رسانه سینمای خانگی- واقعیت گیشه سینما از زبان فهیم

فهیم منتقد سینما نوشت: گیشه داشتن و فروش بالای فیلم قاعدتا باید مایه مباهات و خوش حالی باشد، اما دراین فقره فرق می‌کند چون که دقیقا وقتی فیلمی نازل در اجرا و بی‌مایه در محتوا است از آن تحت عنوان فیلم گیشه‌ای یاد می‌شده و می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از خبرگزاری فارس، طی روزهای گذشته موضوع فروش برخی از فیلم‌های سینمایی، یکی از مهمترین بحث‌های میدان فرهنگ و هنر کشور بوده است. برخی معتقدند فروش مطلوب فیلم و یا حتی پرتماشاگر بودنش معیار خوب یا بد بودن فیلم نیست. منتقدهای این وضعیت می‌گویند نباید چندان به فروش برخی از فیلم‌ها دلخوش کرد و این وضعیت کمک چندانی به کلیت سینمای کشور نمی‌کند. با این همه برخی دیگر فروش و جذب مخاطب را مهم‌ترین موضوع سینمای امروز می‌دانند و تا سرحد ممکن از این رویکرد دفاع می‌کنند.

*70 درصد فروش فقط برای یک فیلم

به طور مثال وقتی موضوع فروش آثار سینمایی در سه ماه گذشته را بررسی می‌کنیم حدود هفتاد درصد درآمد، از آن یک فیلم و سی درصد از آن دیگر فیلم‌ها بوده است. منتقدان معتقدند که فیلم‌های سینمایی باید کیفت داشته باشند و از زیبایی شناسی برخوردار باشند تا بتوانند سلیقه بسازند. آن‌ها فیلم را در کنار ویژگی سرگرم کنندگی، ساحتی از اندیشیدن می‌دانند. صورتی از تولید مفاهیم که می‌تواند خلاقانه و آفرینشگر باشد. در کنار این رویکرد، عده‌ای دیگر هستند که چندان به کیفیت و موضوعاتی مثل ساختار و زیبایی شناسی توجه‌ای ندارند و فقط معتقدند فیلم باید به هر طریقی بفروشد و مخاطبان را به سینما بکشاند. از این رو است که از آثار طنز و کمدی که کیفیت هنری چندانی ندارند دفاع می‌کنند. به این دلیل که این فیلم‌ها کمک می‌کنند که سینما زنده بماند و به بقای خود ادامه دهد.

*سرگرمی وجه مهم سینما است

در این بین یکی از منتقدان شناخته شده سینما نظر و نگاه دقیق و روشنگرانه‌ای به موضوع دارد. محمد تقی فهیم بین دو گونه فیلم، اول فیلم‌هایی که توسط ارگان‌های دولتی ساخته می‌شوند و از حمایت مالی برخوردارند، دوم فیلم‌های طنز که توسط بخش خصوصی معطوف به فروش و برای گیشه ساخته می‌شوند. فهیم طیف دوم را به روح سینما نزدیک‌تر می‌داند چرا که این فیلم‌ها مبحث سرگرمی را در نظر می‌گیرند و  تلاش می‌کنند برای مخاطب جذابیت داشته باشند. از نظر فهیم مشکل اصلی فیلم‌هایی که طی سال‌های اخیر با حمایت دولتی ساخته شده‌اند این است که مخاطب را پس می‌زنند و بیشتر تبدیل به بیانه و مقاله می‌شوند و از روح سینما فاصله می‌گیرند. شاید از همین رو است که عموم این فیلم‌ها در گیشه شکست می‌خورند و یا حتی به اکران نمی‌رسند.

*گلایه از اکران، میرکریمی تا فرحبخش

جدا از بحث فروش آثار طنز عدالت در اکران نیز یکی از دیگر موضوعاتی است که بسیار مورد بحث بوده است، به طور مثال میرکریمی کارگردان فیلم «نگهبان شب» از سانس‌های نامرغوب فیلمش در سینماها گله کرده بود. از سوی دیگر حسین فرحبخش تهیه‌کننده فیلم در حال اکران «شهر هرت» با انتقاد از شرایط نابرابر اکران، گفت: «اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است که نمونه آن را در چهل سال فعالیت گذشته خود ندیده‌ام و آنچه شاهدش هستیم یک جور مهندسی اکران به نفع یک فیلم خاص است که در عید بدون رقیب جدی به نمایش درآمد و امروز بعد از سه ماه اکران و با اضافه شدن فیلم‌های قابل توجهی که از هفته پیش اضافه شدند همچنان مانند روز اول می‌فروشد.»

محمد تقی فهیم  در دوشنبه نوشته‌های خود که هر هفته عموما معطوف به مباحث روز سینما و فرهنگ و هنر کشور نوشته می‌شوند با عبور از بحث‌های کلیشه ای و پرتکرار تلاش کرده است با طرح موضوع مهمی مانند تمایز رونق گیشه سالن سینما و پرتماشاگر شدن فیلم‌ها نگاهی دیگر به لایه‌های پنهان موضوع مورد بحث داشته باشد. 

*جنجال‌های اکران مبتذل شده است

فهیم نوشت: «احتمالا در جریان جنجال‌های چند روز گذشته فضای سینما پیرامون فیلم‌های درحال اکران هستید، اگر هم نیستید حتما با آن برخورد کرده‌اید ولی بی تفاوت از کنار آن گذشته‌اید چونکه این کشمکش‌ها دیگر از فرط تکرار مکرارات، پیش‌پا افتاده و مبتذل شده است. قرار نیست به خبر این قضایا بپردازم، بلکه مقصود طرح موضوع مهمی مانند تمایز رونق گیشه سالن سینما و پرتماشاگر شدن فیلم‌ها است.

اینکه اطلاق فیلم گیشه‌ای ناپسند و نوعی توهین است، ولی پرتماشاگر شدن یک فیلم، اعتبار و سرمایه تلقی می‌شود، مربوط به این سال‌ها نیست و اتفاقا از طول تاریخ سینما می‌آید و دلیلش هم برخی باندبازی‌ها و دور زدن‌ها تا گرفتن اکران و سپس دست به اقدامات ناپسند در مقطع اکران از سوئی است و تقابل و جنجال ازسوی دیگر که مثلا تبلیغی برای فیلم‌ها بشود و غیره.

هیچ وقت هم این به اصطلاح افشاگری‌ها و به هم پریدن‌ها در نهادهای صنفی و قانونی مورد رسیدگی و منتج به نتیجه نشده است وگرنه وقتی به آسانی می‌شود ادعای خرید فله‌ای بلیط سالن‌ها برای نگه داشتن فیلم روی پرده را ثابت کرد یا برعکس اگر اتهام است، گوینده را بازخواست کرد، چرا انجام نمی‌شود خود موضوع قابل بررسی است.

*گیشه‌ای که مایه مباهات نیست

همواره در مذمت گیشه و فیلم گیشه‌ای گفته و نوشته شده است. حتی استفاده از فیلم گیشه‌ای وارد ادبیات محاوره‌ای تماشاگران انبوه هم شده است. یعنی آثاری که برای مخاطبان انبوه ساخته شده است بعضا از سوی آنان با عنوان گیشه‌ای مورد نقد قرار گرفته و سازندگانشان مورد عتاب و سرزنش قرار گرفته‌اند. چرا؟ گیشه داشتن و فروش بالای فیلم قاعدتا باید مایه مباهات و خوش حالی باشد، اما دراین فقره فرق می‌کند چون که دقیقا وقتی فیلمی نازل در اجرا و بی‌مایه در محتوا است از آن تحت عنوان فیلم گیشه‌ای یاد می‌شده و می‌شود.

