سینمای ایران طی چهار دهه گذشته نسبت پدیده مذموم «ترور» بیتفاوت نبوده است و روایتهایی تکاندهندهای از داغهایی که تروریستها بر دل مردم ایران گذاشتهاند، بر پرنده نقرهای به تصویر درآمده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حالا سه هفتهای میشود که هر سهشنبه، صحن معروف دادگاه کیفری شماره یک استان تهران میزبان برگزاری یک دادگاه بزرگ است؛ دادگاه رسیدگی به چهاردهه جنایت اعضا و سرکردههای گروهک تروریستی منافقین که از خردادماه سال ۱۳۶۰ کلید خورد و همچنان در قالب «ترور» جان و امنیت مردم ایران را تهدید میکند.
آنچه در فرآیند برگزاری این دادگاه موضوع یک پیگیری قضایی شده است، از سالها قبل بهعنوان یک داغ بر سینه مردم ایران سنگینی میکرد، مردمی که بیراه نیست اگر آنها را بزرگترین قربانیان ترور در تاریخ معاصر جهان معرفی کنیم.
سینمای ایران طی چهاردهه گذشته نسبت به این واقعیت بیتفاوت نبوده و هر از گاهی «ترور» تبدیل به سوژه محوری یک روایت شده و در قالب یک فیلم روی پرده سینما به نمایش درآمده است.
حادثه تلخی که همزمان با سالروز ترور سردار حاجقاسم سلیمانی، در گلزار شهدای کرمان، شماری از زائران این شهید را به فیض شهادت رساند، بهترین گواه برای اثبات این ادعاست که پرچمداران «تروریسم» همچنان چش طمع به حیات و آرامش مردمان این سرزمین دارند. در چنین شرایطی این فیلمسازان هستند که در قالب فیلم و سریال میتوانند روایتهای تصویری خود را تبدیل به پیوستی هنری و رسانهای برای انعکاس مظلومیت قربانیان ترور کنند.
آنچه در گزارش حاضر میخوانید بازخوانی پنج روایت شاخص سینمای ایران با موضوع «ترور» است که هرچند همه تولیدات سینمایی با این موضوع را شامل نمیشود اما در عین حال افسوس که نمیتوانیم آن را مشتی نمونه «خروار» توصیف کنیم!
تعقیب سایهها/ علی شاهحاتمی/ ۱۳۶۹
سینمای ایران در دهه ۶۰ متأثر از شرایط عمومی کشور، بخشی از تولیدات خود را به روایت تحولات سیاسی و اجتماعی سالهای ابتدایی پس از انقلاب اختصاص داده بود و شکلگیری ژانر مستقلی به نام سینمای دفاع مقدس در سینما را هم میتوان محصول همین تأثیرگذاری دانست.
گروهک منافقین و فعالیتهای خرابکارانه آنها علیه مردم و انقلابیون هم یکی از همین سوژههای روز به حساب میآمد که دستمایه ساخت برخی فیلمهای سینمایی در آن مقطع شدند.
فیلم سینمایی «تعقیب سایهها» به کارگردانی علی شاهحاتمی یکی از شاخصترین فیلمهای آن دهه با موضوع ترورهای کور گروهک منافقین است. فیلمی که با انفجار یک خودروی بمبگذاریشده در خیابان و قربانی شدن گروهی از مردم عادی آغاز میشود و در ادامه روایتگر تلاش نیروهای امنیتی و انتظامی برای ردگیری عاملان این جنایت است.
هر چند بهقاعده دیگر فیلمهای مرتبط با گروهک منافقین در دهه ۶۰ در این فیلم اشاره مستقیمی به این گروهک نمیشود و نامی از آنها در دیالوگها نیست اما امروز میتوان این فیلم را یکی از صریحترین تصاویر ثبتشده از جنایتهای کور منافقین علیه مردم ایران در سالهای ملتهب دهه ۶۰ به حساب آورد.
بادیگارد/ ابراهیم حاتمیکیا/ ۱۳۹۴
فیلم سینمایی «بادیگارد» با یک اقدام تروریستی علیه یکی از مقامات مسئول آغاز میشود. هرچند روایت اصلی فیلم درباره محافظ مستقیم این مقام مسئول است اما ابراهیم حاتمیکیا در دو سکانس کلیدی فیلم خود، تصاویری تکاندهنده از اقدامات تروریستی علیه ایران را به تصویر درآورده است.
در سکانس ابتدایی فیلم، زمانی که یکی از دولتمردان برای بازدید مردمی به میان اهالی یک روستا میرود، محافظ او متوجه ورود فردی ناشناس با لباسی متفاوت در میان اهالی بومی میشود و با اینکه به درستی نیت او برای عملیات انتحاری را حدس میزند اما چاشنیهای بمب به دست ناظران دور دست فعال شده و مدیر مربوطه در کنار اهالی منطقه قربانی ترور میشوند.
حیدر که مسئولیت حفاظت از این مقام مسئول را برعهده داشته در ادامه عهدهدار مسئولیت حفاظت از یک دانشمند جوان هستهای میشود و در سکانس پایانی فیلم شاهد بمبگذاری روی درب خودروی این دانشمند هستیم. حیدر این بار هم تهدید را به موقع متوجه میشود اما خودش قربانی ترور میشود و به شهادت میرسد.
ماجرای نیمروز/ محمدحسین مهدویان/ ۱۳۹۵
بیتردید یکی از جریانسازترین فیلمهای سینمای ایران در دهه ۹۰ با موضوع تاریخ معاصر را باید همین فیلم «ماجرای نیمروز» دانست. فیلمی به کارگردانی محمدحسین مهدویان که سبک خاص فیلمسازی او درباره سوژههای تاریخی را به تثبیت رساند.
مهدویان در این فیلم به جای بازخوانی مستقیم اقدامات تروریستی گروهک منافقین در تابستان سال ۱۳۶۰، سراغ روایت تلاش یک تیم امنیتی برای مواجهه با آنها رفت اما فرازهایی تکاندهنده از این فیلم به بازنمایی اقدامات تروریستی این گروهک اختصاص پیدا کرد.
سکانس مربوط به ترورهای کور این گروهک علیه مردم ایران و مشخصا تک پلانهایی مانند پلان در آغوش کشیدن یک دختربچه غرق خون توسط کاراکتر کمال با بازی هادی حجازیفر به خوبی در حافظه مخاطبان سینمای ایران حک شده و حکم سندهای تصویری تکاندهندهای علیه «تروریسم» را پیدا کرده است.
ضد/ امیرعباس ربیعی/ ۱۴۰۰
فیلم سینمایی «ضد» هرچند همین روزها در حال اکران عمومی در سینماهای کشور است اما تولید آن مربوط به دو سال پیش است و برای اولینبار در چهلمین جشنواره فیلم فجر شاهد رونمایی از آن بودیم.
امیرعباس ربیعی کارگردان جوانی است که در اولین فیلم خود یعنی «لباس شخصی» سراغ بازخوانی بخشی از تاریخ معاصر با محوریت حزب توده رفت و در گام دوم تلاش کرد قطعهای دیگر از پازل روایت سینمای ایران از اقدامات جنایتکارانه منافقین را کامل کند.
فیلم «ضد» اولین روایت سینمایی از حادثه تروریستی بمبگذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری در هفتم تیرماه سال ۶۰ محسوب میشود و در فرازهایی از این فیلم شاهد جزییاتی از اجرای این عملیات از سوی عاملان منتسب به گروهک منافقین و تلاش آنها برای حذف شهید بهشتی هستیم.
این حادثه تروریستی که از شاخصترین حوادث تروریستی در سالهای ابتدایی پس از انقلاب محسوب میشود، پیشتر سوژه مستندی با عنوان «ترور سرچشمه» به کارگردانی محمدحسین مهدویان هم قرار گرفته بود.
هناس/ حسین دارابی/ ۱۴۰۱
اما واقعیت تلخ درباره اتفاقات تروریستی علیه مردم ایران، دنبالهدار بودن این حوادث از گذشته تا به امروز است. سایه ترور در تمام چهار دهه گذشته از سر مردم بیدفاع ایران کم نشده و همچنان از سوی دشمنان ایران بهعنوان ابزاری برای حذف سرآمدان و پرچمداران نظام اسلامی مورد استفاده قرار میگیرد.
فیلم سینمایی «هناس» را میتوان یکی از اولین روایتهای سینمای ایران با موضوع ترور دانشمندان هستهای به حساب آورد. هر چند این سوژه پیشتر در فیلمهایی همچون «روباه» به کارگردانی بهروز افخمی هم مورد اشاره قرار گرفته بود اما حسین دارابی در دومین فیلم کارنامه خود، روایت تکاندهنده و مستقیم از ترور یکی از دانشمندان هستهای ایران را به تصویر درآورده است.
سکانس مربوط به شلیک مستقیم گلوله به شهید داریوش رضایینژاد در برابر چشم همسر و فرزندش، از سکانسهای تکاندهنده در سینمای ایران است که تصویری عریان از یک اقدام تروریستی را پیش چشم مخاطبان به نمایش میگذارد.
محمد ساسان مدیر مرکز تولید سازمان سینمایی «سوره» گفت پشت همه فیلمهای تولید شده توسط این مرکز ایستادهایم.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، از همان سالهای ابتدایی احیای «سینمای ایران» پس از انقلاب اسلامی، نقشی تأثیرگذار در جریان فیلمسازی و پرورش استعدادهای نو در این میدان داشت. فارغ از فرآیند پرفرازونشیبی که این نهاد طی چهار دهه گذشته داشته است، امروز این بخش از مأموریتهای حوزه هنری، در قالب سازمان سینمایی «سوره» پیگیری میشود؛ سازمانی که در راستای گسترش فعالیتها در حال حاضر مجموعهای از مراکز تولیدی را در ساختار خود تعریف کرده است.
مرکز تولیدات سازمان سینمایی «سوره» اصلیترین نقش را در فرآیند تولید فیلمهای سینمایی این سازمان در سالهای اخیر داشته است و سکان هدایت این مرکز هم در دست محمد ساسان است.
در ماههای منتهی به جشنواره فیلم فجر و در حالی که پیشتر حمیدرضا جعفریان در مقام رئیس سازمان «سوره» خبر از تولیدات متعدد این سازمان برای حضور در این رویداد داده بود، به گفتوگو با محمد ساسان پرداختیم تا با صراحت درباره متن و حاشیه فعالیتهای سینمایی این سازمان و فیلمهایی که به تولید رسیده و یا در دست تولید دارند، سوالات خود را مطرح کنیم.
مدیر مرکز تولیدات سینمایی سازمان «سوره» در این گفتوگو علاوهبر تشریح سیاستها و رویکردهای کلان این سازمان، به ارایئه توضیحاتی درباره پروژههای در دست تولید خود نیز پرداخته است.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگو خبرگزاری مهر با محمد ساسان است:
* شما مسئولیت کلیدیای در سازمان سینمایی «سوره» بهعنوان یکی از مجموعههای فعال در حوزه تولید سینمای ایران دارید اما کمتر در فضای رسانه گفتوگویی از شما دیدهایم. ملاحظهای برای دوری از فضای رسانه دارید؟
این حضور کمرنگ بیشتر به پیگیری شما رسانهایها برمیگردد، نه من! شخصاً هیچوقت با گفتوگو مشکلی نداشتهام. البته که برایم مهم است یک گفتوگو در چه شرایطی شکل بگیرد و زاویه ورود به مباحث چگونه باشد. تجربه درخواست گفتوگوهایی را هم داشتهام که در همان مرحله طرح موضوع، متوجه شدم آن خبرنگار یا رسانه، اساساً در حوزهای که میخواهد با من گفتوگو کند، مساله و دغدغه ندارد و تنها به دنبال رفع تکلیف است. طبیعتاً به چنین گفتوگویی تمایل ندارم. در کل اما هیچ اجتنابی از گفتوگوی چالشی ندارم.
* خب پس از اینجا شروع کنیم که سرانجام فیلمهای «سوره» که در ۲ سال گذشته در جشنواره فجر رونمایی شدهاند، چه شد و چه برنامهای برای اکران آنها دارید؛ فیلمهایی مثل «ضد» و یا «عطرآلود».
ما در سال ۱۴۰۰ فیلمهای «دسته دختران»، «ضد»، «هناس» و «شادروان» را در جشنواره فجر داشتیم و سال گذشته هم «عطرآلود»، «در آغوش درخت» و «اختالرضا» فیلمهای ما بودند که آخری در فجر حضور نداشت. همه این فیلمها هم یا اکران شدهاند یا در فرآیند اکران قرار دارند. «دسته دختران»، «هناس» و «شادروان» که اکران شدهاند و فیلم «ضد» هم در همین آذر ماه روی پرده میرود.
«اختالرضا» این روزها روی پرده است و در بستری که در نظر گرفته بودیم، اکران خوبی را هم تجربه میکند. واقعاً انتظار نمیرفت یک فیلم با موضوع دینی و تاریخی، بدون حضور بازیگران چهره، اینگونه در اکران دیده شود و با جذب بیش از ۱۰۰ هزار مخاطب در اکران سینمایی و سیار، فروش آن از یک و نیم میلیارد تومان عبور کند. ۲ فیلم «عطرآلود» و «در آغوش درخت» هم برای اکران در سال ۱۴۰۳ برنامهریزی شدهاند.
* فاصله زیادی بین رونمایی و اکران این فیلمها نمیافتد؟
این مورد مربوط به فرآیند پخش و عرضه است. کارشناسان این بخش تصمیم میگیرند که زمان عرضه مناسب برای یک فیلم چه زمانی است. از طرف دیگر فرصت حضور جشنوارهای این فیلمها و الزام برخی از آنها به اکران نشدن را هم باید در نظر بگیریم. اگر از تمایل شخصی من بپرسید، قطعاً میگویم علاقه دارم فیلمهایمان زودتر اکران شود و بازخوردهای مخاطب را بگیریم، چراکه در سیاستگذاریهایمان مؤثر است. درباره هر محصول، در مرحله نهایی که مواجهه مخاطب با آن است میتوان تصمیم قطعی گرفت.
* از تولیدات امسال «سوره» چه خبر؟
نکته اصلی این است که ما تمام تلاش خود را میکنیم تا هر چه بیشتر به سمت تنوع ژانر و تنوع موضوع در سبد تولیدات خود حرکت کنیم و اینکه چقدر در این زمینه میتوانیم توفیق به دست بیاوریم، بستگی به شرایط حاکم بر سینما دارد. بخشی از نتایجی که میتوانیم به آنها برسیم به تلاشهای ما بستگی دارد.
یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال میکنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامهریزی میکند و بعد براساس برنامهای که دارد به نیروهای میدانی فرمان میدهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیمساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران میرساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود میگوید «بیا»
یکی از پروژههایی که پیشتر هم درباره آن اطلاعرسانی کردهایم، یک فیلم اجتماعی با نام «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی است که هرچند یکی از قهرمانان ملی در داستان آن نقش محوری دارد اما نگاه ما به این پروژه، بهعنوان یک پروژه اجتماعی است که داستان آن در بازه زمانی ۲۴ ساعت ابتدایی پس از زلزله بم میگذرد.
این فیلم در راستای شعار محوری سازمان «سوره» یعنی «این قصه قهرمان دارد» تعریف میشود اما در کنار آن یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال میکنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه نهادی و نگاه سازمانی. نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامهریزی میکند و بعد براساس برنامهای که دارد به نیروهای میدانی فرمان میدهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیمساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران میرساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود میگوید «بیا».
این همان نگاهی است که حاج قاسم هم بارها درباره آن صحبت کرده بود. روایت «احمد» نیمنگاهی به این تقابل هم دارد. با توجه به وسواسی که روی فیلمنامه این اثر داشتیم، امیدواریم مخاطب هم خروجی آن را بپسندد. بهخصوص که از نظر سینمایی این فیلم در ژانر حادثه و بحران قرار میگیرد که از ژانرهای فراموششده در سینمای ایران محسوب میشود. درباره پروژه «احمد» دستاوردهای فنی ویژهای هم بهویژه در زمینه جلوههای ویژه، بهصورت کاملاً بومی داشتهایم که حتماً بعدها درباره جزئیات آن بیشتر صحبت خواهد شد.
* یکی از چالشها درباره پرداختن به این دست بحرانهای معاصر، تقابل میان نیروهای درگیر در فرآیند امداد است. در روایت ماجرای امدادرسانی به زلزلهزدگان بم، به چنین چالشهایی هم توجه داشتهاید؟
اصلاً چنین مرزبندی در روایت فیلم وجود ندارد و دغدغه و شعار محوری کاراکتر اصلی فیلم هم فقط «مردم» است. در دیالوگها و حتی طراحی شخصیتهای اصلی و فرعی این نگاه لحاظ شده است که انشاالله بعد از رونمایی فیلم میتوان درباره آن قضاوت کرد.
* به نظر میرسد این پروژه جزو کارهای پرهزینه این سالها هم باشد؟
بالاخره پروژه از نظر پروداکشن و حتی حجم هنروری که بهصورت روزانه باید گریم و تجهیز شوند، فینفسه هزینهبر است اما تمام تلاش خود را برای کاهش هزینههای تولید انجام دادهایم. احتمالاً براساس کیفیت خروجی کار، دوستان اهل فن از هزینهای که برای آن صورت گرفته است، متعجب خواهند شد. ضمنا ما این پروژه را با مشارکت موسسه تصویر شهر و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران پیش میبریم.
