فیلم کوتاه «رد» به کارگردانی آرین لطفعلیان در دومین حضور جهانی خود به بیست و هشتمین دوره جشنواره پورتوبلو لندن راه یافت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم کوتاه «رد» به کارگردانی آرین لطفعلیان پس از حضور در بیست و یکمین دوره جشنواره ایسکیا ایتالیا در دومین حضور جهانی خود به بیست و هشتمین دوره جشنواره پورتوبلو Portobello Film Festival لندن راه یافت.
این جشنواره از سال ۱۹۹۶ در واکنش به وضعیت رو به اضمحلال صنعت فیلم در بریتانیا ایجاد شد تا انجمنی برای فیلمسازان نوظهور تشکیل دهد و فیلمهایشان را به نمایش بگذارد.
بیست و هشتمین دوره جشنواره پورتوبلو در ماه سپتامبر آغاز و تا ۱۷ سپتامبر برابر با ۲۶ شهریور ادامه خواهد داشت.
در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: ببین دختر، وقتی آنقدر باهوشی که المپیادی باشی، حتما میفهمی الان صیغه باشی خیلی بهتره تا …
عوامل «رد» عبارتند از نویسنده: رویا محقق، کارگردان: آرین لطفعلیان، بازیگران: آناهیتا اقبالنژاد، سارینا ترقی، یاسمن میرزایی، روژان کردنژاد و نیکا ادیبی، مدیر فیلمبرداری: بهروز بادروج، مدیر صدابرداری: فرزین زند، تدوین: محمدرضا تکزارع، طراحی و ترکیب صدا: محمدمهدی جواهری زاده، طراح صحنه: فائزه محمدی، طراح چهرهپردازی: مسعود سمنانی، طراح لباس: نوشین مختارپور، طراح پوستر: میلاد زارع، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: مصطفی دشتی زاده، دستیار کارگردان: نادره نادری، منشی صحنه: آیدا پالیزگر، عکاس: نفیسه صالحآبادی، دستیار اول فیلمبردار و نورپرداز: بهتاش کمهزری، استدی کم: بهروز صیفی، سایر دستیاران: فردین صلاحی، اسماعیل برجلو، نیما نساجی، علی شیخی، مهدی محمدی، میلاد مرادی دستیار صدابردار: نیما خدادی، گروه صحنه: نگار نوراد، علی علیرضایی، پدرام برزگر کرکرق، پرستو دادخواه، حمیدرضا ایمانی، دستیار گریم: فاطمه قربانی، دستیار لباس: حریر حقیقی، مدیر تولید: امیرمهدی صادقی، جانشین تولید: احمد صداقت منش، مدیر تدارکات: حمیدرضا ایمانی با تشکر از سعید صفایی، خدمات: رضا مردانلو، مسئول هنروران: مجید دهقان، هنروران: نگین گلستان، ریحانه برجعلیلو، شبنم نیکوبخت، مسئول برق: کریم جهانبخش سفید کمر، سینه موبیل: سعید عابدی، پشتیبانی فنی: ۳۵ میلیمتری، حسین جلیلی، تهیه کننده: آرین لطفعلیان، رضا لطفعلیان، پخش بینالملل: کمپانی سینهراما/ نشاط باقری، محصولی از خانه هنر مولف/ استودیو مولف.
فیلمبرداری فیلم کوتاه «سرباز» به تهیهکنندگی و کارگردانی حسین ترکجوش به اتمام رسید.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه پروژه، فیلم کوتاه «سرباز» به نویسندگی مشترک حسین ترکجوش و فرشاد یحیایی با تهیهکنندگی و کارگردانی حسین ترکجوش که به تازگی فیلمبرداری آن در محله امامزاده یحیی و احمدآباد مستوفی به پایان رسیده است، روی میز تدوین رفت.
«سرباز» پس از گذشت حدود یک سال از مراحل نگارش و پیش تولید برای یک هفته توسط محمود عطشانی فیلمبرداری شد.
ترک جوش در جدیدترین تجربه خود به سوژهای خاص در فضای ملتهب دهه ۶۰ میپردازد که تدوین آن توسط سمانه دیبا آغاز شده است.
صادق برقعی، منصور عربی، مهری آلآقا، مریم شعبانی، حسین ولیزاده، بیتا طائی، پیمان نوری، آراز خلجی، علی محمودی، آرین کبیری و مهدی فیاض بازیگران این اثر هستند.
از دیگر عوامل «سرباز» عبارتند از بازنویسی فیلمنامه: حسین مهکام، مدیر فیلمبرداری: محمود عطشانی، دستیاران فیلمبرداری: ارسلان زارعی و کسری توکلی، مدیر تولید: سعید دلاوری، دستیار کارگردان و برنامهریز: علی محمودی و آرین کبیری، صدابردار: مسعود شاهوردی، دستیار صدا: آرش هوجانی، طراح چهرهپردازی: نیلوفر گوهردوست، دستیار گریم: مهناز حسینی، آهنگساز: خشایار چهاربچاری، منشی صحنه: مونا نجفی، طراح صحنه: مهدی حمیدی، طراح لباس: سعیده اصغری، عکاس: آتوسا امینی، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانه: نگار امیری.
فیلم «توهم زندگی»، تازهترین اثر «آذر فرامرزی» نویسنده و کارگردان ایرانی مقیم کانادا است که به سراغ مهاجرانی رفته که از کشورشان با هزاران رویا خارج شده، اما آنچه نصیبشان شده تنهایی و سرگشتگی است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم توهم زندگی در شهر تورنتو کانادا ساخته شده است. جایی که در سالهای اخیر نقطه مقصد اغلب مهاجرانی است که گمان میکنند آنجا میتوانند به آرزوهایشان دست پیدا کنند اما …
فیلم توهم زندگی از دو نگاه به این موضوع پرداخته و انگار فیلم دو اپیزود است. نخست با نمایش یک خانواده کانادایی توهم و قضاوتی که افراد با دیدن ظاهر هم نسبت به همدیگر دارند را به تصویر کشیده است. همچنین یکی از مشکلاتی که مهاجران بعد از مهاجرت با آن رو به رو میشوند تنهایی و جدایی خانوادههاست که در بخش دوم در فیلم گنجانده شده است.
