رسانه سینمای خانگی- عماریون گدای سلبریتی و اینفلوئنسر نیستند

دومین نشست رسانه‌ای دست‌اندرکاران برگزاری چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار روز دوشنبه هجدهم دی در مجموعه «حسینیه هنر» با حضور خبرنگاران و اصحاب رسانه برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، دست‌اندرکاران برگزاری چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار متشکل از سهیل اسعد دبیر جشنواره، محمد صادق شهبازی قایم‌مقام شورای سیاستگذاری جشنواره عمار و حمید صالحی دبیر اجرایی جشنواره روز دوشنبه هجدهم دی در قالب دومین نشست خبری این رویداد رسانه‌ای که در مجموعه «حسینیه هنر» برگزار شد، به تشریح برنامه‌های نهایی در حوزه‌های اجرایی این رویداد پرداختند.

لطفا به «بحران توزیع» در جشنواره مردمی فیلم عمار توجه کنیم

سعیل اسعد دبیر چهاردهمین جشنواره فیلم عمار در ابتدای این نشست رسانه‌ای ضمن یاد و خاطره شهدای گرانقدر حادثه تروریستی زائران مزار شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید سید رضی موسوی و دیگر شهدای انقلاب و جبهه مقاومت گفت: من در نشست خبری قبلی به نکاتی درباره جشنواره فیلم عمار اشاره کردم. امروز هم تصمیم دارد به نکات دیگری اشاره کنم که می‌تواند در آینده برای ما مفید باشد. ما در حوزه برگزاری جشنواره عمار بحران توزیع داشتیم و در حالیکه تولید در شرایط بسیار ممتازی قرار داشت، اما در حوزه توزیع با مشکلاتی روبه‌رو بودیم که می‌تواند برای ما قابل توجه باشد. همین بحران توزیع اساسا فلسفه وجودی برگزاری جشنواره مردمی فیلم عمار بود که خوشبختانه تا حد زیادی حل شد.

وی افزود: در فرآیند هنری و رسانه‌ای، «توزیع» در میانه راه قرار دارد. اساسا فلسفه توزیع ارایه به مخاطب است و فکر می‌کنم در این ۱۴ سال ما در حوزه مصرف با وجود تمام تلاش‌ها با مشکلی مواجه شدیم که عمده آنها متمرکز بر توزیع درون گفتمانی است. یعنی عمده محصولات ارایه‌شده در جشنواره متمرکز بر بچه‌های حزب‌اللهی شده که فقط آن‌ها بیننده آثار جشنواره هستند. در حالی که ماموریت اصلی ما توزیع در میان همه مخاطبان است که باید در این زمینه برنامه‌ریزی‌هایی داشته باشیم. موضوع فهم مخاطب و فهم مصرف‌کننده می‌باید بر اساس ذوق سلیقه‌های مخاطبانی باشد که می‌بایست فعالان جشنواره مردمی فیلم عمار به آن توجه کنند تا بتوانیم «بحران مصرف» را مرتفع کنیم.

دبیر چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار بیان کرد: یکی از مواردی که می‌توانیم به آن توجه کنیم بحث محتوا و قالب است. اینکه بتوانیم در فضای زمانی کوتاه حرف‌های عمیق بزنیم. چرا که این موضوع اهمیت خاصی در عصر حاضر دارد که حتما باید به آن تمرکز ویژه‌ای داشته باشیم. عنصر دوم تاثیرگذاری در مصرف، «جذابیت» است. به نظر من فضای امروز اقتضا می‌کند که به جذابیت ظاهری همراه با «تنوع» توجه کنیم. تنوع امروز یک باب اصلی است که احساس می‌کنم امروز در گفتمان انقلاب کمتر دیده است. بحث چهارم هم «خلاقیت» است که باید از قالب سنتی به سمت خلاقیت‌هایی برویم که امروزه با وجود امکانات کم هم می‌بایست مورد توجه باشد. در این چارچوب موضوع «بازاریابی» از مهم‌ترین اولویت‌های عماریون است که قبل از تولید آثارشان باید با مخاطبان ارتباط برقرار کنند.

اسعد در پاسخ به پرسشی مبنی بر اقدامات جشنواره برای حضور هنرمندان پیشکسوت هنر انقلاب در این رویداد توضیح داد: شعار ما مردمی‌بودن جشنواره فیلم عمار است، بنابراین اصلا نمی‌خواهیم بر اساس برنامه‌ریزی و جهت‌دهی شخصی کارهای جشنواره را دنبال کنیم. به همین جهت این مردم هستند که خودشان تصمیم می‌گیرند که چه کسانی در این رویداد حضور داشته باشند. اتفاقا این سوال ما است که هنرمندان ارزنده و پیشکسوت سینمای ایران برای جشنواره چه برنامه‌ای دارند.

اسعد در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره حضور جشنواره مردمی عمار در فضای مجازی تصریح کرد: عمار باید از قلب انقلاب اسلامی ایران اینفلوئنسر تربیت کند. اصلا ظرفیت عمار در این است که مدلی را معرفی کند تا او تبدیل به یک اینفلئونسر مردمی شود. روح عمار مبتنی بر مردم است. ما دنبال سلبریتی و اینفلوئنسر نیستیم، ما معتقدیم این جشنواره می‌بایست در تربیت این حوزه شاهد اتفاقات ارزشمندی باشد.

غافلگیری جشنواره چهاردهم در اهدای یک جایزه ضد مردمی!

حمید صالحی دبیر اجرایی جشنواره چهاردم فیلم عمار ضمن ارایه گزارشی از روند فعالیت‌های دبیرخانه توضیح داد: بیش از ۳ هزار ۳۰۰ اثر در بخش‌های مختلف به دبیرخانه جشنواره ارسال شد و با توجه به اینکه بخش‌هایی به این جشنواره اضافه شدند شاهد حضور پر تعداد هنرمندانی بودیم که برای ما قابل توجه بود.

وی افزود: بیشترین آثاری که به دبیرخانه جشنواره رسیده متمرکز بر بخش مستند و فیلمنامه بوده است. البته کار بررسی آثار به اتمام رسیده و به زودی درباره جزییات آن اطلاع‌رسانی می‌شود. این در حالی است که ما از روز بیست و یکم تا بیست و نهم شاهد برگزاری جشنواره چهاردهم در سینما فلسطین خواهیم بود. البته ما برنامه‌های زیادی به ویژه در حوزه فلسطین و غزه را طراحی کردیم که درباره این موضوع در سایت جشنواره اطلاع رسانی‌های لازم انجام می‌شود.

دبیر اجرایی چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار در بخش دیگری از صحبت‌های خود تصریح کرد: اهدای جایزه مردمی و قومیتی از مهم‌ترین بخش‌های جشنواره مردمی فیلم عمار بوده که در این چند دوره با استقبال بسیار خوبی مواجه شده است. امسال هم از طرف دوستان اهل یمن ساکن تهران خنجری به دبیرخانه ارسال شده که ما در این دوره از جشنواره خنجر نمادین را به فلیمساز برگزیده حوزه مقاومت تقدیم می‌کنیم. ما در این دوره از جشنواره که به نظر ما شگفتانه است، تصمیم داریم تا جایزه‌ای را رونمایی کنیم که مثل جایزه‌های معمول جشنواره‌ها نیست. این جایزه قرار است به کسانی داده شود که ضد مردمی‌ترین افراد هستند و فکر می‌کنم دربرگیرنده ویژگی‌ها و غافلگیری‌هایی است که در روزهای جشنواره اطلاع‌رسانی می‌شود.

صالحی در معرفی بخش‌های دیگر چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار هم گفت: یکی از برنامه‌های ویژه جشنواره چهاردهم نشست‌ها و کارگاه‌های آموزشی است که ما در این زمینه ویژه‌برنامه طنز، محفل هنرمندان گرافیست، ویژه‌برنامه غزه و عملیات طوفان‌الاقصی، برگزاری نشست‌های تخصصی با حضور کارشناسان حوزه سینما و دیگر حوزه‌های سیاسی و اجتماعی را در ایام برگزاری جشنواره خواهیم داشت. کتاب «سینما مردم» هم که به نوعی کتاب جشنواره مردمی فیلم عمار است در این دوره از جشنواره رونمایی می‌شود. این کتاب مشتمل بر معرفی کاملی از ادوار مختلف جشنواره عمار است که قرار است در ایام جشنواره پیش روی مخاطبان قرار گیرد. ما در بخش آرمان روح الله و نظم نوین جهانی شاهد اتفاقات بسیار خوبی بودیم که دربرگیرنده ارسال آثار بسیار خوبی به دبیرخانه بود. ما در جشنواره امسال همزمان با اکران فیلم‌های منتخب در سینما فلسطین، فیلم‌های منتخب را در سایت جشنواره هم به نمایش می‌گذاریم. البته این آثار با یک روز تاخیر در سامانه «عماریار» پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد.

آیین‌های نکوداشت هنرمندان در جشنواره چهاردهم

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به برگزاری آیین‌های نکوداشت چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار هم گفت: پاسداشت مازیار بیژنی به واسطه سه دهه حضور مستمر و انجام کارهای عدالت‌خواهانه در حوزه فلسطین و جبهه مقاومت در قالب شب طنز انقلاب اسلامی، پاسداشت محمد حسین لطیفی به واسطه کارهایی که در حوزه سینمای دفاع مقدس و فلسطین داشته، نکوداشت مرحوم پروانه معصومی به واسطه پنج دهه فعالیت در عرصه هنر انقلاب، نکوداشت سیدمحمد جوزی به واسطه ثبت تصویری خاطرات والدین شهدای گرانقدر عرصه دفاع مقدس، را داریم. جایزه ویژه «دستکش ننه عصمت» هم در این دوره از جشنواره به یکی از هنرمندان عرصه مقاومت اهدا می‌شود که نام هنرمند مورد نظر را در مراسم اختتامیه اعلام می‌کنیم. ما جوایز دیگری هم در حوزه‌های مختلف داریم که از سوی مجموعه‌های دیگر به بخش جوایز جشنواره اضافه شده است که جزییات آن در روزهای آتی پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد.

گدایی سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها را نمی‌کنیم

محمدصادق شهبازی قایم‌مقام شورای سیاستگذاری چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار هم در این نشست رسانه‌ای با قرایت متنی انتقادآمیز، از انگیزه‌های برگزاری جشنواره مردمی عمار سخن گفت.

قایم‌مقام شورای سیاستگذاری چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار گفت: ما به این سمت نرفتیم که از سلبریتی‌ها کاسبی کنیم. ما به سراغ هنرمندانی رفتیم که بر اساس داشته‌های مردمی و انقلاب اسلامی ایران کار تولید کنند. اگر هم اکنون به خودمان انتقاد می‌کنیم می‌بایست شرایطی را ایجاد کنیم که دایره مخاطبان را وسیع‌تر کنیم. به هر ترتیب اصل ما شناسایی ظرفیت هنرمندان است و از هر هنرمندی که حاضر باشد به داشته‌های مردم سر تعظیم فرود بیاورد، با آغوشی باز میزبانی خواهیم کرد. ما در فضای مجازی گدایی اینفلوئنسرها را هم نمی‌کنیم اما تلاش می‌کنیم تا نیروهایی را تربیت کنیم که بتوانند با مردم گفت‌وگو کنند.

در پایان این نشست رسانه‌ای از پوستر چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار رونمایی شد.

رسانه سینمای خانگی- سهم دفاع مقدس در فجر چهل و دوم

سینمای دفاع‌مقدس حالا فراتر از یک ژانر، تبدیل به ظرفیتی ویژه برای روایت قصه‌ها و خلق قهرمانان ملی بر پرده نقره‌ای شده است؛ سهم این ژانر در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر چقدر خواهد بود؟

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، «دفاع مقدس» را حالا می‌توان به نام سینمای ایران زد، ژانری که چهار دهه است مختصات و هویت ایرانی پیدا کرده، بومی شده و مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر را که با جز به جز زندگی مردم این سرزمین گره خورده، در دل خود روایت کرده است؛ از ژانر دفاع مقدس می‌گویم.

سینمای ایران در طول چهار دهه پس از انقلاب با آنکه خواسته انواع گونه‌های سینمایی را بیازماید اما اگر بخواهیم نگاهی به مولفه‌ها و تعریف «ژانر» داشته باشیم باید با یک واقعیت روبه‌رو شویم؛ اینکه سینمای ایران نتوانسته به استانداردهای ژانری نزدیک شود! با همه اینها «دفاع مقدس» جزو معدود گونه‌هایی است که اتفاقا در ایران متولد شده و توانسته موفق هم باشد.

روایت تولد یک ژانر بومی

دهه ۶۰ با آنکه به واسطه بمباران کشور از هر سو و وجود شرایط جنگی از سخت‌ترین روزهای زندگی ایرانیان به شمار می‌رود اما سینمای آن روزگاران طلایی‌ترین دوران خود را سپری می‌کردجنگ ایران و عراق را می‌توان یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخ معاصر خاورمیانه قلمداد کرد، با آنکه دو سویه این جنگ در مطبوعات و جراید و حتی در بزرگترین دادگاه‌های بین‌المللی به نام هر دو کشور درگیر ثبت شد اما مگر پشتیبانی دول دیگر و کشورهای متخاصم از رژیم بعث عراق انکارشدنی است؟‌ مگر می‌توان کتمان کرد که هزاران هزار تن از ایرانی‌ها در طول این جنگ به شهادت رسیدند، شماری دچار تبعات جنگ شدند و چه بسیار خانواده‌هایی که طعم تلخ آوارگی را چشیدند؟ گفتنی‌ها از این جنگ کم نیست و قصه‌ها فراوان دارد برای تصویر شدن. همین هم شد؛ از همان نخستین روزهای آغاز جنگ گروه‌های فیلمسازی عازم جبهه‌های جنگ شدند تا هزارتوی آن را به تصویر بکشند.

دهه ۶۰ با آنکه به واسطه بمباران کشور از هر سو و وجود شرایط جنگی از سخت‌ترین روزهای زندگی ایرانیان به شمار می‌رود اما سینمای آن روزگاران طلایی‌ترین دوران خود را سپری می‌کرد؛ دورانی که اتفاقا فیلم‌های جنگی پرتوفیق‌ بودند و مخاطبان پرشمارش در آینه فیلم‌ها، زندگی مشقت‌بار در سایه جنگ و البته آرمان‌های خود را می‌دیدند؛ روزهایی پرتلاطم که سینما از تشویش آن می‌کاست؛ این را آمار و ارقام مخاطبان سینما می‌گویند.

 بوی پیراهن یوسف – ۱۳۷۴

سینمای دفاع مقدس البته تا اواخر دهه ۷۰ از مهمترین گونه‌های سینمایی محسوب می‌شد؛ سینمای باورمندی که به موازات مدیران، سینماگران هم اهتمام ویژه‌ای نسبت به آن داشتند و فیلم‌هایش همزمان که اقبالی را در گیشه به لحاظ فروش به خود می‌دیدند، رکوردهایی را از منظر تعداد تماشاگران هم در تاریخ سینمای ایران ثبت کردند.

 اتوبوس شب – ۱۳۸۵

ژانر دفاع مقدس اما در دهه ۸۰ رو به افول رفت، نه فیلم‌هایش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و نه سینماگران تلاشی برای جلب توجه آن‌ها می‌کردند، اندک ساخته‌های دهه ۸۰ با یک آفت بزرگ مواجه بود؛ فیلم‌هایی که نه از منظر ساختار استانداردهایی داشتند و نه قصه‌ای گیرا که مخاطبان را با خود همراه کنند؛ فیلم‌هایی که به نظر می‌رسید صرفا برای پر کردن یک بیلان کاری تولید می‌شدند و بیشتر کارکردی برای ماندن در کشوهای مدیران داشتند که گاه حتی بعد از رونمایی در جشنواره‌ها، به واسطه کیفیت نازلشان رنگ اکران را به خود نمی‌دیدند.

 تنگه ابوقریب – ۱۳۹۶

دهه ۹۰ را اما می‌توان بازگشت سینمای دفاع مقدس به روزهای اوج و شکوفایی خود دانست، فیلم‌های تولید شده در این بستر یک ویژگی تام و تمام داشت؛ ظهور فیلمسازان جوان و تا آن زمان گمنامی که فیلم‌هایی با محوریت روزهای جنگ و گروهک‌های درگیر این تخاصم را به تصویر کشیدند و بار دیگر توانستند جانی دوباره به این سینما دهند، محمدحسین مهدویان، نرگس آبیار، منیر قیدی و… از جمله آن‌ها هستند.

سینمای دفاع مقدس در دهه ۱۴۰۰ به روایت آمار

جشنواره فیلم فجر بعد از دوره بحرانی و عجیب سی‌ونهم که در سایه سنگین فراگیری کرونا با سروشکلی متفاوت برگزار شد، در دوره چهلم فرصتی برای بازیابی و احیا به دست آورد. در این دوره از میان ۲۲ فیلم پذیرفته شده در بخش «سودای سیمرغ» سهم سینمای دفاع مقدس سه فیلم بود. شاخص‌ترین فیلم حاضر در این دوره بی‌تردید «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازی‌فر بود که روایتی متفاوت از زندگی شهید مهدی باکری را به تصویر درآورد و بعدها نسخه سریالی آن با عنوان «عاشورا» روی آنتن رفت.

 موقعیت مهدی

فیلم سینمایی «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی و «۲۸۸۸» به کارگردانی مشترک کیوان علیمحمدی و علی‌اکبر حیدری هم دو فیلم دیگر این دوره از جشنواره بودند که رنگی از دفاع مقدس داشتند و هر چند از نظر سینمایی با انتقاداتی مواجه شدند اما پرچم این، گونه سینمایی را بالا نگه داشتند. یک سال بعد و در دوره چهل و یکم اما کمیت و کیفیت تولیدات دفاع مقدسی در ویترین جشنواره فجر بهبود پیدا کرد و شاهد حضور ۶ فیلم از این ژانر در ترکیب ۲۴ فیلم بخش سودای سیمرغ بودیم.

فیلم‌های «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی، «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشه‌آهنگر و «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد را می‌توان سه فیلم شاخص دفاع مقدسی در این دوره از جشنواره دانست که جوایز اصلی را هم از آن خود کردند.

 نمایی از فیلم «شماره ۱۰»

فیلم‌های «اتاقک گلی» به کارگردانی محمد عسگری، «گل‌های باوارده» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و «های پاور» به کارگردانی هادی محمدپور هم سه فیلم دیگر جشنواره چهل و یکم بودند که به داستان‌های مرتبط با سال‌های جنگ تحمیلی پرداختند.

به این ترتیب در حالی به سومین دوره از جشنواره فیلم فجر در دهه ۱۴۰۰ نزدیک می‌شویم که آمار فیلم‌های دفاع‌مقدسی حاضر در جشنواره از ۳ فیلم در دوره چهلم به ۶ فیلم در دوره چهل‌ویکم رسید و شواهد نشان می‌دهد در دوره چهل‌ودوم شاهد افزایش این سهم خواهیم بود.

