رسانه سینمای خانگی- پروفروش‌ترین‌ها تا نیمۀ سال

 جزئیات فروش بلیت آنلاین سینما به تفکیک فیلم‌های پرمخاطب، سینماهای محبوب مردم و ماه‌های پرمخاطب در ۶ ماه نخست سال منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم فسیل که در گروه کمدی‌های پرفروش امسال قرار دارد، با ۲میلیون و ۴۳۰ هزار و ۶۷۳ بلیت خریداری شده، صدرنشین جدول فروش شده است.

بعد از آن یک فیلم کمدی دیگر یعنی شهر هرت با فروش حدود ۶۰۰هزار قطعه بلیت در رده دوم و درام سه کام حبس هم با ۲۱۹هزار و ۵۵۰ بلیت فروخته شده، جایگاه سوم را به خود اختصاص داده‌است. همچنین فیلم‌های «آهنگ دو نفره» با فروش ۱۶۸هزار و ۴۳۶ بلیت و «کت چرمی» با ۱۶۱هزار و ۷۵۶ قطعه بلیت فروخته شده، در رده‌های بعدی قرار دارند.

ملاقات خصوصی، غریب، بخارست و عروس خیابان فرشته هم به ترتیب با ۱۵۹هزار و ۴۵۰ ، ۱۱۵هزار و ۹۴۸ ، ۷۰هزار و ۷۹۲ و ۷۰هزار و ۷۱۸ بلیت دیگر پرفروش‌های نیم سال اول ۱۴۰۲ هستند.

«ایران‌مال» در صدر

بر همین اساس پردیس سینمایی «ایران‌مال» با ۳۳۵هزار و ۸۴۵ بلیت فروخته شده در صدر جدول بیشترین انتخاب مردم برای سینمارفتن قرار دارد و بعد از آن هم پردیس سینمایی «کورش» با ۳۲۹ هزار و ۴۴۰ بلیت، پردیس سینمایی «آزادی» با حدود ۱۷۳ هزار بلیت فروخته شده و پردیس سینمایی «ملت» با ۱۶۲ هزار ۶۳۲ و پردیس سینمایی «مگامال» هم با حدود ۱۵۷هزار بلیت فروخته شده رده‌های بعدی انتخاب مردم برای تماشای فیلم را به خود اختصاص دادند.

خراسان رضوی سوم شد

همچنین بعد از تهران و البرز که با ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار بلیت فروخته شده، ۷۲.۲۸ درصد از فروش کل «سینماتیکت» را به خود اختصاص داده‌اند، استان‌های خراسان رضوی با فروش حدود ۶۰۰ هزار بلیت، اصفهان با ۲۹۳هزار، فارس با ۲۷۱هزار و قم با ۱۲۳ هزار بلیت در رده‌های بعدی قرار دارند.

تئاتر کمدی پرفروش‌تر است

این مجموعه که در ۶ ماه اول امسال فروش آنلاین بلیت ۱۲۸ تئاتر کمدی و غیرکمدی را نیز پوشش داده، در مجموع ۳۳۶ هزار و ۶۸۶ بلیت در این حوزه فروخته که از این آمار ۹ هزار ۴۳۷ بلیت به نمایش‌های غیرکمدی و ۳۲۷ هزار و ۲۴۹ بلیت خریداری شده هم به تئاترهای کمدی تعلق دارد.

در نیمه اول سال ۲۰هزار و ۴۲۴ بلیت کنسرت آنلاین به فروش رسیده است.

اردیبهشت شلوغ سینما

اردیبهشت‌ماه با فروش یک میلیون و ۱۲۴هزار و ۷۷۴ بلیت پرمخاطب‌ترین ماه سینمایی در شش ماه نخست سال محسوب می‌شود. بعد از آن فروردین با یک میلیون و ۱۲ هزار بلیت و اولین ماه تابستان هم با فروش بیش یک میلیون دومین و سومین ماه محبوب برای سینمادوستان بوده است.

این آمار از سامانه فروش بلیت سینماتیکت استخراج شده است.

سینماتیکت در نیمه اول امسال با فروش بیش از ۴ میلیون بلیت، حدود ۴۲ درصد از سهم بازار فروش را به خود اختصاص داد که با توجه به بررسی‌های صورت گرفته این رقم در فروش آنلاین ۸۹.۲۲ درصد برآورد شده است.

رسانه سینمای خانگی- قهرمانانی که در دسترس مردم‌اند

فیلمنامه نویس و مدرس دانشگاه در تحلیل «شخصیت پردازی در فیلمنامه» گفت: قهرمان ها نباید غیر قابل دسترس باشند و حتی اگر قهرمان فیلم یک قدیس باشد باید ویژگی های زمینی و انسانی داشته باشد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سومین جلسه کارگاه «شخصیت پردازی در فیلمنامه» با حضور علی شاه محمدی فیلمنامه نویس و مدرس دانشگاه عصر روز گذشته در موزه سینما برگزار شد.

شاه محمدی در این نشست با بیان اینکه ضد قهرمان، شخصیت اصلی یا قهرمانی است که ویژگیهای قهرمانانه ندارد، گفت: شخصیت قهرمان، فعال، شجاع، قوی، مقاوم و دائم به دنبال هدف است و در پایان لزومی ندارد که به هدف نهایی خود برسد اما حتی در صورت شکست در نبرد نهایی، واجد درک و معرفتی می شود که در آغاز فاقد آن بوده است. در مقابل، ضدقهرمان ویژگی قهرمانی ندارد. به عنوان مثال، شخصیت اصلی فیلم قهرمان اصغر فرهادی کاملا در دسته ضدقهرمان قرار می گیرد.

وی ادامه داد: همچنین در سریال هزار دستان که به لحاظ روایی و تاکید خود مرحوم حاتمی شکل هزار و یک شبی دارد و شخصیت اصلی به معنای کلاسیک ندارد، مفتش شش انگشتی ضد قهرمانی‌ قربانی شرایط و فقر دوران کودکی اش است. درمجموع می توان گفت ضدقهرمان محصول ناامیدی نویسنده از انسان ها است.

شاه محمدی بیان داشت: قهرمان از کسانی دفاع می کند که نمی توانند از خودشان دفاع کنند و در دوره مدرن گاه برای رسیدن به هدف، ارزش های قانونی جامعه را زیر سوال می برد.

 علی شاه حاتمی

وی همچنین گفت: قهرمان ها نباید غیر قابل دسترس باشند و حتی اگر قهرمان فیلم یک قدیس باشد باید ویژگی های زمینی و انسانی داشته باشد.

این فیلمنامه نویس با اشاره به شخصیت های بی گناه/ بچه نیز گفت: این نوع شخصیت ها ساده دل هستند و معمولا هر آنچه رخ می دهد را می پذیرند و همین‌ پذیرش معمولا موجب رستگاری آنها می شود.‌ در این گونه شخصیت پردازی، کاراکتر بچه/بی گناه معمولا به یکباره از زندگی متنعم به تنگناهای تنهایی و فقر و غریبگی می افتد.

وی با بیان اینکه شخصیت های بچه، دلسوز، خوش باور، صمیمی و دارای چهره ای معصوم هستند، ادامه داد: این نوع افراد تحت هیچ شرایطی ویژگی مثبت اخلاقی شان را ترک نمی کنند و با دروغ، تزویر، دورویی نسبتی ندارند.

این فیلمنامه نویس درباره شخصیت جوکر نیز گفت: این نوع شخصیت ها همانند شخصیت های کمیک برای تفرج خلق شده اند اما هدفی فراتر دارند و در لفافه شوخی، انتقادات تند را مطرح می کنند و اغلب رفتارهایشان موجب خنده می شود. در این نوع شخصیت ها معمولا انتقادهای اجتماعی به شدت به چشم می خورد و در عین حال رفتارشان موجب خنده نیز می شود.

وی ادامه داد: شخصیت های جوکر بدون هدف و برنامه زندگی می کنند درواقع کلبی مسلک هستند مثل، چاپلین، جری لوئیس و …باید توجه داشت که اگر شخصیتمان جوکر یا سیاه در نمایش ایرانی یا دلقک است باید در یک پلات مشخص شده قرار گیرند و بی هدف نباشند هر چند ظاهرا خودشان هدفی برای زندگی ندارند. این نوع شخصیت ها اغلب سرگرم کننده، شوخ طبع، دوست داشتنی و به طرز شگفت آوری روشنگر هستند و در عین حال معمولا از طرف دیگران جدی گرفته نمی شوند.

شاه محمدی خاطرنشان کرد: شخصیت های جوکر معمولا از الفاظ خلاف عادت به راحتی استفاده می کنند و اغلب انتقادهای تند اجتماعی دارند.

وی درباره شخصیت های عاشق در فیلمنامه نیز گفت: این نوع شخصیت ها با نیروی قلب و احساسشان فکر می کنند و بزرگترین هدف آنها رسیدن به عشقشان است به همین منظور شاید گاهی رفتارشان و موقعیتشان موجب خنده دیگران شود. آنها با شخصیت های حامی نیز همپوشانی دارند.

شاه محمدی نوع دیگری از شخصیت های کهن الگویی در فیلمنامه را جادوگر دانست و بیان داشت: این نوع شخصیت ها در هر دو جبهه خیر و شر وجود دارند و اگر از جادوی واقعی استفاده نکنند به قدری ماهر هستند که تقریبا قدرتشان فرا طبیعی به نظر می رسند.

وی ادامه داد: شخصیت های جادوگر در قطب منفی، به جای کمک، به دنبال قدرت و همواره به دنبال‌پیشرفت در سطوح مختلف جامعه هستند. آنها هم ایده ها و مفاهیم را درک می کنند(intelligent ) و هم می توانند با تغییر چیزها، چیزهای جدید خلق کنند(clever).

شاه محمدی با اشاره به شخصیت های یتیم در فیلمنامه ها نیز گفت: این نوع شخصیت ها به دلیل اینکه ضعیف هستند نیاز به حمایت دارند زیرا آسیب پذیر هستند به همین دلیل هم برای همه ما ارزشمندند مثال اولیورتوئیست.

وی با بیان اینکه ما با شخصیت های یتیم به خوبی همذات پنداری می کنیم، افزود: در مجموع می توانند از نقاط قوت دیگر کهن الگوها استفاده کنند اما باید مراقب کاستی های آنها نیز باشند. این نوع شخصیت ها با افراد عامی و بی گناه همپوشانی دارند.

شاه محمدی خاطرنشان کرد: این نوع شخصیت ها برای بقاء و زنده ماندن تلاش کم نظیری دارند و به شدت همدلی برانگیز هستند. آنها برای برون رفت از دایره تنهایی و طرشدگی مصمم هستند. این نوع افراد به منابع، امکانات و آدم های مهم جامعه دسترسی ندارند و یاد می گیرند روی کسی حساب نکنند.

رسانه سینمای خانگی- مخملباف حکم اعدام صدرعاملی را صادر کرد

رسول صدرعاملی در اولین شب از دومین سلسله نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» به بیان خاطره‌ای از واکنش محسن مخملباف به فیلم «رهایی» پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی سوره، شب اول از دومین دوره سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره و به میزبانی امیر قادری با هدف واکاوی شیوه شکل‌گیری و مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب، ۱۳ آبان با حضور فریدون جیرانی، رسول صدرعاملی، مهدی فخیم‌زاده و مهدی سجاده‌چی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.

امیر قادری میزبان برنامه در ابتدای نشست بیان کرد: سری نخست نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» در ارتباط با سینمای دهه ۶۰ بود و جلسات فارغ از مهمانان حالت انتقادی داشت. در شب اول از فصل دوم به تحلیل سینمای ایران در «دوره سازندگی» یعنی دولت مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌پردازیم. از سال ۱۳۷۲ با حضور مهدی فریدزاده در حوزه نظارت سینما، نسبت به دهه ۶۰ مضامین تازه‌ای وارد سینما شد و فیلم‌های متفاوتی هم در آن سال‌ها ساخته شدند. ناگفته نماند که مهدی فخیم‌زاده، موفق‌ترین اثر خود به نام «همسر» را در همین دوران ساخته است.

روایت مهدی فخیم‌زاده از فیلمی که ساخته نشد!

در این بخش از نشست بود که مهدی فخیم‌زاده درباره شرایط فعالیت در دوره یاد شده عنوان کرد: من کارم را در آن سال‌ها با «تاواریش» شروع کردم. در آن دوره که اوج چک کردن سناریوها در ارشاد بود، من به دنبال سناریویی بودم که بتوانم پروانه ساختش را بگیرم. من و علیرضا زرین‌دست باهم یک سناریو درباره شکار خرس پیدا کردیم و آن را خریدیم. در سناریو چند گرگ هم حضور داشتند. قرارمان این بود که زرین‌دست فیلمبرداری را انجام دهد و صحنه‌های حضور گرگ را در پلاتو بگیرد. بعدها نشد این فیلم را بسازیم و تصمیم به فروش سناریو گرفتیم. احمد نجفی سهم علی زرین‌دست را خرید اما من سهمم را نفروختم. احمد نجفی پیشنهاد داد فیلمبرداری را در ارمنستان انجام دهیم و گفت که شرایط مهیاست. ارزش پول ما نسبت به ارمنستان بسیار بیشتر بود و با هزینه کم می‌توانستیم فیلم را بسازیم. من با فضای کاری خارج کشور آشنایی نداشتم و از آن می‌ترسیدم. یک سال طول کشید تا من به این تصمیم رضایت دادم.

وی ادامه داد: در نهایت تیم تشکیل دادیم و برای ساخت فیلم به شهر ایروانِ ارمنستان رفتیم. در آنجا متوجه شدیم که امکانات فیلمبرداری آن‌ها نسبت به ما بسیار عقب‌تر است. سه ماه در ارمنستان برای ساخت فیلم تلاش کردیم اما در نهایت نتیجه نگرفتیم و فصل گرگ‌هایش تمام شد. بعد از آن به مسکو رفتیم تا بتوانیم کار را فیلمبرداری تمام کنیم اما در آن‌جا هم نتوانستیم فیلمبرداری را انجام دادیم. ما از ابتدا هم قصد فروش فیلم «شکار» را نداشتیم چراکه فیلم دلی من و احمد نجفی بود که بودجه شخصی صرف آن شد.

این فیلم‌ساز مطرح کرد: به احمد نجفی گفتم پیروز کسی است که شکست را در زمانش قبول کند و اعتراف کردیم که در ساخت این فیلم شکست خوردیم. در راه بازگشت به ارمنستان، کتابی را پیدا کردم و همان کتاب را به فیلمنامه «تاواریش» تبدیل کردم. یکی از اتفاقات جالب توجه این بود که هر لوکیشنی یک مدیرتولید داشت و این کار را علاوه‌بر تمام مسایل دیگر سخت می‌کرد. بعد از سه‌ماه و نیم ما بالاخره فیلم را کلید زدیم و در نهایت هم هفت ماه فیلمبرداری طول کشید. ساخت این فیلم تجربه بسیار عالی برای من بود.

