شهید بروجردی، پردۀ سینما را فتح می‌کند؟

«غریب» یک شگفتی تازه با مضمون زندگی شهدا در سینمای ایران است که این بار روایتگر این قصه؛ محمدحسین لطیفی است که  بعد از مدت‌ها تازه نفس بازگشته تا داستان زندگی شهید محمد بروجردی را کارگردانی کند و انصافا چه قدر درست و تمیز و بدون نقص قصه می‌گوید.

به گزارش سینمای خانگی، فیلم سینمایی غریب فیلم تکنیک، ساختار و موقعیت است. صحنه‌های جنگی اش و آرایش میزانسن ها، به درستی در آمده است و درگیری ها، قتل عام کومله‌ها و کشتار مردم بیگناه در سکانس های مختلف به ضرورت منطق روایت نفس گیر است. بازی بابک حمیدیان در نقش شهید بروجردی و ظرافت های که برای باور پذیری و طراحی گریم درخشان اش؛ آن را به یک اثر سینمایی خوش ساخت و مهم تبدیل می کند.

سازمان اوج این بار و در اینجا تمام قد پشت فیلمی ایستاده که تحقیق و نگارش درستی داشته است. اگر به این جمله شهید همت که درباره شهید بروجردی شش ماه قبل از شهادتش گفت: بروجردی شناخته نشد. نه بر ملت ایران و نه بر تاریخ ایران شناخته نشده است. تصور من بر این است که زمان بسیاری باید سپری شود تا شناخته شود.

استناد کنم، به جرات می توان گفت به ضرورت و نیاز درام، فیلمنامه خوبی دارد تا زوایای پیدا و پنهان زندگی این شهید در این ١٢٨ دقیقه درست روایت کند. جدا از همه ویژگی های مبارزه و چریک بودن، شهید بروجردی؛ تصویر تازه ای از شخصیت او به تصویر کشیده می شود، شهید بروجردی اهل سینما است و فیلم نبرد الجزایر و محمد رسول الله می بیند، خانواده برای او مفهوم دارد و اهل شعر است. همین نگاه یک دستاورد بزرگ و تازه ای است که از شهید ارائه می شود و این قدرشناسی قابل اهمیت و تامل است.

غریب یک ادای دین با زبان سینمایی است، شاید آنطور که تصور می کنیم به واقعیت موجود وفادار نباشد اما همین شاعرانگی در لحنش این فیلم را شاخص می کند. “مسیح کردستان” و تاثیرگذاری اش در تاریخ جنگ و انقلاب، رشادت ها و از خودگذشتگی هایش در مبارزه و کنار مردم بودنش در تاریخ ثبت شده و خالقان این اثر تلاش کردند که وجوه شخصیتی شهید بروجردی را به درستی روایت کنند.این قصه یکی از مهم ترین و تاثیرگذار ترین روایت ها درباره شهدا است. در پایان هم به این دو بیت وحشی بافقی که در تیتراژ با صدای حمیدیان خوانش می شود بسنده می کنم: مبادا یارب آن روزی که من از چشم یار افتم/ که گر از چشم یار افتم، ز چشم اعتبار افتم

انگار همین شعر راوی عاشقانه های شهید بروجردی نسبت به دنیای پیرامونش بوده است …

آیا تهمت اخلاقی، راهی برای حذف بهترین‌هاست؟/ این یک روایت ناتمام است

«روایت ناتمام سیما» عنوان یکی از فیلم‌های حاضر در «بخش سودای سیمرغ» این دوره از «جشنواره فیلم فجر» است که با یک داستان نیم‌بند به سراغ تصویرسازی از تعالیم «مکتب فرانکفورت» و «نظریه کنش ارتباطی» رفته است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، عنوان یکی از فیلم‌های حاضر در «بخش سودای سیمرغ» این دوره از «جشنواره فیلم فجر» است که با یک داستان نیم‌بند به سراغ تصویرسازی از تعالیم «مکتب فرانکفورت» (Frankfurt School) و «نظریه کنش ارتباطی» رفته و تمام تلاش خود را می‌کند تا این مکتب مورد علاقه «رفُرمیستهای ایرانی» (طیف موسوم به اصلاح‌طلبان) را آنچنان بازخوانی ‌کند که در نهایت مخاطب به سطحی از «عقلانیت ارتباطی» برسد. تلاش نافرجام و همراه به سطحی‌نگری فیلمساز که حتی به واسطه بیانیه‌خوانی و تکرار ماجرای معروف گنجشک و … از قابلیت سرایت به مخاطب عمومی این اثر برخوردار نمی‌باشد و تنها در سطح ادای دین به نامدارترین «بازمانده‌ مُلحد مکتب فرانکفورت» و ذکر چندباره نام «یورگن هابرماس» (Jürgen Habermas) و نوشتن نام این نظریه‌پرداز معلوم‌الحال بر روی تخته وایت‌بُرد دانشگاه باقی می‌ماند.


فیلم سینمایی «روایت ناتمام سیما» روایت زندگی یک سلبریتی تحصیل‌کرده به نام «دکتر آرش ثمین» است. استاد دانشگاهی که بیزینس ناموفق خود در گذشته را حالا با یک وجاهت دانشگاهی سروسامان بخشیده و با برگزاری همایش‌های انگیزشی و تبلیغات از طریق فضای مجازی توانسته فالوورهای بالایی جذب کند و ضمن برخورداری از شهرت به ثروت نیز برسد. استادی سختگیر با همسری پزشک که متخصص زنان و زایمان است و با استفاده از جایگاه خانوادگی خود برای رسیدن «دکتر آرش بیخانواده» و بی‌پدر به جایگاه فعلی بسیار تلاش کرده است. اما به ناگاه زندگی روزمره «آرش» و «لاله» با یک پُست و انتشار گسترده آن در فضای مجازی دچار تحول و دگرگونی شده و تا مرز فروپاشی پیش می‌رود و …

«روایت ناتمام سیما» یک فیلم ناتمام زنانه است که سعی می‌کند با ارتزاق از «بودجههای دولتی» هم خود را «اپوزیسیون نظام» معرفی کند و هم رویکردی زنانه و «مواضع فمینیسیتی» بگیرد و هم آزادی‌های جنسی و روابط پیش از ازدواج و … را مطالبه کند و در راستای «سند ۲۰۳۰ یونسکو» گام بر دارد و مخاطب خود را در فرایند یک داستان کم‌مایه به گونه‌ای از انزجار نسبت به «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» برساند و در نهایت همه این‌ها را با شگرد متدوال «پایان باز» رها کرده و به مخاطب بیچاره خود می‌سپارد.