وجود آدم‌هایی نه از جنس سینما (و قبل‌تر ازآن نه از جنس هنر) در عرصه تولید فیلم، شعبه‌ای ایجاد کرده بودند(وهستند) که همانند دیگر بنگاه‌های اقتصادی مبتنی سود به هر قیمتی، فقط به فکر جیبشان بودند و لذا در بدنه فیلمفارسی برای فروش‌بیشتر، از مقطع تولید تا اکران دست به هر جنگولک بازی می‌زدند مثلا برای فروش فیلم‌های وارداتی بنجل‌شان در موقع پخش صحنه‌های رقص کافه‌ای مونتاژ می‌کردند و یا در میانه فیلم‌های ساخته خودشان که ضعیف بود صحنه‌های رقص عربی وصله می‌کردند و ازاین دست اقدامات تا نفوذ در جریان شبکه نمایش، صله دادن و رشوه گرفتن، طراحی پوستر مبالغه‌آمیز، آنونس‌های غیرواقعی، شایعه سازی و پشت هم اندازی تا بلکه بااین تمهیدات فیلم‌هایشان فروش کند که بعضا موفق هم می‌شدند خصوصا اگر جریانات روشنفکری در کنارشان قرار می‌گرفتند مثلا برایشان فیلمنامه می‌نوشتد، پیشنهاد ابتذال بیشتر در گرایش محتوایی می‌دادند، تیتر و موضوع سخنرانی جنجالی و مصاحبه می‌ساختد و …

*گیشه‌ای سازان با خلاقیت فاصله دارند

بی تردید فیلم‌هم مانند هر‌کالای دیگری در جهان متکثر کنونی نیازمند تبلیغات است. هر نوع معرفی خلاقانه و ترغیب کننده مخاطب برای فیلم قابل تایید و حمایت است ولی در روندی معمول، پشت فیلم‌های گیشه‌ای افراد (تهیه‌کنندگان)ی بودند و هستند که با اندیشه و خلاقیت فاصله داشته و حتی به لحاظ ریخت شناسی و بیان، اساسا متعلق به محیط فرهنگی نبوده و نیستند، برای همین فیلم را «نون دونی» می‌دانند و فرقی میان فروش خودرو و فیلم قائل نیستند.

محمد خزاعی، ریس سازمان سینمایی، چند روز قبل در هرمزگان بدرستی از شعار  اخلاق و هویت سینمای ایران گفت. اخلاق تنها در محتوا و گرایش مضمونی فیلم‌ها تجلی نمی‌یابد بلکه یک روی سکه آن در پشت صحنه و مراودات فیمابین اهمیت پیدا می‌کند. تردید نکنید که بی‌اخلاقی‌های اکران عنصری قابل تعمیم به مضامین آثار است چون سرچشمه نشر آنها یکی است. هفته آینده درباره هویت خواهم نوشت.»

رسانه سینمای خانگی- «بخارست» و ولنگاوری فرهنگی سینمای طنز ایران/ این سینماست یا کاباره؟

فیلم‌هایی چون «بخارست» را می‌توان زاییده سیطره نظام فیلم‌های کاباره‌ای دانست که به شکل تازه‌ای به گیشه سینمای ایران بازگشته‌‌اند. آثاری از این دست که مرزهای ابتذال و فیلمفارسی را به شکل ارتجاعی درمی‌نوردند هر کدام گواهی هستند بر ابتذال افسارگسیخته در این نوع سینمای کشور.

فیلم کمدی «بخارست» که این روزها در شبکه نمایش خانگی در حال نمایش است از ۲۴ آبان سال گذشته اکران خود را در سینماهای کشور آغاز کرد و توانست به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۱۴۰۱ تبدیل شود تا بار دیگر ثابت شود در سینمای ایران فیلم‌های کمدی مبتذل و شبه فیلمفارسی‌ها همچنان می‌فروشند.

محسن محسنی‌نسب (کارگردان) درباره این وضعیت می‌گوید: «امروز غیر از ژانر لودگی و فلاکت هیچ ژانر دیگری در سینمای ما وجود ندارد. لودگی به دنبال درآمدزایی است و ژانر فلاکت به جایزه در جشنواره‌های خارجی توجه دارد و در کنار این آثار برخی مواقع چند فیلم اجتماعی نیز ساخته می‌شود.» 

در دهه گذشته فیلم‌های کمدی همواره از فروش قابل توجهی برخوردار بوده‌اند، از «رحمان1400»، «خوب، بد، جلف» و «هزارپا» گرفته تا «سگ بند»، «انفرادی» و «بخارست»، همه این آثار با وجود فروش بالا، در یک چیز مشترک هستند آن هم فقدان ارزش‌های فرهنگی هنری، حرکت در مسیر ابتذال، سطحی نگری و نگاه ساده انگارانه به کمدی و طنز.

صادق دقیقی (کارگردان) نیز در این‌باره گفت: «تولید اثری با مختصات یک فیلم بفروش کار چندان دشواری نیست، کافی‌ است یک فیلم کمدی که سرشار از شوخی‌ها و تابوهای جنسی‌است با سلبریتی‌ها و بازیگرانی که در همه آثار تکرار می‌شوند، بسازید. حال آنکه هر چه می‌خواهد به خورد ملت بدهد؛ کافی‌ست! شما گیشه را فتح کرده‌اید! »

در این گزارش تلاش خواهد شد محتوای به اصطلاح کمدی «بخارست» بررسی و تحلیل شود، تا از طریق آن به ابعاد مخرب فیلم‌هایی از این دست بپردازیم.

«بخارست» با همان سبک و سیاق فیلمسازی مسعود اطیابی ساخته شده است. مضمون این فیلم همچون «تگزاس» و حتی «انفرادی» بر پایه کل کل و دعواهای لفظی دو شخصیت اصلی داستان یعنی جلیل (پژمان جمشیدی) و جلال ( حسین یاری) می‌گذرد با این تفاوت که اینبار این دعواها و رد و بدل شدن کلمات زشت و سخیف نه بین دو دوست بلکه بین دو برادر شکل می‌گیرد و فیلمساز تنها دستاوردش برای کمدی‌شدن داستان، تحقیر، تمسخر و توهین این دو برادر به یکدیگر است.

در این جا نیز اطیابی با استفاده از فرمول فیلم‌های قبلی‌اش، مجموعه سکانس‌های بی‌ربط و بداهه گویی‌های شخصیت‌هایش را در کنار هم قرار می‌دهد تا بلکه بتواند مخاطب را بخنداند. اما مشکل این جاست که «بخارست» در این حداقل کار هم ناتوان است و تماشاگر زمانی که این اثر سینمایی را می‌بیند، به خودش می‌گوید: «این چه مهملی بود که من دیدم!»

در دهه گذشته فیلم‌های کمدی همواره از فروش قابل توجهی برخوردار بوده‌اند، از «رحمان1400»، «خوب، بد، جلف» و «هزارپا» گرفته تا «سگ بند»، «انفرادی» و «بخارست»، همه این آثار با وجود فروش بالا، در یک چیز مشترک هستند آن هم فقدان ارزش‌های فرهنگی هنری، حرکت در مسیر ابتذال، سطحی نگری و نگاه ساده انگارانه به کمدی و طنز

در نقد فیلم «بخارست» آمده است: «فیلم بخارست یک فیلم شلخته و شلوغ است که بعد از اواسط فیلم مخاطب را خسته می‌کند. رویداد‌های بی‌منطقی که پی در پی روی می‌دهند و همه چیز حتی ساختار را فدای شوخی‌های بی مزه خود می‌کند بلکه بتواند از مخاطب خنده بگیرد اما اصلا این شوخی‌ها موفق عمل نمی‌کنند.

