فیلم سینمایی «بیمادر» اکران مردمی خود را در پردیس سینمایی چارسو برگزار کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موسسه بهمن سبز، اکران مردمی فیلم سینمایی «بیمادر» در پردیس سینمایی چارسو با حضور عوامل فیلم و جمعی از علاقهمندان و دوستداران سینما برگزار شد.
سه سالن این پردیس سینمایی به فیلم «بی مادر» اختصاص داده شد.
مرتضی فاطمی کارگردان، امیر آقایی و پردیس پورعابدینی از بازیگران و علی اوجی تهیهکننده فیلم، ضمن حضور در مراسم، در کنار مردم به تماشای فیلم نشستند.
مرتضی فاطمی پیش از نمایش فیلم روی صحنه رفت و از سه مهمان اصلی فیلم دعوت کرد تا برای تماشاگران صحبت کنند.
در حاشیه این مراسم علی اوجی با کنایه از بیتوجهی داوران فیلم فجر به این اثر سینمایی گفت: اگرچه این فیلم مستقل را این طرف تحویل نگرفتند ولی در جشنوارههای خارجی با اقبال خوبی مواجه شد.
امیر آقایی هم در این مراسم بیان کرد: خیلی خرسندم که هنوز میتوانم به خواستههای خودم پایبند بمانم و متعهد به سینمایی هستم که اگر چه مخاطباش اندک اما آبرومند است.
پردیس پورعابدینی هم با اشاره به نقشاش در فیلم گفت: با لحظه لحظه نقش مهروز در این فیلم زندگی کردم و خوشحالم که امشب در کنار شما و با هم، فیلم را میبینیم.
در رویداد «پاتوق سینما» فیلم سینمایی «اتاقک گلی» برای اهالی سینما نمایش داده شد و محمد عسگری کارگردان فیلم از ساخت اثر جدید خود درباره دفاع مقدس خود خبر داد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی سوره، تازهترین رویداد «پاتوق سینما» با نمایش ویژه فیلم سینمایی «اتاقک گلی» روز پنجشنبه ۱۹ مرداد در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.
در این رویداد هنری که با محوریت دورهمی اهالی هنر و سینما و حول نمایش فیلمهای روز سینمای ایران توسط سازمان سینمایی سوره برگزار میشود، جمعی از مسئولان فرهنگی و هنرمندان از جمله حبیب والینژاد، پوران درخشنده، حمیدرضا جعفریان، هادی مقدمدوست، تورج الوند، روحالله زمانی، پدرام کریمی، امیررضا مافی، محمد ساسان، نیما شعباننژاد، تینو صالحی، بابک خواجه پاشا، فرهاد کینژاد، محمد حمزهای، جواد قامتی و… حضور داشتند.
در ابتدای مراسم، محمد عسگری کارگردان فیلم سینمایی «اتاقک گلی» که در چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر حضور داشت، درباره این فیلم گفت: برای تولید «اتاقک گلی» زحمت زیادی کشیده شد و حاصل تلاش جمعی گروه عوامل است. امیدوارم خوشتان بیاید و اگر هم خوشتان نیامد، آن را به حساب کمسوادی و بیتجربگی من بگذارید.
وی افزود: به تازگی پروژه جدیدی در رابطه با شهید شیرودی شروع کردم و مایل بودم تا همراه با هنرمندان و عوامل «اتاقک گلی»، برخی همکارانم در فیلم جدیدم و همچنین هنرمندان و اهالی سینما نسخه جدید این فیلم را تماشا کنیم. قصد دارم از این طریق نظراتتان را برای رفع نواقص فیلمم بشنوم تا فیلم را برای اکران عمومی آماده کنیم.
پدرام کریمی نویسنده فیلم سینمایی «اتاقک گلی» نیز مطرح کرد: پیشتر، این فیلم را برای خانواده شهدا نمایش دادیم که بازخوردهای خوبی دریافت کردیم. بسیار خرسندم که در جمع شما سینماگران بار دیگر فیلم را میبینم که نگاه تخصصی به اثر دارید.
داود صبوری تهیهکننده «اتاقک گلی» نیز بیان کرد: ساخت فیلمهای دفاع مقدسی، رسالت خاصی دارد. تولید «اتاقک گلی» ۳ بار تا آستانه تعطیلی رفت. اگر میخواهید از خودگذشتگی و جاودانگی برخی از بچههای سینما را در حوزه دفاع مقدس ببینید، «اتاقک گلی» نمونه بارز آن است. عوامل این فیلم، ۴۲ روز نتوانستند کار کنند زیرا شورای تأمین اجازه کار نمیداد. این عوامل، ۴۲ روز مقاومت کردند تا اعتبارشان محفوظ بماند. این فیلم با همدلی اعضای گروه «اتاقک گلی» شکل گرفت.
فیلم مستند «ایساتیس» به کارگردانی علیرضا دهقان توانست جایزه بخش اکولوژی را در نهمین جشنواره سبز مونتهنگرو که از جمله جشنواره های برتر محیط زیستی جهان است، از آن خود کند.
به گزارش سینمای خانگی از مشاور رسانهای پروژه، فیلم مستند سینمایی «ایساتیس» به کارگردانی علیرضا دهقان در نهمین جشنواره سبز مونتهنگرو جایزه بخش اکولوژی جشنواره را دریافت کرد.
جشنواره سبز مونتهنگرو که با حضور در لیست شبکه بین المللی سبز در رده جشنواره های برتر محیط زیستی جهان قرار دارد با هدف ایده های پایدار در مورد حفاظت از منابع طبیعی کشورها، توسعه و ارتقای سطح آگاهی و مسئولیت پذیری در مورد نیاز مبرم به حفاظت و صیانت از محیط زیست و به طور کلی طبیعت برگزار میشود.
نهمین جشنواره سبز مونتهنگرو ۷ تا ۹ مرداد مصادف با ۲۹ تا ۳۱ جولای ۲۰۲۳ در پارک ملی دورمیتور مونتهنگرو که در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است، برگزار شد.
مستند «ایساتیس»، پیشتر جایزه بهترین فیلم هفتمین جشنواره جهانی فیلم اوشن سیتی آمریکا، جایزه ویژه دبیر چهاردهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت»، نامزدی سیمرغ بهترین فیلم مستند سی و نهمین جشنواره فیلم فجر، نامزدی بهترین فیلم نتپک سی و هشتمین جشنواره جهانی فجر، تندیس سیمین بهترین مستند از جشنواره بین المللی فیلم رشد، جایزه بهترین فیلم بخش بینالملل هشتمین جشنواره بین المللی جشنواره شهر، نامزدی بهترین فیلم و بهترین صداگذاری از جشن مستند سینمای ایران، برگزیده بهترین فیلمبرداری و بهترین موسیقی از جشن مستند سینمای ایران را کسب کرده است.
در خلاصه داستان این فیلم مستند آمده است: «این داستان سفر است. سفری به درازای هزاران سال در دل کویر بی آب و علف، در مرکز این سرزمین کهن. روایتی که راویانش آب، باد، خاک و آتش هستند. این آشنایان ناآشنا، پس گوش دل بسپار که شرحی شنیدنی است.»