البته این همه در حالی است که ناکامی ویژه «روایت ناتمام سیما» در اتخاذ ژست فلسفی و معرفی خود به عنوان یک اثر متفکر را می‌توان محصول فیلمنامه ضعیف و کارگردانی معمولی آن دانست. عواملی که موجب شده تا ترسیمی درست و منطقی از زیست اجتماعی شخصیت‌ها در این اثر شکل نگیرد و یکی از معدود بازی‌های خوب و قواره‌مند «حامد کمیلی» در یک اثر سینمایی بدون استفاده بماند و در مجموع سبب شود تا کاراکترهای کاریکاتوری غیر قابل باوری همچون «خانم دکتر» و «رئیس دانشکده» و … به وجود آید. ناکامی ویژه‌ای که «روایت ناتمام سیما» شاید برای جبران آن است که به متلک‌پرانی‌های سیاسی متمسک می‌شود و صحنه‌های مغرضانه‌ای همچون مجادله رییس دانشکده و مدیر حراست دانشگاه را پدید می‌آورد. مجادله‌ای که با تصویرسازی از تسبیح و در پس صدای اذان در ذهن مخاطب بارگذاری می‌شود و سعی می‌کند در قالب «فیکورهای اپوزیسیونی» عمل نماید. از این جهت است که می‌توان «روایت ناتمام سیما» را یک «فیلم کوتاه کِشآمده» دانست که به صورت یک اثر سفارشی در مظلومیت «سلبریتیهای منورالفکر» عمل می‌نماید. اثری که به سراغ ترسیم چهره‌ای فرهیخته از سلبریتی‌ها می‌رود و موانع سلبریتی‌ماندن در میان طیف روشنفکری را با موضوع هنجارهای اجتماعی گره می‌زند و چنین بیان می‌سازد که تابوهای اجتماعی در ایران مستمسک خوبی برای هجمه و مقابله با چهره‌ها در کشور و حذف ایشان از عرصه سیاسی است.

آنچه در ملت خواهیم دید/ مأموریت مهم شهید بروجردی آشکار می‌شود؟

محمدحسین لطیفی با «غریب»، تورج منصوری با «وابل» و بابک خواجه‌پاشا با «در آغوش درخت» در پردیس سینمایی ملت حضور پیدا می‌کنند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، امروز پنجشنبه ۲۰ بهمن ماه همزمان با نهمین روز از برگزاری چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر پردیس سینمایی ملت که محل نمایش آثار برای اهالی رسانه و منتقدان است، ۳ فیلم سینمایی «در آغوش درخت»، «غریب» و «وابل» به نمایش گذاشته می‌شود.

طلاق و تأثیر آن بر فرزندان

براساس برنامه‌ریزی انجام شده، ساعت ۱۳ فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجه پاشا به نمایش گذاشته می‌شود. این فیلم اولین تجربه سینمایی این کارگردان به شمار می‌رود. تهیه کنندگی این فیلم برعهده محمدرضا مصباح و سجاد نصراللهی است.

در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون جواد قامتی، مارال بنی آدم، روح الله زمانی، رایان لطفی و اهورا لطفی حضور دارند.

«بحران پیچیده زندگی کیمیا و فرید که دوازده سال از ازدواج‌شان می‌گذرد، جهان زیبای فرزندانشان را بهم می‌ریزد. کودکانی که هیچ چیز جز سادگی و مهربانی را در زندگی نمی‌شناسند.» این خلاصه داستانی است که از فیلم «در آغوش درخت» منتشر شده است.

یکی از نکات جالب این اثر سینمایی، حضور مجید مجیدی و رضا میرکریمی از جمله کارگردانان شناخته شده سینمای ایران در لوکیشن فیلمبرداری و حمایت از آن است.

گفتگوی مشروح خبرگزاری مهر با عوامل این فیلم سینمایی را اینجا بخوانید.

شهید بروجردی از نگاه محمدحسین لطیفی

اما محمدحسین لطیفی که آخرین اثر سینمایی خود را با نام «مرد نقره ای» در سال ۱۳۹۸ به تولید رسانده بود، در چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر قرار است با فیلم سینمایی «غریب» حضور خواهد داشت. این فیلم سینمایی که قرار است ساعت ۱۶ نمایش داده شود، تجربه جدیدی برای این کارگردان به شمار رود.

در واقع محمدحسین لطیفی سال‌ها بعد از «روز سوم» باردیگر به سراغ دفاع مقدس رفته و فیلمی درباره شهید محمد بروجردی ساخته است.

در خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده است: «غریب» شمایلی است از وقایع کردستان در سال‌های ۵۸ و ۵۹؛ که آغاز مسیری برای تبدیل شهید محمد بروجردی به مسیح کردستان شد.

بابک حمیدیان، مهران احمدی، پردیس پورعابدینی، رحیم نوروزی، فرهاد قائمیان، جعفر دهقان، هژیر سام، حسام محمودی، سامیه لک از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

یک روستا و سیلی ویرانگر

سانس سوم در پردیس سینمایی ملت، قرار است فیلم سینمایی «وابل» به کارگردانی تورج منصوری و تهیه کنندگی سپهر سیفی ساعت ۱۹ به نمایش گذاشته می‌شود.

در این فیلم بازیگرانی چون آزاده زارعی، نوید پورفرج، فرید سجاد حسینی و رامین راستاد حضور دارند.

در خلاصه داستان «وابل» آمده است: اهالی یک روستا بعد از سیل، بی‌خانمان شده و در یک ایستگاه متروک قطار به طور موقت زندگی می‌کنند اما اتفاقی، مسیر حوادث را تغییر می‌دهد.

برف می‌بارد و …

آرش بعد از مدت‌ها دوری به زادگاهش باز می‌گردد و به دنبال گمشده‌اش است در این بین اتفاقات گوناگونی برایش رخ می‌دهد و با حقایق جدیدی که در گذشته برای زندگی اش به وقوع پیوسته مواجه می‌شود.

«بعد از رفتن» یک داستان ساده دارد ولی حول یک محور پیچیده می چرخد: ارتباطات. شخصیت اصلی داستان آرش است، یک پدر مجرد که سرپرستی فرزندش فرشاد را به عهده دارد و از همان سکانس اول می فهمیم بداخلاق و بدقلق و چقر و بی پول است. در طول فیلم می فهمیم همسری داشته که از دست داده و همسر دومی اختیار کرده که مادر فرزندش است و سر او را کلاه گذاشته و رفته و برادرزنی که تلاش دارد به او کمک کند و پدر و مادر و برادر و خواهر و شوهرخواهری که خیلی هم ارتباط نزدیکی با هیچ کدامشان ندارد و داستان زندگی او یک سفر است: از جنوب به تهران برای یافتن همسرش.

شخصیت آرش پرداخت خوبی دارد، کارهایش و اعمالش بخاطر ماجراهای تلخی است که پشت سر گذاشته و به همین دلیل بیننده می تواند با او همذات پنداری کند. اما باقی شخصیت ها در حد تیپ باقی می مانند و واقعا بود و نبود بعضی هایشان هیچ تاثیری در روند داستان ندارد: از محبوب ماهیگیر که دلش برای فرشاد تنگ می شود و احتمالا کمی هم دلش پیش آرش گیر است تا شوهرخواهر و برادرش آرمان که عشق سرعت دارد و پدر سنتی ای که دلش برای فرزندش می تپد اما بنا به رفتارهایی که از تیپ پدر با همان رفتارهای همیشگی اش سراغ داریم به روی خودش نمی آورد و دلتنگی اش را با سر بر روی شانه فرزند نهادن تسکین می دهد.

