نامزدهای بخش بهترین فیلم کوتاه بیست و دومین جشن حافظ اعلام شدند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشن حافظ، نامزدهای بخش بهترین فیلم کوتاه در بیست و دومین مراسم سینمایی تلویزیونی دنیای تصویر (تندیس حافظ)، اعلام شدند.
نامزدهای بخش کوتاه عبارتند از:
«بختک» به کارگردانی بهرام رامه
«سیزده سالگی» به کارگردانی صمد علیزاده
«راه» به کارگردانی مهدی رضایی
«دو آل پا» به کارگردانی محمدرضا مرادی
«تکهای از تو» به کارگردانی هادی نوری
«دو زندگی سپیده» به کارگردانی سها نیاستی
«برخورد» به کارگردانی امیرحسین محسنی
«رویای نیمه جان» به کارگردانی آرمین اعتمادی
«ماجان» به کارگردانی فردین انصاری
«پسر خورشید» به کارگردانی راد پورجبار
«نفس نکش» به کارگردانی میلاد نسیم سبحان
«گوشت تلخ» به کارگردانی فرید حاجی
«ساعت بازدید» به کارگردانی وحید صداقت
«برای بار دوم» به کارگردانی لیلا اخباری
«گربه ماهی» به کارگردانی امیرحسین مهماندوست
«رابرت» به کارگردانی محمد حقانی
«زمرد» به کارگردانی مجتبی اسماعیلزاده بلوچ
«لیبیدو» به کارگردانی سعید دشتی
«تنگه» به کارگردانی مقداد جلالی
حدود ۴۰۰ فیلم کوتاه از سراسر کشور متقاضی بررسی در مراسم سینمایی تلویزیونی دنیای تصویر شدهاند.
تندیس فیلمکوتاه با هدف قدردانی از استعدادهای جوان، امسال به تندیسهای مراسم سینمایی و تلویزیونی دنیای تصویر- جشن حافظ اضافه شده است.
بیست و دومین مراسم سینمایی و تلویزیونی دنیای تصویر پاییز پیشرو برگزار میشود.
دبیرخانه سومین دوره جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر» پس از بررسی هیات انتخاب، فیلمهای راه یافته به این دوره از جشنواره را معرفی کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره «مادر»، هیات انتخاب بخشِ فیلم سومین دوره جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر» متشکل از طیبه فلکیان، شیرین بینا، منصوره مصطفیزاده و رهبر قنبری پس از ارزیابی ۲۷۲ فیلم واصل شده به دبیرخانه، ۵۳ اثر را حایز شرایط لازم برای حضور در بخش داوری این جشنواره تشخیص دادند و به شرح ذیل معرفی کردند:
«پرنسس» به کارگردانی محمد حسین عباسی، «تابلوی روی دیوار» به کارگردانی محمد صادق رمضانیمقدم، «تار و پود» ساخته محمد صادق رمضانیمقدم، «تمام خاطرات من» اثر مهدی رجبیان، «جای خالی» ساخته نسیم اسدپور، «چای تلخ» به کارگردانی مجتبی عرفانیان، «چپ دست» ساخته نسرین محمدپور، «حکایت مادر» به کارگردانی محمدحسین امانی، «دالکه» به کارگردانی نسیم عینی، «شب گمشده» اثر عباس علی شریفی، «گل در وقت اضافه» ساخته شایان سجادی، «قبل از تاریکی» به کارگردانی مصیب حنایی، «گوسفندان ما را خواهند بلعید» ساخته مصطفی رستمپور، «لبخند عروسکها» اثر جواد صالح، «مادر» به کارگردانی نعمتالله سرگلزایی، «مادرانهتر» ساخته زهرا میری، «مادر بزرگ» به کارگردانی حسین دارابی، «مادری برای صلح» اثر حسین گلزار، «مامان خودمه» ساخته محمدحسین امانی همدانی، «میم» به کارگردانی محمدرضا خردمندان، «ناخوانده» اثر سینا رضایی، «نامه به فرشته» ساخته محمد جوادی نیا، «نسیم مادر» به کارگردانی صادق قاسمی، «یک به توان بی نهایت» به کارگردانی علیرضا صادقی، «یک روز مادری» ساخته حسین نظری، «زر افشان» به کارگردانی مهدی رجبیان، «سرور» اثر فرزاد اسلامپور، «کالسکه» ساخته نیما عربیان، «فینال» اثر روح الله فخر رو، «وقتی پروانهها …» به کارگردانی حنانه وحیدی، «نگارستان» ساخته سیدحسین نواب، «گاه لیلا گاه مجنون» ساخته سیدایمان قوامی، «گیم اُوِر» اثر هادی نادری، «به نام مادر» به کارگردانی یحیی پاکطینت، «قرار» به کارگردانی حمیده نادری، «ساعت خواب» ساخته مینا سادات حسینی، «برگه سفارش» به کارگردانی مجید رضا دهقانی، «تهار» اثر یاسر دشتی، «یک دست صدا دارد» ساخته سعید کریمی، «دا» به کارگردانی سعید کریمی، «لالایی» ساخته محمد مرادی جاوید، «مادرم لیلا» اثر داوود شیخ، «۲۰ سالگی» به کارگردانی رقیه توکلی، «سهمی از یک قبر» ساخته اشکان چاووشی، «بابردو» به کارگردانی سیاوش ساعدیپناه، «ناهارترین» اثر رضا کشاورز، «ژاکت» به کارگردانی محمد نظمی ادیب، «زندگی با آرزو» ساخته امیرعلی میردریکوند، «آبا» اثر مهدی موسوی برزکی، «بی بی جان» به کارگردانی حمید میرحسینی، «نفس» ساخته بابک مجیدی، «ویزیت رایگان» اثر داوود جلیلی و «ننه هما» به کارگردانی داوود جلیلی.
این آثار در مرحله بعد توسط هیات داوران جشنواره متشکل از پوران درخشنده، ابوالفضل همراه و طیبه فلکیان مورد بررسی قرار گرفته و برگزیدگان نهایی در اختتامیه جشنواره معرفی خواهند شد.
سومین دوره جشنواره «مادر» به دبیری منصوره مصطفیزاده توسط موسسه نیلا فرهنگ و با مشارکت و حمایت اپلیکیشن روبیکا، معاونت امور فرهنگی و اجتماعی مترو تهران و موسسه تصویر شهر، مهر سال جاری برگزار میشود.
