رسانه سینمای خانگی- مروری بر شش دهه فیلمسازی مهرجویی

داریوش مهرجویی کارگردان مولف سینما در حالی در ۸۴ سالگی دارفانی را وداع گفت که طی ۶ دهه گذشته همواره حضوری فعال و تأثیرگذار در سینمای ایران داشت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، کمتر از ۷۲ ساعت از اتفاق تلخ درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش می‌گذرد و هنوز سینمای ایران از ابعاد این فاجعه، در بهت است، هنوز پیام‌های تسلیتی برای او صادر می‌شود و هنوز این سوال مطرح است که انگیزه قاتل یا قاتلانشان چه چیزی بوده است. در این میان تحلیل‌ها فراوان است، این تحلیل‌ها از صحبت‌های عامه مردم فراتر رفته و حتی پا به روزنامه‌ها و رسانه‌های رسمی هم گذاشته است، فقط کافی است سری به صفحه نخست روزنامه‌های صبح دیروز بزنید تا با گوشه‌ای از این تحلیل‌ها مواجه شوید.

این اتفاق به قدری تلخ بود که رئیس سازمان سینمایی در پیام رسمی خود، بر لزوم روشن شدن ابعاد این جنایت تأکید کرد و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم برای پیگیری ماجرای قتل داریوش مهرجویی و همسرش جلسه فوق‌العاده برگزار کرد.

با این همه اما آنچه باید بپذیریم، از دست دادن یکی از کارگردانان کهنه‌کار و تأثیرگذار سینمای ایران است. کارگردانی مولف که با آنکه فیلم‌های متاخرش حتی سخت‌ترین هوادارانش را هم راضی نمی‌کرد اما نمی‌توان کتمان کرد که از چهره‌های شاخص جریان موج نو در سینمای پیش از انقلاب بود و در سال‌های پس از انقلاب هم همچنان در عرصه فیلمسازی فعال بود و آثار تاثیرگذاری خلق کرد.

در این گزارش، مروری کوتاه بر کارنامه این هنرمند فقید داشته‌ایم.

داریوش مهرجویی که در جوانی برای تحصیل در رشته فلسفه به کالیفرنیا رفته بود، در اواسط دهه ۴۰ به ایران بازگشت و در اولین تجربه فیلم «الماس ۳۳» را کارگردانی کرد. فیلمی بسیار پرهزینه که در گیشه شکست خورد و نتوانست توجه ویژه‌ای را هم از سوی علاقه‌مندان سینما به سمت خود جلب کند.

او ۲ سال بعد، با همکاری غلامحسین ساعدی، فیلمنامه «گاو» را در قالب اقتباسی از مجموعه داستان «عزاداران بیل» نوشت و اینگونه یکی از مهمترین فیلم‌های کارنامه خود را در حالی که هنوز از مرز ۳۰ سالگی عبور نکرده بود، کارگردانی کرد.

عزت‌الله انتظامی در نمایی از فیلم «گاو»

فیلم «گاو» با بازی درخشان عزت‌الله انتظامی، از آثار شاخص موج نوی سینمای ایران بود که در تقابل با سینمای مبتذل پیش از انقلاب شکل گرفته بود. پخش تلویزیونی فیلم «گاو» در اولین ماه‌های پس از انقلاب و مهر تأیید امام خمینی (ره) بر آن، به‌عنوان سینمایی که می‌تواند در جمهوری اسلامی ایران استمرار پیدا کند، به این فیلم جایگاهی تاریخی هم داد.

مهرجویی یک سال بعد از «گاو» براساس فیلمنامه‌ای از علی نصیریان، فیلم «آقای هالو» را کارگردانی کرد که نصیریان خود ایفاگر نقش اصلی آن هم بود.

در نخستین سال از دهه ۵۰ مهرجویی در همکاری دیگری با علی نصیریان به عنوان بازیگر نقش اصلی، فیلم اقتباسی «پستچی» را کارگردانی کرد اما اتفاق ویژه در کارنامه فیلمسازی این کارگردان در دهه ۵۰، در سال ۵۳ رقم خورد.

فیلم سینمایی «دایره مینا» حاصل اقتباس دیگری از قصه‌های غلامحسن ساعدی در کارنامه مهرجویی بود. فیلمی با سوژه تلخ و مرتبط با معضلات اجتماعی که براساس برخی روایت‌ها، بازتاب‌های رویکرد انتقادی آن بود که منجر به تسریع در تأسیس سازمان انتقال خون ایران شد.

داریوش مهرجویی در پشت صحنه «دایره مینا»

«دایره مینا» دومین فیلم توقیفی کارنامه مهرجویی بعد از «گاو» محسوب می‌شود به نحوی که صدور پروانه نمایش برای آن سه سال طول کشید و مدیریت وقت سینمای ایران تمایلی به اکران عمومی آن نداشت. فیلم بعدها در جشنواره‌های خارجی هم خوش درخشید و در سال ۵۷ توانست به اکران عمومی برسد.

«مدرسه‌ای که می‌رفتیم» عنوان آخرین فیلم داریوش مهرجویی در دهه ۵۰ و اولین فیلم رسمی‌اش در سال‌های پس از پیروزی انقلاب است. فیلمی که مانند آثار قبلی مهرجویی همچنان علی نصیریان و عزت‌الله انتظامی در آن ایفای نقش می‌کردند و داستانش مرتبط با حال و هوای انقلابی آن سال‌های ایران بود.

در سال‌های پایانی دهه ۵۰ و ابتدای دهه ۶۰ داریوش مهرجویی برای مقطعی کوتاه به فرانسه مهاجرت می‌کند اما بازگشت او به میدان کارگردانی سینما در میانه دهه ۶۰ منجر به اتفاقاتی ویژه در کارنامه این فیلمساز می‌شود.

«اجاره‌نشین‌ها» به‌عنوان یکی از موفق‌ترین فیلم‌های کمدی سینمای بعد از انقلاب، در سال ۶۵ و براساس طرحی که داریوش مهرجویی در پاریس نوشته بود، به تولید رسید که در آن شاهد درخشش بازیگرانی همچون عزت‌الله انتظامی، اکبر عبدی، حمیده خیرآبادی و فردوس کاویانی بودیم. فیلم هر چند مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت اما منتقدانی هم داشت که شاخص‌ترین آن‌ها محسن مخملباف بود.

اکبر عبدی در نمایی از «اجاره‌نشین‌ها»

مخملباف در نامه‌ای معروف به مدیریت وقت بنیاد سینمایی فارابی در واکنش به فیلم «اجاره‌نشین‌ها» نوشت: «دو ساعت پیش که فیلم را دیدم حاضر بودم به خودم نارنجک ببندم و مهرجویی را بغل کنم و با هم به آن دنیا برویم.»

مهرجویی در گام بعدی خود فیلم «شیرک» را با فیلمنامه مشترکی با کامبوزیا پرتوی و به تهیه کنندگی مسعود کیمیایی ساخت که از معدود فیلم‌های نوجوانانه کارنامه این فیلمساز هم محسوب می‌شود.

سال ۶۸ اما سالی است که «هامون» در سینمای ایران متولد می‌شود. فیلمی مهم در تاریخ سینمای ایران که داریوش مهرجویی با نقش‌آفرینی درخشان و ماندگار خسرو شکیبایی آن را کارگردانی کرد و همچنان از نگاه برخی منتقدان، شاخص‌ترین فیلم کارنامه این فیلمساز محسوب می‌شود. همان فیلمی که هنوز هم که هنوز است بریده‌هایش در شرایط مختلف در فضای مجازی دست به دست می‌شود.

«بانو»، «سارا» و «پری» عناوین فیلم‌هایی است که داریوش مهرجویی در سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ کارگردانی کرد و همان‌طور که از عناوین آن‌ها مشخص است، وجه بارز آن‌ها تمرکز بر دنیای قهرمانان زن بود.

در ادامه همین مسیر هم فیلم «لیلا» در سال ۷۵ ساخته شد که جایگاه لیلا حاتمی را بعد از ۲ تجربه همکاری با پدرش زنده‌یاد علی حاتمی، به‌عنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار، در سینمای ایران تثبیت کرد.

لیلا حاتمی در نمایی از فیلم «لیلا»

«درخت گلابی» را هم داریوش مهرجویی با اقتباس از داستانی به قلم گلی ترقی در سال ۷۶ کارگردانی کرد. فیلمی که با روایت سرگشتگی‌های یک نویسنده، همچنان بخشی از دغدغه‌های فلسفی مهرجویی در سینما را نشان می‌داد.

«دختر دایی گم‌شده» و «میکس» را هم مهرجویی در سال‌های پایانی دهه هفتاد کارگردانی کرد.

دهه هشتاد را مهرجویی با کارگردانی فیلم تلخ و تکان‌دهنده «بمانی» آغاز کرد. فیلمی اپیزودیک با روایت‌هایی از دخترانی که قربانی تنگ‌نظری بزرگ‌ترهای خود می‌شوند.

۲ سال بعد اما فیلمی با حال و هوای کاملاً متفاوت با امضای مهرجویی به سرانجام رسید؛ «مهمان مامان» در سال ۸۲ و در قالب اقتباس از داستانی به قلم هوشنگ مرادی کرمانی کارگردانی شد. پروژه‌ای که مهرجویی نسخه‌ای سریالی از آن را هم در اختیار تلویزیون قرار داد و در اکران عمومی هم یکی از موفق‌ترین آثار این فیلمساز در برقراری ارتباط با مخاطب عام بود.

داریوش مهرجویی در پشت‌صحنه «سنتوری»

سه سال بعد اما نوبت به جنجالی‌ترین فیلم کارنامه این فیلمساز رسید. در سال ۸۵ فیلم «سنتوری» در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و علاوه‌بر سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بهرام رادان، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را هم به دست آورد. اما فیلم نتوانست به راحتی وارد چرخه اکران عمومی شود و حاشیه‌ها باعث توقیف آن شد. بعدها نسخه قاچاق فیلم به‌صورت گسترده در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

بعد از حواشی فیلم «سنتوری» در نیمه دوم دهه هشتاد، مهرجویی ۲ فیلم «طهران، تهران» و «آسمان محبوب» را ساخت که هیچ‌یک آثاری درخور توجه در کارنامه این فیلمساز به حساب نیامدند.

گویی بعد از حواشی فیلم «سنتوری» مسیر فیلمسازی داریوش مهرجویی به سمت و سویی رفت که دیگر نتوانست به دوران اوج خود بازگردد. او در دهه ۹۰ چهار فیلم «نارنجی‌پوش»، «چه خوبه که برگشتی»، «اشباح» و «لامینور» را کارگردانی کرد که هیچ‌کدام حتی علاقه‌مندان پیگیر سینمای ایران این فیلمساز را هم راضی نکرد.

نمایی از «لامینور» آخرین فیلم داریوش مهرجویی

زنده‌یاد داریوش مهرجویی ۶ دهه از ۸ دهه عمر خود را به فیلمسازی و سینما اختصاص داد و هیچ‌گاه از کسب تجربه‌های تازه در این عرصه، خسته نشد. او فیلمسازی بود که با تمام فراز و فرودها در کارنامه‌اش، خاطرات بسیاری را برای سینمادوستان ایرانی به یادگار گذاشته است. او به معنای واقعی یک عاشق سینما بود.

رسانه سینمای خانگی- سهم فلسطین از سینمای ایران چقدر است؟

موضوع فلسطین، همواره سوژه ملتهبی برای سینمای ایران بوده است؛ آثار درخوری در این حوزه تولید شده‌اند که برخی از آنها در حافظه بصری سینمادوستان به ثبت رسیده‌اند. با این حال، ظرفیت سوژه‌ای و ابژه‌ای محور مقاومت به اندازه‌ای است که می‌توان ده‌ها و صدها فیلم دیگر نیز راجع به آن به تولید رساند.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، فلسطین مظلوم این روزها دیگر درد بزرگ جهان اسلام نیست بلکه به دغدغه اصلی بسیاری از مردم سراسر جهان تبدیل شده است که می‌بینند پاره‌تن جهان اسلام چگونه در برابر یوغ وحشی استعمار، این‌چنین مردانه مبارزه کرده و جان خود را در مسیر آرمان، فدا می‌کند.

