کارگردان فیلم سینمایی «پرویز خان» تاکید کرد، «در این فیلم بازیکن خاصی را در تیررس قرار ندادهایم ولی برخی ویژگیهای کاراکترهای خیالی فیلم واقعی هستند.»
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، علی ثقفی که نخستین تجربه بلند سینمایی خود را با پرداختن به دورانی از مربیگری مرحوم پرویز دهداری – یکی از سرمربیان سرشناس سالهای دور تیم ملی فوتبال – راهی چهل و دومین جشنواره فیلم فجر کرده، از ویژگیها و حساسیتهای ساخت فیلمش سخن گفت.
او که خود را در عالم تماشای فوتبال یک تماشاچی پرهیجان میداند، درباره ساخت فیلم «پرویز خان» با سوژهای ورزشی به ایسنا گفت: ساخت فیلمی درباره مرحوم پرویز دهداری از چند جهت برایم مهم بود؛ از جمله آنکه جهان کاراکتر به من نزدیک بود و دیگر آنکه جدا از علاقه خودم به تماشای مسابقات فوتبال تیم ملی، علاقه داشتم درباه این تیم یک فیلم هم بسازم بخصوص آنکه پیشتر سابقه ساخت مستندهای فوتبالی را هم داشتم.
ثقفی درباره شناخت خود از پرویز دهداری -بازیکن و مربی سابق تیم ملی ایران- افزود: آقای دهداری را میشناختم و وقتی وارد تحقیقات شدم شناختم خیلی گستردهتر شد. در قصه فیلم «پرویز خان» اسامی چهرههایی که ما بهازا دارند، تغییر کرده است اما به دیالوگهای واقعی وفادار بودیم و برخی از آنها نعل به نعل از متن روزنامهها برداشته شده است.
وی درباره پایبندی خود به واقعیت در فیلم «پرویز خان» گفت: به طور کلی تلاش کردیم در هر موقعیتی که مستند جوابگو است، واقعیت را مبنا قرار دهیم مگر اینکه درام تغییراتی را بطلبد و واقعیت به نام درام پختهتر شود. به هر حال ما یک قصه تعریف میکنیم و وقتی درام کمرنگ باشد، میتوان چنین تغییری داشت. البته اینکه چه چیزی از واقعیت گزینش شود در پرداختن به این جنس کارها اهمیت دارد و باید بخشهای دراماتیکتر را از یک قصه یا شخصیت گزینش کنید.
این کارگردان درباره انتخاب سعید پورصمیمی و تناسب سنی او با پرویز دهداری در مقطعی که داستان فیلم روایت میشود، توضیح داد: پرویز دهداری در مقطع زمانی فیلم «پرویز خان» ۶۰ ساله بوده است اما به طور کلی این مربی به لحاظ سنی شکستهتر به نظر میرسیده است. نکته بعدی این است که آقای پورصمیمی بسیار چابک و سرزنده هستند و حتی همه حرکات، از شکل راه رفتن تا توپ زدن، همگی را از پرویز دهداری وام گرفتند. مرحوم دهداری معمولا کنار زمین واکنش احساسی خاصی به گل زدن نشان نمیدادند و ما به تمام این جزییات در فیلم دقت کردیم.
ثقفی اظهار کرد: مسئله فیلم ما ایران و تعصب روی ایرانمان است و فکر میکنم این فیلم میتواند قدمی در تقویت ملیت ما و افتخار به ایرانی بودنمان بردارد.
او درباره میزان رضایت خود از نتیجه نهایی کارش گفت: خودم خیلی راضی هستم، به نظرم کار سختی را انجام دادیم و به بحث ناشناختهای ورود کردیم. حتی به نظرم سکانسهایی را دراین فیلم میبینیم که در سینمای ایران تاکنون تجربه نشده است از جمله اینکه بخشی از استادیوم را بازسازی کردیم که در عمل کار بسیار پیچیده و گستردهای بود.
این فیلم که به یک اتفاق خاص در تیم ملی ایران در دوران مربیگری دهداری میپردازد و هنوز هم ناگفتههایی از آن باقی مانده است، شخصیتهایی دارد که برای آنها میتوان مابهازای واقعی پیدا کرد. البته ثقفی تاکید دارد که بازیکن خاصی را از آن دوران مدنظر قرار نداده است.
او در این زمینه توضیح داد: ما در فیلم بازیکن یا شخص خاصی را در تیررس قرار ندادیم ولی بعضی ویژگیها در این کاراکترهای خیالی، واقعی است و بعضیها ویژگیها هم واقعی نیست. ملاک ما بیشتر روایت تفکر آقای دهداری بود و دلیلی نمیدیدیم که خیلی وارد مسائل دیگر شویم.
«پرویز خان» با بازی سعید پورصمیمی یکی از ساختههای جدید سازمان اوج است که در آخرین روز جشنواره فیلم فجر در برج میلاد برای اهالی رسانه و منتقدان رونمایی میشود.
تهیهکننده فیلم سینمایی«میرو» گفت: این فیلم اثری متفاوت از سیستان و بلوچستان است، نگاهی شریف و وطنپرستانه دارد و رسالتش فراتر از فروش گیشه است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم سینمایی «میرو» به کارگردانی حسین ریگی دومین فیلم روز چهارم جشنواره فیلم فجر -روز یکشنبه ۱۵ بهمن – در خانه جشنواره اکران شد و پش از آن نشست خبری با حضور حسین ریگی کارگردان، پیمان شیرخانی نویسنده، سعید الهی تهیهکننده، سودابه بیضایی، امیررضا دلاوری، حمید ابراهیمی، ایوب افشار و مهدی دینمحمدپور از جمله بازیگران این فیلم سینمایی حضور داشتند.
میرو نگاهی شریف و وطنپرستانه دارد
سعید الهی تهیهکننده فیلم میرو بیان کرد: میدانم که اصحاب رسانه شبانهروز تلاش میکنید تا فرهنگ و هنر رونق داشته باشد. از همه عوامل این فیلم که ما به نمایندگی آنها روی سن هستیم، تشکر میکنم. همچنین از حسین ریگی ممنون هستم، این مدت سعی کردیم همسو باشیم تا این فیلم اخلاقگرا ساخته شود.
وی افزود: امروز در خدمت ایوب افشار هنرمند پیشکسوت سیستان و بلوچستان هستیم که اگر نبود، نمیتوانستیم از ظرفیت این فضا استفاده کنیم. ایده اولیه این فیلم از سمت حسین ریگی ارائه شد و پس از آن با بنیاد سینمایی فارابی مشارکت کردیم.
الهی خاطر نشان کرد: سالهاست در حوزه سینمای راهبردی نظر دادهام و باید بگویم که رسالت «میرو» فراتر از فروش گیشه است. از نظر من، درست است که فرم و فن در سینما مهم است؛ اما سیاست راهبرد حرف اول را میزند.
وی داد: در فرایند ساخت این اثر، متوجه شدیم که میتوانیم حرفهایی مهمی مانند ایثار را در خلال قصه بزنیم. فیلم «میرو» اثر متفاوتی در حوزه سیستان و بلوچستان است. این استان، همواره منطقهای محروم قلمداد شده و همین قضیه باعث شده فقط از جنبه محرومیت به آن توجه شود.سیستان و بلوچستان یک بغض فروخورده است.
الهی ادامه داد: فارغ از کم و کاستیهای این فیلم، «میرو» راهبردی است و نگاهی شریف و وطنپرستانه دارد. استان سیستان و بلوچستان ظرایف پنهانی دارد که ما تلاش کردیم آنها را به تصویر بکشیم. استان سیستان بلوچستان بسیار پهناور است اما فیلم «میرو» اکنون در جشنواره فیلم فجر، تنها در سالن این منطقه نمایش داده میشود.
فیلمسازی درباره سیستانوبلوچستان را وظیفه خود میدانم
حسین ریگی کارگردان میرو عنوان کرد: باز هم به سراغ سیستان بلوچستان و باز هم به سراغ جنوب شرقی ایران رفتم، اما هنوز سینمای ایران دِین خودش را به این منطقه ادا نکرده است. به اعتقاد من، هنوز جا دارد تا به سیستان و بلوچستان بپردازیم تا بتوانیم چهره مظلومیت این منطقه را نشان دهیم.
ریگی در پاسخ به سوال خبرنگار سینمایی ایرنا اظهار داشت: چه در زمینه مستند و فیلم کوتاه همواره گروه کودک ونوجوان برای من مهم بود به این دلیل که آیندگان سرزمین ما آنها هستند، و این سرزمین را آنها می سازند، مخصوصا سیستان و بلوچستان. آنجا وقتی به بچه های می گوییم نقاشی بکشید و رویا پردازی کنید، میپرسد من چه چیزی بکشم؟ پس وظیفه خود میدانم درباره سیستان و بلوچستان و کودک و نوجوان فیلم بسازم .
وی افزود:همیشه نقد وجود دارد که چرا این فیلم ها را میسازی با اینکه فروش هم نمی رود؛ فیلم های کودک و نوجوان در همه جای دنیا همین است، کم فروش است. فقط دو سه فیلم در هالیوود است که فروش خوبی دارند. همه جای جهان گونه فیلم کودک و نوجوان حمایتی است. باید حمایت شود و چرخه خود را دارد، وقتی چرخه معیوب باشد، از تولید تا اکران دچار مشکل میشود.
کارگردان میرو افزود: همه جای دنیا، فیلمهای کودک نوجوان حمایت می شوند، بیشتر هدف شناخت جامعه شناسی و فرهنگ شناسی است، صرف فروش چند میلیاردی نیست، فروش داشته باشد که چه بهتر، چرخ اقتصاد سینما باید بچرخد. وظیفه ما همین است، شاید نوع فیلم های من مورد اقبال قرار نگیرد، اما شاهد بودم بسیاری در سینما فیلم را می دیدند و حس می کردند که از سیستان و بلوچستان صحبت می کنم .
مهمترین حامی من دعای مادرم است
ریگی کارگردان فیلم «میرو» بیان داشت: بنیاد سینمایی فارابی از فیلمهای کودک و نوجوان حمایت میکند؛ اما مهمترین حامی و پارتی من دعای مادرم است که امروز هم در نشست حضور دارد. در ادامه با اشاره ریگی به حضور مادرش، حضار به افتخار این نگاه و احترام، ریگی و مادرش را تشویق کردند.
ریگی بیان داشت: بازیگران سیستان و بلوچستانی، هنرور بودند و دوست داشتم که آنها نقش جدیتری در «میرو» بازی کنند. همواره از تهیهکنندگان خواهش میکنم که بخشی از بازیگران، بومی آن منطقه باشند و بتوانند سکانسهای خوب و با گفتگوهای خوب ایفا کنند و در این فیلم هم مشاهده میکنید که همین کار را انجام دادیم.
وی در ادامه افزود: «میرو» فیلمی مادرانه است. قطعا مادران این سرزمین، آموزگاران فرزندان هستند که زمان طولانی را با آنها سپری میکنند. این فیلم ریتم کندی ندارد و لنزی که برای فیلمبرداری انتخاب کردیم دلیل دارد زیرا حس و حال قصه را مناسبتر منتقل میکند.
وی افزود: در این فیلم بازیگران حرفهای و نابازیگر ایفای نقش کردهاند که تعادلی در فیلم ایجاد کرده است. «میرو» یک اسم بلوچی است. من سالها قبل با این اسم آشنا شدم و مستندش را ساختم. احساس کردم این نام، برای این قصه مناسب است و در نتیجه عنوان فیلم، «میرو» شد.
ریگی ادامه داد: همانطور که ما در مدارس زنگ ورزش داریم، باید زنگ سینما هم داشته باشیم تا فضایی برای فیلمهای گونه کودک و نوجوان به وجود آید. فیلم تکلیفش را با تماشاگر روشن کرده و طی روایت داستان، پیامش را به مخاطب منتقل میکند.
دهه شصتیها تحت تاثیر جنگ بودند
پیمان شیرخانی نویسنده «میرو» تشریح کرد: زمانی که نویسنده شخصیت ها را مینویسد، به هر حال چیزی به او اضافه میشود. من در نوجوانی آرام بودم؛ در حالی که شخصیت«میرو» شیطنتهای زیادی دارد. البته نوجوانان دهه شصت، خواه و ناخواه تحت تاثیر جنگ قرار گرفته بودند که در این فیلم به آن اشاره میشود.
سودابه بیضایی از تجربه بازی در نقش زنی سیستانی در فیلم میرو صحبت کرد و گفت: این شخصیت، برای من مادری متفاوت بود. در سفر قهرمانی «میرو»، مادر نقش مهم و تاثیرگذاری داشت، چیزی که من در فیلمنامه های دیگر ندیده بودم.
وی درباره رسیدن به لهجه بلوچی در فیلم اظهار داشت: برای این که بتوانم به لهجه مناسب برسم، حدود یک هفته زمان داشتم و ایوب افشار در این مسیر به من کمک بسیاری کرد.
مردم بلوچ هنرمند هستند
ایوب افشار بازیگر بلوچ فیلم «میرو» بیان کرد: هر زمان که صحبت از بلوچ میشد، شما فردی را تصور میکردید که تفنگی در دست دارد و دستاری روی سر؛ اما ما هم هنرمند هستیم. ما دیر به صحنه آمدیم؛ اما به کمک حسین ریگی درست آمدیم. خوشحال هستم که ما بلوچیها درست به این هنر وارد شدیم.
