پریناز ایزدیار و محسن تنابنده در آیین پایانی دور ششم بزرگترین رویداد مستقل سینمای ایران، از سوی آکادمی افسانه زندگی بهعنوان بهترین بازیگران سال انتخاب شدند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، رئیس مراسم بینالمللی آکادمی افسانه زندگی در آیین پایانی ششمین دور برگزاری این رویداد مستقل سینمای ایران که در سالن موج نو آکادمی افسانه زندگی برگزار شد، گفت: امروز فرصتی دوباره دست داد که هفت فیلم مطرح سال سینمای ایران را در دور ششم از بین تولیدات یکساله (۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱) پس از یکسال کار کارشناسی و بررسی آثار در شورای آکادمی افسانه زندگی انتخاب و معرفی کنیم.
سجاد اصغری هفت فیلم مطرح سال سینمای ایران شامل جنگ جهانی سوم کاری از هومن سیدی،نگهبان شب ساخته رضا میرکریمی، بدون قرار قبلی به کارگردانی بهروز شعیبی،درب کاری از سیدهادی محقق،تصور کاری از علی بهراد، بیرویا اثری از آرین وزیردفتری و ملاقات خصوصی کاری از امید شمس رامعرفی کرد.
در ادامه نوبت به معرفی بهترین بازیگر و بهترین فیلمبردار سال سینمای ایران شد که محسن تنابنده برای بازی در فیلم جنگ جهانی سوم و پریناز ایزدیار برای بازی در فیلم ملاقات خصوصی بهعنوان بهترین بازیگران و محمد حدادی بهعنوان بهترین فیلمبردار سال سینمای ایران برای فیلمبرداری فیلم بدون قرار قبلی معرفی شدند.
در دور پیشین امیر جدیدی برای بازی در فیلم قهرمان، الناز شاکردوست برای بازی در فیلم ابلق و محمد رسولی برای فیلمبرداری فیلم زالاوا بعنوان بهترین بازیگران و بهترین فیلمبردار سال انتخاب شده بودند.
اصغری در بخش چهره ماندگار به یاد عباس کیارستمی گفت: این دور برای ارج نهادن به جایگاه زن در سینمای ایران و جهان تندیس آکادمی افسانه زندگی به یاد عباس کیارستمی بهصورت نمادین به ژولیت بینوش بازیگر فرانسوی فیلم کپی برابر با اصل تقدیم می شود.
همچنین، لوح تقدیر ششمین دوره مراسم آکادمی افسانه زندگی به رسول صدرعاملی و خسرو معصومی کارگردانهای مطرح سینمای ایران اهدا شد.
همچنین در بخش معرفی هفت فیلم کوتاه سال سینمای ایران، داریوش بابائیان تهیه کننده و پخشکننده سینما بهعنوان دبیر بخش معرفی هفت فیلم کوتاه مراسم بینالمللی آکادمی افسانه زندگی آثار این دوره را معرفی کرد:
نوشابه مشکی(محمد پایدار) ، آرام(روح الله فخرو)، کرم ابریشم (امیر هنرمند)، تشک(آرش حسنپور)، جای خالی(نسیم اسدپور)، اتاق آقای ونذ(احسان میرزایی) و پویانمایی زمین بازی(سمانه اسدی)
امیر خانزاده مدیر روابط عمومی ششمین دوره بینالمللی آکادمی افسانه زندگی هم گفت: در این دوره سعی کردیم با نگاه به تمام جوامع کار، هفت فیلم مطرح سال سینمای ایران را معرفی کنیم و جا دارد از تمامی رسانهها که از دور نخست تا کنون ما را حمایت و یاری کردند و همچنین از تمامی نهادها و کسانی که ما را برای برگزاری دور ششم بخش بینالملل و سینمای ایران همراهی کردند تشکر کنم.
پیشتر، در جبهه غرب خبری نیست به کارگردانی ادوارد برگر از آلمان بهعنوان بهترین فیلم خارجی زبان بخش بینالملل آکادمی افسانه زندگی در دور ششم انتخاب و معرفی شده بود.
تهیهکننده فیلم «سه کام حبس» با ابراز نگرانی از جای خالی تفکر در سینما، از توجه بیحساب و کتاب به فیلمهای کمدی و رصد نشدن برخی اتفاقها، به گونهای که انگار بعضی فیلمها با چوب جادویی اکران میشوند، انتقاد کرد.
به گزارش سینمای خانگی، فیلم «سه کام حبس» به کارگردانی سامان سالور اگرچه محصول سال ۱۳۹۸ است و در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شده بود اما سرانجام از اردیبهشت امسال روی پرده سینماها رفته و در این مدت توانسته با حدود ۳۵۰ هزار نفر تماشاگر به فروش بیش از ۱۶ میلیارد تومان برسد.
اکران این فیلم با بازی پریناز ایزدیار و محسن تنابنده که درباره یکی از معضلهای بزرگ اجتماعی یعنی مواد مخدر است، با اکران تعداد قابل توجهی فیلم کمدی همزمان شده و همین سبب شده سازندگان این فیلم همانند برخی دیگر از فیلمهای غیرکمدی در حال اکران نسبت به زمان و تعداد سانسهایی که در سینماها در اختیار دارند گلهمند باشند.
در این زمینه ساسان سالور که تهیهکنندگی فیلم برادرش را برعهده داشته، در گفتوگویی با ایسنا با تاکید بر اینکه اساسا هر فیلمی ساخته میشود تا اکران خوبی داشته باشد و مخاطبان آن را تماشا کنند، بیان کرد: این روزها نسبت به اکران فیلم کمدی بحثهای زیادی مطرح است و من درک میکنم که سینماداران حق دارند پس از رکود دوران کرونا و اتفاقهای اجتماعی که چراغ سینما را خاموش کرد، از فروش چند فیلم طنز رضایت داشته باشند چون این فیلمها چرخه اقتصادی سینما را به گردش درمیآورند؛ بنابراین از این منظر هیچ مخالفتی با فیلمهای کمدی ندارم چه بسا که به سینما کمک هم میکنند منتها براساس رصدی که در این مدت داشتم، به نظر میرسد تغییراتی در سیاستگذاریهای اکران بخصوص برای فیلمهای اجتماعی باید صورت گیرد.
او گفت: اینکه در یک روز پنجشنبه حدود دوهزار سئانس به سه فیلم طنز اختصاص پیدا میکند و ۱۱۰۰ سئانس را به ۸ فیلم اجتماعی روی پرده میدهند سبب میشود احساس خطر کنیم و باید ببینیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. با وجود حقی که برای سینماداران قائل هستم اما نباید با این نگرش همه چیز را به سمتوسوی فیلمهای کمدی ببریم. ما نباید این باور را داشته باشیم که به دلیل برابر نبودن فروش فیلمهای اجتماعی به اندازه فیلمهای کمدی، آنها را به سمت حذف شدن ببریم چرا که فیلمهای اجتماعی معمولاً به آرامی مخاطب خود را پیدا میکنند و باید فضایی داشته باشند تا شرایط برای دیده شدن آنها مهیا شود.
او با اشاره به آییننامههای شورای صنفی نمایش و تعیین سرگروه و سقف هفت هفته برای اکران ادامه داد: در آییننامه شورا این نکته در نظر گرفته نمیشود که روزهای خوب و طلایی برای اکران، فقط سه روز فروش بلیت نیمبها (سهشنبه) و دو روز آخر هفته یعنی پنجشنبه و جمعه هستند و این، واقعیت سینمای ماست که با تعیین هفت هفته تطابق ندارد؛ چون مثلا برای فیلم «سه کام حبس» تعطیلیهای رسمی عزاداری با بعضی از این روزهای طلایی اکران همزمان شد و هیچ جایگزینی برای آنها نداشتیم. بهجز این مورد، مدام بحث پایان هفت هفته و سرگروه مطرح میشود. واقعا چرا وقتی فیلمی بیش از ۵۰ درصد ظرفیت خود را پر میکند نباید در سئانسهای خوب اکران شود؟ ما اگر حرفی بزنیم میگویند فقط به نفع خودش صحبت میکند؛ البته که من نفع فیلم خود را در نظر دارم ولی باقی فیلمهای غیرکمدی هم وضعیتی مشابه دارند. سوال اینجاست که در نهایت کجا باید سلایق مختلف مردم را در نظر بگیریم؟ الان فیلمهای سینمای کودک کجا هستند؟ فیلمهایی از ژانر وحشت چطور؟
سالور با تاکید بر اینکه مخاطب حرفهایش صاحبان هیچ فیلم خاصی نیستند، گفت: من دلم نه فقط برای فیلم خودم بلکه برای فیلم آقای میرکریمی و دیگر دوستان هم میسوزد چون انگار یک عده پشت صحنهای نشستهاند و برای میزان فروش فیلمها تصمیم میگیرند. مثلا اگر فروش فیلم من به حدی رسیده که از نظر آنها خوب است میتوان اکران را تمام کرد. سوال من این است که چطور این تصمیمگیریها را انجام میدهند؟ اگر گنجایش اکران برای این تعداد فیلم نیست، چرا فیلم اکران میکنند؟ چرا فیلمهای بخش خصوصی را میسوزانند؟ اصلا وضعیت فروش بلیتها چطور رصد میشود؟ این عجیب نیست که یک فیلم از هفته سوم اکران افت فروش دارد ولی در هفته آخر برای اینکه بتواند روی پرده بماند، ناگهان بیشتر بلیتهایش فروش میرود ولی وقتی به همان سالن میروی میبینی تقریبا خالی از تماشاگر است!؟ وقتی چنین اتفاقهایی میافتد جنگ بین من و همکارانم به اینجا میرسد که من باید بگویم فیلم آنها نمیفروشد و آنها هم درباره فیلم من اظهارنظر کنند و به همین راحتی دعوا به پا میشود.
