قادر آشنا دبیر دومین جشن «مهر سینمای ایران» در یک نشست خبری به ارائه توضیحاتی درباره این رویداد پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، نشست خبری دومین جشن «مهر سینمای ایران» به دبیری قادر آشنا صبح امروز سهشنبه ۲۱ شهریور همزمان با روز ملی سینما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست قادر آشنا گفت: سال گذشته اولین دوره این رویداد را برگزار کردیم، با توجه به اینکه میخواستیم روز ملی سینمای ایران را صرفاً در تهران جشن نگیریم و بنا داشتیم آن را عمومیت ببخشیم این رویداد را راهاندازی کردیم. ضمن اینکه در جشنهای قبلی تنها تهیهکننده و کارگردان دیده میشدند اما هیچگاه به دارندگان آموزشگاهها، استانداران دغدغهمند در حوزه سینما و … توجه نمیشد، تجلیلها هم به جشنوارهها معطوف بود برای همین سال گذشته جشن «مهر سینمای ایران» را راهاندازی و در ۲۲ استان این جشن را برگزار کردیم و ۳۸ هنرمند استانی مورد تجلیل قرار گرفت.
آشنا ادامه داد: امسال هم از اردیبهشت شروع به کار کردیم و به اداراتکل نامه زدیم تا ببینیم با برگزاری این جشن موافق هستند یا نه که همه استانها اعلام آمادگی کردند. از همین رو با حضور مدیران فرهنگی و مدیران امنیتی استانها، مشارکت صدا و سیما، انجمن سینمای جوانان و … استانها برای برگزاری این جشن اعلام تمایل کردند.
وی با بیان اینکه این جشن در تهران سیزدهم مهر برگزار میشود، مطرح کرد: از سه مستندساز برتر، سه فیلم کوتاهساز، سه انیمیشنساز، دفاتر موفق انجمن سینمای جوانان ایران، سه استاندار که در حوزه زیر بنایی کمک کردهاند، سه مدیرکل دغدغهمند، وزرای حامی، هنرمندان پیشکسوت، کسانی که به حوزه زیر ساخت چه در بخش خصوصی چه دولتی توجه کردهاند، پرفروشترین فیلم، پرکارترین تهیهکننده و کارگردان، سه نویسنده برتر، پژوهشگر برتر کشور و … تجلیل میشود و بنا داریم به صورت جدی از هنرمندان استانی قدردانی کنیم. در نظر داریم جشن «مهر سینمای ایران» را برجسته کنیم که این امر از ابتکارات آقای اسماعیلی وزیر ارشاد بود.
در ادامه محمدرضا سوقندی مطرح کرد: در دولت سیزدهم یک رویکرد تمام قد نسبت به استانها و شهرستانها شکل گرفت. این را نه به عنوان یک خدمتگزار که به عنوان کسی که پیش از این در شهرستانها مدیر بوده میگویم. برای مثال محمد خزاعی با هیأتی در سختترین شرایط به بیش از ۲۰ استان سفر کرد، او این موضوع را از مناطق محروم هم شروع کرد، به نحوی که ما چهره به چهره با دستاندرکاران سینما نشست داشتیم، بخشی از دستاورد این نشستها، تصویب ۱۶۱ مصوبه در حوزه زیرساخت، تولید، رویداد و … بود به طوری که امروز تمام واحدهای سازمان سینمایی به استانها توجه میکنند.
وی ادامه داد: اگر قرار است تحولی در عرصه سینما رخ بدهد این تحول از شهرستانها خواهد بود، رویداد مهر سینمای ایران هم در همین چرخه تعریف میشود. مهر سینما فرصتی برای دیدن خود سینما است. قبلاً طرحهایی برای روز ملی سینما اجرا شد تا مردم با سینما آشتی کنند. به نظرم تولید نباید وابسته به حمایت باشد بلکه باید در سبد استفاده مردم قرار بگیرد چون امروز از لحاظ مخاطب وضعیت خوبی نداریم. صرف اینکه تعداد سالنها و صندلی را افزایش بدهیم نامش توسعه نیست اگر هم توسعه باشد، نامش رشد نیست چون رشد سینما با مخاطب است. «مهر سینمای ایران» میخواهد سینما را در سبد مردم قرار بدهد وقتی نخبگان و مردم سواد رسانهای و سینمایی داشته باشند آنگاه شاهد ابتذال علمی در سینما نخواهیم بود چون ابتذال فقط اخلاقی نیست. محرکهای ما در حوزه سینما فعال نیست. هدف این جشن عمومیسازی سینما و افزایش سواد رسانهای در سینماست.
سپس آشنا درباره بخش مردمی این رویداد گفت: سال گذشته به دلیل هفته «مهر سینمای ایران» بلیت سینماها نیمبها شد، برای امسال هم در ادامه تصمیم خواهیم گرفت. البته ما پیشنهاد این موضوع را دادهایم.
وی در پایان درباره تجلیلها در استانها گفت: افراد استانی در استانها مورد تجلیل قرار میگیرند.
گنجینه «محمدرضا دلپاک» طراح صدا، صداگذار پیشکسوت سینمای ایران و مدرس سینما در موزه سینمای ایران راهاندازی شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، همزمان با روز ملی سینما سیمرغها، جوایز، اسناد و یادگاریهای «محمدرضا دلپاک» به موزه سینما اهدا شد.
سیمرغ بلورین از نوزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر به عنوان بهترین صداگذار برای فیلم «باران»، سیمرغ بلورین از سیامین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به عنوان بهترین صداگذار برای فیلم «خرس»، سیمرغ بلورین از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر به عنوان بهترین صداگذار برای فیلم «تولد یک پروانه»، سیمرغ بلورین از سی و یکمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «برلین ۷-»، تندیس خانه سینما برای فیلم «زیر پوست شهر»، تندیس جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی به عنوان بهترین طراحی صدای برای فیلم «لانتوری»، تندیس جشن حافظ برای فیلم «شبهای روشن»، دیپلم افتخار از هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم «رنگ خدا»، دیپلم افتخار از بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم «درباره الی»، گواهی عضویت در آکادمی اسکار از سال ۲۰۱۷ تا اکنون، ریل صوتی فیلم «روز واقعه»، قاب عکس پرتره محمدرضا دلپاک، کتاب با امضاء زنده یاد «عباس کیارستمی» از جمله تندیسها، دیپلم افتخار و یادگاریها و جوایزی هستند که توسط این هنرمند برجسته در موزه سینما به یادگار گذاشته شد.
