رسانه سینمای خانگی- حالا فیلم «مهاجر» شنیدنی است

ناصر ممدوح فیلم سینمایی «مهاجر» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا را برای نابینایان توضیح‌دار کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سوینا، گروه سوینا نسخه ویژه نابینایان فیلم سینمایی «مهاجر» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا را با صدای ناصر ممدوح روز پنجشنبه اول تیر در چارچوب برنامه فیلمخانه منتشر می‌کند.

این فیلم روز پنجشنبه ساعت ۱۹ از رادیو سوینا پخش می‌شود و پس از آن، روی سایت سوینا در دسترس مخاطبان قرار می‌گیرد.

نظارت متن و ضبط این برنامه به عهده کیوان کثیریان بوده و متن روایت آن را محدثه واعظی‌پور نوشته است. این برنامه در استودیو فراز ضبط شده و مرجان طبسی آن را میکس و تدوین کرده است.

علاقه مندان می‌توانند با مراجعه به پایگاه اینترنتی سوینا به نشانی www.sevinagroup.com به فایل صوتی فیلم‌های سینمایی توضیح‌دار دسترسی داشته باشند.

این گروه پیشتر نسخه توضیح‌دار فیلم‌های سینمایی ایرانی «روز واقعه» با صدای افشین زی‌نوری، «دلشدگان» با صدای شبنم مقدمی، «مادر» با صدای احترام برومند، «بنفشه آفریقایی» با صدای علیرضا شجاع‌نوری، «باشو غریبه کوچک» با صدای پریناز ایزدیار، «خانه دوست کجاست» با صدای ستاره اسکندری، «یک بوس کوچولو» با صدای علیرضا آرا، «من، ترانه ۱۵ سال دارم» با صدای سارا بهرامی، «هامون» با صدای پرویز پرستویی، «روسری آبی» با صدای رخشان بنی‌اعتماد، «مسافران» با صدای صابر ابر، «اجاره‌نشین‌ها» با صدای هوتن شکیبا، «درباره الی» با صدای فرشته صدرعرفایی، «به همین‌سادگی» با صدای مهراوه شریفی‌نیا، «بودن یا نبودن» با صدای بهناز جعفری، «گل‌های داوودی» با صدای ژرژ پطروسی، «مارمولک» با صدای بهرام افشاری، «لیلا» با صدای بی‌تا فرهی، «کلاه قرمزی و پسرخاله» با صدای نازنین بیاتی، «ناخدا خورشید» با صدای حسین پاکدل، «جدایی نادر از سیمین» با صدای ریما رامین‌فر، «پرده آخر» با صدای مهتاب نصیرپور، «مهمان مامان» با صدای فریبا کامران، «بادکنک سفید» با صدای گلاره عباسی و «آدم برفی» با صدای پدرام شریفی در قالب برنامه فیلمخانه منتشر کرده است.

رسانه سینمای خانگی- «خاکخونی» بهترین فیلم کوتاه جشنواره آستوریا شد

جایزه بهترین فیلم کوتاه بین‌الملل ششمین دوره جشنواره آستوریا را کسب کند؛ همچنین این فیلم کوتاه در ادامه حضور جهانی خود به دوازدهمین دوره جشنواره جایزه کارپینو ویسیانو ایتالیا نیز راه یافت.

به گزارش سینمای خانگی از مشاور رسانه‌ای پروژه، «خاکخونی» به نویسندگی و کارگردانی حجت حسینی و تهیه‌کنندگی حجت حسینی و دانیال گورانی موفق شد جایزه بهترین فیلم کوتاه بین‌الملل ششمین دوره جشنواره آستوریا را کسب کند؛ همچنین این فیلم کوتاه در ادامه حضور جهانی خود به دوازدهمین دوره جشنواره جایزه کارپینو ویسیانو ایتالیا نیز راه یافت.

جشنواره فیلم آستوریا Astoria با هدف حمایت ویژه‌ و تمرکز بر موضوعات مرتبط با گروه‌های که در جامعه نادیده گرفته می‌شوند مانند افراد معلول، زنان و مهاجران و… شکل گرفته است. فیلم‌های منتخب در ماه ژوئن (خرداد) در منطقه هنری کافمن در آستوریا به نمایش گذاشته و مراسم اختتامیه ششمین دوره این جشنواره در نیویورک آمریکا برگزار شد.

جشنواره فیلم جایزه کارپینو ویسیانو PREMIO CARPINO VISCIANO با هدف آگاهی‌بخشی و بازیابی شأن و هویت انسان در معضلات جمعی و در کل رقابتی ملی و بین‌المللی فیلم‌های کوتاه با مضمون اجتماعی است. دوازدهمین دوره این رویداد از تاریخ 6 تا 9 جولای 2023 (15 تا 18 تیرماه 1402) در شهر ویسیانو ایتالیا برگزار می‌شود.