فیلم داستانی «توهم زندگی» در سال جاری ساخته شد. این فیلم کاملا رئال بوده و با بازی هنرمندان و بازیگران کانادایی و ایرانی و از جمله خود آذر فرامرزی ساخته شده است. تا کنون این فیلم به جشنوارههای معتبر دنیا راه پیدا کرده و نمایش داده شده است.
کریستین ساوکا فریزر، راب پاند، لیا انوشکین، آذر فرامرزی، سجاد و سینا زارعی از بازیگران این فیلم هستند. فیلیپ هلد و دوسکو پیمتینن به عنوان دو فیلمبردار در فیلم حضور دارند.
اکران فیلم سینمایی «دشت خاموش» به کارگردانی احمد بهرامی در سینماهای فرانسه آغاز شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، در پی اکران فیلم «شهر خاموش» در فرانسه، اکران فیلم سینمایی «دشت خاموش» به کارگردانی احمد بهرامی و تهیهکنندگی سعید بشیری نیز در ماه سپتامبر ۲۰۲۳ (نیمه شهریور ۱۴۰۲) در سینماهای فرانسه آغاز شد.
این فیلم در ۳۹ سالن سینما و ۲۸ شهر از جمله پاریس، نانت، اورلانز، استراسبورگ، متز، بوردو، بیاریتز، لیون، کلرمونت، فراند، سنت اتین، مارسی و….. به نمایش در آمده است.
فیلم «دشت خاموش» در هفتادوهفتمین جشنواره فیلم ونیز موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم بخش افق ها شد و در بیش از پنجاه جشنواره و مراکز فرهنگی مهم بین المللی از جمله جشنواره توکیو، شب های سیاه تالین استونی، استکهلم سوئد ،سیمنسی اسپانیا،کرالا و چنای و پونای هند، هنگ گنک، سنگاپور، سوبراسیو، دانشگاه UCLA, سینماتک ونکوور، انجمن فرهنگی هامبورگ و… نمایش داشته است. این فیلم همچنین موفق به دریافت جوایز متعددی از جمله نشان بهترین فیلم از فدراسیون بین المللی منتقدان فیلم(فیپرشی)، جایزه بهترین فیلم و بهترین بازیگر جشنواره فیلم هنگ کنگ، بهترین فیلم جشنواره سابرسیو کرواسی، جایزه بهترین فیلمبردار سال آسیا، جایزه بهترین تدوین از انجمن منتقدان جهانی آنلاین، جایزه بهترین فیلم از نگاه مدرسان سینما در جشنواره ویتره و جوایز متعدد دیگر شده است.
طراح پوستر جدید «دشت خاموش» محمدرضا دوستی است و پخش بین المللی آن به عهده شرکت پرشیا فیلم با مدیریت علی قاسمی است.
همچنین «شهر خاموش» دیگر فیلم احمد بهرامی به تهیهکنندگی رضا محقق نیز در حال حاضر در سینماهای فرانسه روی پرده است.
فیلم کوتاه «بیست و یک هفته بعد» به کارگردانی نسرین محمدپور که طی چند روز گذشته حضورش در بیست و هشتمین دوره جشنواره بینالمللی بوسان کره جنوبی قطعی شده است،به تازگی پوستر انگلیسیاش با طراحی متین خیبلی منتشر و رونمایی شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم بوسان نیز از ۱۲ تا ۲۱ مهرماه مصادف با ۴ تا ۱۳ اکتبر ۲۰۲۳ در کره جنوبی برگزار میشود.
این فیلم کوتاه همچون آثار قبلی این کارگردان به مساله زنان میپردازد و این بار به موضوعی مرتبط با مادرانگی اختصاص دارد. بنفشه ریاضی، لیلا حسین زاده، سودابه بهرامی نژاد و پریسا عسگری بازیگران فیلم را تشکیل میدهند.
عوامل فیلم کوتاه «بیست و یک هفته بعد» عبارتند از: نویسنده و کارگردان: نسرین محمدپور، مدیر فیلمبرداری: بهروز بادروج، مدیر تولید: دیاکو خاکی، صدابردار: ایرج نوروزی، طراح صحنه: رضا محمدپور، طراح لباس: عاطفه صالحی، تدوین: عماد خدابخش، دستیار تدوین: مرتضی سوری، صداگذار: زهره علی اکبری، دستیار کارگردان: محمد علی نعمت الهی و متین خیبلی، منشی صحنه: ریحانه فلاح،برنامه ریز: محمد علی نعمت الهی، دستیاران تصویر: معین نجاری، امیر غیور، نیما طرابی و حمید دایی جانی، مسئول دوربین: مهدی فشمی، طراح گریم: سولماز آقاجانی، دستیار گریم: نسیم محمدپور، دستیار لباس: فهیمه تقوی، دستیاران صحنه: حسن چرخی و آرین کبیر، مدیر تدارکات: علی اشتری، دستیار تدارکات: حامد لرستانی و سعید جمالالدین، عکاس: محمد نظری، ساخت تریلر: امید میرزایی، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانهای: آزاده فضلی، تهیهکننده: نسرین محمدپور، پخش بینالملل: شرکت هفت چشمه (Seven Springs Pictures ) به مدیریت میلاد خسروی.
فیلم کوتاه «لارو» به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی لیلا فرداد آماده نمایش و پخش جهانی شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای پروژه، فیلم کوتاه «لارو» به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی لیلا فرداد همزمان با پایان مراحل پس از تولید آماده نمایش و حضور در جشنوارههای ملی و بینالمللی شد.
«لارو» فیلمی تک پرسوناژ با بازی مصطفی دارابی است که فیلمبرداری آن برای یک روز در زندان قصر انجام شده است.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: «مرد، خسته از دنیای بیرون به اتاق تنگ و تاریکش پناه برده است. جایی که بهطور غیرمنتظرهای پاسخ پرسشهایش انتظارش را میکشند.»