محمدرضا دلپاک طراحی و صداگذاری فیلمهایی همچون روز واقعه، بچههای آسمان، طعم گیلاس، رنگ خدا، میکس، زیر پوست شهر، باد ما را خواهد برد، باران، شبهای روشن، بید مجنون، گیلانه، آواز گنجشکها، خاک آشنا، جدایی نادر از سیمین، نارنچی پوش، فروشنده، قهرمان، خورشید، آفساید، تولد یک پروانه، لانتوری، مثل یک عاشق، شیرین، لامینور را بر عهده داشته است.
محمد یراقی کارگردان و نویسنده فیلم کوتاه «جهان غیر موازی» به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این اثر پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی، محمد یراقی کارگردان و نویسنده فیلم کوتاه «جهان غیر موازی» که به تازگی فرآیند تولید را پشت سر گذاشته است در گفتگو با مهر با درباره این پروژه توضیح داد: فیلم «جهان غیرموازی» برایم تجربه فوقالعاده و بهخصوصی بود. از یک سو، کار با تعداد زیادی بازیگر، بهویژه کودکان خردسال و از سوی دیگر، فیلمبرداری در مناطق پرتراکم تهران چالشهایی را برایم به همراه داشت اما به طور کلی از نتیجه این تلاشها بسیار خرسندم چون با تعامل خوب با تیمم، موفق شدیم به بهترین شکل ممکن آنچه را در ذهنمان طراحی کرده بودیم، به تصویر بکشیم.
وی درباره طراحی ایده این فیلم کوتاه گفت: روزی در خیابان ولیعصر (عج) یک دختر بچه پنج یا شش ساله را که آدامس میفروخت، دیدم، با پدرش که روی ویلچر نشسته بود و دستگاه اکسیژنی به ویلچر پدر متصل بود، آنها در کنار خیابان ایستاده بودند. دختر خیره شده بود به یک عروسک کوچک که دست فروشی کمی آنطرفتر میفروخت. این تصویر مدت زیادی در ذهنم باقی مانده بود و من برای مدت زمان طولانی تصویر این دختر و زندگیاش را تصور میکردم. سعی داشتم به تخیل و درک عمیقتری از دنیای افراد مانند او برسم. به مرور زمان، این تصویر به یک ایده کاملتر و پیچیدهتر برای فیلمنامه «جهان غیر موازی» تبدیل شد. با این داستان، به نحوی سعی داشتم به واقعیتهای زندگی افرادی که در شرایط مشابه این کودک هستند، نزدیکتر شوم. از این طریق به تمایزهای بین دنیای خیالی این کودکان و جامعه واقعی پرداختم. این تصویر بهعنوان منبع اصلی شکلبندی داستان و زمینهسازی برای فیلمنامه «جهان غیر موازی» مورد توجه قرار گرفت.
انتخاب ۳۰ بازیگر برای یک فیلم ۲۰ دقیقهای
یراقی با بیان اینکه بیش از ۳۰ بازیگر در این فیلم کوتاه ۲۰ دقیقهای ایفای نقش کردند، مطرح کرد: اغلب بازیگران ما کودکانی با میانگین سن ۶ تا ۹ سال بودند. انتخاب این بازیگران بسیار دشوار بود چون از این سنین عموماً انتظار بازیگری در یک فیلم را نمیتوان داشت. ما براساس ظاهر، چهره، لحن صدا و میمیک بازیگران، تصمیمگیری میکردیم و در انتخابها، تلاشمان این بود که بازیگران به صورت ظاهری شبیه به آن کاراکتری باشند که من در ذهنم ساخته بودم. با این همه، اصلیترین نگرانی من در طول تصویربرداری، سلامتی این بچهها بود.
وی افزود: ما در مکانهای واقعی شهر فیلمبرداری میکردیم و هیچکدام از لوکیشنهای استفاده شده در فیلم از پیش طراحی شده نبودند، به عنوان مثال، در چهارراه سرو سعادتآباد یکی از پرترافیکترین تقاطعهای منطقه غرب تهران، بازیگران کودک در میان خودروها حرکت میکردند و ما همزمان با تصویربرداری، باید مراقب میبودیم که هیچ اتفاقی برای آنها نیفتد و از گم شدن یا به خطر افتادن آنها جلوگیری میکردیم. حتی برای اطمینان از سلامت آنها، رفت و آمد خودروها در این تقاطع را قبل و بعد از تصویربرداری بررسی میکردیم تا مطمئن شویم که هیچ اتفاقی برای بازیگرانمان نمیافتد در نهایت با تمام چالشها و فشارها، توانستیم از این موقعیت پیروز خارج شویم و فیلم را به خوبی به پایان برسانیم.
سرمایهگذاران علاقهای به فیلم کوتاه ندارند
این کارگردان درباره تأمین بودجه برای فیلم کوتاه اظهار کرد: در صنعت سینمایی ایران و کشورهای دیگر که حداقل من با آنها آشنایی دارم، تولیدکنندگان و سرمایهگذاران به طور کلی به فیلمهای کوتاه علاقه زیادی ندارند. این موضوع تا حدی قابل درک است، چون فیلمهای کوتاه معمولاً تعداد مخاطبان بسیار کمتری دارند و از نظر سودآوری هم به میزانی که توجه تهیهکنندگان جلب شود، سودآور نیستند. به همین دلیل، تهیهکنندگان و استودیوهای فیلمسازی اغلب ترجیح میدهند روی پروژههای کمریسک و با مخاطب بیشتری سرمایهگذاری کنند.
وی افزود: البته در این میان نیز استودیوها، شرکتها و حتی افرادی وجود دارند که به دنبال حمایت از فیلمهای کوتاه و ایجاد فرصت برای فیلمسازان تازه نفس هستند از این رو این امکان وجود دارد و غیر قابل دسترس نیست. به عبارت دیگر، اتصال به این دسته از حامیان و پشتیبانان برای فیلمسازان کوتاه همیشه چالشهایی خاص خودش را داراست. از طرفی از تجربهام میتوانم بگویم که ورود به مسیر دستیابی به افراد و شرکتهای حمایتکننده بسیار دشوار است و این امر در برخی موارد ممکن است آزاردهنده هم باشد. به همین دلیل من شخصاً از تمرکز بر این مسیر فعلاً استقبال نمیکنم.