با این همه مسعود اطیابی در مقام کارگردان معتقد است: «من در جایگاه فیلمساز اگر بتوانم دو ساعت مردم را شاد کنم، گام بزرگی برداشته‌ام. خانواده‌های پرمشغله امروزی را دو ساعت کنار هم نشاندن به خودی خود دستاورد مثبتی است و اگر چنین اتفاقی محقق شد در مرحله بعد می‌توان به مفاهیمی که یک فیلم باید به مخاطب ارائه دهد، فکر کرد.»

با این همه به نطر می‌رسد این کارگردان هیچ درک درستی از جایگاه مخاطب ندارد. به همین دلیل هم هست که مخاطب را دست کم گرفته و حتی حقوق اولیه آن را کاملا نادیده می‌گیرد.

«بخارست» چنان فیلم ضعیفی است که نمی‌شود حتی از یک نمای آن لذت برد و خندید چه برسد به آنکه بخواهد مفهومی را به مخاطب ارائه دهد؛ چراکه این فیلم همچون فیلم «انفرادی» و ساخته‌های قبلی اطیابی، یک فرمول تکراری دارد که برگ برنده این فیلمساز در سال‌های اخیر بوده و آن لوده بازی حداکثری در طول فیلم است. 

*بی‌خاصیت و تحقیر آمیز

در این جا البته فیلمساز سعی کرده با اشاره به برخی از تجربیات تلخ اجتماعی مانند چالش‌های مضحک و آسیب زای فضای مجازی بخصوص اینستاگرام، هشداری به مخاطب بدهد و یا به نقد فساد در دستگاه‌های حکومتی و آقازاده‌ها بپردازد اما مانند تمام کمدی‌های سطحی چند سال اخیر، صرفاً از یک اشاره فراتر نمی‌رود و به بی‌خاصیت‌ترین شکل ممکن این کنایه‌های سیاسی و اجتماعی را مطرح می‌کند. در واقع «بخارست» نه تنها هیچ دغدغه ای را پیش نمی‌کشد، حتی زمان‌هایی که سراغ موضوعاتی چون، فساد و آسیب‌های اجتماعی می‌رود آن را از معنا تهی می‌کند.

در واقع باید گفت گرچه طرح فساد اقتصادی برخی مدیران اجرایی، دل مخاطبان را خنک می‌کند اما شبه‌کمدی‌ها در این سال‌ها بسیار از این موضوع وام گرفته و با روایت‌های سینمایی دم‌دستی و تکراری، کل مطالبه‌گری مردم را لوث کرده‌اند.

یکی دیگر از عوامل جدی نگرفتن این ارجاعات و انتقادات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فیلم «بخارست» فضای کارتونی داستان است. در جغرافیای فیلم آدم‌های تبهکاری چون تیم هادی کاظمی با آن ماشین‌های تابلوی قدیمی آمریکایی خود آزادانه و رها اسلحه بدست در شهر می‌چرخند بدون آنکه پلیس برخوردی با آنها داشته باشد.

سکانس‌های ‌پایانی فیلم که حامد_ پسر وزیر_ خیلی جدی در دادگاه در حال ارائه مستندات قانونی خود و به اصطلاح افشاگری است همچون وصله‌ای ناجور به فیلم سنجاق شده‌اند و هیچ سنخیتی با فضای ولنگار داستان ندارند و شاید تنها تمهیدی از سوی اطیابی برای گرفتن مجوز براب چنین فیلمنامه ضعیفی بوده است.

*تحریب نهاد خانواده

«بخارست» همانند اکثر فیلم‌های کمدی این سال‌ها نه تنها از داستان عمیق و پر محتوایی برخوردار نیست بلکه تصویری مخرب از یک خانواده ایرانی نشان می‌دهد. از جلال و جلیل و توهین کردن‌هایشان به یکدیگر که بگذریم، پدر آنها هم مردی منفعت‌طلب، بی قید و خودخواه است که حاضر است بخاطر چند سیخ کباب تمام زندگی پسرانش را برباد دهد.

طنز می‌بایست زبان گویای جامعه باشد، می‌بایست بتواند از مسیری تازه به دل مفاهیم و موضوعات رسوخ کند، اما در فیلمی چون «بخارست» همه چیز در سطح می‌گذرد و آنقدر برخی از دیالوگ‌هایش زننده است که حتی بازگو کردن آن‌ها شرم‌آور است

خانواده در «بخارست» جنون محض است، هر بی‌قانونی و ابتذالی که فکر کنید در آن اتفاق می‌افتد، توهین برادر کوچک‌تر به برادر بزرگ‌‍تر، توهین عروس به پدر همسر و…(همسر جلال در جمع و پیش چشم پدر شوهرش به او می‌گوید: «گوسفند جد و آبادته»؛ که با واکنش پدر روبرو می‌شود که در جواب می‌گوید «جدآبادش منم».

در واقع توهین به مخاطب هم در متن و دیالوگ‌ها اتفاق می‌افتد و هم در فرم و ساختار؛ از منظر ساختاری توضیح بیش از اندازه موضوعات به مخاطب، دست کم گرفتن او و شکلی از توهین است. مثلا توجه کنید به لحظه‌ای که برادر بزرگ‌تر (جلال) با پسر وزیر روبرو می‌شود. استفاده از فلاش بک (بازگشت به گذشته) برای چنین سکانسی جز دست کم گرفتن و توضیح واضحات چه چیزی می‌تواند باشد. در همان سکانس‌، جلال به جلیل می‌گوید این فلانی پسر «وزیر سابق» است؛ با اینکه در بخش پایانی، «وزیر» به خاطر قصورات خود، از سمتش استعفا می‌دهد. تا این حد شعور مخاطب را دست کم گرفتن را در کمتر فیلمی می‌توان مشاهده کرد.

*بازنمایی تصویری کلیشه‌ای و مبتذل از زنان

در این بلبشوی بی‌سر و ته، زنان هم مانند اغلب ساخته‌های اطیابی، موجوداتی خرافاتی‌اند که یا در حال جراحی نقاط مختلف بدن خود هستند و توسط مردان به تمسخر گرفته می‌شوند همچون خاور_ همسر جلال _ و یا در نگاه اول عاشق و دلباخته مردان می‌شوند و به طور مشخص، هویت مستقلی ندارند؛ دقیقا همانند لاله که باوجود ثروت فراوان در همان برخورد اول عاشق جلیل که کاراکتری خنگ و دست و پاجلفتی دارد می‌شود.

شخصیت‌های زن در «بخارست» به طور مشخص تاثیری در روند قصه ندارند بجز استفاده ابزاری و اطیابی تنها به ارائه تصویری کلیشه‌ای و مبتذل از آنان بسنده می‌کند.

