کارگردان مستند «داستان بارانی» گفت: این فیلم سفر هزار کیلومتری یک مرد برای دیدن دوست قدیمیاش است. هدف اصلی ما در این فیلم این بود که راهی برای خودمان و مخاطبان پیدا کنیم تا به درون ذهن شخصیت برویم.
به گزارش سینمای خانگی، حسین نژادموسی در گفتوگو با ایرنا، اظهار کرد: تاثیر جشنواره «سینماحقیقت» بر سینمای مستند ما و فیلمسازان غیرقابل انکار است. به نظر من یکی از بزرگترین رسالتهای این جشنواره این است که به وجه تسمیه خودش پایبند باشد یعنی به حقیقتی که وجود دارد و توسط فیلمسازان مستند بازخوانی میشود، پایبند باشد. این موضوع با توجه به سلایق مختلف به دست میآید.
وی افزود: پویایی امروز جشنواره «سینماحقیقت» مدیون فیلمسازان خارج از پایتخت است. شکر خدا امسال در جشنواره شاهد فیلمهای جدی از شهرستانها هستیم که دیده میشوند و ازنظر فنی و محتوایی کیفیت مطلوبی دارند.
وی ادامه داد: در این دوره آثار خوبی از فیلمسازان نامآشنا به جشنواره راه پیدا کردهاند و امیدواریم که نگاه جشنواره و داوران فارغ از اسم و اعتبار شخصی فیلمسازان باشد و کاملا منصفانه صرفا به فیلمها نگاه کنند.
نژادموسی با اشاره به فراگیر شدن سینمای مستند گفت: مهمترین ویژگی سینمای مستند ما امروزه این است که بسیار فراگیر شده است یعنی توجه مخاطبان به مستند نسبت به گذشته بیشتر شده است و همچنین فیلمسازان جدیدی با نگاههای مختلف فیلم میسازند. درواقع به دلیل پیشرفت علم و تکنولوژی حوزه مستند از نوعی انحصار خارج شده است و همزمان این موضوع میتواند تبدیل به چالشی برای کیفیت آثار شود. یعنی فراگیر شدن نباید موجب پایین آمدن کیفیت و نگاه سطحی به مستند شود.
نمایی از مستند «داستان بارانی»
کارگردان مستند «داستان بارانی» که در بخش جایزه شهید آوینی هفدهمین جشنواره فیلم مستند ایران سینما حقیقت حضور دارد، درباره این فیلم گفت: داستان بارانی یک مستند پرتره است از شخصیتی به نام رضا. این آقا رضای ۳۴ ساله یک آدم سادهزیست اما درعینحال سرسخت است که زندگی خودش و خانوادهاش را از راه صافکاری میگذراند. مسائلی در گذشته رضا باعث شده است که امروز شرایط روحی و جسمی خوبی نداشته باشد. رضا متوجه میشود که عصب یکی از دستهایش ازبین رفته است و چندتا از انگشتان او بیحس میشوند و دیگر نمیتواند کار صافکاری را ادامه دهد و از کارش اخراج میشود. دکتر به او میگوید که باید درمان شوی و هفت ماه نمیتوانی کار کنی.
پشت صحنه مستند «داستان بارانی»
او ادامه داد: داستان فیلم از اینجا شروع میشود که رضا پیش از اقدام برای درمان دستش تصمیم میگیرد براساس یک قول و قرار قدیمی برای دیدن دوستش به سفر برود. «داستان بارانی» قصه این سفر هزار کیلومتری رضا است که با موتور به دیدن دوستش میرود.
این کارگردان درباره ایده اولیه این مستند توضیح داد: یک سری افراد در اطراف ما هستند که ما آنها را میبینیم و شاید گاهی با آنها همصحبت شویم و فکر میکنیم که این آدمها را میشناسیم. اتفاقی برای من افتاد و با یکی از این افراد برخورد کردم و متوجه شدم که من اصلا این افراد را نمیشناسم و تاکنون جهان او را تجربه نکردم و حتی شناخت نسبی هم از او نداشتم. نگرش و جهانبینی او با چیزی که فکر میکردم بسیار متفاوت بود. درنتیجه در مرحله اول سعی کردم خودم او را بفهمم و در مرحله دوم یعنی در مرحله ساخت فیلم، بتوانم او را به دیگران معرفی کنم. هدف اصلی ما در این فیلم این بود که راهی برای خودمان و مخاطبان پیدا کنیم تا به درون ذهن شخصیت برویم و از نگاه او به دنیا و زندگی نگاه کنیم.
او درباره مخاطبان «داستان بارانی» گفت: فکر میکنم این فیلم مخاطب عمومی دارد و مخاطب خاص به آن معنا که فقط عدهای فیلم را متوجه شوند، ندارد. اما میزان ارتباط برقرار کردن مخاطبان با سوژه در افراد مختلف، کاملا متفاوت است زیرا وقتی شما با دنیای متفاوتی مواجه میشوی ممکن است واکنش متفاوتی داشته باشی.
هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران سینماحقیقت با دبیری محمد حمیدیمقدم از ۲۷ آذرماه تا ۲ دیماه برگزار میشود.
میزان فروش فیلم سینمایی «سلفی با رستم» ساخته حسین قناعت از مرز یک میلیارد تومان عبور کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای فیلم، طبق اعلام سامانه مدیریت فروش و اکران سینما (سمفا)، میزان فروش فیلم سینمایی «سلفی با رستم» به کارگردانی و تهیهکنندگی حسین قناعت که این روزها به سرگروهی پردیس سینمایی هویزه مشهد در سینماهای سراسر کشور در حال اکران است، از مرز یک میلیارد تومان گذشت.
پخش این فیلم به عهده شرکت رسانه فیلمسازان مولود به مدیریت حبیب اسماعیلی است.
حسین قناعت پیش از این سابقه ساخت آثاری همچون «دزد و پری»، «تپلی و من»، «قهرمانان کوچک» و… و همچنین سریال «دیو و ماهپیشونی» در شبکه نمایش خانگی را دارد.
«سلفی با رستم» که در سال ۹۸ ساخته شده بود، در سی و سومین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان به نمایش درآمد.
در خلاصه داستان «سلفی با رستم» آمده است: «هلیای ۱۰ ساله بدون آنکه از رازهای پدرش آگاه باشد، زندگی به ظاهر آرامی دارد، اما هنگامی که رازها برملا میشوند، زندگیاش را دگرگون میکنند.»
امیرحسین صدیق، شقایق فراهانی، بازیگران کودک هلیا آهنگری و راستین عزیزپور، آناهیتا همتی، زهرا جهرمی، محمدرضا هدایتی، مرتضی زارع، رامین ناصرنصیر، عباس محبوب، امین چنارانی با هنرمندی میرطاهر مظلومی و علی استادی بازیگران این فیلم هستند.