«ما نمیگویم در سیستان و بلوچستان قاچاقچی نیست، اما همه این خطه، این نیست. از قبل انقلاب تا کنون فیلمهایی که در این منطقه ساخته میشدند، تصور غلطی به مردم نشان میدادند. «میرو» اولین فیلمی است که واقعیت بلوچ را به تصویر کشید»
حدود ۱۰ روز هم روی آب بودیم
مهدی دینمحمدپور بازیگر نقش میرو نیز گفت: حرفه من بازیگری نیست، تا کنون دو فیلم بازی کردم و مغازه هم دارم. زمانی که فیلم نامه را خواندم، به دلیل این که تصویر واقعی از استانم نشان میداد، تصمیم به بازی گرفتم. از چالشهای بازی در این فیلم این بود که در زمان فیلمبرداری حتی یک روز هم تعطیلی نداشتیم و حدود ۱۰ روز هم روی آب بودیم.
امیررضا دلاوری دیگر بازیگر این فیلم، اظهار داشت: در فیلم «میرو» سهم کوچکی داشتم و سکانسهای من چهار روز زمان برد زمان کمی برای رسیدن به لهجه و نقش داشتیم و جناب افشار تمام دیالوگهای را با من کار کرد تا بتوانم آنها درست ادا کنم. سالهای اخیر بسیار گزیدهکار شدهام. بجز «میرو»، دو فیلم دیگر برای بازی داشتم، اما این فیلم را انتخاب کردم. زیرا اقوام ایرانی برای من همواره مهم هستند.
حمید ابراهیمی بازیگر فیلم میرو بیان داشت: سالهاست در تئاتر دفاع مقدس کارهای زیادی انجام دادهام و از آن جایی که نقشهای منفی زیادی بازی کردهام، بازی کاراکتر مثبت در «میرو» برای خودم هم، به منزله یک امتحان بود، بنابراین این نقش را پذیرفتم.
به استعدادهای سیستان و بلوچستان کمک کنید
دلاوری بازیگر این فیلم گفت:به واسطه کارمان، شهرهای مختلفی رفتهایم و برای تولید این فیلم به چابهار رفتیم که از بودن در آنجا بسیار لذت بردم. ولی جدا از این، این منقطه بسیار محروم است و من با چند جوان آشنا شدم که علاقه مند کار به حوزه سینما بودهاند، خیلی ها آمدهاند و قولهایی به آنها دادهاند، اما در همان محیط بسته ماندهاند، به خاطر همین از این تریبون استفاده میکنم که اگر کسی میتواند، کمکی به این منطقه و این استعدادها کند.
۲ فیلم با موضوع دفاع مقدس، یک عاشقانه و یک انیمیشن در چهارمین روز جشنواره فیلم فجر روی پرده خانه جشنواره میروند.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، امروز یکشنبه ۱۵ بهمن ماه همزمان با چهارمین روز از برگزاری چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر، چهار فیلم «دست ناپیدا»، «میرو»، «آغوش باز» و «ساعت جادویی» به نمایش گذاشته میشود.
قصههای پشت جبهه از زبان یک خبرنگار زن
اولین نمایش در این روز اختصاص به یک اثر دفاع مقدسی با نام «دست ناپیدا» به کارگردانی انسیه شاه حسینی دارد؛ تنها کارگردان خانمی که توانسته در این دوره به جشنواره فیلم فجر راه پیدا کند. انسیه شاه حسینی این بار نیز یکی از تجربههای حضور خود در جبهههای جنگ را روایت کرده است، فیلمی که تهیه کنندگی آن را سعید سعدی برعهده دارد.
در خلاصه داستان فیلم «دست ناپیدا» آمده است: در سالهای ابتدایی جنگ یک زن خبرنگار با عدهای زن ایثارگر آشنا شده و سرنوشتش دچار تغییر میشود. در این فیلم بازیگرانی چون معصومه بافنده، نسرین احمدخانی، اعظم سادات موسوی، زیبا عسکری حضور دارند.
میرو و رشادتهای مردم سیستان در جنگ
فیلم دومی که در این روز روی پرده میرود فیلم سینمایی «میرو» به کارگردانی حسین ریگی است که آن هم روایتی متفاوت از هشت سال دفاع مقدس و این بار درباره رشادتهای مردم سیستان دارد.
در این فیلم بازیگرانی چون سودابه بیضایی، امیررضا دلاوری، حمید ابراهیمی، مهدی دینمحمدپور، آرزو تاج نیا، ایوب افشار، ابوالفضل همراه، احمدرضا غلامی، محمد بصیرپور، عبدالمجید بلوچ شارکی، فاطمه شهرکی، مصطفی پرکان، محسن آراهیش، عباس ناروئی، دیانا حوت حضور دارند. تهیه کنندگی این فیلم را سعید الهی برعهده دارد.
بهروز شعیبی و یک داستان عاشقانه
اما «آغوش باز» به کارگردانی بهروز شعیبی در سانس سوم خانه جشنواره؛ اکران میشود. این فیلم ششمین ساخته این کارگردان است که یک داستان عاشقانه را روایت میکند. علی سرتیپی تهیه کنندگی این کار را برعهده دارد و در آن بازیگرانی چون حامد کمیلی، محسن کیایی، گلاره عباسی، شبنم گودرزی، جواد خواجوی، وحید نفر، علی عطایی، روژین فاطوریفر، ساینا توکلی، میثم نوروزی، سهیل هژبر، مسعود خانی، مهدی هاشمی، احترام برومند، حسن معجونی و بازیگران کودک؛ هاتف شعیبی و نفس نکی حضور دارند.
در خلاصه داستان جدیدترین ساخته بهروز شعیبی آمده است: سه قصه عاشقانه …، سه زوج در فراز و نشیب روابط عاطفی، فرصت مییابند به تعریف جدیدی از عشق برسند.
سفر به گذشته با ساعت جادویی
آخرین فیلم در روز چهارم جشنواره فیلم فجر، انیمیشن «ساعت جادویی» به کارگردانی محمدعلی بصیری نیک و تهیه کنندگی محمدمهدی نخعی راد است. «ساعت جادویی» اولین انیمیشن از ۴ انیمیشنی است که در جشنواره چهل و دوم فیلم فجر حضور دارند.
داستان انیمیشن «ساعت جادویی» (سفر به تاریکی) از جایی آغاز میشود که یک پسربچه به واسطه هدیهای که از پدربزرگ خود دریافت میکند، موفق به سفر در زمان میشود و به دوران کودکی مادربزرگ خود میرود. در این سفر، این پسربچه شغل خانوادگی خودشان یعنی نمدمالی را از نزدیک میبیند که در گذشته رونق بسیاری داشته است. این سفر در زمان مصادف با قیام گوهرشاد میشود و اشارههایی به فرهنگ پوشش در آن زمان هم دارد. این پسربچه بخشی از حوادث تاریخی را به چشم خود میبیند.
علی شیرمحمدی تهیه کننده فیلم «صبح اعدام» با اشاره به حضور بازیگران کمتر شناخته شده در این فیلم سینمایی عنوان کرد که این هنرمندان در فیلم بازیهای درخشانی دارند.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، امروز در سانس اول برج میلاد فیلم «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه کنندگی علی شیرمحمدی به نمایش درمی آید.
بهروز افخمی در سخنان کوتاهی به مهر درباره ایده اولیه این فیلم گفته بود که ایده اولیه از ساخت یک سریال درباره یکی از شخصیتها بیرون آمده است و بعد در این سال ها تلاش کرده است که فیلمی درباره یک گزارش خبرنگار کیهان درباره تیرباران طیب حاج رضایی بسازد.
این کارگردان درباره اینکه چرا سراغ زندگی طیب حاج رضایی نرفته است، توضیح داد: آن فیلم دیگری می شد که بیوگرافی را شخصیتها را در برمی گرفت ولی این فیلم به نود دقیقه پایانی زندگی طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی می پردازد.
افخمی همیشه چهرهساز بوده است
همچنین علی شیرمحمدی تهیه کننده فیلم «صبح اعدام» در پاسخ به اینکه آیا اگر از بازیگران چهره استفاده میشد فیلم در گیشه میتوانست موفقیت بیشتری کسب کنند به مهر بیان کرد: ابدا قایل نبودیم که حتماً از چهره ها استفاده کنیم تا فیلم بهتر دیده شود. گذشته آقای افخمی را هم ببینید متوجه میشوید که در فیلم های دیگر هم اینگونه بوده است.
وی اضافه کرد: او «عروس» تا «سنپطرزبورگ» او در کنار استفاده از حضور چهره ها، چهره ساز هم بوده است. «سن پترزبورگ» جزو اولین فیلم های محسن تنابنده بود اینجا هم ارسطو خوش رزم را داریم. البته آن فیلم ها داستانی بود و «صبح اعدام» فضایی مستندداستانی دارد و ما به ازاهای بیرونی را به تصویر میکشد از این رو آدمها درباره شخصیت های این واقعه ذهنیت دارند به همین دلیل با این شخصیت ها هم ذات پنداری می کنند. پس باید مثل بازیگران درجه یکی که از آنها بهره گرفتیم سراغ کسانی می رفتیم که بتوان با آنها ارتباط گرفت اگر از بازیگر چهره استفاده می کردیم هرگز این اتفاق رخ نمیداد.
این تهیه کننده تصریح کرد: اما همین افراد هم بازی های درخشانی در این اثر داشتند. بهروز افخمی در اینکه از چنین بازیگرانی بازی بگیرد و در پرورش استعدادهای نهفته و به عرصه آوردنشان استاد است.
شیرمحمدی درباره مقطعی که از زندگی سوژه های فیلم به نمایش گذاشته می شود، بیان کرد: ما نود دقیقه پایانی زندگی طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی را می بینیم که از زمان بردنشان برای اعدام تا دقیقه پایانی تیرباران به تصویر کشیده می شود.
وی که طراحی صحنه فیلم را هم بر عهده دارد درباره لوکیشن های کار بیان کرد: فیلم تک لوکیشن نیست و در چند لوکیشن می گذرد اما شاید بخش بیشتری از آن در زندان باشد.
تهیه کننده «صبح اعدام» درباره چالش های تولید این فیلم اظهار کرد: کارهای تاریخی عموما کار سختی است مخصوصا تاریخی که آدم ها هنوز در قید حیات هستند. وقتی درباره دهه ۶۰ و ۴۰ اثری می سازید آدم ها هنوز هستند و آن تاریخ را به یاد دارند و به لحاظ رعایت قواعد طراحی صحنه و لباس باید مراقبت کنید تا طراحی ها بتواند به حقیقت و واقعیت زمان خود تنه بزنند.
شیرمحمدی در پاسخ به اینکه با خانواده طیب حاج رضایی ارتباطی داشته اند یا خیر؟ توضیح داد: در زمان ساخت فیلم کسی را نتوانستیم پیدا کنیم و فرزند ایشان خارج از کشور بود اما ارتباطی با بستگان حاج اسماعیل رضایی برقرار کردیم و حتی خواهر یا دامادشان چند بار سر صحنه فیلم آمدند.
شیرمحمدی درباره فضای تولیدی این اثر که براساس یک گزارش بوده و فراتر نرفته اند، بیان کرد: قصه براساس گزارشی از روزنامه کیهان است که سال ها ذهن بهروز افخمی را درگیر کرده بود و به همین دلیل ما وارد زندگی خصوصی و شخصی این سوژه ها نشدیم و همان گزارش بستر اصلی قصه ما شد.
اهمیت یک برهه تاریخی
وی درباره اینکه تصویر کردن این گزارش چه جذابیتی برای افخمی دارد، عنوان کرد: به هر حال این برشی از تاریخ است و اجحافی که دستگاه پهلوی نسبت به سوژه ها داشته است برای آقای افخمی جذاب بود. تهمتی به عده ای زده می شد و بعد آنها اعدام می شدند؛ این ماجرا در ذات خود دراماتیک است.
شیرمحمدی در پاسخ به اینکه به نظرش افخمی در ساخت فیلم سیاسی موفق تر است یا طنز و درام بیان کرد: افخمی نشان داده است در همه ورژن های فیلمسازی و ژانرهای مختلف موفق است.
وی درباره انتقادها به برخی آثار وی اظهار کرد: خود من فقط یک فیلم افخمی را دوست نداشتم که فیلم «روباه» بود ولی خودش می گوید آن بهترین فیلمش است که من متوجهش نشده ام.
شیرمحمدی درباره اینکه رفتن افخمی به «هفت» با توجه به اینکه خودش در جشنواره فیلم دارد شائبه تبعیض به وجود می آورد یا خیر؟ بیان کرد: به هر حال ما هم فیلمی داریم که در کنار دیگر فیلم ها دیده می شود البته شاید هم آقای افخمی ما را به برنامه اش دعوت نکند. با این حال به نظرم منافاتی ندارد. او یک برنامه تخصصی سینمایی دارد و همه دوستانی که در فجر فیلم دارند دعوت می شوند. سوال خیلی ها هم است ولی من متوجهش نمی شوم. در عین حال این را هم بگویم هر حرفی هم در این تریبن ها زده شود به نفع فیلم نیست چون مردم خیلی باهوش هستند و اگر کسی تریبون داشته باشد هم نمی تواند بگوید بروید فیلم مرا ببینید یا اینکه بخواهد در این زمینه تاثیر بیشتری بگذارد.
این تهیه کننده در پایان درباره صحنه یا سکانسی که در فیلم تکان دهنده است، گفت: آن لحظه ای که این ۲ نفر تیرباران می شوند به نظرم صحنه تکان دهنده ای است به ویژه که حاج اسماعیل رضایی فرد عجیبی بود و وقتی درباره او و حتی حاج طیب می خوانید متوجه می شوید که خیلی به مردم خدمت کرده اند. حاج اسماعیل از کودکی بدون پدر بوده است و خرج خود و مادر و خانواده اش را داده است. او به بهترین شکل ممکن رشد کرد و اینقدر صالح بود که همه به او اعتماد می کردند. معروف هم بود که خیلی در تجارت خوش شانس است. صحنه تیرباران این ۲ عزیز به نظرم صحنه تکان دهنده فیلم است.
