رسانه سینمای خانگی- فروش یک فیلم ایرانی در پلتفرم آمازون

فیلم‌سینمایی «زالاوا» به کارگردانی ارسلان امیری، همزمان با اکران آنلاین در پلتفرم‌های داخلی در پلتفرم آمازون نیز برای مخاطبان جهانی در دسترس قرار گرفته است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم سینمایی «زالاوا» به تهیه‌کنندگی سمیرا و روح‌الله برادری، برنده سه سیمرغ و کاندیدای ده سیمرغ بلورین در جشنواره فجر سی‌ونهم؛ از ۲۲ تیرماه در پلتفرم‌های فیلیمو و نماوا اکران آنلاین شده است.

حق پخش انحصاری زالاوا در آمریکا و کانادا توسط کورینث فیلمز (Corinth Films) خریداری شده و شرکت آمازون امتیاز این فیلم را برای نمایش در پلتفرم پرایم ویدیو خریداری کرده است.

حق پخش جهانی فیلم سینمایی «زالاوا» که برنده دوجایزه فیپرشی و جایزه بزرگ هفته منتقدین ونیز نیز شده است، توسط کمپانی LevelK دانمارک در فستیوال فیلم ونیز ۲۰۲۱ خریداری شد.

این فیلم علاوه بر بیش از پنجاه حضور جهانی در فستیوال‌هایی معتبر تورنتو، روتردام، کارلووی‌واری، گوتنبرگ، سیتگس؛ سال گذشته در کشورهای سوئد، استونی، فنلاند و نروژ توسط کمپانی اج اینترتینمنت (Eg Entertainment)، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ توسط کمپانی رماین این لایت (Remain in Light) و در اندونزی توسط پی تی فالکن (PT.Falkon) اکران شده و در سال جاری در چهارده کشور دیگر اکران خواهد شد.

«زالاوا» تلفیقی از ژانرهای درام دلهره‌آور و رازآمیز است.

این فیلم سینمایی با بازی نوید پورفرج، پوریا رحیمی سام و هدی زین‌العابدین، ماجراهای مشکوکی در ارتباط با آمدن جن به روستای زالاوا را به تصویر می‌کشد.

رسانه سینمای خانگی- کارگردانی که گاهی ساده‌لوحی را ترجیح می‌دهد

سیدرضا میرکریمی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «نگهبان شب» ضمن تشریح نسبت این فیلم با جامعه امروز تأکید کرد به‌عنوان سازنده فیلم هنوز در فضای آن، گرفتار است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، او خالق بخشی از خاطرات دوران کودکی هم نسلان من است، همان زمانی که گرچه برنامه‌های کودک آهنگین شده بودند، اما یک نفر ایده‌اش این بود که سرودهایی برای ایام هفته داشته باشد تا روزها را برای کودکان دوست‌داشتنی کند.

کارگردانی که گرچه با آثاری برای کودکان آغاز به کار کرد بعدها اما از این مسیر فرمان چرخاند تا سینمایش یکی از انسانی‌ترین مفاهیم را با خود به همراه داشته باشد؛ از رضا میرکریمی می‌گویم. او که حتی منفورترین شخصیت‌ها را هم در فیلم‌هایش مورد قضاوت قرار نمی‌دهد. نه آنها را آنچنان سیاه نشان می‌دهد نه برایشان حکمی می‌دهد؛ این سرنوشت محتوم و مختوم کاراکترهای اوست.

کارگردانی که گرچه در لایه‌های زیرین آثارش همواره انتقادهای اساسی به اجتماعش داشته اما هرگز امید را از دست نداده و این جامعه را قابل ترمیم دانسته است.

رضا میرکریمی اما هنوز برای من کارگردان «خیلی دور خیلی نزدیک» است همانجا که سرگشتگی شخصیت فیلمش چیزی را در انتهای وجودمان برمی‌انگیخت تا به گفته خودش این غم از جنس حسرت باشد، همان سرگشتگی که بعدها در دیگر فیلم‌هایش هم تجلی پیدا کرد تا آن را نوعی گرفتاری توصیف کند.

این روزها او فیلم سینمایی «نگهبان شب» را روی پرده دارد، فیلمی که گرچه در چهلمین جشنواره فیلم فجر قدر دید اما نوع اکرانش باعث شد تا او زبان به گلایه بگشاید. فیلمی که باز هم از اخلاق صیانت می‌کند، حکم نمی‌دهد و در عین حال نقادانه است.

به بهانه این فیلم با رضا میرکریمی به گفتگو نشستیم که مشروح قسمت نخست این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

* شما قبل از ورود به دنیای سینما، به واسطه کارگردانی مجموعه «نماهنگ‌های ایام هفته»، نقش پررنگی در خلق یک نوستالژی جمعی در دوران کودکی هم‌نسلان من دارید. شما کار خود را با دنیای کودکان آغاز کردید و می‌توان این سابقه را پیوند داد به نقشی که برای کودکان در فیلم‌های سینمایی خود قائل هستید. کاراکترهایی که همواره فضای تلخ روایت را تلطیف می‌کنند و گویی نقطه امید هستند. مضاف‌بر اینکه برگ‌برنده آن نماهنگ‌ها که در تأثیرگذاری و ماندگاری آن‌ها هم موثر بود، نگاه غیرایدئولوژیک به دنیا، از نگاه کودکان بود، که همچنان نشانه‌های این رویکرد را هم می‌توان در تجربه‌های سینمایی شما رصد کرد. اگر موافقید با مرور همین تجربه گفتگو را شروع کنیم.

ساخت این نماهنگ‌ها که به آن اشاره کردید و اتفاقاً برای خود من هم بسیار خاطره‌انگیز است به حوالی سال ۷۴ یا ۷۵ بازمی‌گردد. من به دلایلی، قبل از ورود به عرصه کارگردانی و ساخت فیلم، سفرهایی به خارج از کشور داشتم. متوجه شدم به واسطه مهاجرت‌هایی که در آن سال‌ها صورت می‌گرفت و حجم‌شان نسبت به امروز خیلی کمتر هم بود، نوزادانی دارند در خارج از کشور متولد می‌شوند که موطن اصلی خود را ندیده‌اند و دوران رشد خود را در کشوری دیگر طی می‌کنند. آن زمان برایم مسئله شد که ما برای این بچه‌ها چه محصول فرهنگی‌ای می‌توانیم بسازیم که کلماتی مشترک از زبان مادری‌شان تبدیل به ملکه ذهن‌شان شود. همین ایده بذر اولیه ساخت آن مجموعه نماهنگ شد.

به‌تعبیری مثل باقی کارهای من، هیچ‌کس ساخت این نماهنگ‌ها را به من پیشنهاد نداد. با چند نفر از شرکا، دفتری داشتیم که در آن کارهایی را مثل «بچه‌های مدرسه همت» و یا «ماجراهای آفتاب و عزیز خانوم» را می‌ساختیم. شاید جزو اولین دفاتر بخش خصوصی بودیم که برای تلویزیون کارهایی را تولید می‌کردیم. این نماهنگ‌ها را اما بیشتر برای بچه‌های خارج از کشور ساختیم. خب به خاطر همکاری و رفاقتی که با محمد رضا علیقلی داشتم با او در میان گذاشتم. او پیشنهاد ساختن یک «اپرت» بر اساس افسانه دوازده برادر – ماه‌های سال داشت و به این نتیجه رسیدیم که روزهای هفته را ابتدا بسازیم و بعد برویم سراغ ماه‌ها.

اگر خودتان را به فضای سال ۷۴ بروید، به یاد می‌آورید که تقریباً هیچیک از محصولات فرهنگی خارج از مدار ایدئولوژیک و مبتنی‌بر پندهای مستقیم اخلاقی ساخته نمی‌شد. در آن شرایط اینکه بخواهیم برویم سراغ مجموعه آثاری که در قالب آن‌ها روزهای هفته را برای بچه‌ها تشخص بدهیم تصمیم غریبی بود. قرار شد بیشتر روی تخیل بچه‌ها تمرکز کنیم تا اینکه بخواهیم پندی را به آن‌ها منتقل کنیم

در همان همفکری‌ها مطرح شد که بسیاری از شعرهای کودکانه ما و سروده‌های فولکلوری که همه حفظ هستیم، مشخص نیست ریشه‌اش کجاست. خیلی از آن‌ها حتی ساختار روایی علی و معلولی و معنایی هم ندارند و کلماتش الزاماً به هم ربطی هم ندارند و صرفاً به دلیل آنکه هم‌وزن بوده‌اند در کنار هم قرار گرفته‌اند و تبدیل به شعر شده‌اند. مثلاً اتل متل توتوله یا امثال آن. با این وجود ما با همین اشعار بزرگ شدیم. از خودمان پرسیدیم آیا ما هم می‌توانیم شروع‌کننده خلق چنین آثاری برای آیندگان باشیم.