دو دهه ۶۰ و ۷۰، سینما و به ویژه تلویزیون آثاری تولید میکرد که با اکنون غیرقابل قیاس است. در تشریح برخی از دلایل آن باید گفت آن زمان عرصه تولید فیلم و سریال، صحنه بازتاب واقعیات جامعه بود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، به این چند جمله که برگرفته از دیالوگهای مشهور تلویزیون و سینمای ایران است کمی توجه کنید:
در سریال «هزاردستان» ساخته پرآوازه زندهیاد «علی حاتمی» و بازی زیبای روانشاد «عزت الله انتظامی» در نقش «خان مظفر» خطاب به مرحوم «جعفر والی» در نقش «کفیل نظمیه تهران» : «… زیاد غلو میکنید، شما فطرتا افراطی هستید و علت توفیق شما در امور دولتی همین نقیصه فطری است. اتفاقا اهل حکومت ما مبالغه را میپسندند. این مفتش شما چیزی است از قماش علفهای هرزه، رشدش سریعه اما نه سپیدار میشه و نه گل سرخ! بی کس و کاره، میخواد زور به همه چیز برسه، میرسه، البته نه به همه چیز و نه برای همیشه»
و یا در سریال زیبای سربداران ساخته «محمدعلی نجفی» و بازی درخشان «علی نصیریان» در نقش «قاضی شارح» به «محمد ابهری» در نقش «امیر محمود»:
«- هرگز سوگواری را در مرگ عزیزش در نهایت تقلا، سخت در آغوش گرفتهاید امیرمحمود؟
– منظور چیست؟
– هرچه بازوان خود را تنگتر میکنید، آرام کردن او دشوارتر است.
– آری!
– خلقی را در نهایت سوگواری چطور؟»
آنگونه که آینه تصویر را مینمایاند، هنر نیز در بازتاب واقعیت میتواند هر آنچه را که هست، بنمایاند؛ با این تفاوت که در آثار هنری و بهصورت عام در هنر، بازتابهای زندگی اجتماعی، سطحی نیستند
این دو تنها بخش کوچکی بود از محتوای سریالها و فیلمهای سینمایی ساخته شده به دست کارگردانان نامی ایران که دست بر قضا هیچ ادعایی نداشته و به ویژه در زمانی ساخته و نمایش داده شدند که کشورمان در شدیدترین تنگناها به واسطه شرایط جنگ تحمیلی قرار داشت؛ درست در زمانی که فعالان عرصه هنر با کمترین سرمایه و بالاترین ریسکها مانند عدم بازگشت سرمایه، روبرو بودند.
در کنار سربداران از محمدعلی نجفی و هزاردستان از علی حاتمی، آثاری چون «بوعلیسینا» ساخته روانشاد «کیهان رهگذار»، «روزی روزگاری» از «امرالله احمدجو»، «پهلوانان نمیمیرند» از «حسن فتحی» و… که پرداختن به هرکدام شاید ساعتها وقت نیاز داشته باشد، تنها بخشی از تولیدات برجسته هنری ایران بود که دیگر در تاریخ سینما و تلویزیون ایران تکرار نشد. اما چرا؟
نظریه بازتاب و آثار هنری
برای یافتن پاسخ این چرایی میشود به نظریه بازتاب متوسل شد؛ یکی از نظریاتی که زیرمجموعه جامعهشناسی سینما قرار میگیرد و از دیدگاهی به مقوله سینما مینگرد که وجود ارتباط تنگاتنگ و گسستناپذیر بین فیلمهای تولیدشده در یک بافتار اجتماعی با خود آن بافتار به طور عام و نهادهای سازنده آن، به طور خاص را اجتناب ناپذیر میداند.
به استناد نظریه بازتاب در جامعهشناسی هنر که به بررسی پیامدهای مختلف تحولات و واقعیات جامعه بر چگونگی شکلگیری آثار هنری میپردازد، آثار هنری بازتاباننده جریانهای موجود در جامعه همعصر خویش هستند. رویکرد بازتاب، معطوف به فهم جامعه است و از شیوههای تحلیل و مطالعه آثار هنری در صدد دستیابی به زبان جامعه انعکاسیافته در عصر خود است. آنگونه که آینه تصویر را مینمایاند، هنر نیز در بازتاب واقعیت میتواند هر آنچه را که هست، بنمایاند؛ با این تفاوت که در آثار هنری و بهصورت عام در هنر، بازتابهای زندگی اجتماعی، سطحی نیستند. به این ترتیب لایههای درونی در پدیدهها به وسیله رمزنگاریهای نمادین، نشانهگذاری میشوند. از این نظر، هنر در جامعه به دنبال کشف کدهایی است که بتواند با آنها، واقعیتهای پنهان در بسترهای زیرین حیات جمعی را به سطح آورده و آشکار سازد.
طبق رویکرد بازتاب، هنر بازتاب دهنده ذات جامعه است یا به تعبیری دیگر، ذات هنر ملهم از دادههای اجتماعی است. نکته مهم در این رویکرد فهم جامعه است و از این منظر به تفکرات مبتنی بر شناسایی زیربناها و روبناها در جامعه ارتباط مییابد؛ از این منظر که جامعه انسانی از دو بخش تشکیل شدهاست؛ زیربنا و روبنا. زیربنا شامل نیروها و روابط تولید است که در آن انسانها به تولید ضروریات و نیازهای زندگی میپردازند. این روابط، دیگر روابط و همچنین اندیشههای جامعه را معین میکنند که به آنها روبنا میگویند. روبنای یک جامعه شامل فرهنگ، نهادها، ساختارهای قدرت سیاسی و … میشود. «کارل مارکس» معتقد است، ادبیات بازتاب دهنده مسایل اقتصادی و زیرساخت جامعه است.
گذشته از این نظریهپردازیها باید گفت یک اثر هنری، مثل یک تابلوی نقاشی که مولفههای زندگی یک دوره یا بخشی از شرایط تاریخی و اجتماعی را مستند میسازد میتواند در فرایند یک تحلیل تفسیری به ویژگیهای بر جسته درحیات مادی دوره مربوط به خود اشاره کند. این ویژگیها میتوانند علاوه بر نشان دادن واقعیات زندگی، اطلاعات و دادههای مهمی را در چارچوب ساختارهای جامعه در صور نشانهها و نمادهای غیر مادی نیز به تصویر در آورد.
دلیل این که در فضای دهههای ۶۰ و ۷۰، سینما و تلویزیون ایران در میانه تنگناهایش به شدت رشد کرد، این است که خواست و نیاز جامعه یا به عبارتی خودِ جامعه را منعکس میکرد
سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ و ۷۰، بازتاب زندگی اجتماعی بود
با داشتن این رویکرد، درک فضای سینما وتلویزیون دهه ۶۰ و ۷۰ بسیار آسانتر و بهتر است. دلیل این که در فضای این دو دهه، سینما و تلویزیون ایران در میانه تنگناهایش به شدت رشد کرد، این است که خواست و نیاز جامعه یا به عبارتی خودِ جامعه را منعکس میکرد. این که دیالوگهای ماندگار در سریال بوعلیسینا بر زبان شخصیتهای این اثر ماندگار جاری میشود و مردم نیز آن را درک کرده و میپذیرند، دقیقا به همین دلیل است.
