رسانه سینمای خانگی- آنچه از مقاومت در سینما دیده‌ایم

 مقاومت قدمتی به اندازه عمر انسان دارد و حدود و قوانینی نانوشته برپایه طبع او. پیش از آنکه سینما متولد شود، در قرن‌ها پیش از میلاد مسیح تصویر مقاومت در ادبیات یونانی آمده بود. تصویری از نوعی جنگ که بر سر بقا بنیان نشده، بلکه موضوعیت جنگ، شرافت و ناموس و سرزمین است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «آخلیوس نگاهی پر ازخشم به او کرد و گفت: ای هکتور، ای دشمن شوم، خودداری کن درباره هیچ پیمانی با من سخن بگویی. چون هیچ پیمانی میان شیر و آدمیزاده نیست. چون گرگ و بره با هم سازگار نمی‌زیند، بلکه در جنگ جاودانیاند..» ایلیاد، سرود بیست و دوم در ایلیاد هومر، داستان دزدیدن هلن توسط شاهزاده پاریس، جنگی طولانی میان یونانیان و آخایی‌ها آغاز می‌کند که به محاصره ۱۰ ساله شهر تروا منجر می‌شود.


هلن، مرز دعوا میان دو طرف است که تظلم‌خواهی و حقانیت را دستمایه جنگ و مقاومت می‌کند و همه تلاش مردم آخایی در طول داستان را بر این سعی شکل می‌دهد که دروازه‌های شهر را از هجوم دشمن دور نگه دارند.
از بهترین فیلم‌هایی که در سال‌های آغازین سینما با این تکنیک و درباره مقاومت ساخته شد، فیلم «رزمناو پوتمکین»(۱۹۲۵) اثر «سرگئی آیزنشتاین» است. این فیلم داستان مقاومت مردم در شهر مسکو و در مقابل سربازان تزار است که در نهایت با پیروزی مردم و پیوستن سربازان به انقلاب پایان می‌یابدقرن‌ها بعد در سینما ایده مقاومت به تصویر آمد. ایده‌هایی که نقطه تولدی برایش وجود ندارد چون همیشه در فرهنگ ملل وجود داشته، برایش شعر گفته شده بود و داستان‌ها و نمایش‌نامه‌های بسیاری نوشته شده بود و فقط صورت خود را تغییر می‌داد؛ اما تمایز سینما با انواع پیشین خود این بود که سینما در بیانگری به تصویر محتاج بود. چیزی که تهیه آن از کلمه دشوارتر است زیرا لازم بود آن تصویر آنقدر غنی باشد تا بتواند مفهوم سنگینی مانند مقاومت را بر خود حمل کند.

این دیگر خروج کارگران از کارخانه و یا ورود قطار به ایستگاه نبود و چون از روزمرگی فاصله داشت نیازمند تمهید و تغییری در سینما بود. این تغییر به زودی اتفاق افتاد و در روسیه با تئوری مونتاژ، تصاویر مهیای القای حس کشمکش و تضاد شدند.

از بهترین فیلم‌هایی که در سال‌های آغازین سینما با این تکنیک و درباره مقاومت ساخته شد، فیلم «رزمناو پوتمکین»(۱۹۲۵) اثر «سرگئی آیزنشتاین» است. این فیلم داستان مقاومت مردم در شهر مسکو و در مقابل سربازان تزار است که در نهایت با پیروزی مردم و پیوستن سربازان به انقلاب پایان می‌یابد.

توجه به نقش توده در مقاومت و آگاهی پیش از آن، از نکات مهم فیلم است که در دیگر آثار آیزنشتاین به عنوان یک کارگردان ایدئولوگ قابل مشاهده است.

مردم و دفاع از انقلاب و مقاومت

در تاریخ سینما تعداد فیلم‌هایی که به موضوع انقلاب و مقاومت در بطن آن می‌پردازند کم نیست، اما نکته‌ای که بعضی فیلم‌ها را در بیان مفهوم مقاومت از دیگران جدا می‌کند تصویر دفاع از شهر است.
شهر به عنوان نمودی از سکون، بقا و زندگی که در بحرانی مورد تعدی و یا اشغال قرار می‌گیرد و این دقیقا نقطه‌ای است که پروتاگونیست و یا قهرمان وارد عمل می‌شود.

یکی از نمونه‌های شاخص نمایش دفاع از شهر، فیلم «نیمروز» اثر «فرد زینهمان»(۱۹۵۲) است. فیلم روایت‌کننده داستان کلانتری است که در آخرین روز کاری و زمانی که همه چیز برای شروع زندگی مشترک و سفرش آماده است متوجه ورود سه تبهکار قدیمی به شهر می‌شود. چیزی که مردم شهر از او انتظار دارند فرار است اما کلانتر نفع شخصی را نادیده می‌گیرد و با چسباندن ستاره به لباسش دوباره در نقش کلانتر از شهر محافظت می‌کند.

دفاع در فیلم نیمروز نه یک وظیفه ذاتی و نه یک تقدیر حساب نشده، بلکه انتخابی مقدس است. در انواع وسترن‌ها دفاع از شهر و درگیری با دار و دسته اشرار وجود دارد اما پرداختی اینچنین دقیق و بر محور انسانیت و مقاومت در برابر شر، کمتر دیده می‌شود. ایده‌ای که شاید بتواند شبیه آن را در «ریو براوو»(هاوارد هاکس،۱۹۵۹) نیز دید.

در تاریخ سینما تعداد فیلم‌هایی که به موضوع انقلاب و مقاومت در بطن آن می‌پردازند کم نیست، اما نکته‌ای که بعضی فیلم‌ها را در بیان مفهوم مقاومت از دیگران جدا می‌کند تصویر دفاع از شهر استدفاع از شهر در سینمای ژاپن نیز دربردارنده حرف‌های جدی است. در «هفت سامورایی» (کوروساوا،۱۹۵۴) دهقانان در برابر راهزنان دچار ظلم فصلی می‌شوند. آنها هر سال موقع برداشت محصول مورد هجوم اشرار قرار می‌گیرند تا بخش زیادی از محصولشان را به آنها بدهند، اما به یکباره تصمیم می‌گیرند در برابر این عادت باج‌دهی بایستند و حتی به قیمت جانشان برای این ایستادگی هزینه دهند.

داستان مقاومت هفت سامورایی از شهر در برابر هجوم راهزنان یک شعر حماسی است که هم ویژگی‌های داستانی وسترن را دارد و هم اخلاق جوانمردی شرقی. زمانی که مردم شهر در معرض تصمیم قرار می‌گیرند زمانی است که می‌بینند برای شکستن دیوار استضعاف و ساختن آینده‌ای عزتمند چاره‌ای جز جنگ ندارند و به همین دلیل هفت سامورایی را برای این جنگ به استخدام می‌آورند.

دفاع از وطن با مبارزات چریکی

گونه‌ای دیگر از صحنه مقاومت در سینما مربوط به فیلم‌های مبارزات چریکی است. در این گونه از زیرژانر سینمایی نیز مساله دفاع از شهر مطرح است اما این بار مقاومتی در زیر پوست شهر در حال نفوذ به قلب دشمن و دفاع از مردم در برابر اشغال در میان است.
نمونه خوبی از این گونه، فیلم «ارتش سایه‌ها» اثر «ژان پیر ملویل» (۱۹۶۹) که روایت‌گر بخشی از تاریخ اشغال فرانسه به دست نازی‌ها در میان جنگ جهانی دوم است.
این فیلم سرنوشت گروه کوچکی از مبارزان مقاومت را دنبال می‌کند که بین خانه‌های امن جابجا می‌شوند، با ارتش متفقین کار می‌کنند، خبرچین‌ها را می‌کشند و تلاش می‌کنند از دستگیری و اعدامی که می‌دانند محتمل‌ترین سرنوشت آنهاست بگریزند.

فیلم ضمن اینکه شخصیت‌هایش را قهرمانانه به تصویر می‌کشد، نمایی تاریک و غیررومانتیک از مقاومت ارائه می‌دهد. نمایی که در آن دوربین به نفع مقاومت فرانسه موضعگیری می‌کند تا دیگر هیچکس نتواند در تاریخ بنویسد فرانسوی‌ها تروریست بودند!
ایده مقاومت در زیر پوست شهر در فیلم‌های دیگری نیز درخشان به تصویر آمده، از جمله «رم شهر بی‌دفاع»(رسولینی،۱۹۴۵) که سال‌ها پیش از ارتش سایه‌ها تولید شده بود و به نوعی مادر فیلم‌های چریکی بعد از جنگ جهانی دوم به حساب می‌آید.

نپذیرفتن قرارداد ننگین و یکطرفه، بخش بزرگی از صحنه مقاومت است که در سینما بار دراماتیک بالایی دارد و می‌تواند سنجش خوبی برای عیار شرف و مردانگی باشد. فرقی نمی‌کند طرفین ماجرا بر سر چه درگیر باشد، چه بر سر هلن باشد و در میان سطور ایلیاد و چه در دل تاریخ لیبی و مستند در سینمای مصطفی عقاد و چه حتی کمی نزدیکتر به ما، اینجا در خاورمیانه باشد و همین حالا.

این فیلم نیز داستان مقاومت گروهک ایتالیایی در برابر اشغالگران نازی است که در فیلم منفور و ترسناک جلوه داده شده‌اند.
مقاومت در برابر استعمار یکی دیگر از انواع سینمایی مقاومت است. در فیلم «عمر مختار» (مصطفی عقاد، ۱۹۸۱) با یک قهرمان مسلمان روبه‌رو هستیم که در لیبی در مقابل سربازان موسلینی مقاومت می‌کند و راضی نمی‌شود هیچ ذلتی را بپذیرد.

تصویر مصطفی عقاد از مقاومت، یک تصویر پاک و بی‌آلایش و کاملا سمپاتیک است. این حس سمپاتیک زمانی به اوج خود می‌رسد که به دستور ژنرال گرازینی، میز مذاکره‌ای میان نیروهای اشغالگر ایتالیایی و جبهه مقاومت برقرار می‌شود.
یکی از فرماندهان ایتالیایی در پایان نشست وقتی از به نتیجه رسیدن صلح ناامید می‌شود با عصبانیت به عمر می‌گوید: «اگر پای این قرارداد را امضا نکنید قول می‌دهم درگیر جنگ خطرناکی می‌شوید.»
عمر مختار پاسخ می‌دهد: «۲۰ سال است در مقابل قدرت شما ایستاده‌ایم و به یاری خداوند بازهم خواهیم ایستاد.»

نپذیرفتن قرارداد ننگین و یکطرفه، بخش بزرگی از صحنه مقاومت است که در سینما بار دراماتیک بالایی دارد و می‌تواند سنجش خوبی برای عیار شرف و مردانگی باشد. فرقی نمی‌کند طرفین ماجرا بر سر چه درگیر باشد، چه بر سر هلن باشد و در میان سطور ایلیاد و چه در دل تاریخ لیبی و مستند در سینمای مصطفی عقاد و چه حتی کمی نزدیکتر به ما، اینجا در خاورمیانه باشد و همین حالا.

داستان‌ها گواه این حقیقت هستند که مقاومت، جنگی جاودانه است که گاهی زیر خاکستر سوز می‌زند و گاه شعله‌اش به چشم راویان می‌آید، اما هیچگاه خاموش نمی‌شود.

رسانه سینمای خانگی- چرا برومند رفت؟

جدیدترین قسمت برنامه تلویزیونی «نقد سینما» که به نقد و بررسی مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» اختصاص دارد، به «واکاوی استعفای مدیرعامل خانه سینما» می‌پردازد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی برنامه، چهل‌ویکمین قسمت از برنامه تلویزیونی «نقد سینما» به تهیه‌کنندگی یوسف بچاری که امشب- ۱۹ آبان از شبکه چهار سیما روی آنتن می‌رود، به نقد و بررسی مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» اختصاص دارد و درباره دو موضوع «واکاوی استعفای مدیرعامل خانه سینما» و «اهمیت گفتگو در سینمای ایران» صحبت می‌شود.  

 «میز نقد سینمای ایران» سراغ مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» می‌رود و محمد صابری روزنامه‌نگار سینمایی با شهرام میراب‌اقدم کارگردان این اثر به گفتگو می‌نشیند.  

در میز خبر این برنامه با حضور سعید الهی، به موضوع «واکاوی استعفای مدیرعامل خانه سینما» پرداخته می‌شود.   

همچنین امیررضا مافی در میز گفتگوی ویژه نیز میزبان امیر قادری منتقد سینما است تا با وی درباره «اهمیت گفتگو در سینمای ایران» صحبت کند.  

فصل چهارم برنامه تلویزیونی «نقد سینما» به تهیه‌کنندگی یوسف بچاری، میزبانی امیررضا مافی و با مشارکت سازمان سینمایی سوره، هر هفته جمعه‌ها ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه از شبکه چهار سیما به صورت زنده روی آنتن می‌رود.