اگر خودتان را به فضای سال ۷۴ بروید، به یاد می‌آورید که تقریباً هیچیک از محصولات فرهنگی خارج از مدار ایدئولوژیک و مبتنی‌بر پندهای مستقیم اخلاقی ساخته نمی‌شد. در آن شرایط اینکه بخواهیم برویم سراغ مجموعه آثاری که در قالب آن‌ها روزهای هفته را برای بچه‌ها تشخص بدهیم تصمیم غریبی بود. قرار شد بیشتر روی تخیل بچه‌ها تمرکز کنیم تا اینکه بخواهیم پندی را به آن‌ها منتقل کنیم. گویی خود بچه‌ها این شعرها را گفته‌اند. از طرفی به پیشنهاد علیقلی تصمیم گرفتیم برای موسیقی این نماهنگ‌ها یک کار پروپیمان و ارکسترال بگذاریم. اتفاقی که تا آن زمان سابقه نداشت و غالباً موسیقی بچه‌ها با گروه‌های کوچک جمع می‌شد. در وهله اول هم به‌عنوان یک پدر حالم خوب می‌شد. من چون زود ازدواج کرده بودم، زود هم بچه دار شدم و آن موقع احساس می‌کردم که بچه‌های من نیاز به این محصولات دارند. اولین جایی هم که از آن‌ها استفاده می‌شد در دستگاه پخش ماشین خودم و برای بچه‌های خودم بود. اینگونه اولین بازخوردها را هم از آن‌ها می‌گرفتم.

* و همان زمان هم کارها از صداوسیما پخش شد؟

اتفاقاً در آن مقطع این کارها روی دست ما ماند! تا دو سال تلویزیون حاضر نشد این کارها را از ما بخرد. می‌گفتند که چی؟ چرا باید برای بچه‌ها بخوانیم «شنبه یه سیب سرخه!»

* به تعبیری به دلیل همان فقدان نگاه ایدئولوژیک نمی‌توانستند با این کارها ارتباط بگیرند!

بله. بعد از دو سال بود که سراغ این کارها آمدند و حاضر به پخش آن‌ها شدند.

* تقریباً می‌شود حوالی سال ۷۶ و احتمالاً تغییر نگاه‌ها به مقوله فرهنگ و هنر، در این زمینه بی‌تأثیر نبود.

حتماً که این تغییر نگاه‌ها بی‌تأثیر نبود. گروه کودک شبکه یک در آن زمان این کارها را از ما خرید. با همان امکاناتی هم که داشتیم، با هزینه‌ای بسیار کم، کلیپ‌هایی هم برای آن‌ها ساختیم. امضای من پای این کلیپ‌ها هست و به آن‌ها افتخار هم می‌کنم اما وقتی امروز آن‌ها را می‌بینم، با خودم می‌گویم واقعاً با چه امکانات اندکی این کارها را ساخته‌ایم. سال‌ها از پخش این نماهنگ‌ها می‌گذرد و در این سال‌ها آدم‌هایی مثل شما زیاد دیده‌ام که وقتی متوجه می‌شوند من هم نقشی در تولید این نماهنگ‌ها داشته‌ام و ایده‌اش برای من بوده است، می‌گویند خاطرات بسیاری برای ما ساخته‌اید و ما با این نماهنگ‌ها بزرگ شده‌ایم. این همان هدفی است که از ابتدا به دنبال آن بودیم.

* همین زاویه نگاه به دنیای کودکان هم بعدها به جهان فیلم‌هایتان تسری پیدا کرد. حتی در همین فیلم «نگهبان شب‌» هم درست است که آن پسربچه نقش کوتاهی دارد اما واقعاً حضورش در تلطیف فضا موثر است.

این بچه‌ها تقریباً در همه فیلم‌هایم هستند. من کارم را با تولید اثر برای کودک و نوجوان آغاز کردم و به نوعی سینما را از طریق همین دنیای بچه‌ها شناختم. فیلم اولم «کودک و سرباز» هم به‌نوعی مدیون بازیگر نوجوان و دنیای کودکانه‌اش بود. گویی زیربنای فکری و شناخت من از سینما، عجین با دنیای کودکان بوده است. این تأثیر صرفاً هم به حضور کاراکترهای کودک در فیلم‌هایم محدود نمی‌شود و بلکه یک حس کودکانه و همچنان زنده، حتی در کاراکترهای بزرگسال فیلم‌های من هم وجود دارد که ممکن است ریشه‌اش در همین مسئله باشد.

* فیلم «نگهبان شب» مانند دیگر آثار شما، نگاه و روایتی اخلاق‌مدارانه دارد. در شرایطی که به نظر می‌رسد به واسطه مشکلات مختلف، پایبندی به اخلاقیات در جامعه کم‌رنگ شده است، چگونه می‌توانید همچنان از این نگاه اخلاق‌گرایانه در آثارتان محافظت کنید؟

اگر بخواهم آدم عافیت‌اندیشی باشم و بابت حرکت برخلاف جهت آنچه به تعبیر شما در جامعه در حال اتفاق افتادن است، هزینه پرداخت نکنم، باید از پافشاری روی این نوع از قصه‌پردازی دست بردارم. البته من این رویکرد را آرمان‌گرایی نمی‌دانم. به نظرم این شکل از نگاه یک جور دعوت برای بازگشت به خویشتن است. تلاش برای متوجه کردن مردم جامعه به خودشان است تا بخشی از مسئولیت‌های برزمین‌مانده‌شان را برعهده بگیرند. من این اخلاق‌گرایی را یک راه‌نجات می‌بینم. نه صرفاً به عنوان یک فیلمساز که به‌عنوان عضوی از یک جامعه که نگران سرنوشت خانواده‌ام هستم چنین نگاهی دارم. فکر می‌کنم یک طمع لجام‌گسیخته، مدت‌هاست گریبان جامعه ما را گرفته است که این طمع الزاماً هم اقتصادی نیست. این طمع دارد بسیاری از مظاهر حداقلی اخلاق و نه الزاماً وجوه آرمانی آن را هم به حاشیه می‌راند. باید با این اتفاق مبارزه کرد و این مبارزه هم با شعار دادن محقق نمی‌شود. من شخصاً همیشه آدم امیدواری بوده‌ام…

یک طمع لجام‌گسیخته، مدت‌هاست گریبان جامعه ما را گرفته است که این طمع الزاماً هم اقتصادی نیست. این طمع دارد بسیاری از مظاهر حداقلی اخلاق و نه الزاماً وجوه آرمانی آن را هم به حاشیه می‌راند. باید با این اتفاق مبارزه کرد و این مبارزه هم با شعار دادن محقق نمی‌شود

* اتفاقاً بد نیست بگویید ریشه این میزان از امیدواری کجاست؟ آن هم در شرایطی که شاهدیم خیلی از فیلمسازان جوان‌تر ما که مشخصاً در عرصه سینمای کوتاه آثاری را تولید می‌کنند، گرفتار یک سیاه‌بینی افراطی نسبت به شرایط پیرامونی خود شده‌اند.

معتقدم بخشی از این «امیدواری» من، غیرواقعی نیست. متأسفانه ما گاهی تحت‌تأثیر برخی حاشیه‌هایی که خودمان برای خودمان ساخته‌ایم، آمار غلطی از اجتماع خودمان داریم. واقعاً اوضاع آنقدر که برخی از ما فکر می‌کنیم، بد نیست. اخلاق، اینقدر که ما فکر می‌کنیم در جامعه‌مان تعطیل نشده است. طبق یک قاعده جهانی، اخبار بد معمولاً سریع‌تر پخش می‌شوند و اخبار خوب هستند که طرفدار ندارند.

مضاف‌بر این، وقتی به فرهنگ خودمان مراجعه می‌کنیم، اخلاق را صرفاً نباید یک ابزار ارتباطی بدانیم. اخلاق ناشی از یک رضایتمندی شخصی است. آدم‌هایی که از اخلاقی رفتار کردن خود راضی هستند، هیچ‌گاه نسبت به آن تفاخر ندارند و نمی‌خواهند منت این اخلاقی بودن خودشان را بر سر دیگران بگذارند. به همین دلیل هم از رفتار اخلاقی این گروه، هیچ‌گاه خبری تولید نمی‌شود. بخش‌هایی از جامعه امروز ما هستند که همچنان به وظایف و مسئولیت‌های خود پایبندند اما هیچ خبری تولید نمی‌کنند، چون اصولاً دنبال به رخ کشیدن خود نیستند.

از طرف دیگر هم ما انگار در رقابت با یکدیگریم تا دردهای خود را به رخ هم بکشیم. بدترین نقیصه‌ای هم که این اواخر بیشتر گریبان‌مان را گرفته این است که می‌خواهیم نقش خودمان را در همه مشکلات پدید آمده کتمان کنیم. مدام به‌دنبال یک عامل بیرونی برای مشکلات‌مان می‌گردیم. مجموعه این ساختار فکری است که منجر به ناامیدی برخی از ما شده است. یک بار اگر این حاشیه‌ها را کنار بگذاریم و فارغ از برداشت‌های کاذب به جامعه خود نگاه کنیم، حتماً جای امیدواری وجود دارد. نکته دیگر هم اینکه بخشی از این امیدواری به باورهای دینی من بازمی‌گردد. براساس این باور اصالت همواره با آدم‌هایی است که می‌توانند خودشان جامعه‌ای خوب برای خودشان بسازند. من هم در کار همین آدم‌ها هستم و در موردشان فیلم می‌سازم.