عوامل فیلم سینمایی «سلفی با رستم» عبارتند از نویسنده، تهیهکننده و کارگردان: حسین قناعت، مجری طرح و سرمایه گذار: میثم آهنگری، مدیر تولید: فریبا خلیلی، مدیر فیلمبرداری: افشین علیزاده، تدوین: پریسا پروین نیا، آهنگساز: محمد مهدی گورنگی (ک. ا. س. ا)، صداگذاری و میکس: محمود موسوی نژاد، مدیر صدابرداری: فرهاد تبریزی، طراح گریم: جنان صدفی، طراح صحنه و لباس: کیوان ذوالفقاری، جلوههای ویژه بصری: صالح کشور دوست و ردا مرادی، طراح تیتراژ: سید مهدی سعیدی، دستیار اول کارگردان: جواد صالحی، مدیر برنامه ریزی: زهرا جهرمی، برنامه ریز: حمیدرضا ازوجی، منشی صحنه: هدیه نصیری، عکاس: پیام باورصاد احمدپور، مدیران تدارکات: اصغر بازگشا- فرهاد هواخواه، مشاور رسانهای: مریم قربانینیا.
کارگردان مستند «ناخدا» از فیلمهای جشنواره حقیقت امسال گفت: در این فیلم با توجه به شخصیت خود ناخدا که علاوه بر ماهیگیری، شعر میسراید و نقاشی میکشد من هم به عنوان فیلمساز نگاهی شاعرانه را دنبال کردم.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم مستند کوتاه ناخدا به کارگردانی علی ارکیان، تولید مرکز گسترش سینمای مستند به بخش مسابقه ملی هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران، سینما حقیقت راه پیدا کرده است.
وی در گفتوگو با ایرنا، درباره نحوه آشنا شدن با این سوژه توضیح داد: مشغول ساخت فیلمی مستند درباره داوود کوچکی به نام «مرد مدادی» بودم که نقاش خودآموخته بود. او طی فیلمبرداری به دلیل سرطان معده درگذشت. یک نفر به من ناخدا عبدالرسول غریبی را معرفی کرد و سراغ او رفتم. این فرد هم ناخدا و هم ماهیگیر و هم نقاش خودآموخته است و در ماهینی بوشهر زندگی میکند.
ارکیان با یادآوری این که فیلمبرداری ۱۵ روز طول کشید اظهار داشت: این ناخدا جدا از این که در زمینه های مختلف کتاب نوشته، شعر می گوید و نقاشی هم میکشد. در مجموع هنرمند بزرگ و انسان شریف و مهربان و دوست داشتنی است. او که گذشته بوشهر را در نقاشی های خودش زنده کرده، بارها نمایشگاه نقاشی برگزار کرده است.
وی افزود: ناخدا در جریان ساخت فیلم به ما خیلی کمک کرد و هر چه از او می خواستیم دو برابر بیشتر انرژی گذاشت. به همین خاطر توانستیم در یک فرصت فشرده فیلم را به سرانجام برسانیم. امیدوارم مخاطبان تشویق بشود پس از دیدن این فیلم، آثارش را در فضای مجازی ببینند و کتابهایش را بخوانند.
این کارگردان درباره طراحی لوگوی پوستر گفت: لوگو دقیقا امضای زیر نقاشیهای ناخداست. ما از امضای ایشان در پوستر و تیتراژ اولیه به عنوان لوگو استفاده کردیم.
به گفته وی فیلم مستند «ناخدا» روز سه شنبه ساعت ۱۵ و جمعه ساعت ۱۹:۳۰ دقیقه در سالن شماره ۶ پردیس سینمایی چارسو اکران میشود.
عوامل مستند «ناخدا» عبارتند از: نویسنده و کارگردان (علی ارکیان شریفی)، پژوهش (منصوره قیمی) ، تصویر بردار (فرشید آذری) ، تدوینگر و مشاور کارگردان (بابک بهداد)، صدا بردار (ساسان زالی)، دستیار کارگردان (حامد ارکیان شریفی) و مدیر تولید (محمود حجتی).
علی ارکیان فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته کارگردانی سینما از دانشکده سینما و تئاتر تهران است. او بیش از سی فیلم کوتاه و مستند در کارنامه خود دارد.
جایزه جشنواره روستا برای فیلم «تکیه بر جام» و جایزه بهترین فیلم طنز از جشنواره طنز ایران برای فیلم «این یک موش نیست» و … از جمله جوایزی است که او تا کنون کسب کرده است.
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران، سینما حقیقت به دبیری محمد حمیدیمقدم از تاریخ ۲۷ آذر ماه تا ۲ دی ماه ۱۴۰۲ در پردیس چارسو تهران برگزار میشود.
مهدی حاجی یوسف کارگردان مستند «اُ-۳۲۴» با اشاره به اینکه این مستند به زندگی عطاءالله صفوی میپردازد معتقد است که باید مستندسازان را از نظر ایدهپردازی آزاد بگذارند تا تنوع تولیدات بالا برود.
به گزارش سینمیا خانگی، مهدی حاجی یوسف کارگردان مستند «اُ -۳۲۴» که در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد، درباره شکل گیری این مستند به مهر گفت: من شاگرد مسعود جعفری جوزانی هستم و در دفتر وی پشت صحنههای سریال «در چشم باد» را کپچر میکردم که به موردی برخورد کردم. آقای جوزانی در حدود سال ۱۳۸۰ با سحر دخترشان به تاجیکستان رفتند تا با پسر عطاالله صفوی پزشک جراح اورولوژ ایرانی و از بازماندگان اردوگاه کار اجباری دوره استالین صحبت کنند. مصاحبههایی با دوربین هندی کم گرفته شده بود که من اینها را دیدم. همانجا با خانم سحر جعفری جوزانی صحبت کردم که اگر امکان دارد در این باره مستندی بسازیم.
وی ادامه داد: خانم جعفری جوزانی قسمتهای تاریخی را نوشت و مونولوگ این کار را هم خود آقای جعفری جوزانی گفت. آقای جعفری جوزانی بعد از «به سوی آزادی» دیگر در هیچ کجا مونولوگ نگفته بود که در این مستند قبول زحمت کرد.
حاجی یوسف درباره پروسه تولید این مستند توضیح داد: کار را مونتاژ کردیم و از فیلمهای جاهای مختلف استفاده کردیم. در این مستند زندگی آقای صفوی به تصویر کشیده شده است؛ زمانی که در عصر متفقین کمونیست بود و بعد به شوروی رفت و به جرم جاسوسی حدود ۹ سال در اردوگاه اجباری ماند. او بعد از مرگ استالین آزاد میشود و به تاجیکستان میرود و پزشک میشود و بعدتر هم به ایران میآید. تلاش کردیم با این مستند به بیان اتفاقات جنگ جهانی دوم در ایران بپردازیم. پروسه تولید این مستند حدود ۹ ماه طول کشید و بیش از همه چیز هم تدوین آن زمان بر بود.
این مستندساز درباره جشنواره «سینماحقیقت» مطرح کرد: واقعیت امر این است که کسی من را نمیشناسد و با این اوصاف شاید فیلمم هم دیده نشود ولی بستری مانند جشنواره «سینماحقیقت» باعث میشود تا این فیلم بهتر دیده شود و خودم نیز بیشتر شناخته شوم. چنین فضاهایی فیلمسازان را تشویق میکند و این امر خود باعث حرکت و پویایی خواهد شد.
