حدود ۵۰ نفر خبرنگار کودک در نشستهای خبری سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم اصفهان حاضر میشوند و با سوالاتشان فیلمسازان را به چالش میکشند. آنها همچنین نقدها و تحلیلهایی مینویسند که در نشریات معتبر شهر اصفهان به چاپ میرسد. فیلم «کاپیتان» یکی از آثاری است که با اقبال بیشتر این کودکان مواجه شده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فارغ از این که نوشتههای این عزیزان دارای چه کیفیتی باشد، اعتماد به نفس آنها قابل تحسین است. بچههایی که سن و سال زیادی ندارند قلم به دست میشوند و بدون واهمه از بازخورد دیگران نظر صادقانهشان را درباره فیلمهایی که دیدهاند بیان میکنند.
بچه ها بلافاصله بعد از بیرون آمدن از سالن نظرات شان را درباره فیلم ها می نویسند. گاهی هم با سرپرستشان مشورت میکنند که این چیزی که می خواهم بنویسم درست است یا نه. قبل از آغاز نشست خبری هم با یکدیگر مشورت میکنند که چه سوالی را بپرسند. سوالاتشان بسیار دقیق و جزیی است. مثلا میگویند در فلان سکانس چرا لباسی که فلان بازیگر بر تن داشت کهنه بود؛ در حالی که او از نظر مالی وضع خوبی داشت. آیا این مساله به ضعف طراح صحنه برمیگردد؟
امیرحسین علی اکبری پدر و خواهری خبرنگار دارد و به همین خاطر به این حرفه علاقه مند شده است.
کاپیتان فیلم امیدبخشی بود
از بین فیلم های امسال «کاپیتان» را دوست داشته است. او دلایل دوست داشتنش را این گونه شرح می دهد: فیلم امیدبخشی بود. بیماری سخت سرطان را شاد و امیدبخش نشان می داد.
امیرحسین فیلم «هوک» را به خاطر این که صحنه های کتک کاری داشته دوست ندارد. او از یکی از کارگردان ها پرسیده آیا حاضرید فیلم خودتان را به عنوان یک پدر به پسرتان نشان بدهید.
ابوالفضل درباره فیلم های کاپیتان و هوک مطالبی نوشته است. او معتقد است فیلم کاپیتان برای بچه های ده ساله مناسب است.
محمد جعفری در یک آزمون آنلاین شرکت کرده و به عنوان خبرنگار در جشنواره پذیرش شده است. او فیلم هوک را دوست نداشته است. می گوید: بیشتر برای بزرگترها مناسب بود. برای بچه ها جالب نبود.
او در نشست خبری از دبیر جشنواره پرسیده که چرا امسال تعداد داوران کودک نسبت به سال های قبل افزایش پیدا کرده است.
سیدامیرحسین مدنی از خبرنگاران فعال نشستهای خبری است. در نشست خبری از شهردار اصفهان سوال پرسیده که شما چه تعداد از فیلمهای جشنواره را دیده اید. به او توضیح میدهم که شهردار فرصت نمیکند همه فیلمهای جشنواره را تماشا کند.
او هم مثل محمد جعفری معتقد است بچهها نمیتوانند با فیلم هوک ارتباط برقرار کنند. امیرحسین فیلم در آغوش درخت را هم دوست نداشته است.
در شغل خبرنگاری همه چیز را میتوانم تجربه کنم
علی مهرنژاد وظیفه تنظیم خبر نشستها را بر عهده دارد. او تحلیلی درباره فیلم کاپیتان نوشته که در روزنامه اصفهان زیبا چاپ شده است. علی میگوید: فیلم کاپیتان جذاب بود. چون به غم و اندوه کودکان سرطانی نپرداخته بود و آنها را شاد نشان میداد.
او جشنواره را به این خاطر دوست دارد که می تواند با عوامل فیلم صحبت کند. معتقد است: آدم در شغل خبرنگاری همه چیز را میتواند تجربه کند.
سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان با دبیری مجید زینالعابدین و با مشارکت سازمان سینمایی، بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری اصفهان از ۱۴ مهرماه با آیین افتتاحیه در اصفهان، فعالیت خود را آغاز کرد و نمایش فیلمها نیز از ۱۵ مهر (هفتم اکتبر) آغاز شده است. این جشنواره تا بیستم مهر (۱۲ اکتبر) ادامه دارد.
چندی است اکران تلویزیونی آثار سینمایی رونقی جدی گرفته و فیلمهای جدید دوره اخیر جشنواره فیلم فجر هم وارد کنداکتور سیما شدند، اما باید دید که آیا این اتفاق که رد پای بنیاد سینمایی فارابی را با خود به همراه دارد برای سینما مفید است یا مضر!
سالیان گذشته تولید فیلمها به دودسته تولید آثار تلویزیونی و سینمایی تقسیم میشد، بهطوریکه برخی فیلمها برای مدیوم تلویزیون و برخی دیگر برای مدیوم سینما تولید میشدند هرچند امکان پخش تلویزیونی برخی آثار سینمایی بعد از اکرانش در سینما وجود داشت.
*شروع مسیر ورود آثار سینمایی به تلویزیون
اما نوروز سال گذشته برای اولینبار بدعتی در این چرخه ایجاد شد، دو فیلم «تکتیرانداز» ساخته بنیاد فرهنگی روایت فتح و «یدو» ساخته مشترک بنیاد سینمایی فارابی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قبل از اکران سینمایی وارد کنداکتور نوروزی سیما شدند.
این اتفاق در آن زمان به بهانه شیوع ویروس کرونا و استقبال کم مردم از سینماها به دلیل خطر بیماری بود، اتفاقی که در شرایط دوری مردم از پرده نقرهای مورد تحسین واقع شد.
همان سال سعید خانی پخشکننده سینما و مدیر مؤسسه پخش خانهفیلم در واکنش به پخش تلویزیونی دو فیلم مذکور گفته بود: «پخش فیلمهای جدید از طریق تلویزیون سبب انتشار نسخه قاچاق فیلم میشود و البته میدانیم که فیلمها خودشان را فدای شرایط کردهاند.»
این پخشکننده ادامه داد: این کار فقط به شرطی میتواند خوب باشد که تلویزیون آن قدر پول خرید پخش را بدهد که ۸۰ درصد هزینههای تولید فیلم جبران شود، چون با آنچه تاکنون در این بخش وجود داشته ۱۰۰ درصد به ضرر صاحبان فیلمها خواهد بود و سینما به مخاطره میافتد.
*حضور سینماییها در تلویزیون ادامه دار شد
بعد از انجام این کار در سال گذشته ظاهراً این اقدام معنای خود را ازدستداده است؛ چراکه نوروز ۱۴۰۲ هم با پخش تلویزیونی چند فیلم سینمایی قبل از اکران سینماییشان همراه بود تا این کار مجدداً اتفاق افتاده و فیلمهای «هوک»، «هایپاور» و «شماره ۱۰» در ایام نوروز از تلویزیون پخش شوند.
اگر نیمنگاهی به نام آثار پخش شده از قاب تلویزیون و پیشینه آنها داشته باشید به یک نام مشترک در تمامی آثار میرسید؛ بنیاد سینمایی فارابی مالک تمامی این آثار است.
شاید فکر کنید که این فداکاری فارابی به نفع مخاطب باشد؛ اما در حقیقت این بنیاد سینمایی با فروش فیلمها به صداوسیما بخشی از ضرر مالی خود از ساخت آن هارا جبران کرده و فیلم هایی را که امیدی به جبران هزینههای آن در گیشه سینما ندارد را به سیما سپرده است.
*نظر سازندگان با فارابی مشابه است؟
عظیمی: شخصاً اصولاً موافق پخش تلویزیونی فیلم سینمایی قبل از اکران عمومی آن نیستم، شاید مالک بر اساس منافع اقتصادی و یا برخی ملاحظات دیگر دست به چنین تصمیمی بزند
در نگاه اول این موضوع میتواند برای فارابی اقدامی مثبت جلوه کند؛ اما سینماگران و سازندههای فیلمها نظر دیگری دارند، و ابعاد پنهان ماجرا نشان میدهد که در واقع پول بیتالمال صرف آثاری شدهاست که کیفیت چندانی ندارند.