دیگر عوامل فیلم کوتاه «لارو» عبارتند از مدیر تولید: الهام فرداد، مجری طرح: حامی جهانی، دستیاران کارگردان: زهره بختیاری و فرزانه فروندی، برنامهریز: هادی رحیمیخاص، مدیر فیلمبرداری: وحید ابراهیمی، دستیار اول فیلمبردار: فرهاد رستمی، گروه فیلمبرداری: مرتضی قرهگوزلو، علیرضا ناجی و علی میرکریمی، طراحی و ترکیب صدا: محمود موسوینژاد، صداگذار: معصومه حاجی یوسف، پشتیبانی فنی استودیو محمد حسین ابطحی، امور فنی صدا: استودیو آوای پارس، منشی صحنه: رضا بقایی، اپراتور دوربین: آیدین جارالهی، صدابردار: سهیل متولی، دستیار صدا: وحید ایزدخواه، طراح گریم: امید گلزاده، دستیار گریم: سپیده کاظمی، طراح لباس: مهلا فرداد، طراح صحنه: امید عابدینی، دستیار صحنه: امیر حسین معظمی و امیر علی ناصری، تدوین: پویان شعلهور، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، دستیار: سارا احترامی، آهنگساز: مسعود سخاوتدوست، دستیار آهنگساز: وحید فرجیپور، ویلن: رضا نیکپور و سامان سینایی، ویلنسل: کامران وفادار، پیانو: شاهین صمدپور، سازهای الکترونیک: مهدی پورکیانی، استودیو: ارغنون (مهدی گلکرمی)، عکاس صحنه: سمیه جعفری، عکاس پشت صحنه: حسین رسام، طراح پوستر: متین خیبلی، تیزر : تکنا فیلم، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانه: نگار امیری، تدارکات: اراد نیایش، سینه موبیل: مالک نجفی، دفتر تجهیزات: شنتیا با همراهی پیمان شادمانفر، پیمان ناجی، مرتضی یعقوبپور، حامد کریوند، ناهید سلطانی، علی یگانه، معین غلامی و امیرحسین قلندری.
فیلم کوتاه «چپ دست» به نویسندگی و کارگردانی نسرین محمدپور در ادامه حضورهای جهانی خود در ۲ جشنواره بینالمللی فیلم پورتوبلو لندن و جشنواره فیلم و تصویر کوتاه سئول SESIFF حضور دارد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای پروژه، فیلم کوتاه «چپ دست» به نویسندگی و کارگردانی نسرین محمدپور و تهیهکنندگی فریبا عرب (کمپانی CHOSEN IMAGE) در ادامه حضورهای جهانی خود به بیست و هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم پورتوبلو لندن و پانزدهمین جشنواره فیلم و تصویر کوتاه سئول SESIFF راه یافت.
جشنواره فیلم پورتوبلو portobellofilmfestival در سال ۱۹۹۶ در واکنش به وضعیت رو به اضمحلال صنعت فیلم در بریتانیا آغاز به کار کرد. این جشنواره، یک جشنواره بینالمللی فیلم مستقل مستقر در لندن است که سالانه بیش از ۷۰۰ فیلم جدید از جمله فیلمهای بلند، کوتاه، مستند، فیلمهای موسیقی و انیمیشن را نمایش میدهد. بیست و هشتمین دوره جشنواره پورتوبلو تا روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ مصادف با ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۳ ادامه خواهد داشت.
پانزدهمین جشنواره فیلم و تصویر کوتاه سئول SESIFF نیز با تمرکز بر فیلمهای کوتاه، به دنبال فیلمهای فشرده و پویا است. این جشنواره معتقد است که فیلم کوتاه میتواند جهان را به شیوهای بهتر از طریق پیام قدرتمند تغییر دهد. این جشنواره ۲۳ تا ۲۸ شهریور ماه مصادف با ۱۴ تا ۱۹ سپتامبر در شهر سئول برگزار میشود.
فیلم کوتاه «چپ دست» پیش از این علاوه بر حضور در جشنوارههای معتبر خارجی، از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم زنان سئول (در بخش رقابت آسیایی) و جشنواره Gobeklitepe international ترکیه (جایزه ویژه تماشاگران) را دریافت و همچنین جایزه بهترین فیلم جشنواره positily Different short film کشور یونان را نیز کسب کرده است.
در خلاصه داستان فیلم ۱۵ دقیقهای «چپ دست» آمده است: «مریم تصمیمی بزرگ در سر دارد و قصد دارد کاری انجام دهد و خود را برای این کار آماده میکند اما …»
یاسمن نصیری، رهام اسدی، سهیل رضایی، لیلا دلیر، رضا موسی زاده گلستانی، علی جوان، ناصر شجاعیفر، رضا لیودانی، رحیم اسدی، شهرزاد خوشخو، مصطفی رضایی، مسعود خانزاده، تکتم محمدی و محمدامین مجدی، بازیگران این فیلم کوتاه هستند.
فهرست عوامل «چپ دست» عبارتند از نویسنده و کارگردان: نسرین محمدپور، مشاور کارگردان: حامد بقائیان، دستیار یک کارگردان: محمدعلی نعمت الهی، دستیاران کارگردان: آزاده بذرافشان و مهسا فراهانی، منشی صحنه: مطهره نصرت پناه، برنامه ریز: کیارنگ کیان، تدوین: عماد خدابخش، دستیار تدوین: مرتضی سوری، مدیر فیلمبرداری: حامد بقائیان، دستیار یک فیلمبردار: یوسف صفایی، دستیاران فیلمبردار: حامد محمدی شادان، مهدی حدادی و محمدجواد قلیچ، استدی کم: شاهین شیرزادی، مدیر و طراح صحنه: رضا محمدپور، دستیاران صحنه: ابراهیم مشهدی و مهدی علیزاده، طراح لباس: فهیمه تقوی، صدابردار: احمد محمدی، دستیار صدا: هاشم امینی، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، مدیر فنی استودیو: امیر قاسمی، طراح گریم: سولماز حاجی آقاجانی، دستیار گریم: ساره پور قربان، جلوه ویژه بصری: مهران جبلی، تصحیح رنگ: فربد جلالی، زیرنویس: رضا تاری وردی، مترجم: حسن شرف الدین، آهنگساز: سراج الدین روحانی فرد، میکس و مستر: نوید صالح زاده، نوازنده ویلن: آرش ناصر المعمار، مدیر تدارکات: داوود حسن زاده، دستیار تدارکات: محمد امین مجدی، مدیرتولید: رهام رسولی، جانشین تولید: رضا موسی زاده گلستانی و سهراب سلطانی، گروه تولید: امیرعلی علیپور و امیر حسین امینی یزدی، طراح پوستر و لوگو: متین خیبلی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: مهرداد حدادیان، مشاور رسانهای: آزاده فضلی، تهیه کننده: فریبا عرب (کمپانی CHOSEN IMAGE)، پخش بینالملل: مجتبی عبدالرحیم خان و مهدی مهائی.
