مستند سینمایی «رژی» تازهترین محصول مرکز مستند سوره که پرتره سیدجمالالدین اسدآبادی در واقعه نهضت توتون و تنباکو است، برای حضور در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» آماده میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، همزمان با انجام آخرین مراحل فنی، مستند سینمایی «رژی» تازهترین محصول مرکز مستند سوره به تهیهکنندگی امیر روئینی و کارگردانی امیر روئینی و علی کوشا خود را برای حضور در هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» آماده میکند.
به تازگی فخرالدین صدیق شریف به عنوان گوینده متن به این پروژه پیوسته است و همچنین صداگذاری و اصلاح رنگ و نور این اثر مراحل پایانی را سپری میکند.
«رژی» که مراحل تحقیق و پژوهش آن نزدیک به ۵ ماه زمان برده و نگارش فیلمنامه و جستجوی تصاویر آرشیوی آن نیز ۲ ماه به طول انجامیده است، با بهره بردن از آرشیو موجود و بازسازی صحنههای مربوطه، نگاهی به زندگی و فعالیتهای مبارزاتی سیدجمالالدین اسدآبادی اندیشمند سیاسی دارد.
این مستند سینمایی به جای آنکه صرفاً گزارشی از یک واقعه باشد، پرترهای از سیدجمالالدین اسدآبادی در واقعه دراماتیک نهضت توتون و تنباکو است.
«رژی» از طریق فراخوان «سینماحماسه» و با رویکرد ساخت مستند از شخصیتهای حماسی ایران، در فرایند تولید قرار گرفت.
سایر عوامل این پروژه عبارتند از فیلمنامه و تحقیق: امیر روئینی، تدوین: محمد کریمپور، نویسنده گفتار متن: امیرمحمد کوچکزاده، صداگذار: شاهین اشرفیان، گفتار متن: فخرالدین صدیق شریف، مدیر فیلمبرداری: رضا دیدار، فیلمبردار: رسول تنهایی، طراح گریم: محسن دارسنج، طراح صحنه و لباس: حمید بخشی، جلوههای ویژه بصری: حمید شبخیز، مجری طرح: حرکت گستر کوشا، پرویز کاظملو، مدیر تولید: پرویز کاظملو، دستیار کارگردان: شادی محمدی لوئی، منشی صحنه: پریوش سلطانی، عکاس: محمد جوانشیر و محمد طاهری، مدیر تدارکات: حسین رحیمی و محصول مرکز مستند سوره.
زندهیاد مرتضی پور صمدی در ۷۰ سالگی از دنیا رفت اما سالها قبلتر گفته بود: شاید این اعتراف در پنجاه و چند سالگی عجیب باشد اما من از تمام کارهای کوتاه و مستندی که انجام دادم با سربلندی و افتخار یاد میکنم، اما در مورد کارهای داستانی این گونه نیست البته از سوی دیگر تجربههای فیلمهای سینمایی «گیلانه» و «شبانه» را نمیتوانم فراموش کنم.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مرتضی پورصمدی ۱۷ سال قبل که فیلمسینمایی «گیلانه» به نمایش درآمد در گفتگویی مشروح با ایسنا از این همکاری و بخشی از کارنامه هنریاش گفت.
این فیلمبردار قدیمی سینمای ایران امروز ۱۱ شهریور ماه از دنیا رفت در حالی که مشغول فیلمبرداری یک سریال به کارگردانی حامد عنقا در شبکه نمایش خانگی بود.
بخشی از صحبتهای مرتضی پورصمدی را مرور میکنیم. (او در مقطع این مصاحبه مشغول فیلمبرداری «مدار صفر درجه» حسن فتحی بود.)
پشت صحنه فیلم «گیلانه»
مرتضی پورصمدی در آن مصاحبه تجربه سالها حضورش در تلویزیون را اینگونه یادآور شده بود: «از سال ۵۰ تا ۷۵ در تلویزیون کار کردم. در مدرسه عالی سینما و تلویزیون فیلمبرداری خواندم و پس از پایان تحصیلات ده سال در تلویزیون کرمانشاه به عنوان فیلمبردار حضور داشتم و بعد از ده سال به تهران برگشتم و کار را تا بازنشستگی ادامه دادم. آغاز فعالیتام در تلویزیون کرمانشاه و شرایط آن زمانه این امکان را به ما میداد تا هرگونه تجربهای را داشته باشیم، ده سال کار درآن تلویزیون در شرایطی که فقط پنج نفر بودیم که کل تولید را میچرخاندیم. آن تجربه ده ساله در تلویزیون کرمانشاه خیلی اثر خوبی در ذهن میگذاشت. در آن زمانه ما از مرکز تا جنوب ایلام و شمال کردستان را تحت پوشش داشتیم و این موضوع باعث شد سفرهای خیلی زیادی داشته باشیم واین سفرها شور جستجو و دیدن را در من جدی کرد و یک اتفاق خوشایندی که در این سفرها افتاد، حوزه های بود که به آنجا سفر کردم و اسم آن را گذاشتم «فرهنگ زاگرس» سفر در زاگرس بسیار زیباست چون اساسا یک کوه اساطیری جذاب است و در آن اقوام بسیار عجیبی زندگی میکنند و در آن سالها یک گنجینه کشف نشده بود.
این ده سال کار به مرور ذهن و علاقه من را به سمت ایرانگردی و مستند کشاند، در همین سفرها بود که با یکسری کارگردان آشنا شدم تا اینکه اولین تجربه ۳۵ م. م از طریق همین دوستیها پیش آمد.
اولین تجربه مستند «هور دورق» تا همکاری با تمجیدی و حاتمیکیا
«هور دورق» با کارگردانی مشترک حمید تمجیدی مستندی بود که در سال ۶۳ تولید شد و سر و صدای زیادی به پا کرد. در آن سال جایزه بهترین فیلم مستند را از جشنواره فجر گرفت. بعد از «هور دورق» یک سریال مستندی را با نام «نقش و نقشهبرداری» با آقای تمجیدی کار کردیم. بعداز آن حمید تمجیدی اولین کار سینمایی «سراب» را پیشنهاد داد و من هم قبول کردم چون هر کسی مایل است به هر شکل فرمت سینمایی را هم تجربه کند. بعد از این کار با ابراهیم حاتمیکیا «هویت» را کار کردم اما کماکان به دنبال این موضوع بودم تا در حوزه علاقه خودم مستند کار کنم.
با ضابطی جهرمی مستند «چتر سبز» را کار کردیم که در رابطه با خرما بود و سفرهای مختلفی داشتیم و این وسوسههای ایرانگردی و تجربه کردن موجب شده بود، دوستان در کار مستند مردمشناسی به سراغ من بیایند و در آن سالها یک تجربه بینالمللی هم پیش آمد با فرهاد ورهرام کار بازسازی فیلم «علف» کوبریک (همان ایل با بررسی محتوایی دگرگونی زندگی عشایری بعداز فروپاشی ایلخانی) و این تجربهها با آقای ورهرام ادامه داشت.
تجربه سریال تلویزیونی «مزد ترس» را داشتم تا سال ۷۲-۷۳ که مرحوم محمدرضا سرهنگی برای مجموعه تلویزیونی «کودکان سرزمین ایران» از من دعوت کرد و آن سریال یک خاطره و پایان خوش عمر کارمندی من در تلویزیون شد. بسیار سریال دوست داشتنی بود و از آن تجربههایی بود که خیلی نادر انجام میشد. ۲ سال و نیم کار کردیم و ۲۶ قسمت را من تصویربرداری کردم و ۲۶ قسمت بعدی آن را ۱۷ گروه فیلمبرداری دیگر کار کردند. این سریال فضای خیلی خوبی ایجاد کرد، علیرغم پخش خیلی بدی که از تلویزیون داشت. در حالیکه من معتقدم این کار ۵۲ فیلم با ویژگی کودکان، یک کروس دانشجویی است و برای مجموعه دانشجویان جغرافیا، سینما و … میتواند به عنوان واحد درسی تدوین شود چون بخش عمدهای از ایران در این فیلمها دیده میشود بدون اینکه سفری انجام شود. در آن مجموعه ۲۶ قسمتی من این شانس را داشتم با کارگردانان بزرگ مستندساز -اصلانی، تقوایی، مختاری- وهمینطور نسلهای میانیتر همکاری کنم.