رسانه سینمای خانگی- در بزرگداشت توکلیان چه گذشت؟

مراسم بزرگداشت سعید توکلیان هنرمند عرصه انیمیشن برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مراسم «عصرانه با انیمیشن» با همکاری آسیفا ایران و انجمن صنفی انیمیشن به بهانه روز جهانی انیمیشن عصر روز پنجشنبه، ۱۸ آبان ماه در خانه سینما برگزار شد.
به گزارش ایسنا به نقل از مشاور رسانه‌ای آسیفا ایران، این مراسم با نمایش انیمیشن‌های کوتاه «La Noria» اثر کارلوس بائنا محصول کشور اسپانیا، «Totems» اثر پل جادول محصول مشترک فرانسه و بلژیک، «در سایه سرو» اثر شیرین سوهانی و حسین ملایمی، «عکس یادگاری دو نفره» اثر سمانه لشگری و «آسمان دوست داشتنی» اثر امیر مهران آغاز شد.
بزرگداشت سعید توکلیان، از پیشکسوتان انیمیشن ایران بخش بعدی این مراسم بود که با سخنرانی فاطمه حسینی شکیب، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه انیمیشن آغاز شد.
شکیب درباره توکلیان گفت: سال ۱۳۷۵ که من در مقطع کارشناسی ارشد رشته انیمیشن قبول شدم، آقای توکلیان از استادان مدعو دانشگاه بودند و استاد راهنمای پایان‌نامه من شدند. ایشان بودند که مرا به سمت رشته مطالعات انیمیشن هدایت کردند و راهی را به من نشان دادند که اصلاً نمی‌دانستم وجود دارد.
او ادامه داد: آقای توکلیان استادی است که مسیر را برای من باز کردند و باعث شدند که برای گذارندن دوره دکتری بتوانم به انگلستان بروم. کلاس‌های ایشان همیشه برای ما پربار بود و در کلاس‌های ایشان ما فیلم‌هایی از تاریخ انیمیشن با توضیحات مفصلی دریافت می‌کردیم که دسترسی به آن‌ها در جای دیگری امکان پذیر نبود.
مهدی مسعودشاهی، مؤسس و مدیر اسبق مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی و مؤسس و مدیر عامل سابق شرکت فرهنگی و هنری صبا از مهمانان این مراسم درباره توکلیان گفت: من آقای توکلیان را از سال‌های دور، سال ۱۳۶۱ می‌شناسم، آن زمان تازه فعالیت‌های مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی آغاز شده بود و بیشتر مأموریت این مرکز در زمینه مستند بود.
او ادامه داد: با انرژی که من از هنرمندانی مانند سعید توکلیان گرفتم، توانستم مرکز صبا را راه‌اندازی کنم. مرکزی که توانست انیمیشن ایرانی را برای مخاطبی به جریان بیاندازد که همیشه محصولات خارجی در دسترسش قرار داشت. سریال انیمیشنی «خداوند لک‌لک‌ها را دوست دارد»، اولین کار مرکز صبا در آن دوران بود که خوشبختانه مخاطبان هم با آن ارتباط برقرار کردند.
مسعودشاهی تاکید کرد: افرادی همچون آقای توکلیان، خانم جواهریان و… بودند که وقت گذاشتند و جوانان علاقه‌مند به حوزه انیمیشن را وارد این مسیر کردند و تولید انیمیشن در ایران را تسریع بخشیدند.
اسماعیلی شرعی، تهیه‌کننده و کارگردان انیمیشن و استاد دانشگاه هم در مراسم بزرگداشت سعید توکلیان گفت: یکی از شانس‌های زندگی من این بود که در دورانی دانشجو شدم که استاد توکلیان در دانشگاه حضور داشتند. ایشان تمام کتاب‌های اصلی که از آمریکا تهیه می‌کردند یا فیلم‌های روزی که از کانادا سفارش می‌دادند را در اختیار همه ما می‌گذاشتند.
او ادامه داد: در واقع هر جایی که در کارمان کم می‌آوردیم، این استاد توکلیان بود که به او مراجعه می‌کردیم و از او یاد می‌گرفتیم.
مهین جواهریان، کارگردان انیمیشن هم درباره سعید توکلیان گفت: آقای توکلیان دو خصوصیت بارز دارند، یکی اینکه در هر اتفاقی که برای انیمیشن ایران تاکنون افتاده است، جزو بانیان آن اتفاق بوده‌اند و از طرف دیگر، ایشان بسیار دست و دلباز هستند. به واقع هر آنچه دارند را در اختیار شاگردانشان می‌گذارند.
پس از آن بود که با حضور امیرسحرخیز، رئیس انجمن صنفی انیمیشن، امیر مهران از اعضای هیات مدیره آسیفا ایران، مهین جواهریان و فاطمه حسینی شکیب از سعید توکلیان تقدیر شد و لوح و تندیس آسیفا به او تقدیم شد.
سعید توکلیان در مراسم بزرگداشت به انجمن صنفی انیمیشن و آسیفا ایران سه کتاب در زمینه انیمیشن هدیه داد و گفت: ما بسیار برای همدیگر هزینه کرده‌ایم تا امروز به این نقطه در انیمیشن ایران رسیده‌ایم. از مسیر خاکی شروع کردیم، بعد از آن توانستیم مسیر را آسفالت کنیم و پرواز ما با تأسیس انجمن صنفی انیمیشن آغاز شد.
او ادامه داد: در تمام سال‌هایی که در انگلستان تحصیل کردم و دوستان بسیار خوبی از سراسر جهان داشتم، تلاش کردم انیمیشن ایران را به آن‌ها معرفی کنم. باید بگویم بسیاری از آنان هم بعد از اینکه به واسطه جشنواره پویانمایی به ایران می‌آمدند، به من تبریک می‌گفتند. آن‌ها می‌گفتند برای ما قابل تصور نیست که در ایران این میزان علاقه‌مند و فعال حوزه انیمیشن وجود دارد.
توکلیان تاکید کرد: هر کدام از ایالات متحده آمریکا نمایندگی آسیفا را دارند ولی اعضایشان روی هم به اندازه آسیفای ایران نیستند. تقریباً تا همین چند سال پیش هم کشورهای کمی مانند ایران چنین گستردگی داشتند و در کل فقط ۷ کشور دارای نمایندگی آسیفا بودند که ایران جزو قدیمی‌ترین اعضای این انجمن بین‌المللی است که درآمد مالی هم ندارد.
در بخشی از این مراسم مصطفی ری‌پور، مدیرعامل «دیجیتون» با معرفی این پلتفرم گفت: دیجیتون از سال ۱۳۹۴ کار خودش را با تمرکز بر محتوای کودکان آغاز کرد و در حال حاضر ما به دنبال این هستیم که از تولیدات داخلی استفاده کنیم و مسیری برای انتشار آثار بازار داخلی فراهم کنیم.
او ادامه داد: به نظر ما در بازار انیمیشن داخلی پتانسیل‌های زیادی وجود دارد. هر چند که انیمیشن‌های خارجی با قیمت اندکی در دسترس هستند، ولی علاقه‌مند هستیم تا در بازار داخلی که بحث تولید و عرضه انیمیشن محدود است، فعالیت داشته باشیم.
سعید توکلیان، مهین جواهریان، فاطمه حسینی شکیب، امیر سحرخیز، امیر مهران، حمید محمدی، حسین ملایمی، شیرین سوهانی، هدا مسعودی، مهدی مسعودشاهی و اسماعیل شرعی از مهمانان این مراسم بودند.

رسانه سینمای خانگی- «تنها» در یونان

مستند بلند «تنها» ساخته جعفر نجفی، در جدیدترین حضور خود به بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌ المپیا در کشور یونان می‌رود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مستند بلند «تنها» پیش از این در هفتاد و نهمین جشنواره‌ فیلم ونیز و سی و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم مستند مونیخ نیز نمایش داده شده است. 

این جشنواره از سال ۱۹۹۷ فعالیت خود را آغاز کرده و اهداف اصلی برگزاری آن، اطلاع‌رسانی به مخاطبان یونان در مورد تولیدات فعلی فیلم، کمک به توسعه برنامه‌های سمعی و بصری در یونان و ترغیب به ساخت فیلم و توسعه فیلم برای کودکان و نوجوانان، است.

جعفر نجفی تا کنون با فیلم های «آشو» و «چهره پرداز»موفق به دریافت جایزه از جشنواره های جهانی چون جشنواره فیلم آمستردام«ایدفا»‌ جشنواره فیلم لایپزیگ آلمان جشنواره فیلم یاماگاتا ژاپن، جشنواره فیلم فریبورگ سوئیس، سینما حقیقت ‌ایران شده است.

بیست و ششمین جشنواره بین المللی فیلم‌ المپیا که از ۲ تا ۹ دسامبر ۲۰۲۳ (11 تا 18 آذر) در پیرگوس و آمالیادا در یونان برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «رخ مادر» به فصل بعد رسید

فصل دوم مجموعه مستند «رخ‌ مادر» به تهیه‌کنندگی امیرحسین اکاتی جلوی دوربین رفت.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، تاکنون نزدیک به نیمی از فصل جدید این مجموعه مستند که زهرا حسینی سرپرستی پژوهش و سوژه‌یابی آن را برعهده داشته، تصویربرداری شده و این روزها کارهای پس‌تولید آن به طور همزمان در حال انجام است.

حمید مشایخی، مهدی انصاری، سیدمصطفی سیدحسینی و علی علائی چهار کارگردان رخ مادر هستند که پروژه را در استان‌های کرمان، یزد، فارس، لرستان، شهرکرد، گلستان، مازندران، تهران، گیلان، اراک و اصفهان پیگیری می‌کنند.

رخ مادر در فصل جدید به سراغ قصه‌های شنیده نشده و بکر از مادران شهدا رفته است که در جامعه فعالیت اجتماعی دارند. یکی از تفاوت‌های فصل دوم این مجموعه مستند با فصل اول آن، فرمی‌ است که برای روایت داستان شاعرانه هر کدام از مادران انتخاب شده که به صورت داکیودرام است و در قالب داستانی قصه‌ها بیان می‌شود.

فصل اول این اثر سال ۱۴۰۱ از شبکه یک سیما پخش شد و فصل دوم آن که در ۲۶ قسمت ساخته می‌شود، این روزها خود را برای رسیدن به آنتن رسانه ملی آماده می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- این یک جشنواره حقیقی است

جایزه شهید آوینی سال‌هاست به یکی از مهمترین بخش‌های جشنواره فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» تبدیل شده است. جایزه‌ای که مسیری طولانی را تا به اینجا و رسیدن به هفدهمین دوره پشت سرگذاشته است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جایزه شهید آوینی یکی از بخش‌های مهم و در حال حاضر با سابقه جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت است. جایزه‌ای که به نام شهید مرتضی آوینی نام‌گذاری شده و هر سال سه تندیس طلایی، نقره‌ای و برنزی را به مستندهای منتخب ارائه می‌کند. جایزه‌ای که به مستندهای برگزیده توسط گروه مشاوران انتخاب جایزه شهید آوینی در جشنواره سینماحقیقت و با انتخاب هیات داوران مجزای این بخش اهدا می‌شود.

جایزه شهید آوینی ویژه‌ نمایش و تقدیر از فیلم‌های مستند منتخب با موضوع مقاومت، دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، مطالبه‌گری و روشنگری است که امسال هم در هفدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» برگزار خواهد شد.

در این گزارش مروری به تاریخچه این جایزه و قرار گرفتن آن به عنوان بخشی ویژه در جشنواره «سینماحقیقت» خواهیم داشت.

از جایزه بزرگ شهید آوینی تا جشنواره مستند «سینما حقیقت»

اولین دوره جشنواره سینماحقیقت در حالی کار خود را در پاییز سال ۱۳۸۶ آغاز کرد، که در بهار این سال مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی نخستین دوره اهدای جایزه بزرگ شهید آوینی، ویژه بهترین مستندهای سال، را در تالار وحدت برگزار کرده بود. شاید بتوان گفت مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی پس از تجربه برگزاری نخستین دوره مراسم اهدای جایزه بزرگ شهید آوینی، با هدف‌گیری گسترده‌تر، جشنواره سینماحقیقت را به عنوان یک رویداد بین‌المللی در حوزه مستند برگزار کرد.

ایده برگزاری جایزه بزرگ شهید آوینی اما به سال ۱۳۸۵ و تقریبا هم‌زمان با احیای مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برمی گردد. اهدای جایزه ویژه‌ای به نام آوینی، به دلیل توجه به جایگاه این هنرمند وارسته و انقلابی و نقش ممتازش در عرصه هنر سینما، به ویژه در عرصه سینمای مستند بنا شد. نام‌گذاری جشنواره‌ای به نام شهید مرتضی آوینی متاثر از تلاش او برای عمق دادن به روایت‌های حقیقی در سینمای مستند بود.

نخستین دوره این جایزه بیستم فروردین سال ۱۳۸۶ همزمان با چهاردهمین سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم برگزار شد. در این مراسم برترین مستندها که در بازه زمانی سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶ تولید شده بودند، از سوی هیأت داوران در سه بخش بهترین فیلم اول، دوم، سوم و بهترین تحقیق و پژوهش معرفی شده و جوایزی دریافت کردند.

تقدیر از حسین ترابی کارگردان مستند برای آزادی و مهدی مدنی کارگردان مستند پل آزادی به جهت گرامیداشت انقلاب اسلامی و همین‌طور پاسداشت یاد و خاطره رسول ملاقلی پور از جمله بخش‌های این دوسالانه بود. همچنین در این مراسم به رسم یادبود به مریم امینی، همسر شهید مرتضی آوینی لوح و تندیس اهدا شد و ۴ پیشکسوت مستندساز مؤسسه روایت فتح، احسان رجبی، مصطفی دالایی، قاسم بخشی و محمدیوسف زادگان با اهدای نشان سیمین جشنواره تقدیر شدند.

دومین دوسالانه جایزه شهید آوینی

در حالی که جشنواره سینماحقیقت از سال ۱۳۸۶ کار خود را آغاز کرد و بسیار هم مورد توجه قرار گرفت. دست‌اندرکاران برگزاری جایزه شهید آوینی، دومین دوره این جشنواره را با نام «دومین دوسالانه جایزه شهید آوینی» برگزار کردند. از این سال قرار شد جایزه شهید آوینی به صورت دوسالانه برگزار شود. در این دوره ۳۸۰ فیلم متقاضی حضور در این دوسالانه بودند و در نهایت ۷۲ مستند به بخش رقابتی آن راه یافتند. در این دوره علاوه بر بخش نکوداشت شهید آوینی که شامل سه جایزه فیلم اول تا سوم بود، از یک فیلم به عنوان بهترین فیلم پیروزی مقاومت تقدیر شد.

محمدعلی فارسی، پژوهشگر، نویسنده، کارگردان و تدوینگر حوزه سینمای مستند و دفاع مقدس، پرویز رمضانی صدابردار سینمای مستند و حماسه دفاع مقدس و همرزم شهید آوینی، سیاوش سرمدی مستندساز و محمدرضا مقدسیان از پیشکسوتان سینمای مستند هم تقدیرشدگان این دوره از دوسالانه بودند.