یراقی در ادامه با اشاره به بازخورد مخاطبان از یک فیلم کوتاه توضیح داد: تجربه ارتباط با تماشاگران و بازخوردهایشان بین فیلمهای کوتاه و بلند تفاوتهایی دارد. طبیعتاً میزان بازخورد ارتباط مستقیمی با تعداد تماشاگران دارد و به همین دلیل تعداد بازخوردهای فیلمهای بلند و کوتاه معمولاً قابل مقایسه نیست اما از تجربه خودم میتوانم بگویم که در فیلمهای بلند به دلیل طولانی بودن داستان و عمق شخصیتها، ممکن است تماشاگران به صورت عمیقتری با داستان و شخصیتها همدرد شوند و احساسات گوناگونی را تجربه کنند. این میتواند منجر به بازخوردهای متنوع و عمیقتری از سوی تماشاگران شود.
این کارگردان یادآور شد: همچنین برای فیلمهای بلند معمولاً جشنوارهها و نمایشگاههای بینالمللی نیز مهم هستند و این میتواند به بهبودی در انتقادات و نظرات ارائه شده منجر شود. در مقابل، فیلمهای کوتاه به دلیل محدودیت زمانی، باید در کمترین زمان ممکن تأثیر و حرف خود را به تماشاگران منتقل کنند. به همین دلیل، تماشاگران ممکن است بیشتر به جزئیات تکیه کنند و با دقت بیشتری به فیلم نگاه کنند. این ممکن است باعث شود که بازخوردهای دقیقتر و پررنگتری از سوی تماشاگران در مورد جزئیات داستان، کارگردانی و هنر تصویری داشته باشیم. بنابراین، هر ۲ نوع فیلم با تفاوتهای خاص خودشان با فرآیند دریافت بازخورد از تماشاگران روبرو میشوند که نوع بازخوردها به محدودیت زمانی و عمق و نوع روایت داستان مرتبط است.
آیناز فکور، عباس ایمانی، داوود محمدآبادی، پیام حقنژاد، مهدی هاشمی، غزل کوچکبیگ، محمد سوری، شادی گلمحمدی، فرخنده فرمانیزاده، ثمین استادی، علیرضا دانیالپور، فرشاد اکبری، امیرسام برکتی، علیسان نجابتخواه، محمد محبی، متین محبی، ابراهیم غزی، محمد استادی، راستین اسفندیاری، سدنا بارونی، زهرا رحیمی، امیررضا صیاد، الینا موفقی، سامیار فرخزاد بازیگران فیلم کوتاه «جهان غیر موازی» هستند.
دیگر عوامل این فیلم عبارتند از مدیر صدابرداری: مصطفی بهمنی، مدیر فیلمبرداری: پارسا مجد، تدوین: لیلی نوروزی، طراحی صدا: ندا محسنی، آهنگساز: مهدی شیروانی، سرپرست گروه کارگردانی و برنامهریز: بهزاد صفار، منشی صحنه: مائده رفیعی، طراح صحنه: مسعود رحیمی، طراح لباس: محمد مهری، مجری طرح: پارسا مجد، گریم: نسترن گلیزاده، جلوههای بصری: بیتا اخلاقی، اصلاح رنگ: فربد جلالی، عکاس: مونا ورمزیار، طراح پوستر: بهمن قهاری.
در خلاصه داستان فیلم آمده است: اتفاقاتی که در عصر حاضر در حال رخ دادن هستند متعلق به جهان موازی یا غیرواقعی نیستند و همه ما در وقوع آنها مقصر یا تأثیر گذاریم.
متأسفانه ما در ایران دچار جشنواره زدگی هستیم. دچار قهرمان پروری های کاذب هستیم و کارهایی که می کنیم اغلب بی بازده و بی ثمر و بی اثر است!
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، امید نیاز کارگردان سینما در خصوص تداوم تصمیمات و کارهای غلط در حوزه سینمای بحران زده کودک و نوجوان در آستانه برگزاری جشنواره فیلم کودک گفت: جشنواره فیلم کودک تنها برای سیگار فروش نزدیک به هتل هنرمندان و تورهای گردشگری اصفهان دستاورد دارد چرا که آن ها از برگزاری این جشنواره منافع زیاد می برند و متأسفانه سینمای ایران و سینماگران حوزه کودک و نوجوان هرگز شاهد دستاورد جدی در این رویداد نبوده اند.
کارگردان فیلم سینمایی «همسر دات کام» در گفتگو با سینماپرس، افزود: متأسفانه تجربه ثابت کرده ما در سینمای کشورمان به ویژه سینمای کودک و نوجوان دنبال انجام کارهای مفید نیستیم.
وی یادآور شد: جشنواره فیلم کودک و نوجوان یک زمان به جشنواره های معتبری مثل جیفونی تنه می زد و هم راستا با آن ها در حال حرکت بود. در روزگار نه چندان دور ویترین سینمای ایران با فیلم های کودک بود و در دنیا سینمای ایران را با آثار درخشانی مانند «بچه های آسمان» و «خانه دوست کجاست؟» می شناختند اما متأسفانه امروزه به دلیل سهل انگاری مدیران فرهنگی و سینمایی کار این سینما به جایی رسیده که جز ویران سرایی از آن باقی نمانده است.
نیاز سپس با اشاره به برگزاری جشنواره فیلم کودک و نوجوان تصریج کرد: آفتابه لگن هفت دست ولی شام و نهار هیچی بهترین توصیف برای این رویداد است! حقیقتاً من نمی دانم چرا مدیران سینمایی سراسیمه چند ماه مانده به برگزاری این رویداد چند تله فیلم بی ارزش افتضاح و عاری از فرهنگ و هنر را می آورند و جدول نمایش پر می کنند و با افتخار می گویند که جشنواره برگزار کرده اند؟
این سینماگر متذکر شد: جشنواره ای که فیلم هایش اکران عمومی نمی شود چه ثمری دارد؟ جشنواره ای که جایی برای تبادل افکار و اندیشه ها نیست اصلاً چرا باید برگزار شود؟ جشنواره ای که حتی توان آن را ندارد که فیلمسازان را با هم آشنا کند بود و نبودش چه معنایی دارد؟ جشنواره ای که یک بازار فیلم درست ندارد و نمی تواند با دنیا ارتباط برقرار کند چرا باید برگزار شود؟
کارگردان فیلم سینمایی «ب-۱۲» خاطرنشان کرد: مهمترین ضلع سینمای کودک و نوجوان مخاطب است که متأسفانه سال های متمادی است این سینما مخاطبان خود را نیز از دست داده است. گذشت زمانی که فیلم هایی مانند «پاتال و آرزوهای کوچک» و «مدرسه موش ها» و آثار مجید مجیدی و زنده یاد عباس کیارستمی و… تولید و اکران می شد و مردم با جان و دل به تماشای آن ها می رفتند و در جشنواره های خارجی هم از آن ها استقبال می شد.
