متاسفانه این روزها هجمههای ناجوانمردانه علیه استاد داریوش ارجمند پیشکسوت بازیگری آغاز شده و به دروغ ایشان را به عنوان دریافت کننده کمک ۲۰ میلیارد تومانی از رئیس جمهور قلمداد میکنند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، خدا را شکر که ایشان را فرای از بحث هنری شان ، حداقل در ارتباط با مسائل و مشکلات موسسه هنرمندان پیشکسوت نزدیک به ۱۱ سال می شناسم .موسسه ای که برای تکریم و حمایت از هنرمندان بالای ۶۰ سال و دارای درجه یک هنری در حوزه های سینما، تاتر، موسیقی، تجسمی، شعر، ادبیات داستانی، هنرهای سنتی و معماری با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تاسیس شده است.
بسیاری از هنرمندان پیشکسوت نقش جدی در حمایت از موسسه ی خودشان داشته اند و اینجانب به عنوان اولین مدیرعامل و آغاز کننده ی فعالیت های موسسه هیچگاه خاطرات خوب و زحمات این بزرگواران را فراموش نمی کنم ، به ویژه استادان آسمانی که امروز توفیق خدمتگزاری به آنان را نداریم ، از جمله عزت اله انتظامی، داود رشیدی، جمشید مشایخی، محمد علی کشاورز، عزت اله مهراوران، مهرزمان فخارمنفرد، سیروس گرجستانی و بسیاری که به دلیل تعدد اسامی نام آنان در این یادداشت کوتاه نمی گنجد .
و اما در روزهای پر فراز و نشیب موسسه ، استاد داریوش ارجمند یگانه شخصیتی بوده و هستند که برای منافع عمومی و جمعی هنرمندان پیشکسوت هیچ ملاحظه و منفعت شخصی را مد نظر قرار نداده اند و فرای مباحث سیاسی روز جامعه، برای گرفتن کمک از شخصیت ها و متولیان امور ، حاضر به رو زدن و درخواست یا جنگیدن بوده و هستند، به ویژه در شرایط فعلی که افراد با تز روشنفکری ، با احتیاط تمام و سنجش جوانب، حاضر نخواهند شد منافع خود را فدای منافع جمع کنند!هر شخص دیگری جای استاد ارجمند بود، این روزها می توانست بهترین امکانات و رفاه را برای خود داشته باشد، از خانه گرفته تا ماشین و حساب بانکی و … !او در جایی برای گرفتن کمک مالی رئیس جمهور که به تاخیر افتاده از او گلایه می کند و در جایی دیگر بنابر ملاحظات خود به دور از آنکه بخواهد موضوع عدم واریز کمک رئیس جمهور به حساب موسسه هنرمندان پیشکسوت را ملاک همه ی قضاوت ها قرار دهد ، آنچه که فکر می کند صحیح است را در تعریف از یک بخش از فعالیت های دکتر رئیسی بر زبان می آورد که مورد نظر بعضی از مخالفین یا منتقدین نیست !به هر صورت آنچه که جای تامل دارد این است که چرا در این بین همراه با کج خلقی علیه استاد ارجمند ، موسسه هنرمندان پیشکسوت که بودجه سالانه اش برای خدمت به ۱۰۰۰ پیشکسوت در سراسر کشور یک دوم بودجه یک فیلم سینمایی معمولی نیست مورد هجمه قرار می گیرد؟
به نظر می رسد رضایت مندی اعضای موسسه خوشایند بعضی ها نیست ، به ویژه در این روزها ! و به ناچار باید مهره ها و حامیان اصلی مثل استاد ارجمند سلاخی شوند ! خدا را شکر که ایشان علی رغم همه ی دوندگی ها ، خستگی ها و به جان خریدن توهین ها ، از اتفاقات خوبی که برای موسسه رقم زده اند ، ریالی بهره نبرده و نخواسته اند. حتی در آخرین بیماری در دوران کرونا که هزینه بسیار سنگینی متحمل شدند ، یک ریال از این موسسه کمک هزینه پزشکی دریافت نکردند و حتی وقتی که پیشنهاد شد، همانند سایر اعضا بخشی را تامین کنیم ، فقط یک جمله گفتند که: “راضی نیستم یک ریال از بودجه موسسه خرج دارو و بیمارستان من شود” پس چگونه می توان با بی وجدانی و دروغ پردازی ، اینگونه شخصیتی را متهم به گرفتن امتیاز یا کمک شخصی از رئیس جمهور کرد ؟ !به ویژه کسی که دغدغه ای جز رسیدگی به بیماری ، معیشت ، مسکن ، بیکاری و حفظ آبروی هنرمندان پیشکسوت را ندارد! شما که از خدا نمی ترسید و در دروغ و تهمت زدن و ابرو ریختن اعتیاد دارید، حداقل از روزگار عبرت بگیرید که سایه مرگ از همه کس و همه چیز به ما نزدیک تر است.
سیدرضا میرکریمی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «نگهبان شب» ضمن تشریح نسبت این فیلم با جامعه امروز تأکید کرد بهعنوان سازنده فیلم هنوز در فضای آن، گرفتار است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، او خالق بخشی از خاطرات دوران کودکی هم نسلان من است، همان زمانی که گرچه برنامههای کودک آهنگین شده بودند، اما یک نفر ایدهاش این بود که سرودهایی برای ایام هفته داشته باشد تا روزها را برای کودکان دوستداشتنی کند.
کارگردانی که گرچه با آثاری برای کودکان آغاز به کار کرد بعدها اما از این مسیر فرمان چرخاند تا سینمایش یکی از انسانیترین مفاهیم را با خود به همراه داشته باشد؛ از رضا میرکریمی میگویم. او که حتی منفورترین شخصیتها را هم در فیلمهایش مورد قضاوت قرار نمیدهد. نه آنها را آنچنان سیاه نشان میدهد نه برایشان حکمی میدهد؛ این سرنوشت محتوم و مختوم کاراکترهای اوست.
کارگردانی که گرچه در لایههای زیرین آثارش همواره انتقادهای اساسی به اجتماعش داشته اما هرگز امید را از دست نداده و این جامعه را قابل ترمیم دانسته است.
رضا میرکریمی اما هنوز برای من کارگردان «خیلی دور خیلی نزدیک» است همانجا که سرگشتگی شخصیت فیلمش چیزی را در انتهای وجودمان برمیانگیخت تا به گفته خودش این غم از جنس حسرت باشد، همان سرگشتگی که بعدها در دیگر فیلمهایش هم تجلی پیدا کرد تا آن را نوعی گرفتاری توصیف کند.
این روزها او فیلم سینمایی «نگهبان شب» را روی پرده دارد، فیلمی که گرچه در چهلمین جشنواره فیلم فجر قدر دید اما نوع اکرانش باعث شد تا او زبان به گلایه بگشاید. فیلمی که باز هم از اخلاق صیانت میکند، حکم نمیدهد و در عین حال نقادانه است.
به بهانه این فیلم با رضا میرکریمی به گفتگو نشستیم که مشروح قسمت نخست این گفتگو را در زیر میخوانید:
* شما قبل از ورود به دنیای سینما، به واسطه کارگردانی مجموعه «نماهنگهای ایام هفته»، نقش پررنگی در خلق یک نوستالژی جمعی در دوران کودکی همنسلان من دارید. شما کار خود را با دنیای کودکان آغاز کردید و میتوان این سابقه را پیوند داد به نقشی که برای کودکان در فیلمهای سینمایی خود قائل هستید. کاراکترهایی که همواره فضای تلخ روایت را تلطیف میکنند و گویی نقطه امید هستند. مضافبر اینکه برگبرنده آن نماهنگها که در تأثیرگذاری و ماندگاری آنها هم موثر بود، نگاه غیرایدئولوژیک به دنیا، از نگاه کودکان بود، که همچنان نشانههای این رویکرد را هم میتوان در تجربههای سینمایی شما رصد کرد. اگر موافقید با مرور همین تجربه گفتگو را شروع کنیم.
ساخت این نماهنگها که به آن اشاره کردید و اتفاقاً برای خود من هم بسیار خاطرهانگیز است به حوالی سال ۷۴ یا ۷۵ بازمیگردد. من به دلایلی، قبل از ورود به عرصه کارگردانی و ساخت فیلم، سفرهایی به خارج از کشور داشتم. متوجه شدم به واسطه مهاجرتهایی که در آن سالها صورت میگرفت و حجمشان نسبت به امروز خیلی کمتر هم بود، نوزادانی دارند در خارج از کشور متولد میشوند که موطن اصلی خود را ندیدهاند و دوران رشد خود را در کشوری دیگر طی میکنند. آن زمان برایم مسئله شد که ما برای این بچهها چه محصول فرهنگیای میتوانیم بسازیم که کلماتی مشترک از زبان مادریشان تبدیل به ملکه ذهنشان شود. همین ایده بذر اولیه ساخت آن مجموعه نماهنگ شد.
