رسانه سینمای خانگی – «مریم بوبانی» و «مهسا محب‌علی» اعضای هیئت داوران دهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک»

داوران و فیلم‌های بخش‌های رقابتی دهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» معرفی شدند؛ «مریم بوبانی» و «مهسا محب‌علی» اعضای هیئت داوران دهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک»

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از منصور جهانی؛ داوران و فیلم‌های بخش‌های رقابتی دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» معرفی شدند و «مریم بوبانی» بازیگر سرشناس سینما و «مهسا محب‌علی» رمان‌نویس مطرح ایرانی به همراه داورانی از کشورهای مختلف جهان، داوری آثار بخش رقابتی «سینمای جهان» و «سینمای کُردی» این رویداد معتبر سینمایی را بر عهده دارند.

اکران 116 فیلم از 34 کشور جهان
«مسعود عارف» سخنگوی رسمی دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» گفت: این دوره از جشنواره، با شعار «زبان مادری کُردی» و فیلم‌‌های حاضر در جشنواره، با 16 زبان مختلف روی پرده می‌روند؛ از 34 کشور جهان در این رویداد سینمای میهمان حضور دارند. در بخش «سینمای کُردی» 50 فیلم، در بخش «سینمای جهان» 66 فیلم و در مجموع 116 فیلم به نمایش در می‌آیند که نسبت به سال گذشته، تعداد آثار بیشتری را شامل می‌شوند. 26 فیلم کُردی و همچنین 31 فیلم خارجی و در مجموع 57 فیلم در بخش مسابقه حضور دارند و برای کسب جایزه این دوره از جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» با همدیگر به رقابت می‌پردازند.

اکران فیلم های جشنواره برای کانون اصلاح و تربیت
این کارگردان و بازیگر باتجربه کُرد در پایان سخنانش تأکید کرد: مجموعه سینمایی «دهوک مول» و همچنین در سالن «کنگره» دانشگاه شهر دهوک در اقليم کردستان؛ میزبان آثار حاضر در دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» خواهند بود. امسال هم همچون سال گذشته با مدیریت خوب «عادل عبدالرحمان» بازیگر سرشناس کُرد، برای کانون اصلاح و تربیت؛ فیلم‌های بخش «سینمای کُردی» جشنواره روی پرده می‌روند و با قدردانی از زحمات ارزشمند این سینماگر باتجربه، با این کار؛ فرهنگ فیلم دیدن و شناخت سینما در میان کودکان و نوجوانان نیز تقویت می‌شود.

اعضای هیئت انتخاب بخش «سینمای کُردی» و بخش «سینمای جهان»
در ادامه این نشست خبری، «شوکت امین کورکی» Shawkat Amin Korki مدیر هنری جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» درباره هیئت انتخاب این رویداد سینمایی گفت: اعضای هیئت انتخاب بخش «سینمای کُردی» شامل؛ «مسعود عارف» کارگردان، «حسین حسن» کارگردان و بازیگر، دکتر «کوثر جبار» منتقد سینمایی، «سینان یوسف اوغلو» کارگردان، «فؤاد جلال» تهیه‌کننده و «شیرزاد عبدالله» و همچنین اعضای هیئت انتخاب بخش «سینمای جهان» نیز شامل؛ «سعید تراکچی اوغلو» Sait Tarakcioglu منتقد سینما، «چارلوت بوک» Charlotte Bock تدوینگر، «یلماز اوزدیل» Yılmaz Özdil روزنامه‌نگار سینمایی، «روژ حاجو» Roj Hajo بازیگر و تهیه‌کننده و خانم «فاطمه پارماکسیز» Fatma Parmaksiz نویسنده بودند.

اعضای هیئت داوران بخش رقابتی بین‌الملل
این کارگردان سرشناس کُرد، در ادامه سخنانش درباره اعضای هیئت داوران بخش‌های مختلف رقابتی «سینمای جهان» و «سینمای کُردی» در دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» گفت: امسال هم در پنج بخش رقابتی؛ فیلم‌های حاضر در جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» مورد قضاوت داوران قرار خواهند گرفت. در بخش فیلم‌های بلند سینمایی بین‌الملل؛ «امین الپر» Emin Alper به عنوان رئیس هیئت داوران، کارگردان و فیلمنامه‌نویس از ترکیه و خانم «مهسا محب‌علی» نویسنده و فیلمنامه‌نویس از ایران، «نیرمال دهل» Nirmal Dhal بازیگر از هندوستان، «آرتور زبورسکی» Artur Zaborski روزنامه‌نگار سینمایی از لهستان، و خانم «شبنم زریاب» Chabname Zariab فیلمنامه‌نویس و کارگردان افغانستانی مقیم کشور فرانسه دیگر اعضای هیئت داوران بخش رقابتی «سینمای جهان» هستند.

اعضای هیئت داوران بخش رقابتی «سینمای کُردی»
وی همچنین گفت: اعضای هیئت داوران فیلم‌های بلند سینمایی بخش «سینمای کُردی» این دوره از جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» شامل؛ «کامیلا لایمل» Camille Laemel به عنوان رئیس هیئت داوران و تهیه‌کننده از فرانسه، «مریم بوبانی» بازیگر از ایران، «محمود ابوعباس« از عراق، «نظام‌الدین آریچ» Nizamettin Ariç آهنگساز و خواننده سرشناس کُرد مقیم آلمان و «السا راسباخ» Elsa Rassbach تهیه‌کننده از آمریکا هستند.

اعضای هیئت داوران بخش رقابتی مستند
«شوکت امین کورکی» در ادامه سخنانش گفت: اعضای هیئت داوران فیلم‌های بخش رقابتی مستند نیز شامل؛ «رودنی چارلز» Rodney Charles به عنوان رئیس هیئت داوران، بازیگر و تهیه‌کننده از انگلستان، خانم «آنایس بولِک» Anaïs Boelicke مدیر هنری از آلمان و «ریکش شهباز» Rekesh Shahbaz بازیگر و کارگردان از اقلیم کردستان.

اعضای هیئت داوران بخش رقابتی فیلم کوتاه
مدیر هنری جشنواره فیلم «دهوک» در ادامه افزود: اعضای هیئت داوران فیلم‌های بخش رقابتی کوتاه نیز عبارتند از: «کارمن گری» Carmen Gray به عنوان رئیس هیئت داوران و روزنامه‌نگار از نیوزلند، «کامران بیتاسی» Kamiran Betasi کارگردان از اقلیم کردستان و خانم «سهیلا شونک» Süheyla Schwenk کارگردان از آلمان.

اعضای هیئت داوران منتقدان فیلم «فیپرشی»
«شوکت امین کورکی» در پایان سخنانش تأکید کرد: چندین سال است که فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم «فیپرشی» FIPRESCI در کنار جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» حضور مؤثری دارد و امسال هم سه منتقد، داوری این بخش را بر عهده دارند که عبارتند از: «کاترینا دوکهورن» Katharina Dockhorn از آلمان، «آینا راندریاناتوندرو» Aina Randrianatoandro از ماداگاسکار و «سعید تاراکچی اوغلو» Sait Tarakcioglu از کردستان ترکیه.

فیلم‌های مستند بلند بخش رقابتی «سینمای کُردی»
در ادامه دومین کنفرانس خبری دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک»، «روند زید» Ravand Zaid مدیر برنامه‌ریزی بخش «سینمای کُردی» این رویداد سینمایی گفت: امسال برای بخش رقابتی مستند جشنواره، 7 فیلم انتخاب شده‌اند و برای کسب جایزه بهترین مستند، با هم رقابت می‌کنند که عبارتند از: «طعم آب» TASTE OF WATER به کارگردانی «ابراهیم سعیدی» از ایران، «مخفی کردن صدام» Hiding Saddam Hussein به کارگردانی «هه‌لکوت مصطفی» از نروژ و اقلیم کردستان، «فلوت نیشو» NISHO’S FLUTE به کارگردانی «سعید کیران» از اقلیم کردستان، «دختران خورشید» Daughters of the Sun به کارگردانی «ریبر دوسکی» Reber Dosky از هلند، «زیبایی پنهان عراق» Iraq’s Invisible Beauty به کارگردانی «سهیم عمر خلیفه» از بلژیک، «واقعیت معنوی» به کارگردانی «دوریم تکین‌اوغلو» Devrim Tekinoğlu از کردستان ترکیه و «داستان غار دوکان» Dekan Cave Massacre به کارگردانی «نه‌به‌ز احمد» Nabaz Ahmed از اقلیم کردستان.

فیلم‌های کوتاه بخش رقابتی «سینمای کُردی»
وی در ادامه سخنانش افزود: در بخش فیلم کوتاه داستانی نیز 12 فیلم در بخش رقابتی اصلی انتخاب شده‌اند و برای کسب دو جایزه، با هم رقابت می‌کنند که عبارتند از: «خودکشی به شیوه نیچه» Nietzschean Suicide به کارگردانی «پیام کردستانی» از ایران، «قبر ممنوع» Prohibited Grave به کارگردانی «حسن حسین» از اقلیم کردستان، «30 سال و یک شب» THIRTY YEARS ONE NIGHT به کارگردانی «محمد اسماعیل» از اقلیم کردستان، «برای هورام» FOR HORAM به کارگردانی «جلال ساعدپناه» از ایران، «مثلث» TRIANGLE به کارگردانی «ژینو هادی حسن» از اقلیم کردستان، «کشتن بالیرا» Killing Bagheera به کارگردانی «مشرف شیخ زین» از اقلیم کردستان، «چیزهایی ناشناخته» Things Unheard of به کارگردانی «رمضان قلیچ» Ramazan Kılıç از کردستان ترکیه، «3.33» به کارگردانی «آزاد صادقی» از ایران، «چوپان» THE SHEPHERD به کارگردانی «سرحات نریمان خمو» از اقلیم کردستان، «چمدان» SUITCASE به کارگردانی مشترک «سامان حسن‌پور» و «آکو زندکریمی» از ایران، «ساعت 4 بعدازظهر» 4 PM به کارگردانی «نوروز شعبان» از اقلیم کردستان و همچنین «زیتون» THE TRIVET به کارگردانی «عبدالرحیم کاربولوت» Abdurrahim Karabulut و «محوسن جِلیار» Mahsun Celayir از کردستان ترکیه.

فیلم‌های سینمایی بخش رقابتی «سینمای کُردی»
مدیر برنامه‌ریزی بخش «سینمای کُردی» دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» در پایان سخنانش تأکید کرد: در بخش فیلم بلند نیز 7 فیلم در بخش رقابتی اصلی انتخاب شده‌اند و برای کسب هفت جایزه، با هم رقابت می‌پردازند که عبارتند از: «شادی گذرا» Transient Happiness به کارگردانی «سینا محمد» از اقلیم کردستان، «الیفِ مادر» MOTHER ELIF به کارگردانی «کاظم اوز» Kazim Öz و «سمیر اصلان یارک» Semir Aslanyürek از کردستان ترکیه، «مسی بغداد» Baghdad Messi به کارگردانی «سهیم عمر خلیفه» Sahim Omar Khalifa از بلژیک، «بیان» BEYAN به کارگردانی «امیر غلامی» از ایران، «نقطه تاریک» In The Blind Spot به کارگردانی «عایشه پولات» از آلمان، «صبح بخیر» ROJBASH به کارگردانی «اوزجان کوچوک» OZKAN KUCOK از کردستان ترکیه و همچنین «آلیهوپا: داستان دالکرد» Allihopa: The Dalkurd Story به کارگردانی «کُردو دوسکی» Kordo Doski از کشورهای آمریکا، کانادا، سوئد و اقلیم کردستان.

فیلم‌های سینمایی بخش رقابتی «سینمای جهان»
در ادامه این کنفرانس خبری «سامان مصطفی» Saman Mustafa مدیر اجرایی دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» گفت: امسال برای «سینمای جهان» انتخاب شده‌اند که عبارتد از: «در بین انقلاب» Between Revolutions به کارگردانی «ولاد پتری» Vlad Petri از رومانی، «بی‌پایان» No end به کارگردانی «نادر ساعی‌ور» از ایران، «روهباو» Rohbau به کارگردانی «تونا کاپیتان»Tuna Kaptan از آلبانی و آلمان، «الهه» Elaha به کارگردانی «ملنا آبویان» Milena Aboyan از آلمان، «ساشنکا» Sashenka به کارگردانی «الکساندر ژوونا» Alexander Zhovna از اوکراین، «گشت و گذار» Excursion به کارگردانی «اونا گونجاک» njak از بوسنی، «اس برنت» Es brennt به کارگردانی «ارول افشین» Erol Afşin از آلمان، «بولتز» Bullets به کارگردانی «پیتر پونتیکیس» Peter Pontikis از سوئد، «باغ‌های معلق» Hanging Gardens به کارگردانی «احمد یاسین» Ahmad Yasin از عراق.

فیلم‌های مستند بلند بخش رقابتی «سینمای جهان»
وی در ادامه سخنانش تصریح کرد: امسال برای بخش رقابتی مستند جشنواره 10 فیلم انتخاب شده‌اند و برای کسب جایزه بهترین مستند، با هم رقابت می‌کنند که عبارتند از؛ «رقصیدن روی لبه آتشفشان» DANCING ON THE EDGE OF A VOLCANO به کارگردانی «سیریل آریس» Cyril Aris از کشورهای آلمان و لبنان، «مضطرب در بیروت» Anxious in Beirut به کارگردانی «زکریا جابر» Zakaria Jaber از کشورهای لبنان، قطر، اسپانیا و اردن، «ارن» Eren به کارگردانی «ماریا بیندر» Maria Binder از ترکیه، «آسمان مال من است» The sky is mine به کارگردانی «ایوب ناصری» از ایتالیا، «کاف کاف» KAF KAF به کارگردانی «متین داغ» METİN DAĞاز ترکیه، «جهنم 69» Anhell 69 به کارگردانی «تئو مونتویا» Theo Montoya از کشورهای کلمبیا، آلمان و رومانی، «یک زندگی طلایی» A Golden Life به کارگردانی «بوباکار سانگاری بنین» Boubacar Sangare Benin از کشورهای بورکینافاسو و فرانسه، «بلیکس بمب نیست» Blix Not Bombs به کارگردانی «گرتا استوکلاسا» Greta Stocklassa از کشورهای جمهوری چک، سوئد و آلمان، «ترجمه اولیس» Translating Ulysses به کارگردانی مشترک «فیرت یوسل» Firat Yücel و «آیلین کوریل» Aylin Kuryel از کشورهای هلند و ترکیه و همچنین «بدترین دشمن من» My Worst enemy به کارگردانی «مهران تمدن» از کشورهای فرانسه و سوئیس.