* اما شما در زمینه ساخت فیلمهای پرهزینه با پروداکشن بالا تجربه شکستخوردهای مانند «دسته دختران» را هم داشتهاید که فروش پایینی هم در گیشه داشت.
درباره هر پروژهای ۲ وجه وجود دارد که معمولاً به آن توجه نمیشود. همواره درباره فیلمهایی از این دست، سازمان سفارشدهنده یا سرمایهگذار متهم میشود. در حالی که اتمسفر تولید هر پروژهای در سینمای ایران، ۲ وجه دارد؛ یکی از این وجوه سازمان سفارشدهنده یا سرمایهگذار است، وجه دیگر گروه هنرمندان تولیدکننده اثر هستند. این گروه با پیشفرضهایی وارد فرآیند تولید یک پروژه میشوند و با قضاوتهایی درباره یکدیگر از پروژه خارج میشوند. درباره فیلم «دسته دختران» حتماً میتوان محاسنی را هم برشمرد اما طبعاً همه انتظاراتی که از فیلم میرفت برآورده نشد.
ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستادهایم و محاسن و معایب آنها را با هم میبینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر میشود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آمادهخوری» میکنند و میگویند پروژه تمام شده را خریداری کردهایم اما «دسته دختران» که نمیتواند آنگونه که باید موفق ظاهر شود، سریع میگویند سوره باید درباره آن پاسخگو باشد
* قبول ندارید که یک پروژه شکستخورده است؟
من چنین موضعی ندارم. یکی از اتفاقاتی که شاید چنین احساسی را بهوجود آورد، فرآیند تبلیغ فیلم پیش از رونمایی از پروژه بود که گویی ابعاد آن را از آنچه مخاطب باید انتظارش را میداشت، فراتر برد و به همین دلیل در لحظه مواجهه با نسخه نهایی، انتظارات فروریخت. در همان دوره جشنواره فیلمهای ناموفقی داشتیم اما واکنش رسانهها نسبت به آنها متفاوت بود چون پیش از رونمایی توقعی ایجاد نشده بود. بالاخره همه این حواشی روی یک فیلم اثر میگذارد.
جالب است بدانید ورود ما به پروژه «دسته دختران» از منظر تولیدی، دقیقاً شبیه به ورودمان به پروژههایی مثل «اختالرضا» و یا «در آغوش درخت» بود. ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستادهایم و محاسن و معایب آنها را با هم میبینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر میشود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آمادهخوری» میکنند و میگویند پروژه تمام شده را خریداری کردهایم اما «دسته دختران» که نمیتواند آن گونه که باید موفق ظاهر شود، سریع میگویند «سوره» باید درباره آن پاسخگو باشد. در حالی که این ۲ پروژه با یک مدل کاملاً مشابه در سازمان «سوره» به تولید رسیدهاند. البته پشت هر ۲ آنها هم ایستادهایم.
* البته ایرادی هم ندارد که یک مدیر شکست یکی از پروژههایش را بپذیرد!
بله، اما حرفم برخورد منطقی با اثر است. میگوئید این اثر ایراد دارد، من هم میگویم بله ایراداتی دارد. اگر بگویید میتوانست بهتر از این باشد، قطعاً میگویم بله من هم دوست داشتم بهتر از این باشد. کما اینکه شخصاً درباره فیلم «دسته دختران» دوست داشتم فیلم در لحظهای که فرشته حسینی انگشت خود را به نشانه پیروزی بالا میبرد، تمام شود و دیگر شاهد لحظههای فروریختن خرمشهر و ترک مردم در فیلم نمیبودیم. اما نظر فیلمساز چیز دیگری بود و این همان جایی است که میگویم در فرآیند تولید باید هر ۲ وجه را در نظر بگیریم.
ما نمیتوانیم استقلال هنرمند را نادیده بگیریم. ما در سینمای ایران پدیدهای به نام «هیجان تولید» داریم. پدیدهای که یک پروژه را بعد از تصمیم برای آغاز فرایند تولید، تبدیل به یک کامیون ترمزبریده میکند! از مرحلهای به بعد هیچکس انگار نمیتواند آن را متوقف کند. برای «دسته دختران» بازیگر اصلی ما خانم لیلا حاتمی بود اما چند روز مانده به تولید، ایشان به دلایلی کنارهگیری کردند و با توجه به اینکه کامیون تولید به راه افتاده بود، باید در حداقل زمان بازیگر جایگزین انتخاب میکردیم. حرفم این است که همه ابعاد این جریان را باید در کنار هم مدنظر داشته باشیم تا ارزیابی ما دقیقتر شود.
* برگردیم به تولیدات امسال «سوره»؛ غیر از «احمد» چه پروژههای دیگری دارید؟
فیلم «صبح اعدام» را به کارگردانی بهروز افخمی خواهیم داشت که درباره آن هم اطلاعرسانی شده است. فیلم «آسمان غرب» که البته این نام موقت آن است هم به کارگردانی محمد عسکری در دست تولید داریم که داستان آن مرتبط به روزهای آغازین جنگ و نقشآفرینی شهید علیاکبر شیرودی است. کاری که آقای والینژاد در مقام تهیهکننده این فیلم و فیلم «احمد» بهصورت همزمان انجام دادهاند، به نظر یک اتفاق فوقالعاده بوده است. نکته محتوایی که درباره فیلم «احمد» به آن اشاره کردیم در پروژه شهید شیرودی هم مدنظر است و این خط سیر را آنجا نیز دنبال میکنیم. یک پروژه اکشن جنگی و پر ریتم که سالها در سینمای دفاع مقدس سراغ نداشتیم.
* خاطرم است که پروژه شهید شیرودی، چند سالی امکان تولید پیدا نمیکرد و چندبار هم کارگردانش تغییر کرد. این همان پروژه است؟
بله، این پروژه فرازوفرودهایی تا پیش از این داشت اما در حال حاضر معتقدم یکی از سرحالترین و توانمندترین کارگردانان امروز سینما که توانایی کارگردانی صحنههای اکشن را هم دارد، کارگردانی پروژه را در دست گرفته است. در عین اینکه محمد عسکری بهواسطه سابقه دستیاری کارگردانهایی مانند مجید مجیدی و رضا میرکریمی، توانایی ویژهای هم در کارگردانی لحظات احساسی در فیلم دارد که نمونه آن را در سکانس خواستگاری فیلم «اتاقک گلی» هم شاهد بودهایم. از نظر تجهیزات نظامی و پروداکشن تولید، این فیلم هم از آثار شاخص این سالهای سینما محسوب میشود که بالغبر ۱۰۰ تانک و نفربر در آن مورد استفاده قرار گرفته است. امیدواریم در نتیجه نیز موفق باشد چرا که همه توانمان را داریم برای به سرانجام رسیدن آنها میگذاریم.
شخصاً درباره شخصیتهای ملی معتقدم، خانوادههایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آنها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی میشود، نمیتوان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتیاش تنها در اختیار خانوادهاش قرار دارد
* در مسیر ساخت پروژه شهید شیرودی تعامل و مذاکرهای با خانواده شهید هم داشتهاید؟ به ویژه که دختر شهید سال گذشته مواضعی در توئیتر داشتند.
در این فیلم قرار نیست به زندگی خصوصی و خانوادگی شهید شیرودی ورود داشته باشیم و تنها در بخش کوتاهی از روایت، همسر شهید حضور دارد. آنچه در فیلم به آن پرداختهایم، جنبه نظامی این شخصیت است که طبیعتاً کاملاً ملی و منطبق بر واقعیت است. در عین اینکه شخصاً درباره شخصیتهای ملی معتقدم، خانوادههایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آنها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی میشود، نمیتوان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتیاش تنها در اختیار خانوادهاش قرار دارد. بله درباره فیلمی مثل «موقعیت مهدی» که پرداخت به روابط خانوادگی شهید در آن سهم بالایی دارد، باید نگاه و روایت آنها مورد توجه قرار بگیرد اما به نظرم برای فیلمی مانند «آسمان غرب» که کاملاً درباره نقش شهید در میدان عملیات جنگ است، کسب نظر و اجازه از سوی خانواده شهید نباید تنها مرجع مجوز تولید اثر باشد.
* درباره پروژه «صبح اعدام» و همکاری با بهروز افخمی هم توضیح میدهید؟
این فیلم هم روایتی از ساعات پایانی زندگی شهیدان طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی است که به اتهام پول گرفتن از امام خمینی (ره) برای راهاندازی قیام ۱۵ خرداد، به اعدام محکوم شدند. نکتهای که از نظر تاریخ، مجعول بودن آن امروز کاملاً اثبات شده است. بخش عمدهای از روایت فیلم هم درباره شخصیت حاجاسماعیل رضایی است که بهشدت کاراکتر خیر و متشرعی در آن مقطع بوده است و کسی تاکنون بدان توجه جدی نداشته است. «صبح اعدام» اقتباسی از گزارش آن زمان روزنامه کیهان از مراسم اعدام این ۲ شخصیت است.
* به نظر میرسد تمرکز فیلم بیشتر روی حاج اسماعیل رضایی است، چرا که شخصیت طیب تا پیش از اعدام چندان مقید نبوده است.
طیب کاراکتری تاریخی است که بهواسطه تصمیمی که در یک لحظه گرفت، نامش در تاریخ ماندگار شد. شخصیتی که به معنایی او را به حر در جریان عاشورا تشبیه کردهاند. او در آستانه اعدام، نپذیرفت اتهام علیه امام خمینی را تأیید کند و حرفش هم این بود که «من به فرزند حضرت زهرا (س)، دروغ نمیبندم!» اینگونه نبود که طیب از همه آنچه تا پیش از این اتفاق بود، دست کشیده باشد و تغییر کرده باشد اما مهم این است که بهواسطه همین یک احترام، نامش ماندگار میشود. در روایت این فیلم هم مساله اصلی ما، منش «پهلوانی» و مواجهه این ۲ شخص با مرگ است.
* چرا برای این پروژه سراغ بهروز افخمی رفتید؟
چون طرح و فیلمنامه از ابتدا متعلق به بهروز افخمی بود.
بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمیتوان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق میافتد و تبدیل به حاشیه میشود نمیتوان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمیتوان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنشهای فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربههای اخیرش موفق نبوده است هم با شما همنظر نیستم
* از منظر یک سرمایهگذار، همکاری با کارگردانی هرچند مطرح را که تجربههای اخیرش چندان موفق نبوده است و حاشیهسازیهایش بر متن کارهایش میچربد، منطقی میدانید؟
من قطعاً چنین نگاهی ندارم. اتفاقاً معتقدم حواشی مربوط به بهروز افخمی را افرادی ضریب میدهند که دنبال حاشیهسازی هستند.
* قطعاً خودش هم به حاشیهسازی علاقه دارد!
بله بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمیتوان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق میافتد و تبدیل به حاشیه میشود نمیتوان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمیتوان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنشهای فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربههای اخیرش موفق نبوده است هم با شما همنظر نیستم.
«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» که یک اقتباس موفق بود و در جشنواره هم به آن توجه شد، بعد از آن هم فیلم «روباه» بود که شخصاً آن را دوست دارم. بعد از این ۲ فیلم بهروز افخمی سریال «رعد و برق» را ساخته است که بله من هم به آن نقدهای جدی دارم. اما در مجموع نمیشود گفت او کارگردانی است که باید برای سرمایهگذاری روی پروژهاش دچار تردید کیفی شوم. مضاف بر اینکه او فیلمنامهای به ما ارائه کرد که واقعاً فیلمنامه خوبی بود و بهشدت هم از نظر تولیدی، پروژه کمهزینهای برای ما بوده است. یعنی حتی اگر از منظر اقتصادی بخواهید موضوع ریسک سرمایهگذاری را مطرح کنید، میگویم اصلاً این سرمایهگذاری ریسک بالایی برای ما نداشته است.
* یک سوال صریح؛ میتوانیم بگوییم پروژه «صبح اعدام» بیش از ملاحظات و مأموریتهای سازمانی، بهواسطه علاقه شخصی شما به بهروز افخمی مورد حمایت سازمان «سوره» قرار گرفته است؟
خیر. اساساً پیش از ورود ما، پروژه آن قدر کیفیت داشته که بنیاد فارابی پای کار آن رفته و قول همکاری داده بود. من شخصاً در جریان نگارش فیلمنامه آن بودم اما ورود سازمان «سوره» به این پروژه کاملاً براساس فرآیندهای مرسوم بوده و اصلیترین پشتوانه آن هم فیلمنامه خوب بهروز افخمی بوده است.
* غیر از این سه پروژه چه کارهای دیگری در دست تولید دارید؟
پروژه کمدی «آپاراتچی» را هم که اقتباسی از یک کتاب با همین عنوان است، داریم که درباره یک شخصیت واقعی است که نقاش ساختمان بود و در اوایل انقلاب بهصورت آماتوری شروع به فیلمسازی کرد. این فیلم با مشارکت فارابی و مدرسه سینمایی ماه تولید میشود و از نظر تنوع ژانر، فضای کارهای کمدی را در سبد تولیدات «سوره» نمایندگی میکند. فیلم سینمایی «باغ کیانوش» هم از محصولات باشگاه فیلم «سوره» است که با اقتباس از رمانی به همین نام و در ژانر کودک و نوجوان در دست تولید قرار دارد. انیمیشن سینمایی «رویاشهر» را هم داریم که محصول مرکز انیمیشن «سوره» است و حتماً در فرآیند حضور در جشنواره فجر درباره جزئیات آن هم اطلاعرسانی خواهد شد.
اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، بهرهوری «اختالرضا» از نظر ظرفیت سانسهایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلمهای در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالنهای سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است
* مسأله اکران و نسبت این فیلمها با مخاطب هم بسیار مهم است. در ابتدای همین گفتوگو اشاره ویژهای به فروش «اختالرضا» داشتید. فروش ۱.۵ میلیارد تومانی این فیلم را توفیق میدانید؟
باید ابعاد هر فیلم را در نظر بگیریم. اول باید ببینیم این فیلم تاریخی با چه هزینهای به تولید رسیده است. بعد جنس ذائقه روز مخاطبان را هم در نظر بگیریم و بعد به این پرسش پاسخ دهیم که آیا فروش این فیلم راضیکننده بوده است یا خیر؟ همین الان اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، براساس اطلاعات همین سامانه، بهرهوری «اختالرضا» از نظر ظرفیت سانسهایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلمهای در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالنهای سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است. در چنین شرایطی قطعاً سینمادار سانسهای حداقلی را به فیلمی از جنس «اختالرضا» میدهد، وقتی میتواند همان سانس را به «هتل» یا «فسیل» بدهد و سالنش را پر کند.
* این را مدیری میگوید که مجموعهاش سینماهای زیادی را هم در اختیار دارد!
این موضوع گریبان خیلی از فیلمهای غیرکمدی در حال اکران را هم گرفته است و ریشه در یک تناقض در سیاستگذاری دارد. دوستان وزارت ارشاد بهشدت علاقه دارند که رقم فروش هزار میلیارد تومان تا پایان امسال در گیشه سینمای ایران محقق شود، در صورتی که طبق قاعده و آئیننامه اکران، خیلی از تصمیمها را تا به امروز نباید میگرفتند. حتی در اکران فیلمهای کمدی هم فیلمی مانند «گیجگاه» که پخش آن با بهمن سبز بود، اگر در شرایط رقابت با کمدیهایی از جنس «فسیل» و «هتل» نبود قطعاً عملکرد بهتری میتوانست داشته باشد.
*ولی بپذیرید که از منظر استانداردهای سینمایی، «اختالرضا» خیلی قابل دفاع نیست و ممکن است به ذهنیت مخاطب حرفهای نسبت به فیلمهای مذهبی و تاریخی، آسیب بزند.
چرا باید آسیب بزند؟!
* بالاخره ما در طول چهار دهه، به اندازه انگشتان دست هم فیلم تاریخی و مذهبی در سینمای ایران نداشتهایم. با همین تعداد هم این تصور در ذهن مخاطب شکل گرفته که فیلمهایی از این دست از پیش بازنده هستند و قرار است در مواجهه با آن شاهد یک فیلم بد باشیم! بهخصوص که کارگردان «اختالرضا» در مصاحبهای صراحتاً گفتهاست این اثر قرار بود یک مستند تاریخی باشد و بعدها تبدیل به یک پروژه سینمایی شدهاست و خب معلوم است خروجی چنین پروژهای چه میشود!
بله من هم این اظهارنظر کارگردان فیلم را خواندهام و نمیدانم چرا چنین بحثی مطرح شده است. اینگونه نیست که از ابتدا قرار بوده این اثر، یک «مستند» شود، بلکه هدف از ابتدا تولید یک «داکیودرام» بوده است. یعنی از ابتدا طراحی صحنه و لباس و فضای بازسازی در پروژه تعریف شده بود. کمااینکه نسخه فعلی فیلم هم بینسبت با فضای یک «داکیودرام» نیست و عمده روایت فیلم با نریشن پیش میرود. مشابه چنین ژانری را در سالهای اخیر در سینمای ایران داشتهایم. برای همین هم معتقدم هر پدیدهای را باید با خودش و در سطح خودش قضاوت کنیم و از این حیث «اخت الرضا» قابل قبول است. همین امروز برای ساخت یک فیلم اجتماعی ساده در سینمای ایران، حداقل ۱۵ میلیارد تومان برآورد هزینه به شما میدهند. هزینه تولید «اختالرضا» اما اصلاً در این اندازهها نبود.
مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشستهاند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل میشود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمیآیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آنها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟
* میتوانید به مبلغ آن اشاره کنید؟
کل فیلم با کمتر از ۴ میلیارد تومان تولید شده است! با توجه به همین ظرفیت هم معتقدم این فیلم چند اتفاق را رقم زده است. این فیلم را واقعاً باید فیلم مخاطب خاص دانست؛ مخاطب خاصی که دقیقاً بهخاطر سوژه فیلم به سینما میرود و چیزهایی هم با خودش به فیلم اضافه میکند. ما ظرفیت مهمی به نام «مخاطب خاموش» در ایران داریم که غالباً مشتری فیلمهای دیگر نیستند، اما فیلمی مانند «اختالرضا» این گروه را به سینما میکشاند و ادعایی بیش از این هم ندارد.
مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشستهاند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل میشود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمیآیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آنها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟
حتی اگر استدلالهای مرتبط با گرانی هزینه سینما رفتن را هم بپذیریم، باز هم باید اعتراف کنیم که رقم قابل توجهی از مردم، میتوانند به سینما بیایند، اما نمیآیند! فیلمی مانند «اختالرضا» اساساً برای گروهی از همین مخاطبان که خانوادههای مذهبیتر را شامل میشوند، ساخته شده است. گروهی که اتفاقاً به محض اطلاع از اکران چنین فیلمی، پیگیر میشوند آن را تماشا کنند.
* حتی فارغ از کیفیت سینمایی آن؟
بله. شاید چیزی در حدود ۶۰ درصد حسی که از فیلم «اختالرضا» دریافت میشود، مربوط به باورها و احساساتی است که مخاطب خاص این فیلم با خودش به سینما میآورد. این جنس مخاطب میتواند چیزهایی را به فیلم اضافه کند و بعد با آن ارتباط بگیرد. چنین فیلمی همین امروز ۴ اکران در ۲ شهر استرالیا دارد و همینطور استقبال از آن در میان شیعیان در محافل جهانی از جمله پاکستان، ترکیه، عراق، سوریه، تونس و … ادامه دارد. کشورهایی مانند اندونزی و یا کشورهای عربی منطقه امروز متقاضی اکران فیلم هستند. درباره این جنس فیلمها «مصرف» برای ما بیش از «فروش» اولویت دارد.
* به چه معنا؟
به این معنا که میخواهیم فیلم دیده شود و فارغ از مسیر فروش و ارتباط تجاری آن با مخاطب، برای ما دسترسیهای تازه ایجاد کند.
* اما اینکه میگوئید مخاطب خاص فیلم «اختالرضا» فارغ از کیفیت چنین فیلمی به تماشای آن مینشیند، گزاره درستی نیست و البته خطرناک است. گویی برای طیفی از مخاطبان مذهبی بالقوه سینمای ایران، مختصات سینمایی و استانداردهای ساختاری یک فیلم موضوعیت ندارد!
نه من اینطور نگفتم. این تعبیر شما بود. حرف من این است که این جنس از آثار را باید با همه ظرفیتهای بالقوه خودشان مقایسه کنیم. شما اساساً چند کارگردان در سینمای ایران میتوانید نام ببرید که میتوانند فیلم تاریخی و مذهبی را به صورت استاندارد و سینمایی بسازند؟ تقریباً نداریم. تجربه سینمایی داوود میرباقری هم کیفیت کارهای تلویزیونی او را ندارد. نکته همین است که ما هنوز فیلمساز موفق در زمینه ساخت فیلمهای تاریخی و مذهبی نداریم. کارگردانهایی مانند احمدرضا درویش که «رستاخیز» را میسازد و یا مجید مجیدی که «محمد (ص)» را میسازد داشتهایم اما حرف این است که وقتی درباره فیلمهای تاریخی صحبت میکنیم، اساساً باید بدانیم که درباره یک «فقدان» در سینمای ایران صحبت میکنیم. پس اساساً سنجه دقیقی برای ارزیابی آثار در این حوزه در اختیار نداریم. نمیتوانیم که فیلمهای خودمان را با فیلمهای تاریخی ریدلی اسکات مقایسه کنیم!
قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونهای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم
بله درباره اینکه چرا سراغ این حوزه نرفتهایم دلایل متنوعی را میتوان مطرح کرد اما وقتی سراغ «اختالرضا» میآییم، میگوئیم ما چند هدف مشخص داشتیم که با این پروژه محقق شده است. اول اینکه میخواستیم پروژهای کمهزینه در حوزه آثار تاریخی تولید کنیم. دوم اینکه در راستای سیاست حمایت از استعدادهای شهرستانی، باید از این گروه از هنرمندان قمی حمایت میکردیم. شما نمیدانید همین یک پروژه، چه حرکتی را در استان قم ایجاد کرده است. در روز رونمایی فیلم، سالن مراسم مملو از جمعیت بود. اینها گروهی از هنرمندان قمی هستند که شاید تا پیش از این به ظرفیتهای آنها توجه نشده بود. همه عوامل این فیلم از هنرمندان گمنامی هستند که در این فیلم ظرفیتهای آنها بروز پیدا کرد.
* در چند نوبت در همین مصاحبه به بحث مخاطب اشاره داشتید. میخواهم بدانم برای کلید خوردن یک پروژه در سازمان سینمایی «سوره» از همان مرحله نخست این موضوع هم مدنظر است یا تنها به صرف تأمین سیاستهای محتوایی و مأموریتهای این سازمان هم امکان دارد پای کار یک پروژه بروید؟
واقعیت این است که ناتوانترین مدیر فرهنگی و هنری هم در دل خودش میخواهد که کار خوب تولید کند و مخاطب هم داشته باشد. فرض کنید مدیری به اشتباه در پستی منصوب شده است، اما در عمل حتی او هم میخواهد کار خوب و مخاطبپسند بسازد. هیچکس نیست که نیتش ساخت فیلم بد و بدون مخاطب باشد. اما پارامترهای متعددی در تحقق این هدف دخیل است. به خصوص در سینما که گویی دنیای شرطبندی است و هیچچیز در آن قطعی نیست.
تجربههای متعدد در تاریخ سینمای ایران و جهان میتوان ذکر کرد که همه مولفهها درباره آنها رعایت شده بود، اما در فرآیند ارتباط با مخاطب شکست خوردهاند. قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونهای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم.
همانطور که اشاره کردم، باید به همه مردم ایران و مخاطبان خاموش سینما هم فکر کنیم و برای آنها هم تولیداتی داشته باشیم. یادم است در دوران دانشجوییام، سریال «یوسف پیامبر» پخش میشد و در اوج غرور دوران دانشجویی، خانوادهام را به دلیل تماشای این سریال نقد میکردم و به زعم خودم به گافهای کارگردانی فرجالله سلحشور میخندیدم! اما همین امروز که این سریال برای چندمین بار در حال بازپخش از تلویزیون است، کافی است در خیابان قدم بزنید و مغازهها را رصد کنید، خیلی نادر است در یک مغازه در آن بازه زمانی تلویزیون روشن باشد و سریال «یوسف پیامبر» در حال پخش نباشد. من در سال ۸۸ به جاکارتا سفری داشتم که رئیس تلویزیون ملی اندوزی سراغ این سریال را میگرفت! برای پخش آن به نمایندگان ایران التماس میکرد. منظورم این است که گاهی باید در معیارهای خود درباره سنجش نظر مردم و میزان مخاطبان یک اثر بازنگری کنیم.
آثار راهیافته به بخش سینمایی دومین جشنواره ملی چند رسانهای میراث فرهنگی معرفی شد.
به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری دومین جشنواره ملی چند رسانهای میراث فرهنگی، از بین متقاضیان شرکت در بخش سینمایی دومین جشنواره ملی چند رسانهای میراث فرهنگی اسامی آثار راه یافته به شرح زیر اعلام شد:
آثار راه یافته به بخش فیلم سینمایی:
۱-«آرزوی زیبا» به تهیهکنندگی علی قویتن ۲- «پسران دریا» به تهیهکنندگی بهروز نشان ۳- «دختران باد» به تهیهکنندگی محمد احمدی ۴- «در آغوش درخت» به تهیهکنندگی محمدرضا مصباح ۵- «قهرمان من» به تهیهکنندگی محمد آتش زمزم و مرتضی آتش زمرم ۶- «لیپار» به تهیهکنندگی سعید خانی ۷- «مرده خور» به تهیهکنندگی پروانه مرزبان ۸- «معجزه بناسان» به تهیهکنندگی حبیب احمدزاده ۹- «میان صخرهها» به تهیهکنندگی محمد احمدی ۱۰- «نفرین آرتا» به تهیهکنندگی سیدجلال چاوشیان ۱۱- «هوک» به تهیهکنندگی علی آشتیانیپور ۱۲- «یکشنبه آکاردئون گلهای شمعدانی» به تهیهکنندگی امیر ثقفی و اکبر ثقفی
آثار راه یافته به بخش پویانمایی:
۱- «آخرین بوسه من» به تهیهکنندگی سروش کشاورز ۲- «اسلم» به تهیهکنندگی معاونت فضای مجازی صدا وسیمای قزوین و مهسا زینی ۳- «با بابام، زیارت» به تهیهکنندگی فرزانه فخریان ۴- «حرم شهر» به تهیهکنندگی حمیدرضا محروقی ۵- «ده بر آفتاب» به تهیهکنندگی زیبا ارژنگ و مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۶- «سفرهای سعدی» قسمتهای ۱،۲،۸،۹،۱۸،۱۹،۲۰،۲۱ به تهیهکنندگی الهام نادریفرید ۱۴- «طهرون تهرون» به تهیهکنندگی سمیرا ابراهیم پور ۱۵- «قالی» به تهیهکنندگی معاونت فضای مجازی صدا و سیمای قزوین و مهسا زینی ۱۶- «ماه تیتی-عید نوروز» به تهیهکنندگی پیمان دهقانی ۱۷- «ماه تیتی- کوزه آرزوها» به تهیهکنندگی پیمان دهقانی ۱۸- «ماه تیتی-نگهبان خورشید» به تهیهکنندگی پیمان دهقانی
آثار راه یافته به بخش فیلم کوتاه:
۱- «از نوزاد» به تهیهکنندگی پیروز کرمی ۲- «افسانه کوه ننوک» به تهیهکنندگی محمدرضا مرادی ۳- «انگشتر» به تهیهکنندگی حامد یامینپور ۴- «بازدم روح» به تهیهکنندگی علی دارایی ۵- «بافتور» به تهیهکنندگی حامد رضایی ۶- «بدرقه سکوت» به تهیهکنندگی محمدرضا دهستانی ۷- «به رنج» به تهیهکنندگی سپیده نوذری ۸- «بووکه بارانی» به تهیهکنندگی سید سینا ولدبیگی ۹- «پرنسس» به تهیهکنندگی حامد یامینپور ۱۰- «پشت چراغ قرمز» به تهیهکنندگی حوزه هنری آبادان ۱۱- «په ژار» به تهیهکنندگی مهران مهیمن، سهیل پریانی و انجمن سینمای جوان کرمانشاه ۱۲- «جان درد» به تهیهکنندگی مریم شریفزاده ۱۳- «جای پا» به تهیهکنندگی شایسته احمدی و حامد بهرامی ۱۴- «جای گرم» به تهیهکنندگی قاسم عبداللهی ۱۵- «خطهای آبی» به تهیهکنندگی احمد قصاب شیران ۱۶- «خواهر» به تهیهکنندگی محمدجواد موحد ۱۷- «دختران تالاب» به تهیهکنندگی پویش ماکا و انجمن سینمای جوان ۱۸- «دست مقابل دست» به تهیهکنندگی آرش رضایی ۱۹- «روسری دیگری» به تهیهکنندگی مریم هاشمپور و وحید ذاکری آشتیانی ۲۰- «ژاو» به تهیهکنندگی سید عبدالحسین میرداماد ۲۱- «سردست» به تهیهکنندگی علیاصغر سلطانینژاد و اسماعیل عظیمی ۲۲- «طنون» به تهیهکنندگی احمد عظیمتی ۲۳- «عقیق» به تهیهکنندگی حامد مهربانی ۲۴- «غریبه کوچک» به تهیهکنندگی انجمن سینمای جوانان و شکیلا معزی ۲۵- «گندم» به تهیهکنندگی هاشم مرادی ۲۶- «گوساله» به تهیهکنندگی احمد بهرامی ۲۷- «لباس فرم» به تهیهکنندگی پرهام کاویانی و محمدرضا دهقان ۲۸- «مارپله» به تهیهکنندگی مصطفی رستمپور ۲۹- «مرثیه ناتمام» به تهیهکنندگی حامد یامینپور ۳۰- «میراث کهن» به تهیهکنندگی حسین اصانلو ۳۱- «نقرهای» به تهیهکنندگی حمید صابری و نوید رفیعی ۳۲- فیلم کوتاه «نگاه میکند» به تهیهکنندگی هاشم مرادی و مریم عبدالهنژاد ۳۳- «هانیه» به تهیهکنندگی انجمن سینمای جوان قزوین ۳۴- «همه کس» به تهیهکنندگی ناهید حمزه ۳۵- «هناسه» به تهیهکنندگی فاطمه سادات مختاری
آثار راه یافته به بخش فیلمنامه:
۱- «ای کاش پسر بودم» به نویسندگی بهاره ارشدی ۲- «باغ سنگی» به نویسندگی شاهپور حسینی ۳- «بافتور» به نویسندگی حامد رضایی ۴- «بچههای روستای جهان» به نویسندگی کیانوش احمدی ۵- «برای هانیه» به نویسندگی سید محمدامین اعرابی ۶- «بوبونی» به نویسندگی اشکان چاووشی ۷- «بیشه» به نویسندگی سیروس همتی ۸- «پرنده آرزوها» به نویسندگی زیبا ارژنگ ۹- «جشن مردگان» به نویسندگی ایرج فلاح آهی دشتی ۱۰- «چتری برای باران» به نویسندگی محسن جهانی ۱۱- «چهلمین امضا» به نویسندگی مسعود مشعوف ۱۲- «حمام چشمهای معلق» به نویسندگی محمد آدینه ۱۳- «داراق» به نویسندگی مهراب اکبری شهپر ۱۴- «دختران الناز» به نویسندگی محمد جلیلهوند ۱۵- «در جست وجوی لیلای خویش» به نویسندگی محمدهادی محمدی ۱۶- «دو دیگ» به نویسندگی مریم شفیعی ۱۷- «روزی روزگاری» به نویسندگی ناصر افشاری ۱۸- «سفرهای سعدی» به نویسندگی عباس کریمی عباسی ۱۹- «سین هفتم» به نویسندگی پریسا سادات میرباقری ۲۰- «شایستگی در قلعه رودخان» به نویسندگی بنیامین یزدانی ۲۱- «شهر سوخته» به نویسندگی لیلا رزقی ۲۲- «عاطفه» به نویسندگی مهدی قدیمی ۲۳- «عروسک» به نویسندگی زندهیاد اصغر یوسفینژاد ۲۴- «عمارت طوطی» به نویسندگی لیلا روغنگیر قزوینی ۲۵- «غروب» به نویسندگی احسان غلامی نشاط ۲۶- «قهرمان پوشالی» به نویسندگی سید مسعود جزایری ۲۷- «کهکشان دارمانی» به نویسندگی صادق رضانیا ۲۸- «گادسیو» به نویسندگی حدیث کریمیان ۲۹- «گیمر» به نویسندگی سید محمد قارونی ۳۰- «مرد عنکبوتی و راز کلاه برک» به نویسندگی کبری التج ۳۱- «مردآزما به روایت محمدرضا شفیعیان» به نویسندگی محمدرضا شفیعیان ۳۲- «معرکه آذین و پروین» به نویسندگی مسعود احمدی ۳۳- «ممدوک» به نویسندگی محسن دانشور بیری ۳۴- «مهمانخانه دولتی» به نویسندگی لیلا روغنگیر قزوینی ۳۵-«نخل کوچک» به نویسندگی محمد محمدسیفی ۳۶- «نگهبان موزه» به نویسندگی امیررضا صفاری تبار ۳۷- «نوروز» به نویسندگی مهرداد موفق یامی ۳۸- «ورزیگر» به نویسندگی مصطفی مهربان ۳۹- «یک جفت بند ناف» به نویسندگی حمیدرضا همتی ۴۰- فیلم «یک دسته تفنگدار» به نویسندگی رضا دانشپژوه.