به محض اینکه در آن سالها از تلویزیون بازنشسته شدم، سه ماه بعد با آقای محمدرضا اصلانی سریال «غبار نور» را کار کردیم. سریال بسیار خوب و جنجال برانگیزی که فقط سه سکانس روی پایه فیلمبرداری شد همه حرکت بود و یک تجربه بسیار جسورانه در سریال داستانی بود.
تجربه همکاری در انجمن سینمای جوان
آن فیلمها و تجربهها را که در انجمن سینمای جوان را انجام دادم دوست دارم چون اساسا نسل جوان که کار کوتاه میکند خیلی وقتها دست به جسارتهایی میزند. از جمله افرادی که در آن سالها با آنها کار کردم مهوش شیخ الاسلامی، کیوان علی محمدی و امید بنکدار بودند.
این همکاریها باعث شد در اولین کار بلند سینمایی کیوان علی محمدی و امید بنکدار به نام «شبانه» به عنوان فیلمبردار حضور داشته باشم. تجربه «شبانه» تجربهای بود که در آن یک فریم روز نیست و همه کار در شب میگذرد در عین حال بسیار رفتار جدیدی با دوربین میشود یعنی بسیار پلانهای عجیب و غریبی روی دست داریم. روزی که برای کار در «شبانه» دعوت شدم، یک کلاستور دست من دادن و گفتند «شبانه» ۷۶۲ پلان است، این پلانها و شرح زاویه لنز که این اتفاق کاملا حرفهای بود که افتاد. بسیار دوست دارم.
پشت صحنه «شبانه»
هشدار یک مستندساز و فیلمبردار
همه چیز به سرعت در حال تغییر است. ما توان مقاومت جلوی این تغییر را نداریم و اساسا مخالف تغییر هم نیستم اما باید موقعیت را دریابیم. سال ۶۵ تا ۶۹ درگیر یک کار مستند در رابطه با عشایر بودم و خیلی خوشحالم ۱۵ فیلم بر روی نگاتیو ثبت شده است که امروز امکان تکرارآن تصاویرنیست.
در سال ۶۵ از ساعت ۴ صبح در کوهستانی بختیاری به نام «منار» دوربین گذاشتیم از ۵ تا ۱۱ صبح لاینقطع دستههای عظیم انسانی و گله بود که عبور میکرد اما چند سال بعد همان زمان و زاویه سه روز دوربین گذاشتهام، کسی عبور نکرد برای اینکه همه با بنز ده تن سفر میکردند بنابراین یکسری فیلمها و گزارشات هست که شاید امروز ویژگی خاصی نداشته باشد ولی برای سالهای بعد خیلی جذاب هستند.
من یک طرح ۱۳ قسمتی به نام «خانههای ایرانی» داشتم و معتقد بودم، هر خانهای که میتوان در آن نفس کشید وانسان حضور دارد را میتوان کار کرد و سه قسمت بیشتر همکاری نکردم.
همچنین یادی کنیم از بزرگداشتی که پانزده سال قبل جشنواره سینما حقیقت برای مرتضی صمدی گرفت.
در آن برنامه فیلمهای مستند «هور دورق»، «مدرسهی سید قلیچ ایشان»، «من با خدا حرف میزنم» که توسط مرتضی پورصمدی فیلمبرداری شده بود، بهنمایش درآمد.
سپس از سوی محمد آفریده و فرهاد ورهرام؛ نشان فیروزهای سینما حقیقت بهپاس حضور مستمر این فیلمبردار در حوزه مستند به مرتضی پورصمدی اهدا شد.
فرهاد ورهرام کارگردان سینمای مستند با بیان خاطراتی از همکاریاش با مرتضی پورصمدی، یادآور شده بود: در گذشته، رابطهی عمیقی که میان فیلمسازان و سایر عوامل فیلمسازی بود موجب شد، افراد با لذتی خاص فعالیت کنند و علیرغم فشارها و مشکلات متعددی که وجود داشت فعالیت خود را ادامه بدهند. نسل ما به استفاده از تجربیات فیلمسازانی مانند تقوایی، شیردل، اصلانی و … پرداخت و ما نیز امیدواریم تجربیات ما نیز برای نسل جدید مفید واقع شود.
او همچنین به تجربیات متعدد کاریاش با پورصمدی اشاره کرده بود و گفته بود: همواره به او مانند چشمهایم اعتماد داشتم و او نیز به خوبی میدانست که من چه تصویری میخواهم و به همین دلیل حضور او و نگاه او همواره کمک شایانی به فیلمهای بنده و دیگران بوده است.
محسن عبدالوهاب مستندساز هم در آن مراسم از حضور موثر مرتضی پورصمدی برای ساخت مستند «همسران حاجعباس» سخن گفته بود: در سینما امثال پورصمدی را کمتر داریم.
زندهیاد مرتضی پورصمدی هم گفته بود: معمولا سعی دارم برای کارگردان و حقوقی که او در زیباییشناسی خروجی و نهایی کار دارد، احترام قائل باشم و در ابتدای کار نیز سعی میکنم، تصاویری تهیه و درباره آنها با کارگردان گفتوگو کنم تا به آنچه دلخواه اوست نزدیکتر شود.
او از تجربیاتش در «من با خدا حرف میزنم»، «کودکان سرزمین ایران» را از دیگر فرصتهای جذاب دوران کاری خود دانسته بود که برایش این امکان را فراهم آورده بود که با کارگردانانی چون ناصر تقوایی، محمدرضا اصلانی، ابراهیم مختاری و … آشنا و همکار شود.
از طرف دیگر، کار کردن در فیلمهای مستند را با کمترین درآمد مالی و بیشترین سختیها همراه دانسته بود، اما آنچه باعث جذابیت این سینما میشود به اعتقاد مرتضی پور صمدی این بود که حتی یکی از این تصاویر را نیز نمیتوان در سینمای داستانی دید.
پورصمدی همچنین یادآور شده بود: از دیگر شانسهای بزرگ من آن است که تربیتشده نسلی هستم که با افراد بسیار جذابی کار مشترک داشتهام و مسایل متعددی را از آنها آموختهام. افرادی چون فرهاد ورهرام، ناصر تقوایی، ضابطی جهرمی و … هریک علاوه بر عرصههای کاری نکات اخلاقی مهمی را به من آموختند و امروز نیز از تمام این عزیزان سپاسگزارم.
اما سرزمین ایران تصاویر نابی را از دریچه دوربین مرتضی پورصمدی به یادگار دارد، در سال ۸۹ پس از ٣٣ سال عکاسی حرفهای و ٣٣ سال روزهی نشان دادن آثارش، این هنرمند نخستین نمایشگاه انفرادیش را برپا کرد.
پورصمدی برای نخستینبار ۴۵ قطعه عکسهایش را که جز ۵-۴ نفر کسی آن را ندیده بود و از ٢٣ سال قبلتر تا ١۴ سال قبل اقوام این دیار را روایت میکرد را به تماشای عموم گذاشت؛ آنهم به یاد محسن رسولاف عکاس جوان و نوجویی که در اثر سانحه سقوط هواپیما از دنیا رفت.
قدیمیترین جشنواره سینمایی جهان در ایتالیا و در سایه اعتصابات سینمایی در آمریکا کار خود را آغاز کرد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، هشتادمین جشنواره بینالمللی فیلم ونیز از فردا در ایتالیا در حالی آغاز به کار خواهد کرد که امسال فیلمهای مهمی از سینماگران سرشناس جهان در این رویداد رونمایی خواهند شد، اما با توجه به اعتصاب بازیگران و نویسنندگان باید منتظر ماند و دید آیا جدیدترین دوره ونیز بویژه مانند چند سال اخیر با حضور ستارهها و استعداد سینمایی برگزار خواهد شد یا عدم توافق اتحادیهها با استودیوهای فیلمسازی در آمریکا تاثیر منفی بر روند برگزاری جشنواره خواهد گذاشت.
ونیز در سالهای اخیر همواره یکی از مهمترین جشنوارههای برای معرفی فیلمها به فصل جوایز سینمایی و اسکار بوده و فیلمهایی چون «جاذبه»، «بردمن»، «جوکر»، «شکل آب»، «روما»، «سرزمین آوارهها» و «مستند تمام زیبایی و خونریزی»، پس از رونمایی در جشنواره ونیز در سال های گذشته حضور موفقی در فصل جوایز سینمایی داشتند و موفق به کسب جایزه اسکار شدند.
