رسانه سینمای خانگی- علاقۀ خاص کارگردان «جنگل پرتقال» به مهرجویی

آرمان خوانساریان، کارگردان جوانی که این روزها فیلم «جنگل پرتقال» را به عنوان اولین فیلم بلند سینمایی‌اش روی پرده سینماها دارد، عاشق معلمی است و در یک هنرستان پسرانه هم درس می‌دهد؛ او آنقدر دلبسته این حرفه است که می‌توان گفت به اندازه سینما برایش عزیز است.

این فیلمساز که پیش‌تر با فیلم‌های کوتاه «سبز کله غازی» و «سایه فیل» در جشنواره‌های فیلم کوتاه جایزه‌های متعددی گرفته بود، پس از چند سال سراغ ساخت یک فیلم سینمایی بلند رفت؛ فیلمی که بخش‌های زیادی از آن برگرفته از زندگی خود «آرمان» یا اطرافیانش است و سال گذشته در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد.

خوانساریان در گفت‌وگویی با ایسنا از تجربه ساخت «جنگل پرتقال» گفت و علاقه‌ای که به تدریس دارد؛ از  شب عجیب ۲۲ مهرماه گفت که فیلمش را برای جمعی از فیلمسازان صاحب‌نام کشور اکران کرد ولی سرخوشی‌اش با خبر تلخ قتل داریوش مهرجویی دو، سه ساعت بیشتر دوام نیاورد.

بخش‌های زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه می‌گیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور می‌کنم

گپ و گفت ما با این فیلمساز جوان با حرفه معلمی او آغاز شد و اینکه آیا «سهراب بهاریان» (نقش اول فیلم جنگل پرتقال با بازی میرسعید مولویان) همان آرمان خوانساریان است؟

او در جواب به این پرسش می‌گوید:‌ «شاید بله، چون به هر حال هر کسی تکه‌هایی از خودش را در فیلمش جا می‌گذارد. بخش‌های زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه می‌گیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور می‌کنم یعنی سهراب بهاریان شخصیت بیرونی من نیست. درواقع هنگام نوشتن فیلمنامه براساس بانک عاطفی خود و تکنیک‌های فیلمنامه‌نویسی محصولی خلق می‌شود  و در این مورد حدود ۸۰ درصد ماجراهای فیلم بر اساس اتفاقاتی شکل گرفته که برای خودم یا نزدیکانم رخ داده است.»

داستان اصلی فیلم «جنگل پرتقال» در شهر تنکابن و دانشگاهش می‌گذرد؛ دانشگاهی که آرمان خوانساریان سال ۱۳۹۳ به آنجا انتقالی گرفت. «جریان دانشگاهم کمی مفصل است. من در دانشکده هنر و معماری تهران – مرکز درس می‌خواندم ولی تمام دوستانی که با آن‌ها در هنرستان هم‌دوره بودم در تنکابن درس می‌خواندند. بعد از مدتی در دانشگاه خودم دچار رخوت شدم و فکر می‌کردم از این تکرار خسته شده‌ام. ذات هنر درون خود زیبایی‌هایی دارد که در شهری مثل تهران نمی‌شود آن را تحصیل کرد.  فکر کردم استادها که تقریبا یکی هستند،  رشته تحصیلی من هم بیشتر به مطالعه فردی متکی است، پس تصمیم گرفتم به تنکابن بروم و جزو معدود کسانی بودم که معکوس انتقالی گرفتم. این اتفاق خیلی برایم بهتر بود چون تنکابن شهری خلوت، پر از زیبایی و آرامش بود که در آنجا هم می‌توانستم درس بخوانم و هم بنویسم و فصل جدیدی در زندگی‌ام آغاز شد و مستقل زندگی کردم.»

او درباره اینکه آیا تجربه‌های همان مقطع را در فیلم روایت کرده و ایده فیلم از زمان دانشگاه سراغش آمده، می‌گوید: «نه، ایده فیلمنامه اولین روزی که سر کلاس مدرسه برای تدریس رفتم به ذهنم رسید. البته امیدوارم موفق شده باشم موضوعی را که می‌خواستم، روایت کنم چون داستان درباره نوعی از دست دادن و بازگشت است، در صورتی که من در دانشگاه در مقطعی بودم که زندگی را پر از روشنی و رو به آینده می‌دیدم؛ جایی که خود را مهم می‌دیدم ولی حسی که در فیلم وجود دارد حاصل تمام شدن آن دوران است؛ دورانی که دیگر نه دانشگاهی هست که در آن شاگرد اول باشی و نه جمعی که در آن سوگلی بمانی. این موضوعی بود که در فیلم روایت می‌شود ولی ایده کلی فیلم سال ۹۸ و در اولین روزی که معلم مدرسه شدم شکل گرفت.»

آرمان خوانساریان در ادامه به فضای مدرسه و نوع برخوردش با دانش‌آموزان پسر هنرستان اشاره می‌کند که تلاش می‌کرده با روشی ملایم‌تر از آنچه خودش تجربه کرده معلمی کند. او می‌گوید «همه چیز از همان روزی شروع شد که مدیر هنرستان مرا فرستادند تا مدرکم را برایشان بیاورم.»

روزهای سه‌شنبه در هنرستان، دو زنگ آخر با احمد طالبی‌نژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم می‌گفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسه‌های دیگری سراغم آمدند و کار را حرفه‌ای‌تر دنبال کردم

آرمان فارغ‌التحصیل رشته تئاتر است و می‌خواهد شغل معلمی را حتما ادامه دهد؛ حتی می‌گوید معلمی به اندازه سینما برایش اهمیت دارد. اما چه شد که به عنوان یک فیلمساز از تدریس در مدرسه سردرآورد؟

«رشته‌های تحصیلی زیادی در ایران وجود دارند که وقتی آن‌ها را می‌خوانی طبیعتاً باید معلم همان رشته شوی مثل تاریخ. اما من در دانشگاه مدرک تئاتر گرفتم و از این جهت شرایطم متفاوت بود؛ با این حال همین رسیدن به تئاتر ماجراهایی داشت. من خیلی دوست داشتم سینما بخوانم و وقتی می‌خواستم به هنرستان بروم خانواده‌ام خیلی موافق نبودند چون اولا خیلی‌ها فکر می‌کردند و هنوز هم فکر می‌کنند که اگر فرزندشان استعدادی دارد باید حتما در رشته‌های تجربی و ریاضی درس بخواند. دیگر آنکه تصور خوبی نسبت به محیط هنرستان‌ وجود نداشت. بعضی از این تصورها درست هم بود و متاسفانه هنرستان تبدیل به جایی شده بود برای دانش آموزان ضعیفی که در رشته‌های تجربی و ریاضی نمره نیاورده بودند؛ در صورتی که هنرستان باید محلی برای نخبگان هنری باشد. با این حال سال ۱۳۸۶ که وارد هنرستان شدم دنبال این بودم که حتماً سینما بخوانم که این رشته هم در همه هنرستان‌ها تدریس نمی‌شد. بعدها دوست داشتم در همان هنرستانی که درس خوانده بودم معلم شوم چون روزهای سه‌شنبه دو زنگ آخر با احمد طالبی‌نژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم می‌گفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسه‌های دیگری سراغم آمدند و کار را حرفه‌ای‌تر دنبال کردم. در اولین دوره‌ای که درس دادم دانش‌آموزان خوبی داشتم مثل آراد نویزی که دوست دارم اسمش را بیاورم و از نخبگان هنری است. الان هم هر وقت به مدرسه می‌روم، حتی زمانی که با خستگی برمی‌گردم حالم آنقدر خوب است که اطمینان دارم سینما این خوشحالی همیشگی را به من نمی‌دهد»

او در کنار علاقه زیاد به این حرفه، دلسوزی و توجه ویژه‌ای هم به نسل جدید دارد؛ نسلی که با وجود دسترسی بیشتر به اطلاعات، بعضی دغدغه‌هایش با نسل‌های قبلی یکی است.

خوانساریان پیش از آنکه تدریس حرفه‌ای را شروع کند، در دهه ۹۰ خیلی جدی وارد عرصه ساخت فیلم کوتاه شده بود و خیلی‌ها او را با دو فیلم «سبز کله غازی» و «سایه فیل» می‌شناسند. به نظر می‌رسد او هم به سیاق بسیاری دیگر از کارگردان‌ها، فیلمسازی در سینمای کوتاه را سکویی برای ورود به سینمای بلند می‌دانست. او درباره اینکه آیا برنامه‌ریزی خاصی برای این کار داشته است، می‌گوید: «معمولاً به فیلم کوتاه از دو منظر می‌توان نگاه کرد؛ اول اینکه مجوز فیلمسازی از طریق ساخت فیلم‌های کوتاه گرفته می‌شود و دیگر آنکه گروهی اساساً عاشق فیلم کوتاه هستند. من از دسته‌ای بودم که فیلم کوتاه را به خاطر مجوز فیلم بلند نمی‌ساختم. سه فیلم کوتاه داشتم که هر سه در «تصویر سال» جایزه گرفته بودند و می‌توانستم به راحتی مجوز فیلم بلند را بگیرم اما بیش از هر چیز فضای تجربی سینمای کوتاه را دوست داشتم. فکر می‌کردم هنوز باید در همان حیطه بمانم چون متاسفانه سینمای بلند ما چندان موقعیتی برای تجربه ندارد. حس می‌کردم در سینمای بلند یک شابلون وجود دارد و تو هم باید مثل بقیه باشی. این‌ها باعث می‌شد بیشتر در دنیای فیلم کوتاه بمانم»

او ادامه می‌دهد: «بجز این‌ها یک اتفاق خوب و خوش شانسی برای من این بود که فعالیتم در نیمه اول دهه ۹۰ یعنی سال‌های شکوفایی فیلم کوتاه بود، به طوری که فیلم کوتاه منبع درآمدم شد. در همین دوران است که نسلی تازه از فیلمساز مثل آرین وزیر دفتری یا امید شمس که از فیلمسازی آن‌ها به خوبی صحبت می‌شود، دیده شدند. آن‌ها در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه فعالیت می‌کردند، در صورتی که الان با دوران عجیب و غریبی مواجیهم.»

جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنباله‌رو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلم‌سازی مراجعه می‌کنی، می‌گویند فیلمت خوب است اما… ا. یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح می‌دهند نمونه‌ای از همان فیلم‌های الگو شده و موفق را بسازی

خوانساریان پس از آنکه فیلم کوتاه «سایه فیل» را می‌سازد به سمت فیلم بلند گرایش پیدا می‌کند و ابتدا چند همکاری در نگارش فیلمنامه از جمله «ابر بارانش گرفته» به کارگردانی مجید برزگر داشت و بعد هم وارد یک پروسه سریال‌سازی می‌شود. او دراین زمینه می‌گوید: «از آنجا که در یک دوران حرفه‌ای از سینمای کوتاه فعالیت می‌کردیم، داوران جشنواره‌ها وقتی می‌دیدند کسی استعداد دارد می‌خواستند او را وارد جریان سینمای بلند کنند. واقعیت این است که من سه دوره پیاپی در جشنواره فیلم کوتاه تهران بودم و جایزه گرفتم. با وجود آنکه سقف این حوزه سینمایی، کوتاه است در آنجا مانده بودم و وقتی خواستم فیلم بلندم را بسازم فکر کردم نکند آن هم شابلونی باشد مثل بقیه؛ شابلونی که یک تم اجتماعی داشته باشد و در آن یک جغرافیای جعلی بسازم با خانواده‌ها و آدم‌هایی که سر هم داد می‌زنند و دعوا می‌کنند.  جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنباله‌رو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلم‌سازی مراجعه می‌کنی، می‌گویند فیلمت خوب است اما… یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح می‌دهند نمونه‌ای از همان فیلم‌های الگو شده و موفق را بسازی. مثلاً سعید روستایی با سختی مدل سینمایی خود را پیدا کرده و سختی‌های زیادی کشیده است تا تهیه‌کننده‌ای به فیلم اول او اعتماد کند و حالا تهیه کننده‌های دیگر فکر می‌کنند که فقط و فقط باید با مدل سعید روستایی فیلم بسازیم؛ در صورتی که قبل از اینکه سعید روستایی مطرح شود مدل سینمایی خود او هم برایشان یک ریسک بود.

شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفه‌ای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلم‌های موفق باشی

متاسفانه این سینما جایی برای نفس کشیدن ندارد و تو باید امتحان خود را پس بدهی تا بعد همه از کارت تقلید کنند. البته این یک اتفاق تازه نیست؛ سینمای ایران در اواخر دهه ۶۰ و بعد ۷۰ تحت تاثیر سینمای عباس کیارستمی ساخته می‌شد، با نابازیگر و در روستاها. در دهه ۸۰ آقای فرهادی با بازیگران چهره، قصه‌های جانداری را روایت کرد و بعد همه سینما پر از آن مدل شد. بعد هم سعید روستایی آمد با فیلم‌هایی از قصه‌های جنوب شهری. وقتی به اینجا می‌رسی، فکر می‌کنی «جنگل پرتقال» کدام یک از دفاتر سینمایی را می‌توانست امیدوار کند؟ شاید هیچ کدام، به همین دلیل کمی خرده داستان به فیلمنامه من اضافه می‌کردند مثل قصه‌های ناموس‌پرستی یا چیزهایی شبیه آن؛ در صورتی که من می‌خواستم قصه‌ای را روایت کنم که با وجود غم، راه حل هم داشته باشد؛ آن راه حل هم گفت‌وگوست. نمی‌دانم شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفه‌ای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلم‌های موفق باشی.»

کارگردان جوان «جنگل پرتقال» در حالی بر روشنی و گفت‌وگو تاکید دارد که ایده اولیه فیلمش در سال تلخ و پر از حادثه ۱۳۹۸ کلید خورده است. «ما در این چند سال اتفاق‌های تلخی را پشت سر گذاشته‌ایم ولی این “دوربین روشن یا به سمت روشنایی” نگاه و سلیقه من است. استاد من در سینما عباس کیارستمی بود با آن نگاه به زندگی که از او می‌شناسیم. شاعرانی مورد علاقه‌ام هستند که همیشه – خارج از اینکه چه اتفاقی می‌افتد- درباره یک “مفهوم” صحبت می‌کردند. این تکنیک من نیست بلکه برای تراپی و درمان شدن، موقع فیلمسازی از روشنی می‌گویم. نوشتن (فیلمنامه) هم برای من یک نوع درمان است ولی وقتی قصه‌ای سیاه بنویسم یا دوربینم به سمت تیرگی‌ها باشد حال خودم دوچندان بد می‌شود. من از بازنمایی زشتی لذت نمی‌برم. زیبایی‌شناسیِ زشتی برایم جذاب نیست، حتی اگر به عنوان نقد باشد. فیلم‌های بسیار زیادی هستند که چنین نگاهی (منتقدانه) دارند و من هم آن‌ها را خیلی دوست دارم اما سلیقه خودم در سینما اینطور نیست.

من جزو نسلی هستم که روی پرده سینما «مهمان مامان» دیده‌ام؛ فیلمی از داریوش مهرجویی، بزرگ مرد سینما که در اوج تیرگی‌ها فرهنگ و خصوصیات جغرافیایی ما را به آن شکل نمایش می‌داد. پس اگر ۹۸ درصد زشتی وجود داشته باشد من حتماً دوربینم را به سمت آن دو درصد زیبایی می‌چرخانم اما نه به این عنوان که یک فیلم سرخوش و شاد بسازم. برای همین فیلم اولم نیز سختی کم نکشیدم، پای آن ایستادم تا در نهایت به سرمایه‌گذاری بنیاد سینمایی فارابی و تهیه‌کنندگی آقای صدرعاملی رسیدم.»

او درباره چگونگی همکاری‌ با رسول صدرعاملی هم توضیح می‌دهد: «یکی از خوش‌شانسی‌های من در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه، این بود که جشنواره‌ای با نام «حسنات» برگزار می‌شد که مثل جشنواره‌های «وارش» یا موج»   دیگر وجود خارجی ندارد. آن جشنواره باعث شد آقای صدرعاملی مرا بشناسند و بعد که در یک دوره‌ از جشنواره فیلم کوتاه تهران، فیلمنامه‌ام را در پیچینگ جشنواره ارائه کردم پس از پذیرفته شدن، فارابی هم برای مشارکت آمد و آقای صدرعاملی هم که پیش‌تر در جریان کار بودند مجوز ساخت فیلم را مرداد ۱۴۰۱ گرفتند و من در آن ماه یکی از بهترین روزهای زندگی‌ام را تجربه کردم.» 

خوانساریان اضافه می‌کند، «یک ویژگی بزرگ رسول صدر عاملی که فکر می‌کنم در خیلی از تهیه کننده‌های دیگر کمرنگ باشد، اعتماد کاملی بود که به کارگردانش داشت و دست مرا برای هر کاری که می‌خواستم بکنم باز گذاشت.  فکر می‌کنم این اعتماد کامل حتماً از فیلم‌های کوتاه من نشأت می‌گرفت در حالی که بعضی تهیه‌کننده‌ها پیشنهادهایی برای تغییر در فیلمنامه به من می‌دادند که ترجیح می‌دادم اگر قرار است با مدل آن‌ها ساخته شود، خودشان فیلم را بسازند.»

چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفته‌ایم و این روزها سرگرمی حرف اول را می‌زند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف می‌کشیدیم. من «کاغذ بی‌خط» ناصر تقوایی را در سینما دیده‌ام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح می‌دهم زمین بازی‌ام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت می‌کنم

اگرچه آرمان خوانساریان نگاه متفاوتی را در فیلمسازی دنبال می‌کند اما به هر حال گیشه برایش بی‌اهمیت نیست. گیشه‌ای که این روزها در قرق فیلم‌های کمدی است و جای سوال است که آیا مخاطب به راحتی پای تماشای «جنگل پرتقال» می‌نشیند.