کارویژه‌ای برای احیای یک ژانر بومی

«هنوز بسیاری از اتفاقات بزرگ و شگرف هشت سال دفاع مقدس به زبان تصویر در نیامده و بر پرده سینماها نقش نبسته و هنوز دوربین سینما مجالی برای بازنمایی آن حماسه‌ها و آن قهرمانان نیافته است. بی‌شک غبارزدایی از تاریخ دفاع مقدس یکی از وظایف ذاتی سینما در برهه کنونی است که امید است به همت و اراده سینماگران و مدیران و مسئولان مختلف این مهم به فرجامی خوش منجر شود. چرا که تاریخ دفاع مقدس در این سرزمین همیشگی و ماندگار است و سینما در ارائه این تصویر نقش اساسی دارد.» این جملات بریده‌ای از یادداشت محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی است که به مناسبت هفته دفاع مقدس منتشر شد.

امسال رقابت سخت پیش می‌رود، فرآیند انتخاب کار سختی است و ۲۲ فیلم در بخش رقابتی و ۱۱ فیلم در بخش فیلم اولی‌ها حضور دارند که مخاطبان را شگفت زده خواهد کردمروری‌بر سرفصل سیاست‌های مسئولان فعلی سازمان سینمایی، حکایت از آن دارد که توجه به احیای ژانر دفاع مقدس، در کنار سیاست کلان‌تر ایجاد تنوع ژانر در فضای تولید و اکران سینمای ایران، به‌صورت ویژه در دستور کار مدیران سینمایی قرار داشته است و کیفیت اجرای این سیاست امروز می‌تواند صورت یک مطالبه رسانه‌ای به خود بگیرد.

کمااینکه محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم پیش‌تر تأکید کرده و صراحتا گفته بود: «برنامه قطعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه حمایتی مربوط به تولیداتی هنری با مضمون دفاع مقدس و حوزه مقاومت است. در ژانرهای دیگر نیز همچون طنز، اجتماعی و …. آثاری در دست تولید هستند. اما ما به طور ویژه حمایت‌های خود را از آثاری به عمل می‌آوریم که مربوط به حوزه دفاع مقدس و مقاومت می‌شوند.»

جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر از این منظر می‌تواند به‌صورت ویژه‌تر زیر ذره‌بین قرار بگیرد. به‌خصوص که مجتبی امینی در مقام دبیر این رویداد چندی پیش ضمن اشاره به استقبال فیلمسازان از این دوره از جشنواره در گزارشی آماری درباره ترکیب فیلم‌های متقاضی حضور در جشنواره گفت: «امسال ۵ فیلم کودک و ۱۱ فیلم طنز، به صورت جدی پیگیر بودند در جشنواره باشند و ۷ فیلم سینمای دینی و ۱۵ فیلم دفاع مقدسی هم در میان آثار متقاضی حضور دارد. امسال رقابت سخت پیش می‌رود، فرآیند انتخاب کار سختی است و ۲۲ فیلم در بخش رقابتی و ۱۱ فیلم در بخش فیلم اولی‌ها حضور دارند که مخاطبان را شگفت زده خواهد کرد.»

در همین راستا، محمد خزاعی به تازگی اعلام کرده است: «تولید آثار انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در دولت سیزدهم افزایش چشمگیری داشته که یک نمونه آن حضور هشت اثر سینمایی در جشنواره فجر امسال است.» اما فراتر از کمیت تولیدات حاضر در جشنواره فیلم فجر، باید دید کیفیت این آثار چقدر می‌تواند متضمن احیای ژانر دفاع مقدس، به‌عنوان ژانری بومی و در عین حال پرمخاطب در فرآیند اکران سینمای ایران باشد.

قهرمان‌ها در صف «فجر۴۲»

از فهرست ۱۱۵ فیلم متقاضی حضور در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر، هنوز تعداد زیادی از آثار در سکوت خبری به سر می‌برند و طبیعتا به دلیل در دست نبودن اطلاعات قطعی درباره همه این آثار، نمی‌توان درباره سهم تولیدات دفاع‌مقدسی در میان آن‌ها هم با قطعیت گزارش کرد اما تا همین امروز و براساس خبرهای رسمی منتشرشده درباره برخی پروژه‌ها می‌توان درباره احتمال رونمایی برخی تولیدات شاخص در این حوزه، در جشنواره پیش رو گمانه‌زنی کرد.

سازمان سینمایی اوج که حمایت از تولیدات دفاع مقدسی را طی سال‌های گذشته نیز در دستور کار خود داشته امسال با دو فیلم شاخص در این حوزه برای حضور در جشنواره فجر دورخیز کرده است. فیلم سینمایی‌ «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیه‌کنندگی عباس نادران یکی از این آثار است که رونمایی از تصویر سجاد بابایی در نقش شهید مهدی زین‌الدین از این پروژه، بازتاب بسیاری در محافل سینمایی داشت. بابایی سال گذشته سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را برای فیلم «استاد» دریافت کرده بود و حالا ایفاگر نقش اصلی در یک فیلم دفاع‌مقدسی شده است. مهدی شامحمدی هم به‌رغم تجربه‌هایی که در حوزه مستندسازی در کارنامه خود داشته، از فیلمسازان فیلم‌اولی جشنواره امسال به حساب می‌آید.

حضور میلاد کی‌مرام در نقش شهید شیرودی از اصلی‌ترین کنجکاوی‌ها درباره «آسمان غرب» است که به نظر می‌رسد از نظر پروداکشن تولید هم از پروژه‌های پرسروصدای جشنواره امسال باشددیگر پروژه سازمان اوج، فیلم سینمایی «قرارگاه سری» به کارگردانی دانش اقباشاوی است که این فیلم در همکاری با بنیاد سینمایی فارابی به مرحله تولید رسیده و قرار است روایت‌گر بخشی از زندگی شهید علی هاشمی و نقش او در شناسایی و طرح ریزی عملیات خیبر در قرارگاه سری نصرت باشد. تهیه‌کنندگی این پروژه را جلیل شبانی برعهده دارد که سال گذشته با فیلم «سرهنگ ثریا» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.

اما دیگر سازمانی که با دست پر در تدارک حضور در چهل‌ودومین جشنواره فجر است، سازمان سینمایی سوره است که در سبد تولیدات خود، یک فیلم مرتبط با دوران دفاع مقدس هم دارد. فیلم سینمایی «آسمان غرب» که محصول مشترک سازمان سوره و بنیاد سینمایی فارابی است، روایتی از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی و نقش کلیدی شهید علی‌اکبر شیرودی در آن ایام را به تصویر درآورده است.

حضور میلاد کی‌مرام در نقش شهید شیرودی از اصلی‌ترین کنجکاوی‌ها درباره این پروژه است که به نظر می‌رسد از نظر پروداکشن تولید هم از پروژه‌های پرسروصدای جشنواره امسال باشد. تهیه‌کنندگی این فیلم را حبیب والی‌نژاد برعهده دارد که تجربه تهیه‌کنندگی فیلم‌های شاخصی همچون «ایستاده در غبار» را در همین حال و هوا در کارنامه خود دارد. والی‌نژاد در همکاری دیگری با سازمان سوره، فیلم «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی را هم در دست تولید دارد که هرچند مرتبط با سال‌های دفاع مقدس نیست اما به نقش شهید احمد کاظمی در ساعات ابتدایی زلزله بم، پرداخته است.

 نمایی از فیلم «مجنون»

فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد و تهیه‌کنندگی محمدجواد موحد که این روزها مراحل پایانی را سپری می‌کند قصه‌ای نوجوانانه دارد و در بستر دفاع مقدس روایت می‌شود. این فیلم اقتباسی از کتاب «باغ کیانوش» است که بر اساس آنچه در این کتاب آمده است این فیلم موضوعی مرتبط با شهر همدان در دهه ۶۰ را دارد.

بنیاد فرهنگی روایت هم این روزها با فیلم «قهرمان جندی شاپور» در تدارک حضور در جشنواره فیلم فجر است. فیلمی به کارگردانی مهدی صاحبی و تهیه‌کنندگی ابوذر پورمحمدی که روایتی از زندگی شهید مجید بقایی از همرزمان شهید حسن باقری در سال‌های دفاع مقدس است. در این فیلم مرتضی امینی‌تبار، نادر سلیمانی، یوسف تیموری و… به ایفای نقش می‌پردازند.

 قهرمان جندی شاپور

فیلم سینمایی «آن دو» به کارگردانی مرتضی رحیمی و تهیه‌کنندگی سید علیرضا سبط احمدی هم از دیگر فیلم‌های دفاع‌مقدسی است که این روزها آخرین مراحل تولید را سپری می‌کند. در این فیلم بازیگرانی همچون قدرت‌الله ایزدی و علیرام نورایی ایفای نقش کرده‌اند و آن‌طور که از خلاصه داستان رسمی‌اش برمی‌آید احتمالا حال و هوایی ویژه مخاطبان نوجوان هم داشته باشد.

«دست ناپیدا» به کارگردانی انسیه شاه‌حسینی و تهیه‌کنندگی سیدسعید سیدزاده هم از دیگر فیلم‌های دفاع مقدسی در حال تولید است و احتمال رونمایی از آن در جشنواره فجر وجود دارد. شاخص‌ترین ویژگی این پروژه سوژه متفاوت آن است که به نقش زنان در فرآیند خدمات رسانی به رزمندگان پرداخته و قصد دارد روایتی از شستشوی البسه خونین رزمندگان در آب کارون را به تصویر درآورد.

با این حال در میان آثار تولید شده با موضوع جنگ فیلم هایی درباره محور مقاومت هم متقاضی حضور در جشنواره فیلم فجر شده اند که از آن جمله می توان به فیلم سینمایی «قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانی پور و با بازی شهرام حقیقت دوست اشاره کرد.

رسانه سینمای خانگی- اعتماد به بازیگر کمدی، جواب داد

کارگردان فیلم سینمایی «ضد» در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرگزاری مهر تاکید کرد که به عنوان یک فیلم‌ساز همیشه دغدغه پرداختن به پرونده‌های سیاسی و همچنین سیاست در عرصه‌های مختلف را دارد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، تاریخ معاصر ایران به ویژه دهه اول انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس از جمله مقاطعی هستند که مطالعه، پژوهش و پرداختن به آن‌ها همیشه مورد توجه فعالان عرصه‌های مختلف فرهنگی و هنری بوده و هست. در عرصه ادبیات، سینما، تئاتر و تلویزیون با نگاه به اتفاقات و رویدادهای این دوره‌ها آثار مختلفی تولید شده‌اند. در عرصه سینما و تلویزیون به ویژه طی ۲ دهه اخیر بار دیگر پرداختن به مقطع سیاسی و اجتماعی دهه اول انقلاب اسلامی مورد توجه فیلم‌سازان و تولیدکنندگان سریال‌های تلویزیونی قرار گرفته است و آثاری با موضوع اتفاقات و حوادث رخ داده در این مقطع زمانی، به‌ویژه شرایطی که گروهک منافقین رقم زدند، ساخته، اکران و پخش شده‌اند.

یکی از جدیدترین آثاری که در عرصه سینما با موضوع حوادث دهه ۶۰ که توسط گروه منافقین رقم خورد ساخته و در حال اکران بر پرده سینماهای کشور است، فیلم «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و محصول سازمان سینمایی سوره است.

فیلم «ضد» به نویسندگی حسین تراب‌نژاد و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی است که در سال ۱۴۰۰ تولید و بعد از ۲ سال در پاییز سال جاری به اکران رسید. «ضد» در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد را توسط نادر سلیمانی و سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه را توسط محمدرضا شجاعی از آن خود کند.

«ضد» برای پرداختن به حوادث سیاسی و همچنین گروهک منافقین، ماجرایی عاشقانه را به موازات ماجرای سیاسی مدنظر خود، قرار داده و دنبال می‌کند. این فیلم با انتخاب شخصیت‌هایی خیالی به وقایع مستندی نظیر بمبگذاری در حزب جمهوری اسلامی می‌پردازد.

ربیعی فیلم سینمایی «ضد» را به عنوان دومین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی در کارنامه کاری خود به ثبت رساند؛ کارگردانی که فیلم اول او با عنوان «لباس شخصی» در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد ولی تاکنون موفق به کسب مجوز اکران نشده است.

به بهانه اکران «ضد» در سینماهای کشور، نشستی با حضور امیرعباس ربیعی و همچنین مهدی نصرتی و نادر سلیمانی از بازیگران این اثر سینمایی در خبرگزاری مهر برگزار و طی آن به موضوعات مختلف پیرامون این اثر پرداخته شد.

در این نشست و گفت‌وگوی تفصیلی ربیعی از دغدغه خود برای پرداختن به موضوعات سیاسی به ویژه حوادث سیاسی دهه اول انقلاب اسلامی سخن گفت و نصرتی و سلیمانی نیز درباره دغدغه‌های خود برای حضور در این اثر سینمایی صحبت کردند.

در ذیل بخش اول این گفت‌وگو آمده است:

*بعد از ساخته شدن چند فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی درباره سازمان منافقین و گروهک رجوی، چه چیزی شما را به سمت ساخت فیلمی درباره این سازمان و گروه‌های منافق ترغیب کرد؟ آیا این نشأت گرفته از دغدغه شخصی بود که به این برهه از تاریخ معاصر سیاسی ایران بپردازید یا انگیزه دیگری باعث ساخت فیلمی با این مضمون شد؟

امیرعباس ربیعی: به دلیل زیست، پژوهش‌ها، افکار و دغدغه‌هایم بیشتر سینمای سیاسی و تاریخ معاصر را پیگیری می‌کنم و به این ژانر علاقه دارم. فیلم‌های کوتاهی هم که پیش از «لباس شخصی» و «ضد» ساختم، موضوع سیاسی داشتند؛ سال ۹۱ یا ۹۲ اثری کوتاه ساختم که درباره اشغال عراق توسط آمریکا است، سال ۹۳ فیلم «ولد» را با موضوع جنگ غزه در سال ۲۰۱۴ ساختم، بعد به بحث مدافعان حرم و جنگ سوریه پرداختم و فیلم «ماه در خانه» را تولید کردم. در سال ۹۶ نیز فیلمی با موضوع اتفاقات سال ۱۳۸۸ ساختم. در کل می‌توانم بگویم که تاکنون فیلم غیرسیاسی نساخته‌ام. ناگفته نماند که سال ۹۴ اولین فیلم سینمایی‌ام را به طور جدی با حوزه هنری شروع کردم که متأسفانه در پیش‌تولید متوقف شد و هیچ‌وقت ساخته نشد؛ موضوع فیلم درباره اتفاقی در استان سیستان و بلوچستان و بحث تکفیری‌ها و ترورهایی که در آن استان انجام می‌شود و همچنین دعوای بین شیعه و سنی، بود. سال ۹۶ شروع به مطالعه پرونده حزب توده کردم تا بتوانم فیلمی با این موضوع بسازم.

بنابراین پرداختن به پرونده‌های سیاسی و رفتن به سراغ «لباس شخصی» و «ضد» دغدغه شخصی‌ام بود. اگر یک روز بخواهم فیلمی با موضوع اجتماعی یا اقتصادی کار کنم، بی‌ربط به سیاست نمی‌توانم بسازم زیرا من سیاست را به شدت در تمام شئون زندگی تأثیرگذار می‌بینماین مطالعه با انگیزه کاملاً شخصی و با کمک دوستی که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی کار می‌کرد، انجام شد. در آن‌جا پرونده‌های متعددی را نظیر «هوشنگ اسدی»، «رحمان هاتفی»، «محمدعلی عمویی»، «احسان طبری» و بازجویی‌هایی که از «نورالدین کیانوری» شده بود، خواندم. همان‌جا نوشتن طرح فیلم سینمایی «لباس شخصی» را شروع کردم. بعداً مشغول نوشتن سیناپس فیلمنامه «لباس شخصی» بودم که با «ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان مواجه شدم. هنوز به این شکل فیلمی درباره پرونده‌های واقعی ساخته نشده بود؛ پیش از آن فیلم «امکان مینا» قصه‌ای با اتمسفر دهه ۶۰ داشت اما پرونده‌های واقعی سیاسی را پیگیری نکرده بود، یا فیلم «سیانور» که نسبت به «امکان مینا» بیشتر به پرونده واقعی سیاسی گرایش داشت و بحث «تقی شهرام» را مطرح کرده بود.

بنابراین پرداختن به پرونده‌های سیاسی و رفتن به سراغ «لباس شخصی» و «ضد» دغدغه شخصی‌ام بود. اگر یک روز بخواهم فیلمی با موضوع اجتماعی یا اقتصادی کار کنم، بی‌ربط به سیاست نمی‌توانم بسازم زیرا من سیاست را به شدت در تمام شئون زندگی تأثیرگذار می‌بینم. من با تفکر زندگی جدای از سیاست یا متکی شدن به یک زندگی فردی که به دنبال رفاه فردی فارغ از رفاه و نفع اجتماعی است، مخالف هستم و اصلاً این زیست را قبول ندارم. در حقیقت معتقد هستم انسان، اجتماعی خلق شده است و نسبت به جامعه مسؤولیت دارد. به مذهب جدای از سیاست و فعالیت‌های فردی جدای از سیاست قائل نیستم. سیاست نقش به‌سزایی در جامعه دارد. ۹۰ درصد اختلافاتی را که در حوزه‌های مختلف کشور وجود دارد؛ ناشی از سیاست می‌دانم چه سیاست داخلی و چه سیاست بین‌المللی. سیاست نقش پررنگی بر خروجی فرد فرد جامعه دارد. وقتی این عقیده من است، طبیعی است حتی اگر یک مساله اجتماعی را پیگیری کنم، رگه‌های سیاسی آن را هم دنبال می‌کنم.

*حضور بازیگر در یک فیلم سیاسی به ویژه وقتی مربوط به تاریخ معاصر سیاسی باشد، چالش‌هایی را برای بازیگر به همراه دارد. آقای سلیمانی، شما با دغدغه شخصی حضور و بازی در فیلم «ضد» را پذیرفتید اما با چه چالش‌هایی مواجه بودید؟

نادر سلیمانی: من سیاست را این‌گونه می‌بینم؛ شما دست‌تان به لیوان آب می‌رسد ولی به دوست‌تان می‌گوئید آب را به شما بدهد تا بخورید. سیاست به همین سادگی است. سیاست مثل مژه می‌ماند و خیلی به شما نزدیک است. کسانی که با این ترفند جلو رفتند، همیشه پیروز بودند. برخی مواقع آدم‌هایی هستند که آگاهی بالاتری نسبت به سیاست دارند و فریب شما را نمی‌خورند و وقتی به آن‌ها می‌گوئید لطفاً آب را به دست‌تان بدهند به شما می‌گویند که دست خودتان به آب می‌رسد پس خودتان آن را بردارید.

در جامعه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم متأسفانه این سیاست خیلی زیاد است. مشت نشانه خروار است؛ در سفره‌ای که همه خانواده گرد آن نشسته‌اند بزرگ‌تر جمع می‌گوید «این برنج را بکش یا آب را بده بخورم»، همه این چیزها در آن سفره هست و بزرگ‌تر خانواده در رأس سفره حضور دارد و دستش به همه این‌ها می‌رسد ولی دیگران را وادار می‌کند کسی که از او کوچک‌تر است آن کار را انجام دهد.

یکی از دلایلی که حضور و بازی در فیلم «ضد» را پذیرفتم که اولین کارم با آقای ربیعی است، این بود که این سیاست را در بزرگان منافقین دیده بودم. بزرگان منافقین ته صف می‌ایستادند و پیروان‌شان به جای آن‌ها چاقو می‌خوردند؛ این اتفاق را به عینه در جنوب دیده بودم.