بهتعبیری مثل باقی کارهای من، هیچکس ساخت این نماهنگها را به من پیشنهاد نداد. با چند نفر از شرکا، دفتری داشتیم که در آن کارهایی را مثل «بچههای مدرسه همت» و یا «ماجراهای آفتاب و عزیز خانوم» را میساختیم. شاید جزو اولین دفاتر بخش خصوصی بودیم که برای تلویزیون کارهایی را تولید میکردیم. این نماهنگها را اما بیشتر برای بچههای خارج از کشور ساختیم. خب به خاطر همکاری و رفاقتی که با محمد رضا علیقلی داشتم با او در میان گذاشتم. او پیشنهاد ساختن یک «اپرت» بر اساس افسانه دوازده برادر – ماههای سال داشت و به این نتیجه رسیدیم که روزهای هفته را ابتدا بسازیم و بعد برویم سراغ ماهها.
اگر خودتان را به فضای سال ۷۴ بروید، به یاد میآورید که تقریباً هیچیک از محصولات فرهنگی خارج از مدار ایدئولوژیک و مبتنیبر پندهای مستقیم اخلاقی ساخته نمیشد. در آن شرایط اینکه بخواهیم برویم سراغ مجموعه آثاری که در قالب آنها روزهای هفته را برای بچهها تشخص بدهیم تصمیم غریبی بود. قرار شد بیشتر روی تخیل بچهها تمرکز کنیم تا اینکه بخواهیم پندی را به آنها منتقل کنیم
در همان همفکریها مطرح شد که بسیاری از شعرهای کودکانه ما و سرودههای فولکلوری که همه حفظ هستیم، مشخص نیست ریشهاش کجاست. خیلی از آنها حتی ساختار روایی علی و معلولی و معنایی هم ندارند و کلماتش الزاماً به هم ربطی هم ندارند و صرفاً به دلیل آنکه هموزن بودهاند در کنار هم قرار گرفتهاند و تبدیل به شعر شدهاند. مثلاً اتل متل توتوله یا امثال آن. با این وجود ما با همین اشعار بزرگ شدیم. از خودمان پرسیدیم آیا ما هم میتوانیم شروعکننده خلق چنین آثاری برای آیندگان باشیم.
اگر خودتان را به فضای سال ۷۴ بروید، به یاد میآورید که تقریباً هیچیک از محصولات فرهنگی خارج از مدار ایدئولوژیک و مبتنیبر پندهای مستقیم اخلاقی ساخته نمیشد. در آن شرایط اینکه بخواهیم برویم سراغ مجموعه آثاری که در قالب آنها روزهای هفته را برای بچهها تشخص بدهیم تصمیم غریبی بود. قرار شد بیشتر روی تخیل بچهها تمرکز کنیم تا اینکه بخواهیم پندی را به آنها منتقل کنیم. گویی خود بچهها این شعرها را گفتهاند. از طرفی به پیشنهاد علیقلی تصمیم گرفتیم برای موسیقی این نماهنگها یک کار پروپیمان و ارکسترال بگذاریم. اتفاقی که تا آن زمان سابقه نداشت و غالباً موسیقی بچهها با گروههای کوچک جمع میشد. در وهله اول هم بهعنوان یک پدر حالم خوب میشد. من چون زود ازدواج کرده بودم، زود هم بچه دار شدم و آن موقع احساس میکردم که بچههای من نیاز به این محصولات دارند. اولین جایی هم که از آنها استفاده میشد در دستگاه پخش ماشین خودم و برای بچههای خودم بود. اینگونه اولین بازخوردها را هم از آنها میگرفتم.
* و همان زمان هم کارها از صداوسیما پخش شد؟
اتفاقاً در آن مقطع این کارها روی دست ما ماند! تا دو سال تلویزیون حاضر نشد این کارها را از ما بخرد. میگفتند که چی؟ چرا باید برای بچهها بخوانیم «شنبه یه سیب سرخه!»
* به تعبیری به دلیل همان فقدان نگاه ایدئولوژیک نمیتوانستند با این کارها ارتباط بگیرند!
بله. بعد از دو سال بود که سراغ این کارها آمدند و حاضر به پخش آنها شدند.
* تقریباً میشود حوالی سال ۷۶ و احتمالاً تغییر نگاهها به مقوله فرهنگ و هنر، در این زمینه بیتأثیر نبود.
حتماً که این تغییر نگاهها بیتأثیر نبود. گروه کودک شبکه یک در آن زمان این کارها را از ما خرید. با همان امکاناتی هم که داشتیم، با هزینهای بسیار کم، کلیپهایی هم برای آنها ساختیم. امضای من پای این کلیپها هست و به آنها افتخار هم میکنم اما وقتی امروز آنها را میبینم، با خودم میگویم واقعاً با چه امکانات اندکی این کارها را ساختهایم. سالها از پخش این نماهنگها میگذرد و در این سالها آدمهایی مثل شما زیاد دیدهام که وقتی متوجه میشوند من هم نقشی در تولید این نماهنگها داشتهام و ایدهاش برای من بوده است، میگویند خاطرات بسیاری برای ما ساختهاید و ما با این نماهنگها بزرگ شدهایم. این همان هدفی است که از ابتدا به دنبال آن بودیم.
* همین زاویه نگاه به دنیای کودکان هم بعدها به جهان فیلمهایتان تسری پیدا کرد. حتی در همین فیلم «نگهبان شب» هم درست است که آن پسربچه نقش کوتاهی دارد اما واقعاً حضورش در تلطیف فضا موثر است.
این بچهها تقریباً در همه فیلمهایم هستند. من کارم را با تولید اثر برای کودک و نوجوان آغاز کردم و به نوعی سینما را از طریق همین دنیای بچهها شناختم. فیلم اولم «کودک و سرباز» هم بهنوعی مدیون بازیگر نوجوان و دنیای کودکانهاش بود. گویی زیربنای فکری و شناخت من از سینما، عجین با دنیای کودکان بوده است. این تأثیر صرفاً هم به حضور کاراکترهای کودک در فیلمهایم محدود نمیشود و بلکه یک حس کودکانه و همچنان زنده، حتی در کاراکترهای بزرگسال فیلمهای من هم وجود دارد که ممکن است ریشهاش در همین مسئله باشد.
* فیلم «نگهبان شب» مانند دیگر آثار شما، نگاه و روایتی اخلاقمدارانه دارد. در شرایطی که به نظر میرسد به واسطه مشکلات مختلف، پایبندی به اخلاقیات در جامعه کمرنگ شده است، چگونه میتوانید همچنان از این نگاه اخلاقگرایانه در آثارتان محافظت کنید؟
اگر بخواهم آدم عافیتاندیشی باشم و بابت حرکت برخلاف جهت آنچه به تعبیر شما در جامعه در حال اتفاق افتادن است، هزینه پرداخت نکنم، باید از پافشاری روی این نوع از قصهپردازی دست بردارم. البته من این رویکرد را آرمانگرایی نمیدانم. به نظرم این شکل از نگاه یک جور دعوت برای بازگشت به خویشتن است. تلاش برای متوجه کردن مردم جامعه به خودشان است تا بخشی از مسئولیتهای برزمینماندهشان را برعهده بگیرند. من این اخلاقگرایی را یک راهنجات میبینم. نه صرفاً به عنوان یک فیلمساز که بهعنوان عضوی از یک جامعه که نگران سرنوشت خانوادهام هستم چنین نگاهی دارم. فکر میکنم یک طمع لجامگسیخته، مدتهاست گریبان جامعه ما را گرفته است که این طمع الزاماً هم اقتصادی نیست. این طمع دارد بسیاری از مظاهر حداقلی اخلاق و نه الزاماً وجوه آرمانی آن را هم به حاشیه میراند. باید با این اتفاق مبارزه کرد و این مبارزه هم با شعار دادن محقق نمیشود. من شخصاً همیشه آدم امیدواری بودهام…
یک طمع لجامگسیخته، مدتهاست گریبان جامعه ما را گرفته است که این طمع الزاماً هم اقتصادی نیست. این طمع دارد بسیاری از مظاهر حداقلی اخلاق و نه الزاماً وجوه آرمانی آن را هم به حاشیه میراند. باید با این اتفاق مبارزه کرد و این مبارزه هم با شعار دادن محقق نمیشود
* اتفاقاً بد نیست بگویید ریشه این میزان از امیدواری کجاست؟ آن هم در شرایطی که شاهدیم خیلی از فیلمسازان جوانتر ما که مشخصاً در عرصه سینمای کوتاه آثاری را تولید میکنند، گرفتار یک سیاهبینی افراطی نسبت به شرایط پیرامونی خود شدهاند.