برخی عوامل مستند «ایساتیس» عبارت است از: کارگردان: علیرضا دهقان، تهیه کننده: علیرضا دهقان و راحیل صحرایی، مدیر فیلمبرداری: مهدی آزادی، پژوهش: راحیل صحرایی و علیرضا دهقان، تدوین: بهمن کیارستمی و پویا پارسا مقام، آهنگساز : ستار اورکی، صدابردار: اشکان طلوعیان، صداگذار: آرش قاسمی، نویسنده متن: رضا آتشی و علیرضا دهقان، ویرایش متن: همایون امامی، مدیر تولید: محمدحسین افضلی، مدیر هماهنگی: محمدرضا واحدی، دستیار یک و برنامه ریز: محسن شاهنده، دستیار دوم کارگردان: فرامرز جاوید، طراح صحنه: وحید زبرجدی، مدیر صحنه: علی فرخ، طراح لباس: زهرا غیاثی، رنگآمیزی تصاویر: حمیدرضا فطورهچیان و برنا جمشیدی، جلوههای ویژه بصری: علی نیکوکار، زیرنویس: رضا تاری وردی، ترجمه: حسن شرف الدین، طراح پوستر: مجتبی موسوی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: امیر جلالی، طراح گرافیک: مازیار علیاری، طراح تیتراژ: بهنام عباسی فر، مشاور رسانهای: آزاده فضلی، مجری طرح: مزرعه فیلم، پخش بین الملل: فیلمار پیکچرز با مسئولیت سونیا سرلک.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران در دیدار با دبیر نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی، حمایت انجمن از این رویداد را در راستای برگزاری پیچینگ و تولید تعدادی فیلم کوتاه اعلام کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی؛ کمال تبریزی دبیر و مهدی حیدری رییس نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی با مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران دیدار کردند.
در ابتدای این جلسه آذرپندار با اشاره به اینکه شهر تبریز ظرفیتها و استعدادهای درخوری در حوزه فیلمسازی دارد، بیان کرد: تبریز فیلمسازان خیلی خوبی دارد که همواره فیلمهای خاص خود را ساخته و آثارشان جامعه سینمایی را تحت تاثیر قرار داده است. نکته جالب اینجاست که آثار سینماگران این شهر غالباً از جریان مرسوم سینمای اجتماعی فاصله داشتهاند و در ژانرهای فانتزی، وحشت، رازآلود و… به ویژه در حوزه فیلم کوتاه تولید شدهاند.
وی افزود: سینمای کوتاه تبریز همچنین در حوزه فیلم تجربی نیز شاخص بوده، در سینمای بلند نیز چند سالی است که پیوسته از تبریز فیلمهای سینمایی مختلفی به جشنواره فیلم فجر راه یافتهاند و «پوست»، «آتابای»، «موقعیت مهدی»، «در آغوش درخت» از جمله آنها هستند. این ظرفیت مهمی است که باید جدی گرفته شود.
کمال تبریزی دبیر نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی با اشاره به ظرفیتها و سابقه انجمن سینمای جوانان ایران در برگزاری جشنوارهها و رویدادها از مدیرعامل این نهاد خواست تا همراه جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی باشد.
وی در ادامه گفت: امیدواریم با توجه به موضوعیت جشنواره فیلم اقوام ایرانی و نزدیک بودن محورهای موضوعی این رویداد و زمان برگزاری به جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با تاکید بر «بومی گرایی در ژانر» بتوانیم در یک تعامل شایسته و با بهرهگیری از همراهی و حمایت انجمن در حوزه برگزاری جشنواره و تولید موفق عمل کنیم.
مهدی حیدری رئیس جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی نیز در این دیدار عنوان کرد: سینمای مستقل در تبریز و به طور کلی استان آذربایجان در حال جلو رفتن است، زیرا این اعتقاد بین سینماگران وجود دارد که فیلمهای این شهر باید هویت و مخاطب داشته باشد.
حیدری ادامه داد: پتانسیل بالای استان در جهت رشد سینماگران و تربیت و آموزش صحیح آنها این امکان را فراهم میکند تا این فیلمسازان با درک درست وارد بدنه سینمای حرفهای شوند که این مستلزم حمایت از فیلمساز هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ معنوی است و مسئولان استانی باید برای تحقق این موضوع حمایت همه جانبه داشته باشند تا فیلمساز بدون دغدغه کار خود را جلو ببرد. در این میان وجود دفاتر فعال و پویای انجمن سینمای جوانان ایران در استانها کمک ویژهای میتواند در آموزش و تولید فیلم داشته باشد.
وی همچنین مطرح کرد: خوشحالیم که در دوره جدید ریاست انجمن سینمای جوانان ایران شناخت دقیق و درستی نسبت به فیلمسازان و فعالان فیلم کوتاه وجود دارد و این توانمندی قطعاً میتواند به ما نیز در پیشبرد برنامههای جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی کمک کند.
حیدری اظهار کرد: این جشنواره به جهت موضوع و شعار خود «اقوام؛ ریشه ایران زمین» رویدادی استراتژیک و مهم برای سینمای ایران محسوب میشود و ما رویکردمان معطوف به نمایش و تاکید بر اتحاد همه اقوام ایرانی در عین تنوع فرهنگی و اقلیمی و بومی آنهاست.
در ادامه این دیدار برای حمایت و همراهی انجمن در برگزاری پیچینگ به منظور تولید چند فیلم کوتاه با تاکید ویژهتر بر موضوع اقوام ایرانی و حمایت از جشنواره فیلم اقوام ایرانی در ابعاد رسانهای، جوایز و… توافقاتی صورت گرفت.
کریم فرشاد مدیر اجرایی و رکسانا قهقرایی مدیر روابط عمومی نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی نیز در این جلسه حضور داشتند.
نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی توسط موسسه فرهنگی هنری فصل هنر آبان ماه ۱۴۰۲ در شهر تبریز برگزار خواهد شد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی معتقد است در حوزه تجسمی نیازمند کارهای جدیدتری هستیم؛ هر چند جشنواره تجسمی جوانان را نیز حمایت میکنیم اما در حال پیش بینی چندین کار جدید هستیم.
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه بازدید از نمایشگاه «جدال نار با نور» که نمایشگاه آثار هنرمندان در محکوم کردن جسارت به ساحت قرآن کریم بود، در جمع خبرنگاران حاضر شد و درباره این اقدام هنرمندان گفت: معجزه جاودان دین آسمانی ما و پیامبر عظیم شأن ما، قرآن است و این نگاه عمیقی است که در این آئین آسمانی و دین کامل ما برای نجات بشر در قالب کتاب نازل شده از جانب خود را قوانین زندگی بشر را ترسیم کرده است. این تمدن بزرگ اسلامی که مظهر آن قرآن است، امروز در معرض آسیب و توهین و اهانت کسانی قرار گرفته است که سابقه علمسوزی و حمله به مراکز علمی و فرهنگی دارند و به قرآن که کتاب آسمانی و برنامه کامل رهایی بخش انسانها است، علناً و رسماً از اهانت به آن حمایت میکنند.