امیر مهندسیان نویسنده و یکی از کارگردانان فیلم کوتاه «مطرود» که داستان متفاوت طرد شدن یک غسال از سوی مردم را روایت میکند، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم کوتاه پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، در سالهایی که سینمای بلند داستانی ایران شرایط چندان ایدهآلی را در جذب مخاطب و فروش در گیشه تجربه نمیکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
فیلم کوتاه «مطرود» به کارگردانی مشترک امیر مهندسیان و حمید شاهمحمدی سی و پنجمین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگوها میزبان کارگردانش بودیم.
«مطرود» داستان غسالی را روایت میکند که اهالی یک روستا او را طرد کرده و دیگر میتی را برای شستشو به او نمیسپارند.
آنچه میخوانید حاصل گفتگو مهر با امیر مهندسیان نویسنده و یکی کارگردانان فیلم کوتاه «مطرود» است.
* شما یک سال پیشتر از ساخت فیلمکوتاه «مطرود» نمایشی را با عنوان «گموگور» بر اساس همین داستان روی صحنه داشتید که امیر جعفری و الناز شاکردوست در آن ایفای نقش میکردند. این داستان چه ویژگی داشت که تصمیم گرفتید در قالب یک فیلم کوتاه هم آن را روایت کنید؟
تئاتر «گموگور» آخرین تئاتر من بود و تا پیش از آن هم من کار تئاتر میکردم و نمایشهایی را روی صحنه برده بودم. در عین حال خیلی دوست داشتم اتفاقی بیفتد و فیلمنامهای پیدا کنم که آن را دوست داشته باشم و بسازم. از این منظر از همان ابتدا هدف اصلیام ساخت فیلم بود. تئاترهایی هم که همیشه کار میکردم خیلی واقعگرا بود و میشد از دل آنها یک روایت سینمایی هم استخراج کرد. پیش از اجرای «گموگور» هم تجربه ساخت فیلمهای کوتاه را داشتم اما نه در مختصات حرفهای و بیشتر بهعنوان کسب تجربه کار میکردیم. بعد از آن بود که تصمیم به ساخت یک فیلمکوتاه حرفهای گرفتم.
از زمانی که این فیلم از تلویزیون پخش شده است، سه نفر از شهرستانهای مختلف برایم پیام فرستادند که اگر اجازه میدهید از این فیلم اقتباسی داشته باشیم و براساس آن نمایشنامهای بنویسیم! من هم به آنها نگفتم که من خودم ابتدا نمایشنامه این داستان را کار کردهام
اندکی با بچههای سینمای کوتاه ارتباط گرفته بودم و به دنبال قصهای میگشتم که آن را در قالب یک فیلم کارگردانی کنم. احساس کردم میتوانم همین نمایشنامه «گموگور» را با اندکی تغییر تبدیل به یک فیلم کوتاه کنم. این ۲ روایت تفاوتهایی با هم دارند اما شخصیتهای اصلی فیلم، همان کاراکترهایی هستند که در نمایشنامه هم حضور دارند.
جالب اینکه از زمانی که این فیلم از تلویزیون پخش شده است، سه نفر از شهرستانهای مختلف برایم پیام فرستادند که اگر اجازه میدهید از این فیلم اقتباسی داشته باشیم و براساس آن نمایشنامهای بنویسیم! من هم به آنها نگفتم که من خودم ابتدا نمایشنامه این داستان را کار کردهام و حتی گفتم اگر کمکی هم از من بربیاید دریغ نخواهم کرد.
این قصه ابتدا خیلی دیالوگمحور بود و بر اساس مشورتها سعی کردم از حجم دیالوگها کم کنم و روایتم را تصویریتر کنم. یکی از سختیهای ورود ما تئاتریها به سینما همین تصویری کردن روایت است. وقتی به قصه رسیدیم، با عوامل حرفهای صحبت کردیم و کار کلید خورد.
* اتفاقاً یکی از ویژگیهای این فیلم کوتاه حضور عوامل حرفهای سینمای بلند در آن است.
بله کمک بسیار زیادی هم به من کردند. من پیشتر فیلمی ساخته بودم که اتفاقاً جایزه کارگردانی هم گرفته بود اما یک تجربه حرفهای محسوب نمیشد. عواملی که در این پروژه توانستم با آنها همکاری داشته باشم، خیلی وامدار اجرای تئاتر «گموگور» بود چرا که خیلی از اهالی سینما آن کار را روی صحنه دیده بودند و دوست داشتند. وقتی با آنها درباره ساخت یک فیلم کوتاه حرفهای صحبت کردم، آنها هم قول مساعد دادند و به من کمک کردند. این کار تجربه خیلی خوب بود اما خودم هم در کارهای بعدیام این اندازه عوامل حرفهای نداشتم. در فیلمکوتاه بعدیام، دوستم کار را فیلمبرداری کرد و اینگونه نبود سراغ عوامل شناخته شده بروم.
*اما بعدتر در فیلمکوتاه «رعنا» مجدد عوامل حرفهای داشتید.