* اگر عده‌ای به‌واسطه همین نگاه، رضا میرکریمی را محکوم به محافظه‌کاری کنند، چه پاسخی دارید؟

نه فقط محافظه‌کاری، شاید حتی عده‌ای بگویند که ساده‌لوحم! گاهی با خودم فکر می‌کنم در مقابل موجودات پیچیده و مرکبی که ساده‌ترین عواطف انسانی را هم نمی‌توانند درک کنند، ترجیح می‌دهم ساده‌لوح باشم. در این جنس از ساده‌لوحی معتقدم باز امید به رستگاری وجود دارد ولی در مورد آن‌هایی که احساس می‌کنند همه چیز را درباره جزئی‌ترین مسائل جامعه می‌دانند، اما سنسورهای حسی خود را از دست داده‌اند، کمتر روزنه‌ای به سوی امید می‌بینم. به همین دلیل ترجیح می‌دهم در دسته همین‌هایی باشم که ساده‌لوح به نظر می‌رسند. البته که تعبیر من درباره این گروه ساده‌لوحی نیست. به نظرم این گروه از جامعه امیدی توأم با خوش‌بینی دارند. همین خوش‌بینی ما نسبت به یکدیگر است که می‌تواند همچنان جامعه را سرپا نگه دارد.

در مقابل موجودات پیچیده و مرکبی که ساده‌ترین عواطف انسانی را هم نمی‌توانند درک کنند، ترجیح می‌دهم ساده‌لوح باشم. در این جنس از ساده‌لوحی معتقدم باز امید به رستگاری وجود دارد ولی در مورد آن‌هایی که احساس می‌کنند همه چیز را درباره جزئی‌ترین مسائل جامعه می‌دانند، اما سنسورهای حسی خود را از دست داده‌اند، کمتر روزنه‌ای به سوی امید می‌بینم

* این «خوش‌بینی» تعارضی با «واقع‌بینی» دارد؟

نه. مگر واقع‌بینی چیست؟ شما وقتی می‌خواهید درباره حادثه‌ای که همین امروز در حال وقوع است موضع‌گیری کنید، جنسی از واقع‌بینی این است که همه اتفاقات حول و حوش حادثه را در مختصات زمانی و مکانی همین امروز ببینیم، جنسی دیگر از واقع‌بینی این است که این اتفاق را در بستر تحولات ۱۰۰ سال اخیر ببینید و تحلیل کنید. هر دو مورد هم اسم‌شان «واقع‌بینی» است.

ممکن است در نوع دوم شما متهم به محافظه‌کاری شوید و در نوع اول همه شما را تشویق کنند که آفرین، چقدر تو متعهدی و عجب کنش‌گر قدرتمندی هستی! در حالی که من هر دو رویکرد را واقع‌بینی می‌دانم و اتفاقاً معتقدم کسی که وقایع را در یک پرسپکتیو وسیع‌تر می‌بیند و با در نظر گرفتن سابقه تاریخی‌اش تحلیل می‌کند، بهتر متوجه فرآیندها و برآیندهاست، به همین دلیل هم نتیجه‌گیری‌های دقیق‌تری می‌تواند داشته باشد و نسبت به کسانی که کاملاً متمرکز بر زمان و مکان حیات خود هستند، می‌توانند افق‌های درست‌تری را هم تعیین کنند. به عنوان مثال در همین اتفاقات سال گذشته، کشمکشی به‌وجود آمد که عده‌ای می‌گفتند همه سلبریتی‌ها و چهره‌ها باید به میدان بیایند…

* اصرار داشتند که همه باید اعلام موضع کنند!

دقیقاً. این‌وری‌ها می‌گفتند باید این موضع را بگیری و آن‌وری‌ها می‌گفتند باید این‌ها را بگویی! هر دو طرف هم مدعی بودند که «مردم» به شکلی حداکثری پشت‌شان هستند و اگر با آن‌ها همراه نشوی، به مردم پشت کرده‌ای! واقعیت این است که وقتی نزاعی شکل می‌گیرد دیگر زمان مناسبی برای وزن‌کشی نیست، چرا که آمارها هم دیگر خیلی دقیق نیست و همه‌چیز رنگ و بوی احساسی دارد. در آن شرایط احتمالش بود که ما متهم به تعبیرهایی بشویم که خیلی هم باب شده بود؛ از وسط‌بازی تا محافظه‌کاری!

من اما معتقدم وظیفه من به‌عنوان هنرمند این است که اساساً اجازه ندهم کارها به نزاع و دعوا بکشد. من اگر کارم را به خوبی بلد باشم، می‌توانم به‌موقع هشدار بدهم و با نگاهی پیشگیرانه، شرایطی که می‌تواند ما را در بزنگاه‌های سخت قرار دهد را پیش‌بینی کنم. باید بتوانم درباره شکاف‌ها و تضادها حرف بزنم و همزمان چراغ یک مطالبه‌گری توأم با مدارا را روشن نگه دارم.

* این همان‌کاری است که «نگهبان شب» هم به نوعی انجام می‌دهد. فیلم انگار یک سال زودتر دارد درباره چکی که ممکن است «رسول» بخورد، هشدار می‌دهد. انگار می‌گوید کاش مراقب باشیم که به این سیلی نرسیم!

دقیقاً. اصلاً بگذارید عقب‌تر برویم. مگر در «زیر نور ماه» صحبت از یک تضاد آشکار صحبت نبود. مگر آنچه در مدرسه علمیه گفته می‌شد، با آنچه در متن جامعه جریان داشت کاملاً متفاوت نبود. گفتیم کسی هم که میان این دو فضا پل می‌شود، نه می‌تواند حرف‌های این طرف را به آن طرف برساند و نه می‌تواند همه آنچه در جامعه می‌بیند، صحبت کند. این نشان‌دهنده یک شکاف است. جالب اینکه همان ۲۵ سال پیش، در بخشی از روایت همین شکاف حتی به موضوع حجاب هم اشاره کرده بودیم.

بعدها در فیلم «به همین سادگی» هم هشدارم این بود که ما باید هرچه زودتر درباره یک جمعیت خاموش از زنان، که دچار بحران هویت شده‌اند، صحبت کنیم. زنانی که به دلیل توسعه بی‌قواره و بدون پیوست فرهنگی کلانشهرها مهاجر خیز، دچار این بحران شده‌اند و من همان زمان احساس می‌کردم که باید درباره این زنان صحبت کنیم. حتی آمارهای هم موجود بود که نشان می‌داد آمار طلاق در این قشر سیر صعودی پیدا کرده است. در فیلم «دختر» هم برخی مسائل را مطرح کردیم اما هیچ‌کدام از این هشدارها جدی گرفته نشد. مشکل اصلی ما این است که گویی در سیاست‌گذاری‌های کلان کشور، «فرهنگ» کرسی مطمئن و صاحب‌رأی‌ای ندارد. به نظر نمی‌رسد که فرهنگ به‌عنوان یکی از عناصر تاثیرگذار در پیشرفت کشور محسوب شود. همچنان که همواره آموزش و پرورش هم اولویت آخر کابینه دولت‌ها اعم از چپ و راست بوده است.

سینما هیچ‌گاه نباید تمام شود و همچنان باید مطالبه‌گر باشد. حتی فیلم‌های کمدی‌ای هم که در نگاه اول فاقد محتوای قابل اعتنا به نظر می‌رسند، هم برای خنداندن مخاطب خود، دست روی تضادهای اجتماع می‌گذارند. مثلاً سراغ قشر متظاهری می‌روند که به‌دنبال کسب قدرت و مسند هستند، یا قشر ریاکار و صاحب‌نفوذ و یا آقازاده‌ها. مردم با آن‌ها می‌خندند اما سیاست‌گذار ما نباید این‌ها را صرفاً فیلم‌هایی تجاری و بی‌ارزش بداند

معتقدم فرهنگ، اصلی‌تری عنصر تأثیرگذار در پیشرفت است. ما اگر تا ابد هم به دنبال توسعه سیاسی اقتصادی برویم، تا زمانی که برای ضعف‌های فرهنگی چاره جویی نکنیم، به هیچ نقطه مطلوبی نخواهیم رسید. لاجرم در مقاطعی مجبور می‌شویم بایستیم و به عقب برگردیم. وگرنه مثل حوادث سال گذشته ناگهان به یک دیوار می‌خوریم و نمی‌فهمیم از کجا خورده‌ایم! همه این مسائلی ناشی از کم کاری‌ها و کج فهمی‌های فرهنگی است. نپرداختن به پارادوکس‌ها و تضادهایی که همه‌شان هم ریشه فرهنگی دارند و به رسمیت نشناختن این پارادوکس‌ها، منجر به این حوادث می‌شود. سینما سنسور بسیار خوبی برای تشخیص این شکاف‌هاست.