این تهیهکننده سینما در بخشی دیگر از صحبتهایش اظهار کرد: من با فیلم طنز مشکلی ندارم بخصوص آنکه هر سرمایهگذاری به دفتر من میآید یک طرحی از فیلم کمدی دارد. حتی شاید خودم فیلم کمدی بسازم اما حرفم این است آیا باید به این شدت و حدت، تمام تمرکز بر سینمای کمدی باشد، طوری که اگر یک سئانس به سینمای اجتماعی بخواهند بدهند با منت باشد؟ این قابل قبول نیست که در پردیسهای سینمایی چندسالنه هر نیم ساعت فیلم کمدی روی پرده باشد و برای فیلم اجتماعی ساعت ۱ تا ۵ بعدازظهر را بدهند. تا حرف هم بزنی میگویند زمان هفت هفته اکران فیلمت تمام شده. من کجا باید بگویم که این هفت هفته در عمل فقط معادل ۲۱ روز بوده؟
او ادامه داد: یک مسئله مهم دیگر این است که آیا به این فکر شده که اگر چند ماه آینده تماشاگران فیلمهای کمدی را پس بزنند تکلیف سینما چه میشود؟ اصلا بخش تفکر سینما قرار است کجا جای بگیرد؟ چطور میشود که فیلمی مثل «سه کام حبس» که به یکی از معضلات بزرگ اجتماعی میپردازد حتی به اندازه یک کاغذ آ۴ تبلیغ محیطی ندارد چه رسد به بیلبورد!؟
سالور در پایان با اشاره به اینکه شرایط اکران نامتعادل و در جاهایی ناعادلانه پیش میرود، گفت: از دوستان تصمیمگیرنده خواهش میکنم رصد کنند که در اکران چه اتفاقی در حال رخ دادن است. باید رصد شود که آیا بعضی فیلمها واقعا چوب جادویی دارند که وضعیت فروش بلیتشان در هفته آخر ناگهان بالا میرود. همچنین نباید فراموش کرد که ضریب اشغال برای تماشای فیلمها بیشتر در آخر هفته و روزهای بلیت نیمبهاست پس باید به یک راهکار درست برسیم که اجرایی شود.
استقبال مخاطبان از فیلم های روی پرده طی هفته اخیر پایین تر از انتظار بود اما «فسیل» همچنان بعد از نزدیک به ۴ ماه که از اکرانش می گذرد یکه تاز گیشه ها بود و توانست چراغ سالن های سینماها را روشن نگه دارد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، فیلم سینمایی «فسیل» به کارگردانی کریم امینی با حدود ۲۷۴ هزار مخاطب پرفروش ترین فیلم در حال اکران است! البته همین میزان مخاطب نشان از یکفاجعه بزرگ دارد و نشان می دهد حتی نیم درصد از مردم جامعه هم به تماشای پرفروش ترین فیلم در حال اکران نمی نشینند!
اما میزان فروش سایر فیلم ها قابل قبول نیست! «ارثیه فامیلی» به کارگردانی حامد رضی طی یک هفته تنها ۳۰۷ قطعه بلیت در سراسر کشور فروخته؛ یعنی حدود نیمی از یک سالن متوسط سینما!
«جنگ جهانی سوم» هومن سیدی حدود ۵۷۰ نفر مخاطب داشته و تنها حدود ۱۳۰۰ نفر از «یقه سفیدها» به کارگردانی شهرام مسلخی استقبال کرده اند.
«عروس خیابان فرشته» به کارگردانی مهدی خسروی حدود ۱۹۰۰ بلیت فروخت، «معجزه عشق» محمدرضا ممتاز حدود ۲۸۰۰ مخاطب داشت و «بابا سیبیلو» ادوین خاچیکیان نیز تنها ۴ هزار مخاطب داشت و «تصور» علی بهراد هم تنها توانست حدود ۴۲۰۰ مخاطب داشته باشد.
«نگهبان شب» رضا میرکریمی ۷۸۰۰ و «سه کام حبس» سامان سالور تنها حدود ۱۲۸۰۰ مخاطب داشت. «آهنگ دونفره» آرزو ارزانش تنها ۲۱ هزار مخاطب و «مصلحت» حسین دارابی تنها ۲۸ هزار بیننده داشت. «عروسی مردم» مجید توکلی نیز تنها توانست حدود ۳۰ هزار مخاطب را به سینماها بکشاند.
میزان اندک فروش فیلم ها و اینکه ۱۲ فیلم در حال اکران تنها حدود ۱۱۵ هزار مخاطب داشتند مسأله ای بغرنج در سینمای کشور است و نشان از وضعیت نامطلوب این هنر-صنعت دارد. البته مدیران سینمایی گویا همچنان هیچ تدبیری برای این اوضاع بحرانی ندارند!
فهیم منتقد سینما نوشت: گیشه داشتن و فروش بالای فیلم قاعدتا باید مایه مباهات و خوش حالی باشد، اما دراین فقره فرق میکند چون که دقیقا وقتی فیلمی نازل در اجرا و بیمایه در محتوا است از آن تحت عنوان فیلم گیشهای یاد میشده و میشود.
به گزارش سینمای خانگی از خبرگزاری فارس، طی روزهای گذشته موضوع فروش برخی از فیلمهای سینمایی، یکی از مهمترین بحثهای میدان فرهنگ و هنر کشور بوده است. برخی معتقدند فروش مطلوب فیلم و یا حتی پرتماشاگر بودنش معیار خوب یا بد بودن فیلم نیست. منتقدهای این وضعیت میگویند نباید چندان به فروش برخی از فیلمها دلخوش کرد و این وضعیت کمک چندانی به کلیت سینمای کشور نمیکند. با این همه برخی دیگر فروش و جذب مخاطب را مهمترین موضوع سینمای امروز میدانند و تا سرحد ممکن از این رویکرد دفاع میکنند.
*70 درصد فروش فقط برای یک فیلم
به طور مثال وقتی موضوع فروش آثار سینمایی در سه ماه گذشته را بررسی میکنیم حدود هفتاد درصد درآمد، از آن یک فیلم و سی درصد از آن دیگر فیلمها بوده است. منتقدان معتقدند که فیلمهای سینمایی باید کیفت داشته باشند و از زیبایی شناسی برخوردار باشند تا بتوانند سلیقه بسازند. آنها فیلم را در کنار ویژگی سرگرم کنندگی، ساحتی از اندیشیدن میدانند. صورتی از تولید مفاهیم که میتواند خلاقانه و آفرینشگر باشد. در کنار این رویکرد، عدهای دیگر هستند که چندان به کیفیت و موضوعاتی مثل ساختار و زیبایی شناسی توجهای ندارند و فقط معتقدند فیلم باید به هر طریقی بفروشد و مخاطبان را به سینما بکشاند. از این رو است که از آثار طنز و کمدی که کیفیت هنری چندانی ندارند دفاع میکنند. به این دلیل که این فیلمها کمک میکنند که سینما زنده بماند و به بقای خود ادامه دهد.
*سرگرمی وجه مهم سینما است
در این بین یکی از منتقدان شناخته شده سینما نظر و نگاه دقیق و روشنگرانهای به موضوع دارد. محمد تقی فهیم بین دو گونه فیلم، اول فیلمهایی که توسط ارگانهای دولتی ساخته میشوند و از حمایت مالی برخوردارند، دوم فیلمهای طنز که توسط بخش خصوصی معطوف به فروش و برای گیشه ساخته میشوند. فهیم طیف دوم را به روح سینما نزدیکتر میداند چرا که این فیلمها مبحث سرگرمی را در نظر میگیرند و تلاش میکنند برای مخاطب جذابیت داشته باشند. از نظر فهیم مشکل اصلی فیلمهایی که طی سالهای اخیر با حمایت دولتی ساخته شدهاند این است که مخاطب را پس میزنند و بیشتر تبدیل به بیانه و مقاله میشوند و از روح سینما فاصله میگیرند. شاید از همین رو است که عموم این فیلمها در گیشه شکست میخورند و یا حتی به اکران نمیرسند.
