رسانه سینمای خانگی- سینمای ایران اسیر دو قطبی ژانری شده است/ یا اجتماعی و کمدی و دیگر هیچ!

تعدادی از سینماگران متذکر شدند: نگاه کاسبکارانه به سینما مانع از تولید فیلم های باکیفیت در ژانرهای متنوع است، وضعیت فیلم های امروز سینما اصلاً قابل دفاع نیست.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، تعدادی از سینماگران مطرح کشور در خصوص لزوم تنوع ژانر در سینمای کشور و عبور از دو ژانر «اجتماعی» و «کمدی» متذکر شدند: سینمای ایران سرشار از فیلم های سیاه اجتماعی و کمدی مبتذل شده و نگاه کاسبکارانه به سینما مانع از تولید فیلم های باکیفیت در ژانرهای متنوع شده است. این افراد تأکید کردند: وضعیت فیلم های امروز سینما اصلاً قابل دفاع نیست و برخی قوانین سخت گیرانه در وزارت ارشاد دست و پای سینماگران را برای تولید فیلم در ژانرهای متنوع بسته است.

مدت طولانی است سینمای ایران به صورت عمده با دو مدل فیلم روبرو است؛ یک دسته فیلم های کمدی سطحی و نازل و دسته دیگر فیلم هایی موسوم به سینمای اجتماعی که سرشار از سیاهی و تلخی هستند! فیلم های تاریخی، وحشت، معمایی، ماورایی، اکشن، پلیسی، ورزشی و… عملاً جایی در صنعت سینمای ما ندارند و دلیل عمده این اتفاق کارنابلدی مدیران سینمایی و عدم سیاست گذاری درست و اصولی در سینمای کشور است. این جریان باعث شده تا بیش از ۸۰ میلیون ایرانی رسماً عطای سینما را به لقایش ببخشند و ترجیح دهند که همواره از سینمای ایران دور باشند و حتی برخی علاقمندان به هنرهفتم نیز تنها به تماشای فیلم های خارجی روی بیاورند که هیچ سنخیتی با فرهنگ ما ندارد. در همین راستا با ۱۳ تن از چهره های مطرح سینمای کشور آقایان: فرشاد گل سفیدی، سیدمحسن وزیری، هارون یشایایی، کاظم دانشی، طهماسب صلح جو، غلامرضا گمرکی، سیدعماد حسینی، مرتضی علی عباس میرزایی، حجت قاسم زاده اصل، اسماعیل براری، پیمان عباسی، مهدی سجاده چی و سرکار خانم: روح انگیز شمس گفتگو کردیم که ماحصل نظرات ایشان برای اطلاع بیشتر مخاطبان گرامی در ذیل نقل شده است.

روح انگیز شمس کارگردان سینما و استاد دانشگاه در خصوص لزوم تنوع ژانر در سینمای کشور و عبور از دو ژانر «اجتماعی» و «کمدی» گفت: سینمای ایران در حال حاضر سرشار از فیلم های سیاه اجتماعی و کمدی مبتذل شده و این اتفاق برای آینده هنرهفتم بسیار خطرناک است به ویژه آنکه تنها فیلم های سیاه به اسم سینمای ایران در جشنواره های جهانی حضور پیدا می کنند و تصویری مخدوش از ایران به دنیا ارائه می دهند. مدیران سینمایی تردید نکنند که لزوم ادامه حیات سینما حمایت از ژانرهای متنوع است و اگر این اتفاق رخ ندهد تا کمتر از ۱۰ سال آینده هیچ اثر و نشانی از سینمای شریف ایران باقی نمی ماند.

فرشاد گل سفیدی کارگردان و فیلمبردار سینما در گفتگو با سینماپرس اظهار داشت: نگاه کاسبکارانه به سینما مانع از تولید فیلم های باکیفیت در ژانرهای متنوع شده است؛ متأسفانه این روزها اغلب فیلمسازان و به ویژه تهیه کنندگان به پول توجه دارند و برای اغلب افراد هنر، سینما و کیفیت چندان اهمیتی ندارد. تا زمانی که نگاه کاسبکارانه در سینما ادامه داشته باشد قطعاً نمی توانیم شاهد تنوع در تولید فیلم های مان باشیم. متأسفانه این نگاه کاسبکارانه در سینما باعث شده حتی دست فیلمنامه نویسان در زمان نگارش فیلمنامه ها بسته باشد چرا که تهیه کنندگان فیلم هایی با لوکیشن های متنوع و متعدد را که هزینه بیشتری برای تولید طلب می کند نمی پسندند و می خواهند فیلم ها را با کمترین هزینه به تولید برسانند.

سیدمحسن وزیری تهیه کننده سینما در این باره متذکر شد: متأسفانه مسئولان از تولید فیلم در ژانرهای مختلف حمایت نمی کنند، هیچ یارانه خاصی به سینماگرانی که تمایل داشته باشند در ژانری به جز اجتماعی و کمدی مبادرت به ساخت فیلم کنند تعلق نمی گیرد و همین باعث شده تا دست سینمای ایران از ژانرهای متنوع تهی باشد. مدیران سینمایی باید برنامه ریزی ویژه ای داشته باشند تا در تمام گونه ها فیلم ساخته شود و مخاطبان بتوانند بر اساس نظر و سلایق شان به هر نوع فیلمی دسترسی داشته باشند. دولت در همین راستا موظف است یارانه خاصی را در اختیار سازندگان ژانرهای متنوع قرار دهد تا آن ها تولید فیلم در ژانری به غیر از کمدی را برای خودشان و سرمایه شان ریسک تلقی نکنند و بتوانند با طیب خاطر مبادرت به ساخت این نوع فیلم ها کنند.

هارون یشایایی تهیه کننده پیشکسوت سینما خاطرنشان کرد: وضعیت فیلم های امروز سینما اصلاً قابل دفاع نیست چرا که ما فیلم خوب نمی بینیم! حتی کمدی هایی که این روزها اکران می شود نیز کمدی های خوبی نیست که بتواند ماندگار شده و طیف انبوهی از جامعه را با خود همراه کند. بی شک در سینما باید تنوع تولید و تنوع ژانر وجود داشته باشد اما مهمتر از مسأله تنوع ژانر این است که سطحی نگری در تولیدات از بین برود و آثار بتوانند عمق داشته باشند.

کاظم دانشی کارگردان سینما در خصوص لزوم تنوع ژانر در سینمای کشور و عبور از دو ژانر «اجتماعی» و «کمدی» گفت: هیچ عزمی برای تغییر در سینما وجود ندارد و استعدادها در حال هدر رفتن هستند. مدیران سینمایی، سینماداران و دفاتر پخش سینماگران را به سمت تولید فیلم های کمدی و اجتماعی هل می دهند؛ اصولاً برنامه ریزی مدیریتی در سینمای ایران این است که فیلمسازان در دو ژانر اجتماعی یا کمدی کار کند. فیلمسازان به ناچار جذب این ژانرها می شوند چرا که می بینند اگر در هر حیطه دیگری مبادرت به تولید اثر نمایند کسی از آن ها حمایتی نخواهد داشت.

طهماسب صلح جو منتقد سینما نیز به سینماپرس گفت: یکی از دلایلی که در سینمای ایران تنوع ژانر وجود ندارد بر اساس تجربه ای است که مردم از هر فیلمی استقبال نمی کنند و کارگردانان و تهیه کنندگان هم ترجیح می دهند به سراغ تولید فیلم در ژانرهای امتحان پس داده بروند. امروز بر اساس آمار فیلم های کمدی بیشترین اقبال را نزد مخاطبان عام دارند. البته این اقبال هم چندان زیاد نیست؛ نمونه اش همین فیلم کمدی اخیر که پرفروش شد تنها حدود ۳ میلیون و خرده ای مخاطب داشته که نسبت به جمعیت کشور عدد بسیار کمی محسوب می شود و این اتفاق نشان از آن دارد که بخش زیادی از مردم فیلم های سینمایی را نمی پسندند و اصلاً سینما دغدغه شان نیست.

غلامرضا گمرکی تهیه کننده سینما تأکید کرد: برخی قوانین سخت گیرانه در وزارت ارشاد دست و پای سینماگران را برای تولید فیلم در ژانرهای متنوع بسته و از این رو سرمایه گذاران تلاش می کنند روی فیلمنامه هایی سرمایه گذاری کنند که برایشان ریسک کمتری داشته باشد. هیچ کس دلش به حال ملت نمی سوزد و دروغ می گویند! جوانان مستعد له له پول می زنند! بنده حداقل هفته ای یک بار مراجعه دارم و فیلمنامه های عالی برایم می فرستند، قصه های خوب می فرستند اما فارابی رد می کند، حوزه رد می کند، ارشاد رد می کند، این یعنی باندبازی در سینما!

سیدعماد حسینی کارگردان سینما به سینماپرس گفت: نبود ژانر و بی‌توجهی‌ به‌ کارکرد آن در سینمای ایران یکی‌ ازعوامل‌ مؤثر در شکل‌گیری وضعیت‌ موجود آن است؛ زیرا عدم تنوع قصه، ضعف‌های ساختاری، کلیشه‌ های روایی، تولیدات ساده‌انگارانه‌ و … در بازار فیلم‌ و سریال ایران، این‌ چرخه‌ رامحدود کرده و ســـلایق‌ مخاطب‌ را که‌ از طریق‌ تولیدات روز دنیابا ژانرها آشـــنایی‌ کامل‌ دارد به‌کلی‌ نادیده گرفته‌ است.