اولین جایزه شهید آوینی در جشنواره «سینماحقیقت»

در حالی که دومین دوسالانه شهید آوینی در سال ۱۳۸۸ برگزار شده و قرار بود دو سال بعد سومین دوره برگزار شود، در چهارمین جشنواره سینما حقیقت جایزه‌ای به نام شهید آوینی به جوایز اضافه شد. در این دوره و با تغییر دبیر جشنواره، جایزه‌ای برای بهترین فیلم مستند اجتماعی اهدا و نام این جایزه، شهید آوینی نام‌گذاری شد.

مستند «ایستگاه» ساخته فرهاد ورهرام که روایتی از پیدایش و گسترش یک شهر به خاطر صنعت کشتی‌رانی و راه‌آهن و رکود آن به دلیل از بین رفتن اسکله بود، این جایزه را دریافت کرد. البته تا دوره هشتم جشنواره «سینماحقیقت» و تغییرات جایزه شهید آوینی، جشنواره دیگر شاهد حضور چنین جایزه‌ای نبود.

سومین دوسالانه جایزه شهید آوینی

سومین دوسالانه جایزه شهید آوینی پنجم مهر ۱۳۹۰ در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد. در این دوره ۳۰۰ فیلم متقاضی حضور در این دوسالانه بودند که در دو بخش رقابتی فیلم‌های مستند (تولید سال ۸۸ به بعد، با حداکثر زمان ۵۲ دقیقه) و بخش تحقیق و تألیف (حداقل ۲۵ صفحه تایپ شده) برگزار شد.

تقدیر از اصغر بختیاری، مهدی همایون‌فر، مرتضی سرهنگی، ابراهیم حاتمی‌کیا و سید صادق آهنگران بخشی از این مراسم بود. ابراهیم حاتمی‌کیا پشت تریبون با اشاره به شخصیت کاریزماتیک شهید آوینی گفت: «واقعا جای چنین سرداری در فضای کاملا طوفانی شده خالی است. اوست که باید دست ما را بگیرد.»

چهارمین دوسالانه شهید آوینی

چهارمین دوسالانه شهید آوینی به دلیل فشردگی برپایی چند جشنواره مانند جشنواره کودک و نوجوان اصفهان، جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشنواره بین المللی فیلم رشد از مهر به آبان ۱۳۹۲ منتقل شد. این دوسالانه ۱۲ آبان در تالار وحدت برگزار شد و ۳۹۳ فیلم به دبیرخانه جشنواره ارسال شده بود که هیئت انتخابی متشکل از جهانگیر خسروشاهی، رضا دادویی، محمد صدریان، داریوش یاری و ابراهیم داروغه‌زاده، ۴۵ فیلم را برای داوری نهایی انتخاب کردند.

بخش فنی و پژوهشی، مستند دفاع مقدس، مقاومت و پایداری، مستند سیاسی، مستند اشراقی، مستند اجتماعی و بهترین فیلم شهید آوینی از بخش‌های رقابتی این دوره از دوسالانه بودند.

ادغام جایزه شهید آوینی در «سینماحقیقت»

از سال ۱۳۹۳ جایزه شهید آوینی در جشنواره سینماحقیقت ادغام و به‌عنوان بخش ویژه هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران وارد بخش جوایز شد. بیش از صد فیلم متقاضی شرکت در بخش ویژه‌ جایزه شهید آوینی جشنواره سینماحقیقت بودند که با رای هیات انتخاب، ۲۳ فیلم به بخش رقابتی راه یافته، در جشنواره به نمایش درآمدند. محمدرضا جعفری جلوه، امیر خوراکیان و محمد داودی اعضای هیأت انتخاب و داوری این دوره از جایزه شهید آوینی بودند.

برگزیدگان بخش جایزه شهید آوینی هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران در چند بخش موفق به دریافت این جایزه شدند. مستند کوتاه «مالکیه» به کارگردانی محمدباقر شاهین، مستند کوتاه «آشنای غریب» ساخته مرتضی شبان، مستند «پیروزی» ساخته حمید کوهپایی و مستند «وقتی گنجشک‌ها جیغ می‌کشند» ساخته خلیل رشنوی جوایز این بخش را به دست آوردند.

همچنین هیات داوران لوح تقدیر بخش پژوهش جایزه شهید آوینی را به مهدی فارسی پژوهشگر فیلم «ابرها در راهند» اهدا کرد. در این دوره جایزه ویژه دبیر جشنواره در بخش شهید آوینی هم به مستند «چه کسی ما را کشت؟» ساخته محمدحسین جعفریان اهدا شد.

جایزه بین‌المللی شهید آوینی

در نهمین دوره جشنواره سینماحقیقت بخش شهید آوینی به صورت بین‌المللی برگزار شد. مهدی فرجی، حسین معززی‌نیا و محمدحسین نیرومند ۳۱ فیلم راه‌یافته به این بخش را داوری کردند. در دوره نهم جایزه شهید آوینی به صورت مفصل و در بخش‌های مختلف اهدا شد.

در بخش مستند کوتاه دیپلم افتخار به اصغر بختیاری کارگردان فیلم «نشانی» تعلق گرفت. در بخش مستند نیمه‌بلند محمدعلی رخشانی کارگردان فیلم «نسل سوم» دیپلم افتخار این بخش را از آن خود کرد. همچنین تندیس شهید آوینی و دیپلم افتخار به داریا لیپکو کارگردان فیلم «وضعیت ذهن» و محسن اسلام‌زاده کارگردان فیلم «تنها میان طالبان» اهدا شد.

در بخش مستند بلند دیپلم افتخار به ماجد نیسی کارگردان فیلم «پرچم سیاه» و بهروز نورانی‌پور کارگردان فیلم «A۱۵۷» تعلق گرفت. در این بخش تندیس شهید آوینی و دیپلم افتخار به مهدی قربان‌پور کارگردان فیلم «زمناکو» اهدا شد.

در نهایت تندیس شهید آوینی و دیپلم افتخار بهترین فیلم به مهدی جعفری، تهیه‌کننده و کارگردان فیلم «نام و نشان» تعلق گرفت.

جایزه ویژه مدافعان حرم در بخش جایزه شهید آوینی

در دهمین جشنواره سینماحقیقت، ۲۲ فیلم به بخش شهید آوینی راه یافتند و علیرضا رضاداد، محمدعلی فارسی و مجید رجبی معمار داوران این دوره از جایزه شهید آوینی بودند. در این دوره جایزه ویژه «مدافعان حرم» به جوایز این بخش افزوده شد که به بهترین کارگردان فیلم برگزیده‌ هیات داوری با موضوع بحران سوریه و مدافعان حرم تعلق گرفت.

در این دوره فیلم «آن دو» به کارگردانی ماجد نیسی جایزه‌ ویژه هیات داوران این بخش را دریافت کرد و جایزه شهید آوینی بهترین مستند کوتاه به فیلم «پسرم» ساخته محمدمهدی خالقی اهدا شد. همچنین جایزه شهید آوینی بهترین مستند نیمه‌بلند به مستند «ابوالفضل نیستان» ساخته محمدتقی رحمتی و جایزه شهید آوینی بهترین مستند بلند به «آبی کمرنگ» به کارگردانمی آرش لاهوتی اهدا شد.

جایزه ویژه‌ای با اعلام دبیر جشنواره به فیلم «انحصار ورثه» به کارگردانی محمد علی شعبانی رسید. جایزه ویژه مدافعان حرم به فیلم محمد قانع‌فرد برای «شام آخر» اهدا شد.

بهترین‌های جایزه شهید آوینی

اما در یازدهمین دوره از جشنواره سینماحقیقت ۱۳۳ فیلم متقاضی حضور در بخش شهید آوینی بودند که در نهایت از میان ۳۰ فیلم به داوری مرتضی سرهنگی، محمدمهدی عسگرپور و رضا برجی برگزیدگان معرفی شدند.

در این دوره و در بخش جایزه شهید آوینی، لوح تقدیر هیات داوران به سیداحسان عمادی کارگردان «رزم‌آرا: یک دوسیه مسکوت» اهدا شد. جایزه ویژه هیات داوران نیز به مصطفی رزاق‌کریمی کارگردان «بانو قدس ایران» رسید. هیات داوران جایزه شهید آوینی در بخش کارگردانی بهترین فیلم مستند کوتاه، جایزه را به احمد زائری کارگردان «همشهری جنگ» دادند و تندیس شهید آوینی در بخش کارگردانی بهترین فیلم مستند بلند به رضا فرهمند برای کارگردانی مستند «زنانی با گوشواره‌های باروتی» اهدا شد.

جایزه طلایی، نقره‌ای و برنزی

در دوازدهمین جشنواره سینماحقیقت، نهمین جایزه شهید آوینی برگزار شد و از میان ۲۵۲ فیلم متقاضی حضور در این بخش ۲۱ فیلم به بخش رقابت راه یافتند. پناه برخدا رضایی، اکبر نبوی و محمد هادی نائیجی داوران این دوره از جایزه شهید آوینی بودند. از این دوره شکل اهدای جایزه شهید آوینی تغییر کرد و جوایز این بخش به شکل تندیس طلایی، نقره‌ای و برنزی تبدیل شد.

در این دوره، دیپلم افتخار به محسن زارعی کارگردان «بلوچستان» اهدا شد. تندیس برنزی و دیپلم افتخار این بخش به ماهان خمامی‌پور برای کارگردانی مستند «شبیه سازی آقای زرد» رسید. همچنین تندیس نقره‌ای بخش شهید آوینی را هم محمدرضا وطن دوست کارگردان «لسک» از آن خود کرد. جایزه اصلی بخش شهید آوینی یعنی تندیس طلایی این بخش اما به وحید چاووش کارگردان مستند «خاطرات خبرنگار جنگ» اهدا شد.

جایزه ویژه هیأت داوران بخش شهید آوینی، به پاس حماسه تعهد و تخصص، به وحید حمیدی شخصیت اصلی مستند «مردان زندگی» ساخته یحیی رضایی اهدا شد.

جایزه ویژه دبیر جشنواره در بخش شهید آوینی هم به مجید جعفری لاهیجانی به پاس تلاش ستودنی برای تالیف کتاب ارزشمند «هنر در گرماگرم انقلاب» رسید.

در سیزدهمین جشنواره سینماحقیقت ۲۱۰ مستند متقاضی شرکت در بخش جایزه شهید آوینی بودند که از این تعداد ۲۹ فیلم به بخش رقابت راه یافتند و مورد داوری سیدمحمدمهدی طباطبایی‌نژاد، مسعود فراستی و مهدی قربان‌پور قرار گرفتند.

در این دوره، تندیس برنزی این بخش به حامد سعیدی‌راد برای فیلم «کاست» و تندیس نقره‌ای به امیرحسین نوروزی برای فیلم «خاطرات موتورسیکلت» اهدا شد. همچنین تندیس طلایی این بخش را اما امیر اوصانلو برای فیلم «پیرمرد و خواننده» از آن خود کرد.

در چهاردهمین دوره جشنواره سینماحقیقت،‌ یازدهمین جایزه شهید آوینی برگزار شد و از جمع ۸۷۱ فیلم مستندی که در دبیرخانه جشنواره «سینماحقیقت» ثبت شد، ۲۹۷ فیلم متقاضی حضور در بخش جایزه شهید آوینی شدند و پژمان لشکری‌پور، محمد داودی و محمدحسین حقیقی ۳۰ فیلم راه یافته به این بخش را داوری کردند.

تندیس برنزی این دوره جایزه به «گزارش رمادی» به کارگردانی علی‌محمد ذوالفقاری، تندیس نقره‌ای به «چلچلای سفری» به کارگردانی حسن جعفری و تندیس طلایی به «۱۸ هزارپا» به کارگردانی مهدی شامحمدی رسید. همچنین، جایزه ویژه این بخش به‌طور مشترک برای «جزیره ماهی» به کارگردانی رضا اعظمیان و «محسن ژاپنی» به کارگردانی وحید فرجی اهدا شد.

در پانزدهمین دوره جشنواره سینماحقیقت،‌ دوازدهمین جایزه شهید آوینی برگزار شد و مصطفی رزاق کریمی، محمدعلی فارسی و ستار کاکایی ۲۹ فیلم راه یافته به این بخش را داوری کردند.

در این بخش تندیس برنزی بخش شهید آوینی به فیلم تفنگ برادرم ساخته کامران جاهدی، تندیس نقره‌ای بخش شهید آوینی به مستند «روزهای ناتمام» ساخته مهدی قربانی و تندیس طلایی جایزه شهید آوینی به محمد سلیمی‌راد برای مستند «سرباز شماره صفر» اهدا شد. همچنین جایزه ویژه دبیر جشنواره در بخش آوینی به مهدی حجت‌پناه کارگردان مستند «آن مرد» و احمد ابراهیمی برای کارگردانی مستند «راکال» تعلق گرفت.

شانزدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» در حالی برگزار شد که حسین خورشیدی، یاسر فریادرس و داود مرادیان گروه مشاوران انتخاب جایزه شهید آوینی شانزدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» را تشکیل می‌دادند. در این دوره شفیع آقامحمدیان، حبیب والی‌نژاد و اصغر بختیاری ۱۲ مستند راه‌یافته به مرحله نهایی جایزه شهید آوینی را داوری کردند.

در این دوره تندیس برنزی به صورت مشترک به مستندهای «عملیات دماوند» به کارگردانی احسان مشکور و «در پس جنگ» به کارگردانی محمدحسین محمودیان اهدا شد. تندیس نقره‌ای این دوره به «پاییز پنجاه سالگی» به کارگردانی محسن اسلامی زاده و «قرار روز شانزدهم» به کارگردانی احسان اصغرزاده تعلق گرفت و تندیس طلایی این بخش به مستند «سه‌نهزارم» بهروز نورانی‌پور رسید.

هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» آذرماه ۱۴۰۲ با دبیری محمد حمیدی مقدم برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- تیم یازده نفره

رویای فیلمسازی با وجود تمام پیچ‌وخم‌ها و دشوارهایی که دارد یکی از موارد وسوسه‌انگیز برای بسیاری از منتقدان است، همین روحیه سبب شده تا طی دهه‌های مختلف تعدادی از منتقدها روی صندلی کارگردانی بنشینند، این انتخاب اما چندان هم بیراه نبود چرا که بسیاری از این چهره‌ها در فیلمسازی موفق‌تر از عالم نقدنویسی بودند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جلوه‌گری‌های دنیای فیلمسازی، به اندازه‌ای وسوسه‌کننده است که تلالو آن، برای منتقدان نیز یک چالش دوست‌داشتنی است به همین دلیل، چندین منتقد تاکنون روی صندلی کارگردانی نشسته‌اند و آثاری را به تولید رسانده‌اند که برخی از آنها، امروز بیشتر به عنوان کارگردان شناخته می‌شوند تا منتقد. برخی از این چهره‌ها حتی آثاری ساخته‌اند که اکنون در حافظه سینمادوستان باقی مانده و به یکی از آثار کالت و خاطره‌ساز آنها تبدیل شده است.

به بهانه اکران آهو که نخستین ساخته سینمایی هوشنگ گلمکانی است، نگاهی انداخته‌ایم به فهرست منتقدانی که ترجیح داده‌اند تا در زمینه فیلمسازی نیز فعالیت داشته باشند. با این توضیح که در این گزارش، تنها منتقدها مدنظر بوده‌اند و خبرنگارها و اهالی رسانه‌ لحاظ نشده‌اند.

پرویز نوری

پرویز نوری یکی از نخستین منتقدهای سینمایی است که فعالیت مطبوعاتی خود را از ابتدای دهه ۳۰ آغاز کرد. او پس از حدود ۲ دهه فعالیت مستمر مطبوعاتی، از ابتدای دهه ۵۰ به حوزه فیلمسازی روی آورد و تنها در این دهه، ۷ فیلم ساخت که البته هیچ‌یک از آن آثار نتوانستند جایگاه وی را به عنوان یک کارگردان در سینمای ایران تثبیت کنند. بنابراین امروزه، دوستداران سینما، پرویز نوری را همچنان به‌عنوان یک منتقد پیشکسوت می‌شناسند تا یک کارگردان سینما.

سه تا جاهل، رشید، حکیم باشی، عیالوار، ماجراهای علاالدین و چراغ جادو، زن و زمین و طلوع انفجار، فهرست فیلم‌های کارنامه نوری را تشکیل می‌دهند که هیچ‌یک از این آثار به استثنای گیشه معمولی، رهاورد دیگری را برای نوری به ارمغان نیاوردند.

فریدون جیرانی

یکی از مهم‌ترین منتقدهای سینمایی که تا امروز توانسته خود را در زمره یک کارگردان صاحب‌سبک حفظ کند، فریدون جیرانی است. او همچنین ازجمله معدود منتقدهایی است که همچنان به فعالیت‌های نوشتاری و تحقیق علاقمند است و در کنار فیلمسازی، توجهی جدی به نقد، تاریخ سینما و روزنامه‌نگاری سینمایی دارد.

جیرانی که فعالیت‌های ژورنالیستی خود را پیش از انقلاب آغاز کرده بود، در سال ۶۶، پس از سال‌ها فعالیت مطبوعاتی و نگارش فیلمنامه، نخستین فیلم سینمایی خود تحت عنوان صعود را جلوی دوربین برد و به پائین‌ترین درجه کارنامه فرهنگی خود سقوط کرد. جیرانی ۱۱ سال بعد با قرمز، بازگشتی رویایی به سینما داشت و از آن سال تا به امروز، همچنان بر مدار فیلمسازی باقی مانده و آثار درخوری چون آب و آتش، شام آخر، سالاد فصل، سه‌گانه ستاره‌ها، پارک‌وی، قصه پریا، من مادر هستم، خفه‌گی و آشفته‌گی را جبوی دوربین برد.

کیومرث پوراحمد

کسانی که تصور می‌کنند کیومرث پوراحمد، در سال‌های اخیر، به‌عنوان یک هنرمند معترض به شرایط تبدیل شده، سخت در اشتباه هستند چرا که این هنرمند، از نخستین نوشته‌های خود در عالم مطبوعات، مشی انتقادی را در پیش گرفته بود که پیشینه این کار به نیمه دهه ۴۰ برمی‌گردد. پوراحمد در آن دوران همچنین حضور پررنگی در حوزه نگارش نقدهای سینمایی داشت و در چندین رسانه قلم می‌زد.

از ابتدای دهه ۶۰، پوراحمد زمینه را برای فیلمسازی مناسب دیده و وارد عمل می‌شود. این اتفاق، از پوراحمد، یک کارگردان پرکار و صاحب‌سبک در تاریخ سینمای ایران می‌سازد که وی را تا اندازه‌های یک فیلمساز پیشرو بالا می‌کشد.

پوراحمد در طول بیش از ۴ دهه کارگردانی حرفه‌ای در سینما، آثار درخورتوجهی چون تاتوره، بی‌بی چلچله، گاویار، لنگرگاه، شکار خاموش، به خاطر هانیه، خواهران غریب، شب یلدا، اتوبوس شب و پرونده باز است را جلوی دوربین برد.

سیروس الوند

سیروس الوند نگارش در حوزه سینما را از اواخر دهه ۴۰ آغاز کرد و از ابتدای دهه ۵۰، بیشتر به عنوان نویسنده فیلمنامه مطرح بوده است. الوند نخستین فیلم خود تحت‌عنوان نفس‌بریده را در سال ۵۷ کلید زد اما این فیلم، جایگاه چندانی در کارنامه این فیلمساز ندارد.

الوند از ابتدای دهه ۶۰ تا ابتدای دهه ۷۰، مهمترین آثار کارنامه‌اش را می‌سازد که ریشه در خون، آوار، محموله، شب حادثه، برخورد و یک‌بار برای همیشه، کارنامه الوند در این دوره را تشکیل می‌دهند.

چهره، هتل کارتون، دست‌های آلوده، مزاحم، برگ برنده، رستگاری در هشت و بیست دقیقه، زن دوم و پرتقال خونی، فهرست کارهای مهم این کارگردان تا به امروز را شامل می‌شود.

ابوالحسن داوودی

نقدنویسی ابوالحسن داوودی، به اوایل دهه ۶۰ بازمی‌گردد که وی به شکلی تخصصی به این حرفه پرداخته بود. نخستن حضور حرفه‌ای داوودی در سینما، به سال ۶۵ و نگارش فیلمنامه پائیزان مربوط است. او در سال ۶۷، نخستین فیلم خود با عنوان سفر عشق را جلوی دوربین می‌برد اما عمده شهرت وی به سال ۶۹ و تولید سفر جادویی برمی‌گردد.

داوودی از آن سال تا به امروز، چندین فیلم را جلوی دوربین برده است که از مهم‌ترین آنها می‌توان به جیب‌برها به بهشت نمی‌روند، من زمین را دوست دارم، مرد بارانی، نان، عشق و موتور ۱۰۰۰، تقاطع، رخ دیوانه و هزارپا اشاره کرد.

حمید نعمت‌الله

کارگردان شاخص سالیان اخیر، نقدنویسی را از ابتدای دهه ۷۰ در چند نشریه آغاز کرد و خیلی زود به‌عنوان دستیار کارگردان، در چندین پروژه مهم سینمای ایران حضور یافت.

بوتیک در سال ۸۲، نخستین فعالیت مستقل نعمت‌الله در مقام کارگردان محسوب می‌شود که اعتبار بسیاری برای وی به همراه آورد و تقریبا تمامی آثار او تا به امروز، با اقبال قابل‌توجهی از سوی منتقدان، اهالی رسانه و مخاطبان همراه بوده است.

بی‌پولی، آرایش غلیظ، رگ خواب و شعله‌ور، فهرست فیلم‌های سینمایی این کارگردان تا به امروز را تشکیل می‌دهند که تماما با اقبال خوبی همراه بودند. قاتل و وحشی، آخرین ساخته نعمت‌الله محسوب می‌شود که تاکنون به روی پرده نرفته است.

ایرج کریمی

ایرج کریمی، یکی از وفادارترین کارگردانان سینمای ایران در حوزه نقد محسوب می‌شود. کارگردانی که هیچ‌گاه تحت‌تاثیر قواعد رایج درام‌نویسی قرار نگرفت و همان نگاه سخت‌گیرانه خود در تعریف فیلم خوب را به عنوان مبنا، در ساختار اجرایی خود لحاظ کرد و فیلم‌هایی به یادگار گذاشت که تماشایش برای منتقدان، هنوز هم لذت‌بخش است.

کریمی که از دهه ۷۰ و با نگارش ایده و فیلمنامه کارهایی چون سفر جادویی و بهترین بابای دنیا، به سینما راه پیدا کرده بود، ۵ فیلم از کنار هم می‌گذریم، چند تار مو، باغ‌های کندلوس، نسل جادوی و نیم‌رخ‌ها را جلوی دوربین برد. کریمی همچنین برخلاف دیگر منتقدانی که کارگردان شدند، تا آخرین روزهای عمرش، نقد نوشت، شعر گفت، کتاب تالیف کرد و به ترجمه متونی در حوزه سینما پرداخت. ایرج کریمی تا پایان عمر، به دنیای نقد وفادار ماند و دیگر امور مرتبط با حرفه‌اش را در موارد بعدی تعریف کرد.

اسماعیل میهن‌دوست

منتقد ثابت بسیاری از نشریات سینمایی دهه‌های ۶۰ و ۷۰، کار تولید را از تلویزیون آغاز کرد و بیش از یک دهه پس از آن، با برخورد خیلی نزدیک، فیلم‌سازی را تجربه کرد. ترومای سرخ، دومین فیلم این منتقد محسوب می‌شود.

میهن‌دوست اگرچه کارنامه فربه‌ای در حوزه فیلمسازی سینمایی ندارد اما در تمام این سال‌ها، علاوه بر نقدنویسی، کتاب نوشت و ترجیح داد در حوزه‌هایی چون فیلم کوتاه و مستند، بخت خود را بیازماید.

مهدی کرم‌پور

کارگردان جوان این سال‌های سینما، از ابتدای دهه ۷۰، در مطبوعات نوشت و البته این عادت را هم‌چنان با خود به همراه دارد. کرم‌پور نخستین فیلم خود را در سال ۸۱ تحت‌عنوان جایی دیگر جلوی دوربین برد.

چه کسی امیر را کشت؟، تهران؛ سیم آخر، پل چوبی و سوفی و دیوانه، کارنامه سینمایی این کارگردان را تشکیل می‌دهد.

کرم‌پور همچنین در تمام این سال‌ها، فعالیت‌هایی را در قالب ساخت تله‌فیلم، سریال و فیلم کوتاه در کارنامه خود دارد.

اصغر نعیمی

نعیمی از اواخر دهه ۶۰، فعالیت در مطبوعات را آغاز کرد و این عادت را تا به امروز در خود حفظ کرده است. نعیمی اگرچه در سال ۸۵ و با بی‌وفا به جرگه کارگردانان پیوست اما در دهه ۹۰، به نگارش چندین فیلمنامه عمدتا کمدی مشغول شد.

از دیگر ساخته‌های سینمایی نعیمی می‌توان به سلام بر عشق، سایه‌های موازی، هایلایت و خط استوا اشاره کرد.

هوشنگ گلمکانی

نام هوشنگ گلمکانی اگرچه با مجله فیلم و این سال‌ها، فیلم امروز عجین شده است اما وی در تمام این سال‌ها، نوشت و نقد کرد. نخستین علاقمندی گلمکانی در نشستن روی صندلی کارگردانی را می‌توان به سال ۷۴ و ساخت مستند گنگ خواب‌دیده مربوط دانست.

گلمکانی این روزها، در نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی، آهو را به روی پرده دارد که در سال ۹۹ به تولید رسیده است. فیلمی که به‌تازگی اکران شده و واکنش‌های مختلفی را به خود دیده است.

رسانه سینمای خانگی- استقبال از «اخت الرضا» بی‌نظیر بود

کارگردان فیلم سینمایی اخت الرضا گفت: باوجود حساسیت‌ها و مشقاتی که ساخت یک فیلم تاریخی داشت اما ساخت آن را شروع کردیم؛ تبلیغات گسترده‌ای نداشتیم اما استقبال از فیلم بیش از انتظار بود و زمان اکران فیلم تمدید شد.

به گزارش سینمای خانگی، سیدمجتبی طباطبایی در گفت‌وگو با ایسنا بیان کرد: بیش از پنج سال پیش با جمعی از دوستانم که دغدغه کار مذهبی و تاریخی داشتند و در این زمینه اطلاعات و تجربه هم داشتند، تصمیم گرفتیم تا یک کاری درمورد حضرات معصومین(ع) و به ویژه حضرت فاطمه معصومه(س) انجام دهیم.

وی افزود: با توجه به تجربه‌ای که در حوزه مطالعات تاریخی و برنامه سازی داشتم و در زمینه ارحام مطهره، مادران و خواهران امامان کار کرده بودم، همیشه این خلا را احساس می‌کردم که چرا تا به‌حال در رابطه با این شخصیت‌های بزرگی تاریخی علی رغم اینکه مستندات تاریخی درموردشان کم است و تاریخ گاهی سکوت کرده است، کاری ساخته نمی‌شود.

علی رغم وجود موانع و سختی‌های پیشرو، ساخت پروژه اخت الرضا کلید خورد

کارگردان فیلم سینمایی”اخت الرضا” با تاکید بر اینکه آستان مقدس حضرت معصومه(س) در ساخت این پروژه حمایت جدی داشت، تصریح کرد: برای این بانوان جلیل القدر منابع و رویدادهای ویژه‌ای در برخی از مستندات تاریخی ثبت شده که نشان از بروز و ظهور این عزیزان از حضرت زهرا(س) در دفاع از حریم ولایت تا حضرت زینب(س) بعد از امام حسین(ع)، حضرت فاطمه معصومه(س) و درنهایت حضرت نرجس خاتون(س) دارد، همه این ها موجب شد که علی رغم موانعی که می‌دانستیم سر راه ما وجود خواهد داشت و کارسختی است، ساخت این پروژه را شروع کردیم.