محمدرضا شرف الدین (تهیه کننده) در این باره میگوید: اینکه ما روی فیلم هایی سرمایه گذاری کنیم که مصرف کننده شان هم خود دولت است کاری است که بنده موافق آن نیستم. فیلم باید با حفظ ارزشهای دینی و انقلابی در پسند مخاطبان باشد.
مهدی عظیمی میرآبادی تهیهکننده «هایپاور» بعد از اعلام خبر پخش تلویزیونی این فیلم در مصاحبهای گفته بود:« علیالقاعده وقتی فیلمی در فرمت سینمایی تولید میشود، اینگونه نیست که به دنبال اکران عمومی آن نباشند. شخصاً هم اصولاً موافق پخش تلویزیونی فیلم سینمایی قبل از اکران عمومی آن نیستم. زمانی هست که این قاعده گذاشته میشود که برخی از تولیدات سینمایی مستقیماً برای پخش از تلویزیون ساخته پخش میشود، اما معمولاً اینگونه نیست. من سال گذشته هم با پخش تلویزیونی فیلم «تکتیرانداز» موافق نبودم و تمام تلاشم را هم کردم که دوستان بنیاد روایت را قانع کنم این کار را نکنند، اما چون مالک فیلم تصمیمش را گرفته بود، در نهایت نتوانستم جلویش را بگیرم. در این موارد تصمیمگیر اصلی مالک فیلم است. شاید مالک بر اساس منافع اقتصادی و یا برخی ملاحظات دیگر دست به چنین تصمیمی بزند.»
مهدی عظیمی میرآبادی در این باره گفت: همانطور که پخش تلویزیونی فیلم «تکتیرانداز» به اکران سینمایی آن آسیب زد، تکرار این کار برای فیلمهای دیگر هم مناسب نیست چرا که هزینه تبلیغات اکران در سینما را غیرقابل توجیه میکند. البته به طور کلی معتقدم این روش درستی نیست که تلویزیون تلاش میکند کاستیهای خود را از طریق پخش فیلمهای رونمایی شده در جشنواره فجر که هنوز به اکران عمومی نرسیدهاند جبران کند
هوک یکی دیگر از تولیدات بنیاد سینمایی فارابی بود که بدون آنکه اکران عمومی شود به تلویزیون واگذار شد. علی آشتیانیپور (تهیهکننده فیلم هوک)دراین باره میگوید: تصور دوستان فارابی این است که با توجه به دو نوبت نمایش محدود فیلم در تلویزیون و وضعیتی که این روزها تلویزیون از نظر مخاطب دارد، لطمهای به اکران عمومی فیلم وارد نخواهد شد و ما هم امیدواریم همینگونه باشد. اعتقاد من این است که فیلم لطمه خواهد خورد اما این تصمیم مربوط به حقوق مالکانه فیلم میشود که در اختیار فارابی است و بنده اطلاعی از جزییات آن ندارم. اگر توانستید از دوستان بپرسید تا پاسخ بدهند.
یکی دیگر از آثاری که برخلاف نظر سازندهاش وارد پخش تلویزیونی شده بود «شماره 10» ساخته ابراهیم زرگرنژاد و با تهیهکنندگی ابراهیم اصغری است، تهیهکنندهای که پیشازاین و در سال گذشته هم تجربه پخش تلویزیونی فیلم «تکتیرانداز» را بهعنوان تهیهکننده این اثر داشته است، فیلمی که بعد از پخش از تلویزیون وارد چرخه اکران سینمایی هم شد و البته با شکست قبل پیشبینیای هم مواجه شد.
اصغری هم مانند تهیهکننده «هایپاور» به این اتفاق واکنش نشان داد؛ اما در مصاحبه خود انتقادات و مطالب جدیدی را مطرح کرد.
اصغری پیش از پخش فیلمش از صداوسیما نامهای به رئیس این سازمان نوشت و خواستار عقب افتادن پخش تلویزیونی «شماره ۱۰» شد.