محمود کلاری کارگردان فیلم «تابستان همان سال» بیان کرد این فیلم را براساس تجربه ۴۰ سال خود در سینما تولید کرده است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، نشست خبری فیلم «تابستان همان سال» به کارگردانی محمود کلاری و تهیه کنندگی علی اوجی، غروب امروز جمعه ۱۳ بهمن ماه در برج میلاد برگزار شد.
در ابتدای این نشست، محمود کلاری کارگردان فیلم گفت: روزگاری من عکاس بودم و حالا اینجا پشت میز در مقام کارگردان هستم، پیش از هرچیز برای صدای بسیار بسیار بد فیلم عذرخواهی می کنم، تلاش کردیم درست شود اما موفق نشدیم تا صدای بهتری در این سالن داشته باشیم. امروز روز دوم نمایش فیلم ها در این سالن است و امیدوارم مجریان این جشنواره نظمی به نمایش ها دهند تا فیلم ها بهتر دیده شود. این همه فستیوال در دنیا دیده ام و تجربه آنها می گوید فیلم که شروع می شود درها بسته می شود و کسی اجازه ورود ندارد.
وی ادامه داد: سعی کردم این فیلم به شدت قصه گو باشد؛ روایت اول فیلم بسیار مهم است. سعی کردم قصه بگویم برای مخاطب فیلم که همان چیزی است که در سینمای ایران فراموش شده است.
این کارگردان و فیلمبردار باسابقه درباره ریتم فیلم بیان کرد: هیچ تدبیری برای ریتم دهی به فیلم نداشتم؛ این فیلم براساس تجربه بیش از ۴ دهه فعالیت در سینما تولید شده و به دنبال ایجاد ریتم در فیلم نبودم. معتقدم دست کاری در روند فیلم و ایجاد ریتم می تواند به فیلم صدمه بزند. فیلمی که ذاتش کند است نمی توان به آن ریتم تند داد معتقدم هر فیلمی براساس سکانس ها ریتم می گیرد. مونتاژ اولیه فیلم ۱۱۵ دقیقه بود و در مونتاژ دوم سکانس هایی که به فیلم کمک نمی کرد، حذف شد.
کلاری درباره ویرانی خانه مادری در فیلم گفت: این ویرانی برای فرسودگی شهری است و بافت قدیمی تهران جای خود را به معماری بی هویتی که شاهدش هستیم، داده است.
در ادامه سمیرا حسن پور بازیگر نقش عاطی گفت: این شخص درواقع مادر آقای کلاری را در فیلم بازی می کند و من سعی کردم حس دوری از شوهرش را در فیلم درآورم و سعی کردم یک شخصیت آرام را در فیلم داشته باشم که دور از شخصیت واقعی من است.
در ادامه نشست رایان سرلک بازیگر کودک این فیلم نیز عنوان کرد: از اینکه در این فیلم حضور داشتم برای من بسیار جذاب بود و از آقای کلاری خیلی چیزها یاد گرفتم. یکی از سخت ترین چیزهای این فیلم این بود که «تابستان همان سال» در زمستان همان سال فیلمبرداری شد و ما باید در سرما لباس تابستانی می پوشیدم و سکانس حوض برای من بسیار سخت بود البته سکانس های سخت در فیلم زیاد بود.
رونیکا بهرام زاده دیگر بازیگر کودک این فیلم نیز بیان کرد: امیدوارم آقای کلاری و مردم من و بازی من را دوست داشته باشند.
کوهیار کلاری فیلمبردار نیز گفت: این شانس را داشته ام که ۲۲ سال است با پدر کار می کنم، اما کار در این فیلم برای من یک شانس بود چرا که کار با کارگردانی که خود خدای فیلمبرداری است یک شانس بزرگ است. حضور پدر به عنوان کارگردان برای من آرامش به همراه آورده بود.
کامیاب امین عشایری طراح صحنه نیز از تجربه همکاری خود با محمود کلاری گفت و این تجربه را یک تجربه شیرین دانست.
در ادامه حمید نجفی راد درباره تدوین این فیلم مطرح کرد: همه ارکان این فیلم کاملاً فکر شده انجام شده است. حتی نریشن آقای کلاری با وسواس خاصی نوشته شده تا مخاطب بتواند قدم به قدم با فیلم همراه باشد. تدوین این فیلم با همراهی آقای کلاری بیش از ۲ ماه طول کشید به همین دلیل تاکید می کنم که فیلم با تمام اجزای آن درست است.
علی اوجی در پایان این نشست یادآور شد: سلیقه من اولین پارامتری است که من را به سمت تولید فیلم های متفکر کشانده است و از اینکه هدف خود را در سینما دنبال می کنم خوشحال هستم. لازم است این را بگویم که آقای کلاری فیلمبردار با آقای کلاری کارگردان، کاملاً ۲ شخصیت متفاوت هستند.
همزمان با آغاز بلیت فروشی فیلمهای چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، پوستر فیلم سینمایی «احمد» به کارگردانی «امیرعباس ربیعی» با طرحی از «محمد روحالامین» منتشر شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، هر فیلمی در هر جشنواره ای با توجه به سوژه، گونه و موضوعش، حامی و حامیان خود را دارد. وقتی مساله، محیطزیست باشد دوستداران محیط زیست و سازمان حفاظت حامی این موضوع هستند و وقتی موضوع به معلولان و توان یابان برمیگردد، فعالان حوزه اجتماعی و سازمان بهزیستی، تمام قد حمایت میکنند؛ فیلمهای دفاع مقدسی هم تماشاگران خود را دارند و هم حامیان خود را؛ فیلمهای دنیای کودکان و پویانماییها هم در جشنوارهها به راحتی حامیان خود را پیدا میکنند، از کودک تا بزرگسال، از آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری تا فعالان حوزه کودک. آنچه همیشه در جشنوارهها و هر رویدادی در میان مخاطب، تماشاگر، سازمانها و نهادهای مورد حمایت معنوی و مادی است، آثاری است که به ستارههای تابناک سرزمینمان یعنی شهدای والامقام دوران مختلف تاریخ انقلاب کشورمان مربوط است که البته هر چه در این گونه فیلم ساخته شود و هر چه حمایت شود باز هم کم است.
شور عاشقی، دست ناپیدا، میرو و آن دو فیلمهایی است که در چهلودومین جشنواره فیلم فجر مورد حمایت بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار دارد، البته سه فیلم شور عاشقی، دست ناپیدا و میرو در بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره به رقابت میپردازند
هیات انتخاب و داوری مسابقه تبلیغات جشنواره فیلم فجر
جشنواره فیلم فجر برای بخش مسابقه تبلیغات هیات انتخاب و داوری را معرفی کرد، در این دوره جواد فرحانی، امیر شیبان خاقانی، بهزاد خورشیدی، حمیدرضا بیدقی، کوروش پیرو آثار این دوره شامل عکس، پوستر و تیزر را بر اساس آئیننامه مورد ارزیابی قرار میدهند.
معرفی نامزدهای بخش فیلم کوتاه جشنواره فجر۴۲
با اتمام جلسه جمعبندی هیات انتخاب و داوری بخش فیلم کوتاه داستانی چهل و دومین جشنواره فیلم فجر متشکل از مریم بحرالعلومی، حمید بهمنی، رضا سبحانی، لیلی عاج و هادی مقدم دوست از بین فیلمهای اذان صبح به افق یزد، آلفا، بازسازی،تاکسی درمیست، جاذبه غیر نیوتونی، خودکشی به سبک نیچه، دنیا منم فوئه، زاک، سربسته، شریف، صونا، ضلعی برای خروج، قوتار، کوچ، گربه ماهی، مدیر مدرسه، ناظر، یوفو، نامزدهای بهترین فیلم کوتاه این دوره از جشنواره به شرح زیر اعلام شدند:
جاذبه غیرنیوتونی به کارگردانی علیرضا صادقی و تهیه کنندگی مجتبی آرش نیا
خودکشی به سبک نیچه به کارگردانی پیام کردستانی و تهیه کنندگی پیام کردستانی و بهمن رضایی
سربسته به کارگردانی یاسر خیر و تهیه کنندگی یاسر خیر و انجمن سینمای جوان ایران
شریفبه کارگردانی محمد علیزاده فرد و تهیه کنندگی محسن مجیدپور و انجمن سینمای جوان ایران
مدیر مدرسه به کارگردانی میکائیل دیانی و تهیه کنندگی سیدمحمدهادی آقاجانی
یوفو به کارگردانی سیدحامد حسینی و سیدمهدی حسینی و تهیه کنندگی سیدحامد حسینی و سید مهدی حسینی و انجمن سینمای جوان ایران
پوستر «احمد» رونمایی شد
همزمان با آغاز بلیتفروشی فیلمهای چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر و در آستانه برگزاری این رویداد، پوستر فیلم سینمایی احمد به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیهکنندگی حبیب والینژاد با تصویری از تینو صالحی در نقش شهید احمد کاظم و با طرحی از محمد روحالامین منتشر شد.
احمد که برای نخستین بار نقش موثر شهید احمد کاظمی را در ۱۸ ساعت ابتدایی زلزله دلخراش بم به تصویر میکشد، در بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر ۴۲ حضور دارد و جمعه- ۲۰ بهمن ماه- در نوبت اول در خانه جشنواره (برج میلاد تهران) به نمایش درمیآید.
در خلاصه داستان این اثر که در ژانر حادثهای ساخته شده، آمده است: «ساعتی پس از زلزله، احمد کاظمی وارد فرودگاه بم میشود…»
تینو صالحی، توماج دانش بهزادی، ساره رشیدی، مهیار شاپوری، عباس جلیلزاده، عماد درویشی، علی صادقیزاده، مریم ماهانی، زهرا مرادیزاده کرمانی، تصنیف حسینی، عرفان سروستانی، مینا شفیعی، سیدمحمد صفوی، آرین اویسی، احمد صمیمی، حسام ایمانی، حامد معالی مهربانی، کامبیز منصف، آرمان متیننیا، فاطمه حسینی، لیلا شیرمحمدی و مجید خوبان دیگر نقشآفرینان این فیلم سینمایی هستند.
دیگر عوامل «احمد» عبارتند از نویسندگان: امیرعباس ربیعی و رضا محبینوری، مدیر فیلمبرداری: هاشم مرادی، طراح صحنه: محمدرضا شجاعی، تدوین: حمید نجفیراد، طراح لباس: نیاز حمیدی، طراح گریم: مرتضی کهزادی، موسیقی: مسعود سخاوتدوست، اصلاح رنگ و نور: فرهاد قدسی، صدابردار: طاهر پیشوایی، صداگذار: حسین قورچیان، جلوههای ویژه بصری: محمد برادران، جلوههای ویژه میدانی: حمید رسولیان، مدیر تولید: منصور غضنفری، مدیر تدارکات: محمد محمدنیا، مدیر برنامهریزی: بهمن حسینی، دستیار یک کارگردان: صالح غربی جوان، استوری برد: اوستا فروردین، عکاس: امیرحسین غضنفری، روابط عمومی: سپیده شریعت رضوی و محصول موسسه تصویرشهر و سازمان سینمایی سوره.
پوستر انیمیشن «ساعت جادویی» منتشر شد
پوستر انیمیشن سینمایی ساعت جادویی به کارگردانی محمدعلی بصیری نیک و تهیه کنندگی محمدمهدی نخعی راد و ناصر جاهدنیا محصول مدرسه سینمایی اندیشه و هنر (ماه)، تهیه شده در موسسه فانوس خیال منتشر شد. طراحی پوستر توسط مهدی کارگزار و طراحی لوگو توسط فرزانه حقیقت انجام شده است.
انیمیشن سینمایی ساعت جادویی که در بخش انیمیشن چهل و دومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، روز یکشنبه ۱۵ بهمن ماه در نوبت چهارم در خانه جشنواره برای اهالی رسانه و منتقدان به نمایش در میآید.
قصه این انیمیشن از جایی آغاز میشود که یک پسر بچه به واسطه هدیهای که از پدر بزرگ خود دریافت می کند، موفق به سفر در زمان می شود و به دوران کودکی مادربزرگ خود میرود.
پوستر فیلم سینمایی «پیرپسر» منتشر شد
جشنواره فیلم روتردام همزمان با آغاز نمایشهای فیلم سینمایی پیرپسر در سینماهای هلند از پوستر این فیلم با نام بین المللی THE OLD BACHELORرونمایی کرد.
فیلم سینمایی پیرپسر ساخته اکتای براهنی و به تهیهکنندگی بابک حمیدیان و حنیف سـروری برای رقابت در بخش مسابقه پرده بزرگ پنجاه و سومین دوره جشنواره فیلم روتردام حضور دارد.
این فستیوال از ۲۵ ژانویه تا ۴ فوریه (۵ تا ۱۵ بهمن) در شهر روتردام برگزار میشود و اولین اکران فیلم سینمایی پیر پسر در این جشنواره فردا ۱۰ بهمن (۳۰ ژانویه) خواهد بود و تا پایان جشنواره نیز در چهار سانس در روزهای مختلف به نمایش درخواهد آمد.
جشنواره فیلم روتردام که به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای سینمایی اروپا شناخته میشود، به دنبال ارائه منتخبی از آثار سینمایی مستقل و خلاقانه با کیفیتی در سطح جهانی است.
فیلم سینمایی پیرپسر دومین فیلم سینمایی اکتای براهنی در مقام کارگردان است. او این اثر را با فیلمنامهای به قلم خود و با سرمایهگذاری ارسلان براهنی و امیرحسین عبدالهی جلوی دوربین برده است.لیلا حاتمی، حامد بهداد، محمد ولیزادگان و حسن پورشیرازی بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند.