در فضای دهه ۶۰ موسسات آموزش عالی تحت نظر وزارت «فرهنگ و آموزش عالی» فعالیت داشتند. استادان این دوره در جرگه بهترینها و نخبگان بزرگ دانشگاهی و هنری بودند. فضای دانشگاهی همچنان تحت تاثیر منش و روش چهرههایی چون «عبدالحسین زرینکوب»، «غلامحسین یوسفی»، «مهرداد اوستا» و … قرار داشت. به همین ترتیب، حوزه آموزش و پرورش نیز مملو از دبیران و معلمانی بود که مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر آموزش این افراد بودند. قدرمسلم دانشآموزی هم که به دست این دبیران و معلمان آموزش دیده، جامعهای را تشکیل میدهد که از نظر ادبی و هنری در جایگاه شایستهای قرار دارد، ولو آن که در شرایط جنگی، زندگی کند. نتیجه چنین فضایی هم میشود سینمای روحنواز، غنی و سرشار از مفاهیم مهم اجتماعی و فرهنگی که بازتابی از شرایط جامعه بوده و هنوز هم بعد از سه دهه میتواند برای مخاطب، دلنشین، جذاب و حتی کارآمد باشد.
مدرسان دانشگاهی در دوره طلایی سینما و تلویزیون در جرگه بهترینها و نخبگان بزرگ دانشگاهی و هنری بودند. فضای دانشگاهی و به تبع آن عرصه هنر همچنان تحت تاثیر منش و روش چهرههایی چون «عبدالحسین زرینکوب»، «غلامحسین یوسفی»، «مهرداد اوستا» و … قرار داشت
به این دیالوگ زیبا در سریال «بوعلی سینا» دقت کنید؛ مربوط به زمانی است که پدر بوعلی به دلیل بیماری درگذشته و او نتوانسته به موقع برای معالجت پدر به نزد او بازگردد و به همین دلیل دچار یک شوک و سرخوردگی درونی است. اما پیرمردی که در نقش یک فرد جاافتاده است، برای دلداری او و مواجه وی با مادر عزادار چنین میگوید: «مرگ پدر تلخ است برای فرزند اما همواره سرآغاز دوران دیگری است. وقتی مادر را میبینی، مردی متین و کامل باش، مواجه با مرگ سپری جز متنانت نمیطلبد!»
این جمله را زمانی که در قالب یک اثر هنری مانند فیلم تاریخی بوعلیسینا ببینید، هم قدرت اثرگذاری آن بیشتر است و هم در مواجه با یکی از مسایل پرابهام و رمزآلود بشر یعنی «مرگ»، بهترین راهکار را دارد.
مواردی از این دست را میتوان در فیلمها و سریالهای شاخص آن دوران به وضوح دید. نمونه دیگر آن در سریال «روزی روزگاری»، ساختهامرالله احمدجواست که در اوایل دهه هفتاد از شبکه یک سیما روی آنتن میرفت. در این سریال به خوبی نحوه مواجه با طبیعت و به نوعی تعامل با آن، چنان زیبا و لطیف به مخاطب آموزش داده میشد، که شاید در هیچ کتابی نمیتوان نظیری برای آن یافت. در دیالوگی که بین «خاله لیلا» (ژاله علو) و «مراد بیگ» (مرحوم خسرو شکیبایی) بر سر بریدن یک شاخه از درخت بیابانی رخ میدهد تامل کنید:
مراد بیگ پایش را روی یک بوته بیابانی به ظاهر خشک میگذارد تا تنها یک شاخه از آن ببرد. در این هنگام با واکنش شدید خاله لیلا که زن مسن اما بسیار باتجربهای است روبرو میشود:
خاله لیلا: میخوای برای یک شاخه، بوته را به کل نابود کنی؟
مرادبیگ: نترس کوه پر این بوتههاست، صد خروارش را هم که آتش بزنی باز هم هست!
خاله لیلا: مگر هرچی تو دنیا فراوون بود مال باباته که آتیشش بزنی؟ تحفه طلا؟
دیالوگهای سریالی چون روزی روزگاری، یکی از بهترین آموزشها در تعامل انسان با محیطزیست و حفظ آن را ارائه میداد
به جرات میتوان گفت این دیالوگ یکی از بهترین آموزشها در تعامل انسان با محیطزیست و حفظ آن است.
در جایی دیگر که خاری در انگشت مراد بیگ فرو میرود و بیتابی میکند و میخواهد آن را در بیاورد، خاله لیلا به او میگوید، با سوزن درش بیار. مراد بیگ هم میگوید سوزن ندارم، اما خاله لیلا میگوید تو کلاهت را نگاه کردی؟ در درون کلاه مرادبیگ یک سوزن قرار داده شده و او از وجودش بی خبر است. پاسخ خاله لیلا شنیدنی است:
«آدمی که از توی کلاهش خبر نداره، اینقدر پرمدعایی نمیکنه تحفه طلا!»
نمونههای این دست در فیلم «کمال الملک» و «مادر» علی حاتمی و یا سریال «پهلوانان نمیمیرند» از حسن فتحی پرشمار است. همه آنها به زبان هنری و به فصاحت، شرایطی از جامعه را بازتاب میدهند که جامعه به درستی آن را درک کرده و با ادبیات آن آشناست.
شاید بتوان اکنون پاسخ پرسشی را که در ابتدای این گزارش مطرح شد را اینگونه داد: اگر در دو دهه ۶۰ و ۷۰ آثار فاخری در حوزه سینما و تلویزیون ساخته شد، به این دلیل بود که فعالان عرصه هنر با یک جامعه فرهیخته روبرو بودند آن هم به دلیل حضور استادان برجسته در حوزه ادبیات و علوم اجتماعی و نقش آنان در پرورش یک نسل فرهیخته. دوم آنکه تمام سعی و تلاش آن فعالان هم در بازتاب شرایط اجتماعی جامعه بود؛ رابطه دوسویهای که اکنون نمود چندانی از آن به چشم نمیآید.
فیلم کوتاه «بیست و یک هفته بعد» به کارگردانی نسرین محمدپور که طی چند روز گذشته حضورش در بیست و هشتمین دوره جشنواره بینالمللی بوسان کره جنوبی قطعی شده است،به تازگی پوستر انگلیسیاش با طراحی متین خیبلی منتشر و رونمایی شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم بوسان نیز از ۱۲ تا ۲۱ مهرماه مصادف با ۴ تا ۱۳ اکتبر ۲۰۲۳ در کره جنوبی برگزار میشود.