در دوره انوار می‌خواستند همه چیز را با زور حل کنند

فخیم‌زاده تصریح کرد: بعد از بازگشت به تهران که اواخر دوره آقای انوار هم بود، متوجه تغییر فضا شدم. چون فیلمی را که در ارمنستان ساخته بودم آنطور که انتظار می‌رفت واکاوی نکردند. ناگفته نماند قدرت آقایان انوار و بهشتی در اواخر دوره مسئولیتشان کمتر شده بود. همچنین در جلسات برگزار شده نقدهایی مطرح می‌شد که در دوره قدرت آن‌ها، هیچ فیلمسازی توانایی بازگو کردن آن را نداشت.

وی با بیان اینکه من بعد از ساخت ۱۰_۱۲ فیلم، هرگز هیچ مبلغی از فارابی دریافت نکرده‌ام، تصریح کرد: فارابی آن زمان ویژه کسانی بود که به اصطلاح اعوان و انصار خودشان محسوب می‌شدند. سناریوهایی که این افراد می‌بردند، به‌راحتی تصویب می‌شد و مجوز می‌گرفت و پولشان را دریافت می‌کردند.

فخیم‌زاده افزود: لاریجانی بعد از ساخت «تاواریش» وارد عرصه شد و به اصطلاح با سلام و صلوات آمد. ناگفته نماند که در دوره آقای انوار معتقد بودند که همه چیز را با زور می‌توان حل کرد. در آن زمان این جمله معروف بود که خاتمی که وزیر ارشاد است، هفت وزیر دارد که خودش معاون اول همه آن‌ها است! همه معاونان، مستقل از ایشان کار می‌کردند و هر تصمیمی که می‌گرفتند، خاتمی در آن دخالت نمی‌کرد. او فقط در زمان جشنواره فیلم فجر وارد عرصه می‌شد و در واقع وزرای ما آقایان انوار و بهشتی بودند.

آقای لاریجانی برای «همسر» از من تقدیر کرد!

فریدون جیرانی در ادامه درباره کم شدن قدرت آقایان انوار و بهشتی در اوایل دهه ۷۰ اظهار کرد: سیدمحمد خاتمی یک سال قبل از پایان دولت اول مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، در خرداد ۱۳۷۱ استعفا داد. بلافاصله آقای لاریجانی روی کار آمد. جشنواره سال ۱۳۷۱ را که بیست‌یکمین دوره آن بود، آقای لاریجانی برگزار کرد و او مرتضی آوینی را که در آن دوره دشمن فارابی محسوب می‌شد، به داوران جشنواره اضافه کرد.

وی افزود: جشنواره فجر را تا سال ۱۳۷۲ که فیلم‌های «همسر» و «تاواریش» باهم در آن حاضر شدند، لاریجانی برگزار کرد. در آن جشنواره فاطمه معتمدآریا جایزه بهترین نقش اول زن را به واسطه بازی در فیلم «همسر» دریافت کرد و همچنین این اثر جایزه صدا را نیز گرفت. «جنگ نفتکش‌ها» هم جایزه بهترین کارگردانی را در همین دوره گرفت و اثری به‌عنوان بهترین فیلم برگزیده نشد. آقای لاریجانی تا دی‌ماه سال ۱۳۷۲ حضور داشت که آقایان بهشتی و انوار نیز با ایشان بودند. آن‌ها ترتیبی دادند که چون فیلم «همسر» جایزه‌ای برای کارگردانی و فیلمنامه دریافت نکرده بود، آقای لاریجانی دیداری با مهدی فخیم‌زاده داشته باشد و تقدیر ویژه‌ای از ایشان برای ساخت فیلم همسر به عمل بیاید. سیدمحمد بهشتی در گفت‌وگویی که در کتاب «سینمای دهه ۶۰» منتشر شده است اشاره‌ای به فیلم «همسر» مهدی فخیم‌زاده داشته و ماجرای تجلیل لاریجانی از این فیلم را آنجا روایت کرده است. بعد از آقای لاریجانی، آقایان انوار و بهشتی هم ادامه ندادند زیرا نمی‌توانستند با میرسلیم کنار بیایند در این مرحله مهدی فریدزاده به عنوان معاون سینمایی و سپس آقای خاکبازان به عنوان مسئول نظارت و ارزشیابی وارد عرصه کار شدند.

فخیم‌زاده در این بخش درباره تجلیل از فیلم «همسر» یادآور شد: البته این دیدار خواسته خود آقای لاریجانی بود. یک روز من را خواستند و با خود گفتم سابقه ندارد وزیری بخواهد ما را ببیند! یادم هست که آن زمان آقای بهشتی به شوخی گفت احتمالاً می‌خواهند سرت را ببرند. بعد از دیدار با وزیر و دعوت‌نامه‌ای که به من دادند، آنقدر شک داشتم که بعد از جلسه از رییس دفتر ایشان پرسیدم آیا می‌توانیم این تقدیرنامه را منتشر کنیم؟ که بعد در مجله سینما همان صفحه اول به چاپ رسید. آن زمان هنگام ساخت «همسر» به من گفتند که مراقب این اثر باشم، چراکه قصه زنی بود که روبه‌روی مردش می‌ایستاد!

این کارگردان درباره واکنش معاونت سینمایی به دو فیلم «همسر» و «تاواریش» عنوان کرد: درباره «تاواریش» سکوت کردند اما فیلم «همسر» را مورد قبول دانستند.

بازگشت ایرج قادری را به نبرد آخرالزمان می‌توان تشبیه کرد

مهدی سجاده‌چی فیلمنامه‌نویس در ادامه بیان کرد: بلافاصله بعد از روی کار آمدن آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و اتمام جنگ، فشار روی ایشان برای تغییر وزیر ارشاد زیاد شده بود. البته حساسیت روی معاونت سینمایی و سپس مطبوعاتی بسیار بالا بود. آقای بهشتی آن زمان از فشارها گله می‌کرد و می‌گفت که می‌خواهند ایرج قادری را دوباره وارد عرصه کنند.

جیرانی در پاسخ به این پرسش امیر قادری که آیا قبول دارد کارگردانی ایرج قادری که به اصطلاح در آن زمان سمبل ابتذال بود، به لحاظ فنی برای فیلم «می‌خواهم زنده بمانم» از بسیاری فیلمسازان مورد تایید بهتر بود؟ مطرح کرد: در آن دوره به ایرج قادری بعد از ساخت فیلم «تاراج» مجوز کارگردانی نمی‌دادند. تا اینکه ایرج قادری نامه‌ای به «کیهان‌هوایی» نوشت که سردبیر آن آقای سلیمی نمین بود، از ملت ایران بابت ایفای نقش کردن در آثار قبل از انقلابش عذرخواهی کرد. این نامه با روی کار آمدن آقای لاریجانی مصادف شد و ایشان دستور داد که به ایرج قادری مجوز کارگردانی بدهند. بعد از آن ایرج قادری با مرتضی شایسته هماهنگ کرد و در سال ۱۳۷۴ فیلم «می‌خواهم زنده بمانم» را که فیلم‌نامه‌اش بر اساس تحقیقات رسول صدرعاملی و سعید مطلبی و… بود، ساخت.

مهدی سجاده‌چی در ادامه تاکید کرد: آمدن ایرج قادری را به نبرد آخرالزمان می‌توان تشبیه کرد! چراکه ایشان در آن زمان سمبل ابتذال تلقی می‌شد. در واقع تفکر عده‌ای بر این اساس بود که ریشه سینمای فرهنگی را که شکل گرفته است، با این کار می‌زنند. طرف دیگر سینما انتظار داشتند یک شکل دیگر از سینما که با وجود آقایان بهشتی و انوار مغفول و مسدود شده بود، با وجود ایرج قادری جان بگیرد. این پروژه بسیار سنگینی بود.

فخیم‌زاده با بیان اینکه ورود به مسایل فیلم از جانب دوستان مشکل‌ساز بود، گفت: در جلسه‌ای که با حضور بهروز افخمی، سیف‌الله داد، من، رحیم رحیم‌پور و… برگزار شد، رحیم رحیم‌پور در آن جلسه حمله شخصی کرد و من از ایشان اعلام برائت کردم اما همزمان گفتم که من با درجه‌بندی، ممنوع‌الکاری هنرمندان و… مخالفم. دوستان در آن زمان دیدگاهی داشتند که آن را به کل نظام تعمیم می‌دادند در حالی که اینگونه نبود.

در ادامه قادری مطرح کرد: در آن سال‌ها یعنی اوایل دهه ۷۰، رسول صدرعاملی اثری نساخت البته فیلم «سمفونی تهران» را تولید کردند که برای جریان اصلی نبود.

«رهایی» اولین فیلم جدی دفاع مقدس سینمای ایران است

رسول صدرعاملی درباره دلیل کم کار بودن خودش در دهه ۷۰ مطرح کرد: در اسفند سال ۱۳۵۷ که فارابی و صدا و سیمایی وجود نداشت. من با نهصد هزار تومان فیلم «خون‌بارش» را به دلیل رفاقتم با امیر قوی‌دل ساختم. هشت ماه فیلمبرداری با دوربین ۱۶ میلیمتری که از مسعود مزینانی اجاره می‌کردیم، طول کشید. ناگفته نماند که در آخر هم حسین زندباف به ما کمک کرد و فیلم تمام شد. بعد از بازگشتم به فرانسه متوجه شدم «خون بارش» را بدون مجوز من در مساجد و تلویزیون پخش کرده‌اند. آن زمان لابراتوار ما تلویزیون بود و ۲۰۰ کپی از آن زده بودند.

وی ادامه داد: بعد از بازگشتم به ایران با فریدون جیرانی تصمیم گرفتیم فیلم «رهایی» را بسازیم. ایده اولیه فیلم با خواندن نامه یک افسر عراقی به ایران برای‌مان شکل گرفت. او در نامه‌اش نوشته بود: من شما ایرانی‌ها را دوست دارم و به سمت شما شلیک نمی‌کنم. من تمام تیرهایم را به آسمان می‌زنم. «رهایی» اولین فیلم جدی دفاع مقدس سینمای ایران است که من در اوایل جنگ در سال ۱۳۶۱ ساختم اما زمانی که تاریخ سینمای دفاع مقدس را بخوانیم، اسم این فیلم نیامده است.

صدرعاملی گفت: محسن مخملباف در روزنامه اطلاعات درباره «رهایی» مقاله‌ای با عنوان «ترکه بر تن خیس» نوشت و در آن حکم اعدام من را داد! چراکه فیلم ضدجنگ بود. آن‌ها معتقد بودند که من با ساخت این فیلم ترکه بر تن خانواده شهدا زده‌ام.

این فیلمساز تصریح کرد: این گروه از افراد تندرو که در آن دوره قدرت گرفته بودند، در واقع قصدشان نجات سینمای ایران بود، منتهی راهش را بلد نبودند. بعد از آن «گل‌های داوودی» را ساختم که در اولین جشنواره فیلم فجر به عوامل اصلی‌اش جز من جایزه دادند! من از همانجا مغضوب آقایان انوار و بهشتی شدم. دوباره محسن مخملباف در مجله سروش درباره من نوشت که من دختربازی را در سینما رواج داده‌ام.

این کارگردان گفت: در همان روزها من پرونده‌ای را پیدا کردم که درباره یک نامادری زیبایی بود که پسر دوازده ساله همسرش را به قتل رسانده است و حکم اعدامش هم صادر شده بود. بنا به علاقه خبرنگاری که داشتم، پرونده را پیگیری کردم و سرانجام با ارسال یک فیلم به قوه قضاییه، تبرئه نامادری را بگیریم. من با «هوشنگ اسدی» نسخه فیلمنامه این پرونده را بازنویسی کردم که پروانه ساخت هم گرفت. تصمیم داشتم فیلمش را بسازم که آقای خاکبازان به من اجازه کار نداد. این مجوز ندادن‌ها و ممنوعیت‌ها روی کم کیفیت شدن دیگر آثارم به شدت تاثیر گذاشت. البته آقای انوار پای فیلم رهایی ایستاد و به من کمک کرد.

صدرعاملی ادامه داد: در همان روزها ایرج قادری در حالی که بعد از ۱۲ سال اجازه کار گرفته بود، به دفتر من آمد. او بغض کرده بود چراکه به فیلنامه‌هایش جواب رد داده بودند. من فیلمنامه‌ای را که برای پرونده با هوشنگ اسدی کار کرده بودم، به «هدایت فیلم» واگذار کردم که ایرج قادری بتواند فیلم را بسازد که ایشان «می‌خواهم زنده بمانم» را ساخت. البته من نسبت به این کار نکردن‌ها الان حس خوبی دارم چون ۶ سال وقت داشتم و با تفکر و زمان زیاد بالاخره «دختری با کفش‌های کتانی» را ساختم.

وی با بیان اینکه در دهه ۶۰ حدود ۱۰ تا ۱۲ نفر بودند که تحت یک فشار شدید فیلم می‌ساختند اما دوست داشتند سینما بماند، اظهار کرد: من با قاطعیت می‌گویم که اگر این تیم در اوایل پیروزی انقلاب انقدر با عشق کار نمی‌کرد، سینمای ایران بدین شکل حفظ نمی‌شد. من قرار بود تهیه‌کننده فیلم «خواهران غریب» شوم اما پروانه ساخت ندادند و متوجه شدم که نمی‌خواهند کار کنم. شاید بتوانم بگویم ۶ سال ممنوع‌الکاری‌ام سبب خیر شد تا اینکه به فیلم «دختری با کفش‌های کتانی» رسیدم که باعث و بانی ساخت آن حوزه هنری بود.

ماجرای اعتراض به تصویر زن در سینمای ایران

جیرانی در ادامه یادآور شد: از سال ۱۳۶۵ که «اجاره‌نشین‌ها» ساخته شد، تنها محسن مخملباف نبود که علیه فیلم در ۲۲ بهمن ۶۵ نامه به آقای بهشتی نوشت. بخشی از فیلمسازان که بعداً هیات هنرمندان مسلمان را تشکیل دادند از جمله جمال شورجه و جواد شمقدری هم نامه مفصلی علیه فیلم مرحوم داریوش مهرجویی نوشتند.

وی گفت: در جشنواره ۱۳۶۵ سینمای روشنفکری حرف اصلی را زد و مورد توجه مدیران دهه ۶۰ قرار گرفت. «خانه دوست کجاست» عباس کیارستمی، «کلید» ابراهیم فروزش و اثری از ناصر تقوایی و…. در ادامه این جریان روشنفکری در سال ۱۳۶۶ فیلم «شاید وقت دیگر» توسط بهرام بیضایی ساخته شد.

جیرانی با اشاره به اینکه در ادامه همین روند جریان روشنفکری دینی هم تغییر کرد، اظهار کرد: به طوری که در سال ۱۳۶۵ ما فیلم «دستفروش» ساخته محسن مخملباف را داریم که به نظر من اولین فیلم تیره و سیاه از جامعه ایران است. محسن مخملباف بعد از آن فیلم «عروسی خوبان» را که فیلم بسیار بسیار تندی بود، ساخت. در همین دوره مرحوم داریوش مهرجویی فیلم «هامون» و مسعود کیمیایی فیلم «دندان مار» را ساخت. در هشتمین جشنواره فجر، فیلم‌ها همگی بسیار تند بودند. در این دوره جو علیه آقایان انوار و بهشتی زیاد شد. گروه هیات هنرمندان مسلمان با مدیریت آقای کلهر، مخالف جو حاکم در آن دوره بودند. همچنین نیروهای سنتی به تصویر زن در سینمای ایران معترض شده بودند و این نکته در تاریخ سینمای ایران بسیار مهم است. از کاراکتر «عصمت» در فیلم «گل‌های داوودی» بود که تصویر زنِ سنتی در سینما ایران تغییر کرد.

