تیم «فسیل» هم راه درآمدزایی را پیدا کرد

فیلم‌نامه‌های «جلبک» و «لاک پشت» موافقت شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی را اخذ کردند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان امور سینمایی و سمعی بصری، شورای صدور پروانه ساخت آثار سینمایی در جلسه اخیر با دو فیلم‌نامه موافقت کرد.

فیلم‌نامه‌های «جلبک» به تهیه‌کنندگی و نویسندگی سیدابراهیم عامریان و کارگردانی کریم محمدامینی و «لاک پشت» به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی بهمن کامیار موافقت شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی را اخذ کردند.

فسیل چرا فروخت؟

بازیگر فیلم سینمایی «فسیل» گفت: تب و تاب این روزها که پس از وقفه طولانی و رکود سینما به لحاظ کرونا، فیلم‌ها اکران می‌شوند و این که «فسیل» پاسخ به نیاز مخاطبان به یک کمدی جذاب بود، در فروش آن بسیار دخیل است.

به گزارش سینمای خانگی، علیرضا استادی در گفت وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا و در توضیح فیلم هایی که با بازی وی این روزها در حال اکران است بیان کرد: آهنگ دونفره (۱۳۹۹) فیلمی برای خانم آرزو ارزانش بود و نقشی که پیشنهاد شد برایم جذابیت داشت چون تاکنون بازی نکرده بودم؛ بسیار دوست داشتم که این نقش را تجربه کنم ضمن این که این فیلم عوامل تولید حرفه ای و خوبی داشت.

بازیگر فیلم سینمایی هیوا (رسول ملاقلی پور ۱۳۷۷) در پاسخ به این پرسش که چرا این نقش را متفاوت و جذاب می خواند، اظهار داشت: نقش فانتزی_کمدی یک باج گیر بود که شبیه تیپ شده بود و تاکنون چنین تجربه ای نداشتم به همین خاطر تصمیم گرفتم این کاراکتر-تیپ را بازی کنم.

استادی از تجربه بازی در کنار فرزاد فرزین یادآور شد: فرزین درجه یک و هنرمند باهوشی است که اخلاق حرفه ای و درجه یکی دارد.

علیرضا استادی

وی در پاسخ به این پرسش که آیا تصور چنین فروشی را برای فیلم فسیل داشته است؟ گفت: شاید نه چنین رقمی اما می دانستم که فروش خوبی خواهد داشت و باتوجه به سابقه عامریان (کارگردان اثر) و تیم بازیگران برجسته کمدی و نوشته خوبی که فیلم داشت قابل پیش بینی بود.

هنرپیشۀ فیلم سینمایی بدون تاریخ، بدون امضاء (وحید جلیلوند ۱۳۹۵) ادامه داد: ضمن این که تب و تاب این روزها که پس از وقفه طولانی و رکود سینما به لحاظ کرونا فیلم ها اکران می شوند و این که چنین فیلمی پاسخ به نیاز مخاطبان به یک کمدی جذاب بود، در فروش آن بسیار دخیل بود.

استادی افزود: من پیشتر در فیلم نارگیل (۱۳۹۸) با سابق همکاری با سید ابراهیم عامریان و یکی از نقش های اصلی این فیلم را برعهده داشتم و دوست داشتم با ایشان دوباره کار کنم و به دلیل اتفاقاتی که پیش تر افتاده بود، حضوری افتخاری در فسیل داشتم.

بازیگر فیلم سینمایی چک برگشتی (سیروس مقدم ۱۳۹۱) با اشاره به این نکته که در سال جاری مشغول چه کاری بوده است گفت: از شروع سال ۱۴۰۲ این جمعیت قابل کنترل به کارگردانی محمدمتین اوجانی و تهیه کنندگی مهرداد فرید طالب نیا را انجام دادم؛ این فیلم اولین فیلم اوجانی است که توسط امین عبدی و روناک برخوردار نوشته شده و نقش من یکی از اعضای خانواده است.

وی در پاسخ به این پرسش که پول چه اهمیتی در پذیرش نقش ها و بازی در تولیدات تصویری دارد، خاطرنشان کرد: پول برای من به دلیل جبر شرایط و اوضاعی که امروز وجود دارد بسیار اهمیت دارد بر این اساس نمی توانیم که مقید به انتخاب باشیم بلکه تاحدی ناچاریم که به انتخاب شدن بسنده کنیم.

بازیگر فیلم سینمایی گل به خودی (احمد تجری ۱۳۹۹) تصریح کرد: برایم جذابیت قصه و این که اثر در چه مدیوم و ژانری پخش می شود و حرفه ای بودن گروه اهمیت دارد؛ اگر اینها نباشد دوست ندارم در کاری حضور داشته باشم. در گروهی که سوهان روح است و فیلمنامه اش آشفته و انعطافی در کار گروه وجود ندارد کار نمی کنم.

استادی در پاسخ به این سوال که دوست دارد چه نقشی را بازی کند که تاکنون تجربه نکرده است، گفت: پیچیدگی هایی در بازی خودم دارم که نمی دانم در کمدی موفق ترم یا در تراژدی و ملودرام اما همواره دوست داشتم که در یک نقش کمدی_موقعیت که بتوانم چم و خم کاراکتر را به خوبی بازی کنم و ویژگی های آن را بیرون بکشم، هنرنمایی کنم.

به گزارش ایرنا، فسیل فیلم کمدی به کارگردانی کریم امینی، نویسندگی حمزه صالحی و تهیه‌کنندگی سید ابراهیم عامریان محصول سال ۱۳۹۹ که در ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ اکران شد با فروش بیش از ۱۳۰ میلیارد تومان، پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران لقب گرفت.

فسیل داستان یک خواننده، پیش از انقلاب است که تلاش دارد هرطور شده خود را به شاه نزدیک کند و افتخار و موقعیتی برای خود دست و پا کند اما از بد روزگار به مدت ده سال به کما می‌رود و در دوره پیروزی انقلاب اسلامی به هوش می‌آید.

فسیل صد میلیاردی

مدی «فسیل» در حالی عنوان پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران را به خود اختصاص داده که معیار اصلی اقبال مخاطبان، نه فروش گیشه سینماها بلکه تعداد مخاطبان آن است. فیلم فسیل در حال حاضر ۲.۵ میلیون تماشاگر و فیلم عقاب‌ها محصول ۱۳۶۴، ۸.۶ میلون تماشاگر داشته و پربیننده‌ترن فیلم بعد انقلاب، فیلم عقاب‌هاست.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، فسیل ۱۰۰ میلیاردی شد و در حالی عنوان پرطمطراق پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران را به‌دست آورد که نه فقط از نظر زیبایی‌شناسی هنری و فرم‌شناسی سینمایی بلکه اثری از محتوای فرهنگی قابل توجه نیز در فیلم دیده نمی‌شود تا پر فروش‌ترین فیلم سینمای ایران فقط به صِرف سرگرم‌کردن و خنداندن به هر شکل ممکن، ۱۰۰ میلیاردی شود. به هر شکل، از این نظر که فیلم ملغمه‌ای از ژانرها و گونه‌های مختلف سینمایی است؛ گاهی کمدی می‌شود، گاهی ملودرام است، گاهی حال و هوای اکشن می‌گیرد در حالی که ادعای تاریخی نوستالوژیک بودن دارد!

در تحلیل پدیده فسیل و فروش ۱۰۰ میلیاردی‌اش تحلیل‌های متنی و فرامتنی، سیاسی و جامعه‌شناسی مختلفی می‌توان متصور شد، نبودن سرگرمی مفرحِ دیگری چون سینما و تراژیک بودن فضای جامعه و نیاز به فیلم کمیک، از نخستین دلایل اقبال به این فیلم است در حالی که برخی نیز سقوط ذائقه عمومی مردم از کمدی‌های با کیفیتی چون «اجاره نشین‌ها» به آثار سطحی‌تری چون فسیل، انفرادی، دینامیت و… را عامل این اقبال عنوان می‌کنند.

نکته مهم دیگر در تحلیل فروش فیلم‌ها که در بیشتر موارد باعث کج‌فهمی و ابهام در افکار عمومی شده این است که معیار درست بررسی فروش یک فیلم و اقبال مخاطبان، تعداد تماشاگران فیلم است نه مبلغ اعلام شده از فروش بلیط در گیشه سینماها زیرا تفاوت بهای بلیط به طور آشکار باعث بالا رفتن فروش خواهد شد در حالی که لزوما تعداد بییندگان آن فیلم شاید بیشتر نباشد. برای مثال فیلم‌ عقاب‌ها با بیش از ۸ میلیون مخاطب در سال ۱۳۶۴ در صورت احتساب بلیط ۵۰ هزار تومانی نزدیک ۴۰۰ میلیارد می‌فروخت حال آنکه فسیل با ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر پرفروش‌ترین فیلم اعلام شده است!

پدیده فسیل که قطعا در ادامه روند انفرادی، دینامیت، بخارست و… شکل گرفته به مُسکِنی می‌ماند که اگرچه ممکن است در کوتاه مدت باعث خوشحالی مردم، رضایت سینماداران و ثروتمندشدن عوامل فیلم شود اما در درازمدت آسیب‌های جبران‌ناپذیری به سینمای بدنه ایران خواهد زد. سینمایی که بدون شک به دلیل حمایت‌های بی‌دریغ دولتی تا به حال توانسته دوام بیاورد و مشخص نیست بدون حمایت‌های مالی نهادها و سازمان‌های حاکمیتی و دولتی به چه سمت و سویی خواهد رفت. مساله دیگر مبتلا به به این فیلم، جریانی است که احتمالا پس از اکران موفق و پرفروش آن شکل خواهد داد و فیلمسازان زیادی را به طمع ساختن چنین فیلم هایی و تداوم مکتب «فسیلیسم» خواهد کشاند، اپیدمی ساخت کمدی در سال‌های اخیر پر رنگ بوده اما به نظر می‌رسد موفقیت فسیل فصل ‌تازه‌ای برای ساختن چنین آثاری خواهد بود که نه‌تنها ذائقه‌ساز نیستند بلکه در بلندمدت ذائقه‌سوز نیز خواهد بود.

درباره فیلم

فسیل به کارگردانی «کریم امینی» نویسندگی «حمزه صالحی» و تهیه‌کنندگی «سید ابراهیم عامریان» محصول سال ۱۴۰۱ است. فسیل پس از حدود پنج هفته از شروع اکران و با فروش بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان، پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران لقب گرفته است.

درباره کارگردان

کریم امینی بازیگر پیشین و کارگردان کنونی سینمای ایران، سومین تجربه فیلم‌سازی خود را با فسیل تجربه کرد. خسرو محمدامینی پدربزرگ امینی از بازیگران شناخته‌شده تئاتر بود. او تحت‌تأثیر پدربزرگ به هنر تئاتر، سینما و بازیگری علاقمند شد. سال ۱۳۹۲ با فیلم سینمایی «خواب‌زده‌ها» سینما را تجربه کرد اما حضورش در سریال «پرده‌نشین» باعث شهرتش شد. امینی که سابقه بیشتری در بازیگری دارد در فیلم‌های سینمایی «پاسیو»، «اگزما»، «ایتالیا ایتالیا»، «آب‌نبات چوبی»، «نیمه‌شب اتفاق افتاد»، «پیاده» و سریال‌های «روزگار»، «دیگری»، «عقیق»، «تعبیر وارونه یک رویا»، «باغ بی‌روزنه «و «سارقان روح» نیز نقش‌آفرینی کرده است. فیلم‌های سینمایی «دشمن زن» و «گربه سیاه» از ساخته‌های او هستند. فروش این دو فیلم توفیق زیادی در گیشه کسب نکرد به همن دلیل بود که ۱۰۰ میلیاردی‌شدن فسیل تعجب‌برانگیز و کریم امینی به پدیده این روزهای سینمای ایران بدل شد.

