در مدتی که چهل روز از سفر ابدی کیومرث پوراحمد می گذرد، از آثار هنری او بیشتر یاد شده تا یادگاریهای دیگری که به شکلی با این فیلمساز مرتبط هستند. خیلی از این خاطرات، در موزه سینما در دسترس هستند مثل روزنوشتهای مهدی باقربیگی که با ادبیاتی خاص، روزِ انتخاب شدنش در مدرسه برای بازی در «قصههای مجید» و اولین باری را که جلوی دوربین پوراحمد رفته، خاطرهنویسی کرده است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، اگرچه مرگ نابهنگام کیومرث پوراحمد هنوز برای خیلی از اطرافیانش و کسانی که او را از نزدیک میشناختند قابل باور نیست اما به چشم برهم زدنی نزدیک به ۴۰ روز از درگذشت او سپری شده و آنچه باقی مانده آثار هنری، تصویری و مکتوب اوست به همراه یادگاریهایی که بخش قابل توجهی از آنها در موزه سینما نگهداری میشود.
در این ۳۰ و چند روز بارها از فیلمها و سریالهای این هنرمند صحبت شده و البته بعضی جایزهها و دستنوشتهها و فیلمنامههایش نیز در غرفهای به نام خودش حفظ شده و برای علاقهمندان قابل بازدید هستند.
پوراحمد در تابستان سال ۱۳۹۶ برخی از فیلمنامههای خود مانند «اتوبوس شب»، «پنجاه قدم آخر»، «کفشهایم کو؟» و مجموعه تلویزیونی «پرانتز باز» را به موزه سینما اهدا کرد.
او همچنین بخشی از داشتههای سینمایی خود مانند جوایز جشنوارههای داخلی و بینالمللی، لوح تقدیر و سپاس، دیپلم افتخار، لوازم و اکساسوار صحنه، جایزه ویژه هیات داوران جشنواره آسیا پاسفیک سال ۲۰۰۷ برای ساخت فیلم «اتوبوس شب»، جایزه مروارید شرق جشنواره نپانگ مالزی برای ساخت فیلم «خواهران غریب»، وصیتنامه پرویندخت یزدانیان (مادرش و بازیگر نقش بیبی در مجموعه تلویزیونی «قصه های مجید») و سیمرغهای بلورین جشنواره فیلم فجر را سال ۱۳۸۷، به موزه سینما اهدا کرده بود.
گواهی عضویت پوراحمد در آکادمی جشنواره آسیاپاسفیک، نمونه قراردادهای کاری برای ساخت سریالهایی همچون «سرنخ» و «پرانتز باز» و فیلمهایی که کارگردانی کرده، از جمله اهداییهای این فیلمساز به موزه سینما است.
این فیلمساز ۱۶ فروردین از دنیا رفت و به بهانه چهلمین روز درگذشت او چند تصویر از برخی یادگاریهای او در موزه سینما را منتشر می کنیم.
در بین آنها دستنوشتهای از مهدی باقربیگی جالب و خواندنی است که در آن انتخاب شدن برای تست بازیگری را شرح داده است.
قردارد خرید داستان «قصههای مجید» بین هوشنگ مرادی کرمانی و کیومرث پوراحمددر آن دوره (سال ۱۳۸۶) اعضای هیات انتخاب با توجه ویژه به فیلم «اتوبوس شب»، آن را به شکلی استثنایی در سه بخش بهترین فیلم، بهترین بازیگری و بهترین فیلمنامه نامزد کسب جایزه کردند. در مراسم اهدای جایزه با وجود آنکه جایزهای به عنوان جایزه هیات داوران تعریف نشده بود، اما هیات داوران این جایزه را بخاطر ویژگیهای فیلم به پوراحمد اهدا کرد.دستنوشتهای از مهدی باقربیگی
بخشی دیگر از این دستنوشتهها که به تاریخ تابستان سال ۱۳۷۰ نوشته شدهاند در موزه سینما در معرض دید عموم هستند.
به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از سینماپرس: بیش از ۱۰ سال از زمانی که جواد شمقدری در رأس مدیریت سینما حضور داشت میگذرد و حالا فرصت خوبی است تا نتیجه عملکرد یکی از مهمترین اتفاقهای دوران او، یعنی تاسیس سازمان سینمایی و نقش آن در سینمای امروز ایران بررسی شود؛ سازمانی که شمقدری معتقد است شرایط فعلی سینما به آن ارتباطی ندارد؛ چرا که این وضعیت محصول عواملی همچون مدیریت و فضای جامعه است.
به گزارش سینماپرس، در طول یک دهه گذشته هر گاه نامی از جواد شمقدری در میان بوده، انبوهی از اتفاقهای خاص و خبرهای حاشیهایِ زمان مدیریتش در سازمان سینمایی دولت دهم نیز به یاد اهالی سینما آمده است؛ آنجا که گفت برای اولین اسکار اصغر فرهادی لابی کرده تا وقتی که اسکار را به جشن سینمای گچساران تشبیه کرد، یا وقتی که خانه سینما در زمان مسئولیت او بسته شد تا روزی که به ژیل ژاکوب و بعد هم گونتر گراس نامه نوشت.
شمقدری که زمانی بیشتر به واسطه ساخت فیلم «طوفان شن» شناخته میشد، از نیمههای دهه ۸۰ موقعیتی دیگر در سینما پیدا کرد و ابتدا به عنوان مشاور هنری رییس دولت نهم و بعد هم معاون سینمایی وزارت ارشاد در دولت دهم جایگاه پررنگتری را در سینما کسب کرد. شمقدری اگرچه در ۱۱ سال گذشته در عرصه مدیریتی سینما حضور نداشته اما در همان سالهای مدیریتش پایهگذار سیستمی در سینما شد که با تمام حسنها و معایبش همچنان پابرجاست. در زمان او معاونت سینمایی وزارت ارشاد به سازمان سینمایی ارتقاء پیدا کرد و در کنار آن شورای عالی سینما هم تشکیل شد که دومی در دولت یازدهم منحل و در دولت سیزدهم با تفاوتهایی نسبت به گذشته احیاء شد.
چندی پیش فرصتی فراهم شد تا به بهانه ۱۱سالگی فعالیت رسمی سازمان سینمایی با این کارگردان و مدیر سابق سینما گفتوگو کنیم و از او جویا شویم که آیا سازمان سینمایی به اهدافی که برآن اساس تاسیس شد، رسیده است یا خیر.
این مصاحبه کمی پس از اعلام برندگان اسکار ۲۰۲۳ انجام شد و همین میتوانست شروع جذابی برای آغاز گفتوگو با کسی باشد که سال ۱۳۹۰ لابیاش برای اسکار فیلم «جدایی نادر از سیمین» خبرساز شد.
در ادامه مشروح مصاحبه ایسنا را میخوانید:
ما در مواجهه با جشنوارههای خارجی با دو نگاه غالب مواجه هستیم، یعنی نوعی دوقطبی در اینجا هم دیده میشود؛ برخی معتقدند این جشنوارهها کاملاً سیاسی هستند و برخی دیگر در پاسخ به چنین دیدگاهی میگویند آنجا ایران نیست که سیاسیکاری شود. در این بین، نگاهی میانهگر در سینماگران کمتر دیده میشود که به جریان جبهه انقلاب اسلامی متعلق نباشد ولی بر این باور باشد که بالاخره، جریان رسانهای و اقتصادی جهان در اختیار طیفهایی است که در خیلی چیزها تعیینکننده هستند. شما هم در گذشته درباره یکی از این رویدادهای مهم سینمایی جهان اظهارنظری داشتید که با واکنشهایی مواجه شد. بد نیست پس از گذشت ۱۰ سال برگردیم به ماجرای اسکار فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی و آن جمله مشهور شما که در ارتباط با لابیگری برای گرفتن اسکار مطرح کردید. اصلا مدل رأیگیری جایزه اسکار اجازه مهندسی میدهد یا در جشنوارهای مثل کن بیشتر چنین چیزی ممکن است؟ حتی این را هم میتوان مطرح کرد که آیا افکار عمومی و مهندسی آن میتواند در رویدادی مثل اسکار اثرگذار باشد؟
پاسخ شما را با این بحث شروع میکنم که، آن جریانی که به دنبال استیلای کامل بر کره زمین است، میخواهد تمام سرمایههای اجتماعی و غیراجتماعی و مدنی را در اختیار داشته باشد. پشت صحنهی این جریان هم یا ماسونها هستند یا تفکر شیطان پرستی یا کارتلهای بزرگ غربی و بیشتر آمریکایی. طبیعی است وقتی آنها فهمیدند سینما، که یک ابزار قدرتمند است، میتواند بر تفکر و اندیشه قالبهای مختلف اجتماعی و مردم همه کشورها نفوذ کند، بخواهند آن را در اختیار خود بگیرند. یعنی سادهانگارانه است که فکر کنیم آنها به اهمیت سینما و اینکه میتوانند از طریق این ابزار، افکار عمومی را مدیریت و در یک شکل کلان سبک زندگی غربی و آمریکایی را به جوامع مختلف حُقنه کنند، بیتوجه هستند. به نظر میرسد اینها سینما را در چنین مسیری به خدمت گرفتهاند و این سینما یک بیان کلی و شامل یک فرایند است. در این مسیر، جریان سرمایهگذاری برای تولید و نگارش فیلمنامه و سرمایهگذاری در ساخت و نمایش بخشی از ماجراست و در ادامه آن، یک ایستگاه هم جشنوارهها و جایزههایی مثل اسکار هستند. این جریان تلاش میکند تمام ایستگاهها را در نفوذ خود بگیرد و ظاهر قضیه هم به شکل کاملا دموکراتیک با رأی عمومی است ولی این فقط ظاهر قضیه است و پشت پرده قطعاً مناسبات دیگری شکل میگیرد تا آراء به یک سمت مشخص برود. من نمیخواهم بگویم فرایند تقلب حتما شکل میگیرد ولی به هر حال نمیدانیم که اعضای آکادمی به چه فیلمی رأی میدهند و چقدر از آراء آنها صیانت میشود. شاید هم تمام رأیها در آکادمی اسکار ثبت شده باشد ولی در دسترس مخاطبان نیست. حال با فرض اینکه هیچ تقلبی هم در کار نیست و آراء ثبت و ضبط میشوند، باز هم فرایندهایی شکل میگیرد -به طور مستقیم و غیرمستقیم- که سبب میشوند رأیدهنده به سمت آنچه آنها تمایل دارند کشیده شود. مثلا وقتی درباره یک فیلم بیش از حد گفتوگو میشود یا پشت صحنههایی از آن پخش میشود و تحلیل صورت میگیرد، خود به خود من هم تحتتاثیر قرار میگیرم و اگر نظری داشته باشم، رأیام به آن سمت کشیده میشود.
پس بنده معتقدم تمام جشنوارهها که شامل جشنوارههای ایران هم میشود و نیز جایزه اسکار، به عنوان یک سکو یا ایستگاه هستند تا بتوانند آن جهتگیریهای خاص خود را القاء و ایجاد کنند. این یک روش کاملا رو و عیان است و پرهیزی از علنی بودن آن ندارند؛ تا جایی که همسر ریاست جمهوری آمریکا میآید جایزه یک فیلم را میدهد یا حتی در حوزه موسیقی که اخیرا اتفاق افتاد و دیدیم که همسر آقای بایدن جایزهای را اهداء کرد. البته ممکن است برخی معتقد باشند که مهم، آراء است و آراء هم کاملاً مستقل هستند. من هم بر این باور هستم اما معتقدم ممکن است قبل از آن مقدماتی چیده شده باشد که آراء به یک سمت خاص کشیده شوند. زمانی که من بحث لابی را مطرح کردم، یکی از مباحث همین بود و این یکی از ابزاری است که استفاده میشود؛ حال یا میتواند به روش اقناعی باشد یا توافقی. البته یک نکته دیگر این است که به دلایل اجتماعی و سیاسی و نیز نوع فیلمها، ممکن است شرایط سال به سال تغییر کند مثل سالی که میخواستند فیلم «آرگو» حتماً جایزه بگیرد. در صورتی که این فیلم از نظر کارشناسیِ خیلی از سینماگران داخلی و خارجی یک اثر معمولی بود و فیلمی نبود که لیاقت عنوان بهترین فیلم را داشته باشد اما به دلیل شرایط سیاسی آن زمان میخواستند در مقابل جمهوری اسلامی که داشت حرکتهایی را در عرصههای بینالمللی رقم میزد، ایجاد کنند و شاخ و شانه بکشند، به همین دلیل آمدند این فیلم را مطرح کردند و جایزه آن را هم همسر اوباما رییس جمهور وقت امریکا داد.