همچنین محمدرضا داوودنژاد، رضا رویگری، فهیمه رحیمنیا، بابک حمیدیان، وحید قاضیزاهدی، علی رحیمی، هژیرسام احمدی، وحید رحمتی، شقایق فریادشیران، آرش آقابیک، مهسا باقری، میثم غنیزاده، مهری کاظمی، آذر محمدی، محمد برنجپور، غلامعلی رضایی، عباس پرنیانی در این فیلم نقشآفرینی کردهاند.
انتشار اولین تصویر از پویانمایی «شمشیر و اندوه»
پویانمایی شمشیر واندوه از تصویر کارن شخصیت اصلی فیلم به همراه لوگو موشن رونمایی کرد. در خلاصه داستان این پویانمایی که برای اولین بار در تاریخ انیمیشن ایران با استفاده از اسکن انسانی(MetaHuman) تولید شده، آمده است: «برای تحقق رویایی که داری مبارزه کن…»
اولین تصویر از علی شادمان «تابستان همان سال» منتشر شد
فیلم سینمایی تابستان همان سال به کارگردانی محمود کلاری و تهیه کنندگی علی اوجی، امسال در جشنواره فیلم فجر به نمایش درمیآید به این بهانه اولین تصویر از علی شادمان بازیگر اصلی این فیلم منتشر شد.
محمود کلاری فیلمبردار معتبر سینمای ایران است که تاکنون چندین سیمرغ از ادوار مختلف جشنواره فجر را کسب کرده است. علی اوجی که سابقه تهیه فیلم های کارگردانان همچون مسعود کیمیایی را در کارنامه دارد این فیلم را تهیه کرده است.
فیلمبرداری «قهرمان جندی شاپور» پایان یافت
همزمان با سالروز شهادت شهید دکتر مجید بقایی مرحله فیلمبرداری قهرمان جندیشاپور به کارگردانی مهدی صاحبی و تهیه کنندگی ابوذرپورمحمدی پایان یافت. قهرمان جندی شاپور به زندگی دکتر شهید مجید بقایی دانشجوی نخبه پزشکی میپردازد که در سن ۲۳ سالگی به فرماندهی قوای یکم کربلا در راس جبهههای جنوب منصوب شد و در کنار شهید حسن باقری از طراحان اصلی عملیات فتح المبین و بیت المقدس بود که منجر به آزادسازی بخش زیادی از خاک کشور از جمله خرمشهر شد
در این فیلم بازیگرانی چون نادر سلیمانی، مرتضی امینی تبار، الهام نامی، نوید لایقی مقدم، یوسف تیموری، نهال دشتی و محمد رشنو به ایفای نقش میپردازند. دیگر عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از مدیر تولید: هاشم علیاکبری، مدیر فیلمبرداری: عارف نامور، طراح گریم: مجید اسکندری، آهنگساز: بهزاد عبدی، مدیر برنامه ریزی: مهدی توکلی، سرپرست گروه کارگردانی: مهدی آخوندی، طراح صحنه: فرهاد عزیزی فرد، مدیر صدابرداری: سعید زند، دستیار اول کارگردان: فرید کلهر، طراح لباس: زهره رحمانی، تدوین: پویان شعلهور، جلوه های ویژه میدانی: حمید رسولیان، جلوه های ویژه بصری: سعید خلیلی، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، عکاس: علی یعقوبی.
بنیاد فرهنگی روایت فتح با همکاری و تعامل کنگره ملی شهدای استان خوزستان تهیه و تولید این فیلم سینمایی را برعهده دارد.
جلسه شورای صنفی نمایش
جلسه شورای صنفی نمایش با حضور اعضای شورا، به منظور تمرکز بر مفاد آیین نامه و بررسی همه جوانب امر و اعلام نقطه نظرات اعضا درباره کم و کیف مقررات اکران عصر روز ۸ بهمن ماه در سازمان سینمایی برگزار شد. در این جلسه وضعیت فروش فیلمهای روی پرده و تقاضاهای جدید برای اکران مورد بررسی قرار گرفته و با اکران پدران در سرگروه مگامال موافقت شد.
همچنین مسائلی از قبیل تاثیر افزایش سالن بر رونق اقتصاد سینما، ضرورت مراقبت تبلیغی و رسانهای فیلمها و تحلیل فروش آثار روی پرده مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.
روحاله سهرابی مدیرکل نظارت بر عرضه و نمایش فیلم در زمینه رونق اقتصاد سینما و شرایط و کیفیت آثار سینمایی آماده اکران در این جلسه گفت: با توجه به تعداد و تنوع آثار سینمایی تولید شده در یک سال اخیر و رقابت تنگاتنگ قابل پیشبینی در این عرصه و به منظور حمایت از همه آثار روی پرده و توسعه عدالت فرهنگی لازم است با اصلاح و بهروزرسانی آییننامه اکران، شرایط مناسب را برای نمایش فیلمها با درنظر داشتن اقتصاد سینما از سویی و عدالت در اکران از سوی دیگر، فراهم کنیم.
در ادامه این جلسه، درباره موضوع اضافه شدن یک روز نیم بها به روزهای هفته و فرصتها و آسیبهای این طرح و تاثیر آن بر افزایش مخاطب نیز بحث و گفتوگو صورت گرفت.
از تجربه کردن نترسید
کارگاه انتقال تجربه با حضور چهار کارگردان از کارگردانان مجموعه انیمیشنهای کوتاه هنری رویاهای هنری؛ایرج محمدی رزینی کارگردان انیمیشن کوتاه باغ پادشاه، معین صمدی کارگردان انیمیشن کوتاه جمشید؛ مرثیهای بر یک اسطوره، مرضیه ابرار پایدار کارگردان انیمیشن کوتاه آدم خانگی و الهه قمیشی کارگردان انیمیشن کوتاه قطعه تنهایی و دانش آموزان هنرستانهای دخترانه هنرهای زیبای تهران، حضرت مریم، قدس (شهرری)، هنرستان پسرانه انفورماتیک تهران و برخی از علاقهمندان صبح یکشنبه، ۸ بهمن ۱۴۰۲ در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.
کارگردان انیمیشن «باغ پادشاه» درباره چگونگی شکلگیری اولیه توضیح داد: این انیمیشن برمبنای یک شعر و خاطرهای از پدربزرگم با برگهای خشک ساخته شد. تکنیک کمی سخت بود و ساخت آن دوسال و نیم وقت مرا گرفت.
وی در پاسخ به سوال یکی از دانشآموزان رشته انیمیشن که چه توصیهای برای راه آنها دارد، گفت: به شما توصیه میکنم که نترسید. از تجربه کردن و ساختن نترسید. همانطور که گفتم من تحصیلات آکادمیک مرتبط با انیمیشن ندارم. قواعد و قوانین هنر را مطالعه کنید، اما در قید و بند آنها نباشید. نترسید و شجاع باشید. اصلا با اینکه تقلیدکننده باشیم، مساله دارم. باورم این است که هر کدام از ما تواناییهایی داریم که باید روی آنها متمرکز باشیم و آنها را به عرصه ظهور برسانیم.
مجموعه انیمیشنهای کوتاه هنری رویاهای بیداری شامل ۱۰ انیمیشن به نامهای آدم خانگی به کارگردانی مرضیه ابرار پایدار، جمشید؛ مرثیهای بر یک اسطوره به کارگردانی معین صمدی، داش آکل به کارگردانی هاجر مهرانی، دشت گلهای زرد به کارگردانی حسین آقامحمدی، قطعه تنهایی به کارگردانی الهه قمیشی، کلنل به کارگردانی پرستو کاردگر، گنجشکک به کارگردانی الهه فلاحیان، نقطه به کارگردانی محمد زارع، همیشه گمشدهای هست به کارگردانی مسعود صفری، باغ پادشاه به کارگردانی ایرج محمدی رزینی است.
آثاری که در این مجموعه به نمایش درمیآیند در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی شرکت کرده و جوایز معتبری را کسب کردهاند. این بسته انیمیشن مناسب مخاطبان بالای ۱۲ سال است.
مجموعه انیمیشنهای کوتاه هنری رویاهای بیداری از روز چهارشنبه ۲۷ دی ماه هر روز در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه در تهران و روزهای چهارشنبه هر هفته در سینماهای شهرستانها به نمایش در آمده است.
سینما بر اساس عشق بهوجود آمده است
علیرضا خمسه در گفتوگویی با بیان اینکه نهم بهمن سال ۱۳۳۱ به دنیا آمده است، گفت: چه سالهایی که آمد و گذشت و چه خاطرات خوشی که برای من و مخاطبان سینما در طول سالها باقی ماند. از سال ۱۳۶۰ تاکنون که چهل و دو سال میگذرد، در سینما حضور دارم و با فیلم «مرگ یزدگرد» ساخته بهرام بیضایی کارم را آغاز کردم. در سال ۱۳۶۷ در باغ فردوس فعلی به عنوان مدرس بازیگری به آموزش هنرجویان سینمایی مشغول بودم و افراد بسیاری در این مکان تحت تعلیم قرار گرفتند. خدا علی معلم را رحمت کند زمانی که تدریس میکردم، او هم در کلاسها حضور داشت و مشخص نمیشد کدام یک از ما استاد و کدام یک شاگرد هستیم و همیشه سر این موضوع با یکدیگر شوخی میکردیم.
خمسه با بیان اینکه ریشه و سرچشمه حرفه بازیگری و مسیر آن در «عشق» نهفته است، بیان کرد: اگر عشق نباشد، هیچ فردی در جهان هستی و همچنین هنر سینما ماندگار نمیشود زیرا سینما بر اساس عشق به وجود آمده است و همه افراد فعال در این حرفه، عاشقانه وارد این عرصه شدهاند.
وی درباره ژانر کمدی گفت: محور عمده رویکرد ژانر کمدی بر بستر انتقاد قرار گرفته است و اگر این مشخصه از آن گرفته شود فقط هجو باقی میماند. زنده یاد صابری معتقد بود در کمدی باید جراحی صورت گیرد و نه سلاخی زیرا در سلاخی افراد یکدیگر را تخریب میکنند و متاسفانه امروزه این جنس کمدی گسترش یافته است که نوعی هجویه به شمار میرود. نکته مهم این است که طنز یک مساله صد در صد ادبی است اما کمدی یک مقوله کاملا نمایشی به شمار میرود.
این هنرمند افزود: زنده یاد یدالله صمدی زمانی از من خواست فیلمنامه «آپارتمان شماره ۱۳» را با کمک او و آقای دامادی نویسنده اثر بازنویسی کنیم. همچنین ابوالحسن داوودی نیز از من خواست فیلمنامه «جیببرها به بهشت نمیروند» را به اتفاق بنویسیم. شیوه ما این نبود که بعد از نوشتن یک فیلمنامه از کار خداحافظی کنیم. ما آن را زندگی میکردیم و میان ما رفت و آمد خانوادگی برقرار بود به همین دلیل، حاصل کار ما بسیار جدی میشد. زندگی ما تنها بر اساس حرفه نبود بلکه بر اساس نوع نگاه، بینش، رفتارهای خانوادگی و اجتماعی شکل میگرفت. برای من، امثال یدالله صمدی و ابوالحسن داوودی تنها یک فیلمساز نبودند بلکه از دوستان نزدیک به شمار میرفتند تا آنجا که من زمان مراسم عقد زنده یاد کیومرث پوراحمد یکی از شاهدان او و همسرش بودم.
خمسه با بیان اینکه عضوی از گروه تئاتر «پیاده» بوده و در تمام کارهای این گروه حضور داشته است، افزود: این گروه متشکل از مهدی هاشمی، داریوش فرهنگ و گلاب آدینه بود. روزی آنها تصمیم گرفتند سریالی به نام «سلطان و شبان» را بسازند و مهدی هاشمی پیشنهاد کرد من نقش «تلخک» را بازی کنم. یادم می آید آن زمان بخشی از این سریال را در موزه سینما فعلی کار میکردیم. من به تازگی از فرانسه آمده بودم و یکی از ایده آلهایم بازی در نقش دلقک «لیر شاه» بود. در نتیجه نقش تلخک را به شیوهای نو که ترکیبی از روش شرقی و غربی بود به اجرا درآوردم. روزی داریوش فرهنگ گفت من این بازی را از تو نمیخواهم و دلم میخواهد این شخصیت شبیه به سیاه در نمایش سیاه بازی ارائه شود. به او پیشنهاد دادم زنده یاد حسین کسبیان که سیاه را بسیار خوب بازی میکرد این نقش را ایفا کند و بدین شکل او به این مجموعه پیوست.
خمسه در پایان با بیان اینکه معتقد است جمله جاودانه و شاه کلید حیات و هستی، عشق است، بیان کرد: علی حاتمی، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی، داود رشیدی و جمیله شیخی از جمله افرادی بودند که این ویژگی در آنها وجود داشت. عشق شادی است، عشق آزادی است، عشق آغاز و پایان آدمیزادی است.
«علی مسیو» مستندی شاعرانه و ادای دین به وطن است
مراسم رونمایی و نشست نقد و بررسی مستند تاریخی علی مسیو به کارگردانی مسعود میر روز -یکشنبه ۸ بهمن- در پردیس سینمایی چهارسو توسط گروه سینمایی هنر و تجربه برگزار شد.
بعد از نمایش فیلم برای حاضران در سالن شماره دو؛ جلسه نقد و بررسی این مستند با حضور مسعود میر کارگردان، محمد مقدم مشاور کارگردان و تدوینگر فیلم و علیرضا محمودی فیلمنامه نویس و منتقد سینما برگزار شد.