وی افزود: بعد از آن سوسن تسلیمی در فیلم «مادیان» نقش یک زن سرپا و مبارز را ایفا کرد. در ادامه نقش «ثریا» در «گزارش یک قتل» زن مدرن را وارد سینما می‌کند. کاراکترهای «ویدا» و «کیان» در فیلم «شاید وقتی دیگر آمدند» هم در ورود زن مدرن به سینما تاثیرگذار بودند. حتی کاراکتر «ریحانه» زن مطلقه‌ای که عاشق می‌شود، در آن دوران سینما بسیار مهم بود. همچنین کاراکتر «فرشته» در فیلم «بچه‌های طلاق» که دختری بود با این دیالوگ که: «همیشه زن‌ها با ازدواج خوشبخت نمی‌شوند.» در تاریخ یاد شده بسیار تاثیرگذار بود. کاراکتر «زیور» در فیلم «دندان مار» مسعود کیمیایی نیز به نظر من یک زن سرپای سنتی است. اما کاراکتری که جنجال زیادی ایجاد کرد «سایه» در فیلم معروف «شب‌های زاینده‌رود» مخملباف است. دیالوگ او در فیلم این است که می‌گوید: من در جایی زندگی می‌کنم که زن‌ها آزاد نیستند. زن‌ها انتخاب نمی‌کنند، انتخاب می‌شوند. من نمی‌خواهم زن باشم.

این فیلمساز مطرح کرد: این جنجال سر شخصیت زن در سینما و اساساً سینمای روشنفکری علیه آقای انوار ایجاد شد. مصاحبه آقایان انوار، بهشتی و حیدریان در روزنامه اطلاعات در خرداد ۱۳۷۰ خواندنی است. آن‌ها در این مصاحبه به همه مسایل سینمای ایران پاسخ دادند. انوار در این مصاحبه اظهار می‌کند که به ما می‌گویند که سینما متفکر یعنی سینمای روشنفکری و سینمای روشنفکری مترادف غرب‌زدگی است. پس این سینمای متفکر، غرب‌زده است و سینمای بدی است. محدودیت برای تصاویر بوده است کمااینکه در جشنواره دهم «نرگس» می‌آید و اولین همدلی سینمای ایران با یک زن خلافکار به اسم «آفاق» شکل می‌گیرد.

جیرانی ادامه داد: همچنین آقای بهشتی در همان مصاحبه حرفی می‌زند که از نظر من تاریخی است، می‌گوید «من نمی‌فهمم این چه اتهامی است که من باید پاسخ دهم که سینما اندیشمند شده است.»

جیرانی افزود: در نهایت مخالفان توانستند آقای خاتمی را وادار به استعفا در خرداد ۱۳۷۱ کنند. در دولت دوم هاشمی رفسنجانی محافظه کاران توانستند عرصه اقتصاد و فرهنگ را دست بگیرند. از آنجایی که آقای لاریجانی یکسال بیشتر نماند، آقای میرسلیم آمد و آقای فریدزاده به عنوان معاون سینمایی و آقای خاکبازان به عنوان مدیرکل نظارت و ارزشیابی آمدند. آن زمان دفترچه معروف از سوی آقای خاکبازان منتشر شد که ضوابط جدید تولید فیلم را در سال ۷۳ یا اوایل ۷۴ بیان کرد که جنجال شد. در حقیقت کلوزآپ زن ممنوع شد و بهروز افخمی و سیف‌الله داد علیه آن نوشتند.

ضربه اصلی به سینما از سوی افراد و سلایق شخصی آن‌ها بود

در ادامه مهدی فخیم‌زاده افزود: مدیران از سال ۱۳۶۶ به مقوله ممنوع‌الکاری، درجه‌بندی فیلم‌ها و احوالات شخصی افراد ورود کردند. داوود رشیدی را سر فیلم کیومرث پوراحمد ممنوع الکار کردند. مسئول موتورخانه، یک نامه به انوار نوشته بود که ایشان ممنوع‌الکار است من و علیرضا داوودنژاد پیش آقای انوار رفتیم که گفت به درد سینما نمی‌خورد. سینما از قانون و تحلیل کلی لطمه نخورد، ضربه اصلی سینما از افراد و سلایق شخصی‌شان بود. هنوز هم سینمای ما گرفتار سینمای دهه ۶۰ است.

در ادامه این نشست مهدی سجاده‌چی با اشاره به اینکه وقتی سخن از دوران آقایان بهشتی و انوار به میان می‌آید، گویی که یک نفر بوده‌اند. در حالی که این‌طور نبوده است، گفت: آقایان بهشتی و انوار مانند شاخه نظامی ارتش جمهوری‌خواه ایرلند و شاخه سیاسی آن بودند. از نظر من آقای انوار آدم مهمی در این ماجرا نبود و مغز متفکر سینما، آقای بهشتی بود اما ایشان به یک نیرو قهریه و به اصطلاح گازانبری نیاز داشت.

جیرانی در تایید حرف مهدی سجاده‌چی اظهار کرد: از کتاب «سینمای دهه ۶۰» نقل می‌کنم که آقای سیدمحمد خاتمی به بهشتی پیشنهاد معاونت سینمایی می‌دهد. در همان زمان آقای بهشتی، آقای انوار را به خاتمی پیشنهاد می‌دهد.

سجاده‌چی در ادامه بیان کرد: بله. چون آقای انوار مانند پوسته حلزون بود به شکلی که بعد از آقای بهشتی قدرت از فارابی تدریجاً به سازمان سینمایی کوچ کرد. در همه جای دنیا سیاست از سینما جدا نیست. منتهی عده‌ای روی کار هستند که توسط کسانی که بیرون هستند، تحت فشار قرار می‌گیرند. در واقع این یک نوع رفتار سیاسی برای جایگزینی است. در تمام دوره‌ها اگر جایگزینی صورت گرفته است، کم و بیش تمام نکاتی را که داشتند، رعایت نکردند.

اگر ضرغامی نبود «طعم گیلاس» به کن نمی‌رفت

جیرانی در جواب به این سوال قادری که صحبت درباره سختگیری آقای خاکبازان زیاد است اما در همان دوران می‌بینیم که سینما شهری‌تر می‌شود. علت آن چیست؟ اظهار کرد: آقای فریدزاده که از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۴ مسئولیت دارد، سعی می‌کند روال قبلی را پیش ببرد و رعایت کند که فیلم «روسری آبی» جایزه بهترین سناریو و فیلم «پری» جایزه بهترین کارگردانی را می‌گیرد. همچنین مهدی فخیم‌زاده شخصیت زن یعنی «شیرین عضدی» در فیلم «همسر» را خلق می‌کند و سیروس الوند کاراکتر «زهرا» را در فیلم «یک‌بار برای همیشه» به وجود می‌آورد. در عین حال که نیروهای سنتی علیه شخصیت زن حرف می‌زنند، فیلمسازان ما همان را سعی می‌کنند نگه دارند. همانگونه مهرجویی فیلم بسیار موفق «سارا» را می‌سازد که علیه زندگی و همسر سنتی شورش می‌کند. یعنی برای اینکه بتواند از سانسور دوره‌ای که حساسیت روی زن است، بگذرد.

وی با بیان اینکه آقای ضرغامی درست است که از طریق جناح سنتی آمده بود اما افکار خود را دنبال می‌کرد، یادآور شد: اگر ایشان نبود «طعم گیلاس» به کن نمی‌رفت اما اشتباهش هم این بود که خاکبازان را به موقع برنداشت و دیر حبیب‌الله کاسه‌ساز را روی کار آورد. از نظر من مشاورانش در آن دوران به ایشان لطمه زدند. ضرغامی متنی را در توییترش منتشر کرده و گفته است که من اشتباه کردم به «آدم برفی» پروانه نمایش ندادم. حتی رهبر انقلاب «آدم برفی» را دیده و خوشش آمده بود اما شورای پروانه نمایش ارشاد آن را رد کرد. زور روشنفکری در سینما دهه ۷۰ ایران بالاست.

وی افزود: داریوش مهرجویی فیلم «لیلا» و مسعود کیمیایی نیز اثری را خلق می‌کند. در دوره دوم آیت الله هاشمی رفسنجانی جامعه تغییر کرد و سینما با رشد طبقه متوسط به سمت اصلاحات دوره دوم هاشمی رفسنجانی حرکت کرد که از دل آن موارد متعددی بیرون می‌آید.

قادری تاکید کرد: به نظر می‌رسد جامعه و سینمای ایران در نیمه اول دهه ۷۰ عرفی‌تر و زمینی‌تر است و همچنین شهری‌تر و مدرن‌تر.

جیرانی تصریح کرد: روشنفکری دینی نیز تغییر می‌کند. آقای درویش «کیمیا» و «سرزمین خورشید» را می‌سازد که قهرمان «کیمیا» هم زن است. بهروز افخمی در سال ۶۹ با فیلم «عروس» زیبایی را به سینما می‌آورد که خوشبختانه مرتضی آوینی از «عروس» حمایت می‌کند.

صدرعاملی در پایان سخنان خود عنوان کرد: بزرگترین عارضه آقای خاکبازان این بود که رفتاری سرخود، توهین‌آمیز و تحقیرآمیز داشت. این رفتارش هم ربطی به معاونت نداشت و از کاراکترش شکل می‌گرفت‌. من در نیمه اول دهه ۷۰ کاری نساختم اما در نیمه دوم دهه ۷۰ فیلم‌های «قربانی» و «سمفونی تهران» را کار کردم. سینمای کودک و نوجوان هم در آن دوره شکل گرفت و سینمای ایران جهانی شد. باید یادآور شد که دورهمی واقعی سینماگران با آقای ضرغامی آغاز شد.

سجاده‌چی نیز درباره دوران آقای ضرغامی بیان کرد: غیر از خوش‌نیتی ضرغامی او خود را سنگر سینماگران ایران می‌دانست. واضح است که سنگر در برابر دشمن خارجی نیست. نفرات قبل از آقای ضرغامی از قدرت فاصله گرفته بودند، اما ایشان از همان قدرت استفاده کرد و با اطمینان نظرش را بیان می‌کرد.

مهدی فخیم‌زاده نیز در پایان مطرح کرد: در دوره ریاست ضرغامی من تلویزیون رفته بودم. اما معتقدم سینما راه خودش را می‌رفت که با حذف فیلم فرنگی، بازار سینما در اختیار ما قرار گرفت اما با دخالت‌های صورت گرفته اجازه رشد روند طبیعی آن را ندادند.

شب دوم از سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب ۱۴ آبان ماه از ساعت ۱۶:۳۰ با نمایش مستندی به همین نام محصول مرکز مستند سوره و انجمن سینمای دفاع مقدس به کارگردانی شهرام میراب اقدم و سپس از ساعت ۱۸ با حضور فریدون جیرانی، ناصر شفق، محمود اربابی، ابوالحسن داوودی و سجاد نوروزی ادامه می‌یابد.

رسانه سینمای خانگی- علاقۀ خاص کارگردان «جنگل پرتقال» به مهرجویی

آرمان خوانساریان، کارگردان جوانی که این روزها فیلم «جنگل پرتقال» را به عنوان اولین فیلم بلند سینمایی‌اش روی پرده سینماها دارد، عاشق معلمی است و در یک هنرستان پسرانه هم درس می‌دهد؛ او آنقدر دلبسته این حرفه است که می‌توان گفت به اندازه سینما برایش عزیز است.

این فیلمساز که پیش‌تر با فیلم‌های کوتاه «سبز کله غازی» و «سایه فیل» در جشنواره‌های فیلم کوتاه جایزه‌های متعددی گرفته بود، پس از چند سال سراغ ساخت یک فیلم سینمایی بلند رفت؛ فیلمی که بخش‌های زیادی از آن برگرفته از زندگی خود «آرمان» یا اطرافیانش است و سال گذشته در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد.

خوانساریان در گفت‌وگویی با ایسنا از تجربه ساخت «جنگل پرتقال» گفت و علاقه‌ای که به تدریس دارد؛ از  شب عجیب ۲۲ مهرماه گفت که فیلمش را برای جمعی از فیلمسازان صاحب‌نام کشور اکران کرد ولی سرخوشی‌اش با خبر تلخ قتل داریوش مهرجویی دو، سه ساعت بیشتر دوام نیاورد.

بخش‌های زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه می‌گیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور می‌کنم

گپ و گفت ما با این فیلمساز جوان با حرفه معلمی او آغاز شد و اینکه آیا «سهراب بهاریان» (نقش اول فیلم جنگل پرتقال با بازی میرسعید مولویان) همان آرمان خوانساریان است؟

او در جواب به این پرسش می‌گوید:‌ «شاید بله، چون به هر حال هر کسی تکه‌هایی از خودش را در فیلمش جا می‌گذارد. بخش‌های زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه می‌گیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور می‌کنم یعنی سهراب بهاریان شخصیت بیرونی من نیست. درواقع هنگام نوشتن فیلمنامه براساس بانک عاطفی خود و تکنیک‌های فیلمنامه‌نویسی محصولی خلق می‌شود  و در این مورد حدود ۸۰ درصد ماجراهای فیلم بر اساس اتفاقاتی شکل گرفته که برای خودم یا نزدیکانم رخ داده است.»

داستان اصلی فیلم «جنگل پرتقال» در شهر تنکابن و دانشگاهش می‌گذرد؛ دانشگاهی که آرمان خوانساریان سال ۱۳۹۳ به آنجا انتقالی گرفت. «جریان دانشگاهم کمی مفصل است. من در دانشکده هنر و معماری تهران – مرکز درس می‌خواندم ولی تمام دوستانی که با آن‌ها در هنرستان هم‌دوره بودم در تنکابن درس می‌خواندند. بعد از مدتی در دانشگاه خودم دچار رخوت شدم و فکر می‌کردم از این تکرار خسته شده‌ام. ذات هنر درون خود زیبایی‌هایی دارد که در شهری مثل تهران نمی‌شود آن را تحصیل کرد.  فکر کردم استادها که تقریبا یکی هستند،  رشته تحصیلی من هم بیشتر به مطالعه فردی متکی است، پس تصمیم گرفتم به تنکابن بروم و جزو معدود کسانی بودم که معکوس انتقالی گرفتم. این اتفاق خیلی برایم بهتر بود چون تنکابن شهری خلوت، پر از زیبایی و آرامش بود که در آنجا هم می‌توانستم درس بخوانم و هم بنویسم و فصل جدیدی در زندگی‌ام آغاز شد و مستقل زندگی کردم.»

او درباره اینکه آیا تجربه‌های همان مقطع را در فیلم روایت کرده و ایده فیلم از زمان دانشگاه سراغش آمده، می‌گوید: «نه، ایده فیلمنامه اولین روزی که سر کلاس مدرسه برای تدریس رفتم به ذهنم رسید. البته امیدوارم موفق شده باشم موضوعی را که می‌خواستم، روایت کنم چون داستان درباره نوعی از دست دادن و بازگشت است، در صورتی که من در دانشگاه در مقطعی بودم که زندگی را پر از روشنی و رو به آینده می‌دیدم؛ جایی که خود را مهم می‌دیدم ولی حسی که در فیلم وجود دارد حاصل تمام شدن آن دوران است؛ دورانی که دیگر نه دانشگاهی هست که در آن شاگرد اول باشی و نه جمعی که در آن سوگلی بمانی. این موضوعی بود که در فیلم روایت می‌شود ولی ایده کلی فیلم سال ۹۸ و در اولین روزی که معلم مدرسه شدم شکل گرفت.»