دوست دارید درباره ماجرای لابی شما در اسکار برای جایزه اصغر فرهادی صحبت کنیم؟
واقعیت این است که اگر فکر میکردم از لابهلای آن همه حرفی که در این مورد زدم، فقط همان یک جمله آنطور پخش میشود، اصلا نمیگفتم؛ چون من یک جمله در پاسخ به یک سایت که اتفاقا خبرگزاری خیلی معتبری هم نبود، آن هم در حین راه رفتن در راهرویی گفتم که اینطور بازتاب پیدا کرد. اصل حرف هم این بود که درباره کسب جایزه اسکار گفتم که این اتفاق علاوه بر چند عامل، لابی هم داشت و بعد مجبور شدم آن را توضیح دهم. ماجرا هم این بود که تا وقتی فیلم «جدایی نادر از سیمین» به پنج فیلم نهایی اسکار نرسیده بود ما اقدام خاصی نکردیم، فقط حمایت کردیم که فیلم دیده شود.
یعنی برای اکران فیلم حمایت مالی کرده بودید؟
بیشتر شرایط را مهیا کردیم که این فیلم راه خود را برود، مثلاً در جشنواره برلین نمایش داده شود، چون یادم میآید که مانعی وجود داشت مبنی بر اینکه رونمایی فیلم حتما باید در جشنواره برلین باشد و ما هماهنگ شدیم که در آنجا این اتفاق رخ دهد.
من هیچ اصراری ندارم که بگویم لابی انجام شده در اسکار تاثیرگذار بود ولی یک مدیر سینمایی از ایتالیا پس از صحبتهای ما گفت، به دوستان صاحب رأی خود در آکادمی میگوید که وقتش است با رأی به فیلم ایرانی، حال هالیوود و جریان صهیونیستی غالب بر آن گرفته شود
یک بار هم که روند کلی ساخت فیلم متوقف شده بود.
بله البته آن اتفاق دلیل کاملاً منفکی از این ماجرا داشت و من هم آن موقع ایران نبودم؛ بنابراین تا زمانی که فیلم «جدایی…» به فهرست پنج فیلم نهایی راه نیافته بود، اقدام خاصی انجام نداده بودیم، چون همه کشورها فیلمهای خود را فرستاده بودند و ما نیز همین کار را کرده بودیم. وقتی به مرحله نهایی رسیدیم، من دو- سه تا سفر خارجی داشتم از جمله به ایتالیا و سوئیس و اسپانیا که در هر سفر با مسئولان سینمایی آنها نشست و برخاست داشتیم. در آنجا احساس کردم یک فضای دوقطبی ایجاد شده، چون دو فیلم از آن فهرست درباره یهودیها و اسرائیلیها بود که این دو به همراه فیلم ایران شانس بیشتری داشتند. من از این فضای دوقطبی که خودشان هم درست کرده بودند، استفاده کردم و با افرادی که صحبت میکردیم، به این موضوع اشاره میکردم، چون آنها در جلسات خصوصی منویات درونی خود را بیشتر نشان میدادند و ما میشنیدیم که از تسلط جریان صهیونیستی بر آکادمی اسکار و سینمای دنیا و اکران شاکی بودند؛ بخصوص ایتالیاییها که سینمایشان زمانی پیشرو بود و الان سالهاست که اثر نفوذشان کم شده است و هالیوود به نوعی سینمای ایتالیا را به عنوان یک رقیب جدی حذف یا دست کم ضعیف کرده است. من در ایتالیا که با مسئولان سینمایی گفتوگو میکردم، به آنها گفتم که این بهترین فرصت است تا شما انتقام خود را بگیرید و الان که یک فیلم ایرانی وجود دارد بهتر است به آن رأی دهید. در یک مورد خاص با یک مدیر سینمایی از ایتالیا -که اسم او را به یاد ندارم و اگر هم یادم بود نمیگفتم چون اگر زنده باشد ممکن است برایش خطری پیش آید- صحبت کردم و او گفت که خیلی از دوستان و شاگردانش در آکادمی هستند و حق رأی دارند و به آنها خواهم گفت حالا وقت آن است که ما حال هالیوود و آن جریان صهیونیستی غالب را بگیریم و به فیلم ایران رأی دهیم. او حتی تشکر کرد که چنین موردی را به وی یادآور شدیم. با مدیرانی از اسپانیا هم چنین صحبتهایی مطرح شد اما اینکه صحبتهای ما نتیجهای داشته یا نداشته را نمیدانیم و نمیتوانیم کنتور بیندازیم که چقدر این صحبتها تاثیر داشته است. با این حال در پاسخ به اینکه آیا اقدامی برای اسکار کردید یا خیر، میگویم بله! من این کارها را انجام دادم، گفتوگو کردم تا به فیلم ایرانی رأی داده شود. البته به عنوان کارشناس سینمایی میگویم که انصافاً آن دو فیلم یهودی فارغ از رویکردهای سیاسی و پیامی، فیلمهایی قوی بودندغ به خصوص فیلمی که محصول خود اسرائیل بود، فیلم جذابی بود با موضوعی انسانی. البته آقای فرهادی بعداً هم برای فیلم دیگری جایزه اسکار را گرفت و ممکن است یکی بگوید به همین دلیل لابیهای اولیه هم قابل قبول نیست. من هیچ اصراری ندارم که بخواهم بگویم کارِ انجامشده تاثیرگذار بوده است؛ یعنی نه آن زمان چنین اصراری داشتم و نه حالا.
این ماجرا در کارنامه شما یک نمونه بود ولی به هر حال آقای شمقدری از یک خاستگاه ایدئولوژیک شناسایی میشود و دارای رویکردهای عقیدتی و سیاسی خاصی است. طبیعتاً خیلی عجیب نیست که در برخی دورههای مدیریت اجرایی، کسوت سینمایی نداشته باشد ولی شما سالهاست که دیگر به آن معنا مدیر سینما نیستید. علت آن چیست؟
من قبل از آن هم دنبال مدیریت نبودم. در این بیش از ۴۰ سالی که در سینما هستم، در مقاطعی مسئولیتهایی داشتم؛ مثلا زمانی معاون فرهنگی مرکز گسترش سینمای تجربی و نیمهحرفهای بودم، سه سال مدیرکل نیروی انسانی و آموزشهای معاونت سینمایی بودم ولی بیشتر به دنبال تحقیق و نگارش و تولید فیلم فعالیت کردم. دورهای پیش آمد که تلویزیون موقعیت مهمتر و بهتری داشت و موقعیتهایی هم پیش آمد و با این رسانه کار کردم اما به هر حال سینما را در کنار آن داشتم. البته در دوره اصلاحات پیش نیامد که به عنوان کارگردان فیلم بسازم ولی در جایگاه تهیهکننده و مشاور در یکی دو پروژهی فیلم بودم. در زمان آقای احمدینژاد شرایط متفاوتی پیش آمد و موقعیتی وجود داشت که میتوانست تحولی ایجاد شود. البته باز هم من اصرار نداشتم که مدیریت بکنم، همانطور که در چهار سال اول ریاست جمهوری ایشان نقشی در فرایند مدیریتی نداشتم ولی در چهار سال دوم دولت، خود آقای دکتر در کنار پیشنهادهای دیگران به این نتیجه رسیده بود که من مسئولیت سینما را بپذیرم. بعد هم ورود پیدا کردم و چهار سال مدیریت سینما را برعهده داشتم.
پس در چند سال بعدی بر همین مبنا که میلی به مدیریت نداشتید، فعالیتی نکردید؟
بله همین طور است. حتی برای بعضی موارد در شوراها پیشنهادهایی شد ولی من پرهیز کردم و ترجیح دادم به کار تحقیق و نگارشی که خودم دنبال آن هستم، مشغول باشم؛ ضمن اینکه معتقد بودم بهتر است کسان دیگری میدانداری کنند.
ولی در این یک دهه فیلم هم نساختید. چرا سراغ فیلمسازی نرفتید؟
پیشنهادی بود که فیلم سینمایی بسازم ولی نشد، با این حال سریال ۴۴ قسمتی «روزهای ابدی» را ساختم، تحقیق و نگارش آن را خودم انجام دادم که البته روند کار به علت مشکلاتی که جای بحث آن نیست، طولانی شد و کاری که پنج سال وقت میبرد، هفت سال طول کشید. الان هم دنبال یک کار جدید هستم که آن هم سریال تلویزیونی است.
فیلم سینمایی نمیخواهید بسازید؟
یکی دو بار سراغ آن رفتم اما جور نشد. مثلاً قرار بود با انجمن سینمای دفاع مقدس همکاری کنیم و حتی لوکیشنها را هم دیدیم و بازیگر انتخاب کردیم منتها فیلمنامه مشکلاتی داشت و من آن را بازنویسی کردم و گفتم این فیلمنامهی بازنویسی شده را کار میکنم ولی مدیریت وقت قبول نکرد و گفت باید همان فیلمنامه قبلی ساخته شود که من هم انصراف دادم. فیلم هم ساخته شد ولی بایگانی شده چون اصلا فیلم خوبی در نیامد.
اسم فیلم چه بود؟
«سرگشته». بهجز این، فیلم دیگری در مورد جریان مقاومت بود که درباره آن هم بر سر فیلمنامه به توافق نرسیدیم چون تهیهکننده معتقد بود یکسری موارد باید در فیلم ذکر شود که من موافق نبودم، چون درباره موضوع تحقیق کرده و حتی مدتی به لبنان رفته بودم. احساس کردم آنچه میخواهند به کار اضافه شود، به ضرر فیلم خواهد بود. به هر حال این روحیه کار دست آدم میدهد و اگر شما روحیه استقلال (خواهی) داشته باشید، مجبور میشوید به نفع دیگران کنار بروید. البته این فیلم هم در نهایت ساخته نشد.
به گذشته برگردیم؛ در همان دورهی مدیریت شما، دو اتفاق ماندگار شد؛ یکی تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی و بعد هم تشکیل شورای عالی سینما که وجه شکلگیری آن از نظر خبری خیلی هیجان انگیز شد و قرار بود رئیس جمهور در جلسههای آن شرکت کند. یک پرسش مهم این است که اساساً چه ضرورتی ایجاب کرد تا شما به ایده تبدیل معاونت سینمایی به سازمان برسید و بعد هم سراغ تشکیل شورای عالی سینما بروید؟
درباره سازمان سینمایی باید بگویم که مدل تشکیلاتی آن یعنی تبدیل معاونت به سازمان سینمایی قبل از دوره ما مطرح شده بود و دغدغه مدیرانی بود اما نتوانستند ایده خودشان را به کرسی بنشانند. خودم معتقدم به دلیل آنکه سینما یک هنر- صنعت مهم و استراتژیک است، اگر کشوری مثل ایران با حرکت انقلاب اسلامی میخواهد ادعای ابر قدرتی و حضور و تاثیرگذاری در عرصههای بینالمللی داشته باشد، باید بتواند سینمای خود را به آن قد و قواره جهانی برساند؛ در حالی که سالها در معاونت سینمایی مدلی وجود داشت که اجازه نمیداد شما به آن جایگاه برسید. ما با بعضی دوستان صحبت کردیم، مدلهای مختلفی پیشنهاد شد و نهایتا دیدیم بهترین مدلی که تشکیلات را به هم نریزد، نسبت به آن مقاومت نشود (از نظر تشکیلاتی و بودجهای) و ساختار مدیریتی سینما را در حوزه دولت ارتقا دهد و دردسرها و حاشیههایش نیز کمتر باشد همین مدل سازمان سینمایی است.
از چه لحاظ اینطور میگویید؟ یعنی روی کاغذ به این نتیجه رسیده بودید؟
من زمانی که مشاور هنری رییس جمهور در دولت نهم بودم، روی این قضیه کار کرده بودم و همان دوران یک نظامنامه سینمایی هم تنظیم کردیم که در آن به این مطلب اشاره شده بود. البته در نظامنامه، ایجاد سازمان هنری و سینمایی پیشنهاد شده بود که حوزه تئاتر را هم در برمیگرفت ولی وقتی خودم در این مسئولیت قرار گرفتم، متوجه شدم هم در حوزه تئاتر مقاومتهایی وجود دارد و هم شرایط خیلی مهیا نیست. البته یک بار آقای وزیر، دکتر حسینی از این ایده استقبال کرد ولی چون شرایط مهیا نبود فکر کردم اگر بخواهم روی این قضیه پافشاری کنم خود سازمان سینمایی هم به نتیجه نخواهد رسید. لذا فقط روی حوزه سینما تاکید کردم. سازمان شدن سینما هم دو اتفاق به همراه داشت؛ اول اینکه از نظر تخصیص بودجه و هزینهکرد و نیز در تصمیمگیریهای خود به استقلال دست پیدا کرد، دوم اینکه سینما با این مدل میتوانست چابک شود. بنابراین احساس میشد سازمان سینمایی میتواند حوزه سینما را از تمام بخشهای وزارت ارشاد جدا و مستقل عمل کند و با ایجاد فضایی برای ارتباط مستقیم با مراجع مختلف همچون قانونگذاری و غیره مستقلتر و با اعتبار بیشتری فعالیت کند.