طباطبایی عنوان کرد: من کارم را با تئاتر در زمینه مذهبی شروع کردم، تئاتر ” بانوی بی‌نشان” و ” غریبه شام” از جمله کارهایم بود که بازخوردهای بسیار خوبی داشت، بعد از آن وارد رادیو و تلویزیون شدم، چند سریال و مجموعه تلویزیونی نیز کار کردم.

وی افزود: کارگردانی و تهیه کنندگی آثاری در رابطه با تاریخ اسلام از جمله دیارالحبیب در رابطه با تاریخ زمان پیامبراکرم(ص)، نحوالبیت العتیق درمورد اماکن و آثار باقی مانده از صدر اسلام و مجموعه‌ی ارحام مطهره درباره مادران و خواهران امامان و معصومین(ع) نیز از دیگر کارهایی است که ساخت آن ها مرا بیش از پیش به کارهای تاریخ اسلام علاقمند کرد.

این کارگردان با اشاره به اینکه مستندات تاریخی برای من اولویت دارد، گفت: در چندسال اخیر سه مجموعه مستند بازسازی با اعتاب مقدس کارکردیم که یکی از آن‌ها “روزبه” در رابطه با سلمان فارسی بود.

حساسیت‌ها و نظارت‌ها، ساخت کارهای تاریخی را برای کارگردانان کمی سخت می‌کند

وی عنوان کرد: به طورکلی کارهای تاریخی چه در حوزه پژوهش و چه در حوزه ساخت و اجرا کارهای سخت، پر مشقت و هزینه‌بری هستند و علی رغم اینکه استقبال خوبی از سمت مخاطبان وجود داشته است، اما به دلیل مشقت هایی  همچون نظارت‌ها و حساسیت‌هایی که به کار تاریخی وجود دارد، موجب می‌شود تا برخی کارگردانان وارد ساخت کارهای تاریخ اسلام ‌نشوند، بسیاری از فیلم‌ها هم در این زمینه هستند که ساخته شده‌اند اما به مرحله اکران نرسیدند.

بدون حضور چهره‌های شاخص سینمایی هم، فیلم کارکرد خود را دارد

طباطبایی با بیان اینکه فیلم سینمایی اخت الرضا نسبت به سایر فیلم‌های تاریخی با هزینه بسیار کمتری ساخته شده است، افزود: این امر می‌تواند الگویی باشد که یک فیلم تاریخی با بودجه محدود و بدون حضور چهره‌های شاخص سینمایی هم می‌تواند کارکرد خودش را داشته باشد.

وی با اشاره به اینکه ساخت این پروژه پنج سال طول کشید، گفت: حدود ۳ سال کار پژوهش و نگارش این کار زمان برد، نظارت آستان مقدس حضرت معصومه(س)، نظارت محتوایی حجت الاسلام عبدالرحیم حجتی، آیت الله احمد عابدی و استفاده از مقالاتی که در کنگره حضرت فاطمه معصومه(س) بود و به طور کلی نظارت پژوهشی که روی کار انجام شد، روند کار را کمی پیچیده و سخت کرد.

عدم امکان استفاده از چهره‌ی و صدای قهرمان فیلم یکی از چالش‌ها در روند ساخت بود

کارگردان فیلم سینمایی “اخت الرضا” تصریح کرد: عدم امکان استفاده از چهره‌ و صدای قهرمان فیلم یعنی حضرت معصومه(س)، چالش بعدی ما در این اثر بود که موجب شد تا از زبان خادمه حضرت معصومه(س)، برادر حضرت و مامور عباسی داستان را روایت کنیم.

وی اظهار کرد: زمان فیلم‌برداری اثر در دوفاز صورت گرفت، فاز اول آن در سال ۱۴۰۰ طی ۳۰ جلسه، در بافق یزد، تهران، شهرک سینمایی نورتابان و بخش خلجستان از توابع قم انجام شد.

فیلم اخت الرضا فتح بابی در زمینه تولیدات آثار سینمایی مبتنی بر مستند است

طباطبایی بیان کرد: بنا به دلایل تولیدی، پروژه را در فاز اول متوقف کردیم و یک نسخه ای از فیلم را آماده کردیم و بعد از تایید اولیه و حسن نظری که به این نسخه، داشتند در فاز دوم پروژه و پساتولید، سازمان سینمایی سوره به دو عتبه‌ی فاطمه معصومه(س) و عتبه‌ی حسینی(ع) اضافه شدند، ساخت موسیقی، تدوین، پساتولید و در جلوه‌های ویژه کار، با تخصیص بودجه‌ حمایت ویژه‌ای کردند.

وی تاکید کرد: علاقه‌ی شخصی ما کار تاریخی به ویژه در حوزه اهل بیت(س) است و فیلم سینمایی اخت الرضا فتح بابی در مورد تولید آثار سینمایی مبتنی بر مستند و واقعیت های تاریخی با همراهی اعتاب مقدس است، و این کار می‌تواند بستری را برای تولید اثرهای بهتر و بیشتر در مورد حضرات معصومین(س) فراهم می‌کند.

زنان و دختران ما با یک فقر ارائه محصولات فرهنگی روبرو هستند

کارگردان فیلم سینمایی اخت الرضا عنوان کرد: تاریخ اسلام مملوء از آثار بدیع، پیچیده و جذاب تاریخی برای پرداختن به آن است و خیلی جای کار دارد، با شرایط ویژه‌ای در حوزه فرهنگی و اجتماعی هم اکنون وجود دارد، زنان و دختران نجیب سرزمین ما با یک فقر ارائه محصولات فرهنگی روبرو هستند به ویژه در حوزه فیلم سازی؛ و مخاطب سریال های ترکیه‌ای و کره‌ای شدند که آدرس غلط در زمینه فرهنگی به آنان می‌دهد.

وی تاکید کرد: به نظر من حوزه کار درباره زنان جهان اسلام علاوه بر اینکه حوزه خطیری است، حوزه بسیار غنی از جهت داستان است، علی رغم تبلیغاتی که گفته می‌شود تاریخ اسلام زن را در پستوی خانه نگه می‌دارد و برای او بروز و ظهور اجتماعی قائل نیست، اصلا چنین چیزی وجود ندارد و تاریخ اسلام مملوء از این شخصیت‌های بدیع از حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) گرفته و مادران، خواهران و دختران امام است.

داستان بسیاری از بانوان تاریخ اسلام جای کار دارد

وی عنوان کرد: چند طرح موجود دارم که برای مثال در رابطه با مادربزرگ امام زمان(ع) است که در برهه‌ای که امام حسن عسگری(ع) در پادگان محصور هستند، این بانوی بزرگوار بخشی از تاریخ اسلام را به سمتی که باید رهنمون می‌کنند و جان آقا امام زمان(ع) که کودک بودند را از سفر سامرا به سمت مکه نجات می‌دهند و اتفاقات وسیع اجتماعی را رقم می‌زنند که تاریخ ساز می‌شود.

این کارگردان عنوان کرد: تنها با روایت مستنداتی که در فیلم اخت الرضا، مخاطب مشاهده می‌کند دستخوش یک تغییر نگرش نسبت به حضرت فاطمه معصومه(س) می‌شود، از قبیل این کارها درباره دیگر بانوان بزرگ تاریخ اسلام نیز بسیار جای کار دارد.

تکنیک و محتوا، دو بال مهم در ساخت یک فیلم جذاب است

وی بیان کرد: یکی از عوامل جذابیت چنین فیلم‌هایی برای مخاطب این است که کارگردان باید با حفظ حریم نسبت به آن حضرت که شخصیت اصلی فیلم است، اقدامات سینمایی انجام دهد؛ دو بال تکنیک و محتوا بسیار مهم است.

وی افزود: برخی کارگردانان آنقدر در بال تخیل هنرمندانه خود قرار می‌گیرند تا جایی که کار را به یک درام سخیف دختر و پسری تبدیل می‌کنند و آن حضرات معصومین صرفا در یک گوشه‌ای از کار هستند، برخی کارگردانان هم آنقدر وفاداربودند و نص صحیح حدیث را روایت کرده‌اند و بدون کمترین هنر ارائه داده‌اند که هر دوی این‌ها باعث از دست دادن مخاطب شده‌اند.

باوجود عدم تبلیغات گسترده استقبال از فیلم بیش از حد انتظار بود

طباطبایی گفت: درام پردازی و تخیلی که به اثر لطمه وارد نکند و دو بال تکنیک و محتوا در کارهای تاریخ اسلام بسیار اهمیت دارد و همگی عوامل جذابیت یک فیلم است.

وی عنوان کرد: علی‌رغم اینکه تبلیغات گسترده‌ای نداشتیم، زمان و بازه‌ی اکران کم بود و ارگان‌ها همکاری لازم برای تبلیغ اثر را نداشتند، فیلم کم کم کار خود را دارد انجام می‌دهد و استقبال بیش از حد انتظار بوده است.

طباطبایی ضمن تشکر از سازمان صدا و سیما، عتبه‌ی حسینی و سازمان سینمایی سوره و آستان مقدس حضرت معصومه(س) گفت: این‌ها از تمام ظرفیت خود برای تبلیغ فیلم سینمایی اخت‌الرضا استفاده کردند.

وی در پایان تصریح کرد: استقبال از فیلم سینمایی اخت‌الرضا موجب شد تا زمان اکران این فیلم بیشتر شود؛ تماشای این فیلم به تمام اقشار جامعه به ویژه دختران و زنان سرزمینمان توصیه می‌کنم؛ اکران بین‌المللی این فیلم در پاکستان، استرالیا، عراق و کویت نیز شروع شده است.

رسانه سینمای خانگی- دلیل بی‌مهری به «بوی پیراهن یوسف» چه بود؟

فریدون جیرانی در دومین شب از دومین دوره سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» نکاتی را درباره بی‌مهری به فیلم «بوی پیراهن یوسف» از سوی مدیریت وقت ارشاد، مطرح کرد.

به گزارش سیننمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، شب دوم از دومین دوره سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره و به میزبانی امیر قادری با هدف واکاوی شیوه شکل‌گیری و مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب، شب گذشته یکشنبه ۱۴ آبان ماه با حضور فریدون جیرانی، ابوالحسن داوودی، ناصر شفق و محمود اربابی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.

امیر قادری میزبان برنامه در ابتدای نشست ضمن اشاره به اینکه مباحث طرح شده در سری دوم این نشست که مربوط به دهه ۷۰ است، ناخواسته به سمت تحولات دهه ۶۰ کشیده می‌شود، بیان کرد: دهه شصت دوره مرکزی تحولات سینمای ایران است که نمی‌شود از آن فرار کرد، به همین دلیل در جلسات قبل به طور مفصل به آن پرداختیم. دیگر وقت آن است که سینمای ایران را در دوران اصلاحات بررسی و مرور کنیم. آقای ابوالحسن داوودی به تازگی در مصاحبه‌ای با فریدون جیرانی عنوان کردند که آقای ضرغامی، جمال شورجه را به خانه سینما فرستاد اما ما نتوانستیم با او تعامل کنیم. پس از آن آقای شفق به خانه سیما فرستاده شد که تعاملاتمان بهتر شد.

ابوالحسن داوودی در ابتدای صحبت‌های خود درباره ارتباط عزت‌الله ضرغامی در زمان حضورش در وزارت ارشاد با خانه سینما عنوان کرد: یکی دو سال قبل از دوم خرداد ۱۳۷۶ بود که من همراه با مرحوم سیف‌الله داد وارد خانه سینما شدم. در آن دوره فضای سینما بیشتر ادامه همان جریان، سیاست و نگاه ایدئولوژیک دهه ۶۰ بود.

قادری یادآور شد: در آن سال برای اولین بار بحث سیاسی شدن سینما هم مطرح شد.

داوودی اما گفت: سوال اصلی این است که سینماگران سیاسی شدند یا سینما؟ فضای سینمای ایران از دوم خرداد به بعد نمایان‌تر شد. قبل از دوم خرداد ۱۳۷۶ سینمای ایران موضع سیاسی دقیقی نداشت. یعنی یک جریان روشنفکری در سینمای قبل از انقلاب داشتیم که تفکرش به جریان جدیدتر منتقل شده بود و جریان دیگری هم بود که با تفکر ایدئولوژیک دهه ۶۰ همراه بود، مانند هیات اسلامی هنرمندان. این ۲ جریان در آن مقطع مقابل هم بودند.

دوم خرداد سینماگران به سمت سیاست رانده شدند

وی ادامه داد: از سال ۱۳۷۶ و قبل از شروع دوم خرداد، سینماگران به سمت سیاست رانده و سیاسی شدند. دلیل اصلی آن هم حضور آقای خاتمی بود که در زمان حضور در وزارت ارشاد هم ارتباطاتی با سینماگران و شکل نگاهی متفاوت به سینما داشت اما گروهی که سینما را در آن مقطع اداره می‌کرد چه به لحاظ فکری و چه عملی، گروهی مستقل به نظر می‌آمدند و اینگونه نبود که بر اساس دستورات مقام بالاتر عمل کنند. آقای انوار خود به سیستم و شرایطی که ایجاد می‌کرد، معتقد بود و بر اساس استراتژی کاری خودش پیش می‌رفت‌. چیزی که ما بعداً در مدیریت‌های سینمایی کمتر دیدیم.‌

وی ادامه داد: در آن شرایط به نحوی، تفکر سیاسی به خانه سینما تلقین شد. یکی دو سال قبل از این جریانات وقتی من و مرحوم سیف‌الله داد عضو هیات مدیره خانه سینما بودیم، حتی تصورش را هم نمی‌کردیم که یک روزی خانه سینما در شرایطی قرار بگیرد که از هر وزیر و معاون وزیری بخواهیم در کمیسیون‌های تشکیل شده شرکت کند و به عنوان فعال فکری برنامه دهد!