بله. آنجا هم مجدد همکاران حرفهای داشتم چراکه برنامهام این بود که بعد از آن تجربه سراغ ساخت فیلم سینمایی بروم.
* کمی درباره ایده «مطرود» صحبت کنیم. ایده غسالی که جزئیات این مناسک را فراموش میکند، از کجا به ذهنتان رسید؟
من معمولاً در کارهایم از فضا به قصه میرسم. درباره این قصه هم همه چیز شاید از ترس من از فضای غسالخانه آغاز شد. من از کودکی همواره از فضای غسالخانه ترسیده بودم.
* این همان ترسی است که در کاراکتر اصلی هم میبینیم.
دقیقاً. همواره برای آنکه ترسهایم را از بین ببرم تلاش میکنم با آنها مواجه شوم. به همین دلیل هم گاهی به مدت طولانی به غسالخانه میرفتم و فضای آن را تماشا میکردم. وقتی ترسم از این فضا ریخت، آرامآرام برایم یک فضای جالب شد. گاهی با افراد صحبت میکردم و در جستجوی نگاه آنها نسبت به زندگی بودم. این مربوط به زمانی میشود که روی نمایشنامه «گموگور» کار میکردم. خیلی از غسالها، کاری که میکردند، برایشان تبدیل به عادت شده بود و خیلی از آنها هم اصلاً از شغلی که داشتند ناراضی نبودند.
در جامعه ما و حتی در همه دنیا احساس میکنم انسانها همیشه دنبال مقصر میگردند و هیچگاه ماجرا را از خودشان آغاز نمیکنند. در فیلمها و درامهای بزرگ دنیا هم وقتی یک کاراکتر به ناامیدی رسیده است، هیچگاه تلنگر را از خودش آغاز نمیکند و همزمان بهدنبال مقصر و به دنبال ناجی است * بیشتر احتمالاً ریشه اعتقادی برایشان دارد.
نه اینگونه هم نیست. مانیفست خیلی از آنها این بود که اگر ما نباشیم، میدانید چه اتفاقی میافتد!؟ سازمان بهشت زهرا (س) صراحتاً میگوید اگر این سازمان فقط برای سه روز دست از کار بکشد، نمیدانید چه فاجعهای از نظر بهداشتی در تهران اتفاق خواهد افتاد. به این معنا خیلی از این افراد از مرحله اعتقاد هم گذشتهاند. الزاماً این انتخاب ارتباطی با ماجرای زندگی پس از مرگ و اینها ندارد و برخی از آنها تنها احساس میکنند که کار مهمی را در اجتماع برعهده دارند.
در همین جا بود که با خودم به این ایده فکر کردم که اگر من روزی نتوانم دیگر فیلم بسازم، احتمالاً احساس میکنم دیگر آدم مهمی در جامعه نیستم، با خودم گفتم اگر یک مردهشور در چنین موقعیتی قرار بگیرد و احساس کند اهمیتش را در جامعه از دست داده است، چقدر میتواند سوژه جالبی باشد. از همان ابتدا هم احساس میکردم اگر به این سمت بروم، احتمالاً فضای سنگینی در قصه ایجاد میشود و شاید تماشاچی را پس بزند. کمااینکه در زمان اجرای نمایش هم دکوری از غسالخانه ساخته بودیم که برخی مخاطبان وقتی وارد سالن میشدند و دکور را میدیدند، دچار ترس میشدند. ولی من همواره تلاش میکنم با لحن، فضا را تلطیف کنم. در اجرا حتی در تضاد با مرگ پایانی شاهد تولد یک نوزاد هستیم که همین تضاد کمی فضا را تلطیف میکرد.
* که در فیلمکوتاه آن تولد را حذف کردید و گویی کمی ناامیدتر شدهاید!
بله. میتوان گفت کمی ناامیدی بیشتر است اما همین ناامیدی میتواند برای برخی مخاطبان ایجاد امیدواری کند. شاید این امید را در دل کسی بهوجود بیاورد که میتواند در زندگیاش مفید باشد.
* دیالوگی در فیلم هست که زن میگوید «همین مردم بودند که مراد را به این حال انداختند» این برگرفته از همین جو غالب در جامعه ما نیست که همه چیز را میخواهیم به گردن مردم و جامعه بیندازیم؟ بهخصوص که خیلی طبیعی است که مردم از یک غسالی که دچار فراموشی در رعایت قواعد شرعی غسالی شده است، دوری کنند.
این دیالوگ را کاملاً تعمدی در روایت گذاشتم اما نمیخواستم مقصر را جامعه و مردم نشان دهم. قطعاً این آدم باید خودش روی خودش کار میکرد تا به این یأس و ناکارآمدی نرسد. او مدام در انتظار ناجی بود و مولود هم تلاش میکرد نقش همین ناجی را برای او ایفا کند. در جامعه ما و حتی در همه دنیا احساس میکنم انسانها همیشه دنبال مقصر میگردند و هیچگاه ماجرا را از خودشان آغاز نمیکنند. در فیلمها و درامهای بزرگ دنیا هم وقتی یک کاراکتر به ناامیدی رسیده است، هیچگاه تلنگر را از خودش آغاز نمیکند و همزمان بهدنبال مقصر و به دنبال ناجی است. اتفاقاً آن سکانس آزمون را به این دلیل در داستان گذاشتیم که تأکید کنیم، این آدم خودش دیگر نمیتواند این کار را انجام بدهد و اگر قرار باشد اتفاقی رخ دهد باید از خودش آغاز کند.
* در فراز پایانی این احساس در داستان شکل میگیرد که گویی حال خوب این آدمها در گرو حذف یک فرد دیگر است و این موقعیت تکاندهندهای است!