این “استقلال” که میگویید خودش جای بحث و پرسش دارد. مخصوصا آنکه سینما قبلا هم به واسطه تولید پروژههای فاخر، بودجه بیشتر با استقلال عملکرد بیشتری را در اختیار داشت.
استقلال بودجه در زمان سازمان شدن سینما خیلی با گذشته فرق داشت چون پیش از آن وقتی بودجه وزارت ارشاد را میبستند، شامل چند ردیف میشد از جمله حوزه سینما اما این بودجه در اختیار وزارت ارشاد بود و به عنوان یک تعریف نانوشته از اختیارات وزیر بود که این بودجه را چگونه تخصیص بدهد یا چند درصد آن را تخصیص دهد به همین دلیل بخشی از بودجه سینما بر اساس نیازهایی که پیش میآمد در بخشهای دیگر خرج می شد که بیشتر به حوزه ریاست وزارتخانه اختصاص پیدا میکرد؛ در عمل از آنچه تخصیص داده میشد و به وزارتخانه میآمد، حدود ۷۰ درصد در اختیار سینما قرار میگرفت.
از نظر قدرت تصمیمگیری هم بالاخره سازمان سینمایی تابع وزارتخانه و وزیر است و از این منظر باز هم این “استقلال” محل پرسش میتواند باشد که آیا آنچه درباره سازمان سینمایی گفتید، صرفاً جنبه روانی دارد؟
بله به هر حال عنوان “سازمان سینمایی” باری را ایجاد میکند اما معتقدم اصل ماجرا به نوع تعاملی که میان رییس سازمان سینمایی و وزیر شکل میگیرد ارتباط دارد. واقعیت این است که رییس سازمان سینمایی یک استقلال رأی دارد و سیستم نمیتواند به او ایراد بگیرد که چرا رأیی خلاف نظر وزیر داری، در صورتی که در حوزه معاونت، شما کاملا باید تبعیت کنید. بنابراین نفس استقلال را در سازمان سینمایی نمیتوان کتمان کرد ولی اینکه استقلال را در تصمیمگیریها چقدر به کار بگیرید، به شخص مدیر و نحوه شکلگیری ارتباط و تعامل او با وزیر بستگی دارد؛ یعنی این استقلال در جایگاه ریاست سازمان سینمایی مثل یک ابزار است که شما در اختیار دارید، حالا ممکن است آن را در کشوی خود بگذارید و هیچ وقت از آن استفاده نکنید ولی این ابزار حتماً وجود دارد و اگر شما استفاده نکنید دلیل بر این نمیشود که آن ابزار کارکرد نداشته باشد. استفاده نکردن از آن صرفاً به دو دلیل است یا نخواستهاید یا نتوانستید!
این که شما گفتید سازمان سینمایی استقلال دارد، در حوزه پروانه نمایش در شرایط فشارهای برون سازمانی کاملا زیر سوال میرود و بیاعتبار میشود. آیا در زمان تشکیل سازمان سینمایی به این موضوع فکر کردید یا اصلا چنین مسائلی را در نظر داشتید؟
در گذشته مدیریت سینما باید منتظر میماند تا وزارت ارشاد دعاوی را مطرح کند اما الان سازمان سینمایی خودش میتواند چنین مسائلی را از بخش حقوقی پیگیری کند. اینها دیگر از همان بخشهایی است که به تعامل رییس سازمان و وزیر برمیگردد و سازمان سینمایی میتواند مستقل از دایره حقوقی وزارت ارشاد ورود پیدا کند چون سطح تعامل با دستگاههای هم عرض میتواند مستقل از وزارتخانه شکل بگیرد، در حالی که در ساختار معاونت کاملاً باید موضوع را به وزارتخانه ارجاع میدادیم. البته ما فرصت پیدا نکردیم دایره حقوقی را در آن مقطع کوتاه راهاندازی کنیم تا جدا از سیستم حقوقی وزارتخانه کاری را پیگیری کند ولی وکیل جداگانه امور سازمان را پیش میبرد.
خود شما با توجه به ارتباطی که با شخص رئیسجمهور وقت داشتید، چقدر میتوانستید استقلال عمل داشته باشید؟
من به همین دلیلی که به آن اشاره کردید دستم بازتر بود و قطعاً سعی میکردم با شخص وزیر و بعد هم با شخص رئیس جمهور و معاونین مرتبط هماهنگی داشته باشم اما اگر کار به جایی میرسید که اختلاف رأی وجود داشت، باید میدیدم که خودم و در واقع تیمی که همراهم بودند، چقدر به آن مسئله باور داشتیم. اگر موضوع برایم خیلی جدی بود روی آن ایستادگی میکردم ولی اگر جدی نبود و اصطلاحاً so- so بود، طبیعتا با مسئول بالاتر همراهی و همکاری میکردم و درست هم همین بود. زمانی درباره یک مسئله خاص من مسئول پاسخگویی بودم مثل حوزه مجوزها و اینها از مواردی بود که مُصر بودم اگر معتقد هستم صدور پروانه نمایش درست بوده، باید پای آن بایستیم و اگر صدور آن درست نیست، تحت تأثیر فشارها و لابیها قرار نگیریم.
یادم میآید تعطیلات نوروز در شهرستان بودم که تماس گرفتند و گفتند، میخواهند فیلمهای گشت ارشاد و زندگی خصوصی را از اکران پایین بیاورند، یعنی نظر وزارتخانه این بود. من احساس کردم این مدل رفتاری غلط است که یک عده جو بسازند تا فیلم از روی پرده پایین بیاید. در نهایت مقاومت کردم و مقاومتم حدود ۳۰ روز طول کشید و بعد از ۳۰ روز بنا به ملاحظات دیگری، موافقت کردم که این فیلمها از اکران پایین بیایند اما در مورد «درباره الی» گفتم دلیلی ندارد فیلم توقیف شود و بیخودی برای خودمان دردسر درست کنیم
میتوانید اسم ببرید که پای پروانه کدام فیلمها ایستادید؟
اینها معمولاً در یک مرحله نبودند. سالهای ۹۰ و ۹۱ چند فیلم بود از جمله «زندگی خصوصی» و «گشت ارشاد» که یک موج ایجاد شد و امام جمعه چند شهر صحبتهایی را مطرح کردند. نشریه انصار حزبالله مطالبی منتشر کرد و تظاهراتی هم جلوی وزارتخانه اتفاق افتاد. من آنجا محکم ایستادم. البته نظرهایی هم در خود وزارتخانه وجود داشت مبنی بر اینکه ما در همان گام اول کوتاه بیاییم. یادم میآید سوم یا چهارم عید نوروز در شهرستان بودم که تماس گرفتند و گفتند، میخواهند این فیلمها را از اکران پایین بیاورند، یعنی نظر وزارتخانه این بود و دقیق نمیدانم که خود آقای دکتر حسینی (وزیر وقت ارشاد) هم چنین نظری داشتند یا خیر اما احتمالاً نظر ایشان هم همین بود که فیلمها از اکران پایین بیایند. من احساس کردم این مدل رفتاری غلط است که یک عده جو بسازند و فارغ از اینکه چقدر حرفشان درست است یا غلط، آن جو باعث شود فیلم از روی پرده پایین بیاید. در نهایت مقاومت کردم و مقاومتم حدود ۳۰ روز طول کشید و بعد از ۳۰ روز بنا به ملاحظات دیگری که پیش آمد، موافقت کردم که این فیلمها از اکران پایین بیایند.
فیلم «درباره الی» هم جزو موارد مشابه بود؟
ماجرای این فیلم به زمان دیگری مربوط میشد که من در آن مقطع مشاور هنری رییس جمهور بودم. در مورد فیلم یک بحث کاملاً کارشناسی وجود داشت که یک گروه کارشناس براساس ایرادهایی معتقد بودند فیلم باید توقیف شود. موضوع کاملا به خود فیلم برمیگشت. در آن زمان سراغ من آمدند. تهیهکننده کار آمد و من هم فیلم را دیدم و اتفاقا آن را فیلم شادی دیدم. البته نقدهایی به آن دارم ولی به هر حال گفتم این فیلم نشاط و زندگی جوانان ایرانی را نشان میدهد شما چرا مانع آن میشوید؟ بعد هم هماهنگی شد تا این فیلم به جشنواره برلین برود. در این مورد من و چند دوست دیگر برداشت خود را به عنوان نظرهای کارشناسی ارائه کردیم و گفتیم دلیلی ندارد که این فیلم توقیف شود و چرا باید بیخودی برای خودمان دردسر درست کنیم؟ این را آقای احمدینژاد هم پسندید و گفت که مشکلات فیلم برطرف شود.
پس از گذشت بیشتر از یک دهه فکر میکنید سازمان سینمایی به آن اهدافی که شما برایش در نظر داشتید، رسیده است؟ بخصوص آنکه در ماههای اخیر تاکید میشود ریلگذاری جدیدی در سینماها انجام شده است.
یک مسئله مهم درباره ساختار سازمانی سینما این است که تشکیل سازمان سینمایی ابزارهای دیگری در کنار خود داشت از جمله اینکه شورای عالی سینما با حضور شخص رئیس جمهور تشکیل شود و به همین دلیل اسم آن “شورای عالی سینما” بود. در آنجا مشکلات و موانع و نیازهای سینما مطرح میشد و قرار بود بدون آنکه در یک فرایند کشدار و بعضا بینتیجه دبیرخانه دولت در صف دستور کار جلسات هیات وزیران قرار بگیرد، درباره آنها تصمیمگیری و راه تسهیل شود. الان دوستان، شورای عالی سینما را کلا تعطیل کردهاند و در این دوره جایگاه شورا تنزل پیدا کرده و به “شورای سینما” تبدیل شده است. البته یک اشتباه لسانی هم گاهی پیش میآید و میگویند “شورای عالی” ولی واقعیت این است که دیگر این شورا، شورای عالی نیست، چون شورای عالی با ریاست رئیس جمهور برگزار میشد و الان فقط شورای سینما است. جلساتی هم گویا داشتهاند اما من از جزئیات آنها اطلاعی ندارم. البته بودن چنین شورایی بهتر از نبودن آن است ولی الان به ریاست معاون اول رئیس جمهور برگزار میشود و این تنزل جایگاه خوب نبود هر چند از منحل شدن آن بهتر است. بحث ما در زمان تشکیل شورا این بود که شرایط را برای سینمای ایران و سینماگران ایرانی بهبود ببخشیم و براین باور بودم و هستم که سازمان سینمایی و در کنار آن شورای عالی سینما میتوانست این اتفاق را رقم بزند و اینکه از این ظرفیت استفاده نکنید، یک بحث دیگر است.
شورای عالی چه ویژگیهایی داشت که روی آن تاکید دارید؟
شورای عالی سینما میتوانست از بودجههایی که در اختیار رئیس جمهور است و برای موارد خاص استفاده میشود، استفاده کند تا مسائل معیشتی سینماگران را بخصوص در دوران کرونا برطرف کند ولی وقتی از این ظرفیت استفاده نکنید مشکلات سر جای خود باقی میماند و کسانی که میتوانستند از این امتیاز برخوردار شوند، بیبهره ماندند. یادم میآید سال ۱۳۹۱ قیمت دلار به یکباره از ۱۰۰۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان تبدیل شد و بعد بودجه سازمانها و تشکیلات به یک سوم کاهش پیدا کرد از جمله برای حوزه سینما و ما در آن زمان کسری بودجه خود را از طریق همین شورای عالی سینما تامین کردیم و بدون اینکه بحرانی در سینما پیش آید همه چیز را به همان بودجه اول برگرداندیم.