*گلایه از اکران، میرکریمی تا فرحبخش
جدا از بحث فروش آثار طنز عدالت در اکران نیز یکی از دیگر موضوعاتی است که بسیار مورد بحث بوده است، به طور مثال میرکریمی کارگردان فیلم «نگهبان شب» از سانسهای نامرغوب فیلمش در سینماها گله کرده بود. از سوی دیگر حسین فرحبخش تهیهکننده فیلم در حال اکران «شهر هرت» با انتقاد از شرایط نابرابر اکران، گفت: «اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است که نمونه آن را در چهل سال فعالیت گذشته خود ندیدهام و آنچه شاهدش هستیم یک جور مهندسی اکران به نفع یک فیلم خاص است که در عید بدون رقیب جدی به نمایش درآمد و امروز بعد از سه ماه اکران و با اضافه شدن فیلمهای قابل توجهی که از هفته پیش اضافه شدند همچنان مانند روز اول میفروشد.»
محمد تقی فهیم در دوشنبه نوشتههای خود که هر هفته عموما معطوف به مباحث روز سینما و فرهنگ و هنر کشور نوشته میشوند با عبور از بحثهای کلیشه ای و پرتکرار تلاش کرده است با طرح موضوع مهمی مانند تمایز رونق گیشه سالن سینما و پرتماشاگر شدن فیلمها نگاهی دیگر به لایههای پنهان موضوع مورد بحث داشته باشد.
*جنجالهای اکران مبتذل شده است
فهیم نوشت: «احتمالا در جریان جنجالهای چند روز گذشته فضای سینما پیرامون فیلمهای درحال اکران هستید، اگر هم نیستید حتما با آن برخورد کردهاید ولی بی تفاوت از کنار آن گذشتهاید چونکه این کشمکشها دیگر از فرط تکرار مکرارات، پیشپا افتاده و مبتذل شده است. قرار نیست به خبر این قضایا بپردازم، بلکه مقصود طرح موضوع مهمی مانند تمایز رونق گیشه سالن سینما و پرتماشاگر شدن فیلمها است.
اینکه اطلاق فیلم گیشهای ناپسند و نوعی توهین است، ولی پرتماشاگر شدن یک فیلم، اعتبار و سرمایه تلقی میشود، مربوط به این سالها نیست و اتفاقا از طول تاریخ سینما میآید و دلیلش هم برخی باندبازیها و دور زدنها تا گرفتن اکران و سپس دست به اقدامات ناپسند در مقطع اکران از سوئی است و تقابل و جنجال ازسوی دیگر که مثلا تبلیغی برای فیلمها بشود و غیره.
هیچ وقت هم این به اصطلاح افشاگریها و به هم پریدنها در نهادهای صنفی و قانونی مورد رسیدگی و منتج به نتیجه نشده است وگرنه وقتی به آسانی میشود ادعای خرید فلهای بلیط سالنها برای نگه داشتن فیلم روی پرده را ثابت کرد یا برعکس اگر اتهام است، گوینده را بازخواست کرد، چرا انجام نمیشود خود موضوع قابل بررسی است.
*گیشهای که مایه مباهات نیست
همواره در مذمت گیشه و فیلم گیشهای گفته و نوشته شده است. حتی استفاده از فیلم گیشهای وارد ادبیات محاورهای تماشاگران انبوه هم شده است. یعنی آثاری که برای مخاطبان انبوه ساخته شده است بعضا از سوی آنان با عنوان گیشهای مورد نقد قرار گرفته و سازندگانشان مورد عتاب و سرزنش قرار گرفتهاند. چرا؟ گیشه داشتن و فروش بالای فیلم قاعدتا باید مایه مباهات و خوش حالی باشد، اما دراین فقره فرق میکند چون که دقیقا وقتی فیلمی نازل در اجرا و بیمایه در محتوا است از آن تحت عنوان فیلم گیشهای یاد میشده و میشود.
وجود آدمهایی نه از جنس سینما (و قبلتر ازآن نه از جنس هنر) در عرصه تولید فیلم، شعبهای ایجاد کرده بودند(وهستند) که همانند دیگر بنگاههای اقتصادی مبتنی سود به هر قیمتی، فقط به فکر جیبشان بودند و لذا در بدنه فیلمفارسی برای فروشبیشتر، از مقطع تولید تا اکران دست به هر جنگولک بازی میزدند مثلا برای فروش فیلمهای وارداتی بنجلشان در موقع پخش صحنههای رقص کافهای مونتاژ میکردند و یا در میانه فیلمهای ساخته خودشان که ضعیف بود صحنههای رقص عربی وصله میکردند و ازاین دست اقدامات تا نفوذ در جریان شبکه نمایش، صله دادن و رشوه گرفتن، طراحی پوستر مبالغهآمیز، آنونسهای غیرواقعی، شایعه سازی و پشت هم اندازی تا بلکه بااین تمهیدات فیلمهایشان فروش کند که بعضا موفق هم میشدند خصوصا اگر جریانات روشنفکری در کنارشان قرار میگرفتند مثلا برایشان فیلمنامه مینوشتد، پیشنهاد ابتذال بیشتر در گرایش محتوایی میدادند، تیتر و موضوع سخنرانی جنجالی و مصاحبه میساختد و …
*گیشهای سازان با خلاقیت فاصله دارند
بی تردید فیلمهم مانند هرکالای دیگری در جهان متکثر کنونی نیازمند تبلیغات است. هر نوع معرفی خلاقانه و ترغیب کننده مخاطب برای فیلم قابل تایید و حمایت است ولی در روندی معمول، پشت فیلمهای گیشهای افراد (تهیهکنندگان)ی بودند و هستند که با اندیشه و خلاقیت فاصله داشته و حتی به لحاظ ریخت شناسی و بیان، اساسا متعلق به محیط فرهنگی نبوده و نیستند، برای همین فیلم را «نون دونی» میدانند و فرقی میان فروش خودرو و فیلم قائل نیستند.
محمد خزاعی، ریس سازمان سینمایی، چند روز قبل در هرمزگان بدرستی از شعار اخلاق و هویت سینمای ایران گفت. اخلاق تنها در محتوا و گرایش مضمونی فیلمها تجلی نمییابد بلکه یک روی سکه آن در پشت صحنه و مراودات فیمابین اهمیت پیدا میکند. تردید نکنید که بیاخلاقیهای اکران عنصری قابل تعمیم به مضامین آثار است چون سرچشمه نشر آنها یکی است. هفته آینده درباره هویت خواهم نوشت.»
سیدرضا میرکریمی کارگردان باسابقه سینمای ایران با انتشار متن کوتاهی در صفحه اینستاگرام خود، از شرایط اکران فیلم «نگهبان شب» گلایه کرد.
به گزارش سینمای خانگی، سیدرضا میرکریمی تهیهکننده و کارگردان فیلم سینمایی «نگهبان شب» همزمان با اکران عمومی فیلم تازهاش، متنی کوتاه را در صفحه رسمی اینستاگرامش منتشر کرد.
در این متن آمده است: «دوستان میگویند خوبیت ندارد یک فیلمساز برای تبلیغ فیلم خودش پشت سر هم پست تبلیغی بگذارد. راستش را بخواهید ترجیح خودم این نیست. ولی چه کنم وقتی بعد از سی و اندی سال کار در سینما، امروز آخرین فیلمم در فقر تبلیغاتی و سئانسهای نامرغوب سینماها و در آشفتگی و بیبرنامهگی اکران هم زمان بیش از هفت فیلم، روی پردهها رفته است.»
وی تأکید کرده است: «در این شرایط نه برای خودم کسر شأن میدانم و نه ابایی دارم از اینکه تیزر و پوستر برای فیلمم بسازم و از تنها رسانه محدودی که در دسترس دارم برای معرفی آن به مردم استفاده کنم. هیچ اعتراضی هم به فروش فیلمهای تجاری و کمدی ندارم نوش جان شان.»
میرکریمی در پایان دلنوشته خود با انتقاد از عملکرد مدیران فرهنگی نوشت: «ایکاش درک درستی از اینکه در نهایت داریم به کدام سمت و سو میرویم میدیدم؛ تا کمی خیالم راحت میشد.»
اکران سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ با «فسیل» شروعی امیدوارکننده برای فیلمهای کمدی داشت، اما آیا ترکیب تازه فیلمهای غیرکمدی میتواند توازن را به گیشه سینمای ایران بازگرداند؟
به گزارش سینمای خانگی از مهر، بعد از دو سال کرونا و وقایع پاییز و زمستان سال گذشته که سینماها را به رکود برد، از ابتدای امسال فیلم «فسیل» توانست رکورد فروش صد میلیاردی را بزند و حالا برای دویست میلیاردی شدن دورخیز کرده است. وضعیت فروش فیلمها در سه ماهه اخیر سال ۱۴۰۲ نشان داد در کنار همه آثار به اکران رسیده، «فسیل» بخش اعظم سینما را از آن خود کرد.