مرتضی علی عباس میرزایی کارگردان سینما در خصوص لزوم تنوع ژانر در سینمای کشور و عبور از دو ژانر «اجتماعی» و «کمدی» گفت: دست اندرکاران پخش معتقدند تنها فیلم های کمدی و اجتماعی مخاطب دارد و از این رو پذیرای سایر فیلم ها نیستند. ما در سینمای مان ژانر به آن مفهوم که یک صنعت را اداره کند و تئوری در ورای آن باشد و منتقدین به آن خط بدهند نداریم! امروز در سینمای ایران ژانر وجود ندارد.

حجت قاسم زاده اصل فیلمنامه نویس و کارگردان سینما تأکید کرد: برخی مدیران سینمایی سینما را کشتند، فضای فرهنگی را نابود کردند و نگاه کاسبکارانه را در سینما رواج دادند و جالب آنجا است که از فروش فیلم های کمدی نازل خرسند هم می شوند و این اتفاق را برای خود دستاورد قلمداد می کنند. گویا برای برخی افراد تنها پول و درآمدزایی مهم است. این اتفاق در حالی است که ما در سینما مخاطبان اندکی داریم؛ درست است که ارقام فروش فیلم ها به دلیل گران شدن بلیت میلیاردی شده اما تعداد مخاطبان فیلم های مان اندک است و متأسفانه ما مخاطب خاص سینما را به طور کل فراموش کرده ایم.

اسماعیل براری کارگردان سینما به سینماپرس گفت: فهم ناقص مدیران سینمایی باعث وخامت بیماری سینما شده! سینمای ما بیمار است و امروز ناتوان تر از همیشه شده و این اتفاق تلخ و متأثرکننده است. پخش کننده های قدیمی و بی سواد و شوآف گونه رفتار کردن مدیران باعث تعطیلی و نابودی مطلق سینما می شود. پرسش بنده از مدیران سینمایی این است که آیا می خواهید سینما به دوره درخشش خود در دهه ۶۰ و ۷۰ برگردد که «ناخدا خورشید» و «هامون» و «مهاجر» و «ترن» و… در آن ساخته می شد یا این فیلم های دهه اخیر که سرشار از سبک سری است مورد پسندتان است؟

پیمان عباسی فیلمنامه نویس در خصوص لزوم تنوع ژانر در سینمای کشور و عبور از دو ژانر «اجتماعی» و «کمدی» گفت: باعث تأسف است که کشورمان سرشار از اساطیر است اما در مورد آن ها فیلم تولید نمی کنیم، این همه ادبیات غنی داریم اما برای تولید فیلم از آن ها بی بهره مانده ایم و مدام در حال تکرار مکررات هستیم. بخش عمده بلاها در کشور به خاطر معضلات اقتصادی است. اقتصاد ما درد دارد و از آنجا که هر تهیه کننده ای دنبال پول و فروش است در این اوضاع اقتصادی جرأت ریسک ندارد تا فیلم هایی در ژانرهای متنوع به غیر از ژانر کمدی و اجتماعی تولید کند.

مهدی سجاده چی فیلمنامه نویس مطرح سینما در این خصوص اظهار داشت: تنوع ژانر در سینما برنامه ریزی طولانی مدت، سرمایه گذاری مناسب و مدیریت متمرکز می خواهد و تا چنین اتفاقی رخ ندهد قطعاً نمی توانیم شاهد تحول در سینما باشیم. مبحث فقر ژانر در سینمای ایران آنقدر جدی است که ما ۴ سال قبل که در کانون فیلمنامه نویسان جایزه سپنتا را ترتیب دادیم و می خواستیم از فیلم ها به شکل ژانری تقدیر کنیم از میان ۱۰ ژانری که تعریف کرده بودیم ۲ ژانر اصلاً در سینمای ما وجود نداشت که یکی از آن ها ژانر وحشت بود و یا در سینمای فانتزی و موزیکال ما فقط ۲ فیلم داشتیم که مجبور شدیم یکی از آن ۲ فیلم را به عنوان بهترین اثر انتخاب کنیم و جالب اینجا است که برای اینکه در بقیه ژانرها بتوانیم جوایزی را اهدا کنیم مجبور شدیم فیلم های اجتماعی را تفکیک کنیم! مثلاً در یک فیلم اجتماعی پلیس نقش پررنگی داشت و ما آن فیلم را به عنوان فیلم پلیسی انتخاب کردیم.

رسانه سینمای خانگی- وقتی خود افخمی هم به خوب بودن فیلمش مطمئن نیست!

بهروز افخمی که ساخت فیلم «صبح اعدام» را به نیمه رسانده، معتقد است که اگر فیلمش خوب از آب دربیاید معترضان واقعی را نشان می‌دهد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، کارگردان فیلم‌های «عروس»، «سن‌پطرزبورگ» و «فرزند صبح» این روزها مشغول ساخت جدیدترین فیلمش با نام «صبح اعدام» است که سوژه آن را از سال‌ها قبل در ذهن داشته و اگر چه قرار بود زمستان سال قبل آن را کلید بزند اما فیلمبرداری‌اش به تابستان ۱۴۰۲ رسیده و شاید در جشنواره فیلم فجر امسال رونمایی شود.

او در گفت‌وگویی تازه جزئیات بیشتری را از چگونگی شکل‌گیری این فیلم توضیح داد و در کنار آن اشاره‌ای هم به ارتباط «صبح اعدام» به وقایع سال گذشته کشور داشت.

افخمی با بیان اینکه تقریبا نیمی از فیلم را ساخته است، از چگونگی شروع این پروژه سینمایی به ایسنا گفت: حدود ٢٠ سال پیش، آرشیو روزنامه کیهان را بررسی می‌کردم که به گزارش تیرباران طیب حاج‌رضایی و حاج‌ اسماعیل رضایی برخوردم. در واقع، این گزارش شماره‌ای از کیهان روز ١١ آبان سال ١٣۴٢ بود. این گزارش خبری، به قدری جذاب و مفصل بود که برای خودم از آن کپی کردم و در کتابخانه‌ام گذاشتم. از همان زمان در ذهنم شکل گرفت که براساس این گزارشِ تیرباران می‌توانم فیلم سینمایی بسازم. همواره مشتاق بودم تا خبرنگاری که این گزارش را نوشته، پیدا کنم اما هنوز در دفتر روزنامه کیهان نتوانسته‌ام فردی را بیابم که این خبرنگار را بشناسد. به هر حال این گزارش دو صفحه‌ای، با امضای خبرنگاری است که متن را به‌گونه‌ای با دلبستگی و علاقه نسبت به اعدام‌شوندگان نوشته بود و چنین جبهه‌گیری‌ای در آن زمان بسیار عجیب بود. می‌توان اذعان کرد چون مصطفی مصباح‌زاده -بنیان‌گذار کیهان- به دنبال نشان دادن وجهه روشنفکری از خودش بود، این گزارش را چاپ کرده اما شخص خبرنگاری که آن را نگاشته، برای من بسیار اهمیت داشت.

وی با اشاره به اینکه فیلمنامه «صبح اعدام» را بر اساس گزارش مطبوعاتی کیهان نوشته است، عنوان کرد: دیالوگ‌های طیب حاج‌رضایی و حاج‌ اسماعیل رضایی را که در روزنامه نوشته شده بود به صورت مستقیم در فیلمنامه آورده‌ام. البته برای نوشتن فیلمنامه، از منابع و اسناد دیگر از جمله کتاب «طیب در گذر لوطی‌ها» استفاده و اقتباس کردم. کتاب «طیب در گذر لوطی‌ها» مصاحبه‌های مختلفی با لوطی‌های تهرانی دارد که طیب را می‌شناختند و نثر آن تهرانیِ قدیمی است و برای نوشتن فیلمنامه برایم بسیار کارآمد بود.

افخمی افزود: طیب حاج‌‎رضایی تنها قهرمان این فیلم نیست و کاراکتر حاج اسماعیل رضایی هم قهرمان جوان‌تری است که در فیلم می‌بینیم. در واقع، «صبح اعدام» بیوگرافی نیست بلکه درباره کشتار ١۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و نتایج آن است. نکته جالب فیلم، روایت ٩٠ دقیقه پیش از اعدام است که دو مرد در آستانه اعدام، چه حرف‌هایی می‌زنند و چه رفتار خاصی از خود نشان می‌دهند. می‌توان گفت «صبح اعدام» همچون فیلم‌های «مسیر سبز» و «می‌خواهم زنده بمانم» در ژانر فرعی اعدام است. 