اولین فیلم در اصل جدی برای یک بازیگر طنز. هر بازیگری دوست دارد این تجربه را داشته باشد ولی تخریب عجیبی در من ایجاد شده بود که این پیشنهاد را قبول نکنموقتی آقای شفیعی فیلم‌نامه را برای من فرستاد و آن را خواندم، دیدم شخصیت «ناصر» عجب آدم سیاست‌بازی است. یکی از بخش‌های مهمی که باعث شد در فیلم «ضد» بازی کنم، نوشته خوب حسین تراب‌نژاد و دوم اعتماد عجیبی بود که آقای ربیعی به من داشت؛ اولین فیلم در اصل جدی برای یک بازیگر طنز. هر بازیگری دوست دارد این تجربه را داشته باشد ولی تخریب عجیبی در من ایجاد شده بود که این پیشنهاد را قبول نکنم. دوستان زیادی به من گفتند که این کار را انجام ندهم زیرا به واسطه کارهای طنز شناخته شده هستم. این‌جا سیاست من به دادم رسید. دوستی به من گفت برو و در نهایت اگر کارت خوب نشد یک عذرخواهی می‌کنی و می‌گویی اشتباه کردم. من در شب اختتامیه جشنواره فیلم فجر گفتم که از این پس کار من خیلی سخت شده است.

محبتی که آقای ربیعی به من داشت این بود که به من اجازه داد، بازی کنم. سوال اول من از آقای ربیعی این بود که چرا من را انتخاب کرده است؟ از زنده‌یاد داریوش مهرجویی نیز وقتی من را برای فیلم «علی سنتوری» انتخاب کرد، همین پرسش را پرسیدم. آقای ربیعی به من ایمان داشت. هیچ‌وقت جلوی کار من را نگرفت؛ برخی کارگردان‌ها آن‌قدر ضدحال می‌زنند که آدم رغبت نمی‌کند نگاه‌شان کند.

من نسبت به مجاهدین مشکل دارم، این عقیده شخصی من است. برای این‌که سیاست‌شان حتی خلاف دیدگاه مردم بود و حتی خودشان، خودشان را فریب می‌دادند. دیدگاه درستی نیز نداشتند و افراد خود را مسلح می‌کردند تا به هم‌شهری و هم‌نوع خود شلیک کنند. در گروهک‌ها فضا به گونه‌ای بوده که همه نسبت به هم بدبین بودند، این یعنی سیاست تلخ. در حالی که بچه‌های انقلابی عاشقانه زندگی می‌کردند. من همیشه می‌گویم ای کاش همه مثل اول انقلاب بودیم؛ نان کم بود اما همه به هم نان تعارف می‌کردیم، آب کم بود ولی همه با هم تقسیم می‌کردیم. اما الان این‌گونه نیست و همه می‌خواهند برای خود اندوخته کنند.

*آقای نصرتی، برای شما انتخاب و حضور در نقش یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق و فیلمی سیاسی چه چالش‌هایی را به همراه داشت؟

مهدی نصرتی: آن‌گونه که سیاسی بودن فیلم دغدغه امیرعباس ربیعی است، من دغدغه و اولویت سیاسی برای انتخاب نقش ندارم. شاید به دلیل این‌که تنوع نقش در فضاهای دیگر برای من بیشتر است و چالش بیشتری برای من ایجاد می‌کند، حتی کم‌اهمیت‌ترین ژانر برای من ژانر سیاسی است چون وقتی فیلمی در ژانر سیاسی در تمام دنیا ساخته می‌شود، شخصیت فیلم فراتر از قهرمان و به نوعی ویژگی ابرقهرمانی دارد. در کلیت، ابرقهرمان‌ها شبیه هم هستند و این ویژگی باعث می‌شود به صورت ناخودآگاه بازیگر به دلیل تکرار نقش‌های شبیه به هم، در یک کلیشه قرار بگیرد. بنابراین نمی‌توانم بگویم از بازی در نقش‌های سیاسی فراری هستم اما برای من کم‌اهمیت هستند.

آن‌گونه که سیاسی بودن فیلم دغدغه امیرعباس ربیعی است، من دغدغه و اولویت سیاسی برای انتخاب نقش ندارم. شاید به دلیل این‌که تنوع نقش در فضاهای دیگر برای من بیشتر است و چالش بیشتری برای من ایجاد می‌کندامیرعباس ربیعی هر چقدر هم که اعتقادهای سیاسی داشته باشد، در نهایت هنر برایش ارجحیت دارد. در خروجی کار، ربیعی انصاف به خرج داده و باعث شده است نقش‌ها در فیلم «لباس شخصی» و فیلم «ضد» تک‌بعدی نباشند. در این آثار نقش‌های خوب قصه هم نقاط ضعف دارند و این عین زندگی است. از این جهت برای منِ بازیگر تنوع دارد و این ترس برایم وجود ندارد که در کارهای ربیعی گرفتار کلیشه شوم زیرا نقش‌ها شبیه ابرقهرمان‌ها نیستند.

نادر سلیمانی: می‌خواهم یک سوالی را از آقای نصرتی بپرسم. مدل نقش شما در «لباس شخصی» هم مدل نقش‌تان در «ضد» بود؟

نصرتی: در «لباس شخصی» هم نقش اول را ایفا می‌کردم ولی آن‌جا کاراکترم قهرمان قصه بود.

سلیمانی: پس نقش متفاوتی بوده است؟

نصرتی: یک خلق و خوهایی داشت که پسندیده نبود ولی در نهایت آدم دل‌پاک و تمیزی بود.

سلیمانی: در فیلم «ضد» نیز نقش شما، کاراکتر منطقی‌تری نسبت به کاراکتر من یعنی «ناصر» است.

ربیعی: در «لباس شخصی» کاراکتر نقش اول کمی سرکش‌تر است.

نصرتی: شما بسته به اعتقادات کاراکتر «ناصر» کاملاً منطقی عمل می‌کنید.

سلیمانی: مساله عشق در فیلم «ضد» مطرح است، کاراکتر اصلی سال‌ها از عشق خود دور بوده و با یک زخم، دوباره این عشق شکل می‌گیرد. کاراکتر «ناصر» در فیلم «ضد» عاشق سازمان منافقین است و گروهک خود را دوست دارد ولی تفکر و عقیده کاراکتر به او اجازه نمی‌دهد و عشقش را زیر پای خود له می‌کند. کاراکتر نقش اول «ضد» در لحظه آخر دست به کار عجیبی می‌زند. در واقع کاراکترهای ما در فیلم به یک نوع شبیه هم هستند. آقای ربیعی نظر شما هم درباره این ۲ کاراکتر همین بوده است؟

امیرعباس ربیعی: البته بعد از فیلم «ضد» تصمیم گرفتم که دیگر فیلمی را که فیلم‌نامه‌اش برای خودم نیست، نسازم زیرا معتقدم نمی‌شود یک خانواده ۲ پدر داشته باشد. اما درباره شخصیت‌پردازی «ضد» می‌توانم این ادعا را داشته باشم که بین دوراهی عشق و سیاست ماندن شخصیت «سعید» در این فیلم کاملاً شکل‌گرفته و تردیدش به خوبی درآمده است.

خواهش می‌کنم تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران دولتی و خصوصی بدانند که هنرمند ربات نیست که کنترلش دست فرد دیگری باشد. مدیری که پشت یک میز نشسته است و قدرت تصمیم گیری دارد باید بداند این میز، به معنای این نیست که او از همه هنرمندتر است و از همه بیشتر می‌فهمد که بگوید من ریل‌گذاری می‌کنم و هنرمندان روی این ریل حرکت کنند. این غلط است و در فرهنگ انقلاب اسلامی و فرهنگ دفاع مقدس تعریف مدیریت این نیست، این تعریف در نظام سرمایه‌داری وجود دارد. «مدیر» در تعریف جمهوری اسلامی یعنی «خادم»، جایگاه نیست. ارزش مدیر به خدمتی است که می‌کند. فرمانده‌هان دفاع مقدس راه را برای رزمندگان هموار می‌کردند تا رزمندگان بتوانند به جلو حرکت کنند، هدایت صرفاً برای نظم بود. بعد از دفاع مقدس جایگاه عوض شد و مدیران تصور کردند که شایستگان مردم هستند. در فرهنگ این امر شدنی نیست و دور باطل است. کار فیلم‌ساز در مواجهه با مدیران بخش دولتی و خصوصی و حتی تهیه‌کننده‌ها خیلی سخت است. من معتقدم همان‌گونه که من به عنوان کارگردان نباید در کار تهیه و تولید دخالت کنم، تهیه‌کننده هم نباید در کار هنری فیلم دخالت کند بلکه باید اعتماد کند. البته در فیلم «ضد» تعامل خوبی از سوی آقای شفیعی به عنوان تهیه‌کننده و آقای تراب‌نژاد به عنوان فیلم‌نامه‌نویس با بنده وجود داشت و از این بابت از آن‌ها تشکر می‌کنم.

تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران دولتی و خصوصی بدانند که هنرمند روبات نیست که کنترلش دست فرد دیگری باشد. مدیری که پشت یک میز نشسته است و قدرت تصمیم گیری دارد باید بداند این میز، به معنای این نیست که او از همه هنرمندتر است و از همه بیشتر می‌فهمد که بگوید من ریل‌گذاری می‌کنم و هنرمندان روی این ریل حرکت کنندمن به همان اندازه که روی دغدغه‌هایم پافشاری می‌کنم، روی سینما و هنر هم تاکید دارم. منظورم این است که سینما را بلندگویی برای حرف‌زدن نمی‌دانم. من فیلم می‌سازم چون قصه‌گویی را دوست دارم. به سینما نیامده ام صرفاً فیلم بسازم و یک‌سری حرف‌ها را بزنم، فیلم می‌سازم تا قصه بگویم، مخاطب را سرگرم کنم و حرفم را هم بزنم. برای من مهم است حرفی که می‌زنم شعار نباشد و در جهان درام بنشیند. به همان اندازه برایم مهم است فیلمی بسازم که آئینه درونم باشد و برای خوشایند این و آن نباشد. وقتی می خوام فیلمی بسازم که اقتباسی از واقعیت است، خودم را نسبت به تاریخ و آن واقعیت مسؤول می‌دانم و هر آن‌چیزی را که می‌فهمم، در قالب روایت واقعیت و رئالیسم موجود بیان می‌کنم. البته این واقعیت و رئالیسم موجود در چیستی ماجرا است، چگونگی و جزئیات ماجرا را متناسب با ظرفیت درام تغییر می‌دهم.

در فیلم «ضد» با سازمان مجاهدینی طرف هستم که ۳ طیف آدم دارد؛ طیف اول که همان شخصیت اول فیلم یعنی «سعید» است، شهوت جاه‌طلبی و قدرت او را تبدیل به یک آدم مریض می‌کند که تمام ارزش‌ها را زیر پا می‌گذارد و حتی رفتارهایی برای تثبیت جایگاه و یا ارتقای جایگاه خود انجام می‌دهد که به ضرر سازمان است. «سعید» در فیلم «ضد» حاضر نیست دکتر بهشتی را ترور کند و استدلال می‌آورد که به ضرر سازمان است، بخش اعظم این استدلال به این دلیل است که اگر ترور کند مرگ «سعید» را به همراه خواهد داشت کمااینکه وقتی محمدرضا کلاهی ترور را انجام داد، کارش در سازمان تمام شد.

طیف دیگر افرادی هستند که تابع محض مرکزیت سازمان یا مسعود رجوی هستند؛ افرادی که عواطف و احساسات خود را ذبح می‌کنند و بت‌شان سازمان است که نماینده‌شان در فیلم «ضد»، کاراکتر «ناصر» است. این انسان‌ها دستور مرکزیت برای‌شان وحی منزلی بود که آن را مقدس می‌دانستند. مثال این امر «ابریشم‌چی» است.

طیف دیگر آدم‌هایی هستند که با یک نگاه انسانی جذب سازمان شده بودند. یعنی هنوز فطرت انسانی در آن‌ها باقی مانده و تشکیلات هنوز بر عواطف و اعتقادات انسانی آن‌ها غالب نشده است؛ نمونه این طیف در فیلم «ضد»، کاراکتر «منیژه» است. این افراد از سازمان دل می‌کنند و یا شجاعت دارند که مخالفت خود را ابراز می‌کنند ولی برخی هم چون شجاعت این ابراز را نداشتند، سال‌ها در سازمان باقی ماندند. من این طیف را قربانی می‌دانم.

من سعی کردم با این کاراکترها و با زبان سینما در فیلم «ضد» به این نگاه و طیف‌ها بپردازم تا مخاطب در زیرمتن و ناخودآگاه خود این‌ها را بفهمد. برای من مهم است در سینما تمام نگاه‌های مدنظر تبدیل به درام و قصه جذاب بشود که مخاطب به صورت ناخودآگاه آن‌ها را بفهمد. سینما یعنی فیلم «فهرست شیندلر» که منِ ضدصهیونیست هم دلم برای کاراکترهایش می‌سوزد. وقتی این‌گونه فیلم بسازم، سینما تبدیل به زبان مشترک همه آدم‌ها می‌شود. آرزوی من این است که مخالف‌ترین آدم به ایدئولوژی من ناسزا بگوید ولی به احترام سینمایم کلاه از سر بردارد.

نصرتی: جالب است بدانید که درباره فیلم «لباس شخصی» هم خیلی کم نقد داشتیم و حتی اگر کسی ایرادهایی به فیلم می‌گرفت در انتهای مطلب خود می‌گفت که اگر دوست دارید به سینما بروید و ۲ ساعت جذاب را سپری کنید و به تماشای فیلم «لباس شخصی» بنشینید.

*با توجه به علاقه خودتان به فیلم «فهرست شیندلر» اشاره کردید، فکر می‌کنید در فیلم «ضد» چه‌قدر توانسته‌اید در جلب رضایت مخاطبان طیف‌های مختلف موفق باشید؟ زیرا به سینمایی اشاره کردید که به لحاظ شخصیت‌پردازی بسیار قدرتمند است. فکر می‌کنید «ضد» در شخصیت‌پردازی چقدر موفق بوده است؟ یعنی من به عنوان یک مخاطب، چه‌قدر شخصیت «سعید»، تردیدها و عشق او را می‌پذیرم؟ بازیگران چه‌قدر از تیپ دور و به شخصیت نزدیک شده‌اند؟

ربیعی: اول بگویم که فیلم «فهرست شیندلر» قله است و من در دامنه در حال تلاش هستم. از سوی دیگر فیلم‌نامه «ضد» متعلق به من نیست و به عنوان کارگردان فیلم‌نامه آماده‌ای را کار کردم اگرچه فیلم‌نامه بازنویسی شد و در این روند تغییر کرد. به گونه‌ای که فضای عاشقانه فیلم‌نامه اولیه پررنگ بود و در نسخه بازنویسی، غلبه بر فضای سیاسی بود.

رسانه سینمای خانگی- گوهر خیراندیش با «دو روز دیرتر» می‌آید

فیلم سینمایی “دو روز دیرتر” با موضوع فرزندآوری و ازدیاد جمعیت به کارگردانی اصغر نعیمی و نویسندگی رضا مقصودی و حمید اکبری خامنه و براساس طرحی از سید محمد حسینی و تهیه کنندگی محسن شیرازی در بنیاد فرهنگی روایت فتح تولید شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح،در این فیلم سینمایی که با رویکرد طنز اجتماعی ساخته شده است سینا مهراد ، پردیس احمدیه ، فرهاد آئیش ، گوهر خیر اندیش ،کمند امیر سلیمانی ، سید جواد یحیوی ، سیاوش چراغی پور، محمد فیلی و علیرضا داوود نژاد به عنوان بازیگر حضور دارند.

سید جمال ساداتیان به عنوان مشاور تهیه‌کننده، مرتضی هدایی(مدیر فیلمبرداری)،میثم مولایی(تدوین)،مسعود سخاوت دوست(اهنگساز) و عباس عباسی(طراح چهره پردازی) در این پروژه سینمایی حضور دارند.

در خلاصه داستان این فیلم طنز آمده است: سهیل و مریم زوج جوانی که سودای مهاجرت دارند،علیرغم توصیه‌های پدر و مادر مریم از فرزندآوری خودداری می‌کنند. تا اینکه پدر مریم تصمیم می گیردمبلغی که ازخواهرش به ارث برده را بین نوه‌هایش تقسیم کند.سهیل و مریم که برای مهاجرت نیاز به پول دارند تصمیم می گیرند بچه دار شونداما فوت ناگهانی غلامحسین محاسبات آنها را برهم می زندتا اینکه …

بنیاد فرهنگی روایت فتح سرمایه‌گذار اصلی این پروژه سینمایی می‌باشد که در تولید این فیلم با بنیاد سینمایی فارابی و موسسه بهمن سبز حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی مشارکت دارد.

لازم به ذکر است در سالهای اخیر و با توجه به بحران جمعیت در جامعه در رهنمودهای رهبر معظم انقلاب بر فرهنگ سازی در حوزه فرزندآوری و ازدیاد جمعیت تاکید ویژه‌ای شده است که ساخت این اثر سینمایی در این راستا ارزیابی می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- فیلم‌اولی‌ها به فجر بازگشتند

دبیر چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در گزارشی درباره وضعیت برگزاری این جشنواره، با تاکید بر اینکه ژانرهای مختلفی در این دوره حضور دارند، از استانداران درخواست کرد که تمهیدات ویژه‌ای را برای چهل و دومین جشنواره فیلم فجر درنظر بگیرند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی چهل و دومین جشنواره فیلم فجر، ششمین همایش سراسری مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان‌ها روز شنبه ۹ دی‌ماه در باغ زیبا برگزار شد. در این جلسه، مجتبی امینی دبیر چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر و برخی از مدیران جشنواره به ارائه گزارش‌هایی پرداختند.

اقدام زودتر برای هماهنگی بهتر
در ابتدای این جلسه، محمدرضا سوقندی مدیر امور استان‌های جشنواره فیلم فجر بیان کرد: ۹ دی را گرامی می‌داریم که روز بصیرت و پیوند و بیعت امت با ولایت است.  همچنین پیشاپیش ایام ولادت حضرت زهرا(س) را تبریک می‌گویم و به همه شهدا به‌ویژه شهید بزرگوار سیدرضی موسوی درود می‌فرستیم.

وی در ادامه اظهار کرد: در این نشست با همراهی آقایان عزت‌الله علیزاده مدیر کمیته فنی، محمدرضا فرجی مسئول کمیته نمایش، مسعود نجفی مدیر روابط‌ عمومی و میلاد شکرخواه مدیر فناوری ستاد جشنواره خدمت رسیدیم تا زودتر از سال‌های گذشته هماهنگی‌ها را برای برگزاری جشنواره داشته باشیم. در این نشست تفاهمنامه‌هایی بین دبیر جشنواره و مدیران استانی به امضا می‌رسد و احکام مربوطه اعطا خواهد شد.

سوقندی گفت: فهرست سینماها هم توسط استان‌ها اعلام شده است. گفته بودیم سه سینما مشخص شود که این فهرست را در اختیار کمیته‌های نمایش و فنی جشنواره و موسسه سینماشهر گذاشته‌ایم. این احتمال وجود دارد که امسال در شبکه نمایش سراسری فیلم‌ها، جابه‌جایی هارد را حذف کنیم که البته هنوز امکان اجرایی آن قطعی نیست، ولی در برخی استان‌ها اعمال می‌شود.