در زیر نگاهی خواهیم داشت به مهمترین اتفاقاتی که در جشنواره ونیز پیش رو در انتظار ماست:
افتتاحیه پرحاشیه
جشنواره ونیز امسال در ابتدا قرار بود با جدیدترین ساخته کارگردان ایتالیایی «لوکا گوادانینو» با عنوان «چلنجرز» افتتاح شود اما اعتصاب اتحادیه بازیگران آمریکا که به تبع آن بازیگران را از تبلیغ فیلمهای استودیوها در جشنوارهها منع می کند موجب شد در نهایت این فیلم که با بازی «زندایا»، «جاش اوکانر» و «مایک فیست» همراه بود از برنامه افتتاحیه ونیز حذف شود و «فرمانده» ساخته «ادواردو دی آنجلیس» جایگزین آن شود.
«فرمانده»، داستان واقعی «سالواتوره تودارو» کاپیتان یک زیردریایی ایتالیایی با بازی «پیرفرانچسکو فاوینو» را در جنگ جهانی روایت میکند که یک کشتی تجاری مسلح را غرق می کند اما جان ۲۶ خدمه آن را نجات می دهد.
فیلم فرمانده
فیلمهای جادهای الهام بخش پوستر جشنواره
«لورنزو ماتوت» تصویرگر و هنرمند ایتالیایی، برای ششمین سال متوالی طراحی پوستر رسمی جشنواره بینالمللی فیلم ونیز را بر عهده داشته و اعلام کرده تصویر طراحی شده برای پوستر امسال از سنت فیلمهای جادهای الهام گرفته شده است و از این طریق به دنبال بیان احساسات آزادی، ماجراجویی و کشف سرزمین های جدید است. این پوستر یادآور فیلمهایی چون «سبقت» ساخته «دینو ریسی» کارگردان مطرح ایتالیایی در سال ۱۹۶۲ و فیلم «تلما و لوئیز» از «ریدلی اسکات» محصول ۱۹۹۱ است
پوستر جشنوراه ونیز
از «آدمکُش» فینچر تا «فراری» مایکل مان در جسجوی شیر طلایی
فهرست فیلمهای بخش رسمی جشنواره ونیز امسال شاهد حضور چهرههای سرشناسی خواهد بود و فیلمهایی جدید از چهرههایی چون «لوک بسون»، «بردلی کوپر»، «سوفیا کاپولا»، «دوید فینچر»، «مایکل فرانکو» و «مایکل مان» در بخش مسابقه اصلی برای کسب جایزه شیر طلایی بهترین فیلم و دیگر جوایز اصلی رقابت میکنند. امسال در بخش غیرقابتی نیز آثار فیلمسازان سرشناسی از «وودی آلن» و «وس اندرسون» تا «ویلیام فردکین»، «رومن پولانسکی» و «ریچارد لینکلیتر» به نمایش گذاشته میشود.
فهرست فیلمهای حاضر در بخشهای اصلی ونیز ۲۰۲۳ را در این لینک ببینید.
کارگردان «لالالند» در راس هیات داوران
امسال «دیمین شزل» کارگردان آمریکایی ریاست هیات داوران بخش مسابقه اصلی جشنواره ونیز را بر عهده دارد و «جین کمپیون» کارگردان برنده جایزه اسکار و نخل طلا، «مارتین مک دونا» کارگردان برنده جایزه اسکار و «لورا پویتراس» مستندساز برنده جایزه اسکار و شیر طلایی ونیز در کنار «میا هانسن-لاو» کارگردان تحسین شده فرانسوی، «صالح بکری» بازیگر فلسطینی، «سانتیاگو میتره» فیلمساز آرژانتینی و همچنین «شو چی» بازیگر چینی، دیگر اعضای هیات داوران بخش اصلی ونیز را تشکیل میدهند.
همچنین « آلیس دیوپ» کارگردان فرانسوی فیلم «سن عمر» هم ریاست هیات داوران جایزه لوییجی دو لورنتیس بهترین فیلم اول را بر عهده خواهد داشت و «یوناس کاراپینیانو» کارگردان ایتالیایی هم به عنوان رئیس هیات داوران بخش افقها برگزیده شده است.
دیمین شزل
«سازدهنی» امیر نادری پس از سال ها در ونیز
فیلم ۷۶ دقیقهای «ساز دهنی» ساخته امیر نادری و محصول سال ۱۳۵۲ که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و استودیو روشنا بازسازی و ترمیم شده است، در بخش آثار کلاسیک جشنواره ونیز به نمایش گذاشته خواهد شد.
از دیگر فیلم های انتخابی بخش کلاسیک ونیز میتوان به «یکی از قلب» ساخته «فرانسیس فورد کاپولا»، «جن گیر» ساخته «ویلیام فریدکین»، «شاه و کشور» ساخته «جوزف لوزی»، «روزهای بهشت» ساخته «ترنس مالیک»، «پدری بود» ساخته «یاساجیرو اوزو»، «سایههای نیاکان فراموش شده ما» ساخته «سرگئی پاراجانوف»، «شکار» ساخته «کارلوس سائورا»، «آندری روبلوف- نسخه کارگردان» ساخته «آندری تارکوفسکی»، «مخلوقات» ساخته «انیس واردا» و «بلیسیما» ساخته «لوکینو ویسکونتی» اشاره کرد.
فیلم سازدهنی
یک فیلمساز ایرانی در روزهای ونیز
در بیستمین دوره بخش مستقل روزهای ونیز، فیلم مستند «آفتاب می شود» ساخته آیت نجفی محصول آلمان به عنوان یکی از فیلمهای بخش رویداد ویژه به نمایش گذاشته میشود.
این بخش که توسط اتحادیه کارگردانهای سینمای ایتالیا راهاندازی و برگزار میشود، ۱۰ فیلم را در بخش مسابقه رسمی خود انتخاب کرده که شامل «پشت صحنه» ساخته «عاطف بن محمود» و «خلیل بن کیران» ، «کودتا!» ساخته «آستین استارک» و «جوزف شومان» به عنوان فیلم اختتامیه، «به دنبال صدا» ساخته «کیوشی سوگیتا»، «اقیانوس ها، قاره های واقعی اند» ساخته «توماسو سانتامبروجو»، «شیر» ساخته «استفانی کولک» ، «در طول شب» ساخته «دلفین ژیرار»، «سیدونی در ژاپن» ساخته «الیز ژیرار» ، «سر شب» ساخته «ویکتور ایریارته» ، «تابستان با کارمن» ساخته «زاخاریاس ماورویدیس»، «خونخوار انسانی در تلاش برای منصرف کردن یک آدم در حال خودکشی» ساخته «آریان لوییز-سیز» و «برف در میانه تابستان» ساخته «چونگ کیت آون» میشود.
فیلم «بردلی کوپر» هست اما خودش به ونیز نمیآید
«بردلی کوپر» بازیگر و کارگردان آمریکایی در پی اعتصابات سینمایی در هالیوود در اولین نمایش جهانی فیلم جدیدش «مایسترو» در جشنواره ونیز شرکت نمیکند. «بردلی کوپر» علاوه بر کارگردانی این فیلم محصول کمپانی نتفلیکس در نقش موسیقیدان سرشناس «لئونارد برنستاین» نیز بازی کرده است.
«مایسترو» که در بخش مسابقه اصلی ونیز حضور دارد، فیلم زندگینامه «لئونارد برنستاین» موسیقیدان و رهبر ارکستر برجسته آمریکایی را به تهیهکنندگی «مارتین اسکورسیزی» و «استیون اسپیلبرگ» روایت میکند. در این فیلم که محصول کمپانی نتفلیکس است، «بردلی کوپر» با گریمی سنگین در نقش اصلی «برنستاین» در دوران سالخوردگی نیز ایفای نقش کرده و «کری مولیگان» نیز در نقش همسرش «فلیسیا» مقابل دروبین رفته است.
فیلم مایسترو
جایزه افتخار یک فیلمیساز به چه کسی میرسد؟
«وس اندرسون» کارگردان صاحبسبک آمریکایی پیش از نمایش جدیدترین فیلمش در جشنواره ونیز مورد تقدیر قرار میگیرد و جایزه افتخار یک فیلمساز (Cartier Glory to the Filmmaker Award) را دریافت خواهد کرد، جایزهای که سالانه به شخصیتی که سهم ویژه ای در صنعت فیلم معاصر داشته است تعلق میگیرد.