نیاز تأکید کرد: سینماگران حوزه کودک و نوجوان امروزه به دلایل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و عدم انگیزه بیکارند. من به عنوان عضو کوچکی از سینمای کودک امکان کار ندارم. وقتی فیلمنامه کودک را به دفتر هر تهیه کننده ای می برم می گوید کار کودک نمی کنم چون بازار ندارد چون اکران درست نمی گیرد؛ متأسفانه هرچه می کشیم از سیاست گذارانی است که حتی از تأمین یک باکس اکران برای فیلم های کودک هم عاجز هستند.
وی در همین راستا ادامه داد: متأسفانه ما در ایران دچار جشنواره زدگی هستیم. دچار قهرمان پروری های کاذب هستیم و کارهایی که می کنیم اغلب بی بازده و بی ثمر و بی اثر است! متأسفانه حتی با تغییر مدیران اتفاقی رخ نمی دهد چرا که خانه از پای بست ویران است. ما کلی جشنواره در سینما داریم اما هیچ خروجی ندارند و نهایت کارمان در سینما این شده که مخاطبان به سمت فیلم هایی مانند «فسیل» بروند!
نیاز در پایان این گفتگو افزود: آقایان از خودتان سوأل کنید چرا هنرمند در خانه است؟ چرا دولت سازوکار فرهنگی برای اکران و بازگشت و عرضه محصول آن ها ندارد؟ چرا برخی نگاه ها به سینمای کودک و نوجوان ساده انگارانه است؟ چرا کسی به دغدغه های سینماگران اهمیت نمی دهد؟
طی هفته اخیر کاهش مخاطبان سینما در سراسر کشور خودنمایی می کرد به نحوی که فیلم صدر جدول پس از مدت ها مخاطبی زیر ۱۰۰ هزار نفر داشت از سوی دیگر ۱۴ فیلم در حال اکران نیز روی هم رفته تنها مخاطبانی در حدود ۱۳ هزار نفر داشتند.
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، «فصل ماهی سفید» قربان نجفی به عنوان کم مخاطب ترین فیلم هفته تنها ۱۳ قطعه بلیت فروخت و «میان صخرهها» مختار عبدالهی با ۳۶ مخاطب در سراسر کشور دومین فیلم کم مخاطب هفته شد!
در همین راستا «بابا سیبیلو» ادوین خاچیکیان تنها به فروش ۴۴ قطعه بلیت در سراسر کشور رضایت داد و «پرونده باز است» کیومرثپوراحمد نیز کلا ۷۳ مخاطب داشت.
بر اساس اعلام سایت سمفا تا ساعت ۱۰ جمعه هفدهم شهریور ماه «تصور» علی بهراد نیز تنها ۱۵۵ نفر مخاطب داشت، «نگهبانشب» رضا میرکریمی ۱۷۳ نفر را به سالن های سینما کشاند و «شهرک» علی حضرتی نیز به ۱۷۷ مخاطب رضایت داد.
«ستون ۱۴» امیرحسین همتی ۶۵۱ مخاطب و «معجزه عشق» محمدرضا ممتاز نیز تنها ۸۵۵ بیننده داشت. «سه کام حبس» سامانسالور با ریزش شدید مخاطب مواجه شد و تنها ۱۵۰۶ مخاطب داشت و «دست انداز» کمال تبریزی نیز نتواست بیش از ۱۵۴۸ مخاطبرا جذب سالن ها کند و «مصلحت» حسین دارابی نیز به ۱۵۶۱ مخاطب رضایت داد!
میزان مخاطب سایر فیلم ها نیز به شدت بحرانی بود و کاهش شدید مخاطب بسیار چشمگیر خودنمایی میکرد؛ «بعد از رفتن» رضانجاتی تنها ۳۱۶۹ مخاطب داشت و «کت چرمی» حسین میرزامحمدی به حدود ۳۳۰۰ مخاطب رضایت داد.
این آمار نشان از آن دارد که ۱۴ فیلم در حال اکران مخاطبانی حدود ۱۳ هزار نفر داشتند که این میزان مخاطب با احتساب جمعیت ۸۵میلیون نفری کشور رسما هیچ محسوب می شود!
بر همین اساس حتی فیلم های پرفروش هفته های اخیر نیز کاهش چشمگیر مخاطب را تجربه کردند. «فسیل» کریم امینی بعد از مدتها مخاطبانی زیر ۱۰۰ هزار نفر داشت و به حدود ۸۷ هزار مخاطب اکتفا کرد. «شهر هرت» دیگر اثر این کارگردان نیز به عنوانپرمخاطب ترین فیلم هفته تنها حدود ۶۳ هزار نفر مخاطب در سراسر کشور داشت. «نارگیل ۲» سید داود اطیابی نیز به ۳۳ هزارمخاطب بسنده کرد و رتبه سوم جدول فروش هفتگی را از آن خود نمود.
فیلم سینمایی «سه کام حبس» از ۲۲ شهریور اکران آنلاین میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی فیلمنت، فیلم سینمایی «سه کام حبس» به نویسندگی و کارگردانی سامان سالور و تهیهکنندگی ساسان سالور از چهارشنبه ۲۲ شهریور ماه ساعت ۲۰ بهطور اختصاصی در بخش «سینما آنلاین» این پلتفرم اکران آنلاین خواهد شد.
فیلم «سه کام حبس» پنجمین ساخته سینمایی سامان سالور است که برای نخستین بار در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت و موفق به نامزدی در چند رشته شد. همچنین در چند جشنواره جهانی نیز موفقیتهایی را کسب کرده است.
«سه کام حبس» در ژانر درام اجتماعی قرار میگیرد و گفته می شود پرفروشترین فیلم اجتماعی اکران سال ۱۴۰۲ است.