اهتمام ویژه دبیر جشنواره فجر به استان‌ها
وی افزود: همان‌طور که سال گذشته در وبینار هم گفتم، آقای امینی اهتمام ویژه‌ای به استان‌ها دارد. در سال جدید هم چند طرح جدید مطرح شده که با کارشناسی آن را پذیرفته‌اند. امیدوارم امسال بتوانیم جشنواره فیلم فجر را باشکوه‌تر از سال قبل که شرایط خاصی داشتیم، برگزار کنیم.

مدیر امور استان‌های جشنواره فجر ادامه داد: براساس آماری که از سمفا گرفته‌ایم، سال گذشته آمار مطلوبی در زمینه مخاطب نداشتیم. گرچه اجرا خوب بود اما همه تلاش‌ها بر این است که امسال مخاطب بیشتری بیایند و فیلم‌ها را ببیند. سزاوار نیست که درباره مخاطبان جشنواره فجر برنامه‌ریزی نداشته باشیم و صرفا به برخی تبلیغات سنتی اکتفا کنیم. البته سال گذشته برخی استان‌ها تبلیغات و تمهیداتی داشتند که امیدواریم امسال بیشتر شود.

«فجر» مهمترین جریان فرهنگی کشور است
در ادامه، مجتبی امینی دبیر چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، ضمن گرامیداشت روز مادر و هفته مقاومت بیان کرد: امیدوارم برکت شهدا در ادامه مسیر همراه ما باشد و کارها پیش برود. بعد از سال‌ها این افتخار حاصل شد که میزبان یک شهید باشیم و یک شهید گمنام در وزارتخانه ارشاد دفن شد. امیدوارم برکت این شهید برای انجام بهتر امور فرهنگی باشد.

وی افزود: مهمترین جریان فرهنگی در کشور و منطقه و خاورمیانه، جشنواره فیلم فجر است که در حوزه ملی و بین‌المللی برای ما مهم است و امضای هنری کشور ما محسوب می‌شود. این رویداد جزو جشنواره‌های الف دنیا محسوب می‌شود و امسال وارد فصل جدیدی از برگزاری این جشنواره می‌شویم. سال پیش، سال سختی در برگزاری جشنواره داشتیم و همه چیز تحت‌تاثیر بحران‌ها قرار گرفته بود. از جشنواره فیلم فجر تا جام‌جهانی فوتبال که سال گذشته به دلیل التهابات باعث شد ضعیف‌تر برگزار شوند. به لطف خدا اما در همان شرایط جشنواره فجر با اقتدار برگزار شد.

به توفیق جشنواره در سال گذشته غره نشویم

امینی ادامه داد: سال گذشته اولین دوره‌ای بود مجلس کارت سبز به وزیر ارشاد داد و نمایندگان از کیفیت برگزاری جشنواره فجر تشکر کردند که خدا را بابت آن شاکریم. سال گذشته جشنواره موفقی داشتیم و امیدوارم امسال هم همین اتفاق رخ بدهد و با همت یکدیگر جشنواره خوبی داشته باشیم. به دوستان ستاد هم گفته‌ام یک وقت به تجربه سال قبل غره‌ نشوید امسال هم چالش‌هایی خواهیم داشت، اما دوستان زحمت می‌کشند تا شاهد جشنواره خوبی باشیم.
دبیر جشنواره فجر تأکید کرد: امسال اوضاع خوبی داریم. شرایط آرام و تعاملات بهتر شده، حس و حال خوبی بین اهالی سینما شکل گرفته است. التهاب از بین رفته و با توجه به شرایط اقتصادی و رونق اقتصادی سینما، خط‌ تولید فیلم‌ها امسال ویژه‌تر بوده است به‌گونه‌ای که در قیاس با ده سال گذشته، امسال آمار خوبی در ثبت‌نام بخش ملی داشتیم. امسال ۱۱۵ فیلم در بخش ملی ثبت‌نام کرده‌اند که اتفاق ویژه‌ای است.

ویترین متنوع یک جشنواره پررونق
مجتبی امینی تأکید کرد: براساس همین آمار جشنواره پررنگ و پررونقی خواهیم داشت. در زمینه تنوع ژانری هم از آثار اجتماعی و طنز گرفته تا فیلم‌های سیاسی و دفاع مقدسی در جریان تولید داشته‌ایم که همه آن‌ها پیگیر حضور در جشنواره هستند. فیلم‌هایی از کارگردانان صاحب‌نام هم خواهیم داشت که جشنواره امسال را در رده جشنواره‌های پرمغز و پرشور قرار خواهد داد.

۵۱ فیلمساز فیلم‌اولی هم در جشنواره امسال ثبت‌نام کرده‌اند

دبیر جشنواره در ادامه با اشاره به ترکیب آماری آثار متقاضی گفت: آثار متنوعی در این دوره خواهیم داشت. در حوزه فیلم کودک پنج فیلم ثبت‌نام کردند. ۱۱ فیلم طنز متقاضی حضور هستند. ۳۵ فیلم اجتماعی، ۱۵ فیلم دفاع مقدس و هفت فیلم دینی هم فرم تقاضای حضور را تکمیل کرده‌اند. این عددها امیدوارکننده هستند و امیدواریم بتوانیم شرایطی را مهیا کنیم که فرایند اعلام نظر هیات انتخاب به خوبی طی شود.

بازگشت بخش ویژه فیلم‌اولی‌ها به «فجر»

امینی تأکید کرد: امسال با توجه به حضور پررنگ فیلم‌اولی‌ها، بخش ویژه فیلم‌اولی‌ها به جشنواره اضافه خواهد شد که فیلم‌های جدی برای حضور در این بخش داریم. در بخش بین‌الملل هم که سال گذشته به خوبی برگزار شد امسال ۶۲۱ فیلم از ۸۷ کشور ثبت‌نام کرده‌اند که در دو بخش رقابت می‌کنند. برآورد ما این است که ۲۵۰ مهمان خارجی داشته باشیم و حضورشان هم پررنگ خواهد بود. یک نگاه ویژه در حوزه غزه خواهیم داشت که اگر کمی جلوتر برویم موضوعات مرتبط با آن را اعلام خواهیم کرد. این موضوع یکی از موضوعات مهم جشنواره امسال خواهد بود.


وی گفت: وقتی گذشته جشنواره فیلم فجر را مرور می‌کنیم، می‌بینم چقدر شب‌های پرشور و صف‌های طولانی داشته‌ایم اما چندین سال است که این حس، به دلایل مختلف کمرنگ شده و این انرژی دیگر نیست.‌ باید دست به دست هم بدهیم تا این نشاط و امید برای مردم ایجاد شود. این مستلزم همت عملیاتی ریاست بخش استان‌ها است. صداوسیمای استان‌ها هم باید پای کار بیاید تا پویشی ایجاد شود و مردم پای کار جشنواره فجر بیایند. شهرداری‌ها هم باید درگیر این موضوع شوند.

استان‌ها باید رنگ و بوی «فجر» بگیرند
دبیر جشنواره فیلم فجر تأکید کرد: جشنواره فجر مهمترین اتفاق هنری هر استان محسوب می‌شود و جزو جشن‌های ویژه دهه فجر است. پس توقع است نهادها به کمک بیایند تا استان‌ها درگیر این رویداد شوند و مدیران کل ارشاد تنها نمانند. نباید صداوسیما و فضای محیطی را رها کرد. این در حالی است که در چند سال گذشته این موضوعات رها شده است. خواهشم این است که یک فضای عملیاتی در استان‌ها ایجاد شود تا شهرها در ایام برگزارش جشنواره فجر رنگ و بویی بگیرند. جشنواره فجر یک میراث است که به دست ما رسیده و باید شرایطی فراهم شود که به خوبی برگزار شود.

وی افزود: هر استان باید ستاد ویژه فجر داشته باشد و همه فشارها گردن یک نفر نباشد. این هم‌افزایی بین دستگاه‌ها مهم است. بحث دیگر این است که ما باید برنامه‌ریزی داشته باشیم تا نشاطی در استان‌ها ایجاد شود و صاحبان آثار فقط در تهران و کاخ جشنواره نباشند، بلکه در استان‌ها حضور پیدا کنند. این سفر می‌تواند یک روزه باشد. برنامه‌ریزی باید به گونه‌ای باشد که در استان‌های مختلف این اتفاق بیفتد چراکه این احترام به اهالی آن استان است.

امینی ادامه داد: باید از چارچوب شهر تهران خارج شویم. اینگونه هم حال هنرمندان و هم حال مردم خوب می‌شود و یک تصویر و قاب خوب بیرون می‌آید. مهم است که پای هنرمندان به استان‌ها باز شود و این یکی از نکات استراتژیک ماست. به هر حال مردم دوست دارند هنرمندان خود را ببینند. از سوی دیگر رسانه‌های استان‌ها می‌توانند محتوای خوبی تولید کنند. باید همه دست به دست هم بدهیم تا یک نشاط اجتماعی ایجاد شود.

وی با اشاره به لزوم برگزاری جشنواره فجر در استان‌هایی که از نظر امکانات سینما ضعیف هستند نیز بیان کرد: در استان‌های ضعیف، قدیم بچه‌ها اردو می‌رفتند که خیلی وقت است این شرایط وجود ندارد. ما در تلاش هستیم تا از سانس صبح استان‌ها استفاده کنیم و صبح‌ها برای مدارس ضعیف‌تر فیلم بگذاریم. امسال احتمالا چهار انیمیشن در جشنواره داشته باشیم و می‌توانیم زنگ مدارس را با همین پشتوانه احیا کنیم. به هر حال بچه‌ها به انگیزه نیاز دارند و می‌توانیم زنگ مدرسه را راه بیندازیم. حتی می‌توانیم اسپانسر داشته باشیم تا یک پذیرایی از آن‌ها شود و برایشان خاطره بماند. این اتفاق به همت شما عزیزان برمی‌گردد که با آموزش و پرورش استان‌ها ارتباط بگیرید. دوستان در تهران هم در حال تعامل هستند تا بتوانند این کار را پیش ببرند.

تجربه مدیران کل ارشاد استان‌ها از میزبانی «فجر»
در ادامه مدیرکل ارشاد استان زنجان بیان کرد: سال گذشته اکثر فیلم‌ها در استان ما به نمایش درآمد اما فیلم‌هایی که در تهران به نمایش درمی‌آید، یک روز بعد به استان‌ها می‌رسد. مخاطبان نقدها را می‌خوانند و فیلم‌ها به اصطلاح اسپویل می‌شوند. به همین دلیل مخاطبان هم کم می‌شوند. بهتر است در این زمینه تمهیدی اندیشیده شود.

تمنایی مدیرکل ارشاد استان اصفهان هم اظهار کرد: سال گذشته التهاباتی در استان داشتیم اما در عین حال توانستیم جزو استان‌های بالا در فهرست فروش بلیت‌های جشنواره باشیم. ما سال گذشته سه سینما برای میزبانی جشنواره داشتیم که یکی از سینماها برای هنرمندان بود. می‌خواهیم این روند دوباره پا بگیرد.

وی ادامه داد: امسال در استان زنگ سینما تدارک دیده شده است، برخی شهرستان‌ها هم متقاضی میزبانی جشنواره هستند. مثلا کاشان این پتانسیل را دارد و امیدوارم اکران داشته باشیم.

جلالی مدیرکل ارشاد استان کرمانشاه هم بیان کرد: سال گذشته جشنواره معجزه‌وار برگزار شد. سال گذشته تلاش‌هایی می‌شد تا جشنواره به سکوت برود حالا قرار است امسال جشنواره در استان‌ها هم خوب برگزار شود. خواهشم این این است که هنرمندان از چهره‌ها باشند. همزمانی اکران هم مهم است و این احترام به مخاطبان استانی محسوب می‌شود.

هوشمند مدیرکل ارشاد استان ایلام هم گفت: از دست دادن تعدادی از چهره‌های متعهد را به خانواده سینما تسلیت می‌گویم. درخواست من این است که برای شهرستان آبدانان هم نمایش فیلم درنظر بگیرید. این شهرستان از لحاظ آسیب‌های اجتماعی بر سر زبان‌ها افتاده است. دختران نوجوانی در این شهرستان خودکشی کرده‌اند و عاجزانه خواهش می‌کنم ما را یاری کنید. چهلم نفر قبلی همزمان می‌شود با خودکشی نفر بعدی! این در حالی است که به لحاظ سواد و رتبه‌های بالای کنکور، این شهرستان قوی است.

درخشان مدیرکل ارشاد استان کهگیلویه و بویراحمد هم گفت: تعداد قابل‌توجهی سینما به لطف این دولت در شهرستان‌ها افتتاح شده است. امیدوارم این سینماها در ایام فجر اکران داشته باشند، چون به رونق سینمای شهرستان‌ها کمک می‌کند. هماهنگی‌های مرکز با استان‌ها کند پیش می‌رود و این موضوع باعث کندی می‌شود و امیدوارم امور سرعت خوبی بگیرد.

فلاح مدیرکل ارشاد استان سمنان هم اظهار کرد: ما یک استان ویژه هستیم و به رغم اینکه جمعیت ما زیاد نیست اما شهرها فاصله با هم دارند. در سمنان یک سینمای فعال داریم درخواست من این است که شاهرود هم به شهرهای نمایش دهنده بپیوند.

براتی مدیرکل ارشاد استان قزوین نیز بیان کرد: خواسته من این است که استانداری یا شهرداری یا هر دستگاه دیگری که قرار است هم افزا باشد به کمک بیاید.

در پایان این جلسه احکام مدیران استانی جشنواره توسط مجتبی امینی اهدا و تفاهمنامه برگزاری جشنواره در استان‌ها منعقد شد.

رسانه سینمای خانگی- اخم به کمدین‌ها می‌آد

برخی بازیگران نقش‌های کمدی برای اثبات توانایی‌شان در بازیگری و محک زدن خودشان، نقش‌های جدی را هم در کارنامه‎‌شان ثبت می کنند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، بازی در نقش‌های کمدی از نقش جدی سخت‌تر است؛ خنداندن تماشاگر کار سختی است و بازیگر کمدی برای خنده گرفتن از مخاطب علاوه بر استعداد ذاتی به ملاحت و شیرینی نیز نیاز دارد. اما با وجود تلاش‌هایی که کمدین‌ها برای نقش‌شان می‌کنند و با این که ممکن است محبوب مردم باشند، ولی برای به دست آوردن نظر منتقدان و داوران جشنواره‌های مختلف باید تلاش بیشتری کنند.

بازیگرانی که در نقش‌های کمدی شناخته می‌شوند، تلاش می‌کنند با بازی در نقش‌های جدی توانایی‌هایشان را به رخ بقیه بکشند و ثابت کنند بازیگر توانایی هستند و کارگردان‌ها و تهیه کنندگان می‌توانند برای نقش‌های متفاوتی به آنها اعتماد کنند. این روند در همه جای دنیا رواج دارد و بازیگرانی مثل جیم کری با بازی در فیلم‌های «نمایش ترومن» یا «درخشش ابدی یک ذهن بی‌آلایش»، بیل موری با بازی در «گمشده در ترجمه»، رابین ویلیامز با بازی در «ویل هانتینگ خوب»، استیو کارل با بازی در فیلم‌هایی چون «فاکس کچر» یا سریال «برنامه صبحگاهی» و … تلاش کردند توانایی‌شان را در نقش‌های جدی به رخ بکشند. در ایران هم رضا عطاران، مهران مدیری، سام درخشانی، هوتن شکیبا، پژمان جمشیدی، اکبر عبدی، محسن تنابنده، احمد مهران فر، مهران احمدی و خیلی‌های دیگر که به عنوان یک کمدین شناخته می‌شوند، اما با بازی در نقش‌های جدی مخاطب را شگفت‌زده کردند.

به بهانه اکران فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و بازی نادر سلیمانی که سیمرغ بلورین بازیگر مکمل مرد جشنواره فیلم فجر را گرفت، سراغ برخی از کمدین‌هایی رفته‌ایم که در نقش‌های جدی دیده شدند.

علیرضا خمسه / بیست

علیرضا خمسه یکی از چهره‌های سینمای کمدی ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ است. بازیگری که تا همین اواخر هم با نقش «بابا پنجعلی» در سریال «پایتخت» نشان داد توانمندی خنداندن مخاطبان را دارد.

خمسه البته نقش جدی هم بازی کرده و جزو بازیگرانی است که تلاش کرده خود را در یک ژانر تکرار نکند اما یکی از شاخص‌ترین نقش‌های جدی او حضورش در فیلم «بیست» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی بود که مورد توجه و تحسین هم قرار گرفت.

این بازیگر پس از سال‌ها بازی در فیلم‌های کمدی، با فیلم «بیست» به چشم داوران جشنواره فیلم فجر آمد و توانست تنها سیمرغ بلورین کارنامه‌اش را شکار کند. سیمرغی که تأثیر زیادی بر مسیر حرفه‌ای او نگذاشت و او همچنان سراغ نقش‌های کمدی هم می‌رود.

جواد عزتی / ماجرای نیمروز

جواد عزتی از بازیگرانی است خوش ذوق که همین امر تأثیر بسیاری بر موفقیت او در نقش‌های کمدی داشته است. او که با نقشی فرعی در سریال «من یک مستأجرم» وارد دنیای بازیگری شد، کم‌کم استعدادش به چشم کارگردان‌ها آمد و به یکی از ستاره‌های فیلم‌ها و سریال‌های کمدی تبدیل شد.

اولین ورود جواد عزتی به سینما با نقش‌های جدی در فیلم‌هایی مثل «طلاومس» و «آفریقا» بود. نقش‌های جدی و کمدی را با هم پیش برد، اما در «ماجرای نیمروز» با بازی در نقش «صادق» کار مهمی کرد. در ادامه «تنگه ابوقریب»، «لاتاری»، «شنای پروانه» و «آتابای» حضور او را در نقش‌های جدی تثبیت کرد.

عزتی که آخرین حضورش در نقش‌های جدی در فصل دوم سریال «زخم کاری» بود، چندسال است از سینمای کمدی فاصله گرفته و قرار است به عنوان کارگردان، فیلم اجتماعی «تمساح خونی» را به جشنواره فیلم فجر برساند.

رضا عطاران / دهلیز

عطاران، یکی از گروه بازیگران «ساعت خوش» که خیلی زود از سایه مهران مدیری بیرون آمد و به بازیگر و کارگردانی قابل توجه در کمدی‌های تلویزیونی تبدیل شد.

او در میانه دهه ۸۰ با ۲ فیلم «هفت و پنج دقیقه» و «صندلی خالی» در نقش‌های جدی هم دیده شد. تا فیلم «دهلیز» که نقش مردی در آستانه اعدام به او واگذار شد. در مسیر این آزمون و خطا می‌توان «روشن» را یکی از تلخ‌ترین نقش‌های عطاران توصیف کرد.

عطاران که ۲ فیلم «روشن» و «شیشلیک» را در انتظار اکران عمومی دارد، این روزها با فیلم «ویلای ساحلی» روی پرده است.

مهران غفوریان / قورباغه

در دهه ۷۰ و همراه با دیگر بازیگران تیم «ساعت خوش» با بازی در فیلم «کلید ازدواج» وارد عرصه بازیگری سینما شد. مهران غفوریان در کنار بازی در نقش‌های کمدی، با کارگردانی «زیر آسمان شهر» خودش را در تلویزیون نشان داد.