به این ها مادر را اضافه کنید که همان زن شوخ و شنگ و بامزه ای است که در خیلی از آثار دیده ایم و فرانک و محسن آقا پدر و خواهر همسر اولش و حتی مونا و کاوه و عماد که هیچ شخصیت پردازی نشده اند و در حد تیپ باقی می مانند. از دیگر سو خط روایت کلاسیک داستان هم کمی دیر گره گشایی می شود و در لحظات پایانی نقطه عطف دوم داستان شکل می گیرد: مونا مادر واقعی فرشاد نیست و به همین دلیل آرش با او زندگی مشترک را آغاز کرده و دقیقا به همین دلیل هم مونا آرش را ترک کرده و خب طبیعتا این حجم اطلاعات برای بیننده کمی دیر است که در سکانس ماقبل آخر تازه بفهمد کل قضایا چه بوده است.

پایان بندی فیلم اما به نظرم به ساختار داستان نزدیک است: اینکه سرنوشت قهرمانان داستان تقریبا مشخص است و البته بیننده بعد از خروج از سالن کماکان درگیر داستان است و تلاش دارد در ذهنش ادامه داستان را بنویسد: آرش بر می گردد و مونا هم و جمع خانواده دوباره تشکیل می شود یا آرش می رود و پشت سرش را هم نگاه نمی کند. ضمن اینکه بیننده از اواسط فیلم انتظار دارد پدر واکنشی در برابر آرش و نجات او از تنهایی و تلخی داشته باشد.

نجاتی در کارگردانی کمی ضعیف تر از نویسندگی داستان ظاهر شده: صابر ابر خیلی زیاد تلاشی در جهت تجلی نقش آرش ندارد و فن بیان و حرکات صورت و بدنش تقریبا همانی است که همیشه دیده ایم. سارا بهرامی و پانته آ پناهی ها هم همین طور. اما در این میان بازیگر نقش فرشاد حامی ترابی و احترام برومند در نقش مادر و بهرام شاه محمدلو در نقش پدر با تمام کوتاه بودن عالی است. طراحی صحنه و لباس فیلم راستش به نظرم خیلی در خدمت فیلم نیست و موسیقی هم در بسیاری از لحظات بار سنگینی است به دوش فیلم. ضمن اینکه در بسیاری از لحظات انگار فیلم کش آمده و قطعا کار نیاز به تدوین مجدد دارد تا از حوصله تماشاگر خارج نشود.

به هر روی به عنوان یک کار اولی می توان به آینده نجاتی امید بست و نمی توان گفت این کار خوب است یا بد چون یا بیننده فیلم را دوست دارد یا دوست ندارد اما تاکنون و در میان فیلم های نمایش داده شده می توان امتیاز قبولی به این فیلم داد و آرزو کرد که این فیلم ورودی یک کارگردان و نویسنده موفق به دنیای بزرگ فیلم حرفه ای بلند باشد.

یک تجربه‌نگاری از فجر

آرش بعد از مدت‌ها دوری به زادگاهش باز می‌گردد و به دنبال گمشده‌اش است در این بین اتفاقات گوناگونی برایش رخ می‌دهد و با حقایق جدیدی که در گذشته برای زندگی اش به وقوع پیوسته مواجه می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل ایرنا، «بعد از رفتن» یک داستان ساده دارد ولی حول یک محور پیچیده می چرخد: ارتباطات. شخصیت اصلی داستان آرش است، یک پدر مجرد که سرپرستی فرزندش فرشاد را به عهده دارد و از همان سکانس اول می فهمیم بداخلاق و بدقلق و چقر و بی پول است. در طول فیلم می فهمیم همسری داشته که از دست داده و همسر دومی اختیار کرده که مادر فرزندش است و سر او را کلاه گذاشته و رفته و برادرزنی که تلاش دارد به او کمک کند و پدر و مادر و برادر و خواهر و شوهرخواهری که خیلی هم ارتباط نزدیکی با هیچ کدامشان ندارد و داستان زندگی او یک سفر است: از جنوب به تهران برای یافتن همسرش.

شخصیت آرش پرداخت خوبی دارد، کارهایش و اعمالش بخاطر ماجراهای تلخی است که پشت سر گذاشته و به همین دلیل بیننده می تواند با او همذات پنداری کند. اما باقی شخصیت ها در حد تیپ باقی می مانند و واقعا بود و نبود بعضی هایشان هیچ تاثیری در روند داستان ندارد: از محبوب ماهیگیر که دلش برای فرشاد تنگ می شود و احتمالا کمی هم دلش پیش آرش گیر است تا شوهرخواهر و برادرش آرمان که عشق سرعت دارد و پدر سنتی ای که دلش برای فرزندش می تپد اما بنا به رفتارهایی که از تیپ پدر با همان رفتارهای همیشگی اش سراغ داریم به روی خودش نمی آورد و دلتنگی اش را با سر بر روی شانه فرزند نهادن تسکین می دهد.

به این ها مادر را اضافه کنید که همان زن شوخ و شنگ و بامزه ای است که در خیلی از آثار دیده ایم و فرانک و محسن آقا پدر و خواهر همسر اولش و حتی مونا و کاوه و عماد که هیچ شخصیت پردازی نشده اند و در حد تیپ باقی می مانند. از دیگر سو خط روایت کلاسیک داستان هم کمی دیر گره گشایی می شود و در لحظات پایانی نقطه عطف دوم داستان شکل می گیرد: مونا مادر واقعی فرشاد نیست و به همین دلیل آرش با او زندگی مشترک را آغاز کرده و دقیقا به همین دلیل هم مونا آرش را ترک کرده و خب طبیعتا این حجم اطلاعات برای بیننده کمی دیر است که در سکانس ماقبل آخر تازه بفهمد کل قضایا چه بوده است.

پایان بندی فیلم اما به نظرم به ساختار داستان نزدیک است: اینکه سرنوشت قهرمانان داستان تقریبا مشخص است و البته بیننده بعد از خروج از سالن کماکان درگیر داستان است و تلاش دارد در ذهنش ادامه داستان را بنویسد: آرش بر می گردد و مونا هم و جمع خانواده دوباره تشکیل می شود یا آرش می رود و پشت سرش را هم نگاه نمی کند. ضمن اینکه بیننده از اواسط فیلم انتظار دارد پدر واکنشی در برابر آرش و نجات او از تنهایی و تلخی داشته باشد.

نجاتی در کارگردانی کمی ضعیف تر از نویسندگی داستان ظاهر شده: صابر ابر خیلی زیاد تلاشی در جهت تجلی نقش آرش ندارد و فن بیان و حرکات صورت و بدنش تقریبا همانی است که همیشه دیده ایم. سارا بهرامی و پانته آ پناهی ها هم همین طور. اما در این میان بازیگر نقش فرشاد حامی ترابی و احترام برومند در نقش مادر و بهرام شاه محمدلو در نقش پدر با تمام کوتاه بودن عالی است. طراحی صحنه و لباس فیلم راستش به نظرم خیلی در خدمت فیلم نیست و موسیقی هم در بسیاری از لحظات بار سنگینی است به دوش فیلم. ضمن اینکه در بسیاری از لحظات انگار فیلم کش آمده و قطعا کار نیاز به تدوین مجدد دارد تا از حوصله تماشاگر خارج نشود.