این فیلمساز درباره مدت زمان پیش‌تولید و همکاری با حوزه هنری توضیح داد: پاییز سال ١۴٠١، نوشتن فیلمنامه را آغاز کردم که حدود پنج هفته زمان برد. پس از نگارش فیلمنامه، از همان پاییز پیش‌تولید را آغاز کردیم. طرح داستانی فیلم را هم از همان ابتدا برای دوستان سازمان سینمایی سوره حوزه هنری مطرح کرده بودم و از قبل برای همکاری اعلام آمادگی کرده بودند. از اوایل نگارش فیلمنامه با هم پیش رفتیم و در پیش‌تولید هم مدام به ما سر می‌زنند و همچنان پیگیر انجام کار هستند. ما باید تمام جزییات صحنه را همچون دهه ۴٠ دربیاوریم و همین امر، منجر به طولانی شدن پیش‌تولید شده است. در تلاش هستیم کار را برای جشنواره فجر نهایی کنیم. 
 
افخمی درباره پیش‌بینی‌اش از بازخوردها نسبت به فیلم در رونمایی احتمالی در جشنواره فجر گفت: ‌از نظر من اگر فیلم سینمایی «صبح اعدام» در جشنواره فیلم فجر سال گذشته نمایش داده می‌شد، اتفاق بهتری برایش می‌افتاد زیرا این فیلم نوعی مقابله مستند با آن چیزی بود که در پاییز ١۴٠١ اتفاق افتاد. «صبح اعدام» نشان می‌دهد تظاهرات واقعی و سه هزار کشته و زخمی و سرازیر شدن تانک‌ها در خیابان‌ها در یک روز یعنی چه. البته فکر می‌کنم پس از اکران فیلم، خیلی‌ها از تماشای آن عصبانی شوند. 

وی در پاسخ به این سوال که چرا فیلم‌ها و صحبت‌هایش معمولا درگیر حاشیه می‌شوند، عنوان کرد: من از کار اولم یعنی «کوچک جنگلی» مورد پرونده‌سازی و اتهام قرار گرفتم. حتی زمانی که فیلم‌های «عروس» و «شوکران» را ساختم تا همین چند سال پیش که درباره کرونا حرف زدم، همواره به من حمله کردند. در زمان کرونا هم گفتم که ماسک زدن اساسا کار بیهوده‌ای است و این اواخر سازمان بهداشت اتحادیه اروپا هم این موضوع را تایید کرد. در حالی که همان زمان عده زیادی به من ناسزا گفتند.

او اضافه کرد: معتقدم فیلمساز باید مردم را به فکر بیاندازد. فیلم‌های جدی عصبانیت ایجاد می‌کند و شما را وادار می‌کند تا در طرز زندگی‌تان تجدیدنظر کنید که البته کار آسانی نیست. برای مثال زمانی که فیلم سینمایی «دکتر ژیواگو» ساخته شد، خیلی‌ها تصور کردند که اثری عاشقانه است. در حالی که این فیلم در زمان خودش به شدت بین مارکسیست‌ها و سوسیالیست‌ها نفرت ایجاد کرد. «دکتر ژیواگو» در فروش سال نخست خود شکست خورد اما در سال‌های بعد جزو آثار پرفروش شد.

افخمی در پایان در پاسخ به اینکه «صبح اعدام» قرار است چه حرفی را به مخاطب القا کند، گفت: همان‌طور که گفتم فیلم خوب، فیلمی است که شما را تکان دهد. اگر «صبح اعدام» فیلم خوبی از آب دربیاید، به معترضان امروزی خواهم گفت که معترض واقعی این‌هایی هستند که در فیلم دیدید، نه شما! 

رسانه سینمای خانگی- قاچاق فیلم تا کی ادامه دارد؟

با عرضه نسخه باکیفیت فیلم‌های «بی‌رویا» و «ارادتمند، نازنین، بهاره، تینا» در شبکه‌های اجتماعی، تعداد فیلم‌های شاخص قاچاق‌شده در فضای مجازی در یک سال گذشته به عدد ۶ رسید.

به گزارش سینمای خانگی از مهر؛ همین الان هم اگر عنوان «قاچاق فیلم» را در موتورهای جستجوگر سرچ کنید، با تصاویری از سی‌دی‌ها و دی‌وی‌دی‌هایی مواجه می‌شوید که زمانی با کشف باندهای بزرگ عرضه غیررسمی فیلم‌های قانونی، ضبط و امحا می‌شد.

قربانیان اصلی این دست شبکه‌های قاچاق محصولات فرهنگی فیلم‌هایی بودند که یا در اوج فروش در گیشه و یا حتی پیش از راهیابی به چرخه اکران عمومی، ناگهان به‌صورت گسترده نسخه‌ای از آن‌ها در اختیار مخاطبان قرار می‌گرفت و طبیعتاً سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده فیلم به‌واسطه ضربه به فرآیند فروش فیلم، با ضررهای مالی کلان مواجه می‌شدند. در مقطعی از دهه ۸۰ حتی کار به جایی رسید که گروهی از صاحبان آثار برای فیلم‌های خود مجلس ختم برگزار کردند تا نسبت به نبود نظارت و مقابله با شبکه‌های قاچاق، اعتراض کنند.

این روزها اما کمتر شاهد بلند شدن صدای اعتراض از سوی صاحبان آثاری هستیم که نوبت‌به‌نوبت اسامی فیلم‌های‌شان در کنار عنوان «قاچاق» قرار می‌گیرد و نسخه‌های باکیفیت آن‌ها به پشتوانه گسترش فضای مجازی، در کمترین زمان به دست طیف گسترده‌ای از مخاطبان بالقوه می‌رسد. ماجرا چیست؟

یک بازخوانی؛ آنلاین شو، قاچاق شو!

عرضه غیررسمی نسخه باکیفیت فیلم‌های سینمایی و سریال‌های خانگی آنقدر این روزها رسمیت پیدا کرده که شاید حتی طیف گسترده‌ای از دنبال‌کنندگان و استفاده‌کنندگان از کانال‌های عرضه این محصولات در برخی شبکه‌های اجتماعی، اطلاعی از ماهیت غیرقانونی آن‌ها نداشته باشند. به‌خصوص که با قدرت پیدا کردن پلتفرم‌های عرضه مجازی فیلم‌ها و سریال‌های روز، اینترنت و فضای مجازی تبدیل به یکی از مهمترین بسترها برای دسترسی به محصولات قانونی هم شده است.

سال ۹۸ بود که خبرگزاری مهر در گزارشی به‌بهانه انتشار نسخه غیرقانونی ۵ فیلم رسمی سینمای ایران در فضای مجازی آن هم در کمتر از ۳ ماه، نسبت به «بیدار شدن غول خفته قاچاق» هشدار داد. از آن زمان مهمترین اتفاق، رونق کانال‌های عرضه این محصولات غیرقانونی در شبکه‌های اجتماعی بوده است. کانال‌هایی که حتی درباره عرضه نسخه‌های غیرقانونی خود به مخاطبان‌شان اطلاع می‌دهند و گاه با صدور اطلاعیه‌هایی بابت انتشار با تأخیر نسخه قاچاق برخی فیلم‌ها و سریال‌ها عذرخواهی هم می‌کنند!

در چنین شرایطی نه فقط صاحبان سریال‌های عرضه شده در شبکه خانگی که تهیه‌کنندگان فیلم‌های اکران آنلاین هم عملاً می‌دانند که محصول‌شان همزمان باکیفیت‌های مختلف در کانال‌های مجازی هم عرضه می‌شود و در یک توافق جمعی همه این مساله را پذیرفته‌اند!

از ۶ فیلم قاچاق‌شده چه می‌دانیم؟

جریان قاچاق فیلم‌های رسمی تولید شده در سینمای ایران که مخاطبان در انتظار اکران عمومی آن‌ها هستند اما داستانی متفاوت از جریان عرضه موازی فیلم‌های رسمی فضای مجازی در شبکه‌های اجتماعی دارد. جریانی که همچنان عنوان قاچاق برای آن به کار می‌رود و فیلم‌های قربانی هم از طرق مختلف گرفتار آن می‌شوند. از اسفندماه سال گذشته تا به امروز و در حدود ۶ ماه، ۶ فیلم شاخص سینمای ایران به همین صورت در اختیار مخاطبان قرار گرفته و شدت گرفتن این جریان در روزهای اخیر، زنگ هشداری جدی را به صدا درآورده است.

کارگردان برادران لیلا؛ لطفاً قاچاق ببینید!

فیلم سینمایی «برادران لیلا» ساخته جنجالی سعید روستایی را می‌توان اولین فیلم در شکل‌گیری این جریان تازه دانست. فیلمی که پس از رونمایی و حضور عوامل آن در جشنواره کن، سازمان سینمایی در اطلاعیه‌ای رسمی اکران آن را در ایران منتفی دانسته بود و همزمان تهیه‌کننده آن یعنی جواد نوروزبیگی هم از پیگیری قضائی عوامل فیلم خبر داد.

فیلم سعید روستایی که عملاً راهی برای ورود به چرخه اکران نداشت و صدور مجوز اکران عمومی آن منوط به اعمال اصلاحات و حذف برخی سکانس‌های جنجالی بود، به‌واسطه واگذاری حقوق پخش به یکی از پلتفرم‌های بین‌المللی، بلافاصله پس از عرضه آنلاین در خارج از کشور، به‌صورت گسترده در اختیار مخاطبان ایرانی هم قرار گرفت.