فیلم‌های کوتاه بخش رقابتی «سینمای جهان»
مدیر اجرایی دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» در پایان این نشست خبری اظهار داشت: در بخش فیلم کوتاه داستانی نیز 12 فیلم در بخش رقابتی اصلی انتخاب شده‌اند و برای کسب جایزه بهترین فیلم کوتاه، با هم رقابت می‌کنند که عبارتند از: «لطفا نگه دارید» Please Hold the Line به کارگردانی «تان سی دینگ» Tan Ce Ding از مالزی، «کویون» Koyun به کارگردانی «بنهور بولهاوا» Benhür Bolhava از ترکیه، «تصویر» Shoot به کارگردانی «هیوا آلوجی» Hiua Aloji از آلمان، «سارینا» Sarina به کارگردانی «جولیا زیمرمن» Julia Zimmerman از اقلیم کردستان، «بازی جوانمردانه» Fair play به کارگردانی «زوئل اشباخر» Zoel Aeschbacher از کشورهای سوئیس و فرانسه، «دستیار» AUXILIAIRE به کارگردانی «لوکاس باکل» Lucas Bacle از فرانسه، «حروف‌چین» Typist به کارگردانی «نسیم فروغ» از ایران، «بر تخت خشایارشا» ON XERXES THRONE به کارگردانی «ایوی کالوگیروپولو» Evi Kalogiropoulou از یونان، «رطوبت» Rutubet به کارگردانی «توران هاست» Turan Haste از ترکیه، «ترانزیت» TRANSIT به کارگردانی «باقر الربیعی» از عراق، «آن طرف خیابان» THE OTHER END OF THE STREEET به کارگردانی «کِلمان ناجی» KÁLMÁN NAGY از کشورهای اتریش و مجارستان و «فلوت و اِپه» FLUT UND EBBE به کارگردانی «جانیس وستفال» Janis Westphal از آلمان.

یاد «یولماز گونای» کارگردان برنده جایزه نخل طلا
دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» Duhok با یاد «یولماز گونای» Yılmaz Güney کارگردان سرشناس برنده جایزه نخل طلای جشنواره بین‌‌المللی فيلم «کن» فرانسه (1982) به ریاست «امیرعلی محمدطاهر» مدیر جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» و با مدیر هنری «شوکت امین کورکی» کارگردان سرشناس کُرد، با شعار «زبان کُردی» و با نمایش 116 اثر از کارگردانان 34 کشور جهان، در قالب فیلم‌های بلند سینمایی، کوتاه و مستند در بخش‌های رقابتی و غیررقابتی و با حمایت حکومت اقلیم کردستان، از روزهای 18 تا 25 آذر ماه جاری (9 تا 16 دسامبر 2023) در سالن «کنگره» دانشگاه دهوک و مجموعه سینمایی «دهوک مول» در شهر دهوک در اقليم کردستان عراق برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- ماجرای نگارش فیلمنامۀ حضرت ابراهیم به قلم مهرجویی چه بو د؟

احمد طالبی‌نژاد منتقد سینما در مراسم یادبود داریوش مهرجویی عنوان کرد که مهرجویی مشغول نگارش یک پایان‌نامه درباره حضرت ابراهیم بود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران، مراسم یادبود داریوش مهرجویی در قالب تحلیل و بررسی سینمای داریوش مهرجویی همزمان با چهلمین روز درگذشت فیلمساز جریان‌ساز سینمای ایران، عصر روز سه‌شنبه ۱۴ آذر ماه سال جاری با حضور جواد طوسی، احمد طالبی نژاد پژوهشگران سینما و از اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران، مرتضی فرشباف سینماگر و سیروس الوند فیلمساز در سالن سیف‌الله داد خانه سینما شماره یک برگزار شد.

علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما، جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمای ایران، رضا صائمی رییس کمیته فرهنگی انجمن، هارون یشایایی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «اجاره نشین‌ها»، علی ملاقلی‌پور فیلمساز، ذبیح‌الله رحمانی بازرس انجمن از جمله حاضران در نشست بودند.

در ابتدا جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران پشت تریبون قرار گرفت و گفت: امیدوارم در این روزهای تلخ و سخت، سهمتان از آرامش و سلامتی همیشه افزون باشد. جای داریوش مهرجویی و هنرمندان بزرگی که سهم اساسی در سینمای پیشروی ایران داشته‌اند همیشه در ذهن و جان ما هست.

علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما نیز در سخنانی عنوان کرد: مهمترین ویژگی این نشست، اندیشه است. اینجا هم از جانب میزبان و هم از حیث موضوع، با اندیشه مواجه هستیم. اندیشه به مفهوم عالی، متعالی و فلسفی خودش. اندیشه‌ای که آدم خاکی و انسان زمینی را می‌تواند تا درجه اشرف مخلوقات هم برساند. این اندیشه بوده که در طول تاریخ به هنر و متعاقب آن به سینما اعتبار داده است. در سینمای ایران، از مهمترین اشخاصی که اندیشه را به مفهوم واقعی خودش در فیلم متجلی کرد، بی تردید، داریوش مهرجویی بزرگ بوده است.

سیروس الوند نیز در ادامه، گفت: مهرجویی واقعاً بزرگ سینمای ما بود؛ چه به لحاظ سنی و چه به لحاظ سابقه کار از «الماس ۳۳» تا «گاو» و غیره. سینمای ایران، به مهرجویی دین دارد.

احمد طالبی نژاد هم یادآور شد: خیلی‌ها فکر می‌کنند مهرجویی سینما خوانده است در صورتی که درست نیست. سینما را در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا انتخاب کرد ولی در مصاحبه‌ای گفت که نود درصد استادان ما، هیچ شناختی از جریان‌های نوین سینما از جمله نئورئالیسم در ایتالیا یا موج نو در فرانسه نداشتند. تمام هم و غم آنها این بود که شما بتوانید فیلم استودیویی و به قول معروف «بفروش» بسازید. از این‌رو، ترک تحصیل می‌کند و شانسی که می‌آورد، می‌تواند در همان دانشگاه، رشته فلسفه بخواند که نکته مهمی است. ریشه اندیشگی و سواد عمومی داریوش مهرجویی متاثر از رشته فلسفه است، البته استعداد شخصی، شرایط خانوادگی و فرهنگی را که در آن رشد یافته است، نمی‌توان نادیده گرفت.

وی به رمان «در خرابات مغان» نوشته داریوش مهرجویی اشاره کرد، آن را حدیث نفس نویسنده خواند و گفت: در رمان «در خرابات مغان» خود مهرجویی را می‌بینیم که مربوط به زمان تحصیل در آمریکا و دوران سرگردانی او است. می‌توان گفت یک نوع حدیث نفس است. اسم نخستین رمان «خدا در کازینو» بود که بعد، به این عنوان تغییر نام داد. داریوش مهرجویی روشنفکری اولترامدرن بود، رگ، ریشه و تفکر مذهبی داشت و این در همه فیلم‌های او، متجلی است و اوج آن، شاید، «هامون» باشد. شخصیت «حمید هامون»، شخصیتی سرگشته میان قرآن و کامپیوتر است. البته سعی کرده است اینها را در هم ادغام کند.

او اشاره کرد: مهرجویی مشغول نگارش یک پایان‌نامه درباره حضرت ابراهیم بود.

جواد طوسی راجع به نسل داریوش مهرجویی و میراثی که باید حفظ شود، گفت: اگر بپذیریم اینها یک نسل هستند، دارای میراثی هستند که باید حفظ شوند و از خالقان آنها مراقبت شود. آیا این اتفاق افتاده است؟ حرکتی در اواخر دهه ۴۰ هجری شمسی به اسم «موج نو» شکل گرفت که مخالفان و موافقان خودش را داشته و همچنان، دارد، آن نقش مهم اجتماعی و فرهنگی‌اش را اصلاً نمی‌توان نادیده گرفت.

در ادامه نشست مرتضی فرشباف فیلمساز، مهرجویی را مهمترین فیلمساز تاریخ سینمای ایران نامید و گفت: تمام کسانی که عاشق سینما در ایران شدند یا در ایران، فیلمساز شدند در دوره‌ای شیفته یکی از آثار مهرجویی بوده‌اند. درباره خود من با تماشای وسواس‌گونه «لیلا» در سینما اتفاق افتاد. به ویژه در سکانس پایانی که آن دختر به دنیا می‌آید و از آنجا فهمیدم که می‌شود به سینما هم فکر کرد. لحظاتی وجود دارد که می‌توان دوباره برگشت و مرور کرد. گرمایی در این آثار او هست که نمی‌توان به آسانی از آن چشم‌پوشی کرد.

سیروس الوند داریوش مهرجویی را پس از «الماس ۳۳» به نظر غرب‌زده توصیف کرد و گفت: با آقای مهرجویی مصاحبه کردم و از نظر من، مهرجویی غرب‌زده می‌آمد؛ آن موقع، جلال آل احمد پرچمدار ضدغرب‌زدگی بود. به نظر من آمد که او ربطی به سینمای ایران نخواهد داشت. تماشاچی نخواهد داشت. حرف‌هایی می‌زد که من نمی‌فهمیدم. حرف‌های فلسفی می‌زد. بعد با «گاو» همه را شوکه کرد. «گاو» خیلی فیلم ساده‌ای است؛ روایتی جوانانه با محتوای کامل فلسفی. آن موقع، فیلمساز مورد علاقه ما، کیمیایی بود. بچه محل بودیم و چاله میدان بزرگ شدیم. ادا و اطوارهای روشنفکران آن دوره را نداشت. به هر حال، مهرجویی را همچنان دنبال کردم و بسیار متاثرم که این پایان باز اتفاق افتاد. ماجرای کیومرث پوراحمد هم پایان باز است. در نهایت، این جلسات ۲ خاصیت متضاد دارد؛ خوشحال هستیم که هستیم و به سینما فکر می‌کنیم و ناراحت هستیم که هستیم و همچنان، داریم از دست می‌دهیم.

هارون یشایایی به عنوان آخرین مدعو و تهیه‌کننده «اجاره نشین‌ها» با دعوت مازیار فکری ارشاد مجری کارشناس برنامه پشت تریبون قرار گرفت و به بیان خاطراتی از همکاری با داریوش مهرجویی پرداخت و در انتها گفت: سینمای ایران، یک سینمای صدساله و همیشه مطرح بوده است و امروز هم در جاهایی که سینما را می‌شناسند، سینمای ایران مطرح است که این مایه افتخار است. نسل جوان بسیار خوب شده و خوب کار می‌کند، باید تشویق شود تا نسل سینماگرانی که اینجا با موهای سفید نشسته‌اند، بتوانند به زندگی خودشان برسند. برای سینمای نسل جوان ایران دست بزنید که مشغول به فعالیت است.

رسانه سینمای خانگی- چرا دانشجویان سینما، سینماگر نمی‌شوند

منتقد سینما و مدرس دانشگاه گفت: برخی دانشجویان می‌گویند ما سینمای ایران را قبول نداریم. این ایده غلطی است، نمی‌توان در ایران زندگی کرد و در هالیوود کار کرد. ارتباط بین سینما و بازار کار چون کم بوده، هیچ تصویری برای دانشجویان نسبت به سینمای ایران شکل نگرفته است. تنها ۵ درصد از دانشجویان سینما جذب بازار کار می‌شوند.

به گزارش سینمای خانگی، رامتین شهبازی، منتقد و مدرس دانشگاه درباره کیفیت حضور دانشجویان سینما در بازار کار این حرفه، به بهانه روز دانشجو، به ایرنا گفت: سیستم تولید در سینمای ایران، یک سیستم سنتی است. علیرغم تغییرات در این سیستم، برقراری ارتباط بین سیستم تولید و سیستم دانشگاهی مشکل است. از این رو سیستم سینما و سیستم دانشگاهی باید یک خط مشترک پیدا کنند که دانشگاه در کنار مسائل تولید در دانشگاه به جریان تولید در بازار متصل شود و آنجا کار عملی را هم فرا بگیرد.سیستم سینما و سیستم دانشگاهی باید یک خط مشترک پیدا کنند که دانشگاه در کنار مسائل نظری به جریان تولید در بازار متصل شود و آنجا کار عملی را هم فرا بگیرد.

شهبازی ادامه داد: ممکن است در گرافیک یا نقاشی که هنر شخصی‌تری است این اتفاق سریع تر بیفتد اما هنری مثل سینما و تئاتر که هنرهای گروهی و اجتماعی است و افراد درگیری گروهی در پروژه دارند، هماهنگی دشوارتری دارد. تولید نقاشی به سیستم سرمایه متصل نیست اما سیستم تولید فیلم، متصل به سیستم سرمایه است. ماباید بتوانیم سیستم سرمایه تولید را راضی کنیم که در بخشی از وظایف خود نسبت به سیستم عملی، توجهی به سیستم نظری و دانشگاهی نیز داشته باشند.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: دانشجوی سینما، سینما می‌خواند که کار تولید کند. این کار تا به عرصه تولید نهایی برسد، زمان می‌برد چراکه تولید اثر به تجربه زیسته، ایده، استعداد و.. وابسته هستند اما در حوزه‌های فنی اعم از تدوین‌گری، تهیه‌کنندگی، صدابرداری و… باید مهارت پیدا کرد.

شهبازی با اشاره به برخی دانشجویان سینما گفت: برخی دانشجویان می‌گویند ما سینمای ایران را قبول نداریم. این ایده غلطی است، نمی‌توان در ایران زندگی کرد و در هالییوود کار کرد. چون این ارتباط بین سینما و بازار کار آن و دانشگاه کم بوده، هیچ تصویری برای دانشجویان نسبت به سینمای ایران شکل نگرفته است.

این منتقد حذف رشته سینما از دانشگاه‌ها را اشتباه دانست و گفت: با حذف رشته سینما مخالفم باید میزان واحدهای عملی و نظری یکسان باشد. سیستم دانشگاه ما از سیستم آموزشگاهی جدا نیست. ما مدرسه سینمایی نداریم. وظیفه دانشگاه هم این است که یک سری موارد تئوریک و نظری را تدریس کند. ما اگر مدرسه داشته باشیم، اوضاع بهتر خواهد بود. در حال حاضر بار مدارس را موسسات و آموزشگاه‌ها به عهده دارند.

وی اظهار کرد: برای شکل‌گیری این تعامل برنامه‌هایی داریم که با جامعه صنفی تهیه کنندگان سینما صحبت ‌ایم تا این ارتباط بین سینما و بازار کار حرفه ای شکل بگیرد و دانشجویان جذب بازار کار شوند.