به هر روی به عنوان یک کار اولی می توان به آینده نجاتی امید بست و نمی توان گفت این کار خوب است یا بد چون یا بیننده فیلم را دوست دارد یا دوست ندارد اما تاکنون و در میان فیلم های نمایش داده شده می توان امتیاز قبولی به این فیلم داد و آرزو کرد که این فیلم ورودی یک کارگردان و نویسنده موفق به دنیای بزرگ فیلم حرفه ای بلند باشد.

ابراهیم بله را می‌گوید؟

کنجکاوی درباره ترکیب داوران چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در حالی اوج گرفته است که نام ابراهیم حاتمی‌کیا در برخی گمانه‌زنی‌ها بیش از دیگران جلب توجه می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل زا مهر، «مهر سیمرغ» عنوان بسته خبری-تحلیلی روزانه‌ای است که به مرور متن و حاشیه چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر می‌پردازد.

هر روز می‌توانید با «مهر سیمرغ ۴۱» در جریان آخرین تحولات بزرگ‌ترین رویداد سینمایی کشور، در تازه‌ترین دوره برگزاری قرار بگیرید.

امروز سه‌شنبه ۱۸ بهمن‌ماه و هم‌زمان با هفتمین روز اکران فیلم‌های چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر، در پردیس سینمایی ملت و سایر سینماهای مردمی با هفتمین شماره از «مهر سیمرغ ۴۱» همراه شوید.

چهره روز؛ علی نصیریان

برای معرفی‌اش نیاز به مقدمه و موخره طولانی‌ای نیست، حتی آن‌هایی که چندان سینما و تلویزیون را پیگیری نمی‌کنند حتماً یک‌بار آثارش را تماشا کرده‌اند، حتماً یک‌بار اتفاقی پوستر فیلم‌هایش را بر سردر سینماها دیده‌اند، حتماً یک‌بار بریده فیلم‌هایش را در فضای مجازی دیده‌اند بازیگری که بارها و بارها قدرت بازی‌اش را به رخ کشیده و حتی در ۸۰ و چند سالگی هنوز از پای ننشسته است.

از علی نصیریان می‌گوییم. مردی که قدیمی‌ها او را یکی از پنج تن سینمای ایران خطاب می‌کردند و مخاطبان دهه نود او را با «بزرگ آقا» ی سریال «شهرزاد» به یادش می‌آوردند. او اما از همان زمانی که در فیلم‌های اولیه داریوش مهرجویی همچون «گاو» و «آقای هالو» به ایفای نقش می‌پرداخت در ذهن‌ها باقی ماند.

علی نصیریان با همه کارنامه پربارش اما در سال ۹۷ برای اولین‌بار موفق به کسب سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد از آن دوره از جشنواره آن هم در ۸۳ سالگی شد تا همه بگویند باز هم دود از کنده بلند می‌شود. گفتنی‌ها درباره او کم نیست و این سطور را فقط برای این می‌نویسیم که بگوییم هنوز نقش‌هایش به جان می‌نشیند.

درست چند روز قبل از برگزاری چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بود که نامه‌ای از سوی علی نصیریان خطاب به دبیر جشنواره منتشر شد که در آن آورده بود به دلیل مشکلات جسمی و عوارض روحی از حضور در جشنواره و هر برنامه مرتبط با آن معذور است، در میان همه واکنش‌های اعتراضی که در این چند مدت از سوی برخی بازیگران نسبت به جشنواره شاهد بودیم تا جایی که بی‌سابقه‌ترین دوره فجر را از منظر حضور نیافتن بازیگران در نشست‌های رسانه‌ای سپری می‌کنیم، این اما نامه‌ای بود که بار دیگر مخالفان و موافقان جشنواره از متانت علی نصیریان یاد کنند و او را بزرگ‌آقای سینمای ایران بخوانند.

علی نصیریان روز گذشته روایتگر زندگی شمس در «هفت بهارنارنج» بود کاراکتری که می‌توان قرابتش را با زندگی واقعی او هم دید؛ همان‌جایی که همسرش در بستر بیماری می‌ماند اما عاشقانه به مراقبت از او می‌پردازد همین موضوع بود که خبرنگاران را بر آن داشت تا از فرشاد گل‌سفیدی کارگردان این فیلم درباره شباهت این نقش با شخصیت خود علی نصیریان در واپسین روزهای زندگی همسرش سوال کنند و گل‌سفیدی هم آن را تأیید کند.

«هفت بهارنارنج» با آنکه احتمالاً به لحاظ کیفی و فیلمنامه نمی‌تواند از فیلم‌های محبوب مخاطبان باشد اما آنچه در این فیلم باز هم تمام نشدنی است کیفیت حضور علی نصیریان است تا آنجایی که به گفته کارگردانش او یک تنه بار اصلی این فیلم را بر دوش کشیده است.

حاشیه روز؛ فهرست داوران لو رفته است؟

همین دو روز پیش بود که مجتبی امینی دبیر جشنواره فیلم فجر در پاسخ به پیگیری خبرنگار مهر درباره تأخیر در معرفی هیأت داوران این دوره از جشنواره توضیح داد که این تأخیر تعمدی و براساس زمان‌بندی‌ای است که شورای سیاست‌گذاری جشنواره در نظر گرفته است تا از فشارهای احتمالی به اعضای این هیأت از سوی برخی جریانات رسانه‌ای جلوگیری شود.

این تصمیم هرچند جلوی حاشیه‌های ناشی از فشار بر داوران را می‌تواند بگیرد اما زمینه‌ساز شکل‌گیری جریانی از گمانه‌زنی و شایعات در محافل رسانه‌ای درباره ترکیب احتمالی هیأت داوران شده است.

روز گذشته این جریان گمانه‌زنی اوج گرفت و فهرست‌هایی در فضای مجازی بازنشر می‌شد که ترکیبی از چهره‌های متفاوت را در خود جای داده بود. در میان این فهرست‌ها اما یکی از پرتکرارترین و جلب‌توجه‌برانگیزترین نام‌ها نام ابراهیم حاتمی‌کیا بود.

ابراهیم حاتمی‌کیا در دهه ۶۰ و ۷۰ با داوری در ۴ دوره جشنواره فیلم فجر از چهره‌های پرکار در حوزه داوری این رویداد به حساب می‌آمد. او بعدها در دهه ۸۰ تنها یک بار این مسئولیت را پذیرفت و بعد از آن دیگر به دعوت برگزارکنندگان فجر برای داوری پاسخ مثبت نداد. دعوتی که در مواردی حتی صورت رسانه‌ای هم پیدا کرد.

در سال ۹۷ بود که ابراهیم داروغه‌زاده دبیر سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر با انتشار یادداشتی کوتاه خطاب به ابراهیم حاتمی‌کیا نوشت: «از آخرین باری که داور جشنواره فیلم فجر انقلاب بودید ۱۰ سال می‌گذرد. از صمیم قلب آرزو داریم پس از ۱۰ سال دوباره افتخار بدهید و در مقام قاضی در جشنواره سی‌وهفتم فیلم فجر انقلاب حضور داشته باشید.» ابراهیم حاتمی‌کیا اما این دعوت را نپذیرفت تا همچنان از چهره‌هایی باشد که گویی رغبتی به قبول مجدد مسئولیت داوری ندارد.