آثار راه یافته به بخش مستند کوتاه:
۱- «آخرین نسل آخرین مشتا» به تهیهکنندگی محمد بشیریانزاده ۲- «با موریانهها چه میکنید؟» به تهیهکنندگی مهدی میرتیموری ۳- «باتیک» به تهیهکنندگی مسعود علیزاده و سعید علیزاده ۴- «باغستان» به تهیهکنندگی حامد کلجهای ۵- «برج طغرل» به تهیهکنندگی عباس محمدگیلوانی ۶- «پیشهوران دیرینهریز۱» به تهیهکنندگی آموزشگاه آزاد سینمایی فرهاد ۷- «خالجوش» به تهیهکنندگی سپهر طاهرینیا ۸- «دلیجان» به تهیهکنندگی داریوش علیزاده ۹- «روایتی از روایات فتح» به تهیهکنندگی اسماعیل منوچهری کامفیروزی ۱۰- «روز جهانی مردم شناسی» به تهیهکنندگی پژوهشکده مردم شناسی ۱۱- «روزهای بیخبری» به تهیهکنندگی مهدی مطهر ۱۲- «سراج» به تهیهکنندگی سیدرائد امیری تهرانی ۱۳- «سرمهدان سنتی» به تهیهکنندگی منصوره نوری ۱۴- «سورو کدیم» به تهیهکنندگی محمد بشیریانزاده ۱۵- «سید جواد» به تهیهکنندگی عطا پناهی ۱۶- «سینگو» به تهیهکنندگی محمد بشیریان زاده ۱۷- «ضرب آهنگ مشتها» به تهیهکنندگی نگین مبشری ۱۸- «فرش» به تهیهکنندگی مسعود علیزاده و سعید علیزاده ۱۹- «کجاست جای رسیدن» به تهیهکنندگی تینا طباطبایی ۲۰- «کوچ، مقصدی نوظهور برای گردشگران ماجراجوی طبیعتگرد» به تهیهکنندگی محمد ملکشاهی ۲۱- «مهلقا» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۲۲- «میراث یک درخت» به تهیهکنندگی سید محمدباقر سجادپور ۲۳- «نازگل» به تهیهکنندگی محمدرضا دهستانی ۲۴- «هارت گیج کردونی» به تهیهکنندگی نرگس نصیری گوکی ۲۵- «ورنی» به تهیهکنندگی مسعود علیزاده و سعید علیزاده
آثار راه یافته به بخش مستند نیمه بلند:
۱- «آستان خورشید» به تهیهکنندگی پژوهشکده ثامن حمیدرضا محروقی ۲- «آن مرد با اتوبوس آمد» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۳- «بریکولاژ» به تهیهکنندگی رحمان حاصلی ۴- «پرواز برفراز سرزمین خورشید» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۵- «تا بادها یادها را نبرند» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۶- «تدفین خمرهای» به تهیهکنندگی مجید کریمی ۷- «تمدن خفته» به تهیهکنندگی مجید کریمی ۸- «جان عودلاجان» به تهیهکنندگی عطیه وحدت پور ۹- «جشن بیسور، مرگ بیسوگ» به تهیهکنندگی پویا رئیسی ۱۰- «حرکت پنج هزار ساله» به تهیهکنندگی طه غنیمیفرد ۱۱- «خیال باز» به تهیهکنندگی تینا میرکریمی ۱۲- «دارالملک مراغه» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۱۳- «دفک» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۱۴- «دیافراگم» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۱۵- «روزگار بلور» به تهیهکنندگی امیر فرضالهی ۱۶- «سایه نیاکان فراموش شده» به تهیهکنندگی مصطفی داوطلب ۱۷- «طلای سبز» به تهیهکنندگی محمدحسن محمودی ۱۸- «علی مسیو» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۱۹- «فریاد روزها، محمدرضا حکیمی» به تهیهکنندگی محمدرضا موحدی ۲۰- «کلا یاغی» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۲۱- «کلگ» به تهیهکنندگی سعید پروزن ۲۲- «کوچ با آوا زوبک» به تهیهکنندگی محمد ملکشاهی ۲۳- «کیمیای زر» به تهیهکنندگی روزبه رحیمینژاد ۲۴- «گاه ردیف» به تهیهکنندگی علیرضا فراهانی ۲۵- «گندم کوبی» به تهیهکنندگی علیرضا رمضانی ۲۶- «مای سا» به تهیهکنندگی علیرضا صبوری و انجمن سینمای جوان ۲۷- «مستند تاریخی روستای مزوش» به تهیهکنندگی داریوش علیزاده ۲۸- «میراث ماندگار» به تهیهکنندگی سید محسن طباطباییپور ۲۹- «نادره دوران» به تهیهکنندگی حسن یوسفی ۳۰- «هموطن» به تهیهکنندگی احمدرضا بلیغ
آثار راه یافته به بخش مستند بلند:
۱- «امین الضرب» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۲- «ایساتیس» به تهیهکنندگی راحیل صحرائی و علیرضا دهقان ۳- «خاوران نامه» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۴- «ساموئل خاچکیان، یک گفتگو» به تهیهکنندگی امید نجوان ۵- «مطیف نامه» به تهیهکنندگی علی مطیفی فرد
گفتنی است که دومین جشنواره ملی چندرسانهای میراث فرهنگی با دبیری علیرضا تابش از ۸ تا ۱۰ آذر ١۴٠٢ در قزوین برگزار خواهد شد.
بهرام ارک، حسین دارابی، زهره زمانی، بهروز شعیبی، سعید قطبیزاده، محمود کلاری و محمدحسین لطیفی مسئولیت داوری فیلمهای کوتاه بخش مسابقه سینمای ایران چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران را برعهده دارند.
به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، داوران بخش مسابقه سینمای ایران چهلمین جشنواره بینالمللی فیلمکوتاه تهران به ترتیب حروف الفبا و به شرح زیر معرفی شدند:
بهرام ارک
بهرام ارک متولد ۱۳۶۸ در تبریز، نویسنده و کارگردان سینما است. وی ساخت فیلمهای کوتاه «آفتاب سوخته»، «نجس»، «حیوان» و فیلم سینمایی «پوست» را در کارنامه کاری خود دارد. همچنین برنده دوم سینهفونداسیون جشنواره کن، جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم کوتاه تهران و سیمرغ بهترین فیلم کوتاه جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین هنروتجربه برای فیلم «پوست» و نشان عباس کیارستمی از جشن حافظ بوده است.
حسین دارابی
حسین دارابی متولد ۱۳۶۱ در تهران نویسنده و کارگردان سینما است. وی پیش از این کارگردانی و نویسندگی فیلمهای کوتاه «علمک»، «کرایهها آماده»، «دایو»، «مادربزرگ»، «چشم به راه»، «پرستار»، «تعقیب»، «قفل فرمان» و کارگردانی فیلمهای بلند «مصلحت» و «هناس» را برعهده داشته است. کسب دیپلم افتخار بهترین کارگردانی اول سیو نهمین جشنواره فیلم فجر، اثر برگزیده دهمین جایزه سینمایی ققنوس، برنده جشنواره بینالمللی کورتیدا سوگنی ایتالیا، اثر منتخب جشنواره سلولارت آلمان، جشنواره بینالمللی فیلم کلوژ رومانی، جشنواره فیلم ریور(بخش مرور سینمای ایران) ایتالیا، جشنواره ملل اتریش و… را در کارنامه کاری خود دارد.
زهره زمانی
زهره زمانی متولد ۱۳۴۸ در بندرانزلی فیلمساز، نویسنده فیلمنامه و داستان کوتاه است. وی رییس انجمن سینمای جوانان بندرانزلی، رییس برنامهریزان جشنواره بینالمللی فیلم داکا، برنامهریز جشنوارههای فیلم «رنگین مان» و یازدهمین جشنواره «مذهب امروز» ایتالیا بوده است. زمانی پیش از این سابقه داوری بخش بینالملل جشنواره «مذهب امروز» ایتالیا، ریاست هیات داوران فیلمهای کوتاه جشنواره داکا، عضویت در هیات انتخاب سیوسومین جشنواره فیلمکوتاه تهران، داوری در ششمین جشنواره حقوق بشر نپال، داوری بخش فیلمهای کوتاه بینالملل جشنواره کازان روسیه و… را برعهده داشته و برنده چندین جایزه بینالمللی، سه جایزه اول از جشنوارههای ایتالیا و داکا و دیپلم افتخار تالپین بوده است.
بهروز شعیبی
بهروز شعیبی متولد ۱۳۵۸ در مشهد، بازیگر، نویسنده و کارگردان سینما است. وی تاکنون کارگردانی فیلمهای «پرده نشین»، «دهلیز»، «باغ آلوچه»، «جامانده» را برعهده داشته و در آثاری همچون «تنهایی لیلا»، «مهمان داریم»، «طلا و مس»، «پسران مهتاب» و «آژانس شیشهای» و… به ایفای نقش پرداخته است. کسب سیمرغ بلورین بهترین فیلم در بخش نگاه نو سی و یکمین جشنواره فیلم فجر و برنده جایزه بهترین کارگردانی مجموعههای تلویزیونی از شانزدهمین جشن حافظ برای «پردهنشین» از افتخارات این هنرمند است.
سعید قطبیزاده
سعید قطبی زاده متولد ۱۳۵۷ در تهران، نویسنده، مجری، منتقد و مترجم است. وی نویسندگی و نقد در مجله «گزارش فیلم»، نویسندگی، ویراستاری و مسئولیت صفحه نقد هفتهنامه سینما، دبیری تحریریه و نگارش نقد در ماهنامه «فیلم»، ترجمه فیلمنامه «دادگاه» اثر دیوید ممت، سردبیری و اجرای برنامه «شبهای مستند»، عضویت در شورای تصویب فیلمنامه شبکه دو سیما، مشاوره در نگارش فیلمنامه بیش از ده تله فیلم و سریال، فیلمنامهنویسی و تدریس در دانشگاهها و آموزشگاههای سینمایی را برعهده داشته است. قطبیزاده تاکنون از انجمن صنفی روزنامهنگاران به عنوان خبرنگار و در سه دوره از جشن حافظ به عنوان منتقد تقدیر شده است.
محمود کلاری
محمود کلاری متولد ۱۳۳۰ در تهران عکاس و مدیر فیلمبرداری سینما است. وی تاکنون فیلمبرداری آثار متعددی از جمله فیلمهای «جدایی نادر از سیمین»، «خانهای روی آب»، «از کرخه تا راین»، «سارا»، «مدرسه موشها»، «عنکبوت»،«کلمبوس»، «بمب؛ یک عاشقانه»، «بهت»، «خوک»، «ساعت ۵ عصر»، «بادیگارد»، «فراری»، «هفت ماهگی»، «کوچه بینام»، «مرگ ماهی»، «اشباح»، «استرداد» و… و کارگردانی فیلمهای «رقص با رویا» و «ابر و آفتاب» را برعهده داشته است. کسب و دریافت عناوین و جوایزی از جمله بهترین فیلمبرداری جشنواره فیلم فجر برای فیلمهای «گبه»، «سرب»، «شیر سنگی»، «جدایی نادر از سیمین»، «بوی کافور عطر یاس»، جایزه اومبای طلایی از جشنواره بینالمللی فیلم ماردل پلاتا آرژانتین، تندیس یک عمر دستاورد هنری از جشنواره دوبلین ایسلند، بهترین دستاورد هنری برای فیلمبرداری سیاه و سفید «خون بازی» و… از جمله افتخارات این هنرمند پیشکسوت و مطرح است.
محمدحسین لطیفی
محمدحسین لطیفی متولد ۱۳۴۱ در تهران فیلمنامهنویس، کارگردان و تهیهکننده سینماست. ساخت فیلمهای سینمایی «مرد نقرهای»، «به وقت خماری»، «اسب سفید پادشاه»، «پاریس تا پاریس»، «توفیق اجباری»، «روز سوم»، «خوابگاه دختران»، «دختر ایرونی»، «غریب»، «سرعت» و سریالهای «سر دلبران»، «تنهایی لیلا»، «دودکش»، «نردبام آسمان»، «صاحبدلان»، «وفا»، «سفر سبز»، «همسایهها» و «کت جادویی» در کارنامه کاری این هنرمند به چشم میخورد. لطیفی همچنین تاکنون جوایز زیادی از جمله سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، بهترین فیلم از نگاه ملی و جایزه ویژه هیات داوران در بخش مقاومت بینالملل به ترتیب برای فیلمهای «روز سوم»، «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» و «غریب» را از جشنواره فیلم فجر از آنخود کرده است.
چهلمین جشنواره بینالمللی فیلمکوتاه تهران تا ۲ آبان ۱۴۰۲ در حال برگزاری است.
حمیدرضا جعفریان رییس سازمان سینمایی سوره به ارایه توضیحاتی درباره عملکرد این مجموعه پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، نشست خبری حمیدرضا جعفریان رئیس سازمان سینمایی سوره در این سازمان برگزار شد.
در ابتدای این نشست هادی فیروزمندی مدیر روابطعمومی این مجموعه گفت: این نشست را با فاصلهای به بهانه روز ملی سینما برای رئیس سازمان سینمایی سوره برگزار میکنیم. چند سال پیش در اوایل دوره جدید مجموعه سوره یک نشست خبری رسمی برگزار کردیم و در این فاصله هرچند نشستهای مختلف برگزار شده اما به نظرم زمان مناسبی است برای اینکه پاسخگوی رسانهها درباره عملکردمان باشیم.
در ادامه جعفریان مطرح کرد: عملکرد و اقدامات ما حتماً باید ارزیابی و نقد شود و فکر میکنم این نقدها میتواند مسیر ما را بهبود بدهد با این حال در ابتدا میخواهم به این اشاره کنم که نه ما مثل عزیزانی هستیم که در روز ملی سینما برای سینما فاتحه خواندند نه مثل برخی که وضعیت سینما را ایدهآل میدانند. سینما دغدغه ماست و به آن فکر میکنیم، هنوز فکر میکنیم با مردم فاصله داریم و باید کارهای ما متنوع و نوآورانه باشد هویت ما همچنان هویت حوزه هنری در دهه ۶۰ و ۷۰ است چون آن هویت برای همه شناختهشده است که همراه با امیدآفرینی بود و سینمای قهرمانمحور را داشتیم. پس تلاشمان این است که آن را احیا کنیم از همین منظر تلاش کردیم آثار امیدآفرین و شورانگیز و با محوریت احیای خانواده داشته باشیم. تلاش کردیم در کنار اینها به وفاق، همدلی و تکیه بر اشتراکات برسیم و هنرمندان و فیلمسازان سوره را مثل خانه خود بدانند همچنان که حوزه را در دهههای گذشته میدانستند و هرگونه رویکرد دلسوزانه که منجر به بهبود شود پیگیری میکنیم.
یکی از تمرکزهای ما در چند سال اخیر سینمای قهرمانمحور بوده است و از منظر آن به دنبال تولید و نگارش بودهایم امسال ۶ فیلم سینمایی داریم، تلاش شده قهرمان محوری در آنها پررنگ باشد و آن را در سینمای ایران توسعه بدهیم جعفریان مطرح کرد: یکی از تمرکزهای ما در چند سال اخیر سینمای قهرمانمحور بوده است و از منظر آن به دنبال تولید و نگارش بودهایم امسال ۶ فیلم سینمایی داریم، تلاش شده قهرمان محوری در آنها پررنگ باشد و آن را در سینمای ایران توسعه بدهیم. در این مسیر هم حتماً مشارکت با نهادهای فرهنگی داشتیم از همین رهگذر هر ۶ اثر ما با مشارکت نهادهای مختلف انجام شده و تلاش کردیم نهادهای دیگر را همدل کنیم و خودمان تنها پیش برنده نباشیم و تلاش کردیم تنوعی در ژانر داشته باشیم. مثلاً «صبح اعدام» با مشارکت فارابی تولید شده که روایتی از قهرمان دهه ۴۰ است فیلم دیگرمان فیلم شهید شیرودی است که در مرحله پیش تولید است و با فارابی ساخته میشود، محمد عسگری کارگردان این اثر است که سال گذشته فیلمش در جشنواره درخشید. ضمن اینکه تلاش کردیم تنوعی در تولیدکنندگان داشته باشیم.
رئیس سازمان سینمایی سوره اظهار کرد: در فضای دهه ۶۰ در باشگاه فیلم سوره طرحی برای مخاطبان نوجوانان داریم که به همراه کانون پرورش فکری ساخته میشود. آن فیلم در فضای دهه ۶۰ است. فیلم امیرعباس ربیعی با عنوان موقت «نقطه صفر مرزی» هم با سازمان فرهنگی هنری شهرداری چند روز دیگر وارد مرحله تولید میشود البته تصویر شهر هم در این فیلم که در ژانر حادثهای و با موضوع زلزله بم است همراهی میکند. ۲ فیلم انیمیشن هم داریم. واقعیت این است که در محورهای تحولی سازمان سینمایی سوره این موضوع اهمیت داشته که در حوزه کودک هم تمرکز کنیم. چند فیلم انیمیشن داریم که ۲ فیلم امسال آماده میشود. تیمی که پیش از این «بنیامین» را ساخته بودند امسال «رؤیا شهر» را در فضای تخیلی فانتزی ساختهاند که آن هم یک قهرمان دارد که در فضای خیر و شر است، البته محوریت خانواده هم دارد. انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» هم تولید شده است که در فضای فانتزی تخیلی است و درباره ورود فضاییها به ایران است که کودکان محور آن هستند. این فیلمها با مشارکت با صندوق سپهر و صندوق دانشگاه در بخش خصوصی تولید شده است که یکی از آنها به جشنواره فیلم کودک هم ارسال شده است امیدوارم این قاعده عرفی که آثاری که در جشنواره کودک حضور پیدا میکنند، نمیتوانند در فجر باشند برداشته شود. با این اوصاف باید بگویم نیمی از آثار ما روی کودک و نوجوان تمرکز دارد.