۱. بلیط ۶۰ هزار تومانی!

بدون شک، از اصلی‌ترین عوامل فروش ۱۰۰ میلیاردی فیلم فسیل، افزایش قیمت بلیط تا سقف ۶۰ هزار تومان در پردیس‌های سینمایی درجه یک همچون سینما آزادی، پردیس ملت و پردیس سینمایی کوروش تهران است که سبب‌شده با نسبت قابل توجهی فروش همه فیلم‌های امسال افزایش قابل توجهی پیدا کند. در اینجا نکته مهم، تعداد تماشاگر است که عامل دقیق‌تری برای سنجش اقبال عمومی فیلم‌ها به شمار می‌آید.

در میان پربیینده‌ترین و نه لزوما پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمای ایران ‌می‌توان به ترتیب به «عقاب‌ها»، «افعی»، «اخراجی‌ها» و «هزارپا» اشاره کرد. فیلم سینمایی «عقاب ها» با ۸.۶ میلیون نفر بیننده به عنوان پربیننده‌ترین فیلم دهه ۶۰، فیلم «افعی» با ۶.۳ میلیون نفر بیننده به عنوان پربیننده‌ترین فیلم دهه ۷۰، فیلم «اخراجی‌ها ۲» با ۵.۳ میلیون نفر بیننده به عنوان پربیننده‌ترین فیلم دهه ۸۰ و «هزارپا» با ۴.۲ میلیون نفر بیننده به عنوان پربیننده‌ترین فیلم دهه ۹۰ جزء فیلم‌های رکورد دار سینمای ایران به شمار می‌آیند و حالا «فسیل» تلاش دارد تا رکورد پربیننده‌ترین فیلم این دهه را از آن خود کند.

فیلم سینمایی «فسیل» در هفته گذشته با ۱۷ میلیاد و ۶۲۰ میلیون تومان و ۴۲۰ هزار تماشاگر، نخستین فیلم صد میلیاردی سینمای ایران شد. «فسیل» از نظر تعداد بیینده تا به حال ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار مخاطب جذب کرده که فاصله زیادی با پربیننده‌ترین فیلم‌های سینمای ایران دارد.

در دو جدول زیر، پربیینده‌ترین و پرفروش‌ترین فیلیم‌های سینمای ایران بعد انقلاب مورد مقایسه قرار گرفته است:
 

۲. ژانر کمدی

بررسی ۵۰ فیلم پرفروش سینمای ایران بعد از انقلاب نشان می‌دهد بیش از نیمی از فیلم‌های پرفروش سینمای ایران به ژانر کمدی مربوط است تا بتوان ادعا کرد پرسودترین و کم‌ریسک‌ترین گونه سینمایی در سینمای بعد انقلاب، سینمای ایران است که هم سینماداران، هم سینماگران و هم عموم مردم به این ژانر علاقه‌مند و از آن استقبال کنند.

کریم امینی پس از دو فیلم نه چندان موفق در گونه اجتماعی و ملودرام در گیشه، به سراغ ژانر محبوب ایرانیان رفت تا با توسل به این گونه محبوب و سودآور، شانس خود را برای سومین فیلم خود امتحان کند که از قضا و با توجه به برخی عوامل مختلف، موفق به کسب پرفروش‌ترین کارگردان سینمای ایران شود، عنوانی که حتی خوش‌بین‌ترین طرفداران فیلم نیز به آن اعتقاد و باور نداشتند اما امینی موفق به این مهم شد.
 


۳. کستینگ و عوامل

انتخاب بازیگران فیلم سینمایی فسیل یکی از برگ‌برنده‌های این اثر در جذب مخاطب و فروش میلیاردی آن بوده است. حضور بازیگران طنز امتحان پس داده همچون «هادی کاظمی»، «ایمان صفا»، «غلامرضا نیکخواه»، «امید روحانی»، «بابک کریمی» و به‌ویژه «بهرام افشاری» سبب‌شده بازی‌ها و موقعیت‌های کمیک تا حدی باورپذیر و با مخاطب عام ارتباط برقرار کنند.
بهرام افشاری از توانمندترین بازیگران سال‌های اخیر سینمای ایران در ژانر کمدی و غیرکمدی بوده که اگرچه با تاخیر وارد سینما شد اما توانست جایگاهش را به سرعت، همچون برخی دیگر از چهره‌های تئاتری، در سینما به دست آورد و موفقیت فیلم فسیل به طور حتم مدیون بازی تاثیرگذار و جذاب افشاری در نقش «اسماعیل عمویی» بوده است.

حضور افشاری در چهار فیلم از ۵۰ فیلم اول پرفروش سینمای ایران یعنی «فسیل»، «سگ‌بند»، «رحمان ۱۴۰۰» و «چشم و گوش بسته»، نام او را جزو پول‌سازترین بازیگران این سال‌های سینمای ایران معرفی کرده به گونه‌ای که می‌توان حضور وی را یکی از تضمین‌های فروش فیلم قلمداد کرد زیرا مجموع این سه فیلم در حدود ۱۸۰ میلیارد تومان فروخته است.


۴. موزیکال و نوستالژیک

گونه موزیکال، یکی دیگر از گونه‌های محبوب در سینمای ایران و جهان است که سازندگان فسیل از این تمهید نیز برای جذب مخاطب خود استفاده کردند. اشاره به برخی آهنگ‌ها و خوانندگان نوستالژیک و خاطره‌انگیز در فیلم فسیل باعث ایجاد همراهی و همدلی بیشتر تماشاگران شده است اما آنچه مورد واکنش برخی از هنرمندان و اهالی رسانه شده، ادعایی بود که کارگردان فیلم مطرح کرد.
برای نمونه اکبر عبدی به حرف‌های کریم امینی در این باره واکنش تندی نشان داد که در شبکه‌های اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. او گفت: «چرا کارگردان این فیلم دهانش را پر می‌کند و می‌گوید، «فسیل» نوستالژیک‌ترین فیلم کمدی تاریخ سینمای ایران است. این درست است؟ این‌همه اساتید فیلمساز کمدی از قبل انقلاب تا اکنون، بازیگران بزرگ این حوزه مثل پرویز پرستویی، رضا عطاران و همه ما تا الان کاهگل لگد می‌کردیم… آن‌وقت فیلم «فسیل»، متر و معیار سینمای کمدی ایران است؟»
او با اشاره به فیلم «اجاره‌نشین‌ها»ی داریوش مهرجویی، معیاری برای تشخیص کمدی ایده‌آل ارائه می‌دهد و آن را به‌عنوان یک نوستالژی هنرمندانه معرفی می‌کند.

در هر حال، فسیل نوستالژیک‌ترین فیلم سینمای ایران باشد یا نباشد، ایده بازنمایی سال‌های پیش و بعد انقلاب، اتفاقی است که نخستین‌بار توسط «سامان مقدم» در فیلم «نهنگ عنبر» به تصویر کشیده شد و همان زمان هم بسیار مورد توجه عموم مردم قرار گرفت. این بار کریم امینی با همان ایده و اضافه‌کردن برخی شخصیت‌های سیاسی و هنری به فیلم از فرمول نوستالژیک سامان مقدم استفاده کرده است.

۵. اقبال عمومی به سینما رفتن

دلیل دیگر استقبال از فسیل را باید به حال و هوای جامعه و عوامل جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه مربوط دانست. پس از چند ماه درگیری و ناآرامی از اواسط سال ۱۴۰۱، گویی سال جدید خورشیدی فضای تازه‌ای برای مردم ایران بود و سینما مفرح‌ترین و در عین حال به صرفه‌ترین سرگرمی و تفریح؛ زیرا آمارها در هفته‌های اخیر نشان می‌دهد رکورد سینما رفتن از زمان شیوع کرونا تا به حال در سال ۱۴۰۲ شکسته شده است و پایان یافتن کرونا و ناآرامی‌ها و فراهم آمدن فضای آرامش در جامعه، مردم را به صرافت سینما رفتن انداخته و چه چیزی بهتر از یک کمدی موزیکال به نام فسیل که از قضا رقیب جدی هم در مجموع فیلم‌های اکران شده نوروزی ۱۴۰۱ در کنار خود نمی‌دید تا نخستین گام در فتح گیشه را از پایان سال ۱۴۰۱ و نوروز ۱۴۰۲ محکم بردارد.

۶. اقبال سینماداران و حکمرانان به سینما رفتن

علاوه بر مردم، سینماداران و حکمرانان نیز از اکران فیلم فسیل استقبال کردند زیرا به طور عمده فیلم‌های کمدی رونق خوبی به گیشه سینماها می‌دهند و سینمادارن نیز برای افزایش درآمد خود، سالن‌های بیشتری را به این نوع فیلم‌ها اختصاص می‌دهند؛ درباره فسیل نیز این مهم اتفاق افتاد و بهترین پردیس‌های سینمایی، مناسب‌ترین و بیشترین سانس‌های خود را به فسیل اختصاص دادند تا علاوه بر بالارفتن فروش فیلم‌ها، رونق و عادت سینما رفتن و فیلم دیدن در مردم احیا شود. همین تمهید برای سیاست‌گذاران نیز جواب داد و برای ترغیب مردم برای فیلم‌دیدن و عوض‌شدن فضای تراژیک جامعه، از کلیت فیلم حمایت‌هایی کردند.

من هم بلدم «فسیل» بسازم؛ شما چطور؟

محمدحسین لطیفی کارگردان فیلم سینمایی‌ «غریب» که با موضوع برشی از زندگی شهید بروجردی این روزها در حال اکران در سینماهاست می‌گوید تعجب می‌کند که برخی مسئولان فیلمش را دوست داشته‌اند!

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی این روزها روی پرده سینماهاست؛ فیلمی به تهیه کنندگی حامد عنقا و با سرمایه گذاری سازمان اوج که با آنکه کارگردانش معتقد است به لحاظ فروش می‌توانست در جدول فروش در رتبه بهتری قرار بگیرد اما سینمادوست‌ها این فیلم را از منظر کارگردانی بازگشت مجدد لطیفی به روزهای اوجش آن هم بعد از چند تجربه ناموفق می‌دانند.

محمدحسین لطیفی در کارنامه کاری‌اش کم فیلم و سریال ماندگار ندارد؛ از «خوابگاه دختران» و «روز سوم» تا مجموعه‌های نمایشی «صاحبدلان»، «وفا» و «سفر سبز»؛ آثاری که دست کم مخاطب بخش‌هایی از آن بوده‌ایم، خودش هم می‌گوید برخی از فیلم‌هایش بعدها دیده شده و توانسته مخاطبانی را به خودش اختصاص بدهد.

«غریب» اما پرتره‌ای از یک قهرمان ملی است، روایتگر روزهای پر التهاب کردستان که محمد بروجردی در فروکش کردن تب و تابش نقشی بسزا داشته است. این فیلم گرچه توانست در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بیشترین جوایز را به خود اختصاص دهد اما حواشی نادیده گرفتن بخش‌های اصلی آن، در روزهای پس از جشنواره به یکی از تیترهای اصلی رسانه‌ها تبدیل شد؛ لطیفی اما این را حاصل برخی سیاسی‌کاری‌ها می‌داند.

با محمدحسین لطیفی درباره فیلم سینمایی «غریب» به گفتگو نشستیم که بخش نخست این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

* گفتگو را از همین روزها آغاز کنیم و بازخوردی که این روزها از مواجهه «مردم» با فیلم «غریب» دریافت کرده‌اید. به‌عنوان فیلمساز باسابقه که سابقه اجرای برنامه «هفت» و رویکرد ژورنالیستی نسبت به سینما را هم داشته‌اید، حتماً می‌توانید در مقام یک ناظر، تحلیلی از وضعیت واکنش مخاطبان به فیلم بعد از گذشت بیش از یک ماه از آغاز اکران ارائه دهید. مردم چه واکنشی به فیلم «غریب» داشته‌اند؟

من در تعدادی از اکران‌های مردمی فیلم «غریب» حضور داشته‌ام اما آن‌ها را ملاک قرار نمی‌دهم. خیلی چیزهای دیگر از قبیل پست‌های اینستاگرامی و کامنت‌هایی که هر کسی آزاد است هر آنچه می‌خواهد در آن‌ها بنویسد را مدنظر می‌گیرم. براساس برآوردی که از همین فضا داشته‌ام، آن کسی که فیلم را ندیده است، که خب ندیده است، اما در میان طیفی که فیلم را دیده‌اند، می‌توانم بگویم درصد رضایت‌شان ۹۰ درصد است. به تعبیری مخاطب هنگام خروج از سینما احساس نمی‌کند پولش را دور ریخته است.