به همین دلیل هم سینما هیچ‌گاه نباید تمام شود و همچنان باید مطالبه‌گر باشد. حتی فیلم‌های کمدی‌ای هم که در نگاه اول فاقد محتوای قابل اعتنا به نظر می‌رسند، هم برای خنداندن مخاطب خود، دست روی تضادهای اجتماع می‌گذارند. مثلاً سراغ قشر متظاهری می‌روند که به‌دنبال کسب قدرت و مسند هستند، یا قشر ریاکار و صاحب‌نفوذ و یا آقازاده‌ها. همین سوژه‌ها دستمایه تولید فیلم‌هایی می‌شود که مردم با آن‌ها می‌خندند اما سیاست‌گذار ما نباید این‌ها را صرفاً فیلم‌هایی تجاری و بی‌ارزش بداند. همه این آثار قابل تحلیل‌اند.

چه سالی فیلم «گشت ارشاد» در سینما ما ساخته شد؟ از آن روز تا روزی که حادثه فوت مهسا امینی اتفاق افتاد، چقدر زمان داشتیم که لااقل درباره این مورد بیشتر مطالعه کنیم. بررسی کنیم که آیا سیاست‌های مبتنی‌بر یک نظم آمرانه، به‌تنهایی می‌تواند کاری را از پیش ببرد؟ آیا حفظ صورت ظاهر در یک جامعه در حال رشد، کفایت می‌کند؟

* فیلم «نگهبان شب» همان‌اندازه که امید دارد، راوی تلخی‌ها هم هست. همه چیز گویی در فیلم شما در میانه بودن و نبودن تصویر می‌شود؛ مانند همان بنر بزرگی که شعار عدالت روی آن است اما دستخوش باد است! به‌عنوان مخاطب احساس می‌کنم هنوز در فضای فیلم شما گرفتار مانده‌ام!

می‌دانید چرا؟ چون من خودم هم هنوز گرفتارم! زمانی که می‌خواستم فیلم «نگهبان شب» را بسازم، کاراکترهایی را در دل داستان گذاشتم که می‌دانستم شاید بابت آن‌ها از طرف برخی که فکر می‌کنند نسخه‌هایی از قبیل بیایید دست در دست هم بدهیم و با هم مهربان باشیم، کهنه شده، فحش هم بخورم، اما در عین حال نمی‌خواستم نگرانی‌ها و اضطراب‌های خودم را نسبت به وضعیت موجود نادیده بگیرم. من همه بحران‌هایی که به نظر می‌رسد به بن‌بست رسیده‌اند و انگار راه‌حلی هم ندارند را در همان لایه «یکی بود یکی نبود» فیلم روایت کرده‌ام، به‌عنوان شرح حال جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، در عین حال همچنان دارم می‌گویم همین جامعه از سلول‌هایی تشکیل شده است که همان انسان‌ها هستند. این انسان‌ها اگر نگاه رو به آینده داشته باشند، همچنان عناصری مانند گذشت و محبت در وجودشان باشد و مانند همان کلیدواژه «جنم» در فیلم، مسئولیت‌پذیر هم بشوند، امید به بهبودی هم وجود خواهد داشت.

همه اتفاقات بدی که رخ داده و برخی تلاش دارند آن را یک فاجعه غیرقابل جبران بدانند. آنچه به راحتی اتفاق نمی‌افتد، اتفاقاً این است که من یادم برود چه کسی بوده‌ام و چه کارهایی می‌توانم انجام دهم. بابت همین است که این پارادوکس که به آن اشاره می‌کنید در فیلم وجود دارد چراکه در وجود خود من هم هست. من نمی‌خواستم فیلمی بسازم و برای مشکلات یک راه حل دقیق ارائه بدهم. اصلاً کارم این نیست و بلد هم نیستم.

* و بازنمایی همین پارادوکس‌ها گاهی کام مخاطب «نگهبان شب» را تلخ می‌کند.

البته تلخی همیشه هم چیز بدی نیست. بعضی وقت‌ها ما برای آنکه نسبت به روش‌های غلطی که در پیش گرفته‌ایم تردید کنیم، نیاز داریم که دچار بحران‌های تلخ شویم. حتی برای مدتی لازم است احساس لاعلاجی کنیم و مدام با خود بگوییم شاید دیگر راهی وجود ندارد. همه این احساس‌ها می‌توانند به موتورهای محرکه ما در مسیر رسیدن به اصلاح تبدیل شوند. من این اصلاح را در تغییر تک‌تک افراد دیده‌ام. معتقد نیستم که راه اصلاح، افزایش شکاف‌ها و کوبیدن بر طبل دوقطبی‌هاست. حالا عده‌ای می‌خواهند از آن خوششان بیاید یا نیاید!

رسانه سینمای خانگی- شهاب حسینی پشت لنز کارگردانی

فیلم سینمایی «مقیمان ناکجا» بر اساس نمایشنامه‌ «مهمانسرای دو دنیا» اثر نویسنده شهیر معاصر «اریک امانوئل اشمیت» به کارگردانی شهاب حسینی از ۲۸ تیرماه در سینماهای منتخب هنر و تجربه اکران می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، فیلم سینمایی «مقیمان ناکجا» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی شهاب حسینی و سرمایه‌گذاری سهیلا امینی ساخته شده و در جشنواره‌های بین‌المللی، دست‌آوردهایی به همراه داشته است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «جوانی مرفه اما دلزده از زندگی، شبی در راه بازگشت به خانه، سر از مکانی غریب و بیگانه در می‌آورد. او به مرور و پس از آشنایی با مقیمان آن جا به واقعیت آن مکان پی برده و به حقایقی عمیق آگاه می‌شود.»

پریناز ایزدیار، آرمان درویش، ناهید مسلمی، احمد ساعتچیان، غزاله نظر، مهدی حسینی، تنی آواکیان و شهاب حسینی بازیگران فیلم «مقیمان ناکجا» هستند.

فیلم سینمایی «مقیمان ناکجا» از چهارشنبه ۲۸ تیر در سینماهای منتخب گروه هنر و تجربه در تهران و شهرستان‌ها اکران می‌شود و در آستانه اکران این فیلم، پوستر آن که توسط گروه گرافیکی موسسه هفت آسمان طراحی شده، رونمایی و منتشر شد.

عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: علی قاضی، تدوین: شهاب حسینی، شهرام ابراهیمی، مدیر تولید: شهرام زاهدی، طراح صحنه: پیام اسکندری و شهاب حسینی، طراح گریم: سیدجلال موسوی، طراح لباس: ژاله زکی‌زاده، صدابردار: محمد مختاری، صداگذار: حسین قورچیان، برنامه‌ریز: علیرضا نسایی، دستیار کارگردان: حسین ایرجی، منشی صحنه: روح‌ انگیز شمس، مدیر صحنه: رضا حسن‌وند، عکاس: نوشین جعفری، جلوه‌های ویژه: آرش آقابیگ.

رسانه سینمای خانگی- تقدیر جشنواره جهانی دانشجو از «پسر انسان»

فیلم‌سینمایی «پسر انسان» به کارگردانی سپیده میرحسینی و تهیه‌کنندگی مشترک میرحسینی و وحید دلیلی موفق به کسب دیپلم افتخار از جشنواره تأثیر جهانی دانشجو شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، جشنواره تأثیر جهانی دانشجو (Student World Impact Film Festival) معروف به «SWIFF» رویدادی بین‌المللی است که با تمرکز بر فیلم‌های دانشجویی هر سال در نیویورک آمریکا برگزار می‌شود و از بهترین آثار در این حوزه تقدیر می‌کند.

فیلم سینمایی «پسر انسان» که اولین فیلم‌سینمایی سپیده میرحسینی است، موفق به کسب دیپلم افتخار از این جشنواره شد.

در جشنواره تاثیر جهانی دانشجو ۲۰۲۳ بیش از ۱۵ هزار فیلم از هنرمندان ۱۲۰ کشور به نمایش درآمد. این جشنواره که مهم‌ترین هدف خود را توانمندسازی فیلمسازان می‌داند، فرصتی فراهم می‌کند تا فیلمسازان بتوانند با همکاری این جشنواره فیلم بلند بعدی‌ خودشان را تولید کنند و همچنین دسترسی ویژه‌ای جهت توزیع فیلم سینمایی «پسر انسان» در Amazon Prime Video پلتفرم بین‌المللی در اختیار تهیه‌کنندگان قرار داده است.

سرمایه‌گذار این فیلم وحید دلیلی است.

اکران «پسر انسان» از روز چهارشنبه، ۷ تیر ۱۴۰۲ در سینماهای منتخب گروه هنر و تجربه آغاز شده است.