کارگردان «جنگل پرتقال» می‌گوید: «در سینما سه مدل روایت قصه وجود دارد؛ در یکی شاه پیرنگی از یک حادثه بزرگ رخ می‌دهد. در یکی دیگر فقط خرده پیرنگ‌ها وجود دارند مثل سینمای عباس کیارستمی و یک سینمای ضد پیرنگ که زمان روایی در آن به چالش کشیده می شود. من فکر می‌کنم سینمای ما در حال حاضر از اتفاق‌های بزرگ اشباع شده است، به همین دلیل نمی‌خواستم در جامعه‌ای که روزانه با کلی حادثه و ماجرا روبرو است، فیلمم به سمت خیانت، مرگ، خون و جنایت یا غیرت و این حرف‌ها برود؛ می‌خواستم نگاهم بر بخش‌هایی از وجود انسان‌ها متمرکز باشد تا تماشاگر به یک تجربه متفاوت‌تر برسد. راه آن هم فقط روایت داستان‌های خرده پیرنگی بود چون وسط چنین فیلمی، ممکن است ناگهان خود را غرق شده در داستان پیدا کنید. من «جنگل پرتقال» را نساختم که ۴۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد، گرچه هیچ کس از پول بدش نمی‌آید ولی مسئله این است که در این سن و در این برهه از زمان، دغدغه دیگری داشتم. فکر می‌کنم چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفته‌ایم و این روزها سرگرمی حرف اول را می‌زند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف می‌کشیدیم. من «کاغذ بی‌خط» ناصر تقوایی را در سینما دیده‌ام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح می‌دهم زمین بازی‌ام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت می‌کنم. شاید الان جوان هستم و اینطور می‌گویم ولی این راهی است که انتخاب کرده‌ام و امیدوارم بتوانم تا پایان پای آن بایستم. من الان معلم یک مدرسه هستم و با هر میزان خستگی، لحظه‌ای که متوجه می‌شوم با نوشتن حتی یک بیت شعر روی تخته سیاه چشم دانش آموزی، برق می‌زند احساس می‌کنم کارم درست است و برای همین به زندگی آمده‌ام.

آرمان خوانساریان با وجود نگاه همراه با امیدی که در فیلمسازی دارد اما از خلق لحظه‌های منتقدانه نسبت به جامعه هم دور نیست و نشانه‌هایی از آن را در همین «جنگل پرتقال» بخصوص با کاراکتر «هژیر» به خوبی می‌بینیم. خودش در این رابطه می‌گوید: «خیلی به دنبال نشانه‌گذاری نیستم ولی مگر می‌شود یک فیلمساز نسبت به شرایط اطراف خود انتقادی نداشته باشد؟ حتماً من هم این راه را در فیلمسازی‌ام دنبال می‌کنم و اصلا بخاطر سیلاب بدی‌هاست که به این دوربینِ به سوی روشنی پناه برده‌ام. به هر حال یکسری حس‌ها درون آدم وجود دارد که من آن‌ها را در خودم نگه می‌دارم و بیشتر صبر می‌کنم تا در زمانی مناسب کارم را انجام دهم. یکسری حس‌های دیگر هم وجود دارند که نمی‌توان آن‌ها را با چند کلمه بیان کرد؛ مثلا فیلم «هامون» داریوش مهرجویی را نمی‌توان در چند کلمه توضیح داد. «جنگل پرتقال» هم برای من همین است که انتقادها و امیدها و ناامیدی‌هایم را با هم در آن روایت کرده‌ام.» 

با وجود آنکه «جنگل پرتقال» اولین فیلم بلند سینمایی کارگردانش است اما گروهی از بازیگران صاحب‌نام و مطرح از جمله سارا بهرامی و رضا بهبودی در آن بازی کرده‌اند. میرسعید مولویان هم که نقش اصلی را ایفا کرده با فیلم «تومان» مرتضی فرشباف برای خیلی‌ها به چهره‌ای آشنا بدل شد. خوانساریان درباره این بازیگرها می‌گوید که سارا بهرامی انتخاب اولش بوده ولی برای نقش اول (با بازی مولویان)، ابتدا گزینه‌های دیگری داشت.

«برای این نقش یک بازیگر چهره‌تر در نظر داشتم و خوش شانس بودم؛ چون کار کردن با میرسعید یک موهبت است و هر لحظه لذت می‌بری و از این حجم خلاقیت و عشق شگفت‌زده می‌شوی. این هم بخشی از آن پروسه بود که آقای صدرعاملی در آن خیلی نقش داشت. یک روز تماس گرفتم و با ترس و لرزه برای اینکه بگویم بازیگر استار در این نقش انتخاب نکنیم، گزینه خودم را مطرح کردم که در همان یکی دو جمله اولم با تحسین آقای صدرعاملی مواجه شدم و گفت همین کار درست است. من در دفتر آقای صدر عاملی تصویری از فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» را روی دیوار دیده بودم که خانم علیدوستی -که در آن زمان اولین فیلم سینمایی خود را بازی می‌کرد – کلاکت به دست دارد. به آقای صدر عاملی گفتم هر وقت این تصویر را می‌بینم با خودم فکر می‌کنم نباید حتماً به چهره‌ها تکیه کنم. برای همین عکس‌ها و چند مصاحبه از آقای مولویان را فرستادم  وگفتم جنسی از غرور سعید مولویان، وقتی که روی صندلی نشسته، همان چیزی است که من برای این نقش می‌خواهم.

سارا بهرامی هم اولین انتخابم بود چون او فارغ التحصیل همان دانشگاه تنکابن است که من هم در آن درس می‌خواندم، در واقع او یکی از مهم‌ترین خروجی‌های آن دانشگاه است. انتخاب سارا برایم خیلی مهم بود. او کسی بود که باعث شد من با اعتماد به نفس بیشتری فیلمم را کارگردانی کنم و در تمام طول فیلمبرداری حسابی هوایم را داشت. انتخابم او بود چون می‌خواستم با توجه به زیستی که در این منطقه داشته، چیزهایی را به این نقش اضافه کند. وقتی بازیگرها می‌خواهند نقشی شبیه خودشان را بازی کنند برایشان بسیار سخت می‌شود و برخی شباهت‌ها میان نقش با خود سارا باعث می‌شد یک چالش جدی برایش به وجود آید. در نهایت هم آنچه دیده شد حاصل تمرین‌های مفصلی بود که ما سه نفر با هم داشتیم و مثل یک گروه تئاتری تمرین می‌کردیم.»

آن شب روی ابرها بودم. تمام کارگردان‌هایی فیلم‌های مورد علاقه‌ام آمده بودند اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانه‌ترین لحظه‌هایم با سینمای ایران با او گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت 

فیلم «جنگل پرتقال» که حال و هوای پاییزی جذابی دارد، قطعا یکی از بهترین زمان‌های اکرانش همین پاییز می‌توانست باشد و خوانساریان فکر می‌کند اتفاق قشنگی است که با همین اولین باران‌های پاییزی فیلم «جنگل پر تقال» هم روی پرده سینماها بود. او و رسول صدرعاملی شنبه سه هفته قبل میزبان تعدادی از سینماگران شدند تا در یک دورهمی صمیمانه فیلم خود را برایشان نمایش دهند. در این جمع دوستانه چهره‌های زیادی آمدند ولی پایان شب با خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش به تلخی رقم خورد.

«من پس از چند سال سخت که برای ساخت فیلم سپری کرده بودم، آن شب از خوشحالی روی ابرها بودم. خیلی از کسانی که از کارهایشان آموخته بودم آنجا بودند. وقتی آقای محمد صالح‌علاء را دیدم، به ایشان گفتم من هنوز یاد آن برنامه «دو قدم مانده به صبح» شما در تلویزیون هستم و دفترچه‌ای که در آن از شب‌های سینما و تئاتری برنامه یادداشت برمی‌داشتم. گفتم بخش زیادی از آنچه روی پرده سینما می‌بینید از چیزی است که در برنامه‌هایش برای من به جا گذاشته و چقدر فرق است که در آنتن تلویزیونت بشکن و بالا بیندازی یا اینکه از فرهنگ بگویی.  وقتی در سنین نوجوانی تمام عشق و علاقه‌ام این بود که پای برنامه‌های این چنینی و صحبت‌های فریدون جیرانی و محمد رحمانیان بنشینم معلوم است که سراغ خشونت نمی‌روم.  من در دوران راهنمایی فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» آقای میرکریمی را دیدم که آن شب آنجا بودند. عاشق آن سفر قهرمانی شدم یا فیلمی مثل «نفس عمیق» پرویز شهبازی و من نسبت به همه این‌ها احساس مسئولیت می‌کردم. حالا تصور کنید در چنین شبی که تمام کارگردان‌های این فیلم‌ها حضور داشتند، من چقدر خوشحال بودم اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانه‌ترین لحظه‌هایم با سینمای ایران با او، داریوش مهرجویی گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت و این روزها فقط اینطور خودم را  آرام می‌کنم که ای کاش شاگرد آخر آن کلاسی باشم که آقای مهرجویی آن همه برایش زحمت کشید»

آرمان خوانساریان با توجه به دغدغه‌هایی که در فرهنگ و هنر و بویژه در برخورد نزدیک با نسل جوان و دانش‌آموز دارد، احتمالا مسیر مشخصی را برای کار هنری‌اش دارد اما خودش می‌گوید:‌ «من هم مثل خیلی‌های دیگر پر از تردید هستم. نه می‌دانم و نه می‌توانم حدس بزنم که چطور باید پیش بروم. من این فیلم را خیلی سخت ساختم و فعلاً می‌خواهم ببینم که چه کرده‌ام چون نه آدم باانگیزه سال قبل هستم و نه تردیدهایم اجازه می‌دهند که الان تصمیم دقیقی بگیرم.» 

او درباره اینکه آیا مسیرش را به سمت سینمای کوتاه ادامه می‌دهد نیز می‌گوید: «فیلم کوتاه توجیه اقتصادی ندارد. ما همیشه پول‌های خود را جمع می‌کردیم و فیلم می‌ساختیم اما شرایط سینمای حرفه‌ای فرق می‌کند. سن ما هم بالاتر رفته و واقعیت این است که خیلی‌ها می‌گویند به سمت سینمای کوتاه برمی‌گردند اما این بیشتر یک تعارف است چون شرایط چنین اجازه‌ای به آن‌ها نمی‌دهد. من خودم چند فیلمنامه کوتاه دارم و فقط اگر شرایط برای ساخت حرفه‌ای آن‌ها به صورتی که تهیه‌کننده‌ای پای کار باشد حتماً سراغ ساختشان می‌روم و آن وقت فیلم بعدی‌ام حتماً کوتاه خواهد بود.» 

خوانساریان در بخش پایانی این گفت‌وگو به دو نکته اشاره می‌کند؛ یکی درباره مخاطبانی که دعوت می‌کند فیلمش را تماشا کنند و دیگر یک گله بابت واژه «فیلم اولی» که به فیلمسازانی همانند خودش نسبت می‌دهند.  

او که مشخص است بخاطر این کلمه ناراحتی‌هایی را دیده، می‌گوید: «نمی‌دانم این واژگان چیست که انتخاب می‌کنند. ما یک فیلم‌ خوب داریم و یک فیلم بد. فیلم اولی یعنی چه؟ مگر مجوز فیلم اول سینمایی را بدون ساخت فیلم‌های قبلی می‌دهند؟ متاسفانه تصورات عجیبی درباره فیلمساز اول وجود دارد؛ می‌گویند دستش در ساخت فیلم کند است. دست ‌و پایش می‌لرزد. زیادی وسواس دارد! این را به من هم می‌گفتند آن هم به عنوان کسی که چند تجربه ساخت فیلم کوتاه داشتم و اتفاقا در فضای فیلم کوتاه باید بتوانی زود پروژه را جمع کنی. من «جنگل پرتقال» را در ۳۱ جلسه ساختم صرفا بابت تجربه‌ای که در فیلم کوتاه داشتم. اصلا یک بار فیلمم را پیش از فیلمبرداری اصلی ساختم و پلان‌ها را کشیدم تا بیشتر بر کارم تسلط داشته باشم. این‌ها اگر وسواس است بله من وسواس دارم چون سینما و سلیقه جای وسواس است. مهم این است که برای وسواس‌هایت چه برنامه ریزی داشته باشی؛ من چون قول داده بودم فیلم را در ۳۱ جلسه تمام می‌کنم و می‌دانستم که حتما با وسواس هم کار را جمع خواهم کرد، با ساخت ماکت سعی کردم به سرعت کار کمک کنم.»

می‌خواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی می‌بیند ولی فیلم‌های ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من می‌خواهم آن‌ها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر می‌کنم اگر آن‌ها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد می‌دهند

«اما درباره «جنگل پرتقال»… تمام تلاش ما و کسانی که برای تبلیغات فیلم همراهی می‌کنند، این است که آدرس درست از فیلم به مخاطب بدهیم، حتی اگر جایی به ضرر فروش شود. من اگر بخواهم کسانی را برای تماشای این فیلم به سینما دعوت کنم آن‌هایی را خطاب قرار می‌دهم که مدت‌هاست به سینما نرفته‌اند چون سلیقه‌شان با آنچه بیشتر مواقع روی پرده سینماست فرق دارد.  البته من اصلاً درباره فیلم خوب یا بد صحبت نمی‌کنم و فقط می‌خواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی می‌بیند ولی فیلم‌های ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من می‌خواهم آن‌ها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر می‌کنم اگر آن‌ها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد می‌دهند.»

رسانه سینمای خانگی- هجوم غیرکمدی‌ها به سینما

از بازیگری منوچهر هادی تا روایتی مادرانه در اردوگاه اشرف و تلاش برای گریه کردن و رهایی، سه موضوع متفاوتی هستند که حاکمیت غیرکمدی‌ها بر سینما را در هفته پیش رو، رقم خواهند زد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، گیشه پاییزی سینما که از ابتدای فصل با استقبال خوبی همراه بوده، از امروز ۱۰ آبان ماه با فیلم سرهنگ ثریا و از هفته آینده، ۱۷ آبان ماه با فیلم حدود ساعت ۸ صبح منوچهر هادی رونق پیدا می‌کند. سینماها که از ابتدای پاییز با مخاطبی ۲ میلیونی جان گرفته، در هفته پیش رو میزبان فیلم هایی با ژانرهای متفاوت خواهند بود.

«سرهنگ ثریا»، روایتی مادرانه و منحصر به فرد

سرهنگ ثریا اولین ساخته بلند لیلی عاج در مقام نویسنده و کارگردان است. فیلمی درباره استقرار گروهک مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف که با زاویه نگاهی متفاوت به اتفاقات پیرامون این گروه می‌پردازد. فیلمی که در چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر استقبال مردم و مخاطبان زیادی را برانگیخت. این فیلم از چهارشنبه همین هفته یعنی ۱۰ آبان ماه در سینماهای سراسر کشور اکران می‌شود.

عاج در خلاصه فیلمش آورده: «این راه با گریه باز نمیشه!» خلاصه‌ای ۶ کلمه‌ای که دستمایه‌ی ساخت نخستین فیلم بلند این کارگردان شد و همچنین دیپلم افتخار بهترین کارگردان فیلم اولی را نیز برای او به ارمغان آورد. در سال‌های گذشته فیلم‌های ماجرای نیمروز و سیانور نیز از جمله فیلم‌های مهم سینمای ایران درباره گروهک مجاهدین خلق بودند.

سرهنگ ثریا، به مصائب، دلشوره‌ها و تلاش های مادران و پدران برای نجات فرزندانشان از اردوگاه اشرف می‌پردازد. فیلمی که روایت مادرانه آن در کنار بازی ژاله صامتی به عنوان نقطه قوت آن میان منتقدان مطرح بود که در نهایت نامزدی سیمرغ بلورین نقش اول زن در جشنواره فیلم فجر را برای او به دنبال داشت. حمیدرضا محمدی، وحید آقاپور و دیبا زاهدی نیز دیگر بازیگران این فیلم هستند.

 سرهنگ ثریا اولین ساخته بلند لیلی عاج

«چرا گریه نمیکنی»، متفاوت و خاص پسند

رضا معتمدی با اکران دومین فیلم بلند خود به نام «چرا گریه نمی‌کنی» از ۱۷ آبان ماه به سینماها می‌آید. چرا گریه نمیکنی در جشنواره چهل‌ویکم فیلم فجر به نمایش درآمد و نظرات مثبت و منفی زیادی را به دنبال داشت. این فیلم که معتمدی خودش نقش اصلی آن را ایفا می‌کند، داستان مردی است که پس از درگذشت برادرش دیگر نمی‌تواند گریه کند. فیلم، روایت اتفاقات و فراز و فرودهایی است که در نهایت شخصیت اصلی را وادار به گریه کردن می‌کند.

فیلم درامی دارد که سبک پرداختی متفاوت با دیگر فیلم ها را دنبال می‌کند. حس رهایی کاراکتر اصلی و بی توجهی نسبت به اتفاقات پیرامون، ساختار همیشگی و روزمره اکثر کاراکترها را در هم می‌شکند و نگاه متفاوتی دارد. اکران این فیلم در میان فیلم‌های عامه پسند و یکدست در سینمای ایران، می‌تواند جریان متفاوتی را با کشاندن مخاطبان خاص به سینما به همراه داشته باشد.

معتمدی که فیلم پیشین خود رضا را در گروه هنر و تجربه اکران کرده بود، در جشنواره سال گذشته شرکت کرد.

رضا معتمدی، فرشته حسینی و باران کوثری نقش‌های دیگر را در این فیلم به عهده دارند.

 چرا گریه نمیکنی به کارگردانی رضا معتمدی

«حدود ساعت ۸ صبح»، وقتی منوچهر هادی بازیگر می‌شود

منوچهر هادی پس از ۴ سال یک فیلم سینمایی را راهی سینما کرده است. حدود ساعت ۸ صبح درامی اجتماعی است که پس از دو فیلم کمدی منوچهر هادی یعنی آینه بغل و رحمان ۱۴۰۰ جدیدترین اثر او در ژانر اجتماعی است. فیلمی که خود هادی نیز یکی از نقش های اصلی آن را به عهده دارد.

هادی پیش از این فیلم‌های «قرنطینه»، «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه»، «زندگی جای دیگری است» و «کارگر ساده نیازمندیم» را نیز در همین ژانر کارگردانی کرده است.این فیلم نخستین همکاری هادی با کامبیز دیرباز است.