غفوریان در طول سال‌های فعالیتش در نقش‌های کمدی و بامزه تثبیت شده بود و تصور او در نقش جدی بعید به نظر می‌آمد. اما مواجهه مخاطب با او در نقش جدی سریال «قورباغه» تصورها را درباره او تغییر داد. غفوریان پیش از این در فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» هم در یک نقش جدی بازی کرده بود.

غفوریان آن‌قدر در نقش جدی‌اش در «قورباغه» موفق بود که حتی برخی پیشنهاد ساخت اسپین‌آفی از آن سریال با محوریت این کاراکتر را مطرح کردند.

غفوریان این اواخر بازی در نقش شفاعت در سریال «زخم کاری ۲» را هم پشت‌سر گذاشت.

پژمان جمشیدی / علف‌زار

پژمان جمشیدی با سریال کمدی «پژمان» وارد بازیگری شد و کم‌کم در کنار سام درخشانی به‌عنوان یک زوج کمدی جایگاهش را تثبیت کرد. او این روزها به یکی از ستاره‌های تضمین‌کننده فروش سینمای کمدی تبدیل شده است.

یک نقش فرعی در فیلم «سوءتفاهم»، او را برای اولین بار نامزد دریافت سیمرغ کرد. «هزارتو» و «خط فرضی» تجربه‌های او را تکمیل کرد و در ادامه «علف‌زار» بود که زمینه قدرت‌نمایی جمشیدی در یک فیلم غیرکمدی را فراهم کرد.

«بی‌مادر» آخرین فیلم اکران‌شده از جمشیدی با یک نقش جدی محسوب می‌شود و «یادگار جنوب» را هم در انتظار اکران عمومی دارد، اما حضور در کمدی‌هایی مانند «تگزاس ۳» و «صبحانه با زرافه‌ها» نشان می‌دهد که عطاران بازی در نقش‌های کمدی را رها نکرده است.

مجید صالحی / شماره ۱۰

در سال‌های ابتدایی ورود به بازیگری با «مجید دلبندم» در مجموعه «سیب‌خنده» حسابی مشهور شد و تا سال‌ها بازیگر مجموعه‌های طنز تلویزیونی بود. در کنار بازیگری، کارگردانی را هم تجربه کرد و در فیلم‌های سینمایی طنز، یکی از چهره‌های فیلم‌های کمدی به شمار می‌رفت.

هر چند صالحی لابه‌لای کارهای طنز خود در فیلم‌های نیمه‌جدی هم بازی کرده است، اما مهم‌ترین نقش‌های جدی او را می‌توان در فیلم «استراحت مطلق» و سریال «مدینه» دید که هر ۲ در یک سال تولید شدند. او بعدها در سریال «سیاوش» در شبکه خانگی و فیلم «صحنه‌زنی» هم نقش‌هایی جدی بازی کرد و این مسیر را در فیلم «شماره ۱۰» ادامه کرد و برای همین فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را به دست آورد.

سعید آقاخانی / خداحافظی طولانی

سعید آقاخانی هم از فیلمنامه‌نویسان و بازیگران «ساعت خوش» در تلویزیون است که ورود به سینما را با «کلید ازدواج» تجربه کرد. آقاخانی که با آیتم «سعید و خان‌دایی» به شهرت رسید، بعدها در کنار بازیگری به عنوان کارگردان چند سریال کمدی ساخت و این اواخر «نون.خ» را در تلویزیون و «راز بقا» را در شبکه خانگی کارگردانی کرد.

آقاخانی برای ورود به عرصه کارگردانی سینما سراغ داستان تلخ «لامپ ۱۰۰» رفت. اما «خداحافظی طولانی» تصویر متفاوتی از آقاخانی پیش روی مخاطب گذاشت. «کامیون»، «قسم» و «خون شد» هم با نقش‌های جدی در کارنامه این بازیگر ثبت شده است.

آقاخانی در همین سال‌ها «رحمان ۱۴۰۰» و «راز بقا» را هم در فضای طنز بازی کرد.

نادر سلیمانی / ضد

سلیمانی که با عنوان «خان‌دایی» در «ساعت خوش» معروف شد، تا سال‌ها در قاب تلویزیون در مجموعه‌های طنز و سرگرمی حضور داشت و این اواخر در مجموعه کودکان «کلبه عموپورنگ» هم بازی کرد.

سلیمانی در فیلم «سنتوری» زنده یاد داریوش مهرجویی در نقشی جدی ظاهر شد، اما اولین نقش غیرکمدی نادر سلیمانی در سینما که به‌صورت ویژه مورد توجه قرار گرفت، حضورش در «لاتاری» به‌عنوان یک رابط امنیتی بود که البته از طنز بی بهره نبود.

او در ادامه همین مسیر بازی نقش یکی از چهره‌های وابسته به گروهک رجوی را در فیلم «ضد» پذیرفت و سیمرغ بلورین جشنواره را از داوران فجر دریافت کرد.

اکران عمومی فیلم «ضد» تصویر متفاوتی از او پیش روی مخاطبان قرار داده است. حالا باید دید او در ادامه مسیر فعالیت حرفه‌ای‌اش در سینما به کدام سمت گرایش بیشتری نشان خواهد داد.

رسانه سینمای خانگی- آخرین خبر از سلامتی کیانوش عیاری

سطح هوشیاری کیانوش عیاری که شنبه شب دچار سکته شده بود، در حال برگشت به حالت طبیعی است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مدیر اورژانس بیمارستان سینا شنبه شب در صفحه اینستاگرام خود با درج عکسی از کیانوش عیاری، در تشریح آخرین وضعیت وی نوشت: به دنبال افت مختصر سطح هوشیاری، آقای کیانوش عیاری به بیمارستان منتقل شد.

حسین کرمانپور افزود: همکاران ما در اورژانس اقدامات حیاتی اولیه را انجام داده اند و خوشبختانه سطح هوشیاری در حال برگشت به حالت طبیعی است، لاکن برای بررسی دقیق علل این اتفاق، چند روزی مهمان ارجمند همکاران عزیز ما خواهند بود.

به گزارش ایرنا، محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی شنبه شب در مراسم اختتامیه جشنواره سینماحقیقت اعلام کرد که کیانوش عیاری دچار سکته شده و به بیمارستان انتقال یافته است.

کیانوش عیاری اکنون فیلم سینمایی طنز و پرفروش «ویلای ساحلی» با بازی رضا عطاران و پژمان جمشیدی را به روی پرده سینماهای کشور دارد.

رسانه سینمای خانگی- آیا «ضد» ایدئولوژیک است؟

کارگردان فیلم «ضد» تاکید کرد: هدفش از فیلمسازی بیان حرف‌های ایدئولوژیک نیست.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی که دو سال قبل در چهلمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است؛ فیلمی سیاسی که هرچند علاقه‌مندان مخصوص به خودش را دارد اما سازنده‌اش تاکید دارد اگر تماشاگران، بدون حب و بغض به تماشای فیلم بنشینند با یک اثر جذاب و سرگرم‌کننده روبرو می‌شوند.

ربیعی که دومین فیلم سینمایی خود را راهی اکران کرده، خود را فردی مذهبی و معتقد به نظام معرفی می‌کند اما می‌گوید سینما را به عنوان یک زبان مشترک برای همه با سلایق گوناگون می‌بیند؛ چه آن‌ها که موافق نظرات او هستند و چه کسانی که با تفکراتش مخالفند. او چنان به سینما به مثابه سینما نگاه می‌کند که خود را جدا از فیلمسازی با سمت و سوی جناحی خاص می‌داند و آرزو می‌کند بتواند اثری در حد و اندازه «فهرست شیندلر » به عنوان اثری مشخصه‌های خاص سینما بسازد.

به گفته وی و نیز همکارانش این سلوک او در کارش هم اجرا می‌شود چرا که نه تنها مخالف انحصار است بلکه به عنوان یک هنرمند وظیفه خود می‌داند به اعتلای سینما کمک کند.

ربیعی همزمان با اکران فیلم «ضد» به همراه یکی از بازیگران (مهدی نصرتی) و مدیر فیلمبرداری فیلمش (هاشم مرادی) مهمان خبرگزاری ایسنا شدند تا درباره فیلمی که دو سال در نوبت اکران بود و نیز اولین فیلمش «لباس شخصی» که هنوز مجوز اکران نگرفته صحبت کند.

در این نشست مهدی نصرتی بازیگر جوانی که پیش‌تر هم برای ربیعی بازی کرده بود، از تلاش خود برای کلیشه نشدن در فیلم‌های سیاسی سخن گفت. او پیش از بازیگری، تجربه عکاسی و روزنامه‌نگاری هم داشته و هنگام حضورش در ایسنا توضیح داد که در مقطعی به عنوان عکاس حق‌التصویر با این خبرگزاری همکاری داشته است.

مشروح این نشست دو ساعته را که با پرسش از ربیعی و شرایط اکران فیلم آغاز شد، در ادامه می‌خوانید: 

ایسنا: آقای ربیعی شما در حالی سراغ سوژه فیلم «ضد» رفتید که پیش‌تر فیلم‌هایی همچون «ماجرای نیمروز» با فضایی مشابه ساخته شده بودند. این برای شما ریسک نبود که شاید تماشاگر نسبت به فیلم واکنش مثبتی نشان ندهد؟

ربیعی: سلیقه من برای ساخت فیلم به طور کلی تاریخ معاصر است و سوژه‌هایی که غالبا با آن‌ها درگیر می‌شوم در همین فضا هستند. موضوع هر دو فیلم «لباس شخصی» و «ضد» هم به زیست شخصی، مطالعات و علایقم برمی‌گردد. البته وقتی طرح «لباس شخصی» را شروع کردم، «ماجرای نیمروز» هنوز ساخته نشده بود؛ درواقع من در سال ۱۳۹۶ خواندن پرونده حزب توده را شروع کردم و در میانه‌های پروژه و نوشتن سیناپس بودم که در جشنواره فجر آن سال فیلم «ماجرای نیمروز» به نمایش درآمد و کاملاً از آن بی‌اطلاع بودم. با این حال بر اساس برنامه خودم  «لباس شخصی» را جلو بردم که در سال ۱۳۹۸ در جشنواره فجر نمایش داده شد ولی تا به امروز توقیف مانده است. بعد هم سراغ فیلم «ضد» رفتم که ابتدا نام دیگری داشت و از وقتی که من وارد کار شدم، حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد فیلمنامه تغییر کرد.

ایسنا: با توجه به اینکه فیلمنامه‌نویس این پروژه فرد دیگری است، ساخت «ضد» چطور شکل گرفت؟

ربیعی: کلیت پروژه به این شکل بود که از طرف آقای شفیعی به من پیشنهاد شد تا این فیلمنامه را کارگردانی کنم و از آنجا که داستان، به جهان من نزدیک بود و نیز با اشاره به مساله نفوذ در اوایل انقلاب که من در «لباس شخصی» هم به آن پرداخته بودم، موضوع فیلم برایم دغدغه بود و پیشنهاد را پذیرفتم. در چنین مواردی اصولا سعی می‌کنم ایده خود را پیاده کنم و معمولا درگیر حاشیه‌هایی از این دست که ممکن است مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند یا تحت تاثیر فیلم‌های فیلمسازان دیگری مثل محمدحسین مهدویان قرار بگیرد، نمی‌شوم چون این‌ها اصلا برایم مساله نبودند. مساله مهم این بود که آنچه دغدغه‌ من است به یک زبان سینمایی تبدیل شود چراکه معتقدم سینما زبان مشترک تمام آدم‌هاست؛ چه آن‌هایی که موافق من فکر می‌کنند و چه آن‌هایی که مخالف من هستند. حتی کسانی که هیچ موضعی ندارند هم در همین گروه می‌گنجند. به نظرم اگر سوژه‌ای به سینما تبدیل شود و قصه و روایتی را پیگیری کند، به طور طبیعی مخاطب با آن همراه می‌شود ولو اینکه حرف فیلم را هم قبول نداشته باشد.

در زبان سینمایی خودم نیز این روش را دنبال و سعی می‌کنم از اتمسفر، جریان، فیلمی خاص یا حتی در میزانسن، کارگردانی و … تاثیر خودآگاه نگیرم. من تعصب دارم بر این مساله که فیلمساز باید فیلم خود را بسازد، حال چه خوب باشد چه بد. برای من مهم است که وقتی فیلم خود را روی پرده می‌بینم بگویم این خروجی کار من است. فیلمنامه «ضد» هم برای من نبود. آقای حسین تراب‌نژاد آن را نوشته بودند و وقتی به گروه اضافه شدم با همفکری من، آقای موگویی و آقای شفیعی (تهیه‌کننده) سعی کردیم با گفت‌وگو و تعامل فیلمنامه را به سمتی ببریم تا به نگاه همدیگر نزدیک شویم که بخشی از آن‌ها انجام شد و بخشی هم انجام نشد. با این حال من قبول کرده بودم که در این پروژه یک کارگردان هستم و زیر نظر نویسنده کار را پیش ببرم و خروجی نهایی به آن چیزی رسید که الان روی پرده سینماها می‌بینیم.

ایسنا: در مقطعی یک تئاتر هم با اشاره به زندگی محمدرضا کلاهی اجرا شده بود و آن زمان آقای فرهاد توحیدی گفته بودند که قصد نگارش فیلمنامه‌ای را در همین زمینه دارند. آیا «ضد» با آن فیلمنامه ارتباطی داشته؟

ربیعی: من پیش از ساخت «لباس شخصی» در حوزه فیلم کوتاه در باشگاه فیلم سوره کار می‌کردم و آن زمان می‌گفتند فیلمنامه‌ای در حوزه هنری نوشته شده که نمی‌دانم نویسنده آن چه کسی بود ولی حتی کارگردان هم مشخص شده بود. البته آن پروژه هیچگاه ساخته نشد. نام فیلمنامه «ضد» هم ابتدا «بیتا، منیژه، اعظم» بود و وقتی آن را با همین نام برایم فرستادند، یادم آمد که چند سال قبل قرار بود در حوزه هنری این پروژه ساخته شود؛ ولی آنچه من در اختیار داشتم به نویسندگی آقای تراب‌نژاد بود و طرح اولیه آن هم به آقای مرتضی اصفهانی تعلق داشت.

ایسنا: از آنجا که به تازگی فیلم دیگری در ارتباط با منافقین (سرهنگ ثریا) روی پرده بود، به نظر می‌رسد فیلم‌هایی با موضوع‌های مشابه در شرایط فعلی سینما به سختی سانس می‌گیرند. البته حتی فیلم «چرا گریه نمی‌کنی؟» علیرضا معتمدی هم چنین شرایطی دارد. الان وضعیت «ضد» را در اکران چطور می‌بینید؟  

ربیعی: شاید بد نباشد با یک اتفاق که همین چند روز پیش افتاد این بحث را دنبال کنیم که خودش به تنهایی بازگوی خیلی حرف‌هاست. ما این روزها مشغول فیلمبرداری فیلم «احمد» هستیم و چند سرباز هم به عنوان هنرور با ما همکاری می‌کنند. هفته قبل یکی از آن‌ها به من می‌گفت، رفته بودند سینما تا فیلم «ضد» را ببینند ولی سانسی پیدا نکردند و به جای آن «هتل» را دیده بودند. با شوخی تعریف می‌کرد که او را حلال کنیم. مشکلی که ما در چرخه اکران داریم این است که فیلم‌هایی از جنس «ضد» نمی‌فروشند و اینطور تعبیر می‌شود که این فیلم‌ها اصطلاحا بفروش نیستند، در حالی که معلوم است در این چرخه، این فیلم‌ها فروشی نخواهند داشت. درواقع مشکل از فیلم نیست، مشکل از چرخه است. بعد دوستان تصمیم‌گیر و تاثیرگذار در این چرخه‌ پخش سعی می‌کنند این مدل فیلم‌ها را به نحوی وارد چرخه اکران کنند که تا حدی فروش داشته باشند اما باز هم نمی‌فروشند چون آن شکلی که فرم و محتوا را ارایه می‌کنند با هم جور در نمی‌آید. همین الان که فیلم «ضد» در حال اکران است روز افتتاحیه خود را با ۴۰ سالن شروع کرد و «ویلای ساحلی» هم که همزمان با فیلم ما اکران شد، نزدیک به ۴۰۰  سالن داشت. در روز ششم اکران، ما به زور به ۱۳۰ سالن رسیده بودیم ولی تعداد سالن‌های  «ویلای ساحلی» به ۶۵۰ رسیده بود. در توضیح آن هم می‌گویند سالن پُر نمی‌شود، چرا سالن اضافه بدهیم؟ در حالی که عامل پُر نشدن سالن‌ها به فیلم برنمی‌گردد!

برای درک درست‌تر این موضوع باید این را توضیح دهم که از بین حدود ۸۵ میلیون نفر جمعیت کشور، تقریبا ۵۰ میلیون نفر قابلیت رفتن به سینما را دارند اما فیلمی مثل «فسیل» که بالاترین فروش را دارد در نهایت ۷ میلیون مخاطب تا الان داشته که به «عقاب‌ها» هم نرسیده است. البته اگر هم برسد باید تناسب جمعیت را در سالی که «عقاب‌ها» پُرفروش شد، با الان در نظر گرفت. از این حدود ۷ میلیون تماشاگر می‌توان گفت که حدود چهار میلیون نفر قشر سینمارو هستند که در سبد کالای فرهنگی و تفریحی آن‌ها سینما رفتن وجود دارد. سلیقه چنین مخاطبی غالبا فیلم‌هایی از جنس سرگرمی‌ست، در حالی که افراد زیادی اصلا به سینما نمی‌روند و شاید سلیقه آن‌ها با فیلم‌های در حال اکران همخوان نباشد. این دقیقا نقطه‌ای است که باید روی آن دست گذاشت. وظیفه من به عنوان فیلمساز این نیست که مخاطب را به سینما بکشانم؛ وظیفه من این است فیلمی بسازم که مخاطب پس از دیدن آن راضی از سالن سینما بیرون رود و نگوید وقتم را تلف کردم. پس برای جذب مخاطب برای فیلمی مثل «ضد» باید یک جریان و چرخه‌ای متناسب با همین فیلم تشکیل شود. من نمی‌توانم با فیلم «ضد»، مخاطب «فسیل» را به سینما بکشانم. مخاطب «فسیل» حتی اگر پوستر فیلم مرا هم در سینما ببیند «هتل» را به آن ترجیح می‌دهد. این روند برای فیلمی مثل «چرا گریه نمی‌کنی؟» هم وجود دارد. پس من باید کسی را به سینما بکشانم که دوست دارد فیلمی مثل «ضد» را ببیند و اتفاقاً «فسیل» را اصلا دوست ندارد.