مخابره گزارش‌های بصری از میدان نبرد، خون مردم آزادی‌خواه در سراسر جهان را به جوش آورده است هم‌چنان‌که تا پیش از این، بخشی از این مجاهدت‌ها و نقشه‌راه، با بیانی دراماتیک در آثار سینمایی به ثبت رسیده و برخی از آنها توانستند حتی در اکران‌هایی جهانی، به موفقیت‌های خوبی دست پیدا کنند.

برخلاف آن‌چه که انتظار می‌رفت، دست سینمای ایران در موضوع فلسطین و مقاومت، چندان هم خالی نیست اما نکته قابل‌توجه آن‌که در این مسیر، نباید چندان به داشته‌های گذشته دل خوش کرد چرا که این معادله، هر روز و با بسط دانش و فناوری لجستیک این مردم شریف، تغییر کرده و این الزام احساس می‌شود که فیلم‌های تکنیکی‌تری با این محوریت به تولید برسد که طی آن، فلسطینی قدرتمند به تصویر کشیده شود.

در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به مهم‌ترین فیلم‌هایی که با محوریت فلسطین و جبهه مقاومت ساخته شده است.

سرب

شاید جالب باشد که مسعود کیمیایی در سال ۶۷ و با فیلم سرب، به نخستین کارگردان پس از انقلاب تبدیل شد که مستقیما به موضوع فلسطین پرداخت.

این فیلم، داستان دانیال با بازی امین تارخ و مونس با بازی فریماه فرجامی است که می‌خواهند به ارض موعود بروند؛ اما با مخالفت سازمانی به نام هاگانا که یهودیان را بسیج می‌کند، روبرو می‌شوند. یعقوب، عموی دانیال به‌دست اعضای هاگانا کشته می‌شود و دانیال و مونس که قاتل را شناخته‌اند، می‌گریزند. میرزا محسن، فرد متدینی که به کمک مقتول شتافته، به‌عنوان قاتل دستگیر و به زندان افکنده می‌شود.

نوری برادر میرزا محسن که خبرنگار است، تصمیم دارد زن و شوهر یهودی را برای ادای شهادت به دادگاه ببرد. مونس و دانیال که مصمم هستند از مرز خارج شوند، از دست نوری و اعضای هاگانا می‌گریزند. نوری آنها را می‌یابد. زن می‌گریزد اما نوری دانیال را به‌موقع به جلسه دادگاه می‌رساند. روبروی کاخ دادگستری، او خود را سپر تیری می‌کند که یکی از آدمکش‌ها که در تعقیب آنها بودند، به سوی دانیال شلیک می‌کند.

آتش پنهان

آتش پنهان به کارگردانی حبیب کاوش در سال ۱۳۶۹، از نخستین آثاری است که مستقیما اشغال فلسطین را دستمایه خود قرار داده است.

ژاکوب، یهودی لبنانی‌الاصل، در یک مهمانی همراه تعدادی از نزدیکانش به ‌دست گروهی که به لباس رزمندگان فلسطین درآمده‌اند، کشته می‌شود. خواهر و دختر ژاکوب، سارا، از این حمله جان سالم به‌در می‌برند. رزمندگان فلسطینی که درمی‌یابند هدف اسراییلی‌ها از این ماجرا، برانگیختن افکار عمومی برای مبارزه با آنهاست، مسببان اصلی واقعه را افشا می‌کنند.

سارا پس از شرکت در یک عملیات ناموفق تروریستی علیه ابوخلیل و فرزندش ابوعلی، درمی‌یابد که نامزد اسراییلی‌اش طراح و مجری توطئه قتل پدرش بوده است. نظامیان اسراییلی برای مقابله، دست به اقدام تلافی‌جویانه می‌زنند و گروهی از رهبران فلسطینی از جمله ابوخلیل را دستگیر می‌کنند. به‌دنبال این ماجرا، دو رزمنده‌ فلسطینی در یک عملیات انتحاری، ستاد فرماندهی نیروهای اسراییلی را منهدم می‌کنند.

بازمانده

بازمانده را سیف‌الله داد در سال ۱۳۷۳ ساخت. این فیلم، یکی از نخستین فیلم‌های استاندارد درباره فلسطین اشغالی است. داستان فیلم درباره زن و شوهر جوانی است که به همراه فرزند نوزادشان؛ فرحان در بیت‌المقدس زندگی می‌کنند. وقتی صهیونیست‌ها به قدس حمله می‌کنند، پدر و مادر فرحان را می‌کشند. یک خانواده یهودی مهاجر از لهستان، خانه آنها را اشغال می‌کند. به دلیل عقیم بودن زوج یهودی، آنها فرحان را به عنوان فرزند خود بزرگ می‌کنند.

اما مادربزرگ فرحان با نفوذ به خانه تحت اشغال، به عنوان پرستار بچه، مبارزه‌ای را برای حفاظت و بازپس‌گیری نوه‌اش آغاز می‌کند. در نهایت مادربزرگ با پیوستن به یک گروه انقلابی در نقش یک مبارز سیاسی ظاهر می‌شود. او با انجام عملیاتی خطرناک، قطار حامل اشغالگران صهیونیست را منفجر می‌کند و نوه‌ خود را از غاصبان پس می‌گیرد.

هفت سنگ

عبدالرضا نواب صفوی در سال ۷۶، هفت سنگ را جلوی دوربین می‌برد.

هفت سنگ، داستان دیوید پسر خاخام الیاس مشوه شمعون است که پس از سال‌ها اقامت در هلند و پایان تحصیلاتش، برای زیارت و ملاقات با شخصی به نام شیخ کریم وارد فلسطین می‌شود. خاخام که قصد دارد پسرش را در الخلیل نگه دارد و برای آینده‌ او در دستگاه حکومتی صهیونیست‌ها امیدها دارد، دیوید را به مقامات معرفی می‌کند اما ماموران موساد که از مقاصد دیوید مطلع شده‌اند، به دنبال او می‌روند.

قاعده بازی

نواب‌صفوی پس از ساخت هفت‎سنگ، بلافاصله فیلم قاعده بازی را به تولید می‌رساند.

در این فیلم، یک هواپیمای ۴۷۴ که از وین عازم تل‌آویو است، توسط نیروهای مبارز فلسطینی ربوده می‌شود و ۳۵۰ نفر مسافر آن به گروگان گرفته می‌شوند. دولت صهیونیستی برای استفاده تبلیغاتی، ترجیح می‌دهد که مسافران به نحوی از بین بروند و درصدد نقشه‌ای برای انجام این برنامه برمی‌آید. مبارزان فلسطینی برای نجات جان مسافران در تلاش هستند تا نقشه‌ صهیونیست‌ها را خنثی کنند.

قناری

قناری به کارگردانی جواد اردکانی، دیگر فیلم مهم این حوزه به شمار می‌رود. قناری درباره یک پسر خردسال فلسطینی است که دچار لکنت زبان است. یک کشیش مسیحی، قناری کوچکی را به او هدیه می‌دهد. به سفارش پدر، سیمون باید برای قناری خود محیطی آرام و کم سروصدا ایجاد کند تا قناری بتواند برایش آواز بخواند. تلاش این کودک برای یافتن محیط آرام، او را با مسائل مختلفی روبرو می‌کند. این فیلم، اکران عمومی نشد و تنها در چند جشنواره و همچنین تلویزیون به نمایش درآمد.

هیام

کارگردانی هیام را محمد درمنش به عهده دارد. هیام، داستان یک دانشجوی مهندسی تبعه انگلیس است که برای ازدواج با دختری به نام هیام، از انگلیس به جنین در فلسطین اشغالی سفر می‌کند. مراسم ازدواج برگزار می‌شود. وقتی آن دو نفر قصد خروج از فلسطین را دارند، صهیونیست‌ها به آنها حمله می‌کنند و شوهر هیام دستگیر می‌شود. در انتهای فیلم، هیام و شوهرش از دست صهیونیست‌ها آزاد می‌شوند.

چشمان آبی زهرا

چشمان آبی زهرا به کارگردانی علی درخشی، سریالی است که یک نسخه سینمایی از روی آن تهیه شد. این فیلم درباره جستجوی یک گروه پزشکی اسرائیل در اردوگاه‌های فلسطینی برای یافتن یک کودک است تا چشمان او را به جای چشمان فرزند یکی از مقامات بلندپایه اسرائیل پیوند بزنند. فرزند اسرائیلی دارای معلولیت‌های متفاوتی است. تئودور؛ کودک ناقص‌الخلقه‌ای است که با دزدیدن چشمان زیبای یک کودک فلسطینی، بینایی‌اش را به دست می‌آورد.

پخش چشمان آبی زهرا در سال‌های ابتدایی دهه ۸۰ واکنش‌های متفاوتی را در پی داشت. از جمله آن‌که در زمان نمایش نسخه سریالی این اثر از شبکه جهانی سحر، دریافت تصاویر این شبکه در فرانسه قطع شد.

راه نجات

این فیلم، نخستین ساخته بلند سینمایی راما قویدل است. راه نجات، داستان مها، مربی مهربان و دلسوز پرورشگاه بهشت در غزه است. بین مها و بچه‌های پرورشگاه، ارتباط عاطفی عمیقی وجود دارد که لحظه‌های شیرینی را رقم می‌زند اما یک حادثه باعث می‌شود مها حافظه‌اش را از دست بدهد.

راما قویدل در این فیلم برای مطابقت جزئیات لوکیشن با مختصات بومی فضا و بستر مکانی وقوع داستان فیلم، از مشاوره عبدالله عبدالرحیم؛ فیلمساز جوان فلسطینی و ساکن غزه بهره گرفته است.

بیگانگان

بیگانگان به کارگردانی عباس رافعی از دیگر محصولات سینمای ایران درباره مساله فلسطین است که درواقع برای مخاطب برون‌مرزی ساخته شده است. همه عوامل این فیلم به جز نویسنده و کارگردان، عرب هستند. این فیلم داستان جوانی به نام حسام است که عاشق دختری به نام لیلا می‌شود. آن دو قصد ازدواج با یکدیگر را دارند اما حمله صهیونیست‌ها و آواره شدن ساکنان شهر باعث می‌شود که این دختر و پسر، یکدیگر را گم کنند. پس از گذشت مدت زمانی طولانی، این دو عاشق، در پیری، یکدیگر را پیدا می‌کنند.

زخم زیتون

زخم زیتون، نخستین ساخته سینمایی محمدرضا آهنج، محصول سال ۱۳۸۳ است.

این فیلم، داستان زنی است که همسرش از مبارزان علیه اشغالگری اسراییل است که با وجود مخالفت زن، نسبت به حضور مرد در جهاد علیه اسراییلی‌ها براثر اتفاقی مجبور می‌شود خودش نیز در جریان مبارزه قرار بگیرد و در این راه آن‌قدر پیش می‌رود که یک تصمیم غیرمنتظره می‌گیرد؛ تصمیمی که باعث تحول شخصیتی او و دیگران می‌شود.

شکارچی شنبه

شکارچی شنبه به کارگردانی پرویز شیخ‌طادی به ایدئولوژی صهیونیست‌ها در تربیت فرزندانشان می‌پردازد. این فیلم داستان زندگی کودکی است که میان اقوام مختلف رفته و از هر یک از آنها، چیزی آموخته‌ است. کودکی یتیم به اصرار پدربزرگش که یکی از سران صهیونیسم است، مدت یک‌ماه از مادرش جدا می‌شود و تحت آموزش‌های صهیونیستی قرار می‌گیرد. بعد از گذشت یک‌ماه، کودک که حالا شست‌وشوی مغزی شده، به موجودی خشن، خطرناک و خونریز تبدیل می‌شود تا جایی که در پایان این فیلم، شاهد به قتل رسیدن پدربزرگ به دست کودک هستیم.

شیخ‌طادی عنوان کرده که با بررسی متون و اندیشه‌های اسرائیلی و گفت‌وگو با یهودیان بی‌طرف توانسته به لایه‌های پنهان افراطی‌گری‌های یهود دست پیدا کند.

فیلادلی

فیلادلفی به کارگردانی عزت‌الله جامعی، درباره گروهی است که برای انجام فعالیت بشردوستانه تصمیم می‌گیرند تا آذوقه و وسایل پزشکی را به محاصره‌شدگان غزه برسانند و برای رسیدن به این هدف، اقدام به حفر تونلی زیرزمینی می‌کنند.