این فیلم کوتاه همچون آثار قبلی این کارگردان به مساله زنان میپردازد و این بار به موضوعی مرتبط با مادرانگی اختصاص دارد. بنفشه ریاضی، لیلا حسین زاده، سودابه بهرامی نژاد و پریسا عسگری بازیگران فیلم را تشکیل میدهند.
عوامل فیلم کوتاه «بیست و یک هفته بعد» عبارتند از: نویسنده و کارگردان: نسرین محمدپور، مدیر فیلمبرداری: بهروز بادروج، مدیر تولید: دیاکو خاکی، صدابردار: ایرج نوروزی، طراح صحنه: رضا محمدپور، طراح لباس: عاطفه صالحی، تدوین: عماد خدابخش، دستیار تدوین: مرتضی سوری، صداگذار: زهره علی اکبری، دستیار کارگردان: محمد علی نعمت الهی و متین خیبلی، منشی صحنه: ریحانه فلاح،برنامه ریز: محمد علی نعمت الهی، دستیاران تصویر: معین نجاری، امیر غیور، نیما طرابی و حمید دایی جانی، مسئول دوربین: مهدی فشمی، طراح گریم: سولماز آقاجانی، دستیار گریم: نسیم محمدپور، دستیار لباس: فهیمه تقوی، دستیاران صحنه: حسن چرخی و آرین کبیر، مدیر تدارکات: علی اشتری، دستیار تدارکات: حامد لرستانی و سعید جمالالدین، عکاس: محمد نظری، ساخت تریلر: امید میرزایی، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانهای: آزاده فضلی، تهیهکننده: نسرین محمدپور، پخش بینالملل: شرکت هفت چشمه (Seven Springs Pictures ) به مدیریت میلاد خسروی.
فیلم کوتاه «لارو» به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی لیلا فرداد آماده نمایش و پخش جهانی شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای پروژه، فیلم کوتاه «لارو» به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی لیلا فرداد همزمان با پایان مراحل پس از تولید آماده نمایش و حضور در جشنوارههای ملی و بینالمللی شد.
«لارو» فیلمی تک پرسوناژ با بازی مصطفی دارابی است که فیلمبرداری آن برای یک روز در زندان قصر انجام شده است.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: «مرد، خسته از دنیای بیرون به اتاق تنگ و تاریکش پناه برده است. جایی که بهطور غیرمنتظرهای پاسخ پرسشهایش انتظارش را میکشند.»
دیگر عوامل فیلم کوتاه «لارو» عبارتند از مدیر تولید: الهام فرداد، مجری طرح: حامی جهانی، دستیاران کارگردان: زهره بختیاری و فرزانه فروندی، برنامهریز: هادی رحیمیخاص، مدیر فیلمبرداری: وحید ابراهیمی، دستیار اول فیلمبردار: فرهاد رستمی، گروه فیلمبرداری: مرتضی قرهگوزلو، علیرضا ناجی و علی میرکریمی، طراحی و ترکیب صدا: محمود موسوینژاد، صداگذار: معصومه حاجی یوسف، پشتیبانی فنی استودیو محمد حسین ابطحی، امور فنی صدا: استودیو آوای پارس، منشی صحنه: رضا بقایی، اپراتور دوربین: آیدین جارالهی، صدابردار: سهیل متولی، دستیار صدا: وحید ایزدخواه، طراح گریم: امید گلزاده، دستیار گریم: سپیده کاظمی، طراح لباس: مهلا فرداد، طراح صحنه: امید عابدینی، دستیار صحنه: امیر حسین معظمی و امیر علی ناصری، تدوین: پویان شعلهور، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، دستیار: سارا احترامی، آهنگساز: مسعود سخاوتدوست، دستیار آهنگساز: وحید فرجیپور، ویلن: رضا نیکپور و سامان سینایی، ویلنسل: کامران وفادار، پیانو: شاهین صمدپور، سازهای الکترونیک: مهدی پورکیانی، استودیو: ارغنون (مهدی گلکرمی)، عکاس صحنه: سمیه جعفری، عکاس پشت صحنه: حسین رسام، طراح پوستر: متین خیبلی، تیزر : تکنا فیلم، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانه: نگار امیری، تدارکات: اراد نیایش، سینه موبیل: مالک نجفی، دفتر تجهیزات: شنتیا با همراهی پیمان شادمانفر، پیمان ناجی، مرتضی یعقوبپور، حامد کریوند، ناهید سلطانی، علی یگانه، معین غلامی و امیرحسین قلندری.
فیلم کوتاه «چپ دست» به نویسندگی و کارگردانی نسرین محمدپور در ادامه حضورهای جهانی خود در ۲ جشنواره بینالمللی فیلم پورتوبلو لندن و جشنواره فیلم و تصویر کوتاه سئول SESIFF حضور دارد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای پروژه، فیلم کوتاه «چپ دست» به نویسندگی و کارگردانی نسرین محمدپور و تهیهکنندگی فریبا عرب (کمپانی CHOSEN IMAGE) در ادامه حضورهای جهانی خود به بیست و هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم پورتوبلو لندن و پانزدهمین جشنواره فیلم و تصویر کوتاه سئول SESIFF راه یافت.
جشنواره فیلم پورتوبلو portobellofilmfestival در سال ۱۹۹۶ در واکنش به وضعیت رو به اضمحلال صنعت فیلم در بریتانیا آغاز به کار کرد. این جشنواره، یک جشنواره بینالمللی فیلم مستقل مستقر در لندن است که سالانه بیش از ۷۰۰ فیلم جدید از جمله فیلمهای بلند، کوتاه، مستند، فیلمهای موسیقی و انیمیشن را نمایش میدهد. بیست و هشتمین دوره جشنواره پورتوبلو تا روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ مصادف با ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۳ ادامه خواهد داشت.
پانزدهمین جشنواره فیلم و تصویر کوتاه سئول SESIFF نیز با تمرکز بر فیلمهای کوتاه، به دنبال فیلمهای فشرده و پویا است. این جشنواره معتقد است که فیلم کوتاه میتواند جهان را به شیوهای بهتر از طریق پیام قدرتمند تغییر دهد. این جشنواره ۲۳ تا ۲۸ شهریور ماه مصادف با ۱۴ تا ۱۹ سپتامبر در شهر سئول برگزار میشود.
فیلم کوتاه «چپ دست» پیش از این علاوه بر حضور در جشنوارههای معتبر خارجی، از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم زنان سئول (در بخش رقابت آسیایی) و جشنواره Gobeklitepe international ترکیه (جایزه ویژه تماشاگران) را دریافت و همچنین جایزه بهترین فیلم جشنواره positily Different short film کشور یونان را نیز کسب کرده است.