ایسنا: شما توانسته‌اید در تبلیغات خود چنین کاری را انجام دهید؟

ربیعی: مساله اصلی ما هم همین است اما آیا فیلم می‌تواند چنین کاری را انجام دهد؟ خیر! ساخت فیلم نمی‌تواند به تنهایی این کار را انجام دهد. بخش زیادی از کسانی که فیلم «ضد» را در هر زمانی که ببینند، دوست دارند آن‌هایی هستند که اصلا سینما نمی‌روند. پس در پروسه پخش باید اول طراحی تبلیغات برای چنین کسانی انجام شود. من در میان مردم زندگی می‌کنم و می‌دانم عده قابل توجهی هستند که حتی اگر به لحاظ ایدئولوژیکی نگاه نزدیکی به من نداشته باشند، تماشای فیلم‌هایی از جنس «ضد» را دوست دارند چون به هر حال یک تم سیاسی دارد. این تماشاگر فیلم‌های دنیا را نیز در همین ژانر دنبال می‌کند ولی الان او اصلا باخبر نمی‌شود که چنین فیلمی در حال اکران است.  این افراد اصلا مخاطب آن پلتفرم‌های تبلیغاتی ما نیستند و ما تقریبا برای کسانی تبلیغ می‌کنیم که همیشه سینما می‌روند و می‌دانند «ضد» روی پرده است و اصلا هم دوست ندارند آن را تماشا کنند. این دسته زمانی جذب فیلم «ضد» می‌شوند که یک کنجکاوی برایشان ایجاد شود.

ایسنا: در مرحله مذاکره با پخش‌کننده به نقطه‌نظر مشترکی برای تبلیغ بر مبنای این دیدگاه نرسیدید؟

ربیعی: این یک امر سهل و ممتنع است چون یک چرخه وجود دارد و پخش‌کننده هم در آن چرخه کار خود را انجام می‌دهد. بخشی از این ماجرا به یک کار تحقیقی نیاز دارد یعنی همانطور که من وقتی فیلمنامه‌ای را می‌نویسم،  یکی – دو سال روی آن تحقیق می‌کنم تا ببینم چطور موضوع باید دراماتیزه شود و مخاطب را جذب کند، برای پخش هم باید به همین میزان پژوهش انجام تا تعیین شود که چه طرح‌های تبلیغاتی باید ارایه کرد تا آن قشری که به سینما نمی‌رود و اتفاقا مطالبه‌اش از سینما فیلمی همچون «ضد» است، آگاه شود. در این بین باید یک نکته مهم را هم در نظر داشت؛ بخشی از این مخاطبان حتی اگر آگاه شوند باید صبر کنند تا فیلم در پلتفرم‌ها عرضه شود چون زیست او اصلا سینما رفتن نیست. وقتی چنین مسایلی را بررسی کنیم باید به مرحله‌ای برسیم که بتوانیم این آگاهی‌بخشی را ایجاد کنیم تا مردم بدانند سینما رفتن برای جامعه مهم است و حتی به آن‌ها این باور داده شود که سینما نرفتن خودش یک ضرر است که هم به آن‌ها وارد می‌شود و هم به فرهنگ جامعه. این یک آفت برای کشور ماست که از ۸۰ میلیون نفر جمعیت ۶-۷ میلیون نفر به سینما می‌روند. ما باید به دنبال این باشیم که چطور مردم به سینما بروند. این مساله به کارهای پژوهشی، تبلیغاتی و اجرایی نیاز دارد تا دست کم این ۷ میلیون نفر تماشاگر به ۲۰ میلیون نفر برسند. نباید فراموش کنیم که ایران وقتی ۳۰ میلیون نفر جمعیت داشت، ۸ میلیون نفر «عقاب‌ها» را تماشا کردند یا حتی برای جشنواره‌های فجر چه صف‌هایی پشت در سینماها تشکیل می‌شد و چه دعوا و درگیری‌هایی به وجود می‌آمد. یک زمان حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور سینمارو بودند و سینما رفتن اهمیت داشت اما به مرور هرچه جلو آمدیم، سینما رفتن از سبک زندگی مردم خارج شد. بخشی از آن به دلیل تنوع رسانه‌ها و سهل شدن تماشای فیلم بود در حالی که می‌دانیم سینما رفتن جذابیت دیگری دارد و این سوال مطرح است که چطور در دنیا چنین اتفاقی رخ نداده و با وجود تنوع تکنولوژی و پلتفرم‌ها و رسانه‌ها سینما رفتن هنوز در جوامع دیگر رکود پیدا نکرده است؟

رابطه این جریان مثل ساقه و ریشه است که روی هم اثر می‌گذارند چون به هر حال خود فیلم‌ها هم مهم هستند؛ یعنی ما هرچه کار تبلیغی بکنیم و مردم را به سینما دعوت کنیم بعد آن‌ها بیایند و ببینند فیلم‌های خوب و مهمی روی پرده نیستند، باز کار بی‌نتیجه می‌ماند. یکی از دلایلی که به مرور سینما رفتن از سبک زندگی مردم جدا شد همین تولید نشدن فیلم‌های خوب بود. در این میان مساله نقد در سینما هم بی‌تاثیر نبوده؛ منتقدان ما در جشنواره فجر فیلم‌هایی را تحسین می‌کنند که وقتی مردم آن‌ها را در سینما می‌بینند از تعریف‌هایی که شنیده بودند ابراز تعجب می‌کنند. بنابراین این نتیجه یک جریان است که سینما را از مخاطب جدا و آن را فستیوالی و محفلی کرد.

نصرتی: در این مورد بد نیست به «لباس شخصی» برگردیم چون یکی از بارزترین دلایل آن که از بخش فیلم اولی‌ها به بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر راه پیدا نکرد، این بود که یکی از اعضای هیات انتخاب آن دوره به آقای ربیعی گفته بود «فیلمت بازیگر هم که ندارد!» این یک نوع نگاه است که در همین جریان و چرخه حاکم است.

ربیعی: بله، با من تماس گرفتند و گفتند از بین فیلم تو و یک فیلم دیگر که یک بازیگر استار دارد، همه فیلم تو را بهتر می‌دانستند اما گفتند اگر آن فیلم به بخش سودای سیمرغ برود، بازیگرش امکان داوری شدن را پیدا می‌کند و این یک نمونه است برای آنچه در این جریان اتفاق می‌افتد.

نصرتی: نتیجه‌ اینکه فقط به بازیگر مطرح توجه شود، همین شده که تعداد مخاطبان سینما به این وضعیت رسیده و دود آن به چشم کل سینما می‌رود.

ایسنا: آقای نصرتی این دومین همکاری شما با آقای ربیعی به کاندیدا شدن در جشنواره فجر ختم شد. از این همکاری بگویید و اینکه در دومین تجربه همکاری مشترک نقش «سعید» در «ضد» چه ویژگی‌های جذابی برای شما داشت؟

نصرتی: امیر عباس ربیعی یک توانایی دارد و آن هم این است که کار را یعنی هم بازی بازیگر و هم کلیت فیلم را تماشایی می‌کند به همین دلیل دوست داشتم دوباره این همکاری را تکرار کنم. در «لباس شخصی» تجربه شیرینی داشتم که به نتیجه نهایی نرسید. چرخه کامل کار یک بازیگر این است که در فیلمی بازی کند، به جشنواره فجر برسد و بعد هم در اکران عمومی نمایش داده شود ولی ما نه جشنواره فجر آنچنانی داشتیم – بخصوص با توجه به اتفاق‌های سال ۱۳۹۸ – و نه اینکه فیلم به اکران رسید. البته فیلم «ضد» در متن به اندازه «لباس شخصی» مرا جذب نکرد و با احترام به تیم نویسنده و محقق، تا آخر هم سردرگمی‌هایی داشتم. کاراکتر فیلم «ضد» را به آن اندازه که «یاسر» را در «لباس شخصی» از صفر تا صد شناختم، درک نکردم یعنی حتی می‌توانم یاسر ۲ و ۳ را هم در موقعیت‌های دیگر بازی کنم ولی «سعید» را نه. وقتی هم که نامزد دریافت جایزه شدم در دوره‌ای بود که امین حیایی برای «برف آخر» جایزه گرفت که من متاسفانه این فیلم را ندیدم. البته در توانایی‌های آقای حیایی شکی نیست مخصوصاً اینکه او بعد از فیلم «شعله‌ور» ورژن دیگری را از خود را ارائه می‌دهد و انگار بعد از برخورد با آقای نعمت‌الله شکل دیگری از بازیگری در او نمایان شده است. در ماجرای کاندیدا شدن برای جایزه سیمرغ بازیگران دیگری هم بودند که فکر می‌کردم با توجه به رویکرد جشنواره که افراد مطرح را بیشتر می‌بیند، جلوتر از من قرار می‌گیرند مثل هوتن شکیبا در «ملاقات خصوصی»، جواد عزتی در «مرد بازنده» یا هادی حجازی‌فر در «موقعیت مهدی» که خوب بازی کرده بودند به همین دلیل این تصور را نداشتم که حتماً باید در مقابل این بازیگران جایزه می‌گرفتم، هرچند آن را دوست داشتم اما اصلا اینطور نبود که بگویم حقم خورده شده است.

ایسنا: شما تجربه‌ عکاسی مستند اجتماعی را هم در کنار بازیگری در تئاتر داشتید و گویا اولین کار حرفه‌ای خود را در سینما با آقای ربیعی انجام دادید. کمی از این فعالیت‌ها بگویید و اینکه آیا عکاسی را همچنان ادامه می‌دهید؟

نصرتی: من بازیگری را اوایل دهه ۸۰ شروع کردم و در کنار آن خبرنگار حق‌التحریری بودم و در حوزه‌هایی مثل تئاتر کار می‌کردم. البته بیشتر کارم گرایش به سمت هنر داشت ولی خیلی زود متوجه شدم عکاسی در کنار بازیگری برای من درست‌تر است و تقریباً از سال ۸۳ بیشتر عکاس-خبرنگار بودم. حرفه عکاسی در کار بازیگری بسیار به من کمک کرد و در آن سال‌ها تدریس هم می‌کردم اما فضای امنی که عکاسی داشت مرا از بازیگری دور می‌کرد و با توجه به اینکه در مقطعی دنبال رسیدن به ثبات مالی هم بودم، از سال ۹۷ تصمیم گرفتم بیشتر تمرکزم را روی بازیگری بگذارم تا فاصله بیشتری از این حرفه نگیرم. با این حال همچنان عکاسی می‌کنم بخصوص مواقعی که اوقات بیکاری داشته باشم چون معتقدم در بازیگری بیش از استعداد، تمرکز بر کار اهمیت دارد و من به دنبال این هستم تا با تمرکز و صبوری بیشتر به هدفم برسم. از همان ابتدا که بازیگری را شروع کردم فکر می‌کردم استعداد دارم ولی ویژگی استعداد خود را فقط در توانایی بازیگری نمی‌دیدم بلکه آن را در صبوری و میزان انگیزه‌ام می‌بینم.  

ایسنا: آیا کاندیدا شدن در جشنواره فجر بر ادامه حضور و فعالیت شما در سینما تاثیر گذاشت؟

نصرتی: واقعیت این است که اکران فیلم بیشتر از کاندیداتوری -حداقل به لحاظ تعداد پیشنهاد – برای من موثر بود و شرایط بهتری را ایجاد کرد. وقتی یک فیلم نمایش داده می‌شود در کنار خبرهایی که از آن منتشر می‌شود دست‌کم چند کارگردان به یادشان می‌آید که چه کسانی این روزها بازی می‌کنند. اما الان این دردسر را دارم که مدام در فضایی مشابه کارهای قبلی پیشنهاد می‌گیرم. در عکاسی فضای متفاوت‌تری وجود دارد چون همه چیز در اختیار خود آدم است و با تلاشت می‌توانی دستمزد، شهرت و استقلال به دست آوری و شرایط جانبی، کمتر در رشد یا عدم رشد و موفقیت تاثیرگذار است اما در بازیگری خیلی چیزها دست ما نیست. وقتی بازی در «لباس شخصی» به من پیشنهاد شد دو سال در هیچ فیلمی بازی نکردم تا در آن نقش کلیشه نشوم. چنین تصمیمی در دو سال اول شروع کار، آن هم با یک فیلم توقیفی بسیار سخت است.  بعد «ضد» را بازی کردم که باز هم دو سال اکران نشد و در این مدت از کسانی پیشنهاد می‌گرفتم که دو فیلم قبلی مرا در جشنواره‌های فجر دیده بودند. من دوباره با بیکاری و بی‌پولی تصمیم گرفتم در فیلمی بازی نکنم چون نمی‌خواستم صرفاً بازیگر این نوع فیلم‌ها و نقش‌ها باشم.

در سینما اصغر فرهادی، پرویز شهبازی و حمید نعمت الله فیلمسازان مورد علاقه من هستند و دوست دارم در فیلم‌های آن‌ها یا شبیه این فیلمسازان هم بازی کنم اما در آن مدت شانس این را نداشتم که نقشی متفاوت به من پیشنهاد دهند تا اینکه سریال «سوران» با نقشی متنوع‌تر پیشنهاد شد و با توجه به موضوع فیلم و اینکه به تجزیه نشدن خاک کشور تاکید داشت، بازی در آن را پذیرفتم.

ایسنا: زمانی که شما فیلم «ضد» را بازی کردید فضای رسانه‌ای بویژه در شبکه‌های اجتماعی به این شدت دو قطبی نبود. آیا نگران برچسب‌هایی که در این فضا به برخی فیلم‌ها باموضوع‌های این چنینی ممکن است زده شود، نیستید؟

نصرتی: اگر «ضد» را کیانوش عیاری هم می‌ساخت دقیقا همین را می‌ساخت که اکنون ساخته شده است و کسی هم نمی‌گفت این فیلم حکومتی یا ارگانی است

نصرتی: بله نگران هستم ولی نه فیلم «لباس شخصی» را ایدئولوژیک می‌بینم و نه فیلم «ضد» را. امیرعباس ربیعی به لحاظ تفکر ایدئولوژیک با من فرق می‌کند ولی آنقدر سینما برایش اهمیت دارد که یادش می‌رود نظرات و سلیقه خود را در فیلم اعمال کند. فقط هنرش تعیین کند که چطور کار کند به همین دلیل فکر می‌کنم اگر «ضد» را کیانوش عیاری هم می‌ساخت دقیقا همین را می‌ساخت که اکنون ساخته شده است و کسی هم نمی‌گفت این فیلم مثلا حکومتی یا ارگانی است. من دوستانی دارم شبیه خودم که سیاسی نیستند. وقتی عکاس خبری و مستند اجتماعی بودم. تئاتر هم کار می‌کردم. یک روز نقش یک کُنت را در نمایشنامه دورنمات داشتم یک بار نقش یک دانشجو، یک بار هم یک روان‌پریش. زیست من به این شکل بود و طبیعتا دوستانی مشابه زیست خودم داشتم. آن‌ها وقتی «لباس شخصی» یا همین «ضد» را دیدند گفتند، دم شما گرم! البته شاید مواردی بود که خیلی باب سلیقه‌شان نبود ولی می‌گفتند چند برابر آن، چیزهای مهم‌تر در فیلم دیده و شنیده‌اند که کسی نمی‌تواند آن‌ها را بگوید. حتی می‌پرسیدند اصلاً با چنین حرف‌هایی فیلم اکران می‌شود؟ حالا برای من جای سوال است که «لباس شخصی» چطور می‌تواند یک فیلم حکومتی باشد آن وقت توقیف هم بشود؟ بنابراین در پاسخ می‌توانم بگویم بله، نگران هستم ولی بیشتر از اینکه انگِ حکومتی بخورم نگران این هستم که در نقشی کلیشه نشوم چون نقش‌های مشابه را خیلی پیشنهاد می‌دهند.  یک زمان شنیدم برای ساخت یک سریال در شبکه نمایش خانگی صحبت من شده بود. در واقع ماجرا اینطور بود که بازیگر نقش اصلی آن سریال که یکی از چهره‌های سینما بود به دلیل تشابه آن نقش با یک فیلم دیگرش آن را نپذیرفته بود و بعد هم اسم من به میان آمده بود. گفته بودند نصرتی بازیگر خوبی است ولی معروف نیست. من خودم شماره دستیار کارگردان را پیدا کردم تا بابت محبت آن‌ها قدردانی کنم اما این را هم پرسیدم که چه کسی گفته من حتماً باید نقش اصلی را بازی کنم؟ شنیده بودم قصه آن سریال خیلی جالب است و دوست داشتم حتی یک نقش کوتاه هم شده، داشته باشم.

من در تمام کارهایی که نقش اصلی را بازی کردم اصلاً از ابتدا قرار نبوده به عنوان بازیگر اصلی حضور داشته باشم. در «لباس شخصی» وقتی برای تست گریم یکی از نقش‌ها رفتم حتی نمی‌دانستم کارگردان کیست و وقتی سر تست گریم شنیدم کسی پشت سرم گفت خودشه، تازه متوجه شدم که او کارگردان (ربیعی) است. قرار بود نقش کوچکی داشته باشم که پنج سکانس هم بیشتر نداشت اما از بازی من خوششان آمد و سکانس‌هایم بیشتر شد تا یک روز که گفتند برای نقش اصلی تست بدهم. برای «ضد» هم آقای شفیعی طبق روال سینما دوست داشتند نقش اصلی را یک بازیگر چهره بازی کند که حق هم داشتند ولی گویا امکانش فراهم نشد و من دعوت شدم تا تست بدهم که آقای شفیعی هم خیلی زود تایید کرده بودند. «سوران» هم همینطور بود. یک نقش منفی و غیراصلی را می‌خواستم بازی کنم، خیلی هم بابت آن خوشحال بودم که در من ویژگی‌های بازی منفی دیده شده ولی چند روز بعد تماس گرفتند و گفتند «لباس شخصی» و «ضد» را دیده‌اند و باید برای نقش اصلی قرارداد ببندم.

ربیعی: من آدمی مذهبی هستم و به لحاظ سیاسی هم به جمهوری اسلامی گرایش دارم. در عین حال با بخش زیادی از کسانی که با دیدگاه‌های من مخالفند رفاقت دارم. اصلا هم به سینما نیامده‌ام تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنم و مخالفم با کسانی که می‌خواهند به سینما بیایند فقط به این دلیل که می‌گویند بچه‌های جبهه انقلاب در سینما کم هستند

ایسنا: درباره «ضد» نکته قابل توجه کاندیدا شدن چند بازیگر فیلم بود بخصوص آنکه نادر سلیمانی با وجود اینکه کمتر نقش جدی داشت در این فیلم بیشتر دیده شد. ‌ 

ربیعی: من در بازیگری یک نگاه فراتر از آنچه عرف است، دارم. البته اول این را توضیح دهم که خیلی از صحبت‌هایم در اینجا بخاطر نگاه‌ ایدئولوژیکم نیست چون به هر حال من آدمی مذهبی هستم و به لحاظ سیاسی هم به جمهوری اسلامی گرایش دارم. در عین حال با بخش زیادی از کسانی که با دیدگاه‌های من مخالفند رفاقت دارم؛ منتها زبان مشترک ما سینماست و من شخصا برای سینما بسیار اهمیت قائلم. اصلا به سینما نیامده‌ام تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنم. رشته تحصیلی من سینما بوده و مخالفم با کسانی که می‌خواهند به سینما بیایند فقط به این دلیل که می‌گویند بچه‌های جبهه انقلاب در سینما کم هستند پس باید به سینما برویم. این تفکر غلط است. من معتقدم کسی مثل آقای فرشچیان بخاطر اینکه تابلوی «عصر عاشورا» را بکشد نقاش نشده است. او عاشق نقاشی و هنر است و حال، نگاه خود را هم روی تابلو می‌کشد که عصر عاشورا هم در آن نگاه است. اگر آقای فرشچیان نگاهی ضد عصر عاشورا داشت حتما آن را می‌کشید. حرفم این است که دیکته کردن در هنر غلط است و خدا را شاهد می‌گیرم که آنچه می‌گویم بخاطر طرفداری‌ام از سینماست نه به دلیل تقابل بین تفکر خودم با تفکری دیگر – که بدون تعارف آن تفکر مقابل من در سینما رایج‌تر است.