*تحلیل آخر

به نظر می‌رسد فیلم هایی چون «بخارست» نه تنها نسبتی با سینمای کمدی ندارند، حتی می‌توان آن‌ها را به عنوان یک آسیب اجتماعی در نظر گرفت. وقتی در فیلمی کلکسیون فحش، و انواع توهین‌ها یافت می‌شود چه نامی بر آن می‌توان گذاشت؟

طنز می‌بایست زبان گویای جامعه باشد، می‌بایست بتواند از مسیری تازه به دل مفاهیم و موضوعات رسوخ کند، اما در فیلمی چون «بخارست» همه چیز در سطح می‌گذرد و آنقدر برخی از دیالوگ‌هایش زننده است که حتی بازگو کردن آن‌ها شرم‌آور است.  

جواد انصافی (بازیگر) درباره کمدی‌هایی از این دست می‌گوید: «کُمدی‌هایی که امروز عمدتاً ساخته می‌شوند، پشتوانه علمی ندارند و مؤدبانه نیستند. در این نوع کارها، معمولاً خانواده‌ها نمی‌توانند کنارِ هم به تماشای این نوع آثار بنشینند.» 

کافی است فیلم «بخارست» را به عنوان یک نمونه «مورد مطالعه»، در نظر گرفت تا به روشنی هم شاهد افول مفاهیم سینمایی بود و هم به نظاره این موضوع نشست که چطور ایده‌های مهمی چون «طبقات کم برخودار جامعه» ،«زنان» ،«خانواده» و حتی «فساد» از معنا تهی شده و به سخره گرفته می‌شوند.

به عنوان مثال جلال بازیگر اصلی فیلم «بخارست»، وقتی در حال انتقال جنازه (پسر وزیر که قصد افشای فساد را دارد) است، چندین بار در گفتگو با برادر بزرگترش (راننده تاکسی است)، او را تحقیر می‌کند و این جمله را به زبان می‌آرود که جسد این آقازاده هم از زنده ما (بخوانید قشر کم برخوردار) خوش‌بوتر است. به کار بردن دیالوگ‌هایی چون «ما نمره بوی سگ می‌دیم»/«هنوز تو نمردی از این بوی بدتری میدی» شرم آور است و سطح دیدگاه کارگردان فیلم را نشان می‌دهد. 

فیلم‌هایی چون «بخارست» را می‌توان زاییده سیطره نظام فیلم‌های کاباره‌ای دانست که به شکل تازه‌ای به گیشه سینمای ایران بازگشته‌‍اند. این آثار که مرزهای ابتذال و فیلمفارسی را به شکل ارتجاعی در می‌نوردند هر کدام گواهی هستند بر ابتذال افسارگسیخته در این نوع از سینمای کشور

در فیلم‌های کمدی بیش از فیلم‌های اجتماعی و درام می‌توان به مسائل مهم و روز جامعه پرداخت و آسیب‌های اجتماعی را واکاوی کرد؛ اما با بررسی آثار فیلمسازانی چون مسعود اطیابی مشخص است آنها نه تنها چنین هدفی از ساخت فیلم‌هایشان دنبال نمی‌کنند، بلکه صرفا سینما را کالایی برای کسب درآمد می‌دانند و در این راه از هر ابزاری از شوخی‌های جنسی گرفته تا توهین و تحقیر و خشونت‌های کلامی و فیزیکی و حتی تخریب نهاد خانواده استفاده می‌کنند و با سوء استفاده از عدم نظارت درست و اصولی بر تولیدات سینمایی فیلمی پرفروش می‌سازند و به عبارتی گیشه را فتح می‌کنند!

در صحنه‌ای از «بخارست» 5 شخصیت فیلم در حال فرار سر از میهمانی بی‌معنای لات‌های شهر درمی‌آورند، در این میهمانی (که در یک تالار لوکس امروزی اتفاق می‌افتد)، لشگر داش مشتی‌ها با سبیل‌های چخماقی، کلاه شاپو، دستمال یزدی و تیزی در حال باباکرم رقصیدن هستند. این سکانس از یک سو استعاره‌ای از ماهیت فیلم و از سوی دیگر ادای دینی به فیلمفارسی‌های دوران طاغوت است. از این رو است که فیلم‌هایی چون «بخارست» را می‌توان زاییده سیطره نظام فیلم‌های کاباره‌ای دانست که به شکل تازه‌ای به گیشه سینمای ایران بازگشته‌‍اند. آثاری از این دست که مرزهای ابتذال و فیلمفارسی را به شکل ارتجاعی در می‌نوردند هر کدام گواهی هستند بر ابتذال افسارگسیخته در این نوع از سینمای کشور. 

حرف آخر اینکه آشکارا این رویکرد امروز در حال رسوخ به پیکره سینماست و نیاز به ورود کارشناسان برای آسیب شناسی و دخالت مدیران ارشد برای اصلاح، بشدت حس می‌شود. این موج جدید از فیلم‌های به اصطلاح کمدی که در سینمای ایران به راه افتاده است می‌تواند ضربه مهلکی به بدنه‌ سینما وارد کند سینمایی که خالی از فکر و اندیشه است و می‌تواند به مرور زمان منجر به فروپاشی‌های اخلاقی و فرهنگی در جامعه شود.

رسانه سینمای خانگی- او هنوز مرد اول سینمای اکشن ایران است

بازیگر فیلم سینمایی «عقاب‌ها» گفت: در سال‌های گذشته برای هیچ پروژه اکشنی دعوت نشده‌ام و البته که اگر کاری را بپسندم حتما حضور پیدا می‌کنم؛ به لحاظ جسمی توان کار دارم اگر فضا، عوامل و فیلم‌نامه مناسب باشد.

به گزارش سینمای خانگی، جمشید هاشم‌پور در گفت وگو با ایرنا، با اشاره به این که در سالهای اخیر هیچ فیلم اکشن ایرانی را ندیده که در رقابت با نمونه های خارجی برجسته باشند، اظهار کرد: بیننده های امروز اکشن های ما را نمی پذیرند چون این اکشن ها فاقد آن ظریف کاری هایی است که قبلا انجام می شد.

وی خاطرنشان کرد: باید بپذیریم بیننده های امروز دیگر آن بیننده های قبلی نیستند و ذوق و سلیقه شان عوض شده است.

بازیگر فیلم سینمایی دلشدگان (علی حاتمی ۱۳۷۰) افزود: در سالهای گذشته برای هیچ پروژه اکشنی دعوت نشده ام و البته که اگر کاری باشد و بپسندم حتما حضور پیدا می کنم.

هاشم پور گفت: به لحاظ جسمی توان کار دارم اگر فضا، عوامل، فیلمنامه مناسب باشد.

بازیگر فیلم سینمایی باشگاه سری (جمال شورجه ۱۳۷۷) در پاسخ به این پرسش که آیا همچنان تمرینات ورزشی را ادامه می دهد، اظهار داشت: ورزش باید جزو زندگی روزمره همه آدم ها باشد و این نظر من است. به همین خاطر هنوز هم ورزش می کنم؛ البته این ورزش بستگی به توانم دارد و روزانه بیش از نیم ساعت ورزش می کنم.

بازیگر فیلم سینمایی مادر (علی حاتمی ۱۳۶۸) در پاسخ به این پرسش که اگر اکشن های ایرانی مورد پذیرش مخاطبان نیست چرا همچنان اقبالی به بازیگرانی مانند وی و زوج هنری سالهای دور ایشان رضا صفایی‌پور ملقب به طوفان وجود دارد، گفت: این ابراز علاقه ها به آن فیلم ها و سینما کاذب است چرا که وقتی کارهای خارجی را می بینند از ما سرد می شوند.

هاشم پور اضافه کرد: چون توان سینمای ما آنقدر قوی نیست که بیننده هایمان را اقناع کنیم و ذوق بینندگان ما امروز به سمت فیلم های کاذب رفته است.