معتقدم بخشی از این «امیدواری» من، غیرواقعی نیست. متأسفانه ما گاهی تحتتأثیر برخی حاشیههایی که خودمان برای خودمان ساختهایم، آمار غلطی از اجتماع خودمان داریم. واقعاً اوضاع آنقدر که برخی از ما فکر میکنیم، بد نیست. اخلاق، اینقدر که ما فکر میکنیم در جامعهمان تعطیل نشده است. طبق یک قاعده جهانی، اخبار بد معمولاً سریعتر پخش میشوند و اخبار خوب هستند که طرفدار ندارند.
مضافبر این، وقتی به فرهنگ خودمان مراجعه میکنیم، اخلاق را صرفاً نباید یک ابزار ارتباطی بدانیم. اخلاق ناشی از یک رضایتمندی شخصی است. آدمهایی که از اخلاقی رفتار کردن خود راضی هستند، هیچگاه نسبت به آن تفاخر ندارند و نمیخواهند منت این اخلاقی بودن خودشان را بر سر دیگران بگذارند. به همین دلیل هم از رفتار اخلاقی این گروه، هیچگاه خبری تولید نمیشود. بخشهایی از جامعه امروز ما هستند که همچنان به وظایف و مسئولیتهای خود پایبندند اما هیچ خبری تولید نمیکنند، چون اصولاً دنبال به رخ کشیدن خود نیستند.
از طرف دیگر هم ما انگار در رقابت با یکدیگریم تا دردهای خود را به رخ هم بکشیم. بدترین نقیصهای هم که این اواخر بیشتر گریبانمان را گرفته این است که میخواهیم نقش خودمان را در همه مشکلات پدید آمده کتمان کنیم. مدام بهدنبال یک عامل بیرونی برای مشکلاتمان میگردیم. مجموعه این ساختار فکری است که منجر به ناامیدی برخی از ما شده است. یک بار اگر این حاشیهها را کنار بگذاریم و فارغ از برداشتهای کاذب به جامعه خود نگاه کنیم، حتماً جای امیدواری وجود دارد. نکته دیگر هم اینکه بخشی از این امیدواری به باورهای دینی من بازمیگردد. براساس این باور اصالت همواره با آدمهایی است که میتوانند خودشان جامعهای خوب برای خودشان بسازند. من هم در کار همین آدمها هستم و در موردشان فیلم میسازم.
* اگر عدهای بهواسطه همین نگاه، رضا میرکریمی را محکوم به محافظهکاری کنند، چه پاسخی دارید؟
نه فقط محافظهکاری، شاید حتی عدهای بگویند که سادهلوحم! گاهی با خودم فکر میکنم در مقابل موجودات پیچیده و مرکبی که سادهترین عواطف انسانی را هم نمیتوانند درک کنند، ترجیح میدهم سادهلوح باشم. در این جنس از سادهلوحی معتقدم باز امید به رستگاری وجود دارد ولی در مورد آنهایی که احساس میکنند همه چیز را درباره جزئیترین مسائل جامعه میدانند، اما سنسورهای حسی خود را از دست دادهاند، کمتر روزنهای به سوی امید میبینم. به همین دلیل ترجیح میدهم در دسته همینهایی باشم که سادهلوح به نظر میرسند. البته که تعبیر من درباره این گروه سادهلوحی نیست. به نظرم این گروه از جامعه امیدی توأم با خوشبینی دارند. همین خوشبینی ما نسبت به یکدیگر است که میتواند همچنان جامعه را سرپا نگه دارد.
در مقابل موجودات پیچیده و مرکبی که سادهترین عواطف انسانی را هم نمیتوانند درک کنند، ترجیح میدهم سادهلوح باشم. در این جنس از سادهلوحی معتقدم باز امید به رستگاری وجود دارد ولی در مورد آنهایی که احساس میکنند همه چیز را درباره جزئیترین مسائل جامعه میدانند، اما سنسورهای حسی خود را از دست دادهاند، کمتر روزنهای به سوی امید میبینم
* این «خوشبینی» تعارضی با «واقعبینی» دارد؟
نه. مگر واقعبینی چیست؟ شما وقتی میخواهید درباره حادثهای که همین امروز در حال وقوع است موضعگیری کنید، جنسی از واقعبینی این است که همه اتفاقات حول و حوش حادثه را در مختصات زمانی و مکانی همین امروز ببینیم، جنسی دیگر از واقعبینی این است که این اتفاق را در بستر تحولات ۱۰۰ سال اخیر ببینید و تحلیل کنید. هر دو مورد هم اسمشان «واقعبینی» است.
ممکن است در نوع دوم شما متهم به محافظهکاری شوید و در نوع اول همه شما را تشویق کنند که آفرین، چقدر تو متعهدی و عجب کنشگر قدرتمندی هستی! در حالی که من هر دو رویکرد را واقعبینی میدانم و اتفاقاً معتقدم کسی که وقایع را در یک پرسپکتیو وسیعتر میبیند و با در نظر گرفتن سابقه تاریخیاش تحلیل میکند، بهتر متوجه فرآیندها و برآیندهاست، به همین دلیل هم نتیجهگیریهای دقیقتری میتواند داشته باشد و نسبت به کسانی که کاملاً متمرکز بر زمان و مکان حیات خود هستند، میتوانند افقهای درستتری را هم تعیین کنند. به عنوان مثال در همین اتفاقات سال گذشته، کشمکشی بهوجود آمد که عدهای میگفتند همه سلبریتیها و چهرهها باید به میدان بیایند…
* اصرار داشتند که همه باید اعلام موضع کنند!
دقیقاً. اینوریها میگفتند باید این موضع را بگیری و آنوریها میگفتند باید اینها را بگویی! هر دو طرف هم مدعی بودند که «مردم» به شکلی حداکثری پشتشان هستند و اگر با آنها همراه نشوی، به مردم پشت کردهای! واقعیت این است که وقتی نزاعی شکل میگیرد دیگر زمان مناسبی برای وزنکشی نیست، چرا که آمارها هم دیگر خیلی دقیق نیست و همهچیز رنگ و بوی احساسی دارد. در آن شرایط احتمالش بود که ما متهم به تعبیرهایی بشویم که خیلی هم باب شده بود؛ از وسطبازی تا محافظهکاری!
من اما معتقدم وظیفه من بهعنوان هنرمند این است که اساساً اجازه ندهم کارها به نزاع و دعوا بکشد. من اگر کارم را به خوبی بلد باشم، میتوانم بهموقع هشدار بدهم و با نگاهی پیشگیرانه، شرایطی که میتواند ما را در بزنگاههای سخت قرار دهد را پیشبینی کنم. باید بتوانم درباره شکافها و تضادها حرف بزنم و همزمان چراغ یک مطالبهگری توأم با مدارا را روشن نگه دارم.
* این همانکاری است که «نگهبان شب» هم به نوعی انجام میدهد. فیلم انگار یک سال زودتر دارد درباره چکی که ممکن است «رسول» بخورد، هشدار میدهد. انگار میگوید کاش مراقب باشیم که به این سیلی نرسیم!
دقیقاً. اصلاً بگذارید عقبتر برویم. مگر در «زیر نور ماه» صحبت از یک تضاد آشکار صحبت نبود. مگر آنچه در مدرسه علمیه گفته میشد، با آنچه در متن جامعه جریان داشت کاملاً متفاوت نبود. گفتیم کسی هم که میان این دو فضا پل میشود، نه میتواند حرفهای این طرف را به آن طرف برساند و نه میتواند همه آنچه در جامعه میبیند، صحبت کند. این نشاندهنده یک شکاف است. جالب اینکه همان ۲۵ سال پیش، در بخشی از روایت همین شکاف حتی به موضوع حجاب هم اشاره کرده بودیم.
بعدها در فیلم «به همین سادگی» هم هشدارم این بود که ما باید هرچه زودتر درباره یک جمعیت خاموش از زنان، که دچار بحران هویت شدهاند، صحبت کنیم. زنانی که به دلیل توسعه بیقواره و بدون پیوست فرهنگی کلانشهرها مهاجر خیز، دچار این بحران شدهاند و من همان زمان احساس میکردم که باید درباره این زنان صحبت کنیم. حتی آمارهای هم موجود بود که نشان میداد آمار طلاق در این قشر سیر صعودی پیدا کرده است. در فیلم «دختر» هم برخی مسائل را مطرح کردیم اما هیچکدام از این هشدارها جدی گرفته نشد. مشکل اصلی ما این است که گویی در سیاستگذاریهای کلان کشور، «فرهنگ» کرسی مطمئن و صاحبرأیای ندارد. به نظر نمیرسد که فرهنگ بهعنوان یکی از عناصر تاثیرگذار در پیشرفت کشور محسوب شود. همچنان که همواره آموزش و پرورش هم اولویت آخر کابینه دولتها اعم از چپ و راست بوده است.
