رسانه سینمای خانگی- کدام عدالت؟ این سبک اکران، فیلم سوزی است

سیدضیاء هاشمی تهیه کننده سینما گفت: متاسفانه این روزها شاهد فیلم سوزی همکاران مان در اکران عمومی هستیم.

به گزارش سینمای خانگی، سیدضیاء هاشمی تهیه کننده سینما در خصوص اجرای عدالت در سینما به ویژه در حوزه اکران گفت: ما زمانی می توانیم از عدالت دم بزنیم که بستر عادلانه ای برای تمامی فیلم ها در اکران فراهم کرده باشیم. بطور مثال بگوییم همه فیلم ها از ۱۵ سالن سینما و ۴ هفته اکران برخوردار هستند، همه فیلم ها از این تعداد تیزر تلویزیونی و تبلیغات شهری و امثالهم برخوردارند. آن وقت درحالی که توامان کف فروش فیلم را دولت تضمین کرده که به صاحبان سینما ها خسارتی وارد نشود در تبلیغات نیز بالسویه از فیلم ها حمایت کند.

رئیس جامعه صنفی تهیه کنندگان در گفتگو با سینماپرس، در پاسخ به این پرسش که این روزها شاهد اکران گسترده فیلم ها که عملاً منجر به فیلم سوزی شده هستیم، در این شرایط وظیفه مدیران سازمان و ارشاد برای صیانت از سرمایه گذاران و تهیه کنندگان فیلم ها چیست؟ اظهار داشت: در ابتدا باید بر پیش فرض سوال شما صحه بگذارم، بله متاسفانه این روزها شاهد فیلم سوزی همکاران مان در اکران عمومی هستیم. اما چرا؟ معتقدم بعد از بحران کرونا که منجر به شرایط سخت اقتصادی برای همه مشاغل شد سینمای ایران نیز دستخوش همین وضعیت قرار گرفت و ازآنجایی که مثل الباقی مشاغل در کشور وابسته به سیاست ها و دستورالعمل های دولتی بود؛ به دلیل آنچه من، بی تجربگی، عدم درایت و نبود شناخت از مسائل و مشکلات سینما می نامم، آثار تخریبی این بحران همچنان سایه اش بر سینمای ایران حاکم مانده و متاسفانه نتایج تخریبی آنرا نیز این روزها شاهدیم.

وی ادامه داد: متولیان وقت آن دوران و بعدها مدیران فعلی نتوانستند آنچنان که باید با اتخاذ راهکارهای مطمئن، ضریب این خسارات را پایین بیاورند. یکی از مصادیق عدم کفایت تدبیرها، تغییر صرفاً شکلی ساختار شورای صنفی اکران است. تصور دوستان در سازمان سینمایی این بود که با تغییر شکلی ساختار شورای صنفی می توانند در خروجی های شورا نیز تغییر ایجاد کنند لذا با تدوین آیین نامه ای جدید و ایجاد شورایی بالادستی برای شورای صنفی درصدد تغییراتی برآمدند ولی غافل از آنکه صرفا ماهیت صنفی بودن شورا را به دولتی تغییر داده اند و بدون در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی سینما، بر همان سیاق گذشته حرکت کردند.

هاشمی در همین راستا متذکر شد: این شد که شورای صنفی بدون در نظر گرفتن وضعیت بغرنج سینما، انتظار بیش از صدها فیلم در نوبت اکران و ظرفیت محدود سالن ها، با همان فرم و سیاق گذشته مبادرت به تصمیم گیری و اکران فیلم ها نمودند. این شد که صاحبان فیلم ها به دلیل عدم مشوق های تاثیر گذار و واقعی، انگیزه ای برای اکران فیلم های شان نداشتند و به ناچار فیلم هایی که در شرایط عادی از مجال و فرصت کمتری برخوردار بودند پیشتاز اکران شدند، این فیلم ها نه در مخاطب ایجاد انگیزه می کرد نه چراغ سینما را روشن نگه می داشت، لذا با استمرار وضعیت انفعال با بحران های جدی تری در چرخه اقتصادی سالن های سینما روبرو شدیم تا جایی که صاحبان سالن ها حتی در تامین حق الزحمه کارمندان خود هم به تنگنا افتادند. طبیعی بود وقتی مقادیر زمان و مکان را در تصمیم گیری هایمان نادیده می گیریم و دولت بجای مشوق های جدی و تضمین امنیت اکران ، صرفا در بعد نظارتی و اعمال سلیقه بسنده می کند، باید شاهد چنین وضعیتی می بودیم.

تهیه کننده فیلم های سینمایی «شوکران» و «روز فرشته» در پاسخ به این پرسش که با اینکه در هفته های اخیر حدود ۱۰ فیلم جدید به چرخه اکران اضافه شده اند اما همچنان شاهدیم که بخش اعظمی از سالن های سینما تنها به یک فیلم خاص که زمستان سال گذشته روی پرده رفته اختصاص دارد، چرا مدیران سینمایی علیرغم شعارهایی که در خصوص عدالت طلبی می دهند از اجرای عدالت در اکران عاجز مانده اند؟ تصریح کرد: ببینید ما تا مادامی که در اکران فیلم های سینمایی از نسخه های نخ نما شده بی تاثیر پیروی کنیم و سراغ طرحی نو که نفس تازه به فضای سینما بدهد نرویم، در برهمان پاشنه اکران سنتی خواهد چرخید. تصور می کنیم با فروش چشمگیر یک فیلم چرخه اقتصادی سینما را به حرکت در آورده ایم، در صورتی که این آمارها فقط برای ارائه در جلسات مدیران به مقامات بالادستی کارکرد دارد و ولا غیر. کجا با یک گل بهار شده که در سینما شود؟

وی خاطرنشان کرد: ما بدون توجه به وضعیت عمومی سینما نمی توانیم شاهد رشد و توسعه پایداری باشیم. فیلم هایی مثل «دینامیت» و «فسیل» تنها منجر به تعطیل نشدن سالن های سینما شد و این به معنای استمرار حیات سالن های سینما نیست. این به معنای رشد اقتصادی در سینما نیست؟ این به معنای رونق چرخه اکران نیست؟ از قضا زنگ خطری ست که اگر درست و آگاهانه و مدبرانه شنیده نشود، از خطری بزرگ خبر آورده. خبری که حکایت از حذف و فیلم سوزی های گسترده می کند. این یعنی در سال ۲ تا ۳ فیلم پرفروش و الباقی شکست در اکران را تجربه خواهند کرد.

هاشمی تأکید کرد: و اما عدالت که در سوال شما مطرح شده در این چرخه معیوب کجاست؟ معتقدم این نگاه دستوری در حوزه فرهنگ یا باید در همه شئون متجلی شده و از طرفی هزینه فرهنگ دستوری را هم دولت برعهده بگیرد یا باید اجازه بدهیم مبتنی بر اقتصاد آزاد در کنار اقتصاد حمایتی جریان سینما به حیات خودش ادامه دهد. این وضعیت آشفته بازار از هیچ الگو و مدل اقتصادی پیروی نمی کند. نه صدردصد دولتی ست و نه تماماً خصوصی. تلفیقی شلخته که به قواره این سینما نمی آید.

این تهیه کننده پیشکسوت ادامه داد: ما زمانی می توانیم از عدالت دم بزنیم که بستر عادلانه ای برای تمامی فیلم ها در اکران فراهم کرده باشیم. بطور مثال بگوییم همه فیلم ها از ۱۵ سالن سینما و ۴ هفته اکران برخوردار هستند، همه فیلم ها از این تعداد تیزر تلویزیونی و تبلیغات شهری و امثالهم برخوردارند. آن وقت درحالی که توامان کف فروش فیلم را دولت تضمین کرده که به صاحبان سینما ها خسارتی وارد نشود در تبلیغات نیز بالسویه از فیلم ها حمایت کند.

تهیه کننده فیلم های سینمایی «پرونده هاوانا» و «عروس» در همین راستا افزود: از اینجا به بعد فیلم، محتوای فیلم و خوش ساختی و شناخت از سلیقه مخاطب است که تعیین کننده استمرار اکران فیلم خواهد بود. در غیر این صورت در وضعیت فعلی حاصلی جز هدررفت سرمایه های همکاران مان را بدست نمی آید. پس به صرف شعار و تبلیغات و سخنرانی و پوستر نه عدالت، نه رفع تبعیض و نه حذف رانت محقق نخواهد شد. معتقدم دولت باید بجای اینکه تمام سرمایه گذاری خود را معطوف به تولید فیلم های هم راستا با اهدافش کند، باید به عنوان متولی و مسئول سینمای کشور حمایت و سرمایه گذاری اصلی را از مخاطب سینما بعمل آورد. در مدلی که تماشاگر تشویق به سینما رفتن شود و درعین حال هزینه های مالی سینما رفتن برای او کاهش یافته باشد. نمی توان همه ی بار را روی دوش سینما گر و سالن سینما و مخاطب سینما گذاشت و دولت تنها در موفقیت ها سهیم باشد.