اصغری: شاید تصور میکنند با این کار میتوانند مخاطب خود را افزایش دهند، درحالیکه اساساً چنین کاری ابتدا به ضرر سینمای دفاع مقدس و بعد هم خود سینماست
وی پس از عدم پذیرفتن درخواستش از طرف سیما و پخش این فیلم در مصاحبهای گفت: «بههرحال مالک فیلم، بنیاد سینمایی فارابی است و طبق تصمیم بنیاد، فیلم جهت پخش به سازمان صداوسیما واگذار شده بود.
انتقاد من بیشتر به همین سازمان است که از دو، سه سال قبل اقدام به خریداری حق پخش فیلمهای سینمایی اکران نشده بهویژه فیلمهای دفاع مقدسی میکند. من این تجربه را برای فیلم «تکتیرانداز» هم داشتم و هرچه پیگیری کردیم که فیلم پیش از اکران پخش نشود، موفق نشدیم. این رویه اشتباه در دوره قبلی مدیریت صداوسیما شروع شد و هنوز هم ادامه دارد چرا که شاید تصور میکنند با این کار میتوانند مخاطب خود را افزایش دهند، درحالیکه اساساً چنین کاری ابتدا به ضرر سینمای دفاع مقدس و بعد هم خود سینماست.»
اصغری از نفع صداوسیما گفت و البته ناگفته هم پیداست که این کار به میزان مخاطبین رسانه ملی خواهد افزود و شاید به جهت تأمین مالی برای فارابی نیز، برای این دو نهاد حاکمیتی دوسر برد باشد. هرچند با این همه بازهم پرسشهای بسیاری بیپاسخ میماند.
اما مطابق با گفتههای این دو تهیهکننده تداوم این اتفاق برای سینما و اهالیاش اتفاق ایدهآلی نبوده و تنها گوشهای ضرر مالی فارابی را تأمین میکند، اما سؤال اینجاست که بنیاد ملی سینمای ایران که وظیفه پربار کردن سینما ارتقا سطح آن را دارد چرا چند وقتی است بهجای مدیوم تخصصی خود فیلم را برای تلویزیون تولید میکند.
رضا منتظری روزنامهنگار و منتقد سینما درباره پخش آثار سینمایی که هنوز روی پرده سینما نرفتهاند اما روی آنتن شبکههای تلویزیون آمدند، عنوان کرد:
منتظری: این اتفاق بسیار متاثر کننده است، اولا چه علتی دارد که ما در سینما با بودجه سینما، آثار تلویزیونی تولید کنیم و این همان بحثی که سالهاست مطرح میشود
«این اتفاق بسیار متاثر کننده است، اولا چه علتی دارد که ما در سینما با بودجه سینما، آثار تلویزیونی تولید کنیم و این همان بحثی که سالهاست مطرح میشود. کشور فیلمهایی نازل از نظر ساختاری و محتوایی که در قالب تلهفیلم میگنجند، تولید میکند و نهادهای سینمایی از بودجه سیستماتیک برای تولید این آثار استفاده میکنند. معتقدم که اگر یک مقدار درایت و تدبیر بیشتری در مدیران سینمایی صورت بگیرد و نگاه جدیتری به پدیده هنر هفتم وجود داشته باشد، اوضاع کمی سامان پیدا میکند.»
*یک اتفاق عجیب؛ پخش تلویزیونی یک فیلم در حال اکران
اما عجیبتر دررابطهبا پخش تلویزیونی آثار سینمایی اتفاقی بود که چندی پیش رخ داد و البته باز هم پای اثری از بنیاد سینمایی فارابی در میان بود.
سینمایی «بچههای طوفان» ساخته بنیاد سینمایی فارابی است که در حال حاضر اکران شکستخوردهای را روی پرده سینما تجربه میکند و تا کنون مطابق با آمار سمفا تنها ۴۷۶ مخاطب را روانه سالنهای سینما کرده است.
این فیلم بهصورت ناگهانی و در اتفاقی بیسابقه روز ۱۲ فروردینماه در کنداکتور پخش شبکه امید قرار گرفت تا همزمان با اکران در سینما پخش تلویزیونی را نیز تجربه کند.