رقم کل فروش سال ۱۴۰۲ بیشتر از ۲۲۹ میلیارد با ۵ میلیون و ۲۳۰ هزار مخاطب بوده است که از این میزان فقط حدود ۱۶۵ میلیارد با ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار مخاطب به کمدی «فسیل» اختصاص یافته است؛ یعنی فروشی در حدود ۷۰ درصد مجموع فروش سینمای ایران. اگر این سی درصد را هم البته جزییتر نگاه کنیم با توجه به فیلمهای کمدی دیگر مثل «آهنگ دو نفره» و «یقهسفیدها» یا فیلمهای سرگرم کننده مثل «عروس خیابان فرشته» سهم سینمای اجتماعی و به تعبیری فیلمهای «غیرکمدی» ناچیزتر هم میشود!
اما آیا ظرفیت فروش فیلمهای غیرکمدی اکران امسال مانند «غریب»، «دسته دختران»، «سهکام حبس» و «جنگ جهانی سوم» واقعاً همین اندازه بوده است؟
حتی با نگاهی به فیلم «ملاقات خصوصی» که پرفروشترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران شده است، میتوان گفت این فیلم در سال ۱۴۰۱ به چنین رکوردی دست پیدا کرد آن هم بعد از چندین ماه روی پرده بودن.
در چنین شرایطی از روز ۱۷ خرداد اکران تابستانه سینماها با ترکیبی متفاوت از فیلمها آغاز شده و به نظر میرسد قرار است وزن سینمای اجتماعی در چرخه اکران کمی پررنگتر شود و گیشه رو به احتضار فیلمهای غیرکمدی جان تازهای بگیرد.
در همین چند روز ابتدایی اکران فیلمهای جدید، غیر از «شهر هرت» کمدی جدید کریم امینی، کارگردان «فسیل» برخی فیلمهای اجتماعی مثل «کت چرمی» و «مصلحت» هم با یک استقبال خوب در جایگاههای بعدی قرار گرفتهاند و حالا امیدهای تازهای به سینمای ایران تزریق شده است که این سینما هم میتواند احیای دوبارهای داشته باشد که البته باید دید رقم فروش گیشه این فیلمها در ادامه به چه سمت و سویی خواهد رفت.
در ادامه نگاهی داریم به جدیدترین فیلمهای روی پرده در فضای اجتماعی که هر یک میتواند طیفی از مخاطبان و علاقمندان را با خود همراه کند.
کت چرمی؛ معمای یک مهمانی زیرزمینی و قهرمانیهای جواد عزتی
فیلم «کت چرمی» یکی از پربحثترین فیلمهای رونماییشده در جشنواره فجر چهل و یکم بود که بهواسطه میزان استقبال مخاطبان در سالنهای مردمی جشنواره، یکی از شانسهای شکار سیمرغ تماشاگران در صورت اهدای این جایزه نیز محسوب میشد.
«کت چرمی» اگرچه یک فیلم پرستاره است اما برگ برنده این فیلم در اکران و جذب مخاطب استفاده از همه مولفههای یک ترکیب برنده است. قصه و فیلمنامه قوی و پیش برنده و نقاط عطف و فراز و فرودهای آن، معرفی استعدادهای تازه مثل سارا حاتمی که اتفاقاً بازی او توانست تندیس سیمرغ نقش مکمل زن را برایش به ارمغان بیاورد، حضور چهرههایی چون جواد عزتی که این سالها در نقشهای جدی و ملودرام درخششهای متعددی داشته و جسارت پرداخت به سوژههایی که میتواند دردسر آفرین هم باشد از جمله این موارد است.
«کت چرمی» این چند وقت به دور از حاشیه هم نبوده است و ماجرای اعدام الکس و برخی شباهتهای داستانی میتوانست دستاندازی را برای اکران این فیلم در موعد مقرر فراهم آورد که این اتفاق رخ نداد و فیلم در حال حاضر روانه پرده سینماها شده است.
این فیلم که از روز ۱۷ خرداد روی پرده سینماهای کشور رفته بعد از «شهر هرت» توانسته است انتخاب دوم مخاطبان برای تماشای فیلم در سینما باشد و با توجه به قصه و بازیگران و ادامه همین روند میتواند یکی از مدعیان صدرنشینی در جدول پرفروشترین فیلمهای غیرکمدی امسال باشد.
این فیلم به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیهکنندگی کامران حجازی ساخته شده است و به ماجرای مرموز یک مهمانی زیرزمینی و دختران قربانی شده آن میپردازد.
تصور؛ عاشقانهای با حضور لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان
«تصور» از دیگر فیلمهای اجتماعی است که از روز ۱۷ خرداد به اکران سینماها پیوست. فیلمی اجتماعی در بستری عاشقانه که این بار لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان را در مقام یک زوج قرار داده است.
«تصور» اولین بار در خلال جشنواره فیلم کن خبرساز شد و پس از رونمایی در اولین حضور جهانی خود در فستیوال کن سال ۲۰۲۲، نظر تماشاگران خود را جلب کرد.
حضور لیلا حاتمی برگ برنده اصلی «تصور» است و میتواند بخشی از مخاطبان را به سالنهای نمایش این فیلم بکشاند.
این فیلم رونمایی در جشنواره فجر نداشت و همین باعث شد کمتر خبر و اطلاعاتی از آن در دسترس مخاطبان داخلی باشد و به همان میزان بر کنجکاویهای مخاطب هم افزوده است.
جواد نوروزبیگی از تهیهکنندگان پرکار سینمای ایران در سالهای اخیر تهیهکنندگی این فیلم را بر عهده دارد.
او هم «تصور» را برای سبد اکران فیلم مناسبی دانسته و هم کارگردانش علی بهراد را چهره تازهای که به سینما معرفی شده است.
مصلحت؛ پس از سالها یک تریلر سیاسی با طعم عدالت
از چالشیترین فیلمهای اجتماعی در اکران تازه سینماها میتوان به «مصلحت» اشاره کرد که پیشتر در گزارشی مشروح به فرآیند تولید و رسیدن آن به اکران عمومی پرداختیم.
مصلحت به دلیل قصه و سوژه مرتبط با تاریخ معاصر که در بستری از یک درام سیاسی و جنایی هم روایت میشود میتواند طیفی از علاقهمندان به چنین فیلمهای را به خود جذب کند.
این فیلم نیز ترکیب برندهای دارد که از بازیگران کاربلد تئاتری مثل امیر نوروزی تا چهرههایی مثل فرهاد قائمیان در نقشهایی کمتر دیده شده بهره برده، ستاره این فیلم وحید رهبانی است که اگرچه بعد از دو دهه با «گاندو» به عرصه تصویر بازگشت اما حالا میتواند از دیگر ستارههای تلویزیونی باشد که حضور قابل توجهی بر پرده سینما را هم تجربه میکند.
«مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی و تهیهکنندگی محمدرضا شفاه محصولی از سازمان سینمایی سوره و سازمان اوج است و داستان آن روی «عدالت» تاکید ویژهای دارد.
نگهبان شب؛ از حاشیه پایتخت تا دل انتخابات
به یقین میتوان گفت در میان موج تازه فیلمهای سینمایی که اکثر آنها امضای کارگردانان نسل جوان سینما را پای خود دارند، «نگهبان شب» به کارگردانی رضا میرکریمی میتواند نمایندگی نسل فیلمسازان باسابقه را به عهده بگیرد.
کارگردانی که همواره نگاه ویژهای را در آثار خود داشته و برای فیلم اخیرش سراغ چهرههایی کمتر دیده شده و استعدادهای جدید رفته است.
نقش اصلی این فیلم را تورج الوند به عهده دارد که از طریق تستهای چند مرحلهای به این نقش رسید و در کنار او لاله مرزبان دیگر بازیگر اصلی فیلم است. الوند برای ایفای این نقش بهصورت ویژه مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
محسن کیایی و ویشکا آسایش از دیگر بازیگران فیلم هستند و از اتفاقات مهم در ترکیب بازیگران این فیلم میتوان به حضور کوتاه زنده یاد کیومرث پوراحمد کارگردان نامدار فیلم و سریالهای خاطرهانگیز اشاره کرد.
«نگهبان شب» قصهاش را در حاشیهای از پایتخت تعریف میکند قصه زوجی که ماجراهای زندگی شخصیشان گاه تا عمق حاشیهای ترین و مهمترین اتفاقات روز جامعه مثل انتخابات هم کشیده میشود.
از صبح چهارشنبه، نمایش ۷ فیلم جدید آغاز شد؛ فیلمهایی که دومین بسته جامع اکران طی سال جدید به شمار رفته و انتظار میرود که رونق خوبی به گیشه تابستانی سینماها دهد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، فصل بهار، با یک اکران نوروزی قدرتمند آغاز شد. در ادامه، درحالیکه انتظار میرفت، ماه رمضان، از شتاب این روند مثبت بکاهد اما سرعت آن را بیشتر کرد تا سینماها پس از چندماه رکود نسبی، شاهد یک رونق خوب باشند.