 حدود ساعت ۸ صبح ساخته منوچهر هادی

این کارگردان از سال ۹۷ چهار سریال دل، گیسو، نیسان آبی ۱ و نیوکمپ را در شبکه نمایش خانگی کارگردانی کرده و این فیلم را نیز در سال ۱۴۰۱ جلوی دوربین برده است.

به نظر می‌رسد تمرکز هادی در سال‌های اخیر بیش از سینما بر نمایش خانگی بوده و باید دید فیلم جدید وی که ژانر متفاوتی نیز دارد چگونه نظر مردم و منتقدان را به همراه خواهد داشت.

یکتا ناصر، کامبیز دیرباز، حمید فرخ نژاد، سارا رسول زاده، حسن پور شیرازی و منوچهر هادی ترکیب بازیگران این فیلم را تشکیل می‌دهند.

رسانه سینمای خانگی- «بعد از رفتن» یک بازگشت است

محمود بابایی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «بعد از رفتن» معتقد است یکی از مضمون‌های فیلمنامه، «بازگشت» بود که پیش‌تر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، فیلم سینمایی «بعد از رفتن» یکی از محصولات بنیاد سینمایی فارابی بود که در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و آخرین روزهای اکران خود در سینماهای کشور را سپری می‌کند.

این فیلم اولین ساخته بلند سینمایی رضا نجاتی است که پیش‌تر با فیلم کوتاه «ارفاق» موفق به کسب سیمرغ بهترین فیلم کوتاه از جشنواره فیلم فجر شده بود. تهیه‌کنندگی این فیلم را هم محمود بابایی برعهده داشته که ۲ سال پیش با فیلم «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی وارد عرصه تهیه‌کنندگی سینما شد و حالا دومین فیلم کارنامه‌اش را ساخته است.

به بهانه اکران عمومی «بعد از رفتن» میزبان رضا نجاتی و محمود بابایی کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم سینمایی در بودیم.

* ایده «بعد از رفتن» چطور شکل گرفت؟

رضا نجاتی: شکل‌گیری «بعد از رفتن» برای من حدود سه سال زمان برد. در حین فرآیند نگارش فیلمنامه این فیلم، ۲ فیلم کوتاه دیگر هم ساختم، یکی «شوفر» و دیگری «ارفاق». نه اینکه نگارش «بعد از رفتن» این قدر زمان برده باشد. تقریباً در طول سه سال، فیلمنامه را آماده داشتم اما می‌خواستم برای ورود به سینمای بلند آماده شوم و این آمادگی زمان‌بر بود. از جایی آقای بابایی به عنوان تهیه‌کننده افتخار همراهی دادند و این پروژه کلید خورد.

* آقای بابایی! چه شد پای کار این فیلم آمدید و با یک کارگردان فیلم‌اولی همراه شدید؟

محمود بابایی: در اختتامیه جشنواره چهلم و زمانی که در کنار بهروز شعیبی برای اعلام نتایج داوری‌ها نشسته بودیم و امیدوار به دریافت سیمرغ برای «بدون قرار قبلی» بودیم، در بخش نخست اعلام جوایز، برگزیده بخش فیلم کوتاه را اعلام کردند و دیدیم جوانی قد بلند روی سن رفت و سیمرغ این بخش را دریافت کرد. آقای نجاتی همان‌جا بعد از دریافت سیمرغ خود گفت سال بعد می‌خواهم با اولین فیلم بلندم در جشنواره حضور داشته باشم.

بابایی: یکی از مضمون‌های فیلمنامه «بعد از رفتن» مضمون «بازگشت» بود. که پیش‌تر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده بود

همان زمان به بهروز شعیبی گفتم، چقدر قاطع صبحت کرد. شناختی از رضا نجاتی نداشتم. از قبل هم این دغدغه را داشتیم که مسیر را برای فیلم‌اولی‌ها هم باز کنیم و از آن‌ها حمایت کنیم. اعتقادم این بوده و هست که سینما نیاز به ورود نگاه‌های تازه برای احیای خود دارد. از طریق مهدی آذرپندار، با رضا نجاتی بیشتر آشنا شدم و درباره همکاری صحبت کردیم.

فیلمنامه «بعد از رفتن» چیزهایی داشت که برایم جذاب بود. کاراکتر رضا نجاتی هم از همان جشنواره، برایم جذاب بود. یکی از مضمون‌های فیلمنامه، مضمون «بازگشت» بود که پیش‌تر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده بود. در نهایت بعد از چالش‌های بسیار حتی تصمیم گرفتیم که روی فیلمنامه بیشتر کار کنیم اما سرنوشت به این سمت رفت که این همکاری شکل بگیرد. در شرایط سال گذشته هم فیلم را ساختیم و فکر می‌کنم اشتباه‌مان این بود که فیلم را به جشنواره فجر فرستادیم!

*چرا؟

بابایی: به‌عنوان یک تهیه‌کننده در این سال‌ها تلاش کردم تا به اندازه خودم، سینمای اجتماعی را زنده نگه دارم. حاصل این تلاش من در شرایطی که در سال ۱۴۰۱ تجربه کردیم ساخت این فیلم بود. فیلمی هم ساختیم که حداقل روی پوستر چند چهره معتبر در جریان اصلی سینما داشت. همه این‌ها را وظیفه خودم می‌دانستم و می‌خواستم کاری برای «سینما» انجام دهم، نه صرفاً برای «جشنواره». پیش‌بینی می‌کردم که اگر فیلم را به فجر بدهیم، این جشنواره فیلم‌مان را تحویل نخواهد گرفت چراکه این فیلم رگه‌هایی دارد که برای این ترکیب هیأت داوران و برگزارکنندگان جشنواره قابل تشخیص بود و بر اساس همان هم می‌توانستند فیلم را کنار بگذارند. همین اتفاق هم افتاد. یکی ۲ بار هم در همان مقطع هشدار دادم که کاش در شرایط حساسی که داشتیم، جشنواره به یک سمت خاص غش نکند اما برخلاف آنچه هشدار داده بودم، اتفاقاتی که پیش‌بینی می‌کردیم رخ داد.

* با توجه به اینکه مالک فیلم «بعد از رفتن» فارابی است، اساساً امکان عدم حضور در جشنواره را داشتید؟

بابایی: فیلم به راحتی می‌توانست در موعد مقرر آماده نشود و این هم از جنس تهدید نیست. ما تقریباً آخرین گروهی بودیم که فیلم‌مان را کلید زدیم.

نجاتی: فیلم را ۱۰ آذر کلید زدیم.

بابایی: بله. در حالی که ۱۵ آذر از ما نسخه اولیه می‌خواستند! پس خیلی طبیعی بود که فیلم به موقع آماده نشود. نکته دوم هم اینکه فارغ از اینکه مالک فیلم کیست، تمام بار حقوقی مرتبط با یک فیلم بر عهده تهیه‌کننده است. فارغ از این مباحث اما همچنان حضور «بعد از رفتن» در جشنواره را اشتباه می‌دانم. چرا که معتقدم فضاسازی رسانه‌ای نامناسبی در این رویداد برای فیلم شکل گرفت. در شرایطی که خیلی‌ها به دنبال تعطیلی فعالیت‌های سینمایی بودند، ما معتقد بودیم که باید کار کرد و ورود بیشتر به این مباحث آسیب‌شناسانه زمان زیادی نیاز دارد. ما فیلم خود را به جشنواره فجر دادیم اما برآیند سلیقه حاکم بر فضای رسانه‌ای جشنواره چهل و یکم بیشتر متوجه فیلم‌های جنگی بود و همه این موارد دست به دست هم داد تا «بعد از رفتن» به بدترین شکل ممکن در فضای رسانه‌ای معرفی شود! حضور در جشنواره فجر نه تنها برای ما مواهبی نداشت که باعث شد امروز و در بازه اکران این فیلم، یکی از اصلی‌ترین بحران‌های ما جبران همان فضای منفی شکل گرفته پیرامون فیلم در ایام جشنواره باشد!

نجاتی: «بعد از رفتن» یک فیلم مبتنی بر حس و حال است. از نظر ساختاری، فیلمنامه «بعد از رفتن» یک ساختار کلاسیک و سه پرده‌ای دارد. یعنی حادثه محرک دارد، نقطه عطف و نقطه میانی دارد و همه قواعد یک فیلمنامه سه‌پرده‌ای در آن رعایت شده است. به استناد همین ساختار هم معتقد نیستم که فضای میانی فیلم خالی است * آقای نجاتی ما پیش‌تر در عرصه فیلم کوتاه آثار خوبی مانند «شوفر» و «ارفاق» را از شما دیده بودیم و یکی از واکنش‌ها نسبت به «بعد از رفتن» در همان ایام جشنواره هم این بود که این فیلم هم می‌توانست یک فیلم کوتاه بسیار خوب شود که فیلم بلند خوبی نشده است. چه شد که این داستان را در قالب فیلم بلند ساختید؟

نجاتی: برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید بدانیم که به لحاظ تخصصی و فنی، چه تفاوت‌هایی میان جهان یک فیلم کوتاه با جهان یک فیلم بلند وجود دارد. به تعبیر دیگر چه چیزی باعث می‌شود بگوییم یک داستان باید تبدیل به یک فیلم کوتاه و یک داستان دیگر تبدیل به فیلم بلند شود؟

* شاید یکی از دلایل چنین برداشتی این باشد که فیلم شروع و پایان خوبی دارد اما در میانه روایت، گویی از نظر مواد داستانی کم می‌آورد و مخاطب با فضایی خالی از داستان مواجه می‌شود.

نجاتی: این تعبیر خالی بودن هم نیاز به بحث تخصصی دارد. شخصاً معتقدم فیلم «بعد از رفتن» یک فیلم مبتنی بر حس و حال است. از نظر ساختاری، فیلمنامه «بعد از رفتن» یک ساختار کلاسیک و سه پرده‌ای دارد. یعنی حادثه محرک دارد، نقطه عطف و نقطه میانی دارد و همه قواعد یک فیلمنامه سه‌پرده‌ای در آن رعایت شده است. به استناد همین ساختار هم معتقد نیستم که فضای میانی فیلم خالی است. می‌توانم بگویم این مدل قصه‌گویی است که من انتخاب کرده‌ام.

* فکر می‌کنید از این مدل جواب مناسبی گرفته‌اید؟

نجاتی: این می‌تواند محل بحث باشد اما اینکه آیا «بعد از رفتن» می‌توانست یک فیلم کوتاه باشد، نمی‌پذیرم، چراکه در این فیلم من نمودار تغییر شخصیت برای کاراکترهایم دارم و مگر می‌توان در یک فیلم کوتاه، نمودار تغییر شخصیت داشت؟ من واقعاً ادعایی در جهان فیلم کوتاه دارم و ۱۴ سال از زندگی‌ام را صرف مطالعه، دیدن و ساختن فیلم کرده‌ام و بر اساس همین پشتوانه هم می‌توانم تعاریفی را که بر اساس آن‌ها فیلم ساخته‌ام، ارائه دهم. صادقانه می‌گویم که نمی‌توانم ادعا کنم که فیلم خوبی ساخته‌ام و طبیعتاً هر فیلمسازی با هر فیلمی که می‌سازد، تجربه‌هایی کسب می‌کند تا در فیلم‌های بعدی‌اش از آن‌ها بهره ببرد. بر همین مبنا خودم هم طبیعتاً در جریان ایرادات فیلمم هستم. از همین تجربه‌ها هم در فیلم‌های بعدی‌ام استفاده خواهم کرد. در عین اینکه درباره فریم به فریم همین فیلم می‌توانم از عملکردم دفاع کنم. اگر به عقب بازگردم باز هم «بعد از رفتن» را به همین شکل می‌سازم.

* آقای بابایی یکی از موضوع‌هایی که این روزها درباره فیلم‌های موفق در گیشه به تواتر مطرح می‌شود، هزینه کردن صاحب اثر برای تبلیغ است که انگار تأثیر مستقیمی هم بر فروش فیلم‌ها دارد. شما چه تمهیداتی برای تبلیغ «بعد از رفتن» داشتید و به‌عنوان تهیه‌کننده آیا معتقد به هزینه کردن در این بخش هستید؟

بابایی: ابتدا می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که یکی از موضوعاتی که درباره حضور فیلم در جشنواره فیلم فجر به آن اشاره داشتم، همین فضای تبلیغاتی است که باعث شده گروهی از مخاطبان بالقوه فیلم «بعد از رفتن» امروز با پیش‌زمینه ذهنی سراغ آن بروند و نتوانند از آن لذت ببرند. سابقه ذهنی مخاطبان از کیفیت رونمایی فیلم در جشنواره فجر، موقعیت امروز فیلم در فرآیند اکران را شکننده کرده است. پرزنت اشتباه فیلم در ایام جشنواره، عامل موقعیت شکننده امروز شده است.

از سوی دیگر قطعاً باید بپذیریم که در نهایت، فیلمسازی مبتنی بر سلیقه است. همین فیلم «بعد از رفتن» را برخی به‌شدت نقد کردند اما از آن طرف می‌توانم از یک آدم سرشناس سینمایی نام ببرم که بر اساس فضای حاکم بر جشنواره می‌گفت «با کراهت می‌خواستم فیلم را ببینم» اما وقتی آن را دید به شدت علاقه‌مند شد و تا همین امروز سه بار فیلم را در سینما دیده است.

اتفاقاً درباره «بعد از رفتن» موضع میانه کمتر دیده‌ام. این درست که مخاطب و اقتصاد سینما، اهمیت دارد، اما نمی‌توان اهمیت مشق‌کردن در فیلمسازی را هم نادیده گرفت. «بعد از رفتن» هم فیلم اول یک فیلمساز است و شاید برخی از دوستانی که در جشنواره فجر فیلم را دیدند و دوست نداشتند، در اکران عمومی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. اما در پاسخ به پرسش شما این نکته را به صراحت می‌گویم که برای تبلیغ، هر قدر هزینه کنید، کم است. در هر شرایطی که فیلم ساخته و عرضه شود، این باغبان است که باید حواسش به باغش باشد.

* آقای نجاتی یکی از نکاتی که در روایت فیلم جلب توجه می‌کند، «فقدان مفاهمه» میان انسان‌ها است. انسان‌های امروز خیلی نمی‌توانند با یکدیگر گفت‌وگو کنند. قبول دارید؟

نجاتی: در روزگاری که آدم‌ها سخت با هم گفت‌وگو می‌کنند، این موضوع ذهن من را هم درگیر می‌کند که در فیلمنامه تلاش کردم به این توجه داشته باشم. آدم‌ها از مکالمه با هم هراس دارند و فضایی که فیلم به تصویر می‌کشد، سکوتی است که حاصل همین هراس است. حالا وقت آن رسیده که این آدم‌ها بعد از یک سکوت طولانی با هم حرف بزنند. برای همین در هر سکانس شاهد گفت‌وگوهایی درباره گذشته، میان کاراکترها هستیم. روایت هم به گونه‌ای است که گویی در هر سکانس، برگ تازه‌ای از گذشته کاراکتر اصلی رو می‌شود. خیلی به این روند فکر کردیم. هم در فرآیند نگارش و هم در فرآیند دورخوانی دیالوگ‌ها به اینها فکر می‌کردیم. تلاش من این بود که آدم‌ها به این برداشت برسند که کمی در زمینه حرف زدن بیشتر با یکدیگر کنار بیایند و فارغ از هر مشکلی، به این نکته توجه داشته باشند که شاید گفت‌وگو بتواند زمینه‌ساز حل مشکل شود.

* در خیلی موارد سوتفاهم‌ها مانع شکل‌گیری گفت‌وگو می‌شود.

نجاتی: همین طور است. سوتفاهم‌ها را می‌توان در ادامه همین عدم گفت‌وگو دانست و این برداشت از قصه فیلم کاملاً درست است.

* و مهم اینکه ۲ کاراکتر اصلی فیلم با وجود تمام سوتفاهم‌ها، امکان رجوع به گذشته و جبران را از خودشان سلب نکرده‌اند و این هم ویژگی مهمی است که در جامعه امروز کمتر مورد توجه است؛ اینکه معمولاً در پایان یک رابطه افراد همه پل‌های پشت سر خود را خراب می‌کنند.

نجاتی: از نظر من «احترام» در ادامه خودش، «بخشش» می‌آورد. نمی‌دانم این برداشت من چقدر می‌تواند درست باشد اما شخصاً معتقدم تا زمانی که ما به یکدیگر احترام می‌گذاریم، این احترام می‌تواند در روابط خصوصی‌تر ما هم منعکس شود و در ادامه همین احترام گذاشتن است که بخشش شکل می‌گیرد. ما فیلمسازان با فیلم‌های‌مان، شعرا با شعرهای‌شان و داستان‌نویسان با داستان‌های‌شان باید برای همین تغییرات کوچک در رفتار انسان‌ها تلاش کنند. البته که اعتقاد دارم که هیچ فیلم و هیچ اثر هنری‌ای نمی‌تواند تغییر بزرگی را در آدم‌ها رقم بزند، اما می‌توان روی تغییرات کوچک حساب کرد. ما بیشتر می‌توانیم «مؤثر» باشیم تا «تغییردهنده». همین تغییرات کوچک در کنار یکدیگر می‌تواند تبدیل به بافرهنگ‌تر شدن یک جامعه شود و آن را بالا بکشد. ما همین اندازه که بتوانیم تأثیرگذار باشیم ارزشمند است. به‌خصوص که معتقدم فیلم اجتماعی قرار نیست آینه جامعه باشد.

نجاتی: فیلم اجتماعی باید راهکار ارائه دهد. اگر صرفاً بخواهیم واقعیت‌ها را نشان بدهیم، صرفاً یک استناد تصویری است که البته به آن خرده هم نمی‌گیرم. اما ایده‌ام برای ساخت فیلم اجتماعی این است که حتماً باید راهکار هم ارائه دهیم

* خیلی از فیلمسازانی که در سینمای اجتماعی کار می‌کنند، غالباً نظر عکس دارند!