البته این اتفاق با تلاش کارگردان به سرانجام نرسید و البته صادق دقیقی مشارکت فارابی را هم در ساخت «بچههای طوفان» رد کرد و گفت این بنیاد تنها ۲۰۰ میلیون تومان به این فیلم کمک کرده است.
طبیعتاً فارابی با این مقدار مشارکت توانایی تصمیمگیری برای پخش تلویزیونی فیلم را نداشته و این گونه ساخته صادق صادق دقیقی از پخش تلویزیونی همزمان با اکران در سینما نجات پیدا کرد.
*جمعبندی
در میان تمامی این گزارهها نباید فراموش کرد که این روزها، اصلیترین دغدغه سازمان سینمایی و نهادهای مرتبط با سینما باید معطوف به سمت و سوی رونقگرفتن دوباره سینمای کشور باشد. اکران فیلمها در سالنهای سینما، میتواند فرصت خوبی برای سینمای کشور به وجود آورد. هرچه فیلمها قبل از اکران از طریق مدیومهای دیگر پخش شوند، سبد سینما از وجود این فیلمها خالی میشود.
در آخر اینکه بسیاری از منتقدان این موضوع را پدیدهای شوم برای سینمای کشور میدانند. منتظری در همین باره اظهار کرد: متاسفانه نه تنها شاهد سامان این اتفاق نیستیم بلکه همچنان اتفاقات عجیب و غریبتری را شاهد هستیم و جالب است که قبل از اکران یک فیلم، تلویزیون آن اثر را خریداری میکند تا آن را پخش کند. همچنین علاوه بر اهمال مدیران سینمایی، این شرایط نشان دهنده کاسب بودن تهیه کنندگان فعال سینما است و معلوم میشود این افراد چقدر به فکر تجارت هستند. هم بودجه دولت را برای تولید فیلم میگیرند و هم منتظر اکران نمیمانند و آن اثر را به تلویزیون میفروشند.
در تحلیل نهایی اگرچه پخش فیلمهای سینمایی از تلویزیون به سود این رسانه است، ولی به اقتصاد سینما ضربه میزند. چراکه اکران این فیلمها پس از پخش در تلویزیون، دیگر امکانپذیر نیست و اگر هم اتفاق بیفتد باتجربهای مشابه با فیلم «تکتیرانداز» مواجه خواهد شد و کسی خواهان دیدنشان در سینما نخواهد بود.
فیلم های ورزشی، یکی از جذاب ترین گونه های سینمایی در دنیاست و در پولسازی و سرپا نگه داشتن هنر هفتم، نقش مهمی داشته است و همچنان دارد. اما در سینمای ایران، چقدر در این زمینه سینمایی، هزینه شده و سینماگران به موفقیت دست یافته اند؟
«هوک» ساخته حسین ریگی که در چهارمین روز جشنواره چهل و یکم فیلم فجر به نمایش درآمد، در پاسخ به سوال بالا، می گوید که «نه چندان». سوژه خوب و پرکشش فیلم که درباره نوجوانی است علاقه مند به ورزش بوکس و برادرش مشوق و پشتیبان اوست، همچنان در محاق کم بضاعتی های سینمای ایران در گونه ورزشی قرار دارد. این فیلم می توانست با سوار بر موج جذابیت های ورزش بوکس، به موفقیت های زیادی دست یابد و هم گیشه را ببرد و هم به موفقیت های بزرگ در رواج فرهنگ بومی قوم بلوچ برسد. اما انتخاب اشتباه بازیگر نقش اصلی که شیرخان یا به زبان محلی شیرهان نام داشت، و همچنین عدم بهره برداری از جلوه های ویژه بصری در پلان های داخل رینگ، مدال برنده را از گردن او، دور کرد. در این زمینه می شد از ورزشکاران حرفه ای بوکس کشور که تعدادشان هم کم نیست، بیشتر بهره برد. اما صد حیف که چنین نشد.