جعفریان توضیح داد: سال بعد آثار بیشتر و بهتری برای این گروه از مخاطبان خواهیم داشت همین الان ۲ مجموعه تلویزیون با مخاطبان کودک و نوجوان داریم که یکی اقتباس است که پاییز و زمستان ساخته میشود دیگری هم اواخر امسال وارد تولید میشود. مجموعههای انیمیشنی هم داریم که تلاش کردیم بخشی از آن را با تعامل صدا و سیما طراحی و تصویب کنیم. یک اتفاق دیگر هم پیشتر در مرکز سریال سوره اتفاق افتاده بود؛ درواقع حوزه هنری در دورههای گذشته کمتر وارد این فضای سریال سازی میشد که با همت دوستان مرکز سریال از ۲ سال پیش به طور جدیتر وارد این فضا شدیم که البته آثارمان بیشتر رویکرد اقتباس داشتند که «کاتب اعظم» و «سوران» از جمله آنها بود. این موضوع همچنان در دست پیگیری است به این صورت که هشت طرح در دست نگارش داریم که سه سریال امسال وارد تولید میشود؛ «بوقچی» و … از جمله آنهاست که نیمی از آنها امسال به پخش میرسند.
وی درباره جشنواره «صد» هم گفت: سال گذشته دوره سیزدهم این رویداد را با وقفهای چند ساله برگزار کردیم. امسال هم بنا داریم جشنواره «صد» را برگزار کنیم گرچه پیش از این در برگزاری این رویداد یک روال عرفی دوسالانه وجود داشت اما امسال تصمیم گرفتیم جشنواره «صد» را هم برگزار کنیم. درباره تولید فیلم کوتاه هم باید بگویم وقتی برخی آثار کوتاه را تولید کردیم بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که ظرفیت مدیریتی و قوه راهبری خودمان را توسعه بدهیم از همین منظر از اواخر سال گذشته موضوع نهادسازی را هم آغاز کردیم تا بازوهای ما در استانها باشند چون استعدادهای زیادی در استانها وجود دارد. به همین ترتیب حدود ۱۳ استان را بررسی و هشت استان را انتخاب کردیم تا به صورت جدی وارد نهادسازی شویم. البته خواستیم یک سری استودیوهای کوچک هم داشته باشیم که ظرف چند وقت آینده اخباری درباره آن هم خواهید شنید. درباره توسعه زیرساخت هم باید بگویم که در چند سال گذشته ظرفیت ما در سینماها ۲ برابر شده فاز بعدی را هم داریم با مطالعه بیشتر انجام میدهیم که سینماها محوریت خانواده داشته باشند و تنها سینما نباشند. امیدوارم در دو سه سال آینده بتوانیم ظرفیت سینماهای خود را به ۵۰ درصد برسانیم.
جعفریان با بیان اینکه امسال بنا داریم شب سینما را در مهر برگزار کنیم، درباره تولیدات قهرمان محور بیان کرد: واقعیت این است که مسائل زیادی را در دست داشتیم و در چند سریال این طراحی را داریم که اقتباسی از شاهنامه داشته باشیم. باید بگویم در سریال روی این موضوع تمرکز کردیم ولی بخشی از این ماجرا به دلیل پیچیدگی تولید دشوار است. در فضای سینما پیچیدگی تولیدی و هزینهها زیاد است با این حال در تاریخ ۲۰۰ ساله اخیر سوژههایی داریم ولی رسیدن به آن دورهها سخت است. در فضای انیمیشن هم چند سریال ما در حوزه اسطورهای است. در حوزه قصص قرآنی پیچیدگیهای وجود دارد که کارگردان خود باید موضوعات را بفهمد با ایم اوصاف ما الان اثری در دست تألیف نداریم.
رئیس سوره درباره مشارکت با نهادهای مختلف بیان کرد: تقریباً همه پروژهها اینگونه است که از ابتدا کارها را با نهادها پیش بردیم ساخت پروژه شهید شیرودی اوایل سال گذشته با ما و فارابی مطرح شد. به طور کلی ما در فیلمنامه رفت و برگشت زیادی با فیلمساز داریم مثلاً ایده «نقطه صفر زمین» را اولین بار امیر عباس ربیعی برای ما آورد اما ما چندین بار در تألیف و نگارش و انتخاب بازیگر ورود کردیم یا شیرودی سال قبل قرار بود با کارگردان دیگری ساخته شود اما در ادامه آقای عسگری انتخاب شد میخواهم بگویم ما در این آثار مداخله داریم. در پروژه «صبح اعدام» تألیف اثر بر عهده افخمی بود اما در نگارش با او همراه شدیم. اتفاقات زیادی در پروژهها رخ میدهد گاهی ما به نهادها پیشنهاد میدهیم گاهی هم آنها سیاستهای محتوایی دارند که همپوشانی میشود و بعد به طراحی میرسیم. با این حال کار هر ۶ پروژه عمدتاً از جنس این است که در شکلگیری مداخله داشتهایم. درواقع در مسیر شکلگیری در نقطهای ورود میکنیم که مؤثر باشیم و در منظومه سیاستهای خود دنبالش کنیم.
ما تلاش میکنیم از جهات مختلف تنوع داشته باشم و سبد متنوعی از آثار داشته باشیم یکی از جهات تنوع هم سبد فیلمسازان است تا یک ویترین جامع داشته باشیم. ما در میان آثار خود فیلمساز فیلماولی هم داریم سیاست ما هم این است که این موضوع را گسترش بدهیم جعفریان درباره همکاری با بهروز افخمی گفت: ما تلاش میکنیم از جهات مختلف تنوع داشته باشم و سبد متنوعی از آثار داشته باشیم یکی از جهات تنوع هم سبد فیلمسازان است تا یک ویترین جامع داشته باشیم. ما در میان آثار خود فیلمساز فیلماولی هم داریم سیاست ما هم این است که این موضوع را گسترش بدهیم. یعنی هم با خانم عاج، هم شعیبی هم مهدی جعفری طرحهایی را جلو میبریم. شما اگر به عنوان یک مدیر تصمیمگیر بخواهید با کسی کار کنید لزوماً کارهای آخرش ملاک نیست و مجموع آثار او مدنظر قرار میگیرد آقای افخمی حتماً یک سرمایه است اما اینگونه نبود که بگوییم که حتماً باید یا آقای افخمی کار کنیم پس یک پروژه برای او تعریف کنیم بلکه طرح و ایده «صبح اعدام» برای خودش بوده است ما البته در جزئیات فیلمنامه و جهت قصه مداخلاتی داشتیم. ضمن اینکه ما با دوستان تعاملاتی داریم پس اینگونه نبود که هرچه بگوییم آقای افخمی بگوید چشم، او هم ایدههایی داشت که با یکدیگر پیش بردیم.
وی درباره توزیع آثار گفت: مخاطب حتماً برای ما مهم است فیلمی که مخاطب نداشته باشد و دیده نشود فیلم نیست و ارزش ساخت ندارد ما فیلمی را برای آرشیو نمیسازیم. از جهت آماری بخواهم اشاره کلی کنم باید بگویم ممکن است بخواهید بر فیلمهایی مثل «دسته دختران» و «مصلحت» انتقاداتی داشته باشید ولی ما مخاطب را هم در گیشه میبینیم و هم نمیبینیم به این معنا که فیلم حتماً باید اثرگذاری داشته باشد، مثلاً «هناس» قرار نبود حتماً در سینما دیده شود. ما مخاطب را در پلتفرم، پخش تلویزیونی، استقبال منطقهای و … هم میبینیم مثلاً «اخت الرضا» را اصلاً برای مخاطب داخلی طراحی نکردیم بلکه میخواستیم در کشورهای عربی و شیعی دیده شود. فیلم «مصلحت» هم یک فروش آبرومندی در گیشه داشته است. ما سال گذشته کمپینی برای «لوپتو» داشتیم و فروشش یک اتفاق خاصی برای سینمای ایران بود. ما خودمان حتماً دنبال این نیستیم که اثری برای جشنواره یا تنها برای تولید بسازیم بلکه مخاطبی که الان با سینما قهر کرده مدنظر ماست میخواهم بگویم لزوماً نباید آمار فروش نقطهای را ببینیم.
جعفریان درباره حذف بخش خصوصی اظهار کرد: به نظرم بخش خصوصی هنوز در سینما حذف نشده و ما از این مسأله استقبال میکنیم. درباره هوش مصنوعی هم کارهایی کردیم اما در سینمای ایران خیلی نوپاست پس این موضوع را بیشتر در سریال تست و سرمایهگذاری میکنیم. هوش مصنوعی الان یک مفهوم عام دارد و ما نمیخواهیم ایدهنوردانه فکر کنیم پس به اندازه بضاعت خودمان تلاش میکنیم به هوش مصنوعی بپردازیم. این موضوع بیشتر در فضای تصویر است و در دنیا هم هنوز شکوفا نشده است با این حال در حوزه تصویر و جلوههای ویژه در نظر داریم این موضوع را اعمال کنیم. مثلاً یک لوکیشن را در «سوران» در حد طراحی صحنه شبیه سازی سه بعدی کردیم در چند سریال هم داریم این موضوع را تست میکنیم.
از منظر ما اینکه سینما چقدر قهرمان محور است، چقدر مخاطب را به حرکت میاندازد، چقدر خانواده در آن مهم است، اهمیت دارد که این فاصله را میتوان در نسبت سینمای ایران و وضع مطلوب دید و ما در پیگیری آن وضعیت مطلوب هستیم جعفریان درباره وضعیت مطلوب سینما گفت: خیلی از فعالان سینما الان وضعیت سینما را مطلوب نمیدانند ضمن اینکه اول و آخر سینما با تألیف و خلق اثر هنری شناخته میشود. از منظر ما اینکه سینما چقدر قهرمان محور است، چقدر مخاطب را به حرکت میاندازد، چقدر خانواده در آن مهم است، اهمیت دارد که این فاصله را میتوان در نسبت سینمای ایران و وضع مطلوب دید و ما در پیگیری آن وضعیت مطلوب هستیم.
رئیس سازمان سینمایی سوره مطرح کرد: ما نیاز به پرداخت جدیتر به قهرمان داریم و بخشی از آن منوط به مسیری است که ابتدا باید طی شود. هنوز نمیدانیم کجاییم و داریم این موضوع را تست میکنیم ولی همیشه تلاش ما این بوده است که نسبت به عمق پیدا کردن شخصیتها و نسبت شخصیتها با هم حرکت کنیم. تلاش میکنیم مدام این موضوع را تست کنیم. ما نهایتاً میتوانیم یک خطوطی را پررنگ کنیم اما اول و آخر این هنرمند است که میتواند آن را بازآفرینی کند.
جعفریان درباره ۶ اثر تولیدی این مجموعه توضیح داد: تلاش داریم هر ۶ اثر را به جشنواره فیلم فجر برسانیم. ما حتماً دنبال مخاطب هستیم و گیشه و فروش هم آمیختگی جدی با مخاطب دارد. ما حتماً دنبال این هستیم که آثارمان بهدست مخاطب برسد در جاهایی مثل «لوپتو» موفقیت داریم و گاهی این اقبال متوسط است با این حال تلاش میکنیم هم سیاستگذاریهای خود را پیش ببریم و هم به مخاطب توجه کنیم. گاهی ممکن است یک اثر هنری شکل نگیرد حتی اگر نولان هم باشید ممکن است دانکرک را بسازید و بقیه از آن راضی نباشند.
رییس سازمان سینمایی سوره عنوان کرد: فضای کاری ما در سریال و سینما ۲ منبع و منشا دارد یکی مخاطب و دیگری محتوا ما به هر حال تکلیف و ماموریتهایی داریم. بحثهای ژورنالیستی خیلی در سیاستگذاریهای بلند مدت ما تاثیری ندارد.
وی درباره شفاف سازی گفت: آنچه که الان در فضای سینما کار میکند ژست شفافیت است تا خود شفافیت. ما خیلی شفافیت در موضوعات نداریم. این موضوع خیلی کارکرد ژورنالیستی پیدا کرده است. من ندیدهام در اعلام آمار و ارقام مسیر شفافیت طی شود. اینکه چه کسی چقدر گرفته و… همه را میدانیم. شفافیت گاهی تبدیل به پز میشود.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان و دبیر چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با تاکید بر اینکه فیلم کوتاه نباید تحتتاثیر فضای اجتماعی زرد و ترندها قرار گیرد گفت: امیدوارم در جشنواره امسال درباره حوادث سال گذشته فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع میکنم چون اگر فیلمساز به ما اعتراض سیاسی داشته باشد خیلی پذیرفتنیتر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، دو سال قبل که مهدی آذرپندار از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما به انجمن سینمای جوانان ایران آمد، اهدافی را در مراسم معارفه خود برشمرد که یکی از مهمترین آنها تاکید او بر هدایت چگالی بودجه انجمن به سمت تولید آثار بود؛ روندی که همچنان از محوریترین برنامههای او به شمار میرود و اعتبار آن را در کل سالهای فعالیت این انجمن قابل اعتنا میداند.
او در گفتوگویی با ایسنا با تشریح این هدف خود از جسارتی گفت که میان بسیاری از فیلمسازان برای ساخت فیلم کوتاه در زمینههای مختلف همچون سیاسی وجود ندارد و به جای آن گلهمند شد از سوژههایی که آنقدر فراگیر میشوند که انگار بیشتر بر اهدافی خاص متمرکز هستند.
آذرپندار که به همراه میکاییل دیانی (معاون ارتباطات و بازرگانی انجمن سینمای جوانان ایران) به ایسنا آمده بود، تاکید کرد که همکاری با فیلسازانی از تمام سلایق مدنظر انجمن است از جمله فیلمسازان مومنِ انقلابی ولی حتما قرار نیست این گروه جای سلیقههای دیگر را تنگ کند.
در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانید:
شما در صحبتهای ابتدایی خود پس از انتصاب به عنوان مدیرعامل انجمن بر تولید تاکید داشتید. این تصمیم برچه اساسی بوده و تاکنون به چه نتیجهای رسیده است؟
انجمن سینمای جوانان ایران در شیوه اداره مجموعه، سه، چهار سَبک مدیرعامل به خود دیده است؛ مثلا ممکن است یک مدیرعامل اهتمام خود را روی آموزش بگذارد چون انجمن بزرگترین مدرسه سینمایی ایران و یکی از بزرگترینها در دنیاست، یا مدیرعامل دیگری میتواند روی تولید متمرکز باشد که در این مورد هم انجمن در ایران و در بین بسیاری از کمپانیهای تولید فیلم کوتاه در دنیا منحصربفرد است. ممکن است مدیر دیگری بر اهداف لجستیکی و عمرانی در انجمن تمرکز کند؛ چرا که در وزارت ارشاد کمتر مجموعهای هست که ۵۸ دفتر در سطح کشور داشته باشد و چنین گستردگی فیزیکی داشته باشد که حتما نیازمند رسیدگی عمرانی و تجهیز لجستیکی است. شاید هم یک نفر اهتمام جدی روی جشنوارهها و به خصوص جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته باشد که البته معمولا این را اعلام نمیکنند، چون مورد انتقاد قرار میگیرند.
من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید به انجمن آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم کار اداری مرا زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشددر کنار این سبکهای مدیریتی، یک نکته مهم این است که انجمن یک مجموعه بزرگ از انبوه کارهای اداری است و من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم این کار اداری من را زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشد و استدلالم این بود که با تمرکز بر تولید، کیفیت آموزش در دفاتر را هم میتوان محک زد چون معتقدم ویژگی آموزش در انجمن این است که باید به تولید ختم شود. بحثهای عمرانی هم البته در انجمن همیشه مغفول مانده اما نمیتواند استراتژی اصلی اداره یک مجموعه فرهنگی، تجهیز و کار عمرانی باشد.
بگذارید در باب اهمیت تولید در انجمن مقدمهای بگویم. در دولت قبل در برههای بحث ادغام یا انحلال انجمن جدی شد. استدلال اصلی هم این بود که سینمای ایران در دهه ۶۰ نیازمند تزریق نیروی جدید بوده تا متناسب با تغییر فضا نیروهای جدید دغدغهمند و متفکر وارد سینما شوند و در نبود آموزشگاهها و دانشگاههای هنری به تعداد کافی، انجمن این کار را بر عهده گرفت اما امروز بالفرض اگر نیازمند به نیروی جدید باشیم، دانشگاهها و آموزشگاههای خصوصی این وظیفه را برعهده میگیرند و نیازی به انجمن نیست. البته انجمن سینمای جوانان یک خانواده ریشهدار است و انحلال آن یک شوخی است و مشخص بود که آن ایده به نتیحه نمیرسد و این استدلالها اشتباه است. مصداق تاکیدم بر اشتباه بودن چنین تصمیمی، این است که سال قبل خیلی از شرکتکنندهها در آزمون دورههای آموزشی جامع انجمن، جزو کسانی بودند که در آموزشگاههای سینمایی دوره دیده بودند یا دانشجوی سینما در دانشگاه بودند و حتی در مواردی به توصیه اساتید خود به انجمن آمده بودند. سوال اصلی اینجاست که چرا وقتی اساتیدی مثل فرهادی، مکری، کیمیایی و … در آموزشگاه ها تدریس میکنند، هنرجو بعد از دیدن دوره اینها به انجمن میآید؟
این را گفتم که برگردم به بحث تولید؛ درواقع مزیت انجمن صرفا در آموزش و اساتیدش نیست، بلکه نکته مهم آن اتصال آموزش انجمن به مرحله تولید است و این نکتهای است که در هیچ آموزشگاه یا دانشگاهی پیدا نمیکنید. در این زمینه یک نکته مهم این است که تولیدات انجمن از بیرون ارزانتر و به عبارت دقیقتر شدنی است و من به عنوان کسی که از بیرون وارد انجمن شدم، کاملا این موضوع را درک میکنم. بنابراین به نظرم رسید که باید این مزیت را تقویت کرد؛ در این راستا من هم بر تولید تاکید کردم آن هم با تکیه بر رونق تولید شهرستانها. سال اولی که من به انجمن آمدم مقارن بود با شیوع کرونا و سال آخر دولت دوازدهم و با مجموعهای روبرو شدم که قرار بود منحل یا ادغام شود و شرایط بودجهای خوبی نداشت. یعنی مدیرعامل پیشین شرایط خیلی سختی داشت و حفظ انجمن از سوی ایشان به تنهایی دستاورد بزرگی محسوب میشد. تمام اینها سبب شده بود انجمن سینمای جوانان با حجمی از تولیدات مصوب شده از سال ۱۳۹۸ روبرو باشد، آن هم در شرایطی که بهمن ۱۳۹۹ پورتال تولید بسته شده بود و سال ۱۴۰۰ که من مسئولیت انجمن را برعهده گرفتم، پنج میلیارد تومان تعهد مالی با میانگین ۱۵ میلیون تومان برای هر پروژه را داشتیم. ببینید چه حجمی از پروژه میشود. امروز تقریبا تمام این تعهد با مساعدت آقای خزاعی (رییس سازمان سینمایی) تسویه شده و مابقی را یا خود فیلمساز پیگیری نکرده یا پروژه به پایان نرسیده است.