وی در پاسخ به این پرسش که اگر وضعیت اکران با همین منوال ادامه پیدا کند چه چشم اندازی را برای آینده سینمای کشور متصور هستید؟ گفت: من ترجیح می دهم به آینده امیدوار و خوش بین باشم اما به شرطها و شروطها؛ به نظرم فرهنگ موضوع مهمی برای دولت و حکمرانی ست و این اهمیت باعث شده با مداخلات ریز و درشت وضعیت فعلی را حاکم کند. وضعیتی که نه اهالی فرهنگ از آن راضی هستند و نه انتظارات و هدف گذاری های حکمرانی در کشور را تامین کرده است. لذا دولت ها باید در یک تعامل جدی با حکمران و تعیین انتظارات و خط مشی های واقعی و به رسمیت شناختن استقلال هنرمندان، به یک راهبرد مشخص و متقن برسند که هم هنرمندان و هم دولت برسرآن به وفاق برسند.

هاشمی تأکید کرد: حکمرانی فرهنگی تا مادامی که عرصه فرهنگ را دستوری و هنرمندان را کارمندان دولت بداند، ما شاهد وضعیت بهتری که نخواهیم بود هیچ روز به روز شاهد انفعال در این حوزه هم خواهیم بود. سینمای ایران هم جزئی از همین تغییر نگرش است. متاسفانه سینمای ایران نه تماما دولتی است و نه تماماً خصوصی ست. ممکن است آقایان سینمای مستقل، خصوصی و توانمند و عزت مدار در عرصه های داخلی و بین المللی نمی خواهند خب چه ابایی از اعلام آن دارند؟ این بلاتکلیفی حاصلی جز انفعال و بی انگیزگی و ناامیدی نخواهد داشت. لااقل یک طرف موازنه از خروجی راضی خواهد شد. این سیاست یکی به نعل و یکی به میخ در حوزه فرهنگ منجر به ناکارامدی در همه شئون می گردد.

این تهیه کننده در پایان این گفتگو افزود: به قول فقها و حقوق دان ها، اذن در شی ء اذن در لوازم آن هم هست. یعنی اگر دوستان معتقد به سینمای صددرصد دولتی هستند باید به ابزار و لوازم آن هم پایبند باشند. باید هزینه آنرا هم بپردازند.

رسانه سینمای خانگی- وقتی مجموع 12 فیلم، فقط 115 هزار نفر تماشاگر دارند!

استقبال مخاطبان از فیلم های روی پرده طی هفته اخیر پایین تر از انتظار بود اما «فسیل» همچنان بعد از نزدیک به ۴ ماه که از اکرانش می گذرد یکه تاز گیشه ها بود و توانست چراغ سالن های سینماها را روشن نگه دارد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، فیلم سینمایی «فسیل» به کارگردانی کریم امینی با حدود ۲۷۴ هزار مخاطب پرفروش ترین فیلم در حال اکران است! البته همین میزان مخاطب نشان از یک‌فاجعه بزرگ دارد و نشان می دهد حتی نیم درصد از مردم جامعه هم به تماشای پرفروش ترین فیلم در حال اکران نمی نشینند!

اما میزان فروش سایر فیلم ها قابل قبول نیست! «ارثیه فامیلی» به کارگردانی حامد رضی طی یک هفته تنها ۳۰۷ قطعه بلیت در سراسر کشور فروخته؛ یعنی حدود نیمی از یک سالن متوسط سینما!

«جنگ جهانی سوم» هومن سیدی حدود ۵۷۰ نفر مخاطب داشته و تنها حدود ۱۳۰۰ نفر از «یقه سفیدها» به کارگردانی شهرام مسلخی استقبال کرده اند.

«عروس خیابان فرشته» به کارگردانی مهدی خسروی حدود ۱۹۰۰ بلیت فروخت، «معجزه عشق» محمدرضا ممتاز حدود ۲۸۰۰ مخاطب داشت و «بابا سیبیلو» ادوین خاچیکیان نیز تنها ۴ هزار مخاطب داشت و «تصور» علی بهراد هم تنها توانست حدود ۴۲۰۰ مخاطب داشته باشد.

«نگهبان شب» رضا میرکریمی ۷۸۰۰ و «سه کام حبس» سامان سالور تنها حدود ۱۲۸۰۰ مخاطب داشت. «آهنگ دونفره» آرزو ارزانش تنها ۲۱ هزار مخاطب و «مصلحت» حسین دارابی تنها ۲۸ هزار بیننده داشت. «عروسی مردم» مجید توکلی نیز تنها توانست حدود ۳۰ هزار مخاطب را به سینماها بکشاند.

میزان اندک فروش فیلم ها و اینکه ۱۲ فیلم در حال اکران تنها حدود ۱۱۵ هزار مخاطب داشتند مسأله ای بغرنج در سینمای کشور است و نشان از وضعیت نامطلوب این هنر-صنعت دارد. البته مدیران سینمایی گویا همچنان هیچ تدبیری برای این اوضاع بحرانی ندارند!

رسانه سینمای خانگی- عقب‌ماندگی سینما به نفع کیست؟

سجاد نوروزی کارشناس سینما و مدیر سینما «آزادی» ضمن اشاره به شرایط فروش فیلم‌های روی پرده، به آسیب‌شناسی فرآیند تولید و اکران فیلم‌های سینمای ایران در سال‌های اخیر پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، سجاد نوروزی مدیر سینما «آزادی» تهران در گفتگو با مهر، درباره شرایط استقبال مخاطبان از فیلم‌های در حال اکران گفت: واقعیت این است تعداد مخاطبان سینمای ما هنوز به آمار مخاطبان سال ۹۸ که پیش از بحران کرونا بود، بازنگشته اما اتفاق خجسته این است که در ایام پس از کرونا گام‌به‌گام وضعیت بهبود پیدا کرده است و تقریباً به ۷۰ تا ۸۰ درصد آمار قبل رسیده‌ایم. این نشانه خیلی خوبی برای احیای سینمای ایران است.

وی ادامه داد: اگر تنوع ژانری در ترکیب فیلم‌ها بیشتر شود و در ژانرهای غیرکمدی هم فیلم‌های داشته باشیم که موج استقبال در میان مخاطبان ایجاد کنند، به‌نظرم خیلی زود به آمار سال ۹۸ خواهیم رسید. مشکل اصلی در حال حاضر این است که چنین فیلمی جز در ژانر کمدی، برای اکران نداریم. فیلم‌های غیرکمدی مثل «شبی که ماه کامل شد» و یا «سرخ‌پوست» این توان و ظرفیت را در بازه اکران خود داشتند اما فیلم‌های فعلی چنین توانی ندارند.

فعلاً امیدی به غیرکمدی‌ها نیست!

این مدیر سینمایی گفت: متأسفانه براساس فیلم‌هایی که طی سال‌های اخیر در جشنواره فجر شاهد بوده‌ایم، باید بگوییم فعلاً فیلم غیرکمدی‌ای که بتواند موج ایجاد کند، نداریم. آخرین تولیدات از این جنس هم در سینمای ما مربوط به سال ۹۸ و قبل از آن بوده است. البته در حوزه دفاع مقدس فیلم‌های خوبی مانند «موقعیت مهدی» و یا «غریب» را در این سال‌ها داشتیم اما به دلیل شرایطی مثل کرونا برای اولی و ترافیک اکران برای دومی، نتوانستند آن‌طور که ما دوست داشتیم با استقبال مواجه شوند.

نوروزی تأکید کرد: سینمای غیرکمدی ایران نیاز به یک ریل‌گذاری جدید دارد و قبول ندارم به دلیل مشکلاتی مانند صدور پروانه ساخت و یا ممیزی در این حوزه فیلم‌های موج‌آفرین ساخته نمی‌شود! مگر ما سخت‌گیرتر از مجموعه ساترا در حوزه نظارت و ممیزی در کشور داریم؟ تحت نظارت همین مجموعه سریال «پوست شیر» تولید و منتشر شد. پس حرف‌های مربوط به تأثیر ممیزی و نظارت را باید کنار بگذاریم. نمی‌خواهم منکر کج‌فهمی‌ها و بی سلیقگی‌ها شوم ولی متأسفانه یک سری ناکارآمدی‌ها، تنبلی‌ها و طماعی‌ها را می‌خواهیم پشت ماجرای پروانه ساخت و سخت‌گیری ارشاد پنهان کنیم که شخصاً اصلاً آن را قبول ندارم. فکر می‌کنید اگر همین امروز فیلمنامه‌ای با کیفیت «سرخ‌پوست» به شورای پروانه ساخت ارائه شود، مجوز دریافت نمی‌کند؟

این کارشناس سینما با انتقاد از اظهارنظر برخی فیلمسازان مبنی‌بر «مرگ سینمای اجتماعی ایران» گفت: اولاً که سینمای اجتماعی اساساً ترکیبی من‌درآوردی است و در سینمای حرفه‌ای دنیا هیچ معنایی ندارد، ثانیاً کاش دوستان بگویند این مدل از سینما که مدنظر دارند، چه زمانی زنده بوده که حالا مرگش فرارسیده است!؟ اینکه با دوربین روی دست، چند نما بگیریم و یک فاجعه را به‌شکل اغراق‌شده به تصویر درآوریم که نمی‌شود سینما! نمونه‌هایی مانند سرخپوست و «متری شیش‌ونیم» که اتفاقاً فیلم‌های خاصی هم هستند، چنان فروش خوبی در گیشه داشتند که به راحتی حرف این دوستان را نقض می‌کنند. مگر چه اتفاقی در کشور رخ داده است که در فاصله سه چهار سال دیگر چنین فیلم‌هایی نتوان در گیشه داشت؟ اگر تولید خوب داشته باشید، حتماً مخاطب خوب هم خواهید داشت.