سینما هیچگاه نباید تمام شود و همچنان باید مطالبهگر باشد. حتی فیلمهای کمدیای هم که در نگاه اول فاقد محتوای قابل اعتنا به نظر میرسند، هم برای خنداندن مخاطب خود، دست روی تضادهای اجتماع میگذارند. مثلاً سراغ قشر متظاهری میروند که بهدنبال کسب قدرت و مسند هستند، یا قشر ریاکار و صاحبنفوذ و یا آقازادهها. مردم با آنها میخندند اما سیاستگذار ما نباید اینها را صرفاً فیلمهایی تجاری و بیارزش بداند
معتقدم فرهنگ، اصلیتری عنصر تأثیرگذار در پیشرفت است. ما اگر تا ابد هم به دنبال توسعه سیاسی اقتصادی برویم، تا زمانی که برای ضعفهای فرهنگی چاره جویی نکنیم، به هیچ نقطه مطلوبی نخواهیم رسید. لاجرم در مقاطعی مجبور میشویم بایستیم و به عقب برگردیم. وگرنه مثل حوادث سال گذشته ناگهان به یک دیوار میخوریم و نمیفهمیم از کجا خوردهایم! همه این مسائلی ناشی از کم کاریها و کج فهمیهای فرهنگی است. نپرداختن به پارادوکسها و تضادهایی که همهشان هم ریشه فرهنگی دارند و به رسمیت نشناختن این پارادوکسها، منجر به این حوادث میشود. سینما سنسور بسیار خوبی برای تشخیص این شکافهاست.
به همین دلیل هم سینما هیچگاه نباید تمام شود و همچنان باید مطالبهگر باشد. حتی فیلمهای کمدیای هم که در نگاه اول فاقد محتوای قابل اعتنا به نظر میرسند، هم برای خنداندن مخاطب خود، دست روی تضادهای اجتماع میگذارند. مثلاً سراغ قشر متظاهری میروند که بهدنبال کسب قدرت و مسند هستند، یا قشر ریاکار و صاحبنفوذ و یا آقازادهها. همین سوژهها دستمایه تولید فیلمهایی میشود که مردم با آنها میخندند اما سیاستگذار ما نباید اینها را صرفاً فیلمهایی تجاری و بیارزش بداند. همه این آثار قابل تحلیلاند.
چه سالی فیلم «گشت ارشاد» در سینما ما ساخته شد؟ از آن روز تا روزی که حادثه فوت مهسا امینی اتفاق افتاد، چقدر زمان داشتیم که لااقل درباره این مورد بیشتر مطالعه کنیم. بررسی کنیم که آیا سیاستهای مبتنیبر یک نظم آمرانه، بهتنهایی میتواند کاری را از پیش ببرد؟ آیا حفظ صورت ظاهر در یک جامعه در حال رشد، کفایت میکند؟
* فیلم «نگهبان شب» هماناندازه که امید دارد، راوی تلخیها هم هست. همه چیز گویی در فیلم شما در میانه بودن و نبودن تصویر میشود؛ مانند همان بنر بزرگی که شعار عدالت روی آن است اما دستخوش باد است! بهعنوان مخاطب احساس میکنم هنوز در فضای فیلم شما گرفتار ماندهام!
میدانید چرا؟ چون من خودم هم هنوز گرفتارم! زمانی که میخواستم فیلم «نگهبان شب» را بسازم، کاراکترهایی را در دل داستان گذاشتم که میدانستم شاید بابت آنها از طرف برخی که فکر میکنند نسخههایی از قبیل بیایید دست در دست هم بدهیم و با هم مهربان باشیم، کهنه شده، فحش هم بخورم، اما در عین حال نمیخواستم نگرانیها و اضطرابهای خودم را نسبت به وضعیت موجود نادیده بگیرم. من همه بحرانهایی که به نظر میرسد به بنبست رسیدهاند و انگار راهحلی هم ندارند را در همان لایه «یکی بود یکی نبود» فیلم روایت کردهام، بهعنوان شرح حال جامعهای که در آن زندگی میکنیم، در عین حال همچنان دارم میگویم همین جامعه از سلولهایی تشکیل شده است که همان انسانها هستند. این انسانها اگر نگاه رو به آینده داشته باشند، همچنان عناصری مانند گذشت و محبت در وجودشان باشد و مانند همان کلیدواژه «جنم» در فیلم، مسئولیتپذیر هم بشوند، امید به بهبودی هم وجود خواهد داشت.
همه اتفاقات بدی که رخ داده و برخی تلاش دارند آن را یک فاجعه غیرقابل جبران بدانند. آنچه به راحتی اتفاق نمیافتد، اتفاقاً این است که من یادم برود چه کسی بودهام و چه کارهایی میتوانم انجام دهم. بابت همین است که این پارادوکس که به آن اشاره میکنید در فیلم وجود دارد چراکه در وجود خود من هم هست. من نمیخواستم فیلمی بسازم و برای مشکلات یک راه حل دقیق ارائه بدهم. اصلاً کارم این نیست و بلد هم نیستم.
* و بازنمایی همین پارادوکسها گاهی کام مخاطب «نگهبان شب» را تلخ میکند.
البته تلخی همیشه هم چیز بدی نیست. بعضی وقتها ما برای آنکه نسبت به روشهای غلطی که در پیش گرفتهایم تردید کنیم، نیاز داریم که دچار بحرانهای تلخ شویم. حتی برای مدتی لازم است احساس لاعلاجی کنیم و مدام با خود بگوییم شاید دیگر راهی وجود ندارد. همه این احساسها میتوانند به موتورهای محرکه ما در مسیر رسیدن به اصلاح تبدیل شوند. من این اصلاح را در تغییر تکتک افراد دیدهام. معتقد نیستم که راه اصلاح، افزایش شکافها و کوبیدن بر طبل دوقطبیهاست. حالا عدهای میخواهند از آن خوششان بیاید یا نیاید!
فیلم کوتاه «گوشتخوار» به تهیهکنندگی سیدحمیدرضا منتظری و کارگردانی مهشاد ولی پس از پایان تصویربرداری و تولید، روی میز تدوین قرار گرفت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای پروژه، مراحل تولید و تصویربرداری فیلم کوتاه «گوشتخوار» به تهیهکنندگی سیدحمیدرضا منتظری و کارگردانی مهشاد ولی به پایان رسید و این فیلم هم اکنون روی میز تدوین مهدی یوسفعلی قرار دارد.
تصویربرداری این فیلم کوتاه در روستای وشنوه از توابع شهر قم به مدت ۵ روز انجام شد.
فیلم کوتاه «گوشتخوار» با موضوع محوری خانواده و ارزشهای اخلاقی و انسانی، یک قصه دراماتیک پیرامون ایمان و خرافات را دستمایه قرار میدهد و با نگاهی خلاقانه به روایت تردید و انسانیت میپردازد.
رضا عموزاد، مریم دانشور و محمد قمرزاده در «گوشتخوار» به ایفای نقش پرداختند.
عوامل فیلم کوتاه «گوشتخوار» عبارتند از نویسنده و کارگردان: مهشاد ولی، مشاور کارگردان: سعید نجاتی، مدیر تصویربرداری: نوید زارع، صدابردار: مجید نجاتی، تدوین و صداگذاری: مهدی یوسفعلی، برنامهریز: مجید نجاتی، دستیار کارگردان: فاطمه سادات جوادی، مدیر تولید: محمد ذاکری و محمدرضا عربزاده، طراح صحنه و لباس: گیتا فیضی، طراح چهرهپردازی: میلاد قرهداغی، دستیار دوم کارگردان: حسین محلوجیان، دستیار برنامهریز: مصطفی افشارزاده، منشی صحنه: علیرضا میرحسینی و محمدحسین محمدیفر، دستیاران صحنه و لباس: سینا نامور، محمد جامشیر و قاسم بلوچ، دستیار صدابرداری: رسا محمدی، دستیاران فیلمبرداری و نورپردازی: سیروان خضری، رامیار محمدی، آرمان صیدی و مهرشاد بختیاری، دستیار چهرهپردازی: امیرمحمد هاتفی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: محمدباقر حسنی، امور مالی: سمانه هاشمی، تدارکات و تشریفات: امیرحسین صمدی و مهدی عسگری، روابط عمومی و هماهنگی: هانی احمدزاده، مجری طرح: انجمن سینمای جوانان ایران-دفترقم، مشاور رسانهای: آزاده فضلی، تهیه کننده: انجمن سینمای جوانان ایران و سیدحمیدرضا منتظری.
رشت- هنرمند سینما، تئاتر و تلویزیون با اشاره به اینکه تجلیل از هنرمندان اقدامی شایسته و درسی آموزنده برای نسل جوان است، گفت: هنر و هنرمند شناسنامه و هویت یک ملت است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، علی نصیریان در مراسم تجلیل از مفاخر فرهنگ و هنر استان گیلان با ابراز خرسندی از حضور در این مراسم، اظهار کرد: زمانی که با بنده برای حضور در این رویداد بزرگ تماس گرفتند با ذوق و شوق برای قدردانی از کسانی آمدم که چون شمع فروزان میسوزند تا انرژی و ایده و فکرشان را به مردم منتقل کنند.