شهبازی به آفت مدرک‌گرایی اشاره کرد و افزود: ممکن است کسی هنر بخواند اما بازیگر نشود و بخواهد جایی استخدام شود. در این صورت نیاز به مدرک لیسانس دارد. ماباید بتوانیم یک مدرسه سنیمایی ایجاد کنیم؛ مانند مدرسه استاد فرشچیان که سیستم استاد شاگردی دارد. این مدارس به سمت کار عملی استاد شاگردی می‌روند و مدرسه هنرهای سنتی را پایه‌گذاری می‌کنند.باید بتوانیم یک مدرسه سنیمایی ایجاد کنیم؛ مانند مدرسه استاد فرشچیان که سیستم استاد شاگردی دارد. این مدارس به سمت کار عملی استاد شاگردی می‌روند و مدرسه هنرهای سنتی را پایه‌گذاری می‌کنند

وی درباره ساختار یک مدرسه سینمایی گفت: کسی که در مدرسه سینمایی درس می‌خواند، نمی‌تواند جایی استخدام شود چرا که مدرک دانشگاهی نمی‌گیرد بلکه مدرک حرفه ای می‌گیرد. چون چنین مدرسه‌ای را نداریم، عده‌ای دانشگاه می‌روند و دانشگاه هم به آنها درس تئوری و کار نظری می‌دهد. باید هر چند وقت یک بار این بازنگری بشود و درس‌ها عوض بشود تا دچار این مسائل نشویم.

شهبازی در پایان تنها ۵ درصد دانشجویان سینما را فعال در بازار کار دانست و گفت: از میان تمامی ورودی‌های رشته سنیما در دانشگاه‌ها، تنها ۵ درصد از دانشجویان سینما جذب بازار کار می‌شوند.

رسانه سینمای خانگی- درام اجتماعی را ما ایرانی‌ها اختراع کردیم

فرزاد موتمن کارگردان سینما عنوان کرد آنچه به اسم درام اجتماعی در سینمای ایران نام برده می‌شود ژانری است در سینما که در ایران اختراع شده است و پشتوانه سینمایی ندارد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی «هنر و تجربه»، نشست نقد و بررسی فیلم «خاطرات بندباز» به تهیه‌کنندگی سمیرا برادری و کارگردانی حامد رجبی با حضور کارگردان، بازیگران فیلم و محسن آزرم منتقد سینما شب گذشته شنبه ۱۱ آذر در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

در ابتدای این جلسه محسن آزرم منتقد سینما با بیان اینکه سینمای ایران بعد از انقلاب سینمای اجتماعی را باب کرده است، گفت: سینمای اجتماعی از جمله غلط‌های رایج است که متاسفانه برخی منتقدان سینمایی ایران به اشتباه از روی هم نوشتند در حالی‌که اساساً سینما در ذات خودش اجتماعی است.

وی با اشاره به اینکه بسیاری از فیلم‌ها، آثار نقد اجتماعی هستند افزود: این فیلم‌ها موضع اجتماعی دارند و قرار است جرقه‌ای را در ذهن مخاطب‌شان روشن کنند؛ آثار «برادران داردن» نمونه بارز آن است. به طور مثال فیلم «رزتا» که یکی آثار آن‌ها است در سینما باقی نماند و این فیلم باعث شد تا قانونی برای کودکانی که زیر سن قانونی کار می‌کردند تصویب بشود و نامش را قانون رزتا گذاشتند.

این منتقد سینما با اشاره به اینکه ما در ایران فیلم‌سازانی را داریم که دغدغه نقد اجتماعی دارند، گفت: آنچه که درباره سینمای اجتماعی گفته می‌شود اشاره به فیلم‌سازانی دارد که حرفی برای گفتن دارند اما کمتر فیلم‌سازانی هستند که بخواهند از داستان اولیه خود فراتر بروند و نقد کنند.

آزرم ادامه داد: فیلم «خاطرات بندباز» مانند اثر قبلی سازنده‌اش «پریدن از ارتفاع کم» مساله‌ای است که خود فیلمساز دارد و اثر را با یک نگاه انتقادی می‌سازد و این همان چیزی است که کارگردانی را وادار به ساخت فیلم نقد اجتماعی می‌کند.

حامد رجبی کارگردان فیلم «خاطرات بندباز» عنوان کرد: ایده فیلم از واژه «شاپینگ سوسیالیستی» که توسط مراد فرهادپور مطرح شد در ذهنم شکل گرفت، البته این فیلم درباره آن واژه نیست اما محرک اصلی آن بود. چندباری فیلمنامه را بازنویسی کردیم تا در نهایت به همین که شما تماشایش کردید، رسیدیم.

وی ادامه داد: فیلمسازی برای من خودآگاه نیست اما می‌دانستم که در فیلم نیاز به یک سکون و آرامش داریم و این مساله در طول ساخت فیلم رعایت شد اما این بدان معنا نیست که بدون هیچ چیز از قبل تعیین نشده‌ای سر صحنه برویم و یک ایده کلی داشتم اما هرگز و تا لحظه فیلمبرداری کامل آن را نمی‌بندم و امکان تغییر وجود دارد. من فیلمی را دوست دارم که کنش‌گری اجتماعی در آن وجود داشته باشد و اگر فیلمی می‌سازیم باید تبدیل به یک کنش شود و این کنش‌مندی ابتدا باید برای خود من باشد البته منظورم از کنش‌مندی یک کار فکری است. اینکه خود فیلم یک نگاهی را منتقل کند.

فرزاد موتمن کارگردان سینما که در این فیلم به عنوان بازیگر حضور پیدا کرده بود درباره حضورش در این فیلم به عنوان بازیگر گفت: در همین اول جلسه باید اعلام کنم که بازیگر نیستم و قرار نیست این کار را ادامه بدهم، قبل از این فیلم پیشنهادهایی برای بازی داشتم ولی همیشه آن را رد کردم. درباره بازی در این کار باید بگویم حامد رجبی را سال‌ها است که می‌شناسم و آثارش را دنبال می‌کردم و زمانی که پیشنهاد بازی در فیلمش را به من دادند، سمیرا برادری تهیه‌کننده کار گفت فیلمنامه را بخوان و بعد جواب بده. زمانی‌که فیلمنامه را خواندم احساس کردم که کاراکتر پدر طوری نوشته شده است که می‌تواند بازیگر حرفه‌ای نداشته باشد همین نکته باعث شد که در این فیلم بازی کنم.

وی ادامه داد: این وسوسه همیشه با من بود که کاری که خودم به عنوان کارگردان با بازیگران انجام می‌دهم یک بار خودم تجربه کنم و به همین دلیل پذیرفتم و از تجربه‌ای که کردم راضی‌ام.

فرزاد موتمن با بیان اینکه در مرحله پیش‌تولید کار، چندین بار دورخوانی داشته‌ایم، توضیح داد: شخصیتی که بازی می‌کردم، بسیار مینی‌مال بود و برای بازی سعی کردم که بفهمم حامد رجبی از این کاراکتر چه چیزی می‌خواهد، مینی‌مال بودن فضای فیلم همان چیزی است که مرا برای بازی در کار ترغیب کرد.

موتمن با اشاره به مباحثی همچون سینمای اجتماعی گفت: آنچه که به اسم درام اجتماعی در سینمای ایران نام برده می‌شود ژانری است در سینما که در ایران اختراع شده است و پشتوانه سینمایی ندارد برای آنکه سینمای ما شبیه سینمای جاهای دیگر نباشد.

وی ادامه داد: برای من در سینما تخیل همیشه جذاب است آنچه برای من در فیلم «خاطرات بندباز» مهم بود مینی‌مال بودن داستان و ساختار فیلم بود. داستان دختری که وارد قصه می‌شود و تفکرات قدیمی یک پدر و دختر را برهم می‌ریزد و تغییر می‌دهد.

میرسعید مولویان بازیگر اثر نیز درباره حضورش توضیح داد: قبل از این کار فیلم «پریدن از ارتفاع کم» حامد رجبی را دیده بودم در آن اثر او لحظات ساده را خیلی تاثیرگذار به تصویر کشیده بود به همین دلیل احساس کردم که اگر در این فیلم حضور داشته باشم به خاطر جزییات مدرنی که در پردازش کاراکتر دارد، بازیگر خوش‌شانسی هستم که توانسته این فیلم را در کارنامه کاری‌اش داشته باشد.

میرسعید مولویان اشاره کرد: زمانی‌که فیلمنامه این کار را می‌خواندم، فیلمنامه کار جزییاتی داشت که برایم بسیار جالب بود و این‌طور نیست که فیلم به خودی خود جلو رفته باشد. بار اول که فیلمنامه را خواندم آنقدر برخی از نکاتش برایم سنگین بود در مسیر رسیدن به دفتر حامد رجبی بار دیگر نیز خواندم تا زمانی‌که با او حرف می‌زنم بفهمم علت آن مکث‌ها و سکوت‌ها چیست، البته که در این فیلم همه‌چیز بسیار تعاملی بوده است.

رسانه سینمای خانگی- این هم آخر و عاقبت همنشینی با فلینی

نمایش نسخه مرمت‌شده ۲ فیلم «اون شب که بارون اومد» و «تهران پایتخت ایران است» ساخته کامران شیردل، چهارشنبه هشتم آذر در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، نمایش نسخه مرمت‌شده ۲ فیلم «اون شب که بارون اومد» و «تهران پایتخت ایران است» ساخته کامران شیردل با حضور خسرو دهقان چهارشنبه هشتم آذر در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

خسرو دهقان نویسنده و منتقد سینما در ابتدای صحبت‌های خود با بیان اینکه «من طرفدار آن گروهی نیستم که می‌گویند به خود اثر باید توجه داشت و نه سازنده آن»، گفت: یک اثر حاصل اندیشه و تفکر است به همین دلیل باید ابتدا درباره خود سازنده، زندگی و سپس به تحصیلات و فیلم‌ها گفته شود.

وی در ادامه درباره کامران شیردل بیان کرد: شیردل مثل کوه یخ است بنابراین شناخت از او آنچه که عیان است کم است و وقتی از او نام می‌بریم شاید یکی دو فیلم را به یاد می‌آوریم، این در حالی که او بیش از ۱۰۰ فیلم دارد که حدود ۲۰ اثر آن مستند و بقیه آثار و فیلم‌های او صنعتی است اما همگی بسیار ارزشمند هستند. او اکنون ۸۴ ساله است و پدر و مادر تحصیل کرده‌ای داشته و یکی از دلایل ورود او به حوزه صنعت این بوده که پدرش کارخانه قند داشته و او با پدر به این مکان رفت و آمد داشت. البته پدرش دوست داشت او مهندس شود اما او وارد سینما شد.

این منتقد سینما ادامه داد: شیردل از هنرمندان بی‌حاشیه است و یکی از استثنایی‌ترین فیلمسازانی است که محصول عشق و غریزه نیست بلکه محصول درس و دانشگاه است. قبل از ورود به دانشگاه دستی بر نقد هم داشته و وقتی ۱۸ ساله بود پدرش او را برای تحصیل معماری به ایتالیا فرستاد اما مهندسی را کنار می‌گذارد و به دنبال سینما می‌رود و در مدرسه سینمایی رم‌ تحصیل می‌کند و برای فارغ التحصیلی مستند «آینه‌ها» را می‌سازد.

دهقان با اشاره به تاثیرات تحصیل در ایتالیا روی این هنرمند گفت: در روزگاری که او به تحصیل می‌کرد جنگ جهانی دوم تمام شده بود اما اثراتش باقی مانده بود. او با بزرگانی مانند فلینی‌ و خیلی‌های دیگر هم‌نشین بود و نئورئالیسم را آموخت. در آن زمان فقر، بیکاری، بیچارگی زیاد بود به همین دلیل در آن دوران موضوع فیلم‌ها بیشتر مردم عادی بود و از طرف دیگر چون ذهن فیلمسازان ایتالیایی دنبال حقیقت بود، رئالیسم مورد توجه قرار گرفت و مکتب جدیدی به نام نئورئالیسم شکل گرفت که می‌خواست بگوید ما بی

رسانه سینمای خانگی- سینما بدون تفکر نابودی است

در جشنواره آموزشگاه‌های آزاد سینمایی که در تهران در حال برگزاری است، نشست های مختلفی برگزار می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده ،کمال تبریزی استاد کارگاه انتقال تجربه کارگردانی در دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی خطاب به هنرجویان گفت: در سینما اگر فکر کنید همه چیز بلدید، باخته‌اید.

کارگاه انتقال تجربه کارگردانی کمال تبریزی عصر چهارشنبه اول آذرماه همزمان با دومین روز از دومین جشنواره آموزشگاه‌های سینمایی، در موزه سینما برگزار شد.
کمال تبریزی کارگردان باسابقه سینمای ایران در ابتدای این کارگاه، با اشاره به خاستگاه سینما در غرب گفت: این بزرگترین مشکل ماست که سینما از ابتدا به‌ عنوان سرگرمی‌ای برای ما معرفی شد که باعث ایجاد شهرت، پول و… می‌شود. سینما از ابتدا هم صنعتی غربی بوده اما در کشور ما با علم و آگاهی شکل نگرفته است، بلکه به‌عنوان یک امر تفریحی معرفی شده است. درست نیست که صرفا به آن به‌عنوان یک پدیده تفریحی نگاه کنیم.

* سینما بدون تفکر نابود می‌شود
کارگردان «شیدا» با اشاره به تأثیر تفکری سینمای ایران در سطح بین‌المللی گفت: این تأثیر یک موضوع مقطعی است. نه جامعه و نه سیستم نمی‌خواهد سینما این وجه تفکری و تاثیرگذاری را داشته باشد و وقتی وجه تفکری از آن گرفته می‌شود دیگر فقط وجه تفریحی باقی می‌ماند. اتفاقا وجه تفکری آن آرام‌آرام در حال فراموشی است. در مقطعی که چندان هم طولانی نبود ما دوره‌ای طلایی داشتیم اما از مقطعی دیگر باز این بازیگران بودند که تعیین‌کننده شدند چون به هر حال تهیه‌کنندگان به دنبال بازگشت سرمایه و کسب سود بودند. من هیچ مخالفتی ندارم که یک فیلم مفرح ساخته و دیده شود چون خودم هم دوست دارم گاهی یک فیلم کمدی ببینم تا به مغزم استراحت بدهم اما اگر قرار باشد سینمای ایران تنها چنین تولیداتی داشته باشد و جای تفکر و اندیشه خالی باشد، به سمت نابودی خواهد رفت.