مخاطب رضایت دارد از اینکه با شخصیتی آشنا شده است که می‌تواند او را دوست داشته باشد، آن هم از قشرهای مختلف. این حس مربوط به یک قشر خاص نیست. حتی برای من عجیب است که خیلی از مسئولان هم از فیلم «غریب» خوششان آمده است! در صورتی که اساساً رویه شهید بروجردی با رویه مسئولان امروز هم‌خوانی ندارد. حتی می‌توانم بگویم رویه اکثر مدیران امروز کشور، ضد رویه شهید بروجردی است.

* و به همین دلیل باید از دیدن فیلم «غریب» به آن‌ها بربخورد؟

دقیقاً. عجیب اما اینکه برخی از همین مدیران هم فیلم را دوست داشته‌اند و می‌توانیم امیدوار باشیم که این‌ها هم رویه خود را تغییر بدهند. شاید این مدیرانی که رویه‌شان شبیه بروجردی نیست، بعد از دیدن فیلم تغییر رویه بدهند.

* اشاره‌ای که به رصد فضای مجازی برای اطلاع از نظر مخاطبان داشتید جالب بود؛ به‌عنوان یک فیلمساز واقعاً بازخوردهای فضای مجازی برای‌تان مسئله است. برای رصد نظرات مردم در این فضا وقت می‌گذارید یا اتفاقی در جریان آن قرار می‌گیرید؟

در اینستاگرام شخصی خودم، از روز ابتدا تا همین امروز همواره کامنت‌ها بسته بوده است. هیچ کامنتی زیر مجموعه پست‌های من تا به امروز درج نشده است چرا که اساساً حوصله کامنت خواندن ندارم و ممکن است عده‌ای ناراحت شوند و بگویند ما نظری دادیم و چیزی گفتیم که تو بی‌توجهی کردی. اما در عین حال وقتی فیلمی روی پرده دارم به صفحاتی سر می‌زنم که بچه‌های دیگر پست‌هایی مرتبط با آن گذاشته‌اند. حتی اینستاگرام برخی خبرگزاری‌ها که مطلبی درباره فیلمم گذاشته‌اند را سر می‌زنم و کامنت‌های پایین این پست‌ها را می‌خوانم. می‌خواهم بدانم چه کسانی مخالف فیلم من هستند.

خاطرم هست هنگام اکران فیلم «غریب» در دانشگاه علامه، یکی از دانشجویان آنجا شروع کرد از فیلم تعریف کند اما در پایان حرف‌هایش اظهارنظر عجیبی داشت و گفت فیلم شما در مجموع قابل‌قبول است اما من دوستش ندارم! وقتی پرسیدم چرا؟ گفت: برای اینکه اوج آن را ساخته است!

آن‌ها را هم باید رصد کنم چون معمولاً کسی که رودررو من را می‌بیند، طبیعتاً می‌گوید دست شما درد نکند، اما واقعاً نمی‌دانم پشت سر من چه نظری درباره فیلم دارد! شاید برخی احساس کنند زشت است اگر رودررو با من فیلمم را نقد کنند، اما همین نقدها را در فضای مجازی آزادانه‌تر مطرح می‌کنند. به همین دلیل آنجا را هم رصد می‌کنم تا بدانم میزان مخالفت با فیلمم چه اندازه است. خاطرم هست هنگام اکران فیلم «غریب» در دانشگاه علامه، یکی از دانشجویان آنجا شروع کرد از فیلم تعریف کند اما در پایان حرف‌هایش اظهارنظر عجیبی داشت و گفت فیلم شما در مجموع قابل‌قبول است اما من دوستش ندارم! وقتی پرسیدم چرا؟ گفت: برای اینکه اوج آن را ساخته است! گفتم چه جذاب!

همان‌جا مثالی برای او زدم. گفتم اوج، هرچقدر هم در نگاه شما بد باشد، بدتر از ناصرالدین شاه قاجار که نیست، قهرمان ملی شما یعنی امیرکبیر، در همان دستگاه کار خودش را کرد. مهمترین نکته این است که امروز اوج پشت فیلم من ایستاده و به ترکیب آن هم دست نزده، پس «غریب» فیلم من است نه فیلم اوج. اوج از فیلم من حمایت کرده و اجازه هم نداده است که خدشه‌ای به آنچه من ساخته‌ام وارد شود. پس حتماً همراهی‌اش با این فیلم قابل ستایش است. ممکن است همین اوج فیلم دیگری را سفارش بدهد و بسازد که بتوانیم نقدش کنیم اما اینکه بگوییم چون سرمایه‌گذار «غریب» اوج است و به همین دلیل من آن را دوست ندارم، موضع عجیبی است.

نمی‌دانم این نکته را چگونه می‌توان با مردم درمیان گذاشت که فیلم‌هایی از جنس «غریب» درباره افرادی چون شهید بروجردی است که برای اکثر مردم قابل احترامند و حتی طیفی از مخالفان نظام هم می‌گویند ما برای این شهیدان ارزش قائل هستیم. همه ما این افراد را عزیز می‌داریم. امروز من نوعی تصمیم گرفته‌ام زندگی یکی از این عزیزان را به تصویر درآورم، سراغ کدام بخش خصوصی می‌توانم بروم؟

* اصلاً کدام بخش خصوصی توان چنین حمایتی را دارد؟

دقیقاً. به همین دلیل اینکه مجموعه‌ای به‌صورت هدفمند از این آثار حمایت می‌کند باید از آن استقبال کرد. اینگونه هم نیست که هزینه گزافی بابت این پروژه‌ها پرداخت شده باشد. مدارک تولید همین فیلم «غریب» و هزینه‌های آن موجود است. اصلاً اینگونه نیست که فکر کنید لطیفی آمده و پول کلانی به جیب زده و به خاطر پول چنین فیلمی ساخته است.

* به تعبیری خودتان فیلم «غریب» را فیلم گرانی نمی‌دانید؟

اصلاً. این فیلم با هزینه‌ای برابر با یک فیلم معمولی این روزها ساخته شده است.

* می‌توانید برآوردی بدهید؟

تهیه‌کننده باید عدد و رقم را اعلام کند اما در این حد می‌دانم که برای «غریب» زیر ۲۰ میلیارد تومان هزینه شده است. در حالی که این روزها یک فیلم معمولی با این عدد و رقم ساخته می‌شود.

* فیلم «دسته دختران» هم تقریباً با همین ۲۰ میلیارد تومان ساخته شد.

البته یک سال پیش‌تر از «غریب». تورم دلار ۲۷ هزار تومان تا دلار ۵۰ هزار تومان را هم باید محاسبه کنید. از این منظر من برای «غریب» شاید نصف «دسته دختران» هزینه نکرده باشم.

* اشاره دقیقی در ابتدا داشتید که ۹۰ درصد رضایت از فیلم را مربوط به گروهی از مخاطبان می‌دانید که به سینما رفته‌اند و فیلم را دیده‌اند. واقعیت مهمتری که می‌خواهم تحلیل‌تان را درباره آن هم بدانم این است که به‌رغم ظرفیتی که از یک فیلم با موضوع یک قهرمان ملی انتظار می‌رود، چرا مردم اینقدر کم برای این فیلم به سینما رفته‌اند؟ قبول دارید که استقبال از «غریب‌» به نسبت انتظاری که از سوژه آن می‌رود، خیلی کم است؟

بله البته که معتقدم در قیاس با فیلم‌هایی از این جنس، مردم خیلی به سینما رفتند و این فیلم را دیدند. در نظر بگیرید که اکران فیلم در بازه همزمانی عید نوروز و ماه رمضان بود. اگر اکران نوروزی در شرایط عادی بود می‌توانستیم انتظار دیگری داشته باشیم. از طرف دیگر هرچند نمی‌خواهم وضعیت امروز مردم را تحلیل کنم اما احساسم این است که همیشه جامعه غمگین به‌دنبال فیلم کمدی است و جامعه شاد به دنبال فیلم غمگین است.

«توفیق اجباری» دو میلیارد و ۴۷۰ میلیون تومان آن زمان با دلار هزار تومان فروخت که در مقیاس فروش امروز سینماها چیزی در حدود ۱۴۰ میلیارد تومان می‌شود. در همان سال «روز سوم» فقط ۴۲۰ میلیون تومان فروخت، اما امروز که من و شما صحبت می‌کنیم از هر کدام از مردم ایران سوال کنید، فیلم «روز سوم» را به یاد دارند

در یک جامعه غمگین وقتی فردی تصمیم می‌گیرد به سینما برود، هر فیلمی هم که در حال اکران باشد، بازهم اولویت اول این فرد، فیلم کمدی است. در عین حال که تأکید می‌کنم «غریب» در مقایسه با فیلم‌های بیوگرافیکی که تا به امروز در سینما داشته‌ایم، اکران موفق‌تری داشته است. همین امروز کافی است تعداد مخاطبان هفته اول فیلم «غریب» را با تعداد مخاطبان هفته اول فیلم «دسته دختران» قیاس کنید. نکته دیگری را هم با تأکید می‌گویم و آن اینکه محاسبه من برای استقبال از فیلمی از جنس «غریب» اصلاً محدود به اکران در سینما نیست. کمااینکه تحلیلم درباره «روز سوم» هم همین بود.

من به دلیل آنکه می‌دانستم فروش فیلم «روز سوم» در سینماها فروش بالایی نخواهد بود، احساس کردم همان سال باید چیزی را ثابت کنم و به همین دلیل بلافاصله «توفیق اجباری» را ساختم. هر دو فیلم هم در یک سال اکران شدند. «توفیق اجباری» دو میلیارد و ۴۷۰ میلیون تومان آن زمان با دلار هزار تومان فروخت که در مقیاس فروش امروز سینماها چیزی در حدود ۱۴۰ میلیارد تومان می‌شود. در همان سال «روز سوم» فقط ۴۲۰ میلیون تومان فروخت، یعنی دو میلیارد تومان پایین‌تر و در رتبه دهم جدول فروش آن سال هم قرار گرفت. اما امروز که من و شما صحبت می‌کنیم از هر کدام از مردم ایران سوال کنید، فیلم «روز سوم» را به یاد دارند. گویی همه آن را دیده‌اند در حالی که وقتی سراغ «توفیق اجباری» را می‌گیرم، عده‌ای می‌گویند آن را ندیده‌اند! یک کارگردان فیلم می‌سازد تا دیده شود. سریال «سفر سبز» من در سالی که پخش شد، به دلیل شرایط خاصی که وجود داشت، دیده نشد اما سه سال بعد که بازپخش شد، همه آن را دیدند. «غریب» هم جزو آن فیلم‌هایی است که طی ۵ سال آینده خواهیم دید که اکثر مردم ایران آن را خواهند دید و فیلم دیده خواهد شد. برای من این بسیار مهم است.