این هنرمند سینما، تئاتر و تلویزیون تکریم و تجلیل از هنرمندان و نامداران را کاری شایسته و پسندیده عنوان کرد و گفت: این اقدام صندوق اعتباری هنر در واقع تکریم از انسانهایی است که عمری را در راه خدمت به کشور و مردم با زبان هنر سپری کردهاند.
نصیریان قدرشناسی از هنرمندان شاخص و پیشکسوت را درسی آموزنده برای نسل جوان هنرمند برشمرد و تصریح کرد: با این اقدام صندوق هنر نسل جوان متوجه خواهند شد که قدردانی برای کار و زحمات آنها وجود دارد هرچند قدرشناس اصلی هنرمندان مردم هستند که هنر و خلاقیت آنان را میبینند و ارزش گذاری میکنند، اما نهادهای فرهنگی هم باید جزو وظایف خودشان بدانند که از این قشر تجلیل کنند.
به گفته وی، خود هنرمند نیز وقتی که خلاقیتش نمود میکند و توسط مردم دیده میشود آنگاه برایش لذت بخش میشود.
نصیریان در ادامه هنر و هنرمند را شناسنامه و هویت یک ملت دانست و گفت: انسان است که هنر را میآفریند و هنر بنیان زیبای فرهنگ و تمدن است و سوابق درخشان آنها نیز با معیار هنر شناخته میشود.
این هنرمند نامدار کشور با اشاره به حضور جمع کثیری از هنرمندان شاخص و نامدار در استان گیلان، این مهم را نشانگر وجود فرهنگ و تمدن بالای هنری در این خطه برشمرد.
نسل جوان نیازمند الگوهای فرهنگی است
«رضا ثقتی» مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان گیلان نیز با خیرمقدم و قدردانی از صندوق اعتباری هنر برای انجام برگزاری آئین تکریم از هنرمندان و نامداران استان گیلان تقدیر، گفت: بسیار خرسندم که امروز میزبان چهرهها و هنرمندان نامدار کشور و به ویژه استان گیلان به عنوان گنجینههای بی بدیل هستیم.
ثقفی با قدردانی از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مسئولان صندوق اعتباری هنر تصریح کرد: نسل جوان نیازمند الگوهای فرهنگی است و چه الگوی بهتر از پیشکسوتانی که عمری کار فرهنگی و هنری فاخر انجام دادهاند.
رئیس اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار کرد: استان گیلان در بخش هنرمندان دارای نشان درجه یک هنری، بین استانهای کشور رتبه اول را دارد و بیشترین تعداد هنرمندان دارای نشان درجه یک هنری از اهالی این استان محسوب میشوند.
وی ادامه داد: آئین تجلیل از مفاخر فرهنگ و هنر با عنوان «میلاد نامداران» برای نخستین بار در کشور در استان گیلان برگزار شده است که واقعاً جای تشکر و قدردانی مضاعف از دست اندرکاران این مهم دارد.
لزوم حمایت هنرمندان در زمان حیات
در این مراسم انوش نصر بازیگر پیشکسوت گیلانی نیز ضمن قدردانی و ستودن اقدام صندوق اعتباری هنر در تکریم نامداران و هنرمندان استان گیلان، بر لزومحمایت از هنرمندان در زمان حیات آنها تأکید کرد.
در ادامه این مراسم با حضور سید مجید پوراحمدی مشاور وزیر فرهنگ، علی نصیریان، داریوش مودبیان، ثقفی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان و همچنین کیا عاشوری فرماندار رشت از هنرمند دارای درجه هنری استان گیلان حاضر در مراسم به شرح زیر تجلیل شد.
محمدحسین مهدوی سعیدی (شعر و ادب)، انوش نصراله زاده ماسوله (هنرهای نمایشی و سینما)، سید غلامرضا میر معنوی (هنرهای نمایشی)، احمدعلی دهقانی دلچه (نمایشهای آئینی و تعزیه)، اکبر اکسیر (شعر و ادب)، محمد کوچکپور کپورچالی (عکاسی)، تیمور گورگین (شعر و ادب)، ذبیح اله لولویی مهر (خوشنویسی)، سوسن مقصودلو (هنرهای نمایشی و سینما)، فریده دریا مج (سینما و تئاتر)، محمد طریقتی (تذهیب و نگارگری)
همچنین در ادامه از شماری از هنرمندان پیشکسوت و فعالان عرصه فرهنگ هنر همچون بهروز بقایی (سینما و تئاتر)، عزت اله صمصام (نمایشهای آئینی)، مهدی سجودی (خوشنویسی)، محمود رحمان نژاد (خوشنویسی)، منوچهر ویسانلو (موسیقی)، غلامرضا امانی (موسیقی)، حبیب اله پور سیفی (سینما و تئاتر)، سخاوت امانی (عکاسی)، غلامرضا امانی (موسیقی)، مصطفی رحیم پور (موسیقی و نمایشهای آئینی) و جلیل واقع طلب (شعر و ادب) تجلیل بعمل آمد.
نکوداشت میلاد جمعی از نامداران و هنرمندان استان گیلان با برش کیک تولد توسط خود هنرمندان به صورت جمعی همراه با ثبت یادداشت یادبود و امضای لوح ویژه صندوق هنر و عکس دسته جمعی، پایان بخش این آئین باشکوه بود.
هنرمند پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون ضمن قدردانی از اقدامات رئیسجمهور، گفت: بر خلاف همه بوق و کرنا و تبلیغات خارجی، فعلا به برکت وجود آقای رئیسی در خاورمیانه تک و بزرگ هستیم.
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، داریوش ارجمند در گفتوگو با ایرنا، اظهار داشت: ما به دنیا آمدهایم که با همدیگر در تعامل باشیم و با هم جهان را پیش ببریم. ایران این روزها در چند قرارداد جهانی و منطقهای شریک است که این فعالیتها مهم و از برکت وجود آقای رئیسی این سید بزرگوار است. خداوند حفظش کند.
این هنرمند پیشکسوت درباره گلایهمندی چندی پیش خود از رئیس جمهوری توضیح داد: من در یک حالت خاصی گلهای از آقای رئیس جمهور کردم و فکر میکنم آقای وزیر (محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) یک ذرهای از من ناراحت شدند البته از من هیچ وقت ناراحت نمیشوند، ولی گفتند که «من توقع نداشتم این جوری بگویید.» من هم گفتم وقتی در موسسه هنرمندان پیشکسوت، هیچ کاره بودم همه از من توقع داشتند و من انجام میدادم، تا کوه قاف هم دنبال کارهای موسسه میرفتم، حالا که رئیس موسسه هستم نگاه دیگری به من دارند.
ارجمند افزود: واقعا هنرمندان پیشکسوت توقعاتشان عجیب و غریب نیست و پیگیر وعدههای داده شده هستند و نگرانند که نکند این وعدهها محقق نشود.
وی اظهار داشت: از همان روزی که آقای عنایت بخشی در دیدار با رئیس جمهور درخواستی را مطرح کردند در ذهنم بود که گفتند ۲۰ میلیارد میدهیم، نگران نباشید. چون میدانستم که رئیس جمهوری به وعدهاش عمل میکند پیگیر شدم.
وزیر گفت نگران نباشید ۲۰ میلیارد را میدهیم
این پیشکسوت سینما و تلویزیون با بیان اینکه وزیر محترم فرهنگ گفت نگران نباشید این پول پرداخت میشود، افزود: رئیس جمهوری و وزیر فرهنگ به ما محبت دارند. اینها در سفرهای که برای پیشکسوتان تدارک میبینند و هدایایی که به آنها میدهند همواره به ما لطف داشتند.
بدون دستمزد و افتخاری برای خانم شاهحسینی بازی میکنم
ارجمند همچنین در چارچوب حمایت از هنرمندان پیشکسوت به انسیه شاهحسینی اشاره کرد و افزود: خانم شاهحسینی تنها زنی است که خیلی جدی فیلم انقلاب و جنگ میسازد. اکنون سناریوی فوقالعاده دارد که در آن یک یا دو شخصیت مرد هم وجود دارد. به خانم شاهحسینی گفتم اگر مردی در سریالت داشتی که به من بخورد افتخاری و بدون دستمزد برایت بازی میکنم.
جوایز جشنواره حوا کم است
ارجمند همچنین به نخستین جشنواره بین المللی فیلم حوا اشاره کرد و اظهار داشت: به وزیر محترم فرهنگ گفتم جوایزی که برای برندگان لحاظ شده، کم است. نفر اول دو سکه قرار است بگیرد. ۵۰ میلیون تومان. من نیم ساعت دم یک کفاشی بنشینم ۵ سکه به من میدهند. (با خنده).