نکته جالب استقبال عوامل فیلم به‌خصوص سعید روستایی از این اتفاق بود که به‌صورت ضمنی حتی علاقه‌مندان به سینمای خود را دعوت به تماشای نسخه غیرقانونی فیلم خود کرد! تهیه‌کننده فیلم هرچند همچنان در تلاش بود تا به‌واسطه جو رسانه‌ای ناشی از عرضه نسخه غیرقانونی فیلمش، مدیران سینمایی را مجاب به صدور مجوز برای اکران رسمی فیلم کند، اما اینگونه نشد.

جنگ‌جهانی سوم؛ قربانی تأخیر

آنچه جواد نوروزبیگی برای «برادران لیلا» به‌دنبالش بود، کمی بیش از یک ماه بعد برای فیلم هومن سیدی رقم خورد. فیلمی که نه فقط از نظر محتوا و ممیزی مشکلی برای ورود به چرخه اکران نداشت که حتی از سوی بنیاد سینمایی فارابی به‌عنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار معرفی شده بود.

«جنگ جهانی سوم» که برمبنای قوانین اسکار، ناگزیر از اکران در کشور مبدأ بود، در سال ۱۴۰۱ تن به یک هفته اکران محدود در یک سالن کوچک در سینما مگامال تهران داد، اما به‌طرز عجیبی، به‌رغم عطش بالایی که در میان مخاطبان و رسانه‌ها برای رونمایی فیلم بود، عواملش حاضر به اکران گسترده آن نشدند!

این فیلم که اولین محصول رسمی یکی از پلتفرم‌های خانگی در سینمای ایران هم محسوب می‌شود، بعد از ناکامی در صعود به فهرست نهایی بخش بین‌الملل اسکار، در نوبت اکران عمومی قرار گرفت و هر بار به بهانه‌ای اکران آن به تعویق افتاد تا اینکه بالاخره نسخه باکیفیت آن در فضای مجازی منتشر شد. نسخه‌ای که گویی از فرآیند ارائه فیلم به یکی از جشنواره‌های خارجی به بیرون درز کرده بود و امکان جلوگیری از نشر گسترده آن دیگر وجود نداشت.

«جنگ جهانی سوم» با تصمیم سازمان سینمایی و درخواست عوامل در حداقل زمان به اکران عمومی درآمد اما دیگر کار از کار گذشته بود و فیلم با گیشه‌ای بسیار ضعیف، پرونده خود در اکران را بست.

خط فرضی؛ قاچاق فیلمی که کسی منتظرش نبود!

یکی از عجیب‌ترین موارد در جریان قاچاق فیلم‌های سینمای ایران ماجرای ورود ناگهانی اولین فیلم فرنوش صمدی به کانال‌های مجازی بود. فیلم «خط فرضی» که در سال ۹۸ ساخته شده بود و بازخوردهای چندان ویژه‌ای را هم در بازه رونمایی در جشنواره فیلم فجر تجربه نکرده بود اما به‌واسطه حضور بازیگرانی همچون سحر دولتشاهی و پژمان جمشیدی، امیدهایی به اکران عمومی داشت.

صمدی پیش‌تر درباره برنامه‌ریزی برای اکران فیلم خود به خبرگزاری مهر گفته بود: «قرار بود این اثر سینمایی در دی‌ماه سال ۱۴۰۱ در سینماهای کشور اکران شود اما به دلیل شرایط موجود و عدم استقبال مخاطب از سینما تصمیم گرفته شد تا اکران فیلم در زمان دیگری صورت گیرد.» همین تصمیم به تأخیر در اکران این فیلم هم کار دست عواملش داد!

تهیه‌کننده «خط فرضی» علی مصفا است که بلافاصله پس از عرضه نسخه غیرقانونی فیلم در فضای مجازی در اردیبهشت ماه امسال، از طریق شورای اکران تلاش کرد تا زودتر فیلم را روانه پرده سینماها کند، حتی شورا سرگروه و تاریخ اکران فیلم را هم مشخص کرد، اما این اتفاق رخ نداد تا «خط فرضی» هم قربانی تأخیر عوامل در اکران عمومی فیلم شود. فیلمی که احتمالاً تعدد حضورش در رویدادهای بین‌المللی بی‌تأثیر در لو رفتن نسخه باکیفیت آن نداشته است.

تفریق؛ راه دیگری هم بود؟

فیلم سینمایی «تفریق» یکی از فیلم‌هایی بود که سال گذشته در میان پنج گزینه نهایی بنیاد سینمایی فارابی برای نمایندگی سینمای ایران در مراسم اسکار قرار گرفته بود و اگر سلیقه نهایی هیأت انتخاب به سمت فیلم هومن سیدی گرایش پیدا نمی‌کرد، فیلم مانی حقیقی راهی آکادمی می‌شد. این یعنی فیلم «تفریق» مشکلی از منظر محتوا و ساختار برای دریافت مجوز نداشته و همان‌طور که پروانه ساخت آن صادر شده بود، می‌توانست متقاضی پروانه نمایش هم باشد و به‌صورت رسمی وارد چرخه اکران عمومی شود.

مانی حقیقی در مقام نویسنده و کارگردان و ترانه علیدوستی در مقام بازیگر نقش اصلی، فیلم «تفریق» را گام‌به‌گام از فرآیند عرضه رسمی دور کردند.

تهیه‌کننده «تفریق» مجید مطلبی است که پیش‌تر با تهیه‌کنندگی فیلم‌هایی چون «هت‌تریک»، «لتیان» و «سرخ‌پوست» در سینما و سریال «آکتور» در شبکه خانگی کار کرده بود و بعد از آنها روی «تفریق» سرمایه‌گذاری کرد. فیلمی که مشخص نیست از واگذاری حق پخش آن به یک پلتفرم خارجی چقدر برای این تهیه‌کننده عایدی داشته و آیا اکرا ن عمومی فیلم در ایران می‌توانست فروش بهتری برایش به همراه داشته باشد؟

بی رؤیا؛ ناامید از اکران عمومی

فیلم سینمایی «بی‌رویا» ساخته آرین وزیردفتری از فیلم‌اولی‌های جشنواره فیلم فجر دو سال پیش بود. فیلمی که تهیه‌کنندگی آن را هومن سیدی و سعید سعدی برعهده داشتند و روایت آن از آشفتگی مرز میان واقعیت و خیال، مخاطب را با تجربه سینمایی متفاوتی مواجه می‌کرد.

تنها چند روز بعد از «تفریق»، نسخه‌ای از فیلم «بی‌رویا» هم باکیفیت بالا در فضای مجازی منتشر شد. فیلمی که بازهم بیشترین احتمال درباره دلیل و مسیر لو رفتن آن، متوجه جشنواره‌های خارجی است. ارسال برخط فیلم‌های سینمایی به جشنواره‌های جهانی، به‌رغم تمام ملاحظات امنیتی و حفاظتی، آن‌ها را در معرض قاچاق قرار می‌دهد و این داستانی است که این بار برای «بی‌رویا» اتفاق افتاد.

نکته مهم درباره این فیلم، عقب‌نشینی زودتر عوامل آن از ورودش به چرخه اکران عمومی و واگذاری امتیاز پخش آنلاین آن به یکی از پلتفرم‌های داخلی بود. یعنی «بی‌رویا» به رغم حضور بازیگرانی چون طناز طباطبایی و صابر ابر از نگاه عواملش، شانس چندان بالایی برای توفیق در گیشه نداشت و به همین دلیل قرارداد عرضه آنلاین آن بسته شده بود، اما تأخیر در این عرضه، باعث شد نسخه غیرقانونی زودتر از نسخه قانونی به دست مخاطبان برسد.

ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا؛ سرانجام یک کشمکش داخلی!

تنها چند ساعت بعد از «بی‌رویا»، انتشار گسترده نسخه با کیفیت «ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا» این شائبه را تقویت کرد که جریان عرضه فیلم‌ها شاید لایه‌های پیچیده‌تری داشته باشد و ارتباطی با فعالیت گروه‌های سودجو در بازار قاچاق فیلم و سریال ندارد!

فیلم «ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا» البته به‌عنوان آخرین ساخته عبدالرضا کاهانی، مدت‌هاست برای عرضه رسمی و ورود به چرخه اکران با چالش‌هایی مواجه بوده است و بخشی از این چالش و کشمکش هم میان کاهانی و سعید خانی به عنوان تهیه‌کننده فیلم بوده است.

کاهانی در چند نوبت قصد داشت در اقدامی به‌ظاهر اعتراضی، این فیلم را در فضای مجازی منتشر کند اما تهیه‌کننده در برابر آن مقاومت می‌کرد و حالا مشخص نیست آیا اتفاقی که رخ داده، با عاملیت این کارگردان بوده است یا اتفاق دیگری منجر به انتشار این فیلم شده است.

پیگیری خبرنگار مهر برای گفتگو با سعید خانی یکی از تهیه‌کنندگان فیلم هم تاکنون بی‌نتیجه بوده است.