در این فیلم بازیگرانی چون محسن تنابنده، پریناز ایزدیار، سمیرا حسنپور و… ایفای نقش میکنند.
نسیم و مجتبی زوج جوانی هستند که تازه صاحب فرزند شدهاند و در جنوب تهران زندگی خوب و ساده ای دارند. مجتبی ظروف پلاستیکی یکبارمصرف میفروشد و نسیم عروسک درست میکند و ترشی خانگی تهیه میکند. یک روز مجتبی تصادف میکند و نسیم تمام تلاش خود را برای نجات خانواده اش در غیاب او انجام میدهد، اما…
تهیهکننده سری فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» درباره حضور مجدد «جانی دپ» در این مجموعه گفت آینده هنوز مشخص نیست.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «کریگ مازن» نویسنده «دزدان ردیایی کارائیب ۶» اخیراً به لس آنجلس تایمز گفته است که فیلمنامه قسمت جدید این سری فیلم آنقدر عجیب است که از تصمیم کمپانی دیزنی برای خرید آن شگفت زده شده است.
ورایتی در تابستان ۲۰۲۰ گزارش داد که دیزنی در مراحل اولیه ساخت دو فیلم «دزدان دریایی» است: یک فیلم با حضور «مارگو رابی» و ششمین فیلم در فرانچایز اصلی نوشته کریک مازن و تد الیوت است که «الیوت» پیش از این در نویسندگی چهار قمسمت اول نیز مشارکت داشته است.
آخرین فیلم «دزدان دریایی»، «مردگان حکایت نمیکنند» در سال ۲۰۱۷ اکران شد. «مارگو رابی» در نوامبر گذشته اعلام کرد که فیلم «دزدان دریایی کارائیب» که قرار بود او در آن بازی کند فعلا کنار گذاشته شده است.
با این حال «جری بروکهایمر» تهیهکننده سری فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» میگوید فیلمنامه «دزدان دریایی» با حضور «مارگو رابی» در نقطهای مشخص میآید و این پروژه کاملاً مرده نیست، اما دیزنی به جای آن فیلمنامه نوشته «مازن» و «الیوت» را در اولویت قرار داده است. طرح داستان فیلم قسمت ششم «دزدان دریایی کارائیب» همچنان مخفی مانده است و مشخص نیست که این فیلم شامل بازگشت شخصیت جک اسپارو با بازی «جانی دپ» خواهد بود یا خیر. فعالیت «جانی دپ» در سالهای اخیر تحت تاثیر دعوای حقوقی او با همسر سابقش «امبر هرد» بسیار محدود شده است.
فیلمهای قبلی «دزدان دریایی کارائیب» با بازی «جانی دپ» در نقش کاپیتان جک اسپارو، ۱.۵ میلیارد دلار در داخل و ۳.۰۷ میلیارد دلار در سطح بینالمللی فروش داشتند. مجموع فروش داخلی فیلم «مردگان حکایت نمیکنند» محصول ۲۰۱۷ به ۱۷۲ میلیون دلار رسید، در حالی که این فیلم در بازارهای خارجی ۶۲۲ میلیون دلار فروش داشت. هر پنج فیلم «دزدان دریایی» بیش از ۶۵۰ میلیون دلار در سرتاسر جهان فروختند و «صندوقچه مرد مرده» و «سوار بر امواج ناشناخته» هر دو از مرز یک میلیارد دلار عبور کردند.
قسمت سوم از فیلم اکشن «اکولایزر» در حالی صدرنشین سینماها شد که دو فیلم «باربی» و «اوپنهایمر» به رکوردهای جدیدی دست یافتند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از یواِساِی تودی، سومین قسمت از سری فیلمهای «اکولایزر» (برابرساز 3) با بازی «دنزل واشنگتن» با فروش بالغ بر ۴۰ میلیون دلار در آخر هفته در صدر گیشه سینمای آمریکا قرار گرفت و به شش هفته حضور فیلم «باربی» در صدر پایان داد.
فروش گیشه تابستانی سینمای آمریکا برای نخستین بار از زمان شیوع کرونا از چهار میلیارد دلار عبور کرد و فیلمهای «باربی» و «اوپنهایمر» نقش چشمگیری در ثبت این رقم داشتهاند.
«باربی» ساخته «گرتا گرویگ» رسما با رسیدن به فروش ۱.۳۶ میلیارد دلار از فیلم «برادران سوپر ماریو» پیشی گرفت و به پرفروشترین فیلم سال ۲۰۲۳ تبدیل شد، در حالی که «اپنهایمر» به کارگردانی «کریستوفر نولان» با عبور از ۸۵۰ میلیون دلار در گیشه جهانی، سومین فیلم پرفروش سال نام گرفت.
فیلم جدید «اکولایزر ۳» در زمان پرتنشی برای هالیوود اکران شده و اتحادیه بازیگران آمریکا از حدود ۵۰ روز قبل برای رسیدن به قراردادهای منصفانه وارد اعتصاب شده است و به همین دلیل «دنزل واشنگتن» نمیتوانست برای این فیلم که توسط همکار دیرینهاش «آنتوان فوکوا» کارگردانی شده بود، تبلیغ کند. با این حال برخی کارشناسان معتقدند این فیلم اکشن یک مورد استثنایی است که میتواند بدون تبلیغ از سوی «دنزل واشنگتن» به موفقیت برسد چرا که مجموعه فیلمی شناخته شده است.
«واشنگتن» یکی از مشهورترین بازیگران، کارگردانان و تهیه کنندگان نسل خود است و در طول دوران حرفهای فعالیت هنری خود علاوه بر دریافت هشت نامزدی دیگر دو جایزه اسکار را برای فیلمهای «شکوه» و «روز تمرین» دریافت کرده است. از دیگر افتخارات او میتوان به جایزه تونی برای بازی در سریال «حصارها» در سال ۲۰۱۰ و جایزه یک عمر دستاورد سسیل بی.دمیل (جایزه افتخاری گلدن گلوب) در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد.
«دنز ل واشنگتن» در سال ۲۰۲۰، از سوی نیویورک تایمز به عنوان بزرگترین بازیگر قرن بیست و یکم انتخاب شد. او پس از «سیدنی پواتیه»، دومین چهره سیاهپوست است که موفق به کسب جایزه اسکار شده است.
فیلم جدید «اکولایزر» عموما نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرده و تاکنون نمره ۷۶% را در وبسایت راتن تومیتوز به دست آورده و مخاطبان سینمایی نیز نمره سینمایی (CinemaScore A) به این فیلم دادهاند.