* با این نگاه اساساً انتقادی که برخی منتقدان درباره ناکامی فیلم‌های مرتبط با مفاهیم و ارزش‌های ملی دارند را وارد نمی‌دانید که معتقدند برای این فیلم‌ها هزینه بالایی می‌شود اما همه‌شان گیشه‌های فقیری دارند. این نقد را وارد نمی‌دانید؟

اساساً معتقدم این دو موضوع ارتباطی با هم ندارند. از کارنامه خودم هم مثال زدم که در یک سال دو فیلم را با چه شرایطی ساختم و اکران کردم. خاطرم هست برای فیلم «روز سوم» که محصول بنیاد جانبازان بود، این بنیاد اعلام کرد ۹۰۰ میلیون تومان بابت فروش این فیلم به نام من بلوکه کرده‌اند تا خودم با آن فیلم دیگری بسازم. من هم در جواب این بنیاد گفتم فیلم دیگری که من می‌خواهم بسازم، تنها سکانس اولش ۹۰۰ میلیون تومان هزینه می‌خواهد! واقعاً هم همین بود چون می‌خواستم فیلمی درباره ماجرای هواپیمای مسافربری ایرباس و جنایتی که آمریکایی‌ها در این ماجرا کرده بودند را بسازم.

* همان پروژه‌ای که به سرانجام هم نرسید!

بله چون گویی برای هیچ‌کس مهم نبود. من نوعی امروز طبیعتاً ماجرای شلیک به هواپیمای اکراینی را به‌عنوان یک ایرانی قطعاً محکوم می‌کنم و آن را یک اشتباه مطلق می‌دانم اما کاش یک‌بار هم دنیا متوجه شود که به هواپیمای مسافربری ما هم چنین حمله‌ای شده و این جنایت صورت گرفته است! هیچکس آن زمان نگفته بود چرا آمریکایی‌ها آن غلط زیادی را کردند و من قصد داشتم این موضوع را در قالب یک فیلم روایت کنم. اما به سرانجام نرسید. حرفم الان این است که بالاخره یک سری کارها و تولیدات سینمایی هست که الزاماً قرار نیست پول‌شان در گیشه بازگردد. این فیلم‌ها باید ساخته شود تا برای‌مان بمانند. مثل یک انتشاراتی که همه مدل کتابی چاپ می‌کند اما در کنار آن‌ها چند جلد قرآن نفیس گران‌قیمت هم چاپ می‌کند. مگر هزینه این کتاب‌های نفیس از فروش درمی‌آید؟ اگر شاهنامه نفیسی را منتشر کنند آیا هزینه‌اش بازمی‌گردد؟ نباید از یک انتشاراتی انتظار داشت که از این آثار نفیسش پول دربیاورد، این آثار برای افزایش اعتبار و حرمت یک ناشر است.

وقتی مجموعه‌ای مانند اوج پای کار می‌آید تا هزینه کند، موظف به تولید کارهای فرهنگی بدون بازگشت پول است. کارهایی که جاهای دیگر انجام نمی‌شود باید مورد حمایت این مراکز قرار بگیرد. یکی از انتقادات من که شاید برخی از دوستان هم بابت آن ناراحت شدم این بود که اساساً به سازمان اوج چه ارتباطی داشت که پول برای تولید «پایتخت» بدهد؟

کمااینکه تلویزیون هزینه کلانی می‌کند تا پروژه‌ای مانند «سلمان» به سرانجام برسد، در حالی که می‌توانست همین هزینه را صرف ۱۰ پروژه ارزان‌تر کند تا آنتنش پر شود، اما این کار را نمی‌کند که درست هم هست. در این شرایط وقتی مجموعه‌ای مانند اوج پای کار می‌آید تا هزینه کند، موظف به تولید کارهای فرهنگی بدون بازگشت پول است. کارهایی که جاهای دیگر انجام نمی‌شود باید مورد حمایت این مراکز قرار بگیرد. یکی از انتقادات من که شاید برخی از دوستان هم بابت آن ناراحت شدم این بود که اساساً به سازمان اوج چه ارتباطی داشت که پول برای تولید «پایتخت» بدهد؟ تلویزیون هست، بودجه هم دارد، خودش خرج «پایتخت» کند، چرا بودجه اوج باید صرف آن شود؟ یک سری موارد هست که بودجه‌های دولتی به درستی باید برای آن‌ها صرف شود. آنجایی آدم از این هزینه‌ها باید ناراحت شود که پول هزینه شود اما فیلم درنیاید!

* که الی ماشالله هم نمونه و مصداق دارد!

بله. الی‌ماشالله این اتفاق دارد می‌افتد و این ناراحت‌کننده است. یکی از دلایلی که معتقدم این جور مراکز نباید وارد عرصه پرورش استعداد شوند همین است. یک کاراولی مانند هندوانه دربسته است که کال و رسیده بودن آن مشخص نیست و هزینه کردن برای او ریسک است. لااقل برای کشف این استعدادها باید یک مشاور ارشد باسابقه برای پروژه‌ها تعریف شود. چرا باید برای چنین تجربه‌هایی ۱۰ الی ۲۰ میلیارد تومان هزینه شود؟

* برای جمع‌بندی این بخش از صحبت‌ها، می‌توانم این‌طور برداشت کنم که از نگاه محمدحسین لطیفی شرایط امروز سینمای ایران کاملاً منطقی و طبیعی است؛ اقتصاد این سینما باید به‌دوش «فسیل» باشد و فرهنگ آن به دوش «غریب». این برداشت درست است؟

بله. شاید فیلم «فسیل» اصلاً سلیقه من نباشد، کمااینکه حتی نوع کمدی‌هایی هم که تا به امروز ساخته‌ام سلیقه‌ام را نشان می‌دهد ولی بالاخره صندلی سینماها باید پر شود و به همین دلیل فروش «فسیل» را به فال نیک می‌گیرم. کمااینکه اشاره کردم خودم در یک سال دو فیلم با دو شرایط کامل متفاوت ساخته‌ام و امروز اعتراف می‌کنم که «توفیق اجباری» من در آن سال توقیف هم شد! فکر می‌کنید دلیلش چه بود؟ می‌گفتند: لطیفی برای تو بد و زشت است که بعد از جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم برای «روز سوم» در جشنواره فجر، بیایی «توفیق اجباری» بسازی!؟

به صراحت گفتم این دو فیلم مربوط به دو ژانر متفاوت است و من هم یک سینماگر حرفه‌ای هستم. اگر هر کدام از این فیلم‌ها را شبیه دیگری بسازم، کارم را غلط انجام داده‌ام. من در همان فیلم طنز «توفیق اجباری» هم حرف‌هایم درباره روابط خانوادگی را مطرح کردم. پای آن فیلم محکم ایستادیم و بالاخره آن را از توقیف درآوردیم. خاطرم هست زنده‌یاد سید کمال طباطبایی که تهیه‌کننده فیلم بود جایی گفته بود خودم را جلوی ارشاد آتش می‌زنم تا پروانه نمایش فیلم را بدهید!

امسال هم من در سینما فیلم «غریب» را دارم اما طبیعتاً انتظار ندارم که اندازه «فسیل» فروش داشته باشد. به فروش آن فیلم هم حسادت نمی‌کنم کمااینکه به‌راحتی می‌توانم یک فیلم طنز پرفروش بسازم. می‌دانید من همین امروز چقدر پیشنهاد ساخت فیلم کمدی دارم‌؟ باور کنید پشت‌سر هم فیلمنامه کمدی به من پیشنهاد می‌شود اما می‌گویم از من گذشته است و دیگر حوصله ساخت فیلم طنز ندارم….

* این طور نگویید. حیف است شما خسته شوید!

بالاخره باید طنزم بیاید، اما این روزها فعلاً طنزم نمی‌آید! از خدا می‌خواهم کمک کند تا اتفاقاتی که طی یک سال گذشته مرا خیلی آزرده است، تمام بشود و مشخصاً مخاطبان سریال «سنجرخان» من را هم ببینند.

* زمانی که خبر ساخت فیلم «غریب» براساس کتاب «محمد مسیح کردستان» منتشر شد، از سر کنجکاوی سراغ این کتاب رفتم و آن را خواندم. فکر نمی‌کنید مخاطب برای درک بخش‌هایی از فیلم نیاز به اطلاعات فرامتنی از جنس محتوای این کتاب دارد؟ مشخصاً یک جوان دهه هشتادی چه اطلاعی می‌تواند از مرزبندی‌ها میان جریان‌های کومله، دموکرات و مجاهدین در حوادث کردستان داشته باشد؟ فکر نمی‌کنیم فیلم در تبیین این مرزبندی‌ها کمی مخاطب را سردرگم می‌کند؟

مخاطبی که کتاب را نخوانده باشد، اگر علاقه‌مند به این مباحث باشد، کنجکاو می‌شود و سراغ کتاب می‌رود. خیلی از موضوعات بوده است که به‌واسطه یک فیلم به‌گونه‌ای با آن ارتباط برقرار کرده‌ایم که بعد کنجکاو شدیم و درباره‌اش مطالعه کرده‌ایم تا درباره آن اطلاعات کسب کنیم. در فیلم «غریب» تا آنجایی که می‌توانستیم اسمی از کومله نبردیم و تنها اشاره‌هایی به دموکرات‌ها داشتیم. به نظر حامد عنقا در نگارش فیلمنامه «غریب» خیلی خوب توانسته شاخ غول را بشکند و به این ماجراها بپردازد. واقعاً برای پرداختن به همه اتفاقات نیاز به ساخت یک سریال بود. برای همین تایم فیلم اصلی در حدود ۲ ساعت و نیم شد. وقتی قرار است در زمان کوتاهی مخاطب را پای فیلم نگه داری و ریتم کار هم حفظ شود، کار سختی است.

اگر مثلاً در فیلم سکانسی قرار می‌دهم که محمد بروجردی با فردی که به زندانی لگد می‌زند، برخورد می‌کند، آن را از نزدیک لمس کرده‌ام. من می‌دانم چند اعدامی آن سال‌ها، همین امروز در شمال کشور ساکن هستند و حتی نوه دارند اما به لطف محمد بروجردی از جوخه اعدام نجات پیدا کردند. او این کارها را کرده است

کار من هم حتماً سخت بود اما اصل آن ریشه در فیلمنامه داشت. نقشه راهی که من به‌عنوان کارگردان در دست دارم، فیلمنامه است. شما درست می‌گوئید اما سعی کردم در بخش‌هایی از کار از این مرزبندی‌ها سریع عبور کنیم. تنها در دو بخش تمرکز روی این ماجرا داریم که اگر آن دو بخش هم در کار نبود، کل اصالت فیلم زیر سوال می‌رفت. اینکه مخاطب می‌فهمد این طرف به اسم آزادی دارد سر می‌برد و آن طرف گرایش به بنی‌صدر داشته و آن یکی نگاه متفاوتی دارد، کفایت می‌کرد. این‌ها موضوعات ریزی است که در فیلمنامه گنجانده شده است در عین حال نکته شما را قبول دارم چرا که خیلی‌ها به خود من گفته‌اند در نوبت دوم که «غریب» را دیدیم، تازه آن را فهمیدیم. این البته خوب است که هر کس دو بار فیلمم را ببیند!

* این نکته به‌خصوص درباره کاراکترهایی مثل ابوشریف که در کتاب هم به آن‌ها اشاره شده است، بیشتر به چشم می‌آید.

نوه ابوشریف یقه من را برای این فیلم گرفت! گفت فکر نمی‌کنید درباره ابوشریف کم‌لطفی کرده‌اید!؟

* در کتاب که این به‌اصطلاح کم‌لطفی‌ها خیلی بیشتر و صریح‌تر است!