کارگردان «مارمولک» اظهار کرد: در آن دوران وقتی می‌خواستیم ساخت یک فیلم را شروع کنیم، اصلا به عایدی مالی آن فکر نمی‌کردیم بلکه ابتدا به آنچه می‌خواستیم بسازیم فکر می‌کردیم؛ به این فکر می‌کردیم که جامعه از ما چه می‌خواهد. امروز خیلی از افراد در حوزه‌های مختلف سینما هستند که ابتدا درباره دستمزد صحبت می‌کنند. به همین ترتیب بخش‌ها و حوزه‌هایی که مربوط به تفکر می‌شود از سینما رخت برمی‌بندد و آن وجه هیولایی اش عیان می‌شود که به دنبال ثروت و قدرت است. در حالی که این موضوع در تناقض با تعریف هنر است.
تبریزی ضمن هشدار درباره تعدد فیلم‌های کمدی گفت: متاسفانه مسئولان سینمایی و حتی منتقدان ما راه را گم کرده‌اند، فکر می‌کنند داریم پیشتازی می‌کنیم و مدام آمار می‌دهند این مصداق همان مثال «آفتابه لگن هفت دست» است. پس ما به یک رنسانس در حوزه هنر به ویژه سینما نیاز داریم و باید از این خواب خرگوشی بیدار شویم.


وی با اشاره به کسانی که در زندگی او تأثیر گذاشته‌اند، گفت: سه نفر روی فعالیت هنری من خیلی تاثیرگذار بودند که اگر نبودند شاید من مثلا آشپز می‌شدم؛ یکی معلم ریاضی در دوران دبیرستانم که اتفاقا از ریاضی متنفر بودم. دومی در دانشگاه‌ آقای دکتر عالمی به‌خاطر مدل درس دادنش روی من خیلی تاثیر گذاشت به طوری که جسارتم در کار به او برمی‌گردد. سومین نفر نادر ابراهیمی بود. در کلاس او حاتمی‌کیا، من، رسول ملاقلی‌پور و خیلی از کسانی که بعدها منشأ اثر شدند، حضور داشتند.
این کارگردان ادامه داد: هنوز هم وقتی می‌خواهم فیلم بسازم دست و بالم می‌لرزد. پس اینکه فکر کنی همه چیز را بلدی یعنی باخته‌ای. در سینما هیچ‌چیزی قطعی نیست حوزه آموزش در سینما از حوزه علوم اکتسابی خارج  و بخش اعظم آن علم حضوری است یعنی باید کشف و شهودی در شما شکل بگیرد. قبل از انقلاب چندان چیزی به اسم کارگردان و تألیف کارگردان نداشتیم چون بازیگر سر صحنه می‌رفت و می‌گفت چه چیزی بگیریم یا چه چیزی نگیریم، چه دیالوگی بگوییم یا چه دیالوگی نگوییم چون فیلمفارسی، جریان غالب سینما  بود.
تبریزی درباره تعامل عوامل تولید یک فیلم با کارگردان گفت: کار جمعی نیازمند یک کاپیتان است، فیلمسازی هم باید سرپرست داشته باشد و سرپرست فیلم کارگردان است شما باید با کارگردان بحث و گفتگو کنید و تا جایی که در توانتان است با هم همفکری کنید اما اگر قانع نشد شما دیگر مسئولیتی ندارید چون کارگردان یک اثر مسئول نهایی آن است. البته کارگردان نمی‌تواند در ابعاد مختلف فیلم‌ معجزه کند اما تاجایی می‌تواند تاثیرگذار باشد.
تبریزی در پایان درباره نقش مدیر تولید گفت: نقش او بسیار پیچیده است اما در سینمای ما دست‌کم گرفته شده است. او مدیریت روانی و هزینه‌های پروژه را برعهده دارد.

ما در هر دوی این موضوعات مشکل داریم و هر آن کسی که بتواند این دو بخش را مدیریت کند، یک مدیر تولید خوب است.
دومین جشنواره آموزشگاه‌های آزاد سینمایی فردا جمعه ۳ آذر با معرفی برگزیدگان درآیین اختتامیه از ساعت ۱۸ در ایوان شمس به کار خود پایان می‌دهد.

####


با درست فیلم ساختن در سینما می‌مانیم نه زیاد ساختن
در نشست‌های نقد و بررسی فیلم‌های کوتاه جشنواره آموزشگاه‌های سینمایی آثار هنرجویان نوگرا و خلاق و با توجه به بودجه بضاعت‌شان حرفه‌ای توصیف شدند.
جلسه دوم نقد و بررسی فیلم‌های کوتاه دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی در سالن تمدن موزه سینما برگزار شد.

در ابتدای این جلسه فیلم «همزاد» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
مرتضی ربیعی کارگردان فیلم کوتاه «همزاد» گفت: این اولین فیلم حقیقی من است که ساختم. چون علاقه‌ بسیاری به مقوله فیلمسازی داشتم وارد این عرصه شدم؛ این فیلم یک واقعیت بود که به صورت همزاد اتفاق افتاده بود و سپس تصمیم به تصویر کشیدن این داستان کردم.

محمد محمدی کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم کوتاه «همزاد» گفت: وضعیت سینمای کوتاه همین است‌ و شاید مربوط به شما نیست و خب در اوایل دهه ۸۰ که خود من به این حوزه ورود کردم، همیشه سینما شغل اصلی من به حساب نمی‌آمد و اکثرا شغل دیگری هم داشتم. تلاش کارگردان اثر همزاد ستودنی است و در این دسته از فیلم‌هایی که دیدم جزو آثار کلاسیک و دارای موضوع خطی بود.

وی ادامه داد: جذابیت فیلم «همزاد» برایم موضوعش بود و خب اساسا فیلم کوتاه، فیلم ایده‌ها است و نباید با یک بودجه هنگفت فیلم کوتاه ساخت. معتقدم سینمای کوتاه سینمای ایده‌ها است. فیلم کوتاه فیلمی است که در آن باید به دنبال ایده بگردیم.

در ادامه این نشست فیلم «دستبند» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

محسن نقی زاده کارگردان فیلم کوتاه دستبند گفت: دستبند اولین کار داستانی ام است و پیش از این آثار مستندی داشتم که در جشنواره سینما و حقیقت حضور داشتند؛ این فیلم را با بودجه ۳ میلیون تومان ساختم.

محمدی کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم کوتاه «دستبند» نیز گفت: ایده خیلی پررنگ و ملموس بود. کار «دستبند» خیلی پیچیده‌ نبود و چقدر خوب است در سینمای کوتاه به دنبال کار پیچیده نباشیم. ما درباره فیلم کوتاه صحبت می‌کنیم و باید در قواره فیلم کوتاه کار بسازیم نه اینکه دنبال تانک و مکانی مثل شهرک دفاع مقدس باشیم. همچنین با زیاد فیلم ساختن کسی در سینما نمی‌ماند با درست فیلم ساختن است که در سینما می‌ماند.

در ادامه این نشست خبری فیلم «کله» مورد بررسی قرار گرفت.

محمدی کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم «کله» گفت: کارگردان شاید می‌توانست جلوتر برود اما من می‌توانم نمره قبولی خوبی بدهم حداقل ایده را رعایت کرد اما اینکه در کنار خود مشاور: داشته باشی  که به شما کمک کند اهمیت بسیاری دارد. ساخت فیلم کوتاه عالی است اما بدی این قصه این است، کسانی که فیلم کوتاه می‌سازند به فکر ساخت فیلم بلند هستند.

در ادامه این جلسه محمد صابری روزنامه نگار و کارشناس و منتقد سینما درباره سه فیلم نظرات خود را مطرح کرد.
وی گفت: دست مریزاد می‌گویم به هر سه کارگردانی که این آثار را ساختند. مهتاب فرهادی به لحاظ پروداکشن کار پر زحمتی داشت و فارغ از کیفیت نهایی کار فی نفسه خود یک تجربه ارزشمند بود و دستمریزاد دارد که یک خانم در فضای سرد زمستانی کارگردانی و این فضا را خلق کند اما قالب قصه در فضای هنر و تجربه می‌رود که ایجاد یک حس و فضا موقعیت دارد. به نظرم اگر خانم فرهادی کار اولی بودند دست مریزاد دارد و می‌توانم بگویم سینمای ایران آبستن حضور زنان است.

وی ادامه داد: همچنین باید بگویم خداقوت به مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران برای محوریت قرار دادن ژانر در جشنواره فیلم کوتاه تهران؛ زیرا تنوع ژانر اتفاق بسیار مبارکی است که می‌تواند یک پشتوانه مهم برای سینمای ایران باشد. نکته مشترک سه فیلم تلاش فیلمساز برای روایت قاعده مند در هر سه فیلم بود، اینکه فیلمساز حواسش هست که حرفش را در قالب ژانر و آورده‌ای که به لحاظ روایی می‌تواند بیان کند مهم است. این گم شده سینما است.

صابری افزود: در فیلم «کاپوراسو» یک موقعیت غیر منتظره‌ پیش می‌آید که قالبش را بارها و بارها مشاهده کردیم‌. شروع، نقطه گذاری، یک روایت، بیان درست سینمایی و تعلیق به درستی انجام شده بود. تعلیق درست در عین اینکه قطره چکانی به مخاطب دیتا می‌دهد سعی می‌کند مخاطب را کنجکاو نگه دارد و در این فیلم اتفاقی که مشاهده کردم این بود که این ایده چقدر می‌تواند تازگی داشته باشد و کاراکتر هم باور پذیر است. آن چیزی که برایم در این فیلم هیجان انگیز بود رعایت اصول فیلم‌سازی مانند قاب بندی است، سکانس داخل ماشین من را یاد روایت ذهنی بهرام توکلی انداخت که کارگردان خیلی درست عمل و قصه را روایت می‌کند و ادا در نمی‌آورد.

در ادامه این جلسه محسن سوهانی منتقد و کارگردان سینما به بررسی آثار کوتاه «خطوط رفاقت»، «بدرقه سکوت» و «مرا ببوس» پرداخت.

در ابتدا کارگردان فیلم کوتاه «خطوط رفاقت» گفت: حدود ۷ سال پیش شروع به آموزش دیدن در حوزه تئاتر و سینما کردم و برای ساخت این فیلم فیلمنامه را به دوستم پیشنهاد دادم و قبول کرد و در ادامه کار را ساختیم.
سوهانی درباره این فیلم کوتاه گفت: من فکر می‌کنم سینمای کوتاه را نباید مقدمه‌ای برای فیلم بلند دانست؛ زیرا سینمای کوتاه خود یک مدیوم است و قابلیتی دارد که سینمای بلند ندارد مفاهیم اساسی را در کوتاه ترین زمان ممکن به ما انتقال می‌دهد. در سینمای کوتاه به دلیل فرصت محدودی که وجود دارد، هر پلانی که از آن استفاده می‌کنیم باید حرفی داشته باشد.

در ادامه این نشست فیلم‌های «بدرقه سکوت» و «مرا ببوس» مورد نقد قرار گرفتند و سوهانی گفت: فیلم بدرقه سکوت نقدی است بر سنت و ازدواج سنتی و اهمیت وجود عشق در زندگی مشترک. به نظرم از نظر روایت کار می‌توانست بهتر از این پیش برود. فیلم شروع خیلی خوبی دارد که پیرزن در خیال خود پیرمرد را خفه می‌کند و این فیلم از نظر شروع کار خوب است اما گره اصلی آنجاست که کارت دعوت عروسی به دست این دو می‌رسد که تعلیق و پیشبرد اهداف خوب پیش نمی‌رود.

وی در ادامه درباره فیلم «مرا ببوس» بیان کرد: این فیلم هم به هرحال مبنای محتوای عاشقانه‌ای داشت که با مسئله جدایی همراه بود. فکر می‌کنم از نظر فرم ساختار و زبان سینما، فیلم کند پیش می‌رفت. کارها را باید به چشم تجربه نگاه کرد اما روی هم رفته باز مخاطب دچار یک سردرگمی روایی می‌شود، اینکه در انتها معلوم نمی‌شود که این فردی که سم خورده است چه بر سرش آمد. معتقدم فیلمساز بیش از هرچیزی می‌خواست از جدایی‌ها و خلا ایجاد شده شکایت کند ولی به نظرم یک جاهایی فیلم شعاری به نظر می‌رسید حتی نور فیلم.

سوهانی در پایان صحبت‌هایش گفت: این جشنواره به طور خاص یک ویژگی بارز و جذابیت مهم دارد این که روی آغازی ترین نقطه هنر دست گذاشته است و اینجا نقطه آغاز جوانان است. چقدر خوب است که سرمایه‌گذاران ما روی بچه‌ها سرمایه گذاری کنند تا بچه‌ها مسیر خود را پیدا کنند.

ایوب آقاخانی بازیگر و کارگردان در ادامه این نشست حضور یافت و به تحلیل سه فیلم کوتاه «من، او، مهتاب»، «تله هوس» و «فاصله رنگی» پرداخت.
وی درباره چند اصل مهم در فیلمسازی گفت: مهم است نورپردازی مورد توجه قرار گیرد در حالی که در یکی از فیلم‌ها فضا فقط روشن بود، همچنین مهم است نگاه در دکوپاژ کلاسیک نباشد.
وی درباره ویژگی‌های کلی آثار بیان کرد: البته همین که آثار سروسامان دارد اتفاق خوبی است اما اگر به این دقت نکنیم که فیلم اول کارگردان است، می‌توان انتظارات دیگری داشت. شاید فیلم‌ها در درآوردن فضایشان موفق بوده باشد. وقتی نگاه مترقی در فیلم نداریم نباید سراغ فضاهای خاص برویم اگر فضای روزمره ای داشته باشد بضاعت کم فیلم‌های اول اثر را نجات می‌دهد.

 

####

هوش مصنوعی در تکنولوژی دستیار انسان است

امیررضا معتمدی یکی از استادان نشست‌ تخصصی سینما و هوش مصنوعی در جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی گفت: اگر سینما را از نقطه‌ای به نام ایده نگاه کنیم و پایان آن را مخاطب ببینیم، درحال حاضر هوش مصنوعی در قسمت‌ها و بخش‌های مختلف تاثیر دارد و کمک کننده است.