نتیجه پیگیری‌ها چه خواهد بود؟

درباره اینکه آیا زنجیره انتشار نسخه باکیفیت فیلم‌ها در فضای مجازی در چه نقطه از هم گسسته خواهد شد، هنوز زود است و باید منتظر اتفاقات پیش رو در این زمینه باشیم. به‌خصوص که کم نیستند فیلم‌هایی که احتمالاً با چالش‌هایی در فرآیند دریافت پروانه نمایش و ورود رسمی به چرخه اکران مواجهند و دور از انتظار نیست که با چنین تصمیمی بخواهند، سازمان سینمایی به عنوان متولی اصلی نظارت بر فرآیند عرضه فیلم‌های سینمایی را با چالش مواجه کنند.

«با بررسی‌های مقدماتی صورت گرفته، مشخص شد که با توجه به رعایت دقیق مراقبت‌های حفاظتی از جمله استفاده از دی‌سی‌پی برای بازبینی فیلم‌ها، انتشار آثار خارج از سازمان‌های دولتی و احتمالاً از دفاتر فیلم‌ها یا جشنواره‌های خارجی صورت گرفته است. به همین دلیل مراتب برای بررسی فنی به قوه قضائیه و پلیس فتای فراجا برای شناسایی منشأ نشر فیلم، منعکس شد.» شب گذشته جعفر انصاری‌فر در مقام دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی، در اظهارنظری رسمی از دستور رئیس سازمان سینمایی برای بررسی فوری موضوع انتشار قاچاق فیلم‌ها خبر داد و ضمن آن به ارائه این توضیح از پیگیری‌های مقدماتی پرداخت.

این مقام سازمان سینمایی، احتمال سازمان‌یافته بودن انتشار غیرقانونی فیلم‌ها را هم منتفی ندانسته است.

رسانه سینمای خانگی- با درد مردم نباید در سینما تجارت کرد

کارگردان فیلم سینمایی «نگهبان شب» گفت: در دوره‌ای این فیلمنامه را می‌نوشتم که فیلم‌های جنوب شهری خیلی مد شده بود، اما آن فیلم‌ها بیشتر شبیه تجارت با درد دیگران است؛ شخصیت‌های شرور و خلافکار و تعابیر زشت و فحاشی در طبقه پایین به نمایش در می‌آمد که به نظرم غیرمنصفانه بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم سینمایی «نگهبان شب» در فرهنگسرای ارسباران به نمایش در آمد و پس از آن با حضور رضا میرکریمی (نویسنده و کارگردان)، تورج الوند (بازیگر)، لاله مرزبان (بازیگر) و کورش جاهد (کارشناس مجری) در پانصد و هشتاد و پنجمین نشست باشگاه فیلم تهران نقد و بررسی شد.

در ابتدای نشست کورش جاهد کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم گفت: «نگهبان شب» حکایت آدم ساده روستایی‌ای است که در تهران گول آدم‌های سودجو را می‌خورد و این ماجرا از پیش از انقلاب در سینمای ایران وجود داشته، اما این فیلم با المان‌هایی مانند انتخابات، راه برداشت‌های سیاسی را هم باز می‌کند و از آن خط داستانی کلیشه‌ای فراتر می‌رود و آن را با سایر فیلم‌های این سبک متمایز می‌کند.

فرامتن‌ها در زمان گسترش دادن قصه دیده می‌شوند

سپس رضا میرکریمی درباره شکل‌گیری ایده «نگهبان شب» گفت: معمولاً ایده یک فیلم برای من یک قصه یک‌خطی نیست، بلکه دیدن یک تصویر در شهر است. برای این فیلم این‌طور بود که در یک ساختمان نیمه‌کاره بودم و از دور یک باجه نگهبانی دیدم که یک جوان داشت با احترام از یک پیرمرد پذیرایی می‌کرد. از ذهنم گذشت که این نمی‌تواند پدرش باشد، شاید بتواند پدرزنش باشد. این تصویر چهار پنج سال در ذهنم بود و به دلایل مختلفی نمی‌شد آن را تبدیل به فیلمنامه کرد. تا اینکه بالاخره نوشتن قصه‌اش را آغاز کردم و آن زمان شرایط اجتماعی را این‌طور می‌دیدم که آدم‌ها در جایگاه خودشان نیستند و انگار بعضی‌ها بار زیادی روی دوششان است.

وی ادامه داد: در زمان گسترش دادن قصه است که تازه فرامتن‌ها دیده می‌شوند و از ابتدا نمی‌توان با قصد قبلی سراغشان رفت. اما اگر در سیر طبیعی اتفاق بیفتد، شما موقع نوشتن به این فکر می‌افتید که یک چیزی از امروز باید در قصه‌ام باشد. پلات «نگهبان شب» تکراری است، مانند همه قصه‌ها که تکراری هستند. اما اتفاقات عصر خودش روح تازه‌ای به آن می‌دمد.

برخی فیلم‌های جنوب شهری تجارت با درد دیگران است

میرکریمی با اشاره به سایر آثار سینمای ایران درباره طبقه فرودست عنوان کرد: در دوره‌ای این فیلمنامه را می‌نوشتم که فیلم‌های جنوب شهری خیلی مد شده بود، اما آن فیلم‌ها بیشتر شبیه تجارت با درد دیگران است؛ شخصیت‌های شرور و خلافکار و تعابیر زشت و فحاشی در طبقه پایین به نمایش در می‌آمد که به نظرم غیرمنصفانه بود. در این فیلم سعی کردیم تصویر متفاوتی از این قشر بازنمایی کنیم.

نویسنده و کارگردان «نگهبان شب» درباره چالش‌های نگارش فیلمنامه گفت: وقتی در فیلمی ماجرا و حادثه کم است، کار فیلمنامه‌نویس سخت‌تر می‌شود، چون حادثه‌ها حواس مخاطب را پرت می‌کنند و اشکالات بنیادین را می‌پوشانند. چالش دیگرم این بود که یک عاشقانه بسازیم که از کلیشه‌های رایج دور باشد. اینکه ابراز عشق شخصیت‌ها تکراری نباشد، کار دشواری است.

طغیان مطالبه‌گرانه و پرخاشگرانه را برای قهرمان‌های فیلم‌هایم نمی‌پسندم

میرکریمی در پاسخ به پرسش یکی از مخاطبان درباره طغیان قهرمان فیلم و مقابله‌اش با انفعال گفت: وجه نقادانه فیلم را انکار نمی‌کنم و معتقدم بی‌طرفی اصلاً وجود ندارد. اما پیشنهاد من از فیلم «امروز» به این سو، قهرمان خاموش است. تصور من این است که در این هیاهو شاید گمنامی عمل قهرمانانه‌تری باشد. البته فکر می‌کنم حتی پیش از «امروز» هم فیلم‌هایم به همین شکل بوده است. طغیان مطالبه‌گرانه و پرخاشگرانه را برای قهرمان‌های فیلم‌هایم نمی‌پسندم، چرا که فکر می‌کنم این رویکرد نگاهش به گذشته است، اما قهرمانان خاموش به آینده نظر دارند.

در ادامه یکی از مخاطبان پرسشی درباره نمایش فرهنگ ایرانی در آثار رضا میرکریمی مطرح کرد که وی پاسخ داد: فکر می‌کنم این باید یک فرایند خودجوش و برخاسته از زیست واقعی باشد. من آزار می‌بینم وقتی یک متنی از یک اثر خارجی اقتباس شده اما ایرانی نشده و رنگ و بوی محیط خودمان را ندارد. شاید دلیل اینکه فیلمسازهایی که از ایران می‌روند به موفقیت چندانی نمی‌رسند، همین باشد که در ایران محیط اطرافشان را می‌شناسند، اما در خارج از ایران این شناخت را ندارند. مثل همین فیلم‌های جنوب شهری که گفتم، این میزان اغراق از عدم شناخت نشأت می‌گیرد.

میرکریمی در پاسخ به پرسشی درباره دیر رسیدن فیلمنامه به نقطه اوج و خسته‌کننده بودن فیلم عنوان کرد: وقتی شما در فیلمنامه‌نویسی شهودی جلو می‌روی و الگوهای رایج را کنار می‌گذاری، این خطر وجود دارد که بخشی از بینندگان با فیلم ارتباط برقرار نکنند. دلیل این مسئله، پیش رفتن با یک الگوی تجربی است.

لاله مرزبان بازیگر فیلم «نگهبان شب» نیز درباره چالش‌های نقش‌آفرینی در این فیلم گفت: نزدیک شدن به این نقش یک پروسه سه چهار ماهه بود که با هدایت آقای میرکریمی به نتیجه فعلی رسید. تمرین را از ناشنوایی کامل آغاز کردیم و به مرور به شخصیت فعلی که کم‌شنواست رسیدیم. کم شنوایی و بزرگ شدن در یک خانواده آذری ویژگی‌هایی است که تجربه زیسته‌اش را نداشتم. اینجا هدایت کارگردان برای شناخت نقش خیلی مهم می‌شود. یک مربی توانمند هم با من کار می‌کرد که خودش مبتلا به کم‌شنوایی بود.