فیلم«پسر انسان»، داستان زنی به نام آذر است که بعد از به دنیا آوردن دخترش تغییر جنسیت می‌دهد و او را در نقش پدر، بزرگ می‌کند. حالا ۱۸ سال گذشته و…

بهنام شرفی، لیلا زارع، مجید پتکی، پریا مردانیان و هادی افتخارزاده در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.

نویسندگی «پسر انسان» به صورت مشترک توسط پناه خدایاری و سپیده میرحسینی انجام شده است.

دیگر عوامل فیلم عبارتند از مدیر فیلمبرداری: شهرام نجاریان، طراحی و ترکیب صدا: بهروز معاونیان، صدابردار: فرزان معاونیان، آهنگساز: پیام آزادی، تدوین: نوید منصور قناعی، دستیار یک و مدیر برنامه ریزی: یوسف طاهریان، منشی صحنه: پونه خامین، موسیقی موزیک بند: اشکان نعیم، چهره پرداز: پروین نویدی، اصلاح رنگ و نور: سامان مجد وفایی، طراح لباس: مریم قاسمی، طراح صحنه: پگاه آذر کمان، جلوه‌های ویژه: محمدمهدی سخنور، مصطفی مطوری، مجریان طرح و مدیران تولید: وحید دلیلی و سپیده میرحسینی، طراح پوستر: طاها ذاکر، عکاس: پوریا نوری، روابط عمومی: زهرا نجفی

رسانه سینمای خانگی- آنچه در اختتامیه «حوا» گذشت

آیین اختتامیه نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» با معرفی برگزیدگان این رویداد و گرامیداشت ملی «روز خانواده»، در تالار وحدت تهران برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از برنا، آیین اختتامیه و معرفی برگزیدگان نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» در روز جمعه ۲۳ تیرماه با حضور هنرمندان و چهره‌های فرهنگی و هنری و سیاسی در تالار وحدت برگزار شد.

این مراسم رأس ساعت ۲۰:۲۰ با اجرای مژده خنجری و پخش سرود ملی و قرائت آیاتی از قرآن مجید آغاز شد.

در ابتدای این مراسم مهدیه‌سادات محور دبیر این رویداد در صحنه حاضر شد و ضمن خیر مقدم به مهمانان مراسم گفت: مفتخریم که در آیین اختتامیه نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا گردهم آمده‌ایم، جشنواره‌ای که با شعار ما پای خانواده ایستاده‌ایم به همت بنیاد بین‌المللی گوهرشاد برگزار شد تا در فضایی که سویه‌های مهاجم فرهنگ غرب و استیلای رسانه‌ای کشورهای معاند پیوسته باورها و اعتقادات ریشه‌دار شرق را مورد حمله قرار می‌دهد، ضرورت حفظ انسجام و تحکیم مهم‌ترین نهاد هر جامعه‌ای یعنی خانواده را چراغ راه خود قرار دهیم و تلنگری بزنیم به اهمیت نقش و تاثیر گسترده آن بر توسعه فردی و جمعی.

مهدیه‌سادات محور ادامه داد: جان خانواده به جان مادران و زنان بستگی دارد. زنان کنش‌گر و قوی، خانواده‌ای قوی و جامعه‌ای آگاه به نقش والای آنان را می‌طلبد. نخبگان و حاکمیت این جامعه برای چنین زنانی باید فعالانه برنامه‌ریزی کنند.

او افزود: نخبگان و حاکمیت این جامعه برای چنین زنانی باید فعالانه برنامه‌ریزی کنند امشب این صندلی‌ها به لطف عزیزانی پر شده است که همگی دغدغه‌مند و مدیران فرهنگی هستند که با حمایت خود از عرصه سینما تلاش کردند به جهانیان عرضه کنند که زن هویت بخش است. نام «حوا» را به نام زن مورد ستایش همه ادیان برای این جشنواره انتخاب کردیم. در گام نخست گمان نمی‌کردیم با چنین استقبالی مواجه شویم. استقبال فیلمسازان داخلی و خارجی ما را در این مسیر دلگرم کرد و به ما ثابت کرد فیلمسازانی که هنوز روح فطرت بر جانشان نقش دارد، هنوز پای خانواده ایستاده‌اند و می‌توانند با ابزار سینما آرمان‌های خود را به گوش جهانیان برسانند. همدلی نهادها، هنرمندان، مخاطبان وسیع هنر از الطاف جشنواره‌ای بود که به نام زن و خانواده است.

دبیر این رویداد گفت: همدلی نهادها، هنرمندان، مخاطبان و خانواده‌ی وسیع هنر از الطاف جشنواره‌ای بود که به نام زن و خانواده برگزار شد. در جلسات تخصصی و پژوهشی کنار هم نشستیم تا به ضرورت بازنمایی تصویر زن و آسیب‌شناسی آن تاکید کنیم اما این شروع ماجراست. امروز این جشنواره پایان نگرفته، بلکه شروعی است برای متولیان فرهنگی و رسانه‌ای برای یاری گرفتن از هنرمندان دغدغه‌مند در داخل و خارج. در حوزه زن و خانواده برای ساخت تصویر کاملی از زن که نمایاندن آن می‌تواند موتور محرکه کشور باشد می‌تواند به بازنمایی الگوی ارزشمند در این عرصه کمک کند. به عنوان عضو کوچک از این جمع به خاطر تلاش و تعهدتان سپاسگزارم.

برگزیدگان بخش بین‌الملل نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا به شرح زیر اعلام شد:

جایزه بهترین کارگردانی فیلم مستند در بخش بین‌الملل به «سرزمین عسل» از مقدونیه تعلق گرفت.

جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی همین بخش به طور مشترک به «بعد از کلاس» از چین و «فاتجونا» از آلمان تعلق گرفت.

جایزه بهترین فیلم بلند جشنواره در بخش بین‌الملل به محمدرضا مصباح و سجاد نصراللهی نسب برای تهیه‌کنندگی و بابک خواجه پاشا برای کارگردانی فیلم «درآغوش درخت» از ایران اهدا شد.

جایزه ویژه هیات داوران در بخش بین‌الملل به طور مشترک به فلیپ آبروتین و ماکسیم زیکوف برای کارگردانی فیلم سینمایی «تیم رویایی» از روسیه رسید.

در ادامه برگزاری اختتامیه محمدحسین لطیفی داور فیلم‌های بلند سینمایی و کوتاه داستانی بخش بین‌الملل جشنواره گفت: خوشحالم که عضو کوچکی برای دیدن کارها بودم. برگزاری این جشنواره را مبارک دیدم چون مبنای هر جامعه و کشوری خانواده است ستون خانواده زن است و پرداختن به این ستون مهم است، همه ما با تمام وجود به حضور زن آگاه هستیم امیدوارم این جشنواره حفظ شود و استمرار پیدا کند و فیلم‌هایی ساخته شود که به قوام خانواده کمک کند.

گئورگی ژیتکوف یکی از اعضای هیات داوران بخش بین‌الملل هم در اختتامیه مراسم بیان کرد: خوشحالم اینجا هستم و امیدوارم در آینده شرایط بهتر شود، چون شرایط سخت و تاسف آور است، اما امیدوارم شرایط بهتری داشته باشیم.

جرج شلهوب دیگر عضو هیات داوران بخش بین‌الملل هم در اختتامیه مطرح کرد: این واقعیت ارزشمندی برای فیلمسازان است که فیلم‌های ارزشمندی بسازند. وقتی شما درباره خانواده فیلم می‌سازید روی این موضوع تمرکز می‌کنید که واقعاً دارد چه اتفاقی می‌افتد. شما در سینما گاهی مجبورید دنبال راه حل بگردید وقتی برای فیلمتان موضوع خانواده را انتخاب می‌کنید درواقع این خودش یک جور راه حل است. امیدوارم این جشنواره ادامه پیدا کند.

سپس در ادامه محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد، انسیه خزعلی معاون امور زنان و خانواده رییس‌جمهور، سید محمد هاشمی معاون حقوقی، مجلس و استان‌های وزارت ارشاد روی صحنه آمدند و از منیژه بهمنی مادر شهید عمار بهمنی، فخرسادات میرلواسانی مادر شهیدان صادقی، شهره پیرانی همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد، الهه عسگری مادر شهید محمدمهدی رضوان، سوده نجفی فرزند امیر سرتیپ اکبر نجفی تجلیل کردند.

محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیه جشنواره حوا ضمن تبریک روز خانواده گفت: در روزی هستیم که به مناسبت نزول آیه قرآن مبنی بر افطاری دادن اهل بیت به اسیر، یتیم و فقیر گرامی داشته شده است. در دوره طلایی حاکمیت دین در جمهوری اسلامی ایران، این روز مبارک به نام روز خانواده نامگذاری شده است.