نجاتی: من اصلاً این نگاه را ندارم که ما قرار است دوربین خود را روشن کنیم و هر چه را که در جامعه جریان دارد، ضبط کنیم. فیلم اجتماعی باید راهکار ارائه دهد. زمانی که راهکار ارائه می‌دهیم، یعنی فیلم اجتماعی ساخته‌ایم. اگر صرفاً بخواهیم واقعیت‌ها را نشان بدهیم، صرفاً یک استناد تصویری است که البته به آن خرده هم نمی‌گیرم. اما ایده‌ام برای ساخت فیلم اجتماعی این است که حتماً باید راهکار هم ارائه دهیم. گاهی یک فیلم شاید فقط سوالی را طرح کند و بعدها فیلم دیگری به آن سوال پاسخ دهد اما مهم این است که ما بتوانیم سوال‌های درست را مطرح کنیم و در ادامه آن‌ها، به راهکارها هم برسیم.

* یکی از نکات فیلم «بعد از رفتن» در ترکیب بازیگران، حضور بهرام شاه‌محمدلو است که فراتر از نوستالژی «آقای حکایتی» حضور تأثیرگذار و درخشانی در فیلم دارد. این همکاری چطور شکل گرفت؟

بابایی: آقای شاه‌محمدلو از چهره‌های باسابقه و در عین حال به‌شدت گزیده‌کار در عرصه بازیگری است. خیلی از گروه‌های تولید دیگر کمتر سراغ پیشکسوتان می‌روند، اما آقای شاه‌محمدلو پیشنهادهای بسیاری دارد، اما به‌سختی این پیشنهادها را می‌پذیرد. خیلی برای قبول یک نقش سخت‌گیری می‌کند که حضور کم‌رنگش در سینما به دلیل نبود پیشنهاد نیست. شخصاً از «آقای حکایتی» خاطره داشتم و علاقه داشتم با او همکاری کنم. گوشه ذهنم بود آدم‌هایی را که از آن‌ها خاطره‌ای دار به کار دعوت و از ظرفیت‌شان استفاده کنم. حضور بهرام شاه‌محمدلو در این نقش پیشنهاد من بود. گزینه‌های دیگری بودند، اما به نظرم خیلی هم خوب، درست و به‌اندازه این نقش را بازی کرده‌. در فرآیند تولید، آنقدر انرژی خوب به قلب و روح تک‌تک اعضای گروه منتقل کرد که تجربه همکاری با او برای همه ما به یک تجربه شیرین تبدیل شد.

* یکی از مضامین فیلم که به همین کاراکتر پدر با بازی بهرام شاه‌محمدلو هم ارتباط پیدا می‌کند، ارتباط میان نسل هاست. ارتباط کاراکتر صابر ابر با پدرش، آن هم در برابر چشم فرزند خودش نشان از یک زنجیره دارد.

بابایی: این ارتباط میان نسلی هم میان آرش (صابر ابر) با پدرش در جریان است، هم میان آرش با پسرش و هم میان پدر آرش با نوه‌اش. این مسأله‌ای است که در فیلم مورد توجه و تأکید بوده است. چند روز پیش با یک هنرمند درباره همین مسئله تفاوت نسل‌ها صحبت می‌کردم که به نکته جالبی اشاره می‌کرد. او می‌گفت من فرزندی ندارم و از آنجایی که فرزند ندارم، گویی ارتباطم با جهان امروز منقطع شده است. او می‌گفت اگر من بچه داشتم، احتمالاً مجبورم می‌کرد انیمیشن‌های روز دنیا را تماشا کنم و یا در جریان تحولات تازه قرار بگیرم. همه ما گویی نیاز به این حلقه وصل با جهان امروز داریم و این همان زنجیره ارتباط نسلی است. ما در این فیلم تلاش کرده‌ایم درباره گفت‌وگو میان سه نسل صحبت کنیم. در روایت فیلم آرش اساساً نمی‌تواند با پدرش یعنی میکائیل (با بازی بهرام شاه‌محمدلو) گفت‌وگو کند. احتمالاً در این نسل، آدم‌هایی از این جنس زیاد هم هستند. فیلم می‌خواهد درباره این فاصله نسلی هم صحبت کند و تلاش داشتیم این فقدان گفت‌وگو و رابطه را هم به تصویر درآوریم.

بابایی: اگر اشتباه نکنم «بعد از رفتن» ارزان‌ترین فیلم فارابی در فهرست تولید سال گذشته بوده است. این طور نبود که برای رسیدن فیلم‌ها به جشنواره فارابی خارج از قاعده خرج کرده باشد

* آقای بابایی درباره حمایت فارابی از فیلم توضیح دهید، به‌خصوص که فارابی سال گذشته پروژه‌های متعددی را برای تولید در دست داشت.

بابایی: فارابی در حال حاضر سازوکار شفاف‌سازی برای سرمایه‌گذاری‌هایش در پروژه‌های مختلف دارد و تصمیم‌گیری درباره اعلام اعداد و ارقام با دوستان فارابی است اما شخصاً در مقام تهیه‌کننده این فیلم این ادعا را دارم که کسی نمی‌تواند فیلمی با این وسعت را با این هزینه به تولید برساند. ما واقعاً فیلمی بسیار ارزان ساختیم با وجود آینکه فیلم هم تعدد لوکیشن و تعدد بازیگر داشته و هم ساخت و ساز در دکور. کل سیرک موجود در فیلم را خودمان ساخته‌ایم و با تمام این موارد، اگر اشتباه نکنم «بعد از رفتن» ارزان‌ترین فیلم فارابی در فهرست تولید سال گذشته بوده است. این طور نبود که برای رسیدن فیلم‌ها به جشنواره، فارابی خارج از قاعده خرج کرده باشد. قاطع می‌گویم اصلاً این طور نبوده است. ساعت‌ها درباره برآوردهای تولید گفت‌وگو کردیم و با بودجه‌ای که فارابی مدنظر داشت، فیلم با این کیفیت به تولید نمی‌رسید و وظیفه من به‌عنوان تهیه‌کننده بود که با کمک گرفتن از عوامل بیرونی، بتوانم فیلم را با این کیفیت به سرانجام برسانم.

* یکی از ویژگی‌های فیلم همین تعدد لوکیشن است. درباره این ویژگی و مشخصاً دکور مربوط به سیرک که اشاره کردید به‌طور کامل ساخته شده است، توضیح بیشتری می‌دهید؟

بابایی: «بعد از رفتن» تعدد لوکیشن دارد، ما در «بعد از رفتن» به جنوب کشور، به جزیره کیش و … رفتیم اما آنچه از کیش نشان دادیم متفاوت بود چون معمولاً در فیلم‌های ما جنوب کشور یا خیلی بومی به نمایش گذاشته می‌شود یا خیلی لاکچری دیده می‌شود. ما با توجه به مدل شخصیت اول فیلم (آرش) کیش را به گونه‌ای دیگر طراحی کردیم. به این شکل که آن گرمای کیش، بارش برف در تهران و … را بر اساس فضای قصه طراحی کردیم ضمن اینکه آن خانه و آن تعمیرگاه برای اولین بار تبدیل به لوکیشن شدند و ما خودمان آنها را طراحی کردیم. همه این‌ها البته با زحمت طراح صحنه، آقای امیرحسین حداد صورت گرفت‌.

آن سیرک هم می‌توانست برایمان اتفاقات دیگر داشته باشد مثلاً می‌توانستیم به سراغ سیرک نرویم و شغل آن شخصیت را عوض کنیم ولی با توجه به فضای قصه و نقش ترجیح دادیم با همه دشواری‌هایی که بر پا کردن سیرک دارد، آن را بسازیم البته در همان ابتدا جستجو کردیم تا بدانیم چند سیرک در کشور وجود دارد اما دیدیم سیرک فعالی در کشور نداریم حتی گزینه خارج از کشور را هم بررسی کردیم تا بدانیم در کشورهای اطراف ما چه سیرک‌هایی وجود دارد و با چه هزینه‌ای می‌شود به آن کشورها رفت اما نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که یک سیرک را از ابتدا بنا کنیم، این سیرک یک سیرک واقعی با مقیاس بسیار بزرگ است که در آن زمان آقای محمد زارع را که در برنامه «عصر جدید» مقام آورده بود و کارش هم برپایی سیرک بود، پیدا کردیم و با او وارد گفت وگو شدیم.

درباره ماجرای ساخت سیرک باید بگویم ابتدا این طور به نظر می‌رسد که شاید برپایی سیرک ساده باشد اما این موضوع بسیار مشکل‌تر از این حرف‌هاست مثلاً حتی چادر سیرک چادر یک تکه‌ای است که ما آن را از شیراز به تهران منتقل و در پارک ارم جایی را انتخاب کردیم که جذابیت بصری داشته باشد. ساخت سیرک هم در یک زمان محدود صورت گرفت و ما به دلیل مشکل وقت و اینکه بنا داشتیم فیلم را به جشنواره برسانیم به صورت چند شیفته کار کردیم و این‌چنین سیرک آماده شد. در واقع طراح صحنه و مدیر فیلمبرداری دست به دست هم دادند و این جذابیت بصری فیلم را به وجود آوردند.

رسانه سینمای خانگی- فیلم کوتاه، عرصۀ اثبات توانمندی است

امین میری بازیگر سینما درباره تجربه حضور در فیلم‌های کوتاهی که در جشنواره فیلم‌ کوتاه تهران داشته است، به ارائه توضیحاتی پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، امین میری بازیگر سینما و تئاتر که در فیلم کوتاه «لمس» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی بردیا دیانت که در چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران حضور دارد، نقش آفرینی کرده است درباره تجربه کار با یک کارگردان فیلم اولی به مهر گفت: جوانانی که تازه در مقام کارگردان در سینما ظاهر می‌شوند، جسارتی دارند که در آثار فیلمسازان اسم و رسم دار کمتر قابل مشاهده بوده و این جسارت جذاب و دیدنی است. حتی در سینمای بلند نیز کارگردانانی که فیلم اول خود را می‌سازند جسارت بیشتری در ساخت دارند اما متاسفانه این جسارت در آثار بعدی آن‌ها کمتر دیده می‌شود. این جسارت در بردیا دیانت نیز دیده می‌شد و همین نکته کار با او را برای من جذاب کرد. البته که فیلمنامه «لمس» نیز بسیار خوب و دقیق بود.

این بازیگر در پاسخ به این پرسش که چه ویژگی در فیلمنامه این اثر وجود داشته که تصمیم به بازی در آن گرفته است، بیان کرد: مکر، کلاشی و دروغی که در طول تاریخ وجود داشته است و امروز نیز در روابط افراد وجود دارد و در آینده نیز شاهد این دروغ و ابهام خواهیم بود، باعث شد به بازی در این اثر که تلفیق تاریخ را با زندگی امروز نشان می‌دهد، ترغیب شوم.

بازیگر فیلم سینمایی «بدون قرار قبلی» عنوان کرد: من فیلم دیگری نیز با نام «بازسازی» به کارگردانی علی توکلی در این دوره جشنواره دارم که این اثر نیز کار خوبی از آب درآمده است اما به هر حال هر کاری نقاط ضعف خود را دارد. در این دوره از جشنواره تنها توانستم چند فیلم ببینم اما با این حال، آثار حاضر در جشنواره، رشد رو به جلویی نسبت به آثار دیگر دوره‌های گذشته جشنواره داشته اند که این اتفاق بسیار خوشحال کننده است.

وی افزود: البته سوالی که برای من ایجاد شد، این است که در جشنواره‌ای که ماهیت آن بروز و ظهور استعدادهای جوان و تازه است، چگونه بخشی با عنوان «استعداد نو» داریم؟ مگر این جشنواره برای جوانان مستعد و نوظهور نیست؟ از دید من این تصمیم‌گیری شاید کمی عجیب باشد.

امین میری در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره ایفای نقش در فیلم های کوتاه یادآور شد: برای من بازیگری جذاب است، حالا می‌خواهد این اثر کوتاه باشد یا بلند. البته باید بگویم فیلمنامه و کاراکتری که به من پیشنهاد می‌شود، اهمیت بسیار زیادی در پروژه‌هایی که در آن‌ها حضور پیدا می کنم، دارد اما ترجیحی میان یک فیلم کوتاه و یا یک اثر سینمایی بلند در من وجود ندارد.

وی ادامه داد: ساخت فیلم کوتاه از نگاهی کار سختی است و در نگاهی دیگر شاید کار ساده‌ای به نظر برسد. از آنجایی که قرار است قصه‌ای در زمانی کوتاه به درستی روایت شود، ساخت آثار کوتاه را دشوار می‌کند و البته کاهش اشتباهات در ساخت آثار کوتاه از نکاتی‌ است که فیلم کوتاه را ساده‌تر نشان می‌دهد.

بازیگر فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» با اشاره به اینکه با توجه به هزینه‌های امروز ساخت فیلم کوتاه نیز به شدت سخت شده است، درباره عملکرد فیلمسازان جوانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند، عنوان کرد: باید بگویم نبوغ و خلاقیت در آثار کوتاهی که پیش‌تر ساخته می‌شد، بیشتر قابل مشاهده بود به عنوان مثال در فیلم‌های شهرام مکری و … عبور از کلیشه‌های موجود و رسیدن به الگوهای جدید مشهود بود اما در این سال‌ها فیلمسازان کمتر سراغ کارهای متفاوت می‌روند و ترجیح می‌دهند طبق الگوهای ثابتی که وجود داشته و دارد، عمل کنند. شاید علت این انتخاب‌ها نیز کم ریسک بودن این مسیر باشد.

وی متذکر شد: فیلمسازی کوتاه به گونه‌ای در حال پیش رفتن است که کارگردان‌ها با ساخت آثار کوتاه صرفاً می‌خواهند نشان دهند توانایی کارگردانی و ساخت آثار بلند سینمایی را دارند. اتفاقی که باعث شده ساخت آثار بلند یک امتیاز به شمار برود و این از تفاوت نگاهی است که به آثار بلند و کوتاه وجود دارد. به نوعی ساخت یک اثر کوتاه برای یک فیلمساز آثار بلند حرکت رو به جلویی محسوب نمی‌شود و ساخت یک اثر بلند برای فیلمسازان آثار کوتاه حرکت رو به رشد و مثبتی است. این تفاوت نگاه باعث می‌شود که فیلمسازان بیشتر به دنبال اثبات خود برای ساخت آثار بلند سینمایی باشند و کمتر به دنبال تغییر الگوهای ثابت بروند.

امین میری در پایان درباره تازه‌ترین پروژه‌هایی که در آن‌ها حضور دارد، بیان کرد: به تازگی در یک فیلم سینمایی حضور داشتم که به روزهای پایانی فیلمبرداری آن نزدیک می‌شویم و همچنین به زودی در یک سریال که برای شبکه نمایش خانگی است، مقابل دوربین می‌روم. اطلاعات تکمیلی این ۲ اثر به زودی اعلام می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- مصیبت‌های «خودکشی به سبک نیچه»

پیام کردستانی کارگردان فیلم «خودکشی به سبک نیچه» از تجربه‌های خود در ساخت این فیلم کوتاه گفت.

به گزارش سینمای خانگی، پیام کردستانی کارگردان فیلم کوتاه داستانی «خودکشی به سبک نیچه» که در بخش رقابتی جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارد در گفتگو با مهر، ضمن اشاره به اینکه از نوجوانی دغدغه فیلمسازی داشته است، گفت: به دلیل تحصیلات و خانواده خیلی دیر توانستم به دغدغه فیلمسازی بپردازم اما دوره قابل توجهی به فیلمسازی فکر می کردم، این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه سال ۹۵ یا ۹۶ تصمیم گرفتم با یک پروژه وارد این عرصه شوم؛ به همین منظور با یکی از دوستان همشهری کرد خود وارد گفت و گو شدم و به صورت مشترک فیلمنامه «آخرین خانه دنیا» را نوشتیم.

وی درباره شکل‌گیری ایده ساخت فیلنامه بیان کرد: بعد از آن احساس آمادگی کردم و ایده فیلمنامه این اثر را از رمان «مغازه خودکشی» که چند سال قبل بسیار مورد توجه خوانندگان قرار گرفته بود، گرفتم. به نوعی اثر من اقتباس از این رمان است که با مطالعه کتاب، ایده «خودکشی به سبک نیچه» به ذهن من رسید و حس کردم فضای آن با ذهن دراماتیک من هم‌خوانی دارد.

کردستانی افزود: با توجه به اینکه دانشجوی دکترا بودم تقریبا ۲ سال فیلمنامه را به بخش فیلمنامه های ساخته نشده جشنواره های مختلف فرستادم تا اینکه فیلمنامه این اثر در بخش «فیلمنامه های ساخته نشده» جشنواره نهال جایزه گرفت، بعد از این به این جمع بندی رسیدم که اثر قابلیت تولید دارد و آرام آرام سراغ تولید رفتم که بالاخره فیلم با مشقت های فراوان ساخته شد.

این کارگردان فیلم کوتاه با اشاره به موانع و مشکلاتی که بر سر راه فیلمسازان فیلم اولی قرار دارد، عنوان کرد: انگار آسمان و زمین دست به دست هم می‌دهند تا اولین اثر کارگردان تولید نشود، به عنوان مثال پیدا کردن عواملی که بتوانند این کار را بسازند خیلی برایم سخت بود، تا اینکه از طریق اینستاگرام با مدیر تولید فیلم آشنا شدم و از طریق او بقیه عوامل را گرد هم آوردیم.

وی با اشاره به انتخاب لوکیشن شهرک سینمایی برای فیلمبرداری این اثر گفت: در شهرک سینمایی به واسطه مجوز نداشتن اجازه فیلمبرداری به ما داده نشد، همچنین معرفی نامه از انجمن سینمای جوان را قبول نکردند، لذا برای کسب مجوز ساخت، پروسه پر پیچ و خم شورای پروانه ساخت ارشاد را طی کردم تا برای این فیلم کوتاه مجوز بگیرم و ۲ ماه در تلاش برای دریافت مجوز ساخت در شهرک سینمایی بودم.

وی همچنین با اشاره به اینکه شورای پروانه ساخت ارشاد، نام فیلنامه را به «زندگی دوباره» تغییر داده بود، ادامه داد: توانستیم لوکیشن مناسب را پیدا کنیم و ۲ مغازه در لاله زار شهرک سینمایی را به هم وصل کرده و دکور بزنیم.

