رسانه سینمای خانگی- پروانه ساخت هفت اثر غیرسینمایی صادر شد

شورای صدور پروانه ساخت آثار غیر سینمایی با ساخت ۳ عنوان فیلم کوتاه داستانی و ۲ عنوان فیلم بلند داستانی و ۲ عنوان فیلم مستند غیرسینمایی موافقت کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان امور سینمایی و سمعی بصری، در جلسات اخیر شورای پروانه ساخت آثار غیر سینمایی، با ساخت فیلم‌های کوتاه داستانی «خطر اصلاح ناتمام» به تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی جعفر پاشای گتابی، «سه نقطه زندگی» به تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی آرتین هارطون پوری آذر، «شکار» به تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی سعید ساکی، فیلم‌های بلند داستانی «کاروان پیاده لردگان» به تهیه‌کنندگی زینب امیری‌ابراهیم محمدی و کارگردانی کیومرث نوروزی مصیر و نویسندگی سیدحسین سیدی مقدم، «جستجوگر» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی و نویسندگی داوود ابراهیمی موافقت شد.

همچنین فیلم‌های مستند «گاه ردیف» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی و نویسندگی علیرضا فراهانی سامنی و «حضرت شانس» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی و نویسندگی بهنام نجم‌الدین موفق به کسب پروانه ساخت غیر سینمایی شدند.

رسانه سینمای خانگی- «دنیای من فوعه» روایت حبس چهار ساله شیعه

مصطفی آقامحمدلو کارگردان فیلم کوتاه «دنیا منم فوعه» که روایتی از محاصره چهار ساله یک منطقه در کشور سوریه است، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، «فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» سی‌وچهارمین فیلم کوتاهی است که در قالب این گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.

«دنیا، منم فوعه» را می‌توان در دسته فیلم‌های مرتبط با جریان مقاومت در منطقه قرار داد و همان‌طور که از نامش برمی‌آید، تلاش دارد روایتی از منطقه‌ای فراموش شده با نام «فوعه» در سوریه ارائه کند.

آنچه می‌خوانید، گفتگوی خبرگزاری مهر با مصطفی آقامحمدلو نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» است.

* بعد از فیلم‌کوتاه «اسما» این دومین فیلم کوتاه شما با موضوع تحولات سوریه و مشخصاً جریان مقاومت است. بد نیست از اینجا شروع کنیم که ریشه این دغدغه کجاست و تا چه زمانی می‌خواهید این مسیر را ادامه دهید؟ آیا امکان دارد روزی یک فیلم‌کوتاه با سوژه اجتماعی از مصطفی آقامحمدلو شاهد باشیم؟

۱۰ سال پیش از آنکه فیلم کوتاه «اسما» را بسازم، در حوزه بحران‌های منطقه مستندسازی می‌کردم. حدود ۲۰ الی ۲۵ فیلم مستند در عراق و افغانستان ساختیم که همه آن‌ها بر موقعیت‌های بحرانی این کشورها متمرکز بوده است.

* که به نوعی می‌شود همان محور مقاومت.

بله. این‌ها کشورهای حوزه محور مقاومت هستند. من خودم را فیلمساز مقاومت می‌دانم و احتمالاً فیلم‌های بعدی هم که خواهم ساخت، نشانه‌هایی از این جنس فیلمسازی را در دل خود خواهد داشت. بالاخره هر کسی برمبنای تجربیات و مشاهدات خودش فیلم می‌سازد. فیلم کوتاه «اسما» که پیش‌تر هم درباره‌اش با هم صحبت کردیم، حاصل مصاحبه با یک سوژه واقعی بود.

فیلم «دنیا، منم فوعه» هم حاصل گفتگوهای من با حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر از کسانی است که از محاصره فوعه رها شده بودند. حسم این بود که روایت هر یک از این آدم‌ها می‌تواند سوژه ساخت یک فیلم سینمایی بین‌المللی باشد. فوعه و کفریا، موقعیتی عجیب و غریب داشته‌اند و به‌عنوان سخت‌ترین محاصره تاریخ، احساس کردم حرف‌های ناگفته‌ای درباره‌شان وجود دارد.

* این عنوان «سخت‌ترین محاصره تاریخ» را براساس پژوهش مطرح می‌کنید؟

واقعاً شما نمی‌توانید نمونه مشابه این محاصره را در هیچ کجای دنیا پیدا کنید. کوبانی ۶ ماه در محاصره بود و محاصره‌اش هم یک محاصره ۳۶۰ درجه نبود، اما همه دنیا و رسانه‌ها به آن پرداختند اما در حدود ۴ سالی که فوعه و کفریا در محاصره بودند، سکوت کامل بر جهان حاکم بود و رسانه‌ها هم سکوت مطلق کرده بودند. حتی رسانه‌های ایران هم سکوت کرده بودند. این منطقه کوچک در عمق استان ادلب قرار دارد. در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار می‌گیرند و مطلقاً هیچ‌چیز به آن‌ها نمی‌رسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمک‌هایی را به‌صورت هوایی در این منطقه رها می‌کردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایین‌تر نمی‌توانستند بیایند، برخی از این کمک‌ها به مناطق دیگر می‌افتاد و به دست این اهالی نمی‌رسید.

در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار می‌گیرند و مطلقاً هیچ‌چیز به آن‌ها نمی‌رسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمک‌هایی را به‌صورت هوایی در این منطقه رها می‌کردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایین‌تر نمی‌توانستند بیایند، برخی از این کمک‌ها به مناطق دیگر می‌افتاد و به دست این اهالی نمی‌رسید

باید حرف‌های این آدم‌ها را بشنوید تا بدانید عمق این فاجعه اگر ما دیرتر رسیده بودیم، تا کجا می‌توانست برود. در حدود یک سال و نیم پایانی محاصره، آدم‌ها علف هرز و آب باران می‌خوردند! من یک خانم ایرانی می‌شناختم که می‌گفت قبل از شلوغی‌ها و درگیری‌ها با همسرش که اهل فوعه بوده ازدواج کرده و به این منطقه آمده بود.

در همان روزهای ابتدایی محاصره همسرش را می‌گیرند و در پشت‌بام یک خانه، داخل یک قفس او را می‌بندند. او تعریف می‌کرد در تمام طول ۸ روزی که همسرش در حال احتضار قرار داشت و داشت به شهادت می‌رسید، تمام مدت یکدیگر را می‌دیدند! تصور کنید چقدر این موقعیت عجیب و دراماتیک است. وقتی با این خانم صحبت می‌کردم دیدم دختری ۴ ساله دارد که یک سیب را مدام نگاه می‌کند. وقتی پرسیدم چرا اینگونه می‌کند؟ گفت این دختر من تا کنون سیب را از نزدیک ندیده و در ایام محاصره به دنیا آمده است.

حوادث روزمره در فوعه، به‌شدت تکان‌دهنده و نمایشی بوده است. هر کسی که از فوعه به بیرون آمد، آکنده از این جنس مشاهدات بود. هر کدام از آدم‌ها احساس می‌کردند دچار سرنوشت خاصی شده‌اند که دنیا باید صدای‌شان را بشنود.

* اتفاقاً عنوان فیلم هم نشان می‌دهد که می‌خواهد خبر از مظلومیت یک منطقه به دنیا بدهد، اما فیلم هیچ اطلاعات خاصی درباره منطقه فوعه نمی‌دهد. مخاطبی که تاکنون اسم فوعه را نشنیده است، چه دریافتی می‌تواند از روایت فیلم داشته باشد؟

فیلم را اگر بخواهیم نسبت به عظمت حادثه فوعه قیاس کنیم، قطعاً حرف اندکی زده است. آنقدر عمق فاجعه و ابعاد این اتفاق ویژه بود که ما تلاش کردیم در روایت این فیلمنامه که نسخه اولیه آن در حدود ۵۰ دقیقه بود، همه این ابعاد را پوشش دهیم. در استعداد فیلم‌کوتاه و با توجه به دشواری تأمین بودجه برای ساخت فیلم‌کوتاه، اگر می‌خواستیم همه آن شرایط ویژه و ملتهب را به تصویر درآوریم، هزینه تولید بسیار بالا می‌رفت و از پس آن برنمی‌آمدیم.

نمایی از فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه»

* خب اگر بنا را بر ناتوانی روایت درست و جامع بگذاریم، لزوم ساخت چنین فیلمی چیست؟

فیلم به اندازه خودش می‌تواند کار کند و حداقل این است که برای مخاطب این سوال را به‌وجود می‌آورد که فوعه کجاست و این انسان‌ها چه کسانی هستند؟

* ولی نکته اینجاست که مخاطب برای درک فیلم، گویی نیاز به اطلاعات بیرون از فیلم دارد.

فیلم به‌اندازه یک فیلم‌کوتاه می‌تواند مخاطب را با اسم فوعه آشنا کند اما قطعاً این نقطه ابتدایی یک ماجراست. گویی ما تنها یک سطر از فوعه گفته‌ایم. اشاره کردم فیلمنامه اولیه حدود ۵۰ دقیقه بود اما با هر کسی که صحبت می‌کردیم، می‌گفت از نظر بودجه، امکان ساخت چنین فیلمی در مدیوم سینمای کوتاه وجود ندارد. به همین دلیل سراغ فیلمنامه کوچک‌شده‌ای رفتیم که امکان ساختش فراهم بود و حاصلش حالا مقابل شماست.

حکایت این دوربین در فیلم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره می‌فرستد و از همین طریق فیلم‌هایی را به دست می‌آورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل می‌گیرد

* این فیلم‌کوتاه مگر محصول سازمان اوج نیست؟ واقعاً مشکل بودجه داشتید؟

خیر. کمتر از ۵۰ درصد بودجه فیلم را سازمان اوج تقبل کرد. بخشی از آن را انجمن سینمای جوانان پرداخت کرد، مقداری را هم مؤسسه آوینی و باشگاه فیلم سوره تقبل کردند.

* خیلی هم دست‌تان تنگ نبوده!