وقتی سازمان سینمایی را تاسیس کردید و به موازات آن شورای عالی سینما تشکیل شد، عنوان شورا چنان پرطمطراق بود که اتیکت آن بر روی برخی سینماگرانی که عضو شورا شدند باقی ماند مثل احمد نجفی؛ در واقع از این شورا یک اتفاق سیاسی – فرهنگی برداشت شد اما برای مدت کوتاهی فعالیت کردید و بعد در دوره آقای روحانی شورا کلا تعطیل شد و الان هم مدتی است که احیا شده. کلا چند درصد از برنامههای شما در بستر سازمان سینمایی و شورای عالی سینما در این سالها اجرایی شده است؟
طرحی که ما برای تغییر و تحولات از معاونت سینمایی در قالب سازمان سینمایی داشتیم آیتمهای مختلفی داشت که لیست بلند بالایی است و الان جای طرح آن نیست ولی با برآوردی که خودم داشتم حدود ۸۰ درصد آن را میتوانستیم پیادهسازی کنیم. بخشی از آن باید ادامه پیدا میکرد ولی اینکه مدیریتهای بعدی آمدند و اجرا نکردند دیگر مشکل ما و طرح نبود. به نظر میرسد خیلی از آنها را هم اجرا نکردند و میبینید که حتی رئیس سازمان سینمایی که بعد از من آمد، اصل سازمان را ابتدا زیر سوال برد و دورهای راه افتادند که تشکیلات را به قبل برگردانند، حالا نمیدانم بخاطر رقابتهای سیاسی بود یا شانتاژهای رسانهای که یک سال این نیت را داشتند تا سازمان سینمایی به معاونت سینمایی برگردد ولی بعد از یک سال متوجه شدند که این چه کاری است!؟ پس در سکوت رسانهای این تصمیم را کنار گذاشتند ولی شورای عالی سینما را منحل کردند.
هنوز هم برخی سینماگران براین باورند که به چنین تشکیلاتی برای سینما نیاز نیست.
اشتباه میکنند، چون کارهای زیادی در سازمان سینمایی انجام میشود و همه امور فقط به پروانه ساخت و نمایش محدود نمیشود؛ مثل همین برگزاری جشنوارههای فیلم فجر و کوتاه و مستند یا مدیریت عرضه و اکران و سالنسازیها و حمایت از سالنها و انجمنها. در این زمینه خیلیها اطلاع دقیقی ندارند چون جو رسانهای و روانی بیشتر به سمت مجوز هاست در حالی که کل این تشکیلات از قبل وجود داشته و در قالب سازمان فقط شکل آن ارتقا پیدا کرد.
اما حالا بعد از ۱۱ سال وقتی برخی اهداف تشکیل سازمان سینمایی را که در مراسم رسمی آغاز به کارش در بهمنماه سال ۱۳۹۰ بر آنها تاکید شد مرور میکنیم، میبینیم که اصلیترین اهداف هم به نتیجه مطلوب نرسیده است. از جمله اینکه در همان مراسم سال ۹۰ تاکید شد با سازمان سینمایی، سینما دولتی نمیشود ولی الان طبق نظر بسیاری از سینماگران، سینما در دولتیترین دوران خود به سر میبرد که بروز عینی آن در جشنواره فیلم فجر است. آیا میتوان گفت ساختار “سازمان” برای سینما کارکردی متناسب با اهدافش نداشته است؟
بله الان چنین شرایطی پیش آمده ولی فکر میکنم این موضوع ارتباطی به سازمان سینمایی ندارد بلکه به نوع مدیریت، فضایی که در کشور ایجاد شده، به نوع سرمایهگذاری در سینما و خیلی مسائل دیگر ارتباط دارد.
نگاه بیرونی هم برای توجیهِ نیاز نداشتن به ساختار سازمانی، همین چیزی را میگوید که خود شما فرمودید. معتقد است در گذشته هم معاونت سینمایی بود و جشنواره فجر و فیلم کوتاه و مستند را هم برگزار میکرد. مجوزها هم داده میشدند. البته شما در میان صحبتهای خود اشاره کردید که پیش از شما هم ارادههایی برای تغییر ساختار و تشکیلات سینما وجود داشته که به انجام نرسیده بود. فکر نمیکنید تغییر ساختار فرق زیادی ایجاد نمیکرد؟ اصلا اگر به گذشته برگردید باز هم این مسیر را طی میکنید؟
راستش اینجا، جای استدلال کردن و طرح مباحث سخت حقوقی نیست ولی فقط به همین نکته اشاره میکنم رقیب ما که خیلی مُصر بود سازمان سینمایی را به معاونت برگرداند، منصرف شد و فهمید که اشتباه میکند و ساختار سازمان سینمایی خیلی موفقتر، موثرتر و با بروکراسی کمتر است به همین دلیل به آن دست نزد.
میتوان گفت که اگر معاونت سینمایی، سازمان نشده بود احتمالاً تولیدات سینما ضعیفتر از شرایط فعلی بود؟
بله شاید اگر الان سازمان همچنان معاونت بود، شرایط بدتر هم بود. به نظرم یک تعریف کلی وجود دارد و آن هم این است که شما وقتی میخواهید به سفر بروید، با اتوبوس و وانت راحتتر سفر میکنید یا با ماشین سواری؟ کاملا واضح است که ماشین سواری خیلی راحتتر و مستقلتر است از اتوبوس و وانت. سازمان سینمایی هم در چنین شرایطی است و نسبت به معاونت سینمایی استقلال بیشتری دارد. البته این را هم بگویم که رئیس سازمان سینمایی، معاون وزیر هم است ولی جایگاه ریاستش در سازمان سینمایی مستقل است و اجازه پیدا میکند با خیلی از مجموعههای مرتبط مستقیم مذاکره کند، در صورتی که در معاونت سینمایی این امکان وجود نداشت؛ مگر اینکه وزیر در نامهای، معاون سینمایی را به نمایندگی از خود به جایی معرفی میکرد.
جالب است که ۱۰ سال قبل برای مقایسه معاونت و سازمان سینمایی مثال تبدیل پیکان به پژو پارس را مطرح کردید و حالا به وانت و اتوبوس با ماشین سواری رسیدید.
(میخندد) آن موقع پیکان در حال جمع شدن بود، برای همین آن را مثال زدم ولی قصدم طرح مثالی عامهفهم است.
آنچه تا الان صحبت شد در ساختار نهاد دولت است در حالی که در ۱۰- ۱۱ سال گذشته دنیا تغییر کرده و در کشور ما هم تغییراتی به وجود آمده است از جمله اینکه پلتفرمها رونق گرفتهاند. وقتی حرف از حکمرانی سینما میزنیم چقدر ضرورت دارد که نهاد دولت به انطباق با پذیرش تحولات جهانی بپردازد؟
به نظرم هر ۱۰ سال یک بار حتما بازنگریهایی باید صورت بگیرد و من با این موضوع موافقم. البته در ارتباط با سازمان سینمایی، خاطرم هست که بخش حقوقی مجلس ایراد حقوقی گرفت و خواستار لغو تاسیس سازمان سینمایی و شورای عالی سینما شد؛ یعنی آن زمان و در پشت پرده بین دو معاونت حقوقی ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی یک دعوای حقوقی شکل گرفت که حدود یک سال در جریان بود؛ به طوری که اصل موضوع بهمن ۹۰ مطرح شد و یک سال بعد به اجرا درآمد و کسی هم نپرسید که این وقفه به چه دلیل بود.
در آن زمان آقای احمدینژاد هر کاری را که میخواست انجام میداد.
نه، اینطور هم نبود. اگر یادتان باشد مجلس زمانی خیلی با دولت سرشاخ شد و میتوانست کاملاً مقابله کند اما این موضوع در نهایت به تایید مجلس رسید و اجرایی شد.
انشاءالله که دوره ریاست آقای خزاعی در سازمان سینمایی ۱۲۰ ساله باشد ولی اگر همین الان شما را مجاب کنند تا رئیس سازمان سینمایی شوید، اولین اقدامی که انجام میدهید، چیست؟
(با خنده) حالا چون فرض را بر ادامه حضور آقای خزاعی گذاشتید، پاسخ میدهم که به نظر میرسد الان اوضاع خیلی به هم ریخته است، برای همین من ابا دارم که دوباره به (مدیریت) سینما برگردم. شاید هم اشتباه کنم ولی انگار خیلی چیزها سامان ندارد و همین ساماندهی را باید در اولویت گذاشت. اگر لازم است از نظر روانی این سامان را ایجاد کرد، پس باید آرامش را برقرار کنیم. ما آن زمانی که آمدیم، شرایطی بدتر از الان وجود داشت ولی بلافاصله توانستیم با اعتمادسازی، آرامش روانی را در جامعه سینمایی ایجاد کنیم، از جمله در بخش تولید که مرحوم سجادپور در فاصله زمانی سه تا چهار ماه اول شروع دوره مدیریت ما نزدیک ۸۰ پروانه ساخت را صادر کرد و خیلی از آن فیلمها ساخته شدند و بودجه خوبی را وارد سینما کردند. به افراد به شکلهای مختلف کمک شد. بسیاری از بچههای سینما مشکلات معیشتی داشتند که رسیدگی کردیم ولی ماجرای خانه سینما همه چیز را در اذهان جور دیگری جلوه داد در صورتی که تمام اتفاقهای خانه سینما در مقطع پایانی دوره ما بود منتها در اذهان عمومی طوری جا افتاده که انگار از روز اول این ماجرا وجود داشت. ما در سه سال اول حضور در سینما مشکلی با خانه سینما نداشتیم و چالشها در سال آخر به وجود آمد.
چه شد که این چالشها پیش آمد؟
ماجرا بهخاطر حکمی بود که براساس آن خانه سینما باید تعطیل میشد.
چرا سازمان سینمایی اراده کرد که این تعطیلی اتفاق بیفتد؟ما به موضوع ورود نکردیم. شورای فرهنگ عمومی بود که وارد ماجرا شد.
در فرآیند اجرایی راهاندازی شکل جدید خانه سینما دوستان چند خطا کردند و بزرگترین خطا این بود که وقتی رفتند درِ خانه سینما را باز کنند تا از فردای آن روز، همه چیز به روال عادی خود برگردد، شب که شد همکاران ما نتوانستند همه کارها را انجام دهند و قرار شد روز دوم بیایند. بچههای حراست با یک رفتار کاملاً ناشیانه خانه سینما را پلمب کردند. من ۱۱ شب از ماجرا مطلع شدم و بلافاصله تماس گرفتم و گفتم این کار شما اشتباه است. گفتند این یک کار اداری است تا فردا صبح که اینجا را تحویل دهیم. من هرچه به دوستان گفتم که برگردید و حتی شده شب را آنجا بخوابید ولی پلمب نکنید، کسی گوش نکردهمه بر این باور بودند و این تصور وجود داشت که سازمان سینمایی این کار را انجام داده است.
اما خود بچههای خانه سینما میدانستند که کار من نبود. اگر یادتان باشد وقتی خانه سینما تعطیل شد در آن حدود ۹ ماه با هم گفتوگو میکردیم. اتفاقی نیفتاده بود ولی کار به مرحلهای رسید که اول بحث انحلال مطرح بود و بعد تعطیلی. در زمان انحلال هم که مراحل قانونی در حال طی شدن بود، ما بر اساس اسناد موجود، با دوستان گفتوگو میکردیم و چالشی وجود نداشت. البته در فضای رسانهای بحث به گونه دیگری مطرح میشد اما جدی نبود. وقتی درسه – چهار ماه آخر دوره خود من، میخواستیم خانه سینما را به شکل جدید راهاندازی کنیم – که قرار بود آقای کاسهساز مدیر آنجا شود- دوستان در فرآیند اجرا چند خطا کردند و بزرگترین خطا این بود که وقتی رفتند درِ خانه سینما را باز کنند تا از فردای آن روز، همه چیز به روال عادی خود برگردد و حتی میخواستند با شیرینی از کارکنان و سینماگران استقبال کنند و تا ۲۴ ساعت وسایل پذیرایی برای هر کسی که آمد مهیا باشد، اتفاقی افتاد که ماجرا را پیچیده کرد؛ آن شب همکاران ما نتوانستند همه کارها را انجام دهند و قرار شد روز دوم بیایند. شب که شد، بچههای حراست با یک رفتار کاملاً ناشیانه خانه سینما را پلمب کردند. من ۱۱ شب از ماجرا مطلع شدم و بلافاصله تماس گرفتم و گفتم این کار شما اشتباه است و هیچ دلیلی ندارد که خانه سینما را پلمب کنید. گفتند ما اینجا را تحویل گرفتهایم و اگر درِ یک قندان هم جابجا شود باید پاسخگو باشیم و این یک کار اداری است که باید انجام دهیم تا فردا صبح که اینجا را تحویل دهیم. من هرچه به دوستان گفتم که برگردید و حتی شده شب را آنجا بخوابید ولی پلمب نکنید، کسی گوش نکرد، چون خسته هم بودند و از صبح برای کار به آنجا رفته بودند، قبول نکردند و گفتند صبح برمیگردیم و این همان اتفاقی بود که نباید میافتاد و صبح فردا آن جنجالها شروع شد که من هم آن را پیشبینی کرده بودم.
ماجرا بیشتر از عکسی شروع شد که نیمههای شب از آقای کاسهساز منتشر شد که جلوی در خانه سینما و در کنار کسانی بود که آنجا را پلمب کردند.
بله، چون ما میخواستیم خانه سینما را باز کنیم و ایشان قرار بود آنجا را تحویل بگیرد.