وی این جایزه را پیش از نمایش فیلم جدیدش «داستان شگفت انگیز هنری شوگر» با بازی «رالف فاینز»، «بندیکت کامبربچ»، «دو پاتل» و «بن کینگزلی» دریافت میکند.
از دیگر فیلمهای «اندرسون» میتوان به «راشمور»، «هتل بزرگ بوداپست»، «گزارش فرانسوی»، «دارجیلینگ محدود»، «آقای فاکس شگفتاتنگیز»، «قلمرو طلوع ماه» و «شهر سیارکی» اشاره کرد.
وس اندرسون
عربستان از جشنواره ونیز کنار کشید
جشنواره دریای سرخ عربستان اعلام کرد امسال برنامه ویژه «زن در سینما» را در هشتادمین جشنواره ونیز برگزار نخواهد کرد. این تصمیم در واکنش به ادامه اعتصاب بازیگران آمریکا گرفته شده چرا که حضور ستارههای فیلمهای آمریکایی در جشنواره ونیز در هالهای از ابهام قرار دارد.
رویداد «زن در سینما» که از سال ۲۰۲۱ توسط جشنواره فیلم عربستان سعودی برای تجلیل از زنان در سینما راه اندازی شده، در دو سال اخیر حضور ستارههای بیشتری را در این رویداد سینمایی ممکن کرده بود. سال گذشته شش فیلمساز عرب از جمله «حیفا المنصور»، «هند صبری» و «کوثر بن هنیه» در قالب برنامه «زن در سینما» در ونیز مورد تجلیل قرار گرفتند و همچنین «ایزابل هوپر»، «کارلا برونی»، «نادین لباکی»، «سابرینا کارپنتر» و «سارا گادون» به عنوان میهمان حضور داشتند. در سال ۲۰۲۱ نیز «کیت هادسن» و «دمی مور» میهمان بخش «زن در سینما» بودند.
ستارههای فیلمهای مستقل روی فرش قرمز میروند
در حالی که طبق قوانین اتحادیه بازیگران در زمان اعتصاب، بازیگران حق شرکت در جشنوارههای و تبلیغ آثار سینمایی را ندارند اما برخی از فیلمهای مستقل که خارج از فضای استودیوهای فیلمسازی ساخته شدهاند مجوز حضور در ونیز را دریافت کردهاند.
«آدام درایور» برای تبلیغ فیلم «فراری» ساخته «مایکل مان» که در آن نقش شخصیت اصلی و پیشگام ایتالیایی مسابقات اتومبیل رانی یعنی «انزو فراری» را بازی میکند به جشنواره ونیز خواهد رفت و «لندری جونز» هم برای فیلم «داگمن» ساخته جدید «لوک بسون» در ونیز حاضر میشود.
همچنین «مدس میکلسن» برای فیلم «سرزمین موعود» ساخته «نیکولای آرسل» کارگردان دانمارکی و «جسیکا چستین» نیز روی فرش قرمز فیلم «خاطره»ساخته سینماگر مولف مکزیکی «میشل فرانکو» خواهد رفت.
آدام درایور در فیلم فراری
برنامه ویژه برای سینمای اوکراین
جشنواره فیلم ونیز برنامه ویژهای را تحت عنوان «روزهای اوکراین» شامل نشستهایی برای بررسی وضعیت این کشور جنگ زده و صنعت سینمای آن برگزار میکند. این رویداد برای نخستین بار سال گذشته و با ابتکار بینال ونیز برگزار شد و در دوره امسال نیز با حضور «روبرتو چیکوتو» رئیس دوسالانه ونیز و «آلبرتو باربرا» مدیر هنری جشنواره ونیز برپا خواهد شد.
اولین نشست برنامه «روزهای اوکراین» با عنوان «صنعت فیلم اوکراین در دوران جنگ» برگزار میشود که با ارائه وضعیت کنونی سینمای این کشور توسط «مارینا کودرچوک» رئیس آژانس دولتی سینمای اوکراین همراه خواهد بود. همچنین میزگرد دیگری با عنوان «فیلمسازی با اوکراین: حمایت و همکاری» برگزار می شود و چندین سینماگر اوکراینی در آن شرکت خواهند کرد.
داستان واقعی یک سقوط در اختتامیه
فیلم اسپانیایی «انجمن برف» ساخته «خوان آنتونیو بایونا» کارگردان اسپانیایی، در اولین نمایش جهانی خود در اختتامیه هشتادمین جشنواره فیلم ونیز به روی پرده میرود.
این فیلم اسپانیایی زبان برگرفته از داستان سقوط واقعی پروازی در سال ۱۹۷۲ است که یک تیم راگبی اروگوئه را به شیلی بر فراز کوه های آند می برد و در نهایت از ۴۵ مسافر، ۲۹ نفر توانستند زنده بمانند.
بازیگران اسپانیایی این فیلم شامل «انزو ووگرینچیچ»، «ماتیاس رکالت»، «آگوستین پاردلا»، «استبان کوکوریچک» و «توماس ولف» هستند که تحت تأثیر اعتصاب انجمن بازیگران آمریکا قرار نگرفتند و بنابراین میتوانند به جشنواره ونیز بروند.
فیلم انجمن برف
هشتادمین جشنواره فیلم ونیز از ۳۰ آگوست تا ۹ سپتامبر (۸ تا ۱۸ شهریور) در ایتالیا برگزار خواهد شد.
شورای صدور پروانه ساخت آثار غیر سینمایی با ساخت ۳ عنوان فیلم کوتاه داستانی و ۲ عنوان فیلم بلند داستانی و ۲ عنوان فیلم مستند غیرسینمایی موافقت کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان امور سینمایی و سمعی بصری، در جلسات اخیر شورای پروانه ساخت آثار غیر سینمایی، با ساخت فیلمهای کوتاه داستانی «خطر اصلاح ناتمام» به تهیهکنندگی، نویسندگی و کارگردانی جعفر پاشای گتابی، «سه نقطه زندگی» به تهیهکنندگی، نویسندگی و کارگردانی آرتین هارطون پوری آذر، «شکار» به تهیهکنندگی، نویسندگی و کارگردانی سعید ساکی، فیلمهای بلند داستانی «کاروان پیاده لردگان» به تهیهکنندگی زینب امیریابراهیم محمدی و کارگردانی کیومرث نوروزی مصیر و نویسندگی سیدحسین سیدی مقدم، «جستجوگر» به تهیهکنندگی و کارگردانی و نویسندگی داوود ابراهیمی موافقت شد.
همچنین فیلمهای مستند «گاه ردیف» به تهیهکنندگی و کارگردانی و نویسندگی علیرضا فراهانی سامنی و «حضرت شانس» به تهیهکنندگی و کارگردانی و نویسندگی بهنام نجمالدین موفق به کسب پروانه ساخت غیر سینمایی شدند.
مصطفی آقامحمدلو کارگردان فیلم کوتاه «دنیا منم فوعه» که روایتی از محاصره چهار ساله یک منطقه در کشور سوریه است، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، «فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» سیوچهارمین فیلم کوتاهی است که در قالب این گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.
«دنیا، منم فوعه» را میتوان در دسته فیلمهای مرتبط با جریان مقاومت در منطقه قرار داد و همانطور که از نامش برمیآید، تلاش دارد روایتی از منطقهای فراموش شده با نام «فوعه» در سوریه ارائه کند.
آنچه میخوانید، گفتگوی خبرگزاری مهر با مصطفی آقامحمدلو نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» است.
* بعد از فیلمکوتاه «اسما» این دومین فیلم کوتاه شما با موضوع تحولات سوریه و مشخصاً جریان مقاومت است. بد نیست از اینجا شروع کنیم که ریشه این دغدغه کجاست و تا چه زمانی میخواهید این مسیر را ادامه دهید؟ آیا امکان دارد روزی یک فیلمکوتاه با سوژه اجتماعی از مصطفی آقامحمدلو شاهد باشیم؟
۱۰ سال پیش از آنکه فیلم کوتاه «اسما» را بسازم، در حوزه بحرانهای منطقه مستندسازی میکردم. حدود ۲۰ الی ۲۵ فیلم مستند در عراق و افغانستان ساختیم که همه آنها بر موقعیتهای بحرانی این کشورها متمرکز بوده است.