من هم در پاسخ گفتم مگر ایشان امروز در پاکستان از زندگی‌ای که دارند لذت نمی‌برند! پس دیگر به فیلم من چه کار دارد؟ من واقعیت‌های تاریخی را گفته‌ام و تازه کمتر از آنچه باید را هم گفته‌ام! در واقعیت ابوشریف، دشمن تفکر بروجردی بوده است. من حتی فراتر از کتاب «مسیح کردستان» با آدم‌های زیادی صحبت کرده‌ام و اگر مثلاً در فیلم سکانسی قرار می‌دهم که محمد بروجردی با فردی که به زندانی لگد می‌زند، برخورد می‌کند، آن را از نزدیک لمس کرده‌ام. من می‌دانم چند اعدامی آن سال‌ها همین امروز در شمال کشور ساکن هستند و حتی نوه دارند اما به لطف محمد بروجردی از جوخه اعدام نجات پیدا کردند. او این کارها را کرده است. اگر در فیلم می‌گوید برویم حتی اگر دو نفر را بتوانیم نجات دهیم کارمان را کرده‌ایم، من این‌ها را با تمام وجود لمس کرده‌ام. هیچکدام از این‌ها دروغ و شعار نیست. در همان سکانس کاراکتری را داریم که داد می‌زند بروجردی دروغ می‌گوید و او گویی نماینده همان طیف از مخاطبان امروز فیلم است که احتمالاً می‌گویند همه این‌ها دروغ است!

* اتفاقاً خوب شد به این گروه از مخاطبان اشاره کردید. ما در یکسال گذشته روزهای ملتهبی را در کشور پشت سر گذاشته‌ایم…

و اگر دوستان مراقبت نکنند روزهای ملتهب دوباره تکرار خواهد شد!

* در این شرایط شاید بخش‌هایی از فیلم «غریب» طیفی از مخاطبان را عصبی کند. مخاطبی که با خود می‌گوید ادعاهایی که در این فیلم مطرح می‌شود، با آنچه در واقعیت وجود دارد، هم‌خوان نیست!

خیلی از جوانان امروز و حتی گاهی بچه‌های خودمان، خطاب به ما می‌گویند، چرا انقلاب کردید؟ از نظر من این جوان‌ها باید فیلم‌هایی از جنس «غریب» را ببینند تا بدانند ما این آدم‌ها را دیدیم که پای کار انقلاب آمدیم. گاهی این مثال را می‌زنم، اگر روزنامه‌ای امروز جرأت داشته باشد و متن نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر را منتشر کند، چه می‌شود؟ توقیف می‌شود! این آدم‌هایی که در فیلمی مثل «غریب» تصویر کرده‌ایم، آدم‌هایی هستند که ما پشت‌شان ایستادیم. این‌ها همان آدم‌هایی هستند که نیروهای‌شان خودشان را فدایی آن‌ها می‌دانستند. بی‌دلیل هم نبود.

خیلی از جوانان امروز و حتی گاهی بچه‌های خودمان، خطاب به ما می‌گویند، چرا انقلاب کردید؟ از نظر من این جوان‌ها باید فیلم‌هایی از جنس «غریب» را ببینند تا بدانند ما این آدم‌ها را دیدیم که پای کار انقلاب آمدیم

بله امروز اصالت‌ها از بین رفته و این آرمان‌ها وارونه شده است. مربوط به امروز هم نیست. در طول همه این سال‌ها اسامی را هم از محتوا تهی کردیم! مثلاً من در زمان شاه در مدرسه ملی درس خواندم و وقتی انقلاب شد سوم دبیرستان بودم. همیشه مدرسه ملی داشتیم و مدرسه دولتی. در سال‌های بعد از انقلاب ناگهان با پدیده‌ای مواجه شدیم به نام «مدرسه غیرانتفاعی» که اتفاقاً همه انتفاع در آن‌ها بود! هیچ‌کس هم نپرسید چرا نامش را گذاشتید غیرانتفاعی!

این قلب محتوا در همه این سال‌ها وجود داشته است، مثل «دانشگاه آزاد»! وارونه شدن‌ها از همین چیزهای کوچک آغاز شد. بهره بانکی را به بالای ۲۶ درصد رساندیم و گفتیم این نامش «ربا» نیست! من چرا سریال «کت جادویی» را ساختم؟ من همان سال درباره ربای بانکی سریال ساختم و درباره‌اش حرف زدم. در فیلم سینمایی «سرعت» هم درباره پدیده ربا حرف زده‌ام.

مسئله من در تمام این سال‌ها یک چیز بوده است. اگر فحشاء، اعتیاد و هر بدبختی دیگر در این سال‌ها داشته‌ایم، ریشه‌اش در بانکداری غیراسلامی ایران بوده است. ریشه تورم امروز هم در همین سیستم بانکی است و همین تورم است که بر گرده مردم فشار می‌آورد. عده‌ای به‌شدت ثروتمند می‌شوند و عده‌ای زیر دست و پا له می‌شوند! وقتی در جامعه‌ای طبقه متوسط لاغر و کوچک می‌شود، فاتحه آن جامعه را باید خواند! پس قبول دارم که طیفی از مردم از دیدن «غریب» عصبانی می‌شوند اما می‌گویم بخشی از فیلم را هم من برای مسئولان ساخته‌ام. آقایان مسئول این فیلم را ساخته‌ام تا شما ببینید و از مسیری که رفته‌اید بازگردید. اینگونه با مردم برخورد نکنید!

* تجربه نشان داده است که این فیلم‌ها تأثیری بر مسئولان ندارد!

لااقل این است که ما یک شابلون در فیلم خود ارائه کرده‌ایم. زمانی بود که برای پاسخ‌نامه‌های چند گزینه‌ای یک شابلون پاسخ‌های صحیح طراحی می‌کردند و براساس آن با جواب دیگران نمره می‌دادند. معتقدم آدم‌هایی مثل محمد بروجردی حکم همان شابلون را دارند و روی هر کسی بگذاری، اگر هم‌خوانی نداشت، نمی‌تواند مدعی شود که من آدم صالح و درستی هستم.

* براساس روایت کتاب، محمد بروجردی فعالیت‌هایی در پیش از انقلاب داشته که شاید براساس استانداردهای بعدی خودش هم از جنس تندروی بوده است. این بخش از شخصیت بروجردی در فیلم نیست و شاید احساس شود شما آن را سانسور کرده‌اید، آیا تعمدی در نپرداختن به این وجه داشتید؟

در همان کتاب خاطرات این نکته وجود دارد که در حین یکی از عملیات‌های بمب‌گذاری، ناگهان متوجه می‌شود رهبری نهضت، مخالف این رویکرد است و در میانه همان عملیات، از کارش دست می‌کشد و بازمی‌گردد…

* ماجرایی که مربوط به آتش زدن یکی از شعب بانک بود.

بله. آن‌ها در مسیر مبارزه خود تا جایی اطلاعی از نظر رهبر نداشتند ولی وقتی متوجه این دیدگاه می‌شود، دیگر در هیچ عملیاتی شرکت نمی‌کند. در همین فیلم هم او دیالوگی دارد که می‌گوید تمام نوجوانی و جوانی‌ام را با اسلحه بزرگ شده و زندگی کرده‌ام و جنگیدن را بلدم…

* و چقدر ادامه این دیالوگ زیباست که می‌گوید «ابتدا باید بدانم با چه کسی می‌جنگم‌!»

بله. خیلی ظریف سعی کردیم به سمت این ویژگی‌های محمد بروجردی هم برویم. تحول در هر انسانی رخ می‌دهد. چه لزومی دارد گذشته آدم‌ها را پاک کنیم. اصلاً مگر می‌شود گذشته شخصیتی مانند «حر» را از روایت زندگی‌اش پاک کرد. او تا شب قبل از کربلا، طور دیگری بود و تحول شخصیتش محصول یک سیر بود. بالاخره حتی جو جامعه هم بعد از انقلاب نسبت به قبل از انقلاب تغییر کرده است. مگر می‌توان گذشته بروجردی را نادیده گرفت؟ فکر می‌کنید او مانند دیگر مردم، قبل از انقلاب سینما نمی‌رفته است؟ اتفاقاً او عاشق سینما بود و قهرمانان فیلم‌ها را خیلی دوست داشت. او فیلم‌های جنگی زیادی دیده بود و اتفاقاً یکی از دلایلی که در جنگ‌های چریکی بسیار قوی بود، به همین دلیل بود.

* فیلم‌هایی مثل «نبرد الجزایر» که در سکانسی از «غریب» هم می‌بینیم مشغول تماشای آن است.

دلیل دارد که این سکانس را در فیلم می‌گذارم. این آدم را نباید از مردم معمولی دور کنیم و به آسمان‌ها ببریم. این‌ها همان مردم معمولی هستند که در یک سیر تحولی به این جایگاه رسیده‌اند. مهم این است که وقتی به اعتقادی می‌رسد، پای اعتقادش می‌ایستد.

وقتی که بار سینما را یک فسیل به دوش می‌کشد!

وضعیت فروش فیلم های سینمایی در حال اکران طی هفته گذشته همچنان ناامیدکننده بود و ریزش مخاطبان فیلم های در حال اکران همچنان به صورت چشمگیر ادامه دارد بخه نحوی که حتی فیلم سینمایی «فسیل» به عنوان پرمخاطب ترین فیلم ماه های اخیر سینما طی هفته گذشته با ریزش چشمگیر مخاطب مواجه شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، فیلم سینمایی «بچه های طوفان» به کارگردانی صادق صادق دقیقی طی هفته گذشته تنها ۱۱ قطعه بلیت در سراسر کشور فروخت تا همچنان ضعیف ترین و کم مخاطب ترین فیلم در حال اکران این روزهای سینمای کشور شناخته شود.

«بابا سیبیلو» به کارگردانی ادوین خاچیکیان نیز در رتبه دوم فیلم های کم مخاطب این روزهای سینماها بود؛ به استناد آمار ارائه شده در سایت سمفا تا ساعت ۱۶ روز جمعه پانزدهم اردیبهشت ماه این فیلم سینمایی تنها حدود ۱۶ هزار نفر مخاطب در سراسر کشور داشت. «دسته دختران» جدیدترین اثر سینمایی منیر قیدی نیز مخاطب چندانی نداشت به نحوی که این فیلم طی یک هفته تنها حدود ۲۰ هزار مخاطب را به سمت خود جذب کرد و این در حالی است که با احتساب جمعیت ۸۵ میلیون نفری کشور این ارقام رسماً هیچ محسوب می شوند!

«جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی که برخی کارشناسان و صاحب نظران سینما امید زیادی به فروش بالایش داشتند نیز به واسطه ضعف محتوایی و ساختاری این اثر میزان اندکی مخاطب داشت. این فیلم طی یک هفته توانست تنها حدود ۲۳ هزار نفر مخاطب در سراسر کشور داشته باشد.

«آهنگ دو نفره» به کارگردانی آرزو ارزانش اما برخلاف انتظارات میزان مخاطبان بیشتری داشت؛ این فیلم حدود ۴۳ هزار قطعه بلیت فروخت و «سه کام حبس» به کارگردانی سامان سالور یک گام بالاتر از «آهنگ دو نفره» ایستاد و توانست حدود ۶۰ هزار نفر مخاطب داشته باشد.

نکته قابل تأمل اینجا است که در واقع ۶ اثر سینمایی در حال اکران این روزهای سینمای کشور یعنی «بچه های طوفان»، «بابا سیبیلو»، «دسته دختران»، «جنگ جهانی سوم»، «آهنگ دو نفره» و «سه کام حبس» روی هم رفته تنها حدود ۱۶۲ هزار نفر مخاطب در سراسر کشور داشتند که حقیقتاً رقمی بسیار اندک و فاجعه بار محسوب می شود و نشان می دهد که بخش بسیار کثیری از افراد جامعه و به تعبیر دیگر اکثریت قریب به اتفاق مردم همچنان هیچ میلی برای حضور در سالن های سینما ندارند و به سینما نمی روند.

اما «فسیل» به کارگردانی کریم امینی توانست یک تنه بار بقیه فیلم ها را به دوش بکشد؛ این فیلم طی هفته گذشته حدود ۴۳۰ هزار نفر مخاطب داشت که البته نسبت به دو هفته قبل از میزان مخاطبان این اثر نیز کاسته شده است.

