رسانه سینمای خانگی- زندگی سلحشور خواندنی شد

کتاب «سلحشور؛ روایت یک هنرمند جهانی» زندگی و خاطرات مرحوم فرج الله سلحشور به کوشش معین عارفی منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، کتاب «سلحشور؛ روایت یک هنرمند جهانی»؛ زندگی و خاطرات مرحوم فرج‌الله سلحشور بازیگر، نویسنده و کارگردان مطرح سینما و تلویزیون را در پنج فصل «خاطرات» شامل دو بخش «هنرمند جهانی» و «سریال یوسف پیامبر»، «به روایت رهبری»، «از نگاه دیگران»، «یادداشت‌ها» و «فیلم‌شناسی» به انضمام سال‌شمار زندگی و تصاویر روایت کرده است.

«ایوب پیامبر»، «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر» از جمله آثار سلحشور هستند که علاوه بر استقبال و پخش چندباره در ایران، در برخی کشورهای دیگر هم پخش و مورد استقبال قرار گرفتند.

سلحشور سال ۱۳۳۱ در قزوین به دنیا آمد. او سال ۱۳۶۱ با بازی در فیلم سینمایی «توبه نصوح» وارد سینما شد و دو سال بعد در «گورکن» علاوه بر بازیگری به چهره‌پردازی نیز پرداخت و سال ۱۳۶۵، در فیلم «پرواز در شب» ساخته رسول ملاقلی‌پور نیز به ایفای نقش پرداخت.

سلحشور سال ۱۳۶۷ علاوه بر بازیگری در مقام تهیه‌کنندگی «انسان و اسلحه» ساخته مجتبی راعی حضور یافت. وی سال ۱۳۷۲، فیلم «ایوب پیامبر» را با نقش آفرینی، نویسندگی و کارگردانی خودش ساخت و رسماً وارد فضای فیلمسازی شد.

سلحشور که در سال‌های بعد کوشیده بود داستان‌های قرآنی را به مجموعه‌های تلویزیونی تبدیل کند در سال ۱۳۷۶، مجموعه تلویزیونی «مردان آنجلس» را ساخت و ۱۰ سال بعد سال ۱۳۸۶ مجموعه تلویزیونی «یوسف پیامبر» را نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی کرد.

این هنرمند پس از چند ماه تحمل سرطان ریه، شنبه- هشتم اسفند ۱۳۹۴، در تهران درگذشت و در امامزاده سید جعفر باغ فیض تهران دفن شد. رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیتی او را مایه آبرو و اعتبار هنر سینمای ایران در چشم ملت‌های دیگر کشورها دانست.

در ادامه بخش‌هایی از کتاب را می‌خوانیم: «وقتی مردم بخواهند عبادت بکنند چه کار می‌کنند، وضو می‌گیرند. وقتی بخواهند عبادت بکنند حتماً باید پاک باشند، لباسشان پاک باشد، خودشان پاک باشند، وضو داشته باشند؛ این رسم عبادت است. این قانون عبادت است و نوشتن متونی مثل اصحاب کهف و یوسف(ع) و موسی(ع) در حقیقت برای بنده عبادت است.»

«روزی به آیت‌الله حائری شیرازی گفتم که ما به اینجا رسیده‌ایم که فیلم‌هایمان را از قصه‌های واقعی بسازیم. او در جواب گفت می‌دانی تفاوت قصه‌های واقعی و غیرواقعی چقدر است؟ گفت به اندازه تفاوت خدا تا بشر! سینمای ما پُر از قصه‌های غیرواقعی است اما ما باید به دنبال قصه‌های واقعی برویم.»

«وزیران فرهنگ تاجیکستان، عراق و لبنان گفته‌اند شما به بمب اتمی نیاز ندارید، بلکه بمب شما سریال یوسف(ع) و آثار فرهنگی شماست.»

کتاب «سلحشور؛ روایت یک هنرمند جهانی» زندگی و خاطرات مرحوم فرج الله سلحشور که گردآوری و تدوین آن برعهده معین عارفی بوده، در ۲۲۴ صفحه، قطع رقعی و شمارگان یکهزار جلد توسط انتشارات راه یار منتشر شده است.