البته این تکه‌تکه بودجه گرفتن‌ها، چیزی در حدود ۴ سال زمان برد. هنوز هم ۲۰۰ میلیون تومان بابت تولید این فیلم بدهکاریم.

* حالا که صحبت از امکانات است، درباره دکور هم صحبت کنید. به نظر می‌رسد فضای کار خیلی شبیه تله‌تئاتر شده است. چطور به این لوکیشن رسیدید و چقدر از دکور استفاده کردید؟

ما خیلی جستجو کردیم تا لوکیشنی پیدا کنیم که از نظر فضای داخلی و خارجی، شبیه همان ساختمان امن واقعی در فوعه باشد. تلاشمان این بود که لوکیشن واقعی پیدا کنیم و چیزی را از ابتدا نسازیم، اما متأسفانه نتوانستیم. باید جزئیاتی را رعایت می‌کردیم که برای مخاطب سوری زبان و یا مخاطب آشنا با آن جغرافیا می‌توانست مهم باشد. در طول یک ماه پیش‌تولید لوکیشن مناسبی را پیدا نکردیم و تنها گزینه ساخت دکور بود که اتفاقاً گزینه هزینه‌بری هم برای‌مان بود.

* درباره ساختار روایت، تمهید دوربین شاهد در فیلم زمانی کارکرد دارد که بتوانیم آن را تبدیل به یک شخصیت پیش‌برنده در روایت کنیم. فکر می‌کنید این دوربین شاهد در فیلم شما توانسته چنین شخصیتی پیدا کند و تبدیل به یک کاراکتر شود؟

ما در روایت خود شخصیتی به نام سیدعلی داریم که از ابتدا او را با یک دوربین هندی‌کم می‌بینیم. متوجه می‌شویم او حدود یک سال است در حال مصاحبه با افراد است و در انتهای فیلم هم از آن رمزگشایی می‌شود و می‌فهمیم ماجرای آن چیست. حکایت این دوربین هم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره می‌فرستد و از همین طریق فیلم‌هایی را به دست می‌آورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل می‌گیرد. از این منظر اتفاقاً فکر می‌کند دوربین در این فیلم کاملاً یک کاراکتر دارد.

* جز چند دیالوگ گل‌درشت کاراکترها خطاب به دوربین که قرار است بخشی از اطلاعات را به‌صورت مستقیم به مخاطب منتقل کند، این دوربین هیچ هویت و کارکرد دیگری در روایت ندارد.

در رمزگشایی انتهای داستان ما این نکته را مطرح می‌کنیم که حافظه همین دوربین از طریق دختربچه‌ای به ایران می‌رسد و برمبنای همان، عملیات نجات فوعه شکل می‌گیرد. نکته‌ای که برای‌مان مهم بود این بود که نقش ایرانی‌ها در نجات فوعه را بدون اشاره مستقیم و بدون وارد کردن کاراکتر ایرانی به داستان، مورد اشاره قرار دهیم. حضور این دوربین درواقع پی او وی (زاویه دید) ایرانی در روایت است که منجر به نجات این جماعت می‌شود. البته اشاره مستقیم و گل‌درشتی به آن نداشتیم.

در مسیر نگارش فیلمنامه خیلی روی این مسئله بحث کردیم که این هندی‌کم چقدر باید در فیلم حضور داشته باشد. حتی درباره فرم تصاویر مربوط به هندی‌کم هم بحث‌هایی داشتیم تا ببینیم باید از تصاویر ضبط‌شده توسط هندی‌کم استفاده کنیم یا تصاویر دوربین اصلی را با تمهیدات بصری به تصویر هندی‌کم نزدیک کنیم. نهایتاً به این جمع‌بندی رسیدی که زیبایی‌شناسی فیلم را خیلی نباید از بین ببریم. اگر می‌خواستیم از تصویر واقعی دوربین هندی‌کم استفاده کنیم و یا تمهیداتی مانند درج دکمه قرمز «Rec» در کنار تصویر و قاب معروف هندی‌کم را به کار ببریم، خیلی از فیلم بیرون می‌زد. هم روایت را از دست می‌دادیم و هم یکدستی فضای بصری فیلم از بین می‌رفت. از همان دوربین اصلی استفاده کردیم و تلاش کردیم با تغییر فاصله کانونی و ریختگی تصویر، حس دوربین هندی‌کم را به مخاطب القا کنیم.

وقتی روس‌ها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که هم‌سطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانی‌ها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانه‌ای فعالیت‌های خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد

* چرا زبان فیلم فارسی است؟ در دقایق ابتدایی حتی این حس به مخاطب دست می‌دهد که فیلم مربوط به جنگ ایران و عراق است! در حالی که زیرنویس و استفاده از زبان اصلی، خیلی وقت است که در سینمای ما حل شده است. فیلم قبلی خودتان زیرنویس داشت و همین شب‌ها هم سریال «عاشورا» به زبان ترکی از تلویزیون پخش می‌شود و زیرنویس دارد.

فیلم «اسما» را تلاش کردیم با زبان شامی و لهجه سوری بسازیم. حدود ۶ ما برای بازیگرش گشتیم و او هم یک ماه و نیم زیرنظر مشاور لهجه تمرین کرد اما نهایتاً فقط توانستیم به لهجه واقعی، نزدیک شویم! ما همه ایران را گشتیم و هر کس که فکر می‌کردیم می‌تواند در فضای فیلم به زبان عربی سوری صحبت کند، آمد و تست داد اما به نتیجه نرسیدیم. اگر می‌خواستیم در این فیلم هم زبان اصلی را رعایت کنیم، که خودم خیلی دوست داشتم این اتفاق رخ دهد، باید فیلم را در سوریه می‌ساختیم و هزینه‌اش بسیار بالا می‌رفت.

البته در سینمای جهان هم ما نمونه‌هایی داریم. مانند ریدلی اسکات که درباره یونان باستان فیلم می‌سازد اما کاراکترها انگلیسی صحبت می‌کنند. نمونه‌هایی از این دست بسیار داریم. البته این فیلم کوتاه برای اکران در سوریه و کشورهای عربی دوبله شده است اما در پخش بین‌الملل همین زبان فارسی و زیرنویس انگلیسی را خواهیم داشت. نکته دیگر هم این بود که در هدف‌گذاری برای مخاطبان، سهم ۷۰ درصدی برای مخاطبان داخلی در نظر گرفته بودیم.

*خب چه نیاز بود این همه برای رسیدن به لهجه اصیل سوری تلاش کنید؟ مگر چند درصد مخاطبان ایرانی متوجه این لهجه می‌شوند؟

می‌خواستیم به آن فضا نزدیک شویم می‌خواهم اینجا این را هم بگویم که هنوز شبهه‌های زیادی در ذهن مردم ایران نسبت به ماجراهای سوریه وجود دارد و کسی هم نیست که پاسخ به این شبهه‌ها برایش مسئله باشد! ما در ماه‌های اولیه که برای مستندسازی به سوریه می‌رفتیم، ما را درون گونی می‌کردند و به ایران بازمی‌گرداندند! در تمام ۴۰ سال گذشته ما همواره حفاظت را بر روایت ترجیح داده‌ایم و برای همین دوستان ما همواره حضور دوربین را مزاحم می‌دانستند! هنوز هم شرایط همین است.

وقتی روس‌ها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که هم‌سطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانی‌ها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانه‌ای فعالیت‌های خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد. در عین حال همچنان در روایت‌گری عقب هستیم.

رسانه سینمای خانگی- تشریح مذهب امامیه در یک فیلم کوتاه

مسعود طاهری کارگردان مستند «الکافی» درباره ویژگی های این مستند که برای حضور در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» آماده می‌شود، توضیح داد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، مسعود طاهری درباره تولید مستند جدیدش با نام «الکافی» گفت: تصویربرداری این مستند هنوز به پایان نرسیده است و سعی می‌کنیم تا اواسط مهر مراحل فنی را تمام کنیم تا مستند «الکافی» را به هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» برسانیم و اگر امکان حضور در بخش مسابقه را نداشتیم، احتمالاً فیلم را در بخش جنبی جشنواره نمایش دهیم.

این مستندساز درباره موضوع مستند «الکافی» ادامه داد: مستند «الکافی» درباره کتاب الکافی است، شیخ کلینی اعتقاد داشت این کتاب از شخص کلینی خیلی مهم‌تر است و این مستند هم پرتره‌ای از کتاب الکافی محسوب می شود. من نیز برای اولین‌بار است که پرتره یک کتاب را می‌سازم. کتاب الکافی بنیان‌های یک مذهب را تشریح می‌کند و در مورد مذهب امامیه است.

کارگردان مستند «مستشرق» در پاسخ به اینکه چرا به چنین موضوعی پرداخته است، گفت: ابتدا در مستند «هانری کربن» با موضوع الکافی مواجه شدم و در فیلم دیگری هم که مشغول کار بودم بار دیگر با موضوع الکافی روبرو و متوجه اهمیت این آن شدم. به طور کلی روال کار من در این زمینه است و مستندهایم در مورد کارهای فلسفی و حکمت هستند.

تصویربرداری این مستند در ایران و عراق و در شهرهای قم، ری، بغداد، کوفه و … انجام شده است.

مستند «الکافی» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است و عوامل آن عبارتند از مرضیه حصاری دستیار کارگردان، هماهنگی و برنامه‌ریزی، هاجر آقایی: تدوین، ثنا فراهانی: جلوه‌های ویژه، مدیر تصویربرداری: علی پوراسد، سمیه خرم‌نژاد: پژوهش و آهنگساز: فرزاد هادی.

رسانه سینمای خانگی- تولید فیلم سیاسی لازم است اما…

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان و دبیر چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران با تاکید بر اینکه فیلم کوتاه نباید تحت‌تاثیر فضای اجتماعی زرد و ترندها قرار گیرد گفت: امیدوارم در جشنواره امسال درباره حوادث سال گذشته فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع می‌کنم چون اگر فیلمساز به ما اعتراض سیاسی داشته باشد خیلی پذیرفتنی‌تر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخه‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، دو سال قبل که مهدی آذرپندار از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما به انجمن سینمای جوانان ایران آمد، اهدافی را در مراسم معارفه خود برشمرد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها تاکید او بر هدایت چگالی بودجه انجمن به سمت تولید آثار بود؛ روندی که همچنان از محوری‌ترین برنامه‌های او به شمار می‌رود و  اعتبار آن را در کل سال‌های فعالیت این انجمن قابل اعتنا می‌داند.