«خاکخونی» پیش از این جشنواره‌ها، موفق به کسب جایزه بهترین فیلم کوتاه از جشنواره ریترن آلمان و جایزه تقدیر بهترین فیلمنامه از جشنواره کافوسکاری ایتالیا شده و به جشنواره‌های سینه‌نوا پرتغال، ارزنجان ترکیه، داکای بنگلادش، نیاک آمریکا، آستین آمریکا و رگنسبورگ آلمان نیز راه یافته است.

در معرفی «خاکخونی» آمده است: بیابون که خدا نداره، دخترو اگه گیر نا اهل بیفته، نمیذارن قدم از قدم برداره!..

میثم دامن‌زه، ساناز روشنی، سمانه مهدی‌پور، میلاد اشکالی و یاسر ساغری در این فیلم کوتاه به ایفای نقش پرداخته‌اند و پخش جهانی آن بر عهده کمپانی مستقل مورچه است.

عوامل «خاکخونی» عبارتند از نویسنده و کارگردان: حجت حسینی، تهیه‌کننده: حجت حسینی، دانیال گورانی، گروه فیلم‌برداری: امیرحسین نوش‌آذر، افشین بیگی، مدیر فیلم‌برداری: شایان حبیبی با تشکر از حامد خدیو، تدوین: شیدا گرجی، صداگذار: رامین ابوالصدق، مدیر صدابرداری: حسن کرامت‌فر، طراح‌ صحنه و لباس: گروه هنری الف، تصحیح رنگ و نور: فربد جلالی، گریم: مینا قابلی.

رسانه سینمای خانگی – اسماعیل سلطانیان هم در غربت درگذشت

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از ایرنا؛ اسماعیل سلطانیان که نیمه‌شب 23 خرداد 1402 به دلیل بیماری و ایست قلبی درگذشت، از بازیگران تحصیل‌کرده سینمای ایران بود. او با اینکه مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک داشت سراغ تئاتر نرفت و بازیگری در سینما و تلویزیون را بر همه چیز ترجیح داد.

اسماعیل سلطانیان بازیگر خوش اخلاق و بی‌حاشیه سال ۹۴ در سن ۶۱ سالگی دچار پولیپ روده شد و به اجبار زیر تیغ جراحی رفت. پس از این اتفاق بیشتر خانه نشین بود و در خانه‌ای که در پرند داشت روزگار می‌گذراند.

تا قبل از بیماری فعالیت پررنگی داشت؛ ولی جراحی روده او را خانه‌نشین کرد. پس از بیماری یک بار در سریال خان بابا وارثیه فامیلی ساخته شبکه استانی قزوین جلوی دوربین رفت که اثری در گونه کودک و نوجوان بود. علاوه بر آن نقش کوتاهی هم در سریال قورباغه (هومن سیدی) داشت.

خودش درباره دلیل کم‌کاری‌اش در چند سال اخیر گفته است: مدتی که بیمار بودم و نمی‌توانستم سرکار بروم، بعد از آن هم نقش‌هایی که پیشنهاد می‌شود، نقش‌های حاشیه‌ای است و مثلاً برای یک روز کار دعوتم می‌کنند که قبول نمی‌کنم. البته حاضرم در یک سکانس از یک کار بازی کنم؛ اما نقش آنقدر خوب باشد که راضی‌ام کند و بعد از ۳۷ سال فعالیت هنری از خودم شرمنده نشوم. (مصاحبه با روزنامه جام‌جم)

کارگردانی که فقط یک بار پشت دوربین رفت

این بازیگر فقط یک بار به عنوان فیلمساز پشت دوربین رفت و بیشتر دوست داشت جلوی دوربین بازی کند. سلطانیان یک بار در تمام عمرش تصمیم به فیلمسازی گرفت و فیلم «همه دختران من» را در سال ۱۳۷۲ کارگردانی کرد. فیلمی که در آن فردوس کاویانی، نادیا دلدارگلچین، نسرین مقانلو، علی مصفا، ابراهیم‌آبادی و مجید قناد بازی می‌کردند.