داروغه‌زاده بعدها در یک گفتگوی تلویزیونی درباره عدم حضور چهره‌هایی همچون اصغر فرهادی و ابراهیم حاتمی‌کیا در ترکیب داوران جشنواره فجر در سال‌های اخیر، از دشواری و حساسیت کار داوری و ملاحظات این چهره‌های مطرح برای قرار نگرفتن در جایگاه قضاوت گفته بود.

حالا نام ابراهیم حاتمی‌کیا جدی‌تر از همیشه به‌عنوان یکی از گزینه‌های اصلی داوری جشنواره فیلم فجر مطرح شده است. حاتمی‌کیا در حالی با این پیشنهاد مواجه شده که در دوره‌های مختلف یکی از چهره‌های معترض به عملکرد هیأت‌های داوری فجر بوده و حالا حضورش می‌تواند باردیگر ملاک‌های مدنظر این فیلمساز باسابقه برای داوری مطلوب در این رویداد سینمایی را به نمایش بگذارد.

آیا او این بار دعوت مسئولان جشنواره فجر را پذیرفته است.

پیشنهاد ویژه؛ گل‌های باوارده

مهرداد خوشبخت بعد از «آبادان یازده ۶۰» به سراغ موضوعی تازه از جنگ رفته، اساساً مسایل جنگ و جنوب جزو دغدغه‌های اوست. او حالا موضوعی تازه از دفاع مقدس را در «گل‌های باوارده» به تصویر بکشید. فیلمی که در ابتدا «پالایشگاه» نام داشت و بعد از مدتی تغییر نام داد.

مهرداد خوشبخت اصالتاً جنوبی است و زیستش در این منطقه و حوادثی که آبادان در طول این سالیان از سر گذارنده در سینمای خوشبخت هم موثر بوده تا بتواند بخشی از مصائب آن دوران را در قالب فیلم دیدنی کند.

ایده «گل‌های باوارده» از همان زمان که «آبادان یازده ۶۰» را ساخت با او بود اما خوشبخت هر بار در گفتگوهایش عنوان می‌کرد که این فیلم برای ساخت نیاز به همراهی مسئولان صنعت نفت دارد چون اساساً موضوعش با آن گره خورده است.

«گل‌های باوارده» با آنکه چندی پیش به دلیل ماجراهای حمید فرخ‌نژاد و آن دستمزد معروفش که بدون بازی در پلانی دریافت کرده و رفته است، دچار حاشیه شد اما سرمایه‌گذارش بنیاد سینمایی فارابی به این فیلم امید بسته تا بتواند حضوری آبرومند در ویترین جشنواره فیلم فجر داشته باشد.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: در سال ۱۳۵۹ همزمان با جنگ تحمیلی، تعدادی از مهندسین پالایشگاه نفت آبادان در تلاش هستند با امکانات و تجهیزاتی که در داخل انبارهای آن است، پالایشگاه‌های دیگر را ترمیم کنند.

در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون بانیپال شومون، امیررضا دلاوری، الهام نامی نیک، نادر سلیمانی و یاسین مسعودی حضور دارند.

«گل‌های باوارده» امشب ۱۸ بهمن ماه در ساعت ۱۹ در پردیس ملت (خانه رسانه) روی پرده می‌رود.

نظر مردم برای جشنواره فجر مهم است؟

سیمرغ بهترین فیلم جشنواره فجر از نگاه تماشاگران، در حالی در آستانه حذف از ترکیب جوایز این رویداد قرار گرفته که تا به امروز سرگذشت پرفرازونشیبی داشته است.

به گزرش سنمایخلنگی به نقل از مهر، پیش از انتشار جدول سینماهای مردمی بود که زمزمه‌هایی از حذف یک سیمرغ شنیده می‌شد، سیمرغی که به گواه سینماگران مهمترین جایزه جشنواره فیلم فجر به شمار می‌رود، هم در گیشه راهگشاست هم سرنوشت اکران بدون قید و بند یک فیلم سینمایی را برای فصل طلایی نوروز تعیین می‌کند،.

همین شد که همزمان با انتشار این جدول گمانه‌زنی‌ها قوت پیدا کرد. جشنواره فیلم فجر در دوره چهل و یکم اساساً روزهای پر التهابی را شاهد است همان چیزی که دست‌اندرکاران فجر را بارها و بارها بر آن داشته تا به موضع‌گیری صریح بپردازند و از خط‌دهی و تحریک رسانه‌های معاند و برخی دشمنی‌ها هم سخن به میان بیاورند.

قصه حذف سیمرغ مردمی اما از آنجایی آغاز می‌شود که فیلم‌های این دوره از جشنواره با وقفه‌ای در زمینه تولید آماده نمایش شدند این موضوع تا جایی است که حتی خبر رسیده برخی از فیلم‌ها هنوز و در نیمه راه برگزاری جشنواره هم آماده نمایش نیستند و مراحل فنی را طی می‌کنند.

به موازات همین موضوع مجتبی امینی دبیر این رویداد در نشست خبری‌اش درباره ابهامات این جایزه عنوان کرد که «با توجه به تأخیر مراحل فنی برخی فیلم‌ها و آماده نبودن آن‌ها برای اکران در سینماهای مردمی، امکان اخذ عادلانه آرای مردمی وجود نداشته و به همین دلیل هم باید درباره این سیمرغ تصمیم‌گیری شود.» موضوعی که باعث شده سیمرغ مردمی همچنان یکی از جوایز بلاتکلیف این دوره باشد.

آنچه اما رفته‌رفته حذف سیمرغ مردمی را قطعی‌تر می‌کند این است که پیش از این و در دوره گذشته با به پایان رسیدن نیمه نخست جشنواره، اولین فهرست از اسامی فیلم‌های برتر از نظر آرای مردمی اعلام می‌شد اما حالا با گذشت ۶ روز از جشنواره خبری از این موضوع نیست.

یک مرور؛ سیمرغ مردمی چگونه متولد شد؟

سال ۷۶ و همزمان با دوره شانزدهم جشنواره فیلم فجر بود که عنوان تازه‌ای به فهرست جوایز این رویداد سینمایی اضافه شد؛ سیمرغ بلورین «بهترین فیلم از نگاه تماشاگران». سیمرغی که در دوره‌های نخست رأی‌گیری، فیلم‌هایی همچون «آژانس شیشه‌ای»، «رنگ خدا»، «عروس آتش» و… موفق به تصاحبش شدند و در دوره‌های متاخرتر «ابلق»، «شنای پروانه»، «متری شیش و نیم» و… آن را به دست آوردند. همان جایزه‌ای که ابراهیم حاتمی کیا، رضا میرکریمی و اصغر فرهادی بارها موفق به شکارش شدند تا همزمان با ارزیابی آثارشان به لحاظ فنی و کیفی، بتوانند از سوی تماشاگران جشنواره هم رتبه نخست را دریافت کنند.