نشست تخصصی و آموزشی «سینما و هوش مصنوعی، امکانات و کاربردها» با حضور سعید اسدی، مسعود سفلایی و امیررضا معتمدی در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

سعید اسدی در ابتدای نشست کاربردها و امکانات هوش مصنوعی گفت: هوش مصنوعی یک تکنولوژی نوین است و یک ابزار یا یک وسیله نیست. در واقع هوش مصنوعی یک امکان و وسیله‌ای است که در حوزه سایبری، اینترنت و ابزارهایی که در حوزه اینترنت هستند کار می‌کند. ما پیش از این با یک اتوماسیون رو به رو بودیم که در واقع اعمال و ارائه آن بود. هوش مصنوعی خود می‌آموزد و امکاناتی را در اختیار ما قرار می‌دهد. این هوش فرصت فوق‌العاده‌ای را در اختیار ما قرار می‌دهد اما با تهدیدهایی ام همراه است.

وی ادامه داد: هوش مصنوعی با یک قوانین و قواعد معین اعمال می‌شود و مسئله‌ای که هوش مصنوعی به عنوان تهدید مطرح می‌کند، ممکن است حتی در شغل‌های دیگر هم از بین برود، مخصوصا در حوزه فیلمنامه‌نویسی، تولید، پس از تولید، تدوین تا جلوه‌های هوش مصنوعی. همچنین ممکن است هوش مصنوعی برخی از مشاغل را تحت تاثیر قرار بدهد و شما وقتی الآن هم بخواهید با هوش مصنوعی در ارتباط باشید سوال‌های متفاوتی پیرامون این حوزه دارید.

اسدی افزود: بنابراین هوش مصنوعی نیازمند دستورالعمل‌های ماست تا بتواند پاسخ‌ بدهد. هوش مصنوعی فعلا یک رویکرد گذشته گرا دارد که این دیتاها در فضای مجازی موجود است. فرض کنید شما الگوهایی دارد که این الگوها و سبک‌ها را هوش مصنوعی می‌شناسد. برای مثال اگر شما فیلمنامه‌ای را به هوش مصنوعی بدهید می‌تواند استوی برد کند اما این کار مطابق با استایل آن کار است.

وی بیان کرد: هوش مصنوعی یک نوع امتداد آدمی است و چیزی نیست که شما بتوانید آن را ببینید. یک زمانی هست که شما می‌توانید سروری را نگاه کنید اما هوش مصنوعی کجاست؟ معتقدم هوش مصنوعی هوشی انسانی است. در واقع هوش مصنوعی تداوم آدمی است. یک زمانی انسان با نیروی بدنی خود کار می‌کرد و نیروی خود را به چرخ‌ها می‌داد اما اکنون در یک سری از شغل‌ها متفاوت شده است. همچنین هوش مصنوعی در واقع شکلی از تداوم هوش آدمی است که اتوماسیون آن با یک خودآموز و خودپروری جدید همراه است اما سوال اینجاست که آیا هوش مصنوعی می‌تواند به عنوان یک هوش عمل کند؟

در ادامه این نشست مسعود سفلایی درباره کاربرد هوش مصنوعی و امکاناتی که در خلق سینما یعنی فیلمنامه قرار داده است، صحبت کرد: برخلاف تکنولوژی‌هایی که همیشه با فاصله از آن صحبت می‌کردیم مبحث کاربرد هوش مصنوعی خیلی نزدیک به ما است. مسئله اصلی ما این است که امکان عمومی سازی این مسئله ترس ایجاد کرده است.

وی ادامه داد: این روزها ترس از هوش مصنوعی به دو شکل است؛ یک واژه هوش که متفکران قدیمی وقتی می‌خواهند از چیزی صحبت کنند و می‌گویند هوش، گویا این هوش خداوندگار است. مورد بعدی در دسترس بودن است. متخصصین در طی این سال‌ها ترس امکان دسترسی را داشتند. ریشه ماجرای هوش مصنوعی اقتصاد است؛ اگر ما بتوانیم عمده کارها را به یک چیز دیگر بسپاریم شغل ما کمرنگ‌تر خواهد بود.

سفلایی افزود:ما در زمینه هوش مصنوعی و فیلمنامه نویسی یک شانس آورده‌ایم و آن هم زبان فارسی است که قابلیت آنچنانی در زبان هوش مصنوعی ندارد؛ اما این اتفاق بالاخره می‌افتد. بنابر این هوش مصنوعی پدیده‌ خیلی وحشتناک یا پدیده‌ای که بتوانیم خیلی آسان از آن بگذریم نیست. هوش مصنوعی سرعت بخشی به روند نگارش می‌دهد و ما می‌توانیم محصول بیشتری بسازیم که از این زاویه دید نتیجه هوش مصنوعی می‌تواند مطلوب باشد البته اگر زاویه دید خوبی باشد.

وی بیان کرد: اتفاق دیگری که می‌افتد مسئله خلاقیت است و خب خلاقیت کجا می‌رود؟  در سینما خلاقیت یکی از مسیرهای بدست آوردن تجربه است و از این مسیر می‌توان نمونه‌ای خلق کرد که شاید حتی نمونه مشابهی هم نداشته باشد. سینما بر مبنای تکنیک و فن است. خلاقیت چیزی است که در صحنه و کار خود را نشان بدهد.

سفلایی درباره ترس از هوش مصنوعی گفت: اتفاق ترسناکی که در دنیا می‌افتد این است که فرآیند هوش مصنوعی بتواند جای هنرمندانی که استادکار هستند را بگیرد. شاید در جهان آینده نگوییم  که استادکاری در قسمتی از جهان یک چیزی را ساخته است؛ در آن زمان مفهوم استادکاری از بین می‌رود و ترس بزرگ سینما از چنین چیزی نشات می‌گیرد و این ترس در فیلمنامه نویسی خیلی بیشتر است.

کسانی که در فضای رئال کار می‌کنند خیلی ترس ندارند؛ بنابراین ماجرای اصلی از اینجا صورت می‌گیرد که نکند فضای کار معمولی از بین برود و مسیر سخت‌تر شود.
این مسئله و ترس با اقتصاد و شیوه زندگی انسان‌ها گره‌ می‌خورد و در دوره‌ای که جهان درگیر مشکلات اقتصادی و بیماری کرونا و تغییرات شغلی است این ایده روی کار می‌آید. بخشی از این ترس توسط سینما به سمت مردم رفته است. خودمان داریم از چیزی که خودمان از آن می‌ترسیم حرف می‌زنیم.

در ادامه این نشست امیررضا معتمدی متخصص جلوه‌های ویژه  گفت: از دوره‌ای که رایانه آمد، سرمایه‌گذارها نشستند به سود آوری خود فکر کردند. آنها می‌خواهند که رقیب ناپذیری خود را دورتر و دورتر کنند. بنابراین سال‌هاست که درباره هوش مصنوعی صحبت می‌کنند؛ اما وقتی هم هست که درباره هوش مصنوعی نگران می‌شویم؛ از سوی دیگر آن‌ها هوش مصنوعی را لانچ کرده‌اند و هوش مصنوعی آرام آرام بسیاری از موارد را از ما یادمی‌گیرد؛ اما نکته‌ای که وجود دارد این است که هوش مصنوعی در تکنولوژی معمولا دستیار انسان است که اگر احیانا انسان دچار خطا شد بیاید و آن را دسته بندی کند.

وی ادامه داد: یکی از مراحل مهمی که در انیمیشن وجود دارد لوک تصویری پلان‌ها است که معمولا به سرعت می‌تواند از آرشیوهای خود و با استفاده از دیتاهایی که دارد یک سری پیشنهاد به انسان بدهد و چون انسان حافظه سطحی دارد نمی‌تواند همه اطلاعات را در لحظه داشته باشد هوش مصنوعی به راحتی می‌تواند این اطلاعات را در دسترس انسان قرار دهد و به کمک انسان بیاید.

معتمدی افزود: درحال حاضر هوش مصنوعی نیروی کاری یک سرمایه‌گذار است و سرمایه گذار از آن‌ استفاده می‌کند. هوش مصنوعی پدیده‌ عجیبی است اما تخیل کردن درباره آن اتفاق عجیبی نیست. اگر سینما را از نقطه‌ای به نام ایده نگاه کنیم و پایان آن را مخاطب ببینیم، درحال حاضر هوش مصنوعی در قسمت‌ها و بخش‌های مختلف تاثیر دارد و کمک کننده است. تا امروز هیچ علامتی دلیل بر اینکه هوش مصنوعی بتواند کار خلاقانه‌ای انجام بدهد واضح انجام نشده است. اگر روزی به جایی برسیم که هوش مصنوعی با در دست داشتن راش و یا با مراجعه به بانک اطلاعاتی بزرگ خود بتواند به شما فیلم تدوین شده تحویل دهد شما می‌توانید بگویید هوش مصنوعی چگونه است؛ اما اکنون این تکنولوژی به آن قسمت نرسیده است و در حال حاضر هوش مصنوعی روی تک فریم و با پیش فرض‌هایی تصویرها را جنریت می‌کند و چند تصویر از زوایای مختلف به شما تحویل می‌دهد.

وی در پایان گفت: بیشتر ترس‌ما از هوش مصنوعی این است که ما نمی‌دانیم این تکنولوژی نوین چطور کار می‌کند و شایان ذکر است که سینما در ایران یک صنعت حمایتی است و بدون حمایت می‌میرد. در نتیجه تمامی مشاغل سینما باید خود را آماده این هوش مصنوعی کنند.
دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی به دبیری مهدی شفیعی فردا جمعه ۳ آذر با برگزاری اختتامیه در ایوان شمس به کار خود پایان می‌دهد. 

شهرستان‌ها ظرفیت بهتری برای فیلم‌سازی دارند

مهدی اصلانی مدرس نشست تخصصی «تشکیل کارگروه تولید پروژه پایانی هنرجویان در آموزشگاه‌ها» گفت: شهرستان‌ها ظرفیت بهتری برای فیلم‌سازی دارند و نباید خودمان را صرفا درگیر تجهیزات کنیم.


نشست تخصصی و آموزشی «تشکیل کارگروه پروژه پایانی هنرجویان با مشارکت آموزشگاه‌ها» با حضور مهدی اصلانی پنجشنبه ۲ آذر در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

در این نشست مهدی اصلانی به شرح هزینه‌های فیلم کوتاه از ساخت، تدوین، فیلمبرداری و… پرداخت.

مهدی اصلانی درباره هزینه‌های تولید فیلم کوتاه گفت: بیشترین خروجی‌های ما در آموزش در دو حوزه بازیگری و گریم است. اگر استادانی به آموزشگاه‌ها بیایند که بیشتر بر تخصص‌هایی نظیر کارگردانی، صدابرداری، گریم و…متمرکز باشند بهتر است. سینما و تلویزیون همه کم کار هستند و شما می‌توانید تجهیزات ارزان‌تر بگیرید.
وی افزود: همچنین اگر شما را بشناسند هزینه‌هایتان پایین می‌آید و توصیه من به شما این است که به هیچ عنوان هزینه‌های خود را به صورت تلفنی به دیگران بیان نکنید بلکه فیلمنامه را در ابتدا درباره اختیار افراد قرار دهید و درباره فیلم خود صحبت کنید و در قدم آخر بحث مالی را مطرح کنید.

وی ادامه داد: قرار نیست همه فیلمساز و بازیگر و تدوین گر یا کارگردان شوند.‌

درادامه این نشست اصلانی درباره هزینه‌های مرحله پیش تولید با مشارکت آموزشگاه‌ها و هنرجویان بیان کرد: بر اساس محاسبه‌های انجام شده هزینه اجاره دفتر در مدت ۱۵ روز ۳۰ میلیون تومان است، هزینه پذیرایی در ۱۵ روز ۱۰ تا ۳۰ میلیون بسته به نوع مکان دارد، هزینه بیمه ۲۰ میلیون برای ۵ فیلم، هزینه ایاب و ذهاب و بازدید از لوکیشن ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان، هزینه گریم و لباس ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان پیش‌بینی شده است.

اصلانی افزود: پیشنهادم به شما این است که درگیر تجهیزات فیلمبرداری نشوید و اولین نکته مهم در فیلم‌سازی نگاه شما است و حتی می‌توانید با دوربین موبایل هم تصویربرداری کنید. پس درگیر هزینه‌های اضافی نشوید زیرا ایده و نگاه شما مهم است.

وی ادامه داد: در این چند سالی که در سینما هستم آموزشگاه‌ها در اغلب شهرستان‌ها هستند من بسیاری از فیلم‌هایم را در شهرستان می‌سازم زیرا در شهرستان‌ها پتانسیل بهتری برای فیلم‌سازی وجود دارد. من فیلمی ساختم که از تهران با خود نیرو و تجهیزات نبردم و از ظرفیت استان قزوین استفاده کردم. پیشنهاد می‌کنم سینما برایتان جدی باشد و فکر نکنید سینما چیزهایی دارد که شما به ظاهر می‌بینید.
دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲ با معرفی برگزیدگان در ایوان شمس به کار خود پایان می‌دهد.

رسانه سینمای خانگی- چرا «پرستار» کلیشه شد؟

منتقد سینما گفت: ما در سینما ترس داریم از آن که چالش‌های مربوط به شغلی را نشان دهیم چرا که همیشه نسبت به آن اعتراض شکل می‌گیرد، در دوران کرونا نیز پرستارانی بودند که از ترس خانواده یا از ترس جان‌ خود حاضر به کار در آن فضا نبودند، اما نمی‌توان این چالش طبیعی را به تصویر کشید و فیلمساز به سراغ همان کلیشه‌ها در بازنمایی پرستار می‌رود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، بیش از ۲۰ سال از روزی که پرستاران در اعتراض به فیلم شوکران مقابل وزارت ارشاد تحصن کردند، گذشته است. بیست سالی که در آن قشر پرستار با چالش‌های متعددی دست و پنجه نرم کرد اما هیچ‌کدام مورد توجه فیلم‌سازان قرار نگرفت. مهم‌ترین آن نیز دو سال همه‌گیری ویروس کرونا بود که حالا و با از سر گرفته شدن روال عادی زندگی، حتی باعث نشده زمزمه ساخت یک فیلم در این باره نیز شنیده شود. اتفاقی که نمی‌توان آن را به دلیل اعتراض بیست سال گذشته پرستاران دانست اما می توان اثرات آن را در تمام فیلمسازی این سال ها با محوریت و حضور پرستاران به وضوح مشاهده کرد.