مسعود میر کارگردان فیلم مستند در ابتدای این نشست؛ از زمان جرقه ایده یک خطی این فیلم صحبت کرد و گفت: چندین سال پیش که به تبریز سفر کردم، نام «علی مسیو» را شنیده بودم در میان برخی از دوستان آن را مطرح کردم، بعدها که آقای مقدم را دیدم، سراغ سوژه را از من پرسید و وقتی متوجه شد، مستند ساخته نشده از من خواست که تولید آن را شروع کنیم. برای من تولید این فیلم به عنوان یک فیلم اولی پر از دردسر بود. سوژه ای داشتیم که شناخته شده نبود و منابع زیادی از آن نداشتیم. علی مسیو بخشی از جنبش پنهان مشروطه بود که تا به حال از آن چیزی ندیده بودم. این مستند را با کمک دوستان و مشورت های آقای محمد مقدم ساختم.
علیرضا محمودی منتقد حاضر در این جلسه نیز عنوان کرد: رویکرد نقادانه به فیلم مستند بیشتر واکنشی است به واقعیت تا فیلم. متن نقد کمتر سعی میکند جدا از واقعیت رویداد به عنوان رویدادی سینمایی با فیلم روبهرو شود. پیشنهاد استفاده از روشهای مختلف تقسیم بندی برای رسیدن به ویژگیهای مشترک و متفاوتی که فیلم با بقیه فیلمهای هم دوره و شبیه خود دارد. وی ادامه داد : نگره ژانر و تلاش برای توصیف دقیقتر فیلمهای مستند نیازمند به دست آوردن الگویی است و باید به تقسیم بندی فیلم های مستند نگاه دقیقتری انداخت. وی در ادامه افزود: با توجه به تقسیم بندی ۱۴ گانه مستند ؛ «علی مسیو» فیلم مستند زندگینامهایی در تلفیق با مستند تاریخی به حساب می آید. این فیلم مستند توانسته انعکاس ژانرهای مختلف را در خود داشته باشد. به نظرم من این فیلم مستند یک گزارش شاعرانه ای است که سعی می کند انعکاسی از یک رویداد تاریخی باشد.
داوران بخش دانشجویی سیزدهمین جشنواره پویانمایی معرفی شدند
در بخش دانشجویی سیزدهمین جشنواره بینالمللی پویانمایی تهران ۲۳ فیلم حضور دارد و داوری این بخش را بهرام عظیمی، رامتین شهبازی و امینرضا لطفعلیزاده برعهده دارند.
سیزدهمین دوره جشنواره پویانمایی تهران همچون دورههای گذشته در چهار بخش مسابقه، خارج از مسابقه، نمایش ویژه و چشمانداز از ۱۳ تا ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ به دبیری محمدرضا کریمیصارمی در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار خواهد شد.
آقا رشید در برنامه برمودا چه گفت؟
در پنجمین قسمت برمودا، کامران نجفزاده میزبان قدرتالله ایزدی یا همان آقا رشید بود.
قدرتالله ایزدی بازنشسته آموزشوپرورش است و ۱۰ سال پس از آموزش کلاس اول ابتدایی، ناظم شد؛ کاری هم به ترکه و خط کش و تنبیه نداشت. این کمدین خاطرهای از زمان خواستگاریاش تعریف کرد و افزود: خانمم از من قدبلندتر است و وقتی سینی چای را آورد به پدرخانمم گفتم میشود من نصفش را بستونم؟ و با خنده ادامه داد که «قدبلندتر گرفتم که بچهها از خودم کوتاهتر نشوند.
نجفزاده در پاسخ به ایزدی در پاسخ به این پرسش که «مگه عمر چندتا بهار است؟» یادآور شد: هیچ کس نمیداند و فقط خدا میداند. بیشتر بازی در کار کمدی را دوست دارم چون مردم بیشتر دوست دارند. تعداد تئاترهایی که بازی کردم نمی دانم اما میدانم که آخرین تئاتری که بازی کردم «طلای رشید» است.
ایزدی با بیان اینکه بازیگر مورد علاقه ام ارحام صدر است ادامه داد: افسردگی سراغ من هم می آید. ما از طرف دولت و ارگان خاصی حمایت نمیشویم؛ اوایل خوب بود اما بعد از آن دیگر ما را فراموش کردند، محل نگذاشتند و همین باعث شد تا آرام آرام افسردگی بگیریم.
پوی تصریح کرد: حقوق بازنشستگیاش ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان است و کفاف زندگی را نمیدهد و بدعهدی تهیهکنندهها هم اذیتکننده شده است. نوه و عروس دارم و نباید خجالتزده آنها بشوم. با اینکه ما دردی در سینهمان داریم، اما به تماشاگرها بروز نمیدهیم که مبادا آنها هم ناراحت بشوند. سعی میکنیم آنها را بخندانیم؛ برایمان سخت است. از نظر او خنداندن مردم خیلی سخت شده است؛ چون ذهن مردم درگیر مشکلات است.
علی فراهانیصدر، کارگردان مستند «قوی-دل» معتقد است، امر واقع هرگونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است.
بهگزارش سینمای خانگی از روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران، انجمن سینمای جوانان استان تهران با همکاری سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران، بیست و هفتمین کارگاه فیلم مستند را با عنوان «مستند بازسازی» برگزار کرد. این نشست با حضور فیلمساز مهمان علی فراهانیصدر و بهمیزبانی محمدصادق اسماعیلی، روز سهشنبه ۱۹ دیماه برگزار شد و فیلم مستند «قوی_دل» در این نشست برای علاقهمندان بهنمایش درآمد.
محمدصادق اسماعیلی، میزبان این نشست، در ابتدا با اشاره به اینکه مستند «قوی_دل» ساخته علی فراهانی در جشنواره سینماحقیقت امسال حضور داشته و سه جایزه ویژه هیأت داوران، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه دبیر برای سوژه را دریافت کرده است، به موضوع نشست، «مستند بازسازی» پرداخت و گفتوگو را اینگونه آغاز کرد: ما وقتی در مورد سینمای مستند میخواهیم حرف بزنیم همواره با مقولهای تحت عنوان امر واقع مواجه هستیم و این که فیلمساز به چه صورت باید نسبت یا مواجهه خود را با این مقوله به وجود بیاورد؛ یکی از چالشهای بزرگ هر داکیومنت فیلم میکری این است که ما در فیلممان چه شکلی بتوانیم باورپذیر به سراغ این امر واقع برویم و نمود پیدا کند.
من معتقد هستم که سینمای مستند از آن جایی که تاثیرگذاری بسیار جدی بر مخاطب دارد، این مقوله امر واقع را شما نمیتوانید همینطور دم دستی با آن برخورد کنید؛ یعنی چون امر واقع همیشه اتفاق و کنش و رویدادی است که معمولا میتوانیم بگوییم در گذشته آن را کاوش میکنیم و اگر هم در زمان حال رقم میخورد و جلو میرود این که چه شکلی آن را ثبت کنید که باورپذیر باشد و بتواند عملا نسبت درستی را با مخاطب به وجود بیاورد یکی از چالشهای خیلی بزرگ است.
وقتی به سراغ مقوله آرشیو یا بازسازی میرویم، در شکلشناسی و گونهشناسی سینمای مستند همیشه وقتی به لحاظ فرمی میخواهیم این مساله را کاوش کنیم، میبینیم که یک سری دستهبندیهایی را در نظر میگیرند و به طور مثال میگویند اینها مستندهایی هستند که فیلمساز بازنمایی کرده است یا اینکه میگویند اینها داکیو فیکشن هستند و فیلمساز بازسازی کرده است.
اما اتفاق اصلی که من فکر میکنم همیشه دوستان مستندساز با آن مواجه هستند و کامفلیکتی هم همیشه با آن دارند این است که وقتی میخواهیم اتفاقی را که در گذشته رقم خورده به زمان حال احضار کنیم و میخواهیم به سراغ بازسازی برویم، این بازسازیها در اکثر فیلمهایی که معمولا تولید میشود، شاید وجهه بسیار صقیلی را به خود اختصاص میدهد و نمیتواند مشارکت خوبی را از سمت مخاطب عملا پیدا کند؛ خیلیها معمولا نهی میکنند که به سراغ بازسازی نروید و سعی کنید اتفاق گذشته را در زمان حال کاوش کنید و در زمان حال به سراغ کنش دراماتیک بروید؛ اما مستند «قوی-دل» به اعتقاد من از معدود فیلمهایی است که با اینکه راوی فیلم کاملا حضور مستمر دارد و اصطلاحا خط اطلاعات فیلم را برای ما به وجود میآورد، احضار گذشته هم که به واسطه بازسازی عملا اتفاق افتاده است، به نوعی بین داکیو فیکشن و داکیو دراما (به معنای مستند قصهگو) این مرز مابین فیکشن و دراما را مرتبا جابهجا میکند و اگر دقت کنید با فیلمی مواجه هستیم که یک نفر مقابل دوربین نشسته است و قصهای را که در گذشته اتفاق افتاده است کاملا برای ما روایت میکند؛ اما نسبتی که فیلمساز با مقوله امر واقع دارد و با خود پرسناژ دارد بهزعم من خلاقانه برخورد میکند تا آنجاکه ما میتوانیم هشتاد و چهار-پنج دقیقه فیلم را تحمل کنیم و اصلا هم ریتم فیلم نمیافتد و کاملا هم مشارکت فعالی از سوی مخاطب در درونمایه آن حادث میشود.
ما در تاریخ سینمای مستند هم اگر نگاه کنیم خیلی از فیلمهای ابتدایی که فیلمهای جدی هم هستند، تولید شدهاند که مقوله بازسازی در همه آنها بوده است از جمله، فیلم نانو، موآنا؛ ولی در فیلم «قوی-دل» به اعتقاد فیلمساز کاملا مقوله نوشتار را جدی گرفته است؛ فیلمنامهای که کاملا سکانسهای آن مشخص است و کاملا چیدمان داستانی و میزانسن داستانی را دارد و ابایی هم ندارد از این که بتواند این فضا را با همدیگر تلفیق کند و این امر بخش مادی فیلم که همان بخش فرمیشن لاین است که به من مخاطب میدهد و بخش معنوی فیلم که اصطلاحا میگوییم پشن لاین را بهوجود میآورد و خط عاطفی یا احساسی را میتواند به وجود بیاورد و کاملا این بَرهمنِهی یک بَرهمنِهی کُپرنیکی شده است یعنی هیچکدام هم برتری بر آن دیگری ندارد؛ من فکر میکنم این اتفاق کاملا در مقوله نوشتار رقم خورده است و فراهانی به خوبی از پس این کار برآمده است.
من برای شروع صحبت خود با علی دوست داشتم بپرسم چگونه با موضوع و سوژه فیلم آشنا شدید و چهشکلی این ویژگی داستانسرایی تصویری را سعی کردید در اکثر روایت این فیلم نهادینه کنید؟
علی فراهانیصدر _ در سال نود و هشت با ورود کرونا به ایران اتفاقاتی افتاد که دو خبرنگار قمی به دلیل شایعهپراکنی در مورد ورود کرونا به ایران دستگیر شدند؛ این مقوله ما را یاد داروهای آلوده انداخت و گفتیم آنزمان هم چنین بحثی مطرح بوده است که یک عده تکذیب و تایید میکردند؛ ما در سال نود و هشت اتفاقات زیادی هم داشتیم و من به درونمایهای رسیدم و گفتم سرپوش گذاشتن بر اتفاقات کوچک منجر به بحرانهای بزرگ میشوند که خودمان از پس آن بر نمیآییم؛ پس خواستیم در مورد داروهای آلوده کار کنیم و پژوهشگر کار استارت کار را که میزد به هر بخشی از پرونده که میرفت با احمد قویدل آشنا میشد و میگفتند شخصی به نام احمد قویدل هستند؛ ما پیگیری کردیم و بعد از چهار جلسه که پرونده داروها را کاملا برای ما تشریح کرد در بالکن دفتر رفتیم و آن جا در مورد زندگی خود شروع به صحبت کردند و گفتند ماجرای زندگی من این گونه است؛ همین پراکنده صحبت کردن خود آقای قویدل که برای من سرگیجه میآورد، تبدیل به فرم کار شد و من و علی رستمآبادی نویسنده کار گفتیم که فرم اپیزودیکی داشته باشیم و بههیچعنوان زمان را در آن رعایت نکنیم چون شخصیت ما زمان را در زندگی خود رعایت نمیکند و در برهههای مختلف زندگی خود هدفگذاری کرده و فقط میدود.