آژانس شیشه‌ای اولین فیلمی است که سیمرغ مردمی فجر را به نام خود ثبت کرده است

با نگاهی به سیر کسب این جایزه می‌توان دریافت که رفته رفته عطش دست‌یابی به این سیمرغ از سوی صاحبان فیلم‌ها تا جایی بالا گرفته که آن را مهمترین جایزه در میان جوایز متعدد این رویداد سینمایی قلمداد می‌کنند. تجربه‌های سالیان گذشته نشان داده که اهمیت این جایزه از این منظر است که از سویی تا حدی فروش گیشه را تضمین می‌کند و از سوی دیگر از دردسر رقابت برای نمایش در بهترین فصل اکران یعنی عید نوروز می کاهد.

گرچه این یک قانون و قاعده نیست اما بر اساس قانون نانوشته‌ای که بین سینماداران و صاحبان آثار وجود دارد فیلمی که بتواند جایزه مردمی را دریافت کند می‌تواند بدون قید و بند به اکران نوروزی دست پیدا کند قاعده‌ای که البته در دوره‌ای «مغزهای کوچک زنگ زده» از آن پیروی نکرد و در میان همه تقلاهای سینماگران ترجیح داد اکرانش را به تعویق بیندازد تا به فراخور مضمون فیلم بتواند طیف بیشتری از مخاطبان را به دست بیاورد.

روایت اول؛ همه معترضان به یک سیمرغ!

سیمرغ مردمی جشنواره فیلم فجر به همان اندازه که محبوب سینماگران بوده، در دوره‌هایی مغضوب هم بوده است تا جایی که طیفی از سینماگران، آن دیگری را به رعایت نکردن اخلاق و اختلال در روند جاری و عادی آن متهم می‌کردند.

با شدت گرفتن رقابت بر سر به دست آوردن این جایزه، در دوره‌هایی صاحبان فیلم‌هایی که آمار رضایت مخاطبانشان تنه به تنه یکدیگر می‌زد راه‌های میان‌بری را می‌آزمودند تا این جایزه را از آن خود کنند. این روند چه در زمانی که این آرا به صورت دستی و توسط خانه سینما جمع آوری و چه زمانی که به صورت مکانیزه ثبت می‌شد، ادامه داشت.

تا دوره سی و پنجم جشنواره فیلم فجر متولی اخذ آرا، خانه سینما بود به طوری که در دوره‌های آخری که این نهاد مسئولیت ثبت و ضبط این آرا را بر عهده داشت برای آنکه شبهات به حداقل برسد مسئولانش آرا را به تفکیک و به تعداد در سن اختتامیه جشنواره قرائت می‌کردند آنچه اما اعتراض سینماگران را نسبت به روند اخذ رأی‌گیری برمی‌انگیخت شفاف نبودن مراحلش بود تا جایی که در دوره‌هایی صاحبان آثار صندوق‌های رأی را عاری از صداقت و مملو از تقلب می‌دانستند، این یعنی دخل و تصرف در این صندوق و وارونه کردن رأی مردم.

فرآیند فروش بلیت‌های مردمی تأثیر مستقیم بر حواشی سیمرغ مردمی داشته است

سینماگران، دخالت در رأی مردم را تا جایی می‌دانستند که گاه مستندانی از خرید بلیت‌ها به صورت عمده و هدایت آنها در جهت یک فیلم خاص ارائه می‌کردند همین موضوع مسئولان سازمان سینمایی را بر آن داشت تا شکلی تازه از رأی‌گیری را بیازمایند.

به همین واسطه بساط فرایند اخذ رأی به شکل فیزیکی برچیده و رأی‌گیری مکانیزه جایگزین آن شد اما این شیوه هم تنها ۴ دوره دوام آورد و با گذر زمان همان اتهاماتی که متوجه روش سنتی بود در شیوه جدید هم عنوان شد؛ باز هم همان قصه تکراری خرید بلیت‌های عمده و بر هم زدن خط جاری آرای مردم.

این موضوع در دوره چهلم به اوج خود رسید و در نهایت به کوتاه ماندن دست و نظر مردم از ترکیب جوایز دوره چهلم منجر شد.

روایت دوم؛ نظر مردم یا نظر داوران؟

یکی از مهمترین نکته‌ها درباره سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران که در دوره‌های مختلف جشنواره فیلم فجر مورد توجه رسانه‌ها هم قرار گرفته، میزان انطباق آرای مردمی جشنواره با رأی هیأت داوران بوده است.

سیمرغ مردمی درست در سالی متولد شد که مخاطبان جشنواره در اشتراک نظری کامل با هیأت داوران فیلم «آژانس شیشه‌ای» را برگزیدند و این انتظار ایجاد شد که احتمالاً فیلمی که از نظر هیأت داوران شاخص‌های کیفی را برای دریافت جوایز اصلی داشته باشد، در جلب نظر مخاطبان هم موفق عمل خواهد کرد. این گزاره اما خیلی زود نقض شد و طی ۱۱ دوره بعدی اهدای سیمرغ مردمی جشنواره به فیلم‌های حاضر در جشنواره شاهد اشتراک نظر داوران و تماشاگران نبودیم.

حاتمی‌کیا در دو دوره سیمرغ بهترین فیلم را همزمان از مردم و داوران دریافت کرد

نکته جالب اینکه بعد از ۱۱ سال بازهم این ابراهیم حاتمی‌کیا بود که در سال ۸۸ توانست با فیلم «به رنگ ارغوان» همزمان سیمرغ بهترین فیلم از نگاه داوران و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را شکار کند. چند سال بعدتر هم این ابوالحسن داوودی بود در سال ۹۳ توانست برای فیلم «رخ دیوانه» این دو سیمرغ را به‌صورت همزمان دریافت کند.

دو سال بعد هم محمدحسین مهدویان با «ماجرای نیمروز» همزمان رضایت تماشاگران جشنواره و داوران را به دست آورد و هر دو سیمرغ را از آن خود کرد. سعید روستایی هم دیگر فیلمساز جوانی است که در دوره سی‌وهفتم با فیلم «متری شیش و نیم» توانست سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و بهترین فیلم جشنواره از نگاه داوران را همزمان کسب کند.

در تمام سال‌های اهدای سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران تنها همین ۵ فیلم بوده‌اند که همزمان توانسته‌اند نظر هیأت داوران را هم جلب کنند و در باقی دوره‌ها شاهد اختلاف سلیقه و رأی میان داوران و تماشاگران جشنواره فجر در انتخاب بهترین فیلم بوده‌ایم. این گزاره از آن جهت حائز اهمیت است که به یاد داشته باشیم سیمرغ بهترین فیلم جشنواره از نگاه تماشاگران به رغم اهمیتی که برای تعیین سرنوشت اقتصادی یک فیلم در چرخه اکران دارد، اساساً یک جایزه فنی به‌حساب نمی‌آید و فیلم‌هایی که این سیمرغ را تا به امروز شکار کرده‌اند، الزاماً از نظر استانداردهای سینمایی بهترین‌های فجر نبوده‌اند.