رسانه سینمای خانگی – دیدار با محمد کاسبی، پیشکسوت سینمای انقلاب و دفاع مقدس

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ مسئولان سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس با حضور در منزل محمد کاسبی، پیشکسوت سینمای انقلاب و دفاع مقدس با او دیدار کردند. در این دیدار که امیر سرتیپ دوم محمود سزاوار (رییس سازمان) و دکتر حبیب الله مازندرانی (معاون امور سینمایی سازمان) حضور داشتند، محمد کاسبی گفت: از آنجا که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیاز بود تا هنرمندان انقلابی حضور پر رنگی در صحنه‌های مختلف هنری کشور داشته باشند، با گرد هم آمدن جوانان و علاقمندان درد آشنای این عرصه، از قبیل فرج الله سلحشور، سعید کشن فلاح، محمد رضا هنرمند، جعفر دهقان، و دیگران، و با حمایت حضرت آیت الله امامی کاشانی حوزه هنری پایه گذاری شد به نحوی که تا امروز نقش بسیاری در ترویج فرهنگ هنر دینی در کشور دارد.

محمد کاسبی که این روزها با کپسول اکسیژن روزگار می‌گذراند و عمیقا به امامین انقلاب اظهار محبت می کند، می گوید که همانند امام خمینی (ره) همیشه به مردم عشق ورزیدف و مردم را ولی نعمت کشور می داند. او که علی رغم دعوت های زیادی که از جانب مسئولین کشور شده، هنوز به حج نرفته، مایل است اگر خداوند فرصتی به او بدهد با همسرش (که خود را مدیون همراهی های او می داند) با پای پیاده به کربلا و زیارت قبر شش گوشه امام حسین علیه السلام برود.

در این دیدار امیر سزاوار رئیس سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس خطاب به محمد کاسبی گفت: ما خدمت رسیده ایم تا از سال‌ها خدمت شما به فرهنگ این کشور قدردانی کنیم و برای شما از خداوند بزرگ سلامتی و بهبودی کامل مسئلت نماییم.

محمد کاسبی، که بیش از نیم قرن از عمر و جوانی‌اش را در عرصه هنر صرف کرده با پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه های مختلف از جمله نمایش، فیلم، سریال، سینما، و نمایش های رادیویی فعالیت نموده است. او فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و در پرونده خود بازی در فیلم ها و سریال های گوناگونی داشته است. از فیلم های سینمایی او به رفقای خوب (۱۳۹۴)، آسمان هشتم (۱۳۸۹)، بدون اجازه (۱۳۸۹)، نطفه شوم (۱۳۸۷)، نفوذی (۱۳۸۷)، دیوار (۱۳۸۶)، نیما یوشیج (۱۳۸۵)، عروسک فرنگی (۱۳۸۴)، عزیزم من کوک نیستم (۱۳۸۰)، مریم مقدس (۱۳۷۹)، دنیای وارونه (۱۳۷۶)، کمین (۱۳۷۵)، براده‌های خورشید (۱۳۷۴)، پدر (۱۳۷۴)، دایره سرخ (۱۳۷۴)، ماه و خورشید (۱۳۷۴)، حمله به اچ۳ (۱۳۷۳)، پناهنده (۱۳۷۲)، همسفر (۱۳۷۲)، بدوک (۱۳۷۰)، بحران (۱۳۶۶)، بایکوت (۱۳۶۴)، زنگ‌ها (۱۳۶۴)، استعاذه (۱۳۶۳)، دو چشم بی‌سو (۱۳۶۲)، توبه نصوح (۱۳۶۱)، مرگ دیگری (۱۳۶۱)؛ و از سریال ها و مجموعه های تلویزیونی نیز به دادستان (۱۳۹۹)، بچه مهندس (۱۳۹۷)، سر دلبران (۱۳۹۶)، همسفر خورشید (۱۳۹۴)، حانیه (۱۳۹۳)، خوب بد زشت (۱۳۹۲)، فراموشی (۱۳۹۰–۱۳۹۱)، سه دونگ، سه دونگ (۱۳۸۹–۱۳۹۰)، خوش‌نشین‌ها (۱۳۸۹)، زن بابا (۱۳۸۸)، آخرین سرقت (۱۳۸۸)، لطفاً دور نزنیم(۱۳۸۸)، سه در چهار(۱۳۸۷)، صاحبدلان(۱۳۸۵)، تا صبح (۱۳۸۵)، پای پیاده (۱۳۸۴)، خوش‌غیرت (۱۳۸۴)، روح مهربان (۱۳۸۴)، خوش‌رکاب (۱۳۸۲)، او مثبت (۱۳۸۲)، معما (۱۳۸۲)، زمانی برای خاکستر (۱۳۸۱)، دلبر آهنی (۱۳۷۸)، رعنا (۱۳۶۷–۱۳۶۹) اشاره می شود.