او در پاسخ به این سوال که چرا کارگردانی را ادامه نداده است گفته است: بعد از ساخت فیلم «همه دختران من» پیشنهادهایی از طرف چند تهیه‌کننده برای ساخت فیلم داشتم، اما خودم دوست نداشتم کارگردانی و فیلمسازی را ادامه دهم و به دلیل علاقه به بازیگری دوست داشتم تمرکزم روی این حرفه باشد. اگر بگویم اشتباه کردم که در کارگردانی ورود کردم بی‌راه نگفته‌ام. من یک بازیگر هستم و دوست داشتم همیشه تمرکزم روی حرفه خودم باشد. به واقع روحیاتم با فضای کارگردانی سازگار نبود. (مصاحبه با روزنامه جام جم)

نقشی را که برای آن آفریده شده‌ام، بازی نکرده‌ام

اسماعیل سلطانیان، بازیگر نقش‌های فرعی بود و در هیچ فیلمی به عنوان قهرمان اصلی جلوی دوربین نرفت. او در یکی از مصاحبه‌هایش به این نکته اشاره کرده که به دنبال نقشی می‌گردد که خودش هم نمی‌داند چیست! او توضیح داده است: با اینکه از ۱۲ سالگی وارد عرصه تئاتر و سینما شدم و نقش‌های مختلفی بازی کرده‌ام اما هنوز آن گمشده‌ام را پیدا نکرده‌ام و نقشی را که برای آن آفریده شده‌ام، بازی نکرده‌ام. حقیقت این است که نقش‌های متنوعی در سبک‌های مختلف بازی کرده‌ام و رضایت داشتم ولی همیشه دنبال یک نقش هستم که نمی‌دانم چی هست. در تمام ژانرها بازی داشتم و کمتر سعی کردم خودم را تکرار کنم ولی هنوز احساس می‌کنم آن نقش را پیدا نکردم. (مصاحبه با هنرآنلاین)

از جمله نکاتی که کمتر درباره‌اش گفته شده این است که در دو فیلم دیده‌بان و مهاجر به عنوان دستیار کارگردان ابراهیم حاتمی‌کیا را کمک می‌کرد. او چند دهه بعد در فیلم چ حاتمی‌کیا به عنوان بازیگر جلوی دوربین رفت.

اسماعیل سلطانیان سال ۱۳۳۳ در کرمانشاه متولد شد و فارغ‌التحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک بود. وی فعالیت هنری را از سال ۱۳۴۹ با تئاتر به عنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان آغاز کرد و همزمان در سال ۱۳۴۹ در مرکز آموزش هنرهای دراماتیک کرمانشاه یک دورهٔ شش‌ماهه را زیر نظر آتش تقی‌پور گذراند.

فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۴ با بازی در فیلم شکار شکارچی آغاز کرد. همچنین در طول جنگ نیز چند تئاتر در جبهه‌ها به روی صحنه برد. از دیگر آثار سلطانیان می‌توان به بازی در پایتخت ۲، یوسف پیامبر، مرد هزارچهره، ستایش و قورباغه اشاره کرد.

وی نیمه شب ۲۳ خرداد ماه در سن ۶۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.

رسانه سینمای خانگی- فخری خوروش درگذشت

فخری خوروش بازیگر قدیمی تئاتر، سینما و تلویزیون در سن ۹۳ سالگی از دنیا رفت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فخری خوروش، بازیگر سرشناس سینما و تئاتر، روز شنبه بیستم خرداد ماه در سن نود و سه سالگی، بعد از سال‌ها مهاجرت و دوری از صحنه تئاتر و سینمای ایران، در شهر لس‌آنجلس آمریکا درگذشت.

وی متولد دهم خرداد ۱۳۰۹ خورشیدی در کرمانشاه بود و پس از پایان تحصیلات در دانشسرا، به معلمی و تدریس در مدارس پرداخت اما در سال‌های آغازین معلمی برای اولین‌بار با نقش آفرینی در یکی از اجراهای «دست‌های آلوده» نوشته ژان پل سارتر، تئاتر را آغاز کرد و از سال ۱۳۳۴ خورشیدی نیز با بازی در فیلم سینمایی «برای تو» به کارگردانی صادق بهرامی به فعالیت هنری در سینما رو آورد که حاصل آن بازی در بیش از چهل فیلم سینمایی است.

فخری خوروش از سال‌ها پیش به دلیل سکونت دو فرزندش در آمریکا، اقامت ایالات متحده را دریافت کرده بود و پس از سال ۱۳۸۴ و نقش‌آفرینی در فیلم «یک بوس کوچولو» ساخته بهمن فرمان‌آرا، دیگر فعالیتی در سینمای ایران نداشت و در شهر لس‌آنجلس ایالت کالیفرنیا سکونت داشت.

پرویز پرستویی، بازیگر سینما، در صفحه اینستاگرام خود نوشت که فخری خوروش «هنرمند پیشکسوت تئاتر و سینما که سال‌ها در غربت زندگی می‌کرد روز شنبه ساعت ۸:۳۰ صبح به وقت لس‌آنجلس» درگذشت. او همچنین از فخری خوروش به عنوان «هنرمند تکرار ناشدنی» نام برد.