درباره بازیگری هم که پرسیدید، معتقدم الان یک انحصار در بازیگری سینما وجود دارد. شما یکسری بازیگر می‌بینید به اسم چهره یا سلبریتی که بین ۴۰ تا ۵۰ نفر هستند و تقریباً در دو دهه گذشته فیلم‌های سینمایی ما با آن‌ها ساخته شده است. من مخالف این انحصار هستم نه به این دلیل که آن‌ها در فیلم‌های من بازی نمی‌کنند بلکه چون این انحصار به ضرر سینماست و با رکود بازیگری سینما همراه است. ما سالانه حدود ۵۰ تا ۱۰۰ فارغ التحصیل بازیگری از دانشگاه‌های خوب کشور داریم و تعداد قابل توجهی هم دانشجوی ورودی. این‌ها بی‌استعداد و بی‌سواد نیستند که بازیگر نمی‌شوند و مجبورند سراغ شغل‌های غیرمرتبط بروند. آنچه من دیدم، این بوده که فقط رابطه، انحصار و گَنگ در این میان وجود دارد و حتی گاهی فساد. ما بازیگری داریم که نانِ پول یا رابطه یا چهره‌اش را می‌خورد. پول می‌دهد، نقش می‌گیرد. چه کسی در اینجا ضرر می‌کند؟ آیا منِ بچه حزب‌اللهی که می‌خواهم فیلم بسازم و این‌ها برایم بازی نمی‌کنند ضرر می‌کنم؟ نه! این‌ها به ضرر سینماست. با آن چرخه اکران که صحبت شد، نتیجه این می‌شود که کار سینما به جایی می‌رسد که اکران فیلم «فسیل» تمام می‌شود و آن را از روی اکران تهران برمی‌دارند ولی فروش سینما پایین می‌آید به همین دلیل بی‌سرو صدا آن را دوباره به اکران برمی‌گرداند تا سینما باز هم رونق بگیرد. این سینما در حال ضرردهی است و اگر ما این انحصار را بشکنیم و درهای سینما باز شود، رقابت به وجود می‌آید. باید به جایی برسیم که اولویت بازیگر در کارش، تعداد فالوور و دستمزد نباشد بلکه به دنبال درآوردن نقش باشد. اگر او بازیگری کند سینما هم سود می‌برد چون مخاطب امروز به فیلم‌های با کیفیت زیادی دسترسی دارد و وقتی آن فیلم‌ها را با آنچه در سینمای خودمان اتفاق می‌افتد مقایسه می‌کند معلوم است که به سینما نمی‌رود و برای فیلم ایرانی ارزشی قائل نیست.

تاکید می‌کنم که این حرف‌ها به نگاه و ایدئولوژی من ارتباطی ندارد، بلکه سلیقه و نگاه مستقل من است که باید بگردیم و یک استعداد جدید پیدا کنیم. من این نگاه را در تمام عوامل فیلمم دنبال می‌کنم یعنی در جایی که استعداد وجود دارد به دنبال افراد تازه هستم اما مثلاً در بخش طراحی صحنه که سراغ یک سلبریتی همچون دکتر شجاعی رفتم به این دلیل بود که جایگزین دیگری پیدا نکردم تا در حد ایشان آرتیست باشد. من به عنوان یک آدم فرهنگی صرفاً وظیفه ندارم که فیلم تولید کنم. من به سینما تعهد دارم تا در حد وُسع خودم تلاش کنم که هم فیلمم بالا بیاید و هم سینما ارتقا پیدا کند. نمی‌توانم یک عده سلبریتی را نردبان خود کنم و با اسم و شهرت آن‌ها بالا بروم. با همین نگاه برای فیلم «لباس شخصی» بازیگر انتخاب کردیم که خوشبختانه آقای والی‌نژاد هم خیلی با من همراهی می‌کرد چون خودش همین نگاه را دارد. البته سر فیلم «ضد» نگاه آقای شفیعی این بود که حتماً چند نقش اول را از بازیگران چهره دعوت کنیم ولی من اصرار داشتم که با همان سیکل «لباس شخصی» پیش بروم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم سراغ کسانی برویم که برای مخاطب شناخته شده هستند اما متفاوت باشند و در زمینه‌هایی که کلیشه نیستند استفاده کنیم. برایم مهم بود بازیگرانی را دعوت کنیم که برای نقش خود انگیزه داشته باشند و زحمت بکشند نه اینکه صرفاً برای پول بیایند.

یادم می‌آید سال ۹۴ پیش تولید فیلمی را انجام می‌دادم که یکی از گزینه‌هایم برای نقش اصلی جدی جواد عزتی بود. آن زمان او هنوز نقش‌های جدی را بازی نکرده بود. همه مخالفت کردند به غیر از آقای مرادی (فیلمبردار). می‌گفتند او بازیگر کمدی است و نمی‌تواند نقش جدی را بازی کند ولی من معتقدم کسی که می‌تواند نقش کمدی را خوب بازی کند، بسیار توانمندتر از بازیگری است که فقط نقش‌های جدی را خوب بازی می‌کند. بر همین اساس من و آقای شفیعی نادر سلیمانی را برای «ضد» انتخاب کردیم و ایشان وقتی فیلمنامه را خواند اولین حرفش این بود که چرا این نقش را به من پیشنهاد دادید که من هم همین توضیحات را دادم. او بسیار انگیزه داشت می‌گفت ۴۰ سال است که می‌خواهد اثبات کند «ساعت خوش» فقط یک وجه از توانایی‌های اوست. نادر سلیمانی کسی است که با بهرام بیضایی مأنوس بوده، برای داریوش مهرجویی تئاتر بازی کرده و ما را در همان سکانس‌های اول شگفت‌زده کرد. خانم لیندا کیانی هم همینطور است. او ۲۰ سال است که کار می‌کند و برای من افتخار بود که اولین نامزدی دریافت جایزه جشنواره فجر او با فیلم من اتفاق افتاده است. این بازیگرها دنبال بستری تازه هستند. البته این را هم می‌دانم که بسیاری از کارگردان‌ها تحت تاثیر تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار مجبور به انتخاب هستند و شاید به این موضوع بی‌توجه باشند در حالی که آقای فرهادی هم این کار را انجام داده و در «قهرمان» از بازیگرانی در شیراز که ما نمی‌شناسیم بازی‌های بسیار خوبی گرفته است.

ایسنا: آقای مرادی شما هم از همکاری خود در این فیلم بگویید و اینکه الان هم فیلمبرداری «احمد» را انجام می‌دهید.

مرادی: اولین همکاری من با امیرعباس ربیعی به فیلم‌های کوتاه «ولد» و «ماه در خانه» برمی‌گردد و بعد هم «لباس شخصی» و «ضد» پیش آمد. در اولین تجربه‌ای که با هم داشتیم او خیلی جوان‌تر بود و بعدها که دوباره کار کردیم متوجه تغییر زیاد در کار و نگاهش شده بودم. امیر عباس یک ویژگی مهم دارد که هنر را صِرف هنر می‌بیند. بازی برایش مهم است و به همان اندازه صحنه فیلمبرداری، نور و بقیه عوامل دخیل در فیلم هم برایش اهمیت دارند. این توجه برای عوامل پشت صحنه یک فیلم مسئله‌ای مهم است که به کار آن‌ها توجه شود. شاید قبلا فکر می‌کردم او یک آدم حزب‌اللهی است و چنین توجهی به بخش‌های دیگر تولید فیلم نداشته باشد ولی بعد متوجه شدم او واقعاً آرتیست است. «احمد» را هم که مشغول کار هستیم، فیلم خوبی شده و با توجه به کمتر بودن رگه‌های سیاسی، مخاطب از آن لذت خواهد برد.

ایسنا: آقای ربیعی شما گفتید که به سینما نیامده‌اید تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنید. با این رویکرد چه نظری درباره تصمیم‌ سیاستگذاران فعلی سینما در ریل گذاری جدید سینما دارید که بر گونه‌هایی خاص از جمله سینمای انقلابی تاکید دارند.  

ربیعی: به نظر من این نگاه اشتباه است. سینما هنر است و جهت‌دهی در هنر غلط است. این اصلاً شدنی نیست و یک کار ابتر است. هنرمند ربات نیست که کنترل او در دست یک فرد دیگر باشد. وظیفه مسئولین فرهنگی صرفاً این است که زمینه را برای کار هنرمند فراهم کنند. اما متاسفانه قیف برعکس شده که البته فقط در هنر هم نیست. اول باید این را بررسی کنیم که ما چرا طرفدار انقلاب اسلامی هستیم؛ چون ذات حکومت اسلامی این است که مسئول در آن کسی است که نوکری و خادمی مردم را می‌کند؛ یعنی سنگ‌ها و سنگلاخ‌ها را در جاده‌ها از میان برمی‌دارد تا مردم حرکت کنند. وظیفه آن‌ها سهل کردن مسیر است و این غیر از نوکری معنای دیگری ندارد. در مکتب دفاع مقدس این نگاه مشهود است. کار فرماندهان گردان‌ در آن دوران چه بود؟ آن‌ها نوکری کسانی را می‌کردند که می‌جنگیدند و مسیر را نظم می‌دادند. این فرهنگ دفاع مقدس از همان فرهنگ انقلاب اسلامی می‌آمد ولی به مرور این مکتب تغییر مسیر داد تا مردم در خانه‌های خود بمانند و دولت برای آن‌ها تصمیم گیری کند. این به فرهنگی تبدیل شد که برتری مدیران را القا می‌کرد. جامعه هنری هم به همین شکل است. هنرمند می‌گوید چه چیزی می‌خواهد بسازد و مدیر وظیفه دارد شرایط را فراهم و مشکلات را برطرف کند اما تصور برخی آقایان این است که اگر من پشت میز نشسته‌ام هنر را می‌فهمم. پس من به تو می‌گویم چه کار بکنی و چه کار نکنی. در این شرایط کسی مثل من یک دغدغه دارد؛ اینکه نکند فیلمی بسازم که مسئله‌ام نباشد. تمام حراست من از خودم این است که آنچه می‌گویم برای خوشایند این جناح و آن جناح نباشد و حرف خودم باشد.

برای فیلم «ضد» هیچ گروهی نیست که از تمام فیلم خوشش آمده باشد. من هم اصلاً قصد نداشتم تا چیزهایی را بگنجانم که هر دو طرف آن را دوست داشته باشند. در چنین شرایطی کار فیلمسازی سخت است و برای کسی مثل من سخت‌تر است تا آنچه را خودم می‌خواهم بسازم. البته شاید همه، تحمل این سختی‌ها را نداشته باشند آن موقع است که ممکن است فیلمسازی شوی که پول بگیرد و بگوید چه چیزی دوست دارید تا برایتان بسازم. این افراد هر کدام از فیلم‌های خود را به یک شکل می‌سازند و می‌شوند فیلمساز سفارشی. اینطور هم نیست که فیلمساز سفارشی فقط در بین ارزشی‌ها باشد. یکی می‌آید در بخش حاکمیتی با پول حاکمیت برایش فیلم می‌سازد، بعد به بخش خصوصی می‌رود و با پول و نگاه آن‌ها فیلم دیگری می‌سازد. همه فیلم‌هایش هم بد می‌شود چون مگر می‌شود هنرمند آنچه را عقیده ندارد بسازد و بعد به شاهکار تبدیل شود؟ پس تبدیل می‌شود به یک فیلمساز سفارشی‌ساز که فیلم‌هایش بد است ولی محبوب مدیران است، حتی محبوب بخش خصوصی هم می‌شود.

در سوی دیگر، طیفی از فیلمسازان هم هستند که مبارزه می‌کنند ولی به نتیجه نمی‌رسند و دیگر فیلم نمی‌سازند. نمونه‌هایش را هم داریم که سال‌هاست کارگردان‌هایی فیلم نساخته‌اند، درواقع ما یکسری نیروی انسانی نخبه را هدر داده‌ایم که می‌توانستند فیلم‌های خوبی بسازند. در این اوضاع من معتقدم و باز هم تاکید می‌کنم که سینما یک زبان مشترک است و آرزو می‌کنم مخاطبم وقتی از سالن سینما بیرون می‌آید، بگوید فیلم خوبی را بعد از دو ساعت دیده هر چند هرچه فیلمساز گفته دروغ بود. این کاملاً برای من خوشایند است. همانطور که برای خودم پیش آمده، فیلمی را در سینما دیده‌ام که بسیار دوست داشتم ولی جهان آن را قبول نداشتم. من فیلم «فهرست شیندلر» را می‌بینم، به شدت هم ضدصهیونیستم. با دیدن آن فیلم برای یهودی‌ها گریه می‌کنم، قبولشان هم ندارم اما برای سینمایش دست می‌زنم و آرزو می‌کنم که بتوانم «فهرست شیندلر» بسازم. این یعنی همان مشترک بودن زبان سینما و بسیار بدم می‌آید وقتی می‌دانم فیلم بدی ساخته‌ام اما به من بگویند آفرین که به فلان موضوع پرداخته‌ای.

نکته دیگر هم در این موضوع ممیزی است و من در این زمینه، جایی گیر کرده‌ام که نه می‌توانم به عقب برگردم نه به جلو بروم مثل کوهنوردِ گیر کرده در میانه راه که نه می‌تواند بالا برود و نه می‌تواند پایین برگردد. به من می‌گویند فیلم سفارشی‌ و حکومتی می‌سازی در حالی که من یک فیلم درباره انقلاب اسلامی ساختم، با سازمان اوج هم ساختم و بعد بخش دیگری فیلم مرا توقیف کرده است. چرا توقیف شده؟ چون در برابر ممیزی‌اش مقاومت کردم در صورتی که همین الان می‌توانم فیلم «لباس شخصی» را با حذفیات اکران کنم ولی نمی‌توانم بپذیرم که چنین فیلمی برای من باشد. حرف من این است که سینما منبر نیست. یک هنر است و هر کس باید زیست خود را در آن بسازد.  مدیران فرهنگی ما اگر می‌خواهند در این هنر جهت‌دهی داشته باشند، باید ابتدا در بخش آموزش و تربیت نیروها و در زیست آن‌ها، نگاه خود را ترویج دهند و آن را تبلیغ کنند تا فیلمساز در تربیتِ زیستِ شخصی خود متناسب با آنچه حق است بار بیاید نه با آنچه یک مدیر می‌پسندد. در واقع می‌خواهم بگویم اگر مدیری بر این باور است که آنچه می‌گوید حق است، نگاه خود را تربیت کند و بعد ترویج دهد نه اینکه همه را تهدید یا الزام کند که حرف او را بپذیرند و اگر کسی جز نگاه او را داشت، حق فعالیت ندارد.

نصرتی: متاسفانه مسئولان فرهنگی ما همین کار را انجام می‌دهند و همین شده که ناصر تقوایی سال‌ها فیلم نساخت در حالی که مگر چند سال یک بار کسی مثل او به این دنیا می‌آید؟  پسندیده این بود که اجازه می‌دادیم همه افراد با دیدگاه‌های مختلف، سینمای خود را بسازند و آن وقت می‌دیدند اگر کسی حرف آن‌ها را نمی‌زند، افرادی را به همان مدلی که امیرعباس تعریف کرد، بیاورند تا جهان خود را به او انتقال دهند. این طور حرف همه شنیده می‌شود ولی وقتی بسیاری از سینماگران بزرگ ما خانه‌نشین شده‌اند، کم کم به وضعیت امروز می‌رسیم که می‌بینیم چه فیلم‌هایی پرفروش هستند.

ربیعی: این ماجراها یک وجه دیگر هم دارند و اینکه فضا آزاد نیست تا کسانی مثل من یا مهدی نصرتی صرفاً با یک اثر، مواجهه سینمایی داشته باشیم. وقتی هزاران انگ، فشار و بایکوت به وجود می‌آید در سوی مقابل لجبازی‌هایی هم دیده می‌شود. در حالی که اگر معیار همه، “سینما” باشد شرایط فرق می‌کند. یادمان نرفته که با آقای فرهادی در یک جشنواره بخاطر امیر جدیدی چه برخوردی کردند چون می‌گفتند با بازیگری فیلم ساخته‌ای که با سازمان اوج در «تنگه ابوقریب» بازی کرده و آقای فرهادی جواب درستی داد که او بازیگر است. بازیگر فقط نقش را می‌بیند. درواقع این فیلم است که باید موافق جهت فکری و تفکر فیلمساز باشد نه بازیگر. مگر قرار است هر کسی که در یک اثر هنری کار می‌کند با تفکر صاحب آن و سازنده آن موافق باشد؟ وقتی هر دو طرف این ماجرا را، به این شکل ترسناک می‌کنیم ضرر آن را موافقان یا مخالفان آن تفکر یا جناح نمی‌بینند، بلکه بیش از همه سینما ضرر می‌کند و در نهایت فرهنگ و مردم مملکت آسیب می‌بینند.

ایسنا: اگر مسئله نفوذ که گفتید برای شما جدی است، دغدغه پرداخت به آن را در دوران معاصر هم دارید؟  

ربیعی: بله چون در «لباس شخصی» و «ضد»، داستان با ادامه یافتن نفود تمام می‌شود. اساسا  برای من یک بحث جدی درباره نفوذ این است، کسانی که صاحب مسئولیت هستند، سهواً و بیشتر هم عمداً، سعی می‌کنند مسئله نفوذ در جمهوری اسلامی، یک مسئله سطح پایین جلوه داده شود. مثلاً می‌گویند عامل فلان خرابکاری در یک نیروگاه هسته‌ای یک کارگر بوده در حالی که به نظرم این فقط سطحِ پایین جلوه دادن نفوذ است. نفوذ یک مسئله جدی است و آنقدر توانسته خود را در رده‌های بالا جای دهد که از ما رئیس جمهور (شهید رجایی) گرفته؛ آن هم توسط کسی که در شورای امنیت ملی ما حضور داشت. سوال این است که آیا همین یک مورد بود و تمام شد؟ به نظر می‌رسد خیر، چون نفوذ مسئله‌ای است که حتی با دستگیری و اعتراف یک فرد هم نمی‌توان درباره آن به یقین رسید.

در تاریخ ما بحث‌های جدی وجود دارد از جمله درباره ترور شهید رجایی که وقتی سازمان (منافقین) فردی را در سطح دبیری شورای امنیت ملی دارد چرا با ترور یک رئیس‌جمهور، او (نفوذی) را می‌سوزاند؟ بخصوص آنکه اگر کشمیری لو نمی‌رفت ممکن بود در دهه‌های بعدی رییس جمهور ایران شود. پس یک بحث جدی این است که شاید کشمیری‌های دیگری همچنان هستند. شهید لاجوردی طبق آنچه در وصیت نامه‌اش اشاره شده، از جمله کسانی بود که اعتقاد داشت نفوذ در سیستم جمهوری اسلامی به شدت جدی است. او معتقد بود خطر منافقینِ انقلاب از خطر منافقینِ خلق بیشتر است. برهمین مبنا من هم معتقدم در کشور ما خلل‌های مدیریتی دو عامل دارند. مسئله مهم این است که کشف نفوذ، اطلاعات دقیق و سند می‌خواهد نه تحلیل. با رشد تکنولوژی هم کشف سند بسیار سخت است به خصوص اگر مواردی مثل آن جاسوس معروف روسیه در غرب باشد که جایگاه بالایی در سیستم یک کشور داشت و وقتی او را پیدا می‌کنند در پاسخ به اینکه چطور ارتباط برقرار می‌کرده، می‌گوید من فقط یک بار ارتباط گرفتم آن هم همان ابتدای کار بود، چون به من گفته بودند تو فقط وارد این سیستم بشو و سعی کن کسانی در آن کشور مسئولیت بگیرند که یا با ما مخالفتی نداشته باشند یا تخصص نداشته باشند. این حرف‌ها اعتراف‌هایی بود که بعد از ۳۰ سال از او گرفته شد.