کارگردان مستند «اُ -۳۲۴» درباره وضعیت سینمای مستند بیان کرد: تصور من این است که اگر مستندسازان را از نظر ایده پردازی آزاد بگذارند بسیار خوب خواهد شد. صرف اینکه براساس سفارشها تولیدات انجام شود باعث یک شکل شدن آثار میشود و دیگر تنوعی وجود ندارد. علاوه بر این متأسفانه بودجه مناسبی هم برای مستند درنظر گرفته نمیشود و در بیشتر اوقات باید خودمان از جیب خرج کنیم. از نگاه برخی هم همچنان مستندسازی به عنوان یک شغل تلقی نمیشود و وقتی این موارد در کنار هم قرار بگیرد باعث میشود که اکثر دوستان به سراغ ساخت فیلمهای تبلیغاتی کشیده شوند.
حاجی یوسف در پایان درباره فعالیتهای آینده خود گفت: مستند «اُ -۳۲۴» دومین کار من به حساب میآید و پیش از آن نیز مستند «حبیب الله» را ساختهام. همچنین در تدارک پروژهای با نام «چرخ ها و پاهای دونده» هستم. با تمام سختیهایی که پیشتر نیز عرض کردم من به حوزه مستند علاقه دارم و دوست دارم که در این مسیر کار خود را ادامه بدهم.
عوامل این مستند عبارتند از کارگردان، تدوینگر و آهنگساز: مهدی حاجی یوسف، تهیه کننده، پژوهشگر، نویسنده، فیلمبردار: سحر جعفری جوزانی، طراحی و ترکیب صدا: سید محمود موسوی نژاد، صداگذار: معصومه حاجی یوسف، گوینده متن: مسعود جعفری جوزانی، طراح پوستر: علیرضا غریب دوست.
محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی به هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» تاکید کرد آیندگان ما را و جهان را با سینمای مستند خواهند شناخت.
به گزارش سینمیا خانگی، در پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» نوشته شده است:
در این روزها که جهانیان به تماشای یک حادثه خونبار نشسته اند، هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» برپا شده، جشنوارهای که هدف آن ترویج مستند و نگاه واقعی به جهان و رویدادهاست، مستندسازان، چشم های تیزبین و نگاه نگران به جهانند که درگیر خشونت و ظلم و بی عدالتی است. غزه امروز، تنها نیست چرا که این صدای مظلومیت و انعکاس نسل کشی به همه جهان مخابره شده. شاید این مهمترین وجه تمایز سینمای داستانی و غیرداستانی باشد، وفاداری به واقعیت. امروز خبرنگاران و مستندسازان در غزه، سلطه رسانه ای غرب را در هم شکستند و حقیقت را عریان به نمایش گذاشتند.
سینمای مستند، انعکاسی از روح پرسشگر و منتقد و چشمان تیزبین مستندسازان ایرانی است. تنوع مضامین و نوزایی در محتوای آثار این دوره، نشان دهنده جهش در کیفیت و کمیت تولید و یک امتیاز بزرگ برای جشنواره ای است که سینمای مستند ایران، همواره وامدار آن بوده است. خوشبختانه، در کنار رونق سینمای داستانی، در دوره اخیر، سینمای مستند که واقعگرا، متعهد و ثبت کننده رخدادهای تلخ و شیرین این سرزمین و مردمانش است، زنده و پویاست. افزایش تعداد آثار ارسالی به دبیرخانه جشنواره، ورود فیلمسازان جوان و حضور بانوان سینماگر، پیامهایی ارزنده برای مدیران و فعالان در حوزه سینمای مستند در پی دارد. این سینما، با توجه به بضاعت، عملکرد و تاثیرش میتواند منشا تحول بسیاری در عرصه فرهنگ و جامعه باشد.
سینمای مستند ایران، میتواند پیشگام ثبت یادبودها، نقاط قوت تاریخی، رخدادها و ساخت فیلم از مفاخر ایران اسلامی باشد. نسل امروز و آیندگان، چشم به راه این مستندها هستند و تشنه تماشای تصویری از ایران امروز، ایران زیبا و مقتدر، ایرانی که در سایه فرهنگ و هنر غنی آن، می شود آسوده بود و از گزند و آفت، بدخواهان دور ماند. امید که جشنواره «سینماحقیقت» در مسیر پیش رو، همچنان موثر و موفق باشد، این جشنواره برای سینماگران و دوستداران سینمای مستند ایران، چراغی روشن و محفلی صمیمی است و حفظ آن، احترام به خانواده سینمای مستند ایران است.
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» از 27 آذرماه تا 2 دی ماه 1402 در تهران برگزار می شود.
اوتار یوسلیانی فیلمساز شناخته شده سینمای گرجستان در سن ۸۹ سالگی در زادگاهش درگذشت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از گاردین، یوسلیانی بیشتر فیلمهایش را در فرانسه ساخت، جایی که آزاد بود فیلمهایی بسازد که گاها آشکارا از کشورش انتقاد میکردند. مرگ او توسط پخشکننده فرانسوی آثار او تائید شده است.
ایراکلی گاریباشویلی، نخستوزیر گرجستان، در واکنش به این خبر گفت: «اوتار یوسلیانی سبک خاص خود را داشت که تنها ویژگی کارگردانان بزرگ سینماست. فیلمهای او بارها برای کشور ما شهرت جهانی کسب کرده است».
یوسلیانی در تفلیس متولد شد و در دهه ۱۹۵۰ در مدرسه سینما «VGIK» در مسکو تحصیل کرد. فیلمهای اولیهاش در گرجستان چون «سقوط برگها» و «پاستورال» مورد توجه مخاطبان بینالمللی قرار گرفت.
در اوایل دهه ۱۹۸۰ او به فرانسه نقل مکان کرد و در آنجا بیشتر عمر خود را سپری کرد و در آنجا فیلم «مورد علاقه ماه» را ساخت که برنده جایزه ویژه هیات داوران در جشنواره فیلم ونیز شد. این نخستین جایزه او در جشنواره ونیز بود.
یوسلیانی در سال ۱۹۹۹ جایزه لوئی-دلوک را در فرانسه برای فیلم «خداحافظی، هیچ جا خانه نیست» کسب کرد که در این فیلم همچنین نقش شوهر و پدری الکلی را بازی می کرد. او همچنین در سال ۲۰۰۰ ریاست هیات داوران یکی از بخشهای جشنواره فیلم کن را بر عهده داشت.
این سینماگر در سال ۲۰۰۲ دو جایزه از جمله خرس نقره ای بهترین کارگردانی را برای فیلم «دوشنبه صبح» از جشنواره فیلم برلین دریافت کرد.
خانه ۲۰۰ ساله امینی های قزوین به غیر از نوع معماری و ارزشی تاریخی خود، طی ۲ دهه گذشته مکانی برای فیلمبرداری و ساخت فیلم و سریال های مختلف و شاخص بوده، از ” ناصرالدین شاه آتور سینما” گرفته تا ساخت سریال”جیران” ، این خانه همچنین محلی برای آمد و شد شخصیت و بزرگان کشورهای مختلف تا بزرگترین فیلمسازان و هنرمندان کشور نیز بوده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، خانه (یا حسینیه) امینی های قزوین را بیشتر با تالارهای بزرگ و اُرُسی های بلند با شیشه های رنگارنگش می شناسند، ظهرها که نور از پشت این ارسی ها روی فرش های آن می تابد و رنگ های شیشه و فرش در هم می پیچد، زیباییش خیره کننده می شود.