وزیر ارشاد افزود: روز خانواده بیشتر از آنکه یک نامگذاری عادی باشد یک فرهنگ مهم را در پشت سر خود دارد. جامعه اسلامی ما خانواده محور است. زن و مرد دوشادوش هم یک اجتماع کوچک را تشکیل می‌دهند که اسم آن نهاد مقدس خانواده است و حاصل این پیوند، فرزندانی هستند که در دامن پر مهر پدر و مادر بزرگ می‌شوند.

او با اشاره به اینکه خانواده هسته اولیه جامعه است، تاکید کرد: اگر جامعه‌ای می‌خواهد به سعادت برسد باید این کانون گرم باشد، به موقع تشکیل شود و به موقع به شاخ و برگ برسد تا جامعه نمونه و شجره طیبه شکل بگیرد.

محمدمهدی اسماعیلی مطرح کرد: امروز تمدن ناسازگار غرب به دنبال تحمیل الگوهای ناهنجار خود در حوزه خانواده است اگر به نظام بین‌الملل نگاه کنید متوجه می‌شوید مواردی مثل همجنسگرایی یک جریان نامتعادل و غیر انسانی است که بنیاد خانواده را تهدید می‌کند خانواده یک نهاد پاک در همه جوامع بشری است اگر ما این نهاد را ارج ننهیم چه اتفاقی رخ می‌دهد امروز در دنیا در همان جایی هستیم که این تمدن ناسازگار با فطرت بشری دارد برخی موضوعات را ترویج می‌کند و ببینید چه نتایج زیان باری را به دنبال داشته است پس ما از همه ابزارها برای ترویج خانواده استفاده می‌کنیم، ما پای خانواده ایستاده‌ایم؛ این شعار جشنواره است ما پای خانواده انسانی و شرعی و اخلاقی ایستاده‌ایم درواقع ناگزیریم بایستیم و ترویج کنیم برای تربیت نیروهای جامعه ساز آینده.

وزیر ارشاد افزود: به همین دلیل نخستین جشنواره بین‌المللی را برای حوزه خانواده برگزار کردیم نام مقدس حوا را انتخاب کردیم حوا مادر ما و همه انسان‌هاست همه انسان‌ها مدیون این مادر بزرگوار هستند.دوستان ما می‌گفتند وقتی نام حوا را در رسانه‌های مختلف معاند جستجو می‌کردیم، ادبیات زشتی درباره او به کار می‌رفت. از این رو خواستیم نام حوا نام این مادر بشریت را برای این جشنواره بگذاریم. آقای خزاعی به دلیل اینکه بیمار بود، نتوانست به این جشنواره بیاید، اما از او و از همه برگزار کنندگان این جشنواره تشکر می‌کنم. دبیر این رویداد خودش نمونه یک زن ایرانی تراز است که صاحب چند فرزند و فعال اجتماعی و هنری است.

جوایز بخش ملی نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا به شرح زیر معرفی شد:

جایزه بهترین پژوهش مستند به حدیث جان‌بزرگی برای مستند «واهگ» رسید.

جایزه بهترین کارگردانی مستند به محمد حبیبی‌منصور برای فیلم «بانو» تعلق گرفت.

جایزه بهترین فیلمنامه کوتاه داستانی به مریم اسمی‌خانی و وحید حسن‌زاده برای فیلم کوتاه «وضعیت اورژانسی» اهدا شد.

جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه نیز به سهیلا پورمحمدی برای فیلم «جان داد» رسید.

جایزه بهترین فیلمنامه فیلم بلند سینمایی به پژمان تیمورتاش برای «شهربانو» تعلق گرفت.

جایزه بهترین کارگردانی به لیلی عاج برای «سرهنگ ثریا» اهدا شد.

جایزه بهترین فیلم جشنواره به محمدرضا مصباح برای تهیه‌کنندگی و مهدی جعفری برای کارگردانی فیلم «یدو» رسید.

انسیه خزعلی معاون امور زنان و خانواده رییس جمهور گفت: امروز با پیام رییس جمهور ۹ کارگروه را برای خانواده تشکیل دادیم که بخشی از آن مربوط به هنر و رسانه و مربوط به خانواده تراز انقلاب اسلامی است. اگر خانواده سالم داشته باشیم جامعه ما سالم خواهد بود. امیدوارم دیگر از هم پاشیدگی خانواده را شاهد نباشیم. محور خانواده زن است. اگر زنانی مهربان، قوی و خردمند داشته باشیم، خانواده‌ای محکم و قوی نیز خواهیم داشت.

بخش پایانی آیین اختتامیه نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا با اجرای قطعاتی توسط سالار عقیلی همراه بود.

محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، روح‌الله سهرابی، مهدی آذرپندار، هاشم میرزاخانی و محمد حمیدی‌مقدم از مدیران سازمان سینمایی و همچنین هنرمندانی چون محمدحسین لطیفی، محمدعلی باشه آهنگر، مصطفی رزاق‌کریمی، مهدی جعفری، داریوش ارجمند، مرضیه برومند، هادی مقدم‌دوست و… از مدیران و هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.

رسانه سینمای خانگی-داوری مستند جشنواره حوا به چه کسانی رسید؟

مصطفی رزاق کریمی، مرتضی شعبانی، حامد شکیبا نیا، مهناز مظاهری و محسن یزدی مستندهای راه‌یافته به نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا را داوری می‌کنند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا»، داوران بخش مستند نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» به شرح زیر و به ترتیب حروف الفبا معرفی شدند.

بر همین اساس مصطفی رزاق کریمی، مرتضی شعبانی، حامد شکیبانیا، مهناز مظاهری و محسن یزدی مستندهای حاضر در این رویداد را داوری می‌کنند.

مصطفی رزاق کریمی ساخت مستندهای «خاطراتی برای تمام فصول»، «یاد و یادگار»، «بانو قدس ایران» و فیلم سینمایی «حس پنهان» را در کارنامه کاری خود دارد.

مرتضی شعبانی کارگردانی فیلم‌های کوتاه «دلباخته»، «شهید عاملی»، «شهید الماس»، «نسیم حیات» و تهیه‌کنندگی مستندهای مختلفی از جمله «زنانی با گوشواره‌های باروتی»، «قرار روز شانزدهم»، «قلب عقیق»، «دروازه شرق»، «خط تماس» و… را بر عهده داشته است. مدیرعاملی مرکز مستندحقیقت هم بخشی از فعالیت‌های اوست.

حامد شکیبانیا تاکنون مجموعه‌های مستند «ایران و غرب»، «جنگ به شیوه آمریکایی»، فیلم‌های مستند «دانشمند»، «سیاستمدار و بمب»، «من انرژی هسته‌ای نیستم»، «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» و…‌ را ساخته است.
شکیبانیا در مقطعی معاون مستند مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی بوده است.

مهناز مظاهری نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان است که انتشار هفته‌نامه «نیلوفرآبی»، راه‌اندازی مرکز فرهنگ و هنر «سپیده تابان» و داوری در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» را در کارنامه دارد.

محسن یزدی مدیر شبکه مستند، پیش از این معاونت هنری حوزه هنری، مدیریت مرکز فیلم مستند سوره و… را بر عهده داشته است. او همچنین فیلم‌های مستند «۹۹درصد»، «مسافر ایران»، «ابرها در راهند»، «روزگار رضاخانی»، «خاطرات خانه متروک» و… را تولید کرده است.

نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم‌ حوا به همت بنیاد بین‌المللی گوهرشاد و به دبیری مهدیه سادات محور تا ۲۳ تیر ماه سال جاری در سطح کشور و از ۲۰ تا ۲۳ در تهران برگزار خواهد شد. این رویداد محوریت موضوع زنان و خانواده را در دستور کار خود دارد و با همکاری مراکز و سازمان‌های فرهنگی مختلف فعالیت خود را دنبال می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- وقتی جای «قبح طلاق» با «جشن طلاق» عوض شد

بابک خواجه‌پاشا کارگردان فیلم «در آغوش درخت» در نشست نقد و بررسی این فیلم در جشنواره «حوا» از انگیزه خود برای ساخت فیلمی درباره قبح طلاق گفت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، در اولین نشست از سلسله نشست‌های فیلم‌های سینمایی جشنواره فیلم «حوا» فیلم سینمایی «در آغوش درخت» مورد بررسی قرار گرفت.

بابک خواجه‌پاشا کارگردان، سجاد نصراللهی تهیه‌کننده و روح‌الله زمانی بازیگر این اثر در این نشست حضور داشتند.

بابک خواجه‌پاشا در ابتدای این نشست گفت: می‌خواهم از لحاظ جامعه‌شناسی وارد بستر فیلم شوم. مهمترین نهاد جامعه، خانواده است و مهمترین جوهره خانواده فرزند است. گویی پیش از به دنیا آمدن فرزند، خانواده به طور کامل شکل نگرفته است. در سال‌های اخیر ما بسیار زیاد با مقوله‌ای به نام طلاق رو به رو هستیم حتی چندی است که قبحش شکسته شده و به تازگی جشن طلاق را هم در جامعه می‌بینیم. بنابراین تصمیم گرفتم فیلمی در قبح طلاق بسازم.