یعنی شما میخواستید خانه سینما را تسخیر کنید؟
تسخیر تعبیر درستی نیست؛ میخواستیم آنجا را با مدل جدید راهاندازی کنیم. البته این نظر خودشان (اعضای هیات ساماندهی صنوف) بود که من خیلی موافق نبودم. به آنها گفتم به شما ساختمان دادم، بروید جای خودتان ولی آنها اصرار کردند که ما میخواهیم همینجا (ساختمان اصلی خانه سینما) باشیم. حتی یک جلسه پرچالش داشتیم که چند ساعت طول کشید و تاکید کردم که لازم نیست به آنجا بروید اما دوستان اصرار داشتند و رأی اکثریت این بود که به محل خانه سینما بروند. حراست و معاونت حقوقی وزارت ارشاد هم تایید کرد و این اتفاق افتاد.
الان که ماجرای خانه سینما را از این زاویه نگاه میکنید، اگر به گذشته برگردید باز هم وارد همین مسیر میشوید؟
به نظرم تصمیمی که من برای خانه سینما داشتم، ۱۰۰ درصد درست بود. الان هم همین نظر را دارم چون امروز مشکل خانه سینما حل نشده است، هنوز چالش جدی دارد و این انتخابی هم که الان داشتهاند (مرضیه برومند به عنوان مدیرعامل خانه سینما) این چالش را جدیتر کرده است، فقط پنهان است. آشکار نیست.
چالش با کجا؟
با کل سیستم و مجموعه. ما میخواهیم با همکاری جلو برویم ولی وقتی شما در تخاصم قرار بگیرید، آسیب آن را قشر پایین دست سینما میبیند. شاهنشینهای سینما که جیبهایشان پر است و ویلاها و ارتباطات خود را دارند و مشکلی برایشان نیست. آن ۸۰ درصدی که مسیر زندگی و معیشت آنها به چرخ سینما وصل است، چرخ زندگیشان در این تخاصم نمیچرخد.
منظور شما تخاصم با کجاست؟
همراهی نیست؛ یا همین که صنوف سینمایی وارد بحث کارگری شدند. واقعا صنف هنرمند سینما باید در بخش کارگری ثبت شود؟ این چه عنادی است که با وزارت ارشاد دارند؟ این مشکلات جدی است که شما (رسانه) باید وارد آن شوید. حرف من این است که شما میتوانید هم از وزارت ارشاد مجوز بگیرید، هم از وزارت کار و هم از وزارت کشور. اولویت با کجاست؟ اول وزارت ارشاد، بعد وزارت کشور و بعد وزارت کار اما شما همان ابتدا سراغ وزارت کار رفتید. الان هم که معلوم شد تمام ماجرا طبق نظر دیوان عدالت اداری باطل است، یعنی دوباره با یک خانه سینمایی روبهرو هستیم که جایگاه آن کاملاً غیرقانونی و غیرتعریف شده است و صنوف آن هم جایگاه قانونی ندارند و در سیستم بلاتکلیف است. حالا این که مسئولان امر نسبت به آن مماشات میکنند و از کنار آن میگذرند داستان دیگری است ولی به هر حال این صنوف و اعضای آن هستند که آسیب میبینند. من به دنبال این بودم که صنوف ماموریتها را برعهده بگیرند ولی با یک ساز و کار قانونی. آن را تعریف کرده بودیم ولی این فرآیند شکل نگرفت در نتیجه با خانه سینمایی کنونی که در واقع همان خانه سینمای قبلی است، این اتفاق نخواهد افتاد و اینجا صرفا مونوپول یک گروه شده که منافع خود را جمع و جور میکنند و آسیب آن را بدنه اصلی سینما همچنان میبیند. اینکه سازمان سینمایی اقدامی نمیکند و سکوت کرده، به سیاستگذاری و مدیریت حاکم و صلاحدیدی که به آن رسیدهاند مربوط است، ولی به این معنا نیست که کار درستی است.
برگردیم به سوال قبلی؛ از بین اولویتهایی که به فرض حضور در مدیریت سازمان سینمایی برشمردید، یکی ساماندهی اوضاع بود. اولویتهای دیگر چیست؟
اینها را که من میگویم صرفا کمک به آقای خزاعی است و معتقدم ایشان اول باید فضای روانی را درست کند. ابزارهای آن را هم باید پیدا کند. نکته دوم این است که با توجه به شرایط جدیدی که پیش آمده و به هر حال مردم کمتر به سالن سینما میروند، پلتفرمها آمدهاند، دستمزدها خیلی بالا رفته و هزینه تولید فیلم خیلی سنگین شده باید منابع جدید برای عرضه و پخش پیدا کنید که ممکن است در آسیای میانه باشد یا کشورهای عربی، نمیدانم کجا ولی باید روی این ها کار شود بنابراین عملا باید منابع و عرصههای جدید پیدا شود تا سیکل تجاری سینمای ایران بچرخد چون الان چرخه کاملاً ناقص است. این یک فرایند معیوب است که بخش دولتی ۱۰ میلیارد و ۲۰ میلیارد تومان پای یک فیلم میریزد و بعد هم کسی بابت آن پاسخگو نیست که فیلم چقدر فروخته است.
نکته سوم این است که به نظرم تعامل فعال و هدفمند و روبهجلو با سیستمهای موجود باید شکل بگیرد ولی چنین تعاملی حس نمیشود. در این سالها مراکزی همچون حوزه هنری ایجاد شدهاند، همچنین سازمان اوج یا ارتش و بنیاد شهید و دفتر حفظ ارزشهای دفاع مقدس یا بسیج سازمان صدا و سیما که همه جلو آمدهاند و میخواهند فیلم بسازند. اینها نباید یله و رها باشند ولی سر خود کار میکنند. این همکاری صرفا نباید محدود به صدور یک مجوز باشد و بعد آنها دنبال کار خود بروند چرا که باید یک تعامل فعال ایجاد شود. نکته چهارم هم از نظر من استفاده از ظرفیتهای افراد کارشناس و دلسوز و آشنا به این عرصه است تا مثلا در هر جایی که لازم است تغییرات مدیریتی ایجاد شود، از آنها بهره برده شود چون برخی جاها واقعا ناکارآمدی و نابلدی وجود دارد. شاید لازم باشد برای برخی بخشهای مدیریتی حداقل دستیار و مشاوران خوب انتخاب شوند. عملکرد و ترکیب اعضای شوراهای پروانه ساخت و نمایش نیز باید ترمیم و اصلاح شود.
البته استفاده از ظرفیتها که به آن اشاره کردید به نظر میرسد در دوران فعلی بیشتر به افرادی میرسد که همراه با سلیقه و تفکر حاکم باشند.
من در دوران کاری خود یک فایل باز کردم و سراغ فیلمسازانی رفتم که بخشی از سینما و فضای سینمادوست، علاقه داشتند آنها فیلم بسازند. برنامهریزی کردیم و با آنها جلسه گذاشتم. حالا اینکه خروجی آن چه شد بحث دیگری است. مثلا با ناصر تقوایی صحبت شد، با آقای کیارستمی صحبت کردم و گفتم شما آفریقا و جاهای دیگری رفتید، مشکل چیست؟ بیایید در ایران فیلم دیگری بسازید. آقای میرعلایی از طرف ما با آقای بیضایی صحبت کرد تا یکی از فیلمنامههایش را کار کند. همینطور با آقای کیمیایی صحبت کردیم و در کنار اینها سراغ کارگردانهای جوان هم رفتیم که در نهایت عرصه را برای ورود نسل جدیدی از فیلمسازان باز کردیم. درواقع سعی کردیم دایره را براساس سیاستهای خودمان باز کنیم. ممکن است جاهایی نیز خطا کرده باشیم که منکر آن نمیشوم.
ولی طبیعی است که شورای عالی سینما فضای متفاوتی داشت و افرادی را انتخاب کردیم که نگاه همراهی داشته باشند چون نمیتوانستیم کسانی را انتخاب کنیم که جلوی رئیس جمهور با هم دعوا کنند یا نگاهی کاملا در تضاد با هم داشته باشند. در آخر هم به افرادی از سینما مثل آقایان جوزانی، میرباقری، علیاکبری، بحرانی، احمد نجفی و شورجه که متخصص و باسابقه بودند رسیدیم. ما به دنبال این بودیم تا حوزه تعامل را در شورای عالی سینما با دیگران باز کنیم ولی خودشان این فضا را بستند. وقتی یکی نامه مینویسد که از شورای پروانه ساخت استعفا میدهد، کمدی است که من او را به شورای عالی سینما بیاورم.
و سوال آخر درباره یکی از موضوعهای پربحث چند وقت اخیر است. شما با توجه به تجربه مدیریتی در سینما موافق هستید که شورای پروانه ساخت دیگر وجود نداشته باشد؟
ما روی این موضوع کار کردیم، لوازمی داشت و باید اتفاقات دیگری هم میافتاد. در نظامنامه هم نوشته بودیم و باید شروط آن محقق میشد. یکی از شروط این بود که تهیهکننده و کارگردان بار حقوقی و قضایی و حتی امنیتی و اخلاقی فیلم را بر عهده بگیرند اما وقتی سیستم این رابطه را با تهیهکننده و کارگردان ندارد طبیعتا کار شدنی نیست چون سیستم به جای اینکه یقهی تهیهکننده و کارگردان را بگیرد سراغ رییس سازمان سینمایی میرود؛ بنابراین تا وقتی این مقدمات فراهم نشود نمیتوان چنین ایدهای را به نتیجه رساند.
مدیرکل دفتر نظارت بر مراکز، مشاغل و مجامع سازمان سینمایی با اشاره به اینکه ثبت صنوف سینمایی در وزارت کار غیر قانونی است که در دورههای قبل با مشورت غلط برخی مدیران صورت گرفته، تأکید کرد: اصناف خانه سینما باید برای رسیدگی به مطالبات خود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شوند.
به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری ایلنا، سال گذشته سینمای ایران درگیر حواشی بسیاری بود که این حواشی بعضاً به شرایط اجتماعی و سیاسی کشور نیز مربوط میشد تاجاییکه به طور کل سینمای ایران را در سالی که گذشت در شرایطی ملتهب قرار داد و به همین دلیل از این پس هر تصمیم و اقدام سازمان سینمایی برای رسیدگی به مشکلات ایجاد شده، بسیار مهم و تأثیرگذار در آینده سینمای ایران خواهد بود. اینکه این تصمیمات چه خواهد بود و کدام محورهای اصلی سینمای ایران را هدفگذاری خواهد کرد را با حسین طلابیگی (مدیرکل دفتر نظارت بر مراکز، مشاغل و مجامع سازمان سینمایی) در میان گذاشتیم. در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
در سالی که گذشت سینما با فراز و فرودهای فراوانی همراه بود که بخشی از آن درباره به خطر افتادن معیشت سینماگران بود. قطعاً فعالیت موسسات سینمایی، غیر سینمایی، موسسات پخش داخلی و بینالمللی نیز به امرار معاش قشری از سینماگران مربوط میشود. به اعتقاد شما این مراکز چه اقداماتی را به عنوان راهکارهای اصلی مورد توجه قرار دادند؟
سال ۱۴۰۱ با حواشی متعددی شروع شد، یکی از این حواشی که در ادامه سالهای گذشته بود به بحث بیماری کرونا و تعطیلی بعضی از مراکز و مؤسساتی مربوط میشد که تأثیر بسزایی بر مرحله تولید و سرمایهگذاری در سینمای ایران داشته است، مسئله بعدی متأسفانه اغتشاشاتی است که باز باعث جنجالآفرینیهایی در حوزه هنر بهویژه سینما شد و باعث کند شدن روندی بود که تقریباً بعد از مهار بیماری کرونا توسط دولت اتفاق افتاده بود و این اغتشاشات یک برنامه هدفمند بود که اقتصاد کشور و به تبع آن اقتصاد سینما را نشانه گرفته بود و اینها در حوزه مخصوصاً فرهنگ و سینما باعث رکود دوباره تولید و فعالیت برخی از مؤسسات سینمایی شد. البته بخشی از این اغتشاشات و در اصل بروزهای بیرونیاش بیشتر نمایشی بود یعنی بخشی از بدنه سینما همچنان به کار خودشان ادامه دادند، آنها فعالیتهایی را انجام داده و میدهند که سالهای گذشته به دلیل شیوع کرونا انجام نشده بودند و همچنین در سال جدید پیگیر برنامههای تولیدیشان شدهاند چراکه دیگر مشکل کرونا وجود ندارد که بخواهد تعطیلی ایجاد کند. در آن زمان به واسطه دستورالعملهایی که باید در تولیدات رعایت میشد و همچنین در حوزه نمایش فیلم، سینماها با چالش مواجه شده بودند به طوری که باید فاصله اجتماعی رعایت میشد یا در ساعاتی باید سالنها تعطیل میشدند، مسایلی به وجود آمده بود اما ظاهراً برخلاف فضایی که ایجاد شده بود، تولیدات با اطلاعات کمتر یا به صورت چراغ خاموش برای بیحاشیهتر کردن فرایند تولید برای جلوگیری از شکلگیری حاشیه برای عوامل جریان تولید فعال بود.