سقف های گره چینی و دیوارهای گچ کاری و آیینه کاری شده این خانه یا همان حسینیه در نظر بسیاری از صاحبان فن در زمره یکی از زیباترین عمارت های ایران قرار داده است، حتی هنوز هم مراسم عزاداری در ماه های محرم، صفر و رمضان بعد از گذشت ۲۰۰ سال در این خانه برگزار می شود و این خاندان سفره داران بزرگی برای عزاداران شهر نیز محسوب می شوند.
عمارت امینی ها جدا از ریشه های فرهنگ، سنت، مذهب و معماری که با خود دارد، در هنر هفتم نیز نقش خاص و بسزایی داشته و طی ۲ دهه گذشته بستری مناسب برای ساخت و تولید آثار بزرگ تاریخی سینما و تلویزیون کشورمان نیز به شمار رفته است.
امینی ها، خاندان از تبار قزوین
آن گونه که مهدی نورمحمدی روایت می کند، خاندان امینی ها حدود ۲۰۰ سال پیش و در زمان جنگ های ایران و روس و همزمان با دوران پادشاهی فتحعلی شاه قاجار از تبریز به قزوین مهاجرت کرده و در این شهر ساکن می شوند.
این تاریخپژوه، سردودمان این خانواده را حاج عبداله امینی تبریزی می نامد و معتقد است: این خانواده با مهاجرت به قزوین، خاندان بزرگ و ریشه داری را تشکیل دادند و منشا خدمات ارزنده ای در این شهر شدند، از جمله خدمات این خاندان می توان به ساخت بناهایی مثل کاروانسرا، آب انبار و گرمابه جهت استفاده عموم مردم اشاره کرد.
به گفته وی، امینی ها که جزو خانواده های اعیان قزوین نیز محسوب می شدند با سرمایه کلان خود به قزوین آمدند و در این شهر به تجارت پرداختند، براساس اسناد تاریخی که از میرزاحسین خیاط باقیمانده، این خاندان در جریان دوره مشروطیت نیز نقش مهمی داشتند، حاج محمدعلی امینی، رییس انجمن ولایتی بود و وکیل التجار امینی در نهادهایی که پس از مشروطه تاسیس شد، فعالیت داشت.
خانه یا حسینیه؟
نورمحمدی، ساخت این عمارت را توسط حاج محمدرضا امینی و در دهه اول دوره سلطنت ناصرالدین شاه می داند و معتقد است: این خانه در ابتدا به صورت ۱۶ عمارت تو در تو و پیوسته به هم ساخته شد و مطابق اسناد تاریخی، برای ساخت این ۱۶ عمارت نیز حدود ۴۸ هزار تومان آن زمان هزینه شد که این رقم زیادی محسوب می شد.
این قزوین پژوه با اشاره به کتاب “سفرنامه ناصرالدین شاه” که در آن شاه در سفرش به قزوین از خاندان امینی ها و بناهای متعلق به آنان نام برده، از روایاتی می گوید که اشاره به تغییر کاربری این عمارت به حسینیه دارد و توضیح می دهد: داستانی هست که بر مبنای آن ناصرالدین شاه در سفرش به قزوین، از این عمارت خوشش می آید و چند دفعه هم می گوید “چه خانه خوبی داری حاج محمد رحیم”.
در آن زمان هم رسم بر این بود وقتی شاه از چیزی خوشش می آمد بایستی آن را به شاه پیشکش می کردند، اما مالک این خانه حرفی می زند که شاه از سخن خود صرف نظر می کند، او می گوید: “قربان این خانه صاحب دارد و صاحبش اباعبداله الحسین (ع) است” و منظورش هم این بوده که این خانه وقف حسینیه است.
نورمحمدی ادامه می دهد: از آن تاریخ به بعد لقب “حسینیه” به این عمارت مسکونی داده شد و هنوز هم در این خانه مراسم عزاداری برگزار می شود.
اهالی قزوین شاهدند که جمعیتی در حدود چند هزار نفر سالانه در مراسم عزاداری، در همین تالارهای بزرگ حضور دارند و ۲۰۰ سال است که خاندان امینی سفره داران این مراسم هستند.
منزلی برای ملک زاده خاتون
جدا از آنکه این عمارت ۲۰۰ ساله، یک بنای تاریخی مهم به حساب می آید، حدود ۲ دهه است که محلی برای خلق آثار تاریخی سینما و سریال و فیلم های تلویزیونی نیز شده است.
ابوالفضل برزگر، یکی از علاقه مندان به سینما است که لیست بلندی از فیلمهای ساخته شده در قزوین دارد، از او درباره آثاری می پرسیم که در خانه امینی ها فیلمبرداری شده که وی به اولین اثری که اشاره می کند، سریال “جیران” است.
اسماعیل عفیفه، تهیه کننده سریال جیران در گفت و گو با خبرنگار ایرنا این موضوع را تایید می کند و می گوید: ما برای فیلمبرداری بخش هایی از این سریال به قزوین سفر کردیم و این عمارت را به عنوان منزل خواهر شاه، یعنی “ملک زاده خانم” انتخاب کردیم که این نقش را در سریال غزل شاکری بازی کرد.
برزگر درباره حضورش در این خانه موقع فیلمبرداری سریال جیران توضیح داد: من موقع فیلمبرداری بخش هایی از این سریال در خانه امینی ها حضور داشتم، با آنکه قبلا هم به داخل خانه رفته بودم اما این بار وقتی وارد شدم همه چیز خیلی متفاوت بود. انگار وارد یک دوره تاریخی دیگر شده بودم.
وی این خانه را در زمان فیلمبرداری چنین توصیف کرد: قراول هایی روی پشت بام ها بودند و زنان و دختران با گریم و لباس های قاجاری در مجموعه رفت و آمد می کردند. دکورها یا حتی شمع هایی که موقع فیلمبرداری روشن می کردند کاملا فضا را تغییر داده بود و بیش از قبل با حس و حال این بنای تاریخی متناسب بود.
وی با اشاره به فضاسازی های صورت گرفته این سریال، اضافه کرد: روزی قرار بود سکانس شکنجه سیاوش در زیرزمین این مکان فیلمبرداری شود. زمانی که وارد شدم همه سرفه می کردند، کمی که گذشت فهمیدم برای روشن نگاه داشتن شعله های آتش در زیرزمین باید پارافین روی آن می ریختند و همین مساله باعث سرفه بازیگران شده بود.
برزگر به خوبی یاد دارد که سکانس شکنجه سیاوش آن قدر تکرار شد که او همه دیالوگ هایش را حفظ شده بود: هر بار کل سکانس برداشت می شد و در آخر به خاطر ایرادی مثل صدا یا انعکاس نور یا حس بازیگر و مسایلی از این دست، تمامی سکانس بایستی دوباره تکرار می شد و بین سکانس ها، همه با سرفه از زیرزمین بیرون می آمدند، نفس می گرفتند و دوباره به داخل زیرزمین بازمی گشتند.
برزگر ادامه داد: آخرین برداشت را که گرفتند، همه عوامل در حیاط عمارت مشغول استراحت شدند و شیر می خوردند، بعضی هم سیگار می کشیدند، وقتی همه مشغول گپ و صحبت بودند، حسن فتحی (کارگردان)، خودش خم می شد و ته سیگارها را از باغچه ها جمع می کرد.