رسانه سینمای خانگی- آقای مهرجویی اینم چه وقت کات دادن بود!؟

از همان بامداد یکشنبه، ۲۳ مهرماه که خبر قتل هولناک داریوش مهرجویی و همسرش منتشر و تایید رسمی شد، فضای مجازی از واکنش‌ هنرمندان و دوستداران این سینماگر پر شد؛ واکنش‌هایی که همچنان با بازنشر عکس‌های این فیلمساز و آثارش یا سکانس‌هایی از فیلم‌های او همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، قتل فجیع فیلمساز باسابقه سینمای ایران و همسرش خیلی از هنرمندان را همراه با دیگر علاقه‌مندان به سینما در شوک و ماتم فرو برد و از نخستین لحظاتی که خبر این جنایت منتشر شد، واکنش‌های مختلفی در فضای اجتماعی بازتاب یافت.

بهرام رادان که ماندگارترین نقش سینمایی‌اش را در فیلم «سنتوری» مهرجویی بازی کرده، با انتشار سکانسی از این فیلم و یک عکس به همراه خانواده مهرجویی نوشته است: «چقدر عجیب، چقدر دلخراش، چقدر بی‌رحمانه، وای بر ما»

تهمینه میلانی که با همسرش محمد نیک‌بین به همراه داریوش مهرجویی تهیه‌کنندگی فیلم «بمانی» را برعهده داشت نیز در صفحه شخصی خود در فضای مجازی متنی را نوشته که در بخشی از آن آمده است: «خانواده سینما شوکه و به هم ریخته است. و خواهان رسیدگی به این فاجعه هولناک. 

آقای مهرجویی برای من و همسرم با آن که در ساخت فیلم «بمانی» همکاری کردیم، فقط یک کارگردان برجسته و تاثیرگذار در تاریخ سینمای ایران نبود، ایشان و همسر اولشان خانم فریار جواهریان از دوستان عمری ما هستند.»

او همچنین عکسی را با «گرامیداشت سه عزیز از دست رفته، ناصر ملک مطیعی، صادق سمیعی و داریوش مهرجویی» منتشر کرده است.

مصطفی کیایی با انتشار یک عکس از داریوش مهرجویی به توصیف حال و احوالش در نیمه شب ۲۳ مهرماه پرداخته و نوشته است: «ساعت حدود ۲ شب با صدای زنگ موبایل از خواب پریدم. نگاه کردم. پدرام شریفی بود، ترسیدم و جواب دادم. با صدای وحشت‌زده و لرزان گفت: شما هم شنیدی مهرجویی رو کشتن؟ عجیب‌ترین و وحشتناک‌ترین و بی‌زمان‌ترین خبر ممکن. مهرجویی و همسرش در خانه به قتل رسیدن. کوتاه و تلخ و من هنوز شوکه از این سرنوشت و این میزان سیاهی برای این روزهای سینما.»

رامبد جوان هم با صفحه‌ای سیاه نوشته است: «داشتم با درد نبودن آتیلای عزیزم می‌سوختم و می‌ساختم که دیشب خبری ترسناک و عجیب منتشر شد. داریوش خان مهرجویی و همسرشون کشته شدند. با ضربات چاقو کشته شدند!  با این همه تلخی در طول این یک سال گذشته چه می‌کنیم؟ حالا چقدر باید بگذرد و چه چیزهایی باید دست به دست هم بدهند تا در این نقطه جهان کسی مثل مهرجویی بزرگ شکل بگیره که تاثیرات تفکرات و هنر و زیستش بتونه مسیر زندگی هزاران بزرگ و کوچیک رو تغییر بده؟؟»

رضا کیانیان با انتشار تصاویری از اعلام خبر قتل مهرجویی و همسرش نوشت: «اگر پنج کارگردان نامی در تاریخ سینمای ایران بودند و هستند، بی‌هیچ شکی یکی از آن‌ها داریوش مهرجویی بود. اشک چشمانمان خشک شده، باید خون گریه کنیم. او یک خصلت برجسته داشت. کار می‌کرد، فیلم می‌ساخت تا آخرین قطره جانش. مهم نیست فیلم‌های آخر او را دوست داشته باشیم یا نه، مهم این است که او خسته نمی‌شد. کنار نمی‌کشید. کار می‌کرد، به همین خاطر زنده بود. خودش خودش را نکشت این برای من مهم‌ترین است.» 

شهرام مکری هم متن کوتاهی را از کتاب «مهرجویی کارنامه ۴۰ ساله» از گفت‌وگوی مانی حقیقی با این فیلمساز منتشر کرده که مهرجویی در آن درباره سختی فیلمسازی در شرایط خاص صحبت کرده بود.»

مرضیه برومند – مدیرعامل خانه سینما – هم نوشته است:‌ «فکر می‌کنم به مونا (دختر داریوش مهرجویی) که دیشب با چه منظره دهشتناکی روبرو شده و چطور تاب آورده. به ستاره که هفته پیش همسفر پیکر بیجان پدرش بود. به دختر دانشجوی مازیار. به مهرانه عاشق و مریم نازنین که خبر مرگ پدر و بارداری‌اش را همزمان شنیده. به سارا که هنوز برای داود گریه می‌کند و به همسران همه سینماگران ایران که بار سنگین ناامنی شغلی اقتصادی و روحیه همسرانشان را در سکوت به دوش می‌کشند و دم بر نمی‌آورند.»

سارا بهرامی نیز در متنی نوشت: « نمی‌دونم تا حالا چند بار «لیلا» رو دیدم. بارها و بارها پیش اومده در خلوت، وقتی مشغول خود و تنهایی بودم فیلم لیلا در حال نمایش در خانه بود.
گاهی پیش آمده بعد از تیتراژ پایانی دوباره از ابتدا لیلا رو دیدم. گاهی تنها، شنیدن صدای فیلم برای من کافی بود. یک احساس عجیب و پایدار دارم به این فیلم. نمی‌دونم چند بار «پری» رو دیدم، چند بار «هامون»، آخ «هامون»…

هیچ وقت نتونستم درباره احساسی که با دیدن این فیلم‌ها تجربه می‌کردم توضیح کاملی بدم. برای من چیزی بیشتر از عشق به سینماست. آقای مهرجویی با شما چیزی فراتر تجربه می‌کردم و حالا چه کنم؟»

رضا میرکریمی هم برای مرگ سخت داریوش مهرجویی نوشته است: «خداحافظی تلخ با استاد داریوش مهرجویی، فیلمسازی خلاق و تجربه‌گرا و روشنفکری باسواد و منصف که نسل من بسیار از او آموخت.»

این دل‌نوشته‌ها برای داریوش مهرجویی از سوی بخش گسترده ای از سینماگران منتشر شده و برخی هم با انتشار خبر قتل و جزئیات آن مطالبی را نوشته‌اند که به هومن سیدی، بهمن فرمان‌آرا، پرویز پرستویی، پوران درخشنده، بابک کریمی، مهدی سلطانی، پریناز ایزدیار، پانته‌آ پناهی‌ها، نسیم ادبی، پوریا شکیبایی و تینا پاکروان می‌توان اشاره کرد.

رسانه سینمای خانگی- قالیباف پیگیر پروندۀ قتل مهرجویی شد

رئیس مجلس شورای اسلامی در پیامی ضمن تسلیت درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش گفت: باید این حادثه تلخ تا روشن شدن تمام ابعاد آن و دستگیری عامل یا عاملان، توسط نهادهای ذی‌ربط پیگیری شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، متن پیام تسلیت محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در پی درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

خبر فقدان تأسف‌بار کارگردان نامدار، استاد درس‌آموز سینمای ایران و عضو پیوستهٔ فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، آقای داریوش مهرجویی و همسر ایشان ناباورانه و غم‌انگیز بود.

اینجانب در سال‌های مسئولیت در شهرداری تهران و در جریان ساخت دو اثر سینمایی توسط مرحوم مهرجویی، شخصاً علاقه‌مندی وافر آن هنرمند به ایران عزیز را شاهد بودم و می‌دانم که ایشان به‌دلیل آن‌که از خوشحال کردن دشمنان ایران و اتخاذ مواضع علیه منافع ملت حذر می‌کرد، تا آخرین ماه‌های زندگی خود، آماج حملات متعدد رسانه‌ای قرار گرفت.

مهرجویی از شاخص‌ترین چهره‌های نسلی از هنرمندان بود که ارزش‌های اجتماعی را به پای خوشایند چند جشنوارهٔ هنری خارجی ذبح نکردند و علاقه‌مندی وافر و واقعی به ایران و مردم این سرزمین، آن‌ها را از خاک پاشیدن به چهرهٔ کشور در آثارشان دور نگاه داشت و موجب خلق آثار مهمی در راستای شناساندن فرهنگ اصیل ایرانی و نشان دادن حساسیت‌های فرهنگی و اجتماعی خانوادهٔ ایرانی شد.

مهرجویی مهم‌ترین و اثرگذارترین سینماگری بود که برخلاف سیاست‌های فرهنگی و جو غالب سال‌های پیش از انقلاب، با جرئت و جسارتی مثال‌زدنی، هنر خود را هم از ابتذال و برهنگی و هم از اوباش‌گری و جاهل‌مآبی دور نگاه داشت و به کارگردانان جوان نشان داد که فیلمسازی به دور از ابتذال و واجد ارزش‌های هنری چه مولفه‌هایی دارد. تا جایی که امام خمینی(ره) فیلم “گاو” مهرجویی را فیلمی آموزنده دانستند؛ از همین جهت می‌توان ادعا کرد، سینمای بعد از انقلاب و شناخته‌شدن سینمای ایران در میان هنرمندان جهان، مدیون مرحوم مهرجویی به عنوان یکی از بنیانگذاران آن است.

این حادثه تلخ که حقیقتاً لطمه‌ای بزرگ برای جامعهٔ هنری کشور است باید تا روشن شدن تمام ابعاد آن و دستگیری عامل یا عاملان، توسط نهادهای ذی‌ربط پیگیری شود.

فقدان استاد داریوش مهرجویی و همسر ایشان را به جامعهٔ هنری کشور، اهالی سینما، شاگردان، دوست‌داران و خانوادهٔ محترم تسلیت می‌گویم و از خداوند متعال برای آن دو، رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و شکیبایی مسئلت دارم.»

رسانه سینمای خانگی- مهرجویی، مؤلفی که استاد اقتباس بود

بدون تردید «داریوش مهرجویی» از فیلمساران تاثیرگذار سینمای ایران و از معدود کارگردان‌های ایرانی است که عموم فیلم‌هایش در گونه سینمای اقتباسی قرار می‌گیرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، داریوش مهرجویی که زندگی‌اش با پایان تراژیکی مواجه شد و خبر قتلش همه را در شوک فرو برد، علاوه بر کارگردانی، گاه در قامت نویسنده هم ظاهر شده است. او معتقد بود کار فیلم و نوشتن رمان هیچ فرقی با هم ندارند و هر فیلمی یک رمان است. می‌گفت: «همیشه وسوسه نوشتن داشته‌ام و سناریو همه فیلم‌هایم را خودم نوشته‌ام و انسی با کلام و شیوه‌های نگارش دارم و سعی کرده‌ام خودم را در کوران ادبیات دنیا و ایران بگذارم و چون کار دیگری بلد نیستم، نوشته‌ام.» انگیزه‌اش از نوشتن را هم این‌گونه بیان می‌کند که «خیلی آرزو داشتم که سناریوهایی را از نویسندگان به فیلم تبدیل کنم، اما متأسفانه اغلب نویسنده‌های ما از هنر، تاریخ و زیباشناسی سینما غفلت دارند و سینما را نمی‌شناسند. بنابراین نمی‌توانند کمک‌کننده باشند. عامل دیگری که باعث شد رمان بنویسم این بود که هریک از فیلم‌هایم چه قبل و چه بعد از انقلاب با سد عظیم سانسور مواجه شد. از فیلم «گاو» که دو سال توقیف شد تا «پستچی» و «دایره مینا». بعد از انقلاب هم بسیار دیگری از فیلم‌هایم از جمله آخرین آن‌ها فیلم «سنتوری» با سانسور و توقیف مواجه شد.»

به گفته خودش نمی‌خواست در حرفه‌اش در سینما و ادبیات، جلو دوربین باشد و بنازد زیرا معتقد بود: «مردم ما فهیم، باذکاوت و زیرک هستند و حتی نسل جدید موشکاف و زیرک هستند و من خوشحالم که می‌توانم از طریق آثارم به ذهن‌ و بارورهای آن‌ها کمک کنم.»