بازیگر فیلم سینمایی میم مثل مادر (رسول ملاقلی‌پور ۱۳۸۵) یادآور شد: این روزها درحال مذاکره با دو پروژه هستم که امیدوارم یکی به سرانجام برسد و جذب آن شویم. کارگردان یکی از این پروژه ها منوچهر هادی و کار برای نمایش خانگی با سوژه روز و طنز است.

جمشید هاشم‌پور، ملقب به «جمشید آریا» در سال ۱۳۲۳ در تهران، خیابان سلسبیل و از پدر و مادری اردبیلی به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا دیپلم ریاضی ادامه‌ داد. او در جوانی در محله دوهزار زیر نظر احمد رودباری ورزش‌های رزمی چون کونگ‌فو را فرا گرفت.

وی همچنین کاراته سبک شوتوکان را از استاد کوروش کوردانی فرا گرفت. او اولین فیلم سینمایی خود را از طریق آشنایی با ساموئل خاچیکیان به وسیله یکی از دوستانش، در سال ۱۳۴۷ و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم جهنم سفید آغاز نمود.

جمشید هاشم‌پور، در سال ۱۳۶۰ به دعوت مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم خط قرمز دوباره به سینما بازگشت. بازی او در نقش «زینال بندری» در فیلم تاراج ساختهٔ ایرج قادری بود که وی را با سرِ تراشیده میان مردم مطرح کرد؛ تا جایی که تیپ قهرمان سرتراشیده تا سال‌ها مخاطبان بسیاری را روانهٔ سینماها می‌کرد.

دریافت گواهینامه درجه یک هنری (۱۳۹۹)

هاشم‌پور، از معدود هنرپیشگان سینمای ایران است که فعالیت تئاتری نداشت و بنا به گفته خودش در یکی از مصاحبه‌هایش، سینما را از سینما شروع کرده‌ است و تنها فعالیت تئاتری وی صحنه‌هایی از فیلم تماس_شیطانی بود که صحنه‌های تئاتر را با راهنمایی مجید مظفری اجرا کرد.

او در دههٔ ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ در کنار بازی در فیلم‌های اکشن و حادثه‌ای، بازی در نقش‌های دیگر را نیز امتحان کرده‌ است. بازی در فیلم‌هایی نظیر: روز باشکوه (کیانوش عیاری، ۱۳۶۷)، مادر (علی حاتمی، ۱۳۶۸)، پردهٔ آخر (واروژ کریم‌مسیحی، ۱۳۶۹)، عشق و مرگ (محمدرضا اعلامی، ۱۳۶۹) و دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۱).

هاشم‌پور دریافت دیپلم افتخار از هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۷) برای بازی در فیلم هیوا (رسول ملاقلی‌پور) و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم دارکوب از سی و ششمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ۱۳۹۶ را در کارنامه دارد.

رسانه سینمای خانگی- اکران «آه سرد» از اروپا آغاز می‌شود؟

رضا محقق تهیه‌کننده فیلم سینمایی «آه سرد» ضمن اشاره به ادامه حضورهای جشنواره‌ای این فیلم از طرح پیشنهاداتی از سوی کشورهای اروپایی برای آغاز اکران فیلم در خارج از کشور خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، رضا محقق تهیه‌کننده فیلم سینمایی «آه سرد» به کارگردانی ناهید عزیزی از فیلم‌های رونمایی شده در چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر که به تازگی از سازمان سینمایی پروانه نمایش دریافت کرده است، در گفتگو با مهر، درباره برنامه‌ریزی برای اکران این فیلم گفت: فعلاً اولویت برای ما حضور فیلم در جشنواره‌های خارجی است. در حال حاضر هم فیلم در اختیار پخش‌کننده قرار دارد و ان‌شالله بعد از اتمام حضورهای جشنواره‌ای فیلم برای اکران عمومی آن تصمیم‌گیری خواهیم کرد.

وی ادامه داد: فیلم‌هایی از جنس «آه سرد» باید در زمان مناسب خودشان اکران شوند. کمااینکه در همین شرایط فعلی که یک فیلم طنز بفروش در حال اکران است، اکران فیلم‌های هنری و مستقل خیلی سخت شده است. این جنس آثار باید در یک شرایط زمانی مناسب اکران شوند تا هم دچار آسیب نشوند و هم بتوانند مخاطب خود را پیدا کنند.

محقق درباره احتمال عرضه فیلم «آه سرد» در گروه «هنروتجربه» هم گفت: هنوز در این زمینه تصمیمی نگرفته‌ام. پیشنهاداتی برای اکران فیلم در یکی از کشورهای اروپایی هم دارم و هنوز به جمع‌بندی قطعی برای فرآیند اکران عمومی آن نرسیده‌ام. آنچه مشخص است این است که شرایط فعلی شرایط مناسبی برای اکران عمومی «آه سرد» نیست و اصلاً فضای فعلی را فضایی نمی‌دانم که بخواهم فیلم را اکران کنم.

این تهیه‌کننده در عین حال تأکید کرد: صددرصد فیلم «آه سرد» همین امسال به اکران می‌رسد. چهار فیلم در انتظار اکران دارم که چه در قالب اکران داخلی و چه به‌صورت اکران خارجی همه آن‌ها را همین امسال به مرحله اکران خواهم رساند.