او در گفت‌وگویی با ایسنا با تشریح این هدف خود از جسارتی گفت که میان بسیاری از فیلمسازان برای ساخت فیلم کوتاه در زمینه‌های مختلف همچون سیاسی وجود ندارد و به جای آن گله‌مند شد از سوژه‌هایی که آنقدر فراگیر می‌شوند که انگار بیشتر بر اهدافی خاص متمرکز هستند.

آذرپندار که به همراه میکاییل دیانی (معاون ارتباطات و بازرگانی انجمن سینمای جوانان ایران) به ایسنا آمده بود، تاکید کرد که همکاری با فیلسازانی از تمام سلایق مدنظر انجمن است از جمله فیلمسازان مومنِ انقلابی ولی حتما قرار نیست این گروه جای سلیقه‌های دیگر را تنگ کند.

 در ادامه مشروح این مصاحبه را می‌خوانید:

شما در صحبت‌های ابتدایی خود پس از انتصاب به عنوان مدیرعامل انجمن بر تولید تاکید داشتید. این تصمیم برچه اساسی بوده و تاکنون به چه نتیجه‌ای رسیده است؟

انجمن سینمای جوانان ایران در شیوه اداره مجموعه، سه، چهار سَبک مدیرعامل به خود دیده است؛ مثلا ممکن است یک مدیرعامل اهتمام خود را روی آموزش بگذارد چون انجمن بزرگترین مدرسه سینمایی ایران و یکی از بزرگترین‌ها در دنیاست، یا مدیرعامل دیگری می‌تواند روی تولید متمرکز باشد که در این مورد هم انجمن در ایران و در بین بسیاری از کمپانی‌های تولید فیلم کوتاه در دنیا منحصربفرد است. ممکن است مدیر دیگری بر اهداف لجستیکی و عمرانی در انجمن تمرکز کند؛ چرا که در وزارت ارشاد کمتر مجموعه‌ای هست که ۵۸ دفتر در سطح کشور داشته باشد و چنین گستردگی فیزیکی داشته باشد که حتما نیازمند رسیدگی عمرانی و تجهیز لجستیکی است. شاید هم یک نفر اهتمام جدی روی جشنواره‌ها و به خصوص جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته باشد که البته معمولا این را اعلام نمی‌کنند، چون مورد انتقاد قرار می‌گیرند.

 من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید به انجمن آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم کار اداری مرا زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشددر کنار این سبک‌های مدیریتی، یک نکته مهم این است که انجمن یک مجموعه بزرگ از انبوه کارهای اداری است و من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم این کار اداری من را زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشد و استدلالم این بود که با تمرکز بر تولید، کیفیت آموزش در دفاتر را هم می‌توان محک زد چون معتقدم ویژگی آموزش در انجمن این است که باید به تولید ختم شود. بحث‌های عمرانی هم البته در انجمن همیشه مغفول مانده اما نمی‌تواند استراتژی اصلی اداره یک مجموعه فرهنگی، تجهیز و کار عمرانی باشد.

بگذارید در باب اهمیت تولید در انجمن مقدمه‌ای بگویم. در دولت قبل در برهه‌ای بحث ادغام یا انحلال انجمن جدی شد. استدلال اصلی هم این بود که سینمای ایران در دهه ۶۰ نیازمند تزریق نیروی جدید بوده تا متناسب با تغییر فضا نیروهای جدید دغدغه‌مند و متفکر وارد سینما شوند و در نبود آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌های هنری به تعداد کافی، انجمن این کار را بر عهده گرفت اما امروز بالفرض اگر نیازمند به نیروی جدید باشیم، دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های خصوصی این وظیفه را برعهده می‌گیرند و نیازی به انجمن نیست. البته انجمن سینمای جوانان یک خانواده ریشه‌دار است و انحلال آن یک شوخی است و مشخص بود که آن ایده به نتیحه نمی‌رسد و این استدلال‌ها اشتباه است. مصداق تاکیدم بر اشتباه بودن چنین تصمیمی، این است که سال قبل خیلی از شرکت‌کننده‌ها در آزمون دوره‌های آموزشی جامع انجمن، جزو کسانی بودند که در آموزشگاه‌های سینمایی دوره دیده بودند یا دانشجوی سینما در دانشگاه بودند و حتی در مواردی به توصیه اساتید خود به انجمن آمده بودند. سوال اصلی اینجاست که چرا وقتی اساتیدی مثل فرهادی، مکری، کیمیایی و … در آموزشگاه ها تدریس می‌کنند، هنرجو بعد از دیدن دوره این‌ها به انجمن می‌آید؟

این را گفتم که برگردم به بحث تولید؛ درواقع مزیت انجمن صرفا در آموزش و اساتیدش نیست، بلکه نکته مهم آن اتصال آموزش انجمن به مرحله تولید است و این نکته‌ای است که در هیچ آموزشگاه یا دانشگاهی پیدا نمی‌کنید. در این زمینه یک نکته مهم این است که تولیدات انجمن از بیرون ارزان‌تر و به عبارت دقیق‌تر شدنی است و من به عنوان کسی که از بیرون وارد انجمن شدم، کاملا این موضوع را درک می‌کنم. بنابراین به نظرم رسید که باید این مزیت را تقویت کرد؛ در این راستا من هم بر تولید تاکید کردم آن هم با تکیه بر رونق تولید شهرستان‌ها. سال اولی که من به انجمن آمدم مقارن بود با شیوع کرونا و سال آخر دولت دوازدهم و با مجموعه‌ای روبرو شدم که قرار بود منحل یا ادغام شود و شرایط بودجه‌ای خوبی نداشت. یعنی مدیرعامل پیشین شرایط خیلی سختی داشت و حفظ انجمن از سوی ایشان به تنهایی دستاورد بزرگی محسوب می‌شد. تمام این‌ها سبب شده بود انجمن سینمای جوانان با حجمی از تولیدات مصوب شده از سال ۱۳۹۸ روبرو باشد، آن هم در شرایطی که بهمن ۱۳۹۹ پورتال تولید بسته شده بود و سال ۱۴۰۰ که من مسئولیت انجمن را برعهده گرفتم، پنج میلیارد تومان تعهد مالی با میانگین ۱۵ میلیون تومان برای هر پروژه را داشتیم. ببینید چه حجمی از پروژه می‌شود. امروز تقریبا تمام این تعهد با مساعدت آقای خزاعی (رییس سازمان سینمایی) تسویه شده و مابقی را یا خود فیلمساز پیگیری نکرده یا پروژه به پایان نرسیده است.

یکی از اقدامات ما در بخش تولید، فعال کردن پیچینگ در استان‌ها برای رونق تولید بود. در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰ میلیارد تومان هزینه بابت تولید پرداخت کردیم و حدود ۱۷ میلیارد تومان هم تعهد تولید دادیم که بیش از ۶۰ درصد آن مربوط به شهرستان‌ها است که این‌ها اعدادی کم‌سابقه در انجمن هستند. کار دیگری که باید به آن اشاره کنم تشکیل باشگاه فیلم اولی‌ها در این دوره است که سبب شد آموزش به تولید متصل شود و ما اگرچه از کیفیت و توانایی فیلمسازی متقاضیان به علت فیلم اولی بودن چیزی نمی‌دانیم، اما این ریسک را می‌کنیم که حتی با رقمی کم، از پروژه‌ها حمایت شود؛ هر چند رقم حمایت در مقیاس کشوری از یکصد فیلمساز تازه‌کار قابل توجه است.

در چنین شرایطی روسای دفاتر انجمن می‌دانند که ملاک ارزیابی من تولید است؛ بویژه آنکه خودم تمام فیلم‌ها را می‌بینم و فیلمی در انجمن نیست که تسویه و آرشیو شود بدون آنکه خودم آن را دیده باشم.

قبل از تسویه حساب فیلم‌ها را می‌بینید؟

ما در مرحله تصویب، به استان‌ها تفویض اختیار کردیم ولی در تهران در شورای عالی تولید و فیلمنامه عضو هستم و از ابتدا در جریان تولیدات قرار می‌گیرم و آثاری را که از شهرستان‌ها باشند در مرحله تسویه می‌بینم. با این حال در مواردی هم پیش آمده که از اثر تولید شده‌ای که لزوما سلیقه و بر مبنای سیاست‌گذاری ستاد نبوده ولی مصوبه پیچینگ استانی ما را داشته، حمایت کرده‌ایم.

با وجود اینکه نوع نگاه حمایتی شما ارزشمند است اما این دغدغه هم وجود دارد که با توجه به اتفاق‌هایی که از سال گذشته تاکنون در جامعه رخ داده، مراقبت‌هایی در پروسه تولید صورت گیرد تا احیانا فیلمی در انجمن تولید نشود که مغایر با اهدافش باشد؛ به هر حال شما با نسلی مطالبه‌گرتر از گذشته روبرو هستید.

دیانی: ما برای تولید ساختار طراحی کرده‌ایم، فیلمساز اساسا بصورت مستقیم با ستاد طرف نیست، در پرتال ثبت نام می‌کند، شورای فیلمنامه که از دل فیلمسازان سراسر کشورند، در پرتال فیلمنامه‌ها را می‌خوانند و به آن نمره می‌دهند و اگر نمره لازم را کسب کرد به پیچینگ دعوت می‌شود؛ یعنی در پروسه تولید چهارچوبی وجود دارد که سلیقه‌ای با آثار مواجه نشویم.