محمد کاسبی که نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی شنا در زمستان (۱۳۶۸) و فیلم کوتاه قاصد (۱۳۶۶) به عهده داشته، تاکنون سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم پدر (در جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۴)، تندیس بهترین بازیگر سینمای قاره آسیا برای فیلم پدر (مالزی ۱۹۹۷)، لوح تقدیر بهترین نمایشنامه از پنجمین جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس برای نمایشنامه «بایگانی»، لوح تقدیر بهترین فیلم نامه از جشنواره معلم برای فیلم نامه «شنا در زمستان» را دریافت کرده است.

رسانه سینمای خانگی- امام خمینی، ناجی سینمای ایران

سینما به عنوان ابزار رواج بی بند و باری در ایران در دستان رژیم پهلوی برای مقابله با اندیشه دینی و انحراف جوانان به کار گرفته می شد تا بتواند با تغییر سبک زندگی و رسوخ فرهنگ منحط غربی، با ایجاد فاصله میان دین و زندگی مردم، و القاء تفکر جدائی دین از سیاست، مردم را از ایفای نقش در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی دورکرده تا جبهه استکبار بتواند به مطامع خود دست پیداکند؛ اما اجرای بخشی از اندیشه ها ی امام خمینی نقشه های آنان را بعد از انقلاب اسلامی با شکست مواجه کرد

یادداشت مهدی سرتاج/ دفتر اصفهان

از سال های نخستین اختراع سینما، یعنی اواخر قرن هجدهم میلادی که فقط نماهایی صامت و ثابت به نمایش گذارده می شد کسی فکرش را هم نمی کردکه این پدیده روزگاری به عنوان رسانه ای دیداری و شنیداری با کمک فناوری بتواند علاوه بر سودآوری اقتصادی، در جایگاه تاثیرگذارترین ابزار هنری بر زندگی مردم بنشیند. قدرت های استعماری در کنار کمپانی هایی که متعلق به خودشان بود، با بهره گیری از تاثیر جادویی سینما، از این ابزار برای اجرای راهبردهای استعماری برای تسلط بر جهان به فعالیت پرداختند و آن را در کشورهای دیگر با همان هدف گسترش دادند. در ایران نیز از همان بدو ورود، دستخوش فساد لجام گسیخته دربار قرار گرفت و سپس در دوره پهلوی این فساد رو به افزایش نهاد و به واسطه فساد اخلاقی غالب اهالی سینما و نفوذ بهائی ها و سرمایه داران شهوت پرست، آلودگی بیشتری را دامن زد.

از آنجا که فضای دینی و مذهبی حاکم بر کشور که از معمولاً مجالس ذکر اباعبدالله الحسین علیه السلام و منبر روشنگرانه حوزه های علمیه بهره می برد، به طور جدّی مانع گسترش این نوع از سینما بود، دربار لاجرم می بایست در فرهنگ و سبک زندگی مردم تغیییرات اساسی بوجود می آورد تا بدون درد سر هدف مفسدانه استعمار پیگیری شود. در این راستا گونه ای از فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی تأسیس شد که از آن با عبارت «فیلمفارسی» تعبیر می گردید. کار به جائی رسید که مجلاّت همسوی دولت نیز هشدار می دادند پنج درصد از تصادفات تهران در اثر حواس پرتی رانندگان از رانندگی و توجه ناخودآگاه به سردر آلوده ی سینماها بوده است. رشد این سینما و اکران فیلم‌های غربی که در آن از نشان دادن صحنه های غیر اخلاقی پرهیز نمی شد، آرام آرام موجب قهر مردم را فراهم و گیشه سینمای ایران را با رکود همراه ساخت. موج سینمای نو که ناشی از تفکرات به اصطلاح روشنفکری مایه می گرفت به تدریج جایگزین فیلمفارسی شد، اما این موج نیز نتوانست سینما را در نزد قاطبه مردم محبوب نماید.