او همچنین در فاصله سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۸۱ در سریال‌های تلویزیونی مختلفی نقش‌آفرینی کرد که از مشهورترین آنها «سریال امیرکبیر» است که خوروش در آن نقش «مهد علیا» مادر ناصرالدین شاه قاجار را بازی کرد.

وی در سریال‌های «امام علی» و «پهلوانان نمی‌میرند» نیز بازی کرده‌است.

خوروش که در آغاز مدت‌ها در تئاتر در کنار علی نصیریان و عزت‌الله انتظامی به نقش‌آفرینی پرداخته بود، در دوران کاری خود در بیش از ۴۰ فیلم سینمایی از جمله «آقای هالو»، «نفرین»، «شازده احتجاب»، «تاراج»، «سوته دلان»، «بگذار زندگی کنم» و «مردی از جنس بلور» و همچنین سریال‌هایی همچون «خانه‌ای در تاریکی»، «روشن‌تر از خاموشی»، «کت جادویی»، «باغ گیلاس» و … بازی کرده بود.

رسانه سینمای خانگی_ مگر سر سینما بی‌صاحب است؟

اکبر نبوی گفت: من نقدهای جدی به این سینما و آثارش دارم اما از نظر من سینمای ایران نسبت به سایر نهادهای اجتماعی به این کشور خدمت کرده است و نمی‌دانم چرا در این کشور تا اتفاقی رخ می‌دهد همه می‌خواهند سر سینما را بتراشند.

به گزارش سینمیا خانگی از ایسنا، در بیست و یکمین قسمت از برنامه «نقد سینما»، امیررضا مافی میزبان برنامه در میز گفتگوی ویژه با اکبر نبوی پژوهشگرو منتقد سینما، درباره موضوع «افول سینمای دینی و ملی» به گفتگو نشستند.
 
ابتدا میزبان برنامه بیان کرد: یکی از مسایل و نکات مهم مفقوده در سینمای امروز ایران، مساله هویت است. هویت گاهی برساختی از آگاهی پیرامون ماست و مواقعی از آگاهی جمعی بدست می‌آید. هویت از تاریخ و تبار ما نشات می‌گیرد؛ اینکه تا چه اندازه در سینمای ایران به لحاظ مفاهیم دینی و ملی به این مساله اهمیت داده می‌شود، موضوع این هفته برنامه «نقد سینما» است.  
 
وی ادامه داد: ما میلاد با سعادت امام رضا (ع) را پشت سر گذاشتیم و قرارست به سینمای دینی بپردازیم؛ دین به عنوان یکی از مهمترین علل هویت ساز مردم ایران است. همچنین در آستانه رحلت جانگداز امام خمینی (ره) و پانزده خرداد هستیم و می‌خواهیم درباره چرایی فقدان یک سینمای ملی بر اساس اتفاقات تاریخی صحبت کنیم. دو پایه هویت‌ساز جامعه امروز و مردم ما آیین‌ها، دین و بعدتر اتفاقات ملی است.  
 
در ادامه اکبر نبوی پژوهشگرو منتقد سینما اظهار کرد: سینما یک پدیده اجتماعی است اگرچه به صورت مستقل قابل تعریف اما به صورت پیوسته با جامعه زیستی در حال دادوستد است. بخش قابل توجهی از فقدان فیلم‌هایی با مولفه‌های دینی و ملی به فضای زیستی جامعه باز می‌گردد که سینما هم در آن فضا تنفس می‌کند و جدا نیست. البته بنا نیست سینما تا این اندازه با موج اجتماعی خود را همراه کند چون می‌تواند موج ایجاد کند.
 
این پژوهشگر سینما یادآور شد: به هر حال عناصر مخدوش‌ساز در طی این سالها در جامعه کم نبودند. اگر این آماری که از مهاجرت‌ها اعلام می‌شود، درست باشد، زنگ خطری برای کاهش تعلقات ملی است. سینما هم در چنین جامعه‌ای تنفس می‌کند. البته فراموش نکنیم پدیده مستقل سینما باید مولفه‌های مورد نیاز را برای حرکت رو به جلوی جامعه بشناسد و متناسب با آن خلاها را پوشش دهد.  
 
نبوی با اشاره به اینکه دین در فضای بسته تعریف شده اما سینمای دینی به نسبت گذشته خود، به لحاظ کمیت کمرنگ نشده است، گفت: تعریف و تنظیم روابط انسان با خود، جهان هستی و خداوند تعریف شخصی من از دین است که با این تعریف، گستره دین بسیار پهناور و حتی بی‌انتهاست. بر این مبنا معتقدم در کنار فیلم «روز واقعه»، فیلم «روسری آبی» هم اثری دینی‌ست، ‌چون از یک عشق پاک می‌گوید.  
 