وی با اشاره به اینکه ۸۰ درصد طراحی دکور فیلم شبیه به آن چیزی شده که در ذهن داشته است، یادآور شد: باتوجه به اینکه پیشینه تحصیلات معماری و شهرسازی داشتم، پلان کار و اینکه چه چیزی کجا باشد را آماده کرده بودم، طراحی دکور توسط امین جهانی که تجربه طراحی دکور در فیلم «کامیون» کامبوزیا پرتوی را داشت، صورت گرفت.

این فیلمساز جوان ضمن اشاره به اینکه کار تماما مطابق با فیلمنامه جلو رفته است، گفت: ۹۹ درصد کار براساس فیلمنامه و استوری بورد جلو رفت و پلان اضافه یا دور ریز نداشتیم و همین امر منجر به سهولت در تدوین اثر شد.

به گفته کارگردان، این فیلم بخشی از سینمای کردستان و نگاهی جدید به سینمای این خطه از کشورمان دارد؛ نگاهی که با آشنایی زدایی از مولفه های سینمای کردستان نظیر طبیعت، جنگ، آشوب، کولبر و … همراه است و بر ادبیات و هنر کردستان تاکید دارد.

«خودکشی به سبک نیچه» ماجرای پزشکی است که داروی خودکشی آماده می‌کند …

عوامل این فیلم عبارتند از تهیه کنندگان: پیام کردستانی و بهمن رضائی، نویسنده و کارگردانی: پیام کردستانی، مجری طرح: حسین بشگرد، مدیر تولید: جواد راهزانی، مدیر فیلمبرداری: بهروز بادروج، تدوین: حمید نجفی راد، صدابردار: هادی ساعد محکم، طراح صحنه ولباس: امین جهانی، اصلاح رنگ: مهران دوستی، جلوه های ویژه بصری: مصطفی حبیبی، طراح گریم: لیلا ثانی، سرپرست گروه کارگردانی و برنانه ریز: سعید غلامی، دستیار یک کارگردان: بهمن رضایی، دستیار دو کارگردان: سیاوش وزیری، منشی صحنه: آیلار تقوی، استوری بورد: نیکی شریف پور، عکاس صحنه: شهرام جهانسوز، عکاس پشت صحنه: آیدا حافظی، طراح پوستر: محمد روح الامین، طراح پرس کیت: سوگل ضامنی، مدیر تدارکات: پژمان ذوالقدری، مشاور رسانه ای: مریم قربانی نیا.

رسانه سینمای خانگی- حضور پررنگ شهرستانی‌‎ها در جشنواره فیلم کوتاه

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران و دبیر چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران گفت: برای نخستین بار است که این اتفاق رخ می‌دهد و معادل ۵۵ درصد آثار پذیرش شده از شهرستان‌ها هستند. نسبت به دوره گذشته هم در این زمینه رشد داشته‌ایم و برای ما خوشحال‌کننده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مهدی آذرپندار روز یکشنبه در دومین نشست رسانه‌ای چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران که با یادی از زنده یاد داریوش مهرجویی و همسرش در سالن ۱۲ پردیس سینمایی ملت برگزار شد، اظهار داشت: پیش از هر چیزی مایلم مراتب تاسف عمیق خودم را از بابت اتفاق شب گذشته و قتل زنده‌یاد مهرجویی و همسرشان اعلام کنم. می‌دانم که شرایط مناسبی نیست و همه ما دل و دماغ مناسبی نداریم تا درباره موضوع دیگری صحبت کنیم. امیدوارم در اسرع وقت به این ماجرا رسیدگی شود و عاملان به مجازات برسند. روح هر دو نفر شاد باشد و یادشان گرامی باد.

وی افزود: درباره اتفاقاتی که در غزه رخ داده و کودکانی که زیر بمباران هستند نیز مراتب تاسف خودم را اعلام می‌کنم، دو سالی هست که در جشنواره تلاش کردیم بگوییم نسبت به کودک‌کشی حساس هستیم و فیلم‌های این چنینی را نمی‌پذیریم اما حالا جشنواره در شرایطی برگزار می‌شود که کودکان غزه زیر شدیدترین بمباران هستند اما مقاومت آنها نتیجه خواهد داد.

آذرپندار درباره جشنواره فیلم کوتاه تهران بیان کرد: زمان زیادی به برگزاری جشنواره چهلم نمانده و پنجشنبه ۲۵ مهرماه افتتاحیه را خواهیم داشت. از آن جهت که در نشست اول نکاتی را گفته بودم به نظرم باید امروز گزارشی را ارائه بدهم. تعداد پذیرفته شدگان شاید نسبت به دوره‌های دیگر کمتر باشد اما ما تلاش می‌کنیم روی کیفیت تاکید داشته باشیم، به همین علت ممکن است تعداد آثار بخش ملی کم باشد. از هیات انتخاب جشنواره خواهش کردیم معیار آن‌ها کیفیت باشد. به دلیل تثبیت وجه بین‌المللی جشنواره در سال‌های اخیر سعی کردیم آثار را با سخت‌گیری کیفی برگزینیم. در بخش بین‌الملل هم آثاری از کشورهای مختلف به دستمان رسید که رکورد چهل ساله جشنواره را جابه‌جا کرد.

جشنواره فیلم کوتاه تهران یکی از سخت‌ترین ورودی‌ها را نسبت به جشنواره های دیگر جهان دارد

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران خاطرنشان کرد: جشنواره فیلم کوتاه تهران یکی از سخت‌ترین ورودی‌ها را نسبت به جشنواره های دیگر جهان دارد. از هر هزار فیلم هشت فیلم برای حضور در جشنواره انتخاب می‌شوند. شعار جشنواره «آیینه تمام نمای ایران» و تمام سعی ما بر این بود که بتوانیم از تمام ایران آثاری با حفظ کیفیت بپذیریم.

آذرپندار افزود: قرار نبود کیفیت فدای رویکرد و محتوا شود اما می‌خواستیم تمام تلاش خود را کنیم. این نگاه را به فیلمسازان بدهیم که قرار نیست جشنواره با آنکه نام تهران را روی خود دارد فقط میزبان فیلمسازان تهرانی باشد. به همین دلیل در این زمینه رشد داشتیم و تعداد آثار پذیرش شده از فیلمسازان استانی بیش از فیلمسازان تهرانی است. 

وی گفت: برای نخستین بار است که این اتفاق رخ می‌دهد و معادل ۵۵ درصد آثار پذیرش شده از شهرستان‌ها هستند. نسبت به دوره گذشته هم در این زمینه رشد داشته‌ایم و برای ما خوشحال‌کننده است.

یک بخش استعداد نو هم مخصوص فیلم اولی‌ها در جشنواره وجود دارد

آذرپندار ادامه داد: ما امسال بخش‌های جنبی مفصلی داریم، سعی شده آن سخت‌گیری که در بخش مسابقه شده را در بخش جنبی نداشته باشیم. یک بخش استعداد نو هم مخصوص فیلم اولی‌ها در جشنواره وجود دارد. نحوه انتخاب این فیلم‌ها به این شکل بوده که در فهرست هیات انتخاب بوده‌اند و ۱۲ فیلمی که انتخاب شدند فیلم‌هایی هستند که رای بالایی داشتند اما از حضور در بخش اصلی به علت مسایل کیفی جا ماندند.

روز سوم جشنواره نیز مختص بخش ویژه کتاب و سینماستوی گفت: در بخش مسابقه هم البته تعداد زیادی فیلم اولی داریم. یک بخش دیگر هم داریم که چند سالی است در جشنواره وجود دارد و بخش ویژه «کتاب و سینماس» است. در این بخش ۱۶ اثر به جشنواره راه پیدا کردند و نسبت به سال گذشته کیفیت این آثار خیلی خوب است. البته تعدادی از فیلم‌های این بخش در بخش مسابقه جشنواره هم هستند. جایزه این بخش را خانه کتاب و ادبیات ایران تقبل کرده و با همکاری مشترک انجمن و خانه کتاب برگزار می‌شود. روز سوم جشنواره نیز مختص بخش ویژه کتاب و سینماست.

وی تاکید کرد: در بخش نشست‌ها هم سعی کردیم از بهترین‌ها دعوت کنیم، در بخش بین‌الملل نشستی با نیکیتا میخالکوف فیلمساز مطرح روسی به شکل آنلاین خواهیم داشت. یکی دیگر از موضوعات نشست‌ها کاربرد هوش مصنوعی در فیلمسازی است که یک هنرمند ایرانی و یک متخصص از ترکیه‌ این بخش را ارائه خواهند کرد. نوع دوم نشست‌های ما این است که ۱۰ نشست با دبیری کمال تبریزی خواهیم داشت؛ به این نحو که فیلمنامه‌ای که قبلاً نوشته شده بین حضار پخش می‌شود و آقای تبریزی در مقام کارگردان ۱۰ رکن اصلی کارگردانی را در گفت وگو با عوامل تولید یک فیلم پیش می‌برند.

مطالبه‌ای در انجمن وجود دارد این است که اگر کسی را در بدنه انجمن انتخاب می‌کنیم، آن‌ها فعالیت کاری‌شان مرتبط با فیلمسازی باشدمدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران در حقیقت هنرجویان از بین گفتگوی کارگردان و مهمان آن نشست موضوعاتی را یاد می‌گیرند. بچه‌ها یاد می‌گیرند مثلا به عنوان یک کارگردان چگونه با یک آهنگساز تعامل کنند. بخش آخر هم درباره اردوهای فیلمسازی است که پیشتر پنج اردو برگزار کرده‌ایم. این اردوها تجربه‌های جذابی بودند و قرار است از تجربیات آن اردوها در جشنواره صحبت شود. این بخش با کارشناسی حسن حسینی و حضور سینماگران مطرح برگزار می‌شود.

آذرپندار درباره حضور آثاری از عوامل انجمن سینمای جوانان ایران در جشنواره گفت: مطالبه‌ای در انجمن وجود دارد این است که اگر کسی را در بدنه انجمن انتخاب می‌کنیم، آن‌ها فعالیت کاری‌شان مرتبط با فیلمسازی باشد. این موضوع نیز از قدیم الایام‌ وجود داشته است و بدنه انجمن در بسیاری از بخش‌ها حوزه فیلمسازی را آموخته‌اند و این برای ما مایه مباهات است. اگر سازمان شما بدنه‌ای دارد که همه دانش آموخته و متخصص هستند پس باید چه کرد؟ آیا باید مانع فیلمسازی آنها شویم؟! ضمن اینکه بین جشنواره و انجمن یک مرزبندی وجود دارد.

وی گفت: سالی که من به انجمن آمدم، هیات انتخاب حذف شده بود و مشاوران انتخاب در جشنواره انتخاب شده بودند. من می‌توانستم آن مسیر را ادامه بدهم اما ما هیات انتخاب را احیا کردیم. ضمن اینکه افرادی در هیات انتخاب حضور دارند که سینماگران شناخته شده ای هستند و می‌توانید با آن‌ها تماس بگیرید و بپرسید آیا به آنها سفارشی شده است؟ سابق بر این نیز در برخی دوره‌ها معاون تولید انجمن، در جشنواره فیلم داشته است. از سوی دیگر من این موضوع را با هیات انتخاب مطرح کردم و آنها به من گفتند چنین اتفاقی سابقه داشته است.

وی تاکید کرد: بنابراین ما باید این را انتخاب کنیم که یا از افراد غیر مرتبط در بدنه انجمن استفاده کنیم یا اگر فیلم ساختند و به جشنواره ارسال کردند، این حق را برایشان قائل باشیم. ضمن اینکه تعداد افرادی که از انجمن فیلم ساختند، بیشتر از راه یافتگان فعلی بوده اما انتخاب نشده‌اند. متخصصان حق فیلم‌سازی و حق شرکت در رقابت را دارند. ما سعی کردیم تفکیکی بین انجمن سینمای جوانان ایران و جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته باشیم. جشنواره هویتی مستقل از انجمن دارد. ضمن اینکه انجمن خودش یکی از تولیدکنندگان بزرگ فیلم است. خوشحالیم که امسال حتی یک فیلم در بخش داستانی نیست که به دلیل ممیزی حذف شده باشد و دقیقا همان لیست هیات انتخاب به بخش داستانی و سایر بخش‌ها راه پیدا کرده است.

آرای مردمی به دلیل اینکه شائبه برانگیز است، حتما باید توسط یک صنف برگزار شود

سعی کردیم بخش آرای مردمی را داشته باشیم چون دوست نداریم جای این جایزه خالی باشدمدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران درباره حضور بخش آرای مردمی در جشنواره فیلم کوتاه تهران و عدم برگزاری آن در جشنواره فیلم فجر در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران عنوان کرد: اینکه در کنار انجمن ظرفیتی صنفی به نام کانون دانش آموختگان وجود دارد، برای ما مهم است. آرای مردمی به دلیل اینکه شائبه برانگیز است، حتما باید توسط یک صنف برگزار شود. اما مجادلات این بخش قابل مقایسه با جشنواره فیلم فجر نیست چون در جشنواره فیلم فجر بخشی به نام اکران مردمی هم وجود دارد و مجموعا شرایط ما با مجموع شرایط جشنواره فیلم فجر شبیه نیست. ما سعی کردیم بخش آرای مردمی را داشته باشیم چون دوست نداریم جای این جایزه خالی باشد.

وی درباره میزان اعتبار مدارک اعطا شده در نشست‌های تخصصی جشنواره به هنرجویان در پاسخ به سوالی دیگر توضیح داد: مدارک انجمن سینمای جوانان ایران معتبر است، با وجود اینهمه آموزشگاه همچنان نسبت به مدارک انجمن اقبال جدی وجود دارد. حتی سال گذشته تلاش‌هایی صنفی شد تا آلترناتیوهایی در بحث آموزش پدیدار شود البته انجمن یک نهاد استخوان‌دار و قدیمی است‌. در بخش فیلم اولی‌ها مدرک تحصیلی همیشه مهم بوده است. از این جهت توافقی با سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی انجام شد تا مدرک انجمن هم ارزشی برابر با مدرک کارشناسی ارشد سینما را داشته باشد. 

۱۰ میلیارد تومان بودجه برای این دوره از جشنواره در نظر گرفته شده است

وی درباره هزینه جشنواره چهلم هم گفت: در برنامه سازمان سینمایی ۱۰ میلیارد تومان بودجه برای این دوره از جشنواره در نظر گرفته شده است که با توجه به مهمانان خارجی و مهمانان داخلی، تبلیغات و… این هزینه معقول است. ما از کمک‌های شهرداری، خانه کتاب و … نیز استفاده می‌کنیم اما عمده هزینه‌هایمان همان مبلغی است که سازمان سینمایی در نظر گرفته است.

حضور آثار خارجی از سینمای مقاومت در جشنواره

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران درباره حمایت از «سینمای مقاومت» در چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران بیان کرد: امسال ترکیه چهار فیلم، عراق یک فیلم، افغانستان یک فیلم و… در این باره در جشنواره دارند. حضور فیلم‌های مقاومت به میزان آثار ارسال شده بستگی دارد. مثلا از مجموع کشورهای عربی فیلم‌های قابل ملاحظه‌ای ارسال نمی‌شود با اینکه ما امسال از فلسطین ۶ فیلم داشتیم اما باید دید چه تعداد از آن به جریان مقاومت مربوط است؟ تعدد فیلم‌ها کم است اما این به معنای این نیست که درها را باز کنیم تا فیلم‌هایی که کیفیت خوبی در این حوزه ندارند صرفا به دلیل دربرگیری موضوع مقاومت به جشنواره راه پیدا کنند.

فیلم‌های بخش مقاومت مربوط به کشورهای همسایه ومنطقه نیستند مثلا ما فیلم‌هایی با موضوع مقاومت از کشورهای اروپایی هم داریموی افزود: ما هیچ تسهیلاتی ایجاد  نکردیم که چون برخی آثار از عراق با افغانستان هستند به جشنواره راه پیدا کنند زیرا کیفیت برای ما مهم است. بنابراین اولا ما فیلم‌هایی منتخب از آنچه به دبیرخانه رسیده بود داریم. دوم اینکه همه فیلم‌های بخش مقاومت مربوط به کشورهای همسایه ومنطقه نیستند مثلا ما فیلم‌هایی با موضوع مقاومت از کشورهای اروپایی هم داریم.

وی درباره بلیت‌فروشی جشنواره چهلم نیز گفت: امسال بلیت‌فروشی برای جشنواره از طریق سایت آی‌تیکت صورت می‌گیرد و تخفیفاتی هم برای دانشجویان و هنرجویان سینما و برخی گروه‌ها در نظر گرفته‌ایم. قیمت بلیت هر باکس هم ۳۰ هزار تومان است که البته مشمول تخفیف هم می‌شود.

آذر پندار در پاسخ به این سوال که چرا در نشست‌های تخصصی از حضور استادان و مدرسان انقلابی در جشنواره استفاده نمی‌شود، گفت: البته این نظر شماست؛ چراکه سینماگر بزرگی مثل آقای کلاری سال گذشته با وجود اینهمه فشار پای جشنواره تمام قد ایستاد. در شرایطی که حتی برخی داوران بین‌المللی ما نگران بودند که در آن جو ملتهب برایشان مسایلی پیش بیاید آقای کلاری آن‌ها را خیلی حرفه‌ای توجیه کردند. بنابراین من فراموش نمی‌کنم که ایشان چگونه پای جشنواره ایستادند و باید درباره معیار اساتید انقلابی و غیر انقلابی صحبت کنیم.

وی افزود: شاید تعریف ما متفاوت باشد. همچنین شاید کسی که ما فکرش را هم نمی‌کنیم در عمل مردانه پای جشنواره و فیلم کوتاه ایستادند و من شرمنده ایشان شدم که از برخی افراد جاهل توهین شنیدند. لازم است خاطرات سال گذشته را مرور کنیم و آنگاه تعریف‌ها مشخص می‌شود. این تعریف من از استادی است که می‌شود به او اتکا کرد و از دانش او بهره برد. در ارتباط با دیگر سینماگران حاضر در نشست‌های تخصصی نیز باید همین تعریف‌ها را گفت.