آذرپندار: دغدغه‌ای که مطرح کردید حتی در مورد بدهی پنج میلیاردی هم به وجود نیامد؛ بدهی‌ای که اصلا متعلق به من نبود و شاید بجز دو پروژه، من هیچ پروژه‌ای را نگه نداشتم. آن دو فیلم هم کاملا متفاوت از فیلمنامه‌ای ساخته شده بودند که به انجمن ارائه شده بود و این مسئله‌ای است که هر مدیری نسبت به آن گارد می‌گیرد. همین الان هم فیلم‌هایی ساخته می‌شوند که باب سلیقه من یا حتی شورا نیستند ولی جلوی آن‌ها گرفته نمی‌شود. در چنین شرایطی به نظرم دو راه وجود دارد؛ یا باید تولید را کم کنیم و همه فیلم‌ها را در یک چارچوب بگنجانیم یا اینکه باید تولید را افزایش دهیم و مسئولیت خطا را هم قبول کنیم. حتما فیلمسازی هست که خلاف مصوبه فیلم می‌سازد یا حتی ممکن است شورا در صدور مصوبه ساخت به اولویت‌های ما مثل تاکید بر ژانر یا اتمسفر بومی فیلم‌های تولیدی شهرستان‌ها توجه نکرده باشد. این‌ها جزو خطاهایی می‌شود که باید مسئولیتش را پذیرفت.

تاکید روی این سیاست بومی‌گرایی هم بی دلیل نیست. شما ببینید یکی از موفق‌ترین دفاتر انجمن در این دوره‌ها رفسنجان بوده که در دوره‌های اصلاح طلب و اصولگرا بیشترین جوایز را کسب کرده چون در آثارشان زیست‌بوم رفسنجان را می‌بینید. برعکس آن را هم داریم؛ در یکی از شهرهای مذهبی، فیلمی درباره یک گروه موسیقی زیرزمینی ساخته شد. من فیلمنامه را رد نکردم ولی به سازنده آن گفتم که مطمئن هستم فیلم خوبی نمی‌شود چون در آن شهر این مسئله، اگر هم باشد آنقدر کم است که هیچ تجربه‌ زیسته‌ای از آن وجود ندارد. در نهایت فیلم ساخته شد و ابایی ندارم که بگویم فیلم خوبی هم نشد.

به نظر می‌رسد به طور کلی وضعیت تولید فیلم کوتاه در چند ماه اخیر نسبت به دیگر بخش‌های سینما بهتر باشد. چون آمار تولید فیلم‌های کوتاه در رسانه‌ها نیز خیلی زیاد است.

دیانی: با توجه به نیم نگاهی که فیلمسازان به جشنواره فیلم کوتاه تهران دارند، پیک تولید فیلم کوتاه معمولا از فروردین تا انتهای تیر است. البته با وجود شرایطی که سال قبل پیش آمد امسال تراکم تولید بیشتر هم شد و مجبور شدیم جشنواره را تمدید کنیم.

آذرپندار: ما در سال گذشته ۳۷۰ قرارداد تولید داشتیم که از ابتدا تا انتهای ۱۴۰۱ بود، ولی امسال این رقم خیلی بیشتر شده است. البته در یکی دو استان‌ به علت حوادث سال گذشته  آمار تولید انجمن کمتر شد. از جمله کردستان که سال گذشته اوضاع ملتهبی داشت و به هر حال باید یک آرامش روانی برای فیلمسازی وجود داشته باشد.

وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران‌ اختلاف‌نظر وجود دارد، فکر کردیم به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی بدهیم که می‌شود واقع‌نگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساختوزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بارها بر ریل‌گذاری جدید سینما و ورود فیلمساز و نیز گسترش سینمای انقلابی تاکید کردند. خود شما هم در این مدت در بخش تولید بر تنوع ژانری تاکید داشتید. ماموریت شما در ریل‌گذاری جدید سینما چیست؟ تربیت فیلمساز یا تولید آثار متفاوت؟

من فکر می‌کنم تاکید من بر ژانر در کادرسازی سینمای ایران در آینده تاثیر دارد. در سال‌های گذشته چه آن وقت که دولت اصلاح‌طلب بر سر کار بود و چه وقتی که اصولگرایان بودند، همه بر مقوله امید تاکید داشتند اما بخشی از فیلمسازان می‌گویند ما امیدی نمی‌بینیم. ما  فکر کردیم وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران‌ اختلاف‌نظر وجود دارد، به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی دهیم و بگوییم که به جای بحث‌های جامعه‌شناختی یا بحث درباره اینکه واقعیت این است یا آن، می‌شود واقع‌نگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساخت. این پیشنهاد خدا را شکر اجماع بیشتری در پی داشته و بسیاری از این فیلمسازانِ منتقد امروز به فیلمسازی در ژانر مشغول هستند. البته درام‌ اجتماعی همچنان بیشترین ژانری است که در انجمن متقاضی دارد اما در ژانرهای دیگر رشد خیلی خوبی داشته‌ایم. مثلا در دو سال گذشته، به اندازه تمام این سال‌ها فیلم ژانر وحشت ساخته شده که بعضا فیلم‌های خیلی خوبی هم هستند؛ یا به اندازه تمام این سال‌ها فیلم فانتزی تولید شده که در جشنواره‌های مختلف داخلی و خارجی جایزه گرفته و می‌گیرند. پس با اطمینان می‌گویم که تمام سلایق فیلمسازی می‌توانند با انجمن کار کنند و جای کسی را تنگ نمی‌کنیم.

من بر این باورم سیاست ژانر، فضای آزادتری را در جشنواره‌ها ایجاد می‌کند. مثلا اگر در سبد جشنواره مجموعه‌ای متنوع از همه ژانرها و سلائق داشته باشید، می‌توانید جسورانه‌تر تصمیم بگیرید. در برخی دوره‌ها یکی از مشکلات جشنواره این بوده که در بعضی سبدها هیچ فیلمی وجود نداشته و در سبدی دیگر انبوهی فیلم با یک مضمون مشخص بوده و دقیقا همانجا مشکل ممیزی پیش آمده است؛ یعنی دبیر جشنواره می‌بیند که نمی‌تواند ۲۰ فیلم با موضوع خودکشی داشته باشد پس مجبور به حذف بعضی از آن‌ها می‌شود در حالی که هیچ کدام به تنهایی مشکلی ندارند. سال قبل حضور فیلم دفاع مقدسی مثل «نوشابه مشکی» که خوش ساخت هم بود، سبب شد که در چند مورد دیگر بتوانم جسورانه‌تر تصمیم بگیرم. این اتفاق در جشنواره فجر هم رخ می‌دهد و دبیری که «هناس» و «موقعیت مهدی» و «ضد» را دارد، راحت‌تر می‌تواند «ملاقات خصوصی» و «بی رویا» را هم در سبدش پذیرش کند.

بنابراین در پاسخ به سوال شما می‌توانم بگویم که حتما سهم حضور برخی دغدغه‌های کلان نظام در انجمن افزایش یافته و در  کنار آن فیلم‌های انتقادی و از ژانرهای گوناگون هم تولید شده است. حتما مدنظر ما است که انجمن با همه سلایق از جمله با بچه‌های مومن انقلابی کار کند ولی اصلا حضور آن‌ها جای کسی را تنگ نمی‌کند. من امیدوارم که عملکرد ما در این زمینه، جشنواره به جشنواره قضاوت شود ولی متاسفانه فیلم‌ کوتاه در بین جامعه فیلم کوتاه هم گاهی دیده نمی‌شود و خیلی‌ها نمی‌دانند که چه آثاری تولید شده است؛ این در حالی است که معتقدم “ژانر” یک پیشنهاد به سینمای ایران است. ما در عرصه فیلم کوتاه تجربه کردیم که در ژانر، می‌توان مسائل را با فضای بازتری مطرح کرد در صورتی که همان مسئله در فضای رئال می‌تواند ایجاد شائبه‌ کند. این‌ می‌تواند برای آینده سینمای ایران هم مفید باشد. ما می‌پسندیم که سینمای کوتاه، پیشنهاددهنده به سینمای بلند باشد. در دوره‌های طلایی فیلم کوتاه، همین وضعیت وجود داشت. از دوره‌ای به بعد، اقبال فیلمسازان برای ساخت فیلم بلند باعث شد فیلم‌های کوتاه شبیه فیلم‌های سینمای بلند ایران باشد. فرضا اگر آقای فرهادی موفق بوده، کلی فیلم کوتاه شبیه آثار او با دوگانه‌هایی در مسائل اخلاقی یا شبیه فیلم‌های سعید روستایی و هومن سیدی و محمد کارت با حال و هوای جنوب شهر ساخته شده است. در حالی که شأنیت فیلم کوتاه این است که خودش پیشنهاددهنده باشد و بازار نباید برای آن تعیین‌کننده باشد. درواقع با ژانر، هم می‌توان استقلال فیلم کوتاه را از سینمای بلند حفظ کرد و هم اینکه آینده‌ای را در سینمای حرفه‌ای برای آن فیلم‌ کوتاه‌ساز متصور بود.

شما بارها در نشست‌های خبری جشنواره خط قرمزهای خودتان و جشنواره را مشخص کردید. برای این دوره و به طور کلی تولید در انجمن، خط قرمزها پس از اتفاق‌های اخیر جامعه تا کجاست؟ اصلا شما چه پیشنهادهایی برای فیلمسازی دارید که جسارت ساخت آن وجود داشته باشد؟

اول این را بگویم که شرایط اصلا اینطور نیست که ما با تقاضای زیادی برای ساخت فیلم سیاسی مواجه باشیم یعنی متاسفانه و با صراحت، تاکید می‌کنم که فیلمسازها سراغ ساخت این نوع فیلم‌ها نمی‌روند. الان معنای جسارت این شده که درباره LGBT و رختخواب فیلم ساخته شود؛ این‌ها که جسارت نیست. سال قبل حداقل ‌دو، سه تا فیلم سیاسی در جشنواره داشتیم و هر کسی که آن‌ها را دیده می‌داند که من چه می‌گویم.