چرا کنسرت علیرضا قربانی خوب می‌فروشد؟

وی تأکید کرد: نباید مباحث را پیچیده کنیم، فرمول این ماجرا خیلی ساده است. ما در ژانر غیرکمدی فیلم خوب نداریم و به همین دلیل مخاطبش را هم نداریم. به همین راحتی! سوال مشخص من از این دوستان این است که کنسرت اخیر علیرضا قربانی، چند میلیارد فروش کرده است؟ مگر سبک قربانی، از جنس موسیقی پاپ مصرفی و سرگرم‌کننده است؟ پس چرا این اندازه فروش دارد؟ اصلاً کدام خواننده پاپ سرگرم‌کننده‌ای را سراغ دارید که اینگونه بتواند فروش داشته باشد؟ همین مثال را می‌خواهم به سینما تعمیم بدهم و نتیجه بگیرم اینگونه نیست که بگوییم سلیقه مردم نازل شده است. تولیدکنندگان ما نازل شده‌اند که دیگر نمی‌توانند اثر خوب تولید کنند. علیرضا قربانی طی این سال‌ها هم چند قطعه بسیار خوب ارائه کرده و هم به مخاطبش احترام گذاشته و به همین دلیل شاهد چنین استقبالی است.

نوروزی ادامه داد: وقتی کار خوب به مردم ارائه شود، حتماً از آن استقبال می‌کنند و این همان اتفاقی است که در سینما شاهد آن نیستیم. نمونه‌هایی مانند «ملاقات خصوصی» را مگر نداریم که به فروش خیلی خوبی هم در میان فیلم‌های غیرکمدی رسیده است. کار خوب اگر تولید شود، حتماً از آن استقبال می‌شود. اگر معتقدید ژانر غیرکمدی مرده است، فروش فیلم‌های همین دو سه ماه مانند «ملاقات خصوصی» و «سه‌کام حبس» را چگونه توجیه می‌کنید؟

این کارشناس سینما با انتقاد از سازندگان برخی فیلم‌های غیرکمدی در سال‌های اخیر گفت: این دوستان با تولیدات ضعیف خود باعث فراری دادن سرمایه‌گذاران از سینما شده‌اند و این جریان نیاز به واکاوی و آسیب‌شناسی دارد. از دیگر سو در سه چهار سال اخیر بخش عمده‌ای از توان فنی سینمای ایران معطوف به جریان سریال‌سازی خانگی بوده است. اگر همان توان به سینما بازگردد مطمئن باشید اتفاقات خوبی رخ می‌دهد. از نیما جاویدی و محمدحسین مهدویان تا محمد کارت اگر به سینما بازگردند شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود. می دانم نیما جاویدی و دوستان دیگر فیلمنامه‌های بسیار خوبی را در دست نگارش دارند که معتقدم اگر ساخته شوند می‌تواند سینمای ایران را تکان بدهد. ما باید واقع‌بینانه به فضای موجود نگاه کنیم.

نوروزی گفت: هیچیک از ما حق نداریم از منظر ایده‌آل‌های ذهنی خود پدیده‌های سینمای ایران را تحلیل کنیم. باید نگاهی همه‌جانبه‌نگر داشته باشیم. اگر کسی که سالن دارد به دنبال منافع خود باشد، فیلم‌نامه‌نویس ایده‌آل‌های خودش را دنبال کند و فیلمساز هم کار خودش را بکند، قطعاً به هیچ نتیجه‌ای نخواهیم رسید. آنچه واضح است این است که سینمای ایران امروز مشکلات جدی در حوزه تولید و توزیع دارد و فرسنگ‌ها از استانداردهای جهانی عقب مانده است. این عقب‌ماندگی را هم صرفاً نمی‌توان به مسئله‌ای مانند ممیزی و عدم صدور پروانه ساخت تقلیل داد.

وی در پایان مطرح کرد: اگر بپرسید چرا عقب مانده‌ایم، به صراحت می‌گویم برخی از این آقایان دارند از این عقب‌ماندگی پول درمی‌آورند! طیفی از آقایان روشنفکر از یک سو و متحجران از سوی دیگر، در این سود بردن از عقب‌ماندگی اشتراک دارند و اگر روزی بتوانیم این عقب‌ماندگی را جبران کنیم، نان خیلی از این‌ها بریده می‌شود!

رسانه سینمای خانگی- نبض گیشه روی سانس کمدی می‌زند

در سال جاری، تنها ۴ فیلم کمدی به روی پرده رفت و ۱۲ فیلم دیگر در گونه‌های اجتماعی و کودک بودند. با این حال به‌مانند سال‌های گذشته نبض گیشه در اختیار کمدی است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در شرایطی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت کنونی در حوزه سینما، یکی از پرکارترین فعالیت‌های ادوار اخیر این وزارتخانه را رقم زده است اما جریانی بدون پشتوانه فکری و منطقی عنوان کرده‌ که سینمای در سال جاری، در اختیار کمدی قرار گرفته و فیلم‌های فسیل و شهر هرت، آثاری هستند که فروش دارند و مابقی آثار، تاثیر چندانی در راندمان فروش سینما و کلیت اقتصاد آن ندارند.

این ادعا، به اندازه‌ای عجیب است که نشان می‌دهد مطرح‌کنندگان چنین ادعایی، حتی یک نگاه ظاهری هم به کنداکتور اکران امسال نداشته‌اند. طی ۳ ماه ابتدایی امسال، از میان ۱۶ فیلم جدیدی که به روی پرده رفتند، تنها ۴ فیلم کمدی حضور داشته که همین اتفاق، همواره به محلی برای اعتراض به شورای صنفی نمایش تبدیل شده است. منتقدان به این انتخاب‌ها عنوان کرده‌اند که برای مناسبت‌هایی چون نوروز، فطر و آغاز تعطیلات تابستانه، باید به مانند سالیان گذشته، نمایندگان بیشتری از سینمای کمدی حضور داشته باشند و نه‌اینکه تنها ۲۵درصدی از ناوگان آثار، مربوط به فیلم‌های کمدی باشد.

اگرچه سازمان سینمایی، گرایش بیشتری به سینمای اجتماعی دارد اما توانسته با انتخاب‌هایی هوشمندانه در حوزه انتخاب آثار موفق کمدی، نبض گیشه را در دست گرفته و راندمان بالایی را طی ۳ ماه اخیر امسال به ثبت برساند.فارغ از این ادعای عجیب، سینمای کشور برای همین امسال، فیلم‌هایی با ساختار خوب را به نمایش گذاشته که ازجمله این فیلم‌ها می‌شود به جنگ جهانی سوم، دسته دختران، نگهبان شب، مصلحت، سه کام حبس، کت چرمی، عروسی مردم و تصور اشاره کرد که می‌تواند حق انتخاب را برای مشکل‌پسندان حوزه سینما فراهم آورد. بنابراین اولا، برای سال جاری، فیلم‌های کمدی چندانی نمایش نداشتند و ثانیا؛ حداقل نیمی از آثار اکران‌شده امسال، فیلم‌های اجتماعی با ساختار قابل‌دفاع هستند که می‌تواند برگ برنده خوبی برای عملکرد شورای صنفی نمایش، سازمان سینمایی و وزارت ارشاد در این حوزه باشد.

در مورد گیشه ۱۶ فیلمی که امسال نمایش داده شدند، ۲۰۹ میلیارد آن در اختیار سینمای کمدی و ۶۳ میلیارد نیز به سینمای اجتماعی و کودک تعلق دارد. اگر بخواهیم این آمار را کامل‌تر کرده و فیلم‌های کمدی سال گذشته که در سینمای امسال نیز نمایش داشتند را نیز مورد بررسی قرار دهیم متوجه می‌شویم که از مجموع گیشه امسال، ۲۲۵ میلیارد در اختیار آثار کمدی و ۷۵ میلیارد نیز در اختیار سینمای اجتماعی و کودک است. البته در این آمار باید به این نکته مهم اشاره داشته باشیم که سرفصل‌های زمانی خوب نظیر عید نوروز، عید فطر و آغاز تعطیلات تابستانی، زمینه را برای استقبال بیشتر از آثار کمدی فراهم آورده است.

البته این گزاره برای تمام کسانی که حتی آشنایی حداقلی با گیشه دارند، مبرهن است که همواره فیلم‌های کمدی، فروش به‌مراتب بیشتری نسبت به دیگر گونه‌های سینمایی دارند. در گیشه جهانی نیز وضع به همین منوال است و این رویکرد، موردی نیست که تنها در انحصار سینمای ایران باشد. نیاز مردم به شادی و تماشای فیلم‌های کمدی، در هر دوره‌ای وجود داشته و حتی آثار کارگردانان شاخصی چون داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، اصغر فرهادی، سعید روستایی و . . . نیز در جدول فروش، پائین‌تر از آثار کمدی قرار می‌گیرند.