سینماها در اردیبهشتماه نیز فراتر از تصور ظاهر شدند و بیشتر از فروردین فروختند. حالا و طبق روال هرساله، فیلمهای جدید پس از تعطیلات اواسط خرداد به روی پرده رفتند که با نگاهی به این آثار متوجه میشویم که روزهای خوبی در انتظار گیشه انتهای بهار و ابتدای تابستان است.
کت چرمی
کت چرمی، نخستین ساخته حسین میرزامحمدی است که در جشنواره فجر سال گذشته رونمایی شد و با استقبال بسیارخوبی همراه شد.
حضور محمدحسین مهدویان در مقام مشاور کارگردان و جواد عزتی در نقش اول این فیلم، سبب شده تا امیدهای بسیاری به گیشه این فیلم وجود داشته باشد.
در این فیلم که نامزد دریافت سیمرغ در ۱۰ رشته بود و نهایتا، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد، جواد عزتی، صابر ابر، گلاره عباسی، پانتهآ پناهیها، ستاره پسیانی، عباسجمشیدیفر، مائده طهماسبی، سارا حاتمی، رویا تیموریان و سیامک احصایی بازی میکنند.
نگهبان شب
رضا میرکریمی اینبار و پس از ۴ سال دوری از گیشه، با نگهبان شب به سینماها بازگشته است. فیلمی که در جشنواره فجر ۲ سال پیش رونمایی شد و با نامزدی در ۹ رشته، سیمرغ بهترین کارگردانی را از آن خود کرد.
در این فیلم، کیومرث پوراحمد، عهدهدار نقشی کوتاه است و محسن کیایی، تورج الوند، لاله مرزبان، علیاکبر اصانلو، صفورا خوش طینت و ویشکا آسایش ترکیب بازیگران این فیلم را تشکیل میدهند.
شهر هرت
کریم امینی که در حال حاضر، کمدی فسیل را به روی پرده دارد، اینبار با شهر هرت، قصد تکرار این افتخارآفرینی را دارد. فیلمی که از پژمان جمشیدی در نقش اصلی بهره میبرد و جدیترین رقیب فسیل پس از ۳ ماه اکران باشکوه است.
در این کمدی، پژمان جمشیدی، شبنم مقدمی و بابک کریمی به ایفای نقش پرداختهاند و عباس قادری نیز یکی از قطعات معروف خود را بازخوانی کرده است.
مصلحت
فیلم پرحاشیه حسین دارابی، پس از چندسال کشوقوس برای اکران، بالاخره رنگ پرده را دید. فیلمی که در جشنواره فجر سال ۹۹ نمایش داده شد و در همان زمان با استقبال خوبی همراه شد.
در این فیلم سیاسی، فرهاد قائمیان، وحید رهبانی، نازنین فراهانی، مجید نوروزی، مهدی حسینینیا، امیر نوروزی و سهیبانو ذوالقدر به ایفای نقش پرداختهاند.
عروسی مردم
مجید توکلی، ۴ سال پیش، درام اجتماعی عروسی مردم را جلوی دوربین برد که این فیلم از همان زمان، کنجکاویهای زیادی را برای دوستداران این گونه فراهم آورد.
در این فیلم، نازنین بیاتی، شکیب شجره، زهرا داوودنژاد، خسرو بامداد، افسانه تهرانچی، سجاد تابش، محمد حیدری و احترام برومند بازی کردهاند.
تصور
علی بهراد با نخستین ساخته خود، یکی از امیدهای گیشه است. فیلمی که در سکوت خبری جلوی دوربین رفت و سال گذشته در بخش هفته منتقدان کن رونمایی شد که این نمایش، با استقبال خوبی همراه بود.
در این فیلم، لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان، نقشهای متفاوتی را تجربه کردهاند که شدت کنجکاویها برای تماشای این فیلم را دوچندان میکند.
ارثیه فامیلی
کمدی ارثیه فامیلی را حامد رضی ساخته که به شکلی محدود به روی پرده رفته است و هنوز نتوانسته سالنهای زیادی را در اختیار داشته باشد.
در این فیلم که امید اصلی آن، نقشآفرین محمد متوسلانی است، مهشید افشارزاده، مهران ضیغمی، کیمیا گیلانی، ساعد هدایتی، خشایار راد و علی کاظمی به ایفای نقش پرداختهاند.
اکران چند فیلم قدرتمند، پایان تدریجی فصل امتحانات و عادت کردن مخاطب با گرمای هوا، سه مولفهای هستند که سبب میشوند تا حال سینما برای نیمه دوم خردادماه، بسیار بهتر از دو ماه ابتدایی امسال تصور شود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، سینمای ایران از بهمنماه تا اواخر اردیبهشتماه، دوران خوشی را گذراند. این خوشی در شرایطی بود که در برخی تخمینها، میزان مخاطبان سینما از مخاطبان جشنواره فجر بیشتر بود. مخاطبان نوروزی در سالی که نوروز با ماه مبارک رمضان تلاقی یافت، رشد ۴۳درصدی را شاهد بود و این آمار برای فروردینماه نیز به رشد ۴۱ درصدی رسید.
این آمار رو به رشد در اردیبهشتماه نیز تکرار شد بهطوریکه تعداد مخاطبان دومین ماه امسال در قیاس با مدت مشابه سال گذشته، دو و نیم برابر شدند و البته شلوغترین روز سینمایی ۳ سال اخیر نیز با ثبت بیش از ۲۰۶ هزار مخاطب، در این ماه به ثبت رسید. تمام این آمارها در شرایطی رخ داده که تخمینها برای این بازه اکران، چندان مساعد نبود و کمتر کسی تصور میکرد که سینماها با وجود افزایش ۳۳درصدی قیمت بلیت، تا این اندازه مورد استقبال مخاطبان قرار بگیرد.
اکنون اما چند روزی است که این موج، کمی فروکش کرده است. آغاز امتحانات دانشآموزان و دانشجویان و البته گرم شدن هوا، دلایلی بودند که طبق عادت هرساله این بازه، سبب شدند تا سینماها بهمانند ۲ماه ابتدایی سال، فروغ چندانی نداشته باشند.
البته قطعا این وضعیت تداوم نخواهد یافت. ناوگان اکران برای یک هفته آینده، با همین فیلمهای روی پرده ادامه میدهد اما از ۱۷ خردادماه، چند فیلم پرقدرت جدید به این ناوگان افزوده میشوند که گیشه را با رونقی جدی مواجه خواهند کرد. شهر هرت، نگهبان شب و کت چرمی، ۳ مورد از این فیلمها هستند که در کنار برخی فیلمهای احتمالی نظیر مصلحت، میتوانند ترکیب طلایی و امیدوارکنندهای را برای آغاز تابستان بسازند. در کنار این فیلمها نیز فسیل، سه کام حبس و احتمالا آهنگ دونفره به نمایش خود ادامه میدهند تا سینماها با یک پالایش جدید، خود را برای اکران تابستان آماده کنند.
ایجاد یک دوقطبی جذاب کمدی
اما چرا از هماکنون باید این اکران را یک اکران موفق بدانیم؟
در نگاه نخست، فسیل به جریانسازی خود ادامه داده و به احتمال بسیار زیاد، به گیشه ۲۰۰ میلیارد تومان خواهد رسید که همین خبرسازی، امیدهای بسیاری را برای دفاتر پخش، تهیهکنندگان، سینماداران و البته مخاطبان زنده ایجاد کرده و سیگنال مثبت فروانی را به تمامی این ارکان صادر میکند.
از دیگرسو و با اکران شهر هرت، یک دوقطبی جذاب در حوزه سینمای کمدی شکل خواهد گرفت و مخاطبان بسیاری که به تماشای فسیل رفتهاند، به سمت شهر هرت گسیل داشته میشوند. فیلمی که پژمان جمشیدی، نقش اول آن را بر عهده دارد و به عنوان یک کمدی بانفوذ، میتواند جدیترین رقیب برای فسیلی باشد که در این ماهها، محک چندانی در این زمینه نخورده است.
تنوعی جالب برای سینمای اجتماعی
از سوی دیگر، کت چرمی به سینما میآید که یکی از ۳ فیلم پرمخاطب جشنواره سال گذشته بود و بسیاری از مخاطبان، منتظر هستند تا جدیدترین نقشآفرینی جواد عزتی را مشاهده کنند. سوژه اجتماعی جذاب این اثر، جواد عزتی و البته تبلیغات خوبی که حول این فیلم در زمان جشنواره اتفاق افتاد، مواردی هستند که سبب میشوند تا اکران کت چرمی را یک اکران موفق بدانیم که میتواند مخاطبان بسیاری را به سینماها بکشاند.