اگر اشکالی هست در آدمهای سینماست
این پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر همچنین درباره ارج و قربی که سینما برای پیشکسوتان قائل نمیشود، گفت: سینما مفهومی کلی است. سینما یعنی من و هنرمندانی که در آن فعالیت میکنند. سینما یک مفهوم است، کسی نیست که برویم و یقهاش را بگیریم. سینما یعنی همه بازیگران و همه کسانی که فیلم میسازند. سینما یعنی همه اینها. اگر اشکالی هست در این آدمهاست. بنابراین ما باید خودمان را اصلاح کنیم تا سینما اصلاح شود.
رییس انجمن سینمای جوان اهواز با اشاره به برخورداری خوزستان از فیلمسازان مستعد و حرفهای گفت: خوزستان استانی ثروتمند است که با وجود صنایع و شرکتهای اقتصادی بزرگ، انتظار میرود این صنایع در کنار دیگر اقدامات خود و در راستای مسئولیتهای اجتماعی به سینمای کوتاه نیز توجه داشته باشند.
به گزارش سینمای خانگی، مهدی کیخایی روز جمعه در حاشیه هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان در گفتوگو با ایرنا اظهارکرد: فیلمسازان کوتاه با سوژهیابی و تمرکز بر موضوعات مختلف استان نقش مهمی در جریانسازی را برعهده دارند و تاکنون نیز آثار خوب و درخور توجهی در این حوزه تولید شده که علاوه بر سطح ملی در سطوح بینالمللی نیز حائز رتبه و جایگاه شدهاند؛ از این رو انتظار میرود صنایع استان نگاهی نیز به این حوزه داشتهباند.
وی با ابراز خوشحالی نسبت به برگزاری هفتمین دوره جشنواره فیلم کوتاه خوزستان پس از یک وقفه چندین ساله عنوان کرد: امیدوارم هشتمین دوره جشنواره با فاصله کوتاهتر نسبت به دور قبلی برگزار و دیگر شاهد وقفه طولانی میان دوره های مختلف یک جشنواره نباشیم.
رییس انجمن سینمای جوان اهواز با اشاره به کیفیت آثار رسیده به جشنواره بیان کرد: آثار رسیده به دبیرخانه جشنواره غافلگیرکننده و خوب بودند و میتوان گفت از نظر کیفیت فنی و محتوایی تنوع خوبی را میان آثار فیلمسازان خوزستانی شاهد بودیم.
وی در ادامه اضافه کرد: البته آثار ضعیفی نیز به دبیرخانه جشنواره راه پیدا کرد که این مساله نیاز به آسیبشناسی دارد هر چند که از عدم برگزاری منظم جشنواره به عنوان یکی از دلایل عمده این ضعف میتوان یاد کرد.
تزریق امید به فیلمسازان
به گفته کیخایی برگزاری این دوره از جشنواره شور، هیجان و امید تازهای را در میان فیلمسازان خوزستان تزریق کرده است.
وی تاکید کرد: اگر روند برگزاری جشنواره به صورت منظم و مستمر باشد قطعا تعداد آثار تولیدی افزایش پیدا خواهد کرد که همین امر در افزایش کیفیت نیز موثر خواهد بود.
رییس انجمن سینمای جوان اهواز برگزار نکردن جشنواره را یک اشتباه استراتژیک و راهبردی خواند و گفت: این قبیل جشنوارهها باید به صورت منظم و برنامهریزی شده در ساختار اجرایی قرار گیرند هر چند میدانیم شرایط مالی سخت است اما میتوان با همکاری مجموعههای مختلف برگزاری جشنواره را رقم زد.
سیدحمید موسوی، سیامک عباسپور، مهسا طبیب، ایوب مروانی، سید مرتضی سبزقبا، فرهاد پروین و رضا سیادت هیات داوران هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان هستند.
برگزاری جشنواره فیلم کوتاه خوزستان پس از هفت سال وقفه در تیرماه سال جاری به انتظار فیلمسازان و علاقمندان هنر هفتم پایان داد و تکاپو و شور جدیدی را میان هنرمندان عرصه فیلم استان ایجاد کرد با این حال برگزار کنندگان و فیلمسازان خوزستانی برگزاری منظم جشنواره را به عنوان یک مطالبه جدی از مسئولان متولی درخواست میکنند.
ششمین دوره جشنواره فیلم کوتاه خوزستان سال ۹۵ برگزار شد و پس از آن به دلایل متعددی از جمله مسایل مالی و شیوع بیماری کرونا برگزاری آن با هفت سال وقفه مواجه شد.
به گفته دبیر جشنواره فیلم کوتاه خوزستان بیش از ٢۵٠ اثر به دبیرخانه هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان ارسال شده که از این تعداد ۴۶ اثر از فیلمسازان استان به مرحله نهایی رسیدند.
از ۴۶ اثر منتخب ۲۲ اثر در حوزه داستانی، ۱۳ اثر در حوزه مستند، هفت اثر در حوزه تجربی و چهار اثر در حوزه پویانمایی در بخش رقابتی هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان شرکت داده شدند که از ۲۰ تا ۲۳ تیر ماه جاری در محل سینما فردوسی اهواز در سه سانس اکران شدند.
نخستین شب از هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان با اکران فیلم “گاو آمریکایی” آغاز و با نمایش فیلم “لالایی ابوحمیظه” به پایان رسید.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان در سینما فردوسی اهواز با حضور جمعی از اهالی سینما، هنرمندان و علاقمندان به فیلم آغاز گردید که در نخستین شب این جشنواره ۱۲ مستند کوتاه اکران شد.
فیلمهای “گاو آمریکایی” به کارگردانی آسمان طوسی، “رویا” به کارگردانی فاطمه سادات عزیزی، “مظفر” به کارگردانی امیرعلی دریکوند، “پل دکدکو” به کارگردانی حسین مددی، “زندگی شاید همین باشد” به کارگردانی آرش بختیارینژاد، “زنده به گور” به کارگردانی مهران کلنگدار، “پولوس” به کارگردانی منصور غلامی، “کنسرسیوم” به کارگردانی ضیا حاتمی، “پرگار” به کارگردانی مسعود بهارلو، “هبوط” به کارگردانی علی قنبریان، “بلاک” به کارگردانی محمود سعیدکیا و “لالایی ابوحمیظه” به کارگردانی محسن ظریفی اکران شدند.
موضوعات اجتماعی، روابط انسانی، مستند تاریخی، فضای مجازی و … از جمله موضوعات فیلمها به نمایش درآمده بود.
در پایان اکران فیلمها نشست نقد و بررسی با حضور منتقدان و کارگردانان شرکت کننده در جشنواره برگزار شد.
رویا
فاطمه سادات سید عزیزی کارگردان فیلم “رویا” در نشست نقد و بررسی گفت: سوژه فیلم من واقعی بود، دلیل اینکه مرگ و سیاهی را در این فیلم نشان دادم برای این بود تا افرادی که خسته میشوند و رها میکنند را به تصویر بکشم.
وی با بیان اینکه فیلم “رویا” مراحل تولید سختی نداشت توضیح داد: به عنوان اولین کارم تلاش کردم از افراد حرفهای استفاده کنم چراکه معتقدم در یک اثر هنری خوب باید با افراد حرفهای کار شود.
این کارگردان در ادامه با اشاره به مشکلات مالی برای ساخت فیلم کوتاه خطاب به انجمن سینمای جوان اهواز گفت: انتظار میرود انجمن از کارگردانهای جوان حمایت بیشتری داشته باشد اگر ما بخواهیم یک کار حرفهای بسازیم با بودجهای کم حتی نمیتوانیم تجهیزات خوب استفاده کنیم.
وی تاکید کرد: ما به حرفه فیلمسازی وارد شده ایم تجاربی کسب کرده ایم که در این راستا نیز تلاش کردیم و قصد داریم از این مسیر درآمدزایی کنیم لذا انتظار می رود که انجمن حمایت بیشتری به ویژه در زمینه مالی و ارایه تسهیلات به فیلمسازان داشته باشد.
پل دک دکو
حسین مددی کارگردان مستند “پل دک دکو” توضیح داد: این مستند درباره یک پل در مسجدسلیمان است که براساس تحقیق میدانی اقدام به ساخت آن کردم.
وی با بیان اینکه این مستند به نوعی دغدغه درونی بوده است گفت: متاسفانه شرکت نفت از این سازه هیچ آرشیوی نداشت و به نظر من این مساله نه تنها در شرکت نفت بلکه در بسیاری از نهادها که تجربیات و رویدادها یا موضوعات خود را مستند نگاری نمیکنند یک ضعف محسوب میشود.
مددی ادامه داد: پلی که من در این مستند به آن پرداختم با یک سری اقدامات کوچک میتواند به یک پل توریستی تبدیل شود.