در خلاصه داستان فیلم ۱۵ دقیقهای «چپ دست» آمده است: «مریم تصمیمی بزرگ در سر دارد و قصد دارد کاری انجام دهد و خود را برای این کار آماده میکند اما …»
یاسمن نصیری، رهام اسدی، سهیل رضایی، لیلا دلیر، رضا موسی زاده گلستانی، علی جوان، ناصر شجاعیفر، رضا لیودانی، رحیم اسدی، شهرزاد خوشخو، مصطفی رضایی، مسعود خانزاده، تکتم محمدی و محمدامین مجدی، بازیگران این فیلم کوتاه هستند.
فهرست عوامل «چپ دست» عبارتند از نویسنده و کارگردان: نسرین محمدپور، مشاور کارگردان: حامد بقائیان، دستیار یک کارگردان: محمدعلی نعمت الهی، دستیاران کارگردان: آزاده بذرافشان و مهسا فراهانی، منشی صحنه: مطهره نصرت پناه، برنامه ریز: کیارنگ کیان، تدوین: عماد خدابخش، دستیار تدوین: مرتضی سوری، مدیر فیلمبرداری: حامد بقائیان، دستیار یک فیلمبردار: یوسف صفایی، دستیاران فیلمبردار: حامد محمدی شادان، مهدی حدادی و محمدجواد قلیچ، استدی کم: شاهین شیرزادی، مدیر و طراح صحنه: رضا محمدپور، دستیاران صحنه: ابراهیم مشهدی و مهدی علیزاده، طراح لباس: فهیمه تقوی، صدابردار: احمد محمدی، دستیار صدا: هاشم امینی، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، مدیر فنی استودیو: امیر قاسمی، طراح گریم: سولماز حاجی آقاجانی، دستیار گریم: ساره پور قربان، جلوه ویژه بصری: مهران جبلی، تصحیح رنگ: فربد جلالی، زیرنویس: رضا تاری وردی، مترجم: حسن شرف الدین، آهنگساز: سراج الدین روحانی فرد، میکس و مستر: نوید صالح زاده، نوازنده ویلن: آرش ناصر المعمار، مدیر تدارکات: داوود حسن زاده، دستیار تدارکات: محمد امین مجدی، مدیرتولید: رهام رسولی، جانشین تولید: رضا موسی زاده گلستانی و سهراب سلطانی، گروه تولید: امیرعلی علیپور و امیر حسین امینی یزدی، طراح پوستر و لوگو: متین خیبلی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: مهرداد حدادیان، مشاور رسانهای: آزاده فضلی، تهیه کننده: فریبا عرب (کمپانی CHOSEN IMAGE)، پخش بینالملل: مجتبی عبدالرحیم خان و مهدی مهائی.
فیلم کوتاه «تایلندی» به نویسندگی و کارگردانی حسام حسینی و عباس حسینزاده به جشنواره فیلم پورتوبلو لندن راه یافت.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم کوتاه «تایلندی» به نویسندگی و کارگردانی حسام حسینی و عباس حسینزاده و تهیهکنندگی حسین فلاح، در اولین حضور جهانی خود به بیست و هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم پوتوبلو لندن راه یافت.
جشنواره فیلم پورتوبلو (portobellofilmfestival) در سال ۱۹۹۶ در واکنش به وضعیت رو به اضمحلال صنعت فیلم در بریتانیا آغاز به کار کرد تا انجمنی برای فیلمسازان نوظهور تشکیل دهد و آثار آنان را به نمایش بگذارد.
بیست و هشتمین دوره جشنواره پورتوبلو در ماه سپتامبر آغاز و تا روز ۱۷ سپتامبر (۲۶ شهریور) ادامه خواهد داشت.
«تایلندی»، در نوزدهمین جشنواره فیلم نهال، نامزد دریافت ۸ جایزه شد که در نهایت موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر مرد و بهترین عکس فیلم شد. این فیلم دومین همکاری مشترک حسام حسینی و عباس حسینزاده در نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه، پس از «ماهکان» است.
«تایلندی»، راوی زندگی نوجوان ۱۴ سالهای است که برای اثبات عشقش، درگیر داستانها و مشکلاتی میشود.
رادین روئینفر، میثم دامنزه، نازنین فلاحی، حسین فلاح، ابراهیم نائیج، ساناز روشنی، بدری برنجانی، حمید زندی، مهران ماروسی، مجتبی دشتی، دانیال اسماعیلزاده، نیکیناز کرمانی در این فیلم کوتاه به ایفای نقش پرداختهاند و پخش بینالملل اثر بر عهده کمپانی سینهراما به مدیریت نشاط باقری است.
عوامل فیلم کوتاه «تایلندی» عبارتند از: نویسنده و کارگردان: حسام حسینی و عباس حسینزاده، تهیهکننده: حسین فلاح، سرمایهگذاران: آرمین پالیزیان و حسین فلاح، گروه کارگردانی: گروه کارگردانی: دانیال اسماعیل زاده، محمد علی فروتن، مصطفی دشتی زاده، شیوا حسنی، منشی صحنه: الناز میرزا، عکاس: بیتا طیبی، مدیر فیلمبرداری: حامد بقائیان، تدوین: حسین جمشیدیگوهری، آهنگساز: مسعود سخاوت دوست، صدابردار: مسیح حدپور سراج، طراحی و ترکیب صدا: رامین ابوالصدق، طراح گریم: مهدی صیاد، مدیر تولید: علی اسدی، طراح صحنه: حسام حسینی، طراح لباس: لیلا طاهری، طراح نور: سعید کشیپور، اصلاح رنگ و نور: نگین حیدری، لوگو تایپ: محمد روحالامین، طراح پوستر: متین خیبلی، سرپرست جلوههای ویژه میدانی: آرش آقابیک، مدیر تدارکات: مهدی خسروی، پخش بینالملل: نشاط باقری، مشاور فیلمنامه: علیمحمد رادمنش و فاطمه رادمنش، ساخت تیزر: امید میرزایی و مشاور رسانهای: علی کشاورز.
فیلم سینمایی «پسر انسان» به کارگردانی سپیده میرحسینی در آخرین نمایش خود در «هفته فیلم هنر و تجربه» شیراز به اکران درمیآید.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم سینمایی «پسر انسان» در حالی اکران خود را در گروه سینمایی «هنر و تجربه» به پایان میرساند که در آخرین نمایش خود در «هفته فیلم هنر و تجربه» در روز سه شنبه، ۷ شهریور در سینما فرهنگ شیراز (ایران) به اکران گذاشته میشود.