آرمان خوانساریان در ادامه به فضای مدرسه و نوع برخوردش با دانش‌آموزان پسر هنرستان اشاره می‌کند که تلاش می‌کرده با روشی ملایم‌تر از آنچه خودش تجربه کرده معلمی کند. او می‌گوید «همه چیز از همان روزی شروع شد که مدیر هنرستان مرا فرستادند تا مدرکم را برایشان بیاورم.»

روزهای سه‌شنبه در هنرستان، دو زنگ آخر با احمد طالبی‌نژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم می‌گفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسه‌های دیگری سراغم آمدند و کار را حرفه‌ای‌تر دنبال کردم

آرمان فارغ‌التحصیل رشته تئاتر است و می‌خواهد شغل معلمی را حتما ادامه دهد؛ حتی می‌گوید معلمی به اندازه سینما برایش اهمیت دارد. اما چه شد که به عنوان یک فیلمساز از تدریس در مدرسه سردرآورد؟

«رشته‌های تحصیلی زیادی در ایران وجود دارند که وقتی آن‌ها را می‌خوانی طبیعتاً باید معلم همان رشته شوی مثل تاریخ. اما من در دانشگاه مدرک تئاتر گرفتم و از این جهت شرایطم متفاوت بود؛ با این حال همین رسیدن به تئاتر ماجراهایی داشت. من خیلی دوست داشتم سینما بخوانم و وقتی می‌خواستم به هنرستان بروم خانواده‌ام خیلی موافق نبودند چون اولا خیلی‌ها فکر می‌کردند و هنوز هم فکر می‌کنند که اگر فرزندشان استعدادی دارد باید حتما در رشته‌های تجربی و ریاضی درس بخواند. دیگر آنکه تصور خوبی نسبت به محیط هنرستان‌ وجود نداشت. بعضی از این تصورها درست هم بود و متاسفانه هنرستان تبدیل به جایی شده بود برای دانش آموزان ضعیفی که در رشته‌های تجربی و ریاضی نمره نیاورده بودند؛ در صورتی که هنرستان باید محلی برای نخبگان هنری باشد. با این حال سال ۱۳۸۶ که وارد هنرستان شدم دنبال این بودم که حتماً سینما بخوانم که این رشته هم در همه هنرستان‌ها تدریس نمی‌شد. بعدها دوست داشتم در همان هنرستانی که درس خوانده بودم معلم شوم چون روزهای سه‌شنبه دو زنگ آخر با احمد طالبی‌نژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم می‌گفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسه‌های دیگری سراغم آمدند و کار را حرفه‌ای‌تر دنبال کردم. در اولین دوره‌ای که درس دادم دانش‌آموزان خوبی داشتم مثل آراد نویزی که دوست دارم اسمش را بیاورم و از نخبگان هنری است. الان هم هر وقت به مدرسه می‌روم، حتی زمانی که با خستگی برمی‌گردم حالم آنقدر خوب است که اطمینان دارم سینما این خوشحالی همیشگی را به من نمی‌دهد»

او در کنار علاقه زیاد به این حرفه، دلسوزی و توجه ویژه‌ای هم به نسل جدید دارد؛ نسلی که با وجود دسترسی بیشتر به اطلاعات، بعضی دغدغه‌هایش با نسل‌های قبلی یکی است.

خوانساریان پیش از آنکه تدریس حرفه‌ای را شروع کند، در دهه ۹۰ خیلی جدی وارد عرصه ساخت فیلم کوتاه شده بود و خیلی‌ها او را با دو فیلم «سبز کله غازی» و «سایه فیل» می‌شناسند. به نظر می‌رسد او هم به سیاق بسیاری دیگر از کارگردان‌ها، فیلمسازی در سینمای کوتاه را سکویی برای ورود به سینمای بلند می‌دانست. او درباره اینکه آیا برنامه‌ریزی خاصی برای این کار داشته است، می‌گوید: «معمولاً به فیلم کوتاه از دو منظر می‌توان نگاه کرد؛ اول اینکه مجوز فیلمسازی از طریق ساخت فیلم‌های کوتاه گرفته می‌شود و دیگر آنکه گروهی اساساً عاشق فیلم کوتاه هستند. من از دسته‌ای بودم که فیلم کوتاه را به خاطر مجوز فیلم بلند نمی‌ساختم. سه فیلم کوتاه داشتم که هر سه در «تصویر سال» جایزه گرفته بودند و می‌توانستم به راحتی مجوز فیلم بلند را بگیرم اما بیش از هر چیز فضای تجربی سینمای کوتاه را دوست داشتم. فکر می‌کردم هنوز باید در همان حیطه بمانم چون متاسفانه سینمای بلند ما چندان موقعیتی برای تجربه ندارد. حس می‌کردم در سینمای بلند یک شابلون وجود دارد و تو هم باید مثل بقیه باشی. این‌ها باعث می‌شد بیشتر در دنیای فیلم کوتاه بمانم»

او ادامه می‌دهد: «بجز این‌ها یک اتفاق خوب و خوش شانسی برای من این بود که فعالیتم در نیمه اول دهه ۹۰ یعنی سال‌های شکوفایی فیلم کوتاه بود، به طوری که فیلم کوتاه منبع درآمدم شد. در همین دوران است که نسلی تازه از فیلمساز مثل آرین وزیر دفتری یا امید شمس که از فیلمسازی آن‌ها به خوبی صحبت می‌شود، دیده شدند. آن‌ها در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه فعالیت می‌کردند، در صورتی که الان با دوران عجیب و غریبی مواجیهم.»

جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنباله‌رو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلم‌سازی مراجعه می‌کنی، می‌گویند فیلمت خوب است اما… ا. یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح می‌دهند نمونه‌ای از همان فیلم‌های الگو شده و موفق را بسازی

خوانساریان پس از آنکه فیلم کوتاه «سایه فیل» را می‌سازد به سمت فیلم بلند گرایش پیدا می‌کند و ابتدا چند همکاری در نگارش فیلمنامه از جمله «ابر بارانش گرفته» به کارگردانی مجید برزگر داشت و بعد هم وارد یک پروسه سریال‌سازی می‌شود. او دراین زمینه می‌گوید: «از آنجا که در یک دوران حرفه‌ای از سینمای کوتاه فعالیت می‌کردیم، داوران جشنواره‌ها وقتی می‌دیدند کسی استعداد دارد می‌خواستند او را وارد جریان سینمای بلند کنند. واقعیت این است که من سه دوره پیاپی در جشنواره فیلم کوتاه تهران بودم و جایزه گرفتم. با وجود آنکه سقف این حوزه سینمایی، کوتاه است در آنجا مانده بودم و وقتی خواستم فیلم بلندم را بسازم فکر کردم نکند آن هم شابلونی باشد مثل بقیه؛ شابلونی که یک تم اجتماعی داشته باشد و در آن یک جغرافیای جعلی بسازم با خانواده‌ها و آدم‌هایی که سر هم داد می‌زنند و دعوا می‌کنند.  جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنباله‌رو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلم‌سازی مراجعه می‌کنی، می‌گویند فیلمت خوب است اما… یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح می‌دهند نمونه‌ای از همان فیلم‌های الگو شده و موفق را بسازی. مثلاً سعید روستایی با سختی مدل سینمایی خود را پیدا کرده و سختی‌های زیادی کشیده است تا تهیه‌کننده‌ای به فیلم اول او اعتماد کند و حالا تهیه کننده‌های دیگر فکر می‌کنند که فقط و فقط باید با مدل سعید روستایی فیلم بسازیم؛ در صورتی که قبل از اینکه سعید روستایی مطرح شود مدل سینمایی خود او هم برایشان یک ریسک بود.

شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفه‌ای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلم‌های موفق باشی

متاسفانه این سینما جایی برای نفس کشیدن ندارد و تو باید امتحان خود را پس بدهی تا بعد همه از کارت تقلید کنند. البته این یک اتفاق تازه نیست؛ سینمای ایران در اواخر دهه ۶۰ و بعد ۷۰ تحت تاثیر سینمای عباس کیارستمی ساخته می‌شد، با نابازیگر و در روستاها. در دهه ۸۰ آقای فرهادی با بازیگران چهره، قصه‌های جانداری را روایت کرد و بعد همه سینما پر از آن مدل شد. بعد هم سعید روستایی آمد با فیلم‌هایی از قصه‌های جنوب شهری. وقتی به اینجا می‌رسی، فکر می‌کنی «جنگل پرتقال» کدام یک از دفاتر سینمایی را می‌توانست امیدوار کند؟ شاید هیچ کدام، به همین دلیل کمی خرده داستان به فیلمنامه من اضافه می‌کردند مثل قصه‌های ناموس‌پرستی یا چیزهایی شبیه آن؛ در صورتی که من می‌خواستم قصه‌ای را روایت کنم که با وجود غم، راه حل هم داشته باشد؛ آن راه حل هم گفت‌وگوست. نمی‌دانم شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفه‌ای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلم‌های موفق باشی.»

کارگردان جوان «جنگل پرتقال» در حالی بر روشنی و گفت‌وگو تاکید دارد که ایده اولیه فیلمش در سال تلخ و پر از حادثه ۱۳۹۸ کلید خورده است. «ما در این چند سال اتفاق‌های تلخی را پشت سر گذاشته‌ایم ولی این “دوربین روشن یا به سمت روشنایی” نگاه و سلیقه من است. استاد من در سینما عباس کیارستمی بود با آن نگاه به زندگی که از او می‌شناسیم. شاعرانی مورد علاقه‌ام هستند که همیشه – خارج از اینکه چه اتفاقی می‌افتد- درباره یک “مفهوم” صحبت می‌کردند. این تکنیک من نیست بلکه برای تراپی و درمان شدن، موقع فیلمسازی از روشنی می‌گویم. نوشتن (فیلمنامه) هم برای من یک نوع درمان است ولی وقتی قصه‌ای سیاه بنویسم یا دوربینم به سمت تیرگی‌ها باشد حال خودم دوچندان بد می‌شود. من از بازنمایی زشتی لذت نمی‌برم. زیبایی‌شناسیِ زشتی برایم جذاب نیست، حتی اگر به عنوان نقد باشد. فیلم‌های بسیار زیادی هستند که چنین نگاهی (منتقدانه) دارند و من هم آن‌ها را خیلی دوست دارم اما سلیقه خودم در سینما اینطور نیست.

من جزو نسلی هستم که روی پرده سینما «مهمان مامان» دیده‌ام؛ فیلمی از داریوش مهرجویی، بزرگ مرد سینما که در اوج تیرگی‌ها فرهنگ و خصوصیات جغرافیایی ما را به آن شکل نمایش می‌داد. پس اگر ۹۸ درصد زشتی وجود داشته باشد من حتماً دوربینم را به سمت آن دو درصد زیبایی می‌چرخانم اما نه به این عنوان که یک فیلم سرخوش و شاد بسازم. برای همین فیلم اولم نیز سختی کم نکشیدم، پای آن ایستادم تا در نهایت به سرمایه‌گذاری بنیاد سینمایی فارابی و تهیه‌کنندگی آقای صدرعاملی رسیدم.»

او درباره چگونگی همکاری‌ با رسول صدرعاملی هم توضیح می‌دهد: «یکی از خوش‌شانسی‌های من در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه، این بود که جشنواره‌ای با نام «حسنات» برگزار می‌شد که مثل جشنواره‌های «وارش» یا موج»   دیگر وجود خارجی ندارد. آن جشنواره باعث شد آقای صدرعاملی مرا بشناسند و بعد که در یک دوره‌ از جشنواره فیلم کوتاه تهران، فیلمنامه‌ام را در پیچینگ جشنواره ارائه کردم پس از پذیرفته شدن، فارابی هم برای مشارکت آمد و آقای صدرعاملی هم که پیش‌تر در جریان کار بودند مجوز ساخت فیلم را مرداد ۱۴۰۱ گرفتند و من در آن ماه یکی از بهترین روزهای زندگی‌ام را تجربه کردم.» 

خوانساریان اضافه می‌کند، «یک ویژگی بزرگ رسول صدر عاملی که فکر می‌کنم در خیلی از تهیه کننده‌های دیگر کمرنگ باشد، اعتماد کاملی بود که به کارگردانش داشت و دست مرا برای هر کاری که می‌خواستم بکنم باز گذاشت.  فکر می‌کنم این اعتماد کامل حتماً از فیلم‌های کوتاه من نشأت می‌گرفت در حالی که بعضی تهیه‌کننده‌ها پیشنهادهایی برای تغییر در فیلمنامه به من می‌دادند که ترجیح می‌دادم اگر قرار است با مدل آن‌ها ساخته شود، خودشان فیلم را بسازند.»

چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفته‌ایم و این روزها سرگرمی حرف اول را می‌زند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف می‌کشیدیم. من «کاغذ بی‌خط» ناصر تقوایی را در سینما دیده‌ام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح می‌دهم زمین بازی‌ام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت می‌کنم

اگرچه آرمان خوانساریان نگاه متفاوتی را در فیلمسازی دنبال می‌کند اما به هر حال گیشه برایش بی‌اهمیت نیست. گیشه‌ای که این روزها در قرق فیلم‌های کمدی است و جای سوال است که آیا مخاطب به راحتی پای تماشای «جنگل پرتقال» می‌نشیند.

کارگردان «جنگل پرتقال» می‌گوید: «در سینما سه مدل روایت قصه وجود دارد؛ در یکی شاه پیرنگی از یک حادثه بزرگ رخ می‌دهد. در یکی دیگر فقط خرده پیرنگ‌ها وجود دارند مثل سینمای عباس کیارستمی و یک سینمای ضد پیرنگ که زمان روایی در آن به چالش کشیده می شود. من فکر می‌کنم سینمای ما در حال حاضر از اتفاق‌های بزرگ اشباع شده است، به همین دلیل نمی‌خواستم در جامعه‌ای که روزانه با کلی حادثه و ماجرا روبرو است، فیلمم به سمت خیانت، مرگ، خون و جنایت یا غیرت و این حرف‌ها برود؛ می‌خواستم نگاهم بر بخش‌هایی از وجود انسان‌ها متمرکز باشد تا تماشاگر به یک تجربه متفاوت‌تر برسد. راه آن هم فقط روایت داستان‌های خرده پیرنگی بود چون وسط چنین فیلمی، ممکن است ناگهان خود را غرق شده در داستان پیدا کنید. من «جنگل پرتقال» را نساختم که ۴۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد، گرچه هیچ کس از پول بدش نمی‌آید ولی مسئله این است که در این سن و در این برهه از زمان، دغدغه دیگری داشتم. فکر می‌کنم چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفته‌ایم و این روزها سرگرمی حرف اول را می‌زند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف می‌کشیدیم. من «کاغذ بی‌خط» ناصر تقوایی را در سینما دیده‌ام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح می‌دهم زمین بازی‌ام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت می‌کنم. شاید الان جوان هستم و اینطور می‌گویم ولی این راهی است که انتخاب کرده‌ام و امیدوارم بتوانم تا پایان پای آن بایستم. من الان معلم یک مدرسه هستم و با هر میزان خستگی، لحظه‌ای که متوجه می‌شوم با نوشتن حتی یک بیت شعر روی تخته سیاه چشم دانش آموزی، برق می‌زند احساس می‌کنم کارم درست است و برای همین به زندگی آمده‌ام.