«اکولایزر ۳» با احتساب فروش در دیگر کشورها، تاکنون بیش از ۶۰ میلیون دلار در سطح جهان فروخته است.
امیر مهندسیان نویسنده و یکی از کارگردانان فیلم کوتاه «مطرود» که داستان متفاوت طرد شدن یک غسال از سوی مردم را روایت میکند، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم کوتاه پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، در سالهایی که سینمای بلند داستانی ایران شرایط چندان ایدهآلی را در جذب مخاطب و فروش در گیشه تجربه نمیکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
فیلم کوتاه «مطرود» به کارگردانی مشترک امیر مهندسیان و حمید شاهمحمدی سی و پنجمین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگوها میزبان کارگردانش بودیم.
«مطرود» داستان غسالی را روایت میکند که اهالی یک روستا او را طرد کرده و دیگر میتی را برای شستشو به او نمیسپارند.
آنچه میخوانید حاصل گفتگو مهر با امیر مهندسیان نویسنده و یکی کارگردانان فیلم کوتاه «مطرود» است.
* شما یک سال پیشتر از ساخت فیلمکوتاه «مطرود» نمایشی را با عنوان «گموگور» بر اساس همین داستان روی صحنه داشتید که امیر جعفری و الناز شاکردوست در آن ایفای نقش میکردند. این داستان چه ویژگی داشت که تصمیم گرفتید در قالب یک فیلم کوتاه هم آن را روایت کنید؟
تئاتر «گموگور» آخرین تئاتر من بود و تا پیش از آن هم من کار تئاتر میکردم و نمایشهایی را روی صحنه برده بودم. در عین حال خیلی دوست داشتم اتفاقی بیفتد و فیلمنامهای پیدا کنم که آن را دوست داشته باشم و بسازم. از این منظر از همان ابتدا هدف اصلیام ساخت فیلم بود. تئاترهایی هم که همیشه کار میکردم خیلی واقعگرا بود و میشد از دل آنها یک روایت سینمایی هم استخراج کرد. پیش از اجرای «گموگور» هم تجربه ساخت فیلمهای کوتاه را داشتم اما نه در مختصات حرفهای و بیشتر بهعنوان کسب تجربه کار میکردیم. بعد از آن بود که تصمیم به ساخت یک فیلمکوتاه حرفهای گرفتم.
از زمانی که این فیلم از تلویزیون پخش شده است، سه نفر از شهرستانهای مختلف برایم پیام فرستادند که اگر اجازه میدهید از این فیلم اقتباسی داشته باشیم و براساس آن نمایشنامهای بنویسیم! من هم به آنها نگفتم که من خودم ابتدا نمایشنامه این داستان را کار کردهام
اندکی با بچههای سینمای کوتاه ارتباط گرفته بودم و به دنبال قصهای میگشتم که آن را در قالب یک فیلم کارگردانی کنم. احساس کردم میتوانم همین نمایشنامه «گموگور» را با اندکی تغییر تبدیل به یک فیلم کوتاه کنم. این ۲ روایت تفاوتهایی با هم دارند اما شخصیتهای اصلی فیلم، همان کاراکترهایی هستند که در نمایشنامه هم حضور دارند.
جالب اینکه از زمانی که این فیلم از تلویزیون پخش شده است، سه نفر از شهرستانهای مختلف برایم پیام فرستادند که اگر اجازه میدهید از این فیلم اقتباسی داشته باشیم و براساس آن نمایشنامهای بنویسیم! من هم به آنها نگفتم که من خودم ابتدا نمایشنامه این داستان را کار کردهام و حتی گفتم اگر کمکی هم از من بربیاید دریغ نخواهم کرد.
این قصه ابتدا خیلی دیالوگمحور بود و بر اساس مشورتها سعی کردم از حجم دیالوگها کم کنم و روایتم را تصویریتر کنم. یکی از سختیهای ورود ما تئاتریها به سینما همین تصویری کردن روایت است. وقتی به قصه رسیدیم، با عوامل حرفهای صحبت کردیم و کار کلید خورد.
* اتفاقاً یکی از ویژگیهای این فیلم کوتاه حضور عوامل حرفهای سینمای بلند در آن است.
بله کمک بسیار زیادی هم به من کردند. من پیشتر فیلمی ساخته بودم که اتفاقاً جایزه کارگردانی هم گرفته بود اما یک تجربه حرفهای محسوب نمیشد. عواملی که در این پروژه توانستم با آنها همکاری داشته باشم، خیلی وامدار اجرای تئاتر «گموگور» بود چرا که خیلی از اهالی سینما آن کار را روی صحنه دیده بودند و دوست داشتند. وقتی با آنها درباره ساخت یک فیلم کوتاه حرفهای صحبت کردم، آنها هم قول مساعد دادند و به من کمک کردند. این کار تجربه خیلی خوب بود اما خودم هم در کارهای بعدیام این اندازه عوامل حرفهای نداشتم. در فیلمکوتاه بعدیام، دوستم کار را فیلمبرداری کرد و اینگونه نبود سراغ عوامل شناخته شده بروم.
*اما بعدتر در فیلمکوتاه «رعنا» مجدد عوامل حرفهای داشتید.
بله. آنجا هم مجدد همکاران حرفهای داشتم چراکه برنامهام این بود که بعد از آن تجربه سراغ ساخت فیلم سینمایی بروم.
* کمی درباره ایده «مطرود» صحبت کنیم. ایده غسالی که جزئیات این مناسک را فراموش میکند، از کجا به ذهنتان رسید؟
من معمولاً در کارهایم از فضا به قصه میرسم. درباره این قصه هم همه چیز شاید از ترس من از فضای غسالخانه آغاز شد. من از کودکی همواره از فضای غسالخانه ترسیده بودم.
* این همان ترسی است که در کاراکتر اصلی هم میبینیم.
دقیقاً. همواره برای آنکه ترسهایم را از بین ببرم تلاش میکنم با آنها مواجه شوم. به همین دلیل هم گاهی به مدت طولانی به غسالخانه میرفتم و فضای آن را تماشا میکردم. وقتی ترسم از این فضا ریخت، آرامآرام برایم یک فضای جالب شد. گاهی با افراد صحبت میکردم و در جستجوی نگاه آنها نسبت به زندگی بودم. این مربوط به زمانی میشود که روی نمایشنامه «گموگور» کار میکردم. خیلی از غسالها، کاری که میکردند، برایشان تبدیل به عادت شده بود و خیلی از آنها هم اصلاً از شغلی که داشتند ناراضی نبودند.