برای مشخص شدن این رویه ثابت، نگاهی به گیشه ۲ دهه اخیر سینمای ایران داشته‌ایم که این آمار نیز نشان می‌دهد که از مجموع ۱۰۰ فیلم پرفروش و پرمخاطب ۲ دهه اخیر سینمای ایران، ۶۷ درصد از این تعداد، آثار کمدی بوده‌اند.

حال اگر بخواهیم این آمار را به تفکیک مورد بررسی قرار دهیم، به موارد زیر می‌رسیم:

سال ۸۲: توکیو بدون توقف، عروس خوش‌قدم، دنیا، دختر ایرونی

سال ۸۳: کما، مارمولک، خوابگاه دختران، مهمان مامان

سال ۸۴: شارلاتان، شاخه گلی برای عروس، مجردها، مکس

سال ۸۵: آتش‌بس، زیر درخت هلو، شام عروسی

سال ۸۶: اخراجی‌ها، توفیق اجباری، کلاهی برای باران، کلاغ‌پر

سال ۸۷: چارچنگولی، دایره زنگی، زن‌ها فرشته‌اند، همیشه پای یک زن در میان است

سال ۸۸: اخراجی‌ها ۲، خروس جنگی، زندگی شیرینی، پسر تهرونی

سال ۸۹: لطفا مزاحم نشوید

سال ۹۰: اخراجی‌ها ۳، ورود آقایان ممنوع، شیش‌وبش، زنان ونوسی، مردان مریخی

سال ۹۱: کلاه قرمزی و بچه ننه، خوابم میاد، گشت ارشاد

سال ۹۲: رسوایی، تهران ۱۵۰۰، جابه‌جا

سال ۹۳: شهر موش‌ها، طبقه حساس، آتش‌بس ۲، معراجی‌ها، رد کارپت

سال ۹۴: نهنگ عنبر، ایران برگر، در مدت معلوم

سال ۹۵: من سالوادور نیستم، ۵۰ کیلو آلبالو، بارکد

سال ۹۶: نهنگ عنبر ۲، آینه بغل، گشت ۲، اکسیدان، خوب، بد، جلف

سال ۹۷: هزارپا، تگزاس، مصادره

سال ۹۸: مطرب، تگزاس ۲، رحمان ۱۴۰۰

سال ۹۹: خوب، بد، جلف ۲، آقای سانسور، زن‌ها فرشته‌اند

سال ۱۴۰۰: دینامیت، گشت ۳

سال ۱۴۰۱: انفرادی، بخارست، سگ‌بند

همان‌گونه که مشاهده می‌شود ۶۷ فیلم از میان ۱۰۰ فیلم پرفروش و پرمخاطب ۲۰ سال اخیر سینمای ایران را کمدی‌ها تشکیل می‌دهند. این آمار اگر ۱۰ فیلم پرمخاطب هر سال را در نظر بگیریم، به بالای ۷۰ درصد نیز می‌رسد. هم‌چنین طی ۲ سال از این ۲۰ سال، هر ۵ فیلم پرفروش سال، آثار کمدی بوده‌اند.

برای ۷ سال نیز ۴ فیلم از میان ۵ فیلم از آثار کمدی بوده است. طی ۹ سال هم ۳ فیلم از ۵ فیلم، کمدی بوده‌اند. برای سال ۱۴۰۰ که سینما به‌دلیل کرونا، اکران چندانی نداشت، ۲ فیلم کمدی، پرفروش شد و برای سال ۸۹ نیز تنها ۱ فیلم پرفروش، در جمع ۵ فیلم برتر قرار گرفته است.

بنابراین این یک علاقمندی تاریخی است که همواره فیلم‌های کمدی، نه‌تنها با استقبال قابل‌توجهی از سوی مخاطب مواجه می‌شوند بلکه کمک بزرگی به گیشه سینما و فرآیند صنعتی‌شدن سینمای ملی کرده‌اند. در چنین شرایطی و درحالی‌که کشور نیاز به تزریق نشاط و شادی دارد این انتظار وجود داشته که فیلم‌های کمدی بیشتری نمایش داده شود که متاسفانه تنها ۴ فیلم کمدی برای سال جاری به روی پرده رفت که از این تعداد، تنها ۲ کمدی موفق به جذب مخاطب حداکثری شده است: فسیل که از ابتدای امسال روی پرده است و شهر هرت که اکنون ۲ هفته است که به نمایش درآمده.

اینکه مدیران سینمایی، با نمایش فیلم کمدی، متوجه آن قشر طالب کمدی هستند و حواسشان نیز به گیشه سالانه کشور است، یک بحث است و اینکه با نمایش فیلم‌ در گونه‌های دیگری چون کودک، اجتماعی و . . . نیازهای سینمایی دیگر دوستداران سینما را پاسخ می‌دهند، یک بحث است که بررسی آمارها نشان می‌دهد که اگرچه سازمان سینمایی، گرایش بیشتری به سینمای اجتماعی دارد اما توانسته با انتخاب‌هایی هوشمندانه در حوزه انتخاب آثار موفق کمدی، نبض گیشه را در دست گرفته و راندمان بالایی را طی ۳ ماه اخیر امسال به ثبت برساند.

رسانه سینمای خانگی-نه! این فیلم کپی نیست

میثم مرادی نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «لاری» که به طرح یکی از آسیب‌های اجتماعی مرتبط با کودکان بی‌سرپرست می‌پردازد، به ارائه توضیحات درباره تجربه ساخت این فیلم پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، در همین سال‌هایی که سینمای بلند داستانی ایران شرایط چندان ایده‌آلی را در جذب مخاطب و فروش در گیشه تجربه نمی‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

«لاری» سوژه‌ای خاص درباره یکی از پدیده‌های تلخ اجتماعی در مناطق حاشیه‌ای شهرهای بزرگ دارد که تلاش کرده است این آسیب اجتماعی را در قالبی سینمایی به تصویر درآورد.

آنچه می‌خوانید حاصل گفتگوی مهر با میثم مرادی کارگردان و مهدی رضایی مدیر فیلمبرداری فیلم کوتاه «لاری» است.

* بد نیست از اینجا شروع کنیم که چطور به چنین ایده خاصی برای فیلم «لاری» رسیدید و چقدر این پدیده مصداق واقعی دارد؟

میثم مرادی: این پدیده را ابتدا از زبان چند نفر از اهالی محله‌ای که مادربزرگ خودم در آنجا زندگی می‌کند، شنیدم. اتفاقاً فیلمبرداری این فیلم را هم در همان منطقه انجام دادیم. آنجا بود که از اهالی شنیدم واقعاً چنین مکان زیرزمینی‌ای به نام «حیاط نشاط» در محل وجود دارد که به‌صورت غیرقانونی و در قالب شرط‌بندی و قمار، بچه‌های بی‌سرپرست را به جان هم می‌اندازند و از مبارزه آن‌ها پول درمی‌آورند. زمانی که خودم برای اولین‌بار درباره این موضوع شنیدم، شوکه شدم و با خودم گفتم مگر امکان دارد؟

مرادی: اولین کاری هم که کردم این بود که سراغ یکی از نهادهای متولی در حوزه آسیب‌های اجتماعی رفتم و از آن‌ها خواستم تا برای تولید این فیلم همراهی کنند، اما در پاسخ گفتند، فکر می‌کنید خودمان از وجود این مراکز خبر نداریم! بعد که پیگیر شدم دیدم پیش از من یکی دو خبرنگار هم روی این موضوع کار کرده‌اند و گزارش‌هایی هم درباره آن منتشر شده بود. حدود ۵ ماه پیگیر تحقیق برای اطلاع از واقعیت ماجرا وقت گذاشتم و از جایی به بعد احساس کردم که حتماً خودم باید به چشم ببینم. نمی‌توانستم به چیزهایی که دور می‌شنیدم قناعت کنم.

وقتی بیشتر پیگیر شدم دیدم نه فقط در آن محله که در حاشیه محله‌های دیگری مانند شوش و هرندی هم این حیاط‌های نشاط وجود دارند! حتی مطلع شدم که در یکی از این حیاط‌ها دو پسربچه نوجوان و بدسرپرست، مرده‌اند! یکی نامش مهران بود و دیگری عباس.

* واقعاً در قالب همین شرط‌بندی‌ها جان‌شان را از دست داده بودند؟

مرادی: بله. این بچه‌ها را با مواد و مشروبات از خود بی‌خود می‌کنند و به جان هم می‌اندازند! در بافت فرهنگی آن مناطق که خودم هم مدت‌ها در آنجا زندگی کرده‌ام، خیلی این مفهوم برای بچه‌ها جا افتاده که راه بزرگی کردن، همین دعوا و کتک‌کاری است. خلاصه تلاش کردم تا از نزدیک هم بخشی از واقعیت‌ها را ببینم و بعد از آن بود که برای ساخت این فیلم مصر شدم.