داوودی تاکید کرد: بعد از رفتن مرحوم داد به معاونت سینمایی و زمانی که مسئولیت خانه سینما برعهده من بود، به معنای واقعی کلمه هر کس را که دعوت می‌کردیم، بلافاصله در آنجا حاضر می‌شد و جلسه تشکیل می‌داد. آن زمان فضای سیاسی هم شوک‌زده بود و جناح محافظه‌کار و اصلاح‌طلب بعد از جریان دوم خرداد شوکه شده بودند و تا مدتی فعالیت طرف مقابل کاملاً متوقف شد. این دورانی بود که ما توانستیم در خانه سینما بیشترین میزان فعالیت فکری و تحقیقی را برقرار کنیم و از آن، برنامه بیرون بیاوریم اما متاسفانه بعد از غالب شدن یکسری جریان‌ها و درگیری‌های خانه سینما، این اتفاقات به خوبی پیش نرفت.

قادری در ادامه گفت: چقدر از این ماجرا به دلیل ریشه‌های مشترک هنرمندان بود و چه قدر برای هنر و سینما بود؟

دیکتاتوری دلسوزانه محمد بهشتی در سینما

داوودی پاسخ داد: شاید این ارتباط و نزدیکی به این دلیل بود که اهالی سینما خاطره خوبی از روند تحولات سینمای بعد از انقلاب داشتند. به ویژه شخص محمد بهشتی که دیپلماسی فرهنگی بیشتری داشت و شرایطی را به وجود آورده بود که خودش اسم آن را دیکتاتوری دلسوزانه در ارتباط با اهالی سینما گذاشته بود. در آن مقطع توجهی به سینما شد و دیگر این نبود که سینما عنصری مزاحم باشد و برخی بخواهند بگویند ما به سینما نیاز نداریم.

در این بخش از برنامه ناصر شفق اظهار کرد: من اعتقادی به اینکه سینمای ایران را به دهه‌های مختلف تقسیم می‌کنند، ندارم. از نظر من سینما نهالی است که از ۱۳۰۹ کاشته شده و هرکسی که آمده این نهال را آبیاری کرده است. نمی‌توان سینما را دسته‌بندی کرد، بلکه فیلمسازهای شاخص، در هر دوره‌ای تعیین‌کننده وضعیت سینما هستند. من حتی به سینمای قبل و بعد از انقلاب اعتقاد ندارم، هر دوی آن‌ها یک سینماست. این سینما به دلیل زحمات افراد در هر ۲ دوره توانسته ادامه پیدا کند.

سینماها بعد از انقلاب، چه مدت تعطیل بود؟

وی افزود: بعد از پیروزی انقلاب، سینماها از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا تابستان ۱۳۵۸ تعطیل شدند. در تابستان هم فیلم‌های قبل از انقلاب مانند «گزارش» کیارستمی و «از نفس افتاده» را پخش می‌کردند. فیلم‌های بروسلی هم اکران می‌شد و می‌توان گفت سینما به مقدار زیادی آزاد بود.

در واکنش به این بخش از اظهارات شفق، فریدون جیرانی متذکر شد: البته سینماها از ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۲ اسفند همان سال تعطیل شدند و سپس با دستوری که حضرت امام خمینی (ره) برای پایان اعتصابات دادند، باز شدند و اکران فیلم‌ها هم از سر گرفته شد.

شفق در ادامه صحبت‌های خود گفت: در همان دوران آقای مهدی کلهر معاون سینمایی و آقای سیدجوادی معاون هنری شدند. من در آن دوره دبیر جشنواره تئاتر ۱۷ شهریور و رییس سیاست‌گذاری سینمایی جشنواره وحدت بودم و با آن‌ها درباره رونق گرفتن سینما به وسیله برگزار کردن جشنواره صحبت کردم. من معتقدم که در دهه ۶۰ جریانات خوبی در سینما شکل گرفت و می‌خواهم بگویم در طول تاریخ صد ساله سینمای ایران، باید قدردان هرکسی باشیم که آجری روی آجر دیوار این سینما گذاشته و قد کشیده است و بسیاری از امکانات دولت را به سینما تزریق کرد.

وی با اشاره به اینکه در سال ۱۳۷۶ بنیان‌گذار و مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس بوده است، در پاسخ به این پرسش که آیا سینماگران در آن سال به ۲ جبهه طرفداران آقای خاتمی و طرفداران آقای ناطق نوری تقسیم شده بودند یا نه؟ مطرح کرد: من به این گزاره اعتقادی ندارم. چرا که سیدمحمد خاتمی ۹ سال وزیر ارشاد بود و سابقه خوبی بین سینماگران داشت. سینماگران هم به ایشان علاقه داشتند.

سینماگران هیچ‌گاه آگاهانه و حزبی وارد سیاست نشدند

داوودی در این میان تأکید کرد: حضور ناصر شفق در واقع به دورانی برمی‌گردد که خانه سینما یک ناظر و رابط با وزارت ارشاد داشت و با حضور ایشان ارتباط خانه سینما با وزارت ارشاد ارگانیک شد و بسیاری از مسایل گذشته که باعث سوتفاهم می‌شد، برطرف شد. پیش از آن جواد شمقدری نماینده ارشاد در خانه سینما بود که نمی‌توانستیم با او تعامل کنیم. ناگفته نماند سینماگران در دوم خرداد به این نتیجه رسیدند که سیاست ابزاری است که می‌توانند حرف خود را با آن بزنند و حقوق خود را به عنوان فیلمساز به دست آورند. سینماگران هیچ زمان به صورت سیستماتیک، آگاهانه و حزبی وارد عرصه سیاست نشدند.

در ادامه محمود اربابی عنوان کرد: من در سال‌های دهه ۶۰ دانشجوی سینما بودم. آنچه که الان می‌دانم به دلیل ارتباط و مطالعه است و من به شخصه درگیر ماجرا و اتفاقات نبودم. ای کاش عنوان این نشست را «بر سینماگر ایرانی چه گذشت» می‌گذاشتید. مهم این است که بدانیم دیدگاه‌های غالب در دوره‌های مختلف چه بر سر سینماگران آورده است.

امیر قادری در پاسخ گفت: شاید دلیلش این باشد که سینمای ایران همیشه صنفی و بر اساس صنف بررسی شده و معمولاً منافع مخاطب و ارتباط سینما با جامعه به شکل جدی در آن مورد بررسی قرار نگرفته است.

اربابی افزود: سینمای ایران از گذشته جریان موثری در جامعه بوده و هست. سینما بعد از انقلاب براساس بررسی آماری و کیفی یک نسبت کاملاً متفاوتی با سینمای قبل از انقلاب دارد. سینمای ایران قبل از انقلاب، یک سینمای بومی داخلی بود. بنا به دلایل مختلف عرضه خارجی و شناخت بین‌المللی از سینمای ایران وجود نداشت. قبل از انقلاب جشنواره تهران را داشتیم اما به جای معرفی سینمای ایران به جهان بیشتر سینمای جهان به ایران معرفی می‌شد. این در حالی است که بعد از انقلاب برای معرفی سینمای ایران به جهان برنامه‌ریزی شد.

وی ادامه داد: من طبق مطالعاتم از دهه ۶۰ می‌گویم که فیلمسازان موفق آن دوره محصول تفکر همان دیکتاتوری دلسوزانه مدیریت سینما در آن دوره هستند. سینماگران آن دوره احساس می‌کردند در مقابل نگاهی که ممکن بود بر اساس آن اساساً سینمایی وجود نداشته باشد، باید تلاش کنند تا سینما بماند.

داوودی درباره این موضوع گفت: من فیلمسازی هستم که کل هویتم را مدیون کارکرد همان زمان هستم. یعنی اگر همان دوره شخص بهشتی وجود نداشت، سینماگر نمی‌شدم.

سال ۶۹ هشتاد و یک میلیون مخاطب سینما داشتیم

اربابی در ادامه اظهار کرد: اما درباره اینکه چگونه سینماگران به سیاست دل بستند، باید تاریخ را مرور کنیم. متوجه می‌شویم که تا سال ۱۳۶۸ ارتباط بین سینما و مخاطب در حال افزایش بود. به شکلی که بیشترین مخاطب سینمای ما به تاریخ ۱۳۶۹ مربوط است که هشتاد و یک میلیون نفر به سینما رفتند. از سال ۱۳۶۹ به بعد این آمار سقوط می‌کند. الزاماً نمی‌توان این آمار را به کارکرد سینما و سینماگران ربط داد بخشی از آن به سیاست‌گذاری و حتی شرایط جامعه و رویکرد مردم هم بازمی‌گردد. هر چه از سال ۱۳۶۹ به جلو حرکت می‌کردیم سیاست‌گذاری‌ها و سخت‌گیری‌ها کم‌رنگ می‌شد. به طوری که در اواخر دهه ۶۰ تعداد فیلم‌هایی که وجه داستان‌گویی و قهرمان‌پردازی‌شان پُررنگ‌تر بود، فروش بیشتری هم داشتند.

این مدیر سینمایی سابق در ادامه عنوان کرد: سال ۱۳۷۲ سال تعیین کننده‌ای برای سینمای ایران است چرا که تمام فشارهای درست و غلطی که برای حذف جریان سیاست‌گذاری‌های دهه ۶۰ وجود داشت، به نتیجه می‌رسد. آقایان انوار و بهشتی مجبور می‌شوند از سینما بروند. در این مرحله شخصی مانند آقای لاریجانی از سینما به تلویزیون می‌رود و مدیران سینمایی را که از دید خودش دیدگاه‌های قابل دفاعی داشتند، به آنجا می‌برد. بعد از آن هم آقای بهشتی به میراث فرهنگی رفت و اما آقای انوار هم دیگر هیچ مسئولیتی را نپذیرفت.

وی افزود: پس از آن، آقای ضرغامی و دوستانش روی کار آمدند و آقای میرسلیم هم وزیر شد. در سال ۱۳۷۲ ابتدا شرایط نامتعادل شد و سینماگران نگران شدند که چه اتفاقاتی قرار است، رخ دهد تا به سال ۱۳۷۶ رسیدیم. در این میان آلترناتیو وزارت ارشاد و معاونت سینمایی در حد فاصل سال‌های ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۲ حوزه هنری بود. حوزه هنری در آن زمان با معاونت سینمایی تعارض و اختلاف داشت. معاونت سینمایی معتقد بود که حوزه هنری هم باید مانند بقیه مقررات را رعایت کند. ضمن اینکه حوزه هنری همه سینماها را تا قبل سال ۱۳۷۰ در اختیار گرفته بود. در پایان سال ۷۲ ناخودآگاه حوزه هنری به معاونت سینمایی نزدیک شد و اختلاف دیدگاه‌ها به نسبت قبل بسیار کمرنگ شده بود.

اربابی ادامه داد: در سال ۱۳۷۲ مدرسه کارگاهی فیلمنامه‌نویسی حوزه هنری راه افتاد. در نگاه این مدرسه فیلمنامه مهم بود و باید برایش سرمایه‌گذاری می‌کرد. فیلمسازان اگر با هم کار کنند، در سرنوشت فیلمنامه موثر است و در نهایت سینما با مردم معنا پیدا می‌کند. در این مدرسه نزدیک به ۷۰ نفر از فیلمسازان، نویسندگان و کسانی که در سینما بودند، در این مدرسه حضور پیدا کردند از جمله مرتضی پورصمدی، فریدون جیرانی و …. شاید تنها فیلمسازان برجسته‌ای که در مدرسه حضور نداشتند، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و رخشان بنی‌اعتماد بودند. در آن فضا ضمن صحبت کردن درباره فیلمنامه، خود جمع حاضر محصول فضای اجتماعی پیرامون بودند که نگرانی‌شان کار نکردن فیلمسازان بود.

سینماگرانی که با تنور داغ انتخابات ۷۶ همراه شدند

وی تأکید کرد: بعد از رسیدن به سال ۱۳۷۶ و زمانی که تنور انتخابات داغ بود افراد جمع مدرسه فیلمنامه‌نویسی تصمیم گرفتند در اتفاقاتی که قرار بود، رخ دهد، سهیم شوند تا بتوانند وضعیت موجود را تغییر دهند. بر خلاف نظر آقای داوودی من معتقدم بخش زیادی از فیلمسازان ما نگاه سیاسی داشتند. این شرایط باعث شد بیانیه معروف فیلمسازان بیرون بیاید. بله ۲ دسته وجود داشت اما نسبت این ۲ دسته با کل سینما ۵۰-۵۰ نبود بلکه ۱۰ به ۹۰ بود. در اینجا شکل به سیاست آمدن فیلمسازان، معنا پیدا می‌کند.

در ادامه اکبر حر به عنوان یکی از سینماگران پیشکسوت که در جمع مخاطبان نشست حضور داشت، عنوان کرد: ما سینمای بعد از انقلاب را فقط مدیون شخص امام خمینی (ره) و جمله معروف‌شان هستیم که فرمودند: «ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم.» در روند انقلاب ۲ نماد فرهنگی و اقتصادی یعنی بانک‌ها و سینماها مورد آتش‌سوزی قرار گرفت. ما زمانی در سینما دچار مشکل شدیم که فتوای امام (ره) را کنار گذاشتیم و به سراغ فیلم‌هایی رفتیم که مصداق تهاجم فرهنگی بودند.

داوودی در این میان گفت: در صحبتی که من کردم ۲ جریان فکری ابتدای انقلاب بود، یکی به دنبال حذف کلی سینما بود و دیگری قصد نگه داشتن سینما را داشت. صحبتی که امام (ره) در بهشت زهرا (س) انجام داد، کدی شد که بتوانند با آن سینما را نگه دارند اما سینما را افراد نگه داشتند و فقط یک حرف آن را سرپا نگه نداشت. سینما با آقای بهشتی به ویژه که آقای انوار موقعیت اجرایی داشت نه تالیفی و فکری، یک دوران کودکستان، دبستان، دبیرستان و ورود به دانشگاه را طی کرد.