فیلمنامهای که ما آن زمان استارت زدیم، قرار بود به جای شش اپیزود، دوازده اپیزود باشد و اتفاقاتی که با خود سوژه رقم خورد ما را مجبور میکرد که کار را کوتاه کنیم یا فرم جدیدی تعریف کنیم؛ ما مرتبا فرم عوض میکردیم چون برای من خیلی مهم بود که خود آقای قویدل کار را خیلی دوست داشته باشد بعنی شخصیت فیلم با فیلم همراه باشد و هیچ کجا خلاف نظر او حرکت نکنم و چیزهایی که خودشان میگفتند، بیشتر سمت کار ژورنالیستی میرفت و من هدایت به این سمت میکردم؛ به هر حال خط وسطی را گرفتیم و دنبال کردیم و در مورد فیلمنامه این گونه بود که ما جلو میرفتیم و برخی از صحنههایی که مطمئن بودم قرار است در کار باشد ابتدا از بازسازی شروع به گرفتن میکردم و بعد مصاحبه میگرفتم و از آنهایی که مطمئن نبودم اول مصاحبه میگرفتم یعنی اختلاف نظر وجود داشت؛ مرز بین کنترل کردن سوژه یا این که کاملا محض بگیرید، مرز باریکی در سینمای مستند است یعنی اگر شما اجازه دهید تماما خودشان تعریف کنند و شما دیالوگی برایشان تعریف نکنید و کنترل نکنید، مستند محضی میشود که خیلی گفتگومحور است و پلات آن در نمیآید و خط داستانی رعایت نمیشود و اگر کاملا آن را کنترل کنید مجددا از حالت مستند خارج میشود؛ برای مثال در همین سکانس اول من اجازه دادم تعریف کردند و یک جاهایی خودم به ایشان کیو میدادم که درست است این جا را باید اینگونه رفت و این جارا باید اینگونه تعریف کنید و در انتها گفتم که یک جمله از شما میخواهم بگویید و گفتم که بگو من در این سال چشم به جهان گشودم؛ گفتند چرا باید این را بگویم؟ گفتم فرم من این گونه است تو ابتدا اگر این جمله را بگویی مخاطب هم این را میپذیرد که کاری که من میبینم متفاوت است و شخصیت خودش را هم هجو میکند چه برسد مسائل بزرگ کشور را.
محمدصادق اسماعیلی _ نکتهای که علی هم به آن اشاره کرد این است که در مورد نوع برخوردی که کارگردان با پرسناژ دارد، نشستهای زیادی داشتهایم؛ در مقوله فیلم مستند علیرغم این که فضاسازی دراماتیک خودمان را داریم و به دنبال شکلگیری کنش دراماتیک هستیم، اینها سوژههایی هستند که بازیگر نیستند و تو میخواهی یک جاهایی به اینها دیالوگ بدهی و اصطلاحی که معمولا به کار میبریم این است که عملا به سوژههایمان سمت و سو میدهیم و این سمت و سو دادن کاملا در پروسه میزانسن ما است که اتفاق میافتد و چیزی که من احساس میکنم فیلم «قوی-دل» خیلی خوب توانسته از پس آن بر بیاید، نسبتی است که کارگردان ما بین این امر خیالی و امر واقع عملا به وجود آورده است؛ ما وقتی در باب مقوله آرشیو یا بازسازی صحبت میکنیم دو مؤلفه اصلی در درونمایه اینها همیشه وجود دارد که ابتدا امر متخیل شده است و دیگری امر یاد آورده شده؛ آن سکانسهایی که خیلی کمنظیر است در این فیلم و از خود قربانیان این بیماری میدیدیم، عملا هیچگاه از ذهن ما پاک نمیشود ؛ اینها آرشیو هستند اما فیلمساز با نوع نسبتگذاری که با مقوله آرشیو توانسته انجام دهد هم توانسته دنیای خیالی خود را یعنی تصویری که ایمیج فیلمساز بوده را برای ما احضار و روایت کند و هم عملا توانسته است اتفاقی را که در گذشته رقم خورده است را به زمان حال بیاورد؛ من فکر میکنم مابین این کنشی که ما در فیلم میبینیم در نهایت باورپذیری به بلوغی میرسد که از همان ابتدای فیلم نسبت مخاطب با پرسناژ مشخص میشود و نسبت مخاطب حتی با قراردادگذاری که خود فیلمساز انجام میدهد هم در بستر روایت آن کاملا شکل میگیرد. چیزی که من احساس میکنم این است که نقدی در مورد فیلم شما شنیدم و قابل تأمل است این بود که این فیلم درباره آقای قویدل و بیماران هموفیلی است ولی هفده تا هجده دقیقه اوپنینگ فیلم ما میبینیم که خود پرسناژ در رابطه با این که چه شکلی با معشوقه خود توانسته ازدواج کند صحبت میکند؛ فیلمساز با دیتیل به ما این اتفاق را نشان میدهد و من همش به این فکر می کردم که چرا ما باید هجده دقیقه رابطه بینا پرسناژی آقای قویدل و همسرشان را بشنویم؟ این چه کمکی به بستر موضوعی فیلم میتواند بکند؟ که بعد وارد اپیزود جدیدی میشویم و بعد از آن تلفن، قصه بیماران هموفیلی عملا شکل میگیرد.
من خیلی دوست داشتم توضیح خودتان را در مورد این موضوع بدانم و عملا شائبهای که شکل میگیرد این است که به لحاظ آن مای مپینگی که تو در نوشتار داشتی، عملا فیلم در مورد چیست؟
علی فراهانیصدر _ من دوست داشتم کار در مورد خود آقای احمد قویدل باشد و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد و این نقدی که شما میگویید خیلی از دوستان اساتید کارشناس هم داشتند ازجمله داوران که چرا باید دقیقه بیست تازه گره به کار بیافتد؛ اما من اینگونه به مساله نگاه نمیکنم و شاید مقداری این حرف شعاری باشد اما من میگویم تو زمانی که به دنیا آمدی گره افتاده است چون حرف من این است که این کاراکتر در برابر بحران برای ما مهم است پس من باید بدانم این کاراکتر چیست و کاراکترپردازی کنم، من فاصلهای در نوشتار پلات و فاصلهای بین سینمای مستند و داستانی نمیبینم؛ البته تفاوت در اجرا است یعنی این که ما فیلمنامهای مینویسیم و بازیگر و فیلمبردار میبینیم و سر صحنه بهصورت دکوپاژ شده کار میکنیم؛ اما در این جا خیلیها در تدوین اتفاق میافتد. چرا میگوییم پنجاه درصد مستند در تدوین بسته میشود و اساسا تدوینگر خود کارگردان است؟ به دلیل این که تدوینگر سناریو عوض می کند و تعریف می کند، در سینمای داستانی آن قدر این امر شکل نمی گیرد اما در مستند شکل می گیرد و در مورد این که آیا نیاز است ما بیست دقیقه به این موضوع بپردازیم یا خیر؟ من اینگونه فکر میکنم، حداقل کارهایی که خود من دنبال می کنم این گونه است که ببینم چه اتمسفری به من میدهد و نگاه نمیکنم که الان گره انداخته است یا خیر و خودم سینمای داستانی را حتی این گونه دنبال میکنم، این فیلمهایی که ابتدا معتقد هستند چک اولی بزنیم و اتفاقا لفظ چک را هم به کار میبرند؛ اما من خیلی قائل به این مساله نیستم و میگویم این چگونگی است که خیلی مهم است و خیلی مهم نیست که چه شد و چرا اینگونه شد؛ آن مسیر است که برای من مهم است به همین دلیل خود من که اینگونه فکر نمیکنم، دو سکانس کامل را حذف کردم، در انتها و ابتدای فیلم، که جفت آنها را خیلی دوست داشتم اما چون در ایران خیلی کشش ندارد و مخاطب مستند در ایران مقداری کمحوصله است به همین دلیل آن را کار نکردیم.
شما در صحبتهایتان گفتید در بازسازی ما واقعنمایی میکنیم یعنی ما دیتاهایی را داریم و الان باید واقعنمایی کنیم؛ من در مورد واقعنمایی حرف دارم و میگویم مثلا در سینمای داستانی میگوییم بعد از انقلاب بازیگری را در بهارستان کشتند به این دلیل که همه گفتند ایشان رباخوار بوده است… او دو فیلم بازی کرده بود که در آن فیلمها رباخوار بوده است و من همچنان در سفرهای روستایی که دارم در یکی از روستاهای مشهد که رفته بودم یک پیرمرد با همسرشان گریه میکردند، علت را پرسیدم گفتند چنین شخصی را کشتند و واقعا گریه میکردند چون فکر میکردند در فیلم آن شخص کشته شده است، بنابراین حتما واقعی مرده است. فکر میکنم ما هر چقدر به این موضوع آگاهتر میشویم پس میتوانیم فاصلهگذاری کنیم یعنی من در فرم همین کار همان ابتدا گفتم چه نیازی است بازیگر بیاورم و بگویم این بازیگر من است و جوانیهای آقای قویدل است و الان مقابل دوربین دانشگاه برو؟ مگر مخاطب من این را نمیداند که این آن شخصیت واقعی آقای قویدل نیست؟ پس چرا من باید این کار را انجام دهم؟ یک مورد به این دلیل بود که من کاملا کنار گذاشتم و دیگری هم به خاطر بحث مالی بود که باعث شد اینگونه فکر کنم و گفتم من که نمیتوانم بازیگر بیاورم و از این کارها انجام دهم در نتیجه باید فرم جدیدی تعریف کنیم؛ به همین دلیل تصمیم اینگونه شد که گفتم من میخواهم کودکی شما را با خودتان ببندم.
در ساخت این مستند، مرز بین داستانی و مستند خودم را اذیت میکرد؛ روزهایی که سر ضبط می رفتم میگفتم فقط به حس خودت اعتماد کن و این را بگیر و اصلا به بقیهاش فکر نکن چون اگر بخواهی پایبند اصول شوی معلوم نیست این پلان خوب در بیاید یا خیر و مرحله به مرحله جلو میرفتم یعنی آرشیو را که گیر آوردم، آرشیوی در کار نبود وسط پروژه، فیلمبرداری که در دادگاه فیلمبرداری کرده بود را پیدا کردم و فیلمها را از او گرفتم و استفاده کردم و همان آرشیو، فرم من را عوض کرد و قرار نبود فرم این باشد؛ سختی فیلمنامه در مستند همین است که شما باید مرتبا آن را عوض کنید، یعنی جریان دارد.
محمدصادق اسماعیلی _ در مورد مقوله نوشتار بارها این جا صحبت کردهایم که پروسه نوشتار زمان پیش تولید نیست چون خیلیها فکر میکنند وقتی در مورد فیلمنامه صحبت میکنیم قبل از آن متن منسجم و تمام شدهای داشته باشیم و سر صحنه برویم و دقیقا همان را عین به عین اجرا کنیم؛ پروسه نوشتار در سینمای مستند حین تولید و پستپروداکشن خیلی اهمیت دارد که علی هم این کار را در قویدل عملا انجام داد؛ اما در مورد بحث سینمای داستانی و مستند، فکر میکنم یک نکتهای خیلی حائز اهمیت است و آن مقوله سیگنیفای کردن است؛ سیگنیفای کردن به معنای آن است که فیلمساز بتواند روابط علت و معلولی را در نظام هستی آن موقعیت و فیلم به وجود بیاورد که منجر به باورپذیری بشود یعنی عملا قراردادگذاری که فیلمساز انجام میدهد کاملا این سیگنیفای را شکل میدهد و من فکر میکنم شاید یکی از دلایلی که ما الان میتوانیم با قویدل همحسی به وجود بیاوریم این است که این کار را به خوبی انجام داده است و ما میدانیم که یک تراژدی تعریف میکند اما این تراژدی عملا تبدیل به لحن کاملا کُمیک میشود و فضای پارادوکسی که شاهد آن هستیم کاملا دیالکتیک به وجود میآورد و سنتز خیلی خوبی را در درونمایه مخاطب شکل میدهد.
در مقوله دراماتورژی سینمای مستند وقتی در مورد آن حرف میزنیم، میگوییم که پرسناژ باید دیزایر داشته باش یعنی میل و علاقه جدی برای رسیدن به تارگت خود داشته باشد و دیزایر خود آقای قویدل چیست؟ این است که با خانمی ازدواج کردهاند و فرزند این خانم دچار بیماری هموفیلی است و بعد به واسطه آن درگیر این پرونده میشود و مسیر فیلم را روایت میکند و ما هیچ چیزی از شخصیت پسر نمیبینیم؛ حتی در نسبت خود با پدر نمیبینیم؛ شاید خانم ایشان را مقداری بشناسیم و شخصیتپردازی خوبی را فیلمساز انجام میدهد اما چیزی که عامل اصلی این است که آقای قویدل مو را از ماست این پرونده بکشد این است که پسر خود او دچار این بیماری شده است، خود شما آگاهانه نخواستید که پسر را پر رنگتر کنید یا با یک سری چالشهای دیگر مواجه بودید؟
علی فراهانیصدر _ در واقعیت در ابتدا اینگونه نبود و در ابتدای کار پسر ایشان را دعوت میکردیم و خیلی برخورد بدی داشتند مخصوصا آنجایی که گفتم پشت پنجره کنار پدر و مادر خود بمانید که برای او مقداری عجیب بود و بعد که همراه ما شد خودم او را کنار گذاشتم چون پسرش مهم نیست.
محمدصادق اسماعیلی _ من شیوه روایت شما را خیلی دوست داشتم که مبنی بر بازسازی بود و الان خیلی از فیلمسازانی که در کل دنیا هستند به همین شیوه بازسازی جلو میروند؛ اما چیزی که خیلی برای من سوال بود این بود که لحظات کُمیک خیلی بیش از حد بود؛ به دلیل این که واقعا فیلم بیان یک درد است و شما از یک جای داستان به لحظات کُمیک رفتید؛ به دنبال مقصر بودید و در نهایت هم مقصر پیدا نشد؛ شما اگر تصاویر آرشیوی را نداشتید باید به سراغ آن خانوادهها میرفتید که با چه دردی روبهرو هستند و من میخواستم بدانم علت چه بود که شما پای درد و دل یا اتفاقاتی که برای بچههای اینها به وجود آمده بود، نرفتید؟ بههرحال داروهای آلوده باعث شد که خیلی از خانوادهها درگیر شوند ولی به نظر من شما خیلی سطحی از آن گذشتید و رو به مباحث کُمیک آوردید؟
علی فراهانیصدر _ چون فیلم در مورد داروهای آلوده نیست. شما در فضای مجازی اگر باشید، ماجرای هواپیمای اوکراینی چقدر دردناک بود؟ امسال هم همان قدر دردناک است؟ این چیزی نیست که رسانه نشان میدهد. یک چیزی وجود دارد، شما زمانی که از تراژدی به لحاظ زمانی فاصله میگیرید، این بُعد روانشناسی دارد و چیزی نیست که فقط من بخواهم به شما بگویم بلکه شما خواه و ناخواه به صورت دارک کمدی با آن شوخی میکنید و این حرف را قبول میکنم که ما باید به صورت تراژدی هم به آن بپردازیم اما ما این کار را روی صندلیهای خالی دادگاه انجام میدهیم و میگوییم که شما نیستید که حق خود را بگیرید؛ ولی این که شخصیتی که قهرمان کار ما است و دویده که این کار را انجام دهد و باید کاملا محزون باشد، فکر میکنم بعد از بیست و پنج سال اینگونه نیست. وقتی در سینمای مستند از امر واقع فاصله میگیرید، این اتفاقات میافتد و این امر واقع کجا است؟ سکانسهایی هستند که مربوط به فیلم شما هم نیستند و در آرشیو هستند و در آن آدمها در حال ضجه زدن هستند این سینمای مستند است یعنی به شکل محض امر واقع است.