رسانه سینمای خانگی- دیدن «فسیل» توفیق اجباری

نقد جبار آذین درباره اوضاع سینمای کشور

فروشِ میلیاردی «فسیل» منطبق با واقعیت‌های جامعه نیست

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از سیاست روز؛ چند صباحی است که سینمای ایران حال و روز خوشی ندارد و صرفا مخاطبان سینما با در نظر گرفتن فیلم‌های در حال اکران، سعی می‌کنند ژانر کمدی را انتخاب و برای تماشای این نوع فیلم وقت بگذارند و هزینه کنند. به بهانه فروش ١۵٠میلیاردی «فسیل»، آخرین ساخته کریم امینی به تهیه کنندگی سید ابراهیم عامریان، با جبار آذین، منتقد سینما و تلویزیون گفت‌وگو کردیم.
جبار آذین در ابتدای صحبت‌هایش و با اشاره به اوضاع نابسامان بخش اکران سینمایی گفت: یکی از پرآسیب‌ترین بخش‌های سینمای ایران، بخش اکران است. سینمای ما به رغم تلاش‌هایی که در بخش‌های مختلف صورت می‌گیرد، همچنان در عرصه اکران دچار انواع بیماری‌ها و مشکلات است. به گونه‌ای که بعد از چند دهه به دلیل حضور برخی عوامل و عناصری که ارتقای هنر را نادیده گرفته‌اند و صرفا در سینما به‌ دنبال کسب‌و‌کار هستند، عنان اکران فیلم‌ها را در دست گرفته‌اند. اگرچه بارها از سوی مدیران سینمایی و حتی از میان خود سینماگران تشکل‌هایی به ‌عنوان شورای صنفی نمایش برای جهت دادن به وضعیت اکران در سینما شکل گرفته اما باز هم این شورا‌ها و این گروه‌ها به دلایل خاص از ‌جمله اعمال نظر و سلیقه و منافع شخصی و گروهی نتوانستند به ‌درستی انجام وظیفه کنند.
منتقد سینما و تلویزیون در ادامه گفت: مافیای اکران سینمای ایران بر سر گردنه اکران سینما حضور دارد. هنوز هم بخش‌هایی از کسانی که به اَشراف سینما متصل هستند در این فضا مشغولند و ردپای پولشویی آنها نه‌ فقط در تولید بلکه در اکران هم دیده می‌شود. این افراد با توجه به میدان‌داری مافیای سینما از فیلم‌هایی حمایت می‌کنند که یا محصول خود آن‌ها بوده یا دوستان آنها در قضیه تولید آن نقش داشته‌اند. به همین دلیل است که ما به یکباره علیرغم اکران ۵ فیلم در ژانر‌های مختلف در بخش اکران می‌بینیم که یک یا دو فیلم با تبلیغات گسترده مواجه هستند. فیلم‌هایی هم وجود دارد که به دلیل بضاعت کم‌سینماگران و سازندگان آنها نمی‌توانند به‌درستی جلوه و به آمار فروش خوبی دست پیدا کنند.
آذین با اشاره به ‌دست داشتن مافیای سینما در بخش اکران گفت: آنهایی که پول و بضاعت مالی دارند می‌توانند در تلویزیون تیزر پخش کنند و تبلیغات شهری دارند و در نتیجه به چشم می‌آیند. یکی از دلایل به ‌ظاهر موفقیت یک یا چند فیلم در اکران می‌تواند همین مسئله باشد.
وی عنوان کرد: موضوع دیگری که خیلی مهم است، باز هم به نفوذ برخی از جریان‌ها و همچنین عوامل شورای صنفی نمایش در حوزه‌های اکران باز می‌گردد، برخی از فیلم‌های خودی در سینما‌های خوب و ممتاز و مکان‌های پر رفت‌و‌آمد و پرتردد شهر اکران می‌شود آن هم در سانس‌های ویژه، اما به برخی دیگر از فیلم‌ها، سینما‌های پَرت و دورافتاده و سانس‌های نا‌مربوط ارائه می‌شود.
آذین در ادامه گفت: فیلم‌هایی که در حال اکران است یا تولید سال‌های قبل است یا اینکه دو یا چند فیلمی که توانسته‌ در جشنواره فیلم فجر به نوعی دیده بشود امکان این را پیدا کرده که به اکران برسد. در میان فیلم‌های در حال اکران برخی از فیلم‌های قبلی که منطبق با سیاست‌های دولت پیشین بوده و از منظر ساختار هنری در سطح درجه یک هم نیست و محتوای شایسته و بالنده هم ندارد روی پرده سینما‌ها می‌رود اما با این احوال چگونه است از میان این همه فیلم یک فیلم شبهه کمدی موفق می‌شود و در گیشه به فروش چند میلیاردی می‌رسد؟
جبار آذین با اشاره به آماردهی نادرست از میزان فروش و تعداد مخاطبان سینما اعلام کرد: اغلب آمار‌های فروشی که از سوی مراکز و سازمان‌های سینمایی مختلف و برخی سایت‌های متصل به سینما ارائه می‌‌شود با هم در تناقض است. در پر رنگی و یا کم‌رنگی این آمار یک مقدار تبلیغات شیطنت ‌آمیز وجود دارد. مثلا فیلمی به هر دلیلی نتوانسته در اکران مورد ‌توجه قرار بگیرد با فضاسازی کاذب این فیلم را تبلیغ می‌کنند و القا می‌کنند فیلم در حال فروش میلیاردی است و چندین هزار تماشاگر دارد. با ایجاد چنین فضایی نظر مخاطب را به تماشای این فیلم‌ها جلب می‌کنند.
نکته مهمتر دیگری که در شکل این آمار‌ها دخالت دارد اهدای بلیت‌های کیلویی به ارگان‌ها و سازمان هاست و جالب اینجاست که این بلیت‌ها را در آمار نهایی دخیل می‌کنند و آن را به‌ حساب حضور مخاطب می‌گذارند که کاملاً روش غلطی است.
در چنین وضعیتی یک فیلم سطحی کمدی موفق می‌شود به فروش چند میلیاردی دست پیدا کند. چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ آیا به این دلیل است که این فیلم یک اثر شایسته و فاخر است؟
وی در ادامه با یادآوری صحبت‌هایی از مقام معظم رهبری مبنی بر ساخت فیلم‌های خوب و امید‌آفرین گفت: واقعیت این است که جامعه امروز ایران به فیلم‌های امید‌آفرین و شادی بخش و کمدی نیاز دارد و بارها از سوی مقامات به‌ ویژه مقام معظم رهبری بر این نکته تاکید شده است که همه، نه ‌فقط هنرمندان باید در آثار خود امیدآفرینی بکنند. این نکته اگر مورد‌ توجه هنرمندان قرار می‌گرفت الان ما باید شاهد ده‌ها فیلم امیدآفرین و شادی بخش در سینما می‌بودیم ولی متاسفانه اثری از ‌این‌ دست فیلم‌ها در چرخه اکران نیست. آذین گفت: در چنین برهوتی است که فیلم «فسیل» موفق می‌شود به فروش میلیاردی دست پیدا کند اگر همزمان با این فیلم دو فیلم طنز و کمدی فاخر اکران می‌شد و تماشاگر قدرت انتخاب فیلم را داشت، آیا این فیلم می‌توانست به چنین رقمی از فروش دست پیدا کند؟
این منتقد سینما با اشاره به بی‌رقیب بودن برخی فیلم‌ها در اکران سینمایی اشاره کرد که چون رقیبی وجود ندارد و چون مردم به شادی و امید نیاز دارند به ناچار به تماشای این فیلم رفتند در نتیجه آنچه که این فیلم از نظر آمار فروش به آن دست پیدا کرده منطبق با واقعیت‌های جامعه نیست. یک واقعیت ناگزیر است که گاه تماشاگر مجبور می‌شود از میان بد ‌و بدتر، بد ‌را انتخاب کند. در نتیجه این فیلم یک فیلم درجه یک نیست ولی چون فیلم دیگری وجود ندارد مردم به ناچار به تماشای «فسیل» نشستند.
وی در در پاسخ به پرسش خبرنگار سیاست روز درباره سلیق مردم در سینما گفت: فیلم در سینما باید در جهت ارتقاء سلیقه مخاطب شکل بگیرد اما نه از طریق تحمیل نظر‌های برخی گروه‌های سینمایی و یا سینماگران. یعنی فیلم بایستی زندگی مردم، افکار مردم، سلیقه مردم و مخاطب را در ساخت خودش لحاظ بکند اگر قرار باشد که مردم با تماشای یک یا دو اثر سطحی و گذرا و گیشه‌ای، ذائقه‌شان تغییر کند این غلط است. فیلمنامه‌ای که کمدی داشته باشد، باید کارگردان متبحر کمدی ساز داشته باشد باید در آن کمدین‌ها ایفای نقش کنند نه اینکه با چند شوخی سطحی و موقعیت خنده‌دار مخاطب را به خنده وادار کنند. اگر فیلم‌های خوب و فاخری باشند که بتوانند در جامعه ما امید‌آفرینی کنند می‌توانند همسو با ذائقه مخاطب باشند اما به شرطی که ذائقه مخاطب را تنزل ندهند. فیلم‌هایی همچون «فسیل» ذائقه مخاطب را در سطح محدودی نگه می‌دارد و یا بهتر است بگوییم تنزل می‌دهد.
جبار آذین در پایان عنوان کرد: ورود و استفاده از شخصیت‌های کمدی و کمدی ساز همچون رضا عطاران و مهران مدیری می‌تواند در ساخت فیلم‌هایی با‌کیفیت و ارتقای ذائقه مردم کمک شایانی بکند.