حال اگر به این فهرست، فیلمی مانند مصلحت نیز افزوده شود، طیف دیگری از مخاطبان را به سینماها میکشاند که میتواند به رونق گیشه و پروار شدن آن، کمک قابلتوجهی کند
از سوی دیگر، نگهبان شب نیز مستعد یک استقبال باشکوه است. برای این فیلم نیز اتفاقهای خوبی در زمان جشنواره رخ داد و اینکه نام رضا میرکریمی، یک برندی است که میتواند طرفداران سبک وی را به سینماها بکشاند و همچنین رقابت این فیلم با کت چرمی و سه کام حبس که در گونه اجتماعی میگنجند، خود یک سهقطبی وسوسهانگیز را ایجاد میکند که قطعا به رونق گیشه خواهد انجامید.حال اگر به این فهرست، فیلمی مانند مصلحت نیز افزوده شود، طیف دیگری از مخاطبان را به سینماها میکشاند که میتواند به رونق گیشه و پروار شدن آن، کمک قابلتوجهی کند.
تمامی این اتفاقها در شرایطی آغاز میشود که فصل امتحانات، تقریبا به پایان رسیده و گرمای هوا، دیگر نمیتواند بهمانند روزهای نخستین خردادماه، عاملی در جهت ضدیت با سینما برآید. به همین دلیل، چنین اعتقادی شکل خواهد گرفت که با یک ناوگان پرنفس و قدرتمند در حوزه سینما مواجه هستیم که حتی میتواند قدرتمندتر از اکران نوروز و اردیبهشتماه ظاهر شود.
در اکران دوماهه ابتدایی امسال، تمامی امیدها به فروش فسیل گره خورده بود اما اکنون علاوه بر فسیل، قطبهای دیگری نیز میتوانند در رقابت با این فیلم، به فروشهای چندده میلیاردی دست یابند و بنابراین این انتظار وجود دارد که گیشه سینماهای کشور تا پیش از شروع ماه محرم، بتواند ضمن عبور از مجموع گیشه کل سال گذشته، به آمار مناسبی در جهت جذب مخاطب برسد.
فیلم «نگهبان شب» به کارگردانی رضا میرکریمی پس از تعطیلات نیمه خردادماه روی پرده سینماها میرود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، هفته گذشته در شورای صنفی نمایش مصوب شد که فیلم سینمایی «نگهبان شب» توسط دفتر پخش «بانو فیلم» به سرگروهی پردیس ایرانمال اکران خواهد شد و حالا رضا میرکریمی – کارگردان فیلم – اعلام کرده است: اکران فیلم سینمایی «نگهبان شب» از روز چهارشنبه ۱۷ خردادماه در سینماها آغاز خواهد شد.
«نگهبان شب» دهمین ساخته رضا میرکریمی است که در چهلمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و جایزه بهترین کارگردانی را هم گرفت.
در این فیلم مرحوم کیومرث پوراحمد نیز نقشآفرینی کرده و در کنار او ویشکا آسایش هم حضوری افتخاری داشت.
محسن کیایی، تورج الوند، لاله مرزبان، علی اکبر اصانلو، صفورا خوش طینت، فهیمه هرمزی، زهرا اسلامی، پرهام غلاملو، محمدصادق ملک، علی غابشی، مهراد اکبرآبادی، ایمان سلگی، نوید بانی دیگربازیگران «نگهبان شب» را تشکیل میدهند.
علی خسروی کارگردان فیلم کوتاه «زاک» که روایتی امیدوارانه از موضوعی بهشدت تلخ دارد، تأکید میکند که خود را در برابر مخاطبان آثارش، مسئول میداند و نمیتواند آنها را در تلخی محض رها کند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، درست در همین سالهایی که سینمای ایران بهواسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشهها را تجربه میکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.
فیلم کوتاه «زاک» بیست و پنجمین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.
«زاک» با موقعیت مادری آغاز میشود که تصمیم به سقط فرزند خود دارد اما در فرآیند روایت ۱۰ دقیقهای فیلم، دیدگاهش نسبت به فرزندی که در راه دارد، تغییر میکند.
آنچه میخوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با علی خسروی نویسنده و کارگردان و مهدی مهرنیا مشاور کارگردان فیلم کوتاه «زاک» است.
* فیلم کوتاه «زاک» موقعیت و داستانی دارد که میتوانست در خروجی تبدیل به یک اثر کلیشهای و مشابه با برخی تجربههای دیگر در سینمای کوتاه شود، اما امتیاز آن زاویه نگاه متفاوتی است که به سوژه داشتهاید. چگونه به این ایده و پرداخت رسیدید؟
علی خسروی: ابتدا باید از خبرگزاری مهر بابت این فرصت و توجهی که برای سینمای کوتاه در نظر گرفته و میگیرد سپاسگزاری کنم و فکر میکنم کمتر رسانهای در شرایط فعلی این سهم را برای سینمای کوتاه قائل باشد. درباره سوژه این فیلم هم میتوانم بگویم غالباً ایده آثارم از مواجهه با سوژههای مستند در ذهنم شکل میگیرد. حوالی چهار سال پیش بود که دیدن یک مستند، باعث شد که نسبت به زنان کارگر دغدغه پیدا کنم. زنانی که در کنار همسر بودن و مادر بودن، مشکلات دیگری را هم تجربه میکنند. داستان این فیلم پیش از دوران کرونا در ذهن من شکل گرفت و نزدیک به دو سال در ذهنم آن را پرورش میدادم تا حوالی تابستان ۱۴۰۱ که ساخت این فیلم برایم جدی شد و همزمان وارد پیشتولید شدیم. اصولاً هم چه در مستندسازی و چه در ساخت فیلم کوتاه خیلی منتظر تهیهکننده نمیمانم و فکر میکنم او هم اگر شوروحال من رو متوجه شود، با من همراه میشود. معمولاً هم تهیهکنندهها به من اطمینان میکنند.
خسروی: اطراف ما پر است از این زنهایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچچیز برای خود نمیخواهند. روایت این از خودگذشتگی، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش میکند را نمیفهمممن سال ۸۵ اولین فیلمم را با نام «جشن تکلیف» ساختم و تا به امروز در نزدیک به ۸۰ جشنواره مستند و داستانی حضور داشتهام. اولین جایزهام را هم برای همین فیلم «جشن تکلیف» از جشنواره فیلم شهر گرفتم. سال ۸۷ سومین فیلمم را بهصورت ۳۵ میلیمتری با نام «آینه» ساختم که همان سال در جشنواره فیلم فجر هم حضور داشت و از همان فیلم بود که سینمای کوتاه داستانی برایم صورت حرفهای پیدا کرد. بهواسطه همین تجربه هم حتی پیشنهاد ساخت تله فیلم و سینمایی هم داشتم اما دچار کمالگرایی شدم و سراغ مستندسازی رفتم.
احساس میکردم دیگر داستان تازهای برای ساخت فیلم داستانی وجود ندارد. ورودم به فضای مستند کمک کرد که با ایدههای تازهای مواجه شوم و ایده «زاک» هم اینگونه شکل گرفت و قصهاش را از یک فیلم مستند وام گرفتم.
* فیلمتان از نظر سروشکل و ساختار کاملاً سینمایی است اما به نظرم فیلمنامهاش با مشکل مواجه است. کل خط داستان یک روایت یکنواخت و ساده است که گویی گرهافکنی و گرهگشایی به درستی در آن اتفاق نمیافتد.
خسروی: خیلی به این ماجرا فکر کردیم. اتفاقاً در برنامه پیچینگ ایده این فیلم در انجمن سینمای جوان هم دچار همین مشکل شدیم…
* همین ایده را پیچ کرده بودید؟
خسروی: بله. اتفاقاً در آن جلسه نکاتی را هم مطرح کردند اما واقعیت این است که حرف دیگران را گوش نگردم و فیلم خودم را ساختم! از این جهت هم خوشحالم و هم ناراحت. این فیلمنامه برای من چیزی شبیه عروسک کوزت شده بود که گویی هر طور شده باید آن را به دست بیاورم. در این فیلم موقعیت این زن برای من موضوعیت داشت. من فیلمهای کوتاه ایرانی و خارجی زیادی را دیده و میبینم. احساسم این بود که در این قصه باید موقعیت زنی را ترسیم کنم که در استرس و فشار عصبی است اما سرانجام به گردهم آوردن اعضای خانوادهاش به آرامش میرسد. به همین دلیل هم فرم روایت فیلم ما اول شخص بود و سراغ فرم دانای کل نرفتیم. ترسیم حس و حال این زن در طول ۱۰ دقیقه فیلم برایم جذاب بود.
علی خسروی
* از این برداشت نترسیدید که آنچه در فیلم ارائه میکنید در ذهن مخاطب تبدیل به همان عبارت معروف «خوشبختی فاصله میان دو بدبختی است» بشود؟ چون هیچ نشانهای در روایت فیلم نیست که شرایط این زوج بعد از این با تغییر مثبتی مواجه شود.