با این شرایط و با توجه به دست خالی سینمای ایران برای عرضه آثار پرمخاطب و جذاب چشم انداز ادامه اکران سینماها طی سال ۱۴۰۲ از همین حالا ناامیدکننده به نظر می رسد و معلوم نیست با این شرایط تکلیف ارتزاق اهالی سینما، سینماداران و… چه خواهد شد؟ آیا مدیران سینمایی تدبیری برای رکود شدید مخاطب و کاهش شدید تولیدات سینمایی خواهند داشت یا همچنان تنها نظاره گر این اتفاقات خواهند بود؟

قربانی دوگانۀ فسیل-غریب کیست؟

تغییر مدیرعامل بهمن سبز در سیاست‌ دوگانه «فسیل- غریب» تغییری ایجاد نخواهد کرد و سیاست‌ های فسیل شده همچنان برنهاد پرلجستیک اما بدون خروجی سازمان سینمایی سوره سایه افکنده است. سیاستی که حالا موجب شکل گیری و ایجاد یک دو قطبی کاذب با نهاد فسیل و کم بازده‌ای با عنوان «سازمان فرهنگی و رسانه‌ای اوج» شده و البته در این میان سایت تحلیلی مشرق را به وادی نگارش متنی اعتراضی نسبت به عملکرد «سوره» کشانده است.

به گزارش سینمای خانگی، نقد مشرق به عملکرد «سازمان سینمایی سوره» به این شرح است:

سازمان سینمایی سوره در دهه شصت و هفتاد یکی از تاثیرگذارترین نهادهای متولی تولید و توزیع آثار سینمایی در کشور بود. تولید هر فیلمی در این نهاد بر اهمیت سینمای پس از انقلاب می‌افزود و به تدریج این اهمیت بر چرخه تولید رنگ باخت.

این نهاد بسیار مهم چند سالی است که تولیدات سینمایی‌اش در معرض توجهات قرار نمی‌گیرد و خدمات این نهاد در حوزه پخش و نمایش نصیب آثار سینمای بدنه می‌شود.

این سازمان فعال فرهنگی و تاثیرگذار، در دهه‌های گذشته و در سال‌های اخیر با فاصله گرفتن از راهبردهای کلان فرهنگی، تبدیل به یک نهاد گعده‌ای شده و هر مدیر میانه‌ای می‌تواند سیاست‌گذاری‌های کلان این نهاد را تغییر دهد.

بخشی از اظهارات خندق آبادی در دورانی که مدیرعامل موسسه رسانه‌های تصویری سوره بود

نمونه مصداقی متاخر، «سعید خندق‌آبادی» مدیرعامل سابق موسسه هنرهای تصویری سوره است.

خندق‌آبادی از جمله مدیرانی بود که در سال‌های اخیر، راهبردهای فرهنگی این نهاد را تغییر اساسی داد. خندق آبادی در نشست‌های خبری‌اش شعارهای سیستم‌پسندی را ارائه می‌کرد که با عملکردش در این نهاد کاملا متفاوت بود.

او در این نهاد در حرکتی مغایر با سیاست‌های حوزه هنری، یکی از سریال های بحث برانگیز و انتقادی شبکه نمایش خانگی، تحت عنوان «دل» به کارگردانی منوچهر هادی را تولید کرد.

این مجموعه تا مدت‌ها در تیررس انتقاد رسانه‌ها قرار داشت و پس از چندی با انتشار نامه‌ای با «محمدرضا فرجی» مدیروقت “دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم” و مطرح شدن نام خندق‌آبادی به عنوان تهیه کننده و نماینده موسسه هنرهای تصویری سوره سینما، ابعاد حواشی این سریال گسترده تر و انتقادات فراوانی متوجه متولیان بالادستی شد.

سعید خندق آبادی مدیرعامل سابق موسسه هنرهای تصویری سوره و از سرمایه گذاران سریال دل

با اینکه مدیران وقت، مشارکت در تولید این مجموعه را تکذیب کردند اما شنیده‌ها نشان می‌داد که او با بودجه این نهاد اقدام به تولید این اثر کرده است؛ همین مسئله به پاشنه آشیل این سازمان تبدیل شد و برخی تغییرات مدیریتی بعدی را به دنبال داشت.

در همان دوران سازمان سینمایی سوره اقدام به خرید حق پخش فیلم سینمایی «هزارپا» کرد که این خرید هم حرکت قطار انتقادات نسبت به سازمان سینمایی سوره را تسریع کرد. این نهاد فیلم مبتذل «رحمان ۱۴۰۰» را در سالن‌های نمایش خود اکران و حق امتیاز پخش این فیلم را در شبکه نمایش خانگی بر عهده گرفت.

اتفاقی دیگر که دامنه تناقضات را با معیارهای فرهنگی و انقلابی این موسسه هنری و دینی آشکارتر کرد، پیگیری این ماجرا در روزنامه فرهیختگان بود. در همان روزها فرهیختگان برای پیگیری بحث خرید رایت و پخش «رحمان ۱۴۰۰» با «سعید خندق‌ آبادی» مدیریت مؤسسه هنرهای تصویری سوره تماس گرفت که وی به طرز غافلگیر کننده‌ای عصبانی شد و گفت به این سوال پاسخ نمی‌دهد و گوشی تلفن را قطع کرد.

حمیدرضا جعفریان مدیرعامل سازمان سینمایی سوره

جعفریان با چه سابقه‌ای وارد سازمان سوره شد؟

حواشی دوران خندق آبادی در ابعاد گسترده‌ای برای این سازمان حاشیه تولید کرد و در نهایت در سوم مهرماه ۱۳۹۹ طی حکمی حمیدرضا جعفریان مدیر سابق موسسه «سفیرفیلم» جایگزین محمدحمزه‌زاده رئیس سازمان سینمایی سوره شد.

سفیر فیلم یکی از موسسات مهم فرهنگی در حوزه ساخت آثار مستند قبل از این جایگزینی عملا به پایان خط رسیده بود. موسسه ای که در گذشته به صورتی پویا و فعال در ساخت آثار مستند مشارکتی جدی داشت با حضور جعفریان فعالیت‌هایش کمرنگ شد.

در کارنامه مدیریتی جعفریان، صفحات قابل بررسی مهمی وجود دارد. او پیش از آنکه به عنوان مدیرعامل سازمان سینمایی سوره شناخته شود به عنوان مدیرعامل پلت‌فرم «فیلم‌گردی» فعالیت می‌کرد، سرویس استریمی که با ارقام بسیار سنگینی توسط سازمان سینمایی سوره تاسیس و راه اندازی شد.

«فیلم گردی» تنها پلت‌فرمی بود که با اهدافی نظیر حمایت از تولیدات نمایشی انقلابی و ارزشی تاسیس شد تا رقیبی جدی برای پلت‌فرم‌های فیلیمو، نماوا و فیلم نت باشد. اما مدیریت این پلت‌فرم، با راهبری جعفریان به سرنوشتی تراژیک‌تر از موسسه سفیر دچار شد.

توزیع فیلم مبتذل رحمان ۱۴۰۰ – اثری که توسط سازمان سینمایی دولت حسن روحانی توقیف شد در پلت فرم فیلم‌گردی

در شرایط کنونی از موسسه سفیر نامی بسیار کمرنگ، باقیمانده است، اما پلت‌فرمی که سازمان سینمایی سوره در دوران مدیریت پیشین تاسیس کرد و هزینه‌های لجستیکی فراوانی صرف آن شد، با کاستی در مدیریت و عدم تقویت پتانسیل‌های رقابتی تعطیل شد تا جریان انقلابی در حسرت یک پلت‌فرم باقی بماند.

تبلیغات مجازی گسترده فیلم‌گردی برای فیلم استخراج با حضور گلشیفته فراهانی
تبلیغات مجازی گسترده فیلم‌گردی برای فیلم استخراج با حضور گلشیفته فراهانی

در وصف مدیریت پلت‌فرم مذکور ذکر یکی از اشتباهات تاکتیکی کافی است. در حالیکه فیلیمو و نماوا و فیلم‌نت در ابتدای پاندمی کرونا، حاضر به توزیع فیلم استخراج نبودند، فیلم‌گردی با دوبله اختصاصی آنرا منتشر و در فضای مجازی تبلیغات گسترده ای را برای دیده شدنش فراهم کرد.

محمدرضا شفا تهیه کننده دیدن این فیلم جرم است و مصلحت

چرا سازمان سینمایی سوره از ریل‌ انقلابی‌اش فاصله گرفت؟

دقیقا در شرایطی که کشور با بحران واردات دارو مواجه شد، سازمان سینمایی سوره، فیلم ۲۱ روز بعد را روانه پرده سینماها کرد. اثری کاملا سیاه‌ که استیصال سیاسی -اقتصادی ناشی از خروج ترامپ از برجام را در خودآگاه تماشاگر تقویت می‌کرد. اگر این فیلم را هر نهاد دیگری غیر از سازمان سینمایی سوره تولید کرده بود، توسط نهادهای نظارتی بالادستی توقیف می‌شد.

تولید این فیلم نشان داد دفترچه سیاست‌های سازمان سینمایی سوره دچار تحریف شده و آثار تولید شده در این نهاد همچون دهه شصت و هفتاد شمسی نه تنها موجب تقویت روحیه عمومی در میان توده‌های مختلف نمی‌شود، بلکه گرایش به اشاعه سیاه‌نمایی را تقویت می‌کند. تهیه‌کننده فیلم محمدرضا شفا یکی از سینماگرانی است که در لوای ساخت فیلم انتقادی به سیاست‌های دولت وقت، در آثار بعدی‌اش با انتقادات گسترده‌ای مواجه شد.

با نمایش «دیدن این فیلم جرم است» محصول سازمان سینمایی سوره، در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، رسانه‌های جریان اصلی آن را اثری تبلیغاتی علیه” سپاه پاسداران انقلاب اسلامی” توصیف کردند و این فیلم برای مدتی طولانی توقیف شد.

لازم به ذکر است در کشاکش آشوب‌های اخیر مخالفان حاکمیت در خارج از کشور، بریده‌های این فیلم به عنوان دستاویزی تبلیغی برای اشاعه هنری اعتراضی در فضای مجازی استفاده شد.

نمایی از فیلم توقیف شده مصلحت

مصلحت اثر بعدی این تهیه کننده که با حمایت سازمان سینمایی سوره ساخته شد، با ارجاعاتی غیرمستقیم به روایتی تمثیلی از زندگی «آیت الله محمدی گیلانی» می‌پرداخت که پس از نمایش در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر مورد انتقاد قرار گرفت و تا اطلاع ثانوی فیلم همچنان توقیف است.

هناس، شادروان و «دسته دختران» سایر آثار تولید اخیر سازمان سینمایی سوره در چهلمین جشنواره فیلم فجر آثار بسیار متوسط و معمولی بودند که نتوانستند در کانون توجهات قرار گیرند. اما در مورد خاص دسته دختران سیاست تازه حوزه هنری در خرید آثار مستهلک و بدون کیفیت خودنمایی می‌کرد.

سیاست «خریدهای مستهلک» برای نخستین بار با مشارکت میلیارد تومانی با فیلم «دسته دختران» اجرا شد. این اثر سینمایی تا مرحله ساخت ویژوال در دوران مدیریت «علیرضا تابش» آماده شد و حتی نسخه اولیه آن در سالن اصلی بنیاد سینمایی فارابی به نمایش درآمد.

فارابی از تامین باقی هزینه‌های میلیاردی فیلم عاجز و حوزه هنری وارد عمل شد و مابقی هزینه‌های فیلم را پرداخت کرد. بر اساس شنیده‌ها برآورد تولید فارابی به صورت رسمی تا سقف ۱۶ میلیارد بود و با تامین سایر هزینه‌ها توسط سازمان سینمایی سوره از جمله تبلیغات، هزینه تولید این فیلم به صورت غیررسمی از مرز بیست میلیارد تومان عبور کرد تا سازمان سینمایی سوره با رفتن تابش آنرا به عنوان برند تازه‌اش معرفی کند.