با این حال، فیلم «هوک»، شریف، مهربان و دارای لایه های فرهنگی-سیاسی- اجتماعی ارزنده ای است. این اثر، از معدود آثاری ست که توانسته است بخش هایی از واقعیت قوم بلوچ و منطقه سیستان و بلوچستان را به تصویر بکشد. بلوچ ها، قومی آرام و به دور از ستیزه جویی و اهل مدارا هستند و متاسفانه در چند دهه گذشته، به واسطه فعالیت های معدودی از افراد که خشونت را بر پیشانی برخی از طوایف این قوم وصله کرده اند، چهره ای ناقص و حتی متناقض در اذهان عمومی به وجود آمده است. تلاش حسین ریگی در فیلم دوم بلند سینمایی اش، بر این امر استوار است که گاهی آسیب دیدگان خشونت، قربانی مقابله کردن با خشونت هستند، نه خشونت ورزی. آش ستیزه گری را نخورده اند و دهان شان سوخته است. به همین خاطر است که گاهی ناآرامی و نافرمانی در یک منطقه، نه به خاطر زمینه های اجتماعی و روانی خشونت است، بلکه به دلیل میزان بالای مماشات و مقاومت بسیار در برابر خشونت ورزی ست. نوع ارتباط برادر بزرگ تر که میرخان (میرهان) با شیرخان (شیرهان)، بیان کننده این ماجرا است که اساس فرهنگ و خلقیات این قوم، بر مداراگری است و نسل جوان تر که شاهد آسیب های این فرهنگ است، تحمل این دشواری هایی که از غیر به او می رسد را ندارد و تمایل به عصیان گری دارد. برادر بزرگ تر و آدم های بزرگ تر، دائما به نسل نو، ایراد می گیرند که «چرا اینقدر دنبال جنگ و دعوایی» و حتی به قیمت جان دادن، مقابل تفکر و طیف خشونت می ایستند.
اما «هوک» نقاط قابل تامل دیگری هم داشت؛ هم آمیزی هنر و کار با حضور مردان و زنان دوشادوش یکدیگر، دوست داشتنی و آرامش بخش است. در این فیلم، هیچ زن بلوچی، محدودیت ندارد و همچون مردان، کار می کند و سربار کسی نیست. در حین حال، هنرمندانه زیستن را سرلوحه زندگی و فعالیت های روزانه اش قرار داده است. لنج های به ساحل نشسته و فعالیت مردان بلوچ در معدن سنگ، شاید یکی از نقاطی باشد که فرهنگ مدارای بلوچ را آرام آرام دستخوش تغییر می کند و این ماجرا در فیلم، نمایان است. گستردگی سواحل مکران و زیبایی های اقلیمی آن که اوج اش را در چابهار می توان دید، مردان و صاحبان اش را بی نصیب از روزی رسانی کرده است و این معضل، خود یکی از نقاط عاصی کنندگی اهالی منطقه است.
«هوک» فیلمی است که اگر صحنه های آماتوری ورزشی اش را حذف کنیم، فیلمی دوست داشتنی و آگاهی بخش است. بالاخره مردم ایران باید از جگرگوشه شان؛ بلوچستان، بیشتر بدانند.
کارگردان فیلم سینمایی هوک همزمان با رونمایی این فیلم در جشنواره فیلم فجر تاکید کرد تلویزیون و سینما به سیستان و بلوچستان بدهکارند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، نشست خبری فیلم سینمایی هوک به کارگردانی حسین ریگی و تهیه کنندگی علی آشتیانی پور با حضور محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در پردیس سینمایی ملت برگزار شد. در این نشست خبری سبحان رخشانی، محسن آشتیانی پور بازیگران، ندا سلیمی طراح لباس و مهدی سعیدی طراح صحنه برگزار شد. در ابتدای این نشست، علی آشتیانی پور گفت: فیلم به دعوت بنیاد فارابی شکل گرفت و بعد از سفر به سیستان و بلوچستان با آقای ریگی تصمیم به ساخت این فیلم گرفتیم.
حسین ریگی نیز بیان کرد: در ۲۰ سال فعالیتم در سینما همیشه فریادم این بود که چهره درست سیستان و بلوچستان درست دیده نشده و سینما بدهکار سیستان و بلوچستان است. در همین راستا فیلم لیپار را ساختم که براساس قولی که بچههای منطقه داده بودم این فیلم بومی را ساختم. ۳ سال برای هوک کار کردم و دانیال شهبخش اولین مدال برنز بکس جهانی را گرفته که اهل سیستان و بلوچستان است.