«گاو»، «سارا»، «پری»، «مهمان مامان»، «درخت گلابی» و «دایره‌ مینا» از جمله فیلم‌های داریوش مهرجویی هستند که اقتباس ادبی دارند. ناگفته نماند که این علاقه در مهرجویی نسبت به اقتباس، به علاقه وافرش به کتاب هم برمی‌گردد، چرا که از جمله فیلمسازان کتابخوان بود.

در میان نویسندگانی که آثارشان محل اقتباس مهرجویی بوده است، غلامحسین ساعدی جایگاهی خاص دارد. فیلم «گاو» در سال ۱۳۴۸ ساخته شد و در جشنواره‌های بین‌المللی به نمایش درآمد. ساعدی درباره ساخت این فیلم حساسیت‌های زیادی نشان داد. او سر صحنه‌ها حاضر می‌شد و در جریان ساخت فیلم قرار داشت، اما به‌دلیل برخی محدودیت‌ها در زمان ساخت فیلم برخی بخش‌ها حذف می‌شود.

مهرجویی «دایره مینا» را نیز براساس داستان «آشغالدونی» از مجموعه داستان‌های «گور و گهواره» غلامحسین ساعدی ساخت. این فیلم به مدت سه سال توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت و در جشنواره پاریس و برلین و سپس ایران به نمایش درآمد.

«پستچی» محصول سال ۱۳۵۱ از نمایشنامه ویتسک نوشته گئورک بوشنر اقتباس شده است. در خلاصه این فیلم آمده است: تقی پستچی در خانه اربابی‌اش با همسر زیبای خود زندگی می‌کند و … .

«هامون» فیلمی اجتماعی و سوررئالیستی است که در سال ۱۳۶۸ به کارگردانی داریوش مهرجویی ساخته شد. داستان این فیلم با الهام‌گرفتن از «بوف کور» صادق هدایت نوشته شده ‌است. درباره داستان فیلم آمده است: «حمید هامون که با همسرش، مهشید، دائم کشمکش دارد زندگی کابوس‌گونه خود را مرور می‌کند. او که مشغول نوشتن رساله‌اش درباره عشق و ایمان است، در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی می‌گردد. خانه و کاشانه را ترک می‌کند و دست به اعمال دیوانه‌واری می‌زند. او در حالتی پریشان، در پی شکایت‌هایش، خود را به امواج دریا می‌سپارد، اما عابدینی او را نجات می‌دهد. همچنین، این فیلم به دغدغه‌های جوانان روشنفکر بعد از انقلاب می‌پردازد؛ میان دنیاخواهی و آرمان‌خواهی. تصویری از آرمان‌خواهی که به‌دلیل حبّ دنیوی (زیبایی و…) در تلاطم است و درمقابل، علی عابدینی فردی که تکلیفش با خودش مشخص است و دنیا را فدای آرمان‌ها و عقایدش کرده ‌است.

«پری» نام فیلمی‌ است به ‌کارگردانی و نویسندگیِ داریوش مهرجویی، ساخته‌شده در سال ۱۳۷۳. این فیلم اقتباسی از رمان «فرانی و زویی» و داستان ‌کوتاهِ «یک روزِ خوش برای موزماهی» نوشتهٔ «جروم دیوید سالینجر» است؛ «پری» دانشجوی ممتاز رشته ادبیات و تئاتر که از همه مزایای زندگی یک دختر جوان برخوردار است، با خواندن کتاب سبز کوچکی دچار تحولات فکری و حسی می‌شود. کتاب سرگذشت سیر و سلوک عارف گمنامی در قرن پنجم هجری است. پری پس از خواندن کتاب با آن‌که خواهان مراتب معنوی بالاتری است، از زندگی معمولی دل کنده و در وادی دردناک طلب سرگردان می‌شود. 

«سارا»  که محصول سال ۱۳۷۱ است، از نمایش‌نامه «خانه عروسک» اثر هنریک ایبسن الهام گرفته شده‌ است. در خلاصه داستان فیلم می‌خوانیم: «حسام برای درمان بیماری‌اش مجبور است به خارج از کشور سفر کند. سارا همسر او مخارج سفر او را تأمین می‌کند، اما می‌گوید که این پول را از محل ارثیه پدرش به دست آورده‌ است. حسام بهبود می‌یابد. سارا پنهان از چشم شوهرش با کار سخت و مداوم خیاطی سعی می‌کند بدهی‌های خود را پرداخت کند. گشتاسب مردی که به سارا کمک مالی کرده‌ است متهم به جعل اسناد شده‌ است و موقعیت شغلی او در بانک دچار مخاطره می‌شود و از سارا می‌خواهد از طریق اعمال نفوذ حسام که حالا رئیس بانک شده ‌است در شغلش ابقا شود. سارا خود نیز می‌داند که امضای پدرش در اسناد جعل شده چون خود او امضای پدرش را جعل کرده‌ است. وقتی حسام پی به واقعیت امر می‌برد، در جریان یک نزاع لفظی می‌گوید که او را لایق زندگی و معاشرت با خود و فرزندانش نمی‌داند. سارا آزرده از بیرحمی شوهرش در قبال رنجی که خاطرش متحمل شده ناگزیر خانه او را ترک می‌کند.»

لیلا هم که در سال ۱۳۷۶ ساخته شده، بر اساس داستانی نوشته مهناز انصاریان به نگارش درآمده است؛ لیلا (لیلا حاتمی) و رضا (علی مصفا) در یک مراسم شله‌زردپزان همدیگر را می‌بینند و چندی بعد با هم ازدواج می‌کنند. آن دو، بعد از مدتی زندگی متوجه می‌شوند که لیلا نمی‌تواند فرزندی به دنیا بیاورد. آن‌ها درمان‌های متعدد و آزمایش‌های گوناگونی را دنبال می‌کنند اما همه بدون نتیجه می‌ماند. در این میان هر چند برای رضا بچه‌دار نشدن لیلا اهمیتی ندارد، اما مادرش با وجود این احساس رضایت و خوشبختی رضا از زندگی بدون فرزند، لیلا را تحت فشارهای شدید قرار می‌دهد و از او می‌خواهد که اجازه دهد برای رضا همسری بگیرند تا فرزندی برای او بیاورد و سپس همسر دوم رضا از زندگی آن‌ها خارج شود. فشارهای مادر رضا بالاخره کارگر می‌افتد و لیلا، رضا را راضی می‌کند. بدون اطلاع خانواده لیلا ازدواج مجدد رضا با گیتی (شقایق فراهانی) انجام می‌شود. اما شب عروسی، لیلا به خانه مادرش پناه می‌برد و حاضر نمی‌شود به زندگی رضا برگردد. رضا این عمل را خلاف قول‌های قبلی لیلا می‌داند و مدتی بعد همسر دومش را طلاق داده و فرزند دختری را که از او دارد به مادرش می‌سپارد و خود تنها زندگی می‌کند. رضا هم با خواهش‌های مکرر از لیلا و خانوادهٔ او، روزی در همان مراسم شله‌زردپزان با دخترش باران به دیدار لیلا می‌رود.

«درخت گلابی» محصول سال ۱۳۷۶ به کارگردانی داریوش مهرجویی است که براساس داستان کوتاهی از مجموعه داستان «جایی دیگر» نوشته گلی ترقی ساخته شده‌ است. فیلم داستان یک نویسنده است؛ نویسنده‌ای که برای نوشتن باقی‌مانده کتاب جدید خود در پی یک کم‌کاری طولانی، به باغ پدری خود در دماوند پناه آورده‌است. اما در باغ، درخت گلابی قدیمی که برای محمود سرشار از خاطره است میوه نداده و باغبانان از او می‌خواهند که در مراسمی آیینی برای ترساندن درخت و به بار نشستن دوباره آن شرکت کند و محمود می‌پذیرد و در این بین او به مرور خاطرات نوجوانی خود می‌پردازد؛ زمانی که شیفته دخترعمه‌اش، میترا (یا به قول محمود در دفتر خاطراتش، میم) بوده و با این‌که دختر از او بزرگتر است به او ابراز عشق می‌کند و برایش اشعار عاشقانه می‌گوید و با او ساعت‌ها در باغ به اجرای نمایشنامه‌های مختلف می‌پردازد، چرا که هردو به ادبیات علاقه‌مندند. اما روزی دختر برای خداحافظی می‌آید، چون قصد دارد نزد پدرش که خارج از کشور است برود. محمود از او می‌خواهد که صبر کند و دختر می‌پذیرد، اما سال‌ها بعد که محمود وارد جریانات سیاسی می‌شود نامه‌های دختر را پاسخ نمی‌دهد و رفتنش را به تاریخی بعد موکول می‌کند تا این‌که بر اثر فعالیت‌های سیاسی به زندان می‌افتد و آن‌جا با دیدن یکی از اقوام دختر خبر فوت او را دریافت می‌کند. محمود اکنون در آستانه شصت‌سالگی همانند درخت گلابی که هنوز بوی کفش‌های کتانی میم را می‌دهند بی‌بار شده و نمی‌تواند کتاب آخرش را تمام کند.

 «مهمان مامان» یک فیلم کمدی خانوادگی به کارگردانی داریوش مهرجویی محصول سال ۱۳۸۲ است. این فیلم بر اساس کتاب «مهمان مامان» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی  تولید شده ‌است. مرادی کرمانی که خود از نویسندگانی است که آثارش مورد اقتباس قرار می‌گیرند، زمانی گفته بود: اقتباس‌های داریوش مهرجویی از داستان‌های خارجی هم بسیار موفق بوده؛ چون فکر مهرجویی فرنگی است و بومی فکر نمی‌کند؛ برای همین اقتباس‌هایش از کارهای خارجی خیلی خوب انجام شده است. در کارهای ایرانی هم آن‌هایی که نویسنده در کنار او بوده مانند فیلم «گاو» خیلی خوب از آب درآمده است.

مهرجویی می‌گفت زمانی که اثری را نتواند بسازد، ترجیح می‌دهد در وادی ادبیات بنویسد تا در آرزوی ساخت فیلم نماند. او رمان‌هایی را چون «در خرابات مغان»، «خاطرات پاریس»، «عوج کلاب»، «به خاطر آن رسید لعنتی» و «سفر به سرزمین فرشتگان» از خود به جا گذاشته است.

مهرجویی درباره «در خرابات مغان» گفته بود:  برای نوشتن رمان «در خرابات مغان» یادم است که در حال خواندن کتابی از نجیب محفوظ بودم. در این داستان شخصیت داستانی در حال نماز خواندن و نیایش با خداوند بود. در آن‌جا جمله‌ای گفت که خیلی روی من اثر گذاشت. البته این را هم بگویم که من از هفت‌سالگی تا پانزده‌سالگی نماز می‌خواندم و تحت تأثیر محیط خانواده قرار داشتم و به حسینیه می‌رفتم. بنابراین آن تجربه‌های عرفانی که در کتاب از آن صحبت می‌کنم برای من به صورتی رخ داده است و برای من در کتاب «در خرابات مغان» این شخصیت دینی شکل گرفت. در عین حال پسرعمه‌ای در آمریکا دارم که شغلش نزدیک به شغل شخصیت اصلی  داستان «در خرابات مغان» بود و من از این مسئله هم بهره گرفتم و بقیه داستان را تخیل کردم.

«عوج کلاب» مربوط به دورانی است که مهرجویی در سفری برای یک پروژه سینمایی راهی اروپا می‌شود و به سبب این‌که برخی داروهای گیاهی را با خود همراه داشته به او مظنون می‌شوند و بازداشتش می‌کنند و… .

رمان «به خاطر آن رسید لعنتی» این نویسنده و کارگردان نیز با تاکید بر مشکلات کارمندی به قضایای مشکلات بروکراسی اداری و پیچ و خم‌های این موضوع می‌پردازد.

و بالاخره کتاب «سفر به سرزمین فرشتگان» به ماجرای زن و شوهری تحصیل‌کرده تعلق دارد که هر دو در حوزه کاری خود نخبه‌اند اما کار چندانی برای آنان نیست. این زن و شوهر که یکی در رشته کامپیوتر و دیگری در رشته موسیقی فعال است در حالی که در ابتدای زندگی مشترکشان گرفتار مشکلات مالی هستند برنده نوعی لاتاری می‌شوند و نویسنده با اتکا به همین شانس به ماجراهای چگونگی برخورد با مهاجران در کشورهای اروپایی می‌پردازد.

دیگر کتاب مهرجویی «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» است؛ حدیث زندگی فیلمساز جوانی که می‌خواهد فیلم بلند بسازد، اما محور حوادث رمان را عشق و حسادت او به نامزدش – سلما – تشکیل می‌دهد.