تورج الوند دیگر بازیگر فیلم نیز درباره تجربه حضور در «نگهبان شب» عنوان کرد: سخت‌ترین مرحله کار برایم انتخاب شدن بود، چون با سختی زیادی این اتفاق افتاد. مثلاً سه هفته روی لهجه مشهدی کار می‌کردیم، بعد می‌گفتند کرمانی کار کنیم. یک رقیب کرمانی هم داشتم که کارم را سخت‌تر می‌کرد. در دو هفته اول فیلمبرداری دو نفر از بازیگران عوض شدند و من هم مدام این ترس را داشتم که کنار گذاشته شوم، چون شنیده بودم که اگر آقای میرکریمی از بازیگر راضی نباشند بازیگر را تغییر می‌دهند، حتی اگر ۲۰ جلسه از فیلمبرداری گذشته باشد.

رسانه سینمای خانگی- کدام رونق؟ فیلمهایی زیر هزار بیننده دارند!

طی هفته اخیر کاهش مخاطب در سینمای کشور استمرار داشت به نحوی که ۷ فیلم در حال اکران هریک زیر هزار مخاطب داشتند!

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، «فسیل» به کارگردانی کریم‌ امینی همچنان از اسفندماه سال ۱۴۰۱ صدرنشین جدول فروش است. این فیلم طی هفته گذشته حدود ۱۴۸ هزار مخاطب داشت تا همچنان با فاصله بسیار ترکتاز میدان اکران باشد!

بنا بر آمار ارائه شده در سایت سمفا تا ساعت ۲۲:۳۰ جمعه بیست و هفتم مرداد ماه «یقه سفیدها» شهرام مسلخی با فروش ۱۲ قطعه بلیت کم مخاطب ترین فیلم در حال اکران بود.

«میان صخره ها» مختار عبدالهی ۱۶۵ بیننده داشت و «فصل ماهی سفید» قربان نجفی تنها ۲۲۴ مخاطب را جذب سالن های سینما کرد. «بابا سیبیلو» ادوین خاچیکیان ۲۷۸ قطعه بلیت فروخت و «نگهبان شب» رضا میرکریمی تنها ۴۲۵ تماشاگر داشت.

«پرونده باز است» کیومرث پوراحمد تنها ۴۴۷ قطعه بلیت فروخت و «شهرک» علی حضرتی تنها ۴۶۴ مخاطب داشت و «تصور» علی بهراد نیز نتوانست بیش از ۵۰۰ مخاطب را مجاب به حضور در سینماها کند!

«بعد از رفتن» رضا نجاتی به عنوان یکی از آثار جدید اکران تنها ۱۷۲۵ تماشاگر داشت و «مصلحت» حسین دارابی تنها ۳۷۳۰ نفر را مجاب به خریداری بلیت کرد! در همین راستا «سه کام حبس» ۲۹۹۲ و «ستون ۱۴» امیرحسین همتی ۳۳۰۹ تماشاگر داشتند!

«معجزه عشق» محمدرضا ممتاز ۵۱۲۶ تماشاگر داشت و «دست انداز» جدیدترین محصول اکران شده کمال تبریزی تنها ۵۱۹۷ مخاطب را به خود اختصاص داد؛ این در حالی است که این اثر تبلیغات بسیاری در فضای مجازی دارد!

«آهنگ دو نفره» آرزو ارزانش ۷۰۴۱ مخاطب، «عروسی مردم» مجید توکلی ۷۵۶۹ بیننده و «کت چرمی» حسین میرزامحمدی ۷۷۵۴ تماشاگر داشتند؛ این در حالی است که سایر فیلم های جدید در حال اکران نیز مخاطبان اندکی داشتند؛ «آخرین تولد» نوید محمودی حدود ۱۸۴۰۰ مخاطب، «بی مادر» سیدمرتضی فاطمی حدود ۲۹ هزار مخاطب و «نارگیل ۲» سیدمسعود اطیابی حدود ۴۵ هزار تماشاگر داشت.

رتبه دوم جدول فروش هفتگی نیز کماکان به «شهر هرت» کریم امینی با حدود ۱۲۰ هزار نفر مخاطب تعلق گرفت.

رسانه سینمای خانگی- فیلم توقیف شده کاهانی هم قاچاق شد

فیلم توقیف شده «عبدالرضا کاهانی» هم قاچاق شد.

به گزارش سینمای خانگی از برنا، با انتشار نسخه فیلم توقیف شده «عبدالرضا کاهانی» حالا قاچاق فیلم‌ها به یک بحران همه جانبه برای سینمای ایران تبدیل شده است.

از دقایقی قبل فیلم «ارادتمند نازنین بهاره تینا» با بازی مهناز افشار، طناز طباطبایی، سحر دولتشاهی، آیدا ماهیانی، مهران غفوریان، محمد کارت و … در کانال‌های تلگرامی در حال انتشار است. این سومین قاچاق پی در پی فیلم‌های سینمایی در کمتر از یک هفته است.

«عبدالرضا کاهانی» مدتی قبل اعلام کرده بود قصد انتشار فیلم توقیف شده‌اش را در اینترنت دارد اما در نهایت اعلام کرد به دلیل خواست تهیه‌کننده فیلم از این تصمیم منصرف شده. در این شرایط هنوز منشا انتشار این فیلم‌ و همچنین «تفریق» و «بی رویا» مشخص نیست و باید در انتظار توضیحات ستاد صیانت و سازمان سینمایی در این مورد بود.

رسانه سینمای خانگی- فیلم کوتاه «داشتن» به ایتالیا خواهد رفت

فیلم کوتاه سید “مرتضی سبز قبا”، ‌کارگردان خوزستانی به سومین جشنواره بین‌المللی فیلم ایتالیا راه پیدا کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سایت این جشنواره، فیلم‌ “داشتن” ساخته سیدمرتضی سبزقبا به بخش مسابقه سومین جشنواره بین‌المللی فیلم “Cefalù” ایتالیا راه یافت.

این کارگردان روز شنبه در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا توضیح داد: این فیلم داستان زن و شوهری را روایت می‌کند که از هم جدا شده‌اند و بنا بر حکم دادگاه زن موظف است هر هفته فرزند خود به دیدار پدرش که در یک کارگاه جعبه‌سازی مشغول کار است ببرد.

سبزقبا بیان کرد: “داشتن” یک فیلم کوتاه داستانی است که مدت زمان آن ۲۰ دقیقه است و در دزفول و با گویش دزفولی ساخته شده است.

سیدمرتضی سبزقبا، نویسنده و کارگردان، امیر علی ‌ویسی، تصویربردار، فرید دغاغله، تدوین، محمد توریوریان، صدابردار، حسین قورچیان، صداگذار، حمید نورآبادی، طراح صحنه، لباس و گریم، امین نظری، عکاس، حمید تجلی‌فرد، تصویربردار پشت‌صحنه، حمیدرضا فطوره‌چیان و سیندخت رحیمیان، رنگ‌آمیزی تصاویر، فاطمه سیاح‌طرفی، منشی‌صحنه، حسین علیزاده، مدیر تولید، سیدعزیز رودبندی و سید محمود ژولایی‌باقری، مترجم، سیدمرتضی سبزقبا و حجت کایدخورده، تیتراژ، محسن مستکین، حسین قبیتی‌نسب، فاطمه سیاح‌طرفی، حمید کوتیانی، نرگس میریه و امیرحسام معینی‌راد، بازیگران و سید مرتضی سبزقبا و انجمن سینمای جوانان آبادان به عنوان تهیه‌کننده از جمله عوامل این فیلم به شمار می‌رود.

فیلم “داشتن” پیش از این نامزد دریافت جایزه بهترین فیلمبرداری، بهترین فیلم‌نامه و بهترین کارگردانی پنجاه‌وهشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان اروند آبادان، نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین فیلمبرداری، بهترین فیلم‌نامه، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم چهارمین جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم «Aasha» هندوستان، نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین فیلم دوّمین جشنواره‌ی آسیایی فیلم «Asian Cinematography AWARDS» فیلیپین و برنده‌ی جایزه و لوح تقدیر بهترین صداگذاری نخستین جشنواره‌ی منطقه‌ای فیلم کوتاه دهدشتِ کهگیلویه شده است و هم‌چنین جایزه‌ی برنزی بهترین فیلم سوّم و بهترین بازیگر نقش اوّل مرد (محسن مستکین) دهمین جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم «Albavabeh» الجزایر را نیز دریافت کرده است.

جشنواره‌ بین‌المللی فیلم “Cefalù” ایتالیا به‌عنوان مکان و لحظه‌ رویارویی بین نسل‌ها، لذّت زندگی در دنیای تصویر و لذّت شکل‌گیری با زبان‌های جدید فناوری را به مخاطبان خود عرضه می‌کند و گفت‌وگوی فرهنگ‌ها، میل به حقیقت در بین هنرها، و هم‌چنین میل به برقراری ارتباط بین مردمان را افزایش می‌دهد.

سومین دوره‌ این جشنواره‌ بین‌المللی، یکم سپتامبر ۲۰۲۳ میلادی مطابق ۱۰ شهریورماه ۱۴۰۲ هجری‌خورشیدی در ایتالیا برگزار خواهد شد.