اولین کاری هم که کردم این بود که سراغ یکی از نهادهای متولی در حوزه آسیب‌های اجتماعی رفتم و از آن‌ها خواستم تا برای تولید این فیلم همراهی کنند، اما در پاسخ گفتند، فکر می‌کنید خودمان از وجود این مراکز خبر نداریم! با تعجب گفتم خب بالاخره باید جلوی این پدیده گرفته شود.

همین مسئله انگیزه شد که نزدیک دو سال و نیم روی نگارش فیلم‌نامه و تأمین سرمایه این فیلم زمان بگذارم. بدون تعارف و اغراق، شخصاً خیلی برای به سرانجام رسیدن این فیلم تلاش کردم و دوست داشتم کار به‌گونه‌ای باشد که صدای این بچه‌ها هم شنیده شود. به‌گونه‌ای ساخت این فیلم برایم حیثیتی شده بود.

میثم مرادی

* فکر نمی‌کنید در فیلم، مراودات موجود میان آدم‌های بزرگ‌سال، به‌زور به روابط میان کودکان تحمیل شده است؟ دو بچه‌ای که جثه کوچکی هم دارند، چطور می‌شود که برای آدم‌بزرگ‌هایی که خودشان اهل نقشه کشیدن و سواستفاده از دیگران هستند، نقشه بکشند؟

مرادی: چه خوب که این سوال را مطرح کردید چرا که یکی از مسئولان انجمن سینمای جوانان هم پیش‌تر این مسئله را درباره فیلم مطرح کرده بود. نمی‌دانم شما چقدر مسیرتان به این مناطقی که در فیلم نشان داده‌ام، افتاده،،کافی است فقط دو روز به‌صورت گذری از این مناطق عبور کنید تا متوجه شوید که اتفاقاً حرف‌ها و اعمال این بچه‌ها به‌گونه‌ای است که شاید شما از یک فرد ۵۰ ساله ساکن مرکز شهر هم توقع نداشته باشید. حتی یکی از دوستان معتقد بود که فضای فیلم واقعی و باورپذیر نیست.

* این همان مشکلی است که من هم دارم و احساس می‌کنم فضا فیک و مصنوعی شده است.

مرادی: شاید اصلاً تماشای همین فیلم این دغدغه را برای شما به‌وجود بیاورد تا بروید و از نزدیک هم این فضاها را ببینید. متأسفانه همه این‌ها واقعیت دارد و ما اتفاقاً خیلی از جزئیات و کلمات را در فیلم نمی‌توانستیم به کار ببریم و امکان نمایش خیلی از اتفاقات را هم نداشتیم. واقعاً شاید برای ما باورپذیر نباشد که فردی دختر ۹ ساله خود را در قمار ببازد.

مرادی: تا از نزدیک این فضاها را ندیده باشید، نمی‌توانید آن را درک کنید. من خودم با وجود اینکه سال‌ها در آن مناطق زندگی کرده بودم و مادربزرگم ساکن همین مناطق است، تا زمانی که وارد این جمع‌ها نشدم و از نزدیک ندیدم، نتوانستم واقعیت را باور کنم * اتفاقاً این مشکلی است که پیش‌تر با فیلم «بچه‌خور» محمد کارت هم داشتم! واقعاً چرا باید چنین تصویری از شرط‌بندی روی یک دختر بچه در فیلم بازنمایی شود؟

مرادی: چون واقعیت دارد و شما هم تا از نزدیک این فضاها را ندیده باشید، نمی‌توانید آن را درک کنید. من خودم با وجود اینکه سال‌ها در آن مناطق زندگی کرده بودم و مادربزرگم ساکن همین مناطق است، تا زمانی که وارد این جمع‌ها نشدم و از نزدیک ندیدم، نتوانستم واقعیت را باور کنم. آنچه هم که در فیلم به تصویر کشیدیم، روایتی بسیار سانسورشده از واقعیت جاری در این مناطق بود.

* البته در برخی نماها، تلاش‌هایی برای ارجاع به برخی اتفاقات غیرقابل نمایش داشتید.

مرادی: تلاش کردیم در حد امکان اشاره‌هایی بکنیم اما نکته مهم این است که متأسفانه باید بپذیریم که این واقعیت‌ها وجود دارد.

* اینکه واقعیت است درست اما اجازه دهید مثالی بزنم. در مستند «مشق امشب» که یکی از مستندهای خوب دوره‌های اخیر جشنواره «سینماحقیقت» بود، شاهد حضور پسربچه‌ای مقابل دوربین بودیم که به معنای واقعی مرد بود و مانند یک مرد بزرگ هم صحبت می‌کرد. مشخص بود که به اجبار شرایط سخت حاکم بر زندگی‌اش وارد مراودات زندگی بزرگ‌ترها شده، تصویر آن کودک و بزرگی‌اش باورپذیر است و فیک نیست اما اینجا ردونشانی از رنجی که این بچه‌ها را بزرگ کرده باشد، نمی‌بینیم.

مرادی: واقعاً تنها جوابی که می‌توانم بگویم این است که این حس بستگی به تجربه مشاهده از نزدیک شرایط این بچه‌ها دارد. شاید خیلی از شرایط اجتماعی که امروز ما با پوست و خون‌مان تجربه می‌کنیم و برای‌مان حتی عادت هم شده است، شنیدنش از طرف یک فرد خارجی که در محیط اجتماعی ما زندگی نکرده است، باورپذیر نباشد.

* بخش‌هایی از فیلم «لاری» به‌شدت مخاطب را به یاد سریال «یاغی» می‌اندازد. این تشابه را قبول دارید؟

مرادی: اتفاقاً من سریال «یاغی» را از قصد، ندیدم.

* این البته پاسخ خوبی نیست که کارگردانان معمولاً در مقابل این نقد می‌گویند فلان کار را اصلاً ندیده‌ایم!

مرادی: واقعاً ندیدم. متن این فیلمنامه را هم تقریباً سه سال پیش در بانک فیلمنامه ثبت کرده بودیم. این موقعیت از آن موقعیت‌هایی است که هر کارگردان و یا حتی مستندسازی می‌تواند به آن بپردازد. به این دلیل تصمیم گرفتم که کار محمد کارت را نبینم که وقتی برای برخی از دوستان داستانم را مطرح کردم گفتند، سریال او هم چنین فضاهایی دارد. سریال «یاغی» خودش براساس یک کتاب بود که نویسنده آن کتاب هم برداشت خودش از این مدل قمار و شرط‌بندی را روایت کرده بود. فضای کلی شاید شباهت‌هایی داشته باشد اما فکر می‌کنم متن و زیرمتن فیلم من متفاوت از آن سریال باشد.

* یک نکته دیگر شباهت فضای کلی فیلم و حتی برخی دیالوگ‌ها با فیلم‌های دهه ۵۰ و ۶۰ و مشخصاً سینمای مسعود کیمیایی در آن سال‌ها است. واقعاً تحت‌تأثیر سینمای کیمیایی بودید؟

مرادی: اگر فیلم کوتاه قبلی‌ام را دیده باشید می‌دانید که اساساً خیلی تحت‌تأثیر فیلمساز دیگری نیستم. کمااینکه فیلم قبلی‌ام اساساً مسیری متفاوت از این فیلم داشت. تلاشم این است که براساس یافته‌ها و پژوهش‌های که داشته‌ام فیلمنامه بنویسم و فیلمم را بسازم. خیلی به‌دنبال آن نیستم که بخواهم از روی دست فیلمساز دیگری نگاه کنم و ایده بگیرم.

* یکی از ویژگی‌های مثبت فیلم‌کوتاه «لاری» جنبه فنی و مشخصاً فضای بصری آن است. جناب رضایی بد نیست شما هم توضیحاتی درباره این جنبه از فرآیند تولید فیلم بدهید.

مهدی رضایی: بد نیست از همین ماجرای شباهت فیلم با حال و هوای فیلم‌های کیمیایی که شما آن را مطرح کردید شروع کنیم. واقعیت این است که ما قصه‌ای داشتیم که با هر پرداختی که سراغ آن می‌رفتیم، بالاخره بخش‌هایی از آن یادآور سینمای آن سال‌ها می‌شد. این اولین تجربه همکاری من با میثم مرادی بود و نکته‌اش هم این بود که این مدل اتفاقات، پیش‌تر سوژه فیلم‌های دیگری شده بودند اما از همان جلسات اولیه یکی از دغدغه‌ها این بود که خروجی کارمان شبیه کارهای دیگر نشود. حتی در قاب‌بندی‌ها و مشخصاً سکانس‌های مربوط به دعوا و درگیری تلاش کردیم که متفاوت عمل کنیم. تلاش‌مان این بود که به حد ممکن به کاراکترها نزدیک شویم. شاد راحت‌ترین تصمیم برای هر کارگردانی این باشد که همه چیز را خیلی ساده برگزار کند اما ما در جزئیات کار هم سخت‌گیری‌هایی داشتیم.

* مثل نورپردازی که در فضاسازی‌ها بسیار مؤثر است.