رمان «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» شباهتی به آثار سینمایی مهرجویی ندارد. به عبارتی در نوع گفت‌وگوها، شخصیت‌پردازی‌ها و یا حتی لحن داستان نمی‌توان نزدیکی بخصوصی با آثار سینمایی داریوش مهرجویی یافت. رمان را شخصیت اصلی آن یعنی سلیم مستوفی (دانشجوی فیلمسازی) با زبانی روان، به شکل من راوی روایت می‌کند.

رمان از زبان سلیم با شرح یک حس شوم به نام حس حسادت آغاز می‌شود. حسی که سلیم آن را مایه تمام بدبختی‌های جامعه ما می‌داند و معتقد است که هیچ کس از این حس بی‌بهره نمانده است و شاید تمام اتفاقات رمان نیز، همه از همین حس ناشی می‌شود. به خاطر همین حس است که آدمی دست به انجام بسیاری از کارها می‌زند که منتهی می‌شود به بروز سوء تفاهم‌ها، گله‌مندی‌ها، شکوه، شکایت، قهر و جدایی و … .

«جهان هولوگرافیک» (نظریه‌ای برای توضیح توانایی‌های فراطبیعی ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم)  اثری است به قلم مایکل تالبوت با ترجمه داریوش مهرجویی که درباره آن اظهار کرده است: جهان خود یک هولوگرام غول‌پیکر است. به این شکل در کتاب «جهان هولوگرافیک»، «مایکل تالبوت» تجارب فراطبیعی ذهن، مسئله‌های تئوری کوانتوم، ماوراءالطبیعه و سایر معماهای حل‌نشده بدن و مغز را تشریح می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- حضور پررنگ شهرستانی‌‎ها در جشنواره فیلم کوتاه

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران و دبیر چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران گفت: برای نخستین بار است که این اتفاق رخ می‌دهد و معادل ۵۵ درصد آثار پذیرش شده از شهرستان‌ها هستند. نسبت به دوره گذشته هم در این زمینه رشد داشته‌ایم و برای ما خوشحال‌کننده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مهدی آذرپندار روز یکشنبه در دومین نشست رسانه‌ای چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران که با یادی از زنده یاد داریوش مهرجویی و همسرش در سالن ۱۲ پردیس سینمایی ملت برگزار شد، اظهار داشت: پیش از هر چیزی مایلم مراتب تاسف عمیق خودم را از بابت اتفاق شب گذشته و قتل زنده‌یاد مهرجویی و همسرشان اعلام کنم. می‌دانم که شرایط مناسبی نیست و همه ما دل و دماغ مناسبی نداریم تا درباره موضوع دیگری صحبت کنیم. امیدوارم در اسرع وقت به این ماجرا رسیدگی شود و عاملان به مجازات برسند. روح هر دو نفر شاد باشد و یادشان گرامی باد.

وی افزود: درباره اتفاقاتی که در غزه رخ داده و کودکانی که زیر بمباران هستند نیز مراتب تاسف خودم را اعلام می‌کنم، دو سالی هست که در جشنواره تلاش کردیم بگوییم نسبت به کودک‌کشی حساس هستیم و فیلم‌های این چنینی را نمی‌پذیریم اما حالا جشنواره در شرایطی برگزار می‌شود که کودکان غزه زیر شدیدترین بمباران هستند اما مقاومت آنها نتیجه خواهد داد.

آذرپندار درباره جشنواره فیلم کوتاه تهران بیان کرد: زمان زیادی به برگزاری جشنواره چهلم نمانده و پنجشنبه ۲۵ مهرماه افتتاحیه را خواهیم داشت. از آن جهت که در نشست اول نکاتی را گفته بودم به نظرم باید امروز گزارشی را ارائه بدهم. تعداد پذیرفته شدگان شاید نسبت به دوره‌های دیگر کمتر باشد اما ما تلاش می‌کنیم روی کیفیت تاکید داشته باشیم، به همین علت ممکن است تعداد آثار بخش ملی کم باشد. از هیات انتخاب جشنواره خواهش کردیم معیار آن‌ها کیفیت باشد. به دلیل تثبیت وجه بین‌المللی جشنواره در سال‌های اخیر سعی کردیم آثار را با سخت‌گیری کیفی برگزینیم. در بخش بین‌الملل هم آثاری از کشورهای مختلف به دستمان رسید که رکورد چهل ساله جشنواره را جابه‌جا کرد.

جشنواره فیلم کوتاه تهران یکی از سخت‌ترین ورودی‌ها را نسبت به جشنواره های دیگر جهان دارد

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران خاطرنشان کرد: جشنواره فیلم کوتاه تهران یکی از سخت‌ترین ورودی‌ها را نسبت به جشنواره های دیگر جهان دارد. از هر هزار فیلم هشت فیلم برای حضور در جشنواره انتخاب می‌شوند. شعار جشنواره «آیینه تمام نمای ایران» و تمام سعی ما بر این بود که بتوانیم از تمام ایران آثاری با حفظ کیفیت بپذیریم.

آذرپندار افزود: قرار نبود کیفیت فدای رویکرد و محتوا شود اما می‌خواستیم تمام تلاش خود را کنیم. این نگاه را به فیلمسازان بدهیم که قرار نیست جشنواره با آنکه نام تهران را روی خود دارد فقط میزبان فیلمسازان تهرانی باشد. به همین دلیل در این زمینه رشد داشتیم و تعداد آثار پذیرش شده از فیلمسازان استانی بیش از فیلمسازان تهرانی است. 

وی گفت: برای نخستین بار است که این اتفاق رخ می‌دهد و معادل ۵۵ درصد آثار پذیرش شده از شهرستان‌ها هستند. نسبت به دوره گذشته هم در این زمینه رشد داشته‌ایم و برای ما خوشحال‌کننده است.

یک بخش استعداد نو هم مخصوص فیلم اولی‌ها در جشنواره وجود دارد

آذرپندار ادامه داد: ما امسال بخش‌های جنبی مفصلی داریم، سعی شده آن سخت‌گیری که در بخش مسابقه شده را در بخش جنبی نداشته باشیم. یک بخش استعداد نو هم مخصوص فیلم اولی‌ها در جشنواره وجود دارد. نحوه انتخاب این فیلم‌ها به این شکل بوده که در فهرست هیات انتخاب بوده‌اند و ۱۲ فیلمی که انتخاب شدند فیلم‌هایی هستند که رای بالایی داشتند اما از حضور در بخش اصلی به علت مسایل کیفی جا ماندند.

روز سوم جشنواره نیز مختص بخش ویژه کتاب و سینماستوی گفت: در بخش مسابقه هم البته تعداد زیادی فیلم اولی داریم. یک بخش دیگر هم داریم که چند سالی است در جشنواره وجود دارد و بخش ویژه «کتاب و سینماس» است. در این بخش ۱۶ اثر به جشنواره راه پیدا کردند و نسبت به سال گذشته کیفیت این آثار خیلی خوب است. البته تعدادی از فیلم‌های این بخش در بخش مسابقه جشنواره هم هستند. جایزه این بخش را خانه کتاب و ادبیات ایران تقبل کرده و با همکاری مشترک انجمن و خانه کتاب برگزار می‌شود. روز سوم جشنواره نیز مختص بخش ویژه کتاب و سینماست.

وی تاکید کرد: در بخش نشست‌ها هم سعی کردیم از بهترین‌ها دعوت کنیم، در بخش بین‌الملل نشستی با نیکیتا میخالکوف فیلمساز مطرح روسی به شکل آنلاین خواهیم داشت. یکی دیگر از موضوعات نشست‌ها کاربرد هوش مصنوعی در فیلمسازی است که یک هنرمند ایرانی و یک متخصص از ترکیه‌ این بخش را ارائه خواهند کرد. نوع دوم نشست‌های ما این است که ۱۰ نشست با دبیری کمال تبریزی خواهیم داشت؛ به این نحو که فیلمنامه‌ای که قبلاً نوشته شده بین حضار پخش می‌شود و آقای تبریزی در مقام کارگردان ۱۰ رکن اصلی کارگردانی را در گفت وگو با عوامل تولید یک فیلم پیش می‌برند.

مطالبه‌ای در انجمن وجود دارد این است که اگر کسی را در بدنه انجمن انتخاب می‌کنیم، آن‌ها فعالیت کاری‌شان مرتبط با فیلمسازی باشدمدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران در حقیقت هنرجویان از بین گفتگوی کارگردان و مهمان آن نشست موضوعاتی را یاد می‌گیرند. بچه‌ها یاد می‌گیرند مثلا به عنوان یک کارگردان چگونه با یک آهنگساز تعامل کنند. بخش آخر هم درباره اردوهای فیلمسازی است که پیشتر پنج اردو برگزار کرده‌ایم. این اردوها تجربه‌های جذابی بودند و قرار است از تجربیات آن اردوها در جشنواره صحبت شود. این بخش با کارشناسی حسن حسینی و حضور سینماگران مطرح برگزار می‌شود.

آذرپندار درباره حضور آثاری از عوامل انجمن سینمای جوانان ایران در جشنواره گفت: مطالبه‌ای در انجمن وجود دارد این است که اگر کسی را در بدنه انجمن انتخاب می‌کنیم، آن‌ها فعالیت کاری‌شان مرتبط با فیلمسازی باشد. این موضوع نیز از قدیم الایام‌ وجود داشته است و بدنه انجمن در بسیاری از بخش‌ها حوزه فیلمسازی را آموخته‌اند و این برای ما مایه مباهات است. اگر سازمان شما بدنه‌ای دارد که همه دانش آموخته و متخصص هستند پس باید چه کرد؟ آیا باید مانع فیلمسازی آنها شویم؟! ضمن اینکه بین جشنواره و انجمن یک مرزبندی وجود دارد.

وی گفت: سالی که من به انجمن آمدم، هیات انتخاب حذف شده بود و مشاوران انتخاب در جشنواره انتخاب شده بودند. من می‌توانستم آن مسیر را ادامه بدهم اما ما هیات انتخاب را احیا کردیم. ضمن اینکه افرادی در هیات انتخاب حضور دارند که سینماگران شناخته شده ای هستند و می‌توانید با آن‌ها تماس بگیرید و بپرسید آیا به آنها سفارشی شده است؟ سابق بر این نیز در برخی دوره‌ها معاون تولید انجمن، در جشنواره فیلم داشته است. از سوی دیگر من این موضوع را با هیات انتخاب مطرح کردم و آنها به من گفتند چنین اتفاقی سابقه داشته است.

وی تاکید کرد: بنابراین ما باید این را انتخاب کنیم که یا از افراد غیر مرتبط در بدنه انجمن استفاده کنیم یا اگر فیلم ساختند و به جشنواره ارسال کردند، این حق را برایشان قائل باشیم. ضمن اینکه تعداد افرادی که از انجمن فیلم ساختند، بیشتر از راه یافتگان فعلی بوده اما انتخاب نشده‌اند. متخصصان حق فیلم‌سازی و حق شرکت در رقابت را دارند. ما سعی کردیم تفکیکی بین انجمن سینمای جوانان ایران و جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته باشیم. جشنواره هویتی مستقل از انجمن دارد. ضمن اینکه انجمن خودش یکی از تولیدکنندگان بزرگ فیلم است. خوشحالیم که امسال حتی یک فیلم در بخش داستانی نیست که به دلیل ممیزی حذف شده باشد و دقیقا همان لیست هیات انتخاب به بخش داستانی و سایر بخش‌ها راه پیدا کرده است.

آرای مردمی به دلیل اینکه شائبه برانگیز است، حتما باید توسط یک صنف برگزار شود

سعی کردیم بخش آرای مردمی را داشته باشیم چون دوست نداریم جای این جایزه خالی باشدمدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران درباره حضور بخش آرای مردمی در جشنواره فیلم کوتاه تهران و عدم برگزاری آن در جشنواره فیلم فجر در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران عنوان کرد: اینکه در کنار انجمن ظرفیتی صنفی به نام کانون دانش آموختگان وجود دارد، برای ما مهم است. آرای مردمی به دلیل اینکه شائبه برانگیز است، حتما باید توسط یک صنف برگزار شود. اما مجادلات این بخش قابل مقایسه با جشنواره فیلم فجر نیست چون در جشنواره فیلم فجر بخشی به نام اکران مردمی هم وجود دارد و مجموعا شرایط ما با مجموع شرایط جشنواره فیلم فجر شبیه نیست. ما سعی کردیم بخش آرای مردمی را داشته باشیم چون دوست نداریم جای این جایزه خالی باشد.