وی درباره بخش انتشارات جشنواره و رونمایی از کتاب‌های تخصصی جدید در این دوره گفت: ما در خلال جشنواره از چند کتاب سینمایی جدید رونمایی می‌کنیم؛ برخی از کتاب‌ها عرضه قطعی و برخی فقط رونمایی می‌شوند، همچون سال گذشته یک نمایشگاه و فروشگاه «کتاب و سینما» نیز برگزار خواهیم کرد. امیدواریم این توجه به حوزه کتاب، در سال‌های آینده خروجی داشته باشد.

ساخت فیلم سیاسی تابو نیست و می‌خواستیم روی این موضوع ثابت قدم باشیم

آذرپندار درباره حضور برخی فیلم‌ها در جشنواره‌های منطقه‌ای و چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران گفت: جشنواره‌های منطقه‌ای یک فرصت مجدد ایجاد می‌کند. برخی فیلم‌ اولی‌ها به دلیل یک رای از جشنواره بازماندند و جشنواره‌های منطقه‌ای هم با نمایش برخی فیلم‌های بیرون مانده از بخش مسابقه جشنواره تهران و فیلم‌هایی جدید برگزار می‌شود؛ بنابراین اگر عناوین برخی فیلم‌ها تکرار شده است به این دلیل است که آن‌ها به عنوان برگزیدگان جشنواره‌های منطقه‌ای به طور مستقیم به جشنواره فیلم کوتاه تهران راه پیدا کرده اند.

وی در پاسخ به سوالی درباره آثار حاضر در جشنواره درباره حوادث سیاسی و اجتماعی سال گذشته گفت: امسال فیلم‌هایی اینچنینی داریم و خواهید دید. من سعی کردم به وعده‌هایم پایبند باشم؛ یکی همین حضور فیلم‌های سیاسی بود، دیگری حضور پررنگ استان‌ها و سومی حضور فیلم‌های ژانر. ساخت فیلم سیاسی تابو نیست و می‌خواستیم روی این موضوع ثابت قدم باشیم. 

آذرپندار در پاسخ به سوالی درباره میزان مشارکت ایسفا در جشنواره عنوان کرد: ما به احترام برای خیلی از اعضای ایسفا، کارت دعوت فرستادیم. زیرا در آستانه برگزاری چهلمین دوره جشنواره فیلم کوتاه تهران هستیم، دوست داریم این دوره با اجماع برگزار شود کما اینکه پیش از این هم ممانعتی نداشتیم و اعضای ایسفا خودشان تصمیم گرفتند نباشند.

دبیر جشنواره در پاسخ به سوالی درباره نام بردن از فیلم‌های سیاسی حاضر در جشنواره امسال با موضوع حوادث سال گذشته توضیح داد: ما امسال سعی کردیم ژانر فیلم‌ها را هم در جدول فیلم‌ها عنوان کنیم، البته از فیلمسازان اجازه گرفتیم اما اینکه الان بگویم کدام فیلمی در کدام ژانر است صحیح نیست چون شاید فیلمسازش علاقه‌ای نداشته باشد من اینجا ژانر و موضوعش را مشخص کنم.

آذرپندار در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران مبنی بر حضور یکی از اعضای هیات انتخاب جشنواره در رویدادهای مختلف و ایجاد نوعی «گنگ» در جشنواره گفت: این درست نیست که درباره اشخاص صحبت کنیم اما اتفاقا این سینماگر امسال فیلمی با مشارکت همسرش ساخت اما در بخش مسابقه پذیرش نشد. اینکه می‌گویید «گنگ» ایجاد شده درست نیست.

گنگ و باندی در کار نیست

وی افزود: برخی بچه‌ها تصور می‌کنند فیلم‌ها دیده نمی‌شوند در حالی که من شاهد بودم ۷ عضو هیات انتخاب جشنواره بیش از ۳۰ روز مدام فیلم می‌دیدند. من اصرار دارم در هیات انتخاب اعضایی حاضر باشند که اگر ممکن است شائبه‌ای پیش بیاید آنها افرادی مستقل باشند. یک بار باید فیلم‌ها را ببینید تا متوجه شوید چه می‌گویم. سالانه صدها فیلم خوب ساخته می‌شود. برخی از فیلم‌هایی که امسال حضور دارند حتی پیش‌تر در پیچینگ ما رد شده‌ بودند اما صاحبانشان رفته و فیلمنامه‌ها را ساخته‌اند و به جشنواره راه پیدا کرده‌اند اینگونه نیست که ما به صورت حلقه‌ای و گنگی عمل کنیم.

وی تاکید کرد: با قاطعیت می‌گویم که حتما فیلم‌هایی داریم که بیرون از رقابت مانده‌اند و ممکن است کسی بگوید این فیلم از فیلم‌های حاضر در جشنواره بهتر است. بله، درست است من نمی‌توانم سلیقه هیات انتخاب را کتمان کنم اما گنگ و باندی در کار نیست.

دست کم چهار پنج فیلم از بین ۲۵۰ فیلمی که دیده ام مرتبط با حوادث سال گذشته بود

وی درباره اینکه کدام آثار مرتبط با حوادث سال گذشته هستند و اینکه چند اثر با این موضوع به جشنواره رسید، بیان کرد: البته من همه فیلم‌های رسیده به دبیرخانه را ندیده‌ام و حدود ۲۵۰ فیلم دیده‌ام که از بین آنها دست کم چهار پنج فیلم مرتبط با حوادث سال گذشته بود، از موضوع شاهچراغ گرفته تا فیلم‌هایی با تم اعتراض. در انتخاب مسأله باند و باند بازی وجود ندارد.

آذرپندار درباره برگزاری یادبودی برای زنده یاد داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر گفت: باید گفت‌وگو کنیم تا ببینم کدام بخش در سازمان سینمایی این نکوداشت را برگزار ‌کند، اگر به ما محول شود با افتخار انجام می‌دهیم تا یادی از ایشان و همسرشان صورت گیرد.

دبیر این رویداد در پاسخ به این سوال که آیا فیلمسازی بوده است که به دلیل مواضعش در سال گذشته فیلمش امسال پذیرفته نشود، گفت: واقعا این نگاه را نداشتیم. به شما اطمینان می‌دهم این نگاه نه در این جشنواره و نه دیگر جشنواره‌ها وجود ندارد. بروید ببینید جوایز سال گذشته به چه کسانی رسید و فیلمسازانشان چه موضعی داشتند. من البته هم‌چنان معتقدم بخشی از واکنش‌های فیلمسازان، محصول فشارها بود. کسانی بودند که سال گذشته فیلم داشتند و جشنواره را تحریم کردند، همان ها امسال هم فیلم داشته‌اند اما برای ما نفرستادند و این یک تصمیم شخصی است. باز هم تاکید می‌کنم هیچکس به این علت حذف نشده است چون فیلم‌ها دیده شده‌اند عمدتا فیلم‌ها خودشان موضوع گفتگو بودند.

وی افزود: ما یک پیچینگ تولید در طول جشنواره داریم که استقبال خوبی از آن شده است. آثار در اواخر جشنواره داوری می‌شود و ساخت چند فیلم تصویب می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- تولید نزدیک به شصت فیلم در انجمن سینمای جوان خراسان رضوی

مسوول انجمن سینمای جوانان ایران در خراسان رضوی گفت: جوانان این استان از سال گذشته تاکنون موفق به تولید ۵۸ فیلم کوتاه اولی، نیمه حرفه ای و حرفه ای در استان شده اند.

به گزارش سینمای خانگی، سید وحید سید حسینی روز سه شنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: از این تعداد ۱۵ فیلم حرفه ای و نیمه حرفه ای و ۴۳ فیلم اولی و هنری بود که توسط هنرجویان انجمن سینمای جوانان ایران در شهرستانهای مختلف تولید شده است.

وی با بیان این که انجمن سینمای جوانان خراسان رضوی در چهار شهرستان مشهد، گناباد، تربت‌حیدریه و نیشابور دفتر دارد،ادامه داد: اخیرا در ارزیابی عملکرد دفاتر انجمن سینمای جوانان ایران در کشور، دفتر مشهد انجمن سینمای جوانان ایران در خراسان رضوی رتبه یک کشور را به دست آورد.

مسوول انجمن سینمای جوانان ایران در خراسان رضوی گفت: این ارزیابی طی یک سال گذشته به تفکیک شاخص استانداردهای معاونت های آموزش و پژوهش، تولید و پشتیبانی، امور استانها و جشنواره‌ها، اداری و مالی، ارتباطات و بازرگانی انجمن سینمای جوانان ایران صورت گرفت و دفتر مشهد رتبه یک را در گروه خود یعنی (الف) و نیز در بین ۵۸ دفتر انجمن سینمای جوانان ایران از آن خود کرد.

سید حسینی افزود: طبقه بندی دفاتر انجمن سینمای جوانان ایران بر اساس ظرفیتها و توانایی های بالقوه دفتر از سوی ستاد مرکزی انجام شده است و ۵۸ دفتر در چهار طبقه‌بندی “الف، ب، ج و د” قرار دارند و از این رو دفتر مشهد در طبقه‌بندی “الف” نیز همراه با چهار دفتر دیگر قرار دارد.

وی به انتخاب ۲ اثر از تولیدات دفتر انجمن سینمای جوانان ایران در خراسان رضوی در جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران اشاره کرد و گفت: فیلم کوتاه تجربی «لطفا خمیازه نکشید» به نویسندگی و کارگردانی مشترک مازیار کاظمی و محمدرضا کاظمی از تربت‌حیدریه به بخش تجربی جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران راه یافت و در این بخش با ۱۴ اثر دیگر نیز به رقابت می‌پردازد.

مسوول انجمن سینمای جوانان ایران در خراسان رضوی گفت: مسعود مددی، رامتین شهبازی و بنیامین هفت‌لنگ فیلم‌های کوتاه تجربی راه‌یافته به چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران را انتخاب و داوری می‌کنند.

سید حسینی افزود: فیلم کوتاه «میراث باد» به کارگردانی نسیم سهیلی و تهیه‌کنندگی مشترک نسیم سهیلی و انجمن سینمای جوانان ایران_دفتر مشهد به بخش مستند جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران راه یافته و در این جشنواره با ۱۳ اثر دیگر نیز به رقابت می‌پردازد و فرود عوض‌پور، لقمان خالدی، محسن یزدی، آرش لاهوتی و علیرضا دهقان فیلم‌های کوتاه مستند را برای حضور در رقابت چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران انتخاب و داوری کرده‌اند.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ برگزار خواهد شد.

رسانه سینمای خانگی – بازیگر سرشناس هندی: بالیوود به جایی رسیده که بتواند غرب را تسخیر کند

نکته: در حالی که به زعم بسیاری از منتقدان و صاحبنظران سینمای ایران، اطلاق عبارت «فیلم هندی» به بعضی از فیلم های ایرانی، به معنای تحقیر و توهین به این فیلم هاست، به نظر می رسد، اظهار نظر سینماگران هندی در خصوص سینمای ملی آن کشور را باید با دقت بیشتری مورد توجه قرار داد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری مهر؛ آنیل کاپور بازیگر «میلیونر زاغه نشین» روز شنبه در جشنواره فیلم تورنتو برای اولین نمایش جهانی «متشکرم برای آمدنت» حضور یافت و از بالیوود حرف زد.

وی یکی از بازیگران این فیلم در کنار بازیگران دیگر بومی پدنکار، شهناز گیل، دالی سینگ، کوشا کاپیلا و شیبانی بِدی است.

در حالی که هند به تازگی یکی از فضاپیماهای خود را به ماه رسانده، آنیل کاپور، بازیگر «میلیونر زاغه‌نشین» می‌گوید زمان آن فرا رسیده است که صنعت فیلم پررونق این کشور بتواند نقش بیشتری در باکس آفیس غرب بازی کند.

کاپور گفت: احساس می‌کنم بالیوود دارد به بلوغ می‌رسد و بسیاری از فیلمسازان فیلم‌هایی می‌سازند که برای تماشاگران بین‌المللی جذاب است؛ فیلم‌هایی که شاد و مثبت هستند. این فیلم‌ها شادی زیادی دارند و این چیزی است که جهان به آن نیاز دارد.

او پس از اولین نمایش جهانی فیلم «متشکرم برای آمدنت» در جشنواره فیلم تورنتو به اظهار نظر درباره بالیوود پرداخت. این فیلم اولین تجربه کارگردانی فیلم کاران بولانی داماد کاپور است که به تهیه‌کنندگی رئا کوچکترین دختر این ستاره بالیوود ساخته شده است.

کاپور به ترکیب احساسات خوب و نگاه اجتماعی که در فیلم‌های کلاسیک چارلی چاپلین وجود دارد به‌عنوان مدلی برای ساخته شدن فیلم «متشکرم برای آمدنت» یاد کرد. در این فیلم بومی پدنکار در نقش کانیکا کاپور، یک وبلاگ‌نویس مواد غذایی بازی کرده است.

این بازیگر افزود: چارلی چاپلین باعث می‌شد لبخند بزنی، در حالی که بعد از پایان فیلم بغضی راه گلویت را بسته بود و موسیقی و محتوای فیلم‌هایش وقتی از سالن خارج می‌شدی داشتند، چیزی می‌گفتند.

دیگر بازیگران «متشکرم برای آمدنت» شامل شهناز گیل، دالی سینگ، کوشا کاپیلا و شیبانی بدی نیز شنبه شب در تالار روی تامسون و در شب نمایش این کمدی-درام بالیوودی حضور داشتند.

فیلم بولانی به مضامین دوستی زنانه در بین گروهی می‌پردازد که گاه به دلیل مجرد ماندن در معرض خطر شرم و انتقاد جامعه قرار می‌گیرند. کاپور تاکید کرد که بالیوود باید فیلم‌های بیشتری توسط زنان و برای زنان بسازد تا با مخاطبان بین‌المللی ارتباط برقرار کند.

او چنین استدلال کرد: در فیلم‌های زیادی بازی کرده‌ام که زنان نقش اصلی‌اش را داشتند و من بازیگر مکمل بودم؛ چون داستان آن‌ها را دوست داشتم. کاپور فیلم «میلیونر زاغه‌نشین» را هم به یاد آورد که سال ۲۰۰۸ در تورنتو برنده جایزه منتخب مردمی شد و در راه اسکار قرار گرفت و در نهایت این جایزه را دریافت کرد. این فیلم به کارگردانی دنی بویل بریتانیایی و محصول استعدادهای بالیوودی از جمله ویکاس سواراپ فیلمنامه‌نویس بود.

کاپور یادآوری کرد که هم اساس داستان و هم همه بازیگران، رنگین پوست و هندی بودند. داستان‌های بالیوود همیشه وجود داشته‌اند اما اکنون با عصر دیجیتال و شناختی که در جشنواره‌ها و فرصت‌ها به دست می‌آید، فیلمسازان، بازیگران و داستان‌نویسان بیشتر تشویق می‌شوند تا داستان‌هایی بسازند که به گوش جهانیان برسد.

رسانه سینمای خانگی- موتمن: کلیت سینما در دست مافیاست

فرزاد موتمن گفت: مشکلات در سینما بسیار زیاد است و جمیع این مشکلات به امروز و دیروز ارتباط ندارد و بیش از ۲۰ سال است که اوضاع سینما در کشورمان به شدت نابسامان شده و تدبیری هم برای برون رفت از این اوضاع وجود ندارد.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، فرزاد موتمن کارگردان سینما در آستانه روز ملی سینما با انتقاد شدید از خانه سینما، سازمان سینمایی و سایر نهادهای مرتبط با امور هنرمندان گفت: متأسفانه بنده چشم انداز روشنی برای سینمای کشور نمی بینم چرا که مشکلات در سینما بسیار زیاد است و جمیع این مشکلات به امروز و دیروز ارتباط ندارد و بیش از ۲۰ سال است که اوضاع سینما در کشورمان به شدت نابسامان شده و تدبیری هم برای برون رفت از این اوضاع وجود ندارد.

کارگردان فیلم های سینمایی «شب های روشن» و «خداحافظی طولانی» در گفتگو با سینماپرس، افزود: مشکلات عدیده و پیچیده سینمای ایران از دهه ۸۰ به این طرف آغاز شد؛ از زمانی که حمایت بنیاد سینمایی فارابی از کلیه فیلم های دارای پروانه ساخت متوقف شد و بودجه ها تنها به عده ای افراد خاص تعلق گرفت معضلات ما شروع شد و همچنان ادامه دارد.

وی در همین راستا ادامه داد: سال ها است برخی افراد تحت عنوان جوان گرایی در سینما همه امکانات و مواهب را در اختیار برخی فیلم اولی ها گذاشتند و همین باعث شد تا فیلمسازان قدیمی و کاربلد کاملاً نادیده گرفته شده و بیکار و خانه نشین شوند. البته بنده با مسأله جوان گرایی مخالف نیستم چرا که برخی از این جوان ها افراد مستعدی بودند و فیلم های خوبی هم ساختند و در سینما ماندگار شدند اما بخش اعظم آن ها تنها آمدند که بیلان کاری مدیران را پر کنند و بعد از ساخت فیلم اول شان برای همیشه از سینما رفتند.

این سینماگر متذکر شد: وضعیت سینما آنقدر بحرانی شد که یک به یک تهیه کننده روز به روز ناامیدتر از گذشته شدند و دفاتر تولیدشان بدل به دفاتر پخش شد و دالان های مافیایی در اکران فیلم به وجود آمد که فقط به فیلم های دولتی و برخی تهیه کنندگان خاص توجه می کرد و مابقی افراد در تنگنا قرار گرفتند.

موتمن سپس با بیان اینکه مافیا کلیت سینما را در دست گرفته و سینماگرانی که جزو مافیا نیستند در بروکراسی های پیچیده تولید و اکران له شده اند تصریح کرد: این مافیا آنقدر قدرت داشت و دارد که پول های مشکوک را وارد سینما کرد؛ سرمایه گذارانی را وارد سینما کرد که پیش از آن کارشان سینما نبود و این سرمایه گذاران فیلم ها و سینما را دچار مشکل کردند از سوی دیگر ندانم کاری سرمایه گذارها و اختلاف شان با تهیه کنندگان باعث شد تا سینما قربانی آماتوریسم آن ها شود.

این کارگردان برجسته تأکید کرد: البته همه واقفیم که بی عدالتی بخشی از سینما است چون صنعت است و مثل هر صنعت دیگری بی عدالتی است اما در کشور ما این بی عدالتی بیداد می کند و این اتفاق درست برخلاف وعده ها و حرف و شعارهای مدیران سینمایی است.