در جامعه ما و حتی در همه دنیا احساس میکنم انسانها همیشه دنبال مقصر میگردند و هیچگاه ماجرا را از خودشان آغاز نمیکنند. در فیلمها و درامهای بزرگ دنیا هم وقتی یک کاراکتر به ناامیدی رسیده است، هیچگاه تلنگر را از خودش آغاز نمیکند و همزمان بهدنبال مقصر و به دنبال ناجی است * بیشتر احتمالاً ریشه اعتقادی برایشان دارد.
نه اینگونه هم نیست. مانیفست خیلی از آنها این بود که اگر ما نباشیم، میدانید چه اتفاقی میافتد!؟ سازمان بهشت زهرا (س) صراحتاً میگوید اگر این سازمان فقط برای سه روز دست از کار بکشد، نمیدانید چه فاجعهای از نظر بهداشتی در تهران اتفاق خواهد افتاد. به این معنا خیلی از این افراد از مرحله اعتقاد هم گذشتهاند. الزاماً این انتخاب ارتباطی با ماجرای زندگی پس از مرگ و اینها ندارد و برخی از آنها تنها احساس میکنند که کار مهمی را در اجتماع برعهده دارند.
در همین جا بود که با خودم به این ایده فکر کردم که اگر من روزی نتوانم دیگر فیلم بسازم، احتمالاً احساس میکنم دیگر آدم مهمی در جامعه نیستم، با خودم گفتم اگر یک مردهشور در چنین موقعیتی قرار بگیرد و احساس کند اهمیتش را در جامعه از دست داده است، چقدر میتواند سوژه جالبی باشد. از همان ابتدا هم احساس میکردم اگر به این سمت بروم، احتمالاً فضای سنگینی در قصه ایجاد میشود و شاید تماشاچی را پس بزند. کمااینکه در زمان اجرای نمایش هم دکوری از غسالخانه ساخته بودیم که برخی مخاطبان وقتی وارد سالن میشدند و دکور را میدیدند، دچار ترس میشدند. ولی من همواره تلاش میکنم با لحن، فضا را تلطیف کنم. در اجرا حتی در تضاد با مرگ پایانی شاهد تولد یک نوزاد هستیم که همین تضاد کمی فضا را تلطیف میکرد.
* که در فیلمکوتاه آن تولد را حذف کردید و گویی کمی ناامیدتر شدهاید!
بله. میتوان گفت کمی ناامیدی بیشتر است اما همین ناامیدی میتواند برای برخی مخاطبان ایجاد امیدواری کند. شاید این امید را در دل کسی بهوجود بیاورد که میتواند در زندگیاش مفید باشد.
* دیالوگی در فیلم هست که زن میگوید «همین مردم بودند که مراد را به این حال انداختند» این برگرفته از همین جو غالب در جامعه ما نیست که همه چیز را میخواهیم به گردن مردم و جامعه بیندازیم؟ بهخصوص که خیلی طبیعی است که مردم از یک غسالی که دچار فراموشی در رعایت قواعد شرعی غسالی شده است، دوری کنند.
این دیالوگ را کاملاً تعمدی در روایت گذاشتم اما نمیخواستم مقصر را جامعه و مردم نشان دهم. قطعاً این آدم باید خودش روی خودش کار میکرد تا به این یأس و ناکارآمدی نرسد. او مدام در انتظار ناجی بود و مولود هم تلاش میکرد نقش همین ناجی را برای او ایفا کند. در جامعه ما و حتی در همه دنیا احساس میکنم انسانها همیشه دنبال مقصر میگردند و هیچگاه ماجرا را از خودشان آغاز نمیکنند. در فیلمها و درامهای بزرگ دنیا هم وقتی یک کاراکتر به ناامیدی رسیده است، هیچگاه تلنگر را از خودش آغاز نمیکند و همزمان بهدنبال مقصر و به دنبال ناجی است. اتفاقاً آن سکانس آزمون را به این دلیل در داستان گذاشتیم که تأکید کنیم، این آدم خودش دیگر نمیتواند این کار را انجام بدهد و اگر قرار باشد اتفاقی رخ دهد باید از خودش آغاز کند.
* در فراز پایانی این احساس در داستان شکل میگیرد که گویی حال خوب این آدمها در گرو حذف یک فرد دیگر است و این موقعیت تکاندهندهای است!
مهمترین چیزی که درام را شکل میدهد، همین تضادهاست. من همواره برای قصههایم به دنبال یک تضاد میگردم. زمانی استاد سمندریان هم میگفت یکی از جالبترین چیزهایی که درام را بهوجود میآورد، تضاد است. در این قصه کوتاه هم تلاش کردم این تضاد را شکل بدهم و به همین نقطه رسیدم که یک فرد، زنده ماندن و کارایی داشتنش در اجتماع، در گرو حذف دیگران است. خوشحالی این افراد در گروه عزاداری گروهی دیگر است و این واقعیتی است که در دنیا میتواند جریان داشته باشد. کمااینکه در نظام سرمایهداری هم همین گونه است و ثروتمند شدن یک فرد، در گرو بدبخت شدن یک گروه دیگر است. البته اصلاً نمیخواستیم اینقدر مستقیم به این موارد اشاره کنیم و تنها همان تضاد را تصویر کردیم.
* چقدر گیتی قاسمی در ایفای نقش مولود درخشان است و چقدر به فیلم کمک کرده است.
بله. واقعاً به فیلم کمک کرده است. خیلی از نقشآفرینی او در این فیلم لذت بردم.
* درباره مناسک مربوط به غسل چقدر تحقیقات داشتید؟
بخش عمدهای از فیلمنامه بر اساس تحقیقاتی بود که در این زمینه داشتم. البته در بهشت زهرا (س) امکان ورود برای تحقیق نبود اما در شهرستانهایی مانند کاشان یا لواسان، سراغ قبرستانهای قدیمی رفتم که شاید هفتهای ۲ تا سه میت داشتند اما صبر میکردم و همه مراحل را با دقت دنبال میکردم. برخی نگاه کاملاً اداری به فرآیند غسل دارند و برخی دیگر هستند که حتی روی کوچکترین مناسک آن هم حساسیت نشان میدهند. این جنس حساسیت در برخی شهرستانها بیشتر هم هست.