فیلم سینمایی «پسر انسان» به سرمایهگذاری وحید دلیلی که اکران آن از ۷ تیر ماه آغاز شده بود، توانست براساس اطلاعات مندرج در سمفا (سامانه رسمی مدیریت فروش و اکران سینماهای ایران) تنها با داشتن ۳۰ سالن و ۱۹۵ سانس به فروشی بیش از ۲۵۰ میلیون تومان و بیش از ۶ هزار مخاطب برسد.
این فیلم در صدر جدول فروش کلی گروه «هنر و تجربه» قرار گرفت و رکورددار پرفروشترین و پرمخاطب ترین فیلم در چهار سال گذشته این گروه سینمایی شد.
فیلم «پسر انسان»، داستان زنی به نام آذر است که بعد از به دنیا آوردن دخترش تغییر جنسیت میدهد و او را در نقش پدر، بزرگ میکند. حالا ۱۸ سال گذشته و …
بهنام شرفی، لیلا زارع، مجید پتکی، پریا مردانیان و هادی افتخارزاده در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
نویسندگی «پسر انسان» به صورت مشترک توسط پناه خدایاری و سپیده میرحسینی انجام شده است.
دیگر عوامل فیلم عبارتند از مدیر فیلمبرداری: شهرام نجاریان، طراحی و ترکیب صدا: بهروز معاونیان، صدابردار: فرزان معاونیان، آهنگساز: پیام آزادی، تدوین: نوید منصور قناعی، دستیار یک و مدیر برنامه ریزی: یوسف طاهریان، منشی صحنه: پونه خامین، موسیقی موزیک بند: اشکان نعیم، چهره پرداز: پروین نویدی، اصلاح رنگ و نور: سامان مجد وفایی، طراح لباس: مریم قاسمی، طراح صحنه: پگاه آذر کمان، جلوههای ویژه: محمدمهدی سخنور، مصطفی مطوری، مجریان طرح و مدیران تولید: وحید دلیلی و سپیده میرحسینی، طراح پوستر: طاها ذاکر، عکاس: پوریا نوری، روابط عمومی: زهرا نجفی.
«هفته فیلم هنر و تجربه» از چهارم تا هفتم شهریور ۱۴۰۲ با همت گروه سینمایی هنر و تجربه در شیراز برگزار میشود.
فیلم کوتاه «پسر ساتورن» به کارگردانی علیمحمد اسکویی و امیر کریمزاده آماده نمایش شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای پروژه، فیلم کوتاه «پسر ساتورن» به تهیهکنندگی و کارگردانی علیمحمد اسکویی و امیر کریمزاده پس از ۸ روز فیلمبرداری در تهران و طی مراحل فنی، آماده نمایش شد.
در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «هنوز چند قدمی بیشتر از محل تحویل جنین دور نشده بود که زن صدایش کرد.»
میثم دامنزه، مونا سهراب حقیقت، ابراهیم نائیج، حمیدرضا جمشیدی، فرهاد آقازاده، میلاد اشکالی، مصطفی فراهانی و هوشنگ قوانلو در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
عوامل «پسر ساتورن» عبارتند از تهیهکننده و کارگردان: علیمحمد اسکویی و امیر کریمزاده، نویسندگان: لیلا حکمتنیا، امیر کریمزاده، علیمحمد اسکویی بر اساس طرحی از: میثم دامنزه، سرمایهگذاران: علیمحمد اسکویی، امیر کریمزاده، زهرا مسرتی، مهرداد محمدی، برنامهریز: فرزانه بهزادی، دستیار کارگردان: واهب مصلحیفرد، هدایت بازیگران: ابراهیم نائیج، مدیر فیلمبرداری: محمدرضا مسرتی، تدوین: پویان شعلهور، مدیر صدابرداری: سامان شهامت، طراحی و ترکیب صدا: زهره علیاکبری، آهنگساز: علی گرگین، اصلاح رنگ و نور: محمدرضا مسرتی، طراح جلوههای بصری: امیرحسین گنجی، مدیر تولید: امیرحسین افچنگی، طراح صحنه: حسام حسینی، طراح لباس: لیلا طاهری، طراح چهرهپردازی: وحدت سرچونی، عکاس و طراح پوستر: نسیم قرهگوزلو و مشاور رسانهای: علی کشاورز.
با عرضه نسخه باکیفیت فیلمهای «بیرویا» و «ارادتمند، نازنین، بهاره، تینا» در شبکههای اجتماعی، تعداد فیلمهای شاخص قاچاقشده در فضای مجازی در یک سال گذشته به عدد ۶ رسید.
به گزارش سینمای خانگی از مهر؛ همین الان هم اگر عنوان «قاچاق فیلم» را در موتورهای جستجوگر سرچ کنید، با تصاویری از سیدیها و دیویدیهایی مواجه میشوید که زمانی با کشف باندهای بزرگ عرضه غیررسمی فیلمهای قانونی، ضبط و امحا میشد.
قربانیان اصلی این دست شبکههای قاچاق محصولات فرهنگی فیلمهایی بودند که یا در اوج فروش در گیشه و یا حتی پیش از راهیابی به چرخه اکران عمومی، ناگهان بهصورت گسترده نسخهای از آنها در اختیار مخاطبان قرار میگرفت و طبیعتاً سرمایهگذار و تهیهکننده فیلم بهواسطه ضربه به فرآیند فروش فیلم، با ضررهای مالی کلان مواجه میشدند. در مقطعی از دهه ۸۰ حتی کار به جایی رسید که گروهی از صاحبان آثار برای فیلمهای خود مجلس ختم برگزار کردند تا نسبت به نبود نظارت و مقابله با شبکههای قاچاق، اعتراض کنند.
این روزها اما کمتر شاهد بلند شدن صدای اعتراض از سوی صاحبان آثاری هستیم که نوبتبهنوبت اسامی فیلمهایشان در کنار عنوان «قاچاق» قرار میگیرد و نسخههای باکیفیت آنها به پشتوانه گسترش فضای مجازی، در کمترین زمان به دست طیف گستردهای از مخاطبان بالقوه میرسد. ماجرا چیست؟
یک بازخوانی؛ آنلاین شو، قاچاق شو!
عرضه غیررسمی نسخه باکیفیت فیلمهای سینمایی و سریالهای خانگی آنقدر این روزها رسمیت پیدا کرده که شاید حتی طیف گستردهای از دنبالکنندگان و استفادهکنندگان از کانالهای عرضه این محصولات در برخی شبکههای اجتماعی، اطلاعی از ماهیت غیرقانونی آنها نداشته باشند. بهخصوص که با قدرت پیدا کردن پلتفرمهای عرضه مجازی فیلمها و سریالهای روز، اینترنت و فضای مجازی تبدیل به یکی از مهمترین بسترها برای دسترسی به محصولات قانونی هم شده است.