برزگر از محبت عوامل این سریال نیز یاد کرد و گفت: یکی از روزهای فیلمبرداری شاهد بودم آقای فتحی از منشی صحنه خواست یک عروسک بخرد، وقتی منشی صحنه روز بعد عروسک را به او داد، فتحی آن را هدیه کرد به دختربچه کوچکی که با پدر و مادرش ساکن خانه ای کوچک در گوشه حیاط این عمارت بودند.
وی با اشاره به فیلم “چه کسی به سرهنگ شلیک کرد؟” به کارگردانی جواد اردکانی که در سال ۸۱ ساخته شده بود، پلان هایی از این فیلم در زیرزمین این عمارت فیلمبرداری شد، به خصوص که یک راه مخفی باریک این خانه که دو سر زیرزمین را به هم متصل می کند، که از آن مسیر در سکانس تعقیب و گریز استفاده می شود.
“رانده شدگان” مهربان بودند
این علاقه مند به سینما همچنین سکانس هایی از فیلم “رانده شده” را به خاطر دارد که در سال ۶۷ در حسینیه امینی های قزوین کار فیلمبرداری آن انجام شد.
برزگر، بازیگران این فیلم را به خوبی به خاطر دارد و در مورد “رضا رویگری” چنین می گوید: جوانی بسیار مهربان، شاد و باادب بود و ما شب ها دور هم جمع می شدیم، خوش و بش می کردیم و او نیز با همه بسیار خونگرم بود.
وی با بیان یک خاطره از ساخت این فیلم برایمان می گوید: یک شب در خانه یکی از دوستان، ناگهان رویگری زد زیر آواز، صاحبخانه نگران شد چون همسایه ای داشت که خیلی روی سر و صدا حساس بود، وسط آواز همسایه آمد و در زد و صاحب خانه هم با ترس و لرز رفت و در را باز کرد، همسایه گفته بود چه صدای خوبی از خانه شما می آید، می شود من هم بیایم داخل؟
حسن لطفی، فیلمنامه نویس و فیلم ساز قزوینی نیز از حضورش موقع فیلمبرداری این فیلم در خانه امینی ها خاطراتی دارد که برای ما چنین تعریف می کند: اولین فیلمی که خودم در پشت صحنه اش حضور داشتم، همین فیلم رانده شده، ساخته مرحوم جهانگیر جهانگیری بود که بازیگرانی مثل رضا رویگری، مرحوم جمشید مشایخی و مرجانه گلچین در آن هنرنمایی کردند.
وی از دیدار خود با بازیگرانی چون مرحوم مشایخی و مرجانه گلچین در آن روزها به خوبی یاد می کند.
لطفی که خود دستی هم بر قلم دارد، در زمان ساخت این فیلم گزارشی از آن در هفته نامه ولایت آن زمان (که اکنون روزنامه شده) نوشت و در این باره گفت: بنده در قسمتی از گزارشم حتی اعتراض کردم به اینکه موقع فیلمبرداری به سیاهی لشگرها غذای معمولی می دهند اما برای عوامل اصلی و بازیگران، غذای یک رستوران بهتر را تهیه می کنند.
این هنرمند با خنده ادامه می دهد: کارگردان فیلم از این گزارش خوشش نیامد و ناراحت شد، حتی گفت “اگر لطفی دوباره بیاید سر صحنه گردنش را می شکنم” و من هم دیگر سر صحنه فیلمبرداری آن فیلم نرفتم.
لطفی هم به خوبی یاد دارد که در این فیلم، از زیرزمین خانه امینی ها به عنوان زندان استفاده کرده بودند و اولین برخوردش با مرحوم مشایخی هم در همین زیرزمین بود.
وی این دیدار را چنین توصیف کرد: آن موقع من سن و سالی نداشتم و خیلی جوان بودم، اما مرحوم مشایخی طوری با من برخورد کرد که انگار سال هاست مرا می شناسد، انسان بسیار مطلعی بود و ادبیات کهن را به خوبی می شناخت و در این باره با هم گپ و گفت هم کردیم.
لطفی ادامه داد: چه آن موقع که اولین برخوردمان بود و چه بعدها که مرحوم مشایخی در فیلم مستند بنده حضور پیدا کردند و حتی بعدها که به خانه اش رفتم، همیشه او را آدمی بسیار صبور، خونگرم و مردمی دیدم.
در نهایت امینی ها انتخاب شد
لطفی در ادامه از فیلمبردای فیلم “ناصرالدین شاه، آکتور سینما” در خانه امینی ها و حضور در پشت صحنه یکی از سکانس های مهم این فیلم یاد کرد و گفت: سکانسی بود که در آن مرحوم عزت الله انتظامی نقشش در فیلم گاو را بازسازی کرده بود، در این صحنه نقش عزت الله انتظامی ترکیبی از نقش ناصرالدین شاه و “مش حسن” در فیلم گاو بود که انتظامی بازی بسیار تاثیرگذاری کرد و سکانس ماندگاری و جاودانی از خود برجای گذاشت.
وی با اشاره به این که مرحوم انتظامی حتی قبل از فیلمبرداری خیلی در نقشش فرو می رفت، توضیح داد: اصلا نمی شد با او حرف زد، کارگردان هم نمی خواست حس بازیگرش به هم بخورد، بنابراین اجازه نمی داد غیر از عوامل فیلم، فرد دیگری سر صحنه باشد.
لطفی که در آن سال ها، مدیر انجمن سینمای جوان قزوین نیز بود، خوب به خاطر دارد که برای انتخاب لوکیشن همراه کارگردان مکان های مختلفی را در قزوین بازدید کردند اما در نهایت کارگردان خانه امینی ها را برای فیلمبرداری انتخاب کردند.
“جنگجوی پیروز” و “دزد دوچرخه” در خانه امینی ها
وی در ادامه از فیلم “جنگجوی پیروز”، اثر مجتبی راعی نام برد که اکبر عبدی، مرحوم فردوس کاویانی و فاطمه گودرزی نقش های اصلی آن را برعهده داشتند.
لطفی ادامه داد: هنگام ساخت این فیلم به همراه دوستم، مهدی وثوق نیا، که اکنون از اساتید عکاسی نیز به شمار می روند سر صحنه فیلمبرداری رفتیم، سکانسی از فیلم بود که مرحوم کاویانی و عبدی با هم چالش داشتند و بگو و مگو می کردند، وقتی دیدم وثوق نیا دیگر عکسی نمی گیرد، موضوع را پیگیر شدم، دیدم دلخور بود و می گفت که آقای عبدی گفته عکس نگیرد، بنده نیز در مطلبی که در خصوص فیلمبرداری این فیلم نوشته بودم، این موضوع را هم بازتاب دادم.
وی خاطرنشان کرد: سردبیر وقت خواستند تا با آقای عبدی یک مصاحبه اختصاصی در خصوص این فیلم داشته باشم، وقتی مرا به ایشان معرفی کردند، اصلا انتظار نداشتم که وی مطلبم را قبلا در خصوص اجازه ندادن به عکاسی آقای وثوق نیا خوانده باشد و به همین منظور با من مصاحبه نکردند، اما بعدها رضایت دادند و این مرتبه با آقای شفیع خانی، یکی دیگر از عکاسان شهر قزوین برای مصاحبه سراغ ایشان رفتیم.
