تونم پسرجون. من مریضم.»

«تو بیا… بیا…»

و او جلوی دوربین هم رام می‌شود و دست به دست احمد پور می‌دهد و می‌رود.

«کات!»

و این بار دیگر واقعاً کات. با «خط» یا بدون «خط» با «پری بن» یا بدون «پری بن» فیلم‌های گرفته شده مونتاژ می‌شود و در فیلم اصلی سرجایش گذاشته می‌شود. وقتی تکرار صحنه‌ها تمام می‌شود با هر که دم دستمان است خداحافظی می‌کنیم و با عجله روانه تهران می‌شویم و می‌رویم تا در چنبره هزارتوی زندگی در تهران خاطرات تلخ و شیرین دو ماه کار و زندگی با خانه دوست کجاست را به سرعت فراموش کنیم. فراموش که نه، از دم دست ذهنمان رانده شود به آنجا که دم دست نیست اما می‌شود که دم دست آوردشان. یک سال بعد که می‌خواهم مروری بر آن دو ماه داشته باشم ابتدا گمان می‌کنم که همه چیز را فراموش کرده‌ام و حضور ذهنم نسبت به آن خاطرات از چند صفحه مطلب تجاوز نخواهد کرد. اما وقتی دست به قلم می‌شوم می‌بینم که آن خاطرات با همه جزئیاتش هنوز زنده و تازه است؛ آن هم با حجمی که می‌بینید و با کیفیتی که می‌خوانید. با همه خوب و بدش و ضعف و قوتش. خوبی و قوتش را پیشکش شما می‌کنم و بابت ضعف و بدی‌اش پوزش می‌طلبم.»

«خانه دوست کجاست؟» از جمله فیلم‌های مشهور کیارستمی است که در در خلاصه داستان آن آمده است: احمد هشت ساله مصمم است دفتر مدرسه بهترین دوستش را پس بدهد تا او اخراج نشود. اما بزرگترها مدام مانع می شوند و او را به بیراهه می‌کشانند. این فیلم ایرانی، ناآگاهی بزرگ‌ترها را به‌طور اجتناب‌ناپذیری آشکار می‌کند.

خروج از نسخه موبایل