رسانه سینمای خانگی- نمایش آثار سینمای ایران در آلمان

جشنواره بین‌المللی «پنج دریاچه» آلمان (Fünf Seen Filmfestival ۲۰۲۳) امسال بخش ویژه ای را به نمایش آثار سینمای ایران اختصاص داده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، در این رویداد سینمایی که هفدهمین دوره آن از ۲۲ تا ۳۰ آگوست (۳۱ مرداد تا ۸ شهریور) در جنوب شهر مونیخ برگزار می‌شود، بخش ویژه‌ای به سینمای ایران اختصاص یافته که شامل نمایش هفت فیلم از سینماگرانی ایرانی خواهد بود.

فیلم های «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی، «بی رویا» ساخته آرین وزیر دفتری، «بی پایان» به کارگردانی نادر ساعی ور، «تورهای خالی» از بهروز کرمی زاده، «عصب کشی» ساخته امیر توده روستا، انیمیشن «آژیر خطر» ساخته سپیده فارسی و «هفت زمستان در تهران» به کارگردانی «اشتفی نیدرزول» در این رویداد در بخش «تمرکز بر سینمای ایران» نمایش داده می‌شوند.

همچنین قرار است نشستی درباره سینمای ایران نیز در این دوره از این جشنواره آلمانی برپا شود.

رسانه سینمای خانگی- بازیگرانی که تسخیر شدند

تکنیک بازیگری «مِتد» سال‌هاست موضوعی بحث‌برانگیز در سینماست، با این وجود برخی از بزرگان بازیگری سینما از جمله «مارلون براندو»، «رابرت دنیرو» و «دنیل دی‌ لوئیس» درخشان‌ترین نقش‌آفرینی‌ها خود را در سینما با استفاده از این تکنیک ارائه داده‌اند و هنوز نیز بازیگران زیادی این روش را در حد اعتدال در پیش می‌گیرند.

به گزارش‌ سینمای خانگی از ایسنا، بازیگرانی که در تکنیک بازیگری مِتُد (Method Acting) فراتر از حدود رفته‌اند، جایگاه مناقشه‌آمیزی در تاریخ فیلم‌سازی دارند. تکنیکی که در دوران طلایی هالیوود ابداع شد و بر اساس آن بازیگران با میل و رغبت جنبه‌های کلیدی زندگی شخصیت خود را تجربه می‌کنند و به نوعی در نقش قوطه‌ور می‌شود که می‌تواند شامل لباس پوشیدن، نگاه کردن و عمل کردن مانند نقش‌هایشان در مقابل دوربین باشد.

بازیگران از این طریق می‌کوشند یک ارتباط عاطفی فراگیر و معتبر با شخصیتی که قرار است آن را مقابل دوربین ببرند، برقرار کنند. بازیگران همچنین ممکن است با کمال میل دستخوش اتفاقات دلخراشی شوند که توسط شخصیت های مربوطه خود تجربه شده، به عنوان مثال بازیگری برای بازی در نقش یک زندانی ممکن است ماه‌ها خود را در اتاق حبس کند و برای همذات پنداری کامل احساسی با نقشی که قرار است به تصویر بکشد، اغلب برای مدت طولانی در قالب شخصیتش باقی بماند؛ اتفاقاتی از این دست می‌تواند آثار سوء سلامتی و روانی بر روی بازیگر و اطرافیان او داشته باشد.

این تکنیک توسط بازیگر و کارگردان روسی «کنستانتین استانیسلاوسکی» توسعه یافت و «لی استراسبرگ»، «استلا ادلر» و «سنفورد مایزنر» در اکتورز استودیوی نیویورک از جمله مهم‌ترین چهره‌هایی بودند که در بسط و توسعه این تکنیک نقش قابل ملاحظه‌ای داشتند.

در واقع در تکنیک بازیگر متد، بازیگر کاملا در نقش خود غوطه‌ور می‌شوند، «خود را فراموش می‌کنند» به این معنا که فعالانه حقایق مربوط به خود را نادیده می‌گیرند و به طور موقت افکار و احساسات خود را تابع افکار و احساسات شخصیتی می‌کنند که قرار است نقش آن را بازی کنند.

بازیگری متد سال‌هاست موضوعی بحث‌برانگیز در سینماست با این وجود برخی از بزرگان بازیگری سینما از جمله «مارلون براندو»، «رابرت دنیرو» و «دنیل دی‌ لوئیس» درخشان‌ترین نقش‌آفرینی‌ها خود را در سینما با استفاده از این تکنیک ارائه داده‌اند و هنوز بازیگران زیادی این روش را در حد اعتدال در پیش می‌گیرند.

در زیر به چند موردی اشاره شده که بازیگران در استفاده از تکنیک بازیگری متد، رویکردی افراطی را در پیش گرفتند و البته در مواردی به موفقیت‌های بزرگی دست یافتند:

«تام هنکس» برای اینکه به درستی به شخصیت «چاک نولاند» تحلیلگر افسرده کمپانی «FedEx» جان بدهد، نزدیک به ۲۳ کیلو وزن خود را کم کرد. چیزی که روی پرده سینما کاملا مشخص بود اما ممکن است بسیاری از آن مطلع نباشند این است که او برای ایفای این نقش برای مدتی حمام نکرد و موهایش را کوتاه نکرد. دقیقاً مشخص نیست که این مدت چقدر ادامه داشت، اما برای ابتلای «هنکس» به عفونت استاف کافی بود. به خطر انداختن سلامتی هنکس برای تجسم درست یک نقش، در واقع با شهرت او به عنوان یک بازیگر بسیار فداکار سازگار است. با این حال، هنوز جای تعجب است که «تام هنکس» چنین رویکرد افراطی را در پیش گرفت چرا که اصولا به عنوان یک بازیگر متد شناخته نشده است.

دور افتاده

«لئوناردو دی‌کاپریو» در نقش هیو گلس شکارچی و قاچاقچی پوست حیوان در فیلم «بازگشته» جایگاه او را در میان بازیگرانی تثبیت می‌کند که در بازیگری متد، فراتر از حدود رفتند. نقشی که نخستین جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای «دی کاپریو» به ارمغان آورد، که بسیاری احساس می‌کردند می‌توانست خیلی زودتر اتفاق بیافتد. او برای رسیدن به این عملکرد برنده جایزه اسکار، آموزش دید تا در فضای آزاد زندگی کند و قبل از فیلمبرداری در طبیعت کمپ زد تا در مقابل عبور از رودخانه های یخ زده و زمین های وحشی مقاومت کند. مهم‌تر از همه، صحنه‌هایی که او درون لاشه حیوانی می‌خوابد و جگر خام یک گاومیش کوهان دار را می‌خورد، واقعی هستند و با توجه به اینکه «دی کاپریو» یک گیاه‌خوار است، بسیار تاثیرگذارتر است.

بازگشته

«گری اولدمن» برای بازی در نقش وینستون چرچیل در فیلم «تاریکترین ساعت» که برنده اسکار بهترین بازیگر مرد و چهره‌پردازی شد، از جمله آثاری است که یک بازیگر و عوامل فیلم دیدگاه کارگردان را به خوبی درک کرده بودند جدا از حدود ۶ کیلو پروتز و انقباض صورت اولدمن برای ارائه یک بازی تاثیرگذار، او همچنین ۴۰۰ سیگار بزرگ کشید تا تجسم عشق تاریخی چرچیل به سیگار کوبایی باشد. «اولدمن» به دلیل استفاده بیش از حد در سیگار دچار مسمومیت جدی با نیکوتین شد اما انصافا، به یکی از بهترین بازی‌های وی منجر شد.

تاریکترین ساعت

در چهارمین فیلم از سری فیلم‌های شاخص دوران حرفه‌ای «سیلوستر استالونه» یعنی «راکی چهارم»، او به فهرست بازیگران هالیوود پیوست که در این فیلم که شامل مبارزه‌ای نمادین در رینگ بود، به بازیگری متد روی آورد. تبادل ضربات واقعی راکی و دراگو همچنان نقطه عطفی در ژانر سینمای ورزشی است، اما موجب شد استالونه در بیمارستان بستری شود و تا سر حد مرگ پیش رفت. «استالونه» در این باره می‌گوید: «در اواخر همان شب، قلبم شروع به متورم شدن کرد، فشار خونم بالا رفت و کم مانده بود که با فرشتگان صحبت کنم. از طریق هوایی از کانادا به بخش مراقبت های ویژه بیمارستانی در کالیفرنیا منتقل شدم».

راکی ۴

بسیاری از بازیگرانی که از روش بازیگری متد به شکلی افراطی استفاده کردند، از نتایجی که «دنیل دی-لوئیس» در طول زندگی حرفه‌ای خود به دست آورده بود الهام می‌گرفتند و یکی از تأثیرگذارترین نقش‌های او ویلیام «بیل قصاب» در فیلم «دار و دسته‌های نیویورکی» ساخته «مارتین اسکورسیزی» است. او جدا از ابتلا به ذات الریه به دلیل اصرار بر پوشیدن لباس‌های دوره زمانی فیلم، به طرز بدنامی در حین بازی در این شخصیت با افراد غریبه دعوا می‌کرد. او همچنین از لنزهای شیشه ای استفاده کرد و یاد گرفت که با چاقو چشم خود را لمس کند. جای تعجب نیست که فشار ناشی از وابستگی شدید به شخصیت‌های او بخش بزرگی از دلیل بازنشستگی «دنیل دی لوئیس» از بازیگری است.