وی بیان کرد: ما شاهد بودیم کاری که دولتهای اروپایی انجام دادند، سابقه نداشته است که به بهانه آزادی بیان به کتاب مقدس دو میلیارد مسلمان توهین شود. اتفاقی که رخ داد واکنشهای متفاوتی را در جهان اسلام در پی داشت که انصافاً همه مسلمانان پای کار آمدند. جامعه فرهنگی و هنری کشور ما نیز پایه پای همه بخشها و جلوتر از برخی حوزههای دیگر همراهی کردند. من به عنوان خادم فرهنگ و هنر کشور، از هنرمندان خواهش کردم که در نشان دلدادگی خود به قرآن و تنفر از این اتفاق پیشتاز باشند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خاطرنشان کرد: خوشبختانه اقشار مختلف فرهنگ و هنر کشور بیانیه دادند و با اجتماعات مختلف واکنشهای مختلفی را نشان دادند و هنرمندان با سلایق مختلف پای کار بودند. دوستان ما در حوزه تجسمی مانند همیشه پیشتاز بودند و نمایشگاه بسیار خوبی در حوزه کاریکاتور و پوستر را راه اندازی کردند؛ کارهای خوبی انجام شده و حتی بسیاری از آثار در ظرفیت نمایشگاه نگنجیده و قرار است به صورت مجازی به نمایش درآید. مشارکت هنرمندان در مدت سه روز، نشان میدهد که هنرمندان ما با علاقه در صحنه هستند و از همه آنها تشکر میکنم.
وی همچنین اظهار کرد: اقداماتی نظیر برگزاری این نمایشگاه، به اعتقاد من، بهترین محل برای بروز انسجام دینی و نشان دادن وحدت امت اسلامی است و اهالی فرهنگ و هنر با ذوق هنری پیشتاز این حرکتها در جهان اسلام هستند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره دیگر اقدامات وزارتخانه در مورد موضوع اهانت به قرآن، توضیح داد: خوشبختانه دوستان ما در حال انجام برنامه جامعی هستند؛ دوستان ما در معاونت قرآن پویش بزرگی برای روزهای تاسوعا و عاشورا تدارک دیده شده که عشق و علاقه مردم سوگوار حسینی در اجتماعات نشان دهند. همچنین همکاری خوبی با شعرا صورت گرفته است و این اقدامات نیز بخش بزرگی از برنامههای فرهنگی و هنری کشور است. در روزهای اخیر نیز مداحان و شاعران در برنامه سوگواری، بخش مهمی ابراز ارادت به قرآن و انزجار از این اقدام منحوس بود که با سروده و نوحههای زیبا به نمایش گذاشته شد.
وی با بیان اینکه تقریباً هیچ بخش و صنفی نیست که اعلام موضع رسمی نکرده باشند، گفت: دوستان من در تدارک چنین برنامههایی هستند که مجموع واکنشها را جمع کنند و در قالبهای فرهنگی و هنری متنوعی برای بازدید علاقمندان قرار داشته شود. امیدواریم این بحث در این نقطه منجر به ایجاد انسجام و همگرایی شود که در کشور و جهان اسلام و کسانی که معتقد به احترام به مقدسات هستند، شود. همچنان که هفته گذشته در کلیسای بزرگ شهرمان حاضر شدم که در آنجا همه ادیان بیانیه مشترک دادند؛ نمایندگان یهودیان، ارامنه، عاشوریها و زرتشتیها صحبت کردند و بیانیه انجمنهای خود را خواندند و اعلام انزجار کردند. معتقدم نقطه همدلی و وفاق خوبی به وجود آمد و انشاالله این موضوع در ابراز ارادت به قرآن کریم تداوم داشته باشد.
اسماعیلی در پاسخ به پرسشی دیگر درباره دست پر سینمای ایران در باب عاشورا و حمایت وزارت ارشاد از آنها گفت: مکتب امام حسین و واقعه عاشورا در تمام ١۴٠٠ سال گذشته با عنصر فرهنگ و هنر پیوند خورده است. بهترین آثار هنری ما در حوزه کربلا و عاشورا خلق شده است که بازتاب آن دیده میشود و اقداماتی در حوزههای هنری نیز صورت گرفته است. هم اکنون در دوره مدیریت بنده، در بنیاد فارابی چند کار جدید در قالب فیلمنامه برای مباحث مربوط به مناسبتها و موضوعات مرتبط با عاشورا آماده شده است.
وی در پاسخ به پرسشی در خصوص تأمین مسکن پیشکسوتان بیان کرد: در این مورد، اقدام خوبی شد و با همکاری دوستان ما ثبت نامی از کسانی که مشکل مسکن داشتند در میان پیشکسوتان و غیر پیشکسوتان انجام دادیم و اجرای آن را آغاز میکنیم. باید از وزیر محترم راه و شهرسازی که همکاری خوبی با ما داشتند، تشکر کنم. در شهر پرند کار ٢ هزار و ۵٠٠ واحد آغاز شده است. در کنار آن در صندوق هنر هم فراخوان رسمی دادیم تا کسانی که عضو صندوق بودند ثبت نام کنند و به نظرم روزهای آخر این فراخوان است. امیدواریم با موارد حمایتی ویژه بتوانیم زمینه خانهدار شدن همه اصحاب هنر و فرهنگ و رسانه نیز فراهم کنیم.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به پرسش مهر درباره انتخاب دبیران جشنوارههای فجر از جمله تجسمی و موسیقی فجر گفت: جشنواره فیلم فجر به دلیل اهمیت آن، چند ماه است که کارش را آغاز کرده و دبیرش نیز مشخص شده است. فرآیند انتخاب شورای سیاستگذاری و دبیران جشنوارههای فجر بدون تأخیر و طبق تقویمی که دارند انجام خواهد شد و حتی جلوتر از تقویمی که تعیین شده، جلو رفتهایم. امیدواریم امسال با تمهیداتی که همکارانم پیش بینی کردند، جشنوارههای فجر باشکوهی را داشته باشیم.
وی همچنین در پایان در پاسخ به پرسش دیگر مهر درباره جشنواره تجسمی جوانان و حمایتهای وزارت ارشاد از استعدادهای جوان بیان کرد: در حوزه تجسمی، به همکاران در معاونت هنری و اداره کل تجسمی گفتهام که نیازمند کارهای جدیدتری هستیم و جشنواره تجسمی جوانان را نیز حمایت میکنیم؛ در کنار آن، در حال پیش بینی چندین کار جدید هستیم تا بتوانیم در عرصه هنرهای تجسمی نیز بتوانیم حمایت کنیم.
تهیهکننده فیلم سینمایی «نامیرا» با موضوع فرهنگ عاشورایی و قیام امام حسین(ع) گفت: این اثر پس از عاشورا وارد مرحله پیش تولید میشود.
به گزارش سینمای خانگی، محسن علیاکبری در گفت وگو با ایرنا، اظهار داشت: این فیلم به حواشی عاشورا و قیام امام حسین(ع) میپردازد.
وی با اشاره به مذاکره با ارگانهای دولتی به منظور سرمایهگذاری فیلم افزود: با چند ارگان بحث سرمایهگذاری را داشتیم و هماینک در مرحله عقد قرارداد هستیم که پس از توافق نهایی وارد مرحله تولید میشود.
علیاکبری گفت: درباره سرمایهگذاری با طرف سرمایهگذار به توافق رسیدیم که پس از عاشورا وارد مرحله پیش تولید شده و به محض عقد قرارداد فیلمبرداری کار به طور جدی آغاز میشود.
تهیهکننده مریم مقدس خاطرنشان کرد: فیلم سینمایی نامیرا به نویسندگی داود میرباقری و کارگردانی شهریار بحرانی ساخته میشود.
علیاکبری گفت: مدیریت هنری پروژه را نیز عبدالحمید قدیریان بر عهده دارد.
او درباره مدت زمان فیلمبرداری نامیرا اظهار داشت: این کار سه ماهه باید تمام شود. نامیرا علاوه بر ایران در خارج از کشور نیز اکران می شود که هنوز کشور خارجی مورد نظر قطعی نشده است.
تهیهکننده نامیرا اظهار داشت: کَست بازیگران هنوز قطعی نشده که به محض قطعی شدن اطلاعرسانی خواهد شد.