وی درباره میزان اعتبار مدارک اعطا شده در نشست‌های تخصصی جشنواره به هنرجویان در پاسخ به سوالی دیگر توضیح داد: مدارک انجمن سینمای جوانان ایران معتبر است، با وجود اینهمه آموزشگاه همچنان نسبت به مدارک انجمن اقبال جدی وجود دارد. حتی سال گذشته تلاش‌هایی صنفی شد تا آلترناتیوهایی در بحث آموزش پدیدار شود البته انجمن یک نهاد استخوان‌دار و قدیمی است‌. در بخش فیلم اولی‌ها مدرک تحصیلی همیشه مهم بوده است. از این جهت توافقی با سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی انجام شد تا مدرک انجمن هم ارزشی برابر با مدرک کارشناسی ارشد سینما را داشته باشد. 

۱۰ میلیارد تومان بودجه برای این دوره از جشنواره در نظر گرفته شده است

وی درباره هزینه جشنواره چهلم هم گفت: در برنامه سازمان سینمایی ۱۰ میلیارد تومان بودجه برای این دوره از جشنواره در نظر گرفته شده است که با توجه به مهمانان خارجی و مهمانان داخلی، تبلیغات و… این هزینه معقول است. ما از کمک‌های شهرداری، خانه کتاب و … نیز استفاده می‌کنیم اما عمده هزینه‌هایمان همان مبلغی است که سازمان سینمایی در نظر گرفته است.

حضور آثار خارجی از سینمای مقاومت در جشنواره

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران درباره حمایت از «سینمای مقاومت» در چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران بیان کرد: امسال ترکیه چهار فیلم، عراق یک فیلم، افغانستان یک فیلم و… در این باره در جشنواره دارند. حضور فیلم‌های مقاومت به میزان آثار ارسال شده بستگی دارد. مثلا از مجموع کشورهای عربی فیلم‌های قابل ملاحظه‌ای ارسال نمی‌شود با اینکه ما امسال از فلسطین ۶ فیلم داشتیم اما باید دید چه تعداد از آن به جریان مقاومت مربوط است؟ تعدد فیلم‌ها کم است اما این به معنای این نیست که درها را باز کنیم تا فیلم‌هایی که کیفیت خوبی در این حوزه ندارند صرفا به دلیل دربرگیری موضوع مقاومت به جشنواره راه پیدا کنند.

فیلم‌های بخش مقاومت مربوط به کشورهای همسایه ومنطقه نیستند مثلا ما فیلم‌هایی با موضوع مقاومت از کشورهای اروپایی هم داریموی افزود: ما هیچ تسهیلاتی ایجاد  نکردیم که چون برخی آثار از عراق با افغانستان هستند به جشنواره راه پیدا کنند زیرا کیفیت برای ما مهم است. بنابراین اولا ما فیلم‌هایی منتخب از آنچه به دبیرخانه رسیده بود داریم. دوم اینکه همه فیلم‌های بخش مقاومت مربوط به کشورهای همسایه ومنطقه نیستند مثلا ما فیلم‌هایی با موضوع مقاومت از کشورهای اروپایی هم داریم.

وی درباره بلیت‌فروشی جشنواره چهلم نیز گفت: امسال بلیت‌فروشی برای جشنواره از طریق سایت آی‌تیکت صورت می‌گیرد و تخفیفاتی هم برای دانشجویان و هنرجویان سینما و برخی گروه‌ها در نظر گرفته‌ایم. قیمت بلیت هر باکس هم ۳۰ هزار تومان است که البته مشمول تخفیف هم می‌شود.

آذر پندار در پاسخ به این سوال که چرا در نشست‌های تخصصی از حضور استادان و مدرسان انقلابی در جشنواره استفاده نمی‌شود، گفت: البته این نظر شماست؛ چراکه سینماگر بزرگی مثل آقای کلاری سال گذشته با وجود اینهمه فشار پای جشنواره تمام قد ایستاد. در شرایطی که حتی برخی داوران بین‌المللی ما نگران بودند که در آن جو ملتهب برایشان مسایلی پیش بیاید آقای کلاری آن‌ها را خیلی حرفه‌ای توجیه کردند. بنابراین من فراموش نمی‌کنم که ایشان چگونه پای جشنواره ایستادند و باید درباره معیار اساتید انقلابی و غیر انقلابی صحبت کنیم.

وی افزود: شاید تعریف ما متفاوت باشد. همچنین شاید کسی که ما فکرش را هم نمی‌کنیم در عمل مردانه پای جشنواره و فیلم کوتاه ایستادند و من شرمنده ایشان شدم که از برخی افراد جاهل توهین شنیدند. لازم است خاطرات سال گذشته را مرور کنیم و آنگاه تعریف‌ها مشخص می‌شود. این تعریف من از استادی است که می‌شود به او اتکا کرد و از دانش او بهره برد. در ارتباط با دیگر سینماگران حاضر در نشست‌های تخصصی نیز باید همین تعریف‌ها را گفت.

وی درباره بخش انتشارات جشنواره و رونمایی از کتاب‌های تخصصی جدید در این دوره گفت: ما در خلال جشنواره از چند کتاب سینمایی جدید رونمایی می‌کنیم؛ برخی از کتاب‌ها عرضه قطعی و برخی فقط رونمایی می‌شوند، همچون سال گذشته یک نمایشگاه و فروشگاه «کتاب و سینما» نیز برگزار خواهیم کرد. امیدواریم این توجه به حوزه کتاب، در سال‌های آینده خروجی داشته باشد.

ساخت فیلم سیاسی تابو نیست و می‌خواستیم روی این موضوع ثابت قدم باشیم

آذرپندار درباره حضور برخی فیلم‌ها در جشنواره‌های منطقه‌ای و چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران گفت: جشنواره‌های منطقه‌ای یک فرصت مجدد ایجاد می‌کند. برخی فیلم‌ اولی‌ها به دلیل یک رای از جشنواره بازماندند و جشنواره‌های منطقه‌ای هم با نمایش برخی فیلم‌های بیرون مانده از بخش مسابقه جشنواره تهران و فیلم‌هایی جدید برگزار می‌شود؛ بنابراین اگر عناوین برخی فیلم‌ها تکرار شده است به این دلیل است که آن‌ها به عنوان برگزیدگان جشنواره‌های منطقه‌ای به طور مستقیم به جشنواره فیلم کوتاه تهران راه پیدا کرده اند.

وی در پاسخ به سوالی درباره آثار حاضر در جشنواره درباره حوادث سیاسی و اجتماعی سال گذشته گفت: امسال فیلم‌هایی اینچنینی داریم و خواهید دید. من سعی کردم به وعده‌هایم پایبند باشم؛ یکی همین حضور فیلم‌های سیاسی بود، دیگری حضور پررنگ استان‌ها و سومی حضور فیلم‌های ژانر. ساخت فیلم سیاسی تابو نیست و می‌خواستیم روی این موضوع ثابت قدم باشیم. 

آذرپندار در پاسخ به سوالی درباره میزان مشارکت ایسفا در جشنواره عنوان کرد: ما به احترام برای خیلی از اعضای ایسفا، کارت دعوت فرستادیم. زیرا در آستانه برگزاری چهلمین دوره جشنواره فیلم کوتاه تهران هستیم، دوست داریم این دوره با اجماع برگزار شود کما اینکه پیش از این هم ممانعتی نداشتیم و اعضای ایسفا خودشان تصمیم گرفتند نباشند.

دبیر جشنواره در پاسخ به سوالی درباره نام بردن از فیلم‌های سیاسی حاضر در جشنواره امسال با موضوع حوادث سال گذشته توضیح داد: ما امسال سعی کردیم ژانر فیلم‌ها را هم در جدول فیلم‌ها عنوان کنیم، البته از فیلمسازان اجازه گرفتیم اما اینکه الان بگویم کدام فیلمی در کدام ژانر است صحیح نیست چون شاید فیلمسازش علاقه‌ای نداشته باشد من اینجا ژانر و موضوعش را مشخص کنم.

آذرپندار در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران مبنی بر حضور یکی از اعضای هیات انتخاب جشنواره در رویدادهای مختلف و ایجاد نوعی «گنگ» در جشنواره گفت: این درست نیست که درباره اشخاص صحبت کنیم اما اتفاقا این سینماگر امسال فیلمی با مشارکت همسرش ساخت اما در بخش مسابقه پذیرش نشد. اینکه می‌گویید «گنگ» ایجاد شده درست نیست.

گنگ و باندی در کار نیست

وی افزود: برخی بچه‌ها تصور می‌کنند فیلم‌ها دیده نمی‌شوند در حالی که من شاهد بودم ۷ عضو هیات انتخاب جشنواره بیش از ۳۰ روز مدام فیلم می‌دیدند. من اصرار دارم در هیات انتخاب اعضایی حاضر باشند که اگر ممکن است شائبه‌ای پیش بیاید آنها افرادی مستقل باشند. یک بار باید فیلم‌ها را ببینید تا متوجه شوید چه می‌گویم. سالانه صدها فیلم خوب ساخته می‌شود. برخی از فیلم‌هایی که امسال حضور دارند حتی پیش‌تر در پیچینگ ما رد شده‌ بودند اما صاحبانشان رفته و فیلمنامه‌ها را ساخته‌اند و به جشنواره راه پیدا کرده‌اند اینگونه نیست که ما به صورت حلقه‌ای و گنگی عمل کنیم.

وی تاکید کرد: با قاطعیت می‌گویم که حتما فیلم‌هایی داریم که بیرون از رقابت مانده‌اند و ممکن است کسی بگوید این فیلم از فیلم‌های حاضر در جشنواره بهتر است. بله، درست است من نمی‌توانم سلیقه هیات انتخاب را کتمان کنم اما گنگ و باندی در کار نیست.

دست کم چهار پنج فیلم از بین ۲۵۰ فیلمی که دیده ام مرتبط با حوادث سال گذشته بود

وی درباره اینکه کدام آثار مرتبط با حوادث سال گذشته هستند و اینکه چند اثر با این موضوع به جشنواره رسید، بیان کرد: البته من همه فیلم‌های رسیده به دبیرخانه را ندیده‌ام و حدود ۲۵۰ فیلم دیده‌ام که از بین آنها دست کم چهار پنج فیلم مرتبط با حوادث سال گذشته بود، از موضوع شاهچراغ گرفته تا فیلم‌هایی با تم اعتراض. در انتخاب مسأله باند و باند بازی وجود ندارد.

آذرپندار درباره برگزاری یادبودی برای زنده یاد داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر گفت: باید گفت‌وگو کنیم تا ببینم کدام بخش در سازمان سینمایی این نکوداشت را برگزار ‌کند، اگر به ما محول شود با افتخار انجام می‌دهیم تا یادی از ایشان و همسرشان صورت گیرد.

دبیر این رویداد در پاسخ به این سوال که آیا فیلمسازی بوده است که به دلیل مواضعش در سال گذشته فیلمش امسال پذیرفته نشود، گفت: واقعا این نگاه را نداشتیم. به شما اطمینان می‌دهم این نگاه نه در این جشنواره و نه دیگر جشنواره‌ها وجود ندارد. بروید ببینید جوایز سال گذشته به چه کسانی رسید و فیلمسازانشان چه موضعی داشتند. من البته هم‌چنان معتقدم بخشی از واکنش‌های فیلمسازان، محصول فشارها بود. کسانی بودند که سال گذشته فیلم داشتند و جشنواره را تحریم کردند، همان ها امسال هم فیلم داشته‌اند اما برای ما نفرستادند و این یک تصمیم شخصی است. باز هم تاکید می‌کنم هیچکس به این علت حذف نشده است چون فیلم‌ها دیده شده‌اند عمدتا فیلم‌ها خودشان موضوع گفتگو بودند.