آرمان خوانساریان با وجود نگاه همراه با امیدی که در فیلمسازی دارد اما از خلق لحظه‌های منتقدانه نسبت به جامعه هم دور نیست و نشانه‌هایی از آن را در همین «جنگل پرتقال» بخصوص با کاراکتر «هژیر» به خوبی می‌بینیم. خودش در این رابطه می‌گوید: «خیلی به دنبال نشانه‌گذاری نیستم ولی مگر می‌شود یک فیلمساز نسبت به شرایط اطراف خود انتقادی نداشته باشد؟ حتماً من هم این راه را در فیلمسازی‌ام دنبال می‌کنم و اصلا بخاطر سیلاب بدی‌هاست که به این دوربینِ به سوی روشنی پناه برده‌ام. به هر حال یکسری حس‌ها درون آدم وجود دارد که من آن‌ها را در خودم نگه می‌دارم و بیشتر صبر می‌کنم تا در زمانی مناسب کارم را انجام دهم. یکسری حس‌های دیگر هم وجود دارند که نمی‌توان آن‌ها را با چند کلمه بیان کرد؛ مثلا فیلم «هامون» داریوش مهرجویی را نمی‌توان در چند کلمه توضیح داد. «جنگل پرتقال» هم برای من همین است که انتقادها و امیدها و ناامیدی‌هایم را با هم در آن روایت کرده‌ام.» 

با وجود آنکه «جنگل پرتقال» اولین فیلم بلند سینمایی کارگردانش است اما گروهی از بازیگران صاحب‌نام و مطرح از جمله سارا بهرامی و رضا بهبودی در آن بازی کرده‌اند. میرسعید مولویان هم که نقش اصلی را ایفا کرده با فیلم «تومان» مرتضی فرشباف برای خیلی‌ها به چهره‌ای آشنا بدل شد. خوانساریان درباره این بازیگرها می‌گوید که سارا بهرامی انتخاب اولش بوده ولی برای نقش اول (با بازی مولویان)، ابتدا گزینه‌های دیگری داشت.

«برای این نقش یک بازیگر چهره‌تر در نظر داشتم و خوش شانس بودم؛ چون کار کردن با میرسعید یک موهبت است و هر لحظه لذت می‌بری و از این حجم خلاقیت و عشق شگفت‌زده می‌شوی. این هم بخشی از آن پروسه بود که آقای صدرعاملی در آن خیلی نقش داشت. یک روز تماس گرفتم و با ترس و لرزه برای اینکه بگویم بازیگر استار در این نقش انتخاب نکنیم، گزینه خودم را مطرح کردم که در همان یکی دو جمله اولم با تحسین آقای صدرعاملی مواجه شدم و گفت همین کار درست است. من در دفتر آقای صدر عاملی تصویری از فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» را روی دیوار دیده بودم که خانم علیدوستی -که در آن زمان اولین فیلم سینمایی خود را بازی می‌کرد – کلاکت به دست دارد. به آقای صدر عاملی گفتم هر وقت این تصویر را می‌بینم با خودم فکر می‌کنم نباید حتماً به چهره‌ها تکیه کنم. برای همین عکس‌ها و چند مصاحبه از آقای مولویان را فرستادم  وگفتم جنسی از غرور سعید مولویان، وقتی که روی صندلی نشسته، همان چیزی است که من برای این نقش می‌خواهم.

سارا بهرامی هم اولین انتخابم بود چون او فارغ التحصیل همان دانشگاه تنکابن است که من هم در آن درس می‌خواندم، در واقع او یکی از مهم‌ترین خروجی‌های آن دانشگاه است. انتخاب سارا برایم خیلی مهم بود. او کسی بود که باعث شد من با اعتماد به نفس بیشتری فیلمم را کارگردانی کنم و در تمام طول فیلمبرداری حسابی هوایم را داشت. انتخابم او بود چون می‌خواستم با توجه به زیستی که در این منطقه داشته، چیزهایی را به این نقش اضافه کند. وقتی بازیگرها می‌خواهند نقشی شبیه خودشان را بازی کنند برایشان بسیار سخت می‌شود و برخی شباهت‌ها میان نقش با خود سارا باعث می‌شد یک چالش جدی برایش به وجود آید. در نهایت هم آنچه دیده شد حاصل تمرین‌های مفصلی بود که ما سه نفر با هم داشتیم و مثل یک گروه تئاتری تمرین می‌کردیم.»

آن شب روی ابرها بودم. تمام کارگردان‌هایی فیلم‌های مورد علاقه‌ام آمده بودند اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانه‌ترین لحظه‌هایم با سینمای ایران با او گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت 

فیلم «جنگل پرتقال» که حال و هوای پاییزی جذابی دارد، قطعا یکی از بهترین زمان‌های اکرانش همین پاییز می‌توانست باشد و خوانساریان فکر می‌کند اتفاق قشنگی است که با همین اولین باران‌های پاییزی فیلم «جنگل پر تقال» هم روی پرده سینماها بود. او و رسول صدرعاملی شنبه سه هفته قبل میزبان تعدادی از سینماگران شدند تا در یک دورهمی صمیمانه فیلم خود را برایشان نمایش دهند. در این جمع دوستانه چهره‌های زیادی آمدند ولی پایان شب با خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش به تلخی رقم خورد.

«من پس از چند سال سخت که برای ساخت فیلم سپری کرده بودم، آن شب از خوشحالی روی ابرها بودم. خیلی از کسانی که از کارهایشان آموخته بودم آنجا بودند. وقتی آقای محمد صالح‌علاء را دیدم، به ایشان گفتم من هنوز یاد آن برنامه «دو قدم مانده به صبح» شما در تلویزیون هستم و دفترچه‌ای که در آن از شب‌های سینما و تئاتری برنامه یادداشت برمی‌داشتم. گفتم بخش زیادی از آنچه روی پرده سینما می‌بینید از چیزی است که در برنامه‌هایش برای من به جا گذاشته و چقدر فرق است که در آنتن تلویزیونت بشکن و بالا بیندازی یا اینکه از فرهنگ بگویی.  وقتی در سنین نوجوانی تمام عشق و علاقه‌ام این بود که پای برنامه‌های این چنینی و صحبت‌های فریدون جیرانی و محمد رحمانیان بنشینم معلوم است که سراغ خشونت نمی‌روم.  من در دوران راهنمایی فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» آقای میرکریمی را دیدم که آن شب آنجا بودند. عاشق آن سفر قهرمانی شدم یا فیلمی مثل «نفس عمیق» پرویز شهبازی و من نسبت به همه این‌ها احساس مسئولیت می‌کردم. حالا تصور کنید در چنین شبی که تمام کارگردان‌های این فیلم‌ها حضور داشتند، من چقدر خوشحال بودم اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانه‌ترین لحظه‌هایم با سینمای ایران با او، داریوش مهرجویی گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت و این روزها فقط اینطور خودم را  آرام می‌کنم که ای کاش شاگرد آخر آن کلاسی باشم که آقای مهرجویی آن همه برایش زحمت کشید»

آرمان خوانساریان با توجه به دغدغه‌هایی که در فرهنگ و هنر و بویژه در برخورد نزدیک با نسل جوان و دانش‌آموز دارد، احتمالا مسیر مشخصی را برای کار هنری‌اش دارد اما خودش می‌گوید:‌ «من هم مثل خیلی‌های دیگر پر از تردید هستم. نه می‌دانم و نه می‌توانم حدس بزنم که چطور باید پیش بروم. من این فیلم را خیلی سخت ساختم و فعلاً می‌خواهم ببینم که چه کرده‌ام چون نه آدم باانگیزه سال قبل هستم و نه تردیدهایم اجازه می‌دهند که الان تصمیم دقیقی بگیرم.» 

او درباره اینکه آیا مسیرش را به سمت سینمای کوتاه ادامه می‌دهد نیز می‌گوید: «فیلم کوتاه توجیه اقتصادی ندارد. ما همیشه پول‌های خود را جمع می‌کردیم و فیلم می‌ساختیم اما شرایط سینمای حرفه‌ای فرق می‌کند. سن ما هم بالاتر رفته و واقعیت این است که خیلی‌ها می‌گویند به سمت سینمای کوتاه برمی‌گردند اما این بیشتر یک تعارف است چون شرایط چنین اجازه‌ای به آن‌ها نمی‌دهد. من خودم چند فیلمنامه کوتاه دارم و فقط اگر شرایط برای ساخت حرفه‌ای آن‌ها به صورتی که تهیه‌کننده‌ای پای کار باشد حتماً سراغ ساختشان می‌روم و آن وقت فیلم بعدی‌ام حتماً کوتاه خواهد بود.» 

خوانساریان در بخش پایانی این گفت‌وگو به دو نکته اشاره می‌کند؛ یکی درباره مخاطبانی که دعوت می‌کند فیلمش را تماشا کنند و دیگر یک گله بابت واژه «فیلم اولی» که به فیلمسازانی همانند خودش نسبت می‌دهند.  

او که مشخص است بخاطر این کلمه ناراحتی‌هایی را دیده، می‌گوید: «نمی‌دانم این واژگان چیست که انتخاب می‌کنند. ما یک فیلم‌ خوب داریم و یک فیلم بد. فیلم اولی یعنی چه؟ مگر مجوز فیلم اول سینمایی را بدون ساخت فیلم‌های قبلی می‌دهند؟ متاسفانه تصورات عجیبی درباره فیلمساز اول وجود دارد؛ می‌گویند دستش در ساخت فیلم کند است. دست ‌و پایش می‌لرزد. زیادی وسواس دارد! این را به من هم می‌گفتند آن هم به عنوان کسی که چند تجربه ساخت فیلم کوتاه داشتم و اتفاقا در فضای فیلم کوتاه باید بتوانی زود پروژه را جمع کنی. من «جنگل پرتقال» را در ۳۱ جلسه ساختم صرفا بابت تجربه‌ای که در فیلم کوتاه داشتم. اصلا یک بار فیلمم را پیش از فیلمبرداری اصلی ساختم و پلان‌ها را کشیدم تا بیشتر بر کارم تسلط داشته باشم. این‌ها اگر وسواس است بله من وسواس دارم چون سینما و سلیقه جای وسواس است. مهم این است که برای وسواس‌هایت چه برنامه ریزی داشته باشی؛ من چون قول داده بودم فیلم را در ۳۱ جلسه تمام می‌کنم و می‌دانستم که حتما با وسواس هم کار را جمع خواهم کرد، با ساخت ماکت سعی کردم به سرعت کار کمک کنم.»

می‌خواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی می‌بیند ولی فیلم‌های ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من می‌خواهم آن‌ها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر می‌کنم اگر آن‌ها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد می‌دهند

«اما درباره «جنگل پرتقال»… تمام تلاش ما و کسانی که برای تبلیغات فیلم همراهی می‌کنند، این است که آدرس درست از فیلم به مخاطب بدهیم، حتی اگر جایی به ضرر فروش شود. من اگر بخواهم کسانی را برای تماشای این فیلم به سینما دعوت کنم آن‌هایی را خطاب قرار می‌دهم که مدت‌هاست به سینما نرفته‌اند چون سلیقه‌شان با آنچه بیشتر مواقع روی پرده سینماست فرق دارد.  البته من اصلاً درباره فیلم خوب یا بد صحبت نمی‌کنم و فقط می‌خواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی می‌بیند ولی فیلم‌های ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من می‌خواهم آن‌ها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر می‌کنم اگر آن‌ها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد می‌دهند.»

رسانه سینمای خانگی- مهرآوه شریفی‌‎نیا، فیلم اصغر فرهادی را توضیح‌ داد

مهراوه شریفی‌نیا فیلم سینمایی «چهارشنبه سوری» ساخته اصغر فرهادی را برای نابینایان توضیح‌دار کرد. 

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، گروه سوینا نسخه ویژه نابینایان فیلم سینمایی «چهارشنبه سوری» ساخته اصغر فرهادی را با همراهی مهراوه شریفی‌نیا بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون پنجشنبه -چهارم آبان ماه- در چارچوب برنامه فیلمخانه منتشر می‌کند.

این فیلم روز پنجشنبه ساعت ۱۹ از رادیو سوینا پخش می‌شود و پس از آن، روی سایت سوینا در دسترس مخاطبان قرار می‌گیرد.

نظارت متن و ضبط این برنامه به عهده کیوان کثیریان بوده و متن روایت آن را محدثه واعظی‌پور نوشته است. این برنامه در استودیو فراز ضبط شده و مرجان طبسی آن را میکس و تدوین کرده است.

«چهارشنبه‌سوری» سومین فیلم سینمایی اصغر فرهادی است. این فیلم در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۴ نامزد دریافت ۹ جایزه بود که در نهایت موفق به کسب سیمرغ‌های بلورین بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین تدوین و همچنین سیمرغ بلورین فیلم محبوب تماشاگران شد. «چهارشنبه‌سوری» برنده هوگو طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو و نامزد پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو در سال ۲۰۰۶ شد.

علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه به پایگاه اینترنتی سوینا به نشانی www.sevinagroup.com به فایل صوتی فیلم‌های سینمایی توضیح‌دار دسترسی داشته باشند.

این گروه پیشتر نسخه توضیح‌دار فیلم‌های سینمایی ایرانی «روز واقعه» با صدای افشین زی‌نوری، «دلشدگان» با صدای شبنم مقدمی، «مادر» با صدای احترام برومند، «بنفشه آفریقایی» با صدای علیرضا شجاع‌نوری، «باشو غریبه کوچک» با صدای پریناز ایزدیار، «خانه دوست کجاست» با صدای ستاره اسکندری، «یک بوس کوچولو» با صدای علیرضا آرا، «من، ترانه ۱۵ سال دارم» با صدای سارا بهرامی، «هامون» با صدای پرویز پرستویی، «روسری‌ آبی» با صدای رخشان بنی‌اعتماد، «مسافران» با صدای صابر ابر، «اجاره‌نشین‌ها» با صدای هوتن شکیبا در قالب برنامه فیلمخانه منتشر کرده است.

همچنین گروه سوینا فیلم‌های «درباره الی» با صدای فرشته صدرعرفایی، «به همین‌سادگی» با صدای مهراوه شریفی‌نیا، «بودن یا نبودن» با صدای بهناز جعفری، «گل‌های داوودی» با صدای ژرژ پطروسی، «مارمولک» با صدای بهرام افشاری، «لیلا» با صدای بی‌تا فرهی، «کلاه قرمزی و پسرخاله» با صدای نازنین بیاتی، «ناخدا خورشید» با صدای حسین پاکدل، «جدایی نادر از سیمین» با صدای ریما رامین‌فر، «پرده آخر» با صدای مهتاب نصیرپور، «مهمان مامان» با صدای فریبا کامران، «بادکنک سفید» با صدای گلاره عباسی، «آدم برفی» با صدای پدرام شریفی، «مهاجر» با صدای ناصر ممدوح و «میم مثل مادر» با صدای علی شادمان منتشر کرده است.