در سینمای مستند گونههای زیادی در این سالها آمده است و همه میدانیم و خواندهایم. اینکه از یک جایی چند مدل دیگر در سینمای مستند وارد میشود برای اینکه مخاطب بیشتری بگیرد الزاما نمیتواند امر واقع را کمرنگ کند؛ از امر واقع حتی اگر صد یا دویست سال بگذرد باز آن پتانسیل خود را دارد. شما میگویید هواپیما اما من میگویم تزاژدی که در یک سال اتفاق افتاده است و هر سالی که از روی آن میگذرد از زوایای جدیدی اطلاعات جدیدی به شما میرسد؛ این دردناکتر است و شکل واقعه را دردناکتر میکند و یکی از کارهایی که سینمای مستند انجام میدهد همین است؛ یعنی میگوید که امر واقعی است که آنقدر ساختار واقعی و کمدی روی آن امر واقع را بپوشاند که اینکه من بخواهم درگیر آن فیلم شوم را از من مخاطبی که خودم را مخاطب حرفهای مستند میدانم، لحظهبهلحظه دورتر میکند و به من میگوید دورتر و عقبتر بمان. این توضیح را میدهم که همه سینمای مستند اینگونه نیست؛ ما اساتید زیادی داریم که هر کدام گرایش خاص خود را دارند، یک بخشی بسیار به امر واقع پایدار هستند و بخش دیگری میگویند ما میتوانیم دخل و تصرف کنیم و بخش دیگری میگویند ما حتی میتوانیم قصه هم بگوییم و اینها هم گونههای مختلفی هستند.
محمدصادق اسماعیلی _ بر روی تصاویر آرشیوی دادگاه، موسیقی کار می کنیم پس یعنی این که از محض بودن خارج میکنیم، درست است؟
علی فراهانیصدر _ شما نمیتوانید مستند را از محض بودن خارج کنید چرا که امر واقع هر گونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است. شما زمانی که موسیقی کار میکنید، هر سبک موسیقی که برای آن تصاویر آرشیوی کار میکنید، دخل و تصرف در محض بودن آن میکنید، پس امر واقع اساسا از نگاه فیلمساز است و امر واقعی که واقعیت داشته و اتفاق افتاده است فقط زمانی محلی از اعراب دارد که شما آن جا حضور دارید و میتوانید آن را لمس کنید. وقتی انتخاب لنز میشود و وقتی برش میخورد و موسیقی کات میشود، یعنی امر واقع از نگاه فیلمساز است. نگاه من به این مساله دارک کمدی است و دارک نیست و شاید حتی یک جاهایی را زیادهروی کرده باشم؛ من ووکال خانم بر روی صدای بحث ناموسی گذاشتهام که در مستند پخش آن امکان ندارد و فضا را بدتر تراژدی کردهام؛ دعواها را از جای دیگری جور کردم که بگویم آن موقع دعوا شده و آن آرشیو هم حتا یک آرشیو محض نیست. یادم است مستندی در مورد مردم بحرین کار کرده بودم که شکنجه میشدند و بزرگواری کلی نقد کرده بود و در انتها نوشته بود البته آرشیو خیلی خوبی داشت. به او گفتم کدام آرشیو منظورتان بود؟ گفتند همان آرشیوی که پشت میلههای زندان بودند و من در جواب گفتم که آنها میلههای زندان نبودند بلکه میلههای نانوایی بربری بودند و من از جایی بریدم و در این جا قرار دادم؛ این مهم است که من این حس را به تو القا میکنم که این ها زندانی شدهاند و این مهم نیست که اینها میلههای نانوایی بربری است. نگاه من به مساله داروهای آلوده که آن زمان وارد شده است نگاه دارک کمدی اجتماعی است و این گونه نیست که من بخواهم بگویم یک سری افراد اشتباه کردند و الان باید عذرخواهی کنند. به نظر من این کوچکترین مسالهای است که ما در این پرونده میتوانیم به آن بپردازیم. من میگویم درست است که آنها اشتباه کردهاند و حتی الان هم اشتباه میکنند، الان تکلیف من و شما چیست؟
محمدصادق اسماعیلی _ در مورد آن چه که در مورد سینمای مستند و مسائلی چون امر واقع حرف میزنیم من فکر میکنم الان سینما به سمت و سویی رفته است که آن چه که میبینیم برای ما مهم است نه تعاریفی که در گذشته برای ما انجام شده است، آن چه که در فیلم شما میبینیم تلاش فیلمساز است برای این که جهان دارک کمدی که در مورد آن صحبت میکنیم به مخاطب نزدیک کنید؛ من چون در یکی از فیلمهای پرترهای که ساختهام این کار را انجام دادم و کاراکترم را در موقعیتی که انجام میشود، قرار دادم، میخواستم بگویم این ایدهای که شما در زمینه بازنمایی حرفهایی که کاراکترتان میزند بهکار بردهاید، در حد ایده خیلی جذاب است ولی فکر میکنم همچنان جا داشته که این را به واقعیت نزدیک کنید؛ چرا میگویم به واقعیت نزدیک کنید؟ چون که فضای دارک کمدی که میگویید میخواهید به ما برسد، مخاطب را درگیر این میکند که چقدر خوب است کارگردان این را در دادگاه گذاشت یا کارگردان این شخص را در مدرسه گذاشت و اصطلاحا مهرداد اسکویی میگوید بوی آشپزخانه میدهد یعنی کارگردان وسط کادر است.
مساله این است که میخواهید فاصلهگذاری کنید و اصلا چنین چیز جدیدی هم نیست و ما در ادبیات نمایشی هم داریم بلکه مساله این است که آن چه بهعنوان استناد این مستند برای اتفاقات تاریخی که تعریف میکند، توسط فیلمساز ارائه میشود، نباید در فاصلهگذاریها باشد چون ما به تاریخ بر میگردیم و میگوییم اینها را گذاشتهایم برای این که ریتم ایجاد شود و میخواهید مخاطب با فیلم شما لذت ببرد؛ اما چیزهایی وسط فیلم ای کاش میگذاشتید که من یک جاهایی با خودم نگویم من که این را باور نمیکنم و ممکن است تو بگویی من میخواهم یک جاهایی کاراکتر من دروغگو باشد و میگویی که من قرارداد را بستهام که یک آدم پر حرف و دروغگو را به مخاطب نشان دهم. مساله من این نیست که تو کار اشتباهی انجام دادهای و حتی مساله من این نیست که چرا راجع به هموفیلی صحبت نکردهای بلکه این نگاه شما به این ایده و موضوع است یعنی این ایده تو برای این موضوع است و فیلمساز دیگری میآید که کاملا تراژدی و خونبار این مساله را بررسی میکند.
من فکر میکنم به طور کل نگاههایی که ما به مستندسازی داریم برای مردم خیلی جدی نیست و اتفاقا خود من این مساله خیلی برایم مهم بود که مردم چه میگویند و نشستم با خیلی افراد صحبت کردم، چه افرادی که مستندبین هستند و مانند شما فیلمساز نیستند و شبکه مستند را دنبال میکنند و چه افرادی که مستند میبینند؛ هیچکس در مورد کارگردانی کار با من صحبت نکرده است و هیچکس در مورد نماها صحبت نکرده است و همه در مورد خود شخصیت قویدل با من حرف زدند که چه شخصیتی دارد و در مورد تماشاچیان هم که فرمودید جایزه بهترین تماشاچیان را دارد؛ لذتی داشت و لذت اصلی را زمانی بردم که به خود احمد قویدل جایزه دادند و خیلی دوست داشتم ایشان جایزه ببرند.
نسخه اصلاح و مرمتشده فیلم سینمایی «دندان مار» به نویسندگی و کارگردانی مسعود کیمیایی در موزه سینما به نمایش درمیآید.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابطعمومی موزه سینما، مجموعه فرهنگی تاریخی موزه سینما فیلم «دندان مار» که توسط فیلمخانه ملی ایران اصلاح و مرمت شده را نمایش میدهد.
این فیلم روز چهارشنبه ۲۰ دی ساعت ۱۶ برای علاقمندان سینما در سالن فردوس روی پرده میرود و بعد از نمایش فیلم نشستی با حضور جواد طوسی و شاهپور عظیمی از منتقدان سینما پیرامون سینمای کیمیایی و فیلم «دندان مار» برگزار میشود.
«دندان مار» در جشنواره فیلم برلین برنده جایزه ویژه و نامزد جایزه خرس طلایی و همچنین برنده جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم مونترال شده است.
در این فیلم بازیگرانی همچون فرامرز صدیقی، احمد نجفی، گلچهره سجادیه، جلال مقدم، رضا خندان، فریبا کوثری، سعید پیردوست، شاهد احمدلو نقشآفرینی کردهاند.
تصویر هادی حجازیفر (بازیگر) در فیلم تازه سروش صحت منتشر شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، با ادامه مراحل فنی فیلم «صبحانه با زرافهها» تدوین این فیلم توسط خشایار موحدویان به پایان رسید و با انتشار تصویر هادی حجازیفر رسما اعلام شد که این بازیگر در این فیلم بازی کرده است.
«صبحانه با زرافهها» دومین فیلم سروش صحت پس از فیلم پرمخاطب «جهان با من برقص» است که به تهیهکنندگی سید مصطفی احمدی ساخته شده است.
پیش از این نیز با انتشار عکسی از بهرام رادان، پژمان جمشیدی و هوتن شکیبا اعلام رسمی شد که این سه بازیگر در این فیلم ایفای نقش کردند.
عکس پیوست خبر از مریم تختکشیان، طراح لوگو: ابراهیم حقیقی است.
پیش بینی میشود که این فیلم متقاضی جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۲ باشد.
سینمای دفاعمقدس حالا فراتر از یک ژانر، تبدیل به ظرفیتی ویژه برای روایت قصهها و خلق قهرمانان ملی بر پرده نقرهای شده است؛ سهم این ژانر در جشنواره چهلودوم فیلم فجر چقدر خواهد بود؟
به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، «دفاع مقدس» را حالا میتوان به نام سینمای ایران زد، ژانری که چهار دهه است مختصات و هویت ایرانی پیدا کرده، بومی شده و مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر را که با جز به جز زندگی مردم این سرزمین گره خورده، در دل خود روایت کرده است؛ از ژانر دفاع مقدس میگویم.
سینمای ایران در طول چهار دهه پس از انقلاب با آنکه خواسته انواع گونههای سینمایی را بیازماید اما اگر بخواهیم نگاهی به مولفهها و تعریف «ژانر» داشته باشیم باید با یک واقعیت روبهرو شویم؛ اینکه سینمای ایران نتوانسته به استانداردهای ژانری نزدیک شود! با همه اینها «دفاع مقدس» جزو معدود گونههایی است که اتفاقا در ایران متولد شده و توانسته موفق هم باشد.
روایت تولد یک ژانر بومی
دهه ۶۰ با آنکه به واسطه بمباران کشور از هر سو و وجود شرایط جنگی از سختترین روزهای زندگی ایرانیان به شمار میرود اما سینمای آن روزگاران طلاییترین دوران خود را سپری میکردجنگ ایران و عراق را میتوان یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخ معاصر خاورمیانه قلمداد کرد، با آنکه دو سویه این جنگ در مطبوعات و جراید و حتی در بزرگترین دادگاههای بینالمللی به نام هر دو کشور درگیر ثبت شد اما مگر پشتیبانی دول دیگر و کشورهای متخاصم از رژیم بعث عراق انکارشدنی است؟ مگر میتوان کتمان کرد که هزاران هزار تن از ایرانیها در طول این جنگ به شهادت رسیدند، شماری دچار تبعات جنگ شدند و چه بسیار خانوادههایی که طعم تلخ آوارگی را چشیدند؟ گفتنیها از این جنگ کم نیست و قصهها فراوان دارد برای تصویر شدن. همین هم شد؛ از همان نخستین روزهای آغاز جنگ گروههای فیلمسازی عازم جبهههای جنگ شدند تا هزارتوی آن را به تصویر بکشند.
دهه ۶۰ با آنکه به واسطه بمباران کشور از هر سو و وجود شرایط جنگی از سختترین روزهای زندگی ایرانیان به شمار میرود اما سینمای آن روزگاران طلاییترین دوران خود را سپری میکرد؛ دورانی که اتفاقا فیلمهای جنگی پرتوفیق بودند و مخاطبان پرشمارش در آینه فیلمها، زندگی مشقتبار در سایه جنگ و البته آرمانهای خود را میدیدند؛ روزهایی پرتلاطم که سینما از تشویش آن میکاست؛ این را آمار و ارقام مخاطبان سینما میگویند.