ایسنا: با توجه به تمام این مباحث سیاسی که درونمایه اصلی فیلم «ضد» برمبنای آن شکل گرفته، برای دعوت مخاطبان خود به تماشا، فیلم را چطور معرفی می‌کنید؟

ربیعی: من خواهش می‌کنم که مردم بدون پیش فرض و حب و بغض فیلم را ببینند و تعهد می‌دهم وقتی آن را دیدند، یک فیلم سرگرم‌کننده و جذاب را دیده باشند و به اندازه خود فیلم از آن لذت ببرند. نگرانی من فقط پیش‌فرض‌هایی است که سبب دیده نشدن فیلم می‌شوند.

مرادی: فکر می‌کنم «ضد» جدا از داستانش، سینماست که روی همه جنبه‌های آن زحمت کشیده شده است. دعوت می‌کنم که مخاطبِ صرف سینما حتماً «ضد» را ببیند چون به لحاظ کارگردانی یک ساختار سینمایی با بازی‌ها بسیار خوب دارد و کسانی که به سینما علاقمند هستند از آن لذت می‌برند. «ضد» یک فیلم بیگ پروداکشن است و از آنجا که سینمای امیرعباس ربیعی به معنای واقعی سینماست، حتی در پلان‌های بسته هم لایه به لایه میزانسن یا دکوپاژ بسته شده است؛ پس من هم امیدوارم درباره فیلم پیش‌داوری نکنند.

نصرتی: آنچه دوستان گفتند حرف‌های من نیز است و فقط اضافه می‌کنم که می‌دانم بخشی از دلیل سینما نرفتن مخاطب بخاطر این است که احساس می‌کند حرف‌ها در سینما آنطور که باید تنوع ندارند و شاید به همین دلیل است که سراغ طنز می‌رود. می‌دانم دل مردم از سینما شکسته و ای کاش شرایطی به وجود آید که حرف دل همه در همه جنبه‌ها زده شود اما گاهی سینما با آدم کاری می‌کند که دو ساعت بگذرد و تو حتی ساعت خود را نگاه نکنی که چقدر زمان گذشته؛ این خاصیت سینمای امیرعباس ربیعی است.

رسانه سینمای خانگی- با چه معیاری «ملاقات خصوصی» پرفروش‌ترین فیلم سینمای بعد از انقلاب است؟

فیلم «ملاقات خصوصی» به عنوان یک فیلم اولی و با فروش بیش از ۳۳ میلیارد تومان در سینما و ۳ میلیارد تومان در اکران آنلاین، توانسته عنوان پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی سینمای بعد انقلاب را به دست آورد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، ملاقات خصوصی نخستین ساخته «امید شمس» در حالی عنوان پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی سینمای ایران را به دست آورده که طبق آمار سامانه سمفا(سامانه مدیریت فروش و اکران سینما) ۳۳ میلیارد تومان فروش داشته است. نخستین فیلم غیرکمدی سینمای ایران در حالی با ۳۶ میلیارد تومان (با فروش ۳ میلیارد در اکران آنلاین) پرفروش‌ترین فیلم شده که بازار فیلم‌های کمدی به شدت داغ است و پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران «فسیل» با حال و هوای طنز، نزدیک ۳۰۰ میلیارد تومان فروش داشت و در رنکینگ پرفروش‌ترین فیلم‌های کمدی و غیرکمدی سال، ملاقات خصوصی رتبه دوازدهم و پس از فیلم‌هایی چون «فسیل»، «هتل»، «انفرادی»، «شهر هرت»، «دینامیت»، «بخارست»، «سگ‌بند»، «گشت ۳» و «هزارپا» قرار گرفته که همگی در گونه کمدی طبقه‌بندی می‌شوند.

ملاقات خصوصی به تهیه‌کنندگی «امیر بنان» نخستین بار در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با وجود حضور در رتبه اول آرای مردمی تا روز آخر، به دلیل تصمیم دبیر جشنواره، جایزه‌اش حذف شد. ملاقات خصوصیبه کارگدانی «امید شمس»، در بهمن ۱۴۰۰ در بخش سودای سیمرغ چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در آن‌جا توانست نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای «احمدی‌نیا» و نامزد جایزهٔ بهترین فیلم اول شود.

«ملاقات خصوصی» دی‌ماه سال ۱۴۰۱ و در شرایطی سخت توانست به این رکورد برسد. این رکورد فقط برای میزان فروش فیلم است و از نظر تعداد تماشاگران فیلم‌های غیرکمدی، این رکورد جابجا نشده است. حال پرسش اصلی این است که ملاقات خصوصی با دارا بودن چه ویژگی‌ها و امتیازهایی توانسته پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی سینمای ایران شده و از نظر منتقدان و مخاطبان نیز با استقبال روبرو شود؟


رنگ سبز: دهه ۶۰ / رنگ نارنجی: دهه ۷۰ / رنگ زرد: دهه ۸۰ / رنگ آبی: دهه ۹۰ / رنگ سفید: ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲

 سهم حداکثری فیلم‌های دهه شصتی، در میان فیلم‌های پرمخاطب

دلایل اقبال عمومی به «ملاقات خصوصی»

بلیط سینما و تعداد تماشاگر: محاسبات ریاضی بهای بلیط، تعداد تماشاگر و فروش فیلم‌ها، شاخص مهمی است که باعث می‌شود اطلاق پرفروش‌ترین فیلم سال به هر اثری به سادگی ممکن نشود. برای مثال در بسیاری از مواقع فروش گیشه به عنوان عامل پرفروش‌شدن فیلم‌ها در نظر گرفته می‌شوند که شاخص اشتباهی است و میزان مخاطب و تعداد تماشاگر، مناسب‌ترین شاخص برای مقایسه میزان اقبال فیلم‌ها محسوب می‌شود که همواره در تبلیغات و رسانه‌ها به اشتباه از محاسبه و مقایسه آن غفلت می‌شود.
با این مقیاس، موفق‌ترین فیلم سینمای ایران در گیشه، فیلم فسیل نیست و فیلم «عقاب‌ها» با بیش از ۸ میلیون مخاطب در سال ۱۳۶۴، پرمخاطب‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران محسوب می‌شود. با این متر و معیار، اطلاق پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینما به فیلم ملاقات خصوصی، تخمین و تحلیل درستی نیست و با توجه به بالا رفتن قیمت بلیط تا ۶۰ هزار تومان، فروش ۳۳ میلیاردی این فیلم نیز به شدت به بهای بلیط وابسته بوده و برای بررسی پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران باید شاخص تعداد تماشاگران را مورد مقایسه و بررسی قرار داد.

ژانر ملودرام: با فرض اینکه ملاقات خصوصی یکی از پرمخاطب‌ترین فیلم‌های غیرکمدی سینمای ایران است، یکی از دلایل مهم این میزان استقبال، قرار گرفتن آن در گونه ملودرام است. به طور کلی ملودرام، از محبوب‌ترین گونه‌های سینمایی در ایران و جهان است که طرفداران زیادی در سراسر دنیا حاضرند برای تماشای یک فیلم عاشقانه با خانواده خود بلیط بخرند و به سینما بروند.

در سال‌های نه چندان دور که این حجم از فیلم‌های کمدی و اجتماعی تلخ در ایران رواج پیدا نکرده بود، ملودرام‌ها پیش‌روترین و محبوب‌ترین گونه سینمایی بودند که مخاطبان برای تماشای چندباره آنها با ستارگان مورد علاقه خود، سر و دست می‌شکاندند. نمونه‌بارز آن موفقیت «هدیه تهرانی» به عنوان مطرح‌ترین سوپراستار زن سینمای بعد انقلاب است که از میان گونه ملودرام‌های سینمایی با حال و هوای اجتماعی، اکشن، معمایی و خانوادگی به مخاطبان سینما معرفی شد.

حضور ستاره‌ها و بازیگران چهره: مخاطبان سینمای ایران از توده مردم تا مخاطبان حرفه‌ای‌تر نشان دادند که بازیگری و حضور ستاره‌ها تاثیر زیادی در استقبال و اقبال یا نادیده‌گرفتن فیلم‌ها دارد. این علاقه و عرق به سوپرستارها در سینما، موضوع بومی و محلی نیست و از اساس می‌توان گفت یکی از ارکان اصلی جذابیت سینما در سراسر جهان، همین حضور پررنگ و موثر ستارگان است که در سینمای پیش از انقلاب ایران پررنگ‌تر و پراهمیت‌تر و در سینمای بعد انقلاب کم‌رنگ‌تر اما همچنان موثر عمل کرده است.

یکی از دلایل تولید قابل توجه آثار نمایش خانگی و استقبال مخاطبان ایرانی از این پلتفرم‌ها، حضور همین ستارگان و بازیگران محبوب و سلبریتی است که در زمانه افول سینما به نمایش خانگی کوچ کردند. از سوی دیگر، شاید بتوان گفت یکی از دلایل مهجور ماندن و عدم استقبال عامه مردم به آثار عباس کیارستمی همین نبود بازیگران مطرح و استفاده از نابازیگرانی بوده که به طور کلی توده مردم را به صرافت دیدن آثار نمی‌انداخت. انتخاب و معرفی زوج شکیبا و ایزدیار برای نخستین‌بار در این فیلم نیز مزید بر علت بود تا کنجکاوی مخاطبان برای تماشای این دو بازیگر سینما دوچندان شود.

بازیگری و قدرت هنرپیشگی: «هوتن شکیبا» و «پریناز ایزدیار» به ترتیب جزو پرکارترین و محبوب‌ترین بازیگران مرد و زن سینمای ایران هستند که انتخاب نخست بسیاری از فیلم‌سازان برای جلب توجه تماشاگران هستند؛ حال تصور کنید حضور هم‌زمان این دو نفر در یک فیلم به عنوان زوج هنری، این میزان توجه و جذابیت را دوچندان خواهد کرد.
در کنار اقبال و استقبال ظاهری از این دو بازیگر، قدرت هنرپیشگی شکیبا و ایزدیار مزید علت شده تا میزان تاثیرگذاری نقش‌های فرهاد و پروانه در این اثر تا حد زیادی مورد قبول و باور مخاطبان قرار گیرد زیرا بار اصلی قصه بر عهده این دو نفر بوده و میزان موفقیت یا عدم موفقیت فیلم نیز به طور طبیعی به حضور موثر این دو بازیگر بستگی داشته که آمارها و نظرهای کاربران بعد از تماشای فیلم، دلالت بر رضایت بخشی از مخاطبان از فیلم به دلیل نقش آفرینی خوب این دو بازیگر بوده است.

تبلیغات: تجربه نشان داده تبلیغات زبانی و بازگوکردن خاطرات و احساسات مثبت فیلم‌ها به دوستان و نزدیکان، یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین راه‌های تبلیغ فیلم‌ها در سینمای ایران است که به شدت نسبت‌ به دیگر انواع تبلیغات شهری، محیطی و تلویزیونی موثرتر عمل می‌کند.

این اتفاقی‌ است که در بسیاری از موارد نادیده گرفته می‌شود و صاحبان فیلم‌ها بر این باورند با تبلیغات در پلتفرم‌ها و رسانه‌ها بیشتر می‌توانند کسب درآمد کنند در حالی‌ که مردم بهترین مبلغ‌ها در سینما برای فروش فیلم‌ها محسوب می‌شوند.
از سوی دیگر، موفقیت در جشنواره فیلم فجر و کسب سیمرغ‌هایی مهم چون بهترین فیلم، بهترین بازیگر، کارگردان و جایزه مردمی نیز در سال‌های اخیر به عنوان برچسب خوبی برای کسب اعتبار و کیفیت فیلم‌ها بوده و باعث موفقیت حداقلی بسیاری از این آثار شده است؛ چنانچه در زمینه بازیگری، هنرپیشه‌ای که به تازگی سیمرغ گرفته نسبت به سال‌های پیشین خود، دستمزد بیشتری طلب می‌کند؛ به طور کلی جوایز فجر در اعتباربخشی به عوامل سینمایی موثر بوده است.
با اینکه در سال ۱۴۰۰ جایزه بهترین سیمرغ مردمی یا سیمرغ تماشاگران به فیلمی اهدا نشد اما ملاقات خصوصی در روزهای اولیه برگزاری جشنواره پیشتاز تصاحب این جایزه بود و به نظر می‌رسد اگر این جایزه اهدا می‌شد، بیشترین رضایت مردمی از فیلم ملاقات خصوصی صورت می‌گرفت.

ایده، قصه و اجرا: ایده پرداختن به ملاقات خصوصی در زندان که با نام اصلی ملاقات شرعی شناخته می‌شود ایده جذابی است که در سینمای ایران، سوژه جدیدی به شمار می‌آید و در ملاقات خصوصی نیز به خوبی از آن بهره گرفته شده است. فیلمنامه ملاقات خصوصی با اینکه حفره‌هایی در ارتباط با انگیزه‌های رابطه عاشقانه و کنش‌مندی شخصیت‌ها دارد، توانسته فضای احساسی و هیجانی قابل قبولی را خلق کند که به ویژه در بخش دراماتیک و عاطفی آن با اقبال مخاطبان روبرو شده است.
فیلمنامه و ریتم ملاقات خصوصی در برخی اوقات دچار سکته‌ها، چرخش‌ها و لکنت‌هایی می‌شود اما در مجموع توانسته از عهده روایت، قصه‌گویی و همراهی برانگیزی با شخصیت‌ها برآید. ملاقات خصوصی را باید یک ملودرام اجتماعی خواند که در کنار فضای عاشقانه و رمانتیکی که خلق کرده خواسته و توانسته بخش زیادی از مشکلات اجتماعی مربوط به زندانیان و ماجرای انتقال مواد به داخل زندان و مافیای آن را تبیین کند. در این بخش نیز شاهد نوآوری‌های جذابی در داستان‌پردازی بودیم که در سینمای تجاری و بدنه ایران، کمتر نمونه قابل اعتنایی از آن می‌توان سراغ گرفت.

پایان‌بندی: اصولا یکی از ویژگی‌های فیلم ماندگار و مخاطب‌پسند، داشتن پایان جذاب و باورپذیر است که به نظر می‌رسد ملاقات خصوصی موفق به انجام آن شده؛ با وجود اینکه در زمان جشنواره فیلم فجر انتقادهایی به پایان فیلم وارد شده بود و پایان‌بندی فیلم را تا اندازه‌ای غیرمنطقی و سورئال عنوان کردند، خوش‌بودن پایان‌بندی ملاقات خصوصی و رسیدن فرهاد و پروانه که یک مسیر ادیسه‌وار و رفت‌وبرگشتی را برای این وصال طی کردند، به مذاق عمده مخاطبان فیلم خوش آمده است.
البته فیلم با حرکت دوربین به سمت پنجره و نشان ندادن فضای بیرون، انتظار را که تماشاگر می‌کشیده را نافرجام می‌گذارد تا مشخص شود ملاقات خصوصی لزوما برای باج دادن به تماشاگر، تمهیدات اجرایی و متنی خود را در نظر قرار نداده و پشت رفتارها و کنش‌های شخصیت‌ها و حرکت دوربین‌ها، منطق و اهداف فرمیک نهفته بوده است.

رسانه سینمای خانگی- این نقاش ماهیگیر است یا این ماهیگیر نقاش است؟

کارگردان مستند «ناخدا» از فیلم‌های جشنواره حقیقت امسال گفت: در این فیلم با توجه به شخصیت خود ناخدا که علاوه بر ماهیگیری، شعر می‌سراید و نقاشی می‌کشد من هم به عنوان فیلمساز نگاهی شاعرانه را دنبال کردم.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم مستند کوتاه ناخدا به کارگردانی علی ارکیان، تولید مرکز گسترش سینمای مستند به بخش مسابقه ملی هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران، سینما حقیقت راه پیدا کرده است.

وی در گفت‌وگو با ایرنا، درباره نحوه آشنا شدن با این سوژه توضیح داد: مشغول ساخت فیلمی مستند درباره داوود کوچکی به نام «مرد مدادی» بودم که نقاش خودآموخته بود. او طی فیلمبرداری به دلیل سرطان معده درگذشت. یک نفر به من ناخدا عبدالرسول غریبی را معرفی کرد و سراغ او رفتم. این فرد هم ناخدا و هم ماهیگیر و هم نقاش خودآموخته است و در ماهینی بوشهر زندگی می‌کند.

ارکیان با یادآوری این که فیلمبرداری ۱۵ روز طول کشید اظهار داشت: این ناخدا جدا از این که در زمینه های مختلف کتاب نوشته، شعر می گوید و نقاشی هم می‌کشد. در مجموع هنرمند بزرگ و انسان شریف و مهربان و دوست داشتنی است. او که گذشته بوشهر را در نقاشی های خودش زنده کرده، بارها نمایشگاه نقاشی برگزار کرده است.

وی افزود: ناخدا در جریان ساخت فیلم به ما خیلی کمک کرد و هر چه از او می خواستیم دو برابر بیشتر انرژی گذاشت. به همین خاطر توانستیم در یک فرصت فشرده فیلم را به سرانجام برسانیم. امیدوارم مخاطبان تشویق بشود پس از دیدن این فیلم، آثارش را در فضای مجازی ببینند و کتاب‌هایش را بخوانند.

این کارگردان درباره طراحی لوگوی پوستر گفت: لوگو دقیقا امضای زیر نقاشی‌های ناخداست. ما از امضای ایشان در پوستر و تیتراژ اولیه به عنوان لوگو استفاده کردیم.

به گفته وی فیلم مستند «ناخدا» روز سه شنبه ساعت ۱۵ و جمعه ساعت ۱۹:۳۰ دقیقه در سالن شماره ۶ پردیس سینمایی چارسو اکران می‌شود.

عوامل مستند «ناخدا» عبارتند از: نویسنده و کارگردان (علی ارکیان شریفی)، پژوهش (منصوره قیمی) ، تصویر بردار (فرشید آذری) ، تدوینگر و مشاور کارگردان (بابک بهداد)، صدا بردار (ساسان زالی)، دستیار کارگردان (حامد ارکیان شریفی) و مدیر تولید (محمود حجتی).

علی ارکیان فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته کارگردانی سینما از دانشکده سینما و تئاتر تهران است. او بیش از سی فیلم کوتاه و مستند در کارنامه خود دارد.

جایزه جشنواره روستا برای فیلم «تکیه بر جام» و جایزه بهترین فیلم طنز از جشنواره طنز ایران برای فیلم «این یک موش نیست» و … از جمله جوایزی است که او تا کنون کسب کرده است.

هفدهمین جشنواره بین ‌المللی فیلم مستند ایران، سینما حقیقت به دبیری محمد حمیدی‌مقدم از تاریخ ۲۷ آذر ماه تا ۲ دی ماه ۱۴۰۲ در پردیس چارسو تهران برگزار می‌شود.

خروج از نسخه موبایل