رضایی: بله. می‌خواستیم در همان تایم ۱۵ دقیقه‌ای فیلم هم همه چیز شبیه به هم و تکراری نباشد. در نورپردازی به این نکته توجه داشتیم که رنگ‌هایی را استفاده کنیم که با زیرمتن‌های قصه ارتباط داشته باشد. مثلاً در سکانسی که در حمام مشغول کار است، رنگ‌هایی را استفاده کردیم که در سکانس درگیری وجود نداشت. در عین حال می‌خواستیم نورهایی را استفاده کنیم که در واقعیت هم وجود داشته باشد. قصه برای من چالش‌هایی داشت اما مهمترین نکته برایم نگاه کارگردان به این سوژه بود.

مهدی رضایی

* جریانی در سینمای کوتاه به‌وجود آمده است که ضمن تمرکز بر سوژه‌های اجتماعی، تلاش بسیار زیادی هم برای واقع‌نمایی اغراق‌شده دارد. قاب‌بندی‌ها و تصاویر در «لاری» اما بسیار سینمایی بود و برخی اجزا در قاب، به‌صورت باسلیقه‌ای چیده شده بود که این ویژگی فیلم را از آن جریان رئالیسم اغراق‌شده، متمایز می‌کند.

رضایی: واقعیت این است که همواره حتی در زندگی شخصی خودم هم تلاش می‌کنم نظمی حاکم باشد. با همین نگاه وقتی سراغ دوربین روی دست در یک فیلم می‌روم هم معنایش این نیست که دوربین هرجایی دلش خواست برود. بالاخره دوربین روی دست هم برای خودش شخصیتی دارد که باید آن را حفظ کنیم. در فضای فیلم کوتاه معمولاً اولین سوالی که از گروه‌ها می‌پرسم این است که چقدر بودجه برای مسائل فنی در نظر گرفته‌اید؟

رضایی: تلاش کردیم در همه قاب‌ها و نماها، در عمق تصویر شاهد یک نور امید باشیم. این نور نشانه آن است که در هر شرایطی امید به زندگی وجود دارد، حتی اگر برخی جلوی این نور را در زندگی دیگران گرفته باشند

* یعنی خیلی وقت‌ها بودجه در کیفیت یک فیلم کوتاه تعیین‌کننده است؟

رضایی: در بخش ابزار بله اما در زمینه نگاه حاکم بر یک فیلم، خیر. اگر من دوربین ارزان‌تری برای این فیلم در اختیار داشتم شاید کیفیت کار خروجی کمی کم‌تر می‌شد اما نگاهم قطعاً همین بود. نظمی که شما می‌گوئید حتی در پلان‌های روی دست هم وجود دارد، همچنان در کار وجود می‌داشت. در این پروژه از خیلی چیزها زدیم اما در نهایت ابزاری را تهیه کردیم تا به زبان سینما حرف‌مان را مطرح کنیم.

خلاقیت‌مان هم این بود که تلاش کردیم در همه قاب‌ها و نماها، در عمق تصویر شاهد یک نور امید باشیم. این نور نشانه آن است که در هر شرایطی امید به زندگی وجود دارد، حتی اگر برخی جلوی این نور را در زندگی دیگران گرفته باشند. میثم تأکید داشت در عین اینکه نگاه مستند می‌خواهیم به این روایت داشته باشیم، لازم نیست به‌گونه‌ای مستندنمایی کنیم که دوربین هر جایی سرک بکشد و هر چیزی را ثبت کند.

* شما به‌عنوان کارگردان چه نگاهی نسبت به این جنس واقع‌گرایی داشتید؟

مرادی: مهدی‌جان توضیحات اصلی را داد اما آنچه مدنظر داشتیم این بود که به صورت کنترل‌شده به سمت مستندنمایی حرکت کنیم و گرفتار اضافه‌گویی نشویم. به‌خصوص که در کنار مهدی رضایی، همه عوامل فنی ما، افراد کاربلدی بودند و جزو درجه‌یک‌های سینما به حساب می‌آیند. خودم هم در مقام کارگردان تلاش کردم تکنیکی که بلد هستم را به اندازه خرج کنم. نمی‌خواستم با قاب‌های چشم‌نواز و به‌رخ کشیدن توانمندی‌هایم چیزی را ثابت کنم.

* به‌عنوان سوال پایانی می‌خواستم بازگشت دیگری به متن داستان داشته باشیم؛ چرا بچه‌ها در روایت این فیلم هیچ بزرگ‌تری ندارند. چرا شاهد حضور سایه‌ای به نام پدر و مادر در داستان فیلم نیستیم؟

مرادی: در همان پاسخم به سوال ابتدایی به این نکته اشاره کردم که در واقعیت هم قربانی این پدیده کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرستی هستند که یا پدر ندارند، یا مادر ندارد و یا هر دو را! اتفاقاً همین بچه‌ها هستند که طعمه امثال نادرخروس‌ها می‌شوند. طبیعتاً سراغ بچه‌هایی نمی‌روند که اگر خراشی روی صورت‌شان بیفتد باید به صد نفر جواب پس بدهند. حرف اصلی فیلم هم توجه به همین کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست است که قربانی این اتفاق می‌شوند.

رسانه سینمای خانگی- فیلم سینمایی «دسته دختران» اکران آنلاین می‌شود

فیلم سینمایی «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی از پنجشنبه اکران آنلاین می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی، اکران آنلاین فیلم سینمایی «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی و تهیه‌کنندگی محمدرضا منصوری از پنجشنبه یک تیرماه آغاز می‌شود.

این فیلم که از سی فروردین ماه روی پرده سینماها آمده به فروش چهار میلیاردی دست پیدا کرده است.

فیلم سینمایی «دسته دختران» روایتی از زنان خرمشهر است که در ۳۴ روز مقاومت این شهر اسلحه بر دست در کنار مردان جنگیدند. این فیلم تنها اثر دفاع مقدسی این روزهای سینمای ایران است که منیر قیدی با بازسازی تصاویر زنده و مستند از نبرد خانه‌به‌خانه خرمشهر، اولین تصویر سینمایی با نگاه زنانه از آن مقاومت را خلق کرده است.

«دسته دختران» در جشنواره چهلم فیلم فجر نامزد دریافت ۷ سیمرغ بلورین شده بود.

در این اثر سینمایی علاوه بر نیکی کریمی، پانته‌آ پناهی‌ها، فرشته حسینی، هدی زین‌العابدین، صدف عسگری، حسین سلیمانی و مهدی حسینی وند به ایفای نقش می‌پردازند.

رسانه سینمای خانگی- کت چرمی با هزار نفر، سه میلیاردی شد

همزمان با سه میلیاردی شدن فروش فیلم سینمایی «کت چرمی» در سینماهای سراسر کشور، از پوستر جدید این فیلم رونمایی شد.

به گزارش سینمای خانگی خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی فیلم، فیلم سینمایی «کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیه کنندگی کامران حجازی از ۱۷ خرداد در سینماهای سراسر کشور اکران شده، تاکنون بیش از ۶۰ هزار مخاطب داشته و فروش آن از سه میلیارد هم گذشته است.

این فیلم که توانسته است پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی این روزهای گیشه سینمای ایران باشد روایتی ملتهب از قاچاق دختران را به تصویر می‌کشد.

طراحی پوستر «کت چرمی» را شکوفه بیاتی بر عهده داشته و همزمان با فروش بیش از سه میلیاردی این فیلم به طور رسمی از آن رونمایی شده است.

جواد عزتی، صابر ابر، گلاره عباسی، پانته‌آ پناهی‌ها، ستاره پسیانی، عباس جمشیدی‌فر، مائده طهماسبی، بهزاد خلج، امین میری، محمد صدیقی‌مهر، آیدا ماهیانی، سارا حاتمی، رویا تیموریان و سیامک احصایی گروه بازیگران «کت چرمی» را تشکیل می‌دهند.

این فیلم که سال گذشته در چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، توانست در ١٠ رشته نامزد شود و سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد.

«کت چرمی» محصولی از بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه ایوان آفرینش است و پخش آن را مؤسسه شهرفرنگ بر عهده دارد که فعالیتش را به‌تازگی و با این فیلم آغاز کرده است.

رسانه سینمای خانگی- آغوشم برای کار با جوان‌ها باز است

موزه سینمای ایران به مناسبت زادروز رضا کیانیان بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، موزه سینمای ایران در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز رضا کیانیان بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

رضا کیانیان درباره فیلم «باغ فردوس ۵ بعدازظهر» ساخته سیامک شایقی، گفت: این فیلم قصه عاشقانه‌ای داشت و با اینکه تاثیرگذار بود مخاطب را نیز با خود همراه می‌کرد.

وی ادامه داد: بعد از اکران فیلم از برخوردهایی که خانم‌ها با من داشتند متوجه شدم آن را دوست داشتند ضمن اینکه در گیشه نیز فروش خوبی داشت و مورد توجه قرار گرفت. یادم می‌آید به آقای شایقی گفتم دیالوگ‌های شخصیتی که قرار است من بازی کنم که نقش یک آقای دکتر بود را کم کند. او دلیلش را پرسید و من گفتم این کار یک تجربه برای من است تا بتوانم فیلمی را در سکوت بازی کنم و در عین حال برای خود آقای شایقی هم که به دنبال سکوت می‌گشت، خوب بود.