در حوزه اغتشاشات و واکنشهای سیاسی نیز سال گذشته جشنواره فیلم فجر نشان داد که علیرغم فضاسازیهای فراوان برای به تعطیلی کشاندن جشنواره توسط بدخواهان سینما، این رویداد با رونق برگزار شد و حتی دو فیلم بیشتر از سال ۱۴۰۰ یا سالهای گذشته که با ۲۲ فیلم برگزار میشد، به دلیل ترافیک فیلمها در بخش انتخاب به جدول بخش مسابقه اضافه و این دوره از جشنواره با ۲۴ فیلم داوری شد و همچنین حواشی کمتری نسبت به سالهای گذشته اتفاقا افتاد. درنهایت درباره جشنواره در سالی که گذشت، خوشبختانه میتوان گفت فیلمها خیلی حواشی اساسی نداشتند و با حضور مردم جشنواره پرشوری را شاهد بودیم.
در حوزه تولیدات غیر سینمایی هم جشنواره فیلم کوتاه را داشتیم که به اذعان کارشناسان خیلی خوب برگزار شد. جشنواره سینما حقیقت که تولیدات مستند در آنجا به نمایش درمیآید، هم بهخوبی برگزار شد. فیلمهای بسیاری هم در جشنوارهها حضور داشتند که نشاندهنده فعالیت خوب موسسات تولید آثار سینمایی و غیرسینمایی است. بنابراین شاید خیلی بروز آنچنانی در حوزه درونی سینما نداشتیم ولی مشکلی که موثرتر از این حواشی بود، بحث افزایش هزینههای تولید و اجارهی مکان و لوکیشن بود که متأسفانه چالشهایی را برای مؤسسات، به خصوص موسسات تولید مستند و آثار غیر سینمایی ایجاد کرد. بنابراین با هدف کمک به این موسسات، دولت سیزدهم در ابتدای شروع به کارش یکی از برنامههایی که در دستور کار خودش قرار داد، کمک به رفع موانع تولید برای ایجاد بنگاههای تولیدی توسط بخش خصوصی بود که با توجه به کارگروه رفع موانع تولید که در وزارت اقتصاد فعال شده، خیلی از مشکلاتی که در حوزه مجوزها بود را برطرف کردند و با همکاریهایی که در وزارتخانهها و مجموعههای مختلف دولتی اتفاق افتاد و همافزایی یکسری سامانهها که برخی از آنها پیشتر نیز فعال بودند و متصل کردن آنها به درگاه ملی مجوزها، سرعت صدور مجوز بهسرعت بالا رفت و با سرعت بیشتری مجوز برای اشخاص صادر شد. درنهایت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مخصوصاً در سازمان سینمایی نیز سامانه صدور مجوزهای این سازمان به سامانه درگاه ملی مجوزهای دولت متصل شد و سرعت صدور مجوز به صورت قابل توجهی افزایش پیدا کرد.
یکی از اقدامات دیگری که در این حوزه انجام شد، این بود که ما از طریق برگزاری سمینارهایی با مراکز استانها که صدور مجوز در مراحل اولیهاش در این مراکز شکل میگیرد، توجیهات کامل برای مدیران کلی که به تازگی در دولت مستقر شدهاند را ارائه دادیم و به کارشناسان آموزشهای لازم داده شد تا بتوانند با این سامانه همراهی کنند تا کار صدور مجوز برای اربابرجوع بهسرعت اتفاق بیفتد و خوشبختانه با ایجاد ارتباط از طریق سامانه پیامرسانهای داخلی که با استانها برقرار است در حال حاضر اگر مشکلی در استان برای یکی از اربابرجوعها و مراجعهکنندهها پیش بیاید بلافاصله با کارگروهی که در سازمان سینمایی در مجموعه دفتر نظارت بر مراکز و مشاغل فعال است، در میان گذاشته میشود و مشکل پیگیری و رفع خواهد شد.
میتوان گفت برای اولینبار است که چنین ارتباطی را به صورت گسترده در سطح کشور و مراکز استانها صورت دادهایم. از طرفی مجوزهایی که تمدید میشوند، مجوزهایی هستند که بهصورت دائمی صادر میشود و بخش خصوصی دیگر نیاز ندارد هر سال یا چند سال یکبار برای تمدید آن مراجعه کند. بر این اساس در سال ۱۴۰۱ در کل کشور برای ۳۸ مؤسسه تولید اعم از غیر سینمایی، سینمایی و پخش و پخش بینالملل مجوز صادر شد و برای ۴۸ مؤسسه هم در حوزههای مختلف که عرض شد، مجوز تمدید صادر شده که این تمدیدها دائمیست و نیاز به مراجعه مجدد هم ندارد.
این آمار نشان از رشد تعداد مؤسسات دارای مجوز در حوزه سینما است و از طرفی ما برای نظارت بر فعالیت این مؤسسات هم برنامههایی را طرح ریزی کردهایم که بر اساس آن از این مؤسسات بازدید میشود و بر چگونگی و نحوه فعالیت آنها نظارت خواهد شد. در عینحال موسسات هم مشکلاتشان را مطرح میکنند تا اگر این مشکلات از طرف ما قابلحل باشد، به سرعت پیگیری شود. ما سعی میکنیم راهحلی برای مشکلات در نظر بگیریم که منجر به حل آنها شود. در اصل این بازرسیها صرفاً جهت نظارت بر فعالیت موسسات نیست بلکه بحث برطرف کردن مشکلات مؤسسات را در این بازدیدها در نظر میگیریم.
بحث ارزشیابی هنرمندان به چه مرحلهای رسید و این ارزشیابی بر چه اساسی صورت میگیرد و چه کارکردی برای سینمای ایران دارد؟
معیار ارزشیابی براساس مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی در رابطه با ارزشیابی هنرمندان است. در آن مصوبه شرایط و ضوابط این ارزشیابی تعریف شده است. یک کمیته تخصصی در معاونتهای مربوطه تشکیل میشود که در حوزه سازمان سینمایی و معاون سینمایی، کمیته تخصصی سینما با حضور سه نفر از کارشناسان حوزه سینما که باید حداقل دارای درجه یک هنری یا مدرک دکترای هنر در رشته سینما باشند، تشکیل میشود و رئیس آن کمیته هم رئیس سازمان سینمایی است و مدیرکل دفتر نظارت بر مراکز و مشاغل، دبیر آن شورا است.
این کمیته تخصصی در اصل یک کمیته مشورتی است. پس از اینکه ارزشیابی هنرمندان براساس معیارهایی که در مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی مشخص شده، انجام شد این نتایج به شورای ارزشیابی هنرمندان مستقر در وزارت ارشاد ارسال خواهد شد و در آنجا هم شورایی با حضور رئیس و دبیر کمیته تشکیل میشود که مباحث طرح شده در کمیته تخصصی مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و آثار هنرمندان بررسی میشود و بر اساس آن تصمیم نهایی برای پیشنهاد ارائه شده توسط کمیته تخصصی در درجههای مختلف و هنری از جمله درجه ۱ ، ۲ ، ۳ ،۴ و ۵ گرفته خواهد شد. آنچه مسلم است در این شورا ارزش هنری آثار هنرمندان بررسی میشود که به یکی از این درجات گفته شده، ختم خواهد شد. درنهایت براساس این درجات، هنرمندان قضاوت میشوند. درجهبندیها در اصل مزیتهایی هم برای هنرمند دارد که یکی از این مزیتها این است که درجه هنری ارائه شده معادل مدرک تحصیلی محاسبه میشوند. درجات هنری ۱ معادل دکترا درجه ۲ معادل کارشناسی ارشد، درجه ۳ معادل کارشناسی، درجه ۴ معادل فوقدیپلم و ۵ معادله دیپلم محاسبه خواهد شد. البته این بهمعنای آن نیست که درجهبندی هنرمندان صرفا برای معادلسازی درجه با مدرک تحصیلی باشد و این تنها یکی از مزیتهای این مورد است و یکی دیگر از مزیتهایش این است که هنرمندان درجه ۱ و ۲ میتوانند در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در رشتههای مختلف که مدرک هنری آن را دریافت کردهاند، مبادرت به تدریس کنند و در جشنوارهها یا در شوراهای تخصصی و شوراهای هنری مثل کمیته تخصصی بهعنوان مشاور از ظرفیت هنری این عزیزان استفاده خواهد شد.
البته کسانی که درجه یک هنری دریافت میکنند در مجموعه پیشکسوتان وزارت ارشاد هم عضویت خواهند داشت و مزیتهای دیگری هم به اهتمام رئیس سازمان در این حوزه پیشبینی شده که در صورت تصویب اطلاعرسانی خواهد شد.
سال گذشته برخی سینماگران با مشکلات قضایی مواجه شدند و این یکی از پر رنگترین حواشی سال۱۴۰۱ در سینمای ایران بود. برای رسیدگی به این موضوع چه تعاملاتی با قوه قضاییه صورت گرفته است؟
رفع مسائل و مشکلات سینماگران یکی از دغدغههای سازمان سینمایی بهعنوان متولی سینمای ایران است البته این مشکلات صرفاً مربوط به سال ۱۴۰۱ نبود سالهای گذشته هم مباحث و مشکلاتی برای هنرمندان پیش آمده که بهعنوان مرجع رسیدگی به امور سینماگران، دفتر نظارت بر مراکز و مشاغل به آنها رسیدگی میکند. از ابتدای سال گذشته نیز مشکلات حقوقی و قضایی که برای مستندسازان پیش آمده بود در تعامل با مراکز امنیتی و مخصوصا با توجه ویژه دادستان محترم کل کشور، معاونین محترم ایشان مخصوصا معاون حقوق عامه و پیشگیری از وقوع جرم و مشاور محترم دادستانی این مشکلات پیگیری و حل شد.
سال گذشته شاهد شرایطی در حوزه مسائل سیاسی و اغتشاشات بودیم که متأسفانه نقش هنرمندان در این مورد بیشتر از همیشه بود. دشمنان خارجی و داخلی که از ظرفیت و جایگاه بالای هنرمندان، بهخصوص هنرمندان سینما به خوبی آگاه هستند و میدانند که آنان در بین مردم جایگاه اجتماعی بالایی دارند، سعی کردند با برانگیختن احساسات این عزیزان، آنها را درگیر حواشی و مسائل سیاسی کنند که متأسفانه باتوجه به اینکه هنرمندان ما در زمینه سیاسی تخصصی ندارند، بیشترشان تحت تأثیر احساسات هستند و همین افراد مورد سوءاستفاده در موجسواری رسانهای دشمنان قرار گرفته و درگیر حواشی شدند. تعداد زیادی از این افراد نیز از روی ناآگاهی مباحثی را طرح کردند که واقعیت نداشته و در شأن آنها نبود که اینگونه اعتبار خود را خرج مطامع دشمن کنند و فضای کاذبی ایجاد کنند اما متأسفانه برخی از طریق تحریک عواطف جوانان موجب بروز مشکلاتی در جامعه و درگیریهایی در سطح کشور شدند که مردم را هم دچار مشکل کردند.