این پیشکسوت فیلمسازی، در ادامه با اشاره به ساخت فیلم خود با عنوان “دزد دوچرخه”، گفت: در سال ۶۹ فیلمی به نام “دزد دوچرخه” را در خانه امینی های قزوین ساختم که محل فیلمبرداری یکی از اتاق ها و قسمتی از حیاط همین خانه بود، فیلم که یک کار دانشجویی بود و امکانات زیادی هم برای ساخت آن نداشتیم، مثلا برای ایجاد رعد و برق مجبور بودیم از دستگاه جوش استفاده کنیم و فیلم را با امکانات اولیه ساختیم. ولی همه اینها و آن خانه برایم بعدها پر از خاطره شد.
وی با اشاره به اینکه قزوین از دیرباز به عنوان یکی از شهرهای تاریخی کشور شناخته شده و آثار فاخر و تاریخی نیز نیز در آن وجود دارد، تصریح کرد: اماکنی نظیر خانه امینی ها، با توجه به نزدیکی قزوین به پایتخت کشور، می تواند به عنوان لوکیشن مناسبی برای ساخت بسیاری از فیلم های تاریخی باشد.
خانه امینی های قزوین از دیرباز محلی مناسب برای استفاده برخی از صحنه های فیلم هایی نظیر “بانوی عمارت”، “کفش های میرزا نوروز” و بسیاری از سریال های تلویزیونی و فیلم های مستند بوده و هنور هم بسیاری از کارگردان ها ترجیح می دهند برای لوکیشن فیلم های خود از آن استفاده کنند.
پژمان مظاهریپور کارگردان مستند «گیرشمن» از آثار راهیافته به جشنواره «سینماحقیقت» ضمن ارایه توضیحاتی درباره این مستند، از شرایط اقتصادی حاکم بر سینمای مستند انتقاد کرد.
به گزارش سینمای خانگی، پژمان مظاهریپور کارگردان مستند «گیرشمن» از آثار راهیافته به هفدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» در گفتوگو با مهر، درباره این مستند توضیح داد: «گیرشمن» سومین قسمت از سهگانهای درباره تاریخ مطالعات باستانشناسی در شوش دانیال است که به کاوشهای رومن گیرشمن باستانشناس فرانسوی میپردازد. او قبل از جنگ دوم جهانی و در زمان رضاشاه به همراه همسرش تانیا در سال ۱۳۱۱ وارد ایران میشود. ابتدا به نهاوند میرود، تپه گیان را کاوش میکند، سپس به تهران و بعد کاشان میرود، در کاشان تپههای سیلک را کاوش میکند و در ادامه به کاوش در بی شاپور میپردازد، در آنجا موزاییکهای معروف ساسانی را پیدا میکند و آثار معماری مهمی به دست میآورد.
وی افزود: جنگ جهانی دوم که آغاز میشود گیرشمن در ایران میماند، سپس به افغانستان میرود و بعد دهلی نو و پس از آن مصر. بعد از پایان جنگ دوم جهانی باز هم به بی شاپور بازمیگردد و متوجه میشود که بخش مهمی از آثار موزاییکی که پیدا کرده بود، از بین رفته است او در نهایت به شوش دانیال میرود و شروع به کاوش میکند. در شهر شاهی، ترانشه (فرورفتگیهای مصنوعی) وسیعی باز میکند و شهر پانزدهم را پیدا میکند، پیدا شدن شهر پانزدهم در زمان خودش بهعنوان واقعهای مهم در باستانشناسی ایران تعریف میشود اما یافتهها و تئوریهای او درباره شهر پانزدهم بعدها مورد انتقاد باستانشناسان قرار میگیرد.
این مستندساز ادامه داد: کاوشهای او در هالهای از ابهام قرار میگیرد و باستانشناسان انتقادهایی نسبت به عملکرد او داشتهاند. مهم است که بدانیم گیرشمن اشیای زیادی را بدون اجازه دولت ایران از کشور خارج کرده است. هنگام کاوش در شوش است که کار کاوش در چغازنبیل را آغاز میکند، او زیگورات معروف چغازنبیل را از زیر خاک خارج کرد.
روایت سرگذشت آقای باستانشناس از نگاه همسرش
مظاهریپور درباره شیوه روایتگری خود در این مستند هم توضیح داد: مستند «گیرشمن» به مجموعه فعالیتهای این باستانشناس از زبان همسرش میپردازد، کسی که او را در تمام طول مسیر همراهی میکند و ما در واقع در این مستند با راوی دوم شخص روبهرو هستیم. سعی کردهایم که راوی ما قصهای را تعریف کند؛ قصهای که خاطرات خودش درباره ورود به ایران به همراه همسر باستانشناسش است. همسر گیرشمن باستانشناس نیست اما این موضوع را تجربه میکند پس با یک قصه طرف هستیم، نه یک نریشن بهعنوان عقل کل مطلق و برای اینکه تنها به اطلاعات خشک باستانشناسی و تاریخی بسنده نکنیم، به وقایع تاریخی موازی با این قصه مثل به قدرت رسیدن نازیها در آلمان و جنگ دوم جهانی، وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شهریور ۱۳۲۰ و … هم اشاره کردهایم. ما در «گیرشمن» تاریخ را از سال ۱۹۳۲ شروع میکنیم و قصهمان تا سال ۱۹۶۸ ادامه مییابد یعنی زمانی که گیرشمن بازنشسته میشود و از ایران میرود.ما فیلم تاریخی داریم اما فیلم باستانشناسی نداریم. تفاوت باستانشناسی با تاریخ این است که تاریخ، گذشته را روایت میکند و باستانشناسی دروغها و واقعیتهای تاریخ را هویدا میکند. درواقع باستانشناسی با واقعیتهای خود به ما میگوید که تاریخ کجا دروغ میگوید و کجا صحت دارد
این مستندساز درباره حضور پررنگ باستانشناسان خارجی در ایران و فقدان باستانشناس معتبر ایرانی در زمینه پژوهشهای تاریخی بیان کرد: بخشی از این مساله به حوزه باستانشناسی باز میگردد که برای مردم ناشناس است، بخشی دیگر به باستانشناسان مربوط است که باید باستانشناسی را معرفی کنند، بخشی دیگر به سینمای مستند برمیگردد که کمتر به موضوع باستانشناسی میپردازد. ما فیلم تاریخی داریم اما فیلم باستانشناسی نداریم. تفاوت باستانشناسی با تاریخ این است که تاریخ، گذشته را روایت میکند و باستانشناسی دروغها و واقعیتهای تاریخ را هویدا میکند. درواقع باستانشناسی با واقعیتهای خود به ما میگوید که تاریخ کجا دروغ میگوید و کجا صحت دارد.
وی افزود: باستانشناسی در ایران خیلی دیر شروع میشود. با آغاز دهه ۴۰، مرحوم عزتالله نگهبان آموزش باستانشناسی نوین را در دانشگاه تهران شروع میکند و ما شاهد حضور باستانشناسانی هستیم که در محوطههای بزرگ باستانی همراه با خارجیها کاوش میکنند. باستانشناسان ایرانی آنقدر تجربه نداشتند که یک سایت باستانی را در اختیارشان قرار دهند، تازه در دهه ۴۰ و ۵۰ است که میبینیم باستانشناسانی مثل عزتالله نگهبان، میرعابدین کابلی، یوسف مجیدزاده، اسماعیل یغمایی و مرحوم حاکمی و دیگر باستانشناسان ایرانی وارد محوطههای باستانی میشوند و به کاوش میپردازند.