خسروی: آگاهانه به این تصویر رسیدهایم. فیلم «زاک» موقعیت زنی است که به دلیل بد اخلاقیهای شوهرش تصمیم به سقط فرزندش گرفته است و این سوژه هم برگرفته از یک کیس واقعی بود. زنی بود که میگفت من بچه بسیار دوست دارم اما به دلیل استرسهای ناشی از بداخلاقیهای همسرم، مجبورم بچهام را بدون اطلاع همسرم سقط کنم. در داستان فیلم اما این زن در نهایت به حرف دل خودش و صدای قلب نوزادش گوش میدهد و از تردیدهایش عبور میکند. خدا هم در چنین شرایطی به فرد کمک میکند. دقیقاً با همان خبری که شاید میتوانست شوهرش را تا آستانه مرگ عصبانی کند، او را آرام میکند و از یک مهلکه نجات میدهد. در لحظهای که به رحیم میگوید که حامله است، گویی به او شوک وارد میشود.
اطراف ما پر است از این زنهایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچچیز برای خود نمیخواهند. روایت این از خودگذشتگی که فکر میکنم ویژگی زن شرقی است، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش میکند را نمیفهمم. به همان اندازه که آن زن را نمیفهمم، این زنی که در «زاک» تصویر کردهام را درک میکنم و این قطعاً به تجربه زیسته من ربط پیدا میکند. احساس من این است که فیلم کوتاه وظیفه دارد در یک زمان کوتاه یک موقعیت خاص دراماتیک از یک شخص را به تصویر درآورد و روایت فیلم «زاک» را هم از همین جنس میدانم.
خسروی: در سختترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بودهایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم میتوان ذرهای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگترین گناه در دین ما ناامیدی استمهدی مهرنیا: اجازه دهید نکتهای را درباره فیلمنامه «زاک» مطرح کنم. کل داستان فیلم از نظر زمانی در دو ساعت میگذرد که ما اتفاقات این دو ساعت را قرار است در ۱۰ دقیقه روایت کنیم. زمان هم کاملاً در فیلم خطی است. آنچه دارد اتفاق میافتد، کنار هم چیدن بریدههایی از لحظات این کاراکتر از لحظهای است که تصمیم میگیرد جان یک موجود زنده اما فاقد روح از نگاه ما را بگیرد، تا دو ساعت بعد که با همان موجود به ظاهر فاقد روح، روح تازهای را به زندگی فاقد روح خودش و همسرش میدمد. رسیدن از آن نقطه به این نقطه آن هم طی دو ساعت، همان اتفاقی است که در فیلمنامه رخ داده است و آن را بهنسبت یک روایت تکخطی و یکنواخت از یک مقطع از زندگی یک فرد، متمایز کرده است.
* جناب مهرنیا شما از چه مرحلهای با پروژه «زاک» همراه شدید و چه سهمی در شکلگیری دنیای آن داشتید؟
مهرنیا: من و علی خسروی یک دوستی قدیمی داریم. پیشتر من فیلم ساختهام و آقای خسروی آن را تهیه کرده و همکاریهای دیگری هم با یکدیگر داشتهایم. در فیلم «زاک» اما بعد از آنکه قرار شد این کار ساخته شود و فیلمنامه تقریباً شکل گرفته بود، صحبت و گفتگو را آغاز کردیم. جزو معدود کارهای کوتاهی بود که پیشتولید مفصلی هم داشت و نزدیک ۲۰ روز برای آن وقت گذاشتیم. از آنجا که لوکیشن هم در تهران نبود ما ۷ یا ۸ نوبت به شمال رفتیم و لوکیشن دیدیم.
* اتفاقاً همین پیشتولیدهای مفصل است که تأثیرش را روی خروجی نشان میدهد.
خسروی: مهدی واقعاً یکی از آن دوستان حرفهای من است. بیش از ۱۵ جلسه درباره فیلمنامه و کارگردانی صحبت کردیم تا به جمعبندی برسیم. فهیمه مؤمنی که نقش اصلی این فیلم را ایفا میکند، معتقدم با اختلاف یکی از بهترین بازیهای کارنامهاش را ارائه کرده است. همه این نتایج به دلیل زمانی است که همه ما در پیشتولید صرف رسیدن به استانداردها کردیم. اگر چنین پیشتولیدی عقبه پژوهشی هم داشته باشد، با نتایج به مراتب بهتری هم مواجه میشود. مهدی در این مسیر واقعاً رفاقت کرد و معتقدم در سینمای کوتاه، چون پول خاصی هم جریان ندارد، مهمترین سرمایه همین رفاقتهاست.
* در جواب سوال اول اشاره کردید که ایده این فیلم را از فضای یک مستند و از تجربیات خودتان در دنیای مستندسازی وام گرفتهاید. این گزاره را بهویژه از سوی فیلمسازانی که دغدغه مسائل اجتماعی را هم دارند، زیاد میشنویم و غالباً ریشه اصلی ایدههای خود را مشاهداتشان از واقعیتهای جامعه میدانند. آنچه درباره «زاک» برایم عجیب است و علی خسروی را با فیلمسازان مشابهش متمایز میکند این است که گویی زاویه نگاه و روایتش، به واسطه مواجه ه با حجم بالای سیاهی و تلخی موجود در دنیای واقعی، رنگ تلخی و سیاهی به خودش نگرفته است. بسیار شاهد هستیم که فیلمسازان ما سراغ معضلات اجتماعی میروند و آنقدر بیواسطه با حجم بالایی از تلخیها مواجه میشوند که گویی ناگزیر بخشی از این تلخی در فیلمشان سرریز میکند. در داستان یک خطی «زاک» ما همه مواد لازم برای یک موقعیت داستانی تلخ و سیاه را داریم، از کارگر معترض و در آستانه اخراج گرفته تا زنی که تصمیم به سقط فرزندش دارد، شما از تمام این تلخیها روایتی ارائه کردهاید که وقتی تیتراژ پایانی پخش میشود، حال مخاطب خوب است و گویی حتی شاهد روایتی از جنس امید بوده است. چه اتفاق درونیای در شما افتاد که خروجی کارتان طعم و مزهای متفاوت از آثار دیگر فیلمسازان اجتماعی پیدا کرده است؟
خسروی: خیلی خوشحالم که این اتفاق در فیلم من افتاده است و چنین حسی نسبت به آن داشتهاید. اساساً همین را میخواستم. من معتقدم که ما همه به «امید» زندهایم. من فیلمهای مستند زیادی ساختهام و نزدیک به ۸ سال است که در حوزه مستندهای اقتصادی کار میکنم. زمانی کارهای دفاعمقدسی و اجتماعی هم ساختهام. آنچه ما امروز در ایران درگیر آن هستیم یک جنگ اقتصادی تمام عیار است که با یک جنگ فرهنگی توأم شده و شرایط عجیب و غریبی را بهوجود آورده است.
همیشه اما در سختترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بودهایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم میتوان ذرهای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگترین گناه در دین ما ناامیدی است. همین امروز فیلمنامه یک فیلم بلند را هم در دست دارم که سوژه آن هم یک سوژه اقتصادی است اما در عین حال یک داستان عاشقانه دارد. در دل یک چالش عظیم، سراغ روایت رویش یک عشق رفتهام. به نظرم سینما رسالتی جز به تصویر درآوردن این امید ندارد. دوستان خود من در سینمای کوتاه فیلمهای خوبی ساختهاند که من هیچگاه تلخی پایانشان را دوست نداشتهام.
* نکته خیلی مهم اما این است که آن فیلمسازان هم واقعاً دارند از سر دغدغه سوژه تلخی را روایت میکنند. بهجد با این نگاه مخالفم که بخواهیم به خروجی کار آن فیلمسازان برچسب سیاهنمایی بزنیم و بخواهیم خالقانشان را محکوم کنیم. گویی که تعمدی در تزریق سیاهیها در فیلم خود دارند. به نظرم ما با دو نوع مواجهه با یک موقعیت تلخ مواجهیم که میتوان آن را یک فرآیند درونی برای هر فیلمسازی دانست. حتی در میان همین آثار بهشدت تلخ هم فیلمهایی هست که مخاطبشان را بهشدت به فکر وامیدارند و این یعنی فیلمساز کار خودش را کرده، کارکرد اصلی فیلم، ایجاد سوال و تشویق به تفکر است. در این گفتگو میخواهم بدانم علی خسروی چگونه این فرآیند درونی را برای خودش ترسیم کرده که به چنین خروجی متفاوت و عاری از هر زهر و سیاهی میرسد.
خسروی: رضا میرکریمی جملهای دارد که میگوید این دروغ است که بگوییم ما فیلمسازان فیلم نمیبینیم یا به تعبیر اصغر فرهادی، باک خودمان را پر نمیکنیم. مهرداد اسکویی هم از مثال چاه استفاده میکند. واقعیت این است که ما فیلمسازان چاهمان و باک مان را با همان دنیای زیستهمان پر میکنیم. تنها جوابی که میتوانم به سوال شما بدهم این است که این فرآیند درونی متأثر از دنیای زیسته و تجربیات زیسته من است. طبیعتاً جواب فنی و قاعدهمندی ندارد که بخواهم براساس آن بگویم آگاهانه دست به این انتخاب زدهام.