شخصا بیشتر از این از دستم برنمی‌آید چون بعضی از آن‌ها هم تولید خود ما در انجمن بود اما یک تصور ذهنی وجود دارد که درباره مسائل سیاسی نمی‌توان فیلم ساخت که این اشتباه است و امیدوارم درباره حوادث سال گذشته حتما در جشنواره امسال فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع می‌کنم. حال ممکن است فیلم درباره اتفاقات پارسال موضع حمایتی داشته باشد، ولی اگر موضع اعتراضی هم داشته باشد، حتما پذیرفتنی‌تر است. چون به نظرم اگر فیلمساز، اعتراض سیاسی به ما داشته باشد پذیرفتنی‌تر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخه‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.

من نمی‌دانم چرا در مورد بعضی موضوعات مثل اینکه فرضا یک فرزند از رابطه زناشویی پدر و مادرش مطلع می‌شود، اینقدر فیلم ساخته می‌شود؟ آیا این جسارت است؟ اصلا چه چیزی را ثابت می‌کند؟ یا مثلا فیلم ساختن درباره ترنس‌ها. پرداختن به این موضوع‌ها به خودی خود اشکالی ندارد چون به هر حال قوانین کشور در این زمینه مشخص است ولی من پای این نمی‌ایستم که کسی بخواهد فیلمی با این موضوع بسازد و بعد ابتدای فیلمش ۲۰ تا لوگوی جشنواره‌های مختلف را بزند، انگار که خیلی فیلم مهمی است؛ چون درباره این موضوع  یک دوپینگ جشنواره‌ای در حال رخ دادن است. در حالی که قبلا هم از این نوع فیلم‌ها ساخته می‌شد و خدا بیامرزد خانم طائرپور را که یک فیلم تر و تمیز (آیینه‌های روبرو) در این زمینه ساخت. اینکه شما با این موضوع فیلم بسازید و در ۲۰۰ جشنواره خارجی شرکت کنید و بعد هم فکر کنید فیلمساز خیلی خوبی هستید، رویه درستی نیست بخصوص آنکه الان در دنیا هم این اعتراض است که چرا اینقدر به این موضوع پرداخته می‌شود؟!

درباره کودک‌کشی هم چنین اتفاقی را شاهد هستیم و از آنجا که من تمام فیلم‌ها را می‌بینم، برایم سوال است که چرا در فیلم‌های کوتاه ما این همه کودک می‌میرد؟ آیا آماری در این رابطه وجود دارد؟ خیلی دردناک است. حرف من این است که اگر می‌خواهید فیلم اعتراضی بسازید درباره امروز بسازید. بچه یعنی فردا. درباره فردا پیش‌بینی نکنید. بگذارید بچه‌ها بزرگ شوند و خودشان کارشان را انجام دهند. شاید توان بیشتری داشتند و جامعه بهتری ساختند. شما فرضا حتی اگر اپوزوسیون هم باشید نباید بگویید هیچ امیدی به آینده نیست. پس چه کسی قرار است در این کشور کاری انجام دهد؟ در سینمای دنیا بچه نماد آینده است و با او این کار را نمی‌کنند. به نظرم در کشورهای دیگر هم وقتی بخواهند درباره این موضوعات حرف بزنند داستان را در ژانرهای دیگر مثل وحشت روایت می‌کنند نه در رئال‌ترین شکل ممکن که در اینجا اتفاق می‌افتد.

امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشندزمانی از انجمن سینما جوانان، فیلمسازانی مثل رضا میرکریمی و اصغر فرهادی و سعید روستایی بیرون آمدند اما نسل امروز با آن‌ها خیلی فرق دارد. این کار شما را سخت نمی‌کند؟

چرا گاهی خیلی متفاوت هستند. اولا به نظرم افراد مستعد در بین آن‌ها خیلی زیاد است. گروهی از آن‌ها بسیار صادق هستند و آنقدر “خودشان” هستند که ما تعحب می‌کنیم چون حتی در جلسات پیچینگ که با  حضور مدیر انجمن برگزار می‌شود، منظور فیلم‌شان را به سادگی توضیح می‌دهند ولی بعضی دیگر اصلا اینطور نیستند تا جایی که فیلمساز کشف حجاب کرده‌ای داریم که با مقنعه پیش من می‌آید. بنابراین همه را با یک عنوان مشترک نمی‌توان دید.

با این حال نقدا می‌توان گفت به لحاظ تکنیکی فیلم کوتاه از دهه‌های قبلی جلوتر است و امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشند. نکته مهم این است که فیلمساز مسئله خود را از فضای مجازی نگیرد بلکه مسئله خودش را دنبال کند. بسیاری از این بچه‌ها مطالبه‌گر هستند، ولی چون خیلی دوست دارند فیلم بلند بسازند گاهی محتاط می‌شوند که این کاملا برخلاف تصور جاری است. البته فضا برای اینکه اشتباه کنند هم زیاد است؛ مثلا در مورد خانم‌های فیلمساز، که تعداد زیادی از آن‌ها هر سال در جشنواره کوتاه تهران حضور دارند ولی همان سال در فجر یکی دو فیلمساز خانم بیشتر نیست؛ درواقع تعداد زیادی از آن‌ها به مرحله بعدی نمی‌رسند. بخشی از این اتفاق به دلیل تصمیم‌های اشتباه است و تداومی که در کار خود ندارند.

ما فیلمساز خانم زیادی داریم که دو فیلم ساخته و الان کانادا هستند. آن‌ها باید فکر کنند که آیا می‌خواهند فیلم بسازند یا اینکه با فیلم‌هایشان می‌خواهند پاسپورت و ویزا بگیرند؟ تا جایی که من می‌دانم اگر شما فیلم کوتاهی ساختید و جایزه گرفتید مانعی برای ساخت فیلم بعدی نبوده مگر اینکه یکسری تصمیم احساسی بگیرید که متاسفانه این موضوع در بین فیلمسازان خانم جدی است و زودتر ناامید می‌شوند و زودتر تصمیم به مهاجرت می‌گیرند یا حتی اصلا فیلمسازی را کنار می‌گذارند. یکی از دغدغه‌های من است که چرا این اتفاق می‌افتد و آن‌ها با اولین مانع ناامید می‌شوند در حالی که فیملسازی واقعا کار سختی است و برخی فیلمسازانی که شما نام بردید مثل سعید روستایی اصلا در فضای فیلم کوتاه هیچ گاه جایزه نگرفتند. به نظر می‌رسد تاب و تحمل سیر طولانی برای مسیر فیلمسازی وجود ندارد و نوعی عجله مشهود است. این را در باشگاه فیلم اولی‌های فارابی هم می‌بینیم که یک نفر دو فیلم ساخته و حالا سریع می‌خواهد فیلم بلند بسازد.

آدم‌ها وقتی مهاجرت می‌کنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عده‌ای مسیر وطن‌فروشی را برای کسب درآمد انتخاب کرده‌اند. آن‌ها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی می‌کنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص می‌شود که چه کسی فیملساز است و چه کسی تاجر. این روزها درباره منع پذیرش فیلم‌های ایرانی از سوی برخی جشنواره‌های مطرح دنیا مطالبی شنیده می‌شود. چقدر این موضوع در فیلم کوتاه هم جدی است؟

چند جشنواره مطرح و الف دنیا یک تصمیم کلی گرفته‌اند که شامل فیلم کوتاه هم می‌شود و تحت تاثیر جریانی هستند که آن طرف شکل گرفته است. به هر حال آدم‌ها وقتی مهاجرت می‌کنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عده‌ای مسیر وطن‌فروشی را برای کسب درآمد انتخاب کرده‌اند. آن‌ها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی می‌کنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص می‌شود که چه کسی فیلمساز است و چه کسی تاجر. البته ابعاد کلی این عدم پذیرش یا تاثیر جریان‌های سیاسی، در برخی موارد آنطور که می‌گویند نیست مثل سال قبل که عده‌ای می‌گفتند جشنواره فیلم کوتاه تهران دیگر مورد تایید آکادمی اسکار نیست در حالی که اینطور نبود و اتفاقا سال قبل ویدیوها و بازخوردهایی از برگزیده‌های خارجی جشنواره و خوشحالی آن‌ها گرفتیم که از بچه‌های خودمان نگرفتیم.

به هر حال جشنواره فیلم کوتاه در سال ۱۴۰۱ اولین رویدادی بود که بعد از ناآرامی‌های جامعه برگزار می‌شد.

آذرپندار: بله، و خیلی هم سخت بود.

دیانی: الان فیلم‌های سینمای ایران در حوزه کوتاه خیلی مورد استقبال هستند و اینطور نیست که ایران تحریم شده باشد؛ بخشی از همین انبوه اخباری که شما می‌گویید از فیلم کوتاه منتشر می‌شود، ناظر به حضورهای جهانی فیلم کوتاه‌های ایران است که در این میان تعداد فیلم‌های تولید انجمن هم زیاد است که با لوگوی انجمن و با اعتبار انجمن مورد توجه قرار می‌گیرند.

آذرپندار:‌ ما از سال قبل پس از چند سال وقفه در انجمن، دوباره بخش مربوط به پخش فیلم را فعال کردیم و این کار را طبیعتا با اسم و لوگوی انجمن انجام می‌دهیم و بر خلاف شایعات، در رویدادهای زیادی هم موفق بودیم. تا الان و در همین مدت کم، دو فیلم «جناکات» و «بالا افتادن» توسط پخش انجمن، به دو جشنواره اسکار کوالیفای یکی در بلغارستان و دیگری در امریکا راه پیدا کرده‌اند.

یک سوال دیگر در حوزه فعالیت‌های انجمن این است که انجمن سینمای جوانان در بخش آموزش چقدر به‌روز شده است؟

در حال حاضر در خیلی از شهرها بهترین‌های این حوزه مشغول تدریس هستند و البته در بعضی شهرها جوان‌های بدون اسم و رسمی را هم داریم که تدریس می‌کنند و خروجی بسیار قابل توجهی هم دارند. مزیت انجمن در این زمینه حتما در مورد اساتید و طرح درس‌هاست و قصد داریم که دوره‌های تخصصی را هم افزایش ‌دهیم. در این مورد یک سند پنج ساله نوشته‌ایم که علاقه‌مندیم براساس آن قضات شویم. ما یک دوره جامع داریم و نیز یکسری دوره‌های تک درس که سعی کردیم برخی حیطه‌ها را در یک بازه زمان‌بندی شده تخصصی کنیم مثل عکاسی که برای اولین بار دوره جامع آن پس از یک سال کار مداوم راه‌اندازی شده است. تا پیش از این عکاسی یک تکدرس در انجمن بود اما الان یک دوره جامع عکاسی داریم. تلاش می‌کنیم این دوره منجر به خروجی شود تا حتی هنرجو بتواند شغل پیدا کند. دوره جامع فیلمنامه‌نویسی هم الان در مرحله طرح درس‌ نویسی است و از سال بعد اجرایی می‌شود و ایضا طراحی دوره جامع مستندسازی هم از سال آینده آغاز می‌شود. نکته مهم این است که در تمام این‌طرح‌ درس ها، تدریس با مطالب و متدهای روز انجام خواهد شد.