فسیل همه را کمدی ساز نکند

ساسان سالور تهیه‌کننده «سه کام حبس» که با اختلافی بالغ‌بر ۱۳۷ میلیارد تومانی، بعد از «فسیل» دومین فیلم پرفروش امسال به حساب می‌آید درباره فراگیر شدن کمدی‌سازی در میان سینماگران هشدار داد.

به گزارش سینمای خانگی، ساسان سالور تهیه‌کننده فیلم سینمایی «سه کام حبس» به کارگردان سامان سالور که از عید فطر به ترکیب فیلم‌های در حال اکران سینماها راه یافته است و در حال حاضر با عبور مجموع فروشش از مرز ۱۲.۵ میلیارد تومان، پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی گیشه امسال محسوب می‌شود، در گفتگو با مهر، درباره وضعیت استقبال مخاطبان از این فیلم توضیح داد: خوشبختانه این فیلم ارتباط خوبی با مخاطبان خود برقرار کرده است. با اینکه در شرایطی هستیم که به‌صورت طبیعی مخاطبان اقبال بیشتری به فیلم‌های کمدی نشان می‌دهند، ولی خوشبختانه «سه‌کام حبس» توانسته مخاطبان خودش را پیدا کند. دلیل این مسئله هم بیش از هر چیز داستان صادقانه این فیلم است.

وی افزود: برخی شاید چنین فیلم‌هایی را به سیاه‌نمایی متهم کنند اما مردم روایت فیلم را می‌پذیرند چرا که خودشان مطلعند که در جامعه و اطرافشان چه می‌گذرد. ارتباطی که مردم با چنین فیلمی برقرار می‌کنند به دلیل صداقت در روایت است. در جدول فروش فیلم‌های سال هم پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی سال هستیم آن هم در شرایطی که برای تبلیغ فیلم چه در قالب تبلیغات محیطی چه تیزرهای تلویزیونی هیچ نهاد و ارگانی به ما کمک نکرد. گویی تصمیمی برای حمایت از فیلم‌های اجتماعی وجود ندارد.

سالور ادامه داد: سابق بر این شرایط اینگونه بود که برای یک فیلم در حال اکران بنیاد فارابی نامه‌ای را به نهاد دیگر مانند سازمان زیباسازی شهرداری ارسال می‌کرد و براساس همان هم ما می‌توانستیم از ظرفیت‌های تبلیغاتی این نهادها استفاده کنیم. امروز اما این جریان گرفتار یک بروکراسی پیچیده شده است و شوراهای مختلفی باید در این زمینه تصمیم‌گیری کنند که آیا یک فیلم می‌تواند بیلبورد تبلیغاتی در سطح شهر داشته باشد یا خیر! در این شرایط شما فقط در حالی که تمکن مالی بالا داشته باشید این شانس را دارید که بتوانید بیلبوردی برای فیلم خود اجاره کنید.

وی ادامه داد: درباره تیزرهای تلویزیونی هم شرایط به‌گونه‌ای شده است که اساساً امکان مذاکره و گفتگو وجود ندارد. حتی اگر اصل پخش تیزر را بپذیرند و فیلم را رد نکنند، بسته‌هایی را به‌صورت اعتباری تعریف کرده‌اند که امکان دارد در ساعت‌های بسیار پرت و نامناسبی تیزر فیلم شما پخش شود. البته به شرطی که اساساً شورای بازرگانی صداوسیما تبلیغ فیلم شما را پذیرفته باشد! در این وضعیت فیلم‌های اجتماعی عملاً هیچ فضایی برای تبلیغ ندارند و اگر امروز برای «سه‌کام حبس» تبلیغی صورت می‌گیرد، حاصل تبلیغ دهان‌به‌دهان مخاطبان است.

مزیت کمدی‌ها نسبت به فیلم‌های اجتماعی رغبت سینماداران است

این تهیه‌کننده اظهار کرد: در این وضعیت فیلم‌های طنز یک مزیت نسبت به فیلم‌های غیرکمدی و اجتماعی دارند و آن رغبت سینماداران است. سینمادار درباره این فیلم‌ها تصمیم می‌گیرد که تعداد سالن‌های بیشتری در اختیارشان بگذارد و هر فرصتی برای سانس طلایی به‌دست آمد را به فیلم کمدی اختصاص می‌دهد.

سالور تأکید کرد: به‌عنوان یک تهیه‌کننده سینما واقعاً از فروش فیلم «فسیل» خوشحال هستم و امیدوارم فروش این فیلم از مرز ۲۰۰ میلیارد تومان هم عبور کند چرا که آن را اتفاق مثبت و خوبی برای سینمای ایران می‌دانم. این فروش به چرخه اقتصادی سینمای ایران کمک می‌کند و موفقیت این فیلم منافاتی با موفقیت فیلم ما و دیگر فیلم‌های در حال اکران ندارد. در عین حال معتقدم فیلم‌های اجتماعی و جدی هم طیف خاصی از مخاطبان خود را دارند که لازم است برای جذب آن‌ها به سینما هم برنامه‌ریزی داشته باشیم.

تهیه‌کننده «سه‌کام حبس» با انتقاد از عدم حمایت سازمان‌های متولی مبارزه با مواد مخدر از فیلم‌های سینمایی مرتبط با این موضوع گفت: ما به‌عنوان هنرمند وظیفه داریم نوری را به بخش‌های تاریک یک موضوع بتابانیم اما سوال مهم این است که وظیفه این نهادها در زمینه حمایت از تولیدات فرهنگی مرتبط با مواد مخدر چه زمانی قرار است اجرایی شود؟ اینگونه نیست که ما با فیلمسازی تنها به‌دنبال پر کردن گیشه باشیم، ما می‌خواهیم درباره یک موضوع به جامعه هشدار بدهیم. فیلم ما دارد تصویری مستند از واقعیت اعتیاد در جامعه امروز را ارائه می‌دهد.

دولت قبل ۱۳ اصلاحیه داد و دولت جدید ۴ اصلاحیه دیگر

سالور درباره مواجهه مدیران سینمایی با فیلم‌هایی از جنس «سه‌کام حبس» هم توضیح داد: در شورای پروانه نمایش دولت قبل، فیلم «سه‌کام حبس» یک بار پروانه نمایش دریافت کرده و تاریخ آن هم هنوز معتبر بود اما در دولت جدید مجدد فیلم ما بازبینی شد و یک‌سری اصلاحات جدید به فیلم وارد کردند. در دولت قبل حدود ۱۳ مورد اصلاحیه به فیلم وارد کرده بودند و در دولت جدید حدود ۴ مورد دیگر هم به اصلاحیه‌ها اضافه شد. این اصلاحات هم در حد چند دیالوگ بود و اینگونه نبود که یک سکانس را شامل شود. ما هم در این زمینه تعامل کردیم چرا که برای چند سال سرمایه بخش خصوصی در این فیلم خوابیده بود و باید آن را آماده اکران می‌کردیم. به همین دلیل تا جایی که لطمه‌ای به فیلم وارد نشود، نظر شورای نظارت را هم تأمین کنیم.