محسن آشتیانی پور بیان کرد: این اولین تجربه من در سینما است. از بچگی در کنار پدر تجربه پشت صحنه را داشتم و کار با آقای ریگی برای من بسیار با ارزش بود. درباره کاراکتر هم باید بگویم که پر از چالش بود چون تجربه ورزش رزمی را نداشتم.
سبحان رخشانی نیز گفت: خیلی دوست داشتم فوتبالیست شوم اما نشد، حتی به بازیگری و بوکس هم نبودم اما در این فیلم بازی کردم. فکر میکردم بازی در سینما خیلی سخت بود ولی واقعاً آسان بود.
ندا سلیمی نیز توضیح داد: همیشه دوست داشتم در فیلمی درباره بلوچستان حضور داشته باشم.
مهدی سعیدی بیان کرد: بخشی از لوکیشن ها در تهران بود که شامل باشگاه بوکس، خانه مادری و کارخانه در تهران بود و امیدوارم کار ما مورد توجه قرار گرفته باشد.
ریگی گفت: درباره گویش فیلم باید بگویم، بلوچی زبان است و برای اینکه از زیرنویس استفاده نکنیم به سمت لهجه رفتیم که بسیار نزدیک به زبان بلوچی بود.
وی ادامه داد: همیشه گفتهام چطور میشود استانی که از هر لحاظ غنی است اما هیچ کسی از سیستان بلوچستان نمیدانند چرا سینما و رسانه کاری کرده که اگر فردی با لباس بلوچ وارد تهران شود یا مردم میترسند و یا درخواستهای دیگری دارند. باید فیلمهایی درباره این منطقه ساخته شود، کدام نهادی خواسته تا درباره سیستان و بلوچستان چهره دیگری در سینما نشان دهند؟ خواستم فیلم اولم درباره این منطقه باشد و فیلم دومم نیز یک اثر بومی است؛ از آقای آشتیانی پور تشکر میکنم که پای این فیلم ایستادند. درباره انتخاب بازیگر هم باید بگویم قرار بود بازیگر غیر چهره بیاورم اما در نهایت به نتیجه رسیدیم برای اینکه فیلم دیده شود از بازیگران چهره استفاده کنیم. پیشنهاد بازی امیرمهدی ژوله برای من هم کلی علامت سوال داشت اما از حضور او در فیلم راضی هستم.
ریگی تاکید کرد: دوست دارم از بازیگران بومی استفاده کنم، مساله دیگر ویترین فیلم است، اما این را هم باید بدانیم که حضور بازیگران چهره میتواند انتقال تجربه برای بازیگران بومی هم باشد.
وی ادامه داد: همین سبحانی که من هم یک روز همین سن بودم، برای رویاپردازی این بچهها است که فیلم بسازم چرا که مردم در سیستان بلوچستان درگیر فقر بی آبی و …است و باید فضای مناسبی برای این منطقه ایجاد کرد، سیستان و بلوچستان امن ترین نقطه به خصوص برای خانمها است اما سیستان و بلوچستان برای این منطقه چه کرده است. من به عنوان فیلمساز وظیفه دارم چهره واقعی این منطقه را نشان دهم.
ریگی گفت: مردم سلبریتی ها را دوست دارند و برای آنها به سینما بروند، اما بی شک میتوان فیلم پرمخاطب بدون سلبریتی هم تولید کرد.
علی آشتیانیپور گفت: دستمزد جزو مسائل خصوصی است، هر آنچه هزینه شده از سوی فارابی بوده است، تک تک دوستانی که باید دعوت میشدند دعوت شدند و حضور در جلسه اختیاری بود و نمیدانم دلیل عدم حضور بازیگران چه بوده است اما برای تصمیم آنها احترام قائل هستم. اما بی شک دستمزد همه بازیگران کامل پرداخت شده است.