در بخش نمایش فیلم‌های کوتاه چقدر حضور پلتفرم‌ها جدی شده است؟

دیانی: عدم وجود بستر مناسب پخش فیلم کوتاه پیش از این باعث شده بود ‌اصولا خیلی از بچه‌ها در حوزه فیلم کوتاه برای جشنواره‌ها اثر تولید ‌کنند. ما برای رونق نمایش فیلم‌ها از سال گذشته پاتوق فیلم کوتاه را که در دوران کرونا و قبل از آن تعطیل شده بود، دوباره در کل کشور راه‌اندازی کردیم و در کنار آن فیلم‌هایی را که از فرایند جشنواره جا مانده بودند و اتفاقا فیلم‌های خوبی هم بودند و به هر دلیلی از جمله سلیقه داوران امکان حضور در جشنواره را نداشتند، در این پاتوق‌ها روی پرده اکران کردیم که همچنان هم ادامه دارد. در کنار این‌ها پلتفرم‌ها را برای نمایش فیلم کوتاه فعال‌تر کردیم و بیش از ۱۰۰ فیلم را روی پلتفرم‌های هاشور و تیوال نمایش دادیم. همچنین توانستیم پلتفرم‌های بزرگتر را قانع کنیم که در این حوزه سرمایه‌گذاری کنند چون آن‌ها براساس تایم تماشا (watch time) به فیلم‌ها امکان پخش می‌دهند. با این حال توانستیم یک باکس ۱۰ تایی در فیلیمو ببندیم و آنقدر استقبال خوبی از آن شد که از طرف دیگر پلتفرم‌ها هم ادامه تقاضای نمایش مطرح شد. جدا از این‌ها الان برنامه سینماجوان در شبکه مستند تلویزیون ویژه نمایش و تحلیل آثار کوتاه روی آنتن است.

حرف آخر؟

بسیار امیدوارم جشنواره چهلم را با یک اجماع برگزار کنیم، چون این سرمایه ۴۰ ساله پدیده‌ای است که همه فیلمسازان در آن دخیل بودند و امیدوارم آن‌ها براساس انتخاب شخصی خود تصمیم بگیرند که با جشنواره مواجه شوند، نه با آن چیزی که در دایرکت‌شان اتفاق می‌افتد. البته در نهایت هر تصمیمی بگیرند قابل احترام است ولی فکر می‌کنم در جامعه فیلم کوتاه با کسانی مشکل داریم که در سینمای بلند موفق نشدند و برگشتند و لیدری جریان فیلم کوتاه را برعهد گرفتند. امیدوارم بچه‌های فیلم کوتاه متوجه شوند که بعضی‌ها دورهای خود را می‌زنند و در نهایت می‌بینند که اینجا می‌توانند قهرمان‌بازی دربیاورند. این ناراحت‌کننده است که برخی چنین استفاده‌ای را از فضای فیلم کوتاه می‌کنند. سال قبل برخی با بغض تماس می‌گرفتند و از جشنواره انصراف می‌دادند هرچند چون انصراف‌شان مکتوب نبود ما فیلم‌ها را نمایش دادیم. حوزه فیلم کوتاه شاید تنها جایی باشد که یک نفر می‌تواند در شرایطی که ۱۵ سال است فیلم کوتاه نساخته و از تیزرسازی برای تلویزیون امرار معاش می‌کند، ژست مستقل بودن بگیرد و کارگردان‌های فیلم کوتاه را تحت فشار بگذارد که انصراف دهند؛ بدون آنکه خودش مطلقا هیچ و هیچ و هیچ هزینه‌ای بدهد. من خیلی صریح می‌گویم که امیدوارم فیلم کوتاه از شر این افراد خلاص شود.

رسانه سینمای خانگی- حضور پررنگ ایرانی‌ها در جشنواره زردآلوی ارمنستان

نهمین جشنواره فیلم درخت زردآلوی ارمنستان امسال میزبان نمایش ۵ فیلم و حضور یک داور ایرانی است.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، جشنواره بین المللی مستند «درخت زردآلو» از ۲۰ تا ۲۶ آگوست ۲۰۲۳ (۲۹ مرداد الی ۴ شهریورماه) به مدت هشت روز در ارمنستان در حال برگزاری است و الهه نوبخت تهیه‌کننده و توزیع‌کننده بین‌المللی سینمای ایران به همراه «وینست سورل» کارگردان فرانسوی و «ویگن اوتیس» هنرمند ایتالیایی- ارمنی، فیلم‌های بخش مسابقه این جشنواره را داوری خواهند کرد.

همچنین این رویداد میزبان نمایش فیلم‌های «همه چیزی که می‌بینی» از نیکی پدیدار، فیلم‌های کوتاه «لاکپشت» از رضا اکبریان و «جایی که بادها می‌میرند» از پژمان علیپور و همچنین دو مستند «دختر کوچ» به کارگردانی روح الله اکبری و «شوهر ایران خانم» ساخته مرجان خسروی است.

هدف از برگزاری این جشنواره آشنایی مخاطبان با آداب و رسوم و هنر سراسر جهان و به وجود آوردن انگیزه در فیلمسازان جوان برای ساخت فیلم‌های مستند با موضوعات قوم نگاری است.

این جشنواره دارای دو بخش مسابقه فیلم‌های بلند (۳۰ دقیقه و بیشتر) و فیلم‌های کوتاه (کمتر از ۳۰ دقیقه) است.

رسانه سینمای خانگی- کیارستمی حتی اسکورسیزی را هم جذب کرد

مارتین اسکورسیزی که خود از تاثیرگذارتربن سینماگران در قید حیات جهان است، زمانی از رسیدن به خلوص و سادگی بسیار پیچیده در آثار کیارستمی به عنوان منبع الهام خود سخن گفته بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، برای بیش از ۵۰ سال، «مارتین اسکورسیزی» برخی از مسحورکننده‌ترین لحظات سینمایی را که جهان تاکنون شناخته به مخاطبان ارائه کرده است. این سینماگر مولف متولد نیویورک با فیلم هایی چون «خیابان‌های پایین‌شهر»، «رفقای خوب»، «راننده تاکسی»، «گاو خشمگین» و «گرگ وال استریت» همواره در ارائه برخی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما موفق بوده است.

در حالی که به راحتی می‌توان گفت «اسکورسیزی» یکی از تأثیرگذارترین کارگردانان تمام دوران است، او همچنان یک مخاطب سینماست و به همین دلیل، از فیلمسازان بزرگی چون «آکی‌را کوروساوا»، «اینگمار برگمان» و «جان فورد» الهام گرفته است.

اما یکی از جالب‌ترین تاثیرات روی «اسکورسیزی» از سوی کارگردان فقید ایرانی عباس کیارستمی است. او زمانی در این‌باره بیان کرده بود: «وقتی فیلم‌های کیارستمی را می‌بینم، وقتی زیر درختان زیتون را می‌بینم، وقتی ABC آفریقا یا خانه دوست کجاست؟ یا باد ما را خواهد برد یا هر یک از این فیلم‌ها را می‌بینم، متوجه می‌شوم که می‌خواهم با شخصیت‌ها در این فیلم‌ها وقت بگذرانم.»

اسکورسیزی گفته بود: «گذراندن وقت با روح آن فیلم‌ها و آن دنیاها مانند یک پاکسازی بود. روحیه هنری که باعث می‌شود مردم دنیا را به شیوه‌ای جدید، باطراوت و امیدوارکننده ببینم. ظاهرا فیلم‌های کیارستمی در زندگی شخصی کارگردان تأثیر بسزایی داشته است».

عباس کیارستمی از دهه ۱۹۷۰ فیلم می‌سازد، اما اولین‌بار برای سه‌گانه کوکر خود بین سال‌های ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۴ شامل فیلم‌های «کلوزآپ»، «باد ما را خواهد برد» و «طعم گیلاس» شناخته شد که فیلم آخر این سه‌گانه در سال ۱۹۹۷ نخل طلای جشنواره کن را از آن خود کرد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. فیلم‌های او اغلب در قالب‌هایی به سبک مستند داستان‌هایی را در مناطق روستایی روایت می‌کند.

اما نکته مهم در مورد کیارستمی برای اسکورسیزی این است که چگونه فیلم‌های او ماهیت پیچیده خلوص را از طریق روایتی بسیار ساده و تصویری به تفصیل شرح می‌دهند. اسکورسیزی در این‌باره می‌گوید: «سادگی، البته با کیارستمی از سادگی صحبت می‌کنیم. خلوص یک کلید است، اما آسان نیست».

اسکورسیزی در ادامه به چند فیلم کیارستمی اشاره می‌کند که به نظر می‌رسد مظهر آن سادگی بسیار پیچیده هستند و خاطرنشان می‌کند: «بسیاری از فیلم‌های عباس پیچیده است. طعم گیلاس بسیار پیچیده است. کپی برابر اصل، که فیلم زیبایی است، مطمئناً پیچیده است، اما برای رسیدن به هسته اصلی این فیلم‌ها، باید از سطوح اولیه عبور کرد».