مظاهریپور تاکید کرد: باستانشناسان ایرانی همیشه در کنار خارجیها کاوش میکردهاند که ایرادی هم نداشته چراکه هیأتهای علمی مشترک همیشه در باستانشناسی چه در ایران و چه در جهان مرسوم بوده است. البته که در سالهای گذشته باستانشناسی ایران به قدرت امروز نبوده و انتقال تجربه انجام میشده است. در سالهای اخیر است که باستانشناسی ما از نظر علمی به قدرتی رسیده است که به شکل مستقل کاوش میکنند و البته کاوشگران خوبی هم داریم. در سالهای اخیر هم که گروههای باستانشناسی خارجی به طرز مشهودی از باستانشناسی ایران حذف شدهاند.
وی در توضیح اینکه چرا مستندهایی که به باستانشناسی میپردازند کمتر از مستندهای تاریخی است؟ گفت: ارتباط رسانهها و سینمای مستند و بهطور کلی سینمای ما با باستانشناسی ارتباط کامل و گستردهای نیست و ما کمتر شاهد حضور باستانشناسان در فیلمهای داستانی یا به طور کلی حوزه سینما هستیم. بعد از انقلاب، باستانگرایی به شکل ناملموس و غیرمستقیم با حکومت پیش از انقلاب ارتباط پیدا میکرد، چراکه حکومت پهلوی علاقه خاصی به باستانشناسی و باستانگرایی داشت. طبیعتاً برای حفظ امور باستانی کشور و برای اینکه این امر به یک امر ضدانقلابی تبدیل نشود، باستانشناسی در سکوت و سکون فرو میرود.
مغز میراث فرهنگی یک کشور، باستانشناسی است
این مستندساز تاکید کرد: البته دلایل مختلف دیگری هم وجود دارد مثلاً ما وارد جنگ با عراق میشویم و طبیعتاً مسائل کشور به سمت جنگ میرود. بحث بازسازی کشور، هزینهها و … در اولویتهای کشور قرار میگیرند و باستانشناسی در این اولویت وجود ندارد. به نظرم، الان، وقت پرداختن به باستانشناسی از جنبههای مختلف رسیده است. حفظ فرهنگ کشور، حفظ تاریخ و همچنین امور اقتصادی مثل گسترش گردشگری از جمله این جنبههاست. مغز میراث فرهنگی یک کشور، باستانشناسی است یعنی این حوزه متریالی را برای گردشگری و سایر حوزهها تولید میکند.
وی درباره تأثیر ضعف باستانشناسی در زمینه جذب گردشگر هم گفت: باستانشناسی یک اتاق فکر خیلی جدی است و از آن جایی که این اتاق فکر ارتباطش را با بدنه فرهنگی کشور ضعیفتر کرده است و ما این ارتباط را کمتر میبینیم در نتیجه به نظر میرسد که از امکاناتی که میتوانیم برای رسیدن به یک جامعیت در امور فرهنگی داشته باشیم، دور شدیم. هر چقدر بیشتر بتوانیم به باستانشناسی به ویژه در ایران که شامل سایتهای باستانی، محوطههای باستانی، اشیای باستانی، شهر، بافتهای باستانی و … است، بها دهیم و آن را جدی بگیریم، میتوانیم تولیدات علمیمان را در عرصههای مختلف گسترش دهیم و از باستانشناسی در عرصههای مختلف استفاده کنیم.
کارگردان «گیرشمن» درباره زمان صرف شده برای تولید این مستند توضیح داد: کارهای تحقیقاتی «گیرشمن» پیش از همهگیری ویروس کرونا یعنی در سال ۱۳۹۸ آغاز شد؛ از فرزانه ابراهیمزاده تشکر میکنم که کار پژوهش اثر را انجام داد و ما براساس پژوهش او، اطلاعاتمان را تکمیل کردیم. همچنین پیش از سال ۱۳۹۸ مصاحبههایی انجام داده بودیم، در ادامه در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ آنها را کامل کردیم.
از آنجایی که باستانشناسی برای مردم بهطور عامه مترادف با گنجیابی شده و ارتباط درستی بین باستانشناسی و جامعه شکل نگرفته است، فیلمسازان هم با ساخت اینگونه آثار آشنایی ندارند و شاید بهتر باشد بگویم کمتر آشنایی دارند
وی افزود: فیلمبرداری «گیرشمن» هم پاییز سال ۱۳۹۹ انجام شد، پس از آن وارد کار تدوین شدیم؛ فیلمهای باستانشناسی تدوین طولانیای دارند، البته این بخش از کار دیده نمیشود، پیدا کردن آرشیوها، تطبیق تصاویر، مطابقت وقایع با یکدیگر و مصاحبههایی که باید تکمیل شوند، فیلمهای باستانشناسی را به یک پازل تبدیل میکنند این مسائل باعث میشود تدوین فیلم سه یا چهار ماه یا حتی بیشتر به طول انجامد. در مستند «گیرشمن» یک فیلمنامه تحقیقاتی و یک فیلمنامه برای فیلمبرداری داشتیم که با آن فیلمبرداری را آغاز کردیم، یک فیلمنامه تدوین داشتیم که با آن تدوینمان را انجام دادیم و بعد از آن فیلمنامه نهایی که گفتار متن ماست و فیلم به پایان رسید.
این مستندساز درباره حضور کمرنگ مستندهای باستانشناسی در جشنوارههای سینمایی عنوان کرد: از آنجایی که باستانشناسی برای مردم بهطور عامه مترادف با گنجیابی شده و ارتباط درستی بین باستانشناسی و جامعه شکل نگرفته است، فیلمسازان هم با ساخت اینگونه آثار آشنایی ندارند و شاید بهتر باشد بگویم کمتر آشنایی دارند. از طرف دیگر باستانشناسان هم وارد فضای تازهای میشوند؛ آنها شاید ندانند که با یک مستندساز چگونه برخورد کنند، شاید ندانند تفاوت یک فیلمساز مستند با خبرنگار چیست و چگونه باید با هر کدام از آنها ارتباط ایجاد کرد.
وی افزود: از طرف دیگر بحث بودجه و سرمایهگذاریها وجود دارد. ما میدانیم که در حوزه محیطزیست سرمایهگذاری وسیعی وجود دارد یعنی مستند محیط زیست آنقدر جای خود را پیدا کرده است که سیاستگذاری سرمایهگذاران به آن سمت میرود و مردم هم از آن استقبال میکنند اما مردم و سیاستگذاران سینمایی با بحث بافتها، بناها، مطالعات باستانشناسی، محوطههای باستانی چندان آشنا نیستند. به همین دلیل فکر میکنم برای ساخت مستندهای باستانشناسی باید سیاستگذاری داشت، فرهنگسازی درباره باستانشناسی موجب میشود تا عواقب ناخوشایندی محوطهها، اشیا و بناهای باستانی را تهدید نکند و بعدها موجب تأسف همه ما نشود. محوطههای باستانی کشور ما به دلیل فرهنگ اشتباه مردم در معرض تهدید جدی قرار دارند.