* که به نوعی میشود همان محور مقاومت.
بله. اینها کشورهای حوزه محور مقاومت هستند. من خودم را فیلمساز مقاومت میدانم و احتمالاً فیلمهای بعدی هم که خواهم ساخت، نشانههایی از این جنس فیلمسازی را در دل خود خواهد داشت. بالاخره هر کسی برمبنای تجربیات و مشاهدات خودش فیلم میسازد. فیلم کوتاه «اسما» که پیشتر هم دربارهاش با هم صحبت کردیم، حاصل مصاحبه با یک سوژه واقعی بود.
فیلم «دنیا، منم فوعه» هم حاصل گفتگوهای من با حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر از کسانی است که از محاصره فوعه رها شده بودند. حسم این بود که روایت هر یک از این آدمها میتواند سوژه ساخت یک فیلم سینمایی بینالمللی باشد. فوعه و کفریا، موقعیتی عجیب و غریب داشتهاند و بهعنوان سختترین محاصره تاریخ، احساس کردم حرفهای ناگفتهای دربارهشان وجود دارد.
* این عنوان «سختترین محاصره تاریخ» را براساس پژوهش مطرح میکنید؟
واقعاً شما نمیتوانید نمونه مشابه این محاصره را در هیچ کجای دنیا پیدا کنید. کوبانی ۶ ماه در محاصره بود و محاصرهاش هم یک محاصره ۳۶۰ درجه نبود، اما همه دنیا و رسانهها به آن پرداختند اما در حدود ۴ سالی که فوعه و کفریا در محاصره بودند، سکوت کامل بر جهان حاکم بود و رسانهها هم سکوت مطلق کرده بودند. حتی رسانههای ایران هم سکوت کرده بودند. این منطقه کوچک در عمق استان ادلب قرار دارد. در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار میگیرند و مطلقاً هیچچیز به آنها نمیرسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمکهایی را بهصورت هوایی در این منطقه رها میکردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایینتر نمیتوانستند بیایند، برخی از این کمکها به مناطق دیگر میافتاد و به دست این اهالی نمیرسید.
در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار میگیرند و مطلقاً هیچچیز به آنها نمیرسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمکهایی را بهصورت هوایی در این منطقه رها میکردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایینتر نمیتوانستند بیایند، برخی از این کمکها به مناطق دیگر میافتاد و به دست این اهالی نمیرسید
باید حرفهای این آدمها را بشنوید تا بدانید عمق این فاجعه اگر ما دیرتر رسیده بودیم، تا کجا میتوانست برود. در حدود یک سال و نیم پایانی محاصره، آدمها علف هرز و آب باران میخوردند! من یک خانم ایرانی میشناختم که میگفت قبل از شلوغیها و درگیریها با همسرش که اهل فوعه بوده ازدواج کرده و به این منطقه آمده بود.
در همان روزهای ابتدایی محاصره همسرش را میگیرند و در پشتبام یک خانه، داخل یک قفس او را میبندند. او تعریف میکرد در تمام طول ۸ روزی که همسرش در حال احتضار قرار داشت و داشت به شهادت میرسید، تمام مدت یکدیگر را میدیدند! تصور کنید چقدر این موقعیت عجیب و دراماتیک است. وقتی با این خانم صحبت میکردم دیدم دختری ۴ ساله دارد که یک سیب را مدام نگاه میکند. وقتی پرسیدم چرا اینگونه میکند؟ گفت این دختر من تا کنون سیب را از نزدیک ندیده و در ایام محاصره به دنیا آمده است.
حوادث روزمره در فوعه، بهشدت تکاندهنده و نمایشی بوده است. هر کسی که از فوعه به بیرون آمد، آکنده از این جنس مشاهدات بود. هر کدام از آدمها احساس میکردند دچار سرنوشت خاصی شدهاند که دنیا باید صدایشان را بشنود.
* اتفاقاً عنوان فیلم هم نشان میدهد که میخواهد خبر از مظلومیت یک منطقه به دنیا بدهد، اما فیلم هیچ اطلاعات خاصی درباره منطقه فوعه نمیدهد. مخاطبی که تاکنون اسم فوعه را نشنیده است، چه دریافتی میتواند از روایت فیلم داشته باشد؟
فیلم را اگر بخواهیم نسبت به عظمت حادثه فوعه قیاس کنیم، قطعاً حرف اندکی زده است. آنقدر عمق فاجعه و ابعاد این اتفاق ویژه بود که ما تلاش کردیم در روایت این فیلمنامه که نسخه اولیه آن در حدود ۵۰ دقیقه بود، همه این ابعاد را پوشش دهیم. در استعداد فیلمکوتاه و با توجه به دشواری تأمین بودجه برای ساخت فیلمکوتاه، اگر میخواستیم همه آن شرایط ویژه و ملتهب را به تصویر درآوریم، هزینه تولید بسیار بالا میرفت و از پس آن برنمیآمدیم.
نمایی از فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه»
* خب اگر بنا را بر ناتوانی روایت درست و جامع بگذاریم، لزوم ساخت چنین فیلمی چیست؟
فیلم به اندازه خودش میتواند کار کند و حداقل این است که برای مخاطب این سوال را بهوجود میآورد که فوعه کجاست و این انسانها چه کسانی هستند؟
* ولی نکته اینجاست که مخاطب برای درک فیلم، گویی نیاز به اطلاعات بیرون از فیلم دارد.
فیلم بهاندازه یک فیلمکوتاه میتواند مخاطب را با اسم فوعه آشنا کند اما قطعاً این نقطه ابتدایی یک ماجراست. گویی ما تنها یک سطر از فوعه گفتهایم. اشاره کردم فیلمنامه اولیه حدود ۵۰ دقیقه بود اما با هر کسی که صحبت میکردیم، میگفت از نظر بودجه، امکان ساخت چنین فیلمی در مدیوم سینمای کوتاه وجود ندارد. به همین دلیل سراغ فیلمنامه کوچکشدهای رفتیم که امکان ساختش فراهم بود و حاصلش حالا مقابل شماست.
حکایت این دوربین در فیلم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره میفرستد و از همین طریق فیلمهایی را به دست میآورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل میگیرد
* این فیلمکوتاه مگر محصول سازمان اوج نیست؟ واقعاً مشکل بودجه داشتید؟
خیر. کمتر از ۵۰ درصد بودجه فیلم را سازمان اوج تقبل کرد. بخشی از آن را انجمن سینمای جوانان پرداخت کرد، مقداری را هم مؤسسه آوینی و باشگاه فیلم سوره تقبل کردند.
* خیلی هم دستتان تنگ نبوده!
البته این تکهتکه بودجه گرفتنها، چیزی در حدود ۴ سال زمان برد. هنوز هم ۲۰۰ میلیون تومان بابت تولید این فیلم بدهکاریم.
* حالا که صحبت از امکانات است، درباره دکور هم صحبت کنید. به نظر میرسد فضای کار خیلی شبیه تلهتئاتر شده است. چطور به این لوکیشن رسیدید و چقدر از دکور استفاده کردید؟
ما خیلی جستجو کردیم تا لوکیشنی پیدا کنیم که از نظر فضای داخلی و خارجی، شبیه همان ساختمان امن واقعی در فوعه باشد. تلاشمان این بود که لوکیشن واقعی پیدا کنیم و چیزی را از ابتدا نسازیم، اما متأسفانه نتوانستیم. باید جزئیاتی را رعایت میکردیم که برای مخاطب سوری زبان و یا مخاطب آشنا با آن جغرافیا میتوانست مهم باشد. در طول یک ماه پیشتولید لوکیشن مناسبی را پیدا نکردیم و تنها گزینه ساخت دکور بود که اتفاقاً گزینه هزینهبری هم برایمان بود.
* درباره ساختار روایت، تمهید دوربین شاهد در فیلم زمانی کارکرد دارد که بتوانیم آن را تبدیل به یک شخصیت پیشبرنده در روایت کنیم. فکر میکنید این دوربین شاهد در فیلم شما توانسته چنین شخصیتی پیدا کند و تبدیل به یک کاراکتر شود؟
ما در روایت خود شخصیتی به نام سیدعلی داریم که از ابتدا او را با یک دوربین هندیکم میبینیم. متوجه میشویم او حدود یک سال است در حال مصاحبه با افراد است و در انتهای فیلم هم از آن رمزگشایی میشود و میفهمیم ماجرای آن چیست. حکایت این دوربین هم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره میفرستد و از همین طریق فیلمهایی را به دست میآورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل میگیرد. از این منظر اتفاقاً فکر میکند دوربین در این فیلم کاملاً یک کاراکتر دارد.