سازمان سینمایی سوره هزینه‌های فراوانی را صرف کرد تا از منیرقیدی، نرگس آبیار دیگری بسازد و با ساخت فیلم «ضد» به تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی مسیر تولید سیانور و ماجرای نیمروز را مصادره کنند، اما یکی از شیرین‌ترین مثل‌های فارسی به ایرانیان توصیه می‌کند هر گردی، گردو نیست.

نسل سازی این نهاد در چهلمین دوره از این فستیوال به «ضد» خودش تبدیل شد، منیر قیدی، نرگس آبیار نشد و شفیعی (محمدرضا) دامنه حدود و ثغور فعالیتش در حوزه سریال‌های متوسط تلویزیونی تعریف شده است.

بنجل سازی مشارکتی ادامه دارد؟

در ادامه خرید و ساخت آثار فاقد کیفیت سازمان سینمایی سوره از دو تولیدش در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی کرد.

«عطرآلود» هادی مقدم‌دوست محصول بسیار نازلی بود که تولید آن به یوسف منصوری سپرده شد تا ارزش افزوده‌ مشارکت با سیما، به چاشنی تبلیغاتی آثار سازمان سینمایی سوره افزوده شود. منصوری با حفظ سمت در مقام تهیه کننده عطرآلود به عنوان دبیر جشنواره صد شناخته شد تا مدیر اجرایی یکی از کم اثرگذارترین جشنواره‌های به تاریخ پیوسته سازمان سینمایی سوره باشد. در شرایطی که مهمترین جشنواره‌های فیلم‌های کوتاه جهان در سامانه‌های آنلاین برگزار می‌شود، جشنواره میلیاردی دیگری به لیست جشنواره‌های غیراثر گذار فرهنگی کشور افزوده شد.

محمدرضا منصوری دبیر جشنواره ۱۰۰ و تهیه کننده فیلم عطرآلود

ماجرای مشارکت سازمان سینمایی سوره در فیلم «در آغوش درخت»، تکرار روایت شراکت در «دسته دختران» با هدف کارنامه سازی مدیریتی است.

فیلم با تامین هزینه‌ها توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کلید خورد و سازمان سینمایی سوره به عنوان دومین تامین کننده سرمایه در راستای سیاست افزایش تولیدات در جشنواره فیلم فجر وارد کارزار تولید این اثر شد. شعار حمایت از “کانون گرم خانواده” تابلوی تازه این نهاد سینمایی برای حمایت از این دو اثر ضعیف بود.

ملودرام‌های مشابه با هدف تقویت کانون گرم خانواده در بخش خصوصی، فراوان ساخته می‌شوند و بایداین پرسش را با مدیران این مجموعه مطرح کرد، ساخت آثاری با مضامین انقلابی و تبلیغات دینی در کدام هدفگذاری این نهاد تعریف می‌شوند؟

رصد سالن‌های حوزه هنری پس از اکران نوروزی نشان می‌دهد فیلم فسیل از تعداد سانس‌های بیشتری در سینماهای مرکزی کلان شهرها بهره‌مند است

سیاست رحمان هزار و چهارصدی با حمایت از فسیل ادامه پیدا کرد

موسسه بهمن سبز متولی بهره‌برداری از ۲۴۰ سینمای سازمان سینمایی سوره در سراسر کشور و شامل امور سینمایی استان‌ها، دفتر پخش، سامانه فروش بلیت گیشه و آژانس تبلیغاتی سوره است.

با اتمام دوره مدیریت سیدمصطفی حسینی، طی روزهای اخیر هادی اسماعیلی به عنوان مدیرعامل جدید موسسه بهمن سبز انتخاب شد اما «دَر» همچنان روی پاشنه‌ سیاست‌های خندق‌آبادی می‌چرخد.

رصد سالن‌های حوزه هنری پس از اکران نوروزی نشان می‌دهد فیلم فسیل از تعداد سانس‌های بیشتری در سینماهای مرکزی کلان شهرها بهره‌مند است

سازمان سینمایی سوره با داشتن ۲۴۰ سالن سینما در اکران هر اثر سینمایی نقش تعیین کننده‌ای دارد. این نهاد در گذشته با تمام قوا از اکران آثاری نظیر رحمان ۱۴۰۰ و هزارپا و سایر آثار کمدی تحت عنوان «پرفوش» حمایت کرد و این سیاست در حوزه پخش کماکان ادامه دارد.

رصد سالن‌های حوزه هنری پس از اکران نوروزی نشان می‌دهد فیلم فسیل از تعداد سانس‌های بیشتری در سینماهای مرکزی کلان شهرها بهره‌مند است و در پردیس سینمایی بهمن سانسی به فیلم غریب اختصاص داده نشده است

اما تغییر مدیریت بهمن سبز حتی به صورت نمایشی هم تاثیری در تغییر در سیاست های حوزه هنری نداشت. در اکران مهندسی شده نوروزی این نهاد با رصدی دقیق اغلب سانس‌های پرفروش سینماها در تهران، مشهد و بسیاری از کلان‌ شهرها به فیلم فسیل اختصاص دارد و عملا فیلم غریب که شایسته اکران مناسب‌تری است، در سانس‌های بسیار کم مخاطب در سینماهای بهمن سبز اکران می‌شود.

رصد سالن‌های حوزه هنری پس از اکران نوروزی نشان می‌دهد فیلم فسیل از تعداد سانس‌های بیشتری در سینماهای مرکزی کلان شهرها بهره‌مند است. در میان تمام سالن‌های مهم حوزه هنری غریب در سالن کوچک سینما سپیده در یک سانس نمایش داده می شود
اختصاص مهجورترین سانس‌های اکران در پردیس مهر شاهد تهران

این عدم تغییر در یک هفته اخیر نشان می‌دهد سیاست‌های جعفریان در موازنه دوگانه «فسیل- غریب» تغییری ایجاد نخواهد کرد و سیاست‌ های فسیل شده همچنان بر این نهاد پرلجستیک اما بدون خروجی سایه افکنده است.

با این حال سال‌هاست که سازمان سینمایی سوره همچون دهه شصت و هفتاد شمسی تولید آثار شاخص و تاثیرگذار را تکرار نخواهد کرد و با شعار حمایت از خانواده سیاست‌ تولید فیلم‌های آپارتمانی در این نهاد امتداد پیدا خواهد کرد. در حوزه پخش این نهاد همچنان از آثاری با مضامین انقلابی حمایت نخواهد کرد و سیاست گیشه محور بر سایر سیاست‌گذاری‌های جبهه فرهنگی انقلاب غلبه خواهد داشت.

از صف پروانۀ ساخت چه خبر؟

براساس اطلاعات ثبت‌شده در سامانه ثبت درخواست پروانه ساخت سازمان سینمایی تهیه‌کننده و کارگردان پرفروش‌ترین فیلم این روزهای سینمای ایران قصد همکاری مجدد با یکدیگر را دارند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، براساس اطلاعات ثبت‌شده در سامانه ثبت درخواست پروانه ساخت سازمان سینمایی چند چهره سینمایی برای تازه‌ترین ساخته‌های سینمایی خود در مقام تهیه‌کننده یا کارگردان، فرم مربوطه را تکمیل کرده‌اند.

به تازگی ابراهیم عامریان تهیه‌کننده به همراه کریم امینی کارگردان برای فیلم سینمایی «جلبک» درخواست پروانه ساخت داده‌اند. عامریان و امینی این روزها فیلم سینمایی «فسیل» را در مقام تهیه‌کننده و کارگردان روی پرده دارند که فروشی بالغ بر ۵۷ میلیارد تومان را تا به امروز در گیشه ثبت کرده است.

ابراهیم عامریان به‌عنوان یکی از چهره‌های موفق در عرصه تولید فیلم‌های کمدی پرفروش در سال‌های اخیر، پیش از این «انفرادی»، «دینامیت»، «تگزاس» و… را تهیه‌کنندگی کرده است.

همچنین در این فهرست محمدحسین قاسمی به چشم می‌خورد که برای فیلم سینمایی «فیل بزرگ» به کارگردانی مجید صالحی درخواست پروانه ساخت داده است. مجید صالحی بازیگر سینمای ایران که پیش از این فیلم کمدی «زیرنظر» را کارگردانی کرده بود در جشنواره سال گذشته فیلم فجر، توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای فیلم سینمایی «شماره ۱۰» از آن خود کند.

محمدحسین قاسمی هم تهیه‌کنندگی دو فیلم کمدی «مصادره» و «سگ‌بند» را در کارنامه خود دارد که کارگردانی هر دو را مهران احمدی برعهده داشته است.

درآمد سینما از اکران نوروزی چقدر بود؟

بررسی فروش یک‌ماه اکران نوروزی سینماها نشان می‌دهد به جز «فسیل»، ۳ فیلم دیگر اقبال چندانی در گیشه نداشته‌اند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، زمانی که ۴ فیلم جدید برای اکران نوروز ۱۴۰۲ معرفی شد، استقبال چندانی از آن فهرست صورت نگرفت. در آن فهرست، تنها یک فیلم کمدی گمنام وجود داشت که ترکیب بازیگرانش، احتمال کمی به موفقیت آن می‌داد. بنابراین بیشتر امیدواری‌ها، بر روی فیلم‌های موفق گیشه زمستان یعنی بخارست و ملاقات خصوصی معطوف بود. اما فسیل در ابتدا به دلیل بدون رقیب بودن در یک گیشه طلایی و در مرحله بعد، تبلیغات زبانی مردم، موفق شد جور ۳ فیلم جدید دیگر را کشیده و یک‌تنه گیشه نوروزی را بالا بکشد.

فیلم کریم امینی موفق شد پس از یک ماه، عملکرد بسیارخوبی از خود به جای گذاشته و با جذب ۱ میلیون و ۱۷۲ هزار مخاطب، حدود ۵۶ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان بفروشد. با این فروش، فسیل موفق شده از فروش ۵۲ میلیاردی بخارست عبور کرده و به پرفروش‌ترین فیلم ۸ ماه اخیر سینماها تبدیل شود. البته که این فیلم فاصله چندانی با گیشه ۷۸ میلیارد تومانی انفرادی ندارد تا با گذر از این میزان فروش، به پرفروش‌ترین فیلم پساکرونای سینمای ایران تبدیل شود. اتفاقی که چندان دور از ذهن نیست و احتمالا این فیلم با گذر از ۱۰۰ میلیارد، به نخستین فیلمی تبدیل خواهد شد که توانسته این سد روانی را شکسته و به چنین فروشی برسد.

البته که موفقیت اصلی، گذر از تعداد مخاطبان پراقبال‌ترین فیلم‌های چند سال اخیر سینمای ایران یعنی مطرب و هزارپا است. ۲ فیلمی که توانستند به ترتیب، ۳ میلیون و ۳۰۰ و ۴ میلیون و ۲۵۰ هزار مخاطب داشته باشند و فسیل برای رسیدن به این افتخار، باید ۳ تا ۴ برابر وضعیت کنونی خود بفروشد. اتفاقی که با انتخاب این چند فیلم نه‌چندان مناسبی که برای اکران فطر در نظر گرفته شد، شاید چندان دور از انتظار نباشد و اگر شرایط به همین ترتیب پیش رود، احتمال اینکه مطرب بتواند در اواخر بهار و یا تیرماه، حداقل به تعداد مخاطبان مطرب برسد، بسیار محتمل است.

فسیل و غریب می‌توانند فروش‌های به‌مراتب بیشتری را تجربه کنند. علی‌الخصوص آن‌که ۵ فیلم جدید که در قالب اکران عیدفطر رونمایی می‌شوند نیز نمی‌توانند مزاحمت چندانی در مسیر فروش این ۲ فیلم ایجاد کننددومین فیلم پرمخاطب اکران نوروزی امسال، فیلم تحسین‌شده غریب است که ۱۳۲ هزار مخاطب داشت و ۶ میلیارد تومان هم فروخت. نزدیک‌ترین روشی که می‌تواند به ما نشان دهد که فیلم محمدحسین لطیفی، تا چه اندازه در گیشه موفق بوده، قیاس تعداد مخاطبان این فیلم با موقعیت مهدی است که نوروز سال گذشته به روی پرده رفت. فیلم هادی حجازی‌فر، در مدت‌زمان مشابه سال گذشته، حدود ۲۴۰ هزار مخاطب داشت و با سقف قیمت بلیت ۴۵ هزار تومان، نزدیک به ۸ میلیارد تومان فروخت.