یکی از اقدامات ما در بخش تولید، فعال کردن پیچینگ در استانها برای رونق تولید بود. در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰ میلیارد تومان هزینه بابت تولید پرداخت کردیم و حدود ۱۷ میلیارد تومان هم تعهد تولید دادیم که بیش از ۶۰ درصد آن مربوط به شهرستانها است که اینها اعدادی کمسابقه در انجمن هستند. کار دیگری که باید به آن اشاره کنم تشکیل باشگاه فیلم اولیها در این دوره است که سبب شد آموزش به تولید متصل شود و ما اگرچه از کیفیت و توانایی فیلمسازی متقاضیان به علت فیلم اولی بودن چیزی نمیدانیم، اما این ریسک را میکنیم که حتی با رقمی کم، از پروژهها حمایت شود؛ هر چند رقم حمایت در مقیاس کشوری از یکصد فیلمساز تازهکار قابل توجه است.
در چنین شرایطی روسای دفاتر انجمن میدانند که ملاک ارزیابی من تولید است؛ بویژه آنکه خودم تمام فیلمها را میبینم و فیلمی در انجمن نیست که تسویه و آرشیو شود بدون آنکه خودم آن را دیده باشم.
قبل از تسویه حساب فیلمها را میبینید؟
ما در مرحله تصویب، به استانها تفویض اختیار کردیم ولی در تهران در شورای عالی تولید و فیلمنامه عضو هستم و از ابتدا در جریان تولیدات قرار میگیرم و آثاری را که از شهرستانها باشند در مرحله تسویه میبینم. با این حال در مواردی هم پیش آمده که از اثر تولید شدهای که لزوما سلیقه و بر مبنای سیاستگذاری ستاد نبوده ولی مصوبه پیچینگ استانی ما را داشته، حمایت کردهایم.
با وجود اینکه نوع نگاه حمایتی شما ارزشمند است اما این دغدغه هم وجود دارد که با توجه به اتفاقهایی که از سال گذشته تاکنون در جامعه رخ داده، مراقبتهایی در پروسه تولید صورت گیرد تا احیانا فیلمی در انجمن تولید نشود که مغایر با اهدافش باشد؛ به هر حال شما با نسلی مطالبهگرتر از گذشته روبرو هستید.
دیانی: ما برای تولید ساختار طراحی کردهایم، فیلمساز اساسا بصورت مستقیم با ستاد طرف نیست، در پرتال ثبت نام میکند، شورای فیلمنامه که از دل فیلمسازان سراسر کشورند، در پرتال فیلمنامهها را میخوانند و به آن نمره میدهند و اگر نمره لازم را کسب کرد به پیچینگ دعوت میشود؛ یعنی در پروسه تولید چهارچوبی وجود دارد که سلیقهای با آثار مواجه نشویم.
آذرپندار: دغدغهای که مطرح کردید حتی در مورد بدهی پنج میلیاردی هم به وجود نیامد؛ بدهیای که اصلا متعلق به من نبود و شاید بجز دو پروژه، من هیچ پروژهای را نگه نداشتم. آن دو فیلم هم کاملا متفاوت از فیلمنامهای ساخته شده بودند که به انجمن ارائه شده بود و این مسئلهای است که هر مدیری نسبت به آن گارد میگیرد. همین الان هم فیلمهایی ساخته میشوند که باب سلیقه من یا حتی شورا نیستند ولی جلوی آنها گرفته نمیشود. در چنین شرایطی به نظرم دو راه وجود دارد؛ یا باید تولید را کم کنیم و همه فیلمها را در یک چارچوب بگنجانیم یا اینکه باید تولید را افزایش دهیم و مسئولیت خطا را هم قبول کنیم. حتما فیلمسازی هست که خلاف مصوبه فیلم میسازد یا حتی ممکن است شورا در صدور مصوبه ساخت به اولویتهای ما مثل تاکید بر ژانر یا اتمسفر بومی فیلمهای تولیدی شهرستانها توجه نکرده باشد. اینها جزو خطاهایی میشود که باید مسئولیتش را پذیرفت.
تاکید روی این سیاست بومیگرایی هم بی دلیل نیست. شما ببینید یکی از موفقترین دفاتر انجمن در این دورهها رفسنجان بوده که در دورههای اصلاح طلب و اصولگرا بیشترین جوایز را کسب کرده چون در آثارشان زیستبوم رفسنجان را میبینید. برعکس آن را هم داریم؛ در یکی از شهرهای مذهبی، فیلمی درباره یک گروه موسیقی زیرزمینی ساخته شد. من فیلمنامه را رد نکردم ولی به سازنده آن گفتم که مطمئن هستم فیلم خوبی نمیشود چون در آن شهر این مسئله، اگر هم باشد آنقدر کم است که هیچ تجربه زیستهای از آن وجود ندارد. در نهایت فیلم ساخته شد و ابایی ندارم که بگویم فیلم خوبی هم نشد.
به نظر میرسد به طور کلی وضعیت تولید فیلم کوتاه در چند ماه اخیر نسبت به دیگر بخشهای سینما بهتر باشد. چون آمار تولید فیلمهای کوتاه در رسانهها نیز خیلی زیاد است.
دیانی: با توجه به نیم نگاهی که فیلمسازان به جشنواره فیلم کوتاه تهران دارند، پیک تولید فیلم کوتاه معمولا از فروردین تا انتهای تیر است. البته با وجود شرایطی که سال قبل پیش آمد امسال تراکم تولید بیشتر هم شد و مجبور شدیم جشنواره را تمدید کنیم.
آذرپندار: ما در سال گذشته ۳۷۰ قرارداد تولید داشتیم که از ابتدا تا انتهای ۱۴۰۱ بود، ولی امسال این رقم خیلی بیشتر شده است. البته در یکی دو استان به علت حوادث سال گذشته آمار تولید انجمن کمتر شد. از جمله کردستان که سال گذشته اوضاع ملتهبی داشت و به هر حال باید یک آرامش روانی برای فیلمسازی وجود داشته باشد.
وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران اختلافنظر وجود دارد، فکر کردیم به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی بدهیم که میشود واقعنگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساختوزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بارها بر ریلگذاری جدید سینما و ورود فیلمساز و نیز گسترش سینمای انقلابی تاکید کردند. خود شما هم در این مدت در بخش تولید بر تنوع ژانری تاکید داشتید. ماموریت شما در ریلگذاری جدید سینما چیست؟ تربیت فیلمساز یا تولید آثار متفاوت؟
من فکر میکنم تاکید من بر ژانر در کادرسازی سینمای ایران در آینده تاثیر دارد. در سالهای گذشته چه آن وقت که دولت اصلاحطلب بر سر کار بود و چه وقتی که اصولگرایان بودند، همه بر مقوله امید تاکید داشتند اما بخشی از فیلمسازان میگویند ما امیدی نمیبینیم. ما فکر کردیم وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران اختلافنظر وجود دارد، به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی دهیم و بگوییم که به جای بحثهای جامعهشناختی یا بحث درباره اینکه واقعیت این است یا آن، میشود واقعنگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساخت. این پیشنهاد خدا را شکر اجماع بیشتری در پی داشته و بسیاری از این فیلمسازانِ منتقد امروز به فیلمسازی در ژانر مشغول هستند. البته درام اجتماعی همچنان بیشترین ژانری است که در انجمن متقاضی دارد اما در ژانرهای دیگر رشد خیلی خوبی داشتهایم. مثلا در دو سال گذشته، به اندازه تمام این سالها فیلم ژانر وحشت ساخته شده که بعضا فیلمهای خیلی خوبی هم هستند؛ یا به اندازه تمام این سالها فیلم فانتزی تولید شده که در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی جایزه گرفته و میگیرند. پس با اطمینان میگویم که تمام سلایق فیلمسازی میتوانند با انجمن کار کنند و جای کسی را تنگ نمیکنیم.
من بر این باورم سیاست ژانر، فضای آزادتری را در جشنوارهها ایجاد میکند. مثلا اگر در سبد جشنواره مجموعهای متنوع از همه ژانرها و سلائق داشته باشید، میتوانید جسورانهتر تصمیم بگیرید. در برخی دورهها یکی از مشکلات جشنواره این بوده که در بعضی سبدها هیچ فیلمی وجود نداشته و در سبدی دیگر انبوهی فیلم با یک مضمون مشخص بوده و دقیقا همانجا مشکل ممیزی پیش آمده است؛ یعنی دبیر جشنواره میبیند که نمیتواند ۲۰ فیلم با موضوع خودکشی داشته باشد پس مجبور به حذف بعضی از آنها میشود در حالی که هیچ کدام به تنهایی مشکلی ندارند. سال قبل حضور فیلم دفاع مقدسی مثل «نوشابه مشکی» که خوش ساخت هم بود، سبب شد که در چند مورد دیگر بتوانم جسورانهتر تصمیم بگیرم. این اتفاق در جشنواره فجر هم رخ میدهد و دبیری که «هناس» و «موقعیت مهدی» و «ضد» را دارد، راحتتر میتواند «ملاقات خصوصی» و «بی رویا» را هم در سبدش پذیرش کند.
بنابراین در پاسخ به سوال شما میتوانم بگویم که حتما سهم حضور برخی دغدغههای کلان نظام در انجمن افزایش یافته و در کنار آن فیلمهای انتقادی و از ژانرهای گوناگون هم تولید شده است. حتما مدنظر ما است که انجمن با همه سلایق از جمله با بچههای مومن انقلابی کار کند ولی اصلا حضور آنها جای کسی را تنگ نمیکند. من امیدوارم که عملکرد ما در این زمینه، جشنواره به جشنواره قضاوت شود ولی متاسفانه فیلم کوتاه در بین جامعه فیلم کوتاه هم گاهی دیده نمیشود و خیلیها نمیدانند که چه آثاری تولید شده است؛ این در حالی است که معتقدم “ژانر” یک پیشنهاد به سینمای ایران است. ما در عرصه فیلم کوتاه تجربه کردیم که در ژانر، میتوان مسائل را با فضای بازتری مطرح کرد در صورتی که همان مسئله در فضای رئال میتواند ایجاد شائبه کند. این میتواند برای آینده سینمای ایران هم مفید باشد. ما میپسندیم که سینمای کوتاه، پیشنهاددهنده به سینمای بلند باشد. در دورههای طلایی فیلم کوتاه، همین وضعیت وجود داشت. از دورهای به بعد، اقبال فیلمسازان برای ساخت فیلم بلند باعث شد فیلمهای کوتاه شبیه فیلمهای سینمای بلند ایران باشد. فرضا اگر آقای فرهادی موفق بوده، کلی فیلم کوتاه شبیه آثار او با دوگانههایی در مسائل اخلاقی یا شبیه فیلمهای سعید روستایی و هومن سیدی و محمد کارت با حال و هوای جنوب شهر ساخته شده است. در حالی که شأنیت فیلم کوتاه این است که خودش پیشنهاددهنده باشد و بازار نباید برای آن تعیینکننده باشد. درواقع با ژانر، هم میتوان استقلال فیلم کوتاه را از سینمای بلند حفظ کرد و هم اینکه آیندهای را در سینمای حرفهای برای آن فیلم کوتاهساز متصور بود.
شما بارها در نشستهای خبری جشنواره خط قرمزهای خودتان و جشنواره را مشخص کردید. برای این دوره و به طور کلی تولید در انجمن، خط قرمزها پس از اتفاقهای اخیر جامعه تا کجاست؟ اصلا شما چه پیشنهادهایی برای فیلمسازی دارید که جسارت ساخت آن وجود داشته باشد؟
اول این را بگویم که شرایط اصلا اینطور نیست که ما با تقاضای زیادی برای ساخت فیلم سیاسی مواجه باشیم یعنی متاسفانه و با صراحت، تاکید میکنم که فیلمسازها سراغ ساخت این نوع فیلمها نمیروند. الان معنای جسارت این شده که درباره LGBT و رختخواب فیلم ساخته شود؛ اینها که جسارت نیست. سال قبل حداقل دو، سه تا فیلم سیاسی در جشنواره داشتیم و هر کسی که آنها را دیده میداند که من چه میگویم.
شخصا بیشتر از این از دستم برنمیآید چون بعضی از آنها هم تولید خود ما در انجمن بود اما یک تصور ذهنی وجود دارد که درباره مسائل سیاسی نمیتوان فیلم ساخت که این اشتباه است و امیدوارم درباره حوادث سال گذشته حتما در جشنواره امسال فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع میکنم. حال ممکن است فیلم درباره اتفاقات پارسال موضع حمایتی داشته باشد، ولی اگر موضع اعتراضی هم داشته باشد، حتما پذیرفتنیتر است. چون به نظرم اگر فیلمساز، اعتراض سیاسی به ما داشته باشد پذیرفتنیتر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.
من نمیدانم چرا در مورد بعضی موضوعات مثل اینکه فرضا یک فرزند از رابطه زناشویی پدر و مادرش مطلع میشود، اینقدر فیلم ساخته میشود؟ آیا این جسارت است؟ اصلا چه چیزی را ثابت میکند؟ یا مثلا فیلم ساختن درباره ترنسها. پرداختن به این موضوعها به خودی خود اشکالی ندارد چون به هر حال قوانین کشور در این زمینه مشخص است ولی من پای این نمیایستم که کسی بخواهد فیلمی با این موضوع بسازد و بعد ابتدای فیلمش ۲۰ تا لوگوی جشنوارههای مختلف را بزند، انگار که خیلی فیلم مهمی است؛ چون درباره این موضوع یک دوپینگ جشنوارهای در حال رخ دادن است. در حالی که قبلا هم از این نوع فیلمها ساخته میشد و خدا بیامرزد خانم طائرپور را که یک فیلم تر و تمیز (آیینههای روبرو) در این زمینه ساخت. اینکه شما با این موضوع فیلم بسازید و در ۲۰۰ جشنواره خارجی شرکت کنید و بعد هم فکر کنید فیلمساز خیلی خوبی هستید، رویه درستی نیست بخصوص آنکه الان در دنیا هم این اعتراض است که چرا اینقدر به این موضوع پرداخته میشود؟!
درباره کودککشی هم چنین اتفاقی را شاهد هستیم و از آنجا که من تمام فیلمها را میبینم، برایم سوال است که چرا در فیلمهای کوتاه ما این همه کودک میمیرد؟ آیا آماری در این رابطه وجود دارد؟ خیلی دردناک است. حرف من این است که اگر میخواهید فیلم اعتراضی بسازید درباره امروز بسازید. بچه یعنی فردا. درباره فردا پیشبینی نکنید. بگذارید بچهها بزرگ شوند و خودشان کارشان را انجام دهند. شاید توان بیشتری داشتند و جامعه بهتری ساختند. شما فرضا حتی اگر اپوزوسیون هم باشید نباید بگویید هیچ امیدی به آینده نیست. پس چه کسی قرار است در این کشور کاری انجام دهد؟ در سینمای دنیا بچه نماد آینده است و با او این کار را نمیکنند. به نظرم در کشورهای دیگر هم وقتی بخواهند درباره این موضوعات حرف بزنند داستان را در ژانرهای دیگر مثل وحشت روایت میکنند نه در رئالترین شکل ممکن که در اینجا اتفاق میافتد.
امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشندزمانی از انجمن سینما جوانان، فیلمسازانی مثل رضا میرکریمی و اصغر فرهادی و سعید روستایی بیرون آمدند اما نسل امروز با آنها خیلی فرق دارد. این کار شما را سخت نمیکند؟
چرا گاهی خیلی متفاوت هستند. اولا به نظرم افراد مستعد در بین آنها خیلی زیاد است. گروهی از آنها بسیار صادق هستند و آنقدر “خودشان” هستند که ما تعحب میکنیم چون حتی در جلسات پیچینگ که با حضور مدیر انجمن برگزار میشود، منظور فیلمشان را به سادگی توضیح میدهند ولی بعضی دیگر اصلا اینطور نیستند تا جایی که فیلمساز کشف حجاب کردهای داریم که با مقنعه پیش من میآید. بنابراین همه را با یک عنوان مشترک نمیتوان دید.