زمانی با مهران کاشانی کلاس فیلمنامهنویسی داشتیم که در تمام آن دوره یک جمله کلیدی داشت. او میگفت فکر نکنید که ما هستیم که انتخاب میکنیم داستانمان را بهصورت شاهپیرنگ، خردهپیرنگ یا حتی ضدپیرنگ بنویسیم. میگفت این جنس زندگی شماست که مشخص میکند کدام سبک را انتخاب میکنید. سینمای عبدالرضا کاهانی یا سینمای ابراهیم حاتمیکیا هر کدام برخاسته از دو نوع سبک زیست متفاوت است. من هم سبک فیلمسازیام برگرفته از جهان زیستهام است.
کاراکتر زن در فیلم من نماینده زنانی است که بهدنبال پیدا کردن راهحل در مشکلات خود هستید. ایثاری که این زن میکند و تلاشی که برای جمع کردن اعضای خانوادهاش دارد، در نهایت با موفقیت مواجه میشود. اتفاقاً فیلم در حال پخش جهانی است. خیلیها به من گفتهاند اگر سکانس پایانی مربوط به مینیبوس را حذف کنی، تعداد جشنوارههایی که فیلم را میپذیرند دو برابر میشود. من گفتم اصلاً نمیخواهم. گفتند قبول، مینیبوس باشد اما آن لبخند رضایت زن را حذف کن و بگذار داستان در بلاتکلیفی تمام شد. باز هم مقاومت کردم و گفتم اصلاً! سرآخر گفتند قبول همهاش باشد لااقل پلان آخر که مینیبوس در جاده سرسبز میراند را حذف کن! بازهم گفتم نه. گویی تکتک این نماها به جانم بسته بود و نمیتوانستم از آنها بگذرم.
* انگار در مواجهه با مخاطبان احتمالی خود نوعی از مسئولیت اجتماعی را برای خود تعریف کردهاید و براساس همان هم فیلمسازی میکنید.
خسروی: قطعاً. این حس مسئولیت نسبت به مخاطبم در من وجود دارد و نمیدانم هم خوب است یا بد! من این مسئولیت را برای خودم قائلم.
مهرنیا: اتفاقاً بد نیست بدانید در بازه تولید خیلی برسر جزئیات با هم بحث میکردیم. یکی از پیشنهاداتی که وجود داشت و خود من هم طرفدارش بودم، وارد کردن تم تاوان به داستان بود. تمی که احتمالاً از زاویه پذیرش جشنوارهای میتوانست شرایط بهتری را برای فیلم بهوجود بیاورد. ایده هم این بود که وقتی این زوج وارد مینیبوس میشوند، براثر فشار و استرس، زن دچار درد شود و سقطی که از ابتدا میخواست با تصمیم خودش دست به آن بزند، بهصورت اتفاقی رقم بخورد. بهگونهای که گویی دارد تاوان تصمیمی را که گرفته بود، میدهد. میتوان از این زاویه نگاه کرد که حتی تصمیمات و نیتهای قلبی ما هم گاهی تاوانهایی برایمان دارد.
مهدی مهرنیا
* در نوع خودش میتوانست ایده متفاوت و جذابی هم باشد.
مهرنیا: اما خب بهشدت تلخ میشد. در چنین موقعیتی گویی دیگر این آدمها به رستگاری نمیرسیدند و کائنات از آنها انتقام میگرفت.
خسروی: شاید داستانم رستگار میشد اما این آدمها رستگار نمیشدند! (میخندد)
مهرنیا: درباره این ایده خیلی بحث کردیم.
خسروی: ایدههای دیگری هم بود. ما اصولاً فیلم را گروهی میسازیم اما درباره این میزان تلخی واقعاً احساس مسئولیت میکردم.
مهرنیا: بهرغم تمام فشارها و پیگیریهای ما علی میگفت حتی بهقیمت از دست دادن برخی اتفاقات خوب جشنوارهای برای این فیلم، میخواهم آدمهای فیلمم در پایان رستگار شوند.
* به تعبیری اگر مثل پروژههای قبلی که با هم کار کرده بودید، جایگاهتان تغییر میکرد و شما کارگردان این فیلم بودید، امکان داشت با همین دغدغههای مشترکی که دارید، پایانبندی مدنظر خودتان را برای فیلم بگذارید و ما هم امروز با یک فیلم کاملاً تلخ مواجه میبودیم؟
مهرنیا: دقیقاً.
* این همان واقعیتی است که بهدنبال رسیدن به آن بودیم؛ دو کارگردان کاملاً رفیق و همراه که اساساً فعالیت مشترک با هم دارند، به راحتی امکان دارد خروجی فیلمشان تا این اندازی متفاوت باشد. یکی سرشار از امید و دیگری مملو از تلخی.
مهرنیا: واقعاً همین گونه است.
مهرنیا: این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنوارهای آن ایده تلخ را بیشتر میپسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچهای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری استخسروی: من نمیتوانم اینقدر تلخ به زندگی نگاه کنم. شما فیلم «پاپیون» و پایانبندی آن را ببنید. من همین امروز در حال ساخت مستند اقتصادی هستم و با اطلاع نسبت به شرایط موجود میگویم که نسبت به آینده ایران بهشدت امیدوارم. درست است که حرکتمان سانتیمتری است اما واقعاً به آینده آدمهایی که دربارهشان فیلم میسازم امیدوارم.
مهرنیا: شما فیلم «مه» از فرانک دارابونت را دیدهاید؟ فیلمسازی که با نگاه خاص خودش، بهشدت دیدگاههای مذهبی دارد و به فضاهای آخرالزمانی خیلی علاقهمند است. از همان فیلم «مسیر سبز» گرفته تا فیلم «مه» که بهنوعی میتوان آن را پیشدرآمد سریال «مردگان متحرک» در کارنامه این فیلمساز دانست. فیلم «مه» یک سکانس پایانی شاهکار دارد از مردی که با اعضای خانوادهاش در مه گیر کردهاند و احساس میکنند در معرض حمله موجودات فضایی هستند. این مرد اسلحهای با چهار گلوله دارد و تصمیم میگیرد از پنج نفر اعضای خانواده خودش را تسلیم عذاب مواجهه با موجودات فضایی کند و دیگر اعضای خانواده را برای گرفتار نشدن در این عذاب با گلوله بکشد. او آنها را میکشد و وقتی مه کنار میرود متوجه میشود که صدای که میشنیدند نه از موجودات فضایی که از ارتشی بود که با تجهیزات خود در حال نابودی این موجودات بوده است! اینجاست که این مرد به جنون میرسد. دارابونت در این فیلم میگوید اگر به رستگاری و نجات ایمان داشته باشی، قطعاً نجات پیدا میکنی.
این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنوارهای آن ایده تلخ را بیشتر میپسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچهای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری است.
* جالب است بهعنوان کارگردانی که سلیقهتان بیشتر به سمت آن روایت تلخ است، چقدر خوب دیدگاه امیدوارانه مستتر در این یکی روایت را تبیین میکنید و متوجه ارزشهای آن هستید.
خسروی: این ناشی از نگاه درست و حرفهای مهدی است.
* از همین بحث میخواهم وام بگیرم و این گزاره را مطرح کنم که اساساً ساخت فیلم امیدوارانه، یک امر اکتسابی نیست و اینگونه نیست که بخواهیم به فیلمساز آن را یاد بدهیم. این نکته مهمی است. حالا سوالم از آقای مهرنیا که بهخوبی هم متوجه مفهوم رستگاری در یک روایت امیدوارانه است، این است که اگر از شما بپرسند چرا فیلم تلخ میسازید، چه پاسخی دارید؟
مهرنیا: قطعاً پاسخ این سوال به همان تجربه زیسته بازمیگردد. کمااینکه من خودم هم در فیلمهای گذشتهام در پایانبندی، نجات را روایت کردهام. اما اینکه چرا برای این داستان پایان تلخ را میپسندیدم به لحظه مواجههام با این داستان و تجربه زیستهام در آن لحظه بازمیگردد. من از زمانی که علی خسروی را میشناختهام همواره او را انسانی معتقد به رستگاری دیدهام اما صادقانه بخواهم بگویم، من اینگونه نیستم و گاهی بریدهام. گاهی به این نتیجه میرسم که ما دیگر قرار نیست رستگار شویم و طبیعا اگر در آن حس و حال بخواهم فیلمی را بسازم، متأثر از همان حس و حال خواهد بود.
خسروی: واقعیت این است که هیچ داستان کاملاً سیاه یا کاملاً سفیدی وجود ندارد. کمااینکه همه ما انسانهایی خاکستری هستیم و گاهی سفیدیمان غالب میشود و گاهی برعکس. من سعی کردم جنس فیلمی که میسازم از جنس «بچههای آسمان» باشد. فیلمی که موقعیتی به غایت تلخ دارد اما پایانش کاملاً امیدوارانه است.