مافی درباره این مبحث عنوان کرد: گویی فیلمسازان و جهان فیلمسازی ما در سال‌های اخیر تفسیری که درباره خویشن، دیگری و جهان هستی می‌کند، تفسیر انسان‌گرایانه، متاثر از غرب و بسیار ناامید است. البته تصور من این است که ما با جامعه دین‌داری طرف هستیم و این مساله اتفاقا با ملیت ما گره خورده است.  
 
نبوی در ادامه با اشاره به اینکه در ایران جریان سینمای ملی وجود نداشته است که بخواهیم در فقدان آن تاسف بخوریم، مطرح کرد: سینمای دینی بعد از انقلاب با نگاه‌های گوناگون و تکثر در موضوعات مختلف به جریان تبدیل شد اما از ابتدا به دلایل مختلف سینمای ملی نداشتیم؛ سینمایی که باید چند شاخصه بنیادین را در خود بازتاب دهد و نمایندگی کند.   
 
وی ادامه داد: ما به لحاظ تاریخی آنقدر غرق در مولفه‌های ملی هستیم که تاثیر مثبت آن تبدیل به اثرات منفی شده است. البته نمی‌خواهم این را دلیلی بر فقدان سینمای ملی بدانم و حتی نسبت به ساخته نشدن فیلم ملی خوب اعتراض دارم اما هنگام صحبت از سینما و فیلم ملی باید این سوال را از خود بپرسیم که مراکز تولید فیلم و دانشکده‌های سینمایی چه قدر دغدغه این مساله را دارند.  
 
در ادامه مافی با اشاره به اینکه آن چیزی که امروز در جامعه می‌ببینیم یک انقطاع تاریخی است، بیان کرد: ما مسایل ملی را تفسیر سیاست زده می‌کنیم همانگونه که دین را. از سوی دیگر نهادهای فرهنگی ما به دنبال انجام دادن پروژه هستند و از روز اول که روی صندلی می‌نشینند به فکر روز آخر هستند. ناگفته نماند که پروژه دینی و ملی تعریف کردن هزینه ساز است.


وی تاکید کرد: باید این نکته را ذکر کنم ما در سینمایی تنفس می‌کنیم که در هیچ یک از آثارش پرچم ایران را نمی‌بینیم، در حالیکه این مصداقی‌ترین شکل نشان دادن عرق و هویت ملی است. ما در فیلم‌های هالیوود مدام پرچم آمریکا را می‌بینیم و با هویتشان مواجهیم اما انگار جهان فیلمساز ما می‌خواهد از پرچم‌ کشورش فاصله بگیرد و آن را نبیند و یا جایی پرچم را می‌کارد که ماجرا را تخفیف و بحران و تاریکی را نشان می‌دهد.  
 
مافی ادامه داد: در حال حاضر دعوا بر سر این است که چه کسی انقلابی‌تر است و حتی فیلمسازانی که دل در گرو انقلاب دارند، در پی انکار هم هستند. در حالی که همه ما در مسیر انقلاب اسلامی گام برمی‌داریم.
 
نبوی در پایان سخنان خود اظهار کرد: سینمای آمریکا در یک نظام هم‌بسته تولیداتش را عرضه می‌کند. هالیوود به زعم من یعنی کاخ سفید، وزارت خارجه آمریکا، پنتاگون و… و برعکس. اما در ایران ما یکدیگر را رد و طرد می‌کنیم چراکه جریان شبه روشنفکری سنگین به وجود آمده است که دیگر از ملیت حرف زدن برایش فضیلت نیست. باید بپذیریم که سینما در این فضاست. من نقدهای جدی به این سینما و آثارش دارم اما از نظر من سینمای ایران نسبت به سایر نهادهای اجتماعی به این کشور خدمت کرده است و نمی‌دانم چرا در این کشور تا اتفاقی رخ می‌دهد همه می‌خواهند سر سینما را بتراشند.

فرود «چترباز» در ایتالیا

فیلم کوتاه «چترباز» به کارگردانی الهام محمدزاده به جشنواره‌ای در ایتالیا راه پیدا کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، فیلم کوتاه «چترباز» به نویسندگی و کارگردانی الهام محمدزاده به ششمین دوره جشنواره بین‌المللی Duemila30 ایتالیا راه یافت.

این فیلم در کنار سایر فیلم‌هایی که از سراسر جهان به مرحله نهایی این جشنواره راه یافته‌اند، در تاریخ ۹ تا ۱۱ ژوئن در میلان ایتالیا به نمایش درمی‌آید.