با این حال نقدا میتوان گفت به لحاظ تکنیکی فیلم کوتاه از دهههای قبلی جلوتر است و امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشند. نکته مهم این است که فیلمساز مسئله خود را از فضای مجازی نگیرد بلکه مسئله خودش را دنبال کند. بسیاری از این بچهها مطالبهگر هستند، ولی چون خیلی دوست دارند فیلم بلند بسازند گاهی محتاط میشوند که این کاملا برخلاف تصور جاری است. البته فضا برای اینکه اشتباه کنند هم زیاد است؛ مثلا در مورد خانمهای فیلمساز، که تعداد زیادی از آنها هر سال در جشنواره کوتاه تهران حضور دارند ولی همان سال در فجر یکی دو فیلمساز خانم بیشتر نیست؛ درواقع تعداد زیادی از آنها به مرحله بعدی نمیرسند. بخشی از این اتفاق به دلیل تصمیمهای اشتباه است و تداومی که در کار خود ندارند.
ما فیلمساز خانم زیادی داریم که دو فیلم ساخته و الان کانادا هستند. آنها باید فکر کنند که آیا میخواهند فیلم بسازند یا اینکه با فیلمهایشان میخواهند پاسپورت و ویزا بگیرند؟ تا جایی که من میدانم اگر شما فیلم کوتاهی ساختید و جایزه گرفتید مانعی برای ساخت فیلم بعدی نبوده مگر اینکه یکسری تصمیم احساسی بگیرید که متاسفانه این موضوع در بین فیلمسازان خانم جدی است و زودتر ناامید میشوند و زودتر تصمیم به مهاجرت میگیرند یا حتی اصلا فیلمسازی را کنار میگذارند. یکی از دغدغههای من است که چرا این اتفاق میافتد و آنها با اولین مانع ناامید میشوند در حالی که فیملسازی واقعا کار سختی است و برخی فیلمسازانی که شما نام بردید مثل سعید روستایی اصلا در فضای فیلم کوتاه هیچ گاه جایزه نگرفتند. به نظر میرسد تاب و تحمل سیر طولانی برای مسیر فیلمسازی وجود ندارد و نوعی عجله مشهود است. این را در باشگاه فیلم اولیهای فارابی هم میبینیم که یک نفر دو فیلم ساخته و حالا سریع میخواهد فیلم بلند بسازد.
آدمها وقتی مهاجرت میکنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عدهای مسیر وطنفروشی را برای کسب درآمد انتخاب کردهاند. آنها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی میکنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص میشود که چه کسی فیملساز است و چه کسی تاجر. این روزها درباره منع پذیرش فیلمهای ایرانی از سوی برخی جشنوارههای مطرح دنیا مطالبی شنیده میشود. چقدر این موضوع در فیلم کوتاه هم جدی است؟
چند جشنواره مطرح و الف دنیا یک تصمیم کلی گرفتهاند که شامل فیلم کوتاه هم میشود و تحت تاثیر جریانی هستند که آن طرف شکل گرفته است. به هر حال آدمها وقتی مهاجرت میکنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عدهای مسیر وطنفروشی را برای کسب درآمد انتخاب کردهاند. آنها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی میکنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص میشود که چه کسی فیلمساز است و چه کسی تاجر. البته ابعاد کلی این عدم پذیرش یا تاثیر جریانهای سیاسی، در برخی موارد آنطور که میگویند نیست مثل سال قبل که عدهای میگفتند جشنواره فیلم کوتاه تهران دیگر مورد تایید آکادمی اسکار نیست در حالی که اینطور نبود و اتفاقا سال قبل ویدیوها و بازخوردهایی از برگزیدههای خارجی جشنواره و خوشحالی آنها گرفتیم که از بچههای خودمان نگرفتیم.
به هر حال جشنواره فیلم کوتاه در سال ۱۴۰۱ اولین رویدادی بود که بعد از ناآرامیهای جامعه برگزار میشد.
آذرپندار: بله، و خیلی هم سخت بود.
دیانی: الان فیلمهای سینمای ایران در حوزه کوتاه خیلی مورد استقبال هستند و اینطور نیست که ایران تحریم شده باشد؛ بخشی از همین انبوه اخباری که شما میگویید از فیلم کوتاه منتشر میشود، ناظر به حضورهای جهانی فیلم کوتاههای ایران است که در این میان تعداد فیلمهای تولید انجمن هم زیاد است که با لوگوی انجمن و با اعتبار انجمن مورد توجه قرار میگیرند.
آذرپندار: ما از سال قبل پس از چند سال وقفه در انجمن، دوباره بخش مربوط به پخش فیلم را فعال کردیم و این کار را طبیعتا با اسم و لوگوی انجمن انجام میدهیم و بر خلاف شایعات، در رویدادهای زیادی هم موفق بودیم. تا الان و در همین مدت کم، دو فیلم «جناکات» و «بالا افتادن» توسط پخش انجمن، به دو جشنواره اسکار کوالیفای یکی در بلغارستان و دیگری در امریکا راه پیدا کردهاند.
یک سوال دیگر در حوزه فعالیتهای انجمن این است که انجمن سینمای جوانان در بخش آموزش چقدر بهروز شده است؟
در حال حاضر در خیلی از شهرها بهترینهای این حوزه مشغول تدریس هستند و البته در بعضی شهرها جوانهای بدون اسم و رسمی را هم داریم که تدریس میکنند و خروجی بسیار قابل توجهی هم دارند. مزیت انجمن در این زمینه حتما در مورد اساتید و طرح درسهاست و قصد داریم که دورههای تخصصی را هم افزایش دهیم. در این مورد یک سند پنج ساله نوشتهایم که علاقهمندیم براساس آن قضات شویم. ما یک دوره جامع داریم و نیز یکسری دورههای تک درس که سعی کردیم برخی حیطهها را در یک بازه زمانبندی شده تخصصی کنیم مثل عکاسی که برای اولین بار دوره جامع آن پس از یک سال کار مداوم راهاندازی شده است. تا پیش از این عکاسی یک تکدرس در انجمن بود اما الان یک دوره جامع عکاسی داریم. تلاش میکنیم این دوره منجر به خروجی شود تا حتی هنرجو بتواند شغل پیدا کند. دوره جامع فیلمنامهنویسی هم الان در مرحله طرح درس نویسی است و از سال بعد اجرایی میشود و ایضا طراحی دوره جامع مستندسازی هم از سال آینده آغاز میشود. نکته مهم این است که در تمام اینطرح درس ها، تدریس با مطالب و متدهای روز انجام خواهد شد.
در بخش نمایش فیلمهای کوتاه چقدر حضور پلتفرمها جدی شده است؟
دیانی: عدم وجود بستر مناسب پخش فیلم کوتاه پیش از این باعث شده بود اصولا خیلی از بچهها در حوزه فیلم کوتاه برای جشنوارهها اثر تولید کنند. ما برای رونق نمایش فیلمها از سال گذشته پاتوق فیلم کوتاه را که در دوران کرونا و قبل از آن تعطیل شده بود، دوباره در کل کشور راهاندازی کردیم و در کنار آن فیلمهایی را که از فرایند جشنواره جا مانده بودند و اتفاقا فیلمهای خوبی هم بودند و به هر دلیلی از جمله سلیقه داوران امکان حضور در جشنواره را نداشتند، در این پاتوقها روی پرده اکران کردیم که همچنان هم ادامه دارد. در کنار اینها پلتفرمها را برای نمایش فیلم کوتاه فعالتر کردیم و بیش از ۱۰۰ فیلم را روی پلتفرمهای هاشور و تیوال نمایش دادیم. همچنین توانستیم پلتفرمهای بزرگتر را قانع کنیم که در این حوزه سرمایهگذاری کنند چون آنها براساس تایم تماشا (watch time) به فیلمها امکان پخش میدهند. با این حال توانستیم یک باکس ۱۰ تایی در فیلیمو ببندیم و آنقدر استقبال خوبی از آن شد که از طرف دیگر پلتفرمها هم ادامه تقاضای نمایش مطرح شد. جدا از اینها الان برنامه سینماجوان در شبکه مستند تلویزیون ویژه نمایش و تحلیل آثار کوتاه روی آنتن است.
حرف آخر؟
بسیار امیدوارم جشنواره چهلم را با یک اجماع برگزار کنیم، چون این سرمایه ۴۰ ساله پدیدهای است که همه فیلمسازان در آن دخیل بودند و امیدوارم آنها براساس انتخاب شخصی خود تصمیم بگیرند که با جشنواره مواجه شوند، نه با آن چیزی که در دایرکتشان اتفاق میافتد. البته در نهایت هر تصمیمی بگیرند قابل احترام است ولی فکر میکنم در جامعه فیلم کوتاه با کسانی مشکل داریم که در سینمای بلند موفق نشدند و برگشتند و لیدری جریان فیلم کوتاه را برعهد گرفتند. امیدوارم بچههای فیلم کوتاه متوجه شوند که بعضیها دورهای خود را میزنند و در نهایت میبینند که اینجا میتوانند قهرمانبازی دربیاورند. این ناراحتکننده است که برخی چنین استفادهای را از فضای فیلم کوتاه میکنند. سال قبل برخی با بغض تماس میگرفتند و از جشنواره انصراف میدادند هرچند چون انصرافشان مکتوب نبود ما فیلمها را نمایش دادیم. حوزه فیلم کوتاه شاید تنها جایی باشد که یک نفر میتواند در شرایطی که ۱۵ سال است فیلم کوتاه نساخته و از تیزرسازی برای تلویزیون امرار معاش میکند، ژست مستقل بودن بگیرد و کارگردانهای فیلم کوتاه را تحت فشار بگذارد که انصراف دهند؛ بدون آنکه خودش مطلقا هیچ و هیچ و هیچ هزینهای بدهد. من خیلی صریح میگویم که امیدوارم فیلم کوتاه از شر این افراد خلاص شود.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رسالت اولیه، اصلی، مهم و اساسی انقلاب اسلامی را تحکیم بنیانهای خانواده دانست و گفت: از همه عرصههای فرهنگی و هنری برای ترویج خانواده پاک و انسانی استفاده می کنیم.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، محمدمهدی اسماعیلی در آیین اختتامیه نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا در تالار وحدت اظهار داشت: در دوره طلایی حاکمیت دین در جمهوری اسلامی ایران این روز مبارک به نام خانواده نامگذاری شده است. روز خانواده بیش از آنکه یک نامگذاری عادی و متداول باشد، یک فرهنگ مهم را در پشت سر خودش دارد.
وی افزود: جامعه ایرانی – اسلامی ما خانواده محور است. زن و مرد در کنار و دوشادوش هم و با هم یک اجتماع کوچک را تشکیل میدهند. نهاد مقدس خانواده و حاصل این پیوند فرزندانی هستند که در دامن پر مهر و محبت پدر و مادر بزرگ میشوند و همه فضایل جامعه انسانی به واسطه تشکیل درست این هسته اولیه یعنی اجتماع خانواده است.
اسماعیلی اظهار داشت: اگر جامعهای می خواهد به سعادت برسد باید این کانون گرم باشد و به موقع تشکیل شده و به موقع به شاخ و برگ و میوه برسد تا اجتماعی نمونه و شجره طیبه شود. الگوی ما مثل همه حوزههای دیگر خاندان وحی و اهل بیت عصمت و طهارت است که مظهر پاکی و دوری از هر رجز و ناپاکیاند. این در منزلت خاندان وحی است. این خانواده، خانواده الگوی ماست.
وی با بیان اینکه رسالت اولیه، اصلی، مهم و اساسی انقلاب اسلامی تحکیم بنیانهای خانواده است، گفت: اگر میخواهیم در هر حوزهای موفق باشیم شرط لازم این است که خانوادههایی اصیل و پاک بر پایه مهر و عاطفه و روابط شرعی و انسانی را برقرار کنیم.
اسماعیلی افزود: در جامعه جهانی زیست میکنیم که این نهاد مقدس در معرض تهدید است. امروز تمدن ناسازگار با فطرت بشری به دنبال تحمیل الگوهای ناهنجار خود در عرصه خانواده است. اگر به این عرصه عمومی نظام بینالمللی نگاه کنید، مواردی و مفاهیمی نظیر همجنسگرایی امروز به عنوان یک جریان نامتعادل، استعماری و غیر انسانی دارد بنیان خانواده را تهدید میکند.
وزیر فرهنگ گفت: خانواده، امری مقدس نزد همه خیرخواهان انسانی و ادیان بشری و محل وفاق همه کسانی هست که به دنبال ایجاد نظامی اجتماعی بر پایه مهر و پاکی است. اگر این نهاد را خدشه دار کنیم چه اتفاقی می افتد؟
اسماعیلی افزود: امروز در دنیا در همان جایی که این تمدن ناسازگار با فطرت بشری حاکمیت فرهنگی را در اختیار دارد چه نتایج زیانباری به دنبال آورده است.
وزیر فرهنگ تاکید کرد: از همه عرصه های فرهنگی و هنری برای ترویج خانواده پاک و انسانی استفاده می کنیم. ما پای خانواده ایستاده ایم. این شعار جشنواره حوا است. ما پای خانواده سالم، انسانی، شرعی و اخلاقی ایستادهایم. ناگزیریم بایستیم و ترویج کنیم. چارهای نداریم برای ساخت آیندهای درخشان برای نسل بعدی، برای تربیت نیروهای جامعهساز آینده. خانواده را ترویج کنیم.
وی افزود: به همین دلیل نخستین جشنواره بینالمللی حوا را برای حوزه خانواده برگزار می کنیم. نام مقدس حوا را برای جشنواره انتخاب کردند. حوا مادر ما همه انسان هاست و همه انسان ها مدیون این مادر بزرگوار هستند. تصویری که از حوا در رسانههای غربی وجود دارد، تصویری مضموم و نادرست است.
وزیر فرهنگ گفت: دوستان حذر داشتند وقتی نام مقدس حوا را در شبکهها مورد جستجو قرار می دهیم آنقدر ادبیات ناپسند به وجود آمده که نوعی خدشه به این جایگاه والاست. برای ارج نهادن به این مادر بزرگ آسمانی همه انسانها، این جشنواره به نام حوا نامگذاری شد.
اسماعیلی با اشاره به ارسال ۳۲۰ اثر به دبیرخانه جشنواره و استقبال خوب از آن گفت: این جشنواره در سال آینده با شکوه و رونق بیشتری برگزار خواهد شد و انشاالله این کار جدید و جشنواره مهم به فهرست جشنواره های بین المللی کشور اضافه خواهد شد که نقطه مشترک و وصلی بین همه دغدغه مندان حوزه خانواده در سراسر دنیا با هر دین، مذهب و نگاه است. خانواده محل وفاق همه جامعه بشری است.
۹ کارگروه با پیام رئیس جمهوری برای خانواده تشکیل دادیم در ادامه مراسم، انسیه خزعلی معاون امور زنان و خانواده رییس جمهوری و مهدیه سادات محور دبیر جشنواره فیلم حوا برای قدردانی از فخرالسادات میرلواسانی مادر شهیدان صادقی که به دلیل شرایط جسمانی امکان حضور روی سن نداشت، به میان تماشاگران رفتند.
معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری در ادامه با تشکر از همه دستاندرکاران جشنواره گفت: امروز با پیام رییس جمهوری، ۹ کارگروه را برای خانواده تشکیل دادیم که بخشی از آن مربوط به هنر و رسانه و مربوط به خانواده تراز انقلاب اسلامی است.
انسیه خزعلی افزود: اگر خانواده سالم داشته باشیم جامعه ما سالم خواهد بود. امیدوارم دیگر از هم پاشیدگی خانواده را شاهد نباشیم. محور خانواده زن است. اگر زن مهربان، زن قوی و خردمند داشته باشیم، خانوادهای محکم و قوی نیز خواهیم داشت.
زنان محور اصلی کانون خانواده هستند دبیر جشنواره بین المللی فیلم حوا در این مراسم گفت: جشنواره حوا، در فضایی که سویههای متهاجم غرب پیوسته اعتقادات اصیل و ریشهدار ما را مورد حمله قرار میدهد، ترسیم هویت زنان و ضرورت حفظ ، انسجام و تحکیم خانواده را چراغ راه خود کرده است.
مهدیهسادات محور افزود: زنان قدرتمند ما محور و کانون اصلی خانواده هستند؛ آرامش منبعث از معنویت آنها مانند خون در کانون خانواده جریان مییابد و اقتدار آنها فرزندانی توانمند تربیت و دامن آنها مامنی پاک برای مردان مهیا کرده است و جان خانواده به جان زنان و مادران گره خورده است.
وی گفت: زنان کنشگر و قوی، خانوادهای حامی و جامعهای متوجه و آگاه به نقش و جایگاه آنان را میطلبند. نخبگان و حاکمیت این جامعه باید برای چنین زنانی فعالانه برنامه ریزی وسیاستگذاری کرده و عملکرد همسو با آنها داشته باشد.
محور اظهار داشت: نام حوا را برای جشنواره انتخاب کردیم به معنای زندگی، زنی بزرگ، مادر بشریت، زن مورد ستایش تمام ادیان و زنی که وجود عالم به وجودش گرده خورده است.
دبیر جشنواره حوا افزود: گمان نمیکردیم در گام نخست چنین همراهی بینظیری را شاهد باشیم. استقبال خوب هنرمندان داخلی و خارجی به تلاشهای ما جانی دوباره داد و ما را به ادامه مسیر ناهموار دلگرم و به ما ثابت کرد فیلمسازانی که هنوز نور فطرت در جانشان جریان دارد بدون خطکشیهای جغرافیایی پای خانواده ایستادهاند و می توانند با ابزار سینما یکصدا صدای آرمانهای خود را به گوش جهانیان برسانند.