مهمترین چیزی که درام را شکل میدهد، همین تضادهاست. من همواره برای قصههایم به دنبال یک تضاد میگردم. زمانی استاد سمندریان هم میگفت یکی از جالبترین چیزهایی که درام را بهوجود میآورد، تضاد است. در این قصه کوتاه هم تلاش کردم این تضاد را شکل بدهم و به همین نقطه رسیدم که یک فرد، زنده ماندن و کارایی داشتنش در اجتماع، در گرو حذف دیگران است. خوشحالی این افراد در گروه عزاداری گروهی دیگر است و این واقعیتی است که در دنیا میتواند جریان داشته باشد. کمااینکه در نظام سرمایهداری هم همین گونه است و ثروتمند شدن یک فرد، در گرو بدبخت شدن یک گروه دیگر است. البته اصلاً نمیخواستیم اینقدر مستقیم به این موارد اشاره کنیم و تنها همان تضاد را تصویر کردیم.
* چقدر گیتی قاسمی در ایفای نقش مولود درخشان است و چقدر به فیلم کمک کرده است.
بله. واقعاً به فیلم کمک کرده است. خیلی از نقشآفرینی او در این فیلم لذت بردم.
* درباره مناسک مربوط به غسل چقدر تحقیقات داشتید؟
بخش عمدهای از فیلمنامه بر اساس تحقیقاتی بود که در این زمینه داشتم. البته در بهشت زهرا (س) امکان ورود برای تحقیق نبود اما در شهرستانهایی مانند کاشان یا لواسان، سراغ قبرستانهای قدیمی رفتم که شاید هفتهای ۲ تا سه میت داشتند اما صبر میکردم و همه مراحل را با دقت دنبال میکردم. برخی نگاه کاملاً اداری به فرآیند غسل دارند و برخی دیگر هستند که حتی روی کوچکترین مناسک آن هم حساسیت نشان میدهند. این جنس حساسیت در برخی شهرستانها بیشتر هم هست.
* غسالخانهای که در فیلم میبینیم واقعی است یا دکور است؟
نه. آن قبرستان و آن غسالخانه واقعی بود اما ما خیلی روی آن کار کردیم. حتی کاشیهای آنجا را عوض کردیم. کاشیهای اصلی خیلی سفید بود و در بازتاب نور، دوربین را اذیت میکرد. فضای قبرستان هم در حوالی لواسان، همین بود اما محدودهای از آن را هم دکور زده بودیم.
* پس مشکلی برای حمل و نقل تجهیزات نداشتید.
نه. در همان منطقه لواسان تجهیزات را دپو کرده بودیم و از آنجایی که کل کار هم در یک دکور بود، همه چیز را همانجا انبار کرده بودیم.
واقعیت است که فیلمسازی خیلی گران شده است، اما از آن طرف هم باید اعتراف کرد که توقع فیلمسازان هم خیلی بالا رفته است! یعنی اصرار دارند حتماً فلان مدل دوربین را در اختیار داشته باشند و فلان حجم دکور بسازند تا فیلمشان ساخته شود. در حالی که من فکر میکنم همه تجهیزات باید در خدمت فیلمنامه باشد
* فیلمکوتاه «مطرود» در سال ۹۷ ساخته شد و در جشنواره فیلم کوتاه تهران هم حضور داشت. کمی از بازخوردهای آن حضور بگویید.
واقعیت این است که فیلم در جشنوارههای داخلی خیلی دیده نشد. البته در جشنواره فیلم کوتاه تهران، در بخش آرای مردمی تا رتبه دوم یا سوم هم بالا آمد اما از منظر داوری خیلی به آن توجه نشد. در جشنوارههای خارجی اما توجه بسیاری به آن شد و جوایز متعددی هم گرفت. بعدها فیلم در تلویزیون پخش شد و در پاتوق اکران فیلمهای کوتاه هم قرار گرفته و دوستان هم در پخشهای اخیر، نسبت به آن اظهار لطف داشتهاند.
* از سال ۹۷ تا امروز که همچنان فیلم کوتاه میسازید هزینههای تولید چقدر تغییر کرده است؟
بله این واقعیت است که فیلمسازی خیلی گران شده است، اما از آن طرف هم باید اعتراف کرد که توقع فیلمسازان هم خیلی بالا رفته است! یعنی اصرار دارند حتماً فلان مدل دوربین را در اختیار داشته باشند و فلان حجم دکور بسازند تا فیلمشان ساخته شود. در حالی که من فکر میکنم همه تجهیزات باید در خدمت فیلمنامه باشد. برخی هستند که ضعف فیلمنامهشان را میخواهند با خرجی که برای فضاسازی میکنند، جبران کنند. بهشدت معتقدم در فیلم کوتاه مهمترین عنصر فیلمنامه است. امروز اینگونه شده است که برخی ابتدا سرمایهگذار پیدا میکنند و بعد بر مبنای آن شروع به فیلمنامه نوشتن و فیلم ساختن میکنند! این در حالی است که بیشتر فیلمهای کوتاهی که موفق بوده و ماندگار شدهاند، در گرو بودجه و هزینه نبودهاند.
* یعنی معتقدید با بودجه کم هم میتوان فیلم خوب ساخت؟
واقعاً ملاک و مقدار نمیتوان برای بودجه یک فیلم تعیین کرد. همه چیز بستگی به فیلمنامه دارد. اگر فیلمنامه ساده و کمخرجی داشته باشید که متنش درست و خوب باشد، بله میتوان با بودجه کم هم فیلم خوب ساخت.
* فیلم «مطرود» را در سال ۹۷ با چه بودجهای ساختید؟
۶۰ میلیون تومان.
* و امروز اگر میخواستید با همان کیفیت بسازید، چقدر بودجه نیاز داشت؟
همزمان با ۲۱ شهریور مصادف با «روز ملی سینما»، مجموعه فرهنگی تاریخی موزه سینما ۲ کارگاه تخصصی فیلمبرداری و کارگردانی و یک نشست سینمایی برگزار میکند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، علیرضا خمسه، علی لقمانی و رهبر قنبری همزمان با روز ملی سینما مهمان مجموعه فرهنگی تاریخی موزه سینما می شوند.