وحید قاضی زاهدی، هامون سیدی، یاسمن نصیری، روشنک خسروی و سحر نساجی کاشی از جمله بازیگران این فیلم کوتاه هستند.

عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از نویسنده و کارگردان: الهام محمدزاده، بازیگردان: هژیر سام احمدی، منشی صحنه: محمدحسین حمصیان، مشاور فیلمنامه: احسان کاظمی، مشاور کارگردان: امیرحسین شاکری، تدوین: مستانه مهاجر، مدیر تصویربرداری: عارف نامور، مدیر تولید: رضا فلاح، موسیقی: شهاب متقی‌فر، صدابردار: مصطفی بهمنی، صداگذار: سامان شهامت، طراح صحنه: امیر روغنی، طراح لباس: ارغوان هنرمند، عکاس: وجیهه اقبالی، اصلاح رنگ و نور: شهریار سپهری، گرافیک رایانه‌ای: محمد سلیمی، گریم: زهره شکرگزار، گروه تولید: محمد فرازنده و حمیدرضا فلاح، مترجم: زهرا رمضانی، تیزر: آرش بختیار، طراح پوستر: پریسا نجفی و تهیه کننده: الهام محمدزاده.

«مأمور خرید» چه مان نمایش داده می شود؟

با پایان مراحل تدوین و صداگذاری فیلم کوتاه داستانی «مامور خرید» ساخته علی توکلی، این اثر آماده‌ نمایش و پخش بین‌المللی می‌شود.

به گزارش روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران به نقل از روابط عمومی فیلم کوتاه «مامور خرید»، مراحل فیلمبرداری و تولید فیلم کوتاه داستانی «مامور خرید» به کارگردانی علی توکلی به پایان رسید.

این اثر داستانی به قلم علی توکلی و آرش رواده و تهیه‌کنندگی مشترک فواد جاودان و مهاجر توحیدپرست داستان مردی میانسال است که در پی آشنایی با یک زن درگیر ماجراهایی می‌شود…

هادی افتخارزاده، فرزانه میدانی، میلاد کفایی، علی نورانی، فرهاد امینی، امین افشاری، شوکا هویت دوست در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.

همچنین سایر عوامل این اثر کوتاه عبارتند از:

مدیر فیلم‌برداری: امیرحسین دیباج، تدوین: مسلم افشاری، امین افشاری، مدیر صدابرداری: مجید نجاتی، طراحی و ترکیب صدا: سامان شهامت، طراح گریم: مریم حسنی، اصلاح رنگ و نور: برنا جمشیدی، آهنگساز: فرهاد امینی، مدیر تولید: مهدی نثاری، عکاس: فاطمه موسی، طراح صحنه: الهام رواده، دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: آرش رواده، دستیار دوم کارگردان: مرتضی معصومی، دستیاران فیلمبردار: محمود خراسانی، مهدی سپرم، مهدی حاجی‌لو، امیرحسین فتحی، دستیار صدا: محمد عرفان رحیم‌زاده، دستیار گریم: تانیا میرآبیان، گرافیست و طراح پوستر: حمید کابلی، مدیر روابط عمومی: رکسانا قهقرایی، تدارکات: حمیدرضا ایمانی، مجری طرح: آرش رواده.

حمایت ایتالیایی از «برادران لیلا» و چرایی آن

جوزپه پرونی سفیر ایتالیا در تهران با انتشار پستی در توئیتر درباره پخش فیلم برادران لیلا در حیاط سفارت رم در تهران با تشکر از دست اندرکاران، این فیلم را فیلمی درباره «تباهی و زندگی» توصیف کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از فارس، یکی ـ دو روز پیش بود که سفیر ایتالیا در تهران با انتشار مطلبی در صفحه شخصی‌اش از پخش فیلم سیاه و ضدفرهنگی «برادران لیلا» در محل سفارتخانه رم با حضور سعید روستایی کارگردان فیلم خبر داد. 

در ابتدا باید گفت جوزپه پرونی(سفیر ایتالیا در تهران) یا برداشت درستی از فیلم «برداران لیلا» و لایه‌های ضدفرهنگی و سیاه‌نمایانه آن ندارد یا تعمدا در ستایش این فیلم پرحاشیه، ضرب شست دختری به صورت پدر پیرش را «فداکاری بی‌نظیر زنان» عنوان کرده است.