دولت حاکم برای ایجاد پشتوانه برای این سینما تصمیم گرفت به امورات دیگری نیز بپردازد. فرح دیبا که سهمش از سلطنت، مدیریت عرصه فرهنگ و هنر کشور بود، جشن های بزرگی همچون جشن فرهنگ و هنر اصفهان و جشن هنر شیراز را برگزار کرد. اجرای نمایش «خوک و بچه» در جشنواره هنر شیراز که زنده و زننده رابطه جنسی زن و مرد را در معرض دیدگان همگان می گذاشت، فریاد اعتراض امام خمینی را در شهریور 1356به دنبال داشت که با اشاره به آنچه در شیراز رخ داده بود، علمای اسلام را به واکنش در برابر این گستاخی و فسادانگیزی فرخواندند و آنان را به خاطر سکوت در مقابل این اقدام سرزنش نمودند. در هر صورت ارتباط مردم با سینمای فاسد پهلوی روز به روز کم رنگ تر می شد و سینما علی رغم حمایت جدی دربار تقریباً به ورشکستگی کامل تن داد.

حدود یک سال بعد، انقلاب اسلامی به سرعت به سوی پیروزی پیش می رفت و امام خمینی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ هجری شمسی وقتی از تبعید بازگشت و در میان استقبال باشکوه مردم در کنار قطعه شهدای انقلاب اسلامی در بهشت زهرا س سخنرانی کرد، ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی را تبیین نموده، با اشاره به ابتذال سینما پهلوی فرمود: «سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کِی مخالفت کردیم با تجدد؟ با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت – خصوصاً در ایران – مرکز [عظیمی] که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد؛ و شما می‌دانید که جوان های ما را این ها به تباهی کشیده‌اند. و همین طور سایر این [مراکز]. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده‌اند به مملکت ما».

بدین گونه امام خمینی رحمت الله علیه، ناجی سینمای ایران شد. فرزندان خمینی سینمای کشور را به دست گرفتند و با ظهور و بروز شخصیت هایی همچون شهید سید مرتضی آوینی، مرحوم فرج الله سلحشور، مرحوم نادر طالب زاده و… این هدف را دنبال کرد و هم اینک علی رغم وجود باقی ماندگانی از آن تفکر منحط در لایه های پنهان و آشکار هنرـ صنعت ـ رسانه ی سینمای ایران سینمای پاک و مؤثر ایران اسلامی تا جایی پیش رفته که آن را در جهان تثبیت کرده است. برای نمونه به ابرگونه (ژانر) جدید «دفاع مقدس» اشاره می شود که حاصل تلاش مقدس فرزندان هنرمند خمینی و سربازان وفادار خامنه ای است. این سینمای پاک به طور طبیعی راه روشنی را در سنمای جهان خواهد گشود.

هفت سال از رفتن نریمان گذشت!

در سکوت خبری، هفتمین سالگرد درگذشت فرج الله سلحشور، کارگردان خوش‌نام و نستوه کشورمان سپری می شود. کسی که خدمت زیادی به جهانی شدن سینمای ایران کرد و با یوسف پیامبر، آمار شگرفی در جذب مخاطب جهانی بجا گذاشت. کسی که ثابت کرد، داستان‌های قرآن تا چه اندازه کشش دارند و تا چه حد می‌توانند در ترویج معارف دینی کارآمد باشند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، دامنه علاقه به سریال یوسف تا اندازه‌ای بود که حتی در کشورهای آفریقایی، بعضی از مخاطبین این سریال به زبان فارسی علاقه‌مند شدند و به سراغ آموزش این زبان رفتند.

طبق آخرین آماری که از مخاطبین این سریال در سال ۹۷ اعلام شد، مردم ۹۰ کشور جهان سریال حضرت یوسف را تماشا کرده‌اند و مخاطبین این سریال از قلب اروپا یعنی کشور بوسنی و هرزگوین تا کشورهای غرب آفریقا یعنی نیجریه امتداد پیدا کرده و مردم عمده کشورهای مسلمان دنیا، از علاقه‌مندان این سریال قرآنی بوده‌اند. همچنین مردم هند و اندونزی، کشورهای دوم و چهارم دنیا از نظر جمعیت، از این اثر استقبال کردند.