یکشنبه ۱۹ شهریور کارگاه تخصصی فیلمبرداری در سینما با موضوع «چگونه تصاویر بهتری خلق کنیم» توسط علی لقمانی فیلمبردار سینمای ایران ساعت ۱۶ تا ۱۹:۳۰ برگزار می شود. علی لقمانی فیلمبرداری فیلمهایی همچون «شهر زیبا»، «طهران تهران»، «اشک سرما»، «نفس عمیق»، «عروس آتش»، «جزیره رنگین»، «بی خود و بی جهت»، «آلزایمر»، «عیار ۱۴»، «جعبه موسیقی» را بر عهده داشته است.
همچنین روز دوشنبه ۲۰ شهریور کارگاه تخصصی کارگردانی در سینما با موضوع «از ایده تا اجرا » توسط رهبر قنبری از ساعت ۱۶ تا ۱۹:۳۰ برگزار می شود. رهبر قنبری ساخت فیلم هایی همچون «پرنده باز کوچک»، «او»، «عروسی حسین»، «روئیدن در باد»، «مثل یک پدر»، «پنجره»، «بر توسن خیال یار»، «شیخ نحند خیابانی» را بر عهده داشته است.
روز سه شنبه ۲۱ شهریور نیز همزمان با روز ملی سینما نشست تخصصی «کمدی؛ سینمایی برای تمام فصول» با حضور علیرضا خمسه بازیگر و کمدین سینمای ایران از ساعت ۱۷ تا ۱۹ برگزار خواهد شد. علیرضا خمسه در فیلم هایی همچون «شاید وقتی دیگر»، «روز باشکوه»، «آپارتمان شماره۱۳»، «بوی خوش زندگی»، «دو نفر و نصفی»، «مهریه بی بی»، «جیب برها به بهشت نمی روند»، «زیر بام های شهر»، «عروسک»، «بیست»، «یکی بود یکی نبود» و … نقش آفرینی داشته است.
این رویدادها در سالن فردوس موزه سینما برگزار میشود و علاقه مندان برای حضور در این برنامهها می توانند به سامانه اینترنتی موزه سینما مراجعه کنند.
مهدی باقری کارگردان مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این مستند پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی، مهدی باقری درباره ساخت مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» به مهر گفت: مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» در مورد ۲ شخصیت به نامهای اشمیت و همسرش هلن است. اشمیت در فاصله بین سالهای ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۸ در ایران کار کرد که این سالها دوره طلاییِ حضور خارجیها به خصوص آلمانیها و آمریکاییهاست که در ایران خیلی خدمت کردند. در باستانشناسی اشمیت یکی از حرفهایترین باستانشناسها و مردمشناسهایی بوده که در ایران کار کرده است.
وی افزود: البته پروژهای که اشمیت اجرا کرد، در چند جای مختلف بود که ما سه نقطه را در مستند نشان دادیم؛ ری، تپه حصار دامغان و تخت جمشید که این سه نقطه مهمترین بودهاند. همچنین فیلمهای زیادی درباره شخصیتهای باستانشناس یا علمی در ایران ساخته شده است اما مدل مستندسازیِ من از ابتدا اینطور نبود و همیشه در هر مستندی که کار میکنم، دنبال یک قصه هستم. مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» زمانی شکل گرفت که من با آقای پژمان مظاهریپور در پروژهای که درباره تاریخ باستانشناسی در ایران که مشغولش بود، همراهش شدم و حدود ۱۰، ۱۲ سفر با هم داشتیم که من به دلیل علاقه شخصیام به حوزه باستانشناسی همراه ایشان بودم. وقتی که در یک سال ما چهار، پنج بار در تخت جمشید فیلمبرداری داشتیم، من علاقهمند شدم که روی شخصیت هلن، همسر اشمیت کار کنم. در نتیجه با همراهی آقای مظاهریپور به این نتیجه رسیدم که میشود قصهای از رابطه اشمیت و هلن و همچنین رابطه آنها نسبت به ایران و کارهایی که در ایران انجام دادهاند، پیدا کنم و به این شکل مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» ساخته شد.
زوجی که قصه زندگیشان در ایران را روایت میکنند
باقری ادامه داد: من ابتدا از شخصیت هلن به اشمیت رسیدم و این ۲ در کنار یکدیگر بودند اما الان که مستند را میبینید، راوی اصلی هر ۲ نفر هستند و انگار دارند در یک نامهنگاری یا گفتگویی، قصه کار و زندگیشان را در ایران تعریف میکنند.
وی توضیح داد: به دلیل اینکه رشته اصلی آقای مظاهریپور فیلمسازی مستند – باستانشناسی است و تمرکز خیلی زیادی در ۲۰-۲۵ سال گذشته روی این موضوع داشتهاند و شناخت کافی در این زمینه دارند و همچنین مدل کارشان با کاری که من انجام دادهام متفاوت است، میدانستند که من به دنبال یک روایت یا قصه هستم و صرف تاریخنگاری یا نگاه کرونولوژیک به زندگی اشمیت ندارم بنابراین وقتی که ایده اولیه شکل گرفت کار از مجسمه پنه لوپه که در مستند هم میبینید، شروع شد. آقای مظاهریپور از من پرسید داستان پنه لوپه را میدانی؟ و من گفتم در یونان نماد زنی است که منتظر بازگشت همسرش از یک سفر دراز مدت است. این باعث شد که من بروم به سمت دومین شخصیت مهمی که روی منطقه تخت جمشید کار کرده که بعد از آقای هِرتز فِلد، اشمیت است و رابطه این ۲ را پیدا کنم. در مستند میبینید که من سعی کردم همان ایدهای را که انگار در زندگی این ۲ نفر است به اتفاقات و حتی آن قصههای ریزی که درباره تخت جمشید و جاهای دیگر داریم، وصل کنم.