سازمان سینمایی برای پیگیری این مسئله و حل مشکلات، برنامههای مختلفی را طرحریزی کرد و با تعداد زیادی از این هنرمندان از طریق تماس تلفنی یا حضوری گفتگو شد تا این عزیزان از مباحث پشت پرده سوءاستفادههای شبکههای معاند در فضای مجازی یا شبکههای ماهوارهای آگاه شوند. حتی جلساتی متعدد در سازمان سینمایی یا موسسات تابعه تشکیل شد و این دوستان دعوت شدند و با حضور کارشناسان و مسئولان مجموعه امنیتی، انتظامی و قضایی وقایع و اتفاقاتی که منجر به آشوبها شد برای آنها تشریح و تعداد زیادی از این دوستان توجیه شدند اما با وجود توجیهات صورت گرفته و عدم همراهی تعداد زیادی از این دوستان با این شبکهها، دشمن به تحریک احساسات هنرمندان و هنردوستان ادامه میداد و هنوز آنها درگیر این فضای ملتهب میشدند و به جهت اینکه روال قانونی و توجیهی برای این دوستان طی شده بود و گفتگوهای زیادی هم علیرغم ادعای اینکه نظام جمهوری اسلامی اهل گفتگو نیست، صورت گرفت، بازهم برخی دوستان و هنرمندان عزیز روی احساسات و عواطف درگیر ماجراهایی شدند و درنهایت برای این افراد پروندههایی در مراجع قضایی تشکیل شد و برخی از این پروندهها به محکومیتهایی منجر شد. در این مرحله و حتی پس از تشکیل پرونده باز هم با مراجع قضایی صحبت شد و در گفتگو با هنرمندان و تعاملاتی که شکل گرفته بود، بار دیگر بخشی از این مسائل برطرف شد. در این مورد مراجع قضایی و به خصوص دادستانی محترم همراهی بسیاری با ما داشتند و حتی در برخی موارد قاضی پرونده با افراد صحبت کرد، شرایط تشریح شد و بخشی از این تعاملات به بازنگری در پروندهها منجر شد که در نهایت شاهد بودیم با درخواست رئیس قوه قضاییه و با عفو پدرانه رهبر معظم انقلاب به همه کسانی که در این اغتشاشات درگیر بودند، پروندههایی که برای این افراد تشکیل شده، بدون درج سوءپیشینه همه پاک شد. خوشبختانه با تعاملاتی که ایجاد شد همه این مسائل برطرف شد اما متأسفانه برخی از این افراد هنوز بعد از این همه عطوفت نظام باز به کار خودشان ادامه دادند و طبق قانون دوباره فراخوانده شدند و با آنها گفتگو شد. در حال حاضر نیز محرومیتهایی که باقیماندهای از ماجراهای اخیر بوده در حال رفع شدن است.
البته باید بگویم فعالیتهای صورت گرفته از سوی سازمان سینمایی از موضع جایگاه اقتدار نظام بود و اینگونه نبود که موقعیت ضعفی به دلیل شرایط، ایجاد شده باشد. تعامل با هنرمندان یک امر دوسویه بود که باید اتفاق میافتاد؛ در اصل این اقدامات نوعی آگاهیرسانی به هنرمندان بود که آنها را متوجه شرایط کنیم. به هر حال ما با هنرمندان سالها فعالیت کردیم و خودمان بخشی از این هنرمندان هستیم. مدیرانی که درحالحاضر در سازمان سینمایی فعالیت میکنند جدای از این عزیزان نیستند و سالها با این دوستان در فعالیتهای سینمایی همکار بودهاند و شرایط آنها را میدانند و مطلع هستند که هر کدام از این دوستان چه روحیاتی دارند. همواره نیز سعی شده با تعامل و گفتگو مسأیل و مشکلات برطرف شود.
یکی از مطالبات سینماگران در سالهای اخیر ارتباط بهتر سازمان سینمایی با خانه سینما و صنوف است، چه اقداماتی در بهبودی این ارتباط صورت گرفته است؟
در این دولت مدیران سازمان سینمایی در بالاترین سطح که آقای خزاعی رئیس سازمان سینمایی هستند و تعداد زیادی از دیگر مدیران از جمله خودِ بنده، آقای سهرابی و… عضوی از خانواده سینما هستیم و هر کدام از ما در صنوف سینمایی عضو هستیم بنابراین با شروع این دولت، برنامه سازمان سینمایی تعامل با صنوف سینمایی و خانه سینما بوده است.
متأسفانه از حدود ۵ هزار سینماگری که در صنوف مختلف سازمان در خانه سینما فعالیت میکنند حدود ۴ تا ۵ درصد از افراد همیشه دنبال مباحث شخصی خودشان و یا مطالبات سیاسی بودهاند و جریان خانه سینما را در سالهای گذشته که مربوط به این دوره هم نمیشود، همیشه به انحراف کشیدهاند. وظیفه ذاتی خانه سینما رسیدگی به مشکلات سینماگران و مطالبات معیشتی آنها است اما کسانی که به دنبال مسائل دیگری غیر از وظایف صنفی بودهاند و خارج از قاعده رفتار کردهاند، در دورههای مختلف خانه سینما را با مشکلاتی مواجه کردهاند.
متأسفانه در دورهای هم با اشتباهاتی که از سوی حتی برخی از مدیران سازمان سینمایی اتفاق افتاده و راهنماییهای نادرست آنها، صنوف سینمایی به وزارت کار معرفی شدند تا از آنجا مجوز صنف کارگری دریافت کنند درحالیکه طبق مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی، مجموعههایی که در حوزه فرهنگ و هنر و خصوصاً سینما و تئاتر فعالیت میکنند باید مجوز فعالیت خودشان را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کنند، اما صنوف سینمایی به بخش ثبت شرکتها برای صنوف کارگری معرفی شده، شناسه ملی دریافت کردهاند و این در حالی است که صنوفی که مجوز فعالیت از وزارت کار دریافت کردهاند در خانه سینمایی که مجوز فعالیت از وزارت ارشاد دریافت کرده، قرار دارند. همه این مسائل ما و مدیران خانه سینما را دچار مشکل کرده است. بنابراین برای حل این مشکل تمام این عزیزان باید مجوز فعالیتشان را بهعنوان اصناف هنری از وزارت ارشاد و سازمان سینمایی دریافت کنند.
درحال حاضر مشکلات اساسنامهای و حقوقی که بهانه عدم تشکیل صنوف در وزارت ارشاد بود هم توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفع شده است و صنوفی که از وزارت کار مجوز فعالیت دریافت کردهاند، نمیتوانند برای تشکیل خانه سینما از وزارت ارشاد مجوز بگیرند و طبق مصوبه وزارت کار هم صنوف کارگری و کارفرمایی با هم نمیتوانند یک اتحادیه یا تشکل ایجاد کنند و به همین دلیل تهیهکنندگان و کارگردانان و عرضهکنندگان یا پخشکنندههای فیلم که خودشان را به عنوان مجموعه کارفرمایی ثبت کردهاند، نمیتوانند با صنوف دیگری که به عنوان صنوف کارگری ثبت شدهاند، یکجا اتحادیه یا خانه سینما تشکیل بدهند و بر همین اساس دوباره دچار مشکل شدهاند.
در بین برخی صنوف چنددستگی وجود دارد و حتی در صنف تهیهکنندگان که از چهار تشکل، اتحادیه تهیهکنندگان تشکیل شده اختلافاتی وجود دارد. سازمان سینمایی برای رفع این اختلافات چه اقداماتی داشته است؟
خیلی از هنرمندان صنوف مختلف حاضر نبودند که صنف خود را به عنوان یک صنف کارگری در وزارت کار ثبت کنند و فشارهایی که از طرف خانه سینما به این صنوف برای ثبت در وزارت کار وارد شد، انشقاقی بین هنرمندان ایجاد کرد که نمونه آن بین چهار تشکل تهیهکنندگان سینما دیده میشود. یکی از مشکلات این است که تشکلهای تهیهکنندگان نتوانستند به یک تشکل واحد تبدیل شوند. یکی از این تشکلها که قانوناً مجوز خودش را از وزارت ارشاد گرفته از مجموعه خانه سینما اخراج شده و الان هم به این وضعیت اعتراض دارد و البته این تنها مربوط به صنف تهیهکنندگان نمیشود و صنوف دیگری هم هستند که به این وضعیت خانه سینما اعتراض دارند. این مشکلات در سالهای گذشته و در طول سالیان متمادی پیش آمده و نباید توقع رفع فوری آنها را داشته باشیم، حل این مسئله نیاز به زمان دارد. ما درحال رایزنی با مدیران خانه سینما هستیم که بتوانیم مشکلات را با همفکری هم حل کنیم که البته درحالحاضر خیلی از مباحث سینماگران از طریق خانه سینما و در تعامل با وزارت ارشاد در حال حل شدن و برطرف شدن است.
بخشی از تعاملاتی که با خانه سینما در حال حاضر وجود دارد بحث معرفی سینماگران به سازمان امور مالیاتی برای بخشودگی مالیاتی، مباحث داوریهای خانه سینما، رسیدگی به مسائلی چون شورای حل اختلافی که به اختلافات سینماگران در حوزه قراردادها و فعالیتهایشان رسیدگی میکند و موارد دیگر است. در کنار آن مباحث معرفی این عزیزان به صندوق اعتباری هنر هم در حال انجام است و همچنین معرفی بیمهای این عزیزان، پیگیری بیمه تکمیلی و مباحث اینچنینی نیز در حال حاضر درحال انجام است و ما معتقدیم که نباید اختلافاتی که امروز وجود دارد سینماگران را دچار مشکل کند.
در پایان این بحث باید به این نکته اشاره کنم، در حوزه اختیارات حاکمیتی که عرض شد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مخصوصاً سازمان سینمایی باید پاسخگوی مسائل مرتبط با سینما به مراجع مختلف از جمله مراجع نظارتی مثل مجلس شورای اسلامی، قوه قضاییه، مراجع امنیتی و غیره باشد؛ بنابراین بخش زیادی از این مسائل که متأسفانه ازسوی برخی از سینماگران درباره آن دقتی صورت نمیگیرد متوجه سازمان سینمایی است، سازمان باید پاسخگوی وظایف تعریف شده در قوانین باشد. موضعگیریهای سیاسی خانه سینما در ماجراهای اغتشاشات اخیر مشکلات موجود را پیچیدهتر و کمک به هنرمندان این حوزه را سختتر میکند. امیدواریم در سال جدید با تعاملی که بین خانه سینما و سازمان سینمایی صورت خواهد گرفت، مشکلات برطرف شده و خانه به ریل قانونی برگردد.
برخی سینماگران معتقد هستند که در انتخابات خانه سینما تخلفاتی صورت گرفته است که بعضاً از سازمان سینمایی نیز خواستار رسیدگی به این تخلفات شدهاند. سازمان سینمایی چه اقداماتی در این مورد داشته است؟
مجوز فعالیت خانه سینما طبق قانون و مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر میشود و سازمان سینمایی بهعنوان بازوی مشورتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مشورت تخصصی ارائه خواهد داد. در خصوص برگزاری انتخابات خانه سینما نمایندهای از وزارت ارشاد در انتخابات خانه سینما حضور پیدا کرد و انتخابات با اختلافاتی که در مجموعه آن جلسات بود، برگزار شد و چند صنف از جمله یک نفر از صنف تهیهکنندگان هم به نحوه برگزاری انتخابات اعتراض داشتند که اعتراض خودشان را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه دادند. سازمان سینمایی هم نظر کارشناسی خودش را به دبیرخانه هیأت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی ارائه داد و با توجه به اینکه مرجع رسیدگی به این مسائل دبیرخانه هیأت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ آنچه آنها تصمیم بگیرند مرجعیت قانونی دارد و سازمان سینمایی در این خصوص مسئولیتی ندارد.
با جدیتر شدن اکران آنلاین در سینمای ایران، چه اقدامات تازهای جهت جلوگیری از قاچاق فیلمهای سینمایی صورت گرفته است و دفتر نظارت بر مراکز، مشاغل و مجامع چه برنامهای برای سال آینده دارد؟
خوشبختانه در سازمان سینمایی مخصوصاً مؤسسه سینما شهر اقدامات خوب و قابلتوجهی پیشبینیشده است. چه بهلحاظ سختافزاری و چه نرمافزاری امکاناتی در نظر گرفته شده که بخش زیادی از این مشکلات را برطرف خواهد کرد. انشاءالله بزودی آن دستاوردها هم توسط مؤسسه سینما شهر رونمایی خواهد شد و توضیحات مبسوط و گوناگون ارائه خواهد شد. با توجه به اتفاقاتی که درحوزه قاچاق فیلمها رخ داده و نگرانیهایی که ایجاد شده است مشکلات موجود رصد شده و انشاالله بخش قابل توجهی از آن هم برطرف خواهد شد. البته مجموعه صیانت از آثار فرهنگی و هنری که در سازمان سینمایی فعالیت میکند با توجه به شیوههای جدید قاچاق و مسائل اینچنینی در حال بروز رسانی دستورالعملهای لازم با نگاه کارشناسی است و بر اساس آن اطلاعرسانی بهموقع انجام خواهد گرفت.
در شرایط اقتصادی حاضر آیا برای معرفی سینماگران کمبضاعت به صندوق اعتباری هنر اقداماتی صورت گرفته است؟
با توجه به محدودیت منابعی که در صندوق اعتباری هنر وجود دارد و متأسفانه وضعیتی که در ۲ تا۳ سال گذشته در رابطه با کرونا و ایجاد مشکلاتی در معیشت سینماگران به وجود آمد، تعداد زیادی از سینماگران جهت مشکلات معیشتی و همچنین مباحث مربوط به بیمه و بیمه تکمیلی به سازمان سینمایی مراجعه کردهاند و به صندوق اعتباری هنر معرفی شدهاند. دفتر نظارت بر مراکز، مشاغل و مجامع بهعنوان مجموعه کارشناسی سازمان سینمایی در شناسایی و رصد این افراد برای معرفی به صندوق اعتباری شیوهنامهای را تدوین کرد و در حال حاضر در حال بررسی و گذراندن مراحل نهایی است که برطبق آن شیوهنامه و معرفی این عزیزان به صندوق اتفاقات خوبی خواهد افتاد که هر چه بیشتر بتواند عدالت را در این خصوص برقرار کند و حقوق کسی پایمال نشود.