این تهیه‌کننده سینما در ادامه مطرح کرد: واقعیت این است که اگر شرایط سینما به همین وضعیت ادامه پیدا کند، ما تا چند سال آینده دیگر چیزی به نام سینمای اجتماعی نخواهیم داشت چراکه سرمایه‌گذاران بخش خصوصی دیگر انگیزه‌ای برای ورود به این عرصه ندارند. طیفی از فیلم‌ها تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار دولتی دارند و اساساً هم برای‌شان تفاوتی ندارد که چقدر در اکران موفق می‌شوند. سرمایه‌گذار بخش خصوصی اما اگر بخواهد درگیر ساخت فیلم اجتماعی شود هم در سخت‌گیری بابت دریافت پروانه ساخت دچار مشکل می‌شود و هم در مرحله اکران و بازگشت سرمایه با دست‌اندازهای بسیاری مواجه می‌شود. طبیعتاً من نوعی به عنوان یک سرمایه‌گذار قطعاً وقتی می‌بینم بازگشت سرمایه در سینمای کمدی تضمین‌شده‌تر است، سراغ سینمای اجتماعی نمی‌روم.

وی تأکید کرد: مجموعه وزارت ارشاد و مشخصاً شورای صدور پروانه ساخت در کنار نهادهای صنفی سینما باید به این مسئله توجه داشته باشند. نباید به سمتی حرکت کنیم که همه هم‌وغم آن‌هایی که می‌خواهند به اقتصاد سینما کمک کنند، ساخت فیلم‌های طنز باشد. همین امسال خبر دارم که شورای پروانه ساخت ارشاد بسیاری از فیلم‌نامه‌های اجتماعی را بدون شرط و اصلاحیه، رد کرده است و این اتفاق بدی برای سینمای ایران است. نگاه دوستان در شوراهای جدید سازمان سینمایی این است که آثار را از همین مرحله فیلمنامه فیلتر کنیم تا بعدها برای ماجرای پروانه نمایش آن‌ها دچار چالش نشویم! کاش به سمتی حرکت کنیم که در کنار ساخت فیلم‌های طنز، سینمای اجتماعی هم امکان تنفس داشته باشد.

لزوم حمایت از فیلم های فرهنگی

یک فیلمساز مشهدی گفت: فیلمهای مستند، کوتاه یا بلند برای فرهنگ سازی در زمینه نحوه صحیح مصرف آب یا چالشهای اجتماعی دیگر جامعه چندان مورد حمایت مالی قرار نمی‌گیرند، در حالیکه اثربخشی یک فیلم از بروشور و بنرهای تبلیغاتی بسیار بیشتر است.

به گزارش سینمای خانگی، سید مهدی حسینی مقدم روز دوشنبه در حاشیه نشست فیلمسازان با قائم مقام شرکت آب و فاضلاب مشهد و بازدید از بخشهای مختلف این شرکت در گفتگو با خبرنگار ایرنا، افزود: هم اکنون خراسان رضوی و تقریبا کل کشور با بحران کمبود آب مواجه است و ساخت فیلمهای مستند می تواند اثرگذاری زیادی در حوزه مدیریت مصرف داشته باشد، در سال ۱۳۸۶ من سریالی با موضوع مدیریت مصرف آب آماده ساخت داشتم اما مسوولان حمایت مالی لازم را انجام ندادند، لذا ساخته نشد.

وی بیان کرد: بروشورها دیگر جواب نمی دهند، مردم مسائل را از طریق تولیدات بصری بویژه فیلم یا کلیپ های کوتاه با مضامین طنز یا داستان بهتر درک می کنند و ناخواسته روی آنان تاثیر می گذارد.

این فیلمساز با بیان اینکه بحران آب وجود دارد و باید یک راهکار اساسی در حوزه نحوه صحیح مصرف یافت، بیان داشت: اگر بودجه لازم در اختیار فیلمسازان قرار گیرد و زمان کافی برای تولید اثر به آنان داده شود، می توانند اثرگذار و فرهنگ ساز باشند.

وی ادامه داد: از سوی دیگر تلاش برای فرهنگسازی در حوزه مدیریت مصرف آب نباید فقط به فصل گرما اختصاص یابد، بلکه کاری فرهنگ ساز خواهد بود که در طول سال استمرار داشته باشد، به این معنا که فیلمها و کلیپهای مربوط به مصرف بهینه در طول سال ساخته و پخش شوند.

حسینی مقدم فیلمسازی در حوزه کودک و نوجوان برای فرهنگ سازی مدیریت مصرف را اثربخش تر از قشر بزرگسال دانست و گفت: تاثیر تولیدات سینمایی یا تلویزیونی با مفاهیم فرهنگساز در حوزه کودک و نوجوان اثربخش تر است، کودکان اثرگذاری مطلوب تری بر روی خانواده ها دارند، در واقع در شرایط کنونی فرزندان محور زندگی در خانواده ها هستند، لذا آنان می توانند همیار آب شوند و نحوه صحیح مصرف یا مصرف بهینه را به بزرگترها نیز منتقل کنند.

وی بیان کرد: نحوه صحیح مصرف آب در بخشهای مختلف را می توان از طریق فیلمها و کلیپهای کوتاه به آسانی در جامعه ترویج داد، این مهم نیازمند حمایت مالی مسوولان از فیلمسازان است تا بتوان کشور را از خشکسالی در سالهای آینده نجات داد.

به گزارش ایرنا، “سید مهدی حسینی مقدم” از هنرمندان مشهدی است که فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۳۷۲ آغاز کرده و بیش از ۱۲ فیلم کوتاه، مستند و بلند داستانی را ساخته که تعدادی از آنها در رسانه ملی پخش شده است.

هشلهف اول؛ پرستیژ لجبازی

اصلا قبول نداشت… هر کسی هم که بهش می‌گفت: «یه کم لجباز هستی!» بهش بر می خورد… اصلا برای خودش یه «پرستیژی!» قائل بود که بیا و ببین…

یه بار که رفته بود مهمونی… یه کم دیر رسیده بود… وقتی رسید، دید که مهمونای دیگه و صاحبخونه… همه پای سفره، منتظرش نشسته‌ن… با این که بیرون پر و پیمون شام خورده بود، خودش را نشکست و… بهونه‌ای را سر هم کرد و نشست کنار سفره… و مثل یه آدم خیلی گرسنه، شروع کرد دو لُپی دو لُپی دوباره شام خورد… اینقدر خورد که تا فرداش از دل‌درد شدید، آرام و قرار نداشت… اما خوشحال بود که کسی نفهمیده بیرون شام خورده! خانمش که از ماجرا بو برده بود، یه جوری که بهش بر نخوره ازش پرسیده بود: «تو بیرون شام خورده بودی؟!!» ولی او قشقرقی بپا کرد که نگو و نپرس!

چشمتون روز بد نبینه… همین بنده خدا… اون شب… از ماشینش پیاده شد تا بره خونه‌ش که اونطرف خیابون بود… ندید که شهرداری محل برای کاری، یه چاله کوچولو کنار خیابون کنده‌س. زیر پاش یهو خالی شد و بی هوا خورد زمین… زمین خوردن همان و درآمدن صدای مهیب شتررررق همان… چند نفری که در حال گذر بودند… برگشتند و متعجب به او نگاه کردند… اما او که حسابی بدنش درد گرفته بود، وقتی دید مردم بهش نگاه می کنند… اصلا به روی خودش نیاورد و سینه خیز تا در خونه‌ش رفت… یهو زنش در خونه را باز کرد و ماجرا را دید… صورت خودش را ویشگون گرفت و گفت: «خدا مرگم… باز هم دوباره مثل بعضی از این مسئولین با خودت لجبازی کردی؟!!»

تا هشلهف بعدی، پناه بر خدا، میرزاننویس

خروج از نسخه موبایل