بوی پیراهن یوسف – ۱۳۷۴
سینمای دفاع مقدس البته تا اواخر دهه ۷۰ از مهمترین گونههای سینمایی محسوب میشد؛ سینمای باورمندی که به موازات مدیران، سینماگران هم اهتمام ویژهای نسبت به آن داشتند و فیلمهایش همزمان که اقبالی را در گیشه به لحاظ فروش به خود میدیدند، رکوردهایی را از منظر تعداد تماشاگران هم در تاریخ سینمای ایران ثبت کردند.
اتوبوس شب – ۱۳۸۵
ژانر دفاع مقدس اما در دهه ۸۰ رو به افول رفت، نه فیلمهایش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و نه سینماگران تلاشی برای جلب توجه آنها میکردند، اندک ساختههای دهه ۸۰ با یک آفت بزرگ مواجه بود؛ فیلمهایی که نه از منظر ساختار استانداردهایی داشتند و نه قصهای گیرا که مخاطبان را با خود همراه کنند؛ فیلمهایی که به نظر میرسید صرفا برای پر کردن یک بیلان کاری تولید میشدند و بیشتر کارکردی برای ماندن در کشوهای مدیران داشتند که گاه حتی بعد از رونمایی در جشنوارهها، به واسطه کیفیت نازلشان رنگ اکران را به خود نمیدیدند.
تنگه ابوقریب – ۱۳۹۶
دهه ۹۰ را اما میتوان بازگشت سینمای دفاع مقدس به روزهای اوج و شکوفایی خود دانست، فیلمهای تولید شده در این بستر یک ویژگی تام و تمام داشت؛ ظهور فیلمسازان جوان و تا آن زمان گمنامی که فیلمهایی با محوریت روزهای جنگ و گروهکهای درگیر این تخاصم را به تصویر کشیدند و بار دیگر توانستند جانی دوباره به این سینما دهند، محمدحسین مهدویان، نرگس آبیار، منیر قیدی و… از جمله آنها هستند.
سینمای دفاع مقدس در دهه ۱۴۰۰ به روایت آمار
جشنواره فیلم فجر بعد از دوره بحرانی و عجیب سیونهم که در سایه سنگین فراگیری کرونا با سروشکلی متفاوت برگزار شد، در دوره چهلم فرصتی برای بازیابی و احیا به دست آورد. در این دوره از میان ۲۲ فیلم پذیرفته شده در بخش «سودای سیمرغ» سهم سینمای دفاع مقدس سه فیلم بود. شاخصترین فیلم حاضر در این دوره بیتردید «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازیفر بود که روایتی متفاوت از زندگی شهید مهدی باکری را به تصویر درآورد و بعدها نسخه سریالی آن با عنوان «عاشورا» روی آنتن رفت.
موقعیت مهدی
فیلم سینمایی «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی و «۲۸۸۸» به کارگردانی مشترک کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری هم دو فیلم دیگر این دوره از جشنواره بودند که رنگی از دفاع مقدس داشتند و هر چند از نظر سینمایی با انتقاداتی مواجه شدند اما پرچم این، گونه سینمایی را بالا نگه داشتند. یک سال بعد و در دوره چهل و یکم اما کمیت و کیفیت تولیدات دفاع مقدسی در ویترین جشنواره فجر بهبود پیدا کرد و شاهد حضور ۶ فیلم از این ژانر در ترکیب ۲۴ فیلم بخش سودای سیمرغ بودیم.
فیلمهای «غریب» به کارگردانی محمدحسینلطیفی، «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشهآهنگر و «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد را میتوان سه فیلم شاخص دفاع مقدسی در این دوره از جشنواره دانست که جوایز اصلی را هم از آن خود کردند.
نمایی از فیلم «شماره ۱۰»
فیلمهای «اتاقک گلی» به کارگردانی محمد عسگری، «گلهای باوارده» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و «های پاور» به کارگردانی هادی محمدپور هم سه فیلم دیگر جشنواره چهل و یکم بودند که به داستانهای مرتبط با سالهای جنگ تحمیلی پرداختند.
به این ترتیب در حالی به سومین دوره از جشنواره فیلم فجر در دهه ۱۴۰۰ نزدیک میشویم که آمار فیلمهای دفاعمقدسی حاضر در جشنواره از ۳ فیلم در دوره چهلم به ۶ فیلم در دوره چهلویکم رسید و شواهد نشان میدهد در دوره چهلودوم شاهد افزایش این سهم خواهیم بود.
کارویژهای برای احیای یک ژانر بومی
«هنوز بسیاری از اتفاقات بزرگ و شگرف هشت سال دفاع مقدس به زبان تصویر در نیامده و بر پرده سینماها نقش نبسته و هنوز دوربین سینما مجالی برای بازنمایی آن حماسهها و آن قهرمانان نیافته است. بیشک غبارزدایی از تاریخ دفاع مقدس یکی از وظایف ذاتی سینما در برهه کنونی است که امید است به همت و اراده سینماگران و مدیران و مسئولان مختلف این مهم به فرجامی خوش منجر شود. چرا که تاریخ دفاع مقدس در این سرزمین همیشگی و ماندگار است و سینما در ارائه این تصویر نقش اساسی دارد.» این جملات بریدهای از یادداشت محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی است که به مناسبت هفته دفاع مقدس منتشر شد.
امسال رقابت سخت پیش میرود، فرآیند انتخاب کار سختی است و ۲۲ فیلم در بخش رقابتی و ۱۱ فیلم در بخش فیلم اولیها حضور دارند که مخاطبان را شگفت زده خواهد کردمروریبر سرفصل سیاستهای مسئولان فعلی سازمان سینمایی، حکایت از آن دارد که توجه به احیای ژانر دفاع مقدس، در کنار سیاست کلانتر ایجاد تنوع ژانر در فضای تولید و اکران سینمای ایران، بهصورت ویژه در دستور کار مدیران سینمایی قرار داشته است و کیفیت اجرای این سیاست امروز میتواند صورت یک مطالبه رسانهای به خود بگیرد.
کمااینکه محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم پیشتر تأکید کرده و صراحتا گفته بود: «برنامه قطعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه حمایتی مربوط به تولیداتی هنری با مضمون دفاع مقدس و حوزه مقاومت است. در ژانرهای دیگر نیز همچون طنز، اجتماعی و …. آثاری در دست تولید هستند. اما ما به طور ویژه حمایتهای خود را از آثاری به عمل میآوریم که مربوط به حوزه دفاع مقدس و مقاومت میشوند.»
جشنواره چهلودوم فیلم فجر از این منظر میتواند بهصورت ویژهتر زیر ذرهبین قرار بگیرد. بهخصوص که مجتبی امینی در مقام دبیر این رویداد چندی پیش ضمن اشاره به استقبال فیلمسازان از این دوره از جشنواره در گزارشی آماری درباره ترکیب فیلمهای متقاضی حضور در جشنواره گفت: «امسال ۵ فیلم کودک و ۱۱ فیلم طنز، به صورت جدی پیگیر بودند در جشنواره باشند و ۷ فیلم سینمای دینی و ۱۵ فیلم دفاع مقدسی هم در میان آثار متقاضی حضور دارد. امسال رقابت سخت پیش میرود، فرآیند انتخاب کار سختی است و ۲۲ فیلم در بخش رقابتی و ۱۱ فیلم در بخش فیلم اولیها حضور دارند که مخاطبان را شگفت زده خواهد کرد.»
در همین راستا، محمد خزاعی به تازگی اعلام کرده است: «تولید آثار انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در دولت سیزدهم افزایش چشمگیری داشته که یک نمونه آن حضور هشت اثر سینمایی در جشنواره فجر امسال است.» اما فراتر از کمیت تولیدات حاضر در جشنواره فیلم فجر، باید دید کیفیت این آثار چقدر میتواند متضمن احیای ژانر دفاع مقدس، بهعنوان ژانری بومی و در عین حال پرمخاطب در فرآیند اکران سینمای ایران باشد.
قهرمانها در صف «فجر۴۲»
از فهرست ۱۱۵ فیلم متقاضی حضور در چهلودومین جشنواره فیلم فجر، هنوز تعداد زیادی از آثار در سکوت خبری به سر میبرند و طبیعتا به دلیل در دست نبودن اطلاعات قطعی درباره همه این آثار، نمیتوان درباره سهم تولیدات دفاعمقدسی در میان آنها هم با قطعیت گزارش کرد اما تا همین امروز و براساس خبرهای رسمی منتشرشده درباره برخی پروژهها میتوان درباره احتمال رونمایی برخی تولیدات شاخص در این حوزه، در جشنواره پیش رو گمانهزنی کرد.
سازمان سینمایی اوج که حمایت از تولیدات دفاع مقدسی را طی سالهای گذشته نیز در دستور کار خود داشته امسال با دو فیلم شاخص در این حوزه برای حضور در جشنواره فجر دورخیز کرده است. فیلم سینمایی «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیهکنندگی عباس نادران یکی از این آثار است که رونمایی از تصویر سجاد بابایی در نقش شهید مهدی زینالدین از این پروژه، بازتاب بسیاری در محافل سینمایی داشت. بابایی سال گذشته سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را برای فیلم «استاد» دریافت کرده بود و حالا ایفاگر نقش اصلی در یک فیلم دفاعمقدسی شده است. مهدی شامحمدی هم بهرغم تجربههایی که در حوزه مستندسازی در کارنامه خود داشته، از فیلمسازان فیلماولی جشنواره امسال به حساب میآید.
حضور میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی از اصلیترین کنجکاویها درباره «آسمان غرب» است که به نظر میرسد از نظر پروداکشن تولید هم از پروژههای پرسروصدای جشنواره امسال باشددیگر پروژه سازمان اوج، فیلم سینمایی «قرارگاه سری» به کارگردانی دانش اقباشاوی است که این فیلم در همکاری با بنیاد سینمایی فارابی به مرحله تولید رسیده و قرار است روایتگر بخشی از زندگی شهید علی هاشمی و نقش او در شناسایی و طرح ریزی عملیات خیبر در قرارگاه سری نصرت باشد. تهیهکنندگی این پروژه را جلیل شبانی برعهده دارد که سال گذشته با فیلم «سرهنگ ثریا» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
اما دیگر سازمانی که با دست پر در تدارک حضور در چهلودومین جشنواره فجر است، سازمان سینمایی سوره است که در سبد تولیدات خود، یک فیلم مرتبط با دوران دفاع مقدس هم دارد. فیلم سینمایی «آسمان غرب» که محصول مشترک سازمان سوره و بنیاد سینمایی فارابی است، روایتی از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی و نقش کلیدی شهید علیاکبر شیرودی در آن ایام را به تصویر درآورده است.
حضور میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی از اصلیترین کنجکاویها درباره این پروژه است که به نظر میرسد از نظر پروداکشن تولید هم از پروژههای پرسروصدای جشنواره امسال باشد. تهیهکنندگی این فیلم را حبیب والینژاد برعهده دارد که تجربه تهیهکنندگی فیلمهای شاخصی همچون «ایستاده در غبار» را در همین حال و هوا در کارنامه خود دارد. والینژاد در همکاری دیگری با سازمان سوره، فیلم «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی را هم در دست تولید دارد که هرچند مرتبط با سالهای دفاع مقدس نیست اما به نقش شهید احمد کاظمی در ساعات ابتدایی زلزله بم، پرداخته است.
نمایی از فیلم «مجنون»
فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد و تهیهکنندگی محمدجواد موحد که این روزها مراحل پایانی را سپری میکند قصهای نوجوانانه دارد و در بستر دفاع مقدس روایت میشود. این فیلم اقتباسی از کتاب «باغ کیانوش» است که بر اساس آنچه در این کتاب آمده است این فیلم موضوعی مرتبط با شهر همدان در دهه ۶۰ را دارد.
بنیاد فرهنگی روایت هم این روزها با فیلم «قهرمان جندی شاپور» در تدارک حضور در جشنواره فیلم فجر است. فیلمی به کارگردانی مهدی صاحبی و تهیهکنندگی ابوذر پورمحمدی که روایتی از زندگی شهید مجید بقایی از همرزمان شهید حسن باقری در سالهای دفاع مقدس است. در این فیلم مرتضی امینیتبار، نادر سلیمانی، یوسف تیموری و… به ایفای نقش میپردازند.
قهرمان جندی شاپور
فیلم سینمایی «آن دو» به کارگردانی مرتضی رحیمی و تهیهکنندگی سید علیرضا سبط احمدی هم از دیگر فیلمهای دفاعمقدسی است که این روزها آخرین مراحل تولید را سپری میکند. در این فیلم بازیگرانی همچون قدرتالله ایزدی و علیرام نورایی ایفای نقش کردهاند و آنطور که از خلاصه داستان رسمیاش برمیآید احتمالا حال و هوایی ویژه مخاطبان نوجوان هم داشته باشد.
«دست ناپیدا» به کارگردانی انسیه شاهحسینی و تهیهکنندگی سیدسعید سیدزاده هم از دیگر فیلمهای دفاع مقدسی در حال تولید است و احتمال رونمایی از آن در جشنواره فجر وجود دارد. شاخصترین ویژگی این پروژه سوژه متفاوت آن است که به نقش زنان در فرآیند خدمات رسانی به رزمندگان پرداخته و قصد دارد روایتی از شستشوی البسه خونین رزمندگان در آب کارون را به تصویر درآورد.
با این حال در میان آثار تولید شده با موضوع جنگ فیلم هایی درباره محور مقاومت هم متقاضی حضور در جشنواره فیلم فجر شده اند که از آن جمله می توان به فیلم سینمایی «قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانی پور و با بازی شهرام حقیقتدوست اشاره کرد.