روایت سوم؛ گام‌های لرزان یک سیمرغ

حالا همه شواهد نشان می‌دهد برای دومین سال متوالی جایزه مردمی از جشنواره فیلم فجر حذف شده است. برای کنکاش درباره چگونگی این حذف کافی است اتفاقات دوره قبل را به یاد بیاوریم.

سال گذشته بود که یک روز قبل از آئین اختتامیه ناگهان ستاد برگزاری اعلام کرد جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران حذف می‌شود و مسعود نقاش زاده دبیر آن دوره عنوان کرد: «بررسی تیم‌های کارشناسی نشان می‌دهد به دلیل پاره‌ای اشکالات و از جمله اشکال فنی در ارسال پیامک که باعث شده است بعضی از مخاطبان دریافت نکنند، و نیز قطعی و اختلال اینترنت در بعضی سینماها، نتایج نظرسنجی مردمی برای ستاد جشنواره اطمینان‌بخش نیست.»

زمزمه‌های این حذف اما از روزهای قبل‌ترش آغاز شده بود، همان زمانی که چند تهیه‌کننده ۵ فیلم برتر آرای مردمی نسبت به شیوه رأی‌گیری و عدم صداقت در آرا نسبت به این روند معترض شدند و اعتراض خود را بارها در محافل غیررسمی و البته نزد مدیران اعلام کردند به همین ترتیب فیلم سینمایی «ملاقات خصوصی» که در چند قدمی کسب این سیمرغ بود دستش از این جایزه کوتاه ماند.

پس از این اعلام اما امیر بنان تهیه کننده این فیلم در واکنشی صریح عنوان کرد «این تصمیم جشنواره فجر پس از اتفاقاتی که در این چند روز شاهد بودیم، موید وقوع یک تخلف از سوی جشنواره است. باید مصداق این تخلف اعلام شود نه اینکه اصل صورت‌مسئله را پاک کنند. این عمل ناجوانمردانه است که نسبت به آن ناراحت هستم.»

او پس از این گفتگو اعلام کرد به دلیل اثر وضعی این تصمیم، از داوری فیلمش در بخش‌های دیگر هم کناره‌گیری می‌کند.

امسال اما آنچه سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را در معرض حذف از ترکیب جوایز قرار داد، دیر رسیدن بخشی از فیلم‌ها برای اکران در سینماهای مردمی جشنواره است.

شرایط خاص ماه‌های اخیر فرآیند تولید بسیاری از فیلم‌ها را با چالش مواجه کرد و به همین دلیل برخی از فیلم‌های مهم راه‌یافته به بخش سودای سیمرغ هنوز آماده اکران نیستند. به همین دلیل امکان مساوی برای ثبت آرای مردمی وجود نداشت و به گفته دبیر جشنواره به همین دلیل گزینه حذف این سیمرغ روی میز قرار گرفته است.

سیمرغ مردمی جشنواره فیلم فجر قطعاً از جوایز مهم این رویداد به حساب می‌آید اما به نظر می‌رسد فرآیند جمع‌آوری آرا و احصای نظر مخاطبان برای اهدای این جایزه مهم نیاز به بازنگری جدی دارد. این دوره هم که گذشت اما باید برای دوره‌های بعدی جشنواره فکری به‌حال نظرات مخاطبان حرفه‌ای فجر کرد.

سیمرغ فجر با کدام فیلم‌ها به اصفهان می‌رسد؟

سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر و سیزدهمین دوره فیلم فجر اصفهان از امروز دوشنبه(۱۷ بهمن) بر پرده سینماهای چهارباغ اصفهان می‌نشیند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، پردیس سینما ساحل، سینما فلسطین، پردیس سینمایی سپاهان در حالی امروز به اکران فیلم‌های چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر می‌پردازند که صبح امروز، مراسم افتتاحیه این جشنواره و تجدید میثاق هنرمندان با شهدا در گلستان شهدای اصفهان برگزار شد.

همزمان با اکران فیلم‌های بزرگترین رویداد سینمایی ایران در ۳۱ استان کشور، بلیت فروشی برای سینماهای ساحل، سپاهان و فلسطین اصفهان نیز از روز گذشته آغاز شده است و مخاطبان می‌توانند بصورت برخط(آنلاین) از طریق سامانه‌های” آی تیکت”، “ایران تیکت” و “گیشه هفت” بلیت تهیه کنند.

پرونده باز است، آه سرد، چرا گریه نمی‌کنی، در آغوش درخت، سرهنگ ثریا، عطرآلود، وابل، روایت ناتمام سیما، بعد از رفتن، هوک، جنگل پرتقال، هفت بهار نارنج، یادگار جنوب، کاپیتان، گُل‌های باوارده، اتاقک گلی، آنها مرا دوست داشتند، کُت چرمی، شماره ۱۰، غریب و هایپاور فیلم هایی هستند که در چهل یکمین جشنواره فیلم فجر بر روی پرده سینماهای چهارباغ اصفهان می‌روند.

ساعت اکران این فیلم ها از روز ۱۷ تا ۲۴ بهمن مقارن با ۱۸:۳۰ و ۲۱ عصر است و امکان خرید بلیت جشنواره فیلم فجر برای هر شماره تلفن در سامانه فروش، چهار قطعه برای هر فیلم است.

سینما فلسطین در روز ۱۷ بهمن میزبان اکران فیلم‌های “آنها مرا دوست داشتند” و “روایت ناتمام”، در روز ۱۸ بهمن فیلم‌های “کُت چرمی” و ” شماره ۱۰” ، در روز ۱۹ بهمن فیلم‌های “هوک” و “عطرآلود”، در روز ۲۰ بهمن فیلم‌های “یادگار جنوب” و “سرهنگ ثریا”، در روز ۲۱ بهمن، فیلم های “هفت بهار نارنج “و “در آغوش درخت”، در روز ۲۲ بهمن فیلم‌های “جنگل پرتقال” و “چرا گریه نمی‌کنی”، در روز ۲۳ بهمن فیلم‌های “کاپیتان” و “آه سرد” و در روز ۲۴ بهمن فیلم‌های “بعد از رفتن” و” غریب” است.

همچنین فیلم‌های “بعد از رفتن” و “پرونده باز است”در روز ۱۷ بهمن، “هوک” و”آه سرد” در روز ۱۸ بهمن،”جنگل پرتقال” و “چرا گریه نمی‌کنی” در ۱۹ بهمن ، “هفت بهار نارنج” و “در آغوش درخت “در ۲۰ بهمن ، “یادگار جنوب”و”سرهنگ ثریا” در ۲۱ بهمن، “هایپاور” و “وابل “در ۲۳ بهمن ، “آنها مرا دوست داشتند ” و “روایت ناتمام “در ۲۴ بهمن بر روی پرده سینمای پردیس سپاهان می‌رود.