* جز چند دیالوگ گلدرشت کاراکترها خطاب به دوربین که قرار است بخشی از اطلاعات را بهصورت مستقیم به مخاطب منتقل کند، این دوربین هیچ هویت و کارکرد دیگری در روایت ندارد.
در رمزگشایی انتهای داستان ما این نکته را مطرح میکنیم که حافظه همین دوربین از طریق دختربچهای به ایران میرسد و برمبنای همان، عملیات نجات فوعه شکل میگیرد. نکتهای که برایمان مهم بود این بود که نقش ایرانیها در نجات فوعه را بدون اشاره مستقیم و بدون وارد کردن کاراکتر ایرانی به داستان، مورد اشاره قرار دهیم. حضور این دوربین درواقع پی او وی (زاویه دید) ایرانی در روایت است که منجر به نجات این جماعت میشود. البته اشاره مستقیم و گلدرشتی به آن نداشتیم.
در مسیر نگارش فیلمنامه خیلی روی این مسئله بحث کردیم که این هندیکم چقدر باید در فیلم حضور داشته باشد. حتی درباره فرم تصاویر مربوط به هندیکم هم بحثهایی داشتیم تا ببینیم باید از تصاویر ضبطشده توسط هندیکم استفاده کنیم یا تصاویر دوربین اصلی را با تمهیدات بصری به تصویر هندیکم نزدیک کنیم. نهایتاً به این جمعبندی رسیدی که زیباییشناسی فیلم را خیلی نباید از بین ببریم. اگر میخواستیم از تصویر واقعی دوربین هندیکم استفاده کنیم و یا تمهیداتی مانند درج دکمه قرمز «Rec» در کنار تصویر و قاب معروف هندیکم را به کار ببریم، خیلی از فیلم بیرون میزد. هم روایت را از دست میدادیم و هم یکدستی فضای بصری فیلم از بین میرفت. از همان دوربین اصلی استفاده کردیم و تلاش کردیم با تغییر فاصله کانونی و ریختگی تصویر، حس دوربین هندیکم را به مخاطب القا کنیم.
وقتی روسها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که همسطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانیها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانهای فعالیتهای خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد
* چرا زبان فیلم فارسی است؟ در دقایق ابتدایی حتی این حس به مخاطب دست میدهد که فیلم مربوط به جنگ ایران و عراق است! در حالی که زیرنویس و استفاده از زبان اصلی، خیلی وقت است که در سینمای ما حل شده است. فیلم قبلی خودتان زیرنویس داشت و همین شبها هم سریال «عاشورا» به زبان ترکی از تلویزیون پخش میشود و زیرنویس دارد.
فیلم «اسما» را تلاش کردیم با زبان شامی و لهجه سوری بسازیم. حدود ۶ ما برای بازیگرش گشتیم و او هم یک ماه و نیم زیرنظر مشاور لهجه تمرین کرد اما نهایتاً فقط توانستیم به لهجه واقعی، نزدیک شویم! ما همه ایران را گشتیم و هر کس که فکر میکردیم میتواند در فضای فیلم به زبان عربی سوری صحبت کند، آمد و تست داد اما به نتیجه نرسیدیم. اگر میخواستیم در این فیلم هم زبان اصلی را رعایت کنیم، که خودم خیلی دوست داشتم این اتفاق رخ دهد، باید فیلم را در سوریه میساختیم و هزینهاش بسیار بالا میرفت.
البته در سینمای جهان هم ما نمونههایی داریم. مانند ریدلی اسکات که درباره یونان باستان فیلم میسازد اما کاراکترها انگلیسی صحبت میکنند. نمونههایی از این دست بسیار داریم. البته این فیلم کوتاه برای اکران در سوریه و کشورهای عربی دوبله شده است اما در پخش بینالملل همین زبان فارسی و زیرنویس انگلیسی را خواهیم داشت. نکته دیگر هم این بود که در هدفگذاری برای مخاطبان، سهم ۷۰ درصدی برای مخاطبان داخلی در نظر گرفته بودیم.
*خب چه نیاز بود این همه برای رسیدن به لهجه اصیل سوری تلاش کنید؟ مگر چند درصد مخاطبان ایرانی متوجه این لهجه میشوند؟
میخواستیم به آن فضا نزدیک شویم میخواهم اینجا این را هم بگویم که هنوز شبهههای زیادی در ذهن مردم ایران نسبت به ماجراهای سوریه وجود دارد و کسی هم نیست که پاسخ به این شبههها برایش مسئله باشد! ما در ماههای اولیه که برای مستندسازی به سوریه میرفتیم، ما را درون گونی میکردند و به ایران بازمیگرداندند! در تمام ۴۰ سال گذشته ما همواره حفاظت را بر روایت ترجیح دادهایم و برای همین دوستان ما همواره حضور دوربین را مزاحم میدانستند! هنوز هم شرایط همین است.
وقتی روسها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که همسطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانیها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانهای فعالیتهای خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد. در عین حال همچنان در روایتگری عقب هستیم.
مسعود دهنوی مستندساز در خصوص لزوم توجه به راهپیمایی عظیم اربعین حسینی (ع) در سینما و تلویزیون گفت: تولید فیلم در رابطه با موضوع اربعین از نظر کمی و کیفی به جایی که باید نرسیده است و این در حالی است که پرداختن به این موضوع در تمامی عرصه های فرهنگی، هنری و رسانه ای بسیار حائز اهمیت است.
به گزارش سینمای خانگی، کارگردان مستندهای «میزبان»، «میهمان»، «تصحیح فاتحه» و «همسفران جابر» که همگی با موضوع اربعین حسینی (ع) تولید شده اند در گفتگو با سینماپرس، افزود: ما فیلمسازان بسیار خوبی داریم که تمایل دارند در خصوص موضوع اربعین حسینی (ع) با تمام جان و وجودشان فیلم بسازند اما متأسفانه یا نهادها از این افراد برای تولید اثرشان حمایت نمی کنند و یا آنقدر بودجه های اندکی برای تولید این آثار اختصاص می دهند که ماحصل کار به دلیل کمبود شدید بودجه، نیرو و امکانات لجستیکی معمولی می شود.
وی ادامه داد: متأسفانه نهادها و ارگان هایی که به موضوع اربعین حسینی (ع) ورود می کنند بیشتر به دنبال کارهای گزارشی هستند و چندان دغدغه ای برای تولید یک کالای ماندگار فرهنگی ندارند.
این سینماگر در بخش دیگری از این گفتگو با بیان اینکه اهمیت هر سوژه و موضوعی به میزان افرادی است که با آن موضوع درگیر هستند اظهار داشت: وقتی میلیون ها نفر از مردم با موضوع اربعین درگیر هستند مدیران فرهنگی باید از تولید آثار با این سوژه حمایت ویژه کنند.
دهنوی تأکید کرد: اگر ما در هر کاری که می خواهیم انجام دهیم، خواه تولید فیلم مستند باشد یا فیلم داستانی و سریال تلویزیونی و یا حتی کارهای خبری اعم از گزارش های تصویری و نوشتاری و… مردم را مبنا قرار دهیم و بنای مان بر این باشد که اثرمان را برای مردم تولید کنیم، میزان اهمیت اثرمان مشخص می شود.
این فیلمساز جوان در پایان این گفتگو متذکر شد: میزان اهمیت موضوع اربعین به چند میلیون زائری است که هر ساله با تمام وجودشان از ایران به عراق می روند. پرسش بنده از مسئولان فرهنگی این است چطور وقتی یک موضوع فقط ۵۰۰ هزار نفر از افراد جامعه را درگیر می کند چندین اثر راجع به آن می سازند و بودجه های هنگفتی به آن اختصاص می دهند اما وقتی سالانه چندین میلیون زائر به صورت مستقیم از ایران برای زیارت به کربلا می روند و بخش کثیری از جامعه با این موضوع درگیر هستند هیچ کس حمایتی از تولید فیلم در این زمینه نمی کند؟ بدیهی است وقتی این تعداد از مردم با این موضوع درگیر هستند باید نهادها و ارگان ها به میدان بیایند و تمام امکانات شان را برای تولید این آثار در اختیار سینماگران دغدغه مند بگذارند.