نکته جالب این قیاس آن است که تعداد سالن‌های نمایش‌دهنده هر ۲ فیلم نیز تقریبا یکسان است و هر ۲ فیلم نیز توانستند افتخارات خوبی را در جشنواره فجر رقم زده و بلافاصله پس از این افتخارآفرینی، راهی اکران شوند. بنابراین باید بپذیریم که در یک شرایط نسبتا مشابه، فروش و استقبالی که از فیلم غریب به عمل آمده، اصلا راضی‌کننده نیست. حال آن‌که تصور می‌شد تبلیغات به‌مراتب بیشتر از آن چیزی که در این ۱ ماه برای این فیلم رقم خورد، صورت بگیرد. واقعا جای امیدواری است که این فیلم به‌مانند سوژه اصلی داستانش، در گیشه، غریب واقع نشده و به حق واقعی خودش که بسیار بیشتر از آمار کنونی است، برسد.

عروس خیابان فرشته تنها موفق به جذب ۹۲ هزار مخاطب شد و توانست در گیشه، چیزی نزدیک به ۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان بفروشد. فیلم مهدی خسروی که از پشتیبانی محمدرضا شریفی‌نیا برخوردار بود، بسیار کمتر از آن چیزی که انتظار می‌رفت فروخت.

بچه‌های طوفان هم یک رکورد عجیب از خود در اکران نوروزی به جای گذاشت و با ۷۰۰ مخاطب، ۲۹ میلیون تومان فروش داشت. فیلمی که نه تبلیغاتی داشت و نه صاحبان آن تلاش چندانی به خرج دادند که فیلم دیده شود. این فیلم قطعا ضعیف‌ترین راندمان اکران نوروز تاریخ ۴۰ ساله را به خود اختصاص داد و متاسفانه یک کرسی از طلایی‌ترین اکران سال را سوزاند. قطعا اگر فیلم دیگری جایگزین بچه‌های طوفان می‌شد، گیشه نوروزی با رقم بهتری بسته می‌شد.

۲ فیلم‌ نوروزی (فسیل و غریب) در ادامه می‌توانند فروش‌های به‌مراتب بیشتری را تجربه کنند. علی‌الخصوص آن‌که ۵ فیلم جدید که در قالب اکران عیدفطر رونمایی می‌شوند نیز نمی‌توانند مزاحمت چندانی در مسیر فروش این ۲ فیلم ایجاد کرده و بنابراین باید روزهای خوبی را برای آنها متصور شد.

کدام سینماها در شب‌‌های قدر تعطیل می‌شوند؟

همزمان با ایام لیالی قدر و ایام سوگواری شهادت حضرت امیرالمومنین علی(ع) نمایش فیلم‌های در سینماهای سراسر کشور با تغییراتی همراه خواهد شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، با توجه به فرارسیدن ایام لیالی قدر و ایام سوگواری شهادت حضرت امیرالمومنین علی (ع) برنامه اکران سینماها دستخوش تغییراتی خواهد شد تا مردم بتوانند از مواهب و فیوضات معنوی این ایام بهره‌مند شود.

طبق مصوبه سازمان سینمایی و مطابق با سالیان گذشته به احترام شب‌های قدر سینماها از ساعت ۱۹ تعطیل خواهد بود.

در ایام ضربت خوردن و شهادت حضرت علی (ع) روزهای نوزدهم و بیست و یکم ماه مبارک سینماها به طور کامل تعطیل خواهند بود اما روز بیستم ماه مبارک نمایش آثار غیرکمدی از جمله فیلم‌های غریب، بچه های طوفان و ملاقات خصوصی ‌امکان پذیر خواهد بود تا مخاطبین علاقمند به آثار دفاع مقدس، اجتماعی و کودک و نوجوان بتوانند به تماشای آثار مورد علاقه خود بنشینند.

از روز بیست و دوم ماه مبارک شرایط اکران به حالت قبل برخواهد گشت و آثار کمدی و غیرکمدی در کنار هم اکران خواهند شد تا با توجه به استقبال خوب مخاطبان از سینما بار دیگر شاهد حضور حداکثری و رکورد شکنی مخاطبان سینمای ایران باشیم.

با توجه به اقبال ویژه مردم به سینما و مدیریت اکران به نظر می‌رسد فیلم سینمایی فسیل خیز بلندی برای رکوردشکنی فروش تاریخ سینمای ایران را برداشته است.

بهرام افشاری، هادی کاظمی، الناز حبیبی، الهه حصاری، ایمان صفا، سید جواد هاشمی، غلامرضا نیکخواه، سمانه منیری، امید روحانی، علیرضا استادی، قاسم زارع، خشایار راد، مجید شهریاری و بابک کریمی در فسیل به ایفای نقش می‌پردازند.

فسیل با حال و هوای نوستالژیک، یادآور تهران دهه‌ی پنجاه است.

فروش 100 میلیاردی فسیل رابطۀ سینما و تلویزیون را شکرآب می‌کند؟

سیدابراهیم عامریان تهیه‌کننده فیلم سینمایی «فسیل» ضمن اشاره به دلایل توفیق این فیلم در اکران نوروزی پیش‌بینی کرد که مجموع فروش آن در ادامه اکران از مرز ۱۰۰ میلیارد تومان عبور کند.

به گزارش سینمای خانگی، ابراهیم عامریان تهیه‌کننده فیلم سینمایی «فسیل» به کارگردانی کریم امینی که به‌عنوان پرمخاطب‌ترین فیلم اکران نوروزی بالغ بر ۷۲۰ هزار نفر را در تعطیلات ابتدایی سال به سالن‌های سینما کشاند، در گفتگو با مهر، گفت: این اتفاق فرمول مشخصی ندارد و فیلم «فسیل» را هم باید حاصل سال‌ها کمدی‌سازی بنده بدانید. بالاخره در این سال‌ها ایرادها و نقص‌های کارهای‌مان را شناسایی کرده و آن‌ها را رفع کرده‌ایم تا به امروز که به یک کمدی مانند «فسیل» رسیده‌ایم. تلاش ما این بوده که فیلمی بسازیم که وقتی مخاطب از سالن سینما بیرون می‌آید، حالش خوب باشد و خداراشکر که این اتفاق رخ داده است.

وی تأکید کرد: تلاش ما این بود که این فیلم مخاطبان مختلف از سن و سال‌های متفاوت را به سمت خود جلب کند. افرادی که سن بالاتری دارند با وجوه نوستالژیک فیلم به تعبیر خودمان حال می‌کنند و جوان‌ترها و نوجوان‌ها هم می‌توانند از زوایای دیگر با داستان فیلم همراه شوند. نمی‌خواستیم یک فیلم برای مخاطب خاص بسازیم و دقیقاً به دنبال جذب مخاطب عام بودیم. هدف اصلی‌مان هم سرگرم کردن مخاطبان برای دو ساعت حضور در سینما بود که شکر خدا به این هدف هم رسیده‌ایم.

عامریان درباره همکاری با کریم امینی در مقام کارگردان این فیلم هم گفت: آقای امینی پیش از این، فیلم کمدی «دشمن زن» را ساخته بود و من هم احساس کردم کارگردانی است که می‌تواند این فیلم را به بهترین شکل تحویل مخاطب بدهد. درباره این همکاری ابتدا به اطمینان رسیدیم و به لطف خدا نتیجه آن هم خوب بود. کار کمدی اساساً کار گروهی است و تمام عوامل پشت صحنه در موفقیت این فیلم دخیل هستند.

این تهیه‌کننده درباره دلیل رضایت به اکران این فیلم در اکران نوروزی امسال که همزمان با ماه مبارک رمضان بود و احتمال عدم استقبال مخاطبان وجود داشت، گفت: من تا همین جا در دو مقطع ثابت کرده‌ام که وقتی فیلمی خوب باشد و مخاطب با آن ارتباط برقرار کند، چه سیل باشد، چه کرونا باشد و چه نوروزی که در سومین روزش ماه مبارک رمضان آغاز می‌شود، فروش خوبی خواهد داشت و مردم برای دیدن آن به سینما می‌آیند. ما با «دینامیت» ثابت کردیم که در اوج کرونا هم مردم به سینما می‌آیند. با «فسیل» هم ثابت کردیم در شرایطی که هیچ صاحب فیلمی تمایلی به اکران فیلمش نداشت، می‌توان مورد استقبال مخاطب قرار گرفت.

وی ادامه داد: طبیعتاً اگر نوروز امسال همزمان با ماه مبارک رمضان نبود و آن عده از مردم که به دلیل روزه بودن در طول روز به سینما نمی‌آیند هم می‌توانستند در تمام سانس‌ها به تماشای فیلم بنشینند، فیلم ما شرایط متفاوتی داشت. نمی‌توان گفت این شرایط روی تعداد مخاطبان فیلم تأثیر نداشته است اما قرار نیست همیشه در شرایط ایده‌آل فیلم‌مان را اکران کنیم. در عین اینکه در همین شرایط هم فکر می‌کنم در ۹۰ درصد سانس‌هایی که داشتیم، سالن‌های‌مان پر از مخاطب بوده است.

عامریان درباره نبود تبلیغات «فسیل» در تلویزیون هم گفت: واقعیت این است که ما برای تبلیغات تلویزیونی فیلم اساساً اقدامی نکردیم چرا که پیش‌تر برای فیلم‌های دیگر اقدام کرده و به نتیجه نرسیده بودیم. در سه چهار فیلم اخیر بنده تلویزیون همکاری‌ای برای پخش تبلیغات نداشت. هم «دینامیت» و هم «انفرادی» بدون تبلیغ تلویزیونی اکران شد و این بار هم ما خودمان اقدامی برای مذاکره با تلویزیون نداشتیم. با توجه به ظرفیت‌هایی که در فضای مجازی برای تبلیغ فیلم‌های خود در اختیار داریم دیگر نیازی به تلویزیون هم نداریم.

این تهیه‌کننده درباره دلیل عدم فروش امتیاز پخش فیلم‌های کمدی موفقی که تا به امروز در سینما داشته است به تلویزیون توضیح داد: ما امتیاز پخش دو فیلم «تگزاس ۱» و «تگزاس ۲» را در ازای دریافت تیزر تبلیغاتی، همان زمان اکران به تلویزیون واگذار کردیم و در ازای آن پولی هم دریافت نکردیم، اما تا امروز این فیلم‌ها پخش نشده است. وقتی تلویزیون حاضر به پخش این فیلم‌ها نیست، طبیعتاً برای ما هم جای مذاکره وجود ندارد که بخواهیم به دنبال فروش حق پخش فیلم‌های‌مان به تلویزیون باشیم.

عامریان درباره پیش‌بینی‌اش از وضعیت استقبال مخاطبان از «فسیل» پس از اتمام تعطیلات نوروزی هم گفت: البته که پیش‌بینی‌ها معمولاً اشتباه از آب در می‌آید اما به نظر می‌رسد اگر اتفاق ویژه‌ای رخ ندهند و شرایط اکران فیلم به همین صورت ادامه داشته باشد شاید سیر صعودی استقبال از فیلم خواهیم بود. مگر اینکه اتفاق غیرمنتظره‌ای مانند کرونا رخ دهد که معمولاً در مواجهه با این اتفاقات، سینماها پیش از جاهای دیگر تعطیل و کم‌رمق می‌شوند. اگر اتفاقی رخ ندهد امیدواریم فروش «فسیل» از مرز ۱۰۰ میلیارد تومان عبور کند.

خروج از نسخه موبایل