این اقدام و نگاه آقای سفیر، همان نگاهی است که جوایزی همچون اسکار را به فیلم‌هایی از ایران می‌دهد که با روایاتی مشابه از سیاه‌نمایی این مرز و بوم ساخته شده‌اند و اینجاست که به یک خروجی مشترک می‌رسیم؛ تلاش برای دمیدن در خاکستر آتشی که ماه‌ها زندگی مردم را به تعطیلی کشانده بود.

* در حیاط سفارت رم چه گذشت؟

جوزپه پرونی سفیر ایتالیا در تهران با انتشار پستی در توئیتر از پخش فیلم برادران لیلا در حیاط سفارت رم در تهران با تشکر از دست اندرکاران، این فیلم را فیلمی درباره «تباهی و زندگی» توصیف کرد! او در این پست و در توضیح عکسی که به اشتراک گذاشته می‌نویسد: «بسیار خشنودم که در باغ اقامتگاه ایتالیا در تهران میزبان نمایش فیلم «برادران لیلا» بودم. فیلمی شگفت‌انگیز درباره زندگی و تباهی که نمایانگر شجاعت و فداکاری بی‌نظیر زنان است. تشکر ویژه از کارگردان فیلم، سعید روستایی و از گروه بازیگران فوق‌العاده‌اش.»

سوالی که بعد از شنیدن این خبر ذهن مخاطبان را درگیر می‌کند این است که سفارت‌خانه‌ها به دنبال چه چیزی هستند؟ هدف از این میهمانی‌ها چیست؟  آیا این چنین مواردی در شرح وظایف سفارتخانه یا سفیر وجود دارد؟ هرچند این اولین بار نیست که مواردی غیر عرف در عملکرد سفارتخانه‌ها دیده می‌شود برای نمونه دیده شدن سفیر بریتانیا در خیابان ولیعصر در حین اغتشاشات سال گذشته به همین منظور نگاهی می‌اندازیم بر شرح وظایف سفارت‌ها. و در ادامه تلاش خواهیم کرد پیام مستتر در پس اینگونه میهمانی‌ها را برملا کنیم.

وظایف سفارت چیست؟

در پروتکل‌های مرتبط با رویکرد و عملکرد سفارتخانه‌ها آماده است که سفارت دارای چند وظیفه عمده است: رایزنی و حفظ منافع کشور مهمان، مشاوره با دولت خود در مورد فرصت‌های تجاری،سیاسی، اقتصادی و غیره، صدور ویزا و دادن وقت سفارت به متقاضیان سفر به کشور مهمان، واسطه رایزنی و گفتگو میان دولت کشور میزبان و مهمان، رسیدگی به امور متقاضیان در امور مهاجرت و در صورت صلاح دید، دادن اقامت کوتاه مدت و بلند مدت به افراد.

با توجه به شرح فوق، وقتی فیلمی پروانه نمایش برای اکران در داخل کشور را نگرفته در جشنواره‌های معتبر خارجی جز ایجاد جنجال و حواشی، نتوانسته است امتیاز چندان درخوری را از طرف منتقدان کسب کند به کدام دلیل مورد توجه سفارت ایتالیا قرار گرفته است؟ 

به زعم منتقدان یکی از اصلی‌ترین مشکلات فیلم «برادران لیلا» این است که کارگردان به جای تمام شخصیت‌ها حرف می‌زند. در آثار سینمایی به واسطه حضور شخصیت‌ها با مشاغل مختلف باید صداهای متفاوتی شنیده شود اما این فیلم به واسطه اینکه بیشتر به یک «بیانیه سیاسی» شباهت  دارد تا یک «اثر هنری» ما زبان مرتبط با مشاغل مختلف را نمی‌بینیم و کلا یک صدا بر کل فیلم و کاراکترها سایه انداخته است. آن هم صدایی تصنعی، غرض ورز و پر از کنایه و کینه.

* تک صدایی/ استبداد فیلم‌نامه

بی‌شک ادبیات واژگان مورد استفاده یک راننده تاکسی با یک کارگر یا معلم متفاوت است. هر آدمی در هر شغلی که باشد ادبیات خاص خودش را دارد. این ویژگی زبانی را در آثار سینمایی مختلفی شاهد بوده‌ایم. اما در فیلم «برادران لیلا» این ویژگی وجود ندارد، یکی از برادران که نگهبان دستشویی یک مرکز خرید است، با همان ادبیات و دایره واژگانی حرف می‌زند که خواهر کارمندش حرف می‌زند. و این گفتار با گفتار دیگر کاراکترها هم تفاوت چندانی ندارد. دلیل این موضوع، «بیانیه» یا «مقاله» بودن فیلم است. در واقع اثر هنری میدان صداهای مختلف است اما «مقاله/ برادران لیلا» درگیر تک صدایی است. تک صدایی فیلم در تناقضی آشکار با آن‌چیزی است که فیلم خود را داعیه دار آن می‌داند. فیلم در ذات خودش استبدادی است و تمام صداها را به نفع صدای مستبد «مولف» حذف می‌کند.