فرج الله سلحشور فعالیت خود را از تئاتر شروع کرد و اولین کسی بود که تئاتر را به مسجد برد و اولین تئاتر مسجدی را برپا کرد.

بدون شک وجه برتری فرج الله سلحشور در به کارگیری فرم نیست، حتی این ادعا که میزانسن آثار وی تئاتری است هم ادعای بی راهی نیست اما وجه قوت سینمای سلحشور، مضامین دینی و قرآنی آن است. مضامینی که امکان گفتگو با جهان را برای وی به وجود آورده و برکتی به آثار او داده که تا این اندازه مورد توجه قرار بگیرد.

جواد شمقدری کارگردان سینما با بیان خاطره ای از مرحوم سلحشور عنوان کرد: «حدود ۳۰ سال پیش ایشان پیگیر اجرای تئاتر حضرت ایوب بود، اما هیچ کسی حمایتش نمی‌کرد و سلحشور مدتها درگیر بود که این تئاتر را کار کند؛ روزی او به بنده گفت “اگر لازم باشد آهنگری می‌کنم تا پول اجرای تئاتر ایوب را به دست بیاورم” و این کار را کرد.»

شاید همین پشتکار بود که فرج الله سلحشور را تبدیل به شخصیتی کرد که به عنوان یک فیلمساز با تجربه و دغدغه مند از دل نظام، انقلاب و مذهب شیعی متفکر برآمد، از هنر رسانه ای به عنوان سلاح فرهنگی و یک پدافند فرهنگی در طول ۳ دهه بهره برد و توانست به جنس تصویری و روایتی ناب دست یابد که هم مورد قبول عموم جامعه به مثابه کاربردان رسانه ملی واقع شود و هم مطالبات نظام را از لحاظ دغدغه های فرهنگی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی از دیدی تحلیل گرانانه و کارشناسانه تأمین کند.

سلحشور را باید به مثابه یک پیشرو فرهنگی در جریان انقلاب و دفاع مقدس دانست که با همکاری نزدیک با دیگر افراد متعهد انقلابی در جبهه فرهنگی و رسانه ی در شکل گیری مراکز مهم انقلابی و فرهنگی همچون حوزه هنری نقش به سزایی داشته است و از این حیث در تولید آثار ارزشی که پس از آن در این مجموعه ها شکل گرفته به نوعی سهیم و اثرگذار است.

مجموعه های تلویزیونی فرج اله سلحشور به نام های «ایوب پیامبر» تولید ۱۳۷۲، «مردان آنجلس» تولید۱۳۷۶ و «یوسف پیامبر» ۱۳۸۶ حاوی پیام ها، آرمان ها و مسیرهای جاری فرهنگی، سیاسی، تاریخی، قرآنی و انقلابی است که در ارتباط با مخاطب بیشترین بازدهی را داشته و نشان از تسلط فیلمساز بر موضوعیت مجموعه های قرآنی دارد. تصویری ناب از روایت هایی قرآنی که در آمیختگی با تحلیل هایی به روز و برآمده از دغدغه های مردم و انقلاب توانستتد راه خود را به خوبی در دل جامعه طی کرده و با گذشت زمان همواره خاطره ساز، جریان ساز و روشنگر باشند.

فرج الله سلحشور به مثابه یک سفیر فرهنگی با ارسال پیام های انقلاب از جنس هنر با روایت قرآنی، نشان از عملکرد درست یک فیلمساز متعهد انقلابی است که نه تنها توانسته به عنوان یک عضو از جریان رسانه ای فرهنگی جامعه اش به نحو احسن عمل کند و مخاطب را با خود همراه و همدل سازد، بلکه توانسته به جریان های رسانه ای خارج از مرزها نیز نفوذ کرده و از طریق مجموعه سریال هایش، تصویری درست، روشن و ناب از انقلاب اسلامی و تفکر و اندیشه قرآنی اش به جوامع اسلامی دیگر منتقل کند. امری مهم که بی شک می تواند الگو ساز جریان فرهنگی متعهد انقلاب باشد و برای نسل جوان که روزی مخاطبین این جریان رسانه ای بوده اند سرمشق و الگو قرار گیرد.

خروج از نسخه موبایل