کیانیان با بیان اینکه در «باغ فردوس ۵ بعدازظهر» مثلث عشقی وجود داشت که بسیار مورد توجه جوان‌ها قرار گرفت، بیان کرد: خوشبختانه آقای شایقی پیشنهاد من را پذیرفت و دیالوگ‌هایم را کم کرد تا جایی که گاهی به یک نگاه و اشاره بسنده می‌کردم. این فیلم همچنین با هیجان نیز همراه بود زیرا در جایی دختر می‌خواست خودکشی کند و دکتر چندین طبقه را می‌دوید تا به او برسد که خود را از ساختمان به پایین پرت نکند و این یک هیجان بود که مخاطب آن را دوست داشت همچنین فرار از عشق و مثلث عشقی همه از جمله مواردی بود که تماشاگر را جذب می‌کرد.

وی مطرح کرد: از سیامک شایقی خاطره بدی ندارم، روی کارش بسیار متعصب بود و سر صحنه عصبانی می‌شد اما عصبانیتش برای بهتر شدن کار بود.

کیانیان در ادامه بیان کرد: همیشه دوست داشتم کمدی کار کنم اما کمدی‌هایی را دوست دارم که بیشتر موقعیت‌هایی کمیک داشته باشد که یک تجربه با آقای فرمان آرا در فیلم «دلم می‌خواد» داشتم که درواقع همان نوع کمدی بود که من دوست داشتم.

وی با بیان اینکه علاقه‌مند به کار کردن با کارگردان‌های جوان است، اظهار کرد: کار با کارگردان‌های جوان را دوست دارم به دلیل اینکه من معتقدم سینما برای آنها است اما به هرحال یک مواردی هم مُد می‌شود. به عنوان مثال، تعدادی بازیگر جدید می‌آیند و افرادی هم به عنوان نابازیگر وارد سینما می‌شوند اما چهره خوبی دارند تا آنجا که مردم و دوربین هم آنها را دوست دارد.

کیانیان توضیح داد: همچنین در سن و سال من هم افرادی وارد سینما می‌شوند که قبلاً بازی نکردند اما چهره و بازی خوبی دارند و تماشاگر هم آنها را دوست دارد که به نظر من اتفاق خوبی است و من نه تنها نسبت به این موضوع جبهه‌گیری ندارم بلکه آغوشم هم برای کارکردن با جوان‌ها باز است.

رسانه سینمای خانگی- واقعیت گیشه سینما از زبان فهیم

فهیم منتقد سینما نوشت: گیشه داشتن و فروش بالای فیلم قاعدتا باید مایه مباهات و خوش حالی باشد، اما دراین فقره فرق می‌کند چون که دقیقا وقتی فیلمی نازل در اجرا و بی‌مایه در محتوا است از آن تحت عنوان فیلم گیشه‌ای یاد می‌شده و می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از خبرگزاری فارس، طی روزهای گذشته موضوع فروش برخی از فیلم‌های سینمایی، یکی از مهمترین بحث‌های میدان فرهنگ و هنر کشور بوده است. برخی معتقدند فروش مطلوب فیلم و یا حتی پرتماشاگر بودنش معیار خوب یا بد بودن فیلم نیست. منتقدهای این وضعیت می‌گویند نباید چندان به فروش برخی از فیلم‌ها دلخوش کرد و این وضعیت کمک چندانی به کلیت سینمای کشور نمی‌کند. با این همه برخی دیگر فروش و جذب مخاطب را مهم‌ترین موضوع سینمای امروز می‌دانند و تا سرحد ممکن از این رویکرد دفاع می‌کنند.

*70 درصد فروش فقط برای یک فیلم

به طور مثال وقتی موضوع فروش آثار سینمایی در سه ماه گذشته را بررسی می‌کنیم حدود هفتاد درصد درآمد، از آن یک فیلم و سی درصد از آن دیگر فیلم‌ها بوده است. منتقدان معتقدند که فیلم‌های سینمایی باید کیفت داشته باشند و از زیبایی شناسی برخوردار باشند تا بتوانند سلیقه بسازند. آن‌ها فیلم را در کنار ویژگی سرگرم کنندگی، ساحتی از اندیشیدن می‌دانند. صورتی از تولید مفاهیم که می‌تواند خلاقانه و آفرینشگر باشد. در کنار این رویکرد، عده‌ای دیگر هستند که چندان به کیفیت و موضوعاتی مثل ساختار و زیبایی شناسی توجه‌ای ندارند و فقط معتقدند فیلم باید به هر طریقی بفروشد و مخاطبان را به سینما بکشاند. از این رو است که از آثار طنز و کمدی که کیفیت هنری چندانی ندارند دفاع می‌کنند. به این دلیل که این فیلم‌ها کمک می‌کنند که سینما زنده بماند و به بقای خود ادامه دهد.

*سرگرمی وجه مهم سینما است

در این بین یکی از منتقدان شناخته شده سینما نظر و نگاه دقیق و روشنگرانه‌ای به موضوع دارد. محمد تقی فهیم بین دو گونه فیلم، اول فیلم‌هایی که توسط ارگان‌های دولتی ساخته می‌شوند و از حمایت مالی برخوردارند، دوم فیلم‌های طنز که توسط بخش خصوصی معطوف به فروش و برای گیشه ساخته می‌شوند. فهیم طیف دوم را به روح سینما نزدیک‌تر می‌داند چرا که این فیلم‌ها مبحث سرگرمی را در نظر می‌گیرند و  تلاش می‌کنند برای مخاطب جذابیت داشته باشند. از نظر فهیم مشکل اصلی فیلم‌هایی که طی سال‌های اخیر با حمایت دولتی ساخته شده‌اند این است که مخاطب را پس می‌زنند و بیشتر تبدیل به بیانه و مقاله می‌شوند و از روح سینما فاصله می‌گیرند. شاید از همین رو است که عموم این فیلم‌ها در گیشه شکست می‌خورند و یا حتی به اکران نمی‌رسند.

*گلایه از اکران، میرکریمی تا فرحبخش

جدا از بحث فروش آثار طنز عدالت در اکران نیز یکی از دیگر موضوعاتی است که بسیار مورد بحث بوده است، به طور مثال میرکریمی کارگردان فیلم «نگهبان شب» از سانس‌های نامرغوب فیلمش در سینماها گله کرده بود. از سوی دیگر حسین فرحبخش تهیه‌کننده فیلم در حال اکران «شهر هرت» با انتقاد از شرایط نابرابر اکران، گفت: «اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است که نمونه آن را در چهل سال فعالیت گذشته خود ندیده‌ام و آنچه شاهدش هستیم یک جور مهندسی اکران به نفع یک فیلم خاص است که در عید بدون رقیب جدی به نمایش درآمد و امروز بعد از سه ماه اکران و با اضافه شدن فیلم‌های قابل توجهی که از هفته پیش اضافه شدند همچنان مانند روز اول می‌فروشد.»

محمد تقی فهیم  در دوشنبه نوشته‌های خود که هر هفته عموما معطوف به مباحث روز سینما و فرهنگ و هنر کشور نوشته می‌شوند با عبور از بحث‌های کلیشه ای و پرتکرار تلاش کرده است با طرح موضوع مهمی مانند تمایز رونق گیشه سالن سینما و پرتماشاگر شدن فیلم‌ها نگاهی دیگر به لایه‌های پنهان موضوع مورد بحث داشته باشد. 

*جنجال‌های اکران مبتذل شده است

فهیم نوشت: «احتمالا در جریان جنجال‌های چند روز گذشته فضای سینما پیرامون فیلم‌های درحال اکران هستید، اگر هم نیستید حتما با آن برخورد کرده‌اید ولی بی تفاوت از کنار آن گذشته‌اید چونکه این کشمکش‌ها دیگر از فرط تکرار مکرارات، پیش‌پا افتاده و مبتذل شده است. قرار نیست به خبر این قضایا بپردازم، بلکه مقصود طرح موضوع مهمی مانند تمایز رونق گیشه سالن سینما و پرتماشاگر شدن فیلم‌ها است.

اینکه اطلاق فیلم گیشه‌ای ناپسند و نوعی توهین است، ولی پرتماشاگر شدن یک فیلم، اعتبار و سرمایه تلقی می‌شود، مربوط به این سال‌ها نیست و اتفاقا از طول تاریخ سینما می‌آید و دلیلش هم برخی باندبازی‌ها و دور زدن‌ها تا گرفتن اکران و سپس دست به اقدامات ناپسند در مقطع اکران از سوئی است و تقابل و جنجال ازسوی دیگر که مثلا تبلیغی برای فیلم‌ها بشود و غیره.

هیچ وقت هم این به اصطلاح افشاگری‌ها و به هم پریدن‌ها در نهادهای صنفی و قانونی مورد رسیدگی و منتج به نتیجه نشده است وگرنه وقتی به آسانی می‌شود ادعای خرید فله‌ای بلیط سالن‌ها برای نگه داشتن فیلم روی پرده را ثابت کرد یا برعکس اگر اتهام است، گوینده را بازخواست کرد، چرا انجام نمی‌شود خود موضوع قابل بررسی است.