 از این رو است که‌ «مخاطب» در مقابل « برادران لیلا» منفعل است. یعنی فیلم به گونه‌ای کارگردانی شده که چندان مجالی به ذهنیت مخاطب نمی‌دهد و تماشاگران جر شعارهای گل درشت سیاسی، برداشت خاص دیگری از این شبه‌هنر نمی‌تواند داشته باشد. 

از همین رو است که تمام فیلم با محوریت جملات قصار نوشته شده است: «با کار کردن هیچی درست نمی‌شه، باید کاری کرد». یا آن جمله: «آدم تا بدبختی‌اش از حد نگذرد راه خوش بختی‌اش را پیدا نمی‌کنه» و آن یکی: «بی‌پولی اعتماد به‌نفس آدم‌ها را می‌گیرد و خِنگ نشان‌شان می‌دهد.» یا جملات تصنعی و بی‌ربطی که برادر کوچک که در کل فیلم تکلیف هیچ چیزش روشن نیست به برادر کلاه بردار( پیمان معادی) می‌گوید: «اینکه اگر رفتی زنگ نزن. اگه زنگ زدی بگو همه چی خوبه و …»

 فیلم به گونه‌ای سرهم‌بندی شده تا موضوعاتی چون، زنان، کارگران، تفکر پدرسالار و… را بازنمایی کند و به معنای درست‌تر، متمرکز بر انحطاط خانواده‌ای است که نسبت چندان معناداری با واقعیت جامعه برقرار نمی‌کند. درواقع فیلم واقع‌گرا هم نیست چون نسبتی با عینیت‌های جامعه امروز ندارد. یکی از منتقدان در این باره می‌گوید: «در برادران لیلا اثری از خانواده ایرانی نیست و آنچه این جمع پراکنده نابسامان را خانواده کرده منافع شخصیست. مشکلات اجتماعی جانبدارانه مطرح می‌شود اما سازنده آن را بی‌نتیجه و عقیم می‌گذارد، گویا هیچ راه برون رفتی از مشکلات وجود ندارد.» 

بحث اصلی این گزارش اما تحلیل فیلم«برادران لیلا» نیست، چرا که تاریخ درباره آن قضاوت خواهد کرد، فیلمی که طی ماه‌های اخیر به واسطه سطحی بودنش هر شخصی در هر موقعیتی نمادهای گل‌درشت آن را برجسته کرده و از آن حرف زده است.

چرایی اینکه سفیر کشوری برای فیلمی اینچنین پرحاشیه، نشست برگزار می‌کند پرسش اصلی است؟ رویکردی که هم مشت متصدیان ساخت فیلم «برادران لیلا» را بیشتر از همیشه باز می‌کند و هم نقدهای آشکار این سال‌ها بر عملکرد سفارتخانه‌ها را معنادار می‌کند. 

*هنر سفارتی

به زعم کارشناسان هنر سفارتی را شاید بتوان یکی از استراتژی‌های اصلی و سیاست‌های کُلی اتخاذ شده در دوران جنگ سرد (Cold War) دانست؛ موضوعی که به شدت در طول دهه‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ میلادی جریان داشت و به نوعی ویژه بلوک شرق (Eastern Bloc) را متاثر از خویش می‌کرد و در این راستا عموم سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی غرب در قالب‌ها و پوشش‌های مختلف هنری و با وجهه دیپلماتیک خود، اقدام به فعالیت و تغییر سبک زندگی و زیر سوال بردن آرمان‌های رایج در بلوک شرق می‌کرد.

حالا در تهران امروز هر هفته مهمانی‌ها و مراسم‌های مختلفی در سفارتخانه‌ها برگزار می‌شود؛ اخباری که گوشه‌ای از ابعاد سرمایه گذاری سفارتخانه‌ها در عرصه فرهنگ و هنر کشور را برملا می‌کند. 

حرف آخر اینکه برگزاری نشست برای فیلم «برادران لیلا» و انتشار پیام رسمی درباره آن از سوی سفیر ایتالیا همان«دم خروسی» است که نشان می‌دهد، دخالت‌های فرهنگی سفارتخانه‌ها، هنر سفارتی، جذب افراد و شبکه‌سازی سفارتخانه‌ها در خدمت نفوذ فرهنگی نه تنها یک توهم توطعه نیست بلکه واقعیتی است که بیشتر از همیشه باید در مرکز توجه نهادهای نظارتی قرار گیرد. 

خروج از نسخه موبایل