کارگردان فیلم های سینمایی «سایه روشن» و «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» در بخش دیگری از این گفتگو دولت را مقصر اصلی همه مسائل و معضلات سینمای ایران دانست و در این راستا خاطرنشان کرد: عمده مشکل ما در سینما بروکراسی است؛ در واقع مشکلات مربوط به مسئولان دولتی می شود که پست می گیرند و کار خود را دست بلد نیستند.

وی در همین راستا اظهار داشت: در هیچ جای دنیا اینقدر دولت و مسئولان دولتی در سینما دخالت نمی کنند. سینما کار خودش را می کند و سرگرمی است اما در کشور ما نه! مدیران سینمایی در همه کار می خواهند دخالت کنند و این دخالت باعث ایجاد تشتت و بحران در سینما می شود.

موتمن در پایان این گفتگو تأکید کرد: بنده یقین دارم که مدیران نمی خواهند معضلات را حل کنند اگر می خواستند معضلات را حل کنند برایشان کاری نداشت. در این بیش از ۲ دهه گذشته حضور مدیران همواره مشکلی بر مشکلات سینما افزون کرده است. کار مدیران سینمایی باید نظارت بر سینما و اعطای پروانه های ساخت و نمایش باشد نه اینکه روی همه چیز چنگ بیندازند و با ایم کارشان سینما را از بین ببرند. امروز سینما در کشور ما از بین رفته و در جنگ نابرابر با شبکه نمایش خانگی به شدت باخت داده است.

رسانه سینمای خانگی- تولید فیلم سیاسی لازم است اما…

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان و دبیر چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران با تاکید بر اینکه فیلم کوتاه نباید تحت‌تاثیر فضای اجتماعی زرد و ترندها قرار گیرد گفت: امیدوارم در جشنواره امسال درباره حوادث سال گذشته فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع می‌کنم چون اگر فیلمساز به ما اعتراض سیاسی داشته باشد خیلی پذیرفتنی‌تر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخه‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، دو سال قبل که مهدی آذرپندار از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما به انجمن سینمای جوانان ایران آمد، اهدافی را در مراسم معارفه خود برشمرد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها تاکید او بر هدایت چگالی بودجه انجمن به سمت تولید آثار بود؛ روندی که همچنان از محوری‌ترین برنامه‌های او به شمار می‌رود و  اعتبار آن را در کل سال‌های فعالیت این انجمن قابل اعتنا می‌داند.

او در گفت‌وگویی با ایسنا با تشریح این هدف خود از جسارتی گفت که میان بسیاری از فیلمسازان برای ساخت فیلم کوتاه در زمینه‌های مختلف همچون سیاسی وجود ندارد و به جای آن گله‌مند شد از سوژه‌هایی که آنقدر فراگیر می‌شوند که انگار بیشتر بر اهدافی خاص متمرکز هستند.

آذرپندار که به همراه میکاییل دیانی (معاون ارتباطات و بازرگانی انجمن سینمای جوانان ایران) به ایسنا آمده بود، تاکید کرد که همکاری با فیلسازانی از تمام سلایق مدنظر انجمن است از جمله فیلمسازان مومنِ انقلابی ولی حتما قرار نیست این گروه جای سلیقه‌های دیگر را تنگ کند.

 در ادامه مشروح این مصاحبه را می‌خوانید:

شما در صحبت‌های ابتدایی خود پس از انتصاب به عنوان مدیرعامل انجمن بر تولید تاکید داشتید. این تصمیم برچه اساسی بوده و تاکنون به چه نتیجه‌ای رسیده است؟

انجمن سینمای جوانان ایران در شیوه اداره مجموعه، سه، چهار سَبک مدیرعامل به خود دیده است؛ مثلا ممکن است یک مدیرعامل اهتمام خود را روی آموزش بگذارد چون انجمن بزرگترین مدرسه سینمایی ایران و یکی از بزرگترین‌ها در دنیاست، یا مدیرعامل دیگری می‌تواند روی تولید متمرکز باشد که در این مورد هم انجمن در ایران و در بین بسیاری از کمپانی‌های تولید فیلم کوتاه در دنیا منحصربفرد است. ممکن است مدیر دیگری بر اهداف لجستیکی و عمرانی در انجمن تمرکز کند؛ چرا که در وزارت ارشاد کمتر مجموعه‌ای هست که ۵۸ دفتر در سطح کشور داشته باشد و چنین گستردگی فیزیکی داشته باشد که حتما نیازمند رسیدگی عمرانی و تجهیز لجستیکی است. شاید هم یک نفر اهتمام جدی روی جشنواره‌ها و به خصوص جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته باشد که البته معمولا این را اعلام نمی‌کنند، چون مورد انتقاد قرار می‌گیرند.

 من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید به انجمن آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم کار اداری مرا زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشددر کنار این سبک‌های مدیریتی، یک نکته مهم این است که انجمن یک مجموعه بزرگ از انبوه کارهای اداری است و من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم این کار اداری من را زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشد و استدلالم این بود که با تمرکز بر تولید، کیفیت آموزش در دفاتر را هم می‌توان محک زد چون معتقدم ویژگی آموزش در انجمن این است که باید به تولید ختم شود. بحث‌های عمرانی هم البته در انجمن همیشه مغفول مانده اما نمی‌تواند استراتژی اصلی اداره یک مجموعه فرهنگی، تجهیز و کار عمرانی باشد.

بگذارید در باب اهمیت تولید در انجمن مقدمه‌ای بگویم. در دولت قبل در برهه‌ای بحث ادغام یا انحلال انجمن جدی شد. استدلال اصلی هم این بود که سینمای ایران در دهه ۶۰ نیازمند تزریق نیروی جدید بوده تا متناسب با تغییر فضا نیروهای جدید دغدغه‌مند و متفکر وارد سینما شوند و در نبود آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌های هنری به تعداد کافی، انجمن این کار را بر عهده گرفت اما امروز بالفرض اگر نیازمند به نیروی جدید باشیم، دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های خصوصی این وظیفه را برعهده می‌گیرند و نیازی به انجمن نیست. البته انجمن سینمای جوانان یک خانواده ریشه‌دار است و انحلال آن یک شوخی است و مشخص بود که آن ایده به نتیحه نمی‌رسد و این استدلال‌ها اشتباه است. مصداق تاکیدم بر اشتباه بودن چنین تصمیمی، این است که سال قبل خیلی از شرکت‌کننده‌ها در آزمون دوره‌های آموزشی جامع انجمن، جزو کسانی بودند که در آموزشگاه‌های سینمایی دوره دیده بودند یا دانشجوی سینما در دانشگاه بودند و حتی در مواردی به توصیه اساتید خود به انجمن آمده بودند. سوال اصلی اینجاست که چرا وقتی اساتیدی مثل فرهادی، مکری، کیمیایی و … در آموزشگاه ها تدریس می‌کنند، هنرجو بعد از دیدن دوره این‌ها به انجمن می‌آید؟

این را گفتم که برگردم به بحث تولید؛ درواقع مزیت انجمن صرفا در آموزش و اساتیدش نیست، بلکه نکته مهم آن اتصال آموزش انجمن به مرحله تولید است و این نکته‌ای است که در هیچ آموزشگاه یا دانشگاهی پیدا نمی‌کنید. در این زمینه یک نکته مهم این است که تولیدات انجمن از بیرون ارزان‌تر و به عبارت دقیق‌تر شدنی است و من به عنوان کسی که از بیرون وارد انجمن شدم، کاملا این موضوع را درک می‌کنم. بنابراین به نظرم رسید که باید این مزیت را تقویت کرد؛ در این راستا من هم بر تولید تاکید کردم آن هم با تکیه بر رونق تولید شهرستان‌ها. سال اولی که من به انجمن آمدم مقارن بود با شیوع کرونا و سال آخر دولت دوازدهم و با مجموعه‌ای روبرو شدم که قرار بود منحل یا ادغام شود و شرایط بودجه‌ای خوبی نداشت. یعنی مدیرعامل پیشین شرایط خیلی سختی داشت و حفظ انجمن از سوی ایشان به تنهایی دستاورد بزرگی محسوب می‌شد. تمام این‌ها سبب شده بود انجمن سینمای جوانان با حجمی از تولیدات مصوب شده از سال ۱۳۹۸ روبرو باشد، آن هم در شرایطی که بهمن ۱۳۹۹ پورتال تولید بسته شده بود و سال ۱۴۰۰ که من مسئولیت انجمن را برعهده گرفتم، پنج میلیارد تومان تعهد مالی با میانگین ۱۵ میلیون تومان برای هر پروژه را داشتیم. ببینید چه حجمی از پروژه می‌شود. امروز تقریبا تمام این تعهد با مساعدت آقای خزاعی (رییس سازمان سینمایی) تسویه شده و مابقی را یا خود فیلمساز پیگیری نکرده یا پروژه به پایان نرسیده است.

یکی از اقدامات ما در بخش تولید، فعال کردن پیچینگ در استان‌ها برای رونق تولید بود. در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰ میلیارد تومان هزینه بابت تولید پرداخت کردیم و حدود ۱۷ میلیارد تومان هم تعهد تولید دادیم که بیش از ۶۰ درصد آن مربوط به شهرستان‌ها است که این‌ها اعدادی کم‌سابقه در انجمن هستند. کار دیگری که باید به آن اشاره کنم تشکیل باشگاه فیلم اولی‌ها در این دوره است که سبب شد آموزش به تولید متصل شود و ما اگرچه از کیفیت و توانایی فیلمسازی متقاضیان به علت فیلم اولی بودن چیزی نمی‌دانیم، اما این ریسک را می‌کنیم که حتی با رقمی کم، از پروژه‌ها حمایت شود؛ هر چند رقم حمایت در مقیاس کشوری از یکصد فیلمساز تازه‌کار قابل توجه است.

در چنین شرایطی روسای دفاتر انجمن می‌دانند که ملاک ارزیابی من تولید است؛ بویژه آنکه خودم تمام فیلم‌ها را می‌بینم و فیلمی در انجمن نیست که تسویه و آرشیو شود بدون آنکه خودم آن را دیده باشم.

قبل از تسویه حساب فیلم‌ها را می‌بینید؟

ما در مرحله تصویب، به استان‌ها تفویض اختیار کردیم ولی در تهران در شورای عالی تولید و فیلمنامه عضو هستم و از ابتدا در جریان تولیدات قرار می‌گیرم و آثاری را که از شهرستان‌ها باشند در مرحله تسویه می‌بینم. با این حال در مواردی هم پیش آمده که از اثر تولید شده‌ای که لزوما سلیقه و بر مبنای سیاست‌گذاری ستاد نبوده ولی مصوبه پیچینگ استانی ما را داشته، حمایت کرده‌ایم.

با وجود اینکه نوع نگاه حمایتی شما ارزشمند است اما این دغدغه هم وجود دارد که با توجه به اتفاق‌هایی که از سال گذشته تاکنون در جامعه رخ داده، مراقبت‌هایی در پروسه تولید صورت گیرد تا احیانا فیلمی در انجمن تولید نشود که مغایر با اهدافش باشد؛ به هر حال شما با نسلی مطالبه‌گرتر از گذشته روبرو هستید.

دیانی: ما برای تولید ساختار طراحی کرده‌ایم، فیلمساز اساسا بصورت مستقیم با ستاد طرف نیست، در پرتال ثبت نام می‌کند، شورای فیلمنامه که از دل فیلمسازان سراسر کشورند، در پرتال فیلمنامه‌ها را می‌خوانند و به آن نمره می‌دهند و اگر نمره لازم را کسب کرد به پیچینگ دعوت می‌شود؛ یعنی در پروسه تولید چهارچوبی وجود دارد که سلیقه‌ای با آثار مواجه نشویم.

آذرپندار: دغدغه‌ای که مطرح کردید حتی در مورد بدهی پنج میلیاردی هم به وجود نیامد؛ بدهی‌ای که اصلا متعلق به من نبود و شاید بجز دو پروژه، من هیچ پروژه‌ای را نگه نداشتم. آن دو فیلم هم کاملا متفاوت از فیلمنامه‌ای ساخته شده بودند که به انجمن ارائه شده بود و این مسئله‌ای است که هر مدیری نسبت به آن گارد می‌گیرد. همین الان هم فیلم‌هایی ساخته می‌شوند که باب سلیقه من یا حتی شورا نیستند ولی جلوی آن‌ها گرفته نمی‌شود. در چنین شرایطی به نظرم دو راه وجود دارد؛ یا باید تولید را کم کنیم و همه فیلم‌ها را در یک چارچوب بگنجانیم یا اینکه باید تولید را افزایش دهیم و مسئولیت خطا را هم قبول کنیم. حتما فیلمسازی هست که خلاف مصوبه فیلم می‌سازد یا حتی ممکن است شورا در صدور مصوبه ساخت به اولویت‌های ما مثل تاکید بر ژانر یا اتمسفر بومی فیلم‌های تولیدی شهرستان‌ها توجه نکرده باشد. این‌ها جزو خطاهایی می‌شود که باید مسئولیتش را پذیرفت.

تاکید روی این سیاست بومی‌گرایی هم بی دلیل نیست. شما ببینید یکی از موفق‌ترین دفاتر انجمن در این دوره‌ها رفسنجان بوده که در دوره‌های اصلاح طلب و اصولگرا بیشترین جوایز را کسب کرده چون در آثارشان زیست‌بوم رفسنجان را می‌بینید. برعکس آن را هم داریم؛ در یکی از شهرهای مذهبی، فیلمی درباره یک گروه موسیقی زیرزمینی ساخته شد. من فیلمنامه را رد نکردم ولی به سازنده آن گفتم که مطمئن هستم فیلم خوبی نمی‌شود چون در آن شهر این مسئله، اگر هم باشد آنقدر کم است که هیچ تجربه‌ زیسته‌ای از آن وجود ندارد. در نهایت فیلم ساخته شد و ابایی ندارم که بگویم فیلم خوبی هم نشد.

به نظر می‌رسد به طور کلی وضعیت تولید فیلم کوتاه در چند ماه اخیر نسبت به دیگر بخش‌های سینما بهتر باشد. چون آمار تولید فیلم‌های کوتاه در رسانه‌ها نیز خیلی زیاد است.

دیانی: با توجه به نیم نگاهی که فیلمسازان به جشنواره فیلم کوتاه تهران دارند، پیک تولید فیلم کوتاه معمولا از فروردین تا انتهای تیر است. البته با وجود شرایطی که سال قبل پیش آمد امسال تراکم تولید بیشتر هم شد و مجبور شدیم جشنواره را تمدید کنیم.

آذرپندار: ما در سال گذشته ۳۷۰ قرارداد تولید داشتیم که از ابتدا تا انتهای ۱۴۰۱ بود، ولی امسال این رقم خیلی بیشتر شده است. البته در یکی دو استان‌ به علت حوادث سال گذشته  آمار تولید انجمن کمتر شد. از جمله کردستان که سال گذشته اوضاع ملتهبی داشت و به هر حال باید یک آرامش روانی برای فیلمسازی وجود داشته باشد.

وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران‌ اختلاف‌نظر وجود دارد، فکر کردیم به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی بدهیم که می‌شود واقع‌نگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساختوزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بارها بر ریل‌گذاری جدید سینما و ورود فیلمساز و نیز گسترش سینمای انقلابی تاکید کردند. خود شما هم در این مدت در بخش تولید بر تنوع ژانری تاکید داشتید. ماموریت شما در ریل‌گذاری جدید سینما چیست؟ تربیت فیلمساز یا تولید آثار متفاوت؟

من فکر می‌کنم تاکید من بر ژانر در کادرسازی سینمای ایران در آینده تاثیر دارد. در سال‌های گذشته چه آن وقت که دولت اصلاح‌طلب بر سر کار بود و چه وقتی که اصولگرایان بودند، همه بر مقوله امید تاکید داشتند اما بخشی از فیلمسازان می‌گویند ما امیدی نمی‌بینیم. ما  فکر کردیم وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران‌ اختلاف‌نظر وجود دارد، به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی دهیم و بگوییم که به جای بحث‌های جامعه‌شناختی یا بحث درباره اینکه واقعیت این است یا آن، می‌شود واقع‌نگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساخت. این پیشنهاد خدا را شکر اجماع بیشتری در پی داشته و بسیاری از این فیلمسازانِ منتقد امروز به فیلمسازی در ژانر مشغول هستند. البته درام‌ اجتماعی همچنان بیشترین ژانری است که در انجمن متقاضی دارد اما در ژانرهای دیگر رشد خیلی خوبی داشته‌ایم. مثلا در دو سال گذشته، به اندازه تمام این سال‌ها فیلم ژانر وحشت ساخته شده که بعضا فیلم‌های خیلی خوبی هم هستند؛ یا به اندازه تمام این سال‌ها فیلم فانتزی تولید شده که در جشنواره‌های مختلف داخلی و خارجی جایزه گرفته و می‌گیرند. پس با اطمینان می‌گویم که تمام سلایق فیلمسازی می‌توانند با انجمن کار کنند و جای کسی را تنگ نمی‌کنیم.

من بر این باورم سیاست ژانر، فضای آزادتری را در جشنواره‌ها ایجاد می‌کند. مثلا اگر در سبد جشنواره مجموعه‌ای متنوع از همه ژانرها و سلائق داشته باشید، می‌توانید جسورانه‌تر تصمیم بگیرید. در برخی دوره‌ها یکی از مشکلات جشنواره این بوده که در بعضی سبدها هیچ فیلمی وجود نداشته و در سبدی دیگر انبوهی فیلم با یک مضمون مشخص بوده و دقیقا همانجا مشکل ممیزی پیش آمده است؛ یعنی دبیر جشنواره می‌بیند که نمی‌تواند ۲۰ فیلم با موضوع خودکشی داشته باشد پس مجبور به حذف بعضی از آن‌ها می‌شود در حالی که هیچ کدام به تنهایی مشکلی ندارند. سال قبل حضور فیلم دفاع مقدسی مثل «نوشابه مشکی» که خوش ساخت هم بود، سبب شد که در چند مورد دیگر بتوانم جسورانه‌تر تصمیم بگیرم. این اتفاق در جشنواره فجر هم رخ می‌دهد و دبیری که «هناس» و «موقعیت مهدی» و «ضد» را دارد، راحت‌تر می‌تواند «ملاقات خصوصی» و «بی رویا» را هم در سبدش پذیرش کند.