سال ۹۸ بود که خبرگزاری مهر در گزارشی بهبهانه انتشار نسخه غیرقانونی ۵ فیلم رسمی سینمای ایران در فضای مجازی آن هم در کمتر از ۳ ماه، نسبت به «بیدار شدن غول خفته قاچاق» هشدار داد. از آن زمان مهمترین اتفاق، رونق کانالهای عرضه این محصولات غیرقانونی در شبکههای اجتماعی بوده است. کانالهایی که حتی درباره عرضه نسخههای غیرقانونی خود به مخاطبانشان اطلاع میدهند و گاه با صدور اطلاعیههایی بابت انتشار با تأخیر نسخه قاچاق برخی فیلمها و سریالها عذرخواهی هم میکنند!
در چنین شرایطی نه فقط صاحبان سریالهای عرضه شده در شبکه خانگی که تهیهکنندگان فیلمهای اکران آنلاین هم عملاً میدانند که محصولشان همزمان باکیفیتهای مختلف در کانالهای مجازی هم عرضه میشود و در یک توافق جمعی همه این مساله را پذیرفتهاند!
از ۶ فیلم قاچاقشده چه میدانیم؟
جریان قاچاق فیلمهای رسمی تولید شده در سینمای ایران که مخاطبان در انتظار اکران عمومی آنها هستند اما داستانی متفاوت از جریان عرضه موازی فیلمهای رسمی فضای مجازی در شبکههای اجتماعی دارد. جریانی که همچنان عنوان قاچاق برای آن به کار میرود و فیلمهای قربانی هم از طرق مختلف گرفتار آن میشوند. از اسفندماه سال گذشته تا به امروز و در حدود ۶ ماه، ۶ فیلم شاخص سینمای ایران به همین صورت در اختیار مخاطبان قرار گرفته و شدت گرفتن این جریان در روزهای اخیر، زنگ هشداری جدی را به صدا درآورده است.
کارگردان برادران لیلا؛ لطفاً قاچاق ببینید!
فیلم سینمایی «برادران لیلا» ساخته جنجالی سعید روستایی را میتوان اولین فیلم در شکلگیری این جریان تازه دانست. فیلمی که پس از رونمایی و حضور عوامل آن در جشنواره کن، سازمان سینمایی در اطلاعیهای رسمی اکران آن را در ایران منتفی دانسته بود و همزمان تهیهکننده آن یعنی جواد نوروزبیگی هم از پیگیری قضائی عوامل فیلم خبر داد.
فیلم سعید روستایی که عملاً راهی برای ورود به چرخه اکران نداشت و صدور مجوز اکران عمومی آن منوط به اعمال اصلاحات و حذف برخی سکانسهای جنجالی بود، بهواسطه واگذاری حقوق پخش به یکی از پلتفرمهای بینالمللی، بلافاصله پس از عرضه آنلاین در خارج از کشور، بهصورت گسترده در اختیار مخاطبان ایرانی هم قرار گرفت.
نکته جالب استقبال عوامل فیلم بهخصوص سعید روستایی از این اتفاق بود که بهصورت ضمنی حتی علاقهمندان به سینمای خود را دعوت به تماشای نسخه غیرقانونی فیلم خود کرد! تهیهکننده فیلم هرچند همچنان در تلاش بود تا بهواسطه جو رسانهای ناشی از عرضه نسخه غیرقانونی فیلمش، مدیران سینمایی را مجاب به صدور مجوز برای اکران رسمی فیلم کند، اما اینگونه نشد.
جنگجهانی سوم؛ قربانی تأخیر
آنچه جواد نوروزبیگی برای «برادران لیلا» بهدنبالش بود، کمی بیش از یک ماه بعد برای فیلم هومن سیدی رقم خورد. فیلمی که نه فقط از نظر محتوا و ممیزی مشکلی برای ورود به چرخه اکران نداشت که حتی از سوی بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار معرفی شده بود.
«جنگ جهانی سوم» که برمبنای قوانین اسکار، ناگزیر از اکران در کشور مبدأ بود، در سال ۱۴۰۱ تن به یک هفته اکران محدود در یک سالن کوچک در سینما مگامال تهران داد، اما بهطرز عجیبی، بهرغم عطش بالایی که در میان مخاطبان و رسانهها برای رونمایی فیلم بود، عواملش حاضر به اکران گسترده آن نشدند!
این فیلم که اولین محصول رسمی یکی از پلتفرمهای خانگی در سینمای ایران هم محسوب میشود، بعد از ناکامی در صعود به فهرست نهایی بخش بینالملل اسکار، در نوبت اکران عمومی قرار گرفت و هر بار به بهانهای اکران آن به تعویق افتاد تا اینکه بالاخره نسخه باکیفیت آن در فضای مجازی منتشر شد. نسخهای که گویی از فرآیند ارائه فیلم به یکی از جشنوارههای خارجی به بیرون درز کرده بود و امکان جلوگیری از نشر گسترده آن دیگر وجود نداشت.
«جنگ جهانی سوم» با تصمیم سازمان سینمایی و درخواست عوامل در حداقل زمان به اکران عمومی درآمد اما دیگر کار از کار گذشته بود و فیلم با گیشهای بسیار ضعیف، پرونده خود در اکران را بست.
خط فرضی؛ قاچاق فیلمی که کسی منتظرش نبود!
یکی از عجیبترین موارد در جریان قاچاق فیلمهای سینمای ایران ماجرای ورود ناگهانی اولین فیلم فرنوش صمدی به کانالهای مجازی بود. فیلم «خط فرضی» که در سال ۹۸ ساخته شده بود و بازخوردهای چندان ویژهای را هم در بازه رونمایی در جشنواره فیلم فجر تجربه نکرده بود اما بهواسطه حضور بازیگرانی همچون سحر دولتشاهی و پژمان جمشیدی، امیدهایی به اکران عمومی داشت.
صمدی پیشتر درباره برنامهریزی برای اکران فیلم خود به خبرگزاری مهر گفته بود: «قرار بود این اثر سینمایی در دیماه سال ۱۴۰۱ در سینماهای کشور اکران شود اما به دلیل شرایط موجود و عدم استقبال مخاطب از سینما تصمیم گرفته شد تا اکران فیلم در زمان دیگری صورت گیرد.» همین تصمیم به تأخیر در اکران این فیلم هم کار دست عواملش داد!