وی افزود: این فیلم که با موضوع فرهنگ عاشورایی و قیام امام حسین(ع) در کربلا ساخته میشود در ایران و در شهرهای بافق یزد و تهران فیلمبرداری خواهد شد و عمده لوکیشنهای فیلم در ایران خواهد بود.
تهیهکننده فیلم سینمایی استرداد پیشتر و در حاشیه جشنواره فیلم مقاومت در گفت وگو با ایرنا محسن علی اکبریاز تولید فیلمی با موضوع امام حسین(ع) به کارگردانی شهریار بحرانی و نویسندگی داود میرباقری برای حضور در جشنواره فیلم فجر سال امسال خبر داده بود.
پیش از این، محسن علیاکبری در کارهایی چون مریم مقدس و ملک سلیمان با شهریار بحرانی همکاری داشته است.
تهیهکننده «بعد از رفتن» از اکران این فیلم سینمایی به کارگردانی رضا نجاتی پس از دهه نخست محرم و در یکی از روزهای ۱۸ یا ۲۵ مرداد خبر داد.
به گزارش سینمای خانگی، محمود بابایی در گفت و گو با خبرنگار سینمایی ایرنا اظهار داشت: هماینک در حال آمادهسازی، تبلیغات و بستههای تبلیغی کار هستیم که بعد از دهه نخست محرم نسبت به اکران فیلم اقدام شود.
وی درباره پیشبینی خود از میران استقبال مردمی از فیلم ادامه داد: با توجه به این که مردم دهه نخست محرم در روضهخوانی و محافل مذهبی هستند و کمتر به سینما میروند، تجربه پارسال اکران بدون قرار قبلی در ماه محرم نشان داد که استقبال خوبی از طرف مردم بعد از دهه نخست را در سینماها شاهد بودیم.
تهیهکننده بعد از رفتن با بیان اینکه در آخرین فرصت اکران تابستانی قرار داریم و بعداز این، فرصت اکران را از دست میدهیم گفت: با توجه به تجربه سینماها در پارسال، ترجیح میدهیم بعد از رفتن را در تابستان اکران کنیم و مردم به سینماها بیایند.
بابایی درباره برآورد میزان فروش گفت: تمام کسانی که در حوزه پخش هستند و سالها در این حوزه کار میکنند هم نمیتوانند پیشبینی درستی ارائه کنند. تا ۸ سال پیش اکران محرم در پاییز بود و سینماها کم رونق بودند. شرایط اکران بقدری پیچیده است که نمیشود پیشبینی درستی از میران فروش داشت.
تهیهکننده همچنین بدون قرار قبلی با اشاره به فروش ۴ میلیاردی این فیلم در سال گذشته گفت: با وجود این که فیلم لوکیشنهای متعددی داشت اما نسبت به فیلمهای اجتماعی که در سال گذشته ساخته شد، فیلم ارزانی بود. با وجود این که سیرک بزرگی ساختیم و ۹ بازیگر چهره داشتیم.
بعد از رفتن فیلم ایرانی به نویسندگی و کارگردانی رضا نجاتی و تهیه کنندگی محمود بابایی محصول سال ۱۴۰۱ است. در این فیلم، صابر ابر، سارا بهرامی، پوریا رحیمیسام، پانتهآ پناهیها، بهرام شاهمحمدلو، احترام برومند، روشنک گرامی، یسنا میرطهماسب، خسرو احمدی و حامی ترابی ایفای نقش میکنند.
داستان بعد از رفتن از این قرار است: آرش بعد از مدتها دوری به زادگاهش بازمیگردد و به دنبال گمشدهاش است… .
این فیلم در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر نامزد بهترین نقش مکمل زن با بازی پانتهآ پناهیها و بهترین فیلم اول برای کارگردانی رضا نجاتی شد.
کارگردان «سرهنگ ثریا» گفت: فیلم بعدیام، فیلم سختی است و همچنان در مراحل تحقیق هستیم که هنوز تمام نشده است. فیلمی سخت در کشتی و دریا که هر وقت به فیلمنامه قرص و محکمی برسیم شروع خواهیم کرد.
به گزارش سینمای خانگی، لیلی عاج در گفت وگو با ایرنا، گفت: فیلم دومم کار خیلی سختی است. مهمترین چیز این است که فیلمنامه کم غلطتر و بدون لکنت داشته باشم. این برای من خیلی مهمتر است.
واقعا به همه فیلمسازهای زن افتخار میکنم
برنده سیمرغ بلورین گوهرشاد چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر درباره کارهای فیلمسازان زن در سینمای ایران گفت: من وقتی به پشت سر و فعالیت فیلمسازهای زن نگاه میکنم واقعا به همه افتخار میکنم. به نظرم تعداد فیلمسازهای زن کم است اما آثارشان قابل تامل است که چیزی مسرت بخش است.
عاج خاطرنشان کرد: قهرمان سرهنگ ثریا یک زن است که هدف والایی دارد و آن نجات فرزندش است. کلیدواژههای فرزند، زن و مادر و بازنمایی تلاش زنی است که دوباره میخواهد خانواده از دست رفته خود را بازگرداند.
آثار داریوش مهرجویی با محوریت زنان جزئیات قابل تاملی دارد
او درباره ظهور کارگردانهای زن در سینمای ایران و اینکه آیا فیلمسازهای زن در پرداخت به مسائل زنان موفقتر از مردان عمل کردهاند؟ گفت: این که بگوییم زنان در پرداختن به مسائل زنانه در فیلمها موفقترند گزینه نادرستی است چرا که خیلی از فیلمها مانند آثار داریوش مهرجویی با محوریت زنان جزئیات قابل تاملی دارد.
عاج تصریح کرد: این که چون صرفا فیلمساز، زن باشد در پرداخت به موضوعات زنانه موفق باشد گزاره نادرستی است.
فیلم سینمایی «مصلحت» که این روزها در حال اکران است، بیانیهایست که کارگردانش میگوید بیانیه نیست.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، مصلحت با نامهای سابق پدری و مصلحت نظام فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حسین دارابی و تهیهکنندگی محمدرضا شفاه محصول سال ۱۳۹۹ است که در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
مصلحت مانند ساخته های سیاسی متاخری چون ماجرای نیمروز (محمدحسین مهدویان) دهه ۶۰ را به عنوان بستر روایت انتخاب می کند؛ کلیت قصه این است که در این زمان که بعد از انقلاب، نظام سیاسی جدید مستقر میشود اختلاف سیاسی یکی از شخصیتهای بانفوذ نظام با فرزندش، آنها را در مقابل هم قرار میدهد و موجب تقابل و موازانه سخت پیوند خانوادگی و مصلحت سیاسی کشور میشود.
کارگردان مصلحت در گفتگو با ایرنا، برخلاف ادعای عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان که در زمانِ اکرانِ جشنواره ای این فیلم گفته بود که مشابه قصه این اثر را در اوایل انقلاب داشتیم، منکر هرگونه شباهت آدم ها و رویدادهای این قصه با مابه ازای بیرونی می شود و اظهار می دارد که این داستان قصه ای خیالی است.
در نتیجه مخاطب باید این موضوع را بپذیرد که این قصه به رغم تمامی مولفه هایی که از گرفتن حق و اجرای عدالت برجسته می سازد قصه ای خیالی بیش نیست. شاید نظر برخی از مسئولان که در این قصه دنبال نمونه هایی حقیقی و حقوقی می گشتند از این منظر درست بود که توجیه این قصه را به دلیل آرمان هایی که دنبال می کند قابل تامل و توجه می ساخت.