و در پایان؛ اولویتهای دفتر نظارت بر مراکز، مشاغل و مجامع برای سال جدید چیست؟
دفتر نظارت بر مراکز، مشاغل و مجامع، برای سال جدید موارد ذیل را مدنظر قرار داده است:
۱- بهروز آوری آییننامهها و دستورالعملهای حوزه فعالیت این دفتر
۲- طراحی سامانه صدور معرفینامه به صندوق اعتباری هنر
۳- راهاندازی سامانه ارزشیابی هنرمندان برای سهولت طی این مراحل توسط هنرمندان سینما
۴-طراحی و اجرای بانک جامع اطلاعات سینماگران ایران
۵- روز آمد سازی شرح وظایف دفتر
۶- رفع مشکلات صدور مجوز مؤسسات سینمایی
۷- برنامه ریزی مدون برای آموزش کارشناسان ادارات کل استانها برای نظارت هدفمند بر سالنهای سینما و مؤسسات دارای مجوز
۸- پیگیری مشکلات معیشتی و کمک به رفع گرفتاری هنرمندان و دست اندرکاران سینما در مراجع قضایی و حقوقی
۹-سایر وظایف مرتبط با حوزه اختیارات دفتر
۱۰- تعامل هرچه بیشتر با ادارات کل استانها برای رفع مشکلات سینماگران استانها و شهرهای مختلف کشور
سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر و سیزدهمین دوره فیلم فجر اصفهان از امروز دوشنبه(۱۷ بهمن) بر پرده سینماهای چهارباغ اصفهان مینشیند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، پردیس سینما ساحل، سینما فلسطین، پردیس سینمایی سپاهان در حالی امروز به اکران فیلمهای چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر میپردازند که صبح امروز، مراسم افتتاحیه این جشنواره و تجدید میثاق هنرمندان با شهدا در گلستان شهدای اصفهان برگزار شد.
همزمان با اکران فیلمهای بزرگترین رویداد سینمایی ایران در ۳۱ استان کشور، بلیت فروشی برای سینماهای ساحل، سپاهان و فلسطین اصفهان نیز از روز گذشته آغاز شده است و مخاطبان میتوانند بصورت برخط(آنلاین) از طریق سامانههای” آی تیکت”، “ایران تیکت” و “گیشه هفت” بلیت تهیه کنند.
پرونده باز است، آه سرد، چرا گریه نمیکنی، در آغوش درخت، سرهنگ ثریا، عطرآلود، وابل، روایت ناتمام سیما، بعد از رفتن، هوک، جنگل پرتقال، هفت بهار نارنج، یادگار جنوب، کاپیتان، گُلهای باوارده، اتاقک گلی، آنها مرا دوست داشتند، کُت چرمی، شماره ۱۰، غریب و هایپاور فیلم هایی هستند که در چهل یکمین جشنواره فیلم فجر بر روی پرده سینماهای چهارباغ اصفهان میروند.
ساعت اکران این فیلم ها از روز ۱۷ تا ۲۴ بهمن مقارن با ۱۸:۳۰ و ۲۱ عصر است و امکان خرید بلیت جشنواره فیلم فجر برای هر شماره تلفن در سامانه فروش، چهار قطعه برای هر فیلم است.
سینما فلسطین در روز ۱۷ بهمن میزبان اکران فیلمهای “آنها مرا دوست داشتند” و “روایت ناتمام”، در روز ۱۸ بهمن فیلمهای “کُت چرمی” و ” شماره ۱۰” ، در روز ۱۹ بهمن فیلمهای “هوک” و “عطرآلود”، در روز ۲۰ بهمن فیلمهای “یادگار جنوب” و “سرهنگ ثریا”، در روز ۲۱ بهمن، فیلم های “هفت بهار نارنج “و “در آغوش درخت”، در روز ۲۲ بهمن فیلمهای “جنگل پرتقال” و “چرا گریه نمیکنی”، در روز ۲۳ بهمن فیلمهای “کاپیتان” و “آه سرد” و در روز ۲۴ بهمن فیلمهای “بعد از رفتن” و” غریب” است.
همچنین فیلمهای “بعد از رفتن” و “پرونده باز است”در روز ۱۷ بهمن، “هوک” و”آه سرد” در روز ۱۸ بهمن،”جنگل پرتقال” و “چرا گریه نمیکنی” در ۱۹ بهمن ، “هفت بهار نارنج” و “در آغوش درخت “در ۲۰ بهمن ، “یادگار جنوب”و”سرهنگ ثریا” در ۲۱ بهمن، “هایپاور” و “وابل “در ۲۳ بهمن ، “آنها مرا دوست داشتند ” و “روایت ناتمام “در ۲۴ بهمن بر روی پرده سینمای پردیس سپاهان میرود.
سینما پردیس ساحل نیز فیلمهای” پرونده باز است” و “بعد از رفتن” را در روز ۱۷ بهمن ، “آه سرد “و “هوک” را در روز ۱۸ بهمن، “چرا گریه نمی کنی” و “جنگل پرتقال “را در روز ۱۹ بهمن، “در آغوش درخت” و “هفت بهار نارنج” را در ۲۰ بهمن، “سرهنگ ثریا” و “یادگار جنوب” را در ۲۱ بهمن، “عطرآلود” و “کاپیتان” را در روز ۲۲ بهمن ،”وابل “و “گُلهای وابارده “را در روز ۲۳ بهمن و “روایت ناتمام سیما ” و همچنین “اتاقک گِلی ” را در روز ۲۴ بهمن در فهرست اکران خود دارد.
چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر،۱۲ تا ۲۳ بهمن امسال همزمان با تهران در ۳۱ استان کشور برگزار میشود.
تهران- ایرنا- جشنواره فیلم فجر امسال، تفاوتهایی با ادوار اخیر خود دارد که نشانههای این تغییر، تدریجا، از چند ساعت دیگر تا روز برگزاری، برای دوستداران این رویداد نمایان خواهد شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرنگار سینمایی ایرنا، تا حدود ۲ هفته دیگر، بزرگترین اتفاق سینمایی کشور برگزار میشود؛ اکنون اما نشانههایی وجود دارد که چهلویکمین دوره جشنواره فیلم فجر که بر روی کاغذ، میبایست بهواسطه تحریم منبعث از ناآرامیهای اخیر، با چالشهایی در شکل برگزاری و استقبال مواجه میشد، با رونق خوبی همراه شده است.
البته که باتجربهها، چندان نسبت به این موج تحریم جشنواره خوشبین نبودند چراکه این رویکرد، روالی است که از دهه ۶۰ تا به امروز وجود داشته و در برخی از این سالها، به بهانههای مختلف، محدودیتهایی توسط برخی از اهالی سینما بر جشنواره فجر روا داشته میشد اما جشنواره فجر در تمامی دورهها، با حرارت خاصی برگزار شده و میزان استقبال از این رویداد، چه در میان بدنه سینما و اصحاب رسانه و منتقدان و چه در میان مخاطبان، با گرمای خاصی بدرقه شده است.
اما برای امسال، نشانههایی وجود دارد که سبب شده تا جشنواره امسال، برخلاف تصور برخی، پررونقتر از ادوار گذشته برگزار میشود که در ادامه به برخی از این موارد اشاره میشود:
۱. تاخیر عامدانه اسامی فیلمها
قرار بود اسامی فیلمهای بخش سودای سیمرغ، تا پانزدهم دیماه معرفی شود. اکنون اما حدود ۲ هفته از این زمان گذشته و برخی تحریمکنندهها، شادمان از اینکه خللی در فرآیند طبیعی جشنواره رخ داده، اعلام کردهاند که جشنواره در همین نخستینگام به بنبست خورده است اما شنیدههای موثق حکایت از آن دارد که این فوتوقت به دلیل اضافه شدن فیلمهای بیشتر برای بازبینی بوده است چراکه آبانماه امسال، شرایط خوبی بر کشور حاکم نبود و برخی تهیهکنندگان، از ثبتنام در جشنواره انصراف دادند اما اکنون و با نرمال شدن وضعیت، دفتر جشنواره با چندین تقاضا برای حضور مواجه شده که همین اتفاق سبب شده تا فرآیند ارسال فیلمها به دفتر جشنواره و بازبینی آنها توسط هیات انتخاب، با تاخیر مواجه شود. بنابراین این تاخیر، عمدی بوده و برای بهتر شدن شرایط رقم خورده است.
۲. بلیتفروشی مردمی از هشتم بهمنماه
امسال قرار است بلیتفروشی مردمی، احتمالا از هشتم بهمنماه برگزار شود. قیمت بلیتها بهمانند فیلمهای روی پرده، ۴۵ هزار تومان خواهد بود اما این بلیتفروشی، تفاوتهایی با بلیتفروشی مردمی سالیان گذشته دارد. امسال گویا قرار است سری بلیتها، بدون عنوان آثار فروخته شود. یعنی مخاطب، تنها در جریان زیرگروه، نام سینما و ساعت نمایش فیلمها قرار میگیرد که این اتفاق نیز میتواند در نوع خود، جالبتوجه باشد. در سالیان گذشته، تمام تلاشها بر این بود که فیلمهای پرمخاطب، در هر دو سری بلیتفروشی وجود داشته باشد تا بلیتهای تمامی آثار حاضر، فروش برود اما امسال این اتفاق قرار است به نحوی دیگر رقم بخورد.
۳. حذف قرعهکشی سالن رسانهها
در سالیان اخیر، بدعتی وجود داشت مبنی بر اینکه روز و سانس فیلمهای سالن رسانه، با قرعهکشی مشخص میشد. این رویکرد، موافقان و مخالفانی داشت. بر پایه این سیستم، برخی فیلمهای مهم در روزهای و سانسهای نامناسبی به روی پرده میرفت که سبب میشد برخی خبرنگاران و منتقدان شاغل، نتوانند به تماشای فیلم موردنظر خود بنشینند. برای امسال اما گویا وضعیت به شکل قبل خود بازگشته و منتقدان و اصحاب رسانه، با فهرستی مواجه هستند که دفتر جشنواره منتشر میکند و طبیعتا چینش فیلمها، بر مبنای حرفهای صورت خواهد گرفت و فیلمهای مهمتر و پرمخاطبتر، در سانسهای پایانی نمایش داده خواهد شد که البته میزان انتقادها را به حداقل کاهش خواهد داد.
۴. سینمای مردمی در پردیسها
تا حدود یک هفته دیگر، اسامی سینماهای مردمی جشنواره منتشر میشود. طبق شنیدهها، سینماهای مردمی قرار است در پردیسها متمرکز شود. حتی شنیده شده که پردیس باغکتاب که پس از شیوع کرونا، هیچ فعالیتی نداشته، قرار است با جشنواره امسال بازگشایی شده و بهعنوان یکی از سینماهای مردمی فعالیت داشته باشد. به این ترتیب، پردیسهای سینمایی، طی ۱۱ روز، میزبان مخاطبان خواهند بود و سینماهای تک یا دوسالنه، به بدنه و صنوف سینمایی تعلق خواهند گرفت. همچنین اتخاذ تصمیمگیری برای سانسهای فوقالعاده نیز به این پردیسها واگذار شده و به این ترتیب، انتظار میرود که میزان استقبال مخاطبان از آثار این دوره، با حرارت بیشتری همراه باشد.
۵. احیای بخشهای فرعی در جشنواره امسال
جشنواره فجر سالیان اخیر، تنها با یک یا نهایتا دو بخش برگزار میشد که یکی سودای سیمرغ بود و دیگری نیز بخش فیلمهای اول. امسال اما به مانند سال گذشته، این ۲ بخش در یکدیگر تلفیق شده و یک بخش سودای سیمرغ با ۲۲ فیلم وجود خواهد داشت. طبق شنیدهها، جشنواره فجر امسال، حداقل یک بخش دیگر نیز خواهد داشت که احتمالا بخش خارج از مسابقه خواهد بود و طی آن، چند فیلمی که در بخش سودای سیمرغ حضور نخواهند داشت، با رضایت تهیهکننده، در این بخش نمایش داده میشوند. بر اساس شنیدهها، رایزنیها برای تعبیه این بخش در جشنواره، از مدتی پیش آغاز شده و اگر همهچیز طبق برنامه پیش برود، غافلگیریهای خوبی در این بخش رونمایی خواهد شد که قابل رقابت با بخش اصلی جشنواره خواهد داشت.