اعلام برگزیدگان
۳۲۰ اثر در بخش بینالملل به دبیرخانه جشنواره ارسال شده بود که در بین نامزدهای این بخش، جایزه بهترین فیلم مستند به فیلم «سرزمین عسل» از مقدونیه تعلق گرفت.
در بخش فیلمهای کوتاه داستانی از بین نامزدهای این بخش، لوح افتخار، تندیس جشنواره و جایزه این بخش مشترکا به «بعد از کلاس» از چین و «پاتیونا» از آلمان اهدا شد.
جایزه بهترین فیلم بلند جشنواره در بخش بینالملل نیز به محمدرضا مصباح و سجاد نصراللهی نسب برای تهیهکنندگی و بابک خواجه پاشا برای کارگردانی فیلم «درآغوش درخت» از ایران رسید.
جایزه ویژه هیات داوران این بخش نیز به ارزش یکهزار دلار به فیلم تیم رویایی از روسیه تعلق گرفت.
پس از اهدای جوایز این بخش، محمدحسین لطیفی داور فیلمهای بلند سینمایی و کوتاه داستانی بخش بینالملل جشنواره و کارگردان سینما با قدردانی از برگزارکنندگان و حامیان جشنواره گفت: خوشحالم که عضو کوچکی برای دیدن آثار بخش بینالملل بودم. برگزاری این جشنواره را مبارک دیدم چون مبنای هر جامعه و کشوری خانواده و ستون خانواده زن است. پرداختن به این ستون مهم است، همه ما با تمام وجود به حضور زن آگاه هستیم. امیدوارم این جشنواره حفظ شود و استمرار پیدا کند و فیلمهایی ساخته شود که به قوام خانواده کمک کنند.
وی افزود: امیدوارم بین المللی بودن جشنواره حفظ و سالهای آتی این جشنواره پیگیری شود و امیدوارم ساختن فیلمهایی که به قوام خانواده کمک کند اتفاق بیفتد.
گئورگی ژیتکوف عضو هیات داوران بخش بینالملل نیز گفت: خوشحالم اینجا هستم و امیدوارم شرایط در آینده بهتر شود چون شرایط سخت تاسف آور است اما امیدوارم شرایط بهتر داشته باشیم.
همچنین جرج شلهوب عضو هیات داوران بخش بینالملل گفت: این واقعیت ارزشمندی برای فیلمسازان است که فیلمهای ارزشمندی بسازند. وقتی شما درباره خانواده فیلم میسازید روی این موضوع تمرکز میکنید که واقعاً دارد چه اتفاقی میافتد. شما در سینما گاهی مجبورید دنبال راه حل بگردید وقتی برای فیلمتان موضوع خانواده را انتخاب میکنید درواقع این خودش یک جور راه حل است. امیدوارم این جشنواره ادامه پیدا کند.
مهناز مظاهری عضو هیات داوران بخش مستند جشنواره فیلم حوا نیز گفت: اگر بخواهیم فیلم موثری داشته باشیم، از تولید مستند غفلت نکنیم.
وی افزود: تولید مستند میتواند مثل فرش کرمان با گذشت زمان ارزندهتر شود. به مدیران پیشنهاد میکنم تولیدات مستند را جدی بگیرند. نکته دوم این است که در جلسهای که در حضور وزیر فرهنگ با حضور بانوان در اسفند سال گذشته برگزار شد، از مطالبات بانوان هنرمند گفتم. زنان در قرآن مبنای آرامش برای خانواده معرفی شدهاند. در طول سالهای متمادی به ویژه پس از انقلاب بانوان هنرمند خاطرات ارزشمندی را برای ما آفریدند؛ بانوی ایرانی علاوه بر اینکه بسیار به هنر علاقهمند است ایثارگرانه فیلم میسازد. از شما میخواهم به افتخار بانویی که برای ما خاطره آفریده است، دست بزنید؛ بانو مرضیه برومند. او به شایستگی مسئولیت مدیرعاملی خانه سینما را بر عهده دارد.
در این آیین همچنین، جایزه بهترین فیلمنامه کوتاه داستانی به مریم اسمیخانی و وحید حسنزاده برای فیلم «وضعیت اورژانسی» اهدا شد.
همچنین جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی نخستین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه نیز به سهیلا پورمحمدی برای فیلم «جان داد» رسید.
در آیین پایانی جشنواره فیلم حوا، جایزه بهترین کارگردانی فیلم بلند سینمایی هم به لیلی عاج برای «سرهنگ ثریا» اهدا شد.
جایزه بهترین فیلمنامه فیلم بلند سینمایی نیز به پژمان تیمورتاش برای «شهربانو» تعلق گرفت.
لوح افتخار ،تندیس جشنواره و جایزه بهترین فیلم جشنواره به محمدرضا مصباح برای تهیهکنندگی و مهدی جعفری برای کارگردانی فیلم «یدو» رسید.
همچنین لوح افتخار، تندیس جشنواره و جایزه بهترین پژوهش در فیلم مستند بخش ملی به حدیث جان بزرگی برای مستند «واهگ» تعلق گرفت.
لوح افتخار، تندیس جشنواره و جایزه بهترین کارگردانی فیلم مستند نیز به محمد حبیبیمنصور برای مستند «بانو» رسید.
قدردانی از خانواده شهدا در آیین پایانی جشنواره حوا نیز به احترام شهدا حاضران به صورت ایستاده تشویق کردند.
سوده نجفی فرزند امیر سرتیپ اصغر نجفی و منیژه بهمنی مادر شهید عمار بهمنی از شهدای مدافع حرم در این آیین مورد قدردانی قرار گرفتند.
همچنین فخرالسادات میرلواسانی مادر یک جانباز و دو شهید و همسر شهید داریوش رضایی نژاد نیز در این مراسم حضور داشتند، که فیلم «هناس» برگرفته از زندگی این شهید است.
بخش پایانی آیین اختتامیه نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا با اجرای قطعاتی توسط سالار عقیلی همراه بود و پرچم کشورمان در دستان حاضران در سالن به اهتزاز درآمد.
وحالله سهرابی، مهدی آذرپندار، هاشم میرزاخانی و محمد حمیدیمقدم از مدیران سازمان سینمایی و همچنین داریوش ارجمند، مرضیه برومند و هادی مقدمدوست و جمعی از سفرای کشورها از جمله ژاپن، ونزوئلا، فیلیپین و پاکستان در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا حضور داشتند.
نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا به همت بنیاد بینالمللی گوهرشاد و به دبیری مهدیه سادات محور از ۱۶ تا ۲۳ تیر ماه سال جاری در سطح کشور و از ۲۰ تا ۲۳ تیر ماه در تهران و با شعار «ما پای خانواده ایستادهایم» برگزار شد.
این رویداد موضوع زنان و خانواده را در دستور کار داشت و با همکاری مراکز و سازمانهای فرهنگی مختلف فعالیت خود را دنبال میکند.
جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» هر چند در قالب یک رویداد موضوعی و مناسبتی متولد شده است اما ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به خاستگاه یک جریان زاینده و پویا در سینمای ایران را دارد. جریانی که میتواند در طول سالها و دهههای آینده، تصویری بالنده از «زن ایرانی» را بر پرده سینماها ثبت کند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، تولد هر جشنواره موضوعی در تقویم رویدادهای سینمای ایران معمولا با یک سوءتفاهم و حتی قضاوت منفی مواجه میشود و به استناد تجربههای متعدد اما ناکام مانده در این عرصه، هر تجربه تازهای محکوم به شکست فرض میشود.در این شرایط چگونه میتوان به یک جشنواره موضوعی امید داشت و آیا یک رویداد با رویکرد محتوایی در سینمای ایران میتواند منشأ اثر هم باشد؟ جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» با تمرکز ویژه بر بازنمایی تصویر «زن» و «خانواده» در سینما، یکی از همین جشنوارههای موضوعی است که همین روزها در تهران و ۱۵ استان کشور در حال برگزاری است؛ این جشنواره چگونه میتواند قواعد ناامیدکننده دیگر جشنوارههای موضوعی را برهم بزند؟«حوا» بهدنبال چیست؟جشنواره فیلم «حوا» از ۱۶ تیرماه در استانها کلید خورده و بخش اصلی آن در پایتخت، طی روزهای ۲۰ تا ۲۳ تیرماه در قالب اکران فیلمهای بلند، کوتاه و مستند در سینما «فرهنگ» تهران و برگزاری نشستهای تخصصی برقرار خواهد بود. پرونده این رویداد هم در روز بیست و سوم تیرماه که در تقویم ملی ایران به نام «روز خانواده» نامگذاری شده است، بسته میشود. همین مناسبت هم نسبت این رویداد سینمایی با تقویم ملی را مشخص میکند.شعار اصلی جشنواره فیلم «حوا» این نسبت را مشخصتر هم میکند؛ «ما پای خانواده ایستادهایم». طبیعتا هر رویدادی با فهرستی از اهداف متولد میشود و بنابر آنچه در فراخوان نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» بر آن تصریح شده است، رویکرد موضوعی این رویداد سینمایی «زن» و «خانواده» است.اتفاقا یکی از نکاتی که جشنواره «حوا» را نسبت به رویدادهای موضوعی دیگر در سینمای ایران متمایز میکند، انتخاب همین رویکرد محتوایی در شرایطی است که مقوله «زن» و «خانواده» و نسبت این دو با جامعه، یکی از کلیدیترین موضوعات روز به حساب میآید و لزوم پرداختن به آن در بستر یک رویداد، اولویتی غیرقابل کتمان است.حالا برگزاری جشنواره «حوا» را میتوان فرصتی برای گفتگو و آسیبشناسی درباره کارنامه سینمای ایران در زمینه بازشناسی و بازنمایی تصویر «زن ایرانی» بر پرده نقرهای قلمداد کرد.با «حوا» چه میبینیم؟بنابر اعلام دبیرخانه در اولین دوره این رویداد و در بخش ملی ۱۲ فیلم بلند داستانی، ۱۰ فیلم مستند و ۱۵ فیلم کوتاه به رقابت خواهند پرداخت. مهدیه سادات محور که دبیری اولین جشنواره فیلم «حوا» را برعهده دارد، یکی از چهرههای فعال در حوزه ساخت فیلمهای مستند با موضوع خانواده است و بهواسطه همین سابقه میتوان امید داشت که ویترین این رویداد سلیقه بیشتری را در ترکیب فیلمها اعمال کرده باشد.«اخت الرضا» به کارگردانی سیدمجتبی طباطبایی، «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی، «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجهپاشا، «رمانتیسم عماد و طوبا» به کارگردانی کاوه صباغزاده، «سرهنگ ثریا» به کارگردانی لیلی عاج، «شهربانو» به کارگردانی مریم بحرالعلومی، «عطرآلود» به کارگردانی هادی مقدمدوست، «هناس» به کارگردانی حسین دارابی، «هوک» به کارگردانی حسین ریگی، «یدو» به کارگردانی مهدی جعفری، «هفت بهار نارنج» به کارگردانی فرشاد گل سفیدی و «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزهای ۱۲ فیلم بلند داستانی حاضر در این رویداد هستند که هرچند همه آنها پیشتر دیده شدهاند اما قرار گرفتن آنها در کنار یکدیگر با هدف بازخوانی تصویر ارائه شده از زن و خانواده در هر یک آنها، تماشای دوباره آنها را واجد ارزش مضاعف کرده است.فیلمهای حاضر در بخش ملی، بنابر برنامهریزی صورت گرفته بهصورت همزمان در ۱۳ استان، امکان نمایش و ارتباط با مخاطبان هدف خود را دارند تا سیاست اصلی جشنواره در راستای جریانسازی به تحقق نزدیکتر شود. علاقهمندان در طول برگزاری جشنواره در سینما فرهنگ تهران، بنابر جدول منتشرشده از سوی روابط عمومی میتوانند، به تماشای این آثار بنشینند.حرف تازه «حوا» چیست؟اما یکی از آسیبهای جشنوارههای موضوعی توقف در مرحله «بازخوانی» و «مرور» است. جشنواره فیلم «حوا» برای عبور از این آسیب، سلسله نشستهایی تخصصی را ترتیب داده تا علاوهبر بازخوانی تحلیلی آنچه در دهههای قبل بر سینمای ایران گذشته است، سرفصلهایی را ناظر به آینده و مسیر پیش رو نیز مطرح کنند.«خانه کتاب و ادبیات ایران» و «سینما فرهنگ» در طول برگزاری جشنواره میزبان این نشستهای تخصصی خواهند بود که برخی از آنها تا به امروز برگزار شده و برگزاری باقی آنها در روزهای آینده استمرار خواهد داشت.«تصویرخانواده در سینمای ایران، از سینمای موجود تا سینمای موعود، با تکیه بر کتاب مرحوم نادر طالبزاده»، «زن در سینمای دفاع مقدس»، «تبیین، تقویت و تحکیم نقش خانواده در مواجهه با فرایند جهانی شدن»، «بررسی مقایسهای نگاه اسلام و غرب به زن»، «بررسی راهکارهای تقویت نقش و جایگاه زن و خانواده در جامعه» و «راهکارهای تقویت تحکیم خانواده در فرایند جهانی شدن و ضرورت ارائه الگوی خانواده ایرانی و اسلامی» عناوین ۶ نشست تخصصی جشنواره امسال است که به خوبی رویکرد محتوایی این رویداد را تبیین میکند.از «حوا» چه بخواهیم؟بنیاد ملی گوهرشاد، بانی برگزاری جشنواره فیلم «حوا» است که حالا در ابتدای مسیر قرار دارد اما براساس آنچه تا به امروز در فرآیند برگزاری این رویداد شاهد بودهایم، دیگر نهادها و ارگانها بهخصوص وزارت ارشاد و سازمان سینمایی هم تلاش داشتهاند در هر چه بهتر برگزار شدن آن سهمی داشته باشند. این اتفاق پشتوانه مهمی برای یک رویداد موضوعی است و میتواند تضمینکننده استمرار برقراری آن برای دورههای آتی با هدف تبدیل شدنش به یک برند معتبر در تقویم رویدادهای سینمایی باشد.«حوا» بهراحتی میتواند در سالهای بعدی و دورههای آتی، میزبان فیلمهای سینمایی، فیلمهای کوتاه و مستندهایی باشد که با هدفگذاری رونمایی در این رویداد موضوعی به تولید رسیدهاند و این یعنی تثبیت جایگاه این رویداد در تقویم رویدادهای ملی سینمای ایران.جشنواره «حوا» همچنین میتواند دامنه تعاملات بینالمللی خود را بهخصوص در ارتباط با کشورهای منطقه گستردهتر کند تا از این معبر تبدیل به رویدادی معتبر و جهانی در حوزه سینمای منطقه و مشخصا سینمای کشورهای اسلامی شود.ورود به حوزه تولید هم برنامهای بلندمدت برای همه رویدادهای موضوعی در سینما محسوب میشود. کمااینکه محمدرضا سوقندی مدیرکل حقوقی مجلس و استانهای سازمان سینمایی در نشست خبری این رویداد تصریح کرد: «خانواده در فرهنگ ما یک مزیت نسبی و رقابتی است اینکه نتوانیم از غنای فرهنگی خودمان به درستی استفاده کنیم، اشتباه است. غنای فرهنگی مثل یک معدن باید کشف شود. البته در سال اول جشنواره خیلی نمیشود حوزه تولید را بالا برد اما امیدوارم دبیرخانه جشنواره به سمت تولید برود.»با این پشتوانه، جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» هر چند در قالب یک رویداد موضوعی و مناسبتی متولد شده است اما ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به خاستگاه یک جریان زاینده و پویا در سینمای ایران را دارد. جریانی که میتواند در طول سالها و دهههای آینده، تصویری بالنده از «زن ایرانی» را بر پرده سینماها ثبت کند.
فیلم سینمایی «هناس» که روایت زندگی شهید داریوش رضایینژاد است در هفته فیلم روسیه به نمایش در آمد و با استقبال مخاطبان خارجی زبان مواجه شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی سوره، در ادامه برگزاری رویداد هفته فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در روسیه، فیلم سینمایی «هناس» ساخته حسین دارابی در سینما ایلیزیون شهر مسکو اکران شد.
این فیلم در برگه نظرسنجی اکثریت قریب به اتفاق تماشاگران روسی، نمره ۵ یا همان بالاترین میزان کیفیت و رضایت را دریافت کرد و تماشاگران در حالی سالن نمایش را ترک میکردند که تحت تاثیر قرار گرفته بودند.
حضور جوانان روسی در اکران این فیلم قابل توجه بود و تماشاگران در برخی موارد، تحت تاثیر صحنههای احساسی و حماسی فیلم قرار گرفتند.
با رضایت ۹۰ درصدی مخاطبان از این فیلم سینمایی در نظرسنجی، میتوان گفت تماشاگران خارجی راحتتر از تماشاگر ایرانی با زندگی شهید رضایینژاد ارتباط برقرار میکنند و تحتتاثیر داستان ملتهب این شهید هستهای و خانوادهاش قرار میگیرند.
تنها سوالی که برای اکثر مخاطبان خارجی این فیلم پیش میآمد این بود که نمیدانستند چه کسی دانشمند هستهای و قهرمان فیلم «هناس» را ترور کرده است.