وی در ادامه به هنرمندان توصیه کرد به مشکلات پیرامونی خود بپردازند و آن را به تصویر بکشند و افزود: اگر هنرمند دغدغه رفع مشکلات کشور و جامعه را نداشته باشد به یک موجود بی خاصیت تبدیل میشود.
این مستندساز تصریح کرد: به اعتقاد من، هنر و سینما آینه و چراغ هستند و بازتاب یک جامعه را میتوان در قاب سینما و تئاتر دید.
“بلاک”
محمود سعیدیکیا کارگردان انیمیشن “بلاک” ضمن تشریح روند ساخت این انیمیشن گفت: تلاش کردم تا اثری ساده خلق کنم، موضوع این کار را فضای مجازی انتخاب کردم چون این موضوع برای من جذاب و دوست داشتنی بود.
وی افزود: سعی کردم در این کار فضای مجازی را دنیایی بزرگ نشان دهم زیر واقعا یک فضای بزرگ که ظاهرش کوچک است دیده میشود و ارایه این موضوع در انیمیشن برای من ممکن بود.
میزان استقبال از جشنواره و نظرات مردمی
در نخستین شب از جشنواره فیلم کوتاه استان خوزستان میزان استقبال مردمی کم و بخشی از صندلیهای سالن سینما خالی بود. با این حال داوران و اجرا کنندگان جشنواره معتقد بودند که معمولا نخستین روز از جشنواره همیشه استقبال کمتر از میزان انتظار است. هر چند برخی دیگر برگزاری جشنواره پس از گذشت هفت سال را نیز عامل مهمی در این موضوع میدانند.
بهنوش بساک از مخاطبان علاقمند به جشنواره فیلم کوتاه به خبرنگار ایرنا گفت: ما باید به عنوان یک مخاطب و تماشاچی با حضور خود در چنین جشنوارههایی از فرهنگ و هنر حمایت کنیم و بتوانیم آن را گسترش دهیم از این که انجمن سینمای جوان اهواز این اقدام خوب هنری را برای ما رقم زده است تشکر میکنیم.
وی افزود: فضای جشنواره با وجود رقابتی که در آن وجود دارد اما بستر خوبی برای ارتباط و تعامل است. من از دیدن فیلمهایی که امروز دیدم لذت بردم.
سیمین بیداری دیگر تماشاچی نخستین شب جشنواره گفت: من به فیلم به ویژه فیلم کوتاه علاقه بسیاری دارم و از چنین رویدادهایی در شهرم استقبال میکنم. امشب موفق شدم سه فیلم کوتاه را ببینم که به نظر من کارهای بسیار خوب و تاثیرگذاری هستند.
محمد پناهی نیز گفت: جشنواره خوبی بود؛ من علاقمند به فیلمسازی هستم، امشب علاوه بر دیدن فیلم های کوتاه موفق شدم با برخی کارگردان ها صحبت کنم و از نظرات آنها استفاده کنم به طور کلی جشنوارهها فضای خوبی برای گفتوگو با افراد دارای تخصص و حرفهای است و میتوان در چنین فضایی از تجربیات آنها بهره برد.
به گفته مهدی کیخایی، دبیر جشنواره فیلم کوتاه خوزستان بیش از ٢۵٠ اثر به دبیرخانه هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان ارسال شده که از این تعداد ۴۶ اثر از فیلمسازان استان به مرحله نهایی رسیدند.
از ۴۶ اثر منتخب ۲۲ اثر در حوزه داستانی، ۱۳ اثر در حوزه مستند، هفت اثر در حوزه تجربی و چهار اثر در حوزه پویانمایی در بخش رقابتی هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان شرکت دارند.
هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان از ۲۰ تا ۲۳ تیر ماه جاری در محل سینما فردوسی اهواز در سه سانس به اجرا درمیآید.
کارشناسان حاضر در نشست تخصصی «تبیین نقش خانواده در مواجهه با فرآیند جهانیشدن» بر لزوم توجه به «هویتسازی» برای «خانواده ایرانی» تأکید کردند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، نشست تخصصی «تبیین و تقویت و تحکیم نقش خانواده در مواجهه با فرایند جهانیشدن» صبح امروز سهشنبه ۲۰ تیرماه در محل «خانه کتاب و ادبیات ایران» با حضور مهرنوش هدایتی، توحید محرمی و سید علیاصغر تقوی برگزار شد.
مهرنوش هدایتی در ابتدای این برنامه گفت: هر رسانهای محتوایی تولید میکند و هر رسانهای میخواهد چرخ تجاری خود را بسازد. اگر ما جوانان خودمان را نقاد بار نیاوریم، نمیتواند جلوی این اتفاقات بایستد. ما باید موضوعات را مورد سنجش قرار دهیم و روی موضوعات تامل کنیم ما باید این تکنیک را به جوانان یاد بدهیم وگرنه بهعنوان موجودات منفعل با این جریان جهانی همسو میشوند.
علیاصغر تقوی هم بیان کرد: همانطور که یک فرهنگ، به شدت خودش را عرضه میکند ما هم میتوانیم در میدان حضور داشته باشیم و عرضه شویم. اینچنین میتوانیم نیازهای زیادی را از جامعه برطرف کنیم و در معرض انتخاب افراد باشیم. آنچه که از آن به عنوان تهاجم فرهنگی یاد میشود همین است که یک موضوعی به شدت عرضه میشود و ما در برابر آن منفعل هستیم. ما باید کنش ها و واکنشها را قابل عرضه کنیم.
نمیتوانیم در برابر حرکت جهان بایستیم
هدایتی در ادامه این بحث مطرح کرد: جهان روبه جلو است و نمیتوانیم در برابر آن بایستیم باید با این حرکت جهانی همراه شویم، اما نباید بر محمل دیگری سوار شویم. باید سهم خودمان را از این حرکت جهانی داشته باشیم و قدرت نقد و ایدهپردازی را در خودمان بالا ببریم. باید حرف جدیدی داشته باشیم و از عناد و تقلید بپرهیزیم. باید باور داشته باشیم که مجموعهای از خِرَدها به کار میآید تا بتوانیم در نجات کانون خانواده سهمی داشته باشیم.
سپس تقوی اظهار کرد: دنیا به دنبال فرایند یکسانسازی فرهنگ است و ما ناخواسته در برابر آن هستیم، ناگزیر از آن هستیم و تنها راهی که وجود دارد این است که ما هم به ساخت و تولید بپردازیم و بتوانیم مقاومت کنیم. در دهههای اخیر ما یک جریان نوسازی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشتیهام که بر اساس آن تغییرات اساسی در خانه و خانواده رخ داده است. با هر تغییری در جامعه، یک سری چالشها رخ میدهد. مثلا در سال گذشته چالشهایی در حوزه زنان رخ داد و ما نتوانستیم با آن به درستی مواجه شویم. باید ببینیم منشأ این اتفاقات چیست؟
با هر تغییری نباید دلنگران شویم
وی تأکید کرد: باید به فکر راهکار باشیم تا با هر تغییری دل نگرانی رخ ندهد. البته این دل نگرانی خیلی راهی به پیش نمیبرد. ما فکر میکنیم مهمترین ویژگی جامعه جدید حرکت به سمت جهانیشدن است. از ویژگیهای جهانیشدن در بحث خانواده میتوانیم به تنوع بخشی در مراجع اجتماعی اشاره کنیم. جوانان و نوجوانان ما دارند مراجع را تغییر میدهند این به معنای تنوعبخشی در مراجع اجتماعی است.
تقوی افزود: دشواری هویتسازی سنتی هم یکی دیگر از ویژگیهای این جهانیشدن است. سنتسازی در برابر این هجمه دشوار است. تولید احساس موقتی بودن دیگر ویژگی است که مرتب به ما القا میشود. این به واسطه فضای مجازی، ماهواره و… صورت میگیرد. ایجاد احساس ترس و ناامنی، فروپاشی دیوارها و نفوذ به فضاهای بسته از دیگر ویژگیهای جهانیشدن است. افراد الگوها را از مراجع اصلی به مراجع بیشمار رسانهای و غیرقابل اعتماد و اعتنا انتقال دادهاند. پدیدههای مدرن چنین ویژگیهایی دارند، وقتی ما درک و شناختی از تکنولوژی نداریم و فقط آن را وارد میکنیم در قبال آن منفعل میشویم. پس وقتی درک صحیح از آن نداریم در قبال آن مقهور هستیم. وقتی ما در پذیرش آن ناگزیر هستیم باید الزامات آن را هم بپذیریم. چراکه به هر حال ظاهر آن زیبا و دلپذیر است.