این کارگردان ادامه داد: در سینمای ما و البته سینمای جهان مقوله طلاق همیشه از دریچه نگاه بزرگترها به تصویر کشیده شده یا به بچه‌هایی پرداخته شده است که خانواده‌شان طلاق گرفته و بچه‌ها دچار بحران شده‌اند، این بار ما تصمیم گرفتیم از زاویه نگاه کودکان به این مسأله بپردازیم به ویژه اینکه در فیلم می‌بینیم که گفته می‌شود بچه‌ها را باید از هم دور نگه داریم و به نظرم این خیلی تراژیک است.

سجاد نصراللهی هم بیان کرد: فضای شناخت بابک از لحاظ تولید برای من خیلی جالب بود. دغدغه من این بود که فیلمی درباره طلاق بسازیم. بابک هم در فیلمنامه خیلی خوب به این موضوع پرداخت.

روح‌الله زمانی هم توضیح داد: من با آقای خواجه‌پاشا در فیلم «خورشید» آشنا شدم او دل بزرگی دارد و انسان بسیار شریفی است. خانواده همیشه برای من مهم بوده است و با توصیف‌های آقای خواجه پاشا از فیلم خوشم آمد و دوست داشتم نشان بدهم برخی خانواده‌ها چه دردی دارند.

خواجه پاشا درباره همکاری با رضا میرکریمی هم اظهار کرد: یکی از دلایل موفقیت در هر شغلی مرشد داشتن است. داشتن استاد و مرشد قاعده موفقیت است آقای میرکریمی در اخلاق فوق‌العاده است همچنین او شخصیت شهودی هم دارد. سینمای ما در دهه شصت با بزرگانی مثل بیضایی، نادری، مجیدی، میرکریمی و … وارد چرخه‌ای شد که این سینما، ایرانی و ملی شد. من طرفدار سینمای انسانی هستم که مختص شرق است، این سینما زیاد فردگرا نیست، به این فکر است که باید چه کنیم تا به جای بهتری برسیم سعی می‌کند به انسان‌ها راهکار بدهد تا به جای بهتری برسیم. من نام این سینما را سینمای سفید گذاشته‌ام که سفارشی نیست. متأسفانه الان به گونه‌ای شده است که بچه‌ها منتظر هستند تا سفارشی به آنها داده شود البته همه هم این شانس را ندارند که کسانی به سراغشان بروند. من از سجاد نصراللهی و آقای مصباح بسیار ممنونم.

سپس مارال بنی‌آدم یکی از بازیگران «در آغوش درخت» به صورت تلفنی در این نشست حضور پیدا کرد و گفت: وقتی خانواده تشکیل می‌شود به نظرم یکی از بزرگترین اتفاقات مقدس جهان شکل می‌گیرد پس تحت هر شرایطی باید آن را حفظ کرد و پایش ایستاد ما با این فیلم این موضوع را به تصویر کشیدیم. من از آقای خواجه پاشا ممنونم که به من اعتماد کردند این را هم باید بگویم من این نقش را با تک تک سلول‌هایم بازی کردم، شرایط را زیست کردم و آقای خواجه پاشا آنقدر هدایت درستی داشت که توانستیم این فیلم درجه یک را بسازیم. امیدوارم برای سینمای ایران و تئاتر کشورمان بهترین‌ها رخ بدهد چون همه صحبت‌های هم نسلان ما با سینما و هنر گفته می‌شود.

خواجه پاشا هم توضیح داد: گاهی یک سری حرف‌ها گفته می‌شود، یک سری ایده‌ها مطرح می‌شود مثل ایده‌های اجتماعی که فرقی نمی‌کند در چه برهه‌ای مطرح می‌شود. ما در جامعه از لحاظ فرهنگی و اجتماعی دارای یک سری مشکلات عمده و حیاتی هستیم که اگر امروز شروع کنیم بیست سال طول می‌کشد تا اصلاح شود. گاهی ایده‌هایی مطرح می‌شود که بسیار درست هستند مثل گسست نسل‌ها. باید به این موضوعات فکر و برای آن برنامه‌ریزی شود ولی وقتی این ایده‌ها به مرحله اجرا می‌رسند انگار بین ایده و اجرا یک گرداب وجود دارد، گم و وارد مباحث دیگر می‌شود. الان ما با بچه‌های دهه نود نقطه اتصال نداریم. پس کارگروهی اصولی لازم است تا بررسی کنند ما چگونه باید به نسل‌های جدید وصل شویم.

وی در پایان گفت: فیلم بعدی که دارم در همین فضاست امیدوارم بگذارند بسازیم به نظرم در جامعه کنونی هر کسی به غیر از تزریق امید و حال خوب برای مردم کاری کند گناه کرده است مردم ما حالا به حال خوب نیاز دارند پس ناامیدی را به جامعه تزریق نکنیم.

رسانه سینمای خانگی – پرچم اولین جشنواره بین المللی فیلم حوا در اصفهان به اهتزاز در آمد

رضا دهقانی دبیر اولین جشنواره بین المللی فیلم حوا در اصفهان  از اکران ۱۵ اثر سینمایی این جشنواره در پردیس سینمایی ساحل خبر داد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی – دفتر اصفهان؛ رضا دهقانی افزود: این آثار همزمان با تهران و ۱۲ استان دیگر کشور در اصفهان نیز به نمایش درمی‌آید. 
دبیر جشنواره بین المللی فیلم حوا در اصفهان درباره اهداف برگزاری این جشنواره گفت:این جشنواره به منظور تقویت جریان گفتمان‌ فرهنگی- رسانه‌ای خانواده محور به عنوان یک گفتمان جهان شمول و فراگیر در سطح دنیا می باشد و رویکرد اصلی این جشنواره حمایت از خانواده، لزوم شناساندن تصویر زن، بازنمایی زن مسلمان در سینمای ایران و جهان و پرداختن به زن عفیف است و همزمان با سراسر کشور در اصفهان با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان برگزار می گردد
وی با بیان اینکه آثار این جشنواره در قالب فیلم‌های بلند داستانی، کوتاه داستانی و مستند است اظهار داشت: بیشتر آثار این جشنواره با موضوع زنان و خانواده برای نخستین بار به نمایش گذاشته می شود.

معاون هنری و سینمایی اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اصفهان افزود: این آثار در پنج نوبت از ساعت ۱۳ تا ۲۳ برای عموم بطور رایگان اکران می شود.
در اولین شب جشنواره حوا در اصفهان با اکران پنج مرحله ای در سالن زاینده رودپردیس سینمایی ساحل دارای ظرفیت یکصدو پانزده نفر با نمایش چهار فیلم مستند،پنج فیلم کوتاه داستانی و دوفیلم سینمایی منطبق با جدول اعلام شده انجام گرفت، مخاطبان اکثرا دانشجویان و علاقه مندان فیلمهای خاص بودند که علارغم تلاش ستاد اجرایی استقبال خوبی صورت نگرفت و هر سانس حدود بیست نفر را به سالن سینمایی از ساعت سیزده تا بیست وسه آورده بود.

نخستین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم حوا، از سه‌شنبه در تهران و ۱۳ استان کشور آغاز بکار کرد و تا ۲۳ تیر ادامه دارد.
این جشنواره به همت بنیاد بین‌المللی گوهرشاد و با همکاری مراکز و سازمان های فرهنگی مختلف و با محوریت فیلم‌های زنان میزبان مهمانان و آثاری از سینمای ایران و چند کشور دیگر است.

رسانه سینمای خانگی- حال و هوای گرگان در جشنواره حوا

پردیس سینمایی کاپری گرگان امروز چهارشنبه در دومین روز برگزاری نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» میزبان ۲ فیلم سینمایی، ۲ فیلم مستند و پنج فیلم کوتاه داستانی است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در سانس اول اکران از ساعت ۱۰ تا ۱۲ فیلم سینمایی «شهربانو» به کارگردانی مریم بحرالعلومی و با بازی فرشته صدرعرفایی، بهناز جعفری، گلاره عباسی، یوسف تیموری، بهرنگ علوی، سامان صفاری،مه‌لقا باقری، محمد ولی زادگان، علی کیان ارثی نمایش داده می‌شود.

«شهربانو» فیلمی مادرانه با موضوع اجتماعی چالش‌های یک خانواده را روایت می‌کند. شهربانو مادر سه فرزند است که بنا بر اتفاقاتی به جرم انتقال مواد مخدر به حبس ابد محکوم می‌شود. او پس از ۱۱ سال از زندان مرخصی می‌گیرد تا در عروسی پسرش شرکت کند و حقانیتش را به فرزندانش ثابت کند.

در سانس دوم اکران، ساعت ۱۳ تا ۱۵ فیلم‌ سینمایی «اخت الرضا» به کارگردانی سیدمجتبی طباطبایی و بازی سیدجواد طاهری، علی فرحناک، مجید امیری، سیدحمید لاجوردی اکران می‌شود.