ما شاگردان مکتب پژوهش در مستندسازی هستیم
این مستندساز درباره استفاده از آرشیو و سندها برای ساخت مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» توضیح داد: ما شاگردهای مکتبی هستیم که در کارمان پژوهش حرف اول را میزند. پژوهشی که ما انجام میدهیم با پژوهشی که به شکل سنتی در فیلمهای مستند انجام میشود، همیشه متفاوت است. ما شاگرد کسانی مثل فرهاد ورهرام و ارد عطارپور هستیم که هر ۲ روی قصه پژوهش کار میکنند. حالا آقای عطارپور روی یک سمتی از مستندسازی و آقای ورهرام در سمت دیگری کار کردهاند. بنابراین من و تعدادی از مستندسازان مستقیم و غیرمستقیم، تحت تأثیر این ۲ نفر در زمینه پژوهش هستیم. در نتیجه ما همیشه با یک پژوهش کلاسیک آغاز میکنیم، یعنی مشخصاً همان کاری را که مقالهنویسان یا روزنامهنگاران انجام میدهند، ما هم انجام میدهیم.
وی افزود: جمعآوری اولیه که انجام میشود من دنبال رگههای روایت در زندگی این شخصیتها میگردم. به همین دلیل بر مبنای آن روایتی که از زندگی شخصیتها انتخاب کردهام، متریال جمعآوری میکنم. در حقیقت اینطور نیست که سالها دنبال جمعآوریِ اسناد بگردم و از داخل سند به یک قصه برسم. البته ممکن است که این اتفاق هم بیفتد اما شخصاً اول روایت را پیدا میکنم و بعد قصههایی را که در آن روایت وجود دارد، انتخاب میکنم و بر مبنای آن متریال را جمعآوری میکنم. در این مستند مهمترین سندهای تصویری، عکسهایی است که گروه اشمیت در جاهای مختلف گرفته بودند. بهطور کلی زمانی که گروهها تحت نظارت دانشگاهها کار میکردند، دانشگاه پنسیلوانیای سابق یا شیکاگوی فعلی و کتابخانه پنسیلوانیا، اساساً همه چیز را مکتوب و سندبرداری میکردند و همچنین حتماً از پروژههایشان فیلم مستند میساختند که خیلی جالب است.
باقری ادامه داد: خوشبختانه فیلم نیمه بلندی از کارهای اشمیت و فعالیتهای چند روزه اشمیت در تپه حصار ساخته شده بود و نتیجه این شد که ما متریال تصویریمان را پیدا کردیم و به نظرم جمع آوری این متریال سخت نبود. به دلیل اینکه من قصد نداشتم دنبال جزئیات باستانشناسی به معنای علمیاش بگردم و بیشتر در جستوجوی روایت و قصههای داخل آن روایت بودم. بیشترین کاری که در مستندهایم انجام میدهم، پیدا کردن روابط آدمها در هر شکلی از فیلم مستند است.
کارگردان مستند «مرغ سحر» درباره اینکه مستند دیگری هم با نام «در جستوجوی خانه خورشید» داشته و سال گذشته هم مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را ساخته است، ادامه داد: اسم انگلیسیِ مستند «پرواز بر فراز خورشید» Friends Of Iran است که «دوست ایران» معنی میشود. به دلیل اینکه هواپیمایی که هلن میخرد و به ایران میآورد تا کارهای عکاسیِ هواپیمایی انجام دهد، اسمش را «دوست ایران» میگذارد اما زمانی که به فارسی معنی میشود، «دوست ایران» زیاد قشنگ نیست. بنابراین من اسم «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را انتخاب کردم و به شکل اتفاقی کلمه خورشید در این ۲ مستند تکرار شده است. در مستند «در جستوجوی خانه خورشید» هم یک شخصیت خیالی به اسم خورشید بود که با شمسالعماره خیابان ناصرخسرو یک تقارن ایجاد میکرد و کاراکتر اصلی که راوی بود، در جستوجوی پیدا کردن این خورشید بود. اما در مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» که براساس کتاب اشمیت که «پرواز بر فراز سرزمینهای باستانیِ ایران» است، به نظرم خورشید همان ایران است و اسم «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را انتخاب کردم. چون هواپیما دائماً دارد روی آسمان از زمین عکس برداری میکند.
سعی میکنم در مستندسازی در یک قالب نمانم
باقری درباره اینکه در مستندهایش به موضوعات مختلف میپردازد، گفت: من در سالهای اخیر یک پروژه سه گانهای داشتم که در مورد سه خیابان تهران یعنی خیابانهای ناصرخسرو، قوامالسلطنه و لالهزار بود. در واقع آن سه پروژه باعث شد که همه فکر کنند که من بیشتر روی مستندهای شهری متمرکز هستم اما در این فاصله مستندهای دیگری را هم ساختهام که یک سه گانه درباره سه بیماریِ اماس، دیابت و سکته قلبی داشتم که در شهرهای مختلف ساختهام. همچنین مستند دیگری هم درباره معدن سنگ فیروزه ساختم. نکتهای که وجود دارد این است که وقتی مستندساز در مورد یک موضوع چند مستند میسازد، همه فکر میکنند که این مستندساز فقط درباره آن موضوع کار میکند. بنابراین من در زمینههای مختلف مستند ساختهام و سعی میکنم در یک قالب قرار نگیرم که بگویند مستندساز اجتماعی یا شهری و … هستم. من سعی میکنم اینطور نباشم و شاید از نظر کمیت به ضررم باشد.
وی درباره گروه مخاطبان مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» بیان کرد: همه مردم میتوانند با این مستند ارتباط برقرار کنند اما زمانی که برای مرکز گسترش مستند میسازیم، مخاطبمان کمی بیشتر به سینمای مستند نزدیک است، نه برنامه تلویزیونی و گزارشهای فضای مجازی اما زمانی که در حوزههای عامتر مستند میسازیم، سعی میکنیم زبانمان زبان سادهتری باشد تا مخاطب بیشتری جذب کنیم. مثلاً در مورد مستندهایی که با موضوع بیماری ساختهام، چون میخواستم ارتباط مستقیم با مخاطب عام برقرار کنم، نوع روایتم سادهتر است اما در این زمینه هم کم نمیگذاریم. به طور کلی هر کدام از مستندها را ببینید دارای روایت خاص خودشان هستند و پیوستگی دارند. اینطور نیست که یک گزارش صرف در مورد یک بیماری ساخته باشم.
مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است که در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» روی پرده رفت.