تدوین فیلم سینمایی مصلحت قابل قبول است؛ چنانچه تا دقایق پایانی مخاطب را به دنبال خود می کشاند و نبض زنده ای دارد که ریتم اثر را حفظ می کند و آن را از کار نمی اندازد . این گونه نیست که مخاطب در میانه فیلم (مشکل بسیاری از تولیدات) از دنبال کردن قصه دست بکشد و منتظر پایان باشد.
بازی بازیگران هم نقطه قوت دیگری برای مصلحت است؛ اگرچه نقدی پررنگ به بازی وحید رهبانی و شباهت این شخصیت به کاراکتر «آقا محمد» در گاندو (جواد افشار) وجود دارد اما شاید بتوان همین کاراکتر را به عنوان کسی که بار اصلی درام قصه را بر دوش می کشد نقطه قوت فیلم سینمایی مصلحت دانست.
رهبانی باورپذیر است و به عنوان یک مجری قانون که تلاش دارد تا به برقراری عدالت کمک کند مخاطب را با خود همراه می سازد. فرهاد قائمیان اگرچه در برخی سکانس ها مانند سکانسی که با پدر و مادری که دنبال قصاص هستند مواجه می شود، باورپذیر نیست اما در مجموع با اتکا به قدرت بازیگری بدون کلام خود موفق می شود تا به درستی نقش خود را از آب دربیاورد.
در حقیقت ضعف اصلی فیلم سینمایی مصلحت در بیانیه گل درشتی است که در سکانس اعدام و از زبان مادر قربانی که به دنبال قصاص است بیان می شود؛ مصلحت به رغم این که تا بدینجا و تا لحظات پایانی با همه ضعف ها و قوت هایش به خوبی جلو آمده است در جایی که باید تصمیم گیری را به مخاطب واگذار کند آن را با یک بیانیه اغراق آمیز به پایان می برد و نسخه اش را می پیچید.
اگر کارگردان پایان فیلم را باز می گذاشت شاید بخشی از مخاطب را به دلیل آن چه خود درست می پنداشتند (که لزوما نظر صاحب اثر نبود) از دست می داد اما با این پایان بندی قطعا فیلم آن مخاطبان را از دست می دهد چرا که هیچ فردی علاقه ای به جویدن یک لقمه جویده شده ندارد.
سیدرضا میرکریمی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «نگهبان شب» ضمن تشریح نسبت این فیلم با جامعه امروز تأکید کرد بهعنوان سازنده فیلم هنوز در فضای آن، گرفتار است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، او خالق بخشی از خاطرات دوران کودکی هم نسلان من است، همان زمانی که گرچه برنامههای کودک آهنگین شده بودند، اما یک نفر ایدهاش این بود که سرودهایی برای ایام هفته داشته باشد تا روزها را برای کودکان دوستداشتنی کند.
کارگردانی که گرچه با آثاری برای کودکان آغاز به کار کرد بعدها اما از این مسیر فرمان چرخاند تا سینمایش یکی از انسانیترین مفاهیم را با خود به همراه داشته باشد؛ از رضا میرکریمی میگویم. او که حتی منفورترین شخصیتها را هم در فیلمهایش مورد قضاوت قرار نمیدهد. نه آنها را آنچنان سیاه نشان میدهد نه برایشان حکمی میدهد؛ این سرنوشت محتوم و مختوم کاراکترهای اوست.
کارگردانی که گرچه در لایههای زیرین آثارش همواره انتقادهای اساسی به اجتماعش داشته اما هرگز امید را از دست نداده و این جامعه را قابل ترمیم دانسته است.
رضا میرکریمی اما هنوز برای من کارگردان «خیلی دور خیلی نزدیک» است همانجا که سرگشتگی شخصیت فیلمش چیزی را در انتهای وجودمان برمیانگیخت تا به گفته خودش این غم از جنس حسرت باشد، همان سرگشتگی که بعدها در دیگر فیلمهایش هم تجلی پیدا کرد تا آن را نوعی گرفتاری توصیف کند.
این روزها او فیلم سینمایی «نگهبان شب» را روی پرده دارد، فیلمی که گرچه در چهلمین جشنواره فیلم فجر قدر دید اما نوع اکرانش باعث شد تا او زبان به گلایه بگشاید. فیلمی که باز هم از اخلاق صیانت میکند، حکم نمیدهد و در عین حال نقادانه است.
به بهانه این فیلم با رضا میرکریمی به گفتگو نشستیم که مشروح قسمت نخست این گفتگو را در زیر میخوانید:
* شما قبل از ورود به دنیای سینما، به واسطه کارگردانی مجموعه «نماهنگهای ایام هفته»، نقش پررنگی در خلق یک نوستالژی جمعی در دوران کودکی همنسلان من دارید. شما کار خود را با دنیای کودکان آغاز کردید و میتوان این سابقه را پیوند داد به نقشی که برای کودکان در فیلمهای سینمایی خود قائل هستید. کاراکترهایی که همواره فضای تلخ روایت را تلطیف میکنند و گویی نقطه امید هستند. مضافبر اینکه برگبرنده آن نماهنگها که در تأثیرگذاری و ماندگاری آنها هم موثر بود، نگاه غیرایدئولوژیک به دنیا، از نگاه کودکان بود، که همچنان نشانههای این رویکرد را هم میتوان در تجربههای سینمایی شما رصد کرد. اگر موافقید با مرور همین تجربه گفتگو را شروع کنیم.
ساخت این نماهنگها که به آن اشاره کردید و اتفاقاً برای خود من هم بسیار خاطرهانگیز است به حوالی سال ۷۴ یا ۷۵ بازمیگردد. من به دلایلی، قبل از ورود به عرصه کارگردانی و ساخت فیلم، سفرهایی به خارج از کشور داشتم. متوجه شدم به واسطه مهاجرتهایی که در آن سالها صورت میگرفت و حجمشان نسبت به امروز خیلی کمتر هم بود، نوزادانی دارند در خارج از کشور متولد میشوند که موطن اصلی خود را ندیدهاند و دوران رشد خود را در کشوری دیگر طی میکنند. آن زمان برایم مسئله شد که ما برای این بچهها چه محصول فرهنگیای میتوانیم بسازیم که کلماتی مشترک از زبان مادریشان تبدیل به ملکه ذهنشان شود. همین ایده بذر اولیه ساخت آن مجموعه نماهنگ شد.
بهتعبیری مثل باقی کارهای من، هیچکس ساخت این نماهنگها را به من پیشنهاد نداد. با چند نفر از شرکا، دفتری داشتیم که در آن کارهایی را مثل «بچههای مدرسه همت» و یا «ماجراهای آفتاب و عزیز خانوم» را میساختیم. شاید جزو اولین دفاتر بخش خصوصی بودیم که برای تلویزیون کارهایی را تولید میکردیم. این نماهنگها را اما بیشتر برای بچههای خارج از کشور ساختیم. خب به خاطر همکاری و رفاقتی که با محمد رضا علیقلی داشتم با او در میان گذاشتم. او پیشنهاد ساختن یک «اپرت» بر اساس افسانه دوازده برادر – ماههای سال داشت و به این نتیجه رسیدیم که روزهای هفته را ابتدا بسازیم و بعد برویم سراغ ماهها.