رسانه سینمای خانگی- سینمای فیلم بلند، جسارت را از سینمای فیلم کوتاه یاد بگیرد

در زمانه‌ای که ژانرهای کمدی و اجتماعی گلوی سینمای بلند را فشرده، سینمای کوتاه روایت خلاق و تازه‌ای دارد. زمین بکری که جشنواره فیلم کوتاه امسال نشان داد تا چه میزان توانایی کاشت و برداشت سینمای ژانر را در دل خود داراست.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جشنواره فیلم کوتاه تهران پس از یک هفته شلوغ و پر فراز و نشیب دیروز در پردیس سینمایی ملت بعد از چهار سانس پخش فیلم در باکس‌های مختلف به نمایش فیلم‌های این دوره خود پایان داد.

جشنواره‌ای که امسال به معنای واقعی کلمه جشنواره جوانان بود. راهروهای طویل و شلوغ پردیس ملت پر بود از جوانانی که رویای فیلمسازی در سر داشتند و یا امسال به عنوان فیلمساز در جشنواره شرکت کرده بودند. جایی که فارغ از هیاهو و تبلیغات سینمای بلند، در گوشه‌ای از شهر کسانی برایمان داستان‌های کوتاه تعریف می‌کردند و ما آنقدر غرق می‌شدیم که تا به خودمان بیاییم صفحه سفید و پر نور سالن، اکران فیلم بعدی را خبر می‌داد.

جشنواره فیلم کوتاه تهران اما عصر امروز با اعلام برندگان به کار خود پایان می‌دهد. جشنواره‌ای که امسال برای اولین بار نبود که صف‌های طولانی و روی پله نشستن‌ها را به خود می‌دید اما شاید برای اولین بار بود که این تنوع در ژانر و محتوا را در دل خود جای داده بود. به قدری که انتخاب میان فیلم‌ها را سخت و رقابت را برای فیلم‌سازان سخت‌تر می کرد.

طبعا در سینمای بلند به دلیل استقبال عمومی از ژانرهای امتحان پس داده، نرفتن به سمت سینمای ژانر محتمل‌تر است. جایی که ژانرهای کمدی و اجتماعی گلوی سینمای بلند را فشرده اما هنوز دستش به روایت‌های خلاق و تازه سینمای کوتاه نرسیده. زمین بکری که امسال نشان داد تا چه میزان توانایی کاشت و برداشت سینمای ژانر را در دل خود داراست.

از مویه های زنان جنوبی تا داستان یک مهاجرت نافرجام

جشنواره‌ای که شاید برای اولین بار بود که این تنوع در ژانر و محتوا را در دل خود جای داده بودیکی از فیلم‌های قابل توجه و با مسما در ژانر، «افسانه کوه ننوک» به کارگردانی محمدرضا مرادی بود. فیلمی اقتباسی در ژانر علمی، تخیلی و فانتزی که با روایت درستی نسبت به فرهنگ جنوب ایران بومی شده بود. فیلم، ترسی به دل می‌اندازد که در اتمسفر کلی خود بی منطق نیست و سعی دارد با بهره‌گیری از عناصری همچون دریا، آب آلوده، شکل فیزیکی یک ماهی مرده و مویه‌های زنان جنوبی ترکیب همخوانی بسازد.

«آدلاید» به کارگردانی فرهاد غریبی نیز فیلم دیگری بود که از قضا به مساله گسترده مهاجرت نیز پرداخته بود. وارن باکلند در کتاب «مبانی مطالعات سینمایی و نقد فیلم» از اهمیت سینمای ژانر می‌نویسد و می‌گوید فیلم‌های سینمای ژانر، پاسخ خیالی به مشکلات واقعی می‌دهند. اتفاقی که آدلاید به خوبی از آن بهره گرفته و با فضاسازی و کشمکش‌های روابط خانوادگی، به مشکلات مهاجرت غیر قانونی از جنبه‌ای روانشناسانه پرداخته بود.

صونا؛ تصویر یک دختر چهل ساله اصیل

از فیلم‌های خوب ژانر درام نیز می‌توان به «صونا» به کارگردانی زهرا ترکمانلو اشاره کرد. فیلمی درباره دختری چهل‌ساله و مجرد با تمام مصائب‌اش که از قضا امسال دستمایه فیلم «خیال آبی» به کارگردانی الناز قنبری نیز بود. اما در یک مقایسه میان کاراکترهای اصلی هر دو فیلم می‌توان فهمید که صونا خودش است و با تمام اصرارهای بقیه برای برقراری رابطه عاطفی باز هم خودش می‌ماند.صونا از بین همه تعریف‌های زن مدرن و امروزی، دختری ایرانی را به شکلی اصیل تصویر می‌کشد و در همین تعریف باقی می‌ماند

در واقع صونا به سادگی دختری محافظه‌کار با تمام ویژگی‌های دلچسبی است که مرزهای خودش را دارد و از آن مرزها عقب نمی‌کشد. صونا از بین همه تعریف‌های زن مدرن و امروزی، دختری ایرانی را به شکلی اصیل تصویر می‌کشد و در همین تعریف باقی می‌ماند مگر در پایان که می‌توان اثرات فشارهای جامعه، دوستان و مهم‌تر از همه مادرش را در تصمیم نهایی وی دید.

واقعیت این است که فیلمسازی در مدیوم فیلم کوتاه جسارت غریبی می‌طلبد و ریسک کردن روی سرمایه‌ای است که بازگشت آن حتمی نیست. در این مدیوم فیلمساز تنها می‌تواند به همین جشنواره‌ها اکتفا کند و با وجود استقبال مخاطبان هنوز بستر مناسبی برای اکران فیلم کوتاه در دسترس مخاطبان نیست.

با این همه جشنواره فیلم کوتاه تهران امسال میزبان سینمای ژانر و تنوع محتوا علیرغم تمامی این مشکلات و جسارت قابل تاملی بود که اگر با استقبال بیشتری از سوی فیلمسازان در سال‌های آتی مواجه شود می‌توان به جشنواره فیلم کوتاه به عنوان دریچه‌ای برای ورود فیلمسازان خلاق در سینمای ژانر به میزان خوبی امیدوار بود.

رسانه سینمای خانگی- از روز پنجم جشنواره فیلم کوتاه چه خبر؟

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران در پنجمین روز همچون روزهای گذشته با اکران آثار در بخش‌های مختلف میزبان علاقه‌مندان است، امروز مسترکلاس نیکیتا میخالکوف یکی از معتبرترین کارگردانان سینمای روسیه می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی، چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران، روز دوشنبه- یکم آبان‌ماه- در پنجمین و آخرین روز اکران فیلم‌های کوتاه راه‌یافته به بخش‌های مختلف، در پنج سالن پردیس سینمایی «ملت»، میزبان علاقه‌مندان سینمای کوتاه خواهد بود.

برنامه نمایش فیلم‌های داستانی مسابقه سینمای ایران

همانند دیگر روزهای جشنواره، سالن شماره یک و دو در روز پایانی هم به اکران فیلم‌های داستانی راه‌یافته به بخش مسابقه سینمای ایران اختصاص خواهند داشت.

در سانس اول و از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ فیلم‌های کوتاه «شیهه دور» به کارگردانی صمد قربان‌زاده، «زاک» به کارگردانی علی خسروی، «همه چیز به نظر آقای کاف بستگی دارد»‌ به کارگردانی حسن حکمت روشن، «اکو» به کارگردانی یوسف شفیق، «برادران آبتنی» به کارگردانی سروش البخشی نائینی و «نیمکت» به کارگردانی بهروز شمشیری در سالن شماره یک روی پرده می‌رود.

در سانس دوم سالن شماره یک از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ فیلم‌های کوتاه «نابومی»‌ ساخته سعید قندهاری، «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود»‌ ساخته مهدیه محمدی،‌ «خودکشی به سبک نیچه» ساخته پیام کردستانی، «ترموستات» ساخته روزبه اخوان و «بعد از نیمه‌شب» ساخته محمد باقری روی پرده خواهد رفت.

اکران فیلم‌های داستانی بخش مسابقه ملی در سانس سوم سالن شماره یک، از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ با اکران فیلم‌های کوتاه «پسرخورشید» به کارگردانی راد پورجبار، «بی‌هوا» به کارگردانی رویا پارسا، «آلفا» به کارگردانی مسعود محمدی تاکامی و مهیار صیفوری، «خوانا بنویسید» ‌به کارگردانی مرتضی علیزاده و «کمپانی» به کارگردانی ایل‌ناز خیرخواه دنبال خواهد شد.

در سانس پایانی سالن شماره یک در روز پنجم جشنواره هم از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ فیلم‌های کوتاه «تاخاریها» به کارگردانی محمد آریانیک، «گربه ماهی»‌ به کارگردانی امیرحسین مهماندوست، «رویای نیمه‌جان» به کارگردانی آرمین اعتمادی، «مورچه» به کارگردانی فرهاد شنتیایی و «استیک» به کارگردانی کیارش دادگر روی پرده می‌رود.

در سالن شماره دو و در سانس اول از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ فیلم‌های کوتاه «تاکسیدرمیست» ساخته بهزاد علوی و سوسن سلامت، «شریف» ساخته محمد عیلزاده‌فرد، «زمرد» ساخته مجتبی اسماعیل‌زاده بلوچ، «مدیر مدرسه» ساخته میکائیل دیانی و «خیال آبی» ساخته الناز قنبری اکران می‌شود.

در دومین سانس این سالن، از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ فیلم‌های کوتاه «بازسازی» به کارگردانی علی توکلی، «آپولو» به کارگردانی فرزاد رنجبر، «افسانه کوه ننوک»‌ به کارگردانی محمدرضا مرادی، «پیله» به کارگردای مونا فرخنده و «صوراحیل» به کارگردانی اسماعیل عظیمی روی پرده می‌رود.

سالن شماره دو در سانس سوم از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ میزبان اکران فیلم‌های کوتاه «کوچ» به کارگردانی امید یوسفی، «روزی روزگاری سینما» به کارگردانی علیرضا شمالی، «قوتار» به کارگردانی علی علیزاده، «تکان» به کارگردانی شاهین حق‌شعار و «جاذبه غیرنیوتونی» به کارگردانی علیرضا صادقی خواهد بود.

در آخرین سانس نمایش فیلم‌های داستانی در روز پایانی جشنواره چهلم هم از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ فیلم‌های کوتاه «آدلاید» به کارگردانی فرهاد غریبی، «ضلعی برای خروج» به کارگردانی احسان همتی، «یوفو» به کارگردانی سیدحمید حسینی و سیدمهدی حسینی، «ناظر» به کارگردانی ابوالفضل عزیزی و «داستان یک شب دزدی» به کارگردانی مهدی هادی‌زاده در سالن شماره دو اکران می‌شود.

برنامه نمایش فیلم‌های بخش بین‌الملل

سالن شماره ۹ پردیس سینمایی «ملت» در روز چهارم جشنواره چهلم هم به اکران فیلم‌های راه‌یافته به بخش بین‌الملل اختصاص پیدا کرده است.

در سانس اول و از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ فیلم‌های کوتاه پویانمایی «در کنار»، داستانی «مونگاتا»، مستند «اسرار بخارا»، داستانی «فاز۶»، مستند «گلاب‌گل»، داستانی «معدود» و تجربی «جیرجیر بی‌صدای اعداد نامرئی» روی پرده می‌رود.

در دومین سانس اکران در سالن شماره ۹ از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ فیلم‌های کوتاه پویانمایی «خط۲۳»، مستند «امید»، پویانمایی «چکامه‌ای درباره میهن‌های‌مان»، داستانی «فهرست»، مستند «شب عروسی»، داستانی «ملخ‌ها» و داستانی «اگرچه شب است» از آثار بخش بین‌الملل اکران می‌شود.

در سانس سوم و از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ هم فیلم‌های کوتاه داستانی «اهرام»، داستانی «فراموش‌شده»، پویانمایی‌ «تابش»، تجربی «جریان»، پویانمایی «دون خاویر» و داستانی «لطفا پشت خط بمانید» اکران می‌شود.

از ساعت ۲۰:۳۰ الی ۲۲ و در آخرین سانس نمایش فیلم‌های بخش بین‌الملل در روز پایانی جشنواره چهلم، فیلم‌های کوتاه داستانی «نگهبانان»، پویانمایی «سوزی در باغچه»، مستند «قطب جنوب»، داستانی «اشباحی وجود ندارد»، تجربی «نور مابین» و داستانی «عزیزم» به نمایش درخواهد آمد.

برنامه نمایش آثار مستند مسابقه سینمای ایران

سانس اول اکران فیلم‌ها در سالن شماره ۱۰ در روز پنجم جشنواره به اکران فیلم‌های کوتاه مستند ایرانی اختصاص پیدا کرده است.

در این سانس از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ مستندهای کوتاه «سایه سلطان»، ساخته هادی شریعتی، «دارتاش» ساخته خلیل صحراگرد، «من کدا هستم» ساخته فرح زارع و «یک قایق روی دریا» ساخته آرمان قلی‌پور دشتکی روی پرده می‌رود.

برنامه نمایش آثار پویانمایی مسابقه سینمای ایران

سانس سوم از جدول اکران سالن شماره ۱۰ در روز پایانی جشنواره به بخش پویانمایی اختصاص دارد که در این سانس و از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ فیلم‌های کوتاه پویانمایی «پتتیک» ساخته نرگس ذاکری، «کاسه برنجی»‌ ساخته حسین حبیبی‌اصل، «ققنوس»‌ ساخته مونا شمس، «همه دیوارها کوتاهند» ساخته حسن دهقاندوست، «ده سالگی»‌ ساخته فاطمه جعفری، «بالاتر از نور» ساخته سمیه نیلی و «ملودی» ساخته مهدی امینی روی پرده می‌رود.

برنامه نمایش آثار تجربی مسابقه سینمای ایران

علاقه‌مندان سینمای تجربی هم در آخرین سانس از نمایش فیلم‌ها در سالن شماره ۱۰ و از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ می‌توانند به تماشای فیلم‌های کوتاه تجربی «مکعب قرمز» ساخته فرهان بهپور، «آدمی» ساخته احسان میرزایی، «اشعه جاز» ساخته کیان زمانی، «اولریکا»‌ ساخته حسن وحدانی، «آخرین برف» ساخته شایان نقیبی، «پاد بوره» ساخته محمد کچویی و «هبوب» ساخته شیوا بافهم بنشینند.

برنامه اکران‌های جنبی جشنواره چهلم

در روز پایانی جشنواره و در قالب پنج سانس در سالن‌های‌ شماره ۸ و ۱۰ آثار مربوط به بخش اکران‌های جنبی به نمایش گذاشته می‌شود.

سالن شماره ۱۰ در دومین سانس نمایش خود از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ میزبان اکران فیلم‌های کوتاه «رابرت» ساخته محمدجواد حقانی‌فرد، «یاشار» ساخته سینا چمنی، «لمس» ساخته بردیا دیانت، «ورزا» ساخته حمیدرضا خسروی، «پرنسس» ساخته محمدحسین عباسی و «جنگ جهانی چهارم» ساخته امیر شاملو از آثار حاضر در بخش «استعدادهای نو»‌ خواهد بود.