کیارستمی در کارنامه‌ فیلم‌سازی‌اش ساخت فیلم‌های کوتاه «نان و کوچه»، «زنگ تفریح»، «تجربه»، «دو راه حل برای یک مساله» و… و فیلم‌های بلند «گزارش» ۱۳۵۶، «اولی‌ها» ۱۳۶۲، «خانه‌ دوست کجاست؟» ۱۳۶۵، «مشق شب» ۱۳۶۶، «کلوزآپ، نمای نزدیک» ۱۳۶۸، «زندگی و دیگر هیچ» ۱۳۷۰، «زیر درختان زیتون» ۱۳۷۳، «طعم گیلاس» ۱۳۷۶، «باد ما را خواهد برد» ۱۳۷۷ و «ABC آفریقا» ۱۳۷۹ را دارد و آخرین فیلم او با عنوان «۲۴ فریم» پس از درگذشت او در سن ۷۶ سالگی، رونمایی شد.

رسانه سینمای خانگی- «تورنتو» در غم فقدان حامی

اسپانسر جشنواره فیلم «تورنتو» پس از ۲۸ سال، همکاری خود را با این جشنواره مهم سینمایی قطع کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ورایتی، شرکت مخابراتی «Bell Canada» اعلام کرده که به حمایت مالی طولانی مدت خود از جشنواره بین المللی فیلم تورنتو پایان می‌دهد. این شرکت که از سال ۱۹۹۵ حامی اصلی این جشنواره بوده است، پس از چهل و هشتمین دوره جشنواره که امسال برگزار خواهد شد، همکاری خود را با تورنتو قطع خواهد کرد.

این شرکت در بیانیه ای در این باره اعلام کرد: «کمپانی بل در ۲۸ سال گذشته شراکت فوق العاده ای با جشنواره تورنتو داشته است. ما به همکاری خود برای کمک به تبدیل شدن این رویداد به یک مقصد جهانی پیشرو برای فیلم و حمایت از محتوا و استعدادهای کانادایی در صحنه جهانی افتخار می‌کنیم.»

 در ادامه این بیانیه آمده است: «اوایل سال جاری، ما تصمیم گرفتیم که پایان سال ۲۰۲۳ زمان مناسبی برای پایان دادن به همکاری با جشنواره تورنتو است و تصمیم گرفتیم حمایت مالی خود را تمدید نکنیم تا در دیگر فرصت‌هایی که هسته اصلی کسب و کار ما محسوب می‌شوند سرمایه‌گذاری کنیم. ما مطمئن هستیم که جشنواره تورنتو به توسعه و نمایش محتوای پیشرو در جهان برای اطلاع رسانی، آموزش و سرگرمی بهترین مخاطبان در فیلم ادامه خواهد داد.»

مسئولان جشنواره فیلم تورنتو هنوز به از دست دادن حامی مالی اصلی خود واکنشی نشان نداده است. این رویداد سینمایی در ماه جولای از فهرست ۶۰ فیلم امسال رونمایی کرد که شامل جدیدترین فیلمهای سینماگرانی چون «الکساندر پاین»، «ریچارد لینکلیتر»، «هیروکازو کوره‌ئیدا» و همچنین «ژوستین تریه» است که امسال با فیلمش «آناتومی یک سقوط» برنده نخل طلای بهتری فیلم جشنواره کن شد.

اولین نمایش جهانی مستند «سیلوستر استالونه» به نام «حیله گر»، جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو ۲۰۲۳ را در ۱۶ سپتامبر در تالار روی تامسون به پایان می‌رساند.

چهل و هشتمین جشنواره فیلم تورنتو از ۷ تا ۱۷ سپتامبر (۱۶ تا ۲۶ شهریور ماه) در کانادا برگزار خواهد شد و  طبق اعلام پیشین فیلم کوتاه «تایتانیک: نسخه مناسب برای خانواده‌های ایرانی» به نویسندگی و کارگردانی فرنوش صمدی، در بخش مسابقه فیلم‌های کوتاه جشنواره تورنتو پذیرفته شده و فیلم کوتاه «سرزمین مادری» ساخته یاسمین مظفری (محصول کانادا)، دو فیلم بلند سینمایی «آشیل» به کارگردانی فرهاد دل آرام محصول مشترک ایران، آلمان و فرانسه و «شیدا» ساخته نورا کیاسری محصول استرالیا در کنار فیلم‌های کوتاه «شهاب» به کارگردانی عاطفه خادم الرضا محصول کانادا و «مست دل» از مریم تفکری و محصول ایران و انگلستان نیز در این رویداد سینمایی به روی پرده خواهد رفت. 

رسانه سینمای خانگی- فیلمساز تجربی به قضاوت دیگران توجهی ندارد

احمدرضا درویش در کارگاه انتقال تجربه‌ای که همزمان به هفته فیلم هنروتجربه شیراز، برگزار شد، تاکید کرد که کار یک فیلمساز تجربی، توجه کردن به قضاوت دیگران نیست.

اولین کارگاه “انتقال تجربه” هفته فیلم هنر و تجربه” شیراز، با حضور احمدرضا درویش کارگردان سینما در سالن سینما فرهنگ این کلانشهر برگزار و با استقبال خوب علاقه‌مندان مواجه شد.

احمدرضا درویش ابتدا درباره فعالیت‌های کارگردانی خود و ساخت آثار سخت، گفت: اینکه انسان به سراغ کاری می‌رود، به جهان‌بینی، تربیت، سلوک، نگاه به اطراف و تلقی‌اش از اثری که می‌گذارد، بستگی دارد. مثلا ما کشاورزان بسیاری داریم اما شاید کسی دوست داشته باشد در طول چهار فصل از خاک برداشت کند، اینکه کشاورزی بخواهد در این زمینه فعالیت کند با کسی که می‌خواهد تنها پسته و گردو بکارد متفاوت است، این مساله به معنی بی ارزش بودن فعالیت کشاورزان چهار فصل نیست بلکه به نگاه و کشش او وابسته است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی هنرو تجربه، درویش ادامه داد: ما در حوزه‌های مختلف مثل ادبیات، معماری و… دائما با مجموعه‌ای از پدیده‌ها مواجه هستیم، کم‌تر پیش می‌آید که وقتی با این پدیده‌ها روبه‌رو می‌شویم به کسانی که این پدیده‌ها را خلق کرده‌اند، فکر کنیم؛ اینکه خالق اثر هنگام خلق به چه چیزی فکر کرده، در چه موقعیتی بوده و هندسه ذهنش چه بوده است. زمانی که رابطه اثر با صاحب اثر را متوجه نمی‌شویم وارد دیدگاهی انتزاعی می‌شویم، مگر می‌شود صاحب اثر را جدا از اثر دید؟ یادمان باشد، روزی می‌رسد که ما نخواهیم بود، درباره دوره‌ای که ما برای آن انتخاب شده‌ایم، ۶۰۰ سال آینده قضاوت خواهد شد.

کارگردان «رستاخیز» خاطرنشان کرد: بخش زیادی از انرژی جوانان فعال سینمایی که برای ورود به جهان حرفه‌ای سینما کار تجربیِ جدی انجام می‌دهند، صرف قضاوت کارهای یکدیگر می‌شود در صورتی که کار فیلمساز این نیست؛ کار فیلمساز درک و بیان حقیقت از دریچه نگاه خود با موضوعات مختلف و فرم سینماست، هر فیلمسازی ترجمان خاص خود را دارد، دغدغه اصلی فیلمساز باید صرف این بخش شود. مگر می‌شود یک تصنیف ماندگار تاریخی ساخته شود و صاحب اثر، فردی معمولی باشد؟ اثری ماندگار است که از ذهن موثر تابیده باشد.

لباس هنر باید در قامت هنرمند اندازه و قابل تشخیص باشد

درویش درباره جایگاه هنرمند و خالق تاکید کرد: مرتبت هنرمندی یعنی هنرمند به جایگاهی از نگاه به هستی می‌رسد، خودش را در جریان هستی طوری پیدا می‌کند که لباس هنر در قامت او اندازه و قابل تشخیص است، وقتی لباس هنر قابل تشخیص و در قواره اندام یک هنرمند بریده و دوخته شود، آثار بزرگی مثل «شاهنامه»، «مثنوی معنوی»، «فیه ما فیه» و بسیاری از آثار مهم و ماندگار دیگر، ایجاد خواهد شد. پس قبل از فیلمساز شدن باید به مساله مرتبت هنرمندی توجه شود.

این فیلمساز در ادامه تصریح کرد: شما فیلمساز هستید و همه پدیده‌های جهان برای شما مواد و دست‌مایه‌هایی هستند تا اثری را تولید کنید و عصاره اصلی در ذهن شما را برای تولید اثر ایجاد کنند. جریان نقد در جهان تولید اثر نیست، ما باید اثری را برای نقد شدن تولید کنیم. البته فیلمساز وظیفه دارد به‌وسیله اثری که تولید می‌کند، چیزهایی را نقد کند. نگاه‌های ژورنالیستی، نگاه فیلمساز نیست. هرگاه خواستید بدانید در چه بستری از سینما حرکت کنید، به مسائلی که می‌شنوید و در ذهن‌تان می‌نشیند اما شما را به موضع‌گیری وادار نمی‌کند و یک افقی واقعی را ترسیم می‌کند، توجه کنید.

او توضیح داد: فضای فکری و حرف‌هایی که از گوشه و کنار می‌شنوید، از جنس کوچه هنر نیست؛ عرصه محل هنر کشف و شهود، دستیابی به جریان حقیقت هستی و رسیدن به مرحله تسلیم است به‌طوری که به جایی می‌رسید که دیگر نمی‌توانید موضوع موجود در ذهن‌تان را نسازید. شما صیاد نیستید بلکه صید هستید چراکه در رابطه شناخت هنرمند از خود و جهان پیرامونش اتفاقی رخ داده است. واقعیت‌های جهان اطراف مثل جهان دیجیتال و هوش مصنوعی، ما را به سمت وادادگی عضلانی می‌برد اما هنرمند، عضلات روانی و ذهنی خود را محکم می‌کند پس کار سختی در پیش دارد.