فیلم مستند «سینهما رکس» ساخته مشترک میترا مهتریان و صادق دهقان از شامگاه شنبه ۲۸ مرداد ماه به صورت آنلاین عرضه شد.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، فیلم مستند «سینهما رکس» ساخته مشترک میترا مهتریان و صادق دهقان از شامگاه شنبه ۲۸ مرداد ماه مصادف با چهل و چهارمین سالگرد آتش سوزی مرگبار در سینما رکس آبادان به صورت آنلاین عرضه شد.
فیلم مستند «سینهما رکس» ساخته میترا مهتریان و صادق دهقان و به تهیه کنندگی میترا مهتریان که از روز شنبه ۲۸ مرداد ماه عرضه شده است، روایتی تازه از فاجعه سینما رکس آبادان را بازگو میکند و با گردآوری برخی اسناد و مصاحبه با برخی از شاهدان عینی و مقامات مسئول آن دوران ابعاد تازهتری از آتش سوزی سینما رکس آبادان در مهر ماه ۱۳۵۷ را ارائه میدهد.
فیلم مستند «سینهما رکس» پیشتر و در سال ۱۴۰۰ در گروه سینمایی «هنر و تجربه» اکران عمومی شده بود.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: «٢٨ مرداد ١٣۵٧ ساعت ده شب آبادانِ گرم / یکباره داغ شد / گُر گرفت / سوخت سینمارکس اش با «گوزنها» بر پرده و بیش از ۶۰۰ جان بی خبر از پشتِ پرده … روایت رسمی اما ٣٧٧ تن هموطن بود و چند تبعه کره و فیلیپین در کنارشان. شهر شد چهارصدهزار صاحب عزا، و بهت و اندوه به سرعت منتشر شد در همه جا. ۴۱ سال بعد که سراغی از بازماندگان گرفتیم تازه باورمان شد که زمان همیشه هم حلال مشکلات نیست، فقط گاهی به رسوب وامیداردشان.
و ای وای از ترکیب ناباوری و فراموش شدگی!
جای سینمارکس در شهر خالی است، اما در سینه تک تک اهالی آبادان پر شده؛ به همان حرارت … داغ و سوزان. فیلم مستند «سینهما رکس» تقدیم میشود به همه سینههای داغدار و حافظههای غمگسار.»
عوامل «سینهما رکس» عبارتند از نویسنده و کارگردان: میترا مهتریان و صادق دهقان، پژوهش: میترا مهتریان، تصویر: صادق دهقان، میترا مهتریان، افشین خسروآبادی و عماد سلمانیان، دستیار تصویر: میلاد جعفری، تدوین: صادق دهقان، صدابرداری: ایمان لطفیان و فرهاد عمویی تبریزی، صداگذاری: گیسو آزادروش و تهیه کننده: میترا مهتریان.
فیلم مستند «سینهما رکس» ساخته مشترک میترا مهتریان و صادق دهقان از شامگاه شنبه ۲۸ مرداد ماه مصادف با چهل و چهارمین سالگرد آتش سوزی مرگبار در سینما رکس آبادان در شبکه نمایش خانگی عرضه شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم مستند «سینهما رکس» روایتی تازه از فاجعه سینما رکس آبادان را بازگو می کند و با گردآوری برخی اسناد و مصاحبه با برخی از شاهدان عینی و مقامات مسئول آن دوران ابعاد تازه تری از آتش سوزی سینما رکس آبادان در مهر ماه ۱۳۵۷ را ارائه میدهد.
این فیلم در راستای اجرای طرح «سینمای دیگر»؛ نمایش آثار کوتاه، مستند، انیمیشن و فیلمهای بلند داستانی هنری و تجربی از فیلمسازان ایرانی در پلتفرم فیلمنت، به نمایش درآمده است.
فیلم مستند «سینهما رکس» پیشتر و در سال ۱۴۰۰ در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران عمومی شده بود.
در خلاصه داستان این اثر آمده است:« ٢٨ مرداد ١٣٥٧ ساعت ده شب آبادانِ گرم/ یکباره داغ شد/ گُر گرفت/ سوخت ـــ سینمارکس اش با «گوزنها» بر پرده و بیش از ٦٠٠جان بی خبر از پشتِ پرده…. روایت رسمی اما ٣٧٧ تن هموطن بود. و چند تبعهی کره و فیلیپین در کنارشان. شهر شد چهارصدهزار صاحب عزا، و بهت و اندوه به سرعت منتشر شد در همه جا. ٤١سال بعد که سراغی از بازماندگان گرفتیم تازه باورمان شد که زمان همیشه هم حلال مشکلات نیست، فقط گاهی به رسوب وامیداردشان. و ای وای از ترکیب ناباوری و فراموش شدگی!
جای سینمارکس در شهر خالی است، اما در سینه تک تک اهالی آبادان پر شده؛ به همان حرارت… داغ و سوزان. فیلم مستند «سینهما رکس» تقدیم می شود به همه ی سینه های داغدار و حافظه های غمگسار.»
عوامل «سینهما رکس» عبارتند از نویسنده و کارگردان: میترا مهتریان و صادق دهقان، پژوهش: میترا مهتریان، تصویر: صادق دهقان، میترا مهتریان، افشین خسروآبادی و عماد سلمانیان، دستیار تصویر: میلاد جعفری، تدوین: صادق دهقان، صدابرداری: ایمان لطفیان و فرهاد عمویی تبریزی، صداگذاری: گیسو آزادروش و تهیه کننده: میترا مهتریان.
موزه سینمای ایران با همکاری انجمن دانش آموختگان مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی باغ فردوس، نکوداشت زنده یاد«خسرو سینایی» را برگزار میکنند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، نکوداشت زنده یاد «خسرو سینایی»؛ کارگردان، نویسنده، آهنگساز و شاعر روز سه شنبه ۳۱ مردادماه ساعت ۱۸ در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار میشود. در این مراسم دانش آموختگان مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی باغ فردوس که از دانشجویان زنده یاد «خسرو سینایی» هستند نیز حضور خواهند داشت. زنده یاد «خسرو سینایی» در دهه ۶۰ با حضور در مرکز اسلامی فیلمسازی باغ فردوس جان تازهای به جوانان علاقمند به سینما و مستند بخشید. سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای «عروس آتش» ، لوح زرین بهترین کارگردانی از دومین دوره جشنواره فیلم فجر برای «هیولای درون»، نشان «هنرمند با افتخار» از وزارت فرهنگ جمهوری لهستان برای «مرثیه گمشده» و .. از جمله جوایز و افتخارات زنده یاد «خسرو سینایی» است. جزیره رنگین، کویر خون ، مثل یک قصه، عروس آتش، کوچه پاییز، در کوچههای عشق، یار در خانه، هیولای درون، زنده باد و مستندهایی همچون راویان تاریخ، آوازهای سکوت، میان سایه و نور، کوچه پائیز، سر مرز و .. از جمله آثاری هستند که از این هنرمند فقید سینما به یادگار مانده است. تولید قریب۳۰ فیلم مستند؛ ۹فیلم بلندسینمایی و مستند ؛ ۸ فیلم کوتاه ؛۴ فیلم پویانمایی ؛۱۵ موسیقی فیلم؛ ۷ اثرمکتوب درحوزه فیلمنامه وشعر؛۴کتاب ترجمه از متون انگلیسی وآلمانی در کارنامه هنری او دیده میشود.
فریدون جیرانی با اشاره به تاثیرات تفکر چپ در آثار هنرمندان ایرانی بیان کرد: کیارستمی اولین فیلمسازی است که از قید این تفکر رها میشود. به طور مثال در فیلم «کلوزاپ» این اتفاق رخ میدهد، مهرجویی هم در فیلم «هامون» این شرایط برایش رخ میدهد و معتقد است رهایی از تفکر چپ مهمترین اتفاق زندگیاش بود.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، در ادامهی نمایشهای ویژهی فیلمهای هنری و تجربی، این نشست اولین برنامه از سری اولِ «سینما، پرتره» در گروه سینمایی هنروتجربه بود که به تحلیل سینمای ایتالیا، آثار فدریکو فلینی Federico Fellini و تاثیر آن بر سینمای جهان و ایران پرداخته شد.