سالن شماره ۸ پردیس «ملت» از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ در قالب اکران جنبی فیلم‌های بخش «کتاب و سینما» میزبان اکران فیلم‌های کوتاه «کینوپیو» به کارگردانی فرزانه قائمی‌زاده، «فیل سفید» ساخته مهدی برجیان، «نام، نام‌خانوادگی» ‌ساخته نازنین چیت‌ساز، «شرایط» ساخته سیدجواد حسینی و «روزی روزگاری سینما»‌ علیرضا شمالی خواهد بود.

در سانس دوم این سالن هم از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ در قالب بخش «بر بال خاطرات» فیلم‌های کوتاه «راه رفتن در مه»‌ ساخته مجید برزگر، «تاج خروس» ساخته آیدا پناهنده، «کودکان ابری»‌ ساخته رضا فهیمی، «حلق‌آویز» ساخته رقیه توکلی و «بچه خور»‌ ساخته محمد کارت روی پرده می‌رود.

در سومین سانس از برنامه‌های سالن شماره هشت از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ در قالب اکران جنبی بخش «بربال خاطرات» فیلم‌های کوتاه «کودک و خزان»‌ ساخته امیرشهاب رضویان، «مرهمی باید»‌ ساخته حسن ایزدی شهری، «راهبان» ساخته رضا سبحانی، «یک اتفاق ساده»‌ به کارگردانی لقمان خالدی، «با او»‌ ساخته نقی نعمتی، «فردا صبح» ساخته محمد نجاریان و «مثل بچه آدم» ساخته آرین وزیردفتری به نمایش گذاشته می‌شود.

چهارمین سانس از اکران‌های سالن شماره هشت و در قالب اکران‌های جنبی بخش «بر بال خاطرات» از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ فیلم‌های کوتاه «ینده به دومله»‌ به کارگردانی بهزاد رسول‌زاده، «سکوت طولانی»‌ به کارگردانی ابراهیم اصغرزاده، «چاه» به کارگردانی بایرام فضلی، «برکه» به کارگردانی مهدی جعفری، «آن بالا کنار جاده» به کارگردانی مرجان اشرفی‌زاده، «نامه‌ها، عکس‌ها، آدم‌ها» به کارگردانی محمدرضا خردمندان و «جای منو تو اتاق بنداز» به کارگردانی امیر توده‌روستا اکران می‌شود.

نشست‌های تخصصی روز پنجم جشنواره

در ادامه نشست‌های تخصصی ۲۰۴۰ در روز پایانی جشنواره چهلم از ساعت ۱۰ تا ۱۱ برنامه فیلم‌های کوتاه ژانر با تمرکز بر اردوی فیلمسازی کاشان و در ژانرهای علمی تخیلی، جنگی و دفاع مقدس و ملودرام روی پرده می‌رود.

در دومین نوبت از ساعت ۱۱ تا ۱۳ برنامه گفت و گو درباره فیلم‌های کوتاه ژانر با نگاهی به آموزه‌های اردوی فیلمسازی کاشان، در قالب گفت و گوی حسن حسینی با رسول صدرعاملی برقرار خواهد بود.

برنامه گفت و گوی کارگردان با عوامل فنی هم در روز پنجم و از ساعت ۱۵ تا ۱۶:۳۰ در قالب گفت و گوی کمال تبریزی با کارن همایونفر آهنگساز باسابقه سینما، برگزار می‌شود. در دومین نوبت این گفت و گو هم کمال تبریزی از ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰ میزبان محمدرضا دلپاک صدابردار باسابقه سینمای ایران خواهد بود.

در آخرین نشست تخصصی جشنواره چهلم هم از ساعت ۱۹ تا ۲۱ مسترکلاس «سینمای حقیقت‌جویان» همراه با پرسش و پاسخ در قالب ارتباط تصویری زنده با نیکیتا میخالکوف یکی از معتبرترین کارگردانان سینمای روسیه، برگزار می‌شود.

همچنین نشست‌های تخصصی در آخرین روز جشنواره از ساعت ۱۱ و بعد از نمایش فیلم‌های کوتاه ژانر در گفت و گوی حسن حسینی با رسول صدرعاملی پیرامون آموزه‌های اردوی فیلمسازی کاشان شکل می‌گیرد.

همچنین از ساعت ۱۵ این روز از جشنواره نیز در گفت و گوی کمال تبریزی با کارن همایون فر آهنگساز نشست‌های تخصصی دنبال می‌شود.

گفت و گوی کارگردان با طراح صدا و محمدرضا دلپاک نیز از ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰ در سالن ۱۲ پردیس سینمایی ملت برگزار می‌شود. اما یکی از مهمترین نشست‌های تخصصی این روز مسترکلاس سینمای حقیقت‌جویان و جلسه پرسش و پاسخ با حضور نیکیتا میخالکوف است که از ساعت ۱۹ تا ۲۱ با حضور علاقه‌مندان به سینما برگزار می‌شود. اجرا و کارشناسی این نشست‌ها را محمدرضا باقری برعهده دارد.

همچنین نشست‌های نقد و بررسی فیلم‌های داستانی و بخش استعدادهای نو نیز با اجرای میثم کریمی در دو نوبت ۱۸ و ۲۰ در سالن شماره چهار پردیس سینمایی ملت برگزار می‌شود.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا دوم آبان ماه برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- محمود کلاری، محمدحسین لطیفی و بهروز شعیبی در لیست داوران جشنواره فیلم کوتاه تهران

بهرام ارک، حسین دارابی، زهره زمانی، بهروز شعیبی، سعید قطبی‌زاده، محمود کلاری و محمدحسین لطیفی مسئولیت داوری فیلم‌های کوتاه بخش مسابقه سینمای ایران چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران را برعهده دارند.

به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، داوران بخش مسابقه سینمای ایران چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران به ترتیب حروف الفبا و به شرح زیر معرفی شدند:

بهرام ارک

بهرام ارک متولد ۱۳۶۸ در تبریز، نویسنده و کارگردان سینما است. وی ساخت فیلم‌های کوتاه «آفتاب سوخته»، «نجس»، «حیوان» و فیلم سینمایی «پوست» را در کارنامه کاری خود دارد. همچنین برنده دوم سینه‌فونداسیون جشنواره کن، جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم کوتاه تهران و سیمرغ بهترین فیلم کوتاه جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین هنروتجربه برای فیلم «پوست» و نشان عباس کیارستمی از جشن حافظ بوده است.

حسین دارابی

حسین دارابی متولد ۱۳۶۱ در تهران نویسنده و کارگردان سینما است. وی پیش از این کارگردانی و نویسندگی فیلم‌های کوتاه «علمک»، «کرایه‌ها آماده»، «دایو»، «مادربزرگ»، «چشم به راه»، «پرستار»، «تعقیب»، «قفل فرمان» و کارگردانی فیلم‌های بلند «مصلحت» و «هناس» را برعهده داشته است. کسب دیپلم افتخار بهترین کارگردانی اول سی‌و نهمین جشنواره فیلم فجر، اثر برگزیده دهمین جایزه سینمایی ققنوس، برنده جشنواره بین‌المللی کورتی‌دا سوگنی ایتالیا، اثر منتخب جشنواره سلولارت آلمان، جشنواره بین‌المللی فیلم کلوژ رومانی، جشنواره فیلم ریور(بخش مرور سینمای ایران) ایتالیا، جشنواره ملل اتریش و… را در کارنامه کاری خود دارد.

زهره زمانی

زهره زمانی متولد ۱۳۴۸ در بندرانزلی فیلمساز، نویسنده فیلمنامه و داستان کوتاه است. وی رییس انجمن سینمای جوانان بندرانزلی، رییس برنامه‌ریزان جشنواره بین‌المللی فیلم داکا، برنامه‌ریز جشنواره‌های فیلم «رنگین مان» و یازدهمین جشنواره «مذهب امروز» ایتالیا بوده است. زمانی پیش از این سابقه داوری بخش بین‌الملل جشنواره «مذهب امروز» ایتالیا، ریاست هیات داوران فیلم‌های کوتاه جشنواره داکا، عضویت در هیات انتخاب سی‌وسومین جشنواره فیلم‌کوتاه تهران، داوری در ششمین جشنواره حقوق بشر نپال، داوری بخش فیلم‌های کوتاه بین‌الملل جشنواره کازان روسیه و… را برعهده داشته و برنده چندین جایزه بین‌المللی، سه جایزه اول از جشنواره‌های ایتالیا و داکا و دیپلم افتخار تالپین بوده است.

بهروز شعیبی

بهروز شعیبی متولد ۱۳۵۸ در مشهد، بازیگر، نویسنده و کارگردان سینما است. وی تاکنون کارگردانی فیلم‌های «پرده نشین»، «دهلیز»، «باغ آلوچه»، «جامانده» را برعهده داشته و در آثاری همچون «تنهایی لیلا»، «مهمان داریم»، «طلا و مس»، «پسران مهتاب» و «آژانس شیشه‌ای» و… به ایفای نقش پرداخته است. کسب سیمرغ بلورین بهترین فیلم در بخش نگاه نو سی و یکمین جشنواره فیلم فجر و برنده جایزه بهترین کارگردانی مجموعه‌های تلویزیونی از شانزدهمین جشن حافظ برای «پرده‌نشین» از افتخارات این هنرمند است.

سعید قطبی‌زاده

سعید قطبی زاده متولد ۱۳۵۷ در تهران، نویسنده، مجری، منتقد و مترجم است. وی نویسندگی و نقد در مجله «گزارش فیلم»، نویسندگی، ویراستاری و مسئولیت صفحه نقد هفته‌نامه سینما، دبیری تحریریه و نگارش نقد در ماهنامه «فیلم»، ترجمه فیلمنامه «دادگاه» اثر دیوید ممت، سردبیری و اجرای برنامه «شب‌های مستند»، عضویت در شورای تصویب فیلمنامه شبکه دو سیما، مشاوره در نگارش فیلمنامه بیش از ده تله فیلم و سریال، فیلمنامه‌نویسی و تدریس در دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های سینمایی را برعهده داشته است. قطبی‌زاده تاکنون از انجمن صنفی روزنامه‌نگاران به عنوان خبرنگار و در سه دوره از جشن حافظ به عنوان منتقد تقدیر شده است.

محمود کلاری

محمود کلاری متولد ۱۳۳۰ در تهران عکاس و مدیر فیلمبرداری سینما است. وی تاکنون فیلمبرداری آثار متعددی از جمله فیلم‌های «جدایی نادر از سیمین»، «خانه‌ای روی آب»، «از کرخه تا راین»، «سارا»، «مدرسه موش‌ها»، «عنکبوت»،«کلمبوس»، «بمب؛ یک عاشقانه»، «بهت»، «خوک»، «ساعت ۵ عصر»، «بادیگارد»، «فراری»، «هفت ماهگی»، «کوچه بی‌نام»، «مرگ ماهی»، «اشباح»، «استرداد» و… و کارگردانی فیلم‌های «رقص با رویا» و «ابر و آفتاب» را برعهده داشته است. کسب و دریافت عناوین و جوایزی از جمله بهترین فیلم‌برداری جشنواره فیلم فجر برای فیلم‌های «گبه»، «سرب»، «شیر سنگی»، «جدایی نادر از سیمین»، «بوی کافور عطر یاس»، جایزه اومبای طلایی از جشنواره بین‌المللی فیلم ماردل پلاتا آرژانتین، تندیس یک عمر دستاورد هنری از جشنواره دوبلین ایسلند، بهترین دستاورد هنری برای فیلمبرداری سیاه و سفید «خون بازی» و… از جمله افتخارات این هنرمند پیشکسوت و مطرح است.

محمدحسین لطیفی

محمدحسین لطیفی متولد ۱۳۴۱ در تهران فیلمنامه‌نویس، کارگردان و تهیه‌کننده سینماست. ساخت فیلم‌های سینمایی «مرد نقره‌ای»، «به وقت خماری»، «اسب سفید پادشاه»، «پاریس تا پاریس»، «توفیق اجباری»، «روز سوم»، «خوابگاه دختران»، «دختر ایرونی»، «غریب»، «سرعت» و سریال‌های «سر دلبران»، «تنهایی لیلا»، «دودکش»، «نردبام آسمان»، «صاحبدلان»، «وفا»، «سفر سبز»، «همسایه‌ها» و «کت جادویی» در کارنامه کاری این هنرمند به چشم می‌خورد. لطیفی همچنین تاکنون جوایز زیادی از جمله سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، بهترین فیلم از نگاه ملی و جایزه ویژه هیات داوران در بخش مقاومت بین‌الملل به ترتیب برای فیلم‌های «روز سوم»، «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» و «غریب» را از جشنواره فیلم فجر از آن‌خود کرده است.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران تا ۲ آبان ۱۴۰۲ در حال برگزاری است.

رسانه سینمای خانگی- نمایش چهل فیلم در چهارمین روز چهلمین دورۀ جشنواره

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران که با استقبال گسترده مخاطبان وهنرمندان مواجه شده است، در روز چهارم نیز با نمایش آثار در بخش‌های مختلف رقابتی و جنبی به کار خود ادامه می‌دهد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران، روز یکشنبه- ۳۰ مهرماه- در چهارمین روز خود با اکران فیلم‌های کوتاه راه‌یافته به بخش‌های مختلف، در پنج سالن پردیس سینمایی «ملت»، میزبان علاقه‌مندان به سینمای کوتاه خواهد بود.

برنامه نمایش فیلم‌های داستانی مسابقه سینمای ایران

در سانس اول و از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ فیلم‌های کوتاه «داستان اسباب‌بازی» ساخته علیرضا استوار، «سربسته» ساخته یاسر خیر، «دد چوپان» ساخته سهیلا پورمحمدی، «اذان صبح به افق یزد» ساخته زهره صباغیان و «زنان لجمن» ساخته زیور حجتی در سالن شماره یک روی پرده می‌رود.

در سانس دوم سالن شماره یک از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ فیلم‌های کوتاه «لاری» به کارگردانی میثم مرادی، «دنیا منم فوعه» به کارگردانی مصطفی آقامحمدلو، «کرم‌چاله» به کارگردانی سیداحسان طالقانی اصفهانی، «سردست» به کارگردانی فاطمه سادات جوادی، «اوروبروس» به کارگردانی فرهنگ عمرانی و «صونا» به کارگردانی زهرا ترکمنلو روی پرده خواهد رفت.

اکران فیلم‌های داستانی بخش مسابقه ملی در سانس سوم سالن شماره یک، از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ با اکران فیلم‌های «بازسازی» به کارگردانی علی توکلی، «آپولو» به کارگردانی فرزاد رنجبر، «افسانه کوه ننوک»‌ به کارگردانی محمدرضا مرادی، «پیله» به کارگردای مونا فرخنده و «صوراحیل» به کارگردانی اسماعیل عظیمی دنبال خواهد شد.

در سانس پایانی سالن شماره یک در روز چهارم جشنواره هم از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ فیلم‌های کوتاه فیلم‌های کوتاه «تاکسیدرمیست» ساخته بهزاد علوی و سوسن سلامت، «شریف» ساخته محمد عیلزاده‌فرد، «زمرد» ساخته مجتبی اسماعیل‌زاده بلوچ، «مدیر مدرسه» ساخته میکائیل دیانی و «خیال آبی» ساخته الناز قنبری روی پرده می‌رود.