وی افزود: ما یک پیچینگ تولید در طول جشنواره داریم که استقبال خوبی از آن شده است. آثار در اواخر جشنواره داوری می‌شود و ساخت چند فیلم تصویب می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- مهرجویی و آنچه باید از این معلم آموخت

«داریوش مهرجویی» به‌عنوان شاخصی قابل‌اتکا برای هنرمندان این سرزمین، مطرح است. مهرجویی خصایصی داشت که خوب است سینماگران و هنرمندان جوان‌تر با آگاهی از آن، مسیر حرفه‌ای خود را بر مبنای آن منطبق کرده و با همسویی مسیر خود با این مشی حرفه‌ای، زمینه تعالی در کارنامه شخصی و حرفه‌ای خود را به دور از هیجانات مرسوم، بهینه کنند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جایگاه داریوش مهرجویی به عنوان سینماگری مولف، با بیش از ۵ دهه سابقه فیلمسازی، از وی کارگردانی با شرایطی خاص در تاریخ سینمای ایران ساخته است. در روزگاری که فیلم‌های رقص و آواز، بیشترین میزان تولیدات سالیانه سینمای پیش از انقلاب را شامل می‌شد و گیشه، دربست در اختیار این فیلم‌ها و آثار خارجی بود، کارگردانی چون داریوش مهرجویی با الماس ۳۳ در سال ۴۶ ظهور می‌کند؛ کارگردانی که آگاهانه، در آمریکا فلسفه خوانده بود و با همان نگرش، به سینما ورود کرد. خلا چنین نگاهی در سینمای آن سال‌ها، جریانی را در میان فیلم‌فارسی‌های آن سال‌ها به راه انداخت و طیف روشنفکر جامعه را با خود همراه کرد.

گستردگی و گیرایی این نگاه جدید تا جایی بود که علاوه بر طیف تحصیل‌کرده، روشنفکر و دوستدار دانایی آن سال‌های ایران، شخصیت‌های سیاسی چون امام خمینی (ره) نیز نگاهی مثبت به این جریان سینمایی داشتند و حتی فیلمی مانند گاو را ستودند

بنابراین تا پیش از دهه ۵۰، مهرجویی، از دو حیث می‌توانست الگوی بسیارخوبی برای جامعه سینمایی کشور باشد: نخست از این حیث که کارگردانی با تحصیلات عالیه از یکی از معتبرترین دانشگاه‌های آمریکا بود و دوم، تاویل سینمایی او که تا پیش از آن زمان، شاخص‌های چندانی را در سینمای ایران نمی‌دید و مسیری را برای احیای بافت ساختارمند سینما و نزدیکی آن با استانداردهای جهانی فیلمسازی تعریف کرد.

نکته قابل‌توجهی آن‌که، مهرجویی در حالی قدم در این مسیر نهاد که می‌دانست ساخت فیلم‌هایی از جنس گاو، قطعا گیشه فیلمفارسی‌های آن سال‌ها را ندارد. طبعا دفاتر فیلمسازی و تهیه‌کنندگان چندانی هم برای تولید این آثار وجود نداشت بنابراین در روالی آرمان‌گرایانه، بر روی مانیفست وجدانی خود ایستاد و سینمای منحصر خود را تداوم داد و آگاهانه، بر روی فرمولی که می‌توانست خیلی زود برای او ثروت و شهرت بسیاری به همراه بیاورد، خط کشید و ترجیح داد که سینمای نوآر خود را ادامه دهد.

گستردگی و گیرایی این نگاه جدید تا جایی بود که علاوه بر طیف تحصیل‌کرده، روشنفکر و دوستدار دانایی آن سال‌های ایران، شخصیت‌های سیاسی چون امام خمینی (ره) نیز نگاهی مثبت به این جریان سینمایی داشتند و حتی فیلمی مانند گاو را ستودند. این ستایش، علاوه بر مخاطبان هدفی که عنوان شد، سیاسیونی از داخل بدنه رژیم پهلوی را نیز شامل می‌شد و این یعنی آن‌که مهرجویی در نخستین گام‌ها و مشق خود در سینما توانسته بود علاوه بر مخاطبان مردمی، تحسین سیاسیونی از هر دو طیف شاهنشاهی و انقلابی را با خود همراه کند که یک اتفاق کم‌نظیر در تاریخ سینمای پیش از انقلاب ایران به حساب می‌آید.

خانواده در زیرلایه، شالوده روایی کارهای مهرجویی بود و قهرمانش را برای حفظ آن، به جنگ‌های فرسایشی واداشت تا نشان دهد، خانواده، آرمانی است که از مش‌حسن و عباس آقا تا حمید هامون، حسام و آقاجون برای حفظ آن در تقلا شدند و این آنها بودند که برای حفظ این مهم باید می‌جنگیدند، خود را تغییر می‌دادند و کیان را به دست می‌آوردند

مهرجویی به لحاظ اخلاقی نیز هنرمند درخوری محسوب می‌شود. با آن‌که شخصیتی شوخ و طناز برای دوستانش داشت، اما هیچ‌گاه از دایره منطق ولو در بیان سلایق و ایده‌آل‌هایش، خارج نشد. تمام تمرکز خود را بر روی سینمایش گذاشت و هیچ‌گاه دستاویز حواشی قرار نگرفت. کارگردانی که از دهه ۴۰ به شکلی حرفه‌ای در سینمای ایران حضور داشت، در تمام این سال‌ها، هیچ‌گاه اظهارنظر نسنجیده سیاسی انجام نداد. به همین دلیل، هیچ جناح سیاسی خارج‌نشینی نتوانست او را مصادره کند. در بزنگاه‌های سیاسی نیز تامل و رفتار به دور از هیجان او، می‌تواند درس بزرگ و خوبی برای هنرمندان سرزمین باشد.

برای کارگردانی که فیلمسازی، دنیای او بود، هر دستاویز منطقی و درستی در مسیر تسهیل کار تولید، با استقبال مواجه می‌شد به همین دلیل مهرجویی با وجودی که برندی معتبر برای سینمای ایران بود و است، هیچ‌گاه از همکاری با نهادهای دولتی چون فارابی، شهرداری و . . . امتناع نکرد و نهایت تعامل خود را با این نهادها به عمل می‌آورد. این می‌تواند درس بزرگی برای کارگردان مستقل سینمای ایران باشد که مقولاتی چون فیلمساز مولف یا فیلمساز مستقل بودن را در همکاری با این نهادها، در تضاد و تعارض می‌بینند.

البته که این اخلاق حرفه‌ای، هیچ‌گاه محدود به این خصیصه مهرجویی نمی‌شود. او هنرمندی پیشرو بود اما همواره یکی از مولفه‌های ساختاری آثارش از الماس ۳۳ که نخستین فیلمش بود تا لامینور که آخرین یادگار سینمایی او به حساب می‌آید، تاکید بر کیان خانواده و حس میهن‌دوستی او بود. این مولفه، نخ تسبیح، تمامی آثار او به حساب می‌آید که پیرنگی شگرف در تمامی کارهای این کارگردان به حساب می‌آید.

مهرجویی در تمام آثار خود، خانواده را رکن ساختار محتوایی خود قلمداد کرد و هیچ‌گاه به جریانی نرسید که بخواهد خدشه‌ای بر ساحت خانواده وارد کند. این تقدس محسوس، در زیرلایه، شالوده روایی کارهایش شد و قهرمانش را برای حفظ آن، به جنگ‌های فرسایشی واداشت تا نشان دهد، خانواده، آرمانی است که از مش‌حسن و عباس آقا تا حمید هامون، حسام و آقاجون برای حفظ آن در تقلا شدند و این آنها بودند که برای حفظ این مهم باید می‌جنگیدند، خود را تغییر می‌دادند و کیان را به دست می‌آوردند. بنابراین سنگواره اصلی سینمای مهرجویی، بیش از قهرمان، خانواده بود و قهرمان، در مواجهه با تلورانس جریان خانوادگی، هویت می‌یافت و به عنصری محبوب برای مخاطبش تبدیل می‌شد.

همین روحیه سبب شد تا مهرجویی در بیش از ۵ دهه فیلسازی حرفه‌ای، هیچ‌گاه حاشیه نداشته باشد. چندان اهل فضای مجازی نبود و از اظهارنظرهای هیجانی خودداری می‌کرد. وقتش به مطالعه، نگارش و تولید می‌گذشت و در ساعات دیگر، همواره با خانواده بود. به همین دلیل است که تصویر او در معدود جمع‌های هنری و فرهنگی که به ثبت رسیده، همراه با خانواده بوده است.

داریوش مهرجویی یا به قول خسرو شکیبایی، آقای مهرجویی، (که هیچ‌وقت نام مهرجویی را بدون پیشوند آقا نمی‌آورد) نمونه خوب، درست و سالمی برای سینماگران کشور است که هم در فرآیند تولید و هم در زندگی شخصی می‌توانند به این مشی حرفه‌ای ورود کنند و به‌مانند این هنرمند سرشناس، سینما را به حاشیه و مسائل فرعی دیگر ترجیح نداده و همواره به کاوش در بطن مفهوم، هستی و جریان سیال زندگی مشغول باشند. جسم مهرجویی اگر امروز در کنار ما نیست، منش، رفتار و روحیه متعالی کاری او در برابر دیدگان تاریخ است و این ارزش، باید توسط هنرمندان و اهالی فرهنگ این سرزمین، قدر دانسته شده و متکثر شود.

رسانه سینمای خانگی- سه روز عزای عمومی در سینما

در پی درگذشت داریوش مهرجویی، رسول صدرعاملی سخنگوی خانه سینما از سه روز عزای عمومی برای سینمای ایران خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، رسول صدرعاملی سخنگوی خانه سینما گفت: امروز (۲۳ مهر ماه) جلسه‌ای برای اطلاع‌رسانی مراسم تشییع با حضور هیات رئیسه و نمایندگان سازمان سینمایی در خانه سینما برگزار شد و پس از بحث و بررسی درباره قتل هولناک این کارگردان سینما مقرر شد که از فردا دوشنبه ۲۴ مهر ماه به نشانه احترام، سه روز عزای عمومی برای اهالی سینما و دوستداران آقای مهرجویی اعلام شود و همزمان با مراسم تشییع نیز یک روز تمام پروژه‌های سینمایی در سراسر کشور تعطیل شوند.

او خبر داد که جزییات مراسم خاکسپاری، زمان و مکان آن متعاقبا اعلام می‌شود.

سخنگوی خانه سینما تاکید کرد: جزییات بیشتر این حادثه باید از سوی منابع رسمی اعلام شود و ما به عنوان تشکل‌های صنفی پیگیر جدی آن هستیم تا هر چه زودتر عاملین آن مجازات شوند.

مهرجویی متولد سال ۱۳۱۸ خورشیدی و از فیلم‌سازان برجسته ایران و از چهره‌های اصلی موج نوی سینمای ایران بود که علاوه بر فعالیت در عرصه سینما، به نوشتن رمان و ترجمه نیز می‌پرداخت؛ او یکی از سینماگران پر افتخار سینمای ایران در جشنواره فیلم فجر بوده به طوری که بخاطر فیلم‌های هامون و پری جایزه بهترین کارگردانی را کسب کرد و بابت سارا جایزه بهترین فیلم نامه را دریافت کرد؛ همچنین فیلم «مهمان مامان» عنوان بهترین فیلم جشنواره فجر را به دست آورده است.

داریوش مهرجویی فیلمساز، نویسنده و کارگردان به همراه همسرش خانم وحیده محمدی فر روز گذشته ۲۲ مهرماه در ویلای شخصی واقع در زیبادشت فردیس به قتل رسید.

رسانه سینمای خانگی- واکنش خزاعی به قتل مهرجوییپ

درپی قتل داریوش مهرجویی و همسرش، رئیس سازمان سینمایی گفت: اطمینان خاطر می‌دهم سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از همه ظرفیت‌های خود برای پیگیری این واقعه و شناسایی و مجازات عامل یا عوامل این جنایت نابخشودنی استفاده خواهد کرد و تا حصول نتیجه و روشن شدن همه ابعاد ماجرا ذره‌ای دریغ نخواهد کرد.