ورود فیلمسازان جدید به میدان «سینماحقیقت»
مظاهریپور درباره حضور مستند «گیرشمن» در جشنواره هفدهم «سینماحقیقت» هم گفت: امسال فیلمسازان جدیدی وارد جشنواره «سینماحقیقت» شدهاند، این اتفاق مهمی است، این واقعه به ما میگوید که قطار سینمای مستند به حرکت خود در مسیرش ادامه میدهد، اتفاق خوبی است که فیلمسازهای ما تکرار نشوند البته با احترام به پیشکسوتها و البته تنوع و تکثر در آثار وجود داشته باشد. اما از نظر اقتصادی به شدت نگران سینمای مستند هستم؛ سینمای مستند ما مرزهای ورشکستگی را درنوردیده و بسیاری از مستندسازان که شغلشان مستندسازی است، ورشکسته هستند یعنی درآمدشان از طریق مستندسازی، کفاف زندگیشان را نمیدهد.
وی افزود: این نکته مهمیست که متولیان امر چه در تلویزیون و چه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید خیلی به آن دقت کنند که آتیه این مستندسازان مهم است و با سرنوشت سینمای این کشور گره خورده است، هم اینکه تولید آثار مستند دیگر با بودجههای موجود امکانپذیر نیست.
این کارگردان مستند در پایان تاکید کرد: این صحبتها غر زدن نیست بلکه اتفاقی است که در عرصه اقتصاد سینمای ایران میافتد؛ ما از زمانی که قرارداد کاری را میبندیم، تا زمانی که میخواهیم تولید آن را شروع کنیم، اعتبار اختصاص یافته و پول دریافتی به یک دوم یا یک چهارم ارزش ریالی خود میرسد که این به معنای فاجعه است.
برنامه کارگاههای هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» اعلام شد.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، هفدمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران؛ سینماحقیقت برای علاقهمندان به سینمای مستند کارگاههای آموزشی را در پنج روز برگزار میکند که به شرح زیر است:
دوشنبه ۲۷ آذر، روز اول جشنواره برنامه سینمای مستند در قاب حقوق ایران با تدریس وحید آگاه، ساعت ۱۸ تا ۲۰ مدیر برنامه: علیرضا حسینی (کارگاه انجمن صنفی تهیه کنندگان سینمای مستند)
سهشنبه ۲۸ آذر، روز دوم جشنواره کارگاه مستند انیمیشن (پویانمایی) با تدریس اینا ساهاکیان، ساعت ۱۰ تا ۱۲ کارگاه خلاقیت و نوآوری در مستند حیات وحش توسط مهدی نورمحمدی، ساعت ۱۳ تا ۱۵ کارگاه پژوهش تصویری و پژوهش برای تصویر با تدریس شهابالدین عادل، ساعت ۱۵ تا ۱۷
چهارشنبه ۲۹ آذر، روز سوم جشنواره کارگاه فرآیند ساخت مستند کوتاه توسط لقمان خالدی، ساعت ۱۰ تا ۱۲ کارگاه روایت مستند از ساعت ۱۳ تا ۱۵ کارگاه سمینار کارگاهی: تک نگاری در سینمای مستند با تدریس فرهاد ورهرام، ساعت ۱۵ تا ۱۷
پنجشنبه ۳۰ آذر، روز چهارم جشنواره کارگاه تجربههای جدید من در فیلمسازی مستند با حضور مهرداد اسکویی، ساعت ۱۵ تا ۱۷
جمعه اول دی، روز پنجم جشنواره کارگاه غیر حضوری مستند علمی با تدریس پائو فاوس از اسپانیا، ساعت ۱۰ تا ۱۲ کارگاه اخلاق در سینمای مستند توسط هانا پولاک کارگردان لهستانی، ساعت ۱۳ تا ۱۵
هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» به دبیری محمد حمیدی مقدم ۲۷ آذر تا ۲ دوم دی در پردیس چارسو برگزار میشود.
دومین اکران مردمی فیلم سینمایی «ضد» در حالی برگزار شد که برخی از عوامل سازنده این اثر به طرح نکات جالب توجهی در زمینه محتوای این فیلم پرداختند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، دومین اکران مردمی فیلم سینمایی «ضد»، محصول سازمان سینمایی سوره، به کارگردانی امیرعباس ربیعی، تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی و نویسندگی حسین ترابنژاد شامگاه ۲۲ آذر در پردیس سینمایی کورش برگزار شد.
در این اکران نادر سلیمانی، لیلا زارع، مهدی نصرتی از بازیگران فیلم، امیرعباس ربیعی کارگردان، محمدرضا شفیعی تهیهکننده و دیگر عوامل اثر حضور داشتند.
امیرعباس ربیعی کارگردان اثر ضمن خوشامدگویی به مهمانان گفت: خوشحالم که پس از ۲ سال «ضد» بالاخره به سینماها آمد. قطعاً برای هر فیلمسازی مهم است که اثرش را روی پرده و کنار مخاطبان ببیند. امیدوارم که فیلم اولم یعنی «لباس شخصی» هم از توقیف درآید و توفیق اکران پیدا کند.
وی افزود: باید خدا را شکر کنم بابت ۲ اتفاقی که در این اثر برایم رخ داد، ابتدا همکاری با بازیگرانی که در این پروژه حضور داشتند، نادر سلیمانی عزیز، لیلا زارع هنرمند و صبور، مهدی نصرتی که استعدادی درجه یک در بازیگری دارد و لیندا کیانی که امشب در میان ما نیست.
کارگردان «ضد» تاکید کرد: به هر حال ما یک دِینی نسبت به خانواده شهدا به ویژه خانواده شهدای ترور داریم. فرقه ظاله منافقین جنایتهای بسیاری مرتکب شد و در دورانی که مردم درگیر جنگ بودند، علیه وطنشان هجوم بردند. من بسیار خوشحالم که فیلمم همزمان با برگزاری دادگاه این ظالمان شده است و امیدوارم که حق خانواده شهدا ادا شود.
نادر سلیمانی از بازیگران فیلم نیز مطرح کرد: برای من هم افتخاری بود که در این پروژه حضور داشته باشم و با امیرعباس ربیعی کار کنم. تجربهای را کسب کردم که تا به حال فرصتش برای من به وجود نیامده بود. خوشبختانه این تجربه جز جوایزی که برایم رقم زد، باعث شد دوستان خوبی پیدا کنم که برایم از هر چیزی واجبتر است.
لیلا زارع بازیگر فیلم نیز بیان کرد: بسیار خوشحالم که قرارست فیلم را در کنار شما تماشا کنم و افتخار میکنم که در این اثر حضور داشتم.
مهدی نصرتی دیگر بازیگر این اثر نیز ضمن خوشامدگویی به حضار مطرح کرد: اگر فیلم «ضد» را دوست داشتید، آن را به اطرافیان خود پیشنهاد دهید تا در سینماها ببینند.
فیلم سینمایی «ضد» با شعار «زندگی بیعشق، مردگیست …»، از ۱۵ آذر در سینماهای سراسر کشور اکران شده است. این تریلر سیاسی-عاشقانه در موسسه فرهنگی هنری وصف صبا تولید شده و پخش آن با موسسه فرهنگی تبلیغاتی بهمن سبز است.