آثاری که بعد از انقلاب تولید و ماندگار شده، تهیه‌کننده درجه یکی داشته‌اند

کارگردان «دوئل» در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره سال‌های ابتدایی فعالیت هنری‌اش بیان کرد: قرار شد بعد از انقلاب، سینمای دیگری پایه‌ریزی شود اما هیچ زیرساخت، طراحی و افقی از سینمای جدید وجود نداشت، در چنین فضایی، هسته مقاومی وجود داشت و اصلا اجازه ورود به نیروهای جوان و دارای انگیزه‌های متفاوت نمی‌داد.

درویش ادامه داد: سینمای ایران در حال حاضر حداقل ۳۰ الی ۴۰ فیلمبردار درجه یک دارد، قبل از انقلاب نیز فیلمبردار خوب وجود داشت اما قابل مقایسه با وضعیت فعلی نیست، این مساله در زمینه طراحی صحنه، تدوین، موسیقی و… نیز وجود داشت.

همچنین در بخش طراحی صحنه باید گفت که اصلا چنین رشته‌ای در سینما به‌طور حرفه‌ای وجود نداشت و اساسا قرار نبود که اتفاقات جدی‌ای رخ دهد. در عرصه بازیگری و فهمی که از مقوله تولید و تهیه‌کنندگی در کشور وجود دارد، دچار پیشرفت قابل ملاحضه‌ای بوده‌ایم. آثاری که بعد از انقلاب تولید و ماندگار شده، بدون شک تهیه‌کننده درجه یکی داشته‌اند که در چهل سال اخیر به دست آمده‌اند. البته باید گفت که هنوز چالش‌ها و حفره‌های بسیار جدی‌ای در سینما وجود دارد.

این کارگردان در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره چگونگی انتخاب عوامل و ورود به فیلم تصریح کرد: انتخاب عوامل مربوط به بخش تولید است؛ برای جاده‌ای که می‌خواهید بکشید تا به آدرس مورد نظر برسید، به تشخیص کارشناسی نیاز دارید. فیلمساز و مولف با عناصری که در خدمت یک فیلم قرار می‌گیرند، تفاوت دارد؛ مهم‌ترین تفاوت او این است که امضاکننده اثر است درصورتی که به عوامل دیگر گفته می‌شود که چگونه و در کجای کار به درستی حضور داشته باشند، این نکته، تفاوت مهمی است که در همه بخش‌های هنر و خالقان آن وجود دارد.

کارگردان «سرزمین خورشید» تاکید کرد: باید به جایی برسید که صحنه خودش بخواهد چگونه آن را فیلمبرداری کنید، تا وقتی که مریض نشوید، حال‌تان بد نشود، گرفتار نشوید و حلقه کاری که می‌خواهید انجام دهید، گلوی‌تان را فشار ندهد، فیلم‌تان، فیلم نمی‌شود به همین دلیل می‌شنویم که بسیاری از آثار مهم دنیا، آثاری هستند که ساخته نشده‌اند.

این کارگردان سینما درباره تفاوت فیلم‌های «دوئل» و «رستاخیز» توضیح داد: «دوئل» تعبیر و نگاه من به جنگ است که کاملا واقعی نیست و متاثر از آن است. در «رستاخیز» تلاش شد که به تاریخ توجه اساسی شود اما به این معنا نیست که از جریان خیال جدا شود، در جاهایی که تاریخ اجازه می‌داد و سکوت شده بود، درام شکل می‌گیرد و من توانستم که مظروف ذهن خود را به کار بیندازم.

به گزارش ایسنا، هفته فیلم هنر و تجربه شیراز با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، گروه سینمایی هنر و تجربه، مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی و انجمن سینمای جوانان فارس برگزار می‌شود.

در این رویداد کارگاه با موضوع انتقال تجربه کارگردانی توسط احمدرضا درویش برگزار شد و در روزهای آینده کارگاه‌های انتقال تجربه، معنا و فرم در فیلم توسط علی روئین‌تن، ساخت مستند علمی توسط سیاوش صفاریان‌پور و تصویربرداری و نورپردازی خلاقانه در سینما توسط هاشم مرادی برگزار خواهد شد.

انتهای پیام

رسانه سینمای خانگی- سکوت سینما در مواجهه به اربعین

مسعود دهنوی مستندساز در خصوص لزوم توجه به راهپیمایی عظیم اربعین حسینی (ع) در سینما و تلویزیون گفت: تولید فیلم در رابطه با موضوع اربعین از نظر کمی و کیفی به جایی که باید نرسیده است و این در حالی است که پرداختن به این موضوع در تمامی عرصه های فرهنگی، هنری و رسانه ای بسیار حائز اهمیت است.

به گزارش سینمای خانگی، کارگردان مستندهای «میزبان»، «میهمان»، «تصحیح فاتحه» و «همسفران جابر» که همگی با موضوع اربعین حسینی (ع) تولید شده اند در گفتگو با سینماپرس، افزود: ما فیلمسازان بسیار خوبی داریم که تمایل دارند در خصوص موضوع اربعین حسینی (ع) با تمام جان و وجودشان فیلم بسازند اما متأسفانه یا نهادها از این افراد برای تولید اثرشان حمایت نمی کنند و یا آنقدر بودجه های اندکی برای تولید این آثار اختصاص می دهند که ماحصل کار به دلیل کمبود شدید بودجه، نیرو و امکانات لجستیکی معمولی می شود.

وی ادامه داد: متأسفانه نهادها و ارگان هایی که به موضوع اربعین حسینی (ع) ورود می کنند بیشتر به دنبال کارهای گزارشی هستند و چندان دغدغه ای برای تولید یک کالای ماندگار فرهنگی ندارند.

این سینماگر در بخش دیگری از این گفتگو با بیان اینکه اهمیت هر سوژه و موضوعی به میزان افرادی است که با آن موضوع درگیر هستند اظهار داشت: وقتی میلیون ها نفر از مردم با موضوع اربعین درگیر هستند مدیران فرهنگی باید از تولید آثار با این سوژه حمایت ویژه کنند.

دهنوی تأکید کرد: اگر ما در هر کاری که می خواهیم انجام دهیم، خواه تولید فیلم مستند باشد یا فیلم داستانی و سریال تلویزیونی و یا حتی کارهای خبری اعم از گزارش های تصویری و نوشتاری و… مردم را مبنا قرار دهیم و بنای مان بر این باشد که اثرمان را برای مردم تولید کنیم، میزان اهمیت اثرمان مشخص می شود.

این فیلمساز جوان در پایان این گفتگو متذکر شد: میزان اهمیت موضوع اربعین به چند میلیون زائری است که هر ساله با تمام وجودشان از ایران به عراق می روند. پرسش بنده از مسئولان فرهنگی این است چطور وقتی یک موضوع فقط ۵۰۰ هزار نفر از افراد جامعه را درگیر می کند چندین اثر راجع به آن می سازند و بودجه های هنگفتی به آن اختصاص می دهند اما وقتی سالانه چندین میلیون زائر به صورت مستقیم از ایران برای زیارت به کربلا می روند و بخش کثیری از جامعه با این موضوع درگیر هستند هیچ کس حمایتی از تولید فیلم در این زمینه نمی کند؟ بدیهی است وقتی این تعداد از مردم با این موضوع درگیر هستند باید نهادها و ارگان ها به میدان بیایند و تمام امکانات شان را برای تولید این آثار در اختیار سینماگران دغدغه مند بگذارند.

رسانه سینمای خانگی- در این قبرستان مرده‌ها دفن نمی‌شوند

هشتمین قسمت از برنامه تلویزیونی «سینما جوان» با نمایش و بررسی فیلم کوتاه «مطرود» از شبکه مستند پخش می‌شود. این فیلم کوتاه روایتی عجیب از دل یک روستای دورافتاده است.

به گزارش سیبنمای خانگی به نقل از روابط عمومی شبکه مستند، هشتمین قسمت از برنامه تلویزیونی «سینماجوان» شنبه ۴ شهریورماه با پخش فیلم کوتاه «مطرود» روانه شبکه مستند می‌شود.

سینما جوان با محوریت پخش، تحلیل و بررسی فیلم‌های کوتاه سینمای ایران و با نگاهی آموزش محور به این مدیوم از سینما، به صورت مشترک توسط انجمن سینمای جوانان ایران و شبکه مستند سیما تولید شده است.

نمایش فیلم کوتاه «مطرود» به کارگردانی امیر مهندسیان، بخش اصلی برنامه این هفته سینماجوان است و نازنین چیت‌ساز مجری برنامه در گفت‌وگو با کارگردان این فیلم کوتاه درباره تجربیات او در عرصه فیلمسازی سخن می‌گوید.

در میز نقد و تحلیل برنامه نیز، وحید نامی در گفتگو با رامتین شهبازی به نقد و بررسی این اثر کوتاه سینمایی می‌پردازند.

فیلم کوتاه «مطرود» روایتی متفاوت از یک خرافات عجیب و غریب در روستایی دورافتاده است؛ جایی که در یک مرده‌شور خانه به علت خرافات شکل گرفته کسی حاضر به دفن میتش در آن قبرستان نیست.

فیلم‌نامه «مطرود» را امیر مهندسیان نگارش کرده و کارگردانی آن به صورت مشترک توسط حمید شاه‌محمدی و امیر مهندسیان انجام شده است؛ نادر فلاح و گیتی قاسمی که در سریال «زیرخاکی» با یکدیگر همکاری کرده‌اند، در این فیلم کوتاه هم، هم‌بازی هستند. کبری جوشقانیان، رها فریدونی، فردین شاه حسینی، علیرضا زارع پرست و کاوه ابراهیم نیز از دیگر بازیگران این اثر هستند. 

در بخش دیگری از قسمت هشتم «سینما جوان»، سیدحسن حسینی با جدیدترین شماره از پرونده «ژانرهای سینمایی» مقابل دوربین حاضر شده و صحبت‌های خود درباره همین موضوع را بیان می‌کند. 

برنامه «سینماجوان» به تهیه‌کنندگی فاطمه بوربور و اصغر احمدپور شنبه‌ها ساعت ۲۰ از شبکه مستند سیما پخش می‌شود و بازپخش آن یکشنبه ساعت ۰۰:۰۰ و ۱۰ صبح است.

خروج از نسخه موبایل