رئیس سازمان سینمایی در پی فقدان تاسف بار داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر پیام تسلیت منتشر کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، متن پیام محمد خزاعی به این شرح است:

“انالله وانا الیه راجعون
ضایعه فقدان جانگداز سینماگر نامدار سینمای ایران استاد داریوش مهرجویی و همسر بزرگوار ایشان دل سینماگران شریف ایران و علاقمندان این فیلمساز مولف و برجسته سینما را به درد آورد. استاد مهرجویی که از بنیانگذاران موج نو سینمای ایران و طلایه دار سینمای متفکر و دغدغه مند بود همواره در مسیر رشد و تعالی سینمای ایران قدم برداشت و آثاری ماندگار و جریان ساز را به عرصه فرهنگ و هنر این مرز و بوم هدیه کرد. داغ از دست دادن یکی از معتبرترین و شاخص ترین سینماگران ایرانی فراموش شدنی نیست چنانکه جای خالی این هنرمند بزرگ هم پر شدنی نیست. اینجانب ضمن عرض تسلیت خدمت بازماندگان این حادثه دردناک و تعزیت محضر همه سینماگران و علاقمندان این هنرمندبزرگ، اطمینان خاطر میدهم سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از همه ظرفیت‌های خود برای پیگیری این واقعه و شناسایی و مجازات عامل یا عوامل این جنایت نابخشودنی استفاده خواهد کرد و تا حصول نتیجه و روشن شدن همه ابعاد ماجرا ذره‌ای دریغ نخواهد کرد.
محمد خزاعی
رئیس سازمان سینمایی کشور”

پیام تسلیت مرکز گسترش برای درگذشت داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر
مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی هم با انتشار پیامی درگذشت فیلمساز بزرگ داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر را تسلیت گفت.

در این پیام نوشته شده است: امروز برای سینمای ایران و دوستدارانش، روزی دردناک است. نام داریوش مهرجویی با تاریخ سینما گره خورده، نه تنها با موج نو و خونی تازه که در رگهای سینمای رخوت زده آن سال‌ها جاری کرد. با شور و عشق و زندگی که در همه آثارش جاری بود.
 

با فیلم مهم «گاو» فصلی تازه در سینمای ایران گشود و با «هامون»، «لیلا»، «اجاره نشین‌ها»، «پری» و «مهمان مامان»، تاریخ این سرزمین و زنان و مردانش را در قالب تصویر به یادگار گذاشت.
 

درگذشت او، اینچنین تکان دهنده و اندوه‌ساز، پایانی شایسته برای هنرمند بزرگی نیست که بیش از هر چیز «زندگی» را ستایش می‌کرد. افسوس و صد دریغ که با قلبی شکسته و چشمانی اشکبار، خاطرات او را در ذهنمان مرور خواهیم کرد.
 

مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی درگذشت داریوش مهرجویی سینماگر بزرگ و همسرش وحیده محمدی‌فر را به خانواده محترم این دو هنرمند فقید، جامعه سینمای ایران و دوستداران این سینماگر تسلیت می‌گوید.

موسسه اوج هم درگذشت ناباورانه داریوش مهرجویی و همسرش را تسلیت گفت

در بیانیه سازمان هنری رسانه‌ای اوج آمده است: درگذشت ناباورانه و تاثر برانگیز «داریوش مهرجویی» کارگردان و نویسنده نامدار سینمای ایران و همسرشان را به جامعه فرهنگی و هنری ایران تسلیت عرض نموده و برای ایشان غفران الهی را مسئلت می‌نماید. 

رسانه سینمای خانگی- کارگردانی که عاشق موسیقی بود

«من از هفت، هشت سالگی سنتور می‌زدم. در هنرستان عالی موسیقی، سلفژ و هارمونی یاد گرفتم و در آنجا پیانو هم می‌زدم. دلم می‌خواست موسیقی را ادامه دهم، آهنگساز شوم و مثل بزرگان موسیقی قطعاتی بسازم اما متاسفانه این هنر را دیر شروع کردم و مشکلات زیادی برای ادامه این کار داشتم. مثلا چون پیانو نداشتم، باید تا ساعت ۱۱ تا ۱۲ شب در هنرستان تمرین می‌کردم و خب این کارم را سخت می‌کرد…»

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، درست است، زنده‌یاد داریوش مهرجویی پس از پایان روزهای هنرستان،‌ سینما را برگزید و دیگر دغدغه آهنگساز نداشت،‌ اما با نگاهی به آثار سینمایی او می‌توان به درک او از موسیقی پی برد. شاهدش آواز اپرای حسین سرشار برای گل‌ها در «اجاره‌نشین‌ها»، نشان دادن دغدغه‌های علی سنتوری که ناچار بین خانواده و سنتور، دومی را انتخاب کرده و از خانواده رانده می‌شود در فیلم «سنتوری» و یا «لا مینور» که داستان فیلم به طور مستقیم درباره موسیقی است.

مهرجویی،‌ سنتور و موسیقی کلاسیک

خودش درباره علاقه‌اش به موسیقی گفته بود: «من از هفت، هشت سالگی سنتور می‌زدم در هنرستان عالی موسیقی، سلفژ و هارمونی یاد گرفتم و در آنجا پیانو هم می‌زدم. دلم می‌خواست موسیقی را ادامه دهم، آهنگساز شوم و مثل بزرگان موسیقی قطعاتی بسازم اما متاسفانه این هنر را دیر شروع کردم و مشکلات زیادی برای ادامه این کار داشتم. مثلا چون پیانو نداشتم، باید تا ساعت ۱۱ تا ۱۲ شب در هنرستان تمرین می‌کردم و خب این کارم را سخت می‌کرد. بعدها جذب سینما شدم و دیگر دغدغه آهنگسازی،‌ نداشتم. فکر می‌کنم به خاطر همین علاقمندی‌ها و دغدغه‌ها است که موسیقی این‌طور در فیلم‌هایم منعکس می‌شود.

پدرم یک سنتور داشت که روزی به من گفت برویم استودیو موسیقی آقای البرز؛ آن زمان ۱۱-۱۲ سالم بود. او همیشه مشوق من بود و مخالفتی با یادگیری موسیقی نداشت اما پدرم علاقمند به موسیقی ایرانی بود و موسیقی کلاسیک را دوست نداشت. در هنرستان عالی موسیقی، علاقمند بودم که موسیقی کلاسیک و غربی کار کنم اما پدرم شدیدا مخالف بود. روزها و شب‌ها با من بحث می‌کرد که نباید به دنبال موسیقی غربی بروم که بخشی از این مخالفت‌ها را در «لامینور» نشان دادم. پدرم از موتزارت و بتهوون خوشش نمی‌آمد و مخالفت زیادی با موسیقی آنها داشت؛ درحالی که من شیفته موسیقی کلاسیک بودم.»

مهرجویی که برای تحصیل به دانشگاه «یو. سی. ال. ای» در آمریکا رفته بود،‌ با زنده‌یاد هرمز فرهت (موسیقی‌شناس مطرح ایرانی) وارد رابطه دوستی شد و حاصل این دوستی برگزاری چند کنسرت موسیقی ایرانی در همان دانشگاه بود که در این اجراها هرمز فرهت سه‌تار و داریوش مهرجویی سنتور نواختند.

مهرجویی،‌ هرمز فرهت و تجربه شیرین «گاو» و «آقای هالو»

دوستی هرمز فرهت و مهرجویی فقط به دوران دانشگاه ختم نشد. وقتی مهرجویی در سال ۱۳۴۸ فیلم سینمایی «گاو» را کلید زد،‌ پیشنهاد ساخت موسیقی این اثر را به هرمز فرهت داد. فرهت فیلمنامه «گاو» را پسندید و ساخت موسیقی را آغاز کرد و البته با توجه به شناختنش از مهرجویی یک پارت موسیقی هم برای سنتور نوشت؛ سنتوری که اتفاقا خود مهرجویی آن را نواخت و اجرا کرد.

این تجربه موسیقایی آنقدر برای مهرجویی دلچسب بود که در «آقای هالو» هم تکرار شود. مهرجویی درباره این تجربه شیرین در گفتگویی با امیر پوریا اظهار کرده بود: «موسیقیدانی بود که فیلم را قشنگ حس می‌کرد و بعد بر اساس آن حس فیلم، ملودیش را می‌ساخت و همان کار را می‌آورد به من نشان می‌داد و من خوشم می‌آمد.»

مهرجویی، ناصر چشم‌آذر و تجربه در موسیقی مدرن

زنده یاد نار چشم‌آذر هنرمندانی نام آشنا برای عموم مردم است. چشم‌آذر که از پیشگامان موسیقی الکترونیک در ایران بود،‌ تجربه‌های موفقی نیز با مهرجویی داشت.

«اجاره نشین‌ها»، «شیرک»، «هامون» و «بانو» نتیجه این آثار مشترک هستند که سبک و سیاق متفاوتی داشتند.

«هامون» یکی از این تجربه‌های متفاوت است که چشم‌آذر آن را بر اساس تم هایی از باخ نوشته است. این قطعه موسیقی کلاسیک براساس موومان آداجو در کنسرتوی ویولن در می ماژور ساخته شد و خاچیک بابایان برای این اثر ویلن نواخت.

در «اجاره‌نشین‌ها» اتفاق تازه‌ای افتاد و آن هم حضور زنده‌یاد حسین سرشار «خواننده مطرح اپرا» به عنوان بازیگر در فیلم بود. مردی که برای گل و گیاه اپرا می‌خواند و فضای متفاوتی به اثر مهرجویی بخشیده بود.

مهرجویی، اردوان کامکار، محسن چاوشی و یک ترکیب برنده

آلبوم «سنتوری» با صدای محسن چاوشی اقتباسی از فیلمی به همین عنوان است که البته خیلی‌ها این فیلم را با ترانه «سنگ صبور» می‌شناسند.

قصه فیلم از این قرار است که علی از یک خانواده مذهبی و بازاری است و به سنتور علاقه زیادی دارد. وقتی شیفتگی او فاش می‌شود، ناچار بین خانواده و سنتور، دومی را انتخاب کرده و از خانواده رانده می‌شود. علی در موسیقی چنان تبحری پیدا می‌کند که شهره عام و خاص می‌شود و کنسرت‌هایش با استقبال غیرمنتظره ای روبرو می‌شود.

علی در اوج موفقیت، عاشق هانیه می‌شود و با او ازدواج می‌کند، اما در غفلت و بی‌توجهی رفته رفته به دام اعتیاد گرفتار شده و سپس بدبیاری‌هایش آغاز می‌شود، کنسرت‌هایش مجوز نمی‌گیرد و ناگزیر برای ادامه زندگی از طریق خواندن و نواختن در عروسی‌ها زندگی را می‌گذراند.

این اثر با صدای محسن چاوشی و سنتورنوازی اردوان کامکار همراه است. دربسیاری از سکانس‌ها از بسته‌ی دست‌های اردوان کامکار برای نشان دادن سنتور نوازی علی سنتوری استفاده شده است. حتی می‌توان گفت که محسن چاوشی عمده شهرت خود را مدیون «سنتوری» است.

«لا مینور» تکرار پررنگ موسیقی در آثار مهرجویی

اگر در «سنتوری» شخصیت اصلی نوازنده سنتور بود که دچار تراژدی عاشقانه می‌شود، این بار در «لا مینور» خود موسیقی است که نقش اصلی را بر عهده دارد. دختر جوانی عاشق موسیقی است و به این بهانه بخشی از حضور موسیقی پاپ در جامعه ایران، روایت می‌شود. پدربزرگ دختر عاشق موسیقی است و آواز می‌خواند. عموی دختر نیز از نگاه پدر این دختر، به خاطر موسیقی جان خود را از دست داده است…

مهرجویی این‌ بار ساخت موسیقی فیلمش را به کریستف رضاعی سپرد. آهنگساز و نوازنده مطرح پیانو که شاید او را برای ساخت موسیقی فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» بیشتر بشناسیم.

بابک صحرایی (ترانه‌سرا) درباره موسیقی «لا مینور» نوشته است: «موسیقی کریستف رضاعی تلفیق خوبی از موسیقی کلاسیک و مدرن است. او با رعایت مولفه‌های موسیقی کلاسیک، با ساخت تم‌های خوب و طراحی مناسب ارکستراسیون، همراهی خوبی بین موسیقی و تصویر ایجاد می‌کند. استفاده متفاوت و نوآورانه از سازهای ایرانی و شرقی نیز یکی از مشخصه‌های موسیقی این آهنگساز است. استفاده از سه‌تار و تبلا و تمبک در موسیقی چه خوبه برگشتی یکی از این نمونه هاست. لامینور هم از منظر استفاده از موسیقی و قطعه ای باکلام در متن فیلم و هم از منظر نقش موسیقی در مفهوم داستان، نهایت حضور موسیقی در سینمای داریوش مهرجویی است. او در لامینور بیش از تمام آثارش نیز به ارتباط جوانان با موسیقی پرداخته که از این منظر لامینور حتی از سنتوری هم پیشی گرفته است.»

این بخش کوچکی از کارنامه کاری فیلمسازی است که روزی عاشق موسیقی بود.

خروج از نسخه موبایل