«شوکران» و یک پرستار پرحاشیه

پیش از سال ۱۳۷۸ و ساخته شدن مهم ترین فیلم کارنامه بهروز افخمی یعنی شوکران دو فیلم شیدا و نجات یافتگان با محوریت اهمیت حضور پرستاران در جبهه و آسایشگاه های مجروحین ساخته شدند. این دو فیلم پرستارانی را به تصویر کشیده بودند که همگی در مواجهه مستقیم با مجروحان و سربازان زخمی جنگ بوده و گویی رسالت پرستاران را به حضور در جبهه‌های جنگ و التیام بخشیدن به زخم‌های سربازان در جبهه منحصر می‌کرد.

اما در سال ۱۳۷۸ و با فیلم شوکران این رویه در زندگی شهری و سال‌های پس از جنگ شکل دیگری به خود گرفت و این بار پرستاری را دیدیم که در قامتی خارج از امدادرسان به رزمندگان جنگی به تصویر کشیده شد. هر چند در این فیلم که با اعتراض از سوی پرستاران نیز رو به رو شد، شغل پرستاری همچنان در حاشیه قرار دارد و هیچ پیش‌برندگی به قصه نمی‌دهد.

امیررضا تجویدی در این باره به خبرنگار سینمایی ایرنا گفت: ما در سینما ترس داریم از آن که بخواهیم چالش‌های مربوط به شغلی را نشان دهیم چرا که همیشه نسبت به آن اعتراض شکل می‌گیردما در سینما ترس داریم از آن که بخواهیم چالش‌های مربوط به شغلی را نشان دهیم چرا که همیشه نسبت به آن اعتراض شکل می‌گیرد. پرستاری هم شامل همین می‌شود. چراکه دیده شده سیر اعتراضاتی شکل گرفته. از این رو فیلمسازان طی قانونی نانوشته تصمیم گرفتند یک تصویر سانتی‌مانتال مانند شیدا اثر آقای تبریزی از پرستار بسازند. آدمی که سوژه عشقی است و هیچ پیش برندگی ندارد.

تجویدی همچنین با اشاره به اعتراضات شکل گرفته نسبت به شوکران گفت: در فیلم شوکران معضل نمایش پرستار منجر شد که صنف پرستاران از آقای افخمی شکایت کند و نسبت به بازنمایی پرستار در آن فیلم اعتراض شکل بگیرد. درحالیکه تاکید در آن فیلم بر پرستار بودن کاراکتر نیست پرستاری فقط شغل او بود نه آنکه چون پرستار بود چنان شخصیتی داشت.

تجویدی ادامه داد: مسیر در سینمای ایران به سمتی رفته که در شخصیت‌پردازی تاکیدی روی شغل نداشته باشند.اگر هم شغل کاراکتر اهمیت دارد شغلی باشد که نویسندگان می‌دانند آن صنف اعتراضی نمی‌کند و محافظه‌کارانه و سطحی از کنار آن رد می‌شوند.

 هدیه تهرانی در فیلم شوکران

پرستاری که می‌خواست مهم باشد اما نبود!

این اتفاق بود که باعث شد تا سال ۱۳۸۷ یعنی حدود یک دهه بعد فیلمی با محوریت پرستاران و حضور آنان در مسیر قصه ساخته نشود. سال ۱۳۸۷ بود که همایون اسعدیان با فیلم طلا و مس هم طعنه‌ای به کمدی‌های روز دختر و پسری آن سال‌ها زد و هم با قرار دادن کاراکتر سپیده با بازی سحر دولت شاهی در نقش پرستار در گوشه ای از قصه، سکوت ده ساله سینما را در به تصویر کشیدن پرستاران شکست. البته همچنان الکن بودن زبان سینما در نزدیک شدن به شغل پرستاران به چشم می‌خورد.

سپیده پرستار بود اما هیچ جایی در قصه دو کاراکتر اصلی نداشت. رفتارهای عجیب و گل درشت او در مقابل کاراکتر روحانی بیش از آنکه باعث شود مخاطب به حجب و حیای شعیبی پی ببرد، باعث می‌شد نقش سپیده به عنوان یک پرستار در همین اندازه نشان داده شود. کاراکتر سومی که قصد ورود به زندگی یک زوج خوشبخت و عاشق را داشته و تحول نهایی اش نیز قابل پیش بینی است.

جالب آنکه سپیده نیز شخصیتی همچون بیتا در فیلم شوکران را داشت. پرستاری که شغلش هیچ نقشی در رفتارها و زندگی‌اش نداشت و به عنوان تکمیل کننده پازل عشقی فیلم که البته در آن نیز جای نگرفت، قرار داده شده بود.

احساسات‌گرایی افراطی، آفت جان پرستاران سینما

سه سال بعد در سال ۱۳۹۰ روزهای زندگی ساخته شد که در آن هنگامه قاضیانی نقش پرستاری را به همراه شوهر پزشکش با بازی حمید فرخ نژاد ایفا کرد. این بار هم فیلمساز بر حضور پرستاران در جبهه و سال‌های جنگ تمرکز می‌کند.

همراهی این دو کاراکتر که تمرکز و پیشبرد قصه را به عهده دارد در این اثر از نکاتی است که نقطه قوتی برای فیلم در مقایسه با پرستاران سینما در سال‌های پیشین است. از سوی دیگر اما همچنان پرستاران پای خود را فراتر از جبهه و جنگ نگذاشته و فیلمساز نیز همان ایثار و فداکاری و حضور اخلاق‌گرایانه پرستاران را بازنمایی می‌کند.سینماگر بر مفاهیم احساسات‌برانگیز در شغل پرستاری تمرکز دارد چراکه چالش‌های زندگی شخصی و شغلی پرستار همیشه دچار مناقشه است و به عده‌ای برمی‌خورد

تجویدی درباره تمرکز بر این وجه از به تصویر کشیدن پرستاران اشاره کرد: سوژه ها در سینمای ایران دچار سانتی مانتالیسم یا احساسات گرایی افراطی هستند و به دنبال آن هستند که اثر را دچار برانگیختگی احساسی کنند. این می‌تواند هم در شکل و شمایل کمدی و هم در شکل و شمایل ملودراماتیک باشد که با اشک و گریه همراه است.
این منتقد تاکید می‌کند که ایثار و فداکاری نیز مفاهیم اخلاقی و احساسات برانگیز هستند که در شغل پرستاری به وفور وجود دارد. پس سینماگر به سراغ همین وجه می‌رود چراکه اگر بخواهد چالش‌های زندگی شخصی و شغلی او را به نمایش بگذارد دچار مناقشه می‌شود و به هر حال به عده‌ای برمی‌خورد. اما سینماگر باید این چالش را بپذیرد و وارد آن شود تا درگذر زمان ارزش سینمایی خود را ثابت کند.

 سحر دولتشاهی در فیلم طلاومس

سینمای میرکریمی و پرستاری مسئولیت پذیر

پس از این همچنان سینما در به تصویر کشیدن پرستاران به همان تابلوی معروف کودکی که انگشتش را روی بینی اش قرار داده و افراد را دعوت به سکوت می‌کند، قناعت کرد تا سال ۹۲ که میرکریمی قصه یک زن مسافر را با هنرمندی به زندگی راننده تاکسی و بعد یک پرستار گره می‌زند. فیلم امروز که در آن شبنم مقدمی نقش پرستار را ایفا می‌کند، اتفاقی تازه در ساختن یک شمایل ویژه از یک پرستار است.

در این فیلم پرستار به واسطه شغلش ارتباط بین مرد و زن را برای ما تسهیل می‌کند و شخصیت مرد را بیشتر به ما می‌شناساند. این پرستار مانند باقی پرستاران بی دلیل در زندگی بیماران دخالت نمی‌کند، بلکه همان طور که می‌گوید با تجربه است و این در رفتارش هم مشخص است. مقدمی بیش از آنکه ما را به یاد ایثار و از خود گذشتگی پرستاران بیندازد، مسئولیت پذیری آنان را پر رنگ می‌کند و باعث می‌شود در انتها راننده تاکسی با بازی پرویز پرستویی نیز به مسئولیت‌پذیری در زندگی خود برسد.

این پرستار که اتفاقا تعامل او با دخترش را هم می‌بینیم، سرسختی و اقتداری دارد که تبدیل به خشم نمی‌شود و نشان می‌دهد که یک پرستار نه با احساس فداکاری و روی آوردن به اخلاقیات کلیشه ای سینما بلکه با تکیه بر همان مسئولیت‌پذیر بودن می‌تواند تا چه اندازه در مسیر قصه مفید واقع شود.

تجویدی درباره اهمیت پرداخت به همین جزئیات در به تصویر کشیدن شمایل یک پرستار می‌گوید: در سینمای جهان نیز وقتی درباره ابر قهرمان‌ها فیلم می‌سازند، بخشی را به کشمش‌های درونی ابر قهرمان با خودش اختصاص می‌دهند. تا جایی که قهرمان راجع به ارزش های خودش دچار شک می‌شود و همین از او انسان می‌سازد؛ اما چون نمی‌توانیم این را در سینمای ایران نشان دهیم، ترجیحا به سراغ همان تصویر کلیشه ای می‌رویم که فداکاری کند و همان را دستمایه ساخت آثار خود می‌کنیم.

بحران بازنمایی کرونا و پرستارانی خارج از کلیشه‌های فداکارانه

این منتقد به ساخته نشدن اثری درخور درباره مواجهه پرستاران با کرونا اشاره کرد و گفت: نپرداختن به کرونا نیز محافظه‌کاری است. در حال حاضر نیز سینماگران نمی‌توانند فراتر از کلیشه‌ها به این مقوله بپردازند.نپرداختن به کرونا نیز محافظه‌کاری است. در حال حاضر نیز سینماگران نمی‌توانند فراتر از کلیشه‌ها به این مقوله بپردازند.

او ادامه داد: اگر بخواهند درباره کرونا و چالش آن برای پزشکان و پرستاران فیلم بسازند نمی‌توانند به این اشاره نکنند که عده ای از ترس خانواده یا از ترس جان‌ خود حاضر به کار در آن فضا نیستند. این چالشی طبیعی است که باید به آن پرداخت اما اگر از این زاویه فیلمی ساخته شود، عده خیلی زیادی به آن ایراد وارد می‌کنند که چرا مدافعان سلامت را این گونه نشان می‌دهید. این بحران بازنمایی در سینمای ماست.

فیلم دیگری که در سال‌های اخیر کاراکتر فرعی پرستار داشته، خفگی به کارگردانی فریدون جیرانی است. فیلمی با همان ساختار سه ضلعی تکراری فیلم طلا و مس. در اینجا نیز ورود پرستار به فیلم با اختلاف یک زن و شوهر و حضور آنان در بیمارستان رقم می‌خورد. حضوری که می‌توانست در هر مکان دیگری نیز باشد. مکانی که بودنش در فیلم تنها بستری شدن نسیم با بازی پردیس احمدیه را به همراه دارد و کارکرد دیگری در قصه ندارد. همان طور که پرستار بودن صحرا مشرقی، هیچ کمکی به ارتباطش با مسعود با بازی نوید محمد زاده و حتی زن همسایه اش نمی‌کند. شغلی که انتظار می‌رفت حداقل در کشتن نسیم کارکرد داشته باشد اما این اتفاق نیز در این فیلم نمی افتد.

 پردیس پورعابدینی در فیلم غریب

پرستار «غریب» سینما و آشنای ما

در غریب تازه‌ترین اثر محمدحسین لطیفی اما پرستاری حضور دارد که برخلاف دیگر پرستاران به تصویر کشیده در سینما شغلش محرک روایت می‌شود و در قصه کار می‌کند. جایی که یک پرستار با بازی پردیس پورعابدینی برای نجات جان زنی باردار تلاش می‌کند و اینبار نه در شمایل یک پرستار منفعل که بود و نبود خودش و جایی که در آن کار می‌کند در فیلم بی تاثیر است، بلکه پیش برنده در بخشی از قصه ظاهر می‌شود.

به نظر می‌رسد در اینجا علاوه بر احساس فداکاری و مسئولیت پذیری، جانفشانی نیز به ابعاد شخصیت بازنمایی شده برای پرستاران اضافه می‌شود. اتفاقی که نه در همه خوانش‌ها از پرستاران و شخصیت آنان، بلکه در تعداد انگشت‌شماری وجود دارد که به غایت برای سینمای ایران کافی نیست.

تجویدی نیز در نهایت به همین نکته اشاره می‌کند و تاکید دارد: ما مشکل بازنمایی در سینمای ایران داریم. بازنمایی خوانش واقعیت است؛ یعنی هر چه اتفاق می افتد را همان گونه که هست نشان نمی‌دهید. وظیفه هنر نیز همین است. لزوما قرار نیست هر چه اتفاق می افتد را عین به عین نشان دهید. سینمای ایران با توجه به مسائلی که گفته شد، تمایلی به بازنمایی ندارد. گویی علاقمند است که هر آنچه تریبون‌های رسمی و مسلط به آن اشاره می‌کنند را به تصویر کشیده و یک سند اجتماعی و تاریخی سطحی نشان دهد.

رسانه سینمای خانگی- قرار نیست همه «آهو» را دوست داشته باشند

هوشنگ گلمکانی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «آهو» گفت: از نوجوانی دوست داشتم فیلمی با این حال و هوا بسازم و سکانسی که پروانه از جلوی یک مراسم عروسی رد می‌شود، سکانسی است که در همان نوجوانی رویای ساخت آن را در سر داشتم.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای ارسباران، پانصد و نود و هفتمین نشست باشگاه فیلم تهران با نمایش و نقد فیلم سینمایی «آهو» ساخته هوشنگ گلمکانی یکشنبه ۲۱ آبان ماه با حضور هوشنگ گلمکانی نویسنده و کارگردان، امیر قادری منتقد مهمان و کورش جاهد کارشناس مجری در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
کورش جاهد منتقد و کارشناس سینما درباره فیلم «آهو» عنوان کرد: فضای شاعرانه فیلم که در سینمای ما کمتر دیده می‌شود برایم جالب بود. پلان‌هایی را در این فیلم می‌بینیم که در دیگر فیلم‌های ایرانی دیده نمی‌شود. تصاویر متفاوت و ارجاع‌های درستی به فیلم‌های کلاسیک تاریخ سینمای ایران و جهان می‌بینیم و فیلمساز نشان می‌دهد که عاشق سینماست. 

هوشنگ گلمکانی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «آهو» نیز ضمن تشکر از حاضران در مراسم گفت: می‌دانیم که این روزها دوره چه نوع فیلم‌هایی است، ولی انتظار دارم کسانی که فیلم‌های متفاوت را می‌پسندند فیلم «آهو» را ببینند. این توهم را ندارم که همه آن اقلیتی که جریان رایج سینمای ایران را دوست ندارند، فیلم مرا دوست دارند. ولی امیدوارم کسانی که به چنین سینمایی علاقه دارند آن را به دیگران معرفی کنند.