*گیشه‌ای که مایه مباهات نیست

همواره در مذمت گیشه و فیلم گیشه‌ای گفته و نوشته شده است. حتی استفاده از فیلم گیشه‌ای وارد ادبیات محاوره‌ای تماشاگران انبوه هم شده است. یعنی آثاری که برای مخاطبان انبوه ساخته شده است بعضا از سوی آنان با عنوان گیشه‌ای مورد نقد قرار گرفته و سازندگانشان مورد عتاب و سرزنش قرار گرفته‌اند. چرا؟ گیشه داشتن و فروش بالای فیلم قاعدتا باید مایه مباهات و خوش حالی باشد، اما دراین فقره فرق می‌کند چون که دقیقا وقتی فیلمی نازل در اجرا و بی‌مایه در محتوا است از آن تحت عنوان فیلم گیشه‌ای یاد می‌شده و می‌شود.

وجود آدم‌هایی نه از جنس سینما (و قبل‌تر ازآن نه از جنس هنر) در عرصه تولید فیلم، شعبه‌ای ایجاد کرده بودند(وهستند) که همانند دیگر بنگاه‌های اقتصادی مبتنی سود به هر قیمتی، فقط به فکر جیبشان بودند و لذا در بدنه فیلمفارسی برای فروش‌بیشتر، از مقطع تولید تا اکران دست به هر جنگولک بازی می‌زدند مثلا برای فروش فیلم‌های وارداتی بنجل‌شان در موقع پخش صحنه‌های رقص کافه‌ای مونتاژ می‌کردند و یا در میانه فیلم‌های ساخته خودشان که ضعیف بود صحنه‌های رقص عربی وصله می‌کردند و ازاین دست اقدامات تا نفوذ در جریان شبکه نمایش، صله دادن و رشوه گرفتن، طراحی پوستر مبالغه‌آمیز، آنونس‌های غیرواقعی، شایعه سازی و پشت هم اندازی تا بلکه بااین تمهیدات فیلم‌هایشان فروش کند که بعضا موفق هم می‌شدند خصوصا اگر جریانات روشنفکری در کنارشان قرار می‌گرفتند مثلا برایشان فیلمنامه می‌نوشتد، پیشنهاد ابتذال بیشتر در گرایش محتوایی می‌دادند، تیتر و موضوع سخنرانی جنجالی و مصاحبه می‌ساختد و …

*گیشه‌ای سازان با خلاقیت فاصله دارند

بی تردید فیلم‌هم مانند هر‌کالای دیگری در جهان متکثر کنونی نیازمند تبلیغات است. هر نوع معرفی خلاقانه و ترغیب کننده مخاطب برای فیلم قابل تایید و حمایت است ولی در روندی معمول، پشت فیلم‌های گیشه‌ای افراد (تهیه‌کنندگان)ی بودند و هستند که با اندیشه و خلاقیت فاصله داشته و حتی به لحاظ ریخت شناسی و بیان، اساسا متعلق به محیط فرهنگی نبوده و نیستند، برای همین فیلم را «نون دونی» می‌دانند و فرقی میان فروش خودرو و فیلم قائل نیستند.

محمد خزاعی، ریس سازمان سینمایی، چند روز قبل در هرمزگان بدرستی از شعار  اخلاق و هویت سینمای ایران گفت. اخلاق تنها در محتوا و گرایش مضمونی فیلم‌ها تجلی نمی‌یابد بلکه یک روی سکه آن در پشت صحنه و مراودات فیمابین اهمیت پیدا می‌کند. تردید نکنید که بی‌اخلاقی‌های اکران عنصری قابل تعمیم به مضامین آثار است چون سرچشمه نشر آنها یکی است. هفته آینده درباره هویت خواهم نوشت.»

رسانه سینمای خانگی- آیا در اکران فیلم‌ها عدالت وجود دارد؟

داود توحیدپرست کارگردان سینما گفت: ما باید برای همه افراد جامعه هنری شرایطی فراهم کنیم که در میدان مسابقه توانایی های خود را بروز بدهند!

رسانه سینمای خانگی، داود توحیدپرست کارگردان سینما در خصوص اجرای عدالت در سینما به ویژه در حوزه اکران گفت: اگر ما ایرانی مسلمان و شیعه هستیم قطعاً عدالت طلبی و عدالت گستری در ذات مان باید ریشه کرده باشد و ما باید برای همه افراد جامعه هنری شرایطی فراهم کنیم که در میدان مسابقه توانایی های خود را بروز بدهند و بهترین ها در شرایط برابر شناخته و تشویق بشوند!

کارگردان فیلم های سینمایی «معصوم» و «نامزد آمریکایی من» در گفتگو با سینماپرس، افزود: در ابتدا لازم می دانم عدالت را از نظر خودم تعریف کنم. به نظر من عدالت یعنی فراهم کردن شرایط مساوی و برابر برای همه افراد جامعه برای شناسایی و تشویق بهترین ها و برترین ها!

وی ادامه داد: این تعریف من از عدالت هست! مثلاً شما در ورزش کشتی می خواهید به بهترین ها و برترین ها برسید طبیعی است که باید برای همه آن ها مسابقات انتخابی بگذارید و با تجربه و غیر با تجربه و جوان مدعی و پیر مدعی را در میدان مسابقه باید محک بزنید؛ تجربه ثابت کرده که خیلی از قهرمان ها به خیلی از جوان ها در میدان مسابقه باخته اند و بالعکس!

توحیدپرست خاطرنشان کرد: این موضوع در عالم هنر به خصوص سینما نیز مصداق دارد! خیلی از جوان ها با فیلم اول شان نشان دادند که از خیلی از با تجربه تر ها و پیرهای استخوان خورد کرده فیلم های بهتری ساخته اند و البته بالعکس؛ بنابراین ما و شما نمی توانیم از دایره عدالت خارج بشویم.

این سینماگر با بیان اینکه به نظر من جدا از هر شایعه و هر خبری درباره توانایی های هر فرد هنری در ایران باید در هنگام توزیع امکانات شرایط برابر و مساوی برای همه فراهم بشود اظهار داشت: نمی شود که یک نفر پابرهنه و یک نفر سوار بر بنز آخرین سیستم مسابقه بدهد؛ نمی شود که یک نفر با بودجه بی انتها و یک نفر مثل من با بودجه خیلی کم فیلم بسازد و توقع از من این باشد که برنده این مسابقه ناعادلانه باشم!

وی متذکر شد: به هر حال این خودی و غیر خودی باید از بین برود و ای کاش این تصور ما قبل قرون وسطایی از بین برود که فلانی چون امتحان پس داده و مثلاً در مسابقات جهانی طلا گرفته حتماً در المپیک هم طلا می گیرد! این غلط اندر غلط است و تجربه هم این نظر من را ثابت کرده است.

کارگردان فیلم سینمایی «شیرین قناری بود» تأکید کرد: بهترین کارگردان سینما و بدترین کارگردان سینما در ایران به نظر من فقط ۲۰ درصد اختلاف کیفی دارند و آن هم به شرایط نابرابری برمی گردد که برای این ها فراهم می کنند. فرقی بین هیچ انسانی نباشد و برای شناسایی بهترین ها باید شرایط مساوی برای همه فراهم بشود.

توحیدپرست سپس با اشاره به حوزه اکران که از بی عدالتی فراوان رنج می برد خاطرنشان کرد: بنده معتقدم در ابتدا باید برای همه فیلم ها شرایط مساوی در اکران به وجود بیاید! به این معنا که همه فیلم ها این امکان را داشته باشند که حداقل یک هفته به اجبار مثلاً در ۲۰ سینما اکران بشوند اما فروش فیلم در اینجا تعیین کننده است! فروش فیلم در زمینه اکران یعنی همان برنده شدن در مسابقه انتخابی در کشتی و طبیعی است که هر فیلمی که از نظر عموم مردم مورد استقبال قرار گرفت باید مدت زمان بیشتری اکران بشود.

وی ادامه داد: در هند فیلمی داریم که ۱۰ سال است اکران می شود و این عین عدالت است؛ هنری و مبتذل هم ندارد! هر فیلمی که مورد استقبال مردم قرار گرفت باید به اکران ادامه بدهد! حتی تا ۱۰ سال یا ۲۰ سال یا بیشتر!

این کارگردان در پایان این گفتگو افزود: خیلی از فیلم های هنری و اجتماعی و حتی جنگی بوده اند که خیلی فروش کرده اند. متر و معیار در این بخش استقبال عموم مردم و فروش فیلم است! اما با تعریفی که من ارائه کردم حتماً باید برای همه فیلم ها شرایط مساوی و برابر فراهم بشود و سپس اگر فیلمی در هفته اول یا هفته دوم که اکران اجباری دارد فروش نکرد حتماً باید از ادامه اکرانش جلوگیری شود این به نظر من عین عدالت است! سینما دار گناهی نکرده است که به زور مثلا شمشیر فیلمی را بیشتر از حدی که عدالت به ما می گوید اکران کند و پول آب و برق و گاز و کارکنانش را در نیاورد و بدبخت بشود!

خروج از نسخه موبایل