در چهارمین روز از برگزاری جشنواره فیلم فجر شاهد نمایش دو فیلم سینمایی و یک انیمیشن هستیم.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، در چهارمین روز از چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر قرار است سه اثر سینمایی به نمایش گذاشته شود.
این آثار شامل دو فیلم سینمایی «چرا گریه نمیکنی؟» به کارگردانی علیرضا معتمدی، «هوک» به کارگردانی حسین ریگی و انیمیشن بلند «بچه زرنگ» به کارگردانی هادی محمدیان، بهنود نکویی و محمدجواد جنتی است.
ماجرای مردی که گریه نمیکند
امروز شنبه ۱۵ بهمن ماه، اولین فیلم سینمایی که در ساعت ۱۳ در پردیس ملت روی پرده میرود فیلم «چرا گریه نمیکنی؟» به کارگردانی علیرضا معتمدی و تهیهکنندگی رضا محقق است.
«چرا گریه نمیکنی؟» دومین فیلم سینمایی است که علیرضا معتمدی آن را جلوی دوربین برده و البته همانند فیلم قبلی خود با نام «رضا» بهعنوان بازیگر نیز در آن حضور دارد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: علیرضا بعد از، از دست دادن برادرش نمیتواند گریه کند. دوستانش با راههای مختلف از او دعوت میکنند که گریه کند.
علیرضا معتمدی، فرشته حسینی، باران کوثری، هانیه توسلی، علی مصفا، مانی حقیقی، لیندا کیانی، نهال دشتی، امیرحسین فتحی بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
ماجرای یک قهرمان کوچک و یک حیوان در حال انقراض
اهالی رسانه قرار است در دومین سئانس پردیس سینمایی ملت در ساعت ۱۶، شاهد تماشای انیمیشن «بچه زرنگ» باشند، انیمیشنی که کارگردانی آن برعهده هادی محمدیان، بهنود نکویی و محمدجواد جنتی است و تهیهکنندگی آن را حامد جعفری برعهده دارد، این انیمیشن محصول مشترک کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و گروه هنر پویا است.
از جمله صداپیشگان «بچه زرنگ» میتوان به جواد پزشکیان، هدایت هاشمی، مینا قیاسپور، ژرژ پطروسی، میرطاهر مظلومی، مریم رادپور، تورج نصر، اردشیر منظم، مهسا عرفانی، ابراهیم شفیعی، نازنین یاری، علیرضا دیباج، متانت اسماعیلی و پویا فهیمی اشاره کرد.
در خلاصه داستان این انیمیشن سینمایی آمده است: «محسن پسر بچهای است که عاشق ابر قهرمانهای فیلمهاست و همیشه تلاش میکند تا با وسایل ابرقهرمانیاش به هرکس و هر چیزی کمک کند. اما در یک اتفاق نادر، محسن با حیوانی مواجه میشود که از گونه حیوانات منقرض شده ایران است. محسن تصمیم میگیرد تا به آن حیوان هم کمک کرده و او را به زادگاهش باز گرداند، اما سفر به دلِ جنگل، نبرد با شکارچیان و رویارویی با حیوانات منقرضشده دیگر، شروع یک ماجرای پیچیده برای محسن است.»
شیروک به دنبال قهرمانی
اما سومین فیلم در چهارمین روز از برگزاری جشنواره فیلم فجر، اختصاص دارد به فیلم سینمایی «هوک» به کارگردانی حسین ریگی و تهیه کنندگی علی آشتیانی پور است. ریگی پیش از این اعلام کرده بود که «هوک» به نوعی ادای دین به سیستان و بلوچستان است.
در این فیلم سینمایی بازیگران شناخته شدهای از جمله امیر جعفری، رؤیا تیموریان، امیرمهدی ژوله، علی اوسیوند، علیرضا جعفری، مهتاب ثروتی، محسن آشتیانیپور، سبحان رخشانی حضور دارند.
در خلاصه داستان این فیلم که یکی از محصولات بنیاد سینمایی فارابی در جشنواره فجر امسال بهشمار میرود آمده است: «شیروک پسر بچهای که سودای قهرمانی دارد، به توصیه برادرش وارد ورزش بوکس میشود.»