گلمکانی درباره نخستین تجربه‌اش به عنوان کارگردان عنوان کرد: من فارغ‌التحصیل رشته سینما هستم و سال‌ها تجربه نوشتن درباره سینما را دارم، ولی آدم تا فیلمسازی حرفه‌ای را تجربه نکند متوجه نمی‌شود که فیلمسازی یعنی چه. ممکن است آدم ایده‌های درخشانی داشته باشد ولی در عمل خیلی از ایده‌ها به ثمر ننشیند. 

این منتقد و کارگردان سینما اضافه کرد: از ابتدای راه‌اندازی مجله فیلم همیشه مورد اعتراض فیلمسازها بودیم که می‌گفتند شما نمی‌دانید چه شرایطی در زمان تولید داشتیم که از فیلم‌ها انتقاد می‌کنید. اما منتقد تنها با خروجی نهایی اثر روی پرده سر و کار دارد و کاری به نواقص و دشواری‌های تولید ندارد. 

وی ادامه داد: بعضی ایرادهای فیلم به این دلیل است که این نخستین فیلمم است. الان می‌فهمم که باید روی خیلی چیزها بیشتر تأمل می‌کردم. به فیلمسازان جوان توصیه می‌کنم ایده‌هایشان را روی آرام‌پز بگذارند و عجله نکنند.

گلمکانی در پاسخ به پرسش یکی از مخاطبان درباره الگوبرداری «آهو» از فیلم‌های اروپای شرقی گفت: در این مدت نکاتی از دیگران درباره فیلم شنیده‌ام که خودم به آن نکات فکر نکرده بودم. چرا که آثار هنری بیش از هر چیز به ناخودآگاه سازنده مرتبط است و هر فیلمی که خودآگاه به نظر برسد مصنوعی می‌شود. به برخی فیلم‌های اروپای شرقی مانند آثار کیشلوفسکی در فیلم به طور مستقیم اشاره می‌شود. من همیشه فیلم‌های اروپایی خلوت و کم‌دیالوگ را دوست داشتم و به شکل خودآگاه و ناخودآگاه تأثیر این فیلم‌ها در «آهو» به چشم می‌خورد.

وی درباره نحوه شکل‌گیری ایده فیلم بیان کرد: از نوجوانی دوست داشتم فیلمی با این حال و هوا بسازم و سکانسی که پروانه از جلوی یک مراسم عروسی رد می‌شود، سکانسی است که در همان نوجوانی رویای ساخت آن را در سر داشتم. در این سال‌ها که کار مطبوعاتی می‌کردم امکان ساخت فیلم را داشتم، ولی مناسبات تولید فیلم را برای کار مناسب نمی‌دیدم، اما با آغاز دوران کرونا و نزدیک‌تر دیدن مرگ به انسان‌ها، حس کردم بالاخره باید این بدهی را به خودم ادا کنم.

در ادامه یکی از مخاطبان پرسشی درباره نحوه انتخاب بازیگران فیلم مطرح کرد که گلمکانی در پاسخ گفت: بر خلاف ظاهر قضیه که جریان تولید در رکود به نظر می‌رسد، همه بازیگران مشغول کار هستند و بعضی‌ها همزمان در چند پروژه بازی می‌کنند. بنابراین آقای کیانیان و خانم آرمان تنها بازیگرانی بودند که از ابتدا انتخاب کردم. خانم آرمان از همکاران رسانه‌ای هستند که سابقه بازی در فیلم کوتاه دارند. آقای کیانیان هم ابتدا قرار بود نقش کیانی را بازی کنند، ولی خودشان پیشنهاد کردند که نقش چوپان را عهده‌دار شوند.


امیر قادری منتقد سینما دیگر مهمان این نشست بود که درباره فیلم «آهو» عنوان کرد: یکی از ویژگی‌های کار ژورنالیستی این است که شما نتیجه را زود می‌بینی، به همین دلیل فیلمسازی برای ژورنالیست‌ها کار سختی است، چون زمان زیادی باید بگذرد تا نتیجه فیلم مشخص شود. این عارضه اصلاً در «آهو» دیده نمی‌شود. فیلم با حوصله تمام ساخته شده است. امتیاز فیلم این است که حساب و کتاب دارد و روی تک‌تک پلان‌ها و اجزای میزانسن فکر شده و بسیاری از میزانسن‌ها خلاقانه است.

وی اضافه کرد: در تاریخ سینما کمتر دیده شده که فیلمی حرفش را مستقیم بزند و فیلم خوبی از آب در بیاید. یکی از مشکلات من با سینمای هنری و شاعرانه این است که جایی برای کشف و شهود توسط مخاطب باقی نمی‌گذارد. نکته‌ای که فیلم «آهو» داشت این بود که شخصیت‌های مرد فیلم جنبه‌های مختلفی از شخصیت زن اصلی را تشکیل می‌دهند و این روابط بین شخصیت‌ها جای کشف و شهود را برای من باز می‌گذارد.

رسانه سینمای خانگی- تارخ زود رخ در خاک کشید

سی‌وهفتمین برنامه «مستندات یکشنبه» که ذیل سینماتک خانه‌ هنرمندان ایران به پخش فیلم‌های مستند می‌پردازد، ساعت ۱۷یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲ به نمایش فیلم مستند «ترانه تارخ» به کارگردانی صمد فرهنگ اختصاص داشت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، پس از نمایش این فیلم که روایتی تصویری از زندگی و آثار زنده‌یاد امین تارخ است، نشست نقد و بررسی آن با حضور محمدمهدی عسگرپور (مدیرعامل خانه هنرمندان ایران، تهیه‌کننده و کارگردان سینما)، همایون اسعدیان (کارگردان سینما) و صمد فرهنگ(کارگردان این مستند) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده شاهین امین (روزنامه‌نگار و منتقد سینما) بود.

در ابتدای این برنامه شاهین امین از نیما تارخ (فرزند امین تارخ) که در سالن حضور داشت، خواست که جلسه را با صحبت‌های خود شروع کند.

نیما تارخ در صحبت‌هایی گفت: از آقای فرهنگ تشکر می‌کنم. در جریان این فیلم بودم ولی خیلی جرات دیدن آن را نداشتم. اما بالاخره جرات پیدا کردم و فیلم را دیدم. دیدن آن مقداری سخت است. اما تشکر می‌کنم و خوشحالم که این فیلم به یادگار باقی مانده است.

نمی‌خواهم اسطورسازی کنم

شاهین امین در ادامه گفت: نمی‌خواهم اسطورسازی کنم ولی ما در سینمای ایران آدم‌هایی داشته و داریم که فارغ از کار هنری خود، صاحب یک شخصیتی بوده و احترامی برای خود قائل بودند. بنابراین در هر کاری حضور پیدا نمی‌کردند. البته نمی‌خواهم بگویم که همه کارهای آنها درجه یک است. همانطور که دیدیم آقای تارخ هم در فیلم به این موضوع اشاره کرد، که یک‌سری از کارها را به خاطر معیشت قبول کرده است. ولی حتی در همان کارها هم سعی کرده‌اند، اندازه‌هایی را رعایت کنند.

او افزود: امیدوارم بازیگران و به طور کل هنرمندان نسل‌های بعد این الگوها را در نظر بگیرند. رعایت کردن اندازه‌ها، آنها را صاحب هویت و شخصیتی می‌کند که گاهی حتی بالاتر از کیفیت هنری‌شان دیده شوند. آقای تارخ هم حتما در کنار اینکه بازیگر خوبی بودند، واجد شخصیت‌هایی این چنین نیز می‌شدند. به همین دلیل اکنون در خاطره جمعی ما ثبت شده‌اند. چقدر همگی ناراحتیم، از اینکه در این یکی دو سال اخیر، بخشی از این آدم‌هایی که در خاطره جمعی ما ثبت شده‌اند را از دست دادیم. افرادی چون آقای پورحسینی، پوراحمد، پسیانی و… . البته مرگ حق بوده ولی تحمل آن برای ما مقداری دشوار است.

 نشست نقد و بررسی مستند «ترانه تارخ»

فرهنگ (کارگردان مستند «ترانه تارخ») نیز در ادامه این نشست درباره پروسه تولید این اثر و چگونگی شکل‌گیری آن گفت: از همه حاظران در جلسه تشکر می‌کنم. می‌توانم با تمام وجود بگویم که این کار معجزه بود. آنقدر روان و پشت سر هم و خود به خود اتفاق افتاد، که دیدن آن روی پرده برای خودم عجیب است. من کارمند صداوسیما مرکز شیراز بودم و از کودکی بازیگری را دوست داشتم. یک بار آگهی کارگاه بازیگری آقای تارخ را دیدم؛ کلاس ایشان هزار کیلومتر با من فاصله داشت ولی انگار این فاصله برایم دو خیابان بود. بنابراین به تهران آمدم و در کلاس‌های آقای تارخ ثبت‌نام کردم. بعد از آن در هفته‌ای که هفت شب داشت، ۴ شب در اتوبوس بودم و بین شیراز و تهران رفت‌وآمد می‌کردم. دو سال دوره‌های مقدماتی و پیشرفته بازیگری را پیش آقای تارخ و اساتید خوبی که ایشان در آموزشگاه خود جمع کرده بودند، گذراندم. اما وقتی دوره تمام شد، تازه مزه آن زیر دندانم رفته بود، به شیراز رفتم و دوباره از صفر برای کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته تئاتر ادامه تحصیل دادم.

او افزود: تصویرهایی که در این مستند می‌بینید را برای پایان‌نامه مقطع کارشناسی خود ضبط کرده بودم. من و آقای تارخ دائم پیش هم نبودیم ولی حس خوبی بینمان بود. وقتی می‌خواستم فارغ‌التحصیل شوم، به آقای تارخ گفتم که می‌خواهم پایان‌نامه خود را معطوف به تاثیر کارگردان‌های مختلف از جمله آقای عسگرپور روی بازیگری واحد کنم. ایشان با فراغ بال پذیرفت. با وجود اینکه آن زمان بسیار سرشان شلوغ بود؛ ساعت‌ها جلوی دوربین من می‌نشست و با انرژی بسیار زندگی خود را برایم تعریف کرد. این تصویرها باقی ماند تا زمانی که آقای تارخ به رحمت خدا رفت. بعد از آن یک بار به آموزشگاه آقای تارخ رفتم و با خانم علی‌نژاد آشنا شده‌ام که از آخرین شاگردان آقای تارخ بود. ایشان نیز در نهایی کردن این مستند کمک بسیاری به من کرد.

این مستندساز در ادامه بیان کرد: در پایان برای آماده کردن مستند، تمام فیلم‌ها و مصاحبه‌ها که تقریبا هفت، هشت ساعت است را مجددا دیدم و بخش‌هایی که به نظرم مناسب بود را انتخاب کردم. شکر خدا فیلم نهایی شد و آقای عسگرپور هم لطف کرد تا این برنامه برگزار شود و ما دور هم جمع شویم و یاد آقای تارخ را گرامی بداریم.

محمد مهدی عسگرپور در ادامه این برنامه گفت: از زحمت دوستان برای ساخت این مستند تشکر می‌کنم. زمانی که ما آقای تارخ را از دست دادیم، درست مهرماه سال گذشته و بعد از اتفاقات شهریور ماه بود که اساسا هرنوع گردهمایی و داشتن برنامه خیلی دشوار شده بود. حتی برای تشییع پیکر ایشان با شرایط سختی مواجه بودیم. به همین دلیل نتوانستیم مراسم را در شان شخصیت بزرگی چون آقای تارخ برگزار کنیم و این افسوس و شرمندگی که این اتفاق نتوانست در زمان خود رخ دهد، برای ما باقی ماند.

او افزود: بخش قابل توجهی از آن چیزی که در این مستند مطرح شد، نوع نگاه ایشان نسبت به عالم هنر و بازیگری بود که بخشی از آن در این مستند منتقل شد و بخشی از آن نیز به شکل طبیعی ممکن است در یک رویارویی اتفاق بیفتد. به خصوص برای افرادی که به ایشان نزدیک بودند. آقای تارخ با آموزشگاه خود، وضعیتی منحصر به فرد در کشور ما ایجاد کرده بود. به صورتی که خروجی فعالیت‌های ایشان در حوزه آموزش، بازیگران ارزشمند و بزرگی هستند که اکنون در سینمای ایران می‌درخشند. ما چنین وضعیتی که یک آموزشگاه بتواند در چند سال چنین خروجی داشته باشد را کمتر تجربه کرده بودیم. این نشان‌دهنده ویژگی‌های کاملا منحصر به فرد ایشان است.

مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در ادامه بیان کرد: وقتی سال ۸۷ اعضای آکادمی اسکار به ایران آمدند، رییس آکادمی و چند نفر از اعضا از جمله خانم آنت بنینگ، بازیگر معروف نیز در آن جمع بودند. ما برای نشان دادن بعضی از فضاهایی که در حوزه سینما به شکل جدی فعالیت می‌کنند، مثل استودیوها و چیزهایی از این دست، اعضای آکادمی را همراهی می‌کردیم. البته آن زمان محدودیتی هم ایجاد شد. چون وقتی بعضی افراد متوجه شدند که این افراد از اعضای آکادمی اسکار هستند، نامه‌نگاری کردند که برخی از ملاقات‌های این گروه کنسل شود. مانند دیدار آنها با دانشگاهیان و برخی از مراکز دیگر.

عسگرپور در ادامه عنوان کرد: یکی از مراکزی که ما در نظر داشتیم، بازدید از آموزشگاه آقای تارخ بود. خانم آنت بنینگ نیز به طور طبیعی چون بازیگر جمع بودند به آنجا آمدند. نکته‌ای که در این خصوص برایش جالب بود، این بود که می‌گفت: فکر نمی‌کردم در کشوری چون ایران، چنین سبکی از آموزش وجود داشته باشد. می‌گفت حتی احساس می‌کردم بخشی از شکلی که ایشان در آموزش تجربه می‌کند را ما نتوانستیم تجربه کنیم. بنابراین باید بگویم وجوه آموزشی آقای تارخ فراتر از مرزهای خودمان بود. حتی این اواخر به استرالیا و چند جای دیگر رفت و برنامه‌هایی در این خصوص داشت اما متاسفانه فوت ایشان باعث شد که آن بخش اجرا نشود. در صورتی که این برنامه می‌توانست به پیوند سینمای ایران با بخش‌های خارج از کشور خودمان خیلی کمک کند.