* غسالخانهای که در فیلم میبینیم واقعی است یا دکور است؟
نه. آن قبرستان و آن غسالخانه واقعی بود اما ما خیلی روی آن کار کردیم. حتی کاشیهای آنجا را عوض کردیم. کاشیهای اصلی خیلی سفید بود و در بازتاب نور، دوربین را اذیت میکرد. فضای قبرستان هم در حوالی لواسان، همین بود اما محدودهای از آن را هم دکور زده بودیم.
* پس مشکلی برای حمل و نقل تجهیزات نداشتید.
نه. در همان منطقه لواسان تجهیزات را دپو کرده بودیم و از آنجایی که کل کار هم در یک دکور بود، همه چیز را همانجا انبار کرده بودیم.
واقعیت است که فیلمسازی خیلی گران شده است، اما از آن طرف هم باید اعتراف کرد که توقع فیلمسازان هم خیلی بالا رفته است! یعنی اصرار دارند حتماً فلان مدل دوربین را در اختیار داشته باشند و فلان حجم دکور بسازند تا فیلمشان ساخته شود. در حالی که من فکر میکنم همه تجهیزات باید در خدمت فیلمنامه باشد
* فیلمکوتاه «مطرود» در سال ۹۷ ساخته شد و در جشنواره فیلم کوتاه تهران هم حضور داشت. کمی از بازخوردهای آن حضور بگویید.
واقعیت این است که فیلم در جشنوارههای داخلی خیلی دیده نشد. البته در جشنواره فیلم کوتاه تهران، در بخش آرای مردمی تا رتبه دوم یا سوم هم بالا آمد اما از منظر داوری خیلی به آن توجه نشد. در جشنوارههای خارجی اما توجه بسیاری به آن شد و جوایز متعددی هم گرفت. بعدها فیلم در تلویزیون پخش شد و در پاتوق اکران فیلمهای کوتاه هم قرار گرفته و دوستان هم در پخشهای اخیر، نسبت به آن اظهار لطف داشتهاند.
* از سال ۹۷ تا امروز که همچنان فیلم کوتاه میسازید هزینههای تولید چقدر تغییر کرده است؟
بله این واقعیت است که فیلمسازی خیلی گران شده است، اما از آن طرف هم باید اعتراف کرد که توقع فیلمسازان هم خیلی بالا رفته است! یعنی اصرار دارند حتماً فلان مدل دوربین را در اختیار داشته باشند و فلان حجم دکور بسازند تا فیلمشان ساخته شود. در حالی که من فکر میکنم همه تجهیزات باید در خدمت فیلمنامه باشد. برخی هستند که ضعف فیلمنامهشان را میخواهند با خرجی که برای فضاسازی میکنند، جبران کنند. بهشدت معتقدم در فیلم کوتاه مهمترین عنصر فیلمنامه است. امروز اینگونه شده است که برخی ابتدا سرمایهگذار پیدا میکنند و بعد بر مبنای آن شروع به فیلمنامه نوشتن و فیلم ساختن میکنند! این در حالی است که بیشتر فیلمهای کوتاهی که موفق بوده و ماندگار شدهاند، در گرو بودجه و هزینه نبودهاند.
* یعنی معتقدید با بودجه کم هم میتوان فیلم خوب ساخت؟
واقعاً ملاک و مقدار نمیتوان برای بودجه یک فیلم تعیین کرد. همه چیز بستگی به فیلمنامه دارد. اگر فیلمنامه ساده و کمخرجی داشته باشید که متنش درست و خوب باشد، بله میتوان با بودجه کم هم فیلم خوب ساخت.
* فیلم «مطرود» را در سال ۹۷ با چه بودجهای ساختید؟
۶۰ میلیون تومان.
* و امروز اگر میخواستید با همان کیفیت بسازید، چقدر بودجه نیاز داشت؟
تدوین فیلم کوتاه «خونه ما هم دزد اومده» به کارگردانی محمد نبی طالبی به پایان رسید.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، تدوین فیلم کوتاه «خونه ما هم دزد اومده» به نویسندگی مهدی قربانی و کارگردانی محمد نبی طالبی به پایان رسید.
فیلمبرداری این فیلم کوتاه به مدت ۵ روز در اصفهان به طول انجامید و بعد از مراحل تدوین، صداگذاری و اصلاح رنگ آماده نمایش شد.
«خونه ما هم دزد اومده» چهارمین تجربه کارگردانی محمد نبی طالبی در باشگاه فیلم سوره است.
او پیش از این فیلمهای کوتاه «بادبادک»، «جشن تولد» و تیزر فرهنگی «کارت به کارت» را ساخته است که «بادبادک» تابستان امسال در جشنواره بینالمللی کینو روسیه درخشید و جایزه دوم سیزدهمین دوره این جشنواره بینالمللی را کسب کرد.
این فیلم داستان علی پسربچهای ۹ ساله است که در مدرسه با چالشی مواجه میشود و تلاش میکند تا به دوستانش نشان دهد خانهشان دزد آمده است.
طاها عنبر افشان بازیگر کودک این فیلم کوتاه است که پیش از این در سریال «سلمان فارسی» به ایفای نقش پرداخته است.
سایر عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از نویسنده: مهدی قربانی، مجری طرح: سید احسان طالقانی (کانون هنر و رسانه گراف)، مدیر فیلمبرداری: سید محسن حسینی، مدیر صدابرداری: حسین حجازی، بازیگردان: سامان بغلانیان، طراح صحنه و لباس: المیرا شاهزیدی، طراح گریم: سمیرا شیخی، منشی صحنه: ارغوان نادعلی، دستیار اول کارگردان: محمدحسین طالقانی، مدیر برنامهریزی: محمدحسن کریمی، مدیر تولید: محمدحسین اژهای، اجرای گریم: آوا دردشتی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: محمدحسین عیدی، تدوین: سیداحسان طالقانی، اصلاح رنگ و نور: ایمان صالحی، صداگذاری و موسیقی: آرش خالق زاده بازیگران: طاها عنبرافشان، امیرحسین چلمغانی، محمد شیشه فروش، سامان بغلانیان، علی محمودی، امیرعباس بختیاروند، سعید معتمدی، تهیه شده در گروه هنری کات در باشگاه فیلم سوره.