بنابراین در پاسخ به سوال شما می‌توانم بگویم که حتما سهم حضور برخی دغدغه‌های کلان نظام در انجمن افزایش یافته و در  کنار آن فیلم‌های انتقادی و از ژانرهای گوناگون هم تولید شده است. حتما مدنظر ما است که انجمن با همه سلایق از جمله با بچه‌های مومن انقلابی کار کند ولی اصلا حضور آن‌ها جای کسی را تنگ نمی‌کند. من امیدوارم که عملکرد ما در این زمینه، جشنواره به جشنواره قضاوت شود ولی متاسفانه فیلم‌ کوتاه در بین جامعه فیلم کوتاه هم گاهی دیده نمی‌شود و خیلی‌ها نمی‌دانند که چه آثاری تولید شده است؛ این در حالی است که معتقدم “ژانر” یک پیشنهاد به سینمای ایران است. ما در عرصه فیلم کوتاه تجربه کردیم که در ژانر، می‌توان مسائل را با فضای بازتری مطرح کرد در صورتی که همان مسئله در فضای رئال می‌تواند ایجاد شائبه‌ کند. این‌ می‌تواند برای آینده سینمای ایران هم مفید باشد. ما می‌پسندیم که سینمای کوتاه، پیشنهاددهنده به سینمای بلند باشد. در دوره‌های طلایی فیلم کوتاه، همین وضعیت وجود داشت. از دوره‌ای به بعد، اقبال فیلمسازان برای ساخت فیلم بلند باعث شد فیلم‌های کوتاه شبیه فیلم‌های سینمای بلند ایران باشد. فرضا اگر آقای فرهادی موفق بوده، کلی فیلم کوتاه شبیه آثار او با دوگانه‌هایی در مسائل اخلاقی یا شبیه فیلم‌های سعید روستایی و هومن سیدی و محمد کارت با حال و هوای جنوب شهر ساخته شده است. در حالی که شأنیت فیلم کوتاه این است که خودش پیشنهاددهنده باشد و بازار نباید برای آن تعیین‌کننده باشد. درواقع با ژانر، هم می‌توان استقلال فیلم کوتاه را از سینمای بلند حفظ کرد و هم اینکه آینده‌ای را در سینمای حرفه‌ای برای آن فیلم‌ کوتاه‌ساز متصور بود.

شما بارها در نشست‌های خبری جشنواره خط قرمزهای خودتان و جشنواره را مشخص کردید. برای این دوره و به طور کلی تولید در انجمن، خط قرمزها پس از اتفاق‌های اخیر جامعه تا کجاست؟ اصلا شما چه پیشنهادهایی برای فیلمسازی دارید که جسارت ساخت آن وجود داشته باشد؟

اول این را بگویم که شرایط اصلا اینطور نیست که ما با تقاضای زیادی برای ساخت فیلم سیاسی مواجه باشیم یعنی متاسفانه و با صراحت، تاکید می‌کنم که فیلمسازها سراغ ساخت این نوع فیلم‌ها نمی‌روند. الان معنای جسارت این شده که درباره LGBT و رختخواب فیلم ساخته شود؛ این‌ها که جسارت نیست. سال قبل حداقل ‌دو، سه تا فیلم سیاسی در جشنواره داشتیم و هر کسی که آن‌ها را دیده می‌داند که من چه می‌گویم.

شخصا بیشتر از این از دستم برنمی‌آید چون بعضی از آن‌ها هم تولید خود ما در انجمن بود اما یک تصور ذهنی وجود دارد که درباره مسائل سیاسی نمی‌توان فیلم ساخت که این اشتباه است و امیدوارم درباره حوادث سال گذشته حتما در جشنواره امسال فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع می‌کنم. حال ممکن است فیلم درباره اتفاقات پارسال موضع حمایتی داشته باشد، ولی اگر موضع اعتراضی هم داشته باشد، حتما پذیرفتنی‌تر است. چون به نظرم اگر فیلمساز، اعتراض سیاسی به ما داشته باشد پذیرفتنی‌تر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخه‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.

من نمی‌دانم چرا در مورد بعضی موضوعات مثل اینکه فرضا یک فرزند از رابطه زناشویی پدر و مادرش مطلع می‌شود، اینقدر فیلم ساخته می‌شود؟ آیا این جسارت است؟ اصلا چه چیزی را ثابت می‌کند؟ یا مثلا فیلم ساختن درباره ترنس‌ها. پرداختن به این موضوع‌ها به خودی خود اشکالی ندارد چون به هر حال قوانین کشور در این زمینه مشخص است ولی من پای این نمی‌ایستم که کسی بخواهد فیلمی با این موضوع بسازد و بعد ابتدای فیلمش ۲۰ تا لوگوی جشنواره‌های مختلف را بزند، انگار که خیلی فیلم مهمی است؛ چون درباره این موضوع  یک دوپینگ جشنواره‌ای در حال رخ دادن است. در حالی که قبلا هم از این نوع فیلم‌ها ساخته می‌شد و خدا بیامرزد خانم طائرپور را که یک فیلم تر و تمیز (آیینه‌های روبرو) در این زمینه ساخت. اینکه شما با این موضوع فیلم بسازید و در ۲۰۰ جشنواره خارجی شرکت کنید و بعد هم فکر کنید فیلمساز خیلی خوبی هستید، رویه درستی نیست بخصوص آنکه الان در دنیا هم این اعتراض است که چرا اینقدر به این موضوع پرداخته می‌شود؟!

درباره کودک‌کشی هم چنین اتفاقی را شاهد هستیم و از آنجا که من تمام فیلم‌ها را می‌بینم، برایم سوال است که چرا در فیلم‌های کوتاه ما این همه کودک می‌میرد؟ آیا آماری در این رابطه وجود دارد؟ خیلی دردناک است. حرف من این است که اگر می‌خواهید فیلم اعتراضی بسازید درباره امروز بسازید. بچه یعنی فردا. درباره فردا پیش‌بینی نکنید. بگذارید بچه‌ها بزرگ شوند و خودشان کارشان را انجام دهند. شاید توان بیشتری داشتند و جامعه بهتری ساختند. شما فرضا حتی اگر اپوزوسیون هم باشید نباید بگویید هیچ امیدی به آینده نیست. پس چه کسی قرار است در این کشور کاری انجام دهد؟ در سینمای دنیا بچه نماد آینده است و با او این کار را نمی‌کنند. به نظرم در کشورهای دیگر هم وقتی بخواهند درباره این موضوعات حرف بزنند داستان را در ژانرهای دیگر مثل وحشت روایت می‌کنند نه در رئال‌ترین شکل ممکن که در اینجا اتفاق می‌افتد.

امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشندزمانی از انجمن سینما جوانان، فیلمسازانی مثل رضا میرکریمی و اصغر فرهادی و سعید روستایی بیرون آمدند اما نسل امروز با آن‌ها خیلی فرق دارد. این کار شما را سخت نمی‌کند؟

چرا گاهی خیلی متفاوت هستند. اولا به نظرم افراد مستعد در بین آن‌ها خیلی زیاد است. گروهی از آن‌ها بسیار صادق هستند و آنقدر “خودشان” هستند که ما تعحب می‌کنیم چون حتی در جلسات پیچینگ که با  حضور مدیر انجمن برگزار می‌شود، منظور فیلم‌شان را به سادگی توضیح می‌دهند ولی بعضی دیگر اصلا اینطور نیستند تا جایی که فیلمساز کشف حجاب کرده‌ای داریم که با مقنعه پیش من می‌آید. بنابراین همه را با یک عنوان مشترک نمی‌توان دید.

با این حال نقدا می‌توان گفت به لحاظ تکنیکی فیلم کوتاه از دهه‌های قبلی جلوتر است و امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشند. نکته مهم این است که فیلمساز مسئله خود را از فضای مجازی نگیرد بلکه مسئله خودش را دنبال کند. بسیاری از این بچه‌ها مطالبه‌گر هستند، ولی چون خیلی دوست دارند فیلم بلند بسازند گاهی محتاط می‌شوند که این کاملا برخلاف تصور جاری است. البته فضا برای اینکه اشتباه کنند هم زیاد است؛ مثلا در مورد خانم‌های فیلمساز، که تعداد زیادی از آن‌ها هر سال در جشنواره کوتاه تهران حضور دارند ولی همان سال در فجر یکی دو فیلمساز خانم بیشتر نیست؛ درواقع تعداد زیادی از آن‌ها به مرحله بعدی نمی‌رسند. بخشی از این اتفاق به دلیل تصمیم‌های اشتباه است و تداومی که در کار خود ندارند.

ما فیلمساز خانم زیادی داریم که دو فیلم ساخته و الان کانادا هستند. آن‌ها باید فکر کنند که آیا می‌خواهند فیلم بسازند یا اینکه با فیلم‌هایشان می‌خواهند پاسپورت و ویزا بگیرند؟ تا جایی که من می‌دانم اگر شما فیلم کوتاهی ساختید و جایزه گرفتید مانعی برای ساخت فیلم بعدی نبوده مگر اینکه یکسری تصمیم احساسی بگیرید که متاسفانه این موضوع در بین فیلمسازان خانم جدی است و زودتر ناامید می‌شوند و زودتر تصمیم به مهاجرت می‌گیرند یا حتی اصلا فیلمسازی را کنار می‌گذارند. یکی از دغدغه‌های من است که چرا این اتفاق می‌افتد و آن‌ها با اولین مانع ناامید می‌شوند در حالی که فیملسازی واقعا کار سختی است و برخی فیلمسازانی که شما نام بردید مثل سعید روستایی اصلا در فضای فیلم کوتاه هیچ گاه جایزه نگرفتند. به نظر می‌رسد تاب و تحمل سیر طولانی برای مسیر فیلمسازی وجود ندارد و نوعی عجله مشهود است. این را در باشگاه فیلم اولی‌های فارابی هم می‌بینیم که یک نفر دو فیلم ساخته و حالا سریع می‌خواهد فیلم بلند بسازد.

آدم‌ها وقتی مهاجرت می‌کنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عده‌ای مسیر وطن‌فروشی را برای کسب درآمد انتخاب کرده‌اند. آن‌ها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی می‌کنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص می‌شود که چه کسی فیملساز است و چه کسی تاجر. این روزها درباره منع پذیرش فیلم‌های ایرانی از سوی برخی جشنواره‌های مطرح دنیا مطالبی شنیده می‌شود. چقدر این موضوع در فیلم کوتاه هم جدی است؟

چند جشنواره مطرح و الف دنیا یک تصمیم کلی گرفته‌اند که شامل فیلم کوتاه هم می‌شود و تحت تاثیر جریانی هستند که آن طرف شکل گرفته است. به هر حال آدم‌ها وقتی مهاجرت می‌کنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عده‌ای مسیر وطن‌فروشی را برای کسب درآمد انتخاب کرده‌اند. آن‌ها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی می‌کنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص می‌شود که چه کسی فیلمساز است و چه کسی تاجر. البته ابعاد کلی این عدم پذیرش یا تاثیر جریان‌های سیاسی، در برخی موارد آنطور که می‌گویند نیست مثل سال قبل که عده‌ای می‌گفتند جشنواره فیلم کوتاه تهران دیگر مورد تایید آکادمی اسکار نیست در حالی که اینطور نبود و اتفاقا سال قبل ویدیوها و بازخوردهایی از برگزیده‌های خارجی جشنواره و خوشحالی آن‌ها گرفتیم که از بچه‌های خودمان نگرفتیم.

به هر حال جشنواره فیلم کوتاه در سال ۱۴۰۱ اولین رویدادی بود که بعد از ناآرامی‌های جامعه برگزار می‌شد.

آذرپندار: بله، و خیلی هم سخت بود.

دیانی: الان فیلم‌های سینمای ایران در حوزه کوتاه خیلی مورد استقبال هستند و اینطور نیست که ایران تحریم شده باشد؛ بخشی از همین انبوه اخباری که شما می‌گویید از فیلم کوتاه منتشر می‌شود، ناظر به حضورهای جهانی فیلم کوتاه‌های ایران است که در این میان تعداد فیلم‌های تولید انجمن هم زیاد است که با لوگوی انجمن و با اعتبار انجمن مورد توجه قرار می‌گیرند.

آذرپندار:‌ ما از سال قبل پس از چند سال وقفه در انجمن، دوباره بخش مربوط به پخش فیلم را فعال کردیم و این کار را طبیعتا با اسم و لوگوی انجمن انجام می‌دهیم و بر خلاف شایعات، در رویدادهای زیادی هم موفق بودیم. تا الان و در همین مدت کم، دو فیلم «جناکات» و «بالا افتادن» توسط پخش انجمن، به دو جشنواره اسکار کوالیفای یکی در بلغارستان و دیگری در امریکا راه پیدا کرده‌اند.

یک سوال دیگر در حوزه فعالیت‌های انجمن این است که انجمن سینمای جوانان در بخش آموزش چقدر به‌روز شده است؟

در حال حاضر در خیلی از شهرها بهترین‌های این حوزه مشغول تدریس هستند و البته در بعضی شهرها جوان‌های بدون اسم و رسمی را هم داریم که تدریس می‌کنند و خروجی بسیار قابل توجهی هم دارند. مزیت انجمن در این زمینه حتما در مورد اساتید و طرح درس‌هاست و قصد داریم که دوره‌های تخصصی را هم افزایش ‌دهیم. در این مورد یک سند پنج ساله نوشته‌ایم که علاقه‌مندیم براساس آن قضات شویم. ما یک دوره جامع داریم و نیز یکسری دوره‌های تک درس که سعی کردیم برخی حیطه‌ها را در یک بازه زمان‌بندی شده تخصصی کنیم مثل عکاسی که برای اولین بار دوره جامع آن پس از یک سال کار مداوم راه‌اندازی شده است. تا پیش از این عکاسی یک تکدرس در انجمن بود اما الان یک دوره جامع عکاسی داریم. تلاش می‌کنیم این دوره منجر به خروجی شود تا حتی هنرجو بتواند شغل پیدا کند. دوره جامع فیلمنامه‌نویسی هم الان در مرحله طرح درس‌ نویسی است و از سال بعد اجرایی می‌شود و ایضا طراحی دوره جامع مستندسازی هم از سال آینده آغاز می‌شود. نکته مهم این است که در تمام این‌طرح‌ درس ها، تدریس با مطالب و متدهای روز انجام خواهد شد.

در بخش نمایش فیلم‌های کوتاه چقدر حضور پلتفرم‌ها جدی شده است؟

دیانی: عدم وجود بستر مناسب پخش فیلم کوتاه پیش از این باعث شده بود ‌اصولا خیلی از بچه‌ها در حوزه فیلم کوتاه برای جشنواره‌ها اثر تولید ‌کنند. ما برای رونق نمایش فیلم‌ها از سال گذشته پاتوق فیلم کوتاه را که در دوران کرونا و قبل از آن تعطیل شده بود، دوباره در کل کشور راه‌اندازی کردیم و در کنار آن فیلم‌هایی را که از فرایند جشنواره جا مانده بودند و اتفاقا فیلم‌های خوبی هم بودند و به هر دلیلی از جمله سلیقه داوران امکان حضور در جشنواره را نداشتند، در این پاتوق‌ها روی پرده اکران کردیم که همچنان هم ادامه دارد. در کنار این‌ها پلتفرم‌ها را برای نمایش فیلم کوتاه فعال‌تر کردیم و بیش از ۱۰۰ فیلم را روی پلتفرم‌های هاشور و تیوال نمایش دادیم. همچنین توانستیم پلتفرم‌های بزرگتر را قانع کنیم که در این حوزه سرمایه‌گذاری کنند چون آن‌ها براساس تایم تماشا (watch time) به فیلم‌ها امکان پخش می‌دهند. با این حال توانستیم یک باکس ۱۰ تایی در فیلیمو ببندیم و آنقدر استقبال خوبی از آن شد که از طرف دیگر پلتفرم‌ها هم ادامه تقاضای نمایش مطرح شد. جدا از این‌ها الان برنامه سینماجوان در شبکه مستند تلویزیون ویژه نمایش و تحلیل آثار کوتاه روی آنتن است.

حرف آخر؟

بسیار امیدوارم جشنواره چهلم را با یک اجماع برگزار کنیم، چون این سرمایه ۴۰ ساله پدیده‌ای است که همه فیلمسازان در آن دخیل بودند و امیدوارم آن‌ها براساس انتخاب شخصی خود تصمیم بگیرند که با جشنواره مواجه شوند، نه با آن چیزی که در دایرکت‌شان اتفاق می‌افتد. البته در نهایت هر تصمیمی بگیرند قابل احترام است ولی فکر می‌کنم در جامعه فیلم کوتاه با کسانی مشکل داریم که در سینمای بلند موفق نشدند و برگشتند و لیدری جریان فیلم کوتاه را برعهد گرفتند. امیدوارم بچه‌های فیلم کوتاه متوجه شوند که بعضی‌ها دورهای خود را می‌زنند و در نهایت می‌بینند که اینجا می‌توانند قهرمان‌بازی دربیاورند. این ناراحت‌کننده است که برخی چنین استفاده‌ای را از فضای فیلم کوتاه می‌کنند. سال قبل برخی با بغض تماس می‌گرفتند و از جشنواره انصراف می‌دادند هرچند چون انصراف‌شان مکتوب نبود ما فیلم‌ها را نمایش دادیم. حوزه فیلم کوتاه شاید تنها جایی باشد که یک نفر می‌تواند در شرایطی که ۱۵ سال است فیلم کوتاه نساخته و از تیزرسازی برای تلویزیون امرار معاش می‌کند، ژست مستقل بودن بگیرد و کارگردان‌های فیلم کوتاه را تحت فشار بگذارد که انصراف دهند؛ بدون آنکه خودش مطلقا هیچ و هیچ و هیچ هزینه‌ای بدهد. من خیلی صریح می‌گویم که امیدوارم فیلم کوتاه از شر این افراد خلاص شود.

خروج از نسخه موبایل