وی افزود: عملاً شرایط سینما در آن سال‌ها مانند کسی بود که وارد کودکستان می‌شود اما پس از گذشت سال‌ها که عنصر سینما رشد کرد و به تعبیری چموش شد، مساله جدی برای خود سینماگران و کسانی که می‌خواستند آن را تحت سیطره خود دربیاورند، ایجاد کرد. جریان فکری آن دوره، سینما را به صورت انحصاری در خدمت ایدئولوژی می‌خواست. تفکرات سینمای دهه شصت، ۲ وجهی بود در کنار دیکتاتوری موجود در برخی مدیران، تفکر سازنده‌ای هم وجود داشت که سینمای ایران، وجودش را به آن مرهون است.

ورود گروه‌های مذهبی به سینمای ایران

فریدون جیرانی با اشاره به اینکه اکبر حر به جریان معتقد به سینمای اسلامی تعلق دارد، عنوان کرد: تا قبل از صحبت امام خمینی (ره) در بهشت زهرا (س) در محافل مذهبی رادیو، سینما و تلویزیون حرام بود. یعنی به سینما نمی‌رفتند، در رادیو فقط اخبار گوش می‌دادند و تلویزیون زمان شاه را هم تماشا نمی‌کردند. واژه سینمای اسلامی از ابتدای انقلاب به وجود آمد اما شناختی نسبت به آن وجود نداشت و عده‌ای که مخالف بودند نمی‌دانستند با آن، چه کنند. بخشی که مخالف سینما بود تا قبل از انقلاب و در محافل مذهبی سینما را می‌زد. در میان گروه‌های مذهبی هم غیر از فداییان اسلام که درباره سینمای مستند نظر داده بودند، هیچ گروه مذهبی درباره سینما نظر نداده بودند. به همین دلیل پس از صحبت امام (ره) بود که محافل مذهبی وارد سینما شدند.

اکبر حر در پاسخ به این پرسش که جریان او و افرادی مانند جواد شمقدری از چه سالی وارد میدان سینما شدند، عنوان کرد: از سال ۵۹ که جزو انجمن اسلامی دانشگاه بودیم وارد سینما شدیم.

زمانی که فارابی امکانات می‌داد و مخاطب مهم نبود!

ابوالحسن داوودی با پیگیری ادامه مباحث خود، ضمن اشاره به اینکه یکسری فیلم‌ها در دوران کودکستانی سینمای ایران ساخته شده است، تاکید کرد: در آن مقطع خود فارابی همه امکانات را می‌داد و بخش سرمایه‌گذاری خصوصی و مخاطب اصلاً مطرح نبود، یعنی سینما در یک شکل و تصویر دیگری زاده شد. در این دوره و به‌دلیل شکل تفکر حاکم بر سینما، سینمای ایران نتوانست با تمام حمایت‌ها به جز فیلم‌های معدودی مانند «بازمانده» که ویژگی‌های خود را داشتند، با مخاطب ارتباط بگیرد.

در همه دوران‌های سینما، عده‌ای حذف شده‌اند

داوودی در پاسخ به این پرسش قادری که آیا فکر نمی‌کنید که مشکل مدیریت دهه ۶۰ همین ایراد را داشت و آن زمان هم آقایان بهشتی و انوار به دنبال حذف برخی جریان‌ها بودند، گفت: در همه دوران‌ها عده‌ای حذف شدند، در دوره اصطلاحات هم همینطور. امروز اما میزان حذف‌شدگان سینما از همه دوره‌ها بیشتر است. شرایطی که در مدیریت الان وجود دارد، میزان حذف‌شدگی را از همه دوره‌های بعد انقلاب بیشتر و وحشتناک‌تر کرده است.

اختلافات امروز سینما، واقعاً اختلاف است!

شفق در ادامه با اشاره به اینکه اختلافاتی که در حال حاضر در سینما به وجود می‌آید، جدی جدی اختلاف است، بیان کرد: آن زمان حتی در سال ۷۶ اختلاف به معنای واقعی نبود. چراکه همه می‌خواستند کمک کنند سینما پا بگیرد نه اینکه پای آن را بکشنند. من زمانی انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس را تشکیل دادم که احساس کردم سینمای دفاع مقدس متولی ندارد. البته خیلی‌ها دوست داشتند کمک کنند. ما در آغاز فعالیت سالی ۲ تا ۳ فیلم ساختیم و بعد در یک سال هم تجربه ۲۲ فیلم را داشتیم. به طور متوسط ۳۰ درصد فیلم‌ها در سال برای دفاع مقدس و از حمایت‌های دولت برخوردار بود. ناگفته نماند که ما کلی امکانات رایگان در اختیار سینماگران قرار می‌دادیم. جلسه‌ای را با آقای لاریجانی داشتیم که پیشنهاد کردم حق رایت فیلم‌های دفاع مقدس را خریداری کنند. مثلاً به دنبال آن بودیم که فیلم «بوی پیراهن یوسف» با پیش‌خرید تلویزیون شکل بگیرد چون اثر خوبی بود.

وی یادآور شد: در این دوره ۸۲ فیلم ساخته شد و بیشتر آثار خوب دفاع مقدس از سال ۶۹ تا ۷۵ ساخته شد. من سینما را به صورت آکادمیک دنبال و احساس می‌کردم وضعیت سینما فاجعه است. در دهه ۶۰ دولت به سینما سوبسید می‌داد اما از ۷۴ یا ۷۵ بحث کمبود بودجه مطرح شد و اینکه بخش خصوصی باید شکل بگیرد. ما هم دوست داشتیم سینما خصوصی باشد.

از ۴۸۰ سالن سینما به ۱۸۰ سالن رسیدیم!

شفق افزود: آن زمان که آقای حیدریان مدیرکل نظارت بود، می‌گفت شما یک بار شرکت را تایید می‌کنید پس لزومی ندارد شرکت برای پروانه فیلمسازی‌اش اقدام کند و این مسئولیت برعهده تهیه‌کننده است. اتفاق ناگواری که در سینمای ایران رخ داد مصادره سینماها بود. طی این اتفاق بخشی از سینماها به داروخانه، انباری، دفتر فلان‌آقا و … تبدیل شدند و یکباره برای جمعیت ۳۶ میلیونی از تعداد ۴۸۰ سالن سینما به ۱۸۰ سالن رسیدیم! بعد از این اتفاق من سال ۷۷ دیگر نمی‌توانستم در انجمن بمانم چراکه مشکل اصلی، دیگر تولید نبود. ما نزدیک به پانصد نفر فیلمساز داشتیم که توانایی کار داشتند اما ۱۰ تا ۱۵ سالن بیشتر موجود نبود و مابقی آثار می‌سوختند. در حقیقت آن زمان ۳ تا ۴ فیلم پرفروش داشتیم و بقیه آثار در اکران ورشکست می‌شدند.

شفق با اشاره به اینکه بعد از این اتفاق فیلم‌ها شروع به قشری‌گری و حرکت بر اساس سلیقه عام کردند، تصریح کرد: البته من مخالف این اتفاق نبودم و در دوره اصطلاحات طرح پردیس‌های سینمایی را دادیم. آن زمان با آقای داوودی و مرحوم داد مباحث مختلفی را مطرح کردیم و جلسات متعددی گذاشتیم. حتی به مرحوم داد پیشنهاد دادیم که عضو هیات مدیره انجمن شود و ما هم با خانه سینما تعامل کنیم. در این میان چه کسانی مخالفت کردند؟ خانه سینما، حوزه هنری، اتحادیه تهیه‌کنندگان و…. دلیلشان هم این بود که قدرت ما افزایش پیدا می‌کند. درحالی که من در طرح پیشنهادی گفته بودم که یک سالن برای من نباشد. در این میان شاید بتوان گفت از کارگردان و فیلمبردار تا تدوینگر، موسیقیدان و نویسنده‌ای که کار بزرگ کرده است، با ما مشکل داشتند.

وی ادامه داد: در این مسیر وزیر ارشاد، وزیر مسکن و آقای حیدریان همراه بودند. یکبار هم از غلامرضا موسوی پرسیدم که چرا با ساخت سالن سینما مخالفت کرد، گفت ما مخالفت نداشتیم اما انگار چون شخص من دنبال این قضیه بودم، مخالفت کردند. من اعتقاد دارم که سینماگران و فرهنگیان از سیاستمداران محترم‌تر و قوی‌تر هستند. یک سینماگر باید به سیاستمدار بگوید که پایش را کجا بگذارد و فرهنگ فراتر از سیاست است. باید به این مساله توجه کنیم هنرمند، هنرمند است و کسی حق ندارد بالای سرش باشد و بگوید این کار را بکند یا نه.

شفق در پاسخ به این پرسش قادری که آیا برای قدرتمند شدن سینماگران پیشنهاد ساخت سالن سینما داده است، تصریح کرد: بله. ما به تلویزیون هم پیشنهاد دادیم که برای سینما و ورزش برنامه زنده پخش کند و برنامه «سینما دو هزار» در شبکه پنج و بعد برنامه «نود» در شبکه سه بر این اساس شکل گرفت. بعد هم که برنامه «هفت» ساخته شد که علاقه‌مند بودیم به صورت زنده پخش شود چراکه سینما زنده باشد، جامعه زنده است.

«بوی پیراهن یوسف» چرا مورد بی‌مهری قرار گرفت

وی در جواب به سوال فریدون جیرانی مبنی بر اینکه در آن زمان که مسئولیت داشته است، «بوی پیراهن یوسف» مورد بی‌مهری مدیران قرار گرفت و درجه ب به آن دادند. چرا این اتفاق افتاد؟ اظهار کرد: قبل از این فیلم، ما دو سه تا مشکل عدیده سر آثار دفاع مقدس داشتیم که من به شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتم و گفتم ما در ادامه نمی‌توانیم قوی عمل کنیم چون هر لحظه می‌گویید قهرمان قصه را عوض کنیم و یا از بازیگر ستاره استفاده نکنیم! برای اولین بار در فیلم «بوی پیراهن یوسف» با بازی نیکی کریمی و علی نصیریان برخی معیارها تغییر کرد. من خودم زمانی که با علی نصیریان صحبت کردم، می‌گفت بهترین بازی تاریخ سینمای من، این اثر بود اما در جشنواره آن سال به ایشان جایزه ندادند. ما تمام تلاشمان این بود که بازیگران ستاره بتوانند در فیلم‌های سینمایی دفاع مقدس بازی کنند.

جیرانی اما تاکید کرد: این نکته شما درست است. ناگفته نماند که هم «بوی پیراهن یوسف» و هم «برج مینو» مورد بی‌مهری قرار گرفتند و آقای ضرغامی درجه ب به آن‌ها داد چراکه قهرمان هر ۲ زن و نیکی کریمی بود.

ابوالحسن داوودی در ادامه اظهار کرد: صحبت‌های آقای شفق حاصل شرایط فکری در آن دوره به ویژه از دهه ۷۰ مشخصاً از ۷۲ به بعد بود که سینما از مرحله کودکستانی و دبستانی خارج و وارد جایی شد که بخش خصوصی به آن ورود کرد. من خیلی موافق تعبیری که ایشان درباره گران کردن سینما به کار برد، نیستم. درست است که سینما کمک‌های سوبسیدی کمتری دریافت کرد اما گران نشد. اتفاقاً بعداً در دورانی گران شد که عملاً مدیران فرهنگی خواستند قدرت سینما را در انحصار بگیرند و چون نمی‌توانستند و عملاً سینما گسترش پیدا کرده و توانسته بود با مخاطب ارتباط بگیرد به ویژه بخش فرهنگی سینما که صاحب عقیده بود، سعی کردند از طریق نهاد و وارد شدن سرمایه‌های دولتی که وابسته به نهادهای مختلف بود، شرایطی را به صورت تدریجی بدون اینکه مشخص باشد، وارد سینما کنند که آن تبدیل شد به قراردادهایی که اول هم در عرصه بازیگران ستاره‌ها بروز کرد.

وی ادامه داد: یعنی در آن دوران عملاً تسویه‌ای در سینما اتفاق افتاد، یعنی اگر من به عنوان کارگردان و تهیه‌کننده فیلم «جیب‌برها به بهشت نمی‌روند» و یا «بوی خوش زندگی» را ساختم از آن دوران به بعد دیگر این امکان برایم مهیا نبود و باید سراغ سرمایه‌گذار می‌رفتم که آن هم به دلیل گران شدن سینما شرایط خود را داشت. در حقیقت سرمایه بخش خصوصی به راحتی نمی‌توانست وارد سینما شود و آن را اداره کند. اینگونه سینما خود به خود رانده می‌شد به طرف بخشی که می‌توانستند فیلم‌های کلان با سرمایه کلان تولید کنند. این سرمایه کلان باعث گران شدن سینما شد و آن را از دسترس کسانی که می‌خواستند تولید کنند، خارج می‌کرد.

این فیلمساز در پاسخ به مخالفت خانه سینما با سالن‌سازی که از سوی ناصر شفق مطرح شد هم گفت: من در آن دوران در خانه سینما حضور داشتم. این بحث ربطی به خانه سینما نداشت. ساختار خانه سینما، ساختاری نبود که با چنین جریانی موافقت یا مخالفت کند. اصولاً سینما از سال ۷۲ به بعد که وارد مرحله توجه به بخش خصوصی شد تبدیل به سینمای گنجشک روزی شد به جای آنکه صنعتی، خودکفا شود. یکی از مواردی که بعد از رفتن مرحوم داد به معاونت سینمایی تاکید کردیم، رسیدن به یک نظام سینمایی بود. ناگفته نماند که خانه سینما و وزارت ارشاد آن زمان بیشترین و ارگانیک ترین ارتباط را با هم داشتند. تعریف اولیه این بود که مسئولیت به جریان فیلمسازی سپرده شود و نظارت دلسوزانه اولیه که گاهی مواقع دیکاتوری می‌شد و گاهی کمک می‌کرد، به سینماگر داده شود.