سینما پردیس ساحل نیز فیلم‌های” پرونده باز است” و “بعد از رفتن” را در روز ۱۷ بهمن ، “آه سرد “و “هوک” را در روز ۱۸ بهمن، “چرا گریه نمی کنی” و “جنگل پرتقال “را در روز ۱۹ بهمن، “در آغوش درخت” و “هفت بهار نارنج” را در ۲۰ بهمن، “سرهنگ ثریا” و “یادگار جنوب” را در ۲۱ بهمن، “عطرآلود” و “کاپیتان” را در روز ۲۲ بهمن ،”وابل “و “گُل‌های وابارده “را در روز ۲۳ بهمن و “روایت ناتمام سیما ” و همچنین “اتاقک گِلی ” را در روز ۲۴ بهمن در فهرست اکران خود دارد.

چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر،۱۲ تا ۲۳ بهمن امسال همزمان با تهران در ۳۱ استان کشور برگزار می‌شود.

سهم نمایش فیلم‌های کوتاه در جشنواره فجر چقدر است؟

نمایش آثار فیلم‌های کوتاه راه یافته به چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر از امروز دوشنبه ۱۷ بهمن در خانه جشنواره و خانه رسانه آغاز می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، از امروز دوشنبه ۱۷ بهمن‌ماه و سه‌شنبه ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۱ یک سانس برای اکران این فیلم‌ها در خانه جشنواره (مرکز همایش‌های برج میلاد) و خانه رسانه (پردیس سینماگالری ملت) اختصاص داده شده است.

دوشنبه ۱۷ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، شش فیلم کوتاه «اسما» ساخته مصطفی آقامحمدلو، «اندروا» ساخته امیر پذرفته، «برنو» ساخته محمد ثریا، «جناکات» ساخته عطا مجابی، «رنگارنگ» ساخته محمدرضا مرادی و «غیرموجه» ساخته محمدرضا خاوری در سالن ۵ پردیس سینمایی ملت، ساعت ۱۸ و سالن مرکز همایش‌های برج میلاد، ساعت ۲۰:۳۰ اکران می‌شوند.

همچنین سه‌شنبه ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، پنج فیلم کوتاه «قهوه‌خانه عاشیقلار» ساخته رضا جمالی، «لابیرنت» ساخته حسن وحدانی، «مریضخانه مرکزی» ساخته وحید و نوید نامی، «نوشابه مشکی» ساخته محمد پایدار و «وقفه» ساخته مانا پاک‌سرشت در سالن ۵ پردیس سینمایی ملت، ساعت ۱۸ و سالن مرکز همایش‌های برج میلاد، ساعت ۲۰:۳۰ اکران می‌شوند.

 ۹ فیلم کوتاه «اسماء» به کارگردانی مصطفی آقا محمدلو و تهیه کنندگی فرهاد حاجی عباسی، «اندروا» به تهیه کنندگی و کارگردانی امیر پذیرفته، «برنو» به تهیه کنندگی و کارگردانی محمد ثریا، «جناکات» به تهیه کنندگی و کارگردانی عطا مجابی، «رنگارنگ» به تهیه کنندگی و کارگردانی محمدرضا مرادی، «قهوه خانه عاشیقلار» به تهیه کنندگی و کارگردانی رضا جمالی، «لابیرنت» به تهیه کنندگی و کارگردانی محسن وحدانی،«مریضخانه مرکزی» به کارگردانی وحید نامی و نوید نامی و تهیه کنندگی نیلوفر زیوردار و «وقفه» به کارگردانی مانا پاکسرشت و تهیه کنندگی البرز پورصیاد از تولیدات انجمن سینمای جوانان ایران است.

در نشست خبری «رولیت ناتمام سیما» چه گذشت؟

کارگردان فیلم «روایت ناتمام سیما» با اشاره به اینکه فیلمش تحت تاثیر برخی روایتگری ها و حاشیه ها در فضای مجازی بوده است گفت: من هیچ ادعایی در سینما ندارم و همین که مخاطب سالن را ترک نکند کار بزرگی کرده ام.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، فیلم جدید علیرضا صمدی با نام «روایت ناتمام سیما» شامگاه دوشنبه، ۱۷ آبان ماه در پردیس سینمایی ملت نمایش داده شد و این کارگردان به همراه تهیه کننده فیلمش مجید رضابالا در کنفرانس مطبوعاتی فیلم پاسخگوی سوالات شدند.

صمدی در این نشست با اشاره به اکران خوب فیلم قبلی اش «صحنه زنی» بویژه در اکران آنلاین گفت: تجربه ژانرهای مختلف برای من بسیار مهم است و نگاهم به سینما به این شکل است که نسبت به خودم چند گام جلوتر روم. هیچ ادعایی هم ندارم و قصد ندارم سینما را اختراع کنم؛ همین که مخاطب تا آخر به تماشای داستان بنشیند و سالن را ترک نکند کار بزرگی است.

وی درباره پررنگ بودن فضای مجازی و آسیب هایش بیان کرد: فضای مجازی بخش بزرگی از زندگی روزمره ماست و این موبایل که عضو لاینفکی از زندگی شده، این مسئله را برایم جدی کرد که آیا در فضای مجازی نسبتی بین جرم و مکافات وجود دارد؟

او درباره پرداختن به ماجراهای برخی روایتگری ها در فضای مجازی گفت: فیلمنامه را دو سال قبل نوشته بودم و در آن زمان بیشتر این حاشیه ها در فضای مجازی در خارج از کشور بود و می شد پیش بینی کرد که موج آن به ایران هم برسد و به همین دلیل می توان گفت که تحت تاثیر اتفاق های فضای مجازی بوده است.

صمدی در پاسخ به اینکه آیا با روایتگری آزار جنسی در فضای مجازی مخالف است؟ توضیح داد: به هیچ وجه مخالف نیستم بلکه خیلی هم موافقم ولی باید مرجعی برای رسیدگی وجود داشته باشد که حق طلبی اتفاق بیفتد.

در این نشست سوالی انتقادی قرار بود پرسیده شود که کارگردان فیلم با لحنی نیمه جدی اشاره کرد در حین کار یک سکته قلبی واقعی داشته و در طرح پرسش مراعات شود.  

وی در بخشی دیگر هم درباره احتمال تغییرات در فیلمش و نیز ثبت نشدن نام برخی عوامل در تیتراژ از جمله تدوینگر گفت: شیطنتی در تیتراژ این فیلم اتفاق افتاده چون میخواستم بگویم رنج و آلامی که به زن قصه وارد شده، تمام نشده است. در واقع این یک فرم بود که انتخاب کردم و از آنجا که من هم مثل خیلی دیگر از فیلمسازان حاضر در جشنواره، فیلم را از تنور داغ درآوردیم، شاید اگر بار دیگر آن را ببینم تغییراتی ایجاد کنم.

او افزود: من فیلم را در شهریور ماه شروع کردم و بعضی عوامل که از قبل قرارداد داشتند کار را انجام دادند ولی دوست نداشتند اسمشان در این مقطع در تیتراژ باشد.

صمدی که بارها در طول این نشست خبری تاکید کرده بود که قصد ندارد پیامی بدهد و نسخه بپیچد، در پاسخ به پرسشی درباره نظرش نسبت به فیلترینگ گفت: من به عنوان فیلمساز با هر چیزی که جلوی آزادی بیان را بگیرد از جمله فیلترینگ مخالف هستم.

خروج از نسخه موبایل