حکومت باید در خدمت خانواده باشد
در ادامه این نشست تخصصی توحید محرمی گفت: سیاست و حکومت باید در خدمت خانواده باشد. اگر میخواهیم دولت و ملتی قوی داشته باشیم، باید خانواده قوی داشته باشیم. خانوادهای که بتواند انسانهای قوی و فرهیخته تربیت کند. این چنین ایران میتواند جهانی شود در غیر این صورت کسی به ما اجازه نخواهد داد در فرایند جهانیشدن سهمی داشته باشیم. باید اندازه خودمان را بشناسیم و به داشتههای خودمان ببالیم و روی مزیت نسبی خودمان کار کنیم. ما مگر با جهانی شدن مشکلی داریم؟
وی افزود: ما مسلمانان مدعی هستیم پیامبر ما خاتم الانبیا است، ما در مذهب شیعه مقولهای به نام مصلح جهانی داریم و مدعی هستیم توانمندی لازم در اندیشه دینی ما وجود دارد که جهانی شویم. پس نباید از جهانیشدن بترسیم ما با جهانیسازی مشکل داریم. یعنی اینکه بگویند مثل ما فکر کن، مثل ما رفتار کن، با قوانین ما نرمالیزه شوید. خیلی از کشورها و ملتها با جهانیسازی مسأله دارند. جهانیشدن با گسترش حمل و نقل و ارتباطات آغاز شد چون گسترش حمل و نقل انسانها را و اذهان را به هم نزدیک کرد. جهانیشدن فاصلهها را کوتاه کرد. سرعت تولید و تکنولوژی به قدری بالا رفته است که از زمان مطرح شدن دهکده جهانی تاکنون چند لایه به آن اضافه شده و به خاطر همین میگویم ما از این فرایند عقب هستیم و باید سهمی در آن داشته باشیم.
با اطلاعات مجازی متخصص نمیشویم!
محرمی توضیح داد: برخی فکر میکنند با اطلاعات کمی که از فضای مجازی به دست آوردهاند دیگر متخصص شدهاند. باید بصیرت پیدا کنیم یعنی آنچه را ببینیم که دیگران نمیبینند. در سیستم جهانیسازی میگویند اگر با ما نباشی حتما بر مایی، بنابراین ما با تو مقابله میکنیم. آنچه در فرایند جهانیشدن خانواده برای ما مهم است، مسأله هویت است. یعنی چیستی و کیستی. باید ببینیم خانواده ایرانی با خانواده دیگر از جهان چه وجه تمایزی دارد؟ این هویت برای خودش ویژگیهایی هم پیدا کرده و آن لامکانی و لازمانی در عرصه جهانیشدن است. این موضوع تا جایی هم خوب است چون همه انسانها یک سری ویژگیهای واحد دارند، مثلا دروغ گفتن در همه جای جهان بد است.
وی تأکید کرد: نباید سطح خانواده را نازل بدانیم چون خانواده میتواند هسته اولیه یک ملت و دولت قوی باشد. با دولت قوی نمیتوانی شعارهای جهانی بدهی اما با حضور شاعر و دانشمند قوی ایرانی، میتوانی در اذهان جهانی نفوذ کنی. در فرایند جهانیشدن اینکه خودت باشی بهتر از این است که شبیه دیگران باشی. پس باید به دنبال این باشیم که مزیتهای ایرانی و اسلامی خودمان را بهتر بشناسیم. در صحنه جهانیشدن قرار نیست من شبیه دیگران شوم، در این صحنه باید به عنوان یک ایرانی بهدنبال تقویت خودمان باشیم. در این صورت در این صحنه جا باز میکنیم. خانواده محدود به روانشناسی و جامعهشناسی نیست. اگر میخواهیم خانواده را جامعالاطراف بررسی کنیم، لاجرم باید به دیگر حوزههای علمی هم ورود کنیم.
محرمی در پایان تأکید کرد: در حوزه سینما هم چنین است. تا زمانی که سینما بخواهد چیزهایی برای خودش بگوید، هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. باید اجازه بدهیم اساتید علوم فارسی، سیاسی و… به این حوزه ورود کنند و سینماگران هم نقطه نظرات خود را داشته باشند. اینکه فیلمنامهها ضعیف هستند از آن جهت است که ادبیات ما ضعیف شده است. گستره خانواده ایرانی را نباید محدود به جغرافیای داخلی ببینیم، باید خانواده را ملتساز و دولتساز در نظر بگیریم. اگر بخواهیم خانواده را در عرصه بینالملل ببینیم باید با همان مولفههای جهانی شدن ببینیم و بررسی کنیم.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به توافقات صورت گرفته با مقامات روسیه از برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم خزر در آیندهای نزدیک خبر داد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، محمدمهدی اسماعیلی بیان کرد: بنده هفته گذشته یک سفر چند روزه به کشور روسیه داشتم که توافقات بسیار خوبی را با مقامات روسیه داشتیم. برگزاری جشنواره بین المللی سینمایی دریای خزر به تصویب رسید؛ ان شاءالله به زودی جشنواره بینالمللی فیلم خزر برگزار خواهد شد.
وی در ادامه اظهار کرد: موضوع توافقنامه فرهنگی که ما و روسیه چند سال قبل داشتیم، اکنون در مجلس است. ان شاءالله اگر به تصویب برسد چندین مرکز فرهنگی جدید فی مابین ما و روسیه در شهرهای تهران، مسکو و سن پترزبورگ و یک شهر دیگر از کشور ما که تعیین آن به عهده ماست، ایجاد خواهد شد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: در موضوع مربوط به اکران و نمایش فیلم های ایرانی، سال گذشته ما تجربه خوبی را در روسیه داشتیم. یکی از فیلم های پویا نمایی ما بیش از 2/5 میلیون دلار در روسیه فروش داشت. امسال نیز با مقامات روسیه توافق کردیم تا فیلم های جدیدی از ایران و شبکه نمایش سینمایی روسیه به نمایش دربیاید. کار بزرگی بوده و کمک موثری را به اقتصاد فرهنگ و هنر خواهد کرد و گام روبه جلو بسیار مثبتی است.
وی در ادامه تاکید کرد: ان شاءالله مقدمات اجرای بند ه تبصره 9 فراهم شده است و با همکاری خوب شرکت های دولتی، که وزارت نفت نیز گام اول را برداشته و اعلام آمادگی کرده که این یک درصد تکلیفی را بلافاصله در اختیار حوزه فرهنگ و هنر قرار خواهد داد.
رئیس سازمان سینمایی کشور و رئیس هیات امنای بنیاد سینمایی فارابی طی حکمی مجید زینالعابدین را به سمت مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی منصوب کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی، متن حکم مدیرعامل جدید بنیاد سینمایی فارابی به این شرح است:
برادر ارجمند جناب آقای مجید زینالعابدین با سلام و تحیت؛
نظر به تخصص و تعهد، تجربه مدیریت فرهنگی و روحیه انقلابی و جهادی و به استناد مصوبه جلسه شنبه هفدهم تیرماه هیات امنای بنیاد سینمایی فارابی، جنابعالی به موجب این حکم به سمت مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی منصوب میشوید.
با عنایت به بازتعریف مأموریتها و رویکرد هیات امناء در کلان برنامههای بنیاد سینمایی فارابی و همچنین، تمرکز فعالیتهای این بنیاد بر اجرای سیاستهای جدید سازمان سینمایی در عرصه سینمای حرفهای و ارتقا جایگاه صنعت سینمای ملی متناظر به کلان برنامههای پنجساله بنیاد، امیدوارم فصل نوینی در عملکرد این بنیاد محقق شود. امید است با تلاش جنابعالی و با همفکری شوراهای عالی تولید، بینالملل و جشنوارههای سازمان سینمایی شاهد شکوفایی بیش از پیش سینمای ملی جمهوری اسلامی ایران باشیم. توفیقات جنابعالی را در ظلّ توجهات حضرت ولیعصر (عج) از خداوند خواستارم.
بر خود فرض می دانم از زحمات و خدمات ارزشمند آقای سید مهدی جوادی در دوران تصدی این مسئولیت بویژه در زمینه حمایت و رونق تولیدات سینمایی در سال گذشته قدردانی و سپاسگزاری نمایم.
مجید زینالعابدین دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی و روابط بینالملل است و از جمله سوابق مدیریتی و اجرایی وی میتوان به مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیر عامل بنیاد فرهنگی هنری رودکی، رئیس شبکههای یک، سه و پنج سیما، دبیر شورای اتاق فکر سینما در رسانه ملی، رئیس شورای سیاستگذاری ورزش صداوسیما، رئیس شورای اقتصاد رسانه ملی، دبیر ستاد رسانهای مکتب شهید سلیمانی، دبیر بخش فیلم و سریال سومین و چهارمین جشنواره جام جم، عضو شورای عالی سیاستگذاری جشنوارههای تلویزیونی جام جم، عضو شورای عالی سیاستگذاری جشنوارههای مراکز استانهای صداوسیما، قائم مقام ستاد رسانهای رونق تولید در رسانه ملی و دستیار وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اشاره کرد.