او ادامه داد: ما دو سریال با هم کار کردیم و این افتخار بزرگی برای من بود. این دو کار ظاهرا به قدری از عمق لازم برخوردار بوده است که همه فکر می‌کردند که ما خیلی بیشتر از این با هم کار کردیم. یکی از سکانس‌هایی که در همکاری من با آقای تارخ به یادگار مانده و در این فیلم نیز استفاده شده است، مرگ شخصیتی است که آقای تارخ در یکی از کارها بازی می‌کرد. همان روز که صحنه را گرفتیم، حال همگی ما کمی منقلب شد، اما بعد از آن نیز هر بار آن سکانس را دیدم حالم بد می‌شد. این برای پیش از مرگ ایشان بود. هیچوقت فکر نمی‌کردم در فیلمی از این سکانس استفاده شود و ما یادمان بیاید که ایشان را به این صورت از دست دادیم. به هر حال برای شخص من این موضوع خیلی دردآور بود.

این سینماگر در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: گاهی وقتی ما درباره همکاران خود صحبت می‌کنیم، اینطور به نظر می‌رسد که در حال بزرگنمایی هستیم، در صورتی که اینطور نیست؛ ما وقتی با هم کار می‌کنیم؛ هفت و هشت ماه با یکدیگر زندگی کرده و از هم یاد می‌گیریم. ایشان نیز به دلیل تجربه بالایی که داشتند، بدون اینکه خودشان اصرار داشته باشند، معمولا نقش آموزگار را هم ایفا می‌کردند. به خصوص برای نسل جوان‌تر. برخلاف برخی از بازیگران که وقتی بازیگر مقابل آنها جوان است، ابتدا او را تخریب می‌کنند؛ ایشان کاملا برعکس عمل کرده و اعتماد به نفس جوان مقابل خود را بالا می‌برد. حتی اگر کم و کاستی را می‌دید، به او کمک می‌کرد. به این صورت باعث می‌شد بازیگر جوان در مقابل ایشان احساس امنیت خاطر بکند. این نکته مهمی است که آموزش دادن بدون اینکه اصراری بر آن باشد، جز ذات ایشان شده بود.

همایون اسعدیان نیز در ادامه این برنامه گفت: زنده‌یاد داریوش مهرجویی در یکی از مستندهایی که از او گرفته شده است، می‌گوید که من متوجه شده‌ام، دوربین و حرکت و… را می‌توان رها کرد، در صورتی که داستان و بازیگر کار خود را درست انجام دهند. همه ما اول که وارد سینما می‌شویم، به خصوص در بخش کارگردانی خیلی دوست داریم که کار خود را به رخ بکشیم. اما چقدر خوب است که بتوانیم به چیزی برسیم که استاد مهرجویی آن را بیان می‌کند. واقعا در آوردن یک لحظه حسی با یک بازیگر به مراتب دشوارتر از یک صحنه اکشن است. لحظه حسی ارتباط یک انسان با انسان‌های مقابلش است که باید در بیاید و از همین رو دشوار است.

او افزود: آقای عسگرپور در صحبت‌های خود به این موضوع اشاره کرد که ما نتوانستیم مراسمی که در اندازه بزرگی آقای تارخ باشد را برای او بگیریم. این بزرگی از بازیگری نمی‌آید. اول بگویم اولین برخورد من با امین تارخ به این صورت بود؛ بنیاد فارابی می‌خواست آرشیو کوچکی راه بیاندازد و به همین دلیل بازیگرها را صدا می‌کرد تا از آنها عکس بیاندازند. زنده‌یاد فرخنده شادمنش آنجا منشی بود؛ آقای تارخ نیز مدیر این آرشیو بود و من هم به عنوان عکاس صدا کرده بودند تا عکس بگیرم. عکس گرفتن از بازیگران و کلا آن فضا برایم خیلی جالب بود. به خاطر دارم اولین باری که آقای تارخ عکس‌ها را می‌دید، ایرادهایی گرفت اما مجموعا کار را پذیرفت. مدتی زیردست ایشان به عنوان عکاس فعالیت کردم. اما بعد مدت‌ها گذشت تا اینکه در سریال آپارتمان اصغر هاشمی، من دستیار بودم و آقای تارخ جوان اول را بازی می‌کرد. این ارتباط در آنجا مجددا برقرار شد. سپس به شکل صنفی در خانه سینما با یکدیگر همکاری‌هایی داشتیم. بعد از آن نیز در سریال خسوف من به عنوان تهیه‌کننده و آقای تارخ بازیگر بود. البته این افتخار را هم داشتم که چند دوره‌ای در آموزشگاه ایشان، به تدریس مباحثی بپردازم.

اولین آموزشگاه سینمایی را تاسیس کرد

این سینماگر در ادامه بیان کرد: ما تعداد زیادی بازیگر داریم که فقط بازیگر هستند اما معدود افرادی داریم که دغدغه آنها هنر به معنای کلان قضیه است. اگر امین تارخ اینقدر در ذهن ما مانده است و فکر می‌کنیم که برای او کم گذاشتیم، به این دلایل است. وگرنه ما بازیگر خوب زیاد داریم ولی او کسی بود که اولین آموزشگاه سینمایی را تاسیس کرد و بسیاری بازیگر را به سینمای ایران معرفی کرد. همچنین در بحث صنفی، فعالیت‌های مثبت بسیاری داشت. حتی بسیاری از فعالیت‌های صنفی که انجام می‌داد، خارج از خانه سینما و از طریق ارتباطات دیگری بود تا بتواند کار اعضای صنف را راه بیاندازد. بخش بازیگری او نیز که جای خود دارد.

اسعدیان در ادامه صحبت‌هایش گفت: این مجموعه عوامل است که بازیگری مانند امین تارخ را تبدیل به شخصی می‌کند که آقای عسگرپور می‌گوید متاسفانه نتوانستیم مراسمی در اندازه و شان او برگزار کنیم. البته این هم خیلی بد است که ما فقط شان کسانی که می‌روند را رعایت می‌کنیم و در زمان زنده بودن به شان آنها توجهی نداریم. مثلا باید چنین اتفاقی برای آقای مهرجویی رخ دهد تا متوجه شویم که چه شخصیتی را از دست دادیم. البته نباید اسطوره و بت بسازیم، زیرا همه آدم‌ها ضعف‌هایی دارند؛ من در سکانس‌هایی از سریال خسوف با آقای تارخ کل کل هم داشتم. لزوما اینطور نیست که یک آدم هرچه می‌گوید درست باشد؛ جذابیت ماجرا اینجاست که با آدم‌ها اختلاف نظر هم داشته باشیم و با هم کل کل، قهر و آشتی کنیم. نمی‌دانم چرا وقتی آدمی فوت می‌کند ما فکر می‌کنیم که باید بگوییم همه چیز آن آدم خوب بوده است. مگر می‌شود یک سال با کسی کار کنیم و با یکدیگر کل کل نداشته باشیم؟ آن چیزی که جدا از این موارد می‌دانم و می‌خواهم بگویم این است که نسلی از بازیگران ما در حال تمام شدن هستند. بازیگرانی که در شرایط سخت کرونا شما را همراهی کرده و غر نمی‌زنند و به عنوان یک بازیگر حرفه‌ای وضایف خود را می‌دانند.

این سینماگر در ادامه صحبت‌هایش عنوان کرد: فکر می‌کنم برای سریال خسوف، حداقل هفت، هشت بار از آقای تارخ تست کرونا گرفتیم، در شرایطی که آدم‌ها سر کار نمی‌آمدند، ایشان همراه ما بود. حرفه‌ای بودن چیزی است که متاسفانه نسل جدید بازیگری ما یاد نگرفته است و به همین دلیل با نسل آقای تارخ، انتظامی و دیگرانی این چنین، متفاوت است. مهم بودن آقای تارخ در مجموعه این اتفاقات است، نه اینکه آقای تارخ، بازیگر خوبی بود که بود. این مجموعه را در آدم‌های کمی می‌توان یافت و به همین دلیل افسوس می‌خوریم که چقدر زود آقای تارخ را از دست دادیم.

او در ادامه صحبت‌هایش گفت: باید رفت و دید که آقای امین تارخ چطور امین تارخ شد؛ قطعا یک شبه این اتفاق رخ نداده است. این چیزی است که نسل بازیگران جدید ما باید آن را دنبال کنند. امین تارخ شدن هزینه دارد؛ غیر از اینکه باید عمر خود را بگذارید؛ باید مرتب تجربه کنید، بخوانید و همه چیز را وقف این کار کنید تا بتوانید تبدیل به شخصیت‌هایی چون او، انتظامی، نصیریان و …. شوید. البته بخشی از رفتارهای غیر حرفه‌ای بازیگران جدید نیز به خود ما مربوط می‌شود که شهامت این را نداریم از بازیگران جوان استفاده کنیم. به طوری که از پسر و دختر چهل ساله به عنوان جوان اولی که قرار است به زودی ازدواج کنید بهره می‌گیریم. در صورتی که کلی بازیگر جوان خوب در تئاتر داریم که می‌توانند نقش‌ها را به خوبی بازی کنند.

شاهین امین در ادامه این مراسم گفت: برادر و همسر آقای تارخ نیز در این مراسم حضور دارند. خیلی معذرت می‌خواهم که در ابتدای جلسه از آنها یاد نکردم؛ من را ببخشید. از این دو عزیز می‌خواهم که اگر صحبتی هست بیان کنند.

برادر آقای تارخ در صحبت‌هایی گفت: امین تارخ یک نفر نبود، او کسی بود که دنیایی را به وجد می‌آورد. او نرفته و هنوز هست. من همچنان در حال زندگی با او هستم و از آن روز تا کنون زندگی برایم عزای عمومی است. متاسفانه امین تارخ در بی‌رحمانه‌ترین مراسم ممکن تشییع شد. این حق او نبود. این حق طبیعی من است که نسبت به این موضوع شکایت داشته باشم.

در ادامه این برنامه، شاهین امین تلاش کرد تا از خانواده مرحوم تارخ دلجویی کند.

محمدمهدی عسگرپور در بخش دیگری از این برنامه گفت: حدود سه سال پیش از فوت آقای تارخ، دیدارهای ما کمی بیشتر شده بود. زیرا من در آموزشگاه ایشان به تدریس می‌پرداختم. قبل و بعد از کلاس با یکدیگر صحبت‌هایی می‌کردیم و دریافت‌هایی که از مسائل مختلف داشتیم را باهم به اشتراک می‌گذاشتیم. یک روز درباره مسئله عصر مدرن با ایشان صحبت کردم. ممکن است ما این موضوع را به تغییر شکل دشواری‌های ساخت فیلم خلاصه کنیم. زیرا ما سر صحنه اصولا با بازیگران جوان‌تری که انگار دریافت‌های آنها با نسل پیش از خود متفاوت بود، مواجه می‌شدیم.

او افزود: در واقع به همین دلیل نوع حضور این نسل متفاوت است و مسائل را ساده‌تر در نظر گرفته و کمتر مطالعه می‌کنند. اما سهل‌انگارانه است که این موضوع را فقط به بازیگری خلاصه کنیم؛ چون در حوزه کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری و… نیز این اتفاق رخ داده است. البته بازیگرهای قدیمی‌تر به دلیل شرایط دشواری که بود باید خیلی خوب جلو می‌رفتند. مثلا آن زمان نگاتیو بود و امکان برداشت‌های زیاد نبود اما اکنون شرایط دیجیتال سبب شده تا با برداشت‌های خیلی زیاد هم کار جلو برود. اما نمی‌توان به بازیگر گفت که تو کاری نداشته باش که همه چیز تغییر کرده ولی تو سختکوش باش. خب این شدنی نیست.

این سینماگر در ادامه صحبت‌هایش بیان کرد: در این یکی دو سال آخر درباره این موضوع با آقای تارخ صحبت می‌کردم تا نتیجه آن را به کلاس هم منتقل کنم. اینکه مدل این سخت‌کوشی در شرایط فعلی باید چگونه باشد؟ مثلا بازیگر سخت‌کوشی سر صحنه می‌رود و با کارگردانی مواجه می‌شود که دو پلان از او گرفته و سپس از او تعریف می‌کند و می‌گوید که کار خود را به خوبی انجام داده است. خب این بازیگر آرام آرام دلیل سخت‌کوشی خود را نمی‌داند و تغییر می‌کند. فهم جدید ما از این عرصه و اتمسفری که از آن صحبت می‌کنیم، موضوعی است که باید آن را بفهمیم و در کلاس‌ها آموزش دهیم. صحبت‌های ما در خصوص بحث‌هایی این چنین با آقای تارخ خیلی جذاب و لذت‌بخش بود.

عسگرپور ادامه داد: آقای تارخ مانند هر هنرمند اثرگذاری زنده است و به همین دلیل باید به این بحث بپردازیم که سرنوشت آموزشی که ایشان به دنبال آن بود باید چگونه پیش برود؛ نه اینکه این اتفاق کات شود و به مقطعی در تاریخ بپیوندد.

رسانه سینمای خانگی- چرا برومند رفت؟

جدیدترین قسمت برنامه تلویزیونی «نقد سینما» که به نقد و بررسی مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» اختصاص دارد، به «واکاوی استعفای مدیرعامل خانه سینما» می‌پردازد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی برنامه، چهل‌ویکمین قسمت از برنامه تلویزیونی «نقد سینما» به تهیه‌کنندگی یوسف بچاری که امشب- ۱۹ آبان از شبکه چهار سیما روی آنتن می‌رود، به نقد و بررسی مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» اختصاص دارد و درباره دو موضوع «واکاوی استعفای مدیرعامل خانه سینما» و «اهمیت گفتگو در سینمای ایران» صحبت می‌شود.  

 «میز نقد سینمای ایران» سراغ مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» می‌رود و محمد صابری روزنامه‌نگار سینمایی با شهرام میراب‌اقدم کارگردان این اثر به گفتگو می‌نشیند.  

در میز خبر این برنامه با حضور سعید الهی، به موضوع «واکاوی استعفای مدیرعامل خانه سینما» پرداخته می‌شود.   

همچنین امیررضا مافی در میز گفتگوی ویژه نیز میزبان امیر قادری منتقد سینما است تا با وی درباره «اهمیت گفتگو در سینمای ایران» صحبت کند.  

فصل چهارم برنامه تلویزیونی «نقد سینما» به تهیه‌کنندگی یوسف بچاری، میزبانی امیررضا مافی و با مشارکت سازمان سینمایی سوره، هر هفته جمعه‌ها ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه از شبکه چهار سیما به صورت زنده روی آنتن می‌رود.

خروج از نسخه موبایل