داوودی در جواب به این سوال قادری که چرا گفته می‌شود سال ۸۰ سینما به لحاظ اقتصادی شکست خورد؟ مطرح کرد: مساله این بود که جریان تولید فیلم نتوانسته بودند این ارتباط را با جریان سرمایه‌داری که از بیرون سینما وارد می‌شد، درک کنند. جریان سرمایه‌گذاری به آن شکل وارد نشده بود و سینماگران نسبت به عناصری مانند این موضوع بدبین بودند یعنی تصور می‌کردند یک نفر سفره‌ای پهن کرده و می‌خواهد همه چیز را به انحصار دربیاورد. این مساله از هر ۲ طرف مقاومت ایجاد می‌کرد.

خانه سینما از ابتدا به‌صورت معکوس بنا شد!

وی ادامه داد: ما در همان دوره‌ای که در خانه سینما بودیم برای ایجاد تفکر سینمای صنعتی و سینمایی که به جای متکی به تک محصولی، کمپانی شکل بدهد، گروهی را جمع کردیم و سینماگستر را به تعبیر کمپانی شکل دادیم تا در عرصه سینماداری، تولید، آموزش و به روز کردن سینما کمک کند اما مقاومت‌هایی از همه جوانب بود. اولین جریانی که مخالفت کرد جریان محافظه‌کاری سرمایه‌دار سینما بود، کسانی که از قبل از انقلاب تک به تک پول می‌گذاشتند و فیلم‌فارسی را تقلید می‌کردند. مشکلشان این بود که این جریان می‌تواند عرصه آنها را تنگ کند چون به مخاطب توجه دارد. بلافاصله جریان دولتی هم احساس کرد عوامل کنترل‌کننده از دست آنها خارج می‌شود، منظور عوامل نظارت و هدایتی است که برای خود تعریف کرده بودند. بنابراین جریان دولتی هم به صف مخالفان جدی درآمد و یک سال بعد سینماگستر منحل شد. من از خانه سینما دفاع نمی‌کنم چراکه از ابتدا به صورت معکوس بناگذاری شده و سیستم صنفی معیوب و هرمی بود. این اشکال هنوز وجود دارد و باعث می‌شود هر نوع تنوع و استقلال در خانه سینما با مشکل مواجه کند.

قادری ادامه داد: به نظر می‌رسد در این دوران بیشتر از اینکه سینما برای مخاطبش بجنگد چه از طریق ایجاد کمپانی و یا تولید محصولات مشخص، مدام گروه‌های مختلف در سینما بر سر منافع خود دعوا می‌کردند.

جیرانی در ادامه نشست درباره توجه به مخاطب در دهه ۶۰ عنوان کرد: فیلم‌های «سناتور» در سال ۶۳، «گل‌های داوودی» در سال ۶۴، «گمشده» در سال ۶۵، «دبیرستان» در سال ۶۶، «زیر بام‌های شهر» در سال ۶۷ و «در آرزوی ازدواج» در سال ۶۹ که سناریست آن‌ها من بودم همگی جزو فیلم‌های پرفروش دهه ۶۰ بودند. پس تماشاگر و فروش در دهه ۶۰ بوده است. آن چیزی که انوار و بهشتی مخالفت می‌کردند بازگشت به جریان قبل از انقلاب بود. این ۲ نفر با همه مخالف نبودند بلکه مخالف نسل میانه بودند. حذف در اینجا صورت می‌گیرد. بازیگران حذف شدند برای اینکه فضای جامعه ۵۷ ایدئولوژیک بود. همه دانشجویان دانشکده و آدم‌هایی که در نهادهای حکومتی بودند مخالف محمدعلی فردین و بهروز وثوقی بودند.

وقتی فردین به انجمن سینمای انقلاب رفت

شفق درباره این موضوع گفت: محمدعلی فردین زمانی که ما انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس را داشتیم، به انجمن آمد. آن زمان سینما جمهوری را با علی حاتمی داشت. ما فردین را با کشتی و قهرمان جهان بودنش می‌شناختیم. چهره‌ها را دوست داشتیم منتهی دوران فطرتی به وجود آمده بود. آقایان جیرانی جزو روشنفکران سینما و آن را بلد است اما بعد از جنگ برخی‌ها می‌خواستند به سینما وصل شوند یعنی یک فیلم تولید و بعد به سینما راه پیدا کنند.

در ادامه نشست جیرانی در پاسخ به پرسش قادری مبنی بر اینکه چرا افرادی همچون رسول صدرعاملی بعد از دهه ۶۰ و تا مدتی حذف شدند و یا فیلم ضعیف ساختند، گفت: رسول صدرعاملی بعد از «گل‌های داوودی»، «پاییزان» را ساخت. فیلمسازانی که مدنظر دارید، فیلم ضعیف نساختند. صباغ زاده خواست فیلم بهتری بسازد اما «خانه خلوت» را ساخت چراکه درجه بندی آمده بود و می‌خواست خود را با آن تطبیق دهد و درجه الف هم گرفت. ایشان سازنده «سناتور» و «گمشده» است اما می‌گوید اینها فیلم‌های بد من و بقیه آثارم خوب هستند.

وی ادامه داد: فیلمسازان تغییر مسیر دادند برای اینکه از سال ۶۶ به بعد کیفیت در مقابل کمیت قرار گرفت. درجه‌بندی کیفیت را بالا برد و کمیت را پایین آورد. وقتی کیفیت بالا رفت، بسیاری از فیلمسازانی که قبلاً سینمای عامه‌پسند و جریان اصلی کار می‌کردند، سعی کردند کار متفاوت بسازند حتی از طریق وزارت ارشاد به آقای خاچیکیان هم متاسفانه پیشنهاد دادند «چاوش» را بسازد که اشتباه بزرگی بود. دوستان می‌خواستند فضای سینما عوض شود و اگر قرار است اثر اکشن و مطلوب ساخته شود، مثل «کانی‌مانگا» باشد. به اعتقاد من این اثر از «عقاب‌ها» به لحاظ ساختار، کارگردانی و قصه پردازی بهتر است. با اکشن مخالف نبودند. همان زمان «دبیرستان» هم اکشن داشت و درجه ب گرفت و مورد تایید واقع شد.

انوار و بهشتی، فیلم‌فارسی را با «داستان» اشتباه گرفتند

جیرانی تاکید کرد: این جریان فیلم‌فارسی بود که باید حذف می‌شد. اشتباه این بود که تفکر فیلم‌فارسی را با داستان اشتباه گرفتند. اشتباه انوار و بهشتی این بود که تفکر فیلم‌فارسی ساختار تولید بود. اگر یک داستان جذابیت‌هایی داشت، مخالفت و فکر می‌کردند فیلم‌فارسی است. نمایندگانی که «تاراج» و «زینال بندری» را می‌ساختند، از گرفتن «زینال بندری» می‌ترسیدند. نگرانی در جامعه بود و روشنفکری دینی اگر مدیریت سینما را در دهه ۶۰ قبول نمی‌کرد، سینما به اینجا نمی‌رسید چراکه جریانی می‌خواست سینما را ایدئولوژیک کند. روشنفکری دینی ایدئولوژیک نبود علت اینکه سینمای دهه ۶۰ شکل گرفت برای اینکه مدیریت ایدئولوژیک نبود. فراموش نکنیم که روشنفکری دینی در آخر دهه ۶۰، چپ در دنیا فروریخت و تمام چپ‌های داخل دچار تغییر شده بودند. دوره دوم سینمای مهرجویی که با «هامون» و با «نمادگرا» خارج می‌شود به دلیل فرو ریختن چپ است.

مثل کرگدن پوست کلفت شدیم!

داوودی در جواب به این سوال قادری که آیا شرایط کاری‌اش بعد از موفقیت فیلم «نان، عشق، موتور ۱۰۰۰» بهتر شد یا نه، مطرح کرد: به هر حال بی تاثیر نبود. بعد از آن من فیلم‌های مورد علاقه خود را توانستم، بسازم مثل «تقاطع» و «رخ دیوانه» و «زادبوم» که این اثر برای من بسیار مهم بود، سه سال تولیدش طول کشید اما رفتار سیاسی با آن شد. ما بعد از هر فیلم مانند کرگدن یک لایه پوست روی پوستمان اضافه و شرایط سخت‌تر شد.

وی تاکید کرد: امروز اما با همان پوست کرگدنی هم کار کردن امکانپذیر نیست! چراکه تعریفی که دوستان در مدیریت فعلی برای سینما قائل هستند، سخیف شده است. اینکه به‌واسطه دو سه پروژه سینمای ایران را مهار کنیم و بقیه را رها کنیم، منجر به رونق سینما نمی‌شود. این نگاه وقتی وارد سینما می‌شود برای من سینماگر غیرقابل درک می‌شود که باید چه تولید کنم که هم ارزش داشته باشد، هم با مخاطب ارتباط برقرار کند.

هر جا سیاست کم آورده، به سینما فشار آورده است!

محمود اربابی هم در پایان سخنان خود گفت: سینمای ایران مسیر خودشان را به شکلی که توانایی داشته است و شرایط به آن اجازه می‌دهد، ادامه داده و در این مسیر بعضاً موفق هم بوده است اما متاسفانه هر جا سیاست در مدیریت فرهنگی کم آورده، به سینما فشار وارد کرده است.

شفق نیز در پایان مطرح کرد: از تک تک عوامل سینما به عنوان عنصر فکری و جنبی که تلاش می‌کنند آن را زنده نگه دارند که قطعاً زنده هم خواهد ماند، باید تشکر کنیم. این اواخر که وضعیت معیشت برای مردم وحشتناک سخت شده است، برای اهالی موسیقی، سینما و تئاتر بسیار سخت‌تر شده است و در این شرایط باید کنار مردم بایستیم.

شب سوم و آخر از سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب ۱۵ آبان ماه ساعت ۱۷ تا ۲۰ با حضور فریدون جیرانی، جواد شمقدری، علیرضا رییسیان، سیدمحمد حسینی و سیدضیا هاشمی برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- مسافران اسپانیان و انگلیس مشخص شدند

انیمیشن «ده سالگی» و «آسمان دوست‌داشتنی» به جشنواره اسپانیا و فیلم کوتاه «رم» به جشنواره انگلیسی می‌روند همچنین «نفس» نامزد دریافت چند جایزه از جشنواره ایتالیایی شد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، پویانمایی‌های کوتاه «ده سالگی» و «آسمان دوست داشتنی» از تولیدات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به بخش انیمیشن سی‌وپنجمین جشنواره فیلم ژیرونا اسپانیا راه پیدا کردند.

پویانمایی ۱۸ دقیقه‌ای «ده سالگی» به کارگردانی فاطمه جعفری و پویانمایی ۱۴ دقیقه‌ای «آسمان دوست داشتنی» به کارگردانی امیر مهران در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید شدند.

برگزارکنندگان جشنواره ژیرونا اسپانیا کشف استعدادهای نوظهور را در انتخاب فیلم‌ها مد نظر دارند. همچنین سعی می‌کنند فیلم‌هایی را انتخاب کنند که مخاطبان این نوع سینما را به تفکر وادارند.

فیلم‌های راه یافته به این جشنواره در بخش‌های فیلم بلند، انیمیشن، فیلم کوتاه، مستند، کودک و نوجوان، ویدیوکلیپ طبقه‌بندی می‌شوند.

سی و پنجمین دوره از جشنواره بین‌المللی فیلم ژیرونا از ۱۶ تا ۱۹ آبان ۱۴۰۲ (۷ تا ۱۰ نوامبر ۲۰۲۳) در شهر کاتالونیای اسپانیا برگزار می‌شود.

سفر «رم» به انگلیس

فیلم کوتاه «رِم» به کارگردانی محمدرضا یاری‌کیا راهی دوازدهمین دوره جشنواره وینچستر انگلیس خواهد شد.

این جشنواره که دوازدهمین دوره خود را پشت سر می‌گذارد از تاریخ ۲۱ الی ۲۸ آبان برگزار می‌شود.

این جشنواره در شهر تاریخی وینچستر انگلستان برگزار می می‌شود و فیلمسازان در ۲ بخش داستانی کوتاه و بلند در ژانرهای متنوع فیلم‌های خود را به رقابت می‌گذارند.

در خلاصه داستان «رم» آمده است: «پنجمین مرحله از خواب رم نام دارد. در این مرحله مغز بیشترین فعالیت خود را می‌کند و اندام‌ها داوطلبانه فلج می‌شوند.»

عوامل این فیلم عبارتند از نویسنده و کارگردان: محمدرضا یاری‌کیا، بازیگران: رسول قادری، عاطفه مکوندی، مدیر تصویربرداری: شاهین عراقی، دستیار اول کارگردان و منشی صحنه: سارا داوری، طراح گریم: هانیه بابایی، صدابردار: حسین سلیمی، مدیر تولید: سید حسین میرزکی، مدیر تدارکات: علی هوشمند، تدوین و صداگذار: روح الله کریمی، عکاس: سینا شاه محمدی، دستیاران تصویر: بهنام آزادی، آرمین ناصری.

چند نامزدی برای «نفس» در ایتالیا

مستند داستانی «نفس» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی بهزاد رضایی در سه بخش اصلی بهترین فیلم (سینمای دیگر)، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر زن (کلودیا بورجا) نامزد دریافت جایزه از چهل و سومین دوره جشنواره پالادین طلایی ایتالیا شد.

این جشنواره از ۲۰ تا ۲۶ نوامبر برابر با ۲۹ آبان تا ۵ آذر در شهر پالرمو برگزار می‌شود.

هنرمندان حاضر در مستند «نفس» به ترتیب حروف الفبا عبارتند از سرور آشوری‌فر، یلدیز ابرام، ویسل باشچی، ارویل برویلد، کلودیا بورجا، مسعود چنگیز، مهدی خلیل‌زاده، آذر فهیمی، کوروش قزوینیه سروش قهرمانلو و فربد یداللهی.

«نفس» تنهایی و عدم ارتباط آدم‌ها در دوران همه‌گیری کرونا و تأثیر آن بر زیست فردی، خلوت و خلاقیت‌های هنرمندان را در کشورهای مختلف جهان به تصویر می‌کشد.این فیلم بر اساس تصویربرداری خود هنرمندان از زندگی و آفرینش‌های هنری شأن بر اساس طرح و هدایت کارگردان شکل گرفته است.

خروج از نسخه موبایل