اگر خودتان را به فضای سال ۷۴ بروید، به یاد میآورید که تقریباً هیچیک از محصولات فرهنگی خارج از مدار ایدئولوژیک و مبتنیبر پندهای مستقیم اخلاقی ساخته نمیشد. در آن شرایط اینکه بخواهیم برویم سراغ مجموعه آثاری که در قالب آنها روزهای هفته را برای بچهها تشخص بدهیم تصمیم غریبی بود. قرار شد بیشتر روی تخیل بچهها تمرکز کنیم تا اینکه بخواهیم پندی را به آنها منتقل کنیم
در همان همفکریها مطرح شد که بسیاری از شعرهای کودکانه ما و سرودههای فولکلوری که همه حفظ هستیم، مشخص نیست ریشهاش کجاست. خیلی از آنها حتی ساختار روایی علی و معلولی و معنایی هم ندارند و کلماتش الزاماً به هم ربطی هم ندارند و صرفاً به دلیل آنکه هموزن بودهاند در کنار هم قرار گرفتهاند و تبدیل به شعر شدهاند. مثلاً اتل متل توتوله یا امثال آن. با این وجود ما با همین اشعار بزرگ شدیم. از خودمان پرسیدیم آیا ما هم میتوانیم شروعکننده خلق چنین آثاری برای آیندگان باشیم.
اگر خودتان را به فضای سال ۷۴ بروید، به یاد میآورید که تقریباً هیچیک از محصولات فرهنگی خارج از مدار ایدئولوژیک و مبتنیبر پندهای مستقیم اخلاقی ساخته نمیشد. در آن شرایط اینکه بخواهیم برویم سراغ مجموعه آثاری که در قالب آنها روزهای هفته را برای بچهها تشخص بدهیم تصمیم غریبی بود. قرار شد بیشتر روی تخیل بچهها تمرکز کنیم تا اینکه بخواهیم پندی را به آنها منتقل کنیم. گویی خود بچهها این شعرها را گفتهاند. از طرفی به پیشنهاد علیقلی تصمیم گرفتیم برای موسیقی این نماهنگها یک کار پروپیمان و ارکسترال بگذاریم. اتفاقی که تا آن زمان سابقه نداشت و غالباً موسیقی بچهها با گروههای کوچک جمع میشد. در وهله اول هم بهعنوان یک پدر حالم خوب میشد. من چون زود ازدواج کرده بودم، زود هم بچه دار شدم و آن موقع احساس میکردم که بچههای من نیاز به این محصولات دارند. اولین جایی هم که از آنها استفاده میشد در دستگاه پخش ماشین خودم و برای بچههای خودم بود. اینگونه اولین بازخوردها را هم از آنها میگرفتم.
* و همان زمان هم کارها از صداوسیما پخش شد؟
اتفاقاً در آن مقطع این کارها روی دست ما ماند! تا دو سال تلویزیون حاضر نشد این کارها را از ما بخرد. میگفتند که چی؟ چرا باید برای بچهها بخوانیم «شنبه یه سیب سرخه!»
* به تعبیری به دلیل همان فقدان نگاه ایدئولوژیک نمیتوانستند با این کارها ارتباط بگیرند!
بله. بعد از دو سال بود که سراغ این کارها آمدند و حاضر به پخش آنها شدند.
* تقریباً میشود حوالی سال ۷۶ و احتمالاً تغییر نگاهها به مقوله فرهنگ و هنر، در این زمینه بیتأثیر نبود.
حتماً که این تغییر نگاهها بیتأثیر نبود. گروه کودک شبکه یک در آن زمان این کارها را از ما خرید. با همان امکاناتی هم که داشتیم، با هزینهای بسیار کم، کلیپهایی هم برای آنها ساختیم. امضای من پای این کلیپها هست و به آنها افتخار هم میکنم اما وقتی امروز آنها را میبینم، با خودم میگویم واقعاً با چه امکانات اندکی این کارها را ساختهایم. سالها از پخش این نماهنگها میگذرد و در این سالها آدمهایی مثل شما زیاد دیدهام که وقتی متوجه میشوند من هم نقشی در تولید این نماهنگها داشتهام و ایدهاش برای من بوده است، میگویند خاطرات بسیاری برای ما ساختهاید و ما با این نماهنگها بزرگ شدهایم. این همان هدفی است که از ابتدا به دنبال آن بودیم.
* همین زاویه نگاه به دنیای کودکان هم بعدها به جهان فیلمهایتان تسری پیدا کرد. حتی در همین فیلم «نگهبان شب» هم درست است که آن پسربچه نقش کوتاهی دارد اما واقعاً حضورش در تلطیف فضا موثر است.
این بچهها تقریباً در همه فیلمهایم هستند. من کارم را با تولید اثر برای کودک و نوجوان آغاز کردم و به نوعی سینما را از طریق همین دنیای بچهها شناختم. فیلم اولم «کودک و سرباز» هم بهنوعی مدیون بازیگر نوجوان و دنیای کودکانهاش بود. گویی زیربنای فکری و شناخت من از سینما، عجین با دنیای کودکان بوده است. این تأثیر صرفاً هم به حضور کاراکترهای کودک در فیلمهایم محدود نمیشود و بلکه یک حس کودکانه و همچنان زنده، حتی در کاراکترهای بزرگسال فیلمهای من هم وجود دارد که ممکن است ریشهاش در همین مسئله باشد.
* فیلم «نگهبان شب» مانند دیگر آثار شما، نگاه و روایتی اخلاقمدارانه دارد. در شرایطی که به نظر میرسد به واسطه مشکلات مختلف، پایبندی به اخلاقیات در جامعه کمرنگ شده است، چگونه میتوانید همچنان از این نگاه اخلاقگرایانه در آثارتان محافظت کنید؟
اگر بخواهم آدم عافیتاندیشی باشم و بابت حرکت برخلاف جهت آنچه به تعبیر شما در جامعه در حال اتفاق افتادن است، هزینه پرداخت نکنم، باید از پافشاری روی این نوع از قصهپردازی دست بردارم. البته من این رویکرد را آرمانگرایی نمیدانم. به نظرم این شکل از نگاه یک جور دعوت برای بازگشت به خویشتن است. تلاش برای متوجه کردن مردم جامعه به خودشان است تا بخشی از مسئولیتهای برزمینماندهشان را برعهده بگیرند. من این اخلاقگرایی را یک راهنجات میبینم. نه صرفاً به عنوان یک فیلمساز که بهعنوان عضوی از یک جامعه که نگران سرنوشت خانوادهام هستم چنین نگاهی دارم. فکر میکنم یک طمع لجامگسیخته، مدتهاست گریبان جامعه ما را گرفته است که این طمع الزاماً هم اقتصادی نیست. این طمع دارد بسیاری از مظاهر حداقلی اخلاق و نه الزاماً وجوه آرمانی آن را هم به حاشیه میراند. باید با این اتفاق مبارزه کرد و این مبارزه هم با شعار دادن محقق نمیشود. من شخصاً همیشه آدم امیدواری بودهام…
یک طمع لجامگسیخته، مدتهاست گریبان جامعه ما را گرفته است که این طمع الزاماً هم اقتصادی نیست. این طمع دارد بسیاری از مظاهر حداقلی اخلاق و نه الزاماً وجوه آرمانی آن را هم به حاشیه میراند. باید با این اتفاق مبارزه کرد و این مبارزه هم با شعار دادن محقق نمیشود
* اتفاقاً بد نیست بگویید ریشه این میزان از امیدواری کجاست؟ آن هم در شرایطی که شاهدیم خیلی از فیلمسازان جوانتر ما که مشخصاً در عرصه سینمای کوتاه آثاری را تولید میکنند، گرفتار یک سیاهبینی افراطی نسبت به شرایط پیرامونی خود شدهاند.