در سالن شماره دو و در سانس اول از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ فیلم‌های کوتاه «کوچ» به کارگردانی امید یوسفی، «روزی روزگاری سینما» به کارگردانی علیرضا شمالی، «قوتار» به کارگردانی علی علیزاده، «تکان» به کارگردانی شاهین حق‌شعار و «جاذبه غیرنیوتونی» به کارگردانی علیرضا صادقی اکران می‌شود.

در دومین سانس این سالن، از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ فیلم‌های کوتاه «آدلاید» به کارگردانی فرهاد غریبی، «ضلعی برای خروج» به کارگردانی احسان همتی، «یوفو» به کارگردانی سیدحمید حسینی و سیدمهدی حسینی، «ناظر» به کارگردانی ابوالفضل عزیزی و «داستان یک شب دزدی» به کارگردانی مهدی هادی‌زاده روی پرده می‌رود.

سالن شماره دو در سانس سوم از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ میزبان اکران فیلم‌های کوتاه «نابومی»‌ ساخته سعید قندهاری، «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود»‌ ساخته مهدیه محمدی،‌ «خودکشی به سبک نیچه» ساخته پیام کردستانی، «ترموستات» ساخته روزبه اخوان و «بعد از نیمه‌شب» ساخته محمد باقری خواهد بود.

در آخرین سانس نمایش فیلم‌های داستانی در روز چهارم جشنواره چهلم هم از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ فیلم‌های کوتاه «شیهه دور» به کارگردانی صمد قربان‌زاده، «زاک» به کارگردانی علی خسروی، «همه چیز به نظر آقای کاف بستگی دارد»‌ به کارگردانی حسن حکمت روش، «اکو» به کارگردانی یوسف شفیق، «برادران آبتنی» به کارگردانی سروش البخشی نائینی و «نیمکت» به کارگردانی بهروز شمشیری در سالن شماره دو اکران می‌شود.

برنامه نمایش فیلم‌های بخش بین‌الملل

سالن شماره ۹ پردیس سینمایی «ملت» در روز چهارم جشنواره چهلم هم به اکران فیلم‌های راه‌یافته به بخش بین‌الملل اختصاص پیدا کرده است. در سانس اول و از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ فیلم‌های مستند «جهان دورریختنی»، داستانی «طعم دریا»، تجربی «اکنون»، پویانمایی «سوروایکا»، داستانی «یک روز روشن آفتابی» ‌و داستانی «میا» روی پرده می‌رود.

در دومین سانس اکران در سالن شماره ۹ از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ فیلم‌های کوتاه مستند «پستچی»، پویانمایی «وقتی جنگ تمام می‌شود»، داستانی «همه در ‌آخر می‌روند»، تجربی «خدایان-۱»، داستانی «مورچه»، پویانمایی «مارونی» و داستانی «پژواک» از آثار بخش بین‌الملل اکران می‌شود.

در سانس سوم و از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ هم فیلم‌های کوتاه داستانی «کم‌حرف‌ها»، پویانمایی «سگ چشم‌سیاه»، داستانی «از دید چهره‌ات خوشحالم»، مستند «باسمه‌کاری»، تجربی «نتایج ممکن است متفاوت باشد» و داستانی «سیمو» اکران می‌شود.

از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ و در آخرین سانس نمایش فیلم‌های بخش بین‌الملل در روز چهارم جشنواره چهلم، فیلم‌های کوتاه داستانی «خانه‌ای که داشتیم»، مستند «دیروز امروز فردا»، پویانمایی تجربی «ماه‌پیمایی»، داستانی «ماهی عصبانی»، پویانمایی «پل» و داستانی «لطفا یک کارش بکن» به نمایش درخواهد آمد.

برنامه نمایش آثار مستند مسابقه سینمای ایران

سانس دوم و چهارم اکران فیلم‌ها در سالن شماره ۱۰ در روز چهارم جشنواره به اکران فیلم‌های کوتاه مستند ایرانی اختصاص پیدا کرده است.

در سانس دوم از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ مستندهای کوتاه «دفک»‌ به کارگردانی بهنام بیرم‌وند، «رویای یک اسب» به کارگردانی مرجان خسروی و «فیدوس» ‌به کارگردانی ایمان مصطفایی روی پرده می‌رود.

در ادامه اکران مستندهای کوتاه مسابقه سینمای ایران در چهارمین سانس سالن شماره ۱۰ از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ سه مستند کوتاه «چوپان راستگو» به کارگردانی محمدصادق عالی‌شواندی، «مه‌لقا» به کارگردانی مریم جمالی، «ناهاتاک» به کارگردانی سعید افسر و «تا بادها، یادها را نبرند» به کارگردانی احمد صراف‌یزد به نمایش گذاشته می‌شود.

برنامه نمایش آثار تجربی مسابقه سینمای ایران

سومین سانس از اکران‌های سالن شماره ۱۰ در روز چهارم جشنواره به اکران فیلم‌های کوتاه تجربی اختصاص دارد که در این سانس از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ فیلم‌های «من» به کارگردانی مهیار ریاحی و فرید فرزانه، «متفورمین» به کارگردانی فرنام مرادی‌نژاد، «گوشزد» به کارگردانی مهدی کشتکار، «لطفا خمیازه نکشید» به کارگردانی مازیا کاظمی و محمدرضا کاظمی، «عبور» به کارگردانی حمیدرضا نوروزی، «حجم تراکم» به کارگردانی رضا دانش‌پژوه، «یوکای» به کارگردانی سهرات کریمی و سعید رمضانیان و «تغییرپذیر» به کارگردانی محمدرضا بابادی روی پرده می‌رود.

برنامه اکران‌های جنبی جشنواره چهلم

در روز چهارم جشنواره و در قالب ۳ سانس در سالن‌ شماره ۸ آثار مربوط به بخش اکران‌های جنبی به نمایش گذاشته می‌شود.

سالن شماره ۸ پردیس «ملت» از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ در قالب اکران جنبی فیلم‌های بخش «کتاب و سینما» میزبان اکران فیلم‌های کوتاه «کمپانی» به کارگردانی ایلناز خیرخواه، «خوانا بنویسید» به کارگردانی مرتضی علیزاده، «افسانه کوه ننوک» به کارگردانی محمدرضا مرادی، «شیهه دور» به کارگردانی صمد قربان‌زاده، «قو» به کارگردانی بهناز سلیمانی و «خانه دورافتاده» به کارگردانی امیر رستمی خواهد بود.

در سانس دوم این سالن هم از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ در قالب بخش «بر بال خاطرات» فیلم‌های کوتاه «هستم اگر می‌روم» به کارگردانی سعید پوراسماعیلی، «آیه‌های زمینی» ساخته داریوش یاری، «دست‌های سنگی» ساخته‌ محسن امیریوسفی، «گاری شکسته» ساخته سعید شاه‌حسینی و «دندان آبی» ساخته هومن سیدی روی پرده می‌رود.

در سومین سانس از برنامه‌های سالن شماره هشت در قالب اکران جنبی بخش «ایران جوان» فیلم‌های کوتاه «زاک» به کارگردانی علی خسروی، «خیال آبی» به کارگردانی الناز قنبری، «دباغ خانه» به کارگردانی محمد مستوفی، «مردگی‌نامه» به کارگردانی علی اکبری و «بلوط» به کارگردانی ابراهیم حصاری،روی پرده می‌رود.

چهارمین سانس از اکران‌های سالن شماره ۸ و در قالب اکران‌های جنبی بخش «بر بال خاطرات» از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ فیلم‌های کوتاه «در تارخ او» به کارگردانی مهرداد اسکویی، «مرگ یک مترسک» به کارگردانی آرش صافی، «با او» به کارگردانی نقی نعمتی، «جذابیت پنهان زمان» به کارگردانی شهرام مکری، «بهار اندک» به کارگردانی روح‌الله بهرامی، «جدول، روزنامه و…» به کارگردانی نیما عباس‌پور و «در پیکر» به کارگردانی مهدی آقاجانی اکران می‌شود.

برنامه اکران فیلم‌های بخش ویژه «شاخه زیتون»

سالن شماره ۸ از ساعت ۲۲ تا ۲۲:۳۰ هم به‌صورت ویژه به اکران فیلم‌های مربوط به مقاومت فلسطین در قالب بخش «شاخه زیتون» اختصاص خواهد داشت که در این بخش فیلم‌های کوتاه «حنان» ساخته محمدمهدی توکلی، «شورشی» ساخته علی سلمانی، «حمله بعدی به جنین» ساخته کریس جیامو، «شهرور» به کارگردانی مومن غنین حسانین و یغما عزت شهرور، «فرار بزرگ» ساخته حمید نخعی امرودی و «خونه دزد» ساخته حمید نخعی امرودی روی پرده می‌رود.

نشست‌های تخصصی روز چهام جشنواره

در ادامه نشست‌های تخصصی «۴۰-۲۰» در روز چهارم جشنواره از ساعت ۱۰ تا ۱۱ برنامه فیلم‌های کوتاه ژانر با تمرکز بر اردوی فیلمسازی مشهد، روی پرده می‌رود.

در دومین نوبت از ساعت ۱۱ تا ۱۳ برنامه گفتگو درباره فیلم‌های کوتاه ژانر با نگاهی به آموزه‌های اردوی فیلمسازی مشهد، در قالب گفتگوی حسن حسینی با کمال تبریزی، همایون اسعدیان و امیرشهاب رضویان برقرار خواهد بود.

برنامه گفتگوی کارگردان با عوامل هم در روز چهارم و از ساعت ۱۵ تا ۱۶:۳۰ در قالب گفتگوی کمال تبریزی با کیوان مقدم، مدیر هنری، برگزار می‌شود.

در دومین نوبت این گفتگو هم کمال تبریزی از ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰ میزبان مهری شیرازی چهره‌پرداز باسابقه سینمای ایران خواهد بود.در آخرین نشست تخصصی روز چهارم هم از ساعت ۱۹ تا ۲۱ مهرداد اسکویی از موضوع «مستندسازی از راه دور» با علاقه‌مندان صحبت خواهد کرد.اجرای این نشست‌ها را محمدرضا باقری برعهده دارد.

نشست‌های نقد و بررسی آثار جشنواره نیز از ساعات ۱۸ و ۲۰ در سالن شماره ۴ پردیس سینمایی ملت با اجرا و کارشناسی میثم‌کریمی برگزار می‌شود

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ در حال برگزاری است.

رسانه سینمای خانگی- «بر بال خاطرات» بخش ویژه جشنواره فیلم کوتاه تهران

بخش ویژه «بر بال خاطرات» جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به مرور فیلم‌های کوتاه برخی از سینماگران عضو خانواده انجمن سینمای جوانان ایران اختصاص پیدا کرده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، بخش ویژه «بر بال خاطرات» به مناسبت ۴۰ سالگی جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به مرور فیلم‌های کوتاه برخی از سینماگران عضو خانواده انجمن سینمای جوانان ایران اختصاص دارد.

بخش جنبی «بر بال خاطرات» این رویداد با نمایش فیلم‌های کوتاه زیر، خاطرات ۴۰ ساله این رویداد را مرور می‌کند:

«آقا پسری مثل من» به کارگردانی علی محمدقاسمی، «حیدر بابا» به کارگردانی کریم عظیمی، «منطق مطلق اتفاق» به کارگردانی بهرام توکلی، «مونولوگ» به کارگردانی کاوه قهرمان، «اتاقی در نیویورک» به کارگردانی بنیامین هفت‌لنگ، «گور مردها» به کارگردانی علی مردمی، «صیاد کوچولو» به کارگردانی محمد عرب، «آقای س چگونه قاتل شد» به کارگردانی علیرضا محمودی، «فستیوال» به کارگردانی مهدی نادری، «دو خواهر» به کارگردانی بیژن میرباقری، «این راه همیشه بود» به کارگردانی مسعود امینی، «جوخه» به کارگردانی آزاد محمدی، «آرزو» به کارگردانی ساعد نیک ذات، «نوروزگلی» به کارگردانی رهبر قنبری، «تکیه برجام» به کارگردانی میردولت موسوی، «مراسم» به کارگردانی سعید روستایی، «روی آسفالت داغ» به کارگردانی مسعود مددی، «بوم رنگ» به کارگردانی داریوش غریب‌زاده، «سوگند به شب» به کارگردانی عطا مجابی، «زندگی بداهه» به کارگردانی عاطفه خادم‌الرضا، «حفره مشترک» به کارگردانی اسماً ابراهیم‌زادگان، «صراحی» به کارگردانی سعید نجاتی، «حیوان» به کارگردانی بهرام و بهمن ارک، «خانه سفید است» به کارگردانی طیبه فلکیان، «سینما سگ» به کارگردانی شاهد احمدلو، «این یک سونی است» به کارگردانی سامان سالور، «مردها گریه نمی‌کنند» به کارگردانی پیمان نهان قدرتی، «تو هنوز اینجایی» به کارگردانی کتایون پرمر و محمد روح‌بخش، «هستم اگر می‌روم» به کارگردانی سعید پوراسماعیلی، «آیه‌های زمینی» به کارگردانی داریوش یاری، «دست‌های سنگی» به کارگردانی محسن امیریوسفی، «گاری شکسته» به کارگردانی سعید شاه‌حسینی، «دندان آبی» به کارگردانی هومن سیدی، «در تاریخ او» به کارگردانی مهرداد اسکویی، «مرگ یک مترسک» به کارگردانی آرش رصافی، «با او» به کارگردانی نقی نعمتی، «جذابیت پنهان زمان» به کارگردانی شهرام مکری، «بهار اندک» به کارگردانی روح‌الله بهرامی، «جدول، روزنامه و…» به کارگردانی نیما عباس‌پور، «در پیکر» به کارگردانی مهدی آقاجانی، «راه رفتن در مه» به کارگردانی مجید برزگر، «تاج خروس» به کارگردانی آیدا پناهنده، «کودکان ابری» به کارگردانی رضا فهیمی، «حلق آویز» به کارگردانی رقیه توکلی، «بچه خور» به کارگردانی محمد کارت، «کودک و خزان» به کارگردانی امیرشهاب رضویان، «مرهمی باید» به کارگردانی حسن ایزدی شهری، «راهبان» به کارگردانی رضا سبحانی، «یک اتفاق ساده» به کارگردانی لقمان خالدی، «فردا صبح» به کارگردانی محمد نجاریان، «مثل بچه آدم» به کارگردانی آرین وزیر دفتری، «ینده به دومله» به کارگردانی بهزاد رسول‌زاده، «سکوت طولانی» به کارگردانی ابراهیم اصغرزاده، «چاه» به کارگردانی بایرام فضلی، «برکه» به کارگردانی مهدی جعفری، «آن بالا کنار جاده» به کارگردانی مرجان اشرفی‌زاده، «نامه‌ها، عکس‌ها، آدم‌ها» به کارگردانی محمدرضا خردمندان، «جای منو تو اتاق بنداز» به کارگردانی امیر توده روستا.

فیلم‌های بخش «بر بال خاطرات» در سالن شماره ۸ پردیس سینمایی ملت نمایش داده می‌شوند.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار از ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ در حال برگزاری است.

خروج از نسخه موبایل