دار و دسته‌های نیویورکی

«کرامر علیه کرامر» که احتمالا همچنان بهترین فیلم درباره یک ازدواج ناموفق است، دو تن از بهترین بازیگران هالیوود یعنی «داستین هافمن» و «مریل استریپ»  را در طرف مقابل یک طلاق تلخ به تصویر کشید. جدا از اینکه هافمن یک لیوان را بدون اطلاع قبلی برای به دست آوردن واکنش واقعی استریپ شکست، «استریپ» بعدها فاش کرد که «هافمن» در واقع پشت دوربین به او سیلی زد تا به بازیگری او کمک کند. این کار بیش از حد بود. شکستن لیوان ممکن است توجیه‌پذیر باشد، اما سیلی زدن «هافمن» به «استریپ» زمانی که حتی در فیلمنامه هم وجود ندارد نمونه استاندارد در مورد بازیگرانی است که در روش بازی خود فراتر از حدود می‌روند.

کرامر علیه کرامر

«آدرین برودی» در فیلم «پیانیست» در نقش «ولادیسلاو شپیلمن» موسیقی‌دان یهودی-لهستانی بازی کرد با حمله نازی‌ها به ورشو همه چیز خود را از دست داد. برودی برای این نقش خود را گرسنه نگه داشت تا توخالی بودن و پوچی را که شخصیت شپیلمن تجربه کرده بود را به طور کامل درک کند. «برودی» همچنین از آپارتمان خود نقل مکان کرد، ماشین خود را فروخت و به اروپا نقل مکان کرد تا کاملاً خود را به این شخصیت متعهد کند. روش بازیگری «برودی» باعث شد «رومن پولانسکی» اسکار بهترین کارگردانی را برای «پیانیست» و «برودی» اسکار بهترین بازیگر مرد را از آن خود کند.  «آدرین برودی» در مورد «پیانیست» می‌گوید: «احساس می‌کنم که آن فیلم به من در درک خیلی چیزها کمک کرد و باعث شد بفهمم چیزهای زیادی را به صورت بدیهی دارم».

پیانیست

موردی که در میان بازیگران متد هم بدنام است، بازی «جیم کری» در نقش «اندی کافمن» کمدین افسانه‌ای در فیلم «مردی روی ماه» است. «کری» ادعا می کند که توسط «کافمن» تسخیر شده است و در تمام مدت زمان تولید فیلم در این شخصیت باقی مانده است. این برای عوامل فیلم نیز بسیار استرس‌زا بود، چرا که مجبور بودند برای ادامه فیلمبرداری رفتارهای احمقانه و گستاخانه «کری» را تحمل کنند. در حالی که برخی اصرار دارند که روش بازیگری کری نبوغ او را آشکار می کند، برخی دیگر انتقاد می کنند که چگونه این امر در واقع منجر به جعل بازی بیش از حد و نادرست شخصیت «کافمن» شده است. گفته می‌شود «جیم کری» در صحنه فیلمبرداری با «لالر» که دوست «اندی کافمن» در زندگی واقعی بوده است، به طرز وحشتناکی رفتار می‌کرده است.

مردی روی ماه

در فیلم «بردی» یکی از  افراطی‌ترین نمونه‌های تکنیک بازیگری متد توسط «نیکلاس کیج» را می‌توان دید. «کیج» برای اینکه بفهمد شخصیتش آل کلمباتو به عنوان یک سرباز آمریکایی در طول جنگ ویتنام چه چیزی را از سر گذرانده بود، بدون هیچ گونه ماده بیهوشی دندان‌هایش را کشید. وقتی که شخصیت «آل کلمباتو» پس از مجروح شدن در انفجار بمب باید از بانداژ استفاده می‌کرد، «کیج» به مدت پنج هفته بانداژها را برنمی‌داشت، که منجر به ایجاد موهای زائد دردناک و آکنه پس از برداشتن آنها شد. در حالی که او نمونه معمولی از بازیگرانی است که روش بازیگری متد را بیش از حد انجام می‌دهند، بازی او به فیلم «بردی» کمک کرد جایزه بزرگ ویژه هیات داوران، دومین جایزه برتر جشنواره فیلم کن را کسب کند.

بردی

«برد اندرسون» کارگردان فیلم «ماشین‌چی» در ابتدا قصد داشت از چهره‌پردازی خاص و لباس‌های گشاد استفاده کند تا «کریستین بیل» مانند شخصیت «تروور رزنیک» لاغر به نظر برسد، که به دلیل دخیل بودن در حادثه‌ای که به قطه دست همکارش در محل کار انجامیده بود، احساس گناه می‌کرد. در عوض، «کریستین بیل» رکورد بیشترین کاهش وزن را برای یک نقش سینمایی به نام خود ثبت کرد و پس از رژیمی که فقط شامل سیب، قهوه، آب و سیگار  بود، حدود ۳۰ کیلو وزن کم کرد. مشکلات سلامتی ناشی از آن، جایگاه «بیل» را در کنار بازیگرانی تثبیت می‌کند که تکنیک متد را بیش از حد انجام داده‌اند. «بیل» به طرز چشمگیری تنها یک سال بعد در فیلم «بتمن آغاز می‌کند» نقش «بروس وین» عضلانی را بازی کرد.

ماشین‌چی

تعداد کمی از بازیگرانی که تکنیک بازیگری متد را بیش از حد پیش گرفته‌اند، به اندازه «جرد لتو» بحث برانگیز هستند. به عنوان بخشی از بازی در نقش شخصیت جوکر در فیلم «جوخه انتحار»، او اعتراف کرد اقلامی غیراخلاقی و حیوانات زنده و مرده را برای همبازی‌های خود ارسال کرده است که بسیاری از آنها دریافت آنها را تایید کردند. در نهایت می‌توان گفت فیلمنامه ضعیف «جوخه انتحار» بود که شخصیت جوکر  «جرد لتو» را خراب کرد. هنوز جنجال‌هایی پیرامون بازی او و هدایای ارسالی‌اش برای دیگر بازیگران این فیلم وجود دارد.

رسانه سینمای خانگی- «دنیا، منم فوعه» تمام شد

فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» ساخته مصطفی آقامحمدلو آماده نمایش شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلمبرداری فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه»، به نویسندگی و کارگردانی مصطفی آقامحمدلو و تهیه کنندگی فرهاد حاجی عباسی در شهرک سینمایی غزالی در هفته‌های پیش به پایان رسید و این اثر پس از پایان مراحل پس‌تولید، هم‌اکنون آماده نمایش شده است.

این فیلم کوتاه با همکاری مشترکِ انجمن سینمای جوانان ایران، باشگاه فیلم سوره، سازمان هنری رسانه‌ای اوج و موسسه آوینی تولید شده است.

در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «اُمّ‌علی زنی اهل فوعه است که به همراه همسرش در حال رسیدگی به شیعیان رنج دیده، اما ایستاده در حصار است؛ خبر تبادل به فوعه می‌رسد. لیست خروج تنها چهار نفر جا دارد و اکنون زمان یک انتخاب سخت است.»

حسین پوریده، ابتسام بغلانی، سیدجواد حسینی، مهسان خداکرمی، امین محمودی، پوریا سلطان‌زاده، حمیدرضا شاه‌پسند، پروین شایگان، نازنین رضوانی، آیلین جاهد، محمدمبین موسی‌لو و گرشا بیات، ترکیب بازیگران این فیلم کوتاه را تشکیل داده‌اند.

این فیلم روایت محاصره چهار ساله مناطق فوعه و کفریا در کشور سوریه است که به عنوان سخت‌ترین محاصره تاریخ، آبستن رویدادهای ناگفته و تکان‌دهنده‌ای بوده است. نویسنده و کارگردان اثر، سال‌ها با تبادل‌شدگان و افراد در محاصره در ارتباط مستقیم بوده و ایده اولیه فیلم را حین تولید یک مستند با موضوع این محاصره به دست آورده است.

عوامل و بازیگران دنیا منم فوعه عبارتند از:

تهیه کننده: فرهاد حاجی‌عباسی، نویسنده و کارگردان: مصطفی آقامحمدلو، مدیر پروژه: بابک کشن فلاح، مدیر تولید: سعید ملکی، تدوین: پویا عاقلی زاده، اصلاح رنگ: شیرین اخلاصی، مدیر فیلمبرداری: پیمان عباسی زاده، مدیر صدابرداری: مسیح حدپور سراج، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، آهنگساز: مسعود صالحی، منشی صحنه: صفورا برسان، طراح صحنه، لباس و چهره‌پردازی: بابک کشن فلاح، دستیار اول کارگردان: مارال شکری، طراح جلوه‌های ویژه میدانی: حمید رسولیان تولید شده در باشگاه فیلم سوره، انجمن سینمای جوانان ایران، سازمان هنری رسانه ای اوج و موسسه شهید آوینی.

خروج از نسخه موبایل