معتقدم بخشی از این «امیدواری» من، غیرواقعی نیست. متأسفانه ما گاهی تحتتأثیر برخی حاشیههایی که خودمان برای خودمان ساختهایم، آمار غلطی از اجتماع خودمان داریم. واقعاً اوضاع آنقدر که برخی از ما فکر میکنیم، بد نیست. اخلاق، اینقدر که ما فکر میکنیم در جامعهمان تعطیل نشده است. طبق یک قاعده جهانی، اخبار بد معمولاً سریعتر پخش میشوند و اخبار خوب هستند که طرفدار ندارند.
مضافبر این، وقتی به فرهنگ خودمان مراجعه میکنیم، اخلاق را صرفاً نباید یک ابزار ارتباطی بدانیم. اخلاق ناشی از یک رضایتمندی شخصی است. آدمهایی که از اخلاقی رفتار کردن خود راضی هستند، هیچگاه نسبت به آن تفاخر ندارند و نمیخواهند منت این اخلاقی بودن خودشان را بر سر دیگران بگذارند. به همین دلیل هم از رفتار اخلاقی این گروه، هیچگاه خبری تولید نمیشود. بخشهایی از جامعه امروز ما هستند که همچنان به وظایف و مسئولیتهای خود پایبندند اما هیچ خبری تولید نمیکنند، چون اصولاً دنبال به رخ کشیدن خود نیستند.
از طرف دیگر هم ما انگار در رقابت با یکدیگریم تا دردهای خود را به رخ هم بکشیم. بدترین نقیصهای هم که این اواخر بیشتر گریبانمان را گرفته این است که میخواهیم نقش خودمان را در همه مشکلات پدید آمده کتمان کنیم. مدام بهدنبال یک عامل بیرونی برای مشکلاتمان میگردیم. مجموعه این ساختار فکری است که منجر به ناامیدی برخی از ما شده است. یک بار اگر این حاشیهها را کنار بگذاریم و فارغ از برداشتهای کاذب به جامعه خود نگاه کنیم، حتماً جای امیدواری وجود دارد. نکته دیگر هم اینکه بخشی از این امیدواری به باورهای دینی من بازمیگردد. براساس این باور اصالت همواره با آدمهایی است که میتوانند خودشان جامعهای خوب برای خودشان بسازند. من هم در کار همین آدمها هستم و در موردشان فیلم میسازم.
* اگر عدهای بهواسطه همین نگاه، رضا میرکریمی را محکوم به محافظهکاری کنند، چه پاسخی دارید؟
نه فقط محافظهکاری، شاید حتی عدهای بگویند که سادهلوحم! گاهی با خودم فکر میکنم در مقابل موجودات پیچیده و مرکبی که سادهترین عواطف انسانی را هم نمیتوانند درک کنند، ترجیح میدهم سادهلوح باشم. در این جنس از سادهلوحی معتقدم باز امید به رستگاری وجود دارد ولی در مورد آنهایی که احساس میکنند همه چیز را درباره جزئیترین مسائل جامعه میدانند، اما سنسورهای حسی خود را از دست دادهاند، کمتر روزنهای به سوی امید میبینم. به همین دلیل ترجیح میدهم در دسته همینهایی باشم که سادهلوح به نظر میرسند. البته که تعبیر من درباره این گروه سادهلوحی نیست. به نظرم این گروه از جامعه امیدی توأم با خوشبینی دارند. همین خوشبینی ما نسبت به یکدیگر است که میتواند همچنان جامعه را سرپا نگه دارد.
در مقابل موجودات پیچیده و مرکبی که سادهترین عواطف انسانی را هم نمیتوانند درک کنند، ترجیح میدهم سادهلوح باشم. در این جنس از سادهلوحی معتقدم باز امید به رستگاری وجود دارد ولی در مورد آنهایی که احساس میکنند همه چیز را درباره جزئیترین مسائل جامعه میدانند، اما سنسورهای حسی خود را از دست دادهاند، کمتر روزنهای به سوی امید میبینم
* این «خوشبینی» تعارضی با «واقعبینی» دارد؟
نه. مگر واقعبینی چیست؟ شما وقتی میخواهید درباره حادثهای که همین امروز در حال وقوع است موضعگیری کنید، جنسی از واقعبینی این است که همه اتفاقات حول و حوش حادثه را در مختصات زمانی و مکانی همین امروز ببینیم، جنسی دیگر از واقعبینی این است که این اتفاق را در بستر تحولات ۱۰۰ سال اخیر ببینید و تحلیل کنید. هر دو مورد هم اسمشان «واقعبینی» است.
ممکن است در نوع دوم شما متهم به محافظهکاری شوید و در نوع اول همه شما را تشویق کنند که آفرین، چقدر تو متعهدی و عجب کنشگر قدرتمندی هستی! در حالی که من هر دو رویکرد را واقعبینی میدانم و اتفاقاً معتقدم کسی که وقایع را در یک پرسپکتیو وسیعتر میبیند و با در نظر گرفتن سابقه تاریخیاش تحلیل میکند، بهتر متوجه فرآیندها و برآیندهاست، به همین دلیل هم نتیجهگیریهای دقیقتری میتواند داشته باشد و نسبت به کسانی که کاملاً متمرکز بر زمان و مکان حیات خود هستند، میتوانند افقهای درستتری را هم تعیین کنند. به عنوان مثال در همین اتفاقات سال گذشته، کشمکشی بهوجود آمد که عدهای میگفتند همه سلبریتیها و چهرهها باید به میدان بیایند…
* اصرار داشتند که همه باید اعلام موضع کنند!
دقیقاً. اینوریها میگفتند باید این موضع را بگیری و آنوریها میگفتند باید اینها را بگویی! هر دو طرف هم مدعی بودند که «مردم» به شکلی حداکثری پشتشان هستند و اگر با آنها همراه نشوی، به مردم پشت کردهای! واقعیت این است که وقتی نزاعی شکل میگیرد دیگر زمان مناسبی برای وزنکشی نیست، چرا که آمارها هم دیگر خیلی دقیق نیست و همهچیز رنگ و بوی احساسی دارد. در آن شرایط احتمالش بود که ما متهم به تعبیرهایی بشویم که خیلی هم باب شده بود؛ از وسطبازی تا محافظهکاری!
من اما معتقدم وظیفه من بهعنوان هنرمند این است که اساساً اجازه ندهم کارها به نزاع و دعوا بکشد. من اگر کارم را به خوبی بلد باشم، میتوانم بهموقع هشدار بدهم و با نگاهی پیشگیرانه، شرایطی که میتواند ما را در بزنگاههای سخت قرار دهد را پیشبینی کنم. باید بتوانم درباره شکافها و تضادها حرف بزنم و همزمان چراغ یک مطالبهگری توأم با مدارا را روشن نگه دارم.
* این همانکاری است که «نگهبان شب» هم به نوعی انجام میدهد. فیلم انگار یک سال زودتر دارد درباره چکی که ممکن است «رسول» بخورد، هشدار میدهد. انگار میگوید کاش مراقب باشیم که به این سیلی نرسیم!