فیلم‌های مستند «چشم‌ها و دست‌ها» به کارگردانی پناه‌برخدا رضایی و «گالین» به کارگردانی «عزت‌الله پروازه» در سانس سوم ۱۵تا ۱۷ نمایش داده خواهد شد.

مستند گالین درباره زیست یک پیرزن در کنار کارگران یک معدن سرب و نقره است، این پیرزن خود بازنشسته معدن مورد نظر بوده و حالا در روستایی نزدیک به معدن سرب و نقره که خالی از سکنه است، زندگی می‌کند.

در آخرین اکران روز نخست جشنواره، ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰ فیلم‌های کوتاه داستانی با عنوان «اتاق عقد» به کارگردانی حسن حبیب زاده، «باشه برای فردا» به کارگردانی علی رحیمی، «وضعیت اورژانسی» به کارگردانی مریم اسمی خانی، «یک به توان بی نهایت» به کارگردانی علیرضا صادقی و «نشنیدن» به کارگردانی احمد صمیمی برای علاقه مندان به هنر هفتم پخش می شود.

در فیلم داستانی «اتاق عقد»، عاطفه، مربی شنا است و همسرش مصطفی مدتی است که برای دومین بار با مدافعان حرم، راهی سفر سوریه شده‌ است.

عاطفه چند روزی است که نتوانسته خبری از او بگیرد و نگران است. او در حین آماده کردن اتاق عقد برای دختر همسایه است؛ آنقدر به فکر مصطفی است که گاهی او را در میان مهمان‌ها می‌بیند. خبر بارداریش را در یک پیام برای مصطفی می‌فرستد؛ اما او هنوز جواب نداده‌ است. بعد از اتمام مراسم عقد، عاطفه دست تنها مشغول کارهای نیمه‌تمام خانه‌شان می‌شود.

فیلم «باشه برای فردا» درباره یک خانم دکتر است که تخصص زنان و زایمان دارد و حالا خودش باردار شده و تصمیم به سقط فرزندش گرفته است. او در موقعیتی قرار می‌گیرد که زن باردار دیگری به او مراجعه می‌کند که نمی‌تواند فرزندش را نگه دارد. همین مواجهه باعث تحولی در دکتر می‌شود که تصمیم می‌گیرد سقط فرزند خودش را به فردا موکول کند.

فیلم کوتاه داستانی «وضعیت اورژانسی» درباره نازنین دختری هفت ساله است که سعی می‌کند با نزدیک شدن به مامور اورژانسی که برای مداوای مادرش به خانه‌ی آنها آمده پرده از رازی که آزارش می‌دهد، بردارد.

فیلم کوتاه «یک به توان بی‌نهایت» یک ملودرام مادرانه و در مورد زنی به نام رویاست که زندگی خود را وقف خانواده کرده است.

و فیلم کوتاه «نشنیدن» به ماجرای زن و شوهری ناشنوا می‌پردازد که در آستانه به دنیا آمدن فرزند خود قرار دارند. زندگی‌شان را با وجود داشتن یک‌نقص بسیار دوست دارند و همدیگر را خیلی خوب می‌شنوند.

نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم‌ «حوا» به همت بنیاد بین‌المللی گوهرشاد و به دبیری «مهدیه سادات‌محور» تا ۲۳ تیر ماه سال جاری در کشور برگزار می‌شود.

مخاطبان می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» به درگاه www.Havvafilmfestival.ir مراجعه کنند.

رسانه سینمای خانگی- چرا «کانی مانگا» مهم بود؟

صدابردار فیلم سینمایی «چریکهٔ تارا» گفت: فیلم سینمایی «کانی مانگا» در تاریخ سینمای جنگ ما مهم است چون قدرت ایران در مقابل عراق را نشان می‌داد.

به گزارش سینمای خانگی، اسحاق خانزادی که صدابرداری یا صداگذاری بیش از ۱۳۰۰ فیلم سینمایی بلند، کوتاه، مستند، گزارشی و خبری را در کارنامه دارد در گفت وگو با ایرنا، در پاسخ به این پرسش که کدامیک از این آثار را بیش از سایرین دوست دارد، بیان کرد: همه فیلم هایم را دوست دارم از عقاب ها (ساموئل خاچیکیان ۱۳۶۳) و کانی ماگا (سیف الله داد ۱۳۶۶) گرفته تا سایر آثارم.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا کانی مانگا در زمان خود و پس از آن تا به این اندازه اثر درخشانی بود، گفت: کانی مانگا مهم بود چرا که قدرت ایران در مقابل عراق را نشان می داد.

صدابردار فیلم سینمایی خائن کشی (مسعود کیمیایی ۱۴۰۰) اظهار داشت: دوسال در جبهه ها بودم و از پل زهاب گرفته تا تمام نقاطی از ایران که در آن جنگ بود را رفتم و کار کردم و بزرگترین آرشیو صدای جنگ را ما برای وزارتخانه خودمان (امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) درست کردیم که موجود هست.

خانزادی در پاسخ به این پرسش که در میان فیلمسازان متعددی که سابقه کار با آنها را دارد، کدام یک را و به چه دلیل برجسته می داند، گفت: چریکه تارا (بهرام بیضایی ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸) را بسیار دوست دارم. بیضایی آدمی بود که بسیار خوب یاد می داد. ساعت ها با بازیگرانش راجع به نقششان صحبت می کرد و کاری می کرد تا بازیگر در قالبی که قرار است قرار گیرد یک خروجی شاخص داشته باشد.

صدابردار فیلم سینمایی گیجگاه (عادل تبریزی ۱۳۹۹) در مورد مسعود کیمیایی هم بیان کرد: کیمیایی یک استثنا و مردی قوی است. مدرسه دارد و درس می دهد و بازیگران خوبی را به سینما معرفی کرد و هنوز که هنوز است وقتی با ایشان حرف می زنید از گفت وگو با ایشان لذت می برید. دیگر به این سادگی نمی توانید چنین آدم هایی را پیدا کنید چرا که امروز همه دنبال این هستند که بزنند و بروند.

خانزادی ادامه داد: ناصر ملک مطیعی هم یکی دیگر از هنرمندانی بود که بسیار با ایشان فیلم کار کردم؛ مردی معلم بود. به لحاظ اخلاقی همه شان عالی بودند و نمی توانم بگویم که کسی از ایشان بد بود. بعد از انقلاب هم همین بود و آدم های شاخص و بزرگی در کارنامه کاری من بودند.

اسحاق خانزادی با نام هنریِ احمد خانزادی در سال ۱۳۲۹ در شهر کیلان در شهرستان دماوند در استان تهران به دنیا آمد. او فعالیت‌های هنری‌اش را در سنین نوجوانی و از سال ۱۳۴۳ به عنوان یکی از کارکنان فنی استودیو «عصر طلایی» (به مدیرت عزیزالله کردوانی) آغاز نمود. خانزادی که صداگذاری را از سال ۱۳۴۵ در کنار روبیک منصوری آغاز کرده بود، این کار را از سال ۱۳۴۷ به‌طور مستقل ادامه داد و نخستین باری که نامش در عنوان‌بندی فیلم‌ها به‌عنوانِ صداگذار ثبت شد، فیلم‌های هفت دختر برای هفت پسر (محمد متوسلانی، ۱۳۴۷) و سپس بهرام شیردل (امین امینی، ۱۳۴۷) بود.

وی در سال ۱۳۵۰ و با معرفیِ بهرام ری‌پور، در وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد. اسحاق خانزادی تاکنون صدابرداری یا صداگذاری ۱۳۰۰ فیلم سینمایی بلند، کوتاه، مستند، گزارشی و خبری را در سینما و تلویزیون ایران انجام داده که برخی از مهمترین آنان عبارتند از: یک اتفاق ساده (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۲)، طبیعت بی‌جان (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۴)، ملکوت (خسرو هریتاش، ۱۳۵۵)، در امتداد شب (پرویز صیاد، ۱۳۵۶)، چریکهٔ تارا (بهرام بیضایی، ۱۳۵۷) و دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۰).

خانزادی همچنین صدابرداری «هفتمین دورهٔ بازی‌های آسیایی در تهران» را نیز بعهده داشته‌است. اسحاق خانزادی از دههٔ ۱۳۷۰ که صدابرداری سر صحنه در سینمای ایران گسترش یافت، در این زمینه نیز فعالیت کرده و گاهی به او پیشنهاد بازیگری نیز داده شده‌است که از آن جمله بازی در فیلم سردار جنگل (امیر قویدل ۱۳۶۲) است.

از دیگر زمینه‌های فعالیت هنری او، می‌توان به طراحی چهره‌پردازی در فیلم تحفه‌ها (ابراهیم وحیدزاده ۱۳۶۶) و انتخاب موسیقی برای دو فیلم توجیه (منوچهر حقانی‌پرست ۱۳۶۰) اشاره کرد.

خروج از نسخه موبایل