در این نشست فیلم مستند «فلینی هرگز پایان نمییابد» پس از اکران با حضور فریدون جیرانی به عنوان کارشناس مهمان، امیر قادری کارشناس نشست و علی زادمهر در پردیس سینمایی ملت نقد و بررسی شد.
در ابتدای نشست فریدون جیرانی با بیان اینکه من به عنوان مخاطب به دوره دوم فیلمسازی فلینی برخوردم یعنی از زمان فیلم «زندگی شیرین» گفت: فیلمهای قبل از آن در سینمای ایران نمایش نداشتند و دوبله نشده بودند فیلمی که به شدت قبل از زندگی شیرین بر روی ما تاثیر میگذارد فیلم «جاده» است که آنتونی کویین در آن بازی میکند. هشت و نیم، رم، آمارکورد را هم در سینما و دوبله شده دیدم.
این کارگردان درباره سبک روایی فیلمهای فلینی توضیح داد: آثاری که بعد از «زندگی شیرین» ساخته است روایت ندارند و ضد روایت و همه خرده پیرنگ یا ضد پیرنگ هستند. مثل فیلم «هشت و نیم» که ضد پیرنگ است اما با این حال ما را جذب میکنند و ما عاشق فیلم «رم» یا «ساتیریکون» میشویم. او از جمله کسانی است که فیلمسازیشان هم بر روی سینما و منتقدین تاثیر میگذارد.
چون ریشه روشنفکری در تفکرات چپ است، سینمای مورد پسند منتقدین میشود سینمای اروپاجیرانی تاکیدکرد: تمام زمینه روشنفکری که در این دوران هست زیر سلطه تفکر چپ قرار دارد اما «زندگی شیرین» سعی میکند از زیر یوغ این تفکر خارج شوند. فلینی در مصاحبهای میگوید زندگی واقعی فقط برای من همان زندگی اجتماعی نیست بلکه واقعیت معنوی و واقعیت زندگی هم هست.
این منتقد درباره نزدیکی تحولات و ساختار سینمای ایتالیا با سینمای ایران، معتقد است: سینمای دهه ۶۰ ایتالیا با دهه ۴۰ ما تطبیق بسیار خوبی پیدا میکند به این معنی که در دهه ۴۰ ما روشنفکری رواج پیدا میکنند و چون ریشه روشنفکری در تفکرات چپ است، سینمای مورد پسند منتقدین میشود سینمای اروپا! به همین دلیل گدار و فلینی مطرح میشوند.
او افزود: در دورهای یک تفکر چپ وجود دارد که سینمای همه دنیا را تحت تاثیر خود قرار میدهد و نمیتوانی فیلمسازی پیدا کنی که در آثارش از این تفکر نیامده باشد. اما از زمان فروپاشی شوروی این تفکر کمرنگ میشود.
این کارگردان با اشاره به تاثیرات تفکر چپ در آثار هنرمندان ایرانی همچون کیارستمی و مهرجویی بیان کرد: کیارستمی اولین فیلمسازی است که از قید این تفکر رها میشود. به طور مثال در فیلم «کلوزاپ» این اتفاق رخ میدهد. او در دهه ۸۰ از این تفکر رها میشود و حتی خودش هم این را میگوید، مهرجویی هم در فیلم «هامون» این شرایط برایش رخ میدهد و معتقد است رهایی از تفکر چپ مهمترین اتفاق زندگیاش بود.
سینمای ایران از سینمای ایتالیا تاثیر گرفته است
در بخش دیگر نشست، امیر قادری کارشناس و مجری این رویداد، درباره ساخت مستندهای پرتره گفت: مستند پرتره به دلیل گسترش یوتیوب و شیوههای نوین نمایش فیلم در سالهای اخیر بسیار زیاد شده است.
این کارشناس سپس درباره فدریکو فلینی Federico Fellini فیلمنامهنویس و کارگردان ایتالیایی توضیح داد: فلینی در یکی از مصاحبههایش میگوید زندگی انگار از قبل چیده شده است و من مانند قطار و فیلمهایم ایستگاههای آن بودند. من در آن لحظات باید پیاده میشدم و میوه را برمیداشتم و گویی مختار نبودم. او همچنین میگوید که هنر من این است که پذیرا باشم.
قادری درباره بهترین اثر و اوج دوران حرفهای و هنری فلینی بیان کرد: بهترین دوران فلینی برای من دورهای است که «ولگردها» و «جاده» را ساخت و اگر بخواهم یک فیلم را از بین تمام آثارش انتخاب کنم فیلم «ولگردها» است.
او در ادامه افزود: نکته دیگر در ساخت فیلمهای او این است که اگر آثار او را ببینید در ابتدا فکر میکنید کارگردان یک بالماسکه ساخته است اما در پشت صحنه تمام حرکات را فلینی به بازیگران میگوید و در لحظه لحظه آنها را روایت میکند. به ماستریونی بازیگر فیلمهای او میگویند فلینی جلوی دوربین! بدین معنا که او کسی است که از خودش میگذرد و آدم کارگردان میشوند.
سینمای ایران تحت تاثیر فیلمهای تجاری ایتالیایی بوده است. اما چون سینمای ایتالیا اعتبار سینمای آمریکا را نداشته است هیچ وقت مستقیم به آن اشاره نشده استقادری با اشاره به تغییرات و تحولاتی که در دهه ۶۰ میلادی در جهان سینما و هنر و همچنین سیاست و دنیا رخ داد، بیان میکند: در دهه ۶۰ در دنیا اتفاقات مهمی افتاد و در سینما باعث شد مفهومی به نام «کارگردان ستاره» داشته باشیم که پیش از آن چیزی به این مضمون نداشتیم و حتی هیچکاک را هم به عنوان یک صنعتگر میشناختند. اما از آن زمان حتی اسم فلینی همراه با نام فیلمهایش میآمد. از دیگر اتفاقاتی که در این دوران افتاد پول زیادی وارد سینما شد و از طرف دیگر مردم برای دیدن فیلمها باید مبلغی پرداخت میکردند. همین موضوع تغییرات محسوسی را در فیلمسازی رقم زد.
او همچنین معتقد است سینمای ایران از سینمای ایتالیا تاثیر گرفته است. از همین رو بیان میکند: سینمای ایران تحت تاثیر فیلمهای تجاری ایتالیایی بوده است. اما چون سینمای ایتالیا اعتبار سینمای آمریکا را نداشته است هیچ وقت مستقیم به آن اشاره نشده است.
او در پایان صحبتهای خود درباره فدریکو فلینی Federico Fellini بیان میکند: فلینی انگار چند فیلمساز است در یک فیلمساز، او فیلمسازی است که به شدت به خودانگیختگی اعتقاد دارد و در عین حال بازیگران او را مانند دیکتاتوری در سر صحنه میدانند. او فیلمنامه را هم بدون توضیح به بازیگران میداده و حتی خودش میگوید بازیگران برای من مانند عروسکهایی سر صحنه هستند.
این رویداد، به نمایش مستندهای جذاب و دیدنی دربارهی سینماگران بزرگ تاریخ سینما اختصاص دارد و تا پنجشنبه از ساعت ۱۹ این مستندها به نمایش در خواهند آمد. پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی اثر، در کنارِ گفتوگو دربارهی چهرهی سینمایی مورد بحث برگزار میشود.
در این رویداد فیلمهای مستندِ کمیابِ «فیلنی هرگز پایان نمییابد» به کارگردانی یوجینو کاپوچو، مستند «جانگو و جانگو – سرجو کوربوچی» به کارگردانی لوکا رنا، مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک، مستند «لینچ- اوز» به کارگردانی الکساندر او فیلیپ، مستند «فورمن در برابر فورمن» به کارگردانی هلنا ترشتیکوا و یاکوب هینا و مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با زیرنویس فارسی، به نمایش در میآیند.
فریدون جیرانی، بهروز افخمی، احمد الستی، فرزاد موتمن و علیرضا رئیسیان به عنوان کارشناسان مهمان در این نشستها حضور خواهند یافت.
این رویداد توسط گروه سینمایی هنر و تجربه و با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، جشنواره سینماحقیقت، وبسایتِ کافه سینما و پردیس سینمایی ملت برگزار میشود.