دقیقاً. اصلاً بگذارید عقبتر برویم. مگر در «زیر نور ماه» صحبت از یک تضاد آشکار صحبت نبود. مگر آنچه در مدرسه علمیه گفته میشد، با آنچه در متن جامعه جریان داشت کاملاً متفاوت نبود. گفتیم کسی هم که میان این دو فضا پل میشود، نه میتواند حرفهای این طرف را به آن طرف برساند و نه میتواند همه آنچه در جامعه میبیند، صحبت کند. این نشاندهنده یک شکاف است. جالب اینکه همان ۲۵ سال پیش، در بخشی از روایت همین شکاف حتی به موضوع حجاب هم اشاره کرده بودیم.
بعدها در فیلم «به همین سادگی» هم هشدارم این بود که ما باید هرچه زودتر درباره یک جمعیت خاموش از زنان، که دچار بحران هویت شدهاند، صحبت کنیم. زنانی که به دلیل توسعه بیقواره و بدون پیوست فرهنگی کلانشهرها مهاجر خیز، دچار این بحران شدهاند و من همان زمان احساس میکردم که باید درباره این زنان صحبت کنیم. حتی آمارهای هم موجود بود که نشان میداد آمار طلاق در این قشر سیر صعودی پیدا کرده است. در فیلم «دختر» هم برخی مسائل را مطرح کردیم اما هیچکدام از این هشدارها جدی گرفته نشد. مشکل اصلی ما این است که گویی در سیاستگذاریهای کلان کشور، «فرهنگ» کرسی مطمئن و صاحبرأیای ندارد. به نظر نمیرسد که فرهنگ بهعنوان یکی از عناصر تاثیرگذار در پیشرفت کشور محسوب شود. همچنان که همواره آموزش و پرورش هم اولویت آخر کابینه دولتها اعم از چپ و راست بوده است.
سینما هیچگاه نباید تمام شود و همچنان باید مطالبهگر باشد. حتی فیلمهای کمدیای هم که در نگاه اول فاقد محتوای قابل اعتنا به نظر میرسند، هم برای خنداندن مخاطب خود، دست روی تضادهای اجتماع میگذارند. مثلاً سراغ قشر متظاهری میروند که بهدنبال کسب قدرت و مسند هستند، یا قشر ریاکار و صاحبنفوذ و یا آقازادهها. مردم با آنها میخندند اما سیاستگذار ما نباید اینها را صرفاً فیلمهایی تجاری و بیارزش بداند
معتقدم فرهنگ، اصلیتری عنصر تأثیرگذار در پیشرفت است. ما اگر تا ابد هم به دنبال توسعه سیاسی اقتصادی برویم، تا زمانی که برای ضعفهای فرهنگی چاره جویی نکنیم، به هیچ نقطه مطلوبی نخواهیم رسید. لاجرم در مقاطعی مجبور میشویم بایستیم و به عقب برگردیم. وگرنه مثل حوادث سال گذشته ناگهان به یک دیوار میخوریم و نمیفهمیم از کجا خوردهایم! همه این مسائلی ناشی از کم کاریها و کج فهمیهای فرهنگی است. نپرداختن به پارادوکسها و تضادهایی که همهشان هم ریشه فرهنگی دارند و به رسمیت نشناختن این پارادوکسها، منجر به این حوادث میشود. سینما سنسور بسیار خوبی برای تشخیص این شکافهاست.
به همین دلیل هم سینما هیچگاه نباید تمام شود و همچنان باید مطالبهگر باشد. حتی فیلمهای کمدیای هم که در نگاه اول فاقد محتوای قابل اعتنا به نظر میرسند، هم برای خنداندن مخاطب خود، دست روی تضادهای اجتماع میگذارند. مثلاً سراغ قشر متظاهری میروند که بهدنبال کسب قدرت و مسند هستند، یا قشر ریاکار و صاحبنفوذ و یا آقازادهها. همین سوژهها دستمایه تولید فیلمهایی میشود که مردم با آنها میخندند اما سیاستگذار ما نباید اینها را صرفاً فیلمهایی تجاری و بیارزش بداند. همه این آثار قابل تحلیلاند.
چه سالی فیلم «گشت ارشاد» در سینما ما ساخته شد؟ از آن روز تا روزی که حادثه فوت مهسا امینی اتفاق افتاد، چقدر زمان داشتیم که لااقل درباره این مورد بیشتر مطالعه کنیم. بررسی کنیم که آیا سیاستهای مبتنیبر یک نظم آمرانه، بهتنهایی میتواند کاری را از پیش ببرد؟ آیا حفظ صورت ظاهر در یک جامعه در حال رشد، کفایت میکند؟
* فیلم «نگهبان شب» هماناندازه که امید دارد، راوی تلخیها هم هست. همه چیز گویی در فیلم شما در میانه بودن و نبودن تصویر میشود؛ مانند همان بنر بزرگی که شعار عدالت روی آن است اما دستخوش باد است! بهعنوان مخاطب احساس میکنم هنوز در فضای فیلم شما گرفتار ماندهام!
میدانید چرا؟ چون من خودم هم هنوز گرفتارم! زمانی که میخواستم فیلم «نگهبان شب» را بسازم، کاراکترهایی را در دل داستان گذاشتم که میدانستم شاید بابت آنها از طرف برخی که فکر میکنند نسخههایی از قبیل بیایید دست در دست هم بدهیم و با هم مهربان باشیم، کهنه شده، فحش هم بخورم، اما در عین حال نمیخواستم نگرانیها و اضطرابهای خودم را نسبت به وضعیت موجود نادیده بگیرم. من همه بحرانهایی که به نظر میرسد به بنبست رسیدهاند و انگار راهحلی هم ندارند را در همان لایه «یکی بود یکی نبود» فیلم روایت کردهام، بهعنوان شرح حال جامعهای که در آن زندگی میکنیم، در عین حال همچنان دارم میگویم همین جامعه از سلولهایی تشکیل شده است که همان انسانها هستند. این انسانها اگر نگاه رو به آینده داشته باشند، همچنان عناصری مانند گذشت و محبت در وجودشان باشد و مانند همان کلیدواژه «جنم» در فیلم، مسئولیتپذیر هم بشوند، امید به بهبودی هم وجود خواهد داشت.
همه اتفاقات بدی که رخ داده و برخی تلاش دارند آن را یک فاجعه غیرقابل جبران بدانند. آنچه به راحتی اتفاق نمیافتد، اتفاقاً این است که من یادم برود چه کسی بودهام و چه کارهایی میتوانم انجام دهم. بابت همین است که این پارادوکس که به آن اشاره میکنید در فیلم وجود دارد چراکه در وجود خود من هم هست. من نمیخواستم فیلمی بسازم و برای مشکلات یک راه حل دقیق ارائه بدهم. اصلاً کارم این نیست و بلد هم نیستم.
* و بازنمایی همین پارادوکسها گاهی کام مخاطب «نگهبان شب» را تلخ میکند.
البته تلخی همیشه هم چیز بدی نیست. بعضی وقتها ما برای آنکه نسبت به روشهای غلطی که در پیش گرفتهایم تردید کنیم، نیاز داریم که دچار بحرانهای تلخ شویم. حتی برای مدتی لازم است احساس لاعلاجی کنیم و مدام با خود بگوییم شاید دیگر راهی وجود ندارد. همه این احساسها میتوانند به موتورهای محرکه ما در مسیر رسیدن به اصلاح تبدیل شوند. من این اصلاح را در تغییر تکتک افراد دیدهام. معتقد نیستم که راه اصلاح، افزایش شکافها و کوبیدن بر طبل دوقطبیهاست. حالا عدهای میخواهند از آن خوششان بیاید یا نیاید!