تهیهکننده «خط فرضی» علی مصفا است که بلافاصله پس از عرضه نسخه غیرقانونی فیلم در فضای مجازی در اردیبهشت ماه امسال، از طریق شورای اکران تلاش کرد تا زودتر فیلم را روانه پرده سینماها کند، حتی شورا سرگروه و تاریخ اکران فیلم را هم مشخص کرد، اما این اتفاق رخ نداد تا «خط فرضی» هم قربانی تأخیر عوامل در اکران عمومی فیلم شود. فیلمی که احتمالاً تعدد حضورش در رویدادهای بینالمللی بیتأثیر در لو رفتن نسخه باکیفیت آن نداشته است.
تفریق؛ راه دیگری هم بود؟
فیلم سینمایی «تفریق» یکی از فیلمهایی بود که سال گذشته در میان پنج گزینه نهایی بنیاد سینمایی فارابی برای نمایندگی سینمای ایران در مراسم اسکار قرار گرفته بود و اگر سلیقه نهایی هیأت انتخاب به سمت فیلم هومن سیدی گرایش پیدا نمیکرد، فیلم مانی حقیقی راهی آکادمی میشد. این یعنی فیلم «تفریق» مشکلی از منظر محتوا و ساختار برای دریافت مجوز نداشته و همانطور که پروانه ساخت آن صادر شده بود، میتوانست متقاضی پروانه نمایش هم باشد و بهصورت رسمی وارد چرخه اکران عمومی شود.
مانی حقیقی در مقام نویسنده و کارگردان و ترانه علیدوستی در مقام بازیگر نقش اصلی، فیلم «تفریق» را گامبهگام از فرآیند عرضه رسمی دور کردند.
تهیهکننده «تفریق» مجید مطلبی است که پیشتر با تهیهکنندگی فیلمهایی چون «هتتریک»، «لتیان» و «سرخپوست» در سینما و سریال «آکتور» در شبکه خانگی کار کرده بود و بعد از آنها روی «تفریق» سرمایهگذاری کرد. فیلمی که مشخص نیست از واگذاری حق پخش آن به یک پلتفرم خارجی چقدر برای این تهیهکننده عایدی داشته و آیا اکرا ن عمومی فیلم در ایران میتوانست فروش بهتری برایش به همراه داشته باشد؟
بی رؤیا؛ ناامید از اکران عمومی
فیلم سینمایی «بیرویا» ساخته آرین وزیردفتری از فیلماولیهای جشنواره فیلم فجر دو سال پیش بود. فیلمی که تهیهکنندگی آن را هومن سیدی و سعید سعدی برعهده داشتند و روایت آن از آشفتگی مرز میان واقعیت و خیال، مخاطب را با تجربه سینمایی متفاوتی مواجه میکرد.
تنها چند روز بعد از «تفریق»، نسخهای از فیلم «بیرویا» هم باکیفیت بالا در فضای مجازی منتشر شد. فیلمی که بازهم بیشترین احتمال درباره دلیل و مسیر لو رفتن آن، متوجه جشنوارههای خارجی است. ارسال برخط فیلمهای سینمایی به جشنوارههای جهانی، بهرغم تمام ملاحظات امنیتی و حفاظتی، آنها را در معرض قاچاق قرار میدهد و این داستانی است که این بار برای «بیرویا» اتفاق افتاد.
نکته مهم درباره این فیلم، عقبنشینی زودتر عوامل آن از ورودش به چرخه اکران عمومی و واگذاری امتیاز پخش آنلاین آن به یکی از پلتفرمهای داخلی بود. یعنی «بیرویا» به رغم حضور بازیگرانی چون طناز طباطبایی و صابر ابر از نگاه عواملش، شانس چندان بالایی برای توفیق در گیشه نداشت و به همین دلیل قرارداد عرضه آنلاین آن بسته شده بود، اما تأخیر در این عرضه، باعث شد نسخه غیرقانونی زودتر از نسخه قانونی به دست مخاطبان برسد.
ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا؛ سرانجام یک کشمکش داخلی!
تنها چند ساعت بعد از «بیرویا»، انتشار گسترده نسخه با کیفیت «ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا» این شائبه را تقویت کرد که جریان عرضه فیلمها شاید لایههای پیچیدهتری داشته باشد و ارتباطی با فعالیت گروههای سودجو در بازار قاچاق فیلم و سریال ندارد!
فیلم «ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا» البته بهعنوان آخرین ساخته عبدالرضا کاهانی، مدتهاست برای عرضه رسمی و ورود به چرخه اکران با چالشهایی مواجه بوده است و بخشی از این چالش و کشمکش هم میان کاهانی و سعید خانی به عنوان تهیهکننده فیلم بوده است.
کاهانی در چند نوبت قصد داشت در اقدامی بهظاهر اعتراضی، این فیلم را در فضای مجازی منتشر کند اما تهیهکننده در برابر آن مقاومت میکرد و حالا مشخص نیست آیا اتفاقی که رخ داده، با عاملیت این کارگردان بوده است یا اتفاق دیگری منجر به انتشار این فیلم شده است.
پیگیری خبرنگار مهر برای گفتگو با سعید خانی یکی از تهیهکنندگان فیلم هم تاکنون بینتیجه بوده است.
نتیجه پیگیریها چه خواهد بود؟
درباره اینکه آیا زنجیره انتشار نسخه باکیفیت فیلمها در فضای مجازی در چه نقطه از هم گسسته خواهد شد، هنوز زود است و باید منتظر اتفاقات پیش رو در این زمینه باشیم. بهخصوص که کم نیستند فیلمهایی که احتمالاً با چالشهایی در فرآیند دریافت پروانه نمایش و ورود رسمی به چرخه اکران مواجهند و دور از انتظار نیست که با چنین تصمیمی بخواهند، سازمان سینمایی به عنوان متولی اصلی نظارت بر فرآیند عرضه فیلمهای سینمایی را با چالش مواجه کنند.
«با بررسیهای مقدماتی صورت گرفته، مشخص شد که با توجه به رعایت دقیق مراقبتهای حفاظتی از جمله استفاده از دیسیپی برای بازبینی فیلمها، انتشار آثار خارج از سازمانهای دولتی و احتمالاً از دفاتر فیلمها یا جشنوارههای خارجی صورت گرفته است. به همین دلیل مراتب برای بررسی فنی به قوه قضائیه و پلیس فتای فراجا برای شناسایی منشأ نشر فیلم، منعکس شد.» شب گذشته جعفر انصاریفر در مقام دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی، در اظهارنظری رسمی از دستور رئیس سازمان سینمایی برای بررسی فوری موضوع انتشار قاچاق فیلمها خبر داد و ضمن آن به ارائه این توضیح از پیگیریهای مقدماتی پرداخت.
این مقام سازمان سینمایی، احتمال سازمانیافته بودن انتشار غیرقانونی فیلمها را هم منتفی ندانسته است.